Professional Documents
Culture Documents
دکترحبیبالهگلافشان
تشخیصاحتماليشماچیست؟
-1به نظر شما چرا براي شمارش پالكت ،نمونه خون در بعضي از آزمايشگاهها هم در ضد انعقاد EDTA
و هم در ضد انعقاد سيترات سديم تهيه ميشود؟
1
-5بيماري با شمارش پالكت 03/333كه همگي پالكتهاي درشت هستند داراي زمان سيالن بيشتر
از 23دقيقه است .با توجه به اينكه پالكتهاي درشت در انعقاد خون از كارآيي بهتري برخوردارند
بنظر شما دليل افزايش زمان سيالن چيست؟ تشخيص احتمالي شما كدام است؟
-0آيا پارامتر MPVدر تشخيص علت ترومبوسيتوپني كمك كننده است؟ براي مثال براي بيماري با
پالكت 03/333و MPVبرابر 4چه تشخيصي انتظار داريد؟
-8نوزادي در بدو تولد داراي پالكت كمتر از 23/333در ميليمتر مكعب است ،چگونه با مطالعه
گستره محيطي ميتوان پزشك را در تشخيص علت ترومبوسيتوپني ياري داد؟ آيا اطالعات معاينات
باليني و فيزيكي در علتيابي كمك كننده است؟
بررسيآزمايشگاهيترومبوسیتوپني
گمان ميرود كه در ITPنه تنها فاگوسيتوز پالكتها در خون محيطي بلكه تخريب مگاكاريوسيتها و
آپوپتوز آنها توسط سلولهاي سايتوتوكسيك در بروز ترومبوسيتوپني نقش دارد .شواهد نشان ميدهد كه با
تحريك گيرنده C-mpLيا ليگاند ترومبوپويتين ميتوان شاهد افزايش شمارش پالكتها در بيشتر از %85
بيماران مبتال به ITPبود ،داروهاي Romiplostimو Eltrombopagبا تحريك گيرنده C- mpLو القاء
پيام رساني از طريق مسير Jak2/ stat5موجب رشد كلنيهاي مگاكاريوسيت و افزايش پالكت ميشوند.
پپتيد دارويي Romiplostimهرچند شبيه به ترومبوپويتين نيست ولي قادر به فعال كردن گيرنده آن
ميباشد .داروي الترومبوپاك به صورت خوراكي و غير پپتيدي بوده كه در ميدان غشايي در جايگاهي دورتر،
2
گيرنده TPOرا تحريك ميكند .داروي اخير در گروه تقليد كنندههاي (TPO mimetic) TPOجاي دارد.
گفتني است كه خستگي مزمن در ITPشايع بوده و با بهبود ترومبوسيتوپني برطرف ميگردد.
نكته قابل توجه اينكه بيماري ITPممكن است سبب لختهزايي گردد و گمان ميرود كه سطح زياد
ميكروپارتيكلهاي پالكتي بيمار را مستعد لختگي كند و گزارشاتي از همراهي آنتيباديهاي ضد
فسفوليپيدي با ITPعلت استعداد به لختگي در بيماران ذكر كردهاند.
با كاهش شمارش پالكتي و حضور پالكتهاي درشــت و توپر در خون محيطي معموالً اولين تشخيصي كه
به ذهن ميآيد ترومبوسيتوپني حاد يا مزمن ايمــونولوژيك ) (ITPاست ،ولي بايستي در نظر داشت كه
تشخيص ITPكنار گذاشتن بيماريهاي گوناگــوني است كه به خون محـــــــيطي نمايي شبيه به ITP
) (low plat ,high mpvميدهند .از درمانهاي رايج ITPداروهاي استروئيدي و ايمونوگلوبولينهاي
تزريق وريدي ) (IVIgاست .عدم پاسخ بيمار به اين داروها ممكن است بيانگر ابتال به ترومبوسيتوپني با علل
ديگر باشد .آشنايي با مواردي كه با ترومبوسيتوپني همراهي دارد و امكان دارد با ITPكالسيك اشتباه شود
بسيار حائز اهميت است و در اين نوشتار به برخي اشاره ميشود.
در علتيابي ترومبوسيتوپني بايستي سن بيمار ،تاريخچه بيماري و تاريخچه مصرف دارو را در نظر داشت،
براي مثال حاملگي داراي علل ترومبوسيتوپني متفاوتي است .در يك نوزاد مبتال به ترومبوسيتوپني آگاهي از
معاينات فيزيكي نوزاد براي مثال حضور اختالالت اسكلتي و قلبي بسيار مهم است زيرا يك علت ارثي
ترومبوسيتوپني را مطرح ميسازد .بررسي دقيق گستره محيطي و مشاهده مرفولوژي پالكت در علتيابي
ترومبوسيتوپني اهميت فراوان دارد .در بيماري كه تنها كاهش پالكت دارد و پالكتهاي درشت و توپر در
خون محيطي دارد و گلبولهاي سفيد و قرمز سالم هستند شك را بسوي اختالالت ايمونولوژيك كه موجب
تخريب پالكتها شده است ،ميبرد ،در حاليكه پالكتهاي با اندازه نرمال يا كوچك در فرد مبتال به
ترومبوسيتوپني علتهاي زمينهاي ديگر دارد .بررسي مرفولوژي گلبولهاي قرمز و سفيد در بيمار
ترومبوسيتوپنيك كمك كننده است ،براي مثال گلبولهاي شكسته همراه با كاهش پالكت ،بيماريهاي
محدودي را مطرح ميكند و يا تغييرات ديسپالستيك اختالالت هماتولوژيكي را بيان ميكند.
3
ترومبوسیتوپنيکاذب)(psudo thrombocytopenia
نمونه برخي از افراد در حضور EDTAبه علت كاهش كاتيونها موجب تغييــــــــــراتي در گليكوپروتئين
IIb/IIIaپالكتي شده و اپيتوپهاي جديد ظاهر ميگردد ،حال چنانچه شخصي عليه اين اپيتوپهاي
جديد آنتيبادي داشته باشد ،واكنش بين آنتيژن و آنتيبادي در دماي زير 00درجه به صورت تودههاي
بهم چسبيده پالكت درميآيد .اين تودههاي بهم چسبيده پالكتي در آناليزورها به عنوان گلبول سفيد
شمرده شده و شمارش پالكتي به طور كاذب كاهش مييابد .با گذشت زمان شانس تشكيل تودههاي پالكتي
بيشتر ميشود.
گاهي واكنش آنتيژن– آنتيبادي به صورت پديده اقماري درميآيد ،بدين مفهوم كه پالكتها اطراف يك
سلول خوني مانند نوتروفيل به صورت (گلبندي) درميآيند .استفاده از سيترات سديم و نگهداري خون در
00درجه تا حدي از اين پديده جلوگيري ميكند ،چون بهر حال سيترات هم باعث كاهش كاتيونها ميشود
و بهترين راه تهيه گستره محيطي و مشاهده تجمعات پالكتي است.
4
پديدهاقماريوتجمعاتپالکتي
ترومبوسیتوپنيناشيازعفونتها
بيماريهاي ويروسي و عفوني قادرند با تخريب و مصرف شدن پالكتها نمايي شبيه به ITPبه خون محيطي
دهند ولي بيمار برخالف ITPداراي تب و عالئم عفونت است.
عفونت با ويروس ) (HIVممكن است براي ماهها حتي قبل از ظاهر شدن عالئم بيماري با نمايي
شبيه به ITPمزمن بروز كند .در ميان عفونتهاي ويروسي بنظر ميرسد كه هپاتيت Cبا شيوع
بيشتري با ترومبوسيتوپني كه حتي ممكن است با ITPاشتباه شود همراهي دارد.
بيماريهاي پيشرفته كبد به علت افزايش فشار خون پورتال و كاهش ترشح ترومبوپويتين با
ترومبوسيتوپني خفيف تا متوسط همراهي دارد ،ولي بندرت شمارش پالكت كمتر از 53/333
ميگردد.
اکانتوسیتوزوترومبوسیتوپنيدربیماريکبد
5
گفتني است كه انگل ماالريا با تهاجم به پالكتها و يا پديدههاي ايمونولوژيك قادر به تخريب
پالكت و كاهش شمارش آنست و از اين رو براي هر بيمار تبدار كه كاهش پالكت دارد سفارش به
دقت بيشتري براي يافتن انگل ماالريا ميشود .ميكروب ارليشيوز كه از كنه به انسان سرايت ميكند
و در نوتروفيل يا منوسيت ايجاد انكلوزيونهاي ميكروكلني ميكند با تب و ترومبوسيتوپني همراه
است.
عفونت با ميكروب Hپيلوري ) (H.pyloriدر همراهي با ITPبه ويژه در ايتاليا و ژاپن گزارش شده
است .درمان با آنتيبيوتيك موجب بهبودي ترومبوسيتوپني ميگردد.
ترومبوسیتوپنيدرماالرياوارلیشیوز
ترومبوسیتوپنيدرهمراهيبابیماريآتوايمونديگر
6
لوپوس سيستميك ممكن است ماهها قبل از ظاهر كردن عالئم ديگر تنها به صورت ITPتظاهر
كند ،از اين رو انجام آزمايشهاي مربوط به لوپوس از قبيل Anti dsDNAو ANAدر هر بيمار با
نماي ITPمزمن سفارش ميشود.
بيماري آتوايمون پركار و كمكار تيروئيد مانند گريوز و هاشيماتوز با ترومبوسيتوپني گزارش شدهاند.
از اين رو آزمايشهاي TSHو T3و T3و Anti Tpoو آنتي تيروگلوبولين در بيمار با نماي خوني
ITPمزمن سفارش ميشود.
باکمخونيهمولیتیكآتوايمونوترومبوسیتوپنيآتوايمون)(ITP
سندرماوانز) (Evans
کاهشپالکتدربدخیميها
كاهش پالكت در بدخيميهاي بافت خونساز پديدهاي شايع است .مشاهده ترومبوسيتوپني با موارد زير نياز
به دقت فراوان براي تجسس سلولهاي لوسمي دارد.
ترومبوسيتوپني همراه با كاهش هموگلوبين و عالئمي مانند بزرگ بودن غدد لنفاوي يا طحال
ترومبوسيتوپني همراه با گلبول قرمز هستهدار يا واكنش لكواريتروبالستيك
ترومبوسيتوپني همراه با مرفولوژي پلگروئيد و كاهش گرانوالسيون نوتروفيلها كه ممكن است
بيانگر سندرمهاي مايلوديسپالستيك باشد.
ترومبوسيتوپني در همراهي با پانسيتوپني و كاهش شديد منوسيت و طحال بزرگ كه بايستي
دقت را براي جستجوي لوسمي سلول مودار افزايش داد.
7
رومبوسیتوپنيهمراهبامرفولوژيپلگروئیدوکاهشگرانوالسیوننوتروفیلهادر
ت
هايمايلوديسپالستیك
سندرم
کاهشپالکتبهعلتمصرفشدنپالکتهادرخونمحیطي
ميكروآنژيوپاتي ترومبوتيك و انعقاد داخل عروقي منتشره از مهمترين عوامل مصرف شدن پالكتها در
گردش خون و توليد نماي ترومبوسيتوپني هستند.
در ميكروآنژيوپاتي ترومبوتيك ) (HUS ,TTPكاهش شديد پالكتها با گلبولهاي شكسته (شيزتوسيت)
همراهي دارد .در انعقاد داخل عروقي منتشره كاهش پالكتها با گلبولهاي شكسته همراهي داشته و
آزمايشهاي FDPو d-dimerمثبت است .در ترمبوسيتوپني ناشي از مصرف هپارين )(HIT
ترومبوسيتوپني بعد از 5تا 13روز از تجويز هپارين شروع شده و به بيشتر از 53درصد از ميزان اوليه افت
ميكند .تجمع پالكتي در مويرگها توسط ساز و كارهاي ايمني از علتهاي ترمبوسيتوپني است .چنانچه در
اين موارد هپارين قطع نشود احتمال ترمبوز وجود دارد .افت پالكت در بيماري كه در يك ماه گذشته تزريق
هپارين داشته است ممكن است در كمتر از 24ساعت از شروع درمان رخ دهد .آزمايش PF4- Elizaدر
تشخيص ترومبوسيتوپني ناشي از هپارين كمك كننده است.
8
میكروآنژيوپاتيترومبوتیك)(HUS ,TTP
ترومبوسیتوپنيالقاءشدهناشيازمصرفداروها
ليست بزرگي از داروها با كاهش شمارش پالكتي از طريق ساز و كارهاي ايمونولوژيك و يا بندرت سركوب
مغز استخوان موجب ترومبوسيتوپني شبيه ITPحاد ميگردند .بهبودي تا يك هفته از قطع دارو از ويژگي
اين نوع ترومبوسيتوپني بوده ولي آنتيبادي ضد دارويي ممكن است سالها در بدن بيمار باقي بماند.
ترومبوسيتوپني القاء شده ناشي از تجويز هپارين و داروهاي ضد پالكتي كه با مســـــــدود كردن گيرنده
IIb/IIIaموجب ناكارآمد شدن پالكتها ميگردند ،مانند داروهاي trifiban ,abciximabو
eptifibatideممكن است با وجود كاهش شديد پالكت در برخي از بيماران ترومبوژنيك هم باشند.
ترومبوسیتوپنيبارداري
شمارش پالكت كمتر از 153/333با شيوع %0و كمتر از 133/333در حدود يك درصد موارد حاملگي رخ
ميدهد .شايعترين علت ترومبوسيتوپني حاملگي ( 03تا % 83موارد) ترومبوسيتوپني اتفاقي يا
ترومبوسيتوپني بارداري ) (gestationalاست .شمارش پالكت در اين موارد بيشتر از 03/333در ميليمتر
مكعب بوده و بيشتر در نيمه دوم سه ماهه دوم تا سه ماهه سوم حاملگي رخ ميدهد .امكان دارد سابقه
ترومبوسيتوپني در حاملگي قبل وجود داشته باشد .ترومبوسيتوپني حاملگي ممكن است ناشي از رقت خون
باشد و 0هفته بعد از زايمان برطرف شده و عوارضي بجا نميگذارد.
9
ترومبوسيتوپني در حاملگي ممكن است ايمونولوژيك به علت ITPيا SIEو يا سندرم ضد فسفوليپيد باشد و
از اين رو آزمايشهاي سندرم ضد فسفوليپيد ،آنتيباديهاي ضدهستهاي ،آزمايشهاي تيروئيد و اچ پيلوري
سفارش ميشود.
ترومبوسيتوپني بارداري ممكن است در زمينه پرهاكالمپسي با سندرم هلپ ،تيتيپي ) (TTPو سندرم
هموليتيك اورميك حاد ) (HUSو كبد چرب حاد و انعقاد داخل عروقي منتشره رخ دهد.
سندرم هلپ گونهاي از پرهاكالمپسي با افزايش آنزيمهاي كبدي و ترومبوسيتوپني است .در يك خانم حامله
LDL >600و Bilirubin > 1.2 mg/dlو AST> 70و شمارش plat< 100.000سندرم هلپ را
محتمل ميكند .گستره محيطي در سندرم هلپ گلبوهاي قرمز شكسته را نشان ميدهد.
كبد چرب حاد حاملگي ) (AFLPبا افزايش آنزيمهاي كبدي ،افزايش بيليروبين مستقيم ( اغلب بيشتر از
)5mg/dlو اختالل انعقادي بروز ميكند .ترومبوسيتوپني در كمتر از %53موارد مشاهده ميشود.
ترومبوسيتوپني با حضور گلبولهاي شكسته و مثبت شدن آزمايشهاي FDPو d- dimerامكان انعقاد
داخل عروقي منتشره را مطرح ميكند.
ترومبوسيتوپني شديد با كمخوني هموليتيك و اختالل نورولوژيك (سردرد ،كاهش هوشياري ،تشنج يا فلج)
و تب احتمال ميكروآنژيوپاتي ترومبوتيك ) (TTPرا مطرح ميكند.
ترومبوسيتوپني ،كمخوني هموليتيك ،نارسايي حاد كليه با افزايش اوره و كراتينين ،پروتئيناوري ،هماچوري
و اليگوري يا آنوري بيانگر سندرم حاد هموليتك اورميك ) (HUSاست.
در بيماري كه شمارش پالكت نرمال بوده و بعد از يك هفته (ميانگين 9روز و طيف يك تا 24روز) از تزريق
خون مبتال به ترومبوسيتوپني بسيار شديد با پالكت كمتر از 13/333در ميليمتر مكعب گردد پورپوراي
بعد از تزريق مطرح ميگردد .شيوع اين عارضه در خانمها 5برابر مردان است و بنظر ميرسد كه حضور
آلوآنتيباديهاي ضد پالكتي در سرم بيمار خاصيت آتوآنتي بادي پيدا كرده و نه تنها پالكتهاي تزريقي
بلكه پالكتهاي خود بيمار را از بين ميبرد .گفتني است كه استفاده از لكوتراپ شيوع PTPرا كاهش داده
است .استفاده از IVIgدر درمان سودمند است .چنانچه بيمار با سابقه PTPنياز به خون داشته باشد
سفارش به استفاده از خون آتولوگ ميشود.
11
ترومبوسیتوپنيارثي
ترومبوسیتوپنيمرتبطباجهشهايMYH9
درآنوماليمايهگلینعالوهبرترومبوسیتوپنياجساميشبیهدوليباديکهممكناستاز
هايسفیدمشاهدهميشود.
تجمعمیوزينجهشيافتهباشنددرگلبول
سندرم ويسكات آلدريش به شيوه وابسته به كروموزوم Xدر جنس مذكر با كاهش شمارش پالكت و اندازه
ريز ) (MPV=3.5–5FLنمايان ميشود .حجم متوسط پالكتي به طور طبيعي 0تا 11فمتوليتر است .نبود
يا جهش پروتئين WASPكه براي پليمرازسيون اكتين و عالئمدهي داخل سلولي مهم است عامل بيماري
است .بيماران مبتال ممكن است داراي اگزما ،كاهش ايمني هومورال و سلوالر ،كمخوني هموليتيك و خطر
باال براي ابتال به لنفوم باشند .پيوند سلولهاي بنيادين خونساز در درمان بيماران سودمند است.
11
نمايانميشود.فلش
هاينقطهاي
کاهششمارشپالکتوپالکتسندرمويسكاتآلدريشبا
رانشانميدهد.
هاينقطهاي
پالکت
ترمبوسیتوپنيارثيبافقدانمگاکاريوسیت
بيماري به شيوه آتوزوم مغلوب به ارث ميرسد و در حاليكه والدين مشكل پالكتي ندارند ،بيماري در %25از
بچهها با كاهش شديد شمارش پالكت و فقدان مگاكاريوسيت در مغز استخوان از بدو تولد تظاهر ميكند.
جهش در گيرنده ترومبوپويتين ) (C-MPLعامل بيماري است .ترومبوپويتين فاكتور رشد و محرك سنتز
پالكتي است .احتمال ابتال به كمخوني اپالستيك نيز در فرد مبتال وجود دارد.
سندرملنفوپرولیفراتیوآتوايمون
سندرم لنفوپروليفراتيو آتوايمون به صورت ارثي و اكتسابي رخ داده و با تب ،غدد لنفاوي بزرگ ،طحال
بزرگ ،هايپرگاماگلوبولينمي و كمخوني هموليتيك يا ترومبوسيتوپني آتوايمون همراهي دارد .جهش در ژن
FASكه نقش مهمي در آپوپتوز دارد منجر به تكثير لنفوسيتها در غدد لنفاوي و سايتوپني خود ايمن
ميگردد .مواردي از همراهي عفونت فعال با ويروس EBVشبيه سندرم لنفوپروليفراتيو در بزرگساالن
گزارش شده است.
12
سندرمپالکتهايخاکستري)(Gray platelet syndrome
جهش در ژن (neurobeachin like2) NBEAL2در سندرم پالكتهاي خاكستري مطرح شده است.
فرآورده اين ژن پروتئيني با ميدان BEACHاست كه براي تشكيل گرانولهاي آلفاي پالكتي و انبار كردن
محتويات دروني آن ) (vesicular traffickingاساسي است .گفتني است كه رنگ بنفش قرمز پالكتها با
رنگهاي رومانوفسكي مربوط به حضور گرانولهاي آلفا ميباشد.
كاهش شمارش پالكتي و فقدان گرانولهاي آلفا كه به پالكتها نماي خاكستري رنگ با رنگهاي
رومانوفسكي ميدهد از يافتههاي بيماري است .فيبروز مغز استخوان به علت رها شدن فاكتور رشد پالكتي
) (PDGFمشاهده ميشود .ژن NBEA – L2شبيه ژن چدياك در ترافيك مواد داخل سلولي نقش ايفا
ميكند .جهش در ژن ( Lystژن چدياك هيگاشي) كه فرآوردههاي آن در گروه پروتئينهاي با ميدان
BEACHاست منجر به پخش نشدن ليزوزومها و در نتيجه توليد گرانولهاي بزرگ در سلولهاي خوني
ميشود .اختالل پالكتي در سندرم (Arthrogryposis Multiplex Congenita) ARCكه با اختالل
اسكلتي ،كليوي و كبدي همراه است شبيه سندرم پالكتهاي خاكستري با خونريزي و نقص در گرانولهاي
آلفا جلوه ميكــــــند .اختالالت اسكلتي در اين سندرم به صورت مفاصل منحني شكل و پرانتزي
) (Curved gointsميباشد .در سندرم هرمانسكي پودالك ) (Hermansky – pudlakكه به شيوه
آتوزوم مغلوب به ارث ميرسد فقدان گرانولهاي دلتا (گرانولهاي فشرده) همراه با آلبينيسم مشاهده
ميشود.
مشخصشدهاند.
الدرسمتراستوپالکتهايخاکستريدرسمتچپبافلش
پالکتهاينرم
13
اختاللپالکتيدرسندرم(Arthrogryposis Multiplex Congenita) ARC
سندرمبرناردسولیر)(Bernard Soulier
اين اختالل به شيوه آتوزوم مغلوب به ارث ميرسد و از شاخص بيماري ترومبوسيتوپني خفيف تا متوسط،
پالكتهاي درشت گاهي تا 23ميكرومتر ،زمان سيالن طوالني و فقدان يا نقص در كمپلكس گليكوپروتئيني
Ib/IX/Vپالكت ميباشد .اين كمپلكس گليكوپروتئيني گيرنده فاكتور فونويلبراند است .پالكتهاي بيمار
در پاسخ به محرك ريستوستين تجمع نميكنند .ريستوستين آنتيبيوتيكي است كه در حضور فاكتور
فونويلبراند و gpIb/IXموجب تجمع پالكتي ميشود و از اين رو به ريستوستين كوفاكتور فونويلبراند
) (R:Coگفته ميشود.
ترومبوسیتوپنيباپالکتهايژيانتوطوالنيشدنشديدزمانسیالندرسندرمبرنارد
يايمونولوژيكبهعلتحضورپالکتهاي
مشاهدهميشود.گفتنياستکهدرترومبوسیتوپن
درشتوکارآمد،زمانسیالنبهطورمتوسطافزايشدارد.
14
سندرمهاي
هايژيانتدرشكلهايعجیبوغريب) (bizarre shapeاحتمال
افزايشپالکت
مايلوپرولیفراتیورامطرحميکند.
بیماريفونويلبراندتايپ2B
حضور فاكتور فونويلبراند براي چسباندن پالكتها به نواحي آسيب ديده عروقي بسيار اساسي است .در تايپ
2Bجهش در فاكتور فونويلبراند به شيوهاي است كه ميل تركيبي زياد براي اتصال به گيرنده gpIb/IX
پالكتهاي در حال استراحت دارد و از اين رو با آغشته كردن پالكتها موجب پاك شدن آنها از گردش
خون شده و ايجاد نماي ترومبوسيتوپني شبيه به ITPمزمن ميكند .از ويژگي بيماري افزايش فعاليت
RIPAاست ،بدين مفهوم كه پالكتها در مجاورت غلظت اندك از ريستوستين تجمع ميكنند.
جهشدرفاکتورنسخهبرداريGATA- 1
ژن فاكتور گاتا – 1روي كروموزوم Xبوده و فرآورده آن از فاكتورهاي نسخه برداري مهم در توليد پالكت و
گلبول قرمز است و از اين رو جهشهاي آن با ترومبوسيتوپني و كمخوني همراهي دارد .بيماري بيشتر در
جنس مذكر نمايان شده و ميتوان پالكتهاي درشت هايپوگرانوالر را در خون محيطي مشاهده كرد.
15
گفتني است جهشهاي GATA-1در ترومبوسيتوپني وابسته به كروموزوم ،Xدر همراهي ترومبوسيتوپني و
تاالسمي وابسته به كروموزوم Xو پورفيرياي اريتروپوتيك و لوسمي AML- M7و نيز ميلوپروليفراتيو
موقتي در سندرم دان ) (downمطرح شده است.
ترومبوسيتوپني مزمن با پالكتهاي غيرطبيعي و گرانولهاي ژيانت كه با رنگ گيمسا به رنگ قرمز
درميآيند و نيز حضور ميكرومگاكاريوسيتهاي فراوان در مغز استخوان از ويژگيهاي اين سندرم است كه
در نتيجه حذف 11qبروز ميكند .مطالعات نشان ميدهد كه حذف فاكتور نسخه برداري FLi- Iكه در روند
تكامل مگاكاريوسيت نقش دارد ،عامل بيماري است .از مهمترين فاكتورهاي نسخه برداري براي توليد پالكت
ميتوان به GATA – 1و FOG-1و FLi-Iاشاره كرد .بيماري به شيوه آتوزوم غالب به ارث ميرسد .گفتني
است كه حذف 11qدر بيماري جاكابسون ) (Jacobsonنيز مشاهده شده است از اين رو ممكن است
اختالالت قلبي ،اسكلتي و عقب افتادگي ذهني در برخي از بيماران همراه با ترومبوسيتوپني مشاهده شود.
طبیعيوگرانولهايژيانت درسندرمپاريستروزوکهبارنگگیمسابهرنگقرمز
پالکتهايغیر
درميآيند.
ترومبوسیتوپنيبافقداناستخوانراديوس
(Thromocytopenia wirh absent radii) TAR
16
فقدان يا كوتاه شدن بازوها همراه با ترومبوسيتوپني شديد از بدو تولد از ويژگي سندرم TARاست .بيماري
به شيوه آتوزوم مغلوب به ارث ميرسد .ارتباط بين اختالل در تشكيل استخوان و حضور ترومبوسيتوپني
شك را به سوي جهشهاي ژن HOXسوق داده است.
سندرمTAR
اختاللارثيپالکتيواستعدادابتالبهلوسميحادمايلوبالستیك
ترومبوسيتوپني خفيف تا متوسط با اندازه نرمال و زمان سيالن نسبتاً طوالني با اختاللي شبيه به مصرف
آسپرين از ويژگي اين بيماري است كه به شيوه آتوزوم غالب به ارث ميرسد .علت ابتال به اين بيماري حذف
يا جهش يك كپي از ژن (CBFA2)RunX1است كه نام ديگر آن AML-1ميباشد .حدود %03بيماران
در سالهاي زندگي به AMLو يا سندرمهاي ( MDSمايلوديس پالستيك) مبتال ميشوند.
استوماتوسیتوزمديترانهاي
ترومبوسیتوپني–
17
استوماتوسیتوزمديترانهاي
ترومبوسیتوپني–
ترومبوسیتوپنينوزادي)(Neonatal thrombocytcpenia
شمارش پالكتي جنين نرمال از سه ماهه دوم بيشتر از 153/333mmاست و تنها حدود %2نوزادان رسيده
در بدو تولد ترومبوسايتوپنيك هستند .ترومبوسيتوپني در نوزاداني كه در بخش مراقبتهاي ويژه )(NICU
بستري ميشوند در حدود %25موارد رخ ميدهد و شيوع آن در نوزادان نارس بيمار به %53هم ميرسد.
براي علتيابي ترومبوسيتوپني نوزاد شناخت زمان تظاهر آن مهم است كه آيا از دوران جنيني بوده و يا
اندكي بعد از تولد (كمتر از 0روز) و يا ديرتر رخ داده است.
شروع زودرس ترومبوسيتوپني نوزاد به ويژه در نوزادان نارس ميتواند ناشي از نارسايي جفت و هايپوكسي
جنين باشد .شمارش پالكت در اين موارد در بدو تولد حدود نرمال يا كمتر از نرمال بوده كه در روز 4يا 5
به نزديك 53تا 133/333هزار رسيده و در 0تا 13روز نرمال ميشود .چنانچه پالكت بيشتر از 53/333
باقي بماند ريسك خونريزي كم است .كاهش اكسيژن روي توليد پالكت اثرات نامطلوب دارد.
ترومبوسیتوپنيآلوايموننوزادي
ترومبوسيتوپني آلوايمون نوزادي داراي خطر باال براي خونريزي است و زمان مشاهده آن بدو تولد (كمتر از
0روز) است .در اين حالت آلوآنتيبادي مادر كه عليه آنتيژنهاي پالكتي نوزاد است با عبور از جفت موجب
تخريب پالكتهاي جنين و نوزاد ميگردد .بيشترين هدف اين آنتيباديها ،آنتيژنهاي پالكتي HPA-1aو
18
HPA–5bاست .تحريك مادر براي ساختن آنتيبادي ممكن است در حين حاملگي يا تزريق خون قبلي
باشد .شيوع ترومبوسيتوپني آلوايمون حدود يك به هزار در نوزادان زنده است.
اين عارضه مرگ و مير حدود %13دارد .خونريزي مغزي و تأخير در تكامل نورولوژيك در %25موارد رخ
ميدهد .شدت عارضه از خفيف تا خونريزي داخل مغزي متغير است .مثبت بودن سابقه ترومبوسيتوپني در
نوزادان قبلي ،تشخيص را قطعي ميكند.
تشخیصهايافتراقيدرترمبوسیتوپنينوزاد
چنانچه پالكت نوزاد كمتر از 03/333است بايستي به طور اورژانس 10cc/kgاز كنستانتره پالكت سازگار
به نوزاد تزريق و دو مرتبه شمارش را كنترل كرد .پالكت شسته شده مادر و يا پالكت اقوام درجه اول مادر
ممكن است سازگار باشند .تزريق ايمونوگلوبولينهاي وريدي ) (IVIgنيز ممكن است سودمند باشد .تزريق
همزمان IVIgو پالكتهاي راندوم نيز ممكن است موجب افزايش پالكت در ترومبوسيتوپني آلوايمون گردد.
خطر ترومبوسيتوپني براي نوزادان بعدي با توجه به ژنوتايپ پالكت پدر بين 53تا 133درصد است.
عبور آتوآنتيبادي ضدپالكتي از مادر مبتال به لوپوس و يا ITPممكن است موجب ترومبوسيتوپني نوزاد
گردد .شدت بيماري و شمارش پالكتي مادر ميتواند تا حدي پيشبيني شدت ترومبوسيتوپني در نوزاد
داشته باشد .خطر خونريزي مغزي در اين حالت بسيار كمتر از (حدود يك درصد) ترومبوسيتوپني آلوايمون
است.
19
علتيابيترومبوسیتوپنينوزاد
علتهايغیرشايعديگر
علتهايشايع
ترومبوسیتوپني
ترومبوسيتوپنيهاي ارثي همراه يا بدون آلوايمون ،عفونت داخل رحمي مانند
همراهي با نواقص اسكلتي و قلبي ( ،CMVتوكسوپالسما ،روبال)
آنوپلوئيدي (مانند تريزومي 18و 10 جنین
و )21
آتوايمون (به علت ITPو لوپوس در
مادر)
عفونتهاي داخل رحمي ،لوسمي، نارسايي جفت
سندرم كازاباخ مريت آلوايمون ترومبوسیتوپني
)،(Kosabach – merritt آتوايمون زودرسدرکمتراز27
بيماريهاي متابوليك ،ترومبوسيتوپني ساعتازتولد
ارثي با نواقص اسكلتي و قلبي مثل سندرم
تار و ...
عفونتهاي داخل رحمي ،آتوايمون، عفونت خوني ،انتروكوليت نكروز دهنده ترومبوسیتوپني
سندرم كازاباخ مريت ،متابولكي تأخیري(بیشتراز27
سندرمهاي ارثي كاهش پالكت ساعتازتولد)
سندرم كازاباخ – مريت يا همانژيوم با ترومبوسيتوپني بيماري نادري است كه با تومور واسكوالر منجر به
احتباس و مصرف شدن پالكتها و فاكتورهاي انعقادي و در نتيجه خونريزي ميشود .اين بيماري از بدو تولد
قابل شناسايي است.
سندرمکازاباخ–مريت
21