You are on page 1of 18

‫‪Romanbook.

ir‬‬ ‫وَلی تو‬

‫نام اثر‪ :‬وَلی تو!‬


‫نویسنده‪MANA. :‬‬
‫ژانر‪ :‬تراژدی‪ ،‬تراژدی‬

‫‪1‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫ویراستار‪M.M :‬‬
‫کپیست‪;Hilda :‬‬
‫مقدمه‪:‬‬
‫‪ -‬چرا ولم نمیکنی؟‬
‫‪ -‬چون دوستت دارم!‬
‫‪ -‬هه! ولی من دوستت ندارم‪.‬‬
‫‪ -‬ولی تو‪. ...‬‬
‫‪ -‬من چی؟‬
‫‪ -‬تو دوستم داشتی‪. ...‬‬
‫‪ -‬زنگ زده بودی؟‬
‫‪ -‬آره!‬
‫‪ -‬چیکارم داشتی؟‬
‫‪ -‬دلم برات تنگ شده بود‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬همین؟ دیگه زنگ نزن!‬
‫‪ -‬ولی تو خودت گفتی!‬
‫‪ -‬من؟ چی رو؟‬
‫‪ -‬اینکه هر وقت دلم برات تنگ شد؛ زنگ بزنم تا آرومم کنی!‬
‫‪ -‬فراموش کن!‬
‫‪ -‬چی رو؟‬
‫‪ -‬اینکه یه زمانی این حرفها رو گفتم‪.‬‬
‫***‬
‫‪ -‬سالم‪.‬‬
‫‪ -‬اهه‪ ،‬باز هم تو؟‬
‫‪ -‬ببخشید فقط‪. ...‬‬
‫‪ -‬فقط چی؟ خسته نشدی؟‬
‫‪ -‬مگه دیدن دلیل زندگیم خسته شدن داره؟‬

‫‪3‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬بسه‪ ...‬برو دیگه اینجا نیا!‬
‫‪ -‬ولی تو گفتی هر روز بیام و بهت سر بزنم‪ ...‬تازه یادته یهبار‬
‫نیومدم نا‪. ...‬‬
‫‪ -‬بسه‪ ،‬برو بیرون؛ دیگه نبینمت اینجا!‬
‫‪ -‬ولی تو‪. ...‬‬
‫‪ -‬من چی؟ بس کن‪ ،‬هر چی بود تموم شد‪.‬‬
‫‪ -‬چهقدر این لباس بهت میاد‪.‬‬
‫‪ -‬لباس؟ کدوم لباس؟‬
‫‪ -‬لباسی که دیشب باهاش خریدی!‬
‫‪ -‬اون رو میگی؟ آه االن یادم اومد‪.‬‬
‫‪ -‬خوشحالی؟‬
‫‪ -‬هه‪ ،‬مگه میشه خوشحال نباشم؟ اون لباس رو دوست‬
‫داشت‪.‬‬
‫‪ -‬خوشحالم که خوشحالی‪.‬‬
‫‪4‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬میتونی کمکم کنی؟‬
‫‪ -‬کمک؟ البته!‬
‫‪ -‬چند وقتیه میخوام بهش بگم دوست دارم‪ ،‬نمیتونم!‬
‫‪ -‬خب االن من‪. ...‬‬
‫‪ -‬بهش بگو دوستش دارم!‬
‫‪ -‬چرا من؟‬
‫‪ -‬خب تو‪ ...‬صبر کن ببینم چرا گریه میکنی؟‬
‫‪ -‬من؟ گریه؟ اهه از خوشحالیه!‬
‫‪ -‬خوشحالی؟ نکنه تو هم خوشحالی که دوستش دارم؟‬
‫‪ -‬شاید‪. ...‬‬
‫‪ -‬خوبه!‬
‫‪ -‬ولی تو قول دادی!‬
‫‪ -‬قول؟ چه قولی؟‬

‫‪5‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬اولین جملهی عاشقانهات رو به من بگی‪.‬‬
‫‪ -‬توهم زدی؟ اصالً نخواستم بگی‪ ...‬خودم میرم میگم‪.‬‬
‫‪ -‬مبارکه!‬
‫‪ -‬نمیخوای تمومش کنی؟‬
‫‪ -‬چی رو؟‬
‫‪ -‬دوست داشتنت رو‪. ...‬‬
‫‪ -‬تو میتونی از عشقت نسبت بهش دست بکشی؟‬
‫‪ -‬نه!‬
‫‪ -‬پس من هم مثل تو ام‪.‬‬
‫‪ -‬تو دیونهای‬
‫‪ -‬دیوانهی تو بودن؛ عجب حال و هواییست‬
‫***‬
‫‪ -‬باز چته؟ چی میخوای اومدی اینجا؟‬

‫‪6‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬دلم برات تنگ شده بود‪.‬‬
‫‪ -‬گشاد شد؟ بس کن این مسخرهبازیهات رو!‬
‫‪ -‬ولی تو؛ دلتنگیهام رو دوست داشتی‪.‬‬
‫‪ -‬االن ندارم‪ ،‬راضی شدی؟‬
‫‪ -‬نه‪.‬‬
‫‪ -‬باز چرا؟‬
‫‪ -‬چون من دوستت دارم!‬
‫‪ -‬من دوستت ندارم‪.‬‬
‫‪ -‬میدونستی؟‬
‫‪ -‬چی رو؟‬
‫‪ -‬اینکه چهقدر نامردی‪. ...‬‬
‫‪ -‬خب؟ که چی؟‬
‫‪ -‬رفتی و تنهام گذاشتی‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬من؟ رفتم؟‬
‫‪ -‬آره تو‪. ...‬‬
‫‪ -‬من از اول هم نبودم‪ ،‬تو تنها یک سرگرمی بودی برام!‬
‫‪ -‬چرا اینکار رو کردی؟‬
‫‪ -‬چون حقت بود‪.‬‬
‫‪ -‬حقم؟ مگه گناهای مرتکب شده بودم؟‬
‫‪ -‬آره‪.‬‬
‫‪ -‬چه گناهی؟‬
‫‪ -‬گناه تو‪ ...‬عاشقی بود‪.‬‬
‫‪ -‬هوم‪ ،‬چون عاشقتم‪ ،‬باید مجازات بشم؟‬
‫‪ -‬آره‪. ...‬‬
‫‪ -‬دیدی؟‬
‫‪ +‬چی رو؟‬

‫‪8‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬خورد شدنم رو‪. ...‬‬
‫‪ -‬آره‪.‬‬
‫‪ -‬خوشحال شدی؟‬
‫‪ -‬آره‪.‬‬
‫‪ -‬ولی تو نمیخواستی خورد بشم‪.‬‬
‫‪ -‬اون مالِ قبل بود‪.‬‬
‫‪ -‬پس االن چی؟‬
‫‪ -‬گذشت‪ ...‬تو ام بگذر‬
‫‪ -‬ولی تو قول دادی‪. ...‬‬
‫‪ -‬امشب عروسیمه‪.‬‬
‫‪ -‬اهه؟ خوشبخت بشی‪.‬‬
‫‪ -‬میخوام تمومش کنی‪.‬‬
‫‪ -‬چی رو؟‬

‫‪9‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬دوست داشتنت رو‪.‬‬
‫‪ -‬چرا؟‬
‫‪ -‬دوست ندارم بفهمه؛ چون ناراحت میشه!‬
‫‪ -‬برات مهمه؟‬
‫‪ -‬هه‪ ،‬توقع نداری که بگذرم؟‬
‫‪ -‬ولی تو قرار بود فقط با من‪. ...‬‬
‫‪ -‬بس کن‪ ،‬هر چی بود تموم شد‪ ،‬بفهم هر چی بود!‬
‫‪ -‬ولی من دوستت دارم‪.‬‬
‫‪ -‬بس کن؛ دوست داشتن تو به درد من نمیخوره!‬
‫‪ -‬اون چی داره که بهخاطرش من رو ول میکنی؟‬
‫‪ -‬چیزی که تو نداری!‬
‫‪ -‬خ‪ ...‬خب چی داره؟‬
‫‪ -‬خیلی چیزها‪ ،‬اصالً به تو چه! دیگه اینجا نبینمت!‬

‫‪11‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫***‬
‫‪ -‬باز که اینجایی‪.‬‬
‫‪ -‬اومدم ببینمت‪.‬‬
‫‪ -‬این که حرف هر روزِته؛ چی میخوای؟‬
‫‪ -‬تو رو‪.‬‬
‫‪ -‬نگفتم کی رو؟ گفتم چی رو؟‬
‫‪ -‬خب تو رو میخوام!‬
‫‪ -‬چرا کسی که نمیخوادت رو میخوای؟‬
‫‪ -‬چون‪. ...‬‬
‫‪ -‬خودت هم دلیلش رو نمیدونی؛ پس دیگه اینجا نیا‪.‬‬
‫‪ -‬ولی تو گفتی بیام پیشت‪ ،‬چه با دلیل‪ ،‬چه بی دلیل!‬
‫‪ -‬هیس! اون روز گذشت‪ ...‬دیگه نیا اینجا‪ ،‬حتی با دلیل!‬
‫‪ -‬من‪. ...‬‬

‫‪11‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬گفتم که هیس! برو از اینجا دوست ندارم بیاد اینجا ببینتت‬
‫ناراحت بشه؛ پس تا نیومده برو‪.‬‬
‫‪ -‬یه بار ببینتم مگه چی میشه؟‬
‫‪ -‬بحث با تو فایدهای نداره؛ گمشو بیرون!‬
‫‪ -‬یادمه قول داده بودی که‪. ...‬‬
‫‪ -‬بزار یه چیزی رو بگم!‬
‫‪ -‬جانم‪ ،‬بگو‪...‬‬
‫‪ -‬هر چی قول و قرار و‪ ...‬بود رو فراموش کن‪ ،‬من دیگه دوستت‬
‫ندارم!‬
‫‪ -‬ولی تو قول دادی!‬
‫‪ -‬اهه‪ ،‬بس کن!‬
‫‪ -‬ببخشید؛ ولی تو گفتی که هیچوقت تنهام نمیذاری‪.‬‬
‫‪ -‬اون موقع یه مشکلی داشتم که گفتم؛ االن نه‪.‬‬
‫‪ -‬گفتی تا آخرش باهامی‪ ،‬یعنی االن آخرشه؟‬
‫‪12‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬اوف‪ ،‬آره آخرشه؛ ناراحتی یه جور دیگه تمومش کنیم؟‬
‫‪ -‬نه‪ ،‬من فقط دوستت دارم!‬
‫‪ -‬پیش میاد؛ توام دیگه بس کن‪.‬‬
‫‪ -‬مگه میشه از دوست داشتن تو دست کشید؟‬
‫‪ -‬آره همونطور که من دست کشیدم!‬
‫‪ -‬ولی تو که دوستم نداشتی‪.‬‬
‫‪ -‬آره خب‪. ...‬‬
‫‪ -‬نکنه تقصیر منه؟‬
‫‪ -‬بیخیال‪. ...‬‬
‫‪ -‬چرا؟ زدی زیر همه چی میگی بیخیال؟‬
‫‪ -‬من نزدم!‬
‫‪ -‬آره‪ ،‬دلیل اشکهای شبانم‪ ،‬بغضهای همیشهگی و‪ ...‬تو‬
‫نیستی‪ ،‬حماقتهامِ!‬
‫‪. ... -‬‬
‫‪13‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬چرا چیزی نمیگی؟‬
‫‪. ... -‬‬
‫‪ -‬پس خودت هم قبول داری؟‬
‫‪ -‬چی رو؟‬
‫‪ -‬زدی زیر همهچی‪.‬‬
‫‪ -‬شاید‪...‬‬
‫‪ -‬شاید شد جواب؟‬
‫‪ -‬برو اومد‪.‬‬
‫‪ -‬کی؟ آها‪ ...‬بزار بیاد‪ ...‬اونکه خوب بلده من رو بسوزونه!‬
‫‪ -‬بس کن‪ .‬برو تا نیومده! نمیخوام با دیدنت اون هم اینجا؛‬
‫ناراحت بشه‪.‬‬
‫‪ -‬عجیبه!‬
‫‪ -‬لطفاً از اینجا برو!‬
‫‪ -‬ولی تو‪. ...‬‬
‫‪14‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬اوه بسته دختر؛ من یه غلطی کردم‪ .‬تاوانش رو هم پس‬
‫میدم‪. ...‬‬
‫‪ -‬ولی تو قول دادی پای همهچی بمونی‬
‫‪ -‬ولی االن نمیمونم‪. ...‬‬
‫‪ -‬یادمه اولین بار گفتی هر وقت ولت کنم میمیرم!‬
‫چرا االن نمردی؟‬
‫‪ -‬شاید چون‪. ...‬‬
‫‪ -‬یکی بهتر از من رو پیدا کردی و قول میدی باهاش بمونی!‬
‫‪ -‬خوبه!‬
‫‪ -‬خیلی دوست دارم همه چیز رو درمورد من و تو بدونه!‬
‫‪ -‬میدونه‪ ،‬توام برو!‬
‫‪ -‬ولی تو‪. ...‬‬
‫‪ -‬آم‪ ،‬ببین من قول میدم کاریت نداشته باشم ولی به یک شرط‬
‫دیگه اینجا نباشی!‬
‫‪15‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬ولی من نامرد نیستم؛ مثل تو!‬
‫‪ -‬هه‪ ،‬خب پس از اینجا برو‪.‬‬
‫‪ -‬نمی‪. ...‬‬
‫‪ -‬نمیخوام به خاطر تو تنها دلیل خوشبختیام رو از دست‬
‫بدم‪.‬‬
‫‪ -‬ولی من‪. ...‬‬
‫‪ -‬ولی تو؟‬
‫‪ -‬فقط دو‪. ...‬‬
‫‪ -‬دوستم داری؟ عادی شده و تکراری!‬
‫‪ -‬ولی تو قول دادی تا ابد باهام باشی‪ ...‬راست میگن‪ ،‬اگر‬
‫میخوای ماندگار باشی هیچوقت تا نیار‪ ،‬ابد که تا نداره!‬
‫‪ -‬چه جالب!‬
‫‪ -‬من قول دادم و تا آخرش هستم‪ ...‬ولی تو میتونی بری؛ اما‪. ...‬‬
‫‪ -‬اما چی؟‬
‫‪16‬‬
‫‪Romanbook.ir‬‬ ‫وَلی تو‬
‫‪ -‬هر وقت دلت گرفت بیا سمت خودم‪ ،‬شاید آرومت نکنم ولی‬
‫خب میتونم درکت کنم‪.‬‬
‫هر وقت دیدی کم آوردی بدون من مثل کوه پشتتم نترس و‬
‫ادامه بده‪.‬‬
‫‪ -‬ملکهی مهربون تموم شد؟‬
‫‪ -‬نه!‬
‫‪ -‬چرا؟‬
‫‪ -‬دوست داشتن یک گل هیچوقت تمام شدنی نیست‪ ،‬شاید تو‬
‫بری ولی این رو بدون یادت همیشه در قلبم زندهست؛ منتظرت‬
‫میمونم تا روزی که برگردی‪.‬‬
‫‪ -‬ولی تو‪. ...‬‬

‫(پایان)‬

‫‪17‬‬
Romanbook.ir ‫وَلی تو‬

18

You might also like