Professional Documents
Culture Documents
سیدمحمد حسینی
شباهت
ترادف
تکرار
رابطه جزء/کل
جزءواژگی
اجزاء یک کل
ب-روابط مبتنی بر انتظارات
انسجام واژگانی :روابط مبتنی بر ردهبندی
الف ـ روابط مبتنی بر ردهبندی ()taxonomic
oطبقهبندی ()classification
واژههای همشمول ()co-hyponym
من عاشق یاسم .رز هم دوست دارم ،اما هیچ چیز جای اطلس+ی را
نمیتواند بگیرد.
واژهی شامل/زیرشمول ()superordinate/hyponym
در بازار امروز دستههایی از گل اطلسی عرضه میشد .این گ+ل
بالکنی از همهی گلها زیباتر است.
روابط مبتنی بر ردهبندی
تقابل o
هممعنایی/ترادف
دی روز پ در علی ب رایش ی ک ماش ین خری د .اتومبی+ل علی
بسیار زیباست.
تكرار
دیروز پدر علی برایش یک ماشین خرید .ماش+ین علی بسیار
زیباست.
روابط مبتنی بر ردهبندی
ترکیب/اجزاء ( )compositionرابطه جزء/کل o
()clarification
مثًال ،به عنوان نمونه ،یعنی ،به دیگر بیان ،به عبارت دیگر ،در واقع... ،
زمانی ( :) temporalسپس ،همزمان ،بعد ،تا آن زمان ،در همین حین ،حاال ،پس از ◦
مدتی... ،
مقایسهای ( :)comparativeبه همین ترتیب ،به همین قیاس... ، ◦
ِع ّلی ( :) causalپس ،در نتیجه ،از همین رو ،بنابراین ،چون ،زیرا ،برای اینکه ،از آنجا ◦
که... ،
پذیرشی ( :)concessiveهرچند ،با وجود این ،بهرغِم ،با این وجود... ، ◦
.۴حذف و جایگزینی ()ellipsis & substitution
oارجاع درونمتنی
پیشمرجع :م+ریم کتابها را از روی زمین برداشت .او آنها
را در قفسه گذاشت.
پسمرجع :مریم گذاشتشان توی قفسه .کتابها را میگویم.
درونمرجع :مریم با خودش حرف میزند.
متن است.
ابزارهای انسجام
متن :1انسجام واژگاني
پوپولیسم
حکومت/سیاست/سازمان
انسجام واژگاني
متن :2اثرات باران اسيدي
()۱یکی از آث ار و نت ایج آل ودگی ه وا ب اران اس يدي اس ت2( .ال ف)بارانه ای اس یدی از
گازهای سولفور دی اکسید و از خانواده نیتروژن اکسید (۲ب)که از دود اگزوز اتومیبلها
و کارخانجات در هوا ایجاد میشوند ،به وجود میآید )۳( .در واقع ،این گازها در هوا
با بخار آب واکنش داده ()۴و اسیدهایی مانند سولفوريك اسيد و نيتريك اسيد را تشکیل
میدهند۵( .الف)یکی از مشکالت جدی محیط زیست (۵ب)که امروزه بشر در اکثر نقاط
جهان با آن درگیر است ،باران اسیدی میباشد۶( .الف)باران اسیدی به پدیدههایی مانند
مه اسیدی و برف اسیدی (۶ب)که با نزول مقادیر قابل توجهی اسید در هوا همراه
هستند ،اطالق میشود۷( .ال ف)باران هنگامی اسیدی میشود(۷ب) که میزان PHآب آن
کمتر از ۵٫۶باشد)۸( .این مقدار PHبیانگر تعادل شیمیـــایی به وجود آمــــده میان
دیاکسیــــد کربن و حالت محلــــول آن یعنــی بیکربنــات( )HCO3در آب خالص
است)۹( .این نوع باران دارای نتایج زیانبار اکولوژیکی میباشد ()۱۰و وجود اسید در
هوا نیز بر روی سالمتی انسان اثر مستقیم دارد)۱۱( .همچنین باران اسیدی بر روی
پوشش گیاهی تأثیرات نامطلوبی میگذارد.
متن :قصهی نردبان
نویسنده :ریحانه مولوی
دزدی از نردبان خانهای باال میرفت .از شیار پنجره شنید که کودکی می
سالها بع د دزدی از نردب ان خ انهی حكیمی ب اال میرفت .از ش یار پنج ره
آمده بود ،و رو به کودك گفت« :برای آنكه عدهای را از آن پایین بیاورد و
عدهای را باال ببرد».
»انسجام واژگانی در «قصهی نردبان
به قدری این حادثه زنده است که از میان تاریکیهای حافظهام روشن و پرفروغ مثل روز میدرخشد .گوئی دو ساعت پیش اتفاق افتاده،
چشم میگذارند .دائی جان میرزا غالمرضا ـ که خیلی به خودش ور میرفت و شلوار پاچه تنگ میپوشید و کراوات از پاریس وارد
میکرد و در تجدد افراط داشت ،به طوری که از مردم شهرمان لقب مسیو گرفت ـ اولین مرد عینکی بود که دیده بودم .عالقه دائی جان به
واکس کفش و کارد و چنگال و کارهای دیگر فرنگیمآبان مرا در فکرم تقویت کرد .گفتم هست و نیست ،عینک یک چیز متجددانه است که
میگذارند. چشم به قشنگی برای
این مطلب را داشته باشید و حاال سری به مدرسهای که در آن تحصیل میکردم بزنیم .قد بنده به نسبت سنم همیشه دراز بود .ننه ـخدا
بود. بلند نالهاش میخرید لباس برادرم و من برای وقت هر کندـ حفظش
متلکی میگفت که دو برادری مثل علم یزید میمانید .دراز دراز ،میخواهید بروید آسمان شوربا بیاورید! در مقابل این قد دراز چشمم سو
نداشت و درست نمیدید .بیآنکه بدانم چشمم ضعیف و کمسوست .چون تابلو سیاه را نمیدیدم ،بیاراده در همه کالسها به طرف نیمکت
ردیف اول میرفتم .همه شما مدرسه رفتهاید و میدانید که نیمکت اول مال بچههای کوتاه قدست .این دعوا در کالس بود .همیشه با بچههای
کوتوله دست به یقه بودم .اما چون کمی جوهر شرارت داشتم ،طفلکها همکالسان کوتاه قد و همدرسان خپل از ترس کشمکش و لوطی
بازیهای خارج از کالس تسلیم میشدند .اما کار بدینجا پایان نمیگرفت .یک روز معلم خودخواه لوسی دم در مدرسه یک کشیده جانانه به
گوشم نواخت که صدایش تا وسط حیاط مدرسه پیچید و به گوش بچهها رسید .همینطور که گوشم را گرفته بودم و از شدت درد برق از
چشمم پریده بود ،آقا معلم دو سه فحش چارواداری به من داد و گفت« :چشت کوره؟ حاال دیگر پسر اتول خان رشتی شدی؟ آدمو تو کوچه
میبینی و سالم نمیکنی!؟» معلوم شد دیروز آقا معلم از آن طرف کوچه رد میشده ،من او را ندیدهام و سالم نکردهام .ایشان هم عملم را
حمل بر تکبر و گردنکشی کرده ،اکنون انتقام گرفته مرا ادب کرده است.