Professional Documents
Culture Documents
اهداء
این ترجمه را به عاشقان به حق خلفت اسلمی ،به
یورزند و در
آنانی که برای احیای آن شب و روز تلش م
یهراسند.
این راه از ایثار جان و مال نم
به جانبازان مکتب توحید و یکتاپرستی به جوانان مؤمنی
سشانکه در تلش اند با مفاهیم وال و ارزشمند دین مقد
﴿﴾2
خلفت اسلمي
آشنا شوند ،به آن عمل کنند و بدان دعوت نمایند ،به
بلبلن بوستانی محمدی ،در هرکجایی از مرزهای وطن
ینمایم.
اسلمی که قرار دارند ،متواضعانه تقدیم م
﴿﴾3
خلفت اسلمي
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿
] ﴾البقرة.[30 :
»و یاد کن زمانی را که گفت پروردگارت برای
های قرار
فرشتگان که همانا من در زمین خلیف
یدهم.«...
م
﴿
﴾
]النور.[55 :
»وعده نموده خداوند برای آنانی که ایمان آوردند از
شما ،کار شایسته کردند که هرآئینه ایشان را در زمین
یدارد«.خلفت ارزانی م
﴿
] ﴾النعام.[165 :
»و اوست آن که شما را در زمین جانشینان قرار داد«.
﴿﴾4
خلفت اسلمي
فهرست مطالب
صفح موضوع ش
ه
6 1مقدمة دکتور ناهی
11 2آغاز کتاب
13 3پیشگفتارها
15 4نظام حکومتی در اسلم
19 5تعریف خلفت و امامت
20 6وظائف خلفت
22 7خلیفه یا امام
22 8مبحث اول
22 9تعریف خلیفه
24 1حکم تعیین خلیفه
0
25 1مطلب اول
1
30 1دلئل هر مذهب
2
38 1مطلب دوم
3
50 1مبحث دوم
4
50 1شرایط خلیفه
5
50 1اهل سنت
6
51 1معتزله و خوارج
7
51 1امامیه
8
52 1زیدیه
9
56 2شرایطی که همه برآن اتفاق دارند
0
58 2شرایطی که در آن اختلف است
1
64 2مبحث سوم
2
﴿﴾5
خلفت اسلمي
65 2مطلب اول
3
68 یگزیند 2امت چگونه خلیفه را برم
4
70 2مقام شرعی خلیفه و پیوند او با امت
5
71 2مطلب دوم
6
71 2مسؤلیت و حقوق خلیفه
7
73 2حقوق خلیفه
8
77 2مطلب سوم
9
77 3عزل و برکناری خلیفه
0
86 3اقدامات برکناری و عزل
1
88 3خاتمه
2
90 3فهرست مصادر و مراجع کتاب
3
95 3آثار دیگر مؤلف
4
﴿﴾6
خلفت اسلمي
مقدمه به قلم دکتر صلح الدین ناهی
هام دکتر رشدی هنگامی که دوست جوان و همسای
علیان از من تقاضا نمود تا برای کتاب »السلم والخلفة«
های بنویسم ،نتوانستم برغم صیق وقت و او مقدم
یهای بسیار از این عذرخواهی نمایم. گرفتار
یتوانستم از او معذرت بخواهم ،در حالی که چگونه م
در کتابم »نصوص قانونیة و شرعیة« به مسأله نظام
حکومتی در اسلم پرداخته و نظریات برخی از دانشمندان
ههای مذاهب اسلمی بیان نموده نمان را با دیدگا مسلما
بودم که از آن نظریات و مذاهب نظر ابن خلدون را
پسندیدم که این موضوع را بنحوی جامع بررسی نموده و
صرف بر اصول اسلمی آن که ریاست دولت است،
بسنده نکرده است توأم با آن که این موضوع را در
اشکال مختلف و ادوار گوناگون آن مورد بررسی قرار
داده است.
زمانی که دکتر علیان خاصة این بحث را برایم فرستاد،
مشاهده نمودم که او برخی آیات قرآن را سرلوحه قرار
داده و به آیات خلفت انسان در زمین اشاره نموده است.
یخواهد که به ژرفای با خود گفتم :شاید او با این کار م
ههای بدور موضوع خویش اشاره کند ،و بررسی آن بر پای
یخواهد خلفت خلیفه از کنکاش در فلسفة اسلمی که م
های برای خلفت انسان در زمین قرار دار اسلم را نمون
دهد ،بپردازد؛ لیکن در نهایت دیدم که او تفسیر این
یگذارد و پس از این به پیوند میان موضوع را به خواننده م
این دو خلفت ،خلفت خلیفه در سرزمین اسلم و خلفت
ینماید و شاید او انسان در زمین ،جز اندکی توجه نم
روزی از روزها به این پیوند و برابری اهتمام ورزد.
فهای خلفت توجه نموده و دو استاد علیان به تعری
عنصر مهم آن را پدیدار ساخته که مراد ما از آن نگهبانی
یباشد. دین و سیاست دنیا م
او پس از این سعی نموده تا مفهوم سیاست دنیا را با
این گفتارش معین سازد که »هدف از آن این است که
امور و کارهای دولت با تعالیم دینی همآهنگ باشد« .او این
یکند که جایی برای شک عبارت را طوری تفسیر م
یگذارد در این که ادارة امور دولت مطابق تعلیمات نم
یکند.عگرایی تجاوز نم دینی هرگز پشیزی از واقعیت و واق
چه هدف از اداره این نیست که یکسره بدنبال امور غیبی
تهای اقتصادی و اجتماعی و نهانی بدویم با این که واقعی
را نادیده بگیریم.
﴿﴾7
خلفت اسلمي
یشود که وظیفة دولت فقط و از آن چنین استنباط نم
یبندی به شعائر و آداب و رسوم دینی و بخش بر پا
یگردد. عبادات منحصر م
یشود که اسلم دینی است لیکن از آن چنین برداشت م
که میان تئوری و عمل همآهنگی بوجود آورده با این که
تئوری اسلمی صرف خیالی و واهی نیست ،چه انسان
دراسلم موجودی است که خداوند از آفرینش او این هدف
را داشته که رسالتی بر دوش او گذارد که تثبیت این
رسالت شایستگی او را برای خلفت در زمین نمودار
یکند.
م
های
از اینرو واجب است که جامعة اسلمی را خلیف
پاسداری و رهبری کند که همه در برابر او فرمانبر باشند،
و او امور و کارهای ملت و امت خود را به پیش برد ،و
تلش ورزد که برای جهانیان رحمت و مهربانی باشد ،با
این که رسالت او در امور کشوری برخاسته از شیرازة
شهارسالت اسلمی باشد .آن رسالتی که شامل تمام بخ
یباشد.و امور زندگی بوده و بر نظام شوری استوار م
اینک بنگریم که آیا خلفت این شوری را بوجود آورده و
چنانچه شایسته است آن را مراعات نموده است؟
و آیا اختیارات خلیفه از دیدگاه شریعت و واقعیت مقید
است؟
و آیا اسلم یا دانشمندان مسلمان برای خلیفه و دولت
اسلمی دستورالعملی در چهار چوب اصول و مبادی
اسلمی و حقوق بشر وضع نموده اند؟
بها پیش از اسلم در مورد رعایت و این که آیا برای عر
های وجود دارد، درست و راستین توجه به امور جامعه نمون
یا آن که جامعة جاهلی تابع استبداد و زورگویی بوده
است؟
شهایی است که موضوع خلفت در اینها همه پرس
یانگیزد که اهمیت این امر از ناحیة آن که اسلم آن را برم
موضوع آن بر ژرفای اندیشه و جامعیت فرهنگ اسلمی
یکند نمودار شهای سیاست و قانونگذاری دللت م در بخ
یگردد. م
و دلیلی روشنتر بر این نکته از این وجود ندارد که اسلم
یکننند،هرگننونه تجننازو و سرکشننی و طغیننان را محکننوم م
چنانکه آیات بسیاری از قرآنکریم گواه ایننن مطلننب اسننت،
یفرمایننند ﴿ : ماننننند فرمنننودة خداونننند کنننه م
.﴾
﴿﴾8
خلفت اسلمي
های در یگوید» :این که اسلم نظام ویژ استاد علیان م
یتوانیم به این موضوع این بخش حکومت دارد« و ما م
نکته را بیفزائیم که وحدت عناصر این فکر مانع آن نشده
ههای بسیاری در این مورد ههای متعدد وگرو که دیدگا
های بوده برای وحدت پدیدار گردد ،چنانکه خود خلفات زمین
عناصر نخستین از ناحیة بیعت و امور دیگر .همچنان
عاملی بوده برای اختلفات نظری بسیاری که در ماورای
آن پدیده آمده است .چنانکه شرط نسب و عصمت و عدم
عصمت ،بیانگر این نکته است .او صراحت دارد بر این که
»اسلم هم دین است و هم دولت و خلیفه وظیفه دارد از
امور دینی نگهبانی و پاسداری نموده و سیاست دنیا را
یکندرهبری کند« .او در این مورد به گفتاری استشهاد م
یسازد که اسلم بیش از این که برخی از آن را روشن م
به اهمیت مقام خلیفه و سیاست والی او توجه دارد.
یکند که اسلم در واقع و در صحنة همچنان بیان م
یکرده ،لیکن تمایل برخی زندگی بالفعل بوده و حکومت م
از خلفا و پادشاهان به استبداد و خودمحوری و
نشان از مصالح طبقة حاکم سبب شده که دولت متأثرشد
بهای اجتماعی و خلفت ساحة کشمکش طبقاتی و انقل
تهای خلفت یکی پس از سیاسی شود ،و این که دول
دیگری سقوط کند و این که مانع تجاوز خارجی و یورش
تها شده نتواند و آنهم یها و امپریالیس تاتارها و صلیب
زمانی که خلفت از ملت و امت محکوم بر کنار ماند و بر
ههایی که خلفا و طبقة حاکم به رای خود گنیجن
یانباشتند ،روی آورد و از مبادی دین اسلمی که از م
گنجینه ساختن طل و نقره و منع استفاده از آن برحذر
یداشت ،رویگردان گردید. م
﴿
﴿ .﴾الحشر » ﴾٧ :تا میان ثرومننندان شننما
دست به دست نگردد«
خلصة سخن این که کتاب »السلم والخلفة« موضوع
بسیار مهمی را از موضوعات فقه عمومی و اندیشة
یکند که نویسندة آن در پیشکش سیاسی اسلم بررسی م
نمودن آراء هر مذهب و بیان دلیل هر فرقه و اعتماد به
مشان ارزشمند و قابل اطمینان مراجعی که برای هرکدا
است ،موفق بوده و با شایستگی از عهدة آن برآمده
است.
﴿﴾9
خلفت اسلمي
تآور نخواهد بود هرگاه نوشتة او تمام این پس شگف
شهایی را که قبل ً یادآور شدیم ،برانگیزد و این که پرس
خواننده از خود بپرسد که آیا خلفت وظایف خود را انجام
های را که شریعت اسلمی برایش ترسیم داد و محدود
نموده بود که عدالت را برگزیند و فقط را انتخاب نماید،
رعایت نمود؟
به هر ترتیبی که باشد این مطالب روشن است که
اندیشة اسلمی اطاعت خلیفه و امیری را که به حدود و
یبندی نداشته باشد ،لزم نگردانیده قوانین شرعی پا
است.
چنانکه ابن مقفع که از رهبریان معارضة سیاسی
یای است که این تآمیز بود از دانشمندان اسلم مسالم
نکته سیاسی بزرگ را برای خلیفة زمانش با صراحت بیان
یکرده که رسالت اصحاب پیامبر نیز گواه بر این م
مطلب است ،همچنانکه اندیشة اسلمی در برپایی دولت و
یهای اجتماعی و حفظ نظام از خلفت براساس نیازمند
بپذیری و هرج و مرج ،بر واقعیت متکی بود .با خلل و آسی
آنهم برخی از مذاهب به این عقیده شدند که امامت
)نصب امام( بر خدا واجب است که بعضی این وجوب را
یداند که عدة دیگری با این مذهب از باب لطف م
مخالفت نموده و دلیل آن را باطل کرده اند.
اندیشة اسلمی تلش نموده تا خلفت را در یک چوکات
شهای )چارچوبه( نظری محدود گرداند و از اینرو رو
متفاوتی در برابر آن پدیدار گردیده است .استاد علیان
شها و
شها را بیان کند و به رو خواسته که این تل
کهای مختلف اشاره نماید که در تقدیم نمودن تمام مسل
نظریات و اقوال موجود در این زمینه که در اندکی از
طهای دیگر باهم منظرند و در شر اصول عمومی باهم ه
یهای غیبی و پراتیک و عمل باهم اختلف دارند و در تئور
یطرفی و امانت را رعایت نموده همآهنگ اند ،جانب ب
است.
از اینرو هرآن که بخواهد بایست ,خود تمام این مطالب
را مطالعه نماید ،چه هدف از نوشتن این مقدمه آن نبوده
که فشردة مطالب کتاب را به خواننده عرضه کند ،و او را
ینیاز گرداند و ازتأمل در آنچه در این کتاب نوشته شده ب
یخواهم که این هرگاه خواننده نصیحت مرا بپذیرد ،از او م
مقدمه را فراموش کند و به مطالعة کتاب آغاز کند تا از
آزادی تفکر و اندیشه و استفاده از تأمل در آفاق اندیشة
﴿﴾10
خلفت اسلمي
اسلمی برخوردار شود ،بدون آن که در دلیل دقت و
کاوش ننماید ،بلکه با کمال دقت و بررسی آن را بخواند.
یخواهم برای خواننده بیفزایم که موضوع خلفت یا م
ریاست دولت در اسلم ،بحثی تاریخی نیست ،همانگونه که
تأمل و اندیشه در آن تأمل در موزة اندیشة اسلمی
نیست ،چه اسلم در فراخنای تاریخ جا دارد که حال و
یدهد و مسائل آن، گذشته و حال و آینده را بهم پیوند م
مسائلی است نوین و متحول و آنچه در دیروزش گفته
شده برای حال و آینده اش نیز از اعتبار برخوردار است،
این است رمز تسلیم مسلمین و علمای حق و مقایسه به
یگویند» :اسلم نظام هشان در این مورد که م آن ،و گفت
یای است که از سوی خدا الهام گردیده است«. قانون
همچنانکه دلیلی است روشن بر سخن دیگرشان که
یگویند» :صرف اسلم است که به زودی دست بشریت م
یگیرد تا او را به راه راست سرگردان و حیران را م
هها و مذاهب فکری هدایت نماید ،و آنهم پس از آن که را
گوناگونی در جهان پدیدار گردیده است«.
مؤلف کتاب این حقایق را درک نموده و در بحث خویش
فقط نظریات و آراء دانشمندان قدیم را نیاورده ،بلکه
افکار علمای معاصر را نیز عرضه نموده و به رد یا تائید
آن پرداخته است .بنابراین ،در این کار خویش شایستة
قدردانی و تمجید است.
صلح الدین ناهی
﴿﴾11
خلفت اسلمي
آغاز کتاب
ستایش و سپاس شایستة خداست.
ثنا و بزرگداشت خدا راست ،و درود و سلم بر فرستادة
خدا و آل پرهیزگار و یاران هدایتگرش ،و همة آنانی باد که
دوستش داشتند و مسیر هدایتش را پیروی کرده و
یکنند.م
ثهای است در فقه متحوی این کتاب سلسله بح
عمومی و اندیشة سیاسی اسلم که موضوع آن )ریاست
دولت( است.
من این موضوع را از دو جنبة سیاسی و قانونگذاری آن
بررسی کرده و نظریات سیاسی و قوانین متعلق به
هام.
ثها را بیان کرد موضوع بح
در این مورد سند ممتاز دولت اسلمی را که »اصل
شهایی که از خلفت« است برخلف شبهات و پرس
هام .چه من دیدگاه تاریخی برآن وارد شده است ،برگزید
معتقدم نظام خلفت که جزئی از نظام حکومتی اسلم
است ،از تمام این موارد مبری است ،و در واقع انگیزة
کها ،انحراف بیشتر حکام از برخی مفاهیم اسلم و این ش
لشان به یشان از قوانین و تشکیلت آن ،و تمای دور
یها ،بوده است که این استبداد و خودرأیی و سرکوب آزاد
امر سبب فاصله بین امت و حکومت ،و ناتوانی خلفا از
یشان شده ،و در نتیجه تها تحمل و برداشت مسئولی
لها،
خلفت اسلمی در برابر جنگجویان بیگانه ،مغو
تها سقوط نمود. یها و امپریالیس صلیب
یرساند که وظایف ً
واژة )ریاست( غالبا این امر را م
رئیس در رعایت امور مدنی ملت منحصر است ،زیرا که
ریاست دولت بر اصولی واقعی استوار است.
های
در حالی که خلفت در عین زمان بر اصولی و نمون
یباشد و وظیفة خلیفه در یک زمان شامل هردو ،متکی م
یشود. رعایت امور مدنی و دینی امت یا مات م
به هر صورت ،هر حکومتی که براساس شوری متکی
باشد ،و در قانون اساسی خویش تصریح کند که دین
کشور اسلم است ،به تعالیم آن مؤمن بوده ،و خود را
ناگزیر به تطبیق آن بداند و رعایت مصالح دینی و دنیوی
ملت را به دوش گیرد ،رئیس آن نظام اسلمی ،خلیفه
یرود.
بشمار م
همچنین مراتب سپاس فراوانم را به خدمت استاد دکتر
یکنم که دست نویس این کتاب صلح الدین ناهی تقدیم م
های برآن نگاشت. را خواند ،و مقدم
﴿﴾12
خلفت اسلمي
رشدی محمد عرسان علیان
﴿﴾13
خلفت اسلمي
پیشگفتارها
-1-
انسان فطرتا ً موجودی اجتماعی است
شکی نیست که انسان فطرتا ً موجودیست اجتماعی،
یکند ،و یشود و در آن زندگی م زیرا او در اجتماع زاده م
روشن است که در اثر زندگی با همنوع روابط و معاملتی
یآید که از آن پیوندها و روابط و حقوق و تکالیفی بوجود م
یآید.
پدید م
یتواند در درون اجتماع از شکی نیست که انسان نم
یخواهد آزادی مطلب برخوردار باشد و هرگونه که دلش م
تها و مصالح یها ،خواس عمل کند .چه این کار با آزاد
ینماید.دیگران برخورد م
بنابراین ،بایست جامعه تشکیلت و قوانینی داشته باشد
که تمام این امور را تنظیم نماید.
همچنین جامعه به رئیسی نیازمند است تا این تشکیلت
را زیر نظر داشته باشد ،و قوانین را اجرا نماید ،تا افراد
طغیان نورزند و هرکس وظایف و حقوق خود را بشناسد،
و این پیوندها و علیق به شکلی نیکو و موافق با مصلحت
همة افراد تنظیم گردد.
هشناسی در مقدمه اش )ص ابن خلدون مؤسس جامع
یگوید» :اجتماع ضروریست ،و حکیمان این (42 – 41م
ینمایند که »انسان نشان چنین تعبیر م امر را در سخ
مدنی الطبع است« یعنی نیاز به اجتماعی دارد که در
ینمایند که همان معنای اصطلح از آن به شهر تعبیر م
عمران و آبادیست«.
با توجه به این که اجتماع امری ضروری و فطری برای
یآید ،داشتن تشکیلت هم بدون شک برای انسان بشمار م
یشود. یک اجتماع امری ضروری و طبیعی محسوب م
های از جوامع بشری بدون تشکیلت زیرا هیچ جامع
یتواند تداوم یابد ،همانگونه که بدون داشتن امنیت و نم
یتواند از استقرار و آرامش برخوردار شود. قانون نم
همچنین »وجود رئیس در یک جامعه برای بقا و
یتواند مردم را به تشکیلت آن ضروریست ،چه او م
پیروی از نظام وعدم رویاروئی با آن وادارد و آنان را از
یای توأم با کشمکش و نگرانی برحذر دارد... زندگ
های بوجود نیامده ،مگر آن که رئیسی از اینرو هیچ جامع
داشته که مردم یا به رضا و رغبت و اختیار و یاهم از روی
﴿﴾14
خلفت اسلمي
ینموده اند«) .(1در این مورد زور و اجبار از او اطاعت م
های پدید آید –یگوید» :هرگاه جامع علمه بان خلدون م
همانگونه که ثابت کردیم – که به وسیلة شان جهان آبادان
شود ،خواهی نخواهی به رهبری نیاز دارند که آنان را از
تجاوز به همدیگر باز دارد .زیرا در سرشت حیوانی آنها
غریزة تجازو و ظلم وجود دارد.
البته این کار از موجودات دیگر ساخته نیست ،زیرا
حیوانات فاقد عقل و بلوغ و مشاعر انسانی هستند.
یباشد که عمل ً برایشان این رهبر یک تن از خودشان م
چیرگی و قدرت و توانایی دارد ،تا احدی نتوانده به دیگری
تجاوز کند که این خود معنی ملک و پادشاهایست«).(2
این پادشاهی یا زمامداری و ریاستی که نیاز اجتماعی
یکند و صاحب آن حکمروا و رئیس وجود آن را ایجاب م
یشود ،اما مهای مختلف نامیده م دولت است ،هرچند به نا
یبند قوانین اسلمی باشد ،مسلمانان او را خلیفه هرگاه پا
)(3
ینامند .یا امام و یا هم امیرالمؤمنین م
)( -به نظام الحکم فی السلم .د – محمد یوسف موسی ص 10 3
)( -به کتاب نظام الحکم فی السلم د .محمنند یوسننف ص – 15 1
16مراجعه نمائید.
﴿﴾16
خلفت اسلمي
﴿
﴾
]المائدة» .[45 :و در مورد حکم به ما انزل الله ،و آن که
حکننم نکننند بننه آنچننه خداوننند فننرو فرسننتاده پننس آنننان
ستمکارانند«.
)ب( آنچه در سنت نبوی آمده از الفاظی مثل امیر و
تها و تکالیفی امام ،و حقوقی که ایشان دارند و مسئولی
که بر دوش ایشان است.
ض إ ِل ّ مممن الرَ َ ن بِ َ ُ ل ل ِث َل ََثمم ِ حمم ّ »ل َ ي َ ِ
ْ ِ ة ِ َ فل ٍ ة ي َكوُنممو َ
م« »روا نیست برای سه فرد کننه در َ مُروا َ َ َ
ه ْ حدَ ُ مأ َ ه ْ علي ْ ِ أ ّ
بیابننانی باشننند ،مگننر ایننن کننه باینند یکننی را بننر خننود امیننر
نمایند«.
م« »این که با ه ْ م ُ ما َ وإ ِ َ
ن َ مي َسل ِ ِ م ْ ْ
ة ال ُ ع َ ما َ ج َم َ »ت َل َْز ُ
مشان همراه باشی«. جماعت مسلمین و اما
ن عم ْل َ سُئو ٌ
م ْو َ ه َ
و ُ عَ ، ذي َ َ م ال ّ ِ
س َرا ٍ على الّنا ِ ما ُ »ال ِ َ
ه« و امام که بر مردم زعامت دارد شبان اسننت و او عي ّت ِ ِ
َر ِ
مسئول رعیت خویش است«.
)ج( :همه قواعد و احکامی که در مورد نظام حکومتی،
در آراء فقها وجود دارد که متکی بر نصوص کتاب و سنت
است ،و نصوص و آراء دیگری که در این بحث ذکر خواهد
شد ،همه دال بر این است که اسلم از نظام و تشکیلت
های برخوردار است).(1 حکومتی ویژ
یگوید» :اسلم نه دکتر محمد یوسف موسی م
های دارد ،بلکه دین و دولت است .از ههای ویژ تنها اندیش
اینرو تعیین رئیسی برای دولت واجب است که حکمروای
آن باشد و مطابق اصول و مبادیی که در قرآن و سنت
آمده امور حکومت و سیاست و ادارة کشور را به پیش
برد).(2
یگوید» :شریعت استاد شهید عبدالقادر عوده /م
اسلمی وظیفة زمامدار را با بیانی صریح تذکر داده و
تهای او را با دقت تعیین نموده است«. حقوق و مسئولی
از این رو وظیفة زمامدار در شریعت اسلمی این است
که در نگهبانی دین و سیاست دنیا ،به عنوان جانشین و
خلیفة رسول اکرم انجام وظیفه نماید).(3
)( -بننه کتنناب اصننول النندعوة .د – عبنندالکریم زینندان ص 152 1
مراجعه شود.
)( -نظام الحکم فی السلم ص .18 2
)( -نقل از کتاب النظریات السیاسة السننلمیة .د – محمنند ضننیاء 4
خلیفه یا امام
چون یکی از ارکان مهم نظامی حکومتی اسلم ،وجود
خلیفه یا امام است ،این بحث را به این مورد اختصاص
یشود:دادم که به 3بخش تقسیم م
-1تعریف خلیفه از نظر لغوی و اصطلحی و حکم
تعیین و نصب او.
-2شرایطی که باید در یک خلیفه موجود باشد.
-3شیوة تعیین خلیفه ،مقام قانونی ا و ،رابطه و پیوند
او با امت ،وظایف و حقوق او ،و حکم عزل و کیفیت
برکناری او.
مبحث اول
-1تعریف خلیفه:
یگردد کهاز نظر لغوی لفظ خلیفه بر کسی اطلق م
دیگری او را جانشین خویش قرار داده باشد ،و بر آن که
دیگری را در کاری از کارها ،خلیفه و جانشینش قرار
دهد).(1
ن فلنا ً« هرگاه که به جایف فل ٌخل َ َ
یشودَ » :
گفته م
او به انجام کاری بپردازد ،خواه همراه با او باشد یا پس از
او.
مطلب اول
در بیان دیدگان کسانی که اعتقاد به تعیین امام دارند:
با توجه به این که اسلم اصول و مبادی عمومی نظام
حکومتی را وضع نموده ،بدیهی است که تعیین خلیفه را
هم واجب گردانیده است تا در رأس حکومت قرار داشته
باشد ،امور آن را اداره کند ،و از مصالح دینی و دنیوی
امت پاسداری نماید.
های است که دانشمندان مسلمان علی رغم این نظری
بشان برآن اتفاق دارند ،و امت اسلمی در اختلف مذه
ههای مختلف تاریخ خود بدان معتقد بوده و کسی جز دور
نجده بن عمیر از خوارج و ابوبکر اصم از معتزله ،با آن
مخالفت نورزیده است.
یگویند که تعیین خلیفه نه از دیدگاه شرع این دو م
واجب است و نه از دیدگاه عقل .شیخ علی عبدالرزاق
یکی از دانشمندان معاصر در کتابش »السلم وأصول
الحکم« نظرشان را تائید نموده است.
یگوید» :تمام اهل سنت، ابن حزم در این مورد م
مرجئه و شیعه و خوارج بر وجوب امامت اتفاق نظر
﴿﴾24
خلفت اسلمي
دارند ،و این که بر امت واجب است که از امام عادل
اطاعت نماید ،تا احکام خدا را در میان آنها اجرا کند ،و
مطابق احکام شریعتی که رسو الله آورده ،ایشان را
یگویند فریضة رهبری نماید ،جز خوارج نجدات که آنان م
امامت بر مردم لزم نیست ،و آنان خودشان باید حق را
در میان خویش به یکدیگر برسانند ،از این گروه اکنون
کسی باقی نمانده و آنان به نجده بن عمیر نسبت داده
یشوند.
م
یگوید» :نظر این گروه او سپس در رد نظر آنها چنین م
باطل است و برای رد نظریة آنان و ابطال آن اجماع نظر
یکند.
تمام کسانی که یادآور شدیم ،کفایت م
یکند ،به
قرآن و سنت به وجوب تعیین امام حکم م
عنوان نمونه:
یفرماید :خداوند م
) النساء» (59/از خدا
فرمانبرداری کنید ،و فرمانبرداری کنید از رسول او و اولی
المری که از خودتان است«.
همراه با احادیث صحیح بسیاری که در مورد اطاعت از
ائمه و وجوب امامت آمده است).(1
یگوید» :لزم است دانسته شیخ السلم ابن تیمیه م
شود که ولیت امر مردم ،از بزرگترین واجبات دین است.
یشود ،زیرا مصلحت آدمی جز چون دین بدون آن برپا نم
ییابد و آنم به علت نیاز برخی از در اجتماع تحقق نم
ایشان به بعضی دیگر ،و در هنگام اجتماع هم ناگزیر باید
رئیسی داشته باشد«)..(2
یگوید» :تعیین و نصب امام واجب است«. ابویعلی م
یگوید» :هرگاه امامی نباشد که امام احمد بن حنبل /م
کار مردم را سر و سامان دهد ،فتنه بر مردم حاکم
یشود«).(3
م
با توجه به اندیشة وجوب تعیین رئیس بزرگ برای دولت
)که این اندیشه از حقیقت برخوردار است( هر نامی که بر
او گذاشته شود ،خلیفه یا امام یا امیر یا پادشاه ،این امر
از سه حالت خارج نیست:
یا منبع این وجوب تنها شریعت است یا تنها عقل است
یباشیم و آن را به حق و یا هردو ،ما معتقد به نظر اخیر م
)( -الفصل فی الملل والنحل ج 4ص .87 1
واحدی ص .152
)( -تفسیر ابن کثیر ج 1ص 518و اسباب نننزول القننرآن تننألیف 2
واحدی ص .152
)( -نظام الحکم فی السلم ص 43و جامع البیان عننن تأویننل آی 3
یرود:
-4و از چند جنبه نیز معقول به شمار م
.384
﴿﴾31
خلفت اسلمي
-1این که امور واجب جز با تعیین خلیفه انجام
یشود ،و آنچه که واجب بدون آن انجام نشود واجب نم
است ،پس دانسته شد که تعیین و نصب خلیفه واجب
است.
کبرای این دلیل روشن است و صغرای آن این است که
هسازی شارع مقدس به اقامة حدود و حفظ مرزها و آماد
لشکرها برای جهاد و امور بسیاری که به حفظ نظام
ارتباط دارد ،امر نموده است).(1
از جمله :امام رازی در »ألربعین« ذکر نموده که
»تعیین و نصب امام ضامن از میان رفتن ضرریست که
یرود .و دفع ضرر از جان در حد جز با تعیین او از میان نم
یکند که به عاقلن امکان واجب است و این امر اقتضا م
)(2
واجب است ،تا برای خویش امامی را نصب نمایند« .
یگوید که »در نصب امام قوشجی در توجیه این نظر م
جلب منافعی است که از شمارش بیرون است و دفع
ضررهایی که برای هیچکس پوشیده نیست ،و هرچه چنین
باشد ،واجب است«).(3
شاید ملحظه کرده باشید آنانی که معتقدند تعیین خلیفه
بر امت شرعا ً واجب است بدلیل نقلی توأم با دلئل
عقلی استدلل کرده اند.
یگردد که منبع از دیدگاه بنده این امر به این نکته باز م
ً
وجوب تعیین و نصب رهبر بزرگ دولت ،نه صرفا عقل
است و نه فقط شرع بلکه هردو اند .بنابراین ،همچنانکه
عاقلن درک کرده اند که نصب رهبر بزرگ امت یا دولت
برای بقای جامعه و حفظ نظام و تشکیلت دولت ضروری
است ،نصوص قرآن و سنت نیز به نصب خلیفه امر
فرموده ،تا دین را حفظ نماید و امور مسلمین را
سرپرستی و رعایت و جامعه را با حق و عدل رهبری کند.
یگویند نصب امام از دیدگاه دوم :دلیلی کسانی که م
عقل بر خداوند واجب است نه بر امت که ایشان امامیان
و اسماعیلیان و موسویان اند:
دلیل اسماعیلیان :آنان برای اثبات نظریة خود دلیل
آورده اند که نتیجه و خلصة آن این است:
تآوردن معارف فقط نظر کافی نیست، برای به دس
بلکه به معلمی الهی نیاز است که به وسیلة او شریعت و
یشود ،زیرا او فقط یگانه همة علوم و معارف شناخته م
)( -توضیح المراد علی شرح تجرید العتقاد ج 2ص .679 1
بهای العقل عند الشیعه تألیف نویسندة ایننن بحننث ص )( -به کتا 1
مطلب دوم
ً
در بیان طرز فکر کسانی که نصب خلیفه را شرعا و
یکنند که آنان چند تن عقل ً از طرف خدا و بندگانی نفی م
یباشند.از متقدمین و یکی هم از علمای معاصر م
پس از آن که روشن شد که اسلم نصب امام یا خلیفه
را واجب نموده تا امور جامعه را اداره نموده و بر همة
ادارات دولتی اشراف و سرپرستی داشته باشد که عقل
هم این امر را تائید نموده و به ضرورت وجود رهبر بزرگ
ینماید ،تا امور امت را رعایت نموده، برای جامعه حکم م
نشان برپا دارد .اینک به گروه عدالت و مساوات را در میا
یکنیم که از حکومت و تعهدات آن گریزان اندکی توجه م
بوده اند و معتقد به این نظر بوده اند که اسلم نصب رهبر
بزرگ جامعه را واجب نکرده است.
دانستید که برخی از ایشان مانند نجده بن عمیر
ببودن نصب خلیفه را مطلقا ً نفی نموده و خارجی ،واج
بعضی هم مانند ابوبکر اصم معتزلی گفته که نصب و
یباشد وتعیین خلیفه از اموری است که جائز م
بنبودن نصب او را به حالت امن و آرامش معتقد واج
دانسته است که در غیر این صورت بر بندگان واجب است
خلیفه و زمامداری را نصب کنند که امورشان را اداره
حشان را به عهده گیرد. نموده و رعایت مصال
هها و با
همچنین دانستید که مسلمانان در تمام دور
وجود اختلف عقیدة شان در مورد شخص امام و صفات و
)( -شرح الصول الخمسة ص 385و شننرح المننراد تننألیف حلننی 3
ص .385
﴿﴾35
خلفت اسلمي
ببودن تعیین خلیفه یا امام یا فشان بر واج شرایط و تکالی
رئیس وحدت نظر دارند.
فقط این نکته را باید یادآوری کنیم که رأی فردی از
افراد امت که از نظریة فوق منحرف شده ،مانند نجده و
أصم و قوطی در قدیم و رأی آن که خواسته این انحراف
و تکروی را احیاء کند مثل شیخ علی عبدالرزاق در زمان
یرساند. حاضر) ،(1به حجیت و اعتبار این اجماع زیان نم
یشود که اسلم فقط دین نظر شیخ چنین خلصه م
است و نه دین و دولت ،و تعیین حاکم عامه برای دولت
واجبی شرعی نیست ،و اسلم تشکیلت حکومتی ندارد،
بلکه این امر به مردم گذاشته شده که در آن به احکام
تها و اصول سیاست مراجعه ههای مل عقل و به تجرب
کنند ،این است متن عبارت او» :حقیقت این است که دین
اسلم جدا از خلفتی است که مسلمانان آن را
یشناسند ،و بیزار است از تمام آنچه پیرامون آن از م
ترس و میل ،رغبت و رهبت و عزت و قدرت به وجود
آورده اند.
ههای دینی نیست ،و هرگز خلفت در هیچیک از برنام
مهای دولتی قضا و تکالیف دیگر از وظایف حکومتی و مقا
ههای سیاسی خاصی است نیست ،بلکه اینها صرفا ً برنام
که به دین ارتباطی ندارد و دین آن را تائید یا رد نکرده
است .نه به آن دستور داده و نه هم از آن منع کرده ،بلکه
آن را برای ما گذاشته تا در مورد آن به احکام عقل و
تها و اصول سیاست مراجعه کنیم«).(2 تجارب مل
یکند به این که شیخ برای اثبات نظر خود استدلل م
نامی از خلفت در قرآن نیامده و هرگاه یک دلیل
یکردند. یداشت علماء در تائید و اشاره بدان دریغ نم م
او ثننننننابت نمننننننوده کننننننه آیننننننة ﴿
] ﴾ النسمماء [59 :و آیننة ﴿
)( -مراجعه کنید به السلم الخلفة فی العصر الحنندیث تننألیف د. 1
سوم -امامیه
یدانند:
امامیه شرایط زیر را در امام لزم م
-1به نص تعیین شده باشد.
-2از خطای عمدی و سهوی معصوم باشد.
-3قریشی باشد.
آنان امامت را در حضرت علی بن ابی طالب و
سپس فرزند ،حسن پس از او در برابرش حسین و سپس
در تعداد معینی از فرزندانش – رضوان الله علیهم جمیعا –
یدانند.
منحصر م
-4در علم ،دین ،کرم ،شجاعت و همه فضائل جسمی و
روحی ،بهترین امت باشد.
این است مهمترین شرایطی که امامیه در مورد امام
یدانند که محقق طوسی در کتابش »تجرید لزم م
بهای دیگر العتقاد« ذکر نموده ،همچنین در کتا
ییابید).(2
یشان نیز آن را م کلم
علمة حلی در شرحش »کشف المراد فی شرح تجرید
العتقاد« دیدگاه امامیه را در مورد هر شرط به طور
مفصل بیان داشته است.
یگوید» :امامیه و اسماعیلیه معتقدند که امام باید او م
معصوم باشد ،زیرا حافظ و نگهبان شریعت است.«...
یگوید» :به ویژة امامیه معتقدند که امام باید وم
منصوص علیه باشد«.
یگوید» :عصمت و نص اختصاص به علی او سپس م
دارد ،به دلیل نص آشکاری که از رسول اکرم وجود
دارد«.
یگوید» :امام باید از رعیت خویش برتر او همچنین م
باشد ،زیرا تقدیم مفضول بر فاضل عقل ً زشت و نادرست
است«).(3
)( -الفصل فی الملل والنحل تألیف ابن حزم ج 4ص .89 1
)( -به عقائد المامیه تننألیف شننیخ مظفننر ص 65و قلئد الخننرائد 2
یدهننند ،بننه
مراجعه کنید ،برخی از خننوارج امننامت زن را جننواز م
روضة القضاه سمنانی ج 1ص 62تحقیق د .صلح الدین الناهی،
مراجعه شود.
)( -بنننه اصنننول الننندعوه د .عبننندالکریم زیننندان ص 163و 164 2
)( -مقدمة کتاب نظام الحکم فننی السننلم ص 12تننألیف محمنند 2
.751
﴿﴾59
خلفت اسلمي
بنظر بنده حق با کسانی است که این شرط را معتبر
یتواند در قضایا و مشکلتی که با ندانسته اند ،زیرا امام م
یکند از فقهاء و علمای متخصص یاری جوید، آن برخورد م
خواه این قضایا دینی باشد یا دنیوی.
-4بلوغ :تمام مذاهب اسلمی شرط کرده اند که امام
باید بالغ و هوشیار باشد ،زیرا امامت حکمی شرعی است
و شخص کوچک و خردسال مکلف به احکام شرعی
یباشد .بنابراین ،او برای سرپرستی این مقام بزرگ نم
کافی و شایسته نیست.
یگویند :جائز است که امام طفل و کودک اما امامیه م
باشد که منشاء این امر ادعای ایشان مبنی بر موجودیت
نص در تعیین امام است).(1
این بود مهمترین شرایطی که دانشمندان اسلمی در
یکند،مورد شخصی که مقام خلفت یا امامت را احراز م
در آن باهم اختلف دارند.
البته پیش از آن که این مبحث را به پایان بریم ضروری
است اشاره کنیم که مهمترین شرایط مورد اختلف مانند
های است در مورد افرادی عصمت و نص ...شرایط ویژ
یزیستند .اما
معین که در قرن نخست تاریخ اسلمی م
پس از آن این شرایط پابرجا نیست ،و هیچیک از
دانشمندان مسلمان به وجود آن در فردی که مقام خلفت
یگیرد ،سخنیا امامت یا ریاست دولت را به دوش م
نگفته اند.
مبحث سوم
در دو مبحث گذشته تعریف خلفت یا ریاست دولت و
حکم تعیین خلیفه یا رئیس و شرایطی را که باید در او
موجود باشد مورد بحث و بررسی قرار دادیم .اینک در این
بحث شیوة تعیین و نصب خلیفه ،مقام شرعی،
تها و حقوق و حکم عزل و برکناری او را بررسی مسئولی
یکنیم.
م
این بحث شامل سه مطلب است:
)( -المام الثانی عشر تألیف سید محمد سعید موسننوی ص 102 1
مطلب اول
پیشگفتار:
کسی که نظریات اندیشمندان مسلمان را در موضوع
یرسد که ینماید ،به این نتیجه م مقام خلیفه مطالعه م
یشوند:آنان در این مورد به دو گروه تقسیم م
-1این که خلفت منصبی است الهی و خلیفه سلطه و
نیرو و اراده و امر و نهی خود را از سلطه و نیرو و اراده و
یکند.امر و نهی خداوند کسب م
های جز اجرای اوامر و پرهیز از بنابراین ،امت چار
منهیاتش را ندارد ،و در سختی و آسانی ،خوشی و
ناخوشی ،مکلف به شنیدن و فرمانبرداری از او است،
زیرا اطاعت او اطاعت خداوند و معصیت او معصیت
یرود. خداوند به شمار م
بنابراین ،هیچیک از افراد امت یا همه امت حق ندارند با
خلیفه مجادله و مناقشه نمایند یا نظر او را رد کند ،زیرا
یکند مانند این است که فرمان کسی که فرمان او را رد م
خدا را رد نموده باشد و او به مقام شرک نزدیکتر است.
بنابراین ،وقتی چنین باشد ،امت حق گزینش و انتخاب
خلیفه را ندارد ،همچنین قدرت عزل او و تعیین دیگری را
به جایش ندارد.
خلصه با توجه به این نکته که خلیفه سلطة خود را از
یدهد که از یکند ،خداوند به او حق م خداوند دریافت م
تصرف و عملکرد مطلق در مورد امت برخوردار باشد،
زیرا او بنا به تعبیر برخی» ،سایة خدا در زمین است« .از
این رو امت مجبور است از او فرمانبرداری نموده در
برابر اراده اش تسلیم مطلق باشد ،و اوامر و نواهی او را
مو به مو رعایت نماید.
در این صورت امت نه حق اعتراض دارد و نه هم حق
گزینش ،زیرا تعیین خلیفه از سوی خداست یا از سوی
های که پیش از او بوده است که پرچم این اندیشه را خلیف
یکشد. شیعة امامیه بدوش م
یگوید» :ما معتقدیم که شیخ مظفر در عقاید المامیه م
أئمه ،اولوالمرهایی هستند که خداوند به اطاعت از ایشان
ههای امر فرموده است ،و آنان گواهان بر مردم و درواز
﴿﴾61
خلفت اسلمي
ههای رسیدن به او و دلیل و راهنما به رحمت خدا و را
یباشند. سوی او م
آنان ذخائر علوم و مترجمان وحی و ارکان توحید و
ههای معرفت اویند ،از این رو پناهگاه اهل زمین اند گنجین
همانگونه که ستارگان پناهگاه اهل آسمان اند ،همچنین ما
یشان نهی خدا، معتقدیم که امرشان امر خدا و نه
تشان معصیت حضرت تشان اطاعت خدا و معصی اطاع
تشان دوست خدا و دشمنشان اوست ،همانگونه که دوس
یباشد. دشمن خدا م
بنابراین ،رد امرشان جائز نیست و کسی که نظر و
یکند ،مانند کسی است که یپذیرد و رد م امرشان را نم
امر رسول الله را رد نموده باشد ،و آن که امر رسول
الله را رد کند ،مانند کسی است که امر خداوند را رد
کرده باشد.
مشدن به ایشان و پذیرش فرمان و از این رو تسلی
)(1
امرشان و عمل به گفتارشان واجب است .
های که باید بدان اشاره شود این است که اما نکت
کسانی که خلیفه یا امام را بلندتر از مقام بشری دانسته و
تهای مطلقه را داده تهای فراوان و قدر به اواین صلحی
اند ،این قدرت و صلحیت را برای هر خلیفه و امام قائل
نشده اند ،بلکه این قدرت عالی را مخصوص تعداد معینی
از آل بیت – رضی الله عنهم أجمعین – دانسته اند که از
تاریخ 245هن به بعد در سلک مردگان درآمده اند و در
عمل فرصت حکومت جز برای یکی از ایشان – امام علی
- مساعد نشد.
اما در سوای این نکته در مورد خلیفه ،مقام شرعی،
تها و حکم برکناری او ،با شیوة تعیین ،حقوق و مسئولی
جمهور مسلمین موافقت دارند.
-2این که خلیفه قدرت و سلطة خود را از سوی امت
یکند .بنابراین ،امت منبع قوت او هست و او کسب م
یگزیند و های است که امت او را برم صرفا ً وکیل و نمایند
یشود ،تا زمانی از دیدگاه شریعت ناگزیر به اطاعت او م
که جز به آنچه که خیر و حق مصلحت است حکم ننماید.
لیکن هرگاه از راه حق منحرف شود ،امت وظیفه دارد
او را نصیحت و راهنمایی کند ،هرگاه راه راست را برگزید،
یماند ،و گرنه عزل او و تعیین دیگری بر مسندش باقی م
یشود. به جای او بر امت واجب م
)( -السننلم و النصننرانیه ص 63و بننه کتنناب نظننام الحکننم فننی 1
.573
)( -اصول الدعوه ص .157 2
﴿﴾65
خلفت اسلمي
یشود ،لیکن هرگاه از سوی وزیر تعیین شده برکنار نم
یگردد.
باشد با مرگ او از وظیفه اش برکنار م
زیرا تعیین خلیفه به نمایندگی از مسلمین است در
)(1
یباشد« . حالی که تعیین وزیر به نمایندگی از خودش م
بنابراین ،امت حق کنترل و راهنمایی خلیفه و حتی
برکناری او و تعیین دیگری را به جای او در صورت لزوم
دارد ،زیرا خلیفه وکیل نمایندة اوست ،و امت او را به
وکالت خود برگزیده ،تا شریعت خدا را اجرا نماید ،البته
مسلم است که تثبیت و تحقیق مصالح مشروع او وفق
یشود ورنه هرگاه او )خلیفه( از حدود شریعت انجام م
مرزها و حدود این وکالت و آنچه که در آن و برای آن
یرود وکیل گردیده تجاز کند ،امت که مؤکل او به شمار م
یتواند او را برکنار نماید.م
یرسیم که خلیفه یا امام از مطالب فوق به این نتیجه م
فردی است که امت به اعتقاد و عدالت و شایستگی او
اعتماد نموده ،و او را به عنوان نماینده و نایب خویش
حشان را رعایت برگزیده تا امورشان را تنظیم و مصال
نماید .همچنین او در میدان قدرت خویش باید به حدود
شریعت مقید بوده و از آن تخطی ننماید ،همانگونه که از
یشود .مسلمانان را به راهی معین و صحیح او خواسته م
و درست رهبری کند .راهی که روشن و درست است و
شبهه و انحرافی در آن وجود ندارد.
این راه همان راهیست که کتاب خدا و سنت رسول
اکرم و اجماع مسلمین آن را معین نموده است.
با توجه به این که این مقام برای او تقدس شخصیت و
یا عصمت ذاتی دربر ندارد که با آن از دیگران امتیاز یابد،
اما و انسانی است مانند دیگران که در روش حکومتداری
او مانند زندگی شخصی اش احتمال اشتباه و خطا و حق و
صواب وجود دارد و مستلزم محاسبه و مجازات است.
روش او در این مانند روش شخصی هر فردی از افراد
ملت است).(2
مطلب دوم
تهای و حقوق خلیفهمسئولی
-() 1الحکام السلطانیه ص .29
-() 2به نظام الحکم فی السلم دکننتر محمنند عبنندالله العربننی ص
،80و منهاج السلم فی الحکم ص .75
و نظام الحکم فی السلم تألیف د .محمد یوسف موسی ص 123و
211مراجعه شود.
﴿﴾66
خلفت اسلمي
الف -مسئولیتهای خلیفه:
درگذشته یادآور شدیم که هدف از تشکیل حکومت در
اسلم تثبیت دو هدف و مقصد بزرگ و ارزشمند است:
-1نگهبانی و حراست دین.
-2سیاست دنیا.
بیان کردیم که حراست دین به معنای حفظ آن از تحریف،
بیان آن برای مردم اجرای احکام ،پایداری در برابر حدود و
لهای شرعی در زمینة مرزها و کوشش برای ایجاد راه ح
یهایی است که مسلمین با آن تمام مشکلت و گرفتار
لها و یشوند .مشروط بر این که این راه ح روبرو م
فتواها با نصی قطعی از نصوص کتاب و سنت برخورد
ننماید.
این که هدف از سیاست دنیا ،تحقق هرچیزی که در آن
هسازی خیر و مصلحت امت باشد ،مانند حفظ مرزها ،آماد
یها ،تأمین وسائل زندگی ،تهیة زمینة لشکرها ،تضمین آزاد
کار برای افراد توانمند ،همکاری و امداد با ناتوان و
یخواستن از افراد کاردان ،پذیرش نظر متسضعفین ،یار
تگران ،اعتماد بر افراد امین در ادارة امور کشور، نصیح
ههای ملت و ایجاد مؤسسات عام استفاده از سرمای
هها(،
نها )شفاخان المنفعه مانند مدارس ،بیمارستا
یباشد. مها و مساکنی برای بینوایان و ناتوانان م دارالیتا
همچنین صنعتی ساختن کشور ،تقویت زراعت و
کشاورزی ،راهسازی ،بهبود وسائل راه و ترابری
ههای گروهی. )ترانسپورتی( ،ارتباطات ،انتشارات و رسان
به طور خلفه وظایفی که خلیفه با رئیس دولت ملزم
به اجرای آن بوده و وظیفة تطبیق آن را به دوش دارد به
یگردد که آن تطبیق و اقامة شریعت خدا و یک فریضه برم
نگهبانی اهداف ضروری آن مانند حفظ دین ،جان ،نسل،
یباشد که هدف از آن رفع عقل ،مال و امور ضروریی م
مشقت از مردم است.
نها و معاهدات.... مانند احکام معاملت و عقد پیما
های که غرض کلی از آن عمل به اخلق و و کارهای شایست
عادات نیک و دوری از هر عملی است که ذوق سلیم و
یدارد ،مانند دوری از اسراف. عقل کامل آن را ناپسند م
یگوید» :اهدافی که به اندیشة استاد محمد اسد م
یدهد به پاداشتن آن را دولت اسلمی مفهوم و معنی م
یشود که شریعت یکند ،در این امر منحصر م تائید م
اسلمی را قانونی حاکم بر امور زندگی قرار دهد ،تا حق و
﴿﴾67
خلفت اسلمي
خیر و عدالت حاکم شود ،با این که روابط اجتماعی و
اقتصادی را به شکلی تنظیم نماید که به تمام افراد جامعه
فرصت دهد که از آزادی و امن و کرامت برخوردار شوند،
یشان با کمترین مانعتها
و این که در تحول شخصی
برخورد نکنند و از بیشترین تشجیع و تشویق برخوردار
باشند.
همچنین به مسلمانان – مردان و زنان – فرصت داده
یای را که اسلم بدان فراخوانده شود تا آن اهداف اخلق
نه تنها در میدان عقیده ،بلکه در میدان عملی زندگی نیز
پیاده نمایند«).(1
-1حق اطاعت:
به محض آن که خلیفه از سوی امت یا نمایندگان آن
انتخاب و برگزیده شود بر همة افراد امت شنیدن و
تکردن از او در سختی و آسانی و در شادی و اطاع
یگردد. ناخوشی واجب م
در این زمینه اکثریتی که به او رأی داده اند و اقلیتی که
از رأی دادن امتناع ورزیده اند یا بر ضد او رأی داده اند،
برابرند.
یفرماید: اساس این امر فرمودة خداوند است که م
»فرمانبرداری کنید از خدا و فرمانبرداری کنید از رسول او
و فرمانروایان از جنس خویش«.
ة
عم ٍ طا َ ن َ مم ْ دا ِ خل َ َ
ع يَ ً ن َ م ْ و فرمودة رسول اکرم َ » :
ه» «..کسننی کننه ة ل َم ُجم َح ّ ول َ ُ
ة َ مم ِقَيا َ م ال ْ ِ و َ
ه ي َم ْ ى الل ّ َ لَ ِ
ق َ
دسننتی را از اطنناعت )زمامنندار( بکشنند در روز قیننامت بننا
یشننود ،در حننالی کننه دلیلننی ننندارد« .و خداوننند روبننرو م
ه،د ِ
ة َيمم ِ َ ْ
صممفق َ عطاهُ َ َ َ
ماما فأ ْ ع إِ َ
ن َباي َ َ م ْ فرمودة شانَ » :
ع» «..کسننی کننه بننا ما اسممتطا َ ه َ طع ُ فلي ُ ِ هَ ، قل ْب ِ ِوَثمَرةَ َ
مطلب سوم
عزل و برکناری خلیفه
در گذشته اشاره نمودیم که خلفت یا ریاست دولت ،در
نزد عموم مسلمین در سه قرن اول ،و در نزد همه بدون
استثناء پیمانی بود میان دو طرف .طرف اول :امت یا
ملت و طرف دوم :خلیفه یا رئیس دولت منتخب.
و متذکر شدم که انجام این عقد مطابق آرزو و خواست
یشود ،بلکه همة محتویات مطلق هردو طرف انجام نم
خود را از یگانه منبع پایدار که شریعت خدای عزوجل
یکند.
است دریافت م
تها و حقوق هریک شریعت اسلمی به روشنی ،مسئولی
از دو جانب را نسبت به همدیگر بیان نموده که این
تها و حقوق همه در محور اجرای شریعت الهی مسئولی
متمرکز است.
تهای خلیفه در تطبیق احکام و زیرا واجبات و مسئولی
تهای اجرای شریعت متمرکز است ،همانگونه که مسئولی
امت بر محور تائید و استقرار و همکاری با او در این
یچرخد. موارد م
لیکن باید دید که هرگاه خلیفه در برابر طرف دوم
نها و تعهدات خود اخلل نموده و در ادای )امت( در پیما
تهایش کوتاهی کرد ،حکمش چیست؟ مسئولی
به طور مثال از راه روشن شریعت منحرف گشته و
فسق ورزید ،یا معصیبت نمود ،یا ستم کرد ،به طور کلی
احکام شریعت را معطل قرار داده و اجرا نکرد ،خواه این
تغییر در رفتار شخصی یا رفتار رسمی اش باشد؟
آیا امت باید صبر کند؟ و در ادامة اطاعت از او و اجرای
دستوراتش استمرار ورزد ،یا این که بیعت خود را پس
بگیرد و او را از وظیفه اش برکنار نموده دیگری را به
جایش تعیین نماید؟
)( -نظام الحکم فی السلم ،ص 82د .محمد عبدالله العربی. 1
﴿﴾72
)(1
خلفت اسلمي
در این مورد اختلف میان دانشمندان مسلمین شدت
یتوان گفت که آنان در این مورد به دو گروه یافته و م
تقسیم شده اند.
گروه اول :معتقدند که خلیفه یا رئیس دولت با فسق و
یشود ...و امت یا ملت وظیفه انحراف و ستم عزل نم
دارد در برابر او مطیع و تسلیم مطلق بوده و صبر کند تا
خداوند فرج و گشایشی حاصل کند.
یگوید :امام با فسق یا خروج از اطاعت یکی از اینان م
یگردد، خداوند و جور یعنی ستم بر بندگان خدا ،برکنار نم
زیرا پس از خلفای راشدین جور و ستم و فسق و فجور
در امراء و پادشاهان پدیدار شد و اوج گرفت لیکن با وجود
آن سلف صالح از آنان اطاعت نموده نماز جمعه و
یداشتند ،و قیام و مخالفت ةشان برپا م عیدین را به اجاز
)(2
یدادند . با ایشان را جواز نم
ینماید و به عمل این گروه به احادیثی که امر به صبر م
یکننند -1 :احننادیث-1 : صحابه و تابعین و عقننل اسننتدلل م
ه َ َ الف( رسول اکرم م
ر ِ
ميمم ِنأ ِ ممم ْ
ن َرأى ِ م ْ یفرمایدَ » :
َ
ق
ر ُ فمما ِحممدٌ ي ُ َ
سأ َ ه ل َْيمم َ فممإ ِن ّ ُصممب ِْرَ , فل ْي َ ْ كممُرهُ َ شممي ًْئا ي ُن ْ ِ َ
ة« »کسننی کننه از هل ِي ّم ًجا ِ ة َ ميت َم ً ت ِإل ِ مممو ُ ة َ
في َ ُ عم َ ما َج َ ال ْ َ
امیرش چیزی را دید و آن را نپسندید ،باید صبر نماید ،زیرا
یمیننرد ،همچننون یشننود و م که یک وجب از جماعت جدا م
مرگ جاهلیت مرده است«.
-() 1اختلف در حکم عزل خلیفننه در صننورتی اسننت کننه از احکننام
شننریعت انحننراف ورزد ...لیکننن در برکننناری او بننه واسننطة از
تدادن کفایت و اهلیت مثل ً دیوانگی یننا نقننص مننؤثر در رأی و دس
جشدن ،یننا اسیرشنندن او در دسننت عمل مانند کوری ،گنگی ،و فل
دشمن که امکان رهائیش متصور نباشد ،اختلفی نیست.
های از مستشننرقین از ایننن رأی سننوء اسننتفاده نمننوده و -() 2عنند
حکم کرده اند که در اسلم راهی برای عزل حاکم ستمگر وجننود
ندارد ،هرچند طغیان و ستم و جور و ظلم و معصیت بنماید.
یگوید» :بننه هرحننال زمامننداری کننه آراء عمننومی بننه او مرجلیوث م
یکند ،رعایای مسلمان هیچگننونه حقننی بننر ضنند رئیننس اعتراف م
موجود جامعه ندارند«.
یگوینند» :خلفننتی کننه بنندین شننیوه بننه آن اعننتراف توماس ارنولنند م
صورت گرفته ،نوعی از حکومت استبدادی ایست که حاکم در آن
از سلطة مطلق برخوردار و مقید بنه هیچگننونه قیندی نبنوده و از
یخواهد بدون چون و را از او اطاعت نمایند«. رعایایش م
یگوید» :اصل ً ممکن نیست کننه امننام بننا معنننایی کننه مننا ماکدونالد م
یدانیم حاکمی قانونی به شمار رود«. م
به نقل از :نظام الحکم فی السلم ص 103تألیف د .محمد عبدالله
العربی و دکتر محمد یوسف موسی ص .212
﴿﴾73
خلفت اسلمي
ب( پاسنخ رسننول اللننه بننه مسننلمه بنن یزینند جعفنی
است که پرسید» :ای پیامبر خدا! هرگاه زمام امننور مننا را
امیرانی به دست گیرند کننه از مننا حننق خننویش را مطننالبه
نمایند ،لیکن حنق منا را از منا بازدارنند ،منا را چنه فرمنان
عوا، یدهید؟ آنحضرت به او فرمود» :اسمعوا َ
طي ُ وأ ِ َ ْ َ ُ م
م« »بشنننوید مل ْت ُ ْ
ح ّ ما ُ م َ عل َي ْك ُ ْو َ مُلوا َ
ح ّما ُم َ
ه ْ ما َ َ
علي ْ ِ فإ ِن ّ َ َ
و فرمان بریند ،زینرا برایشنان لزم اسنت )ادای( آنچنه بنر
ششان نهاده شده و بر ذمة شماسننت )ادای( آنچننه کننه دو
بر دوش شما نهاده شده است«) .بخاری و مسلم(
ع
م ِسممم ْعل َي ْمممك ِبال ّ ج( فرمنننودة آن حضنننرت کنننه » َ
هممك ْ
مكَر ِ و َ طك َ ش ِ من ْ َو َرك َ س ِ وي ُ ْ
رك َ س ِع ْ
في ُ ة ِ ع ِ وال ّ
طا َ َ
عل َْيك« »بر تست شنیدن و فرمانبرداری کننردن در ُ
ة َوأث َْر ٍ َ
سخنی و آسانی و خوشی و ناخوشی و خودگزینی بر تو«.
-2عمل صحابه و تابعین :
گفته اند که فسق و فجور و جور و ستم و فساد برخی
زمامداران پس از خلفای راشدین به وقوع پیوست ،با این
حال بسیاری از صحابه و تابعین از قیام بر ضد ایشان
مکنندگان بر امیر پرهیز نموده و از فتنه دوری گزیده ،و قیا
و خلیفه را یاری نکردند.
-3معقول:
گفته اند که خروج و قیام بر خلیفه در بسیاری موارد
هها را دامنگیر آن جها و فتن وحدت امت را برهم زده ،رن
یگرداند و آن را با سختی ،مصیبت ،و دشواری روبرو م
یسازد. م
های بر آنچه بر این امر گواه است ،خروج و قیام عد
نهای بعضی از زمامداران اموی و عباسی است که زیا
جهای شدید و مفاسد بسیاری را سبب شد که بزرگ و رن
به این ترتیب دفع فساد با صبر و عدم قیام ،از به
یشود، تآوردن مصلحتی که از قیام و انقلب عاید م دس
بهتر است.
گروه دوم :معقتدند که قیام و انقلب مسلحانه بر ضد
خلیفه یا رئیس دولت ،در صورت فسق و خروج او از امر
خداوند ،و ستم بر رعیتش ،و پافشاری اش بر گمراهی و
ضلل ،و دوری از حق ،و نشنیدن نصیحت و ارشاد ،ترک
هروی و راست رفتاری ،و بازگشت به راه خدا ،و حکم میان
طبق احکام الهی ،واجب است.
یکی از اینان )که در نظر من حق با ایشان است(
یگوید» :در صورتی که از امام جور و ستم اندکی م
﴿﴾74
خلفت اسلمي
مشاهد شود) (1باید با او در این مورد صحبت شود و از آن
کار بازداشته شود ...پس هرگاه حق را پذیرفت و از آن
کار باز ایستاد ،دلیلی برای برکناری او وجود ندارد و او
همچنان امام است و خلع او جائز نیست .لیکن هرگاه در
های از واجباتی که بر دوش اوست ممانعت اجرای پار
ورزید ،و به راه صواب بازنگشت ،برکناری و خلع او و
یباشد«. تعیین فرد دیگری به جای او واجب م
او پس از آن که نام تعداد بسیاری از صحابه و تابعین را
یگوید» :این یکند م که بر این عقیده بوده اند ،ذکر م
نظریست که سخنان فقهایی مانند ابوحنیفه ،حسن بن
حی ،شریک ،مالک ،شافعی ،داود و یاران شان برآن دللت
مشان را یادآورد شدیم از یکند ،و تمام کسانی که نا م
گذشته و حال یا در فتوای خود این مطلب را بازگو نموده
نبردن مفسد شمشیر اند و یا آن که در عمل برای از بی
کشیده اند).(2
این گروه به کتاب و سنت استدلل کرده اند:
یفرماینند﴿ : لشان از قرآنکریم :خداوند م -1دلی
] ﴾ الحجممرات» [9 :پننس بجنگینند بننا
یکند تا این که به امر خدا بننازگردد«.
کسی که سرکشی م
و مننننننننی فرماینننننننند ﴿ :
] ﴾ البقممرة» [124 :عهنند و
یرسد«.پیمان من به ستمکاران نم
شیوة استدلل از این دو آیه:
یکند که با گروه در آیة نخست خداوند مؤمنان را امر م
ستمگر بجنگند ،خواه حاکم باشد یا محکوم ،تا به امر خدا
و رسولش برگشته حق را شنیده و از آن فرمان برند.
لیکن در آیة دوم خداوند به پیامبرش ابراهیم خبر
های سپرده شود و یدهد که نباید به ستمگر هیچ وظیف
م
برای کسی شایسته نیست که او را در ظلمش اطاعت
کند.
یشود که هردو گننروه متفننق اننند کننه هرگنناه لغزشننی)( -دیده م 1
176و .102
﴿﴾75
خلفت اسلمي
یکند که در معنی این عوفی از ابن عباس ب روایت م
آیه گفت» :این که پیمان و عهده برای ستمگر در برابرت
نیست ،تا از او در ظلمش پیروی کنی«).(3
لشان از سنت نبوی بسیار است از جمله: ب( دلی
من ْك ًَرا َ
م ُ من ْك ُ ْ ن َرأى ِ م ْ یفرمایدَ » : -1رسول اکرم م
م ن ل َم ْ ف مإ ِ ْ هَ , سممان ِ ِ فب ِل ِ َ ع َ س مت َطِ ْ م يَ ْ ن لَ ْ فإ ِ ْ ه َ د ِ غي ّْرهُ ب ِي َ ِ فل ْي ُ َ َ
َ
مممان« »آن کننه از لي َ عف ا ْ ِ ضم َ كأ ْ وذَل ِ َ هَ , قل ْب ِ ِ فب ِ َ ع َ ست َطِ ْ يَ ْ
شما کار زشتی را دیدی باید آن را به دستش تغییر دهنند ،و
اگر نتوانست ،پس به زبانش و اگر نتوانست پس به دلش،
و این ضعیفترین درجة ایمان است«.
یفرماینند» :لتممأمرون بممالمعروف -2آنحضننرت م
ولتنهون عن المنكر أو ليعمنكممم اللممه بعممذاب مممن
عنده« »و همانا به کارهای خوب امر نمننوده و از کارهننای
زشت منع خواهد نمود یا آن که خداوند شننما را بننه عننذابی
همگانی )فراگیر( گرفتار خواهد کرد«.
ة
صي ٍ ع ِ م ْ في َ ة ِ ع َ طا َ -3فرمودة آن حضرت َ» :ل َ
َ
ع
م ُ س ْ م ال ّ دك ُ ْ ح ِ عَلى أ َ و َ ة َ ع ِ طا َ في ال ّ ة ِ ع ُ طا َ ما ال ّ إ ِن ّ َ
ُ
فل َ ة َ صي َ ٍ ع ِ م ْمَر ب ِ َ نأ ِ فإ ِ ْ ة َ صي َ ٍ ع ِ م ْ مَر ب ِ َ ؤ َ م يُ ْ ما ل َ ْ ة َ ع ُ طا َ وال ّ َ
ة« »فرمانبرداریی در معصیت نیست، ع َ ول طا َ َ َ ع َ م َ س ْ َ
همانا اطاعت در طاعت است ،و بر هریک از شما شنیدن
های که به گناه امر و فرمانبرداری لزم است تا لحظ
نشود ،و هرگاه به گناه امر شد شنیدن و اطاعتی وجود
ندارد«.
مایفرمایدَ » : -4حدیث انس که رسول اکرم م
َ َ َ لَ َ َ
ما خاك ظال ِ ً صْر أ َ ل :ان ْ ُ قا َ و َ س ْ ن الّر ُ س أ ّ واهٌ أن َ ٌ َر َ
ه ه َ ّ سو َ ْ ماُ ، ُ ْ َ
صْرت ُ ُ ذا ن َ َ ه َ ل الل ِ ت َيا َر ُ قل ُ مظلو ً و َ أ ْ
صُرهُ َ فك َي َ َ
نم َ ه ِ ع ُ من َ ُ ل :ت َ ْ قا َ ما؟ َ ظال ِ ً ف أن ْ ُ ماْ َ ، مظًُلو ً َ
ه« »برادرت را خواه ظالم ِّ ُ يا إ ك َ رْ ُ ص َ ن كَ ِ ل َ ذ َ
ف م، ْ ل ّ ظ ال
ِ
باشد یا مظلوم ،یاری کن! »گفتم :یا رسول الله! او را
یدهم هرگاه مظلوم باشد ،لیکن هرگاه ظالم باشد یاری م
یداری، چگونه یاریش دهم؟ فرمود» :او را از ظلم بازم
تدادن توبه او«. این است نصر
وجه استدلل از سنت:
ببودن امر به معروف و نهی از این احادیث بر واج
منکر و واجب بودن انقلب و مخالفت با حاکم ستمگر و
ایستادن در برابر او ،تا از ظلمش باز ایستد و راه گمراهی
یکند. را رها کند و به حق و عدل بازگردد ،دللت م
)( -تفسیر القرآن العظیم تألیف ابن کثیر ج 1ص .167 3
﴿﴾76
خلفت اسلمي
کروی خویش ادامه داده و بر لیکن هرگاه به استبداد و ت
گمراهی اش پافشاری کرد ،راهی به جز برکناری او و
تعیین دیگری به جایش وجود ندارد.
یشود که میان دلیل گروهی که به در ظاهر چنین تصور م
یکنند و گروهی که به انقلب دعوت صبر و سازش امر م
ینمایند ،تعارض و تضاد وجود دارد. م
ً
اکنون باید دید که آیا واقعا چنین تعارضی موجود است؟
و هرگاه چنین است چگونه میان آنها توافق و همآهنگی
نپذیر است؟ امکا
ابن حزم معتقد است که این تعارض وجود دارد ،و از
این رو اظهار نموده که احادیثی که به صلح و
یکند توسط احادیثی که به قیام و تطلبی حکم م مسالم
یخواند ،منسوخ گردیده است. انقلب فرا م
اینک به اصل عبارت او توجه نمائید» :ظاهر این اخبار با
همدیگر متعارض است ،پس صحت دارد که یکی از این دو
عقیده ناسخ دیگری است و به غیر این امر ،راه دیگری
وجود ندارد.
از این رو لزم است دیده شود کدامیک ناسخ است ،و
دیدیم احادیثی که در آن جنگ و قیام ممنوع گردیده بدون
شک موافق با حالتی است که در صدر اسلم مشهود بوده
است.
لیکن این احادیث بدون شک قانون زائدی را تشریع نموده
است.
بنابراین ،صحت دارد که معنی آن احادیث )اولی( بدون
شک منسوخ گردیده و حکم آن از میان برداشته شده
است ،و آنهم در زمانی که این احادیث دیگر )دومی( را
بیان فرموده است.
از این رو محال و حرام است که به منسوخ عمل شود
و ناسخ متروک بماند ،همانگونه که درست نیست به شک
عمل شود و یقین متروک گردد.
یکند که این اخبار پس از آن که پس کسی که ادعا م
ناسخ بوده اینک منسوخ گردیده است ،بدون شک ادعای
باطلی نموده است).(1
هام( کننه
برخننی دیگننر معتقدننند )مننن هننم بننه ایننن عقینند
نسخی در میان این دو مورد نیست ،اما هر نظریه حالت و
مرحلة خاصی را تمثیل نمننوده و بیننانگر روشننی اسننت کننه
باید در هر مرحله عملی شود .بنابراین ،دلئلی که به صننبر
)( -به منهاج السننلم فننی الحکننم ص ،145و نظننام الحکننم فننی 1
محمد الحسن.
﴿﴾82
خلفت اسلمي
اخروی انسان است که این قوانین بر اصول تئوریکی و
پراتیکی )نظری و عملی( استوار است.
از این رو این قوانین برای انسان مفیدتر بوده و در
تعیین رفتار او مؤثرتر است .و همین برتری آن را بس که
سعادت دنیا و آخرت انسان در آن نهفته است .خلفت در
اسلم نیز از این جمله است ،زیرا خلفت در حقیقت نیابت
از صاحب شریعت) (1در نگهبانی دین و سیاست دنیا
یباشد. م
بنابراین ،ضمن این که خلیفه یا رئیس دولت در اسلم
مؤظف است مصالح دنیوی افراد امت را تأمین نموده و
نها و مفاسد را از ایشان بازدارد ،در عین حال وظیفه زیا
هساختن مصالح اخروی دارد که برای نگهبانی دین و برآورد
شان کار نماید.
هساختن این اهداف و اغراض نه تنها خلیفه در برآورد
مسئول است ،بلکه هر فرد در دولت اسلمی به اندازة
طاقت و بر حسب مقام خویش در تحقق آن مسئولیت
دارد» ،همة شما شبانید و همة شما از رعیت خویش مورد
سؤال قرار خواهید گرفت«.
بشان از این رو خلیفه مقامی جز نمایندة اجتماع و نائ
ندارد ،و جامعه هم جز اجراکنندة ارادة خداوند و نائب او،
قدهندة ارادة خداوند در آفرینش انسان و آبادانی و تحق
یباشد.
زمین به وسیلة او و خلفتش بر زمین نم