You are on page 1of 28

‫‪۳‬‬ ‫آذر ‪ - ۵۳۵۲‬شماره‬

‫ریال‬ ‫‪۵‬‬

‫ارواح محکوم‬

‫ن(اع‪۷‬اننن‬
‫‪[3‬‬ ‫‪00۳/‬‬
‫‪۵۱:۷۱ ۷‬‬
‫‪۱‬ی‪۱‬س"رم‬
‫‪۸۵۸۸0۱۲۸۵۸۱6۲۱‬‬ ‫‪۸0۱۲۸۵۸66۵06۲‬‬
‫‪۶0 ۸۸۱۶۱۱0‬‬ ‫مرو‬ ‫‪8‬‬

‫فدراسیون جهانی سینمای آماتور وسینمای آزاد اپران برگزار ی کسد‬

‫نهمین حشنواره‌ی سینمای آزاد ايران‬

‫سومین حشواره‌ی حهانی‬

‫ملی ايران‬ ‫وزن‬


‫بو د‬
‫با همکاری رادنو تل‬
‫ابران ‪ -‬تهران‪.‬مهر ‪۲۳۵۲‬‬
‫‪3‬‬
‫‪۱‬‬ ‫‪ ۱‬نشانی باری‌اطلاع وشر کت ‪ -‬خانان‬
‫‪۳۱‬‬ ‫دا‬ ‫ی‬ ‫ار و ی‬
‫از پرده سینما رامی‌بابد‪.‬بازبگران‌تفرببآهیچوقت‬
‫طی يك نما واره صحنه‌و باازآن‌خاري نمی‌شوند‪.‬‬

‫چشم بیننده پیوستهاز جواتییهدراک ‪: 9۳‬‬


‫و‬
‫ی‬ ‫اه‬
‫حتی کمپوزبسیون های‌محنه‌های‌بی‌تحرك‬
‫گفتگو درفیلم‌های میزو گوشی براساس خطوط‬
‫‪۳‬‬ ‫مورب که از پهنای‌بردهی کترنن ‪۱‬‬
‫بازیگران و حتی بوریائی که برآن می‌نشینند در‬
‫زوایای غیر منظم نسبت به‌دوربین قرار دارند‪.‬‬ ‫هترین سرآغاز برای توصیف هنر میزو‪-‬‬
‫برعکس اوزو که بازیگران را راست جلوی‌دربا‬ ‫گوشی متایسه او با کار گردان ژاپنی بررگک‬
‫شی اغلب يك گوشه را‬
‫وو‬‫گیز‬
‫دیوار می‌نشاند» م‬ ‫همعصرش «اوزو» ات ای بر ناف ار‬
‫‪ ٍ,,‬بعنوان نقطه کانونی برمی‌گزیند‪ .‬کمپوزبسیون‬ ‫که چنین مقایسه‌ای از طرف من تنها «متکی‌به‪-‬‬
‫های میزو گوشی هرقدر زیبا باشد ( و در سینما‬ ‫تماشای ده تا دوازده فیلم از میزو گوشی‌وحدود‬
‫ژیباتری سراغ‌نداریم) » خطوط‬ ‫کمپوزسیون‌های‬ ‫نت فیلم از «اوزو» است‪ .‬بعهلاوه‌تنوع‬ ‫لت‬
‫‪/‬‬ ‫ره مت‬ ‫و‬ ‫و‬ ‫وی‪:.‬‬
‫یاه موضوع و نحوه بیان فیلمهای مگیوزش‬
‫ای ای را بیچیستر می‌کند‪ .‬بنابراین‬
‫‪۳۱‬‬ ‫آنچه که مور‬ ‫روندهای کلی دکراز‬ ‫برای کثف‬

‫درمورد صحنه‌های خارجی نیز صدق می‌کند ؛‬ ‫های اخبر میز و گوشی » در این مقاله کوشیدهام‬
‫‪ .‬د‬ ‫کینند‬
‫جاده‌ها اغلب اقطار پرده را طی م‬ ‫«سانسوی‬ ‫خودم را به دو فیلم برد مطعصح‪۹‬‬
‫پیشکار» و نتهندمع‪« 02011‬عاهع[] ‪« .‬یوجتسو‬
‫پوجتسو قایق حامل ماهیگیر در حال مرگت در‬
‫مسیری مایل بر بدنه قایقی که اوهامابه‌ساحل‌سته‬ ‫موئو گاناری» که به‌نظر من‌بز رگترین وکاملترین‬
‫‪ 1‬است از میان مه‌پدیدارمی‌شود؛در«مادام‌یو کی» ‪۰‬‬ ‫وی‬
‫وش‬‫گمیز‬
‫‪ ِِ 1‬از میان فیلمهائی است‌که از‬
‫يك قایق سربع‌السیر و دنباله‌کفآلود آن خط‬ ‫وا‬‫دیده‌ام » محدودکنم‪ .‬این‌دوفیلم بایکدپگر ب‬
‫‪۱‬‬ ‫موربی بر پرده ترسیم می کنند‬ ‫سایر کارهای اگخیورشمییز‌وازجمله فبیالشکوه‬
‫این تضاد راسبك کاملامتفاوت‌دو کار گردان‬ ‫«زن شایعه» که حوادث‬ ‫موم ‪ 0‬معوسآ‬
‫در بکا رگرفتن دوربین نشدیدمی کند‪.‬در کارهای‬ ‫‪0605‬‬ ‫یدلوم‬
‫فافت‬
‫آن در عصر حاضر اتفاق می‌‬
‫اخیر اوزو دوربین تقریبآهیچوقت حر کت‌نمیکند‬ ‫« خیابان شرم» که دارای جنبه‬ ‫"‪۶ 62‬و‬
‫قطع از يك تمای ساکن به‌نمای ساکن دیگرسبب‬ ‫عری متفاوتی‪.‬است زابطه ترمميك دارند ‪.‬‬ ‫لا‬
‫آمی گرد که قسمت های کوچکی از دنیا مجزااز‬
‫‪ .‬در‬ ‫هم‌به عنوان موضوع اندیشه مشاهده شود‬
‫فیلم‌های اخیر میزو گوشی‌دوربین‌دربیشتر نماها‬ ‫گواینکه احتمالا دیگران عقیده مشابهی درباره‬
‫وصه ‪۷‬‬ ‫با‬ ‫فیلم نتهندعمدم‪ ۱‬ملره‪ 11‬منطگ ‏‬
‫ردکوات آن اغلب طولانی و ‪.‬‬ ‫ح‌کن‬
‫حرکت می‬
‫پیچیده است‪ .‬حرکت دوربین که طی آن باه‬ ‫‪ 16701 6۲‬خواهند داشت ‪.‬‬
‫«کی‌نیو تأناکا» یکی ازصاحبنظرانی که درباره‬
‫قسمت از دنیا از زاویه دید خارج می‌شود و ‪.‬‬ ‫باآنکه میزو گوشی واوزو کدنراریکدیگر‬
‫»‬ ‫قسمت های دیگری داخل فاد گرفنه می‌شود‬
‫«میز و گوشی» درفیلم نظر داده است ‪.‬‬
‫قطب‌های متضاد بنظر می‌رسند» هر دو در برابر‬
‫وظیفه ایجادوحدت‌و_بهم‌پیوستن‌را نجام‌میدهد‪.‬‬ ‫ک"وروساوای بیشتر متاثر از غرب و فیلم های‬
‫بدین ترتیب عبارت «سینمای‌تأمل‌واندیشه» پیشثر‬ ‫دانست تانتیجه تاثیر هر يك بردیگری‪ .‬بی‌گمان‬ ‫‪ 9‬شترن قرار داده‌می‌شو ند‪.‬تعدادزیادی] زفیلم‌های‬

‫توصیفی از سینمای اوزوست تا از سینمای‪.‬‬ ‫کوروساوا ازادییات مغرب زمین اقتباس شده و سبك کار میزو گوشی و اوزودرفیلم‌هایاخیرشان‬
‫میزو گوشی که در آن انديشه پیوسته‌توسطتحرگ‬ ‫از طرف دیگر تاکنون چهار فیلم اودرهالیوود حاصل يك دوره طولانی رشد تکاملی‌در سینمای‬
‫فیلم متوازن می‌گردد و گاهی نیز تحت‌الشعاع‬ ‫ژاپن و در غایت در فرهنگ ژاپنی است‪.‬‬ ‫بداءرهء‌سازی شده است‪ .‬عجیب است که‬ ‫‪(8‬‬
‫‪.‬‬ ‫آن قرار می‌گیرد ‪ .‬در اینجا اشاره به محتوای‬ ‫خطوط اصلی کمپوزیسیون‌های‌بصری‌اوژو‬ ‫با‬ ‫»‬
‫ینوتو‬
‫کستا‬
‫نخواسته است «دا‬ ‫وی‬
‫اس‬‫‪8‬‬
‫در انحصار چهار گوشه‌ها و راست گوشه‌هاست»‬‫«سانشو» را درمحیطآمربکائی‌دو باره‌سازی کند‪.‬‬
‫کار هر دو کا رگردان‌می‌تواندروشنگر این‌وجه ‪.‬‬
‫افتراق باشد‪ .‬هر دو مکرر] با تمخانواده‌سرو کار ‪.‬‬ ‫مودک رنگ ‪.‬و حال‌بومی حال آنکه کمپوزیسیون های میزو گوشی‌مشخص‬ ‫تصور‬ ‫‪۱‬‬
‫دارند ؛ ولی‌درحالی کشخصیت‌های‌او زوس ‪۳‬‬ ‫و مداوم بر خطوطمورب‌است‪.‬‬ ‫بر‬ ‫مه‬ ‫تاکن‬

‫تنها و ازهم جدا هستند» شخصیت‌های‌میزو گوشی‬ ‫را و اندیشمندانه غایت گرایش سینمای اوزو رشته‌ای از تصاوبر‬ ‫‪ ۱‬آزمین فیست» ال‬
‫تفریبا‬ ‫‪ 9‬دوقی که بعضیاز انها ری‬ ‫ادیونفیلم مهمترین ویژگی آنهاست‪ .‬تاآنجاکه ساکن است‪ .‬بازیگران او درست روبروی‌دوربین‬
‫زوحی دست‬ ‫‪ 2‬اطلاع دارم سبك کار میزو گوشی بیش از هر و يا در نیمرخ کامل نسبت به آن ایستاده با‬
‫ی ترتیب می‌توان ادعا کرد که تفاوت‬ ‫‪۳‬‬ ‫نشسته‌اند و طرح های چهار گوشه با راست گوشه‬ ‫یست‬ ‫زو ل‬
‫ی باوکارهای‪,‬اوف‬ ‫کارگردان‬
‫سب این دکوار کردان"اکر که یال‬ ‫روسلینی از طرف دپگر تردپکی داررد ‪ :‬دکور ‪ -‬دیوارها» درها و پنجره‌ها ‪ -‬بازیگران‬ ‫‪8‬‬
‫تگضرادایش‌های کلی آنان نباشد» باآن ‪۳‬‬ ‫د نمی‌توان از هیچ نظر نتیجه گرفت که‌او راگوئی که بخو اهندهر يت را درمحفظه کوچکش‬
‫‪.‬‬ ‫ثیست‬ ‫ادیزگران جدا سازد» در برمی‌گیرد‪ .‬هر تصوبر‬ ‫مدیون سینمای اروپاست ‪ .‬این نزدیکی‌رامیتوان‬
‫ازمقدمه نوشته «رابین‌وود» درباره‪« .‬میزو و‬ ‫صورت ‪.‬یلگ نقاشی‌قاب شده‌وجدا از دنیای‌بیرون ‪-‬‬
‫تتیجه تصادف بازائیده قرابت روحی‌ذاتی‬
‫تفته ‏ ول وفتی پای عمل ‪۰۳۷۱‬‬
‫سگ‬‫ا‌ها‬
‫نقل‬
‫وقتی پدربزرگک بجنهگلبان بدطینت د رکشتن‬ ‫که‬
‫گوزنکوهیکماك می‌کندا» باورکودلك نسبت به‬
‫خطاناپذیری پدربزرگ جربحه‌دار ميشود‪ .‬این ‪.‬‬
‫فیلم‌های« کیتون» جلوه‌ای‬
‫نا‬
‫برای پدربز رگ ضربه سختی است ‪ .‬ابورای‪.‬‬
‫خو شآمد دیگران] رمان‌هائی‌را کهخودبه‌نوه‌اش‬ ‫ازسینمای مردمی‬ ‫‪ ۰‬آرام ‪,‬رام‬
‫پاک درهذیانی‬ ‫آموخته بود خراب کرده ات‬

‫تبآلوه روبای تغییرشکل خودرا به ماعی‬ ‫می آ دنك ‪۰.‬‬


‫می‌بیند‪ .‬می‌بیند که امواج دریا را برای رسیدن‬
‫بکهشتی سفید میشکافد وپیش میرود ‪.‬‬ ‫در حال حاضر پیش از صد و سی بازیگر‪,‬‬
‫«کشتی‬ ‫‪ ۰‬کدارردان » روزنامه‌نگار مونتفداز‬ ‫ون‬
‫سفید» که اتزصاویر شاعرانه‌ای‬
‫برخوردار است مثل غالب فیلم‌های روسی فیلم‬ ‫|چهل و يك کشور پنج قاره جهان در جشنواره‬
‫" بدی نیست ‪ .‬فیلم خوبی هم نیست ‪ .‬سینمائیست‬ ‫تهران بسرمی‌برند و در روزهایآینده‌هنرمندان‬
‫|نیشتری وارد ابران خواهندشدوغالباً جای‌اینان‬
‫روایتگروقصه گو‪ .‬با شگرد یکلاسيك وکلیشه‌ای‪.‬‬
‫را خواهند گرفت که‌برخی ازمعروفتربنشان‌اینها‬
‫آهنگگ تحول دربیان سینمائی فیلم‌های روسی‬
‫آنقدر ککند وآرام است‌که درمقایسه با تحولات‬ ‫سید‬

‫‪ 9‬فیلمهای«باستر کیتون» برای‌من‌جلوه‌ای جهانی سینما می‌توان فاقد تحولش نامید‪.‬‬ ‫جولیانوجما (که زمانی‌باعنوان«مونتگمری‬
‫«بولونبك شاسی‌بف» اهل قرقیزستان»‬ ‫از يك سینمای مردمی‌ستکه بی‌ادا و اصول ‪.‬‬ ‫وود» شهرت‌داشت) تونی‌موسانته (بازیگرمجموعه‬
‫توما) اینگرید تولین ( بازبگر سرشناس‌سوئدی‬
‫راحت بدل می‌نشیند ‪ .‬بازمانده‌ای از نسل‌سینمای در کادمی‌فیلم تحصیل کرده واولین‌فیلم کوتاهش‬
‫را درباره چوپان‌های قرقیز ساخته است وخارج‬ ‫ارزشهای والای سینمائی‌ندارد‪.‬‬ ‫صامت ی‬ ‫وهنرمند فیلم تشن میرود که بمیرد ) ماری‬

‫‪,‬آنجلا ملاتو (برنده جایزه به‌ترین بازیگر زن با توجه به‌اینکه امکان نمایش‌همه‌فیلمهای کیتون ازشوروی پکبار در ‪ 7۹۹۱‬برای فیلم مستند خود‬
‫جایزه دریافت داشته‬ ‫«ابرهاوزن»‬ ‫در اکران عمومی میسر نیست» نماشای آنها در ازفستیوال‬ ‫در چهارمین جشنواره جهانی فیلم تهران بخاطر‬
‫جشنواره مجال مغتنمی‌ست که نباید از دست‌داد‪.‬‬ ‫فیلم «گمگشته» ( و بازیگر فیلم «مواظ دلتك‬
‫پرویز صیاد‬
‫باشید» که در «بجخشنواره‌جشنواره‌ها»امروز‬
‫(نوپسنده » بازیگر کوار گردان)‬ ‫پروبز شفا‬
‫استاد»دانم‌کده هنرهای دراماتيك‬ ‫هم پکبار دپگر به نمایش درمیآید) لینوونتورا‬
‫مشهورشدوائاز‬ ‫(که با ابفای نقشّ «گوریل»‬
‫سینمای آمریکا » فدرنکو فلینی ‪..‬‬ ‫کشتی سفید و تصاوبری شاعر انه ‪.‬‬
‫|امتعددی‌از او درا بران‌نمایش‌داده‌شده کهآ خربنش‬
‫بجز چندفیلم جشنواره جشنواره‌ها که‬ ‫«مزاحم» بود ) فرانجسکورژی کار گردان‌فیلم‬
‫برای من وسوسه است مثل «رانتده تاصی» ‪۴‬‬ ‫فیلم معروفاو«لاکی ‪-‬‬ ‫| «جید های ‪۹‬‬
‫در مسا ده که درباره‌اشان‌فراوان‬ ‫«باری‌لیندون»‬ ‫| لوچیانو»درجشنواره دومبرننه‌جایز مب گفشد)‬
‫خوانده‌ام » برنامه «نقشی از خود» بخاطراینکه‬ ‫های‬ ‫|اروسانا اسکافینو ( ستاره سرشناس فیلم‬
‫زقطه‌های برجسته يكك سینما را مرورمی کندیرایم‬
‫‪۱‬‬
‫بای ) ژالك پرین (بازیگر و تیهکننده‌فیلم‬
‫دلیذ‌یر استه‬ ‫سخت‬
‫که امسال «صحرای تانارها» را به عنوان‬
‫ناگفته نماند‪ .‬کهدمن عاشق سینمایام ‪۳3‬‬
‫بازیگر و تهیه کننده » در جشنواره دارد) والریو‬
‫(ار گردان فیلم ‪ :‬صحرای تانارها )‬
‫زورلینی ک‬
‫با تماشایش میتوان به تحول کدارراین‌سینما گر‬ ‫آلبرتولاتوادا (کارگردان فیلم وای سرافینا !)‬
‫حسن فیاد‬ ‫واه بافت‪:‬‬ ‫(نوستاره‌موفق‌ایتالیائ یکه نقش‬ ‫دالیلادیلازارو‬
‫استاد دانشکده هنرهای دراماتيك‬
‫«سرافینا»را بازی کرده‌است) فرانکو کریستالدی‬
‫(تهیه کنند‪«.‬فیلم « کازانووای» فلینی) زئودیآریا‬

‫‪010‬‬
‫(ستاره زیبای فیلم های زیباتر از ونوس»جزبره‬
‫کناهکاران و مروارید سیاه ) مایکل فارردگر‪۱ .‬‬
‫| ( بایگر تثش «ادم» دفریلم کتاب آفرپنش )‬
‫ریکو فلینی و بازیگر‬
‫هس‬‫(د‬
‫جولیتا ماسینا ف‬
‫پنجمین جشنواره جهانی فیلم تهران‬ ‫فیلم های «جاده» و «جولیتای ارواحج») ایوت‬
‫« شماره ‪» 4‬‬
‫دبیرشورای‌نویسندگان ‪ :‬جمال امید‬
‫سفید ی که گاه از ورای صخر ه‌ها ‪1‬‬
‫ار امریکانی ) پتلءمازوزسکنی‬
‫پیدا میشو د » یرای کودك‬ ‫«اسيك»‬ ‫درآب‌های‬
‫پیات‬ ‫‪ 2‬اهید‬ ‫انگلیسی‬ ‫دبیرقسمت‬ ‫دان فیلم ا‪:‬یستگاه بعدی گرینیچ‌وبلج)‬
‫|( گکرار‬
‫هفت ساله قهر مان داستان‌فیلم مظهر امید وشادی‬
‫‪ :‬درخشنده زعیمی‬ ‫مدیرفنی‬ ‫سانیا جیت‌ری (کارگردان فیلم واسطه)‬
‫فیست»‪ .‬چرا که بگفته مادر پدر او دریانوردیست‬
‫دستیار دبیرشورای‌نویسندگان ‪ :‬جمشید ارمیان‬ ‫المپیا کارلیزی (بازیگر فیلم ایرنه ایرنه) پیتر‬
‫طراحی صفحات زیرنظر ‪ :‬مرتضی ممیز‬ ‫| دل‌مونته (کارگردان فیلم ایرنه ایرنه)‪.‬‬
‫دکرستر »‬‫پا همکاری‪ :‬علی خسروی » کریپس و‬ ‫را ندیده است ونمی‌شناسد‪ .‬ازوقتی چشم از کرده‬ ‫این دسته ازهنرمندن روذ ورودشان را‬
‫انور » منوچهر دهقان‬ ‫پدربز رگ را به عنوان سرپرست بالای سر خود‬ ‫نیز اطالاع‌دادهاند «کمدررو زهای] بندهاعلام‌خوآهد‬
‫چاپخانه وزارت فرهنگ وهنر ‪.‬‬ ‫دیده » پدربزرگک برای او ازبدی‌ها وخوپی‌ها ‪.‬‬ ‫شد‬
‫تلفن ‪2۹۵۰۳‬‬
‫واینکه چگونه می‌توان خوبی را ازبدی تمیزداد‬
‫کاهی‌ب»روزهای‌گذ‌شد‬
‫کشیده شده‌بود ‪ .‬سئانس‌های صبح مطابق معمول خلوت‌تر‬ ‫اول جشنواره به‌آرامیگذشت وآن التهاب‬ ‫و‬ ‫‪۱‬‬
‫است ‪ .‬بنظر می‌آید که امسال مردم راحت‌تر میتوانند‬ ‫سالهای پیش درتماشا گران جوان جشنواره کمتر دیده‬

‫میشد‪.‬خلوت‌ترین سالن متعلق بود بفهیلجهای هری ‪-‬‬


‫لنگدون ‪ .‬پنظرمی‌آید که تماشا گران وعلافمندان‌فیلمهای‬
‫‪ ۴#‬فیلم «درسو اوزالا» دوقسمت داشت و بعضی از‬ ‫تو را ترجیح می‌دهند‪.‬‬
‫«دیاموند» ‪ -‬البته‬ ‫تماشاگران فیلم نامبرده درسینما‬
‫تعدادی قلیل ک‪-‬ه حوصله‌ی تماشا نداشتند پس اازتمام‬
‫نیمه‌ی اول » بخیال آنکه فیلم پایان یافته قصد نرك‬
‫سالن راکردند وخیلی زود اشتباه خودرا دریافتند و‬
‫بعضی ازآنها ماندند ولی آنها که واقعاً حوصله نداشتند‪.‬‬

‫فیلم‬ ‫داان‬
‫رک‬‫گن»‬
‫رطا‬
‫بعدازنمایش فیلم «زمین بازی شی‬
‫‪ -‬فرد شیپسی ب‪-‬ه تماشاگژان معرفی شد ومورد تشوبق‬
‫قررگارقت ‪.‬‬

‫م‬‫با‬
‫یهل‬
‫ف» ک‬
‫تماشا گران برنامه «فانوس‌خیال ما‬
‫کتور سینما » آبن برنامه را شروع کردند»‬ ‫«حاجیآقا ‪3‬‬

‫همانطوریکه حدس زده میشد نمیتوانستند بااین فیلم‬


‫وته صدای اعتراض شنیده میشد‬
‫کنارببایند‪ .‬جگسترهپخ‬
‫‪ 1‬مخصوصاً صحنه‌هائی که نوشته‌های بین‌فیلم درست دیده‬
‫نمیشد اما وقتی دروسط نمایش فیلم یکی ازسئولین‬
‫جشنواره علت آنرا توضیح داد ء و گفت این فیلم ‪۶‬‬
‫جزعده‌ای‬ ‫شد ‪-‬‬ ‫همه راحت‬ ‫وال قدمت دارد » خیال‬ ‫‌‬

‫‪-‬رفه‌ای که همچنان پچ‌یج میکردند ومعلوم‬


‫روشنفکر ح‬
‫داشتند‪.‬‬ ‫وقعی‬
‫ته‬‫نبودکه آنها ازاین فیلم چ‬
‫‪ ۴‬با تماشا گران‌فیلم «درسو اوزالا» صحبت کردیم‬
‫‪.‬‬ ‫واین نظریات برخی ازآنهاست ‪. :‬‬
‫«دانشجوی ئاتر دانشکده‬ ‫‪ -‬حبیب دهقان‌نسب‬
‫آ‪:‬نچه کهمسلم است فیلم را دوست‌دارم‬ ‫آهنرهای زیبا»‬
‫یسموه‬
‫«فرد شیپسی» بعدازنمایش فیلم «زمین بازی شیطان»‬
‫آما در باره‌ی‌آن نمی‌توانم دقیقآنظرم‌را بکویم پزحقیفنش‬
‫دراحاطه جوانان علاقمند به سئوالات آنان پاسخ میدهد‬
‫‪۱‬‬ ‫می‌باید رفککنم ‪.‬‬ ‫‪۱۷‬‬
‫مهردادتبار «محصل» ‪ :‬تنها چیزی که‬ ‫‪ -‬حسین‬
‫من ازاین‌فیلم بدست‌آوردم » لحن انسانی آن بود وبس‪.‬‬
‫لام‬
‫کك‬‫اقتصاد» ‪ :‬ي‬ ‫«دانشجوی‬ ‫‪ -‬اکبر معتمدی‬
‫‪۱‬‬ ‫بگویم خوشم آمد !‬
‫‪ -‬زهره افخم‌پور «لیسانسیه زبان» ‪ :‬خسته کننده‬
‫بود اما رویهمرفته ميشد تحمل کرد ‪.‬‬
‫"‪ -‬عبدالّه شاه زیدی «کارمند» ‪ :‬من‌آززبان چیزی‬
‫نمی‌دانم درنتیجه تماشای فیلم ازحوصله‌ام خارج بود‪.‬‬
‫ازبازی بازیگر نقش اول فیلم کهٌگویا ژاپنی بود خیلی‬
‫خوشم آمد‪.‬‬
‫‪ -‬مهین میرزاده «دانشجو» ‪ :‬خیلی طولانی بنظر‬
‫" می‌آمد‪ .‬شاید بخاطر اینکه زبان نمیدانم ‪ .‬اگر یکی‬
‫دوحادثه هم درفیلم نبود نمیتوانستم آنرا تحمل‌کنم !‬ ‫‪7‬‬

‫بااینکه اعلام شده رس ساعت درب سالن بسته‬


‫خواهد شد » باز سینماهائی هستندکه اینمورد را رعایت‬
‫سابقه ‪ -‬جوانان کثیر علاقمند‬ ‫ر‪-‬‬
‫ار‬ ‫کنت‬ ‫سینعا پار‬
‫تامو‬
‫نمی کنند‪ .‬البته این عدم رعایت حسنی دارد وعیبی ‪.‬‬
‫وهی هم ترافيك !‬
‫حسش‌اینکه ‪ :‬بتاوجه به ترافيك تهران که خواه‌ناخواه‬
‫تخیر بدنبال داره وارفاقی میشود درحق تماشاگر دیر‬
‫آمده ‪ ....۱‬وعییش هم اینکه نظم سالن نمایش بههم‬ ‫بدست‬ ‫درروز دوم ‪ 3‬جشنواره‌چهرهواقعی‌خودرا‬ ‫ک‬
‫بعدازنمایش‬ ‫فیلم «ریتس»‬ ‫راگردان‬
‫«ربچارد لستر» ک‬
‫میخورد ‪ .‬واندیشه تماشاگررا ازتمرکز بازمیدارد ‪.‬‬ ‫‪+‬استقبال مردم ازفیلمها چشمگیربود ‪ -‬مخصوصاً‬
‫اثرش به‌تماشا گران معرفی‌شد ومورد استقبال‌قرار گرفت‪.‬‬ ‫براستی باید جانب کدام تماشاگر را داشت ؟‬ ‫جلوی سینماهای پارامونت‌وسینه موند صف‌های‌طویلی‬
‫تاریخی وبررسی شخصیت را درهم آمیخت‪ .‬دوست‌دارم‬ ‫‪ 8‬مثل اینکه يك وقنی بااستفاده کاازرتون‌های‬
‫داستانی درباره يك شخصیت جالب پیدا کنم ودرباره‬ ‫روزنامه‌ها فیلم درست میکردی ؟‬
‫او تحقیق کنم (شاید اینکار سال‌ها طول بکشد) وبعد‬ ‫‪ :‬فیلم که نه ‪ .‬نوعی تصاویر مقطع که "‬ ‫اسکورسیس‬
‫جزئیات قابل قبولی برای صحنه‌های مختلف ابداع کنم‪.‬‬ ‫بدهنبال هم نشان می‌دادم ‪ .‬ازهشت سالگی نا سیزده‬
‫است وفکرساختن‬ ‫دی‬
‫م»‬‫کام‬
‫میدانید که يك معنای در‬ ‫سالگی اپن سرگرمی من بود ‪ .‬من تصاویررا آزپشت‬
‫فیلمی با ساختن صحنه‌های تماشاثی وپرزرقو برق‌چندان‬ ‫یاک قطعه مقوا که درآن سوراخی ایجاد کرده بودم نشان‬
‫دور آزذهن نیست ‪ .‬وقتی درباره طرح فیلم بعدی‌ام‬ ‫می‌دادم ومعمولا" موضوعات ان عکس‌ها را ازروی‬
‫‪« :‬تو درباره این‬ ‫گمف»ت‬
‫حرف زد‬ ‫»‬
‫سرو‬
‫کل ب‬
‫با «م‬ ‫فیلم‌هائی که دیده بودم نقاشی مکیردم ‪.‬‬
‫نوع فیلم چه میدانی ؟» گفتم ‪« :‬چیززیادی نمی‌دانم »‬ ‫‪ 6‬عکس‌العمل پدرومادرت نسبت به این رسگرمی‬
‫ولی‌ناراحت‌نباش ‪ .‬فقط می‌دانم که این فیلم درسال‌های‬ ‫چه بود ؟‬
‫چهل انفاق می‌افتد ودرباره آدم‌هائی است که لباس‌های‬ ‫اسکورسیس ‪ :‬مادرم موافق بود » اما تصورمی کنم‬
‫پدرم ازآن خوشش نمی‌آمد » البته بیشتر به این علتکه رسمی سفید می‌پوشند وموهایشان روغنی است» گ‬
‫‪.‬فت‪:‬‬
‫«فوق‌العاده است» ‪.‬‬ ‫متوجه نبود من چه‌کار دارم می‌کنم ‪ .‬واین موضوع‬
‫‪ 9‬آيا بعنهوان کياكرگردان هیچوقت دچار‬ ‫ناراحثم میکرد ‪ .‬سرانجام همه وسایلم را دور ریختم ‪.‬‬
‫وحشت می‌شوی ؟‬ ‫آباپدرت متوجه بودکه تو به هنرعلاقه‌داری؟‬
‫اسکورسیس ‪ :‬من وقتی دچار وحشت می‌شوم که‬ ‫اسکورسیس ‪ :‬بله ووقتی پدر ومادرم شنیدند من‬
‫باید جلوی يك عده آدم صحبت کنم ‪ .‬ولی وقتی شروع‬ ‫خیال دارم نقاش بشوم خیلی خوشحال شدند ‪ .‬بوعد‬
‫کردم » دیگر نمی‌توانم جلوی خودم را بگیرم‪ .‬وقتی‬ ‫کمشیش بشوم خوشحالی‌شان‬ ‫وقتی که من تصمیم گرفت‬
‫درس‌می‌دادم دانشجوها ازجاهای‌مختلف برای سخنرانی‬ ‫حدی نداشت » گواینکه خودشان آدم‌های خیلی مذهبی‬
‫من می‌آمدند ‪ -‬وبعد ما کارمان را شروع می‌کردیم ‪.‬‬ ‫نبودند‪ .‬من بپهاک مدرسه مقدماتی علوم دینی رفتم ‪.‬‬
‫کرسی دررکودکی بت یا معبودی‌دارد‪.‬‬
‫من فکر می‌کنم ه‬ ‫اما هیچوقت تحصیلاتم را بپاهیان نرساندم ‪.‬‬
‫ازدوازده سالگی «براندو» بت من بود ‪ .‬وقتی بالاخره‬ ‫بعدازآن بنهقاشی بیشترعلاقه‌مند شدم وهمچنین‬
‫با او روبرو شدم » فقط بحهرف‌های اوگوش دادم ‪.‬‬ ‫به فیلم ‪ .‬ازفیلم‌های تاریخی پرزرقوبرق خیلی خوشم‬
‫می‌خواستم بدائم او واقعاً درپی چه چیزی است ‪ .‬بعد‬ ‫می‌آمد وبالاخره يك روز فیلمی دراین زمینه خواهم‬
‫سعی کردم که يك رابطه ذهنی وفکری برقرا رکنم به‌این‬ ‫‪.‬ساخت البته با يك دید انسانی خاصی که قابل‌درك برای‬
‫امیدکه احیاناً کاری با هم انجام دهیم ‪ .‬بعد دوباره‬ ‫انسان امروزی باشد‪ .‬راستش قراربود يك فیلم بنهام‬
‫دادم ‪ .‬این روش من است ‪ .‬به‌عقیده‬ ‫گمووش‬
‫ساکت شد‬ ‫«صحنه نبرد» ‪ 611 26۲۸‬برای راجرکورمن بسازم‬
‫من‌دربرخورد با این‌جور آدم‌ها ‪ -‬آدم‌هاتی که به صورت‬ ‫که مربوط بزهن‌هایگلادیاتور بود وبالاخره شخص‬
‫افسانه درآمده‌اند ‪ -‬باید اعصابتان زاحت باشد » چون‬ ‫دیگری آن را ساخت ‪ .‬حقیقت اپنست کهمن می‌بایست‪.‬‬
‫تأثیر واقع شوید امکان همکاری حرفه‌ای‬ ‫ابر تحت‬ ‫بین آن فیلم وفیلم دیگری برای «کورمن» بنهام‬
‫نخوا هد فا‬ ‫وجود‬ ‫«من ازجزیره شیطان فرارکردم» و «پائین شهر» یکی‬
‫درباره موفقیت حرف بزن ‪ .‬آیا هنگامیکه‬ ‫را انتخاب مکیردم وخوشحالم که بالاخره «پائین‌شهر»‬
‫دردانشگاه نیویورك درس می‌دادی ودرعین‌حال داشتی‬ ‫ساخته شد‪ .‬با ینهمهفک ساختن‌پاک فیلم‌دربارهگلادیاتورها‬
‫‪ »۶‬را می‌ساختی نقشه‬ ‫د‬
‫بمی‬
‫ومن‬
‫کدر‬
‫فیلم «چه کسی به‬ ‫وبه‌آنها جنبه‌های انسانی دادن هنوز برایم جالب است ‪.‬‬
‫معینی درسرداشتی ؟ هیچوقت دچار تردید شدی پا به‬ ‫آفبیالم‌های تاریخی باهین جهت توجه تو‬
‫این فکر افنادی کهنخواهی توانست موفق شوی ؟‬ ‫را جلب کرد که آغلب آنها دباهستان‌ها وحوادث انجیل‬
‫اسکورسیس ‪ :‬هرگز ‪ .‬نباید بگذارید این فکرحتی‬ ‫ارتباط داشت ؟ هرچه باشد تو يك دانشجوی مدرسه‬
‫یکبار به مغزتان رخنه کند‪ .‬چند شب‌پیش «بروس _درن»‬ ‫الهیات بودی ‪..‬‬
‫ومن با يك فیلمساز دیگر بودیم که می‌گفت ‪« :‬دوست‬ ‫اسکورسپس ‪ :‬دقيقاً علتش را نمی‌دانم ‪ .‬همینقدر‬
‫دارم یکی دوفیلم بسازم وچند میلیونی بجیب بزنم‬ ‫می‌دانم که ازمراسم وتشریفات‌پیچیده شان خوشم می‌آمد‬
‫وبعد استراحت کنم» ‪ .‬من‌گفتم ‪« :‬هرگز نباید اینطور‬ ‫وهمچنین ازاین‌فک رکه این وقایع همه درزمان‌های‌بسیار‬
‫فرکنی» و «بروس» با من موافق بود ‪ .‬فکر می‌کنم‬ ‫دور به وقوع پیوسته استِ ‪ .‬برای من تصاویر«سامسون‬
‫پشت دوربین فیلمبرداری بمیرم ‪ .‬فقط وقتی فیلمسازی‬ ‫ودلیله» درفیلم «سیسیل ‪ .‬ب ‪ .‬دومیل» بسیارزیبا بود‪.‬‬
‫راکنار می‌گذارم کهجسد بیجانم را روی دست ازصحنه‬ ‫اما فکرمی کنم باید راهی باشد که بتوان درام » اطلاعات‬

‫رفحتوت‪۶‬ی بر ای شناخت ببیشتر‬


‫ل‬

‫رسیس» کار گردان فیلم «راننده تاکسی»‬ ‫سکو‬


‫این‬
‫«مار ت‬

‫‪۱۷۲۸۱۲۲۲‬‬
‫(راننده تااکسی ‪ -‬ساغت ‪ ۱‬و ‪ ۲۲‬درسینما ‪.‬آتلانتيكك نکرار می‌شود)‬
‫مرداری بیرون ببرند‪ .‬مهمترین چیزداشتن علاقه همینطور به ساختن فیلم‌های کوناه وستقل‌ادامه دهم»؟‬
‫برای فیلسازانی که هنوز تجربه وموقعیت‬ ‫ا‪.‬سکورسپس ‪ :‬بله گ»اهی پیش می‌آمد‪ .‬اما من‬ ‫‪ ۵‬است برای برخورد بماردم وایجاد حوادثی که‬
‫تو را بدهست نیاورده‌اند چه پیشهادی داری ؟‬ ‫بسهاختن آن فیلم‌ها ادامه دادم تا وقتی که فیلم‌های‬ ‫ر|ا هبدهفتان برساند‪ .‬مثلا"ً «پائین شهر» زائيدة‬
‫‪ :‬بایدکار را ازهرجاکه می‌توانند‬ ‫اسکورسیس‬ ‫بزرگ بمنه‌پيشنهاد شد‪ .‬هنگام ساختن«چه‌کسی به در‬ ‫برخورد ب«اجانان تاپلین» درسرمیز شام بود ‪.‬‬
‫داان ‪ -‬البته‬ ‫رک‬
‫گار‬
‫شروع کنند‪ .‬به‌عنوان مونتور پا درستی‬ ‫رمدکاارنی‬
‫گشت‬
‫؟» من‌چندفیلم کوتاه راهم دا‬
‫بیدکو‬
‫من م‬ ‫‪ ۲‬درآن زمان ‪ ۲+‬سال داشت ومدیر برنامه‌های اکسرتر‬
‫اگر بخت آن را داشته باشند که چنین موقعیت‌هائی را‬ ‫مکیردم ‪ .‬من درهرحال مکیوشیدم که هیچوقت بیکار‬ ‫یاب دبالان» بود ومی‌خواست واردکار فیلسازی شود‪.‬‬
‫به دست آورند‪ .‬مهم داشتن علاقه وتحرك است ‪ .‬اینجا‬ ‫رای ایتکار مختصریولی دراختیار داشت ‪.‬او به‌دنبال‬
‫‪.‬ید لازم باشد ابتدا چیزی مانند‬ ‫هالیوود ا‪.‬ستشا‬ ‫آيا نمایش «تراش برزگ» درفستیوال فیلم ‏‬ ‫گ‌شت که «ورنا پلوم» ما را به هم‬‫يك فیلمساز جوان می‬
‫«برتاقطاری» سازند نا بعد فیلمی مانند «پائین‌شهر»‬ ‫نیویوركد نخستین راهگشای تو بسهوی تثبیت موقعیت‬ ‫رید ‪ .‬متنازه «برتاقطاری» را ثمام کرده بودم‬ ‫کف‬
‫برایشان جور شود ‪.‬‬ ‫بااستعداد نبود ؟‬ ‫دران‬
‫گكرکا‬
‫بعهنوان ي‬ ‫او فیلم‌های دیگر مرا‬ ‫و «تاپلین» آران خوشش آمد ‪.‬‬
‫‪ :‬فیلم «موری ‪ ».۰ ۰‬قبلا" همراه با‬ ‫اسکورسیس‬ ‫هم سندید‪ .‬من فیلمنامه «پائین شهر» راکه «مارديكت‬
‫" ‪ 8‬بنابراین توصیه تو اینست که برای شروع کار‬
‫چند فیلم دانشجوئی دیگر دريك فستیوال بنهمایش‬ ‫مارتین» ومن شش سال قبل ازآن تاریخ نوشته بودیم‬
‫هرسمتی را درصنعت فیلسازی بیذیرند؟‬ ‫درآمده بود ‪ .‬اما «تراش بزرگک» بعهنوان فیلم کوتاه‬ ‫وو ازآن خوششآمد‪ .‬سکانس‌افتتاحیه‬
‫" به‌او نشان‌دادم ا‬
‫اسکورسپس‪ :‬هرسمتی‌را درصنعت‌واقعی‌فیلمسازی‪.‬‬ ‫برای نمایش همراه با «تعطیل آخرهفته» گودار انتخاب‬ ‫فیلم «موری ء اپن فقط تو نیستی» طرح خلاصه‌ای از‬
‫منظورم اپن نیست که مثلا" دوسال درلابراتوار» فیلم‬
‫شد وبعقیده من این انتخاب بسیار خوبی بود ‪ .‬بعد این‬ ‫‪#‬یائین شهر » است ومارديك ومن آن را بلافاصله پس‌از‬
‫حمل کنند‪ .‬برای دوهفته باچند ماه اشکالی ندارد » فقط‬
‫فیلم درچند فستیوال دیگرهم به‌نمایش گذارده شد وچند‬ ‫تمام کردن «موری ‪ ». ۰۰‬نوشتیم ‪ .‬ما این فکرمان را‬
‫باهین خاط رکه درآمدی داشته باشند‪ .‬اما درضمن این‬
‫جایزه ربود ‪ .‬ومن همچنان فیلم می‌ساختم وپول‬ ‫نکه داشته بودیم تآانکه بتاپلین برخورد کردیم ‪ .‬او‬
‫کار باید بههردری بزنند » وتحرك داشته باشند » به‬
‫مرن می‌کوبد؟» کار‬
‫درمی‌آوردم وروی «چه‌کسی به د‬ ‫پولش را فراهم کرد وما فیلم را ساختیم ‪.‬‬
‫استودیوها سربزنند وخلاصه بیکار ننشینند‪ .‬اینکاری‬ ‫‪ 0‬ساختن «برتاقطاری» چطور جور شد ؟‬
‫است که «استیون اسپیلب رگ » کرد ‪ .‬او وارد استودیوی‬ ‫می‌کردم ‪ .‬ساختن این فیلم که من بايك وام دانشجوئی‬
‫دلاری شروع کردم سه سال طول کشید ‪ .‬مهم این‬ ‫‪۰‬‬ ‫اسکورسیس ‪ :‬اولین هفته‌ای‌که بسهاحل غربی‬
‫پونپورسال شد وبلافاصله درخواست کرد يك دختر بهاو‬
‫بدهند‪ .‬غوغائی بیا شد‪ .‬اما به هرحال کلکش گرفت ‪.‬‬
‫بازنایستید‪.‬‬ ‫است که هبچوقت ازتلاش‬ ‫آمدم » راجرکورمن که پیوسته درجستجوی استعدادهای‬
‫اگرقرارباشد مسیری‌برای‌پیشر فت به‌فیلهتاران‬ ‫جوان برای‌کا رگردانی فیلم‌هایکم هزینه است » ازمن‬
‫تو وفیلمنامه نوبست «مارديك مارتین» مدتها‬ ‫طی‬ ‫را که خودت‬ ‫تازه کار پیشنهاد کنی همان سیری‬ ‫خواست که بمهلاقاتش بروم ‪ .‬او فیلم «چه‌کسی بدهر‬
‫پیش از «پائین شهر» باهم همکاری داشتید‪ .‬لا‬ ‫کرده‌ای » توصیه می‌کنی يا اینکه حالا باهین نتیجه‬ ‫ممین‌کوید ؟» را دیده بود وازآن خوشش آمده بود‪.‬‬
‫رابطه تان بچه صورت است ؟‬ ‫بههرحال من بهدفتر راجر رفتم و او ازمن پرسید که رسیده‌ای که دیگرراه میان‌بر هم وجود دارد ؟‬
‫اسکورسپس ‪ :‬او تازگی فیلمنامه زیباتی را به‌نام‬ ‫اسکورسیس ‪ :‬راه میان‌بری که می‌توانم پیشنهاد‬ ‫فشنگی» بسازم‬ ‫«ماما‬ ‫فیلمی درروال‬ ‫آیا می‌خواهم‬
‫«زمان عمل» تمام کرده که خیلی مایل بودم وقت داشتم‬ ‫کنم اینست که زودتر بکاهلیفرنیا بیایند » زیرا که اینجا‬ ‫قدیمی ؟» »‬ ‫و با لباس‌های‬ ‫«پرازتیراندازی‬ ‫پرسیدم ‪.‬‬
‫وآن راکارگردانی می‌کردم ‪ .‬اما متأسفانه تولید آن‬ ‫به‌آدم‬ ‫وکوپولا»‬
‫حضورآدم‌هاگی مثل «حان میلیوس» «‬ ‫جواب داد » «بله» ‪ .‬من پیشنهاد اورا قبول‬ ‫‪9‬‬
‫بزودی شروع می‌شود ‪ .‬حالا من ومارديكك هرکدام‬ ‫شروع کنند‪ .‬اینها کسانی بودند که‬ ‫باد می‌دهند که اکزجا‬ ‫کردم » چون فکرمی کردم کارجالبی‌باش‪« .‬راجر» گفت‬
‫‪.‬اه بگهاه همدیگر را‬
‫تعهدات جداگانه‌ای داریم گ‬ ‫ن‬
‫یمن‬‫اظر‬
‫ازمدرسه مستقیماً پیش «کورمن» رفتند وبن‬ ‫وو بعد بمهن‬
‫فکیهلمنامه تاشش‌ماه دیگرتمام می‌شود ا‬
‫می‌بينيم ومی‌گوئیم » «چیزهائی به‌فکرم رسیده که باید‬ ‫قدم وارد‬ ‫روش درست‌تری است » بدین ترتیب بياك‬ ‫تلفن‌خواهد کرد‪ .‬این‌جواب‌خیلی‌شبیه جواب‌های مژدبانه‬
‫او یادداشت‌های ما را جمع مکیند‬
‫یادداشت کنی» و‬ ‫" برای‌دست‌به کسردن مردم‌است‪ .‬اماوقتی«راجر گورمن»‬
‫تاآنکه طرح يك داستان درست شود ودريك فرصت‬ ‫جاست ‪ .‬بهمان ترتیب که اگر مثلا" کسی بخواهد وارد‬ ‫ار تلفن می‌کند ؛ حتماً اینکازرا خواهدکرد‪ .‬او‬
‫مناسب ‪ -‬شاید چند سال بعد ‪ -‬بتوانیم روی‌آن باهم کار‬ ‫باید برود «دیترویت» ‪.‬‬ ‫صنعت اتوموبیل سازی شود‬ ‫دقیقاً مناهه بعد بمهن تلفن کرد‪ .‬من‌تاآن‌وقت«کاروان‬
‫کنیم ‪ .‬ما «پائین شهر» را بهمین ترتیب تمام کردیم ‪.‬‬ ‫تجربه فیلسازی درنیویورك به‌کار انسان رنگ‬ ‫توپ‌چرمی» صهتجن (‪12‬ظ عصنع‪0:‬ع‪ 1۷1‬راتمام کرده‬
‫به عنوان يك فیلساز چه نعهداتی سبت به‬ ‫خاصی می‌دهد که بعد وقتی کباهلیفرنیا می‌آید می‌بیند‬ ‫بودم وداشتم بکهاساویس درمونتاژ«مینی‌وموسکوویچ»‬
‫خودت داری ؟‬ ‫با سباک فیلسازی‌اینجا هماهنگی‌ندارد ‪ .‬مثلا" فیلم‌هاتی‬ ‫کمك می‌کردم ‪ .‬کاساویتس درموردکمات به‌کارگردانان‬
‫اسکورسیس‪ :‬تصورمی کنم این‌ازآن سئوال‌هائیست‬ ‫که دانشجویان‌در کالیفرنیامی‌سازند خیلی‌شسته ورفته‌تر‬ ‫" جوان‌فوق‌العادهاست وبالاخره ازدفتر کورمن به من‌تلفن‬
‫که باید يك‌جواب سريع‌وشيك به‌آن‌داد ‪« .‬مل‌برو کس»‬ ‫می‌شود ‪.‬‬ ‫ساخته‬ ‫ازآنهاست که در نیو یور‬ ‫وحرفه‌ای‌تر‬ ‫شد که بروم‌وفیلمنامه رابگیرم‪ .‬بلافاصله پسازتمام کردن‬
‫حتماً چنین جوابی حاضر داشت ‪ .‬اما من ندارم ‪ .‬هدفم‬ ‫درنیویورك کار دانشجویان به صورت فیلمبرداری سربع‬ ‫«برتاقطاری» من‌کارهای مقدماتی تولید «پائین‌شهر»‬
‫ایئست کهکارکنم » پیشرفت کار را ببینم » وبه مهارتم‬ ‫وروی دست است ونمی‌توانید تصور کنید که نفاوت‬ ‫اکسمته‬
‫را شروع کردم ‪ .‬البته برای آنکه ازمیزان ثکحر‬
‫درزمینه‌های مختلف حرفه‌ام توسعه بدهم وییشتر یاد‬ ‫تجهیزات چقدر زباد است ‪ .‬بعلاوه درنیویورك فیلمساز‬ ‫نشود ‪ .‬کارهای مونتاژ را نیز انجام می‌دادم ‪.‬‬
‫بگیرم» بیآنکه چشم ازآن‌نوع داستان‌ها وشخصیت‌هاتی‬ ‫ذرپایان کارهميشه این‌احساس را دارد کهفیلم آنچیزی‬ ‫‪ 9‬وقتی که هنوز درنیویورك بودی ء آیا مواقعی‬
‫که واقعاً دوست دارم ‪ ».‬بردارم ‪.‬‬ ‫که او می‌خواست باشد » نشد وازنظربیشترشان صنعت‬ ‫پیش می‌آمد که بخودت بکوئی » «مثل اينکه باید‬

‫‪ ۳‬و‬
‫كلاسيك و معاصر ساخته میشوند مورد اس‬

‫نگاهی به سینمای ژاپن‬


‫عامه قرار گرفته‌اند‪.‬‬
‫وا ‪۲‬‬ ‫سال کدشته سنود ‪۰۰۵۱‬‬
‫ژاپن ساخته شد‪.‬مستندسازمعروفژاپنی«نورپا کی‬
‫بعد افزیلم معروف «میناماتا»‬ ‫سوچی موتو»‬
‫«نجی‬
‫بمناست نمایش فیلم‌های «حماسه مدرسه ضد جاسوسی ارتش» » ک‬
‫اقدام به‌ساختن يث رشته‌فیلم های مستند درمورد‬
‫اتکی ممط زب ‪۳ ۰ ۱‬‬ ‫مویزگوشی ‪ :‬زندگی يك رکگاردان سینما» و «زباگشت از دریا»‬
‫این سری عبارتند از«میناماتا برای‌علم پزشگی»‬
‫(‪ ۱۷۲‬دقیقه) و «شیرانو‪-‬کائی» (‪۳۵۱‬دقیقه) ‪.‬‬
‫میبردازند محبوبیت زپادی پیدا کرده‌اند‪.‬‬ ‫ن‌سینما» که‌توسط‬
‫فیلم «زندگی گيركدکاار‬

‫شد يك اثر پنج دقیقه‌ای کارتون بنام «تقلیداز‬ ‫نوستر اداموس» و«انفجار در‬ ‫وی‬ ‫" «کانتو شیندو» تهیه ‏ گوکرادرانی شده يك فیلم‬
‫بورگل نثاش» از «پوجیکوری» بود‪.‬‬ ‫خلیج ژاپن» آثارجدبدی هستندکه دراین زمینه‬ ‫مستند قابل توجه درباره زندگی « کنجی میزو‬
‫گرچه بمضی از فیلم‌های خارجی باموفقیت‬ ‫ساخته شده‌اند وپاسخی به فیلم‌های خارجی که به‬ ‫گوشی» فیلساز فقید ژاپنی است کهشاهکارهای‬
‫این گونه چیزها میپردازند (متل«زمین‌لرزه» و‬ ‫معروفی چون «او گتسومون و گاناری»‪ .‬دررند نی‬
‫زبادی روبرو شده‌اند ولی توزبع آثار خارجی‬
‫در ژاپن اوضاع ناساعدی دارد‪ .‬عترو گلدوین‬ ‫«آسمانخراش جهنمی» ) بشمار میروند‪.‬‬ ‫» «سانشو‬ ‫واری»‬
‫اوهارو» ‪« .‬شین هايك مگوانت‬
‫مایر ژاین درسال ‪ ۵۷۹۱‬مجبور شد تعطیل کند»‬ ‫باوجود این‌تهیه کنندگان ژاپنی‌بامشکلانی‬ ‫دایو» ء و «ملکه بانگ که‌وی‌فی» را خلق کرده‬
‫«کایپ دوسینما» که ادارء آن به‌عهده خانسم‬ ‫مواجه هستند‪ .‬علیرغم افزایش تعداد فیلم های‬ ‫است‪.‬‬
‫«کاشیکو کاواکیتا» و خانم «انسوکونا کانو»‬ ‫هیحجان‌انگیز نعداد تماشا گران بهیچ‌وجه زیادثر‬ ‫«شیندو» که بکی‌ازییروان «میزو گوشی»‬
‫نشده است‪ .‬قیمت بلیت برای سینماهای درجه‬ ‫است بخاطر ادای دین به‌تمام همکارانش که در‬
‫است سال گذشنه يك م رکز هنری دیگر داب رکرد‬
‫و فیل‌هائی مثل «دنیای آپو» (سانیاجیت‌رای)‬ ‫يك به ‪ ۰۰۰۱‬بن یا بیشتر (هر ‪ ۰۰۱‬ین ژاپن‬ ‫یو»‬ ‫ش«میز‬ ‫وک‬ ‫گل‌مر‬
‫پیست وال فدشته بعنی ازسا‬
‫و «مومیائی» (شادی عبدالسلام) را نمایش‌داد‪.‬‬ ‫پربام دامع ‪ ۲‬وتبالاست) «رسیده_است ‪:‬‬ ‫به بعد ادزنیا رفته‌اند فیلم «زند گی‌باك کار گردان‬
‫«مجمع فرهنگی ژاپن» جایزه‌ای معادل‬ ‫سینما» را ساخت ‪.‬‬
‫سکس و خشونت همچنان‌موضوع اصلی‬
‫ده میلیون پن نعیین کرده است که به هريك‌ازده‬ ‫اکثر فیلم‌های ژاپنی است ولی مردم دیگربه‌این‬ ‫ارگ یف کرارنان سینما» کهپه‌شیوه‬
‫ابتل آکه از میان ‪۰9۱‬‬
‫سگر‬
‫فیل بر‬ ‫گونه فیلم‌ها هم رغبتی نشان نمیدهند‪ .‬فیلم های‬ ‫«سینما ‪ -‬وریته» ساخته شده شامل مصاحبه‌های‬
‫انتخاب میشوند اهداخواهد شد‪ .‬این روز‬ ‫مجلل هنوز هم در مقیاس داخلی ساخته‌میشوند‪:‬‬ ‫«شیندو » با سی‌ونه تفر از دوستان و همکاران‬
‫«میز وگوشی» اتسکه زنان و مردان هنرپيشه‪,‬‬
‫شامل فیلم‌های کو تاه‌نشده است‪.‬‬ ‫درعین حال فیلم‌هائی که با اقتباس از ادبیات‬
‫سنارپونویس‌ها‪ ,‬و فیلمبردازانی‌را که‌با کارگردان‬
‫(افق شرق)‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۵‬‬ ‫بز رک کار کرده‌اند در ثر‬
‫از دربا‬ ‫شت‬
‫بگاز‬ ‫فیلم با دفت تمام و باذکر جزئیابدیت»‬
‫شور واشتیاق » وعشق «میزوگوشی» را به سینما‬
‫که در سراسر زندگی این هنرمند عظیم‌الش که‬
‫از متدفنان برر گترنین کارگردان‬ ‫ری‬ ‫‪۲‬‬
‫تاریخ سینماست» پایدار بود توصیف مکیند‪.‬‬
‫«یراکوروساوا» آخرین فیلم خود را‬
‫ک‬
‫نحت‌عنوان«درسواوزا‪ »۷‬باسرمایه کشورشوروی‬
‫کات است و جای تاأشف است‪ .‬که بسیاری‪ .‬از‬
‫فیلسازان برجسته ژاپنی درسال‌های اخیرامکان‬
‫فیلم ساختن را پیدا تکرده‌اند‪ .‬بعضی‌ازفیلمسازان‬
‫به تلویزیون روی آورده‌اند ‪« :‬یوشی شیگ ‪-‬‬
‫پوشیدا» در اروپا سر گرم‌ساختن بكرشته‌فیلم‌های‬
‫مستند درباره هنرهای ز«یبساسوت»سووموهانی»‬
‫درافریقا يك رشته فیلم های مستند درباره‌زندگی‬
‫مسازد‪.‬‬ ‫حیوانات‌وحشی‬
‫کمیانی «دایائی» که زمانی فیلم هائی مثل‬
‫«راشومون» و «دروازه دوزخ» را نهیه کرده‬
‫ههار سال سکوت که ناشی‌ازاعلام‬ ‫بود پس اچز س‬
‫ورشکستگی بوه باردیگر فعالیت خودرا از سر‬
‫گرفته است‪ .‬اولین محصول«دایائی» جدید«روز‬
‫های جوانی من» نام دارد اونتظار میرود که‬
‫«ناسائی‌شی نگاانا» رئیس‌قدیمی‌این کمپانی‌دوباره‬
‫به‌عنوان تهیه کننده به‌عالم سینما بازگردد‪.‬‬
‫بعدازموفتیت فیلم«ژاپن بره‌آزبی‌میرود»‬
‫در سال ‪ ۳۷۹۱‬فیلم‌هائی که به وقایع فاجعهآ میز‬

‫زین‬ ‫شتل‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪9‬‬ ‫شاطوت‬ ‫و‬


‫باستر کیتون ‪ .‬انسانی بچهاره‌ای سنگی‪...‬‬

‫سیا‪6)]۱‬‬
‫و «فیلمبردار»‬ ‫ر»‬
‫یوجو‬
‫نرلو‬
‫تفاوت اساسی بین «ش‬
‫این است که «کیتون» درفیلم‌اخیر» توجه خود راآنقدرها‬
‫‪ -‬جادو» و توهم‌هایی که حاصل‌فیلم‌هایی‬
‫روی «دوربین‬
‫رن‬ ‫» متمر کز نمی کند بلکه مر‬
‫است که‌قبلا ساخته شده‬

‫فیلم‌هایی که در فراگکرد‪.‬‬ ‫حواس و توجه خود را روی‬

‫‪ 06‬و‪31‬‬ ‫ساخته شدن هستند» متمر کز می‌کند‪ .‬و دراین جاء او را‬
‫به‌منز له عامل و فاعل می‌بينيم نه‌خیالیردازی متفکر ‪.‬‬
‫در ابتداء موقعی‌که «کیتون» شروع به‌استفاده از‬
‫فرجمه ‪ :‬پرویز شفا‬ ‫نوشتة ‪ :‬ژان پاتربك لوبل ‪.‬‬ ‫آن‪ :‬همراه‌با‬ ‫ازامکانات خارق‌العادة‬ ‫می‌کند‬ ‫دوربین‬
‫تمهید ها ی‌تصویری و تمهیدهای تنوهمی دوربین(در‬
‫" نخستین آزمون‌هایش‪ :‬افرادی را سراپا در زره‌وجوشن‬
‫را ترك می‌کند‪.‬‬ ‫قه‬
‫بحل‬
‫ا» م‬
‫سیلم‬
‫وف‬ ‫مگییر د‪.‬‬
‫نشان می‌دهد که در خیابان پنجم» خیابانی ممروف‌در‬
‫فیلم خبری گمشده‪ :‬پیدا می‌شود‪ .‬لیکن «کیضون»»‬ ‫روی‌نوار تصاویرش‪ :‬جشن‌های‬ ‫این فیلم خبری که‬
‫نيويورك قدم می‌زنند» شناگران از داخل آب به‌روی‬
‫نومید و سرخورده»‪ .‬مطمیّن ازاین که دروظیفه‌اش شکست‬ ‫رین‬ ‫آه»خو‬
‫قایقرانی ضبط شد‬ ‫محله چینی‌ها و مسابقه‬
‫سکوی شیرجه باز می‌گردند و غیزه ) بهره‌برداری‌میکند‪.‬‬
‫خورده و قصورکرده است» قبل ازاین‌که فیلم به‌نمایش‬ ‫به‌عنوان فیلمبردار خبری در‬ ‫فرصت او برای این‌که‬
‫این تصور و برداشت دربارة سینما به‌خاطر آورنده فیلم‬
‫درآید استودیوی موتورگلدوین‌مایر آرا‪.‬ترك می‌کند‪۰ -.‬‬ ‫آید به موفقیت این فیلم‌بستگی‬ ‫استخدام مترو گلدوین در‬ ‫ازآن را‬ ‫است و فقط جنبه‌ای محدود‬ ‫«شرلو‪ 2‬جنویور»‬
‫موقعی که فیلم بنهمایش درمیآیدو حقیقت امرآشکار‬ ‫دارد» لیکن بنهظر می‌رسد که این‌فرصت ازدست رفته‌است‪.‬‬
‫نشان می‌دهد‪.‬‬
‫می‌شود ‪ ۰‬همگان نه فقط به‌ارزش های استثنایی «کیتون»‬ ‫دراین‌جا‪ .‬توضیح مختصری ضروری است تادریافت که‬
‫«کیتون» در نيمةّ دوم فیلم» دوربین را صرفاآبرای‬
‫به‌عئوان فیلمبردارخبری پی‌می‌بر ند؛بلکه رفتارقهرمانی اش‬ ‫چگونه فرصت و موقعیت عالی باستر کیتون برای تحسقق‬
‫ضبط واقعیت به‌کار می‌گیرد‪.‬‬
‫را نیز مورد تحسین قرارمی‌دهند‪.‬رییس مترو گلذو نن‌مایر‬ ‫خواسته‌هایش برباه رفت» پس بهتر است که به مسابقفه‬ ‫س»ت‌وجوی‬
‫جون‬
‫ن«‌کیت‬
‫مکه‬
‫ضرد‬
‫این احتمال وجود دا‬ ‫ِ‬
‫تصمیم به‌استخدام او می‌گیرد و دختر نیز سرانجام‬ ‫قایق‌رانی در این فیلم توجه شود‪.‬‬
‫واقعیت موردنظر خود‪ :‬در حال تعریف و بیان‌نوعی‬
‫از شایستگی‌های واقعی‌کیتون آگاه می‌شود‪.‬‬ ‫در خلال برگزاری مسابقه قایق‌رانی که دوست‌دختر‬ ‫زیبایی شناسی باشد ؛ او به تعربف هستی‌شناسی تصویر‬
‫واقعیت‬ ‫بنابراین » بنظر می‌رسد که اگر «کیتون»»‬ ‫و رقیب کیتون هم درآن شرکت دارند» قایق آنهاوا ژگون‬ ‫ندارد‪.‬‬ ‫سیتمابی کاری‬
‫را به‌شیوه‌ای مستقیم و سادهت بدون هرگونه جلوه گری»‬ ‫می‌شود‪ .‬رقیب» آدمی پست وبی‌ارزش از آب درمی‌آید و‬
‫ظاهر‬ ‫ول‬
‫گتنکه‬
‫آدمی ساده‌لوخ نیس‬ ‫«کیتون»‬
‫ضبط می‌کند چیزی که او به‌روی نوار فیلم خوه ضبط‬ ‫با حالتی از جبن و ترس‪ ,‬دختر بیچاره راکه توانایی‬
‫رئالیستی نوع ویژه‌ای از سینمای «زنده» قراربگیرد‪.‬‬
‫می‌کند» «واقعیت» نیست بلکه شیوه‌ای ویژه ازتعبیسر‬ ‫فرار از جریان دوار و چرخنده کاملا نخاطلرموتورقایق‬ ‫او دراین مرحلة ابتدایی» گرایش‌هایی به‌سبك «سینضاب‬
‫واقعیت است که خوه را در «عمل دنیایی» کیتون‬ ‫وفسیر‬
‫ت‬ ‫امواج رها‬ ‫ندارد دستخوش‬ ‫که‌گوپی دیوانه شده است»‬
‫حقیقت» ( سینماوریته) را دکرارهای خود بروزمی‌دهد؛‬
‫ظاهر و آشکار می‌کند؛ باتآثی رگذاردن روی واقعیتی که‬ ‫و فقط درصدد نجات جان خویش است‪.‬‬ ‫مکیند‬
‫هنگامی که سرگرم فیلمبرداری «فیلم خبری» خود درباره‬
‫"شن و درعین‌حال زدوخوردی در محله چینی‌هاست »‬ ‫ج‬
‫بدهد‪ .‬آن‌را«جعل‬ ‫جلوه‬ ‫برای‌این که واقعیت رادرست‌تر‬
‫همگانی دچار کندی‬ ‫‪ :‬زمانی که این‌زدوخوره‬ ‫می‌کند»‬

‫«کظبیتفونه»‌خودمی‌بیندتاآن رادوباره‬
‫وفتور می‌شود‪ .‬و‬
‫به‌یکی ازافرادد رگیردر‬ ‫و تحرلد درآورد»‬ ‫به حرکت‬
‫و درشرف نرلك نزاع» کاردی‬ ‫منازعه که بی‌سلاح است‬
‫می‌دهد و به‌این‌تر تیب اوراتشویق می‌کند که بکهارخود‬
‫رينوصدای بیشتری! ایجاه‬ ‫س‌ا‬
‫کمهنب‌رآی‬
‫شود لامپ‌هایی رابه‌داخل‌گروه سرگرم نزاع‌پرتاب‌می‌کند‬
‫و ترکیدن آنها موجب بازارگرمی نزاع می‌شود‪.‬‬
‫چیزی که «کیتون» به‌ما عرضه می‌کند» نسخةستقيم‬
‫واقعیتی بی‌واسطه نیست؛ اوکه پیش ازاین» استعداد‬
‫خود را به عنوان کارگردان نشان داده است؛ به‌منظطور‬
‫‪۰‬‬
‫بنظر برسد که‬ ‫بی‌آن که آشکارا چنین‬ ‫فیلمبرداری مکیند‬ ‫«کیتون» شاهد و ناظر رویداد است‪ .‬فقط به‌ندای‬ ‫پرمعنی‌تر کردن واقعیت» و برای‌این‌که واقعیت بهتر‬
‫واقعیت را «هدایت و رهبری» می‌کند‪ .‬کیتون کاملاً‬ ‫شهامت خویش اعتنا می‌کند‪ .‬دوربین رکانباهری‌میگذارد‬ ‫با حقیقت برابری‌کند» عوامل متعدد واقعیت را در نحوهٌ‬
‫و به‌سادگی بناشان‌دادن شیوه عمل خود در این دنیا »‬ ‫وبه كمك دختر بیچاره و دستخوش امواج می‌شتابد‪.‬باقایق‬ ‫يافتة خود گرد می‌آورد؛ برای انیکه‌ضبط‬ ‫‪ ۹۹‬نان‬
‫هبری‬
‫رند‬
‫‌ک‬‫کلله‌می‬
‫به‌فیلم پایان می‌دهد‪ .‬و به‌این ترتیب مد‬ ‫موتوری خود به سوی قایق دیوانه می‌راند و آن‌رادرهم‬ ‫صرف رویدادها با دوربینی که بطور اتوماتيك کارمی‌کند‬
‫و کارگرداتی چیزی جز عمل قراردادن و قرارگرفتن در‬ ‫می‌شکند» دختر را به سلامت به‌ساحل نجات می‌آوردو با‬ ‫به‌منزلة تضمین انتقال واقعیت «واقعی» رویداد به‌داخل‬
‫واقعیت نیست و فقط باید از لحظه های خیالی و تفننی‪,‬‬ ‫شتاب برای‌گرفتن دارو و درخواست کمك به‌نزدیکترین‬ ‫فیلم نیست‪« .‬فیلم‌خبری» کیتون» چیزی بیش از ضبط‬
‫جنبامتقاعد کننده‬ ‫ظاهری که اعتباری بدهآرن‌ضمیمبنخش‌دو‬ ‫در اثنایی که او به‌دنبال كمك‬ ‫‪.‬‬ ‫دارو خانه روانه می‌شود ‏‬ ‫‪ ۰‬افعالی واقعیت است؛ این فیلمت شیوه و روش‌ارزیابی‬
‫برخورداری داشته باشد ؛ واین‪,‬‬ ‫چیزها را حفظ مکیند‪.‬‬ ‫و دارو رفته است» دختر جوان به‌هوش می‌آید و خودرا‬ ‫ونظاره چیزها از جانب اوست؛ روشی‌کاملا شخصی؛این‬
‫ووضعیت‌قرارگیری ‏ در فراسوی بی‌تفاوتسی ‪.‬‬ ‫حالت ‪.‬‬ ‫در بازوان رقیب «کیتون» می‌بیند که در خلال این‌مدت‬ ‫فیلم » این «عمل‌دنیائی» او ‪ ۰‬نتیجة کارهای کیتون با‬
‫انفعالی و ظاهری‌اش ‏ شیوه‌ای از رویارویی باواقعیت‬ ‫ودکره‬
‫خووورا باها تاغل رسانته اس نوی ز ن‬ ‫‪ 1‬توجه بپهردوادهاست‪.‬‬
‫آشکار می‌کند‪ .‬نظر به‌این که عمل کیتون در دنیا‪ .‬صورت‪.‬‬ ‫تمامی قدردانیوسیاسگزاری‬ ‫نجات داده است» و دنرنیجه‪.‬‬ ‫پیش ازاین توانسته ‪.‬است‌استعداد‬ ‫لیکن »راکگیتون»‬
‫‪.‬‬ ‫واقعیت بیدا می‌کند‪« .‬باستر کیتون» ‪ :‬در آن‌واصد‬ ‫ها شیر در بر آوشاهل حال ‪۶‬و وهکین‪:5‬‬ ‫‪ ۱‬وهوشیاری خود را به عنوان کا رکردان؛ دز رهبسری‬
‫ژزیگاورتوف‌ودیوید گریفیث است؛ او می‌تواند «ژان‌روش»‪.‬‬ ‫در این احوال » همدم با وفای کیتون که میمونی‬ ‫انس محله چینی‌ها‪ ۰‬به‌منصه ظهور برسا ندسکانس نهایی‬
‫ازدیدگاه لکوینو ویسکونتی هم‌با شد‪.‬‬
‫ادامه دارد‪.‬‬ ‫است ؛ ابن میمون کو چك است که شتا بزده» همر اه بادوربین‬
‫و‬

‫سر‬ ‫ی‬
‫متولد می‌شود وازآن لحظه ببعد بسوی نکامل وپیشرفت حرکت خواهد کرد ‪.‬‬
‫ی‬ ‫‪3‬‬
‫‪4‬‬ ‫ی‬ ‫بط‬ ‫‪۱‬‬

‫از کناب ناریخ سینمای ایتالیا نوشته ک‪:‬ارلو‬


‫‪)۱۲۹۵۱ - ۰.‬‬ ‫‪ 922721‬مابهن‬ ‫لیتزانی‬

‫معنقدم که هرکس باید حقیقت خودرا بیابد‪ .‬فراهم‌آوردن يك آگاهی کلی‬


‫برای مردم بیمورد خواهد بود » همانطور که ساختن يك فیلم حاوی پیامی کلی‌برای‬
‫؟ کلی متشکل از احزا که هر کدام‬ ‫مردم اشتباهی بیش فبست ‪ .‬راستی توده چیست‬

‫بحقهیقتی مستقل وابسته است ‪ .‬بهمین دلیل است‌که فیلمهايم هرگز بنهتیجه‌ای‬
‫کلی نمی‌رسند‪ .‬ایمان دارم که شرح ماجرائی بياك نتیجه کلی عملی گستاخانه است‬
‫وایجاد فاصله با شنونده وپیننده را باعث می‌شود » زیرا درزندگی آنها يك نتیجه‬
‫کلی وجود ندارد ‪ .‬بوهمتهرمتراینست که بتوانیم تنها نمایشگر يك زندگی باشیم ‪.‬‬
‫دراین صورت هرکس بباهره‌گیری ازحساسیت‌ها ونحوه رشد آن دروجود خود‬
‫به نتیجه کلی خواهد رسید‪ .‬درغیراینصورت » تماشاگر تصور خواهد کرد که مسئله‬
‫خودرا می‌شود ننها بهمان صورت تحمیلی حل‌وفصل نمود ‪ .‬درچنین حالتی قدرت‬
‫یلم با پایانی خوش (بدون دلیلی کلی)‬
‫فك‬‫تفکر ومبارزه را از اوسلب کرده‌ايم ‪ .‬ي‬
‫اورا بنوعی طرزتفکر مفلسانه ءبدون تحرك ومجهول رهنمون خواهد شد‪ .‬این امید‬
‫که روزی خوشبختی بهمان صورت بسراغ او نیزخواهدآمد » قدرت هرگونه مبارزه‬
‫بيك نتیجه کلی وبدون احتیاج بيك‬ ‫را دراو آزبین می‌برد ‪ .‬درحالیکه براسیدن‬
‫پایان خوش می‌توان تماشاگررا بتفکر واداشت واطمینان واهی ازوضع وموقعیت‬
‫ی‬ ‫اورا متزلزل ساخت ‪.‬‬
‫قدم اول درساختن يك فیلم مسئله‌ایست که برای خودم اتفاق افتاده است‬
‫که فکر می‌کنم » می‌تواند بناجربه دیگران مرتبط شود ‪ .‬احساسی که بمن دست‬
‫می‌دهد دقیقاً چنین است ‪ :‬قبل آزهرچیز سعی دربیان مسئله‌ای دره‌ورد خودم وبعد‬
‫سعی دریافتن راه نجاتی کهمرا به مفهوم وحقیقتی‌برساند‪ .‬نتیجه‌ای که برای‌دیگران‬
‫نیز درخورتوجه باشد‪.‬‬
‫‪۱9 -‬‬ ‫(مصاحبه با بکامن صصحصصطععظ‬

‫ترجمه ‪:‬‬
‫داربوش رادیور‬

‫‪۲‬‬

‫سینمای واقعیات ؟ من بیشتر بسهینهای دروغین معتقدم ! دروغ درهمه‬


‫حال ازحقیقت جالبتراست ! دروغ روح نمایش‌است ومن شیفته نمایش‌هستم ‪ .‬لزومی‬
‫ندارد که نمایشگر پدیده‌ها پشکلی کههستند باشیم ‪ .‬رویهمرفته بهتراست که اینطور‬
‫باشد‪ .‬تنها چیزی که باید دقیقاً بشکل خود مطرح کرد هیجانی است‌که درموقع‬
‫دیدن وحس کردن پدیدار می‌شود (‪).۰۰‬‬ ‫فرد ‪ -‬سوسیالیزم وحقیفت ‪:‬‬
‫باید بگویم کهآشنائی برواسلینی نقشی تعیین کننده درمن بجای‌گذارد ‪..‬‬ ‫امروز سوسیالیزم را برای شناخت ارزش‌ها وامکانات زندگی اجتماعی‬
‫البته نه بدان صورت که روش مرا دردیدن جهان‌اطراف خود دستخوش‌تحول کرده‬ ‫بعنوان يك راه نجات مطرح می‌کنند‪ .‬من فکرمی کنم که قبل ازرسیدن بچهنین‬
‫باشد‪ .‬او بمن آموخت که می‌توان بسادگی يگكردش دستجمعی با دوستان » فیلم‬ ‫نتیجه کلی » باید ازخیلی پائین‌تر یعنیآموختن راه زیستن باهسایه دیوار به دیوار‬
‫ساخت ‪ .‬ازاو آموختم که فیلم لحظه‌ای اززندگی است وهیچ فاصله‌ای بین زندگی‬ ‫خود آغازکنیم ‪ .‬زیرا درحال حاضر یکی ازمسائل نگران‌کننده جامعه امروزی ما‬
‫خود نوعی زند گیست ‪.‬‬ ‫ره»‬
‫اک‬‫کارد‬
‫کوار وجود ند‬ ‫عدم وجود رابطه فرد با فرد است ‪ .‬شاید فردا جامعه‌ای مرتب وظاهرا کامل ودور‬
‫(ازمجله آرك عشن)‬ ‫ازهرگونه تشنج بوجود آوریم » ولی این بدان معنی نخواهد بودکه نوانسته‌ایم‬
‫مشکل رابطه نزدیاک وعاطفی فرد بفارد را برطرف سازیم ‪ .‬دراین صورت بياك‬
‫خلاء ترسناك ودرخود فرورفتن عمیق اجتماعی برخورد خواهیم کرد ‪.‬‬
‫قبل ارهرچیز بایه اعسانی‌بمرا تکان دهد بید بث ‪۳۰ ۰ ۵‬‬ ‫یکی ازمسائل ما انسانهای متجدد » تنهائی‌است ‪ .‬واین پدیده ریشه‌ای عمیق‬
‫‪7‬‬ ‫ترجه مرا بطب تعاید‪ .‬ااگر چنین شد ‪ :‬دیگر انیا مرو‬ ‫دارد وتصور نمیکنمهیچ نوع هماهنگی سیاسی بتواند بآسانی آنرا برطرف سازد ‪.‬‬
‫تحریر شده یا مناریو دکوپاژ شدهندارم ‪ .‬می‌توانم باآگاهی اراک و ماد‬ ‫بنظرمن یکی ازراهها دررفع این مشکل اجتماعی » مطرح ساختن آن بصورت پیام‌ها‬
‫بوجود خواهند آمد ک»ارم را آغا ززکنم » درغیراینصورت لذتی درکارم وجود‬ ‫|وآثاری است که بکشف وشاخت احتیاج ووابستگی عمیق مردم بیکدیگر منجر‬
‫اگربتوانم همه چیزرا ازآغاز پیش‌بینی کنم » دیگر کوچکترین‬ ‫گردد‪ )...( .‬تصور می‌کنم کهدگرگونی جامعه فردپرست به يك جامعه سوسیالیست‬
‫أ‬
‫و‬ ‫علاقه‌ای بساختن فیلم نخواهم داشت ‪.‬‬ ‫صحیح ‪ .‬باید بدقت يك قلب مورد بررسی ومعاینه قرارگیرد تا بتواند درریشه‌های‬
‫(ازمصاحبه ببااکمن مصحصط ‪)۱۲۹۵۱ - 231‬‬ ‫عمیق وجود انسان جای‌گیرد ‪ .‬دراین‌صورت‌است که جامعه با منزلتی همیای زندگی‬
‫به «فلایانو» ومابقی دیگررا بخودم می‌سپارم ‪ .‬آزادی درخلاقیت وپرورش فانتزی‬
‫ء یعنی تصمیم گرفته‌ایم کهمسبر معینی را‬ ‫برای هر کدام ازما درنظ رگرفته شده‌است‬

‫برای پرورش داستان مشخص نسازیم » چون من واقعاً قادر بهکارگردانی فیلمی که‪.‬‬
‫سنارپوی آن بواسواس تنظیم شده باشد نیستم ‪ .‬ترجیح می‌دهم که زوایائی ازآن‬
‫انعطاف‌پذیر باش » نه برای بدیهه سازی » بلکه برای رنگ بخشیدن وغنی ساختن |‬
‫تب‬ ‫‪۱‬‬ ‫هرچه بیشتر برخی صحنه‌ها درلحظه فیلمبرداری ‪.‬‬ ‫تهیه کننده » حادثه‌ای که فیلمبرداری را متوقف می‌سازد » نباید هیچکدام‬
‫(ازمصاحبه‌ای با رادیو ‪ -‬تلویزیون برو کسل)‬ ‫‪ ۲‬تعی بحساب آیند » بلکه همین‌ها هستندکه عناصر نهیه يك فیلم را تشکیل‬
‫‪ .‬چیزی که وجود دارد » همیشه نسبت به‌آن چیز که می‌توانست وجود داشته‬ ‫و‬
‫چگونه می‌توانم ضمن‌کار بفیهلمنامه‌ای وفادار باشم درحالیکه درهمان‬ ‫پیش‌بینی نشده فقط قسمتی‪ ,‬ازيك سفرنیستند » بلکه‬ ‫‪.‬وادث‬
‫|باشد برتری دارد ح‬
‫لحظه ایده پهتری بنظرم می‌آید ؟ روزها روی يك مسئله می‌شود بتفکر نشست‬ ‫ترا تشکیل می‌دهند‪ .‬آنچه اهمیت بسیار دارد خواست عمیق خالق اثر‬ ‫‪ 1‬کی‬
‫وباین نثیجه رسید که جواپی درست ومنطقی بدست آمده » بعد درروی صحنه ودر‬ ‫|است‪ .‬فیلمسازی تنها توانانی درشکل‌بخشیدن به واقعیات یا ایده‌های مختلف نیستء‬
‫لحظه فیلمبرداری ‪ 6‬چهره‌ها آن نیستند که می‌بایست بأشند ودرفضای کار یلک حالت‬ ‫پلکهآمادگی درپذیرفتن واستفاده ازتمام ماحراهاتی است که ممکن‌است درطول‌تهیه‬
‫را مطمتّن می‌سازدکه رضایتی ازکار درپیش‬ ‫ردان‬
‫گه‬‫رک‬
‫ابد‬
‫ک‌یا‬
‫مرموز جریان می‬ ‫فیلم اتفاق افتتد‪.‬‬
‫بتتهائی باید برای مسئله‬ ‫ان‬
‫دار‬
‫رهک‬
‫گت ک‬
‫دراین لحظه اس‬ ‫نخواهد بود ‪ .‬ودرنت‬ ‫ازلحظه‌ای که تصمیم به ساختن فیلمی می‌گیرم » ترجیح میدهم کمتربنویسم‬ ‫ِ‬
‫» منطقی و کامل ‪.‬‬ ‫جوابی درست پیدا کند ‪ :‬حوابی ساده‬
‫فتیکلهم‬‫| وبیشتر طراحی‌کنم م‪.‬حتوی اين طرحها شخصیت‌های فیلم ومحیطی اس‬
‫نصام‪| ۲۹۱ - » 5‬‬ ‫از کتاب داستان فدریکو فلینی نوشته «سولمی‬ ‫ثرتبب‬ ‫نمایش‬ ‫برنامه‌های‬ ‫ازموقعی که درروستاها‬ ‫‪ ۰‬این عادت‬ ‫خواهد گذشت‬ ‫ان‬

‫دادم » بجای مانده است ‪ .‬همچنین ترجیح می‌دهم که بجای بحث‌های طولانی‬
‫این‌اشتباه را کههنرپیشه باید برای نقش خود ساخته وپرداخته شود هرگز‬ ‫وخسته کننده با نشان دادن طرحها بهمهکارانم مسائل را حلوفصل‌کنم ز‪.‬مانیکه‬
‫مرتکب نشده‌ام » برعکس همیشه معتقد بوده‌ام کهنقش شخصیت فیلم برراهنرپیشه‬ ‫‪ ۳‬مورد ‪ ۳‬را چمع‌آوری‬ ‫‪0‬‬ ‫ازتوبهمهاب‬
‫منطبق سازم ‪.‬‬
‫هرگز ازهنرپیشه نخواستهام کهبرای انجام حرکت یا بیان جمله‌ای بصورتی‬
‫مشخص نیروتی بسیاربخود واردآورد ت‪.‬نها دريك مورد » درفیلم جاده از«جولیتا‬ ‫ملاقات‬ ‫تس ‪0‬‬ ‫بچا پپ میرسانم بدین مضمون ‪:‬ی‬ ‫‪ ۱‬کوچك ‪۹‬‬
‫ماسینا» درنقش «جلسومینا» خواستم که ازشخصیت گرم ولی خشن خود دوری‬ ‫است که مابلند اورا بینند» ‪ .‬ازروز بعد هزاران نفررا برای مصاحبه‬ ‫‪8‬‬
‫ورزد تا بتواند نقش زنی را بازی کندکهقربانی حجب خویش است ‪ .‬البته به نحوی‬ ‫آمی‌پذیرم ت‪.‬مام مجانین شهر رم بدیدنم می‌آیند کهطبیعناً درچنین شرایطی حضور‬
‫که حرکات دور ازاغراق باشند وازمرز تناسب تجاوز نکنند‪.‬‬ ‫تبواهد بود ف‪۰‬ضا بوی نوعی جنون سوررتال می‌گیرد کهبخاود‬ ‫‪8‬‬
‫زمانی کهبرخیازمطبوعات چپ‌گرا مرا به داشتن شخصیتی گریزان ازحقایق‬ ‫‪.‬راجعین را یکی پس ازدیگری و بادقت می‌بینم وازه رکدام‬
‫تحرد بهمراه دارد م‬
‫متهم کردند وادعا نمودندکه آثار من عاری ازيكك نتیجه روش ودقیق است » من‬ ‫| کمی شخصیت می‌دزدم (‪ ۰ .‬هزاران ِ برایا نتخاب دونفربدقت نگاه ‪0‬‬
‫ُ"‬

‫دکرمال فروتنی بخاودگفتم ‪ :‬مطمئناً «زاواتینی» و «دسیکا» غیرمستقیم مرا به‬


‫نام‌نویسی درحزبی‌دعوت می‌کنند‪( .‬دراین‌مورد شوخی‌نمی کنم) آنها سعی‌می کردند‬
‫وبهتربگویم وت‬ ‫وهد‬
‫بند ک‬
‫م کن‬
‫کمیل‬
‫آثار خود اعنقادی را تح‬ ‫که بشهخصیت‌های‬
‫وجود آن درمن لااقل دريك خهت خیلی مشخص کاملا" مشهود است » درنتیجه تنها‬
‫چیزی راکه من می‌توانم شبخهصیت‌های همیشه نزار آثارم اهدا کنم ه»مراهی‬
‫است ‪ .‬من می‌توانم بآنها بگویم ‪ :‬ببین » من چیزی راکه وضع را خراب‌کرده‬
‫نمی‌توانم برایت توضیح دهم ولی دکنرارت هستم وبرایت آواز خواهم خواند‪.‬‬ ‫‪ .‬هرریزه کاری می‌تواند پنجره بجههانی‬
‫(ازمجله « سفیدوسپاه ‪ 0۲6۱۱‬نا معصعنظ » ‪ -‬شماره ‪)۸۵۵۱ - 5‬‬ ‫ریت ی یوت عی کدفیلی‬ ‫‪ .‬دم ریکی را که ازسوراخی ح‬
‫خارج می‌شود ‪.‬‬
‫نتاژ یکی ازلذت‌بخش‌ترین مراحل فیلمسازی است ‪ .‬واقعاً دراین مرحله‬ ‫)‬ ‫(ازمخله تشن‬
‫از کاراست‌که فیلم شروع بتهتفس می‌کند‪ .‬مثل این میماندکه شاهد رشد فرزند‬
‫مل نیست » صحنه‌ها پس‌وپیش‌اند » ولی دیگر از‬ ‫خود باشیم ‪ .‬ریتم فیلم هکنواز‬
‫‪.‬ن می‌کنم که هرفیلم خوب باید نقاط ضعفی داشته |‬ ‫ما‬ ‫گست‬
‫فیلمبرداری خبری نی‬
‫باشد » مثل زندگی ومردم ‪ .‬هیچوقت زیباگی را دوربکیام‌لنقص‌بودن نیافته‌ام ‪.‬‬
‫شاید فقط فرشتگان مستثنی باشند‪ .‬يك زن برای جالب توجه بودن باید نقطه ضعفی‬
‫داشته باشد ‪ .‬مسئله اساسی درمورد يک فیلم این است که ببینم آیا فیلم زنده است ؟‬

‫درموقع مونتاژ هیچگاه آنچه راکه انجام داده‌ام بازبینی نمی‌کنم » مرتب پیش‬
‫میروم وزمانی که‌کارم را بپایان رساندم باهطاق نمایش می‌روم تا کارم را برای‬
‫اولین‌بار ببینم ‪ .‬ودرآن لحظه می‌خواهم تنها باشم ‪.‬‬
‫(ازمصاحبه باگیدئون باکمن)‬

‫بایان ‪:‬‬
‫آنچه را که «شرح حال خود» می‌نامیم » داستان نوعی یادآوری است که‬
‫درلحظه سستی وخمودیام مرا بیدار می‌کند‪ .‬خیلی دلم می‌خواهد که درهمین حال‬
‫باقی بماند ‪ .‬بفرض درلحظه‌ای که اشاره وبادآوری ازراه می‌رسد » بنظرم می‌آید که‬ ‫که اد هیتون کبرصدورت يكك‬ ‫‪۳‬‬‫مغشوش وناقص‬ ‫و‬ ‫درباره ایده‌ای‬
‫دق‌الباب را می‌شنوم ولی در را باز نمیکنم ‪ .‬طبیعی‌است که روزی ازروزها باید |‬ ‫| فیلمدرآید » شروع بصحبت مکینم » بدون‌اینکه حالتی دراماتيك بان‌دهم ودرست‬
‫عصولامغ‪|* ۷:‬‬ ‫تصمیم به بکارزدن گرفت ‪ .‬راستش را بخواهیم » من باید پك‬ ‫شرح يك ماجرا اززوایای مختلف » وازهمین لحظه ببعد تصمیم ی‬ ‫|‬
‫روحانی باشم ‪.‬‬ ‫باره یکدیگررا ببینیم ودرباره آن ایده بیشترصحبت کنیم ودرهمین‬
‫‪ [۲‬درنشستهاتی دو‬
‫(از کتاب عسعاجعی مه ‪ ۶6‬صهناه] مصعنلد‌ممعد ما |‬ ‫است کهمحیط کارازسنگینی وفشردگی يك محبط خیلی‬
‫‌عی‬
‫نه س‬
‫یيش‬
‫‪9‬ا هم‬
‫د‪5‬ر‬
‫|‬
‫‪6‬‬ ‫نوشته ‪ - 0127011‬پاریس ‪40۵۱‬‬ ‫| حرفه‌ای دور بماند‪.‬‬
‫درباره نتای‬
‫‌ِ درنتیجه جکگایرمان شوخی ومزاح می‌کنیم وهمین راحتی درنحوهکار‬
‫بععنی گوساله چاقوچله ودرضمن‌عنوان یکیازفیلمهای ‪۱‬‬ ‫‪620116۲1۷ 4‬‬ ‫مشخص‬ ‫مسیری‬ ‫ری می‌شود و‬
‫‪.‬زمانی که داستان درروی‬
‫دیگر ا فدریکو فلینی است م‪-‬ترجم ‪.‬‬ ‫»ی‬
‫مت‬‫سنلی»‬
‫ق«پی‬
‫قسمتی ازصحنه‌ها به‬ ‫وند‪.‬‬
‫شسیم‬
‫یا‌تق‬
‫مره‬
‫کا‬
‫بازیگران ونیزکارکنان فنی فیلمش را خود برگزیند‪.‬‬ ‫اقلا فرد زینه‌من » زادة سال ‪ ۷۰۹۱‬د«روین»است‪.‬‬
‫درعین حال » يك حقیقت شگفت‌انگیز نیز هست‬ ‫یکی ازبرجسته‌ترین کا رگردانان صنعت فیلم آمریکا در‬
‫که نخستین‌بار«کایه دوسینما» به‌آن اشاره کرد ‪ :‬علیرغم‬ ‫دور پس ازجنگ است ‪.‬‬
‫هم آن محدودیتها واضطرارها وبی‌اعتنائیها بمهقام‬ ‫خنیتوه به‌حساسیتاو به سوژه‌های‬ ‫ینسا‬
‫من‌ا‬
‫آاخت‬
‫پرد‬
‫کارگردان فیلم » برخیازبهترین‌فیلمهای تاریخ سینمای‬ ‫"حاد ومطرح روز به وی اعتباری بخشیده است ‪.‬‬
‫آمریکا درخلال دور اولیهٌ سالهای ‪ ۰۳۹۱ - ۲2‬ساخته‬ ‫درپاریس وبرلین يك سلسله آموزشهای سینماتی‬
‫شده‌اند» ‪.1‬‬ ‫می‌بیند‪ .‬وسپس بههالیوود می‌رود تا درآنجا یکی از‬
‫سیاهی‌لشگرهای فیلم «درجبهةً غرب خبری نیست »‬
‫‪ 9‬این ذرست است که شما‪.‬هميشه فیلمهایتان را‬ ‫(‪ )۰۳۹5۱‬باشد !‪.‬‬
‫درجربان تهبه » ازهرلحاظ به شدت تحت کنترل‌ونظارت‬ ‫منشی‌گری صحنه وکارگردانی فیلمهایکوتاه »‬
‫‪۱‬‬ ‫شخصی می‌گیرید؟‬ ‫دانی‬
‫گرکا‬
‫گامهای بعدیاو هستند تاآنکه سرانجام برخت‬
‫‪ -‬یله » درست است ‪ .‬وازمرحلةً نظارت برسناریو‬ ‫نخستین فیلم بلندش را می‌یابد ‪ -‬فیلمی‌ که باهسم‬
‫آغازمی‌کنم‪ .‬برای من » دکاررفیلسازی » چهارمرحله‬ ‫‪. )۷۵۹۱( 4:1‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪94‬‬
‫فیلم جسورانةٌ او «هفتمین صلیب» (‪)۲2۹۱‬‬
‫(سمت ر راست) ٍبههنگام م تهیهتهبه فةفیلم‬ ‫« ففرردد ززییننهه‌‌ممنن»‬ ‫نگاهی ستایشآمیزبود به‌آلمانهای «خوب» آلمان‌نازی»‬
‫«ازاینجا تا ابدیت»‬ ‫درزمانیکه احساس‌های خصمانه وتعصب میزضدآلمانی »‬
‫سایه‌تی سین ازخود برافکار عمومی افکنده بود ‪.‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪3‬‬ ‫ان‬


‫اين فیلم نمونه‌ثی بود ازاعتتای زینه‌من به‌آدمها‬
‫‪۰‬‬ ‫‪#‬‬
‫بعنهوان «فرد» های مستقل‪ .‬این نمونٌ اولیه گ‪.‬سترش‬
‫تدریجی ومتعالی خودرا درفیلمهای بعدی «زینه‌من»‬
‫»نش خشونت ‪(٩2۹۱)۰‬‏‬
‫پافت ‪ :‬جستجو (‪۸‬ع‪ )۹۱‬ک‬
‫مردان (‪ » )۰۵۹۱‬ترزا (‪ » )۱۵5۱‬ووسترن بسیارجذاب‬
‫وتماشائی «ماجرای نیمروز» ‪.‬‬
‫بسهال ‪ » ۳۵۹۱‬بخاطرکارگردانی هن‌رمندانة‬
‫يكک اسکار می‌کمرن < ازآن پس »‬ ‫اابدیت»‬
‫«ازاینجا ت‬
‫فیلمهائی باتغذیه ازسوژه‌ها ومسائل‌روز» با ساختمانهائی‬
‫قرص‌ومحکم می‌سا زد گر چهالبته سمپاتی جبلی «زینه‌من »‬
‫به مطرح ساختن دشواریهای شهامت شخصی همچنان‬
‫پایدار می‌ماند » وحتی درفیلمهاگی مثل داستان راهبه‬
‫(‪ )۸0۹۱‬ومردی برای تمام فصلها (‪ )۰1۹۱‬هم آشکارا‬
‫‪۱‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫می‌خورد ‪. .‬‬ ‫چهشم‬
‫ب‬
‫درسال ‪ ۰ ۰۷۹۱‬تهیه فیلمی که زینه‌من‌در نظرداشت‬
‫پراساس «سرنوشت بشر » آندره مالرو بسازد‪,‬ومدتها نیز‬
‫دود » منتفی شد ‪.‬‬ ‫تدارك ساختن آنرا دیده‬

‫ساپرفیلمهای برجسته ی‬
‫‪.‬لاهی پر از باران (‪> )۷6۹۱‬‬
‫کالواهما ‪ )۵۵۹۱( ۱‬ک‬
‫غروبیها (‪ » )۰۲۹۱‬اسب کخاستری را بنگر (درایران ‪:‬‬
‫گروگان ‪ ۰ )6۹۱ -‬روزشغال (‪ » )۳۷۹۱‬و «آبه لارد‬
‫وهلوئیز» (درست تهیه) ‪.‬‬

‫«کارگردان » و بخصوص کارگردان آمریکاتی »‬


‫امروزه قدرت وآزادی بسیارپیشتری نسبت‌به‌آن‌روزهای‬
‫«کا رگردانهای بی‌امضا» یافته است » روزهائیکه فیلمها‬
‫درجلسه‌های مجمع عمومی استودیوها ساخته می‌شدند‬
‫ثکلها" «اگر ‪.‬‬
‫وشعارهای تبلیغاتی آنها ابیهنصورت بمود‬
‫است » بهترین نمایش‬ ‫فیلم محصول کمپانی وه‬
‫آشهر است» ‪۱‬‬

‫امروزه غالبا یكکارگردان ‪ +‬مثلا" خود من »‬


‫می‌تواند با توجه به محدودیتهای بودجه » سوه فیلمش‬
‫عمده‌ثی از‬ ‫را خود انتخاب کند » حتی می‌تواند جمع‬
‫|روری واساسی بحهساب می‌آید ‪:‬‬ ‫ض‬

‫زره‬ ‫مرو‬ ‫نی ی ل‬


‫اها‬
‫اول ‪ :‬فیلمنامه ‪ .‬دوم ‪ :‬برنام‌هریزی (انتخاب‬
‫انتخاب محلهای‬ ‫ریگران » تعیین طرح تولید»‬
‫فیلمرداری » موواردی نظیر اینها) ‪ ...۰‬سوم ‪:‬‬

‫ینم لك‬
‫فیلمرداری ‪ -‬ودرمرحله آخر مونتاژ ‪۰.۰ ۰‬‬
‫این چهار مرحله ازیکدیگرجدائی‌ناپذیرند» واگر‬
‫سینما دیامو ند‬ ‫که قراراست فیلم تمام شده واقعاً فیلم کارگردا نش باشد»‬

‫‪/‬‬ ‫(تکرار جشنواره جشنواره‌ها)‬ ‫(پرواز بز بالدار ‪ -‬مسابقه)‬ ‫هرچهار مرحله بایستی که بشهدت وبه طور واپسته‌تی‬
‫ساعت ‪ ۳۱ :‬و ‪۹۵۱‬‬ ‫رتدکاارن باشند‪.‬‬‫گظار‬
‫تحت کنترل ون‬
‫موقع فیلمبرداری » به فیلمنامه‌تان وفادار‬
‫‪.‬‬ ‫مواظب دلقك باشید (آلبرتو بوبلاکوآ)‬ ‫ساعت ‪5۱ :‬‬
‫می‌مانید » یا اينکه بدیهه سازی هم می‌کنید؟‬
‫و ‪۲۲‬‬ ‫بكث‌روزاززند گی‌رایکوما کسیم (زلاتکولاوانیلت) ساعن ‪:‬‬ ‫‪ -‬بهرحال من دوست دارم با سناریوئی سرصحنه‬
‫راننده تاکسی (مارتین اسکورسیس)‬ ‫به لوس انجلس خوش آمدی (ا لن‌رودولف)‬ ‫فیلمرداری بروم‌که ازنظر پرورش کاراکترها ونحوة‬
‫ساعت ‪۹۱ :‬‬ ‫گسترش روابط کارا کترها حتی‌الامکا نکامل وبی‌نقص‬
‫سینما امپایر‬ ‫باشد ‪ .‬آنوقت سرصحنه هم‪.‬البته تا حدودی بدیهه سازی‬
‫(ابالات متحده ‪ :‬نقشی ازخود)‬ ‫‪.‬‬ ‫ارواح محکوم (وولورادف)‬ ‫مکینم ‪.‬‬
‫ساعت ‪ ۰۱‬و ‪۳۱‬‬ ‫به همین طریق » دلم می‌خواهد‪.‬به بازیگرانم‬
‫حدا کثرآزادی‌را بدهم ‪ .‬اطاقهاتی برای‌تمرین‌نقشهایشان‬
‫جنگها ‪:‬‬ ‫ک‌کتوشومرکههاتی‬
‫دراختیارآنها می‌گذارم ‪ .‬هميشه می‬
‫آزاینجا تا ابدیت (فرد زینه‌من ‪)۳۵۹۱ -‬‬ ‫سینما دیاموند‬ ‫ذاتی وبا استعداد را برای ایفای هريك ازنقشهای فیلم‬
‫انتخاب کنم ‪ .‬برایم اهمیتی‌ندارد که آنها «ستاره» باشند‬
‫(جشنواره جشنواره‌ها)‬
‫‪۲‬‬ ‫سینما امپایر‬ ‫‪:‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫مات‬
‫پا نه » پا اینکه سوابق‌وتجارب خوبی‌داشته باشند‪ .‬کافی‬
‫تستاضنباولع | که ها ازلحاظ استعداد وغزیزه قوی باشند ‪ .‬هرچه‬
‫(فدریکو فلینی ‪ :‬دنیای يك ساحر)‬ ‫(ریچاره دانر)‬ ‫طالع نحس‬
‫پیشتر يك آکتور بهفیلم كمك کند » بهتر ‪ .‬مشروط‬
‫و ‪۲۲‬‬ ‫ساعت ‪۹ :‬‬ ‫ساعت ‪۳۱ :‬‬ ‫ابیهنکه البتهکم آزادانةً آکتور بفهیلم » درچارچوب‬
‫جاده (‪)۵۹۱‬‬ ‫قاضی وقاتل (برتران تاورنیه)‬ ‫شخصیت سازی وخصوصیاتی صورت‌گیرد که من و او‬
‫قبلا" بدارره‌اش توافق کرده‌ايم ‪ .‬من معنقد به این نیستم‬
‫سینما پولیدور‬ ‫که پرداخت يك سناریو را عوض کنیم تا با خصوصیات‪:‬‬
‫سینما دیامو ند‬ ‫است » جور دربیاید ‪.‬‬ ‫ستارةٌ بخصوصی که «دم دست»‬
‫(باستر کیتون ‪ :‬چهره احساس)‬ ‫(سینما چشم و گوش دارد)‬
‫من بیزارم ازاینکه يك دهنةً محکم کنترل کننده جلوی‬
‫ساعت ‪ ۰۱۰۳۱ :‬و ‪۱+‬‬ ‫کسی بیندم » درعین حال ازهمکارانم انتظار حدا کثر‬
‫ساعت ‪۷ ۰‬‬
‫بچه قصاب (‪)۷۱۹۱‬‬ ‫جشنواره فیلم پاریس (ژان‌پیر ژانسن)‬
‫همکاری را دارم » نتنهها اکزتآورها ‪ .‬بلکه بههمان‬
‫سبت ازمدیر تهیه » فیلمبردار» مونتور وسایر اعضای‬
‫‪۱۲۹۱۱ ۱‬‬ ‫رد کیبا ور گردا ره‬ ‫وش‬ ‫هرقدر کادرسازندءةٌ يك فیلم را آدمهای مستعدتر‬ ‫اکیپ‬
‫کله‌پولك (هربرت بلیچ ‪)۰۲۹۱ -‬‬ ‫(کاندو شینداو)‬ ‫ومبتکرتری تشکیل دهند ‪,‬حاصل کارمطمئناً بهترخواهد‬
‫بود‪ .‬بشهرط اینکه کوششهای فردی اعضا درپایان کار‬
‫لویدور‬
‫سینما پ‬ ‫پیاکدیگر هماهنگ ومتعادل شوند‪.‬‬
‫سینما پاامرونت‬
‫لس فربنکس ‪ :‬بت‌کارخانه روبا)‬ ‫(گدا‬ ‫قبل ازفبلمبرداری » زیاد تعربن می‌کنید ؟‬
‫(تکرارسابقه)‬ ‫»اهی اوقات اتفاق می‌افتد که من‬
‫‪ -‬بستگی دارد گ‬
‫‪۲۲‬‬‫ساعت ‪٩۱ :‬‏ و‬
‫‪)۱‬‬
‫‪-۲‬‬‫‪۹‬یبلو‬
‫‪۱‬د ن‬
‫(فر‬ ‫ستهفندار‬
‫ساعت ‪ ۰۱ :‬و ‪٩۱‬‏‬ ‫صحنه‌هاتی ازفيلمهايم را خیلی زیاد تمرین می‌کنم ‪-‬‬
‫گزارش به پایان رسید (یان وبگل)‬ ‫مثلا" شش الی هشت‌بار دردکورهای اصلی » بوساائل‬
‫دور دوم (دان شبیب)‬ ‫واثاثة لازم ‪ .‬ولی موارد دیگری هم بوده استکه تمرین‬
‫سینما سینه‌مو ند‬ ‫ساعت ‪ ۳۱ :‬و ‪۲۲‬‬ ‫زیاد» آن حس بدیهه سازی وآزاداندیشی لازم برای‬
‫يك صحنه بخصوص را ازمیان برده است ‪.‬‬
‫(افق شرق)‬ ‫شماره يث (دایان‌کانن)‬ ‫‪۰‬‬
‫خروجی اضطراری (منصور مهدوی)‬ ‫‪ 8‬بهعنوان يك قاعدهُ کلی ء آشکارا بستهبه‌نوغ‬
‫ساعت ‪ ۳۱ ۰۱۰ :‬و‪۱۱‬‬ ‫(‪ )66121‬های‌زیادی‌استفاده‌می کنید؟‬ ‫فیلم» ازبرداشت‬
‫واسطه (سانیا جیت‌ری)‬ ‫‪ 7‬ثرجیح می‌دهم حتی‌الامکان کمتر بگیرم ‪ :‬من‬
‫دریافتهام که اک رک‬
‫سینما سینه‌مو ند‬
‫سینما پآامرونت‬ ‫زیادی ازيك‬ ‫«برداشت»های‬
‫» انرژی » یرو وآزادی عمل کتور‬
‫«نما »ی واحدبگیرد‬

‫گوش دارد)‬
‫(تکرار برنامه سینما چشم و‬ ‫را می‌گیرد و جباهیش نوعی «طرز عمل» زیرکانه و‬
‫(فانوس خیال ما‪ -.‬پنجاه سال سینمای انران)‬ ‫‪۱+ :‬‬ ‫ساعت‬
‫‪۰‬‬ ‫ساعت ‪۵۱ :‬‬ ‫‪ 8‬گرحق‌انتخاب داشته باشبد » ترجیح می‌دهید‬
‫|جوان لرزه (ماکس‪ .‬بی‪ .‬میلر)‬
‫پناهای صفوی ‪ -‬رنگین کمان‬ ‫که قیلمهایتان را رنگی‌فیلمبرداری کنید یا سیاه‌وسفید؟‬
‫کنج قارون (سيامك پاسمی)‬ ‫کداميك را دشوارتر می‌پندارید؟‬
‫برای سوژه‌هاتی کهبه بررسی تجربه‌های شخصی‬
‫»یاه وسفید را ترجیح می‌دهم ‪« .‬سیاه و‬ ‫می‌پردازند س‬
‫کر‪-‬ار) ‪:‬‬
‫ترد‬
‫(سینما چشم گووش دا‬ ‫مسیقآیفدر» امکانات بسیار برای جولان قدرت تخیل‌تماشا گر‬
‫‪۱‬‬ ‫ساعت ‪۲۲ :‬‬
‫طلوع جدی ‪ -‬آنکه خیال‌بافت » آنکه عمل کرد‬ ‫‪۱‬‬ ‫ساعت ‪۰۱ :‬‬
‫درحالیکه ا«زرنگک» غالبا برای‌صوری کردن‬
‫یند‪,‬‬
‫عروس درا (آرمان)‬ ‫پرونده محرمانه مافیا (جوزپه فرارا)‬ ‫بیرظاهردادن استفاده می‌شود‪ .‬بنابراین فیلمبرداری‬
‫ِ‬
‫«ی واصولا لمس رنگ به مراتب دشوارتراست ‪.‬‬
‫(سینما دیاموند ‪ -‬ساعت ‪٩۱‬‏ م‬
‫‪-‬سابقه)‬

‫"‪ 1‬که‬
‫و آمروز‬
‫ارواح محکوم‬ ‫بلغارستان ‪:‬‬
‫وولورادف‬ ‫کار گردان ‪:‬‬
‫تهیهکننده ‪ :‬سازمان سینمات وگرافی بلغارستان‬

‫تم‬ ‫تال هی‬


‫وو لورادف‬ ‫فیلمنامه‬
‫هربستو توف‬ ‫فیلمبردار‬
‫‪:‬‏میتکوشترف‬ ‫آهنگساز‬ ‫‪ 6۱‬مس‪-‬ابقه)‬ ‫(سینما دیاموند ‪ -‬ساعت‬
‫بازیگران ‪ :‬ادیت سولوی ‪ .‬یان انگلرد ‪ .‬روسی‌شانف ‪.‬‬ ‫آونجلس خوش آمدی‬
‫ابالات متحده آمریکا ‪ :‬به ل‬
‫‪ ۵‬میلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۰1۹۱‬دقته‬
‫آلن رودولف‬ ‫کار گردان ‪:‬‬
‫«اسپانیا» درسال‌های سی ازنظر «فانی هوزن» تک زن ال‬ ‫رابرت آلتمن‬ ‫‪:‬‬ ‫ند‬ ‫و‬
‫که بدنبال ماجرا به این کشور آمده » سرزمین مراسم مذهبن وتعصب‌های‬ ‫آلن رودو ف‬ ‫‪8‬‬
‫ورفتار‬
‫شدید دینی است ‪ .‬اوسال‌ها پیش با پدر«اره‌دیا» برخورد کرده گ‬ ‫‪۰.‬‬ ‫دیومی پرزژ‬ ‫‪:‬‬ ‫فیلمیردار‬
‫ه بود حوالا درجستجوی عشق گذشته دربك هتل قدیمی و‬ ‫شقداو‬‫عش‬ ‫| موسیثی متن ‪ :‬ریچارد باسکین‬
‫کثیف با عشقی جدید با نام «لوئیس رومرو» برخورد می‌کند ‪ .‬چیزی‬ ‫| بازیگران ‪ :‬کیت کارادین » سالی کلرمن » جرالدین چاپلین »‬
‫که آندو را به یکدیگر تزديك ‪ ۰‬کرده اعتیاد هردو به مواد مخدر است»‬
‫هاروی کایتل ‪ ۰‬لورن آهوتون وب وکالیندفورس »‬ ‫‪۱‬‬
‫که برای هردو سرانجام دردنا کی دارد ‪.‬‬
‫ربچارد باسکین ‪.‬‬
‫|‪ ۵‬میلیمتری ‪ .‬رنگی ‪٩۰۱ .‬‏ دقیقه‬
‫‪۳‬‬
‫«کارول بازبر» بك آهنگسازمشهور به‌شهر زاه‌گاهش‬ ‫گزت‬
‫با‬
‫‪ ۱‬واستقبال پرسروصدائ یکه از او به عمل می‌آید فرصتی است برای‌مطا لعه‬

‫ر|وحیه و زندگی شخصیت‌های مختلفی کهدرزندگی او بودند ‪.‬‬

‫و«خن نظامی برقرار استبعنوان‬ ‫و اختماعی به در آن حکومت مك‬ ‫ای ‪ -‬انالات متعده ‪ :‬نقشی ازخوه س‬
‫‪-‬اعت ‪ ۰۱‬و ‪)۳۱‬‬
‫مسئله مهمی مطرح شده است ‪۰‬‬

‫«پریویت» قهرمان اول فیلم سربازی است از جنگ مکتنهف‌رطبق‬ ‫(‪)۲۰۹۱‬‬ ‫ااز اینجا تا ابدیت‬
‫دستور فرمانده برای‌گرفتن غنائم‌جنگیو آوردن غنائم به‌سربا زخانه‌آمور‬
‫زانست به‌افراد گروهان‬ ‫و خی‬ ‫ات مقرزات سخت‬ ‫می‌شود و مجبور‬
‫کارگردان ‪ :‬فردزینه من‬
‫|تهیه کننده ‪ :‬بادی آدلر‬
‫اکتاب جیمز‬
‫افیلمنامه ‪ :‬دانیل تاراداش (اقتباس ز‬
‫‪,‬روح سرکش و جسور«پربویت» به‌سراغش می‌آید» اوج این صحنه‌بدنبال‬
‫مرک رفیق پاغی وی ات ‪ .‬او در بشت سبی که در برابر خواسته‌اش‬ ‫جونز)‬ ‫‪۳‬‬
‫‪ 8‬بارنت کافی‬ ‫‪/‬ففیرلمب دار‬
‫عذاب میکشد‪.‬‬ ‫هد‌کارند‬
‫دجا‬
‫ای‬
‫موسیقی‌متن ‪ :‬جورج دانینگ » موریس استولوف‬
‫‌های‬
‫قهو‬
‫لان‬
‫درفیلمهای «زینه من» موج خشمگین‌دربا سمبل هحیج‬
‫لنکستر » مونتگمری کلیفت »‬ ‫‪ :‬بمرت‬ ‫‪۱‬‬
‫دود سیگار سرآغاز انديشه فرار را درسرمیپروراند‪.‬صحنه‌های‌چاقوزدن»‬ ‫»‬ ‫ار)ر»ید‬
‫ننات‬
‫و سی‬
‫دانك‬
‫دیوراکر » فر‬
‫شکستن بطربها در مشروب‌فروشی يا حمله به «پرل‌هاربر» بسیار زیباتهیه‬ ‫فیلیپ اوبر » ارنست بو رگناین » میکی‬
‫شده] ندا‪.‬ین‌فیلم برای« زینه‌من» اسکاری‌بهمر اهداشت‪ .‬داستان‌فیلم بر اساس‬
‫‪۱‬‬ ‫شاونسی‬ ‫‪۲‬‬
‫زندگی نظامی گروهی امریکائی در هاوائی منباشد و بازیهای درخشان‬
‫«فرانك سیناترا» » «دبوراکر» ‪« 3‬موتتگمر ی کلیف» و ‪«.‬برت‌لنکستر»‬
‫| میلی‌بتریوس ونفید ‪ 4 .‬دقبقه‬
‫فراموش‌تاشدنی است‪.‬‬ ‫دراپن فیلم نقش فرد دراجتماع پامردمی که آزقانونسرپیچی ‪9‬‬
‫(سینما دیاموند ‪ -‬جشنواره جشنواره‌ها ‪ -‬ساعت ‪)۳۱‬‬ ‫(سینما دیاموند ‪ -‬جشنواره جشنواره‌ها ‪ -‬ساعت ‪۰۱‬‬
‫فرانسه ‪:‬‬ ‫طالع نحس‬ ‫نان ‪1‬‬ ‫زا‬

‫برتران تاورنیه‬ ‫کار کردان‬


‫ربچارد داثر‬
‫تن‬ ‫تهیه‬
‫هاروی بنرارد‬
‫برتران تاورنیه؛ ژان اورنش‬ ‫فیلمنامه‬
‫دبوید سلت‌زر‬
‫پیر ‪ -‬وبلیام گلن‬ ‫فیلمبر داز‬
‫فیلیپ‌سارد‬
‫جری کلد اسمیت‬
‫ژان کلود بربالی» فیلیپ‌نواره» میشلگالابروءایزابل‬ ‫بازیگران‬
‫هوبر ‪...‬‬
‫لی‌رميك » بیلی وابتلا »شبلاربنور » گربگوری‌يك »‬ ‫بازیگران‬
‫‪۵‬میلیمتری‪ .‬رنگی‪ ۰۱+ .‬دقرثه‬
‫دیوید وارتر » لثومك کرن » هاروی استیفنس »‬
‫پاتريك تراتون‬
‫آنجلس‬
‫جشنواره سلو‬ ‫‪۵‬یلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۰۱۱ .‬دقیقه‬
‫م‬

‫در آخرین دهه قرن نوزدهم يك‌رشته جنایات هولنالك در فرانسه اتفاق‬ ‫جشنو اره سن‌ساستیان‬
‫می‌افتد کهظاهرا هیچ ارتباطی بهم ندارند‪ .‬يك قاضی باهوش ولی‌ببرحم‬ ‫]قا وخانم «(تورپ» پس‌ازآ نکهپسرشان هنگام زایمان می‌مبرد » پسری را‬
‫بکمث دوستش که بل قاضی‌ا کار بر کنار شده‌است» موفق می‌شو د پرده‌از‬
‫راز این جنابات هولناك بردارد‪.‬‬ ‫به‌فرزندی می‌پذبرند ‪ ۰‬وقتی ابن پسر به‌سن پنج‌سالگی می‌رسد پرستارش‬
‫خود کشی می‌کند و کشیش بهآقای«تورپ» می‌گویدکه پسرفرزندشیطان‬
‫است ‪ .‬ابتدا «ربچارد تورپ» این موضوعرا باور نمی‌کند ‪ .‬اما مرگ‬
‫یهش پیش‌بینی‬ ‫شر ک‬‫کنطو‬
‫مسرش ‪ -‬درست هما‬ ‫‌نهوم‬‫گجنی‬
‫رقط‌‬
‫کیش وس‬
‫سبب می گردد کهاو دست به‌تحقیقانی بزند‪« .‬ریچارد تورپ»‬ ‫کرده‌بود‬
‫که حالا جان خودش درخطر است به‌همراه يكك دوست عکاس به‌دیدن‬
‫يك جن گیر می‌رود ‪ .‬جن گبر به«تورپ» می‌گوید کهباید پسرزا بکشد ‪.‬‬
‫«تورپ» این پیشنهادرا "رد می‌کند اما وقتی دوست عکاسش‌هم می‌میرد‬
‫و کید اینکار را انجام دهد ‪ .‬لدحرظه‌ای که «تورپ» قصد دار‬ ‫تصمیم‬
‫‪ 9‬را بکشد » پلیش آزراه می‌رسد و‪.....‬‬
‫(سینما دپاموند ‪ -‬سینما چشم وگوش داره ‪ -‬ساعت ‪)۲۷‬‬ ‫|ینما سینهموند ‪ -‬افق شرق ‪ -‬ساعت ‪ ۳۱ ۰۱۰‬و ‪)5۱‬‬
‫(س‬
‫واسطه‬ ‫هندوستان ‪.:‬‬
‫ژاپن ‪ :‬کنجی میز وگوشی ‪ :‬زندگی كيکا رگردان سینما ‪.‬‬ ‫ساتیاجیت‌ری‬ ‫قر کر دان‬
‫کانتو شیندو‬ ‫اراک فان‬
‫سوبیر گوها‬ ‫نهیهکننده‬
‫و‬ ‫ساتیاجیت‌ری (ازداستانی نوشته‬ ‫فیلمنامه‬
‫کانتو شیندو‬ ‫نهیه کننده‬

‫میا کهبوشیو کی‬ ‫فیلمبر داز‬


‫سومندوری‬ ‫فیلمبردار‬
‫دقبته‬ ‫‪۵‬یلیمتری ‪ .‬رنگی" ‪۵ ۰‬‬
‫م‬
‫| موسیقی منن ‪ : .‬سائیاجیت‌ری‬
‫ابدریپ م وکهرجی » اوتبال دوت » اوب یگوش‬ ‫بازیگران‬
‫در این فیلم ضمنگفتگوبا»‪۳‬بازیگرفیلمبردار؛ فیلمنامه‌نویس‪,‬د کوراتور‪,‬‬ ‫‪۵‬یلیمتری ‪ .‬سیاه وسفید ‪ ۵۳۱ .‬دقیقه ‪.‬‬
‫م‬
‫آهنگساز و تتایر وکسان رکه در فیلمهای « کنجی‌میز و گوشی» باوی‌همکاری‬ ‫«واسطه» سر گذشت جوانی اتسکه وفتی منومفقی‌شود کاري پیدا کند ‪:‬‬
‫صاحب‌نام سینمای ژاپن می‌شود‪.‬‬ ‫ارن‬
‫دن کا‬
‫ر ای‬
‫گاخت‬
‫کرده‌اند» سعی در شن‬ ‫بعنوان واسطه وارد فعالیت‌های بازرگانی ميشود وبتدریج کارش به‌تهیه‬
‫فی‬ ‫برای نهیه این فیلم طی دو سال بیش از پنجاهساعت_گفتگو روی‬ ‫دختران تلفنی برای مشتریانش مکیشد ‪.‬‬
‫است‬ ‫‪ 3‬فوار ‪۰‬ضبط شده‬

‫‪5‬‬ ‫وه‬
‫میله ‪ ۲‬تاش‬ ‫شا‬ ‫شامصا‬ ‫روصم‬

‫(سینما دیاموند ‪ -‬مسابقه ‪ -‬ساعت ‪)۹۱‬‬


‫‪۹‬‬ ‫بت گروه عنکبوت به دام افتاده‌اند ‪.‬‬
‫ابالات متحده آمریکا ‪:‬‬
‫يك شخصیت دیگر فیلم » خود نوار فیلم‪.‬است ‪ .‬کادرها کاحی |‬
‫بازبگوشانه وسط پرده می‌آیند ويك‌بارهم فیلم ظاهراً آتش می‌گیرد ‪.‬‬ ‫لدد‬
‫‪۳-0‬‬

‫این صحنه چنان خوب ساخته شده که هر متصدی پروژ کتوری را‬
‫دست‌یاچه خواهد کرد ‪.‬‬
‫رابرت سوارت‬ ‫کار گردان ‪3‬‬
‫رابرت سوارت‬ ‫تهیه کننده‬
‫‪ ۸‬دقیته‬ ‫کی‬ ‫ری‬
‫اف‬
‫وط فیلساز تما رو‬ ‫ه‬‫راش‬
‫میل ت‬
‫تا ان ف‬ ‫‪۱‬‬
‫نوارفیلمنقاشی شده است ‪ .‬این تكنيك کهاولین‌بار توسط «نورمن مك‬
‫‪.-‬‬ ‫بدول دوربین مشهور اس‬ ‫مسازی‬
‫شفدی‪.‬لبه‬ ‫رد‬ ‫لارن» تا‬
‫‌پبال‬
‫یثستو‬
‫تهای اصلی فیلميك جفت ساق پای کوچكت »بيك‬
‫و يك گروه عنکبوت هستند ‪ .‬فیلمبا يك کادر ‪ ۵۳‬میلی‌متری سفید‬
‫‪.‬اق‌ها به حرکت درمیایند ونوشته فیلم را لگد می‌کنند‪.‬‬
‫| شروع میشود س‬
‫| انم| به هرچی که سرراهشان پیداشود لگدمی‌کنند تااینکه به يك‌توپ‬

‫‪.‬وب کتهاان بررکت مي‌شود و ستردز پی‬


‫کال ورد می‌کنند ت‬
‫‪۵1۳۳۲۲۵8۵ 10 ۳‬‬
‫‪۸۷ ۲۸۳۲۲۳۲‬‬ ‫‪۲۵۲۳0۲۲۸۲۲۳۲۲1‬‬ ‫‪۲۷/۲۲۳‬‬ ‫بک‪۸۲‬‬
‫‪.‬‬

‫]‪1۳۲۱۳, ۸۳۳۲۳۱۲/۲ ۱۸۷‬‬ ‫‪۲۳۲۵۸‬‬


‫)‪0‬‬ ‫‪0۷‬‬

‫‪ -‬م‪0۵۳۳‬‬ ‫ظ‬
‫ا ‪۲‬‬
‫‪ - ۵۵0۱۵۲۷۲۸۲‬فا‬
‫‪۱1 ۰۸۲۱/۳1 ۲۸۷01,‬‬ ‫‪5‬‬
‫‪ ۲۸1‬قرن]‪۲۳۵0‬‬ ‫‪۵۷101 ۵۸.9.7۰. - 0(1۷10:1 -‬‬ ‫‪7‬‬
‫‪ 2۱‬خر‬ ‫ک‬
‫وا‬ ‫جم) ]‪ 11۳‬معط ‪«7 2‬‬ ‫‪00‬‬

‫‪.‬‬ ‫‪۳ 1‬‬ ‫‪501۲6100۳1 3‬‬ ‫ی‬ ‫‪۸۳۳۲۷۲۷۱0‬‬ ‫‪۳۵۸۱۱۱۳۱/۱۵۱‬‬ ‫‪۵۹۳۱‬‬


‫‪۸1( 11۹۲ 10 131۲1۳۸۲۲ 1302۲ 0۲۲۲6۵ 1۵60۲۵۹۵ ۳۲۲۳۲‬‬

‫)‪+‬‬ ‫‪۰*1۳, ۸۲۳۲ 0۳ 6/۶‬‬ ‫]‪۰13‬‬‫‪,001, ۲5‬‬


‫‪۸۸۱۲۲ ۴‬‬

‫‪۳۱۱ 8‬‬
‫‪111761۸۷, ۸۱0۷۳۷۲۴۳ 25, 6‬‬ ‫باز رقي‌لم‬
‫‪ 0. 1‬اام‪31‬‬ ‫چهارشنبه ‪ ۳‬آذرماه ‪:‬‬
‫(ولدغ؟) فصععل عبط صذ ومن تصصرح ‪00:11‬‬
‫جهن باه‪ ۷‬عبمیا ‪4 1‬ص خصصص ‪09:3‬‬ ‫(ساعت ‪ ۱۱‬صبح) ‪:‬‬
‫‪1‬‬ ‫(د‪0‬عصدن))‬
‫(حونا) نک طاجمه‌نا نهر ‪09:5‬‬ ‫ها ند‬ ‫(ابتالیا)‬ ‫پلیسی دربلوجین‬

‫اج‬ ‫‪0, 2‬‬


‫سالن شماره دو‬ ‫من خوبم تو خوبی (هندوستان)‬
‫سالن شماره سه‬ ‫روباه بلستون (انگلستان)‬
‫(‪ )21081‬عا) مج با‪ ۵۷‬ع جصنح ‪ 1‬تصصرع ‪00:11‬‬
‫‪ 0۲1,۵۵۷ ۲۲۷۸۷۱ 2‬صوت قعط‪ ۷۷‬خصصص ‪03:3‬‬ ‫سالن‌شماره چهار‬ ‫خانه‌ای با پنجره‌های خندان (ابتالیا)‬
‫(‪ )726‬صمئلازظ‬
‫نم ‪03:5‬‬ ‫صمتام»‪ 2۷۲‬معصصصنگ عم‬ ‫(ساعت ‪ ۳‬بعدازظهر ) ‪:‬‬
‫(‪))۲6666‬‬ ‫وثرا دوست دارم (کانادا)‬
‫سالن شماره يكث‬
‫‪13211 ۸0. 3‬‬ ‫سالن شماره دو‬ ‫با بك میلیارد چه می‌توان کرد ؟ (ابتالیا)‬
‫(‪0‬صعاعدظ!) ء«وظ مصمع‌عله‌ظ تصیح ‪00:11‬‬
‫(صحی) [ل‪ 2۲‬وعد‪ 1‬میا ‪ ۶1 2‬نج ‪09:9‬‬
‫سالن شماره سه‬ ‫اگر برگی نریزد (ابران)‬
‫‪ ۲۵۷ 0۵6۱ 2 ۶۵5 ۶‬عصتتحظ جوز بصصم ‪09:5‬‬ ‫سالن شمارء‌چهار‬ ‫مر دگمیندس (اسپانیا)‬
‫‪ )۷۷‬هلان‬ ‫تمه ب‪۱‬جع‬ ‫(ساعت چه بعدازظهر ) ‪:‬‬
‫‪112۱۲۳ 0۷۱. 4‬‬
‫سالن شماره يث‪.‬‬
‫عصنطعناضا از عفیاماظ مط] جصصج ‪00:11‬‬
‫وسمل‪۷۷۲ :‬‬ ‫(رلحت؟)‬
‫دو‬ ‫شماره‬ ‫سالن‬ ‫تعطبلات داغ تابستانی (بونان)‬
‫وع‪0‬مصنصعی که ص‪ 2۲۷‬عظ‪ "1‬نم ‪03:3‬‬ ‫شماره سه‬ ‫سالن‬ ‫‪ ۰‬برای غذاخوردن قانق وچنگال لازم است‬
‫(‪)0۳12۴5‬‬ ‫(| لمان غربی)‬
‫(صدعل) عتتطفعظ خصصص ‪09:5‬‬ ‫سالن‌شماره چهار‬ ‫کندو (ایران)‬
‫سس‬ ‫سس‬ ‫سس‬
‫‪]۲(]/571۳۲۲ 0‬‬ ‫‪,‬تامحصناط‬ ‫واعععظ ‪ 01‬ر‪ 662۲‬عصماه وتعفبظ‬
‫نصمتامصصه لفععصمم صقطع ممطنهد عه‪6 21‬فنا‬
‫‪9‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪ 2‬ماصذ ‪0‬ععصتام حصیا تولعجما فطل ق‪ 2‬مهم‬
‫‪ ۶‬حمتعبطل مطا که لتمبع صنصد صفلوما ون‬

‫‪111۳, ۷‬‬ ‫‪(8‬‬


‫‪ 52‬صماحعک تقطا نموه حععد فقط ‪61‬‬

‫‪۱۷۳11۲۱ 1۳‬‬ ‫‪-‬طموصرصصا عطا ود فتاه صه وه عو‪0‬تتافعل‬


‫و ‪ 662‬فنط ‪060‬ص مت ‪ ۶۵ ۵۵۲۷۱,‬نزا‪2‬‬
‫‪ ۰‬صصنط ‪8 066۲01‬صه عمبمجه غصمل‌صه‌هرعص صنم‬
‫‪1 0(۳/۸‬‬ ‫‪ 06-‬قطان مه ‪4‬صج فعلنلعطهه مه عل‪۵1 ۵‬‬
‫‪-‬وعتاو ت‪6‬افناظ روسعتجماصا صا‪. .‬عاوتهه فملم‬
‫جمعلز ‪ ۷۷‬با عاعظ زد‬
‫عصلق لیم عنط عفقطا رات راع‪2‬؟ عطا ‪065‬‬
‫عط مات عقطا رم عنط مهن‬ ‫دنه‬
‫رتم‪ 261‬حعاعباظ غباوداه عصتلصنطا هرز‬
‫‪ ۵‬مه عاومعم ما نهد ‪4‬صه صمتامعتن‬
‫محنط تمه عصنلصنط تمه عصن‌لصنطا طر‬
‫حعو ‪ 02‬وقاصهاولوعه عنط مه تفع ‪067۳69, 2‬‬
‫رفظ )عم ونط گم عصم ما علم‪ 2‬عصتصصمی ‪06۵61‬‬
‫وهای حعتط ررجهرصی صلق عنط غقطا رفص‬
‫‪ 6۳1 ۲67۵ 06‬من عهه‬
‫طتعصع! رتحصنق‌محنی صه عم صنط از ‪0‬ع‬
‫‪61۲‬‬ ‫طاز ‪602 1‬‬ ‫مفع‪1‬ععظ لصو‬
‫کنط م‪6۲ ۲‬تعصوروع ‪ 6‬ما عصعع ‪8‬صه عصتاً اه‬
‫کذ دم رمتصمعع‪ 1‬مللمعنمه صد) عد هه ما‬
‫علط ما ‪ 5۵ 6 7‬رصمتاحش‌عص هصه عصته‬
‫(عابواه تعطععظ تحصعط هقدص اهر‬ ‫اون‬
‫نمصا ترصهه ماج خع‪۲‬م‪6‬ه ‪ 61‬م‪1‬‬ ‫‪-‬مصصیط ل‬ ‫انا‬ ‫‪۳‬‬
‫همه ‪0‬ع‪1‬له صهفعدا عقط صعاعباظ ‪...‬مزر‬
‫رت‬ ‫‪060‬عمممناو ‏ لد ‪[6۷06۲20۲۷‬‬ ‫میم‬ ‫عصعنلاتدط هو وهس عط ملم‌نعمامصطمع["‬
‫و نموم فحععع‪ 1‬عقطا ‪ 2 ۵۲۵۲‬و‪ ۲‬عتافنژ‬
‫مد هنعط معصهله ععتوم به) عراه‬ ‫عمجت م‪0 ۶‬صقط ونط ‪0‬مصسب عط ‪0‬عظ رتقط‬
‫مصتنط غبامدنه عصت ‪۳1 ۷‬‬
‫عصصمی عطا ‪4‬علاناصه حطمنطهد (خصعنصمی هه‬ ‫‪ 0۱, 6‬ولأه‪ 672 . , . 7۲‬طعنحط عط رطمناصهتطز‬
‫‪ 701-‬کاکتاههاه معط معط امه‌صمع هز‬
‫هط عطامطم وافتاجه ‪0‬ع‪1‬لهه عظ مه فصهتق‬ ‫عم حذ چنا عصجرمی ععقط لیام وزداه‌داهم‬
‫حصل صف‌تهصظ ‪06‬‬ ‫ص وج لته عم‬
‫متام بم ‪1‬ج[‬ ‫‪0‬عصستتا صه اععظ آمعصه‪0‬صم‌عصع گم ]‪۲‬و‬
‫واوتمعصجتممصهنصی ‪ . 001۳۵۳۰.‬اعماهمتع ‪601 .‬‬
‫«وزجحظ ‪ 2‬ود عمط اباظ‪06, .‬عتهه وت‪2‬؟ ‪05‬‬ ‫ما‪۶ 2‬ه ممتامد ده مفصذ عم‬ ‫‪2‬‬
‫‪. ۰‬عصمع عطا ‪4‬صح صمتعظ مصح جهن له‬
‫عمحصاه عتطا عمتاتی حصلق صع‌مجدد عصجرمو رم‬
‫ج‬ ‫و‬ ‫ن‬ ‫ص‬ ‫ع‬ ‫ل‬ ‫ط‬ ‫ف‬ ‫‪۳‬‬ ‫د‬ ‫ع‬ ‫ص‬ ‫‌‬ ‫م‬ ‫ط‬ ‫د‬ ‫م‬ ‫ن‬ ‫و‬ ‫ع‬ ‫ع‬ ‫ر‬ ‫م‬ ‫ط‬ ‫ن‬ ‫‌‬ ‫ح‬ ‫ط‬ ‫ع‬ ‫م‬ ‫‪0,‬عد مه علمبتای فظ برلتآمنار[‬ ‫‪۱‬‬
‫عمصهله ‪2‬‏ ‪ ۶‬ممتامتهی‌نموه معط‬ ‫‪6‬‬ ‫تعبعد ‪ 672‬مهفع غطوژه عنط که عمجم‬
‫‪ 2 :26[ ۶۵‬ها غصتمصح ما فصهعه‬ ‫‪۰‬‬
‫عط صد پچلدنامتتعی وم توتعمومم فطط معلمغ صمط‪:‬‬ ‫‪ 65‬کیامصصه‪ .‬عطا مه همتاه رعللهنامه معط‬
‫صمل‌عصض؟ ‪0‬صه صنامرحطن معلما ما غطعند لله و‪61‬‬
‫وج ‪ 6621‬ص معط فص ی ره ‪۵۵0۲۷۱‬‬ ‫عط عمط بل عل‪0‬مععطک؟ عم معصمفیان‬
‫همع جه تاهر‪ 1‬معصنه رولفمتهوی صماحهعکا ‪0‬صر‪2‬‬
‫«انلمان وصتلمعط عمط ‪0‬عمتر بمط‪ 1‬عقم‪۷‬‬ ‫عامی[هت اونممتامیزمتص مذممصدد‪ .‬مصتطصیممل‬
‫بحصعط) ‪0‬مع‪ 11‬افص عم‬
‫‪ ۰61‬عظ‪۶ 1‬‬ ‫کطاصصنل معطنمد دم رجهعععد فطع مشصم ععصصنط‬
‫مط وتماععسن صع‌تهصصه عطا فه عفبال‬
‫‪ 0‬عمط کا متلمصصتاحگ عط ‪ ۶۵‬غصتمص مط [‬ ‫وی مصط یامه ‪0‬صیامجیمهها قط‪ 1‬بعد مفطز‬
‫‪ 0‬طهجمصه عجم‪ 1‬و‪8 04‬ج و‪ 03‬عطا ‪ 46۲‬تناو‬
‫موه نی تعطا دم ممم‌عع لبم مادنا‬ ‫‪ 41126۲‬جهعهو زه ننلنرهد بمعنک مطا مزا‬
‫طمعصعر‪ ۳‬عمط بط عنام ‪4‬صج ‪0‬عمزماصز عظ‬
‫تع طاز وممع‪ ۵۶‬عمط عاتعجمعع من با‬ ‫و‪ 806‬صحصصبط لقع چم فصتقصعد عبط قبط‬
‫‪ 0‬حطس معا تلمی‌نععه ماه ‪۲۱۱ ۵۷2۷۷۱‬‬
‫بصع عطا ما ععصهاجوط عجمافعد قبط ‪022‬‬ ‫‪, ۲0۶ 2‬اتبصتادمی ‪ ۶۵‬وسعاً معط مد عععزاناه‬
‫‪-‬علقصط افیا عع ‪ )۵۷۷۴‬دوب عطغ اج ‪6:12 ۶۵‬‬
‫‪-‬صعووع وه ممتاهعطنا که احععصمی وصهاعدظ‬ ‫م‪ 2‬عظ "فععصهط) صمبعک؟ صد امه تهانصته‬
‫مجح منطا ‪... ۶2۷۷ 12‬فصاق عطا عظر‬
‫حصدّ ام کعمل ‪ ۲01‬یامه ‪:‬عتاعنتاوع «للمته‬ ‫‪۱۱-۱3۱‬‬
‫اج‌جع ما موم ‪۵‬و و(< عععتصمصه له ها‬
‫قععنینی عطاهد عبط رلهبنلتت‪4‬صا عمط عامتوم)‬ ‫‪-‬عم) ‪۲‬مافباظ رکتم‌لمصه مصاق ممطاه معلنلمرنا‬
‫‪ ۱۵1‬مسق غود معتصم‪ .‬صهعتتمصن‬ ‫‪0‬‬
‫صبز صهددد ‪4‬صندا‪ .‬تمه وحاعنه علاحاتعتجص معط‬ ‫‪۳‬‬ ‫‪ 0‬ومع مضه فاعع‪02‬م ‪ 0۱۱7۱‬عنط نج ما‬
‫‪06-‬لع‪ 006۳‬قح ‪06‬تمحمط وعبآهعصعطا ‪4‬ص ما‬
‫حصتونل ما عدان عنط عم ‪0‬ع‪۲‬ملع عنط مه ‪6701‬‬ ‫‪« 11202‬فطط تقط‬ ‫‪۰‬‬
‫فنامژم‌خجمم‌دآناو ‏ ‪ ۵‬وع‪۱1‬‬ ‫چم بومعحمصا مه‬
‫‪۰221‬‬
‫‪۷۲00۳2‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪#‬م باه ماع مه ومع حصنط عامهع ‪61‬‬
‫رصاحرحطت امه مطا معا عه) صتامرمطن)‬
‫‪ ۵‬عنانن طمصع‪ ۳‬معط ‪ ۶۵6۵56۲‬عصم ‪21‬‬ ‫ه‬ ‫م‬ ‫ق‬ ‫ن‬ ‫ت‬ ‫ص‬ ‫ع‬ ‫ط‬ ‫‪2‬‬ ‫ه‬ ‫ه‬ ‫د‬ ‫و‬ ‫‪ ۶1 ۵۱۵۱۵۷ 60‬عقطع‬
‫‪0‬عصقع سح باطحدمم قلنمم صمصمع؟ ‪۵‬‬
‫تامحصاط ومع ‪:‬فیامتهدان مط مصتاهای «اححصته‬ ‫‪ ۶‬رولطاه‌مصصء علصتی فصه متصقام عطا موم‬
‫حت اصعحصصته) صاصه‪ .‬مقهج ع‪6‬وممرتبامر معط‬ ‫‪0‬‬
‫رکنعِمل ما رعصععت مه ‪0‬عاهامد عیام ه و‬ ‫ساه‌توم‪, ۸‬ماهس مط‪ :‬مصد ر‪66‬جد عصهه عفطة‬
‫ومع جه ‪81‬مط مد ‪ ..‬رقتمصمماص مه ‪[1‬‬
‫عطا بلنهی صححصط فطع ‪ ۵‬هعت‪ 2‬لتق نج ‪۵‬‬ ‫از نز م‪ 8‬مغ صصنط مه ‪0۵‬جنهمعم ععبمه ع توز‬
‫حطا و‪ 1 1‬ر‪6‬عصعی عنط صا صمله ‪, .-‬عصمصصج‬
‫‪-‬عصصیظ معط ‪0‬ص ‪.‬ودرا م‪ ۳‬عمط رهتلهصبا‪25‬‬ ‫فتاه عظ ‪.‬عاععله طماً عم وععباغهنط‪۳‬‬
‫صذ صمتعگجمون) ‪6‬عمصصله رنه عاحامط ‪: 0660 2‬‬
‫طانه عوحطهم عصمله) ععنصصم حصلقظ صهمز‬ ‫‪ ۶‬عععنم ‪ 2‬معلذا علصنه حرنطه ممته‪-‬لابط ‪6022 2‬‬
‫عصتعمصص صعع عصم ‪660,‬ص رصه اتتهم فا‬
‫(‪0‬متبعم عمط ‪ ۶۵‬حاعتاجه وتاه منم اهعتو عا ‪,‬‬ ‫‪0201.‬‬ ‫‪۱‬‬
‫‪, 2‬لععصه‌صص )عبط ممترمزمه فنشت‌تجمن‬
‫ماه‬ ‫مه هب‪ 1‬نجعجعع‪ 0‬عطا هه‬
‫‪62 0661‬و عطا ‪ ۶۵‬عسمملمطه لبهل؟ ‪ ۶۵‬دم‬
‫‪ 0 00‬فطه )عتصح همع آه‌نطممعملتم فنط م‪21‬‬ ‫‪0۲‬‬
‫‪63031‬‬ ‫‪۰‬‬
‫عصنطامط مرهج زمی‌صنه ‪ ۶1‬ععلنا عصتطام‪۱‬‬
‫بصط صتامنج ‪ 01۲۵۱‬معط گن صمملع لمعب‬
‫‪ 2‬رو‪7‬مص ‪ 0۵2‬مصشفمام هچ فهد تعافباظ‬
‫مرو ‪ 2‬فتاه قعمل عقط ‪6. ۷۷‬تحاعطمته غصمامم‬
‫سعع معلن‪ 1‬اوتلهمسباو‌ووم چ عم عحصمعع ‪1‬مظ‬
‫فد مطما‪ .‬رع‪1‬‬ ‫تعصعمععم‪.‬‬ ‫بانجمصتم‬ ‫طن‬
‫عصتع‪ . )1‬وعع‌صووع(مصتصهه‬ ‫عطا صعبه‬ ‫عم‬
‫‪( 7‬اصمصصداتدمی کم وهععل‬
‫عصنطامد ما ‪ 066۲06۲‬صقحصط فظ ‪"1‬‬
‫عنط که صعبه معط تاحفص ‪0‬ج رصمامام عط‬
‫حهع؟ صملمعفک عمزهمد فط فعط) عصتممصکز‬
‫تعیتقطامظ‪ 1‬رععمملمد جوز ومد ط ‪4‬لنامنا ومتنط‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪۹3‬‬
‫عطا عنعاوصی ما ‪06۸۵2۱‬‬ ‫‪ ۳‬جوم‬ ‫‪۳۱ ۱‬‬ ‫‪۷‬‬ ‫‌‬ ‫ح (‪1 8‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪1‬‬
‫فصو [عع‪ ۵۲-‬عتدیاله نهد فطع هومتشاومج‬ ‫‪:‬‬
‫‪ 7191 42‬جععبمتاه صمعغهعک بوط ‪602۵‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪-‬ع ‪4‬صح عصبط ع‪0‬د‪0‬ام بح ‪0‬عاتهاه ‪61۲‬‬
‫حدم نله رطابهآوهمرنه متمصط ‪ 2‬مق‬
‫ووعتنطمتج ‪ 01‬هد ففصتیی تیه‬ ‫‪6۲۵۱‬‬ ‫‪۱‬‬
‫حصل رقطمتمعل‪1‬مع عشهترم روع‌ونامظ‬ ‫وکتتیه وبا‬
‫حهصجصمی تعصیگعل ‪ ۶۵‬وتلننهن مماامعد‪12]-01‬ظ‬ ‫‪۰۷۸۹۱۳1‬‬ ‫]‪۷0۷1‬‬ ‫‪52 691‬‬
‫‪-‬عتاو فط عمط مولع ‪6‬تمطوصه فصه ومذمر‬ ‫(وامعمهعه صذ عمصلط اتمطک)‬
‫‪0۵۲66۳ 2‬‬ ‫‪ 66۲.‬ویامتهع‌تم‬ ‫جم‬ ‫‪07‬‬ ‫‪ 6‬فص‬
‫‪1006۰‬‬
‫تایعه میهد پولعصصه‌تاه وتصماجمک که ‪۵۸ ۲‬‬ ‫‪۵۵۵۲۷۲۸۵۱۱‬‬ ‫عادتتای‪ ۲‬ه [دتای‪۸۸۳۵10: ۳‬‬
‫‪ 6‬وعل‪ )0‬عط‪ 1‬روم (اعظ ‪ 61‬ععنا رواتمطو‬ ‫‪:‬صصح ‪01‬‬ ‫معصورم) ‪1‬‬
‫نا ‪0‬عصتنتا رعهعت ود ‪0‬صج طعم‪ ۲‬صمو‪]۵۲‬‬ ‫صتععهعی‪ 1 ۸‬اه معا[ ما نصم ‪1‬‬
‫سس حمیا عطغ فضنطهط معاغتطننه طمععن) زا‬
‫ععوط‪04 1‬عهص ‪۷۷۱‬عط ‪۶‬ه خطونا | سببوم معط ‪0601‬عننر همتاه‌علای طمتصو ‪. ۵۸‬صنها‬
‫رازه‬ ‫منود‬ ‫تطونصلههع ‪6‬‏‬ ‫تسا‬ ‫مصح‬ ‫صم‬ ‫(حنیله‪ ۱‬بعلتفج؟ ‪ ۶۵‬تچدن ممرن)) نیا مه عصمعاع ‪: .۷۷۲‬هر ‪4‬‬
‫‪ 6‬طنهااه ‪06 0۸‬عمصهدد تمیتحطم؟ ممصهر‬ ‫علمگ ‪0‬عصممم‪ . ۳1‬تحصصرجر‪7 .‬‬ ‫(ع‪ 1‬ءلمنک)‬
‫طمتطنب صذ صبل )و فط ر(‪ )7191‬بومظ «مطم ‪۳‬‬
‫‪1> 80126‬‬ ‫‪ ۵-‬ااحظ از ‪۲ 62262‬‬ ‫ویوی ‪ 02‬فرط وهاظ مت‬
‫بععمیاط‬ ‫جمعز(‪ ۱‬مصلز‪ ۳‬چ گه علشنا عط‪: 1‬تطویجوهمعن‪ ۱‬ززمک تصه‪01 :‬‬
‫لته همدص مه ‪ 0601060‬امد ‪61۲‬‬ ‫(متبوط صر ‪)۸ 1۵71۱۵6۳‬‬
‫فعمجطرهتههزظ‬ ‫حصاق ماه ده‬ ‫همم‬
‫‪ ..‬زا وومل‌عصها رم ‪۶‬و ماقط مطه طذ‪۷۷۰‬‬ ‫عع‪ 01‬ص‪ ۷۱‬عطه که تطون‪۲۵۲۵۲۷۱۵۸۴۵ ۰۸۲۳۵10 1۳‬‬
‫‪ 0‬مطعزد ‪0‬عطعنلولهادع ‪ 0691‬مد عمتتهطمظ رمامل‬ ‫(‪0‬مصفتصزظ تمحمک) ‪ 41۷۷‬مصممعو‪ . .‬تمه ‪ 7‬عک حصه ‪01‬‬
‫حطد وفحصلط ‪ ۲022‬وتصهنک‌عصصمی ‪0‬عامملوعه احطه ‏‬ ‫‪.‬مره ‪ 011‬عک ‪1.‬‬ ‫)تلع زمجه‌متمص‬ ‫(عص) دای‬
‫و(‪ )6291‬ححصد‪ 1:‬وحرصهد‪ 1‬ره فصتل‌نژم‬
‫قتقی هجرد معبو‪ ۲‬م‪ ۱۴‬مصمش | ‪ .‬عاصوظ ععما ‪0‬صج (‪ )6291‬صه‪ !۷‬عدمع‪ 5‬م‪1‬‬
‫‪-‬مم مومت ‪0‬صیم صنقعوه ص‪ 2‬و(‪)7291‬‬ ‫علمنوطاته ‪۷‬‏ نهر ‪4‬‬
‫ومل‌عصه ‪۶‬ه وعزم‬ ‫هصیامد مه عفعمطه اععه ص‬
‫مصصحصج‌تومنم‪ ..‬فطة‪ .‬ناه‬ ‫بعصروومص عمط‬ ‫‪01170۸/1۲۸‬‬ ‫‪۸1۳1310:‬‬ ‫کت ‪0‬جرج مهو فدا‪ ۲‬مصعمت‬
‫صح متححطم‪0 1‬معیزه ممته‌ملای مغ عص)‬ ‫‪01‬‬ ‫تیه‬ ‫‪ 282۲۷‬مطا ‪ ۶۵‬بمزووونا خععمعق مط‪.1‬‬
‫‪72‬‬ ‫تِ_ِ_ ‪۵‬‬ ‫‪01‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫‪[2‬‬
‫تا ی ت تشن نت ‪9‬‬ ‫نصص ‪ 7‬ی ‪1‬‬ ‫معنع‪ 5‬مطط گه فعن(‪ 026‬معط وز علقصع‪ 1‬فط‪..1‬‬
‫ولا ‪,‬صمععصبا امه تطودهط تحت ‪۲‬‬ ‫رورا‬ ‫مراد‬
‫هه‬ ‫تسحاظ عظ مه ‪۵۲۵‬ص لد م‪6661‬‬
‫فص و(‪ )5291‬عاسحسوق حع‪ 5‬م‪ 31‬ونومل‌عدم [‬
‫معط ‪۶۵‬‬ ‫عمط‬ ‫‪02‬ظ ط‌نط‬ ‫معط عم‬ ‫رسمه‬ ‫]‪۲۳۲۷.۲‬‬ ‫‪۸۲۷۱۳۱۵10:‬‬ ‫‪: ۸‬ممنمصهصم‬ ‫‪0۳-05‬‬
‫‪ 04‬تفع تم ‪۲01‬‬ ‫جع‬ ‫مهب مه‬ ‫عمط‬ ‫خصصرصر ‪ 1‬عک حصیج ‪01‬‬ ‫‪7‬اتصه‌ای ‪ ۵۲۵۱۴ 0‬مر‬
‫‪11۳6۲116۷217 4,‬‬
‫فحمط ‪.‬صمتامعلام ‪.‬وتمنتهطم‪1‬‬ ‫صحت‌نود]‪ ۷۱‬دج ‪۶‬ه ‪ ۵۱۳۵۷۷‬عط] ‪:‬تصنلاه‪ ۲‬معتمهلع؟ | ‪ .‬عمنمموه‬
‫کاطمند ‪12‬عع‪ 1‬مه طمن)‌ذعنبوم‪ 2‬فنط ‪۵ 010‬و ‪02‬‬ ‫نصح ‪ 7 8 01‬به‬ ‫‏‪ ٩2‬ها‬
‫‪.‬ان فطا امه ما‬
‫‪ .‬تیه ‪ ۲۱. ۰۷۷۲‬عطا ما عاطوند ‪0‬مصنهداه ‪61‬‬ ‫‪۵۳110۳‬‬ ‫عععد‪ ۲‬آمام‌صدمی ‪۸۵:‬‬
‫‪06‬معتن حصلز اعتن فط فصام‪ .‬رعصاظ‬ ‫ربوم تعطمبدظ فط‪ .-1‬رم ‪ 1 6 4‬رصته ‪01‬‬ ‫م‪ 91 1‬هم‬ ‫موجه‬
‫قمتصیاظ صمتاه‪ ۲25‬رععه‌طصمنگ مت طصووه ل‬
‫‪ 0610671 ۲‬جوم مه اعست فطل هصه و(‪)5291‬‬ ‫هام‪- 2۲‬صهع ‪: ۱1‬رگ فعلموند‪ ۲‬فقاعبد‪0(1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪(06۲11‬‬ ‫رعلممعظ‪06:۱۳‬‬ ‫صمتو‪ )26‬مسعوعاظ معط‬ ‫‪ 01‬ی ‪7‬‬ ‫تم‬ ‫ومعام‌علون ‪ ۲۷۱‬مع‌عط ‪ 1‬معط‬
‫‪0‬ععمع ‪)۰(6291 6۳‬‬ ‫جوا حالظ‪ ۸‬سم‬
‫حصمغز ودماعع(‪1‬مم ‪ 2‬و(‪ )2291‬ععوماهو‪2۲۷۵252 ,‬‬ ‫صمترم‪ ۱۱‬آهیمهمترن به‪۸‬هان ‪۲۵0۵۲۷۳۵10‬‬
‫صز اعامط ‪ 2‬م‪ 0‬رعصتلوصه صان امتصمصنهره ‪1۵‬‬ ‫خصم ‪ 1 8 4‬ضه ‪01‬‬ ‫صحصع‪61 100:۷1‬‬
‫عمط رطوااظ ‪۶‬ه جعلبج‪ 6‬فظ‪ 1‬رل‪۵0۵۷711017‬‬
‫‪۵2۲۵ ۲67‬و صا ارم( معط ‪02‬ظ ‪۵7‬ا‪2‬هعه م‪9‬‬ ‫صماصه] منود]‪ [۷‬ون |‬
‫عط حذ متعطا ماه ولوبمصتعملا ِِ ‪0‬‬ ‫تم ‪7‬‬ ‫‪ ۶‬متناومع‪ ۲:‬عمط زسمطصنحظ‪ 5‬معط زفامعصتمما ‪0‬زنجتوک م‪1‬‬
‫‪(۰‬‬ ‫صومرجصق‬

‫تصهر ‪01‬‬ ‫‪0 6۱۴ 0۲۷۸۲ ۶5۵۸‬ج وصمعءر‪ 1‬م‪ 61۲ ۷۲‬بمدمی‌تنممن مطه ‪۶‬ه مسجنا‪..‬‬
‫یی‬ ‫‪ 2۵۹ 6‬مط ]‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪1‬‬
‫(‪)1۲۳0‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪2 3‬‬
‫‪۳‬‬
‫‪۲۲/۳۲۸۲۳05‬‬
‫‪1 6۲۲۱05۳۸ ۲۳۳0۲۲‬‬ ‫‪۵‬‬
‫‪01۷0۲ ۸۸ ۸۵0۵۲۲۸۱۵۵۲۳۲۳۱۲‬‬ ‫[]ا‪1‬ظ‬
‫ححر‬
‫عصنلامن عاحمطن وظ‬

‫اد‬ ‫‪۱‬‬
‫‪ 0661106‬حصاظ رتعتتفطام؟ ‪0 .‬صمصرنوه‬ ‫سهلهموو‪ ۸‬نامز صمنا‪ ۵۱۷‬قطا ‪ ۶۵‬تمداجصم‌مهر‬ ‫‪ 6۲۵۲۷‬ر‪6۲‬ت‪06690۵۳2 26۲‬‬ ‫‪46‬صصباکو‪2‬‬ ‫‪0۵۲‬‬ ‫‪6‬‬
‫لهصح تمیندنه ره‌سباامع‪ 1‬فده رصهنده)عزط‬ ‫‪ ۶0‬طم‪1‬ع‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪ 5‬رلهاعآم‌مدمم‬ ‫‪2‬‬
‫صج ‪0‬مصستت فقظ مطم صتقعظ ‪ 2‬ور وطماباطاتامتل‬ ‫عطا حدم ععهع( ج ع(‪0‬م‪ .‬تمببحهطمظ و‪1 0591‬‬ ‫عمصد مص لفط عصصتا عنطا اج صمنهعک غباظ‬
‫با لمصمز) مصعاصد بح فص توحادامطظ عصتودموواج‬ ‫حع ‪0‬صنه وعام‌عمظ وم صذ تعتفعط ‪ 1‬تعمموتمن‬ ‫‪۲‬انلتطاععمم عطا صذ عم ‪0‬ممسمولام؟ صذ ط‪2۶‬‬
‫‪۰*1‬‬ ‫آحصمزمصهنصا که ومصصصصهتعمتم ممطه من هم‬ ‫‪. ۶‬عاصهلزه ‪ 01۵‬عطا طذ‪ ۱‬عصتطانجصه عصنمل ‪۶‬ه‬
‫هم رعاه‪6‬گ علتملا مها رملحقبط صز مظ‬ ‫‪.‬مهو لصنه عصماته طاوها وقعتعفعله صار‬ ‫صملفهناوتوم ‪۵ ۶۵‬ج وتتمیتتقطام؟ ‪ 2 ۶۵‬عاممع‬
‫‪0 70‬عوتنا اف ‪ 2‬وج ‪4‬ظ و‪ 0391‬ر‪2۲۷) 71‬‬ ‫قهلما متام‬ ‫حصنط ‪)06‬اتصصهم ‪0‬صه ‪,‬هه‬ ‫سلع ‪01‬بمطه عط عحطا حمنمعکا ععصزنهمی مه‬
‫مود فطه تعصه مع معطغمحظ وق‬ ‫‪6‬‬ ‫عصتاععل(مه عم صمتععوص عنظ هد ععلبل‌صد ‪۵‬‬ ‫عط ما علعذا لحعع‪ 1‬عنط حعناطمامعع ما فرصم‬
‫معط جر افععمغصز مص ‪ 02‬صمصرنرهک هیامن غباظ‬ ‫هن اج حصو محصلی عاحاجتمججهمهد مره ‪۵‬ته‪۳‬‬ ‫عصلن عمط عقطا مو رقاطنعدهم ذ رفعنا‪2600۳‬‬
‫‪(0۱‬‬ ‫‪431 ۰0‬‬ ‫‪ 02‬مه ع ‪8‬لیامع‬ ‫ِ‬
‫‪ 6 61‬رله‌ملمء طونط ما خصون عط معط ‪۷۲‬‬ ‫حصمصن ه وه تععهم فنط گم معحمصصتای مظ [‬ ‫عط رتصهعصی وصماجعک طذما جهن بیط‬
‫‪-‬ععصه حرمتمرنا صم‌افه ‪ 2 ۷۷۱‬وج طامز مصصنا بو ‪2‬‬ ‫‪ ۵۲ 1‬م‪ 4591‬طد عصصی بماتداتم‬ ‫صقطا معوونط عظ مه یاه مسبت صماذامدم‬
‫عط ‪ 2‬معصتصیجه ونط له عصهوو ‪ 02‬تعهصعه‬ ‫هم عفن ‪0‬عام‪6‬صمعصا هام و‬ ‫عبط‬ ‫صهج ‪02‬ظ ممتتفطم؟‪۴‬‬ ‫نم‬
‫‪. 6‬صلظ وداج معلمما فصتروه بم‪ .‬کمذ‪۷۵2‬‬ ‫>‬ ‫‪0‬‬ ‫‪ ۶۵ 12261 2۵۷ 0‬وعمع هم لبط ‪00(» 2‬ع ‪67‬‬
‫لو ‪ ۵‬هنممممبمصه عصتلله‪ 2 ۳‬معط‬ ‫عصتصصتعهط مامص ‪6‬عه عحصان عنط طهبمطآخ‬ ‫حصصرمی ممصامنن‪0‬متص اصهصصرمل موم قط م‪۳‬‬
‫‪-‬ع‪2 ]61021 0‬عصر صرح ‪ 00۵761‬هه ‪620617۱0161‬‬ ‫از گم ممممز‌مامهده دج ‪06‬اهلمعتمم‪ 2‬ع‪. 9‬ما‬ ‫طعنادهای مصه عطمتتروری ‪ 01۵‬عم رتوصوم‬
‫عمط صذ «لوععل ععمحط ‪۶16‬عصنط ع(مضا ما مرو‬ ‫نی از گه حمتاحتعصعع شمه چ دا مهم‬ ‫‪-‬م ‪67‬هع ععصوتتویه عط‪ 1‬علاتا عمعله ‪2‬‬
‫و تعطمصص ‪ .‬فنظ ‪060۰‬هبوتو عظ ‪,.‬مصنتنلع‬ ‫‪ 0‬عط علع‪ ۶‬مصمنجمعک وقصعتعمافنط ‪0‬صه ومله‬ ‫‪.‬نامه ‪02‬ظ ععبتقط‬
‫ونط ‪0‬عصعتصط ‪0‬صه معله‌عصظ عم ‪۵۷۵۵۸ ۵1‬‬ ‫فصج روبص ای عطه رها ‪0‬عترهتاعه ممعح‬ ‫‪ 2۵۷‬ا‪2‬عع‪۶ 1‬ه ومع صع؟ للب ‪61 1001> 2‬‬
‫عمط ‪ ۶0‬عتحعط عط) صذ صمتاععن‪0‬ع ‪1‬ممطعو طهتط‬ ‫‪: 6‬هباج عصژم‌ععزنمصه عطه‪ .‬توط ‪0‬مم‪‌0‬صهواه‬ ‫رمع مصتمنالمت ماصهصمل‪-‬عجما فطع ‪6۷1۷۵۲‬‬
‫‪.‬ع ‪0 31‬مبولام! ‪ 2‬رلععتری صل‬ ‫عنط صرٌ مصصلز ‪ 01۵‬عصصمه ‪0‬ظ عطظ عیتحطمک ‪01۵‬‬ ‫حعتاداهاعی ‪0‬صه فتطوتروی ‪ 01۵‬عم رتزصوم‬
‫مها عطع جوز ‪ 02‬ع ایدم طعنطه عه‪2‬هع‬ ‫مک ‪ 672‬ععصمتیهصرجه عمط[ علاتا عمعاه بو‬
‫حصلق ‪06 2‬عهاو عط وتومطلو ‪ 2‬تناو علنط‪۷۲‬‬ ‫ععص فطل عمط عنط ‪ ۶2‬صمنهعکا عصتاع‪(6۲۷‬‬ ‫مه اموع! معط مقصا غطمتعصا ماصامبله‪ 2 ۷‬تعیبط‬
‫ج ‪۶‬ه طاظ عط‪ 1‬عمنوهمل ‪ 7491,‬ص بزاعتههو‬ ‫رز یج ‪4‬ص مه ‪062‬مصص‪ 2‬و‪ 27۲‬تمتتهطم؟ رردل‬ ‫و‪5‬ک‪6‬صفتاط لت عمط که فامعممه عصت‌طمتدرری‬
‫هفز عصنازصز جعبه ‪4‬صه ععصههه عنط عم صمت‌علا‬ ‫عاصنیم مه ممبتاجوعه ‏ ومصعصودا عاطان‪8‬ع‌تم‪-‬‬ ‫‪0‬صح عمج عمج مه و‪ 2‬طمنط رتع‪7670‬ظ‬
‫عصنصووه عطا ما تمامعتن‬ ‫ممتجعک طنط فعتتتاجع‪ 1‬عمط ‪ ۶۵‬اومصد ‪۶۵‬‬ ‫‪ 961117002‬فنط فه همم ‪6۲2۵23‬‬ ‫‪۰6‬‬
‫‪ 6۳006-‬حاوگنی‪ ۰ ۰۷۷ 0‬ره‌عندج‌سه عنط ‪011‬‬ ‫حطمی نوتاه عاعارصی ‪ 02‬عط صمطم ‪6022‬‬ ‫ر‪660272‬ع‪1‬م احجعع‪ 1‬عطا ‪ ۰‬هصتتتدوسه علن ‪۷۷‬‬
‫م‪ 6‬مبمطم؟ ‪06‬عممعصه ‪«۲‬لاجعجع ‪0‬صه ر‪0‬عا‪2‬‬ ‫بصمتامننل ‪10۳ ۵ ۵‬‬ ‫‪ 661‬صنه ناما جم طرمهعک علمم تمتتهطم؟‪1‬‬
‫‪,‬عصهاح فنط ط‪02 ۵ 61۷‬‬ ‫‪«-‬صه جععو ص‪ 66‬ام ‪02‬ظ حصفطا ‪ ۵‬عصصرمگ؛‬ ‫متادانام ‪0‬عمصهتته رومتتصنمی م‪ 0۲‬صذ فعتنع‬
‫عصن‌لمصد عه ‪0‬صقط عنط منت تمبتقطم‬ ‫هو رتممجر صد چلجن هم رقع‪ ۲0 02660‬عمط‬ ‫ومنحعکا ‪۵6۲‬ماوعد بمملو‪ .‬سح ومعصهتهعمو‪2‬‬ ‫ص‬
‫ونط‬ ‫‪,‬ما‪ 611 ۵2‬مصلظ من‬ ‫‪0‬صح من‬ ‫‪ 6:1 6‬رعصمو ‪0‬صه وهصمنونه‪712۲۸۵2۳ ۷‬‬ ‫حتاصتادمی ونط صر صح گامعصصنط صد ععصوتگورمع‬
‫حصحد ‪ .‬لممتومامطوص ‪060106۰. 2.‬‬ ‫هل‬ ‫وم‪/‬هعک ر(‪ )3291‬ععع‪[66۳ ۸‬‬ ‫‪16-‬ز ععناتمه ص‬ ‫‪ ۶۲60‬عصص طذا رمتتملنموم هر‬ ‫‪۰‬‬
‫ر(‪ . )8491‬اممملش ‪۷‬‬ ‫حصبا‪ .‬معط ماه‬
‫‪ 6,‬عصتادمممرنه ه صر علععصصنط طذ رقطمامص‬

‫‪0 031-‬صح ماعه‌عصد ما [هتهتعو ‪1] 02‬‬


‫‪-‬زدج ‪ ۸‬تمه فط ‪0‬عصمتوعتصحصی فلج تمیق‬
‫بلمن‪ 11۵7۷ 6662‬مه معنانیه ‪ ۲01‬هصتسمطه ‪۵12۷‬‬
‫موب هید ماطاممع؟ ‪02 2‬‬ ‫وتا‬
‫رمتانت اععتع‪76‬و سم عنط رتعتتحطامظ ‪۶‬باظ‬
‫ملق ج مه هنعط عصمل ‪0 672‬مطو عط ‪6161‬‬
‫ملق عمط معععامد غمصر لن ‪. 02‬م‪62۵۳‬‬
‫‪ ۵۳ 6۲‬رتعاق‪ 1‬عقوت ‪ 2‬رطقنامصه بآه‌هصهتن‪5‬‬
‫‪ 0612 2‬رتع‌عصتصصع‪:‬ظ منم وا حصلظ ‪065261 2‬‬
‫واه ‪0‬صه حصحیت ‪ .‬اجعتوم(مطهتروم‬ ‫‪0‬‬
‫‪ 61011 ۵۵‬ونط ‪0‬عمصتهاه تمیتهطمگ‪[,. ۴‬ومورزعنط ‪۷۷۲‬‬
‫‪0‬یمی تباطا انامه فورظ ود ‪06‬ونه‬
‫‪ 2‬ام وو عط عم حمنام‌هگعتاهه حصد اعع ام‬ ‫)‪1,0۲‬‬ ‫‪5‬‬
‫‪83‬‬
‫‪101 61۳7 ۵۴۵‬‬
‫‪1۲۱1۱0۲/۲۱ ۲‬‬
‫‪500‬‬
‫تما ع‪6‬ط ‪1‬‬ ‫ات‬

‫صحتصحی‪ 1‬گم مصتونده ما مقصد رتاو رهظ‬ ‫‪.‬مه وتعتععتقطه ‪ .‬طمنطما‬ ‫‪0‬ححفط‬ ‫ومد‬ ‫‪ 2072۵65 60‬صتعوعمل ‪10‬اه رت‪6‬ع‪00۳۳‬‬
‫هی صح جه طم‌بام‪ .‬عنم تواواه)دنهمصد قفوم‬ ‫‪(2‬‬ ‫‪ 6,‬عصنل ‪ 261‬عط ‪06‬ردام ‪0‬صج نصا جر عر‬
‫دم عط‪1‬؟ طهبمطفله صاط منطا که صمتع‌مصنر‬ ‫م‪1‬‬ ‫موجه ات‪ 0‬عم‬ ‫‪ 0‬باه عم‬ ‫صچ ‪۶‬ه عم عط هط حعصجوعگ عنقاً عط‪"1‬‬
‫صذ عحصط عفبظ معط امظ لصتهاتی وه ‪0‬‬ ‫معط صمتاجعصهه ج عاجعت صه مه‪ 2‬قهعو‬ ‫اه عصزه ‪ 11 52۷ 0۸‬حامز ععمطما فصع‌ع‪ 2‬صهنصه‪[:‬‬
‫‪(۱21۰‬‬ ‫‪60 6۲0۲۵ 1‬هصه فحصلق خر‬ ‫‪۲۵‬‬ ‫حصتججصهد طذ غقط تفلیممصر وو فها طر ‪065261۵۳‬‬ ‫‪ 0612‬وه ‪. ۶1‬دنه وبامناله‌داه ‪0‬صه عاتل‌صهط‬
‫جمعحع ونطط جم کمرمطهم فصه فصهانه تهب‬ ‫‪ ۲01 12۲6763 ۰۲۵‬ممعتمعو عطا صه ‪06‬‬ ‫نع عصسم ‪ 2‬رتحصاهع) عفهعله ما تابن وتط‬
‫‪+‬میمعز مد ‪0‬مصتمجصهت رللحتمجمع ‪۵۲2‬‬ ‫ممدا عصنا ‪ 2‬قح ‪60‬هصض فهسه حصلظ عظ [‬ ‫حصود عط ‪ 760261 ۶‬عمط مرصحطک نامب صصم‬
‫وعلومعم صز ‪0‬عصنتجصصم‪ :‬فقط ملق فط ‪"1‬‬ ‫ساعلعی عمزهمحط فصملژه ماجعه ما وعات‪ 21‬زاجم‬ ‫‪01‬عظ مره ‪0‬عسبتامری ‪ 02‬روانل‬ ‫‪۰‬‬
‫صذ حصلاظ عفظ فطه فجس دز مفنیهمعط ومزجمحصم‌صهر‬ ‫صا ‪06‬‬ ‫مه‬ ‫صرح عممع‌تنل فاد وقهع‪ :‬منط بو‬ ‫عطا رتفد تلامتنجهبظ‬ ‫راصع‌ع‪ 2‬عمط‬
‫‪-‬وم ماه فص هصج ‪ 6۷01‬ص ‪ 12‬تقصاهع) ‪02‬‬
‫‪.‬ععصن مععط عهصمله ععباصن‬ ‫‪۱‬‬

‫‪1015001713۲۵۲۴۲۵ 03۳1۸ ۹۵۵۵۵‬‬ ‫‪-‬هلناومج وتصلط عطا عم صمدجعد تعطامص‬


‫‪ 02 7-12‬مع‪0‬معنوه ‪ ۶0‬بامنجه‪ ۷‬عطا ‪ 52۷۷‬از‬
‫‪ 3‬مجح متمنگدی حصم ‪06‬مصهد رفظ ‪.‬ومتبامه ‪۷‬‬
‫و‪ 42 5726۷ 010‬ود حمنطا رقدع‌تاملع‪ 6‬مط‪1‬؟‬ ‫حصمی برلل‌‪2‬ظ مه وز طمنطس غونهه عذنمصد م متام‬ ‫‪ 6,‬م‪0‬صه ععصحمصمد اه حعصععد ما عاحع‬
‫عصلحهد لت که فتمهو غفتنا عطا ما معصملط‬ ‫بصم‌مطم‌ص «لاهنمه وز غذز فقطا ‪0‬عامنااو‬ ‫سع ‪0‬صه عصتامعه‌اصا ادمد فط همم‬
‫مصقطوننک اتقو بوط هم فهه ‪0‬صه صهع طر‬ ‫عط فقطا چده ما وه جد؟ ‪ ۵5‬مع صهه عه)‬ ‫‪ 690‬عج‪ 2‬امد ‪ 60‬فنص معط ععصهعه هصنان‬
‫صلمم‪ ۵6۷۱‬معط ‪0‬عطوتاطاهیی مطمه مصحطوی‬ ‫لگ معط عقطه ‪0‬صه عصماونه‪-‬جمه فا امننمو‬ ‫طر معطکا نام ‪0‬ص عدقدز حععس‪0‬ع متطوط ‪۶‬ه‬
‫ال‪0‬ع فد رفمنلبتاه حصلز‪ ۳‬فوظ معط عمج ‪0‬ص‬ ‫‪ ۶۵ 2‬فعصتلاده معتجط معط طنمه ‪ ۶261‬ود جه‌علهن‬ ‫‪ 6‬دا ممز)تووم میامتنهم‪ 6۳۳‬وتقصامع‪ )6‬طمتطه‬
‫حصلن ‪۶‬ه وصمتامصم‪ 1‬عط عصنوما طن ‪66‬‬ ‫واه منتمنرتن‪06112 :‬ع‪ :0-‬عط ‪1.‬‏ ماع‬ ‫اناتداه تمعن عمط ‪06,‬سمصتوصر رومام‬
‫عقط عط ط‌نط نامه صح وضه‪ 1:‬صد م‪۵2‬‬ ‫فطع عصتمطص بط مهد عط ماه ها‬ ‫‪ 206۹-‬ععامنصذ عصمعی فنط) عصترهتاتهح طز‬
‫ماصمععت مفطا مه موه تلاممایتمممی‬ ‫عافطا معط متام معط ها و‪۲۵۲۱‬‬ ‫بطاوع‪ 0‬متامصمصته وه‬
‫صهتصه‪ 1:‬ععطاه له وه رقوع‌تمنلعو مط]؟‬ ‫فصح متنعلنم‌صن فط جه ‪0‬عفهط عبتط کذ ما‬ ‫دزد آچع‪ ۷‬عمط عمط دم و مج عظ [‬
‫‪6-‬رووعتصج‪ 6‬أهباعزه فعلمه‪ 1‬هی فطل گه محصام‬ ‫وصحجم تفن هه میامزهطه‌ط میامتاه) ت‪11‬‬ ‫عم صمتصوع‪ 1‬ولنمه ‪ 112‬معزز سب‬ ‫زو‬
‫‪-‬عتصا لت فطع ‪0‬صقط بطم فص حرم ‪, .‬عفعه‬ ‫تیا غبامحاج قصصلهیدی مد فقط مط صقصصمس ‪2‬‬ ‫"‪ 2‬ود ‪۵6‬ما‪ ]۱0‬ولتومه ‪ 6‬دی کعءصعناوع‪ :‬و[‬
‫صز ‪0‬صح فعنهن ‪0‬عاتصرنا معط ند توا‬ ‫‪6‬‬ ‫لته ‪ 2‬گ‪۶‬ه وفعصنم‌درمط عطا ‪821‬‬ ‫ون و غز فصه رتمتهامعوه رصح وم‬ ‫دزی‬
‫عصنا عطا دا نسحم لبط ‪0‬عطعمع‪02 :‬ظ‬ ‫‪ 0‬مه عصتاه‌ناوی صلق عط عمطمهه طعنط‪۱‬‬
‫معط ممو م‪ 7‬ان مه که دص تعطامصه ‪[2‬‬
‫عصمه مناحصممته ه عم ‪ 06۵016761‬حطس‬ ‫‪ 0608269‬فطع‬ ‫حتعل مج‬ ‫‪ ۵۵۱۱‬م‪۷‬‬ ‫‪۲‬‬
‫‪ 210۳‬عط ما متععصصه طاز ‪0‬ععل‪ 2‬مععط‬
‫مطملمناتاو‬ ‫اه‌نصطع؟ ‪.‬ولضهه‌ونل‬ ‫معصنفاوصی‬ ‫‪۲01‬‬ ‫‪6‬‬
‫هصح ‪ 611۱‬ونط تمصع عمصصی فظ متمظا‬
‫صلن صهتصعیا طعبمطا وه عصععه قذ ‪6۵۷۱‬‬ ‫‪.‬ناهن عصنلمهمجه «اطوتل‌اتل‬
‫مععلانون‬ ‫علین ‪ ۶0‬معترعو ‪ ۶۵ 2‬تج له‬
‫عععط لح هم مممزبتاداه تمصع وتمع‪۵2/‬‬ ‫مه حفزیم‌‌مصه ولمبمزبطاه ود صاق عظ ‪"1‬‬
‫وماهاعصه عطا صم فاص مه فمیحوتصطهعع‬‫حلعع‪ 1‬ت‬
‫مج ‪ ۲2‬جسن ستعط مصلمع رقاصعصصممامع‪0‬‬ ‫مد فقط علمعصنط میصحوعگ‪ . .‬لهصمتته‌مم‬
‫‪01.‬‬ ‫‪۱‬‬
‫‪ ۵۲۵7۱‬مدا‬ ‫منت »هون‬ ‫مصمصت‬ ‫وممعصعطا‬ ‫عم مصصنا مط غه تحصمتفوعگمتم ‪0‬عصصنت‬ ‫‪6‬‬
‫‪ 050-‬وفز ‪ 0۶‬غحصدم؟ جسی متعطا عصناج‌ه ‪00۳2‬‬ ‫جع عطا ععقط عمط ما عصتامم‌هاص ور ‪[1‬‬
‫‪ 62‬عطا زاتمم رععناعمع((مء عنط ‪61 00۳2‬‬
‫من‬ ‫‪0‬ص صفصد عطا که ععصعع‌مصصذ فطل صم فتعهطم‬
‫که حمند معط عمط ‪ 01‬رفع‌ووم‌تاع‪ 002 2‬وتا‬
‫صهجدد عطه طل عمجم فط که وععصماصه‪ 7‬عمط‬
‫حصصهعیی عطتاوم‌تعاصد صرح ور "ووم‌تامبلع مط]؟‬ ‫‪(62‬‬
‫‪ ۰06660‬وتصمصصم مطا فتمه مد مصنآممناه‬
‫‪ ۶‬تدم معط صم حصتهه قصه‌مجمروه ونطا ‪۶‬ه ‪612‬‬ ‫اصهافصد لمح ‪06۲6‬عصعصنا عظ‪1‬‬ ‫‪۵‬‬
‫همم رلادتعصمع عجمصر فصن حملو‪. . .1‬عصمله‬
‫‪.‬عتم‌طجمه صلزگ صهنصه‪1:‬‬ ‫و صلزز عامطمه م‪1‬‬ ‫عطا ‪۶‬ه‬ ‫سا منز ‪0‬معمسمعصه ‪۲‬لن‪ 0‬عم‬
‫معط ف‪ . 2‬صقصهم فط متتمو مه‬ ‫‪0‬‬
‫ط‌نط‪ ۱‬تماه ج ‪ ۶۵‬مصتاصنممع‪ :‬فطا «اررصته‬ ‫‪« 092 6‬مزعمع]مجم معط صذ محصتاصی ‪۲6612۸۵۳ ۵4‬‬
‫‪۰۳‬‬ ‫عصن‌صماموصهما ‪ 2‬صموععط‬ ‫‪ 0‬حمتنعهومی‬
‫عرمصه ‪ 060۲270‬رلع‌طفتامر مج ‪06‬وو‪6‬زصندم ور‬
‫‪ ۷0 12۱51۷‬صقطه فقت‪ ۵‬توط‬ ‫‪۰6‬‬ ‫مم‌تام‪0‬ع‪ 5‬عط‪ "1‬رونطا ‪ ۶۵‬له ه وم م‪6‬‬ ‫ط‌نطه وعملهصصهتنممه ‪ .‬صهنلط]‬ ‫ص لزید‬
‫عطا ‪ ۶۵‬عطتانلء عمط ‪0‬مصح عصععو‪-‬صع‪-‬عنمط ‪1‬‬ ‫رطع‪2‬علله‪۶ ۱1‬ه عصصه عطع صم مومتاه‌انویه موا‪2‬‬ ‫‪4 ۲2‬ص مینک عصنبل‌صد عصصلق تزطه‪۳‬‬
‫‪۰‬مصحطحورقط ‪ .‬مصه ‪..‬رتحتصعصهاه وبده ععصهمو‬ ‫ح‬ ‫جیهم مدلنمروم تومصد معط گو عصه‬ ‫‪۵۹۵‬‬ ‫رهظ‬ ‫ر"عع‌بوظ دنل‬ ‫نان‬ ‫جح‬ ‫دزم(‬
‫مومع فقط ماه فا معزمماا‬ ‫‪0‬‬ ‫‪102675 ۵۶ 16 ۱‬‬ ‫‪0212‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪]۳۱۵۸)/۲۱]16]۸ - ۵۷۵‬‬

‫ص][‪۶۵/۵۲۲۲۲۱۲ 1/!][1۱‬‬

‫‪1۳۱۳۸1۳۳‬‬ ‫]‪۳۳۳۵‬‬

‫ححط ‪ ۱‬مه ‪۵۵۲۲‬‬


‫و‪121‬علتطمهطک‪ 1‬میوگ‬ ‫چ‬ ‫صحجعهماعب‬ ‫صلل‬ ‫‪2‬‬
‫‪-‬مناو عطا وزج بلاصه‌عنعدی فقط رتمههر‬ ‫پاجلیمت نهر و هنعط مک‬ ‫هد فاص‬
‫صه نادیم مطا که صمتاععگنه فصه موه‬ ‫مصح معصه‌جرمیاه عصاجع‌ی ‪ ۶۵‬ومنامتصطءع؟ معط‬ ‫ع‪0‬هد تصموعه‪ ۷‬عحصهنه صفط‪1‬‬ ‫‪6‬‬
‫عط ها تطعیمط‪ .‬صهتلنطم‌مطک رصهتج)‌میش‬ ‫‪5-‬ودظ رعطلطعن‪ 1‬آهبافیصیا ءقصصمصتم فطل ظد نع‬ ‫‪4 2‬ماتهای حمنط‪ .‬خصممنقط که تامهم[‬
‫حصمی معصمننهجرجه ماطهعل‌نع فنظ محصصعصته‬ ‫قتمم نماد مصتما به رومه‌اقاه‪ 01‬ونامتنع]‬ ‫عصنلمصه ‪ .‬حصلن‪ ..‬صهتصه‪ . 1:‬طد‪ .‬صعت‪. .‬ما‪۵‬‬
‫عنلظ ‪ .‬عتاحمطه ا مدمه ‪ ۵‬تقو‬ ‫ات‬ ‫عطا رعصنصعبی عطا‪ .‬مه وععصلانتاه عمط صذ نطو‬ ‫عنطا حصم بلنحهجع ‪0‬عنتتتعصهط مانمگ‬
‫تصتمط! مفط‪1‬؟ ‪060‬بامصر فحصام‬ ‫م‪۸‬‬ ‫نج اج ‪ ۶۵۵‬عمط عقصنجوه صنود ‪8 ۶۵‬صننامو‬ ‫‪ 0‬طمتاصمااه ون عبت صمتی مج ‪00۲6‬ظ‬
‫مهتم مر‬ ‫م‪ ۶۵ ۸‬ولهموومین؟ مضه و‬ ‫معط جع‪6‬تاحطه طم‌نطمد تمصع ‪ ۶‬عحصهه‌نمز راطعت‬ ‫عصمصصنه ونامصصیو اومصور فط‪, ..‬نوتم‬
‫نا‬ ‫‪-‬تطعحقطک یصم وف صنه ر‪6‬تامعطا عطا ‪ ۶۵‬امنبان‬ ‫و‪ 2۳21‬صجمع]‪ ۶ ۷‬صمئیا عط]؟ موس عععط‬
‫ولامتیان صهتءانطم‌مطک‬ ‫ابو ونط مه‬ ‫‪ 1‬عمط ‪06۲‬ماعهدط فقط دهع‬ ‫‪0‬ص ععن‪ 1‬مطه مم‌دملمیی صعتاتطل‌مطکا طمتطه رز‬
‫بعلنه‬ ‫عصتی ‪8‬صح عبتاعاع م‪ 1‬نله‬ ‫تال چلیهعاه اعمصد ود ماو مهتم وذاظ‬ ‫‪ 2۵۲۷1-‬صذ صمتح‌صصرحدل مصناامع دس ج گه فصمتاعه‬
‫‪ 0۵‬فهط فطظ طمنط صدذ هه صه رقصطاز؟‬ ‫‪۰۲.‬طمنه‪ 0۱۷1‬اجه چم ‪ ۸۹‬صد هت‬ ‫‪6‬‬ ‫‪200212‬‬ ‫اقب فصه صمعع فطع‬ ‫‪6‬‬
‫علجهما صمت‌حصتلم‌صد فناظ ‪, ..‬ععلد‪ ۵9۱‬اععطا ون‬ ‫از‬ ‫بعل وق ‪ 1۵7‬وج معاباطتتااه تهمعتصطهع] و‬ ‫صهدم‌وجن) فطا همه‬ ‫‪7‬‬
‫‪0‬عصرمه مفقط ممتعماه عناععاع ‪8‬ص‪ 2‬ت‪10‬‬ ‫غطعناطونط ‪ 61 2‬مفصط غملص ماه عم نامع‬ ‫‪ 72‬وا تقد تطمنمه معلع منوج وت[‬
‫که مصفصل‌ند فط صنط‬ ‫دهع‬ ‫ملظ‬ ‫‪ ۰6‬وا کتال صرز حصلل وهی گه‬ ‫وهت‌انطم‌مطک براطهبام‬
‫‪:‬از ءععط ص‬
‫صهمعح وقط صمتهابومد معط مه عمممطم)‪۳:‬‬ ‫‪-‬طهاوه الب <ففعصانجنل؟ هه عمعمممرمب‪8‬؟‬ ‫تصحتطه] ‪۵4‬‬ ‫تنل معط طمنط چم حصلذ و‬
‫تعتتف؟ فج فصن میاه طعت رلعصندع‪1۵۲[-‬‬ ‫عصننت صمته‌بنوم‪. :‬وصهنطنط‌مطگ‪4 ..‬مصعنژ‬ ‫عط ‪ 12‬رللنعله عتکمصعصت عنط ‪0 2‬عطعتنه‪ 1‬تما‬
‫‪ 0۷۱-‬نج چم ‪ ۵‬همه فوممنتدنل عضوم‬ ‫‪6502‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪ 6‬ونط ‪ 12‬مه ‪4‬عصنمع ‪0‬عظ عظ ععصهزنهجوده‬
‫سس‬
‫عصنست عم طذ‪, . ۷۱‬عصناهصد‪ .‬صصان جوز‬
‫‪[۸۱۸۲-1۳] ۷۶‬‬ ‫حطق مه ل‪1‬ممت‪ ۳۳ 2‬رقصصمطه مق قه مصصن)ته‬
‫موعلمدمصناج ‪ .‬رلع‌اهه‪ 0] 7‬ععصعد از‬ ‫‪60‬‬ ‫همه ب«اامتصعصه بوظ ععلممه مه هبوت «اتصمل‌زبه‬ ‫حنل ولد ‪0‬محدفناهایی بصن صنجعه عمعصم هر‬
‫‪ 2‬اه عصنط‌امهه ‪6 ۶۵‬عتصر عطق صد رنه منم‬ ‫معط رهز عطق هصتامسعی ‪ .‬تولمدمتامجه‬ ‫‪ ۵00‬غومصد صرح عفعط عطا ‪۶‬ه عصم وه ‪۲۵۵۵۳‬‬
‫‪۰‬اتاصع‪ ۶۵ 01‬نامع رصح صا عصتم‌‪ 21‬مرن[‬ ‫خلیمتگنل غ‪ 1‬عصتلهده رصنصد عطا عللبدل معله صاظ‬ ‫بعصن عطع گم وم‌طممد حصلن صهتصهی‪ 1‬صه‬
‫و‪6865206‬‬
‫مزنا ته‪1‬؟ صز صمتام‌تن ‪5‬‬ ‫عحتحطل فط ز‪۶‬ه معصه‌صنصونه الط معط ومهتع ما‬ ‫ملصز ‪060‬ن‪ 6 0‬صقی فصن و صهتانط مک‬
‫عط صذ صهطع نهر صح عهمبااجصهد عمصر‪ .‬و‬ ‫عط وصز ‪6۲‬مص رمطل غماص عطا رلهبردتات‪ ۵۳‬عبه]‬ ‫عه مرمع ونط عصمتنمصه ممندمععایه آومهبهو‬
‫اکتصمتووع تحص صچ فلت ‪:‬فصصلق وس فتتمذنمزم‬ ‫معط عصاومتصافعل وا غقط راعلممو‬ ‫‪2 ۲0061:‬‬ ‫تاه ‪6006۷06160‬‬ ‫‪6‬‬
‫‪ 461۲۵7۸۵ 6‬لصح ‪ 0۵۲۱۵۷‬فقط فط منهج‬ ‫‪0‬فصح حماهام>صو ‪ 2‬فصتجصهد «مانهامعجره عمط ‪1‬‬ ‫‪610۲8‬ظ ‪ 02‬روعزتماو‬ ‫‪۰‬‬
‫عمط اتاصا رصنجوه جهن مه توبن فوصع مصصوو‬ ‫‪ ۵‬نامیاه عطا مفصم عنام دحماه‬ ‫‪0‬هصح ععحصعصد‬ ‫صمتاحتعصعع مهد معط گم آجمتسه معط طز ‪۸۷‬‬
‫ساص ج ‪061۰. ۵1‬اعن‪ 0‬و ‪6190‬و م‪1‬افتآهصتهم‬ ‫سل قطا صد ‪0‬صنطهط ‪ 6۶61‬غعباز فقط فط عمصمامت‪۷‬‬ ‫‪0‬یی صهتانط مک رفعمصه حصتگ صمتصمت] گه‬
‫‪ 02‬صنامو ‪ ۶۵‬معط‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪۰01‬‬ ‫‪ ۶‬صمناهنه للر‪ ۶‬عطا ععطاحری عععصم‪۵2۸ 1‬‬
‫و‪ 6۳2‬ت«عطا وم ‪06۲۵‬ره‪ 1‬رفعصمعو عظ ‪"1‬‬ ‫خقطا صعتصنوععم تم عصناعع‪ 1‬عنطع و‪61 1‬‬ ‫‪ 04‬مظ وه متاطنم عصنمع»نممصد صهتصحی مط‬
‫‪ 0606۵ 0‬ع‪1‬مفنهد ‪4‬صه هط عطع ‪112‬‬ ‫مط وع‪۲۵ 02‬‬ ‫لصعتصطهع‪ .‬ارهز‬ ‫نامهم مطط طا‬ ‫‪0 0‬عنصتاجمی فظ رتمهم‬
‫‪ ۶‬تلع عط سملعط حعصیاصر عصتانط هط و‬ ‫مناد ‪ .‬مصتعصت ‪ .‬اصهتالتدط‬ ‫همهم‬ ‫ماه لماهتع‪0‬مص موه متسه عصصلی ‪62‬ص‬
‫وطمل‪ ۶ 62‬اصعصه تمد متاعصعط عط‪. .1‬اعتممو‬ ‫‪ 02 61‬ر‪61‬علظ مه معنل عه ءعطامظ صمدز‬ ‫وصو ‪ ۵‬عصم مه ععلصهد تاو فصج للحوعی‬
‫عم تمامنود فص طمنامبط عصتش ‏ تمطمط‬ ‫عمط مت رتم‌الحسمتامی‌تناو عمط مه ع‌و‪۲‬‬ ‫عط ‪ 112‬ح ومم‌جهه حصلی ‪0‬عللناو ‪0‬صح ویامتجعه‬
‫سح ود رزالهد مونجموسی‪ .‬عمط طمتمتطه عصتفمط‬ ‫‪۲#‬مصمصصمو باه رتمجه‌ونا گه مصناعع‪ 1‬فلز ‪1‬‬ ‫‪ 2 6‬صو تمه مط مفنتهعع و عتوطط‪:‬‬
‫م‪ 0‬دماهامعصو عط ومع فصه عصحعومم‬ ‫عط غبامجاج مل مه غقطمه ‪ ۲۵‬معصعو ‪ 2‬صذ عوصتع‪21‬‬ ‫‪-‬تصطمع صمط عصدت‌لمصهر ای صهتصوعد و مزر‬
‫کحرقطصعص هط چاتلمیدی له‌توودم ونطط ور ‪6۲‬‬ ‫‪ 6۷۲ 671 ۰1‬و‪6‬‬ ‫طونمطا‪ ۴۵ .‬وومعی مضه رامعم له‬ ‫‪6‬‬
‫‪ 6965۲065 5‬هط فاصعصهاهاه آهنهمه معط ‪5۲2‬‬ ‫ا(‪62901]۷1‬‬ ‫‪6‬‬ ‫صصمصتم صنٌ و‪۲2۳‬‬
‫ری ر‪-‬عزرازری‪7‬‬ ‫‪۳‬‬

‫‪"۲11-1۲۱۸۲‬‬
‫‪۵۲۲۲۳/11۳‬‬
‫‪۲0۲1‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪۲۲0۲‬‬ ‫اش‬
‫سملم مدا تیه ‪ 1۳‬وعمم‌عجمعگ صنجه]‪[۷‬‬
‫عط فص ملظ ونطا گم عوصموممم معط وعتانبل‬
‫حصلظ عط مع‌ایصنصد ‪ 311‬جع عقعو عنط که عل‌جط‬
‫مج طذ مصصبتا ‪4‬صه فاعط رقاععاه ‪ 42‬ووماو‬
‫عون تروهعصتا‬ ‫تمه مد کم‬ ‫معط هط‬
‫تصمحصصنه) ماج لول مهاط فط ‪ ۶۵‬تملمنروو‬
‫‪« ۵ ۵۵۵‬صجمد وو گه عصعو عطط رغعنتاعنل‬
‫‪۰5011‬‬
‫چات ‪۶‬ه [ممحآتنطن حنطا ‪۶‬ه واصی معط اخ‬
‫سهع ‪ 1‬زه هسبوط ‪0‬عامصمتاه عمط فصمو ععمصعص‬
‫‪ ۰6۷‬حصقصع ‪4 1۷‬صه مهتصصصموصد مه عاععزظ وزا‬
‫«للمت‌نصد ‪0‬صح عصمنط مص مقط ع‪1‬علعزظ رصفعع‬
‫وگله‌عحصنط ما وحمصصهتط فنط ومع ما و‪66۳۳‬‬
‫نها ‪ 2‬وه لته غطمنص عطا عصته]‬ ‫‪۰‬‬ ‫ررکا(‪ 1‬طنز عنداد وعلاعنظ ‏ ‪۱۲۳101۳‬‬ ‫عصنتا رتمیات‪ ۵۱‬صوتدمرصصی مط‬ ‫ای‬
‫وععصهدعه معط رعد‪ 1‬بات ‪ ۶۵‬دعصععه هط ["‬ ‫‪ ۲6۱ 0 2 ۱0۳‬عع‌علها عظ م‪۲‬‬ ‫‪۰‬‬
‫‪ 672‬ووعع> عط وعصملتمدرز عط وصتا فعلمنص فظ‬
‫مج ‪46‬ععم‪1‬ه ج ‪۶‬ه ملظ عطا طفنامنطا طوعو‬ ‫" ‪,‬ععلقمد فطل وم و مغ تفع صو‌اجدم‬ ‫‪-‬هاناتمطهد ونط مجح عصتته مه فموه تون‬
‫منم صحطایته ‪06‬حامبهونل‬ ‫‪ *1۷-‬حصلط معط صذ اعهم‌منصدی ونط معا[‬ ‫‪01011‬‬
‫مط متیر ‪ 2‬طایس صمع‪-‬ونا گمزتد ‪۸‬‬ ‫تصعلما وصتاه‌مطه ونط ععصفعد ماعلمنظ رعتصمانع‬ ‫ععیاعمعالم ونط رمحفط ‪ 2‬وه ‪ 06112‬ور ‪61۲‬‬
‫حصملزممتج که معققه صمته‌مرصصی ما صر فعل‪2۵۷۱‬‬ ‫‪800112. 6‬فنت؟ ون عم مه درجم ‪0‬ص مه‬ ‫کتااهاه معط رحصنط مه حربا علمم‪ 1‬علصود تجما عطا نم‬
‫صیامز عبت مصتصعاوظ عععمعع مفه‌نصی ‪1211۰‬‬ ‫وم‌سنناوعه آءگزبمه فصه ععطدامد ‪0‬مصح صه علئ‬ ‫‪ 6601۶‬عصم‪ 1‬فقط ط‌نطس کاعتهمه اصنام ‪1 2‬‬
‫مصمم ‪010۲۵‬و ه ‪86‬و مد تعظ فمطلهة قظ ممطا‪.‬‬ ‫ساقصعناه ممطاسباط رتعللنع ه ‪ ۶۵‬ممتاهتناوعد معط‬ ‫‪6‬ص مه حصمل متومن فععمصط فد ‪0‬عصتنط‬
‫ی فطل طز غیدم لفط مه جعه فناط ‏ مصصاظ‬ ‫صلمژعد ما وله ونلظ ‪.‬واعتممو مروت حصنط هط‬ ‫‪ ۰2‬و‪ 1‬رئتاه‬ ‫‪1‬‬
‫اقطا امیس معط ص موم ‪0‬مصنط وذ هنم‬ ‫‪ ۶2‬ععصهعهد عنط ولعاجسطا «اتصدنودمی مبه ]از‬ ‫ععطمعتط حطمتصط م‪ 6‬غتهاه حصم حصاق فط["‬
‫‪-‬و‪ ۵‬عفلمم عطا عصهوعبوی‪ :‬دمهزه اممنتاه عتط‬ ‫‪ 0‬موز صتعقهعوه صه م‪ 2‬بللهد معتهورصی ‪2‬‬ ‫نامه باطجعمتد رع‌ممممد هه معصمزمزنه‬
‫ستهصی هودنا ‪06‬عوه‌نصم‪-‬تلعو عططا ‪6۸290۳ ۶۵‬‬ ‫فصح صمنونت گم صمتاتدم‌جرمساز ملاطانه فطل توط ما قاع‪0‬ه تنعطا و‪ 6027‬فظ عبط رقل‌تهنتم ود‬
‫‪621‬‬ ‫بصن انوم‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪ 6565065‬تمنمع‌تنک که تدم مطق صم نامع‬
‫توتفتتاهء ‪ .‬فظ‪1‬‬ ‫عح مص تارداص‬ ‫ول ونطا بط مرمع از عصتل)عتدظ‬ ‫‪ ۶2‬صنه مصصمو مطط صذ دبملامع مزر تیم[‬
‫وصزنعازظ ‪06‬و‪2‬مون فن مصنعع ‪ 2‬فمتتناو‬ ‫‪0-‬ظ ص‬ ‫‪ 0‬مود از غ‪ 2‬عصنل‌ممک خقط‪ 1‬ومظ ‪۸۲٩‬‏ مد ووماها ‪۶‬و مه عتامعهصصنه ‪ 2‬طا رعاعلعدظ‬
‫صاععه زان عطغ ‪۶‬ه حقلظ فطع طمبم‌طا وعه‌نم‬ ‫حهمی ‪ 01۵‬مهو فصح رصن عطط عللنط ععصع‪1‬‬ ‫‪.‬ما‪ 6‬صجه]‪[۷‬؟‬
‫عط عقطا ععنلعط عنط عع‪۲‬مگصنمد ما مهو له‬ ‫عقط عط ملبطتءمیم ‪ ۶۵ 2 0810-7267721‬عوععته‬ ‫ون عطا ععتتاوی مصاق معط ‪11۸‬‬ ‫‪8‬‬
‫هه منتسم قدص قممصهد فط ‪01۲۵۲۱‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪ 62‬عتطا عبط ‪.‬عصمنومععه آمموبهه صم عممو‬ ‫یمهم عیناً صدطاجت صع‌تعمصش ‪ ۲۵‬ععصم‌ووم‬
‫عطا گه عحطع ‪ 6729‬رعصنامع‪ -1‬صحصصط ‪ .‬ترچ ‪1۵‬‬ ‫وتان صرح مه حصط عصنک‌ته‌ه صتقط‪ .‬م‪2۳‬‬ ‫موه بجوم‬

‫‪۲۷۲۸۲۸۲۸۳, ۷‬‬ ‫(‪۲۲۰۵۲۱۲1 ۳۳۲ ۳۳/۲۲۳] ۸۵ ۲۲۲‬‬ ‫‪۸‬‬


‫عفن ‪ ۷۷۲‬عط‪ *1‬محصلط نعز‪ 7۵5‬عمط[‬ ‫ان مطا وج ط‌نط‪ 1‬ر مرمع‬ ‫مرو ‪4 2‬صیمیه اجه مهس بجمنه مط فمصته حصلظ صوم‌ملنط ‪ 2‬و‪2‬‬
‫ساکع رکط‪ 02۵۱۳‬لهنصمترن ‪0‬عدادابدل وحصل صهتوظ ‪۶‬ه جمتعععو عصلً هد‬ ‫‪ ۰62‬عنط ‪4‬ص حعطم‪0/‬صمتع ‪0 01۵‬صنع ونط بوط ‪0‬عمصن‌جه؟ وز منم تومط‬
‫‪0 020-11۵‬صه عاعم‪ ۲۱‬دتعصیه تصملله‌عی ‪ ۵‬ملحصمی مصق ‪46 2‬‬ ‫‪ (0‬عمط صرح محمط ‪ 661‬هقظ معطمن‪ ]2‬ونط عوبیمععظ‬ ‫‪۵‬‬ ‫‪4‬‬
‫بمصتاانن‬ ‫" گ طذ رتعطامکهصمیع عنط عم اموعی مصنط ‪4‬صمتج ملومعم فطل مع‬
‫از عرص جعا؟ه لصه دما مهد ‪ 2‬صد عصت‌اعج‪ 1‬طعبامطااخ‪۸‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪ ۵1۵۷ 8‬حصحهل ‪ 2‬عصنقاننط ند ‪0‬عصه قط بوطنم ماطجل‌صمامههت‬
‫کصنهتصیمجط متعتنک معط که ممرهعع‪0‬صه‪ 1‬آبالتاننمعط معط ره‌صهع‪۵۴۵۳۳‬‬ ‫‪ ۰0‬و‪ 2۷۱‬مط معزدماه عفط‬ ‫‪۱‬‬
‫‪ ۶۵ ۵۷‬وعصتاصنهمر منطام‌هتومامصهصت توص لل‪ ۵۱‬ذی ‪0‬ع‪1‬صنتمم‬ ‫‪ 0061210‬عزلیب؟ لععماً مط صذ مه ملق مط فقطا معنط ‪11 ۵27۷‬‬
‫متیر کج عاطمیطه ه صد ‪4‬عااناوعد عسافط لو فامءوروه فنا‪01۲‬‬ ‫‪0 6۱۱‬مامعصسوح جمامی لهعم‪۶ 1‬ه فمل ‪ 2‬عقط ‪0‬صیه صه)ونمزی ‪:‬نکر‬ ‫‪۰‬‬
‫نوماه ماع و لیام مصصنمعنه منط‪ ۷۷‬عط‪1‬؟ لهیتا‪۸‬‬ ‫و‪ ۱۲‬ویو‪[۷‬‬
‫‪۱۳ 1‬‬
‫‪۲۵۲۱۷۸۵۲۲/,۳۲۱۲۲۲۱۳۱۳‬‬ ‫‪۲۵۲۱۷/۳۳۳‬‬ ‫حه‬
‫‪۲۸۷۲۵۳۲ 01‬‬ ‫ب‪۳۳۳۲۷ ۳111‬‬ ‫‪۵01۸ 5‬‬
‫فقط مطم صقعد ‪ 2‬مد تععصتصصمرظ م‪0‬‬ ‫عطا عصتونط حون وععصهد فتط‪, .1‬مصمتوننهعم‬
‫حصبا عط مت وحسج ماه ما لعتن فوحمام‬ ‫عط جه ‪166‬ز‪ ۵۳0‬اوعاهاً عنط صز وچ رون حصا‬
‫همه مصاق عنز ع‪ 1‬صذ لفصمط فصه عصناعمعه‬ ‫عونمه معط عصتنط رصهچوظ مومت که عذ‬
‫معط رصحصح‌معصی مطع رتتت‪ -6‬عمط ر‪ 0 ۷۱ 5۲6۲1۲‬صحطا‪ ..‬ععمص عون عصمتاجاصوععس‪ .‬معماه ‏‬
‫ومصتاوعا تحمومام هه ملتمتهر فنهه‌تو‬ ‫‪02‬‏ ‪ ٩‬عط عصتامی‌نل ما رسعی عصت‌طوزز‬
‫عصتصنری مصن‌تجمن من‬ ‫وتو افص‬
‫عط ر‪ 6091‬صد رقصقطع‪ ۷ :‬طا صم‬ ‫‪۳‬‬ ‫فنط زه آم‌بجم هصح غجهم اه عذعنطع عباظ‬
‫«مامعستل لصه مامح مه قه قصنصته ومع ون‬ ‫‪-‬عدظ وعاطعت‪ 1‬عطا ‪۶‬ه خصموظ صا جه عصیه معط ‪ ۰‬فقط عصه عقطة عیچده عظ صعظ‪.. ۷۷۲‬وطممعماتطاهر‬
‫و‪ 2‬طصتعک م‪ ۷‬گم معا ‪ 2‬فه عممبا صرز‬ ‫وللعععصه عم وصنطا موه یه موق ما زموک‬ ‫صقصصهی لهمرط فنط ده فصتقایرجه تععصتر‬
‫هه لا تمتتتا عصتاعمی ‪0‬صه ‪4‬عصنلم‌تم‌ونل ‪2‬‬ ‫‪-‬ط‪6‬و مهم و‪ 6۲6۷‬عذ فج همه رم رد‪01‬‬ ‫باطعععه‬
‫حاتولا عطا ما فصنومصه عاتظ عصم فهه مد‬ ‫‪ 0-‬ون غتامداج ‪۶‬وممص فمللناً عط فقطم فقطا ومد‬ ‫‪-‬ام‪۱‬ظ ه علعمصصنحر عمط ما لعج عنم[‬
‫‪011-‬ع] عنط ‪ ۶۵‬توصحط وه ر‪ 5991‬صذ فعتمنو ‪06‬‬ ‫‪-‬م عقطا وم عللی ‪۶‬ز عممئمنععل عمط مذ صمتوعع]‬ ‫ملصا عاصوه لز ععویع ماصمصص‌بعمنطمه و‪[0۵۵‬‬
‫یهد مط وفع م‪ 0 6‬فصممممتظ تمصع‬ ‫عمط وه فقط فصه رعاطام‌ن‪08‬متس وز عصنطا‬ ‫عط صععسنع علنتای مصتم‌مصم‌ندز له ‪0‬متبوم ج‬
‫‪ 05-‬لقصمتاهاا ‪) ۶۵‬ممهزانه تاو »نوتاه موم‬ ‫سعل فعللمحصه عطع مه ین مود هه من فقط‬ ‫ح‪2‬عحصص صح عصتعنیی رفصمتاهدموری مصاظ عز‬
‫م یه ‪ 06061‬فظ رطعنلوت‬ ‫هصح تصعععطی ‪ 2‬مفصد عفظ غز فقطا ‪۵‬و لته ‪۲‬‬ ‫حصحص وله‌ونها رععحصعل ‪۶‬ه عصتامصصه عاممعنار‬
‫ردنا مصتلبل‌صد رفصمتامت ‪00۳۳‬‬ ‫هی‬ ‫مهن‬ ‫مج‬ ‫دومع موصنصمظ رلممناگمن للم ‪0‬صه لون‬
‫‪",‬عظ ور م‪ 0۵‬عط‪1‬؟* فص ر‪0‬صاموظ‬ ‫ون‬ ‫حنل ‪6‬تباامزم‪-‬صمنامصهر ‪00‬سمعتج‪ 07‬فط]‪-‬‬ ‫‪,‬قطا مصمنءبه‌ععه ‪60 2‬رمم‬ ‫‪ 0221‬و ‪ ۵6‬هط ا‬
‫‪ ۲‬جماامص امعزداناه آمنفهبمنجمی ‪ ۵‬معنمطلم‬ ‫‪ 6‬مها تمعن ممنلمص فصه عمنامع(‬ ‫عاحرمعم مرصهصص امه وتتصه ‪. 61۴‬منیا ‪82‬‬
‫صنطانوهی صحصصی ما موی عنظ هط ‪ 0۵00-‬مصد حصنط ‪ 061‬ترتاصم‌نوع مود مطة‬ ‫عطا نات رخمم لام صم دسج ‪0۵۷۵‬‬
‫‪-‬عتصنصصل‪ 60۵0 ۸‬ومتاملمدظ عمط طقز صمتاژه‬ ‫حجمم ‪ 2‬صهله ‪ 1‬عصصتا عطه حصمدظ؟ ‪:‬دورود فط ف‪۸‬‬ ‫‪-‬عحرم‪ 1‬مج ‪ 2۷‬عععط؟ هط قوذ مهتم عمط مدع‬
‫صمتاهتمهوعظ عستامزظ صمتام‪ ۷1‬عط ‪۶‬ه صمتعهنه‬ ‫‪ 1‬عصصنا مط ما عبانم ‪6 2‬فهطم‌سم ما امعتا‬ ‫‪ ۶‬تصامجصه مطا مر عم همع ‪ 2‬میاه بم‬
‫صد طمامه؟ جمژهصدد ‪ 2‬جح فصه رع‌تهصن هو‬ ‫‪۰‬طصمجه ‪0 81‬صیامنه فعطهه رعصتاممطه عتهاه‬ ‫م‬ ‫‪ ۰-6‬قتز صز م ‪ 0۵۵1۵1۲‬ومتل‌بااه‬
‫‪ 6.‬عمط ‪ ۶۵‬جمعتنهبمدانژ‬ ‫‪6‬ص وع‪ ۵۱‬پاحاهتجصد قط فصن فطع ‪1‬‬ ‫عطا افطل صتداوه مصه وعمع معوصتصمرظ‪۳‬‬
‫مد رم‌ممتمصهدظ وه ‪0‬عاممتنل فمار‪77‬‬ ‫مطا ان ممتاممووعی‬ ‫عط ممتساجنموی ‏‬ ‫عص ذ رنه حممن مور وز ممصمعل‌صوی مهاوتهمباه‬
‫سیم م‪60‬بعصد رععت‪0‬متم وعلم عط طعنطنم ‪۶‬ه‬ ‫لحصمت)مصهاصد ‪ ۶‬موز عط ‪ 2‬علومل ‪ 2‬فععلمة سمل علتمط غذز عمصنا عط‪.‬وط فقطا ‪ 05‬وعتنط عقط‬
‫‪2۳‬‬ ‫و‪۴‬‬ ‫روص‬ ‫کذ موم فطل‬ ‫معط دمص فط رمنل‌باه فطع مد غمطو اعنط عمط مه‬ ‫‪ 6۰‬رصهه ‪ 0۱۲‬صتع معلناً متمامه تعامج‬
‫طازه صه عمط رتععصول صعصصعت؟ ر«عباظ‬ ‫اتحعط با کلم اونمو‬ ‫‪ ۵00۱-‬روصم صعصع آننجظ فصد‪ 2‬رصع ]‪[۷‬‬
‫رصق صعهامی ‪ .‬فطه‬ ‫وعکعظ مه عمط‬ ‫آمصمعیعص فتط فدطمیت‬ ‫عط هط ‪۳‬‬
‫‪ 2‬و‪6 2‬عظ موم معامیدن وله ‪. 61‬جع‬
‫ج قه ت«متحمم؟ ‏ فیال‌مدر‬ ‫مه هیا‬ ‫علومعم عطا صدلععصصنط‪ .‬وموتعصحص‪ ..‬رللهاما‬
‫عم فقط عمط عنقام؛ صچ گم عامرصعیه مصتدم‬
‫وم عااعا مط‪,. .1‬صووصمن له موزل ‪۸‬‬ ‫وصتنوص طن عصصعزدامتص تتعط رصتط ناوتیم‬
‫‪ ۶۵ 63‬مصتهعدجر عطا طان ‪0‬عطونصرنه]‬ ‫‪۰‬‬
‫تمعتمصش؟ صا ‪0‬عممعتعو عصنهط ولنصم‌سسنه منم‬ ‫عط رقلتالعطعو مصتاممطو ‪ 2‬ظ مه اصتنمد ‪2‬‬
‫همت‌عتصنجصی‪ :‬‏ صز عتبعمعام‪ ..‬مملهة‪ .‬ع‪۲۳‬‬
‫‪ ۲12۳020۳-165 2‬خر‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪-‬لاتوم ‪ 2‬وجام ‪01‬بامطو تمیاعه عصنل‪2‬ع‪ 1‬عط عمط‬
‫وصرعا صذ طاوط رقصمتباداتصجمی فنظ نودام‬
‫ععلها عفنجمتامءهم عطا‪ .‬صموصنمممرظ‬ ‫سم رها صتقاتهم ‪ 2‬مصمعوی ‏ عفانم‬ ‫مج‬
‫ععط طت(مصمم مط مه رعصتامء‌سنل‪0-‬صه عصتامم‬
‫اعد ج وه لیم عنظ طذم فصتوط اهمرم‬ ‫حصاً معط ‪ 112‬رع‪ ]2‬صز ‏ مر ‪0‬عله) موز عمتطع‪11‬‬
‫گه ‪6‬ذمرصهعزمصص عطق متا ‪602۵‬‬
‫‪-‬مصطر حصاق ‪0۵‬مسلامظ ‪ ۶۵‬تممطهه ‪ 01‬معط ‪۶‬‬ ‫عصصلط ‪ 2‬مب عمط مه مع افطل واتقععل مفهعزته‬
‫عم صتوعا صلق معط صذ رعاحصقه ‪۵۲‬‬
‫‪ 05-‬ج‪ ۷۲ ۵‬مت ‪ ۵‬عمعانا عطه مصنل‌بمدد ولناع‬ ‫‪9‬‬ ‫و‪6»6‬تن هه ‪4‬عع‪0‬مت فط ناه و‪۲0۲‬‬
‫صه‪ ۷‬طصععم ‪8‬صه مصتعط‬ ‫‪ -- 2‬هاگ‬ ‫حه ‪0 2‬صنطهط اعع م‪ 1‬ابا ‪00‬مع ‪ 0‬و[‬
‫‪ ۵1 10‬نوم ‪ 2۷۷ 0‬بععصنجصمظ‬
‫صجعحومب؟‪ ..‬تحصصمن‪ . .‬فطع صمظ ‪060‬صععوع‬ ‫مه ‪2۲62.‬‬ ‫ملصانوعع»عمص صه مومع‬
‫وا ‪ 201‬طذ مع ما عصج نامع صونق ‪1‬‬
‫م معناً مععصنصع‪ - ۴:‬همتام‌دنل هم [ممدعو‬ ‫ولد نعع ما امعم فقط مصرم‪, .‬اصتوظ‬ ‫‪0‬‬
‫‪ 116‬جمنعه ‪ 0261‬عطا متتصنصد عم عط ‪ 2‬عبط‬
‫تماما ‪6‬وزمتمعره‬ ‫متتحصمعصت عنظ هب ‪0‬ص‬ ‫رفذ صمتاعه عط ععظ‪۸‬‬ ‫یندم عز عمط معط‬
‫همه ممععص وآصرم فط مه ‪ 1‬ف‪ 2‬رلصه [ز‬
‫‪ ۵۱ (۲‬طوناممه ماطاه‌انیه عصمممه مه هه‬
‫‪1 6 -‬و عجرم صز مع مغ ‪02‬ظ ]عباز ‪ 1‬رلله ر‪2‬دا ‪2‬‬
‫تاج مط چهام ‪4‬صه تمصع‬
‫‪۲‬‬
‫صمحد ‪ ۶۵ 2‬عتاعصوذ‪ ۷‬عصتاعظ ه ععل‌نبمدم ‪61‬‬
‫ً مفص ‪ 2‬جمز رتصعملمه ‪060‬زیبه مه اه‬
‫‪001۳ ۸‬‬
‫عط ‪ 2‬عطاع‌وما حعمنطا عطعند مط عصتاغام‬
‫‪11۳۳‬‬ ‫فص ونط عتط رترعمه علممل بوهجد ‪. ۶۲‬من عطوزد‬
‫معا م‪ ۸‬بوتذادعه داه‌ب‪0‬متم ‪0‬عطصفتصق وم‬ ‫و‪61‬‬
‫سل م ‪ 0162‬عمط طذ نهوی صد ‪ ۶۵‬ممتای‌نلع‬
‫همه‬ ‫‪۰‬و‪0‬‬ ‫‪۳‬‬
‫‪16۸۵6۱۲۷1‬‬ ‫‪6‬‬
‫سای‬ ‫‪[ 00۲ ۲‬‬
‫‪101 0,‬‬
‫‪٩۸۲۹ ۴۲‬‬
‫‪(0۸‬‬
‫تاحسعاب‪ . .‬صلن معلصمنا نگ مط [‬ ‫‪۹۳‬‬
‫‪ 2‬موه مه دهد ععمطهعصمک هطاعهء‌صزسه‬
‫ما ققمعتاه ‪ .‬قظ‬ ‫ماسقا‬ ‫روط‬
‫‪2129,‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪615‬‬‫عصنرآعط ‪ 025,‬عطه راهعتع دبا جعع ‪۲‬‬
‫‪ 12 6‬عد عمنهجدسمعصی ‪0‬صج عهصماه ‪6‬‬
‫‪61‬‬ ‫‪3‬‬
‫ومع صرز ‪ 06002‬فقط ‪ .‬مععطههممک ‪,‬و‪۷1‬‬
‫‪ ۲۵‬دم فطل عصنهه هتفای رفدازز‬
‫عط ص تتصصصی‪ .‬پوونوو فط نامام و‪6‬‬
‫‪ ۵1 6‬موادم ولعع؟ معط مج پوتصمم‬
‫هه [مباعننصد فطع صد ‪ 0261‬معط نع صمعط‬
‫‪ 0125‬عطء ررعصمه جمز اعد ءتصمل [‬
‫مه نامه ‪۶‬ل‪6‬ز بو نز‪۵۲۱‬‬
‫هنز نتوم رصح عصله) مفنلونک عمط‬ ‫سم‬
‫عطه طمتط مصصلن آهتم‪۲۵‬ظ‬ ‫مدع‬ ‫‪5‬‬
‫بمب مفصج ‏ جتصمصاصهی؟ قهز‬
‫ععتطا عصتمده وذ عطء ممط عون‬ ‫ماه‬
‫حا‪ .‬عصتاعج ‪ 6‬مه ععحمط فص فلز‬ ‫‪۲‬صفصد‬
‫‪7‬‬

‫‪.‬‬ ‫‪ 0 ۲۲0۲۳۸0‬براظاد‪511 ۳۱۱۲ ۵0‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪[۸۲۲۱۲۲۶ ۲‬‬


‫‪۵‬تون ]‪1‬‬
‫منم‬
‫عمط م‪ ۵‬با همم‬
‫‪72۲‬و عطا رومصصعن صهیون ‪0‬ع‬ ‫‪۵‬‬
‫عمط حمم مد فعتعتم ممصصوت ووز]‪۷‬‬
‫‪ 111 6‬جهع‪ 2 1‬مججمم حقط هرذ هید ‪06601‬‬
‫‪1777011 ۹‬‬
‫لاصو‬ ‫عجرم فطل صا وذ عصم مرب‬ ‫ده م‪ 1‬علله مه عصتعالعد رصومصها‪ 2‬عطا ‪21‬‬ ‫مد علع‪2‬ظ‬ ‫مها‬ ‫عطع‪ 2 1‬اه‬ ‫‪ ۱‬دز ‪6‬‬
‫عقط عطه معننوعع وا معصمصهتممته مصناعم‬ ‫‪ ۰6‬رصح ‪665‬‬ ‫بح طعلعل فوم‌تعه صعنصه‪]:‬‬
‫‪1 ۰۶‬مط نعع هم عدانودممرصد جع‬ ‫عطلته و مطو وجنا ‪ ۲6‬عصلد ‪ 6۸‬م‪۵۷۷۲‬‬ ‫‪ 6‬وم وزعدط صز عصنبنً صععط عقط فط‪8‬‬
‫ع ‪6‬و ‪ ۶0‬ععهء ‪ 2‬عظ ما ِِِِ ‪11‬‬ ‫اه‪. ۱۵۷۷ ۵۷ ۵‬اه ه عطق جم عصاممعله‬ ‫‪ 61۵ 2‬م‪ 1‬علموط و فطه دومه غباط رم عصنه‬
‫‪ 6102‬ت م‪ 8 2‬مظ صه مک ‪ 42‬خصهه با‪۵‬‬ ‫وما ‪.‬ربا عنم‬ ‫‪ 6203 6۷‬ا‬‫علمب جعناع عبط [‬ ‫‪۷۲6۳ 01,‬‬ ‫‪۱‬‬
‫‪ 165‬نامع‪01‬‬ ‫‪76121.‬‬

‫‪00110005۳ ۳5‬‬ ‫‪۲۲۲۲۲ ۳۳۲ ۱۳۱ 0۳‬‬


‫نمهب‪ 0‬ففع‌تمعه ‏ هصه ‪ .‬تعوصنه صهتمه‪[:‬‬ ‫غذ فطهنمطه‬ ‫ج ‪ ۶‬مین مهن‬ ‫وروی‬
‫سعد عمط طفنه ماومعم ‪ ۶۵‬عم ‪0 2‬عوزرمساه‬ ‫مصتصنصع‪ 1‬ااع‪ ۳‬حعط م‪1‬‬ ‫‪۰‬‬
‫و‪0‬‬ ‫"‪ 0‬عتقط ععمطه دنز روعی فطل عمبم‪2‬ط ‪۷۲‬‬
‫حصتع ‪06‬عیامامم رتتقط موه تمه تع‪۱‬‬ ‫‪۶‬و نما ‪ 2‬وسجیل ناه طعنامعنه) رقعم‪1‬‬ ‫‪62‬‬
‫‪ 4626 2 01 ۶0‬رط‪0-6‬ع‬ ‫‪۰‬‬ ‫ممنا‬ ‫‪ 2‬فمآممه مد همعط‬ ‫‪(6.‬‬
‫‪ 0610۵1۰. ۲۵۵9۹‬عطع لته عمرمک؛‬ ‫ماه‬

‫‪ ۳/۲۲۱]1۵00‬صاوناظ‬ ‫‪0 ۲۱۱۱۱۷ ۷۲‬‬


‫متصتهارصی ‪ .‬رواصتهآم‌صون‬ ‫وکاصتهارصی‬ ‫‪ ۵۲ ۴‬عهی تصوعم ممزنوه عبط علاط‬
‫‪8‬صم‌تو‌ودام ولترعل م‪"۲‬‬ ‫قز زمزمهطم‪۵6۳1 5‬‬ ‫فعلوع فحطا ممزهه فبط عطا غتمطه لد ‪02‬‬ ‫‪ 51‬فص ‪ 002‬معط خبط ‪,‬عممتاماهعره‬
‫‪۰۷0‬و عطا عافد معممنننج مطا ما ‪4‬ماصمیج ‪.‬‬ ‫‪۰‬صنامج وهای عطا‬ ‫‪:1 0‬روصم معط طا جوم ما چه‪ ۷‬ترلجه‬
‫‪,‬ما باحاتطصاحدمی صمعترمط تهصمتده عنط ‪ ۶۵‬هط‬ ‫عط طذ ومد عج‪ 2‬ت«مطا رهو وع‌ونصهوده ظ["‬ ‫‪ 1‬هت ‪ ۷‬وصحتطه [‪ .‬مرم‪1‬‬
‫اصهاحمموص مدمه مه صمتاصمااه سامیر مححیل مه ما ‪8۵‬و ‪۵۷۱‬‬
‫اولااعه‪۱ 7‬‬ ‫‪۳ 1ِ :‬‬ ‫حمصعصش؟ وراه موم‬ ‫‪۰‬‬
‫عطا ‪۶‬ه هن د عم مد وز م‪ 8‬م‪ ۵‬عاحوصهااه ‪ 5‬موش ‪۲2۷۷۲‬‬

‫‪۳8011/131‬‬ ‫عصتادلبصته ‪ ۶۵‬عحمط عط دز وبمتب‌طتطصی یام وه مد فه [‪27‬اوع]‬


‫‪,‬مدای عصتوط عصاق مطا چم عتعطعل صعمه ‪ 42‬اهتنا ‪2‬‬ ‫‪۲‬‬

‫‪ ۳0 17‬بارانا‪۲‬‬ ‫‪ ۶‬ععمطا مرج "م‪ ۷‬که داصتوط‪۳‬؟ صا ‪0‬عوممتجی عممتصامه مظ‪1‬‬


‫مهزع امیلت نهد مط‬ ‫که همتاهط عطا که جمهمورد موه معمطوه مو‬

‫‪5۳۲۲0۲۱۳۱۱1 ۲‬‬ ‫‪ ۷‬دنه مطا عصحعصط وصد ود ‪ 166126۳‬عم مل صج عامتاتبه طمعه‬


‫«ککتصهوتن [‪2‬بتاعع؟ معط‬

‫‪61111: ۲۵۱۸‬‬ ‫‪1۱1۱۲ ۳۴‬‬


‫قذ صم‌هصضا فا و عامءوومتاعد م‪1‬‬
‫من م‪ 0۵‬فعزتمصمصه معمای کم ززیع‬ ‫‪۷‬‬
‫‪1101350 5‬‬
‫‪,‬ع قطا مصنل‌صماه مدز مه‬ ‫‪0 ۲‬‬
‫‪ 68 0‬وطلدعه ‪ ۵7۵‬فد عصنطهنه ‪۷۸۱‬‬
‫کهورزرو و(‪20‬تعادع‪ ۲‬لعامظ صمتلنلظ مطا ‪2‬‬ ‫‪10 ۵۵‬‬
‫عط له معتمنمهصد فبمللهسحصهد فتاه عمج‬ ‫عوز ما صمقتوص مصر)‬ ‫صا دمقصهتاه ‪ 2‬م‬ ‫صم‬
‫فده م‪ ۲‬وم‬ ‫و‪۵‬‬ ‫مینک حصلن ‪4‬صح تمختصمعحه وناز ور‬ ‫م‪(۷‬‬
‫تعط ‪4‬عدنمععه‪ .‬صمل‌عصقا فافع(‬ ‫‪(۰0‬‬
‫ماه فجیم مطما صقه ‪ 2‬قه صحوافنیط مها‬ ‫ععصنا م«صهحص ععفط صععط عقط ‪61۲‬‬ ‫‪ 2‬که‬
‫حمعنمد عنط حصمن اصمتعئنه‪.‬‬ ‫‪6,‬ص‬ ‫وز عط مصصنا غوبز معط و ونط‪ 1‬تناما‬ ‫ععط‬
‫ردو ‪" .‬راعنتان تعطاجد موس م‪1‬‬ ‫‪04‬‬ ‫صح دم‬ ‫همه‬ ‫او‬
‫"‪.‬یمد وم هصتعنلهتیهو ععلناً عخصنل فصو‬ ‫ممتنیما طته ‪0‬عصععوم فه مه در[ ‪0۵۹‬‬
‫وطعا‪ 21‬ععط قح هم ‪0‬ععن‪ 1‬عط هماخ‬ ‫"وکافعتاع لهناوع؟ عطا ‪ ۶۵‬اعع< عطا فه چاه عمط‬
‫فنط صد صهنک‌عصصمی ‪ 2‬ام قوس م«صتعاتی عمط‬ ‫معط غ‪ 2‬وهل‌عهاعع ‪02‬و عظ‬ ‫ننص‬ ‫ع دم‬
‫تصعصت)‬‫‪1‬‬
‫‪۳11۷26 6.‬‬ ‫‪91‬‬ ‫‌‬
‫‪0 2‬صح ععصمل مد ‪0‬عفنا عط دمصتاع‌موم‪۹‬؟‬ ‫ورهل عط صز صهحطه ‪ ۱‬ومم‌دامدرعجصعد ممودامک‬
‫‪ ۵۵‬عظ لادمددد باه رلعلنصصه مه رقم ‪۲۵۲‬‬ ‫وه یه لنعصفط هه لدم مه معط مه‬
‫صنق هه ‪067۷۲656۲‬‬ ‫*‪.‬طمنجظ وم هو ‪۶‬‬ ‫‪0‬عصصحط ‪۲‬اصنماتی معط فعصنطا ورمه ‪8‬صه‬
‫«تصتاجووون _صح دا فقط [‪2‬تافع فط ‪1‬‬ ‫بصعطا ععصله‬ ‫‪۱‬‬
‫تعطامصح م‪ 1‬عقوم صمل‌عصفنا ‪.‬عت عصتدها ‪۵2‬‬ ‫‪-‬توتاً جمزحطهد ‪ 2‬معصز ‪06‬صتبا فقط صهطم ]‪۳‬‬
‫حججرمی هید بجر فقظ مق مه اه ‪۲001۲۷۱‬‬ ‫صامع ‪02, ۶‬و عط "رعتاصی غمتسنم) ‪0‬صه دوع‬
‫بصم همک تمافباظ ‪,‬قالط و‪02‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪۷۹ ۱ 5 1‬‬
‫‪610211 06۷۷۵0 ۳676‬‬ ‫‪۳‬‬
‫ففصنا ههد نعصد معط ‪۵۷۷۲‬‬ ‫‪6016‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫‪4‬صح صمعدامک رصهععظ لهناعع؟ عطا معصن‬
‫‪۱‬‬ ‫خی‬ ‫ً‬
‫بصم‌عصما عت نهر‬ ‫ا ‪(۹‬‬ ‫تا‬ ‫عصنععه صععه ‪«67‬قط فتعحاصمصه وناز تعطاه فطل‬
‫مان ‪7‬صد]» ‪۲۷۲1:]]۷1 ۷۵۲۷۷۲ -‬‬
‫عمط موه وومله هط بزلامع‪۳‬‬ ‫‪۵‬‬ ‫طتط ‪ ۶۵‬تمحر وعحاز صمتصهع گم مموتجصیباه بح‬
‫]معه ‪ ۷‬عظ عبط نها عصظ ملمصه م‪1‬‬
‫عصمی ‪ 2‬ص‬
‫‪۳‬صهتلع‌صمی نقعدم وه ‪046‬تنهمهد طتامط‬ ‫عمط داد ‪ ۵‬سم عصمع عبقط‬
‫‪,‬مت مجترسصر عتط صا صوتل‬
‫وس عطا عمط علمعطا فقطا ‪0‬ععمط عط‬ ‫دعزت ‪۱‬‬
‫هط ععصنه ماه ععمصد تعطاع‌وما اعع ‪۵۵۱۵۷۱‬‬
‫و‪2‬‬ ‫امه‬ ‫هماع‬ ‫‪۰‬مصنهناومعه‬
‫‪1۲۲۲۲ 011۳۳۶۵‬‬
‫‪۳0۷۲:‬‬ ‫‪۵,۳‬‬
‫ب]ل‪]۷۲‬‬
‫‪۵۲۸۱۳00‬‬
‫‪-‬عتصوعع) اجبتاعع‪ ۲‬مطا عم وفع معط ]‪1‬‬
‫‪-‬عع ما عقع ونط ‪0‬ععمصممد مق منیا دجم‬
‫فقط تفه ‪6‬متمنظ مها فص و‪0‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪2 5۲01۷6۲۳0 ۰*1‬‬
‫ما عنمیی ما عصذقط مصععص قز طوتمطاآم‪۸‬‬
‫صح وج عصم‪ 1‬وم ‪6‬ظ ‪«7‬مصط رعصتمطه جع ‪0۲‬‬
‫تام ف‪2‬ع‪ 1‬نج رتتامط‬ ‫صق‬ ‫عحط ‪0‬عناوعج وع‬
‫ا اه عصبااحم؟ ‪ 2‬عصت‌لمصط وز عجرم م‪2‬‬
‫رگم‬ ‫‪561-‬‬
‫‪12‬‬
‫‪ ۵۷76 ۶00‬هم مط[‬ ‫‪۷ 1 691‬‬
‫تم جع اععلمتا عصم عصنااعی قذامعتهمط عمط‬ ‫‪ -‬وومنو مرن ‪081‬‬ ‫"‪50‬‬
‫متطعکمتط سعد ‪۰6۳۲۷1 01۸۲61 - ۸‬‬ ‫‪ 0: ۰6‬همصعصت عط ‪0 62‬و‬ ‫‪.‬عقصمصت عطا ‪ 04‬عصشفل‪ 0‬مرج‬
‫هنیشت‬
‫رجها‬
‫ییون‬
‫وراس‬
‫سوفد‬
‫عض‬
‫‪۱۹۱6‬‬
‫‪۱۱۷‬‬ ‫‪۱۱‬‬ ‫‪۵۵‬‬
‫‪)۴‬‬ ‫‪۱۱۶6۱۸۸۵‬‬ ‫‪5۱۳۶۳ 8‬‬

‫‪10۱0:(7 ۱ 0 9 0 ۰ 1۱0۱ ۰ ۷۷۰/۱‬‬ ‫‪۱0۱۱‬‬ ‫رن‬

‫‪‎‬ب‪]11۳‬‬ ‫‪۱۳۳۸۱۷۱۱۸۱ )1۱۲۳۷۱۸۲۳‬‬ ‫‪۸7۸۱‬‬

‫ار ‪۱ ۱۱ ۶۱ ۱ ۱‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪9‬‬ ‫(‪1,7۸‬‬

‫‪۱۱۱۱۵۱ ۱۳۱۱۱۵۲۵۸۵۹۱۱0۵۸ ۱۳۵۵۱۷۸‬‬


‫‪)1(۱۷۱۸ ۸ ۵‬‬
‫‪۱۲۱۲1۲ ۲۴۲۲۶ ):0-(۳۲۳:۲۸۸/۲۵۲‬‬ ‫‪0۳۲ ۱۸ ۲10۱۲,‬‬ ‫‪۲‬‬
‫‪1 ۸۲(۲0( ۰٩/۷1۳‬‬ ‫‪۷‬‬ ‫‪۷‬‬

‫‪1۳۲۱۳۸۱۷ - ۱۲۴۸۱۷ ۳۳۲۳۷۳۳۲‬‬ ‫‪- 0۳۲0۱۳۲‬‬ ‫‪7‬‬

‫‪۰۱‬‬
‫‪۱( 1 0‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۱0/۱/۱‬‬

‫‪۱۲۲۸۰۲۷,‬‬ ‫‪,‬م‪۱۸‬‬ ‫‪۱۸۲۸۵۸۲۳۱ ]۷(61]:)۷۱,‬‬

‫‪۱۶۹۰۷‬‬
‫‪ ۱0 0‬از ‪9۱۱‬‬ ‫را‬

‫‪۷۱‬‬
‫‪. ۰۷0۱۱ 52, 6791 -‬عتیاط ]‪7‬‬ ‫‪۰ 1‬‬ ‫‪۱‬‬
‫داهن ‪1‬‬

‫قاضیو قانز‪0‬‬ ‫کارگردان سا‬


‫‪:‬تیا جیت‌ری‬

‫‪۳ 00۱‬‬
‫رکگاردان ‪ ۳ :‬تاورنه‬

‫]» ‪۹3۳‬‬ ‫‪ (0۱‬جر‬


‫‪‎‬مووویظ‪1‬‬ ‫‪.‬‬ ‫(‪۲‬‬ ‫‪۲۳۲۲۲۲۲‬‬ ‫‪۸ ۸ ۲۲‬‬ ‫‪۷۳۳ ۵‬‬ ‫سور‬ ‫وج‬ ‫پیت‬
‫‪۳‬‬ ‫‪۲‬‬

You might also like