Professional Documents
Culture Documents
ايمان سبب راحت جسم و روح ميكردد
ايمان سبب راحت جسم و روح ميكردد
0
ايمان سبب راحت جسم و روح ميكردد :
(
ايمان با تقوا و اخالص سبب وقايه انسان از تكليف هاي روحي و مادي ،در دنيا وآخرت ميكردد
(
( ،بسياري ( وجسما از عذاب هاي الهي وقايه ميكردد .زيرا انسان مؤمن با داشتن عقيدهء اسالمي روحا
از مشكالت رواني ،مادي ،اجتماعي ،اقتصادي ،تشويش هاي روحي ،و غيره از كناهان مختلف
عايد حال انسان ميكردد .
( در دنيا :انسان به اندازهء قوت ايمان خويش در زن((ده كي اول :خالصي از تشويش هاي روحي
(اده تر(ده كي زي( ( درجهء ايمان قوي باشد ،به همان اندازه درجه راحت در زن( ( ،هرقدر راحت ميباشد
( عقي((ده دارد كه حض((رت عبداهلل بن ميباشد ،زيرا مسلمان حقيقي به مفهوم حقيقي اين حديث شريف
عباس ( رضي اهلل عنهما ) روايت نموده است ،اوميكويد :روزي درعقب پي((امبر( ص((لى اهلل عليه
( ! من برايت كلماتي را ياد ميدهم وسلم ) بودم ،آنحضرت ( صلى اهلل عليه وسلم ) كفت :اي بســر
آنرا حفظ نما :
( متع((ال( جل جالله ) خداوند متعال( جل جالله ) ( جل جالله ) را به ياد داشته ب((اش ،تا خداوند
( جل جالله ) ترا حفظ نمايد .
خداوند متعال( جل جالله ) ( جل جالله ) را به ياد داشته باش ،او را هميشه با خود ميابي
( متعال( جل جالله ) سوال نماهرگاه سؤالي مينمودي ،از خداوند
( متعال( جل جالله ) كمك بخواه ( از خداوندهرگاه كمك ميخواستي
بدانكه اكر تمامي ملت براي ضرر رساندن به تو جمع شوند تا برايت منفعتي برس((انند ،آنها هيج
( متعال( جل جالله ) برايت نوشته است . ( ،مكر آنجه خداوند نفعي رسانده نميتواند
(
و اكر تمامي ملت براي ضرر رساندن به تو با هم جمع شوند ،به تو هيج ضرري رسانده نميتواند
،مكر آنجه را خداوند متعال( جل جالله ) برعليـه تو نوشته است .قلم ها برداش((ته ش((ده ،و رنك
كتابها نيز خشك شده است )1( .
( به شكل كامل آن ايمان داشته باشد ،هيجكاهي از ( به مفهوم اين حديث شريف هرگاه مسلماني
انساني خوف نميكند ،و با عقيدهء اسالم به راحت زنده كي خويش را به سر ميبرد ،زيرا آنجه ب((راي
( او ،راحت او ،مقدار روز هاي زنده كي ،لحظهء وف((ات ( است ،رزق او نوشته شده است ،رسيدني
او از دنيا .
(:دروس عقيدتي كه از ين حديث شريف استفاده ميكردد
( اذكركم واشكروا لي والتكفرون ) هرگاه انسان با خدا باشد ،خدا با اوست ( فاذكروني -1
خداوند متعال( جل جالله ) متعال ميفرمايد :مرا به ياد داشته باشيد ،تا من شما را بياد داش((ته باشم ،
شكر مرا نماييد ,وكفران نعمت نكنيد .
( متعال( جل جالله ) قوي نموده ،و هرجيزيكه انسان مؤمن بايد عالقهء خود را به خداوند -2
( ،هرجه سؤال ميكند از خ((دا ( به خالق بكرداند
ميخواهد ،ازخدا بخواهد ،وتوجه خويش را از مخلوق
سؤال نمايد .
( است ،كه با رحمت خويش براي انسان در كمك رساندن به مخلوقات از وظايف بروردكار -3
( :يا اهلل ،يا اهلل ،يا اهلل .
مشكالت كمك ميرساند ،وانسان مؤمن هميشه در وقت ضرورات ميكويد
( ! خاص ( ( إياك نعبد ،وإياك نستعين ) بروردكارا مؤمن حقيقي در نماز هاي خويش هميشه ميكويد
(.ترا عبادت ميكنيم و خاص از تو كمك ميخواهيم
( رسانده نميتواند ،مكر آنجه را خداوند متعال( جل جالله ) هيج كسي براي انسان ضرري -4
(
(را انس((ان نميتواند برايش نوشته است ،بناء خوف از انسان با داشتن عقيدهء راسخ دور ميكردد ،زي(
1
(داد(اني يك تع( ( كه زم( (اق ميافتد( ،واين امر به مراتب در زنده كي انسان اتف( براي كسي ضرر برساند
( برسانند ،ولي خداوند متع((ال( جل جالله ) نخواس((ته است كه ( براي انسان ضرر اشخاص ميخواهند
( به نفع انسان( كوشش انسان ها آن ضرر ( كه با وجودضرر آنها براي انسان تأثير نمايد ،برعكس ميبينيم
ميباشد و به همين علت خداوند متعال( جل جالله ) ( جل جالله ) ميفرمايد :و عسى أن تكرهوا ش((يئا
(.وهو خير لك ) بسيار اوقات شما از جيزي تنفر مينماييد ،ولي آن جيز به خير شما ميباشد
( متعال( جل جالله ) براي انسان ( كه آنرا خداوند
انسانها نميتواند براي انسان فايدهء برسانند -5
( متع(ال( جل جالله ) ( خواهد ب(ود كه خداوند مقدر ننموده باشد ،بلكه همكاري آنان در همان جارجوبي
(راي ( از دوستان انسان ب( ( اوقات هرگاه بسياري براي انسان الزم ديده است ،و به همين دليل بسياري
( ،ولي به(انند
( برس( (رري ( برايش ض( ( ،و كاهي هم دوستان انسان ميخواهند انسان كمكي كرده نميتوانند
( به كمك انسان شتافته او را ياري ميكند ،كه اين كمك خداوند متعال( جل جالله ) انسان بيكانه وناشناسي
( ،مكر آنجه را خداوند امر در حقيقت دليل روشن به همين عقيده است كه كسي فايدهء رس((انده نميتواند
متعال( جل جالله ) براي انسان مقدر نموده است .
( ،وهمچنان هيچكسي ( را خورده نميتواند انسان مؤمن عقيده دارد ،كه او رزق كس ديگري -6
( ،نوشيدني ها ،حيات ومرگ براي هر ( و روزي ( اورا بخورد ،زيرا مقدار رزق نميتواند رزق وروزی
كسي ازجانب خداوند متعال( جل جالله ) تعيين شده است ،در بسياري حادثات ميبينم كه با انفج((ار بم
(اني كههمه هالك شده اند ،ولي در ميان آنها شخصی سالم مانده ،وحتى در جنگه(اي اول ودوم جه(
(،مليون ها انسان به قتل رسيدند ،انسانهايي هم بودند كه بعد ازين جنگها به سن صد سالگي رس((يدند
( در زلزله ها هالك ش((ده اند ،در حاليكه يك انس((ان ( نيرومندوياهم گاهي شده است كه جوانان بسيار
( از زيرخرابه ها جان به سالمت ب((رده است ،زي((را ( بعد از جندين روز شصت ،هفتاد سالهء ضعيف
(رعكس در وقت اجل بسا ( ،عمر انسان را ختم كند ،و ب( وقتي اجل نرسيده باشد ،هيج حادثه ء نميتواند
اوقات انسان جوان ونيرومند ،يكباره برزمين سقوط نموده ميميرد .
( راحت زنده كي ميكند ،زيرا او با خدا محبت دارد ،و ميداند انسان مؤمن با عقيدهء راسخ به بسيار
( زيبا ،عقل ودانش ،صحت اعضاي ( متعال( جل جالله ) اورا نيز دوست دارد ،اين صورت كه خداوند
(
(اير(يجن وس( ( وجود متوازن با طبيعت ،انواع ميوه هاي ،غذا ها ،ويتامين ها ،اكس( بدن ،وساختمان
( ،اين فرد م((ؤمن ميداند كه غازات همه نعمت هاي الهي اند كه براي انسان و درخدمت انسان ميباشند
( نم((وده ،و ( متعال( جل جالله ) است كه براي من اين همه وسايل را حت را فراهم اين دوستي خداوند
(ان دارد كه ( احساس ميكند كه جنين دوست مهرب( اين اعضاي سالم بدن را اعطاء نموده است ،و زماني
براي فقير وغني دوجشم ،يك بيني ،يك معده ،يك قلب داده است ،وهيج كسي را برتريت نداده كه سه
(وده است ،او اين دوست جشم داشته باشد ،بلكه براي همه يكسان عادالنه نعمات خويش را تقس(يم نم(
بزرك را يار وياور خود ميداند و در تمامي مشكالت زنده كي به او رجوع نموده در هر ركعت نماز به
(اص از ازتو كمك (ادت ميكنم و خ( (را عب( (اص ت( (تعين ) خ( (اك نس( ( ( إياك نعبد و إي(او تعهد مينمايد
(را دوست دارد ،و (يز م( ( .او ميداند كه خدايي را كه من ازهمه بيشتر دوست دارم او ن( ميخواهيــم
(ايش ( ني(
تمامي مشكالتم را حل مينمايد ،بناء در زمان رسيدن مشكالت فورا به دربار آن ذات بزركوار
(.نموده ،سربنده كي خم نموده ،سجده كنان از دوست عزيز ومهربان خويش طلب كمك مينمايد
(اني دوست ( ،او ميداند كه زم( ( عمل مينمايداين مؤمن در وقت رسيدن به مشكالت نيز با ايمان قوي
مهربانم مرا امتحان ميكند و در مشكلي مواجه ميسازد ،براي اينست كه به عوض آن اجر دني((وي ويا
( محروم هس((تم ،يا به س((بب اخروي برايم الزم ديده است ،او ميداند كه اكر از بعضي نعمات دنيوي
(امت (نرا در روز قي( ( بوده ،وياهم خداوند متعال( جل جالله ) متعال برايم نعمت بهترازي( كسالت خودم
(ده كي(ادي ،زن( (اس ع( فراهم خواهد نمود ،بناء مؤمن كامل با خوردن غذا بسيار عادي ،بوشيدن لب(
2
( از مردم((ان كم((راه و( كه بسياريبسيار عادي همان لذتي را ميبرد و همان سعادتي را نصيب ميشود
(.بيدين با داشتن مليون ها وبليون هاي آن سعاد ت را ندارند
( كه سعادت اصال در مال و ثروت نيست ،بلكه سعادت انسان در قناعت است ، دانشمندان ميكويند
(عادت دنيا به
(ان با س(
(ته باشد ،انس(
هرگاه كسي در زنده كي خويش به هر حالتي كه باشد قناعت داش(
( زياد سبب بد بختي ميكردد :
( ،ولي عدم قناعت در داشتن مال وثروت حساب ميرود
يا قناعت بر كند يا خاك كور جشم طمع آدمي زاد را
(. اين قناعت بواسطهء ايمان قوي حاصل ميكردد
(،در حديث شريف است كه انسان فقير نسبت به انسان متمول 500سال قبل داخل جنت ميك((ردد
زيرا انسان فقير
( غربي ساالنه ده ها هزار انسان دست به خود كشي ميزند ،هزاران نوع امراض در
در كشورهاي
آنجا شيوع نموده است ،
3
يك نوع راحت واطمينان را در زنده كي خويش احساس ميكنند ،علت اساسي اين اطمين((ان و راحت
قلبي قرار ذيل ميباشد :
( اللـه ( جل جالله ارتباط با يك نيروي قوي :انسان مؤمن بعد از عقيده كامل به وجود -1
( دارد كه قدرت او تمامي ساحات زنده گي انسان ،آسمانها ، ) درك ميكند كه او به ذاتي عالقه وارتباط
(كر ( ،بناء او به يك قدرت عالي با لش( زمين ،كوه ها ،أبحار ،كهكشانها و كليه مخلوقات را در بردارد
( ،وهيج نيروي نس((بت به او برتر بسيار بزرك منسوب است ،كه مشكل كشاي تمامي مشكالت ميباشد
وقويتر نيست ،بناء اين ايمان فرد مؤمن ،او را اطميان قلبي نصيب ميكند .
قلب بر ازنور :ايمان به مثابهء نوريست كه -2
-2اميد به فردا :
-3عملش بيهوده نيست :
( عالميان و( مؤمن داراي قلب مملو از محبت با بروردكار -4قلبش مملواز محبت است :انسانهاي
(ان را ميبيند
(وده وحتا زمانيكه غيرمؤمن( بيامبران وساير مؤمنان است ،اين مؤمن هميشه خير خواه ب(
(
(ار(دي الهي كه در انتظ( (ات اب( ( و ازنعم( ( ميكند كه كاش اين بندهء الهي حق را درك مينمود دلش آرزو
مؤمنان حقيقي است محروم نمي ماند ،اين مؤمن ضرورت ندارد كه قلب بر از محبت خ((ويش را با
عداوت هاي كثيف سازد .
-5قناعت :بزركترين ثرورت براي يك مؤمن قناعت است ،او عقيده دارد كه رزق ،ث((روت ،
( كرديده است كه كسي نميتواند ( عالميان جنان ترتيب وتنظيم مدت زنده كي دردنيا ،به قدرت بروردكار
(
( مشروع ( تعيين شده ء خويش را ازطريق آنرا كم وزياده كند ،وانسان صرف اختيار دارد كه اين رزق
(رام بدست آورد ،ولي (ده را از راه ح( (يين ش( و حال ل كمايي نمايد ،وياهم با كمراهي همان رزق تع(
( هيج كسي نميتواند اض((افه از آنجه مقدراست بدست آورد، حقيقت امر اينست كه در مق((دار اين رزق
(. وياهم انساني رزق كسي را كم كنــد
( ميكردد ،بناء او هميشه كوشش ميكند كه اين مؤمن ميداند كه روزي اش در آسمانها ترتيب وتنظيم
در نوعيت فكر كنـد نه در كميت .
(وت ،و (احب ق(( ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ) اللـه ( جل جالله ) بسيارروزي دهنده ،ص( ِن اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ
إ َّ
متانت است .الذاريات 58/
( السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ ) الذاريات 22/ ( َوفِي
(مانها(دهاي آس(علِيمٌ) كلي(
( لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ َ
(لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ
( فراوان دهد ،وهركه را خواهدرزقش را اندازه وزمين به نزد بروردكار است ،هركه را بخواهد رزق
( 12 / معين كند ،او به هر جيز عالمتراست .الشورى
(ورد (ان در م((زاران انس( ( كويد كه من از ه( اين قناعت اساس همهء خوشبختي هاست ،دانشمندي
( مطابق انديشه خويش انواع مختلف ماديات را بي((ان داشت ،ولي در ( ها برسيدم ،وهركسي خوشبختي
( عادي كه در خوردن غذاي ( كه اساس تمامي خوش بختي ها در قناعت است ،يك كارمند خاتمه دريافتم
( زي((اد ( داشت ثرورت عادي با فاميل خويش قناعت دارند ،نسبت به فاميلي خوشبخت ترند كه با وجود
( اند . قناعت نداشته به افزوني آن درتشويش
عمر خيام ميكويد :
( وز خوردن غم بجز جكرخون نشود ازرفتـه قلم هيج دكركون نشود
(
كر در همه عمرخويش خونابه خوري يكذره از آنجه است افزون نشود
(را( ،كه هيجكاهي نقص نميكند ،زي( -5هميشه درمنفعت وفايده :انسان مؤمن بدين عقيده ميباشد
( اللـه ( جل جالله )
هرگاه به ياري اللـه ( جل جالله ) به نعمات الهي نايل ك((ردد ،با ذكروش((كر
4
(،( وحالل كه بابول حالل بدست آمده باالي فاميل خويش نفقه مينمايد ( جل جالله ) از آن نعمات مشروع
( الزيدنكم ) .وحق مسكينان را درنظرداشته عقيده مينمايد كه ( فأن شكرتم
_3محروميت ازنعمات نيز نعمت است :هرگاه اين مؤمن در بسا اوقات زنده گي از نعمات الهي
(ورزد تا از بدست (عي مي( محروم كردد ،أين محروميت را امتحان الهي دانسته ،با صبر وشكيبايي س(
( از نعمتي دردنيا محروم كردد ( كه هرگاه مؤمني ( ،وبدين عقيده ميباشدآوردن ثروت حرام اجتناب ورزد
(،(اورد( برايش عنايت فرموده قناعت نمايد ،باداش آنرا در روز آخرت بدست مي( ،وبه آنجه بروردكار
(اي( گرفت ار آيد ،آن مصيبت را نيز به خير خويش دانسته كه صبر در مصيبت ه( وهرگاه به مصيبتي
( زياد داري .
( باداش بسيار( است ،واين بيروزي نيز بيروزي
(.بناء انسان مؤمن در هرلحظه ء زنده گي كامل مطمئن ميباشد
(ده دارد كه اللـه ( جل جالله ) ( جل جالله ) -4مـهرباني بي نهايت خالق :مؤمن حقيقي عقي(
( راحت ( اللـه ( جل جالله ) هميشه مؤمن((انرا ( است ،اين مهرباني نسبت به مادر وپدر انسان مهربانتر
(ؤمن به اللـه (در اين م(قلبي ميدهد كه هيحكاهي اللـه ( جل جالله ) حق او زايل نميكند ،بلكه هرق(
( ميشود .
( به اونزديك( جل جالله ) نزديك كردد ،اللـه ( جل جالله ) صدها مرتبه بيشتر
5
(اس رحمت (ده دارد كه ذات اللـه ( جل جالله ) به اس( (ؤمن عقي( ششم :فرصت توبه :انسان م(
(اه الهي( به بارك((وع
بيكران خويش براي او هميشه فرصت ميدهد كه اشتباهات خويش را با توبه ورج(
( دهد .
مورد عفو قرار
(االي وي ظلمي نمايد ،ذات (اه كسي ب( (ده دارد كه هرگ( هفتم :انتقال از ظالمان :اين مؤمن عقي(
بروردكار عالميان ،انتقامش را از ظالم هم دردنيا وهم در آخرت خواهد گرفت ،وبـه وي در مقابل
( ،زيرا به گفته پيامبر( صلی مظلوميتش اجر ميدهد ،وحتي درين مظلوميت خويش شكر كزار ميباشد
اهلل علیه وسلم ) اسالم ( صلى اهلل عليه وسلم ) ( الظلم ظلمات ي((وم القيامـة ) ظلم ت((اريكي هاست
( قيامت .
درروز
سعدي شيرازي اين مطلب را به زبان شيرين خويش بيان ميدارد كه :
(
( نه زنبورم كه ازدستم بنالنـد من آن مـورم كه دربايم بمالنـد
كه زور مردم آزاري ندارم كجا خود شكر ايـن نعمت كزارم
اعتماد به قوانين بي زيان :مؤمن حقيقي كامال عقيده دارد كه تمامي احكام الهي به نفع وي است ،
(،( كه امراض خطرناك مثل ايدس به سبب زنا بيدا ميش((ود اكر از زنا منع شده ،باآلخره كشف مينمايد
اكر ازشراب منع شده ميداند كه امراض سرطاني خطرناك از شراب نوشي بيدا ميشود ،اكر ازخوردن
( كه مكروب هاي خطرناك خوك سبب امراض خطرن((اك كوشت خوك منع شده ،باآلخره كشف مينمايد
(
( ،وب((اآلخره روز ميكردد ،و بدين شكل او با كامل اعتماد قوانين الهي را باالي خود تط((بيق مينمايد
( كه هر قانون الهي ،داراي هزاران حكمت است . بروز كشف مينمايد
5
( من ! جرا م((را نابينا ( قيامت نابينا خلقش كنيم ،او بگويد :اي بروردكار ضيقي خواهد بود ،ودر روز
( كه تو فرام((وش ( در حاليكه من بينا بودم ،بروردكار گويد :ما براي تو آياتي را فرستادي خلق نمودي
( كنند ،و به( خودت فراموش شده اي ،اين چنین جزا دهيم كساني را كه زي((اده روي كردي ،امروز
( .طه / ( ميباشد
( ،و عذاب آخرت نسبت به عذاب دنيا شديد تر و دوامدار ( ايمان نياورند
آيات بروردكار
127 - 124
علت ضيقي و نا آرامي در دنيا
فقـدان بخش معنويت :اين يك حقيقت است كه انسان از دوبخش م((ادي و معن((وي -1
(،تشكيل كرديده است ،همينكونه كه جسم انسان به بسياري از ضرورات مانند اكسيجن ،هاي((دروجن
( است ،و ( خ((ويش نيازمند كاربن ،آهن ،خون ،كوشت ،بوست ،استخوان و تمامي اعضاي وج((ود
( مانند س((ايرمردمان ( و نميتواند
نقصان هربخش مادي وجود ،اورا به مشكالت حياتي مواجه ميس((ازد
(
(اني (ويت وروح( صحتمند سبه شكل عادي زنده كي كند ،به همين سان وجود انسان داراي بخش معن(
( مينمايد .
( ترتيب وتنظيم( وي را با خالق و ساير مخلوقات است كه روابط
مشكل انسانهاي بيدين همين است كه تنها باالي بخش مادي زنده كي اعتماد نموده ،وبخش معنويت
(
( ( معنويت ) انسا ن دارد فاقد بوده لهذا از ين كمبودي را فراموش مينمايند ،وازضروراتيكه روحانيت
(.( مشكل عادي دست به خود كشيميزند هميشه رنج برده و به بسيار
اعتماد به ماديات : -2
اعتماد به انسانها :هركاه -3
اعتماد به دنيا :انسانهاي بي ايمان اغلب اعتمادي شان به لذت هاي و مظاهر فر يبنده -4
( ام((وال بدست ( ميباشند ،با حالل وح((رام ء دنيا است ،آنها هميشه براي حاصل نمودن دنيا درحركت
( ميكنند ،زيرا از ضياع اين اموال هميشه ( ،و براي نكهداشتن آن شبها را چنان به خوف سبري مياورند
(،و ( ،مناصب وكرسي ها را با هزاران قتل ،ف((ريب ،م((ردم آزاري بدست مياورند در حذر ميباشند
(وا و (اس تق( (ان به اس((اس نميكنند .ازينكه ازدواج ش( (تي احس( هميشه از زوال آن ميترسند ،و راح(
( را امر ميدانند ،و فرمانبداري برهيزكاري نيست ،اعتماد بين خانم وشوهرنيز نبوده ،تقاضاي يكديگر
( نيست ،ازينكه اوالد از يكديگر را غالمي فكرميكنند ،بناء فضاي زنده گي فاميلي بيدينان نيز نورمال
هاي با تقوا تربيه نكرده اند ،بناء احترام اوالد ها نيز مفقود بوده ،و جواني و بزرك شدن اوالد هايشان
( ميبينم كه آنان( پيشرفته جهان نظراندازيم ( نيست .اكر به كشورهاي بسيار بجز درد و غم جيزي ديگري
( ندراند ،ولي با آنهم كزارش هاي ساالنه جقدر از نعمت هاي مادي مستفيد هستند ،هيج مشكل اقتصادي
( .اين ( فضاي خانواده ،قتل ها و ساير مص((يبت ه((اي خبرميدهد از انتحار هزاران انسان ،وازكوني
( است كه ( و من أعرض عن ذكري فإن له معيشة ضنكا ) واقعات مبين همين حقيقت قرآني
( دوري اعتماد برانسان :اين يك حقيقت است كه هرگاه انساني از عبادت بروردك((ار -5
(جده (وق رو آورده ،وسرس( (بر نمايد ،حتما به مخل( (ان تك(
نموده ،وازسجده نمودن به بروردكار جه(
(ود( ،حيوان ميبرستد ،وياهم ازسنك وكل براي خ( ( بايين ميكند ،انسان ميبرستد
واحترام را به مخلوقات
معبود ساخته ،آنرا برستش ميكند .
( هاي زن((ده ( مينمايند ،هميشه مشكالت وتنكي كسانيكه ازتوجه به خالق دور شده ،توجه به مخلوق
گي آنانرا
اعتماد بر مال : -6
اعتماد برخود -7
خود سازي هاي و افتخار نمودن به اموال : -8
6
-6بشيماني از اعتماد به قوانين بشري :انسانهاي بي ايمان قوانين الهي را فراموش نم((وده ،
( ،ونظريات خود و رهبران خويش را نسبت به قوانين الهي كوشش مينمايند به قوانين بشري رو آورند
( جيزي برايش((ان نمي بهترو مفيدترميدانند ،ولي با كذشت وقت درك ميكنند كه اين قوانين بجز بدبختي
آورد ،وزماني اين حقيقت را درك ميكنند ،كه عمرشان به بايان
خداوند متعال ( جل جالله ) براي مؤنان يك نوع راحت واطمينان را بي((ان داش((ته است كه علت
(:( ذيل ميباشداساسي اين اطمينان و راحت قلبي قرار
( درك ميكند كه او به ذاتي توكل دارد كه انسان مؤمن بعد از عقيده كامل به وجود خداوند -1
(
( و كليه مخلوقات قدرت او تمامي ساحات زنده كي انسان ،آسمانها ،زمين ،كوه ها ،أبحار ،كهكشانها
( بزرك منسوب است ،كه مشكل كشاي تم(امي را در بردارد ،بناء او به يك قدرت عالي با لشكر بسيار
(ؤمن ،او را(رد م( (ان ف(
( ،وهيج نيروي نسبت به او برتر وقويتر نيست ،بناء اين ايم( مشكالت ميباشد
اطميان قلبي نصيب ميكند .
(
انسان مؤمن بدين عقيده ميباشد ،كه هيجكاهي نقص نميكند ،زيرا هركاه به ياري خداوند -2
به نعمات الهي نايل كردد ،با ذكروشكرخداوند ( جل جالله ) از آن نعمات مشروع وحالل كه ب((ابول
( كه
( ،وحق مسكينان را درنظرداش((ته عقي((ده مينمايد حالل بدست آمده باالي فاميل خويش نفقه مينمايد
( الزيدنكم ) .
( فأن شكرتم
( را امتح((ان ( كردد ،أين محروميت هركاه اين مؤمن در بسا اوقات زنده كي از نعمات الهي محروم
( تا از بدست آوردن ثروت حرام اجتناب ورزد ،وب((دين ( سعي ميورزد الهي دانسته ،با صبر وشكيبايي
(ايت(رايش عن( (ار ب( ( كردد ،وبه آنجه بروردك(( كه هركاه مؤمني از نعمتي دردنيا محروم عقيده ميباشد
( آيد ،آن
( ،وهركاه به مصيبتي كرفت((ار فرموده قناعت نمايد ،باداش آنرا در روز آخرت بدست مياورد
(
مصيبت را نيز به خير خويش دانسته كه صبر در مصيبت هاي نيز ب((يروزي است ،واين ب((يروزي
( زياد داري .باداش بسيار
(.
بناء انسان مؤمن در هرلحظه ء زنده كي كامل مطمئن ميباشد
7
دارای ارزش نهايت زياد بوده،زيرا انسان با فهميدن حقايق اشتباهاتي را كه پدران واقارب شان مخالف
حقايق عمل نموده اند تكرار نميكنند .
صحابه كرام (رضوان اهلل عليهم اجمعين) از روش هاي كوركورانه پدارن منصرف شده و با فهم حقيقي قرآن
( كه (اد درك نمودند (داز تفكر زي( ( بع( (د،آنها ( رو آوردن( (تي (دا پرس( ( و انسان پرستي به خ( از بت پرستي
( نميتواند انسان،حيوان ويا كدام مجسمهء ازينها نميتوانند كه زمين و آسمان را خلق نمايند،انسان ضعيف
( انسان بنده است،واين بتهايي كه در حقيقت ( دور به كمك انسان برسد،زيرا درمشكالت به مسافات بسيار
(انيده(ان رس( (راي انس( انسانها بوده اند،ويا به شكل انسان وحيوان ساخته شده اند،هيچ سود ونقصان ب(
(ردن (دانيت الهي گ( (ده به وح( (رف ش( ( درك اين حقايق از روش هاي جاهالنه پدران منص( نميتوانند،با
نهادند،وساير مؤمنان حقيقي با دانستن حقايق قرآن به آن تسليم شده ،مطابق آن عقيدهء خويش را عيار
(اس فكر وانديشه (ان به اس( (ان ش( ( متعال (جل جالله) صفت چنين مؤمنان حقيقي را كه ايم( ميسازند،خداوند
( فِي خَلْقِ
( وَيَتَفَكَّرُونَ
( وَعَلَى جُنُوبِهِمْميباشد ،بدين شكل بيان داشته است (:الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا
السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ) آل عمران 191/
مؤمنان حقيقي كساني اند كه خداوند متعال (جل جالله) را در حالت ايستاده ،نشسته و برپهلوخفته ي((اد
(گارا اين همه را باطل خلق نكرده اي مينمايند ،در پيدايش آسمانها و زمين فكر ميكنند،وميگويند:پرورد
،پاكي است مرترا ،مار از عذاب دوزخ نگهدار )
(
( منفی درفهم ( ت((أثيری ( ،روايت های مختلف ،فرهنگ های هرکش((ور بسا اوقات حوادث تاريخی
(
( ،وتمامی ( فکرنمايد بسياری حقايق بجا گذاشته است ،وهرگاه انسان مومن با اخالص تمام درين مورد
( قرآن عظيم الشان ق((رارداده وبه اس((اس تقاليد ،عادات ،نظريات ،وروايت های تاريخی را درپرتو
( خويش را ترتيب وتنظيم نمايد ،بطرف حق نزديک است . ( موقف فکری حقيقت قرآنی
( اختالفات مخلصانه به ق((رآن ( ،هنگام بروز ( مسايل مختلف فکرنمايد ( درمورد هرگاه کسی ميخواهد
(
(رآنی (ايق ق( ( مخلصانه قرآن طالب فهم حقايق گردد ،حتما حق( عطيم الشان رو آورد ،وبا خواندن وفهم
( سبلنا ) کس((انيکه درراه ما ( ( والذين جاهدوا فينا لنهدينهم ( متعال ميفرمايد ( ،خداوند برايش ثابت ميگردد
سعی وتالش ومجاهدت نمودند ،راه را برايشان هدايت ميکنيم .
نسايد پيش غيراهلل جبين را ( دين را مسلمانی که داند رمـز
------------------------------------
أنواع ايمان هاي مقبول را از يكي از دروس عالمـه محسن قرائتي استفاده نموده ام . -1
دوم :ايمان همراه باعمل (آمنوا و عملوا الصالحات) :ايمان حقيقي آنست كه بعد ازجاگزين ش((دن
در قلب آثار آن دراعمال روزانه 24ساعته انسان معلوم گردد ،هرگاه كسي ادعاي ايم((ان نمايد ،ولي
( احكام الهي باشد ،مؤمن حقيقي شمرده نميشود،زيرا اعمال زشت مانند تاريكي است ، اعمال اومخالف
وايمان مانند نورآفتاب ،روشن و تابان است وهرگاه در جايي روشني چراغ ،برق و يا آفتاب ظ((اهر
( مينمايد ،وجاي آنرا نوروروش((نايي پر مينمايد ،به همين گردد در آنجا تاريكي جا نداشته ،فورا فرار
(وري به (نين ن(( روشن است ،امكان ندارد كه مؤمن حقيقي با داشتن چ( سان ايمان كه به مثابه نورآفتاب
(نايي ها
(وي روش( ( ها بس((اريكي
تاريكي هاي گمراهي مشغول باشد،هميشه ايمان حقيقي مؤمن را از ت(
ميكشاند (يخرجهم من الظلمات إلى النور) وهرگاه چنين نبود،وكسي با وجود ادعاي ايمان به ت((اريكي
(وده
(رايت ننم( هاي گمراهي مشغول باشد،معلوم ميگردد كه ادعاي او تنها در لفظ بوده و به قلب او س(
( است كه هرگاه اصالح شود همهء وجود انسان اصالح ميگردد و هرگاه است،زيرا قلب پارچه كوشتي
( ميگردد )1( .
( انسان فاسد
فاسد شد همه وجود
8
سوم :ايمان پايدار:ايمان مقبول به دربار پروردگارمتعال همان ايماني است كه پايدارومستحكم بوده
( متعال (جل جالله) صفت مؤمنان حقيقي را چ((نين ( ،خداوند با اندك مشكل ازقلب و دماغ انسان فرارننمايد
(ار بيان نموده است(:قالوا ربنا اهلل ثم استقاموا) گفتند پروردگارما اهلل (جل جالل((ه) است و بعدا درهمين گفت(
خويش استقامت نموده اند .
(وم (بردرعبادات معل( (رام،ص( ايمان هاي مردم به اساس استقامت آنان درمقابل مشكالت،اموال ح(
( دارند ، (عيف ( بداند كه چقدر ايمان دارد ،بعضي از انسانهاي كه ايمان ض( ميگردد ،والزم است هركسي
(يبت (دك ،ويا مص( ( ان(
(رد يك مريضي ( ،به مج(( ضعيف ميباشد استقامت شان در مقابل مشكالت بسيار
( سبب ميگ((ردد كه به مج((رد كوچكي ،الفاظ كفر از زبان شان خارج ميگردد ،و يا هم ايمان ضعيف
دوري آب ،ويا مشغول شدن به يك قصه يا كار ،نماز را قضا مينمايد ،و يا به اندك تشنه گي روزه خود
(
( ميكند،ولي ايمان مقب((ول به درب((ار ( محبت به مال دنيا از دادن زكات فرار ( ،وياهم بخاطررا ميخورد
الهي همان ايمان با استقامت است كه با هزاران درد ورنج در آن هيچ تغييري ظاهر نگردد .
(الم (وت به اس( (يدن از دع( ( كفار مكه براي دست كش( ايمان پيامبر(صلى اهلل عليه وسلم) چقدر بود ؟ زماني
((ص(((لى اهلل عليه
( ،پيامبر
( را نمودند
وهمگون شدن با ايشان به پيامبر(صلى اهلل عليه وسلم) پيشنهاد مال،قدرت وازدواج
( اإليمان را با ( وبا استقامت خويش فريب دشمنان اسالم را كه بسياري مردمان ضعيف وسلم) با ايمان قوي
( ،برايشان چ((نين پاسخ پول ،چوكي و دختران زيبا گمراه مينمايند ،كه اينكار را قريشيان با اوكردند
( نهيد و ( متعال(جل جالله ) است كه هرگاه آفتاب را به دست راس((تم قوي ايمانی گفت :قسم به ذات خداوند
مهتاب را به دستم چپم دهيد من ازراه دعوت برنميگردم .
يعني اگر تمامي نعمات دنيا را كه به اندازه آفتاب ومهتاب ارزش داشته باشيد برايم فراهم س((ازيد
من راه دعوت به اسالم را هرگز ترك نميكنم .
اين بود قوت ايمان آنحضرت (صلى اهلل عليه وسلم)
جهارم :ايمان خالص :ايمان خالص ايماني است كه تمامي توجه انسان به خالق باشد،وهيچ كسي
( ازايمان خالص همان ايماني است كـه خالي ازهر نوع شـرك و را شريك او نسازد .منظور
-----------------------------------
(لَّى اللَّهُ
ص( -1اين مفهوم حديث شريف است كه امام احمد آنرا از حضرت النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ جنين نقل نموده است :سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( َ
علَيْهِ وَسَلَّمَ ) يَقُولُ إِنَّ فِي الْإِنْسَانِ مُضْغَةً إِذَا سَلِمَتْ وَصَحَّتْ سَلِمَ سَائِرُ الْجَسَدِ وَصَحَّ وَإِذَا سَقِمَتْ سَقِمَ سَائِرُ الْجَسَدِ وَفَسَدَ أَلَا وَهِيَ الْقَلْبُ
َ
فرق بين مسجد مساجد المساجد صالح ،صالحون الصالحون و منظور از الصالحون يعني تمامي اعمال شان صالح است .
(انهم(وا إيم(
( متعال در قرآن عظيم الشان ميفرمايد (:الذين آمنوا و لم يلبس(
شبهات شرك باشد خداوند
بظلم) كسانيكه ايمان آوردند وايمان خويش با با ظلم ملبس نساختند ،صحابه كرام گفتند كه اي رسول اهلل
(يار ( نازل شد(:إن الشرك لظلم عظيم) شرك ظلم بس( كدام يكي ما ظلم نكرده است ،سپس اين آيت شريف
( از ظلم در ينجا شرك است .بزرگ است .يعني منظور
(رك او (تند ،و كسي را ش( (الق است ،او را ميپرس( كسانيكه ايمان خالص دارند ،توجه شان به خ(
( انجام ميدهند ،عبادات خويش را فقط برای ( اعمال خويش را برای رضايت خداوند ( ،وتمامی
نميسازند
( را ازهمه مهربانتردانسته خداوند انجام ميدهند ودرهنگام مشکالت به عوض توجه به مخلوقات،خداوند
(. ،ازاوکمک ومدد ميخواهند
( را داخل ميکنند که هيچ ( :بسياری مردم دراعتقادات خويش ام((وری پنجـم :ايمان قرآنی ونبوی
( نميداشته باشد ،وبه اساس فرهنگ های مختلف جانشين ذهن آنان شده است ،ايم((انی که اصل قرآنی
( باشد،توحيد،ذات ،صفات، ( همان ايمانی است که به اساس بنياد قرآنیمورد قبول ذات الهی قرار ميگيرد
9
( اجتن((اب ( متعال را مطابق قرآن دانسته،ازنظريات فلسفی که انسانرا به بيراهه ميکشاند واسمای خداوند
ورزد .
(اريخ واحيانا(ان کتب ت( ( تاريخ اسالم درمي( ( است که درطول يکی ازمسايل مهم بعضی ازاختالفاتی
( بعضی ازافراد ( دينی روايت شده است ،بعضی ازين روايات زادهء بعضی ازافکارتعصبی درکتابهای
(ده است ( درميان کتب بعضی ازمذاهب اسالمی جابجا ش( ( وگروهی ويا به اساس تقسيم بندی های سياسی
( مطالعه(ام
( که درهنگ( ( شده ،ميپرسند( مطالعه چنين روايات احيانا بعضی ازمسلمانان متردد که درهنگام
( وغيره چگونه عکس العمل داشته باشيم ؟ چنين افکار ،نظريات ،روايات تاريخی
( ساده وآسان است بشرطيکه خود خواندهء چنين رواي((ات تحت تاثيرآن((ان پاسخ چنين سوال بسيار
( جستجوی حقيقت باشد ، قرار نگرفته باشد ،او اين سوال را بخاطر يافتن حق نمايد .وهرگاه منظورآن
برايش را ه مناست عبارت است از :
( مختلف ي((افت ( به قرآن عظيم الشان:قرآن کريم که ترجمه های متعدد آن به زبانهای الف :رجوع
(،ميشود ،وحتا سبب هدايت بسياری از نامسلمانان شده است ،بهترين رهنما ب((رای مس((لمان ميباشد
خواندن ترجمه قرآن ،قبل ازاينکه به تفسير هرآيت توسط بعضی از اشخاص برگرديم به((ترين رهنما
( القرآن للذکر فهل من مدکر) به تحقيق ما قرآن ( متعال ميفرمايد(:ولقد يسرنا
( ،خداوند
برای انسان ميباشد
( آسان نموده ايم ،آيا کسی است که برای آموزش آن سعی نمايد ؟ را برای آموزش بسيار
(، ( ،سياسی( ،انديشوی ،تاريخی ،قانونی ( مشکالت فکری تالوت ترجمه قرآن وبيان قرآن درتمامی
( واخالقی انسان نقش بسيار مهم وبرجسته دارد . ( ،اجتماعی ،فردی اقتصادی
(،زيرا نظريات انسانها به اساس بعضی ازمشکالت انسانی احيانا ناقص ،خودخواهانه ،تعص((بی
(
( ،واحکام( متعال دين مقدس اسالم را دين متوسط مذهبی ،وياهم با افراط وتفريط ميباشد ،ولی خداوند
( پاک ميباشد .
قرآن نيز از افراط وتفريط
دانستن قرآن برای هرمسلمانيکه درتالش حقيقت است بسيار مهم ميباشد .وهرگاه کسی روزانه ده
الی 15دقيقه وقت خود را برای ترجمه ای قرآن بدهد ،بدون شک او بعد ازگذشت يک سال قرآن را
(ان(رآن عظيم الش( ( زيادی نجات ميدهد ،اين اعجاز ق( به اندازه ای ميفهمد که او را از مشکالت فکری
( نمايد .
( رهنما ،هدايت است ،بشرطيکه کسی بخواهد حق را جستجو است که برای هرکسی
( کت((اب را يک خانم امريکايی بنام بيتی باومن که يک خانم دانشمند ميباشد بيش ازيکه((زار
درزمينه هاي مختلف براي رسيدن به حق مطالعه نمود :او ميگويد :من بيشتر از هزار كتاب را در
( ،مذهب ،تاريخ و فلسفه اين دو ( ،انسان شناسي زمينه هاي مختلف از قبيل روانشناسي جامعه شناسي
پيامبر(عيسى و محمد عليهما السالم) به منظور يافتن حقيقت مطالعه كردم .او براي رس((يدن به حق
مطالعات خويش را در كتب اديان مختلف ادامه داد ،ولی مطالعه اديان ساخته وبافته بشر بجزازدي((اد
( به( (:هريك ازاين نظامهاي روح((اني ( او اظهارميدارد ( به ارمغان نمياورد
تشويش و رنج چيزی ديگری
( آورد) باآلخره با ( را براي من بوجود ( من جواب داد اما در عوض سؤالهاي ديگري بعضي از سؤالهاي
(
( آنچه راچهل س((ال درپي آن ب((ودم مطالعه دين مقدس اسالم به هدف خويش رسيده ميگويد (سرانجام
( براي معنا بخشيدن به هرچيز در دنيايم)( )1دانستن شخصيت چنين انسانها براي هر انسان يافتم،راهي
(تم ،( مطالعه هس( (ياراهل ( :بس(درسي خوبي براي حقيقت يابي ميباشد ،او در مورد خود چنين ميگويد
( ازبيشتر از هزار جلد كتاب مطالعه كرده ام ،زياد دوست ندارم كه مشغول چيز هاي جزئي و سطحي
(ور كلي (رگرمي و بط( ( و س((ينما و مجالت ،ورزش ( ،فيلم و س(
(ون ،راديوقبيل تماشا كردن تلويزي(
( در زمينه هاي بعد معنوي زنده گي مطالعه داشته باشم و سرگرم شوم و چيزهاي مادي بشوم،ميخواهم
( كه كم شانس تر از من هستند دراين زمينه كمك كنم )2( . به افرادي
10
خانم باومن بعد از مطالعه قرآن كريم به اين نتيجه ميرسد كه قرآن كريم كتاب ه((دايت بش((ريت
(رآن( از ق( (ويهء كه باشد ميتوانداست ،كتابي است قابل فهم و درك براي همه مردم وهركسي با هر س(
( قرآن را( و هركسي استفاده نمايد قرآن جوابگوي فالسفه ،دانشمندان ،و متخصصين هر مسلك ميباشد
(
(روز (فانه كه ام( ( ،ولي متأس( مطالعه نمايد از فيوضات قرآن به اندازه دانش خويش مستفيد شده ميتواند
( اش((ياي بي ( ميكشاند بس((وي ( كه آنانرا به خوشبختيمردم به عوض مطالعه قرآن و درك حقايق قرآني
( لهو ولعب گردانيده اند كه ثمره اين اعم((ال ش((ان ( رو آورده اند و خود را مصروف ارزش و سطحي
( قرآن كريم ميفرمايد :قرآن كتابی است روشنگر ( .او در مورد ( ميباشد
مسؤوليت بزرگي به دربارالهي
( ،آنان خود را در چيز هاي سطحي ،مصنوعي ،بي ( از مردم آنرا درك نميكنندوقابل فهم ،اما بسياري
( و نميتوانند مس((ؤوليت نت((ايج افك((ار ،گفته ها ارزش ،و لهوولعب غوطه ور ساخته اند مايل نيستند
واعمالشان را به عهده گيرند .
(لمان را که (ان غيرمس( ( بپرسيم که قرآن عظيم الشان چطورتوانسته است که يک انس( اکنون ازخود
يهودی يا نصرانی بوده وبرای درک حقايق ويافتن حقيقت مطالعه نموده است،هدايت کرده،وآيا نميتواند
که ما را هم هدايت نمايد مشکل اينست که :
(
يار درخانه وما گرد جهان ميگرديم (
آب درکوزه وماتشنه لبان ميگرديم
ب :دعوتگران نه قضاوت گران :مسلمانيکه درتالش حقيقت است تالش ميورزد که حقيقت های قرآنی
( ق((رآن عظيم را درک نموده ،وبرای اصالح خود عمل نمايد ،افکاروانديشه های خويش را ازطريق
( قضاوت وبه محاکمه کشانيدن ديگران باشد ،به اصالح الشان حل نموده ،وبه عوض اينکه مصروف
( که
( خود رادرک نموده ،ازخ((ود ميپرسد ( ،مسووليت خود واعضای فاميل ودوستان خود سعی ميورد
( خود اعمال خويش را ترتيب وتنظيم ميکند . درآخرت ازچی پرسيده خواهد شد ؟ ومطابق مسووليت
---------------------------------------------------
-1ينك خورشيد از غرب طلوع ميکند ،تأليف مظفرحليم و بيتي باومن .ترجمه:عبدالعزيز ويسي .ايران :نشر احسان ،ص 35 :
-2مصدرسابق ص 59 :
ج :ازسيرت پيامبر ،آل بيت پيامبروصحابه کرام استفاده نمودن :پيامبر(ص((لى اهلل عليه وس((لم )آل بيت او وصحابه
( آنان مانند قرآنهای متحرک عمل نمودند ،وزبان عفيف وپاک ، کرام بهترين نمونه های اخالق ميباشند
( با اختالفات احکام الهی وعفت واخالف را جدا مراعات قلب صاف ،واعمال نيکو داشتند ،دربرخورد
( دهيم .( ،برای رسيدن به حقايق الزم است که هرسخن آنانرا درس هدايت براي خويش قرار مينمودند
( را
( مردم کوشش ميکنند که حقيقت ايمان وعقيده به وج((ود خداوند د:دوری ازفلسفه گرايی :بسياری
(
( ومعاصر ( زيرا نظريات فلسفی که غالبا زاده افکارفيلسوفان قديم ( فلسفه ومنطق دريابند ازخالل کتابهای
( به بيراهه رفته اند ،نميتواند انس((ان را به حقيقت که خود اهل ايمان نبوده اند ،وياهم درشناخت خداوند
( هم نيست که کتاب خداوند را درزمينه ت((رک نم((وده ،ويک ايمان به قرآن برسانند ،وشرط انصاف
(
بارهم ترجمه آنرا نخوانده باشيم ،درمورد آن قضاوت کنيم ،آنکه حق را ميخواهد ،يکجانبه قضاوت
(انی
نکرده ،نخست قرآن عظيم الشان را حد اقل يک بار با ترجمه اش مطالعه نموده ،حقيقت های ايم(
( ،ولی(وده ،و اظهارنظرنمايد (ران را مطالعه نم( (ات ديگ( قرآن را درک نموده ،سپس ميتواند نظري(
11
(الم را(يرت پيامبراس( (ده اند ،س(کسانيکه حتا لفظ قرآن را نميدانند ،ترجمه قرآن را هيچگاهی نخوان(
(.( اسالم را ازمراجع وکتابهای ديگ((ران بدانند هرگزبه حقيقت نخواهند مطالعه نکرده اند ،وميخواهند
(
درين زمينه چی خ(وب است نظريک شخصی را که خ(ودش مس(لمان نب(ود ،وميخواست ازطريق
( به اشتباه خود ( ،اوخود کتابهای غيرمسلمانان دين مقدس اسالم را درک نمايد ،مورد مطالعه قراردهيم
(پردازد (ان مي( (رآن عظيم الش( پی برده باآلخره به مطالعهء کتب متخصصين اسالم وسپس به مطاله ق(
(
(مينو
(د( مكس( ( فرزن( ومنحيث يک مسلمان حقيقی به دين مقدس اسالم مشرف ميشود( :سامي فرناندس)
فرناندس) درسال 1955درجزيرهء سيبوی منطقهء بيسايس در كشور فليبين تولد ش((ده ،يك كش((يش
( سال 1979ازپوهنتون ايديولوژيك الهوت فارغ التحصيل شده اس((ت،اين مذهب پروتسانت ميباشد،در
( متخصص مذهبی چون كشيشان ومنصرين (كسانيكه مردم را نص((راني پوهنتون به تربيهء كادرهاي
ميسازند) مشغول است.
او ميگويد :قوانين آنوقت اين پوهنتون تقاضا مينمود تا مرحله تعليمات عملي را بعد از فراغت از
(اطق (ردم در من( ( ساختن م( ( نمايم ،درين مدت من براي نصراني پوهنتون براي مدت هژده ما ه سپري
( تا بحث (وديم
(دت مكلف ب( مسلمان نشين كه در جنوب فليپين قرار دارد مشغول شدم ،همچنان درين م(
(
هاي در مورد ثقافت هاي ديني شرقيان بنويسيم،وتقدير الهي همين بود كه من به نوشتن بحثي درمورد
فلسفهء اسالم گماشته شدم .
مسيحيان براي گمراه نمودن مسلمانان از هروسيله كارميگيرند ،و براي رس((يدن به اين ه((دف
( مسلمانان ،نقاط ( تا درمورد مسلمانان معلومات زياد داشته باشند،درمورد اساسات فكري نخست ميكوشند
(لمانان در ( مس( (يروزي (بب پ( (لمانان،تكتيك هاييكه س( ( وقبلي مس( (ومي ضعف آنان،اختالفات لساني،ق(
( بخوبي در ض((عيف عصورمدنيت اسالمي شده است بحث وتحقيق مينمايند،تابا درك اين مسايل بتوانند
ساختن و ازبين بردن مسلمانان ويا هم كشانيدن آنان به اديان منسوخ و دست خورده بشر نايل آيند .
( ميگويد:من براي آماده گي به نوشتن اثرعلمي خويش به جمع آوري كتب و محترم سامي فرناندس
(را ما در (دم .زي( مراجع كه درمورد اسالم ورسول اسالم حضرت محمد (صلى اهلل عليه وسلم ) بود مشغول ش(
( دشمنت را شكست دهي بايد همه چيزاورا بداني (اساس((ات ، ( كه :اگر ميخواهي پوهنتون آموخته بوديم
مبادي فكري ،تكتيك ها ،جوانب رواني و غيره ) .
(لمانان(ير مس( (اهم به مراجع و كتب غ( هرگاه كسي دين مقدس اسالم را بخوبي مطالعه ننمايد و ي(
(انيت دين ( هرگز نميتواند به حق رسد و يا هم حق( (اموزد (ان بي(
رجوع نموده بخواهد دين اسالم را ازآن(
( گرغربی اسالم را به شكل مقدس اسالم را درك نمايد زيرا علماي متعصب كليسا و حكومتهاي استعمار
(
((ص(((لى اهلل عليه وس(((لم ) را دورازشخصيت اصلي اش مع((رفي ( ،پيامبر
غير صحيح به مردم معرفي ميدارند
(د،غالبا بعضي (رفي ميكنن( ميدارند و مسلمانان را منحيث انسانهاي تروريست ،بي دانش وبداخالق مع(
( عيوب بعضي مسلمانان را اس((اس ازاشتباهات تعدادي ازمسلمانان بي علم راوسيله قرار داده،تصاوير
( از جنگ هاي داخلي را كه بدون رضايت اکثريت ملت ه((ای ( ميدهند،بعضي براي شناخت اسالم قرار
( بين بعضی از گروه ها و اح((زاب مسلمان به اساس بعضي ازمشکالت ،تعصبات ودست های خارجی
(يله
(دين وس( ( ،وب( ( ميگيرد آنرا متعلق بدين دانسته ،دين مقدس اسالم را متهم ميسازند سياسی صورت
( ولي دانشمندان ( نموده چشمان غربيان را از درك حقانيت اسالم ميپوشانند پوششي را براي حق جستجو
(اي(لمانان واز كتابه( (ود مس( ( را از زبان خ( واشخاص اكاديميك براي نيل به حقيقت ميكوشند،تاواقعيت
( اس((الم ب((ود از ( :بعضي از كتبي را كه درمورد اسالمي دريابند ،آقای فرناندس درين مورد ميگويد
(ير(ؤلفين اين كتب غ( ( حاصل نمودم ،و ازينكه م( كتابخانه يكي از پوهنتون هاي تنصير شهرزامبوانگا
( به اين كتابها قناعتم حاصل ( اسالم را مطابق نظر خويش تفسير مينمودند ،بدين ملحوظ مسلمانان بودند
( شدمنشده بخود گفتم :چرا اسالم را از خالل نبشته هاي مسلمانان مطالعه ننمايم ؟ به جستجوي كتابهاي
12
(ني ( افتاد نخست كتاب (اسالم ...دي( ( كتاب بدستم ( آغازدو كه آنانرا مؤلفين مسلمان تأليف نموده بودند،در
كه به آن تهمت شده) تاليف ابواالعلي مودودي،ودومين كتاب (اسالم تحت ميكروسكوب) تأليف حموده
عبدالعاطي .
( كه در بين نبشته ( غير مسلمانان و مسلمانان دريافت ( دركتابهاي سامی فرناندس بعد ازمطالعات دقيق
( است ،غير مسلمانان بويژه مخالفين ودشمنان اسالم براي گمراهي مردم دو ك((ار هاي دو طايفه فرق
( را انجام ميدهند :
بسيارخطرناك
(را-1اسالم را بشكل ناقص برای ديگران بيان و شرح ميكنند يعني يك بخش اسالم را گرفت(ه,وآن(
( ميدهندوبدين شكل مردم گمان ميكنند كه اسالم دين ناقص ( انتقاد قرار
منزوي از بخش هاي ديگر مورد
است .
( :اسالم-2قبل از تحقيق و مطالعه حكم صادرميکنند و به اساس دشمنی که با اسالم دارند ميگويند
( و احكام قبلي آنان مانع رسيدن خود شان به حق ميگردد و هم ديگ((ران دين حق نيست وهمين تصاميم
را به گمراهي ميكشانند .
( كتاب استاد مودودي را خواندم يك انديش((هء ك((امال او اين دو نقطه را چنين بيان ميدارد(:زماني
مختلفي از آنچه از اسالم ميدانستم برايم رخ داد ،بخود گفتم :چرا اينرا تصديق نكنم ؟ اكنون اسالم از
( اكنون ( بسيارزياد بود،زيرا طرف يكي از فرزندانش برايم پيش ميشود .ولي دربين هر دو پيشكش فرق
اسالم بشكل كامل آن تقديم ميشود نه از يك جهت با فيصله هاي قبلي )
هرگاه ما اسالم را ازيك جانب ببينيم ،حقيقت اسالم را چنانچه الزم است درك كرده نميتوانيم ،ولي
( كه آن را به شكل كامل آن مانند يك کتله متكامل ( اسالم زماني براي مان معلوم ميگردد زيبايي وارزش
و مترابط مورد بررسی وتحقيق قراردهيم ( .يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ
( و از گامه((اي ( كامل داخل ش((ويد الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ)اي مؤمنان دردين مقدس اسالم بصورت
( نيكنيد زيرا شيطان دشمن آشكار شماست .البقرة208/ شيطان پيروي
( زماني اسالم را در نبشته هاي مسلمانان مطالعه نمود حقايق اسالمي دراو اثر آقاي سامي فرناندنس
( حقيقت اسالمي را منفي تفسير نميكرد،عالقمند نمود وازينكه يك انسان متعصب و خود خواه نبود،وهر
(ات مزيد در (ترو معلوم( معلومات بيشتر در مورد اين حقايق شد او ميگويد :بعد ازين به مطالعه بيش(
(
( كتب هستند تماس پوستي مورد اسالم عالقمند شدم،با بعضي ازمراكز بيرون ازفليپين كه مشغول توزيع
گرفتم ،كه ازآنجمله مركز(وقف خانم عايشه بواني) درپاكستان ،مركز(استاد ديدات در جنوب افريقا)
( نم((ودم ،ازجمله اين كتابها ( خوبي را دريافت وموسسه اسالمي درلندن ميباشند،و يك سلسله از كتابهاي
( درمن نموده و دراعماق قلبم تأثيرنمو د اين كتاب (محمد معلم بشريت) تأليف افضال الرحمن اثر زيادي
((صلى اهلل عليه وسلم ) وشهكارهايش را بيان ميدارد . كتاب زنده گي پيامبر
( ،و احساس مينمودم كه اسالم حقيقتا دين حق است ،اين ازين ببعد به فهم درست اسالم آغازنمودم
( حتي ( و بخش ها،مذاهب و فرقه ها را مطالعه نمودم احساس بعد از آن بود كه من تمامي اديان معاصر
(.عقايد هند ،چين ،و تعليمات اديان آسيوي
بعد ازينكه اسالم را درمدت يكسال دربين كتابها دريافت نمودم ،احساس کردم كه گم كرده خويش
( جوابي نداشت آنرا دراسالم ( تمامي سؤاالتيكه در ذهنم خطور نموده ودرمسيحيت ( ،پاسخهاي را دريافتم
(ام و ( مگر بدون اهتم( ( ،اما هنوزهم در مراسم كليسا و اعماليكه متعلق آن بود اشتراك ميورزيدم دريافتم
( در يكشبانه روز تغيير نمايم ،واين كاريست كه ضرورت به وقت زياد دارد ) قناعت ،زيرا نميتوانستم
(دون (ود البته ب( مطالعات خويش را دوام دادم ،و احساس نمودم كه اسالم در قلبم كم كم داخل ميش(
(، (دماينكه آنرا اعالن نمايم ،ولی به تمامي وجايب انسانيِ يی كه اسالم ما راامرميكند مبادرت ميورزي(
(ه) مهمترين چيزيكه درين وقت در قلبم رسوخ نمود اين بود كه هيچ معبودي نيست بجز اهلل ( جل جالل(
13
(
(وانگي (وع دي( ( گرفته و فلسفه اين عقايد همه يك ن( ( الإله إال اهلل ) ،و خيال سه خدايان ،خداوند پسري
( ،زيرا ميباشد حتا قبل ازينكه من قرآن را بشكل كامل بدانم زيرا اين عقيده مخالف با عقل انسان ميباشد
(،( گيرد مستحق ال((وهيت نميباشد ( ،و يا پسرياگر خداوند( جل جالله) در صورت انسان ظاهرگردد
(واب ( ،شديد ،خ( زيرا خداوند( جل جالله) چنانچه خودش خود را وصف نموده است ( قوي – قادر
(دارد كه (اجي ن( (د( جل جالله ) احتي( (اء خداون( نميكند ،وهيچ چيزي از او پنهان نيست و غيره ) بن(
(اهر (ده دارند ظ( بصورت انسان ،يا گاوي ويا كدام جاندار ديگري چنانچه بعضي از اديان گمراه عقي(
گردد ( ،نعوذ باهلل )
(درحقيقت سه محور اساسي بود كه مرا به اسالم جذب نمود و اين امور را بغير از اسالم در اديان
(:ديگري نيافتم
( بشريت است . -1اسالم موافق فطرت طبيعي
( ،نظام حكم ،اقتصاد ،نظام -2كامل بودن ( شموليت ) اسالم ،زيرا اسالم شامل بخش ها سياسي
(.( فطري ميباشد ( و اجتماعي ،و جوانب روحي مالي ،روابط فاميلي
(،( برادران ميباش((ند ( ،و تمامي بشرمانند -3پيام جهاني اسالم :اصل انسان از آدم و حواء ميباشد
( ن((داري همين ضرورتي به پيوستن به كدام حزب سياسي ،يا موسسه اجتماعي و يا سازمان اقتصادي
( در(رب الزم ميگردانند ( را كه اين سازمان ها در غ( كه مسلمان هستي كافي است ،و تمامي ارتباطاتي
(يره را(اعي و غ( ( ،تكافل اجتم( (اري( ،همك( اسالم موجود است ،زيرا غربيها معاني اخوت ،برادري
( هود ) براي پر نمودن اين جوانب مفقود در حيات ( خيريه را بنام ( برادرز ندارند ،بنابرين سازمانهاي
( زيرا مسلمانان همه به يك خ((دا شان تاسيس نموده اند ،اما مسلمانان ضرورت به اين مؤسسات ندارند
( ،و يك قبله با وجود اختالفات رنگ و زبان جمع ميباشند . ،يك قرآن ،يك پيامبر
( سامی فرناندس که اکنون بن((ام ( نجيب برادر مؤمن ،مخلص ،دعوتگر ،و با احساس ما محترم
رسول) نامش را تغييرداده ،در پايان صحبت هاي خود خطاب به مسلمانان جهان گفت ( :ميخ((واهم
( كه ما به قوانين دست ساخته غيرمفيد انس((انها براي مسلمانان جهان حكومت ها و رعايای شان بگويم
( در بخش خود براي تطبيق قرآن ( ،قرآن عظيم الشان براي ما كفايت ميكند ،هركسي ضرورتي نداريم
(اي (يات ه( و برگشت آن مانند قانون اساسي حيات انساني كوشش نماييم ،دين مقدس اسالم به شخص(
(دان خ(ود را ب(راي ( دهند،الزم است فرزن( ( دين مقدس اسالم قرباني راستين ضرورت دارد كه بخاطر
( جوانی براي شان خدمت براي اسالم آسان گ((ردد .تا ( دين مقدس اسالم تربيه نماييم،تا درهنگام قرباني
( مسلمانان جهان ايجاد گردد ،هرگاه مسلمانان ح((اكم خالفت اسالمي بزرگ دو باره براي يكبارچگي
( واحد پولي مشترک داشته باشند هيج ق((وت دنيا نميتواند مشترک ،سپاه مشترک ،اقتصاد مشترک،ويك
درمقابل آنان قرار گيرد نه امريكا و نه ديگران .وهرگاه ما به اين مرحله برس((يم س((ايرامت ه((اي
( خواهند شد .ديگر(غيرمسلمانان) به دين مقدس اسالم فوج فوج مشرف
(وده(دا نم( (انی درراه خ( ( آماده قرب(( همان ايمانی است که انسانرا ششم :ايمان قـوی :ايمان قوی
(ام الهی داده ومانند
(ريت را به احک( (يرد ،برت( وهرگاه حکم الهی ،به مال ،جان و اوالد وی تعلق گ(
( ،برای رسيدن به اين هدف ( راه پروردگارمينمايد حضرت ابراهيم ( عليه السالم ) اوالد خود را قربانی
(ين(ين دارند ،ولی ماش( (اره همه ماش( ( که موترسايل ،موتر ،وطي( ايمان قوی الزم است ،شما ميبينيد
( درزنده گی انس((ان ت((اثير ( نميتواند ،طياره را به حرکت بياورد ،ايمان ضعيف نيزنميتواند موترسايل
(اء( .بن((اند
(اری رس( (ايب ي( (رام ،وصبردرمص( قوی داشته ،او را از بيراهه واجتناب ازخوردن ح(
(د.(ده نتوان((انع وی ش( هرمسلمان را بايد تا ايمان ابراهيمی داشته ،برای قبول حکم خدا هيچ کسی م(
( سازد ،ايم((ان محم((دی ( تسليم حکم خداوند هرمومن ايمان اسماعيلی داشته و خود را به اختيارخويش
14
( شود ،وايمان حسينی داشته تا
( سرازير
( حکم الهی ،خون سرش به قدمهايش داشته ،که بخاطررساندن
مانند حضرت حسين به تشنه لبی جام شهادت را نوشيده تسليم طاغی ها نگردد .
15
حضرت پيامبر(صلى اهلل عليه وسلم ) ميفرمايد ( :من رأى منكم منكرا فليغيره بيده) هرگ((اه كسي از ش((ما
اين (امبر
( ص((((لی اهلل عليه وس((((لم ) عمل بدي را بيند بايد آنرا با دست خود مانع گردد .به اساس فرموده حضرت پي(
(. ممانعت بلند ترين مرتبه ،وقوی ترين درجه ايمان ميباشـد
ـ :ايمان متوسط آنست كه هرگاه شخصي عمل بدي را ميبيند ،ويا -2ايمان متوسط ( ) 50 %
اشخاصي را ميبيند كه مشغول انجام كاري هستند كه در آن رضايت اهلل (جل جالل((ه) نه بلكه در آن غضب
( كه اين عمل ناجايز را ( او نميتواند اهلل (جل جالله) نهفته است ،او سعي نمايد كه اين عمل را مانع گردد،ولي
( ،اين با دست مانع شود،ولي خاموش ننشسته براي محو آن به نصيحت ودعوت بازبان خويش ميپردازد
(ود ، (تقيم ش( ( ميباشد ،زيرا آن شخص نتوانسته که مانع آن عمل بد ،بصورت مس( مرحله ايمان متوسط
(وده است ،درين زمينه (وت نم( بلکه تنها با نصيحت ووعظ که شايد شنيده شود يانه ،آنانرا به حق دع(
(ال بد (ود از اعم( ( فبلسانه) هرگاه با دست خ( حضرت پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) ميفرمايد ( :فإن لم يستطـع
(. ( ،پس بازبان خويش براي محو آن بپردازد ممانعت نميتوانست
-3ايمان ضعيف ( : ) 20 %ايمان ضعيف آنست كه انسان با دست وزبان خويش نتواند مانع
(ويش بد (ود ،ولي آن عمل را در قلب خ( انجام يك عمل ناجايز كه سبب غضب اهلل (جل جالله) ميگردد ش(
(
ديده ،از نشستن ومشاركت در آن مجلس اجتناب ميورزد ،مثال جواني با يك تعداد از دوستان واقارب
( ،يا تماشاي فلم هاي مخالف اخالق ،و يا ( كه آنان مصروف قماربازي خويش در مجلسي مقابل ميشود
( كه مانع عمل آنان گردد ،ولي خود آن اعم((ال را بد هم صحبت هاي غير اخالقي هستند ،او نميتواند
(، (ود (ارج ميش( ديده ،قلبا از آن تنفر مينمايد ،وبرای اجتناب از مشارکت درآن گناه از مجلس شان خ(
(( ص((لی اهلل عليه وس((لم ) درين زمينه ( ،پيامبر مرحله بد ديدن گناهان درقلب ضعيف ترين مراحل ايمان ميباشد
ميفرمايد (:فإن لم يستطع فبقلبه وذلك أضعف اإليمان) هرگاه با زبان خود نيز نميتوانست مانع اعم((ال
(خص (االي اين ش( ناجايز گردد ،بس بايد آنرا قلبا بد ببيند ،واين ضعيف ترين مرحله ايمان است ،ب(
( آن مجلس را ترك نمايد ،زيرا نشستن درچنين مجالس اثرمنفي در انسان ميگذارد. الزم است كه فورا
(
عنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا ( (جل جالله) ميفرمايد ( :وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ َ خداوندمتعال
(اني فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ) األنعام 68/هنگامي كس(
( ميكنند شما ازمجلس آن((ان دوري نمايي((د،تا اينكه به ( آيات قرآن تكذيب واستهزاء را ببينيد كه در مورد
(اد آوردن ( مشغول شوند ،و هرگاه شيطان اين حكم را فراموشت ساخت ،پس بعد از بي( سخنان ديگري
اين حكم با ظالم مجالست مکن .
حضرت پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) ميفرمايد(:من كان يؤمن باهلل واليوم اآلخر فال يجلس على مائدة يدار
( قيامت آيمان دارد،بر دسترخوانيكه در آن شراب پايان وباال عليها الخمر) كسيكه به اهلل (جل جالله) وروز
(. ميگردد ننشيند
(
( نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ ( متعال (جل جالله) ميفرمايد(:وَقَدْ خداوند
(افِرِينَ فِي (افِقِينَ وَالْكَ( ِن اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَ(
غيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إ َّ
بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ َ
جَهَنَّمَ جَمِيعًا) النساء 140 /باالي شما در كتاب اهلل نازل شده است كه هرگ((اهي در مجلسي بش((نويد كه با
( ،شما باآن((ان ( استهزاء ومسخره گي قرارميگيرد آيات قرآن اظهار كفرميگردد،ويا هم آيات قرآن مورد
( شوند،وهرگاه با وجود مشاهده آن منكرات با ايشان ننشينيد ،تا اينكه آنان به كدام سخن ديگري ميشغول
(.بنشيند شما نيز مثل آنان ميشويد
يا داشت:هرگاه به اين حديث شريف(:من رأى منكم منكرا فليغيره بيده،فإن لم يستطع فبلسانه،فإن لم
( (صلى اهلل عليه وسلم ) ضعيف ترين يستطع فبلقلبه وذلك أضعف اإليمان) توجه نماييم ميبينيم كه حضرت پيامبر
درجه ايمان را براي كساني گفته است كه بدي ها را قلبا بد ميبيند،وهرگاه كسي منكرات را قلبا بد ببيند
( ديدن منك((رات نه تنها (نه بادست ، ( كه كسانيكه باوجود ( ،اكنون سؤال پيدا ميشود در آن مجلس نمينشيند
16
(بب( كه س((ايزي(بب اين عمل ناج( نه با زبان و نه هم قلبا ) عكس العملي نشان نميدهند ،بلكه خود س(
( ،در ك((دام درجه ايم((ان ق((رار
غضب اهلل(جل جالله) شده ,ياهم ديگران را در انجام آن تشويق مينمايد
خواهند داشت ؟
( نمايد که خ((ود را
پاسخ اين سوال را بايد هرمومن با اخالص با اندک تفکر جواب داده ،وکوشش
در مراحل خوب ايمانی جا دهد .
فصـل :
دينداری و بيدينیــی
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
17
oooooooooooo -1
ooooooooooooooo -2هoooooooooooo
الف ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.
ب ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ .
-3ننننننننننننننننننننننننننننننن
18
( خويش را در علم را بر سر انسان كذاشته است ،اين خالق با عظمت از همه بيشر مصلحت مخلوقات
نظر داشته است ،و قوانيني را براي انسان تعيين وتثبيت نموده است كه انسان را در زن((ده كي دنيا و
( ،و اختيار راه الهي هيجكاهي انسان را به غلط نميبرد .
آخرت نيكبخت و خوشبخت ميسازد
اميتازات دين
19
-1دين قداست دارد جون قانون خداست ،هركاه ما دين مقدس الهي را با ساير ابتكارات و روش
( مقايسه نماييم ميابيم كه دين الهي نسبت به ساير راه ها قداست دارد ،بكونه مث((ال هرك((اه
هاي بشري
براي بسري كفته شود كه بدرت ترا خواسته و يا هم استادت ترا صدا ميزند ،اين توصيه بدر و اس((تاد
(ري ميكند ،قداست دارد نسبت به اينكه براي ان طفل كفته شود كه مردي ترا صدا ميزند ،و برايت ام(
آن جوان به هدايت يك مرد عادي آنقدر قداست نميدهد ولي بالمقابل
20
( محمد ( صلى اهلل عليه وسلم ) ميفرمايد :اعمل لدنياك كأنك تعيش أب((دا و -2حضرت بيامبراسالم
( ات جنان كار كن كه كويي هميشـه زنده هستي اعمل آلخرتك كانك تموت غدا ) براي زنده كي دنيايي
( آخرتت جنان عمل نما كه كويي فردا ميميري . ،وبراي
( ،و به مس((لمان ( منظم ت((رتيب وتنظيم مينمايد ( فكر انسان در دو بخش بصورت اين حديث شريف
ميفهماند كه در مورد زنده كي دنيا هميشه بايد كار كرد ،و جنان كار نمود كه شايد انسان هميشه زنده
باشد ،ولي در عين حال نبايد زنده كي آخرت را فراموش نمود ،براي آخرت نيز به اعمال خير جنان
(ار(طيت را اختي( مبادرت ورزد كه شايد فردا وقت مردنش است ،با اين قاعده انسان ميتوان شكل وس(
نمايد .
( ( ربنا آتنا في
(ويش بكويند خداوند متعال ( جل جالله ) براي مؤمنان تعليم ميدهد كه در دعاهاي خ(
(رت را (راي ما نيكي دنيا و آخ( الدنيا حسنـة و في اآلخرة حسنــة و قنا عذاب النار ) بروردكارا ب(
نصيب نما .
( از مردم ميخواستند در مغاره هاي كوه به عب((ادت بعضي از كسانيكه به كوشه نشيني ها و دوري
( ( :ال رهبانية في اإلسالم )مشغول شوند ،بيامبر( صلي اهلل عليه وسلم ) فرمود
(ار(امبر استفس( (ده كي بي( ( زن(( به خانه اش رفته در مورد ( هم جند شخص از صحابه بيامبر وزماني
( اسالم ازدواج نموده ،شبانكاه هم عبادت ميكند وهم در هنكام خواب استراحت نمودند ،ديدند كه بيامبر
( ،وروز هاي ديكري را بدون روزه به سر ميبرد . مينمايد ،روزانه كاهي روزه ميكيرد
(راي اين ميكند كه از (ور را ب( ( اين ام(آنان از عمل بيامبر تعجب نمودند ،ولي دليل كفتند كه بيامبر
( ،يكي تصميم كرفت كه هيجكاهي ازدواج نكند ، تمامي كناهان معاف است ،ولي ما مثل بيامبر نيستيم
( تمامي شب و عمرخود را در عبادت بكزراند ،ديكري كفت من هيحكاهي شب خواب نميكنم و ميخواهم
-2شموليت دين مقدس اسالم :دين ( هم
را به عبادت سبري نمايم ،وسومي
(.اسالم شامل تمام بخش هاي اقتصادي ،اجتماعي ،معنوي ،روحي ،سياسي ،فردي و غيره ميباشد
-3عالميت دين مقدس اسالم :دين مقدس اسالم مخصوص كدام منطقه يي خاص ،مليت خاص
( خاص ،رنك خاص نيست ( ،كلكم من آدم و آدم من تراب ) همه شما از حضرت آدم خلق ش((ده ،قوم
(،و (ند
(الم ) ميباش( (رت آدم ( عليه الس( ايد و حضرت آدم از خاك بيدا شده ،همه اقوام از اوالده حض(
( شده اند ،وبنده يك خالق هستند ،دين الهي نيز الزم است ،اختالفات ازينكه همه از يك مادر وبدرخلق
( متع((ال ( جل جالله ) اين دين را قومي ،لساني ،نزادي و غيره را درنظرنداشته باشد ،بلكه خداوند
( متعال ( جل جالله ) اشخاص دين همكاني وعالمي قرارداده است ،بهترين انسانان در نزد خداوند
( كه
(اند
(دي ميكش( (اكم) اين دروس ما را به بحث جدي( ( عنداهلل اتق(
( ( إن اكرمكم
( وباتقوا ميباشدبرهيزكار
(.( مفهوم عبادت دراسالم ) را مورد مطالعه قرار دهيـــــم
( 8جون 2005 روزنامه ملي انيس در شماره ( )65جهارشنبه 18جوزاي سال 1384مطابق
( ) ج((نين نوش((ته ( را به سكها بخشيــددر صفحه بنجم خويش تحت عنوان ( بيرزن انكليسي ثروتش
( انكليسي در كمال نا بوري يك مليون و دوصد هزار بوند از ثروت خود را به است :يك بيرزن بولدار
( از اهالي مانجستربا وجود داشتن وارث ( كرد ،به كزارش روزنامه سان ماريون هي وود سكلها واكذار
(اد
،به اراده و ميل شخصي خود به بنياد خيريه سكلها مراجعه كرد و همه ثروت خود را به نام اين بني(
( به سكها خرج كنندكرد تا در راه خدمات رساني
(رادر و يك (رك وارث او كه دو ب( ( قلبي در كذشت و بس از م(( نهايتا در اثر نارسايي
خانم هي وود
( بنجاه وسه س((اله وي كه خواهر بودند با مطلع شدن از اقدام او سخت شوكه و مبهوت شدند ،خدمتكار
21
(ات
( نام دارد به روزنامه سان كفت كه او از خانواده هايش بيزار بود و تنها ( حيوان(
جوليا مورك ترويد
()خانواده او بودند
22
خداوند متعال درين ميفرمايد ( :يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْ ُ
ل
( ايم((ان هيح َ) األنعام 158 /روزيكه بعضي از عالمات قدرت بروردكارت آشكار كردد ،درين روز
كسي كه قبال ايمان نداشته بذيرفته نميشود .
:2اضافه شدن بعضي از خرافات به دين :دين بمثابـه ء آبي است كه هرتشنه بدان نياز دارد ،
( به دين نياز مند هستند ،ولي هركاه شما تشنه باشيد ،و براي شما آبي داده شود وانسانها عقال وفطرتا
( به همين شكل هركاه خرافات ها ، كه درآن يك مقدار كثافت افتاده باشد از بذيرش آن امتناع ميورزيد
( منفي ،وغيره خرافات داخل دين كردد ،مردم از بذيرش اين رواج ها ،عادات ،عنعنات ،كلتورهاي
( كه ديكران را به دين دعوت نماييم بايد ديني را برايشان تقديم ( ،وهركاه بخواهيم دين منصرف ميكردند
( كه بن((ام نماييم كه تمامي آن مطابق قرآن وسنت بيامبر باشد ،وكوشش نماييم از بسياري امور خرافي
( نماييم . ( جلوكيري دين تقديم ميكردد
( نيز استعمال ميكردد ،هركاه انس((اني -3عمل ناقص بعضي از متدينين :مثال قبلي درين مورد
( غير تميز ، تشنه باشد و بخواهد آب بخورد ،ولي كيالس آب را كسي برايش بياورد كه سروصورتش
و ياهم با أسلوب بسيار خشن و بد اخالقي آنرا تقديم نمايد ،آن شخص از نوشيدن آن آب ص((رف نظر
ميكند .
( ،آداب ( خ((ود را مت((دين ميدانند ولي اخالق درست ندارند به همين سبب بسياري از انس((انهاييك
(بب (انب مقابل را مراعا ت نميكنند ،س( ( ج( (روي اجتماعي را مراعات نميكنند ،در سخنان خويش آب(
( ،با حكمت ، ( بازبان روز ( ،و يا اينكه بسياري از دعوتكران نميتوانند ميشوند كه مردم از دين بكريزند
( بيشرفته ،مردم را خطاب نمايند ،بلكه با اساليب خود ،به دعوت ميبردازند ،سبب با استفاده ازوسايل
( :و داعيا إلى تنفر مردم از دين ميكردند ،خداوند متعال براي بيامبر ( صلى اهلل عليه وسلم ) ميفرمايد
( دع(وت نم(ايي ،يع(ني ( كه به اجازه خداوند اهلل بإذنـه ) اي بيامبرترا دعوتكر براه خدا تعيين نموديم
(ته است ،ببيند (ان داش( (را خداوند بي( ( اسلوب ،منهج و طريقه يي باشد كه آن( دعوت بيامبر بايد مطابق
(
( بود ند ،وبه نزد فرعون ب((راي دع((وتش ميرفتند ( وهارون كه دو بيامبر خداوند براي حضرت موسى
كفت ( :فقوال له قوال لينا ) بس براي فرعون سخنان نرم بكوييد .
(. ( به نزد هارون الرشيد آمده كفت :ميخواهم سخنان تندي براي رهنمايي ات بكويم روزي شخصي
( زياد داشتند ( موسى ( متعال كساني را كه نسبت به تو بسيارمنزلت ( خداوند هارون الرشيد كفت :برادر
( بود (فرعون ) ولي برايشان كفت كه : وهارون را ) به نزد كسي فرستاد كه نسبت به من بسيار كنهكار
( مرا با سخنان تند وسخت خطاب نمايي ؟ در برايش سخنان نرم بكوييد ،بناء تو به كدام حق ميخواهي
( ديكري را قرآن كريم بي((ان داش((ته و ( ،درسي مورد نرمش مؤمنان و به ويزه آنانيكه دعوت مينمايد
َض((وا مِنْ غلِي((ظَ الْقَلْبِ لَانْف ُّ ( ميفرمايد :فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنْ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا َ خداوند براي بيامبرش
( عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ )عزَمْتَ فَتَوَكَّلْ( فِي الْأَمْرِ فَإِذَا َ ( لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ
حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ
( ،مردم ( ميبودي ( ،وسنكدل آل عمران )159/به سبب رحمت اهلل تعالى برايشان نرم شدي ،هركاه تندخو
( ،آنانرا عفو نما ،برايشان استغفار نما ،در امور با ايش((ان مش((وره كن ، ( مينمودند از اطرافت فرار
( توكل نما ،خداوند متوكالن را دوست دارد . ( به خداوند وهركاه تصميم كرفتي
( عملي دين نواقصي دارند و كاهي هم آنانيكه ديكران را به دين دعوت مينمايند ،خود شان درتطبيق
( نمايند وسبس ( ميكنند ،اين جنين اشخاص نخست بايد خود سازي كه ديكران با ديدن آنان از دين دوري
(. ( ببردازند به جامعه سازي
(رت (ان حض( (الم در زم( (دس اس( (ان را به دين مق( هركاه علت اساسي دخول بسياري از مردم(
(واهيم ديد ( ارزيابي قراردهيم خ( بيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) وصحابه كرام ( رضي اهلل عنهم ) مورد
23
(
كه اكثريت مردم اخالق ،اعمال نيكو ،روش بسنديده يي آنانرا ديده به دين مقدس اسالم مشرف ميشدند
.
حضرت پيامبر(صلى اهلل عليه وسلم ) در هرزمان و مكان متوجه بدي ها نه بلكه رعايت اخالق
(ات (ته و حتا در لحظ( ( اسالم را وجيبه اساسي خويش دانس( اسالمي ،عفو و بخشايش و دعوت بسوي
( ديگران به اخالق اس((المي متمسك بودند ،روی همين بسياردقيق با وجود تعديات و ظلم و تجاوزات
( متعال (جل جالله ) مسلمانانرا به پيروی از اخالق و افعال رسول اهلل (ص((لى اهلل عليه علت خداوند
( اآلخر)( اهلل واليوم
وسلم ) حكم ميفرمايد ( ولكم في رسول اهلل اسوة حسنة لمن كان يرجو
( اهلل عليه وسلم ) درحاالت جنگ و يكي از نمونه هاي بارز اخالق كامل حضرت پيامبر(صلى
( ،كه ميتوان حوادث فتح مكه مكرمه را به گونه مثال بيان داشت ؟ فتح اسالمي ميباشد
پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) در ماه مبارك رمضان سال هشتم هجري قمري مدينه منوره را با
( به منطقه ده هزار صحابه كرام ( رضوان اهلل عليهم اجمعين ) به قصد فتح مكه ترك نمودند ،وق((تي
( و سپس به سيرخويش دوام داده در وقت ( كديد ) رسيدند روزه هاي شانرا با آذان مغرب افطار نمودند
نماز خفتن به مرظهران ( وادي فاطمه ) رسيدند .پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم ) صحابه كرام را امر
( كنند .
نمودند تا درينجا توقف
(كر (ود ،متوجه شد كه لش( ابوسفيان كه رهبر مشركين مكه و ساليان طويلي با مسلمانان جنگيده ب(
اسالم اطراف مكه مكرمه را محاصره نموده اند ،او كه چارهء جزء تسليمي نديد ،با حضرت عباس (
( ( ص) بود به نزد آنحضرت (صلی اهلل عليه وس((لم ) رفت ، ( قاطر پيامبررضي اهلل عنه ) که سوار
( ميگفتند كه( كه آن((انرا ميديدند( و هر صحابي پيامبر در راه از مقابل خيمه هاي مجاهدين عبور ميكردند
( قاطر بيامبر(صلی اهلل عليه وسلم ) است ،در نزديكي خيمه ( اهلل عليه وسلم ) سوار
كاكای پيامبر(صلی
(اس (رت عب( (فيان را با حض( (رت عمر ( رضي اهلل عنه ) ابو س( ( اهلل عليه وسلم ) حض( پيامبر(صلی
(
( اهلل عنه ) ديد ،برايش گفت :الحمد هلل كه اين دشمن خدا را بدون كدام معاهده وپيمان دستگير ( رضي
( تا سر( اهلل عليه وسلم ) اجازه ميخواهد نموديم سپس حضرت عمر (رضی اهلل عنه ) از پيامبر(صلی
اين مجرم را قطع نمايد ولي حضرت عباس (رض) به پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم ) ميگويد كه من
او را امان داده ام ،حضرت پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم ) به حضرت عباس اجازه ميدهد تا شب او را
(، ( ابو سفيان به خيمه پيامبر( ص) داخل ميشود ( آنروز( ،فرداي( وفردا به نزدش بياورد با خود نگهدارد
(ده گرفته با(فيان را نادي(( ابوس(( اهلل عليه وسلم ) همه دشمني ها و ظلم و تجاوزات حضرت پيامبر(صلی
اخالق و تواضع به ابوسفيان ميگويد :اي ابوس((فيان آيا وقت آن نرس((يده كه ال إله إال اهلل بگ((ويي ؟
( :ما در وپدرم فداي تو باد ،چقدر حليم ،كريم و خويش دوستي ! راس((تي ابوسفيان در پاسخ ميگويد
(.
اگر جزء اللــه ( جل جالله ) خدايي بود ،بايد به داد من ميرسيد
( (ص((لی اهللابوسفيان كه از دشمنان سرسخت اسالم و مسلمانان بود و هيچ ظلمي را در حق پيامبر
(ان او راعليه وسلم )و صحابه دريغ ننمود ولي با آنهمه بد بختي ها پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم ) گناه(
به رخش نكشيد از او دعوت نمود كه به دين مقدس اسالم مشرف گردد .
24
(ات (ركان مراع( ( اهلل عليه وسلم ) اين اخالق را با نخستين مالقات با رهبر مش(
نه تنها پيامبر(صلی
مينمايد بلكه در هنگام داخل شدن به مكه مكرمه با تواضع زياد سر مباركش را چنان پايين گرفته بود
( )453 /كه ريش مباركش به گردن شترش تماس ميكرد (الرحيق المختوم
بعد ازينكه مكه مكرمه فتح شد و همه مردم براي شنيدن پيام حضرت محمد (صلی اهلل عليه وسلم )
( درنهايت خطابه اش به قريش((يان ( :پيامبر (صلی اهلل عليه وسلم )بعداز حمد وثناي خداوند منتظر بودند
(، گفت :اي مردم قريش ! شما چي فكر ميكنيد من با شما چي خواهم كرد ؟ گفتند :كمان نيك مي((بريم
( (صلی اهلل عليه وسلم ) گفت :من ب((راي ( هستيد ،پيامبر
( جوانمرد ،و برادرزادهء جوانمرد شما برادر
( ( :ال تثريب عليكم( گفته بود ميگويم
شما همان سخنان حضرت يوسف عليه السالم را كه به برادرانش
( )457 / ( همه آزاد هستيد ( .الرحيق المختوم( نيست .برويد
اليوم ) امروز مالمتي برشما
( پيامبر (صلی اهلل عليه وسلم ) و عفو و بخشايش مسلمانان بود كه اهل مكه به همين اخالق نيكوي
(دند و با( ميش((رف (الم مش((دس اس( (روه به دين مق( (روه گ(( اهلل عليه وسلم ) آمده گ(
نزد پيامبر(صلی
( ( إذا جاء نصراهلل والفتح ورأيت الناس يدخلون في دين اهلل ( اهلل عليه وسلم ) بيعت ميكردند
پيامبر(صلی
افواجا )
( گرديد نوبت بيعت زن((ان شد ،همه ( اهلل عليه وسلم ) از بيعت مردان فارغ
بعد ازينكه پيامبر(صلی
( اهلل عليه وسلم
( شدند ،و با پيامبر(صلی
( (صلی اهلل عليه وسلم ) آمده به ايمان مشرفزنان به نزد پيامبر
( در بين آنان هند خانم ابوسفيان كسيكه درجنگ بدر بيني و گوشهاي شهداي مسلمانان را ) بيعت نمودند
قطع مينمود ،شكم كاكاي پيامبر را دريد و جگرش را درآورد و جويد ،خود را درلباس ناشناخته ز د
( اهلل عليه وسلم ) اورا شناخت با خنده
( پيامبر(صلی
( وزمانيتا پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم ) اورا نشناسد
برايش گفت كه تو هند هستي ،گفت :بلي .اي پيامبرخدا ! از آنچه گذشته است عفو نما ،پيامبرگفت
( المختوم )460 /
:عفا اهلل عنك ( خداوند ترا عفو نمايد (.الرحيق
( تفسير نادرستي از دين سبب اساسي دوري مردم ( امروزي -4تفسير ناصحيح از دين :درعصر
(:( ،اين تفسير نادرست از دين به دو علت صورت ميبذيرد ازدين ميباشد
( از دش((من دين كه خ((ود در اول :علت هاي مغرضانـه ء بعضي از دشمنان اسالم :بسياري
( كرفته اند ،و به اساس اعمال زشت شان ،قلب هاي شان كامل سيه وتيره شده است صف شيطان قرار
علَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ) المطففين 14
(كَلَّا بَلْ رَانَ َ
( از كلمه( كه منظور
( در تفسير اين آيت مبارك جنين توضيح ميدهد :مفسران ميكويند تفسير قرطبي
( ران ) درينجا كناه باالي كناه است تا اينكه قلب سياه كردد .اين مردمانيكه قلب هاي شان سيه ش((ده
( كه دين را به شكل ناص((حيح ( ،كوشش مينمايند( ديكران را نيز به همين مرض مبتال سازند وميخواهند
تفسير نمايند ،احيانا يك بخشي از دين را كرفته و بدون درنظرداشت تمامي جوانب آن ،براي ديكران
ميكويد كه اين دين است ،
هرگاه كسي دين مقدس اسالم را بخوبي مطالعه ننمايد و ياهم به مراجع و كتب غير مسلمانان
( به حق رسد و يا هم حق((انيت دين رجوع نموده بخواهد دين اسالم را از آنان بي((اموزد هرگز نميتواند
( گر اسالم را به ش((كل مقدس اسالم را درك نمايد زيرا اشخاص متعصب كليسا و حكومتهاي استعمار
(لي اش ( اص( ( ،بيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) را دور ازشخصيت غير صحيح به مردم معرفي ميدارند
(رفي ميكنند ،و
( ،و مسلمانان را منحيث انسانهاي تروريست ،بي دانش و بد اخالق مع( معرفي ميدارند
ميكويند كه بد اخالقي ها ،قتل ،تجاوز به ديكران جزء احكام اسالم است ،غالبا بعضي از اش((تباهات
( عيوب بعضي مس(لمانان را اس(اس ب(راي تعدادي از مسلمانان بي علم را وسيله قرار داده ،تصاوير
25
(ای(ايت اک((ثريت ملت ه( ( ميدهند ،بعضي از جنگ هاي داخلي را كه بدون رض( شناخت اسالم قرار
(ورت ( ص( (زاب سياسی (روه ها و اح( مسلمان به اساس بعضي از مشاكل وتعصبات بين بعضی از گ(
ميگيرد آنرا متعلق بدين دانسته ،دين مقدس اسالم را متهم ميسازند ،وبدين وسيله پوششي را براي حق
( ولي دانشمندان و اشخاص اكاديميك جستجو نموده چشمان غربيان را از درك حقانيت اسالم ميپوشانند
( اس((المي كه ( ،تا واقعيت را از قرآن عظيم الشان وسنت بيامبر واز كتابهاي براي نيل حقيقت ميكوشند
( كه يكي از كشيشان مسيحيت بود ( ،آقای فرناندس ( ،دريابند
( درست معرفي ميدارند اسالم را بصورت
( ميگويد :بعضي از ( ،درين م((ورد ،و به اساس حقجويي باآلخره به دين مقدس اسالم مشرف كرديد
(،( شهر زامبوانگا حاصل نمودم ( اسالم بود از كتابخانه يكي از پوهنتون هاي تنصير كتبي را كه درمورد
و ازينكه مؤلفين اين كتب غير مسلمانان بودند اسالم را مطابق نظر خويش تفس((ير مينمودند ،ب((دين
ملحوظ به اين كتابها قناعتم حاصل نشده بخود گفتم :چرا اسالم را از خالل نبش(ته ه(اي مس(لمانان
مطالعه ننمايم ؟
آقای سامی فرناندس ،اسباب قناعتش را به دين مقدس اسالم چنين بيان ميدارد :
(الم در
(ير از اس( ( اساسي بود كه مرا به اسالم جذب نمود و اين امور را بغ( ( در حقيقت سه محور
(:اديان ديگري نيافتم
( بشريت است . اسالم موافق فطرت طبيعي -1
(،( ،نظام حكم ،اقتصادكامل بودن ( شموليت ) اسالم ،زيرا اسالم شامل بخش ها سياسي -2
(.
( فطري ميباشد ( و اجتماعي ،و جوانب روحي نظام مالي ،روابط فاميلي
پيام جهاني اسالم :اصل انسان از آدم و ح((واء ميباشد ،و تم((امي بشر مانند ب((رادران -3
(
ميباشند ،ضرورتي به پيوستن به كدام حزب سياسي ،يا موسسه اجتماعي و يا س((ازمان اقتص((ادي
( را كه اين سازمان ها در غ((رب الزم نداري همين كه مسلمان هستي كافي است ،و تمامي ارتباطاتي
( است ،زيرا غربيها معاني اخوت ،برادري ،همكاري ،تكافل اجتماعي و ميگردانند در اسالم موجود
(ود( هود ) براي پر نمودن اين جوانب مفق( ( خيريه را بنام ( برادرزغيره را ندارند ،بنابرين سازمانهاي
در حيات شان تاسيس نموده اند ،اما مسلمانان ضرورت به اين مؤسسات ندارند زيرا مسلمانان همه به
( ،و يك قبله با وجود اختالفات رنگ و زبان جمع ميباشند . يك خدا ،يك قرآن ،يك پيامبر
دوم :علت هاي جاهالنـه :بعضي از مردم اند كه اس((الم را به اس((اس درك نادرست خ((ود
( ،وياهم طرفدار زياد اسالم هستند ،ولي با تفاس((ير غلط ( ،آنان اكرجه دشمن اسالم نيستند تفسيرميكنند
( ازعادات( ،بسياريونادرست به عوض اينكه خدمتي به اسالم نمايند ،مردم را از اسالم متنفر ميسازند
قومي ،قبلي ،رواج ها ،تعصبات ،عنعنات غيراسالمي ،محبت هاي افراطي به بعضي از شخصيت
(ان
(الم را جن(( ،و غيره امور مخالف اس( هاي اسالمي كه حتا آنانرا از مقام انساني به الوهيت ميكشانند
( ميكنند كه جانب مقابل با بي خ((بري از دين ،ازين صبغه ء ديني ميدهند ،و جنان براي مردم معرفي
اعمال متنفر شده ،وبا آلخره از دين مقدس اسالم نيز كريز مينمايد .
(له از
(ذيرش دين يك سلس( (دين ميدانند كه ب(
( غرايز :مردمان بي( -5كريز از مسؤوليت واشباع
مسؤوليت هايي دارد كه مانع بسياري از خود خواهي ها ،تكبرها ،شهوت برستي ها ،تعص((بات ،و
( يكتن از استادان ما كه دكتورا در عقيده اسالمي داشت( ،بكونهء مثال :روزيغيره امور منفي ميكردد
( ،استاد كفت :يكي ازكفت :فرعون نسبت به بسياري مردم دين را خوب ميدانست ،ما تعجب كرديم
(الم ) هميشه در كفتن يك (رت موسى ( عليه الس( مقربان فرعون برايش كفت :كه مشكل شما با حض(
(ايي ؟
( حل نم( (كالتت را با موسى(اوري و مش( (ان بي(كلمه است ،آيا امكان ندارد كه اين كلمه را بزب(
فرعون كفت :اين كلمه ( ال إله إال اللــه ) داراي مفهوم بسيار وس((يع است ،هرك((اه اين كلمه را
26
(ويش ( حاصل مينمايم ،والزم است ،آنان را از غالمي خ( بخوانم من با ساير اين غالمان حقوق مساوي
رها نمايم ،و من مانند آنان يك انسان عادي كردم .
فرعون ميدانست كه با كفتن اين كلمه تمامي خود خواهي ه((اي وي از بين رفته و نميتواند كه به
( ،شهوت راني خويش ادامه دهد ،به همين شكل ساير مردمان همان تكبر ،خود خواهي ،ظلم ،تجاوز
( ها ،استفاده جويي ها و لذت هاي حرام دور ( با بذيرش دين خود را از بي بند وباري بيدين نيمخواهند
(انون( ،خود ق( سازند ،آنان ميخواهند با ديانت مخالفت نمايند تا زمينه را براي خود برستي آماده سازند
( سازند ،زنا را تش((ويق نمايند ،ش((راب را حالل بسازند ،خود آنرا مشروعيت دهند ،كناه را قانوني
( دهند ،هرك((اه دين باشد ، دانند ،جور و جبال و تجاوز به حرمات ديكران را براي خود عادي قرار
(،اين اشخاص مجبورند كه تمامي اين امور زشت را از بين برند ،زناكاران به محكمه كشانده ميشوند
شراب خوران جزا ميبينند ،جينل هاي فحاشي مسدود ميكردد ،از قاتالن قصاص كرفته ميشود ،بناء
( و نه هم حكومت اسالمي . مردمانيكه به جنين اعمال مبتال هستند نه دين ميخواهند
تأثير بذيري از محيط :محيط ،دوستان ،همنشينان ،اعضاي فاميل ،وغيره كسانيكه باانسان
روابط روزانه دارند ،باالي شخصيت انسان تأثير حتمي ميداشته باشند ،بيامبر( صلى اهلل عليه وسلم
( تشبيه نموده است ،زيرا ) دوستان خوب را به فروشنده عطر و دوستان بد را به كسيكه آتش ميافروزد
زماني كسي با فروشنده ء عطر دوستي داشته باشد ،هروقتي با دوست خود مالقات نمايد و دوس((تش
برايش عطري هم ندهد او از بوي خوش عطرش استفاده ميكند به همين كونه دوستان متدين ،با تقوا ،
( ،ودوستان بد مانند افروزن((ده آتش هرك((اه امانت كار وخدا ترس انسان را به سوي نيكي ها ميكشاند
(تش با او ( دوس( (اني
( ،ازينكه وظيفه اش آتش در دادن است ،زم( (اند( ضرري برس( نخواهد به دوستش
مينشيند حتما جرقه هاي آتش باالي او باد شده ودر لباسهايش سوراخ هايي را ايجاد ميكند ،وياهم بوي
( ،بهمين سان دوستان بد اخالق ،بيدين ،كمراه ،بي تقوا و خ((دا دود و كرمي آتش اورا خسته مينمايد
( بد ،و كمراهي دع((وت مينمايد ،وب((اآلخره دوست خ((ود را در هالكت ناترس انسان را به كارهاي
مياندازد .
خان((((دان نبــوتش بسر ن((((وح با بــدان بنشســــــت
كــــــــــــــــــم شد
(
بي نيكان كرفت و مرد م شــــــــــد سك اصحاب كهفت روزي جند
اطفال هميشه با ايمان فطري خلق ميشوند ولي در هنكام جواني از ايمان والدين متأثر شده ،هركاه
(وا( نموده ،به نيكي و ايمان و تق(والدين شان مردمان مؤمن و نيكوكار باشند ،اطفال نيز از آنها بيروي
( ،بت( ،نص((راني ( وهركاه والدين شان يهودي ( جواني نيز مؤمنان صادق ميشوند عادت نموده درهنكام
( ،به( به والدين شده مانند آنها ميكردند
برست ،بي نماز ،بيدين ،بي تقوا باشند ،اوالد هايشان نيزمتأثر
همين سان ساير دوستان و همنشينان باالي انسان تأثير نمو
( كه آنان به آن عادت دارند . ده ،انسان را بـه همان راهي ميبرند
( است كه در آغاز خلقت انس((ان ،ابليس را از عناد وتكبر :تكبر عبارت از يك غريزه ء شيطاني
(ود و از ( و تكبر نم(بذيرش امر الهي مانع شد ( ،أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ) البقرة 34 /ابا ورزيد
جمله كافران بود .
(واهيم ديد( از كافران وبيدينان را در طول تاريخ بشريت مطالعه نماييم ،خ( هركاه زنده كي بسياري
( شناخت شخصيت صادقانه بيامبر كه ابوجهل ،ابو لهب ،ابوطالب ،و سايركفار عصر بيامبربا وجود
( تكبر و خود خواهي هاي خويش انكار نمودند ،درزمان ساير بيامبران مردم((ان دين اسالم را بخاطر
( ،جرا بيامبر يكي از زعماي ما تعيين نشده ؟ ( فقير ايمان بياوريم متكبر ميكفتند ،آيا به اين بيامبر
27
نوح عليه السالم بعد از صد ها سال دعوت به بروردكار كفت ( :وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَ((وْتُهُمْ لِتَغْفِ((رَ لَهُ ْم
( فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا ( من هركاهي ايشان را دعوت جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ
( آمرزش نمايي ،انكشتان خود را در كوش هاي خويش ميكزارند ،و ،خود را درلباس ميكنم تا ايشانرا
( با حق اصرار ميورزند ،بسيار تكبر ميكنند ) نوح 7 / هاي خود ميبوشاند ،ودرمخالف
( عاد بس تكبر نم((ود ند ( فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً ) اما قوم
(فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا
درزمين بدون حق ،وكفتند كيست نسبت به ما صاحب قوت زياد ؟ فصلت 15 /
(إ َِّنهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ) اينان كساني بودند كه هركاه برايش((ان ال إله إال اهلل
( 35 / كفته ميشد تكبر مينمودند ) الصافات
( متكبر خود را نسبت به سايرين برتر دانسته خود را قانونكذار ( در عصور امروزي نيز انسانهايي
،قانون دان ،حاكم ،و برتراز همه دانسته ،وبا انانيت وتكبرشيطاني حق را نميبذيرند .
( ميبينند ،زيرا آنان تصور ميكنند كه -1حفظ منافع :مردمان بي ايمان منفعت خويش را در بيديني
( كه آنجه را انسان براي ( ،ولي خبرندارند ( ميشود ( كنند بيهوده مصرف هركاه بولي را درراه خدا مصرف
(رت از خود مصرف ميكند ،ازبين رفته و آنجه را در راه خدا مصرف ميكنند باقي مانده ودرروز آخ(
هفت إلى هفتصد جند باداش آنرا ميبينند .
( از دين استفاده جويي هاست ،زي((را -2حرام ها را براي خود حالل كردن :يكي از اسباب فرار
هركاه به مردمان بيدين كفته شود كه رشوت حرام است ،خوردن كوشت ه((اي ذبح نش((ده به طريقه
( ديناسالمي حرام است ،كرفتن طويانه حرام است ،فورا خود را از جوكات دين خارج نموده وباالي
مسخره كي ميكنند .
(
-3عدم بيان بعضي از ظواهر فطري
جهل از دين
فاصله بين اسالم شناسان و ساير متخصصين :هركاه به تاريخ اسالم مراجعه نم((اييم مي((ابيم كه
( دانان
( از فيلسوفان ،ساينس دانان ،فلك دانان ،رياضي ( ،حتا بسيارياكثريت مردم اسالم شناس بودند
(ات ،( از اختراع( (ياري( از دين داشتند ،وبس( ،طبيبان ،هنرمندان ،شاعران ،اديبان معلومات وافري
( ،البيروني ،ابن رشد ،سيد جمال ال((دين افغ((اني ، ( ،فارابي
كفته ها ي خويش را از اسالم ميكرفتند
( ،همه وهمه دانشمندان بزرك دين اسالم بودند ، ( ،سعدي ،مولناي روم ابوعلي ابن سيناي بلخي ،حافظ
(ده
(در در دين وعقي( (ان دولت آنق( (اير كاركن(( دولت ،بادشاهان ،وزراء ،سياستمداران و س( رؤساي
( در زمان بود كه مدنيت اسالم تمامي جهان را معلومات داشتند كه اسالم جزء ال ينفك تمامي تخصصات
( تا بين مسلمان و ساير رش((ته ها مبهوت ومتحيرساخته بود ،ولي در عصر استعمال انكليسها خواستند
( تربيه
فاصله ايجاد كنند ،در هند بريطانوي مكتب هايي را ايجاد نمودند كه غالبا به ضد اسالم ش((اكرد
(ده ء(اهم كوشش ميكردند كه حد اقل از عقي( (وت ميكردند وي( ( ،يا آنانرا به اديان منسوخ دع(مينمودند
(المي را ( اس((ورهاي (تند كه كش( اسالمي دور باشند ،زيرا با استفاده از كمراهي و نشر فساد ميتوانس(
(ود(مير) ب((تان – بنكله ديش ،وكش( استعمال نمايند ،انكليسها ديدند كه در هند كه شامل ( هند – باكس(
( ،وتربيهجندين قرن مسلمانان حكومت نموده اند ،بناء با تفرقه بين اسالم وغيرمسلمانان از يكط((رف
(اي دين كه بخش مهم جامعه را (االي علم( (وي ديكر عمل كردند ،ب( مسلمانان به مخالفت از دين از س(
تشكيل ميداد معاشات دولتي را قطع نمودند ،تا دستان شان بسوي م((ردم دراز باشد ،ونتوانند حق را
( ،و فرهنك اسالمي را از مك(اتب و ( كران مضامين اخالق اسالمي ،قرآن شناسي بيان دارند ،استعمار
( مغزهاي شانرا ( ،تا جوانان از احكام اسالمي خالي الذهن باشند ،وآنان بتوانند
بوهنتون ها از بين بردند
از افكار بيديني ،و دوري دين از تمامي ابعاد زنده كي اسالمي خالي نموده درمقابل آنانرا به بذيرش
28
( آماده سازند .آنان كوشش نموددند كه متخصص((ان اس((المي را در اديان منسوخ وياهم افكارالحادي
(رات و (رآن نش( (ازند ،و عالوه ب( جارجوب مدرسه هاي قلف نموده از ساير علوم تكنولوزي بيخبرس(
(
(وروزي (اينس ،تكن( (الف علم ،س( (الم مخ( ( كه دين اس( اطالعات جمعي استعمار كران تبليغ مينمودند
( ميكند كه احكام اسالم را از خانه ه((اي ت((ان دور ( كشور تان بيشرفت ( جامعه است ،زماني وبيشرفت
( را به سيستم هاي غيراسالمي عيار نماييد ،وقوانين اسالمي را ( ،وادارات دولتي نموده ،دفاتر رسمي
( هاي اسالمي كامال محو نموده و دانشمندان اسالمي را به خاك وخون كشيد .بعضي ازرهبران كشور
مثل مصطفى كمال كه خود را آته ترك ( بدر تركها) ميدانست جنين احكام را ب((االي كش((ورخويش
تطبيق نمود كه نه تنها همان عزتيكه تركيه داشت و مركز خالفت اسالمي بود ،ازبين رفت ،تا هن(وز
(
نتوانسته كه در جمله كشور هاي صنعتي باشد ،و حتا از جندين سال عالقمند شموليت در اتحاديه اروبا
است ولي با بهانه هاي مختلفي رد ميكردد .
(مندان ( اسالمي داشت ،و فاصله بزركي بين دانش( ( اثري زيادي دركشورهاي اين سياست استعماري
( ايجاد شد ،اين فاصله سبب شد كه دو طرف از يكديكر تنفر ( اسالمي و ساير متخصصان ومتخصصان
( را به نامها والقاب مختلفي متهم نمايند و با بروز جنين خالفات كشورهاي اس((المي به نموده يكديكر
(.جنك هاي خانمانسوز ،ويراني ها ،وخرابه ها مبدل كرديد
( ها از بين ( از كشور ( اين فاصله را در بسياري ولي بالمقابل بهم اسالم به اسلوب عصري واكاديميك
(نين (المي ج( ( ،بوهنتون قم ايران ،وساير بوهنتون هاي جهان اس( ( علماي ازهر شريف برده ،وامروز
( مينمايد ،وهركاه اين فاصله ( بروز بيشرفت فاصله ها را تاحدي از بين برده اند ،و كشورهايشان روز
(تين آيت (ان درنخس( (رآن عظيم الش( ( كه ق( از بين رفته ومردم همه حقايق اسالم را درك نمايند ،وبدانند
( الْأَكْرَمُ -الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ -عَلَّمَ
ميكويد ( اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ -خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ =-اقْ َرأْ وَرَبُّكَ
( كه ترا خلق نمود ،انسانرا از يك بارجه خون خلق نمود ، الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ) بخوان بنام بروردكارت
(ان انجه را نميدانست (راي انس( ( بسياركريم است ،آنكه بواسطه قلم علم آموخت ،ب( بخوان بروردكارت
آموخت .العلق 5 -1 /
يَرْفَعْ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِير) المجالة 11 /
-4بي سليقه كي در رساندن دين :بيامبراسالم خود را عالم نه بلكه معلم بيان داش((ته است ( إنما
بعثت معلما ) عالم كسي است كه خودش با زحمات زياد علمي را آموخته ،وكاهي در رس((اندن علم
(ام وتفهيم دارد ،معلم (نر افه( (نر است ،ه( ( ميباشد ،ولي معلم بودن يك ه( خويش به ديكران ،ضعيف
(اكردان با (امي ش( (ان تلقين نمايد كه تم( حقيقي كسي است كه علم خويش را براي شاكردان خود ،جن(
( ،با اس((اليب درجات مختلف فهم ،از اواستفاده كرده بتوانند ،معلم با دانشتن هنر آموزش و برورش
( اسالم ( ص((لى اهلل عليه ( ،بيامبر ( ،شاكردان را به فهم مطلب ياري ميرسانند بسيار عالي علمي وهنري
(روج از مكه وسلم ) با استفاده از همان حكمت ودانشيكه دعوتكران حقيقي ميداشته باشند ،در زمان خ(
(ال با ده (ود ولي با همين حكمت توانست كه بعد از جند س( ( هجرت نم( مكرمه با حضرت ابوبكر صديق
هزار انسان قران صفت دو باره به مكه بر كردد ،و راه حق را جنان بيان دارد كه تاريخ بش((ريت از
( مؤمنان آن عصر در تعجبند . بيروزي
( دين را با فص((احت ( از دعوتكران سليقه يي خوبي در دعوت نداش((ته ،نميتوانند با تأسف بسياري
وبالغتيكه شايسته ء هر عصر است ،تبليغ نمايند ،وياهم وسايل دعوت را استفاده نمايند ،تلويزي((ون
(ردم ( كه صداي حق را به تمامي م( ميتواند وسيلهء خوبي براي دعوت به راه حق باشد ،انترنت ميتواند
( كه وسيله ء خوبي براي نشر حق كردد ،بارجه هاي تمثيلي هدفمند اسالمي ، رساند ،كمبوتر ميتواند
(ليقه ( براي دعوت كردند ،ولي بي س( ( كه وسايلي ( ،حتا فلم هاي كارتوني وغيره ميتوانند فلم هاي هدفمند
( دعوت ،كمي معلومات عصري ،صحبت ه((اي براكن((ده در كي دعوتكران ،عدم اخالص درهنكام
29
( مجادله ها ،نداشتن مثالهاي زنده مط((ابق
مجالس ،عدم احترام به شخصيت مدعو ،خشونت درهنكام
عصر ،عدم فهم اساليب جديد دعوت ،بي خبري از فقه واقع ،نشناختن دش((من عص((ر ،دوري از
( كه مانع راه دعوت ميكردند سبب ميشود كه بسياري از م((ردم از
مقتضيات عصر ،و ساير امورمنفي
دين كريز نمايند ( .ربنا ال تجعلنا فتنــة للذين كفروا ) ججججججج
30
:2اضافه شدن بعضي از خرافات به دين :دين بمثابـه ء آبي است كه هرتشنه بدان نياز دارد
( عقال وفطرتا به دين نياز مند هستند ،ولي هرگاه شما تشنه باشيد ،و براي ش((ما آبي داده ،وانسانها
شود كه درآن يك مقدار كثافت افتاده باشد از پذيرش آن امتناع ميورزيد به همين شكل هرگاه خرافات
( ،مردم از پ((ذيرش اين ( منفي ،وغيره داخل دين گردند ها ،رواج ها ،عادات ،عنعنات ،كلتورهاي
( كه ديگران را به دين دعوت نماييم بايد ديني را برايشان تقديم ( ،وهرگاه بخواهيم دين منصرف ميشوند
( كه بن((ام نماييم كه تمامي آن مطابق قرآن وسنت پيامبر باشد ،وكوشش نماييم از بسياري امور خرافي
( نماييم . ( جلوگيري دين تقديم ميگردد
( نيز استعمال ميگردد ،هرگاه انس((اني -3عمل ناقص بعضي از متدينين :مثال قبلي درين مورد
( غير تميز ، تشنه باشد و بخواهد آب بخورد ،ولي گيالس آب را كسي برايش بياورد كه سروصورتش
و ياهم با أسلوب بسيار خشن و بد اخالقي آنرا تقديم نمايد ،آن شخص از نوشيدن آن آب ص((رف نظر
ميكند .
به همين سبب بسياري از انس((انهاييكه خ((ود را مت((دين ميدانند ولي اخالق درست ندارند ،آداب
اجتماعي را مراعات نميكنند ،در سخنان خويش آبروي جانب مقابل را مراعا ت نميكنند ،وي((اهم در
(الم(كل كامل آن با اس( ( ،و اعمال شان نيز به ش( وقت مواجه شدن با حرام از پول حرام اجتناب نميكنند
مطابقت نداشته گاهي از اسالم وگاهي هم خواهشات نفسي خويش را تطبيق مينمايند ،اينگونه اشخاص
(ان روز ،با ( بازب( (وتگران نميتوانند ( كه مردم از دين بگريزند ،و يا اينكه بسياري از دع( سبب ميشوند
(وت (ود ،به دع( (اليب خ( (اب نمايند ،بلكه با اس( ( پيشرفته ،مردم را خط( حكمت ،با استفاده ازوسايل
( ،سبب تنفر مردم از دين ميگردند ،اللـه ( جل جالله ) متعال براي پيامبر ( صلى اهلل عليه ميپردازند
وسلم ) ميفرمايد :و داعيا إلى اهلل بإذنـه ) اي پيامبر( صلی اهلل علیه وسلم ) ترا دعوتگر براه خ((دا
( بايد مطابق اسلوب ، تعيين نموديم كه به اجازه اللـه ( جل جالله ) دعوت نمايي ،يعني دعوت پيامبر
منهج و طريقه يي باشد كه آنرا اللـه ( جل جالله ) بيان داشته است ،ببيند اللـه ( جل جالله ) براي
(وال حضرت موسى وهارون كه دو پيامبر بود ند ،وبه نزد فرعون براي دعوتش ميرفتند گفت ( :فق(
(. له قوال لينا ) پس براي فرعون سخنان نرم بگوييد
(. ( به نزد هارون الرشيد آمده گفت :ميخواهم سخنان تندي براي رهنمايي ات بگويم روزي شخصي
( زي((اد ( اللـه ( جل جالله ) متعال كساني را كه نسبت به تو بسيارمنزلت هارون الرشيد گفت :برادر
( گنهكار بود (فرع((ون ) ولي ( كه نسبت به من بسيار داشتند ( موسى وهارون را ) به نزد كسي فرستاد
برايشان گفت كه :برايش سخنان نرم بگوييد ،بناء تو به كدام حق ميخواهي مرا با سخنان تند وسخت
(رآن (ري را ق( ( ديگ( ( ،درسي خطاب نمايي ؟ در مورد نرمش مؤمنان و به ويزه آنانيكه دعوت مينمايد
( :فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنْ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ
كريم بيان داشته و اللـه ( جل جالله ) براي پيامبرش ميفرمايد
عزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى ( فِي الْأَمْرِ فَإِذَا َ( لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ
عنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ
غلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ َ
فَظًّا َ
(اه(دي ،هرگ( اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ) آل عمران )159/به سبب رحمت اهلل تعالى برايشان نرم ش(
( ،آنانرا عفو نما ،برايشان استغفار نما ،در تندخو ،وسنگدل ميبودي ،مردم از اطرافت فرار مينمودند
( گرف((تي به اللـه ( جل جالله ) توكل نما ،اللـه ( جل امور با ايشان مشوره كن ،وهرگاه تص((ميم
جالله ) متوكالن را دوست دارد .
( عملي دين نواقصي دارند و گاهي هم آنانيكه ديگران را به دين دعوت مينمايند ،خود شان درتطبيق
( نمايند وسپس كه ديگران با ديدن آنان از دين دوري ميكنند ،اين چنين اشخاص نخست بايد خود سازي
(.( بپردازند به جامعه سازي
(رت (ان حض( (الم در زم( (دس اس( (ان را به دين مق( هرگاه علت اساسي دخول بسياري از مردم(
(واهيم ديد ( ارزيابي قراردهيم خ( پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) وصحابه كرام ( رضي اهلل عنهم ) مورد
31
(
كه اكثريت مردم اخالق ،اعمال نيكو ،روش پسنديده يي آنانرا ديده به دين مقدس اسالم مشرف ميشدند
.
حضرت پيامبر(صلى اهلل عليه وسلم ) در هرزمان و مكان متوجه بدي ها نه بلكه رعايت اخالق
(ات (ته و حتا در لحظ( ( اسالم را وجيبه اساسي خويش دانس( اسالمي ،عفو و بخشايش و دعوت بسوي
( ديگران به اخالق اس((المي متمسك بودند ،روی همين بسياردقيق با وجود تعديات و ظلم و تجاوزات
( از اخالق و افع((ال رس((ول اهلل ( به پيروی
علت اللـه ( جل جالله ) متعال (جل جالله ) مسلمانانرا
( ( ولكم في رسول اهلل اسوة حسنة لمن كان يرجو اهلل واليوم اآلخر) (صلى اهلل عليه وسلم ) حكم ميفرمايد
( اهلل عليه وسلم ) درحاالت جنگ و يكي از نمونه هاي بارز اخالق كامل حضرت پيامبر(صلى
( ،كه ميتوان حوادث فتح مكه مكرمه را به گونه مثال بيان داشت ؟ فتح اسالمي ميباشد
پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) در ماه مبارك رمضان سال هشتم هجري قمري مدينه منوره را با
( به منطقهده هزار صحابه كرام ( رضوان اهلل عليهم اجمعين ) به قصد فتح مكه ترك نمودند ،وق((تي
( و سپس به سيرخويش دوام داده در وقت ( كديد ) رسيدند روزه هاي شانرا با آذان مغرب افطار نمودند
نماز خفتن به مرظهران ( وادي فاطمه ) رسيدند .پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم ) صحابه كرام را امر
( كنند .
نمودند تا درينجا توقف
(كر (ود ،متوجه شد كه لش( ابوسفيان كه رهبر مشركين مكه و ساليان طويلي با مسلمانان جنگيده ب(
اسالم اطراف مكه مكرمه را محاصره نموده اند ،او كه چارهء جزء تسليمي نديد ،با حضرت عباس (
( ( ص) بود به نزد آنحضرت (صلی اهلل عليه وس((لم ) رفت ، ( قاطر پيامبررضي اهلل عنه ) که سوار
( ميگفتند كه
( كه آن((انرا ميديدند ( و هر صحابي پيامبر در راه از مقابل خيمه هاي مجاهدين عبور ميكردند
( قاطر پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم ) است ،در نزديكي خيمه ( اهلل عليه وسلم ) سوار
كاكای پيامبر(صلی
(اس (رت عب( (فيان را با حض( (رت عمر ( رضي اهلل عنه ) ابو س( ( اهلل عليه وسلم ) حض( پيامبر(صلی
(
( اهلل عنه ) ديد ،برايش گفت :الحمد هلل كه اين دشمن خدا را بدون كدام معاهده وپيمان دستگير ( رضي
( تا سر( اهلل عليه وسلم ) اجازه ميخواهد نموديم سپس حضرت عمر (رضی اهلل عنه ) از پيامبر(صلی
اين مجرم را قطع نمايد ولي حضرت عباس (رض) به پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم ) ميگويد كه من
او را امان داده ام ،حضرت پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم ) به حضرت عباس اجازه ميدهد تا شب او را
(، ( ابو سفيان به خيمه پيامبر( ص) داخل ميشود ( آنروز( ،فرداي
( وفردا به نزدش بياورد با خود نگهدارد
(ده گرفته با
(فيان را نادي( ( ابوس(( اهلل عليه وسلم ) همه دشمني ها و ظلم و تجاوزات حضرت پيامبر(صلی
اخالق و تواضع به ابوسفيان ميگويد :اي ابوس((فيان آيا وقت آن نرس((يده كه ال إله إال اهلل بگ((ويي ؟
( :ما در وپدرم فداي تو باد ،چقدر حليم ،كريم و خويش دوستي ! راس((تي ابوسفيان در پاسخ ميگويد
(.اگر جزء اللــه ( جل جالله ) خدايي بود ،بايد به داد من ميرسيد
( (ص((لی اهللابوسفيان كه از دشمنان سرسخت اسالم و مسلمانان بود و هيچ ظلمي را در حق پيامبر
(ان او راعليه وسلم )و صحابه دريغ ننمود ولي با آنهمه بد بختي ها پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم ) گناه(
به رخش نكشيد از او دعوت نمود كه به دين مقدس اسالم مشرف گردد .
32
(ات (ركان مراع( ( اهلل عليه وسلم ) اين اخالق را با نخستين مالقات با رهبر مش(
نه تنها پيامبر(صلی
مينمايد بلكه در هنگام داخل شدن به مكه مكرمه با تواضع زياد سر مباركش را چنان پايين گرفته بود
( )453 / كه ريش مباركش به گردن شترش تماس ميكرد (الرحيق المختوم
بعد ازينكه مكه مكرمه فتح شد و همه مردم براي شنيدن پيام حضرت محمد (صلی اهلل عليه وسلم )
( خطابه اش ( (صلی اهلل عليه وسلم )بعداز حمد وثناي اللـه ( جل جالله ) درنهايت منتظر بودند :پيامبر
به قريشيان گفت :اي مردم قريش ! شما چي فكر ميكنيد من با شما چي خواهم كرد ؟ گفتند :كمان نيك
( (صلی اهلل عليه وسلم ) گفت :من ( هستيد ،پيامبر
( جوانمرد ،و برادرزادهء جوانمردميبريم ،شما برادر
( عليه السالم را كه به برادرانش گفته بود ميگويم ( :ال تثريب براي شما همان سخنان حضرت يوسف
( المختوم )457 /( مالمتي برشما نيست .برويد همه آزاد هستيد ( .الرحيق عليكم اليوم ) امروز
( پيامبر (صلی اهلل عليه وسلم ) و عفو و بخشايش مسلمانان بود كه اهل مكه به همين اخالق نيكوي
(دند و با( ميش((رف (الم مش((دس اس( (روه به دين مق((روه گ( ( اهلل عليه وسلم ) آمده گ(
نزد پيامبر(صلی
( ( إذا جاء نصراهلل والفتح ورأيت الناس يدخلون في دين اهلل( اهلل عليه وسلم ) بيعت ميكردند
پيامبر(صلی
افواجا )
( گرديد نوبت بيعت زن((ان شد ،همه ( اهلل عليه وسلم ) از بيعت مردان فارغ
بعد ازينكه پيامبر(صلی
( اهلل عليه وسلم
( شدند ،و با پيامبر(صلی
( (صلی اهلل عليه وسلم ) آمده به ايمان مشرف
زنان به نزد پيامبر
( در بين آنان هند خانم ابوسفيان كسيكه درجنگ پدر بيني و گوشهاي شهداي مسلمانان را ) بيعت نمودند
قطع مينمود ،شكم كاكاي پيامبر را دريد و جگرش را درآورد و جويد ،خود را درلباس ناشناخته ز د
( اهلل عليه وسلم ) اورا شناخت با خنده
( پيامبر(صلی
( وزماني تا پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم ) اورا نشناسد
برايش گفت كه تو هند هستي ،گفت :بلي .اي پيامبرخدا ! از آنچه گذشته است عفو نما ،پيامبرگفت
( المختوم )460 / :عفا اهلل عنك ( اللـه ( جل جالله ) ترا عفو نمايد (.الرحيق
( از دين س((بب اساسي دوري ( تفسير نادرس((تي -4تفسير ناصحيح از دين :درعصر امروزي
(:( ،اين تفسير نادرست از دين به دو علت صورت ميپذيرد مردم ازدين ميباشد
( از دش((من دين كه خ((ود در اول :علت هاي مغرضانـه ء بعضي از دشمنان اسالم :بسياري
( گرفته اند ،و به اساس اعمال زشت شان ،قلب هاي شان كامل سيه وتيره شده است صف شيطان قرار
علَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ) المطففين 14
(كَلَّا بَلْ رَانَ َ
( از كلمه
( كه منظور
( در تفسير اين آيت مبارك چنين توضيح ميدهد :مفسران ميگويند تفسير قرطبي
( ران ) درينجا گناه باالي گناه است تا اينكه قلب سياه گردد .اين مردمانيكه قلب هاي شان سيه ش((ده
( كه دين را به شكل ناص((حيح ( ،كوشش مينمايند( ديگران را نيز به همين مرض مبتال سازند وميخواهند
تفسير نمايند ،احيانا يك بخشي از دين را گرفته و بدون درنظرداشت تمامي جوانب آن ،براي ديگران
ميگويد كه اين دين است ،
هرگاه كسي دين مقدس اسالم را بخوبي مطالعه ننمايد و ياهم به مراجع و كتب غير مسلمانان
( به حق رسد و يا هم حق((انيت دين رجوع نموده بخواهد دين اسالم را از آنان بي((اموزد هرگز نميتواند
( گر اسالم را به ش((كل مقدس اسالم را درك نمايد زيرا اشخاص متعصب كليسا و حكومتهاي استعمار
(لي اش ( اص( ( ،پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) را دور ازشخصيت غير صحيح به مردم معرفي ميدارند
(رفي ميكنند ،و
( ،و مسلمانان را منحيث انسانهاي تروريست ،بي دانش و بد اخالق مع( معرفي ميدارند
ميگويند كه بد اخالقي ها ،قتل ،تجاوز به ديگران جزء احكام اسالم است ،غالبا بعضي از اشتباهات
( عيوب بعضي مس(لمانان را اس(اس ب(راي تعدادي از مسلمانان بي علم را وسيله قرار داده ،تصاوير
33
(ای(ايت اک((ثريت ملت ه( ( ميدهند ،بعضي از جنگ هاي داخلي را كه بدون رض( شناخت اسالم قرار
(ورت ( ص( (زاب سياسی (روه ها و اح( مسلمان به اساس بعضي از مشاكل وتعصبات بين بعضی از گ(
ميگيرد آنرا متعلق بدين دانسته ،دين مقدس اسالم را متهم ميسازند ،وبدين وسيله پوششي را براي حق
( ولي دانشمندان و اشخاص اكاديميك جستجو نموده چشمان غربيان را از درك حقانيت اسالم ميپوشانند
( ،تا واقعيت را از قرآن عظيم الشان وسنت پيامبر( صلی اهلل علیه وس((لم ) براي نيل حقيقت ميكوشند
(دس كه يكي ( ،آقای فرنان(
( ،دريابند( درست معرفي ميدارند واز كتابهاي اسالمي كه اسالم را بصورت
( كرديد ،دريناز كشيشان مسيحيت بود ،و به اساس حقجويي باآلخره به دين مقدس اس((الم مش((رف
(
(ير(اي تنص( ( اسالم بود از كتابخانه يكي از پوهنتون ه( ( :بعضي از كتبي را كه درمورد مورد ميگويد
( اسالم را مط((ابق نظر ( ،و ازينكه مؤلفين اين كتب غير مسلمانان بودند شهر زامبوانگا حاصل نمودم
( به اين كتابها قناعتم حاصل نشده بخود گفتم :چرا اس((الم را از ( ،بدين ملحوظ خويش تفسير مينمودند
خالل نبشته هاي مسلمانان مطالعه ننمايم ؟
آقای سامی فرناندس ،اسباب قناعتش را به دين مقدس اسالم چنين بيان ميدارد :
(الم در(ير از اس(( اساسي بود كه مرا به اسالم جذب نمود و اين امور را بغ( ( در حقيقت سه محور
(:اديان ديگري نيافتم
( بشريت است . اسالم موافق فطرت طبيعي -4
(،( ،نظام حكم ،اقتصادكامل بودن ( شموليت ) اسالم ،زيرا اسالم شامل بخش ها سياسي -5
(.( فطري ميباشد ( و اجتماعي ،و جوانب روحي نظام مالي ،روابط فاميلي
(رادران(امي بشر مانند ب( (واء ميباشد ،و تم( پيام جهاني اسالم :اصل انسان از آدم و ح( -6
(
ميباشند ،ضرورتي به پيوستن به كدام حزب سياسي ،يا موسسه اجتماعي و يا س((ازمان اقتص((ادي
( را كه اين سازمان ها در غ((رب الزم نداري همين كه مسلمان هستي كافي است ،و تمامي ارتباطاتي
( است ،زيرا غربيها معاني اخوت ،برادري ،همكاري ،تكافل اجتماعي و ميگردانند در اسالم موجود
(ود( هود ) براي پر نمودن اين جوانب مفق( ( خيريه را بنام ( برادرزغيره را ندارند ،بنابرين سازمانهاي
در حيات شان تاسيس نموده اند ،اما مسلمانان ضرورت به اين مؤسسات ندارند زيرا مسلمانان همه به
( ،و يك قبله با وجود اختالفات رنگ و زبان جمع ميباشند . يك خدا ،يك قرآن ،يك پيامبر
دوم :علت هاي جاهالنـه :بعضي از مردم اند كه اس((الم را به اس((اس درك نادرست خ((ود
( ،وياهم طرفدار زياد اسالم هستند ،ولي با تفاس((ير غلط ( ،آنان اكرجه دشمن اسالم نيستند تفسيرميكنند
( ازعادات ( ،بسياري
ونادرست به عوض اينكه خدمتي به اسالم نمايند ،مردم را از اسالم متنفر ميسازند
قومي ،قبلي ،رواج ها ،تعصبات ،عنعنات غيراسالمي ،محبت هاي افراطي به بعضي از شخصيت
(ان(الم را چن(
( ،و غيره امور مخالف اس( هاي اسالمي كه حتا آنانرا از مقام انساني به الوهيت ميكشانند
( ميكنند كه جانب مقابل با بي خ((بري از دين ،ازين صبغه ء ديني ميدهند ،و چنان براي مردم معرفي
اعمال متنفر شده ،وبا آلخره از دين مقدس اسالم نيز كريز مينمايد .
( غرايز :مردمان بي((دين ميدانند كه پ((ذيرش دين يك سلس((له از -5كريز از مسؤوليت واشباع
مسؤوليت هايي دارد كه مانع بسياري از خود خواهي ها ،تكبرها ،شهوت برستي ها ،تعص((بات ،و
( يكتن از استادان ما كه دكتورا در عقيده اسالمي داشت
( ،بكونهء مثال :روزي غيره امور منفي ميكردد
( ،استاد گفت :يكي ازگفت :فرعون نسبت به بسياري مردم دين را خوب ميدانست ،ما تعجب كرديم
( ( عليه الس((الم ) هميشه در گفتن يك
مقربان فرعون برايش گفت :كه مشكل شما با حضرت موسى
(ايي ؟( حل نم((كالتت را با موسى
(اوري و مش( (ان بي(كلمه است ،آيا امكان ندارد كه اين كلمه را بزب(
(اه اين كلمه را
(يع است ،هرگ(فرعون گفت :اين كلمه ( ال إله إال اللــه ) داراي مفهوم بسيار وس(
34
(ويش ( حاصل مينمايم ،والزم است ،آنان را از غالمي خ( بخوانم من با ساير اين غالمان حقوق مساوي
رها نمايم ،و من مانند آنان يك انسان عادي كردم .
فرعون ميدانست كه با گفتن اين كلمه تمامي خود خواهي ه((اي وي از بين رفته و نميتواند كه به
( ،شهوت راني خويش ادامه دهد ،به همين شكل ساير مردمان همان تكبر ،خود خواهي ،ظلم ،تجاوز
( ها ،استفاده جويي ها و لذت هاي حرام دور ( با پذيرش دين خود را از بي بند وباري بيدين نيمخواهند
(انون ( ،خود ق(سازند ،آنان ميخواهند با ديانت مخالفت نمايند تا زمينه را براي خود برستي آماده سازند
( سازند ،زنا را تش((ويق نمايند ،ش((راب را حالل بسازند ،خود آنرا مشروعيت دهند ،كناه را قانوني
( دهند ،هرگ((اه دين باشد ، دانند ،جور و جبال و تجاوز به حرمات ديگران را براي خود عادي قرار
(، اين اشخاص مجبورند كه تمامي اين امور زشت را از بين برند ،زناكاران به محكمه كشانده ميشوند
(ود ، (رفت ه ميش( ( ،از قاتالن قصاص گ( ( مسدود ميكردد ( ،جينل هاي فحاشي شراب خوران جزا ميبينند
( و نه هم حكومت اسالمي . بناء مردمانيكه به چنین اعمال مبتال هستند نه دين ميخواهند
(انتأثير بذيري از محيط :محيط ،دوستان ،همنشينان ،اعضاي فاميل ،وغيره كسانيكه باانس(
روابط روزانه دارند ،باالي شخصيت انسان تأثير حتمي ميداشته باشند ،پي((امبر( ص((لی اهلل علیه
وسلم ) ( صلى اهلل عليه وسلم ) دوستان خوب را به فروشنده عطر و دوس((تان بد را به كس((يكه آتش
ميافروزد تشبيه نموده است ،زيرا زماني كسي با فروشنده ء عطر دوستي داش(ته باشد ،هروق(تي با
دوست خود مالقات نمايد و دوستش برايش عطري هم ندهد او از بوي خوش عطرش استفاده ميكند به
(،(اند(وي نيكي ها ميكش( (ان را به س( (رس انس( همين كونه دوستان متدين ،با تقوا ،امانت كار وخدا ت(
( برساند ،ازينكه وظيفه اش آتش در ودوستان بد مانند افروزنده آتش هرگاه نخواهد به دوستش ضرري
( حتما جرقه هاي آتش باالي او باد شده ودر لباسهايش سوراخ ( دوستش با او مينشيند دادن است ،زماني
هايي را ايجاد ميكند ،وياهم بوي دود و كرمي آتش اورا خسته مينمايد ،بهمين سان دوستان بد اخالق ،
( ،وب((اآلخره ( بد ،و كمراهي دعوت مينمايد بيدين ،كمراه ،بي تقوا و خدا ناترس انسان را به كارهاي
دوست خود را در هالكت مياندازد .
خان((((دان نبــوتش بسر ن((((وح با بــدان بنشســــــت
كــــــــــــــــــم شد
(
بي نيكان گرفت و مرد م شــــــــــد سك اصحاب كهفت روزي جند
اطفال هميشه با ايمان فطري خلق ميشوند ولي در هنكام جواني از ايمان والدين متأثر شده ،هرگاه
(وا( نموده ،به نيكي و ايمان و تق( والدين شان مردمان مؤمن و نيكوكار باشند ،اطفال نيز از آنها بيروي
( ،بت ( ،نص((راني ( وهرگاه والدين شان يهودي ( جواني نيز مؤمنان صادق ميشوند عادت نموده درهنكام
( ،به ( به والدين شده مانند آنها ميكردند
برست ،بي نماز ،بيدين ،بي تقوا باشند ،اوالد هايشان نيزمتأثر
همين سان ساير دوستان و همنشينان باالي انسان تأثير نمو
( كه آنان به آن عادت دارند . ده ،انسان را بـه همان راهي ميبرند
( است كه در آغاز خلقت انس((ان ،ابليس را از عناد وتكبر :تكبر عبارت از يك غريزه ء شيطاني
(ود و از ( و تكبر نم(پذيرش امر الهي مانع شد ( ،أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ) البقرة 34 /ابا ورزيد
جمله كافران بود .
(واهيم ديد ( از كافران وبيدينان را در طول تاريخ بشريت مطالعه نماييم ،خ( هرگاه زنده گي بسياري
( شناخت كه ابوجهل ،ابو لهب ،ابوطالب ،و سايركفار عصر پيامبر( صلی اهلل علیه وسلم ) با وجود
( تكبر و خ(ود خ(واهي ه(اي شخصيت صادقانه پيامبر( صلی اهلل علیه وسلم ) دين اسالم را بخاطر
خويش انكار نمودند ،درزمان ساير پيامبر( صلی اهلل علیه وسلم ) ان مردمان متك((بر مي گفتند ،آيا
35
( ،جرا پيامبر( صلی اهلل علیه وس(لم ) يكي به اين پيامبر( صلی اهلل علیه وسلم ) فقير ايمان بياوريم
از زعماي ما تعيين نشده ؟
(رَ لَهُمْ
(وْتُهُمْ لِتَغْفِ(
نوح عليه السالم بعد از صد ها سال دعوت به بروردكار گفت ( :وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَ(
( فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا ( من هرگاهي ايشان را دعوت جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ
( آمرزش نمايي ،انكشتان خود را در كوش هاي خويش ميكزارند ،و ،خود را درلباس ميكنم تا ايشانرا
( با حق اصرار ميورزند ،بسيار تكبر ميكنند ) نوح 7 / هاي خود ميبوشاند ،ودرمخالف
( عاد بس تكبر نم((ود ند ( فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً ) اما قوم
(فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا
درزمين بدون حق ،و گفتند كيست نسبت به ما صاحب قوت زياد ؟ فصلت 15 /
(إ َِّنهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ) اينان كساني بودند كه هرگاه برايش((ان ال إله إال اهلل
( 35 / گفته ميشد تكبر مينمودند ) الصافات
( متكبر خود را نسبت به سايرين برتر دانسته خود را قانونكذار ( در عصور امروزي نيز انسانهايي
،قانون دان ،حاكم ،و برتراز همه دانسته ،وبا انانيت وتكبرشيطاني حق را نميبذيرند .
( ميبينند ،زيرا آنان تصور ميكنند كه -6حفظ منافع :مردمان بي ايمان منفعت خويش را در بيديني
( كه آنجه را انسان براي ( ،ولي خبرندارند ( ميشود ( كنند بيهوده مصرف هرگاه بولي را درراه خدا مصرف
(رت از خود مصرف ميكند ،ازبين رفته و آنجه را در راه خدا مصرف ميكنند باقي مانده ودرروز آخ(
هفت إلى هفتصد جند باداش آنرا ميبينند .
( از دين استفاده جويي هاست ،زي((را -7حرام ها را براي خود حالل كردن :يكي از اسباب فرار
(ده به طريقه(اي ذبح نش(هرگاه به مردمان بيدين گفته شود كه رشوت حرام است ،خوردن كوشت ه(
( خود را از جوكات دين خارج نموده وب((االي اسالمي حرام است ،گرفت ن طويانه حرام است ،فورا
دين مسخره كي ميكنند .
-8عدم بيان بعضي از ظواهر فطري
جهل از دين
فاصله بين اسالم شناسان و ساير متخصصين :هرگاه به تاريخ اسالم مراجعه نماييم مي((ابيم كه
( دانان
( از فيلسوفان ،ساينس دانان ،فلك دانان ،رياضي( ،حتا بسيارياكثريت مردم اسالم شناس بودند
(ات ،( از اختراع((ياري( از دين داشتند ،وبس( ،طبيبان ،هنرمندان ،شاعران ،اديبان معلومات وافري
(،( ،ابن رشد ،سيد جمال الدين افغ((اني
گفته ها ي خويش را از اسالم ميگرفت ند ،فارابي ،البيروني
( ،همه وهمه دانشمندان بزرك دين اسالم بودند ، ( ،سعدي ،مولناي روم ابوعلي ابن سيناي بلخي ،حافظ
(ده
(در در دين وعقي( (ان دولت آنق(
(اير كاركن( ( دولت ،بادشاهان ،وزراء ،سياستمداران و س( رؤساي
( در زمان بود كه مدنيت اسالم تمامي جهان را معلومات داشتند كه اسالم جزء ال ينفك تمامي تخصصات
( تا بين مسلمان و ساير رش((ته هامبهوت ومتحيرساخته بود ،ولي در عصر استعمال انكليسها خواستند
( تربيه
فاصله ايجاد كنند ،در هند بريطانوي مكتب هايي را ايجاد نمودند كه غالبا به ضد اسالم ش((اكرد
(ده ء(اهم كوشش ميكردند كه حد اقل از عقي( (وت ميكردند وي( ( ،يا آنانرا به اديان منسوخ دع(
مينمودند
(المي را ( اس((ورهاي(تند كه كش(اسالمي دور باشند ،زيرا با استفاده از كمراهي و نشر فساد ميتوانس(
(ود(مير) ب((تان – بنكله ديش ،وكش(استعمال نمايند ،انكليسها ديدند كه در هند كه شامل ( هند – باكس(
( ،وتربيهجندين قرن مسلمانان حكومت نموده اند ،بناء با تفرقه بين اسالم وغيرمسلمانان از يكط((رف
مسلمانان به مخالفت از دين از سوي ديگر عمل كردند ،ب((االي علم((اي دين كه بخش مهم جامعه را
تشكيل ميداد معاشات دولتي را قطع نمودند ،تا دستان شان بسوي م((ردم دراز باشد ،ونتوانند حق را
( ،و فرهنك اسالمي را از مك(اتب و ( كران مضامين اخالق اسالمي ،قرآن شناسي بيان دارند ،استعمار
36
( مغزهاي شانرا ( ،تا جوانان از احكام اسالمي خالي الذهن باشند ،وآنان بتوانند بوهنتون ها از بين بردند
از افكار بيديني ،و دوري دين از تمامي ابعاد زنده گي اسالمي خالي نموده درمقابل آنانرا به پذيرش
( آماده سازند .آنان كوشش نموددند كه متخصص((ان اس((المي را در اديان منسوخ وياهم افكارالحادي
(رات و (رآن نش( (ازند ،و عالوه ب( جارجوب مدرسه هاي قلف نموده از ساير علوم تكنولوزي بيخبرس(
(
(وروزي (اينس ،تكن( (الف علم ،س( (الم مخ( ( كه دين اس( اطالعات جمعي استعمار كران تبليغ مينمودند
( ميكند كه احكام اسالم را از خانه ه((اي ت((ان دور ( كشور تان بيشرفت ( جامعه است ،زماني وبيشرفت
( را به سيستم هاي غيراسالمي عيار نماييد ،وقوانين اسالمي را ( ،وادارات دولتي نموده ،دفاتر رسمي
( هاي اسالمي كامال محو نموده و دانشمندان اسالمي را به خاك وخون كشيد .بعضي ازرهبران كشور
مثل مصطفى كمال كه خود را آته ترك ( پدر تركها) ميدانست چنین احكام را باالي كش((ورخويش
تطبيق نمود كه نه تنها همان عزتيكه تركيه داشت و مركز خالفت اسالمي بود ،ازبين رفت ،تا هن(وز
(
نتوانسته كه در جمله كشور هاي صنعتي باشد ،و حتا از جندين سال عالقمند شموليت در اتحاديه اروبا
است ولي با بهانه هاي مختلفي رد ميكردد .
(مندان ( اسالمي داشت ،و فاصله بزركي بين دانش( ( اثري زيادي دركشورهاي اين سياست استعماري
( ايجاد شد ،اين فاصله سبب شد كه دو طرف از يكديگر تنفر ( اسالمي و ساير متخصصان ومتخصصان
( اسالمي به ( چنین خالفات كشورهاي نموده يكديگر را به نامها والقاب مختلفي متهم نمايند و با بروز
(.جنك هاي خانمانسوز ،ويراني ها ،وخرابه ها مبدل كرديد
( ها از بين ( از كشور ( اين فاصله را در بسياري ولي بالمقابل بهم اسالم به اسلوب عصري واكاديميك
( ،بوهنتون قم ايران ،وساير بوهنتون هاي جهان اسالمي چ((نین ( علماي ازهر شريف برده ،وامروز
( مينمايد ،وهرگاه اين فاصله ( بروز بيشرفت فاصله ها را تاحدي از بين برده اند ،و كشورهايشان روز
(تين آيت (ان درنخس( (رآن عظيم الش( ( كه ق( از بين رفته ومردم همه حقايق اسالم را درك نمايند ،وبدانند
(الْقَلَمِ -
( الْأَكْ(رَمُ -الَّذِي عَلَّمَ بِ(
ميگويد ( اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ -خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ =-اقْ َرأْ وَرَبُّكَ
(ون خلق (انرا از يك بارجه خ( ( كه ترا خلق نمود ،انس( عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ) بخوان بنام بروردكارت
(ان انجه را (راي انس( (وخت ،ب( ( است ،آنكه بواسطه قلم علم آم( نمود ،بخوان بروردكارت بسياركريم
نميدانست آموخت .العلق 5 -1 /
يَرْفَعْ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِير) المجالة 11 /
(الم نه بلكه (ود را ع( -9بي سليقه كي در رساندن دين :پيامبر( صلی اهلل علیه وسلم ) اسالم خ(
معلم بيان داشته است ( إنما بعثت معلما ) عالم كسي است كه خودش با زحمات زياد علمي را آموخته
(نر(نر است ،ه( ( ميباشد ،ولي معلم بودن يك ه( ،وكاهي در رساندن علم خويش به ديگران ،ضعيف
افهام وتفهيم دارد ،معلم حقيقي كسي است كه علم خويش را براي شاكردان خود ،چنان تلقين نمايد كه
(وزش و (نر آم( (تن ه( ( ،معلم با دانش( تمامي شاكردان با درجات مختلف فهم ،از اواستفاده كرده بتوانند
(،(انند (اري ميرس( (اكردان را به فهم مطلب ي( ( ،ش( (نري (الي علمي وه( برورش ،با اساليب بسيار ع(
پيامبر( صلی اهلل علیه وسلم ) اسالم ( صلى اهلل عليه وسلم ) با استفاده از هم((ان حكمت ودانش((يكه
(رت ( هج( (ديق دعوتگران حقيقي ميداشته باشند ،در زمان خروج از مكه مكرمه با حضرت ابوبكر ص(
نمود ولي با همين حكمت توانست كه بعد از جند سال با ده هزار انسان قران صفت دو ب(اره به مكه بر
كردد ،و راه حق را چنان بيان دارد كه تاريخ بشريت از بيروزي مؤمنان آن عصر در تعجبند .
(احت (ته ،نميتوانند دين را با فص( ( از دعوتگران سليقه يي خوبي در دعوت نداش( با تأسف بسياري
وبالغتيكه شايسته ء هر عصر است ،تبليغ نمايند ،وياهم وسايل دعوت را استفاده نمايند ،تلويزي((ون
(ردم ( كه صداي حق را به تمامي م( ميتواند وسيلهء خوبي براي دعوت به راه حق باشد ،انترنت ميتواند
( كه وسيله ء خوبي براي نشر حق كردد ،بارجه هاي تمثيلي هدفمند اسالمي ، رساند ،كمبوتر ميتواند
37
(ليقه
( براي دعوت كردند ،ولي بي س( ( كه وسايلي( ،حتا فلم هاي كارتوني وغيره ميتوانند
فلم هاي هدفمند
(ده در(اي براكن(
( دعوت ،كمي معلومات عصري ،صحبت ه( كي دعوتگران ،عدم اخالص درهنكام
( مجادله ها ،نداشتن مثالهاي زنده مط((ابق
مجالس ،عدم احترام به شخصيت مدعو ،خشونت درهنكام
عصر ،عدم فهم اساليب جديد دعوت ،بي خبري از فقه واقع ،نشناختن دش((من عص((ر ،دوري از
( كه مانع راه دعوت ميكردند سبب ميشود كه بسياري از م((ردم از مقتضيات عصر ،و ساير امورمنفي
دين كريز نمايند ( .ربنا ال تجعلنا فتنــة للذين كفروا ) ججججججج
فصـل :
تصحيح مفاهيم ومعتقدات
38
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
مقدمه ء فصل
دينی را که خداوند متعال ( جل جالله ) برای انسانها از زمان حض(رت آدم ( عليه الس(الم ) تا
زمان حضرت محمد ( صلی اهلل عليه وسلم ) فرستاده است ،يک دين است که بنام دين مقدس اسالم
(رت آدم ( يکتا دين اسالم است بناء حض(
ميباشد ،خداوند متعال اديان زيادی را نفرستاده ،دين خداوند
مسلمان بود ،حضرت موسی مسلمان بود ،حضرت عيسی مسلمان بود و حضرت محمد مسلمان بود
( عليهم السالم )
(وديت ، ( مثل يه((ري(اي ديگ(
( ،نامه(
تمامي پيامبرا ن الهي مردم را به اسالم دعوت ميكردند
( اند كه انسانها بعدازتغييردين حقيقي الهي ،براي اديان دست ساخته خ((ودمسيحيت ،وغيره نامهايي
( دادند ،هرگاه به قرآن عظيم الشان كه كت((اب الهي است نظر اختيار نمودند ،وآنرا اديان الهي قرار
39
اندازيم ميبينم كه دين حقيقي تمام پيامبران را اسالم بيان داشته و تمامي آنان را مسلمان گفته بلكه در
( ( :ما ك((ان ( بود قرآن ميفرمايد( يا نصرانيرد ادعاي آنان كه مي گفتند ابراهيم (عليه السالم) يهودي
( نبود بلکه مسلمان ب((ود ، ابراهيم يهوديا وال نصرانيا ولكن كان مسلما ) ابراهيم يهودی ويا نصرانی
(المين ) قرآن کريم درمورد إبراهيم عليه السالم ميفرمايد ( :إذ قال له ربه أسلم قال أسلمت لرب الع(
وقتی پروردگارش برايش گفت :مسلمان شو ،گفت :به پروردگارعالميان اسالم آوردم ام البقرة /
131
( مسلما والحقني حضرت يوسف ( عليه السالم ) دعا ميکرد ( :أنت ولي في الدنيا واآلخرة توفني
( تو دوست من هستی در دنيا وآخرت ،مرا مسلمان بميران و با صالحان ملحق بالصالحين ) پرودکارا
( 101/ نما ) يوسف
( او برای ( العلم من قبلها وكنا مسلمين)علم ازطرف حضرت سليمان (عليه السالم)ميفرمايد(:وأوتينا
ماداده شده وما مسلمانانيم .النمل 42/
(ماعيل (راهيم وإس((الوا نعبد إلهك وإله آبائك إب(
(ود( ق( دين اوالده يعقوب ( عليه السالم) اسالم ب(
وإسحاق إلها واحدا ونحن له مسلمون ) گفتند ما خدای تو و خدای پدران ترا که ابراهيم ،اس((ماعيل
( .البقرة 133/ ( عبادات ميکنيم ،وما به همان خدای يکتا مسلمانيم واسحاق بودند
(وم إن كنتم آمنتم باهلل فعليه (ال موسى يا ق( (اب ميکند (وق( حضرت موسی قومش را مسلمان خط(
توكلوا إن كنتم مسلمين ) يونس 84/
حواريان حضرت عيسى مسلمان بودند ( فلما أحسن عيسى منهم الكفر قال من أنص((اري إلى اهلل
قال الحواريون نحن أنصار اهلل آمنا باهلل و أشهد بأنا مسلمون ) آل عمران 52/
ازينكه مخاطب قرآن عظيم الشان انسانها وجن است ،بناء دين حقيقي آن((ان ن((يز اس((الم است
( دارند ( :وَأَنَّا مِنَّا
درسوره جن خود آنها بيان ميدارند كه درميان ما مس((لمانان و سركش((ان ق((رار
( رَشَدًا ) الجن 14 /الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِكَ تَحَرَّوْا
مقدمــة
مقدمــة
پیشگفـــتار
فكر ،عقل و شناخــت
عقـل ويژه گـي خاص انسانها
قل وسيلــه تفكير وانديشــه است
أقسام تفكير وانديشـه ء انساني :
تفكــــير ســــالـــم منجـــربــه شــناخت خالـــق حقــيقي
و حــقايق ميگردد :
فصــل اول :
ضرورت یا نیاز انسان به دين
40
ين ضــــرورت عقلي
ضرورت یا نیاز انسان به دين
-1ضرورت های فردي
( هاي اجتماعي -2ضرورت
( هاي عالي : -3ضرورت
ديـــن يك ضرورت فطري
دين ضرورت عقلي
فصــل دوم :د و نقطـه مهم واساسي (وجود خالق)و( شــناخت
خالق حقيقي)
داليل وجود خداوند (جل جالله)
عقل امروزي در تالش حقايق است
داليل قرآني به وجود خالق حقيقي ( (جل جالله) )
تفكردر وجود خود انسان -2
تفكر در جهان هستي .:
تفكر درحيوانات :
داليل عقلي انساني به وجود خالق حقيقي ( (جل جالله) )
داليـل و نظـريـات دانـشمندان
درمـورد وجود خداوند
نقش حس وعقـل
درشناخـت خداوند ( جل جاللــــه) نقص دركجا استشناخت خالق حقيقي
چگونـگی ايمان به وجود خداوند (جل جالله)مسؤوليت انسان صرف ايمان به وجود خداوند است .
علت گمراهي بسياري از فالسفهنتيجه بحث :
فصــل ســوم :
فلسفـهء يكتا پرستي ( وحدانيــت خداونـــد (جل جالله)
وعيوب شــرك و كفـــر
توحيد درلغت توحيد دراصطالح شرح تعريف اصطالحي :
داليل وحدانيت اهلل (جل جالله)
داليل توحيد قرآني
داليل توحيد عقلـي :ايمان به (تـوحيــد) يگانگي خداوند (جل جالله)
توحــيد ربوبيت
توحيد الوهيت ( توحيد عبادت )
مفهوم كلمهء ( ال إلـه إال اهلل محمد رسول اهلل )
41
معبودان باطل
فهوم كلمه شهادت
-3توحيد اسماء وصفات خداوند
فصــل چهارم :
حقيقت قـضا و قـدر
وعيوب عدم ايمان به مقدرات الهی
-1فرق بين علم خداوند (جل جالله)وعلم انسانمكلفيت انسان :
-3مفهوم قضا وقدر -2:عدم تأثيركفراجباري :
در موضوع قضا وقدر اين نقاط اساسي ميباشد :
فوائد إيمان به قضا وقدر
عالمت انسان جنتــي
عالمت انسان دوزخي
وسيلهء نجات از شيطان
غيب مخصوص اهلل ( جل جالله ) است
فال بين هاييكه ادعاي غيب ميكنند كافرند
ارتباط جادوگران وفال بين ها با شيطان
42
دين ضرورت عقلي
( (وجود خالق)و( شناخت خالق حقيقي) فصــل دوم :دو نقطـه مهم واساسي
داليل وجود خداوند -1
-2عقل امروزي در تالش حقايق است
-3داليل قرآني به وجود خالق حقيقي ( (جل جالله) )
-4داليل عقلي انساني به وجود خالق حقيقي
داليل و نظريات دانشمندان. الف :
داليل تفكر در مخلوقات وموجودات . ب :
نقش حس وعقل در شناخت خداوند . ج :
نقش فطرت سلیم در شناخت پروردگار . د :
43
سواالت بخش عقل
(.
( ميان عقل وشعور را ضمن مثال واضح سازيد سوال اول :فرق
( جهان چيست ،با مثال بيان سازيد . سوال دوم :تاثير عقل وشعور در ساختمان وپيشرفت
( وتربيه مناسب رشد نمايد ،با مثال بيان داريد.
سوال سوم :آيا عقل ميتواند با پرورش وتعليم
سوال چهارم :چرا قرآن عظيم الشان مردمان بيدين را ( ال يشعرون ) بيان داشته است؟
( اين سه عبارت قرآنی نظر تانرا بنويسيد ( افال تعقلون ) چرا عقل ت((انرا به سوال پنجم :درمورد
( ؟ ( -أفال تتفكرون) چرا فكر نميكنيد ؟ ( ؟ ( أفال تتذكرون) چرا به ياد نمي آوريد كار نمياندازيد
؟
( وکورکورانه از نياک((ان چه ت((اثيری ( س((طحي ( عقل ودانش ،وپيروی سوال ششم :عدم استخدام
درشخصيت انسان مينمايد ؟
(ای چی ( وراديويي ،اجتماع ،فاميل وعادات ورواج ه( سوال هفتم :برنامه هاي مختلف تلويزيوني
تاثيری در شخصيت عقلی وفکری انسان دارد ؟
سوال هشتم :چرا يک طفل کوچک يک دانشمند بزرگ را مسلمان ساخت ؟
( درين زمينه
(رآنی(ال دارد ؟ توجيه ق(
( درشخصيت اطف( ( الفاظ منفی چی تاثيری
سوال نهم :استخدام
چيست ؟
( درشناخت خالق وجهان دارد ؟ سوال دهم :تفکير سالم چی تاثيری
( ايمان چيست ؟( الهي وقواعد
( بسياري ازمردمان ازاحكام سوال :11علت سرپيچي
( در شخصيت اطفال دارد ؟ سوال :12آلوده گي اخالقي زنده گي خانواده چی تاثيری
( رخسوال :13هرگاه تفكير تابع هوا وهوس خود وياهم تسليم افكار ديگ((ران نمايد چی ت((اثيری
خواهد ،با مثال واضح سازيد .
44
( قرض((اوی را درين
سوال :14انسان بيدين مانند ،وجامعه بيدين مانند چی بوده ؟ نظر دکت((ور
زمينه بيان داريد .
فصـل :
45
ايمان ونقش آن
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
oooooooooooo -1
ooooooooooooooo -2هoooooooooooo
الف ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.
ب ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ .
-3ننننننننننننننننننننننننننننننن
اإليمان
اإليمان باهلل -1
ألف :وجوب معرفة اهلل و توحيده
ب :وجوب اإليمان باهلل
ج :التوكل على اهلل عز وجل
د :الخوف من اهلل عزوجل
هـ :محبة اهلل من اإليمان
و :لقاء اهلل من اإليمان
ز :ما يذكر في الذات و النعوت
ح :ما يذكر في أسماء اهلل
اإليمان بالمالئكة -2
اإليمان بالرسل -3
اإليمان بالكتب -4
اإليمان باليوم اآلخر -5
اإليمان بالقدر خيره وشره -6
اإليمان بالجن -7
نواقض اإليمان
الشرك -1
الكفر -2
النفاق -3
االبتداع في الدين -4
السحـــر -5
46
:
47
فصـل :
--
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
oooooooooooo -1
ooooooooooooooo -2هoooooooooooo
الف ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.
ب ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ .
-3ننننننننننننننننننننننننننننننن
48
فصـل :
ايمان به فرشته گان
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
-1
ooooooooooooooo -2هoooooooooooo
الف ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.
ب ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ .
-3ننننننننننننننننننننننننننننننن
مشکالت انسان
(رت
(ات با حض( (رگ و مالق( انسان مشکالت زيادی دارد ومهمترين اين مشکالت رسيدن وقت م(
جبريل (عليه السالم) ميباشد ،زيرا مرگ ناگهان ميايد وحضرت نبی کريم (ص((لی اهلل عليه وس((لم ) ميفرمايد :الموت
( العمل .مرگ ناگهان ميايد وقبرهم صندوقچهء اعمال انسان است . ياتی بغتة والقبر صندوق
49
اين انسان نميداند چی وقت ميميرد ،مصيرش به کجاست ،مجبوراست درمدت زن((ده گی و وقت
( است که انسان با حض((رت مرگ خويش به قضای الهی تسليم گردد ،آنچه بسياررنج آورست ،وقتی
( جوانی پالنهای طويلی داش((تهعزرائيل (عليه السالم) درحال غفلت وبی پروايی مالقات نمايد ،او درهنگام
( هم پالنهای
باشد ،و اميد وار سفرهای زياد درجها ن باشد ،هزاران پالن وبرنامه ،شايد مثبت وشايد
( دنيا ،
( مشکالت ،تنها به فکرمش((کالت ( و استراحت ،بيخبرازبسياری شوم ومنفی ،هزاران سرگرمی
( است که به(ايی
(وان زيب(
برای زنده گی هزارساله فکرنمودن ،زنده گی دنيا ،به فکری که اين دنيا ج(
همان سان لذت دارد که تصورميشود ،ولی بی خبرازينکه اين دنيا مانند کمپ((يری است که ه((زاران
جوان را باطاهرآراسته و وچهرهء ساختگی اش فريب داده است ،درتمام افکاروتص((ورات ،دربين
هزاران پالن وبرنامه ،درميان همه دوستان وعزيران ،باهمه طراوت وزيبايی ،باهمه جمال ظرافت
زبان ،باهمه وهمه ......
وناگهان
(.ناگهان حضرت عزرائيل او را توقف دهد وبرايش ازمرگش خبردهد
السالم عليکم
سالم ،صبح بخير
السالم عليکم ورحمة اهلل
( وچی ميخواهيد ؟ شما کيستيد
من !!!!!!!!!!
بلی شما !!!!!! شما کيستيد وچرا درين وقت مزاحمت ميکنيد ؟ واه !!!! اين شکل !!! شما چهرهء
عجيبی داريد ....
من عزراييل هستم
عزرائيل ،عزرائيل ،کدام عزرائيل ،اين نامی است بسيار نا مانونس !!!
عررائيل يعنی ملک الموت ،فرشتهء مرگ !!!!
( ؟؟؟
وای ،خدايا! الهی !! يا رب !! چی ميشنوم !!! فرشته ء مرگ ،به اين چهره وصورت
بلی .فرشتهء مرگ ،پيامر آور مرگ .
(؟ چی ميخواهيد
ميخواهم روح شما را قبض کنم .
کدام روح ؟
( شما است ،وشما منحيث يک انسان زنده هستيد . آنچه دروجود
برای چی ؟
برای اينکه عمرشما تمام شده است .
چرا تمام شده ؟
در دوسيه های عمرسنجی بنده گان ،برای شما تا همين لحظه نوشته شده بود .
همين لحظه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بلی!!!!
اکنون بايد اين جهان را ترک کنم ؟
بلی هم اکنون .
فاميلم ،اموالم ،برادرانم ،خانمم ،دوستانم ،اوالدهايم .
همه با شما وداع خواهند کرد ،و با دست خود ،شما را به خاک خواهند سپرد .
بخاک ؟؟
50
بلی بخاک !!
منظورت در زير زمين ؟
( زمين ،دريک گودال ،دريک خرابه ،دريک جای تنهايِی . بلی درزير
(.نخيـــر
( بزرگی را نهند ،وسوراخ های آنرا کامال ببندند . دوستانت برسرت سنگهای
چـرا ،به چی جرمی ؟
به جرم غفلت وبی خبری .
ازچی ؟
ازعاقبت انسان ،ازعاقبت خود ،ازعاقبت زنده گی .
مرگ من ازين عاقبت خبری نداشتم .
( ،فالن سکته نمود ،فالن کشته شد ،فالن م((ريض در ( فالن مرد ،فالن را موترزد چند بار شنيدی
راه جان داد ،فالن پادشاه وفات نمود ،نشنيدی ؟
شنيدم .
ولی چی کردی ؟
( را قناعت دهيد .( دوستانمممکن نيست دوستانم ،مرا ترک کنند ،ممکن نيست شما بتوانيد
من يکبار روح شما را ميگيرم !! سپس خود ببينيد .
آرزو هايم ،اميد هايم ،برنامه هايم ،پالن هايم .
همه را وداع کنيد .
( داشته باشم .آيا ممکن نيست فرصتی
( دادن کارمن نيست . ( همين است ،فرصت من بنده ام و ماموريتم
چرا ؟؟؟
فرصت تان ختم شده وعمرتان به پايان رسيده است
( اضافه ازهفتاد ويا
مگر پدر کالم تاکنون زنده است ،هشتاد ساله ،پدرم پنجاه وپنج ساله مادرکالنم
( باشد .
شايد هم هشتاد ونود
(.مرگ پير وجوان را نميشناسد
ميخواهم مثل آنان باشم .
( را اجلی است . هرکسی را وقتی وهرنفسی
چرا من ؟
زنده گی شما ختم است .نوبت زنده گی شما تمام شده است ،فرصت شما همين سالهای کوتاه بود
.
من درين مدت فکری از مرگ نکرده بودم .
(.( .وشايد باداشتن فرصت يک قرن هم فکر نميکرديد شما ربع قرن فکر نکرديد
تمامی عمرم 25سال
( وچند دقيقه وچند ثانيه 25سال و سه ماه و چند روز
نخير من گمان نميکنم .
( کنيد .
شما باور
من خواب هستم واين يک حقيقت نيست .
اين يک حقيقت است .
کدام حقيقت ؟
51
حقيقت زنده گی آخرت !!
بدون برگشت ؟ ؟؟؟
بدون برگشت .
(هرت (وانی است ،وقت ش( (ذت وج( ( ،اکنون وقت ل(( توبه کنم ،نمازبخوانمفکرميکردم ،درپيری
( زيبايی وتن آرايی است ؟؟ وآرامش است ،وقتی
( 14سال قبل فرض شده بود 14 .سال غفلت !!! 14سال بی توجهی کافی است باالی شما نمازاز
.
آيا اکنون امکان فرصت توبه نيست ؟
نخير !!
نمازخواندن ؟؟؟
نخير .
عبادت !!!
نخير .
اعمال باقيمانده ام .مسووليت هايم که بردوشم باقی است ومن انجام نداده ام .
مشکل نيست نماز هاي تانرا در پل صراط خواهيد خواند .
چطور با چی کيفيت ؟
کيفيت مجهول است .
( حسابات تانرا درآنجا خواهيد ( ،وتمامی( درآنجا خواند ميشودنمازهای قضايی ،روزه های قضايی
داد.
( تان نيز درآنجا محاسبه خواهد شد . مسووليت حالل وحرام
(. وقتـــم ،فرصتم
( داديد .
( تانرا از دست داديد ،وقت زياد داشتيد ،وهرلحظه را بدون فکرازدست شما فرصت
( بی وقت است . ولی مالقات با شما تصادفا
( درزنده گی وجود ندارد همه حقيقت هاست ،ولی وقتی ( نيست ،تصادف دردنيا هيچ چيزی تصادفی
(ز!!!(ادف است ؟ هرگ( (ده گی تص( ( ،آيا زن(
(ادف ميناميدنميخواهيد حقيقت را درک نماييد ،آنرا تص(
(؟( تصادف است ؟ هرگز!!! ،اجل تصادف است ؟ کدام تصادف روزوشب
مرگ حقيقت است ؟؟
بلی
( ،درجوانی ،درايام بی توجهی ؟؟؟ مرگ ناگهانی
( العمل ) ؟
( که ميگفت (:الموت يأتی بغتة والقبرصندوق ( نشنيده بوديدآيا سخنان پيامبرتانرا
( صندوقچهء اعمال است مرگ ناگهان ميايد وقبرهم
مرگ
بلی مرگ
ناگهان
بلی ناگهان
قبر
( اعمال !!!! بلی قبر!!!! صندوق
بعد ازشما با کی ؟
باخانهء تاريک وتنگ .
52
چـرا ؟
( ميکنند .
دوستانت آن خانه را برايت ترتيب وتنظيم
مانند ديگران با کفن ؟؟؟
البته
سپس ؟؟؟
با منکرونکير !!!
سپس همسفری با هزارسالگان
سپس قيامت و مالمتی ،سوال و جواب !!! حساب وکتاب !
برايم چند سال فرصت دهيد .
ممکن نيست .
چند ماهی .
ممکن نيست .
چند هفته .
ممکن نيست
(.
( عمل نيک ميخواهم ( ،آرامش نميخواهم ،صرف فرصت راحت نميخواهم
نميتوانم .
( قيامت ،برای سوال وجواب ،ب((رای روز ( ميخواهم برای روز ( ،صرف دستت را ازگلويم بردارد
بازپرس ،ميخواهم کاری کنم ،فرصتی ،فقط برای عمل وعبادت ،برای طاعت وتوبه ،برای ندامت
(
وپشيمانی
فرصت ختم است !!!!
(
چند روزی
( ،نه شبی ،نه ساعتی وحتا نه دقيقه ای !!! نه روزی
( إذا جاء اجلهم فاليستأخرون ساعة وال يستقدمون ) هرگاه اجل شان بيايد يک س((اعتی هم تق((ديم
(.وتأخير نميشود
ختم زنده گی
ختم لذت ها
( ها
ختم فرصت
ختم توبه ها
وا خدای من !! چی ميکردم ،يک دوستی هم نداشتم که برايم از چنين ساعتی خبردهد ،چی کنم ؟
( کردند ،همه مرا درگناهان ياری کردند .... ( هايم تشويق
( ،همه مرا دربدی همه با من خيانت کردند
همه وهمه وهمه
رهايم کن
( کل نفس ذائقـة الموت )
مهلتم ده
( کل شیء هالک اال وجهه )
(،( ،الهی تشنه ام ،آب ميخواهم ،الهی ح((يرانم الهی نفسم تنگ ميشود ،الهی دهانم خشک ميشود
( ،رهايم کن . دستت بردار
واه دنيا ،واه دنيا ،واه دنيا .
( يوم يفرالمرء من أخيه وامه وابيه وصاحبته واخيه ،لک امرء منهم يومئذ شأن يغنيه )
53
( فرار نمايد
( مادر ،پدر ،خانم وبرادرش
روزيکه انسان ازبرادر،
54
فصـل :
ايمان به کتابهای آسمانی
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
oooooooooooo -1
ooooooooooooooo -2هoooooooooooo
الف ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.
ب ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ .
-3ننننننننننننننننننننننننننننننن
55
فصـل :
56
ايمان به تمامی پيامبران
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
oooooooooooo -1
ooooooooooooooo -2هoooooooooooo
الف ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.
ب ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ .
-3ننننننننننننننننننننننننننننننن
57
فصـل :
ايمان به معاد ( روز آخرت )
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
oooooooooooo -1
ooooooooooooooo -2هoooooooooooo
الف ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.
58
ب ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ .
-3ننننننننننننننننننننننننننننننن
59
فصـل :
ايمان به قضا وقدر
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
oooooooooooo -1
ooooooooooooooo -2هoooooooooooo
الف ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.
ب ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ .
60
-3ننننننننننننننننننننننننننننننن
61
فصـل :
ايمان به زنده شدن بعد ازمرگ
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
oooooooooooo -1
ooooooooooooooo -2هoooooooooooo
الف ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.
ب ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ .
-3ننننننننننننننننننننننننننننننن
62
ايمان به زنده شدن بعد ازمرگ
آمنت باهلل ومالئکته وکتبه ورسله واليوم اآلخر والقدرخيره وشره من اهلل تعالی
والبعث بعد الموت .
ايمان به فرشته گان يکی ازاساسات مهم ايمانی ميباشد
63
64
مجرمان چگونه دعوتكران راه حق را آسيب ميرسانند ؟
( كه هر دع((وتكر راه حق به يك ( دقيق متوجه شويم ميابيـم هركاه به آيات قرآني بصورت
(، (ذيرد
( ميب( (ورت (بر از دين ص( (خاص بيخ( ( اش( ( كه اين مشاكل توسط سلسله مشكالت روبرو ميكردد
( تاخت و تاز بيخردان ( كه مسلمان مخلص هميشه مورد دانشمندان اسالمي و داعيان راه حق بدين نظرند
( دارد كه (ايحي ( نص( (دش ( همين اصل حضرت لقمان حكيم ( عليه السالم ) به فرزن( ( و روي قرار ميكيرد
(
( ،تا عبرتي براي رهروان راه حق كردد ،حضرتش قرآن عظيم الشان نصيحت هاي او را نقل مينمايد
(زْمِ
(كَ مِنْ عَ(
عنْ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِ(
( وَانْهَ َ
ميفرمايد (يَابُنَيَّ أَقِمْ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ
الْأُمُورِ) لقمان 17/اي بسرم ،نماز را ادا نما ،و مردمان را به راه نيك دعوت كن و از ب((دي ها منع
نما و در مصيبت هاييكه متوجه ات ميشود صبر نما ،اين است عزم را سخ در امور .
( كه جرا لقما ن حكيم براي بسرش نصيحت نمود تا بعد از دعوت به علماي اسالم ميبرسند
راه حق در مصيبت ها صبر نمايد ،و علتش را همين ميدانند كه هر داعي راه حق حتما به مص((يبتي
(اك نعبد ) در ( ميكويد كه بعد از ( إي( (ري ( ديك( ( كه الزم است صبر اختيار نمايد .دانشمند مبتال ميكردد
65
نماز هاي خويش ( اياك نستعين ) را ميخوانيم ،زيرا عبادت و دعوت مصيبت هاي و آزمايش هايي
(
( (جل جالله ) به رهايي از آن مصايب استدعا مينمايد در قبال دارد كه انسان با استعانت و كمك خداوند
.
ابن كثير در تفسير اين آيت مباركه ميفرمايد ( :دعوت كننده به نيكي ها و منع كننده از بدي حتما
ضرري را متقبل ميكردد ،بناء لقمان بسرش را به صبر امر نمود .
نوعيت اذيت
آنانيكه در راه خدا قدم مينهند و م((ردم را به نيكي ها دع((وت ميكنند ،به يك سلس((له از
مصيبت ها و رنج ها مبتال ميكردد كه قرآن عظيم الشان نوعيت اذيت آنانرا جنين تعريف نموده است :
( كَانُوا مِنْ الَّذِينَ آمَنُوا
( -1خنده و استهزاء نمودن ) :خداوند متعال ميفرمايد ( :إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا
(راي (ان است كه ب( (ده ميكنند ،اين برنامه مجرم( يَضْحَكُونَ ) المطففين 29/مجرمان بر مؤمنان خن(
ضعيف ساختن مؤمنان آنها را به مسخره كرفته و بر آنان ميخندند .
-2غمزه و اشارات مسخره آميزه نمودن :مردمان مجرم عادت دارند كه با اشارات و لمز وغز
( كنايات بر مؤمنان ضرر ميرسانند ( و َإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ) المطففين 30 /هرك((اه بر و استخدام
(.مؤمنان بكزرند بر ايشان با جشم طعن و استهزاء بنكرند
(ان از (دن با بقيه مجرم( (ادت دارند كه با يكجا ش( -3برمؤمنان فكاهي كفتن :مردمان مجرم ع(
( خود قرار ميدهند و بر آنان فكاهي ( و نيشخند جمالت استهزاء آميز كار كرفته مؤمنان را مورد ريشخند
ميكويند و ميخندند ،خداوند () ميفرمايد ( :وَإِذَا انقَلَبُ((وا إِلَى أَهْلِهِمْ انقَلَبُ((وا فَكِهِينَ ) المطففين 31/و
( به سخن مزاح و فكاهي با هم تفريح ميكنند ( كسان خود باز كردند جون از حضور محفل مؤمنان بسوي
.
(ان (ان اينست كه مؤمن( (ودن :برنامه ديكر مجرم( -4نسبت كمراهي و انحراف را به مؤمنان نم(
حقيقي را به جهل و كمراهي نسبت ميدهند و به ديكران ميكويند كه كه اين مردمان كمراه اند از حقيقيت
( قَالُوا إِنَّ هَؤُلَاءِ لَضَالُّونَ ) المطففين 32 /و جون مؤمنان ( () ميفرمايد ( وَإِذَا رَأَوْهُمْ
( ،خداوند
خبر ندارند
( :ايشان به حقيقت مردم كمراهي هستند . را ببينند كويند
(اريخ
(ول ت( (ان هميشه و در ط(
( كه برنامه مجرم( قرآن عظيم الشان مؤمنان مخلص را آكاه ميسازد
( ها ،اشارات كنايه آميز ،فك((اهي كفتن ،و مؤمن((ان را
حيات بشر همين بوده كه با خنده ها ،نيشخند
منحرف و كمراه خطاب نمودن آزار و اذيت ميكنند .و مؤمنان و داعيان راه حق خط مستقيم توحيد و
( را با نيت خير رساني به ساير بشر تعقيب مينمايند .يكتا برستي
66
فصـل :
ـ عقيده اسالمـی
امور مخالف
67
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
oooooooooooo -1
ooooooooooooooo -2هoooooooooooo
الف ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.
ب ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ .
-3ننننننننننننننننننننننننننننننن
68
تميمية آنست كه زنان بعضي جيز ها را براي جشم نزدن ،جن ،و مرض در ك((ردن و يا باربند
( المرأة المسلمة
اطفال آويزان ميكنند .مانند استخوان ها ،مهره ها ،ميخ ها ،طلسم ها 1/162فتاوى
.
شوم كرفتن بعضي از روز ها ماه و عدد ها
( از مردم ماه صفر را شوم ميدانند و سفر در آن را خطرناك و بعضي ها هم سؤال :بعضي
بعضي روزها را شوم ميدانند و در آن سفر را
سؤال :شوم دانستن ماه ها از عادات جاهلي است ( حضرت محمد ( صلى اهلل عليه وسلم )
( و مسلم .
ميفرمايد ( ال عدوى و ال طيرة و ال هامة و ال صفر) رواه البخاري
همجنان در زمان جاهليت روز جهار شنبه را شوم ميدانستند و نكاح نمودن در شهر شوال را ن((يز
(لى اهلل
( رسول اهلل ( ص(
شوم ميدانستند ،و حضرت بي بي عايشه (رضي اهلل عنها ) ميكويد :تزوجني
( المرأة المسلمة ،تاليف محمد بن ابراهيم
عليه وسلم ) في شهر شوال فمن كان عنده أحظى مني ) فتاوى
الشيخ و ديكران ،حمعية احياء التراث االسالمي 1/133 ،
استخفاف و استهزاء به دين
سوال :بعضي مردم فكاهي هايي ميكويند كه درآن اهلل ( جل جالله ) را ( العياذ باهلل ) به
استهزاء و مسخره ميكيرند ،حكم اين نوع فكاهي ها جيست ؟
( ولئن سألتهم ليقولن انما كنا نخوض و نلعب قل أباهلل وآياته ورسوله كنتم تستهزؤون ال تعتذروا
قد كفرتم بعد ايمانكم ) التوبه 65
(امبر
مسخركي به دين خدا ،دشنان دادن دين ،دشنام دادن خدا و پيامبر ،و مسخره كي به خدا و پي(
كفريست كه انسان را از ملت اسالم خارج ميكند 141 /1فتاوى المرأة المسلمه
69
اإليمان بالرسل -10
اإليمان بالكتب -11
( اآلخر
اإليمان باليوم -12
اإليمان بالقدر خيره وشره -13
اإليمان بالجن -14
نواقض اإليمان
الشرك -6
الكفر -7
النفاق -8
االبتداع في الدين -9
(
السحـــر -10
امتيازات دين
دين قدسيت دارد -1
همراه با فطرت است -2
جامـع است . -3
غرايز وهوس ها در دين كار نرفته است -4
(،
( حق كوساله را بايد بكزاري
( شير ميدوشي
مراعات عدالت حتي بين حيوانها ،مثال وقتي
70
( لباس احكام زياد دارد
درمورد
( ،جطوربا فقير م
انكيزه كمك ،كدام فقير ،جي جنسي بدهيم /شب يا روز
71
(تعانة ,واألصل ( اس( (در
(اء ,والمص((ارت ي( وأصل "نستعين" نستعون ,قلبت حركة الواو إلى العين فص(
استعوان; قلبت حركة الواو إلى العين فانقلبت ألفا وال يلتقي ساكنان فح((ذفت األلف الثانية ألنها زائ((دة,
وقيل األولى ألن الثانية للمعنى ,ولزمت الهاء عوضا.
فصـل :
ريا ونفاق دو مرض خطرناک
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
oooooooooooo -1
ooooooooooooooo -2هoooooooooooo
الف ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.
ب ) خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ .
-3ننننننننننننننننننننننننننننننن
اخالص
72
(:
تفسير نمونه در تفسيرآيت دوم سوره زمر )( إال هلل الدين الخالص ) ميفرمايد
( مساءله ((اخالص )) تاءكيد كرده مى گويد آگاه باشيد دين خ(الص از آن در آيه بعد بار ديگر روى
خدا است ! (اال هلل الدين الخالص ).
اين عبارت تاب دو معنى دارد:
نخست اينكه :آنچه را خدا مى پذيرد تنها دين خالص است ،و تنها تسليم بيقيد و ش((رط در برابر
( و مطرود است . فرمان او است و هر گونه شرك و رياء و آميختن قوانين الهى به غير آن مردود
(
ديگر اينكه :دين و آئين خالص را تنها از خدا بايد گرفت ،چرا كه هر چه ساخته و پرداخته افكار
انسانها است نارسا است ،و آميخته با خطا و اشتباه است .
ولى با توجه به آنچه در ذيل آيه سابق آمد معنى اول مناسبتر به نظر مى رس((د ،چ((را كه در آنجا
فاعل اخالص ،بندگان هستند ،بنابراين خلوص در آيه مورد بحث نيز بايد از ناحيه آنها رعايت شود.
شاهد ديگر اين سخن حديثى است كه از پيغمبر گرامى (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نقل شده است
كه مردى خدمتش آمد و عرض كرد :يا رسول اهلل ! انا نعطى اموالنا التماس الذكر فهل لنا من اج((ر؟
فقال رسول اهلل (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) ال ،قال يا رسول اهلل ! انا نعطى التماس االجر و ال((ذكر
فهل لنا اجر؟ فقال رسول اهلل (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) ان اهلل تع((الى ال يقبل اال من اخلص له ،ثم
تال رسول اهلل (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) هذه االية اال هلل الدين الخالص :اى رسول خدا (صلى اللّه
عليه و آله و سلّم ) ما اموال خود را به ديگران مى بخشيم تا اسم و رسمى در ميان مردم پيدا ك((نيم آيا
پاداشى داريم ؟ فرمود نه .
( داريم ؟مجددا عرض كرد :گاهى هم براى اجر الهى و هم به دست آوردن نام مى بخشيم آيا پاداشى
( چيزى را قبول نمى كند مگر اينكه خالص براى او باشد ،سپس اين آيه را تالوت پيامبر فرمود :خداوند
كرد ((اال هلل الدين الخالص )).
به هر حال اين آيه در حقيقت بيان دليل براى آيه قبل است ،در آنجا مى گوي((د :خ((دا را از روى
اخالص عبادت كن ،و در اينجا مى افزايد :بدانيد خدا تنها عمل خالص را مى پذيرد.
( جمله م((ورد ( تكيه شده است ،شروع در آيات قرآن و احاديث اسالمى روى مساءله اخالص بسيار
(وع (يز بر اهميت اين موض( ( ن(بحث با ((اال)) كه معموال براى جلب توجه گفته مى شود نشانه ديگرى
است .
تفسير الميزان در آيت دوم سوره زمر ميكويد :
( رسول خدا (صلي اليه عليه و آله و سلم ) از ( كه مشركين معاصر از خالل آيات اين سوره برميآيد
(رف نظر ( كه از دعوتش به سوى توحيد و از تعرض به خدايان ايشان ص( آن جناب درخواست كردهاند
كند ،وگرنه نفرين خدايان گريبانش را خواهد گرفت .در پاسخ آنان اين سوره كه به وجهي قرين سوره
ص است ،نازل شده و به آن جناب تاكيد كرده كه دين خود را خالص براى خ((داى س((بحان كن((د ،و
اعتنايي به خدايان مشركين نكند ،و عالوه بر آن به مشركين اعالم نمايد كه مامور به توحيد و اخالص
( دارند .و لذا ميبينيم خ((داىدين است ،توحيد و اخالصي كه آيات و ادله وحي و عقل همه بر آن تواتر
(:(وره ميفرمايد(از س( سبحان در خالل سوره چند نوبت كالم را متوجه اين مساله ميسازد ،مثال در آغ(
فاعبد اهلل مخلصا له الدين و باز در آيه بعدى ميفرمايد :ا هلل الدين الخالص سپس در وسط سوره دوباره
(از در آيه 14 (دين و ب((رت ان اعبد اهلل مخلصا له ال(
به اين مساله بر ميگردد و ميفرمايد :قل اني ام(
ميفرمايد :قل اهلل اعبد مخلصا له ديني و در آيه 15ميفرمايد :فاعبدوا ما شئتم من دونه .آنگاه در آيه
(ده و(اف عب( (ون ...و در آيه 36ميپرسد :اليس اهلل بك(( كه :انک ميت و انهم ميت( 30اعالم ميدارد
يخوفونک بالذين من دونه و در آيه 39تهديد ميكند به اينكه :قل يا قوم اعملوا علي مكانتكم اني عامل
73
( اهلل تامروني اعبد ايها الجاهلون و همچنين اشارات ديگ((رى كه همه و در آيه 64ميفرمايد :قل ا فغير
دلت بر اين دارد كه مشركين از آن جناب خواسته بودند دست از دعوت به توحيد ب((ردارد .آنگ((اه به
استدل بر يكتايي خدا در ربوبيت و الوهيت پرداخته ،هم از طريق وحي و هم از طريق برهان عقلي ،و
(ت. ( لطيف اس( هم از راه مقايسه بين مومنين و مشركين ،آن را اثبات ميكند .و مقايسه مزبور مقايسهاى
( در آخرت دارند بش((ارت ( ستوده ،و به پاداشهايي كه به زودىچند نوبت مومنين را به بهترين اوصاف
ميدهد .و هر جا سخن از مشركين به ميان آورده -عالوه بر وبال اعمالشان ،كه در دنيا گريبانشان را
ميگيرد ،وبالي نظير آن وبالها كه به ساير امتهاى گذشته به كيفر تكذيب آيات خدا رسيد ،و آن عب((ارت
( در دنيا كه البته عذاب آخرت قابل مقايسه با آن نيست -ايشان را به خسران و ع((ذاب بود از خوارى
( در آخرش -روز قيامت را به ( در اين سوره -و مخصوصا آخرت بشارت ميدهد .و به همين منظور
( كرده ،و در همين جا سوره را خاتمه داده است .و اين سوره به ش((هادت ( اوصافش وصف روشنترين
( كه يک دفعه نازل شده باشد ،چون آيات آن بسيار سياق آياتش در مكه نازل شده ،و چنين به نظر ميرسد
( وحي دعوت ميكند .و ( هم از طريق
به هم مربوط و متصل است .و اين ده آيه كه ما از اول آن آورديم،
هم از طريق حجتهاى عقلي ،و نخست روى سخن را متوجه رسول خدا (صلي اليه عليه و آله و سلم )
ميكند .تنزيل الكتاب من اهلل العزيز الحكيم كلمه تنزيل الكتاب خبر است
منافق
منافقان نه سالم اند ونه مرده اند ،حضرت علی آنانرا ميت األحياء ناميده است ،
قلب غافل دارند -1
( ،برای اينکه
هميشه بهانه ميسازند -2
( قصی القلب هستند سنگدل هستند :درمقابل معارف -3
( ما کانويکسبون)( دارد ،توفيق ( بل ران علی قلوبهمدل شان زنگ گرفتگی -4
قلب شان مهرخورده است ( ختم اهلل علی -5
(
( اهلل مرضا
( مرض فزادهم فی قلوبهم -6
( دشمن زنده گی منافق -7
74
75
76
77
مقدمــة
پیشگفـــتار
فكر ،عقل و شناخــت
عقـل ويژه گـي خاص انسانها
قل وسيلــه تفكير وانديشــه است
أقسام تفكير وانديشـه ء انساني :
تفكــــير ســــالـــم منجـــربــه شــناخت خالـــق حقــيقي
و حــقايق ميگردد :
فصــل اول :
ضرورت یا نیاز انسان به دين
ين ضــــرورت عقلي
ضرورت یا نیاز انسان به دين
-1ضرورت های فردي
( هاي اجتماعي -2ضرورت
( هاي عالي : -3ضرورت
ديـــن يك ضرورت فطري
دين ضرورت عقلي
فصــل دوم :د و نقطـه مهم واساسي (وجود خالق)و( شــناخت
خالق حقيقي)
داليل وجود خداوند (جل جالله)
عقل امروزي در تالش حقايق است
داليل قرآني به وجود خالق حقيقي ( (جل جالله) )
تفكردر وجود خود انسان -2
تفكر در جهان هستي .:
78
تفكر درحيوانات :
داليل عقلي انساني به وجود خالق حقيقي ( (جل جالله) )
داليـل و نظـريـات دانـشمندان
درمـورد وجود خداوند
نقش حس وعقـل
درشناخـت خداوند ( جل جاللــــه) نقص دركجا استشناخت خالق حقيقي
چگونـگی ايمان به وجود خداوند (جل جالله)مسؤوليت انسان صرف ايمان به وجود خداوند است .
علت گمراهي بسياري از فالسفهنتيجه بحث :
فصــل ســوم :
فلسفـهء يكتا پرستي ( وحدانيــت خداونـــد (جل جالله)
وعيوب شــرك و كفـــر
توحيد درلغت توحيد دراصطالح شرح تعريف اصطالحي :
داليل وحدانيت اهلل (جل جالله)
داليل توحيد قرآني
داليل توحيد عقلـي :ايمان به (تـوحيــد) يگانگي خداوند (جل جالله)
توحــيد ربوبيت
توحيد الوهيت ( توحيد عبادت )
مفهوم كلمهء ( ال إلـه إال اهلل محمد رسول اهلل )
معبودان باطل
فهوم كلمه شهادت
-3توحيد اسماء وصفات خداوند
فصــل چهارم :
حقيقت قـضا و قـدر
وعيوب عدم ايمان به مقدرات الهی
-1فرق بين علم خداوند (جل جالله)وعلم انسانمكلفيت انسان :
-3مفهوم قضا وقدر -2:عدم تأثيركفراجباري :
در موضوع قضا وقدر اين نقاط اساسي ميباشد :
فوائد إيمان به قضا وقدر
عالمت انسان جنتــي
عالمت انسان دوزخي
وسيلهء نجات از شيطان
غيب مخصوص اهلل ( جل جالله ) است
فال بين هاييكه ادعاي غيب ميكنند كافرند
79
ارتباط جادوگران وفال بين ها با شيطان
80
ـ كلمـه ء شهادت ب :مفهوم
ج :محبت اللـه (جل جالله)
د :صفات اللـه (جل جالله) ( ج)
فصل بنجم شرك و كفــر -4
الف :اسباب ( انكار -استهزاء به دين – دشنام دين )
ب :شرك
ج :ريا ومفاهيم آن
81
حديث شريف براي بسياري از مسلماِنان مشكالتي رونما كرديده اس ت و ي اهم ه دف
اصلي اين حديث را نفهميده سواالت ذيل را مطرح ميسازند :
-1آيا خود را مشابه ديگران ساختن كاربد است ؟ هرگاه جواب مثبت باشد چرا ؟
-2آيا منظور از تشبـه در لباس ،تقاليد ،عادات ،فرهنگ ،نام و غيره است ؟
-3هدف از مانند آنان شدن چيست ؟
-4آيا از اساس ات فك ري ،سياس ي ،اقتص ادي ديگ ران اس تفاده نم ودن ك ار ن ا ج ايز
است ،وتحت عنوان تشبه ميايد يا خيــر ؟
درينجا الزم است اين سؤاالت را به شكل مفصل آن جواب ارائه نمود .در پاس خ س وال اول
بايد عرض نمود كه بلي خود را مشابه ديگران ساختن كار بد است ،و هرگ اه بخ واهيم علت آن را
بدانيم بايد پرسيد كه چرا انسان خود را مشابه با ديگري ميسازد ،دانش مندان ب دين نظ ر ان د ك ه
اساس تشبه را محبت و دوستي تشكيل ميدهد .زيرا انس ان زم اني ميخواه د ب ه ديگ ري خ ود را
مش ابه س ازد ك ه او را دوس ت داش ته باش د ،و محبت او در قلب او ج ا داش ته باش د ،ص حابه
پي امبر( ص لي هللا علي ه وس لم ) آنحض رت را قلب ا دوس ت داش تند و ب ه اس اس اين محبت قل بي
ميخواستند خود را مشابه پيامبر(صلي هللا عليه وسلم ) سازند و در زنده گي 24ساعته خ ويش او
ون هَّللا ِ
اس َم ْن يَتَّ ِخ ُذ ِم ْن ُد ِ
را نمونه مثال تمامي معايير زنده گي خ ويش گرداني ده بودن د َ (.و ِم ْن النَّ ِ
أَندَادًا ي ُِحبُّونَهُ ْم َكحُبِّ هَّللا ِ َوالَّ ِذينَ آ َمنُوا أَ َش ُّد ُحبًّ ا هَّلِل ِ) البق رة 165/ترجم ه ( :بعض ي از مردم ان ب ه
غير از اللـه ( جل جالله ) متعال( جل جالله ) شريكاني ميگيرند با آنان ما نند محبت اللـه ( ج ل
جالله ) متعال( جل جالله ) (جل جالله ) محبت ميكنند اما كسانيكه ايمان دارند محبت ش ديد ي ب ا
هللا ( جل جالله ) دارند ) .
حضرت انس ( رضي هللا عنه ) ميفرماي د ك ه حض رت ن بي ك ريم (ص لي هللا علي ه وس لم )
فرمود :ايمان نمي آرد يكي از شما و مؤمن كامل نميگردد تا اينكه من نس بت ب ه پ در ،فرزن د و
تمامي مردم دوست داشته تر نباشم .
بناء نظر ب ه حكم آيت ق رآني ف وق اس اس ايم ان محبت اس ت ،و م ردم ب ه اس اس محبت و
دوستي به عبادت اشخاص و اشياء ميپردازند ,ولي مسلمان حقيقي به اس اس محبت زي ادي ك ه ب ا
پروردگار عالميان دارد ،و محبت و دوستي او با اللـه ( جل جالله ) متعال( جل جالله ) عالميان
بسيار قوي است ،اللـه (جل جالله ) را بي نهايت دوست ميداشته باشد ،و به اس اس همين محبت
كسي را در عبادت او شريك نميسازد .همچنان به اساس حديث پيامبر(صلي هللا عليه وسلم )
ايمان كامل به محبت با رسول هللا (صلي هللا عليه وسلم ) تعلق دارد ،حض رت محم د (ص لي هللا
عليه وسلم ) مؤمن حقيقي وكامل را به اساس همين محبت معرفي نموده است ،زيرا مؤمن كام ل
كسي است كه محبت و دوستي او با پيامبر(ص لي هللا علي ه وس لم ) از محبت و دوس تي ب ا پ در ،
فرزند و ساير دوستان و اقارب زياده تر باشد ،حقيقت اينست كه انسان مسلمان با هركس ي محبت
ميكند با پ در ،فرزن د ،دوس تان و ه ر انس ان را دوس ت ميداش ته باش د ،ولي مطلب اساس ي اين
حديث شريف اينست كه محبت ديگران نبايد بر محبت خدا و پيامبرش افزونتر باشد ،زي را محبت
اساس اطاعت و پيروي است ،و انسان مسلمان با وجود دوست داشتن ديگ ران در هنگ ام اختي ار
اعمال از نخستين دوستان آغاز نمايد ،يع ني اط اعت خ داوپيامبرش را ب ر اط اعت تم امي م ردم
82
ترجيح دهد ،ولي هرگاه خداي ناخواسته محبت شخص ب ا انس ان ديگ ري ت رجيح حاص ل نماي د ،
درينصورت بايد دانست که انس ان راه خ دا و پي امبر را گذاش ته ب ه راه آن انس ان س ير وح ركت
مينمايد ،و از او اطاعت نموده نا فرماني خدا و پيامبر را مينماي د .و ازينك ه اس اس مش ابهت را
محبت تش كيل ميده د ،تش به ب ه ه ر ش خص مق دار محبت آن ش خص را ب ا ج انب مق ابلش بي ان
ميدارد ،و خط فكري او را تعيين مينمايد ،به همين اساس اللـه ( جل جالله ) متعال( جل جالله
) (جل جالله ) هر كسي را به اساس محبتش در روز آخرت پاداش ميدهد .
به گونه مثال :چرا يك انسان خود را با انسان ديگري و به ويزه يك نا مسلمان مش ابهت ميده د ؟
در پاسخ ميتوان گفت :علت اصلي اينست ك ه محبت آن ش خص در قلبش ج ا گرفت ه ميخواه د ب ه
اساس اين محبت قلبي از او پيروي نمايد ،خود را مانند او سازد .
چرا اين محبت به اين اندازه زياد شده است ؟ جواب واضح است ،دانشمندان ميگويند ( زمانيكه
يك موضوع در زب ان زي اد تك رار ش ود آن موض وع در قلب اس تقرار حاص ل مينماي د ) روي
همين دليل هرگاه در مجالس و نشست هايمان با اعضاي فاميل ،دوستان و ساير مردم ذكر و ياد
اللـه ( جل جالله ) متعال( جل جالل ه ) ( ج ل جالل ه ) زي اد باش د ،اين ذك ر و فك ر الهي در قلب
استقرار حاصل نموده و محبت اللـه ( جل جالله ) متعال( جل جالله ) ( جل جالل ه ) و پي امبرش
در دلها جا ميگيرد ،ولي برعكس آن هرگاه صحبت ه اي م ا ب ا اعض اي خ انواده ،دوس تان و
ساير همنشينان به عوض ياد خدا وپيامبرش در مورد ساير اشخاص و به ويزه بي دينان باش د ،و
هميشه براي فاميل خويش افالم ،كست ها ،مجالت ،محافل و قصه ها و دانستانهاي نا مس لمانان
و آناني را كه اعمال شان مخالف احكام دين مقدس اسالم ميباشد بيشكش نماييم
سوال دوم :آيا منظور از تشبـه در لباس ،تقاليد ،عادات ،فرهنك ،نام و غيره است ؟
جواب :بلي تشبه تمامي ابعاد زنده گي را شامل ميشود ،
مشابهت با كافران در نامهاي شان :هرگاه طفلي بدنيا ميايد والدين اين طفل ب ا كي محبت زي اد
دارن د ؟ هرگ اه محبتش ب ا هللا باش د ،كوش ش ميكن د ك ه يكي از نامه اي اللـه ( ج ل جالل ه )
متعال( جل جالله ) (جل جالله ) را اختيار نموده و قبل از آن كلمه عبد (بن ده ) را كذاش ته طفلش
را به آن نام نامكزاري نمايد ،مثل عبدهللا – عبدالرحمن – عبدالرحيم و غيره .
و يا هم محبت اين شخص با پيامبران و ي ا ص حابه ك رام ميباش د ،و اين ش خص ب ه اس اس
محبت با خدا و يا هم با كس انيكه اللـه ( ج ل جالل ه ) متع ال( ج ل جالل ه ) (ج ل جالل ه ) آن انرا
دوست دارد ،نام مناسبي براي فرزندش اختيار مينمايد ،ولي برعكس هرگاه اين ش خص محبت
با يك هنرمند غير مسلمان داشته باشد ،و هرشب به عوض اينك ه در م نزل ب ا اوالد ه اي خ ويش
قصه هاي پيامبران و صحابه را بيان نمايد ،آنانرا به تماشاي افالم خارجي ،و برنامه هاي مبتذل
و مخالف دين مقدس اسالم تشويق نمايد ،محبت همين هنرمندان فلمي كه اكثر آنان ن ا مس لمانان و
ياهم دشمنان اسالم ميباشند در قلب خودش ،خانمش و فرزن دانش زي اد ميش ود ،و ب ه اس اس اين
محبت غير مشروع و نا جايز در هنك ام ب دنيا آوردن ي ك طف ل معص وم او را در نخس تين مرحل ه
حيات با نامهاي غير اسالمي و غير ديني نا مكزاري مينمايند ،علت اساس ي اختي ار نامه اي غ ير
اسالمي محبت است ،اكر اين شخص محبت با صحابه پيامبر داش ت ،ميتوانس ت از ه زاران ن ام
مردان و زنان صحابه يك نامي را براي فرزندش اختي ار نماي د ،ولي محبت او نس بت ب ه خ دا ،
83
پيامبر و صحابه كرام با هنرمندان خارجي غير مسلمان زياد بوده ،و خواس تند فرزن د خ ود را ب ا
نام وي مشابهت دهند ( .من تشبه بقوم فهو منهم ) .
مشابهت با كافران در لباس :
84
علت اختيار نام كتاب خويش را بيان داشته ميگويد (( :پروردگار در ق رآن مي فرماي د ك ه
اي مردم اگر شما در راه خدا قيام نكنيد ما ملتي ديگر را از ميان شما براي قيام بر ميگزينيم
،واين همان است كه امروزه در حال وقوع است ،در كشور هاي اسالمي بيشتر كشورهاي
ش رق جه ان ،كم كم دين وم ذهب در ح ال زوال اس ت ،ام ا در كش ور ه اي غ ربي اس الم
درحال رشد و پيش رفت اس ت ،ونومس لمانان درين زمين ه اگ اهي ه ا و دانش زي ادي را ب ه
ارمغان مي آورند ،دانشمندان مشهور ،علماي بزرگ ،پزشكان ،استادان و بس ياري ديگ ر
از شخصيت هاي معروف به اسالم روي مياورند ،و به تبليغ دين مي پردازند ،بس ياري از
كتابهاي ديني كه به زبانهاي عربي ،فارسي ،تركي اردو ،به نگ ارش درآم ده ان د اغلب ب ه
زب ان انگليس ي فرانس وي و آلم اني ن يز ترجم ه ش ده ان د ،ق رآن س مبول عقالنيت ،حقيقت
ومعنويت براي افراد تحصيلكرده وخردمند شده است ...اسالم ديني است كه ب ه س رعت در
جهان درحال رشد است مخصوصا در جهان غرب و بدين دلي ل اس ت ك ه م ا عن وان (اين ك
خورش يد از غ رب طل وع مي كن د) را ب راي اين كت اب برگزي ده ايم )) .ص ، )35 -34
اوعالوه ميکند (( :بايد اضافه كنم كه دانشمندان نو مسلمان وآنهايي ك ه ش رايط پ ذيرش دين
م بين اس الم را دارن د ،ازقبي ل اف رادي چ ون آن م اري ش يمل (Annemarie schimel
( جان رين ارد( )john renardويليـام ش يتيك ( ) William chitickو ويكت ور دائـرو
) ) Victor Dannerبانوشتن كتابهايي به منظور تبليغ اصول معنوي اسالم و پيامبر اكرم
خود را وقف اين دين وپيامبر كرده اند .خانم بتي ب اومن نظري ه داعي اس المي وحي د ال دين
خ ان را ك ه مقارن ه بين مس لمانان عص ر س ابق و كن وني ب ه اس اس دو حس اكتش افي و
سردرگمي ميباشد ،تائيد مينماي د ،او س خنان موص وف را چ نين نق ل ق ول مينماي د ( :در
حاليكه تالشهاي پيامبر و پيروانش مسير تاريخ بشريت را دگرگ ون ك رد تالش هاي مس لمين
امروز فقط مشكل را وخيم تر كرد ،اين تناقض ناشي از تفاوت روانشاختي است كه در پس
تالش مسلمين اوليه از يك طرف و مسلمين امروز از ط رف ديگ ر ميباش د در حاليك ه اولي
تحت ت أثير ي ك حس اكتش افي اس ت دو مي تحت ت اثير ي ك حس س ر در گمي اس ت .حس
اكتشاف انسان را با يك روحيه سيري ناپذير پر ميكن د و ي ك حس زن ده و ي ك تح رك مقابل ه
ناپذير در اعمال انسان ايجاد ميكند ،حس سر درگمي از ط رف ديگرتم ام تالش هاي انس ان
را با شك مواجه ميسازد ،وقتي انسان با چنين احساسي آزار داده شود ،از انجام فكر يا كار
مفيد نا توان خواهد ماند ،مسلمانان اوليه با يك حس اكتشاف تحريك شدند ،ب ه همين خ اطر
آنها نمونه ء بي نظير از يك كار پر تحركي انجام دادن د) خ انم ب اومن ب دين نظ ر اس ت ك ه
شخصيت مثبت مسلمان عصر صحابه وتابعين كه به اساس حس اكتشاف بوجود آم ده ب ود ،
ثبات در شخصيت آنانرا نيز تقويه نمود ولي حس س ردرگمي مس لمانان ام روزه س بب منفي
گرايي آنان شده است او چنين تبصره ميكند :بدون ش ك اين واقعيت ك ه ي ك حس اكتش اف
باعث بوج ود آم دن ثب ات شخص يت ميش ود ،منفي ب افي چ يزي اس ت ك ه از ي ك حس س ر
دركمي نشات ميگيرد .كار كرد ي ك شخص يت منفي ك امال متف اوت اس ت منفي ب افي نتيج ه
غريزه است ت ا حقيقت ،منفي ب افي ط بيعت م ردد و ش ك آل ود ايج اد ميكن د ك ه م انع انج ام
85
كارهاي با مفهوم ميشود و يا ب اعث همك اري ب ا بيگانگ ان ميگ ردد اينجاس ت ك ه مس لمانان
عصر حاضر از دين نياكا ن خويش دور ميشوند .
( در باره ء اينكه جطور به دين مقدس اسالم قناعتش حاصل شد محترم آشوك كولن ( )1
برسيده شد ،كفت ( :رو آوردنم به سوي اسالم از تحقيقم بيرامون مقايسه بين اديان ،
هنكام نوشتن تيزس ماستري سرجشمه ميكيرد )
او كه بعد ازتحقيقات اكاديميك به دين مقدس اسالم مشرف شده وميداند كه دعوت به اسالم
مهمترين وظيفهء مسلمانان است ميكويد ( :به فضل و مرحمت خداوند بع د ازايم ان آوردنم
تا اكنون بيش از يكصد وبنجاه هزار تن توس ط من ايم ان آورده ان د ،همجن ان 2500تن از
جمله بزركان كليسا ،كشيشان و كساني كه به سوي نصرانيت دعوت ميكردند ،و هم ه آنه ا
از جنوب سودان وازمنطقه كوهاي ( نوبه ) و منطقه ( انجسنا) بودند ،ب ه دع وت من ايم ان
آوردند .
.اين شخص به تنهايي توانسته است كه در ايمان آوردن يك ونيم لك ان نقشه داشته باشد ،زيرا او بعد ازايمان در فكر دعوت شده است
آيا ما مسلمانان نيز مانند اين شخصيت به فكر دعوت شده ايم ؟
يكتن از كشيشان مسيحيت ( سامي فرناندس ) است ك ه دركش ور فلي بين تول د ش ده و كش يش
مذهب بروتسانت بود ،تحص يالت خ ويش را در بوهنت ون اي ديولوزيك (اله وت ) ب ه باي ان
رسانيد او ميكويد ( :قوانين آنوقت اين بوهنتون تقاض ا مينم ود ت ا مرحل ه تعليم ات عملي را
بعد از فراغت از بوهنتون براي مدت هزده ماه سبري نمايم درين م دت من ب راي نص راني
ساختن مردم درمناطق مسلمان نشين كه در جنون فيلبين ق رار دارد مش غول ش دم ،همجن ان
درين مدت مكلف بوديم تا بحث هاي در مورد ثقافت هاي ديني شرقيان بنويسيم و تقدير الهي
همين بود كه من به نوشتن بحثي در مورد فلسفهء اسالم كماشته شد م .
او در مورد اينكه جكونه قناعتش حاصل شد كه به دين مقدس اسالم مشرف كردد ميكويد ( :
بعد ازينكه اسالم را مدت يكسال دربين كتابها دريافت نمودم ،احساس كردم كه كم كرده
خويش را دريافتم ،باسخهاي تمامي سؤاالتيكه در ذهنم خطورنموده و در مسيحيت جوابي
نداشت آنرا در اسالم دريافتم )
86