You are on page 1of 41

‫تیر ‪1402‬‬

‫فهرست مطالب‬
‫•مقدمه‬
‫•نگاهی به زندگی برکیج‬
‫•زندگی هنری برکیج‬
‫•سخن پایانی‬
‫•فهرست منابع‬
‫مقدمه‪:‬‬
‫فیلم‌های‌تجربی‪‌،‬عرصه‌وسیعی‌از‌هنر‌سینما‌را‌در‌بر‌می‌گیرند‌و‌به‌همان‌اندازه‌هنرمندان‌زیادی‌را‌از‌داخل‌سینما‌و‌حتی‌دیگر‌رشته‌های‌هنری‌به‌خود‌مجذوب‌کرده‌است‪‌.‬این‌مهم‌سبب شده‌است‌‬
‫که‌تجربیات‌مختلف‌بصریِ‌هنرمندانِ‌متفاوت‪‌،‬با‌مقولة‌تصویر‌متحرک‌عجین‌شود‌تا‌همواره‌درب‌های‌جدیدی‌را‌روبه‌هنر‌سینما‌باز‌کرده‌و‌باعث پیشرفت‌آن‌شوند‪.‬‬
‫فیلم‌ به‌مثابه‌مجموعه‌ای‌از‌تصاویر‪‌،‬پس‌از‌التقاط‌با‌جادوی‌سینما‪‌،‬زمینة‌تجربیات‌گوناگونی‌را‌برای‌عالقمندان‌به‌این‌رشته‌فراهم‌کرده‌است‪‌.‬بخشی‌از‌گسترة‌وسیع‌فیلم‌های‌تجربی‌به‌آثاری‌‬
‫تعلق‌می‌گیرد‌که‌با‌کار‌کردن‌روی‌فریم‌های‌فیلم‌و‌تصاویر‌منجمد‌شده‌بر‌روی‌آن‌ها‪‌،‬در‌صدد‌کشف‌توانایی‌های‌جدید‌سینما‌بر‌می‌آیند‪.‬‬
‫در‌میان‌این‌دنیای‌حدوداً‌‪ ١٢٨‬ساله‌و‌در‌میان‌تعداد‌بسیار‌زیاد‌فیلمسازانی‌که‌کاری‌را‌در‌سینما‌و‌برای‌سینما‌انجام‌داده‌اند‌و‌همچنین‌در‌بین‌هنرمندانی‌که‌نام‌آن‌ها‌بین‌چهره‌های‌برجسته‌‬
‫فیلم‌های‌تجربی‌به‌چشم‌می‌خورد‪‌،‬نام‌جیمز‌استنلی‌برکیج‌اگر‌نه‌به‌عنوان‌خورشیدی‌فروزان‌در‌این‌عرصه‌اما‌بسیار‌پرفروغ‌تر‌از‌اکثریت دیگر‌هنرمندان‌فیلم‌تجربی‌است‪.‬‬
‫هدف‌از‌این‌پژوهش‌بررسی‌سینمایِ‌تجربیِ‌استنلی‌برکیج‌و‌جایگاه‌فیلمسازی‌او‌به‌عنوان‌ستاره‌ای‌در‌آسمان‌سینمای‌تجربی‌آمریکا‌و‌جهان است‪‌.‬برکیج‌که‌در‌جست‌و‌جوی‌دیدن‌بدون‌چشمِ‌‬
‫سَر‌و‌نگریستن‌با‌چشمی‌واقعی‌تر‌است‪‌،‬در‌نهایت‌موفق‌می‌شود‌زبانی‌نو‌در‌گستره‌سینما‌ایجاد‌کند‌و‌بی‌آنکه‌ترسی‌از‌تجربه‌کردن‌های‌گوناگون‌و‌متعدد‌داشته‌باشد‪‌،‬برای رسیدن‌به‌این‌زبان‌به‌‬
‫مسیری‌ناهموار‌و‌تاریک‌گام‌نهاد‌که‌پس‌از‌او‌و‌به‌لطف‌تجربیات‌گسترده‌اش‪‌،‬حاال‌بسیار‌بیش‌از‌پیش‌روشن‌است‪.‬‬
‫برکیج‌از‌هنرهای‌دیگر‌در‌راستا‌و‌با‌هدف‌رشد‌سینما‌استفاده‌کرد‌و‌سینما‌را‌از‌بند‌زنجیر‌روایت‌و‌داستان‌گوییِ‌صرفْ‪‌،‬رهانید‌و‌به‌رقم‌تالش‌هایش‌و‌ساختن‌بیش‌از‌‪ ۳٥۰‬فیلم‪‌،‬حاال‌به‌عنوان‌‬
‫یکی‌از‌بزرگترین‌و‌تاثیرگذارترین‌فیلمسازان‌تجربی‌تاریخ‌سینمای‌جهان‌و‌آمریکا‌برشمرده‌می‌شود‪‌.‬‬
‫در‌منابع‌فارسی‌زبان‪‌،‬اطالعات‌بسیار‌کم‌و‌ناچیزی‌دربارة‌زندگی‌شخصی‌و‌زندگی‌پربار‌هنری‌استنلی‌برکیج‌وجود‌دارد‌و‌شاید‌حتی‌غلط‌نباشد‌اگر‌بگوییم‌به‌نسبت‌حجمِ‌کاریِ‌برکیج‌در‌طول‌‬
‫هفتاد‌سال‌زندگی‌اش‪‌،‬به‌مقداری‌بسیار‌ناچیز‌و‌حتی‌هیچ‪‌،‬دردسترس‌محققین‌این‌پژوهش‌قرار‌گرفته‌است‪‌.‬فلذا‌در‌این‌پژوهش‌تماماً‌مجبور‌به‌خواندن‌و‌ترجمه‌‌مطالبی‌از‌دو‌زبان‌انگلیسی‌و‌‬
‫روسی‌بودیم‌تا‌بتوانیم‌مطالبی‌درخورِ‌این‌مردِ‌بزرگ‌و‌تجربه‌گرِ‌سینما‌پیدا‌کرده‌و‌بنویسیم‪.‬‬
‫با‌این‌که‌در‌این‌تحقیق‌به‌علت‌محدودیت‌های‌موجود‌نتوانستیم‌به‌تمامی‌فیلم‌های‌برکیج‌بپردازیم‌و‌از‌تک‌تک‌آنها‌مطالب‌و‌تصاویری‌را آورده‌و‌آن‌ها‌را‌زیر‌ذره‌بین‌بررسی‌قرار‌دهیم‪‌،‬سعی‌شد‌‬
‫تا‌حد‌امکان‌و‌در‌میان‌متن‌گردآوری‌شده‪‌،‬مثال‌هایی‌را‌بگنجانیم‌تا‌خواننده‌بتواند‌هرچه‌بیشتر‌با‌کارنامه‌جیمز‌استنلی‌برکیج‌آشنا‌شود‪.‬‬
‫شایان‌ذکر‌است‌که‌آثار‌برکیج‌گاهاً‌دارای‌اسامی‌متفاوتی‌هستند‌که‌برای‌دستیابی‌به‌آنها‌می‌توان‌به‌ویکی‌پدیای‌انگلیسی‌او‌نیز‌مراجعه‌کرد‌اما‌به‌علت‌فارسی‌بودن‌زبان‌این‌تحقیق‪‌،‬الزم‌‬
‫دانستیم‌که‌در‌زمان‌ذکر‌نام‌آثار‌او‌این‌اسامی‌را‌ترجمه‌کنیم‪ ‌.‬سعی‌شد‌ترجمة‌این‌اسامیِ‌گاهاً‌بسیار‌پیچیده‌با‌توجه‌به‌ریشه‌‌کلمات‌استفاده‌شده‪‌،‬نکات‌گرامریِ‌زبانِ‌مبدأ‌و‌همچنین‌بسترهای‌‬
‫فرهنگی‌آن‌ترجمه‌کرده‌و‌تا‌حد‌امکان‌به‌معنای‌اصلی‌آن‌وفادار‌باشیم‪.‬‬
‫نگاهی به‬
‫زندگی برکیج‬
‫کودکی و نوجوانی‬
‫جیمز‌استنلی‌بِرَکِیج‌(‪‌،)Stan Brakhage‬فیلمساز‪‌،‬فیلم‌بردار‪‌،‬تدوینگر اهل ایاالت‌متحده‌آمریکا بود‪ .‬او‌را‌یکی‌از‌برجسته‌ترین‌فیلمسازان سینمای‌تجربی می‌دانند‪.‬‬

‫«رابر‌سندرز»‌سه‌هفته‌پس‌از‌تولدش‌در‌‪ ١۴‬ژانویه‌‪ ١۹۳۳‬در‌کانزاس‌سیتی‪‌،‬میسوری‌در‌یتیم‌خانه‌رها‌شد‌و‌توسط‌خانواده‌ای‌به‌نام‌برکیج‌(توسط‌لودویگ‌و‌کالرا‌برکیج)‌به‌فرزندخواندگی‌‬


‫گرفته‌شد‌که‌نام‌او‌را‌تغییر‌دادند‪‌.‬او‌در‌دبیرستان‌دِنور‌ )‪ (Denver High School‬و‌سپس‌مرحله‌بعدی‌تحصیل‌خود‌را‌در‌کالج‌دارتْموث‌ )‪(Dartmouth College‬گذراند‪.‬‬

‫برکیج‌در‌کودکی‌به‌عنوان‌خواننده‌سوپرانوی‌پسر‌فعالیت‌کرد‌و‌صدای‌او‌از‌رادیو‌پخش‌شد‪‌.‬او‌در‌گروه‌های‌کُر‌کلیسا‌و‌نیز‌به‌عنوان‌تک‌خوان در‌رویدادهای‌دیگر‪‌،‬آواز‌خواند‪.‬‬

‫وی‌در‌دبیرستان‌با‌فیلمسازانی‌چون‌لری‌جردن‌(الرنس‌جردن‌‪‌)Lawrence Jordan -‬و‌استن‌فیلیپس‌(‪‌)Stan Phillips‬و‌آهنگسازانی‌چون‌جیمز‌تِنی‌(‪ )James Tenney‬و‌همچنین‌‬


‫رامیرو‌کورتس‌(‪‌)Ramiro Cortes‬تحصیل‌کرد‪‌.‬او‌و‌سایر‌دوستانش‌(لری‌هکسستاف‪‌،‬والت‌نیوکمب‪‌،‬گوردون‌روزنبلوم‪‌،‬تام‌اوبراین‪‌،‬استن‌فیلیپس‌و‌دیگران)‌یک‌گروه‌اجتماعی‌و‌متفکر‌‬
‫به‌نام‌«مگس‌ها»‌تشکیل‌دادند‪(‌.‬خرمگس‌ها‌– افالطون در‌اثری‌با‌نام آپولوژی‪‌،‬سقراط را‌به‌خرمگسی‌تشبیه‌کرده‌است‌که‌اسبِ‌کرختِ‌سیاستِ آتن را‌آزار‌می‌دهد‪‌).‬‬

‫او‌درباره‌دبیرستان‌و‌موقعیتی‌که‌باعث‌رشد‌او‌شد‌می‌گوید‪‌:‬‬

‫"‪‌...‬در‌دبیرستان‪‌،‬تجربه‌ام‌با‌«اورفئوس»‌(‪ - Orpheus‬فیلمی‌فرانسوی‌در‌ژانر‌فانتزی‪‌،‬درام‌و‌رمانتیک‌محصول‌سال‌‪‌)١۹٥۰‬اثر‌«ژان‌کوکتو»(‪‌)Jean Cocteau‬را‌داشتم‌و‌می‌دانستم‌که‌‬


‫فیلم‌می‌تواند‌یک‌هنر‌باشد‌‪ -‬که‌برای‌من‌بسیار‌شگفت‌انگیز‌بود‪‌.‬در‌این‌زمان‪‌،‬من‌درگیر‌هنر‪‌،‬در‌درجه‌اول‌شعر‪‌،‬و‌همچنین‌در‌نمایش‌و‌موسیقی‌بودم‪‌.‬بنابراین‌ابتدا‌اورفئوس‌از‌کوکتو‌و‌سپس‌‬
‫چند‌هفته‌بعد‌دیو‌و‌دلبر‌(‪‌)Beauty and the Beast‬تجربیاتی‌به‌من‌دادند‌که‌به‌اندازه‌کافی‌به‌درگیری‌]ذهن[ من‌با‌شعر‌نزدیک‌بود‌و‌مطمئن‌شدم‌که‌فیلم‌می‌تواند‌یک‌هنر‌باشد‌‪"...‬‬

‫برکیج‌برای‌مدت‌کوتاهی‌با‌بورس‌تحصیلی‌در‌کالج‌دارتموث‌مشغول‌به‌تحصیل‌شد‌اما‌بخاطر‌ساختن‌فیلم‌ترک‌تحصیل‌کرد‪‌.‬در‌سال‌‪ ١۹٥٢‬اولین‌فیلم‌خود‌به‌نام‌«موقت»(‪ )Interim‬را‌‬


‫در‌‪ ١۹‬سالگی‌ساخت‌که‌موسیقی‌این‌فیلم‌توسط‌دوست‌دبیرستان‌او‌جیمز‌تنی‌ساخته‌شده‌است‪.‬‬
‫ترک تحصیل و مهاجرت به نیویورک‬
‫در‌سال‌‪ ١۹٥۳‬برکیج‌به‌سانفرانسیسکو‌نقل‌مکان‌کرد‌تا‌در‌«موسسه‌هنر‌سانفرانسیسکو»‌که‌در‌آن‌زمان‌‬
‫«مدرسه‌هنرهای‌زیبای‌کالیفرنیا»‌نامیده‌می‌شد‪‌،‬شرکت‌کرده‌و‌تحصیل‌کند‪‌.‬او‌فضای‌سانفرانسیسکو‌را‌‬
‫برای‌خود‌جذاب‌تر‌یافت‌زیرا‌که‌با‌شاعرانی‌همچون‌رابرت‌دانکن (‪‌)Robert Duncan‬و‌نیز‌کنت‌‬
‫رکسروت (‪ )Kenneth Rexroth‬معاشرت‌کرد‪‌.‬او‌ازرا‌پاوند‌را‌تحسین‌می‌کرد‌و‌با‌نقاشان‌سبک‌‬
‫اکسپرسیونیسمِ‌انتزاعی‌مانند‌ویلم‌دی‌کونینگ‪‌،‬که‌بسیاری‌از‌آثارش‌با‌او‌قرابت‌دارند‪‌،‬نزدیک‌بود‪ .‬اما‌‬
‫در‌نهایت‌تحصیالت‌خود‌را‌کامل‌نکرد‌و‌در‌سال‌‪ ١۹٥۴‬به‌شهر‌نیویورک‌رفت‪‌.‬‬

‫برکیج‌در‌نیویورک‌با‌تعدادی‌از‌هنرمندان‌برجسته‌و‌مهم‌آن‌روزگار‌از‌جمله‌«مایا‌درن»‌( ‪Maya‬‬
‫‪ - Deren‬فیلمساز‪‌،‬هنرپیشه‌و‌هنرمند‌رقصِ‌زاده‌اوکراینِ‌اهل‌آمریکا)‌آشنا‌شد‌و‌حتی‌مدت‌کوتاهی در‌‬
‫آپارتمان‌او‌نیز‌زندگی‌کرد‪‌.‬او‌همچنین‌با‌ویالرد‌ماس(‪ - Willard Maas‬فیلمساز‌آمریکایی)‪‌،‬یوناس‌‬
‫مکاس(‪ - Jonas Mekas‬فیلمساز‌لیتوانیایی)‌‪‌،‬ماری‌منکن(‪ - Marie Menken‬فیلمساز‌تجربی‌‬
‫آمریکایی)‪‌،‬جوزف‌کورنل (‪ - Joseph Cornell‬فیلمساز‌و‌هنرمند‌تجسمی‌آمریکایی) و‌جان‌کیج‌‬
‫(‪ - John Milton Cage Jr.‬آهنگساز‌و‌نظریه‌پرداز‌موسیقی‌آمریکایی) آشنا‌شد‪‌.‬برکیج‌درباره‌ماری‌‬
‫منکن‌گفته‌است‪‌:‬‬

‫"اگر‌تنها‌یک‌فیلمساز‌باشد‌که‌من‌بیش‌از‌همه‌بخاطر‌پیشرفت‌در‌ساخت‌فیلم‌هایم‌مدیون‌او‌باشم‪‌،‬آن‌‬
‫فرد‌قطعاً‌ماری‌منکن‌خواهد‌بود‪".‬‬
‫او‌بعدها‌درباره‌تأثیر‌دیگر‌هنرها‌بر‌خودش‌اذعان‌می‌کند‪‌:‬‬
‫"‪‌...‬یک‌فیلم‌چیزی‌کامالً‌متمایز‌و‌متفاوت‌از‌یک‌قطعه‌داستان‌(نثر)‌است‪‌.‬خب‌این‌کاری‌است‌که‌من‌انجام‌می‌دهم‌و‌همین‌است‌که‌تفاوت‌ایجاد‌می‌کند؛‌کمی‌طول‌‬
‫می‌کشد‌تا‌بتوان‌به‌آن‌عادت‌کرد‪‌.‬کمی‌طول‌می‌کشد‌تا‌بتوانید‌[ذهن]‌خود‌را‌آنقدر‌باز‌کنید‌تا‌اجازه‌دهید‌تصاویر‌روی‌ذهن‌تان جاری‌شوند‌و‌آن‌ها‌را‌به‌این‌شکل‌‬
‫احساس‌کنید‪‌.‬این‌نکته‌هم‌وجود‌دارد‌که‌فیلم‌در‌میان‌هنرها‪‌،‬بسیار‌بسیار‌نزدیک‌به‌موسیقی‌ست‌زیرا‌[آن نیز]‌بر‌زمان‌متکی‌است‪‌.‬این‌(سینما)‌نیز‌یک‌هنر‌تداومی‌‬
‫است‌یعنی‌در‌یک‌دوره‌از‌زمان‌اتفاق‌می‌افتد‌(یک‌برهه‌زمانی‌‪ .)period of timed -‬شما‌باید‌یک‌فیلم‌را‌در گذر‌زمان تجربه‌کنید‌و‌در‌طول‌این‌بازه‌زمانی‪‌،‬بافت‌ها‌‬
‫و‌رنگ‌های‌آن‌را‌درک‌و‌به‌عبارت‌دیگر‌احساس کنید‪“.‬‬
‫برکیج‌همچنین‌با‌جوزف‌کرنل‌همکاری‌کرد‌و‌دو‌فیلم‌با‌او‌ساخت‌(گنیر‌ردنو‌و‌قرن‌های‌ژوئن)‌و‌از‌موسیقی‌جان‌کیج‌برای‌موسیقی‌متن‌اولین‌فیلم‌رنگی‌خود‌به‌نام‌‬
‫«در‌میان»(‪‌)In Between‬استفاده‌کرد‪‌.‬‬
‫دوره افول و ازدواج‬
‫برکیج‌چند‌سال‌بعدی‌را‌در‌فقر زندگی‌کرد‌و‌از‌آنچه‌به‌عنوان‌شکست‌کار‌خود‌می‌دید‌افسرده‌‬
‫بود‌و‌خودش‌را‌در‌کارش‌غرق‌می‌کرد‪‌.‬او‌حتی‌در‌این‌دوره‌از‌زندگی‌اش‌به‌خودکشی نیز‌فکر‌‬
‫کرد‪‌.‬زمانی‌که‌در‌دِنور‌زندگی‌می‌کرد‌با‌مری‌جین‌کولوم‌(‪‌)Mary Jane Collom‬آشنا‌شد‌و‌‬
‫در‌اواخر‌سال‌‪١۹٥٧‬با‌او‌ازدواج‌کرد‪.‬‬
‫در‌سال‌‪‌،١۹٥٨‬مِری‌جِین‌اولین‌فرزند‌از‌پنج‌فرزند‌خود‌نام‌مارینا (‪‌)Myrrena‬را‌به‌دنیا‌آورد‌و‌‬
‫برکیج‌این‌رویداد‌را‌در‌قالب‌یک‌فیلم‌در‌سال‌‪ ١۹٥۹‬ثبت‌کرد؛‌برکیج‌مجبور‌شد‌برای‌تأمین‌‬
‫مخارج‌زندگی‌اش‌شغل‌تولید‌فیلم‌های‌کوتاه‌صنعتی‌(فیلم‌های‌صنعتی‌فیلم‌هایی‌هستند‌که‌مراحل‌‬
‫تولید‌یک‌محصول‌را‌نمایش‌می‌دهند‪‌.‬همچنین‌فیلم‌های‌تبلیغاتی‌نیز‌نوعی‌فیلم‌صنعتی‌به‌حساب‌‬
‫می‌آیند‪‌).‬را‌بپذیرد‪‌.‬‬
‫او‌درباره‌زندگی‌هنری‌اش‌و‌آثارش‌می‌گوید‪‌:‬‬
‫"‪‌...‬وقتی‌بزرگتر‌شدم‌این‌حس‌را‌داشتم‌که‌نمی‌توانم‌فقط‌چشم‌درونم یعنی‌نزدیکترین‌و‌‬
‫مخفیانه‌ترین‌چشم‌ام‌را‌به‌تصویر‌بکشم؛‌حتی‌اگر‌این چیزی‌باشد‌که‌بیشتر‌از‌همه‌با‌دیگران‌به‌‬
‫اشتراک‌می‌گذارم‪‌.‬من‌خودم‌را‌موظف‌می‌دانستم‌که‌تا‌حدی‌هنجارهای‌فرهنگ‌خود‌را‌بپذیرم‪...‬‬
‫وقتی‌به‌سمت‌فیلم‌هایی‌مانند‌ضبط‌لحظات‌تولد‌یک‌جنین‌حرکت‌کردم‪‌،‬احساس‌کردم‌به‌سمت‌‬
‫منظره‌اجتماعی‌کشیده‌شده‌ام‌که‌همان‌چیزی‌است‌که‌من‌به‌عنوان‌یک‌فرهنگ با‌بقیه‌همنوع‌هایم‌‬
‫به‌اشتراک‌می‌گذارم‪‌،‬متوجه‌منظورم‌هستید؟‌وقتی‌صحبت‌از‌لحظات‌حیاتی‌ای‌می‌شود‌که برای‌ما‌‬
‫بسیار‌معنی‌دار‌و‌پر‌احساس‌هستند‪‌،‬مانند‌زمانی‌که‌یک‌نوزاد‌به‌دنیا‌می‌آید‌واقعاً‌چه‌چیزی را‌با‌‬
‫آن‌ها‌در‌میان‌می‌گذارم؟‌من‌نیز‌در‌چنین‌لحظاتی‌به‌سمت‌آنچه‌که‌همه‌معاصرانم‌حرکت‌می‌کنند‌‬
‫می‌روم‌‪"...‬‬
‫آغاز دوره طالیی‬
‫هنگامی‌که‌در‌دهه‌‪ ١۹٥۰‬اولین‌فیلم‌برکیج‌به‌نمایش‌درآمد‪‌،‬مورد‌تمسخر‌‬
‫قرار‌گرفت‌اما‌در‌اوایل‌دهه‌‪ ١۹٦۰‬چند‌نمایشگاه‌و‌چندی‌از‌مجالت‌‬
‫سینمایی‌از‌جمله مجله‌فیلم‌کالچر‌(‪‌)Film Culture‬جوایزی‌را‌برای‌فیلم‌‬
‫«مردگان»‌(‪‌)The Dead‬به‌او‌اهداء‌کردند‪‌.‬یوناس‌مکاس‌منتقدی‌که‌بعدها‌‬
‫به‌یک‌فیلمساز‌تجربی‌تأثیرگذاری‌بدل‌شد‌در‌بیانیه‌اهداء‌جایزه‌این‌فیلم‌‬
‫گفت‪‌:‬‬
‫"برکیج‌با‌این‌فیلم‌‪‌،‬عقل‌و‌خرافات‌را‌که‌اغلب‌منحصر‌به‌هنرهای‌قدیمی‌اند‌‬
‫را‌به‌سینما‌برگرداند‪“.‬‬
‫برکیج‌همچنین‌در‌‪ ١۹٦۳‬در‌همین‌مجله‌درباره‌نظریه‌خود‌نوشت‪‌:‬‬
‫"‪‌...‬چشمی‌را‌تصور‌کنید‌که‌توسط‌قوانین‌چشم‌انداز‌ساخته‌دست‌بشر‌‬
‫کنترل‌نشده‌باشد‪‌،‬چشمی‌که‌هیچ‌گونه‌منطق‌ترکیبی‌باعث‌پیش‌داوری‌آن‌‬
‫نشده‌باشد‪‌،‬چشمی‌که‌به‌نامُ‌همه‌چیز‌پاسخ‌نمی‌دهد(وقتی‌نام‌چیزی‌می‌آید‌‬
‫تصویر‌آن‌را‌متصور‌نمی‌شود)‪‌،‬اما‌باید‌هر‌شیءای‌را‌که‌در‌زندگی‌با‌آن‌مواجه‌‬
‫می‌شود‌و‌شناختی‌از‌آن‌ندارد‌را‌از‌طریق‌ماجراجویی‌ادراک‌بشناسد‌‪"...‬‬
‫در‌سال‌‪‌،١۹٦۴‬گای‌دِوِنپورت‌(‪‌)Guy Mattison Davenport‬نویسنده‌‬
‫و‌منتقد‌که‌از‌طرفداران‌برکیج‌نیز‌بود‌او‌را‌به‌دانشگاه‌کنتاکی‌دعوت‌کرد‌و‌‬
‫سعی‌کرد‌در‌آنجا‌اقامتگاهی‌نیز‌برای‌او‌ایجاد‌کند‪‌.‬برکیج‌همچنان‌به‌سفر‌در‌‬
‫سراسر‌کشور‌و‌خارج‌از‌کشور‌ادامه‌داد‌تا‌شناخته‌شد‌و‌به‌یکی‌از‌‬
‫برجسته‌ترین‌چهره‌ها‌در‌جنبش‌فیلم‌آوانگارد‌آمریکا‌تبدیل‌شد‪‌.‬‬

‫‪Stan Brakhage and Jonas Mekas at SUNY Buffalo conference, March 1973. Photo: Robert Haller‬‬
‫برکیج‌مشهورترین‌فیلم‌خود‌یعنی‌«انسانِ‌ستارة‌سگی» که‌در‌حقیقت‌یک‌مجموعه‌فیلم‌است‌را‌بین‌سال‌های‌‪ ١۹٦١‬تا‌‪ ١۹٦۴‬ساخت‪.‬‬
‫(‪ - Dog Star Man‬ستاره‌سگی‌بخشی‌از‌صورت‌فلکی‌‪ Canis Major‬است‌که‌در‌التین‌به‌معنی‌"سگ‌بزرگتر" است‌‪ -‬شایان‌ذکر‌است‌که‌در‌‬
‫منابع‌روسی‌زبان‪‌،‬نام‌این‌اثر‌به‌صورت‌«‪‌»собачка Звезда Человек‬آمده‌است‌که‌آن‌نیز‌به‌صورت‌«انسانِ‌ستارة‌سگی»‌معنی‌شده‌که‌با‌‬
‫ترجمه‌نویسندگان‌این‌پژوهش‌از‌متن‌انگلیسی‌برابری‌دارد‌‪ -‬باید‌دانست‌که‌نام‌این‌اثر‌در‌ترجمه‌ویکی‌پدیای‌فارسی‌به‌صورت‌«مرد شباهنگ»‌آمده‌و‌‬
‫اطالعات‌بسیار‌اندکی‌که‌درباره‌این‌مجموعه‌فیلم‌تجربی‌پنج‌قسمتی‌در‌گوگل‌فارسی‌در‌دسترس‌است‪‌،‬از‌طریق‌این‌نام‌قابل‌دستیابی‌ست‪‌).‬این‌‬
‫مجموعه‌فیلم‌یکی‌از‌آثار‌کلیدی‌آوانگارد‌آمریکایی‌دهه‌‪ ١۹٦۰‬به‌حساب‌می‌آید‌که‌او‌این‌اثر‌را‌با‌استفاده‌از‌رنگ‪‌،‬نقاشی‌روی‌فیلم‌و‌لنزهای‌‬
‫دارای‌اعوجاج‪‌،‬در‌حالی‌که‌گویی‌خلقت‌جهان‌را‌به‌تصویر‌می‌کشید‪‌،‬آزمایشهای‌تجربی‌مآب‌خود‌را‌ادامه‌داد‪‌.‬این‌اثر‌با‌برهم‌نشینی‌شراره‌های‌‬
‫خورشیدی‌و‌زنجیره‌ای‌از‌کوه‌ها‌بر‌فراز‌همسرش‌به‌پایان‌می‌رسد‪.‬‬
‫خانواده‌برکیج‌در‌سال‌‪ ١۹٦۴‬به‌کلورادو‌نقل‌مکان‌کردند‌و‌خود‌برکیج‌نیز‌مرتباً‌به‌نیویورک‌سفر‌می‌کرد‪‌.‬در‌یکی‌از‌این‌سفرها‌تجهیزات فیلم‌‬
‫‪١٦‬میلی‌متری‌او‌به‌سرقت رفت‌و‌او‌که‌قادر‌نبود‌دوباره‌آن‌ها‌را‌تهیه‌کند‪‌،‬این‌بار‌تجهیزات‌فیلم‌‪٨‬میلی‌متری را‌که‌ارزان‌تر‌بودند‪‌،‬تهیه‌کرد‪.‬‬
‫او‌در‌این‌قاب‌شروع‌به‌کار‌کرد‌و‌تعداد‌‪ ۳۰‬فیلم‌‪٨‬میلی‌متری‌خود‌که‌از‌جمله‌آن‌ها‌می‌توان‌به‌مجموعه‌«آهنگ‌ها»‌اشاره‌کرد‌را‌ساخت‪‌.‬مجموعه‌‬
‫آهنگ‌ها‌شامل‌‪ ٢۹‬فیلم‌است‌(‪‌)Song 1 - 29‬که‌برکیج‌آن‌ها‌را‌بین‌سال‌های‌‪ ١۹٦۴‬تا‌‪ ١۹٦۹‬ساخته‌است‪.‬‬
‫برکیج‌در‌سال‌‪ ١۹٦۹‬تدریس‌تاریخ‌زیباشناسی‌فیلم‌را‌در‌مدرسه‌انستیتو‌هنر‌شیکاگو‌آغاز‌کرد‪‌.‬او‌همچنین‌به‌عنوان‌استاد‌برجسته‌مطالعات‌فیلم‌‬
‫در‌دانشگاه‌کلرادو‌در‌بولدر‌تدریس‌کرد‪‌.‬او‌دریافت‌کننده‌سه‌درجة‌افتخاری‌و‌جوایز‌معتبر‌متعدد‌است‪‌.‬وی‌در‌سال‌‪ ١۹٨۹‬مدال‌ادوارد‌مک‌داول‌را‌‬
‫دریافت‌کرد‪‌.‬او‌سخنرانی‌های‌گسترده‌ای‌در‌مورد‌فیلمسازی‌و‌هنر‌داشت‌و‌نیز‌نویسنده‌‪ ١١‬کتاب‌است‪‌.‬‬
‫چشم اندازی جدید‬
‫در‌دهه‌‪ ١۹٧۰‬میالدی‌برکیج‌برای‌فیلمسازی‌رویکردهای‌جدیدی‌را‌بررسی‌و‌‬
‫‪Portrait of filmmaker Stan Brakhage, Boulder, Colorado, 1981.Photo by Chris Felver‬‬

‫مورد‌استفاده‌قرار‌داد‪‌.‬در‌سال‌‪ ١۹٧١‬مجموعه‌ای‌از‌سه‌فیلم‌را‌با‌الهام‌از‌مؤسسات‌‬
‫دولتی‌واقع‌در‌شهر‌پتسبرگ‌به‌پایان‌رسانید‪‌.‬این سه فیلم به ترتیب «چشمها»‬
‫(‪« ،)Eyes‬دِئوساکس»(‪ )DeusEx‬و « عمل دیدن با چشم خود»( ‪The Act‬‬
‫‪ )of Seeing with One's Own Eyes‬نام داشتند‪.‬‬
‫درسال‌‪ ١۹٧۴‬برکیج‌فیلم‌بلند‌دیگری‌با‌نام‌«متن‌نور»(‪‌)Text of Light‬را‌‬
‫ساخت‌که‌متشکل‌بود‌از‌تصاویری‌از‌نور‌شکسته‌شده‌توسط‌یک‌زیرسیگاری‌‬
‫شیشه‌ای‪‌.‬او‌در‌اواخر‌دهه‌‪ ١۹٧۰‬و‌‪ ١۹٨۰‬میالدی‪‌،‬نظریه‌سینمایی‌خود‌تحت‌‬
‫عنوان‌«تفکر‌بصری‌متحرک»‌را‌خلق‌و‌مطرح‌نمود‌و‌سپس‌آثار‌معروف‌دیگر‌خود‌به‌‬
‫اسم‌سریال‌های ‌(مجموعه‌های)‌رومی‌و‌عربی‌را‌ساخت‌که‌به‌ترتیب‌هفت‌و‌نوزده‌‬
‫قسمت‌داشتند‪.‬‬
‫پایان زندگی‬
‫دهه‌های‌‪ ١۹۹۰‬و‌‪ ٢۰۰۰‬که‌دهه‌های‌آخر‌زندگی‌برکیج‌و‌نیز‌فعالیت‌‬
‫هنری‌او‌بود‪‌،‬کارنامه‌برکیج‌را‌بیش‌از‌پیش‌تکمیل‌کرد‪‌.‬او‌در‌این‌دو‌دهه‌‬
‫با‌افراد‌بسیاری‌همکاری‌کرد‌و‌توانست‌آثار‌مهمی‌را‌خلق‌کند‪‌.‬‬
‫او‌در‌سال‌‪ ١۹۹٧‬مبتال‌به‌سرطان‌مثانه‌شد‪‌،‬تحت‌عمل‌جراحی‌قرار‌گرفت‌‬
‫که‌موفقیت‌آمیز‌به‌نظر‌می‌آمد‌اما‌پس‌از‌مدتی‌سرطان‌به‌بدن‌او‌بازگشت‪‌.‬‬
‫در‌سال‌‪ ٢۰۰٢‬برکیج‌در‌یک‌مصاحبه‌تلویزیونی‌گفت‌که‌سرطان‌او بخاطر‌‬
‫استفاده‌از‌رنگ‌های‌آنیلینی‌ست‌(رنگ‌های‌جوهری)‌که‌وی‌از‌آن‌ها‌برای‌‬
‫نقاشی‌مستقیم‌بر‌روی‌فیلم‌ها‌(نگاتیوها)‌استفاده‌می‌کرده‌است‪‌.‬او‌در‌این‌‬
‫سال‌از‌تدریس‌باز‌نشسته‌شد‪‌،‬به‌کانادا‌رفت‌و‌با‌همسر‌دوم‌خود‌مرلین‌و‌‬
‫دو‌پسرش‌در‌ویکتوریا‪‌،‬بریتیش‌کلمبیا‌سکنی‌گزید‪.‬‬
‫جیمز‌استنلی‌برکیج‪‌،‬فیلمساز‌برجسته‌تجربی‌و‌از‌مهم‌ترین‌چهره‌های‌‬
‫سینمای‌آوانگار‌آمریکا‪‌،‬در‌نهم‌مارس‌‪ ٢۰۰۳‬و‌در‌سن‌‪ ٧۰‬سالگی‌و‌در‌‬
‫حالی‌که‌بیش‌از‌‪ ۳٥۰‬فیلم‌ساخته‌بود‌درگذشت‪‌.‬آثار‌وی‌تماماً‌بازتابی‌از‌‬
‫میل‌به‌تجربه‌گری‌او‌هستند‪‌.‬از‌زمانی‌که‌او‌در‌سال‌‪ ١۹٥۰‬شروع‌به‌خلق‌‬
‫آثار‌سینمایی‌کرد‪‌،‬تا‌سال‌‪ ٢۰۰۳‬و‌در‌زمان‌مرگش‌دست‌از‌تجربه‌و‌خلق‌‬
‫نکشید‌و‌سرانجام‌دنیای‌سینما‌و‌خصوصاً‌سینمای‌آوانگارد‌آمریکا‌را‌به‌‬
‫کارنامه‌کاری‌درخشان‌خودش‌مزین‌کرد‌و‌جهان‌را‌ترک‌گفت‪‌.‬‬
‫‪Photo by Allen Ginsberg‬‬
‫زندگی‬
‫هنری‬
‫برکیج‬
‫نگاه کلی به سبک و نگاه برکیج‬
‫کسانی‌که‌از‌سینما‌به‌عنوان‌یک‌هنر‌روایی‪‌،‬انتظار‌داستان‌سرایی‌دارند‪‌،‬آن‌را‌مبتنی‌بر‌قصه‌گویی‌می‌دانند‌و‌معتقدند‌که‌فیلم‌ها‌باید‌واجد‌شروع‪‌،‬میانه‌و‌‬
‫پایان‌باشند‪‌،‬مطمئناً‌با‌کارها‌و‌آثار‌استن‌برکیج‌مشکل‌خواهند‌داشت‪‌.‬زیرا‌که‌برکیج‌در‌زمره‌کسانی‌است‌که‌مایل‌به‌کنار‌گذاشتن‌توهم‌مرسوم‌از‌‬
‫سینمای‌داستان‌پرداز‌و‌قواعد‌آن‌مثل‌پرسپکتیو‪‌،‬منطق‌روایی‌و‌استفاده‌از‌امکانات‌دیگر‌مثل‌انواع‌عدسی‌ها‌هستند‪.‬‬
‫هنر‌برکیج‌ستایش‌شورمندانه‌ای‌است‌که‌در‌آن‌دوربین‌به‌یک‌ابزار‌شهودی‌بدل‌می‌شود‌تا‌با‌دیدی‌دارای‌نوعی‌معصومیت‌و‌ناآگاهی‌(بدون پیش‌فرض‌و‌‬
‫پس‌زمینه‌ذهنی)‌به‌طبیعت‌و‌جهان‌پیرامون‌بنگرد‪.‬‬
‫استن‌برکیج‌در‌اواسط‌قرن‌‪ ٢١‬ظهور‌کرد‌و‌تقریباً‌به‌تنهایی‌سینمای‌تجربی‌را‌از‌اتکا‌بر‌ادبیات‌و‌سایکودراما‌های‌سوررئالیستی‌دور‌کرد‌و به‌فرمی‌‬
‫کامالً‌شخصی‪‌،‬درونی‌و‌خیالی‌تغییر‌داد‪‌.‬او‌در‌مجموعه‌ای‌از‌فیلم‌هایی‌که‌در‌اواخر‌دهه‌‪ ١۹٥۰‬و‌اوایل‌دهه‌‪ ١۹٦۰‬ساخت‪‌،‬از‌جنبه‌های‌مختلف‌‬
‫زندگی‌روزمره‌اش‌برای‌تمرکز‌بر‌روی‌موضوعاتی‌چون‌افکار‌اگزیستانسیالیستی‪‌،‬عشق‌و‌تمایالت‌جنسی‌و‌فروپاشی‌جهان‌استفاده‌کرد‌و‌در‌طی‌خلق‬
‫این‌آثار‌به‌این‌فرم‌دست‌یافت‪‌.‬‬
‫آنچه‌از‌مجموعه‌آثار‌اتوبیوگرافی‌او‌(خویش‌سرگذشت‌نگاری)‌‪ -‬از‌اثار‌اگزیستانسیالیستی‌اش‌مثل‌"‪ "Anticipation of the Night‬تا‌مجموعه‌‬
‫"‪ "Dog Star Man‬و‌پژوهش‌های‌انتزاعی‌اش‌مثل‌اثر‌بدون‌دوربین‌او‌یعنی‌"‪ - "Mothlight‬به‌دست‌آمد‪‌،‬درک‌تصویر‌را‌نه‌صرفاً‌به‌عنوان‌یک‌‬
‫روایت‌و‌بازنمایی‌محتوا‪‌،‬بلکه‌به‌عنوان‌ثبت‌عمل‌دیدن‌به‌طور‌دقیق‌و‌خاص )‪ (the record of an intensive act of seeing‬معرفی‌می‌کند‪‌.‬این‌‬
‫فیلم‌ها‌در‌نهایت‌به‌«استعاره‌هایی‌درباره‌دیدن» )‪ (metaphors on vision‬تبدیل‌شدند‌که‌رساله‌اصلی‌برکیج‌در‌مورد‌فیلم‌ها‌بود‪‌.‬‬
‫همچنین‌او‌برای‌اولین‌بار‌از‌«زبان‌جدید»‌سینمایی‌سخن‌گفت؛‌زبانی‌که‌پیشنهادی‌برای‌تجسم‌بخشیدن‌به‌فرایند‌تفکر‌انسان‌است‪‌.‬برکیج‌با‌تأمل در‌دامنه‌گسترده‌ای‌از‌‬
‫فیلم‌ها‌و‌در‌راستای‌ضبط‌و‌در‌تقابل‌با‌جریان‌رایج‌داستان‌گویی‌در‌سینما‪‌،‬به‌طور‌فزاینده‌ای‌استدالل‌کرد‌که‌آنچه‌که‌فیلم‌واقعاً‌می‌تواند‌به‌بهترین شکل‌انجام‌دهد‪‌،‬‬
‫آشکار‌ساختن‌آن‌چیزی‌است‌که‌او‌از‌آن‌به‌عنوان‌«تفکر‌بصری‌متحرک»‌یاد‌می‌کند‌(‪ -‌)visual thinking moving‬به‌سخن‌دیگر‌چیزی‌«غیر‌کالمی‪‌،‬غیر‌نمادین‌و‌‬
‫غیر‌عددی»‌‪ -‬با‌این‌تفکر‌در‌بهترین‌حالت‌و‌نزدیک‌ترین‌معنا‌و‌تعریف؛‌«چیزی‌غیرقابل‌توصیف‌و‌غیرقابل‌گنجایش‌در‌یک‌نام‌مشخص‪‌».‬‬

‫او‌با‌سعی‌در‌درک‌افعال‌ذهن‌به‌عنوان‌بخشی‌که‌دائماً‌در‌تعامل مداوم‌است‌و‌همچنین‌با‌بررسی‌عناصر‌بصری‌و‌صوتی‌دریافت‌شده‌توسط‌مغز‌و‌ریتم‌هایی‌که‌توسط‌آن‌‬
‫تجربه‌شده‌اند‪‌،‬این‌نظریه‌را‌مطرح‌کرد‌که‌ایجاد‌مفهومی‌زیبایی‌شناختی‌از‌ریتم‌های‌منظم‌بصری‌یا‌صوتی می‌توانند‌معادل‌های‌معناداری برای‌افعال‌درونی‌ذهن‌باشند‪‌.‬‬
‫از‌نظر‌استن‌برکیج‪‌،‬هدف‌سینما‌رهایی‌چشم‌از‌چشمیَّت‌آن‌(‪‌)Liberation of the eye itself‬و‌خلق‌یک‌عمل‌دیدنی‌بود؛‌این‌عمل‌قبالً‌و‌با‌توجه‌به‌قراردادهای‌‬
‫بازنمایی‪‌،‬غیرقابل‌تصور‌و‌تعریف‌نشده‌بودند‪‌.‬برکیج‌چشم‌را‌به‌عنوان‌یک‌ابزار‌پردازشی‌تلقی‌می‌کند‌و‌آن‌را‌در‌طبیعی‌ترین‌حالت‌خود‌و‌در‌حالتی‌بدون‌تعصب‌(تعلیم‌‬
‫ندیده)‌و‌درست‌همانند‌چشم‌های‌یک‌گربه‪‌،‬زنبور‌یا‌نوزاد‌می‌پندارد‪‌.‬باید‌دانست‌تعداد‌کمی‌از‌فیلمسازان‌سعی‌بر‌تعلیم‌تماشاگر‌دارند‌تا‌به‌او‌بیاموزند‌به‌نوع‌دیگری‌ببیند‌‌‬
‫و‌استن‌برکیج‌قطعاً‌یکی‌از‌این‌فیلمسازان‌است‪(‌.‬عبارت‌"کارگردان" گستره‌محدودی‌را‌در‌بر‌می‌گیرد‌از‌این‌رو‌در‌این‌مورد‌از‌عبارت‌"فیلمساز" استفاده می‌کنیم‪).‬‬

‫برکیج‌در‌مصاحبه‌ای‌درباره‌دنیایش‌اینگونه‌توضیح‌می‌دهد‪‌:‬‬
‫"‪‌...‬من‌درگیر‌ترین (او‌از‌لغت‌درگیر‌به‌معنی‌در‌میان‌چیزی‌بودن‌و‌در‌آن‌غرق‌شدن‌استفاده‌کرده‌است)‌مستندساز‌جهان‌هستم‪‌،‬زیرا‌که‌من‌عمل‌دیدن‌و‌همچنین‌هر‌‬
‫چیزی‌که‌نور‌برایم‌به‌ارمغان‌می‌آورد‌را‌مستند‌می‌کنم‪‌.‬من‌نمی‌خواهم‌و‌سعی‌نمی‌کنم‌راه‌جدیدی‌برای‌فیلم‌ساز‌بودن‌ابداع‌کنم‪‌.‬این‌]نوع‌نگرش[ فقط‌یک‌محصول‌کناری‌‬
‫و‌جانبی‌از‌تالش‌های‌من‌برای‌رسیدن‌به‌حس‌بینایی‌[واقعی]‌بود‌و‌به‌نظر‌من‌منطقی‌به‌نظر‌می‌رسید‌که‌فیلم‌باید‌مبتنی‌بر‌دیدن‌انسان‌باشد‪‌،‬یعنی‌نه‌فقط‌شامل‌چشم‌های‌‬
‫فیزیکی‪‌،‬بلکه‌[شامل]‌چشم‌ذهن؛‌چه‌اتفاقی‌می‌افتد‌وقتی‌چشم‌ما‪‌،‬تصاویری‌از‌محیط‌بیرون‌را‌دریافت‌می‌کند‌و‌چگونه‌آن‌ها‌با‌تصاویری‌که‌قبالً‌در‌ذهنم‌ما‌ثبت‌شده‌اند‌‬
‫در‌درون‌خود‌ارتباط‌متقابل‌دارند‌‪‌...‬چگونه‌به‌دید‌خود‌دست‌می‌یابیم‌و‌سپس‌چگونه‌با‌دیدمان‌تصور‌می‌کنیم؟‌‪ -‬چگونه‌بال‌های‌کبوتر‌را‌روی‌بدن‌گربه‌سان‌می‌گذاریم‌و‌‬
‫گریفین(موجودی‌افسانه‌ای‌با‌بدن‌شیر‌و‌سر‌و‌بال‌عقاب)‌را‌می‌بینیم؟(تصور‌می‌کنیم‌و‌می‌آفرینیم)‌‪"...‬‬
‫دنیای برکیج‬
‫برکیج‌در‌طول‌پنج‌دهه‪‌،‬نزدیک‌به‌‪ ۳٥۰‬فیلم‌ساخت‌که‌اکثر‌آنها‌با‌نگاتیوهای‌‪ ٨‬یا‌‪ ١٦‬میلی‌متر‌فیلم‌برداری‌شده‌اند‌و‌طول‌آن‌ها‌بین‌‪ ۹‬ثانیه‌تا‌‪ ۴‬ساعت‌است‌که‌به‌جز‌چند‌استثنا‪‌،‬بدون‌‬
‫صدا ساخته‌شده‌اند‪‌.‬او‌ترجیح‌می‌داد‌فیلم‌هایش‌را‌استعاری‪‌،‬انتزاعی‌و‌بسیار‌ذهنی بدانند؛‌گویی‌همچون‌نوعی‌شعر‌که‌با‌نور‌سروده‌می‌شود‪.‬‬
‫او‌در‌این‌باره‌اینگونه‌می‌گوید‪‌:‬‬
‫"‪‌...‬چند‌رنگ‌در‌زمینی‌[پوشیده]‌از‌چمن‌برای‌کودکی‌که‌چهاردست‌و‌پا‌می‌رود‌و‌غافل‌از‌رنگ‌"سبز" است‪‌،‬وجود‌دارد؟‌(کودکی‌که‌نمی‌داند‌سبز‌چیست‌و‌این‌رنگ‌را نمی‌شناسد)‌نور‪‌،‬‬
‫چند‌کمان‌رنگین‌می‌تواند‌برای‌چشم‌تربیت‌نشده‌ایجاد‌کند؟‌دنیایی‌زنده‌را‌با‌اشیاء‌نامفهوم‌تصور‌کنید‌که‌با‌تنوعی‌بی‌پایان‌و‌با‌حرکات‌بی‌شمار‌و‌متعدد‌می‌درخشند‪‌.‬دنیایی‌را‌‌قبل‌از‌«در‌‬
‫آغاز‌کلمه‌بود»‌تصور‌کنید‪( "...‬اشاره‌به‌پیدایش‌در‌انجیل‌یوحنا)‬
‫برکیج‌تا‌حد‌زیادی‪‌،‬این‌دنیای‌جدید‌را‌درک‌کرد‪‌،‬به‌طوری‌که‌آثار‌او‌برچسب‌های‌آوانگارد‌یا‌تجربی‌می‌خورند‪‌،‬و‌حتی‌امضای‌او‌به‌همان اندازه‌واقعی‌بود‌که‌به‌معنای‌واقعی‌خود‌کلمه‌ی‌‬
‫«واقعی»‌نزدیک‌می‌شد‌(او‌حروف‌اول‌نام‌خود‌را‌مستقیماً‌روی‌امولسیون‌فیلم‌در‌تیتراژ‌پایانی‌خراش‌می‌داد)‪‌.‬او‌مانند‌یک‌نقاش‌یا‌مجسمه‌ساز‪‌،‬به‌صورت‌دستی‌بر‌روی‌مواد‌خود کار‌‬
‫می‌کرد‪‌،‬اغلب‌سلولوئید‌را‌خراش‌می‌داد‪‌،‬رنگ‌می‌کرد‌و‌تغییر‌می‌داد‌و‌نیز‌به‌تکنولوژی‌دیجیتال‌و‌ابزارهای‌امروزی‌بی‌اعتنایی‌می‌کرد‪ .‬او‌قاب‌های‌خالی‌فیلم‌‪١٦‬میلی‌متری‌را‌با‌دست‌نقاشی‌‬
‫می‌کرد‌و‌اشیاء‌را‌به‌شکل‌کوالژ‌روی‌آن‌ها‌می‌چسباند‪‌.‬برای‌مثال‪‌،‬در‌فیلم‌نور‌شبانه‌( ‪Mothlight -‬نام‌این‌فیلم‌در‌ترجمه‌به‌صورت‌«نور‌شبانه‌‪‌/‬نور‌شب‌پره»‌می‌آید‪‌.‬در‌حقیقت‌این‌‬
‫کلمه‌متشکل‌است‌از‌دو‌کلمه‌‪ Moth‬به‌معنی‌پروانه‪‌،‬شب‌پره‌یا‌حشرات‌موذی‌و‌‪ Light‬به‌معنی‌نور؛‌گویی‌که‌تصاویری‌هستند‌مسلسل‌وار‌از‌حشرات‌موذی‌و‌حتی‌برگ‌ها‌و‌عناصر‌طبیعی‌‬
‫در‌زیر‌نور)‪‌،‬او‌بال‌های‌پروانه‌را‌روی‌نوارهایی‌از‌فیلم‌چسباند‌و‌به‌نظر‌می‌رسید‌که‌این‌نور‌درخشان‌حشرات‌را‌زنده‌می‌کند‪.‬‬
‫در‌حقیقت‌پروژه‌و‌هدف‌غایی‌و‌بزرگ‌برکیج‪‌،‬کشف‌ماهیت‌نور‌و‌همه‌اشکال‌بینایی بود‌و‌همین‌امر‌باعث‌شد‌آثار‌او‌طیف‌وسیعی‌از‌موضوعات‌را‌در‌بر‌بگیرد‪‌.‬او‌اغلب‌از‌آثار‌خود‌به‌‬
‫عنوان‌"موسیقی‌بصری" یا‌‌"تفکر‌بصری‌متحرک" یاد‌می‌کرد‪.‬‬
‫او‌آثاری‌را‌با‌استفاده‌از‌فرم‌هایی‌بصری‌‌که‌به‌صورت‌متداوم‌تجدید‌و‌جای‌گزین‌می‌شدند‌(‪‌)constantly renewing visual forms‬خلق‌کرد‌که‌نه‌تنها‌به‌انواع‌چیز‌های‌دیده‌شده‌‬
‫پاسخ‌می‌دادند ‪ -‬در‌حالی‌که‌به‌طور‌همزمان‌یک‌جنب‌و‌جوش‌داخلی‌را‌نشان‌داده‌و‌الیه‌های‌پیچیدهای‌از‌بازخورد‌نوری‌یا‌"دید‌با‌چشم‌بسته" )‪ (closed-eye vision‬را‌مستند‌می‌کردند‬
‫‪ -‬بلکه‌چیزی‌قابل‌قیاس‌با‌آنچه‌موسیقی‌در‌هنگام‌شنیدنِ‌«موسیقی‌بصری»)‪ (visual music‬به‌ما‌می‌داد را‌به‌چشم‌ها‌(و‌ذهن)‌متبادر‌می‌ساختند‪.‬‬
‫تاثیرات برکیج‬ ‫علیرغم‌ماهیت‌نسبتاً‌شخصی‌بسیاری‌از‌آثارش‪‌،‬دغدغه‌هایش‌و‌تبعید‌تحمیلی‌‌خودش‌در‌‬
‫کوه‌های‌کلرادو‪‌،‬برکیج‌از‌طریق‌ایجاد‌محتوای‌جدید‌و‌کاوش‌در‌ایجاد‌فرم‌های‌بیانی‬
‫جدید‌در‌مدیوم‌سینما‪‌،‬تأثیر‌عظیمی‌بر‌نسل‌های‌بعدی‌فیلمسازان‌گذاشت‪‌.‬او‌همچنین‌با‌‬
‫مشروعیت‌بخشیدن‌به‌فیلمسازی‌آماتور‌و‌تولید‌آثار‌خانگی‪ ،‬بسیاری از‌ویژگی‌های‌‬
‫سینمای‌آوانگارد‌در‌دهه‌بعد‌‪ -‬از‌تکنیک‌های‌فرمال‌سینمای‌شخصی‌گرفته‌تا‌ظهور فرمی‌‬
‫ضدفرهنگی‌در‌فیلم‌های‌زیرزمینی‌– را‌رقم‌زد‪.‬‬
‫او‌در‌ستایش‌از‌آماتور‌می‌گوید‪‌:‬‬
‫"بیش‌از‌پانزده‌سال‌است‌که‌فیلم‌می‌سازم‪‌.‬در‌فیلم‌های‌تجاری‌زیادی‌در‌مقام‌کارگردان‪‌،‬‬
‫عکاس‪‌،‬تدوینگر‪‌،‬نویسنده‪‌،‬بازیگر‪‌،‬و‌حتی‌دستیار‌فیلمبردار‌و گاه‌ترکیبی‌از‌همه‌ی‌این‌ها‌‬
‫ایفای‌نقش‌کرده‌ام‪‌.‬اما‌اغلب بدون‌مقام‌و‌عنوان‌و‌بدون‌ثبت‌این‌همکاری‌ها‌با‌آنان‪‌.‬من به‌‬
‫تنهایی‌و‌در‌خانه‪‌،‬روی‌فیلم‌هایی‌فاقد‌هرگونه‌ارزش‌تجاری‌کار‌کرده‌ام‪‌...‬در‌خانه با‌‬
‫مدیومی‌که‌به‌آن‌عشق‌می‌ورزم‌مشغول‌ساخت‌فیلم‌هایی‌بوده‌ام‌که‌مثل‌فرزندانم‌برایم‌‬
‫عزیزند‪ .‬با‌به‌رسمیت‌شناخته‌‌شدن‌این‌فیلم‌های‌خانگی‌و‌راه‌یافتن‌آن‌ها‌به‌عرصه‌ی عمومی‪‌،‬‬
‫به‌من‪‌،‬به‌‌عنوان‌سازنده‌‌شان‪‌،‬القابی‌همچون‌«حرفه‌ای»‪«‌،‬هنرمند»‌و‌«آماتور» نسبت‌داده‬
‫شد‪‌.‬در‌میان‌این‌سه‌لقب‪‌،‬آخرین‌شان‪‌،‬یعنی‌آماتور‪‌،‬لقبی‌است که‌حقیقتاً‌به‌آن‌می‌بالم‌و‌از‌‬
‫آن‌خرسندم‌‪‌...‬هرچند‌غالباً‌کسانی‌که‌کارهایم‌را‌درک‌نکرده‌اند‌برای‌انتقاد‌آن‌را‌به‌کار‬
‫می‌برند‪".‬‬
‫او‌هنرمند‌رویاپردازی‌بود‌که‌آثارش‪‌،‬طیف‌گسترده‌ای‌از‌موضوعات‌را‌در‌بر‌می‌گرفتند؛‌از‌‬
‫نمایان‌ساختن‌کامل‌مراحل‌زاییده‌‌شدن‌نوزاد‪‌،‬وحشت‌های‌جنگ‪‌،‬خشونت‌کالبدشکافی‪‌،‬‬
‫زندگی‌خانوادگی‌و‌تمایالت‌جنسی‌گرفته‌تا‌ماهیت‌ادراک‌و‌مراحل‌رشد‌خودآگاه‌انسان‪‌،‬‬
‫خویش‌سرگذشت‌نگاری‌ها‪‌،‬زندگی‌حیوانات‌در‌زمین‪‌،‬خود‌کره‌زمین‌و‌حتی‌پیوند‌ما‌با‌‬
‫ستارگان‪‌.‬کارهای‌او‌غالباً‌به‌صورت‌مجموعه‌‌فیلم‌هایی‌وسیع‌هستند‌که‌شامل‌بخش‌های‌‬
‫متعددی‌شده‌و‌هریک‌را‌می‌توان‌به‌عنوان‌اثری‌مستقل‌نیز‌در‌نظر‌گرفت‪.‬‬
‫آثار اولیه‬
‫برکیج مانند‌مایا‌درن‪‌،‬فیلم‌را‌از‌طریق‌شعر درک‌کرد‌و‌اولین‌فیلم‌های‌او‌شبیه‌فیلم‌های‌درن‌و‌هم‌عصرانش بود‪‌.‬‬
‫فیلمسازان‌اولیه‌آوانگارد‌آمریکایی‌تمایل‌داشتند‌آزادانه‌از‌اکسپرسیونیست‌ها و‌سوررئالیست‌های‌آلمانی وام‌‬
‫بگیرند‪‌:‬بازی‌های‌تصنعی‪‌،‬نمادگرایی‪‌،‬نورپردازی‌غیر‌طبیعی‌و‌مضامین‌روانی‪-‬جنسی‌در‌آثار‌این‌فیلمسازان‌‬
‫ویژگی‌های‌رایج‌و‌عموماً‌تکرار‌شونده‌ای‌بودند‪‌.‬این‌فیلم‌ها‌که‌اساساً‌داستان‌محور‌بودند‪‌،‬تمایل‌داشتند‌از‌روایت‌‬
‫آزاد‌و‌غیرخطی‌و‌موقعیت‌های‌دراماتیک‌برای‌ایجاد‌روابط‌استعاری‌بین‌تصاویر‌استفاده‌کنند‪‌.‬فیلم‌های‌درن‌به‌‬
‫فیلم‌های‌سوررئالیست‌ها‌نزدیک‌تر‌بود‪‌.‬اگرچه‌او‌نیهیلیسمِ‌اغلبْ‌بدبینانه‌آنها‌را‌رد‌می‌کرد‪‌،‬فیلم‌هایش‌غرق‌در‌‬
‫نمادگرایی‌پرمعنای‌فرویدی‌بودند‪‌.‬‬
‫فیلم‌های‌اولیه‌برکیج‌نیز‌از‌این‌ویژگی‌ها‌پیروی‌می‌کردند‌و‌نسبت‌به‌باقی‌آثارش‪‌،‬ابتدایی‌تر‌بودند‪‌.‬استناد‌او‌به‌‬
‫ایده‌های‌فرویدی‌در‌این‌آثار‪‌،‬بسیار‌واضح‌تر‌از‌آثار‌درن‌بود‪‌.‬از‌نظر ایده‌آلیسم‌ذهنی‌درن‪‌،‬برکیج‌نسخه‌ای‌خام‌و‌‬
‫روان‌شناختی‌از‌واقعیت‌را‌نشان‌می‌داد‪‌.‬در‌حالی‌که‌فیلم‌های‌اولیه‌برکیج‌بر‌مضامین‌روان‌شناختی‌تأکید‌داشتند‌‪-‬‬
‫مثالً‌تضاد‌بین‌آرزو‌و‌رؤیا‌و‌واقعیت‌‪ -‬و‌ویژگی‌دراماتیک‌اثر‌را‌حفظ‌می‌کردند‪‌،‬تجربه‌هایی‌از‌جهش‌های‌‬
‫فرمال )‪ (formal leap‬را‌هم‌ارائه‌می‌دادند‌که‌تقریباً‌ادامه‌یافت‪.‬‬
‫‪INTERIM‬‬
‫اولین‌محصول‌کارگردانی‌برکیج‌و‌با‌همکاری‌دوستانش‌‬
‫"‪ "Interim‬بود‌که‌در‌سال‌‪ ١۹٥٢‬ساخت‪‌.‬این‌اثر‪‌،‬‬
‫فیلمی‌‪ ١٦‬میلیمتری‪‌،‬سیاه‌و‌سفید‪‌،‬بدون‌دیالوگ‌و‌‬
‫حدوداً‌بیست‌و‌پنج‌دقیقه‌ای‌بود‌و‌موضوع‌آن‌در‌رابطه‌با‌‬
‫مواجهه‌ای‌عاشقانه‌میان‌دختر‌و‌پسری‌غریبه‌بود‪‌.‬او‌این‌اثر‌‬
‫را‌تحت‌تأثیر‌اصول‌آیزنشتاین‪‌،‬کوکتو‌و‌نئورئالیسم‌‬
‫ایتالیایی خلق‌کرده‌و‌موسیقی این‌اثر‌را‌هم‌دوست‌‬
‫دبیرستانش‪‌،‬جیمز‌تنی‌ساخته‌بود‪‌.‬این‌فیلم‌برای‌برکیج‌‬
‫چنان‌لذت‌بخش‌بود‌که‌تصمیم‌گرفت‌برای‌تحصیل‌در‌‬
‫رشته‌فیلمسازی‌به‌مدرسه‌هنرهای‌زیبای‌کالیفرنیا‌برود‬
‫که‌این‌محیط‌هم‌باعث‌آزردگی‌او‌شد‌و‌بدون‌گرفتن‌‬
‫مدرک‪‌،‬تحصیالتش‌را‌نیمه‌کاره‌رها‌کرد‪.‬‬
‫‪Unglassed Windows Cast‬‬
‫‪a Terrible Reflection‬‬
‫استنلی‌برکیج‌فیلم‌بعدی‌خود‌را‌با‌عنوان‌«پنجره‌های‌فاقد‌شیشه‪‌،‬بازتاب‌‬
‫هولناکی‌ایجاد‌می‌کند» ( ‪Unglassed Windows Cast a‬‬
‫‪‌)Terrible Reflection‬در‌سال‌‪ ١۹٥۳‬ساخت‪‌.‬این‌فیلم‌‪ ٢۹‬دقیقه‌‬
‫طول‌دارد‌و‌سیاه‌و‌سفید‌و‌صامت‌است‪‌.‬موضوع‌فیلم‌وقوع‌یک‌جنایت‌و‌‬
‫مکافات‌بعد‌از‌آن‌است‪‌.‬دو‌زن‌و‌سه‌مرد‌به‌همراه‌یک‌راننده‌در‌حال‌طی‌‬
‫کردن‌جاده‌ای‌هستند‪‌.‬ماشین‌ناگهان‌خراب‌می‌شود‪‌.‬یکی‌از‌زن‌ها‌که‌دو‌‬
‫تن‌از‌مردها‌بر‌سر‌او‌با‌هم‌در‌رقابت‌هستند‪‌،‬پیشنهاد‌می‌دهد‌تا‌به‌سمت‌‬
‫ساختمان‌هایی‌که‌در‌نزدیکی‌قرار‌دارند‌بروند‪‌.‬با‌رسیدن‌جمع‌به‌‬
‫ساختمان‌ها‌مشخص‌می‌شود‌که‌ساختمان‌ها‌متروکه‌و‌رها‌شده‌اند‪‌.‬‬
‫فضاهای‌تخریب‌شده‪‌،‬تصاویر‌انتزاعی(‪‌)abstract‬و‌رفتارهای‌متفاوت‌‬
‫زن‌نسبت‌به‌دیگر‌بازیگران‪‌،‬در‌کنار‌موسیقی‌تعلیق‌آمیز‪‌،‬هراس‌آور‌و‌‬
‫رمزآلود‪‌،‬فضایی‌غیر‌ملموس‌را‌بر‌فیلم‌حاکم‌کرده‌است‪‌.‬اگرچه‌فیلم‌‬
‫دارای‌نوعی‌داستان‌است‌اما‌در‌دسته‌فیلم‌های‌روایی‌معمول‌قرار‌‬
‫نمی‌گیرد‌و‌در‌انتهای‌فیلم‌دو‌زن‌سرگردان‌و‌یک‌مرد‌ناپدید‌شده‌داریم‌‬
‫که‌سرانجام‌شان‌برای‌مخاطب‌به‌هیچ‌وجه‌معلوم‌نیست‪.‬‬
‫‪Desistfilm‬‬
‫فیلم‌بعدی‌برکیج‌‌"‪ "Desistfilm‬نام‌دارد‌که‌‪ ٧‬دقیقه‌و‌سیاه‌و‌‬
‫سفید‌است‪‌.‬برکیج‌این‌فیلم‌را‌در‌‪ ١۹٥۴‬ساخت‪‌.‬این‌فیلم‌‬
‫بی‌حوصلگی‌تعدادی‌جوان‌را‌در‌اتاقی‌به‌تصویر‌می‌کشد‌که‌شامل‌‬
‫چهار‌پسر‌و‌یک‌دختر‌هستند‪‌.‬پسری‌که‌از‌خارج‌از‌اتاق‌وارد‌‬
‫می‌شود‌به‌زودی‌به‌دختر‌نزدیک‌می‌شود‌و‌چهار‌پسر‌دیگر‌که‌مشغول‌‬
‫کارهای‌بی‌سرانجامی‌بودند‪‌،‬حاال‌به‌این‌دو‌خیره‌می‌شوند‪‌.‬طنز‌‬
‫عجیب‪‌،‬ضرباهنگ‌موسیقی‪‌،‬تصاویر‌تار‌و‌گذرا که‌دید‌نظاره‌گران‌‬
‫را‌به‌تصویر‌می‌کشد‪‌،‬از‌ویژگی‌های‌این‌فیلم‌است‪‌.‬با‌توجه‌به‌‬
‫تجربیات‌او‌در‌این‌آثار‪‌،‬به‌نظر‌می‌رسد‌برکیج‌رفته‌رفته‌از‌ساختار‌‬
‫روایی‌بیشتر‌از‌پیش‌فاصله‌می‌گیرد‌و‌برای‌مثال‌در‌فیلم‌بعدی‌خود‌‬
‫"راهی‌به‌باغ‌سایه"(‪ )The Way to Shadow Garden‬این‌‬
‫تجربی‌گرایی‌بارزتر‌می‌شود‪.‬‬
‫‪The Way to‬‬
‫‪Shadow Garden‬‬
‫این‌فیلم‌یازده‌دقیقه‌‌است‌که‌برکیج‌در‌‪ ١۹٥۴‬آن‌را‬
‫ساخت‌و‌همانند‌فیلم‌های‌قبلی‌سیاه‌و‌سفید‌بوده‌و‌با‌‬
‫موسیقی‌متن‌همراهی‌می‌شود‪‌.‬این‌اثر یک‌بازیگر‌داشته‬
‫که‌در‌اتاقی‌خود‌را‌محبوس‌کرده‪‌،‬به‌خود‌آسیب‌‬
‫می‌رساند‌و‌بعد‌با‌باز‌کردنِ‌درب‪‌،‬وارد‌باغی‌می‌شود‌که‌‬
‫از‌لحاظ‌بصری‌بدیع‌و‌عجیب‌به‌نظر‌می‌رسند‌زیرا‌که‌‬
‫بیننده نگاتیو‌فیلم‌را‌مشاهده‌می‌کند‪.‬‬
‫برکیج‌یکی‌از‌اولین‌فیلمسازانی‌بود‌که‌از‌خود‌نوار‌‬
‫فیلم برای‌انتقال‌مفاهیم‌استعاری‌استفاده‌کرد‪.‬‬
‫‪Reflections on Black‬‬
‫بارزترین‌نمونه‌استفاده‌از‌ تکنیک‌نوار‌فیلم‪‌،‬در‌فیلم‌های‌اولیه‌اش مانند‌اثر‌‬
‫«بازتاب‌روی‌سیاهی»‌رخ‌می‌دهد‌و‌قابل‌جست‌و‌جو‌است‪‌.‬‬
‫( ‪Reflections on Black -‬به‌عقیده‌مترجم‪‌،‬با‌توجه‌به‌موضوع‌فیلم و‌‬
‫تصاویری‌که‌فیلم‌راوی‌آن‌ها‌است‌و‌نیز‌چند‌معنی‌بودنِ‌هر‌سه‌عبارت‌‬
‫‪on ،reflect‬و‌ ‪Black‬در‌زبان‌انگلیسی‪‌،‬ترجمه‌نام‌این‌اثر‌به‌صورت‌‬
‫عبارت‌«تأمالتی‌درباره‌تاریکی»‌پیشنهاد‌می‌شود‪‌).‬این‌فیلم‌در‌سال‌‬
‫‪ ١۹٥٥‬ساخته‌شده‌که‌مانند‌باقی‌آثار‌اولیه‌اش‌سیاه‌سفید‌بوده‌و‌دارای‌‬
‫موسیقی‌نیز‌هست‪‌.‬این‌فیلم‌تصاویری‌خیالی‌از‌مردی‌نابینا‪‌،‬در‌حالی‌که‌در‌‬
‫شهری‌قدم‌می‌زند‌و‌از‌پله‌های‌آپارتمانش‌باال‌می‌رود‌و‌به‌خانه‌می‌رسد‌را‌‬
‫نشان‌می‌دهد‪‌.‬برکیج‌در‌این‌اثر‌با‌خراش‌فیزیکی‌چشم‌های‌قهرمان‌داستان‪‌،‬و‌‬
‫با‌پیوند‌تکه‌هایی‌از‌فیلم‌نگاتیو‌سعی‌می‌کند‌که‌حس‌تجربه‌جهان‌به‌عنوان‌‬
‫یک‌نابینا‌را‌تصویر‌کند‪.‬‬
‫‪Wonder Ring‬‬
‫کمی‌قبل‌از‌ساخت‌«تأمالتی‌درباره‌تاریکی»‪‌،‬برکیج‌به‌شهر‌نیویورک‌نقل‌مکان‌‬
‫کرد‪‌.‬در‌همان‌سال‪‌،‬پارکر‌تایلر‪‌،‬منتقد‌سینما‪‌،‬برکیج‌را‌به‌جوزف‌کورنل‌معرفی‌‬
‫کرد‌و‌کورنل‌به‌او‌مأموریت‌داد‌تا‌فیلمی‌از‌راه‌آهن‌هوایی‌سوم که‌به‌زودی‌برچیده‌‬
‫می‌شد‪‌،‬بسازد‪‌.‬برکیج‌که‌برای‌اولین‌بار‌بدون‌بازیگر‌یا‌طرح‌فیلمنامه‌کار‌می‌کرد‪‌،‬‬
‫شروع‌به‌تمرکز‌بر‌ویژگی‌های‌بیانی‌خودِ‌مدیوم‌سینما‌و‌توانایی‌های‌آن‌کرد‪‌.‬در‌‬
‫نهایت‌فیلمی‌که‌حاصل‌شد‌«حلقه‌شگفت‌انگیز»‌(‪‌)Wonder Ring‬بود‌که‌‬
‫نشان‌دهنده‌اولین‌گام‌برکیج‌به‌سمت‌بازاندیشی‌رادیکال‌او‌از‌سینما‌است‪‌.‬هیچ‌‬
‫داستانی‪‌،‬هیچ‌قهرمان‌داستانی‌ای‌و‌هیچ‌خط‌روایتی‌جز‌خط‌مسیر‌خود‌قطار‌وجود‌‬
‫نداشت‌که‌به‌گونه‌ای‌بی‌پایان‌در‌حال‌سفر‌بود‪‌.‬این‌اثر‪‌،‬نمود‌کامل‌از‌جهانی بود‌که‌‬
‫توسط‌قطار‌تعریف‌شده‌و‌استعاره‌ای‌خاص‌برای‌منطق‌عریان‌خود‌روایت‌بود‪.‬‬
‫چشم ناآموخته‬
‫برکیج‌با‌مانیفست‌مهم‌خود‌یعنی‌"استعاره‌هایی‌درباره‌دیدن"‪‌،‬نوع‌جدیدی‌از‌سینما‌را‌به‌وجود‌آورد‌که‌پیش‌از‌این‌وجود‌نداشت‪‌.‬‬
‫ناگهان‪‌،‬یک‌سؤال‌معرفت‌شناختی‌در‌سینما‌مطرح‌شد‌که‌تا‌به‌حال‌مطرح‌نشده‌بود‪‌:‬ماهیت‌رابطه‌بین‌تصویر‌متحرک‌و‌جهان‌چیست‌و‌‬
‫چگونه‌می‌توان‌آن‌را‌بازنمایی‌کرد؟‌برکیج‌قصد‌داشت‌نه‌از‌خود‌جهان‪‌،‬بلکه‌از‌عمل‌دیدن‌جهان‌(‪‌)The act of seeing the world‬‬
‫فیلم‌بگیرد‪‌.‬اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق‌فیلم‌های‌برکیج‌کامالً‌صامت‌بودند‪‌.‬او‌معتقد‌بود‌که‌صدا‌بر‌دیدن‌تسلط‌داشته‌و آن‌را‌هدایت‌می‌کند‌‬
‫و‌تنها‌در‌سکوت‪‌،‬می‌توان‌به‌ریتم‌های‌بصری‌ظریف‌و‌پیچیده‌ای‌که‌زیبایی‌شناسی‌او‌به‌آن‌وابسته‌است‌پی‌برد‪‌.‬با‌تماشای‌آثار‌او‪‌،‬از‌‬
‫بیننده‌خواسته‌می‌شود‌که‌نگاه‌کند‌و‌نیز‌از‌نزدیک‌نگاه‌کند‪‌.‬در‌سینمایی‌که‌پیشینیان‌او‌از‌استعاره‌به‌عنوان‌وسیله‌ای‌برای‌ارتباط‌تصاویر‌‬
‫با‌یکدیگر‌استفاده‌می‌کردند‪‌،‬فیلم‌های‌برکیج‌خود‌بیانگر‌یک‌استعاره‌واحد‌و‌عالی‌بودند‪‌:‬ادراک‌بصری‪‌)visual perception(‌.‬‬
‫در‌این‌دست‌از‌آثار برکیج‌دوربین‌به‌یک‌ابزار‌شهودی‌برای‌بیان‌تن‌و‌چشم‌بدل‌می‌شود‪‌.‬نکته‌محوری‌در‌زیبایی‌شناسی‌او ایده‌«چشم‌‬
‫ناآموخته»‌است‌که‌منظور‌از‌آن‌نوعی‌معصومیت‌و‌ناآگاهی‌(بدون‌پیش‌فرض‌و‌پس‌زمینه‌ذهنی)‌در‌رابطه‌با‌طبیعت‌و‌جهان‌پیرامون‌‬
‫است‪‌.‬این‌رویکرد‌امکان‌بازگشت‌به‌مشاهده‌فارغ‌از‌ایدئولوژیک‪‌،‬دانسته‌های‌فرهنگی‌و‌حتی‌مفهومی‌را‌فراهم‌می‌کند‪‌.‬البته‌زیبایی‌شناسی‌‬
‫برکیج‌صرفاً‌فیلمبرداری‌بی‌قاعده‌از‌هر‌آنچه‌در‌برابر‌دوربین‌رخ‌می‌داد‌نبود‪‌.‬با‌این‌وجود‪‌،‬امر‌اتفاقی‪‌،‬امر‌شهودی‌و‌امر‌خودانگیخته‪‌،‬نقشی‌‬
‫عظیم‌در‌رویه‌او‌و‌روند‌فیلمسازی‌اش‌داشتند‪.‬‬
‫‪Anticipation of the Night‬‬
‫اثر‌«پیش‌بینی‌شب»‌ )‪ (Anticipation of the Night‬اولین‌اثر‌برکیج‌بوده‌که‌در‌آن‌به‌‬
‫طور‌واضح‪‌،‬مفهوم‌«چشم‌ناآموخته»‌مورد‌استفاده‌قرار‌می‌گیرد‪‌.‬او‌در‌این‌اثر‪‌،‬در‌عین‌حفظ‌‬
‫ساده‌‌ترین‌عناصر‌روایت‌‪‌،‬به‌طور‌کامل‌از‌درام‌صرف‌نظر‌می‌کند‌تا‌تجربه‌بکر‬
‫)‪(raw experience‬را‌بهتر‌به‌تصویر‌بکشد‪‌.‬فیلمنامه‌نهایی‌این‌فیلم‌‪ ۴۰‬دقیقه‌ای‌به‌جای‌‬
‫تعیین‌دکوپاژ‌نماهای‌خاص‪‌،‬شامل‌‪ ١٦‬مفهوم‌کلی‌است‌و‌برخالف‌فیلم‌های‌قبلی‌او‌که‌تنها‌‬
‫رگه‌هایی‌از‌رؤیاها‌را‌داشتند‪‌،‬این‌فیلم‌تجربه‌‌بکر‌به‌تصویر‌کشیدن‌جهانی‌رؤیاگونه‌را‌رقم‌‬
‫می‌زند‌ )‪ (capturing the dreamlike quality of raw experience‬و‌پیشرفت‌ای‌‬
‫در‌توسعه‌سبک‌غنایی‌برکیج‌به‌حساب‌می‌آید‌که‌در‌فیلم‌های‌بعدی‌اش‌نیز‌از‌آن‌استفاده‌‬
‫می‌کند‪‌.‬برکیج‌به‌تصاویر‌پرتنشی‌که‌با‌دوربین‌روی‌دست‌گرفته‌می‌شدند‪‌،‬عالقمند‌بود‌و‌‬
‫روزانه‌یک‌تا‌دو‌ساعت‌اجرای‌این‌تکنیک‌را‌با‌دوربینی‌بدون‌نوار‌فیلم‌تمرین‌می‌کرد‪‌.‬‬
‫تکنیک‌هایی‌که‌او‌در‌این‌اثر‌استفاده‌کرد‪‌،‬بخشی‌از‌ویژگی‌های‌ثابت‌آثارش‌شدند برای‌مثال‌‬
‫او‌ابژه‌ها‌را‌مستقل‌از‌موقعیت‌شان‌و‌توسط‌ترکیب‌بندی‌هایی‌بی‌تناسب‌و‌بدون‌خط افقِ‌‬
‫مشخص‌ثبت‌می‌کرد‪‌،‬از‌زاویه‌دید‌اول‌شخص‌روایت‌می‌کرد‌و‌حین‌فیلمبرداری‌از‌‬
‫پدیده‌های‌بصری‌همچون‌رنگین‌‌کمان‪‌،‬از‌هاله‌و‌نور‌بازتابیده‌شده‌بهره‌می‌برد‪.‬‬
‫برکیج‌در‌آن‌دوران‌به‌دلیل‌ازدواج‌ناموفق‌به‌خودکشی‌فکر‌می‌کرد‌و‌قصد‌داشت‌از‌حلق‌‬
‫آویز‌کردن‌خود‌فیلم‌بگیرد‌و‌پس‌از‌مرگش‪‌،‬آن‌صحنه‌به‌فیلمش‌اضافه‌شود‌اما‌در‌حین‌‬
‫تدوین‌فیلم‌در‌پایان‌سال‌‪‌،١۹٥٧‬با‌جین‌کولوم‪‌،‬که‌دانشجوی‌او‌بود‪‌،‬ازدواج‌کرد‪‌.‬اگرچه‌‬
‫او‌دیگر‌قصد‌خودکشی‌نداشت‌اما‌زمانی‌که‌برای‌فیلم‪‌،‬صحنه‌حلق‌آویز‌کردن‌خودش‌را‌‬
‫فیلم‌گرفت‌نزدیک‌بود‌جانش‌را‌از‌دست‌بدهد‪.‬‬
‫‪Window Water Baby Moving‬‬
‫پس‌از‌ازدواج‌برکیج‌با‌جین‌کولوم‪‌،‬جین‌تبدیل‌به‌سوژه‌اصلی‌کارهای‌بعدی‌اش‌شد‪‌.‬خانواده‌و‌رسوم‌زندگی‌خانوادگی‪‌،‬برای‌سال‌ها‌به‌موضوع‌اصلی‌فیلم‌های‌برکیج‌تبدیل‌شده‌بود‪ .‬تولد‪‌،‬رابطه‌‌جنسی‌‬
‫و‌مرگ‪‌،‬سه‌بنیان‌اساسی‌فیلم‌های‌او‌بودند‪‌.‬معروف‌ترین‌اثر‌این‌دوره‌فیلمسازی‌برکیج‪‌،‬فیلم‌«پنجره‌‪ -‬آب‌‪-‬کودک‌‪ -‬جنبش»‌بود‌که‌در‌سال‌‪ ١۹٥۹‬ساخته‌شد‌و‌زایمان‌اولین‌فرزندشان‌را‌با‌روش‌های‌‬
‫تصویری‌مخصوص‌برکیج‌اما‌بی‌پرده‌به‌تصویر‌می‌کشید‪Window Water Baby Moving – ‌(‌.‬از‌آنجایی‌که‌تمام‌لغات‌نام‌انگلیسی‌این‌اثر‌با‌حروف‌بزرگ‌آغاز‌شده‌اند‪‌،‬و‌این‌عبارت‌خالی‌از‌فعل‌‬
‫است‌پس‌ترجمه‌به‌همراه‌خطوط‌تیره‌پیشنهاد‌می‌شود‪‌/‌.‬همچنین‌ترجمه‌این‌اسم‌به‌صورت‌«پنجره‪‌،‬آب‪‌،‬کودک‪‌،‬هرسه‌حرکت‌می‌کنند»‌نیز‌با‌توجه‌به‌مضمون‌و‌محتوای‌فیلم‌می‌تواند‌ترجمه‌ای‌درست‌‬
‫باشد‪‌/‌.‬اگر‌با‌تسامح‌ترتیب‌نمایان‌شدن‌این‌عناصر‌در‌فیلم‌را‌در‌نظر‌بگیریم‪‌،‬نام‌این‌فیلم‌همچنین‌می‌تواند‌به‌صورت‌«پنجره‪‌،‬آب‪‌،‬و‌در‌نهایت‌کودک‌می‌جنبد»‌نیز‌ترجمه‌شود‪‌).‬‬

‫همسر‌استن‌برکیج‪‌،‬اصرار‌داشت‌که‌برکیج‌در‌تولد‌دخترشان‌حضور‌داشته‌باشد‪‌.‬اگرچه‌برکیج‌احساس‌می‌کرد‌که‌اگر‌روی‌فیلمبرداری‌این‌رویداد‌متمرکز‌نباشد‪‌،‬غش‌می‌کند‪‌.‬بیمارستان‌در‌ابتدا‌مجوز‌‬
‫فیلمبرداری‌را‌داده‌بود‌اما‌بعداً‌این‌مجوز‌لغو‌شد‌و‌در‌عوض‪‌،‬برکیج‌تصمیم‌گرفت‌که‌زایمان‌را‌به‌خانه‌شان‌منتقل‌کند‪‌.‬پس‌پرستاری‌را‌استخدام‌و‌تعدادی‌تجهیزات‌گران‌قیمت‌نیز‌برای‌زایمان‌تهیه‌‬
‫کرد‪‌.‬جین‌در‌ابتدا‌از‌فیلمبرداری‌این‌اثر‌خجالت‌می‌کشید‌اما‌در‌نهایت‌تسلیم‌خواسته‌برکیج‌شد‪‌.‬او‌گه‌گاه‌خودش‌دوربین‌را‌برای‌ثبت‌عکس‌العمل‌های‌شوهرش‌به‌دست‌می‌گرفت‪‌.‬جین‌برکیج‌بعداً‌از‌‬
‫آن‌تولد‌این‌گونه‌یاد‌کرد‪:‬‬

‫" او‌[برکیج]‌به‌بیمارستان‌زنگ‌می‌زند‌و‌شماره‌پرستار‌را‌می‌گیرد‌که‌می‌گوید‌به‌زودی‌در‌آنجا‌حضور‌خواهد‌کرد‌‪‌...‬نگرانی‌استن‌شروع‌شد‌و‌من‌نیز‌شروع‌به‌فریاد‌کشیدن‌کردم‌و‌به نفس‌نفس‌زدن‌‬


‫ادامه‌دادم‪‌.‬استن‌فیلمبرداری‌را‌متوقف‌کرد‌و‌درحالی‌که‌خیلی‌ناراحت‌و‌عصبی‌بود‪‌،‬به‌من‌گفت‌استراحت‌کنم‌و‌نفس‌عمیق‌بکشم‪‌.‬اما‌او‌بود‌که‌نیاز‌به‌استراحت‌داشت؛‌من‌خوب‌بودم‪‌.‬به‌او‌می‌گفتم‌‬
‫که‌چقدر‌دوستش‌دارم‌و‌از‌او‌پرسیدم‌که‌آیا‌از‌چهره‌‌من‌فیلم‌گرفته‌است‌یا‌نه‪‌.‬این‌حرفم‌دوباره‌به‌او‌روحیه‌داد‌و‌آرامش‌را‌به‌او‌برگرداند‌و‌او‌در‌حالی‌که‌من‌نفس‌نفس‌می‌زدم‪‌،‬دوباره‌مشغول‌به‌‬
‫فیلمبرداری‌شد‪".‬‬

‫تدوین‌این‌فیلم‌در‌مدت‌زمانی‌طوالنی‌و‌در‌طول‌چندین‌ماه‌صورت‌گرفت‪‌.‬به‌گفته‌برکیج‪‌،‬بخشی‌از‌این‌تاخیر‌به‌این‌دلیل‌بود‌که‌کداک این‌فیلم‌را‌توقیف‌کرده‌بود‪‌.‬برکیج‌این‌اتفاق‌را‌اینگونه‌‬
‫توصیف‌می‌کند‪‌:‬‬

‫"وقتی‌فیلم‌را‌برای‌پردازش‌فرستادم‪‌،‬کداک‌نوشته‌ای‌برام‌فرستاد‌که‌کم‌و‌بیش‌اینطور‌می‌گفت‪«‌:‬اینجا‌را‌امضا‌کنید‌تا‌ما‌این‌فیلم‌را‌نابود‌کنیم(به‌صورتی‌صلح‌آمیز‌و‌بدون‌درگیری)؛‌در‌غیر‌این‌‬
‫صورت‪‌،‬آن‌را‌به‌پلیس‌تحویل‌خواهیم‌داد‪‌».‬پس‌از‌آن‪‌،‬دکتر‌نامه‌ای‌به‌شرکت‌نوشت‌و‌ما‌توانستیم‌فیلم‌را‌پس‌بگیریم‪".‬‬
‫برکیج‌بعداً‌احساس‌کرد‌که‌این‌اثر‌به‌اندازه‌کافی‌احساسات‌او‌را‌در‌هنگام‌تولد‌فرزندش‌را‌نشان‌نداده‌است‌و‌در‌زمان‌تولد‌‬
‫سومین‌فرزندش‪‌،‬فیلم‌”‪ ”Thigh Line Lyre Triangular‬را‌به‌عنوان‌یک‌پیشرفت‌در‌این‌موضوع‌ساخت‪‌.‬این‌فیلم‌که‌‬
‫شامل‌نقاشی‌و‌خراش‌با‌دست‌روی‌نوار‌فیلم‌بود‪‌،‬انتزاعی‌تر از‌فیلم‌قبلی‌اش‌یعنی‌«پنجره‪‌،‬آب‪‌،‬و‌در‌نهایت‌کودک می‌جنبد»‌‌‬
‫شده‌بود‪‌.‬او‌درباره‌این‌اثر‌می‌گوید‪:‬‬
‫"فقط‌در‌یک‌بحران‪‌،‬هر‌دو‌حسی‌را‌که‌برای‌دیدن‌آن‌آموزش‌دیده‌ام(یعنی‌با‌دیدگاهی‌رنسانسی‪‌،‬منطق‌سه‌بعدی‪‌،‬رنگ‌هایی‌که‌‬
‫آموزش‌دیده‌ایم‌تا‌آنها‌‌را‌به‌عنوان‌یک‌رنگ‌بشناسیم‌و‌بنامیم‪‌،‬و‌غیره)‌و‌الگوهایی‌که‌مستقیماً‌از‌درون‌ذهن‌و‌از‌طریق اعصاب‌‬
‫بینایی‌بیرون‌می‌آیند‌را‌می‌بینم‌‪ -‬به‌اصطالح‪‌،‬لکه‌هایی‌که‌جلوی‌چشمان‌من‌ظاهر‌می‌شوند‌‪ -‬و‌این‌یک‌تجربه‌بسیار‌پر‌قدرت‌‬
‫و‌ناراحت‌کننده‌اما‌شادی‌بخش‌است‪‌‌.‬من‌هر‌بار‌که‌یک‌بچه‌به‌دنیا‌می‌آمد‌این‌حس‌را‌تجربه‌می‌کردم‌‪‌...‬و‌هیچ‌کدام‌از‌آن‌ها‌‬
‫در‌فیلم‌های‌«پنجره‪‌،‬آب‪‌،‬و‌در‌نهایت‌کودک‌می‌جنبد»‌نبودند؛‌و‌من‌فیلمی‌با‌مضمون‌زایمان‌می‌خواستم‌که‌تمام‌آنچه‌در‌چنین‌‬
‫زمانی‌می‌بینم‌را‌بیان‌کند‪".‬‬
‫او‌در‌فیلم‌های‌دیگر‌آن‌دورانش‌به‌بررسی‌آیین‌های‌مربوط‌به‌مرگ‌و‌جسم‌باقیمانده‌پس‌از‌مرگ‌می‌پردازد‪‌.‬فیلم‌«سیریوس‌به‌‬
‫یاد‌آورد» )‪ (Sirius Remembered‬که‌تجزیه‌تدریجی‌جسد‌سگ‌خانواده‌را‌مستند‌می‌کند‌و‌نیز‌فیلم‌«مردگان»‌‬
‫)‪(The Dead‬که‌در‌گورستان‌پرالشز‌در‌پاریس‌ساخته‌شده‪‌،‬همچون‌پیش‌نمایشی‌از‌فیلم‌های‌بعدی‌او‌هستند‌که‌به‌همین‌‬
‫مضمون‌باز‌می‌گردند‪.‬‬
‫‪Dog Star Man‬‬
‫بلندپروازانه‌ترین‌پروژه‌های‌برکیج‌در‌اوایل‌دهه‌‪ ٦۰‬عبارت‌بودند‌از‪‌:‬‬
‫یک‪‌:‬مجموعه‌فیلم‌ )‪Dog Star Man (1961-1964‬‬
‫و‌دو‪‌:‬مجموعه‌فیلم‌)‪ The Art of Vision (1961-64‬که‌در‌اصل‌یک‌فیلم‌به‌دو‌روش‌مختلف‌بیان‌‬
‫می‌شد‪‌.‬‬
‫پس‌از‌تدوین‌و‌تکمیل‌فیلم‌«گهواره‌گربه»)‪ ،(Cat's Cradle‬برکیج‌شروع‌به‌فیلمبرداری‌فیلم‌«مرد‌‬
‫شباهنگ» )‪ (Dog Star Man‬کرد‪‌.‬زمانی‌که‌او‌کار‌بر‌روی‌این‌پروژه‌را‌آغاز‌کرد‪‌،‬هیچ‌ایده‌خاصی‌در‌‬
‫مورد‌اینکه‌این‌پروژه‌در‌مورد‌چه‌چیز‌خواهد‌بود‪‌،‬نداشت‪‌.‬عالوه‌بر‌این‪‌،‬در‌آن‌زمان‌با‌بحران‌های‌مختلفی‌‬
‫مثل‌زیر‌سؤال‌بردن‌رابطة‌دور‌)‪(Long Distance‬با‌همسرش‌جین‌در‌آن‌زمان‪‌،‬تجربه‌رؤیاها‪‌،‬و‌تأمل‌‬
‫درباره‌مرگ‌و‌زوال‌مواجه‌شده‌بود‪‌.‬فیلمبرداری‌فیلم‌«مرد‌شباهنگ»‌به‌تدریج‌صورت‌گرفت‌زیرا‌که‌‬
‫برکیج‌هم‌زمان‌با‌آن‌روی‌فیلم‌مردگان کار‌می‌کرد‪.‬‬
‫«مرد‌شباهنگ»‌نشان‌دهنده‌گذار‌از‌سبک‌غنایی‌و‌متمرکز‌بر‌تجربه‌فردی‌به‌سبکی‌حماسی‌تر‌و با‌تمرکز‌بر‌‬
‫مضامین‌متافیزیکی گسترده‌است‪‌.‬به‌طور‌کلی‪‌،‬فیلم‌مفهومی‌اسطوره‌ای‌از‌مبارزه‌و‌سقوط‌انسان‌را‌بیان‌‬
‫می‌کند‪‌.‬این‌اثر‌که‌در‌چهار‌قسمت‌و‌با‌یک‌پیش‌درآمد‌ساخته‌شده‌است‪‌،‬تدوینی‌شلوغ‌و‌سریع‌داشته‌و‌‬
‫سوپرایمپوزهای‌فراوان‌را‌شامل‌می‌شود‌که‌به‌ویژه‌در‌بخش‌پیش‌درآمد‌به‌عنوان‌یک‌"حماسه‌کیهانی" و‌‬
‫"اسطوره‌آفرینش" توصیف‌می‌شود؛‌اودیسه‌ای‌از‌یک‌مرد‌چوب‌بر‌ریشو‌(برکیج)‌را‌به‌تصویر‌می‌کشد‌که‌‬
‫با‌سگش‌از‌کوهی‌پوشیده‌از‌برف‌باال‌می‌رود‌تا‌درختی‌را‌قطع‌کند‪‌.‬در‌حین‌این‌صعود‪‌،‬او‌با‌رؤیاهای‌‬
‫عرفانی‌مختلف‌با‌تصاویر‌پرتکرار‌مختلف‌مانند‌زن‪‌،‬کودک‪‌،‬طبیعت‌و‌کیهان‌مواجه‌می‌شود‌‪.‬‬
‫پیش‌درآمد‌این‌فیلم‌حدود‌‪ ٢٦‬دقیقه‌است‌و‌آن‌را‌به‌یکی‌از‌طوالنی‌ترین‌بخش‌های‌این‌‬
‫چرخه‌پنج‌قسمتی‌فیلم‌تبدیل‌می‌کند‪‌.‬برکیج‌پیش‌درآمد‌را‌به‌عنوان‌یک‌"رویای‌خلق‌‬
‫شده" برای‌فیلم‌و‌در‌نقطه‌مقابل‌سوررئالیسم توصیف‌کرد‌که‌در‌آن‌خود‌اثر‌(کل‌اثر)‌‬
‫از‌رویای‌هنرمند‌الهام‌گرفته‌شده‌است‪‌.‬این‌بخش‌حاوی‌بسیاری‌از‌تصاویری‌است‌که‌‬
‫در‌بقیه‌بخش‌های‌فیلم‌تکرار‌می‌شوند‌و‌یک‌الیت‌موتیف‌بصری‌از‌تعداد‌زیاد‌نمادها‌و‌‬
‫مفاهیم‌این‌مجموعه‌فیلم‌‌ایجاد‌می‌کند‪‌.‬موارد‌زیاد‌دیگری‌نیز‌وجود‌دارد‌که‌برکیج‌از‌‬
‫آن‌با‌عنوان‌"دیدن‌با‌چشم‌بسته" یاد‌می‌کند‪‌.‬به‌طور‌کلی‌و‌در‌میان‌چیزهای‌دیگر‪‌،‬‬
‫بخش‌پیش‌درآمد‌این‌مجموعه‌خلقت‌جهان‌را‌نشان‌می‌دهد‪‌.‬‬
‫طوالنی‌ترین چرخه‌فیلم‌که‌حدود‌‪ ۳۰‬دقیقه‌به‌طول‌می‌انجامد‪‌،‬قسمت‌اول‌است‌که‌‬
‫بیشترِ‌روایتِ‌چرخه‌فیلم‌را‌شامل‌می‌شود‌و‌برخالف‌بخش‌پیش‌درآمد‌که‌در‌آن‌‬
‫نمونه‌های‌زیادی‌از‌تصاویر‌روی‌هم‌قرار‌گرفته‌اند‌که‌برای‌چشم‌انتزاعی‌تر‌هستند‪‌،‬‬
‫قسمت‌اول‌بیشتر‌حالتی‌امپرسیونیستی دارد‪‌.‬بیشتر‌بخش‌های‌فیلم‌به‌صورت‌‬
‫اسلوموشن هستند‌و‌در‌دیگر‌قسمت‌ها‌از‌عکاسی‌تایم‌لپس‌و‌افزایش‌سرعت‌استفاده‌‬
‫شده‌است‪‌.‬‬
‫یکی‌از‌مهم‌ترین‌تصاویر‌قسمت‌اول‌این‌مجموعه‪‌،‬کوهی‌است‌که‌برکیج‌تالش‌می‌کند‌‬
‫از‌آن‌باال‌برود‪‌.‬برخالف‌زمان‌های‌طوالنی‌بخش‌های‌قبلی‌این‌مجموعه‪‌،‬قسمت‌دوم‌با‌‬
‫بخش‌های‌کوتاه‌تر‌آغاز‌می‌شود‌که‌در‌حدود‌‪ ٥‬تا‌‪ ٧‬دقیقه‌طول‌دارند‪‌.‬تمرکز‌اصلی‌آن‌‬
‫روی‌تولد‌یک‌کودک‌است‌که‌با‌فیلم‌سیاه‌و‌سفید‌فیلمبرداری‌شده‌است‌که‌از‌‬
‫فیلم‌های‌خانگی‌برکیج‌که‌تا‌آن‌زمان‌فیلمبرداری‌کرده‌بود‪‌،‬به‌حساب‌می‌آمد‪‌.‬به‌لحاظ‌‬
‫سبکی‪‌،‬فیلمبرداری‌زایمان‌به‌روشی‌تقریباً‌مستندگونه‌و‌کامالً‌شبیه‌مجموعه‌فیلم‌‬
‫”‪“Window Water Baby Moving‬و‌با‌محوریت‌زایمان‌است‪‌.‬دو‌الیه‌تصویر‌‬
‫برهم‌نمایی‌شده‌اند‌که‌نشان‌می‌دهد‌زندگی‌مرد‌چوب‌بُر‌درست‌از‌جلوی‌چشمانش‌‬
‫می‌گذرد‪.‬‬
‫‪The Art of Vision‬‬
‫«هنر‌دیدن»(‌‪ -The Art of Vision‬می‌تواند‌هنر‌بصیرت‪‌،‬خیال‌‬
‫یا‌الهام‌نیز‌ترجمه‌شود‌و‌با‌توجه‌به‌تصاویر‌درون‌این‌فیلم‌هرسه‌‬
‫درست‌جله‌می‌کنند‪‌).‬دقیقاً‌از‌فیلم‌های‌‪ Dog Star Man‬تشکیل‌‬
‫شده‌است‌اما‌نسخه‌ای‌طوالنی‌تر از‌آن‌را‌ارائه‌می‌دهد‌و‌چرخه‌های‌‬
‫سوپرایمپوز‌فیلم‌را‌در‌ترکیب‌های‌مختلف‌از‌هم‌جدا می‌کند‬
‫(‪‌.)separates the superimposed reels of film in various combinations‬‬
‫در‌عین‌حال‌که‌عناصر‌فیلم‌به‌تدریج‌ساخته‌شده‌و‌توالی‌می‌یابند‪‌،‬‬
‫فرد‌شروع‌به‌دیدن‌ارتباطات‌میان‌عناصر‪‌،‬چگونگی‌و‌چرایی‌تکرار‌‬
‫مضامین‌خاص‌و‌جنبه‌حماسی‌و‌روانکاوانه‌فیلم‌می‌کند‪‌.‬‬

‫پس‌از‌این‌فیلم‪‌،‬آثار‌برکیج‌به‌طور‌پیوسته‌متافیزیکی‌تر‌شدند‪.‬‬
‫‪MOTHLIGHT‬‬
‫در‌میان‌این‌آثار‌او‌و‌در‌سال‌‪ ١۹٦۳‬برکیج‌یکی‌از‌شناخته‌شده‌ترین‌فیلم‌های‌خود‌را‌که‌با‌تکنیک‌کالژ‌و‌بدون‌استفاده‌از‌دوربین‌ساخته‌‬
‫شده‌است‌را‌با‌استفاده‌از‌بال‌حشرات‌(شب‌پره)‪‌،‬گلبرگ‌گل‌و‌برگ‌علف‌که‌درمیان‌دو‌نوار‌فیلم‌‪ ١٦‬میلیمتری‌قرار‌داد‪‌،‬ساخت‪‌.‬این‌‬
‫فیلم"‪ "Mothlight‬نام‌داشت‌و‌برکیج‌برای‌ساخت‌آن‌از‌عناصری‌استفاده‌کرده‌است‌که‌بسیار‌نازک‌‌باشند‌تا‌نور‌از‌آن‌ها‌عبور‌کند‌و‌در‌‬
‫فیلم‌قابل‌دیدن‌باشند‪.‬‬
‫برکیج‌در‌ابتدا‌به‌ایده‌استفاده‌از‌حشرات(موذی)‌در‌یک‌فیلم‌جلب‌شد‪‌،‬وقتی‌که‌فهمید‌بسیاری‌از‌آنها‌در‌شعله‌‌شمع‌می‌سوزند‪ .‬در‌این‌باره‌‬
‫می‌گوید‪:‬‬
‫" این‌فیلمی‌ست‌که‌از‌یک‌غم‌بزرگ‌ساختم‪‌.‬غم‌و‌اندوه‌به‌نوعی‌کار‌من‌است‪‌،‬اما‌این‌غم‌در‌بیرون‌کشیدن‌فیلم‌کوچک‌(کوتاه)‌از‌من‌‬
‫مفید‌بود‪‌،‬بخاطر‌همین‌با‌خودم‌گفتم‌"این‌حشرات‌های‌دیوانه‌در‌شعله‌شمع‌پرواز‌می‌کنند‪‌،‬و‌خود‌را‌تا‌حد‌مرگ‌می‌سوزانند‪‌،‬و‌این‌چیزی‌‬
‫است‌که‌برای‌من‌نیز‌اتفاق‌می‌افتد‪‌.‬من‌پول‌کافی‌برای‌ساختن‌اینچنین‌فیلم‌ها‌را‌ندارم‪‌،‬و‪‌...‬بخاطر‌این‌فیلم‌های‌لعنتی‌نمی‌توانم‌غذای‌‬
‫مناسبی‌برای‌فرزندانم‌تهیه‌کنم‪‌.‬و‌من‌هم‌اینجا‌درحال‌سوختنم‌‪''‌...‬اما‌چه‌کار‌می‌توانم‌بکنم؟'' من‌در‌این‌راه‌تمام‌ترس‌نوعی‌قربانی‌شدن‌را‌‬
‫حس‌می‌کنم‪".‬‬
‫بعد‌از‌سپری‌کردن‌مدتی‌در‌تعقیب‌حشرات‌با‌دوربین‪‌،‬تمرینی‌که‌به‌‌شکلی‌بی‌ثمر‌بود‪‌،‬برکیج‌به‌جای‌آن‌توجه‌خود‌را‌به‌استفاده‌از‌حشرات‌‬
‫مرده‌سوق‌داد‪:‬‬
‫"دور‌حباب‌های‌چراغ‌پر‌از‌بال‌های‌حشرات‌مرده‌‌است‪‌،‬و‌من‌‪‌...‬از‌آن‌متنفرم‪[‌.‬با‌خودم‌فکر‌کردم]‌چقدر‌غم‌انگیز؛‌حتماً‌باید‌بشود‌کاری‌با‌‬
‫آنها‌کرد‪‌.‬من‌با‌مالیمت‌و‌نرمی‌آن‌ها‌را‌برداشتم‌و‌شروع‌به‌چسباندن‌آن‌ها‌به‌یک‌نوار‌فیلم‌کردم‪‌،‬تا‌بتوانم‪‌...‬مجدداً‌به‌آن‌ها‌زندگی بخشم‪‌،‬تا‌‬
‫دوباره‌آن‌ها‌را‌متحرک‌کنم‪‌،‬تا‌باز‌هم‌آن‌ها‌را‌از‌طریق‌دستگاه‌تصویر‌متحرک‪‌،‬به‌نوعی‌از‌زندگی بازگردانم‪".‬‬
‫او‌بعدها‌در‌سال‌‪ ١۹٨١‬از‌این‌تکنیک‌در‌ساخت‌«باغ‌لذت‌های‌زمینی»‌)‪ (The Garden of Earthly Delights‬استفاده‌کرد‌و‌این‌بار‌‬
‫از‌گیاهان‌گوناگون‌یک‌منطقه‌برای‌ساخت‌فیلم‌خود‌بهره‌گرفت‪‌.‬این‌فیلم‌سه‌دقیقه‌ای‌با‌الهام‌از‌نقاشی‌های‌هیرونیموس‌بوش‌که‌همین‌‬
‫عنوان‌را‌دارا‌بودند‪‌،‬ساخته‌شده‌است‪.‬‬
‫فیلمهای ‪ 8‬میلیمتری‬
‫در‌طول‌بازدید‌از‌شهر‌نیویورک‌در‌سال‌‪‌،١۹٦۴‬تجهیزات‌فیلم‌‪ ١٦‬میلی‌متری‌‬
‫برکیج‌به‌سرقت رفت‪‌.‬او‌که‌قادر‌به‌پرداخت‌هزینه‌جایگزینی‌تجهیزات‌نبود‪‌،‬تصمیم‌‬
‫گرفت‌تجهیزات‌فیلم‌‪ ٨‬میلی‌متری‌را‌خریداری‌کند‌که‌ارزان‌تر‌بودند‌و‌در‌آن‌زمان‌‬
‫آماتورها‌در‌فیلم‌های‌خانگی‌)‪ (Home Movies‬از‌آن‌ها‌استفاده‌می‌کردند‪‌.‬از‌آثار‌‬
‫معروف‌آن‌دوره‌می‌توان‌به‌مجموعه‌آهنگ‌ها )‪ (Songs‬اشاره‌کرد‪‌.‬در‌مجموع‪۳١‌،‬‬
‫قسمت‌در‌این‌مجموعه‌وجود‌دارد‌که‌برکیج‌آن‌ها‌را‌بین‌سال‌های‌‪ ١۹٦۴‬تا‌‬
‫‪ ١۹٦۹‬ساخته‌است‌و‌همه‌آنها‌به‌جز‌یکی‌به‌نوعی‌شماره‌گذاری‌شده‌اند‪‌.‬برکیج‬
‫گه‌گاه‌دو‌قسمت‌را‌با‌هم‌ترکیب‌می‌کرد‌تا‌یک‌فیلم‌بسازد‌و‌در‌مجموع‌‪ ٢٥‬فیلم‌‬
‫ساخته‌شد‪‌.‬اگرچه‌اکثر‌آهنگ‌ها‌فقط‌چند‌دقیقه‌هستند‪‌،‬برخی‌از‌آنها‌به‌نیم‌ساعت‌و‌‬
‫قسمت‌بیست‌و‌سوم‌با‌عنوان”‪٦۹ ،”23rd Psalm Branch‬دقیقه‌طول‌دارد‪‌.‬‬
‫آهنگ‌بیست‌و‌سوم‌)‪ (Song 23‬با‌نام‌کامل‌«مناجات‌بیست‌و‌سوم»‌ ‪(23rd‬‬
‫)‪Psalm Branch‬پاسخی‌از‌سمت‌برکیج‌به‌جنگ‌ویتنام‌و‌پوشش‌خبری‌آن‌است‪‌.‬‬
‫(مَزمور‌‪‌،٢۳‬بیست‌و‌سومین‌مزمور‌در‌کتاب‌مزامیر‌داوود‌است‌که‌در‌نسخه‌کینگ‌‬
‫جیمز‌به‌زبان‌انگلیسی‌اینگونه‌آغاز‌می‌شود‪"‌:‬خداوند‌شبان‌من‌است"‪‌.‬کتاب مزامیر‌‬
‫بخشی‌از‌بخش‌سوم‌کتاب‌مقدس‌عبری‌و‌کتابی‌از‌عهد‌عتیق‌مسیحیت‌است‪‌).‬این‌‬
‫پروژه‌که‌قالبی‌سریال‌مانند‌داشت‪‌،‬در‌مجموع‌حدود‌‪ ٢٨۹‬دقیقه‌را‌شامل‌می‌شد‪.‬‬
‫‪Scenes from‬‬
‫‪Under Childhood‬‬
‫در‌سال‌‪‌،١۹٦۹‬شروع‌به‌ساخت‌مجموعه‌فیلم‌‪ ١٦‬میلی‌متری‌جدیدی‌به‌نام‌‬
‫«صحنه‌هایی‌از‌دوران‌کودکی»‌)‪ (Scenes from Under Childhood‬کرد‪‌.‬‬
‫این‌اثر‌در‌چهار‌بخش‌مستقل‌بین‌سال‌های‌‪ ١۹٦٧‬و‌‪ ١۹٧۰‬تولید‌شد‪‌.‬این‌فیلم‌‬
‫اغلب‌به‌عنوان‌تالشی‌از‌سوی‌برکیج‌برای‌تجسم‌نحوه‌دید‌فرزندانش‌از‌جهان‌‬
‫توصیف‌می‌شود‪‌.‬این‌آثار‌تحقیقات‌عمده‌برکیج‌را‌در‌مورد‌مراحل‌آگاهی‌(شروع‌‬
‫با‌آگاهی‌نوپای‌نوزاد‌از‌خود‌و‌دیگران)‪‌،‬و‌همچنین‌الیه‌هایی‌از‌بازتاب‌های‌زندگی‌‌‬
‫شخصی‌اش‌به‌کمک‌مشاهدات‌زندگی‌فرزندانش‌را‌نشان‌می‌دهد‪‌.‬وقتی‌از‌او‌‬
‫(برکیج)‌خواسته‌شد‌تا‌این‌فیلم‌را‌توصیف‌کند‪‌،‬او‌این‌طور‌نوشت‌که‌این‌‬
‫"تجسم‌دنیای‌درونی‌یک‌رویان‪‌،‬جنین‪‌،‬کودک‪‌،‬بچه‌است‌‪ -‬درهم‌شکستن‌‬
‫«اسطوره‌های‌کودکی»‌از‌طریق‌افشای‌افراطی‌وحشت‌خشونت‌آمیز‌که‌شادی‌‬
‫بی‌نظیر‌آن‌جهان‌را‌برای‌بیشتر‌بزرگساالن‌تیره‌کرده‌است‌‪‌...‬یک‌«پوئم‌‬
‫سمفونیک» برای‌چشم‌ها‌‪ -‬که‌بسیار‌از‌موسیقی‌الیویر‌مِسیان ( ‪Olivier‬‬
‫‪ - Eugène Charles Prosper‬آهنگساز‪‌،‬ارگ‌نواز‌و‌پرنده‌شناس‌فرانسوی‌و‌‬
‫یکی‌از‌تأثیرگذارترین‌آهنگسازان‌قرن‌بیستم‌بود‪‌).‬الهام‌گرفته‌است‪.‬‬
‫دهه هفتاد‬
‫با‌آغاز‌دهه‌هفتاد‪‌،‬رویکرد‌متافیزیکی آثار‌برکیج‌بیشتر‌شد‪‌.‬حتی‌سه‌گانه‌مشهور‌پیتسبرگ او‌که‌در‌سال ‪ ١۹٧١‬تکمیل‌‬
‫شد‪‌،‬که‌ظاهراً‌مستندی‌درباره‌سه‌موسسه‌دولتی‌این‌شهر‌است‪‌،‬در‌هسته‌آن‌به‌مسائل‌متافیزیکی‌هستی‌و‌وجودی‌می‌پردازد‪‌.‬‬
‫سه‌فیلم‪Deus Ex ،Eyes‌:‬و‌ ‪The Act of Seeing With One’s Own Eyes‬به‌ترتیب‌مستندهایی‌از‌پلیس‪‌،‬‬
‫بیمارستان‌و‌سردخانه‌هستند‪‌.‬همه‌آن‌ها‌بر‌روی‌مکانیک‌بدن تمرکز‌می‌کنند؛‌این‌که‌چگونه‌در‌زندگی‌نظم‌می‌یابد‪‌،‬چگونه‌‬
‫در‌هنگام‌شکستن‌درمان‌می‌شوند‪‌،‬و‌زمانی‌که‌عامل‌زنده‌بودن‌از‌بین‌می‌رود‪‌،‬چه‌چیزی‌از‌آن‌باقی‌می‌ماند‪‌.‬تصویر‌کلیدی‌‬
‫‪The Act of Seeing With One’s Own Eyes‬به‌احتمال‌زیاد‌صریح‌ترین‌بیانیه‌ای‌است‌که‌در‌مورد‌وضعیت‌‬
‫انسان‌تا‌به‌حال‌فیلمبرداری‌شده‌است‪‌.‬در‌طی‌کالبد‌شکافی‪‌،‬پوست‌اطراف‌سر‌با‌چاقوی‌جراحی‌بریده‌می‌شود‌و برای‌آماده‌‬
‫شدن‌و‌نمایاندن‌و‌بررسی‌مغز‪‌،‬صورت‌هر‌جسد‌به‌معنای‌واقعی‌کلمه‌همچون‌نقابی‌کنده‌می‌شود‪‌.‬‬
‫درسال‌‪ ١۹٧۴‬برکیج‌فیلم‌بلند‌«متن‌نور» )‪ (Text of Light‬را‌ساخت‌که‌تماماً‌از‌تصاویری‌از‌نور‌شکسته‌شده‌در‌‬
‫زیرسیگاری‌شیشه‌ای‌تشکیل‌شده‌بود‪‌.‬در‌سال‌‪ ١۹٧۹‬او‌با ‪ Polvision‬قالبی‌که‌توسط‌شرکت‌ ‪Poloroid‬ارائه‌شده‌را‌‬
‫آزمایش‌کرد‌و‌حدود‌‪ ٥‬فیلم‌‪ ٢.٢‬دقیقه‌ای‌ساخت‪‌.‬او‌مطالعات‌خود‌را‌در‌زمینه‌‌منظره‪‌،‬ماهیت‌نور‌و‌پروسه‌و‌روند‌تفکر‌‬
‫ادامه‌داد‪ .‬در‌همین‌زمان‪‌،‬برکیج‌در‌سرآغاز‌یک‌تکامل‌جدید‌در‌آثار‌خود‌بود‪‌.‬شاید‌بتوان‌فیلم‌های‌«فرایند‌تفکر»‬
‫)‪(thought-process films‬در‌‪‌،١۹٧٨‬همچون‌پلی‌میان‌آثار‌«متن‌نور»‌ )‪ (Text of Light‬و‌فیلم‌های‌به‌اصطالح‌‬
‫تخیلی‌او‌یعنی‌مجموعه‌«اعداد‌رومی»‌ )‪ (Roman numeral‬و‌بعد‌از‌آن‌«عربی‌ها»‌)‪ (Arabics‬دانست‪.‬‬
‫دهه هشتاد‬
‫برکیج‌در‌اواخر‌دهه‌‪ ١۹٧۰‬و‌‪ ١۹٨۰‬میالدی‪‌،‬ماهیت‌سینمایی‌آن‌چه‌را‌که‌«تفکر‌بصری‌متحرک»‌می‌نامید‌را‌خلق‌کرد‌که‌در‌آن‌ها‌انتزاعات‌عکاسی‌را‌معروف‌‬
‫به‌سریال‌های‌رومی‌و‌عربی‌ساخت‪‌.‬مجموعه‌های‌رومی‌و‌عربی‌به‌ترتیب‌هفت‌و‌نوزده‌قسمت‌دارند‪‌.‬مجموعه‌«سری‌اعداد‌عربی»( ‪Arabic Numeral‬‬
‫‪‌)Series‬که‌گاهی‌اوقات‌به‌آن‌«عربی‌ها»(‪‌)Arabics‬نیز‌گفته‌می‌شود‪‌،‬مجموعه‌ای‌متشکل‌از‌‪ ١۹‬فیلم‌کوتاه‌‪ ١٦‬میلی‌متری‌است‌که‌توسط‌این‌فیلمساز‌‬
‫تجربی‌آمریکایی‪‌،‬در‌سال‌های‌‪ ١۹٨١‬و‌‪ ١۹٨٢‬ساخته‌شد‪‌.‬نام‌سری‌اعداد‌عربی از‌این‌گرفته‌شده‌است‌که‌فیلم‌های‌این‌مجموعه‪‌،‬فاقد‌عنوان‌هستند‌و‌در‌عوض‬
‫با‌یک‌عدد‌عربی‌آغاز‌می‌شوند؛ برکیج‌مجموعه‌رومی‌را‌نیز‌در‌همین‌زمان‌تولید‌کرد‌که‌فیلم‌های‌آن‌همگی‌به‌جای‌عنوان‌دارای‌اعداد‌رومی‌هستند‪‌.‬همه‌‬
‫فیلم‌های‌این‌مجموعه‌صامت‌هستند‌و‌با‌سرعت‌‪ ١٨‬فریم‌در‌ثانیه‌نمایش‌داده‌می‌شوند‪.‬‬
‫فرد‌کامپر‌منتقد‌سینما‌در‌مقدمه‌ای‌که‌در‌سال‌‪ ١۹۹٧‬برای‌بررسی‌[این]‌مجموعه‌ها‌نوشت‪‌،‬از‌مجموعه‌«عربی‌ها»‌به‌عنوان‌«غنی‌ترین»‌فیلم‌این‌فیلمساز‌در‌دهه‬
‫‪ ١۹٨۰‬یاد‌کرد‌و‌توضیح‌داد‪:‬‬
‫" ‪‌...‬در‌حقیقت‌نورهایی‌که‌ما‌می‌بینیم‌به‌نظر‌می‌رسد‌که‌تقریباً‌همیشه‌در‌نقطه‌مقابل‌"تاریکی" قرار‌دارند‌و‌یا‌گه‌گاه‌در‌برابر‌سفید‌هستند‪‌.‬این‌سوسو‌‬
‫زدن‌های‌لحظه‌ای‌که‌از‌پوچی‪‌،‬مادی‌می‌شوند(از‌هیچ‌و‌خالء‪‌،‬تجسم‌می‌یابند‌و‌نمایان‌می‌شوند)‌با‌تاریکیِ‌"شب" متفاوت‌اند‌و‌ساده‌نیستند‪‌،‬بلکه‌این‌فقدان‌و‌‬
‫نبود‌نور‪‌،‬انتزاعی‌تر‌از‌نبود‌نور‌نیست‌و بازنمایی‌ای‌از‌یک‌خالء‌عمیق‌تر‌است‪‌.‬اینها‌نشان‌دهنده‌جهانی‌هستند‌که‌از‌همه‌مختصات‌شناخته‌شده‌و‌ملموس‌‬
‫زمینی‌از‌آن‌منفک‌شده‌که‌فقدانی‌غیرقابل‌اندازه‌گیری‌را‌می‌نمایاند‪‌.‬این‌فیلم‌های‌جذاب‌که‌بسیار‌دیدنی‌و‌لذت‌بخش‌هستند‪‌،‬همزمان‌دارای‌نوعی‌از وحشت‌‬
‫نیز‌هستند؛‌غیرقابل‌پیش‌بینی‌بودن‌آن‌ها‌و‌عناصر‌شگفت‌انگیز‪‌،‬بیننده‌را‌در‌نور‌غرق‌می‌کند‌و‌او‌را‌در‌تاریکی‌رها‌می‌سازد‌‪"...‬‬
‫برکیج‌اغلب‌از‌خطرات‌روانشناختی‌نهفته‌در‌آثار‌اکسپرسیونیست‌های‌انتزاعی‌صحبت‌می‌کرد‌که‌میل‌زیبایی‌شناختی‌خود‌او‌نیز‌با‌آن‌ها‌قرابت داشت؛‌بسیار درونی‌بودن‌و‌فرورفتن‌‬
‫عمیق‌در‌فرآیند‌تفکر‌بنیادی‌که‌مجموعه‌های‌اعداد‌رومی‪‌،‬عربی‌ها‌و‌سری‌های‌مصری‌(‪‌)١۹٨۴‬و‌همچنین‌نقاشی‌رباعی‌دانته‌(‪‌،١۹٨٧‬جلد‌اول)‌را‌به‌وجود‌آورد‪‌،‬تهدیدات‌بالقوه‌ای‌‬
‫را‌[برای‌سالمت‌روان‌او]‌به‌همراه‌داشت‌که‌مستلزم‌بازنگری‌در‌چیزی‌تقریباً‌متضاد‌بود‪.‬‬
‫دهههای پایانی عمر او‬
‫برای‌سال‌های‌طوالنی‪‌،‬برکیج‌در‌کوهستان‌کلورادو‌ساکن‌شد‌و‌بعد‌در‌شهر‌بولدر)‪ (Boulder‬اسکان‌یافت‪‌.‬در‌همین‌زمان‌و‌وقتی‌که‌به‌محل‌جدید‌نقل‌مکان‌کرد‪‌،‬‬
‫بی‌واسطگی‌درگیر‌شدن‌او‌با‌ویژگی‌های‌نور‌و‌ریتم‌آن‪‌،‬آن‌مکان‌های‌دیگر(مکان‌هایی‌که‌با‌آن‌ها‌ناآشنا‌بود)‌و‌جلوه‌های‌فرهنگی‌خاص‌آن‌ها‪‌،‬باعث‌ایجاد‌برخی از‌‬
‫عمیق‌ترین‌آثار‌او‌شدند‪‌.‬این‌امر‌در‌مورد‌«خلقت»‌)‪ (Creation‬محصول‌‪ ١۹٧۹‬و‌«آشکار‌سازی‌شده» )‪ (Made Manifest‬محصول‌‪( ١۹٨۰‬به‌ترتیب‌در‌آالسکا‌‬
‫و‌هاوایی)‌و‌مجموعه‌های‌«رؤیاهای‌مدیتیشن»‌)‪ (Visions in Meditation‬و‌همچنین‌)‪ ،(City Streaming) ،(London Strata‬و‌چهارگانه‌جزیره‌‬
‫ونکوور )‪ (Vancouver Island Quartet‬محصول‌‪ ١۹۹١‬تا‌‪ ٢۰۰١‬صادق‌است‪.‬‬
‫دهه‌های‌‪ ١۹۹۰‬و‌‪ ٢۰۰۰‬دو‌دهه‌‌آخر‌فعالیت‌و‌سرانجام‌زندگی‌برکیج‌است‪‌.‬برکیج‌در‌این‌دو‌دهه‌بسیار‌پر‌ثمر‌بود‌و‌با‌دیگر‌فیلمسازانی‌همچون‌فیل‌سولومون‌‬
‫(‪ - Phil Solomon‬همکار‌برکیج‌در‌دانشگاه‌کلورادو)‌همکاری‌کرد‪‌.‬او‌همچنین‌فیلم‌هایی‌چون‌«عبور‌از‌میان‪‌:‬یک‌آئین»(‪‌)Passing Through: A Ritual‬را‌‬
‫با‌موسیقی‌فیلیپ‌کورنر‌و‌فیلم‌های‌«رقص‌جنسی‌دسته‌جمعی‌مسیح»(‪‌)Christ Mass Sex Dance‬و‌«اِلیپسِس»(‪ - Ellipses‬مجموعه‌ای‌متشکل‌از‌پنج‌حلقه‌‬
‫فیلم‌جدا‌است)‌را‌با‌موسیقی‌جیمز‌تنی‌ساخت‪.‬‬
‫در‌سال‌‪‌،١۹۹٨‬برکیج‌پنج‌حلقه‌الیپسس‌را‌تکمیل‌کرد‌که‌در‌تنها‌قطعه‌صوتی‌آن‌مجموعه‌به‌اوج‌خود‌رسید‪‌.‬حلقه‌پنجم‌یکی‌از‌چهار‌فیلم‌صوتی‌موجود‌در‌این‌‬
‫مجموعه‌است‪‌،‬و‌این‌سومین‌فیلمی‌است‌که‌برکیج‌با‌موسیقی‌دوست‌آهنگساز‌دیرینه‌خود‌جیمز‌تنی‌(‌که‌در‌فیلم‌هایی‌چون‌ ‪Interim‬و‌ ‪Christ Mass Sex‬‬
‫‪Dance‬با‌او‌همکاری‌داشت‪‌).‬ساخته‌است‪‌‌.‬برای‌حلقه‌پنج‪‌،‬برکیج‌فیلم‌خراشیده‌و‌نقاشی‌شده‌خود‌را‌با‌فیلم‌«گرد‌آمدن»‌)‪(Flocking‬که‌قبالً‌ضبط‌شده‌بود‪‌،‬‬
‫ویرایش‌کرد‌تا‌به‌عناصر‌وزن‌یکسانی‌بدهد‌‪ -‬اصل‌اصلی‌در‌این‌شکل‌از‌ساختار‪‌،‬عدم‌همگام‌سازی‪‌،‬شکستن‌هرگونه‌ارتباط‌مستقیم‌بین‌تصویر‌و‌صدا است‌تا‌به‌هر‌‬
‫کدام‌از‌آن‌ها‌اجازه‌داده‌شود‌تا‌به‌طور‌مستقل توسعه‌یابند‪‌.‬در‌این‌اثر‌بصری‌و‌شنیداری‪‌،‬عناصر‌متحرک‌در‌حضور‌یک‌دیگر‌کامالً‌زنده‌جلوه‌می‌کنند‪‌.‬همچنین‌در‌تداعی‌‬
‫چشمگیر‌فضا‪‌،‬زمان‌و‌مطابقت‌زیبایی‌شناختی‌بسیار‌موفق‌است‪.‬‬
‫نفسهای آخر‬
‫برکیج‌در‌طول‌زندگی‌خود‌نه‌تنها‌بخاطر‌تفکر‌و‌تجلی‌فرآیند‌فکری‌و‌تجربه‌بصری‌خود‌‬
‫الهام‌گرفت‪‌،‬بلکه‌جنبه‌های‌فرهنگی‌مشترک‌آن‌اشکال‌را‌نیز‌در‌نظر‌گرفت‌و‌انواع اشکال‪‌،‬‬
‫رنگ‌ها‪‌،‬فرم‌ها‌و‌حرکاتی‌را‌که‌ممکن‌است‌نمونه‌ای‌از‌آنها‌باشد‌را‌بررسی‌کرد‪‌.‬او‌فرآیند‌‬
‫فکری‌بنیادین‌فرهنگ‌های‌مختلف‌را‌در‌حالی‌که‌مجموعه‌های‌اعداد‌رومی‪‌،‬عربی‌ها‪‌،‬‬
‫سریال‌های‌مصری‌و‌سری‌های‌بابل‌را‌در‌بین‌سال‌های‌‪ ١۹٨۹‬تا‌‪ ١۹۹۰‬می‌ساخت‪‌،‬بررسی‌‬
‫کرد‌که‌همگی‌انتزاعی‌هایی‌از‌نور‌رنگی‌عکس‌برداری‌شده‌بودند‪‌.‬‬
‫نخستین‌آثار‌مجموعه‌«فارسی‌ها»‌)‪ (Persians‬از‌مجموعه‌متشکل‌از‌هجده‌فیلم‌کوتاه‌و‌‬
‫نقاشی‌شده‌نیزگویی‌ملیله‌‌هایی‌زیبا‌و‌با‌رنگ‌های‌تیره‌را‌ارائه‌می‌کنند‪‌.‬کلیت‌این‌مجموعه‌‬
‫به‌تدریج‌به‌سمت‌خطوط‌فیلمنامه‌مانند‌حرکت‌می‌کند‪‌‌.‬‬
‫و‌در‌نهایت‪‌،‬آخرین‌فیلم‌برکیج‪‌،‬مجموعه‌«چینی‌ها»‌ )‪ (Chinese Series‬محصول‌سال‌‬
‫‪ ٢۰۰۳‬هستند‌که‌با‌دست‌خراشیده‌شده‌اند‌و‌تنها‌چند‌هفته‌پیش‌از‌مرگ‌او‌به‌پایان رسید‌‬
‫‪ -‬ایدئوگرام‌هایی‌چینی‌در‌سراسر‌صفحه‌نمایش‌سوسو‌می‌زنند‪‌،‬در‌حالی‌که‌در‌همان‌زمان‌‬
‫و‌درست‌همانطور‌که‌کورتنی‌هاسکینز‌فیلمساز‌می‌خواهد‌احساساتی‌خاص‌را‌برمی‌انگیزد‪:‬‬
‫«دویدن‌در‌میان‌جنگل‌مرطوب‌بامبو‌‪ ‌...‬که‌در‌آن‌ساقه‌های‌سبز‌و‌زرد‪‌،‬سایه‌هایی‌درخشان‌‬
‫ایجاد‌می‌کنند‌که‌نور‌خورشید‌را‌می‌برند‪».‬‬
‫سخن پایانی‪:‬‬
‫جیمز‌استنلی‌برکیج‌در‌زندگی‌پر‌ثمر‌خود‌دست‌از‌تکاپو‌و‌تجربه‌نکشید‪‌.‬درخت‌پر‌ثمر‌زندگی‌اش‌بر‌سینمای‌تجربی‌و‌حتی‌کل‌سینما‌سایه‌افکنده‌‬
‫است‌تا‌هنرمندان‌این‌هنر‌بتوانند‌در‌زیر‌سایه‌‌این‌درخت‌تنومند‌از‌شرِ‌آفتابِ‌تندِ‌ترس‌از‌تجربه‌پناه‌بگیرند‌و‌هم‌از‌میوه‌های‌آن‌بهره‌ببرند‪‌.‬این‌درخت‌که‌‬
‫ریشه‌در‌خاک‌سینما‌دارد‪‌،‬بی‌آنکه‌آب‌چندانی‌به‌آن‌برسد‌رشد‌کرد‌تا‌آنکه‌خود‌به‌اندازه‌باغی‌ثمر‌داد‪‌‌‌.‬‬
‫این‌مرد‌پر‌تالش‌و‌کوشش‪‌،‬حتی‌لحظاتی‌از‌زندگی‌اش‌را‌به‌دور‌از‌عشقش‌یعنی‌سینما‌نگذراند‪‌.‬با‌وجود‌شرایط‌بسیار‌سختی‌که‌پیش‌رویش‌بود‪‌،‬از‌‬
‫فشارهای‌روانی‌اطرافیانی‌که‌درکش‌نمی‌کردند‌گرفته‌تا‌فشارهای‌اقتصادی‪‌،‬به‌راه‌خود‌ادامه‌داد‪‌.‬سخت‌است‌که‌بتوان‌در‌عاشقی‪‌،‬اینگونه‌بی‌پروا‌‬
‫تجربه‌کرد‌اما‌برکیج‌این‌کار‌را‌به‌بهترین‌نحو‌ممکن‌انجام‌داد‪.‬‬
‫سینمای‌برکیج‌نه‌این‌که‌تنها‌کارهایی‌تجربی‌در‌راستای‌عالقه‌اش‌بودند‪‌،‬بلکه‌او‌قطعاً‌و‌حتماً‌توانست‌درب‌های‌جدید‌قدرت‌سینما‌را‌باز‌کرده‌و‌نیز‌‬
‫نیروی‌سرکش‌پشت‌آن‌درب‌را‌تا‌حد‌ممکن‌رام‌کرده‌و‌در‌اختیار‌همگان‌قرار‌دهد‌تا‌سینماگران‌بتوانند‌دوشادوش‌وی‌بر‌بلندای‌تجربه‌گری دست‌‬
‫یابند‪.‬‬
‫او‌از‌جمله‌افرادی‌در‌عرصه‌سینماست‌که‌نه‌تنها‌به‌هنر‌جوان‌سینما‌کمک‌کرد‌تا‌راه‌طویل‌تاریخ‌را‌کوتاه‌تر‌و‌گویی‌با‌میان‌بر‌طی‌کند و هرچه‌سریع‌تر‌‬
‫به‌مکانی‌برسد‌که‌امروز‌در‌آن‌ایستاده‪‌،‬بلکه‌او‌و‌آثارش‌در‌حوزه‌هایی‌چون‌روان‌شانسی‌و‌زیست‌شناسی‌و‌خصوصاً‌شناخت‌چگونگی‌کارکرد‌بدن‌و‌‬
‫ذهن‌و‌خصوصاً‌چشم‌های‌انسان‌و‌پردازش‌های‌درون‌ذهن‪‌،‬کمکی‌غیر‌قابل‌چشم‌پوشی‌کرد‌و‌نظریات‌او‌و‌آثارش‌در‌میانه‌راه‌ایستاده‌اند‌تا‌عصای‬
‫دست‌و‌راهنمای‌راهپیمایان‌کوهپایه‌های‌سنگالخ‌هنر‌امروز‌باشند‪.‬‬
‫او‪‌،‬این‌فیلمساز‌تجربی‌که‌به‌غایت‌می‌تواند‌او‌را‌شجاع‌خواند‪‌،‬از‌جان‌خود‌مایه‌گذاشت‌تا‌دیگرانی‌که‌همانند‌او‌عاشق‌این‌هنر‌هستند‪ ،‬بتواند‌در‌‬
‫مسیری‌هموارتر‌حرکت‌کنند‌و‌نیز‌خود‌و‌معشوق‌خود‌را‌بیشتر‌بشناسند؛‌بتواند‌بیش‌از‌پیش‌چشم‌های‌خود‌را‌ورزیده‌کرده‌و‌بتوانند‌ابعاد‌دیگر‌و‌یا‌‬
‫حداقل‌انواع‌دیگری‌از‌زیست‌هنری‌را‌دیده‌و‌درک‌کنند‪.‬‬
‫لیست منابع‬
• All that is light: Stan Brakhage on • Brakhage, Brakhage, Marilyn, :‫منابع‌روسی‌زبان‬
film, Gunguly, Suranjan, Sight amd University of Colorado Boulder,
Sound, January 12. 2023, Cinema Studies and Moving Image • Немой рассказчик Стэн Брекидж,
Arts, December 2007 Тютькин, Алексей, Cineticle, June
• By Brakhage: The Act of Seeing …, 17. 2012
Camper, Fred, The Criterion, May 25. • Stan Brakhage, Frye, Brian L., Senses
2010 of Cinema, December 2002 • Russian WikipediA
• Adventures in Perception: Stan • Stan Brakhage: The experimental
Brakhage in His Own Worlds, filmmaker who tought the world how :‫فارسی‌زبان‬
Gunguly, Suranjan, The Criterion, to see, Dhruv Bose, Swapnil, Far Out,
September 26. 2017, January 14. 2022 ‌،‫‌لطفعلی‌خانی‬،‫‌استن‌براکیج‬:‫• معرفی‌یک‌فیلمساز‬
‌‫‌چهارم‌مرداد‬،‫‌کانون‌انسان‌شناسی‌و‌فرهنگ‬،‫زینب‬
• Some Notes on the Selection of Titles • Dialogues and Film Retrospectives: ١۴۰۰
for By Brakhage: An Anthology, Stan Brakhage, Jenkins, Bruce, The
Volume Two, Brakhage, Marilyn, The Walker, 1999 ‌،‫‌مهدا‬،‫‌پورمهدی‬،‫‌استن‌برکیج‬:‫• در‌دفاع‌از‌آماتور‬
Criterion, May 2010, ١۳۹۹‌‫‌هجدهم‌خرداد‬،‫ویتاسکوپ‬
• Stan Brakhage filmography,
• Stan Brakhage: American filmmaker WikipediA, Last Edited one year ago ‌،‫‌اوپری‬،‫‌گرایش‌ها‬،‫‌زمینه‌ها‬،‫‌فرم‌ها‬،‫• سینمای‌آوانگارد‬
who brought a unique eye to his Craft, by Hinnk (2022) ‌‫‌چاپ‬،١۴۰١‌‫‌بهار‬،‫‌نشر‌بان‬،‫‌روناک‬،‫‌رنجی‬،‫مایکل‬
Bergan, Ronald, The Guardian, March ‌‌‫یکم‬
14. 2003,

You might also like