You are on page 1of 38

‫انواع شرک‬

‫ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬
‫سرشناسه‪:‬‬
‫عنوان و نام پديدآور‪:‬‬

‫مشخصات نشر‪:‬‬
‫مشخصات ظاهری‪37 :‬ص‪ 21/5 × 12/5 ،‬س‪.‬م‬
‫شابک‪:‬‬
‫وضعیت فهرستنويسی‪ :‬فیپا‬
‫موضوع‪:‬‬
‫موضوع‪:‬‬
‫ردهبندی کنگره‪:‬‬
‫ردهبندی ديويی‪:‬‬
‫شمارۀ کتابشناسی ملی‪:‬‬
‫ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬
‫انواع شـــرک‬

‫مؤلف‪:‬‬
‫عبدالله بن عبدالحمید اثری‬

‫ترجمه‪:‬‬
‫محمد فؤاد زارعی‬
‫نشر‬
‫ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬
‫انواع شرک‬
‫نويسنده‪ :‬عبد الله بن عبدالحمید األثری‬
‫ترجمه‪ :‬محمدفؤاد زارعی‬
‫طرح جلد‪:‬‬
‫صفحهآرا‪ :‬امید مقدس‬
‫چاپ و صحافی‪:‬‬
‫چاپ نخست‪1102 :‬‬
‫شمارگان‪ 100 :‬نسخه‬
‫شابک‪:‬‬
‫بها‪ :‬هزار تومان‬
‫ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬
‫فهرست مطالب‬
‫سخن مترجم ‪7 .................................................................‬‬
‫مقدمه ‪8 .........................................................................‬‬
‫فصل اول‪ :‬شرک اکبر ‪11 ..........................................‬‬
‫انواع شرک ‪21...................................................................‬‬
‫اقسام شرک اکبر ‪21.............................................................‬‬
‫فصل دوم‪ :‬شرک اصغر و انواع ریا ‪11 ..............................‬‬
‫نوع دوم‪ :‬شرک اصغر ‪11 ......................................................‬‬
‫و ریا چهار نوع است‪11 ..................................................... :‬‬
‫ّ‬ ‫َ‬
‫فصل سوم‪ :‬شرک خ ِفی وکفاره آن ‪12 ...............................‬‬
‫َ‬
‫نوع سوم‪ :‬شرک خ ِفی ‪12 ......................................................‬‬
‫ّ‬
‫کفاره شرک اصغر و خفی ‪12 .................................................‬‬
‫فصل چهارم‪ :‬معرفی برخی از مصادیق اعمال شرکی ‪12 .............‬‬
‫معرفی برخی از مصادیق اعمال شرکی‪18 ...................................‬‬
‫نوع اول‪ :‬آویزههای غیر قرآنی ‪03 .............................................‬‬
‫نوع دوم‪ :‬آویزههای قرآنی‪03 ..................................................‬‬
‫سخن آخر ‪01 ..................................................................‬‬
‫پیوست کتاب ‪33 .................................................‬‬
‫برخی از رقیههای شرعی ‪00 ..................................................‬‬
‫سخن مترجم‬

‫َ َ َّ ُ َ َ َّ َّ‬
‫إهل إَل ٱّلل﴾‬ ‫﴿فاعلم أنه َل‬
‫ً‬
‫عمل به مقتضای توحید و دوری از شرک الزاما نیاز به معرفت و شناخت آن‬
‫میباشد و کسی تا زمانیکه بدرستی شرک و اقسام و انواع آن را نشناسد و به‬
‫مصادیق آن پی نبرد هیچ وقت نخواهد توانست به طور کامل از آن حذرر و‬
‫دوری کند‪ .‬در این راستا علمای بزرگ عقیده بطور مختصر و یا مفصذل بذه‬
‫تبین مسائل شرک و توحید پرداختهاند‪.‬‬
‫ُ‬
‫در این میان کتب عالم بزرگ شیخ عبدالله بن عبدالحمید اثذری بسذیار‬
‫قابل توجه است و یکی از کتابهای ارزشمند ایشان کتابی است با عنذوان‬
‫«انواع شرک» که در آن به صورت موجز و رسا به معرفی انواع شذرک اکبذر‬
‫شرک اصغر و مصادیق آن پرداخته است‪.‬‬
‫الحمدلله با بهره گیری از رهنمونهای اساتید دلسذوز و مرذرب آقایذان‬
‫کاک فائق احمدی کاک جمیل زندکریمی و ماموستا صالح الدین مهدوی‬
‫ترجمه آن به پایان رسید‪.‬‬
‫در آخر الله متعال را شاکرم که توفیق نموده است تا قذدمی در راسذتای‬
‫اعتالی توحید و یکتاپرستی بردارم‪.‬‬
‫ََ ُ َ َۡ َ َ ۡ‬
‫ٱۡل ۡم ُد ِ َّّلل ِ َرب ۡٱل َعَٰلَم َ‬
‫َ‬
‫ي‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫وءاخِر دعوانا أ ِن‬
‫‪ / 8‬انواع شرک‬

‫مقدمه‬
‫جنگ میان توحید و شرک نبردی قدیمی و تاریخی است از همان زمان که‬
‫پیغمبر نوح ‪ ‬قذوم را بسذوی ینذاننی خذدا و دوری از عبذادت بتذان‬
‫فراخواند و سپس پیامبرانی بعد از نوح آمدند که قومشان را بسذوی عبذادت‬
‫خدای ینانه و یکتاپرستی و دوری از عبادت خدایانی که استحقاق عبادت‬
‫را ندارند دعوت کردند و همچنان این امذر ادامذه داشذت تذا اینکذه پیذامبر‬
‫هدایت ‪ ‬آمد آن کس که قبل از بعثذت نذزد عذرب بذه «صذادق امذین»‬
‫مشهور و معروف بود و هننامی که آنان را به سوی عبادت خدا و توحید او‬
‫فراخواند گفتند‪ :‬وی جادوگری بسیار دروغنو است!‬
‫این همان موقف تمام رسذونن و فرسذتادگان الهذی و آنذان کذه مطذابق‬
‫النوی آنها عمل میکنند در دعوت بذه توحیذد و دوری از شذرک و موقذف‬
‫اقوامشان در نبرد و خصومت با آنهاست‪.‬‬
‫از آنرا که شرک بزرگترین بیماری است که انسان به آن مبتال است و در‬
‫مقابل توحیذد قذرار دارد از ایذن رو در ایذن نوشذتار بذه عنذوان نصذیحت و‬
‫دلسوزی از سوی خود به تمام کسانی که آن را مذیبیننذد و مذیخواننذد بذه‬
‫معرفی شرک پرداختهام تا از آن اجتناب و دوری شود‪ .‬آنرذا کذه پروردگذار‬
‫مقدمه ‪9 /‬‬

‫میفرماید‪:‬‬
‫ون َذَٰل َِك ل َِمن ي َ َشآء ُُۚ‬
‫ََۡ ُ َ ُ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َّ َّ َ َ َ ۡ ُ َ ُ ۡ‬
‫﴿إِن ٱّلل َل يغفِر أن يۡشك بِهِۦ ويغ ِفر ما د‬
‫ى إ ۡث ًما َع ِ ً‬ ‫َو َمن ي ُ ۡ ۡ َّ َ َ ۡ َ َ‬
‫ظيما‪( ﴾٤٨‬نساء آیه ‪)84‬‬ ‫ۡشك بِٱّللِ فق ِد ٱفَت ٰٓ ِ‬
‫ِ‬
‫«بیگمان خداوند (هرگز) شرک به خود را نمیبخشد‪ ،‬ولی گناهان جز آن را از هرکس‬
‫که خود بخواهد میبخشد؛ و هر که برای خـدا شـريکی قائـ گـردد‪ ،‬گنـاه بزرگـی را‬
‫مرتکب شده است‪».‬‬

‫و همچنین‪:‬‬
‫َ َ ۡ َ َ َ َّ َ َ ُ ٓ ْ َّ َّ َ ُ َ ۡ َ ُ ۡ ُ َ ۡ َ َ َ َ َ‬
‫﴿لقد كفر ٱَّلِين قالوا إِن ٱّلل هو ٱلمسِيح ٱبن مريمَۖ وقال‬
‫ۡ َ ُ َ َٰ َ ٓ ۡ َ ٰٓ َ ۡ ُ ُ ْ َّ َ َ َ َ َّ ُ ۡ َّ ُ َ ُ ۡ ۡ‬
‫ۡشك‬ ‫ٱلمسِيح يب ِِن إِسرءِيل ٱعبدواٱّلل ۡر ِّب وربكمَۖ إِنهۥ من ي ِ‬
‫َّ َ َ ۡ َ َّ َ َّ ُ َ َ ۡ ۡ َ َّ َ َ َ َ َٰ ُ َّ ُ َ َ َّ‬
‫ِلظَٰلِم َ‬
‫ي م ِۡن‬ ‫ِ‬ ‫بِٱّلل ِ فقد حرم ٱّلل عليهِ ٱۡلنة ومأوىه ٱنلار َۖ وما ل‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫أنصار ‪( ﴾٧٢‬مائده آیه ‪)21‬‬
‫«بیگمان کسانی کافرند که میگوينـد‪( :‬خـدا در عیسـی حلـو کـرده اسـت و) خـدا‬
‫همــان مس ـیح پســر مــريم اســت‪( .‬در صــورتی کــه خــود) عیس ـی گفتــه اســت‪ :‬ای‬
‫بنیاسرائی ! خـدای يگانـهای را بپرسـتید کـه پروردگـار مـن و پروردگـار شـما اسـت‪.‬‬
‫بیگمان هر کس انبازی برای خدا قرار دهد‪ ،‬خدا بهشت را بر او حـرام کـرده اسـت (و‬
‫هرگز به بهشت گام نمینهد) و جايگاه او آتش (دوزخ) است؛ و ستمکاران يار و ياوری‬
‫ندارند (تا ايشان را از عذاب ّ‬
‫جهنم برهاند)‪».‬‬

‫و برادر مسلمانم! شرک بزرگترین گناهی است که به وسذیله آن در برابذر‬


‫خداوند نافرمانی میشود؛ بنابراین کسی کذه براسذاع عقیذده شذرک آمیذز‬
‫بمیرد در آتذ جهذنم بذرای همیشذه جذاودان مذیمانذد‪ .‬خداونذد متعذال‬
‫میفرماید‪:‬‬
‫‪ / 01‬انواع شرک‬

‫ك َف ُروا ْ م ِۡن أ َ ۡهل ۡٱلك َِتَٰب َوٱل ۡ ُم ۡۡشك َ‬


‫ِي ِف نَار َج َه َّ‬
‫نن َم‬
‫َّ َّ َ َ‬
‫﴿إِن ٱَّلِين‬
‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ُ‬
‫َ َٰ َ َ ٓ ْ َ َ ُ ۡ َ ُّ ۡ‬
‫َش ٱل ََب َّيةِ ‪ِّ ﴾٦‬‬
‫(بینة آیه ‪)۶‬‬ ‫ِ‬ ‫خ ِِلِين فِيها ُۚ أو ٰٓلئِك هم‬
‫ّ‬
‫«مسلما کافران اه کتاب و مشـرکان‪ ،‬جاودانـه در میـان آتـش دوزخ خواهنـد مانـد!‬
‫آنان بدون شک بدترين انسانها هستند‪».‬‬
‫فصل اول‪ :‬شرک اکبر‬

‫‪2‬ذ شرک ُدعاء‬


‫‪1‬ذ شرک نیت و اراده‬
‫‪0‬ذ شرک محبت‬
‫‪۴‬ذ شرک طاعت و فرمانبرداری‬ ‫اقسام شرک اکبر‬
‫الحلول‬‫‪۵‬ذ شرک ُ‬
‫َ‬
‫‪۶‬ذ شرک ت َصرف‬
‫َ‬
‫‪7‬ذ شرک خوف‬
‫ّ‬
‫‪8‬ذ شرک توکل‬
‫‪ / 01‬انواع شرک‬

‫تعریف شرک‪ :‬اعتقاد به اینکه خداوند در ذات یا صفات یا الوهیت یذا‬


‫ً‬
‫عبادت و یا مالکیت دارای شریک باشد بنابراین شرک دقیقا در برابر توحیذد‬
‫قرار میگیرد همان گونه که کفر در برابر ایمان قرار میگیرد‪.‬‬

‫انواع شرک‬
‫‪1‬ـ شرک اکبر‪ :‬اینکه فردی همانند و شریکی برای الله قذرار دهذد و ماننذد‬
‫الله او را بپرستد و از او اطاعت کند‪ .‬در اینرذا مقصذود ازایذن نذوع شذرک‬
‫شرک به معنذای خذا (شذرک اکبذر اسذت‪ .‬همذان شذرکی کذه موجذب‬
‫جاوداننی در آت و خروج از دین اسالم میشود‪.‬‬

‫اقسام شرک اکبر‬


‫‪1‬ـ شرک ُدعاء‪ :‬و آن دعا و مدد خواستن از غیر الله از جملذه‪ :‬پیذامبران و‬
‫أولیاء برای طلب رزق و روزی یا بهبودی و شفای بیمار یا غیره اسذت‪ .‬بذه‬
‫دلیل فرمودهی الله متعال‪:‬‬
‫ك َو ََل يَ ُ ُّ‬
‫ُّر َكَۖ فَنن َف َك ۡل َ‬ ‫َّ َ َ َ َ ُ َ‬
‫ك‬ ‫نف‬ ‫ي‬ ‫َل‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ِ‬ ‫ٱّلل‬ ‫ون‬‫د‬
‫ُ‬
‫ِن‬
‫م‬
‫ََ َۡ ُ‬
‫ع‬ ‫﴿وَل تد‬
‫ِ‬ ‫ِ‬
‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ َّ َ‬
‫فنِنك إِذا م َِن ٱلظَٰل ِ ِمي ‪( ﴾١٠٦‬یونس آیه ‪)11۶‬‬
‫«و به جای خدا کسی و چیزی را پرستش مکن و به فرياد مخوان که به تـو نـه سـودی‬
‫میرساند و نه زيانی‪ .‬اگر چنین کنی (و دعا و عبادت خود را به جای آفريدگار متو ّجـه‬
‫آفريدگان سازی) از ستمکاران و مشرکان خواهی شد‪».‬‬
‫(مراد از ظالمین در آیه مشرکین است ‪.‬‬

‫‪1‬ـ شرک نیت و اراده‪ :‬و آن اینکه نیت و قصد بنده در عمل و کردارش‬
‫فصل اول‪ :‬شرک اکبر ‪01 /‬‬

‫بطور کامل غیر الله باشد و این همان شرک در اعتقاد است بذدلیل فرمذوده‬
‫الله متعال‪:‬‬
‫ٱدل ۡن َيا َوزينَ َت َها نُ َو ِف إ َ َۡله ۡم أَ ۡع َمَٰلَ ُه ۡم فِيهاَ‬ ‫يد ۡ َ‬
‫ٱۡل َي َٰوةَ ُّ‬ ‫﴿ َمن ََك َن يُر ُ‬
‫ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫َ َّ‬ ‫ۡ‬ ‫ُ‬ ‫ُ ْ َ َ َّ َ َ ۡ َ َ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ۡ‬ ‫ُ‬ ‫َُ ۡ َ َ‬
‫ِيها َل يبخسون ‪ ١٥‬أو ٰٓلئِك ٱَّلِين ليس لهم ِِف ٱٓأۡلخِرة ِ إَِل‬ ‫وهم ف‬
‫ْ‬
‫َّ َ ُ َ ۡ َ ُ َ‬ ‫ْ‬
‫ار َو َحب َط َما َص َن ُكوا ف َ َ‬
‫طل ما َكنوا يكملون ‪(﴾١٦‬هود آیه‬ ‫ِيها َوب َٰ ِ‬ ‫َّ ُ‬
‫ٱنل َۖ ِ‬
‫‪ 1۵‬و ‪)1۶‬‬
‫«کسانی که (تنها) خواستار زندگی دنیا و زينت آن باشند (و جز خـوردن و نوشـیدن و‬
‫اموا و اوالد را طالـب نبـوده و چشمداشـتی بـه آخـرت نداشـته باشـند‪ ،‬برابـر ّ‬
‫سـنت‬
‫موجود در پیکرهی هستی‪ ،‬پاداش دسترنج و) اعمالشان را در اين جهان بـدون هـیچ‬
‫گونه کم و کاستی به تمام و کما میدهیم (چرا که مدار اين جهان بر اعما اسـتوار‬
‫است؛ نه بر ن ّیات و مقاصد و بر اين خوان يغما چه دشمن چه دوست) وحقـی از آنـان‬
‫در آن ضايع نمیگردد‪ .‬آنان کسـانیند کـه در آخـرت جـز آتـش دوزخ بهـره و سـهمی‬
‫ندارند و آنچـه در دنیـا انجـام مـیدهنـد‪ ،‬ضـايع و هـدر مـیرود (و بـیاجـر و پـاداش‬
‫میشود) و کارهايشان پوچ و بیسود میگردد (هرچند که اعمالشان به ظاهر انسـانی‬
‫و مردمی و عبادی باشد)‪».‬‬

‫‪3‬ـ شرک محبت‪ :‬و آن اینکه همراه با الله متعال کسی را به ماننذد اللذه‬
‫دوست داشته باشد دینر فرقی ندارد این نوع محبت شرکی اندازه محبذت و‬
‫دوست داشتن الله باشد خواه بیشتر باشد خواه کمتر زیرا محبذت مسذتلزم‬
‫نهایت ذلت و فروتنی است‪ .2‬هماننونه که الله عز و جل میفرماید‪:‬‬
‫ُ‬ ‫ُ ُّ َ ُ ۡ َ‬ ‫َ‬ ‫َّ َ‬ ‫ُ‬ ‫َ َ َّ ُ‬
‫ب‬
‫ِ‬ ‫ح‬ ‫ك‬ ‫م‬ ‫ه‬ ‫ون‬ ‫ِب‬ ‫ُي‬ ‫ا‬‫اد‬‫ند‬ ‫أ‬ ‫ِ‬ ‫ٱّلل‬ ‫ون‬
‫ِ‬ ‫د‬ ‫ِن‬
‫م‬ ‫ذ‬‫خ‬ ‫﴿ َوم َِن ٱنلَّ ِ‬
‫اس من يت ِ‬

‫ً‬
‫‪2‬ذ مثال کسی غیر از الله را بخاطر ذات وجود آن شخص و نه بخاطر الله عز و جذل دوسذت‬
‫داشته باشد‪.‬‬
‫‪ / 01‬انواع شرک‬

‫َ‬ ‫َّ َ َّ َ َ َ ُ ٓ ْ َ َ ُّ ُ َّ َ َ ۡ َ َ َّ َ َ َ ْ ۡ‬
‫ِين ظل ُم ٓوا إِذ يَ َر ۡون‬ ‫ٱّللَِۖ وٱَّلِين ءامنوا أشد حبا ِّللِِۗ ولو يرى ٱَّل‬
‫َ َ َّ َّ َ َ ُ ۡ َ َ‬ ‫ۡ َ َ َ َ َّ ۡ ُ َّ َ َّ َ‬
‫اب ‪(﴾١٦٥‬بقرة)‬ ‫ٱلكذاب أن ٱلقوة ِّللِ َجِيكا وأن ٱّلل شدِيد ٱلكذ ِ‬
‫«برخی از مردم هستند که غیر از خدا‪ ،‬خدا گونههائی برمیگزينند و آنان را همچون‬
‫خدا دوست میدارند و کسانی که ايمان آوردهاند خدا را سخت دوسـت مـیدارنـد (و‬
‫باالتر از هر چیز بدو عشق میورزند)‪ .‬آنان که ستم مـیکننـد اگـر مـیشـد عـذابی را‬
‫مشاهده نمايند که هنگام (رستاخیز) میبیننـد‪( ،‬مـیفهمنـد کـه) قـدرت و عظمـت‬
‫همه از آن خدا است و خدا دارای عذاب سختی است‪».‬‬

‫‪۴‬ـ شرک طاعت و فرمانبرداری‪ :‬و آن اینکه در تشریع و قانون گراری‬


‫کسی را با الله همتا و برابر قرار دهد زیرا تشریع و قانون گذراری حذق اللذه‬
‫متعال میباشد‪:‬‬
‫َّ‬ ‫َّ‬ ‫ۡ‬ ‫ۡ‬
‫ٱۡلك ُم إَِل ِّلل ِ﴾ (انعام آیه ‪ 77‬و یوسف آیه ‪27‬‬
‫﴿إ ِ ِن ُ‬
‫«فرمان جز در دست خدا نیست»‬
‫برای مثال‪ :‬کسانی که در گناه و معصیت از علمذاء و بزرگذان و مشذایخ‬
‫خود اطاعت و فرمذانبرداری مذیکننذد در حذالیکذه گناهانشذان را حذالل‬
‫میشمارند داخل در این شرک هستند‪ .‬خداوند میفرمایند‪:‬‬
‫ِيح ۡٱب َن‬‫ار ُه ۡم َو ُر ۡه َبَٰ َن ُه ۡم أَ ۡر َبابا مِن ُدون ٱ َّّللِ َوٱل ۡ َمس َ‬ ‫ٱَّتَ ُذ ٓوا ْ أَ ۡح َب َ‬
‫َّ‬
‫﴿‬
‫ِ‬
‫ُ‬
‫َم ۡر َي َم َو َما ٓ أم ُِر ٓوا ْ إ ََّل َِلَ ۡك ُب ُد ٓوا ْ إ َل َٰها َوَٰحِدا ََّلٓ إ َل َٰ َه إ ََّل ُه َو ُس ۡب َ‬
‫حَٰ َن ُهۥ‬ ‫ُۚ‬ ‫َۖ ِ ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫َ َّ ُ ۡ ُ َ‬
‫ۡشكون ‪( ﴾٣١‬توبة‪02/‬‬ ‫عما ي ِ‬
‫« يهوديان و ترسايان عالوه از خـدا‪ ،‬علمـاد دينـی و پارسـايان خـود را هـم بـه خـدائی‬
‫پذيرفتهانــد (چــرا کــه علمــاد و پارســايان‪ ،‬حــال خــدا را حــرام و حــرام خــدا را حــال‬
‫میکنند و خودسرانه قانونگذاری مینمايند و ديگران هم از ايشـان فرمـان میبرنـد و‬
‫سخنان آنان را دين میدانند و کورکورانه به دنبالشان روان میگردند‪ .‬ترسايان افـزون‬
‫فصل اول‪ :‬شرک اکبر ‪01 /‬‬

‫بر آن) مسیح پسر مريم را نیز خـدا میشـمارند‪( .‬در صـورتی کـه در همـهی کتابهـای‬
‫آسمانی و از سوی همهی پیغمبران الهی) بديشان جز اين دسـتور داده نشـده اسـت‬
‫که‪ :‬تنها خدای يگانه را بپرستند و بس‪ .‬جز خدا معبـودی نیسـت و او پـاک و ّ‬
‫منـزه از‬
‫شرکورزی و چیزهائی است که ايشان آنها را انباز قرار میدهند‪».‬‬
‫و پیامبر ‪ ‬در حدیث عدی بذن حذاتم شذرک وارد شذده در آیذه را بذه‬
‫اطاعت از آنها (احبار و رهبان را در حالل کردن حرام و حرام کردن حالل‬
‫تفسیر نموده است‪ .‬از این رو هر کس ادعا نمایذد کسذی غیذر از اللذه حذق‬
‫تشریع و قانوننراری دارد به راستی به آنچه از سوی الله نذازل شذده اسذت‬
‫کفر ورزیده است‪.‬‬
‫حذاتم إلذی‬ ‫بذن‬ ‫متن حدیث‪( :‬عن عدی بن حاتم الطائی‪ :‬جذاء عذدی ُ‬
‫ِ‬ ‫ُ‬ ‫ِ‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫سم َع النبی یقرأ هذره اآلیذة‬
‫ِ‬ ‫اإلسالم فلما‬
‫ِ‬ ‫النبی و کان قد دان بالنصر ِانی ِة قبل‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫الله إنهم لم یعبدوهم فقال بلی إنهم حرمذوا علذیهم الحذالل‬ ‫قال‪ :‬یا رسول ِ‬
‫ّ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬
‫فرلک عبادتهم إیاهم وفی روایة أن النبذی قذال‬ ‫وأحلوا لهم الحرام فاتبعوهم ِ‬
‫َ‬
‫لهر ِه اآلی ِة أما إنهم لم یکونوا یعبدونهم ولکنهم کانوا إذا أحلذوا ل ُهذم‬ ‫ً‬
‫تفسیرا ِ‬
‫ََ َ‬ ‫َ َ‬ ‫َ‬
‫شی ًئا استحل ُوه َو ِإذا حر ُموا علی ِهم شی ًئا حرموه ‪.‬‬
‫ُ ‪2‬‬

‫َ َ َّ ۡ َ ۡ ُ َ ٓ َ َ َ َّ ُ َ ُ ْ َ ٰٓ َ ُ ُ ۡ َ َٰ ُ َ‬
‫﴿ومن لم ُيكم بِما أنزل ٱّلل فأولئِك هم ٱلكفِرون ‪﴾٤٤‬‬
‫(مائده آیه ‪)۴۴‬‬
‫«و (بدانید که) هرکس برابر آن چیزی حکم نکند که خداوند ناز کرده است (و قصد‬
‫توهین به احکام الهی را داشته باشد) او و امثا او بیگمان کافرند‪».‬‬

‫‪( .2‬األلبانی (ت ‪ ۰۴۴۱‬غایة المرام ‪ • ۶‬حسن • أخرجه الترمری (‪ ۵۱۰۵‬وابن سعد فی‬
‫«الطبقذذات الکبذذری» (‪ ۴۸۰‬والبیهقذذی (‪ ۴۱۸۴۲‬بنحذذوه والروایذذة‪ :‬أخرجهذذا الترمذذری‬
‫(‪۵۱۰۵‬‬
‫‪ / 01‬انواع شرک‬

‫از این رو امر و نهی فقط از آن الله سبحان است و خود میفرماید‪:‬‬
‫ۡ‬ ‫َ َ َُ َۡ ۡ ُ َ ۡ َ‬
‫ُ‬
‫﴿أَل هل ٱۡللق وٱۡلمر ِۗ ‪( ﴾٥٤‬اعراف آیه ‪۵۴‬‬

‫با توجه به جمله « َأ ََل َ ُ‬


‫«آگاه باشید که تنها او میآفريند و تنها او فرمان میدهد‪».‬‬
‫َ‬
‫هل» نسبت دادن خلق و امذر بذه غیذر اللذه جذایز‬
‫نیست‪ 2‬و هر کس آن را به غیر الله نسبت دهد بذه او شذرک ورزیذده اسذت‬
‫واین همان شرک اکبری است که او را ازدایرهی اسالم خارج میسازد‪.‬‬
‫هماننونه که الله آفریدگار مردمان و پرورش دهندهی آنان است پذس‬
‫فقط اوست که برای حکم کردن در تمام تصرفات صذاحب حذق اسذت و‬
‫بینمان صانع و سازنده از هر کسی دینر نسبت به سذازه و سذاختهی خذود‬
‫داناتر است؛ اما غیر او مخلوق بوده و بسی نذادانتر از آن اسذت کذه حتذی‬
‫پنهانیهای نفس خود را بداند تا چه رسد به آنکه دینذران را اصذالح کنذد‪.‬‬
‫پس قانوننراریهای وضعی باطل است و داوری بردن و تحاکم پی آنهذا‬
‫جائز نیست و تشریع و حکم و داوری فقط ازآن الله است و بس‪.‬‬
‫َ‬ ‫ۡ‬ ‫َّ‬ ‫َ‬ ‫َ َ ُ ۡ َ ۡ َ َٰ َّ َ ۡ ُ َ‬
‫ون َو َم ۡن أ ۡح َس ُن م َِن ٱّلل ِ ُحكما ل ِق ۡوم‬
‫﴿أفحكم ٱلج ِهل ِيةِ يبغ ُۚ‬
‫ُ ُ َ‬
‫يوق ِنون ‪( ﴾٥٠‬مائده آیه ‪)۵1‬‬
‫«آيا (آن فاسقان از پذيرش حکم تو بـر طبـق آنچـه خـدا نـاز کـرده اسـت سـرپیچی‬
‫میکنند و) جويای حکم جاهل ّیت (ناشی از هـوی و هـوس) هسـتند آيـا چـه کسـی‬
‫برای افراد معتقد بهتر از خدا حکم میکند »‬

‫پس حکم کردن به غیذر از آنچذه اللذه نذازل کذرده حکمذی از احکذام‬

‫‪2‬ذ زیرا این جمله حصر و تخصیص را میرساند‪.‬‬


‫فصل اول‪ :‬شرک اکبر ‪01 /‬‬

‫جاهلیت است و الله سبحان بیان نموده که از حکم و دستور او ارزشمندتر‬


‫و گرانقدرتر برای کسی که به او ایمان دارد وجود ندارد‪.‬‬

‫‪۵‬ـ شرک ُ‬
‫الحلول‪ :‬و آن اعتقاد به اینکه که الله سذبحان در مخلوقذات‬
‫حلول یافته است و این عقیده ِابذن عربذی صذوفی و پیروانذی اسذت کذه در‬
‫گمراهی بدنبال او روان شدهاند‪.‬‬
‫از جمله اقوال آنها (الله نابودشان کند این است که‪ :‬هر سگ و خوکی‬
‫ً‬
‫قطعا معبود ماست‪ .‬والله بدون شک راهبی است کذه در کنیسذهی خلذوت‬
‫‪2‬‬
‫گزیده است‪.‬‬

‫َ‬
‫‪۶‬ــ شــرک ت َصـرف‪ :‬و آن عبارتسذذت از اعتقذذاد بذذه قذذدرت پیذذامبران و‬
‫صالحین و أولیاء در دخل و تصرف در هسذتی اسذت؛ و ایذن بذدان معنذی‬
‫نیست که فضائل و خوبیهای که پیامبران و صالحین مستحق آن هستند را‬
‫نادیده بنیریم اما آنچه ممنوع و ناجایز است آن است که برای آنهذا چیذزی‬
‫از حقوق الهی را برایشان در نظذر بنیذریم کذه فقذط مخذتص اللذه اسذت‪.‬‬
‫همچون‪ :‬قدرت و تصرف و نفع و ضرر و‪ ...‬و این همان شرک در ربوبیذت‬
‫است و حتی کفار قری نیز در چنین شرکی گرفتار نیامده بودند الله متعال‬
‫میفرماید‪:‬‬
‫َ َّ َ ٓ ِ َ ۡ َ ِ َ َّ َ ۡ ُ‬ ‫ُ ُ‬ ‫ُۡ‬
‫ِنك َّ‬
‫ٱلس ۡ‬
‫نم َ‬ ‫﴿قل َمن يَ ۡر ُزقكم مِن ٱلسماء وٱۡلۡرض أمن يمل‬

‫‪2‬ذ زیرا عقیده دارند الله عز و جل در تمام موجودات حلول کرده است‪.‬‬
‫‪ / 08‬انواع شرک‬

‫َ‬ ‫َُ ۡ ُ َۡ َ َ ۡ‬ ‫َ‬ ‫َ ۡ َ ۡ َ َٰ َ َ َ ُ ۡ ُ ۡ َ َّ َ ۡ‬


‫نَح‬
‫وٱۡلبصر ومن ُي ِرج ٱلَح مِن ٱلمي ِ ِ ويخ ِرج ٱلمي ِ مِن ٱل ِ‬
‫َ َ ُ َ ُ ۡ َ ۡ َ َ َ َ ُ ُ َ َّ ُ َ ُ ۡ َ َ َ َ َّ ُ َ‬
‫ومن يدبِر ٱۡلمر ُۚ فسيقولون ٱّللُۚ فقل أفَل تتقون﴾ (یونس آیه ‪)31‬‬
‫اشعه و باران) و از زمـین (بـه وسـیلهی فعـ و‬‫«بگو‪ :‬چه کسی از آسمان (به وسیلهی ّ‬
‫انفعاالت خاک و رويش گیاهان و درختان و میوهی آنها) به شما روزی میرسـاند يـا‬
‫چه کسی بر گوش و چشمها توانا است (و آنها را میآفريند و بدانها نیـروی شـنوائی و‬
‫بینائی میدهد) يا چـه کسـی زنـده را از مـرده و مـرده را از زنـده بیـرون مـیآورد (و‬
‫حیــات و ممــات در دســت او اســت) يــا چــه کســی امــور (جهــان و جهانیــان) را‬
‫میگرداند (پاسخ خواهند داد و) خواهند گفت‪ :‬آن خدا اسـت‪( ،‬چـرا کـه آفريـدگار‬
‫مدبر کار و بار هستی‪ ،‬به اقـرار وجـدان بیـدار‪ ،‬خداونـد‬ ‫جهان و روزیرسان مردمان و ّ‬
‫دادار است)‪ .‬پس بگو‪ :‬آيا نمیترسید و پرهیزگار نمیشويد »‬

‫َ‬
‫‪2‬ـ شرک خوف‪ :‬اعتقاد به اینکه غیر الله میتواند نفع و ضرر برساند یا‬
‫برابر دانستن دینران در خوف و خشیت با الله عزوجذل‪ .‬هماننذد تذرع از‬
‫تصرف بعضی از مردگان در (سرنوشت و احوال زندگان یا ترع از کذاری‬
‫که موجب ترک واجبات شود‪ 2.‬اما ترع طبیعی‪ :‬مانند ترع از حیوان درنده‬
‫یا انسان ظالم و ‪ ...‬از لحاظ شرعی جایز است اللذه متعذال بذه صذراحت‬
‫پیامبرش موسی‪ ‬را با صفت ترع وصف نموده است؛ و میفرماید‪:‬‬
‫َ َ َ َّ ُ‬ ‫َٓ‬ ‫َۡ‬ ‫َ َ َ‬
‫﴿فخ َرج مِنها خائِفا يَتقبَۖ ‪( ﴾٢١‬قصص آیه ‪)11‬‬
‫«موسی از شهر خارج شد‪ ،‬در حالی که ترسان و چشم به راه بود (کـه هـر لحظـه‬
‫حادثهای رخ دهد و فرعونیان او را دستگیر کنند‪ .‬خدا را به فرياد خواند)»‬
‫عکس این ترع‪ :‬ترع واجب است و آن نهایت ترع از الله< میباشد‪.‬‬

‫ً‬
‫‪2‬ذ که البته در این مورد اخیر ضروری نیست که حتما خوف ذکر شذده وارد دایذره شذرک اکبذر‬
‫شود‪.‬‬
‫فصل اول‪ :‬شرک اکبر ‪01 /‬‬

‫‪4‬ـ شرک توکل‪ :‬توکل یعنی سپردن کار به الله سبحان و اعتماد به او در‬
‫بدست آوردن و برآورده کردن نیازها است‪ .‬میفرماید‪:‬‬
‫لَع ۡٱل ََح َّٱَّلِي َ َ ُ ُ‬
‫َل يموت‪(﴾٥٨‬فرقان آیه ‪)24‬‬
‫َ َ َ َّ ۡ َ َ‬
‫﴿وتوَّك‬
‫ِ‬
‫«و (در همهی امور) بر خداوندی تکیه کن که همیشه زنده است و هرگز نمیمیرد»‬
‫به این دلیل توکل به غیر الله جایز نمیباشد‪.‬‬
‫از جمله توکلهای شرک آمیز اعتماد قلبی به غیر خدا در چیذزی اسذت‬
‫که فقط در قدرت اوست‪ .‬یا اعتماد به اینکه آفریذدهای امکذان روزی دادن‬
‫آفریدهی دینری را دارد یا میتواند روزی را از او منع کند‪.‬‬
‫البته بعضی باورهای غلذط و خطرنذاک دینذری نیذز وجذود دارنذد کذه‬
‫گوینده آن دچار شرک میشود درحالیکه خود نمیداند از جمله‪:‬‬
‫‪2‬ذ نسبت دادن شفا به پزشک یا دارو‪.‬‬
‫‪1‬ذ نسبت دادن توفیق و موفقیت دردنیا و یا دین به زیرکی و تالش عبد‪.‬‬
‫‪0‬ذ اعتقاد به اینکه مخلوق حق تشریع و قانوننراری دارد‪.‬‬
‫‪۴‬ذ اعتقاد به اینکه مسبب مرگ تصادف رانندگی یا خطای پزشکی بذوده‬
‫و اگر این اتفاق پی نمیآمد او نمیمرد و چیزهایی از این قبیذل کذه جذزو‬
‫‪2‬‬
‫امور شرک آمیز است و باید از آنها دوری جست‪.‬‬

‫‪2‬ذ یعنی در تمام این موارد باید اصل اتفاق را به الله< نسبت دهیم و عقیده داشته باشذیم‬
‫که این موارد در حد سببی بوده نه بیشتر‪.‬‬
‫فصل دوم‪ :‬شرک اصغر و انواع ریا‬

‫‪2‬ذ شرک قولی‬


‫‪1‬ذ شرک فعلی‬
‫‪0‬ذ شرک قلبی‬ ‫اقسام شرک اصغر‬
‫‪ / 11‬انواع شرک‬

‫نوع دوم‪ :‬شرک اصغر‬


‫و آن شرکی است که مرتکب آن را از اسالم خارج نمیکند و منافی با اصل‬
‫توحید نیست بلکه منافی کمال توحید اسذت‪ .‬شذرک اصذغر هذر وسذیلهای‬
‫است که منرر به شرک اکبر شود و جزو بزرگتذرین گناهذان کبیذره اسذت و‬
‫انواع آن زیاد است ولی میتوان آن را بر اساع محل صدور آن در اقسذام‬
‫زیر منحصر دانست‪:‬‬
‫‪1‬ـ شرک قولی‪ :‬و آن شرکی است که با زبان صذورت مذیگیذرد ماننذد‬
‫قسم به غیر الله گفتن این عبارت‪( :‬اگر الله و تو اراده کنی یذا گفذتن ایذن‬
‫ُ َّ‬
‫سذذخن‪« :‬قاضذذی القض ذاة» «نسذذبت دادن عبذذد ب ذرای غیذذر خذذدا» ماننذذد‬
‫عبدالنبی عبدالحسین و نظایر آن زیذرا چنذین سذخنانی بینمذان تعظذیم و‬ ‫ّ‬
‫بزرگداشت غیرالله را معتبر جلوه مینمایند‪.‬‬
‫ََ‬
‫‪1‬ـ شرک فعلی مانند تطیر (به فال بـد رـرفتن)‪ :‬و آن دوری جسذتن‬
‫منی چیذزی کذه آن را دیذده یذا شذنیده‬ ‫مسلمان از انرام فعلی به سبب بد ُ‬
‫ی‬
‫ِ‬
‫است مانند به فال بد گرفتن بعضی از حیوانات یذا پرنذدگان یذا بعضذی از‬
‫روزهای سال و همچنین پی کاهن رفتن و تصذدیق او یذا یذاری گذرفتن از‬
‫فالنیران جهت پیدا کردن سارق و از جملذه ایذن امذور مذیتذوان تصذدیق‬
‫ّ‬
‫منرمین و ّرمالین و شعبده بازان را نیز برشمرد‪.‬‬
‫‪3‬ـ شرک قلبی‪ :‬مانند ریا و کسب شهرت و دنیا طلبی به وسیله انرذام‬
‫بعضی از عبادات‪.‬‬

‫و ریا چهار نوع است‪:‬‬


‫نوع اول‪ :‬اینکه قصد و نیت فرد از اعمال فقط پاداش و اجر دنیویی باشد‬
‫و در پی پاداش اخروی نباشد وچنین فردی پاداش و نصیب او در دنیذا داده‬
‫فصل دوم‪ :‬شرک اصغر و انواع ر یا ‪11 /‬‬

‫میشود ولی هیچ سهمی از آخرت ندارد و این از انوع شرک اکبر است‪.‬‬
‫نوع دوم‪ :‬اینکه قصد ونیت فرد مردم باشد همچون اعمالی که فرد بذه‬
‫قصد ریا انرام میدهد و یا اقوال و سخنانی کذه بذه قصذد شذهرت طلبذی‬
‫برزبان جاری میسازد و این نوع شرک اصغر است‪.‬‬
‫نوع سوم‪ :‬اینکه هدف از انرام عمل صذال کسذب مذال دنیذا باشذد‪.‬‬
‫همانند کسی که به قصد بدست آوردن ثروت مناسک حج را ادا میکند یذا‬
‫بخاطر ازدواج بازنی باشد و یا به قصد کسب غنیمت به جهاد برود و یا بذه‬
‫‪2‬‬
‫قصد بدست آوردن مقام و منصب به طلب علم میپردازد‪.‬‬
‫نوع چهارم‪ :‬اینکه فرد عمل صال را فقط بخذاطر رضذای خذدا انرذام‬
‫میدهد اما به دنیلی آن را باطل و فاسد مذیکنذد آننونذه کذه اللذه متعذال‬
‫میفرماید‪:‬‬
‫ٱّلل م َِن ٱل ۡ ُم َّتق َ‬
‫ي ‪﴾ ٢٧‬‬ ‫﴿إ َّن َما َي َت َق َّب ُل َّ ُ‬
‫(مائده آیه ‪)12‬‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫«خدا (کار را) تنها از پرهیزگاران میپذيرد!»‬
‫و این عمل صال در آخرت هیچ سودی بذه او نمذیرسذاند و دلیذل آن‬
‫وجود کفر و شرکی است که هر دو ضد ایمان هستند در نتیره هیچ ایمان و‬
‫توحیدی از آدمی قبول نخواهد شد منر آنکه همراه عمل خالصانه باشذد و‬
‫در عین حال طبق شریعتی باشد که بر رسول الله ‪ ‬نازل گشته است‪.‬‬
‫و بدان برادر مسلمانم‪ :‬که تمام انواع شرک اصغر ممکن است به شذرک‬
‫اکبر تبدیل شود و آن زمانی اتفاق می افتد که نیت قلبی فرد با تعظذیم غیذر‬
‫الله همراه باشد و غیر الله را همانند الله متعال تعظیم کند‪.‬‬

‫‪2‬ذ این نوع ریا حرام است‪.‬‬


‫ّ‬
‫فصل سوم‪ :‬شرک خفی وکفاره آن‬
‫‪ / 11‬انواع شرک‬

‫نوع سوم‪ :‬شرک خفی‬


‫ِابن عباع ‪ ‬آن را ایننونه تفسیر مینمایذد‪ :‬هننذامی کذه کسذی بذه‬
‫دوست بنوید‪ :‬اگر آنچه الله بخواهد و تو بخواهی و یا اگر اللذه و فالنذی‬
‫نباشد درحالیکه صحی و درست این است که بنوییم‪« :‬اگر الله و سذپس‬
‫آن شذخص اراده کنذذد» و یذذا «تذذا اللذه و سذذپس آن شذذخص اراده نکنذذد» و‬
‫همچنین کسی بنوید‪ :‬بر الله و تو توکل کردم درحالیکه صذحی آن اسذت‬
‫که بنوید بر الله و سپس بر تو توکل کردم؛ زیرا حذرف (واو نشذان دهنذده‬
‫تساوی بین الله ‪ ‬و شخص است و این نیز وارد شرک شذده اسذت امذا‬
‫‪2‬‬ ‫ُ‬
‫کلمه «ثم» نشان دهنده رعایت ترتیب است‪.‬‬

‫ّ‬
‫کفاره شرک اصغر و خفی‬
‫حدیث پیامبر ‪ ‬میفرماید‪:‬‬
‫َ َ َ ًَ َُ ُ َ َ ُ َ َ َ‬ ‫ُ ّ َُ ُ َ َ ُ‬
‫غفرک ِلمذا ن‬
‫ِ‬ ‫سذت‬ ‫ن‬ ‫و‬ ‫ذه‬‫م‬ ‫عل‬‫ن‬ ‫ذیئا‬ ‫ش‬ ‫ذک‬ ‫ب‬
‫َ «اللهم إنا نعذوذ ِبذک أن ِ ِ‬
‫ک‬‫شذر‬ ‫ن‬
‫َ‬
‫نعل ُم ُه‪[ ».‬صحی ‪ :‬رواه احمد]‪.‬‬
‫ترجمه‪« :‬خدايا به تو پناه میبريم از اينکه چیزی را که می دانیم برای تو شريک قرار‬
‫دهیم و آمرزش میطلبیم از آنچه که نمیدانیم‪».‬‬
‫و همچنین پیذامبر ‪ ‬مذیفرمایذد‪ :‬کسذی کذه سذوگند یذاد کنذد و در‬
‫ّ‬
‫سوگندش بنوید به نت و عزی سذوگند بایذد بنویذد‪« :‬ن إلذه إن اللذه» و‬
‫بنوید با تو قمار میکنم باید صدقه بدهد‪[ .‬متفق علیه]‬ ‫کسی که به دوست‬

‫‪2‬ذ یعنی اراده مخلوق تابع اراده خالق است‪.‬‬


‫فصل چهارم‪ :‬معرفی برخی از مصادیق اعمال‬
‫شرکی‬

‫‪2‬ذ سحر و جادوگری‬


‫‪1‬ذ کهانت (پیشنویی کردن و از غیب سخن گفتن‬
‫‪0‬ذ ابطال سحر‬
‫‪۴‬ذ طالع بینی‬
‫‪۵‬ذ استفاده از حلقه یا ریسمان و نخ و نظایر آنها جهت رفع و دفع بال‬
‫‪۶‬ذ آو یزهها (مهرهها و گردنبندها‬
‫نوع اول‪ :‬آو یزههای غیر قرآنی‬
‫نوع دوم‪ :‬آو یزههای قرآنی‬
‫‪7‬ذ رقیهها‬
‫‪ / 18‬انواع شرک‬

‫معرفی برخی از مصادیق اعمال شرکی‬


‫از آنرایی که اعمال شرکی بسیار زیاد هستند و قابل شمارش نیسذتند‪ .‬لذرا‬
‫الزامی است در اینرا به پارهای از آنها که در میان مردم شایع هسذتند و بذر‬
‫بسیاری از آنها پنهان مانده است اشاره کنم‪:‬‬
‫‪1‬ـ سحر و جـادورری‪ :‬و آن اوراد و افسذونها و گرههذا اسذت کذه در‬
‫بدنها و قلبها تأثیر میگرارند و سبب بیماری و قتل و جدایی بذین زن و‬
‫همسرش میشود‪ .‬حکم شرعی ساحر این است که کذافر و از دیذن اسذالم‬
‫خارج است و سحر کفری است که فرد را (پنذاه بذر اللذه از دیذن اسذالم‬
‫خارج میسازد‪.‬‬
‫‪1‬ـ کهانت (پیشگویی کردن و از غیب سخن رفتن)‪ :‬و آن طلب اطالع‬
‫یافتن از آینده و خبر دادن از چیزهایی است که در دلهذا مذیگذررد و فذرد‬
‫کاهن مدعی غیب است در حالیکه غیب علمی است کذه هذیچ کذس جذز‬
‫الله آن را نمیداند‪ .‬کاهن بدلیل ادعای علم غیب کافر به الله متعال است و‬
‫هر کس نزد کاهنی برود و او را در اینکه غیب میداند تصذدیق کنذد دچذار‬
‫کفر اکبر میشود‪.‬‬
‫‪3‬ـ ابطال سحر‪ :‬عبارت است از برطرف کردن سحر و جادو از کسذی‬
‫است که به سحر گرفتار شده است؛ و به دو نوع زیر تقسیم میشود‪:‬‬
‫نوع اول‪ :‬ابطال سذحر از فذرد سحرشذده بذا سذحر و جذادویی هماننذد‬
‫خودش که این نوع از تعویر حرام و کفر اصغر است‪.‬‬
‫نوع دوم‪ :‬ابطال سحر و جادو از فردی که سحر شده بذا دعاهذا و اذکذار‬
‫فصل چهارم‪ :‬معرفی برخی از مصادیق اعمال شرکی ‪11 /‬‬

‫ُمباح از قرآن و سنت که این نوع تعویر جائز و مشروع است‪.‬‬


‫‪۴‬ـ ـ طــالب بینــی‪ :‬و آن اسذذتدنل بذذه سذذتارگان و تغییذذرات و تحذذونت‬
‫صورتهای فلکی برای توجیه حوادثی است که بر روی زمذین اتفذاق مذی‬
‫افتد و اینکه آنها نق موثری در ایذن رخذدادها دارنذد؛ بنذابراین هذر کذس‬
‫معتقد بر این باشد که آنها به وجود آورنده ایذن حذواده هسذتند یذا نقذ‬
‫مؤثری در این رخدادها دارند دچار شرک اکبر میشذود کذه او را از اسذالم‬
‫خارج میکند زیرا که هدف از آفرین آنها ایذن بذوده کذه مایذهی زینذت و‬
‫آراستنی آسمان دنیا باشند و عالمتهایی برای راهنمایی مسافران و رانذدن‬
‫شیاطین باشند هماننونه که الله متعال در قرآن کریم از آن خبر داده اسذت‬
‫مقارن زمانی بذوده و از‬
‫ِ‬ ‫و هر کس معتقد باشد به اینکه آنها با حواده زمین‬
‫آن جدا نیستند دچار شرک اصغر شده و این ُمنافی کمال توحید است‪.‬‬
‫‪۵‬ـ استفاده از حلقه یا ریسمان و نخ و نظایر آنها جهت رفب و دفب بال‪:‬‬
‫نفع و ضرر به دست الله عزوجل است زیرا تنها او بر آن قادر اسذت و غیذر‬
‫الله توانایی جلب منفعت و دفع ضرر را نذدارد؛ و هذر کذس اعتقذاد داشذته‬
‫باشد که چیزی از اینها میتوانند ضرر را دفع کنند یا به کسی نفع برسانند‬
‫به حقیقت دچار شرک اکبر شده است؛ اما هر کس معتقد باشد کذه نفذع و‬
‫ضرر با آنها مقارن (همزمان وتفکیک ناپریر اسذت دچذار شذرک اصذغر‬
‫شده است‪.‬‬
‫‪۶‬ـ آویزهها (مهرهها و رردنبندها)‪ :1‬چیزهایی است که جهت جلذب‬

‫‪2‬ذ در عربی به آن تمیمة می گویند (تمائم جمع تمیمة است ‪.‬‬


‫‪ / 11‬انواع شرک‬

‫منفعت یا دفع ضرر بر گردن یا غیر آن میآو یزند‪ .‬خواه از قرآن کریم باشذد‬
‫و یا از ریسمانها یا مهرهها یا ننینها و یا از سننریزهها و مانند آنها باشد‪.‬‬
‫آو یزهها به دو دسته تقسیم میشوند‪:‬‬
‫نوع اول‪ :‬آویزههای غیر قرآنی‬
‫ً‬
‫آو یزههایی که از غیر قرآن گرفته شدهاند از لحاظ شرعی قطعا حرامانذد‬
‫و هر کس معتقد باشد به اینکه آن تمائم میتوانند کاری کنند یا در چیذزی‬
‫تأثیری داشته باشند مشرک بوده و دچار شرک اکبر شده اسذت‪ .‬آو یزههذا بذه‬
‫این دلیل حرام گشتهاند چون سبب تعلق قلب به غیر خدا و توکل به غیر او‬
‫میشوند و همچنین سبب وارد شدن اعتقادات باطل و فاسد در مورد اشیاء‬
‫میشود که در نهایت منرر به شرک اکبر میشود‪.‬‬
‫نوع دوم‪ :‬آویزههای قرآنی‬
‫در مورد آو یزههایی است که از قرآن گرفته شده است سذلف صذال در‬
‫این باره اخذتالف دارنذد و دو قذول ازآنذان وجذود دارد‪ :‬برخذی آن را جذائز‬
‫میدانند و برخی حکم به تحریم آن دادهاند‪ .‬در حقیقت با توجه بذه عمذوم‬
‫دنئلی که از آو یزهها به شرک نام برده شده است میتذوان گفذت حکذم بذه‬
‫تحریم آن صحی و درست است و تفاوتی بذین آو یزههذا قرآنذی و غیذر آن‬
‫وجود ندارد زیرا اجازهی بکارگیری آو یزههذا قرآنذی در واقذع گشذودن بذابی‬
‫است برای ورود به آو یزههای غیر قرآنی که همه علماء در تحریم آن متفذق‬
‫هستند‪ .‬والله اعلم‪.‬‬
‫را درمذان‬ ‫‪2‬ـ رقیهها‪ :‬اذکذار و دعاهذاییانذد کذه بذه وسذیله آن مذری‬
‫فصل چهارم‪ :‬معرفی برخی از مصادیق اعمال شرکی ‪10 /‬‬

‫خوانده میشود چه از قرآن‬ ‫میکنند‪ .‬پس رقیه آن چیزی است که بر مری‬


‫کریم و چه از دعاهای نبوی گرفته شده باشد‪.‬‬
‫از جمله شروط رقیهی مباح موارد زیر است‪:‬‬
‫‪2‬ذ به زبان عربی باشد‪1 .‬ذ معنای آن معلوم باشد‪0 .‬ذذ شذامل چیزهذای‬
‫غیر مباح نباشد مانند استعانت و یاری گرفتن از غیذر اللذه متعذال‪ .‬واجذب‬
‫است که به این موضوع معتقد بود که آنها به ذات خود نمذیتواننذد تذأثیری‬
‫داشته باشند منر به اذن و اراده خداوند قدیر اگررقیذه ای یکذی از شذروط‬
‫ذکر شده را نداشته باشد جزو رقیههای حرام محسوب میشود‪.‬‬
‫‪ / 11‬انواع شرک‬

‫سخن آخر‬
‫بهراستیکه مظاهر شرک در دنیای اسالم بهوفور رایج گشذته اسذت (و اللذه‬
‫المستعان و این همذان علذت اصذلی مصذائب و مشذکالت مسذلمانان و‬
‫فتنهها و سذختیهذا و زلزلذهها و جنگهذا و انذواع عذرابهایی اسذت کذه‬
‫خداوند آنها را بر مسلمانان به سبب اعراضشان از توحید و ظهور شرک در‬
‫عقاید ورفتارهایشان گماشته است و دلیل این سخن ما پدیدههای گوناگون‬
‫شرکی است که از سرزمینهای اسالمی میبینیم کذه بسذیاری از مسذلمانان‬
‫آنها را جذزو اسذالم محسذوب مذی کننذدو بذه همذین سذبب آنهذا را انکذار‬
‫نمیکنند‪.‬‬
‫باید بدانیم که اسالم برای نابودی مظاهر شرک و یا مظاهری که منتهذی‬
‫به شرک میشوند آمده است؛ و از جمله این مظاهر طلب از غیر الله متعال‬
‫در سختیها و ناراحتیها دفن اولیا و صالحین در مساجد و نرر برای آنها‬
‫و ذب و قربانی نزد قبر آنها و طذواف در اطذراف قبذور آنهذا و نمذاز بذر سذر‬
‫قبرهایشان و سفر کردن به سوی قبرهایشان برای تبرک جستن به آنها است‪.‬‬
‫از بزرگترین شرکی که مسلمانان در این قرن به آن مبتال هستند حکم به غیر‬
‫ما أنزل الله است همچون حکم به قوانین وضعی بشری و رضایت بذه آن و‬
‫عدم انکار آنها و روی آوری به معذامالت ربذوی تحذت عنذاوین فریبنذده‬
‫ماننده کارمزد و سود و سایر پدیدههای شرکی امروزی است‪.‬‬
‫از خداوند متعال خواستاریم جوامع ما را از پلیذدی شذرک و محرمذات‬
‫پاک گرداند و قوم ما را به راه راستی و پیروزی هدایت نماید‪ .‬آمین‬
‫پیوست کتاب‬
‫(مترجم‬

‫برخی از رقیههای شرعی‬

‫دعا برای مر یض‬


‫َ َ َ َّ َ ُ َ‬ ‫َ ْ َ َّ‬ ‫ْ‬ ‫ْ َ‬ ‫َْ‬ ‫َّ‬ ‫َّ ُ‬
‫اء إِال ِشفاؤك‪،‬‬ ‫ِب اْلَأس‪َ ،‬واش ِف‪ ،‬أنت الش ِاِف ال ِشف‬
‫اس‪ ،‬أ ِ‬
‫ه‬ ‫ذ‬ ‫الله َّم َرب انلَّ ِ‬
‫َ َ ً‬ ‫َ ً َ َُ‬
‫اء ال يغاد ُِر سقما‪.‬‬ ‫ِشف‬
‫ترجمه‪« :‬الهی! ای پروردگار مردم‪ ،‬بیماری را برطرف کن‪ ،‬شـفا را فـراهم سـاز کـه تـو‬
‫شفا دهندهای‪ ،‬جز شفای تو شفايی وجود ندارد‪ ،‬از تـو مـیخـواهم چنـان شـفايی را‬
‫فراهم سازی که بیماری را از بین ببرد‪».‬‬

‫موقعی که قسمتی از بدن درد می کند‬


‫ُ‬
‫ُ َ‬ ‫َ‬ ‫ْ َ ِّ َ‬ ‫ُ‬
‫َ ْ َ‬ ‫َ ُ ُ‬
‫جد َوأحاذ ُِر‬
‫ِمْسِب اهللِ‪ِ ،‬مْسِب اهللِ‪ِ ،‬مْسِب اهللِ‪ .‬أعوذ باهللِ وقدرت ِ ِه مِن َش ما أ ِ‬
‫(سبع مرات)‪.‬‬
‫ترجمه‪« :‬به نام خدا ‪ ،‬به نام خدا ‪ ،‬به نام خـدا ‪ ،‬بـه خـدا و قـدرتش پنـاه مـی آورم‪ ،‬از‬
‫بدی آنچه احساس می کنم يا از آن می ترسم(هفت مرتبه)‪».‬‬
‫ً‬
‫(ضمنا هننام خواندن ذکر دست را بروی محل درد قرار دهید‬

‫دعای طرد شیطان و وسوسههایش‬


‫َّ‬ ‫َ َّ ْ‬ ‫َ ُ‬
‫ـطان الرجيـم‪.‬‬
‫أعـوذ بِاهللِ مِن الشي ِ‬
‫ترجمه‪« :‬من از شیطان رانده شده به الله پناه میبرم‪».‬‬
‫‪ / 11‬انواع شرک‬

‫دعایی که برای رفب کید و مكر شیاطین خوانده میشود‬


‫َ‬
‫ٌ ْ ِّ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫ٌّ‬ ‫َّ َ ُ َ ُ ُ َّ َ‬ ‫َّ َّ‬ ‫َ ُ ُ َ َ‬
‫ات ال ِِت ال ُياوِزهن بر وال فاجر مِن َش ما‬ ‫ات اهللِ اتلام ِ‬ ‫أعوذ بكلِم ِ‬
‫ْ َ ِّ َ َ ْ ُ َ َّ َ َ ْ َ ِّ َ َ ْ ُ ُ َ‬ ‫َ َ َ ََ َ ََ‬
‫ْنل مِن السما ِء ومن َش ما يعرج فيها‪،‬‬ ‫خلق‪ ،‬وبرأ وذر َأ‪ ،‬ومِن َ َش ما ي ِ‬
‫ْ َ ِّ َ َ ْ ُ ُ ْ َ َ ْ َ ِّ َ َّ ْ‬ ‫ْ‬ ‫َ ِّ َ َ َ‬
‫َِت اللي ِل‬
‫ومِن َش ما ذرأ ِف األر ِض ومِن َش ما َيرج مِنها‪ ،‬ومِن َش ف ِ‬
‫َّ َ ً َ ْ ُ ُ َ ْ َ ْ َ‬ ‫ْ َ ِّ ُ ِّ‬
‫ْي‪ ،‬يا َرْح ُن‪.‬‬ ‫ٍ‬ ‫خب‬ ‫ق‬ ‫ر‬ ‫ط‬ ‫ي‬ ‫قا‬‫ار‬
‫ِ‬ ‫ط‬ ‫ال‬‫ِ‬ ‫إ‬ ‫ق‬
‫ٍ‬ ‫طار‬
‫ِ‬ ‫ُك‬ ‫هار‪ ،‬ومِن َش‬ ‫َّ‬
‫وانل ِ‬
‫شر آنچه که خدا آفريده و زياد کرده اسـت‪ ،‬و از ّ‬
‫شـر آنچـه از آسـمان فـرو‬ ‫ترجمه‪« :‬از ّ‬
‫میفرستد‪ ،‬و از شر آنچه به آسمان صعود میکند‪ ،‬و از شر فتنـههـای شـب و روز‪ ،‬و از‬
‫ّ‬
‫شر هر وارد شـوندهای در شـب مگـر اينکـه بـه خیـر و نیکـی وارد شـود‪ ،‬ای پروردگـار‬
‫مهربان! به کلمات کام تو که هیچ نیکوکار و بدکاری نمیتواند از آنهـا تجـاوز کنـد‪،‬‬
‫پناه میبرم‪».‬‬

‫دعای هنگام غم و اندوه‬


‫َ َ َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫ّ ُ َّ ِّ َ ْ ُ َ ْ ُ َ ْ َ ْ ُ َ َ‬
‫اض ِ َّ‬
‫ِف‬ ‫اصي ِِت بِيـدِك‪ ،‬م ٍ‬ ‫اللهـم إِِّن عبـدك ابن عبـدِك ابن أمتِـك ن ِ‬
‫َْ َ َ‬ ‫ُ ْ ُ َ َ ْ ٌ َّ َ َ َ َ ْ َ ُ َ ُ ِّ ْ ُ َ َ َ َّ ْ َ‬
‫ِف قضاؤك أسألـك بِكل اس ٍم ه َو لك سمـيت ب ِ ِه نفسك‬ ‫كمك‪ ،‬عدل ِ‬ ‫ح‬
‫َ َ َ ْ َ َّ ْ َ ُ َ َ ً ْ َ ْ َ َ ْ َ ْ َ ْ َ‬ ‫َ ْ ََْ َْ ُ‬
‫أو أنزتلـه ِِف ك ِتابِك‪ ،‬أو علمـته أحدا مِن خل ِقـك أ ِو استـأثرت ب ِ ِه ِِف‬
‫َ َ َ ْ‬ ‫ْ َ َ َ ْ َْ َ َ ُ ْ َ َ َ َ ْ‬ ‫َْ‬ ‫ْ‬
‫ـب عِنـدك أن َتـعل القرآن ربِيـع قلبِـي‪ ،‬ونور صـد ِري‬ ‫عِل ِم الغي ِ‬
‫َ َ َ َ ِّ‬
‫ـز ِِن وذهاب همـي‪.‬‬ ‫وج ََل َء ُح ْ‬‫َ‬
‫ترجمه‪« :‬الهی! من بنده ی تو و فرزند بنده و کنیز تو هستم‪ ،‬پیشانی من «زمامم» در‬
‫دست تو است‪ ،‬فرمان تو در حق من نافذ است‪ ،‬فیصلهات در حـق مـن عـین عـدالت‬
‫است‪ .‬الهی! من بوسیلهی هر اسمی که خـود را بـا آن ّ‬
‫مسمی کردهای‪ ،‬يـا در کتابـت‬
‫ناز کردهای‪ ،‬يا به يکی از مخلوقاتت تعلیم دادهای‪ ،‬يا ترجیح دادهای که نـزد تـو در‬
‫علم غیب بماند‪ ،‬از تـو مسـتلت مـی نمـايم کـه قـرآن را بهـار د ‪ ،‬نـور سـینه‪ ،‬برطـرف‬
‫کنندهی غم و اندوه من بگردانی‪».‬‬
‫پیوست کتاب ‪11 /‬‬

‫دعای هنگام غم و اندوه‬


‫ُ ْ‬ ‫َ َ‬ ‫َ ْ‬ ‫احل َ‬
‫ـم َو َ‬ ‫َّ ُ َّ ِّ َ ُ ُ َ َ َ‬
‫اله ِّ‬
‫ـل‬
‫ِ‬ ‫خ‬ ‫واْل‬ ‫ل‬
‫ِ‬ ‫س‬ ‫والك‬ ‫ـز‬
‫ِ‬ ‫ج‬ ‫والع‬ ‫‪،‬‬‫ن‬‫ِ‬ ‫ـز‬ ‫اللهـم إِِّن أعوذ بِك مِن‬
‫َ‬ ‫َ‬
‫الـديْن وغلبـ ِة ِّ‬
‫َ‬ ‫َّ‬ ‫َ ْ‬ ‫ُ ْ‬
‫الرجال‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫ـعِ‬ ‫ـْب‪ ،‬وضل‬
‫واجل ِ‬
‫ترجمه‪« :‬بار الها! من از غم و اندوه‪ ،‬و ناتوانی و سستی‪ ،‬بخ و تـرس‪ ،‬سـنگینی وام‪،‬‬
‫غلبه ی مردان‪ ،‬به تو پناه میبرم‪».‬‬

‫دعا به هنگام مشقت‬


‫َ‬ ‫َ‬ ‫َ َ َّ َّ ُ َ ُّ َ ْ‬ ‫ظـيم ْ َ‬
‫احللِـيم‪ ،‬ال إ ِ ََل إِال اَّلل رب العـر ِش الع ِظ ِ‬
‫يـم‪ ،‬ال‬
‫َ َ َ َّ َّ ُ‬
‫اَّلل الْ َع ُ‬ ‫ال إَل إِال‬
‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ ُّ َ‬ ‫ْ‬ ‫َ ُّ َ‬ ‫ّ‬ ‫َ َ َّ َّ َ ُّ َّ َ‬
‫ات ورب األر ِض ورب العر ِش الكـريم‪.‬‬ ‫إِلـه إِال اَّلل رب السمـو ِ‬
‫ترجمه‪« :‬هیچ معبودی«بحق» بجز خدای بزرگ و بردبار وجود نـدارد‪ .‬هـیچ معبـودی‬
‫جز الله که پروردگار عرش بزرگ اسـت وجـود نـدارد‪ .‬هـیچ معبـودی بـه جـز اللـه کـه‬
‫پروردگار آسمانها و زمین و عرش گرامی است وجود ندارد‪».‬‬

‫دعای هنگام حادثۀ ناروار و یا شكست در کار‬


‫َ ََ‬
‫شـاء فعـل‪.‬‬ ‫قَ َّد َر ُ‬
‫اهلل َوما‬
‫«همان پیش آمد که تقدير الله بود‪ ،‬هر چه الله بخواهد‪ ،‬همان میشود»‬

‫دعای انسان مصیبت زده‬


‫ْ ُ ْ‬ ‫َ‬ ‫ُ‬ ‫َّ ُ َّ ُ‬
‫اج ْ‬ ‫َ َّ َ ْ َ ُ‬ ‫َّ‬
‫ـرِن ِِف م ِصـيبِت‪َ ،‬واخلـف يل‬ ‫جعـون‪ ،‬اللهـم‬
‫إِنا هللِ وإِنا إِلـي ِه را ِ‬
‫َْ ً ْ‬
‫خيـرا مِنـها‪.‬‬
‫ترجمه‪« :‬بدون ترديد ما از آن الله هستیم و بازگشت همۀ ما بسوی اوست‪ .‬الهی! مـرا‬
‫در مقاب مصیبت‪ ،‬پاداش ده‪ ،‬و در عوض آن‪ ،‬چیز بهتری به من عنايت فرما‪».‬‬
‫‪ / 11‬انواع شرک‬

‫دعا برای انجام کار مشكل‬


‫ْ َ‬ ‫َ َ َ ُ َ ً ََ ْ َ َ ْ َ ُ َْ َ َ‬ ‫َ َْ ّ‬ ‫اللّ ُه َّ‬
‫ـزن إِذا ِشـئت‬ ‫ـم ال سـهل إِال ما جعلـته سهـَل‪ ،‬وأنت َتـعل احل‬
‫َ ْ ً‬
‫هـَل‪.‬‬ ‫س‬
‫ترجمه‪« :‬الهی! انرام هیچ کاری آسان نیست منر آن را تو آسان بنردانی و‬
‫توئی که هرگاه بخواهی مشکل را آسان میگردانی‪».‬‬

‫دعای بدفالی‬
‫ـْي إالّ َخ ْ ُ‬
‫ـْيك‪َ ،‬وال إ ََل َغ ْي ُ‬
‫ـرك‪.‬‬ ‫ـر إالّ َط ْي ُ‬
‫ـرك‪َ ،‬وال َخ ْ َ‬ ‫اللّ ُه َّ‬
‫ـم ال َط ْي َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ترجمه‪« :‬الهی! هیچگونه بدفالی ای وجود ندارد مگر آنچه تو بخواهی (فـا بـد زدن‬
‫هیچ تتثیری ندارد) و بجز خیر تو‪ ،‬هیچ چیزی وجود ندارد‪ ،‬و بجـز تـو معبـود ديگـری‬
‫حق» نیست‪».‬‬‫«بر ّ‬

‫دعای کسی که از چشم زخم خود به دیگران بترسد‬


‫َ َ‬
‫بارك علـيه‪.‬‬ ‫اللّ ُه َّ‬
‫ـم‬
‫ِ‬
‫ترجمه‪« :‬خداوندا به برکت ده»‬

‫آنچه هنگام ترس رفته شود‬


‫ّ ُّ‬
‫ال هلإَ إال اَّلل‪.‬‬
‫«هیچ معبودی به جز الله وجود ندارد‪».‬‬

‫موقب هول و هراس و پریشاني هنگام خواب‬


‫َ َ ِّ َ‬ ‫َ‬ ‫ْ َ َ‬ ‫ِّ َّ َّ‬ ‫َ ُ ُ َ َ‬
‫ـر عِبـادِه ِ‬‫ـات مِن غضـبِ ِه َوعِـقاب ِ ِه‪ ،‬وش‬‫ـات اَّلل اتلـام ِ‬
‫أعـوذ بِكلِم ِ‬
‫ض ُ‬‫ََ ْ َ ْ ُ‬ ‫َّ َ‬ ‫َ ْ ََ َ‬
‫ـرون‪.‬‬ ‫ِني وأن َي‬
‫ات الشـياط ِ‬
‫ومِن همـز ِ‬
‫پیوست کتاب ‪11 /‬‬

‫ترجمــه‪« :‬بــهوســیلهی کلمــات کام ـ الهــی از خشــم و مجــازات او‪ ،‬بــدی بنــدگانش‬
‫وسوسههای شیاطین و از اينکه آنها نزد من بیايند به خدا پناه میبرم‪».‬‬

‫برای مطالعه و خواندن بقیه ی اذکار و رقیه های شرعی می توانید به کتذاب‬
‫های اذکار و رقیه های شرعی مانند انذکار امام نووی یا پناهناه مسذلمان‬
‫اثر دکتر سعید بن علی بن وهف قحطانی یا کتاب درمان با رقیه از کتاب و‬
‫سنت اثر دکتر سعید بن علی وهف قحطانی مراجعه کنید‬
‫(ترجمه کتاب های فوق در بازار موجود است‬

‫لینک ارتباط با مترجم جهت ارسال انتقذادات و پیشذنهادات و هذم چنذین‬


‫سفارش کتاب‪:‬‬
‫تلنرام‪@Mohammad14021 :‬‬

You might also like