Professional Documents
Culture Documents
﴿ ﴾
الوالِداَ ِن َواالَ َ
قربُونَ ک َ الوالِداَ ِن َواالَ َ
قربُونَ َولِلنﱢسا ِء ن ِ
َصيبٌ ﱢم ﱠما تَ ◌َ َر َ َرک َ
َنصيبٌ ﱢم ﱠما َت َ "لِلﱢ َ
رجاِل ِ
َصيبا ً ﱠمفروضاً۞" ِم ﱠما قَ ﱠل ِمنهُ اَو َکثُ َر ن ِ
)نساء -آيه (۶-٧
ترجمه "- :برای فرزندان پسر ،سھمی ازترکه ابوين وخويشان است وبرای فرزندان دختر
نيز سھمی ازترکه ابوين وخويشان است،چه مال اندک باشد يابسيار نصيب ھرکس ازآن معين
گرديده است".
أ
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
ج
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
دراخير اين برنامه بايد اشتراک کنندگان قادربه فھميدن موارد ذيل گردند:
.6رفع کردن نزاع دربين ورثه به اساس تقسيمی که شريعت اسالمی آنرابيان کرده است.
.7قادرشدن تمامی اشتراک کنندگان به آموختن دانش الزمی علم ميراث تادرساحه عمل
د
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
ه
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
______________________________
روزاول :
تعريف علم ميراث
اھميت علم ميراث
ارکان ميراث
شرايط ميراث
اسباب ميراث
موانع ميراث
روزدوم :
حقوق متعلق به ترکه
تجھيز
دين
روزســــــــوم :
طريقه عملی اداءديون ازترکه
وصيت
ارث
ذوی الفروض وسھام معين آنھا
تعريف ذوی الفروض
فروض مقدردرکتاب -
روزچھــــــــارم :
ميراث ذوی الفروض ازترکه ميت
عصبات وحجب
تعريف عصبه
عصبی نسبی وانواع آن
روزپنجـــــــــم :
عصبه بغيره
شرط عصوبت بالغير
حکم عصبه بغيره درميراث
عصبه مع غيره
روزششـــــــــم :
حجب
حجب حرمان
و
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
حجب نقصان
فرق بين حجب ومنع
روزھفتــــــــم :
اصول مسايل ميراث
مخارج فروض وطريقه تقسيم ترکه
-تماثل
-تداخل
-توافق
-تباين
روزھشتــــــــم :
تصحيح
طريقه بدست آوردن سھم ھروارث ازتصحيح مسئله
اصول چھارگانه بين رؤس ورؤس
روزنھـــــــــــــــم:
عول
طريقه حل مسائل رد
روزدھـــــــــم :
تخارج
کيفيت تقسيم ترکه درتخارج
ذوی االرحام
تعريف ذوی االرحام
اصناف ذوی االرحام
روزيازدھـــــــــم:
مناسخه
روزدوازدھـــــم:
کيفيت توريث ذوی االرحام
توريث صنف اول
توريث صنف دوم
روزسيزدھـــــــم:
توريث صنف سوم
توريث صنف چھارم
روزچھاردھـــــــم:
مروری براھداف برنامه وجمع بندی موضوعات
روزپانزدھــــــــم:
اخذامتحان
ز
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
ح
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
مقـــــــــــــــــــــدمه :
الحمد Yرب العلمين و العاقبة للمتقين والصلوة والسالم علی رسوله محمد وعلی آله واصحابه اجمعين.
اما بعد:
مال وثروت يک چيز ضروری درزندگی انسانھا بوده که انسان در زندگی روزمره خود به آن نياز مبرم
دارد زيرا انسان موجود اجتماعی بوده که بدون اجتماع زندگی وی نا ممکن است وزندگی در اجتماع
داشتن مال وثروت را جھت رفع نيازمندی ھای اجتماعی ايجاب مينمايد بنا ًء داشتن مال وثروت يکی از
خواسته ھای طبعی انسان است که انسانھا برای بدست آوردن آن در زندگی روز مره خويش متحمل
زحمات وتکاليف ميگردد .خداوند متعال مال را برای انسان خير وفالح ورستگاری از يک طرف و فتنه
ودشمن واز جانب ديگر عنوان نموده است يعنی اگر انسان ازمال وثروت درزندگی خويش مطابق
دستورات ورھنمائی پروردگار عالم استفاده نمود ،سبب خير وفالح وسعادت دنياءوآخرت او ميگردد واگر
آنرا در راھای غير اخالقی ،شھوت رانی ،ھواوھوس ھای نفسانی استفاده نمود سبب طغيان وسرکشی او
گرديده سبب ھالکت وی در دنيا وآخرت ميگردد .
خداوند متعال برای استفاده از مال درحيات وبعد از حيات برای انسانھا رھنمائی ھای کرده تا انسان بداند
که از مال وثروت خويش چگونه استفاده نمايد تا سبب فالح ورستگاری او در دنيا وآخرت گردد که از
آنجمله نظام ميراث است که خداوند آنرا در بين مسلمانھا بنا نھاده وطريقه تقسيم مال را بعد از فوت انسان
بيان نموده ورثه وسھم آنھارا خود تعين نموده تا باشد که بعد از فوت در بين ورثه مشکل ايجاد نگردد
وسبب نزاع ،کشمکش ،ودشمنی نگردد زيرا انسان نظر به غريضه حب مال )دوستی مال ( که در سرشت
وطبيعت او وجود دارد ممکن است برای بدست آوردن مال به اعمال ناشايسته مانند قتل ،بغاوت ،نزاع و
...دست بزند وھمچنان خداوند متعال طريقه تصرف در مال را برای صاحب آن بيان نموده است زيرا
انسان نظر به غريضه حب مال که در وجودش است ممکن باالی عقلش غلبه نمايد ودر مال وثروت خود
طوری تصرف نمايد که سبب ضرر بديگران گردد مثل وصيت که در بيشتر از ثلث مال جواز ندارد دين
مقدس اسالم اجازه وصيت بيشتراز ثلث مال رانميدھد زيرا اين تصرف ضرر برای ورثه است.ھمچنان
طالق فرار که شخص بخاطر فرار از اينکه زوجه وی بعد از فوت وی ميراث نگيرد ودرمال او تصرف
ننمايد وی را طالق مينمايد که در دين مقدس اسالم اينگونه طالق را که درحين مرض موت باشد طالق
فرار خوانده وزوجه را مستحق ميراث در متروکه ميت ميداند زيرا مورث بخاطر فرار از ميراث زوجه
خودرا طالق نموده تا از متروکه وی بعد از فوتش مستحق ميراث نگردد.
علم ميراث يکی از مھمترين علوم است که انسانھا به آن نياز مبرم دارند واز ھمين جھت است که پيغمبر
اسالم )ص( آنرا نصف علم خوانده وامت خودرا به آموختن وآموزاندن آن تشويق نموده است .
مادرينجا مجموعه مختصر از علم ميراث را جھت رھنمائی ستاژران محترم مرکز مستقل ملی آموزش
حقوقی درمضمون رسيدگی عملی به قضايای ميراث درھفت فصل ترتيب نموديم اگر چه اين مجموعه
1
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
کامل از علم ميراث نيست اما ما سعی نموديم تا موضوعات مھم واساسی علم ميراث را به شکل عملی در
اين مجموعه بگنجانيم تا ستاژران محترم قادر به حل مسائل ميراث در ساحه کاری خويش گردند .
ازخداوند جل جالله توفيق مزيد برای ھمه خواھانيم .
قاضی عبدالحنان »حامد«
2
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
فصـــــــــــــــــــل اول
تعريف علم ميراث :
ارث :ارث درلغت عبارت از بقاء شخص بعد از موت شخص ديگر طوريکه مستحق ميگردد آنچه
را که باقی ميگذارد ميت .
دراصطالح ارث :عبارت از اموال وحقوق است که بجا ميگذارد ميت ومستحق ميشود آنرا وارث شرعی
او .
ھمچنان ارث به معانی ذيل بکار رفته است - :
بمعنی بقا :چنانچه خداوند متعال ميفرمايد » :وانا لنحن نحيی ونميت ونحن الوارثون « وھمچنان يکی از
نامھای خداوندمتعال ميباشد .
بمعنی انتقال :يک شيئ » مادی يا معنوی« ازيک شخص به شخص ديگر است مثالً اموال ومتروکه ايکه
ازمتوفی بجا ميماند به ارتباط نسب يا سبب به ورثه منتقل می شود ونيزگفته می شود که فالن شخص
شکوه،جالل وبزرگی را ازديگری به ارث برده است .
بمعنی استحقاق نيزآمده است؛چون ورثه با مرگ ميت مستحق درمتروکه می باشند وھمچنان ارث به
اسھامی اطال ق می شود که بھريک ازورثه تعلق ميگيرد.
دراصطالح فقھاء علم ميراث قواعد فقھی وحسابی است که توسط آن سھم ورثه ازمتروکه ميت معلوم
ميگردد.
تعريف جامعتر اينکه؛ » ارث ياميراث عبارت است ازحقی که بموجب قانون ازمرده حقيقی ياحکمی به
زنده حقيقی يا حکمی منتقل گردد«
علم ميراث به علم فرايض نيز مسمی گرديده است فرايض جمع فريضه بوده وماخوذ از فرض به معنی
تقدير ميباشد .فريضه به معنی مفروضه يعنی مقدره ميباشد ودر ميراث نيز سھام مقدره است وفرايض
عبارت از سھام مقدره است .
تخصيص اين علم به فرايض ازينجھت است که خداوند آنرا به اين نام مسمی کرده است خداوند متعال
بعداز تقسيم حصص ميراث فرموده است » :فريضة من ﷲ . « ....
ھمچنان حضرت رسول اکرم صلی ﷲ عليه وسلم فرموده »:تعلمو الفرايض وعلموھا الناس « ........
3
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
ارکان ميراث:
ارکان ميراث عبارتنداز:
– 1وارث؛ کسی است که به جھتی ازجھات ياسببی ازاسباب با ميت نسبت دارد ومستحق ميراث متوفی
ميشود.
– 2مورث؛ شخص متوفی است خواه بمرگ حقيقی مرده باشد ويادرحکم ميت حقيقی باشد .مانند شخص
مفقودی که به مرگ وی حکم شده است.
– 3موروث ،که متروکه وميراث نيز ناميده ميشود؛ عبارت ازاموال وحقوقيکه ازمورث به وارث منتقل
ميگردد.
4
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
-مرگ حقيقی؛ عبارت از مرگی است که بامعاينه وياشنيدن ويا به شھادت شھود درمحضر قضا ثابت شده
باشد.
-مرگ حکمی؛ عبارت ازمرگی است که بحکم قاضی صورت گرفته باشد .مثالً قاضی به فوت شخص
غايب حکم صادرکند درينصورت اززمان صدورحکم متروکه بين ورثه تقسيم ميشود.
-مرگ تقديری؛ مثل اينکه شخصی برزنی حامله ای تجاوز کند ووی را لت وکوب نمايدواو سقط جنين
کند وبچه مرده بدنيا بيايد اين جنين ،مرده فرض ميشود ومرگ اوبعدازحيات فرض ميشود اگرچه
ھنوزتحقق نيافته بود.
– 2حيات وارث :حيات وارث بدوصورت متصورشده ميتواند:
-حيات حقيقی؛ زنده بودن وارث بعدازفوت مورث خودحقيقتا ً حيات اوبمشاھده رسد.
-حيات تقديری؛ عبارت ازحيات حمل است دربطن مادر که حيات بمشاھده نرسيده ازجھت حيات احتمالی
ازجمله ورثه محسوب ميشود.
– 3عدم موجوديت موانع ميراث؛ که اين موانع درمباحث بعدی توضيح ميگردد.
قانون مدنی افغانستان شرايط ميراث را چنين بيان نموده است:
ماده :1993ملکيت اموال منقول وعقاروحقوقيکه ازمورث به ارث گذاشته شود ،مطابق قواعد وحصص
مندرج مواد ذيل بورثه انتقال ميابد.
ماده :1994استحقاق ارث بمرگ مورث يا به اعتباراينکه به حکم قاضی مرده شمرده شده ،تحقق يابد.
ماده :1995برای تثبيت استحقاق ارث ،تحقق حيات حقيقی يا حکمی وارث ھنگام مرگ مورث يا ھنگام
صدورحکم به مرگ مورث ،حتمی شمرده ميشود.
ب – اسباب ميراث:
اسباب ميراث قرار ذيل است:
-1زوجيت )نکاح( :منظوراززوجيت انجام عقدصحيح بين زوجين ميباشد ،واما خلوت صحيحه )معاشرت
زناشوئی (ازشرايط استحقاق ميراث دانسته نمی شود .بنابراين اگريکی اززوجين قبل ازخلوت
صحيحه)معاشرت زناشوئی( فوت کند طرفی که زنده است مستحق ميراث ازمتروکه ميت می باشد.
– 2قرابت :منظورازقرابت ،قرابت نسبی وخويشاوندی حقيقی وارتباطی است که ناشی ازوالدت می
باشد ..قرابت حقيقی ازمھمترين اسباب ميراث بشمارميرود .اشخاصيکه ازين ناحيه ارث می برند
عبارتنداز :ذوی الفروض ،عصبات نسبی وذوی االرحام که ميراث ھريک در مبحث آن مفصالً بحث
خواھد شد .
– 3والء :والء سبب سوم از اسباب ميراث ميباشد ووالء بدونوع است.
والء عتاقت :عبارت است ازرابطه حکمی بين معتق) آزادکننده ( ومعتق) آزادکرده شده .شريعت اسالمی
استحقاق ارث بوسيله عتاقت را يکی ازشيوه ھای آزاد ساختن بردگان دانسته است.
5
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
-والء مواالت :عبارت از رابطه وعالقه حکمی يا سببی است که ازپيمان دوستی بين دوشخص نشات
ميکند چنانچه پيغمبر)ص (فرموده است » :الوالء لحمة کلحمة النسب« قرابت والء ومحبت حاصله ازآن
چون قرابت ومحبت حاصله ازنسب است .مثالً عقدوقراربين دوکسی که يکی ازآنھا وارث نسبی ندارد
وبديگری ميگويد ھرگاه من فوت شدم ازمن ارث می بری وھرگاه مرتکب جنايتی شدم ديه شرعی
وخونبھای آنرا ميپردازی.
امام مالک ،امام شافعی وامام احمد ابن حنبل وعده کثيری ازفقھای اسالمی والء مواالت را ازآثاردوره
جاھليت قبل ازاسالم دانسته وآنرا ازاسباب ميراث نميدانند ولی علمای احناف به استناد اين آيه » ولکل
جعلنا موالی مما ترک الوالدان واالقربون والذين عقدت ايمانکم فاتوھم نصيبھم «– وبرای ھرکس
مقررگردانيديم وارثان ازآنچه باقی گذاشته مادروپدرونزديکان وکسانی را که بسته است عھدھای شما )
پس ( بدھيد بايشان نصيب شان را« آنراازاسباب ميراث ميدانند.
قانون مدنی افغانستان نيزوالء عتاقت را به نسبت اينکه ساحه تطبيقی ندارد ووالء مواالت را مطابق آرا
شافعی ،مالکی وحنبلی ازاسباب ميراث نميداند .مطابق اين قانون صرف » زوجيت وقرابت« اسباب
ميراث دانسته شده است.
ماده : 2001اسباب ميراث :زوجيت وقرابت است.
موانع ميراث:
ممنوع ازارث کسی است که موجبات ارث بردن دروی جمع است ولی حالتی بروی عارض شده
ويا عملی ازوی سرزده که اھليت ارث بردن را ازوی سلب کرده است چنين شخص را محروم ازميراث
می نامند.
موانع ميراث چھارچيز است:
– 1بندگی ورقيت :بندگی يا بردگی تام باشد يا ناقص ازموانع ارث بشمار ميرود ،زيرا برده نميتواند
ازکسی مستحق ميراث شود چون برده خود درحکم مال بوده ومالک چيزی شده نميتواند اما امروز اين
مانع بعلت لغوبردگی ساحه تطبيقی ندا رد.
– 2قتل :ھرگاه وارث مورث خودرا بقتل برساند به اساس حکم پيغمبر ) ص ( » ليس للقاتل مي|راث« ي|ا »
ليس للقاتل شیء« ازميراث محروم ميشود .زيرا قاتل برای اکتساب حق مطابق قاعده فقھی » م|ن الس|تعجل
بشیء قبل اوانه عوقب بحرمانه« ازاستعجال کارگرفته وقبل ازموعدش مبادرت به قتل م|ورث ک|رده اس|ت.
علمأ فقه اسالمی به اتفاق آرا قتل راازموانع ميراث ميدانند اما نوع قتل مورد اخ|تالف آنھاقرارگرفت|ه اس|ت
که قرار ذيل به بيان آن ميپردازيم:
علما احناف قتل را بدونوع تقسيم ميکنند.
قتل مباشروقتل بالسبب.
ـــ قتل مباشر :قتل مباشررا چھارنوع ميدانند:
6
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
– 1قتل عمد؛ قتلی است که با آله قاتله ايکه غالبا ً قتل را بارمياورد مانند خنجر ،کارد ،شمشيروغيره
صورت گرفته باشد.
– 2قتل شبه عمد؛ قتلی است که با آله ايکه غالبا ً موجب قتل نميگردد مانند چوب دستی ،سنگ ،لگد وغيره
بوقوع پيوسته باشد.
– 3قتل خطا؛ قتلی است که درآن قصد قتل نزد جانی موجود نباشد .اين نوع قتل دونوع است .خطا
درقصد وخطا درفعل.
– 4قتل جاری مجرای خطا؛ مثل اينکه شخصی ازمکان مرتفعی باالی شخص ديگربيفتد واو بقتل برسد يا
موتری بدون قصد ازمسيرمنحرف گردد وبه شخصی اصابت کند وبقتل برساند.
ــــ قتل بالسبب :درين نوع قتل مقتول ازاثرعمل مستقيم شخص بقتل نرسيد بلکه باعث قتل شود.مثالً
شخصی چاھی را حفرکند وديگری درآن بيفتد وبميرد.
نزد علما احناف قتلی که مانع ميراث ميشود قتلی است که ناشی ازفعل مستقيم شخص باشد ،قتل حرام
وناحق يعنی قتلی که موجب خطا ميگردد وقتل عاقل وبالغ .اما قتل بالسبب يعنی قتلی که به عمل مستقيم
شخص ارتباط ندارد قتل صغير ،مجنون ومعتوه وقتلی که به اساس حکم محکمه يا باستفاده ازحق دفاع
مشروع صورت گرفته باشد ،را مانع ميراث نميدانند.
امام شافعی قتل را مطلقا ً ازموانع ميراث ميداند وفرقی رابين انواع آن قايل نيست بدليل حديث مبارکه »
ليس للقاتل ميراث«.
بعقيده امام احمدابن حنبل قتلی که بناحق باشد وموجب قصاص ،ديت ،وکفاره شود حرمان ازميراث
رابارمی آورد .اما قتلی که درآن جزاھای قصاص ،ديت وکفاره تطبيق نشود وناشی ازاستعمال حق دفاع
مشروع باشد وارث را محروم نمی سازد.
امام مالک بدونوع قتل؛ عمد وخطا معتقد است .ازنظرمالکی قتليکه باعث محروميت وارث ميشود
ازاثرقصد واراده وی ناشی شده باشد وھرنوع قتليکه درآن قصدواراده جانی دخيل نباشد حرمان ازميراث
را بارنمی آورد يعنی نزد فقھاء مالکی موجوديت قصد درارتکاب قتل مالک محروميت ازارث است.
قانون مدنی افغانستان درمورد مانع قتل چنين صراحت دارد:
ماده :1999ازموانع ميراث قتل عمدی مورث است ،اعم ازينکه قاتل فاعل اصلی ياشريک ياشاھد ناحق
باشد که شھادت ناحق اوموجب حکم اعدام وتنفيذ آن گرديده باشد ،مشروط براينکه قتل بدون حق وبدون
عذربوده وقاتل عاقل وسن ھجده سالگی را تکميل نموده باشد.
– 3اختالف دين :مانع سوم از موانع ميراث اختالف دين است .ھرگاه وارث پيرويک دين ومورث تابع
دين ديگری باشد يعنی وارث مسلمان ومورث غيرمسلمان ويا برعکس درينصورت يکی ازديگری ارث
گرفته نميتواند يا زوج مسلمان اززوجه کتابی يا پدروپسر پيرو يک دين نباشند نميتوانند ازيکديگرارث
ببرند.
7
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
اختالف دين به ھرنحويکه باشد جريان ارث را مختل ميسازدبدليل قول پيغمبر) ص ( » :اليرث المسلم
الکافرواليرث الکافرالمسلم« اما غيرمسلمين ميتوانند ازيکديگرارث ببرند » الکفرملة واحده« چنانکه
مسلمانان ميتوانند ازيکديگرميراث ببرند.
حکم قانون مدنی افغانستان طبق پراگراف يکم فقره ) (1ماده 2000چنين است:
ماده – (1 :2000استحقاق ارث بين مسلمان وغيرمسلمان نيست اما غيرمسلمان ازيکديگرمستحق ميراث
شده ميتوانند...
– 4اختالف وطن :اختالف وطن بين مسلمانان مانع توارث نيست به اساس آيه مبارکه » انماالمومنون
اخوة«وقول پيغمبر » المسلم اخ المسلم« مسلمان ازمسلمان ارث ميبرد درھرجا وھرمملکتی که زندگی
کنند وبه ھراندازه که وطن شان دورباشد واما اختالف وطن بين غيرمسلمانان مورد اختالف فقھاء
قرارگرفته است که آيا مانع ميراث ميشود ياخير؟ جمھورعلما برآنندکه مانع توارث بين غيرمسمانان نمی
شود.
قانون مدنی افغانستان اختالف وطن را مانع ميراث بين مسلمانان نميداندچنانچه مطابق مذھب مالکی
وحنبلی اختالف وطن را مانع ميراث بين غيرمسلمانان نميداند.
حکم قانون مدنی افغانستان طبق پراگراف دوم فقره ) (1ماده 2000چنين است:
ماده ... (1 :2000اختالف دوکشوردربين مسلمين وغيرمسلمين مانع ميراث نمی گردد ،مگراينکه قانون
مملکت بيگانه ميراث بردن بيگانه را منع نموده باشد.
اما قوانين مدنی اکثرکشورھا حق ارث بين اقاربی را که درممالک مختلف زندگی می کنندحق ملکيت
عقاری را برای بيگانگان نميدھند.
فقره ) (2ماده 2000قانون مدنی افغانستان:
ماده – (2: 2000اجانب نميتوانند به اساس ارث مندرج فقره ) (1اين ماده حق ملکيت رادراموال عقاری
تمسک نمايند.
8
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
فصــــــل دوم
وبه آيه قرآنی )) من بعد وصية يوصی بھا اودين (( وواقعه تکفين مصعب بن عمير درلباسش استدالل شده
وبه اين نظر است که مال مصعب بن عمير بر داينين او تقسيم گرديد وبرای او جز لباس چيزی ديگری
باقی نمانده بود بنا درلباسش دفن گرديد .
امام احمد بن حنبل تجھيز را مطلقا بردين مقدم ميداند وبه نوعيت دين درين امراھميتی را قايل نيست يعنی
تجھيزرا اولين حقی ميداند که بايد ازترکه ميت پرداخته شود زيرا کفن ميت بعد ازوفات اوبمنزله لباس
درحال حيات قرارگرفته طوريکه لباس درحالت حيات مقابل دين پرداخته نمی شود کفن اونيز بايد اوال
ازترکه اجرا گردد .مذھب حنفی به اساس تعريف ترکه آنرامالی ميداند که ازميت با قی مانده باشد وحق
غيربرآن تعلق نگرفته باشد بين ديون عينی يعنی دينيکه درحال حيات ميت حق کسی ديگری به آن تعلق
گرفته با شد ودين مطلقه که به ذمه ثابت ميگردد فرقی را قايل گرديده ديون عينی را که درحال حيات ميت
حق غير به آن مرتبط باشد ازجمله ترکه نمی داند بناأاداء آنرا برتجھيز مقدم ميداند زيرا ميت درحال حيات
خود درآن قبل ازپرداخت آن حق تصرف را نداشت لذا درحالت ممات به طور اولی درآن تصرف کرده
نمی تواند .امااجرای تکفين وتجھيزرا ازترکه برديون مطلقه که به ذمه ثابت ميشود مقدم ميداند مذھب
مالکی وشافعی به اساس تعريفی که به ترکه نموده اند باوجود اينکه ديون عينی يعنی ديونی را که حق غير
درحالت حيات ميت به آن تعلق داشته ازجمله ترکه شمرده است مانند مذھب احنا ف اداء آنرا برتکفين
وتجھيز مقدم دانسته واجرا تکفين وتجھيز را برادای ديون مطلقه ترجيح ميدھند.بناء نظر شان با اختالف
نظری که بااحناف در تعريف ترکه دارد درين مورد يکسان ميباشد .
بامراجعه به اقوال مذاھب اسالمی ومقارنه بين آراءونظريات شان درين مورد مذھب احمدبن حنبل که
اجراء تجھيز وتکفين متوفی را ازترکه مطلقا بردين مقدم دانسته است راجح تر به نظر می رسد وبايد
اجراء تجھيز وتکفين ميت ازترکه اوبراداء دين مقدم باشد واولين حقی باشد که ازترکه ميت پرداخته شود
زيرا تکفين وتجھيز ازحاجات اولی واصلی ميت بوده طوريکه درحالت حيات که شخص قدرت اکتساب را
ھم دارد بردين مقدم ميباشد درحالت ممات ھم بايد به صورت اولی بردين مقدم باشد چه اگرشخص
درحالت حيات مفلس شود لباسش درمقابل دين اوبه فروش رسانيده نميشود .حتی منزل ومسکن شخص
درصورتيکه مناسب حال شخص بوده وبيش قيمت نباشد ازجمله احتيا جات اولی شمرده شده درمقابل دين
وی به فروش نمی رسد ھمچنان کفن ومصارف تجھيز ازاحتيا جات اولی است بنا بردين مقدم است زيرا
ستر عورت واجب بوده ھرگاه شخص مالی نداشته باشد که ازآن به تجھيز وتکفين وی مصرف گردد کفن
وی براقاربش واجب والزم است ودرصورت نداشتن اقارب ازبيت المال ويا خزانه دولت بايد برايش کفن
تھيه شود وازينجاست که مصارف تجھيز وتکفين اشخاص که وفات مينمايند وازخوداقاربی نمی داشته
باشد ازبوديجه دولت تھيه ميگردد.
قانون مدنی افغانستان درماده -1997مطابق مذھب احمد حنبل حقوق متعلق به ترکه را چنين بيان نموده
است که ازمتروکه ميت به ترتيب ذيل تاديه ميشود .
-:1مصارف تکفين وتجھيز ميت تازمان دفن
10
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
تجھيز:
اولتر ازھمه ازترکه ميت بايد به تکفين وتجھيزميت اقدام شود .تجھيز عبارت ازمصارفی است که
باالی ميت ازحين فوت تاوقت دفن ميشود ,ازقبيل مصارف کفن ،غسل ،دفن وغيره ،بايد درانجام اين
مصارف ازاسراف کارگرفته نشود ونبايد درآن تفريط به عمل آيد يعنی درانجام اين خدمات برای ميت
طوری اقدام صورت گيرد که مناسب حال ميت وورثه باشد زيرا دراسراف ظلم درحق ورثه بوده ودر
تفريط تقصير درحق ميت به عمل می آيد وبه اعتدال درانفاق ومصارف خداوند درآيه قرآنی توصيه نموده
است )والذين اذا انفقوا لم يسرفوا ولم يقتروا وکان بين ذالک قواما ( )الفرقان آيه (67واسراف درکفن به
اين معنی است که درتعداد مسنونه ان که سه لباس برای مرد وپنج لباس برای زن است ازدياد به عمل آيد
ويا ازنگاه قيمت برای کفن تکه انتخاب شود که مخالف عرف وتعامل باشد مصارف اضافی وغير
ضروری تشييع جنازه وھمچنان مصارف جمعه گی وچھل )مصارف روزچھلم بعد ازوفات( وآنچه بعد
ازيک سال ازوفات بنام سال باالی ميت به مصرف ميرسد درافغانستان وديگر ممالک اسالمی مروج است
ازجمله مصارف الزمی وشرعی محسوب نميشود ومصارفی است که به توازن اقتصادی فاميل ھا صدمه
واردميکند اين نوع مصارف که به حال ميت وورثه تناسبی نداشته باشد بدعت وغير شرعی پنداشته
ميشود ازترکه ميت قابل اجرانميباشد .مگردروقتی که تمام ورثه به آن اتفاق داشته باشند واگر درجمله
ورثه اشخاص صغير موجود بود اتفاق ورثه کبير برورثه صغير تحميل شده نميتواند .چنانچه دائنان که
برمتوفی دين داشته حق اعتراض را برورثه درمورداين نوع مصارف داشته ميتوانند ورثه راازپرداخت
اين نوع مصارف ازترکه منع ميکنند .
دين :
بعد ازپرداخت مصارف تکفين وتجھيز ازترکه ديون که برمتوفی است بايد اداگردد.
دين عبارت ازآن است که دربدل يک چيز به طريق معاوضه به ذمه شخص الزم شده باشد .بناء تسميه
زکات،حج ,نذور وکفارات به دين تسميه مجازی است زيرا لزوم آن برشخص دربدل چيزی نيست بلکه
ازنظر اينکه درحيات خود بايد آنرابجاآرد دين گفته شده است دين ابتداء به دين ﷲ و دين عباد تقسيم
ميگردد دين ﷲ به جھت ويا شخص معين ارتباط نداشته شخص معينی مطالبه آنراکرده نميتواند چون
زکات ،نذوروکفارات اما دين عباد به اعتبارات مختلف اقسام وانواع مختلف دارد.
دين عينی وآن عبارت ازدينی است که به ترکه ويا جزآن متعلق باشد مثل مرھونه .
11
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
دين شخصی وآن دينی است که به عين متروکه متعلق نبوده به ذمه ثابت والزم شده باشد که بنام ديون
مطلق نيزمسمی گرديده است مثل :قرض .
دين صحت عبارت ازدينی است که درحالت صحت توسط اقرار يا شھود برشخص ثابت شده باشد
ھمچنان دين که درحالت مرض که شخص درآن فوت ميکند به شھادت شھود ويا به مشاھده ثابت شده باشد
حکم دين صحت را دارد
دين مرض عبارت ازدينی است که به جز ازاقرار مريض وآن ھم درحالت مرض که درآن فوت ميشود
دليل ديگر به اثبات آن وجود نداشته باشد .
درصورتيکه درترکه امکان پرداخت تمام انواع ديون که برميت است نباشد علماء فقه اسالمی درتقديم
بعضی ازين ديون بربعضی ديگر ازحيث اداء آن ازترکه اختالف نظردارند .امام شافعی وابن حزم
ظاھری ادای ديون خداوند را ازقبيل زکات ،حج ،وکفاره وغيره ازترکه ميت حق اوليت ميدھد
درصورتيکه درحالت حيات نزد شھود به آن اعتراف نموده باشد که برذمه اوباقيست وتا اکنون
آنراادانکرده است اگر به حضور شاھدان به آن اعترا ف نکرده بلکه به اداء آن وصيت کرده باشد درين
حالت حکم وصيت را گرفته وازثلث با قی مانده مال بعد ازادای دين قابل اجراء ميباشد .امام احمد بن حنبل
بين دين خداوند وعباد فرقی را قايل نيست ھردوی آنرا درترکه قابل پرداخت ميداند ودرصورت عدم
تکافوی ترکه درپرداخت آن ترکه بايد به تناسب ھردودين تقسيم شود .ودراداء دين خداوند ودين عباد به
ھمان تناسب به مصرف رسد .علمای احناف ورثه را به ادای ديون مکلف نميدانند مگربه خواھش خود که
آنرابپردازند زيرا نزد ايشان ديون خداوند حکم عبادت را داشته وبه جا آوردن عبادت مقتضی نيت وفعل
مکلف بوده وآن به وفات ازبين ميرود ادای ديون خداوند به وفات شخص ساقط گرديده وورثه مکلف به
پرداخت آن نميباشد مگر درصورتيکه ميت به ادای آن وصيت نموده باشد که درين صورت ادای آن حکم
وصيت را گرفته قواعد فقھی وصيت برآن تطبيق ميگردد.خالصه اينکه ادای ديون خداوند نزد علماء
احناف ازترکه قابل اجرانبوده ورثه مکلف به پرداخت آن نيستند ودينی که بايد ازترکه پرداخته شود دين
عباد است .
ازينکه ديون عباد طوريکه ذکرشد انواع مختلف داشته ازنگاه قوت وضعف دردرجات متفاوت قراردارند
درحالت عدم تکافوی ترکه دراداء تمام انواع اين ديون اداء برخی ازآنرا بربرخی ديگری قدامت داده
ترتيب ذيل را در اداء آن قابل مراعات ميدانند .اوال اداء ديون عينی ثانيا پرداخت ديون حالت صحت ثالثا
پرداخت ديون حالت مرض .
12
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
اداءميشود چنانچه اگردائن يک نف|ر باش|د وترک|ه ب|اقی مان|ده بع|د ازانج|ام مص|ارف تکف|ين وتجھي|ز ازمق|دار
دين که برميت است کمتر باشد تمام متروکه به دائن اوداده ميشود ھرگاه تع|داد دائن|ين زي|اده ازي|ک نفرب|وده
ودرترکه امکان پرداخت وايفای تمامی ديون موجود نباشد واز طرف ديگر ديونک|ه از ترک|ه قاب|ل پرداخ|ت
اس|ت درق|وت وض||عف مس|اوی ب|وده ھ||ردائن ح|ق ادع||ا ايف|ای دي|ن خ||ودرا ب|ا دائن|ين ديگ||ر مس|اويانه داش||ته
باشد،علماء فقه اسالمی ترکه را به تعداد دائنين قابل تقسيم ندانسته بلکه آن|را ب|ه تناس|ب دي|ن ھ|ر دائ|ن ب|االی
دائنين قابل تقسيم ميدانند وبرای تقسيم ترکه ب|ردائنين ازدوطريق|ه ک|ار ميگيرن|د يک|ی اينک|ه ترک|ه ب|ه تناس|ب
دين ھردائن تقسيم گردد ،که بنام تقس|يم تناس|بی ي|اد ميکنن|د .دوم اينک|ه ازاول|ی ب|رای درياف|ت حص|ه ھ|ردائن
ازترکه آسان تربه نظر ميرسد اينست که ترکه باقی مانده برمجموع ديون تقسيم گ|ردد خ|ارج قس|مت دردي|ن
ھردائن ضرب شود حاصل ضرب عبارت ازسھم ھردائن ازترکه ميباشد برای توضيح طريقه ھ|ای م|ذکور
مثال ھای ذيل را ذکر ميکنيم :
-:1س|ه نف|ر ب|االی ش||خص دي|ن دارد اول|ی – 600دوم|ی -400س||ومی -200ک|ه جمع|ا ب|ه -1200افغ||انی
ميرسد .وترکه ميت بع|د ازپرداخ|ت مص|ارف تکف|ين وتجھي|زاو300افغ|انی اس|ت ک|ه ب|رای ادای تم|ام دي|ون
اوکفايت نمی کند .درين مثال به اساس تقسيم تناسبی يعنی به تناسب دين ھردائن ازمجم|وع دي|ون ترک|ه باي|د
به نسبت -2،4،6يعنی به نسبت -6به ،12که نص|ف اس|ت ,و،4ب|ه ,12ک|ه ثل|ث اس|ت و،2ب|ه -12ک|ه س|دس
است تقسيم گردد.به اين ترتيب دائن اول نصف ترکه 150افغ|انی دائ|ن دوم|ی ثل|ث ترک|ه 100افغ|انی ودائ|ن
سومی سدس ترکه 50افغانی را مستحق ميگردند .
-:2س||ه نف||ر ب||االی ش||خص دي||ن دارن||د ب||ه اي||ن ترتي||ب ک||ه اول||ی ,700افغ||انی دوم||ی ,500افغ||انی س||ومی
300افغانی که مجموعه آن ,1500افغانی با لغ ميگردد.وترک|ه ب|ا ق|ی مان|ده بع|د ازمص|ارف تجھي|ز وتکف|ين
,300افغ|انی اس||ت ک||ه ب||رای ادای تم||ام دي||ون کفاي||ت نميکن||د دري||ن مث||ال ب||ه اس||اس طريق||ه دوم ب||رای اينک||ه
استحقاق ھردائن را ازترکه تعين کرده بتوانيم ترکه با قی مانده را که 300افغانی است برمجموع ديون ک|ه
,1500افغانی ميباشد تقسيم مينمائيم :خارج قسمت را که 1/5است ب|ه دي|ن ھ|ردائن ض|رب مينم|ائيم حاص|ل
ضرب مبلغ است که حق ھر دائن ازترکه ميت ميشود حصه دائ|ن اول|ی عب|ارت اس|ت از140افغ|انی حص|ه
دائن دومی ,100افغانی حصه دائن س|ومی ,60افغ|انی ميباش|د .ب|ه اي|ن ترتي|ب م|ا ميت|وانيم حص|ه واس|تحقاق
ھردائن را ازترکه ميت درصورتی که ازترکه امکان پرداخت ديون نباشد دريافت نمائيم .
وصيت :
انس||ان احيان||ا ب||رای ت||دارک اعم||ال نيک||وی ک||ه درگذش||ته آن||را انج||ام ن||داده وي||ا دربج||اآوردن آن ازوی
قصور به عمل آمده ويا ب|رای مس|اعدت ب|ه اق|ارب غي|ر وارث وب|رای اشخاص|يکه ب|اوی کم|ک ومعاون|ت
نم||وده اس||ت آرزوی اعط||ای مق||داری ازم||ال خ||ودرا داش||ته وازطرف||ی درخ||وف آن اس||ت ک||ه اگ||ر ب|ا الفع||ل
بصرف مال اقدام ورزد درآينده خ|ود او ب|ه آن احتي|اج احس|اس خواھ|د ک|رد ل|ذا ب|رای اينک|ه ازي|ک ط|رف
آرزوی وی ب|||رآورده ش|||ود وازط|||رف ديگ|||ر خ|||وف احس|||اس احتي|||اج ب|||ه م|||ال درآين|||ده ازوی مرف|||وع
13
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
گ||ردد.ش||ريعت اس||المی وص||يت را مش||روع ق||رارداد وحض||رت رس||ول اک||رم دراي||ن ب||اره فرم||ود )ان ﷲ
تصدق عليکم بثل|ث ام|والکم زي|ادة ف|ی اعم|الکم فض|عوھا حي|ث ش|ئتم اوحي|ث احبب|تم ( )رواه البخ|اری ( ب|ه
مشروعيت وصيت شخص ميتواند ازيک ط|رف مص|در خي|ر ومنفع|ت ب|ه اق|ارب وي|ا ش|خص ک|ه خواس|ته
باشد گردد وازطرف ديگر تاحال حيات خود درآن تصرف کند.
تعريف وصيت :وصيت درلغت عبارت اس|ت ازوص|ول واتص|ال چنانچ|ه گفت|ه ان|د)ارض واص|ية( يعن|ی
زمين متصل النبات است ,قرآن کريم لفظ وصيت را دردومعنی استعمال کرده است.
-:1طل||ب ي||ک چيزدرح||ال چ||ون ق||ول خداون||د )ووص||ينا االنس||ان بوالدي||ه احس||انا( )االحق||اف (15وفرم||وده
خداوند )ووصی بھا ابراھيم بنيه ويعقوب ( )البقره (132
-:2طلب يک شی بعد ازوفات مثل :کتب عليکم اذاحضر اح|دکم الم|وت ان ت|رک خي|رآًن الوص|ية للوال|دين
واالقربين ( )البقره (180فقھای اسالمی کلمه وصيت را به طل|ب فع|ل ي|ا تص|رف بع|د ازوف|ات تخص|يص
داده ودري||ن معن||ی تع||ين ي||ک ش||خص ب||ه ع||وض ش||خص ديگ||ر درتص||رفات م||الی بع||د ازوف||ات اواس||تعمال
گرديده وکلمه وصی به معنی طلب تصرف دراموال بعد ازوفات استعمال شده است.
وصيت دراصطالح فقھا ی اسالمی درنزد احناف عبارت است ازتمليکی که بعد ازموت منسوب بوده وبه
طريقه تبرع صورت گرفته باشد برابراست ,که موصی به مال باشديامنفعت
ق||انون م||دنی افغانس||تان درم||اده 2102وص||يت را چن||ين تعري||ف مينماي||د وص||يت عب||ارت اس||ت ازتص||رف
درمتروکه به نحويکه اثرآن به مدت بعد ازوفات وصيت کننده منسوب باشد .
14
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
15
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
مشروعيت وصيت راثابت ميسازد برای موصی حق نداده است که زي|اده ازثل|ث م|ال را ب|ه کس|ی وص|يت
نمايد چنانچه حضرت رسول اکرم برای سعد بن ابی وقاص اجازه نداد که بيش ازثلث مال خودرا به کس|ی
وصيت نمايد بعلت اينکه ب|ه ض|رر ورث|ه م|ی انجامي|د ل|ذا ادای وص|يت باي|د ازثل|ث ب|ا ق|ی مان|ده ترک|ه بع|د
ازتجھيز ودي|ن ص|ورتگيرد ن|ه ازثل|ث ک|ل م|ال ب|دليل اينک|ه ادای مص|ارف تجھي|ز وپرداخ|ت دي|ن ازترک|ه
ضروری بوده وشريعت اسالمی حينيکه برای شخص اجازه ميدھد که درثل|ث م|ال تص|رف نماي|د ماليس|ت
که درآن تصرف کرده بتواند وآن مال با قی مانده بعد ازتجھي|ز ودي|ن اس|ت وھ|م دراج|رای وص|يت ازثل|ث
کل مال احتمال آن ميرود که وصيت ورثه را ازميراث محروم گرداند طوريکه اگر دو ثلث مال درتجھي|ز
ودين به مصرف رسيده باشد .اين ظلم صريح درحق ورثه به شمارميرود
قانون مدنی افغانس|تان درم|اده 2137تنفي|ذ وص|يت ب|ه زي|اده ازثل|ث م|ال رامف|وض ب|ه اج|ازه ورث|ه دانس|ته
ودرمورد چنين تصريح ميدارد:وصيت درح|دود ثل|ث متروک|ه ب|ه وارث وغي|ر وارث ص|حت داش|ته ب|دون
اجازه ورثه تنفيذ ميگردد ودر حدود زايد ازثلث متروکه نيزص|حت داش|ته مگرنف|اذ آن م|و ق|وف ب|ه اج|ازه
ورثه بعد ازوفات وصيت کننده ميباشد مشروط بر اينکه اجازه دھنده دارای اھليت تبرع بوده وبه آنچ|ه ک|ه
اجازه داده علم داشته باشد.
وارث:
بعدازمصارف تجھيزوتکفين ازترکه وادا ديون ذمت ميت ونفاذ وص|يت اوآنچ|ه ازترک|ه ب|اقی بمان|د
بين ورثه متوفی تقسيم ميگردد.
ورثه عبارت از اشخاصی ھس|تند ک|ه ارث ش|ان ب|ه کت|اب )قرآنک|ريم( ي|ا س|نت وي|ا اجم|اع ثاب|ت ش|ده باش|د
ترتيب ورث دراستحقاق ميراث ازنظر علما مذھب حنفی قرارذيل است:
-1اص||حاب ف||روض ) ذوی الف||روض ( وآنھ||ا اشخاص||ی ھس||تند ک||ه ش||ريعت اس||المی حص||ه مع||ين
درميراث برايشان تعين نموده است.
-2عصبه نس|بی وآن اشخاص|ی ھس|تند ک|ه مس|تحق ک|ل م|ال ميش|وند اگ|رذوی الف|روض موج|ود نباش|د
ودرصورت موجوديت ذوی الفروض مستحق اخذ مال باقيمانده بعداز سھم آنھا ميگردند.
-3عصبه سببی ) موالی عتاقت ( يعنی ش|خص ک|ه غ|الم را آزاد ک|رده باش|د درص|ورتيکه غ|الم آزاد
کرده شده ازخود اقارب نسبی نداشته باشد.
-4عصبه مولی عتاقت درصورتيکه موالی عتاقت حيات نداشته وغالم آزاد کرده ش|ده ازخ|ود اق|ارب
نسبی نداشته باشد.
-5ردبرذوی الفروض نس|بی غي|راززوجين :يعن|ی وقت|ی ذوی الف|روض س|ھام مع|ين خ|ودرا ازترک|ه
گرفتند وعصبه درجمله ورث|ه موج|ود نب|ود س|ھام باقيمان|ده دوب|اره ب|رذوی الف|روض بتناس|ب س|ھم ش|ان
توذيع ميگردد مگر زوج وزوجه ازاين حکم مستثنی ب|وده حک|م رد برآنھ|ا تطبي|ق نميش|ودوفقط مس|تحق
اخذ سھم معين شان درميراث ميباشند.
16
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
-6ذوی االرحام وآن اقاربی اندکه غيرازذوی الفروض وعصبات بوده ووقتی مستحق اخذ ميراث می
شوند که ذوی الفروض وعصبات موجود نباشد اما زوجين آنھا را ازميراث محروم ساخته نميتوانند ب|ه
موجوديت زوج يازوجه ميت ازترکه اوميراث گيرند.
-7موالی مواالت وآن وقت|ی ميتوان|د مس|تحق مي|راث گ|ردد ک|ه درورث|ه اشخاص|يکه قب|ل ازاينھ|ا ذک|ر
گرديد موجود نباشند.
-8مقرله به نسبت ازغير مقر واو وقتی ميتواند ميراث گيرد که مقر فوت نمايد وازخ|ود يک|ی ازجمل|ه
ورثه که فوقا ذکرشده نداشته باشد.
-9موص||ی ل||ه بجمي||ع الم|ال يعن||ی شخص||ی ک||ه تم||ام م||ال ب||رايش وص||يت ش||ده باش||د ق||بال ذک||ر ش||د ک||ه
وصيت درزياده از ثل|ث م|ال قاب|ل تنفي|ذ نب|وده مگ|ر درص|ورتی ک|ه ورث|ه ب|ه آن اج|ازه دھ|د واي|ن ازآن
جھت بود که دروصيت به زياده ازثلث مال ضرر به ورثه عايد ميگرديد ول|ی درحال|ت ک|ه مي|ت ورث|ه
ازاشخاص فوق نداشته باشد شخصی که برای او تمام مال وصيت شده ميتواند آنرا مالک گردد.
-10بيت الم|ال :وقت|ی ک|ه مي|ت شخص|ی ازاش|خاص ف|وق را نداش|ته باش|د م|ال اودربي|ت الم|ال مس|لمين
گذاشته ميشود که درمصالح اجتماعی دولت بمصرف ميرسد.
قانون مدنی افغانستان درماده 1997بعداز مصارف تکف|ين وتجھي|ز واداء ديونيک|ه برذم|ه مي|ت واج|ب
است وتنفيذ وصيت ميت ازثلث باقی مانده ترکه بعدازتاديه دين درفقره ) (4تقس|يم ترک|ه باقيمان|ده را ب|ه
ورثه مطابق احکام ميراث ھدايت ميدھد.
ودرفقره ) (2ماده ) (2042چن|ين حک|م ميکن|د ) اگ|ر يک|ی ازعص|به نس|بی ي|ا يک|ی ازذوی الف|روض ي|ا
ذوی االرح||||ام موج||||ود نباش||||د باقيمان||||ده متروک||||ه بيک||||ی اززوج||||ين رد ميگ||||ردد( ودرم||||اده )(1998
درم||وردچنين حک||م ميکن||د ) (1ھرگ||اه طب||ق فق||ره ) (4م||اده 1997اي||ن ق||انون مس||تحق مي||راث موج||ود
نگردد ميراث متروکه متباقی حسب ذيل توزيع ميشود.
-1استحقاق شخص که ميت به نسب اوبه غيرازخوداقرارنموده باشد.
-2وصيت زايد ازحدود يکه وصيت درآن تنفيذميشود.
-3درصورتيکه اشخاص فوق اين ماده موجود نشوند متروکه يا آنچه ازآن ب|اقی مان|ده ب|ه دول|ت تعل|ق
ميگيرد.
ازين برميآيد که قانون راجع به مستحقين ميراث وترتي|ب اس|تحقاق آنھ|ا درم|وارد آت|ی ازم|ذھب احن|اف
مخالفت ورزيده است .
-1ق||انون ب||رخالف م||ذھب احن||اف وطب||ق ارا علم||ا م||الکی ،ش||افعی وحنبل||ی عق||د م||واالت را س||ببی
ازاسباب ميراث ندانسته بنا ً بعدم توريث موالی مواالت حکم نموده است .
-2قانون ميراث عصبه سببی را مستحق ميراث ندانسته است .
-3قانون ميراث ردزوجين را درحالت عدم موجوديت ذوی الفروض وذوی االرح|ام ب|رخالف م|ذھب
احناف که رد برزوجين را قائل نيستند اجازه داده است.
17
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
فصــــــــل سوم
ذوالفروض وسھام معين آنھا
18
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
– 2فرض به ھمرای عصوبت :واين در صورت است که ميت دختر ويا دختر پسر اگرچه دردرجه پائين
ترقرارداشته باشد مثل دختر پسر پسر پسر پسر . ................داشته باشد.
عبدﷲ متوفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دختر مادر پدر ورثه
1/2 1/6 1/6وعصوبت فروض
اصل مسئله 6
3 1 سھم ھر وارث از اصل مسئله 2
در مثال فوق پدر مستحق سدس ترکه به اساس فرض که مساوی است به يک سھم وباقی مانده ترکه را به
ا ساس عصوبت گرفته که مساوی است به يک سھم ومادر نيز مستحق سدس ترکه به اساس فرضيت بوده
که مساوی است به يک سھم ودختر ميت نسبت ازينکه تنھاءاست مستحق نصف ترکه به اساس فرضيت
گرديه است که مساوی است به 3سھم.
– 3عصوبت مطلق واين درصورت است که به ھمرای پدر ھيچ يک از پسران ويا پسر پسر ويا
دخترميت ويادخترپسر او موجود نباشد که درين صورت پدر مستحق حصه باقی مانده ترکه به اساس
عصوبت ودرصورت نبودن ورثه ديگر مستحق کل ترکه ميگردد مثل:
عبدﷲ متوفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زوجه مادر پدر ورثه :
1/4 1/3مابقيه عصبه فروض :
اصل مسئله12 :
3 3 6 سھم ھر وارث از اصل مسئله:
درمثال فوق پدر نسبت عدم موجوديت اوالد ميت مستحق باقيمانده ترکه بوده که مساوی است به 6سھم
ومادر مستحق ثلث مابقيه بعد از سھم زوجه بوده که مساوی است به 3سھم وزوجه مستحق ربع ترکه بوده
که مساوی است به 3سھم .
19
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
فرض وعصوبت ودر صورت عدم موجوديت اشخاص فوق الذکر ) پسر ويا پسر پسر ودختر ويا دختر
پسراگرچه درجه او پائين باشند( عصبه بوده که مثال ھای آن در فوق گذشت .جد درصورت موجوديت
پدر از ميراث محروم ميگردد زيرا قاعده ميراث است که ھرگاه يک وارث توسط شخص ديگر به ميت
منسوب شود در صورت موجوديت او از ميراث محروم ميگردد .
فرق اب وجد:
جد به ھمرای پدر در چھار مورد ذيل تفاوت دارد:
( 1مادر پدر به وجود پدر ازميراث محروم ميگردد اما به وجود جد از ميراث محروم نميگردد.
(2خواھران وبرادران اعيانی وعالتی به اتفاق علماء به وجود پدر از ميراث محروم ميگردند اما به
وجود جد اختالفی است .
(3ھرگاه ترکه منحصر بين پدر و مادر ويکی از زوجين باشد مادر به اتفاق علماء مستحق ثلث باقی ماند
ترکه ميگردد اما بوجود جد مادر مستحق ثلث کل ميباشد.
(4پدر به وجود وارث ديگر ازميراث محروم نميگردد اما جد به وجود پدر از ميراث محروم ميگردد.
درقانون مدنی مواد 2005فقره دوم ومواد 2022به بعد در مورد ميراث جد مشعر است .
21
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
درمثال فوق زوج مستحق نصف ترکه که مساوی است به 3سھم وجده مستحق سدس ترکه که مساوی
است 1سھم وبرادران اخيافی مستحق ثلث ترکه که مساوی است به 2سھم ميباشند که بين ايشان مساويانه
تقسيم ميشود .
– 3حجب ازميراث :اوالد ھای مادری به وجود اشخاص ذيل ازميراث محروم ميگردند :
درصورت موجوديت پسر،دختر ،پسر پسر وياپائين تر از آن ودرصورت موجوديت پدر وجد .
ميراث زوجات:
زوجات از ترکه زوج خود دارای دوحالت ميباشند :
– 1ربع ترکه ) : ( 1/4واين درصورت است که ميت اوالد نداشته باشد مثل :
عبدالکريم متوفی :
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جد مادر زوجه ورثه
1/6وعصوبت 1/3 1/4 فروض
3–2 اصل مسئله : 12
به اساس فرض عصوبت 4 3 سھم ھر وارث ازاصل مسئله
درمثال فوق زوجه نسبت اينکه ميت اوالد ندارد مستحق ربع ترکه بوده که مساوی است به 3سھم ومادر
مستحق ثلث ترکه که مساوی است به 4سھم وجد مستحق سدس ترکه به اساس فرضيت که مساوی است
به 2سھم وباقی مانده ترکه بعد از سھم ذوالفروض را به اساس عصوبت مستحق ميشود که مساوی است
به 3سھم که مجموع سھام جد 5سھم ميشود.
قابل ذکراست که زوجه اگر يک نفر باشد ويا زياده از يک نفر مثالً دو،سه يا چھار نفر مستحق ربع ترکه
بوده وبين ايشان ھمين ربع ترکه مساويانه تقسيم ميشود.
– 2ثمن ترکه :واين در صورت است که ميت اوالد داشته باشد مثل:
عبدالکريم متوفی :
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پدر مادر 2ابن زوجه ورثه
1/6 1/6 عصبه 1/ 8 فروض :
اصل مسئله 24
4 4 13 سھم ھروارث ازاصل مسئله 3
درمثال فوق زوجه مستحق ثمن ترکه نسبت موجوديت پسران ميت که مساوی است به 3سھم وپسران
ميت عصبه بوده ومستحق باقی مانده ترکه بعد از سھم ذوی الفروض ميباشند که مساوی است به 13سھم
ومادر وپدر ميت ھرکدام مستحق سدس ترکه بوده که مساوی است به 4 – 4سھم .
22
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
عبدالرسول متوفی:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پدر 1ابن 2بنت ورثه
23
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
24
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
عبدالجميل متوفی:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مادر بنت ابن 2بنت ورثه :
1/6 محروم 2/ 3 فروض :
اصل مسئله 6 :
سھم ھروارث از اصل مسئله :
1 4
درمثال فوق بنت ابن نسبت موجوديت دو بنت صلبی از ميراث محروم ميگردد.
درحالت ششم حجب از ميراث :بنت ابن به سبب اشخاص ذيل ازميراث محروم ميگردد :
– 1ابن ميت :درصورت که به ھمراه بنت ابن در جمله ورثه ابن ميت نيز وجود داشته باشد بنت ابن از
ميراث محروم ميگردد .
– 2ابن ابن :درصورت که به ھمراه بنت ابن ،ابن ابن که درجه قرابت او به ميت نسبت به بنت ابن
نزديک تر باشد بنت ابن از ميراث محروم ميگردد .
درصورت که ابن ابن در درجه قرابت به ھمراه بنت ابن مساوی باشند ويا ابن ابن نسبت به بنت ابن در
درجه پائينتر قرار داشته باشد ھردو عصبه گرديده به اساس عصوبت مستحق ميراث ميگردند.مثل
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کريم محمود احمد ورثه:
پسر پسر پسر ورثه
دختر دختر پسر ورثه
درمثال فوق دختر پسر محمود وکريم نميتوانند که پسر احمد را عصبه گردانند زيرا درجه آنھا نسبت به
درجه پسر احمد پائينتراست اما پسر پسر احمد ميتواند که ھردو بنت را عصبه گرداند زيرادر درجه
قرابت باھم مساوی ھستند.
25
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
26
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
27
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
درمثال فوق زوج مستحق نصف ترکه که مساوی است به 3سھم ومادر مستحق سدس ترکه که مساوی
است به 1سھم وبرادر وخواھر اعيانی باھم عصبه گرديدندوبرادران مادری مستحق ثلث ترکه که مساوی
است به 2سھم ،ازينکه برای برادر وخواھر اعيانی بعد از سھم ذوی الفروض چيزی باقی نماند ،به
ھمراه برادران اخيافی در ثلث ترکه شريک گريده وطور مساويانه بين ايشان تقسيم ميگردد
6حجب :خواھران اعيانی به وجود اشخاص ذيل از ميراث محروم ميگردند :
– 1به وجود پسر ،يا پسر پسر اگر درجه آنھا تنزيل يابد مانند پسرپسرپسرپسرپسر. ........
– 2به وجود پدر به اتفاق علماء .
– 3به وجود جد نزد امام ابوحنيفه ) رح ( اما نزد علماء ثلثه سبب حجب آنھا نگرديده
28
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
– 5عصوبت به وجود غير :واين درصورت است که در جمله ورثه باخواھرعالتی دختر ويا دختر پسر
ميت ويا ھردو موجود باشند که درين صورت خواھر عالتی عصبه گرديده مستحق باقيمانده ترکه بعد از
سھم دختر ودختر پسر ويا ذوی الفروض ديگر اگر موجود باشد ،ميگردد مثل :
: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــورثه
خواھر عالتی دخترپسر دختر
عصبه 1/6 1/2 فروض :
اصل مسئله 6 :
2 1 3 سھم ھروارث از اصل مسئله :
درمثال فوق دختر ميت مستحق نصف ترکه که مساوی است به 3سھم ودختر پسر مستحق سدس ترکه
که مساوی است به 1سھم وخواھر عالتی به وجود دختر ميت عصبه گرديده مستحق باقيمانده ترکه که
مساوی است به 2سھم ،ميباشند.
– 6حجب از ميراث :واين در صورت است که درجمله ورثه دو نفر خواھر اعيانی موجود باشد که
درينصورت خواھر عالتی از ميراث محروم ميگردد مثل:
عبدالکبيرمتوفی :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زوجه خواھر عالتی 2اخت اعيانی ورثه :
1/4 محجوب 2/3 فروض :
اصل مسئله 12 :
سھم ھر وارث از اصل مسئله
3 8و 1به اساس رد
درمثال فوق خواھران اعيانی مستحق ثلثان ترکه که مساوی است به 8سھم ومستحق يک سھم به
اساس رد ،وخواھر عالتی نسبت موجوديت 2خواھر اعيانی از ميراث محجوب ميگردد زيرا حصه
خواھران دوثلث ترکه بوده که آنرا خواھران اعيانی به اساس فرض مستحق شدند وچيزی اضافه از آن
باقی نمانده است .وحصه زوجه ربع ترکه که مساوی است به 3سھم ميباشد.
– 7حجب از ميراث :خواھران عالتی بوجود اشخاص ذيل از ميراث محروم ميگردند :
بوجود پسر ،پسر پسر اگرچه دردرجه پائين تر قرار داشته باشد وبوجود پدر ،اما محروميت شان به سبب
جد اختالفی است که نزد امام ابوحنيفه محروم ونزد علماء ثالثه محروم نميگردند.
29
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
31
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
بوجود پدر :جده که توسط پدربه ميت منسوب ميگردد بوجود پدر از ميراث محروم ميگردد زيرا به اساس
قاعده ميراث :ھرگاه شخص توسط شخص ديگر به ميت منسوب گردد در صورت موجوديت او از
ميراث محروم ميگردد .
بوجود جد :جد جده راکه توسط او به ميت منسوب ميگردد از ميراث محروم ميسازد.
جده قريب جده بعيد را محروم ميسازد) القربی تحجب البعدی(.
32
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
فصــــــــــل چھارم
عصبات وحجب
ميراث طور عصوبت سبب دوم ازاسباب ميراث ميباشد .ورثه که به آن مستحق ميراث ميبا شد بعد
ازذوی الفروض قراردارند .
33
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
پسر دختر ,پدر مادر وامث|ال آن.اي|ن ن|وع اق|ارب را ازآن جھ|ت عص|به بنفس|ه ميگوين|د ک|ه قراب|ت ش|ان ب|ه
ميت بذات خود سبب عصوبت گرديده ودرکسب صفت عصوبت به شخص ديگری احتياج ندارد .
جھات عصوبت:
عصبه نسبی به اساس قواعد فقه اس|المی درچھ|ار جھ|ت منحص|ربوده ک|ه ب|ه ط|ور ذي|ل ترتي|ب يافت|ه
است .
:1جھت بنوت )فرع مذکر(چون پسر ,پسرپسراگرچه به درجه پائين تر باشند مانند :
پسرپسرپسرپسرپسرپسر. ............................
باالترباشد درجه به اگرچه پدرپدر پدر, مثل مذکر( اصل ابوت) جھت - :2
مانند:پدرپدرپدرپدرپدرپدر.......
-:3جھت اخوت )فرع مذکر پدر ميت( مثل برادر اعيانی وبرادر عالتی وپسران آنھا .
-:4جھت عمومت )فرع مذکر جدميت ( مثل :کاکای اعيانی وعالتی وپسران آنھا .
طوريکه ذکر گرديد عصبه کسی است که جميع ترکه رادرحال عدم موجوديت ذوی الفروض ويا با قی
مانده ترکه را بعد ازسھم ذوی الفروض درحال وجود آنھا به ميراث ميگيرد .وبه اين اساس عصبه بنفسه
ھم مستحق جميع ترکه ويا با قی مانده آن بعد ازسھم ذوی الفروض ميبا شد ود رحالتی که سھام ذوی
الفروض جميع ترکه را دربرگيرد ازميراث محروم ميگرددعصبه بنفسه درصورتيکه يک نفرباشد به
تفصيل فوق مستحق ميراث بوده اختالف جھت عصوبت درميراث اوتأثيری را عايد نمی سازد اما اگر
تعداد عصبه بنفسه متجاوز ازيک نفر باشد ودرجھات عصوبت نيزبا ھم اختالف داشته با شند شخصی
مستحق ميراث را ازغيرآن به طورذيل ميتوان تفريق کرد .
-1به اعتبار جھت :
وقتي كه تعداد عصبه بنفسه متجاوز از يك نفر باشند ودر جھت عصوبت نيزباھم اختالف داشته باشند
جھت بنوت بر جھت ابوت وجھت ابوت برجھت اخوت وجھت اخوت بر جھت عمومت ترجيح داده ميشود
يعني در تقديم يك جھت برجھت ديگر بايد ترتيبي راكه قبالَ◌َ ◌ً ◌ً ذكر گرديده مراعات نمود.
قابل تذكر است كه در تقديم جھت ابوت بر جھت اخوت جد شامل نبوده زيرا برادران اعياني وعالتي
طوريكه ذكر گرديد بوجود جد از ميراث محروم نميشود .
-2به اعتبار درجه قرابت :
عصبه بنفسه وقتي كه از يك نفر زياد باشد ودر جھت قرابت باھم اختالف نداشته باشند ھمه در يك جھت
قرابت قرار داشته باشند دراين حالت اگر درجات انتساب شان به ميت فرق داشته باشد به اشخاصيكه در
درجه قريب ھستند براشخاصيكه در درجه بعيد قرار دارند در استحقاق ميراث ترجيح داده ميشود مثالً اگر
شخصي وفات نمايد ووارث او پسر وپسر پسر باشد اينھا ھردو عصبه بنفسه بوده ودر يك جھت بنوت
قرار دارند اما از آنجاكه درجه قرابت پسر نظر به درجه قرابت پسرپسر به ميت بيشتر است پسر در
34
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
استحقاق ميراث بر پسرپسر مقدم است چنانچه پدر بر جد،وبرادر اگرچه عالتي باشد بر برادرزاده اعياني
وكاكا بر پسركاكا دراستحقاق ميراث به اساس عصوبت قدامت دارند .
عصبه بغيره
عصبه بغيره )عصبه بسبب غير(دراصطالح علمأميراث مؤنثي است كه صاحب فرض بوده
ودرعصوبت خود بشخص ديگر )عصبه بنفسه(احتياج داشته باشد وياغيردرعصوبت شريك گرديده به
اساس عصوبت مستحق ميراث شود وصفت فرضيت خودراازدست دھد.
عصبه بغيره مطابق به اساسات فقه اسالمي اناثي ميشوند كه سھم آنھا درحالت انفرادي نصف1/2
ودرحالت تعدددوثلث 2/3باشد لذا عصوبت بالغير در چارنفراناث ذيل منحصر ميباشد.
-:1دختر ھمراه پسر
-:2دخترپسرھمراه پسرپسر
-:3خواھراعياني ھمراه برادراعياني
-:4خواھرعالتي ھمراه برادرعالتي
دليل برميراث اين نوع ازعصبه قول خداوند )ج(است كه فرموده ):يوصيكم ﷲ في اوالدكم للذكرمثل حظ
االنثيين ( )النساء (2) (11و)وان كانوا اخوة رجاال ونساءفللذ كرمثل حظ االنثيين ()النساء(176
35
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
درآيات قرآني فوق درحالت اختالط اوالد مذكر ومونث ودرحالت اختالط خواھران بابرادران براي
دختران وخواھران حصه معيني درميراث تعيين نگرديده است از اين معلوم ميشود كه خواھر ميت
بابرادرودختر ميت با پسر اوعصبه ميگردد.
36
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
عصبه مع غيره:
عصبه مع غيره ويا عصبه بوجود غير دراصطالح علماء ميراث عبارت ازمؤنثی است که صا حب
فرض بوده ودرعصوبت خود به مؤنث ديگری که صاحب فرض باشدمحتاج گردد .ومؤنثی که اوراعصبه
گردانيده درعصوبت بااواشتراک نداشته بلکه به اساس فرضيت سھم معين خودرا درميراث مستحق
ميگردد .عصبه مع غيره طبق اساسات فقه اسالمی دردونفر ازذوی الفروض که عبارت ازخواھر اعيانی
وخواھر عالتی ميباشد منحصربوده وھر کدام ازاينھا به وجود دختر ميت يا دختر پسر او اگرچه درجه او
تنزيل نمايد عصبه ميگردند بشرط اينکه ھمراه خواھر اعيانی برادراعيانی وبا خواھر عالتی برادرعالتی
درجمله ورثه قرار نداشته باشد زيرا درصورت وجود آنھا خواھر عصبه بغيره بوده ودرعصوبت به
دختر ميت يا ختر پسر اواحتياج احساس نميشودوخواھريکه بادخترميت يادخترپسراوعصبه گردد صفت
فرضيت را ازدست ميدھد وبه اساس عصوبت مال باقی مانده بعد ازسھم دختر يادختر پسر ميت وغيره
ذوی الفروض را اگردرورثه موجودباشد به طريق عصوبت به ميراث ميگيرد ودرين حالت طبق احکام
فقه اسالمی خواھر صفت ذکورت را کسب کرده قائم مقام برادر قرارگرفته واشخاصی که با برادرازترکه
ميت ميراث گرفته نميتوانستند باوی نيزميراث گرفته نمی توانند مثال :اگر شخصی وفات کند ووارث او
دختر ,دخترپسر ,خواھر عالتی وکا کا باشد دختر ميت مستحق نصف (1/2ترکه ودختر پسر او مستحق
سدس (1/6ترکه جھت تکميل دوثلث که حد اعظمی سھم بنات است طور فرضيت ميباشند وخواھر عالتی
به وجود دختر ميت عصبه ميگردد وترکه باقی مانده بعد ازسھم دختر ودختر پسر ميت راطورعصوبت به
ميراث ميگيرد وکاکا توسط خواھرعالتی ازميراث محروم ميشود زيرا اوقائم مقام برادر عالتی
قرارگرفته وطوريکه کا کا به وجود برادر عالتی ازميراث محروم ميگردد به وجود اونيز ازميراث
محروم ميگردد.
37
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
اعياني ياعالتي از ميراث محروم ميگردد بنت وبنت ابن سھم معين خودرا درميراث به اساس فرضيت
مستحق ميشوند .
قانون مدني افغانستان تعريف عصبه،انواع واحكام آنرا چنين بيان نموده است:
مادهء)(2012عصبه شرعاً◌ً باالي كسي اطالق ميشود كه درصورت نبودن صاحبان ف|روض تم|ام متروك|ه
ودرصورت موجوديت اص|حاب ف|روض درح|الي ك|ه ازمي|راث محج|وب نباش|ند،باقيمانده اص|حاب ف|روض
راازمتروكه مستحق ميشوند.
م|ادهء)(2013ھرگ|اه ھ||يچ ي|ك از ص||احبان ف|رض موجودنب||وده ي|ا باوجودآنھ||ا تم|ام متروك||ه ش|امل حص||ص
فرض نشود تمام متروكه ياآنچه از صاحب فرض باقي مانده،به عصبه نسبي داده ميشود.
م||ادهء)(2014عص||به نس||بي ب||ه س||ه دس||ته تقس||يم ميش||ود :عص||به بنفس||ه ،عص||به بغيره،عص||به م||ع غي||ره
مادهء)(2015عصبه بنفسه كسي اس|ت ك|ه درقراب|ت اوب|ه مي|ت بغي|ر محت|اج نب|وده ودرنس|بت اوبمي|ت ان|اث
داخل نميگردد.
مادهء)(2016عص|به بنفس|ه ب|ه ترتي|ب ذي|ل داراي چ|ار جھ|ت اس|ت بن|وت :ك|ه ش|امل پس|ران وپس|ران پس|ر
ميباش|||د،اگرچه درج|||ه آنھ|||ا تنزي|||ل ياب|||د.اب|||وت :ك|||ه ش|||امل پ|||در وج|||د ص|||حيح ميش|||ود،گرچه درج|||ه آنھ|||ا
باالروداخوت :كه شامل برادران عيني پدري وپسران آنھاميگردد گرچه درجات آنھاپايان رود عموم|ت ك|ه
شامل كاكاھاي ميت ،كاكاھاي پدرميت وكاكاھاي جد صحيح ميت ميشود گرچ|ه درج|ات آنھ|ا ب|االرود .اع|م
ازاينكه عيني باشد ياپدري وھمچنان شامل پسران وپس|ران پس|ر آنھ|ا ميش|ود گرچ|ه درج|ات آنھ|ا پ|ائين رود
.مادهء)(2017ھرگاه عصبه بنفسه از نظرجھت يكي باشند ،قريب ترين آنھا ازلحاظ درجه به مي|ت مس|تحق
شمرده ميشود،اگردرجھت ودرجه يكي باشند ،اوليت به قرابت داده ميش|ود.واگرش|خص داراي دوقراب|ت ب|ه
ميت باشد .برشخص|يكه داراي ي|ك قراب|ت اس|ت ح|ق اولي|ت دارد واگ|ر ازلح|اظ جھ|ت درج|ه وق|وت قراب|ت
مساوی باشند ميراث در بين آنھا مساويانه تقسيم ميگردد.
ماده ) ( 2018عصبه به سبب غير ،به مؤنث اطالق ميشود که در عصوبت بميت محتاج بغير بوده
وباغير در عصوبت شريک باشد.
ماده ) ( 2019عصبه بغير عبارتنداز:
– 1دختران با پسران .
– 2دختران پسر گرچه درجات آن پائين رود باپسران پسر گرچه تنزيل نمايد درحاليکه پسران در درجه
متوازی با دختران يا پائينتر از آنھا قرار داشته واز طريق ديگر مستحق ارث نشوند.
– 3خواھر عينی با برادران عينی خواھران پدری با برادران پدری .
) (2دراحوال مندرج فقره فوق اين ماده مرد دوچند زن از ميراث حصه ميگيرد.
ماده) ( 2020عصبه مع غيره به مؤنثی اطالق ميشود که در عصوبت خود به مؤنث ديگر محتاج بوده
ومؤنث ديگر در عصوبت بااوشرکت نداشته باشد.
ماده )( 2021
38
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
- 1عصبه مع غيره عبارتند از خواھران عينی يا پدری با دختران يا دختران پسر گرچه درجه آنھا تنزيل
نمايد .دراين صورت باقی متروکه را بعد از ادای حصه فروض مستحق ميشوند .
- 1به اشخاص مندرج فقره فوق اين ماده نسبت به ساير عصبه مانند برادران عينی وپدری اعتبار داده
شده در حق تقدم درجه وقوت تابع احکام آنھا ميباشند.
حجب
حجب درلغت منع وستر)پوشانيدن( را گويند مثال گفته ميشود كه )حجبت السحاب الشمس( وقتي كه
ابرآفتاب رابپوشاند و)حجبه عن كذا(وقتي كه منع كند اورا ازآن واسم فاعل حجب،حاجب واسم مفعول آن
محجوب است .
حجب دراصطالح علماءميراث عبارت است ازمنع شخص معين ازكل يا بعض ميراث به سبب وجود
شخص ديگر.
حجب به دوقسم است :
الف -حجب نقصان
ب -حجب حرمان
الف -حجب نقصان:
حجب نقصان:
عبارت ازانتقال وارث است ازسھم اعلي به سھم ادني بوجود شخص ديگر مثل زوج كه بوجود اوالد
ميت سھم او ازنصف )(1/2به ربع)(1/4انتقال ميابد.
حجب نقصان درورثه متحقق ميشود كه داراي دوسھم اعلي وادني باشد وورثه كه داراي سھم اعلي وادني
ھستند طوريكه قبالًدراحوال استحقاق آنھا ازتركه بصورت مفصل ذكرگرديده عبارت اند از :
-1زوج :داراي سھم اعلي نصف )(1/2وسھم ادني ) (1/4بوده وبوجود اوالد ميت سھم اوازنصف به ربع
انتقال ميكند.
-2زوجه :داراي سھم اعلي ربع ) (1/4وسھم ادني ثمن ) (1/8بوده وبوجود اوالد ميت سھم او از ربع به
ثمن انتقال مينمايد.
-3بنت ابن :داراي سھم اعلي نصف ) (1/2درحالت انفرادي و دوثلث ) (2/3در حالت تعدد وسھم ادني
سدس) (1/6بوده وبوجود يك نفر دختر ميت ازسھم اعلي نصف يا ثلثان به سھم ادني سدس انتقال ميكند.
-4خواھر عالتي :داراي سھم اعلي نصف )(1/2در حالت انفرادي ودو ثلث ) (2/3درحالت تعدد وسھم
ادني سدس)(1/6بوده وبوجود يك نفر خواھراعياني از سھم اعلي نصف ياثلثان به سھم ادني سدس انتقال
مينمايد.
-5مادر داراي سھم اعلي ثلث وسھم ادني سدس )(1/6بوده وبوجود اوالد ميت يادو نفرخواھر يا برادراو
سھم اوازثلث به سدس انتقال مينمايد.
39
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
40
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
درموضوع حجب نيز تذكررفت كه احيانا ً وجودشخصي برشخصي ديگري دراستحقاق ميراث تاثيري
راوارد ساخته يااورابصورت كلي ازميراث محروم ميسازد وياسھم اوراازسھم اعلي به سھم ادني انتقال
ميدھد لذا حجب ومنع تقاربي درمفھوم لغوي باھم دارد اما نظر به مفھوم اصطالحي آن نزد علماء ميراث
بين حجب ومنع فرق ھاي ذيل موجوداست:
-1محجوب ياشخصيكه بوجود شخصي ديگري ازميراث محروم ميگردد اھليت استحقاق ميراث راداشته
ھرگاه شخصي كه توسط اواز ميراث محروم گرديده موجود نباشد ميتواند از تركه ميت ميراث گيرد
اماممنوع يا شخصي كه بوجود مانعي ازموانع شرعي ازميراث محروم ميگردد اھليت استحقاق ميراث
راازدست ميدھد ودرھيچ صورت مستحق ميراث نميباشد اگرچه ميت وارثي ديگري ھم نداشته باشد.
-2محجوب ياشخصي ديگري كه به وجودشخص ديگر ازميراث محروم گرديده اگرچه خوداو از ميراث
محروم است شخصي ديگري را به حجب حرمان ياحجب نقصان محجوب گردانيده ميتواند اما وجود
ممنوع ياشخصي كه بوجودمانعي ازموانع شرعي ميراث ازتركه ميت محروم گرديده باشد درجمله ورثه
حكم عدم راداشته نزدعلماء احناف شخصي ديگري را بحجب حرمان يا نقصان محجوب گردانيده نميتواند
يا به عباره ديگر نزدعلماء احناف وجود اودراستحقاق ميراث بر ورثه ديگر تاثيرندارداما نزد ابن مسعود
)رض( در حجب حرمان تاثير وارد ساخته نميتواند اما در حجب نقصان ياانتقال ورثه ازسھم اعلي به سھم
ادني تاثير واردساخته ميتواند.
براي توضيح مطلب فوق به مثال ھاي ذيل توجه شود:
شخصي وفات كرد ووارث او پدر،پسر،مادرپدرومادرمادرمادراست درين مثال پدرمستحق سدس )(1/6
تركه وپسرمستحق باقي مانده تركه بعدازسھم پدراست ومادرپدربوجودپدرازميراث محروم ميگردد
وباوجوداينكه خوداوازميراث محروم است مادرمادرمادر راكه جده بعيده است ازميراث محروم ميسازد.
زوجه وفات كرد ووارث اومادر،زوج،جدو 3برادرمادري است :
دراين مثال زوج مستحق نصف)(1/2تركه بوده وبرادران مادري بوجود جد ازميراث محروم ميباشد
وباوجودآن سھم مادررا ازسھم اعلي ثلث )(1/3به سھم ادني سدس )(1/6انتقال ميدھد وبه اساس آن
مادرمستحق سدس ) (1/6تركه ميشود ومتباقي بعد ازسھم زوج ومادررا جدطوري عصوبت به ميراث
ميگيرد.
شخص مسلمان وفات نمود وازاوزوجه،مادر،دونفر برادرعالتي وپسرغيرمسلمان باقي ماند.
نزد علماءاحناف پسرغيرمسلمان نظر به اختالف دين بامورث ازاوميراث گرفته نميتواند ووجوداو درسھم
ويا محروميت ورثه ديگر ازميراث تاثيري وارد كرده نميتواند بنا ًء زوجه مستحق ربع )(1/4تركه
،مادرمستحق ثلث )(1/3تركه باساس فرضيت بوده ومتباقي تركه را برادران عالتي به اساس عصوبت
مالك ميشود.
ونزد ابن مسعود)رض(پسرغيرمسلمان ازمورث خود ميراث گرفته نميتواند اما سھم زوجه را ازربع
)(1/4به ثمن انتقال ميدھد ولي كسي راازميراث محروم نميسازد بنا ًء نزداوزوجه مستحق ثمن )(1/8تركه
41
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
ومادر مستحق سدس )(1/6تركه به اساس فرضيت ميباشد ومتباقي تركه بعد ازسھم ذوي الفروض
رابرادران عالتي طورعصوبت مالك ميگردند.
قانون مدني افغانستان حجب رامورد بحث قرار داده ،تعريف ،اقسام ،واحكام آنرا درميراث چنين بيان
مينمايد:
مادهء)(2024
حجب آنست كه شخصي اھليت ارث راداشته مگرنسبت موجوديت وارث ديگر مستحق ارث
نميگردد.محجوب باعث محجوبيت وارث ديگر ميگردد.
مادهء)(2025
حجب بدو نوع است:
حجب نقصان كه باعث تقليل حصهء مستحقه ارث ميشود. -1
حجب حرمان كه بصورت كلي ازميراث محروم ميشود. -2
مادهء)(2026
كسيكه به سبب يكي ازموانع ميراث ازارث محروم گردد باعث حجب ھيچ يك ازورثه شده نميتواند.
مادهء)(2027
شش نفر ازورثه ھيچ گاه به حجب حرمان مواجه نمي شود وآنھا عبارت اند از پدر،مادر،پسر،دختر،زوج
وزوجه.
مادهء)(2028
حجب نقصان برپنج نفر ورثه واردميشود كه آنھا عبارت اند از مادر،دخترپسر،خواھر اعيانی
،خواھرعالتي،زوج وزوجه.
مادهء)(2029
پدرباعث حجب جد ميگردد.خواه ازطريق فرض مستحق ارث شود يا از طريق عصوبت يا ھردو.
مادهء)(2030
مادرميت باعث حجب جدات ازميراث ميشود ،اعم ازاينكه جده پدري باشد يامادري يا ازطرف جد.
مادهء)(2031
پسرباعث حجب پسرپسروھمچنان ھرپسرپسر كه درجه او قريبتر باشد،باعث حجب پسرپسري ميگرددكه
درجه او بعيد تر باشد.
مادهء)(2032
خواھران وبرادران عيني باشند ياپدري يامادري به موجوديت پدروجد وپسروپسرپسر گرچه درجه شان
تنزيل يابد،ازميراث محروم ميشوند.
مادهء)(2033
برادرپدري به موجوديت برادر عيني وخواھر عيني ايكه عصبه باغيرگردد،محجوب ميشود.
42
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
مادهء)(2034
پسربرادرعيني بواسطه ھفت نفر ازورثه محجوب ميشود وعبارت اند از پدر،جد،پسر،پسرپسر،برادرعيني
،برادرپدري وخواھرعيني ياپدري ايكه عصبه باغيرگردد.
مادهء)(2035
پسربرادرپدري عالوه برھفت نفر مندرج مادهء)(2034اين قانون به موجوديت پسر،برادرعيني نيز
محجوب ميشود.
مادهء)(2036
برادران مادري به موجوديت شش نفر ازورثه محجوب ميشوند كه عبارت اند از
پدر،جد،پسر،پسرپسر،دختراصلي ودخترپسر.
مادهء)(2037
نفرازورثه محجوب ميشود كه عبارت انداز پدر،پسر،پسرپسر،برادرعيني كاكاي عيني بوجود ده
،برادرپدري ،خواھرعيني ياپدري ،مشروط براينكه ھردونوع خواھر عصبه شوند وپسربرادرعيني
ياپدري.
مادهء)(2038
پسركاكاي عيني باموجوديت وارثين مندرج مواد )(2036و) (2037اين قانون محجوب ميگردد.وھمچنان
باوجودكاكاعيني محجوب ميگرددوپسركاكاي پدري عالوتا ً براشخاص مندرج اين ماده باپسركاكاي عيني
محجوب ميشود.
مادهء)(2039
ھرگاه دختران صلبي ميت بادختران پسرميت اجتماع نمايند ودختران حايز دوثلث ارث شوند،دختران
پسرساقط ميشوند.مگراينكه پسرپسر موجودگردد.دراين صورت پسرپسر آنراعصبه ميسازد.مشروط
براينكه دردرجه اويا درجات پائينتر باشند،واين پسر پسر دختران پسر را که دردرجه پائينتر از اوقرار
دارند،محجوب ميسازد.
مادهء)(2040
ھرگاه خواھران عيني دوثلث متروكه يا بيشتر ازآن را حايز شوند ،خواھران پدري ساقط ميشوند.مگراينكه
باآنھا برادر پدري وجود داشته باشد،درين صورت به واسطه آن عصبه ميگردند.
مادهء)(2041
ھرگاه خواھرعيني نصف متروكه راحايزگردد خواھران پدري ساقط نگرديده ششم حصه متروكه را
مستحق ميشوند.
43
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
فصل پنجم
اصول مســائل ميــــــراث
وارث داده ميشود زيراعدديکه سھم تمام ورثه ازآن بدون کسر بدست آي|د ع|دد 8ميباش|د وس|ھام تم|ام ورث|ه
ازآن بدون کسربدست ميايد.
ھرگ|اه ورث||ه اش||خاص مس||تحق ن||وع دوم باش||ند )مانن|د ن||وع اول( ک||وچکترين عدديک||ه س||ھم تم||ام ورث||ه ازآن
بدون کسر بدست آيد اصل مسئله قرارميگيرد مثالً ھرگاه در مسئله ثلثان وثلث يکجا ش|ود اص|ل مس|ئله ع|دد
3ق||رار ميگيردک |ه س||ھم تم||ام ورث||ه ازآن ب||دون کس||ر بدس||ت مياي||د وھرگ||اه در مس||ئله ثلث||ان ،ثل||ث وس||دس
يکجاشود اصل مسئله عدد 6قرار ميگيرد زي|را ک|وچکترين عدديک|ه س|ھم ھ|روارث ازآن ب|دون کسربدس|ت
آيد عدد 6ميباشد وتمام سھام از آن بدون کسر بدست ميايد.
ھرگاه ورثه متشکل از اشخاص باشند که مستحق نوع اول ونوع دوم باشند اصل مسئله قرار ذيل ميباشد:
ھرگاه نصف از نوع اول با کل نوع دوم وي|ابعض آن يکج|ا ش|ود اص|ل مس|ئله ع|دد 6ق|رار ميگي|رد واز آن
سھم ورثه داده ميشود ھرگاه ربع از نوع اول با کل ن|وع دوم وي|ا بع|ض آن يکجاش|ود اص|ل مس|ئله ع|دد 12
قرار ميگيرد ھرگاه ثم|ن از ن|وع اول ب|ا ک|ل ن|وع دوم وي|ا بع|ض آن يکج|ا ش|ود اص|ل مس|ئله ع|دد 24ق|رار
ميگيرد برای روشن شدن بھترموضوع به مثال ھای ذيل توجه نمائيد :
زوجه وفات نمود ازاو زوج و مادر باقی ماند مثل:
زوجه متوفی:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مادر زوج ورثه :
1/3اصل 1/2 فروض:
مسئله 6:
1- 2 3 سھم ھر وارث ازاصل مسئله :
درمثال فوق نصف 1/2ازنوع اول بھمراه ثلث ازنوع دوم يکجا شده که اصل مسئله عدد 6قرارگرفته
وسھم ورثه از آن بدون کسر بدست آمده است که درينجا سھم زوج 3سھم از مجموع شش سھم تمام
متروکه وحصه مادر نيز 3سھم که مادر دو سھم را به اساس فرضيت و 1سھم را به اساس رد مستحق
شده است
مثال دوم:
زوجه وفات نمود واز او زوج 2پسر ،مادر وپدرباقيماندمثل:
زوجه متوفی:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مادر پدر 2پسر زوج ورثه :
1/6 1/6 عصبه 1/ 4 فروض :
اصل مسئله 12:
45
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
زوج متوفی:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مادر 2پسر زوجه ورثه :
1/ 6 عصبه 1/8 فروض :
اصل مسئله24:
سھم ھروارث از اصل مسئله :
4 17 3
درمثال فوق ثمن از نوع اول به ھمراه سدس از نوع دوم يکجاشده واصل مسئله عدد 24ق|رار گرفت|ه
که سھم زوجه 3سھم از 24سھم وسھم مادر 4سھم از 24س|ھم ومتب|اقی 17س|ھم ديگ|ر ح|ق پس|ران مي|ت
ميباشد قرارکه ديده ميشود سھام تمام ورثه ازآن بدون کسر بدست آمده است.
بنا ًء اعداد که اصل مسئله قرارميگيرد عبارت است از . 24 – 12 – 8 – 6 – 4 – 3 – 2 :
قابل ذکر است که اگر ميت ورثه ذوی الفروض نداشت وعصبه درجمله ورثه بود از دوح|ال خ|الی نيس|ت :
يا اينکه تمام ورثه مذکر اند ويا مونث .درصورت که تمام ورثه مذکر باش|د تع|داد ورث|ه اص|ل مس|ئله ق|رار
ميگيرد ومتروکه بااليشان مساويانه تقسيم ميگردد .
ھرگاه درجمله ورثه مونث موجود باشد متروک|ه ط|وری ب|ين ش|ان تقس|يم ميگ|ردد ک|ه دوحص|ه ب|رای م|ذکر
ويک حصه برای مونث داده ميشود وبرای تقسيم ترکه باي|د ھ|ر نف|ر م|ذکر دونف|ر محس|وب گ|ردد ومجم|وع
تعداد اصل مسئله قرار گيرد مثالً ھرگاه ورثه 3نفر مرد وھفت نفر زن باشد 3نفر مرد شش نف|ر محس|وب
ميشود وبه ھمراه 7جمع ميشود که مجموع آن 13ميشودوھمين ع|دد 13اص|ل مس|ئله ق|رار گرفت|ه متروک|ه
ميت به 13سھم تقسيم ميگردد ودو دو سھم برای مردھا ويک يک سھم برای زنھا داده ميشود.
46
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
– تماثل.
– تداخل .
– توافق .
– تباين .
تماثل عبارت از ھم مثل بودن مخرج کسرھا است يعنی وقتی که مخارج کسر ھای که از آن سھم ھروارث
بدست ميايد ھم مثل باشند مثل 2/3 :و – 1/3که مخارج ھردو عدد 3ميباشد .
ھرگاه عددرا به عدد ديگر نسبت کنند پس اگر اين عدد به نسبت آن ديگر عي|نش باش|د ھريک|ی را ب|ه نس|بت
ديگر مماثل او بايد شمردواين نسبت يعنی عينيت راکه ميان ھردو ھست تماثل نامن|د چنانچ|ه 2و 3 – 2و3
. 7 -و 7و ...............
تداخل :عبارت از اين است که عدد خورد شامل عدد ب|زرگ وي|ا ج|زء آن باش|د بعب|ارت ديگ|ر ھرگ|اه ع|دد
بزرگ بر عدد خورد طوری تقسيم گرددکه از آن چيزی باقی نماند نسبت ک|ه ب|ين عددھااس|ت ت|داخل نامي|ده
ميشود.
تداخل عبارت ازآنست که عدد بزرگ دويا چند برابر عدد کوچک باش|د ک|ه ھرگ|اه ب|ر ع|دد کوچ|ک مث|ل ي|ا
امثال آنرا اضافه نمائيم برابر عدد بزرگ شود ويا عدد کوچک را دويا چند بار از عدد بزرگ تفريق نم|ائيم
به اندازه عدد کوچک گردد واگ|ر ي|ک ب|ار ديگ|ر آن|را تفري|ق نم|ائيم ک|امالً از ب|ين ب|رود وچي|زی ازآن ب|اقی
نماند.مانند 9و 3که ھرگاه باالی عدد 3دومرتبه عدد 3را اضافه نمائيم 9ميش|ود وھمچن|ان اگ|ر ع|دد 3را
دومرتبه از عدد 9منفی نمائيم 3باقی ميماند واگر 3را باز ازآن منفی نمائيم کامالً از ب|ين مي|رود وچي|زی
باقی نميماند .
توافق :عبارت ازآنست که دوعدد دربين خود قابل تقسيم نباشد مگر به يک عدد س|وم قابلي|ت تقس|يم راداش|ته
باشند مانند 9و . 6ازينکه عدد 9و 6دربين خود قابل تقس|يم نب|وده ول|ی ب|ه ي|ک ع|دد س|وم ک|ه عب|ارت از 3
است ھر دو قابل تقسيم ميباشد مثل :
9÷3=3
6÷3=2
طوری که مشاھده ميشود ھردوعدد) 9و ( 6به عدد سوم که عبارت از 3است قابل تقسيم ميباشند.
تباين :عبارت ازآنست که دوعدد بين ھمديگرقابل تقسيم نبوده ونيز به يک عدد سوم قابليت تقس|يم را نداش|ته
باشند مثل 4و 5اين دوعدد نه بين خود قابل تقسيم اند ونه به کدام عدد سوم قابليت تقسيم را دارند بناء اع|داد
مذکورمتباين بوده .
ھرگاه درمسئله اعداد مماثل وجود داشته باشد برای استخراج س|ھام ورث|ه يک|ی ازآن انتخ|اب ميش|ود م|ثالً
دريک مسئله 1/3و 2/3اصل مسئله عدد 3انتخاب ميشود وسھم ھر وارث از آن ب|دون کس|ر بدس|ت مياي|د
.
47
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
-ھر گاه در مسئله اع|داد باش|د ک|ه ب|ين خ|ود ت|داخل داش|ته باش|ند ب|رای اس|تخراج اص|ل مس|ئله ع|دد ب|زرگ
اص||ل مس||ئله ق||رار ميگي||رد م||ثالً 1/2 :و 1/4و 1/8ک||ه در ي||ک مس||ئله باش||د ع||دد 8اص||ل مس||ئله انتخ||اب
ميشود زيرا سھام ورثه از آن بدون کسر بدست ميايد وھمچنان 1/3و 2/3و1/6
که دريک مسئله باھم جمع شود اصل مسئله عدد 6قرار ميگيرد زي|را س|ھام ورث|ه از آن ب|دون کس|ر بدس|ت
ميايد.
تصحيـح
تصحيح عبارت از خورد ترين عدد است که سھم ھروارث از آن بصورت عدد صحيح بدست آيد.
ھرگ|اه س|ھم ورث|ه ازا اص|ل مس|ئله ب|ه ص|ورت درس|ت ب|االی آنھ|ا قاب|ل تقس|يم نباش|د عملي|ه حس|ابی ک|ه بن|ام
تصحيح ياد ميشود اجراميگردد .
برای تصحيح مسايل علماءميراث اصول ھفتگان|ه را وض|ع نم|وده ان|د ک|ه س|ه آن ب|ين رؤس) تع|داد ورث|ه (
وسھام بوده وچھار آن بين رؤس ورؤس ميباشد که قرار ذيل به شرح آن ميپردازيم:
اصول سه گانه بين رؤس وسھام:
– 1ھر گاه تعداد ورثه بيش از يک صنف وي|ک نف|ر باش|د وس|ھام ب|ين ايش|ان بص|ورت درس|ت قاب|ل تقس|يم
باشد ضرورت به تصحيح مسئله نبوده .مثالً شخص وفات نمايد واز اوپدر،مادر ودودختر ب|اقی بمان|د مث|ل:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
2دوختر مادر ورثه پدر
2/3 1/6 فروض: 1/6
اصل مسئله6 :
4 1 1 سھم ھروارث از اصل مسئله :
درمثال فوق سھم پدر ومادر باالی آنھا ب|دون کس|ر قاب|ل تقس|يم ب|وده ک|ه ض|رورت ب|ه تص|حيح دي|ده نميش|ود
وھمچنان سھم دختران ميت که 4سھم است باالی آنھا بصورت درست قابل تقس|يم ب|وده ک|ه ھ|يچ ض|رورت
به تصحيح ديده نميشود.
– 2ھرگاه سھم ورثه با الی آنھا قابل تقسيم نباشد ديده شود که آي|ا س|ھم ي|ک ن|وع ي|ا ي|ک ص|نف ب|االی آنھ|ا
قابل تقسيم نيست ويا بيشتر؟ ھرگاه سھم يک ص|نف ب|االی آنھ|ا قاب|ل تقس|يم نباش|د دي|ده ميش|ود ک|ه ب|ين س|ھام
ورؤس )تعداد ورثه ( کدام يک از نس|بت ھ|ای تواف|ق ،تماث|ل تب|اين موج|ود اس|ت ھرگ|اه س|ھم ورث|ه درب|ين
خودشان بصورت درست قابل تقسيم نباشد مگر به يک عدد سومی قابل تقسيم باش|د ک|ه ب|ه اص|طالح علم|اء
ميراث بنام توافق ياد ميشود ،تعداد ورثه آن نوع به آن عدد )وفق( تقسيم شده حارج قسمت در اص|ل مس|ئله
ويا عول آن اگرمسئله عولی باشد ضرب ميشود حاصل ضرب عب|ارت از تص|حيح مس|ئله ميباش|د م|ثالً اگ|ر
شخص||||||||||||||||||||||||||||||||ی وف||||||||||||||||||||||||||||||||ات نماي||||||||||||||||||||||||||||||||د وازاو پ||||||||||||||||||||||||||||||||در ،م||||||||||||||||||||||||||||||||ادر وده
) ( 10دختر باقی بماند .مثل:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
) (10دختر مادر پدر ورثه :
2/ 3 1/6 1/6وعصوبت فروض :
48
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
49
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
50
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
درين صورت يکی از اعداد 8و 6به 2که وفق ھردو ميباشد تقسيم شده وخ|ارج قس|مت درديگ|رش ض|رب
ميگردد وبعد حاصل ضرب در عدد 5ضرب ميشود .مثل:
8 ÷ 2 = 4 × 6 = 24 ×5 = 120
– 4ھرگاه رؤس بين ھمديگر توافق نداشته باشند ،تباين داشته باشند ھمه آنھا در يکديگر ضرب ميش|ود ک|ه
حاصل ضرب عبارت از مضروب مسئله بوده که در اصل مسئله ض|رب ميش|ود و حاص|ل ض|رب عب|ارت
از تص||حيح مس||ئله ميباش||د م||ثالً در ي||ک مس||ئله 5 ، 7 ، 9موج||ود باش||د ھرک||دام اينھ||ا در ي||ک ديگرض||رب
ميشوند .
برای روشن شدن بھتر موضوع به مثال ھای ذيل توجه شود :
مثال اول ) تماثل ( :
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
3کاکا 3جده 6دختر ورثه :
عصبه 1/6 2/3 فروض :
اصل مسئله 6 :
1 1 4 سھم ھروارث از اصل مسئله
درمثال فوق رؤس عبارت از ، 3 ، 6و 3ميباشد درينجا دخت|ران مي|ت 6نف|ر وس|ھم ش|ان 4ھس|ت ک|ه آنھ|ا
دربين خود قابل تقسيم نبوده به عدد سوم قابل تقسيم ميباشند که عبارت از 2اس|ت بن|ا ًء تع|داد دخت|ران ب|ه 2
تقسيم شده که خارج قسمت عبارت از 3ميباشد ورؤس دختران نيز 3شده ووقتی ک|ه ب|ه تم|امی رؤس نظ|ر
انداخت||ه ش||ود دي||ده ميش||ود ک||ه ھم||ه آنھ||ا 3اس||ت بن||ا ًء يک||ی از آنھ||ا در اص||ل مس||ئله ض||رب ميش||ود وحاص||ل
ضرب عبارت از تصحيح مسئله ميباشد.
3 × 6 = 18
سھم دختران عبارت است از 4 × 3 = 12 :که سھم ھردختراز آن بدون کسر بدس|ت مياي|د وس|ھم ھردخت|ر
عبارت است از 2سھم.
سھم جدات عبارت است از 1 × 3 = 3 :که سھم ھر جده مساوی است به يک سھم.
وھمچنان سھم کاکاھا عبارت است از 1× 3 = 3 :که سھم ھرکاکا مساوی است به يک سھم.
مثال دوم تداخل :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
12کاکا 3جده 4زوجه ورثه :
عصبه 1/6 1/4 فروض :
اصل مسئله 12 :
7 2 سھم ھروارث از اصل مسئله 3 :
مضروب 12 :
تصحيح 144 :
51
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
در مثال فوق تعداد زوجات 4نفر وسھم آنھا که باالی آنھا بصورت درست قابل تقس|يم نب|وده متب|اين ميباش|د
وتعداد جدات 3وسھم آنھا 2که باالی آنھا بصورت درست قابل تقسيم نب|وده متب|اين ميباش|د وھمچن|ان تع|داد
کاکا ھا 12نفر وسھم شان 7بوده که باالی آنھا بصورت درست قاب|ل تقس|يم نب|وده متب|اين ميباش|د بن|ا ًء تم|ام
رؤس ) تعداد ورثه ( ياداشت ميگردد که اعداد يادداشت شده عبارت است از 3 ، 4و 12ميباشد ھرگ|اه ب|ين
اعداد مذکور نظر انداخته شود ديده ميشود که عدد 3و 4در عدد دوازده ش|امل اس|ت بن|ا ًء ع|دد 12ک|ه ع|دد
بزرگ است ،در اصل مسئله ضرب ميشود وحاصل ضرب عبارت از تصحيح مسئله ميباشد .
12 × 12 = 144
سھم ورثه از تصحيح مسئله عبارت است از :
سھم زوجات :
3 × 12 =36
سھم ھر زوجه عبارت است از :
36 ÷ 3 = 12
سھم جدات عبارت است از :
2 × 12 = 24 ÷ 3 = 8
وسھم کاکاھا عبارت است از :
7 × 12 = 84 ÷ 12 = 7
مثال سوم توافق :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
6کاکا 15جدة 18دختر 4زوجه ورثه :
عصبه 1/6 2/3 1/8 فروض :
اصل مسئله 24:
سھم ھروارث از اصل مسئله
1 4 16 3
درمثال فوق تعداد زوجات 4نفر وسھم آنھا 3است که ب|ين رؤس ) تع|داد ورث|ه ( وس|ھام تب|اين وج|ود دارد
بن|ا ًء تع|داد ورث|ه يادداش|ت ميگ|ردد وھمچن|ان تع|داد دخت|ران 18وس|ھم آنھ|ا 16ميباش|د ک|ه ب|ين خ|ود تواف|ق
دارند بنا ًء تعدادآنھا ب|ه وف|ق آن تقس|يم ش|ده بع|د وف|ق آن ي|اد داش|ت ميگ|ردد وتع|داد ج|دات 15وس|ھم ش|ان 4
است که بين خود تباين دارند بنا ًء تعداد آنھا يادداشت ميگردد وتع|داد کاک|ا ھ|ا 6وس|ھم آنھ|ا 1اس|ت ک|ه اي|ن
ھم بين خود تباين دارد بناء ًيادداشت ميگردد ووقتی که به تعداد رؤس يادداشت شده نظر انداخت|ه ش|ود دي|ده
ميش||ود ک||ه تع|||داد يادداش||ت ش||ده عب|||ارت اس||ت از 9 ، 6 ، 4و 15درينج||ا رؤس يادداش|||ت ش||ده را ب|||ين
ھمديگرمورد ارزيابی قرار ميدھيم که درکدام تناسب عددی ق|رار دارن|د دي|ده ميش|ود ک|ه ع|دد 4و 6ب|اھم
تواف||ق ب||ه نص||ف دارن||د بن||اء ًيک||ی از آن دوع||دد ب||ه وف||ق آن تقس||يم ش||ده وخ||ارج قس||مت در ديگ||رش ض||رب
52
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
ميشود که درينجا عدد 4را به وفق آن ) ( 2تقسيم نموده در عدد دومی ) ( 6ضرب مينمائيم بع|داً حاص|ل
ض||رب را ب||ا ع||دد ديگ||ر ) س||ومی ( م||ورد ارزي||ابی ق||رار مي||دھيم دي||ده ميش||ود ک||ه حاص||ل ض||رب ) (12ب||ه
ھمراه عدد سومی ) ( 9توافق به ثلث دارند يعنی ھردوی آنھا به يک عدد سوم قابل تقس|يم ھس|تند بن|ا ًء ي|ک
از اعداد را به آن تقسيم نموده خارج قسمت را در ديگرش ضرب مينمائيم که درينجا يک|ی آن|را ب|ه وف|ق آن
تقس|يم مينم|ائيم ودرديگ|رش ض|رب مينم|ائيم ک|ه حاص|ل ض|رب عب|ارت از 36ميش|ود وبع|داً ب|ين ع|دد 36
و 15نظ||ر انداخت||ه ميش||ود دي||ده ميش||ود ک||ه ھ||ردوی آنھ||ا تواف||ق ب||ه ثل||ث دارن||د بن||ا ًء ثل||ث يک||ی از آنھ||ارا در
ديگ||رش ض||رب مينم||ائيم وحاص||ل ض||رب عب||ارت از مض||روب مس||ئله ب||وده ک||ه عب||ارت اس||ت از 180 :
وھم||ين مبل||غ را در اص||ل مس||ئله ) ( 24ض||رب مينم||ائيم ک||ه حاص||ل ض||رب عب||ارت از 4320وب||ه ھم||ين
اساس سھام تمام ورثه بين آنھا به صورت درست قابل تقسيم ميباشد .
سھام ورثه از تصحيح مسئله عبارت است از:
سھم زوجات عبارت است از :
3 × 180 = 540
سھام دختران عبارت است از:
16 × 180 = 2880
سھام جدات عبارت است از :
4 × 180 = 720
سھام کاکا ھا عبارت است از :
1 × 180 =180
مثال چھارم تباين :
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
7کاکا 10بنت 6جده 2زوجه ورثه :
عصبه 2/3 1/6 1/8 فروض :
اصل مسئله 24:
1 16 4 3 سھم ھروارث ازاصل مسئله :
درمثال فوق تعداد زوجات دونفر وسھم آنھا 3که بصورت درس|ت ب|االی آنھ|ا قاب|ل تقس|يم نيس|ت بن|ا ًء تع|داد
آنھا ياداشت ميگردد .
تعداد جدات 6نفر وسھم آنھا 4سھم است که بصورت درست باالی آنھا قابل تقس|يم نيس|ت ام|ا درب|ين رؤس
وسھام توافق وجود دارد که ھردو به يک عدد سوم ) ( 2قابل تقسيم ميباشند بنا ًء تع|داد ورث|ه را ب|ه آن ع|دد
) ( 2تقسيم ووفق آن ) خارج قسمت ( ياداشت ميگردد .
53
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
تعداد دختران 10وسھم آنھا 16است که اين ھم بصورت درس|ت ب|االی آنھ|ا قاب|ل تقس|يم نيس|ت ام|ا ب|ه ي|ک
عدد سومی قابل تقسيم ميباشد که عبارت ان|د از ) ( 2بن|ا ًء تع|داد ورث|ه ب|ه آن ) ( 2تقس|يم ووف|ق آن) خ|ارج
قسمت ( ياداشت ميگردد .
تع||داد کاک||ا ھ||ا) ( 7وس||ھم آن)(1ک||ه ب||ين س||ھم و رؤس تب||اين وج||ود دارد بن||ا ًء تع||داد ورث||ه ياداش||ت ميگ||ردد
ووقتی که بين اعداد ياداشت شده ) 5 ، 3 ، 2و ( 7نظر اندازيم ميبين|يم ک|ه ھم|ه ب|ين ھم|ديگر تب|اين دارن|د
بنا ًء تمامی آنھا را دريکديگر ضرب مينم|ائيم ک|ه حاص|ل ض|رب عب|ارت از مض|روب مس|ئله ميباش|د وبع|داً
آنرا در اصل مسئله ضرب مينمائيم که حاصل ضرب عبارت از تصحيح مسئله ميباشد .مثل :
. 2 × 3 = 6 × 5 = 30 × 7 = 210
عول
تعريف عول :عول در لغت به معانی ذيل آمده است:
- 1تجاوزاز حد وظلم آمده است چنانچه گفته ميشود عال القاضی من الحکم )قاضی در حکم خود ظلم
نمود (
- 2به معنای غلبه آمده است مثل :عال صبره ) صبرش غلبه کرد (
- 3به معنای ارتفاع آمده است مثل :عال الميزان ) ترازو بلند شد (
ودر اصطالح عبارت اززيادت درمجموع سھام وتنقيص درحصه يا نصيب ھر وارث از ترکه به تناسب
زيادت مذکور ميباشد .
موضوع عول برای اولين بار درزمان خالفت حضرت عمر )رض( بوقوع پيوست ودرمسئله ميراثی که
در آن زوج ودونفر خواھر اعيانی ورثه ميت بودند به صحابه کرام گفتند :اگر به ھر يک از ورثه حصه
او از ترکه داده شود برای ديگری حصه کامل او نميرسد برايم مشوره دھيد که در مورد چه شود ؟
حضرت علی )رض( وزيد بن ثابت )رض( به عول در مسئله مذکور مشوره دادند وحضرت عمر )رض(
به اساس مشوره صحابه کرام حکم به عول را در موضوع صادر نمود واين حکم مورد تائيد تمام صحابه
کرام قرار گرفت وھيچ کسی به آن مخالفت نکرد بعد از انقضاء خالفت حضرت عمر )رض( ابن عباس
)رض( به استناد دالئل مخالفت خودرا به اين حکم اظھار نمود.
بخاطر جلو گيری از طول کالم از دالئل آن صرف نظر ميکنيم .
اما سائر صحابه وفقھای مذاھب چھار گانه عول را در مسائل ميراثی نظر به دالئل قابل تطبيق ميدانند .
که از دالئل فوق نيز به خاطر جلوگيری از طول کالم وضيقی وقت صرف نظر مينمائيم.
قانون مدنی افغانستان نيز موضوع عول را مورد تطبيق قرار داده ودر ماده 2011دراين مورد چنين حکم
مينمايد ) :ھرگاه حصص صاحبان فروض بر متروکه بيشتر گردد ترکه بتناسب حصص آنھا در ميراث
تقسيم ميگردد (.
54
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
سھام مقدره ذوی الفروض چنانچه قبال ذکر گرديد عبارت است از– 2/3 – 1/3 – 1/8 – 1/4 – 1/2 ):
( 1/6واعداديکه اصل مسئله قرار ميگرفت واز آن سھم ھروارث تعين ميگرديد عبارت بود از 3 – 2 ) :
– ( 24 – 12 – 8 – 6 – 4
چناچه ثابت گرديده است که در چھار عدد ازين اعداد عول صورت نميگيرد وآن عبارت است از – 2 ) :
( 8 – 4 – 3اما در سه عدد ديگر آن عول صورت ميگيرد که عبارتند از . ( 24 – 12 – 6 ) :
بعض ازين اعداد يک عول وبعض چندين عول دارد که ھرکدام آنرا بامثال بيان ميکنيم :
عدد : 6عدد 6الی 10به صورت جفت وطاق عول مينمايد که مثال ھای آن قرار ذيل است :
55
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
عدد 12به صورت طاق الی 17عول مينمايد يعنی عدد 12سه عول دارد که عبارتند از:
) ( 17 – 15 – 13
مثال عول 12به : 13
زوج متوفی:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ام خواھر اعيانی زوجه ورثه :
1/3 1/2 1/4 فروض :
اصل مسئله12:
سھم ھروارث از اصل مسئله:
4 6 3
عول به ( 13 ) :
56
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
زوج متوفی:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ام خواھراخيافی دوخواھر اعيانی زوجه ورثه:
1/6 1/6 2/3 1/ 4 فروض :
اصل مسئله 12 :
سھم ھروارث از اصل مسئله :
2 2 8 3
عول به . 15
زوج متوفی:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پدر مادر دودختر زوجه ورثه :
1/6 1/6 2/3 1/8 فروض :
اصل مسئله 24 :
سھم ھروارث از اصل مسئله :
4 4 16 3
عول به : 27
57
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
عدد 24به نزد جمھور فقھاء يک عول دارد اما نزد ابن مسعود رض به 31نيز ع|ول دارد وازينک|ه ق|انون
مدنی افغانستان درمسئله عول قول جمھ|ور را پذيرفت|ه اس|ت چنانچ|ه در م|اده 2026ص|راحت دارد م|ا ني|ز
درينجا به آن اکتفا مينمائيم .
درمسئله ميراثی که درآن عول صورت گرفت|ه ع|دد ک|ه اص|ل مس|ئله ق|رار گرفت|ه م|دار اعتب|ار نب|وده بلک|ه
عول مسئله بعوض آن اصل مسئله قرار ميگيرد ومتروکه به آن تقس|يم ميگ|ردد بع|د خ|ارج قس|مت در س|ھم
ھر وارث ضرب ميشود که حاصل ضرب حصه ھروارث از متروکه ميت ميباشد .
رد:
رد در لغ||ت ب||ه معن||ی رف||ض ،ص||رف واع||اده آم||ده اس||ت ودر اص||طالح علم||ائ مي||راث عب||ارت از
تنقيص در اصل مسئله وزيادت در سھم ذوی الفروض ميباشد وبعب|ارت ديگ|ر عب|ارت از اع|اده ب|اقی مان|ده
ترکه بعد از سھم ذوی الفروض بر آنھا به تناسب سھم ايشان ميباشد .
ردضد عول است زيرا ع|ول زي|ادت در اص|ل مس|ئله وتنق|يص در س|ھام ذوی الف|روض ميباش|د ورد زي|ادت
درسھم وتنقيص در اصل مسئله ميباشد .برای تحقق رد سه شرط ضروری است :
– 1موجوديت ذوی الفروض .
– 2عدم دربرگيری سھام ذوی الفروض تمام متروکه را .
– 3عدم موجوديت عصبات درجمله ورثه.
ازينکه درمورد تقسيم دوباره ترکه باقيمانده برذوی الفروض نص صريحی از قرآن وسنت موج|ود نيس|ت ،
مورد اختالف علماء قرار گرفته است .و نسبت ضيقی وقت از بي|ان اخ|تالف ص|رف نظ|ر نم|وديم وازينک|ه
موضوع ما رسيده گی عملی به قض|ايای مي|راث اس|ت وآنچ|ه مط|ابق ق|انون م|دنی باش|د ب|ه بي|ان آن خ|واھيم
پرداخت.
اش||خاص ک||ه رد ب||ه آنھ||ا ص||ورت نميگي||رد عب||ارت اس||ت از زوج||ين ،اب وج||د زي||را ب||ه نظ||ر حض||رت
عمر)رض( وحضرت علی)رض( وسائر ص|حابه وت|ابعين وام|ام ابوحنيف|ه وام|ام احم|د رد بغي|ر از زوج|ين
،اب وجد بر ديگر ذوی الفروض جواز دارد .قانون م|دنی افغانس|تان مط|ابق آراء ونظري|ات اش|خاص ف|وق
الذکر حکم رد بغيراز زوجين ،اب وجد را ص|ادر نم|وده اس|ت وھمچن|ان رد ب|ر زوج|ين را در ص|ورت ک|ه
ميت ھيچ ورثه ديگر به غير از زوجين ازذوی الفروض عصبات ذوی االرح|ام نداش|ته باش|د حک|م مينماي|د
ودر ماده ) ( 2042چنين آمده است:
) – 1ھرگاه ذوی الفروض تمامی متروکه را در بر نگيرد وعصبه وجود نداش|ته باش|د باقيمان|ده ف|روض ب|ه
استثنای زوجين متناسب به حصص فروض باالی ذوی الفروض توزيع ميشود.
) – 2اگر يکی از عص|به نس|بی ي|ايکی از ذوی الف|روض ي|ا ذوی االرح|ام موج|ود نباش|د باقيمان|ده متروک|ه
بيکی از زوجين رد ميگردد(.
58
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
59
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
درصورت که با زوجين يک نفر ورثه موج|ود باش|د زوج|ين حص|ه معين|ه خ|ودرا از ترک|ه گرفت|ه وازينک|ه
ب||االی او رد ص||ورت نميگي||رد خ||ارج گردي||ده ومتب||اقی متروک||ه ب||ه اس||اس ف||رض ورد ب||ه ورث||ه ديگ||ر داده
ميشود.مثالً:
شخص وفات نمايد وازاو زوجه ويک دختر باقی بماند زوجه او حصه معينه خودرا گرفته متباقی به اس|اس
فرض ورد به دخترميت تعلق ميگيرد.
درصورت که به ھمراه زوجين دو ويا سه نفر ورثه موجود باشد واز يک صنف نيز نباشند
درين صورت زوج|ين س|ھم مع|ين خ|ودرا ازترک|ه ب|ه تناس|ب س|ھم او از اص|ل مس|ئله گرفت|ه خ|ارج ميش|ود
ومتباقی سھام ب|ه تناس|ب س|ھم ھ|ر وارث از اص|ل مس|ئله ب|ه اس|اس ف|رض ورد تقس|يم ميش|ود.م|ثال شخص|ی
وفات نمود وازاو زوجه مادر وبرادر مادری باقيماند مثل:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برادرمادری مادر زوجه ورثه :
1/6 1/3 1/4 فروض :
اصل مسئله12:
سھم ھروارث ازاصل مسئله
2 4 3
مجموع سھام 9 :
درين مثال زوجه ازينکه باالی او رد صورت نميگيرد حصه خودراکه ازاصل مسئله برای او داده شده
است ) ( 3ازمجموع سھام يعنی 9سھم گرفته ومتباقی يعنی 6سھم برای مادر وبرادر مادری به اساس
فرض ورد داده ميشود يعنی 6اصل ردی مسئله قرار گرفته متروکه به آن تقسيم ميشود وبعد خارج قسمت
در سھم مادرکه 4سھم است وبرادرکه 2سھم است ضرب ميشود وحاصل ضرب عبارت است از سھام
آنھا از متروکه ميت .
60
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
فصــــــــــل ششم
تخارج
تعريف تخارج :درلغت بمعنی خروج آمده ودراصطالح علماء ميراث عبارت از صلح نمودن يکی از
ورثه است درگرفتن شی معين ازمتروکه ويا غيرازآن به ھمراه سائر ورثه به رضائيت شان .
تخارج درحقيقت عقد معاوضه بوده که يکی ازعوضين سھم وارث ازترکه ،وعوض ديگر مال است که
از ترکه وياغير آن درمقابل سھم او پرداخته ميشود که به اساس آن وارث مالک مال معينی که از ترکه
وغيرآن برای اوداده ميشودگرديده وملکيت او از سھم معين که در ترکه ميت دارد زائل ميگردد.
61
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پدر دختر زوجه ورثه
1/6 1/ 2 1/8 فروض :
وعصوبت اصل مسئله 24 :
سھم ھروارث از اصل مسئله :
5–4 12 3
درمثال فوق حصه زوجه 3سھم است که ازاصل مسئله وضع وھمچنان منزل ازجمله متروکه خارج
ومتباقی زمين مطابق سھم دختر وپدر برای آنھا تقسيم ميشود که به اين اساس حصه دختر عبارت است از
63÷ 21= 3× 12= 36 :
وحصه پدر عبارت است از63 ÷ 21= 3× 9 = 27 :
– 3درحالتی که يکی از ورثه درمقابل مال شخصی ورثه ديگربه رضائيت شان از سھم خود تنازل نمايد
درين حالت ترکه مطابق اساسات قبلی بين ورثه تقسيم ميگردد وسھم وارث که از سھم خود تنازل نموده از
ترکه وضع ومتباقی بين ورثه تقسيم ميگردد مثالً
زوجه وفات نمود واز او زوج ،دختر وپسرو 30جريب زمين باقيماند درينحالت زوج به گرفتن مبلغ
10000افغانی از سھم خود برای ورثه ديگر تنازل کرد درينحالت ترکه بين ورثه تقسيم ميگردد وبعد
ازآن سھم زوج از ترکه و ضع ومتباقی بين دختر وپسربه تناسب سھم شان تقسيم ميگردد.مثل :
: ورثه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پسر دختر زوج
62
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
63
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
منـا سـخه:
تعريف مناسخه :مناسخه درلغت به معنی نقل ،ازاله وتغير آمده ودراص|طالح علم|اء مي|راث عب|ارت
از حالتی است که درآن سھم يکی ازورثه ازترکه مورث او قبل از تقسيم ترکه به ورث|ه او ب|ه س|بب وف|اتش
انتقال کند يعنی وقتی که يک شخص وفات کند وورثه داشته باشد ويکی از ورث|ه قب|ل از تقس|يم ترک|ه وف|ات
نمايد سھم ميت دوم به ورثه انتقال ميکند که مناسخه ناميده ميشود زيرا مسئله اولی به مسئله مي|ت دوم نس|خ
ميگردد ويا اينکه ترکه از يک وارث به وارث ديگر انتقال مينمايد.
انواع مناسخه :
مناسخه بدونوع است :
– 1که ورثه ميت ثانی عين ورثه ميت اول بوده وتغيری به وفات شخص دوم در کيفيت ميراث آنھا رخ
ندھد .چنانچه اگر شخصی وفات نمايد ووارث او سه پسر باشد وقبل از تقسيم يک پسروی نيز وفات نمايد
وبه جز دوبرادر کسی ديگر ورثه نداشته باشد متوفی به منزله عدم فرض گرديده وميراث به دو برادر
ديگرش تقسيم ميگردد.
– 2که ورثه ميت دوم غير از ورثه ميت اول باشد وتغير در کيفيت ميراث آنھا رخ دھد طوری که در
مقدار مال که از ھر مورث به ميراث ميگيرند فرق موجود باشد چنانچه شخص وفات نمايد واز او يک
پسر ويک دختر باقی بماند وقبل از تقسيم ترکه پسر فوت نمايد وازاو دوپسر باقی بماند .ويا شخص وفات
نمايد واز او يک پسر از يک زوجه وسه دختر از زوجه ديگر باقی بماند بعداً قبل از تقسيم يکی از
دختران او وفات نمايد وورثه او اشخاص باقی ) :دوخواھر اعيانی ويک برادر عالتی ميباشد(درين
دوحالت ديده شود که :
-سھام ورثه ميت ثانی بر ورثه او بدون کسر قابل تقسيم است ويا نه اگر بدون کسر وبصورت صحيح
قابل تقسيم شود وارث ھردو مسئله از اصل مسئله ميت اولی سھم خودرا ميگيرند ويک مسئله بشمار
ميرود مثالً اگر شخصی وفات کرد ورثه او زوجه مادر برادر مادری وکاکا باشد وکاکا قبل از تقسيم ترکه
فوت واز او يک پسر ويک دختر باقی بماند مثل:
زوج متوفی:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاکا برادرمادری مادر زوجه ورثه :
عصبه 1/6 1/3 1/4 فروض :
اصل مسئله 12:
سھمه ھروارث ازاصل مسئله:
3 2 4 3
ميت دوم کاکا ) :مافی اليد ( 3
ورثه ميت دوم عبارت است از :
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
64
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
65
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
66
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
فصــــــــل ھفتم
ذوي االرحام
تعريف ذوي االرحام:
ارحام جمع رحم بوده ورحم محل تكوين اوالد ميباشد وازآنجا كه رحم سبب قرابت اس|ت قراب|ت نس|بي
رحم ناميده شده واقارب ذوي االرحام يادميشوند لذا ذوي االرحام درلغت مطلق اق|ارب راگوين|د براب|ر اس|ت
که ذوی الفروض باشد ويا عصبات وياغير آن
دراص||طالح علم||اء مي||راث ذوي االرح||ام عب||ارت از اق||اربي ھس||تند ك||ه ازجمل||ه ذوي الف||روض وعص||بات
نباشند.
ب -اوالد طائفه الف اگرچه به درجه پايينترباشدودختركاكا ،دخترپسركاكاي ميت واوالدھای آنھا.
ج -كاكاي پدرمادر،برادران جدمادري ،عمه ،خاله وماماي ج|دمادري،كاكاي مادرميت،عم|ه ،خال|ه ومام|اي
مادرآن.
د -اوالدطايف||ه )ج(اگرچ||ه بدرج||ه پ||ايين باش||د ودختركاك||اي پ||درميت ودخترپس||رآنھا اگرچ||ه ب||ه درج||ه پ||ايين
باشدواوالدآنھا.
ه -كاكاي جدمادري وعمه خاله وماماي او ،كاكاي جده مادري وعمه ،خاله وماماي او.
و -اوالد طائفه )ه(ودختركاكاي جدودخترپسرآنھا واوالدشان.
68
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
69
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
ودختر پسر دختر درين حالت نسبت عدم وجود دليلي كه يكي رابرديگ|ري ت|رجيح دھ|د تم|ام آنھ|ا مش|تركا ً
مستحق ميراث شناخته ميشوندوتركه بدون درنظر داشت صفت اصول آنھا درانوثت وذك|ورت ب|ه اعتب|ار
تع|||داد آنھ|||ا تقس|||يم ميگ|||ردد اگرتم|||ام آنھ|||ا مون|||ث بودن|||د ويام|||ذكر بطورمس|||اويانه ازترك|||ه مي|||ت مس|||تحق
ميشوندواگر مونث ومذكربطورمختلط بودند دو حصه براي مذكر ويك حصه براي مونث داده ميشود.
70
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
درص||ورت اخ||تالف ص||فت ذک||ورت وانوث||ت ب||رای م||ذکر دوچن||د مؤن||ث مي||راث داده ميش||ود ودرص||ورت
اختالف در جھت قرابت به کس|انيکه از ط|رف پ|در ب|ه مي|ت منس|وب ميگردن|د دوچن|د کس|انی ک|ه از ط|رف
مادر به ميت منسوب ميگردند ميراث داده ميشود.
71
قضايای عملی ميراث مرکز مستقل ملی آموزش حقوقی
خاتمه
72