You are on page 1of 20

‫اسالم*‬ ‫سه نگرش به علم در جهان‬

‫ابراهیم کالی‬
‫ترجمۀ محمد سمیع القان‬

‫ی‬
‫حیات‬ ‫حاض هیچ موضویع برای جهان اسلم به اندازه مسألۀ علم مدرن پیچیده و در ر‬
‫عی حال‬ ‫در عص ر‬
‫غرت در سدههای هجده و نزدۀ میلدی‪ ،‬ناچار شد که‬ ‫رویاروت با علم مدرن ی‬
‫ی‬ ‫نیست‪ .‬جهان اسلم از آغاز‬
‫به دالیل عمیل و نظری به علم ربپدازد‪ .‬در سطح نیازهای عمیل‪ ،‬علم مدرن رشط الزم [‪]sine qua non‬‬
‫تلق یمشد‪ .‬دستگاه سیایس عثما رت‪ ،‬که‬ ‫پیشفت و دفاع از کشورهای اسلیم در حوزۀ تکنولوژی نظایم ی‬ ‫ر‬
‫برخلف سایر بخشهای جهان اسلم در ارتباط مستقیم با قدرتهای اروپ یات قرار داشت‪ ،‬دریافته بود که‬
‫اروپات است‪ .‬برای پر‬
‫ی‬ ‫افول سیایس و نظایم آنان معلول نبود مکانیسم مناسب دفایع در برابر ارتشهای‬
‫امپاطوری‬ ‫کردن این خأل‪ ،‬یک سلسله اصلحات کلن به دست محمود دوم‪ ،‬به امید جلوگپی از افول شی ع ر‬
‫ی‬
‫بی دنیای سنت‬ ‫صورت پذیرفت؛ طبقۀ جدیدی از افشان و بوروکراتها به وجود آمد تا نقطۀ آغاز تماس ر‬
‫اسلم و غرب مدرن سکوالر باشد‪ 1.‬پروژۀ مشابه ویل موفقتری را محمد عیل در مص روی دست گرفت؛‬
‫حسی و نسل او به آرزوهایش جان تازهای بخشیدند‪ .‬بنمایۀ این دوره‪ ،‬کارآیندی از نوع‬‫ر‬ ‫کیس که بعدا طه‬
‫حاد آن بود‪ :‬جهان اسلم به قدرت‪ ،‬مخصوصا قدرت نظایم نیاز داشت تا روی پای خود بایستد‪ ،‬و‬
‫تکنولوژیهای جدید زاییدۀ علم مدرن تنها راه رسیدن به آن به نظر یمرسید‪ 2.‬مفهوم جدید علم به مثابۀ‬
‫ژرف بر روابط جهان اسلم با علم مدرن گذاشت؛ علیم که بعدا با تکنولوژی‪،‬‬ ‫ابزار کسب قدرت تأثپ ر‬
‫هات در جهان اسلم رایج‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫ر‬
‫پیشفت‪ ،‬قدرت‪ ،‬و خوشبخت ییک دانسته شد‪ -‬تلقای که هنوز هم بی جماعت ی‬
‫است‪.‬‬
‫سنت و علم مدرن ماهیت نظری داشت با آثار ماندگار‪ ،‬که مهمترین آن‬‫سطح دوم رویاروت باورهای ی‬
‫ی‬
‫یر‬
‫خویشی‪ .‬وان گرونباوم با استفاده از تحلیل‬ ‫عبارت بود از شکل دیه دوباره به دریافت جهان اسلم از‬
‫غرت"‬ ‫ی‬ ‫یر‬
‫هوشل از دریافت از خویشی ]‪ ، [Selbstverstandis‬اصطلح کلیدی در آنپوپولوژی "انسان ی‬
‫‪3.‬‬ ‫بازبیت تمدن ی‬
‫سنت اسلیم و رویکرد آن به تاری خ یمخواند‬ ‫ر‬ ‫هوشل‪ ،‬پذیرش علم مدرن را نقطۀ عطف خود‪-‬‬
‫ی‬ ‫ر‬
‫یعت ناهمخوات باورهای سنت با دیکتههای علم مدرن‪ ،‬در سخنان‬ ‫ی‬
‫تعلیق‪ ،‬ر‬ ‫ییک از تمهای تکراری این رخداد‬
‫اتاترک (بنیانگذار ترکیه جدید)‪ ،‬کیس که از فوریتهای عمیل جنگ بعد از استقلل در ترکیه آگایه داشت‬
‫یر‬
‫ساخی هویت جدید برای خلق ترک بود‪ ،‬به قوت بیان شده است‪:‬‬ ‫و صمیمانه درگپ‬
‫ما باید علم و معرفت را از هر ج یات که باشد فراگرفته و به ملت خویش آموزش دهیم‪ .‬برای علم و معرفت هیچ‬
‫باورهات اضار یمورزد که بر دالیل‬ ‫پیشفت برای ی‬
‫ملت که بر حفظ انبوه سنتها و‬ ‫قید و رشیط وجود ندارد‪ .‬ر‬
‫ی‬
‫‪4.‬‬ ‫ی‬
‫منطق استوار نیستند‪ ،‬بسیار دشوار‪ ،‬بلکه ناممکن است‬

‫* این نوشتار ترجمهای است از‪:‬‬


‫‪Kalin, Ibrahim. “Three Views of Science in the Islamic World.” In God, Life and the Cosmos, Edited by Ted Peters,‬‬
‫‪Muzaffar Iqbal and Syed Noman-ul-Haq, pp. 43-75. Suhail Academy, 2004.‬‬
‫سخپ رات معروف رنان که در دانشگاه سوربن در سال ‪ 1883‬تحت‬ ‫ر‬ ‫ی‬
‫کوچکپ‪ ،‬انتشار‬ ‫در مقیاس نسبتا‬
‫عنوان " اسلمگر یات و علم" (‪ )L’Islamisme et la science‬ایراد شده بود‪ ،‬بسیاری متفکران مسلمان را‬
‫سخپ رات قویا‬
‫ر‬ ‫سنت اسلیم ساخت‪ .‬رنان در این‬ ‫بیت ی‬
‫متوجه ناسازگاری مقدمات سکوالر علم مدرن با جهان ر‬
‫ناتوات مسلمانان در تولید علم استدالل کرده بود‪ .‬امروزه حملۀ نیمه نژادپرستانه رنان بر‬ ‫ر‬ ‫بر ناعقلنیت و‬
‫معنات هم برخوردار‬
‫ی‬ ‫ایمان اسلیم و تروی ج ناشیانه پوزیتیویسم به عنوان دین جدید دنیای مدرن از کمترین‬
‫نیست‪ .‬به هر صورت‪ ،‬این رخداد چشم متفکران مسلمان را باز کرد تا شیوۀ عرضه شدن دستاوردهای علم‬
‫ر‬ ‫ی‬
‫افغات در ایران و نامق کمال در‬ ‫غرت را ببینند‪ .‬قلم به دستان مسلمان به شدستیک سید جمالالدین‬ ‫مدرن ی‬
‫عثمات‪ ،‬وظیفه پاسخ دادن به آنچه آنان تحریف علم مدرن توسط پارهای از فلسفۀ ضد دین‬ ‫ر‬ ‫امپاطوری‬ ‫ر‬
‫یمانگاشتند را به عهده گرفتند‪ .‬این جماعت‪ ،‬با وجود حرارت و شدرگیم دوران پرهیاهویشان‪ ،‬گفتار قابل‬
‫ا‬
‫توجیه را راجع به علم مدرن تولید کردند‪ 5.‬به قراری که ذیل خواهد آمد‪ ،‬سید جمال‪ ،‬آنگاه که دفاعیۀ‬
‫سنت و مدرن آن‪ ،‬استوار ساخت‪ ،‬و‬ ‫تاریخ خود علیه رنان را بر فرضیه عدم امکان ناسازگاری دین و علم‪ ،‬ی‬ ‫ر‬
‫حقیق دانست‪ ،‬که با رنسانس و روشنگری دوباره به جهان اسلم‬ ‫ی‬ ‫غرت را علم اسلیم اصیل و‬ ‫علم مدرن ی‬
‫برگشته است‪ ،‬ذهنیت زمانۀ خویش را آشکار یمکرد‪ .‬برابر این روایت‪ ،‬مشکل به هیچ وجه در علم مدرن‬
‫‪6.‬‬
‫نیست؛ آنچه در قلب به اصطلح جدال علم و دین خوابیده است‪ ،‬روایت مادیگرایانه از علم است‬
‫نامق کمال با ردیۀ خود تحت عنوان رنان مدافعه نامهیس به سید جمال پیوست؛ تمرکز این ردیه روی‬
‫یعت ممالک اسلیم گذشته است‪ 7.‬در مقابل این طیف متفکران مسلمان که‬ ‫دستاوردهای علیم عربها‪ ،‬ر‬
‫بیت اسلیم جای دهند‪ ،‬تعدادی از نویسندگان برجستۀ مسیخ‬ ‫سیع داشتند علم مدرن را در بافت جهان ر‬
‫جرج زیدان (م‪ ،)1914 .‬شبیل شمیل (م‪ ،)1916.‬فرح انطون (م‪ ،)1922 .‬و یعقوب‬ ‫در جهان عرب‪ ،‬مانند ی‬
‫اروپات‬ ‫یر‬
‫پیوسی به مسپ‬ ‫ضوف (م‪ ،)1927 .‬به جانبداری از نگرش سکوالر علم مدرن به ر ر‬
‫مپلۀ راه‬
‫ی‬
‫بی دین و علم از اتخاذ موضع اساسا فلس رق و سکوالر سخن‬ ‫یعت در جدال جاری ر‬ ‫ر‬
‫مدرنپاسیون پرداختند‪ -‬ر‬
‫‪8.‬‬
‫یمگفتند‬

‫این دو موضع هنوز هم برقرارند‪ ،‬و کما کان بلندپروازیها و ناکایمهای جهان اسلم را در ارتباط مبهم آن‬
‫با علم مدرن نشان یمدهند‪ .‬ممالک اسلیم ساالنه ملیاردها دالر را برای انتقال تکنولوژی‪ ،‬آموزش علم‪ ،‬و‬
‫عثماتهای قرن نزده کم و بیش برقرار مانده است‪ :‬کسب قدرت‬ ‫ر‬ ‫پژوهیس مصف یمکنند‪ .‬هدف‬‫ر‬ ‫برنامههای‬
‫ی‬
‫صنعت‬ ‫پیشفت تکنولوژیک‪ .‬گذشته از اینها‪ ،‬ازدواج مایل میان علم و تکنولوژی‪ ،‬که با انقلب‬ ‫از طریق ر‬
‫آغاز شد‪ ،‬جستجوی "علم خالص" را دشوارتر ساخته است؛ به این ترتیب ماحصل جستجوی جهان اسلم‬
‫ر‬
‫مدرنپاسیون از‬ ‫و غرب‪ ،‬تکنولوژی از آب در یمآید نه علم‪ .‬خواست ممالک اسلیم برای رشکت در فرایند‬
‫ر‬
‫فلسق مسأله را یمپوشاند‪ ،‬و لذا به یک نوع تفکر سادهانگارانه و تقلیلگرایانه‬ ‫طریق انتقال تکنولوژی‪ ،‬بعد‬
‫یمانجامد‪ .‬به این موضوع مختصا تماس خواهم گرفت‪.‬‬

‫بی دانشآموختگان برخوردار‬ ‫ی‬


‫وضعیت که پوزیتیویسم و مکتبهای مشابه آن از نفوذ نقصانآوری در ر‬ ‫در‬
‫ر‬
‫عقلتای که علم مدرن به میان آورده است افول نموده و از‬ ‫سخت یمتوان گفت که چالشهای‬ ‫ی‬ ‫است‪ ،‬به‬
‫پیشفتهای تازه در تحقیق علیم‪ ،‬وضعیت‬ ‫میان رفتهاند‪ .‬به دنبال ظهور فلسفههای جدید علم همراه با ر‬
‫خایص به وجود آمده است که دامنۀ آن خلع ید پوزیتیویسم و مادیگر یات تا مکانیک کوانتوم و ضد‬
‫ی‬
‫مدرنیست اعتماد ما به علم را لرزانده است و آثار آن را یمتوان در‬‫واقعگر یات را در بر یمگپد‪ .‬موج پست‬
‫آنسوهای ساحت علم حس کرد‪ .‬در نتیجه‪ ،‬بسیاری دانشجویان جوان و متفکران مسلمان مشکیل در اتخاذ‬
‫نستگرا و ضد واقعگرای کوهن و فایرابند نیمبینند‪ .‬با شکسته شدن سد علم مدرن‪ ،‬تصور یمشود‬ ‫مواضع ی‬
‫که حاال دین و علم یمتوانند با هم گفتگو کنند؛ حقیقت اما این است که هیچکدام از موقعیت محکیم‬
‫نستگرای امروزی هر دو از ارزش واقیع خود‬ ‫برخوردار نیستند‪ ،‬زیرا در اثر رواج فلسفههای ضد‪-‬واقعگرا و ی‬
‫تیه گشتهاند‪ .‬شهرت مباحث جاری فلسفۀ علم در ممالک اسلیم‪ ،‬ضمن این که تاری خ طویل این مباحث‬
‫‪9.‬‬ ‫را در میان متفکران مسلمان نشان یمدهد‪ ،‬حایک از طبیعت متلون موضوع ر‬
‫نپ است‬

‫عی حال به هم‬ ‫حاض با چالشهای این دو دیدگاه متفاوت و در ر‬ ‫این سخن که جهان اسلم در عص ر‬
‫تعی یمبخشد‪ ،‬دست به گریبان است‪ ،‬به معنای پیچاندن بحث نیست‪ .‬از‬ ‫مربویط که به درک آن از علم ر‬
‫ر‬
‫جهات نوآوری تکنولوژیک را‪،‬‬ ‫یک طرف‪ ،‬حکومتها و نخبگان حاکم ممالک اسلیم حرکت پابهپای مسابقه‬
‫طت تا صنعت سلح و تکنولوژی ماهواره‪ ،‬ییک از مهمترین اولویت خود قرار‬ ‫از ارتباطات و مهندیس ی‬
‫بهپین حالت‪ ،‬صداهای منادی مقاومت در برابر روند غپ قابل برگشت‬ ‫دادهاند‪ 10‬و بحثهای مخالف در ی‬
‫ی‬ ‫ر‬
‫مدرنپاسیون و دعوت به عقبماندگ‪ ،‬خوانده یمشوند‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬این نکته که رتآمدهای کاربرد علوم‬
‫ی‬ ‫ا‬
‫طبییع مدرن در عرصههای که هیچگاه قبل مورد تعدی قرار نگرفتهاند‪ ،‬محیط زیست و زندگ انسان را با‬
‫تهدیدهای جدی مواجه یمکند‪ ،‬به آگایه عمویم تبدیل شده است‪ .‬این تهدیدات با خطر تبدیل شدن علم‬
‫مدرن به شبهدین عص جدید‪ ،‬و راندن دین به حاشیههای جامعۀ مدرن و یا حد اقل تبدیل آن به مسأله‬
‫انتخاب شخیص و اخلق اجتمایع‪ ،‬مضاعف شده است‪ .‬این امر موجب نزاع تلخ آگایه(وجدان معذب)‬
‫بی امر قدیس و قدرت دنیوی‪ ،‬میان ایمان و دقت علیم‪ ،‬و ر‬
‫بی‬ ‫در ذهن انسان مسلمان گردیده است؛ نزاع ر‬
‫نظارۀ طبیعت به عنوان کتاب ی‬
‫آفاف خداوند و دیدن آن به ر ر‬
‫مپلۀ منبع استثمار و سلطه‪.‬‬

‫هنگایم که به گفتمان رایج راجع به علم در جهان اسلم یمنگریم‪ ،‬شاهد چند روند و موضع رقیب هستیم‬
‫که هر کدام ادعاها و راهحلهای خود را مطرح یمکند‪ .‬بدون ادعای جامعیت‪ ،‬روندهای مذکور را یمتوان‬
‫تحت سه عنوان دستهبندی کرد‪:‬‬
‫ی‬
‫اخلف به علم‪،‬‬ ‫الف‪ .‬نگرش‬
‫ی‬
‫شناخت به علم و‬‫ب‪ .‬نگرش معرفت‬
‫ر‬
‫متافپییک به علم‪.‬‬ ‫ی‬
‫شناخت‪-‬‬ ‫ی‬
‫هست‬ ‫ج‪ .‬نگرش‬

‫خنت‬ ‫ی‬
‫اخلف‪/‬پاکدینانه به علم‪ ،‬که عام ترین رویکرد در جهان اسلم است‪ ،‬علم مدرن را اساسا ی‬ ‫نگرش‬
‫ر‬
‫عیت یمداند که با کتاب طبیعت آنچنان که هست شوکار دارد‪ ،‬بدون التصاق به کدام عنص فلسق و‬ ‫و ر‬
‫ایدئولوژیک‪ .‬از این منظر مسائیل چون بحران زیستمحییط‪ ،‬پوزیتیویسم‪ ،‬مادیگری و مانند آن‪ ،‬که همه‬
‫ی‬
‫اخلف به آموزش و کاربست علم قابل‬ ‫به نحوی از انحا به علم مدرن ربط دارند‪ ،‬با اضافه نمودن بعد‬
‫ی‬
‫معرفت علوم‬ ‫شناخت یاد یمکنم‪ ،‬اساسا دلمشغول شأن‬‫ی‬ ‫حلاند‪ .‬موضع دوم‪ ،‬که از آن به نگرش معرفت‬
‫معتپ‪ ،‬و روی هم رفته کارکرد اجتمایع‬‫ی‬ ‫طبییع مدرن‪ ،‬ادعای حقیقت این علوم‪ ،‬روشهای کسب معرفت‬
‫دانسی علم‪ ،‬بهصورت خاص روی جامعهشنایس و تاری خ‬ ‫یر‬ ‫ی‬
‫معرفت با ساخت اجتمایع‬ ‫علم است‪ .‬مکتب‬
‫ر‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫ی‬
‫متافپیک‬ ‫جالت را از فلسفۀ علم به‬ ‫علم متمرکز است‪ .‬اما نگرش هستشناخت‪-‬متافپییک به علم‪ ،‬جابه ی‬
‫جات ی‬
‫ی‬
‫شناخت بنیادهای‬ ‫ی‬
‫هست‬ ‫ر‬
‫متافپییک و‬ ‫علم رقم زده است‪ .‬مهمترین داعیۀ این مکتب در پافشاری بر تحلیل‬
‫علوم طبییع مدرن نهفته است‪ .‬چنانچه بعدا خواهیم دید‪ ،‬مفهوم علم اسلیم که موجب شدرگیم و‬
‫مکتت که متفکر رات‬
‫مجادالت زیادی در حلقههای روشنفکری اسلیم شده است ساختۀ این مکتب است‪ ،‬ی‬
‫چون سید ح ر‬
‫سی نص و نقیب العطاس بانیان آناند‪.‬‬

‫علم به مثابۀ عبد خدا‪ :‬ساحت اخالق اجتماع‬

‫عیت جهان‬‫عامترین رویکرد به علم در جهان اسلم از این قرار یمباشد که علم عبارت است از مطالعۀ ر‬
‫طبییع و راه رمزگشات از آیات الیه کتاب ی‬
‫آفاف عالم‪ .‬علوم طبییع رمزهای الیه جهان را کشف یمکند‪ ،‬و به‬ ‫ی‬
‫این ترتیب به مؤمن کمک یمکند تا از دیدن عجایب خلقت خداوند به شگفت آید‪ .‬از این منظر‪ ،‬علم در‬
‫یک چارچوب ر‬
‫دیت‪ ،‬ویل آشکارا سادهانگارانه عمل یمکند‪ .‬تصویر علم به مثابۀ رمزگشای زبان قدیس جهان‪،‬‬
‫ر‬
‫تعیی‬ ‫سنت بر یمگردد؛ غایت این علوم نه فقط ی ر‬
‫یافی جهت قبله و‬ ‫قدمت زیادی دارد و به علوم اسلیم ی‬
‫نپ بوده است‪ .‬مطابق این تفسپ‪ ،‬علم مشغلۀ‬ ‫اوقات نماز‪ ،‬بلکه فهم واقعیت اشیاء بدان سان که هست‪ ،‬ر‬
‫ر‬ ‫ر ر‬
‫شیق است‪ .‬در قالب همی چارچوب بود که متفکران مسلمان‪ ،‬آنگاه که با کاخ مجلل علم مدرن ی‬
‫غرت در‬
‫قرن هجده و نزده مواجه شدند‪ ،‬در ترجمه کلمۀ علم (و جمع آن علوم) به "‪ "Science‬به معنای علوم‬
‫‪11.‬‬
‫نوین طبیعت‪ ،‬تردیدی به خود راه ندادند‬
‫ر‬
‫کسات که‬ ‫خوت دید‪ ،‬مخصوصا میان‬‫این رویکرد را یمتوان در میان پیشاهنگان مدرنیسم اسلیم به ی‬
‫افغات در حملۀ مشهور بر‬ ‫ر‬ ‫پرسش علم را فوریترین مسأله جهان اسلم یمدانستند‪ .‬جمالالدین‬
‫"مادیگرایان"‪ ،‬حقیقت مذهب نیچری و بیان حال نیچریان‪ ،‬که توسط محمد عبده با عنوان" الرد عیل‬
‫عرت ترجمه شد‪ ،‬درگپ جنگ خود‪-‬اعلن کرده برای نجات علم از دست پوزیتیویستها شد؛‬ ‫ر‬
‫الدهریی" به ی‬ ‫ی‬
‫غرت همزمان کمک یمگرفت‪ .‬او در پاسخ مشهور خود به رنان بیان‬
‫جنیک که در آن از تاری خ علوم اسلیم و ی‬
‫یمدارد‪:‬‬
‫اگر فرض کنید که در روزگاری اسلم مانع نهضت و ی‬
‫ترف بوده است‪ ،‬آیا کیس یمتواند مدیع گردد که این مانع‬
‫بی نخواهد رفت؟ و اگر اینطور فرض شود‪ ،‬پس دین اسلم‪ ،‬از این نقطه نظر چه‬ ‫همیشه بوده و هرگز هم از ر‬
‫ی‬
‫فرف با ادیان دیگر خواهد داشت؟ البته ادیان بهطور عموم یتاغماض و یتتسامح بوده و هر کدام از آنها در‬
‫ر‬
‫کسات‬ ‫چنی بوده است‪ .‬مرادم از دین مسیخ‪ ،‬در واقع‬‫ر‬ ‫این زمینه روش ویژهای داشتهاند و دین مسیخ ر‬
‫نپ‬
‫است که تابع احکام و اوامر آن بوده و مسیحیت را به شکیل که دلشان یمخواسته در آورده بودند‪ .‬ویل‬
‫یعت هنگایم مردم وابسته به‬‫نخستی که به آن اشاره کردم شانجام خارج گردید؛ ر‬
‫ر‬ ‫مسیحیت از آن حالت‬
‫ی‬
‫مسیحیت استقلل یافت که از عبودیت این دین ساختیک‪ ،‬خود را آزاد ساخت و به شعت در راه نهضت و‬
‫آئی مسیخ‪ ،‬از نظر سابقۀ پیدایش‬‫علوم گام برداشت‪ .‬و در هر صورت باید فراموش نکنیم که نصانیت و ر‬
‫چندین قرن از اسلم جلوتر است و بنابراین‪ ،‬مرا مانیع نیست که امیدوار باشم که مردم مسلمان و امت محمدی‬
‫هات را که از دین نیست از هم بگسلند و در راه تمدن‪ ،‬همانند مردم مغرب‬‫هم روزی از روزها‪ ،‬قیود و زنجپ ی‬
‫زمی؛ مردیم که دین و ر‬
‫آئی آنان با همه قیدها و موانیع که ایجاد کرده بود مشکلۀ شکست ناپذیری در پیش پای‬ ‫ر‬
‫ر‬
‫امیدبخیس برای اسلم و مردم مسلمان‬ ‫آنان نشد‪ ،‬گام بردارند‪ .‬من معتقد نیستم که در امید و انتظار همچو روز‬
‫‪12.‬‬
‫نباید بود‬

‫هات نظپ محمد عبده‪ ،‬سید احمد خان‪ ،‬رشید رضا‪،‬‬ ‫ر‬
‫گفتار جمالالدین افغات‪ ،‬که توسط شخصیت ی‬
‫محمد اقبال‪ ،‬محمد عاکف ارسوی‪ ،‬سعید نوریس‪ ،‬و فرید وجدی تکمیل گردید‪ ،‬مظهر افکار زمانۀ خویش‬
‫بود‪ :‬علم مدرن ر‬
‫چپی جز علم اسلیم نیست که از درگاه رنسانس و روشنگری دوباره به جهان اسلم برگشته‬
‫ر‬
‫تمدت هم‬ ‫است‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬علم مشغلۀ فرهنگ خایص نیست‪ ،‬به همان سان ملک انحصاری هیچ‬
‫چنی بیان داشته است‪:‬‬‫ر‬ ‫ر‬
‫افغات این مطلب را‬ ‫نیمباشد‪.‬‬
‫و عجبتر از همۀ اینها آنست که علمای ما درین زمان علم را به دو قسم کردهاند‪ .‬ییک را یمگویند علم مسلمانان‬
‫و ییک را یمگویند علم فرنگ‪ .‬و ازین جهت منع یمکنند دیگران را از تعلیم ر‬
‫بعیص از علوم نافعه و این را نفهمیدند‬
‫بچپی دیگر شناخته نیمشود‪ ،‬بلکه هر چه‬ ‫چپ رش ریق است که بهیچ طائفه نسبت داده نیمشود و ر‬ ‫که علم آن ر‬
‫شناخته یمشود بعلم شناخته یمشود و هر طائفهایکه معروف یمگردد‪ ،‬بعلم معروف یمگردد‪ .‬انسانها را باید‬
‫به علم نسبت داد نه علم را به انسانها‪...‬‬

‫پدر و مادر علم برهان است و دلیل‪ ،‬نه ارسطو است و نه گلیلو‪ .‬حق در آنجاست که برهان در آنجا بوده باشد‬
‫و آنها که منع از علوم و معارف یمکنند‪ ،‬بزعم خود صیانت دیانت اسلمیه را یمنمایند‪ ،‬آنها رف الحقیقه‬
‫ی‬
‫منافات در میانۀ‬ ‫دشمن دیانت اسلیم هستند‪ .‬نزدیکترین دینها بعلوم و معارف دیانت اسلیم است و هیچ‬
‫‪13.‬‬
‫علوم و معارف و اساسهای دیانت اسلمیه نیست‬

‫غرت قابل‬
‫غرت برای این نسل متفکران مسلمان بهصورت واضح و بدون چون و چرا از ارزشهای ی‬ ‫علم ی‬
‫بیت سکوالر غرب مدرن در ساختار و عملکرد علم‬ ‫تفکیک بود‪ .‬پیشفرض این جماعت این بود که جهان ر‬
‫فلسق علم مدرن را برمل ساخت‪ ،‬بلکه‬ ‫ر‬ ‫مدرن رخنه نکرده است‪ .‬بنابراین وظیفه نه آن است که پایههای‬
‫غرت؛ عنصی که با خلقیات اسلیم بیگانه است‪.‬‬ ‫ی‬
‫عبارت است از وارد کردن آن بدون عنص اخلف فرهنگ ی‬
‫عثمات و شاعر شود میل‬‫ر‬ ‫امپاطوری‬ ‫ی‬
‫بهپین نمونۀ این رویکرد‪ ،‬محمد عاکف ارسوی‪ ،‬روشنفکر مشهور ر‬
‫ر‬ ‫ر‬
‫هات از جهان اسلم در حال تجزیه‬ ‫امپاطوری عثمات و بخش ی‬ ‫ترکیه است‪ .‬عاکف در دورات یمزیست که ر‬
‫ر‬ ‫ر‬
‫غرت و سبک‬ ‫اروپات قرار داشتند‪ .‬عاکف تمایز روشت بی علم ی‬ ‫ی‬ ‫بودند و به شدت مورد حملۀ قدرتهای‬
‫ی‬
‫اروپات‬
‫ی‬ ‫تمدن‬ ‫اخلقیات‬ ‫و‬ ‫رسوم‬ ‫و‬ ‫آداب‬ ‫و‬ ‫خواند‬ ‫ایم‬‫ر‬‫ف‬ ‫غرت‬
‫ی‬ ‫علم‬ ‫کامل‬ ‫اقتباس‬ ‫به‬ ‫لذا‬ ‫گذاشت؛‬ ‫اروپات‬
‫ی‬ ‫زندگ‬
‫را پاک مردود یمدانست‪.‬‬
‫فکر جای دادن علم مدرن در چارچوب اخلق اسلیم رویکردی است که کما کان برقرار است‪ .‬ی‬
‫اکپ‬
‫طرف ی‬
‫ذات علوم طبییع‬ ‫علمورزان جهان اسلم‪ ،‬مانند مهندسان‪ ،‬طبیبان‪ ،‬شییمدانان‪ ،‬و ف رپیکدانان‪ ،‬به ت ر‬
‫ی‬
‫ا‬ ‫باور دارند؛ لذا‪ ،‬پرسش توجیه‪ ،‬سیطره‪ ،‬ی‬
‫آنجات که علم‬
‫ی‬ ‫کنپل و مانند آن اصل برای آنها مطرح نیست‪ .‬از‬
‫ر‬
‫چنی تعبپی جایز باشد‪،‬‬ ‫مشغلۀ فارغ از ارزش است‪ ،‬تفاوتهای سنتهای مختلف علیم‪ ،‬بر ر‬
‫فریص که‬
‫در مرحلۀ توجیه است نه تجربه و عملکرد‪ .‬بنابراین‪ ،‬ر‬
‫زمات که یک دانشمند مسلمان یا هندو و یا فاقد ایمان‬
‫ر‬
‫یکسات را تحت‬ ‫معدت نظر یمکند‪ ،‬همه یک پدیده را یمبینند؛ مجموعۀ عناض‬ ‫ر‬ ‫شیمیات مواد‬ ‫به عناض‬
‫ی‬
‫ر‬
‫رشایط یکسان یمآزمایند و به احتمال زیاد به نتایج یکسات یمرسند‪ .‬تطبیق عمیل دریافتهای علیم بر‬
‫ساحتها و تکنولوژیهای مختلف است که موجب تفاوت یمشود؛ مانند تفاوت میان بطلمیوس‪ ،‬ابن‬
‫هیثم و فرانسس بیکن‪.‬‬
‫مشعلانگاری علم را به ر ی‬
‫احت یمتوان در دل این دیدگاه دید‪ .‬این دیدگاه که شایعترین رویکرد به تاری خ‬
‫پیشفتهای‬ ‫علم در جهان اسلم و غرب است‪ ،‬تاری خ علم را حرکت تکامیل در مسپ خیط اکتشافات و ر‬
‫تاریخ دیگر‬‫ر‬ ‫ر‬
‫تاریخ به دورۀ‬ ‫جستجوگرانه یمداند‪ .‬مشعل علم که از یک ملت به ملت دیگر‪ ،‬و از یک دورۀ‬
‫ر‬
‫هات چون اعتقادات‬ ‫منتقل یمشود‪ ،‬بر پیشفت مدام تحقیق علیم داللت یمکند‪ .‬در این چشمانداز واقعیت ی‬
‫تپیل‬‫پیشفت علم ر ر‬ ‫ی‬
‫مقدمات الزم برای ر‬ ‫فلسق و یا زیرساخت اجتمایع به مجموعۀ رشایط‬ ‫ر‬ ‫دیت‪ ،‬فرضیههای‬‫ر‬
‫یعت‬‫سپدۀ اسلیم با علم قرن نزدۀ اروپا کیم شدن دویم است؛ ر‬ ‫داده یمشوند‪ .‬بنابراین‪ ،‬تنها تفاوت علم قرن ر‬
‫انباشت علم و تخصیصتر شدن معرفت علیم نسبت به جهان طبییع این دو دوره را از هم متمایز یمکند‪.‬‬
‫همیسان‪ ،‬انقلب علیم قرن هفده و هجده‪ ،‬انقلب در چشمانداز انسان مدرن نسبت به طبیعت و‬ ‫ر‬ ‫به‬
‫ر‬
‫چنی‬ ‫شاخت و صورتبندیهای علوم طبییع بود‪.‬‬ ‫ی‬ ‫معنای تحقیق علیم نبود‪ ،‬بلکه انقلب در ابزارهای روش‬
‫چنی است قصۀ تعلیم این موضوع‬ ‫ر‬ ‫بود تفسپ متفکران قرن نزده از تاری خ علم و ظهور علوم طبییع مدرن‪ ،‬و‬
‫‪14.‬‬
‫در مدارس جهان اسلم در روزگار ما‬

‫منطق این نگرش به علم عبارت است از جمعآوری یافتههای علیم به عنوان مؤیدات ایمان‬‫ی‬ ‫ییک از نتایج‬
‫دیت از قوت برخوردار بود‪ ،‬هیچ عالیم الزم نیمدانست آیات‬ ‫بیت ر‬‫اسلیم‪ .‬در دورۀ پیشامدرن که جهان ر‬
‫آت را در معرض مطالعۀ "علیم" قرار دهد‪ ،‬به این امید که (شاید) ایمان ر‬
‫دیت افراد را تقویت کند و یا‬ ‫قر ر‬
‫ی‬ ‫ریشههای ر‬
‫دیت تحقیق علیم را بنمایاند‪ .‬ییک از ویژگهای دورۀ مدرن این است که بسیاری مؤمنان ادیان و‬
‫دیت خود دنبال تأیید علیماند‪ ،‬تأییدی که امید یمرود هم ارزش صدق کتاب‬ ‫فرق مختلف برای باورهای ر‬
‫مقدس را باال برد و هم یورش هژمونیک پوزیتیویستها را دفع کند‪ .‬مثال خوب این رویکرد در جهان اسلم‬
‫بدون تردید سعید نوریس (‪ ،)1960-1877‬دانشمند معروف‪ ،‬فعال‪ ،‬و بنیانگذار جنبش نور در ترکیه است‪.‬‬

‫زمات صورتبندی شد که پوزیتیویسم خشن‬ ‫دیدگاههای سعید نوریس در باب رابطۀ ایمان و علم در ر‬
‫اواخر قرن نزده به ایدئولوژی رسیم جمهوریت جدیدالتأسیس ترک تبدیل شده بود‪ .‬نوریس‪ ،‬برخلف‬
‫معاضان خویش‪ ،‬دانش قابل توجیه نسبت به یافتههای علیم زمانه داشت‪ .‬روش او در مواجهه با علم‬
‫عی حال بسیار مؤثر بود‪ :‬بهجای آن که در برابر آن موضع گپد‪ ،‬یافتههای آن را در یک‬‫غرت ساده و در ر‬
‫ی‬
‫چشمانداز توحیدی گنجاند‪ ،‬و به این ترتیب از تقابل جدی علم و دین جلوگپی کرد‪ .‬نوریس‪ ،‬مانند بسیاری‬
‫خوت از قدرت علوم طبییع مدرن آگاه بود و چنانچه در نوشتۀ عظیم القدر او رسالۀ نور‬
‫معاضان خود‪ ،‬به ی‬
‫یمبینیم به عینیت جهانشمول اکتشافات علیم باور داشت‪ 15.‬از نظر نوریس‪ ،‬خواندن آیات قرآن با عدیس‬
‫ر‬
‫جوانات که تحت سیطرۀ پوزیتیویسم و‬ ‫علوم طبییع مدرن ضمن این که ارزش ابزاری داشت و از ایمان‬
‫تجربهگر یات قرن نزده قرار یمگرفتند‪ ،‬محافظت یمکرد؛ آغاز روش جدید اثبات ایمان اسلیم بر پایۀ مسلمات‬
‫نپ محسوب یمشد‪.‬‬ ‫ر‬
‫کیهات قرآن در چارچوب اکتشافات علیم ر‬ ‫علوم طبییع مدرن و قرائت آیات‬
‫ر‬
‫ناهمخوات‬ ‫طوالت داشت‪ ،‬نسبت به‬ ‫سنت اسلیم ید‬ ‫ی‬ ‫دیتای که در علوم‬ ‫نوریس‪ ،‬به عنوان عالم ر‬
‫ی‬
‫یوتت از جهان که رنگ ر‬
‫دیت نداشت آگاه بود‪ .‬اما به جای‬ ‫جهانشنایس فلسفه و عرفای مسلمان با تصویر ن ر‬
‫بی این نگرش و برهان نظم علم کلم‬ ‫جالت ر‬ ‫ر‬ ‫ر‬ ‫ی‬
‫مکانیست نایس از علم مدرن به جهان‪ ،‬همخوات ی‬ ‫رد نگرش‬
‫یمدید‪ .‬از نظر او‪ ،‬برهان کلسیک نظم –که متفکران مسلمان و مسیخ به وفور به آن تمسک جستهاند‪-‬‬
‫ر‬ ‫ی‬
‫دروتای که خدا در جهان به ودیعت نهاده است اقامه یمشد؛ که از این حیث‬ ‫برای اثبات نظم و هماهنیک‬
‫ی‬
‫مکانیست به عالم‪ ،‬تصویری از جهان ارائه یمدهد که‬ ‫ر‬
‫نیوتت ندارد‪ .‬این که نگرش‬ ‫ر‬
‫تناقیص با موجبیت‬ ‫هیچ‬
‫ی‬
‫چپی از نظر علیم بدون توضیح نیمماند‪ ،‬حدوث اتفاف جهان را اثبات نیمکند؛ بلکه نشان‬ ‫در آن هیچ ر‬
‫یمدهد که جهان را عامل حکییم خلق کرده است‪ ،‬و آن نیست جز خدای صانع‪ 16.‬بنابراین‪ ،‬تصویرگری‬
‫ماشی و ساعت ‪ -‬دو سمبول مورد علقۀ دئیستهای قرن نزده ‪ -‬مدعیات توحیدی خلقت‬ ‫ر‬ ‫عالم همچون‬
‫ی‬
‫را رنق نیمکند؛ برخلف‪ ،‬نوریس با تمام توان استدالل یمکند که عقلنیت به مثابۀ قانونمندی‪ ،‬هماهنیک‪،‬‬
‫ی‬
‫مکانیست به جهان‪ ،‬که‬ ‫دیت به جهان نهفته است‪ .‬لذا نگرش‬ ‫بیت پذیری‪ ،‬در قلب نگرش ر‬ ‫و پیش ر‬
‫سکوالریستها و پوزیتیویستهای قرن نزده به عنوان پپوزی یتچون و چرای عقل بر دین به آن ارج‬
‫یمنهادند‪ ،‬هیچ تهدیدی متوجه فهم توحیدی از جهان نیمکند‪ .‬این رویکرد‪ ،‬همانگونه که ماردین یادآور‬
‫شده است‪ ،‬در میان پپوان نوریس به حدی اثرگذار بود که واژگان ترمودینامیک و ی‬
‫الکپیسیته قرن نزده به‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫ر‬
‫ماشی‬ ‫اصطلحات خانیک جنبش نور تبدیل شده بود‪.‬عالم ف رپیک فابریکۀ کائنات خوانده یمشد؛ و زندگ‪،‬‬
‫وقت از عمل اصحاب سخن یمگوید تعبپ‬ ‫اولی صحابیان بدیعالزمان‪ ،‬ی‬ ‫ر‬ ‫صپی‪ ،‬از‬‫آیندۀ دستگاه کائنات‪ .‬ی‬
‫‪17.‬‬
‫هات که برق فابریکۀ نور را تولید یمکنند" را به کار یمبرد‬ ‫ر‬
‫"ماشی ی‬
‫رویکرد نوریس به علم مدرن به انحای مختلف و گایه متعارض تفسپ شده است‪ .‬عدهای رویکرد او به‬
‫ر‬
‫نیوتت‪ ،‬شییم و‬ ‫متافپییک آن‪ ،‬با استفاده از زبان ر‬
‫فپیک‬ ‫ر‬ ‫شکت مدعیات‬ ‫علم را راه استوار برای ساخت ر‬
‫کسات قرار دارند که میل دارند روی تأثپ علم مدرن و‬‫ر‬ ‫ستارهشنایس یمدانند‪ 18.‬در جناح مقابل این دیدگاه‬
‫پوزیتیویسم بر افکار نوریس تأکید کنند‪ -‬تأثپی که در تمام نسل قرن نزده دانشمندان‪ ،‬متفکران‪ ،‬و فعاالن‬
‫بی آنچه نوریس از اصطلح "تفسپ علیم" اراده کرده است و‬ ‫(سیایس) مسلمان دیده یمشد‪ .‬با این که ر‬
‫آنچه پپوان او از آن ساختهاند‪ 19،‬ناهم ر‬
‫خوات آشکار وجود دارد‪ ،‬اما یمتوان ادعا کرد که ریشههای علمگر یات‬
‫کاف است‪ .‬نوریس‪،‬‬ ‫توحیدی او در رسالۀ نور قابل ردیات است‪ 20.‬ارائه چند مثال برای توضیح این نکته ر‬
‫ی‬
‫پیامپان که ذکر آن در قرآن رفته است‪ ،‬دو دلیل برای اعطای این معجزات از جانب‬ ‫هنگام بحث از معجزات ی‬
‫ر‬
‫پیامپان الیه است؛ کسات که با برهان فرستاده شدهاند تا‬ ‫خداوند یمآورد‪ .‬دلیل اول رضورت اثبات صدق‬
‫ی‬
‫مردم را به کلم ابدی خداوند فراخوانند‪ .‬دلیل دوم که به بحث ما مربوط یمشود از این قرار است که‬
‫بشی را در خود دارند‪ .‬از باب مثال‪ ،‬قصۀ سلیمان ینت که‬ ‫پیشفتهای آیندۀ تمدن ر‬ ‫پیامپان بذر ر‬
‫ی‬ ‫معجزات‬
‫بیت یمکند‪ .‬مطابق تفسپ نوریس‪ ،‬این که‬ ‫اخپاع سیستمهای مدرن هوانوردی را پیش ر‬ ‫در قرآن آمده است‪ ،‬ی‬
‫هوات در‬
‫خداوند باد را تحت فرمان سلیمان درآورد تا فواصل دور را در زمان کوتاه یط کند‪ ،‬به امکان سفر ی‬
‫اخپاع طیاره بهصورت خاص اشاره دارد‪ 21.‬مثال دیگر قصه موسای ینت است که هنگام جستجوی‬ ‫آینده‪ ،‬و ی‬
‫پیشفت فنون مدرن‬ ‫زمی چشمه جاری کرد‪ .‬این واقعه از نگاه نوریس ر‬ ‫آب در میانۀ صحرا‪ ،‬با معجزۀ خود از ر‬
‫حیات صنعت مدرناند را پیش ر‬
‫بیت کرده‬ ‫ی‬ ‫ر‬
‫معدت‪ ،‬و گاز طبییع‪ ،‬که مواد‬ ‫حفاری برای رسیدن به نفت‪ ،‬آب‬
‫بی نسل مفشان قرآن زمانۀ خود‪ ،‬ذکر آهن در قرآن و اینکه‬ ‫است‪ .‬نوریس‪ ،‬با پپوی از خط فکری معمول ر‬
‫در دستان داوود موم گشت را نشانۀ اهمیت آهن در آینده‪ ،‬و شاید هم استیل‪ ،‬برای صنعت مدرن‬
‫یمانگارد‪ 22.‬نمونۀ تکان دهندۀ دیگر این که چگونه نوریس غرق در تفسپ علیم بود‪ ،‬تفسپ او از آیت نور‬
‫ر‬ ‫ی‬
‫معات عمیق‬ ‫است که شخصیتهای بزرگ چون ابن سینا و غزایل برای آن تفسپ نگاشتهاند‪ .‬از میان انبوه‬
‫زمی" یمخواند‪ ،‬ییک هم این تفسپ است که آیت مذکور‬ ‫باطت آیت نور که خداوند را "نور آسمانها و ر‬‫و ر‬
‫الکپیسیته با تعبپ "نور عیل نور"‬‫لکپیسیته در آینده اشاره دارد و ساطع شدن دوامدار نور از ی‬
‫اخپاع ا ی‬
‫به ی‬
‫‪23.‬‬
‫مقایسه شده است‬

‫این مثالها ‪ -‬که نمونههای آن فراوان است ‪ -‬به نحوی که توجیه یمیافتند‪ ،‬پا به پای دیدگاه مسلیط‬
‫پیش یمرفتند که نوریس اختیار نموده و با قوت تمام به رشح و بسط آن یمپرداخت‪ .‬او این دیدگاه را "معجزۀ‬
‫تعلیم اسماء به آدم" یمخواند‪ .‬قرآن حکایت یمکند که خداوند بعد از آفریدن آدم و خلیفه خود در روی‬
‫اعپاض نمودند‪" -‬تمام اسماء" (مطابق خوانش‬ ‫زمی به آن ی‬
‫زمی –که فرشتگان به سبب ترس از فساد در ر‬ ‫ر‬
‫عقلت اسلیم تفسپهای بسیار متنویع از این‬ ‫ر‬ ‫دیگر "نام تمام اشیاء") را به او تعلیم داد‪ .‬در طول تاری خ‬
‫باطتترین آن صورت پذیرفته است‪ .‬نوریس‪ ،‬در یک بیان متهورانه‪ ،‬این‬ ‫ر‬ ‫آیت‪ ،‬از ظاهریترین تفسپ تا‬
‫ی‬
‫معجزۀ آدم‪ ،‬پدر انسانیت‪ ،‬را بزرگپ و کاملتر از تمام معجزات سایر انبیاء بعدی یمخواند‪ ،‬زیرا (از نظر‬
‫پیشفت و تکامیل که انسانها یمتوانند در طول تاری خ خود به‬ ‫نوریس) معجزۀ آدم شامل طیف کامل "تمام ر‬
‫مپ یف" خود از‬‫آن دست یابند" و مظهر آنها است‪24.‬بر پایۀ این اصل است که نوریس تفسپ علیم و " ی‬
‫آت را توجیه یمکند‪ .‬درست است که این نوع تفاسپ در کتابهای تفسپی اهل سنت و یا‬ ‫آیات متعدد قر ر‬
‫چنی تعبپی جائز باشد‬‫ر‬ ‫در میان صوفیان یافت یمشوند‪ ،‬اما آنچه ویژۀ هرمنوتیک جدید نوریس است ‪ -‬اگر‬
‫مدرت است که در قالب آن این تفاسپ صورت پذیرفتهاند‪.‬‬ ‫ر‬ ‫‪ -‬بافت علیم و‬

‫بی یافتههای جدید‬ ‫موج را خلق کرد که یمپنداشت ر‬ ‫در سطح عوامانه‪ ،‬مواجهۀ نوریس با علم مدرن ی‬
‫آت تطابق یک به یک وجود دارد؛ و ایضا علقۀ یتپیشینهای را به علوم طبییع در میان‬ ‫علیم و آیات قر ر‬
‫ا‬
‫پپوان خود ایجاد نمود‪ .‬علوۀ بر آن‪ ،‬این موضع او که علم را رمزگشای زبان قدیس طبیعت یمدانست‪ ،‬کل‬
‫هات در میان مردم خارج حوزۀ‬ ‫یک نسیل از دانشجویان و متخصصان ترک را تحت تأثپ قرار داد‪ ،‬و بازتاب ی‬
‫زبان ترگ یافت‪ .‬امروز پپوان او در مباحث مربوط به علوم و مهندیس بسیار موفقاند‪ .‬آنان روش نوریس‬
‫در تلفیق یافتههای علوم طبییع مدرن با چشمانداز توحیدی ادیان ابراهییم را ادامه یمدهند‪ .‬اما هنگام‬
‫فلسق موضوع به شدت ناآماده و فقپ ظاهر یمشوند‪ .‬صفحات ژورنال ‪ ،Sizinti‬که توسط‬ ‫ر‬ ‫بحث از ابعاد‬
‫ی‬
‫مقاالتاند که یمکوشند اعجاز‬ ‫نش یمشود‪ ،‬و نسخۀ انگلییس آن ‪ ،Fountain‬پر از‬ ‫پپوان او به زبان ترگ ر‬
‫تعجت‬
‫ی‬ ‫شناخت قرآن و اکتشافات جدید علیم نشان دهند‪ .‬هیچ‬ ‫ی‬ ‫خلقت را از طریق مقایسه میان آیات جهان‬
‫ندارد که هر کشف جدید علیم از این نقطه نظر دلیل دیگری است بر اعجاز و اعتبار قرآن‪ .‬به این معنا‪،‬‬
‫ر‬
‫جریات در جهان اسلماند که یمتوان از آن به "بوکاییسم"‪ 25‬تعبپ کرد‪ .‬دیدگاه احراز‬ ‫اخلف نوریس پدر‬
‫شناخت قرآن بهواسطۀ برریسهای موشکافانه علم روز‪ ،‬رویکردی است به غایت مدرن؛‬ ‫ی‬ ‫صدق آیات جهان‬
‫ر‬
‫همی‬ ‫آن هم به هدف رویاروت و غلبه بر تحدیات علم مدرن سکوالر‪ .‬از این منظر‪ ،‬این واقعیت که ر‬
‫عی‬ ‫ی‬
‫مجموعۀ دادههای علیم قابلیت این را دارند که در زمینههای توجییه متفاوت مورد استفاده قرار گپند و‬
‫کامل متفاوت و نابرابر منتیه شوند‪ ،‬هیچ مشکیل خلق نیمکند؛ ماهیت آشکارا سکوالر جهان ر‬ ‫ا‬
‫بیت‬ ‫به نتایج‬
‫ی‬ ‫ر‬
‫علم مدرن هم تهدیدی برای نگرش دیت به طبیعت و جهان تلق نیمشود‪ .‬راهحل اما در جهل عامدانه به‬
‫انگپترین نتیجۀ این رویکرد ظهور طبقهای از عالمان و مهندسان مسلمان است‬ ‫مسأله دانسته یمشود‪ .‬غم ر‬
‫که روزانه پنج وقت نماز به پا یمدارند‪ ،‬اما برداشتهای شان از علم بهصورت وسییع توسط مسلمات‬
‫بیت مدرن علیم شکل یافتهاند‪.‬‬‫جهان ر‬

‫مشکلت که علم مدرن برای طبیعت و‬ ‫ی‬ ‫با آن هم این امر باعث نشده است که طرفداران این دیدگاه‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫زندگ انسان پدید آورده است را نبینند‪ .‬بحران زیستمحییط‪ ،‬مخاطرات مهندیس ژنتیک‪ ،‬آلودگ هوا‪،‬‬
‫ی‬
‫شکلت که‬ ‫شیمیات به عنوان م‬ ‫نابودی شی ع گونههای یتشمار جانوران‪ ،‬و صنایع سلحهای هستهای و‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫باید به آن رسیدگ شود مورد اذعان قرار گرفتهاند‪ .‬اما درمان پیشنهادی همان است که انتظار آن یمرفت‪:‬‬
‫ا‬ ‫افزودن بعد اخلق اجتمایع و محیط ی‬
‫زیست‪ ،‬مشکلت پیشگفته را اگر کامل حل نکند‪[ ،‬حد اقل] تحت‬
‫کنپل خواهد آورد‪ .‬به عبارت دیگر‪ ،‬در سطح تصامیم پالییسساز‪ ،‬علم باید به اخلق پایبند باشد‪ .‬بنابراین‪،‬‬ ‫ی‬
‫نایس از علم مدرن فایق آمد‪.‬‬ ‫پیشفته در مهندیس محیطزیست یمتوان بر مشکلت ر‬ ‫با مدیریت ی‬
‫بهپ و فنون ر‬
‫این نگرش‪ ،‬که یادآور دفاع هابرماس از پروژۀ مدرنیته است‪ ،‬پروژهای که هنوز هم آن را ناکامل یمداند‪ ،‬راه‬
‫بیشپ در تحقیق علیم و تکنولوژی‪ ،‬روشهای تازهای را برای ی‬
‫کنپل‬ ‫ی‬ ‫حل را در خود مشکل یمبیند‪ :‬ر‬
‫پیشفت‬
‫نایس از علم مدرن به وجود خواهد آورد‪ .‬کوتاه سخن آن که برای‬ ‫بحران زیستمحییط و تمام مشکلت ر‬
‫ی‬
‫بیشپی نیاز داریم‪.‬‬ ‫غلبه بر خلفکاریهای علم‪ ،‬به علم‬

‫فشدۀ آن را آوردیم‪-‬‬‫اکپیت قابل توجیه در جهان اسلم و غرب باورهای نگرش فوق به علم را ‪-‬که ر‬ ‫ی‬
‫اخلف که در قالب آن تحقیق‬‫ی‬ ‫حمل یمکنند‪ .‬بسیاری مردم با زمینههای کاری مختلف به رضورت چارچوب‬
‫کنپل شود باور دارند‪ .‬این امر قطعا رتآمدهای مهیم در سطح پالییس برای تحقیقات علیمای‬ ‫علیم انجام و ی‬
‫که حکومتهای فدرال و رشکتهای تجاری در نقاط مختلف جهان تمویل یمکنند به دنبال دارد‪ .‬اما قصه‬
‫داشی تأثپ بر تصمیمگپی در سطح پالییس خلصه شود‪ .‬محدود کردن‬ ‫یر‬ ‫بسیار جدیتر از آن است که به‬
‫اخلق به تطبیقات پالییس‪ ،‬تبدیل آن به ترجیحات شخیص جامعۀ علیم است؛ جامعهای که آزادی سیایس‬
‫و مایلشان در برابر حکومتها و رشکتهای بزرگ جدا زیر سوال است‪ .‬این که عالمان مؤید شبیهسازی‬
‫ر‬
‫انسات و تغیپ ژنتیک به تکامل توحیدی باور دارند‪ ،‬راه و رسم علم مدرن را تغیپ نیمدهد‪ .‬منازعۀ آگایهای‬
‫کسات نشان یمدهد که دل و عاطفه به‬ ‫ر‬ ‫(وجدان معذب) که به آن اشاره شد‪ ،‬در اینجا خود را در قالب‬
‫دیت به جهان پاک خایل است‪.‬‬‫دیت بستهاند‪ ،‬اما ذهنشان از نگرش ر‬‫دستورات ر‬
‫ی‬
‫معرفت به علم‪ :‬له و علیه روش‬ ‫نگرش‬

‫حاض ‪-‬مخصوصا در سه دهۀ آخر قرن بیستم‪ -‬کانال مهم کنار آمدن جهان اسلم با علم مدرن‬ ‫در عص ر‬
‫ی‬
‫شناخت‬ ‫ر‬
‫هژموت معرفت‬ ‫فلسفۀ علم ‪ -‬به گونهای که در غرب بالیده است ‪ -‬بوده است‪ .‬ساخت ر‬
‫شکت‬
‫ر‬
‫نیوتت و عینیتگر یات و واقعگر یات علیم‪ ،‬اثر عظییم بر جهان‬ ‫پوزیتیویسم قرن نزده‪ ،‬همراه با نقد ف رپیک‬
‫اسلم گذاشت و موجب آزاد سازی سیلآسای انرژی فکری در میان دانشجویان و متفکران گردید‪ .‬نیاز به‬
‫ر‬
‫کسات چون کوهن‪ ،‬فایرابند‪ ،‬پوپر و شاگردان امروزی آنان ‪ -‬با این‬ ‫گفی ندارد که شازیر شدن دیدگاههای‬‫یر‬
‫که به نظر یمرسد تفکر پساضدواقعگرا به علم گرفتار بنبست جدی شده است ‪ -‬کما کان به قوت ادامه‬
‫دارد‪ .‬بسیاری دانشجویان و متفکران مسلمان که در جانب دریافتکنندۀ جدال قرار دارند هنوز هم شگرم‬
‫کمپی داشته اند‪-‬چنانچه به اختصار‬ ‫آزمودن و استخراج استلزامات کامل این دیدگاههااند‪ ،‬اما موفقیت ی‬
‫خواهم آورد‪ .‬قبل از تحلیل فعالیتهای تحق ییق جاری دانشجویان و متفکران مسلمان‪ ،‬بهجاست که به‬
‫چند نکتۀ توضیخ پپامون دامنۀ فلسفۀ علم معاض اشاره رود‪.‬‬

‫دغدغۀ اسایس فلسفۀ علم معاض احراز اعتبار و عدم اعتبار ادعای حقیقت علوم طبییع مدرن است‪.‬‬
‫ثنویت نظریه‪-‬مشاهده‪ ،‬تمایز واقعیت‪-‬ارزش‪ ،‬تجربه‪ ،‬عینیت‪ ،‬جامعۀ علیم‪ ،‬تاری خ و جامعهشنایس علم‪ ،‬و‬
‫خیل دیگری از مسائل‪ ،‬مهمترین مباحث این حوزه را تشکیل یمدهند؛ حوزهای که هیچ جنبۀ مشغلۀ علیم‬
‫را دستنخورده نیمگذارد‪ .‬اما آنچه به بحث ما مربوط یمشود‪ ،‬تأکید فلسفۀ علم بر معرفتشنایس است‪،‬‬
‫اکپ فیلسوفان علم معاض‪ ،‬به شمول‬ ‫متافپییک را طرد یمکند‪ .‬ی‬
‫ر‬ ‫ی‬
‫شناخت و‬ ‫ی‬
‫هست‬ ‫جات که هر نوع بحث‬ ‫تا ی‬
‫ر‬ ‫ی‬
‫پیشاهنگان نامداری چون کوهن‪ ،‬پوپر و فایرابند‪ ،‬علم را اساسا به ساختار معرفتای که مدیع تبیی نظام‬
‫حاکم بر عالم طبیعت در چارچوب انحصاری روش علیم است‪ ،‬تفسپ یمکنند‪ .‬نیاز به ی ر‬
‫گفی ندارد که‬
‫واقعگر یات علیم‪ ،‬ضدواقعگر یات‪ ،‬ابزارگر یات‪ ،‬و تجربهگر یات همه در شکلهای مختلف معرفت تثبیت شدهاند؛‬
‫یر‬
‫پرداخی‬ ‫ر‬
‫انسات دارد‪ .‬فلسفۀ علم معاض را ‪ -‬با توجه به‬ ‫و این امر رتآمدهای جدیای در علوم طبییع و‬
‫معرفت ‪ -‬یمتوان با معرفتشنایس علم یکسان انگاشت‪ .‬از این حیث‪ ،‬نگرش‬ ‫ی‬ ‫انحصاری آن به مدعیات‬
‫معرفت به علم قطعا ییک از شاخههای ارجمند فلسفۀ مدرن است‪ ،‬فلسفهای که در آن هیچ مفهویم جز‬ ‫ی‬
‫سوژۀ آگایه و ملحقات آن نیمتواند اساس فهم درست از جهان قرار گپد‪.‬‬

‫تفکر در باب مسألۀ وجود که چگونه به فهم در یمآید‪ ،‬به زبان هایدگری‪ ،‬بنمایۀ فلسفۀ مدرن به شمول‬
‫دو دشمن رف بادی النظر‪ :‬عقلگر یات و تجربهگر یات‪ ،‬را یمسازد‪ 26.‬سوژۀ آگایه را هر چه بدانیم‪ :‬عقلگرا‪،‬‬
‫بشمدار در تار و پود کیفیت درک ما از جهان پپامون‬‫تجربهگرا‪ ،‬ساختگرا‪ ،‬و یا ساختشکن‪ ،‬یک خصلت ر‬
‫ر‬
‫کسات که در فضای‬ ‫نپ شیوۀ تعریف جایگاه خویش در برابر سایر انسانها ‪-‬‬ ‫و نحوۀ تعامل ما با آن‪ ،‬و ر‬
‫زیست‪-‬جهان طبییع و ارادی ما رشیکاند – ساری و جاری است‪ .‬این جاست که پارادوکس قدییم تمام‬
‫جهات که خود جزء آن است همسان‬ ‫ر‬ ‫معرفتشنایسهای سوژه‪-‬باور وضوح یمیابد‪ :‬نهادن سوژه در برابر‬
‫گپ از دایره است‪ .‬به بیان دیگر‪ ،‬ابتنای معقولیت جهان بر ساختهای‬ ‫این ادعا است که مرب ع داخل دایره بزر ی‬
‫استدالیل سوژۀ آگایه‪ ،‬برابر این است که جهان و هر چه ورای سوژه است را اساسا فاقد معنا و معقولیت‬
‫ا‬ ‫ی‬
‫ذات بدانیم‪ 27.‬این واقعیت مهم معمول در نقد مسلمانان بر علم مدرن – [آن هم] بر پایۀ مقدمات‬
‫ی‬
‫فاروف و [نهاد]‬ ‫چپی که در ادبیات تولید شده توسط اسماعیل‬ ‫معرفتشنایس مدرن ‪ -‬مفقود است؛ ر‬
‫دستپروردۀ او ‪ -‬مؤسسۀ ر‬
‫بیالملیل اندیشۀ اسلیم (بعد از این با عنوان اختصاری م‪.‬ب‪.‬ا‪.‬ا ذکر یمشود) ‪-‬‬
‫یمتوان مشاهده کرد‪.‬‬

‫نمات پوپر نیمتوانند در راستای‬ ‫هیچ جای انکار ندارد که ضدواقعگر یات رادیکال کوهن و مفهوم راست ی‬
‫ساخی آن هژموتر‬
‫ری‬ ‫معرفت علم مدرن تفسپ شوند؛ بر عکس‪ ،‬مقصود این دو نابود‬ ‫ی‬ ‫ر‬
‫هژموت‬ ‫یاری رساندن به‬
‫یکبارگ و برای همیشه بوده است‪ .‬اما عنص ضدواقعگرای مواضع آنان انگارههای ر‬ ‫ی‬
‫بشمدار را قوت‬ ‫به‬
‫ر‬
‫همی‬ ‫یمبخشد‪ :‬سوژۀ آگایه است که منکر عینیت خودخوانده و تمنای وثاقت علم یمشود‪ 28.‬از نظر من‪،‬‬
‫ا‬
‫است آن جنبۀ فلسفۀ علم معاض که در میان هواداران آن در جهان اسلم کامل مورد سوء فهم واقع شده‬
‫ی‬
‫و یا نادیده گرفته شده است‪ .‬امروزه به سخت یمتوان با کتاب یا مقالهای در زبان انگلییس‪ ،‬ی‬
‫عرت‪ ،‬ترگ‪ ،‬و یا‬
‫فلسق علم مدرن به فوکو‪ ،‬کوهن‪ ،‬فایرابند و لیوتار توسل نجسته‬ ‫ر‬ ‫ماالت ش خورد که برای تخطئۀ پایههای‬
‫ی‬
‫‪29‬‬
‫باشد‪ .‬آثار مکتوب‪ ،‬از نوشتههای اکادمیک دانشگاهیان مسلمان تا مکتوبات "اجمایلها ]‪ "[Ijmalis‬به‬
‫اضافات از عناض اصیل‬‫ی‬ ‫رهپی ضیاءالدین شدار‪ ،‬مشحون است از اسایم فیلسوفان متعدد علم به علوۀ‬ ‫ی‬
‫نگرش اسلیم‪ .‬به بیان ملیمتر‪ ،‬این امر به تأکید بیش از حد بر معرفتشنایس و روششنایس نزد جمع‬
‫هستشنایس و‬ ‫ی‬ ‫کثپی از متفکران و دانشمندان جوان مسلمان منجر شده است؛ در حالیکه مسائل‬
‫متافپیک را کنار گذارده و یا پیشاپیش مسلم انگاشتهاند‪ .‬مفهوم علم اسلیم از این منظر‪ ،‬حول و حوش‬ ‫ر‬
‫تعریف نادقیق از معرفتشنایس یمچرخد؛ یا به بیان دیگر مجموعۀ آراء گسستهای است که ذیل عنوان‬
‫عنوات که محتوای آن هنوز معلوم نیست‪ .‬نظریۀ اسلیم سازی‬ ‫ر‬ ‫معرفتشنایس اسلیم گردآوری شدهاند؛‬
‫علوم طبییع و اجتمایع‪ ،‬به انحای مختلف‪ ،‬معادل ایجاد ساختار متفاوت معرفت و روششنایس در‬
‫شناخت فلسفۀ مدرن یمخوانیم‪ ،‬دانسته شده است‪ .‬لذاست که مسألۀ‬ ‫ی‬ ‫چارچوب آن چه ما مغالطۀ معرفت‬
‫باف مانده است‪ :‬تقلیل مفهوم علم اسلیم به ملحظات معرفتشنایس و‬ ‫اسایس دست نخورده ی‬
‫روششنایس ‪ -‬که بدون شک به خودی خود اجتناب ناپذیراند ‪ -‬به معنای جستجوی فضا برای نقطه نظر‬
‫اسلیم در داخل و نه خارج چارچوب فلسفۀ مدرن است‪.‬‬

‫خوت است بر این که چطور ایدۀ روش و‬ ‫ی‬


‫تلش اسماعیل فاروف برای "اسلیم سازی معرفت"‪ ،‬مثال ی‬
‫عرت؛ شناخته شدهترین کلمات میان طرفداران این دیدگاه)‬ ‫روششنایس ("منهج" و "منهجیة" به زبان ی‬
‫ی‬ ‫ر‬
‫فلسق عمیقتر مطرح در مباحث جاری علم را بپوشاند‪ .‬با این که پروژۀ فاروف برای اسلیم‬ ‫یمتواند مسائل‬
‫سازی شکلهای موجود معرفت که از غرب وارد یمشدند مطرح گردید‪ ،‬اما تمرکز او منحصا روی علوم‬
‫ا‬ ‫ر‬
‫انسات بود و معرفت علیم را عمل دست نخورده گذاشت‪ .‬علت آن این باور او بود که ساختار معرفت‬
‫ی‬
‫فاروف‬ ‫ر‬
‫همی سبب‪ ،‬کارهای‬ ‫نایس از علوم طبییع مدرن یتطرف است و لذا نیازمند توجه خاص نیست‪ .‬به‬ ‫ر‬
‫و م‪.‬ب‪.‬ا‪.‬ا‪ .‬بعد از مرگ او بر علوم اجتمایع و تعلیم و تربیت متمرکز بوده است‪ 30.‬این امر دو رتآمد مهم‬
‫ی‬ ‫ا‬
‫چارچوت را برای پپوان خود فراهم آورد که در آن‬
‫ی‬ ‫فاروف برای اسلیمسازی‪،‬‬ ‫داشته است‪ :‬اول‪ ،‬کار مهم‬
‫علم با رشتههای اجتمایع مساوی انگاشته یمشد و بنابراین به یک نوع جامعهباوری یمانجامید‪ .‬یمتوان‬
‫ر‬
‫مدرت است که سمت حاکمیت بر عالم‬ ‫ی‬
‫فاروف‪ ،‬عالم اجتماع‬ ‫ر‬
‫نخستی ]‪ [Prototype‬پروژۀ‬ ‫گفت که نمونۀ‬
‫سنت به او واگذار شده است‪ .‬ثانیا‪ ،‬استثنای معرفت علیم مدرن از دایرۀ اسلیمسازی‪ ،‬به رویکردهای‬ ‫ی‬
‫بیت علیم مدرن‪ ،‬منتیه شده است‪ 31.‬در نتیجه‪ ،‬دست‬ ‫سهلانگار‪ ،‬حد اقل در برابر تأثپ ع ر‬
‫رفگرایانه جهان ر‬
‫ر‬
‫آرمات برنامه اسلیم سازی ‪ -‬در مورد این که چگونه به مسائل‬ ‫عالمان اجتماع مسلمان ‪ -‬این نمونههای‬
‫ر‬ ‫ر‬ ‫ی‬
‫انگاشی بنیادهای فلسق‬ ‫برآمده از معرفت علیم مدرن ربپدازند‪ ،‬خایل مانده است‪ .‬گذشه از این‪ ،‬مسلم‬
‫ی‬
‫ثنویت که رتآمدهای آن دامن حوزههای‬ ‫ر‬
‫انسات است؛‬‫علوم طبییع مدرن معادل تقویت ثنویت علوم طبییع‪-‬‬
‫‪32.‬‬ ‫ی‬
‫معرفت بپون دایرۀ علوم طبییع مدرن را یمگپد‬

‫با چند تفاوت مهم‪ ،‬در نوشتههای ضیاءالدین شدار و تعدادی از دانشمندان معروف به "اجمایلها" ‪-‬‬
‫نپ موضع مشابیه یافت یمشود‪ .‬گر چه اجمایلها نیمپذیرند که‬ ‫که با هم همکاری تناتنگ داشتند ‪ -‬ر‬
‫می گفتارشان‬‫سخت یمتوان زیر ی ر‬
‫ی‬ ‫غرت به‬ ‫ر‬
‫"کوهتهای ضف" خوانده شوند‪ ،‬اما در نقد آنها بر علم مدرن ی‬
‫که بر دیدگاههای کوهن‪ ،‬فایرابند و دیگران استوار است را ندید‪ 33.‬تعریف شدار از علم‪ ،‬متضمن بخش‬
‫کوهت از علم است‪ .‬علم از نظر او "ابزار اسایس حل مشکل‬‫ر‬ ‫عمدهای از روح تعریف ابزارگرا و ضدواقعگرای‬
‫تمدت است‪ .‬بدون آن‪ ،‬یک تمدن نیمتواند ساختار سیایس و اجتمایع خود را حفظ کند‪ ،‬یا نیازهای‬ ‫ر‬ ‫در هر‬
‫ی‬
‫اسایس مردم و فرهنگ خویش را برطرف سازد"‪ 34.‬نقطه نظر اجتمایع‪-‬فرهنیک اجمایلها به یک عنص مهم‬
‫فعالیت علیم اشاره دارد‪ ،‬و آن عبارت است از نظم اجتمایعای که علم در آن کاشته شده و یمشکفد‪ .‬باید‬
‫تپیل علوم طبییع و یا هر فعالیت عالمانۀ دیگر به سود اجتمایع‪ ،‬رتآمدهای جدیای را در‬ ‫یادآور شد که ر ر‬
‫ر‬
‫فلسق علوم به دنبال دارد‪ .‬تعریف ابزارگرا از علم‪ ،‬همانگونه که در مورد ون فراسن و‬ ‫مشوعیت‬ ‫ارتباط به ر‬
‫کوهن مشاهده یمکنیم‪ ،‬مستلزم میل شدید به ضدواقعگر یات است‪ ،‬موضیع که سازگاری آن با مفهوم علم‬
‫اسلیم تا هنوز توضیح داده نشده است‪.‬‬

‫پای پارادوکس دیگری هم اینجا در میان است‪ .‬شایعترین نقد علم مدرن در صدد ارائۀ این تصویر از آن‬
‫ی‬
‫فرهنیک ر‬ ‫ر‬ ‫بوده است‪ :‬ر‬
‫مشوط با ادعای عینیت و جهانشمول بودن‪ .‬فلسفۀ‬ ‫تاریخ و از نظر‬ ‫تلیس است‬
‫پارادایم کوهن که به یک کلمۀ بسیار شیک و مد روز در جهان اسلم تبدیل شده است‪ ،‬دفاع از جامعه در‬
‫برابر علم فایرابند‪ ،‬و ابزارگر یات علیم ون فراسن‪ ،‬همه به شدت برای نشان دادن تاریخیت و نسبیت مطلق‬
‫ر‬
‫تاریخ‬ ‫ر‬
‫انسات‪ ،‬در یک نظم اجتمایع و‬ ‫آنجات که هر فعالیت علیم و توسعا‬ ‫علم مدرن به کار یمروند‪ .‬از‬
‫ی‬
‫ی‬
‫روایت از‬ ‫ر‬
‫مپوی از رشایط اجتمایع‪-‬تاریخ سخن گفت‪ .‬بنابراین هیچ‬ ‫ر‬
‫جای یمگپد‪ ،‬دیگر نیمتوان از علوم ر‬
‫علم‪ ،‬چه غرت و چه اسلیم‪ ،‬بدون تاری خ و مهمتر از آن جامعهشنایس علم که وظیفۀ آن ساخت ر‬
‫شکت‬ ‫ی‬
‫ر‬ ‫‪.‬‬ ‫ر‬
‫شکلگپی تاریخ علوم و تبارشنایس آن است‪ ،‬ممکن نیست همچنی باید افزود‪ ،‬این رهیافت در علوم‬
‫نپ به کار رفته است‪ ،‬منتها تقریبا با یتتوجیه کامل به رتآمدهای آنچه به جای آن پیشنهاد شده‬ ‫ر‬
‫انسات ر‬
‫یعت علم و روششنایس اسلیم‪.‬‬ ‫است؛ ر‬
‫ر‬
‫جهات‬ ‫در این نقطه‪ ،‬فلسفۀ علم با جامعهشنایس علم به هم یم ر‬
‫آمپند و هرگونه میل به عینیت و اعتبار‬
‫ی‬
‫علوم طبییع‪ ،‬به سبب تاریخیت مطلق‪ ،‬ایدئولوژی‪ ،‬جانبداری فرهنیک و غپ آن مردود دانسته یمشود‪ .‬با‬
‫ر‬
‫مسلمانات که راجع به علم یماندیشند و یمنویسند به عنوان کلمات‬ ‫این که کلمات مذکور توسط بسیاری‬
‫ی‬
‫غرت علم پیشنهاد شده‬‫ی‬ ‫مفاهیم‬ ‫بدیل‬ ‫عنوان‬ ‫به‬ ‫که‬ ‫اسلیم‬ ‫علم‬ ‫از‬ ‫دفاع‬ ‫در‬ ‫اما‬ ‫شوند؛‬ ‫یم‬ ‫استعمال‬ ‫خانیک‬
‫است به ندرت خودنمات یمکنند‪ .‬اگر علم اختصاص به فرهنگ دارد و فاقد قابلیت تطبیقپذیری جهاتر‬
‫ی‬
‫سخت که مدافعان این دیدگاه تلویحا بیان یمدارند ‪ -‬باید در مورد تمام فعالیتهای علیم‪ ،‬چه در‬ ‫ر‬ ‫است ‪-‬‬
‫سمرقند قرن یازده و چه در سویدن قرن بیست‪ ،‬صادق باشد‪ .‬این نکتهای است که تمام شارحان مهم‬
‫ی‬
‫فرهنیک و ر‬
‫تاریخ دارد‪ ،‬در آن صورت‬ ‫فلسفۀ علم بیان کرده و قصد نمودهاند‪ .‬اگر علم مدرن سکوالر ساخت‬
‫علم اسلیم ‪ -‬آنگونه که این جماعت دانشمند فهیمدهاند ‪ -‬باید توضیح دهد ک چرا و چگونه خود معنون‬
‫ی‬
‫منطق خواهد بود اگر گفته شود زبان پارادایمهای‬ ‫جهات شده است‪ .‬نشان ناسازواری‬ ‫ر‬ ‫به اعتبار و کار یات‬
‫ر‬
‫تبیی علم اسلیم‪.‬‬ ‫غرت است‪ ،‬نه‬ ‫ر‬
‫کوهن ابزار کاف برای توضیح تاری خ ی‬
‫ر‬
‫همگات به خود گرفته است تا‬ ‫معرفت به علم خواندهام ‪ -‬که شکل یک گرایش شدیدا‬ ‫ی‬ ‫آنچه من نگرش‬
‫یک مکتب فکری واحد ‪ -‬یقینا موجب ازدیاد آگایه جهان اسلم نسبت به علم مدرن گردیده و سهم خود‬
‫را در مباحث جاری پپامون امکان برخورداری از مطالعۀ علیم طبیعت بر اساس اخلقیات اسلیم بازی‬
‫سخت یمتوان تناقضات این دیدگاه را ندید‪ ،‬بهخصوص که در برابر وسوسههای‬ ‫ی‬ ‫کرده است‪ .‬با وجود این‪ ،‬به‬
‫هستشنایس و‬‫ی‬ ‫یر‬
‫گذاشی‬ ‫معرفتشنایس مدرن بسیار شکننده است‪ .‬تأکید روی معرفتشنایس‪ ،‬تا حد کنار‬
‫همی دلیل است که در‬ ‫ر‬ ‫متافپیک‪ ،‬رتآمدهای جدیای را برای هر نوع مفهویم از علم به دنبال یمآورد؛ به‬ ‫ر‬
‫متافپیک و جهانشنایس را نیمبینیم‪ .‬گذشته از‬ ‫ر‬ ‫میان پپوان این دیدگاه‪ ،‬هیچ نوع مطالعۀ جدی فلسفه‪،‬‬
‫دیت‬ ‫ر‬
‫دهلپ ارتبایط را میان معرفت علیم و ایمان ر‬ ‫سنت اسلیم نقش‬ ‫ر‬
‫متافپیک ی‬ ‫این‪ ،‬با وجود این که فلسفه و‬
‫بازی کرده است‪ ،‬باز هم یک نوع مقاومت عمدی در برابر این رشتههای علیم جاری است‪ .‬به هر حال‪،‬‬
‫معرفت به علم خواهند توانست بر مغالطۀ سوژه‪-‬باور فلسفۀ مدرن فایق آیند؛‬ ‫ی‬ ‫دیده آید که پپوان نگرش‬
‫هستشنایس رضایتبخش‪ ،‬معرفتشنایس بنا کنند‪.‬‬ ‫ی‬ ‫متافپیک و‬ ‫ر‬ ‫ر‬
‫یعت بدون تدوین یک نوع‬

‫امر قدیس در برابر امر دنیوی‪ :‬متافییک علم‬


‫ر‬ ‫ی‬
‫متافپیک و نقد‬ ‫آخرین موضع مهم راجع به علم که به اختصار روایت یمشود‪ ،‬با دو ویژگ تأکید بر‬
‫متافپییک به علم که بخصوص توسط متفکر رات‬‫ر‬ ‫فلسق علم مدرن از دو موضع دیگر تمایز یمیابد‪ .‬نگرش‬ ‫ر‬
‫گلشت و آلپ ارسلن آچیکگنج‬ ‫ر‬ ‫حسی نص‪ ،‬نقیب العطاس‪ ،‬عثمان بکار‪ ،‬مهدی‬ ‫ر‬ ‫چون رنه گنون‪ ،‬سید‬
‫ر‬
‫متافپییک یمداند که اصول آن از تعالیم ابدی وج االیه‬ ‫ر‬
‫معرف گردید‪ ،‬هر نوع فعالیت علیم را در چارچوب‬
‫اخذ شدهاند‪ .‬متافپیک علم‪ ،‬برخلف فلسفه و جامعهشنایس علم‪ ،‬مفهوم قدیس از طبیعت و جهانشنایس‬
‫را در اختیار علوم یمگذارد تا در آن فضا فعالیت کنند‪ 35.‬نگرش قدیس به طبیعت که تعلیم ادیان و سنتهای‬
‫سنت داشته است‪ .‬این‬‫کهن بوده است‪ ،‬اهمیت بنیادی در شکلگپی و فعالیت علوم طبییع و همۀ علوم ی‬
‫افیات که در آن کاشته شدند ‪ -‬ضمن حفظ قدسیت طبیعت‬ ‫ر‬
‫علوم‪ ،‬با عزل نظر از زمینههای تاریخ و جغر ی‬
‫پیشفتۀ علیم را ممکن ساختند‪ .‬علوم طبییع‬ ‫و جهان ‪ -‬بر اصویل استوار بودند که تولید رشتهها و فنون ر‬
‫سنت‪ ،‬بنا بر رأی نص و همفکران او‪ ،‬نه تنها اخلق کار و روششنایس‪ ،‬بلکه علت وجودی ]‪[raison d’etre‬‬ ‫ی‬
‫نپ از اصول وج الیه اخذ یمنمودند‪ ،‬زیرا این علوم بر مفهویم از معرفت‬ ‫خت خود را ر‬
‫هستشنا ی‬ ‫ر‬
‫متافپییک‪ -‬ی‬
‫مپل از جانب خدا‪ ،‬در یک وحدت‬ ‫استوار بودند که در آن شناخت اکتسات انسان از جهان و معرفت قدیس ر ر‬
‫ی‬
‫ر‬ ‫ی‬
‫دیده یمشدند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬بحران معرفتشناخت علوم طبییع و انسات ‪ -‬که امروز یمکوشیم بر آن غلبه‬
‫ر‬
‫قربات تجربه علیم کنند و یا‬ ‫دیت خود را‬ ‫سنت که نیازی نیمدیدند باورهای ر‬
‫یابیم ‪ -‬هیچگایه برای عالمان ی‬
‫بالعکس پیش نیامد‪.‬‬

‫معنات‬ ‫غرت مدیع است که واقعیت ساختار چند الیهای است با درجات و مراتب‬ ‫ی‬ ‫ر‬
‫ی‬ ‫متافپیک سنت ی‬
‫متفاوت‪ .‬دوقطبیت مبدأ و تجیل‪ ،‬که در زبان الهیات به خدا و خلقت او ترجمه شده است به دیدگاه‬
‫اتت دربارۀ جهان امکان ظهور یمدهد‪ ،‬زیرا تجیل مستلزم قلروی از واقعیت است که در مرحلۀ‬ ‫سلسلهمر ی‬
‫آنجات که واقعیت به سبب ذات الیه همان است که‬ ‫ر‬
‫پاییتر مبدأ نپوبخش قرار دارد‪ .‬علوه بر آن‪ ،‬از‬
‫ی‬
‫تصادف به آن نگریست‪ .‬برعکس‪،‬‬ ‫ر‬ ‫هست‪ ،‬نیمتوان به چشم یک بازیچه و محصول یک سلسله رخدادهای‬
‫سنت باور محکم داشتند ‪ -‬شاش غایتمند است و نظم و هدفمندی فوق‬ ‫جهان ‪ -‬همانگونه که عالمان ی‬
‫العاده را نشان یمدهد‪ .‬طبیعت ‪ -‬که از نگاه علم مدرن جریان یتوقفۀ تغیپ و امکان است ‪ -‬هیچگایه در‬
‫روشنات‬
‫ی‬ ‫بازگرداندن خود به شای بقاء و دوام‪ ،‬از طریق حفظ انواع و خود تولیدگری ناکام نیمماند‪ 36.‬در‬
‫متافپیک‬‫ر‬ ‫این دیدگاه‪ ،‬طبیعت که موضوع علوم طبییع است‪ ،‬قابل تقلیل به هیچکدام این مراتب نیست‪.‬‬
‫زبات را به کار یمبرد که بر کلمات کلیدی مانند سلسله مراتب‪ ،‬غایتمندی‪،‬‬‫سنت علم‪ ،‬با طرد تقلیل گرات‪ ،‬ر‬‫ی‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫تافتیک بنا شده است‪ .‬این کیفیات در ساختار روششنایس علوم ی‬
‫سنت‬ ‫ر‬
‫همسات‪ ،‬وحدت‪ ،‬و درهم‬ ‫همپیوندی‪،‬‬
‫جدات میان دو نگرش قدیس و نگاه مدرن سکوالر‬ ‫ی‬ ‫طبیعت گنجانده شدهاند‪ ،‬که یمتوان آن را ییک از خطوط‬
‫سنت اسلیم بدون‬ ‫به علم دانست‪ 37.‬لذا طرفداران این دیدگاه تأکید دارند که خلق و یا احیای علوم طبیعت ی‬
‫متافپییک آن ناممکن است‪ .‬لذا هر گونه تلش برای پیوند زدن اخلق و معرفتشنایس‬ ‫ر‬ ‫تدوین چارچوب‬
‫ر‬
‫اسلیم به چشمانداز کور (از نظر متافپییک) علم مدرن محکوم به شکست است‪.‬‬
‫ر‬
‫متافپییک اسلم‬ ‫ر‬
‫فلسق علم اسلیم‪ ،‬آنگونه که نص‪ ،‬العطاس و دیگران بیان کردهاند‪ ،‬از اصول‬ ‫پایههای‬
‫ر‬ ‫ی‬
‫اخد شدهاند‪ .‬همانگونه که وج اسلیم به زندگ اجتمایع و هپی تمدن مسلمانان سامان یمبخشد‪ ،‬به فهم‬
‫نپ جهت یمدهد‪ 38.‬آموزۀ توحید‪ ،‬مهمترین اصل اعتقادی اسلیم‪ ،‬ر‬
‫مبی‬ ‫محیط طبییع و مطالعۀ علیم آن ر‬
‫ی‬
‫وحدت مبدأ الیه بوده و در قلمرو علوم طبییع بهصورت وحدت و درپیوستیک ی‬
‫ذات نظم طبییع جریان یافته‬
‫بازنمات آن یمتواند اسلیم‬ ‫بیت اسلیم و‬ ‫است‪ .‬به بیان آچیکگنج‪ ،‬علم به ر‬
‫مپان سازگاری با اصول جهان ر‬
‫ی‬
‫خوانده شود‪ 39.‬به طرز مشابیه نص تأکید یمکند "هدف تمام علوم اسلیم و بصورت کل‪ ،‬تمام علوم‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫شناخت قدیم و دورۀ میانه نشان دادن وحدت و درپیوستیک تمام موجودات است‪ ،‬تا باشد با تأمل در‬ ‫جهان‬
‫‪40 .‬‬
‫وحدت جهان‪ ،‬انسان به وحدت مبدأ الیه‪ ،‬که وحدت طبیعت تصویر او است‪ ،‬هدایت شود " لذا علوم‬
‫‪ :‬ا‬
‫اول‪ ،‬این علوم به طبیعت به ر ر‬
‫مپلۀ وحدت یکپارچهای یمنگرند‬ ‫طبییع اسلیم به نحو دوگانه عمل یمکنند‬
‫که تمام اجزای آن با هم درپیوستهاند؛ ثانیا‪ ،‬هدف این علوم هدایت عالم و عایم بسوی تأمل در طبیعت‬
‫ر‬
‫متافپیک و الهام دارد و‬ ‫به مثابۀ صنع الیه است‪ .‬از نظر نص‪ ،‬جهانشنایس قدیس صوفیان ‪ -‬که ریشه در‬
‫تنهات ‪ -‬مربوط به کارکرد دوم علوم طبییع است‪ ،‬و چون بر اهمیت سمبولیک جهان‬ ‫ی‬ ‫نه علوم طبییع به‬
‫استوار یمباشد‪ ،‬هنوز هم از اعتبار برخوردار است‪ .‬این نکته ما را به بعد دیگر علوم طبیعت اسلیم راه‬
‫ر‬
‫عقلت این علوم‪.‬‬ ‫یمبرد و آن عبارت است از کارکرد‬
‫سنت آن‪ ،‬ر‬
‫یعت در پیوند آن با تأمل به کار یمبرد‪ .‬داللتهای‬ ‫نص واژۀ "عقل" ]‪ [Intellect‬را در معنای ی‬
‫نطق و تفکر استدالیل نتیجۀ تخلیۀ محتوای‬ ‫ر‬
‫"عقلت" از قبیل تحلیل م ی‬ ‫معنات مدرن کلمات "عقل" و‬‫ی‬
‫ی‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫ر‬ ‫ر‬
‫متافپییک و عرفات آن است‪ .‬نص با رد استعمال کلمۀ "عقل" به معنای تحلیل انپایع و یا احساساتگری‪،‬‬
‫وسطات آن است‪.‬‬ ‫به دنبال بازیات معنا و استعمال ی‬
‫سنت و قرون‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫"عقل" و "معقول" این روزها چندان با وظایف تحلییل ذهن ییک شناخته شده است که دیگر هیچ رابطهای با‬
‫شهود و راشاق ندارد‪ .‬وضیع که این الفاظ نسبت به طبیعت دارند‪ ،‬همان است که گوته در اوایل قرن نوزدهم‬
‫از آن اظهار تأسف کرده است‪ -‬وضیع که به نپوی مفاهیم تصمیم یمگپد و تسخپ یمکند و غالب یمشود‪ .‬به‬
‫ی‬
‫صورت که معرفت شهودی از ریشۀ ر‬ ‫ا‬
‫اصول ی ر‬
‫عیت و انضمایم است‪ .‬بنابراین‪ ،‬برای‬ ‫انپایع است‪ ،‬در‬ ‫طور خلصه‪،‬‬
‫ر‬ ‫ی‬
‫آنکه تمایز قدیم از نو برقرار شود‪ ،‬باید بگوییم که ارتباط عارف با طبیعت "عقیل" است‪ ،‬که نه انپایع است‬
‫ی ‪41.‬‬
‫و نه تحلییل و نه احساسات‬

‫علوم طبیعت اسلیم با این تعریف نیمگذارند وسیلۀ کسب قدرت و سیطره بر طبیعت قرار گپند‪ .‬بعد‬
‫تأمیل این علوم‪ ،‬که ریشه در تعالیم قرآن در باب طبیعت و جهانشنایسهای ی‬
‫سنت دارد‪ ،‬حلقۀ وصل آن با‬
‫متافپیک و ر‬
‫هپ است‪.‬‬ ‫ر‬

‫به این ترتیب‪ ،‬کارکرد فلسفه نیمتواند به ضف تفسپ دادههای علوم طبییع محدود شود‪ .‬نص‪ ،‬با‬
‫نیوتت ‪ -‬نقش مهیم‬‫ر‬ ‫کنپ ر‬
‫فپیک‬ ‫کانت آن ‪ -‬فلسفه به مثابه ر‬
‫سنت فلسفه با مفهوم ی‬‫مقایسۀ شی ع معنای ی‬
‫دیت و اقتضائات تحقیق علیم قائل است‪ .‬فلسفه‪ ،‬در‬ ‫بی تعالیم ر‬
‫برای فلسفه در ایجاد رابطۀ هماهنگ ر‬
‫تپیل داده شد‪ ،‬و به این ترتیب‬ ‫کانت‪ ،‬تدریجا به تحلیل درجهدوی فکتهای درجهیک علوم طبییع ر ر‬ ‫دورۀ پسا ی‬
‫متفاوت یافت‪ .‬نص‪ ،‬در برابر این مأموریت جدید فلسفه‪ ،‬بر معنا و کارکرد‬ ‫ی‬ ‫ر‬
‫فلسق کارکرد کامل‬ ‫جستجوی‬
‫سنت آن تأکید دارد‪ .‬از یک طرف فلسفه به زیستجهان ما‪ ،‬به شمول محیط طبییع‪ ،‬مربوط است‪ ،‬و‬ ‫ی‬
‫ر‬
‫متافپیک‬ ‫استی جهان نیمتواند یتتفاوت باشد‪ .‬از جانب دیگر‪ ،‬ارتباط تنگاتنگ با‬ ‫ر‬ ‫بنابراین نسبت به فهم ر‬
‫و حکمت دارد و لذا قابل تقلیل به شاخهای از علوم طبییع نیست‪ .‬رابطۀ فلسفه و علم در طبقهبندیهای‬
‫کلسیک دانش در جهان اسلم و غرب اینگونه بوده است‪ .‬دو حیثیت دانشمند و فیلسوف در یک فرد‪،‬‬
‫فلسق به تحلیلهای کیم علوم‬ ‫ر‬ ‫مانند ارسطو و ابن سینا‪ ،‬جمع یمشدند؛ و این خود یمرساند که دامنۀ تفکر‬
‫ر‬ ‫ی‬ ‫رر‬
‫زیباتشنایس ‪ -‬نقش‬ ‫طبییع قابل تپیل نیست‪ .‬بنابراین‪ ،‬در تلق نص از علم‪ ،‬فلسفه ‪ -‬به علوۀ متافپیک و ی‬
‫همچنی علوم طبیعت مدام در یک چارچوب‬ ‫ر‬ ‫‪42.‬‬
‫مهیم بازی یمکند‪ ،‬و هیچ علیم نیمتواند جایگزین آن شود‬
‫سنت آن فراهم یمشود‪ ،‬عمل‬ ‫هستشنایس و جهانشنایس‪ ،‬که اساسا توسط فلسفه به معنای ی‬ ‫ی‬ ‫مشخص‬
‫ر‬ ‫ی‬
‫همی سبب فلسفه جزء الینفک تلق متافپییک نص از علم است‪.‬‬ ‫ر‬ ‫یمکنند‪ .‬به‬
‫سنت به طبیعت و مطالعۀ علیم آن در علم مدرن مفقود است‪ ،‬علیم که‬ ‫متافپییک تمدنهای ی‬‫ر‬ ‫نگرش‬
‫سنت بریمگردد‪ .‬ظهور علم مدرن‪ ،‬از دیدگاه‬ ‫ر‬ ‫ر‬
‫بنیادهای فلسق آن به گسست تاریخ تفکر غرت از تعالیم ی‬
‫ی‬
‫‪43‬‬
‫پیشفت بنیادشکن در روشهای علیم اندازهگپی و محاسبه‪ ،‬بلکه نتیجۀ‬ ‫نص و همفکران او‪ ،‬نه به سبب ر‬
‫تغیپ بنیادی در نگرش انسان به جهان بوده است‪ 44.‬این دیدگاه بر چند پیشفرض استوار است که پنج‬
‫مورد آن از اهمیت اسایس برخورداراند‪ .‬پیشفرض اول‪ ،‬نگرش سکوالر به جهان است که هیچ ی‬
‫جات برای‬
‫ر‬
‫ماشی‬ ‫ذات الیه در نظم طبیعت نیمگذارد‪ .‬پیشفرض دوم‪ ،‬تصویر مکانییک از جهان است که جهان را‬
‫خودبنیاد و‪/‬یا ساعت از قبل کوک شده یمداند‪ ،‬تصویری که سازندۀ آن علم مدرن است‪ .‬پیشفرض سوم‪،‬‬
‫تلقهای رایج از طبیعت است‪ .‬پیشفرض چهارم‪،‬‬ ‫شناخت عقلگرات و تجربهگرات بر ی‬ ‫ی‬ ‫ر‬
‫هژموت معرفت‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫بی ریسء اندیشینده‬‫دکارت ]‪ [Cartesian bifurcation‬است که بر تفکیک مقولهای دکارت ر‬ ‫ی‬ ‫دوگانهانگاری‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫]‪ [Res cogitans‬و ریسء بعدمند ]‪ [Res extensa‬استوار یمباشد‪ .‬این ویژگ را یمتوان بیگانیک‬
‫ر‬ ‫ر‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫ی‬
‫غرت‬‫شناسات نپ خواند‪ .‬پیشفرض پنجم و واپسی جهانبیت مدرن ی‬ ‫ی‬ ‫شناخت سوژۀ آگایه از متعلق‬ ‫هست‬
‫نهات نکات قبیل دانست‪ ،‬استثمار همهشمول محیط طبییع به مثابۀ منبع قدرت و‬ ‫که یمتوانش نتیجۀ ی‬
‫سیطره است‪ 45.‬این امر توأم شده است با غرور علم مدرن‪ ،‬که هیچ انگارهای از حقیقت و دانش را نیمپذیرد‬
‫مگر آن که در بافت روشهای شدیدا تخصیص شده‪ ،‬ر‬
‫فت‪ ،‬و بنابراین محدود اثباتگری‪ ،‬قابلیت اثباتپذیری‬
‫داشته باشد‪.‬‬
‫ر‬
‫متافپیک علم اشاره دارد‪ ،‬بنیادهای‬ ‫جات جالب از فلسفه به‬ ‫ر‬
‫نگرش متافپییک به علم‪ ،‬که به یک جابه ی‬
‫ر‬
‫روشت‬ ‫عقلت علم مدرن را هدف یمگپد‪ ،‬و برخلف دو نگرش دیگر به علم‪ ،‬فلسفۀ طبیعت و جهانشنایس‬ ‫ر‬
‫دیت‬ ‫سنت پیشنهاد یمکند‪ .‬نقد علم مدرن از این منظر‪ ،‬که مدیع بازگرداندن نگاه ر‬
‫را بر اساس علوم اسلیم ی‬
‫ر‬
‫متافپییک‬ ‫ی‬
‫شناخت محدود نیمشود‪ .‬بنابراین‪ ،‬نگرش‬ ‫اخلف و اصلحات روش‬ ‫ی‬ ‫به جهان است‪ ،‬به ملحظات‬
‫بخیس از پروژۀ کلنتر ساخت ر‬
‫شکت‬ ‫ر‬ ‫به علم‪ ،‬آنگونه که توسط نص و دیگران صورتبندی شده است‪،‬‬
‫بیت تجددگرا است که علم جدید ضفا یک شاخه آن است‪.‬‬ ‫جهان ر‬

‫نتیجهگیی‬
‫سه نگرش به علم که رشح آن گذشت‪ ،‬گواه زنده بودن قصه علم در جهان اسلم است‪ .‬نیاز به ی ر‬
‫گفی‬
‫بخیس از تلش‬‫نیست که این بحث دارای ابعاد فراوان و موارد مرزی و متقاطیع است که باید به عنوان ر‬
‫غرت آن‪ -‬مورد‬ ‫ی‬
‫جاری جهان اسلم برای کنار آمدن با مسألۀ علم ‪-‬به هر دو معنای سنت اسلیم و مدرن ی‬
‫اذعان قرار گپد‪ .‬به هر حال قدر متیقن آن است که آگایه رو به رشد جهان اسلم نسبت به سنت علیم و‬
‫غرت فایق آید‪ ،‬جزو رخدادهای مهم تاری خ‬
‫هات که به کمک آن یمکوشد بر چالشهای علم مدرن ی‬ ‫شیوه ی‬
‫ی‬
‫تعاملت میان سه موضیع که بررسیده شدند شکل یمگپد‪ .‬اگر چنیر‬ ‫معاض اسلم است‪ .‬دیده آید که چه‬
‫ر‬
‫همی مواضع ‪ -‬با تمام بلندپروازیها و‬ ‫شود‪ ،‬مسپ آیندۀ بحث علم در جهان اسلم به احتمال زیاد توسط‬
‫آرزوهات که در خاطر دارند ‪ -‬رقم زده خواهد شد‪.‬‬
‫ی‬
‫ننوشتها‬

‫چلت بود‪ .‬او به عنوان سفپ خلفت‬ ‫ر‬ ‫‪1‬‬


‫‪ -‬از میان کسات که به عنوان مأموران کسب اطلعات جهان اسلم به اروپا فرستاده شده بودند‪ ،‬ییک محمد ی‬
‫هات قرار گرفت که گزارش دستاول از اروپای "مدرن"‪ ،‬مخصوصا فرانسه‪ ،‬در اختیار‬ ‫ر‬ ‫ر‬ ‫ر‬
‫عثمات در سال ‪ 1720‬به پاریس رسید و در زمرۀ اولی عثمات ی‬
‫ر‬ ‫ی‬ ‫ر‬
‫روشت نشان دهندۀ‬ ‫یمگذاشت‪ .‬گزارشها و نامههای او‪ ،‬در مقایسه با روایت مسلمانات که پیشپ به اروپا سفر کرده بودند‪ ،‬مانند اولیاء ی‬
‫چلت‪ ،‬به‬
‫پیشفت حپتآور "افرنج" ‪ -‬این کافران اروپا‪ -‬شگردان است‪.‬‬ ‫بی شکوه تاری خ خود و ر‬ ‫روانشنایس قرن هجده است‪ :‬روح مسلمان مفتخری که ر‬
‫ر‬
‫چلت که تحت عنوان سفارتنامه انتشار یافت‪ ،‬به ژانر کوتاه مورد اقتدای فرستادگان بعدی خلفت عثمات به اروپا تبدیل شد‪.‬‬ ‫گزارشهای محمد ی‬
‫منتش کرد‪:‬‬ ‫سفارتنامه را جولیان گاالند به فرانسوی ترجمه نمود و با مشخصات زیر ر‬
‫‪Relation de l’embassade de Mehmet Effendi a la cour de France en 1721 ecrite par lui meme et traduit par Julien‬‬
‫‪Galland (Constantinople and Paris, 1757).‬‬
‫چلت در زبان انگلییس‪ ،‬ر‪.‬ک‪ .‬به‪:‬‬ ‫در باب روایت مختص راجع به محمد ی‬
‫‪Bernard Lewis, The Muslim Discovery of Europe (New York: W. W. Norton and Company, 1982), 114-116.‬‬
‫‪2‬‬
‫‪- See Lewis, The Muslim Discovery of Europe, 221-238; and H.A.R. Gibb and Harold Bowen (eds), vol 1, parts 1 and‬‬
‫‪2 of Islamic Society and the West: A Study of the Impact of Western Civilization on Muslim Culture in the Near East‬‬
‫‪(Oxford: Oxford University Press, 1957).‬‬
‫‪3‬‬
‫‪- G.E. Von Grunebaum, Modern Islam: The Search for Cultural Identity (Connecticut: Greenwood Press, 1957).‬‬
‫‪4‬‬
‫‪- Ataturk’un Soylev ve demecleri (Ankara, 1952), 2, 44, from a speech given in October 27, 1922; quoted in Von‬‬
‫‪Grunebaum, Modern Islam, 104.‬‬
‫افغات و نامق کمال است‪ ،‬اما ردیههای دیگری هم نوشته شدند‪ .‬دوجان جوندیوغلو‪ ،‬دانشمند‬ ‫ر‬ ‫‪ - 5‬گرچه نایمترین پاسخ به رنان متعلق به جمالالدین‬
‫لوت ماسینیون‪ ،‬و محمد‬ ‫‪.‬‬
‫ترک‪ 12 ،‬ردیه عمده را فهرست کرده که ‪ 10‬مورد آن نوشته مسلمانان است اسایم سید امپعیل‪ ،‬رشید رضا‪ ،‬سلل نوری‪ ،‬ی‬
‫خوت برریس شده است‪:‬‬ ‫حمیدهللا شامل فهرست اند‪ .‬این موضوع در منبع زیر به ی‬
‫‪Ducane Cundioglu , “Ernest Renan ve ‘Reddiyeler’ Baglaminda Islam-Bilim Tarismalarina Bibliyografik Bir Katki”, in‬‬
‫‪vol. 2, Divan (Istanbul, 1996), 1-94.‬‬
‫افغات را نییک آر‪ .‬کیدی ترجمه نموده است‪ ،‬در‪:‬‬ ‫ر‬ ‫می کامل "رد نیچری"‬‫‪ -6‬ی ر‬
‫‪An Islamic Response to Imperialism, Political and Religious Writings of Sayyid Jamal al-Din al-Afghani (Berkeley:‬‬
‫‪University of California Press, 1983), 130-174.‬‬
‫منتش شده است‪ .‬در باب گزارش مختص از اندیشۀ سیایس او در کل و دفاعیه بهصورت خاص ر‪.‬ک‪ .‬به‪:‬‬ ‫ر‬ ‫‪ -7‬دفاعیۀ نامق کمال بارها به ترگ‬
‫‪Serif Mardin, The Genesis of Young Ottoman Thought: A Study in the Modernization of Turkish Political Ideas‬‬
‫‪(Syracuse: Syracuse University Press, 2000; originally published in 1962), 283-336.‬‬
‫‪ - 8‬به ارتباط پوزیتیویسم رادیکال شمیل و انطون ر‪.‬ک‪ .‬به‪:‬‬
‫‪Albert Hourani, Arabic Thought in the Liberal Age: 1798-1939 (Cambridge: Cambridge University Press, 1993), 245-‬‬
‫‪259; Hisham Sharabi, Arab Intellectuals and the West: The Formative Years 1875-1941 (Washington Dc: The John‬‬
‫‪Hopkins Press, 1970). See also Osman Bakar’s “Muslim Intellectual Responses to Modern Science” in his Tawhid and‬‬
‫‪Science: Essays on the History and Philosophy of Islamic Science (Kuala Lumpur: Secretariat for Islamic Philosophy‬‬
‫‪and Science, 1991), 205-207.‬‬
‫اروپات و همراه با سهمگپی مشتاقانۀ دانشمندان ترک‪ ،‬از‬ ‫ی‬ ‫‪ - 9‬ترکیه نمونۀ زنده است‪ .‬ادبیات رو به رشد فلسفۀ علم در ترکیه با ترجمه از زبانهای‬
‫کیق خییل پربارتر از سایر زبانهای اسلیم است‪ .‬خییل جالب است که متفکران مسلمان‪ ،‬با انتقال مپاث علوم طبیعت اسلیم به دل‬ ‫حیث کیم و ر‬
‫ر‬ ‫ی‬
‫گفتار جاری در باب علم‪ ،‬سهم بیشپی در بحث گرفتند‪ .‬افزون بر بحثهای فلسق‪ ،‬امروزه کارهای جدیای به ارتباط تاری خ علم اسلیم‪ ،‬مخصوصا‬
‫عثمات در دانشگاه‬ ‫ر‬ ‫رهنمات اکملالدین احسان اوغلو‪ ،‬رئیس دیپارتمان تاری خ علم‬ ‫هات که چند سال قبل با‬ ‫ر‬
‫ی‬ ‫دورۀ عثمات‪ ،‬صورت یمپذیرد؛ فعالیت ی‬
‫استانبول‪،‬آغاز شد‪.‬‬
‫فپیک‪ ،‬را بنگرید‪:‬‬‫‪ - 10‬بیانات عبدالسلم‪ ،‬برندۀ جایزۀ نوبل ر‬
‫‪C.H. Lai, ed., Ideals and Realities: Selected Essays of Abdus Salam (Singapore: World Scientific, 1987).‬‬
‫امی‪ ،‬ییک از شخصیتهای برجستۀ عرصۀ روشنفکری قرن گذشته در مص و شاید ضی حترین پیشگام مدرنیسم اسلیم قرن نزده که با‬ ‫‪ - 11‬عثمان ر‬
‫سنت علم تفسپ یمکند‪ .‬عیر‬ ‫مپلۀ تلش تمام عیار برای احیای مفهوم ی‬ ‫تلق عبده از علم مدرن را به ر ر‬ ‫افغات‪ ،‬عبده‪ ،‬و عبدالرازق به عرصه آمده بود‪ ،‬ی‬ ‫ر‬
‫خطات به پای اینگونه داوریهای‬ ‫ر‬
‫سخن او بدین قرار است‪" :‬اسلم متهم شده است به این که دشمن پیشفت علم و فرهنگ است‪ .‬از نظر عبده هیچ‬
‫ی‬
‫یافی حقیقت‪ ،‬به عقل (با تأکید) توصیه یمکند‪ ،‬تقلید کورکورانه را محکوم یمنماید و افرادی که بدون‬ ‫شتابزده و مغرضانه نیمرسد‪ .‬اسلم‪ ،‬در ی ر‬
‫بصپت به عادات و آراء اجداد خویش تمسک یمجویند را به ملمت یمگپد‪ .‬به این صورت چگونه اسلیم که مطابق عقل و فطرت انسان است و‬
‫ر‬
‫ایمات از استیفای‬ ‫ر‬
‫چنی‬ ‫پپوان خود را به یادگپی و تعقل ترغیب یمکند تا دانش خود را تکامل بخشند و آگایه خویش را به کمال رسانند‪ -‬چگونه‬
‫اندییس ذاتی‬
‫ر‬ ‫چی باشد»‪ ... .‬شیک وجود ندارد که اتهام تاریک‬ ‫پیامپ نفرمود‪« :‬علم را طلب کنید ولو در ر‬ ‫استلزامات علم و فرهنگ ناتوان است؟ ‪ ...‬آیا ی‬
‫دیت که اعلم یمدارد «مداد علما برتر از خون شهدا است» نیمچسبد"‪.‬‬ ‫به ر‬
‫‪Osman Amin, Lights on Contemporary Moslem Philosophy (The Renaissance Bookshop: Cairo, 1958), 140-141; cf.‬‬
‫‪105-106.‬‬
‫منتش شد‪:‬‬ ‫ر‬ ‫افغات بار اول در جورنال ذیل‬ ‫ر‬ ‫‪" - 12‬نامه به رنان"‬
‫‪Journal de Debats (May 18, 1883), translated in Kiddie, An Islamic Response to Imperialism, 183.‬‬
‫بیهق‪ ،‬حوت ‪ ،)1355‬ص ‪.69‬‬ ‫افغات (کابل‪ :‬انتشارات ی‬ ‫رهی‪ ،‬سید جمالالدین ر‬ ‫ر‬ ‫افغات‪ ،‬لکچر در تعلیم و تربیت در‪ :‬سید مخدوم‬ ‫ر‬ ‫‪- 13‬‬
‫‪Afghani, “Lecture on Teaching and Learning” in Keddie, An Islamic Response to Imperialism, 107.‬‬
‫سنت طبیعت‬ ‫منق آن‪ ،‬شاید سید احمد خان باشد‪ .‬کیس که به نام "علم کلم جدید" به طرد کامل انگارههای ی‬ ‫‪ - 14‬شاخصترین استثنا‪ ،‬البته به معنای ر‬
‫ر‬
‫خوت از خطرهای این دیدگاه آگاه بود‪ ،‬و لذا در ماتریالیست‪ ،‬و به تعبپ خودش "نیچری" و طبیعتگرا شمردن احمد خان‬ ‫فرایمخواند‪ .‬افغات به ی‬
‫ر‬
‫افغات ر‪.‬ک‪ .‬به‪:‬‬ ‫تردیدی به خود راه نیمنداد‪ .‬در باب پاسخ‬
‫‪“The Materialists in India” in al-Urwa al-Wuthqa (August 28, 1884), translated in Keddie, An Islamic Response to‬‬
‫‪Imperialism, 175-180.‬‬
‫بشیت تأکید یمکند‪ ،‬اما عقل را به "علوم تمدن مدرن"‬ ‫‪ - 15‬نوریس در ییک از جملت قصار معروف خود بر اهمیت وحدت قلب و عقل برای آیندۀ ر‬
‫دیتاند و اما نور عقل‪ ،‬علوم مدرن‪ .‬حقیقت از ترکیب این دو به ظهور یمرسد‪ .‬هرگاه از هم جدا باشند‪ ،‬اویل تحجر‬ ‫محدود یمکند‪" :‬نور وجدان‪ ،‬علوم ر‬
‫یمآورد و دویم فریب و تردید یمآفریند"‪ .‬در‪:‬‬
‫‪Said Nursi, Munazarat (Istanbul: Tenvir Nesriyat, 1978), 81.‬‬
‫‪ - 16‬نوشتههای نوریس‪ ،‬مخصوصا )‪ ،Sozler (Istanbul: Sinan Matbaasi, 1958‬مشحون است از ارجاع به خداوند بهعنوان صانع مطلق‪.‬‬
‫دترمنیست و نظاممند علم مدرن از این منظر خاص‪ ،‬تنها نبود‪ .‬در واقع‪ ،‬رویکردی بود عام در میان‬ ‫ی‬ ‫جسی به جهان‬ ‫یر‬ ‫پرواضح است که نوریس در تقرب‬
‫کواکت‪ ،‬و‬ ‫عبدالرحمن‬ ‫سید‬ ‫‪،‬‬ ‫ر‬
‫ات‬ ‫ر‬ ‫اسکند‬ ‫احمد‬ ‫بن‬‫محمد‬ ‫بده‪،‬‬ ‫ع‬ ‫محمد‬ ‫مانند‬ ‫)‬‫فت‬‫ر‬ ‫تفسپ‬ ‫یا‬ ‫‪/‬‬‫و‬ ‫علیم‬ ‫تفسپ‬ ‫(‬ ‫قرآن"‬ ‫تفسپ‬ ‫پیشاهنگان "روش علیم در‬
‫ی‬
‫شناخت قرآن‪ ،‬و در‬‫ی‬ ‫آشت دادن یافتههای علیم علوم طبییع قرن نزده با آیات جهان‬ ‫محمد عبدهللا دراز‪ .‬این چهرهها مانند نوریس مشتاقانه شگرم ی‬
‫بیشپ این چهرهها و مفهوم تفسپ علیم ر‪.‬ک‪ .‬به‪ :‬احمد عمر ابوحجر‪ ،‬التفسپالعلیم للقرآن‬ ‫ی‬ ‫پیامپ اسلم بودند‪ .‬برای شناخت‬ ‫برج موارد‪ ،‬احادیث‬ ‫ر‬
‫ی‬
‫الذهت‪ ،‬التفسپ و المفشون (بپوت‪.)1976 ،‬‬ ‫ی‬ ‫ر‬
‫حسی‬ ‫رف المپان (بپوت‪ ،)1991 ،‬و محمد‬ ‫ر‬
‫‪17‬‬
‫‪- Serif Mardin, Religion and Social Change in Turkey: The Case of Bediuzzaman Said Nursi (New York: SUNY Press,‬‬
‫‪1989), 214.‬‬
‫جالت اشاره کرده است‪ .‬ر‪.‬ک‪ .‬به‪:‬‬ ‫عرت‪ ،‬به نکات ی‬ ‫ر‬
‫ماردین در خصوص رابطۀ دوگانۀ نوریس با جهانشنایس صوفیانه نپ‪ ،‬مخصوصا جهانشنایس ابن ی‬
‫‪Mardin, Religion and Social Change, 203-212.‬‬
‫‪ - 18‬تمام پپوان نوریس بدون استثنا مجذوب دیدگاه اولاند و هرگونه ارتباط با پوزیتیویسم را رد یمکنند‪ .‬در باب آگایه از دفاعیه این موضع ر‪.‬ک‪.‬‬
‫به‪:‬‬
‫‪Yamine B. Mermer, “The Hermeneutical Dimension of Science: A Critical Analysis Based on Said Nursi’s Risale-I‬‬
‫‪Nur”, in The Muslim World vol. LXXXIX, Nos. 3-4 (July-October, 1999): 270-296.‬‬
‫نپ جالب توجه است‪.‬‬ ‫مقالۀ مرمر از حیث استدالل به نفع اتفاقگرات بر اساس دیدگاههای نوریس ر‬
‫ی‬
‫ر‬ ‫ی‬ ‫ی‬ ‫‪19‬‬
‫گارت که ظاهرا باید بیش از این مورد تأکید قرار‬ ‫‪ -‬از دکپ عیل مرمر و دکپ یمی یت‪.‬مرمر سپاسگزارم که من را متوجه این ناسازگاری نمودند‪ ،‬ناساز ی‬
‫گپد‪ .‬در تحقیق جداگانه به تفصیل موضع نوریس را راجع به علم بر خواهم رسید‪.‬‬ ‫ی‬
‫جالت که او در‪:‬‬ ‫‪20‬‬
‫‪ -‬ابهام (در نبود کلمۀ مناسب) موضع نوریس در باب علم مدرن با اتفاق ی‬
‫‪ Katamonu Lahikasi (Ankara: Dogus Matbaasi, 1958), p. 179‬نقل یمکند وضوح یمیابد‪ .‬مطابق داستان‪ ،‬یک درویش نقشبندی و‬
‫بخیس از رسالۀ نور را که در آن اسم حاکم به خورشید و منظومۀ خورشیدی معنا شده بود‪ ،‬یمخواند و به این نتیجه یمرسد‬ ‫عضو سلسلۀ نقشبندیه‪ ،‬ر‬
‫ر‬
‫(یعت رسالۀ نور) مانند دانشمندان و کیهاننگاران با مسائل علیم شوکار دارند"‪ .‬در پاسخ به این وهم‪ ،‬نوریس عی همان رساله را‬ ‫که "این نوشتارها ر‬
‫ی‬
‫در حضور او یمخواند‪ ،‬و در نتیجه درویش به سوءبرداشت خود اعپاف یمکند‪ .‬به گمان من نوریس این رخداد را به مثابۀ یک عمل بازدارنده نقل‬
‫بی "تفسپ علیم" و روش علوم طبییع مدرن تمایز بگذارد‪.‬‬ ‫یمکند تا پیشاپیش ر‬
‫‪21‬‬
‫‪- Nursi, Sozler (Istanbul: Sinan Matbaasi, 1958), p. 265; and Isharat al-I’jaz fi mazamin’l –ijaz (Istanbul: Sinan‬‬
‫‪Matbassi, 1994), p. 311.‬‬
‫‪22‬‬
‫‪- Nursi, Sozler, 266.‬‬
‫‪23‬‬
‫‪- Ibid., 263; cf. Sikke-i Tasdik-i Gaybi (Istanbul: Sinan Matbassi, 1958), p. 76.‬‬
‫‪24‬‬
‫‪- Nursi, Sozler, 272273; Nursi, Isharat, 310.‬‬
‫نگریس است که یمکوشد حقانیت اسلم را بواسطۀ حقایق علیمای که در قرآن آمده است اثبات کند‪ .‬صاحبان این نگرش‪ ،‬به قرآن به‬ ‫ر‬ ‫‪ - 25‬بوکاییسم‬
‫می علیم نگاه یمکند امام این جریان موریس بوکای (‪ ،)1998-1922‬جراح مشهور فرانسوی و نویسندۀ کتاب عهدین‪ ،‬قرآن و علم (‪)1978‬‬ ‫‪.‬‬ ‫مثابه یک ی ر‬
‫طت فرانسه راجع به علم‬ ‫است‪ .‬موریس بوکای رئیس کلینک جراج دانشگاه پاریس بود‪ .‬در سال ‪ ،1976‬بعد از ده سال مطالعه و تحقیق‪ ،‬در اکادیم ی‬
‫دقیق از پدیدههای علیمای ارائه یمکند که دانشمندان مدرن تازه به کشف‪ ،‬و به عبارت‬ ‫ی‬ ‫سخپ رات کرد‪ .‬او استدالل یمکرد که قرآن توصیف‬ ‫ر‬ ‫و قرآن‬
‫دقیقتر کشف دوبارۀ آن‪ ،‬نایل آمدهاند‪ .‬او در کتاب خود اتقان علیم عهدین و قرآن را یمآزماید؛ از باب مثال روایتهای خلقت آنها را برریس یمکند‬
‫مطالت است که از نظر علیم غپ قابل قبولاند‪ ،‬در حایل که مطالب قرآن در توافق کامل با دادههای علیم‬ ‫ی‬ ‫و به این نتیجه یمرسد که عهدین متضمن‬
‫ر‬
‫وحیات بودن قرآن را برایش‬ ‫هات که دانشمندان تا دوران مدرن نسبت به آنها جاهل بودند‪،‬‬ ‫قرار دارند‪ .‬از نظر او‪ ،‬وجود دادههای علیم در قرآن‪ ،‬داده ی‬
‫چنی رویکردی و‬ ‫ر‬ ‫وحیات آن را آشکار کرد‪ .‬اصطلح بوکاییسم به‬ ‫ر‬ ‫به اثبات رساند‪ .‬در مقابل‪ ،‬خطاهای علیم موجود در عهدین‪ ،‬خطای مدعیات‬
‫مپجم‪.‬‬ ‫مجموعۀ این گونه دیدگاهها اشاره دارد‪ .‬ی‬
‫‪ - 26‬هایدگر استدالل خود را در دو مقالۀ مشهور "پرسش از تکنولوژی" و "عص تصویر جهان" آورده است‪ .‬این مقاالت در‪:‬‬
‫‪The Question Concerning Technology and Other Essays, trans. William Lowitt (New York: Harper Colophon Books,‬‬
‫)‪1997‬‬
‫همی مجموعه ببینید‪.‬‬ ‫ر‬ ‫نپ در‬ ‫منتش شدهاند‪ .‬مقالۀ "علم و تأمل" را ر‬ ‫ر‬
‫ا‬
‫‪ - 27‬چارلز تیلور مطلب را اینگونه بیان یمکند‪" :‬آیا تعبپی (‪ )Expression‬که اصول انسانیت ما را یمسازد خودتعبپگری (‪ )Self-expression‬است‬
‫واقعیت که در آن قرار داده شدهایم‪،‬‬ ‫ی‬ ‫که در آن عمدتا به نحوۀ احساس‪/‬تجربۀ خود از جهان واکنش نشان یمدهیم و آن را به بیان یمآوریم؟ یا ما به‬
‫واقعیت که در آن علوه شدهایم و قابل تقلیل به تجربۀ ما از آن نیست"‪.‬‬ ‫ی‬ ‫پاسخ یمدهیم؟‬
‫‪Charles Taylor, Human Agency and Language: Philosophical Papers, vol. 1 (Cambridge: Cambridge University Press,‬‬
‫‪1985), 238.‬‬
‫گسپش این‬ ‫یایص‪-‬طبییع تبدیل شده است‪" :‬آنچه در بالش و ی‬ ‫اافکت به موضوع علوم ر ر‬ ‫اافکت" یمخواند‪ .‬جهان طبیعت با فر ر‬ ‫‪ - 28‬هایدگر این را "فر ر‬
‫ر‬
‫یاضیات) تعییکننده است نه قائل شدن ارزش بیشتر برای مطالعۀ "امور واقع" است و نه "به کارگپی" ریاضیات در تعیی و تعریف‬ ‫ر‬ ‫ی‬ ‫علم ر‬
‫(فپیک ر‬
‫ی‬ ‫ر‬ ‫ر‬
‫فرایندهای طبیعت‪ ،‬بل در فراافکت ریاضیات خود طبیعت است‪ .‬این فراافکت چپی را که دائما پیشدست است (ماده) پیشاپیش کشف یمکند و‬ ‫ی‬ ‫ر‬
‫طبیعت که به این صورت‬ ‫ی‬ ‫حپ و زمان) باز یمکند‪ .‬تنها "در پرتو"‬ ‫تعی کیم یمپذیرند (حرکت‪ ،‬نپو‪ ،‬ر‬ ‫ر‬ ‫افق را برای نظر رهنماینده بر موارد مقویم که‬ ‫ی‬
‫ر‬
‫فراافکنده شده است یمتوان چپی چون "امر واقع" را یافت و از آزموت آغاز راه کرد که برحسب این طرح به نحوی تنظییم تحدید شده است‪.‬‬ ‫ر‬
‫واشکاف مفاهیم بنیادین‬ ‫ر‬ ‫محیص" وجود ندارد‪ ... .‬با‬ ‫ر‬ ‫"تریزی علم امور واقع" تنها از آن رو ممکن گشت که پژوهشگران فهمیدند که هیچ "امر واقع‬ ‫ر‬
‫هست که دلیل راه یمشود‪ ،‬رهنمود روشها‪ ،‬ساختار مفهومیت‪ ،‬امکان تعلق حقیقت و قطعیت به یکدیگر‪ ،‬نوع استدالل و برهان‪ ،‬حالت‬ ‫ی‬ ‫آن گونه فهم‬
‫هست و زمان‪،‬‬ ‫ی‬ ‫تعیی یمشود‪ .‬کلیت این موارد مفهوم کامل اگزیستانسیا‪-‬ل علم را یمسازد"‪ .‬ترجمۀ فاریس به نقل از‪:‬‬ ‫ر‬ ‫الزایم بودن و نوع همپیوندی‬
‫ترجمۀ سیاوش جمادی (تهران‪ :‬ققنوس‪ ،)1386 ،‬ص ‪.756-755‬‬
‫‪29‬‬
‫غرت یمپردازند و یمکوشند بر اساس مفاهیم اسلیم کاخ علم را بازسازی‬ ‫‪ -‬اجمایلها گرویه هستند که از موضع معرفتشناسانه به نقد علم مدرن ی‬
‫ر‬
‫تعی یافته است‪ .‬لذا به ساختارشکت علم و‬ ‫ر‬ ‫ر‬
‫غرت استوار است‪،‬‬ ‫کنند‪ .‬از منظر این گروه جامعۀ مدرن توسط علم و تکنولوژیای که بر جهانبیت ی‬
‫بیت اسلیم داشته‬ ‫پرداخی به مسائل تمدن جدید اسلیم را از درون جهان ر‬ ‫یر‬ ‫توانات‬ ‫جامعۀ مدرن یمپردازند و سودای رسیدن به علم اصیل اسلیمای که‬
‫ی‬
‫باشد‪ ،‬در ش دارند‪ .‬پرویز منصور‪ ،‬منور انیس‪ ،‬گلزار حیدر‪ ،‬مپل وین داویس‪ ،‬محمد اقبال اساریا و ابراهیم سلیمان اعضای این گروه یمباشند‪ ،‬اما‬
‫مپجم‪.‬‬‫پاکستات است‪ .‬ی‬ ‫ر‬ ‫شاخصترین فرد این گروه ضیاءالدین شدار‪ ،‬متفکر و نویسندۀ ششناس‬
‫‪30‬‬
‫‪- See Ismail R. al-Faruqi, Islamization of Knowledge: General Principles and Work Plan (Washington DC:‬‬
‫‪International Institute of Islamic Thought, 1982).‬‬
‫بیالملیل اندیشۀ اسلیم بهصورت معتنابیه حک و اصلح و رشح و تفصیل‬ ‫این کتاب (ویراست ‪ )1989‬توسط گرویه از دانشمندان همکار با مؤسسۀ ر‬
‫یافته است‪.‬‬
‫‪.‬‬ ‫‪.‬‬ ‫‪.‬‬ ‫‪.‬‬
‫نخ‪ ،‬ییک از اعضای خانوادۀ م ب ا ا ‪ ،‬در مقالۀ آگایهبخش خود پپامون اسلیمسازی دانش و نقش م ب ا ا در توسعۀ آن‪ ،‬تنها یکبار‬ ‫‪.‬‬ ‫‪.‬‬ ‫‪.‬‬ ‫‪.‬‬ ‫‪ - 31‬جمال برز ی‬
‫ر‬
‫(صفحۀ ‪ )28‬ذکری از علوم طبییع یمکند به مقالۀ او تحت عنوان "تاری خ اسلیمسازی دانش و سهم مؤسسۀ بیالملیل اندیشۀ اسلیم" مراجعه‬ ‫‪.‬‬
‫کنید‪ ،‬در‪:‬‬
‫‪Muslims and Islamization in North America: Problems and Prospects, ed. Amber Haque (Maryland: Amana‬‬
‫‪Publications, 1999), 13-31.‬‬
‫ی‬
‫فاروف ر‪.‬ک‪ .‬به‪:‬‬ ‫‪ - 32‬در باب تحلیل آگایهبخش از پروژۀ اسلیمسازی‬
‫‪Leif Stenberg, The Islamization of Science: Four Muslim Positions Developing an Islamic Modernity (Lund: Lund‬‬
‫‪Studies in History of Religions, 1996), 153-219.‬‬
‫‪33‬‬
‫‪- Ziauddin Sardar, Explorations in Islamic Science (London: Mansell Publishing Ltd., 1989), 155. This empathic‬‬
‫‪denial itself is quite telling for our discussion here.‬‬
‫‪34‬‬
‫‪- Z. Sardar, Islamic Future (London: Mansell Publishing Ltd., 1985), 157.‬‬
‫هستشنایس و الهیات یمشود‪ ،‬به کار یمبرد‪" :‬اگر وجود کیل را به عنوان مبدأ‬ ‫ی‬ ‫متافپیک را به عنوان علم همهگپ مبدأ الیه که شامل‬ ‫ر‬ ‫‪ - 35‬نص کلمۀ‬
‫وجود و یا مبدأ همۀ موجودات تصور کنیم‪ ،‬در آن صورت نیم توان آن را با مبدأالمبادی به معنای واقیع کلمه‪ ،‬ییک گرفت؛ زیرا جنبهی خلقهی‬
‫نپ تنها ر‬
‫بخیس‬ ‫تعی مبدأ برین در جهت تجیل است و [بنابراین‪ ]،‬وجود شنایس ر‬ ‫نخستی ر‬ ‫ر‬ ‫مبدأالمبادی‪ ،‬حق مطلب را دربارهی آن ادا نیمکند‪ .‬وجود کیل‪،‬‬
‫معنات است که تعریف شد‪ ،‬ناقص و ناتمام است"‪ .‬ترجمۀ فاریس به‬ ‫ی‬ ‫به‬ ‫کیل‪،‬‬ ‫وجود‬ ‫فقط‬ ‫از مابعدالطبیعه است و مادام که تصورش از مبدأالمبادی‪،‬‬
‫نش سهروردی‪ ،‬بهار ‪ ،)1385‬ص ‪.281‬‬ ‫دفپ پژوهش و ر‬ ‫رحمت‪( ،‬تهران‪ :‬ی‬ ‫ی‬ ‫نقل از‪ :‬معرفت و معنویت‪ ،‬ترجمۀ انشاءهللا‬
‫‪ - 36‬شاید نظاممندترین و فراگپترین رشح این ایده را در مفهوم طبیعت و حرکت جوهری ملصدرا یافت‪ .‬به بخش فلسفۀ طبییع (علم الطبیعة)‬
‫العرت‪ )1981 ،‬ج ‪ ،3‬بخش ‪ .1‬اثر صدرا به‬ ‫الپاث‬‫الحکمة المتعالیة رف االسفار االربعة‪ ،‬ویراست محمد رضا مظفر مراجعه شود (بپوت‪ :‬دار احیاء ی‬
‫ی‬
‫نپ اهمیت دارد‪.‬‬ ‫سبب جهانشنایس آن که بهخوت مفصلبندی شده و در تاری خ اسلم تنها با جهانشنایس ابنعرت قابل مقایسه است ر‬
‫ی‬ ‫ی‬
‫سنت ر‪.‬ک‪ .‬به‪:‬‬ ‫‪ - 37‬در باب تحلیل مفاهییم چون کیفیت‪ ،‬کمیت‪ ،‬وحدت‪ ،‬بساطت‪ ،‬قانونمندی و غپه از منظر ی‬
‫‪Rene Guenon, The Reign of Quantity and the Signs of the Times (London, 1953), especially, pp. 19-100.‬‬
‫‪38‬‬
‫;‪- S.H. Nasr, Islamic Science: An Illustrated Study (Kent: World of Islam Festival Publishing Company Ltd, 1976), 3-9‬‬
‫‪and S.M. Naquib al-Attas, “Islam and the Philosophy of Science” in his Prolegomena to the Metaphysics of Islam: An‬‬
‫‪Exposition of the Fundamental Elements of the Worldview of Islam (Kuala Lumpur: ISTAC, 1995), and Islam and‬‬
‫‪Secularism (Kuala Lumpur: Muslim Youth Movement of Malaysia, 1978).‬‬
‫بیت اسلیم رخ یمدهد (زینپس یمتوان آن را محیط مفهویم اسلیم ر‬
‫نپ‬ ‫‪" - 39‬علم اسلیم آن فعالیت علیمای است که شانجام در چارچوب جهان ر‬
‫ر‬
‫خواند)؛ اما مستقیما به مثابۀ امتداد آن در چارچوب طرح مفهویم علیم اسلیم (که یمتوانش سیاق اسلیم علوم نپ خواند)"‪.‬‬
‫‪Alparsalan Acikgenc, Islamic Science: Towards a Definition (Kuala Lumpur: ISTAC, 1996), 38.‬‬
‫‪40‬‬
‫‪- S. H. Nasr, Science and Civilization in Islam (New York: Barnes and Noble Books, 1992), 22.‬‬
‫ی‬
‫‪ - 41‬ترجمۀ فاریس به نقل از‪ :‬علم و تمدن در اسلم‪ ،‬ترجمۀ احمد آرام‪( ،‬تهران‪ :‬رشکت انتشارات علیم و فرهنیک‪ ،)1388 ،‬ص ‪.5-4‬‬
‫‪ - 42‬در باب مفهوم فلسفه از دیدگاه نص به مقاالت ذیل او رجوع کنید‪:‬‬
‫‪“The Meaning and Concept of Philosophy in Islam” and “The Qur’an and the Hadith as Source and Inspiration of‬‬
‫‪Islamic Philosophy” in History of Islamic Philosophy, 2 vols, eds. S. H. Nasr and O. Leaman (London: Routledge, 1996),‬‬
‫‪21-39.‬‬
‫غرت به این نکته تفطن دادهاند‪ .‬برای نمونه ر‪.‬ک‪ .‬به‪:‬‬ ‫‪43‬‬
‫‪ -‬بسیاری مؤرخان علم ی‬
‫‪Edwin Arthur Burtt, The Metaphysical Foundations of Modern Physical Science (New York: Doubleday Anchor Books,‬‬
‫‪1932), and Wolfgang Smith, Cosmos and Transcendence: Breaking Through the Barrier of Scientific Belief (Illinois:‬‬
‫‪Sherwood Sugden and Company, 1984).‬‬
‫غرت ر‪.‬ک‪ .‬به‪:‬‬
‫در باب دگردییس مفهوم طبیعت در سنت ی‬
‫‪R.G. Collingwood, The Idea of Nature (Oxford: Oxford University Press, 1972), especially 133-177.‬‬
‫در باب مطالعۀ تام مباحث جاری در خصوص معنای انقلب علیم ر‪.‬ک‪ .‬به‪:‬‬
‫‪H. Floris Cohen, The Scientific Revolution: A Historiographical Inquiry (Chicago: The University of Chicago Press,‬‬
‫‪1994).‬‬
‫کتاب کوهن بخش نافیع (‪ )417-384‬پپامون علم اسلیم در پیوند به انقلب علیم دارد‪.‬‬
‫‪ - 44‬راسل ییک از زیباترین توصیفها را در خصوص چشمانداز سکوالر علوم طبییع مدرن در مقالۀ مشهور "عبادت انسان آزاد" در کتاب عرفان و‬
‫سنت و‬‫بی مفاهیم ی‬ ‫افپاق جدی ر‬ ‫منطق (‪ )New York: Doubleday Anchor Books, 1957‬آورده است‪ .‬تجا نیست سخن او را‪ ،‬برای تأکید بر ی‬
‫ی‬
‫ر‬
‫همی‬ ‫جهات است که علم در اختیار باورهای ما قرار یمدهد‪ .‬زین پس تنها در دل‬ ‫ر‬ ‫حت یتهدفتر و یتمعناتر‪،‬‬ ‫مدرن علم‪ ،‬در اینجا نقل کنیم‪" :‬اما ی‬
‫پیشیت نسبت به غایت خود ندارند‪ ،‬این که‬ ‫ر‬ ‫جهان است که ایدهآلهای ما یمباید خانهای بیابند‪ .‬این که انسان محصول علیل است که هیج بینش‬
‫شجاعت؛ هیچ حدت‬ ‫ی‬ ‫آتیس؛ هیچ‬‫اتفاف اتمها نیستند‪ ،‬این که هیچ ر‬ ‫ی‬ ‫چپی جز برآیند ترکیب‬ ‫آغاز او؛ رویش او؛ ترس و امیدهای او؛ عشق و باورهای او؛ ر‬
‫ی‬
‫روشنات‬
‫ی‬ ‫تمایم‬ ‫الهامات؛‬ ‫همۀ‬ ‫ها؛‬‫دگ‬ ‫شسپ‬
‫ر‬ ‫همۀ‬ ‫ها؛‬ ‫ان‬
‫ر‬ ‫دو‬ ‫مشقت‬ ‫تمایم‬ ‫که‬ ‫این‬ ‫کند‪،‬‬ ‫محافظت‬ ‫تفکر و احسایس؛ نیمتواند از حیات فرد بعد از مرگ‬
‫ر‬
‫معبدنشی الجرم زیر ویرانههای جهان‬ ‫نیمروز نبوغ آدیم‪ ،‬محکوم به نابودی با مرگ عظیم منظومۀ شمیس اند‪ ،‬و این که کل دستاوردهای انسان‬
‫ا‬
‫یقیت هستند که هیچ فلسفهای نیمتواند آنها را رنق کند و همچنان‬ ‫کامل مسلم هم نباشند‪ ،‬اما آنقدر ر‬ ‫مضمحل شده دفن شوند‪ -‬تمایم این امور اگر‬
‫به بقایش امیدوار باشد" (‪.)45‬‬
‫‪ - 45‬نص روایت کامیل از این پروسه در دین و نظم طبیعت (‪ )Oxford: Oxford University Press, 1977‬که تکملۀ تفصییل کتاب قبیل ایشان‬
‫انسان و طبیعت‪ :‬بحران معنوی انسان مدرن (‪)Chicago: ABC International, 1999‬یمباشد آورده است‪.‬من در مقالۀ "امر قدیس در برابر امر‬
‫حسی نص‪ ،‬ویراستۀ لیویس هان‪ ،‬آر‪.‬ای‪ .‬آکش‪ ،‬و ال‪.‬دبلیو‪ .‬ستون ( ‪Chicago: Open Court,‬‬ ‫ر‬ ‫سکوالر‪ :‬دیدگاه نص راجع به علم" در‪ :‬فلسفۀ سید‬
‫تلق نص از علم پرداختهام‪.‬‬ ‫ی‬
‫بیشپی به ی‬ ‫‪ ،)2001‬صص ‪ ،462-445‬به تفصیل‬

You might also like