You are on page 1of 132

‫شعرهای نسل بیت‬

‫لوگو‬
‫نشر بافر‬
‫‪3131‬‬
‫قدمی‪ ،‬فرید‪ ،- 1463 ،‬گردآورنده و مترجم‬ ‫سرشناسه‪:‬‬
‫شعرهای نسل بیت‪ /‬به همراه مقاالت انتقادی‪.‬‬ ‫عنوان و نام پدیدآور‪:‬‬
‫بافر‪۳۱۳۱ ،‬‫‪.‬‬
‫گرگان‪ :‬‫‬ ‫مشخصات نشر‪:‬‬
‫‪143‬ص‫‪ :.‬مصور‪.‬‬ ‫مشخصات ظاهری‪:‬‬
‫‪ -600-7854-06-7‬‫‬
‫‪875‬‬ ‫شابک‪:‬‬
‫فیپا‬ ‫وضعیت فهرستنو یسی‪:‬‬
‫موضوع‪:‬‬
‫موضوع‪:‬‬
‫شناسه افزوده‪:‬‬
‫ردهبندی کنگره‪:‬‬
‫ردهبندی دیویی‪:‬‬
‫شمارهکتابشناسی ملی‪:‬‬
‫شعرهای نسل بیت‬
‫[به همراه مقاالت انتقادی]‬

‫آلن گینزبرگ‪ ،‬جک کروآ ک‪،‬‬


‫ریچارد بروتیگان‪ ،‬امیری بارا کا‬

‫مترجم‪:‬‬
‫فرید قدمی‬

‫لوگو‬
‫نشر بافر‬
‫‪3131‬‬
‫لوگوی نشر‬
‫‪----- -------------------------- ------------------------------‬‬

‫نشر بافر‬
‫دفتر مرکزی و فروش‪:‬‬
‫تلفن‪:‬‬
‫مرکز پخش‪:‬‬
‫وبسایت و فروشگاه اینترنتی‪:‬‬
‫‪E-mail:‬‬
‫‪----- -------------------------- ------------------------------‬‬

‫شعرهای نسل بیت‬


‫آلن گینزبرگ‪ ،‬جک کروآ ک‪،‬‬
‫ریچارد بروتیگان‪ ،‬امیری باراکا‬
‫مترجم‪ :‬فرید قدمی‬

‫نوبت چاپ‪ :‬اول ‪۳۱۳۱‬‬


‫طراحجلد‪:‬‬
‫آرایش صفحات‪ :‬یاسمین حشدری‬
‫لیتوگرافی‪ /‬چاپ‪ /‬صحافی‪:‬‬
‫شمارگان‪ ۳۳11 :‬نسخه‬

‫قیمت‪ :‬؟؟ تومان‬

‫تمام حقوق این اثر برای انتشارات بافر محفوظ است‪.‬‬


‫هیچ بخشی از این کتاب‪ ،‬بدون اجازهی مکتوب ناشر‪ ،‬قابل تکثیر یا تولید مجدد به هیچ شکلی‬
‫ازجمله چاپ‪ ،‬فتوکپی‪ ،‬انتشار الکترونیک‪ ،‬فیلم‪ ،‬نمایش و صدا نیست‪.‬‬
‫این اثر تحت پوشش قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان ایران قرار دارد‪.‬‬
‫‪----- -------------------------- ------------------------------‬‬
‫فهرست‬

‫جادوی نسل بیت ‪7 .................................................................‬‬


‫آلن گینزبرگ (‪13 ................................................. )۳۳91-۳۳۳1‬‬
‫جک کروآک (‪36 ................................................ )۳۳99-۳۳1۳‬‬
‫ریچارد بروتیگان (‪36 ............................................ )۳۳۱1-۳۳91‬‬
‫امیری باراکا (‪60 ................................................. )۳۳۱1-91۳1‬‬
‫از لیروی جونز تا امیری باراکا‪111 .................................................‬‬
‫نه عذر خواهم خواست‪ ،‬نه کنارهگیری خواهم کرد ‪134 ........................‬‬
‫جادوی نسل بیت‬

‫واژهی بی ت‪ 1‬را ک روآ ک ب رای نخس تینبار در اش اره ب ه دوس تان‬


‫همنسلش‪ ،‬همچون نیل کسدی‪ ،‬که شیوهی زیستنی یکسره نامتعارف‬
‫را برگز یده بودند و در خیابانها و جادهها پی خوشگذرانی خودشان‬
‫بودند‪ ،‬به کار برد؛ اما پس از انتشار رمان «در جاده» ای ن واژه دیگ ر‬
‫به نام جاودانهی نسلی بدل شد که با آث ار رادیک ال و نامتعارفش ان‬
‫تحولی بزرگ در ادبیات امریکا پدید آوردند‪.‬‬
‫جک کروآ ک در کنار و یلیام باروز و آلن گینزب رگ مثل نس ل‬
‫بی ت را تش کیل میده د؛ نس لی ک ه‪ ،‬گذش ته از دس تاورد عظ یم‬
‫ادبیاش‪ ،‬دستکم برای دو دهه تأثیر بسیاری بر فض ای اجتم اعی‪،‬‬
‫فرهنگی و سیاسی امریکا و حتا اروپا گذاشت‪ .‬و یلیام باروز با رم ان‬
‫شگفتآورش «ناهار لخت» و آلن گینزبرگ با شعر شاهکار بلندش‬
‫«زوزه» به همان شهرت و اعتباری رسیدند که کروآ ک با انتش ار «در‬

‫‪1. Beat‬‬
‫جاده» بهش رسید‪ .‬در کنار این سه‪ ،‬میشود از چهرههای دیگر نسل‬
‫بیت نی ز ح رف زد‪ ،‬ک ه هرکدامش ان حرفه ای ت ازهای ب رای زدن‬
‫داش تند‪ :‬نی ل کس دی‪ ،‬گ ری اس نایدر‪ ،‬پت ر اورلوس کی‪ ،‬مایک ل‬
‫مککل ور‪ ،‬الرن س فرلینگت ی‪ ،‬گریگ وری کورس و‪ ،‬امی ری باراک ا‪،‬‬
‫ریچارد بروتیگان و ‪. ...‬‬
‫هستهی اصلی نس ل بی ت در اواخ ر ده هی ‪ ۳۳11‬ب ا دوس تی‬
‫کروآ ک‪ ،‬باروز‪ ،‬کسدی و گینزبرگ شکل گرفت؛ آنها به ادبی اتی ن و‬
‫فکر میکردند؛ حاوی ارزشهایی نو که امریک ای م للآور بع د از‬
‫جنگ جهانی دوم را دگرگون کند‪ .‬اما نسل بیت در ادامه ب ا رنس انس‬
‫ادبی سنفرانسیسکو پیوند میخورد و چهرههای دیگری به نسل بیت‬
‫میپیوندند‪ .‬روز جمعه‪ ،‬هفدهم اکتبر ‪ ،۳۳11‬گ الری س یکس س ن‬
‫فرانسیس کو ش اهد ش عرخوانی پ ن ش اعر ج وان اس ت ک ه ای ن‬
‫شعرخوانی به ناگاه به رنسانسی ادب ی و فرهنگ ی در سراس ر امریک ا‬
‫بدل میشود و آلن گینزبرگ‪ ،‬گری اسنایدر‪ ،‬مایکل مککلور‪ ،‬فیلیپ‬
‫والن و فیلیپ المانتیا در آن شب تاریخی شعر میخوانن د‪ .‬ک روآ ک‬
‫در فص ل دوم رم ان «ولگرده ای دارم ا» م اجرای آن ش ب را‬
‫بازمیگو ید‪.‬‬
‫آلن گینزبرگ در دانشگاه کلمبی ا ب ا دانش جوی نابغ های ب ه ن ام‬
‫لوشین کر آشنا شده بود و همو بود که گینزبرگ را با باروز و ک روآ ک‬
‫آشنا کرد‪« .‬بصیرت نو»یی که لوشین ک ر ب ه تأس ی از و یلی ام ب اتلر‬
‫ییتس از آن سخن میگفت‪ ،‬تأثیر بسیاری ب ر ش اعران و نو یس ندگان‬
‫جوان بیت گذاشت‪ .‬لوشین کر به پیامبر بیکتاب بیت مشهور است‪،‬‬

‫‪ | 8‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫چراکه شاید بدون او نسل بیتی در کار نبود‪ ،‬اما خودش چیزی منتشر‬
‫نکرد و پس از آنکه مدتی را در زندان به جرم قتل سپری ک رد‪ ،‬ب رای‬
‫همیشه با شاعران و نو یسندگانی که دوستان سابقش بودند وداع گفت‬
‫و از آلن گینزبرگ نیز خواست که نام او را از صفحهی تق دیم چ اپ‬
‫نخست «زوزه» بردارد‪.‬‬
‫نی ل کس دی چه رهی مرم وز دیگ ر نس ل بی ت ب ود‪« .‬نوش تار‬
‫خودب هخودی» ک ه نی ل در نام ههایش از آن اس تفاده م یک رد‪،‬‬
‫الهامبخش کروآ ک برای دگرگون کردن سبکش بود‪ .‬نیل‪ ،‬به واسطهی‬
‫تأثیرش بر کروآ ک‪ ،‬ب ر دو رأس دیگ ر مثل نس ل بی ت نی ز ت أثیر‬
‫بسیاری گذاشت؛ نوشتار خودبهخودی که ک روآ ک در «در ج اده» و‬
‫«ولگردهای دارما» بنیان گذاشت و در آثار بعدیاش هم دنبال کرد‪،‬‬
‫الهام دهندهی آلن گینزبرگ در شعر «زوزه» و ویلیام ب اروز در رم ان‬
‫«ناهار لخت» بود‪ .‬ام ا ب اروز ب ه تکنی ک «‪ ،»Cut-Up‬ک ه می راث‬
‫دادائیستها بود‪ ،‬نیز روی آورد و غن ای دوچن دانی ب ه آن بخش ید؛‬
‫آنچنان که بسیاری از نقاش ان پ اپ‪ ،‬نو یس ندگان و موزیس ینهایی‬
‫همچون جان کی و فیلیپ گلس از او تأثیر پذیرفتند‪ .‬تأثیر نوش تار و‬
‫اندیشههای باروز در آثار نو یسندگان و متفکرانی همچون ژ یل ُدلوز‪،‬‬
‫کتی اکر و جی‪ .‬جی‪ .‬باالرد نیز قابل پیگیری است‪.‬‬
‫باروز و گینزبرگ تمایلت سیاس ی چ پ داش تند؛ ام ا ک روآ ک‬
‫میگو ید که مثل جو یس کاری به کار سیاست ندارد‪ .‬وقتی در اواسط‬
‫دههی ‪ ۳۳11‬جنبش دانشجو یی‪ ،‬هیپی زم‪ ،‬جن بش س یاهان و دیگ ر‬
‫جنبشهای اجتماعی جوانانی که به شدت از آثار نس ل بی ت مت أثر‬

‫جادوی نسل بیت | ‪9‬‬


‫بودند‪ ،‬امریکا را به آشوب میکشند و در ‪ ۳۳19‬این آشوب با تسخیر‬
‫دانشگاه کلمبی ا ب ه او خ ودش میرس د‪ ،‬ک روآ ک میگو ی د ای ن‬
‫رفتارهای افراطی را نمیپسندد و نمیخواهد با کشوری که میزبان او‬
‫و خانوادهاش بوده بد تا کند؛ اما باروز و گینزبرگ از چهرههای اصلی‬
‫می ‪ 19‬و جنبش ضدفرهنگاند‪ .‬اینگونه است که کروآ ک در دههی‬
‫‪ ۳۳11‬کم کم از نسل بیت فاصله میگیرد و هرچه بیشتر ب ه آغ وش‬
‫کاتولیسم‪ ،‬افسردگی و الکل پناه میبرد؛ مرگ او نیز به معن ای دقی ق‬
‫کلمه نسل بیتای بود‪.‬‬
‫***‬
‫کتاب حاضر به چهار چهره از این نسل میپ ردازد‪ :‬آل ن گینزب رگ و‬
‫جک کروآ ک با هایکوهایش ان‪ ،‬ریچ ارد بروتیگ ان ب ا چن د ش عر‬
‫کوتاهش‪ ،‬و امیری باراکا با شعر بلند جدلانگیزش‪« ،‬یکی امریک ا را‬
‫به باد داد»‪ ،‬و چند شعر کوتاه دیگر‪.‬‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫آلن گینزبرگ (‪)7991-7991‬‬

‫آلن گینزبرگ در سوم ژوئن ‪ ۳۳91‬در نیوآرک ایالت نیوجرسی متول د‬


‫شد‪ .‬پدرش‪ ،‬لوئی گینزبرگ‪ ،‬شاعر و معلم بود‪ ،‬و مادرش‪ ،‬نائومی‪ ،‬از‬
‫مهاجران روس با گرایشی کمونیستی‪ ،‬که تأثیر زیادی نیز بر فرزندش‬
‫داشت؛ چ ه ب ا گرایش ات سیاس یاش‪ ،‬چ ه ب ا جن ون و م رگش در‬
‫تیمارستان‪.‬‬
‫گینزبرگ در دوران دانشجو ییاش در دانشگاه کلمبیا با لوشین کر‬
‫آشنا و بهواس طهی او ب ا چهرهه ای عاص ی دیگ ری‪ ،‬ک ه بع دها در‬
‫کنارشان نسل بیت را تشکیل داد‪ ،‬آش نا ش د‪ :‬و یلی ام ب اروز و ج ک‬
‫کروآ ک‪ .‬شهرت پس از انتشار شعر «زوزه» به سراغ گینزبرگ میآید؛‬
‫شعری بلند و شگفت که بین سالهای ‪ ۳۳11‬و ‪ 11‬نوش ته ش ده‪ ،‬و‬
‫روایتی درخشان از زندگی «بهترین ذهنهای نسل» گینزبرگ اس ت؛‬
‫زندگی «آنها» که امریک ا و جه ان را ط ور دیگ ری میخواس تند و‬
‫تسلیم فرهنگ موجود نشدند‪.‬‬
‫مقوالتی که گینزبرگ در دههی ‪ ۳۳11‬در آثارش مطرح میکن د‪،‬‬
‫در دههی بعد بهوضوح در سخنان و نوشتههای هیپیها و دانشجو یان‬
‫معترض امریکایی و اروپایی دیده میشود‪.‬‬
‫گینزبرگ بسیار از شهود ش رقی‪ ،‬اس لم‪ ،‬آی ین زرتش ت‪ ،‬عرف ان‬
‫کاباال و ذن بودیسم تأثیر پذیرفت و تأثیر این آخری را آشکارا میتوان‬
‫در هایکوهایش پی گرفت‪.‬‬
‫گینزب رگ ک ه از بزرگت رین رهب ران جن بش ض دفرهنگ و‬
‫ش ورشهای م ی ‪ ۳۳19‬در امریک ا ب ود‪ ،‬در شش م آوری ل ‪۳۳۳1‬‬
‫درگذش ت‪ .‬بیگم ان او بزرگت رین می راثدار وال ت و ی تمن و‬
‫درخشانترین چهرهی شعر امریکا در قرن بیستم بود‪.‬‬

‫آلن گینزبرگ | ‪11‬‬


‫‪1‬‬

‫مینوشم چایم را‬


‫بدون شکر‪،‬‬
‫فرقی نمیکند‪.‬‬

‫‪2‬‬

‫گنجشک میریند‬
‫سروته‬
‫‪ -‬آه‪ ،‬مغز و تخمهایم‪.‬‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪3‬‬

‫‪1‬‬
‫کلهای مایایی‬
‫در کندهچوبی شناور در اقیانوس آرام‬
‫‪ -‬روزی در نیویورک زندگی خواهم کرد‪.‬‬

‫‪4‬‬

‫از باالی شانه نگاهکنان‪:‬‬


‫پشت سرم‬
‫پوشیده بود با شکوفههای گیالس‪.‬‬

‫‪ .1‬اشاره به بومیهای جنوب شرقی مکز یک که احتم اال در ه ایکوی گینزب رگ یکیش ان در‬
‫حال سفر قاچاقی به امریکاست‪.‬‬

‫آلن گینزبرگ | ‪11‬‬


‫‪5‬‬

‫هایکوی زمستانی‪:‬‬
‫نمیدانستم نام گلها را‬
‫حاال‬
‫غیبش زده باغچهام‪.‬‬

‫‪6‬‬

‫پشه را زدم‪،‬‬
‫و نخورد‪.‬‬
‫چرا این کار را کردم؟‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪7‬‬

‫هایکوخوانان‬
‫غمگینم‪،‬‬
‫در آرزوی نامناپذیر‪.‬‬

‫‪8‬‬

‫قورباغهای شناور‬
‫در شیشهی داروخانه‪:‬‬
‫باران تابستانی بر پیادهروهای خاکستری‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫(از پی شیکی )‬

‫ش هرت‬ ‫‪ .1‬اشاره به ماسائوکا شیکی (‪ ،)۳911-۳۳19‬شاعر ژاپنی‪ ،‬ک ه هایکوه ایش باع‬
‫اوست‪.‬‬

‫آلن گینزبرگ | ‪11‬‬


‫‪9‬‬

‫در ایوان‪،‬‬
‫توی شلوارک من؛‬
‫اتومبیلی میدرخشد در باران‪.‬‬

‫‪11‬‬

‫یک سال دیگر‬


‫گذشت‪،‬‬
‫فرقی نکرد جهان‪.‬‬

‫‪ | 18‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪11‬‬

‫اولین چیزی که جستوجو کردم‬


‫در باغچهی قدیمیام‬
‫درخت گیالس بود‪.‬‬

‫‪12‬‬

‫میزتحریر کهنهی من‪:‬‬


‫اولین چیزی که به جستوجویش برآمدم‬
‫در خانهام‪.‬‬

‫آلن گینزبرگ | ‪19‬‬


‫‪13‬‬

‫دفتر خاطرات قدیمیام‪:‬‬


‫اولین چیزی که یافتم‬
‫در میز تحریر کهنهام‪.‬‬

‫‪14‬‬

‫شبح مادرم‪:‬‬
‫اولین چیزی که یافتم‬
‫در اتاق پذیرایی‪.‬‬

‫‪ | 01‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪15‬‬

‫دست میکشم از ریشتراشیدن‪،‬‬


‫همچنان اما در آینهاند‬
‫چشمهایی که دوخته شدهاند بر من‪.‬‬

‫‪16‬‬

‫دیوانهمرد‬
‫بیرون میزند از سینما‪:‬‬
‫خیابان در وقت ناهار‪.‬‬

‫آلن گینزبرگ | ‪01‬‬


‫‪17‬‬

‫خوابیدهام به پهلو‬
‫در خالء‪:‬‬
‫ََ‬
‫نفس در بینیام‪.‬‬

‫‪18‬‬

‫در طبقهی پانزدهم‬


‫سگی میجود استخوانی را‪-‬‬
‫غیژغیژ تاکسیها‪.‬‬

‫‪ | 00‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪19‬‬

‫بر فراز بام‪ ،‬ماه‬


‫در باغچه‪ ،‬کرمها‪.‬‬
‫اجاره میکنم این خانه را‪.‬‬

‫برکلی‪3311 ،‬‬

‫آلن گینزبرگ | ‪01‬‬


‫جک کروآک (‪)7999-7919‬‬

‫جک کروآ ک در ‪ ۳9‬م ارس ‪ ۳۳99‬در الول ایال ت ماساچوس ت از‬


‫پدر و مادری فرانسوی‪-‬کانادایی به دنیا آمد و تا ش ش س الگی حت ا‬
‫زبان انگلیسی هم نمیدانست‪ .‬بعد از اتمام دبیرستان‪ ،‬بورس فوتبال‬
‫دانشگاه کلمبیا را برد و راهی نیو یورک شد‪ .‬اما پس از ی ک س ال‪ ،‬در‬
‫پی مشاجرهای با مربیاش‪ ،‬دانشگاه را رها و ولگردی پیشه کرد‪.‬‬
‫اولین رمان کروآ ک «شهرستان و شهر» نام داشت ک ه در ‪۳۳11‬‬
‫منتشر شد‪ ،‬تحت ت أثیر آث ار توم اس ُول ‪ ،،‬رم انی ن ا‪-‬کروآ ک ی؛‬
‫کروآ ک خودش میگو ید ای ن ول ‪ ،‬ب وده ک ه چش مش را ب ه روی‬
‫امریکا باز کرده‪ .‬اما پیش از آنکه «شهرستان و ش هر» منتش ر ش ود‪،‬‬
‫کروآ ک در نیو یورک پا به دنیای تازهای گذاشته بود‪ .‬در نیو یورک او از‬
‫طرفی با روش نفکران ج وان چ پگرایی مث ل و یلی ام ب اروز و آل ن‬
‫گینزبرگ آشنا شده و از طرف دیگر به واس طهی دوس تیاش ب ا نی ل‬
‫کسدی چشماش بیشتر به دنیای زیرزمینی امریکا باز شده بود‪.‬‬
‫شهرت در ‪ ۳۳11‬با انتشار رمان «در ج اده» ب ه س راغ ک روآ ک‬
‫آمد؛ رمانی دربارهی سفرهای جادهایاش در امریکا ب ه هم راه نی ل‬
‫کسدی که ظرف دو‪-‬سه هفته نوشته شد‪ ،‬روی کاغذی طومار مانن د‬
‫و با همان شیوهی نوشتار خودبهخودی که مشخصهی برجستهی آثار‬
‫کروآ ک در رمانهای بعدیاش شد‪ .‬نیل کسدی پسرکی آنارشیس ت‬
‫بود که بخشی از نوجوانیاش را در دارالتأدیب گذرانده بود‪ ،‬آن هم به‬
‫خاطر سرقت ماشین‪ ،‬کلهبرداری‪ ،‬کتکک اری و لیس ت متن وعی از‬
‫بزهکاریهای دیگر‪.‬‬
‫«ولگردهای دارما» یک سال پس از «در جاده» در ‪ ۳۳19‬منتشر‬
‫شد؛ رمانی که بخ ش بزرگ ی از آن درب ارهی س فرهای ک روآ ک در‬
‫کوهها‪ ،‬جنگله ا و جادهه ای امریک ا و مکز ی ک اس ت؛ درب ارهی‬
‫مراقب ههای بودیس تی‪ ،‬مکاش فهها‪ ،‬مفتس واریها و مهمانیه ای‬
‫بزرگ‪ .‬دربارهی قهرمانی نو در فرهنگ امریکا که کس ی نیس ت ج ز‬
‫گری اسنایدر‪ ،‬شاعر بزرگ بودیست امریکایی‪ ،‬که با نام جافی رای در‬
‫در رمان ظاهر میشود‪« .‬ولگردهای دارما» آنچن ان مخاطب اناش را‬
‫تحت تأثیر قرار داد که جنبش عظ یم کولهپش تی را در می ان جوان ان‬
‫امریکا به راه انداخت؛ جوانانی که پس از خواندن رمان کولههاش ان‬
‫را بستند و به دل کوهها و جنگلها و جادهها زدند‪.‬‬
‫با انتشار رمانهای بعدی‪ ،‬روزبهروز بر ش هرت ک روآ ک اف زوده‬
‫میشود و با آغاز دههی ‪ ۳۳11‬این شهرت دیگر کروآ ک را ب ه س توه‬
‫میآورد؛ «پادشاه بیتنیکها» یکسره در حال گریز به تنهایی خ ودش‬
‫اس ت و همیش ه ه م ناک ام میمان د‪ .‬ای نک ه جوان ان چ پگرا و‬
‫آنارشیست این همه از کارهای او تأثیر گرفتهاند‪ ،‬افس ردهاش ک رده؛‬

‫جک کروآک | ‪01‬‬


‫خ ودش میگو ی د ک ه کاتولی کتر از ای ن حرفهاس ت‪ ،‬گرچ ه‬
‫رمانهایش چیز دیگری میگو یند‪.‬‬
‫در رم ان «بی گ س ور» ک روآ ک را در دورهی ش هرت و‬
‫افسردگیاش م یبینیم‪ ،‬کروآ ک ی ک ه ح اال دیگ ر دورهی س فرهای‬
‫ج ادهایاش تم ام ش ده و آنق دری مش هور ش ده ک ه حت ا در‬
‫ات اقخواباش ه م از دس ت خبرنگاره ا و طرف دارهایش در ام ان‬
‫نیست و ناچار است مخفیانه سفر کند تا به تنه ایی خ ودش برس د‪.‬‬
‫افسردگی ناشی از شهرت و بدفهمی آثارش‪ ،‬توأم با اعتیاد به الک ل‪،‬‬
‫سرانجام کروآ ک را در ‪ 9۳‬اکتبر ‪ ۳۳1۳‬در چهلوهفت سالگی به کام‬
‫مرگ میکشاند‪ ،‬به خاطر افراطش در نوشیدن الکل؛ همان مرگی که‬
‫گری اسنایدر در «ولگردهای دارما» برایش پیشبینی کرده بود‪.‬‬
‫و یلیام باروز وقتی هن وز ک ودکی ب یش نب ود‪ ،‬داس تانی نوش ته و‬
‫اسمش را گذاشته بود‪« :‬اتوبیوگرافی یک گرگ» و والدیناش نتوانسته‬
‫بودند متقاعدش کنند که عنوان داستان را به «بی وگرافی ی ک گ رگ»‬
‫تغییر دهد؛ شاید باروز از همان کودکی میدانست که قرار اس ت ب ا‬
‫رمانهای اتوبیوگرافیکاش‪ ،‬در کنار دیگر شاعران و نو یسندگان نسل‬
‫بیت‪ ،‬همچون گرگی بیفتد به جان فرهنگ اخت هی امریک ایی‪ .‬گ ری‬
‫اسنایدر (جافی) هم در رمان «ولگردهای دارم ا» پ س از ص عودی‬
‫طاقتفرسا به قلهی کوه‪ ،‬لقب ببر را میدهد ب ه ک روآ ک (ریمون د)‪.‬‬
‫شاید رمانهای جک کروآ ک هم اتوبیوگرافی یک ببر باشند‪ ،‬هان؟‬
‫هایکوه ای ک روآ ک از اهمی ت خاص ی در مجموع ه آث ار او‬
‫برخوردارند‪ ،‬چراکه هم از طرفی پیوند او را با بودیس م و مکاش فهی‬

‫‪ | 08‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫شرقی عیان میکنند‪ ،‬هم سو یهای از سبک نوشتار او را ب ه مخاط ب‬
‫نشان میدهند‪ .‬در اغل ب رمانه ای ک روآ ک ب ا «ه ایکو» روب هرو‬
‫میشو یم‪ ،‬گاه به شکل شعری مستقل در میانهی رمان و گاه الب هالی‬
‫سطرها‪.‬‬

‫جک کروآک | ‪09‬‬


‫‪1‬‬
‫ُ ُ‬
‫با صدای خرخرش‬
‫رو به ماه میگیرم گربهام را‬
‫و آه میکشم‪.‬‬

‫‪2‬‬

‫مست همچو جغدی هوهوکنان‬


‫مینویسم‬
‫با تندر طوفان‪.‬‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪3‬‬

‫زمین خالی بیسبال‬


‫سینهسرخی‬
‫جستوخیز میکند روی نیمکت‪.‬‬

‫‪4‬‬

‫تمام طول روز‬


‫بر سر داشتم کالهی را‬
‫که بر سرم نبود‪.‬‬

‫جک کروآک | ‪11‬‬


‫‪5‬‬

‫از میان زمین فوتبال‬


‫سر کار‬
‫به خانه میآید از ِ‬
‫کاسبی بیکس‪.‬‬

‫‪6‬‬

‫بعد رگبار‬
‫ِ‬
‫می ِان ُرزهای خیس‬
‫دستوپا میزند پرنده در حمام‪.‬‬

‫‪ | 10‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪7‬‬

‫یکی از پی دیگری‬
‫میایستند گربههایم‬
‫وقتی که میغرد آسمان‪.‬‬

‫‪8‬‬

‫رختهای آویخته‬
‫از مهتاب‬
‫ماه ِمه‪.‬‬
‫شب جمعهی ِ‬

‫جک کروآک | ‪11‬‬


‫‪9‬‬

‫شب آرام پاییزی‬


‫و این احمقها‬
‫شروع میکنند به جر و بحث‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫‪1‬‬
‫پرت دیترویت‬
‫دیوارهای آجری ِ‬
‫عصر یکشنبه‬
‫ُ ُ‬
‫شرش ِر شاش‪.‬‬

‫‪1. Detroit‬‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪11‬‬

‫دیگر این مار نیست‬


‫گربه خوب میداند این را‬
‫از راه که میرسد ماشین‪.‬‬

‫‪12‬‬

‫باید اولش پنجول بکشم‬


‫روی هر جایی‬
‫که بخواهم کمی بکپم‪.‬‬

‫جک کروآک | ‪11‬‬


‫‪13‬‬

‫توی تار یکی‬


‫آواز میخوانند پرندگان‬
‫سپیدهدمی بارانی‪.‬‬

‫‪14‬‬

‫گربهماهی برای زندگیاش میجنگد‬


‫پیروز میشود‬
‫و خیس میکند همهی ما را‪.‬‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪15‬‬

‫غروب میرسد از راه‬


‫و دخترک منشی‬
‫ُ‬
‫شل میکند شالش را‪.‬‬

‫‪16‬‬

‫یک نشانهی شوم‪:‬‬


‫بسته است‬
‫دکان ماهیفروشی‪.‬‬

‫جک کروآک | ‪11‬‬


‫‪17‬‬

‫تکیه داده به دیوار‬


‫چرت میزم‪،‬‬
‫عطسه میکنند گلها‪.‬‬

‫‪18‬‬

‫خسته از قفلها‬
‫درهای تعمیرگاه‬
‫سر ظهر‪.‬‬
‫ِ‬

‫‪ | 18‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪19‬‬

‫دن‬‫چشی ِ‬
‫مزهی باران‪،‬‬
‫زانوزدن چرا؟‬

‫‪21‬‬

‫ُپر کرده دوباره تقریبا‬


‫باران‬
‫وان پرنده را‪.‬‬
‫ِ‬

‫جک کروآک | ‪19‬‬


‫‪21‬‬

‫و گربهی آرام‬
‫کنار تیربرق نشسته چوبمیزند‬
‫زاغسی ِاه ماه را‪.‬‬

‫‪22‬‬

‫این پرندهها‬
‫که نشستهاند روی حصار‬
‫قرار است که بمیرند انگار‪.‬‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪23‬‬

‫ک ِف کفشهایم‬
‫خ یس‬
‫از قدمزدن در باران‪.‬‬

‫‪24‬‬

‫یک لحظه ماه هم‬


‫سیبیل داشت‬
‫مثل یک گربه‪.‬‬

‫جک کروآک | ‪11‬‬


‫‪25‬‬

‫درشت برف‬
‫ِ‬ ‫دانهی‬
‫میافتد‪،‬‬
‫تنهای تنها‪.‬‬

‫‪26‬‬

‫تکان میخورد خودش‬


‫صندلی تابستانی‬
‫در میانهی کوال ک‪.‬‬

‫‪ | 10‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪27‬‬

‫کرم کوچک‬
‫پایین میکشد از پشتبام خودش را‬
‫گه خودش‪.‬‬‫آویخته به نخی از ِ‬

‫‪28‬‬

‫تنها‪ ،‬با لباسهای کهنه‬


‫مزمزهی شراب‬
‫زیر نور ماه‪.‬‬

‫جک کروآک | ‪11‬‬


‫‪29‬‬

‫نرم صبحزود‬
‫باران ِ‬
‫ِ‬
‫زنبور پشمالوی عسل‬
‫دو تا ِ‬
‫سر کار‪.‬‬
‫وزوز میکنند ِ‬

‫‪31‬‬

‫ِور میزنند مدام‬


‫زن و مرد‬
‫زیر این خالی ابدی‪.‬‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫ریچارد بروتیگان (‪)7991-7991‬‬

‫ریچارد بروتیگان شاید شوخترین و بازیگوشترین چهرهی نسل بیت‬


‫باشد؛ شاعر و نو یسندهای که عمدهی شهرتش را مدیون رمان «صید‬
‫قزلآال در امریکا» است؛ رمانی نبوغآمیز و آنچن ان سرخوش انه ک ه‬
‫تصور خودکشی نو یسندهاش را نیز مطلقا ناباورانه میکند‪ .‬اگرچه در‬
‫آخ رین رمانه ایش در کن ار آن شوخوش نگی همیش گی تلخ ی‬
‫گزندهای نیز گاهی هست‪.‬‬
‫ریچ ارد بروتیگ ان در س ی ژانو ی هی ‪ ۳۳۱1‬در تاکوم ای ایال ت‬
‫واشینگتن به دنیا آمد‪ .‬بیستساله بود که شیشهی ماشین پلیس را با سنگ‬
‫شکست و بهدلیل ابتل به جنون پارانوئیدی در بیمارستان بستری شد‪.‬‬
‫ریچارد در ژوئن ‪ ۳۳11‬ازدوا کرد و در ‪ ۳۳1۳‬نگ ارش «ص ید‬
‫قزلآال در امریکا» را آغاز کرد؛ کت ابی ک ه ش ش س ال بع د ب رایش‬
‫شهرت و پول به ارمغان آورد‪.‬‬
‫ریچارد در ‪ ۳۳11‬از همسرش جدا شد و در ‪ 91‬اکتبر ‪ ۳۳91‬در‬
‫ُ‬
‫چهلونه سالگی به زندگیاش پایان داد‪.‬‬
‫آخ که اونقده خوشگلی که میخواد بارون بیاد‬

‫آه‪ ،‬مارشا!‬
‫بلوند تو در دبیرستان‬
‫کاش زیبایی بلند و ِ‬
‫درس بچهها باشد‪،‬‬
‫تا خوب یاد بگیرند که خدا‬
‫زندگی میکند در پوست مثل موسیقی‬
‫و صداهایی مثل یک پیانوی شاد‪.‬‬
‫ای کاش‪ ،‬کارنامههای دبیرستان‬
‫مثل این باشد‪:‬‬
‫بازی با چیزهای بلوری ِن دلنشین‬
‫‪A‬‬
‫افسون کامپیوتری‬
‫‪A‬‬
‫نامههای عاشقانه نوشتن‬
‫‪A‬‬
‫تحقیق دربارهی ماهیها‬
‫‪A‬‬
‫زیبایی بلند و بلوند مارشا‬
‫!‪A+‬‬
‫ریچارد بروتیگان | ‪11‬‬
‫شعر عاشقانه‬

‫آخ که چقدر خوب است‬


‫یک روز صبح‬
‫بیدار شوی بهتنهایی‪،‬‬
‫و مجبور نباشی به کسی‬
‫بگویی که دوستش داری‪،‬‬
‫وقتی که دیگر دوستش نداری‪.‬‬

‫‪ | 18‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫گلهای بومی کالیفرنیا‬

‫در این بهار ‪3391‬‬


‫در آخرین ثلث قرن بیستم‬
‫که سفر میکند مثل یک رؤیا به سوی پایانش‬
‫وقتش است که بکاری کتابها را‬
‫که به خاکشان بسپاری‬
‫تا که شاید برویند از این صفحات‬
‫ُ‬
‫گلها و سبزیجات‪.‬‬

‫ریچارد بروتیگان | ‪19‬‬


‫کلندوال‬

‫دوستانم نگراناند‬
‫و دربارهاش با من حرف میزنند‪،‬‬
‫آنها از پایان جهان میگویند‬
‫از ظلمات و فاجعه‪.‬‬
‫من همیشه در کمال آرامش گوش میکنم‬
‫و میگویم‪ :‬نه‪ ،‬قرار نیست تمام شود!‬
‫این تنها یک آغاز است‬
‫همانطور که این کتاب‬
‫تنها یک آغاز است‪.‬‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫رومئو و جولیت‬

‫اگر برایم بمیری‬


‫برای تو خواهم مرد‪،‬‬
‫و گورهایمان مثل دو عاشق‬
‫که میشویند لباسهاشان را با هم‬
‫در یک لباسشویی عمومی‪،‬‬
‫اگر تو صابون بیاوری‬
‫من سفیدکننده میآورم‪.‬‬

‫ریچارد بروتیگان | ‪11‬‬


‫‪%15‬‬

‫میخواهد تیغ بزند‬


‫مردها را‬
‫که نمیتواند البته‬
‫چرا که ‪%31‬‬
‫زیباتر نیست‪.‬‬

‫‪ | 10‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪ 31‬سنت‪ ،‬دو مسافر‪ ،‬عشق‬

‫سخت در فکر تو‬


‫سوار اتوبوس شدم‪.‬‬
‫‪ 13‬سنت کرایه دادم و‬
‫از راننده خواستم دو نفر حساب کند‪،‬‬
‫پیش از آنکه بفهمم‬
‫تنها‬
‫هستم‪.‬‬

‫ریچارد بروتیگان | ‪11‬‬


‫آمبوالنس هایکو‬

‫یک تکه فلفل دلمهای‬


‫از ظرف چوبی ساالد‬
‫افتاد‪:‬‬
‫که چی؟‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫جعبهی تعمیرات کارما‪ :‬آیتمهای ‪1-4‬‬

‫‪ .3‬غذای کافی برای خوردن پیدا کن و‬


‫بخورش‪.‬‬
‫‪ .2‬جای آرامی برای خوابیدن پیدا کن و‬
‫همانجا بخواب‪.‬‬
‫‪ .1‬صدای مزاحم عقل و عاطفهات را کم کن‬
‫تا به سکوت خودت برسی‬
‫و بهش گوش کن‪.‬‬
‫‪.4‬‬

‫ریچارد بروتیگان | ‪11‬‬


‫المپ مهربان‬

‫من پانزده واتش را دارم‪ُ ،‬پر عمر و مفتتاب‬


‫هارمونی میدهد خانه را المپ روشنی در توالت من‪.‬‬
‫من در چنین آپاراتمانی است که زندگی میکنم‬
‫برای دو سال تمام‪.‬‬
‫و این المپ‪ ،‬تنها میسوزد و میسازد‪.‬‬
‫فکر میکنم این المپ دلباختهی من است‪.‬‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫رستوران‬

‫‪ 13‬ساله‪ ،‬پژمرده و نحیف‬


‫حلقهی ازدواجش را توی دستش میاندازد مثل یک خلسه‬
‫و ُزل میزند به فنجان خالی قهوه‬
‫انگار که نگاه میکند به دهان پرندهای ُمرده‪.‬‬
‫شام تمام است‪.‬‬
‫شوهرش میرود دستشویی و برمیگردد زود‪.‬‬
‫و حاال نوبت اوست‬
‫که برود دستشویی‪.‬‬

‫ریچارد بروتیگان | ‪11‬‬


‫ُ‬
‫چند شاخه گل برای آنها که دوستشان داری‬

‫از نانوا و قصاب گرفته تا شمعدانساز‬


‫هرکسی میتواند ویدی بگیرد‪،‬‬
‫ازجمله آنها که دوستشان داری‪.‬‬

‫پس اگر فکر میکنی گرفتهای‬


‫خودت را به دکتر نشان بده‪.‬‬

‫آنوقت هم خودت احساس بهتری داری‬


‫هم آنها که دوستشان داری‪.‬‬

‫‪ | 18‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫امیری باراکا (‪)7991-9171‬‬

‫امیری باراکا‪ ،‬با نام اصلی ایورت لیروی جونز‪ ،‬در هفتم اکتبر ‪1843‬‬
‫در خانوادهای سیاهپوست در نیوآرک ایالت نیووجریی ب ه دنی ا آم د‪.‬‬
‫پدرش پستچی بود و مادرش مددکار اجتم اعی‪ .‬باراک ای ج وان ب ه‬
‫دانشگاه روتگری رف ت و دو س ال در آنج ا درس خوان د‪ .‬س پس ب ه‬
‫دانش گاه سیاهپوس تی هوواوار رف ت و در ‪ 1883‬در رش تهی زب ان‬
‫انگلیسی لیسانس گرفت‪ .‬برای سه سال تفنگدار نیروی ه وایی ش د‪.‬‬
‫به نیویورک رفت و با جنوش هیییوز و نسو ییو آش نا ش د‪ .‬آلو‬
‫گینزیرگ‪ ،‬شاعر بزرگ نسل بیت‪ ،‬تاثیر بی چونوچرایی بر ادبی ات او‬
‫گذاشت‪.‬‬
‫باراک ا در ‪ 1885‬در معب دی ب ودایی ب ا هتووک هوووه ‪ ،‬دخت ری‬
‫یه ودی‪ ،‬ازدوا ک رد‪ .‬ازدواج ی ک ه هش ت س ال دوام یاف ت‪.‬‬
‫فعالیتهای بیوقفهی هنری‪ ،‬ادبی و سیاس ی باراک ا از ‪ 1886‬آغ از‬
‫شد‪ .‬چندین مجلهی ادبی را سردبیری کرد و انتشارات توتم را نی ز در‬
‫‪ 1885‬با انتشار آثاری از گینزبرگ و جو هوروآک‪ ،‬دیگ ر ش اعر و‬
‫نویسنده ی مشهور نسل بیت‪ ،‬به راه انداخت‪.‬‬
‫اولین نمایشنامهی باراکا «پیدا کردن یه دختر خ وب س خته» در‬
‫‪ 1885‬منتشر شد و اولین کتاب شعرش «دیباچهای بر یک یادداشت‬
‫خودکشی بیست جلدی» که سرشار از ایدههای پاپ بود‪ ،‬در ‪.1861‬‬
‫ُ‬
‫شهرت در ‪ 1863‬با دریافت جایزهی ایک برای نمایشنامهی جنج الی‬
‫ُ‬
‫«هلندی» ب ه س راغ باراک ا آم د‪ .‬اب ی‪ ،‬معتبرت رین ج ایزهی تئ اتری‬
‫امریکاست و هر سال به بهترین نمایشنامهی یرا وی اهدا می شود‪.‬‬
‫«هلندی» سروصدای زیادی در تئاتر امریکا به پا کرد و دو س ال‬
‫بعد آنتونک هاروی بر اساس آن یک فیلم بلند ساخت‪ .‬تئاتر انقلبی و‬
‫شاعرانهی باراکا تحت تاثیر اندیشههای آنتون آرتو‪ ،‬تئاتر خشوون ‪،‬‬
‫است‪ .‬تئاتری که آرتو از آن سخن میگفت مبتنی بر حرکات بدن و با‬
‫کمت رین دی الوگ‪ ،‬تن د و خش ن‪ ،‬رقص ان و سرش ار از کنشه ای‬
‫دراماتیک بود؛ نمایشی که تماشاگر را آنچنان درگیر کن د ک ه گ ویی‬
‫مورد هجوم قرار گرفته‪ .‬تئاتر انقلب ی باراک ا خش ونت س فید را روی‬
‫صحنه میآورد‪ .‬تئاتر او‪ ،‬آنچنان که خودش میگوید‪ ،‬تئ اتر قربانی ان‬
‫است‪ ،‬قربانیانی همچون ِه ِلک در نمایشنامهی«هلندی»‪.‬‬
‫«هلندی» صحنهی مواجههی ی ک زن سادیس ت سفیدپوس ت‪،‬‬
‫لوال‪ ،‬و یک پسربچهی ساده لوح سیاه‪ِ ،‬ه ِلک‪ ،‬است‪ .‬در بخشی از این‬
‫نمایش‪ ،‬که در مترو میگذرد‪ ،‬لوال به کلی میگوید‪« :‬تو به چه حقی‬
‫لباس سهدکمهای پوشیدی و کراوات راهراه زدی؟ پدربزرگ تو یه برده‬
‫بود و هاروارد هم نرفته بود‪ِ ».‬ه ِلک که پسرکی معص وم اس ت و فق ط‬
‫میخواهد هر جور که شده از خشونت س فید ج ان ب ه در بب رد‪ ،‬در‬

‫امیری باراکا | ‪11‬‬


‫پایان نمایش قربانی خش ونت جامع هی س فیدی میش ود ک ه ل وال‬
‫نمایندهی آن است‪.‬‬
‫باراک ا در ‪ 1868‬و پ س از ت رور رهب ر مس لمان سیاهپوس تان‪،‬‬
‫مالکو ایکس‪ ،‬به زندگی گذشتهاش پشت کرد‪ .‬از همسر اولش جدا‬
‫شد‪ ،‬به هارلم رفت و در آنجا مدرسهی تئاتر «رپرتوآر هن ر س یاه» را‬
‫تاسیس کرد‪ .‬ترور مالکوم ایکس‪ ،‬اندیشههای ناسیونال‪ -‬سیاهپوستی‬
‫را در او تقویت کرد و در ‪ 1868‬نمایشنامهی «مرگ مالکوم ایک س»‬
‫از باراکا منتشر شد‪.‬‬
‫باراک ا در ‪ 1867‬ب ا سوویلویا رایینسووو ‪ ،‬ش اعر سیاهپوس ت‬
‫امریکایی‪ ،‬ازدوا میکند‪ .‬در ‪ 1865‬به اسلم روی میآورد و نامش‬
‫را به «ایمامو امیری باراکا» تغییر میده د‪ ،‬چراک ه میخواه د «ن ام‬
‫َبردگی» اش را کنار بگذارد‪ .‬همسرش نیز میشود «آمینا باراک ا»‪ .‬در‬
‫‪ 1873‬باراکا با چرخشی مارکسیست‪ -‬لنینیستی پیشوند «ایمامو» را‪،‬‬
‫که به عقیدهاش زاییدهی ی ک «ناسیونالیس م ب ورژوایی» ب ود‪ ،‬کن ار‬
‫میگذارد و میشود «امیری باراکا»‪.‬‬
‫َ‬
‫باراکا همواره با گروههای موزیک جز و یلووی همک اری داش ته و‬
‫چندین تألی‪ ،‬هم دربارهی موسیقی سیاهان دارد و از جمله به همراه‬
‫همسرش‪ ،‬آمینا‪ ،‬در ‪ 1857‬کتاب «موزیک‪ :‬تأملتی درب ارهی ج ز و‬
‫بل وز» را منتش ر ک رده اس ت‪ .‬برخ ی از منتق دان‪ ،‬زیباییشناس ی‬
‫شعرهای باراکا را زیباییشناسی موزیک ج ز میدانن د‪ .‬باراک ا خ ود‬
‫زمانی گفته است‪« :‬شعر یعنی موزیک‪».‬‬
‫باراکا در بسیاری از کال ها و دانشگاههای معتبر امریکا از جمله‬

‫‪ | 10‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫دانشگاههای یی ‪ ،‬هلمشیا و جرج واشونگتو در رش تههای ادبی ات و‬
‫تئاتر تدریس کرده است و در سال ‪ 3000‬هم بازنشسته شده‪.‬‬
‫پس از حملت تروریستی یازده سپتامبر کتاب «یکی امریکا را به‬
‫باد داد و دیگر شعرها» از باراکا منتشر میشود و آنچنان جنجالی ب ه‬
‫پا میکند که فرماندار نیوجرزی از او میخواهد به خاطر مواضعاش‬
‫ع ذرخواهی کن د‪ .‬باراک ا پافش اری میکن د و عن وان افتخ اری‬
‫مل الشعرای ایال ‪ ،‬که پیش از آن به او اهدا شده بود‪ ،‬از او س لب‬
‫میشود‪.‬‬
‫باراکا در طول فعالیتهای ادبی و هن ریاش ج وایز بیش ماری‬
‫ُ‬
‫گرفته است‪ :‬جایزهی ایک‪ ،‬جوایزهی پو ‪ /‬فواهنر‪ ،‬جوایزهی لنگسوتو‬
‫هیوی‪ ،‬جایزهی آ ها مک علو و هنرهای امریکا‪ ،‬مدال جیموز ولودو‬
‫جانسو ‪ ،‬جایزهی ینیا راهفلر و‪. ...‬‬
‫او در ‪ 8‬ژانو یهی ‪ 3013‬درگذشت‪.‬‬

‫امیری باراکا | ‪11‬‬


‫یکی امریکا را به باد داد‬

‫(آنها که فکر میکنند‬


‫همهشان مخالفند با تروریسم‬
‫چه داخلیاش باشد‬
‫چه بینالمللی‪...‬‬
‫یکی از این دو شکل اما‬
‫برای پوشاندن دیگری‬
‫نباید به کار برود)‬

‫میگویند کار چندتا تروریست بود‬


‫کار چندتا‬
‫عرب َب َربر‬
‫در افغانستان‪.‬‬
‫کار تروریستهای امریکایی خودمان که نبود‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫اسکینهدز‬
‫‌‬ ‫کوکالکسکالن یا که‬
‫‌‬ ‫کار‬
‫یا کار آنها که می ِکشند به آتش‬
‫کلیساهای سیاهپوستی را‬
‫یا حلول میدهند ما را به صف اعدام‪.‬‬
‫کار ترنت‌الت نبود‬
‫یا کار دیوید‌دوک یا جیولیانی‬
‫یا که شاندلر و هلمز‬

‫کار سوزاک نبود‬


‫توی تنبانها‬
‫کار آن مریضیها‬
‫که در مالفههای سفید‬
‫قتلعام کرده مردمان سیاه‬
‫و ترور کرده شعور و منطق را‬

‫‪ 1‬گروهی نژادپرست سفیدپوست که از اواسط قرن نوزدهم به اذی ت و آزار و ت رور س یاهان و‬
‫رهبرانشان در امریکا میپرداختند‪.‬‬
‫‪ .3‬گروهی نژادپرست سفیدپوست با گرایشات نئونازیستی ک ه در ده هی ‪ ۳۳11‬در امریک ا و‬
‫اروپا اعلم وجود کردند‪.‬‬
‫‪ .4‬سناتور سابق امریکایی (‪)۳۳9۳- 9111‬‬
‫‪ .3‬امریکایی (‪ )۳۳11-‬سیاستمدار دست راستی و نژادپرست‬
‫‪ .8‬شهردار سابق نیویورک که در زمان حملت یازده سپتامبر شهردار این شهر بود (‪)۳۳11-‬‬
‫‪ .6‬برت شاندلر‪ ،‬سیاستمدار دموکرات امریکایی (‪)۳۳1۳-‬‬
‫‪ .7‬سناتور جمهوریخواه امریکایی (‪)۳۳9۳ -9119‬‬

‫امیری باراکا | ‪11‬‬


‫بیشتر بشریت را‬
‫همچنان که کیف میکنند آنها‬

‫میگویند (کی میگه؟ کی داره میگه‬


‫کی پول میده بهشون‬
‫کی داره دروغ میگه‬
‫کیه رفته تو لباس بدلی‬
‫چهکسی بردهدار بود‬
‫چهکسی دودر کرد دالرها را‬

‫چهکسی چاق شد از چریدن کشتزارها‬


‫چهکسی قتلعام کرد سرخپوستها را‬
‫چهکسی میخواست ملت سیاه را تباه بکند‬

‫چهکسی زندگی میکند در وال‌استریت‬


‫این کشتزار نخست‬
‫چهکسی می ُبرد نانتان‬
‫کی تجاوز کرد به مامان‬
‫لینچش کرد‬
‫کی بابا رو ِ‬

‫چهکسی قیر و قطران داشت‬

‫‪ .1‬مرکزی تجاری و قلب اقتصادی نیویورک‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫چهکسی توی ناز و نعمت بود‬
‫چهکسی کبریت در دستش‬
‫چهکسی میافروزد آتش‬
‫آنها که مدعیاند که خدایند آنها‬
‫اما هنوز شیطاناند‪.‬‬

‫چهکسی است بزرگترین بزرگترها‬


‫چهکسی است بهترین بهترها‬
‫چهکسی تشبیه میکند به مسیح خود را‬

‫چهکسی آفرینندهی هرچیز‬


‫چهکسی از همه باهوشتر و تیز‬
‫عالیمقامتر چه کسی‬
‫چهکسی از همه پولدارتر‬
‫آنها که میگویند زشتید شما و‬
‫آخر خوشگلیاند خودشان‬

‫چه کسی تبیین میکند هنر را‬


‫چه کسی تبیین میکند علم را هم‬

‫چه کسی بمبها را میسازد‬


‫چه کسی تفنگها را‬

‫چه کسی برده میخرید‬


‫امیری باراکا | ‪11‬‬
‫چه کسی برده میفروخت‬

‫آنها که دادند به شما نام خودشان را‬


‫آنها که مدعیاند که دامر نبود دیوانه‬

‫چه کسی‪ /‬چه کسی‪ /‬چه کسی‬

‫چه کسی پورتوریکو را غارت کرد‬


‫چه کسی غارت کرد هندوچین‪ ،‬فیلیپین و منهتن را‬
‫استرالیا و جزایر‌هیبرید را هم‬
‫چه کسی زورچپان کرد افیون را به چینیها‬

‫چه کسی مالک عمارتها‬


‫چه کسی صاحب پول‬
‫چه کسی فکر میکند مضحکید شما‬
‫چه کسی حبستان میکند‬
‫چه کسی مالک اسناد‬

‫مالک کشتی بردگان چه کسی است‬


‫میکشد چه کسی لشگر‬

‫‪ .1‬قاتلی زنجیرهای در امریکا (‪)۳۳11 -۳۳۳1‬‬


‫‪ .3‬مجمعالجزایری وسیع در غرب اسکاتلند‬

‫‪ | 18‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫جمهور تقلبی‬
‫ِ‬ ‫آنها که رئیس‬
‫آنها که حاکم قانون‬
‫آنها که مالک بانک‬

‫چه کسی‪ /‬چه کسی‪ /‬چه کسی‬

‫چه کسی است مالک معدن‬


‫چه کسی گیج میکندت‬
‫چه کسی ارباب نان‬
‫محتاج صلح چه کسی‬
‫محتاج جنگ فکر میکنی چه کسی است‬

‫مالک نفت و چاه کیست‬


‫آنکه نریخته عرق هیچگاه کیست‬
‫مالک خاک چه کسی‬
‫آنکه نیست یک کاکاسیاه‪ ،‬کیست‬
‫چه کسی بزرگتر از همه است و‬
‫بزرگتر از ایشان نیست‬

‫چه کسی مالک شهر‬

‫چه کسی مالک هوا‬


‫مالک آب چه کسی‬
‫امیری باراکا | ‪19‬‬
‫خواب نوزادت‬
‫چه کسی مالک تخت ِ‬
‫ُ‬
‫چه کسی میچاپد‪ ،‬میدزدد‪ ،‬تقلب میکند و میکشد‬
‫چه کسی وارونه میکند حقیقت را‬
‫چه کسی به تو میگوید بیفرهنگ‬

‫چه کسی زندگی در بزرگترین خانهها دارد‬


‫ترین جنایتها‬
‫چه کسی میکند بزرگ ِ‬
‫چه کسی هروقت عشقش کشید میرود مرخصی‬

‫چه کسی از همه بیشتر سیاهها را کشت‬


‫چه کسی از همه بیشتر یهودیان را کشت‬
‫چه کسی از همه بیشتر ایتالیاییها را کشت‬
‫چه کسی از همه بیشتر ایرلندیها را کشت‬
‫چه کسی از همه بیشتر آفریقاییها را کشت‬
‫چه کسی از همه بیشتر ژاپنیها را کشت‬
‫چه کسی از همه بیشتر التینیها را کشت‬

‫چه کسی‪ /‬چه کسی‪ /‬چه کسی‬

‫مالک اقیانوس چه کسی‬

‫کیه مالک هواپیماها‬


‫کیه مالک مراکز خرید‬
‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬
‫کیه مالک تلویزیون‬
‫کیه مالک رادیو‬

‫چه کسی مالک است آنچه را که تملکپذیر نیست‬


‫مالکان حقیقی کیست‬
‫ِ‬ ‫مالک مالکان که نیستند‬
‫ِ‬

‫مالک حومهها چه کسی‬


‫چه کسی میمکد شهرها را خون‬
‫چه کسی وضع میکند قانون‬

‫چه کسی جرج‌بوش را رئیسجمهور کرد‬


‫چه کسی اعتقاد به برافراشتن پرچم اتحاد دارد‬
‫چه کسی از دموکراسی حرف میزند و دروغ میگوید‬

‫چه کسی‪ /‬چه کسی‪ /‬چه کسی چه کسی‬

‫آنها که خویشان حیوانی‬


‫آنها که ‪999‬‬
‫آنها که حکم به تصلیب عیسی مسیح دادند‬

‫آنها که چهرهی واقعی شیطان‬


‫آنها که از قتلعام ارامنه پولها زدند به جیب‬

‫چه کسی اعظم تروریستها‬


‫امیری باراکا | ‪11‬‬
‫چه کسی تحریفگر انجیل‬
‫ُ‬
‫چه کسی کشت بیشترین مردم را‬
‫چه کسی کارهاش شیطانی‬
‫چه کسی نیست اصال نگران بقای حیات‬

‫آنها که مالک مستعمرات‬


‫آنها که چپاول کردند بیشترین سرزمینها را‬
‫آنها که حکم بر جهان میرانند‬
‫آنها که میگویند مظهر خیراند‬
‫کارهایشان اما مظهر شیطان‬
‫آنها که بزرگترین جالدان‬

‫چه کسی‪ /‬چه کسی‪ /‬چه کسی‬

‫چه کسی صاحب نفت است‬


‫چه کسی نفت بیشتری میخواهد‬
‫چه کسی گفت چیزی که بعد دروغ درآمد از آب‬
‫چه کسی‪ /‬چه کسی‪ /‬؟؟؟‬

‫بنالدن توی آخور کیست‪ ،‬چه کسی گفت شیطان‬


‫سر‌ ‌‬
‫چه کسی پول میدهد به سی‪‌.‬آی‪‌.‬ای‬
‫کی خبر داشت که بمب منفجر خواهد شد‬
‫چه کسی میداند که چرا تروریستها‬

‫‪ | 10‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫آموزش دیدند برای پرواز در فلوریدا‪ ،‬سندیهگو‪.‬‬

‫چه کسی میداند که چرا پنج اسرائیلی‬


‫از انفجار فیلم میگرفتند و‬
‫شلوغ میکردند تا توجه همه را جلب بکنند‬

‫چه کسی محتاج سوخت فسیلی است‬


‫وقتی خورشید جایی قرار نیست برود‬

‫چهکسی میسازد کارتهای اعتباری را‬


‫چهکسی در میرود از زیر مالیات‬
‫ضد راسیسم زد بیرون‬
‫چهکسی از کنفرانس ِ‬
‫چهکسی مالکوم‌ایکس را کشت‬
‫چهکسی کندی و برادرش را کشت‬
‫چهکسی دکتر‌کینگ را کشت‬
‫همچو کاری به نفع چه کسانی بود؟‬
‫این قتلها آیا‬
‫به قتل‌لینکلن مربوطاند؟‬

‫‪ .1‬از رهبران جنبش سیاهان در امریکا که در ‪ ۳۳11‬ترور شد‪)۳۳91 -۳۳11( .‬‬


‫‪ .3‬رئیسجمهور دموکرات ایاالت متحده که به همراه برادرش در ‪ ۳۳1۱‬ترور شد‪.‬‬
‫‪ .4‬از رهبران جنبش مدنی سیاهان در امریکا که در ‪ ۳۳19‬کشته شد‪)۳۳9۳- ۳۳19( .‬‬
‫‪ .3‬رئیسجمهور امریکا در دوران جنگهای داخلی که فرمان لغو بردهداری را صادر کرد و در‬
‫←‬
‫امیری باراکا | ‪11‬‬
‫چهکسی تجاوز کرد به گرنادا‬
‫چهکسی از آپارتاید سود برد‬
‫چهکسی ایرلند را مستعمره نگهداشته هنوز‬
‫چهکسی دولت شیلی را برانداخت و بعدش نیکاراگوئه را‬

‫چه کسی دیوید‌سیبکو و کریس‌هانی را کشت‬


‫همانهایی که بیکو ‪ ،‬کابرال ‪،‬‬
‫چهگوآرا و ساندینو را کشتند‪.‬‬
‫نرودا ‪‌،‬آلنده ‪‌ ،‬‬

‫چه کسی کابیال را کشت‬

‫←‬
‫در ‪ ۳911‬پس از پیروزی در جنگهای داخلی ترور شد‪.‬‬
‫‪ .1‬روزنامهنگار و مبارز ضد آپارتاید در آفریقای جن وبی‪ .‬مش هور ب ه م الکوم ایک س آفریق ا‪.‬‬
‫(‪)۳۳۱9 -۳۳1۳‬‬
‫‪ .3‬رهبر حزب کمونیست آفریقای جنوبی که در ‪ ۳۳۳۱‬ترور شد‪.‬‬
‫‪ .4‬فعال ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی (‪)۳۳11-۳۳11‬‬
‫‪ .3‬نویسنده و مبارز مارکسیست در گینهیبیسائو که در ‪ ۳۳۱1‬ترور شد‪.‬‬
‫‪ .8‬شاعر چپگرای شیلی‪ ،‬برندهی نوبل ادبی‪ ،‬و از یاران نزدیک سالوادور آلنده ک ه در ‪۳۳1۱‬‬
‫تنها چند روز پس از مرگ آلنده درگذشت‪.‬‬
‫‪ .6‬رئیسجمهور مردمی و محبوب شیلی که پس از کودتای نظامیان تحت حمایت امریکا در‬
‫‪ ۳۳1۱‬کشته شد‪.‬‬
‫‪ .7‬رهبر انقلبی نیکاراگوئه علیه اشغال نظ امی امریک ا ب ین س الهای ‪ ۳۳91-۳۳۱۱‬ک ه در‬
‫‪ ۳۳۱1‬کشته شد‪.‬‬
‫‪ .5‬پدر رئیسجمهور کنونی جمهوری دموکراتیک کنگو که در سال ‪ 911۳‬به قتل رسید‪.‬‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫همانهایی که لومومبا ‪ ،‬ماندلین و بتی‌شابز را تلف کردند‬
‫پرنسس‌مارگارت ‪ ،‬رالف‌فیدراستون و لیتل‌بابی را هم‬

‫آنها که ماندال ‪ ،‬دوروبا ‪ ،‬جرونیمو‬


‫آساتا ‪ ،‬مامیا ‪ ،‬گاروی‬
‫داشیل‌هامت و آلفایوس‌هوتون را‬
‫انداختند زندان‬

‫‪ .1‬نخستین نخستوزیر جمهوری دموکراتیک کنگو (‪)۳۳91- ۳۳1۳‬‬


‫‪ .3‬رئیسجمهور موزامبیک که در ‪ ۳۳1۳‬ترور شد‪.‬‬
‫‪ .4‬همسر مبارز مالکوم ایکس که در خانهاش ترور شد‪)۳۳۱1- ۳۳۳1( .‬‬
‫‪ .3‬احتماال اشاره دارد به خواهر ملکه الیزابت دوم‬
‫‪ .8‬مسلمان رادیکال و سیاهپوست امریکایی‬
‫‪ .6‬فعال سیاسی سیاهپوست و از اعضای حزب سیاهپوستی پلنگهای سیاه‪.‬‬
‫‪ .7‬رهبر بزرگ مبارزات ضد آپارتای د در آفریق ای جن وبی و رئ یس جمه ور ای ن کش ور ب ین‬
‫سالهای ‪ ۳۳۳1‬و ‪.۳۳۳۳‬‬
‫‪ .5‬نویسنده و از رهبران حزب پلنگهای سیاه‪.‬‬
‫‪ .8‬رهبر سرخپوست آپاچی که علیه دولتهای مرکزی امریکا و مکزی ک جنگی د‪- ۳۳1۳( .‬‬
‫‪)۳99۳‬‬
‫‪ .10‬فعال و مبارز سیاهپوست امریکایی و از اعضای پلنگهای سیاه‪.‬‬
‫‪ .11‬فعال سیاسی و روزنامهنگار سیاهپوست و عضو پلنگهای سیاه که به اتهام قتل یک افس ر‬
‫پلیس در ‪ ۳۳9۳‬محاکمه شد‪.‬‬
‫‪ .13‬روزنامهنگار و فعال حقوق بشر ک ه روزنام هی دنی ای س یاه را دره ارلم منتش ر میک رد‪.‬‬
‫(‪)۳9۳1- ۳۳1۱‬‬
‫‪ .14‬نویسندهی مشهور امریکایی (‪)۳9۳1- ۳۳1۳‬‬
‫‪ .13‬فعال سیاهپوست امریکایی‬

‫امیری باراکا | ‪11‬‬


‫چه کسیهویی‌نیوتن را کشت‬
‫چه کسی فرد‌همپتون و مدگار‌ایورس را کشت‬
‫میکی‌اسمیت و والتر‌رادنی را هم‬
‫همانها نبودند که فیدل‌کاسترو را مسموم کردند؟‬
‫چه کسی میخواست ویتنام را‬
‫زیر یوغ ستم نگهدارد‬

‫چه کسی برای سر‌لنین جایزه گذاشت‬

‫چه کسی انداخت توی کوره یهودیها را‬


‫و کی کمک کردشان در این کار‬
‫چه کسی گفت "اول امریکا"‬
‫اوکی داد به ستارههای زرد‬
‫و ِ‬
‫چه کسی‪ /‬چه کسی‪/‬‬

‫‪ .1‬مبارز سیاهپوست امریکایی و مؤسس حزب پلنگهای سیاه‪)۳۳19- ۳۳9۳( .‬‬


‫‪ .3‬فعال سیاهپوست و از رهبران پلنگهای سیاه که در آپارتم انش ب ه قت ل رس ید‪- ۳۳1۳( .‬‬
‫‪)۳۳19‬‬
‫‪ .4‬فعال مدنی سیاهپوست که که توسط شورای شهروندان سفیدپوست ت رور ش د‪- ۳۳1۱( .‬‬
‫‪)۳۳91‬‬
‫‪ .3‬شاعر چپگرا و آنارشیست جامائیکایی (‪)۳۳11- ۳۳9۱‬‬
‫‪ .8‬تاریخدان و فعال سیاسی مشهور گیانایی که در ‪ ۳۳91‬گیانا ترور شد‪)۳۳19- ۳۳91( .‬‬

‫‪ | 11‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫چه کسی ُرزا‌لوکزامبورگ و‌لیبکنشت را کشت‬
‫روزنبرگها را‬
‫‌‬ ‫چه کسی کشت‬
‫و مردمان خوب یخ زدند همه‬
‫یا شکنجه‪ ،‬ترور یا ناپدید شدند همهشان‬

‫پول الجزایر و لیبی و هائیتی را‬


‫چه کسی خورد ِ‬
‫پول ایران‪ ،‬عراق‪ ،‬عربستان‬‫ِ‬
‫پول کویت و لبنان را‬
‫پول سوریه‪ ،‬مصر‪ ،‬اردن و فلسطین را‬

‫چه کسی قطع کرد در‌کنگو دستهای مردم را‬


‫چه کسی‌ایدز را ساخت‬
‫َ‬
‫چه کسی کک توی تنبان سرخپوستها انداخت‬
‫چه کسی طرح کوچ اجباری سرخپوستها را ریخت‬

‫چه کسی ماین را منفجر‬


‫و جنگ اسپانیا و امریکا را شروع کرد‬
‫چه کسی‌شارون را به قدرت بازگرداند‬

‫‪ .1‬نو ی سنده و فعال مارکسیست آلمانی که به همراه دو رهب ر دیگ ر ح زب کمونیس ت آلم ان‬
‫توسط سوسیال دموکرات ها کشته شد‪)۳91۳- ۳۳۳۳( .‬‬
‫‪ .3‬از رهبران حزب کمونیست آلمان که به همراه رزا لوکزامبورگ کشته شد‪.‬‬
‫‪ .4‬دو فعال کمونیست امریکایی که در ‪ ۳۳1۱‬به اتهام جاسوسی برای شوروی اعدام شدند‪.‬‬
‫‪ .3‬منطقهای در نیوانگلند در شمال شرقی آمریکا‬

‫امیری باراکا | ‪11‬‬


‫پشت باتیستا‬
‫چه کسی ایستاد ِ‬
‫ایستاد پشت هیتلر و بیلبو‬
‫و ایستاد پشت چیانگ‌کای‌چک‬
‫چه کسی چه کسی چه کسی‪/‬‬

‫رمتیو‌اکشن‬
‫چه کسی حکم کرد که َ ِاف ِ‬
‫باید اجرا شود‬
‫‪1‬‬
‫نیو‌فرانتی ِیر‬
‫‌‬ ‫باید اجرا شود پروژهی بازسازی ‪ ،‬نیو‌دیل ‪،‬‬
‫‪8‬‬
‫و اجرا شود طرح جامعهی بزرگ‬

‫تام‌کثافت‌کالرنس برای کی کار میکنه‬


‫ِ‬ ‫اون‬

‫‪ .1‬رئیسجمهور مورد حمایت امریکا و دیکتاتور کوبا قبل از انقلب هاوانا در ‪۳۳1۳‬‬
‫‪ .3‬سناتور دست راستی و نژادپرست امریکایی (‪)۳991- ۳۳11‬‬
‫‪ .4‬دیکتاتور چین پیش از به قدرت رسیدن مائو‪.‬‬
‫‪ .3‬طرحی که نخستینبار توسط پرزیدنت جان‪ .‬اف‪ .‬کندی در ‪ ۳۳1۳‬برای رفع تبعیض نژادی‬
‫در امریکا ارائه شد‪.‬‬
‫‪ .8‬دورهی بازسازی امریکا پس از جنگهای داخلی بین سالهای ‪۳911- ۳911‬‬
‫‪ .6‬برنامهی توسعهی اقتصادی امریکا در زمان پرزیدنت تئودور روزولت در پ ی رک ود ب زرگ‬
‫اقتصادی‪.‬‬
‫‪ .7‬برنامهی توسعهی عدالت اجتماعی جان‪ .‬اف‪ .‬کندی در ‪۳۳11‬‬
‫‪ .5‬برنامهی اصلح اجتم اعی در زم ان ریاس تجمهوری لن دون جانس ون در ‪ ۳۳11‬ب رای‬
‫کاهش فقر و تبعیض نژادی‪.‬‬
‫‪ .8‬احتماال نام سیاهپوستی در دمودستگاه دولتی امریکا‪ .‬باراکا صفت کثافت را به عن وان ن ام‬
‫میانی او آورده‪.‬‬

‫‪ | 18‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫چه کسی از دهانهی روده عینهو کثافت دوو دوو میزند بیرون‬
‫‪1‬‬
‫چه کسی میداند چه جور جانوریست کاندولیزا‬
‫چه کسی پول میدهد به کونلی‌تا یک سیاهپوست چوبین باشد‬
‫جایزهی‌نبوغ را‬
‫چه کسی ‌‬
‫هامو‌لوکس داد‬
‫ِ‬ ‫به‬

‫چه کسی سرنگون کرد‌نکرومه و اسقف را‬


‫چه کسی مسموم کرد رابسون را‬
‫چه کسی میخواست دوبوآ را بیندازد زندان‬
‫چه کسی برای رپ‌جمیل‌االمین پاپوش دوخت‬
‫چه کسی برای روزنبرگها‪ ،‬گاروی‬
‫چه کسی پاپوش دوخت برای اسکاتزبورو‬
‫َ‬
‫و فیلم هالیوودی‌ده ‪.‬‬

‫‪ .1‬کاندولیزا رایس‪ ،‬وزیر امور خارجهی سیاهپوست در دولت محافظهکار بوش‪.‬‬


‫‪ .3‬اولین رئیسجمهور غنا و برندهی جایزهی صلح لنین در ‪)۳۳1۳- ۳۳19( ۳۳1۱‬‬
‫‪ .4‬آوازهخوان و فعال سیاهپوست امریکایی (‪)۳9۳9- ۳۳11‬‬
‫‪ .3‬سیاستمدار امریکایی (‪)۳91۳- ۳۳۱1‬‬
‫‪ .8‬از چهرههای مشهور و مسلمان پلنگهای سیاه (‪)۳۳1۱-‬‬
‫‪ .6‬پسربچههای سیاهپوستی ک ه در ده هی ‪ ۳۳۱1‬در ایال ت آالبام ا در قض یهی مش هور ب ه‬
‫اسکاتزبورو به اتهام تجاوز به دو زن سفیدپوست محاکمه شدند‪.‬‬
‫‪ .7‬فیلم شانزدهمیلیمتری کوتاه و مستندی از جان بری درب ارهی مککارتیس م و محکومی ت‬
‫پرونده سازیها علی ه س ینماگران چ پگرای ه الیوود در ده هی ‪ .۳۳11‬ج ان ب ری پ س از‬
‫ساختن این فیلم به فرانسه پناهنده شد‪.‬‬

‫امیری باراکا | ‪19‬‬


‫چه کسی به آتش کشید ساختمان رایشتستاگ را‬

‫کی میدونست مرکز تجارت جهانی قراره بمبارون بشه‬


‫چه کسی به چهارهزار کارمند اسرائیلی برجهای دوقلو‬
‫گفت که بمانند آن روز در خانه‬
‫؟‬ ‫شارون را چرا از ماجرا دور نگهداشتند‬
‫‪/‬‬
‫چه کسی‪ ،‬چه کسی‪ ،‬چه کسی‪/‬‬
‫انفجار جغد که روزنامهها میگویند‬
‫چهرهی شیطان‬
‫دیده شد در آن‬
‫‪0‬‬
‫چه کسی چه کسی‬ ‫هو هو‬

‫چه کسی از جنگ پول میسازد‬


‫چه کسی از دروغ و ترس پولوپله‬
‫چه کسی میخواهد دنیا را‬
‫مثل همین که هست حاال‬

‫‪ .1‬ساختمان پارلمان آلمان در برلین که در ‪ ۳۳۱۱‬به آتش کشیده شد‪.‬‬


‫‪ :Who .3‬بازی با کلمهی هم به معنایی که تا اینجا به کار رفته و هم تداعیکنن دهی ص دای‬
‫جغد؛ هوهو‪ .‬باراکا انفجار را از قول روزنامهها به تصویر جغد‪ ،‬که در فرهن گ امریک ایی نی ز‬
‫نماد شومی است‪ ،‬تشبیه می کند‪ .‬با صدای هوهو‪ ،‬گ ویی ک ه جغ د انفج ار زب ان گش وده و‬
‫میگوید‪ :‬کار کیست؟ چه کسی؟‬

‫‪ | 81‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫چه کسی میخواهد بر جهان حکم براند‬
‫امپریالیسم‪ ،‬سرکوب ملی و ترور‬
‫حکم براند بر جهان‬
‫خشونت‪ ،‬گرسنگی و فقر‬

‫چه کسی حاکم جهنم است؟‬


‫آن که از همه قویتر است‬

‫که را دیدهاید تا حاال‬


‫دیده باشد خداوند را؟‬

‫شیطان را‬
‫همه دیدهاند اما‬

‫شکل جغد‬
‫مثل یک انفجار ِ‬
‫در زندگی تو‪ ،‬در مغز تو‪ ،‬در تو‬
‫شکل جغدی که میشناسد شیطان را‬
‫تمام شب‬
‫تمام روز اگر بسپاری گوش‬
‫انفجار جغدی شکل در آتش‬
‫ِ‬ ‫مثل یک‬
‫میشنویم که میآید بانگ این پرسشها‬
‫از دل شعلههای دهشتناک‬
‫غرش سگی که دیوانه‬ ‫همچو ّ‬

‫امیری باراکا | ‪81‬‬


‫همچو استفراغ اسیدی آتش دوزخ‬
‫چه کسی و چه کسی و چه کسی (‪ )+‬چه کسی چه کسی ^‬
‫چه کسیییی و چه کسییییییییییییییییییییی!‬

‫‪ | 80‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫دیباچهههههای بههههر یههههک یادداشههههت خودکشههههی‬
‫بیستجلدی‬

‫(برای کلی جونز که در ‪ 39‬می ‪ 3313‬به دنیا آمد)‬

‫تازگیها‪ ،‬دیگه عادتم شده‬


‫که زمین وا بشه و ببلعدم‬
‫وقتی بیرون میزنم تا سگمو بگردونم‬
‫یا دیگه عادی شده‬
‫موزیک نامیزون چرندی که باد میزنه‬
‫َ‬
‫وقتی دارم میدوام تا به اتوبوس برسم‪...‬‬

‫تازگیها‪ ،‬چیزا اینجوری شدهن!‬

‫حاال هر شب که ستارهها رو میشمرم‬


‫عدلی‪ ،‬هر شب میرسم به یه عدد‬
‫وقتی هم ستارهها نمیخوان شمرده شن‬
‫جاهای خالیشونو میشمرم‬
‫امیری باراکا | ‪81‬‬
‫دیگه آواز نمیخونه هیچکسی!‬

‫دیشب هم‪ ،‬رو نوک پا‪ ،‬پاورچینپاورچین‬


‫تا دم اتاق دخترم رفتم و دیدم که انگاری‬
‫داشت با یه بندهخدایی حرف میزد‬
‫اما وقتی درو وا کردم و رفتم تو اتاق‬
‫هیشکی تو اتاق نبود‪...‬‬
‫دخترم فقط یواشکی نگاه میکرد‬
‫رو زانوهاش‬

‫توی دستای به هم چفت شدهشو‬

‫‪ | 81‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫میراث‬

‫برای مردمان بلوز‬


‫در جنوب‪ ،‬خوابیده‬
‫ِدم در داروخانه‪،‬‬
‫ُ ُ‬
‫خرخرکنان‬
‫زیر کامیونها‪ ،‬توی گرمخانه‪.‬‬
‫لنگلنگان‬
‫از میان چشمهای رفته درهم از شب مرموز‪.‬‬
‫َ‬
‫درهم و اخمو‬
‫مست و تلوتلوخوران‬
‫میخورد تکان یک دست یا شالق‪.‬‬
‫رقصان‪ ،‬زانو زنان‬
‫ِکشدادنی به تن‬
‫ُچرتکی توی سایه زدن‪.‬‬
‫چمباتمه‪ ،‬برای نوشیدن‬
‫یا که شاشیدن‪.‬‬
‫میکشند به زور باال‬
‫امیری باراکا | ‪81‬‬
‫میکشند خود را تا روی اسبها‬
‫نزدیک آنجایی که دریا بود (آوازهای قدیمی‬
‫میشوند راهبرت تا باور)‬
‫راندن‬
‫از این شهر تا شهر دیگری‬
‫این یکی هم سیاه‪.‬‬
‫پیش گرفتن جاده‬
‫جایی که مردمش خواباند‪.‬‬
‫به جانب ماه‬
‫یا سوی سایهی خانهها‪.‬‬
‫سوی دریای دروغین آوازها‪.‬‬

‫‪ | 81‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫کعبه‬

‫با حقارت نگاه به حیاط کثیف میاندازد‬


‫پنجرهای بسته‪،‬‬
‫و مردمان سیاه‬
‫میان‬
‫فریاد از ِ‬
‫میان‬
‫جیغ از ِ‬
‫یا قدم میزنند میان فیزیک سرپیچی‬
‫در سیالن ارادهشان‪.‬‬

‫دنیای ما‪ ،‬سرشار از صدا‬


‫دنیای ما‪ ،‬خواستنیتر از هرجا‬
‫گرچه رنج میکشیم و تیغ روی یکدیگر‬
‫و راه نمیتوانیم گاه در هوا برویم‪.‬‬

‫ما که مردمی زیبا‬


‫جنس خیالمان از آفریقا‬
‫صورتکها و رقصها‬
‫امیری باراکا | ‪81‬‬
‫آوازهای مطنطن‬
‫چشمهای آفریقایی‬
‫دماغها و بازوها‪،‬‬
‫اگرچه رها‬
‫ُ‬
‫توی غل و زنجیرهایی به رنگ خاکستر‬
‫آن هم اینجا که پر از زمستان است‬
‫وقتی که آفتاب میخواهیم‪.‬‬

‫ما اسیر شدهایم‬


‫و جان میکنیم اینک برای گریز‬
‫گریز به تصویر باستانیمان‬
‫به شباهتی نو‬

‫هم با خود و هم با خانوادهای که سیاه‪.‬‬


‫محتاج جادو‬
‫محتاج ِسحر گشتهایم حاال‪ ،‬که برخیزیم‬
‫برگردیم‬
‫نابود و خلق کنیم از نو‪.‬‬
‫چه خواهد بود‬

‫آن کالم مقدس جادو؟‬

‫‪ | 88‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫خردمند‬

‫چراها (هیچ کس نمیداند‬


‫من چی کشیدهام)‬
‫هر وقت دیدید‬
‫افتادهاید توی دل دشمن‬
‫سرگشته‪،‬‬
‫دشمنی که نمیگذارد حرف بزنید‬
‫به زبان مادری‬
‫که نابود میکند تندیسها و پیکرههاتان را‬
‫و سازهاتان را‪،‬‬
‫دشمنی که ممنوع میکند‬
‫«آم بام بابوم» هاتان را‬
‫آن وقت است که افتادهاید توی دردسر‬
‫آن هم چه دردسری!‬

‫‪ .1‬بازی با ‪( wise‬خردمند) و ‪( whys‬چراها) که تلفظی یکسان در زبان انگلیسی دارند‪.‬‬

‫امیری باراکا | ‪89‬‬


‫ممنوع میکنند‬
‫«بام بابوم» هاتان را‬
‫افتادهاید توی دردسر بدجور!‬

‫پوف!‬

‫تا خالص شوید‬


‫یحتمل‬
‫چند صد سالی معطلید!‬

‫‪ | 91‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫در دنیای فانک‬

‫‪0‬‬
‫اگه الویس پریسلی‬
‫پادشاهه‪،‬‬
‫‪1‬‬
‫پس جیمز براون کیه‪،‬‬
‫خدا؟‬

‫‪ .1‬از سبکهای موزیک جز‬


‫‪ .3‬خوانندهی مشهور و محبوب امریک ایی (‪ )۳۳۱1 -۳۳11‬ک ه ه وادارانش لق ب «پادش اه‬
‫راک ان ُرل» را به او داده بودند‪.‬‬
‫‪ .4‬خواننده و ترانهسرای سیاهپوست و محبوب امریکایی (‪)۳۳۱۱ -9111‬‬

‫امیری باراکا | ‪91‬‬


‫شعر سیاسی‬

‫(برای بزیل)‬

‫ناز و نعمت هم راهیست برای خودش‬


‫بیدردسر‪ ،‬راهی به سوی جهل‬
‫سمت بازار آزاد بیخبری‪.‬‬
‫ِ‬
‫آنجا که جان میگیرند تئوریها‬
‫زیر پوشش برزنتهای سنگین‬
‫در امان از دست فکرها‪.‬‬

‫(سالهاست زمین را ندیدهام‬


‫و فکر میکنم ممکن است حاال‬
‫"کثافت" بار منفی داشته باشد‬
‫شایدم مثبت‬
‫اما به هر حال لغتی است اجتماعی‪.‬‬
‫من نمیتوانم دانهای بکارم‬
‫نمیتوانم تشخیص بدهم ریشه را‬
‫‪ | 90‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬
‫به خاطر چیزی‬
‫واضحتر از بیتفاوتی‪.‬‬
‫اگرچه میخورم و میرینم‬
‫مثل هر آدم طبیعی دیگر‪( .‬بلند میشوم‬
‫از پشت میز‬
‫میروم یک ساندویچ بوقلمون بزنم‬
‫و جواب به تلفن بدهم‪ :‬نیمهکاره شعر‬
‫نیمهکاره میماند‬
‫به خاطر وضعم‪ ،‬وضع من‬
‫و این بد کلمههای نیوآرکی‪ ).‬دستها‬
‫روی اسلحهها‪ ،‬میخواهیم ُپر کنیمشان‬
‫قرن رو به فروپاشی‪.‬‬
‫برای این ِ‬
‫تاریکی عشق‪،‬‬
‫در حافظهی عرق ریزش‬
‫هر گناهی از سر ناچاریست‪.‬‬

‫نیمهکاره‪ ،‬برای منطق هیچ مرگ خاصی‪( .‬جنتلمنهای پیر‬


‫که دنبال میکنید هنوز آتش را‬
‫گرچه بیخیالتر و وقتناشناس حاال‪.‬‬
‫ُرکوراست بگویم‬
‫چپ افتادهایم ما با هم‪.‬‬
‫کی هستید؟‬
‫حرف حسابتون چیه؟‬
‫چیزی که بحث سرشه‪ ،‬به همین سرراستی‪.‬‬
‫امیری باراکا | ‪91‬‬
‫بازی خطرناک دلیل و منطقا شروع میشه‬
‫"نه‪ ،‬نه‬
‫نمیتونین درک کنین"‬
‫مث اون واعظی که مرده تو من‬‫ِ‬
‫و کولیها عزادارن‬
‫واسه خودکشی تند و سریعش‪.‬‬

‫‪ | 91‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫حادثه‬

‫او برگشت و شلیک کرد‪ .‬او شلیک کرد به او‪.‬‬


‫وقتی که او برگشت‪ ،‬او شلیک کرد‪ ،‬و او افتاد‬
‫سکندریخوران‪ ،‬از کنار سایهبان‪ ،‬پایین‬
‫شلیک‪ ،‬در حال مرگ‪ ،‬مرده‪ ،‬تا توقف کامل‪.‬‬

‫پایین پلهها‪ ،‬خونریزان‪ ،‬شلیک کرد به مرده‪.‬‬


‫سپس او مرد‪ ،‬اینجا‬
‫بعد از سقوط‪ ،‬گلولهی شتابان‪ ،‬صورتش را شکافت‬
‫و خون‪ ،‬به ظرافت‪ ،‬اسپری روی هیکل قاتل شد‬
‫و روشنایی تیره‪.‬‬

‫عکسهای مرد مرده همهجا هست‪ ،‬و روحش‬


‫میمکد روشنایی را‪ .‬اما او مرد‬
‫تاریکی تاریکتر از روحش‬
‫ِ‬ ‫توی‬
‫و همه چیز بیامان در هم ریخت با مرگش‬
‫پایین پلهها‪.‬‬
‫امیری باراکا | ‪91‬‬
‫حرفی برای گفتن نداریم‬

‫دربارهی قاتل‪ .‬جز آنکه او برگشت‪ ،‬از جایی‬


‫که بکند همان کاری را که کرد‪ .‬و فقط یکبار‬
‫نگاه خیرهی قربانی‬
‫شلیک کرد به ِ‬
‫و رها کرد سریع او را‪ ،‬وقتی که خون روی زمین جاری شد‪.‬‬
‫ما میدانیم‬

‫که قاتل‪ ،‬ماهر و تند و تیز و خونسرد بوده‬


‫و قربانی‪ ،‬احتماال‪ ،‬میشناخته قاتل را‪.‬‬
‫به غیر از این‪ ،‬از قیافهی عنق مرد مرده و‬
‫تعجب خشک توی ترکیب دست و انگشتان‬ ‫ِ‬ ‫آن حالت‬

‫که بگذریم‪ ،‬ما چیز دیگری نمیدانیم‪.‬‬

‫‪ | 91‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫یادداشتهایی برای یک سخنرانی‬

‫اندوه آفریقایی‬
‫نمیشناسد مرا‪.‬‬
‫گامهایشان‬
‫در ماسههای سرزمین خودشان‪.‬‬
‫کشوری در سیاه و سفید‪،‬‬
‫روزنامهها‬
‫پیادهروهای نفلهی دنیا‪.‬‬
‫نمیفهمد آیا‬
‫که چه هستم من‪.‬‬

‫قدرت‬

‫در رؤیا‪،‬‬
‫این کودکی که شیر میخورد‬
‫غیر مستقیم از جرأت‪،‬‬
‫این باد که پرت میکند ماسه‬
‫امیری باراکا | ‪91‬‬
‫چشمها‬
‫که میشوند بسته در نفرت‬
‫از نفرت‪ ،‬از نفرت‬
‫برای قدم زدن‬
‫جدا کردند حساب مرگهاشان را‬
‫از مرگهای من‪.‬‬
‫آن سرها‬
‫که مینامم‬
‫مردم" من‪.‬‬
‫" ِ‬

‫(و کیستند آنها‪ .‬مردم‪ .‬نگران‬

‫خودم‪ ،‬مرد زشت‪.‬‬


‫تویی که نگران شکمهای سفید و تخت دوشیزهگان‬
‫توی خانهها‬
‫رو به مرگ‪ .‬سیاه‪.‬‬
‫نور هالل ماه بر انگشتهای من‬
‫که میخزد‬
‫زیر لباسهاش‪.‬‬
‫شوهرش کجاست؟ کلمات سیاه‬
‫پرت میکنند ماسهها را‬
‫به چشمها‪،‬‬
‫انگشتهای مردهی خصوصیشان‪.‬‬
‫روحشان‬
‫‪ | 98‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬
‫چشمهایشان‬
‫در ماسه‪.‬‬
‫رنگ من‬
‫مثل آنها نیست‪.‬‬
‫روشنتر است‪ ،‬مرد سفید‬
‫میگوید‪ .‬رم میکنند آنها‪.‬‬
‫ارواح مردهی من‪،‬‬
‫من‪،‬‬
‫که گذاشتم اسمشان را‬
‫مردم‪ .‬آفریقا‬
‫کشوری خارجیست‪.‬‬
‫تو‪ ،‬اینجا‬
‫مثل هر آدم غمگین دیگری‬
‫امریکایی‬
‫هستی‪.‬‬

‫امیری باراکا | ‪99‬‬


‫آهنگ قدیمی‬

‫مهمترین چیز‬
‫ّ‬
‫که سد راهته‬
‫مرگه!‬

‫درگیر شدن‬
‫با هر چیز دیگه‬
‫یه جور خریته!‬

‫‪ | 111‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪Crow Jane‬‬

‫ِکرو ِجین‪ِ ،‬کرو ِجین‪ ،‬نگیر سرتو اینقده باال‬


‫میدونی که عزیزم‪ ،‬تو هم یه روز سرتو‬
‫میذاری زمین و میری اون دنیا‬
‫میسیسیپی‪ ،‬جو ویلیامز‬
‫برای ِکرو ِجین‬
‫مرگ مامان‬
‫به مقصد سپیده‪ ،‬باد‬
‫از روی رودخانه‪ .‬باد‬
‫همراه نور‪ ،‬از‬

‫و این شعر ادامه دارد‬


‫هر وقت وقت کردم‪.‬‬

‫‪ .1‬گیتاریست‪ ،‬خواننده و ترانهسرای امریکایی (‪ .)۳۳1۱ -۳۳99‬میسیس یپی از تران ههای‬


‫اوست‪.‬‬

‫امیری باراکا | ‪111‬‬


‫در یادبود رادیو‬

‫االهیات لمونت‌کرنستون ؟‬
‫ِ‬ ‫کی شده تا حاال واسته و بره تو فکر‬
‫جک‌کروآک‌ ‪ ،‬که میشناسمش‪ ،‬و خودم‪.‬‬
‫ِ‬ ‫(فقط‬
‫بیاس و کیت‌اسمیت ئین‬
‫دبلیو‌سی ‌‬
‫‌‬ ‫باقی شما احتماال تو فکر‬
‫یا یه چیزی تو همین مایهها بیمزه‪).‬‬

‫چی میتونم بگم؟‬


‫عاشق شدن و شکست خوردن‬
‫از گذاشتن کف پوش لینولیوم توی اتاق نشیمن‬
‫بهتر نیست؟‬

‫من یه فرزانه یا یه همچو چیزیام؟‬

‫‪ .1‬گروه موزیک بلوزی که در سال ‪ ۳۳1۳‬توسط دو برادر‪ ،‬پ و لری هیز‪ ،‬تأسیس شد‪.‬‬
‫‪ .3‬شاعر و نویسندهی مشهور امریکایی(‪)۳۳99 -۳۳1۳‬‬
‫‪ .4‬خوانندهی مشهور و عامهپسند امریکایی(‪)۳۳11 -۳۳91‬‬
‫‪ .3‬ایستگاهی رادیویی در نیویورک‬

‫‪ | 110‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫مهرگیاه هفته؟‬
‫ِ‬ ‫ژست هیپنوتیزمی‬‫ِ‬
‫(یادت باشه‪ ،‬من واسه التیام دادن به آدما‬
‫ُ‬
‫قدرت‌ارال‌رابرتز رو ندارم‪...‬‬
‫مث اف‪‌.‬جی‪‌.‬شین بهت بگم‬
‫نمیتونم ِ‬
‫‪1‬‬
‫چه جوری رستگار و پولدار شی!‬
‫نمیتونم حتا امرتون کنم به تطورات آنی اتاق گاز‬
‫مث هیتلر یا گودی‌نایت )‬
‫ِ‬

‫و عشق‪ ،‬یه لغت شیطونیه!‬


‫برش گردون عقب‪ /‬ببین‪ ،‬گرفتی چی میگم؟‬
‫یه لغت شیطونی‪ .‬وانگهی‬
‫اصال کی درکش میکنه؟‬
‫وگرنه‪ ،‬خب‪ ،‬منم دلم نمیخواست‬
‫تک و تنها بمونم این جور‪.‬‬

‫صبحای شنبه به رد‌لنترن و‬

‫‪ .1‬از مبلغین سرشناس مسیحیت در تلویزیون امریکا(‪)۳۳۳9 -911۳‬‬


‫‪ .3‬اسق‪ ،‬اعظم امریکایی در کلیسای کاتولیک که به خاطر برنامههای تبلیغیاش در رادی و و‬
‫تلویزیون شهرت داشت‪)۳9۳1 -۳۳1۳( .‬‬
‫‪ .4‬باراکا با دو معنای متداول ‪(save‬صرفهجویی و رستگاری) بازی کنایهآمیزی کرده است‪.‬‬
‫‪ .3‬سیاس تمدار امریک ایی (‪ )۳9۳1 -۳۳11‬و فرمان دار هالیفرنیووا ب ین س الهای ‪ ۳۳1۱‬و‬
‫‪.۳۳1۳‬‬
‫‪ .8‬از برنامههای داستانی رادیوی امریکا در دههی ‪۳۳11‬‬

‫امیری باراکا | ‪111‬‬


‫ترونههای عامیانهی زیر دریاییش گوش میدادیم‬
‫سر یازده‪ ،‬لتز‌پریتند ‪.‬‬
‫گوش میدادیم‪ ،‬آره‪.‬‬
‫و من‪ ،‬شاعر‪ ،‬هنوزم گوش میدم‪.‬‬
‫شکر خدا!‬

‫عین اون جملهای که میگفت چی بود؟ (بعد از اون تغییر شکل‬


‫َ‬
‫وقتی در امون و نامرئی و الدین شده بود و نتونست سننگها رو پنرت‬
‫کنه)‬
‫"هاه هاه هاه‪ ،‬کی میدونه چه شیطونی‬
‫کمین تو قلب مردا میکنه؟‬
‫سایه اینو میدونه"‬

‫اوه‪ ،‬آره‪ ،‬اون میدونه‬


‫اوه‪ ،‬آره‪ ،‬اون میدونه‬
‫یه لغت شیطونیه‬
‫این عشقه!‬

‫‪ .1‬از سری برنامههای رادیو سکیکاس امریکا برای بچهها به کارگردانی نیال م ‪.‬‬

‫‪ | 111‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫‪Leroy‬‬

‫خواستم مادرم را بازبشناسم‬


‫وقتی نشست و چشم دوخت‪ ،‬غمگین‬
‫از میان محوطهی دانشگاه در اواخر دههی ‪3323‬‬
‫به آیندهی روح‪ ،‬و فرشتگان سیاه‬
‫که زور میزدند روی سرش‬
‫که به دوش زندگی را از نیاکانمان بگیرند‬
‫و بصیرت را‪ ،‬احساس بزرگ سیاهپوستی را‪.‬‬
‫او نشست‬
‫(توی آن عکس در سالنامهی فارغالتحصیلی‬
‫من‌وشتی را نشان دادم) به غصههای جدید رسید‬
‫از قدیمیها‪ ،‬شور و شوق و لغزشها‬
‫بار ید بر او‪ ،‬خودش بر خودش باراند‪.‬‬
‫َ‬
‫هیپنوتیزم میکندم از آن وقت تا حاال‬

‫‪ .1‬از اسامی خاص عبری‬

‫امیری باراکا | ‪111‬‬


‫آن بصیرتی که گذشت بر او‬
‫که گذشت بر من‪ ،‬و بر همهی مردمان سیاه زمانهی ما‪.‬‬
‫وقتی بمیرم‪ ،‬میراث میگذارم این آگاهی را‬
‫برای سیاهها‪ .‬شاید آنها‬
‫دستچین کنند مرا و تکههای به درد بخورم را بردارند‬
‫گوشت لذیذ احساسات‪ ،‬و بیندازند‬
‫تکههای سفید و گندیدهی چرند بدمزهام را‬
‫دور‪.‬‬

‫‪ | 111‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫بازدیداز بابل‬

‫چیزک نزار‬
‫ِ‬ ‫این‬
‫بی هیچ اندامی‬
‫میلولد‬
‫در خیابانهای اروپا‬
‫زنی که میرود و میآید‬
‫َ‬
‫با شکم‪ -‬ردای خفاشی پردارش‬
‫بی هیچ اندامی‬
‫با زخمهای دل و روده‬
‫حتا سرش‬
‫چرکخانهای عظیم‬
‫‪1‬‬
‫از خاطرات چرک (س)‬
‫بی هیچ اندامی‬
‫نه چیزی برای پس انداختن بچه‬

‫‪ .1‬بازی با ‪ pus‬و ‪ pussy‬به لط‪ ،‬پرانتز‬

‫امیری باراکا | ‪111‬‬


‫بدل میشود به افسونگر کبیر افسانهی اروپا‪ -‬امریکایی‬
‫او که میمکد‬
‫زندگی را‬
‫از چندتایی کاکا سیاه بینام و نشان‬
‫اسمش ورد زبانها‬
‫ذاتش اما ناشناس خواهد ماند‬
‫همیشه‬
‫حتا برای او‬
‫او که مرده است در میان تودهای از دوا و مخدر‬

‫این زنیکهی بدکاره دوستم را کشت‬


‫دوست من‪‌،‬باب‌تامپسون‬
‫یک نقاش سیاهپوست‪ ،‬یک غول‬
‫یکی که آن بدکاره‬
‫به سرمشقی غمانگیز بدلش کرد‬
‫کپهای پر از سوراخهای امریکایی‬
‫و یک میمون بر پشتاش‬
‫زد توی گوش هواپیماها‬
‫از فراز‌آمپایر‌استیت ‪.‬‬

‫‪ .1‬نقاش سیاهپوست امریکایی (‪ ،)۳۳۱1 -۳۳11‬از دوستان باراکا و گینزبرگ‪ .‬در بیس تونه‬
‫سالگی‪ ،‬پس از پن سال اقامت در اروپا و اعتیاد شدید به هرویین‪ ،‬در ُرم درگذشت‪.‬‬
‫‪ .3‬آسمانخراشی مشهور در امریکا به ارتفاع ‪ ۱9۳‬متر‬

‫‪ | 118‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫شاید این زنیکه و خواهرهاش‬
‫همهشان‬
‫دریافت کنند کلمات مرا‬
‫در دهانهیشان‬
‫مثل قلیاب آمیخته با‌کوکوال‬
‫و شربت‌آالگا‪،‬‬
‫ُ‬
‫بچشید طعم این گه را کثافتها‪ ،‬بچشیدش‬
‫ِد بخندید حاال‬
‫با خندههای هیسترکتیکتان‬
‫وقتی که میسوزد تن و‬
‫چشمهایتان بدل میشود به خاک سرخ‪.‬‬

‫‪ .1‬شکل عامیانهی کوکاکوال‬

‫امیری باراکا | ‪119‬‬


‫دوشنبه در آپارتمان شمارهی ‪B‬‬

‫همهی روزو اگه‬


‫بشینم دعا کنم‬
‫اینجا بیا‬
‫نیست خدا‪.‬‬

‫اما اگه زنگ بزنم‬


‫به پلیس‪ ،‬ناین‪ -‬وان‪ -‬وان‬
‫سر سیم ثانیه فقط سر میرسه‬

‫جناب شیطان!‬

‫‪ | 111‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫از لیروی جونز تا امیری باراکا‬

‫لیروی جونز‪ /‬امیری بارا کا‬


‫به تاریخ آمریکا بنگرید‪ .‬این کشور چگونه س اخته ش د؟ مگ ر ن ه‬
‫آنست که بردگان‪ ،‬آمریکا را آمریکا کردند و ما اکنون ب ه میلیونه ا‬
‫سیاهپوست‪ /‬برده ب دهکاریم‪ .‬در کتابه ای ت اریخ م دارس م ا‪،‬‬
‫جنایات بزرگ اج دادمان ب ا واژهه ای مؤدبان هی «کاپیتالیس م» و‬
‫«فئودالیسم» ماستمالی شده است‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫جری روبین‬
‫امیری باراکا‪ ،‬ش اعر و نویس ندهی جنج الی امریک ایی‪ ،‬درس ت در‬
‫جایی ایستاده است که چه ار س نت مخ ال‪،‬خوان امریک ا ب ه ه م‬
‫میرسند‪ :‬سنت هیپیزم‪ ،‬س نت ه ارلم‪ ،‬س نت مارکسیس تی و س نت‬
‫اسلمی‪.‬‬

‫‪ .1‬جنبش دانشجویی در امریکا‪ ،‬گردآوری و ترجمهی ن ادر فت ورهچی‪ ،‬فرهن گ ص با‪ ،‬چ اپ‬
‫اول‪ ،۳۱91 :‬صفحهی ‪۳۳9‬‬
‫زندگی ادبی باراکا را باید در بستر چهار دورهی خاص از زن دگی‬
‫او بررسی شود‪:‬‬
‫یک‪ :‬دورهی نسل بیت (‪)1887 -1868‬‬
‫دو‪ :‬دورهی ناسیونالیسم سیاهپوستی (‪)1868 -1873‬‬
‫سه‪ :‬دورهی مارکسیست‪ -‬لنینیستی (‪)1873 -3001‬‬
‫چهار‪ :‬دورهی پس از یازده سپتامبر (‪)3001-‬‬

‫آن روزهای خوب نسل بیت‬


‫پس کی همچون فرشتهها خواهی شد امریکا‬
‫کی در میآوری لباسهایت را؟‬
‫از عمق گور کی به خودت نگاه خواهی کرد؟‬
‫آلن گینزبرگ‬
‫در ده هی ‪ 1880‬امریک ا ش اهد عص یان نس لی از ش اعران و‬
‫نویسندگانش بود که به «نسل بیت» مش هورند‪ .‬مثل ای ن نس ل را‬
‫ویلیا یاروی‪ ،‬آلن گینزبرگ و جک کروآک تشکیل میدهند‪ .‬باروز را‬
‫پدر جنبش ضد فرهنگ امریکا میخوانند‪ .‬جنبشی ک ه در ‪ 1865‬ب ه‬
‫او خود رسید؛ زمانی که هیپیها و دانشجویان معترض در لینکل‬
‫پوارک در مقابل ه ب ا هم ایش دموکراته ا ب رای انتخاب ات ریاس ت‬
‫جمهوری‪ ،‬فستیوالی برگزار میکنند و طی آن یک بچه خوک را ب رای‬
‫تصدی پست ریاست جمه وری از ط رف خ ود کاندی دا میکنن د‪.‬‬
‫استدالل آنها این بود که وقتی مردم به خوکهای بالغ رأی میدهند‪،‬‬
‫چرا به این بچه خوک ندهند؟‬
‫جنبش ضد فرهنگ دریافته بود که بای د ب ازی زب انی خ ودش را‬
‫‪ | 110‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬
‫داشته باشد‪ .‬آنها نه از رئیس جمهور امریکا‪ ،‬که از ی ک خ وک پی ر‬
‫حرف میزدند و گفتار رسمی حاکم در آن برهه از زمان نمیتوانست‬
‫وارد بازی زبانیشان ش ود‪ .‬آنه ا از آزادی جنس ی و آزادی مص رف‬
‫ماری جوآنا حرف میزدند و در عین حال‪ ،‬تلویزیوو و هوهواهوال را‬
‫خطرناک تر از مواد مخدر میدانستند‪ .‬مگر نه آنکه تلویزیو افیوو‬
‫تو ههاس ؟ آنها با گفتار و ف رم زندگیش ان میخواس تند آنچن ان‬
‫عرصهی سترون فرهنگ را جر بدهند ت ا ش اید مج الی ب رای نف س‬
‫کشیدن فردیت پیدا شود‪ .‬هنری میلر‪ ،‬نویسندهی ب زرگ امریک ایی و‬
‫پدر معنوی نسل بیت‪ ،‬زمانی گفته بود که امریکا بزرگت رین دش من‬
‫فردیت است‪ .‬آلن گینزبرگ در بخشی از شعر بلند «زوزه» نسل خود‬
‫را اینگونه توصی‪ ،‬می کند‪:‬‬
‫آنان که سرانگشتشان را‬
‫در اعتراض به منگی تنباکوی کاپیتالیسم سوزاندند با سیگار‬
‫آنها که در میدانچهی یونین‬
‫جزوههای ابرکمونیستی پخش میکردند بین مردم‬
‫و وقتی صدای آژیر لوس آالموس به گریه میانداختشان‬
‫لخت میشدند و ضجه میزدند‬
‫و آژیر لوس آالموس وال استریت را هم به گریه میانداخت‬
‫‪1‬‬
‫لنگرگاه استیتن آیلند را هم‬
‫امیری باراکا‪ ،‬که آن روزه ا هن وز لیوروی جوونز ب ود‪ ،‬در اواخ ر‬

‫‪ .1‬زوزه‪ ،‬آلن گینزبرگ‪ ،‬ترجمهی مهرداد فلح و فرید قدمی‪ ،‬نشر آفرینش‪ ،‬چاپ اول‪،۳۱99 :‬‬
‫صفحهی ‪۱1‬‬

‫از لیروی جونز تا امیری باراکا | ‪111‬‬


‫دههی ‪ 1880‬به نسل بیت پیوست‪ .‬سبک و نگاه شعری او در همین‬
‫دوره شکل گرفت و کمابیش تا به امروز نیز با او مانده است‪ .‬نثری که‬
‫گاه زیادی ّورا و بیربط جلوه میکند‪ ،‬نحوهی گ اه غری ب تقطی ع‬
‫شعرها‪ ،‬زب ان آرگ و و بهخص وص آرگ وی ه ارلم و نی وآرک‪ ،‬طن ز و‬
‫استهزاء‪ ،‬درهم تنیدن لحنهای گوناگون‪ ،‬فرهنگ پاپ و همه و همه‪،‬‬
‫میراثی است که از نسل بیت به باراکا رس یده اس ت‪ .‬در هم ین دوره‬
‫است که باراکا مجلت یوگ و فلوتینگ ِیور را ب ه هم راه چهرهه ای‬
‫ُ‬
‫مشهوری چون گینزبرگ و فرانکاهارا راه میاندازد‪.‬‬
‫باراکا در شعر «در یادبود رادیو» مینویسد‪:‬‬
‫کی شده تا حاالواسته و بره تو فکر االهیات لمونت کرنستون؟‬
‫(فقط جک کروآک‪ ،‬که میشناسمش‪ ،‬و خودم‪.‬‬
‫باقی شما احتماال تو فکر دبلیو سی بی اس و کیت اسمیت ئین‬
‫یا یه چیزی تو همین مایهها بیمزه)‬

‫لیتل سیاه‪ ،‬ایکس مسلمان‬


‫من امریکایی نیستم‪ ،‬قربانی امریکاییسمام‬
‫مالکوم ایکس‬
‫باراکا در ‪ 1868‬و در پی ترور مالکوم ایکس‪ ،‬نیوی ورک و هیپیه ا را‬
‫رها میکند و به هارلم میرود‪ .‬به دنی ای س فید پش ت میکن د و ب ه‬
‫ناسیونالیسم سیاهپوستی روی میآورد‪ .‬او مینویسد‪« :‬سیاه یک نژاد‬
‫است‪ ،‬ی ک فرهن گ اس ت‪ ،‬ی ک مل ت اس ت‪ ».‬خ ودش را وق ‪،‬‬
‫جامعهی سیاه میکند‪ .‬در هارلم مدرس هی تئ اتر راه میان دازد و در‬
‫‪ 1867‬کتاب «جادوی سیاه» را منتش ر میکن د‪ .‬در ‪ 1865‬مس لمان‬
‫‪ | 111‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬
‫میشود و در ‪ 1868‬نمایشنامهی «مرگ مالکوم ایکس» را چاپ م ی‬
‫کند‪.‬‬
‫م الکوم ایک س ک ه ب ود؟ ج وان بزهک ار سیاهپوس تی ک ه در‬
‫بیستسالگی به جرم سرقت به زندان افتاد‪ .‬شش سال در زندان ماند‬
‫و در آنجا با اندیشههای ایلیا محمد‪ ،‬رهبر مذهبی مسلمانان امریکا‪،‬‬
‫آشنا شد و به اسلم روی آورد‪ .‬نامش را از «مالکوم لیتل» به «مالکوم‬
‫ایکس» تغییر داد‪ .‬به آفریقا و خاورمیانه سفر ک رد‪ .‬ب ه مراس م ح‬
‫رفت‪ .‬با انقلبیون الجزایر و آفریقا آشنا شد‪ .‬به مارکسیسم و سیاست‬
‫انترناس یونال روی آورد و در او محبوبی تاش در می ان‬
‫آزادیخواه ان‪ ،‬س یاهان و مس لمانان امریک ا در چهلس الگی در‬
‫نیویورک ترور شد‪.‬‬
‫مبارزات سیاهان امریکا را برای احقاق حقوقشان در نیمهی دوم‬
‫قرن بیس تم‪ ،‬میت وان در دو جبه هی عم ده بررس ی ک رد‪ :‬جبه هی‬
‫مبارزات مدنی و مسالمتآمیز به رهبری هتر موارتی لووتر هینوگ و‬
‫جبههی رادیکال مارکسیستی به رهبری مالکوم ایک س‪ .‬جال ب آنک ه‬
‫هردو رهبر نیز قربانی ترور میشوند‪ .‬مالکوم ایکس در ‪ 1868‬و دکتر‬
‫کینگ در ‪ .1865‬باراکا را میتوان در جبههی مالکوم ایکس دید‪.‬‬
‫مالکوم ایکس در یکی از سخنرانی هایش در هارلم در ژانوی هی‬
‫‪ 1868‬میگوید‪:‬‬
‫«مادامی که شخص دیگری اعمال خشونت میکند‪ ،‬به هیچوجه‬
‫حاضر نیستم دربارهی پرهیز از خشونت کلمی ادا کنم‪ ...‬این ب دین‬
‫معنا نیست که قصد من انتقاد از مشی پرهیز از خشونت است‪ .‬فک ر‬

‫از لیروی جونز تا امیری باراکا | ‪111‬‬


‫میکنم هر کسی باید به تشخیص خود بهترین کار ممک ن را انج ام‬
‫دهد‪ ،‬و تبریک میگویم به هر کسی ک ه در مقاب ل آنچ ه ب ر س رش‬
‫میآید‪ ،‬در هر نقطهای از جهان‪ ،‬میتواند از خشونت پرهی ز کن د‪...‬‬
‫چه خوب بود اگر رهبران جن بش پرهی ز از خش ونت ب ه محل ههای‬
‫سفیدپوستان میرفتند و به آنها نیز درس خشونتپرهیزی میدادند‪،‬‬
‫‪1‬‬
‫در این صورت من هم طرفدار آنها میشدم‪».‬‬
‫چهار برادر و پدر مالکوم ایک س توس ط گ روه هووهالهسهال‬
‫کشته شده بودن د‪ ،‬گروه ی نژادپرس ت ک ه ب ه اذی ت و آزار و ت رور‬
‫سیاهان میپرداخت و از حمایت غیر مستقیم پل یس نی ز برخ وردار‬
‫بود‪.‬‬
‫دکتر کینگ پس از آنکه کوکلکسکلن در خانهاش بمبگذاری‬
‫کرد‪ ،‬گفت‪:‬‬
‫«ما زمانی میتوانیم پیروز شویم ک ه طال ب ص لح و دوس تی و‬
‫مخال‪ ،‬ظلم و خشونت باشیم‪ .‬ما باید برادران سفیدپوس ت خ ود را‬
‫دوست بداریم؛ حتا اگر آنها به ما بدی کنند‪ .‬تأکید میکنم؛ حتا اگر‬
‫‪3‬‬
‫در حق ما بدی روا دارند‪».‬‬
‫باراکا در این دوره از زندگیاش میگوید‪« :‬برای آنکه بتوانیم یک‬
‫نفس راحت روی این سیاره بکشیم‪ ،‬باید اول کلک سفیدپوستها را‬

‫‪ .1‬مالکم ایکس با جوانان سخن میگوید‪ ،‬ترجمهی مسعود صابری‪ ،‬نشر طلیه پرسو‪ ،‬چاپ‬
‫اول‪ ،۳۱19 :‬صفحهی ‪11‬‬
‫‪ .3‬مارتین لوترکینگ‪ ،‬هوبرت ژربو‪ ،‬ترجمهی فریدون حاجتی‪ ،‬شرکت توسعهی کتابخانههای‬
‫ایران‪ ،‬چاپ دوم‪ ،۳۱91 :‬صفحهی ‪9۳‬‬

‫‪ | 111‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫بکنیم‪».‬‬

‫تندیس مارکس‪ ،‬شبح لنین‬


‫هر آنچه سخت و استوار است‬
‫دود میشود و به هوا میرود‪.‬‬
‫کارل مارکس‬

‫در ‪ 1873‬باراکا عقای د ناس یونال سیاهپوس تیاش را ره ا ک رد و ب ه‬


‫مارکسیسم‪ -‬لنینیسم روی آورد‪ .‬در دو دورهی پیش از آن نی ز باراک ا‪،‬‬
‫بهواس طهی دوس تیاش ب ا ش اعران چ پگرایی چ ون گینزب رگ و‬
‫ش یفتگیاش ب ه مکت ب م الکوم ایک س‪ ،‬از نگرشه ای انتق ادی‪-‬‬
‫انقلب ی چ پ دور نب ود‪ .‬باراک ا در ای ن دوره در گف توگویی ب ا‬
‫نیویورکتایمز میگوید‪« :‬این یک ناسیونالیسم کوتهبینان ه اس ت ک ه‬
‫سفیدپوس ت را دش من میخوان د‪ ...‬وقت ی ک ه ای ن ناسیونالیس م‬
‫میگوید‪" :‬همه ی غیر سیاهها دش من م ا هس تند"‪ ،‬ای ن دیگ ر ی ک‬
‫مریضی‪ ،‬یک جنایت است‪ ،‬شکلی است از فاشیسم‪».‬‬
‫باراکا از ‪ 1873‬تا ب ه ام روز مق االت‪ ،‬ش عرها و نمایش نامههای‬
‫بسیاری در باب مارکسیسم و یا با نگرش مارکسیستی نوشته است‪ .‬از‬
‫آن جمله میتوان به «حقایق سخت» اشاره کرد که در ‪ 1867‬منتش ر‬
‫شد و از مشهورترین آثار ادبی باراکا به شمار م یرود‪ .‬باراک ا ه دف‬

‫‪ .1‬جمله ای از «مانیفست کمونیست» مارکس و انگلس که ن ام کت ابی درخش ان از مارش ال‬


‫برمن نیز است‪ .‬این کتاب توسط مراد فرهادپور به فارسی ترجمه شده است‪.‬‬

‫از لیروی جونز تا امیری باراکا | ‪111‬‬


‫هنرش را نابودی نظام سرمایهداری و آفریدن جامعهای آزاد میدان د‪.‬‬
‫او میگوید‪« :‬فکر میکنم اهداف من‪ ،‬در اساس‪ ،‬شبیه همان اهدافی‬
‫است که وقتی ناسیونالیس ت ب ودم دنب ال میک ردم‪ .‬ش اید ب ه نظ ر‬
‫متناقض بیاید‪ ،‬اما آنها از این نظ ر ش بیه همن د ک ه م ن در ه ر دو‬
‫صورت هنر را به مثاب ه ی ک س لح م یبینم؛ س لح انق لب‪ .‬تنه ا‬
‫تف اوتش اینجاس ت ک ه م ن ام روز انق لب را ب ا اص طلحات‬
‫مارکسیستی تبیین میکنم‪».‬‬
‫باراکا‪ ،‬س یاهان امریک ا را واج د بیش ترین پتانس یل انقلب ی در‬
‫امریکا میداند‪ ،‬اگرچه هر نوع کنش انقلبی را ورای م ذهب و ن ژاد‬
‫میبیند‪.‬‬

‫تروریسم در خانه‬
‫مشخصهی اصلی ترور آنست ک ه میخواه د ب ا توس ل ب ه م واد‬
‫شیمیایی ضع‪ ،‬سیاسی خود را جبران کند‪ .‬البته ش رایط ت اریخی‬
‫خاصی پیش میآید که ترور میتواند در صفوف حاکمی ت ایج اد‬
‫گیجی کند‪ .‬اما در این صورت کیست که بتواند از ثم رهی آن به ره‬
‫گیرد؟ در تمامی چنین شرایطی‪ ،‬ن ه تروریس تها میتوانن د از آن‬
‫بهره گیرند و نه تودههایی که این دوئل پشت سرشان رخ میدهد‪.‬‬
‫لئون تروتسکی‬

‫در آغاز شعر بلند «یکی امریکا را به ب اد داد»‪ ،‬باراک ا ه ر دو ش کل‬

‫‪ .1‬مارکسیسم و تروریسم‪ ،‬لئون تروتسکی‪ ،‬ترجمهی مسعود صابری‪ ،‬نشر طلیه پرسو‪ ،‬چاپ‬
‫اول‪ ،۳۱9۳ :‬صفحهی‪1۱‬‬

‫‪ | 118‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫تروریسم داخلی و بینالمللی را محکوم کرده‪ ،‬اما تأکید میکن د ک ه‬
‫تروریسم بینالمللی نباید مانع از دیدن تروریسم داخلی بشود‪.‬‬
‫جرج یوش‪ ،‬رئیس جمهور وقت ایاالت متحده‪ ،‬در پی حم لت‬
‫تروریستی یازده سپتامبر ‪« 3001‬جنگ علیه تروریسم» را ب ا حمل ه‬
‫به افغانستان تحت حکومت طالبان آغاز میکند‪ .‬ای ن حم لت ک ه‬
‫توسط بنیادگرایانالقاعده‪ ،‬تحت حمایت طالبان‪ ،‬صورت گرفته بود‪،‬‬
‫در بس تر تبلیغ ات اسلمس تیزانه و میهنپرس تانهی محافظ هکاران‪،‬‬
‫موجی از اسلمهراسی را در جامعهی امریکا و بهطور کل ی جوام ع‬
‫غرب ی پدی د آورد و در پ یاش اذی ت و آزاره ا‪ ،‬مح دودیتها و‬
‫فعالیتهای نژادپرستانه و نئونازیس تی علی ه مس لمانان‪ ،‬مه اجران‪،‬‬
‫حاشیهنشینان و اقلیتهای نژادی و مذهبی شدت گرفت‪.‬‬
‫در نوامبر ‪ 3003‬باراکا شعر بلند «یکی امریکا را ب ه ب اد داد» را‬
‫برای نخستینبار در یکی از دانشگاههای نیوجرزی میخواند‪:‬‬
‫میگویند کار چندتا تروریست بود‬
‫کار چندتا‬
‫عرب َبربرَ‬
‫در افغانستان‪.‬‬
‫کار تروریستهای امریکایی خودمان که نبود‬
‫کار کوکلکسکلن یا که اسکینهدز‬
‫یا کار آنها که میکشند به آتش‬
‫کلیساهای سیاهپوستی را‬
‫یا حلول میدهند ما را به ص‪ ،‬اعدام‪.‬‬
‫باراکا در این شعر ت اریخ تروریس م را م رور میکن د‪ .‬از جن گ‬

‫از لیروی جونز تا امیری باراکا | ‪119‬‬


‫جهانی دوم و فاشیسم هیتل ری ح رف میزن د‪ ،‬از جنای ات جنگ ی‬
‫امریکا در ویتنام‪ ،‬ترور آلنده‪ ،‬لینکلن‪ ،‬کندی‪ ،‬م ارتین ل وتر کین گ‪،‬‬
‫مالکوم ایکس‪ ،‬چه گ وآرا‪ ،‬رزا لوکزامب ورگ و لیبکنش ت‪ .‬از بمب اران‬
‫اتمی ژاپن میگوی د‪ ،‬از قتلع ام ارامن ه‪ ،‬فاجع هی کنگ و‪ ،‬اس تعمار‬
‫آفریقا‪ ،‬خاورمیانه و ایرلن د‪ .‬باراک ا‪ ،‬از ت اریخ نژادپرس تی‪ ،‬آپارتای د‪،‬‬
‫تبعیض و بهرهکشی میپرسد‪:‬‬
‫چهکسی میسازد کارتهای اعتباری را‬
‫چهکسی در میرود از زیر مالیات‬
‫چهکسی از کنفرانس ضد راسیسم زد بیرون‬
‫چهکسی مالکوم ایکس را کشت‬
‫چهکسی کندی و برادرش را کشت‬
‫چهکسی دکتر کینگ را کشت‬
‫همچو کاری به نفع چه کسانی بود؟‬
‫این قتلها آیا‬
‫به قتل لینکلن مربوطاند؟‬
‫پشت این جنای ات چهکس ی ایس تاده اس ت؟ آی ا ت اریخ غ رب‬
‫سرمایهداری به وضوح همان تاریخ تروریسم نیست؟ آیا جر ب وش‬
‫برای مبارزه با تروریسم باید به افغانستان میرفت‪ ،‬یا تنها نگ اهی ب ه‬
‫تاریخ معاصر امریکا برایش کافی ب ود؟ اینه ا س ؤاالتی اس ت ک ه‬
‫باراکا از خوانندهی شعرش میپرسد و به خاطر هم ین سؤالهاس ت‬
‫که از ملکالشعرایی نیوجرزی عزل میشود‪.‬‬
‫****‬
‫در قرائت ترجمهی شعر بلند «یکی امریکا را به باد داد» بای د توج ه‬

‫‪ | 101‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫کرد که ساختار آن در زبان انگلیسی به گونهایس ت ک ه انگ ار ش اعر‬
‫همزمان سؤال میکند و پاسخ میدهد‪ .‬ایج اد چن ین س اختاری در‬
‫زبان فارسی غیرممکن است‪ .‬برای مثال سطرهایی از شعر را همزمان‬
‫میتوان به دو گونهی زیر ترجمه کرد‪:‬‬
‫یک‪:‬‬
‫چه هسک تجاوی هر یه گرنا ا‬
‫چه هسک ای آپارتاید سو یر‬
‫چه هسک ایرلند را مستعمره نگه اشته هنوی‬
‫چه هسک ول شیلک را یرانداخ و یعدش نیکاراگوئه را‬

‫دو‪:‬‬
‫آ ها هه تجاوی هر ند یه گرنا ا‬
‫آ ها هه ای آپارتاید سو یر ند‬
‫آ ها هه ایرلند را مستعمره نگه اشتهاند هنوی‬
‫آ ها هه ول شیلک را یرانداختند و یعدش نیکاراگوئه را‬

‫باراکا در «یکی امریکا را به ب اد داد» ج ز در م واردی مع دود از‬


‫علمت سؤال و یا ساختاری که جمله را منحصرا سؤالی کند استفاده‬
‫نکرده است و من نیز در کاربرد علم ت س ؤالها ک امل پی رو م تن‬
‫اصلی بودهام‪.‬‬

‫از لیروی جونز تا امیری باراکا | ‪101‬‬


‫نه عذر خواهم خواست‪،‬‬
‫نه کنارهگیری خواهم کرد‬

‫پس از انتشار وسیع «یکی امریکا را به باد داد» در فضای مج ازی و‬


‫سپس به شکل کتاب‪ ،‬بسیاری از نشریات و نهاده ای محافظ هکار و‬
‫دستراستی از جمله نشریهی ای دی ال باراکا را ب ه گرایش ات ض د‬
‫یه ودی و یهودس تیزی م تهم کردن د‪ .‬باراک ا در چن دین نوش ته و‬
‫مصاحبه به دفاع از خود و شعرش پرداخت و به تحریفات جه تدار‬
‫و بازیگوشانهی منتقدان محافظهکارش پاسخ داد‪ .‬باراکا در این ش عر‬
‫بلند نه تنها به هیچ رو یهودستیز نیست‪ ،‬بلکه حتا به صدای مظلومان‬
‫یهودیت نیز ب دل میش ود و حت ا امریک ا را ب ه خ اطر تبعیضه ای‬
‫فرهنگی و نژادی علیه یهودیان سرزنش میکند‪ .‬نوک پیکان حملت‬
‫باراکا بهوضوح به سمت اسرائیل است‪ ،‬و نه قوم یه ود و یهودی ان‪ .‬و‬
‫البته او اسرائیل را‪ ،‬نه بهخاطر دست داشتن در حم لت تروریس تی‬
‫یازده سپتامبر‪ ،‬بلکه بهخاطر آگاهی مرموزش از وقوع ای ن حم لت‬
‫متهم میکند‪ ،‬همانگونه که جر بوش‪ ،‬رئیس جمهور وقت امریک ا‬
‫را نیز به دلیل آگاهی از وق وع ای ن حم لت و ع دم انج ام اق دامی‬
‫پیشگیرانه به باد سرزنش میگی رد‪ .‬آنچ ه در پ ی میآی د‪ ،‬گزی دهای‬
‫است از مقالهی «نه عذر خ واهم خواس ت‪ ،‬ن ه کن ارهگیری خ واهم‬
‫کرد» که باراکا آن را در پاسخ به افترا و اتهامات ای دی ال و همچنین‬
‫درخواست فرماندار وقت ایالت نیوجرزی از او مبنی بر کنارهگیری از‬
‫س مت افتخ اریاش‪ ،‬ملکالش عرای ایال ت‪ ،‬نوش ته اس ت‪ .‬ب رای‬
‫جلوگیری از اطناب س عی ک ردهام بخشه ایی از ای ن نوش ته را ک ه‬
‫ارتباط نزدیکتری با متن شعر دارند‪ ،‬برای ترجمه انتخاب کنم‪.‬‬
‫[‪ ]...‬این تبلیغات مزخرف‪ ،‬ویژگی افراطیه ای دستراس تیای‬
‫است که فقط به افترا زدن و ترور شخصیت آنهایی علقهمندن د ک ه‬
‫نگرش یا فلسفهشان‪ ،‬یا با ایشان فرق دارد و ی ا در تض اد اس ت‪ .‬اول‬
‫آنک ه‪ ،‬ک انون اص لی توج ه ای ن ش عر ب راین اس ت ک ه چگون ه‬
‫امریکاییهای سیاهپوست‪ ،‬از زم انی ک ه ب رای بردگ ی رب وده و ب ه‬
‫امریکا آورده شدند‪ ،‬از تروریسم داخلی رن می بردهاند‪ .‬برای مثال‪،‬‬
‫توسط بردهداران‪ ،‬قوانین ایالتی و ای االت متح ده‪ ،‬ک وکلکسکلن‪،‬‬
‫اسکین هدز‪ ،‬نازیهای وطن ی‪ ،‬لی نچ ش دن‪ ،‬انک ار حق وق م دنی‪،‬‬
‫سرکوب ملی‪ ،‬راسیسم [ن ژاد ب اوری]‪ ،‬ت رور شخص یت‪ ،‬ب ه لح ا‬
‫تاریخی‪ ،‬و در این موارد جزئی در سرتاسر ایالت متحده‪ .‬ارتباط این‬
‫موضوع آنچه که بوش «جنگ علیه تروریسم» میخواند‪ ،‬ای ن اس ت‬
‫که مردم سیاه میگویند ما خود همیشه قربانی ترور بودهایم‪ ،‬دولتی و‬
‫عمومی‪ ،‬پس نمیتوانیم با رفتاری جنونآمیز و هیستریک‪ ،‬همچ ون‬
‫آنانی که از ما میخواهند تاریخ و واقعیت معاصر را فراموش کنیم تا‬

‫‪ | 101‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫به آنها بپیوندیم‪ ،‬تحت لوای یک "میهنپرستی" س طحی‪ ،‬در حمل ه‬
‫کردن به اغل ب م ردم جه ان‪ ،‬خصوص ا رنگ ین پوس تها و جه ان‬
‫سومیها‪ ،‬گرد هم بی اییم‪ ]...[ .‬آی ا قربانی ان فاشیس م اروپ ایی م ی‬
‫توانستند دیوانهوار به رژیمی وفادار باشند که پرچم صلیب شکستهی‬
‫نازی را ب ر ف راز خانههاش ان برافراش ت؟ [‪ ]...‬در تمرک ز م ن روی‬
‫نیروهای اعمال شدهی مختل‪ ،‬ترور ب ر آف رو‪ -‬امریکنه ا و دیگ ر‬
‫مردمان ستمدیدهی جهان که از بردهداری‪ ،‬استعمار‪ ،‬امپریالیسم‪ ،‬نئ و‬
‫نئو‪ -‬استعمار و سرکوب مل ی رن بردهان د‪ ،‬ای دی ال ب ه ش یوهای‬
‫ریاکارانه‪ ،‬هیچ اشارهای به کاوش من دربارهی آفرینندگان هولوکاست‬
‫نمیکند‪ .‬برای مثال‪:‬‬
‫چه کسی انداخت توی کوره یهودیها را‬
‫و کی کمک کردشان در این کار‬
‫چه کسی گفت "اول امریکا"‬
‫و اوکی داد به ستارههای زرد‬
‫که البته اش اره دارد ب ه فاشیس تهای داخل ی امریک ا‪ ،‬پ یش از‬
‫جنگجهانی دوم و قضیهی هولوکاست نازی‪.‬‬
‫بنگاه دروغپراکنی ای دی ال همچنین هیچ اشارهای به ن ام ب ردن‬
‫من در شعر از برخی یهودیان نکرده است‪ ،‬یهودی انی ک ه در سراس ر‬
‫جهان‪ ،‬سرکوب و زندانی یا به قتل رسیدهاند؛ به دس ت یهودس تیزان‬
‫واقعی‪ ،‬آشکارا و یا در لباسهای مبدل‪.‬‬
‫شعر میپرسد‪:‬‬
‫چه کسی رزا لوکزامبورگ و لیبکنشت را کشت‬

‫نه عذر خواهم خواست‪ ،‬نه کنارهگیری خواهم کرد | ‪101‬‬


‫چه کسی کشت روزنبرگها را‬
‫و همه مردمان خوب یخ زدند‬
‫شکنجه‪ ،‬ترور یا ناپدید شدند‬
‫از قرار معلوم‪ ،‬ای دی ال از دورهی مککارتی و پاپوش دوختنها‬
‫و اعدام روزنبرگها‪ ،‬و همچنین از ت رور رهب ران کمونیس ت یه ودی‬
‫آلمانی مثل لیبکنشت و لوکزامبورگ‪ ،‬اصل ناراح ت نیس ت‪ .‬ای دی‬
‫ال اینها را‪ ،‬به نفع تلش ب رای باورپ ذیر ک ردن دروغه ایش‪ ،‬کن ار‬
‫میگذارد‪ ،‬و البته به این دلیل که این قربانیان امپریالیس م‪ ،‬همهش ان‬
‫چپگرا بودند[‪]...‬‬
‫من میپرسم‪:‬‬
‫چه کسی به آتش کشید رایشتاک را؟‬
‫و ای دی ال باز هم ادعا کرده که شعر این گونه اس تنباط میکن د‬
‫که کار یهودیها بوده‪ .‬در حالیکه تخریب رایشتاک ک ار هیتل ر ب ود‬
‫تا دستآویزی برای زندانی کردن عمومی یهودیها‪ ،‬پس از محبوس‬
‫کردن کمونیستها‪ ،‬سوس یال دموکراته ا و اتحادی ههای ک ارگری‪،‬‬
‫فراهم کند‪]...[ .‬‬
‫آتشسوزی رایشتاک شبیه حملت ن این ال ون [ی ازده س پتامبر]‬
‫بود‪ ،‬از آن جهت که پس از آن "عمل مرموز تروریستی" که هیتل ر ب ه‬
‫گ ردن یهودیه ا و کمونیس تها ان داخت‪ ،‬نازیه ا از حادث هی‬
‫رایشتاک بهعنوان مجوز برای تصویب قانونی استفاده کردن د ک ه ب ه‬
‫آنها اختیار تام میداد‪ ،‬همانگونه که دولت بوش تراژدی ناین الون را‬
‫ب رای تص ویب الیح های میهنپرس تانه و غیردموکراتی ک و آغ از‬

‫‪ | 101‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫دستگیری افراد مظنون‪ ،‬حتا بدون تفه یم اته ام‪ ،‬ب ه ک ار ب رد‪ .‬البت ه‬
‫حریقافکنان واقعی رایشتاک هیچگاه پیدا نش دند‪ ،‬اگرچ ه محقق ان‬
‫یقین دارند که کار خود نازیها بود‪.‬‬
‫از سطرهای دیگ ر ش عر ک ه ای دی ال آن را ی ک "دروغ ب زرگ"‬
‫هیتلری خوانده و آن را "باال آوردن زهر یهودس تیزی" ش اعر نامی ده‪،‬‬
‫این سطر است‪:‬‬
‫کی میدونست مرکز تجارت جهانی قرار بمبارون بشه؟‬
‫خیلی خوب‪ ،‬مطمئنا حتا حزب دموکرات هم تأیی د میکن د ک ه‬
‫دولت بوش میدانست‪ .‬من با این موافقم‪ .‬و این قضیه هم هجا روی‬
‫اینترنت هست که مکررا ن ه فق ط توس ط آلم ان‪ ،‬فرانس ه‪ ،‬روس یه و‬
‫انگلستان به امریکا هشدار داده شده بود‪ ،‬بلکه همچنین اسرائیل هم‬
‫این هشدار را داده بود‪ .‬مایک راپرت از حزب سبز وی دئویی منتش ر‬
‫کرده است که در آن بهوض وح میگوی د‪" :‬س ازمان امنی ت اس رائیل‬
‫درب ارهی حملت ی تروریس تی در مقی اس وس یع ب ه س ی آی ای‬
‫هشدارهای ضروری داده بود‪ .‬و اینکه موساد اسرائیل میدانست ک ه‬
‫این حملت در کجا اتفاق میافتد‪]...[ ".‬‬
‫علوه بر این‪ ،‬مقاالتی در همهی شکلهای مختل ‪ ،‬رس انهای و‬
‫البته روی اینترنت وجود دارد که تأکید میکنند یا حدس میزنند ک ه‬
‫تمام دنیای امپریالیستی از قب ل ای ن را میدانس ت و ب ه س ی آی ای‬
‫هش دار داده ب ود‪ ،‬ام ا ه یچ اق دامی ص ورت نگرف ت‪ .‬چ را؟ [‪]...‬‬
‫نمایندگان اف بی آی در مینهسوتا و آریزونا گفته بودند که اف بی آی‬
‫در ‪ 1885‬گزارشی دریافت کرده است مبنی بر اینک ه ی ک س ازمان‬

‫نه عذر خواهم خواست‪ ،‬نه کنارهگیری خواهم کرد | ‪101‬‬


‫تروریستی برنامه ریخته تا کسانی را به ای االت متح ده بی اورد ت ا در‬
‫مدارس پرواز ثبتنام کنند‪ ]...[ .‬چیزهای شگفتآوری در رس انهها‬
‫هست؛ برای مثال‪ ،‬سهامداران "امریکن ار الینز" و "یونایتد" که هم ان‬
‫شرکتهای مسافربریای بودند که هواپیماهاشان به قصد ترور ربوده‬
‫شد‪ ،‬در ماه آگوس ت‪ ،‬قب ل از وق وع حم لت‪ ،‬سهامش ان را از ای ن‬
‫کمپانیها بیرون کشیدند‪.‬‬
‫ناخوشایندترین عبارت در این شعر‪ ،‬برای افراد مختلفی که به من‬
‫حمله میکنند‪ ،‬این است‪:‬‬
‫چه کسی به چهار هزار کارمند اسرائیلی بر های دوقلو‬
‫گفت که بمانند آن روز در خانه؟‬
‫شارون را چرا از ماجرا دور نگه داشتند؟‬
‫چنین اس تنباطی ک ه م ن اس رائیل را ب ه ارتک اب ای ن جنای ت‬
‫بیرحمانه متهم میکنم‪ ،‬افترایی ریاکارانه و ترور شخص یت اس ت‪.‬‬
‫اما من معتقدم‪ ،‬همانطور که دربارهی انگلس تان‪ ،‬آلم ان‪ ،‬فرانس ه و‬
‫َ‬
‫روسیه گفتم‪ ،‬مطمئنا‪ ،‬نیروی امنیتی دولت اس رائیل‪ ،‬ش َبک‪ ،‬ه م از‬
‫پیش دربارهی وقوع این حملت آگاه بود‪.‬‬
‫[‪ ]...‬روزنامهی اسرائیلی یدویت آهرانوت برای نخستینبار فاش‬
‫َ‬
‫کرد که ش َبک حضور شارون در نیویورک س یتی را در آن روز‪ ،‬ی ازده‬
‫سپتامبر‪ ،‬لغو کرده بود؛ جاییکه او از قبل آن را برای سخنرانیاش در‬
‫جشن "روز اسرائیل" پیشنهاد کرده بود‪ ]...[ .‬من نمیگویم اسرائیل‬
‫مسئول این حمالت است‪ ،‬اما میگویم که آنها میدانستتند و‬
‫رئیسجمهور تقلبی ما هم میدانست![تأ کید از نو یسنده اس ت‪].‬‬

‫‪ | 108‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫حقایق تکاندهندهی دیگری هم پیرامون حملت کریه یازده سپتامبر‬
‫وجود دارد‪ ،‬حملتی که من و خ انوادهام توانس تیم آن را از پنج رهی‬
‫حمام خانهمان در طبقهی سوم ببینیم! [‪]...‬‬
‫[‪ ]...‬چ را آن پ ن اس رائیلی [از انفج ار] ف یلم میگرفتن د و‬
‫میخندیدند‪ ،‬من نمیتوانم ادعا کنم که میدانم‪ .‬اینکه شعر اینجا و‬
‫در سراسر آن‪ ،‬پیوسته این پرسش را دم میگی رد ک ه چ ه کس ی چ ه‬
‫کسی چه کسی‪ ،‬یعنی که چه کسی مسئول این جنایت هولناک است‬
‫و چرا؟ این‪ ،‬شعری است که هدفش کاوش و بههم ریختن است‪ ،‬اما‬
‫کمترین اثری از یهودستیزی در آن نیس ت‪ .‬و ه ر کس ی آن را ب دون‬
‫پیشداوریهای موذیانه بخواند‪ ،‬با این موافق اس ت‪ .‬چ را ای دی ال‬
‫یک چنین کاری میکند‪ ،‬من فقط میتوانم ح دس ب زنم‪ .‬ای ک اش‬
‫آنها و دیگر کارش ناسهای نگ ران‪ ،‬کم ی درب ارهی ای ن ه م فک ر‬
‫میکردند که چطور میشود هواپیمایی در امریکا‪ ،‬جایی ک ه خلب ان‬
‫مجبور است یک نقشهی پرواز را قبل از تیکآف فایل کند‪ ،‬به پ رواز‬
‫در بیاید و چطور میشود که یک‪ ،‬دو یا سه تا از چنین هواپیماه ایی‪،‬‬
‫چنین مسیری را که میخواهند در آن پرواز کنند‪ ،‬فایل کنند؟ چط ور‬
‫میشود که هواپیماهایی بوستون را با ‪ 38‬درجه چ رخش ب ه جن وب‬
‫ترک میکنند و ‪ 83‬دقیقه ت ا مرک ز تج ارت جه انی و ‪ 80‬دقیق ه ت ا‬
‫پنتاگون پرواز میکنند‪ ،‬بدون اینکه توسط فایتره ای دف اعی نی روی‬
‫هوایی ایاالت متحده متوق‪ ،‬شوند یا با موشکهای ه وایی ب ه زی ر‬
‫کشیده شوند؟ من‪ ،‬بهخاطر سابقهام در نیروی هوایی‪ ،‬میدانم که آن‬
‫فایترهای ای دی سی بهطور طبیعی تنها ظ رف چن د دقیق ه از پ س‬

‫نه عذر خواهم خواست‪ ،‬نه کنارهگیری خواهم کرد | ‪109‬‬


‫چنین هواپیمای "خودسری" بر میآیند! چرا این کار انجام نش د؟ ای‬
‫دی ال و دیگر رسانههایی که دربارهی من تحقیق میکنن د‪ ،‬بیاین د و‬
‫دربارهی این موضوع هم تحقیق کنن د! م ا بای د ب دانیم ک ه ب وش و‬
‫دارودستهی دستراستیاش میخواهند علیه همهی آن نیروهایی که‬
‫"محور شرارت" مینامندشان جنگ کنند‪ ]...[ .‬نظم ن وین جه انی؟‬
‫تغیی ر رژی م؟ چ را؟ چونک ه ای ن رژیمه ا غیردموکراتی ک ی ا‬
‫تروریستاند‪ ،‬یا اینکه مثل مورد صدام "س لحهای کش تارجمعی"‬
‫دارند؟ خب‪ ،‬اگر غیردموکراتیک بودن توجیهی مناسب برای ته اجم‬
‫کشورهای خارجی است‪ ،‬پس ایاالت متحده هم‪ ،‬به دلی ل کودت ای‬
‫انتخاباتی فلوریدا ک ه م ردم امریک ا را در پ ذیرش ب وش ب ه عن وان‬
‫رئیسجمهور فریب داد‪ ،‬باید در این مورد لحا شود‪ .‬این هم چیزی‬
‫است غیردموکراتیک‪ .‬آیا ما هم بای د ب ه کش ورهای خ ارجی اج ازه‬
‫شر بوش نجات دهند؟ [‪]...‬‬ ‫دهیم به ما حمله کنند تا ما را از ّ‬
‫همانگونه که صدام "سلحهای کش تارجمعی" داش ت‪ ،‬ای االت‬
‫متح ده ه م ای ن س لحها را دارد‪ .‬و همینط ور اس رائیل‪ ،‬آفریق ای‬
‫جنوبی‪ ،‬آلمان‪ ،‬فرانسه‪ ،‬ایتالیا‪ ،‬انگلستان‪ ،‬روسیه و حاال چین و هن د‬
‫و پاکستان هم‪ .‬پاسخ این س وال البت ه "برت ری س فید" و امپریالیس م‬
‫است‪ .‬و آنچه که مردم امریکا و مردم دموکرات دنیا باید بفهمند ای ن‬
‫اس ت ک ه آنچ ه هی أت ج ادوگران دستراس تی و افراط ی ب وش‬
‫میخواهند‪ ،‬برقراری یک دیکتاتوری نظامی در جهان است‪]...[ .‬‬
‫من تا حاال پیامهای زیادی در تحسین این شعر دریافت ک ردهام‪.‬‬
‫[‪ ]...‬و تا حاال در پاسخ به فرماندار مکگریوی ک ه از م ن خواس ته‬

‫‪ | 111‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬


‫است عذرخواهی کنم و از عن وان ملکالش عرایی ایال ت نی وجرزی‬
‫کنارهگیری کنم‪ ،‬مک ررا گفت هام ک ه م ن هیچک دام از ای ن کاره ا را‬
‫نخواهم کرد‪ .‬تأس‪،‬آور است که فرماندار مکگریوی ب ا حرفه ای‬
‫دروغگوی ان م زدور‪ ،‬م دافعان پاکس ازی ن ژادی و برت ری س فید‪،‬‬
‫ناسیونالیس تهای ب ورژوآ و ج اهلن خطرن اک َرم ک رده اس ت و‬
‫سراسیمه به افترای ای دی ال پیوسته است‪ ]...[ .‬آنه ا همچن ین ب ه‬
‫کار هنری و دیدگاههای سیاسی اجتماعی من حمله میکنند‪ .‬با طرح‬
‫این درخواست از من که از شیطان عذر بخواهم و ب ه راسیس تهای‬
‫بنیادینی که با انگیزهی سیاسی از من میخواهن د از ملکالش عرایی‬
‫نیوجرزی کنارهگیری کنم‪ ،‬تسلیم بش وم‪ ،‬او ب ه گروه ی از م ردم ک ه‬
‫میدانند او ناراست است و کسانی که کار مرا خواندهان د و تحس ین‬
‫کردهاند و برایش ارزش قائل شدهاند‪ ،‬ت وهین میکن د‪« ]...[ .‬یک ی‬
‫امریکا را به باد داد» در اول اکتبر ‪ 3001‬نوشته شد‪ .‬یک م اه پ س از‬
‫حملت تروریستی‪ .‬من تقریبا خیلی زود آن را از طریق اینترنت دور‬
‫دنیا پخش کردم‪ .‬علوه بر این‪ ،‬من این ش عر را در اس پانیا‪ ،‬پرتغ ال‪،‬‬
‫آفریقا‪ ،‬سوئیس‪ ،‬ایتالیا و فنلند هم خواندهام‪ .‬این شعر به آلمانی هم‬
‫ترجمه و در رادیوی آلمان هم قرائ ت ش ده‪ ]...[ .‬ن ه‪ ،‬م ن ن ه ع ذر‬
‫خواهم خواست‪ ،‬نه کنارهگیری خواهم کرد‪ .‬در واقع‪ ،‬به راه م ادام ه‬
‫خواهم داد تا آنچه را که برای آن مأمور ش دهام انج ام ده م‪ ،‬اگرچ ه‬
‫هنوز مزدی برای آن نگرفتهام؛ عمومیت دادن و مردمی کردن ادبی ات‬
‫و شاعران در سراسر این ایالت‪ ]...[ .‬ما از ش اعران میخ واهیم ک ه‬
‫پیش بیایند! که شروع کنند به تولید یا انتشار حداقل یک شعر در ماه‪،‬‬

‫نه عذر خواهم خواست‪ ،‬نه کنارهگیری خواهم کرد | ‪111‬‬


‫[‪ ]...‬که شروع کنند به خواندن شعر‪ ،‬نه فقط در جاهایی که مد نظ ر‬
‫ماست‪ ،‬بلکه همچنین در پارکها و رستورانها و پیش همسایهها‪.‬‬
‫ما این را میگوییم‪ ،‬چ را ک ه احس اس م یکنیم ای ن ایال ت‪ ،‬و‬
‫بهراس تی ای ن مل ت و ای ن دنی ا‪ ،‬ب ه ش دت نیازمن د عمی قترین و‬
‫پرمغزترین ارزشهای انسانی است که ادبیات میتواند بیاموزد‪ .‬این‬
‫همان کاری است که کی تس و دوب وآ وظیف هی ش اعر میدانس تند؛‬
‫آوردن حقیقت و زیبایی‪ .‬شبیه دیرین هترین تص ویر الگ ویی ش اعر‪.‬‬
‫شبیه اوسیریس و اورفئوس‪ ،‬که شغلشان برآوردن خورش ید ب ود در‬
‫هر صبحگاه با خواندن تران ه و داس تان‪ .‬روش نکردن ذه ن آدم ی و‬
‫آوردن نور به جهان‪.‬‬

‫به پیش شاعر!‬

‫‪ | 110‬شعرهای نسل بیت ‪1‬‬

You might also like