Professional Documents
Culture Documents
حجاب
حجاب
حجاب
بعضی می گویند :انسان از هر چه منع شود حریص تر می شود ،مساله حجاب هم اینگونه است که
هر چه زنان پوشیده تر باشند حساسیت مردان نسبت به زنان بیشتر می شود مانند کشور ما که مردها
اینگونه حساسیت به جنس مخالؾ دارند در حالیکه در کشورهایی که پوشش کمتر است این حساسیت
وجود ندارد و به قول معروؾ برایشان طبیعی شده است و چشم و دلشان سیر است.
لذا شاید حکم حجاب و این مقدار پوشیدگی که بعضی مطرح می کنند صحیح نباشد بخاطر آثار منفی ای
که به دنبال دارد و بدتر از آن اجباری بودن حجاب است ،لذا به نظر می رسد بهتر اینستکه در کشور ما
نیز مانند بسیاری از کشورها حجاب برداشته شود و یا الاقل اجباری نباشد.
درست است که هر چه پوشیدگی کمتر باشد این حساسیت کمتر می شود همانطور که در بعضی
کشورها ممکن است خانمی با پوشش بسیار ضعیؾ در جامعه حاضر شود ولی آنقدر نگاه مردان متوجه او
نشود اما در کشور ما ممکن است خانمی با وضعیت پوششی خیلی بیشتر از او در جامعه حاضر شود ولی
نگاه بسیاری مردان متوجه او شود ،این مساله قابل انکار نیست اما به اعتراؾ خود ایشان در آن کشورها
هم این حساسیت وجود دارد اما کمتر است یعنی از بین نمی رود لذا در آن کشورها هم آمار بازدید مردان
از سایت ها و یا مجالتی که تصاویر زنان برهنه دارد زیاد است و حاضرند برای تهیه آن در سال مبالػ
زیادی هزینه کنند البته ممکن است این آمار در کشور ما از آنها بیشتر باشد ولی وجود این آمارها در آن
کشورها تایید می کند این که برهنگی ،حساسیت را از بین می برد درست نیست.
در تایید مطلب باال می توان از آماری که خودشان از وضعیت تجاوز به دختران و زنان ارائه کرده اند
استفاده کرد مثال گفته اند بیش از یک سوم از دختران قبل از 81سالگی حداقل یک بار مورد ارتباط
1
جنسی قرار گرفته اند و همچنین از آمار بسیاری باالیی که از سقط جنین دختران دبیرستانی ارائه می کنند
می توان به عنوان مویدی دیگر برمطلب باال استفاده کرد.
و البته در کشور ما هم از این قبیل موارد فراوان وجود دارد که به دالئلی من جمله شرم و حیا و قبیح
تر دانستن این گونه مسائل در جامعه ما ،آمار واقعی از این موارد وجود ندارد ولی قطعا به آن اندازه
نیست و البته اکثر این موارد در کشور ما هم از آثار شوم تبعیت از فرهنگ بی بند و باری و برهنگی
ؼربی است.
نتیجه نکته اول این می شود که حساسیت جنسی مرد و زن نسبت به یکدیگر از بین رفتنی نیست زیرا
اگر اینگونه می بود این آمارها در آن کشورها نباید وجود می داشت.
خداوند حکیم این ویژگی را بی دلیل در ما انسانها قرار نداده است و شاید از بین بردن و کم کردن آن
به مصلحت کلی زندگی بشر نباشد.
از جمله حکمتهای آن می توان مستحکم ماندن بنیان خانواده و بقاء نسل انسان را برشمرد که اگر این
تمایالت دو جنس به یکدیگر نبود شاید ازدواجی صورت نمی گرفت و مرد و زنی حاضر به پذیرفتن
مسئولیت های زندگی مشترک با سختی ها و محدودیت هایی که به دنبال دارد ،نمی شدند.
و فایده دیگر این حس در وجود مرد و زن اینست که گاهی مشکالت و اختالفاتی در زندگی مشترک
بین زن و شوهر به وجود می آید که همین ویژگی تمایل به جنس مخالؾ آنها را به رابطه و در نتیجه به
صمیمیت دوباره و رفع کدورت می کشاند ،به نظر می رسد با توجه به تفاوتهای فکری و روحی بسیار
زیادی که بین زن و مرد وجود دارد ،این میل به جنس مخالؾ ،برای اینکه این دو وجود کنار هم دوام
بیاورند ضرورت دارد ،لذا مشاوران خانواده و روانشناسان مساله اتاق خواب را یکی از مهمترین و
حساس ترین مسائل زندگی می دانند و می گویند ضعیؾ شدن این جنبه بین زن و شوهر ،ممکن است به
سردی شدید روابط و حتی طالق بینجامد.
2
خالصه اینکه واقعیت اینست که یکی از مهمترین انگیزه های تالش مرد در بیرون منزل برای تامین
مایحتاج زندگی و دلسوزی ها و زحمات زن در منزل و یکی از مهمترین عوامل ایجاد آرامش و نشاط در
خانواده و تمایل به ادامه زندگی ،همین میل به جنس مخالؾ است که در زن و شوهر وجود دارد.
با توجه به نکته باال ،کمتر شدن این میل و این حساسیت به صالح خانواده و در سطح کالن به نفع
جامعه نیست.
حال در جامعه ای که مرد در فضای جامعه و بیرون از منزل با دیدن زنان متعدد کم پوشش ،اوال به
تدریج حساسیتش به جنس مخالؾ کمتر می شود و آن جذابیتی که باید برای او داشته باشد را دیگر
نخواهد داشت و همچنین ممکن است مرد با دیدن اینگونه زنان با انواع و اقسام زیباییها و جذابیتها و
مقایسه آنها که به اقتضای حضور در جمع و جامعه بیشتر خود را آراسته کرده اند ،با همسر خود که در
خانه بخاطر مشؽله ها شاید خیلی به آراستگی خود نرسیده است ،کم میلی نسبت به همسر خود پیدا کند و
جذابیت سابق را برای یکدیگر نداشته باشند و به دنبال آن مشکالتی که در سطرهای قبل بدان اشاره شد،
گریبان گیر این خانواده شود و بنیان خانواده سست شود و به تبع سست شدن بنیان خانواده ،به طرفین و
مخصوصا به فرزندان آسیبهای روحی و روانی فراوانی وارد شود.
نکته چهارم:
شاید این هم قابل انکار نباشد که نوجوان و جوانی که تازه به سن بلوغ رسیده است و در اوج ؼرایز
جنسی می باشد ،حفظ و کنترل کردن این ؼریزه برای او در جامعه ای که صحنه های محرک کمتری وجود
داشته باشد ،راحت تر است تا جامعه ای که ؼرق در اینگونه مسائل است ،البته آموزش پسران و مردان
به حفظ نگاه و کنترل ؼرائز ،اهمیت و جایگاه بسیار باالیی دارد ،ولی قطعا اگه زمینه مناسب تری در
جامعه فراهم باشد ،احتمال بسیار باالتری برای موفقیت پسران و مردان در این وظیفه خطیر وجود خواهد
داشت.
3
نکته پنجم :
حجاب و پوشش فقط برای خانها نیست بلکه برای آقایان هم هست ،البته با محدوده کمتری مثال یک
مرد الزم نیست موی سر و یا گردن خود را از زن نامحرم بپوشاند اما مرد مجاز نیست با لباسهایی مانند
زیرپوش رکابی و یا شلوارک در برابر دید زن نامحرم حاضر شود ،که شاید دلیل این تفاوت در محدوده
لزوم پوشش در آقایان و خانمها تفاوت در میزان جذابیت هر کدام و میزان حساسیت هر کدام نسبت به
جنس مخالؾ باشد ،ظرافت و جذابیت زن ،بیشتر از جذابیت بدن مرد است و از طرفی مرد حساسیت
بیشتری نسبت به زن در این مسائل دارد ،شاید به همین دلیل محدوده حجاب در خانمها بیشتر از مردان
است.
توجه به این نکته الزم است که جذابیت هر جنس برای همجنس خودش شاید خیلی قابل درک نباشد ،لذا
ممکن است خانمی بگوید مگر بدن و یا مثال موی زن با مرد چه فرقی دارد؟ پس چرا می گویند بدن زن
برای مرد جذابیت دارد؟
میزان حساسیت داشتن در مردان هم متناسب با شرایط متفاوتی که دارند من جمله مجرد و متاهل
بودن ،سن ،شرایط خانوادگی ،محیط جرافیایی که در آن زندگی می کند ،ضعیؾ و قوی بودن بدن افراد،
ممکن است متفاوت باشد.
نکته ششم:
با توجه به اینکه ما انسانها بصورت اجتماعی زندگی می کنیم ،نسبت به جامعه خودمان وظایؾ و
مسئولیتهایی داریم تا جامعه ای سالم تر و امن تر و مناسب تر برای زندگی و مناسب تر برای بندگی
خالقمان داشته باشیم ،مناسب نیست که انسان متمدن و با فرهنگ و فهیم بگوید دیگران به من چه!!! و یا
بگوید چرا من خودم را بخاطر دیگران باید به سختی بیندازم؟! کما اینکه هر انسان با فرهنگ و متمدنی به
قوانینی که برای بهتر زندگی کردن در جامعه قرار داده شده است احترام می گذارد و با اینکه گاهی بخاطر
رعایت آن قوانین به سختی و مشقت می افتد ،آنها رعایت می کند ،مانند رعایت قوانین راهنمایی و
رانندگی و یا قوانین نظافت و بهداشت جامعه ،مثال این شخص نمی گوید من کار دارم و عجله دارم لذا از
چراغ قرمز عبور کند و یا بگوید من میخواهم ماشینم تمییز باشد لذا آشؽال داخل ماشین را وسط خیابان
4
بریزد ،و یا ماشینش را جلوی منزل دیگران پارک کند و یا در زمان استراحت دیگران با صدای بلند
خودش و یا با صدای بلند تلویزیون مانع استراحت همسایگان شود و یا صدای ضبط ماشین را بسیار زیاد
کند و بگوید خانه خودم و یا ماشین شخصی خودم است و به دیگران مربوط نیست ... ،در مساله حجاب
هم درست که واقعا خانمها به مشقت می افتند و محدودیت پیدا می کنند ولی بخاطر رعایت امنیت روحی و
روانی جامعه که البته بازگشت آن به خودش هم خواهد بود ،این مشقت و سختی را تحمل می کنند و البته
آقایان با فرهنگ و متمدن هم به همین منظور ،نگاه ها و هوسشان را محدود و کنترل می کنند.
نکته هفتم:
توجه به این داشته باشیم؛ خداوندی که از همه به ما مهربان تر است و برای او مرد و زن فرقی نمی
کند و خداوندی که به تمام اسرار وجودی ما انسانها یعنی مرد و زن کامال علم و احاطه دارد ،در هر
تکلیفی که برای ما قرار داده است مصلحت فرد و اجتماع ما را لحاظ کرده است و به هیچ وجه قصد اذیت
کردن ما را نداشته است ،لذا شایسته است به او اعتماد کنیم و در برابر دستورات حکیمانه و عادالنه او
تسلیم باشیم و بدانیم که رعایت دستورات او ،هم برای زندگی این دنیایمان مفید و تاثیر گذار است و
همچنین قطعا در برابر تحمل سختیهای عمل به دستورات خالق و مالک عادلمان اجر بسیار عظیم برای
زندگی اخروی ابدیمان به ما عنایت خواهد کرد.
نکته هشتم:
همانطور که در آیات قران بیان شده است ،یکی از اهداؾ خداوند در خلقت ما و آوردن ما به این دنیا
امتحان کردن ماست ،لذا خیلی از امور این دنیا را با همین هدؾ طراحی کرده است من جمله مساله مورد
گفتگویمان یعنی تمایالت جنسی ،که در کنار حکمتهایی که در ابتدا برای آن گفته شد ،میخواهد ببیند کدام
یک از ما بنده و مطیع او هستیم و با این مساله چگونه برخورد میکنیم و آیا آنگونه که او دستور داده
عمل می کنیم و آن را کنترل می کنیم؟ و یا از هوای نفسمان تبعیت می کنیم و دستورات او را زیر پا می
گذاریم و برای راحتی و لذت بسیار زودگذر این دنیا ،خوشی و لذت و راحتی ابدی اخروی را از دست می
دهیم؟؟؟!!!
5
نکته نهم :
از آنجائیکه در هر جامعه ای افرادی پیدا می شوند که به هر دلیلی بعضی قوانین جامعه را رعایت نمی
کنند و باعث اختالل در جامعه می شوند ،عقل حکم می کند در قانون تدبیری برای مقابله با ایشان اندیشیده
شود ،همانطور که برای کسیکه به قوانین راهنمایی و رانندگی احترام نمی گذارد برای مقابله با او و
جلوگیری از تخلؾ او ،جریمه نقدی و گاهی توقیؾ وسیله نقلیه او در نظر گرفته می شود و یا کسیکه در
ساختمان سازی تخلؾ می کند و مثال منزلش را طوری می سازد که منافات با زیبایی شهری دارد و یا به
حریم خصوصی دیگران اشراؾ دارد و ...جریمه می شود و حتی در مواردی تخریب صورت می گیرد ،در
مساله مورد نظر ما هم باید اینگونه باشد چرا که ممکن است بعضی خانمها به هر دلیلی ،یا هرزه بودن و
یا قبول نداشتن مساله حجاب و ...مبادرت به کشؾ حجاب کنند و پوشش الزم را نداشته باشند که بر
اساس توضیحات گذشته این کار ایشان تبعات منفی متعددی برای جامعه ایجاد می کند و به نحوی امنیت
عمومی را به خطر می اندازد ،لذا به نظر می رسد قانون حجاب الزامی ،کامال منطقی و عادالنه می باشد
اگر چه با این قانون تا حدی آزادی این افراد سلب می شود اما چون منفعت مهمتر و عام تری در آن وجود
دارد ،عقل منعی برای آن نمی بیند؛ همانطور که با جریمه کردن متخلؾ در سایر زمینه ها مانند تخلؾ
کننده از قوانین راهنمایی و رانندگی و یا ساختمان سازی ،تا حدی آزادی او را سلب کرده ایم چون او هم
ممکن است بگوید من می خواهم آزاد باشم و هر وقت دلم خواست از تقاطع عبور کنم ،چراغ قرمز باشد و
یا سبز باشد و یا ممکن است بگوید هر طور که دوست دارم می خواهم خانه ام را بسازم به دیگران چه
ارتباطی دارد؟
البته نحوه برخورد با متخلفین بسیار مهم است حتی المقدور باید با کمال ادب و احترام و با حفظ
شخصیت طرؾ مقابل باشد مثال تذکر با مهربانی و با زبان نرم و دوستانه باشد ،مگر کسی که رعایت
احترام خود را نکند و بخواهد فحاشی و یا از قبیل رفتارها داشته باشد.
ممکن است برخی اشخاص که با افراد بد حجاب برخورد می کنند ،روش درست و مناسب و مودبانه ای
نداشته باشند و با خشونت و با بی احترامی برخورد کنند ،مواظب باشیم اشتباه این افراد در عملکردشان
باعث نشود اصل درست بودن حجاب و برخورد با بد حجابی را زیر سوال ببریم.
6
نکته دهم:
فرهنگ سازی و بیان حکمتها و فوائد و آثار حجاب و همچنین بیان آثار فردی و اجتماعی بد
حجابی ،قبل از برخورد با پدیده بدحجابی ،ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد چرا که ممکن است در این
مرحله ،افراد زیادی که بد حجابی ایشان تحت تاثیر تبلیؽات مسموم رسانه های معاند بوده باشد و
بخاطر ندانستن و توجه نداشتن به آثار و پیامدهای فردی و اجتماعی بد حجابی ،اینگونه رفتار می کرده
اند ،با تبیین منطقی حجاب این افراد ملتزم به این دستور دینی و عقلی بشوند و اصال نیازی به تذکر و
برخورد وجود نداشته باشد و در کنار آن با افرادی که این التزام را نداشته باشند برخوردی مناسب
صورت بگیرد که هم فرهنگ بدحجابی گسترش پیدا نکند و هم مشکالت مذکور به وجود نیاید.
ممکن است کسی بگوید حکومت به جای برخورد با بد حجابی ،بهتر است دنبال برخورد با متخلفین
اقتصادی یعنی اختالس کنندگان ،گران فروشان ،احتکارکنندگان ،متقلبین ... ،باشد چرا که برخورد با
این افراد مهم تر است و آثار منفی مشکالت اقتصادی برای جامعه بسیار از آثار منفی بد حجابی بیشتر
است ،اگر اقتصاد درست باشد شخص مجبور نیست برای تامین هزینه های زندگی تن به خود فروشی
بدهد...
بله درست است که اقتصاد در بسیاری از جوانب مختلؾ جامعه خیلی تاثیرگذار است و همت اصلی
دولت باید در این راستا باشد ،اما اهمیت باالی مسایل اقتصادی نباید ما را از اهمیت مسایل فرهنگی
ؼافل کند و دولت باید در هر دو زمینه تمام تالش خود را بنماید ،آیا می توان گفت چون مسائل
اقتصادی خیلی مهم است و اختالل در آن باعث می شود بعضی دست به دزدی و سرقت بزنند ،لذا دولت
به جای مقابله با دزدان و سارقین تمام همتش را صرؾ بهبود وضعیت اقتصادی کند؟!
حکومت اسالمی همانطور که عنوانش بیانگر است باید براساس معیارهای شرعی و اسالمی جامعه
را اداره کند.
حکومت می بایست در هر زمینه ای که در بهبود وضعیت زندگی و خوشبختی افراد جامعه تاثیر
است همت بگمارد و زمینه زندگی بهتر و و خوشبختی و سعادتمندی افراد جامعه را فراهم کند ،حال با
توجه به اعتقاد و جهان بینی ما که به زندگی ابدی بعد از این دنیا باور داریم ،سعادت ما فقط به زندگی
7
خوب و مرفه در این دنیا محقق نمی شود بلکه داشتن زندگی خوب بعد از این دنیا هم بسیار در
خوشبختی حقیقی ما تاثیر دارد و آن هم متوقؾ بر بندگی خداوند است لذا یک وظیفه بسیار مهم
حکومت اسالمی ،فراهم کردن زمینه بندگی خدا که همان انجام واجبات و ترک محرمات است ،می باشد.
یکی از اموری که سعادت ابدی افراد جامعه متوقؾ بر آن است پاکدامنی و دور ماندن از آلودگی
های اخالقی است و قطعا پاک بودن فضای جامعه از پوشش نامناسب و دور بودن از امور محرک،
سهم به سزایی در این تحقق این مهم دارد لذا یکی از وظایؾ مهم حکومت اسالمی مقابله با بدحجابی
است.
البته با توجه به اینکه به زور و اجبار نمی شود کسی را بهشتی و سعادتمند کرد ،حکومت حق
دخالت در زندگی شخصی افراد را ندارد و اینکه هر شخصی در فضای شخصی خود چگونه زندگی می
کند با خودش است البته تا جائیکه عملکرد او در فضای شخصی اش تاثیر در فضای عمومی جامعه
نگذارد که اگر اینگونه باشد حکومت حق پیدا می کند و بلکه وظیفه دارد طبق قوانین برخورد الزم را
داشته باشد مثال کسی در منزل شخصی خود مراسمی برگزار کند که سر و صدای آن به بیرون منزل
برسد و موجب مزاحمت شود و یا مرکزی برای ایجاد فساد و آلودگی و انحراؾ شود ،حکومت باید با
او برخورد کند.
مساله برخورد شدید اسالم با مرتد و یا کسی که در روز ماه رمضان آشکارا اقدام به روزه خوری
می کند و اینگونه موارد هم از این جهت است که تا وقتی اعتقاد باطلش را در دل خود نگه دارد،
حکومت با او کاری ندارد ،اما اگر اقدام به اظهار و آشکار کردن این اعتقاد خود کند و با این کارش
شک و شبهه ایجاد کند و باعث متزلزل شدن اعتقادات افراد جامعه بشود ،با او برخورد صورت می
گیرد ،اینکه شخص چه اعتقادی می خواهد داشته باشد با خودش است و اجباری نمی توان در مورد آن
اعمال کرد چرا که ال اکراه فی الدین ،اما اگر با آشکار کردن اعتقادش ،آسیب رسان به امنیت روانی
جامعه شود مساله فرق می کند و از یک مساله شخصی خارج می شود و تبدیل به یک مساله اجتماعی
می شود و حکومت اسالمی وظیفه مقابله با او را خواهد داشت.
8