Professional Documents
Culture Documents
9562 72
9562 72
*2
علیاصغر مصلح ،1مرتضی گودرزی
-3دانشیار دانشگاه عالمه طباطبایی ،تهران ،ایران
m1313g@yahoo.com
-3دانشجوی دکتری دانشگاه عالمه طباطبایی ،تهران ،ایران
aamosleh@yahoo.com
چکیده
کته منشت یی پیشاوشودشتناختی دارد .زمینتۀ خاستتگایی زیباشناسی دائویی مبتنی بر نیروی خالقانۀ دائو است
که از دائو ناشی میشود ،شالودۀ ینر را در تفکر دائویی تشتکی متیدیتد .معنابخشتی در ینتر و زبتان در خالقی
اندیشۀ دائویی با ادراک دائو و یگانگی با آن میسر اس .ییدگر در آثار مت خرش در تحلی خویش از زبان ،تفکتر و
شعر ،مسائ زیباشناختی ویژهای را مورد توشه قرار میدید و بر درونی بودن تعلق تفکر و شاعری به یکدیگر ت کید
که وقتی تفکر شاعرانه رخ مینماید ،وشتود میکند .به عالوه ،ییدگر دائو را تفکری شاعرانه میشناسد و بر آن اس
کته در و اندیشه یکی و یمان میشوند .در اندیشۀ دائویی ،اینیمانی تفکر و شعر ،عدم تمتاییی زیباشتناختی است
عینی چیییتا کتامال ادبیات دائوییسم ،یوان چِن ) (Huan Chenخوانده میشود .تا زمانی که شاعر خود را با حقیق
کته یکی نداند ،خودآگایی شاعرانه تحقق نمییابد و این یمانا تفکر شاعرانه با تجربۀ مقدم بتر وشودشناستی است
که حس استحسانی در اندیشتۀ ییتدگر یافته بود .این مقاله در پی پاسخگویی به این پرسش اس ییدگر بدان دس
دارد .به عبارت دیگتر ،بتا توشته بته نمونتهیتای آثتار دائتویی و چگونه و تا چه حدی با زیباشناسی دائویی قراب
اندیشهیای ییدگر میتوان مفاییمی مانند یگانگی ،توازن و انکشاف را از منظر زیباشناسی در ایتن دو تفکتر بررستی
کرد .چهبسا واکاوی این پرسش بتواند به فهم نگرش زیباشناختی ییدگر در آثار مت خرش کمک کند.
کلیدواژگان :زیباشناسی ،دائو ،تفکر ،شاعری ،حقیق .
*
نویسنده مسئول
تاریخ پذیرش3231/33/33: تاریخ وصول3232/8/32:
/83متافیییک ،سال پنجاهویکم ،دورۀ شدید ،سال یفتم ،شمارۀ ،32پاییی و زمستان 3231
که دائتو ،در عتین حتال ،نته نکتۀ مهم این اس بنابراین شاخص تطبیق تفکر زیباشناسانه ییدگر و
و نه نیستی؛ زیرا یمیمان تجسمبختش و یستی اس استحستتتانی دائتتتویی در ایتتتن پتتتژویش، دریافتت
بیانگر یستتی و نیستتی است .دائتو ورای تمتاییات «انکشاف» اس .روشی نیی که در این تطبیق بته کتار
آفترینش را حفت و درون خود ،تمامی تضادیاس گرفته شده ،مبتنی بتر تعریتف ییتدگر از ینتر یعنتی
میکند و بنابراین بر دوگانگی تفوق دارد .اگرچه دائو ینری اس . رشو به ذات ینر و بنیادیای اصال
در یمتتان حتتال ،در یمتته چیتتی حضتتور دارد ،و در
آفرینش ،به عنوان موشد طبیعی و خود به ختودی ده -3زمینۀ زیباشناختی دائو
ییار چیی ،وشودی حلتولی دارد ،دائوییستم خوایتان دائوییسم بر خالف مکتتب کنفوسیوستی ،منتقتد
بتته فهمتتی از ایتتن ستترآغاز درونذاتتتی و بازگشتت اصول اخالقی سختگیرانه بتود؛ چنتدان عالقتهای بته
خودانگییشی درون تمامی آفرینش اس .الئتوتیه بتر واقعتیای در آموزش رسمی نداش ،و یتیچ نستب
که کسی که دائوی توییرناپذیر را میشناستد، آن اس حیات سیاسی نمیدید .اگتر فلستفۀ کنفوسیوستی بتر
بلندنظر اس .او که بلندنظر اس ،بیتعوتب است . پایتتۀ لتتی )( (liرفتتتار برازنتتدۀ آیینتتی) و ژن )(jen
دارد ،بیکرانه دارد .آنکه شامعی بیتعوب شامعی (انساندلی و خیرخوایی) مبتنی است ،دائوییستم بتر
اس .با یماینگ کردن خویشتن با راه «بیرگ» ،فترد مفهوم دائو (راه) متکی است .اگرچته متتون دائتویی
بته «روشتنگری») (enlightenmentمتیرستد کته از دائو دهشینگ و شوانگزه دارای تفاوتیایی یستتند،
طریتتتق آن ،کرداریتتتای وی در شریتتتانی طبیعتتتی و کانون اصلی یمگرایی در اندیشه ورزی آنهتا ایمیتتی
خودانگیخته قرار میگیرنتد .بتر پایتۀ فوت 32دائتو که برای دائو قائ اند. اس
دهشینگ «الگوی انسان زمتین است .الگتوی زمتین، دائو از نظتر لوتوی« ،راه» ترشمته متیشتود .ایتن
و دائتتو آستتمان اس ت .الگتتوی آستتمان ،دائتتو اس ت اصطالح اساسا به معنای خالی بودن یا فضتای ختالی
خودانگیختگی اس » .ارتباط نیدیک میان دائو ،وشود فهمیده میشود که مطابق دائو دهشینگ بر یر صورت
یگانتتته ،زمینتتتۀ خاستتتتگایی خالقیتتت ،منشتتت و ماده ای تقدم دارد :دائو ،بینام ازلی»؛ چییی کام و
پیشاوشودشتتناختی ،و نیتتروی خالقانتتهای کتته از آن بیشتک پتیش از تولتد آستمان و زمتین ،سرشتار از
ناشی میشود ،شالودهای را تشتکی متیدیتد کته بتر آرامش و آسودگی! بتیکرانگتی! بتهتنهتایی پایتدار و
اساس آن ینر دائویی بنیاد نهاده میشود. بیییچ توییر! یر شایی گستترشیابنتده ،بتدون بتیم،
«مادر گیتی» .بنتابراین دائتو حتاکی از نیتروی بتالقوۀ
-4درک دائو در زیباشناسی دائویی و انکشاف که یمه چیی ،یستی و دربرگیرنده ،پویا و خالق اس
هستی در هیدگر ختتود را از آن و در آن دارد (Dwyer, موشودیتت
ازآنجاکه بتا توشته بته تعریتف بنیتادی ینتر کته ) .2002: 331در فوت چهت و دوم دائتو دهشینتتگ
برانگییانندۀ حس استحسانی اس ،درک دائو استاس میخوانیم« :دائو یک را پدید آورد .یک دو را ،دو سه
که تجربۀ دائو ینر دائویی اس ،بنابراین طبیعی اس را پدید آورد؛ سه یمه چیی را پدید آورد».
توسط ینرمند در اثر ینری متجلی میشود .ایتن معنتا
/81متافیییک ،سال پنجاهویکم ،دورۀ شدید ،سال یفتم ،شمارۀ ،32پاییی و زمستان 3231
شانشین بهحق نیچه در نقتد ستاختاریای متتافیییکی کتته چتتون دائتتو اساستتا بتتیشتتک ، مهتتم استت
سنتی در تفکتر غربتی ،در بیشتتر آثتار متت خرش بته پیشاوشودشتتناختی ،نتتامتعین و بتتدون صتتورت درک
تحلی و نقادی ساختاریای مسئلهدار در زبتان غربتی میشود ،امور سلبی به نحوی مالحظه متیشتوند کته
و به ویژگی ریاییبخش شتعر توشته نشتان پرداخ گویا به طور بسیار مؤثری حضور آن را در تنگنا قترار
داد. میدینتد و ابتراز متیکننتد ،و اصت اساستی را بیتان
برای ارائتۀ راهحت یتایی کار ییدگر تالشی اس میکنند که بر پایۀ آن ،اثر ینری بنیان میگیرد.
بتترای مشتتک نیهیلیستتم کتته نیچتته از آن بتته عنتتوان شعر دائویی وابستگی پیرو دائو را به مفهوم اصلی
مسئلهای که بتر حیتات فکتری مردمتان قترن بیستتم دائو نشان میدید .شعر زیر توسط شاعر سدۀ چهتارم
سیطره مییابد ،یاد کرده بود .ییدگر تمایی نوعی میتان دائو چیین ) (T'ao Ch'ienبه طور ویژه گویتای ایتن
خود «واقعی» استعالیی و ختود متادی روزمتره را رد امر اس :
میکند .او انسانیا را به صورتی توور میکند کته در بنا کردن کلبهای در عالم انسانی
عالم روزمرهای کته در آن ستاکنانتد ،فعتالیتی کتامال به نحوی که سر و صدای اسب و درشکه شنیده
مادی دارند .نتیجتۀ نگرانتییتای وی دربتارۀ ادراکتی نشود
متویر از انسان ،مفهوم دازاین (وشود-آنجا ،یا وشتود این چگونه میسر اس ؟
).(Kaufmann, 1956: 214 در عالم) اس ینگامی که اندیشه غنوده ،شایگایی آرام یافته
که گیارۀ «انسان وشود دارد»، ییدگر بر آن اس من گ یای داوودی را از زیر بوتهیای پرچین شمع
کتته کتته انستتان آن موشتتودی است بتتدین معناست میکنم
وشودش با ایستادن گشتوده بتر انکشتاف یستتی بتا و به آرامی به کویستان شنوبی خیره میشوم
اگییستانسیال وشود ،و در وشود متمایی اس .مایی یوای کویستان در ینگامۀ غروب دلانگیی اس
بر آنکه چرا انسان میتواند بازنمود انسان دلیلی اس و پرندگان فوجفوج به آشیان باز میگردند
موشودات باشد و چرا میتواند از آنها آگاه باشد. در یمۀ این رخدادیا معنایی واقعی نهفته اس
این اونتولوژی ،رابطۀ ویژهای میان انسان به عنوان با این حال وقتی میخوایم آن را بیان کنم ،در وادی
«موشود» و «نیستی» شسمانی مشتروط و پیشتین وی بیکالمی گم میشوم (Chung-Yuan, 2011: 218).
ایجتتاد متتیکنتتد .درون ایتتن عتتالم نیتتی ،در عرصتتۀ این شعر حضور دائو را به صورتی کته در حیتات
اگییستانس ،که ورای آن ییچ چیی وشود ندارد ،ایتن روزمتتره توستتط شتتاعر تجربتته شتتده بتته ختتوبی بتتاز
ساختار اونتولتوژیکی بته امکتان «ختود» در کاریتا و «بیکالمی» به عنوان یک ویژگی میتاباند و بر ایمی
انتخابیایش اشتاره دارد« .بتودن -در -ایتن -عتالم» میکند« .معنای سلبی اساسی در فلسفۀ دائویی دالل
محدود به وشتود فیییکتی نیست ؛ بلکته بته وشتود واقعی» (تجربۀ دائو در تمتامی آفترینش) کته توستط
روحی و عاطفی نیی اطتالق دارد .بته طتور خالصته، شاعر به صورتی شتهودی درک متیشتود ،بتا معنتای
ساختار اونتولوژیکی ییدگری به گونهای «تهی بودن» و در زبتان انضمامی واژگان قاب بیان یا فهتم نیست
یتتا «عتتدمی » ،ورای ختتود دازایتتن اشتتاره دارد .وی کته ییتدگر، نمیگنجد .نکتۀ درخور توشه این است
دائویی 82/ زیباشناسی بنیادی در فلسفۀ ییدگر و حکم
محیط قاب حوول اس .بنابراین شخص انسانی ،در میگوید« :دازایتن بته معنتای پرتتاب شتدن در عتدم
نفس بالذات خود شدا و آزاد از محیط خود و «عالم» اس »...؛ و به عالوه« ،دازاین انسانی تنها میتوانتد بتا
اس .ساختار اونتولوژیکی دازاین که فترد انستانی را پرتاب شدن به عدم با موشتودات نستبتی پیتدا کنتد.
«بودن-در-این-عالم» قرار میدید ،چنین در وضعی رفتن فراتر از آنچه یس ،ذات دازاین است » .پتس،
تماییی را فرو میریید ،و فترد انستانی را مستتقیما و «حقیق » اونتولوژیکی انسان ،فهم رابطتۀ آن بتا عتدم
کتامال درون محتتیط و بخشتتی از محیطتتی کتته در آن اگییستانس آیندهاش و عتدم گذشتتهاش است .ایتن
قترار متیدیتد .ستخنان شوانتگ زه ،بته ساکن اس فعال وشتود آن درون ایتن از طریق خواس حقیق
صورت مشابهی انفکاک کالسیک سوژه و ابتژه را در عالم در فضتای ختالی اگییستتانس آینتدهاش ایجتاد
دائوییسم برطرف میکند .وی چنین میگوید: میشود ).(Dwyer, 2002: 335
آسمان و زمین و من با یتم زنتدگی متیکنتیم ،و به نظر میرسد این نگرش شدیدا با مفهوم دائویی
یمه چیی و من یکی یستیم .چتون متا یمگتی یکتی عدم ،یمخوانی دارد .دائو در تفکر دائویی به صتورت
یستیم ،چطور میتوانیم واحد را توصیف کنیم؟ اگتر کته بته ستوی آن ژرفنتا ...آن «ناموشود ازلی ...اس
واحتتد را توصتتیف کنتتیم ،وصتتف متتا و واحتتد دو مواک بیانتها پیش میرود» .آن عدمی مطلق اس ،نه
میشوند .این آن اس .آن نیی این اس .وقتی ایتن و بتا وشتود چیتیی ( .(Parkes, 1984: عدم در نسب
بته یتم مالحظته آن به صتورت متضتادیایی نستب 354-355دائوییسم یمچنین توریح دارد کته وشتود
نشوند ،این ذات دائو خوانتده متیشتود» .(Chuang از این عدم ناشی میشود« :یر چه یست ،در یستتی
)tsu,: Ch 2, P 6 وشود دارد ،و یستی در نیستی» ).(Dao De Jing: 40
مقایسۀ دیگر میان دو فلستفه متیتوانتد در بحتث
به یمتین ستان ،ییتدگر ت کیتد دارد کته اگییستتانس
«سودمندی» انجام شود .تفکر دائویی ایتن نظتر را رد
انسانی در عدم آغاز میشود و به عدم بازمیگتردد .از
میکند که سودمندی یک شیء ویژگی ذاتی آن اس ،
که وشتود متیتوانتد در ایتن اس درک این حقیق
و معنای کارکردی آن را در زمینۀ روابطی پیدا میکند
عتتالم اگییستتتانس یابتتد .بتتا درکن نبتتود فراستتویی در
که خود را در آن متی یابتد .توشتیهیکو اییوتستو ،در
اگییستانس فرد به عنوان انسان« ،حقیق » وشود فترد
صوفیسم و تائوئیسم مینویسد:
میتواند تحقق یابد ).)Dwyer, 2002: 336
برای شوانگ زه چیییایی مث «ذوات» ،به معنتای
به عالوه ،ساختار دازایتن ،مستئلۀ تمتایی دکتارتی
یسته یای وشودشناختی صلب و محکم وشود ندارد.
میان سوژه و ابژه را ح میکند؛ تماییی که بتا درک
شوانگ زه مینویستد :بته یمتین ستان« ،چیییتا» بته
دائو در نید پیرو دائو نیی ح شده است .در چتالش
(تنهتا واسطۀ موشودیتشان که با این یا آن نام ختا
مادی، متافیییکی و واقعی شکاف مسلم بین واقعی
بتته ختتاطر یتتک آداب یتتا قتترارداد اشتمتتاعی) تعتتین
آثار نیچه و ییدگر دوگانگی دکارتی نفس و شستم را
یافتهاند ،شک مییابند ).(Izutso, 1983: 360-364
رد میکنند .تفکر دکارتی ،با فرض شدایی کام نفس
ییدگر نیی تقریبا چنین نظریهای را مطرح میکنتد.
که توویری کتامال عینتی از و شسم ،بیانگر آن اس
رابتترت اُدی 3ویراستتتار فرینتتگ فلستتفی کمبتتری در
بیرونی از طریق بهکارگیری قدرت ذیتن بتر واقعی
1. Robert Audi
/88متافیییک ،سال پنجاهویکم ،دورۀ شدید ،سال یفتم ،شمارۀ ،32پاییی و زمستان 3231
که خاستگاه برای عرضه کردن اندیشهیایی بوده اس شرح مبسوطی مثال چکش را توضیح میدید .چکش
آنها نیرویی فراتر از اندیشهیای آدمی اس ؛ زیرا شعر برحسب شایگایش در زمینۀ کلی کتاربردی (آمتاده-
را نوعی الهام از طترف ختدایان متیشتمردهانتد؛ امتا بودن) مورد توشه قرار میگیرد .استفاده از در -دس
ییدگر ،شعر یولدرلین را در تقرب با تفکتر شتاعرانه چکش «به منظور» به یتم پیوستتن تختته یتا «بترای»
(با درک شهودی دائویی) متیبینتد و اشتعار او را در ساختن یک قفسه کتاب اس ،که «بته ختاطر» بتودن
راستای راه شدید تفکر میستاید .ییدگر در این زمینه کته مطالعته متیکنتد .بته عتالوه ،وی شخوی اس
میگوید: میافیایتد «بتودن ابتیار» (تعریتف اونتولتوژیکی آن)
بهعکس متیدانتیم کته یولتدرلین شتاعر گستترۀ شام ارتباط آن بتا ابتیار و کتاربرد واقعتی آن درون
دورپرداز و اندوختۀ غنتی و تمتامی فیوضتات بترین، زمینۀ کاربردی اس .یمبستگی واضحی میان این دو
حس واالی خویش را به قُرب خاصشتان بته فلستفه شیوۀ تفکر در این حیطۀ ویژه وشتود دارد . (Dwyer,
در یتیچ مدیون اس ؛ به قُربی که آن را در این ییئ )2002: 337
متتیبخشتتد ،کتته در آن «وشتتود» را بتتا حقیقتت بته یمیشگی میکنند ،غلبه یاف .این فرایند بازگش
فراخوانیاش به طور یادآورنده در کتالم ختود پتاس دارد و چوانگ یوان، فرایند ت م و درک دائو شبای
میدارد ،و در کلمۀ کالم ،م لوف میدارد و بدین گونه پژویشتتگر دائوییستتم در دانشتتگاه یتتاوایی« ،رویتتداد
این وشود به عالوه در «زبان» کتمتان متیشتود .ایتن تخویص» را با دائو برابر میگیرد.
فلستفه است حقیق یافتن یادآورندۀ وشود ،حقیق در به عالوه ،به نظر میرستد کته ایتدۀ بازگشت
(ییدگر.)22 :3288 ، تفکر ییدگر ،به اصلی مشابه با دائو منتهتی متیشتود.
که اینیمانی تفکر ت م انگیی و شعر ،چییی اس ییدگر خود از واژۀ دائتو استتفاده متیکنتد تتا روش
دائوییس یا عدم تمایی یتا یتوان چِتن )(huan chen شدید یا تفسیر زبانی را کته از ایتن فراینتد بازگشت
مینامیدند .بتیرگتترین دستتاورد اندیشتۀ شتاعرانه، ناشی میشود ،تبیین کند.
خود-آگایی شاعر از این عدم تمتایی زیباشتناختی در
لحظۀ مطلق اس .شعر دائویی زیر بیانگر این اندیشه -6تفکر شاعرانه – زبان وجود
اس : (Unterwegs zur ییتتتدگر در «در راه زبتتتان»
ینگامی که ماه در فرازگاه قلب آسمان قرار مییابد ) ،Spracheمعنای دائتو را در دائتو ده شینتگ چنتین
و نسیم سبکی آینهای را یمچون سطح دریاچه توضتتیح م تیدیتتد :واژۀ «راه» ( )Daoاحتمتتاال واژهای
نوازش میدید که با ذین ت م گرای انسان سخن اصی و کهن اس
بهراستی آن ینگام لحظۀ سرور ناب اس کته بته میگوید« .دائو» اندیشۀ شاعرانۀ الئوتیه است
اما تنها معدودی از آن حال باخبرند .(Heidegger, بیانی شایستته بته معنتای «راه» است
).(Chung-Yuan, 2010: 306 )1982: 92بنابراین ما میدانیم که ییدگر دائتو را بته
و شعف ،ثمرات اندیشتۀ ژرف یستتند و خلو عنوان تفکری شاعرانه متیشناستد .زمتانی کته تفکتر
برای شاعران چینی ،ارکتان بنیتادین اندیشتۀ شتاعرانه شاعرانه رخ مینماید ،وشود و اندیشه یکتی و یمتان
محسوب میشوند .یتر چته تهتذیبیافتتهتتر باشتند، میشوند؛ چنانکه ییدگر میگوید« :ما چه بسا ممکتن
شعری بهتر عرضه میکنند .با این وشود ،تا زمانی کته خود را برای توییر مناسباتمان با واژگان انتدکی اس
عینتی چیییتا کتامال یکتی شاعر خود را بتا حقیقت مهیا کنیم .شاید این تجربه ما را به ختود آرد :تمتامی
نداند ،خود-آگایی شاعرانه نمیتواند تحقق یابد .این و تمتامی شتعر نیتی بته تفکر ت م انگیی شاعرانه اس
یگانگی احساسی نفسانی ،یا معنتایی نمتادین نیست . ).)Ibid, p. 136 نوبۀ خود نوعی اندیشهورزی اس
اندیشۀ شاعرانه بسی فراتر از آن اس .الئوتیه رفع ییتدگر تحقتتق فراختوانیِ وشتتود را ستبب تفکتتر
در دائو ده شینگ چنین میگوید: حقیقی میداند که در زبان و در شعر یم اختفا و یتم
چون بر آن خیره شوی ،چییی برای نگریستن وشود ظهور دارد .وی در درسگفتاری در 3311-12چنتین
ندارد میگوید:
بیشک نامیده شود. کته تفکر یک متفکر بتدان ینگتام حقیقتی است
بدان توشه کنی ،چییی شنیده نمیشود یابتتد .تفکتتر ،وشتتود را فراختتوانی وشتتود ،حقیق ت
/88متافیییک ،سال پنجاهویکم ،دورۀ شدید ،سال یفتم ،شمارۀ ،32پاییی و زمستان 3231
در دائو ده شینگ میخوانیم: که او موسیقی آسمان در موسیقی زمین و انسان اس
میآورد شویندۀ دانش یر روز چییی به دس میشنود .به عالوه ،این شعر ،اینیمانی تفکر شاعرانه
( (Dao پویندۀ دائو یر روز چییی از کف میدید با تجربۀ مقدم بتر وشودشناستی را کته ییتدگر بتدان
.De Jing: 48 یاف ،نشان میدید. دس
دائتو بیشتر میخوانیم« :برگشت پتذیری حرکت در ششن یشتادمین سالروز تولد ییدگر در بیس
اس » ).(Dao De Jing: 40 و ششتتم ستتبتامبر 3383در فرایبتتورگ ،پروفستتور
در بیان ییدگر این یمان پای پتس نهتادن است . کتتویچی تستتوشیمتتورا 1،فیلستتوف برشستتتۀ ژاپنتتی
وشود به مثابه بنیاد ،عدم را بته ییدگر به شای تثبی دانشگاه کیوتو و دانشتجوی ستابق ییتدگر ،شتیدایی
منیلۀ خاستگاه توور میکنتد ،و وشتود را ظهتور آن ختتویش از ایتتن شتتعر را بتتا آنچتته در بتتا ستتنگی
میداند .وشود به لحاظ وشودشناختی بتا موشتودات ریوآنجی 2در کیوتو تجربه کترده بتود ،مقایسته کترد.
متفاوت اس .وی از ایتن تمتایی ،کته یمتان چیتیی بنابراین «ینگامی که به منبع این یگتانگی متیرستیم،
که باید دربارهاش اندیشید ،بته آنچته تتا کنتون اس عوالم شرق و غرب نیتی یکتی متیشتوند» (Chung-
میکنتد .آنچته ینتوز دربارهاش اندیشه نشده حرک ).Yuan, 2010: 308
مورد تفکر قرار نگرفته ،عدم اس .آنچته بایتد متورد
تفکر قرار گیرد ،وشتود است .ایتن فراینتد ،حرکتتی -7راه جدید تفکر هیدگر ،اندیشههورزی شهاعرانۀ
به سوی شلو در اندیشه که به واسطۀ گتامی بته اس دائویی
کته عقب ،از قلمرو متافیییک به سوی قلمرو حقیق ییدگر در وشتود و زمتان رویکترد شدیتدی بته
قبال انکشاف نیافته بود ،تحقق میپذیرد .از طریق این تفکر را میگشاید که با رویکرد سنتی فلسفۀ غربی به
باز-گش ،وشود مورد اندیشه قرار میگیترد؛ بتدون تفکر متفتاوت است .ایتن رویکترد ،دیگتر تحلیلتی
متا آنکه موشود ،ابژۀ تفکر قرار گیرد .این باز-گشت عقالنی نیس .برای اینکه به نحو معناداری راه شدید
را از متافیییک به خاستگاه اساسی که یمانتا عتدم یتا ییدگر را کانون بحث قرار دییم ،دیگر نباید به شتیوۀ
نا-یستی ،یا وو ) (Wuمطابق الئتو زه است ،منتقت مفهومی و بازنمودی بیندیشیم؛ وگرنه یتیچگتاه قتادر
میکند. نخواییم بود رویکرد شدید ییدگر به تفکر را بفهمیم.
مطابق نظر یم ییدگر و یم دائوییس یای چینی، این راه شدید تفکتر چیست ؟ راه شدیتد تفکتر،
این نیستی یا وو باید به صورت «یافتهای ناب» تجربه اندیشتتهورزی شتتاعرانه یتتا دائتتو استت .اندیشتتهای
شود و نمیتوان از طریق فرایندی عقالنی یتا تفکتری بازگردنده به سرآغاز برای رسیدن بته ورای «مفتاییم
که در این صورت تنها ذینی یاف عینی بدان دس معمولی و سنتی» ،و نیی به تعبیتر گلتن گتری (Glen
را به دو قطب مجیا منفتک متیکنتد .تفکتر و عینی ) ،Greyپیرو برشستۀ ییدگر« ،برای کسب بینش یایی
که ییدگر آن را به عنوان عقالنی و عینی چییی اس حیرتانگیی در آنچه که تاکنون بدان اندیشیده نشده»
اندیشۀ حسابگرانه توصیف میکند ،که میان چیییتای ).(Ibid, p. 309
واقعی میان انسان و عتالم متییتا بتیم .نیشتیدا عینی میکند؛ اما آنچه ییدگر اندیشتۀ ت مت گترا متینامتد،
میگوید« :تجربتۀ ختالص ،متترادف تجربتۀ مستتقیم «صورت دیگری از تفکر» اس .این وشهن دیگرِ تفکر،
یوشتیاری ختود را اس .ینگامی که شخوی حال ستترآغاز یگتتانگی انستتان و عتتالم ،یتتا ستتوبژکتیویته و
مستقیما تجربه میکند ،ینوز نه سوژهای وشود دارد و ابژکتیویته اس .این راه یمان عدم تمایی زیباشتناختی
و ابژۀ آن کامال یکی یستند» .این نه ابژهای ،و معرف یا دائو یا تفکر شاعرانه اس ،که شرحش گذش .
که تناقضاتی اس یگانگی سوژه و ابژه ،خود-عینی چگونه میتوان به این دائو ،یا تفکتر شتاعرانه کته
بدون افیودن کمترین تفکر یا ت م حاص متیشتود؛ با زمان پارامتری قاب سنجش نیس ،و تنها در ذیتن
یمانطور که نیشیدا میگوید« :حضور تجربۀ نتاب آن یافت ؟ پاستخ ایتن حاضر مطلق رخ میدید ،دست
که زمتانی کته فترد دربتارۀ آن حضور عقالنی نیس پرسش در اثر شوانگ زه یافته میشود:
میاندیشد ،دیگتر حاضتر نیست » .(Chung-Yuan, این یمانا آن و آن نیی یمین این است ....متعتین
)2010: 308 نکردن این و آن به صورت متعارض ،یمان ذات دائو
8
از نظتتر ییتتدگر ،رویتتداد ازآنِخودکننتتده یتتا بتته
اس ...ایجاب و نفی بته وشهتی یمستان در وشتود
تعبیری تواحب« 1،تعلق با یم» انسان و وشود اس ،
الیتنتتایی در یتتم م تیآمیینتتد .بنتتابراین فرزانتته یمتتۀ
متیآیتد. که با دور شدن از تفکر بازنمودی به دست
تماییات را نادیده میگیترد و یمته چیتی را در پرتتو
بنابراین در یستی و زمان میگوید:
روشنایی میبیند). (Chung-Yuan, 2010 :310
و استتوار انکشتاف و انسان فکور ،شویرۀ ثابت
بته در دیالکتیک دائویی ،ییچ لحظۀ رفیعی نسب
ناپوشیدگی را کامال تجربه و لمس متیکنتد .تعبیتر و
آرمان یک مطلق عقالنی فراگیر وشتود نتدارد؛ بلکته
و استتوار انکشتاف» بته چته اصطالح «شویرۀ ثابت
گام فیونتتری وشتود دارد کته نیشتیدا آن را ختود-
معناس ؟ این اصطالح بته معنتای ختود انکشتاف و
تناقضتات، تناقضات مینامد .در خود-عینیت عینی
که بیشتترین ارتبتاط و ناپوشیدگی در آن چییی اس
تضادیای یستی و نیستتی ،فتراز و نشتیب از طریتق
تعلق را به او دارد .بته معنتای فضتای آرام و ستاکتی
خودشان و نه از طریق ییچ ترکیب واالتتری شتناخته
کتته در ختودش یتتر چیتیی را کتته افاضتهگتتر است
و در بیانات ییتدگر در عینیت میشوند .این حقیق
شمعآوری کرده تا بتا آن ناپوشیدگی و انکشاف اس
نیی دیتده متیشتود« :از مبتانی حکتم دربتارۀ غیری
کته بتاز و آغاز کنتد .آن ،گشتایش آن چیتیی است
تا اصلی در شستار منش ضروری عینی ،تفکر عینی
(ییدگر.)22 :3281 ، گشوده اس
دستخوش یک گشتار است » .(Heidegger, 1969:
این انکشاف بنیادیافته ،خود بته عنتوان گشتودگی )40
اندیشیده میشود .در شرق میگوییم که مطالعتۀ دائتو کته آنچه ییدگر مدعی اس ،یمان چییی است
بر حیرت بیداری و یوشیاری استتوار است .بتا ایتن متفکران چینی در نظر داشتند؛ چه آنکه بتر آن بودنتد
فهم از تفکر به عنوان گشودگی و حیرت بیتداری در فاعت شناستا و متورد شتناخ عینیت که تمامیت
نمیتواند با تفکر انتیاعی یا محاسبهگر اندیشیده شود.
توصیف شایستتهای از ایتن امتر را در توستعۀ تفکتر
6. Ereignis چینی در شس وشتوی نوکنفوسیوستییتا بته دنبتال
7. Appropriation
دائویی 33/ زیباشناسی بنیادی در فلسفۀ ییدگر و حکم
شایگاه او را در این شهان محکم میکنند؛ مثال تجربۀ دائو ،میتوانیم ذات فلسفۀ دائویی و راه شدیتد تفکتر
«اضتطراب» 8،بتته عنتوان تجربتتۀ «نیستتی» و بنتتابراین ییدگر را بهتر درک کنیم.
تجربۀ «یستی» .ییدگر اغلب بر آن بوده کته «تجربته» بنابراین متیتتوانیم بگتوییم کته پتژویش فلستفۀ
باید مفهومی بسیار فراگیرتر داشته باشد و تنهتا نبایتد دائویی در آمییه ای با راه شدید تفکر ییدگر ،میتواند
به عنوان تجربۀ ابژه توسط سوژه مالحظه شود .تجربه ما را قادر سازد تا میان عوالم فلستفی شترق و غترب
).(Burik, 2009: 45 در واقع شک تفکر اس پیوندی شایسته بیابیم.
رویکرد میان فرینگی ایتن تفکتر متفتاوت ،کتامال
آشکار اس .ییتدگر در متوارد متعتددی بته ایمیت -8تفکر اصیل زیباشناختی
کته راهیای دیگر تفکر اشاره میکنتد و بتر آن است تفکر «شاعرانه» یتا «زیباشتناختی» نبایتد بتا تفکتر
ییچ رایی از راه دیگر برتتر نیست .در آثتار ییتدگر دربارۀ ینر یا شعر اشتباه شتود؛ بلکته در عتین حتال،
رابطهیای بسیاری با عرفان میتوان یاف ؛ اما باید بتر که میکوشد ما را به دنیایی کته شیوهای از تفکر اس
که ییتدگر کتاری عرفتانی را در این امر ت کید داش در آن زندگی میکنتیم ،نیدیتکتتر کنتد .ایتن تفکتر
نظر نداشته؛ زیرا وی عرفان را تالشی بترای گریتی از که ما را با بنیادیتای شاعرانه در گرو «انکشاف» اس
عالم متنایی میپنداش ،و یمین عالم متنتایی است حیات و اگییستانس خود آشنا می ستازد .ایتن شتیوۀ
بته که پایگاه نهایی ماس .بدینترتیب میتوان گف نیدیکتر است .در نظتر تفکر ،اصی تر و به حقیق
تعبیر استیون بریک ،ییدگر «عرفان بعد از مرگ خدا» و ایتن شتیوۀ تفکتر نامستوری است ییدگر ،حقیق
را ایجتتاد کتترده استت .یتتدف تتت ثیرات عرفتتانی در میکوشد تتا عتالم را بته گونتهای درک کنتد کته بته
کاریای او ریایی ما از ایتن دنیتا و نیت بته ستعادت صورتی مستقیمتتر و اصتی تتر از بتاور متتافیییکی و
نیس ،بلکه نگریستن عالم به وشه واقعی اس ؛ اما با علمی ما ،خود را آشکار سازد .این بستگی به متا دارد
برختتورداری از معنتتایی گستتتردهتتتر از آنچتته علتتم و که بتوانیم این آشکارگی را نیوشا باشیم یا نته؛ اینکته
از آن شانبتتداری متتیکنتتد .بتته تعبیتتری عقالنیتت آیا آماده یستیم و تمای داریم که رفتاریتای ختویش
میان فرینگی ،فلسفۀ غربی بایتد از تعوتب ختود بتر را توییر دییم یا نه .ییتدگر ختود رغبتتی نتدارد کته
آزاد شتود ،و بایتد علمی و تظایر به عینیت حقیق بگوید این نو دیگر تفکتر در واقتع از چته تشتکی
ببذیرد که حتی در شهان متنایی ما ،معنا نمیتواند بته که متا را بترای او این اس شده اس .تمام خواس
معنای علمی فروکاسته شود (.)Ibid رابطهای متفاوت با شهان آماده کنتد .بترای فهتم ایتن
اندیشهیا راهیای متفاوتی وشود دارد .با این حال ،بته
-9نتیجهگیری نظر میرسد ییدگر به رایی تجربیتر اشتاره دارد کته
-بن مایۀ ینر دائویی منشت یی پیشاوشودشتناختی یدف آن ،ایجتاد اتحتادی دوبتاره میتان متا و معنتای
دارد که مبتنی بر درک دائتو است ؛ دائتویی کته قیتام و چهبستا ایتن ژرفتر (یا نسبتا متفاوت) شهان اس
حضوری در یمۀ موشودات دارد و حس استحستانی یکی از عل توشه ییدگر به شرق بوده باشد .از نظتر
ییدگر تجربهیای بنیادی انسان ،تجربهیایی یستند که
8. Angst
3231 پاییی و زمستان،32 شمارۀ، سال یفتم، دورۀ شدید، سال پنجاهویکم، متافیییک/33
4- Burik, Steven (2009), The End of و به طور کلی در، حقیق،در ییدگر نیی در ذات ینر
Comparative Philosophy and the Task of
Comparative Thinking, edited by Roger T. پرسش از یستی نهفته اس ؛
Ames, State University of New York.
5- Chung-Yuan, Chang, Taoist Philosophy تجربۀ دائو با معنای انضمامی واژگان قاب بیتان-
and Heidegger's Poetic Thinking, و زیباشناستتی دائتتویی یماننتتد حتتس و فهتتم نیس ت
Department of Philosophy, University of
Hawaii. استحسانی ییدگر به صورتی درونی و شتهودی درک
6- Chung-Yuan, Chang (2011), Creativity
and Taoism, London: Singing Dragon میشود و در قالب مفاییم نمیتواند عرضه گردد؛
Publishers. عتتتدم تمتتتایی زیباشتتتناختی در دائوییستتتم در-
7- Chuang Tzu (1986), The Complete works
of Chuang Tzu, Translated by Burton خودآگایی شاعرانه تحقق می یابد کته تنهتا از طریتق
Watson, Columbia University Press. New
York. عینتی چیییتا امکتانپتذیر یگانگی شاعر بتا حقیقت
8- Dwyer, Alice (2002), Heideggerian اس ؛ این تعبیر در نظر ییدگر یمان نیوشایی نستب
Aesthetics, East and West: Can the centre
hold?, Colette Rayment and Mark Levon به زبان وشود اس ؛
Byrne (eds.). Seeking the Centre: 2001
Australian International Religion, وشتته مشتتترک، ارتبتتاط نیدیتتک تفکتتر و شتتعر-
Literature and the Arts Conference
Proceedings. Sydney: RLA Press.
ییتدگر. زیباشناختی در ییدگر و اندیشۀ دائویی اس
9- Heidegger, Martin (1969), Identity and دائتتو را بتته عنتتوان تفکتتری شتتاعرانه م تیشناستتد و
Difference, University of California,
Harper & Row. فراخوانی وشود را دلی تفکر حقیقی میدانتد کته بته
10- __________ (1971), Poetry, Language,
Thought, Translations and Introduction by
یر دو وشه اختفا و انکشاف در شعر موشود اس ؛
Albert Hofstadter, بته راه شدید تفکر ییدگر کته واکنشتی نستب-
11- New York: Harper & Row.
12- __________ (1982), On the Way to بتتتا یمختتتوانی، متافیییتتتک ستتتنتی غتتترب است ت
Language, Translated by Peter D. Hertz,
Harper & Row Publishers, New York. میتوانتد پیونتدی،درون مایه یای زیباشناختی دائویی
13- Izutsu, Toshihiko (1983), Sufism and .شایسته میان تفکر شرق و غرب برقرار کند
Taoism. Iwanami Shoten Publishers,
Tokyo.
14- Kaufmann, Walter (1956), Existetialism منابع
From Dostoevsky to Sartre, MERIDIAN
BOOKS, INC. New York. نخستتین فیلستوفان،)3281( شرف التدین، خراسانی-3
15- Lao Zi, Dao De Jing, Complete Version, A . انتشارات علمی و فرینگی، تهران،یونان
corpus of 50 proofed translations of 老 子
道 德 經, www.sanmayce.com; 671/671. ، پایان فلسفه و وظیفتۀ تفکتر،)3281( مارتین، ییدگر-3
16- Parkes, Graham (1984), 'Intimations of . اندیشۀ امروز، تهران،ترشمۀ محمدرضا اسدی
Taoist thought in early Heidegger', Journal
of Chinese Philosophy, Vol. 11, No. 4, ترشمتۀ، تفکر و شاعری،)3288( ___________ -2
December. . پرسش، آبادان،منوچهر اسدی