You are on page 1of 30

‫با‬

‫جشنوارمجهانی فد تهراٍن‬
‫‪۳‬یان ‪۶۱‬آذر ‪۵۳۵۲‬‬
‫آ‬
‫«نونی موسانته» ‪ -‬لوما‪ -‬اینبار به‌دنبال کشف ارزش فیلم‌هاست ‪.‬‬

‫«تونی موسانته» بازیگری که‌بافیلممعروف«لاری‌پیرس» بااعنن«وحاده»در تهراندرخشید‬


‫ولی نتو انست شهر تی‌بدست آورد تااینکه‌مجمو عه «توما» بش آمدو او تو انس‌بکیا گر اذتیمت‌ترین‬
‫باردیگر از‬ ‫حالا مجموعه «توما» در ساعات نت‬ ‫ومعروففتترربن‌ستار گان تلویزیونی شود‪...‬‬
‫فیلم‬ ‫« کر بستیان برادتامسن» کار گردان‬ ‫دار زیادی دارد ‪.‬‬
‫تلو ییون بخش می‌شود و بین جوانها فطر‬
‫زیبای دانمار کی چ«شسمره‌دنیای‌من» در تهر ان‬ ‫به تهر آن به‌سینما « آ تلانتيك» رفت و‬ ‫ورودش‬ ‫در نخستین ساعات‬ ‫«تونی موسانته»‬
‫است» وی‌فر داشب ساعت ‪ ۲‬بهنگام نماش فیلمش‬ ‫تماشاگر «راننده تاکسی» شد و بعد در سینما «دیامو ند» ددبه شد که «اير نهء ایرنه» راتماشا‬
‫در سینما دیامو ندحضور خواهد داشت‪.‬‬
‫عگیرد‪.‬‬
‫برابر دوربین ‪ .‬مدتی بود که فرصت دبدار فیلمر |‬ ‫«مو سانته» م یگو بد ‪ :‬کار زیاده‌ازحد‬ ‫‪۱‬‬
‫فرصت خوبی است کهفیلم‌های‌موردنظر مر البینم‪.‬‬ ‫فته بود و حضور در جشنواره تهران ‪.‬‬
‫اگزرمن‬
‫در تصویر «نونی موسانته» و همرش را می‌بینید‪.‬‬

‫نآ (‬ ‫ان‬ ‫وار‬ ‫اجه‬ ‫کت‬

‫جمعه شب «انجمن و ار دکنن دگان فیلم اير ان»در کاباره‌و نك؛ بت‌میهمانی تر تیب دادند که‬
‫در آن بخری ازهنرمندان‌سینمای‌ایر ان‪,‬هنر مندان خارجی شر کت کننده در جشنواره تهران و‬
‫«مارولی سیتومپل» تصویر بالا ‪ -‬بازیگر‬ ‫خارجی و اير انی‌فیلم‌در آن‌حضورداشتند‪.‬‬ ‫انن‬
‫گکن‬
‫درد‬
‫وا‬
‫انئزی فیلم «ما کس هاوبلار » کاهست‌بهمر اه‬
‫بدو‬
‫ان‬
‫«رضا انوری» ریس انجمن و ار دکنندگان فیلم ايرران و ریس« کمیته سینماها»ی‬ ‫ترصویر‬
‫د‬
‫«وو نس ربدمار کرز» کارگردان هلندی‌اثر اخیر »‬ ‫جشنواره تهران» به «برت‌هانستر‪ ( »۱‬عضوهیئت داوران جشنواره و کار گردان فیلم « انسان و‬
‫امشب به هنگام نمایش فیلم در سینما دیاموند‬ ‫حیوان» ‪ -‬که نمایشش اخیر آ با استقبالزیادی مواجه شد) و خانم «هلانی» ستاره اندونزی‬
‫یید‪.‬‬‫مو‬
‫شد گ‬ ‫خآوم‬
‫‪۰‬‬
‫‪۰‬‬
‫‪۰‬‬ ‫‪۰‬‬
‫حیل‬
‫‪4‬‬
‫کوتاه » کوناه نبودند‪ .‬بنظرمی]یداکه سازندگان‬
‫آنها بندریج خودرا برای ساختن فیلمهای بلند‬
‫آماده می‌کنند واین تجربه خودرا میخواهند با ضیافت باری خبر نگاران و نوسندگان ‪.‬‬
‫ازه‬ ‫ن شا‬ ‫ومطبوعاتب ‪:‬‬ ‫انسا رات‬ ‫مه‬ ‫ساختن فیلمهای نیمه بلند انجام دهند‪. .‬‬
‫افیلم نهر ان به‌منظورآشناگی روزناههتکاران‌ایرانی‬ ‫تماشاگری پس از پابان گرفتن فیلم‬
‫وخارجی باهیئت‌داوران پنجمین‌دوره جشنواره»‬ ‫« وازه‌خوان‌ورقاصه» که حدودنز ديك‌به‌پکساعت‬
‫‪ ۰۳‬در رستوران‬ ‫‪ ۱‬ضیافثی به‌شام» دو شنبه‌شب » ات‬ ‫طول کشید گ‪-‬فت فکر می‌کردم دارم فیلم اصلی‬
‫خوانسالار میدانآرژانتین» خیابان الوند ترتیب‬ ‫کج‬
‫داده است‪:‬‬ ‫‪ ۵۳‬فیلم «قاضی وقانل» برتران تاورنیه‬ ‫‪:‬‬

‫ن|چنان که باید موردمحبت تماشا گران ومدعوین‬


‫مبع‌مانان تازهو ارد‬
‫جشنواره قرار نگرفت وعده زبادی دروسط‬
‫«لورن بکاال» (ستاره بجرسته آنتیک ‪۱‬‬ ‫نمایش آن سالن سینما را تزك کردندا‪ .‬هنوز نطور‬ ‫‪ ۶‬سومین روز جشنواره دراختیار فیلم‬
‫که نماشا گران علاقمند ایرانی او را درا(‬ ‫کامل نمی‌توان جهات پسند وتوقع نماشاگران‬ ‫«ریشس» ساخته‌ی «ربچارد لستر» بدوکه جمع‬
‫«همفری بگوارت» فقید ‪ -‬که همسرش بود‪-‬در‬ ‫نمود ‪.‬‬ ‫جشنواره را مشخص‬
‫کثیری را به جلوی سینما پارامونتکشانده بود‬
‫فیلم «خواب‌بز رگک» بیاددارند) «مارتا مشاروس‬ ‫‪ ۶‬درپنجمین‌روزجشنواره‪.‬خیابانر وزولت‬ ‫وتا این شب سینمای مزبور چنین ازدحامی را‬
‫کرلوش‌بانچو)‬
‫مهیمس‬
‫( کار گردان فیلم «نه‌ماه» و‬ ‫ازنظرتوجه وهجوم مردم به این خیابان برای‬ ‫‪ ۰۱‬شببیاد نداشت ‪.‬‬ ‫ات‬
‫لی‌لی مونوری و بان‌نوویسکی (بازیگران فیلم‬ ‫خود مر کزیتی پیدا کرده بود چون برنامه رسمی‬ ‫کسانی که قبلا" این فیلم را دردپاموند دیده‬
‫(ستاره فیلم آپرنه آبرته‪-‬‬ ‫المیبا کارلیزی‬ ‫| نه‌ماه)‬
‫جشنواره درسینما دیاموند اجرا میشد وبخاطر‬ ‫بودند نظرات متفاوتی داشتند ‪ -‬اما ضمن تماس‬
‫و برنده جایزه بهترین بازبگر فیلم در سومین‬ ‫تعطیل روزجمعه عده بیشتری فراغت داشتند نا‬ ‫پی‌برددیم که آنها با‬ ‫ساسا گران منتظر درصف‬
‫جشنواره فیلم تهران بخاطر فیلم و‪:‬سطدنیا )‬ ‫آزاین برنامه‌ها بهره بگیرند وکمی پائینتر‬ ‫خلاصه داستان آن ‪-‬حدس می‌زدند که‬ ‫‪۶‬‬
‫سوزان هوارد (ستاره تازه محبوب امربکاتی)‬ ‫بر ازی تاققه اس فو تبال درامجدبه گروه‬
‫چون نمایش این فیلم بطورعمومی درسینماهای‬
‫المو وبلیامز (تهیه کننده برجسته امرربکائی) و‪...‬‬ ‫‪ ۹۳۱‬را به این خیابان کشانده بود بطوربکه‬ ‫لذاا رک‬ ‫بدون اشکال نخواهد بود‪.‬‬ ‫تهران‬
‫خواستاران ورزش وسینما دراین روز گاه خودرا‬ ‫جشنواره را غنیمت شم دم بودند‪.‬‬
‫برنامه کفتگوهای جمعی ‪.‬‬ ‫وحرف‬ ‫می بافنند مننها با خواست‬ ‫دررکنارهم‬ ‫راننده تاکسی «مارتین اسکورسیس»‬
‫متفاوت ازهم واین نوع اجتماعا تکوچك را در‬
‫‪۰‬‬ ‫تماشاگر ان علاقمند هم می‌توانند‬ ‫هم بادو نکظارملا" متفاوت روبرو شد ‪ -‬جمعی‬
‫رستوران‌های روزولت وتا کسی‌هائی که عازم این‬ ‫وشوكآ ورمیدانستند وعده‌ای‬ ‫ه‬
‫بكانثردکو‬
‫آنرا ي‬
‫خیابان بودند میشد دیدا‪.‬‬ ‫فیلمیاست درحد سینمای خودمان‬ ‫‪ 8‬ند‬
‫برنامه گفتگو های جمعی باهنرمندان‌فیلم‬
‫ازپایان گرفتن نمایش‌فیلم «ابرنه »‬ ‫‪+۴‬پس‬ ‫منتها با يك تکنيك کار درخشان‌تر وورزیداه‌تر‪.‬‬
‫هائی که در جشنواره بنمایش درمیآید» به‌قرار‬
‫ابرنه» سازنده‌یان «پیتردل‌مونته» را که جوانی‬ ‫‪ «۶‬چهارمین‌روزجشنواره روزفیلم «راننده‬
‫زین زاست ‪<:‬‬
‫‪ ٍ#‬روز یکشنبه هفتم]ذر » ساعت ‪ ۱۱‬صبح»‬ ‫بود خوش‌برخورد و خیلی دقیق که با وسواس‬ ‫تکاسی» مارتین اسکورسپس بود ‪ -‬که مشتاقان‬
‫فیلمی‌در بارهآ دمهای مسن سأخته بود به‌تماشا گران‬ ‫‪5‬‬ ‫روردداز ات‬
‫فراوانی داشت و تا این روز ک‬
‫هنرمندان فیلم «شطر نج‌باد» در مر کز جشنواره‬
‫گفتگو دارند‪.‬‬
‫معرفی کردند‪.‬‬ ‫بلیط‌ها دربازارسیاه جلوی سینما اتلانتيكك حدود‬
‫درپاسخ ابراز احساسات‬ ‫«پیتردل‌مونته»‬
‫‪ «۴‬هیئت داوران پنجمین دوره جشنواره‬ ‫‪ ۰۶‬تا ‪ ۰۲۱‬تومان خرید وفروش ميشد‪.‬‬
‫ازاینکه توانستید » قریب‬ ‫ت‬
‫فران‬ ‫"کرام ما‬
‫کش ک‬
‫(امانوئلر بوا» شابانا آزمی» برت‌هانسترا» مارگ‬ ‫‪ ۴#‬نحسی طالع بالاخره گرپبانگیر سینما‬
‫یکساعت ان فیلم کوتاه د‬
‫ووساعت تماشای فیلم‬ ‫دپاموند شد چون درساعت ‪ ۰۱‬صبح روزچهارم‬
‫راسون» آرتورهیل» آندره‌ی کواکس‪ ,‬آندره‬
‫دلوو» ولادیمیر اموئوف» ماربو چک یگوری‌و‬
‫مشکل« ابر نه‪ ,‬آبرنه»را فحمل کنید و‬ ‫کر ن بدرده جلوی اگنرامیکرنفرت‪.‬‬
‫دکتر مجیدی) ساعت ‪۰۳‬ر‪ ۰۱‬صبح روز دوشنبه‬
‫وا کرکسی سئوالی‌ذارد هی‌تواند مط‬
‫تراحزد ‪..‬‬ ‫‪ 1‬آن مشناق فیلم «طالم نحس» حقایفی‬
‫‪۱۳۲‬‬ ‫هشتم نبر یو مرک خنینواره مت‬ ‫که البته چون وقت ننک بود ومردم ‪۳‬‬ ‫شاهد دگریری مسئولین سینما بپارده لچباز‬
‫بعدی میرساندند » نشدکه‬ ‫بسهتانسهای‬ ‫خدورا‬
‫د «نیکیتا میخالکوف» کاررگردان فیلم‬ ‫بودند و بالاخره مسئولین سینما پیروز شدند ‪.‬‬
‫«برده‌عشق» و هیئت‌نمابندگی «انحاد جماهیر‬ ‫‪۱‬‬ ‫سئوالهای خودرا مطرحکنند‪,‬‬ ‫نماشا گری میگفت این باید کار آن پسربچه‬
‫تست‬ ‫شوروی» روز پنجشنبه بازدهم آذرماه‬ ‫«سینما‬ ‫‪ «۶‬فیلم «جوان لرزه» دربخش‬ ‫(شیطان) فیلم باشد!‬
‫‪۰۳‬ر‪ ۰۱‬صبح در دفتر جشنواره دريك گفتگوی‬ ‫اور‬
‫ت خ‬
‫سی‌پر‬ ‫چشمو گوش» دارد نیزازجمله فیل‬
‫امها‬ ‫‪ ۴#‬هنوز ما برای حضور دريك فستیوال‬
‫جمعی شر کت خواهند کرد‪.‬‬ ‫جشنواره‌بود» بطوربکه‌عده‌زیادی را درروزجمعه‪-‬‬ ‫یبی‌تجربه زباد داربم‬
‫جهانی‌فیلم تماشا گران‌ناشو‬
‫سینم‌ای |‬ ‫دزات‬
‫‪ 3‬کنتکو با جنتد ا‬ ‫ردسال به‌سینما پنجمین روز جشنواره ‪ -‬از ساعتها قبل به‌جلوی‬
‫خبا‬
‫‌ان‬
‫اشایگر‬
‫هتما‬
‫‌ین‌‬
‫چیها از‬
‫بمع‬
‫‪-‬ج‬
‫‪|.‬‬ ‫خیال ما»‬ ‫«فانوس‬ ‫برنامه‬ ‫ایران بمناست‬ ‫ومی پائین‌تر «بانی‬
‫مشیاآیبن‌دفوبیتهلمماهائی‌می نشینندکه بهیچو جه سینما آتلانتيك کشانده بود ک‬
‫ِ_ِ درمر در‬ ‫چهارشنبه دهم ]ذرماه رت‬ ‫کولابد» آرنورپن هم دربخش «ابالات متحده ‪:‬‬ ‫مناسب بچه‌ها نیست‪[ -‬نهم‌درستا نس‌های‌دیر وقت‪...‬‬
‫و‬ ‫نفشی‌از خود» بای خودطر فدا زان بل ملاحطه‌ای‬ ‫نمایش‌فیلم «وخجری‌اضطراری»‬ ‫ما رت‬
‫داست ‪۰‬‬ ‫عده‌ای ازاین بچه‌ها را دکرنار خود دیدیم که‬
‫ان‬ ‫تماشاگران علاقمند به‌شر کت در ‪-‬‬ ‫‪ ۴#‬بااینکه برنامه سینما دپاموند به مدعوین‬ ‫هييج‌بهانه وانگیزه‌ای» حضورآتهارا برای‌تماشای‬
‫جلسات میتوانند پیش از شروع گفتگوها برای‬ ‫ومهمانان جشنواره اختصاص داده شده گویشه‌ی‬ ‫چنین فیلمی توجیه نمی‌نمود ‪.‬‬
‫جشنواره با خانم «آربانا فر شاد»‬ ‫رمکز‬
‫|ورود به‬ ‫آن تعطیل است ‪ .‬اما دربیرون ازسینما معاوضه‬ ‫‪ «۶‬فیلمهای کوتاه دربخش مسابقه (پرواز‬
‫زار کی ها ‪۳۱‬‬ ‫لها‬ ‫یبزالدار) درسه روز نضصت جشنواره چندانهم‬
‫‪5‬‬
‫اف‬ ‫ِ«‬
‫پیتردل‌مونته ‪ :‬من سال ‪ ۸۹۱‬درمر کز مواقع ‏‪ ۲٩‬نا سی ساعت کامرداوم ‪. . .‬‬ ‫«ابر نه‪.‬‬ ‫فریلم‬ ‫‌ کا‬
‫نته»‬
‫امون‬
‫ددل‌‬
‫رتر‬
‫گ«پی‬
‫از‬
‫با استقبالم‬ ‫فیلم اس نه » ی‬
‫تجربیات سینمائی رم درس میخواندم ‪ .‬درآن‬ ‫ابر نه» اطلاع کافی نداری که درنشر به روزانه‬
‫رویرو شداه ؟‬
‫سال همانطوریکه میدانی «روبرتو روسه‌لینی»‬ ‫بهمین‌جهت تعمیم به دبداری بوای‬ ‫دکرنجیم‬
‫‪۳۱‬‬ ‫اراد‬ ‫پیتردل‌مونته دق‬ ‫بصورت‬ ‫بود و استادان ‪۳‬‬ ‫مدیر مدرسه شده‬ ‫گرفته شد ولی ابن ملاقات بدون اطلاع قبلی‬
‫ودر تنیحه نو سط بخش‬ ‫آنوسط د و لت‌پرداخت شده‬ ‫نمی‌رفتند وتدربس نمی کردند‪:‬‬ ‫سابق سکرلاس‬ ‫دررستوران انجام گرفت‪ .‬وسیله دکبلی‌رجشنواره‬
‫‪۳‬‬ ‫پرده‬ ‫وروی‬ ‫شد‬ ‫تا لیا پخش‬
‫نیز درایب‬ ‫دولتی‬ ‫ومدرسه به صورت يك آزمایشگاه وبيك مرکز‬ ‫بهم معرفی شدیم وخیلی زود صحبتمان گرم شد‬
‫ایتکارا" تقدر بد انحام گرفت که مردم فرصتدیدن‬ ‫فیلمسازی درآمده ومن درآ نجا اولین‌فيلم خودم‬ ‫ییم که بادآور‬
‫من‬
‫امیقندمه را به این لحاظ نقل ک‬
‫‪۰‬‬ ‫فیلم مرا پیدا نکردند وخیلی زود ازروی پرده‬ ‫را تحت عنوان «خارج اکزادر» ساخنم که«پیر‪-‬‬ ‫شوم ابنگفتگو اهیچو جه حالت‌مصاحبه‌های‌رسمی‬
‫هانری دولو» مدیرفعلی فستیوال پاریس » اين‬ ‫وعمول را ندارد »‪-‬لمی خعصوصی است وحتی‬
‫م‬

‫سینمائی روبرو شد وجایزه سینمائی «ریتر ولی»‬ ‫فیلم‌را درقسمت«دوهفته کار گرداثان» درفستپوال‬ ‫است که‬ ‫«دل‌موننه»‬ ‫بابد بگو یمکه در لحظانی‬
‫را امسال بفهیلم پازولینی وبه من بعنوان يك‬ ‫کان نمایش داد وبعد دوفیلم برای تلویزیون ‪:‬‬ ‫نقش مصاحبه ؟نده را دارد » بحهارل‌این خو است‬
‫داد‌ند‪.‬‬ ‫تا‬ ‫موف‬ ‫اولی بنام «کلمات آپن‌ده» ازيك داستان‬ ‫من‌نبوده لوی‌چو نگفنگو بهرصورت‌خو ازدنیست»‬
‫وعد فیلم «آخربن نامه‬
‫«] لیر کامو » گرفته شده ب‬
‫بهارلو ‪ -‬یعنی که اين سرمایه مختصری که‬
‫کزشت نداد ‪۳۴‬‬
‫با‬ ‫دا‪.‬‬
‫نم شم‬
‫دفیل‬
‫رهیه‬
‫کف ت‬
‫صر‬
‫پیتردل‌مونته ‪ :‬ابداً نمیدانم واطلاعی‌ندازم‬ ‫گفتگوی فیلمیر دار وکا رگردان ‪:‬‬
‫فمقیطدات کهاخیر] فیلمرا ابسیهانیا ‪۱: ,‬‬
‫اتریش وآلمان فروخته‌اند گوویا درمسکو هم‬
‫نمایش داده‌اند‪.‬‬ ‫پ«یتودل مو نته» ‪٩‬‏ «هوشنکت هار لو »*‬
‫علتش‬ ‫مردم ‪.‬شاید‪:‬‬ ‫بهار لو سب عدم استقبال‬

‫این‌بوده که فیلم شما شتیلن معمول‌وجاری‌فیلمهای‬


‫سازنده فیلم ‪«.‬ابر نه‪.‬ابر نه»‬
‫کندی داررشان‬ ‫ایتالیانی را ندارد و ریتم‬

‫»لمه بسیارزشتی ‪۰‬‬


‫پیتردل‌ه‌ونته ‪« :‬کند» ک‬
‫اکر وریشن» را وحالاهم ایر نه‪ ..‬ابر نه ‪ 1‬با ‪۰۷۱‬‬
‫( ابرنه ‪ 6‬ابر نه» فیلمی‌است‪ .‬که تماشا گر باید‬ ‫است ‪۹‬‬

‫فکرش را بکهار بیندازد وبرای مردمیکه عادت‬ ‫میلیون لیر ‪.‬‬


‫‪۳۳۰‬‬‫کراده‌اند«همیشه مهو کنو نو نت ‪۳‬‬ ‫بهارلو ‪ -‬اجازه بده ببینم این رقم به پول‬
‫خودمان‌چقدرمی‌شود بایر‌اینکه من‌هميشه دوست‬
‫را نخواهدگرفت ‪.‬‬ ‫دارم که مخارجی که خارجی‌ها برای فیلم‌هایثان‬
‫بهارلو ‪ -‬ازفیلم بعدیات بگو ‪.‬‬ ‫خرج می‌کنندا با فیلمع‌ای خودمان مقاپسه کنیم ‪.‬‬
‫‪1‬‬ ‫ازفیام بعدی‌ام"‬ ‫درحال‌حاضر‬ ‫پیتردل‌موثنه ‪:‬‬ ‫‪ ۰۶‬میلیون لیر به پول ما می‌شود بك میلیون‬
‫چیزی نميدانم » چون سینمای ایتالیا باز هم‬ ‫وسیصدوشصت هازرتومان که البته بر ای شما این‬
‫دچار بحران شده ودپگر مردم کمتر بسیهنما‬ ‫رقم می‌تواند گروردکم‌خرج‌ترین فیلم درایتالیا‬
‫می‌روند وفیله‌سازی نیز بالطبع دچار رکود‬ ‫باشد لوی‌دراپران با ‪ ۰۳‬میلیون‌لیر (حدود ‪۰۰۳‬‬
‫شده است ‪.‬‬ ‫هزارتومان) هم فیلم خوب ساخته‌ابم ‪.‬‬
‫بهار لو‪ -‬شایدبخاطر ورودتلویزیون رنگی‬ ‫پیتردله‌ونته ‪ :‬درایتالیا به خاطر مسائل‬
‫ات ‪3‬‬ ‫سندیکائی » مخارج تهیه فیلم نمی‌تواند ازمباغ‬
‫بمتر دل‌هو زنه ‪ :‬ه » مردم ازدیدن فیلم‌های‬ ‫کمتر بشود ‪.‬‬
‫مز خرف خسته شده‌انا ده زا سینم بمب چه‬ ‫بهار لو ‪ -‬بله » میدانم شما درایتالیا بسه‬

‫دوفیلم‬ ‫‪« ۵۳‬هوشنگک بهارلو » مدیرفیلمبرداری‬ ‫هنگام فیامبرداری ‪ ۸‬ساعت بیشتر در روزکار‬
‫مسابقه‬ ‫دربخش‬ ‫«ملکوت» و «شطرنج باد» است که‬ ‫نمی‌کنین ولی ما تا جائیکه گروه سازنده فیلم‬
‫‪۱‬‬ ‫نمایش داده خواهد شد‪.‬‬ ‫داشته باشد کار میکندا وحتی بعضی‬ ‫قدرت دریدن‬

‫پیتردل‌مونته ‪ :‬قآای داربوش بمن گفت که‬


‫نمائی از فیلم‬ ‫تجربیات سینمائی رم» درس‬ ‫توهم در«مدرسه‬
‫«اير نه » انيره»‬ ‫خوانده‌ای ‪ -‬چه سالی مدرسه را‪.‬یپایان رساندی؟‬
‫‪:‬‬ ‫ساخته‌ی‬ ‫سیزده سال پیش ‪.‬‬ ‫‪ ۰‬بهارلو ‪-‬سال ‪۳۹۹۱‬‬
‫«پیتر دل‌مونته»‬ ‫پیتردل‬ ‫‪۱‬‬
‫»‌ونته ‪ :‬هم‌دوره‌های تو چه کسانی‬
‫‪5‬‬ ‫بودند؟‬

‫بلاونادج مارکو بلوکیو » سرجوناسکا »‬ ‫ود‬


‫گوستی ‪۲‬‬ ‫سیلوانو‬
‫‪۳‬‬
‫‪۳‬‬ ‫فا‬ ‫آمد‪ .‬در سن ‪ ۶۱‬سالک ای ت‬ ‫سا‬
‫ار ند در‬ ‫میلی‌متری رنگی دار و‬
‫بعد او‬ ‫دوسال‬ ‫موش آبی ساحت‪.‬‬ ‫و‬ ‫درباره‬ ‫«بل» به خدمت نظام فراخوان‌ده شد‬ ‫‪۷‬‬
‫به سفارش وزارت آموزش فرانسه پنج فیلم‬ ‫و دوران خدمتش را در الجزیره به عنوان‬
‫اسلمس‬ ‫درباره‌حبوانات کوهی ساخت‪ .‬وساختن این‌فیلم‌ها‬ ‫با تحص درفیلم داری هوانی‬ ‫ی‬‫ن دار‬
‫فیلمس‬
‫سه سال وقت او را گرفت‪ .‬بعد او سه فیلم ‪۵۲‬‬ ‫گذراند ‪ .‬پس‌از انمام خدمت نظام «بل» چند‬
‫ری دربازه زندگی جانوران وحشی‬ ‫موی‬ ‫فیلمکوتاه تبلیغاتی وصنعتی ساخت وبدین‌تر تیب‬ ‫«فرانسوا بل» در سال ‪ ۱۳۹۱‬در ژورا ‪.‬‬
‫مناطق باتلاقی» درباره پرنددگان مناطق مختاف‬ ‫نوانستند وسایل لازم بزای ساختن‬ ‫او و «وبن»‬ ‫فرانسه بدنیا آمد‪ .‬در سال ‪ ۵۵۹۱‬او چند فیلم‬
‫ار ربق ساخت‪.‬‬ ‫ون هلند و درباره‬ ‫فیام‌های رتگی "‪ ۵۳‬میلی‌هتری را فراهم کنند‪.‬‬ ‫کرباره زندگی‌حیوانات مناطق گابون و اوبانگی‬
‫«فرانسو!‬ ‫«وین» با همکاری‬ ‫در ‪۳۲۹۱‬‬ ‫آن‌ها در‬ ‫که دوتای‬ ‫آ نها سه فیلم کوتاه اک‬ ‫چاری ساخت‪ .‬و بعد هم باهمکاری موزه تاریخ‬
‫با عنوان «نیاما کاثیر»‬ ‫فیلمی ساخت‬ ‫سومر»‬ ‫جشنواره ‪۰۷۹۱‬نور به‌نمایش گذ‌ارده شد‪ .‬بدتبال‬ ‫طاعی فیلم‌های متعددی درباره حیوانات بوجود‬
‫(‪ 31‬از‬ ‫درباره حیو انات منطقه چاد آفر یقفا‬ ‫این‌فعا لبت‌ها آنها «انحمن سازند فان فیلم درباره‬ ‫آزاس» که جایزه‬
‫آورد اجزمله فیلم «حیوانات ل‬
‫سال‪ ۳1۹۱‬تا سال‪ ۵۹۱‬او باهمکاری «افنرسوا‬ ‫حیوانات» ر اسان ودنارد واوالین فلع بژنکی‬ ‫يت فتیوال سینمائی را که انحمن‬ ‫لوا‬
‫‪.‬‬ ‫بل» و «پیرمونتویا» سه فیلم کوناه ساخت‬ ‫و‪ ۵۳‬میلی‌متری وبلندشان را باعنوان «سرزمین‬ ‫ار برنتتان نت مت داده‬ ‫و اننوی کات‬
‫و از آن‌س به همکاری‌اش با «ف رانسوا بل»‬ ‫ارویا زوین‬ ‫وحشی‬ ‫درباره حیوانات‬ ‫دیگران»‬ ‫بود» ربود‪ .‬درهمان سال او با «ژرار وین» آشنا‬
‫ادامه داد‪.‬‬ ‫«ژرار وین» در ‪ ۵۳۹۱‬درتورماندی بدنیا‬ ‫شد و آندو با هم تصمیم گرفتند فیلم‌های ‪۵۳‬‬

‫را ثابت کنیم ‪ .‬میخواستيم حیوانات خودشان‬


‫حرف بزنند‪ .‬فریادها و نعره‌های آنها پصورت‬ ‫حرفهائی با‪:‬‬
‫يك موسیقی درمیآید ‪ .‬چرا باید صدای انسان‬ ‫وین»‬
‫ا»رو‬
‫رابل‬
‫ژنسو‬
‫«را‬
‫" «ف‬
‫درجائی ‪.‬که انسان وجود ندارد » دخالت داذه‬
‫شود ‪.‬؟‬

‫فیلم زندکی حیوانات را هم در شب‬ ‫هدفتان از ساختن «چنگ ودندان»‬


‫نشان می‌دهد وهم در روز ‪ -‬چرا ؟‬ ‫چه بود ؟‬
‫‪ - ,,‬پرای ما بسیار جالب بود که تصاوبری‬ ‫میخواستیم طبیعت را درمراحل ابتداتی‬
‫از زندگی شبانه و روزانه حیوانات تهیه کنیم‪.‬‬ ‫ان کفف کنيم و دنیا را از زاویه دید‬ ‫ال‬
‫طی روز» صبح » نور و آرامش حکمفر ماست‪.‬‬ ‫حبواناتی که تنها وسیله بقایشان چنگی ودندان‬
‫طبیعت همانند باغ بهشت زیبا و بکر می‌نماید‬ ‫است» به‌تماشا گران نشان بدهیم‪.‬‬
‫و حیوانات مختلف در آراهش«در کنارهم بسر‬ ‫‪ 8‬ابن فبلم را چه نوع فیلمی می‌توان‬
‫می‌برند‪ .‬شب‌هنگام‌جیو اثات‌تغییرمیکنند ودنیای‬ ‫‪٩‬‏‬ ‫داست‬

‫دیگری پدیدار می‌گردد ‪ -‬دنیای خون روکمگک‪.‬‬ ‫با اساس"می‌کنيم که آينفیلمتوعی‬ ‫‪8‬‬
‫فکر می‌کنید شما را متهم به‌ساختن‬ ‫تفکر است‪ .‬معمولا" فیلم‌ها را به‌عنوان فیلم‌های‬
‫داستانی » موزیکال وغیره طبقه‌یندی میکنند ‪.‬‬
‫مت واقعبتا بدون تحریف‬ ‫خی ها‬ ‫اما «چنگ ودندان» نه‌فیلم آموزشی حاوی پیام‬
‫شوونت ازیکدبگر‬ ‫اخلافی‌است ونه گيركارش‪:‬ساده‪ .‬ما میخواستيم " نشان‌دهيم‪ .‬دزطبیعت زند خگی‬
‫تصوبری از يك دنیا که درآن واقعیت ازافسانه جدانیستند‪ .‬مرطییش عدالت باآزادی به‌مفهومی‬
‫"که ‪.‬ما به‌این کلمات می‌دهيم وجود ندارد ‪ .‬فقط‬ ‫وال اتکی تر‪,‬است» ارائه‪ ,‬بدهیم‪:‬‬
‫‪ 0‬بهمین دلیل است کته هم گفتار قانون برتری قوی‌تر حکمفرماست‪ .‬چیزی که ما‬ ‫‪۱‬‬
‫خشونت حیوانی می‌نامیم » ضرورت پیدا کردن‬ ‫ندارد ؟‬
‫‪.‬‬ ‫غذ! وتنازع بقاست‪.‬‬
‫‪۳‬‬

‫‪ 8‬ابط این توافق چیست؟ به عقیده تو «‪ »۲۸‬یکی از راههای مردبودن را‬


‫نشان میدهد؟ مردی که میتوانددر آرامش‌نسبی باخود ودیگران در این‌دنیاز ن دگ یکند؟‬
‫‪.‬‬ ‫يك سعی است» پایان بنهنیجه‌رسیده‌ای‌نیست‬ ‫«ه‪»۸+‬‬
‫میکنم ک‬ ‫کر‪-‬ار‬
‫تینی‬
‫فل‬
‫فکر میکنم ک ‪.‬ه فعلا میتواند به‌يك‌راه‌حل فقط اشاره‌کند‪ .‬این‌راه‌حل دوست‌شدن‌باخود‬
‫است‌بدون هیچ خجالتی» بدون حیای دروغی درکمال جسارت‪ :‬بدون ترس وبدون‬
‫وهی‪.‬‬
‫امید ا‬
‫کتوونئیین نقش اورا اجرا‬
‫‪ 86 ۰‬این سیر از «زامپانو» (قهرمان فیلم جاده کهآن‬
‫به‌معضی‬ ‫«‪ »۲۸‬بهر حال يك فعل و انفعال منطقی کردن «خود»‬ ‫گاردان‬
‫کرد) تراک‬
‫نروع منطقی برای‌توقابل تحقیر‬
‫انتقادی و تربیت خود است‪ .‬به‌نظر من با اینکه ه‬
‫است» پیروزی‌های هنری و شخصی خودت را براساس‌همین منطق انزجار برانگیسز‬
‫یر بزی میکنی‪ .‬قبول دارم که توهمیشه در يك بعد فردی حر کت میکنی» حنیا گر‬
‫موفقیت آخرین فیلمت خلاف آن‌راثابت‌میکند» و باید به‌تو بفهماند که رال‬
‫شخصی تو می‌تواند برای دیگران هم صدقکند و صدق‌هم می‌کند‪ .‬بنهظر من‪,‬دراصل‬
‫تو دردرون خودت يك‌دبوارچین ساخته‌ای تابتوانی‌درمقابل هیولاهای«خارج شخصی»‬
‫ازآن تنوده‬ ‫ناخودآگاه»‬ ‫ازضمیر‬ ‫از خودت دفاع کنی‪ .‬ولی داستان‌های‌تو درست‬
‫یریافت‬
‫د‌ارد‬
‫‌ته‬
‫هرف‬
‫کدگ‬
‫افسانه‌ای که در آن‌طرف دیبوار وجود‪.‬دارد تغذیه میشو ند‪" .‬نو با‬
‫بهاین ترتیب يك روزیکشنبه ‪ ,‬بعدازظهر» بانرس و لرز زیاد‪ .‬در ال ‪۳۳‬‬ ‫ابن غذا حد و مرز به‌وجود بیاوری و ازآن استفاده کنی بطور ی که يك‌باره‌بظرفت‬
‫يك شیمیست که زیاد هم از اینجا دور نیست رفتم‪ .‬دوست روان‌پزشگم آنبا ‪۳,‬‬ ‫سراز بر نشود و خفه‌ات نکند‪ .‬دبالكتيك بین‌اسطوره ماقبل تولبويك اخلاق جدیبد»‬
‫|‬ ‫باضافه دوپرستار‪ .‬يك متخصص قلب‪ .‬يك لشکر ماشین‌نویس و چندین میکروفن‪.‬‬
‫ديرك بعد طنزآمیز»کلید همیشگی کار تواست‌ودرسال‌های اخیر داردبروشنی‬ ‫احتمالا ‪.‬‬
‫‪۷‬‬ ‫باآب‌مخلوط‬ ‫راکه‬ ‫يك صدم ازماده‬ ‫بعد‬ ‫قلبم را آزمایش کرد‌ند» همه‌چیژز روبراه بود»‬
‫کامل آشکار میشود‪.‬‬
‫وی‌درمورد ‪1‬‬
‫کرده بودند به‌من دادند معمولا اثر آن هفت ‪ --‬هشت ساعت طول میکشد ل‬
‫فلینی ‪ -‬امیدوارم تو حق داشته باشی و دیوار محکم پاشد‪.‬‬
‫من بیشتر طول کشیه درباره اتفاقاتی‌که برایم افتاده چیز زیادی نمی‌توانم بگویم »‬
‫خاطرات کمی برایم‌ما نده‪ .‬میدانم که برای پایان‌دادن به‌اثر آن مجبور شدند يك‌آمپول‬
‫‪ 8‬بنج سال پیش وقتیکاب درباره «زندگی شیرین» تمام شد» ازلزومایجاد‬
‫يك نوع ناروپود مرثبط کننده بین فیلمهابت بامن حرف میزدی» مایسختوی‌مشغولیتی‬
‫‪۳۳‬‬ ‫آرام بخش در رگم بزنند‪ .‬ساعت ده شب مرا به‌خانه رساندند و زیرنظر دک‬ ‫برای اوقات خالی داشته‌باشی و دراین‌باره نقشه‌ها و جاه‌طلبی‌های دقیقی‌داشتی‪.‬‬
‫تقریباً خوبی را گذراندم ‪ .‬صبح‌روزبعد که‌بیدارشمم‌مثل ایکنه‌ب‌وهدیچاتفا قینیفتا ده‌یا‬
‫فلینی ‪ -‬وقتی درباره تاروپود مرتبسط کننده بین دو فیلم و وقت آزادحرف‬
‫تقریبا" نخواستم نوار چیزهائی راکه‌گفته بودم بشنوم » خجالت بکرنجکاوی پیروزشد»‬
‫|میزدم» صادق نبودم»‪ .‬پاخودم راگول میزدم‪ .‬این فضاهای خالی هیچوقت‌درزندگی‬
‫ولی میکویند کههفت ساعت پشت‌سرهم حرف زده‌ام و بدون‌اینکه يك فحظه توقف کنم‬ ‫به‌تعطیلات نر‌فته‌ام» ازنظر ساختمان نهبی قادر نیستم‬ ‫نداشته‪ .‬مهنرگز‬ ‫من وجود‬
‫ناممکن بودن بی‌حر کت‌ما ندن»‬ ‫ارشت»یعنی‬
‫ده‌ح‬
‫ااب‬
‫ومر‬
‫تی‌که‌‬
‫کیز‬
‫دراطاق راه رفته‌ام‪ .‬چ‬
‫دوره‌های آرام و بکی‌نحیر‌راقبول کنم‪.‬‬
‫به‌عنوان فرار تعبیر شد‪ :‬ولی میتواند معنی‌های زیادی داشته‬ ‫ازطرف تکجنرنبدهه‌ها‬ ‫‪.‬دی‪۵۲‬‬ ‫اس‬
‫يك دلیل میخواهی ؟ چند وقت پیش بعد ازتمامشدن‌فیل «ط» ال ‪.‬‬
‫باشد» مثلا اینکه از نظر اصولی حالت طبیعی من اینست که هميشه در حرکت باشم »‬ ‫ها از آن استفاده می‌کنند‬ ‫آمریکائی‬ ‫کردم » این دارو که‬ ‫را تجربه‬
‫به‌من‬ ‫شیشه‬ ‫گذر نده درآن‌طرف‬ ‫باآن تصاویر‬ ‫اتومبیل»‬ ‫‪ ۰‬مثلا در‬ ‫رفتن‬ ‫حال راه‬ ‫در‬
‫مصنوعی است و تقلیدی از مادهٌ موجود در بعضی «قارچ های وهمآور» اکسهت‌قبایل‬
‫آرام تسب‬ ‫را در مو قعبت‬ ‫نمی‌توانم خودم‬ ‫تکرار میکنم» من‬ ‫و‬ ‫میگذرد»‬ ‫خضوش‬
‫مکزیکی مصرف می‌کنند‪ .‬چیزی شبیه تجربه‌های آلدوس‌ها کسلی‪ .‬در جائی‌خواندم‬
‫مجسم کنم‪.‬‬
‫که بعضی از روان‌پزشکان آمریکائی اظهار می‌کنند کهمصرف این‌دارو به‌اندازه وروشی‬
‫و اصولا آدم ناآرامی هستی‪ .‬یکی ازتظاهرات ابن خصوصیت شخصیتی‌تو‪.,‬‬
‫به‌سرعت خواندن و طرزباره کردن نامه‌هاثی است که بدستت میررسد‪.‬‬
‫که‌آنها تجویز می‌کنند نتیجه‌گیری عاطفی بیمار را جلو میاندازد» درحالی که‌برای‬
‫کرفتن هسمان نتیجه ‪ ۰‬بیمار باید لااقل بیست جلسه یابیشتر روانکاوی شود‪.‬اين‬
‫ديك نوع واکنش عصبی است‪ .‬نمی‌توانم چیزی را در‬ ‫درست آست ‪ 0‬این‬ ‫فلینی‬
‫موضوع هنوز در مرحله آزمایش است‌و گروه‌هائی هستندکه باآن مخالفند‪ .‬یکی‌از‬
‫جیب نگه‌دارم» همه چیز را ریز ریز میکل؛ آگر جولیتا نباش که جلویم رابگیرد‬
‫دوستان دانشمندم » بعد از اینکه با يك نوع بی‌خیالی گفتم ‪« :‬بدم نمیایدامتحانش‬
‫ازينهم بدتر میکنم‪ .‬مطمئنا" يك نوع سعی بیمارگونه است‌برای‌آزادکردن خود از‬
‫منطقی استوارشده‪ :‬همه‌چیز راخراب‬ ‫چیزهای بی‌فایده‪ .‬و اساسش براین امیدغیر‬
‫کنم» از من دعوت کرد این ماده را تجربه‌کنم‪ .‬گویا تجربه باپیمارهای واقعی‪,‬دوست‬
‫همکارانش را چندان راضی نمی‌کرد و از فکر اينکه هنرمندی دراختیار‬ ‫‪9‬‬
‫می‌کنیم تا از صفر شروع کنیم‪.‬‬
‫داشته باشند فور] خیلی خوششان آمد و من دیگر نتوانستم پایم‌را عقب‌بکشم‪.‬‬
‫ادامه دارد‬ ‫‪.‬‬ ‫من ترسو هستم‬ ‫انداخته" بودم » نمی‌خواسنم قوب‬ ‫خودم را به دردس‬

‫کفتکونی دا‪ :‬فدرنکه فلی‬

‫بدرازای ده آزچین ‪...‬‬

‫نله‬
‫گفتگو از ‪ :‬تولیو کنزیش ‪.‬‬
‫ترجمه ‪ :‬ابرج انور‬

‫‪7‬‬
‫طول‌مدت نمایشش » «زندگی شیرین» بنظرفیلمی ساکن‬
‫و بی‌تلاطم میآید ک»ه ناشی از رجعت متوالی سحراست‬
‫که هربار» آدمها را بنهجآائیکه بودند » بازمیگرداند‪.‬‬
‫صحنه‌ها » تماشا گری راکه هردم‬ ‫این سیرعجیب‬
‫بزعم خودش بااطناب وآهستگی روبرو است » منحرف‬
‫وثکرار بیو قفه‬ ‫می کند ومی‌آزارد ‪ -‬آما همین اعاده‬
‫مضامین اساسی‌فیلم است که سنگینی دلهره‌انگیزو قدرت‬
‫افسون مجموع اثر را میسازد ‪ .‬آخرین وضعیت کمترین‬
‫پیشرفتی را نسبت باهولین وضعیت نشان نمیدهد‪ .‬در‬
‫آخرین تصاویر» آدمها همچنان دارند انتظار میکشند‪...‬‬
‫» با جنک ‪ ,‬یا بشقابهای پرنده ‪»....‬‬ ‫جزه‬
‫عدحيک‬
‫مای‬
‫«ش‬
‫درجه حرارت همچنان چهل را نشان مبدهد‪.‬‬
‫باهين ترتیب » فلینی میکوش که بتاوالی يك‬
‫ت پس‌وپیش درمسیرفیلم » بی‌ثباتی نومید‪-‬‬
‫ا حر‬
‫کله‬
‫سلس‬ ‫»ه ازمسیر‬
‫آسان است که بگوئیم نماشاگران ما ک‬
‫این زندگی‬ ‫بی‌فرجامی راکه مشخصه‬ ‫کننده حوادث‬ ‫پیشرفتهای جدید ونوپردازیهای سینما بکنار بوده‌اند »‬
‫برای مشاهده اثری که نسبت بهمه قواعد کهنه وبازاری‬
‫گروهی ازنقادان » فلینی را بااین فیلم دانته‬ ‫عدم اطاعت میورزد» وشباهتهای چندانی بناچه جماعت‬
‫سینما خواندند » شاید بخهااینطر که اثر او » در ورای‬ ‫بعنوان سینما میشناس ندارد » فاقد آمادگی ذهنی لازم‬
‫یلک بی‌نظمی شاعرانه » بینشی پیامبرانه ازپایان زمان »‬ ‫میدانیم که سینمای قدیمی ء که درچنگال يكک‬ ‫بودند‪.‬‬
‫با دنا ء ارائه میوهد‪ .‬بعقیده فلینی» آینده ازمخاطرات‬ ‫میراث نثاتری مدتها اسپربوده » تماشاگررا به فیلم‌هاتی‬
‫»مکان لغزشهای‬
‫مبهم مملو است وپیشرفتهای مادی ا‬ ‫مسر‬ ‫بسرعت » دريك‬ ‫عادت داده که درآنها حوادث‬
‫تاعلائم‬ ‫ه‬
‫دکو‬
‫یگر‬
‫شنما‬
‫معتوی فراوانی ببار آورده‌اند‪ .‬سی‬ ‫باصطلاح منطقی ومطملناً تصنعی » پیش می‌رفته » به‌این‬
‫پیشقراول مصیبتی راکه میخواهد نازل شود بثهبت‬ ‫ترتیب که مثلا" آدم داستان دروضعیت خاصی قرار‬
‫پرساند ‪ -‬منظور ازاین مصیبت نه فقط بمب اتمی ‪ -‬بلکه‬ ‫میگرفته ‪,‬که بدنبال‌خود وضعیت دیگری‌را میکشانده »‬
‫بخصوص فرسودگی تمدن امروزی » سقوط ارزشها ‪.‬‬ ‫وبدینسان هرصحنه نتیجه وحاصلی ازصحنه قبل بوده »‬
‫وویرانی جسمی واخلاقی است ‪ .‬بعبارت دیگرء نسخه‬ ‫تا سرانجام اثر به فرجام خود میرسیده است ‪ .‬اما فلینی‬
‫است از «سقوط بابل» ‪.‬‬ ‫جدیدی‬ ‫د«زرندگی شیرین» چنین نحوه بیانی راکه مسلمً‬
‫وقتیکه فلینی اعلام میکند که میخواهد بضهربان‬ ‫ندارد‬ ‫کمترین شباهتی بزاندگی » آنطو رکه هست ‏‬
‫قلب دنیاتی بیمارگوش دهد » بتهصریح ماهیت این‬ ‫بکار نمی‌برد ‪ .‬برعکس ‪ ۰‬فیلم او يك سلسله حوادث‬
‫بیماری نمی‌پردازد » فقط علائم راگوشزد میکند » و‬ ‫وصحنه‌های مجزا » یکی بدنبال دیگری » عرضه می‌کند‬
‫مرض » وبعد احیاناً کشف علاج را بعه‌ده‬ ‫تشخیص‬ ‫بدون آنکه ارتباط وهمآهنگی کاملی بین این صحنه‌ها‬
‫تما شاگر میگذارد ‪3‬‬ ‫ِ‬ ‫مشهود باش ‪ ...‬چرا ؟‬
‫» بسادگی » شکل مشخصه نوعی‌ضعف‬ ‫ب‬
‫عدیکه‬
‫شای‬ ‫فلینی می‌گوید ‪« :‬اين فیلم ادعای آن نداردکه‬

‫پیری باشد‪ .‬درعلم‌الاجتماع این بیماری را باید مترادف‬ ‫يك سند رسواثی » یا بیلان يك جامعه ؛ پا مدافعه‌ای‬
‫دانست که درآن ساختمانهای جامعه آنچنان‬ ‫بواضعی‬ ‫برای‌این‌چیز يا آن چیزباش‪ .‬فیلمی‌است که‪ -‬حدا کثر‪-‬‬
‫فرسوده میشوندکه دیگر جوابگوی احتیاجات جدید‬ ‫پردنیائی بیمار حرارت سنج می‌نهد‪ .‬دنیاتی که بوضوح‬
‫نیستند ‪ -‬کادرهای انواع بشردوستی کهن » که دگرذشته‬ ‫تب دارد ‪ .‬اما اگر درآغاز فیلم جیوه » مثلا" » چهل‬
‫پاک پیوستگی لااقل ظاهری به اجزاء تمدن می‌بخشیدند‪.‬‬ ‫درجه را نشان میدهد » درپایان هم ء باز» حرارت چهل‬
‫دیگر مورد احترام آدمها قرار ندارند ‪ -‬شتاب ریتم‬ ‫درجه است ‪ .‬هیچ چیز دگرگون نشده ‪ .‬زندگی شیرین‬
‫ادامه دارد ‪ .‬آدم‌ها هم به کهماهرهایشان » درست مثل‬
‫زندگی » ازدیاد جنگها وبی‌نظمی‌های همگانی » سوءظن‬
‫مواقعی که منتظررچیزی هستند» ادامه میدهند‪ .‬اما منتظر‬
‫بشر را نسبت اچرهزشهای ثابت تحريك کرده است »‬
‫ویدیسان » «زندگی شیرین» قبل از هرچیز‪ .‬صورت‬ ‫نگ »‬
‫جیا‬
‫چه چیز؟ کسی‌چه میداند! شاید يك معجزه »‬
‫اول يك نمایش‌تبلیغاتی هواثی میشود ر‪,‬قصهای مذهبی ‏ ‪.‬‬ ‫مجلس یلک انحطاط اجتماعی بشمار میآید‪ .‬اما آدمهای‬ ‫پا بشقابهای پرنده » یا مریخی‌ها ؟‪»۱‬‬
‫هندی تاسطح نمایشات کاباره تنزل میکنند ‪ ,‬و «معجزه»‬ ‫پس فیلم داستان هیچ پیشرفت » سهل است » هیچ روش‌بین دل چرکین امروز » که دیگر حتی بمهحترم‬
‫مهمترین سوژه تما صنایع‌نمایشیازقبیلرادیووتلویزیون‬ ‫شناختن قوانین نظم موجود تظاهرنمیکنند » نه میشورند‬ ‫دگرگونی نیست ‪ .‬هرصحنه آغاز وپایان معین خودش‬
‫میگردد مه‬ ‫ونه درابتکار یا عرضه چیزی تازه کوششی دارند‪ .‬مرض‬ ‫را دارد ‪ -‬بعلاوه » دنیای «زندگی شیرین» » دنیائی‬
‫واین «استریپ‌تیز» اواخر فیلم ‪ ,‬آیا وسیله‌ای ‏‬ ‫به]نها هم سرایت کرده » ارزشهایشان را ازدست میدهند‬ ‫شوب » پرسرو‬
‫آیط‬
‫پکهرمح‬
‫همآهنگ ومنظم نیست » بل‬
‫‪.‬‬ ‫نیست برای آنکه حتی شهوت بحالتی مفعولی درآید؟‬ ‫وبآرامی » درگیر حرکت عمومی » می‌پوسند » بی‌نظمی‬ ‫صدا ودرهم ریخته‌ای‌است که درآن همه ارزش‌ها» وهمه‬
‫ماگریننهست که باید مشخصات بشریتی نانوان بیان‬ ‫نظم‌های روز استحکام واعتبار خودرا ازدست داده‌اند‪.‬‬
‫را می‌پذیرنه ودرآن مستفر میشوند‪ .‬بهواش‌ترینشان‪:‬‬
‫شود ؟ واین ناتوانی» مگر ناشی ازاین نیست‌که همه‬ ‫ان‬ ‫ران‬‫گودش‬
‫یوط خ‬‫د سق‬
‫وشاگر‬
‫ا کتفا باین می کنند که تما‬ ‫گفتتی‌است که بسیاری ازعناصر «زندگی شیرین»»‬
‫اشتهاها ارضاء شده‌اند ودیگر چیزی درکنار نیست ؟‬ ‫باشند‪ .‬درام «زندگی شیرین» دراینجا نهفته » دراین‬ ‫حتی جدا ازفیلم ء اهمیت ومفهوم خودرا حفظ میکنند‪.‬‬
‫باهین ترتیب » آخرین جشن میگساری فیام ‏ فقط‬ ‫نگاه منفی آدمها بردور وبرشان ‪ -‬اگرفیلم فلینی بنظر‬ ‫بااینحال درهمه آنها وحدت فکر والهام متجلی است ‪.‬‬
‫کاریکاتوری ازيك مجلس عیاشی است ‪ .‬میماند ملال‬ ‫ساکن میآید ‪ .‬باهین خاطراست که حکایت ازیاک وقفه‬ ‫می‌شود که‬ ‫فیلم مشاهده‬ ‫مثلا" درتقرید" تمام سکانسهای‬

‫وانهدام ‪ -‬پیری فرجام منطقیش را درمرگ میجوید »‬ ‫بشری دارد ‪ -‬آدمهای فیلم تماشاگران مطبع ومنفعلی‬ ‫حادثه سرشب جریان می‌یابد » نیمه شب باوج خود‬
‫وفلینی میرودکه ما را بااین فکر تركگوید » اما ‪....‬‬ ‫ونه نیروی نشان‌دادن عکس‌العملی‬ ‫نحهوصله‬ ‫کتنهد‬
‫هس‬ ‫میرسد » ودراوائل صبح پایان می‌پذیرد ‪ .‬هرسحر »‬
‫ناگهانریاتسلول زنده » دخترکوچك » ظهور میکند‪.‬‬ ‫رند» بونحوی‌مبهم» ازآًنچه درانتظارش‬ ‫ظقط‬
‫دمارنندت‪ .‬ف‬ ‫نتیجه‌ای موقتی ومحزون برای پایکوبی‌های شبانه‬
‫هیاتی محنضر »‬
‫یا این ذره خرد امید » فی‌نفسه » بدن‬ ‫هستند می‌ترسی‪ .‬وفعللا" که منتظرند» فقط نگاه میکنند‪.‬‬ ‫بارمغان می‌آورد ج‬

‫حیاتی تازه خواهد داد ؟‬ ‫کده‪.‬‬


‫زرنگ‌ترینشان روزنامه‌نویسها وعکاس‌ها هستت‬ ‫این شیوه‌ی خاص ساختمانی آنچنان برتمام فیلم‬
‫«نگاه کردن» را پيشه خود ساخنها ند ء وازاین راه نان‬ ‫مسلط است که علی‌رغم این همه صحنه‌های پرخروش و‬
‫این نقد بههنگام نمایش عمومی فیلم بسهال‬ ‫میخورند ‪ -‬ووقتیکه هرکسی به نگاه‌کردن اکتفا بکند»‬ ‫گوناگون کهیکی پس ازدیگری بروی پرده میآیند‪.‬‬
‫نوشته شده‌است ‪.‬‬ ‫‪۶۳+‬‬ ‫«نمایش» بخود میگیرد ‪ :‬مسیح ساره‬ ‫همه چیز صورت‬ ‫يتم سریع اپن صحنه‌ها ‪ .‬وبالاخره علی‌رغم‬ ‫لی‬
‫رفتار «با گدانو بچ» ‪1‬‬ ‫چا نکه‌ماههامیگذشت‬

‫اسلا" نشان نمی‌داد که او سرسام ‪۳۳۳‬‬


‫دانشگاه کلمبیا حاضرمیشود‪ .‬ونزديك بخهرسال‬
‫بودکه این موضوع چنان کنجکاوی مرا تحريك‬
‫کردکه بخوه جرآت داده واز او درباره ان‬
‫«شکال» کهمانع شده بود وی بطورعادی برای‬
‫ا‬
‫کلاس‌های من نامنویسی کند» سئوال کنم ‪ .‬پیتر‬
‫این‌پار بداستپاچگی که ازاطمینان به نفس قبلی‬
‫بخاطر نظام‬ ‫اعویدا بنظر میآمد » توضیح دکاه‬
‫ب‬
‫پوچ واحمقانه دییرستانی که درآن‌تحصیل‌میکند‪,‬‬
‫مجبور است بث واحد رپاضی راکه قبلا ازان‬
‫رد شده بود پاآنرا نگرفته بود ‪ .‬دوباره بگیرد‬
‫وچیزهائی ازاین قبیل ‪ .‬خلاصه حفیقت ابنبود‬
‫که وی دبیرستان را تمام نکرده بود وبرای‬
‫نامنوبسی دريك کلاس دانشگاهی این امرسلماً‬
‫«اشکال» بزر گی بود‪.‬‬
‫اما من این حقه را به دل نگرفتم حتی از‬
‫کار او به سرشوتی وذوق هم آمدم ‪ .‬باید بگویم‬
‫رفتار وی هیچ وقت ابناحساس را درمن‌بوجود‬
‫نیاورد که ‪ 9‬باهرت ازمنبهکلاس میآید‪.‬‬

‫ویک وتا‬ ‫‪ 1‬بود ی‬ ‫و‪- ۳‬سینما امپایر)‬


‫بخاطر آخرین نمابش فیلم (ساعت ‪۱ ۱.‬‬
‫حدی هم من فهمیده بودم باهین دلیل بودکه‬
‫وی میخواست خود را دمرحبط وسیع‌تر و‬
‫مبارزه| میز بحث ومجادله قرار دهد تا بتواندا‬
‫علائقش وتماپلات قوی‌خودرا درسینما بپان کرده‬
‫یزی‬
‫بتاار‬
‫‪۱‬باگکددانو یچ با‬ ‫دینو‬
‫وازآنها دفاعکند‪.‬‬
‫بابك‌چنین روحیه‌ای‌بودکه «باگدانوبچ»‬
‫بعداً خودرا به‌قسمت سینمائی‌موزه هنرهای‌مدرن‬ ‫وته ‪ :‬سسیل استار (استاد سایق بگادانویچ)‬
‫ش‬
‫معرفی کرد وپيشنهاد کردکه برنامه‌های نمایش‬ ‫ترجمه ‪ :‬مسعود مدنی‬
‫آثار سینمائی گذشته برای آن‌ها تشکیل دهد‬
‫وهمراه با آن‌ها جزواتی درمورد فیلسازان‬
‫مورد علاقهاش نوشته وپخش کند‪ .‬البته این‬
‫«پیثر بگادانویچ» که تا مدتی بعنوان کلاس» بلکه بعدازکلاس» گاهیاوقات نیم ساعت‬
‫«دانشجوی میهمان» دکرلاس‌های تاریخ سینمای تمام مرا به مجادله وبحث میگرفت ‪ .‬من‌معمول"‬
‫پیشنها‬
‫یدهائی بود که کتابدار کلا" مأْیوس قسمت‬ ‫من دردانشگاه کلمبیا (سالهای ‪ )۸-۷۵۹۱‬حاضر موقع درس وحتی بعداز کلاس دربحث‌ها سرپا‬
‫«ربچارد گربفیث»باسپاس‌فراوان ‪:‬‬ ‫تا ات عفد ‪ .‬هیجده ساله انعطاف‌نایذبر‬
‫هستم‪ .‬این‌امر قاحدی بدلیلآنست که دانشجوبان‬
‫فراوانی میخواهند مجبورم کنند تکالاس وبحث‬ ‫وجسوری بود ‪ .‬وی‌کاملا" مصمم بود وخودش‌هم‬
‫بترتیب موزه هنرهای‬ ‫سالهای ‪۳۲-۷۲-۱۲۹۱‬‬ ‫را وقف موضوع‌های مورد علاقه وموضوع‌های‬ ‫هر ان را متقاعد میکر که روزی بههالیوود‬
‫لز»»‬ ‫مدرن رساله‌های« باگدانوبچ»را درمورد«و‬
‫که غیرمورد علاقه آنهاکنم ‪ .‬تاحدی هم ایستادن‬ ‫شد‬
‫ر‪.‬‬‫وخت‬
‫ط سا‬
‫چاهد‬
‫خواهد رفت وفیلم خو‬
‫دهایر ‪٩‬‏ رات مت ور د‪ .‬این موقعیت ‪.‬‬ ‫من به‌دلیلآنست که من‌وافعاً میخواهم گفتگوهايم‬ ‫او درآن سنین‌خردبه کلاسهای منآمد(کلاسهای‬
‫پرای «گبداانویچ» فرصتی بوددکه وی فیلم‌های‬ ‫من برای دانشجوبان دانشگاه بود) نمونه‌ای است‬
‫پربنیان قوی وعینی قرارداشته باشد‪ .‬این امر‬
‫تا‬ ‫دهدا‬ ‫را بارها وبارها تما‬
‫کوچك ازاینکه او چطور سرنوشت را بمبارزه باعت‌شده که من‌هميشه سرپا باشم‪ .‬اما باگدانویچ‬
‫مورد علاقه‌اش‬

‫بدین‌تر تیب درزمینه مطبوعات‌نامی‌برجسته بدست‬‫طلبید تا آنرا رام خود‌کند‪ .‬اولین روز قبل از پیشتر ازهردانشجوی دیگر مرا روی پاهایم نگاه‬
‫آورد‪ .‬مهمترازآن ‪ 6‬همانطو رکه وی‌بعدا اعترراف‬
‫شروعکلاس وارد شد و بالحن ترح‌انگیزی میداشت ‪ .‬این را خوب پادم هست » زبرا آن‬
‫ازمن پرسیدکه آبا میتواندا بدون نامنویسی یا سال بهار من باردار بودم ویادم میایدکه سنگینی کرد» این امر باعث شد بگادانویچ با خدابان‬
‫پرداخت شهریه دکرلاس‌های من حضور داشته وزن جنین باعث ميشد درطول بحثی‌که با او مقدس دنیای سینمائی‌اش درزمینه‌هائی کم وبیش‬
‫داشتم دائم ازاین پا به آن پا شوم ‪ .‬درعین‌اینکه یکسان آشنائی‌های معقولی بدست آورد‪ .‬دران‬ ‫باشد ودلیل این‌کارهم «اشکالی» بودکه وی‬
‫موقع وی درسنین بیست بود واین سنی است که‬ ‫نمی‌خواستم بحث خودم را بکااووتاه کنم »‬ ‫بطورمبهم وتاحدی پنهانی به‌آن اشاره میکرد ‪.‬‬
‫باگدانویچ مثل هميشه حرارت فراوانی ازخود‬ ‫ینکه درموره‬
‫من‌درجواباو گفتم که مکیتموااندا(‬
‫نشان میداد وازهیچ چیز بغیرازبحثی که دنبال‬ ‫هردانشجوی دیگری که چنین وضعی داشت؛‬
‫وقتی بگداانویج نیوبورك را به قصد‬ ‫میکرديم» گ|اه‌نبود ‪ .‬این‌بح‌ها بیشتر دراطراف‬ ‫چنین میکردم ‪).‬‬
‫هالیوود ترك میکرد» باید تعداد فراوانی‌ازافراد‬ ‫این‌بود که اومبخواست کلاس‌را وقف موضوعهای‬ ‫« باگدانویچ » یکی از پرحرف ترین‬
‫اندر کار سینمارا شناخته باشد» ومهمتر اینکه‬ ‫دست‬ ‫مورد علاقه وموضوعهای غیرمورد علاقه‌اش کند‪.‬‬ ‫درطول‬ ‫نه البته پرحرف‬ ‫من بود‪.‬‬ ‫دانشجویان‬
‫نمایش فیلم»‬ ‫از فیلم ‪۳‬‬
‫مشکل بزرگی بحساب می‌آید » بخصوص در‬
‫درمایش فیل‌های «آخرین نمایش فیلم» ودوباره‬
‫بسیاریازصحنه‌های‌فیلم «همکااغذی» * آزارم‬
‫یر اورا میشناختند‪ .‬دراین موقع وی داشت‬ ‫‪9‬‬
‫صحنه‌های زدوخورد وتعقیب انتهای فیلم ورفت ‏‬ ‫برین سرعت بسهوی قله پیش میرفت ‪.‬‬
‫میداد » سر وصداها ورتم فیلم‌ها‪ .‬بود ‪ .‬صدای وبر گشت‌های سریع ونه چندان موفق اوائل‌فیلم‬ ‫با این‌حال ده سال ازآن زمان‌که وی در‬
‫قلابی‌بود » با تر یر قلابی‌تر کامیون‌باری‌فس‌فسو ‏ ازاطاق هتل به اتومبیل وبالعکس ‪ .‬دم ‪۵‬‬ ‫های من حاضرمیشد» گذشته بودکه وی‬
‫بگردانی که ازترانه‌ها وآهنگ‌های دهه ‪۰۳٩۱‬‏‬ ‫درفصل افتتاحبه فیلم نزديكك بود‌که باعث شود‬ ‫‪ 9‬ار کردانی فیلم پدست‪ .‬آورد‪.‬‬
‫درفیلم آمده به لحظات لذنبخش فیلم میافزاید»‬ ‫تا این موقع او درنوشتن و کارگردانی من ازسالن سینما خارج شوم ‪ .‬ظاهرا باگدانویچ‬
‫اما صدای رادیو که درهمه جا ازاطاق‌گرفته نا‬ ‫کار گردان همه‌اش چشم است ‪ .‬وبه این دلیل‌وی‬ ‫ی مختلف » کارهائی درحاشیه انجام داده‬
‫اتومبیل وهروسیله نقلیه دیگر (ازجمله کامیون‬ ‫خواهان عناصر تصوبری برجسته است که معمو ‪۷٩‬‏‬ ‫اولین فیلم باگدانویچج «هدف‌ها»‬ ‫‪۲‬‬
‫کاملا" درب‌وداغان مزرعه) بگوش‌میرسد» بیشتر‬ ‫آنها را هم بست میاورد‪ .‬ولی باگدانویچ‬ ‫با بودجه اندل که قبلا کس دیگری‬ ‫و‬
‫آزانکه به طراوت وراحتی فیلم بیافزاید‪ .‬ازان‬ ‫تهیه‌کننده باید بفهمد که گوشهایش باهندازه‬ ‫غا کر ده بود ‪.‬‬
‫میکاهدا‪.‬‬ ‫چشم‌هایش خوب‌کار نمی‌کند» وبا همه ثروت‬ ‫فیلم ازنظرنجارتی وهنری خوب‌کار کرد‬
‫درفیلم‬ ‫شنخصاً‬
‫اپنها نقائصی است که م‬ ‫وحیثیتی که اورا فرا گرفته وی باید درجستجوی‬ ‫مانده بود تا بگادانویچ يك‬ ‫سساهل‬
‫ز‬
‫‪۳‬‬ ‫سبت بهآ نهاصاس هست ولا‬ ‫کسی باشدکه دارای حس درك ریتم وسروصدا‬ ‫واقعاً پرخرج وبزرگک خودرا کارگردانی‬
‫نمی‌شوند ازاینکه من ازدیدن فیلم‌ها لذت ببرم ‪.‬‬ ‫لوییچ» » «رنه کلر» وحتی‬ ‫‪.‬ارنست‬
‫باشد «‬ ‫کند‪ .‬او بسیار قبل آزاین بخاود عهددکرده بود‬
‫(اين را هم احتمالا" بیافزایم که فیلم «هدف‌ها»‬ ‫«روبن مامولیان» (که بگادانویچدرمقاله اخیر‬ ‫خودرا مقید دوربندگونه خاصی ازسینما‬
‫راندیده‌ام وفقط بیست‌دقیقه اول‌فیلم «دکترجون‬ ‫حرارت زیادی نشان داده‬ ‫خود در«اسکوایر»‬ ‫رداارنی فیسلم‌های وحشتناك و‬
‫تازه چه خبر» را دیده‌ام وبه این دلیل اصلل؟‬ ‫واه‬ ‫ج ‪( .‬همانطور که این سرنوشت بطورمثال‬
‫نمی‌توانم درمورد این دوفیلماظهارنظر کنم ‪).‬‬ ‫درس‌های با ارزشی درتر کیب‪.‬اصیل وهوشمندانه‬ ‫راغ ‪9‬و انیس هارینگتون» "و در سطحی‬
‫رانمایش‬ ‫ولی میخواهم وقتی فیلم و‪۳‬‬ ‫گفتگو ‪ :‬سروصدا وموسیقی بهاو بدهند‪.‬‬ ‫«رمان پولانسکی» هم امد )‬ ‫نتر بسهراغ‬ ‫‪5‬‬
‫میدهند » بخاطر سگررمی همکه شده بدهیدار‬ ‫اگر سرنوشت «باگدانویچ» فیلمسازشن‬ ‫گبداانويج این سه سال را با نوشتنکتاب ومقاله‬
‫دوباره آن بروم ‪ .‬علیرغم حملات آشکارا‬ ‫بود » بهمان اندازه هم سر‌نوشت من استاد سینما‬ ‫وساختن يك فیلم طوبل مستند ازآرشیوهای‬
‫شدن است ‪ .‬ازاین نقطه نظر است که باید بگویم » حسادتآمیز بسپاری ازمنتقدان وعلیرغم نقائس‬ ‫گونا گون درمورد فیلمساز دیگر مورد علاقه‌اش‬
‫واقعی‌فیلم» گروه فراوانی‌ازتماشا گرانآمرریکائیی‬ ‫تعدادی جنبه‌های دیگرهم هست که میل دارم‬ ‫بزرگی‬ ‫بر ان رت‬ ‫‪6‬‬ ‫«جان‌فورد» رد‬
‫‪۳۳۱‬‬ ‫واکنش کرمی تست این یل‬ ‫گبداانویچ بطور جدی‌تر آنها مروارد توجه‬ ‫پیش امد‬
‫زیرا‪:‬آنها ازاحساسارضا وهسای ‪۲۳۱۱‬‬ ‫‪1‬‬ ‫قرار دهد‪.‬‬ ‫«آخرین نماش فیلم» فیلمی است‌که من‬
‫می‌انگیزنتد استقبال می‌کننه ‪ .‬عیا ‪۳‬‬ ‫وال فواوان حوفا هی زر‬ ‫آزدیدن ال بی‌اندازه لذت بردم ‪۰‬ر خه درطول‬
‫کبداانويچ نیز ازاحساس ارضا وهیجانی که در ‪۲‬‬ ‫فیلم» و «ماه کاغذی» هست که شکل نایافته و‬ ‫صحنهاولش هرلحظه ممکن بود ازسالنخارج‬
‫فا ‪:‬‬ ‫دیده میشوه » استقیال‬ ‫‌ها‬
‫مین‬
‫لا‬‫سفاخیتن‬ ‫دارای ساختمانی ضعیف هستند وبا درمورد تأثیر‬ ‫شوم ‪ .‬وقتی فیلم شروع شد » من تحت تأثیردقت‬
‫دادن اعتقادی تازه به تماشا گران درمورد‬ ‫ریتم درآنها بطورستقل ویا دررابطه با سایر‬ ‫وحساسیت یکه درانتخاب بازیگران و کار گزدانی‬
‫‪9‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫خی‬ ‫سینمای امر نا » سفارش‬ ‫صنعت‬ ‫قسمت‌های فیلم بطورکلی توجه کمی بکاررفته‬ ‫بازیگران فیل بکاررفته بود»قرار گرفت‪.‬‬

‫ولی من فکرمیکنم «گبداانویچ» ازعهده این‬ ‫است ‪.‬‬


‫اینسانی گورمی نظیر «سام شیر» (که‬
‫سفارش برمی‌آبد‪ .‬معنی این‌کار اینست که ما در‬ ‫گرچه فیلم‪ .‬دربسیاری ازلحظات درخثان‬ ‫نسون با‪.‬ایفای آن يك‌اسکار برد) وپسر بچه‬
‫آینه بنگریم وبجای دیدن يك فیلمساز انتظار‬ ‫اثری برجسته است» اما شدید هم از‬ ‫خود»‬ ‫فی باتمز) که بعنوان روح ووجدان شهر‬
‫مشاهده يك نابغه را نداشته ناشیم ء انتقاد فیلم را‬ ‫ندانم؛کاری سازنده‌اش لطمه دیده است ‪ .‬نمونه‬ ‫‪.‬ك‬
‫> نفربن شداه »جای سام مریاگیرد ي‬
‫دوباره ارزيابی‌کنيم ونه آنرا مورد حمله قرار‬ ‫آن را می‌توان دررفتن نگاهانی وبازگشت بازهم‬ ‫جرای عشقی فوق‪ /‬لعاده جالب هم درفیلم هست‬
‫ایستکه باهمان‌گام‌های‬ ‫ار‬
‫دهیم ‪ .‬معنی اکین‬ ‫گنهاانی دوجوان درفیلم دیدکه بعد ازآن‬ ‫‪ 9‬شاید آولین درنوع خودش باشدکه روی‌پرده‬
‫بزرگ پنج‌سال گذشته نیزدرپنج‌سالآینده به‌پیش‬ ‫درمي‌بابيم «سام» درخالال این مدت مرده است‬ ‫میاید‪ .‬عشقی میان‌دوشخصیت«بن‌جانسون‪-‬‬
‫رویم ‪ .‬میل دارم که این موضوع را برای خود‬ ‫اما درخلال چه مداتی ؟ درموقعی ازفیلم که‬ ‫برنستاین» کههیچوقت باهم دريك صحنه‬
‫مسلم بدانم کهپیتربا گدانویچ ده‌ها وصدها چیز‬ ‫است رویدادی دراماتيك مورد تاکید‬ ‫ضروری‬ ‫نمی‌شوند‪ .‬عشقی که بدنهای برهنه » نوازش‬
‫‪۲۳‬‬ ‫درباره فنلمبازی‌میذانده اما لا‬ ‫قرار گیرد » فیلم بسرعت برق‌وباد ازآن میگذرد‪.‬‬ ‫وغزغر" فنرهای تخت‌خواب صحنه‌های‬
‫بیشتر ازاینها بداند‪.‬‬ ‫‪1‬‬ ‫میکند‪.‬وآشکارا نثان‬ ‫ایند‬
‫حشنواره جهانی فیلم ی‬ ‫«ماه کاغذی» دردومین‬ ‫طویل شده کهبیننده را عصبی میکند‪.‬‬
‫‪۹‬‬ ‫به نمایش د رآمد‪.‬‬ ‫«اطلاعات»‬ ‫و‬ ‫زمان سنجی هنوزهم درفیلم «ماه کاغذی»‬ ‫مهم ‪ .‬اماآنچه درطی‬
‫از‬ ‫ی‬
‫خر ها‬
‫‪۰‬‬ ‫ارواح محکوم ومیهمانان تابستان‬ ‫(تکرار جشنواره جشنواره‌ها)‬
‫‪6‬‬ ‫(پرواز بز بالدار ‪ -‬مسابقه)‬
‫[ امسال نقطه‌نظرمن درفیلمهای جشنواره‬ ‫ساعت ‪ ۳۱ :‬و ‪۵۱‬‬
‫بیشتر به‌بازیها بود ‪ .‬والحق که بازیگران فیلم‬ ‫دبوانه‌ای ازقفس پرید (مبلوش فورمن)‬ ‫‪۱‬‬ ‫سا‬
‫«میهمانان تابستان» از آلمان فدرال » گروه‬ ‫ساعت ‪ ۰۱ :‬و ‪۲۲‬‬ ‫خرد شده (بوری و گل)‬
‫متشکله‌ی خوبی را از اين نظر فراهم آورده‬ ‫دزد شکار (خوزه لوئیس بورائو)‬ ‫نه ماه (مارتا مشاروس)‬
‫از فیلمهای اسال جشنوارم ‪۳۳:‬‬ ‫‪.‬‬ ‫بودند‬
‫ساعت ‪۹۱ :‬‬
‫قسمت سابقه » می‌توانم از «ارواح محکوم»‬ ‫سینما امپایر‬ ‫(اريك سکو)‬
‫اتودهای سنگی گ‬
‫ساخته‌ی فیلمساز خوب بلغاری «وولو رادف»‬ ‫(ابالات متحده ‪ :‬تقشی ازخود)‬
‫را به‌عنوان بهترین‌کار نام ببرم‪ .‬ضمن اینکه باید ‪.‬‬ ‫ساعت ‪ ۰۱‬و ‪۳۱‬‬
‫ماکس هاوبلار (فونس‌راید مارکرز)‬
‫کنم متأسفانه موفق‌به‌دیدار ازتمامی‌فیلمهای ‪.‬‬ ‫عرض‬ ‫آمریکای شهرهایکوچك ‪:‬‬
‫جشنواره نشده‌ام‪.‬‬ ‫آخرین نمایش‌فیلم (پیتربا گدانویچ ‪)۱۷۹۱ -‬‬ ‫سینما دیامو ند‬
‫عزت‌النه انتظامی‬ ‫(جشنواره جشنواره‌ها)‬
‫(بازپگر تثاتر وسینما)‬ ‫سینما امیایر‬
‫‪9۷:‬‬ ‫ساعت‬
‫(فدریکو فلینی ‪ :‬دنیای يك ساحر)‬
‫‪۲۲‬‬
‫ساعت ‪ ۹۱ ۰۱۰ :‬و‬ ‫هری‌ووالتر به‌نیوبور لك میروند (ماركرایدل)‬
‫‪۳‬‬ ‫خوشحالم‪ .‬که امسال من نی‬ ‫زندگی شیرین (‪)۰۹۱‬‬ ‫ساعت ‪۱" :‬‬
‫درقسمت مس‬
‫ابقه‌ی جشنوارم دارم‪ .‬فیل نا ‪۳‬‬ ‫باغ سنگی (پرویز کیمیاوی)‬
‫(محمدرضا اصلا‬
‫رد‪۳‬‬
‫نی) حاصل يك کار حابشده‬
‫تواند‬‫‌ته‬
‫متیکن‬
‫فکر شده اس‬ ‫یش‬
‫پاز‬
‫و‬
‫سینما پولیدور‬

‫خوبی برای‌فیلمهای مسابقه‌ی‌جشنواره بخصوص‬


‫(باستر کیتون ‪ :‬چهره احساس)‬ ‫سینما دیاموند‬
‫نمطاوریکه خواهید ‪.‬‬
‫فیلم «ارواح محکوم» باشد‪ .‬ه‬
‫ساعت ‪ ۳۱ ۰۱۰ :‬و ‪۱۱‬‬
‫(ستما چشم و گوش دارد)‬
‫دید» «شطر نج‌باد» سینمایی مملو از تصویر است؛‬
‫بك هفته (‪)۱۲۹۱‬‬
‫ساعت ‪۲۳۲۳ ۰:‬‬
‫اصلانی ‪.‬‬ ‫گان»‬
‫شحنه‬
‫یص‬‫پبری‬
‫رره‬
‫نار‬
‫هر ک‬
‫وزنظ‬
‫وا‬ ‫پاسانها (‪)۲۲۹۱‬‬
‫قابق (‪)۲۲۹۱‬‬ ‫چنگ ودندان (فرانسوابل ‪ -‬ژراروین)‬
‫ذوق وسلیقه‌ی زیادی بخرج داده‌است‪ .‬اما چون‬ ‫شلروگ جونیور (‪)۲۹۱‬‬
‫به پیشداوری زباد معتقد نیستم » کار قضاوت‬
‫و داوری را مکوول به‌زمان نمایش فیلم مکینم‪.‬‬
‫سینما پارامونت‬
‫محمدعلی کشاورز ‪.‬‬ ‫سینما پولیدور‬ ‫(تکرارسابقه)‬
‫(بازیگر تئاتر وسینما)‬ ‫(گدالس فربنکس ‪ :‬کباترخانه روبا)‬ ‫ساعت ‪ ۰۱ :‬و ‪۹۵۱‬‬
‫‪ ۹۱ :‬و ‪۲۲‬‬ ‫ساعت‬ ‫|پایان بازی (رابین لهمان)‬
‫ارواح محئوم‬ ‫دناکبو » پسر زورو (‪)۵۲۹۱‬‬ ‫|طر نج باد (محمدرضا اصللانی)‬
‫ش‬
‫‪ 9‬از فیلمهای امسال جشنواره » آندسته‬ ‫ساعت ‪ ۳۱ :‬و ‪۲۲‬‬
‫که بیشتر «انسانی» بودند تا «سیتمای» ‪۲۳‬‬ ‫سینما سینه‌مو ند‬ ‫زمان (حسین صدر)‬
‫نظر مرا گرفت‪ .‬مثل فیلم «ارواح محکوم» از‬ ‫(افق شرق)‬ ‫دوش وقمارباز (ملوین فرانك)‬
‫بلغارستان که عشق و سیاست را خیلی خوب‬
‫ساعت ‪ ۰۱۰۳۱ :‬و ‪٩۱‬‏‬
‫بهم امیزش داده بود‪" .‬وتکته‌ی دلیشند فیل ‪۱۲‬‬
‫نظر من مسائل بزرگ در حولوحوش بچه‌ها‬ ‫بازیهای ملی درچین (فولکیوانگ)‬ ‫‪۱‬‬ ‫اسینما پارامونت‬
‫بود که آنها آنرا با سادکی وکوک ‪12۳۳‬‬ ‫سینما سینه‌مو ند‬ ‫ووش دارد)‬
‫(تکرار برنامه سینما چشم گ‬
‫نگاه مکیر‌دند‪ .‬از فیلمهای امسال جشنواره »‬ ‫ساعت < ‪۱‬‬
‫فیلم «مواظب دلقك باشید» «آلبرتو بوبلاکوآ»‬ ‫(فانوس خیال ما ‪ -‬پنجاه سال سینمای ابران)‬
‫ساعت ‪٩۱ :‬‏‬
‫|دهه شگفت پنجاه (ماریو مورا)‬
‫بیشترین اثررا روی مگنذاشت‪.‬‬
‫رضا کرم‌رضابی‬ ‫اربعین ‪ -‬پسر » ساز وپرنده‬
‫(بازیگر تئاتر وسینما)‬ ‫داش کل (مسعودکیمیاتی)‬
‫‪۱‬‬ ‫ات‬ ‫"‬ ‫کز‪-‬ار)‬
‫ووش دتار‬
‫(سیتما چشم ک‬
‫‪۱‬‬ ‫پول توجیبی‬ ‫مداد بنفش ‪ -‬سیاه پرنده‬ ‫‪۰۱ ۰‬‬ ‫ساعت‬
‫‪ 9‬فیلمهای میهمانان ناستان ‪۱ ۰‬‬ ‫پستچی (داربوش مهرجوئی)‬ ‫عکاسی (پال زولنای)‬
‫توجیبی از جمله بهترین فیلمهائی بودند که ‪.‬‬
‫‪21‬فیلم «چهارصد ضربه» دانست‬
‫ات‬ ‫‪2‬‬ ‫به گذشته ‪:‬رن‬ ‫تروفو ‪۰‬‬

‫مسایل خودرا‬ ‫ریت‬ ‫و پا طنزت طنزی‬


‫مطرح میسازد‪.‬‬
‫کاراو بابچه‌ها ی العادهبود ومن تکانون‬
‫‏‪ ٩31‬سمیمیت درسینماکمتر دیده بودم‪.‬‬
‫احمد غفارمنش‬

‫(سینما گرآماتور)‬

‫طالع نحس‬
‫موفقیت فیلم‌هائی نظیر «طالع‌نحس»‬
‫به این دارد که فیلساز برای دوساعت‬ ‫و‬
‫روحبه شا در راز |م|انه پذپرش وقایم مافوق‬
‫طبیعی و غیرعادی نگهدارد کووچکترین اشتباه‬
‫سس‬ ‫وا‪۰‬‬ ‫از طرف فیلساز سبب می‌گردد که تماقاگر آن‬
‫پرویز صیاد |‬ ‫آماد گی روحی برای حوادث غیرعادی‌را ازدست‬
‫باع سنکی‬ ‫چندبار مررتکب چنین‬ ‫بدهد‪ .‬فیلم «طالع‌نحس»‬
‫باغ و محتویات آن را ازجاندار و بیجان یکیارچه بگارد‬
‫و مواد شیمیائی دیگر سفیدسفید مکینند‪.‬‬ ‫(ددت)‬
‫چراکه‬ ‫موثق دارد‪.‬‬ ‫باغ سنگی داستانی واقعی و‬
‫افتباهیمی‌شود ‪ -‬مثالا" صحنه کشته‌شدن عکاس‪.‬‬
‫هست‪ .‬چراکه میتوان آن‌را در حوالی سیرجان دید‪.‬‬ ‫حسن زاهدی‬
‫که این همه مصائب پیاپی از طاقتش‬ ‫درویش‌خان‬ ‫درو یش‌خان» چوپان کرولال‪ ,‬باخانواده‌اش (زن‌ودو‬
‫(نویسنده ومترجم)‬
‫خارج است خود را از پابه‌درختی می‌آویزد‪.‬‬ ‫ا‪.‬‬ ‫از شهر ز ند گی‌م یکند» درمحلی محصورصحر‬ ‫پسر) دور‬

‫بیست دقیقه اول فیلم که صرف معرفی آدم همای‬ ‫دروپش‌خان» در سحرگاهی مجذوب طلیعه خورشیدميیشود‪.‬‬
‫درحالتی بین خواب و بیداری و در خلال شورو جذبه‌ای ؛ اصلی» فضاء و موقعیت منجر به‌ساختن باغ سنگی میشود؛‬
‫راننده تا کسی‬
‫درخشان است ‪ .‬اما پس‌ازآن گوئی ظرفیت فیلم بایر‌بهتر‬ ‫عرفانی‪ .‬آقائی غرق درنور روحانیت بنظرش می‌آید»‬ ‫اشتیاقز بادی‌داشتم که «راننده‌تا کسی»‬ ‫‪0‬‬
‫شدن و روبه کمال‌رفتن به پایان میرسد» همه هشیاری‌وذوق‬ ‫از خود بیخودش میسازد‪ .‬زمانی که به«خود» می‌آیند»‬
‫داان و فیلمبرداری خوب فربدون قوانلو‬ ‫ریک‬
‫گث‬‫رنما‬
‫سی‬ ‫نخته سنگی را زیر سر می‌یابد‪ .‬نخته‌سنگک غریبی راکه‬ ‫مارتین اسکورسیس را ببینم ‪ -‬اما این فیلم‬
‫دیگر قادر به‌جلوگیری از تحلیل و نزول فیلم‌نیست‪.‬‬ ‫وجودش در زمینی پوشیده زاگیاه موجب شگفتی میشود‪.‬‬ ‫آنطور که انتظار داشتم» نیو د‪.‬‬

‫علت چندان پیچیده نباید باشد‪ .‬برای يك موجود‬ ‫درو پیش به نخته سنگگ « نظر کرده» سجده‌می کند» می بو سدش»‬
‫تاکسی » بدون در نظر گرفتن‬ ‫‪(8‬‬
‫و کشان کشانش به خانه میآورد‪ .‬آن‌رابه‌ننه خشکید هد رختی استثنا ی (درویش‌خان کرولال) يك حالت استثنا ئیپسیش‬ ‫خوبی داشت و خیلی راحت‬ ‫سور‪2‬‬ ‫‪8‬‬
‫میاید (خواب‌نماشن درویش‌خان درجذبه‌طلوع‌خورشید)‬ ‫می‌آو پزد که جلوه‌ای روحانی پیدا کند‪ .‬بعد سنگك هصای‬
‫جلو میرفت اما درفصل اختنامیه» حوادنی پیش‬
‫و يك نتیجه استثنائی دست میدهد (ساخته‌شدن باغ‌سنگی)‬ ‫دپگری بنهداازه‌های مختلف به درخت می‌افزاید که زینت‬
‫مبتدا و خبر متناسب‌فیلم‌همین‌است‪ .‬ابزیعند‌بههرپیشامدی |‬ ‫میوه‌ها ی‬ ‫ئهی‬
‫وک‬‫گشود‬
‫سنگگ نخستین باشد‪ .‬درختی برپا می‬
‫آورد که هیچ نناسبی با شروعآن نداشت وبهتر‬
‫که رخ میدهد» حتی‌خرابی‌باغ‌سنگی درپایان‌کار» به‌اهمیت‬ ‫صد‬ ‫از سنک داده است‪ .‬يك درخت میشود دو درخت‪.‬‬ ‫بگویم پابان آن خیلی به کارهای فیلسازان‬
‫و زیبائی سه مورداول فیلم نیست‪ .‬دست‌روشده است‌وحرف‬ ‫درحت واآنگاء يك باغ‪ :‬بای ازستک از سگه ای‬ ‫خودمان شباهت داشت که میخواهند هم پایانی‬
‫کررار‬
‫تکا‬
‫هت‌که‬
‫بنس‬
‫است‪ .‬ای‬ ‫باقی نمانده‬ ‫برای‌گفتن‬ ‫مهمی‬ ‫سوراخدار که به‌وسیله سیم‌های تلگراف به پیکره‌های‌خشك‬ ‫به‌اصطلاح کوبنده و هیجان‌انگیز داشته باشند‬
‫وقایع و ور رفتن به‌موضوع اصلی‌میکشد‪ .‬با طواف‌های‬ ‫د»انه‌ای‬
‫ناژ‬
‫ر«مکل‬
‫شده‌اند و ازهر زهوانیه‬ ‫يوخته‬
‫درختان آ‬
‫رشابتآمیز» نا تماشاچی راحت‬ ‫ی‬ ‫‪8‬‬
‫مکرر دوربین به‌گرداگرد باغ سنگی دچار همان دور‬ ‫بنهظر می‌آیند‪ .‬گویی گروهی‌ازهنر مندان‌معاصر نمایشگاهی‬ ‫و بی‌دعدغه سالن سینما را ‪ 3‬لک کند‪.‬‬
‫و تسلسلی میشواد "که پاره‌ای اآزدم‌های فیلم بر صفه‌ی‌مدور‬ ‫از مجسمه‌های مدرن برپا کرده باشند‪ .‬بزودی باغ سنگی‬
‫چرخنده استعاری کیمیاوی» گرفتارش هستند‪ .‬د وگو نه‌گی‬ ‫محل کشت‬ ‫برای بروستاتیان و سااکنین اطراف وت‬ ‫سعود اسدالهی‬
‫نیز عامل دیگر نزول‌کار است‪.‬‬ ‫در پرداخت‬ ‫وذار درمیاید‪ .‬محلی برای دخیل‌بستن و معجز خواستن‪.‬‬
‫گ‬ ‫وارگردان سینما)‬
‫(بازیگر ک‬
‫فیلم که ابتدا نمادین مینمود با ظرفیت کامل برای‬ ‫دراین‌گیرودار پسر بزرگی درویش‌خان را میخواهندبه‬
‫بنظر سس فیلمهای‬ ‫‪0‬‬
‫کتابی‌بودن بزودی‌به‌ورطه‌ی«ناتورالیسنم» میافتد وبانمایش‬ ‫سربازی ببرند‪ .‬زن درویش‌خان ‪ ۲۰‬و ناله سرمیدهد که‌پس‬ ‫«درسو اوزالا»‬

‫مشك دوغ و نان‌خانگی پختن و مبادله پارچه السوان‬ ‫‪9‬ارمری اتضميع‬


‫کی اکزله مراقیت خواهنکردا اف ت‬ ‫(اکیرا کوراساوا) و «مواظب دلفك باشید»‬
‫در میدان دهکده و سایر عملیات توریست‌پسندانه ازخط‬ ‫دارد بامر کز تماس" گیرد و برای پسر درویش‌خانکاری‬ ‫(آلبرتو بوبلاکوآ) بخاطر پرداختن به صایل‬
‫‪ "8‬جهانی وقابل لمس درسطح بهتری سبت‪ .‬به‌سایر‬
‫‪.‬‬ ‫اصلی «فرم» جدا میشود‪ .‬باغ سنگی پیداست که مخاطب |‬ ‫صورت بدهد (که البته چنین کاری با تماس تلفنی‌معمول‬
‫بر هرک‬ ‫تیست) رآها آدرهمان موق که رال‬
‫‪ ۱‬داشتند ‪ -‬البته تا اینجا که دیدهام‬
‫خود را بین خارجیها و توریستها جستجو می‌کندو ازابتدا‬
‫برای فستیوال ساخته شده است و این البته درمحدوده‌ی‬ ‫بقرار شود درویش‌خان درست همان‌سیم معین را ازتیسر‬ ‫(چهارم آذر) فیلم ل‬
‫آمانی «تعطیلات تابستانی»‬
‫سینمای ایرانی نباید عیبی به حساب آید زیرابرای‪.‬‬ ‫تلگراف برای سنگهایش می‌چیند و ارتباط قطع میشود‪.‬‬
‫‪۳۱۳۱ ۱‬‬ ‫«کیبیاوی»ها که راء اوتباطه خود را‬ ‫دیگر آنکه مردی فولکس‌سوار» برای سورگوش‬ ‫تن از نگظرردکاارنی»ونازبگری فوق‬
‫نمایش دهنده‬ ‫سینماهای‬ ‫فقدان ‪-‬‬ ‫به‌علت کمبود که نه ‪-‬‬ ‫آب‌داین وراحیانا داد متالفت ال وی مین کته‬ ‫بر وابن‌شاید تخاطر وجود بازیگران‬
‫بسته می‌بینند» راه دیگری نیست" بهرحال امتیاز بزرگک‬ ‫به‌وسیله چوب‌دستی درویش‌خان تارانده میشود‪.‬‬ ‫خوب تناترا لمان باشد‪.‬‬

‫‪ .‬تلوع برنامه‌های فستیوال قابل‌تصین‌است‪.‬‬


‫‪۵‬‬ ‫بساتخکی در حال حاضر اینست که ارف‬ ‫سرانجام اهالی متوجه «کش‌رفتن» وسایل و نسذر‬
‫جایزه خرس نقره گرفته است‪ .‬ازاین‌که بگذریم « باغ‬ ‫نویازهایشان توسط زن درویش‌خان میشوند و بر باغ‬
‫ستگی» ازفیل‌های قبلی کیمیاوی که از فستیوال برلسین‬ ‫سنگی میشور ند‪.‬‬ ‫رضا کرم‌رضائی‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪1‬‬
‫خرس نقره نگرفته‌اند» بهتر نیست‪.‬‬ ‫(بازیگر تثاتروسینما)‬
‫‪۳‬‬

‫ضوابط «کمدی ناب» است و چنین اظهاری به‌همان‬


‫انسانی» مشکولد بنظسر‬ ‫دربارةٌ «کمدی‬ ‫اندازهٌ صحبت‬
‫نوشتة ‪ :‬ژان پاتريك لوبل‬
‫می‌رسد‪« :‬و اين چیزی است که انسان دره‌ورد جابلین‬
‫تحسین می‌کند موقعی که در فیلم عصر جدید‪ ,‬توجه مارا‬ ‫ترحمه ‪ :‬پرویز شفا‬
‫به مسایلی فارسوی کسترة کمدی‪ ,‬با ارائه شرحی تصوبری‬
‫از این مسایل کهچیزی‌بیش از خودهمانسایل نیست»جلب‬ ‫‪۱۷‬‬
‫قینل‪:‬‬
‫فیلم بود که‬ ‫زمینة «سیاسی ‏ اجتماعی ‪ -‬اقتصادی»‬ ‫این مجادله (که بی‌تردید چایلین باید منبع ومنشاء‬

‫ما را به خندیدن به‌ماشین غذاخوری باروشی که اوبطور‬ ‫اصلی آن‌باش) معمولا دربیزا رکننده‌ترین فرم اشگت ‪-‬‬
‫ارر‪2‬خانه‬
‫کن‬‫حنی پس از‬ ‫‌ها‬
‫هن‬‫ررد‬
‫هک‬‫مفت‬
‫خود کار بر ای س‬ ‫انگیزش ارائه می‌شود‪ .‬این نوع ذوق و سلیقه‪ .‬فقطبسه‬
‫ومی‌داشت به‌این‌خاطر که نیروی کميك ناب‬
‫ادامه می‌داد» ا‬ ‫افراد نادان و بی‌سوادی که ستون‌های شایعه‌پردازی‌رااداره‬
‫«نکته‌ای سلم‬ ‫این چیزها‪ .‬دور از استثنایی است»‪...‬‬ ‫می‌کنند» یا آن نویسندگان مزدور دو پولی بی‌ارزشی که‬
‫هز ادعا نمیکند به‌ما توشه‌ای باری‌فکر‬
‫‪:‬ون ر‬
‫اکستیت‬ ‫فضای کا غذیاره‌ها را در شهر های بزرگک پر می کنند ‪۰‬‬

‫می‌دهد و در موقعیتی‌مشابه‪ ,‬نوع کمدی اوءدرخود بهاندازه‬ ‫محدود نمی‌شود؛ بلندپایه‌ترین مورخان سینمایی منااءدیان‬
‫کافی بخرورداری از عوامل کميك دارد»‪.‬‬ ‫مانیز‬ ‫سینمایی‬ ‫«جدی»‬ ‫منتقدان‬ ‫و پرچمداران گروه‬

‫(نوشتهٌ «کورسودون» در سینما ‪ ۸۵‬شمارهٌ ‪.)۰۳‬‬ ‫‪-‬‬ ‫نه)‬


‫هاانا‬
‫اه‌پ‬
‫گان‬
‫آگاه‬
‫(آ‬ ‫نمی‌تونند میل شدید و وافرخودرا‬
‫برای این مازوخیسم لذت‌آور‪ .‬فرو نشانند‪ .‬از «تنلهراما»‬
‫چنین چیزی به عنوان «نیروی كاملاكميك» وجود‬
‫ندارد؛ کمدی براساس بعضی حقایق قراردارد و درفضای‬ ‫‪».‬از ‪2‬‬ ‫وعنهعصه‪:‬ظ وعتااما وم‬ ‫گفرته نا‬
‫خاصی از حساسیت و آگاهی تکامل می‌بابدوهمچنین در‬ ‫سادوال؛ از پوزتیف تکایه‌دوسینما» همگی‬ ‫ار‬
‫زمینه‌ای معین و صریح ایدئولوژيك؛ خواه چنین معضی‬ ‫مکیوشند نا در رسیدن به این بن‌بست بر دیگری‌سبقت‬
‫و مفهومی داشته باشد یا نداشته‌باش‪ .‬خنده هرگز «ناب»‬ ‫بگیر ند‪.‬‬
‫نیست؛ خنده» انباشته از معنی است‪.‬‬ ‫افرادی مثلآ"ندره مارتن و «ژیسپت‬ ‫خوشبختانه‬

‫موضوع خیلی جدی‌تر می‌شود موقعی‌که کورسودون‬ ‫کورسودون»هم وجود دارند که علیه این‌فرمول‌هاو قواعد‬
‫نشان‌دادها ند‬ ‫با تمایل‌های خاص‪ ,‬مقاومت کرده و واکنش‬
‫رءٌ کمسدی»‬ ‫به‌صحبت دربارء «مسایلی در فکراسسوتی‬
‫‌بی‬‫»و «‬
‫ن نا‬
‫سخطر‬
‫گه‌ای‌‬‫رزمین‬
‫آغاز می‌کند‪ .‬دراین‌جا» روی‌‬ ‫(و در ضمن» نخستین افرادی بودندکه جرأت‌انجام‌آن‬
‫‪۲‬‬ ‫را به خود دادند) ‪.‬‬
‫گام برمی‌دارد و مثل «هنری برگسن» گفته‌اش راب‬
‫وندگی خاتمه می‌دهد‪.‬‬
‫اشارءٌ ضمنی بر جدایی بین کمدی ز‬ ‫«کیتون با اجتناب ودوری‬ ‫‪:‬‬ ‫سود‬
‫پن‬‫مارتن می‬ ‫"ندره‬

‫کمدی به‌خودی خود زمینه‌ای مثل ریاضیات‪ .‬فيزيك‌یا‬ ‫از انگیزه‌های شخصی‪ ,‬و بررسیرابطه‌های بحث و جدلی‬
‫آشپزی ناب نیست‪( .‬البته فيزيك» ریاضیات و آشپزی‬ ‫با دنیا (احساسی از حقارت برای الهیات» هجووهزلیات‬
‫پرد؛ در واقع» آنها فقط‬ ‫را می‌توان در زندگی بکهار‬ ‫نهاجمی» کنارهگیری مالیخولیایی انتقاد اجتماعی)‬
‫زمانی برا ی‌ما مفهومی دارندکه موجودیت خودراملموس‬ ‫بهتر از هر کس دیگری در پرهیز از این دام‌های تمثیلی»‬
‫کنند‪ .‬لیکن‌کمدی» طرز تلقی و نگرشی است که برای‬ ‫امثلً اخلاقی» شبه سیاسی » اجتماعی و انسانی موفقیست‬
‫طرز‬ ‫‪.‬ی‪.‬‬
‫مد‬‫کت)‬
‫اس‬ ‫متکی به زندگی‬ ‫ادامه موجودیتش‬ ‫حاصل کرده است‪.‬‬

‫است» نگرشی ویژه» بی‌تردید‬ ‫‌ه‌ز‬


‫ی‌ب‬
‫گسبت‬
‫دی ن‬
‫نرش‬
‫تلقی و نگ‬ ‫(کایزه‌دوسینما > شمار ‪. )۳۸‬‬
‫لیکن نگرشی که نسبت به‌تمامی جنبه‌های زندگی اختیار‬ ‫«در خللال سی‌سا لگذشته» هر موقغ که موضوع کیتون‬
‫شده است‪.‬‬ ‫رفرزه‌ای‬
‫بدراام‌‬
‫مه‌‬
‫رگ‌ب‬
‫دن‬‫ددر‬
‫» صحبت بی‌‬ ‫مطظرح شده است‬

‫همچنان که کورسودون می‌گوید اگر نمی‌توان هیچ‬ ‫تا سرحدمرگ با اشیاء و عالمیکهبنههگ‌وای غیرانسانی»‬
‫ضاحك‌وخنده آور»‬‫ی‌ب‌همنم‬
‫شیه‬
‫یما‬
‫چیزی از «ترجمة کتاب سر‬ ‫کیتون‌تمابل‬ ‫یی‬
‫گدیوکه‬
‫زته است تا ح‬
‫ماشینی شده » بگاش‬
‫کسب کرد به‌این‌خاطر انسگترکشه‌فلسفی و نگرش کميك؛‬ ‫درآید‪ .‬البته در‬ ‫دارد چاپلین کاملا متخصص وکارشناسی‬
‫خییةای مفعاق ندازند؛"منطوز این نیست که تضر یج رقون‬ ‫مقیاس کوچکتری‪ .‬به‌هر حال» باید اعتر افکر دکه‌اینآدم»‬
‫نوعی روش و نگرش کميك» هم‌ارزکتاب سرمایه؛ غیرممکن‬ ‫همه‌چیزها را برای آنهایی که او را به‌این‌راه روحانی‬
‫است؛ این روش و نگرش می‌تواند شدید؟ خنده‌دارباشد»‬ ‫و نشتهآور اغواکننده و فکشریابناده‌اند» آسان نمیکند»‪.‬‬
‫لیکن ارزشی فلسفی نخواهد داشت ‪ .‬بطور خلاصه» ار‬ ‫(نوشتةٌ ک«ورسودون»» مجله سینما ‪ » ۸۵‬شمارةٌ ‪.)۰۳‬‬
‫مزبور می‌تواند آشکارکند که نظام معروف به‌سرمایه‌داری‬ ‫البته » اين واکنش سالم» قابل تحسین است؛ لیکن‬
‫تدصروبرپائین«باستر کیتون» رابهمراه «ریموندروهاثر»‬ ‫به‌جای‌این که جاوداتی بشود باید نابود و مضمحل بشود؛‬ ‫اصلاح‬ ‫برای‬ ‫انسان‬ ‫در نلاش‬ ‫هم وجوه دارای‬ ‫خطری‬
‫می‌بینید » «روهائر» همان کسی است که‬ ‫‪۵۲۹۱‬‬ ‫سهال‬
‫ب‬ ‫لیکن بگهونه‌ای مدلل‪ ,‬به‌عنوان تجزیه‌و تحلیلیازمکانیسم‬ ‫می‌توان تا نهلیت پیش‌رفت‬ ‫نادرست»‬ ‫وفسیرهای‬
‫تعبیر ت‬
‫آثار «کیتون » لنگدون » فربنکس» وبسیاری دبگر از‬ ‫ارزشی نخواهد داشت‪.‬‬ ‫این نظام اجتماعی»‬ ‫‪:‬‬ ‫وه‌تعبیر و تفسیرهایی به‌طورمساوی ننادورسعت‌‪.‬دیگری‬
‫ب‬
‫هنرمندان قدیمی را جمع‌آوری وحفظ کرده است ‪.‬‬ ‫ادامه دارد‬ ‫رسید‪ .‬برای مثال» «کورسودون» در حال صحبت برطبق‬
‫مق ‪۳‬‬
‫(سینما دیاموند ‪ -‬ساعت ‪٩۱‬‏ ‪ -‬مسابقه)‬

‫که‬ ‫فیاش‬
‫هالنندد‪-‬ونزی ‪". :‬ما کس هاو بلار‬

‫رز‬ ‫فونس راد مکار‬ ‫کار گردان ‪:‬‬


‫مروژ‬
‫هی توش‬
‫‪4‬‬
‫فونس راد مار کرز‬ ‫نهیه کننده‬
‫سوتمن‬ ‫اررد‬
‫ج‬ ‫فیلمنامه‬

‫بان دبوونت‬ ‫فیلمبردار‬


‫(سینما دیامونه ‪ -‬ساعت »‪ - ۱‬مسابقه)‬
‫پیترفابر ‪ .‬ساکانولتوئیس ‪ .‬الانگ محفد ‪.‬‬ ‫بازیگران‬ ‫نه ماه‬ ‫مجارستان و‬
‫‪ ۵‬میلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۰۷۱ .‬دقیته‬ ‫کار گردان ‪ :‬مارتا مشاروش‬
‫‪ :‬هونگارد فیلم‬

‫‪59‬‬ ‫داستان فیلم درجاوه درمنطته فرزده ده «لباک» من‬


‫‪ :‬مارتا مشاروش » گیولا نهارندی ء ابلدیکو کورودی‬
‫‪ :‬بان شکنده‬
‫حاکم بومی منطقه برای حفظ موقعیتی که استعمار گران هلندی به او‬
‫کیشد ‪ .‬افای «اسلو در ‪۱ ۲‬‬ ‫داده‌اند » کشاورزان را به استنمار م‬
‫ژکوراسيك ‪.‬‬ ‫‪ :‬لی‌لی مونوری ‪ .‬بان وو و کی ‪.‬‬
‫‪ ۵‬مبلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۳4 .‬دفبته‬
‫هلندی منطقه گزارشی ازرفتار حاکم تهیه می‌کند ‪ ۰‬اما پیش ازانکه‬
‫گرذشت زن جوانی است که دريك کارخانه کار‬
‫داستان فیلم س‬
‫بتواند این گرارش را رد کند بطرزمرموزی مسموم می‌شود ودرمی گذرد‪.‬‬
‫فرماندار هلندی اندونزی افسر جوانی به نام «ماکس هاوبلار» را برای‬
‫طاقت‌فرسائی دارد ‪ .‬مهندس مسئول کارخانه عاشق او می‌شود وبه وی‬
‫پيشنهاه ازدواج می‌کند اما وقتی اطلاع پیدا می‌کن که زن مزبورصاحب‬
‫وهاوبلار» به تصور‬ ‫سروصورت دادن باهوضاع به «لباك» می‌فرستد «‬
‫است که نرد بستگانش دريك مزرعه نگهداری می‌شود » نظرش‬ ‫ی‬
‫دز‬‫و‬
‫‪۳۱۳۳۱‬‬ ‫اسکه ازصایت فرمانذار برنخوردار است تصمي مک‬
‫تغییر می‌کند‪( .‬سال‌ها پیش این زن عاشق یکی ازپروفسورهای دانشکده‬
‫ريشه کن سازد‪.‬‬
‫اما «هاویلار» خیلی زود به‌اشتباه خود پی می‌برد‪ .‬حاکم محلی‬
‫شده آزاو صاحب فرزندی گردبد وپس‌ازجدائّی‌ازاوتصمیم گرفت فرزندش‬
‫د‪ ).‬مهندس مسئول کارخانه کهشیفته شخصیت دختر‬ ‫را به‌تنهائی بکزنرگ‬
‫به اخطارها وتهدیدهای او توجهی ندارد و «هاویلار» وقتی تصمیم‬ ‫با ات زن ازدوا ج کند‪ .‬اما زن پيشنهاه اورا‬ ‫‪ ۱‬شده » تصمیم دارد بهرحال‬
‫می‌گیرد دست باهقدام جدی بزند » زندگی خود وافراد خانواده‌اش را‬
‫درخطر می‌بیند ‪ .‬افرادی هم که حاضر شده بودند علیه حاکم شهادت‬
‫ره می‌کند گواینکه حاضراست بدون ازدواج ازاو صاحب يك فرزند‬
‫دیگر شود ‪ .‬درهمین احوال زن دوره مکانبه‌ای دانشگاه را به پایان‬
‫دهند » بطور نامعلومی بقهتل می‌رسند ‪« .‬هاویلار» ازفرماندار هلندی‬
‫می‌رساند» کارش را در کارخانه رها می کند وبرای‌پیدا کردن کارجدیدی‬
‫می‌خواهد که حاکم را ازم‌قامش بکرنار کند و آدم کش‌ها را سزای‬
‫به شهر دیگری می‌رود ‪ .‬فیلم با صحنه به دنیا آمدن دومین فرزند زن‬
‫ارام بوی‌دردسر‬ ‫دهگی‬
‫نن ب‬
‫زآ‬‫اعمالشان پرساند ‪ .‬اما فرماندار بیش از‬
‫پایان می گیرد ‪۰‬‬
‫عادت کرده است که بخاطر افراد محلی دست به اقدام جدی بزند و‬
‫سرانجام «هاوبلار» بی‌آنکه بتوآند کاری انجام دهد «لباک» رات‬
‫می‌اکند ‪.‬‬
‫(سینما دیاموند ‪ -‬جشنواره جشنواره‌ها ‪ -‬ساعت ‪)۳۱‬‬ ‫(سینما دیاموند ‪ -‬جشنواره جشنواره‌ها ‪ -‬ساعت ‪)۰۱‬‬

‫باغ سنگی‬ ‫ابران ‪:‬‬ ‫|ابالات متحده امریکا ‪ :‬هری ووالتر به نیویو رگ میروند‬
‫پکرویبمزیاوی‬ ‫کار ود دان‬ ‫مار گرابدل‬ ‫کارگردان‬

‫رادیو تلویزیون ملی ابر آن‬ ‫تمه کننده‬ ‫دان‌دولین ‪ .‬جان بایروم‬ ‫تهیه کننده‬
‫پکرویبمزیاوی‬ ‫جان‌بایروم ‪ .‬رابرت کوفام‬
‫فربدون فوانلو‬ ‫فیلمسردار‬ ‫دببدوشایر‬ ‫موسیقی‌متن‬
‫دروش‌خان و خانواده‌اش‪ .‬دههانان و دیگر مردمان‬ ‫بازبگران‬ ‫جیم زکان ‪ .‬مایکلکین ‪ .‬الیو تگولد ‪ .‬دایان کیتون‪.‬‬ ‫بازیگران‬
‫غیر حرفه‌ای‪.‬‬ ‫کارو کین ‪۰‬‬
‫‪۵‬یلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۰۷ .‬دقیقه ‪.‬‬
‫م‬ ‫‪۳‬‬ ‫‪ ۱۵۳‬میلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۲۱۱ .‬دقیقه‬
‫جشنواره بر لین‬ ‫‪۱‬جشنو اره سن‌سباستیان‬

‫باغ و شخصیت اصلی‌فیلم هردو‪ ,‬استثنایی و بگانه‌اند‪ .‬درویش‌خان يك‬ ‫«هری» و «والتر» بازیگران «وودویل» به‌علت سرقت کیف پول‌یکی‌از‬
‫وسفندش‬
‫چوپان است» کرولال» و در صحرا باهمسرش» دگوپلسرهشگو‬ ‫نماشا گران به‌زندان می‌افتند‪ .‬در زندان آنها مستخدم«آدام‌ورث» میشوند‬
‫زندگی می‌کند‪ .‬ده‌سال پیش ازاین» او تصوبری عرفانی در خواب‌می‌پیند‬ ‫درنیویوركاست‪« .‬آدام‌ورث»‬ ‫نندوق‬
‫وزصکرد‬
‫ا‌با‬
‫گخصص‬
‫که بهترین مت‬
‫و برسنگی» از خواب می‌پرد‪ .‬از آن هنگام» نیروبی مقاومت ناپذیراورا‬ ‫توسطیکی از دوستانش نقثه گياكوصندوق جدید را پدست می‌آورد ‪.‬‬
‫تهحستحوی سنگها وامی‌دارد‪ .‬او ستکها را بردرختان‌خشك شده‌میآ ویزد‬ ‫‪1‬‬ ‫مصاحبه‬ ‫روزنامه تصمیم‌می گیرد با «]دام‌ورث»‬ ‫بك‬ ‫صاحب‬ ‫«لیساچسنات»‬

‫و با تکه‌های سیم تلفن که ازجاده‌ها می‌برد» به‌هم محکم م کنن‬ ‫|ند‪ .‬به‌این منظور به زندان میرود و در آنجا با هری و والترآشنامیشود‬
‫ک‬
‫بزودی باغی فراهم می‌شود از سنگهای عجیب و به‌محلدعا و استغاثه‌دینی‬ ‫|به نهاقول می‌دهد وسایل آزادی‌شان را فراهم‌سازد‪ .‬بعد طی حوادثی‬ ‫و‬
‫روستاییان دهکده‌های اطراف تبدبل می‌شود و محلی که دیگران دران‬ ‫‪« ۰‬والثر» و« دام‌ورث» اززندان‌بیرون میآایند‪« .‬آدام‌ورث»‬ ‫«هری»‬
‫کنجکاوی‌هایشان را ارضا کنند‪.‬‬ ‫از يك طرف و «هری» و «والتر» و «لیسا» از طرف دیگرء هکردام‬
‫باغ بزودی به‌ممر دمدریآ‌برای‌خانواده‌تبدیل‌می‌شود و دروش‌خان‌دیگر‬
‫نمی‌تواند آن‌را رستگاری بخشد‪.‬‬
‫‪ ۳۱ ۰ ۰۱‬و ‪)۱۱‬‬ ‫عت‬
‫سقا‪-‬‬
‫وهند ‪ -‬افق شر‬
‫(سینما سمین‬ ‫ساعت ‪۲۲0‬‬ ‫دیاموند ‪ -‬سینما چشم و گوش درد‬ ‫‪۵‬‬

‫بازی‌های ملی چین‬ ‫هنگکنگ ‪:‬‬ ‫جنک ودندان‬ ‫ازنوه‪:‬‬


‫کار گردان ‪ :‬فوکو و لیانگ‬
‫‪ :‬کمیانی دبوار راک‬ ‫تت‬
‫‪1‬‬
‫فارسوابل » ژرارویین ‪- .‬‬ ‫کار گردانان‬
‫فکوولیانگ‬ ‫فیلمنامه ‪ :‬و‬ ‫والتر استوز‬ ‫‪۱‬تهیه کننده‬
‫فیلمبردار ‪ :‬هسیائوتسی‌لی » چوا باكلینگ‬ ‫ژراروی‌بن » فرانسوابل‬ ‫فیلمبرداران‬
‫موسیقی‌متن د‪:‬انیللای‬ ‫‪ ۵۳‬میلیمتری ‪ .‬رنگی ‪۸٩ .‬‏ دقیته‬
‫دفرته‬ ‫‪ ۵۹۳‬میلیمتری ِ رنگی ‪۰ ۵‬‬
‫‪۲‬‬
‫سومین دوره بازی‌های ملی چین درسپتامبر ‪ ۵۷۹۱‬درپکن‌بر گراز‬ ‫»‬ ‫قیلبه‌دورانطلائی خلقت می‌ماند‪ .‬در تابش درخشان خورشید‬ ‫‪8‬‬
‫شد ‪ .‬این واقعه‌ای بی‌سابقه درتاریخ ورزش چین بود ‪ .‬بیش از ‪۰۰/۰۱ ۰‬‬
‫در آرامش‬ ‫و بزرگ‬ ‫رویائی است‪ .‬جانوران کوچك‬ ‫همانند بهشت‬
‫ورزشکار درآن شرکت جستند وتعداد زیادی رکوردهای جدید بدست‬
‫آمد‪ .‬دراین فیلم علاوه برتماشای مراسم بگرراری مسابقات » شاد‬ ‫ار هم زندگی می‌کنند وگاه همچون هسایگان خوب به تماشای‬
‫انه‬‫دگل‬
‫مندنوجن‬
‫نهست‬
‫وغذا‬
‫ایه‬
‫خ ته‬
‫ساپوی‬
‫تدیگر می‌ایستند‪ .‬همه در ‪:‬تک‬
‫ورزش‌های سنتی وهای نژادی ساکن کشور چین نی زخواهیم ‪3‬‬ ‫ز همه را م ورد می‌سار‪.3‬‬
‫‪۲‬‬ ‫جو‬
‫وم و‬
‫هوه و‬
‫ا‬ ‫و هون نید‬ ‫ودندان‬ ‫رم تیر کت‬ ‫شکارچیان‬ ‫| درهمین زان دز تاه‬
‫بو‬

‫لحظه حمله‌است‪ .‬با بالاامدن ماه‬ ‫رت‬


‫ریببوز‬‫ماست وگتعق‬ ‫رنگل‬
‫فج‬‫منون‬
‫کقا‬
‫حنون‬
‫صحنهعوض می‌شود‪ .‬اک‬
‫وه‌شدن آغاز شده است‪ .‬اشتهای هولنا کی هممجای جنجْل‬
‫رنید‬
‫]ودردبد‬
‫ووشت تازه شوورآ لوده است‪ .‬عصر طلائی به‌پایان رسیده‬ ‫"را با خون گ‬
‫او ابدیتی که در آن‌م رگک‌وزندگی‌مفهومی واحددارند» آغاز گردیده‌است‪.‬‬

‫(سینما دیاموند ‪ -‬ساعت ‪٩۱‬‏ ‪ -‬مسابقه)‬

‫چکسلوا کی ‪:‬‬
‫اتودهای سنگی‬
‫کار گردان ‪ :‬گاريك سکو‬
‫هائی‌دراندازه‌های مختلف‌هستند‪.‬‬ ‫شخصیت‌های ابن فیلم ‪3‬‬

‫دردنیای انسان‌ها پیش میآید ‪ .‬این شخصیت‌های سنگی‌هم مانند انسان‌ها‬


‫گرفتاری‌ها ودلخوشی‌های مخصوص بخود دارند» می‌توانند بخنداند‬
‫وعصبانی شوند ونیزمثل انسان‌ها خانواده وفرزند دارند‪ .‬يك‌قمرمصنوعی‬
‫می گردد وبدین‌تر تیب نهامطمشن هی ‪۱‬‬ ‫درآ سمان‪ ۱:‬نها پدیدار‬ ‫سک‬

‫مان تن‬ ‫تک‬ ‫که آنها تنها شحشت‌های‬


‫دس طسو وی مسب مرسوی رمجر‬ ‫تس‬ ‫سح‬ ‫سر‬ ‫سس‬ ‫سس سس‬

‫عنوان فیلم به«علامت زورو» تغییر داده شد وفیلمنامه‬ ‫‪۱‬‬


‫توسط خود او برای تطبیق با سبك خاصش از نو نوشنه‬
‫شد‪ .‬موفقیت این فیلم بی‌سابقه بود‪ .‬به‌دنبال این‌موفقیت؛‬ ‫پدرم بی‌اغراق پکی‌ازخلاق‌ترین هنرمندان تاریخ‬
‫فرپنکس تصمیم گرفت فیلمهای بعدی خود را درهمین‬ ‫‪۰‬‬ ‫دوران‬ ‫او در‬ ‫بگانه پرتکایوی‬ ‫بود ‪ 154‬شخصیت‬ ‫ها‬

‫روال اما در ‪.‬ایعادی گسترده‌تر پسازد‪.‬‬ ‫سینمای صامت به‌اوج شهرت ومحبوبیت رسید‪.‬‬
‫سال بعد ‪ -- ۱۲۹۱ -‬پدرم فیلمی از روی آثر‬ ‫لاس فربنکس (پدر) روز بیست‌وسوم ماه مه‬
‫گا‬‫د‬
‫معروف الکساندر دوما تهیه‌کرد و خود نقش شخصیت‬ ‫بدرشهر دنور» از ایالت کولورادو (اپالات متحده‬ ‫‪۳‬‬
‫محبوبش دارتانیان را بعهده گرفت ‪ .‬تهیه مقدمات‬ ‫آمربکا) چثم به‌جهان گشود‪ .‬هنوز چند سالی ازعمرش‬
‫فیلمبرداری این فیلم ماهها طول کشید ووقتی که بعد‬ ‫وپدر‬ ‫بود که پدر ومادرش ازهم جدا شدند‬ ‫مه‬
‫از یکننال کار» فیلم به‌نمایش درآمد همه متفقالقول‬ ‫په‌دفتر وکالت بسیارآبرومندانه‌اش درنیویورك بررگشت‪.‬‬
‫بودند که این قیلم بهترین اثری است که نا آن‌زمان‬ ‫‪-‬ه زادگاهش درایالت‬‫اما گدلااس‪ ,‬سه‌برادر ومادرش ک‬
‫از فربنکس دیده‌اند‪.‬‬ ‫از شانزده سالکی که‬ ‫ویرجینیا یود در غرب ماندند‪.‬‬

‫موضوعی که فربنکس برای فیلم بعدی‌اش انتخاب‬ ‫دگالاس به مدرسه هنرهای دراماتيك میرفت آشکاز‬
‫کرد داستان رابین‌هوه بود ‪ .‬يك‌بار دیگر او بهترین‬ ‫بود به‌نتّاتر دل باخته است‪ .‬وقتی چند سال بعد کاز‬
‫محقق‌های تاریخ» بهترین کار گردانان هنری و بهتربن‬ ‫بازیگری روی صحنه تثاتر را آغازکرد همه‌نوع نقش‬
‫داد عظیم‌ترین‬ ‫کرد و دستور‬ ‫برا انتخاب‬ ‫تکنیسین‌ها‬ ‫از کمدی‌های سبك گرفته تا نقش‌های دراماتيك به‌او‬
‫قلعه‌ای که تا آن‌زمان برای يك فیلم ساخته شده» وشاید‬ ‫حال نقش عاشق کرو وزناکدل را هم بازی‌کند‪ .‬او‬ ‫واگذار ميشد وطولی نکشید که شخصیت درخشان او‬
‫درتمام طول تاریخ سینماء بسازند‪ .‬ومثل همه فیلمهایش‬ ‫به رئالیس محض علاقه‌ای نداشت» میخواست چیزهایی‬ ‫نظر بعضی از مدیران برجسته تتثّاتر نیویورك را جلب‬
‫صحنه‌های پررنحرك وحادثه و حقه‌های سینمائی به دقت‬ ‫از فلسفه ‪,‬و دنیابینی شخصی خودش را به‌تماشا گر بدهد»‬ ‫ود‬
‫ازپیش برنامه‌ربزی شد و از چند ماه پیش از شروع‬ ‫‪ :‬اهمیت سرزند‌گی و سلامت ‪+‬‬ ‫مانند ارزش شحاعت‬ ‫او از قدرت وسرزندگی بی‌نظیری برخوردار بود‬
‫فیلمبرداری تمرین شد‪ .‬ساختن‌فیلم «رابین‌هود» حدود‬ ‫اسارات طریف روصال اسب انفام بیروزی امد‬ ‫و هیچ‌چیز نمی‌توانست روحیه اساساً خوش‌بینانه اورا‬
‫پکسال طول‌کشید باضافه چند ماهی که صرف تدوین‬ ‫بر یأس وبدبینی» پیروزی نیکی بریدی» وایمان پمخود‬ ‫نسبت به‌زندگی تغییر دهد‪.‬‬
‫وتهیه مقدمات "نضتین شب "نمانش آن شد‪ .‬این فطل‬ ‫که انجام غیرممکن را ممکن میسازد‪ .‬شاید این فلسفه‬ ‫نیروی ذاتی‌اش بهمراه شوخ‌طبعی خاصی که او‬
‫بلافاصله به‌عنوان يك اثركلاسيك سینما درآمد‪ .‬نه‌تنها‬ ‫خیای ساده و حتی بچگانه بود‪ .‬اما قدرت شخصیت‬ ‫"ر ایفای تقش‌ها آشکار میساخت بزودی اورا به‌مف‬ ‫د‬
‫بخاطر زیبائی تصویری آن» بلکه "از این‌نظر که اثر‬ ‫و استعداد او‪ .‬برای القای نظرش به‌دیگران بود که‬ ‫مقدم هنرپیشگان تراز اول برادوی رساند‪.‬‬
‫یانی‬
‫مگ‬‫نگنردمه‌ای بود‪ .‬چهارعضو بکزر‬
‫فوقالعاده کسر‬ ‫حتی بدبین‌ترین‪ .‬روشنفکران » سالن نمايش فیلمعای‬ ‫در ‪ ۹۰۹۱‬او با« ثابت سالی» وارثه يك خانواده‬
‫پونایند آرتیستز نه‌تنها ه رکدام درحوزه مخصوص‌بخود‬ ‫او را راضی وسرحال ترك میکردند‪.‬‬ ‫سرشناس از رودآپلاند که درنیویورك زندگی میکرد‪.‬‬
‫پیوسته يك استاد بلامناز ع بودند» بلکه پیوسته از خود‬ ‫پتاایان جنگ در ‪ ۸۱۹۱‬پدر ومادرم ازهم جدا‬ ‫ازدواج کرد‪ .‬اپن زن مادر من بود‪ .‬وقتی چهارسال‬
‫و چه‬ ‫ری‬
‫نظر‬
‫زن‬‫ییگرفتند و باهرفیلم چه اه‬
‫پمیش‬ ‫شده بودند‪ .‬کمی بعد ازان پدرم با بزرگترین ستاره‬ ‫بعد من به‌دنیا آمدم پدرم يك ستاره مشهور شده‌بود‪.‬‬

‫از نظرمالی موففیت بزرگتری کسب میکردند‪.‬‬ ‫آن‌روز پعنی مری پیکفورد ازدواج کرد‪ .‬این واقعه‬ ‫اما درصحنه‪ .‬محدود تثاتر !او نمی‌توانست از تمام‬

‫تا آنجا که ممکن بود پدرم هميشه اشخاص معینی‬ ‫هسمیهنماروهای جهان را تحت تأثیر قرار داد نه‌فقط‬ ‫واستعدادهای بدنی‌اش استفاده کند» این بود‬ ‫قدرت‌ها‬

‫برای انجام وظایف مختلف فیلسنازی انتخاب میکرد‪.‬‬ ‫برای آنکه دا گلاس فربینکس معبود همه پسرهای جوان‬ ‫" که درسال ‪ ۵۱4۱‬تصمیم گرفت‪ .‬بختش‌را در رسانه هنوز‬
‫بود »‬ ‫» فیلمبردار‬ ‫معمولا" هميشه « آرتور ‪:‬ادپسون‬ ‫(ومردهائی که هنوز خود را پسربچه‌ای میدانستند با‬ ‫سبتجدید سینمابیازماید‪ .‬اودغوت«د‪ .‬دبلیو‪ .‬گریفیث»‬
‫«لوتاوودز» مشاور فیلمنامه وپژوهشگر» و «تام کراتی»‬ ‫میخواستند پسربچه‌ای باشند) بود بلکه همچنین بخاطر‬ ‫را پرای بازی درریکی ازمحصولات کمپانی‌اش پذیرفت‪.‬‬
‫اینکه مری‌پیکفورد مشهورترین ومحبوب‌ترین زن جهان که يك نویسنده و از دوستان نزديك پدرم بود همیشه‬ ‫برخلاف انتظار همه ‪ -‬البته بجز خودش ‪ --‬این فیلم‬
‫بود‪ .‬هیچ زوجی درجهان‌نماشات پا پش‌ازآن آنچنان سمت مشاورت ویژه داشت‪ .‬دوشخص نبیگر حم بودند که‬ ‫که «بره» نام داشت با موفقیت روبرو شد وپدرم پس‌از‬

‫فربنکس چه در زندگی خصوصی وچه درحرفه وکار‬


‫انار را بنتود‪ .‬معظرف افتاست ‪1‬‬ ‫انجام یاقی‌مانده تعهداتش درتتاتر» وارد عالم سینما شد‪.‬‬

‫به]نهامتکی بود ‪ :‬دوب‌ادرش جان و رابرت فربنکس‪.‬‬ ‫«عزیز دردانه دنیا» با«قهرعان همه مردم جهان»‬ ‫طی تقریباً پنج سال بعد او حدود بیست‌وپنج فیلم‬
‫درجوانی پدرم مانند سایراعضای‌خانواده به‌شم بازرگانی‬ ‫عروسی کرده بود ودنیا قدم به‌قدم ازطریق گزارش‌های‬ ‫بازی کرد‪ .‬زمان نمایش بیشتر فیلم‌های اولیه او طبق‬
‫عقابد‬ ‫‪.‬‬ ‫داست‪.‬‬ ‫عقیده‬ ‫یود‬ ‫رک‬ ‫که برادر‬ ‫جان‬ ‫مطبوعات جربان زندگیآندو را دنبالمیکرد‪ .‬در‪۵۱۹۱‬‬ ‫لت آن زمان حدود يف ساعت بودند‪ .‬اما‬ ‫و‬
‫پرده سینما ‪:‬‬ ‫روی‬ ‫یدرم همانند ح رکاتش‬ ‫و تصوراات‬ ‫اریندو باتفاق «چارلی چاپلین» و یکی از بزرگترین‬ ‫فیلمهای بعدی کمی طولانی‌تر بودند وتفریباً همه این‬
‫اغراق‌آمیز و دور از واقعیت بود واین «عموجك»‬ ‫کگارردانان تاریخ مُینما » «دی‪ .‬دبلیو‪ .‬گریفیث»‬ ‫فیلمها باموفقیت روبرو شدند‪.‬‬
‫"بود که آنها را به‌صورت طرح‌های عملی و قابل اجرا‬ ‫کمپانی بونایتدآرتیستز را برای‌تولید وتوزیع فیلمهای‬ ‫از آنجا که آمریکا تا سال ‪ ۷۱۹۱‬وارد جنگ‬
‫درمیاًورد‪ .‬برادردیگرش رابرت مهندسی بسیاربااستعداد‬ ‫خودشان بنا نهادند‪.‬‬ ‫نشد؛ صنعت فیلمسازی اکینشور درغیاب رقیب قدرتمند‬
‫و یکی از عوامل اصلی فعالیت فیلسازی پدرم بود‪.‬‬ ‫پدرمن‌همیشه شیفته داستان‌های كلاسيك واضانه‌ها‬ ‫پر بازار جهانی نسلط یافت‪ .‬يا اینهمه تنها معدودی از‬
‫بلکه تقریباً‬ ‫اونه‌تنها نقشه‌های‌استودیوهار! طرح‌میکرد»‬ ‫و اسطوره‌های قدیمی بود‪ .‬در ‪ ۰۲۹۱‬او يك داستان‬ ‫هنرپیشگان آمربکائی به شهرت بین‌المللی دست یافتند‬
‫همه وسایل تکنیکی مورد نیاز برای حقه‌های سینمائی‬ ‫پرماجرا را که ریثه‌هائی در واقعیت‌های تاریخی‌داشت‬ ‫گالاس قربنکس بود‪ .‬تماشاگران‬
‫که البته یکی‌از آنها د‬
‫فیلیهانی مانید «دزد بفداد» وا نیز آعاده مساخت‪.‬‬ ‫و در سالهای اولیه پیدایش ابالت کالیفرنیا رخ میداد‬ ‫بین‌المللی اورا به‌صورت‪ .‬قهرمانی ازدنیاهای‌شاد وبیغم‬
‫به نام «نفرین کاپیسترانو» برای فیلم کردن انتخاب‬ ‫روباها میدیدندکه قادربود حرکات گستاخانه وخطرناك‬
‫ادامه دارد‬ ‫‪۱‬‬ ‫کرد‪ .‬این اولین فیلم او با لباس‌های تاربخی بود‪.‬‬ ‫کآروباتيك را با ظرافت وسهولت انجام دهد ودرعین‬
‫‪۴۱۱۱۱ ۸‬‬
‫‪5۲۲۸۷۲,‬‬ ‫‪۸0۵۲۲۷۲۴۲۴‬‬ ‫‪28 6‬‬

‫‪1121۲1 0. 1‬‬

‫جصه ‪00:11‬‬ ‫(فصحتعصط) طعنا؟ دععمه‬ ‫(ساعت ‪ ۱۱‬صبح) ‪:‬‬


‫(هلعلهتماعمطمع‪ ))2‬صه‪ (۷‬اعصتمعه صه]‪ . ۷‬نهر ‪00:3‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫‪:‬‬
‫تکخال‌های پرنده (انگلستان)‬
‫نصص ‪00:5‬‬ ‫(اتععیظ) صمتاه‌ش‌وصآ‬ ‫‪۹‬‬
‫تم ‪00:7‬‬ ‫(هوتا) تنعل اعها بعدم ععطهتا‪.‬‬ ‫سالن شماره دو‬ ‫کارامورات ‪( 4‬ترکیه)‬
‫سه‬ ‫شماره‬ ‫سالن‬
‫(ابران)‬ ‫اگل خشخاش‬
‫‪11211 ۵۲۱, 2‬‬ ‫ولد ها‬ ‫تخیل (نبوزبلند)‬
‫سرزمین پرندگان «شماره »‪٩‬‏ (نیوزیلند)‬
‫‪00:11۱‬‬ ‫جصهه‬ ‫( معا ‪ 4 )1‬تمه‬ ‫(ساعت ‪ ۳‬بعدازظهر ) ‪:‬‬
‫‪00:3‬‬ ‫نهر‬ ‫(‪ 67۷01 ))866620‬ما عطعناظ‬ ‫سالن شماره يك‬ ‫مرد برابر مرد (چکسلواکی)‬
‫‪:00‬ق‬ ‫نهر‬ ‫ما‪ ۲‬عمط م‪ 1‬مظ‪ ۷۷‬نع فط‪.1‬‬ ‫(تحعصظ!)‬ ‫ال وشماره دز‬
‫‪00:7‬‬ ‫‪:‬و‪0‬‬ ‫‪ ))۷0۳۵۵:62(۱‬مر ما‪ 1‬ند عط عطا ‪111‬و‪9‬تان‬ ‫ها ودره‬
‫پرواز بسوی عشق (یونان)‬
‫‪۱‬‬ ‫‪۱‬هتر مدرن (آمریکا)‬
‫سالن شمارءچهار‬ ‫ج"زیره جادو (سریلانکا) ‪.‬‬
‫‪121۲ 0, 3‬‬
‫‪( ۱‬ساعت ه بعدازظهر )‪:‬‬
‫|‬ ‫‪00:11‬‬ ‫(مقی) توردره؟ ‪ .‬نصه‬ ‫سالن شماره يك‬ ‫الهام (برزیل)‬
‫‪00:3‬‬ ‫(‪ )۸9۲1‬یه صع‪ 0۵۱‬مه قباطت ‪: ۸ 1‬ععصعمللمطن فط‪ .1‬تصصهر‬ ‫دختر یکه گلهای ارغوانی را دوست داشت (مجارستان) سالن شماره دو‬
‫‪00:5‬‬ ‫‪.‬مور‬ ‫(‪0‬فصحلعصظ) الفظ باععمابدظ‬ ‫سالن اشماره سد‬ ‫بالماسکه پروانه (انگلستان)‬
‫‪00:7‬‬ ‫(فصماعص؟) تجع‪ ۲‬و هحون ‪ . ۷۷‬تصصدور‬ ‫اهاز‬
‫پل (ترکیه)‬
‫‪11211 0. 4‬‬ ‫‪3‬‬ ‫(ساعت ‪-« ۷‬ازظهر )‪:‬‬
‫سالن شماره يك‬ ‫اشماره يك (آمریکا)‬
‫‪00:11‬‬ ‫رصوتمم‌اصه؟ ‪ .‬تصح‬ ‫(‪0‬صماحع‪ 2‬سعاط) ععاظ زه ‪0‬صص‬ ‫سالن شماره بك‬ ‫" آخرین ماجرا (آمریکا)‬
‫‪00:9‬‬ ‫‪0‬عتصهط‌صط ‪ .‬تم‬ ‫(حعاصص؟ تت‪0 )9‬صهلع‪1‬‬ ‫سالن شماره دو‬ ‫قیلیپ کوچولو (آلمان)‬
‫‪00:5‬‬ ‫معط فط‪ .1‬خصصم‬ ‫(رمنیا ‪) 1‬‬ ‫سالن شمازه سه‬ ‫زمزمه ترس (انگلستان)‬
‫‪00:7‬‬ ‫تمعن ‪ ۷۷‬تحص‬ ‫طنجعنا‬ ‫(حصحصعهع))‬
‫سالن شمارهء‌چهار‬ ‫زمزمه مرگ (آلمان)‬

‫( ‪600462064‬‬
‫(‪)30. 7‬‬ ‫‪0119‬‬ ‫‪2‬‬
‫معط ‪ 1‬طفزظ فطع به صتتعللبظ فط‪1‬‬
‫ل‪2‬اع‪ ۳‬حصلزط ‪12‬صمت)مصصم‌م[‬ ‫‪1۲01۲ ۳۲۸۴۲ ۸۵۷۲۲۲6۳‬‬ ‫نشریه روزانه‬
‫‪۶ ۰۵۷۷‬ه آنه‌صامن فطع و رتهاعهع‪5‬‬ ‫پنجمین جشنواره جهانی فیلم تهران‬
‫نوم امصد[‬ ‫‪11۳۲۲5 1۳۲ 1۲۳۲6 ۷۲,‬‬ ‫« شماره ‪»۷‬‬
‫‪:‬عمننظ طعنلع‌‬ ‫*ردظ ‪0‬نطها‬
‫صمتامبلموط‬ ‫‪-‬صهداعط لمع( ‪:‬تعوممه‬ ‫فو‪۵۵۲200 5۲۲1 ۵۳‬‬ ‫دبیرشورای‌نویسندگان ‪ :‬جمال امید‬
‫تصتح‪60 22‬‬ ‫دییرقسمت انگلیسی ‪ :‬ناهید بیات‬
‫‪ 0125‬دور‬ ‫‪0‬تطعصه [ ‪۰‬‬ ‫‪2۴1۲, ۲۲70۲۲۳۰1۳۲ ۰‬‬
‫صحتصو رز[‬ ‫مدیرفنی ‪ :‬درخشنده زعیمی‬
‫نصمروز هریگ روتوم[‬ ‫‪(۵۵۵۳0‬‬
‫‪۹/۱‬‬
‫َ‪02:۱0:۱:9«328‬‬ ‫دستیار دبیرشورای‌نویسندگان ‪ :‬جمشید ارمیان‬

‫‪:‬عصولوه ‪ 1‬اصهاوزوو‪۸‬‬ ‫و‪ 7215061‬تخر‬ ‫طراحی صفحات زپرنظر ‪ :‬مرتضی‪ .‬ممیز‬


‫‪ 6‬عتعطن)‬
‫با همکاری‪ :‬علی خسروی » کرپس دکورستر »‬
‫و‪[۳656‬‬
‫انور » منوچهر دهقان‬
‫ستمطگ دض‬
‫وئل‪2‬ط‪20‬‬ ‫‪۰‬‬
‫چاپخانه وزارت فرهنگ وهنر‬
‫‪161: 304944‬‬ ‫صحطیطه(‪[۷], 1‬‬ ‫بها ‪ ۵۱ :‬ربال‬ ‫" تلفن ‪26۹2۰۳‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪۹‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪۲۱۱۱۷ ۴‬‬
‫‪236 ۰‬‬ ‫‪4‬عصنیا ععقط عاممعم ‪ ۲‬اباظ‬
‫‪2237 8000 ۰‬‬ ‫وملیه‌نلن مصوبوه بر‬
‫ععصه‪ ۵1 ۳2‬کع‪7۵‬وع ‪04‬محصصهطما‪. ۷‬و‪2‬‬
‫‪۱5۱7۳۵۸۲, ۱۷۱۵۷۱۳/۲۲ 28, 6‬‬
‫فص عوصوبی‪ :‬ب«‪0‬مملط ‪ 2‬فد ونط ‪0‬صه گمعحصنط‬
‫(واعم‪ :۵‬صذ فحصاظ ‪۶‬عمطه)‬
‫‪ ۰۲۵‬عنظ طعتصیاص مت ‪06‬وذع‪ 0‬قط طمنطه اما‬
‫حعصت عم مممتامزنه» حععاقص مه ودهماصهصر‬
‫عطا ‪۶‬و عصمو ود غلنامعد عمط ‪61۵۸ 6 022‬‬
‫‪۲۲۵۵۲۷۸۲1‬‬ ‫ولوتایی‪ ۶۵ ۳‬آوبتایع‪۵۸۲۷۳110: ۲‬‬
‫محصلظ مه ‪ ۶۵‬فاصعحصمجظ مصتاتهعج دمح‬
‫‪01‬‬ ‫‪ 06 0 76۱‬عماج ‪ ۷۷۲‬صح تتقا ‪ ..‬تج‬ ‫>‬
‫حصععصمی ‪012 602۱ 02‬و معلغتت مصمگ‬
‫صعلتهع‪ )6‬عصمنو‪ . .‬نهر ‪1‬‬
‫حصلط عطا ‪۶‬ه جمتاعع معط حدم ولسععط وم ‪0612۲2‬‬
‫‪ ۶۵‬نناجدمعتهم عطا صه طعتامصع عمج م‪2‬‬
‫عطا ‪۶‬ه )طعن(‪۳‬‬ ‫‪ 601‬ص‪۷۱‬‬
‫عطا فقطع ‪0‬عصنعاه معتاتی عععط آ‪, .‬فتمامجمتفطل‬
‫( ‪2 06۲6‬ط‪ )5‬فطاصم]‪ ۷۱‬عصنلظ‪ .‬تحص ‪4‬‬
‫نصا ونط ‪0‬صره صرعنامعد ‪0‬عمعمتمهه ‪0‬قظ تماععتنل‬
‫سههام‪ 2]۷1« ۷21۲‬خح ‪7.‬‬ ‫(‪65‬زمتعد عصمعک)‬
‫‪ 060-‬توتحصنلته کم وع‪ 7۳1‬عطا ما دععصعومله هلا‬
‫صعلجعده حوعتاهصمت) موصهی ‪ ۶۵‬هو فطل م‪ 6‬عم‬
‫عتو صرح فعبویط و‪ 2۱۲‬مصمصت‬
‫‪ 602۱۱‬روععامطاتوبعان ‪.‬قصموع ‪ ۷۷‬صهنامع صز‬
‫اع( ها ‪ 61110 ۶6‬ها ‪:‬جر ‪01‬‬
‫صرح وصعتمناتی عععط ‪ ۶۵‬دیامتب‌تادان ‪06122۵۳‬‬
‫‪ ۶‬عصه وج صتفعصح ‪ 1۰‬معل‌نقعومی مه فمنتمتلومی‬
‫‪.‬حرط اوعد ون‬ ‫ص‪ 1۷۷‬عطه ‪۶‬ه ‪۲۸۲۵۲۷۸۵۸۲۸۵۸۳ ۸۲۷۳۵10: 6۵:1۳‬‬
‫‪ 2‬و(تصحطدا معدو) هعنممصهاظ طز ‪۸۱‬‬ ‫(ععصصهع) فط ‪0 ۶۵‬ص عط‪۵4. )1‬ص‪ ۷۷ 1‬گنه فععطن فط‪ .1‬نهر ‪ 7‬ی یه ‪01‬‬
‫‪ 6‬ماتدحصنلتمحتی ‪0‬صه ‪ 67۳1‬تفصمز ر‪61660۳13‬‬ ‫(مصصد) ‪ .‬جوظ ممهس زرا عطق هصرع وععط‌بانز فط‪ ..1‬تور ‪ 01‬ی ‪1‬‬
‫‪ ۵ 2۳1-‬صفتاجی‪ :‬عوجر ‪ 2‬فعصتها معا متام‬
‫‪6‬و‪۵ 6‬عنمع‪06‬ع‪۵‬زصرصیا صح ‪4‬صه حصعصته صهنم‬ ‫عتوی ‪ 02‬فعو‪ ۳‬و‪ 2۱۲‬حصعمت‬
‫‪ ۵1 6‬ووعصعوماه ‪۶۵‬‬ ‫تم ‪4‬‬ ‫معتاگز‪ ۲‬ما‪61 2۲‬‬
‫‪-‬عمم‪ 6‬وتقصصمدته ‪ ۶۵‬دبا عنط طمنمطنآخ‬
‫وروی منط ‪0‬صه ءتهم‌جعصد و فعباوتصطهع ‪69‬و‬ ‫‪06۲۲۵۸1۲۸‬‬ ‫وتو ‪ 02‬وعزط عم حصممت ‪۸۵۵10:‬‬
‫و‪4 027‬صح امصمنوییگمتم‌هن‪ ..‬صمتام‌نتاوجوی ‪6‬زا‬ ‫جوم مطظ ‪ .‬نصه ‪01‬‬
‫امعم موز جمسعتبه عمط عقطا وصتقصهد ‪ 6021‬عطا‬
‫معط طمتصمعج منط ‪0‬صح صلط مطا بو ‪06‬کوهنوصه‬
‫علدبتایع‪ ۶۵ ۲‬آدبتاوع‪۲‬‬
‫‪۲6۷‬‬ ‫‪۰‬‬
‫صرح صععهانتل صوگ مصلط عطغ ‪602‬ص تدع ‪2۲۱‬‬ ‫نج ‪ 7‬ع ‪1‬‬ ‫ما‪ ۲‬مصو)‬ ‫مطع من‬ ‫و‪0000‬‬ ‫‪۲‬‬

‫عجور ‪0‬ممطلآتول جم فنط وا ‪0611۵‬صرصرز و ‪6۵‬‬ ‫نصص ‪4 6 01‬‬ ‫وعطع‪2‬ظ‬

‫ماع ‪ 601‬مه علمهط وعطو‪ 20‬حصلق ‪5611۵2۵, "1‬‬


‫‪ 0۵۲60۵2۲۷ ۲۵‬جعانط ص‌طانم مصصتا فطل ما‬ ‫‪۳۳1۳]۷[,7‬‬ ‫‪۲:‬‬ ‫‪ ۸ ۵0۳-05‬موش‬
‫تمصع صوی ‪ ۶۵‬معتمطه‪ ..‬صمطبه‪ . :‬فطا عصماج‬ ‫مج ععبتطاع‪:‬ظ ‪۲‬فهنا عمط‪ 1‬خصصص ‪ 6 1‬حصصه ‪01‬‬
‫ه ‪ 42۲‬هصتط ‪۱‬‬
‫رتصحطو‪ ۱1‬حج‪٩8‬‏ ععممه عصم عمط صفط ]‪1‬‬
‫ان ‪ «۲ 2‬لعمسم وز طعنطها رهه‌تصمصتقط عظا‬
‫صحت‌نهد]‪ ۷1‬د ‪۶‬ه ‪: 61 ۵۱۳۵۷۷‬تصنااه‪ ۲‬ممنمم‪0‬ع‪۲‬‬
‫نصع ‪ 7 6 01‬ر‪4‬‬ ‫‪ 66۱0۱1 261۷‬ص‬
‫یط ‪. "6۲‬عجج عطا صقطا ‪ ۶۶۵‬جعاناعط وا ما‬
‫سعل مصح معحومط عتعطه ‪ 12‬تعتحصوت معط ‪۵۲‬‬
‫‪ 11۱۷ 0‬رعطه ره رخصعصصناتاعصا فطل ماصا وعتله‬ ‫‪۴۵011۵۳ ۸۷1۳1310:‬‬ ‫کع‪ 2۲‬هماع‬
‫ماصا ماد و عصنط مت م‪4‬صه عصنطا چم‬ ‫تصم ‪01, 1 8 4‬‬ ‫ع‪001‬توطگ رععمظ عط‪ 1‬زومرم زلمع ‪۷۷۱‬عصم‬
‫اصعصصیاتاعط‪ .‬معط فصن مهد نو عظ‪1‬‬
‫صقان فط ‪ ۶۵‬مهحتصهت‪ 0۵۲ 2 02‬و‪6۱۲‬‬
‫عنط تعطتسظ مه ما فنط یه صمتمصلم‌وم؟ ‏‬ ‫‪-‬صهمد(‪ 6: 1‬معلصووننه‪ ۳۲‬مفاعت‪](۵‬‬ ‫ماد‬ ‫‪100‬‬
‫‪0۱ ۰‬‬ ‫لح عحقطا ع‪۲‬مگعععطا رععه ‪۵۷۷‬‬ ‫‪ 01‬ق ‪7‬‬ ‫نم‬ ‫‪ 05 0‬ره صوز‪.‬‬ ‫‪0‬‬
‫لت گم ماه ‪ 2‬قصتدغدی صصلق مفطه طعتامط‬
‫‪ 2‬فصتعجمی ماج ‪ 6‬مصعتلانل عم ده وم‬ ‫‪16 ۱‬‬ ‫‪۵۱۱۵۱‬‬ ‫را‬
‫‪4 67002 61 61,‬صه جع‪6 7‬هجوعم‬ ‫جصم ‪ 1 6 4‬رصح ‪01‬‬ ‫هصنطت صا قعصهی امعمتاهاط‬
‫‪ ۵۳۵0‬صا للناگووی»عناو معاه مد تدع‪2۱‬‬ ‫‪-‬‬
‫‪ 6‬عمط ؟‪ ۵‬اومحط رعتعاع‪2‬تعطه منفناهمد هط‬ ‫صعاصصا متهها‪ ۷‬جم‪0‬‬
‫‪010-01021‬‬ ‫مها وا ام عطا عمصن‬ ‫تم ‪7‬‬ ‫(عل‪ ۸‬طفموظ! ر‌ظ عمط ‪4‬صه غصعصتتعم معط رومظ فط‪ 1‬زمزتوطنه‪.‬‬
‫‪ 5600 2‬معله نت‪ 2۱‬رصهتللنط هم چندا ‪6022۳‬‬ ‫تم ‪01‬‬ ‫محصومظ عط‪ 1‬ولشططعماظ م‪ ۲‬زجمومن عامرسنظ عظ‪.۲‬‬
‫محصعطا هصتامع‌سنل زه حامز موم‬
‫‪ 1 ۹۳۳۸‬ح‬ ‫‪98‬‬

‫‪۸۱111 5‬‬
‫‪100۸‬‬
‫‪1,07 ۸۹‬‬
‫‪۲۲۲۲۲ ۸‬‬

‫‪ 0۲ 60 ۷6 6‬فعصماع تبع‪ 2۱ 0‬تتصض‬ ‫‪-‬عنه ‪ ۶‬وتعطح‌تهم عمط جه عبناً مهد ‪61206‬ظ‬ ‫‪0‬عصنمننوعه هه عتقظ [ ت‪ ۵۳‬عولمطنطت‬
‫‪0 ۶‬مطمیاما عظ‪ .‬امصصی مد عامموه رععصم ‪ /‬صجعع ‪, 6۱۴‬تفه حصل صهتصوی نویر ‪۶۵‬‬ ‫عمصنه مجح ‪0‬ممطلتل عمصنه ماه عنطا ‪۷۱‬‬
‫حعح فظ وه رصح تمطصره‌دهمامطم ‪ 2‬وه ‪ 2۵۲‬ونط‬ ‫ماما ماقمعص رقم بوها جنه ‪067225.‬‬ ‫هت‬ ‫‪0 1 6۲2 061۲ 0‬صج حصنط ‪ 061‬عتحقط ‪ 1‬صمطة‬
‫فصح وتماعه طذ نومه ععتاعط مصهم‬ ‫‪ ۰01‬حصصجل صح صتباد مرن تتعط غبامداج‬ ‫‪۰‬صنط ره ینمیا‬ ‫ص‬
‫‪ 2‬و‪ 2‬نله دس عنط طهبدمدهط فظ رقتمامعتن‪1‬‬ ‫‪ ۵‬ص‪ 602۱ 6۲‬رسمد تصمل‌فصی عتم‪۷‬‬ ‫همه صنط جوز تفه لهتمءمو ‪[ 2‬عع] ‪1۲‬‬
‫بعصت عطا ‪۶‬ه عمزه‪ :‬عطا ما عطحرهتوه‪1‬مدع‬ ‫جن متتعمصه ‪ 1‬ملظ عتعصجوی صه معلقم مه‬ ‫مصنط هم ‪0‬عصوحمقط نهطه‬ ‫‪,‬عمط‬
‫‪۰9111‬‬ ‫‪1‬‬ ‫تعطاه ونط صقطه بلاصمصوتهم عتمصد روه‌ا‪2‬وباالز‬ ‫‪ 2‬مصا مه ونط ‪68‬ص عسقظ همه ‪4‬لنا‪۵۲۱‬‬
‫‪ ۵801 6‬صه)و‪-‬عمم‪ 0 2 1‬فقظ نبع‪02۱‬‬ ‫ملع ت‪۵۷‬‬ ‫‪0‬صح احعصطتصصصصی لمصموتومر و‬ ‫‪0۳1‬‬
‫‪ 1۲0۲-‬عت‪ 01۵‬مهب مقصه‌جت فطع طذ‪ ۱‬ت‪22‬‬ ‫حذلن لداتممباه وز علظ مقصعصت فطا ‪67۷01 20‬‬ ‫فص روسعن دشن وتعه‪ 2۲‬عم اتدوظ‬
‫مج علمما فط رتمامع‌تنل ‪ 2‬م‪ 2‬رالهطمزمع‪/‬م‪ ۳0‬عوز‬ ‫ناوتان ج ‏ آنهاع طازسه هی ‪0‬صه جوم‬ ‫‪-‬مع طاععصه]" علممرا عط عقطط عصتحجصهد ‪621‬‬
‫مسق ‪0‬مع عع‪ :‬ما عصنمع صز غطعنامل آهزمعموم‬ ‫حنل قطان مت حصنط‪ .‬فمطوتیهوصتاعن نها‬ ‫‪, 2‬ححصمدت ‪0‬ممع ‪ ۶0‬فاصعصعاه عطع ‪ 12‬عصتهة‬
‫‪-‬ع‪ 06-11۵۲ ۷‬فصح ویامتبتته ‪ 2‬و‪0۳2 2۱‬‬ ‫‪(10‬‬ ‫مد ملع اععحمط مزونه عطا رل‌مصصمطم]‪(۷‬‬
‫‪۵۷۷1۱‬‬ ‫ر‬ ‫ما قلعم معله تبع‪(2۱‬‬ ‫ونط موی‬ ‫ملق ‪0‬صح عاممد عمط ‪۶‬ه حممعحتفط صنقصد عمط وز‬
‫متتعصعصت‪ .‬‏ ونط ‪ ۶۵‬مهصتصصتعع ‪ .‬معط ‪۸‬‬ ‫ه هم ‪۵۲۱‬‬ ‫ه‬ ‫م‪۶‬ج‬‫ص‪0‬‬‫‪-‬ملمی‬
‫عصت‌لفصد رفتفهط لمص‬ ‫" ححتحط عطه معط بوط ولجم مهد ‪068‬ت‪00‬صه وا‬
‫عد مطا طز مد را‪0‬عنههمع م‪ 2۱‬رتعع‪۳‬ه‬ ‫‪ 5‬مددمتاجعنصحوده عصعصصع‪*۲‬مع طمباه مر فحصلط‬ ‫وه مط‪, 1‬عمجم جهن هنت عمط ود خبط دیع‬
‫وکنصوعمع ما حصعصت تفصمنعوعمت که [‪2‬وبز‬ ‫‪[ 00[۵۲61-‬میعلععص فطا م‪ 1‬عصاصمن فطل‬ ‫تعطاموها جعتم مه ما عطا ‪ ۶۵‬و‪6005‬‬
‫ع مصنوم صز ععی ‪0 862086. ۸‬ص‪ 2‬عحهلز ونط‬ ‫‪.‬نف عصنه‪ ۲۷‬مه صعهعلانطن ‪ ۶۵‬قصعه‬ ‫‪ 0۲201 ۴0-‬جعبمصد صمناعه عط ‪ 42‬تهج‬
‫‪ 06070662 2‬وعمعبلمنم طمتطسا صمتامععزم‪ ۲‬عط‬ ‫عنط غتصناً ما ‪0‬مصتحنوومی عمط وز فط وزه ون‬ ‫‪(2‬‬
‫رصم‌اندس فقط تععدا ط‌نطس متتقصصهیی صاظ‬ ‫لمت‌عصصی عمط ‪ ۶0‬وعاعها عطا مهصتانناه ماه‬ ‫حصحطم‪ ۷1‬جح‪ 2‬عم جمبنع فصمعدع‪ :‬عط‪1‬‬
‫موه متتقممیء عنط‪ ۳2۳, 1‬عبط ‪0006۹‬‬ ‫مناج * ‪0‬‬ ‫‪0‬ج عصماه عمج ممنلله‌دهد تمتاصنه و‪02۵‬‬
‫‪ ۶ 2‬حلعتتط معط خنامدام ماو عتاتط ‪0 2‬‬ ‫‪2‬م‪ 069‬حصلق ‪ 2‬فا تعوصه ‪[1‬‬ ‫گم ماد ‪ 2‬ج‬ ‫‪ 060-‬بر ‪06‬عباط‪ 2‬و عط سمط ععو ‪, ۵۷۲‬ع‪1‬طن‪0‬ع»‬
‫ععل ‪ ۵‬جم ععمع عم ‪. "1‬حمطو مهو[‬ ‫از ص علحطبطت وعه‪ ۹‬بط عللنا عصعه عطا‬ ‫کناملیامن هیا رحصنط صقط تمهصمتاه جمننهد عاظ‬
‫حصبا تماما علصمیه زه فعنیع‪ 2 :‬معتماجنه عظ ما عصی تجهب معبعنطا فطل سمط عطات‬ ‫‪ 0‬مطم جمتاتومم ‪0‬صح ‪61۵۴۵62 ۲۵1 267‬‬
‫بتعطاه طموجه ععقط ‪0‬صه عفطاونل‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪ ,‬حصمع؟ ‪0‬ع‪۲‬بمصجعد ‪0‬ج عفن سم ونط ‪06۲2۱۵۳ ۵6‬‬ ‫‪ 0‬ععصمبقدد‪ ..‬متعطه ما ‪ ۵1‬عهالفعط ‪ .‬م‪2‬‬
‫و‪ 0602‬نا ‪ 6‬ام ‪ 014‬رجع‪60‬ظ رنت‪(62۱۱‬‬ ‫‪ ۵ 6۵065 ۶0‬وظ‬ ‫‪۵‬‬ ‫‪ ۶‬مومع ووملععص‪6‬ع‪ 1‬وتممط عطط صصته‪۵880۳0-‬و‬
‫عصه ‪ .‬مها عصمتوط ‪ .‬مه‬ ‫عنط عم‬ ‫جم عصعصنهموه ‪ 2 1۵۲۵‬وعامعنصا ونط‪1‬‬ ‫‪,‬صمتومتصصوآباه مصد اعتتاونل معط‬
‫صعگه خعممط عحصلق عنط ‪6‬ونتهعع بو وتنعل‌ه‪۲‬ظ صلق عمط عصمتم صد ‪0606‬عععناه وقل‪06171‬‬ ‫عحمصصمحه فصحصعژوم غومصه عطا ‪ ۵‬عحصم‪5‬؛‬
‫اد ع‪]. 00۵6 ۳‬ععصصنط‬ ‫نیم‪ 2۱‬مج‬ ‫مومع‬ ‫ا‪6‬‬ ‫ون کم جمتامع‪8‬ع‪ ۳‬جرج عصمصصصصمی ‪2‬‬ ‫اتوم وعصععو عطا برط ‪0‬عنجعج همه صلط عط آه‬
‫عصتلهمه حصلق کم حصلدع‪ :‬عمط ماصز توص اتمه‬ ‫‪ 61,‬حصا عنط عماج اتومتسه‬ ‫ع ‪۶‬ه عوعومم(ملعط ملطهمه‌وند عط عطتره‬
‫احصمعهم ونط که صمتغهعنامعد مطا وج ‪ 1۱۵۷‬و‪2‬‬ ‫فرحتتمم ملم وعلونظ ‏ و‪6025‬‬ ‫‪6‬‬ ‫مق مجصمو مه متعط‪, .1‬عاممهم‌هشهما عطاه‬
‫‪ 2‬معلناً فنص نع قز ملظ فظز‪, .‬ماه‬ ‫‪ 61۵۵6‬تفصتلده که فعن رججهبه‬ ‫ع‬ ‫مد ععهل رمطا عبط رعصنصومرمعط و اقطم ‪665‬‬
‫معط فحطا حجعله هغتیان فد دز همه وتهتمه‌صیهم‬ ‫‪ .‬عم مد فص تحصتته ول ‪ 2‬ود *متمط؟‬ ‫‪ 2‬سبط مطما ععمطا میج معط صفط زعبهتعتاط‪1‬‬
‫‪0-‬امطح ‪ 2‬وه عصتصمتاعصیط موز ععقط تمتامعتن‬ ‫کلم حتف آهلمعصو رصح عسجظ ما ص‪۵2 ۵65‬‬ ‫حعنل للمغما ‪0‬صه صم‪-‬عهصنهع عط ما ع‪7‬ه ‪4‬صناه‬
‫‪-‬عصصو ‪ 2‬صز ‪ 06621‬و عط افطل اعمجه ‪ --‬ومل‪ 1‬حصلظ معط ‪۶‬ه کاصهبی عمط وسمملام؟ مه مطام مزع‬ ‫‪ ۲6-‬موهتاتاه عطغ موم معبلععصمطا منهزم‪0‬ووم‬
‫‪۵۷00‬ع(طاه صه قفا ‪ 2‬ظز‪۱‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫سا عمعع طمنط‪ ۱‬وعمصهههنت ‪2۵۷۱ ۵‬‬ ‫جهی‪ 2‬تفصتجدعه ‪0612۳062‬‬ ‫‪.۰ 6‬م‪(۷‬‬
‫کم )طون‪ ۸ 1‬صلق ‪0‬صممعو ونتدم‪2۱ 0‬‬ ‫‪6,‬ماص بعصنوده‌ی‬ ‫‪ 6۷6700‬محلط عط ‪ ۶۵‬عتمحتفط ‪ .‬تعصعصمی‬
‫ساهعنط ناتسهد سعد ج وممطی (حصعصد‪)1‬‬ ‫عطا ‪۶‬و صمتاهعاهه عنط عبمطح هصنامعم‪5‬‬ ‫رصح اصعلی تقد امصصع تتلمتصهبم‬
‫حتام‪6‬ج ‪ ۵‬عنط صبام ‪0‬قظ تبع ‪ 2‬فطل وصز‬ ‫‪ 0‬عصعصطممتنه ‏ ‪:‬وومء تعلها رام‬ ‫فطل عمط ‪51٩‬‏ ‪:‬لوط عمط صر دوجو عط دض‬
‫طذ و‪ 260‬عط ععع‪. 1۳‬حصط) ود متغمصعصته جهن[‬ ‫‪ 06‬وروت ماود هی امه ععمل نومه[‬ ‫‪ 1‬عم مصه برد عمجم عععط عذ رمصم‪6۵۵. ۷‬‬
‫‪۰‬‬
‫‪۳‬‬

‫‪11‬‬ ‫‪۹۳‬‬ ‫رک‬

‫‪۵۵۳۸۵۱۲۱۲۸1۲5 1‬‬ ‫‪۵‬‬


‫رن‬ ‫و‬ ‫‪۱‬‬
‫‪0۲۲7۲ 6012 017 ۶‬‬ ‫‪۲‬‬

‫حصحع‪ 1‬کم ممتاحعصمعع مهد عط ‪۶‬و عم ور وفمله‪8-8‬نصفطگ طهتطم‪5‬؛‬


‫‪0‬مصستهد فطل ‪0‬صه همتطاج غیج عط ‪4‬عنلنتای مها وتم‌افظ حصل صقر‬
‫‪0‬‬ ‫طفمه جععجی فنط صنفعط ‪ 06‬صهت؟ مه‬ ‫وه طمیاه فلت مه‬ ‫ردجم‬ ‫‪0‬‬
‫ره »‪10219‬‬ ‫‪۰۵‬‬
‫حصان لمصمنویی‌تمت معط صذمژ مه اتمه [هتنص وعوعاهو‪-‬نتطفطه‬
‫ام لیام وتمامندممص ‪, 1‬عبنم نز مهد صهی صد تاتصتصصصمم‬
‫عمط ‪۵‬لنامی عط ‪4‬صج مه جه هو مد عصتوتا مها قط غه مضه فهصننه‬
‫عطا مه باتهم ‪0‬عصتجججع‪ :‬مفظ رهم‪, . 11‬عصمصعه عتعط اوهمع‪2‬‬
‫عععب مامسنةه ‪ ۸‬ان عصماً امتز؟ حنط طانهه فصح حصعصتن‬ ‫تن‬
‫ماع ‪ ۶۵‬تمامی‌تنل ‪ 2‬وه ‪۶1‬عوصنط عطوناصماوع‬
‫اجه اصمظ ماحرصتگ خ ‪ .‬فومطتعتل معلن‪-1‬وتهتممصصنهمل طز ‪۷۲۰‬‬
‫‪ ۶‬هن نت مط صر واصعصصمجهد عامرصصته و‪ 7‬مطا ‪ 0۲066۱‬ما قاحصع]‬
‫‪ 6۵۵6‬نت‪۵‬‬
‫امصمتا مممه‌فصد ‪0‬صه مملمش متامصعصت طمنط ممزنطع‪06‬ع‪ ۳‬عط ‪1‬‏‬
‫عبصتاصمی ما «ماععتنل فلز ‪0‬عسمملله رصن فطع ‪0‬عتصهم فاهتامع؟ صاز‬
‫جح علنا له دنه عصننفه لقع عمط مملبمتا نوم ونظ‬
‫‪21051 016.‬‬
‫فصح تصجصوهاه عطه ععمایجه مععلهصلنطمطه مش لاه ه‪1‬‬
‫‪ ۶0‬نام ‪ 67۳1‬م‪ 1‬وید مج صهجود ‪ 01۵‬صح ‪ ۶۵‬ععصه‌تونی فامدم]‪۵‬ظ‪۵۸2۳‬‬
‫عع تصمصه‌تتاعد ون فد وحم ‪,‬عیامصصجام وید مج ‪ 01۵۳۱‬فتط‬
‫دعصمع‬ ‫امه مد ؟ععصنط ما عم ما جصمعی عط ععمل هط‬
‫‪,‬تمصتاه عنط له عطقطه ما‬
‫ص مادم حفتیت ‪ 2 ۲‬گم م‪« ۶1‬لنعل فط ووهتدمصر صمد)‌مامع]‬
‫نی ی ونط حصمع صمتاعصمتاه ‪0‬صم وفعصناه‌وم ونط ‏ مصمیهت‪)6‬‬
‫ععلمنه مذاحصعصت دز ‪060‬صمصصمصی رنه فجسه صصلز عنط ‪. 1‬ععصعه‬
‫‪۲6 ۰6‬طامصج ‪ ۵7‬مملد ‪02‬‬
‫‪0 2‬عصهمن وفمله‪0-‬نطمطه عمط عصهبظ ماحرصنگ طها فهبه ‪ 61‬غبظ‬
‫صمصد راز صهتصهی‪ 1‬صد مممرحد ‪۲62‬‬
‫عصناً ماه چ عععط عمط ععمل غز رئله‌عصنط درد عط ده‬ ‫عذ ‪۶‬‬
‫‪ +‬صد وعنا مطن وود عصتمیو ‪ ۶۵ 2‬مین نتم عطع ‪0۲ ۶۵‬معع معط تراحرصته‬ ‫اصوب م(مصته ‪۵۸‬‬
‫قوهه فط خوطقطه تفم‌صوظ‬ ‫‪7‬ج صوبه ور معط[ ‪.‬بوذ غز وق ‪4‬ص‬
‫عصنمع صعع‪0‬ع عصصنع عنط عملذنل غفببژ چودا فط ‪, 1‬تعامج آ‪2‬ع‪۳‬‬ ‫‪:‬قصنج ونط ‪0‬هع‬ ‫و‪6‬اع(صصمی مه حصلی ونط جوز متعقصیء مط معط‬
‫‪۰6‬وی ممتطوز [ممع‪1‬ر ه ی عم ونط عصتملعط ‪4‬صح آممطعو ما‬ ‫فصن میگ بعلهص ع منم قلنام عز فقطا فحمط علفانا قهسد معط‬
‫‪-‬عع‌تدی طمنط مععمصصد [‪ 26۳‬غصعوع م‪ 1‬ععلمعز وعع‪128-0‬تطمطه؛‬ ‫ععصنو وللفتهءووع ‪ -‬باعتممه عمصر مهم حصلنا فطط عتکعصمط معطاتهه‬
‫‪ 0‬مومع وتحصنلده عمجم وببط ‪ . ۵۱۴‬بعقت‪ 1‬ص فتصعصمهد مه ‪0۵2‬‬ ‫صوبه تصععمل ‪61‬‬ ‫ا‪6‬هففعص مملیهم‌تبهم م هط‬ ‫رمطعصجم‪.۹‬‬ ‫و‪6۷60‬‬
‫صنه وممعه عصتجی صد حصلز عفط ‪ ۶۵‬قعامد فط چهام‬ ‫‪۰‬‬ ‫لفط ‪ 2‬صا معله‪-9‬نطفطگ؛ نع وا مه ما ‪0‬عتصهتع مها صمتفعتصصهم‬
‫خحط صمتعبطلز معط دممع‌ی ‪ 6‬عمط عام‌مصزه م‪ 5‬قذ لیگ عنطط امه ‪1‬‬ ‫عم آهمتتامو‬
‫چصحصه بط ‪0‬عتفطه مد بطتلمین فنط ‪, . 1‬تمه توععه فذ فصت‌لممه راز‬ ‫ملق دنردمنه غمصصی مصعصن؟ ‪ 002:‬عط ععمام تعطامصه م‪1‬‬
‫‪ ۵‬موع[‪2-0‬تطفطه طمنمطله رفن مت)ونله‌نبطهد صعتلمغآ صهل‌مط‬ ‫همه بوطنلمه‪ :‬سمطه مه مهم حصانک فنطا عصتلممه ص تج لا ‪.‬ممندماه‬
‫معط بط ‪0‬ع‪6‬صمنصد ولآمجم‌ونوص ‪۲۵۸2‬‬ ‫و‪ 621‬طا ‪ -‬وع‪0‬تقظ هصنعه حصرم مج میم مه علممعم مه مععنا فطل‬
‫‪ 6 712۳91‬و مدمه عنط صز ممصه)تممرصصز تولیمت نوم گه ور اقط ‪۷۷۲‬‬ ‫علومعم عبه بعط‪ 1‬عامعم عارصنه مه فده بوته منم رعط‬
‫گلمعصنط ول‌تجبمه متتطتی عملجصه صلق فطع طعنط اتتهعصته ‪002‬‬ ‫‪4 ۲۷6۱۷‬صام تج توصچ غبامطزت ‪0‬صح عتطقط ‪ 2‬وه ع‪ 1‬عبنا مطمه‬
‫‪1۹‬‬
‫‪ِ 111۵۱۲۳,۵۹۲۸۱‬‬ ‫ف‬ ‫ریم‬

‫‪ 5۳۲۱۸0 - ۸‬ترا‬
‫‪۳1۱1‬و ‪۷۱۳۷ 0۳ 0۷5,‬‬ ‫تالا‬

‫‪۴۲۱۲۱‬‬
‫مهو‬
‫ی‬

‫‪ 0‬ما‪ 02‬عفعاهً عط و "مهو ع؟‬ ‫صحطه ‪4‬عاهمز)کنطجرمی متمجدد تیاده رطع‬ ‫فصح مهدجه ‪ 2‬ور فطو طهتمطتام ‪, .‬مه مطا ‪2‬‬
‫حجصی فصمت)منلمتص "ماه ‪ ۶۵ 6701‬صتقطل مط‬ ‫ماصذ فطعنمعها مج متمط قطا معط رفتعطاه مح‬ ‫هو مد ما ‪60‬مصد فا عطه رصمصصهم‪ ۲‬غصم‌وذاا‪6‬اهز‬
‫حصلن صمتمع‌جمه‌صا عطا مت عصتوه‬ ‫|‬ ‫همست تععندی موم‬ ‫‪.‬نا ‪ 0161‬ج‬ ‫‪-‬م‬ ‫‪ 1‬ب«‪0۵‬نع عطا که عمج عمط صقطا بلفصع]کن‬
‫هه عنطا‬ ‫ذ دمص معلتلصنا‪7۵۲01 .‬‬ ‫جصح وبجع‪ 1‬ما علنه هه فنطا مه بعبم‬ ‫تامحا ص ‪.‬حمنصظ جع [‪ 12۶‬ما جصمعو مطما کملهن‬
‫وف‪ 22‬لصتحصد عبه ط‌نطه و‪51055606061‬‬ ‫‪-‬ن‪0‬عصص عط وج صمعصظ عم ععهمرصد علاحنعز‪۷‬ب‬ ‫مز صه‌مهلمه مغ ‪0‬تقط مد غهطهه‬ ‫وصمنصظ‬
‫و‪ 6701‬له ‪ 06۲226 ۷۵۷‬غطون ‪61 56121 2 ۵‬‬ ‫عط صم اعد ونط جه فلت وعلععی واعاه‬ ‫ناهد عط کح رهئتصعنالا جوا صمتاع‌عااه‬
‫مد دز من فصه وتصعباه‬ ‫‪101211.‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪ 01‬همع مدتمطام بطمهع ‪ ۵701 0۶‬عتعطا‬
‫و‪6 1‬بتانااه ونط ع‪6‬عمجدد ور ق‪۷۸۲۲‬‬ ‫‪0‬‬ ‫صعهتفع‌جم‪0‬م] توصهددد معلذبز‬ ‫عصناجعه من‬ ‫قاج ‪ 6701‬صقطا تمطاعنط ‪06‬‬
‫عبط اج واتلفنزگنهجباو گه فصتوح عطا ما‬ ‫حون میلگ رطمتعحعصهمع موصتاهز فط طه‬ ‫موه اج وعععتمط مصمزنرط نس عمامع‌بزر[‬
‫تصعلیاه ‪ ۶۵‬فتصعصهله صقعطه صه امه هه‬ ‫‪ 000319‬آمهنهه صمط ماه *فنام‬ ‫ود معط کم مصم چیه صوحرند للع ما فعتاتصنط‬
‫‪ 6‬فاءنالدمی مصمل‌باوعطع‪2‬ع؟ ‪4‬صه اس‬ ‫«للمیمنا رجمزحمصمع معهصنمو فط له که )ونر‬ ‫عط صز لح هط نموه وععءنا؟ هصرع ممیاه‬
‫نامع "عناملتهی؟ بح از نع مه صد صموط‬ ‫دحمط صمفصة محعط ونط فد تعصصفعدط عمصعو ‪-‬حموطم بلج معه رطعتد عطا اه همندم‌دگاه عط‬
‫غتامطح ومع ولصتفصه فصن بوتمای مه ‪:‬‬ ‫طعن‌مصد سنعطا گم تعنص عط صنطز ‪06‬‬ ‫‪,‬عطامصج م‪ 6‬وتطعومتا هام عهه‬
‫تقطل تحص فطل صمتصظ ‪ ۶۵‬م‪ 6701 1‬م‬ ‫عصتصصجمد عطاته رعمصتل‌صمصنه ‏ ‪46‬ونتعاو‪6۷۱‬‬ ‫ملاع عمط ما هنت عصع‌تتای عطا هصتیدر[‬
‫‪"۰102‬‬ ‫اطوند عصنتماوه چم ععل)ومتممدط وه ‪4‬صن‪۵‬ه‬ ‫وود مطا که وس جه ععصعاع ‪ 2‬لدم ‪۵۷۲ 6۵‬‬
‫‪۲‬عممط وج ‪ . 2‬و ات‪ 2۷‬ممگ) ‪ .‬مماصظ‬ ‫‪.‬عق طومجر صز‪ .‬میج عصتتت قمع ول‬ ‫عصنانطحعطصد علحمع عطغ فصه رتعصهعه ععلبه‌ها‬
‫دزه‪ 2 0‬هلاه‬ ‫و والکتهبنصلنا ‪۵۵‬‬ ‫اج ما ععصجطل تعطامصه ممعو‪ 2۳‬حصلذ عط) فه ‪ 61‬عم عمط طنت ععحط هط متا بهبماهظ‪۷۲‬‬
‫مصتیه]‪ ۷۱‬له عصملبای استع ‪ 2‬بدا ‪061‬صنا‪۵۲‬ع‬ ‫‪ 612‬اع‪ :60‬امطم)‪02‬‬ ‫ص متماووی ما فصه ‪ .‬هلاه عط ‪4‬هورعط‬
‫‪ 2‬ععلن‪ 1‬غبوطه حصنط فسملام تصهاعوی م‪۵‬‬ ‫عمص مذ مناج علاعنا هت ررجمعع‪5‬‬ ‫اصعحصجم‌تزصه عطق گم مهد عطط طاصعل عص‪۵‬و‬
‫‪0 0‬حقط عصذوت ‏ علنطا ‏ حصمتصظ ‪71002, .‬‬ ‫عطا مصنل‌صامو ‪ .‬مب وصننوه مععمصهمونوط ‪.‬رصمتاهونممتعمتقط ‪۶2‬‬ ‫عمط‬
‫‪-‬عن ‪ ۲01 76‬صوجزن وعنزم فنط عقط وحعط ‪01072‬‬ ‫طعمع‪ 0‬عصتنمع‪ 2‬غامطازه عطامصه عائج عهه‬ ‫مهد معط معط قلیمم «متنظ فتاحرصفن؟‬
‫حصچ گم حصرم؟ عطغ صذ متنج طعنطها فصمتاع‪2‬‬ ‫عمط ‪ ۶‬حمناعامصی عطا ما غطوند اجمو رصح ‪۶۵‬‬ ‫‪ ۰‬موه صم ‪0‬عتحقصهعصم هط از لا تعتاعط‬
‫حصه غباظ ‪ .‬مهعلتدظ مه عصمل‌باه آبنع عطاه‬ ‫مسظ م ممناموه تلعملنمتنمم عنط‪ .1‬ما‬ ‫عط ید ‪0 ۶۶61‬صح ماه عطا ‪ ۴۵‬فامعجو‪0۲۲ 2‬‬
‫لت ما م«مصه ‪ 2‬فعطه؟ رعفعلاوع‪[ :‬لناه بطم‬ ‫‪5‬‬ ‫وم‌حمتفطل ملحصع لاه اه صد فنام‌صون‬ ‫‪ 2‬آمن‌زکهصه عمط عصنازهج‪ 2‬فبطة وتعطاه‬
‫وطعتامصه عمط وا فقطا لذ وج ‪0‬صه ‪0. ۰.‬ه‪6۱۲۶‬‬ ‫عع بولصی فطل ‪0‬صح رحع‌طامصه عصه عاحامصهوع‪۳‬‬ ‫‪ 62‬موه ‪81‬بمی ‪ ۶۲‬مصلن عمط ‪2۵2) ۶‬‬
‫منم‬ ‫عنط گم مهم طنا مناج عمجم‬ ‫عفقظ بط ‪4‬عهاص) هتبلا صمتاجم‬ ‫هن‬ ‫‪ ۶۵ 6‬عصناصقط هنعط حصم ‪06‬اتانتعصوط‬
‫‪ 62‬تعطامصح منصز ووملعع معط‌مع‪ :‬علقعز‬ ‫‪ 21201 2 1200۲6 6۵ 66,‬مصصحهی معط ند امه غنام فصن (رغتمرنگ؛‬ ‫‪112‬‬
‫کل غذ پوسیه ما ‪0‬مصصععو نصناله‪۳‬ظ صنمعه عمعمه‬
‫مناد عظ مطعصصمگ‪ ..‬مصود‪-‬متاوعممد تفقطاه مود‬
‫ونلیا عصتعلممد صذ ‪0‬ع‪0‬ععع‬ ‫و‪0‬لاصمطناج ‪ 012۵7‬ا‬
‫‪ ۰0‬مصان؟ معط وه عصماً عمج ‪ 0۶‬ومع[ ‪2‬‬
‫عمط رده‪760‬ظ رصم‌زدواحو؟ طانمه ‪ 9691‬م‪1‬‬
‫عمحصتالنه علا مه ‪0‬عتنقه صمعها ‪0‬قظ هلنتمدم‪۲‬‬
‫‪0-‬اعظ بدا آهنمجد فطل مق ‪4‬عوقظ‪ .‬معصه‌تانم‬
‫جمتعحصط معط ‪ ۵‬مهتاصه‌ععاظ معمنتدابظ رفتاژط‬
‫‪ 86602061‬مسیباصر صذ عفتم‌بمی طنه ور روتعل‬
‫هه‬ ‫فص ‪,‬عمصم‌عمانل‌ص‪1۵] -‬و ی هتفه تج‬
‫‪06۲۲ 21‬ماعنل مه ‪6‬ج معمه متامصرم؟‬ ‫‪۷‬‬
‫> مذکنصونه رصح صنجاعد عمط متمطمه تعبعهل مطع‬
‫‪۱9۵‬‬
‫عصصعمع صذ رتتصحصصط مه مه‬
‫فهه‪ .‬مان‬ ‫تتطمنهتمط‬ ‫‪0.‬مصناصهایی‬ ‫‪6‬‬ ‫‪06,‬تسطدا وم هب‪ 2‬فعمطه عصما عط ‪"1‬‬ ‫فص‬
‫قطا جصام ونط طمتتصد ود ع‪1‬قاد ‪0 2‬عنامعت ‪02‬‬ ‫عصتااه‪ :76‬جح صا هصتاهصت‌وع؟ و ‪6‬ه‪2‬ععصصمهرل‬
‫طهنامجع صهع ع«قط لیام لاد ‪61‬عطصزه چ‬ ‫‪0‬‬ ‫ان [‪ ۵(۱1‬ص‪ 602‬عط) وصه‌طمهتن ود عبط رها ‪20 ۶۵‬و‬
‫ی ‪, . 6۱1۴ 02‬عممیامو عطم فه صنط رکتاصملز‬ ‫اقط عصدمصم‌نمهد فنظ مصنه فبتمامصظ ‪ ۵‬ومعتط‬
‫هصح انلجع‪۶ :‬ه ممتاتمصر صتقاتی ‪ 2‬نام ‪0‬‬ ‫صیامحصبنط ‪.‬تفه فیتطمتاعظ ‪ ۶۵.‬وم‬ ‫‪0‬صح‬ ‫و‬ ‫صقصط ج ‪ ۶۵‬باه راعتاجه ‪6‬تاصهی نوم‬
‫"میوممتوتلله ‪ ۳۳‬معط معلتا رصسشه فنط ‪6022 6‬‬ ‫ماصد عبط قذ طامعلو معط عم فتانصهم‬ ‫‪ 0‬ام ممعصعع‪8‬ع‪ 1002‬مج ‪0‬ممطللن ‪ 2‬طز‪۸‬‬
‫‪۰‬جکصانیااو‪ .‬عصورم‬ ‫مزافنلهه سای صر مولمتمعره م‪2‬‬ ‫همه‬ ‫‪,‬عاممعج تعطاه مت فصم‌تهن‬
‫‪۳۳۳۹‬‬
‫‪2‬‏ ‪ ٩0716 060701001‬عنطا ‪۶‬ه عتصعصعاه عط ["‬ ‫‪ 006 22‬عصمع ‪02‬ظ تصنلله‪ ۴‬صممتونح‪8‬؟ دز‬ ‫‪ 6566‬علعلهاومص ه ود ‪0‬و‪۸‬‬
‫‪-‬عقصط ها ط)‌نط وتمع‌مصص حصععیل تقصموتوج‬ ‫طمنمصه وج فط تعطام‌طم قهسما صمتعفیان ‪[4‬‬ ‫طغز ‪0610‬صهط و‪ 1‬هتواهاومص معط عبط ‪06.‬عره‪2‬‬
‫و(معمعع‪ ۵‬موه عهم) ‪ ..‬فناوم‪0‬تقظ مرو‬ ‫فص‬ ‫(‪6 1 ۵‬عتلهعع ما اعتاته صه ‪۶۵‬‬ ‫رلتقطمی عاع‪1‬موهم‬ ‫عط صد ‪0‬عععمصد رامع‬
‫ومرب‪-‬عومله ‪060‬بمص قذ أتقاع صا ‪, .‬عتاوفعاهرع‬ ‫"منم تلزومطم؟ معط صهععها ملظ ‪,‬عهس ‪6۳‬‬ ‫مه حربد وجروصر میا متاهصنقط فطع قه ‪6‬صباعر]‬
‫عصوروتهبه دج رطعنط ‪ ۲01‬مععع؟ ‪6‬عبهعذدا زه‬ ‫موم عمط چم تمد ‪ ۵‬تامهم ‪ 2‬زا‬ ‫و‪310‬اعنط هام ععتتاعع‪ 1‬ما فطل ما عصصل‬
‫عم گم وامعو فط عیامعی ‪ 6 01۲۱۵۷‬ر‪57102‬ع‪1‬‬ ‫اههد چ من دم ‪ 2‬وفتام‌ته صهعممتناظ ‪۶۵‬‬ ‫همه امتصهع ‪ 2‬و ‪0‬عحمررمکوصهت تمصع هه‬
‫عصفقط مغ وید مطم ‪0‬صعت ‏ ج معط ‪)1‬‬ ‫‪-‬علمم‪ 1‬حصح ‪0‬صه) جمعو عمط معط ‪ 1‬طم‌نطما مهم‬ ‫تصتاام‪ ۳‬عط‪ .1‬عفن‪ ۶۵ 1‬عصمجتصصنمصمی مصهصدباط‬
‫ومد وه تصنلله‪ ۳‬معط عمععلم ‪4‬صندمرده‬ ‫ب«ااطعز؟ و ‪0‬ت‪2‬عظ عقط عبط (مه ‪0‬و‪ 0‬و‪1‬‬ ‫مه رع‪ 6201‬لاب صا معط عم وعتصطمعا‪/۵۳‬ز‪۳‬‬
‫نع مه ‪ 001‬ما منرت رقعع‪ ۶۵۶ 21‬بط م‪۲‬‬ ‫مصح ‪622‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪-‬ع‪6‬ع‪ 00‬صصنجععل فطل رفع‌عه هم بمللمع عطا مه‬
‫‪ ۶‬امن عط ‪ ۶62۶‬صذ ‪0‬صه ‏ ولااتودهع و‪2‬‬ ‫سلتایمجط ‪ ۶۵‬غذ ه وه (‪" )2791‬موم‬ ‫‪06 0‬مللج تم عتج ‪ ۵7۷‬عباظ ‪. .‬ماه وک‪101‬‬
‫‪. 2 ۲016(۰‬‬ ‫‪...‬و‪۳1‬‬ ‫‪0 0 ۵‬عاوج جععصم مط مه ‪ ۵۷‬تحصعطا پزمزنه ‪ ۶‬ممزتهد قبامطم‌‌مصصه وم ماهر ‪2‬‬
‫‪ 1‬عصهتایه عاندممروه فطل باظ‬ ‫‪0‬‬ ‫تال مهم ‪ ۶۵‬معطم‌اععه ‪06۲‬ععصصمع ‪65001‬‬ ‫زد ‪06772‬‬ ‫‪۰‬‬
‫‪ .‬ت«فحتصج؟ گه ‪ .‬وامدی‪-‬عصم[‬ ‫جو اند‬ ‫آمتتهجصط نحجم‌جع عصصمو لفط ‪, 61‬هس عمط هط‬ ‫عذ تصنااه‪ ۲‬عجنی ‪ ۶۵‬هه ‪ -‬ناوید عط‪1‬‬
‫«تعصنصععه ووحسه ‪.‬رعطمتعوعممص عتهته‌امام‬ ‫‪-‬محصعجطر عقط تصنال‪ ۴‬ها عصنطانوتهبم ‪01 1] -‬‬ ‫‪ 20 ۵‬وز ‏ فنطع ممص و نامع ماه‬
‫‪ 0‬رتعطلوه نوتاه جه مبهم ‪ ۶۵‬یام غلط ‪2‬‬ ‫وممتراحک؟ عصنلبل‌صا رکاصع‌صصمصدد عزمام‬ ‫علصنطا چهستح عصصمی ‪0‬ص‪ 2‬معط دا ‪ 062‬م‪2‬‬
‫تمطنهد رصع‌عنل مغ ‪0‬تقط ‪ ۵۲۵۷‬ولنهاع فقطا‬ ‫‪ 061121 ۵۲ 6,‬بط‬ ‫حقعاح ‪ 2‬بلجه عمط وز «تمی‌تمصش؟ فعطا هط‬
‫بجعت ‪ 2‬صر ‪6‬هعو‌صع‪ 1‬من[‬ ‫حطوتوماعه صح ‪ 011‬عظ رتع‪7670‬ظ م‪81 4791‬‬ ‫جع ‪ ۸‬عصه عصهتلاتیط ‪ 2‬معله عبط صانه عصهه‬
‫م‪1‬‬ ‫«فننون؟ نلععة هءنلسنی‬ ‫(‪)5691‬‬ ‫‪ ۲0۵۲2۵۵۸۹‬عجعه عظ ‏ معصنط هط‬ ‫‪6‬‬ ‫بصماحصتمآمومی طمناممه‬
‫ما فعوتصطهع) عهلتصته ‪0‬ععیا ظ‬ ‫مه‬ ‫تا ووطمهتوممزمامنننه مغ صنحعج تاه مظ‬ ‫قح و صمیاو ماه مع تصناله‪ ۲‬نا عتعظ‪۷۲‬‬
‫فنط صحط ‪0‬هصنصصد عطمصح و مه ‪۶۵۲۷۲ 062665‬‬ ‫‪ ۶‬مه عبت‪0‬ع‪6‬زداناه هام هط ظ ‪۶۵2‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪ ۵۲‬فصمعو طمنطس عمجم لدم عبط‬ ‫‪6‬‬
‫‪0-‬ع ود مطا ‪ 21‬مل‪-‬م‪ 2 1۵-‬گ‪ ۵‬اقط) رطس‬ ‫حطمع ‪0‬صح معط فنط مه رهم وو غطمناه‌رط طمنطس ناوید ‪۶‬ه واصعصصعاه هه متمط["‬
‫صرح عتامتم رفالتنوه عصتهعی مج ‪0‬ص ‪821‬‬ ‫عط ‪( 1‬متیر عاعامجومی مه فمبا‪[0‬ظ و‪ ۵61۷۱ 5920‬ععام(عتص مد علعجط ‪06‬عبقط‬ ‫‪6‬‬
‫‪648-‬تط ی رعصمعمصص ‪0‬صه عصهععهام رعبناع‪06‬و‬ ‫‪,‬تسه هام ‪ 0۵1 ۵۲۵7۱‬عفعطه غتاط‬ ‫عهصماه رنععزدتاه تاععاح‪ ً1‬ونط وه وتمصوعجن) ‪۶‬ه‬
‫بصعت ‪0‬صه فباه‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪6‬ج ما عمط ما ‪0‬عصصهعو تحط عمجم ط["‬ ‫‪ 0‬نومه عقمصلح هم وعاجع معط طفز‬
‫طعنند‪ .‬ام وج معط تللی‌نممامووظ‬ ‫‪0‬صح ‪ 6701‬قه‪ 7‬حمتامصم]عصجط معط ‪0‬ع‪0‬عزگم‬ ‫طونم رطمتاغنالمص عط ‪0‬عنحعقام عقط عامبژ‬
‫وط‪)01‬هصتمتلقط موم صهعو عنام ) عمصه)واباه‬ ‫حع‪0‬؟ ونط م‪06 6‬صصبااع فقط عط عقط عامعنطز‪ :‬میج ر‪5‬مهطهم رفظ علظ ‪,‬عمصهامععع‪2-16‬و‬
‫مص مج معط ‪8‬صه (لل‪ 2‬صفط هید ‪۵۲۵‬‬ ‫و‪0 27‬صحه رتتانتم‌باه من ونط ‪06‬ولژم‬ ‫‪02‬‬ ‫‪ ۵۱۵6۵۵۳‬همهم‬
‫قبط رمتمتصطهع] صر غصه‌صرمرم(عع‪ 0‬اصهمزگنطعژه‬ ‫‪ ۶‬طمتنجعن عمط وج عمط ‪ 6631‬ونط صم ‪02 1001‬‬
‫اصهاد‪. 2 . 000۳1‬ور ‪+۸۵۷‬‬
‫‪,‬ماود عصمعطومع‬ ‫‪8‬عصنعله ععصم سجتل]‪..‬‬
‫‪ 672 0۲ 6‬تام مامعتن ‪ 2‬فلا باولر ز فقطه‬
‫عنم عط علصنطه ‪ 1‬صمنصنعه صد) علعمس عنط ‪12‬‬
‫عاصنط) ‪ 1‬ععه وتصناله‪ ۳‬ص ‪۰(۶‬ز ‪06110۵2 2‬‬
‫"‪1‬‬ ‫تعطاه عمصمو مقنتوطاناه ‪ ۶ ۵‬عبت عمط عز‬
‫زد معصتمصصمه وز ‪, 1‬مطنا؟ جوز ‪0۲۵‬‬
‫از‬ ‫قصنطعصمو ‪ .‬من میج ما عاطتععمم مر‬
‫فقطا عاععع‪ 2‬عص قذ رعتظ ‪,‬عصمل عقط تصئالم*‪7‬‬
‫حصطا و عذ له ‪ 62‬ععصم‌تزنصونه رصه ععط صاز؟‬
‫‪ ۱ ۰6:‬هط ع«مصوز ما ‪6101550‬‬
‫و‪ 06 69‬باه فصتتتا ‪2‬مصهفمی؟ ممبما‪2‬ظ ‪۷۷۲‬‬
‫‪67‬و ما ‪61‬طاتووممصصز وه للذ ]ز‬ ‫‪:‬‬
‫ععجمعو حدمطنان غباظ‪ .‬معاصعصعاه "موز‬
‫نللفتهءصروه ‪ - 02‬وعمصمناوعد انوم عطا ‪۶0‬‬
‫یی‪/‬‬ ‫ری مه‬ ‫بر‬ ‫‪ 1‬و‪ 02‬اه طعجع عط هه هصنجه یا‬
‫ج«مزنطام) طع‪2‬ع فطع ده ‪ 0260‬طعنه هبیط عط‬
‫‪۶( 0232‬عمط ‪ ۶۵‬خبط رامطتصره ‪۵ ۵‬و عصرمو بر[‬
‫‪۲۱۳1, 5۶۵۳۳۲۵۲۸۲۷ ۲۸۲۵/۲ ۶۲‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫وتعخصمعصه تصصهم‌تو‪ 2۷‬زعنع عصنور عط‬
‫مب ‪0‬صح متصتلع ‪ 2‬عاتحصط من ‪062066‬و عفمط‬

‫]‪۱۲۱۱۸( ۲۲6۲۱۳], ٩۲۲ (۳۵۲۲‬‬ ‫‪۲۵‬‏‬ ‫مه ومطاه عطا مت دسج عمج فیامته‌عدمم‬
‫‪-‬طهاعی ‪ 42‬رععله هصنطاع‌مهمو دل‌تعمهن صعتامع‬
‫*عمز‪۵7‬؟* ‪0 2‬عطون‪1‬‬ ‫تجطا‬ ‫وه‬ ‫عمط ملاءصناعنه‬
‫‪۷۲‬‬ ‫هنار‪۸‬‬
‫‪ ۱۲۱۸۸‬با‬ ‫‪۱‬‬ ‫حهاوعکتصهههد ج صقط مهد ره وتمام»‌تل‬
‫‪ ۵‬اتود فصصمو ‪ ۶۵‬ص‪01‬‬ ‫همم‬ ‫‪۱‬‬
‫معط ود‬ ‫حرمعلز ‪ ۷۷۲‬راصق‬ ‫‪ 665 ۵6-‬امصصهه ‪ 1:‬مد جیهبی عقطا ‪ )۵5‬لمع[‬ ‫تچ ‪ 06۲۳2۱‬عسقط م‪0 6‬نهو ‪ 60‬تصنلله؟ صعن)‬
‫تدتلام‪ ۲‬قح اجممییه مصصمک که وطسطناه صنها‪:‬‬ ‫‪ ۶‬اصعصع ‪۷۲6۸21 ۷021‬‬ ‫و‪ 2‬میاه ‪ 50061‬تعطم) ‏‬
‫‪0-‬ا عصتصووه صح ‪ ۶۵‬مهصتطاءصههه ‪( ۵۲۵۳۱‬فاعو حلع‪ ۲‬زه ممه‪ 2‬المع و مغ صعهعط عمه ‪۶1‬‬ ‫مورون‪261-0‬ع ‪ (۲‬حصمع ‪0‬عتمصصد مفلج رتاطهع‪51۷‬‬
‫‪ 66101 20۷‬صا؟ ‪ ۵‬جمامع‌عنک معط ده نصنژ‬ ‫ملگ مد فهمتامعتن مه فل‪2‬‬ ‫رععل‪ 1‬تام بذ رفصه لقصهعو ععمص ‪ 2‬ولضه‪9۵‬‬
‫‪-‬صحمص علاغنً دهصح غلبمطقنك وز ع‪ 1 014 -‬وه‬ ‫‪ ۶‬عصمنعصهاه تهمتعم‪ 1‬معز ناو صعه عم‬ ‫‪ 62‬فص ‪,‬صمنوعععوه که ع‪0‬مصه ختاصعل‪26‬ع‪*0۹‬‬
‫اوناوم‪-‬معاه عمط ‪ ۶‬عم وه حصنط تع‌نعصمی مه عتحقط ‪ ۵‬وعع[م‪81‬‬ ‫مصه هلو‬ ‫مب‬ ‫تم ‪ ۵ 2‬مع‪7‬م[ا‪0 01‬عظ عبط‬
‫کتم‌لفصد صصلن متافتاجف‪۵»-‬ع‪ ۱‬فصهعهحرصد مطه‬ ‫‪ 2‬مهب صلز عط [ع‪ 761‬ععه هه زعع‌باوتصطهع]‬ ‫مج[ مط خحطا خع‪2‬؟ عمط رتهبعسمط رتزالمصز‪۲‬‬
‫‪0] 2۷-090۳‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪ ۶‬بوافمتهمه ‪ 2‬زه منم ‪ 2‬معباونانه آهههو‬ ‫جع( ‪ 2‬ولجعبهد مه فنطا من صهبنم ‪52۲۱‬‬
‫ععلنا مصلز؟ مه رعصم مهس عط بولصنهاتعن‬ ‫‪-‬جرح عمط ‪ 0‬جمامعتنل معط رعصعع؛ ز رطه‌نط‬ ‫تزوومی‪ .‬مهن احعصعع صذ ‪ ۵12۵۷‬عطا غقطا‬
‫فد «مننطمن بل ملظ مل؟ هه ‪202۲05‬‬ ‫رففصهصعآه ‪12۲‬م عصمه ‪0‬عصنعصمی مر ‪۵۷۵۲۳:‬‬ ‫وه جوز لمع[ معط ده رغطهصعتمصط ‪ 2‬عذ ت‬
‫‪,‬عصصصمومج لمتمصه ج برتعمه عم زز اصماعهحرصد_ صه وه حصنط ‪0‬عطوناطهایی ‪26۳12‬‬ ‫م‪1‬‬ ‫‪ 6۵2۳‬هذ ‪ ۵۲۷2۷۷‬سعلظ عطا ‪6 ۶۵‬‬
‫و‪ 9591 6۷60‬ص‪, .‬و‪ 05‬عماج فطع با نامز‬ ‫نج عطا راتس متمصصوگ مطا ‪ ۶۵‬م‪4‬تمنیاه‬ ‫و‪ 506‬معط ععصنه له که وجمامع‌تنک ‪۲0[201‬‬
‫‪ 04-‬عطا رعععمت ناعنههه عطا ‪۶‬ه عصتاکنیت دوع[ عم مه هتسه طامط غنط ‪66101 26۷‬‬ ‫وا [‪0)76‬ظ جمبه ق‪4‬صج تصنام‌عوط عصنل‌بط‬
‫عتحط فی‪. . 1‬سم وله‌تعامصم عصنتطتعصمو و‪2‬‬ ‫عتحطونط مدا عمم‌ع‌صه‪ 1‬معط عه دمتاهصنصطر‬ ‫‪[-‬هبالزبنصا وم رصتهتهم‌عنک وم رنه عنده‬
‫‪-‬صمناج عط ‪0‬صه ععصعهعع‪ 0‬منتومتهط ‪۶‬ه مت‬ ‫‪0-‬مح ‪ ۵‬فصممزٌ عوممنهه فط ‪4‬صه فعصتلانیدط‬ ‫‪ 702 ۵6‬طنزس عطاععما ‪06‬حرحصبا عظ ‪ ۵6‬موز‬
‫مهمن‌صنمسته ‪.‬تهعتووطم‪06 .‬اه‬ ‫مه‬ ‫اههد مره‬ ‫له کمرمطیه ‪65601 ۵۲۵۲۱‬‬ ‫‪661۷7‬‬
‫‪ ۶‬علوعمه مب تصناله‪۶ ۳‬ه علمهطرو ‪8۵۷۲ 6‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪ ۶‬رقم ‪0‬ععنانوه پتطهنط هد عصععدهء‬
‫ر‪5۲۵۲۷‬‬ ‫‪-‬معصز غز گم لاه رعاطمبطمت نز ‪ ۶۵‬عمط‬
‫وطزاوم‬ ‫طا معصمو ‪ 2‬هط ‪ 1661‬مه ‪ ۵۲‬بات‬
‫ط‪6‬ناصر رتصمصمتمصد که بانلندنووهم مظ ردان ‪02‬‬
‫صمجوع ‪ 2 ۲۷۵۲/۷۳‬وفع[‬
‫‪ 8005‬مصه‌نوومه مسممهط مو قو ونط فقط[‬
‫حصز رح ‪ 28,‬طانه ‪ 1 61۵۲ 2۶۷‬جعاند‬
‫‪-‬ماینه بللحاما اعمصله هد تحصموتوم بزل‌دمع‬
‫‪«#‬مص ‪0‬مطتصهت رلجمها لدم ام‌نطمرهتومزط‬
‫رصح و‪2‬‬ ‫‪6 ۲‬ط تخصمصصصی لمتممه ‪ 2‬ماه‬
‫‪6۷0۲‬وممعنق م‪0 1‬عععد تموعصم‪ 1‬مه تمتععتنل‬
‫‪06 001 ۳660-‬عصام ‪02‬ظ عط ‪ ۲0۶‬رعصنط برصه اه‬
‫قح ما جمبم ‪0‬تم مهتندم عنط مفصا بز‬
‫ععع حمننمط مان غتامداه فعصعصععباژ عباله‪۷‬ه‬
‫‪6111.‬‬
‫‪ 6801 10‬مط عمه رفاه‌طوه عط ‪ 201‬و‪۸‬‬
‫ص ‪ 00‬معط عقطه رصم رتصحعصه رعط ‪62‬ظ‪۱‬‬
‫منهتترص تقطا کم تما‬ ‫‪,‬رم‬ ‫عصمعصه برمط ‪1‬‬
‫انا رامندمتندم رجمعمعتنل فطا ما عصنطاه‌مدمو‬
‫‪ 6‬جه حصعطه ‪0‬عتقطه ععصعننه عطه عمط‬
‫باصه ‪66‬رد وللهام) قهسا عصتصععصه به [‪761‬‬
‫تعطامصح مر صمحرحرقط ما ‪ ۵2۷‬عصتعطه معط‬
‫‪0‬ص وب علععصنط ‪0‬عصممه ‪42‬ظ تصتاله‪. ۲‬رها‬
‫بص ‪ ۵1۲۵‬عمط ‪06۵1711‬‬ ‫م‪1‬‬ ‫موه‬
‫‪ 6‬تعصصا عطا که ععصهنهوت فطع فقطا فههه‬
‫عط ‪۶‬ه‬ ‫رعاطهباآ‪۷] 01۵۵۷ 6 2۷‬‬ ‫‪۵‬‬
‫‪9‬‬
‫ول ‪ 2‬که ‪ ۶0...‬وصوطتهم روئناً ‪ 2‬د‪۸‬‬
‫‪ ۴‬ععلقصد ما نمی طعمصه ‪0‬عععمودمم تصنااه"‪7‬‬
‫‪ ۰6‬وصنالهمجومی صتهاتعی ‪ 01 6712 ۲1 2‬و‪620۷‬‬
‫‪ 20‬حصلن عمتامصتاعنل وتصتلاه‪۳‬ظ امد زر‬
‫‪۷۲‬‬

‫‪1610105۸۷۸‬‬ ‫مد عط‪1‬‬ ‫قلقونا تون‬ ‫صمتمعیی‪ 1‬احمصتصمص معط بو‬


‫شصت‌ه‪ ۷۲ ۱‬افتاصمتهی ‪4‬صج لاه هط‬ ‫کتعد ‪ 2‬وه ود بروم‌عنش‬

‫‪۱‬‬ ‫باق عطا ‪۲01‬‬


‫ما‪ ۵۲‬لوبمعصه‌اه مه وعامما وصهمم نت‪2۱۷‬‬
‫عطا صمصریه عاتموود متاصمتهی ‪4‬ج ممامص‪-‬ام ‪ ۲20‬رات‪2‬‬ ‫هو(‬ ‫‪0‬‬

‫‪01۳1۵ 0‬‬ ‫‪ ۶‬ما فصج طنقنه معط صمون عفن عط معا عطا ‪ ۶۵‬فصبته‬
‫ره ‪ ۲:۷‬ومد معط رعل‌ط فصه علحصتصده رممعته ‪ ۶۵‬ع‪6‬نم‪ 6۳5‬رکت‪۷1۲ 6‬‬
‫‪-‬عباو ‪ 6۲2‬حصات عط ‪ ۶۵‬وعمطبج م‪ 1‬معط عصتصط ه عصهع‬
‫‪۲1۸۲۵ ۸۳۲ ۵‬‬ ‫رالد‬ ‫تسج عطا عصتاع‪ ۶۵ 1‬علعده عابمتلنت عومصر عطا مه‬
‫فصح زاععط هب‪ ۳‬کاز رعتاهه که باتوی مصتاعتد عمط [عع‪ 1‬ممصه ‏‬
‫‪20‬‬

‫نان مععصجمره[ قبمصع؟ فطع ؟ه عحصهد عط ‪"1‬‬ ‫‪۶ 2‬ه عفن د عصتسل مطما تمتعمل عتامطهعاه‬ ‫زله‪۲0‬ظ وونهتمتوونا تملمبو صمچرند‪06 .‬قق‬
‫ود مسمومسنک مئله ممع‌تنل‬ ‫نون‬ ‫فتوملنم‌ه‌طانع‬ ‫فصعتاوهمر‬ ‫ونط قعم‬ ‫‪] 0‬اومصن‬ ‫(‪78 )7591‬مماظ گم مور‬ ‫‪ ۲‬جع‬
‫لعصا‬‫ع‪6‬مصحصدل عطا ‪ ۵‬پتمتعنط معط ره ‪0‬‬ ‫رطافعل مصم صصنط ‪672‬و‬ ‫"ناک‬ ‫(‪)2591‬‬ ‫وخطاهدم‪ 2۲۷۹‬وعتهمموم‪2‬ط‬ ‫معط‬ ‫ع‬
‫طا اه حصا ‪01‬مد ‪8‬ص محصعدنم‪:‬‬ ‫ه ‪ .‬رتعاعحتقطل لحقصعم فط عمط‬ ‫نامع‬ ‫ولمم صتجه معط عاقه (‪« )7591‬عطامم(‪1‬‬
‫حصصلز و اصهاعتوعه صه هصته‌ها بعاعخ‬ ‫عنق ‪ ۲‬صممء مز عط خقطه عصتهع! رلعته‌ن‪1‬ه عم‬ ‫ععصه عصتسجیل هصه رعلانا عجصوه عط ‪ ۶۵‬رهام‬
‫و‪ 9491‬طا ‪ 2 602660‬تومصصاه و‪ ۶‬ممصصمصصه ‪۷‬‬ ‫‪ 6.‬عفن ومامباوبو ‪0‬ص‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪ 63‬وعتعوجاه عفعصهمحل صممنا ‪6۲02۳‬‬ ‫‪0۵‬‬
‫مستطوصحو؟ حصلن عون منط ممصه ه‪72‬ع‪0‬تت ‪1‬‬ ‫جممع‌تنل معط ‪0‬صح حصصعصت عععضهم‪ 2‬عط["‬ ‫‪6220" )1965(۰‬‬
‫ممص‪ ۲ 1۵‬معط مه ‪۰066‬هم‪0‬ع‪. 0‬وهمعط‬ ‫خصمصصمطمه ‪ 1‬مع عبل صتهامعه لدتعصوع همه‬
‫‪0-‬بنک ص آتهیهر لداهتمد فافع نت‪5‬‬
‫مباو ناژ ‪۲6522 ۶۵‬‬ ‫(‪" )4591‬تحبصدگ مع‪۲‬ع‪ 5‬م‪ 1۴‬همع (‪)0591‬‬
‫رفطلز ‪527129‬‬ ‫‪«۲‬لاهء‌نطحرهم عمج فد طمتط‪..‬‬
‫ساهعع ‪20250‬نک عحصلط غصمناوه‌کطایده ونظ صرز‬ ‫طم‌نط‪1‬‬ ‫هه‬ ‫‪06۲60‬نقههن‬ ‫افوحل‬ ‫‪۵‬‬
‫تعح ‪ 06012702 2‬و صم‪2‬ع و‪ 60۵1‬ها مممطه‬
‫عصم چنه‪ 76‬یادا رعحصعطة عوعبنل تومصظد فطل ‪06‬‬ ‫‪20‬‬
‫‪ 17‬حط اه مت هتم‬ ‫‪-‬ع‪ 6۳‬حصلز عم‬
‫‪ ۵۱۲۵۷۱ ۲۵‬عط‪ 1‬ومناتن فطع ‪68‬هصد حصعطا ‪10‬‬ ‫رطمصطمطعف ‪ .‬ور‬ ‫سموبوله ماد مهد‬
‫‪12۳1 ۳1‬‬ ‫‪1791.‬‬ ‫احطلا ا‪۵‬‬ ‫موه‬ ‫عصتا‬
‫فتاه مطا م‪1‬‬ ‫مرتصعلهه د‬ ‫عطا عصتاء‌عصصی‬ ‫‪2722‬‬ ‫متاوتته معط «رامعبو‪ ۳‬عمط صل؟ [ع‪۲‬مه ‪5‬‬
‫‪-‬ع‪ 00‬ونط ‪۶‬ه دمتاجعین فطل ‪0‬عفنهد ‪2‬هومتیتکز‬
‫ععصحمع[ عطا ‪۶‬ه معصهوعنهصعد صهساوو‬ ‫یت سعص چ وعلهع ‪2‬جومسنکا ‪۴‬و دمحتصهههر‬
‫فطع ‪0‬صه متهبگ نیم‪ ۱۱‬مطه اج نوس عاداژه‬
‫عمط ‪ ۶0‬وعلعو معط طت حصعصت‬ ‫عنط ‪ ۶۵‬فصلو خععط عطه‪ .‬وم‌صمبصز ط‌نطهه‬
‫باه ‪ ۶۵‬ممتامنل ‪۵2‬‬ ‫‪۰‬‬
‫عوم ‪ 1‬وه فصن مه وامعتنل ها‪2‬ومینکز‬ ‫جدم ‪۳‬‏ ‪ 506,‬عطع ‪0‬صح ‪ 905‬عاعاً فطل گم صمیمعتنل‬
‫و(‪ ۳1121 )3491‬ومعز‪ 1‬معط صه ‪0۲۷۷۲۰ 026۳۲۰‬‬ ‫منامام‬ ‫‪ 2 ۶6۶0۳‬امظ ود هون‬
‫مسبتجعها!‪ .‬لمعتفعماه ‪6 .‬عمصهم‪2‬ر‬ ‫‪2‬جومتتک‪.‬‬
‫رومام معط تعلبطاهک عمط که صمتاه)‪ 0202‬صه‬ ‫تحصمله‬ ‫یماج ‪0‬صه ععلل‪ 6۷2۳‬ج غباط رهز‬
‫تفول لبم موجه صمتاصه‌ااه منط فصن‬
‫صرح وداج و(‪ )8491‬همه صعملصتدن فط ‪1‬‬ ‫‪910۰‬‬ ‫‪61۲‬‬ ‫‪ 1:‬عط‪1‬؟* مهد‬ ‫(‪)1591‬‬
‫‪0-‬تینک ‪012‬و روما مات ج قه صصنط ‪۶66‬هوع‪[ 2‬‬
‫صهتوعیی؟ مد عمنجووعلامم ونطظ وه عفبل؟ ‪ .‬معسهه‬
‫‪-‬وتاعصو حوعل زه موی وا عط عسباهم ‪1‬‬
‫‪[۱۲000۲۲ ۷/۱‬‬ ‫‪ 6‬وعاموط ون عتحمعط صحصننط ج ماصا من‬
‫وکصصعادامدهر معط ماهآحرصه‌جم ما معصقطه ‪62‬‬
‫‪-‬متاعتعی ‪ ۶۵‬عصنامع؟ قطا زعمصهت قذ معتصباط‬ ‫‪-‬نل ‪ 2‬جع ‪ 2‬معطلااعه ‪ 2‬صقطا ععمص مه مسبت‬ ‫‪06‬اوعم‌اصا وزدسته عمط غحطا‬
‫‪ 6‬ما ‪ ۵۵6۲۵6‬و فعمصمزتهصروجه ف هحامطج‬ ‫‪ 0‬ص‪. ۸۸‬وععجه صحصصط ‪ ۵‬صممتامعلع‪ 1‬با‪0‬ع‪۳‬‬ ‫‪-‬عع‪ ۲‬عط معط مصنا عطء عصحی معط ‪0‬صظ‬
‫بعصتاممطه ممزه‌مصز وتدسهدم‌سنکا بط صوتامع]‬ ‫مععصدم‪2‬ل ‪6 ۲01 2‬تازاناج‬ ‫‪2‬ج‬ ‫عط ‪0‬ععوهم ‪ ۵۱۵۷‬عطا هم معتمصمعه طموجم‬
‫‪ 01-‬هط ما تاد و وعه‌ط هط ععع‪ 2 1‬صعظ‪۷۷۲۰‬‬ ‫موه ما ‪ 06066‬جسهدهسنگا ومرمطبه‪۳‬‬ ‫حعلع اعمصط ‪ 5012۵‬معط ؟و موم ‪.‬ورام‬
‫‪ 11‬و‪ -- 2‬عذ‪ 1‬مه بلج ور ‪«# ۶‬مص ‪ 6۵۷‬را‪61٩‬‏‬ ‫که وتهاتهنن ‪0‬مجصیجم‪-‬وهما ‪ 2‬مد عطا صصوی‬ ‫‪ .. 2‬وعممعن ما‪2‬‬ ‫‪۵‬‬
‫عمط صد عنل م‪ ۲‬غبامطاه مد عاصهوعبجعد عط عقطا‬ ‫هزعطنک گم ‪0‬صعا عتعحصد عمط ‪04‬ص م) و‪222‬‬ ‫"ملهع‪۲‬ا یهلا لته غعزبم ج مصتامه‌ن‬
‫‪0 2‬و‪ 2‬ود طاعع عنط باظ ‪, .‬وفع‌همتم ‪6 ۶۵‬مطه‪2‬‬ ‫سعط مه رعتتای؟ مطا فللعه صرینمه‌طفزمگ طعتظ‪۱‬‬ ‫صصازگو‪ ۵]۷1‬عطه‬ ‫‪۰‬‬
‫عط طهمنطه صملعع مه ماع و ر‪6526۱۵۲‬‬ ‫مطفحط ‪ 62۵۲۵‬ج مج ده ‪4‬صهاوتعصن ما ملع‬ ‫‪ 60-‬صعع ‪ 02‬صمتامبل‌متم ‪0‬مطعتصن مط‪"1‬‬
‫امصصی رگ‪6‬نتع مصتصمع منط مد صمبه رصتهامرهه‬ ‫عللیف عتصبط فط قه وتعناه عصتطاععدمو‬ ‫لونایی‪ ۳‬حصلز‪ ۲‬سمموما ط‪ 9‬عط ‪0 0‬عنجعو‬
‫‪61219.‬‬ ‫غن( رعتتتاهط عععصهم‌جل عمط ولصتهاتم ور فنط ‪1‬‬ ‫عط‪1 472702 - 1‬ومطعنط دز صمبمه ‪0‬ص ‪ 5791‬ط‬
‫‪0‬ص وللتعله ‪ 02‬هویم ‪ ۶۵‬وعبطاه‪ *۷‬عظ ["‬ ‫عصنطاع‌جومع‬ ‫‪0‬صه یه ‪061۵۲۳٩‬‏ رل‬ ‫‪,‬عمط‬
‫‪60106 ۰6‬‬
‫فقط هسجومتینک حمنط طز روتطول‌صهن ره‬ ‫عتاوتصحجصجوطه وحمتصبط عط طعنطه صدٌ هصتاتاعه ‪2‬‬
‫تامی‌تعاصا عنط رتمامهی‌تنل فطل م‪ 1‬هصنلدمععخ‬
‫تم ج ‪060‬ص مه رهاجهت] وونل صد ‪61260‬‬ ‫جمبه برط بآمبدمزدعد صمهة عظ غطعنصد صمتوزام‪:‬‬
‫عسسوظ عمط ‪.‬عصمتاجمنممعزس تعتنعه من سبط‬ ‫و‪ 7‬روت طز‬ ‫»‪ 21‬فطل م‪ ۲‬هروه‬
‫‪ 02031‬صهلوفییک و‬ ‫‪-,‬‬
‫ومد ‪ ۶۵‬تمد عصصمع ععلناً رتعصننط عطا ‪۴۵‬‬
‫عهعوو من ‪0‬عسمملله نز فحطا‬ ‫عطنه عصمصه‬
‫معلتدطصه مه ماه عظ ‪۶۵۲ ۵۷290۲61 0‬‬
‫طنه بتصتا صومصد گم رکعصنطا‬ ‫عط ‪ ۶۵‬ناهد‬
‫معط ‪۶‬ه خحطه وز رعصت‪ :‬معنطوم‪ 1‬غهننوو راتمطو‬ ‫‪ 6‬توصحصد مو رم ‪ ۳66۳26,‬فنط صا ماه عنطا ‪2‬‬
‫حقصتصصعای وممتملهتم طز اعصنمعد ملممنااه‬
‫‪۰0۳6۱2.‬‬ ‫رعطمتتصمی م‪ 81‬طمنه تعمصنا‪ ..‬رقعصمط‬
‫‪« -- ۶1 1‬صوون‌تاوجمد ععستفجی؟ فطل باظ‬ ‫‪01.‬‬
‫‪ ۶00۳0 ۶‬وز رولطعدهتمطا ‪06۵6 ۵5‬و مه ‪42‬‬
‫فص ‪ 02۷۳۵۵‬من بت فطل ‪۲2۸۳ 1126 6‬‬ ‫‪06 0‬تسععه صصلن منطغ معمصد مه معلز مط]"‬
‫‪ 2‬مج ‪ 95626۳2‬عصتباطتاومی مرظ‬ ‫‪00610‬‬
‫‪0610‬و ‪ 0 6‬راعد‪ ۳‬عط) ‪ ۶‬عتسوظ ‪ 60 2‬و ‪ ۲‬عتنجعع‪ 0‬مهد ه و عصنطعهه فذ مصاظ‬ ‫نتم [لزاو مد عط همه ههومتیت[‬
‫«حصد عصم مصمطن حصم رافتاته فص ‪ 2‬قبط جع ‪067(0‬ص‪ 1‬مد صمفعط فقط عرظ ‪22,‬و‪0۲‬‬ ‫‪ ۰0‬عمط طد ‪0‬اممورجوصرج ‪۷‬‬ ‫‪6۷67۷011‬‬ ‫عط‬
‫"اعط «حصد عصما عطحصتتت‪ .‬عطاسظ امعمبه ("صمحصمطعه؟ ) صله وغ طعمط هه ول‌ط‪16112۸۵۳‬‬ ‫‪0‬معصم‌ومتی ‪.‬رمنلزدنععمم‬ ‫ده وله ‪ .‬تلمعاز‬ ‫هس‬
‫طاه ود عصی عصمعصهد تحص ‪ 002‬سب ‪072"( 671‬عظ ‪ 02۱۶۴۹‬رتسن(‪1‬؟) بجماغعع)تم فز ‪002‬‬ ‫عط طاذما خصعصععتهه صد عصنصعله ‪,‬مهد متهه‌و‬
‫اصلز؟ ‪ 6‬ونظ عم وعصمحهر ‪6‬طم سقط تمل‌تمصی مه عصنا عاغغناً ‪0‬عظ مقط فط هط‬ ‫ور ‪۶‬ون]‪۷7‬‬ ‫‪۰‬‬
‫‪۹3۹‬‬
‫اا‬
‫‪۲1002011‬‬ ‫‪۵۲‬‬
‫ور‬ ‫‪88000‬‬
‫مها نمی مود مفمط‬ ‫‪۵‬‬
‫‪-‬عصتیتصوع زه ابمصقط للقصه عمط که عون و و‬
‫متتلظ ‪ ۵‬انعر عط عون م‪ ۸‬واعتاجه اممجع بز‬
‫‪« 002‬اعع‪ 0‬ردتمعز خصعمعد صز رصععظ ‪672‬‬
‫عطا عط ما ‪0‬عصععه عقط و‬ ‫فنط ‪ ۶‬عوهت‬
‫تمحز‬ ‫‪0‬‬
‫هرمز ماطندهم‌مز اممصله عمععط فقو ‪1‬‬
‫حصعنصمتاءعکنعم فصح عسستاهاه عنط که جمیعتبنل‬
‫فقط نز ز‪6‬تمصصنوهه صموره بت فلگ معلمصد مه‬
‫‪ ۲‬هصتاممطه ‏ علقط مد ملطتفعمم‌ص عصمعط‬
‫‪۰‬‬
‫تطوند عط غوباز جوز غندها ما متا م ‪ 2‬وه‬
‫ایام وامو ‪0‬لنیاط مه مدمه‬ ‫‪-‬حصی عبانزاصج‬
‫‪۳‬‬
‫نطوند مطا افباژ لقع ما لته صذ هط‬ ‫اه‬
‫‪8‬مطعصه عنط مت مه اممام وتهسمومک‪1‬‬
‫مه‬ ‫(‪ 12۳01‬رعته؟ رفته‪1‬؟ هن معنمصه‬
‫حبذ حصلظ فعقا عن ‪, .‬عبنم لقصعنل ه مه‬
‫ا‬
‫ب‪1‬یط‬
‫مصومرح]‬ ‫‪2‬ه صه وه‪06029600, ۲۱‬‬ ‫جص‬ ‫‪2-‬‬
‫آ‪66‬‬
‫‪1‬‬
‫‪16‬‬
‫م‬
‫فصو طاز فهل بز رود عصنعط عنط [‪1‬خر‬
‫‪ 272‬معتاحصه؟ ‪«29‬جومسک فقطا ممتاهل‌ زوم‬ ‫‪۲۲‬‬
‫‪۱‬‬

‫ولهعنا تون ممو مد معصفول همم‬ ‫فطا ق‬


‫‪۱‬‬ ‫هد ‪60‬قج عظ حصلق میمام الب رقععتموعلز‬
‫ند ج ‪4‬ص وتماعه صهتوونب عصتونا رهتوفی‪1‬‬
‫انم ملظ ‪,‬عععصممره[ فصه وصحتمعنظ؟ که من‬
‫‪ ۵‬ريد عتصمصمیعی عهنلیمعج عطلا‬ ‫عم‬
‫له مهو ‪06۵‬و هط ما اطفنم عصلممه ام‬
‫عقط هسامومتننگ روما راطانم مط رفصملامص فنط‬
‫صمتمعییک عطا تمه صمتاحصتم‌وه؟ ‪ 0 2‬ووهسلم‬ ‫مجح گاععصصنط ‪ ۶۵‬یدم حصنط فمعله) عنم ‪۶۵ ۵701‬‬ ‫عصا طانمه برتام‌گنهح دععتصمحصصفط نمی ‪81‬‬
‫طمنوط ‪0‬عصصمعو ‪10‬و م‪ 60‬عامطمه فط‪۵۲۵, "1‬‬ ‫‪ ۶0۱۲۵۷۱ 6‬هباج ‪6 ۵‬وحرحصناع ه صنط وملاج‬ ‫وقفعصصه‌و ‪ ۶0‬عصنلمع‪ 1‬فطل هتم ما احرصه‌ااه‬
‫‪01۷۱ ۰621‬‬ ‫‪-‬صمتامله( عمط عصننم روئنا ون معنججد تععصناط‬ ‫فطل صد عصحصونمم للمنوند صقطه عتمصد مهبم‬
‫ادهجع ‪ 01‬معط تعنلی‪ :‬امعرم ‪ 2‬وا ‪1‬‬ ‫‪,‬صم‪0۵-‬م‪ 1‬ه ‪ ۶۵‬عقطا من طاعصه‌اه ه نطو‬ ‫قباملی فط‪, .1‬عنعع‌طنه که مفععصججوه ‪42‬معط‬
‫و عبط رففععتاو ‪ 2‬تلم عم مذ ملق مطا اقطا‪..‬‬ ‫معط رتمومیه مطه عبط‬ ‫قصتناای؟ رمک‬ ‫هو تتتک عتعط ‏ آهبنااهه للجام] صمعط معط‬
‫مق مه صمتامعگه فطا ما اعد و موله ‪7‬‬ ‫و‪ 5011206۳‬تعتصبط فطع علنطم صمت‌هونلتعت ‪01‬‬ ‫‪ ۶۵‬ومزناذنووهم عطا ‪ ۶۵‬مهد ‪ 2‬دممطه هه‬
‫اقرم‬
‫فص ‪ ۶۵‬امعجروه هه ما ‪0.-‬تحعظ ‪0‬م‪ ۳‬منز‬ ‫‪,‬صهیاه ‪0‬صح ]فبتصظ عظ وج‬ ‫حصنط ‪060‬هبه بلهنعآمصی ط‌نطنه حصلظ متتماوم‬
‫تفعهنل؟ رل ‪ 0‬اه‬ ‫‪-‬متتنک وزج وتا‬ ‫صنهاحری عمط طذا رتعاجا ومع مصم؛‬ ‫نید وذ مععلم فط‪ 960260۵, 1‬صز‬
‫مهو‬ ‫عمط‬ ‫باصم‌منص مه مهم‬ ‫للم مصنجعه ععصصد بعطا رصمنانلءموه تعطامصرج‬ ‫هه دهع روصمع‌بع الم ‪ -‬طقز بادانلعتعصذ غباط‬
‫‪-‬عط متطع‌صعنط عطا که عللعا ماع مط‪...‬‬ ‫موه عطا مهو‬ ‫عط و‪ 1‬نز عصتا عثط عبط‬ ‫‪-‬صه معط بر ونم ‪06‬طمنلطونط روغصنا ینتم‬
‫راعتاصمنمو صهتوفنیک هم معا‬ ‫معط متسه‬ ‫عمط ) ‪ 6۶11‬وتتعتصبط عمط وعجه مط صتهامرمم‬ ‫اعصنجوه نییان رهظ صه ‏ فصمل) ‪ 2122۷‬وفع[‬
‫ومتومد تسنووتا‬ ‫‪0‬ممممص طلماما عمط‬ ‫‪. 61‬ب(اون مگ فصمت) تافص غبامط‪۲۵2 /‬‬ ‫وواحصنا‪-‬عع عتبمم‬ ‫مهبم‬ ‫عصط بو ید ‪0‬ع‬
‫عنط مه تنج معط کم نت فا ‪4‬صتامه ت‬ ‫کذ تاطعتمعیی ونط ‪ 81:‬ومع و صعصع‪0‬ممه‬ ‫‪۲67119 10‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪۷‬‬ ‫‪2‬‬
‫بوعهنا ‪0‬مصحد فصن مصملً مه رق‌تناه متمه‬ ‫عصنتلوعده وتع‌ونا ‪ 2‬فللنعا عط طلمصنط ‏ عمتمع‬ ‫شمه عباظ‬ ‫مه فلوم تون‬ ‫اعد‬ ‫ط‬
‫ل‬ ‫سجمتزوصه من ونط صذ تعتصنتط م‪ ۲‬بهلهه‬ ‫‪0‬صح روط ونط گم مموطها امع‌ممم‌طاه قطا که مهم‬ ‫«صعلقیو مصه رصمته‌نلژیش ما صنعاوی عطع‬
‫عن موق ممصنطمونه م تفمصصله وز فصموو‬ ‫عطا گه نو عطا فقطا عععنلعط "ما قعصمع‬ ‫کماهتن ‪0‬عحرصجن معط عمط عمط ‪۵۷۱ ۵721‬‬
‫‪0‬صح وععصهمع فنط رقععت‪ 01‬عطا که مععاسمص‬ ‫‪ ۰‬صنط ‪0‬مطمتصوط عقط احعد‪]0‬‬ ‫نی معط ماما صهتعفنی؟ لمتعصتمنص ‪۵ 2‬‬
‫معمسم عنط رزننلمدمصد عامصصز‬ ‫عمط ال‬ ‫حمعلها معط صلق مطا رتصنمم فنطا ما ولا‬ ‫مج رحعنحتع موز ‪0‬صنطعط صع‪00‬نط وذ مق‬
‫‪0‬ص د همه صمتاحنصله ما اعتاصه‌نمو‬ ‫عط ‪۶‬م ععیه فط] ‪-52000.‬مساناه مناج معهام‬ ‫‪ 00076. 1 62‬ق‪4‬صه مدا تم زوم امتیه موه‬
‫‪۹‬‬
‫عطواه ‪۲‬‬ ‫تک‬

‫‪۱0‬‬ ‫‪۵۸۱0‬‬
‫‪۷۱‬‬
‫اااران‪۲0‬‬
‫‪۱۲۸0۸‬‬ ‫‪۰6‬‬
‫‪. 1 1‬‬
‫‪[(۲, ۳۳‬‬
‫تمد ‪ 2‬مصصلت احن دستهتینط‪ 1‬وژم‌صهظ‬
‫‪۱‬‬ ‫‪ 2۱‬تعنط‌ون]‪ ۷‬عط‪" )1‬عصمون( حعل؟ ‪0‬عالی‬
‫‪7‬‬
‫تالم لامعا ‪ .‬مصمتلنطه عتامدام فهلها رقم‬
‫وه مادم ‪,‬قیمع میاه و ‪0‬ععجم‬ ‫‪0‬‬
‫حصمصصعل ‪ .‬ففعامطام‌نهمد ‪ .‬قد رعانتصمن ‪6‬‬
‫‪ 0‬تصعلج مصح بنلمصتونده طعنمصه ‪6۲۵0‬و‬ ‫مجح موعطاعوما صقان قط ‪0‬ص غنتهتلی]‬ ‫‪ ۰‬ا و‪6* 1‬ط‪۵۵‬ظ ‪ 68‬اصمویه ‪ 1‬خقط) ‪0‬ن‪[ :2‬‬
‫معط هن منود ما حصنط مامااچ‬ ‫ما تج‬ ‫ععصود ‪ 2‬زر ‪0‬عنامع‌صصوم موز ان فطل ‪0660‬هز‬ ‫فقط غینه؟کید ‪ 1‬همع معط صر عبط راز ضوع و‬
‫معط وتفصنامن) فتصعن) عفن ومقا اممده‬ ‫‪۲‬لاجاما عز طمنطه نمی هه مهم ‪۵‬‬ ‫صههز رصهتع لمع عصه اجه ‪68‬هص فمرهطیهم‬
‫حصقعل ‪ .‬صرح حصنط طقمط فص طمنطم صاق‬ ‫‪00‬‬ ‫‪.‬ال له معلیال* ‪ --.‬لته معلنا‪-‬تزمجرم‪1‬‬ ‫ون‬
‫‪0‬نتجعر عرمز‬ ‫وقتامصصم؟‪..‬‬ ‫طصا‪ .‬صه‬ ‫‪2‬‬ ‫‪6‬ص‬ ‫قصاعقط دم ‪0‬ععتهيم هنعط فد ناهگکن‪1‬‬ ‫حصوتع صز عناً عمط ععمل رععلتً عام‪ ۷‬لذ ر‪556‬ظ]‪26‬ع‬
‫‪06 61 ۷6۱۱‬ظ‪6‬صیام‪1‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫مه مطعة گه موه ‪602‬‬ ‫‪ 111105 ۰ 00‬نمی‬ ‫> ‪ 72‬مهد لحعصهع ود عممعو وناز‬
‫وج معلح ععوسی که دز "فمماظ ‪00‬‬ ‫تمععزداه مط ده‌سمهعننی‪ :‬بو رلممطانج عبام‌دام‬ ‫‪ ۶ 2‬باه بط اتلتصتا که نام امه ‪0۳‬‬
‫ل‪ 1‬تم «صقظ اجعبع ‪ 2‬صز فصه موصه‌تانط‬ ‫دمص هرز ‪0‬عهتاتمص مج صعععان هیا عطا مه‬ ‫‪۰‬عصححصاط ‪ ۶۵‬عوصعو‬ ‫ص‬
‫ناه‬‫و‪ 560۲‬صه مج رملم مات فصن و‬ ‫عنم مه جه *فلم‌طصن؟ مه فطنته رعصعصن‬ ‫وعتامتصطمع ‏ صلز فنط هانگ‬ ‫معط‬
‫عط اممطو؟ ص ‪.‬ععزمد مصنعع‪ 1‬وعحصتاعجصمو‬ ‫ما صمتاعع‌زداه مص ع‪7‬قظ ‪ 1‬عانط ‪78001. ۷۷‬‬ ‫و ر"عسمظ ‪ 0۵2‬صد عصهتالتدط وله فهله‬
‫«عممسه‪ ۹‬مصحقصنژ مه عموعاظ مصهزظ‬ ‫هصما مه رقصنمامی‌هاه به صونآم‌اوه تمطاتم‬ ‫ا‬ ‫ع‬ ‫ص‬ ‫‪0‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪0‬‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ط‬ ‫ع‬ ‫ع‬ ‫م‬ ‫ص‬ ‫ص‬ ‫ع‬ ‫د‬ ‫ص‬ ‫م‬ ‫ع‬ ‫ع‬ ‫ه‬ ‫ص‬ ‫ف‬ ‫د‬ ‫د‬ ‫ص‬ ‫م‬ ‫ج‬ ‫ع‬ ‫ا‬ ‫لوص‬
‫‪ ۶‬احقطا ما حهاتصوزه و‪ 1‬عصعط عطا‬ ‫‪004‬‬ ‫ععمنطه واننه] ت‪ ۳1‬ولله‪ ۱‬عصمل عم بوطا و‪2‬‬ ‫‪ 61:۱۱‬و(وک‪0۵‬عط)]ز‪ ۱۳‬نا ) علط‬ ‫‪50‬‬
‫‪۵2۰۱‬‬ ‫مانیی ‪ .‬فمعامطم‌نهه و فصمصو‬ ‫‪,‬مهد‬ ‫عم ‪0‬صج ‪6۲‬مصصر عحصرمعع‌ها فق عامرصصقه ‪۲01‬‬
‫اعد ‪ 10‬جععصهع‪1‬لنل ترصهصد غجعجع ‪ 2‬عذجروع(‪[1‬‬ ‫خصعحصطعنآرجمی ‪ 2‬فنظ اعصاه غمص ‪0‬لنمن ‪ 1‬ید‬ ‫‪-‬عط‪0۲‬او امد مه عفعط طمبمطقاظ ‪..‬عیامذنطاه‬
‫اقطا بکتتصععز ما لقصوط عظ للیبا‪ ۵‬ند رعصلا‬ ‫نامع وه انعر‬ ‫‪۰‬‬ ‫"همنوعهاه" ‪71‬‬ ‫مات کتاهند‪ 1‬طصا عتصعصواه ل‬
‫‪ ۶‬تصمعصاجم‌اعنصه مطق؟ ‪ .‬پاحرصصنه قه معط‬ ‫متصحصصمد عصواو ‪ 2‬فصتهاعد وفعآمطاتعمعظ عمط امه عنظ من لصمعوع‪0‬صمم ها قصتوناام بو‬
‫‪ 52‬هط بهزییط ‪ 1‬طممطاله‪ ..‬صمتقلنطم‬ ‫‪7-‬وماح [‪2‬عبمه عتقطة ‪ 062‬مقط قط رحقنع له‬ ‫‪ ۲۵۷:‬ون گه امهم‌رز للجمن فص ید‪۵721‬‬
‫ومملزنم طزمه ‪0‬عمتعصعلر ب«لعصمتاو‬ ‫هیام ص‬ ‫صه ففعصان؟‬ ‫حصح ماصد سول ما ای‬ ‫عتصححصم! مضه متوفملن ‪۶‬ه عمصهاه عنطا ‪02‬‬
‫فصهعمعام‪-‬مه‪ ۲‬مد ‪0 2‬قظ عصتعهط)‬ ‫نی‬ ‫حتفم عبه مط [ مم‪1‬وصعصصنل معطاه‬ ‫اد بح ‪ ۵‬تج طصعدظ ناه غنامز‪)۳۱‬‬
‫مععد وحسنه معلحه عقط عفط و(علععحصنط ‪0۵0‬‬ ‫موقصتحصبقط لمع عجه مات لمع عفنتعععط‬ ‫‪ «۲‬صماععنل عجرم هصز بو ومع مب و هم‬
‫مم‌صمناتو صتعطغ طنم ‪0‬عاهصتع‪]52‬‬ ‫مهد‬ ‫ومامعتنل فط وحصدهکصد (عطناه فطه ‪۲۲0 ۶‬و ع‪6‬احصی‪ .1‬منطو ترضح هد ام مره‬ ‫مصحه عراز ت‬
‫رها لقصوط مطمصیح ‏ مره ممصم‌منالما‪. ۳1‬‬ ‫‪...‬رها‬ ‫رمع ععه معط عفننجععط فصه‬ ‫‪۰‬صتونده عنط جوز ‪6‬اداتمومموعد وز هم‬ ‫م‬
‫فطل ‪.‬تمه‬ ‫‪ ۱‬تطوتهد مه لهتمعلام برهتتوم‬ ‫‪0‬‬ ‫‪ ۵‬عم عتقط [ مهو فطا م‪0‬‬ ‫‪6‬‬
‫اش‬
‫یفییفای‬
‫ک‬
‫م‬
‫و‬
‫کنایرخا‬
‫اعاها وهگی ‪ 1‬رخعطوظ عم م‪ ۸‬نز‬ ‫‪ ۶0‬ءرامطم‌ته فطع‬ ‫اهلد وداج ععصنامع تجصهععهح عطمتاو‬ ‫و‬
‫اقط مصذ مععلز عععط ‪ 112‬وعمتمعطهته رداق‬ ‫‪«۲‬صقحدط احعدع ‪ 2‬فحطا مصتعمصص ‪ 1‬با رعلت‪ ۲۲05 ۶ ۵۷۱‬عصصمو طنزمه وم م‪ 1‬عصنطامد فقط ‪61‬‬
‫هه اعمصد ونط ‪ ۶۵‬عصه ویرد‪ 7‬توصهجه صر و‪1‬‬ ‫رقطذ‬ ‫‪ ۶‬ع‪6‬حرج‪ 2‬فنط‪, .1‬نموه ‪060‬صقطتوجمعط‬ ‫‪62 ۰۷۵۷۱ ۲‬و عط ‪ 1661‬عاعمعم ععطاه‬ ‫‪6‬‬
‫‪ ۲ 6‬اعع‌صچع عنط ه عمه عمط طعبمطقاه‬ ‫عقط "تامموط بل ‪ 21‬ععمعصوصصتمتوم‪ . .‬معط‬ ‫یلقطا عصنوهی بط ععمتعط فنطا ‪0‬عصنهاصوه‬
‫‪ 11‬معوصد ‪06 ۵6‬صهه فقط عط حصاز ‪ 2‬و ‪67۷611‬‬ ‫و عذز فصه رلذ عتامطاه مامتماورد مصنط‌هه‬ ‫محعصنللنه ‪0‬صه علمبجدد فط للم ‪6‬اف‌تمصج‬ ‫عقط ‏‬
‫اوتاصعامم فطل ‪۶‬ه صمناه‌عتاهید لب ‪ 2‬رععن‪ 1‬عنظ‬ ‫عصنصمملن معط ‪0‬هصنطعد ادنوه و عقصعو ونطا‬ ‫‪ ۴1‬طهیامطا ‏ واتصمحصط ونط راتة ‪ ۲۵1‬موف‬
‫مصه لم‌تامصمط ام روصماع‪ ۱‬فصلا؟ اه‬ ‫طمتفصمجدرنل صرملجرم‌فصنه‪ 2 ]۳‬فعلم‪«۶ 21‬للمنافنه ط‌نطد زتجتصعصجصم ‏ آهتممو ‪0‬ص‪ 2‬وععامژ ‪02‬‬
‫‪. ۰‬ندعم‬ ‫نز گم البظ فصح عصنطمع‌ععد تماما و ‪5‬صرمطت‪ 6‬همه رع‪« 21‬لاهعد مات عمط معلهصص ‪111۱‬‬
‫من رقاصم‌نهم ‪ ۶۵‬من عفد وز اج ‪61‬‬ ‫‪ 10‬معط صد ع»‪6‬زمبمومصه ‪06۲60 2‬نفجمع عظ‬ ‫‪0011 ۶۵ 662‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۱‬‬
‫‪230 620۲65,‬‬ ‫با‬ ‫عط تطیمل عمط‬ ‫عون عط گه غانادعد مطع قوذ ع وله ع‪«70‬خر‬ ‫مفنوجعج ‪8‬نا‪ ۵7۱‬عصصمگ‬ ‫فلت صا نهد‬
‫جح اومحه مها ع) صمعلانل مطا مه وهای‬ ‫صذ ‪121‬هام عنط عصتال‌صقط صد عاممع غبنجگگنا ‪1‬‬ ‫عصاین‪ ۶ 02‬تعطعوظ عل ]صعو‌شنا؟ ععل‪1‬‬
‫‪-‬مرزن) اه ماعتصمنامعزمتس معط ‪ «6‬ما ‪۵0۳1۵‬‬ ‫حعطمه خحط ‪0‬عاصصمع ع‪ 8. ۳‬عظ ‪631 ۷۷‬‬ ‫‪ ۱1‬طز ررمه لیام ‪. . 1‬فومصرفنمتمو رمع‬
‫‪«۰‬‬ ‫هه‬ ‫تمل‌تامظ ‏‬ ‫وب‬ ‫‪۶8۵‬‬ ‫عطع‬ ‫کفانلعی‬ ‫‪2‬‬ ‫معط‬ ‫‪0‬عصتد مصح امطه صمعا ‪ 02‬عهه]مو‪ ۶‬عمط ‪12‬‬ ‫‪ ۶‬معتطونها صرح وبعع؟ عطا مه افطل رباج‬
‫عطا وتجاه عععط عصتوصعه مصصلن عطه ‪۶‬ه ‪06‬‬ ‫‪ 605-‬اتلزداه عنط ‪ ۶۵‬عفعط عط م‪0 061106 6‬ص‬ ‫عم مره رقتامل‌صمصصمنع ‪ 2‬عبط مان‬
‫عمصم‌نلننج معط رنه م‪ [ 6۲‬مطمنطه عفبتهامر‪۳2‬‬ ‫لته ‪ 41۵۲۱ 672‬عتمصد عصنط‬ ‫‪6‬‬ ‫‪.‬ععصمم‌‌‪/‬نصونه ‪ .‬مقر‬ ‫صمعبععط عصقطا فص‬
‫‪(۰‬حصقط غصهتع ما ب«لجع‪۵2۷۱ ۳‬‬ ‫‪0612.‬لنه(ه نامع فقط عط منتومصتصنط‬ ‫‪6‬‬ ‫غیاه ‪ 2‬معلقصد ما طهبجمصع ‪000‬و و عصمعجمو‬
‫له لجع همع ده فقطغ ‪4‬صه‌وعهل‌ص [‬ ‫معط ‪ 0 ۶۵‬مطامصه ود غذ وصقطعط ععط ونط صم‪7‬ه‬
‫‪0 «۲‬موزمتمصصا مه تعطمظ م‪ 0‬مصعع ‪۵۸/1۳‬‬ ‫‪ ۶۵‬ممتاتصالع‬ ‫‪۰‬‬ ‫جمعاز ‪ ۷۷‬ما عاع‪۳‬‬
‫‪111۳۳ 0۵۵۵۵۵۵‬‬
‫سامع عصتامه‌عهاصد رهب ععتطا مه متفط ‪1‬‬
‫مهد عاطقصه مه علعع‪ ۲‬فنطا ‪0‬ععصحته دهطز‬
‫رصع‬ ‫ممعلغتت صلق‬ ‫لصه‬ ‫منممصد‬ ‫" مودتمنطاصه‬
‫ما‬ ‫مصمی‬ ‫م‪ 21‬مه مه‬ ‫از‬ ‫همع‬ ‫‪05۲6-‬‬
‫‪(2‬‬
‫حدم واعع‪ 7‬عط ‪۶‬ه ‪0‬ج عطا اظ‪۸‬‬ ‫‪[205‬‬
‫صهتهعبظ رصح ‪ 03:01‬عه ‪ 2‬معامدععع(]‬ ‫تنل‬
‫هاتطال ما‬ ‫رتمتلمطل ‏‬ ‫عمط‬ ‫موم‬
‫عطع زه عطعن‪ 1۳‬عطا ‪ 21‬عناوم و ‪67۷21٩‬‏‬
‫‪0‬ص مد عطا ععمصص تنس رتععط‪0 1‬عوهذ ‪۷۷‬‬
‫‪۱‬‬ ‫‪۰‬‬
‫‪ ۶۳‬مطا رقصناعع عطا ‪67026۳‬‬
‫ععج م‪0610 1‬عطو مسج ون احصمتاحصمهنه‪1‬‬
‫تمه فنطا اه قصععو انوم مط ‪1‬‬ ‫ی‬ ‫‪ 72-‬معصمعاصی معط ‪,‬ععممتکنه تملتدنه ‪2‬‬
‫‪ 2 671‬طذ غطونه وهتدظ چم تجم‌صن امع‬ ‫ب«سبز صقصص‪4 01‬مطعنیاعصتاعنک عطا ‪06۵2 201‬‬
‫صلز‪ ۳‬صهتصهع‪ 1‬عط بط ‪0‬عتعمط سنعئله صبظ ربا‬ ‫رجه‌مم]‪ ۷۱‬چم هام ععلهة ‪۷‬‬ ‫‪ 9‬توا‬
‫‪۵۹۵۰۱۰۰۱۱‬‬ ‫تفای‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2 03:01 0,‬‬
‫ومتغمتمم‌وعه مظ‪1‬‬‫مه ‪2‬ععک رتصع‪0‬ژفمدم ص‬ ‫عنطع ععهاح عطلها ما ععصمعه‌تصم اعسنظ ‪"61‬‬
‫‪ ۵70 0‬مصصمیزع مد ‪0‬صقط اه ‪ 827‬رل‪2۷‬‬ ‫عمط صز ‪0‬علممعص ماجمعص عط له «مر و علعع‪۷۱‬‬
‫تعصونل طفتع‪ 1‬ه ما ‪ ۵۵۲۱ ۵۲۵۷۱ 0۵۵۵۵6۱‬مادعنامع‬ ‫«صصه صمت‌تاه‌وصی صمئصحت؟ عطا ‪۶‬ه عصتلهصر‬
‫‪,‬صعصصصتهاه‌اصی ‪04‬ص‬ ‫‪ [1‬عصتاععجدد فنط‪ ۶۵ ۷۷ 0۱...‬ووعدن) معط‬
‫عطاه مد مها قصنصوته معط ‪ ۶۵‬حعاو ‪61‬‬ ‫بح ‪ 62 11‬ججلما معمام ععلها‬
‫رطفتامعنم‪ )6‬معلنومم وتو اه متام صقط‬ ‫و ‪5‬ععص‪6‬عمگجرم فطل نله مر صمتای»م‪ 1‬مط ‪1‬‬
‫‪ 6,‬تهج ‪ 2‬همع ‪ ۲01‬مامح و و‪۱‬‬ ‫منامل‌ممط لوناوع؟ عط‬ ‫‪ 1‬حصصحل عتطله ‪ 1‬جم ب‬
‫عه‬ ‫‪9‬‬

‫وعلقصه ‪ ۷‬غ‪6‬حطهت) وتصعیطه ‪ 1‬ام ‪4‬معتصموندن‬ ‫‪ 9۹۱‬معط مه صمتووتصله و‪ ۳‬عتصممم ‪4‬نظه‬


‫حصمطا ‪06‬ب«مزصه فافمنتع له همع ععتعا معط‬ ‫نا تععتدی ععمعام فععممهتصمی مناطانام بو‬
‫سبجوعل عنقاً متقطا لذز ‪ -‬لماهنلعصصد معبلعو‬ ‫تمیاوحعط احتتامع؟ عمط اج ‪0‬فطفته‪ ۲‬مممری‪۸‬‬
‫‪,‬ولو رصح ‪ 6۳2‬ومعناط‬ ‫‪121۰‬‬

‫‪8101 ۲۸۱۷۲‬‬ ‫‪7۲‬‬

‫تن‬ ‫ماو‬
‫‪۲۸۲۲//۲۳۲(۲ ۲۷6۳‬‬ ‫‪۳‬ما‬
‫ص‪ (۳۲۸‬ا‬ ‫ص‪۳۳‬‬

‫معلاناطنگ طمناعدظ طذ‪۷۲‬‬

‫‪ ۰۷۱ 4‬بلآ‪۲۸ ۲۲۳۲, ۷/۲۲۲ ۲۸۵۸7۸۳, ۵۸۱۲‬‬

‫‪10(](۸۲ ۸۲ 3‬‬ ‫‪7۲‬‬

‫‪۲۲۸۲۱۲ 1۳۱۵۲۲۲۲۳5‬‬ ‫‪۰‬‬


‫‪1۸161:0016, 001028۵0 1:‬‬ ‫‪۱ ۸۵۸‬‬
‫‪"۲۲۳۲/۱: 0۲۱۲۳۲۲۸۱۲۳ 4‬‬

‫‪1۱۸۲101۷۲۸‬‬ ‫‪۲۷۲۸۵۷۲۸۲‬‬ ‫‪۸1/۲۲۲۸۸۲۷۲ ۸ ۷۸۱۲۲, ۲۳‬‬ ‫‪۲۷۲۳۵۲ ۳۸۲۸۱۲۸۲۲۲ ۸۱۲ ۷‬‬


‫‪۳‬‬ ‫‌‬

‫اهااعه‪2‬‬ ‫و ‪9‬‬

‫‪٩1۳۳۱۲۵۵ ۱۱۲۵۲۲۲ 010۳۲ 10۳ ۲‬‬


‫‪ ۵1۲ ۵0‬خر ‪۲۸1 ۵۸۲۳۳0 1 0۲‬‬
‫صنجعه سم صا موه ممناون متتصهة ‪۸‬‬
‫‪61 ۰۷‬ز‪ ۷2۹ 2‬جمامعتنل صوتلم] کممصتصصمرط وز‬
‫صهعطه ‪) 1‬و فطل ‪ 2‬تعامج پوتیاژ ‪ 2‬فا ‪۵۷۲‬‬
‫از ‪۲‬‬ ‫‪1,‬‬
‫صی تطلهنا صصم‪ .‬معبتنه فط طمبمطتآخ‬
‫]‪1‬‬ ‫وله عطه وعصتصتمحه معط صا عنام ‪ 2‬عبط‬
‫‪ 1 ۷ ۰-165‬تجلنموصر فطه که ماصهووم درم[‬
‫خعع ما تعععه له وه تمامع‌تنل ع‪6‬لتبادلاه‬
‫عنط واومبام لجبناوع] عمط ‪۶‬ه مصم و هصصم [؟* (‪2‬‬
‫‪,‬عطعنص موقامعع‪۱‬ه ‪ 2‬عاتمروعل غبامداه هصرع غباه‬
‫عحصتا عنط کم تومجدد عطق فصتلمصد وز مهد بقع‬
‫عنط م‪ 665 2۲‬م‪ 1‬عومصد ‪ 06۲2‬فظ اقط‪۷۷۲‬‬
‫‪6,‬و فه فصن مصمص فه ‪۵‬و مه‬
‫صسمطه عصته‌ط تصم ‪ 6100۱‬فط؟ ناگ من‬
‫و‪ 6۲1۱‬عصتحصحفط ‪ .‬عنظ ‪.‬وه ‪0‬عنصجم‌مطمععخر‬
‫‪ 2‬عصتصمجدد مصصعه ‪.‬اقطا‬ ‫‪۰‬‬
‫‪-‬مص رصهجدد باه ‪6۲۲۵‬و مه فقط عقصهووم]‪۷‬‬
‫عط رفص من بر عصتطم ‪ 2۳۱‬معلنا‪1 .‬‬
‫ص‪0 6۲‬صه عبط تج عصنلمصا عمزبه‬
‫صعطا عصنطنه مطنا وللفتمعمه ‪012: 1‬و‬
‫‪۹۵۹۱‬‬
‫امعم معط ‪۵6‬و مه همصمتل‌ باه صنه زا‬
‫ءتصععمل فظ عقط عظ ‪ 6‬زامن‬ ‫عصت ‪4‬ص‬
‫حصنط عنع صهم ممصمنهبته فقظ ومتعتلمجا رمک‬
‫عمط مبعنهط ‪ ۷‬عمط عععط ممذتمنهر ‪01‬‬
‫مهد صقف عط مععصفط ‪۶‬و محعلد غمعخدمم عط‬
‫صذ عصنطه وهی عصنروزصه وز عط عمط ‪ ۵۷‬ر‪)632‬‬
‫‪ ۷,‬عفن ع‪۲‬مصمصز ما‬ ‫بصحعطم [‬
‫ب‪ 6100۱۲۷1 2۲۷1‬عط‪1‬؟*‬ ‫رلنتهو عظ‬ ‫‪.‬فنط مه‬
‫حصح عصتوصمد ور عظ ‪ .‬بصن قصهعع‪. :‬و‪۵2۳‬‬
‫‪2‬صا عصتاممطه ماه للم عقط مت ماه‬ ‫ن‬
‫(‪۸۸۸)/۲۲0(! 0‬‬
‫‪ ۶2 2 7152 ۲01۵6 ۲۵۵۳ 56 ۱‬رطم‪6‬‬
‫‪6106 ۶‬‬ ‫‪۰‬‬
‫‪0‬یمی ‪4‬صه عصنعهنه ولامعد وز صتابیط ‪0 1‬زتوه[‬
‫لیا فصصات منهج عصلتل فظ تولف‬
‫‪۲6-‬گ‪ 2‬رجلنعاوع اعامط حعط عه علقعصه ولل‌تقط‪.‬‬
‫‪ ۲0۲06۳10 10‬عطا رصم عنط مرو‬
‫‪120018:‬‬ ‫‪۱‬‬
‫فحط ‪۶‬معزدایه صل صز طمند ‪ 05‬و منلم[؟‬
‫کف حطیی ندنک ععلمنم جه چم ععامما رم‬ ‫حعط وز ‪0‬نهه عطه "رعتعوط هصز غز خطهنمی ]*‬
‫‪06‬م‪ .‬عاتصم‬ ‫مصتامم ‪.‬چدشج‪ .‬ع‪۲#‬مصصر ما‬ ‫‪۲‬‬
‫‪ ۶‬عصتممطه عطا ولد اعنممتوط و ‪0‬عاصومتم‬ ‫‪ 4‬نعع ‪ 1۲‬عومط ز ‪.‬فان عصنطعدی حهعسط‬
‫‪9‬‬
‫بصن عتط‬ ‫امه غعع مغ عاطاه ‪6‬ظ عم آ جم صممو عذ آه‬
‫ماوهحطا عجمو ‪0‬صه عصتجععصه ععط عتازروع([‬

‫‪1217۸ ۵۲‬‬ ‫حمتاناهمصی عطا ‪ ۶۵‬عمج طعنلع‪ ۳5‬عطا‬


‫ماه فقط عذظ ما هصتمی وا معصهش ره‬
‫ایام گن ملصووری نیاو فطل عفنتههععط ورام‬ ‫‪ 06۲۱۲۱‬عط صد تمه‬ ‫‪۰‬‬ ‫«صمصه معو م‪ 6‬وصععصز کصه مان آمعهبعد ‪6‬و‬
‫رز فاص ع‪۲‬قظ نامر عصنطاوهه مصن‬ ‫عطو‬ ‫عصفقط مطه‬‫)ععمل صرح حصلن مط صمعو ت‬ ‫حصا ص‬ ‫‪601.‬‬
‫‪,‬تمه‬ ‫‪ 2‬صذ عسععه وما عصصمععط بامنر عم‬
‫حدم طبر ومع عصترواعد ععهای نامز صقط بانط‬
‫‪۶‬ععمل فطل تمطاته ما ‪0‬ص‬ ‫عصنط‪ ۵۷ ۲‬ععلن‪ 1‬ص‬
‫اطعنمد عطه عفیتهعع جهعهه عطا صم ‪۶1‬عوتعط‬ ‫‪۳۲۲۲۹۵ ۲‬‬
‫‪۲‬عصامه سم صقط عطاهد فعتغتلی‌نصطهعه‬ ‫‪ ۳6‬صذ وقلنیج معط ‪ 112‬هو‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪ 9961۳,‬لت عطه ع‪ ۵۶‬عسعد ‪00060‬‬ ‫‪6‬‬
‫‪ ۰‬م‪5‬توهه عطو رافعط حقط فک حصحطوصتطعت ‪ 1‬ووز‪(۷‬‬ ‫معط ‪ 0۵۵۲۵۶ 0۵ 66‬صقر معحصتاه‌صوی؟‬ ‫عصنادمط وز آمتناوع؟ معط ‪ ۶۵‬ععتااتصصصصمن) فورظ‬
‫صعط‬ ‫صح عصنع‌صماه وز عطد دز مه ولعع؟ عطو ‪.‬‬ ‫‪ 068002:‬فطو‬ ‫و ‪ 01‬عمط نج ‪ 1‬للمنامنه عبط‬ ‫حصهطک؟ عطا ‪ 2‬حمصصنل صهتعیعط له‌نمنن ‪2‬‬
‫عروساه ما مطه وه اقطط وتنام ه ‪ ۶۵‬ععع عطا‬ ‫‪ ۳‬حاعط صهع ‪ 1‬وه هباظ‬ ‫رودل‌صما‪ ۷۱‬وم مصهتنته)فعک صعلهه‬ ‫م‪0۱‬‬
‫‪ 701 ۰,‬تمصع عطا ‪672722 ۶۵‬‬ ‫‪«۲-‬مزصه باطوبهتمطا وذ صحطع‌منطعت ‪ 1‬ووز]‪(۷‬‬ ‫بصم ‪92 ۶2 8‬‬
‫لح زد ‪067‬ص صمخ‌ه عقط عطو بوزعت هر[‬ ‫ویمه لمح صحعطع‪ 1‬مد لهناعع؟ حصلنا عطه هط‬ ‫لمعما ‪0‬صه‪ .‬عوعیی امصمنمصعنصة عط [ا‪۵۸‬‬
‫‪56‬‏ ‪ 57725 ٩6‬همه مصصل تمصمت‌حصصمنطز عصز‬ ‫‪-‬صماه حمطاته عصصنا غجهجع ‪ 2‬عصتعط وز فطع‬ ‫‪ ۴‬مو‪۵‬ه‪۵‬به عمط طانه مامتها فاعتآمصتاه[‬
‫غ ‪60‬مصد وا حصلز مط عععطما عمط و‪ . 1‬از‬ ‫عصلمع وب جن فعحصصصهتومم لعتمگژه عطا ‪1‬‬ ‫ماه م‪ 1‬عرص تج آهبناوع؟ عطا‬
‫مه فصهجمحرصد وز غقط ‪60‬هصه عز ام‬ ‫‪ ۰.‬فطا هصنه‪۲‬هممون ‪0۳۱0۲‬‬ ‫عطا عم بپنصتتتموون احعلز صح عط از ‪61‬‬
‫عصم ‪. 0۲‬وه عطه "ید‪ ۵۷‬صحع؟ ‪ 2‬و‪[6‬‬ ‫قذز ‪0‬صحه صحطو‪ 1/‬جوگ م‪ 1‬مه حله‌اوع‪۷‬‬ ‫صرح ععم م‪ 6‬عوفدم حصلن لمعم‪8 1‬صه صرعزع‪101‬‬
‫هط‪,۰ .1‬عطاه فطع اما مه صع‬ ‫من‬ ‫‪ ۰‬معط ما مع عطعتصد عطء عصصت ود عمط‬ ‫اصعصنصهجم حعطاه ‪0‬ص یز عطا ‪ ۶۵‬وته‌دامممدظ‬
‫‪5066۳ 11‬‬ ‫‪ 0‬رفطا ‪ 612 5‬و‪۵ 2‬‬ ‫طمبمطا عطفند عصتوعاه صم عصتصصمام نز‬ ‫بعصمح ‪ 6‬معله للزم وع‌نلمصمعنمم‬
‫‪9۹: 39‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪0‬ص ‪80.‬نجء مطه "رلهبنامع؟ معط ‪۶‬و ‪8‬صه عمط م‪1‬‬ ‫‪۵ ۶‬و عنام عصتمع ‪ 6121‬صهعه معط تن‬
‫‪-‬امو ج غبمطج عبر صععع؛ حصانا امعنع‪ 1‬م‪۲۲‬‬ ‫«مصصمت م‪ ۶‬صه ‪4‬صح مصمط علعقط وز صفطه‬ ‫مسج معنلمسمز صن‪ .‬امممت‌مممتص معط‬
‫حصحصع‪ ۷۲ 1‬عمط عماج فحفمط عصتصنبااعد من‬ ‫بلق ممصد مق عصت‌ممه عط لثم عطی عتمطله‬ ‫موه عمط رعطمت)ها نصا ستعطه ‪۶۵2 067۷۵66۲‬‬
‫کصعع‪ 0‬عتطمنم من عود بجع ‪۵‬ه ‪ .‬ه‪.۷۷۲‬‬ ‫‪6206 891012‬‬ ‫‪۰‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪۳۷5۱ ۶‬‬

‫فلالم ماه‬ ‫‪01 83 ۸ 2۸13 01 ۳18۳11 9۲0۲۲۲۳5‬‬ ‫‪۸‬‬


‫‪ ۲۵۷‬وز تصصعه حصطصقطکه رعطجهعه ینز فصه ففم‌امه صهنلو]‬
‫عطه رح اجه معط ود فطع ععییهعع جهاه ‪ 2‬همعط نج معقط هط‬
‫‪۰‬صنام _بقط صا قصعصت‪ .‬فیاماععو فطع معط صقف عطو داعع]‬
‫‪ 6‬رفتقاه فلز ‪ ۶۵‬عفننم)عط عنط لهنمعصهم ‪ 2‬ولجن و لا ‪۵‬‬
‫و مط سمص عم بط از لا چ ‪6‬و ما ععمع عصم ملظ ‪.‬درهه‬
‫‪ 1‬نامه‬
‫عصوه ‪ 2 6‬له مصلا ‪ 52‬متفه رمنط ود ما اصمجماو کش‬
‫‪66020-10 6۳‬صه‪-‬هصمز عطط رله‪۲‬عصصصی مه متس اه توصهده رفص‬
‫‪ (۰‬صم فص بهانام‌مهر وی عمج مهم‬
‫حصلق ‪ 52‬هد مرها ‪ 1‬خقطا تقعط مد نمی عر موز‬
‫عط اه‬ ‫هم صز بچقاص وتمنمعجه عصیمک ب‪,‬لعاتصو مصو ‪.‬رصق‬
‫وه مارد‬ ‫‪0‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪0‬‬
‫مه و مصنوط ‪4‬صح وتی‌صهع‪ ]۳‬مج فطل مفییهععد مهس فنط ]‪1‬‬
‫‪221110۱۵1۸۲۳‬‬ ‫‪۱‬‬
‫جع فصح عصناعج ‪ ۵۵۱‬و هط ‪4‬عصنهاه دموا‬
‫‪ ۱] ۲۵۲ 6‬مل امه لا باصته‬ ‫‪۰‬‬
‫نله ‪42‬ط عطه عاعع) ف‪0‬صه تیه »فتاه صح مد معنصی ‪6٩‬‏‬
‫مج فط فص عصامع ها اهتاصعامم نطو معط‬ ‫تع ‪. .‬وومصزویاطا عز‬
‫‪ 2 ٩۲2866‬امه بعط ‪4‬صه غعوص ببل] عنامجصه ‪ 2‬و‪ 1‬عمط‬ ‫‪۰‬‏‬
‫همم چمعتله فقط تصصعق فعن ر‪ 32‬اه ععه همه عمط نظ‬
‫عطاموهع له مع عم مهدفه مه فقمصتفیط فده تفا غناه‬
‫‪ 402‬وصوتای موز وا صقن هه فص تامند فقعلصته‬
‫مناد مه ‪0‬مفنا تعیر مج تصمته رفصتعا عطه رنه مجح‬
‫اصه نسح معط ]‪ 1‬بصعجصن ‪ ۷۱‬تتعط لصنطعط رجهی ما مد رحعنی عصه‬
‫ع‪۵۲ ۱‬‬ ‫‪6۱‬‬ ‫‪۰‬‬
‫مه معا‬ ‫صفهط‬‫صق‪ .‬هه مصنام؟ ام قه ]‬ ‫مط‬ ‫چز غناج صق‬
‫‪ 2۲8۵۱‬ناج ‪ 02‬فصها بقع اقا‬
‫‪۲0‬‬ ‫‪۰‬‬
‫‪۲6‬‬ ‫موم‬ ‫هه تحار مه ما‬ ‫مه روههممه‬ ‫هه‬ ‫معط‬
‫‪1۳1‬‬ ‫طصتط‬ ‫جافناهاجعی ‏‬ ‫دا‬

‫‪۲۱۲۲۸ ۲۶ 0۳۲۲۲]۵۶]] ۸۳۵۲۳۲ ۳‬‬


‫‪/۲ ۲۳0 ۵۳۲۲۱۵۲۷۷ ۱۲‬ر]‪(۳۱۱/‬‬ ‫‪۵‬‬
‫‪-‬جطما و‪ ۲‬انعم رصح ماندها عصمل بمط ‪۳‬‬ ‫‪06‬صنهاجده‬ ‫‪ ۲‬ووعع‪ ۱‬معط عطا تجاح ما مه‬
‫فوع‌اعه طعتتردظ ‪0‬عصنهاحرصی رورم ‪ 65۵2‬جه‬ ‫‪ ۳2‬فحصنوزبطن ‪ 2‬صا ععتمط و‬
‫‪.‬صصمطم‌صت ون ‪26۱1 ۰‬‬ ‫ره‌نهممط ‪ .‬بح فص‬ ‫علنط‬ ‫عصتمصهای‬
‫تم عیاز فلز مفصد ‪0‬ععهاص فصن ‪۵۶۵۷۷۰‬‬ ‫عمط رعم‌مموسعه لقعما ه طهنهتطا‬ ‫الع‪ 1‬وعیه‬
‫جصچ ‪ ۲0‬امص ر‪0‬ع‪ 002‬عطق "رت ‪ ۲۵‬ععمد ‪6۳۱‬‬ ‫صو عصتامه تصمصهنه م‪ 02‬هه ره‬ ‫‪-‬صبا صح‬
‫‪12106 ۳0926‬‬ ‫بصن د صا چام مه اعنع شمه‬
‫اعدا امصصی واعع] عطه مصمن‌عبانه ونطغ ‪۶‬بظ‬ ‫صمت‌تقسه صه ‪ 6722‬رع‪6۳٩ 1(۳2‬‏‬ ‫لمع م‪0‬صح‬
‫عطا غبامطح عناعتصناوه قوذ عطگ‪ .‬بوصم ‪001‬‬ ‫"عصما ‪ ۲۵‬عاوه ]‪ ۲‬صز مه عقط‪. .1‬باتهم عطا‬
‫هط عصانیهه حصعصت صا صمصصمسا ‪6۲ ۵1۵۲ ۵‬یا‬ ‫تصم‪, . ۳‬عمط لقع نقطا ععط عبهع طمنطسا‬
‫‪ 66 ۱۷ 6 2‬عم وم ع‪۲0‬عظ انوم‬ ‫‪ 1‬صم صفطع‬ ‫صن حاصصتل‪ .‬متباو خبط فملی چ هس‬
‫‪.‬کار عمریه «اتصع ‪0‬صع عنم با ‪0۵۵۱‬‬ ‫‪ 602۱ 7‬معط عطه صعطغ ععصنگ ‪ 760021,‬عطه‬
‫عم عمط رجا عط ورجی صهطممنطفت آ‪ .‬وف‬ ‫‪ ۰۷‬ععها‪ :‬رصح صذ ‪ 06462‬هه فصلا ععطاه‬
‫‪ ۶2۷۷ 2‬مععصنیط سمطو ‪ .‬مفصد‪ .‬علهعتط ‪.‬تعط‬ ‫هه عمصصق فوعتم‪6۲1 2‬‬ ‫عط عمط‬
‫‪۲‬ص ‪ 2 61‬اه ععصفط‬ ‫‪ ۳0‬ط‪۵۵۲‬عو عط ‪622۱ 01‬و عط) عععگ‪۵۳‬م‬ ‫‪۶‬‬
‫ساع‪ 1‬ووع(اصای صهاغتس ‪02‬ظ عطو عععع عو‪۳‬‬ ‫تمه م‪ 01‬غفناز ] عونییعظ هوتعب‬
‫‪ ۵1 2‬وبم‪1‬‬ ‫عمط عقط صا عتحعطا تجماتعع‪6۳‬‬ ‫‪ 6 5۷21‬و‪6‬عناعنل عطو عصنط عهه یمن‪۲‬‬
‫تحص مهس عطق ععمتعط ‪ .‬امممعش صمما‬ ‫‪ ۴0۲‬صناد‪( .‬ع‪ 1‬له‬ ‫‪0‬‬ ‫‪۰‬‬
‫باصعلها هط عرص ما ععصق ده صهنب‬ ‫من ماه ب]‬ ‫ادمطو صذ نع ما معط‬
‫عطد "رم مه صمبنع مهم تفا بمب قط ]‪۳‬‬
‫نف‬
‫‪/‬‬ ‫‪۱‬‬

‫‪۱۷ ۸۵۳2‬‬
‫اا‪۲‬کع‪۸۸0۵۱6۴۲۱۱۱ ۴ ۴‬‬
‫وتور‪۶‬تر رهرا‬ ‫‪29‬‬ ‫رورت‬

You might also like