Professional Documents
Culture Documents
ج ها ج
َو هلل« ّلَ الهل»
تهيه و ميظنت:
تولّد وكودكي:
شب اول ماه مبارك رمضان عام 074هجري بر آسمان سايه افكنده بود كــه خــبــر تـولد كودكي در
اين كودك كه او را "عبدالقادر " ناميدند در آغوش خانواده اي كه در دينداري و زهد و تقوي سر آمد
روزگـار بودنـد روز به روز بزرگ ترشد و اخالق و رفتار قرآني و توحيدي را از محيط خانوادگي
در مورد تولّد حضرت عبدالقادر (قدس سر ه ) قطب يونيني رحمت اهلل عليه گفته است كه :
حضرت عبدالـقـادر در سال 074متولد شده است و پسرش عبدالر زاق گفته است " :از پدرم سال
تولدش را پرسيدم فرمود :حقيقتاً نمي دانم ولي سالي كه من به بغداد آمدم همان سالي بود كه تميمي
( فقيه و دانشمند بـسـيـار معروف و محد ث نامدار ) وفات يافت در آن موقع من هجده ساله بودم و
تميمي در سال 044فوت كرده است ".پس چنانكه گفتيم سال تولد ايشان 074يعني 84سال قبل از
عالمه شيخ شمس الّدين بن ناصر الّدين دمشقي رحمت اهلل عليه گويد :
"وي به سال 074در شهر جيل كه اسم بياباني بزرگ و هم شهري از شهر هاي ديلم است متولد شده
و جيل كه محل تولد حضرت عبدالقادر است و آن را گيل نيز مي گويند ازهـمان شهرهاي كوچك ديلم
است" .
ظمْ عالم رباني شيخ محي الدين عبدالقادر گيالني
ديوان حَضرت غَوث االَع َ
نسب شيخ محی الدين ابو محمد عبدالقادر بن ابی صالح بن عـبـدا اهلل بــن يحيی زاهد بن محمد بن داود
بن موسی بن عبداهلل بن موسی الجون بی عبداهلل محض بن حسن المثنی بن امير المومنين محمد الحسن
بن امير المومنين علی بن ابيطالب ( رضوان اهلل تعالی عليهم اجمعين ) می باشد.
مادرش ام الخيرام الجبار فاطمه بنت ابی عبداهلل الصومعی بانوئی با تقوی وپرهيزکار بود که مدفنشـان
هم اکنون در شهر صومعه سرای ايران واقع است و محل راز و نياز عاشقان می باشد.
شـيـخ همواره در طلـب علم دين و رموز و فنون طريقت بود تا اينکه در اين راه چنان پيشرفتی کـرد
که بر تمام اهل زمــان برتری حاصل نمود و از اقران درگذشت علم باطنش از قلبش به زبان رسيد و
وقتی شيخ به بغداد رفت در مدرسه ابو سعيد االمخرمی تصدی تدريس و وعظ وخــطابه را به عـهــده
گرفت هر روز مردم بسياری بر او جمع می شدند و از محضرش کسب فيض می کردند و هــمــواره
عده زيادی ازفقها و صلحا به زيارت او می آمدند و از مجالس درس و وعظ ايشان بهره ها ميگرفتند.
از خلفاء:
:8مـقـتـدي
:2مستظهـر
:3مسترشـد
:0راشـــــد
:5مقتضـي
:6مستنجـد
تاليفات :
:8فتوح الغيب الفتح الرباني والفيض الرحماني
ظمْ عالم رباني شيخ محي الدين عبدالقادر گيالني
ديوان حَضرت غَوث االَع َ
:3مــلــفــوضــات قـــادريـه
:0الــغــنــيــه لــطــالـــبــيـه
:5مــلــفــوظـات گـــيــالني
وفات :
در شب هشتم ربيع االول سال 568هجري حضرت ابامحمدمحيي الدين شيخ عبدالقادر گيالني آخرين
لحظات را در اين دنياي فاني مي گذراند .
بر تو باد تقوي خداوند و ايـن كه از كسي جز خدا نترسي ,به كسي جز خدا اميد نبنـدي
التّوحيد التّوحيد اِجماع الكُل َاصّح القلبُ مَعَ اهللِ ال يخلومنه شئ و بِما ال يخرج منه شي
توحيد ,توحيد را در نظر داشته باشيد كه همه در مــورد آن اجماع و اتفاق دارند تـنــهـا
پاك ترين قلب ها با خداست ,ازآن چيزي خالي نمي ماند وچيزي از آن خارج نمي شود
بر ايشان جاباز كنيد در مقابلشان مودب باشيد ,در اينجا رحمتي بزرگ فرود آمده است.
ي وَ عليكم .
هلل وَ بركاته غفراهلل لي وتابَ اهللُ عَل َ
عليكم سالم’‘ وَ رَحمت ا ِ
سالم خدا و رحمت و بركات او بر شما باد,خدا مرا بيامرزد و توبه من و شما را بپذيرد
استنعتُ بال اِله اال اهلل سُبحانه و تعالي وَ الحَيّ الذي ال يَخشي الفَوْت .
از الاله اال اهلل ياري مي جويم .خداوند منزه و متعالي است و زنده اي است كه از مرگ
كــــن مع «اهلل عزّوجلّ »كانّ ال خلق و مع الخلق كانّ ال نفس فاذا كنـت مع الخلق بال نفس عدلت
و اتـّقيت و من التّبعات سلمت و اتــرك الـكلّ علي باب خلوتك وادخـل وحدك ترمونسك في خلوتك
بعين سّرك و تشاهد ماوراء العيان و تزول النّفس و ياتي مكانها امر اهلل و قربه فاذن جهلك علم
با خدا چنان باش كه گوئي خلق وجود ندارند و با خلق چنان باش كه گوئي نفس وجود ندارد.پس
هنگامي كه بدون نفس با خلق بودي عدالت و تقوا خواهـي داـشت وديگرآن كه سالمت مـي ماني
هنگامي كه بـدرگاه خلوت خود رسيدي همگان را ترك كن وخود تنها داخل شو.آنگاه مونس خود
( خدا )را در خلوت خود خواهي ديد ,باچشم باطن خويش آن سوي پديدار ها را مشاهده خواهي
ظمْ عالم رباني شيخ محي الدين عبدالقادر گيالني
ديوان حَضرت غَوث االَع َ
كرد .آنگاه نفس تو به مرور از ميان مي رود و به جاي آن "امر " خدا و "قرب" به او مي آيد .
آنگاه جهل توبه آگاهي ,دوري ات به نزديكي و سكوت تو به ذكر و گريز تو به انس بدل ميشود .
* اذا وجـدت فـي قلبك بـغـض شـخـص اوحبّه فـاعـرض اعـماله علـي الكتاب والـسّنه فان كانت فيهما
مبغوضه فالبشر بموافقتك هلل و لرسوله وان كانت اعماله فيهما مـحبوبه وانـت تبغضه بهواك .ظالـم
وعاص للّه عزّوج ّل ولرسوله فتب الي اهلل تعالي من بغضك و اساله محبّت ذالك الشّخص وغيره من
اگردرقلب خويش نفرت كسي رايافتي ويا محبّت اورا ,پس كارهايش را بر قرآن و روش پيامبر(ص)
عرضه كن اگردر آنها مورد بغض و نفرت بود ,پس به خاطر موافقت خويش با خدا و پيامبر شادباش
و اگر كارهايشان در آنجاها محبوب بود و توبه خاطر هواي نفس با او دشمن بودي ,ستمگرو عاصي
از خدا و رسولش هستي .پس به سوي خدا باز گرد و محبت آن شخص و ديگر دوستان خدا را بخواه.
عارف نامي حضرت عبد الرحمن جامي قدس سره در كتاب شواهد النبّوه در اتمام احـوال
دوازده امام نوشته است”:مي بايد كه فضايل وكماالت اهل بيت را مختصر در اين دوازده
تن ننمائي زيراكه اهل فضيلت از اهل بيت بسيار بوده اند چنانكه حضرت سلـطان االوليا
غوث االرض والسماء محبوب سبحاني برگزيده يزداني شيخ عبد القادرگيالني رضـي اهلل
عنه بوده است "
ظمْ عالم رباني شيخ محي الدين عبدالقادر گيالني
ديوان حَضرت غَوث االَع َ
ج ها ج
َو هلل« ّلَ الهل»
«برون آ شهسوارا»
«بي وفا»
«دل پرغم»
«دل زار»
«من که ام»
«يارکو؟»
«جمال يار»
«محي دل افگار»
«شرح عاشقي»
«طلب آمرزش»
«آه مردم»
«درباغ رضوان»
«قلعه روحانيان»
«قلندرخانه عشق»
«يارمستقيم»
«حضرت بيچون»
«خانه عشق»
ظمْ عالم رباني شيخ محي الدين عبدالقادر گيالني
ديوان حَضرت غَوث االَع َ
«پهلوي دل»
«حسن يوسف»
«ازدست عشق»
«نسيم رضوان»
«من محمّديم»
«باده جان»
زيردستان را تو از پا درميار
«شام بشارت»
«نوميد مشو»
«همه شب»
«عشق حق»
«جانب گلشن»
ظمْ عالم رباني شيخ محي الدين عبدالقادر گيالني
ديوان حَضرت غَوث االَع َ
دل مجروح
«خيمه به محشر»
«آرزوي يار»
«نورايمان»
«تجلّي جمال»
«سيّد انبياء»
صبغت اهلل =اشاره به آيه قراني ،يعني رنگ آميزي خدا،رنگ خدا که بيرنگي است
ظمْ عالم رباني شيخ محي الدين عبدالقادر گيالني
ديوان حَضرت غَوث االَع َ
«بالي ناگهان»
«شيوه شيرين»
«فرهاد و بيستون»
ظمْ عالم رباني شيخ محي الدين عبدالقادر گيالني
ديوان حَضرت غَوث االَع َ
«آرزو دارم»
«طعنه بدخواه»
«خاکستري»
«حضور درد»
«دارم اميد»
«آه از آن ساعت»
«همره بادصبا»
«درد بي حدّ»
«پاي دل»
«اهلل گو»
«غم مخوري»
«پيرکنعان»
«وعده ديدار»
قعرجهيم= قعرجهنم
«مي صافي»
«روزگار دل»
«بلبل شوريده»
و آخر دعوانا ان الحمد و اهلل رب العالمين وصلوات و السالم علي خير خلقه
پايان