You are on page 1of 32

‫دم‬ ‫مر‬

‫جشنوارجهانیف هرن‬
‫آ‪۳‬یان_ ‪۶۱‬آذر ‪۵۳۵۳‬‬
‫صادةكت‬ ‫تلرس دای از ‪ :‬سر‬
‫سر و ‪۳‬‬ ‫ار‬
‫ی ‪1‬‬

‫عرت ادثه انتظامی ‪ .‬ژاله سام ‪.‬‬

‫را‬ ‫ات و‬ ‫اه‬ ‫بل‬


‫«فرانچسکو‬ ‫اثر‬ ‫«جسد‌های‌عالی»‬ ‫ی‬ ‫بعلت مفقودشدن‬
‫رزی» درگمرك فرودگاه رمآهبادتهران وعدم دسترسی بان بانهایت تأسف ‏‬ ‫و‬ ‫‪3‬‬
‫ا‬
‫ااس‬
‫این فیلم نمایش داده نخواهد شد وبچای آن درسانس‌های تعیین شده‪ ,‬فیلم |‬ ‫داده دمیسو د ‪۰.۰‬‬
‫(فیلم بگرزیده جشنواره کار لو |‬ ‫«جك گولد»‬ ‫اثر‬ ‫«آس‌های پرنده»‬
‫‪۳‬‬ ‫‪:‬‬ ‫ویواری) به‌معرض نمایش گذاشته ميشود‪.‬‬ ‫آس‌های برنده» ‪. .‬‬
‫‪۱‬‬ ‫نچسورزی»‬
‫اثربرجسته «افر‬ ‫«جسدهای‌عالی»‬ ‫چنانچه‌نسخه‌فیلم‬ ‫ی‬
‫| سرانجام پیدا بشود » پس‌از پایان جشنواره بکاسب اجازه قبلی از تهیه کننده | ‪.‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪۱۹۱‬‬ ‫دان در دوسانس با گ|هی قبلی‪,‬برای علاقمندان ستتما نماد‬
‫وکرار‬
‫گ‬ ‫‪ 1‬وهای عالی»‬
‫گ‬ ‫‪۳‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۳‬‬
‫هت‬ ‫کا‬ ‫به‌نمایش درمی‌آید ‪.‬‬

‫|‬ ‫اس‬ ‫یی‬ ‫کاپ‬ ‫‪7‬‬ ‫نت‬

‫(شنبه ‪ :‬ساعت ‪ ۰۱‬س‪-‬ینما دياموند ‪ -‬یکشنبه ‪ :‬ساعت ‪ ۳۱‬و ‪٩۱‬‏ ‪ -‬سینما آتلانتيك)‬
‫اش های بر زده‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪۲‬انگلستان‬

‫‪۳‬‬ ‫‪ 8‬ردان ‪ .:.‬جك گولد‪ .‬‏ ‪.‬‬


‫‪۱‬‬ ‫ه"یه‌کننده ‪ :‬بنيامین فیز‬
‫‪۳۱‬‬ ‫انن‌فیل‪:‬داستانآمردان‌سوان ‪۰‬‬ ‫نامه ‪ :‬هووارد بیکر‬
‫را گبوامزی‌کندکه بیباکانبها هواپیماهائی‌بسیار ‏‬ ‫فیلمبردار ‪ :.‬گری‌فیشر‬
‫نامطمئن بجهنگ نشمن درهوا شتافتند وجانثان‬ ‫بازیگران ‏ ‪ :‬ماتکلم مكداول ک»ربستوفر‬
‫‪۰. .‬‬ ‫را یرای حفظ میهن ازدست دادند‪.‬‬ ‫پلامی سایمون‌وارد ‪...‬‬ ‫كُِ‬ ‫‪ 2‬رف سس‬

‫‪۶‬‬
‫‪۱۳‬‬
‫بودند » با دوسیمای‌کلی سینمای امروز ایتالیا‬ ‫برنامه گفتوهای جمعی‬
‫دريك سطح ارزنده ومعتبرجهانی اشنا شدند‪.‬‬
‫ومانند‬
‫‌دت ه‬
‫یمن‬
‫ماق‬
‫تماشا کران غل‬
‫‪ ۴#‬پس از پابان فیلم «مارش پیروزی»‬
‫هنرپیشه اول‌آن «میکله پلاچیداو» به تماشا گران‬ ‫در این برنامه شر کت کنند‪.‬‬

‫تشان دادند » ازحمله مو ارد مثال‌زدنی‬ ‫سرافینا»‬ ‫برنامه گفتگو های جمعی باهنرمندان‌فیلم‬
‫است ‪ .‬و «آلبر تو لاتوآدا» سازنده فیلم درمیان‬ ‫هائی که در جشنوارة ننمانش درمیآید» به‌قر ار‬
‫کف‌زدنهای ممتدا حضار به بالای سن رفت ‪ .‬او‬ ‫زاثر اشت"‪:‬‬

‫ضمن تشکر برای مردم ایران وتمام کسانی که به‬ ‫‪ « 3‬بوسف شاهین »‬ ‫وله‬ ‫وا‬
‫فرستاد ‪.‬‬ ‫طبیعت عشق می‌ورزند » درود‬ ‫هه‬ ‫نست»‬
‫مپ‬‫کازمکشت‬
‫آکار وتان فیلم «ی‬
‫«آنجلیکا ایو لیتو» یکی ازستارگان فیلم‬ ‫نو اره ‪.‬‬ ‫آذز ت ساعت»‪ .۱۱‬هرگ‬ ‫رده‬
‫نیز همراه کار گردان بو که معرفی شد‪.‬‬ ‫جاسه گفتگو با «پیلارمیرو» کارگردان‬
‫خانم «روسانا اسکیافینو» که مهمان‬ ‫فیلم «نامزدی» و هنرمندان فیلم «آثابلن» و‬
‫جشنواره‌است » برای‌دیدن‌فيلم «وای » سرافینا»‬ ‫آذر‬ ‫سیزدهم‬ ‫«امیلیو گوتی به‌ر زکابا» ش‬
‫بنبه‬
‫او درسالن‬ ‫اما حضوز‬ ‫به سین دیامو ند آمد ‪-‬‬ ‫ساعت ‪ ۲۱‬درمر‌کز جشنواره ‪.‬‬
‫انتظار کمش جلب‌توجه نمود » ستاره‌ای که زمانی‬ ‫‪ ۴‬جلسه گفتگو با «جولیانو مونتالدو»‬
‫درایران طرفداران زیادی داشت » خیلی ساده‬ ‫«نیس میرو دکه بمیرد» وبازیگران‬
‫کار گردان آ‬ ‫بهترین بازیگرزن سال ‪ ۲۷‬برلین‬
‫این اثر «اینگرید تولین» و «میکله پلاچیدو»‬
‫درسینما دیاموند‬ ‫‪0‬‬
‫کسی آورا بجای‌نیاورد وباز ن«ج]لیکا ایپولیتو»‬ ‫کر‬ ‫ری‬ ‫بت‬ ‫ساعت ‪۱‬‬
‫«ژادویکا بارانسکا» ‪ -‬بهترین بازیگرزن‬
‫پیشتر موردئوجه بود ‪.‬‬
‫رو‬ ‫سال ‏‪ ۷٩‬برلین ‪ --‬بخاطر فیلم «شبها وروزها»‬
‫‪ ۵‬جلسه گفتگو با «ماری آنجلا ملاتو»‬
‫( کار گردان فیلم) (ِِ‬ ‫] نتچاك»‬ ‫بهمر اه «برژی‬
‫برنده جایزه بهترین بازیگر جشنواره تهران ‪-‬‬ ‫«یین‌جن‌بک» هنرپيشه دیگر فیلم بعد از تمایش‬
‫‪ ۰ ۰‬وفبیازلبمگر‌های«مو اظب دلقك باشید»‬ ‫فیلمش درسینما دیاموند به‌تماشا گران معرفی شد‬
‫و «میشل عزیز» ساعت‪ ۱۱‬صبح‌یکشنبه چهاردهم‬ ‫ومورد تشویق شدید حاضران قرار گرفت‪.‬‬
‫نوا‬ ‫فد هرز‬
‫اد خن‬ ‫نگ‬
‫کارگردان فیلم «ملکوت» و هنرمندان فیلم‬
‫«بهروز وثوقی » عزت‌الله انتظامی » ژاله سام‬
‫ساعت ‪ - ۲۱‬م رکز‬ ‫و ‪ »...‬یکشنبه ‪ ۶۱‬آذر‬
‫جشنواره ‪.‬‬
‫‪2‬‬
‫تماشاگران علاقمند بهشر کت دراین‌جلسات‬
‫مي‌توانند پیش از شروع گفتگوها برای ورود‬
‫بهمرکزجشنواره باخانم«آربانا فرشاد» مسئول‬
‫ستاره سری ‪۷‬نکالی ‪۰. .‬‬
‫برگزاری ابر جلسات تماس بگیرند‪.‬‬

‫« سوئینیا کونگاهاک » ستاره فیلم‬


‫در حاشبه ‪.‬‬
‫(ه قرار است »‬
‫«هولاوالی» از «سریلانکا» ک‬
‫روز شنبه ساعت ‪ ۰۱‬صبح ‪ ۳۱‬و ‪ ۱‬بعدازظهر‬ ‫بازدهمین‌روزجشنواره را سینمای‌ایتالیا‬ ‫شیایی معا‬ ‫سر‬ ‫اهن‬
‫م‬ ‫کر‬ ‫‪۸0‬ر‬
‫‪ ۹۳,‬ارن‪۹‬یز‬

‫در سیتما «سیته‌موند»‪ :‬نماش داد اشر) ‪۳۳‬‬ ‫با فیلمهای «مارش‌پیر وزی» از«مارکو بولکیو»‬ ‫‪ ۲‬وس شاهین» » فیلساز سرشتاس هصر‬
‫دیگر از تماشا گران علاقمند فیلم‌های جشنواره‬ ‫و «وای » سرافینا» اثر «آلبرنو لانوآدا» ازان‬ ‫ه» ک‪-‬ه‬ ‫دسر‬
‫شت پ‬‫گازمکش‬
‫ار تم «ب‬
‫‪۱۳۳‬‬
‫‪۳‬‬

‫خود ساخته بود ‪ -‬که این هردو فیلم مورد تأّپید است و با پیگیری برنامه‌های جشنواره را تعفیب‬ ‫اکات الجزایردرسابقه کشتر‌دارد ‪«-‬شاهین»‬
‫ی‬ ‫بنظران قرارگرفت ‪.‬‬
‫صااگرحان‬
‫واش‬
‫تم‬ ‫پیش از شروع نمایش فیلمش به‌تماشاگرانحاضر‬
‫مورد جالب‌اینکه «مارش پیروزی» فیلمی‬ ‫‪ 1‬در سالن معرفی و مورد تشویق حاضران قرار‬ ‫‪7‬‬
‫«سازدهنی» امیرنادری‌دربخش«فانوس‬ ‫بودکوبنده » جدی و با صلابت و درعین‌حال‌نافن‬ ‫‪9‬‬
‫خیال ما» یکی ازفیلمهای بسیار موفق این بخش‬ ‫اما «وای » سرافینا» برعکس لطیف » انسانی و‬ ‫خود‬ ‫با فیلم معروف‬ ‫»‬ ‫شاهین‬ ‫‪ (۷7‬پوسف‬

‫بودکه علاقمندان زیادی داشت ‪ -‬بطوربکه بلیط‬ ‫‪۱‬‬ ‫پرطنز بود ‪.‬‬ ‫درنخستین جشنواره تهران نیز حضور‬ ‫گر‬

‫خیلی سربع تمام شد وبازارسیاه پیداکرد ‪.‬‬ ‫تیاشا گرانیکه این هردو فیل زا دیده‬
‫«لینوو نتورا» درمر کز جشنو اره‬

‫حاضر شد و با «هژیر داریوش» دبیر کل جشنواره جهانی‌فیلم تهران ملاقات ومذا کره‬ ‫ره‬
‫اکز‬
‫ومر‌‬
‫ن در‬
‫ششته‬
‫جز گذ‬
‫«لینوونتورا» رو‬
‫‪۳‬‬ ‫‪1‬‬ ‫رنماپش‬ ‫‪۳‬‬ ‫عالی»‬ ‫قرار بود که امروز فیلم «جسدهای‬ ‫و‬ ‫دولو»‬ ‫اپن جلسه «پیرهانری‬ ‫یز‬ ‫‪0 9‬‬

‫‪5‬‬ ‫داده شود کهمتأسفانه کپی فیلم اخیر باوجود کوشش زیاد پیدا نشد‪.‬‬

‫‪1‬‬ ‫تا‬ ‫«عر وسی‌فیگارو» درتالار رودکی‬ ‫«باری لیندون» استنلی کوبربك » موج‬
‫‪1‬‬ ‫‪۳۱‬‬ ‫‪-#‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫ی‬ ‫ح‬ ‫رراتز رب‬
‫سوار‬
‫ب‬ ‫دیاموند‬ ‫ردو‬ ‫نما‬
‫ی سس‬
‫عظیمی ارز‌علاقمندانبالبرااسمببه‬
‫‪1‬‬ ‫فیام تنهران نمایش |‬ ‫پمناسبت سالروزمر ی «ولفگانگک] مدئوس‌موتزارت» حشنواره هی‬ ‫از تماها ؟‬ ‫وو‬ ‫رک‬
‫‪۶...‬‬ ‫مملو ازتماشا گر‬ ‫سینما‬ ‫کرد ویکبدابرگرسالن‌این‬
‫نو لید «اپرای‪.‬‬ ‫‪7‬‬ ‫«‬ ‫فب‌ارو‬ ‫عروسی‬ ‫)‬ ‫امر‌وز ساعت‪۷۱‬فیلم‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫وبژه‌ای در تالار روددکی‬
‫‪ 9‬نزید‪.‬‬
‫‪۹‬‬ ‫است‪ .‬‏‬ ‫و‬ ‫و این فر صت‌مفتنمی برای علاقمندان‬ ‫تمانش دایم میشو د‪.‬‬ ‫است‬ ‫هامبو رگت»‬ ‫‪۳0‬‬ ‫ی‬ ‫ود‬ ‫این ‪3‬‬ ‫ی‬

‫کشید ‪ -‬اما چنان موّثروجذاب بودکه کسی مایل‬


‫أ‬ ‫بت‬

‫به ترلك سالن سینما نشد‪.‬‬


‫‪ «۴ ۱‬هنگام نمایش فیلم «هفت شانس» که‬
‫سمل برنگیداهت » تمافاگیزان‬
‫تعجب می‌کردند که این رنگپردازی چگونه‬
‫لاله ‪.۲۹۱‬سرفیلم صورت گرفتةه" غافل ازاینکه‬
‫کیتون بسبك «مه‌لیس» شخصاً فربم به فربم‬
‫فیلمها را رنگزده بود‪.‬‬
‫تماشا کران حشتواره با شتیدن‪,‬حببه‬
‫«محمد‬ ‫تر»‬
‫کرسخا‬
‫نمایش فیلم «سالهای آنش زي‬
‫‪ 5‬سال لته در سنواره کان‬ ‫یه‬
‫نخل طلایی را برده بود » بیتابی عجیبی از خود‬
‫و بشایش برای نماشای* ان‬ ‫ات‬
‫تا ی‬
‫سرودست می‌شکستند‪.‬‬
‫و از تماشائی‌ثرین فیلم‌های روز بازدهم‬
‫جشنواره‪ ,‬نمایش‌فیلم رامش درحضوردیگران»‬
‫درسینما سینه‌موند بود‪ .‬نکته‌ی‌جالب درمورد این‬
‫فیلم زیرنویس دوزبانه‌اش به‌عربی و فرانسه بود‬
‫"که کار بسیاری از میهمانان علاقمند را ساده‬
‫‪1‬‬ ‫بود ‪.‬‬ ‫و‬
‫(«‪92‬تو ادا» و «ابو لیتو» در سینما دیاموند‬ ‫ورد‬
‫میهمانان تازه ا‬
‫«لبر تولانوادا» و«آنجیلکا ایپولیتو» ک(ارگردان وستاره فیلم ‪ :‬وای » سرافینا از ‪۱‬‬ ‫گکراردان فیلم تعطیلات‬
‫ایستوان داردی (‬
‫ند‪.‬‬
‫تار‬
‫رلنفقر‬
‫گسا‬
‫نمایش فیلم به تماشا گران معرفی شدند و مورد تشویق فراوان حاضران در‬ ‫درانگلستان) دیوید متالون (یکی از رسای‬
‫بر بر‬ ‫را‬ ‫سب‬ ‫«] لبرتو لانوادا» پیش‌از این کار‬ ‫ککمپلانمبییا) پی‌وبکتور پره‌را (تهیه کننده‌فیلم‬
‫‪.‬‬ ‫بود‬ ‫عضو هیئّت داورران‬ ‫اول‌بارر‬ ‫وی‬ ‫‪.‬‬ ‫داشت‬ ‫حضور‬ ‫هولاوالی) ‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫محکوم نمیکنیم بلکه خشونت‌حاصل‌ازجنگ را محکوم‬
‫می‌کنیم وآدمهائی که مسبب این جنگ بوده‌اند‪.‬‬
‫باتوجه بجهوانی آقای میخالکف » آنطور که‬
‫میزنند » گوتی‬ ‫حرف‬ ‫جنک‬ ‫درباره‬ ‫ابشان بحارارت‬
‫خودشان درزمان جنک حضورداشته‌اند‪ .‬چطور ممکنست‬
‫فیلساز جوانی که جنک را ندیده درباره جنک این‬
‫چنین با تعصب حرف بزند‪ .‬آیا ایشان قضاوت عادلانه‌ای‬
‫درباره جنک دارند ؟‬
‫میخالکف ‪ -‬من میتوانم بگویم کهخشونت جنگ‬
‫را بخاوردن شیرمادرم احساس کرده‌ام ‪ .‬من بماصاّب‬
‫جنگ زاده شده‌ام ‪ .‬آنطور کهانگار خودجنگ‌را تجربه‬
‫کرده‌ام ‪ .‬فیلم من درباره جنگ نیست ‪ .‬درباره انقلاب‬
‫اکتبر است اما قصددارم فیلمی‌هم درباره جنک بسازم‪.‬‬ ‫( کارگردان‌فیلم برده‌عشق) سور کف(سر دبیر مجله‌سینما ثیشوروی) ابوانف (نماینده‬ ‫توارمیخالکوف‬
‫نویچهکریان‬
‫من‬
‫لازم‌نیست که درجنگ بوده‌باشم وآنرا بچشم خود تماشا‬ ‫شکرت صادرات فیلم‌شوروی) در گفتگوی جمعی ‪.‬‬
‫کرده باشم تابتوانم فیلمی جنگی بسازم ‪ .‬بررسی من‬
‫درباره جنگ وآن احساس وحشتی که درنزدیکان من‬
‫ازاین‌مصیبت جهانی‌هست » کافی‌ست تا تلخی‌این رویداه‬ ‫نیکیتا مبخالکف‬ ‫مه‬ ‫مه‬ ‫همم‬

‫را دريابم ‪ .‬درثانی » هنوزهم فاشیسم وجوددارد منتهی‬


‫بنهحوی دیگر‪ .‬یعنی پرداختن بفاهشیسم موجود در‬ ‫سازنده فیلم «برده عشق»‬
‫جنگ دوم » بگونه‌ای دیگر درزمان حال وجود دارد ‪.‬‬
‫پس این حرف کهنهشدنی نیست ‪.‬‬ ‫وهیتئت سینمای شوروی در بك گفتگوی جمعی‬
‫چون ازسینه‌ای فعلی شوروی بدلیل اینکه‬
‫فیلمی‌ندیده‌ايم » میخواستم بپرسم که آبا سینمای‌شوروی‬ ‫نوفدم نکر ‪ ۵‬هنت‬ ‫‪ 8‬جنگ وسائل مربوط به آن » درونمایه‌ی‬
‫به سائل امروزی جامعه شوروقی هم میپردازد ؟‬ ‫‪8‬اید فیلمهای شماگران تمام میشود ‪.‬‬
‫ش‬ ‫همیشگی فیلمهای روسی‌ست ‪ .‬این پرداختن مداوم به‬
‫سور کف ‪ -‬بله ما درفیلمهایمان به‌جامعه‌ی‌امروزی‬ ‫ایوانف ‪ -‬فکرنمی کنم ‪ .‬شاید بتوان گفت فیلمهای‬ ‫جنگ را چگونه توجیه می‌کنید؟‬
‫شوروی نمییزپردازيم ‪ .‬شاید بتوانیم بگوئیم کهاغلب‬ ‫ما » مثل فیلمهای سایرممالكك جنبه‌های سرگرم کنندگی‬ ‫وگز‬
‫نجن‬‫هات‬
‫بگویم که اثر‬ ‫‪-‬ید‬
‫ار‬‫ذلکف‬
‫گخا‬
‫ب می‬
‫فیلمهای ما را مساثل امروزجامعه امان تشکیل میدهد‪.‬‬ ‫نیست ‪.‬‬ ‫اما سکس‬ ‫ندارد ‪ .‬درفیلمهای ما عشق هست‬
‫را هم ازیاد‬ ‫مهان‬
‫رذشت‬
‫وی گ‬
‫ش‌ها‬
‫کجنبه‬
‫اما پرداختن به‬ ‫خب » میدانیم کهسکس جزء لاینفکی ازسینمای تجاری‬
‫نمی‌بریم ‪.‬‬ ‫وحتی هنری سینمای روز اروپا وآمریکاست ‪ .‬من این‬ ‫و ‪ ۱‬ن ‪ -‬تحمل کرده‌اند‪ .‬بالاخره سل حدید باید بداند‬
‫آقای میخالکف ‪ .‬فیلم شماهنررا يك وسیله‌ی‬ ‫قول را میدهم که فیلمهای روسی برگزیده جشنواره‌ها‬ ‫پرملت ومه‌لکتش چگهذشته است ‪ .‬فیلمهای جنگی ما »‬
‫بیان برای سائل سپاسی قلمداد مینمود ‪ .‬پعنی اینکه‬ ‫را دراختیار پخش کنندگان وخریداران فیلم بگذاریم ‪.‬‬ ‫گونه‌ای آشکارسازی تاریخ است واینکه ملتی ازرنج چه‬
‫می‌بينيم يك‌فیلمبردار» وسیله کارش را که دوربین‌اوست‬ ‫البته اگر خریداری باشد‪.‬‬ ‫جنگی گذشته است‪ .‬اگربپذيريم کههنريك وسیله آگاهی‪-‬‬
‫بخدمت سیاست میگیرد ‪ .‬آیا بههنر مول معنقدید ؟‬ ‫‪ 8‬سکهشور ردگیر باآلمان درجنگ دوم روسها‪,‬‬ ‫دهنده است » می‌توان گفت که سینمای شوروی تعهد این‬
‫انگلیسها وآُمریکائیها بودند‪ .‬هريك ازاین سکهشور که پا اینکه هنر مجرد ‪ -‬هنر برای هنر ‪ -‬را قبولهارید؟‬ ‫گآاهی‌دادن را بعهده گرفته است ‪.‬‬
‫میخالکف ‪ -‬ازهرنظر هنر ازجمله سینما به اعتقاد‬ ‫فیلمی دبارره جنگ ساخته‌اند » بگونه‌ای یکطرفانه و‬ ‫سروکف ‪ -‬حدف سینماگران روس ازپرداختن به‬
‫من میتواند وباید انعکاس مسائلاجتماعی‌باش » آدمهای‬ ‫مطابق بتاصور خود بجهنگ وآدمهای جنک نگاه‬ ‫جنگ » نشاندادن واقعیتهای یف زندگی‌ست دردوران‬
‫فیلم من دريك چهارراه تاریخی قررگارفته‌اند‪ .‬وقتیکه‬ ‫کرده‌اند‪ .‬فرضاً آمربکائیها درفیلمهای جنگی » ازخود‬ ‫برزخی کهفکرمی کنم نتنهها شوروی بلکه جهان باآن‬
‫آدم باسئله‌ای روبروست می‌باید تصمیم بگیرد ‪ .‬مسائلی‬ ‫يك‌قهرمان ساخته‌اند» انگلیسها‪ .‬زکبی سیاستمداران‌ی‬ ‫روبرو بود ‪ .‬جنگ » يك مسئله جهانی بود ‪ .‬زیروروتی‬
‫که مربوط باهنقلاب اکتبربوده درفیلم من آمده » خب‬ ‫خودرا به رخ میکشند وروسها »خودرا مظلومیگرفتار‬ ‫تمام دنیا را باعث شد‪ .‬درحقیقت سینمای ما » خودرا‬
‫آدم باید تصمیم بگیرد که طرفدار کداميك ازجبهه‌های‬ ‫ظلمی ناخواسته قلمداد میکنند‪ .‬آیا واقعیت چنین‌است؟‬ ‫درقبال بشریت مسئول میداند » باهين خاطر» توجه به‬
‫متضاد فیلم باشد‪ .‬اینرا هم بگویم که زن فیلم من » به‬ ‫رفا‪-‬ی اینکه مسئله را بشکافیم » يك‬ ‫بر ک‬‫سو‬ ‫جنگ ومسائل‌آن‌را دروظیفه‌ی خود میداند‪ .‬فیلسازان‬
‫پیروی ازعشق است که بمسهتله سیاسی کشیده میشود ‪.‬‬ ‫کنفرانس طولانی می‌طلبد ‪ .‬همینقدر بگویم که جنگ‬ ‫به‬ ‫تبواجه‬
‫ومودهای آن علاقمندند و‬
‫ما بزهندگی ن‬
‫او بآاگاهی ازاحساسی‌که دارد » همه چیز را فدای‬ ‫درسطوح‌مختلف درجهان گسترده شد‪ .‬رهکشوری‌قضاوت‬ ‫تآثبری که جنگ درروحیه‌ی ملت ما باقی‌گذاشته است‬
‫او يك آدم سیاسی نیست فقط عاشق‌است‬ ‫بخصوصی درباره جنگ‌دارد ‪ .‬ما ازاین‌دیدگاه به جنگ‬ ‫سینما گران ما مدام دکرشف واقعیتهای جنگ هستند‪.‬‬
‫وبس ‪ .‬واما بهانر خالص » موافق نیستم » «هنر برای‬ ‫نگاه میکنیم ‪ .‬معتقدیم که دنیا وبویژه ما مورد ظلم‬ ‫‪ 8‬پیش ازاین فیلمهائی ازشوروی مبدیدیم اما‬
‫هنر» برایم مفهومی ندارد ‪ .‬پشت هرهنری يك موقعیت ‪.‬‬ ‫شدید واقع شده‌ایم ‪ .‬دراین جنگ » سرنوشت جهان »‬ ‫حالاکمتر فیلمی ازکشورشما دراینجا به‌نمایش درمی‌آید‪.‬‬
‫است ‪ .‬ممکنست فیلم‌من با معیارهای‌بشردوستانه مطایفت ‪۱۲‬‬ ‫فرهنگک جهان » تمدن جهان بمهخاطره افتاد ‪ .‬مسئله‬ ‫بهمین‌جهت نمی‌توان معارفه‌ی کاملی‌باسینهای نوشوروی‬
‫داشت ‪ .‬سبب‌اش چیست ؟‬
‫کامل نداشته باشد‪ .‬اما من طرفدار فیلمهاگی هستم که‬ ‫ما پرداختن بچهنین وبرانگریهای جنگ است ‪.‬‬
‫احساسات خوب را درتماشاگر برانگیزد ‪ .‬پس می‌بینید‬ ‫میخالکف ‪ -‬اگر مايك چنین فیلمهائی میسازیم‬ ‫ا‬
‫م‪.‬‬‫اریم‬
‫ایوانف ‪ -‬ما پخش فیلمی درایران دا‬ ‫‪۱‬‬
‫نیستم‬ ‫که من معنقد بخه هانرلص‬ ‫دلیلش اپنستکه ماراجع به جنگ اینطور فکرمی کنیم ‪.‬‬ ‫هیچکس به ما برای خرید فیلم رجوع نکرده است ‪.‬‬
‫سئله اینجاست که واقعیتها‪ ,‬قتضیاو‌یکطر فانه‬ ‫ظلمی که بما درفیلمها نشان داده میشود » درقبال ظلم‬ ‫فکرنمیکنم ما دراین‌مورد مقصرباشيم س‪.‬وای فیلمهای‬
‫دارند‪ .‬چرا دوسوی يك برخورد را واقع بینانه بررسی‬ ‫واقعی جنک ناچیز است ‪ .‬حرف دیگر اینکه ما راخعم‬ ‫» ما فیلمهاتی داریم که وقایع‪ .‬امروزی زندگی‬
‫نمیکنید ؟‬ ‫می‌کند‪ .‬اما هیچکس برای خرید‬ ‫‪ 9‬ت‬
‫و ‪5‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪۶‬‬ ‫و‬ ‫زو‬ ‫ی‬ ‫مس‬ ‫سح‬

‫تما نیو با تال همومی بشتری‬


‫شد ‪ .‬در پیشتر این فیلم‌ها با ضد قهرمان‌ها‬
‫کت ‪9‬‬ ‫کدم‬
‫آنها که درحاشیه‌نظ) انجتماعی رن‬
‫‪ .‬از جمله این آثارش ِ‬ ‫‪ :‬روبرو می‌شوبم‬
‫‪ 8‬فیلمهای‌ایرانی درشوروی به‌نمایش درمی‌آید؟‬
‫نیافتنی‌ها» ‏ ‪1‬‬ ‫و «دست‬ ‫(‪)۷۰۹۱‬‬ ‫از «بهرقیمت»‬
‫سور کف ‪ -‬هرسال يك پادوفیلم ایرانی‌را کدشرور‬
‫(‪ )۵5۹۱‬باد کرد‪.‬فیلم «خدا با ماست» او که‬ ‫شور‬
‫ما نمایش‌میدهند‪ .‬اما نمیدانم چرا فیلمهای شما کدر‬
‫در فستیوال کارلووی واری جایزه‬ ‫در ‪۰۷۹۱‬‬ ‫در‬ ‫ب‬‫لمن‬
‫ایمغکه‬
‫هم بگو‬ ‫را‬
‫پدث‪.‬‬
‫اار‬
‫ما نمایش عمده ند‬
‫فب ن‬
‫از يبكك‬ ‫بزر کف را بدست" ورد نختین فاگ‬
‫ندارد ‪ .‬من درحشنواره‬ ‫پسند وه‬ ‫آیعنی یک ‪7‬‬
‫‪۴‬‬
‫‪۴۱۳‬‬
‫تربلوژی بود کف بافیلم‌های «ساکوووانزتی» |‬ ‫بودند‪.‬‬ ‫معیار جهانی‬ ‫فیلم ایرانی دیدم که دريك‬ ‫سه‬
‫(‪ )۱۷۹۱‬و«جوردانو برونو» (‪ )۳۷۹۱‬تکمیل |‬ ‫بین‌المللی‬ ‫آنها را منطبق بضاابطه‌های‬ ‫بشخصه‬ ‫ومن‬
‫"‬
‫‪۱‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪1‬‬ ‫سینما می‌دانم‌اشان ‪« .‬گاو» بنظرمن‌فیلم بیاندازه خوبی‬

‫ویژگی مشترك این فیلم‌ها روباروئی فرد ‪۱‬‬ ‫بود ‪ .‬باغ سنگی ‏ افسانه را ازمتن واقعیت میگفت و‬
‫دبنایتگاه‌های حا کمه ‪ -‬از حمله دستگاه عدالت ‪۱‬‬ ‫» یک فیلم تکاندهنده بود که مرا با دلبستگی‌ایرانی‬ ‫خاك‬

‫‪۱‬‬ ‫در مت کاپیتالیس ورکلیسا بود‪,‬‬ ‫‪ 1‬بسهرزمین‌اش آشنا ساخت ‪ .‬اجازه بدهید بگویم این‬
‫جولیانو منونالدو‬ ‫" فیلم مرا بشناختن ایرانی کمك کرد ‪ .‬عشق بزهمین و‬
‫‪۳‬‬ ‫درسال ‪ ۲۷۹۱‬مونتالداو فیلم ون‬ ‫" زندگی این فیلم را سرشار مینمود ‪ .‬تماشای این سه‬
‫‪۳۱‬‬ ‫که بخیرد»را بارساس رمانی از «رنانا و‬
‫آشنائی با ‪:‬‬ ‫فیلم بگمونشزد کرد که بیشترمراقب سینمای‌ایران باشم‪.‬‬
‫ساخت‪ .‬او خود درباره فیلمش می‌گوید ‪« :‬برای ‪۱‬‬ ‫" من بادیدن اپن فیلمها سینمای شما را جدی میگیرم‬
‫من این فبلم به‌مفهوم بزاگشت به موضوع تلاش؛‬
‫و‬ ‫" وقبول دارم که فیلم‌های خوب بیشتری هدمارید‪.‬‬
‫باا‬

‫وزادی است‪ .‬کار ساختن ابن فیلم‬


‫به‌زمین آ‬
‫باتوجه به‌اینکه ابن سه فیلم ب‪.‬ج«زباغ‌سنگی»‬
‫برابم بسیار لذت‌بخش بود برای اینکه ما آن را‬ ‫" بکرلام استوار است وباتوجه اینکه شما فارسی نمیدانید‬
‫درمنطقه‌ای ساختیم که مردم آن به‌سینما به‌عنوان)‬ ‫کا رگردان فیلم‬ ‫آنها برایتان میسر شد؟‬ ‫ای‬
‫عندرك‬
‫مونه‬
‫" چگ‬
‫سو رکف ‪ -‬متأسفانه کپی‌هائی را که من دیدم »‬
‫ناتف‬
‫يك‌حرفه آبرومند نگاه میکنند ونه يك‌سر گرمی‬ ‫«آنیس میرود که بمیرد»‬
‫لوکس اونگقریمت‪ .‬بههمت مردم منطقه املیا ‪]-‬‬ ‫فیلمها زیرنویس نداشت » اگر میداشت من بخوبی‬
‫ووواست تمام دفایق آنرا درك کنم »‪۰‬نااینحال من از‬
‫رومانیا؛ ما ابیر‌چندماه دريك محیط عاطفیگرم‬ ‫«جولیانو مونتالدو» درع‪ ۲۹۱‬به‌دنیاا مد‪.‬‬
‫‪.‬تقدم که این‬ ‫حرف فیلمها را استتباط کردم‪:‬مع‬
‫*‬ ‫زنتات کی کردیم و از همکاری مردم بهره‌مند |‬ ‫کار سینمائی‌اش را به‌عنوان مدیر تولید وبازیگر‬ ‫و‬ ‫ور‬
‫شدیم‪ .‬این نخستین فیلمی است که درباره بك‌زن‬ ‫رادرانی کارلو‬
‫فیلم «مواظب باشید» دزد» بگهک‬

‫ٍ‬
‫اعتراف کنم که در آغاز کمی |‬ ‫د‬ ‫لیترانی آغاز کرد‪ .‬و به‌دنبال آن درچند فیلم ساخ‬
‫بته‌‬
‫اامیو‬ ‫شما که این سهفیلم را پسندیده‌اید » توصیه‬
‫وحشت داشتم‪ .‬اما با باری‌های «اینگرید تولین» |‬ ‫دیگر ازکارلو لیترانی و فرانچسکومازلی ایفای‬ ‫م کنید؟‬
‫نماپشش را درشوروی ی‬
‫که آکتریس بافدرتی است وسهم قابلتوجهی |‬ ‫واپو‬
‫نفش کرد‪ .‬در فیلم‌های «راه بزرگکآبی» ک‬ ‫ایوانف ‪ -‬البته ما در این باره مناکره خواهیم‬
‫‪:‬‬ ‫‪.‬‬
‫یلم دارد» ثاونستم اعتماد بنفس ‏‬
‫درساختن افین‬ ‫دستیار «جیلوپونته کوروو» بود‪ .‬درسال ‪۱۲۹۱‬‬
‫خودرا) بازبایم» ‪.‬‬ ‫ههلا دک‬ ‫زر‬ ‫ی‬ ‫» فکر میکنم «گاو» را در‬ ‫روکف‬
‫‪ 9‬آقای س‬
‫شوروی و هم دراغلب کشورها نشان داده‌اند شما که‬
‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫واگ داد کرد ‪۳‬‬
‫درمسافرت هستید چگونه آنرا ندیده‌اید؟ و پسا ززگذشت‬
‫« جولیانو مونتالدو » ( کارگردان )‬ ‫فبلم دوم او «گرپنتای خوشگل» در سال‬ ‫‪۷‬ال از تهیه آن تازه متوجه آن شده‌اید؟‬
‫س‬
‫«اینگر بد تولین» و «میکله‌پلاچیدو» بازیگران‬ ‫برای او يك جايزه از فستیوال برلن‬ ‫‪۶‬‬ ‫سور کف ‪ -‬بددلیل آنکه يك بیده وبستان سینمائی‬
‫اپن فیلم اینك در تهران بسر می‌برند و در شب |‬ ‫بهمراه داشت‪ .‬ابن‌فیلمی بود تلخ و گرنده درباره‬ ‫میان‌ما وشما نیست‪ .‬قصد داریم بزودی هفته فیلم ایران‬
‫نمایش فیلمشان ساعت ‪٩۱‬‏ روز شنبه حضور‬ ‫ظهور کاپیتالیس جدید در ابتالیای بعدازجنگ‪.‬‬ ‫را در شوروی برگزار کنیم‪.‬‬
‫خواهند داشت‪.‬‬ ‫فیلم‌های دبیگر او که به‌این اندازه در گیر مسائل‬ ‫هرجشنواره‌ای مثی خاص‌خودرا دارد وهدفی‬
‫مسکو چه تمی را دنبال‬ ‫را دنبال میکند‪ .‬جشنواره‬
‫میکند ؟‬
‫میخالکوف ‪ -‬جشنواره مسکو " شعار دارد ‪:‬‬
‫بشردوستی» صلح میان ملتها ودوستی میان انسانها ‪.‬‬
‫‪:‬‬ ‫» آ نچنانکه خوانده‌ايم‬ ‫آقای میخالکوف‬ ‫‪0‬‬
‫پودمرادر شما هنرمندند » برادر شما فهیملمساز است‬
‫تا چه اندازه تحت تأثیر آنها بوده‌اید و يا سینما را‬
‫اآزنها آموخته‌اید؟‬
‫میخالکوف ‪ -‬البته من از دانش آنها استفاده‬
‫ا ‪0‬ش‬ ‫نها همم هن تودماند ت آما خمیفه ازاینکد؛‬ ‫اک‬
‫شهرت آنها به‌کار من سایه بیندازه وحشت داشتهام ‪.‬‬
‫برادر من فیلمسازی است که ارزش کارش پمراتب‬
‫بهتر از منست‪ .‬من سعی ميکنم تحت سنگینی نام او‬
‫خودم را به جائثی نرسانم » خودم باشم واعتباری درخور‬
‫بدست آورم‪ .‬گرچه دانسته‌های خانواده‌ام مرا یاری |‬
‫داده است» بگذ‌ارید بگویم ما یا هم يك بده وبستان‬
‫داریم‪.‬‬ ‫هنری‬
‫«وودی آلن» بکمکم آمد‪ .‬فکرم یکنم «بدل»‬ ‫بجرسته‌رین آن «مارتین ریبت»‬

‫ددل‬
‫دگرهم‌ای باشد مثل یکی اکزمدیهای‬
‫کلنمنسر‬
‫فی‬
‫فطر ها‬ ‫«کایرا» ‪ .‬اما با انحال هر آنچهرا کهمی‌خو استم‬
‫بگویم » با زگو کمند‪ .‬تماشاگران دارند ثابت‬
‫زاده‌هائیکه استودبوها را‬ ‫م یکنن دکه آت حرام‬
‫اندند اشتباه میکردند‪ .‬درپابان وقتی‬
‫مدیگ‬
‫ر‬
‫برده عشق‬
‫«وودیآلن» بهکمیته بازپرسی میگوید‪« :‬گور‬
‫پدرتان» ‪ .‬مردم بهپامی‌خیزند و کف می‌زنید‬
‫از فیلمهای بخش م‬
‫"‬
‫‪"۹‬‬

‫سابقه من فقط برده‬ ‫عشق را دیدم که‬ ‫ودرپایان فیلم وقتی لیست سیاه می‌آید مردم‬
‫بی‌اندازه از بافت سینمایی‬ ‫ینند‪ .‬فکرمی کنم یکی‌از‬
‫بازهم فیلم را تشوبق م ک‬
‫معدود فیلم‌هائی است که دروقت سیار مناسبی فکیلامسرازگرددانرایآنن فنییلکمیتااندميیخالکوف خوشم آمد ‪.‬‬
‫نوشته ‪ :‬رکس رید‬
‫بصورتی‬ ‫شه وتخیل را‬ ‫ساختم ‪».‬‬ ‫علی‌رغم ظاهر خشن و‬ ‫«مارتین ربت»‬
‫آبرو‬
‫مطلوب‬ ‫مند با هم آميخته بود» و پرورشی‬ ‫هنوز خبلی ازمردم نمی‌دانند مك کار ی‬ ‫فتار آدم سیار آرامی‬
‫نتراشنده‌ایکه دارد » دگر‬

‫مانزدیرگمرق رساتهگازیفت‪ .‬جشنو‬


‫را باعث شده بود‪.‬‬

‫ماهافیل‬
‫ن‬ ‫می‌نماید‪ .‬درحال حاضر او درنیومکزیکو س رکرم‬
‫کی وده ‪ .‬وقتی آبنهها یمگوئید فیلم «بدل»‬
‫دارره مسابقات اسب‌دوانی باعنوان درباره چه‬
‫ساختن فیلمی ب‬
‫محمدرضا اصلانی‬
‫‪.‬‬ ‫ند‪ . . ۱ «( :‬راستی؟‬ ‫وستی م‬‫گ‌ا‬
‫يیزی‬
‫ی‌چ‬
‫لرحظات استر احت که خوب‌دبکه چه چیزهائی‌داره؟» امیدو ارم همه جا‬ ‫«سابه کیسی» است ‪ .‬اما د‬
‫وضع انطور نباشد‪« .‬مار تین ربت» خوش‌بینانه‬ ‫برای زدود نگردوخاك ازسروهورتش می‌رود »‬
‫(فیلساز)‬ ‫ابنظور باشد‪ .‬فهیم‬ ‫م یگو بد‪« :‬کمان نکمنیم‬ ‫کاملا" آشکار اتسکه هنوز درهیجان ساختن‬
‫موضوع فیلم زباد مشکل نیست ‪ .‬البته مردم به‬ ‫ه اخیر آ تمام کرده ‪ -‬فیلم «بدل»‬
‫فیلمی اکست‬
‫اگز الا وبا زکشت پسر گمشده‬ ‫کكارتی و‬ ‫درباره تعقیب هنرمندان دردوره م‬
‫خیال دیدن يك في‌لم معمولی «وودی آلن»‬
‫‪ ۴‬دوفیلم آفریقایی جشنواره یعنی اگرالا‬ ‫می‌روند اما وقتی سالن سینما را ترك می‌کنند‬ ‫تآثیر یکه این وضح درنابود ساختن استعدادها‬
‫کاملا" معلوم اس تکه فیلم دآنرها تآثیر زبادی‬ ‫داشت ‪.‬‬
‫گذارده است ‪ .‬فکرم یکنم مقاومت مردم درباره‬ ‫فیلم «بدل» یك‌با زگوئی حقیقیازاتفاقات‬
‫شاهین) بخاطر عدم مشخصات عمومی يك سینما‬
‫و اغراق‌های ناشیانه‌اش فیلمهای مفلوکی بودند‪.‬‬ ‫حکومت نیکسو که بیست سال بعد پیش آمد‬ ‫د!هه پنجاه اززبان بازماندگان این دوره است ‪.‬‬
‫بخاطر وقابعی بکوه درآن زمان (دهه پنجاه)‬ ‫«ربت» وفیلمنامه نوسش «والتر برنستاین» و‬
‫درایندوفیلم ‪ -‬وبخصوص بازگشت‌پسر گمشده ‏‬
‫روابط نامشخص ‪ ۰‬فیلمبرداری ضعیف » قصه‌ی‬ ‫اتفاق افتاد‪ .‬بهبك معنی فیلم می‌خواهد بگوید ‪:‬‬ ‫همچنین تعدادی ازبازیگر ان فیلم ازجمله «زرو‬
‫دستما لی‌شده وبازیهای غلو شده از خصوصیات‬ ‫«من‌این‌هستم » عقابدم‌اینست » توهم هرعفیده‌ای‬ ‫موستل» » «هرشل برناردی» اکزسانی بودن دکه‬
‫اصلی بودند ‪ .‬هردو فیلم برداشت‌های ‪۳‬‬ ‫میخواهی داشته باش» ‪.‬‬ ‫نامشان درلیست سیاه بود وفیلم «بدل» داستان‬
‫سهعی‬
‫ضعیف درسطح عوامانه وبدیهی داشتند» ک‬
‫در انگشت گذاشتن روی معایب اجتماعی و‬
‫نارسایی‌های آن داشتند ‪ .‬ولی فیلمها هیچگاء‬
‫پا از حد کاریکاتور بیرون نگذارده و بعد‬
‫سیاسی‌اشان درهمین حد متوقف شده بود‪.‬‬
‫جو اد مجابی‬
‫(نویسنده وشاعر)‬

‫‪_ٍ#۷‬یاث اصل کلی که راجع به فیلم‌هابی‬


‫از نوع (شطرنج باد) باید متذ کر بشوم» اینکه‬
‫آثار روشنفکرانه هیچگاه دردی را ازسینمای ما‬
‫دوا نخواهد کرد‪ .‬اگر فیلمی را مردم نیذ‌بر فتند‬ ‫همین دلیل معنقدم کهاين نخستین فیلم‬ ‫کستاخانه‌ای است ازآنچه که آنها بمدت ‪ ۵۳‬سال‬
‫خواه ناخواه باپد نتیجه‌گرفت که یکجای کار‬ ‫درای نکشور ساخته شده ‪.‬‬ ‫ه‬
‫حقیقناً سیاسی اکست‬ ‫دردرون‌خود نگهداشته بودند ‪ -‬داستان بزدلهائی‬
‫ان ات‬ ‫خوشم‬ ‫من ازفیلم «تمام مردان رئیس جمهور»‬
‫که دیگران را بصهلیب کمشییدند » فربانیانی‬
‫پك زمانی ارکسترهای موسیقی صورت‬ ‫آمد وفکرمیکن مکه فبلم خوبی است » اما این‬ ‫که بخاطر نجات خود دوستانشان را لو می‌دادند‬
‫خانواد‌گی داشتند که بآهن‌ارکتد ‪۰۱۳‬‬ ‫فیلم بیشتر بدارره روزنامه‌ نگاری است تا سیاست‪.‬‬ ‫ومردان شجاعی که بی‌با کانهمی‌جنگیدند زير ا که‬
‫ی کعتتی (که الان هم هست) حالا حکایت این‬ ‫خشم من ازچیزهائ یکه ردآن دوره اتفاق افناد‬ ‫آبه انسان وحقوق انسانی معنقدبودند‪ .‬مارتین‌ریت‬
‫هفنرووزننشسته‌است ‪ .‬من‌ذاتاً بك حبوان سیاسی نوع سینمای ماست که باید به‌آن گفت (سینمای‬ ‫م یگو ید ‪:‬‬
‫مجلسی) ! فیلم صحرای تاتارها (زورلینی) مرا‬ ‫هستم وفیلم«بدل» سال‌ها بو که مانند يك‌حیوان‬ ‫«تمام حوادث فیلم حقبقی است ‪ .‬حدود‬
‫به‌این شبهه انداخت که نکند قصد کگاکرردان‬ ‫خشمگین دردرون من می‌غرید‪ .‬واقعاً ازدیوید‬ ‫بیست‌وپنج سال استکه سعی م یکردم این‌فیلم را‬
‫فیلم » حفاظت از آثار باستانی ایران است» ولی‬ ‫لپامنبییا که امکان ساختن این‬
‫ککم‬
‫بگلمالی » از‬ ‫بسازم وهمیشه با مقاومت هالبوود روبرومی‌شدم‪.‬‬
‫وقتی درفیلم دقیق شدم » متوجه این مهم گردیدم‬ ‫فیلم را برایم فراهم ساخت ممنونم» ‪.‬‬ ‫را انتخاب نم یکردم تاآتکه‬ ‫گوبا راه درست‬
‫نگاهی به ‪:‬‬

‫تعطیلات طولانی سال ‪۲۳۴۵۱‬‬


‫رنگی ‪ ۱۰۱ -‬دفیقه‬
‫‪ :‬خایمه کامینو‬ ‫ردان‬
‫کگار‬ ‫‪۱‬‬
‫که نه‌تنها زورلینی کاری درسینما انجام نداده‬
‫فیلمنامه ‪ :‬مانوئ لگوبرسن ‪ -‬خایمه کامینو‬
‫فیلمبرداری ‪ 2:‬فرناندو آریباس‬ ‫‪ ۰‬نلکه از نازیر ان ایرانی فیلم‪ ,‬در حد‬ ‫و‬
‫|اویر مونتالوا تك‬
‫کس‬‫موسیقی ‪:‬‬ ‫واهی لشکر استفاده آگراده است‪.‬‬
‫بازیگران ‪ :‬آنالیا کید» فرانچسکو رابال» کونچاولاستو‪-.‬‬
‫ژانت ارزیان‬
‫(مننقد)‬
‫بفاورش «فرانکو» وآغازجنگهای‌داخلی اسپانیا‪,‬‬
‫آندسته ازساکنین حیرت‌زده بارسلونی که درتعطیلات‬
‫تابستانی بسرمی‌برند تصمیم میگیرند در وبلاهای خود‬
‫فیلم‌های جشنو اره‬
‫پمانند تا سروصدا بخوابد ‪ .‬لیکن تعطیلات اجباری‌آنان‬
‫برخلاف انتظار بدرازا میانجامد‪ .‬دامنه درگیری کمکم‬ ‫نراره‌ی‬
‫د‬ ‫درسو اوزالا یکی‌از زیپاترین فیلمهائی‬
‫مبنهطقه آنها کشیده می‌شود وآنها ناگزیر می‌آموزند‬ ‫‪ .‬سقر اط درتعریف شاعر فیگوید ‪:‬‬ ‫دم‬
‫ددیکه‬
‫بو‬
‫چگونه می‌توان درجوار آتش تفنگها سرکرد وچگونه‬
‫ناشی از کمود مواد غذائی کنار آمد‪.‬‬ ‫با ترس ومشکللات‬
‫خایمه کامینه >‬ ‫«‬ ‫شاعر یعنی انسان به‌اضافه طبیعت ‪ --‬بنظر من‬
‫درسو اوزالا یعنی کوروساوا به‌اضافه طبیعت ‪..‬‬
‫ونار برای یافتن چیز‬
‫درحالی که بزرگترها درگوشه ک‬ ‫این فیلم میتواند شرح حال سازنده خود باشد‬
‫‪.‬‬ ‫پرسه می ز نند ء شاگردان‌تنها مدر سه منطقه‬ ‫قابل‌خوردن‬ ‫کا رگردان فیلم‬
‫«وئيك » که‬
‫ك‬ ‫بازارسیاه مواد غذاثی ثرتیب میدهند ‪.‬‬ ‫وآن پیرمرد درفیلم درواقم خود کوروساواست‬
‫بزرگترین‌بچه‌هاست ارزگم‌پدر درجبهه جمهوریخواهان‬ ‫«تعطیالات لطوانی سال‪»۹۳‬‬ ‫فکرمیکنم سام‌پکین‌پا نحوه استفاده‌از اسلوموشن‬
‫رنج می‌برد و «آنکارنا» دخترك پیشخدمت ازمجروح‬ ‫را از کوروساوا فراگرفته باشد ‪ .‬درمورد فیلم‬
‫«كوئيك» اولین تجربه عفقی‌اش را با‬ ‫برادر ‪.‬‬ ‫شدن‬
‫به‌دنیا اما او‬ ‫«خایمه کامینو » در ‪۲۳۹۱‬‬ ‫سی باید بگوبم اسکورسپس بنظر من‬ ‫کا‬‫که ت‬‫اانند‬
‫سر‬‫ه‬
‫ب‬
‫ی‬
‫ییا‬
‫س‬
‫خ‬
‫ی‬
‫ب‬
‫یی‬

‫به‬ ‫اسنت‬ ‫سعی نکرده‬ ‫ستمان‪ .‬هیچوقت‬ ‫ار‬ ‫صر‬ ‫باق سنگی‬ ‫امیز تادری‬
‫مکتب سینمائی خاصی وابسته باشد ‪ .‬فیلم‌ه‌ای‬ ‫‪.‬طرنج باد بنظر مبنت‬
‫فوق‌العاده زیبا بود ش‬
‫سوء تفاهم بزرگی بود ن‪-‬ظیر همان چیزی که‬
‫در صحرای تاتارها دیدب ‪ -‬با همان اشتباهی که‬
‫اولین فیلم طولانی او «اسپانیاشی‬ ‫است ‪۰‬‬ ‫بو ده‬

‫ومحیط کشور‬ ‫شرایط‬ ‫بو که دران»‬ ‫متفاوت»‬ ‫زورلینی در صحرای تاثارها می‌کند ‪ .‬او‬
‫اسپانیا از دید يك آمریکائی مورد بررسی قرار‬ ‫‪۳‬ات موضوع فرنگی را در معماریهای ایرانی پیاده‬
‫مرهکره ‪ .‬سال بعد فیلم «زمستان در مایورکا»‬ ‫می‌نماید ودرشطرنج باد نیز يك موضوع فرنگی‬
‫را ساخت که نشان دهنده يك نقطه‌نظر شخصی‬ ‫در فضای ایرانی ومتعلق به دوره قاجاریه پیاده‬
‫شده است‪.‬‬
‫درباره رابطه عاشقانه شوپن و ژرژساند بود ودر‬
‫آن «لوچابوزه» و «کرپستوفر سانفورد» بازی‬ ‫« دبوانه‌ای از قفس پرید » فوق‌العاده‬
‫‪-‬ه تصویرجالبی ازجامعه خاص امربکائی | کمر‬
‫یدند‪ .‬فیلم‌بعدی کامینو «معلم خصوصی‌من»‬ ‫بود ک‬
‫‪ ۶‬نمتاینداد ‪ -‬اگر ابزپمرنسند که بیمار ب فیلمی که بدرستی شناخته و ارزشیابی نشد ‪-‬‬
‫سه سال بعد ساخته می‌شود ‪ .‬درفیلم «تعطیالات‬ ‫روانی را کی بهتر تعریف می‌کند‪ » .‬میگویم‬
‫طولانی سال ‪ »۲۳‬که وقت زبادی صرف ساختن‬ ‫میلوش فورمن و کی بهتر اجرایش می‌کند ‪.‬‬
‫تآکار نا» صورزت می‌دهد که اینکار منحربه‌اخراج دختر‬
‫«‬ ‫آن شد ‪« ۰‬امیتو» ما را تا اساناني روبرو‪:‬‬ ‫‪ :‬حك نیکلسون‪.‬‬ ‫وی‬
‫اکزارمیگردد ‪ .‬هنوز هفده سالش تمام نیست که بنهظام‬ ‫مارد گکه تعنشت رها این ان را کمد ند‬ ‫عبداللّه غیابی‬
‫احضار می‌شود و «آلیسیای کوچولو» که عاشق اوست‬
‫نسناخته‌است‪ .‬ک«امینو » درباره این‌فیلم می‌گوید‪:‬‬ ‫( کار گردان)‬

‫تا بازگشت او رنج انتظار را برخود هموار می‌کند ‪.‬‬


‫سرانجام دربهار ‪ ۸۳۹۱‬درحالی که بحران اقتصادی‌باوج‬ ‫«شاید حق بیادداشتن و بوازکگردن کذشته‬
‫رسیده بااشغال موقت‌اردوی‌تابستانی» تعطیلات طولانی‬ ‫موضوع اساسی این فیلم باشد‪ .‬من درسال ‪۲۳۵۱‬‬ ‫از پیروزی تا پبروزی‬
‫ساکنین آن پایان می‌یابد‪ .‬تعطیل سازان اينك بدهنیاتی‬ ‫در زمان جنگ‌های داخلی بدنیا آمدم وبنابر این‬
‫داده است ‪.‬‬ ‫برمیگردند که تغییرات مهمی درآن روی‬ ‫نمی‌توانم خاطره‌ای از آن دوره داشته باشم ‪.‬‬ ‫‪ ۴#‬فیلم چینی «از پیروزی تا پیروزی»‬
‫«خایمه کامینو» که درآغاز جنگ‌های‬ ‫راگردان‬
‫ک‬ ‫داستان فبلم قسمتی ازخاطره گروهی»ردماستب‬
‫داخلی اسپانیا بدنیا آمده شرح این جنگها را ازدیگران‬
‫چیزهائی که من از دیگران شنیدم و خواستم شنیده است فیلم او اززاویه تازه‌ای بجهنگ نگاه‬ ‫چین‌است‪ .‬صحنه‌های جنگی این‌فیلم ازصحنه‌های ‪.‬‬
‫درفیلمم بهتصوبر دآوررم‪ .‬تاکنون درسینما فقط می‌کند‪ .‬نگاهی‌نافذ گولایهآمی که بیشترمتوجه کسانیست‬ ‫وجود دربهترین فیلمهای جنگی‌امرپکائی‬
‫مشابه م‬
‫‪.‬‬ ‫که از «مسئولیت» گریزانند ‪ .‬بدون آنکه صدای «فغان‬ ‫نسخه رسمی‌حوادث بزاگومی‌شد‪ .‬فیلم «تعطبلات‬
‫که با امکانات بیشتر وصرف هزینه گراف ساخته‬
‫زجغد جنگ و مرغوای او» در دهد بتهجزیه وتحلیل‬ ‫ان نه‌فقط شعیف‌تر نیست بلکه شاید موّثرثر طولانی سال‪ »۲۳‬پرده از روی منظره‌ای جدید‬
‫این‌موقعیت مهمل مپپردازد ‪ .‬بهمین‌دلیل آسان‌نمی‌توان ‪.‬‬ ‫از آن دوران بهکناز می‌زند ‏ منظره شکست‬ ‫ومحکم‌تر نیز باشد‪.‬‬
‫فراموش کرد ‪.‬‬ ‫خورده‌های جنگ داخلی واینکه آنها حوادثرا‬ ‫عبدالله تربیت‬

‫ای ‪۵‬‬
‫پرویز صیاد‬ ‫چکونه می‌دیده‌اند»‪.‬‬ ‫(نوسنده وعترجم)‬
‫‪3‬‬
‫البته برای رساندن آن‬ ‫نزرند ‪.‬‬ ‫کتاب لطمه‌ای‬ ‫ابن‌بار برخلاف گذنته از يك نوول‬
‫مجبور بودم که حوادث کتاب را برای مطابقت‬ ‫دآن حوادث بیشتر جنبه‌ی‬
‫بهره گرفته‌اید که ر‬
‫ذهنی‌دارد میخواهیم بدانیم که چه جنبه‌ای از آن آن با مدیوم سپنما تغییر و با حذف و با اینکه‬
‫‪۷۳‬‬ ‫ماجراهائی به آن اضافه کب فرضا‬ ‫مورد توجه شما قرا رگرفت؟‬
‫درآقای مودت را که درابتدای کتاب آمده است‬
‫در فیلم حذف کرده‌ام» چون در درچه اول با‬
‫بودکه توجهم را جلب کرد ‪ -‬وقتیآنرا خواندم‬
‫بطور عجیی بر مس اس لاش ی وا طرز فکر من که مخالف باخرافات وجن وپری‬
‫هستم» مطابقت نداشت وجن درواقع همان مرض‬
‫نمیتوانستم فراموشش کنم وبرای من نوعی مشغله‬
‫سرطان است که در وجود آقای مودت لانه کرده‬
‫ذهنی شده بود ‪ .‬میدانید که «ملکوت» حالت‬
‫‪۴‬‬ ‫است‪ .‬علاوه برآن دبیهالوك فیلم بح‬ ‫وفضای ویژه‌ای دارد که به‌نوعی اسطوره شباهت‬
‫نیمه كالاسيك داده‌ام فرمی که در سینمای ما کمتر‬
‫دارد و بیشترین توجهم نیز بهمین مسئله بود‬
‫بمنظور حفظ‬ ‫تر‬
‫شین‬
‫بتیو ا‬
‫به‌آن توجه شده اس‬
‫و سعی کریم این حالت زا در فیلمم ایجاد کنم‪.‬‬
‫جنبه‌ی اسطوره‌ای فیلم است‪.‬‬

‫بردن داستان فیلم به شهر ماکو آیا‬


‫چگونه با سایل ذهنی قصه مواجه‬
‫شدید چون آوردن تمام آنها به‌تصویر کار سپار‬
‫علت خاصی داشنه ات‬
‫مشکلی است؟"‬
‫هربتاش ‪ _-‬داستان در اصل زمان مشخصی‬ ‫هربتاش ‪ -‬تاآنجا که تكنيك وزبان سینما‬
‫ندارد وآدمهایش هم هویت‪ ,‬معینی ندارند ‪ -‬اما‬ ‫امکان میداد گوشش کردم تا ذهنیات قهرمانان‬
‫درفیلم نميتوانستيم نا این‌حد آزاد باشیم» چون‬ ‫قصه را ازطربق تصویر به‌تماشا گر برسانم و در‬
‫دید هستند ‏ بخاطر همین‬ ‫همه‌چیز در ‪9‬‬ ‫صحنه‌هائی که میسر تبود از ناشن استفاده کردم‬

‫مجبور بودم هاله‌ای از يث زمان مشخص را‬ ‫و قهرمان فیلم ازاین طریق افکار خود را بیان‬
‫ارائه نمایم واین‌مربوط مشود به‌اواخر قاحار ‪...‬‬ ‫می کند و این البته بخش کوتاهی از فیلم را‬
‫مشاکهوری است که میتوان چنین زمانی‬ ‫تشکیل میدهد وپیشتر من به‌تصویر متکی بودم‪.‬‬
‫را دز‌آن پیاده‌نمود» چون دارای يك قصرقدیمی‬
‫با توجه به‌اینکه در اغلب موارد خود‬
‫است که متعلق به دوران قاجاریه است‪.‬‬
‫نویسنده فیلم‌هایتان بوده‌ابد» درملکوت تا چه‌حد‬
‫‪ 9‬قصهدراصل لحنی تمئیلی دارد و این‬ ‫به متن ادبی کتاب وفادار بوده‌ابد» با اینکه از آن‬
‫ماجرای آترا در پرده‌ای از ابهام می‌پوشاند‬ ‫اقتباسی آز اد داشته‌اید؟‬
‫اگر چنین لحنی در فیلم نیز وجود داشته باشد»‬
‫هریتاش ‪ -‬بعضي از آثار ادبی اصول"‬
‫بمابگوید کهآیا دوره چنین‌سینمائی ‏ سینمائی‬ ‫برایآ وردن به‌سینما مناسپ‌نیستند اما درملگوت‬
‫که بظور روشن مسایلش را با تماشاگر در میان‬
‫‪۱‬‬ ‫نیمگذارد ‪ -‬تمام نشده است؟‬
‫آن خمیره وجوهرلازمه وجود داشت که به‌سینما‬
‫آورده شود وسعی من فقط در این بودکه حتی‬
‫هریتاش ‪ -‬مسئله‌ی ابهام چه در ادبیات‬ ‫آن ظرایف خاص‌ادبی‌را نیز درفیلم حفظ کنم ‪-‬‬
‫وچه درفیلم و با بطورکلی در هنر معاصر هنوز‬ ‫پیآنکه به روح و آتمسفر خاص قصه لطمه‌ای‬
‫آن اهمیت خودرا ازدست نداده است‪.‬‬ ‫شود‪.‬‬ ‫‪9‬‬

‫چه ضرورتی دارد که با این‌لحن با‬ ‫بهکالامی در میتوان گفت که برداشتم‬

‫تماشا گرمواجه شوبم؟‬ ‫تا آن‌حد آزاد بوده که به‌منظور ومدیوم متن‬
‫‪۲‬‬ ‫و«‬ ‫‪۳‬‬
‫‪۴‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪1‬‬
‫[] ملکوت چهارمین فیلم بلند خسرو‬
‫هربتاش درزمینه همکاری‌او با سینمای حرفه‌ای‬
‫ایران است‪.‬‬
‫هرپتاش در سه فیلم پیشین خود تم مورد‬
‫علاقه‌اش ‪ --‬برخورد نسلها ‪ --‬را با يك بازبینی‬
‫اجتماعی» انتقادی در سه طبقه خاص از اجتماع‬
‫«سررآیدار »‬ ‫نا در‬ ‫قرار مبدهد‬ ‫بررسی‬ ‫مورد‬

‫سومین فیلم» کار وسینمای او بيك شکوفائی‬


‫خیره کننده مر سد‪.‬‬

‫غیرعادی ومتفاوت‬ ‫‪ ۳‬مضمون‬ ‫«ملکوت»‬

‫له عطنی است در متیر_سینهای ‪۲.‬‬


‫او که برای شرکت در بخش مسابقه پنجمین‬
‫جشنواره پذ‌یر فته شده است واین فرصتی مبدهد‬

‫ناباخس وهریتاش در باره‌ملکوت بهگفتگو بنشينيم‪.‬‬


‫هریناش سبخاطر اینکه نماشاگر نیز‬
‫تشرباك مساعی‌نماید تابيك استنباط ونتیجه شخصی‬
‫پرسد ‪ -‬نه‌اپنکه مقاصد فیلمسازرا فقط دراختیار‬
‫واشته داشد واین وقتی میسر‌ميشود کهتمام تکات‬
‫سینما دیامو ند‬ ‫فیلم بطورروشن وتمام‌شده درمعرض‌دید تماشا گر‬
‫تباشد و تماشاگر برای شکافتن ابهامات مجبور‬
‫(تکرار جشنواره جشنواره‌ها)‬
‫(پرواز بز بالدار ‪ -‬مسابقه)‬ ‫میشود که آنها را باتجرابیات شخصی خود‬
‫ساعت ‪ ۳۱ :‬و ‪۹۱‬‬
‫همآ هنگ سازد‪.‬‬
‫اتوبوس (بی‌اوکان)‬ ‫ساعت ‪۱٩۱ :‬‏‬ ‫نتیجه اینکه فیلم پس از پایان گرفتن‬
‫ساعت ‪ ۰۱ :‬و ‪۲۲‬‬ ‫چراغها برای تماشا گرنمام نمیشود‪.‬‬ ‫و روشن‌شدن‬
‫دونا کلارا (چار از جنکینز)‬
‫میشل عزیز (ماربو مونیچلی)‬ ‫ملکوت (خسرو هربتاش)‬ ‫دفریثلممامهایتان ماهمیشه بافاجعه‬
‫م رک ونابودی معصومیت مواجه هستیم» آباعلت‬
‫شتگ امپایر ‏‬ ‫‪‎‬تعاس ‪۱٩ :‬‬ ‫این تعمد را میتوانید برای ما تشریح نمائید؟‬
‫(ایالات متحده ‪ :‬نقشی ازخود)‬ ‫بك)‬
‫رنکژو‬
‫گلا‬
‫رابطه گساهنه (ز‬ ‫هربتاش ‪ -‬این مسئله تعمدی نبوده است‬
‫ساعت ‪ ۰۱‬و‪۳۱‬‬ ‫آنیس میرود که بمیرد (جولیانو موننالدو)‬ ‫‪ 0‬دمرسبر آداستان فیلم پیش (می‌آمد‪ :‬مرگت‬
‫‪9۳‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫هثر ‪:‬‬ ‫پنظر من البته يك فاجعه هست و هم مك نقطه‬
‫آواز درباران (جین کلی استانلی‌دانن‪| )۲۵۹۱ -‬‬ ‫سینما دیامو ند‬ ‫پایان ‪.‬‬
‫شایدهم تاکیدمن روی‌این‌موضوع ناخودا گاهانه‬
‫(جشنواره جشنواره‌ها)‬
‫سینما امپایر‬ ‫ساعت ‪۰۱ ۰‬‬
‫مربوط میشود به مرگ برادرم که در زمان‬
‫کودکی بادوچرخه زکیارمیون‌رفت و کشته شد‪.‬‬
‫(فدریکو فلینی ‪ :‬دنبای يك ساحر)‬ ‫آس‌های پرنده (جك گولد)‬
‫ابن حادثه تأثیر عجیبی روی من گذاشته‬
‫‪ ۹۱ 5۱:‬و ‪۲۲‬‬ ‫ساعت ‪۰‬‬ ‫ساعث ‪۳۱ :‬‬ ‫است که هنوز هم سایه این حادثه درخانواده ما‬
‫رم (‪)۲۷۹۱‬‬ ‫تعطیلات طولانی سال ‪( ۷۳‬خایمه کامینو)‬ ‫وجود دارد‪.‬‬
‫مرگ مادم هم که در نوجوانی شاهدش‬
‫سینما پولیدور‬
‫(باستر کیتون ‪ :‬چهره احساس)‬
‫سینما دیامو ند‬ ‫بودم روی من اثر گذاشت چون هیچوقت‬
‫‪ ۷‬و‪۱‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫ساعت ‪+‬‬ ‫نمیتوانستم باور کنم که او ممکن است بمیرد‪.‬‬
‫(سینما چشم و گوش دارد)‬
‫خبالهای خوش (‪)۲۲۹۱‬‬ ‫ساعت ‪۲۲ :‬‬ ‫درباره شرکل در جشئو اره و احباناً‬ ‫‪0‬‬

‫شمال بخ‌زده (‪)۲۲۹۱‬‬ ‫رگلستان (ابستوان داردی)‬


‫تعطبلات دان‬ ‫بردن جایزه چگونه فکر می کنید؟‬
‫مدرسه (‪)۷۲۹۱‬‬ ‫هربتاش ‪ --‬شرکت در فستیوالها و بردن‬
‫جایزه میتواند تا حد زبادی به‌فروش فیلم كمك‬
‫سینما پولیدور‬ ‫کی ‪ .‬برای سازندهاش ‪.‬هم بوان‌هانی بوجود‬
‫(داتکتی فربنگس ‪ :‬بت کارخانه رویا)‬
‫(تکرارسابقه)‬ ‫میآورد‪ .‬البته‌بعضی‌ها کهجایزه میگیرنده سظح‬
‫ساعت ‪ ۰۱ :‬و ‪۹۱‬‬ ‫توفعاتشان بالا میرود و این در مسیر کار آنها‬
‫ساعت ‪٩۱ :‬‏ و ‪۲۲‬‬ ‫مذیارد‪ .‬چون من به‌این مسئله گ‪۲‬اه هستم؛‬
‫اثر گ‬
‫اتاقی انتظار (باب کلت)‬
‫بچه ننه )‪(۰۲٩۱‬‏‬ ‫هنمچنان‬ ‫منیت ندارد ‪ .‬م‬ ‫هم‬‫اای‬
‫آنچنان بر‬
‫دور دنیا درهشتاد دقیقه (‪)۱۳۹۱‬‬
‫نامزدی (پیلار میرو)‬
‫ساعت ‪ ۳۱ :‬و ‪۲۲‬‬
‫‪۳‬‬ ‫مسیر طبیعی سينمايم را‬
‫سینما سینه‌مو ند‬ ‫اورتور ‪( ۲۱۰۲‬مبلان بلازکويك)‬ ‫بر‬

‫(افق شرق)‬ ‫بدل (مارتین ریت)‬


‫ساعت ‪ ۰۱۰۳۱ :‬و‪۰۱‬‬
‫تکواندق (داچول کانگک)‬ ‫سینما پارامونت‬
‫هولاوالی (دبلیو‪ .‬ای‪ .‬بی‪ .‬د‪ .‬سیلوا)‬
‫و گوش دارد)‬ ‫(تکرار برنامه سینما چشم‬

‫ساعت‪۱ ۰ .‬‬
‫سینما سینه‌مو ند‬ ‫ی(ای‬
‫‌نگو‬
‫سن)‬ ‫ب‌ای‬
‫وران‬ ‫ساختن راه‬
‫لآ ه‬
‫فن‌س‬
‫‌اسری‬
‫‪"۳‬‬
‫(فانوس خیال ما ‪ -‬پنجاه سال سینمای ایران)‬ ‫دنیای وحشی (ماربو مورا)‬
‫ساعت ‪۵٩۱ :‬‏‬
‫انتظار ‪ -‬غربت‌الغربه ‪ -‬گرفتار‬
‫شازده احتجاب (بهمن فرمانارا)‬
‫ساعت ‪۳۷ ۰‬‬ ‫رن‬ ‫دارد‬ ‫و‬ ‫| (سینما‬

‫زنگی تفر بح اه‬ ‫ساعت ‪0‬‬


‫طبیعت بیجان (سهراب شهید ثالث) ‪.‬‬ ‫روسیف)‬
‫(فردريك‬ ‫اد‬

‫‪۱‬‬
‫صحنه‬ ‫رابه‌پشت‌حمل مه کند»‬ ‫گروگان و" بوتزدورف‪.‬‬
‫صرف_ غثذالبا‌لیبشنا‪,‬بدوولینگدو ن کهمنجر به‌قطع شدن‬
‫یکی از پاهای لیندون می‌گردد‪ .‬و صحنه‌لیدی لیندون‬
‫و بولینگدون درحال‌پرداخت‌صورتحساب در پایان‌فیلم)‪. .‬‬
‫«وبريك» موفق می‌گرددتم اصلی‌تضاداو دیپی‬‫بدین‌ت تیب ک‬
‫‪۱۳‬‬ ‫ده‬ ‫حلفظ‬ ‫را در هرکر زنده قی‬
‫به‌ريشه کن‌شدن کامل عصیان به دست پدر ‪ -‬ذهن آگاه‬
‫و زورگو داره و عصر جدید «پرتقال‌کوکی» از نظر‬
‫تاریخی پیش‌بینی و از نظر سینمائی یادآور می‌گردد ‪.‬‬
‫«کترای»در قرن نوزده غمگنانه چشم به قرن هیجده‬
‫(که زمان داستان اوست) داره و «کوبريك» برای‌خلق‬
‫حال و هوای آن دوره بخصوص کوشش زیادی به‌عمل‬
‫میآورد‪ .‬پنج صحنه‌دو ثل که تقریباً منظم در فیلم پراکنده‬
‫اودییی فیلم را مشخص می‌سازد‪.‬و این‬ ‫الگوی تضاد‬ ‫شده»‬

‫از نظر ساختمانی توسط دو صحنه متوازن و موازی که‌در‬


‫یکی از آنها «ردموند» جشن نامزدی «برادی» را بههم‬
‫يك برنامه کنسرت‌در‬ ‫می‌ز ند و در دیگری «بولینگدون»‬
‫‪۱‬‬ ‫قلعه «لیندون» را بهم می‌زند‪ .‬تقویت می‌شود‪.‬‬
‫بعلاوه صحنه‌های متوازن‌کننده از تمتع‌گیری همای‬
‫کودکانه ‪ -‬صحنه‌ای که «باری» ازسینه«نورا» يك‌روبان‬
‫بیرون مکیشد‪ .‬صحنه‌ای که يك شعبده‌بازيك روبان وبعد‬
‫درصحنه جشن تولد نزديك به‌پایان فیلم يك خگورش‌از‬
‫ظرف کوچکی بیرون می‌کشد ‪ -‬صحنه های‌او دیپی‌راتکمیل‬
‫کت‬
‫تم اودیپی فیلم از ابتدا اعلام‌می‌کردد‪ .‬گوینده‌فیلم‬ ‫که «ریچاردسوم» به تدریج پایه‌های قضاوت اخلاقی‌مان‌را‬
‫شده است‪.‬‬ ‫شلته‬
‫اظهار می‌دارد که پدر «باری» در يك دکو ث‬
‫سی ‪ .‬رایس‬ ‫یان‬
‫وهل‪:‬‬
‫جشت‬
‫نو‬
‫نیژ به‌تدریج‬ ‫درباره شرارت‌هایش درهم می‌ریزد» «آلکس»‬
‫ما تصویر دوثلکنندکان را درحالیکه طبانچه را ‪۳‬‬ ‫داردموافق‌می‌سازد‪.‬‬ ‫نزدگی‬
‫تماشاگر را با دیدی که خود از‬
‫ُ جمه ‪ :‬حسن زاهدی‬
‫یگکدریگفتره| ند‪ --‬تصویری کهبعدآدر فیلمتکرارم یگرد‬ ‫بعضی از عناصر فرویدی عصیان پسر در آلکس آشکار‬
‫می‌بينيم ‪ ۰‬صدای خفه شلي كگلوله بگهوش می‌رسد ویکی ‪.‬‬ ‫به‌ویژه درصحنه‌ای که سينكدنهو‌بنامآقایالکسا در‬ ‫است»‬
‫از دو مبارز به‌زمین می‌افتد‪ .‬در صحنه بعد «ردمو‌ند» را ‪:‬‬ ‫راکتك می‌ز ندو به‌زنش تجاوز می‌کند و دررابطه‌اش با‬ ‫توصیفی که «استانلی كوبريك» در سال ‪ ۲۷۹۱‬ديرك‬
‫در سنین نوجوانی همراه مادرش در مزرعه‌شان می‌بينيم‪.‬‬ ‫( آقای‌دلتوید»‬ ‫یت‌ها تیکهنماینده پدر هستند‬
‫بشرخخیصاز‬ ‫ارائه داد بخوبی‌درموره‬ ‫مصاحبه از فیلم «پرتقال‌کوکی»‬
‫وفقط‬
‫خانم «باری» همه تقاضاهای ازدواج را ردکرده «‬ ‫کشیش ‪:‬زندآن» دکتر برادسکی) ‪ .‬در «باری‌لیندون» قهرمان‬ ‫«باری‌لیندون» هم صدق می‌کند ‪ .‬کوبريك گفته بود ‪:‬‬
‫بخاطر پسز و باخاطره شوهر از دست‌رفته‌اش زندگی کرده‬ ‫بطراز مشخص‌تری نقش پسرعصیا نگررادارد‪ .‬باری‌همدردی‬ ‫کیندب‬
‫در چند سطح عمل م‬ ‫یک»‬
‫کا ل‬
‫ور تق‬
‫«داستان فیلم «ب‬
‫است» ‪ .‬در صحنه بعد «باری» و عموزاده‌هایش سرگرم‬ ‫ما را جلب‌می کند برای آنکه‌از خشم‌پدر نمی‌هراس‌وخودش‬ ‫سیاسی» اجتماعی» فلسفی و مهمتر از همه در يك سطح‌رویا‬
‫بازی ورق هستند‪ .‬علاقه جنسی «باری» به عموزاده اش‬ ‫هیچوقت واقعً ‪,‬موفق نمی‌شود به صورت يك پدر زورگو‬ ‫مانند روانی ‪ -‬نمادین»‪ .‬در «باری لین‌دون» کوبريك‬
‫«نورا» تخس ازریم زفا بارهم است تاه ‪۱۳۳‬‬ ‫درآید ‪.‬‬ ‫رراستاسانه‌ای راکه‪.‬در «پرتقالکوکن» بیسان‬ ‫ای‬
‫صحنه به‌آن کیفیتی رویائی مناسب با حمخوابگی روانی‬ ‫البته در هر دو فیلم‌عکس‌العمل پس تسبت به‌پ‌در»‬ ‫کرده بود» گسترش می‌دهدودرقا لب‌ظریفتری ارائه‌می‌کند‪.‬‬
‫نمادین پیوسته تکرار می‌گردد»‬ ‫سكطح‬
‫این صحنه که در ي‬ ‫را ندارد‪ .‬پسر هم پدر را دوست‬ ‫خصومت‬ ‫در «پرتقال کوکی» ‪ ۰‬آلکس مظهر طبیعت بدوی فغاو شانه‬
‫صرفاً" صورت‬
‫می‌دهد‪ .‬بین «باری» در سمت چپ و «نورا» درسمت‌راست‬ ‫ستیز آن با مقرراتی است که اجتماع بر ما تحمیل می‌کند دارد و هم از او می‌تررسد‪ .‬پدری کهکه آلکس دوست‌داره‬
‫در زمینه تضویر مجسمه کودكگوشتالوئی دیده می‌شود‬ ‫شخصیتی کم اهمیت‌تراز (لودوویک‌وان) ‪ -‬يك مدل‬ ‫و يا به عبارتی نشان دهنده تلاش نفس کودکانه («‪)11‬‬
‫که بطرز مبهمی به «باری» شباهت دارد‪( .‬ظاهر؟‪.‬رایان‬ ‫و سرمشق انتزاعی مردانگی ‪ -‬نیست‪« .‬ردمو ندبری» تنها‬ ‫‪ 0286۲60‬است ‪.‬‬ ‫ما با ذهن آگاه و تحکم کننده‬
‫اونیل دستور داشت در این فیلم وزنش را زیادکند تا‬ ‫در جستجوی پدر تهدید کننده‌ای نیست که نابودش سازد »‬ ‫در «باری‌لیندون» کوبريك‌همین ستیز رابه‌قالب‌فرویدی‬
‫را مشخص‌سازد) ‪ .‬گو ینده‬ ‫«ردموند»‬ ‫نده‬
‫ا کو‬
‫کیت‬
‫بتواند هو‬ ‫بلکه هم‌چنین پدری بگاوشت و خونگرم می‌جوید که‌دونتش‬ ‫فمعسا‌دولطبیعت‬
‫نسر‬
‫عصیان پس علیه پدر برمی‌گرداند ‪.‬پ‬
‫فیلم موذیانه اظهار می‌داردکه اولین عشق تأثیر زیادی‬ ‫بااط‬
‫نتضکه‬
‫بدوی و پدر معادل ذهن آگاه وتحکم کننده اس‬
‫بدارد‪ .‬و با آنکه شاید عجیب بنظر آید» در يك مرحله‬
‫در زندگی يك مرد دارد و عشقی‌که اینچنین نمادین‌بیان‬ ‫اوهردوی‌این پدرها را دروجوه‬ ‫مانده به آخر جستجویش‬ ‫در‬ ‫ه‬
‫کنطو‬
‫رهما‬
‫را تعیین و تحمیل می‌کند‪ .‬و‬ ‫مقررات‬
‫" و‬

‫شده» عشق پسر به مادر است‪ .‬وقتی بازی به‌پایان می‌رسد‬ ‫خویش آشکار می‌سازد‪ .‬سرانجام نفرت و عشق نسبت‌به‌پدر‬ ‫کالیک» آلکس علی‌رغم خشونت و بیرحمی‌اش‌از‬
‫ورتق‬
‫«پ‬
‫«نورا» از «ردموند» می‌خواهد که چشم‌هایش را ببندد‬ ‫در احساسات متتاقض این پدر نسبت به فرزندان خودش‬ ‫همدردی کوبريك برخوردار است؛ در فیلم اخیر نیز‬
‫و بعد می‌گویدکه او زیرلباس‌هایش چیزی پنهان کرده که‬ ‫تسبت‬ ‫متضاد پس‬ ‫در انتقال احساسات‬ ‫آشکار می‌گردد‪.‬‬ ‫قدرت‬ ‫را ارائه می‌کند که داوم‬ ‫نتقاد‬
‫‪.‬ارگردان اایع‬
‫ک‬

‫اگر «باری» نتواند پیداکند برایش ارزش قایل نخواهد‬ ‫به‌پدر از تسلی به‌نسل دیگر» پسر بطرزی نمادین به‌صورت‬ ‫آفریتش انسان‌بستگی به‌این داردکه همواره به‌صورت‌پس‬
‫خد‪ .‬وحفت دباری» از مائل جنس که اس ‪۳۳‬‬ ‫پدر و در عین حال پس‌درمی‌آید‪ .‬پسرعصیا بنگهر‌اژدهاثی‬ ‫عصیانگر باقی بماند و خود به صورت يك پدر نظم‬
‫نوجوانی است ‪ -‬ترس ناخودآگاه از مجازات زن‌ای با‬ ‫که درصدد نابودی او بود» تغییرشکل می‌دهد وهم‌بصورت‬ ‫‏‪ ٩‬یب دهنده درنیاید‪ .‬در آفسانه‌های قدیسی اژنهايا‬
‫محارم ‪ -‬در رفتار «باری» در این صحنه بچشم می‌خورد‪.‬‬ ‫اژدها نابود می‌شود و این به‌نقل اززگفتارنهائی فیلم‬ ‫حفظ زنی است که بدست آورده است‬ ‫رهصدد‬
‫ديش‬
‫غول هم‬
‫اولین دهمن ‪ -‬پدر « یاری» کاییتان کوفین مضت ااست‪۳‬‬ ‫خبر از پیروزی نهائی (پدر زمان) بر همه عصیانگران‬ ‫درحالی که قهرمان ‪ -‬پسر اسطوره‌اي و روانی همه جا‬
‫صفوف منظم هنگکاپیتان کوئین بر زمینه سرسب زکوه‌ها‬ ‫«خوب يا بد ء زشت يا زیبا ‪ 7‬غنی یا فقیر» می‌دهد ‪.‬‬ ‫‏‪٩‬تال له است ‪ .‬همدردی با پسر هرقدرهم که‌رفتارش‬
‫تشانه اتضباطی استکه پدرهای طالب حفظ قدرت بوسیله‬ ‫«كوبريك» در این برگردان سینمائی از رمان «بخت‌باری‬ ‫ناپسند باشد شاید از يك‌آرزوی بدوی برای آغازی‌نوکه‬
‫آن از موقعیت‌شان در برابر پسرهای حمله‌کننده دفاع‬ ‫» تنها عناصر اساسی چندی را‬ ‫نوشته «تاکری»‬ ‫لیندون»‬ ‫‪507‬و ‪671006100‬‬ ‫قسمتی از روان گروهی‬
‫می‌کنند‪ .‬کاپیتانکوئین افرادش را با توجه به خطر‬ ‫و حوادث انتخاب شده را‬ ‫‌ها‬‫تعد‬
‫وب‬‫صدی‬
‫خزین‬
‫شی‌گ‬
‫برم‬ ‫بشر را تشکیل می‌دهد» سر‌چشمه می‌گیرد ‪« .‬کوبريك»‬
‫احتمالی حمله فرانسوی‌ها تچهیر کرد‪ .‬است؛ آها در عوت]‬ ‫بدلخواه تغییر می‌دهد و خود حوادث و شخصیت‌هاشی‬ ‫انش‬
‫ربا‬‫گاه‬
‫ادآگ‬
‫شاخو‬
‫اح ن‬
‫م سط‬
‫تيك‬
‫می‌کوشد فیلم‌هایش در‬
‫ابداع می‌کند (از جمله صحنه ابتدائی ورق‌بازی ردمو ند مجبور است با «باری» که نمونه کامل پسر متهاجم است‬ ‫حرف بزنند و هم «آلکس» و هم «ردمو ندباری» دراین‬
‫ونورا» برخورد با فینی» صحنه استحمام همجنس گرایانه» روبرو شود‪ .‬ما باری رامی‌بينيم که‌همراه«نورا» به‌تماشای‬ ‫‪.‬سح همدردی مارا جلب می‌کنند» ضمن اینکه تسوسط‬
‫دو صحنه جنگ که «باری» در هر دو پدرهای زخمی‌شدهب سربازان ایستاده است و صدای‌گوینده را می‌شنويم کسه‬ ‫ذهن‌های اخلاقی و آگاه‌مانمحکوم‌می‌شوند ‪ .‬بهمان ترتیب‬
‫‪۰‬‬
‫داشتن و درعین مبارژه بامرد دیگر را دار د که در يك‌مرد‬ ‫«ردمو ند» همراه همقطارانش در يك‌رستوران‬ ‫می‌رساً ند ‪۰‬‬ ‫«کت قرمز رنگ و حرکات پر غرور سربازان آتش‌حسرت‬
‫به‌اصطلاح سالم هردو غریزه در تکاپو هستند» حالآنکه‬ ‫صحرائی نشسته است و از پیشخدمت می‌خواهد برای‌اويك‬ ‫ارت افروخت» ما این حسرت را در‪.‬تماشی‬ ‫گ‬
‫‪۱‬‬ ‫همجنس‌باز بکلی تسلیم شده است‪.‬‬ ‫لیوان نمیز بیاورد» که يك سرباز کهنه کار باری‌تحقیر‬ ‫درشت از باری‌ که «نورا» و «کوئین» را در حال رقص‬
‫اسکلت داستانی فیلم براساس دوعکس‌العمل‌پس نسبت‬ ‫«ردمو ند» مشروب اورا با ریشخنداغرا قآمیزی‌سرمی کشد‪.‬‬ ‫هندسی‬ ‫متناوب بشکل‬ ‫نماهای‬ ‫تماشا می‌کند می‌بينيم و‬

‫به‌پدر تنظیم شده و «باری» در فاصله بین برخورد باپدر‬ ‫در زدوخوردی که درمی‌گیرد «ردفوند» پیروز می‌شود‪.‬‬ ‫مشخص می‌سازد‪.‬‬ ‫منلث فرویدی را‬ ‫‪.‬‬

‫محبوب «گروگان» و منفور‪ .‬کاپیتان «پوتزدورف» يك‬ ‫نفرت کاملا طبیعی«ردمو ند»‬ ‫پس از این پیروزی‬ ‫حسادت باری نسبت بکهوئین دصرحنه بعد که‬
‫مادر يك دختر روستائی به نلایم«شن»‪-‬به‌دست‌میآورد‪.‬‬ ‫به‌يك پدر» به عشق بازهم طبیعی به پدر تبدیل ‪,‬می‌گردد‬ ‫«نورا» درحالی که با او قدم می‌زند می‌گوید که نباید‬
‫و «لیشن» ‪.‬راکه دارد به‌پس بکساله‌اش‌شیر‬ ‫ما «باری»‬ ‫پدرانه‬ ‫است‪« .‬گروگان»‬ ‫«گروگان»‬ ‫که هدف آکناپیتان‬ ‫ناراحت شود «زیرا کهکاپیتان کوئین يك مرد است‌وتو‬
‫می‌دهد می‌بينيم که کنارهم نشسته‌اند‪ .‬شوهر «لیشن» مدتها‬ ‫به «ردموند» می‌گوید که باید برای مادرش نامه بنویسد‬ ‫فقط يك پسر» به‌خشم تبدیل می‌گردد‪ .‬در يك صحنه‬
‫است‪« .‬لیشن» که‬ ‫ته‬
‫شوز‬
‫و هن‬
‫گ‬ ‫نته‬
‫ر رف‬
‫بنگک‬
‫پیش به‌ج‬ ‫و تا اردست‌دای اه در تارات ونر اد‬ ‫پعدی وقتی باری روبانی راکه‌قبلا «نورا» به‌او داده بود‬
‫می کند به پسرش‬ ‫فراموش‬ ‫شده‬ ‫«باری»‬ ‫شیفته‬ ‫آشکارا‬ ‫اصلا اهمیت نمی‌دهد‪ .‬و اضافه‬ ‫مادرش به‌آین موضوع‬ ‫به «نورا» برمی‌گرداند و می‌گوید خانم‌های انگلیسی‬
‫غذا بدهد و بچه در لحظه‌ای که «باری» دست مادر را‬ ‫می‌کند که هر وقت به‌پول احتیاج‌داشته‌باشد به‌او مر‌اجعه‬ ‫هیچوقت دو عاشق ندارند‪ .‬کاپیتان کوئین «نورا» راطره‬
‫می‌بوسد» فریاد برمی‌آورد و وقتی آندو همدیگر را در‬ ‫وک‬ ‫می‌کند‪ .‬اما مفهوم ضمنی فیلم‌اینست که دوعاشق داشتنيك‬
‫آغوش می‌گیر ند»کودك با چشم‌های درشت و جدی‌بهآنها‬ ‫دتّولی که پدر «باری» درآن کشته می‌شود و دوجدال‬ ‫شوهر و يك پسر ‪ -‬برای زن يك شیوه جهانی است‪.‬دعوت‬
‫در این صحنه «باری» جانشین پدرشده‌است‬ ‫نگاه مکیند‪.‬‬ ‫در آن‌ها شر کت‌داردپیش ازجدال‌های‬ ‫دیگری که «باری»‬ ‫باری به‌مبارزه که در میهمانی شام «برادی» اتفاق‌می‌افتد‪.‬‬
‫در رفتار پس‬ ‫نشانه‌های بیگانه‌شدن کودك‬ ‫و نخستین‬ ‫"گروهی جنگ‌های هفت‌ساله می‌آیند و «کوبريك» عقیده‬ ‫نظم و ترتیب تشریفاتی ضیافت را بهم می‌زند‪ .‬در تمام‬
‫بعد اخته‌شدن» مجازات‬ ‫در صحنه‬ ‫«لیشن» دیده و‬ ‫انفطرادی‬ ‫اودییی که انگیزه مبارزه‌های‬ ‫دارددکه احساسات‬ ‫فیلم تصاویر نظم و انضباط داستانی و تصویری و نیز‬
‫سنتی زنا با محارم» و مقهورشدن دوباره «باری» توسط‬ ‫هستند‪ .‬جنگ‌های گروهی را نیز سپب می‌گرد‌ند‪.‬‬ ‫توازن واریاسیون‌ه‌ای موسیقی با پدر ارتباط داردودر‬
‫نظام پدرانه بطرزی نمادین نشان داده می‌شود‪.‬‬ ‫ها ی دود یل‬ ‫کویندم ما راربا این ادعای ها‬ ‫عوض برهم‌خوردن نظم» و آهنگ‌های نامتوازن بسا پس‬
‫«ردموند» که به عنوان يك سرباز فراری و یك‬ ‫يك فیلسوف پا مورخ بزرک می‌تواند علل و انگیزه‌های‬ ‫مبارز مرتبط است ‪ .‬سئوالات خشمگینانه عمو برادی در‬
‫دروغگو توسط کاپیتان «پوتزدورف» زلیشرناخته‌شده‌است؛‬ ‫چهارچوب فزویدی فیلم تنها اظواری لفظی است( چطور‪ .‬جنک‌های هفت سالسه را روشن کند» ‪ -‬و فیلم در واقع‬
‫یه‬‫کشس‬ ‫مجبور به‌خدمت در ارتش پروس می‌گردد» جاث‬ ‫خلاف این را ثابت می‌کند ‪ -‬به صحنه‌های این جنگ‬ ‫فنتارکنی؟«یا»‬
‫جرآت می‌کنی در خانه من این چرنی‬
‫متخلفین باید از برابر يك‌صف سرباز بگذرند و ازهريك‬ ‫می‌برد ‪ .‬در همان حال که پدر منفور در هیشت سرباز‬ ‫بخاطر خداء این شلوغی بخاطر چیست؟) ‪.‬‬
‫از آنها با قسمت پهن شمشیر ضربه‌ای دریافت کنند‪ .‬گوینده‪:‬‬ ‫دشمن مورد حمله قرار می‌گیرد؛پدر محبوب ‪ -‬گورگانت‬ ‫مفهوم ضمنی صحنه دوثلی‌که بدنبال این صحنه‬
‫فیلم اضافه می‌کند که مجازات خطاهای جدی‌تر قطع‌عضو‬ ‫«پدر» را بردوش حمل می‌کند‬ ‫ردموند‬ ‫تیر می‌خورد‪.‬‬ ‫می‌آلید آنستکهجامعه بخاطر حفظ منافع و بقایش مائع‬
‫بوده است‪« .‬باری» سعی‌می‌کند با نجاتدادن کاپیتان‪.‬‬
‫از يك‌آتش‌سوزی پدر منفور را به پسدر‬ ‫«پوتزدورف»‬
‫را‬ ‫«ردمو ند» که «پوتزدورف»‬ ‫محبوب تبدیل کند‪ .‬تصویر‬

‫ونش بر پشت حمل هکيه ‪۱۳۱‬‬


‫ازمیان دود ا‬
‫«گروگان» را ازمیدان جنگ دور می‌کرد بیاد می‌آورد‪.‬‬
‫تکرار این تصویر آن را با داستان «اینیاس» که ‪.‬‬
‫«آنکیس» را بر پشت حمل‌کرد و تمثیلی از رابطه‌پدر‬
‫‪1‬‬
‫و پس است مرتبط می‌سازد‪ .‬پدر محبوب بعدی باری‌مردی‬ ‫‪۱‬‬
‫‪1‬‬
‫که او نجات می‌دهد نیست» بلکه قماربازی‌است به نام‬ ‫‪۱‬‬

‫شوالیه «دوباری‌باری» که پوتزدورف «باری» را مأمور‬ ‫‪۱‬‬

‫‪۱‬‬ ‫جاسوسی‌کارهای اکورده است‪.‬‬


‫‪۶‬‬
‫تقریباً حوادث فیلم تا به‌این لحظه شامل تغییرات‬
‫زیادی در متن‌رمان«تا کری» بوده‌که احتمالا «کوبريك»‬
‫آنها را به‌منظور حفظ تداوم موضوعی فیلم ایجادکرده‬
‫اما تغییراتی که در جریان برخوره «ردمو ند» با شوالیه‬
‫داده شده به"ویژه قابل توحجه است دررها ‪۳‬‬
‫شوالیه که نامش «باری باری» است «عموی ردمو ند» از‬
‫‌یبکزسیبان‬ ‫هبت‬
‫آب در می‌آید و «باری» به‌منظور هکمصح‬
‫محلی‌اش حرف می‌زند و بخاطر علائثق خویشاو ندی‬
‫به«پوتزدورف» خیانت می‌کند‪ .‬اما در فیلم شوالیه که‬
‫اسش «باری‌باری» است و در نتیجه پذیرش‌اورابه‌عنوان ‪.‬‬ ‫و به يك دره گلآلوه می‌برد‪ .‬در لحظه مرک «گر وگان» با‬ ‫از آن می‌گرددکه پسر برپدر غلبه کند و در عوض او را‬
‫تصویری از پدر «باری» آسانتر می‌سازه عموی «باری»‬ ‫او خداحافظی می‌کند و «ردموند» با شور فراوان لب‌های‬ ‫به‌جستجوی مادر علی‌البدل می‌فرستد‪ .‬پس در این سفسر‬
‫نیست و بنابراین نزديك‌شن «باری» به‌اوصرفا معلول‬ ‫او را می‌بوسد‪.‬‬ ‫تمثیلی با پدرهای تهیه‌کننده و پسرهای مبارز دیگر‬
‫عوامل روانی است و نمهلاحظات خویشاو ندی‪« .‬ردمو ند»‬ ‫این صحنه را در چهارچوب نظریات فرویدی‬ ‫روبرو خواهد شد‪ .‬اولین اين پدرها يك راهزن به‌نام‬
‫که‌به‌منظور جاسوسی برای ازبین‌بردن شوالیه فرت‬ ‫چنین تفسیر می‌توان کر ‪:‬‬ ‫«فینی» استکه پول و طیانچه واسب‌«ردموند»‌رامی‌دزده‬
‫شده دچار ناراحتی وجدان می‌شود و هویت واقعی‌خویش‬ ‫عثق پس به پدر و احساس‌گناه از نفرتی که‌ازاو‬ ‫و به‌يك معنی او را اخته می‌کند‪ .‬کاری که کاپیتان کو ین‬
‫را بر شوالیه آشکار می‌سازد‪ .‬کاری که جز تناوب‌احساسات‬ ‫دارد سبب می‌گردد که ترس پسر از اخته‌شدن جای خودرا‬ ‫نتواتستهبود‪ :‬انجام دهد‪ .‬دوگانگی عثق به‌پدر و وحشت‬
‫نفرت و پشیمانی نسبت به شخصیت پدر که موضوع‌مر کزی‬ ‫به‌واگذاری داوطلبا نهمردانگی بدهد و آرزوی مادربودن‬ ‫«فینی» که پسر خودش‌هصم‬ ‫«ردموند»‌با‬ ‫ررابطه‬
‫از او د‬
‫‪۱:۲‬‬
‫قیلم است» انگیزه‌ای نذارد‪ .‬پیش ازاین‬ ‫برای پدر را به‌وجود آور که این کیفیت جشی‌بوسه‬ ‫بهمر‌آهش هست» آشکار می‌گردد‪« .‬فینی» با پسرش رابطه‬
‫ه‌می کند گو ینده‬
‫شوانرد»‬
‫ادم‬
‫بنهاخودآگاه‌بودن انگیزه «ر‬ ‫برلب‌های «گروگان» را توصیه می‌کند‪ .‬این‬ ‫«ردموند»‬ ‫محبت آمیژی دارد اما با «ردموند» رفتادی مودبانه ولی‬
‫اظهار می‌داردکه «شاید خیلی‌ها نتوانند انگیزه واقصی‬ ‫انديشه در صحنه‌ای که «ردموند» برای فرار از ارتش‌اسب‬ ‫درد‬ ‫تا‬
‫کرنند»‪.‬‬
‫کاری راکه «ردموند» خواهد کرد د‬ ‫می‌دزد گسترش می‌یابد ‪ .‬اسب متعلق به‌مرد همجنس‌بازی‬ ‫از آنکه مقهور «فینی» می‌گردد‬ ‫س‬ ‫«ردموند»‬
‫«باری» تحت راهنمائی شوالیه قماربازموفقی‌میشود‪.‬‬ ‫است که با معشوقه‌اش در رودخانه کاملا برهنه استحمام‬ ‫و به‌ارتش (تصویری گروهی از پسران از‪ .‬ارث‌مصروم‬
‫از نظر روانی هم او يك دوره خوش‌اقبالی رامی‌گذراند‬ ‫می‌کند و ‪.‬می‌گوید ‪«.‬زندگی بدون او برایش تهی خواهد‬ ‫شده) می‌پیو ندد و در آنجا در يك مبارزه تشریفاتی‌بايك‬
‫چه هم پدر محبوبی در قالب شوالیه دارد و هم پدر منفور‬ ‫بود»‪ .‬بطور کلی فیلم اشاره به‌نیاز بدوی مرد برای‌ذوست‬ ‫پدر تهدید کننده ولی مضحك مردانگی خود را به شبوت‬
‫‪۳9‬‬
‫زد‪ .‬شرح می‌دهد‪« .‬برایان» می‌پرسددکه‪ .‬آیا او ‪۱‬‬
‫داشت سرها را پیش خود نگهدارد و «باری» جواب‌میدهد‬
‫کسهرها هميشه متعلق به‌شاه هستند؛ و این اشاره ‪۸۱۳‬‬
‫دارد که قدرت‌های اجتماعی‌رامذ کرهای پیروزمند‬ ‫موضوع‬
‫که «باری» می‌خواهد مقهورشان سازد بخود اختصاص‬
‫می‌دهند‪« .‬برایان» می‌خواهد بر اسپ سوار شود تا ات‬
‫کندکه يك مرد شده است و به‌يك‌صورت نمادین‌برپ‌دری‬
‫که دوست داره مسلط شود زیراکه علاقه‌اش‌به‌پدر اجازه‬
‫نمی‌دهد روش ملموس‌تر و روشن‌تری را برای مبارزه‌طلبی‬
‫انتخاب کند‪ .‬پدر متافیزیکی غیر شخصی «برایان» را‬
‫می‌گردد همه مردها به صورت‬ ‫مقهور می‌سازد و سبب‬
‫‪۳‬‬ ‫ابلبیس‬
‫قفیت‬
‫ر کی‬
‫یمارنند‬
‫غی‌ب‬
‫پس‌های ارضاء نشده باق‬
‫و غیر قابل شناخت زندگی است که شاید «تصادف» باشد‬
‫یا شاید هم «خدا»‪.‬‬

‫این «پدر» ضربه نهائی را درهیئت لرد بولینگدون‬


‫واره می‌سازد‪ .‬و بی‌عرضگی ورفتار ابلهانه «بولینگدون»‬
‫پیروزی او را در دوئل نهائی بیشتر طنزآلود و غیسر‬
‫شخصی مینماید‪ .‬پای قطع شده «بازی» که حاصل‌دو ثئل‬
‫او با «بولینگدون» است» آخرین تصویر اخته‌شن‌روانی‬
‫فیلم است ‪« .‬ردمو ند» که شرایط سخره‌ای اورا مقهور‬
‫مردی جوانتر اما بطور قطع نه‌بهتر از او ساخته‌انه ‏‬
‫دگراهام» فرستاده «بولینگدون»را با خوشزو تی‌می‌پذیر ‪3‬‬
‫«گراهام» به‌او پيشنهاد می‌کندکه از میان زندان‌رفتنن‬
‫یا تبعیدشدن با مقرری سالانه ‪ ۰۰۵‬گینی یکی را انتخضاب‬
‫کند‪ .‬آخرین‌بار ما «باری» را درحالی‌که بكهمك چسوب‬
‫زیر بسغولارکالسکه می‌شود می‌بينیم و گسوینده‌توضیح‬
‫میدهد که او از آن پس به « حرفه قماربازی بگرشت‌اما‬
‫نه با خوش‌اقبالی سابق»‪.‬‬
‫درتصویری که فیلم ازقماربازان با صورت های‌رنگ‬
‫شده ارائه می‌کند» تفاوت‌های فردی دريك مراسمگروهی‬ ‫یت می‌کند‬ ‫اجلس‬ ‫دط م‬‫هوس‬‫خودش را به پای اکورده به‬ ‫ددومو ند»‬ ‫رن‬‫«باز‬
‫رادرقالب مردهای ثروتمندی که به او می‌‬
‫برا ی‌شکست‌دادن ضعف و پیری ک‪-‬ه رنگ‌ها بیهوده‌سعی‬ ‫و با سروصدای راه رفتن اکوار نوازندگان را مختل‬ ‫یکی از آنها را دردوئل به‌قتل می‌رساند‪ .‬مقهور می‌سازد‪.‬‬
‫تحلیل می‌رود‪ .‬در این‌بازی‌البته‬ ‫به‌پوشا ندن آنها دار ند‬ ‫می‌سازد‪ .‬پیش از این صحنه «بولینگدون» علاقه شدیدش‬ ‫در این مرحله «ردموند» مشکلات روانی‌اش را باشخصیت‬
‫مراتتام همه اند‬ ‫را نسبت به مادر اظهار داشته و وحشیانه مور حمله‬ ‫نقش‌پدر رابه‌عهده‬ ‫ود‬
‫‪.‬تخکه‬
‫وماده اس‬
‫پدر برطرف کرده آ‬
‫در پایان فیلم «باری» تصویر رقت‌انگیز يك‌سپر‬ ‫ح‌شدن‬ ‫وجر‬
‫ر‌من‬
‫ج که‬‫مای‬
‫‌ثه‌‬
‫هاد‬
‫بس‪-‬ح‬
‫ناپدری‌اش قرارگرفته بو‬ ‫بگیرد‪ .‬پدر بعدی که او باید شکست‌دهد تا از امنیت‌جنسی‬
‫بلاست که شجاعت قمارکردن راداشته‌و هنگامی‌که گرفتار‬ ‫اما «باری» را از نظر اجتماعی‬ ‫می‌گردد»‬ ‫«بولینگدون»‬ ‫برخوردار‬ ‫متمدن ارائه می‌کند»‬ ‫ومالی که «پدربودن»‬
‫همگانی اخته‌شدن ‪-‬که زمان عاملاجرایآنستب‬ ‫سنروشت‬ ‫نابوه می‌سازه ‪.‬‬ ‫باشد» «سرچارلز لیندون» است» مردی که از پیش مقهور‬
‫می‌گرددسعی به‌جلب‌ترحم نمیکند‪ .‬در عوض«بولینگدون»‬ ‫روش «بولینگدون» در استفاده از برادرجوانترش‬ ‫زمان و بیماری شده است‪ .‬وضعیت او بر ماهیت‌تشریفاتی‬
‫اسباب‌رها ی‬ ‫ذ‬ ‫یل‬
‫لدر‬
‫حکه‬
‫ترکش‬
‫سر‬ ‫حكیه‬
‫وي‬‫رون‬
‫بد‬ ‫نظر نشانه‬ ‫«برایان پاتريك» در صحنه کنسرت ايزكك‬ ‫حوادث عمده فیلم تاکید می‌گذازد‪ .‬مبارزه بر علیه پدر‬
‫«ردمو ند» است» پدر می‌شود‪ .‬آخرین ‏ عنه‌فیلم کتابخانه‬ ‫اشتیاق او به پادر کفش «باری» گذاردن است و ازيك نظر‬ ‫در يك مفهوم عمیق‌تر مبارزه بر علیه زمان است‌وجوانی‬
‫قلعه لیندون را نشان می‌دهد جباوثیل کیهن«گدون»»«لیدی‬ ‫دیگر نشانه این میل «باری» است که پسر تنی خودش‬ ‫همیشه از طریق کسب ارثیه و غیره پکافدشر‌پیری‌می کند‪.‬‬
‫وب‬
‫انتم‬
‫هن‌را‬
‫انابا‬
‫ر لیج‬
‫گی‪-‬عا‬
‫لیندون» و دو شخصیت خنث‬ ‫دارائی «بولینگدون» را بسه ارث ببرد ‪ .‬درحالی که‬ ‫ر»لز»‬
‫چواند‬
‫‌ردم‬
‫ريك«‬
‫سبلژ‬
‫«در‬
‫ولی‌‬
‫در يك استراحتگاه ساح‬
‫کهار‬
‫نشته‌اند و ب‬ ‫سرمیزی که قمار ازآن برچیده شده‬ ‫«بولینگدون» از نظر «ردموند» تصویر يك پدر منفور‬ ‫با یکدیگر برخورد می‌کنند و «سرچارازه» باتسخرمی‌گوید‬
‫یکنواخت رسید گی‌به‌صورتحساب‌ها مشغولند‪« .‬بولینگدون»‬ ‫«برایان پاتريك» هدف علاقه شدیدی‬ ‫است پسر خودش‬ ‫و «ردمو ند»‬ ‫‌یبکند»‬
‫مانتو‬
‫‌«پ‬
‫شهد‬
‫فوا‬
‫ک‌خ‬
‫که «ردمو ند» می‬
‫ابی‌رنخستین‌بار در فیلم عينك بچثم زده کهبه اوظاهری‬ ‫می‌گردد که «باری» فقط نسبت به «گروگان» و «شوالیه»‬ ‫جواب می‌دهد که «فقط برنده نهاتی می‌تواند بخندد» ‪.‬‬
‫مسن‌تر و پدرانه می‌دهد‪ .‬ناگهان «لیدی‌لیندون» پیش از‬ ‫داسته است ‪ ۳‬با این‌همه رابطهٌ «باری» و «برایان» اشاره‬ ‫بفاصله چند دقیقه«سر‌چارلز»مرده‌است و «ردموند»‬
‫امضاء کردن يك چك مکث می‌کند‪ .‬این چك مقرری‬ ‫به‌مفهوم عمیقتری در چهارچوب تنش‌های فرویدی پدرب‬ ‫شوهر جدید لیدی لیندون می‌شود ‪ .‬اما مردی که سرانجام‬
‫«ردموند» است و وقتی «بولینگدون» با قیافه‌آمرانه‬ ‫پسر دارد ‪.‬‬ ‫پیروز می‌شود لرد بولینگدون جوان پسر چارلز است که‬
‫ودر عین‌حال ستایشآمیز به چهره مادرش نگاه می‌کن‌د‬ ‫«برایان» برای «باری» نشانه يك پیروزی بریك‬ ‫حالا مبارز مذکر اصلی است ‪ .‬از نظر لرد بولینگدون‬
‫قطره اشکی به‌گوشه چشم «لیدی لیندون» می‌آید‪ .‬بمد‬ ‫مقهور نمی‌شود ‪.‬‬ ‫است که هیچوقت‬ ‫متافیزیکی‬ ‫«در»‬ ‫«باری» پدر اخته کننده‌ای است که مادرمحبوبش‌راتصاحب‬
‫دوربین به‌طرف بالا و دور از میز زوم می‌کند و منظره‬ ‫«برایان» بایدکوشش های پیروزمندانه «باری» را ادامه‬ ‫کرده است‪ .‬اما از نبظور «لریدمنوگندد»ون‪»,‬وارث‌قا نونی‬
‫عمومی اطاق را نشان میدهد‪ .‬ما درسایه‌محصور شده‌ایم که‬ ‫دهد و بيك معنی تضمین کننده جاودانگی او است‪ .‬در‬ ‫دارائی خانواده لیندون » پدر منفوری است که موفقیت‬
‫س اقثروط از اسب نشانه آنست که شاید این تصویری از عصر جدید باش‪ .‬کار یکنواخت‬ ‫نتیجه مرک این پسر بر‬ ‫ادنوگلستان‬
‫رکن‬
‫«ردموند» را به عنوان يك پدر تهدید مدی‌‬
‫و تشریفاتی پرداخت صورتحساب ها‪ .‬جای قمار و دول‬ ‫مقهورساختن «پدر زمان» و تصاحب آینده امر ممکنی‬ ‫قرن هیجدهم مردانگی فقط از طریق کسب ثروت و عنوان‬
‫است‪ .‬بهمان ‪.‬ترزتیب که «برایان» اسبي بزرگتر از آنچه که راکه به‌وسیله آنها پس عصیان می‌کندگرفته است‪.‬‬ ‫تثبیت می‌گردید‪ .‬بنابراین «بولینگدون» در آن واحد‬
‫کوشش‌های قهرمان فیلم از يك جهت يفكزصت‌طلبی‬ ‫مناسب او باشد برای رکارمدن انتخاب می‌کند» «باری»‬ ‫دو هویت روانی‌دارس پدری که مانع از آنست‌تا«ردمو ند»‬
‫اجتماعی است از جهتی دیگر تقلای سیسفوس ماننده‌ای‬ ‫هم‌می کوشد يك موقعیت پدری تسخیر ناپذیر بدست آورد‬ ‫موقعیت يك مردکامل رابه‌دست آوره و پسری‌که «بسیار‬
‫فقط‬ ‫به قله مردانگی که درآخر‬ ‫برای رسیدن‬ ‫است‬ ‫و دراین‌کار مقهور ناپایداری خاص خود هستی می‌گردد‪.‬‬ ‫به‌مادرش علاقه دارد» و می‌خواهد پا در کفش «ردمو ند»‬
‫است ‪« .‬در‬ ‫يك خدای غیر انسانی ‪ -‬قانون تغییر‬ ‫«برایان» هم باهمان اسطوره های فتح و اخته‌سازی‬ ‫کند‪.‬‬
‫زمان سلطنت جورج سوم بودکه این‌آدمها زندگی‌کردند‪.‬‬ ‫نمادین که انگیزه های پدرش را تشکیل می‌دادند بزرگت‬ ‫در يك مجلس کنسرت که به منظور تثبیت موقعیت‬
‫غنی یافقیر » اکنون همه‌آنها‬ ‫زباشیتا‪.‬‬
‫خوب و بد» زی‬ ‫«ردموند» هنگام خواب برای او داستانی‌ازیکی‬ ‫می‌شود‪.‬‬ ‫ترتیب داده شده بود «بولینگدون»‬ ‫اجتماعی «ردموند»‬
‫‪۱‬‬ ‫یکسان هستند‪».‬‬ ‫از جنگ‌هایش که در آن ‪٩۱‬‏ نفر از افراد دشین راگردن‬ ‫برادر ناتنی جوانترش رادرحالی که کفش‌های بزرگت‬
‫ارگ ‪۲۱2۵۱‬‬
‫ناستر کیتون انسانی تاجهر ه‌ای سنگی ‪...‬‬
‫ترجمه ‪ :‬پروبز شفا‬ ‫نوشتة ‪ :‬ژان پاتريك لوبل‬
‫نیست؛ خود عمل ابراز این استعدادهاست که‬ ‫توجه دختر‬ ‫‪۱۳‬‬
‫تجسم واقعی عشق اوبه‌شمار می‌رود‪.‬‬ ‫به‌این‌تر تیب» عشقء او را وادار به تفوق برخود‬
‫بسیاری را عقیده براین بوده است که کییتون‪ ,‬برخلاف‬ ‫وفراموشکار از خودمی‌کند» در من او را در برابردنیا‬
‫ظواهر» زنان وا ذوست"ندارد چراکه آنان بای ‪9۳‬‬ ‫ماهتطنوي‬
‫امج‬
‫باز و بی‌دفاع می‌گذارد و دراو احساسی پدیدمی‌آوردتادر‬
‫این‌انگاشت‬ ‫بی‌نظمی در عالم منتظم اومی‌شوند‪.‬‬ ‫ودخول‬ ‫انجام خواست‌های خود در سطحی بالاتر اقدام کند» عشق‬
‫و پندار ناصواب‪,‬برارز شگذاری‌نادرست طبیعت و ماهیت‬ ‫برای کیتون حالت هاپی از تأثیر «الوار»‌ی به‌همراه داره‬

‫و‪.‬اقعی شخصیت‪ .‬و منش کیتون متکی است‪ .‬اکگیرتکون‪:‬ت‬ ‫الوار» » عشق مسئلةً‬ ‫تنها تفاوت این‌است که برای «پل‬
‫دنیا را به ندظرممی‌آورد »این‌عمل به آن خاطر نیست که‬ ‫متقابل تفوق برخود است» و عشق‪,‬انسان را در برابر‬
‫او در پی نیل و رسیدن به‌آسودگی و آسایش بورژوایی‬ ‫دیگران‪ ,‬باز و بی‌دفاع می‌گذارد‪.‬‬
‫تقلا می‌کند؛ او تجسم‌اسطوره‌ای آدم ناشی و خام دست‬ ‫در فیلم‌های کیتون همچنان که غالبا تکأیأد شده‌است»‬
‫‪۱۳۳‬‬ ‫تخقیتری‪.,‬نیست ‏ که همواره اوقات از خا‬ ‫عشق معمولا موضوعی دوجانبه و متقابل نیست ‪ .‬زنان‬
‫به‌سلامت بیرون می‌آید‪ .‬چنین پنداری ستلزم قبولاین‬ ‫غالبا بی‌تفاوتی خاصی نسبت‌به‌کیتون بروز می‌دهند‬
‫نکته اکستیکتهون» آده سحقیر بازهاشته از ا ‪۱۳۳۱‬‬ ‫(به‌همین‪ .‬دلیل است که او به‌سوی تفوق برخوه رانده‬
‫درو نی خویش است که همه چیز را در وجود و قالب‬ ‫وهن‬‫تچه ک‬
‫ی آن‬ ‫کاطر‬
‫می‌شود) ‪ .‬زنان هميشه و بی‌درنگک به‌خ‬
‫خود ز ندانی کرده است‪ .‬لیکن‌هدف‌غایی و نهایی‌فعا لیتش»‬ ‫نیستند؛ در واقع ‪2‬‬ ‫برایشان انجام می‌دهد؛ سپاسگزار‬
‫تأمین‌گوشه‌ای آرام و بی‌دغدغه‌ای ازعالم کهدر برابسر ‪۰‬‬ ‫گهگاه‪ .‬روابط بین کیتون و دختر موردنظرش‪,‬تااندازه‌ای‬
‫شده است‪ .‬برای‬ ‫حوادث پیش‌بینی نشده به‌خوبی حفاظت‬ ‫توآم با دردسر است‪ .‬دختری که در فیلم «ذربا نورد» نظر‬

‫وارهایش‌را از‬‫خود نیست؛ و اگر خواسته باشیم اعمال ک‬ ‫کیتو ن‌رابه‌خود جلب کرده‪ .‬نامهربانی خاصی را بروز‬
‫چنین زاویه‌ای بنگریم» چنان است که گویی آدمی رواقی‬ ‫می‌دهد؛ این دختر حتی چند تمهید نامطبوع هم درمورد‬
‫مشرب را در او مشاهده می‌کنیم که بههگونه‌ای معتقسد‬ ‫کیتون اعمال می‌کند که به عنوان نمونه می‌توانازصحنه‌ای‬
‫به‌سر نوشت» زندگی را تجربه می‌کند ضمن این که برای‬ ‫یادکردکه کیتون را به پوشیدن لباس غسواصی‌وادار‬
‫می کند تا درآب برود و پروانة خراب کشتی راتعمیر کند‪.‬‬
‫بقای نفس‪ :‬درگیر تلاش و مبارزه است‪.‬‬
‫هنگامی که پای «آنابل» در تله‌ای ثیر‬ ‫درفیلم «جنرال»‪.‬‬
‫به‌این ترتیب‪ ,‬با توجه‌به‌مطالبی که‌دربارة کیتون‌مطرح‬
‫شد‪ ,‬می‌توان گفت که او موجودیتی متمر کز و پذیرای‬ ‫مکنید»‪ .‬کیتون با خلوص نیت‌و کمال صمیمیت پای دختر‬
‫و شیوءه «شاعرانه»ای‌که برای‬ ‫حوادث دنیاست‪ .‬روش‬ ‫را از سوراخ بیرون می‌آورد‪ .‬لیکن در حین تقلابرای‬
‫‪۳۱۳۰۳۱‬‬ ‫استفاده از اشیاء بکان می‌برد» کواه برای‬ ‫نجات پای دختر» پای خودش‪ ,‬همچنین دستش‪ ,‬دردام گیر‬
‫‪۳۳۱‬‬ ‫برابر همه عوامل دئیا آمادکی عکس ای‬ ‫می‌کند؛ دختر عصبا نیعلی‌رغم فداکاری های او» نت‬
‫آمادگی کیتون که حاضر است خود را به‌خاطر هرزنی در‬ ‫ب‪#‬گرفتاری تازه‌ای که برای کیتون پیش آمده‪ :‬کامتاو‬
‫از‬ ‫نشانةٌ دیگری‬ ‫بدهد‪.‬‬ ‫دخالت‬ ‫خطر ناكترین ماجراها‬ ‫‪7‬‬ ‫بی‌تفاوت است‪.‬‬
‫‪.‬لیکن دختری که او انتخاب می‌کند همیشه درانتهای‬
‫حالت باز و پذیرای اوبرای‌پاسخ به تمام چیزهایی است که‬
‫اورا به‌عمل‌فرا می‌خواند‬ ‫فیلم» کارش به دوست داشتن‌کیتون می‌انجامد‪ .‬کیصون‬
‫است که‬ ‫درست‬ ‫نیست‪.‬‬ ‫اقبال درعشق»‬ ‫آدمی «بی‌بخت‌و‬
‫»رصتی‌به‬
‫و عشق که برای انجام کارهای برجسته‌اش ف‬
‫او مي‌دهد‪ :‬نفانة دیگری ازباز بو ر‪۱‬د‪۵۵۹۳۱۱۳‬‬ ‫امکان دارد مدتی طول بکفد تا دختررابه دوست‌داشتن خود‬

‫‪۳۱‬‬
‫برای مقابله باخوادتدنیاست‪,‬در بایان فا‬ ‫متسر کند دوختر نیزهمکن است او رابه آن انسدازه‬
‫کیهتون دوستش دارد؛دوست نداشته باشد لیکن سرانجام‪:‬‬
‫کیتون را می‌بينیم که توسط دختری که سرانجام توانسته‌از‬
‫او را به‌اندارءکافی دوست خواصدداشت‪:‬‬ ‫تال‬
‫آن خودکند و مزهٌ خوشبختی را بچشد (درنتیجه‪ .‬نیاز‬
‫منطق عشق خود را بر آورده کند) راهی می‌شود‬ ‫حاجت‬
‫و‬ ‫باشدء امری پسوچ‬ ‫قبلا برای حق ادای آنها جنگ نکر ده‬ ‫بر خود تحمیل مکیند‬ ‫وهن‬
‫تک‬‫یختی‬
‫کی‌س‬
‫آزمون ها‬
‫ف‌‬
‫تا «شایسته» دختر محبوبش باشد از همان اصل وماهیت ‪"۰.‬‬
‫ا ‪۵۱۳۱۱‬‬ ‫ضمن این که بهایراز اصناسات جم‬ ‫و بی‌معنی است‪ .‬چراکه پذیرش او از سوی دختر منورد‬
‫احساساتی که متوجه چارلز لیندبرک هوانوره معروف است»‬ ‫علاقه‌اش به معنای آن‌نیست که او می‌تواند در جریان‬ ‫آزمون‌هایی هستند که در دوزان‌عشق زن نوازانة قدیمی‌بر‬
‫لیکن کیتون نیز به‌اندازهُ این هوانورد‪ .‬و شاید بیشتر»‬ ‫فیلم‬ ‫در‬ ‫فرو بر ود‪.‬‬ ‫ملالت آوری‬ ‫تکراری‬ ‫و‬ ‫عادی‬ ‫شوالیه ها تحمیل می‌شد » کیتون نیز خود را در‬
‫شايستة برخورداری از احتاسات تشویق ام مر ‪۱‬‬ ‫فقط پس‌ازاینکه کیتون‌با (سالی سب‬ ‫«پیشخدمت پرخدمت»»‬ ‫مسابقه‌هایی برای رسیدن به وصال محبوبة عزیزش‬
‫و به‌این ترتیب متوجه می‌شويم که بخت و اقبال‬ ‫او نیل» ازدو اج کرده‌است که‌میتو ان گفت و اقعا" بر خودتفوق‬ ‫تسا‬ ‫ابقه‌هایش‬
‫میسکن‬
‫درگیر می‌کند » ل‬
‫عشق‪ ,‬ازاین‌که او را از دنیا جدا کند؛‬ ‫کیتون دکرار‬ ‫پیدا می‌کند‪ .‬گذشته از این» کیتون برخلاف شوالیه های‪.‬‬ ‫اندازه‌ای طبیعت و ماهیت ویژه‌ای دارند به‌این‌خاظر که‬

‫این‬ ‫آشکارمی کند که چقدر‬ ‫دارد و درضمن‬ ‫خیلی فاصله‬ ‫قدیمی » واقعاً زن را به عنوان این که هدفی باشد؛ یاب‬ ‫در مسابقه های مزبور‪ ,‬کیتون‌باتمامی دنیا سردعو اومبارزه‬

‫‪۸‬‬
‫دارد‪.‬‬
‫کانش نشان‌دادن به‌ندای‬
‫شخص توانایی جذب و آزادانه و‬ ‫خودی خود هدفی باشد» درنظر نمی‌گیرد؛_زن » بالاتر‬
‫زندگی رادارد و این‌کار را باحالتی کاملا استادانه انجام‬ ‫از هر چیز» وسیله و عاملی است برای او تابرخود تفوق‬ ‫لیکن شوالیه شجاع وزن‌نواز که سرانجام به‌تصاحب‬
‫ادامه دارد‬ ‫حاصل کند ‪.‬‬ ‫قلب دختر محبوبش موفق شده؛‪,‬می‌تواند به‌خود اجازه‌بدهد‬
‫این عمل تفوق بر خود» شکلی راکه عشق اوبه‌خود‬ ‫ابراز عشق» کمی‌هم لطیفه‌گویی و شیرین سخنی‬ ‫تا در‬
‫محك‌زدن و اثبات شخصیت‬ ‫می‌گیرد» تشکیل می‌دهد‪.‬‬ ‫" بکند‪ .‬شوالیه‌ها‪ ,‬حتی شوالیه‌های جنگجوی بی‌باك » در‬
‫درو نی» درودی به‌دختر محبوبش محسوب می‌شود‪ .‬نمایش‬ ‫مورد بیان جمله‌های زیبا و خوشایند» زبردست و استاد‬
‫استعدادهایش صرفا عاملی برای به‌دست آوردن و جلب‬ ‫هستند‪ .‬لیکن در نظر کیتون بیان این جمله ها بی‌آن‌ که‬
‫‪0‬‬
‫(سینما دیاموند م‪-‬سابقه ‪ -‬ساعت )‪٩۱‬‏‬
‫که‬ ‫قیاش‬
‫آنیس میرو که بمیرد‬ ‫ابتالیا ‪:‬‬
‫جولیانو مو نتالدو‬ ‫کار ردان ‪3‬‬

‫تهیه کننده ‪ :‬پالامو فیلم‬


‫امروژ‬
‫نیکو ‪ ۷‬بادالو کو ‪ ۰‬لجیوانومونتالدو‬ ‫فیلمنامه‬ ‫يد‬
‫هی‬
‫جولیو آلبونیکو‬ ‫فیلمبردار‬
‫(سینما دپاموند ‪ -‬ساعت ‪ - ۱+‬مسابقه)‬
‫انبو موریکو نه‬ ‫موسیقی‌منن ‪:‬‬
‫ایران ‪. .:‬‏ ملگوت‬
‫اینگرید تولین » استفانو ساتافلورس » میکله پلاسیدی‬ ‫بازیگران‬
‫کار گردان ‪ :‬خسرو هربتاش‬
‫اوروره کلمان » نینتوداوولی » ماسیموجیروتی ‪.‬‬
‫تهیه کننده ‪ :‬بهمن قرمان‌آرا‬
‫‪ ۵‬میلیمتری ‪ .‬رنگی‬
‫نوشته ‪:‬‬ ‫‪ :‬بهمن فرمان‌آرا (براساس داستان و‬ ‫فیلمنامه‬
‫کرزی که هنوز‬
‫اواخر جنگ‌دوم جهانی در بخشی از ایتالیای م‬ ‫«بهرام صادفقی») ‪.‬‬
‫‪ ۱‬دراشغال لآمان‌ها بوده گروه‌های مقاومت ملی درچند نقطه تشکیل‬
‫‪ :‬هوشنگ بهارلو‬ ‫فیلمبردار‬
‫می‌گردد و «پولیتا» يك کار گر روستائی رابط سری این گروه‌ها‬ ‫موسیقی‌متن ‪ :‬کامبیز روشن‌روان‬
‫بخاطر پناه دادن به يك سرباز تنحویل آلمان‌ها‬ ‫است ‪« ۰‬پولیتا»‬ ‫‪ ۹‬بهروز وثوفی » عزت‌الله انتظامی » ژاشه سام » جمشید‬ ‫بازیگران‬
‫احساس‬ ‫است‬ ‫ومتواضعی‬ ‫همسر او که ژزن هبور‬ ‫داده می‌شوه ‪« ۰:‬آنیس»‬
‫گز کین » کامران نوزاد ‪.‬‬
‫دقبقه‬ ‫‪ .‬رنگی ‪۰ .‬‬ ‫‪ ۷۵۳‬میلیمتری‬
‫ترست اوات درمی‌آید و «آنیس» برای آنکه الزماان‌ها انتقام گرفته‬
‫ات ‪ .‬در‬ ‫مقاومت‬ ‫باشد » حاضر می‌شود جای خالی شوهر را درنهضت‬ ‫ملکوت داستان بی‌ایمانی عصرماست ‪« .‬م ‪ .‬ل» پسرش را بقهتل‬
‫گیرودار جنگ‌های چریکی» «آنیس» روزی يك آلمانی را می‌کشد‬ ‫میر‌ساند زیر ا او مر بد فیلسوف جوانی به نام دکترحانم شده وبرای«م‪.‬ل»‬

‫ازاین که پسرش مرید دیگری باشد قابل تحمل نیست ‪ .‬این قتل شروع‬
‫ارنو‌هائی که‬ ‫وگ‬
‫به‌پیوندد ‪ .‬بتدریج زندانیان فراری نیروهای متفقین گ‬ ‫سقوط هردوی آنها ازملکوت بزهمین است ‪« .‬م ‪ .‬ل» دوپا ویکدست‬
‫از دست آلمان‌ها گربخته‌اند به گروه نیروهای مقاومت می‌پیوندند ‪.‬‬ ‫خودرا برای فراموشکردن دردی عمیق‌تر قطع می کند ودکثر حانم‬
‫» از‬ ‫مقاومت ملی دستور می‌دهند‪.‬‬ ‫نیروهای متفقین به‬ ‫درزمستان‬ ‫شهرهای زبادی را به نابودی میکشاند‪ .‬بعد ازمدتی این‌دو لازم وملزوم‬
‫افراد‬ ‫بحرانی در روایط‬ ‫کد ناگ واین موضو ع‬ ‫‪ -‬ادامه فعا لیت خودداری‬ ‫یکدبگر میشوند وجدال آنها به بساط سیر کی میماندکه نمایش مگرباری‬
‫ودیار اجراکرده و رد پایشان نابودی ات‬ ‫را درهرشهر‬
‫بوجود می‌آورد ‪ .‬وقتی آلمان‌ها برسختگیری‌هایشان می‌افزایند ‪.‬گروه‬
‫مقاومت ملی تصمیم می‌گیرند از خط جبهه بگذرند و به نیروهای‌متفین‬

‫را آغاز می‌کنند ‪ .‬فقط چندا نفر ازجمله «آنیس» ازمهلکه جان سالم‬
‫بدر می‌برند ‪]« .‬آنیس» دستور دریافت می‌کندکه به منطقه دیگری بروه‬
‫وروه ازهم پاشیده نیروی مثاومت را سازغان دهد ‪ .‬او کهحالا تجربه‬
‫گ‬
‫ومهارت جنگی کافی بدست آورده » موفق می‌شود ازیاسگاه لآمان‌ها‬
‫بگذرد ‪ ,‬اما يك افنر آلمانی که اورا شناخته تمقیبش می‌کند ‪ .‬این بایان‬
‫کار ‪۳‬‬
‫‪-‬اعت ‪)۳۱‬‬
‫س‬ ‫‪( ۰‬سینما دیاموند ‪.-‬حشنواره حشنواره‌ها‬ ‫| (سینما دیاموند ‪ -‬سابقه ‪ -‬ساعت »‪)۱‬‬
‫تعطبلات طولانی سال ‪٩۳‬‏‬ ‫اسپانیا‪ :‬‏‬ ‫انگلستان ‪:‬‬
‫ت‬ ‫دو ناکلارا‬ ‫‪5‬‬
‫خائیم کامینو‬ ‫کار گکردان‬
‫خوزه فراده پرودا کشنز‬ ‫نهیه کننده‬ ‫‪ ۰۱‬دقبقه‬ ‫‪۵‬یلیمتری ‪ .‬رنگی ‪.‬‬ ‫م‬
‫مانوئل گوبرسن » خائیم کامینو‬ ‫فیلمنامه‬ ‫دیوید بیلی‬ ‫فیلمبردار‬
‫فرناندو آریباس‬ ‫فیلمبردار‬ ‫براساس شعری از «هاین‬ ‫فیلمنامه‬
‫زاوبرمونت سالواتکه‬ ‫لناارا»‬
‫انتبلد» بنام «کدو‬
‫آنالیا گاده » افنرسیسکو رابال » کونچاو لاسکو »‬ ‫بازیگران‬ ‫چارلز ‪ ۱‬کین‬ ‫‪۹‬‬ ‫تهیه کند‬

‫اسماعیل مرلو‬ ‫کار گردان ‪. :‬چارلز جنکینز‬


‫م‪۵‬یلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۱۰۱ .‬دقیقه‬ ‫این يك فآیلزمایشی ‪ -‬کتیربی‌ازتصاوبرساکن ونفاشی‬
‫در تفسیر شعر «دو تاکلارا» ازهاینه شاعر ا لمانی ‪2‬‬ ‫اسوت ‪۷‬‬
‫شورش ژنرال فرانکو علیه دولت جمهوری اسپانیا درتابستان ‪۲۳۹۱‬‬
‫وبدنبال آن جنگ داخلی بسیاری ازخانواده‌های بارسلون‌را کهتعطبلات‬ ‫(سینما دیاموند ‪ -‬مسابقه ‪ -‬ساعت )‪٩۱‬‏ ‪.‬‬
‫تابستانی‌شان‌ر! گمذیراندند » غافلگیر می‌کند ‪ .‬آنها تصمیم میگیرند‬
‫تا پایان جنگ درخانه‌های تابستانی‌شان باقی بمانند اما این تعطیلات آنها‬ ‫بگوسلاوی‬
‫بسیار طولانی ميشود‪ .‬صحنه نبرد به‌دهکده نزديك میشود و آنها ناگزیر |‬ ‫رابطه س هگانه‬
‫باید خودرا برای مقابله بامشکلات جنگ ‪۲‬ماده سازند ‪.‬‬
‫باآغاز‪,‬سال تخصیلی مرنه‌ای تأسیس هیکزدد ویک هل کا ‪۳‬‬ ‫‪3‬‬ ‫زلاتک وک رکیچ‬ ‫قکار کیان‬
‫بعهده میگیرد ‪ .‬وقتی مواد غذائی کمیاب میشود » گشرادان مدرسه بازار‬ ‫‪ :‬زاگرب‌فیلم » زا گرب‬ ‫تهیه کننده‬
‫سیاه تشکیل می‌دهند وبزر گترها درحوالی دهکده بجستجوی خوراك‬ ‫یگچ‬
‫گک و‬
‫رلات‬
‫فیلمنامه ‪:‬ز‬
‫می‌روند ‪.‬‬ ‫سلوکی‬
‫وجورما‬
‫گران‬
‫افیلتبردار ‪"۰‬ف‬
‫دمتکار بنام «انکارنا»‬
‫خك‬‫پ‬ ‫«يك» درجنگی کشته میشود ‪7‬‬
‫پدر ک‬ ‫‪۵‬یلیمتری ‪ .‬رنگی ‪۱٩ .‬‏ دقیقه ‪.‬‬
‫م‬
‫بشدت مجروح میگردد ‪ .‬تحت تأثیر این حوادث ک«ورتینا» زیست‌شناسی |‬
‫بت خانواده حقیقی‬ ‫مردی می‌خواهد باشگگ و گربه‌اش بصورت‬
‫که غرق درتحقیقات خویش است » دچار تردید اندیشه وناراحتی وجدان‬
‫‪۰‬‬ ‫ون‬ ‫ری‬
‫نها اختلافاضی بوجود‬
‫زند گی کند ‪ ,‬اما شخصیت‌های متفاوتشان بآین‬
‫«كيك» بزرگک ميشود وپس‌از اولین تجربه عشقی‌اش با «انکارنا»‬ ‫می‌آورد ‪ .‬گربه حیله گرصاحبش را شیفته خودکرده وازهرموقعیتی‌به‌نفع‬
‫کیند‪ .‬ال اانکه ست ساده لوح پیوسته کار می‌کند وبار‬
‫خود استفاده م‬
‫به‌خدمت نظام احضار میگردد و «آلیسیا»‌ی کوچك که عاشق «کيث»‬
‫‪۱‬‬ ‫شده؛ است ‪ ۰‬درافتظار بازکشت ‪,‬اوبنت‪ ..‬ماپیشر وی ور‬ ‫تماماشتباهات وتقصیرها بگهردن اومی‌افتد‪ .‬صاحبآنها کهمرد میان‌روئی‬
‫فرانکو بحران اقتصادی و اجتماعی دهکده به‌اوج میرسد ‪ .‬هنگامیکه‬
‫است سعی می‌کند بینآنها سازشی پوجوه آورد ‪.‬‬
‫دربهار ‪ ۸۳۹۱‬ارتش دولت جمهوری دهکده‌را اشغال می‌کند ت»عطیلات‬
‫طولانی بهپایان می‌رسد وخانواده‌های پارسلونی به‌دنیتیکه کاملا"تغییر‬
‫کر‬
‫و‪)۰۱‬‬ ‫‪۳‬‬
‫‪۱‬و‬‫‪۰۱‬‬ ‫عت‬
‫سقا‪-‬‬
‫(سینما سینه موند ‪ -‬افق شر‬ ‫‪۳‬‬ ‫| (سینما دیاموند ‪ -‬سینما شم کون‬

‫هو ‪۱ 29‬‬ ‫سریلانکا ‪:‬‬ ‫امجارستان ‪ :‬تعطلات در انلستان‬


‫یس‪.‬یلوا‬
‫کار گردان ‪:‬دبلیو ‪ .‬ا‪."#‬دو‬ ‫استوان داردی‬
‫توریر هرا‬ ‫تهیه کننده ‪: .‬وببیک‪.‬‬
‫‪ :‬ساتی‌شاندرا ادبرسینگ‬ ‫فیلمنامه ‏‬
‫استودیوبوداپست‬ ‫تهیه کننده‬
‫وا‬ ‫لی ‪.‬‬
‫ی‪ .‬ب‬
‫سای‬‫وو ‪.‬‬‫دبلی‬
‫‪:‬د‬ ‫فیلمبردار ‏‬
‫یو رگی ژلای» ابستوان داردی‬ ‫فیلمنامه‬
‫موسیقی متن ‪ :‬وبکتور پاتناباکه‪.‬‬ ‫لابو سکولتای‬ ‫ف|یلمبردار‬
‫تونی راناسینگ » سووینی‌تاکونگاها که‬ ‫‪ :‬کامینی‌فونسکا‬ ‫بازیگران‬ ‫کالمان تاماس‪.‬خانم‌تاماس‪ .‬بوژف‌بورسی‪.‬مارباسیمای‪.‬‬ ‫بازیگران‬
‫‪ ۵‬میلیمتری ‪ .‬سیاه وسفید ‪ ۰۱۱ .‬دفیقه‬ ‫‪ ۵‬میلیمری ‪ .‬رنگی ‪ ۷۸ .‬دفیقه‬
‫« کودا گاما» » دهکده عقب مانده‌ای است که افراد آن ازطبقه رودیا (یکی‬
‫ازپائین‌ترین گروه‌های اجتماعی) هستند‪« .‬دارا» کدخدای دهکده بهامسر زیبایش‬ ‫از دانشآموزان دختر پوسر برای گذراندن ‪:‬يك‌دوره‬ ‫وتهی‬
‫راس‬
‫گار‬
‫قر‬
‫«سوبا» زندگیآرامی‌دارد ‪ .‬او گاه به‌گاه پوست وشاخ حبوانات شکارشده می‌فروشد‬
‫وواسطه ادوراین معاملات «آندیا» است ‪ .‬با پندا شدن «بیبی لیاتو» که بازرگانی‬
‫سی‌روزه در يك اردوی تابستانی به‌راهنمائی سرپرستی بنام «باکو»‬
‫به‌انگلتتان بروند‪ .‬يك دانش آموز دیگر هم لازم است تا اگیرنوه‌تکمیل‬
‫ازيك طبقه اجتماعی بالاترست » کار «آندیا» کساد میشود ‪« .‬بیبی‌لیاتو» به «سوبا»‬
‫علاقمند میشود وسعی می‌کند نظر اورا جلب کند وسرانجام با او ملاقاتی می‌گذارد‪.‬‬ ‫شود‪ .‬پسر بادختری که برای پرکردن این جای‌خالی انتخاب می‌شود‬
‫اما «آندیا»‪« .‬دارا» را ازجریان باخبرمی کند «ودارا» همسرش‌را هنگام عشق‌بازی‬ ‫باید ‪ ۳۱‬با ‪ 6۱‬ساله با ظاهری شخآوپند ازمناطق روستائی باشد و بتواند‬
‫با « بیبی‌لیاتو » غافلگیر میکند و پس از مجروح ساختن « بیبی لیاتو »‬ ‫يث آلت موسیقی بنوازد‪.‬‬
‫هسرش را به خانه می‌برد ‪ .‬اماوقتی متوجه می‌شود که « سوپا » به‬ ‫پس از پرس‌وجوی زیاد سرانجام پسری بنام «تیبی» برای این منظور‬
‫«بیبی‌لیاتو» علاقمند شده‌است » همسرش را به دست «بیبی‌لیاتو» می‌سبارد وبه او‬
‫نیز کنار‬ ‫ازان دارا آزمقام کدخداتی‬ ‫دهکده را ترلگکند‪ .‬وپس‬ ‫می‌دهد‬ ‫دستور‬
‫انتخاب می‌شود ‪ .‬مقامات محلی جشنی ترتیب می‌دهند واین خبر خوش‌را‬
‫به«تیبی» و پدرومادرش می‌رسانند‪ .‬صبح روز بعد «تیبی» باسر‌وصدای‬
‫مکیشد‪ .‬بیبی‌لیاتو سوبا را به دهکده‌اش می‌برد وبعنوان بانوئیازيك طبقه اجتماعی‬ ‫م|شاجره پدرو مادر درباره سفر او به‌اتگلستان از خواب بیدار می‌شود‪.‬‬
‫بالا معرفی می‌کند‪ .‬برای مدتی‌آندو خوشخت هستند وبیبی‌لیاتو ازرفتن‌به کوداگاما‬
‫|ظاهراً مادر با این سفر چندان موافق نیست ‪.‬‬
‫«بالایا » کهگاه بهگاه برای خرید پوست ا«زدارا» به «کوداگاما» می‌رود؛‬ ‫|موضوع سافرت «تیبی» بحت روز شده است و اگینفتگو های مدام »‬
‫خمبیر‌آورد که«سوبا» درواقع يك رودیا وازيك طبقه اجتماعی پست‌است ‪ .‬وازآن‬ ‫‪۱‬تردید مادر «تیبی» را تشدید می‌کند‪ .‬سرانجام مادر به‌دیدن «باکو»‬
‫پس زندگی دردهکده «بیبی‌لیاتو » برای او «وسوبا » غیرممکن می‌گردد ‪.‬‬ ‫| می‌رود و به‌او اطلاع می‌دهد که تصمیمش را در مورد مسافرت رش‬
‫«بیبی‌لیاتو» بتهصور اینکه «دارا» داستان او و «سوبا» را به «بالایا» بگازفته‬
‫گرفنه است‪« :‬تیبی‪7‬به‌انگلستان نخواهد رفت‪ .‬ریش‌سفیدان محله گردهم‬
‫باخشم «رودیاها» روبرو می‌شود‪.‬‬ ‫است برای گرفتن انتقام که‬
‫ات تا راهی برای تغییردادن تصمیم مادر «تیبی» پیدا کنند» اما‬
‫«دارا» بیبی‌لیاتو را نجات می‌دهد وحالا مردم خشمگین‌دهکده قصد انتقام‬
‫ی لاو ‪۲۱۱‬‬ ‫گرقتن از هتارا» رازدارنت در همین اعوال توب وی‬ ‫رهدآُون‬
‫اد ک‬
‫کوت‬
‫| نتیجه‌ای نگمییرند جوای خالی «تیبی» را يك دختر بل‬
‫می‌آید و «دارا» باردیگر آندو را بهم می‌رساند‪« .‬دازا» که بدست خود همسری‬ ‫می‌نوازد» بر هی اکن‬
‫را که دوست داشت بمهرد دیگری سپرد وکادزخداتی دهکده دست کشید بدست‬
‫مردی ازطبقه خودش بقهتل می‌رسد‪ .‬اما او که یکی «رودیا» بود بصورت یلک‬
‫آشرافزاده می‌میرد ‪.‬‬
‫‪161۲۲۸۷۲ ۳۵۲/۸۵0۲۲۵‬‬ ‫‪۳001811۳۳5‬‬ ‫‪0۳‬‬

‫ند‬
‫‪ ۵۲۳۳۲‬تفو کشا‬ ‫‪ 2‬ج‬
‫مت‬
‫عر‬

‫‪(2220196‬‬ ‫حصصرد صرحصصیاط مق حصمگ مر وه ‪611‬‬ ‫فص حصم وععلامی راعصننم‪ 1‬فط طمتط دعصماه‬
‫‪ 6۵۲۵۷۱ ۰‬وصمتاهاهعمه وتهعسنا( موه‬ ‫‪ ۵۲ 6‬و‪ 2۲۷‬ط‌نط فحصتا ‪ ۶۵‬اجععجمی ‪ ۵ 2‬اصتدم‬ ‫ومد عنب عمط مه مه عناعد لمبطتتنم‪ :‬رماع‬
‫تن مملباطاع؟ عطا تععصص م‪0 6‬عصصتدم مهم ‪61۲‬‬ ‫فص جهع‪0‬ع فدص طفیامبط ‪46‬وفمدجبه‬ ‫با داعی فظ طم‌نطهه قمع ‪ 0260‬عطا ‪۶‬ه ععهناه]‬
‫عاحصمنععوم ‪ 2‬عصمععه ‪ 0‬دععصه‌آنط‪ 71‬عومطه‬ ‫عطع ‪۶‬ه [‪0‬محصصرزه وج معط هصح تعجقصمی صتقحصبنطظ‬ ‫وقحصهحص‪ ۱‬عط ‪۶‬ه موز فنط مه مصتعطه ‪ 2‬حصم ما‬
‫‪ 7‬هه‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪1‬‬ ‫ولو ععزتطگ ‪ ۶۵‬معهتباع اتمه عمط‬
‫صد موز معط عصتصاق وج ‪ 1‬معط ‪۸۱‬‬ ‫صمطس رمع افنه امه ععمل‪ .‬مر ]‪۳‬‬ ‫صهطک طوزه درز‬ ‫تمتصمععع ‪06‬ووممناه و‬
‫مع‪0‬تهع عطا مه عصتبد فط مصم عهمزجی مطة‬ ‫وتععلقصط مصلط عمط فصتقاحره رصمتامجط قز عمط‬ ‫فنط ود عهمتصمت‪ 02‬صه وج صفعه بولصعللناه ور‬
‫ومع عنط بدا چم »ناد رل‪65‬وعت‪1 001 6161 0‬‬ ‫ععحتطلصصه ونط بط ‪0‬عحرفطی مد متتقصهعو عفمط‬ ‫‪ 2‬جه ععتن مط صمصصم توتحصتلده مه رع‪۱ 1‬‬
‫وصتل‌صیهجر عمط عمطو ‪ 1‬قه سبط ‪. 1 616۶‬ععع‬ ‫صز عصمله عصهتی صه؟ ‪,..‬ممرهعع‌صها عطا ‪۶‬ه‬ ‫‪5‬صحجحصوسبط فطظ عصت‌جمعهام؟ رعصفام آهنم ‪۵‬‬
‫وله‪2‬ه‪ ۱‬له عصنمه‪ :‬عفعمط فطل که وعت‪00‬ظ‬ ‫فطا‬ ‫فظ رعتعععل‪.‬‬ ‫صق‪.‬‬ ‫ح‪ 2‬ععناعوم‬ ‫صنحعتمی‬ ‫‪ 12‬وعحصمععه مگ ‪,‬ععطانم عنط ‪0‬صه صمتاء ‪1712‬‬
‫جح ‪ 1 4‬رلع‪7‬نتنج ‪ ۵7‬صعط ‪, .۷۷۲‬عفن‌‪272‬‬ ‫مصصتغ؟‬ ‫صبامج ‏‬ ‫معط‬ ‫‪6‬‬ ‫‪01‬‬ ‫عصن‪6‬عد رععه عط ‪ ۶‬ععجعونت عط بط ‪06۲061‬‬
‫‪ 0261 ۶۱1 ۰‬مصنط مصتاع‪ 1‬رمع تعنص‬ ‫گم ملو‌تمصننم معط موز عصن نها بزح‬ ‫‪61‬‬ ‫قصتا‌متااه بط رصهل‌توع ‪06‬ووع‪1‬ه معط ظد ‪۵۶‬ظ‬
‫فصح صعل‌تجع عمط ‪0‬عتعاصه ع‪9‬ا فقط برلل‌ه]‪۲‬‬ ‫قه حمتفهتصد موجه(‬ ‫تلم‬ ‫‪-610‬‏ ‪ ٩۳0۲ 01 67261 7210۷‬عطا ما عستتهازم‬
‫عظ عمط رصم معط صذ صهعناهم معط ‪0‬عاموو‬ ‫م‪ ۸‬من صقصط ‪ ۶۵ 2‬عصصمععط للذ؟ ‪ ۲2۲۷‬یمه‬ ‫حصرحطه چ مفصا وله نو عامطه معط ‪, .‬فع‪1‬‬
‫‪ 0‬ناما ماج فطع مفصا کاعححصنط هط‬ ‫‪ 2 67۵۳۳‬فد ممناهءتصموم ‪ 6۹۵۲۱‬ر‪22۳1/۷1‬‬ ‫عط ‪0‬صط مصتجعانم یت فطا عمط عمط‬
‫منت زاره ؟‪, .‬مه حصمت ‪ 2 0۵۲‬قه نامر‬ ‫‪۳‬ص مصن‌صمعصهت‬ ‫امعتقط معط عصنورجع‪ :‬جمد مهو ‪0‬ص‪611۷ 2‬‬
‫‪-‬اععمعنل فج گل‪۵‬ونرهد هصنجهع رصم هتعصی مطع‬ ‫وت‪۵‬زه‪ ۳۳‬طمبامتط صمتغهمعتصصصو فنط ‪[1‬‬ ‫نج علموعبنا فصح بممرممد رععلطهنه ه‬
‫کنط عصتلتمعع ‪ .‬مقاطتعوهی قح ‪0‬علمععصم‪ .‬بو[‬ ‫حع ووتطعصمتهاعد غصهل‌صمعفصهته ‪ 2‬طفنمبط‬ ‫‪67*2 ۰‬ظ فتاصوععهم ‪6‬‬
‫حعننصد هو مقط ع‪1‬ظ ‪, .‬عطونلعه ‪ ۶۵‬عصمت‪2‬ع‪۳‬‬ ‫ونهتصنکا ‪ ۶۵‬عحصعطا تحتاصیی عطا موم‬ ‫ومد ز‬
‫ونط وععو صحطک طفزنجنا ‪06‬علعمطو فظ ‪1‬‬
‫‪0‬مطفهامه ع ‪.‬صجعیت فقطا مغ وه ‪06‬اصو‪.‬‬ ‫صاق عطه ‪ -‬لعده‌تاه عتمص للتای صلظ نجعمع‪۳‬‬
‫هط ودامصصر عص بدا افتن رلعتومتاععل ص‪722‬‬
‫"صه‌ناهم معط مه غنام مصنتطمعمع رغبامولج‬ ‫عمجم ط‌نط تصعلته مومع م‪061126 1‬‬
‫صبمی مصح رصاجنه عطق هم وعزاتدم‌طابیه عطا بط‬
‫جوممدعن‪ 22۲۷1 1‬موه فصنمم عصم خر‬ ‫وعبناً مطما صقعظ ‪ 2‬وصحطک طعتمیونا ‪ ۶۵‬من عطة‬
‫لععحصنط جم عصصهاط معط عصنعله) ود جع رنه‬
‫صملوعیتهیی صه طز مج مط عهصنه‬ ‫غمورو بولعحرمل ‪ 2‬صذ عصمد مسط ‪4‬صح ‪ 6۶1۷‬عنط زا‬
‫فقط فط ععصمه‌فتم‌نه‌همم مه ‪0۲‬‬ ‫دمص‬
‫م‪ 0‬مصحی؟ عطا ‪ 620۳‬ذبمتصنک ‪,‬عطوناه مععطو‬ ‫وچمه عطغ صز صهزژتنگ ‪ ۵‬ما معط بجع‬
‫عععصنط فعصحقط فط رقصه عط م‪0, 1‬عطعههلصن‬
‫لبط معط صذ ‪0‬عتمصم فقط فط عقطع رامرصرز‬ ‫بصوی ‪ ۶۵‬عاجهم‬
‫‪ ۶‬صمت‌تومم تحصمتتهه معط صذ ام ع‪0‬تومنا‬
‫سنا فط ‏ رطجعل ام و ‪, ۳‬قهاعمی زه نطعن‬ ‫‪ 2‬وه ‪ 06072۵6۲‬ود عظ و‪ 2۵۸ 22۳‬ععلب‪1‬‬
‫‪ 6۱‬وم ماع صا عمطعتتعل‬ ‫‪۰‬‬
‫‪ 4۵۵۷۵۳‬قوذ ‪ ۵2۲۱۲۷‬وم روعع‬ ‫‪ 2‬ومط فبام‌ططعژه‌ط فنط وه مزاع تهنلنهءم‬
‫و ود صهه‌نلم‪۳‬؟ صذ ‪4‬عصنجومد ععنل‌‪2‬ب‪2۳‬‬
‫وحصهد ‪ 01۵‬فطل گه تعنص عط‪1‬‬ ‫حباط ص‬ ‫‪ ۶‬ووعع‪ 0‬عطا صا ‪ 62‬رذمتصصنک ما هصنلتمم‬
‫کذ زبمتصنک؟ خبط عمتجم مممقو؟ صدٌ صنوع‪2‬‬
‫جمنعمتنک عطا صم ‪06۲‬ماعنعم‪ :‬مو ‪ 02‬باتصجه‬ ‫‪.«* 6۵‬عطنونده صهتصوی؟ سنعط ‪.‬مصنااع‪8101‬‬
‫امصمن‌نلمن ‪ ۶۵‬وامطصصوه عطا مه تععملم هصتممع‬
‫صنط از تم مه ‪0‬عتذتم‌فصد مها قط فقطا‬ ‫‪ .‬واتاطا ر‪ ۶۵ 2۵۸ 22711‬ده رمط ر*ععصوتاه فطلاهة‬
‫تایه [مصمنعن‪0‬ه مان من رع‌تتاغلیه صهتدرهر]‬
‫‪ ۱‬عمط وتهه عصتسملام] عطا صتموج‬ ‫‪۵‬‬ ‫ععلجهحره مطم عصم تولجم عمط ور فط رن‌متصنک درده‬
‫مهن‬ ‫اومصص معط ‪ 060۵۳‬فقط هه‬
‫‪ ۰00261‬فنط عصتآم‬ ‫و‪ 2 1215۳6۳ ۳6‬و‪ 0۷ 67۵‬ت صهزورعظ منا‬
‫عتصهم بو عمصعزتعمجه صقحصصبط ‪671‬عع‪01‬‬
‫م‪ ۵۲۷۱‬فط‪1‬؟ هصنمتععدی وه ‪ 1.‬معط ‪»۸۱‬؟‬ ‫‪ ۶۵ 601‬وو‪ 01‬عطا اعصنهود اعمامیم ‪ 2‬و ‌نطا‬
‫‪«۲‬نزطتوعوم عطه وتصوتلمیلتمت‪4‬صز )ععطهنط فط‬
‫حصه صمتقزبعلعع فطع ‪4‬عنهام‌جصه‌نجم ‪ 1‬قفاوم‬ ‫معا صرح صه‌فونا ‪8‬لنامطه ممطوم فط‪. 1‬انا‬
‫‪ ۵‬عصتعط محصبنط اهنت ژتصد نج ‪۲0۲‬‬ ‫‪6‬‬
‫نوت که وجماگمه‪ ۳‬مط چم نموه محصطعة‬ ‫و طمنطا ر‪2 22۲:۲۷‬و‪ ۸‬صو ‪ ۶۵‬عنم عمط مت‬
‫تصیصصصومی‪ .‬تمطونط بو‬ ‫‪0‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ 710 678260۳ ۵‬صنام؟ صنه فعفبامط لهمصملع‬ ‫حتعطغ صا عاحتعصهص معط ز‪۶‬م دمتحصصنه صه‬
‫عحطا طته همم صماغهعتصتتصصصی متعطع‬ ‫‪9۵‬‬ ‫تعط بیط قذز عنلمنهمع‪۱‬لماصد مضه فط‪1‬‬
‫‪-‬طه م‪ 22۳۱۲۷۱, 1‬موه ملنا عصتهط صحصصبط و ‪۶۵‬‬ ‫‪« ۶‬مطحرهاعصه معط ومع تنجمتهنک؟ م‪۷۷‬‬ ‫عط اه عمجم فطل عمط ‪0‬عمحاه عللنینع‪0‬؟‬
‫‪ ۶‬صمتاهءتصتصصصمی عمط ‪ 06۸۵696۳262‬عمصصه‪1‬‬ ‫‪-‬حصباط عطا ‪ ۶‬ععصهو عنط عطاتوععل م‪ 1‬تمع‌زمب؟‬ ‫عر ام مطع ‪0‬صه رصمتاصم ی‌همه صلق‬ ‫م‬ ‫‪۲‬‬
‫‪-‬ع‪ 6‬الناگ‪ 6۷00‬رظ‪۵‬ع‪۶ 2 :6‬ه ط‪606۳1‬صنظ و‬ ‫صلط صهتصه‪1‬؟ مطع عصنصمععط م‪ 1‬عشبامد عم ور حوا صوتعهظ عطه صذ ‪0608‬عطصم ور ط)‌نط بوانصر‬
‫قجمه مان معامصرو ‪ 2۵۸ 22۲۱۲۷‬علتطل رمتتامنه‬ ‫عنط غبمطا‪ 2‬عع‪2‬؟ متصمتز صد رصمتانل‬ ‫اجه‬ ‫‪ 0۱ 6‬ومتومزد ‏ ممصملامعه تهطم تم‪2۵‬‬
‫غقطا نله منانوهم ‪ 2‬عصتتعع‪ 1‬رصع ‪۶‬‬ ‫للع معط حصم ‪ 06۲‬رعتصعع سعظ عمط ‪ 2‬کنا ‪.‬حاتصیال_ قز عطظ فطع فز صقطگ طعز تور‬
‫‪ 2‬هه سشمتع ‪0‬لنا‪۵‬‬ ‫عط ‪ ۶۵‬وصمنویعتصره لهناعزه عط عبه مره‬ ‫‪,‬متانل ‪ 2‬صمم ونط که حوصتدمه‬
‫‪ 0‬ناف‬
‫‌‬ ‫هو‬ ‫‪۱‬‬

‫و‬ ‫‪2‬‬
‫‪ ۶‬عده عاجعیه ‪ 01‬حصنط ‪ 061‬ه‌نط‪58۵6۵۶2 ۱‬‬ ‫‪631 ۰2‬‬ ‫بای فط ‪6‬اه صهرععظ عمط ند ولمم‬
‫‪ ۵‬منونمم ماطم‌نمصه تومصد فطع‬ ‫حتلعطز عطن اعجص تمبعص فقط هسن موه‬ ‫تحص فه ظ* ‪:‬عامصهعيی صه فصتصقه وه‬
‫رع‌‪2‬ظ‬ ‫حصاظ عمط رععا‪ ۶۵ 162206‬تمامعامدظ ‪۵‬‬ ‫عط صا معصماعتی ولا و سمعصا مد رهم‬ ‫و‪7 ۵۲۵۷‬اطمننمدر چ‪ .‬طفتصبظ وتوموا فظ ‪1‬‬
‫‪ ۵2۷‬ط‌نط حعلز حصلق م‪ ۲‬بصممع و ‪6100‬تصو ‏ ماحطمناعع ‪ 12‬عطا ‪ ۶۵‬عصه حطم حصعله؟ ‪61‬اذه‬ ‫و‪ 800-02(1‬ستاو الومعم‬
‫‪ 8166‬رصم ‪0‬ع‪7‬مل‪ ۵‬عط و وععصه‪۲6]۵۳‬‬ ‫عطا مه بودماه مانه‪ ۷‬حصعصته ‪ ۵2۲ 2‬هصمرم[ع‪7‬ع‪0‬‬ ‫جاعدط طعتاعط فط که فصعمله‌نبو مط ور‬
‫ها معصتامامد ‪ ۶۵‬امین معلن‪-‬ونم‌صه‪ ۲:‬او فط مه‬ ‫‪0 2‬ص‪ 2‬صقجدد صحصصناط ‪ 2‬مشاه تمتصرنامموم‬ ‫قدص ‪ 01۵‬عط غصیتجع صفطه رتعطتنصه مه وم ‪06‬وبا‬
‫‪۰‬صصصنصه هط‬ ‫هصح ‪0‬عوه مه ‪ ۵2۷‬دوه ‪1.‬مصنصه صحصصین‬ ‫‪.‬تتهدرونل عامجا ‪061‬‬ ‫صباد له‬ ‫‪0‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫ع‬
‫عط ‪۶‬ه صمتم‌صتاصمل‪ 1‬مصنعهه‌مدز فظ ‪1‬‬ ‫‪ 6806 ۵ ۸۵۵‬عطا ‪ 2‬فصنیدد اععصمصصه فطل‬ ‫‪ 0۲ 6۲0۲۶6۲ 20۸‬حبا فعصجمم مظ‪21 ۸۹‬‬ ‫‪5‬‬
‫عطا حصم جوم ما بچفهعد مهم غزتنمه وزآ‪ ۲‬تمممن‌نله عمط روامءژطناه ونط از اوتاده‬ ‫حتلعم عطع ‪ ۶۵‬دسمعص رن عصتتع ود ععصع‪‌0‬فصمم‬
‫‪ 8۵ 2‬عصزمیه‪ 061 ۵6 2 60 01‬مصهع‪61۵06۳ ۶۵ 1‬‬ ‫‪ 06-‬چا صرح ‪ 01۲۵۷‬ته)‌تووطم معط ‪ ۶۵‬فعصتگومم‬ ‫‪+‬صمتامنانی عطع فعطتیمععل ژهتنگ ‪۰‬بصقم‬
‫‪ ۶‬توت م‪ 1‬امعزدانه ‪ 2‬وه لمبلژت‪4‬صا معلتم‬ ‫‪ ۵ 55606۲۵۸‬عاهاه ‪ 2‬رهاهاه ‪6‬ظ ‪50۲2۷۱ 2‬‬ ‫‪1‬‬
‫بدا عط اقط صینط مرمع تومجا فط‬ ‫وه ود‬
‫‪ 0۵‬معوتللمه‪-‬ع‪12‬ع ‪ 2‬رهعتنا دمه‪ ۸‬وه عععطة‬ ‫*مطاهع‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪ 2‬وه علقصعع مصج ‪۲‬ممصو وه عانط‬ ‫‪۰‬‬
‫و‪۶ 01 5221‬ه وصئبد مط صذ مصنن اتصصعط‬ ‫‪ 6۲‬ما عطلمع رقناتطا ر‪ 22۲۱۲۷ 527‬و‪۸‬‬ ‫‪ 6‬عنط ‪702٩‬‏ ‪ 1‬رعصنصهممرحط و‪ 2۲‬عنطا عت‪۷۸۲‬‬
‫عط ‪ 601 ۶۵‬صحعهءمطک عفط چم امه کتعده ‪2‬‬ ‫لو معط عتم ذ مه رتوتماه مه عنط تامهم‬ ‫ع‪6‬صمع وج بت صفطا رله‌اتمه سمتع وصرنا اطعنژ‬
‫رطتمک‬ ‫و ‪,‬صویا ‪۶‬ه اعوعل احصصی ]وه مع‬ ‫عط ‪ 0671‬معط قه مه ‪ ۵۲۱‬ععمصمبا‪06‬ز ‪06‬‬ ‫<‪.‬صصجع‪ 1:‬ونطا و‪2‬‬ ‫‪۱‬‬
‫‪ 00676‬طمن‪ ۱/‬صفم ‪ 01۵‬مط طذ‪۲۵ ۱‬رظ‪2۳‬‬ ‫صز وع‪0‬موزوم‬ ‫عفط فنص‬ ‫فطا وج‬ ‫‪ 5‬نوی‬ ‫و‪1‬تمصنک‬ ‫و‪ ۶0 6 566۵6۱065‬میا عصتااعر ‪2‬‬
‫کتامانن‪1‬ع‪0 ۶‬و وه المع عطغ عصتحصاق ‪1‬‬ ‫عصمد فص و مصتوصته صممطه و ‪, . 61‬عنام‬ ‫حقاع لقصمعیع فیط ‪0‬صه عصتصلق تحبتمعه عتط‬
‫مصاظ تمه ‪ 2‬معلمصه مه ‪ 0601660‬زمهتصصنک امطا‬ ‫م‪ 0‬غعححطمله معط طمجعع ما عصذبوت صفط هد‬ ‫‪0‬صح موحرم ‪ ۵۲۵۲۷‬رصقم ‪ 01۵‬عط طت وتطفصمله‬
‫مامی[دتاه علاوهنصه؟ ع‪۶‬ن‪-1‬ما عبط ونط یوداج‬ ‫صذ متا اون مد رمحا عصتمه گم جزناوتم و‬ ‫وللع‪4‬صهتزط ذ ق‪ .2‬روعع»‪ 0۳‬عصصهو مطا‬‫س‌حتقطل م‬
‫‪-‬صعحطمصمطص عطامصه طزا اکتصموه)ه‪ 2 ۳‬و‪2‬‬ ‫‪-‬ععتتاامن ‪ 2‬عصتصصیدم فعصئل‌آنیهط ‪0‬مصنبر فطع‬ ‫‪۰‬ج معط هصتامعتنل عت‪ ۵۲۱‬ونم‬
‫‪ 0‬ط)نط صهء‌نمم ‪ -- 2‬ووطه ‪ 1‬صذ عصتعط ‪12۲‬‬ ‫عط ‪ ۵‬حصهته عط ‪4‬منمیه ‪0‬صحاعه‌صجتع عباو‬ ‫‪ 52۷ 06‬عظ عقط ‪0‬ععتاهع‪ ۲‬ب«لصه‪00‬باه ]‪۰‬‬
‫عط صا هصمص معط حدم ‪062‬صنع‪ 1‬اممصتممههضنا‬ ‫صرح عصتن اوتصصررمط ‏ ‪41۵‬‬ ‫مهو‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪0‬‏ ‪. 61 ٩۳06‬ع‪0‬صقط ور هد ععْت‪ 1‬فنط عصن‪0۶‬‬
‫مصم عملتم ‪0‬صهعبامط ‪ 2‬رصعلتهع ‪122161۸۱2۳‬‬ ‫ومصم طم‌نطه و ‪ ۵6661‬مط معطم‌هع‪ 2‬عط هط ‪۷۷۲‬‬ ‫‪ 60۳ 0‬مه[ ‪,‬وتنام حصح ‪1٩‬‏ ‪:‬عصد عصتلاعا ر‪6‬ظ‬
‫‪۳۸۲۰۷۲2‬‬ ‫‪1۲۷۲1۸۲۷:‬‬ ‫‪0۲۲, ۵۳ ۲۳۸۱۷۱۰ 1‬‬
‫‪1۳۲۲۳۲۳۹۲1۳۲6۵ ۸۵‬‬ ‫‪0۲۳۲6۵1۳۸۲ ۲۲۲/۱۲ ۵۹‬‬

‫‪۳۸۲۲۸۲۲6۲ ۳۳۵۸۲۱۲, ۲۱ ۲‬‬


‫‪18 1/087 ۸۵۸۲ 1 ۲0۳‬‬
‫«جو‪ 1‬و‬ ‫فده‬

‫‪:‬‬ ‫اعتاز ‪. 1‬مه ‪ 2‬هم هدنام مه ورد[‬ ‫صوی ‪۶‬ه فصقا؟) صتصصه‪ 2‬رهم[‬ ‫عصصصح‌تومتم (‬ ‫م‪ 60‬حصنط تچبط مغ ‪06‬عیه قاصملبای ناهام‬
‫تتفتان ‪ 2‬زج عطه تج وحن وملعبع ما هه‬ ‫صهتصدت؟ لمصمتاداه ‪06‬صنمد معط معط ‪۶۵‬‬ ‫مرمت متجع‪ 1‬صرح حرط طذهه غنی ‪0‬لنامی رما ‪05‬‬
‫*‪.‬عالژه ونط ورام صف‬ ‫سع‪ ۲‬ناور فطع طعنط ‪ ۵۹‬وطمزعزع‪ 1 16‬صرح مدْل‪21‬‬ ‫عصنطانوهبی ومع مظنم صقمه ه قه ‪ 81‬حصنط‬
‫‪ 8691. 6‬ها ‪0‬عصنمز ععصهع‪ ۳‬حصو ععصصنط‬ ‫عنط عصنم‌امم] ‪۶‬ه همه شدی ه ‪ 6701‬عنط ‪201‬‬
‫تعطلمءصو عطه گذ قلت‪ ۵‬ععصههه طمیه غولا‬
‫وتعاگههعطا تمه طیرتبهانه؟ ‪0‬عاعاصصمع‬ ‫مور مطا اععصمصصه صمتفوع‪1۵۳۳‬‬
‫‪6۲۵۷۱ 2‬‬ ‫معط و‪ 621‬طا راتاط رتع‪5‬صنم‬ ‫تاه‬
‫ام حرطم تووه قبط علط فو‬ ‫عم عمط هرذ ‪4 0۵011۵1‬حظ ذمتصصنگز‬
‫و‪ 1‬که عم وز صمتاومیان طز‬ ‫هی‬‫صمص‬
‫وصتاوه‌تعاصا د‬
‫وقر‬‫«م ععصح‪ ۲‬من عصناله عم برد دجه‌اعا‪ ]۵0‬ص‬
‫حنکا مزنبهظ ‪ --‬مع‌طهه صلق لهمصتونده هو‬ ‫و‪ 01 25‬جد‪ 0‬وعمع عظ *رامع[‪0‬ت تمطامو ‪۸۹‬‬
‫صذ صمتطع‪ 1‬صذ صمظ ‪.‬بعصتصته مذاعتاجم فنط‬
‫صمتصه؟ رلعنوتصت ج گم تمامعزتم فظ ‪۷21۵۳, 1‬‬ ‫‪ ۶۵‬عفن امصمتعنل‪ 2۳۲‬عمط وه‬ ‫نوم‬
‫‪-‬حطوته از صذ چبا عمط صععط ‪42‬ظ عط ‪9391‬‬
‫‪406 2‬صهوهبجع‪ :‬و ذممتصنک رمانواه مصاق)تمطو‬ ‫عصمع؟ هم‌بوموعد عنام عهمنل‌صهو عاش ‪.‬صهت]‬
‫عط مصهوه‪70‬ک‪ 1‬صز رصحتطه] که ‪ ۶۵۵۷‬وتنام‬
‫عصممگ ‪ - 61‬فصلق مومت بط لوتتاعع‪ ۴‬مطا‬ ‫برع عط صذ عطقصمصد ‪ 5‬عم ‪ 4‬جوز معصتاد‪0‬‬
‫و‪0 5126۳1 0282‬صحعبمط ج آمننمری عصتطعتسته‪1‬‬
‫‪0‬ص ملجنامع‪ 1‬که احتافعظ معط صذ نوم‬ ‫طعی عطا عطاعوما نطهمط ‪ .‬مصعصطف‬
‫ححصوم) ولمومم‪ ۷‬عطا بوط متاعنتاعل عومط ‪1۵‬‬
‫‪ 6۲‬صتعاصضا متع‪ 2‬عمط صز مامعمم( عط]*‬ ‫هصح حصعمته صهنصه‪ 1:‬عط ‪۶‬ه متصعله؟ عصتامد‬
‫هط عمط وه عصتاءعللد رام حصهیرردطکز‬
‫‪06000‬‬ ‫‪ ۵۲‬فصمتامع‌نل له صذ غباه حصقط هو‬ ‫‪۵‬‬
‫ملع «تطاتعه ‪۶۵‬‬
‫مد ‪0‬صح عئنا عازن ‪0‬تمععد م‪ 1‬رای مه‬
‫عنم طعصه‪ ۲۲‬وصزه‌ع‪-‬طویم عمط ‪ 2‬معزمدع(]‬ ‫تمصع جح طان صحعا ما ‪0‬عصتتاع‪:‬د ‪6۱۲۴‬‬
‫اتحعط مطع م‪ 6‬غصهس تطتععدا ‪.‬عصماعیه همع‬
‫و‪2‬تنع ‪ 64 2۷‬علمعظ) صمنامصم متامصصه‌ور‬ ‫‪-‬تهددد ‪02‬ظ معط حصمطم رمصعلع‪ 1‬روز مهم‬
‫‪ 0‬نام ‪ 27021‬تعوفهل روتج‪ ۲‬طا صفی زه‬
‫و‪ ۷1‬ط)صععظ ‪46-2691: 5۳1۳۳1 66-4691‬‬ ‫حصنط بو علمبااه عصنن‪ 3691, 211‬جر وتتوظ صذ ‪0611‬‬
‫‪-‬مطک ما غعهه نصهنک رخمعی بات صهتودعظ ما‬
‫صهنصه‪ 1:‬عطاه مه معلثا رژنمتصصنگ ر(‪86-6691‬‬ ‫معصتلحمه حصلق ‪ ۶۵‬صنط ‪4‬صد‪ 2‬علعنط) فط طهبه‌بطا‬
‫حصحصصرمک وفع هرهاط هیا فصه صعفور‬
‫وتعاعهدظ عطا زه فصمعوع‪ 1‬عطط علمم‪ ۲‬رعاعهعصنم‬ ‫مصهع‪0 ۶۵ ۲‬هصحاحعاصنط عطا م‪ 6‬وطنده وصفصد ‪۹‬‬
‫هصح هویگ‪ ۶۵ ,‬فصئیید ‪6‬اتصملظ عط ‪4‬ص طقطو‬
‫«طونط ‪ ۵۸‬بعتفعط ما رقتحعصطمظ صتالتم‌ن‪۵۳‬‬ ‫‪ - 2 90۳‬صمتقانجل معط حصنط ممحمط فقط مده‬
‫صمئم‌وجن) فطا مه طاجمد تتمافظ مطمطم‌تصهر‬
‫عطا وتنام عقط فط رتیطممهد ملق ‪0‬عتصمهع‬ ‫وعلتتع ‪ 02 ۵۷۸‬و‪ 21‬رنط‪2۷1‬‬ ‫‪0‬صح ر‪1 01‬‬
‫‪10010۳.‬‬
‫فص باتلمیتمعااعصد کم تمد برصح گم مصتتاهعمل‬ ‫‪ ۰‬رطع‪022۸‬‬
‫عط هصتاهء‌اهم ‪۶‬ه صلفع‪ :‬عطا مفصذ ‪06۲۷02‬‬ ‫عصفص ه فکمه مه جم م‪7 ۲۱‬و‪1] 2‬‬ ‫عنط علتجوعد تهتصصنگک‬ ‫مه ‪۳‬‬
‫حمتماصمتصمی مفط هصتوفه‌توی صذ رصتنانل»‬ ‫‪4 2‬صه مه‌سطقع؟ ‪ ۶۵‬وعندهه ه طازس ‪۲‬لععصنط ‪۲01‬‬ ‫عمط راصمصمصتهتنصه؟ عاطمباه‪۷‬ت وه م‪4‬صن‪۵۳‬م‬
‫‪۲‬و‬ ‫صهید عونتم‬ ‫فطع هد‬ ‫حطدّ یه‬ ‫لهتتهز‬ ‫عوجر ملق موم صز تمععهم ونط وماهل فطظ وه ‪0 .‬صح ععحعلمط رعاتمطه منط ‪۵71 ۶۵‬‬
‫نامع دمص مظ یاوه ‪ ۷۷‬معط حصم صمتوهبه‬ ‫صذ نتلنن‌وصه‪1:‬؟ راهم ونط ‪4‬صه رص مطاجم‬ ‫قصهد حصعصطف؟ عمط مصت عطا صم هط‬
‫‪ ۶‬صمنامج‪-‬صن‌همصصا عمط صذ صقط ‪0‬عونامطصررو‬ ‫‪06‬ص‪6‬ک‪ 6۳۳‬عجد رعتعطاه که ععصهعمدظ فطا‬ ‫‪0-‬جم ‪0‬جمععی فطل طفنها صحوحعمطک مه ‪ ۴۶۵‬حصنط‬
‫عصتوه هد مطع‬ ‫‪۰۵‬‬ ‫همع مطا‬ ‫‪ 66۹0۲6‬موتصرو] و‬ ‫عمط رل م‪ 1‬قهس عط معط راعع[‬ ‫وان‬ ‫‪2‬‬
‫دنام باه عام‪ 01‬مغ ‪ 2‬دیا غطعننها عمصو‌صطو ‪1‬‬ ‫مطملتاعوصی صز صلق ‪ 2‬طذه رتصحاعض‪۸‬‬ ‫‪ 226۲ ۶2‬صفصا به مصتتطگ عصمععسه عمط‬
‫کللمععد "رووعصط‌ند ملذ حصمع سجتل هه عقوم‬ ‫عمطصععله گه مطاموه و ص‪ ۶۵ ۷۷۱‬دععطن؟‬ ‫‪(۰22‬‬
‫یاهع مامط چ ‪46‬تمفصد عقط رگ ‪,‬هک‬ ‫‪ 0‬متطتنومی ععطاه عط‪ .1‬مصتفعالنط نام ط‪1‬‬ ‫‪ ۶0۳‬رعصشمع‪ 1‬مهتم ‪ 1‬مه رقم ‪61۲۰ 01۵1‬‬
‫مقصا عتعطمصه صلق مهصتمیر عتصمصصتنومی زو‬ ‫"‪-‬صمصصنوم صهتصه‪ ۶۵ 1‬وود عانله عط ص‪01‬‬ ‫عط ‪ ۶‬ووتععمله ‪. ۶660‬ع‪8‬صقط عطا ‪668101‬‬
‫‪. 0۷1-‬عامی‌ژدنه آم‌نومامعمطته عصنماوه‬ ‫ممئوزع[م‪ 1‬عطه طعذ تعطفته رعدمعلهمظ حصلظ رتم‬ ‫‪0‬ممجتملصن ‪ 1‬غحطغ صعط قه ‪," ۶1‬ع‪0‬صقط‬
‫‪ 61‬ده حصلظ ‏ ‪60‬ص تصملوض ‪ 2261-1‬مصصحط‬ ‫‪۱‬ومع جع ‪ 60‬رز ‪0‬‬ ‫‪1‬‬ ‫عمط صز «للی‌تصمصول عحعل غمعزمم انم ‪۵‬‬
‫مه تفت دید ‪ 1 4‬فصح لجع که ند‬ ‫ملک ‪۲‬ی اععذ‪ ۵ 2۳1 21 0‬موم"‬ ‫رحصعصت‬ ‫عمط عصتامه‌تصنصصم‬ ‫‪۲۵6۷۷0۳ ۶0 2‬‬
‫‪ 2‬وطهوتیماتهه) ه ملانلط ع‪1‬؟ جم توتدتصمنه‬ ‫طونط طعبه ‪0‬ظ ‪ ۵۷‬معط رممم‌وتصزصصه هن‬ ‫" کت ‪ ۵6۲۵۲ ۶0‬عمط طمبه‌بطا عصنعط صحصنط‬
‫مصهعطه ‪"1‬ز‪۶‬ه نونک صتعامعه تمه ج ‪ ۶2‬ون‬ ‫م‪ 0760‬وتقصع‌صطف ‪ ۶۵‬وفییوعع ‪812۲۵‬‬ ‫حرط عط موییجععط آنععصنصعهعهه قوس ‪. 1‬عصقط‬
‫‪ 046112‬صلق ‪60 2‬ممط نطاتوعهل طنعوها‬ ‫‪6‬‬ ‫ناه عم وعصتطا صد افعتماصد ماحصمتوعهم ونر‬ ‫‪۲‬عصنه صحصصبنط غمعتع ج طعتاه ‪165] ۵2۹‬‬
‫نهک تله‪-‬صهوم‪0 ۴‬صه عل‪ 2 21‬ه طنهم([‬ ‫ها معلج ع‪1‬ظ ‪,‬تعنجعطا عطا جوز ‪ ۵701‬ونط ‪۶0‬‬ ‫عطروم سم منط که صمتاحنعصعم فنط‪1‬‬
‫عصتلع طام رتمهم چ ‪ ۵‬جهن عط‪1‬؟ صم‬ ‫‪0‬صح ‪ ۲0 1۴۲۱‬ومطیلد‪ ۵۷۷۲‬عتطاحعط]‪ .‬مطط هب‬ ‫‪-‬ن عصنو مط صذ باتلمطمتعع؟مت‪ 0‬عطا ‪4‬و‬
‫"و‪ 2‬وخصعی که وومامط برد فطا محر‬ ‫مق فص فقطع هماع ععتده ‪602۸۸ 2‬‬ ‫وروی کی زتهحعصعصفه‪ :‬معط مصا تمنامع‪۲‬‬
‫‪ 12805۳60 ۶‬کنط منفهطم‌ن ‪21‬‬ ‫عظ رفت‪6‬اوتصنمه ‪ ۵۲۵۲‬وتمطغم عنطظ طعبامط‌اخ‬ ‫مه‌نانعع‪ 0‬م‪ ۲‬عح‪ 2‬طعنط م‪ 6261 6‬غفط حنطه‬
‫عط همه م‪ 7۹‬وته‌علقمهد حصلق مععصمئم معط و‪۶‬‬ ‫و‪ 3‬عصهه عنط ما ترصصوم ‪ 2‬هدعو ‪02‬ظ‬ ‫عط مصنط صنطغتس عععلم علمما ذ م‪ 2‬ودعع‪ 02‬عطلن‬
‫‪ 2‬ظ م‪ ۶‬عصصهعه م‪ 6111‬عصنامع! وتهقصنه صه‬

‫‪۳۱۰/۷۱ ۴‬‬
‫م‪ 988669. ۶۵6 65۱0‬وف ‪ ۶۵‬دصر قنامل‌صعصعه‬
‫اصلز مفصد برلعصمتااتدط ‪ 2‬ود ‪ 661‬موه [‬
‫عط‪ 2 1‬م‪ 1‬و‪ 7۲‬رصهع‌ددد ‪ - 1‬و‪ 1 1‬باظ‬
‫نموم راوتم‪1‬مدن‬ ‫‪-‬عومک م‪7... ۷۷‬وحظ و‬
‫‪ 58 ۵ 6‬دمم لد رع‪ ۵2۲۷ 2‬بوحاحظ و‪22۳‬‬
‫صمنلتجد ‪ 21۵‬مهد عفتممدظ فعط‪ ..‬مصمالنص‬
‫وقصلصنمصو ‪ .‬حول مصمتللتصود ‪ 418‬فها وسن‪2‬ل‬
‫‪-‬مامطص که تفن ‪ ۲01‬ردامع‌تله لهلهعجو ‪۲01‬‬
‫‪ 1‬و‪ ۳06‬مصه عمنه تمتعصعع عم ردو‬ ‫‪8۸ 1۲]1۳1۵۸۲, ۱۳۱۳۵‬‬ ‫‪4 6‬‬
‫‪ ۴۶0‬عوه «صنه ‪ ۵۲‬مدرم فظ‪ .1‬ما‪22‬‬ ‫‪۰6‬‬ ‫(واععهرط صذ ححصلط ‪۶‬عمطه)‬
‫ها ‪ 6۲۲610‬اقطا طمیهتها ع ‪0‬ص‬ ‫‪۲‬‬
‫‪28 ,۰,008‬‬
‫‪۵۲20۷1۸1 ۸۲۳0:‬‬ ‫واهمه‪ ۴‬که ای‬ ‫‪۱‬‬
‫عمط صز ماععژگه عظ ‪1‬‬ ‫‪86۲۵۶۲‬‬ ‫‪۵۵۷‬‬ ‫‪۵‬‬ ‫نحصصه ‪01‬‬ ‫وععم‪۸‬‬ ‫طع‬
‫‪۰‬‬
‫نهر[‬ ‫‪ ۶۵ 6‬فطمتاهع‪ 2۷‬عصما مط‪..1‬‬
‫نامع ‪, . 1‬جریا مد ‪066‬و ترقط ]‬ ‫‪6‬‬
‫اونمتمدظ معط صد ومد هد ‪.‬بط‬ ‫عمط‬ ‫‪06 ۶60۱‬عهد ‪ ۷۷‬عطه ‪) ۶‬طعذ(‪۳‬‬
‫عمط رعحصتا ‪0‬صمععو فص چنا عضو ‪0‬و فطع‬ ‫(میوان حصصمنا) عم مصتزنا فط‪ .1‬تصیص ‪4‬‬
‫‪527۷۱ 2‬‬ ‫!‪۵6‬‬ ‫نصع ‪7‬‬ ‫(متد) مزا ما مععممطن) وعصع‪ ۸‬هه‬

‫ههد ‪ 672‬حعصصر) فص ما ولموعد عععط ‪1‬‬ ‫وتو مه فورظ وقاط قصعمصت‬


‫وه سم ‪0, ۵۷۷۲‬ععصمصصد‬ ‫ماه‬ ‫صتج)تدظ صد رهلتاماظ ‪: .‬هر ‪01‬‬
‫‪#‬صمطا‬
‫عصمل [‬‫‪ 1‬مج ‪0‬تححطصعظ پویما! ‪, .‬ممص ت‬ ‫ع‪06 6‬وه‪ ۷۲ 1‬معط که عطونا‪۲۲۵۲۵۲۷۵۳۸۳ ۸5۵10: ۳‬‬
‫‪ ۶1 602‬مه وعندماه [مصمنت‪ 802‬معط وق‬ ‫(صمم؟ هصنننه‪ ۷۲‬عط‪ )1‬لفطاهتفعظ عط‪ .1‬نصص ‪ 6 7‬حصج ‪01‬‬
‫و‪ 25‬م‪ 6012‬فبا ‪-0« ۵۲۵۲۷ 01 67261‬تتاجون)‬ ‫‪1‬‬ ‫‪01‬‬ ‫اج‬ ‫(‪ 2102‬مستطتع‪ . )0‬احجمز فط‪.1‬‬
‫‪ 1 41۱۵۷ 6۷01 ۰‬حعطا !در ملقصد مع روبع[‬
‫ساطعز؟ عدمحط عنام هط ود لمع عقط ‪6‬فبتهمعظ‬
‫حصم چحدسج عمج مه هه ‪ ۵۷‬عمصه مه‬ ‫وتف ‪0‬صد مهو و‪ 2۱۲‬مصعصتن‬
‫سبط عط غمطه مفصد قح آمستممممونه فط‬ ‫‪ ۹۱۱‬صمنصه‪-]:‬عصه‪ 1 :‬عمط که عصنقاتبظ ع‪ ۵۱۸۵۷۷ )1‬عوهبه ‪ .‬تصصط ‪4‬‬
‫‪ 2‬اقط به‌دامصعصصه ‪۲‬فبنجر بام‪۷‬ا ‪ ۰.‬ممظ رهظ‬
‫صمعح ‪6‬تحط عمط ‪ .‬رعلفانظ عطا مها عصنلتمه‬ ‫‪0611۲۸1۲۸‬‬ ‫‪۸۷۳۳10:‬‬ ‫فیح مه موظ فد‪ ۱۴‬مهن‬
‫‪6‬امصتالنه عط اقطا غباط رفاعتتط تام رصه‬ ‫نصصه ‪01‬‬ ‫‪ ۵۲6۳‬ها‬ ‫‪6۵2‬‬
‫وطمل‪06‬مهصته مموامتمتی مط افتتطنستاموظ‬
‫حطس عنه نموه صق ق‪ 12۵7‬عطا ‪ ۶‬لصه عطة‬
‫عاوتامع‪12۷ ۶۵ ۲‬تاوم‪۲‬‬
‫طاسه؟ عط ‪, 1‬تفتعطن گه عصنصدمی ‪ 08۵665‬مه‬
‫تصرصر ‪ 7‬کی ‪1‬‬ ‫وناظ عظ‪1‬‬
‫‪617۷021‬‬ ‫هصم [هصل مط ‪-‬‬ ‫حط‪2‬؟ ‪- 01۱06 6‬‬
‫خصصرجر ‪ 01‬بک ب‪4‬‬ ‫[مح‪ ۷۱1]:‬بوع(‪1‬‬
‫امتافهة‬ ‫(«وسممص! مطما عببظ‪..‬‬ ‫‪۵۲۷۵۷۷ 02 0‬‬
‫کفنم‌عژل‬
‫‪۸:‬ااان ‪۳1۳۱۲۷۱۲‬‬ ‫‪+‬زوجن‪: ۸ ۳-1۵5‬تمه‬
‫مامهتااد تقط‪۷۱۲‬‬ ‫مط صا م‪6‬زدنه د مد ‪۵‬‬
‫تصهر ‪ 1‬عک حصنج ‪01‬‬ ‫حنقظ معط صد عصتعصته‪.‬‬
‫‪ ۶6‬اور‬
‫فصن عتلمع‪ 0‬مره معله م‪ . 1‬توعد ‪ 2‬مد[‬
‫ججتم‌نع‪ [2]۷‬د ‪: 1 ۵۱۳۵۷۷۲ ۶0‬تصناا‪ ۳۲‬معتیع‪0۵6۲۳‬‬
‫‪ 00-‬معط ‪6‬تحقط ‪, 1‬عتاصمجمد چ طمناحظ تونع ‪۷۲‬‬
‫نصح ‪ 7 6 01‬ر‪4‬‬ ‫مصمظ‬
‫ت«عط ‪0‬صح رتصع‌صصمصهد مط ‪ 2‬جل تمصننا نامع‬
‫‪ 6‬م‪ ۱‬وتهامجتجط ‪ --‬ومت‌نلهع‪ ۳‬له م‪2‬‬ ‫و‪ 2‬آمممتاصمی ‪0۲11۵0۳ ۸۳۵10:‬‬
‫‪-‬عههه ح بدا له ‪4‬مزبوحرد محعلز به ر‪06711‬‬ ‫‪ 62100‬بطعول ممعم‪ ۲‬معط زعصمهدنا پودید‪ ..‬تصصر ‪ 1 6 4‬یه ‪01‬‬
‫نامز عسقط فقطا ععصنط زمامتبه وهرومر‬
‫و‪611‬‬ ‫‪.‬عص ‪060۲0۳۳‬‬ ‫ا‪ 6100۵۳‬عط‪1‬‬ ‫‪ 6‬و‪۲‬‬ ‫هام‪- ۲‬صهعن ‪:‬رک وعلصوتج‪ ۲‬فهامبهرز‬ ‫‪10۲‬‬
‫‪0‬صح ‪ -‬تلاهمصتاممد ‪0 .‬مصمتامصی ‪ .‬فوههاج‬ ‫‪ 01‬عک ‪1‬‬ ‫تج‬ ‫رما‪80‬من)‪ ۷(1۵۱-‬عط‪..1‬‬ ‫صنامبه‬
‫فاصنا( ‪ 08‬صذ ‪ ۵1۸۵۷۷۱‬م‪0‬عط‬
‫قح ‪ ,‬صرح عاعصتاعص توص هرز دیمح[ امه‬
‫‪ 6۵ 6‬تباظ "منود ومع فطع تون[‬ ‫‪9 ۱۵۱۵۱۱۱‬‬ ‫‪۱۱‬‬
‫معط ‪۶‬ه معحعلم عطا عصنمزمممنه ‪0‬عصعتصز‬ ‫(مهصملمع‪ . )1‬تلدسملبظ ‪ .‬تصرصر ‪ 1 6 4‬مصه ‪01‬‬
‫عطا ‪۶‬ه معزصتی فیامتجعه فط صا معصو)‬
‫و‪ 282‬عمط ‪ 69‬صرح عمط وع ‪ 111‬صعط رلآت‪۵1‬‬ ‫صعم‌اصصا متهه]‪ ۷‬چم‬
‫هیا مجح اتمه مصتلمعر ماه ‪8 111‬صه‬ ‫نامع عمط[" زطهرزحمطی مت وطتمطی رعصتانه ‪ ۷۷‬تصصو ‪7‬‬
‫فص فنط ان معصنط‌عصمی فصه وتصعصد‬ ‫وق‬ ‫طهزمطظ ‪60225‬‬
‫‪2۷۱] [ 0662 - 6*1 608 ۵1 ۵2 0‬‬ ‫‪۵‬‬ ‫‪6‬ش ‪ 19‬بمرم مر[ ‪ 6‬عم ممتادعمهع‪ 3‬خصم ‪01‬‬
‫‪02‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪۸۱۲۲۲-۲۲۲۵۲ 15 1۸5‬‬ ‫‪111111۸۲۲5 0‬‬ ‫ما نوتم مطنید عومطه‬
‫وعع‪2۵۲‬‬
‫عتصماه‪ 5‬فقطا نله‬
‫معط فقطا راعنعی لیام‬ ‫بععظ) نع‬
‫‪-‬مصد حتعطا ‏ ورمامه معط جم فصه وگله‌دنرهد جوز‬
‫‪11۸۲ ۸۲ ۵‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬ ‫حتفطل مطا ‪.‬افطل عظ مه لفط طذ ‏ فصمتهنتا‬
‫حصند ونهصهمحصممهر‪ .‬بوها ص‪6‬ن‪0‬نامتباو‪ .‬متا وتعة‬
‫مجح رعئنا صذ دید ‪۶‬ه له مه عصه‌ححرقط ده راتصهه‬
‫رلبالته‪ 00 ۷00‬داعع اتصحعص وتحاصم‌مطممدد فطع‬
‫لصا رقصه‌تاو وم فعمصملتعصنم فطل ‪0‬ص‬
‫هدز صممناتوهم لهتدمل‌موفهطصصج ععصععافع عومصر‬ ‫عصحفصا مه وبا وعزنل وبا لصامته ‪.‬زاتصهفمز‬
‫حصصد که قذ ‪ 02‬رامع صههءتتعصض معط‬ ‫‪012.‬‬
‫طذ یناه صح ص تعصح ‪0‬متجطمن‪۳‬‬ ‫‪ . 6‬بط تما عطا عم اصهتد‪۵2‬‬ ‫‪5‬‬ ‫لا مه البمتکنه ‪۲0۱۳ .‬‬ ‫عمط ای‬
‫ساتا معصدامع‪ 2 ۳‬عز مطما هنهک مصمعولم‪۸‬‬ ‫‪-‬تحتخعط عطا‪ .‬ما ققعععه عفقط ‪0‬لتامطه‪ .‬تعطابه]‬ ‫‪4:‬‬
‫‪ 056۸-‬فده ‪ ۳۳11‬طاقد‪ ۲‬معط بو صحتطه] صد چم‬ ‫و ز ‏ ممملزمعد صه‌تتهصه فطا ‪ ۶۵‬وطه‬ ‫حذ ‪ 1 52‬عفد بط ‪۶ .‬فصمطمماه هل‬
‫ماج‬ ‫‪۰‬صتصاز‪ ۲‬مصد عصلا ‏ عم مت‬ ‫ج‬ ‫‪ 0‬تمععفح‌طاصه فطع فطل ماطهدمعمعد مغتبان‬ ‫‪ 1‬تهطما ‪02‬عظ بح ‪6‬لتعا ههام‪۵۳‬‬ ‫ما تج‬
‫‪4‬صح عصان‪۲‬؟ صد جمه‌مرصره از عمامتانه افو‬ ‫عح مه جر مع عطعنصدد وعصصهل ‪۶ ۶5‬ه سامت معط‬ ‫‪۶‬هص‪-‬ه‪-‬صه یام ووس ق‪ . 31‬محصنط ‪ ۶۵‬نام اعع‬
‫‪ ۰‬ماه‪ ۱‬عراز‬ ‫‪ 0600669 6۵‬افبا غ‪. .1‬عص‪61‬نوعظ عصومم‬ ‫‪۰‬‬ ‫لو ‪ 2‬وه مصناورت‌عنل عصهه عط‪ 01۵, 1‬فتهع‬
‫‪.‬اصو مه عانتما عمط فط ‪1‬‬ ‫صنقج مد ‪ 02‬عظ ‪,‬رونام ‪ 01۵‬طاجممر‬
‫مه معط صد عبعتاهط رانجصم‌عوم بو و[‬ ‫‪-‬علل که طه وه روفعصونمته‌عومی م‪ 2‬راطعنامطا‬
‫مصجع ‪ 2‬دوس ‪0, ۶1‬عصععجم مه مناوت‬
‫‪-‬صذ اومصصرله فه پتتتمتاومن ‪, .‬عصصعع هام ‪2‬‬
‫نتم ج مفص عصنطع عطا‪ 066۲01 :‬عط رعاداتععه‬
‫طز معصعع عمط ‪ 067۷01‬عغباظ‪. .‬فلیت ‪ ۶۵‬عبت‬
‫ومامج طاز ععمصحع عفمطغ ‪06‬هام ‪, ۵۲1‬صنط‬
‫صرح نامه معمصصر به وللمدممرصباه عتج مظا‬
‫جرج ان ه طدس وصتو‌ماص فه ‪ 1‬معط‬
‫‪,‬میاممعام ‪ 2‬وها ذ ‪ 05‬رقحصصقع ‪52۲۷۱ 7112۵۲ 2‬‬
‫تومیر ‪0۵2۱۴‬‬ ‫دموله لاتم مس‬
‫‪.‬مصصه توصفح رصمتوزعله‪ ۲‬هم رقع‬
‫حععط عقط صانا عطا عصتط چم مه و‪۷۱۲‬‬
‫‪69۱‬و ‪05‬‬
‫حبذ ‪0‬عنع‪ 0۳1 6 :‬اجطع همه قلنجمم ‪1] 1‬‬
‫‪2 ۰‬‬
‫و و جمبج ده عاسنط میور م وطان عبیظ‬
‫کی‬
‫ی‬
‫س‬
‫ت‬‫ن‬‫اا‬
‫ا‬
‫تاتتح‬
‫کشت‬
‫یوکیاکاسیرسک‬

‫مد م‪ 1‬وراد روتهصهعم‪ 1‬ی بولباموظ‬


‫‪11‬‬

‫‪:‬‬ ‫نع‬ ‫‪0‬صح بنمنست عطا صععط درحساه وعبقط]‪1‬‬


‫‪,‬مممصلصا عطق ‪ ۵‬تطعنظ معط ‪ ۵‬عمعصها‪662‬‬
‫مدا اعع صهصو) م‪ 1‬قوب م‪۲۳‬‬ ‫تمه فا ‪ ۶۵‬دام‬ ‫نت‬ ‫موزل فذ صمتاعن‪ 1‬ممصعزم‪5‬‬ ‫مرج معط‬
‫فطل ر‌تحطصظ مه بط ‪0‬ماتهاو فوسمه ‪67‬‬ ‫‪62 2‬ط) عبعنلعط وم ‪: 1‬فنطا رمک عمج اعبز‬ ‫‪۵2‬‬ ‫مصعجصصم‪۵۷‬‬ ‫مد‬ ‫مصوتا یه(‬ ‫‪-‬‬ ‫بط‬ ‫عط‬
‫صح ون مد صع‪ 2 7‬فقط مظ‪ ۲‬رتعمتا‪00۳2‬‬ ‫ولومو عطع حصمظ عصصمی من عصنمع ‪ 1‬عصتعط‬ ‫مدا طاز وروجسند وز فصن عطا‪ :‬گم نامع(‬
‫و ‪ 0۷‬ععلم‌عصظ وم ضذ موه وصتوتاه‪702‬‬ ‫‪ 002 6‬ر‪6‬ناج‪6‬ه متصد‌اه‪ 2 ۹‬رطاجمه عط ‪۶‬ه‬ ‫صمعح عبط معط ‪0‬صه ‏ م‪۶ 2۲۷۱‬ه عطغجعل عطا‬
‫‪,‬اصمجصیه مد فتاععل عط صد وا‪ 62‬بنع‪۷‬‬ ‫فص‬ ‫حتاصظ صح مه صرح ‪.‬افهعط ‪0‬عووع‪-1‬تا‪0‬؟ ‪2‬‬ ‫ونطع طعنس عصناجعه مصصلت تباگدعی»منای ‪12۲67۷6‬و‬
‫‪012 ۵۲ ۰۷۵۷۳2‬و عط طعصی ‪ 2‬رد‬ ‫‪۲۷‬‬ ‫عز اعزنطن‪-‬تلمه عطا علصنطه ‪ 1‬غبظ‪ .‬ععتحط‬ ‫یاو مهم هویج بولمتهنلعصصصد خبط مامع[داناه‬
‫دجم عط غنامواه حصانه ‪ 2‬معلقصه نام ‪9۵0‬‬ ‫حص مصا ممعصتی صفعط فقطظ مه همه عانه‬ ‫(صحصه مها وره‪ 712‬متعقط عمط رقصم لباگقوعع‬
‫بافتتطن) له طاتنط عمط نس فحقط‬ ‫‪7‬‬ ‫‪0130011,‬‬ ‫وه]‪ ۷۱‬ور اعتعطنتاصمه‪ ۸‬فط ‪1‬‬
‫سح ص‬ ‫علصیط ‪ 1‬حمعهعد فط‪. 1‬عم‌تبانه مه غقط ‪6۲۵2‬‬
‫‪26‬و‪۲‬رتطن)‪1-‬عصظه فطل صتوها عظ ‪111۱‬‬ ‫‪0 ۲2۱۲‬صظ ‏‬ ‫‪-‬م) باتصحصطصز وتصد‪ ..‬بصه مه تمتصحصیط‬ ‫‪ 2 0002‬ود ‪0‬صح باه عصهاء معصصوم) ظ ‪"1‬‬ ‫‪6‬‬
‫و‪ 6010‬صه ولد ناه المع ‪ ۵۷‬آمع ‪۲6۷‬‬ ‫‪.‬عتتاهاظ دنه‬ ‫تاه فطع علصنط ‪8 1‬ص‬ ‫تعومک ‪ 06701101‬تحطا عصنطاجهت عفبنهمعط وز‬
‫ان عطا عم عصمتاهله معط زه عا‪0‬وظ عطل ‪026۲‬‬ ‫‪ ۶0 2‬حصم؟ معط ععلفمه «ملعصصمو رهظ تفن‬ ‫عط ‪672‬و اعتم‪:‬مد‪ 61 ۳‬لصه «حوظ و‪۲2۳‬‬
‫‪06 01۷2۱1 762165 7‬عنط ‪0‬صح ‪ 6۶:1‬منط مد ملع‬ ‫‪-‬ک‪6‬تان ‪ 1 66 6۳۲ 6۵۳۲۱‬غباظ ‪126111۵۳ 760261,‬‬ ‫وکتاکمطع هط ت«عطا رقصهبم) ‪ 02‬رم ‪:‬وع‪۲‬ا‪52‬‬
‫عیام هم از ‪0 06۵‬حظ فظ مه‬ ‫‪-‬ملتطح ‪ 2‬وج ععمحص عفتعطن‪-‬تاصظ فطا ‪۶‬و صملع‬ ‫‪7.‬انلهایست ‪0‬عط معط رقلتعع ‪42‬ظ رمع‬ ‫‪1‬‬
‫‪ -- 04 6112۷۱ 6۳1 ۰6‬وع‪]172‬‬ ‫رعصنعط ‪ 2‬وه صقط وطممو‬ ‫زصان خصمامنه ‪ 2‬صمصرم معط[ لیف ءتصمل‬
‫قح صا خممطه ما م‪4‬تمع‪ 0‬مر فنق وط‪..۱‬‬ ‫‪ ۶666۰ 01 ۲۵ ۶76116۵ ۲‬عمطاه ‪۲2۵۷۷۲‬‬ ‫‪-‬ع‪7‬جصط ‪ 2‬از هه ‪ 1‬رصن عمحمط ‪ 2‬فا له صمل‬
‫‪(72‬‬ ‫‪ ۶72‬دوابا‬ ‫‪7‬‬ ‫‪ ۵72‬لیم ‪, . ۲‬تعاطا فقصومرفناه‪-‬تما‬ ‫‪6‬‬
‫ححصلن؟ علض ‪0,‬صهاعصط جوز صمعزه و‪[1 27‬‬ ‫‪1‬‬ ‫جممتج حرععدا فقط غز طهبتمطاه ‪ -‬و‬ ‫لت تصملمزنه‪ .‬للبگم‌امهاعنه ‪ .‬اعمصدد ‏ فط ‪ .‬طز‪.‬‬
‫‪[0 6 2 ۰1۷2‬یام عحعط غصهه‌صر ععمطع هصا‬ ‫و ‪461‬تااو ‪. 69۳1 ۲67۷6‬ععصصتط ترصحص فص ما‬ ‫قطنم عطا مع ما موم ‪, .‬صممو موه وتو‬
‫رقصنطامصمه ‪ 02۵‬ویر عمط ‪0۸‬‬ ‫ام‬ ‫ابا ‪,‬طمبمبطه کد ‪4‬عتهی مه ‪ [۵‬زطهنمطه‬ ‫بعصنلهع؟ ‪02 2‬ظ منز ‪ 1‬یناه موه [ ‪2‬‬
‫‪, 1 ۵‬وصمووع‪۲‬مصصا افب طانما علمنطی لجع‬ ‫وم‌صعت‌صنی رصجصه مد ‪ 6۳2‬معط‬ ‫‪ «۲‬و‬ ‫‪-‬عصح عط ام للع مه [ ‪,‬ت‪ ۵۷‬رز ‪0‬هخر‬
‫‪0, ۶1 0۵۲۵۷, . ۶۱۲‬صعلعصظ‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪ . 1.‬اعععصع‌تمصنم عمط عمط عظ‬ ‫علصنط‬ ‫تام عط عع‪ 1‬غعباز ‪ 1‬اصه لمع ‪ 1‬روته‬
‫عط ب«اطاجودم‌تص قوذ عمصصحل ‪ ۶۵ ۶9‬تسم معط ‪01‬‬ ‫‪ ۲‬مه ‪:‬هنامز و ولامی‪ :‬موز معصورم) عظ ]‪1‬‬ ‫اامطاز ‪۶ 1‬و یام فعصصمی معصمتل‌ننه صه اطع‬
‫‪1‬‬
‫«‬
‫عم‬ ‫ماطمنهصع‪:‬‬ ‫زه تععووه‬ ‫وفص‪6‬ت‬ ‫‪-‬عتع‌مصد معط ‪۶‬ه جمزهنه ‪0‬عوممرصصرمی فطل طع‪2‬عه‬ ‫بصمصص نمی صتهت ‪ 2‬ظ‪1‬‬
‫کمامم تنل صهته)] ‪ 010-1267-39‬تقط قا ومفمه‪]۳‬‬ ‫‪۰۳1‬‬ ‫‪ ۵ 672۲ 2‬رصق عطا ‪۶‬ه هم عمط بظ ‪- .‬‬
‫عطا ‪۵‬تمجوده ‪4 05 1۵۲‬لام عنصم لع‪ ۳1‬بعاع‪۳‬‬ ‫سع‪ ۲‬له وصتع)‌صمی زب لد وعصدمعع ‪61۲‬‬ ‫‪-‬عتعقصه عط ‪« ۶۵‬لصم مه ععسنطمنم لبط هه‬
‫و م‪ 7۷‬عاهتاعتعمصهد ‪01‬ه‪-‬تععب‪ 06‬فطل ‪۶‬ه ‪611‬‬ ‫‪ ۲۵1 ۸56‬عمط اصم)‌وملهتصم ه ما ق‪۰‬اهعه‬ ‫‪.‬عصع] ‪0 ۶‬عاه نا راهن‬ ‫ون وللمغ میج‬ ‫وه‬
‫عمط ‪ ۲0۶‬صمعجع‪ :‬م‪, 1‬تعامحبقط لوسنصی ما‬ ‫‪ ۶0 ۵‬اعتته‪ 2 ۷‬وتعتصنممعصه فظ و‪[626‬‬ ‫«لمنمنووع‪ :‬معط که علصنطا عمصصی فط عقطه بر‬
‫عه مطا صذ عمناً دمرحطیعج صلق مطا ‪ ۶۵‬وومعناو‬ ‫‪9‬‬ ‫‪ 0‬ع‪61‬ععباتاه تفناصد ‪۵ ۵۱‬و ‪0‬صنع رئله‌عحصنط مطرم‪۳۶‬‬
‫اصمصصه‌ناهاه ‪ ۶۵‬حجمجمعی ‪0‬صه مصنادرن‌عنل عصعتط‬ ‫‪0606 0‬عظ وه هط مه همم هو لحم ‪6۳05‬‬ ‫‪0‬ص موه عنط طم‌باه‌بطا تمامعتفط سقطظ موزل‬
‫فنط فعط‌جمنووره متصما هن طمنطه ‪1۱‬‬ ‫وعاجتافتعومصه عطه وملهع‪0‬‬ ‫جر‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪6 ۶‬وای فطة ما تامهم ‪..‬عمنهبمعون‬
‫‪۱‬‬ ‫قصنجصمععماط ‪ 2‬صذ معلن‌صذ صقط عمط‪21‬‬ ‫وصدرگعتاهه ‪ 6۱ 672 2‬ومزنمص عتامطم لفط‬
‫مصم ماع رملتی وعاهتافنم‌مصظ مظ ]‪1‬‬ ‫لمع ‪0 2‬صح میم صمع‪۳‬ع حتطعممتاهام‬ ‫رطامط ‪6 ۶۵‬تتتاءنم‬ ‫‪ ۶6‬هد تهبمص عطه عمط‬
‫ما عصنصوه موه معصعتم‪ 1۳‬هم قاجنام ساعا ما‬ ‫‪ 56‬حصلظ معط فتاه ‪6‬امصع عصتامنر وه‬ ‫مطا جم ونهعمر‪2‬‬ ‫‪۰6‬‬
‫فقط ر‪6‬ص‪ 6۳1‬رعتفع ‪ 61۷ ۶0 09‬عنط عقطا ‪081‬‬ ‫کل ‪56‬و‪ 0۷‬اعنا ‪۶‬ه رنه مصت‌لتتاه ‪ 2‬رصم‬ ‫‪ 6۳‬لع‌عماص صه وعبعنطهه صاق مط‪1‬‬
‫‪ 2‬لدم عصنععل رحمتاعصدامه مط طاذ ]‪۲61‬‬ ‫ون مصئل‌صتصت مد مصتاوتم‬ ‫‪06‬سیاوجعصهر هط همعط غععقه لهومو‬ ‫و‪6۲‬‬
‫م‪ 6۷‬عنط عصنلهعه صقطا عمطهک عامه ‪6‬وتعا‬ ‫اعد ملنیای) رعحصمط غفع‪ ۳‬مطه عصزهم ‪1‬‬ ‫ز‪۶‬م عصناامجمعص فطع ‪ ۶۵‬صمتامع‬ ‫رل[‪ ۲۵‬ومتی‬
‫ر‪6‬تتا ‪ 2061‬معط م‪ ۶‬مصمعحع عط وعلهعو ملنب)‬ ‫تاو عنط مت وفع ما لجن ممصععما‪ ۲‬ما‬ ‫بمتاصه‌عداه رد عم ونط حول طم‌معه ونط جرج‬
‫عط ه ععوحلای عطا ما ‪ 0261‬فطل ‪6726‬و ‪2‬‬ ‫طنط ماع‪2‬؟ ص عصمعجعد طفلحعط ‪06‬ععل‪1‬ه جوز‬ ‫‪06۱1‬متنجمم عمط وعلهم‌ط مغصم] ‪[16‬‬
‫صصنط بو ‪6‬مصهد فقط عطظ عفن ع‪1‬طاهتمگصمع‬ ‫‪۰‬‬ ‫کعوم ‪« 06‬اتلزداه صح ‪ 061 06‬عقط ممتاهاصهتتمونل‬ ‫ستاو‪6‬و حصمه‌تل ‪ 2‬هط رمعذ باصم بوتمای ونط ‪۶۵‬‬
‫ع‪ 2‬ملق عمط ص ععصفناوعه اتمه صه ‪21‬‬ ‫طذ ‪0‬عصصنعدی وز قط زفتعطاه مه عصعمصه‌ع‪0‬باژ‬ ‫‪-‬عتعظ زه غحم‌عتصنجصه‌ند ‪6100‬نصصر فطل وفع عممه‬
‫‪ 2‬ط عصنمهعصی فحومط عصتهند قذ ملنیتی‬ ‫‪6,‬ج فقط ‪ ۵‬حصباء عط عصتعل‌باز‬ ‫عع ه یه رومزمه‌طسمتنه ‪ ۵1۷۱‬وتصهصر‬
‫‪-‬ععتای حمتصهم‌صمی فنط رعتاعهعللمه تعوصتاه‬ ‫‪-‬صم]طمیحع صرح صمو فنط قلعت منیب‬ ‫عط که بمطه عصنصهمه عط صه رل عنطا ط‬
‫‪0-‬ع‪ 0‬هط گم طنع؟ عطا ‪۶‬ه باصنداتجی معط عهمنا‬ ‫وق مورم‪ ۳1‬قطلا معط وله هصن‪ 2‬وعصصرمک هر محمز‬ ‫صتم‌طمنهل‬ ‫رحتلتحص‪ .‬ر‪-‬ح‬ ‫عط ‪ ۶2‬مه‬
‫م‪, 1‬موه [‪2‬عع‪ 1‬معط ‪۶‬ه هعناعباژ فطع صذ ملاح‬ ‫‪-‬عع حقعط جر وتصجعهعم عطا مغ ‪0‬صقا ععط مزع‬ ‫مطاععل ونط ماه عنموتهممه معط قعهعبامط‬
‫منت رعاسی مط بوط همه ام مج وسق[‬ ‫‪0‬ص‪ 2‬رلعصصصعاه وز صمو م‪. . 1‬م‪2‬‬ ‫‪ 0‬فصو‬ ‫‪ 2‬و‪46 2‬اهتمعاصا مج ‪0‬تجسدمطوج ونط‪"1‬‬
‫عطا غعتدمصمنص ما منتصتصمی تذل عظ رف‌صع‌تجمع‬ ‫وصلنتج‪, ۰ 6‬موجه صج مه تعطامصه عنط غتصصصمی‬ ‫‪ 010 ۵۱ 6‬مط تحص بوطا مصهع گم عصعمو‬
‫‪-‬ععباز منط صا بجاعژمهو ‪ ۶‬ومجمصد عطط ‪ 02‬وسع‪1‬‬ ‫‪+‬صمصصعع لباز عق‪1‬مط ‪ 1۱‬رتوتحصصی فص رم‬ ‫‪ ۰۵۳3‬لب ‪ 2‬ما وقععع‪2‬‬
‫معط هصنه؟ حل میاه مه صمتام‪۲‬ع رقظ‪621‬‬ ‫عمط صذ ‪0‬عن فقط عصع‪ 1:‬احطا فعصدمی وسمع‪۲‬‬ ‫عمط مر تلع‬ ‫عم ‪ 0261‬وهی‬
‫باع‪ 00‬رلععلته ‪ ۵‬وتفوط‬ ‫ولهتعصنط عطا تعاتظ مطتتتها عفط گم معوهالبه‬ ‫‪۰‬ص صتعلظ جممج مغ مع ‪01‬بامطو‬ ‫‪:‬‬
‫‪-‬تصود لمتممه عط ممله«ع‪ 0‬صقطا عط‌مز‬ ‫عمط عتدمتع ‪ 6111‬وعصمی‪ 1‬مفصد فعدامت مهتیت‬ ‫‪ 2‬هامصتا م‪ ۶‬مع وعله لیامطه ت‪00‬‬
‫تهج ولحمعلم ‪ 05‬رعتتعملمن عنطط ‪ ۶۵‬ععمتامظ‬ ‫‪ 02‬مطو هط وصصعع ‪0‬صه ر‪62821۳12۸۳‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪ 0‬ات‪ 2‬عقط جم؟ تهج صج میم مطم‪_.‬رتکن‪1‬‬
‫مصم]‪[ ۷‬عن‪ 1‬وله پنتهتمم‌مهنجمم ما امه‬ ‫‪,‬کصهو‪ 260‬فط عصتطممعع ممبه ‪ 2‬متافستام ما‬ ‫عطا عم نطن‪ 2‬هنع‪2‬ع‪ 2‬فصه عمهعک منلنطنه‬
‫صحصد عطة هم حبی‌ممد عطة فعتماصوه ‪0260501‬‬ ‫‪:6 ۵۱ 0‬مط) عطه معط عمصقط فطع غفما فط‬ ‫اقط هام‪ 2‬عصم‌طه راعمماوتودمم‬ ‫مهد‬
‫مگ عنط که صمتغجعمامجه ونط مخ ‪۶16,‬عصصنط‬ ‫ماج وزم‌هم وه ؟ه ‪ 6۶‬معط گم ‪06۱0۲6 6631‬و مطع‬ ‫‪ 2‬و‪ 2‬حصلط عمط ‪۵6‬‬ ‫‪۵,‬‬
‫‪۵‬‏ ‪ ٩0۵‬رامق عفط ممتمصتصصبالز معا‪۵۳‬‬ ‫سوت ‪ 0‬وتههمممونل مهتبت ررلعامصت[ ‪71‬‬
‫تعط صناد عقطا فقصم‌صهعصنه فط گم صتعع‪1‬‬ ‫عصماه معنل ‪0‬صه رعصمل ‪ 6۶7۱ 02‬عنط و‪ 2‬رلم‪۲‬‬ ‫جوودظ‬ ‫ملظ‬
‫سره ‪, ۲0‬ععاتتصصصی عطهط عجعیع ررللناگعمرمط‬
‫‪«#‬مص جاور وا ‪:‬ععنعتصصصومن عظ ‪1‬‏ مامح‬
‫هه به مصفم فص ود مصمعمصمو‬ ‫‪۵‬‬
‫عم ععلزز‪0 ۱2/‬مله طعنط ‪ ۷‬بععصندط هم‬
‫فصج ت ما مهد اور‬ ‫زج ت‪ ۵۳‬مدا‬
‫لمعذاطنظ عط هد فد صقعصه تمرم رمع‬
‫«امطم ده عقصهو‬
‫«لطونه‌تمطا_ رقم تلع ‪ 2‬قذ فصمترظ فط‪1‬‬
‫‪5‬تعامصعظ ممنله‪, . ۷۲‬عبنم عصتصنه‌مهنوم‬ ‫ص‬
‫عط ‪.‬انامه هصح بومعذها رتولهبن وز اجرندمو‬
‫صذ ‏ مصملامعنه وذ ففه‬ ‫عط مه صمتتقه‬
‫طلمتمءحریی فد تلتحصعظ مها رق‪2‬ع‪ 1‬وببن‬
‫‪ ۲6600۲2‬معط وسمطی ‪ ۷1‬عطا مج ومع‬
‫‪ 2۷1-‬همه هد فصن لمع ‪ 2‬ود عمط ‪0‬ص‪2‬‬
‫آنتایمعط ‪ 2‬و(صصلز؟ غحن بط و منطط) تعنوم‬
‫رزم]توص فص ‪ 2‬وعتنع مط‪ ۲‬فعع‌تامه عصاورر‬
‫مط نع عطا ‪ .‬رتاعتتعظ ععصهعماظ وج ععصد‬
‫عط اقطا ععصنظ متدسما؟ ممععمنرصی مزر‬
‫اتصوی عطا تعصنجعه ‪0‬صماه ‪ 2‬معلقصد ‪0‬لنامطم‬
‫كت‬
‫جح طذ ‪ 112‬غذ ‪06‬اممتنل فقط ‪ ۶613‬صنان‪2]۷1‬‬
‫که صلنا عط عصن‌صنمد تنعل فصج مممهینه‬
‫موم ه طنخس فص فصه عصتصصتعهط مط ‪2‬‬
‫نت ولعنصنهم معمامم لممتوممد ومن‪ <8‬زو‬
‫تفع بج وصنملا رقصمه مصممنک مط مه‬
‫وذ ار عط رعتنعت عصنذمله عط طذ رصم‬
‫‪ 6۲‬قذ لد معط همتعصعصنك عطامصه صوتنع‬
‫ج ‪۵70‬ص عومطا هم موجه ‪ 2‬عقط ‪0‬عزومن‬
‫صرح صنعع دطررهظ وان عصن‪‌0‬ب‌صز ‏ ‪ 1‬همن‌آمصر‬
‫مهم ی آمون‪۸‬‬ ‫هد ‪4‬عاعتلم‌قاه عمط‬
‫ناج حصوت معفع‪ ً1‬عصم رلعادما( ‪.‬ععتقق معط‬
‫‪00 710 ۳۲‬‬ ‫‪8‬‬
‫معط بتاه ‪ 2‬مانبو ‪4‬عاهعم رلمتتعامصه بواتنز‬ ‫‪,‬علن‪]2‬‬ ‫خطوند عقط فصح نع معط ععمهع‪1 1‬‬ ‫سنج ب«لجم فظ‪ ..1‬مصعتامطصری ‏ گ‪ .۵‬کاصع‪۳‬‬
‫تفع ‪0‬عوزتعلم عط ‪ 5591 2‬صذ ‪0‬عنگذامم عط‬ ‫صرح ععتعط قطه ‪ ۵‬گلععصصنط وسمطه‬ ‫‪۰۳‬‬ ‫عص صعطما رحصلن معط که ‪0‬ص فطع عفعه موم‬
‫اضر صحعتعصض وتا ععدما مطا ‪ ۶۵‬فهصز‬ ‫‪6‬ص ‪02‬ظ فظ معتلهط مزم‪06‬مفصرمع عظ ["‬ ‫‪0‬ص معلجه بو وتعمل بللنظ ‪4‬ص مد ممحصر‬
‫بععااتصصصون)‬ ‫‪ 21-‬تفط زومیحوصه ‪124‬صمعو‪, .‬قصهصفم‌تم زبزع عطه‬ ‫عطا مفصز ععجط معط بط طعنطنه رللمل عط‬
‫‪ ۲۵۷-‬صععح ‪4‬قط عط مهستاه طمنطه ‪0‬ععاو‪۸‬‬ ‫ونان اعناحدظ معط که باه معط قوذ تفطه‬ ‫فص صا جه ‪464 -‬صهط‪-‬تحقظ متا طمز‪۲‬‬
‫رلءنامعد عط رتم‪ 1‬عصز‬ ‫زک ‪-۳‬وسطمون ‪1‬‬ ‫‪ 6021 ۶‬تفلنوصله بج مفعتجتاحجمصول‪ .‬طمنطه‬ ‫‪1 ۲۵۲۷0 2‬عوحعط ما وعانمع ععی عتحاحاوظ حصهوظ‬
‫و وجمحدتاعی‪ .‬عنط ‪062‬سمصی عط رعع‪21‬‬ ‫‪ 3‬وم‌تعنلهط «تتصه حعط مه زتتتقط‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪,‬کاصصی مهد )نانوی ق ‪4‬صنامتمعمم‬
‫علصمط ‪ ۵‬تمه ‪ ۰‬رلععهنطونماه ممنرده‬ ‫عصتصصیاد عط مه عصئل‌صماعدهر رعحطم م‪[26‬‬ ‫فصتالهلهنوصر عمط مامطنمه فط‪ .‬مر‬
‫‪ «۲‬ملطتودمط بذ عصتلفصه جم ممتنتصصصون مط‬ ‫عصمی مط ماععجدد فطو رصمتحوطاه صع اعع و ]‪0‬‬ ‫‪ 2 ۵7‬ولمیونه مطع ‪0‬صه رتیه عطا صععطاع‬
‫‪ ۵71‬وفننه»ع مطمئونع‪ 6۱‬چم ‪6 ۵۶ 6‬‬ ‫هو‬ ‫سعو عصتحقط ما کمووه‌گصمی مط تلتصصسنهو عطا ‪۶‬‬ ‫فط ‪0610:‬صعظ‬ ‫و زه مهم ه ند‬
‫‪ ۲01 711‬از مگ ‪06‬افزاآممرط‬ ‫‪۰‬‬ ‫عطا مه مق مه فقصهه عظ ‪,‬عمل‪ .‬تالنظ ‪0‬ععن‬ ‫عز عطه عمط حصنعل عنصمتز‪]-‬لعط وععی عتطادامظ)‬
‫عط فقطا ععع‌تاه ما عصهادمم‌هذ دز ملط ‪۸1‬‬ ‫امح حصنط جع‌عصزبصی عم عتططامظ عبط ر‪6‬عناهم‬ ‫طانمه مصتصیط؟‬ ‫‪ ۴‬جوم ونعمل مللنظ دقع‬
‫فط‪ 1‬بط ‪06‬ونهد وصوتامعنن‬ ‫‪672 2‬ظ م‪۲‬‬ ‫رلهعتصین تعطاهط ‪0۲, .‬‬ ‫‪60 7۵۷۲‬و‬ ‫‪6‬‬ ‫أجعصط عمط صز مطعم فلز مالعط‬ ‫عط ‪ 2‬وهی‬
‫مامتها لمع صفطا تمصوبهامد مه‬ ‫وحصل عطط صذ کلنج فص که رصح صقط غلنتله‬ ‫فص ‪ ۶۵‬عمط مبمتیجت له (طم‌عنتطن) مافتامدظ‬
‫‪ ۶ 4۱۷۱۵۲ 3‬دمهطنوج رویی‌صتمنط مامطو رم‬ ‫‪6‬‬ ‫‪0‬صععع‪ ۱1‬معط مهد مهد ل‪1‬ناو ‪0‬لبا‪ ۵۲۱‬درو‬ ‫جعمم‌می عط عصنطد راد عصتاغع‪ :‬لصه عصتوزر‬
‫‪0‬صح مع‌صنصه‪ 2 :‬وج معله صلنا عطا ‪0‬تموعد مه‬ ‫‪ 1‬قفنطا افطل کعه فطآ‪. .‬نله ‪ ۵701‬حتعطا ‪۵‬‬ ‫‪ 2 015‬منوج مج خظ ‪.‬ملع توت جر‬ ‫‪6‬‬
‫‪۱‬‬ ‫وا م‪ 2 6261‬ععصمععط‬ ‫‪ ۷‬تمصع‬ ‫‪6100 ۶‬تصد معط صد منک صباه فطل وعمهام‬
‫‪4‬ص فنامت‌توصیع وه‬ ‫حط‌نک عحصههد لمب‬ ‫عط ز‪۶‬ه عصنقصه ‪0‬صه عصتصصتععءط عط عصنع‌ندط‬ ‫نع مط‬ ‫‪ 02662۵۲‬و‬ ‫‪,‬مه عصموملم بونع‪ ۲‬چم‬
‫‪ ۵‬روت وطابمن ‪ 6۱۱‬عمط صد رقه صمدال ‪02‬‬ ‫سمل ]‪ 2 1۵‬فده صا‬ ‫‪-5۵7-‬صج‪ -‬تام‬ ‫اعصتاعنل وتحصلق مطع عمط ‪4‬ص فطل م‪1‬‬
‫محصلظ فطل صد عصم عطع م‪ 6‬حهلنصته معمعتصصصصمی‬ ‫لته صم رتعمل تللاظ مه ‪ 60۵۹‬رقجمی صتعا‬ ‫‪6۲ 60-‬ححظ ما امط حصع‪6‬و مرفهبا‪5۲۵۷۲0۳ ۵ 5۲۵۳‬‬
‫‪ 6‬عاطاماتمصع‪ 2 :‬وعععوم مغ ‪ 0۵670۲0‬عمط ‪02‬‬ ‫‪ 6021 ۵,‬صذ قوب صلق عمط‬ ‫عط ملاح ه مد عصنط نومه ‪ ۵‬وید ‪0602‬ن‪9۱‬و‬
‫‪۰611‬‬ ‫وتا ‪ 6‬رئلهعاا حصاط مط هصه ربیدماه عط ‪1‬‬ ‫للع نماد عمط رعصنههوصه مه فعماممتفد‬
‫‪-‬تعحصظ ود ‪4‬عسفعه فند‌اگه هم ععهاه م‪"1‬‬ ‫‪4‬صح اصجعجعام‌صند تعطهد صباد عصملً فط ظدً‬ ‫‪ ]5۳2۳-‬مرمع ع«قظ مه قصصععه عصتطا مط غباطا رل[‪01‬‬
‫عصنسنه هعز‬ ‫‪ 6۲‬معلج تون ومع‬ ‫‪ - 12۷,‬ع‪ :6126‬ع‪6‬باموط‪ 2‬عمط صا ‪0‬عطونم‬ ‫‪06,.‬صدم؟‬ ‫فقط ععفط‪1‬‬ ‫هه وعزییمط م‪ 1‬مط جع‬
‫خقط امن وغذ فصنمد مصصنه عنطط وصه‪. ..‬صنه‬ ‫ع‪0‬فترم عنم تومط [‬ ‫مناد ‪۵‬و ععلن رهم ‪6‬‬ ‫‪0 6‬ایامم ط‌نطما صصلط ‪ 2‬فاقطا ود غلناوعد معط‬
‫صهم ناو فوصت مدمه ما عماج ‪ 6‬هم تاوتو‬ ‫‪ ۰‬رد رعنطام‪ )6‬صععطفنمه‬ ‫‪ 670‬طعیتص عمط وچ چبتا وج ‪06‬هه ‪ 2‬صممط‬
‫‪ 6‬ما معنطاهم‌صروو عتصتتمصممی نویر ‪۵۲۵۳0‬‬ ‫رل‪6‬امتاتافدی ‪ 1۵۷‬مب و ملق فط ]‪1‬‬ ‫‪ ۶‬معناه؟* ‪ 2‬صقط‬ ‫‪۰‬‬
‫‪ 672 8۴01 6۵۱‬عمط چقصصر ‪ . ۵۷۷۲‬مصمئمرلآ"‬ ‫‪۰‬‬ ‫امد جه منت دقعععی مظ عومصصاه طن‬
‫میگ معل‌صممه‌اض‬ ‫‪-‬تنام ‪۲6‬ص ع‪1‬دناه تور تعطتع‌عم ‪01‬عظ ود ‪42‬‬ ‫ج«مولز ‪ ۷۷۱‬با ‪۲6۵6۳‬‬
‫‪6۲6‬ظع و‪2‬‬ ‫بصتناامر آمنمصصمدمی ‪۵2 2‬‬
‫‪0‬صماه ‪0‬منمعدمی جح صملها بمط ‪02۱۲‬‬
‫ط منود غز مه صا هصه) طذ عفصنوعه‬
‫‪ 621>-‬عط و (اداهع‪0‬تعصی ماثیان ممذاعیل ‪۵2۳‬‬
‫سعرا ‪ 0626160‬مه مق لیام تزاحاه‌داتج ونژ‬
‫‪6۲01 1] 71126۲ 08 ۰8‬‬
‫عمط عا عمج وعوععت‪0‬و حصلن عمط اهطه غباظ‬
‫سوت عمط بدا ‪0‬ععزگنباد عمصعته‌عممی ‪ ۵‬ولفتته‬
‫‪-‬عظه معصتافنللمهاه طانس ‪ 06621‬عاحرمعص ع‪]7‬‬
‫‪ 0‬تتصله ما عصنمع امص ‪ ۵۲۵7۱‬معط مصتصتاه‬
‫عنموط وت لح مط‪ ..‬رفتاعتصنصصی عملهط‬
‫‪۱‬‬ ‫عط له عطته ‪01‬امی معط‬
‫تصعص‌صمصه ط)ز‪۳‬‬ ‫صمنطس)‬ ‫یی ‪4‬و‬
‫صه وصمتامعیان مصتته‪#‬اعصه حصم معط ارم‬
‫رمع معمصتصرزمصد غطمنمد وم فصنندمجع فطه‬
‫تعنص تحصمعوم بصع تمصع هم (فعاعو‬
‫‪0‬صرح وعاهتم‪ 0522‬ع‪6‬عمط عصعد مصه نامه‬
‫‪-‬صومی ود مه ‪06۲66‬فباه جه تمصع ترعطط‪ :‬ول‌همز‪۳‬‬
‫‪۱۱۱۵۱:‬‬
‫‪۸ 1۱۳۴۸/۷۲۸ 0۵0۵۱۳۳۰۱۲۱۷ ۲‬‬ ‫اجه ءعمصاح لبم صمتاوم مفست مظ ‪1‬‬
‫همه مموتطتهم‌صه ععتصصصصصی ‪ 2‬هط ‪1‬عد‪21‬‬
‫‪(0‬‬ ‫‪( )0(۱۵۹۵۳۵‬‬ ‫و‪6 090065 62۷‬ط ‪ 61۵۳۳۷‬محصعط اونام‌ه‪ 1‬وبحطا‬
‫حعدو ‪,.‬عصمتط تنفطه جم عیام عصنالمد رامع ط‬
‫‪ 0۲ 6‬ر‪6»2‬تناد عطا جه رقصصععه فصمظ عظ‪"1‬‬ ‫تعطاه_ ی ولمم وعللز‪۶ ۱‬ه عصصوو ‪ 0۶‬عطز‬ ‫امه فحطا جع عمط فه لذ فقطا کومم‬
‫فصمادامدهر عط غتتمدلنه وجماو و‬ ‫ناه‬ ‫‪0‬مافنلماط‬ ‫تتعطا عم خی مط‪ .‬متس‬ ‫‪0‬ماهمناجصمی م‪ ۵۲‬وامعجريج آجتمصه عطا‬ ‫‪۲‬‬
‫«مدء صه‌تعهض صا عمتجم عاممعه توضهر‬ ‫‪-‬عل‌نانن ماتهاه مهبم ‪1۵۷۷۱ 1606002 - 02‬‬ ‫‪ 12-‬لاجمننوعخ ععانتصصدمی فطل غقطا ‪ 02۶‬معط‬
‫‪«-‬طاتجن‪0 ۶۵ 6۱۱‬متنوم مطهة رتیت ففعصتوناو‬ ‫عصصمی صمل ولعع‪ 2‬فط طمتطاه کتامرتتی‪٩‬‏ موم ‪282۳1‬‬ ‫موطعع ‪ ۲1 06۲۵2۲۷ ۵‬فعحصهدر عط ‪۲2۵۳ 0‬‬
‫ومع هد معمع ‪ 1‬غباظ ‪, .‬و‪ 0591‬فطه ص موز‬ ‫لهبافت‪ .‬فنط ‪ ۵6‬حزبا‬ ‫‪۰2‬‬ ‫‪-‬طتاو جهوه ‪ ۶۵‬ع‪6‬عهه ‪ 2‬عمط و‪ 1] 2۷‬غحطا ‪05‬‬
‫صمتامنانی ‪ 2‬فاصهععتص حصاق فط تشقط صقطع‬ ‫ماه دز موز قط مطقبامطا راطاهن‪621‬‬ ‫حص گم صقطا صمد)‌ملبح‌نصممد قطا مت صمتفوتص ‏‬
‫‪۰۲‬تصع‪ 01‬اج صهم م‪ ۵‬طمنطا از‬ ‫وک تا‬ ‫للهتاصوی مرج‬ ‫‪ 6‬مههم‌جرج مه باه‬ ‫زهتمص زه همتامعتان ‪ 2‬رعطنصز‪۵۲‬‬ ‫‪ ۰‬رصم‬
‫صححصباط مصتصععصمع ‪2‬صصهتل ‪ 2‬روعله ‪6702 112‬‬ ‫وتا معدما عطا گه ممتتصصمی‪-‬تناه ده مدم؟‬ ‫‪-‬عومی ‪ ۶۵‬ممتاومتان ‪ 2‬وتنام ‪ ۶۵‬رلصه عط ‪۳1‬‬
‫‪,‬عمصمم دم ‪ 42‬نمرون‬ ‫ومتااتامعظ معم‌تم‌ض‬ ‫‪ ۰‬من‬ ‫‪,‬عصهع عمج ‪ 2 060201‬صذ معصمتم‬ ‫‪۱‬‬
‫و‪ 2 ۷26‬و‪ 1‬فقطا جمه مه عمط ود طعنط ‪۷۷۲۰‬‬ ‫و ‪ .‬لوط عملجر‪ .‬فط[*‬ ‫«امصصهننی رزاطهازتعص رمجسا اعنمماه عط‪"1‬‬
‫همه صعلاه ‪ ۲0۵۵۷۷‬طز رعععنم عناعتا‪2۳۵۸۳‬‬ ‫فطز ‪,‬عتلتحمط متنیدی ممتاهبطژه فط رطهناممم‬ ‫هد ‪46‬اجتاعطلد پاححعاه بامحه ه ‏ داوم‬
‫توم‌صز تومجدر فطع ‪۵ ۶۵‬ص آعاو‪0۲6.2 ۵]۷1‬‬ ‫کج طمن ما عاطانعوهمرصصز غعمصصاه مه عفنلعلم‌مزه‬ ‫رهظ یلع ؟ه متامحتحدل فط ود مصلظ عط‬
‫‪065 ۵4 6‬وع ‪072‬ظ ‪ 1] 01۱۵۷ 6‬روع‪ 101‬اصه]‬ ‫دماج صد عم مط مقنتععع لدنص مرچ‬ ‫‪۲ - 6‬مامه صه ود ملع ‪)۵۲۵,2 ۵۲5۵۲۷[(.‬‬
‫معط حصم ‪ 0۵۵۳‬ر‪0‬ع‪60‬ض‪. 1‬فتامزتعد زمصزده‬ ‫‪ 1‬اقطا بلامتمتگژه اتصهه ‪01‬نا‪۵۷‬ا‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪-‬وباو ‪ 0720‬ممطه عطا ‪ ۶۵‬رامع طا رتهاه‬
‫فطا ‪۶‬ه عصمتامنتاوع‪۳‬‬ ‫رلعطع‪ 1‬عم‬ ‫ستفط‬ ‫ومتلباه حصلز صرح فعاعمسنمد صمتفزنعلعع فط ‪"1‬‬ ‫‪06‬و‪۵۳‬‬ ‫مصمنهعتطا ود ما ‪,‬ت‪ 01‬مت‬
‫صحطا اسجعاه ععممصد دقتعم عقممصه عاصماه‬ ‫از ععننجمعط رلعصم‌تمموه رنز طنز عصماه مه‬ ‫‪-‬ع‪۲‬منصز حمصنع ‪ 2‬و‪6 6‬ب وعطتاونل‪1‬م‪۵۱ 21‬‬
‫‪ 2‬عصتصویه مصمتاهوزه‌امحتفصل متفط رهم‬ ‫عتعطه وولصنهاعن ‪.‬مصاعامعد صقطا تمتووه فه‪7‬ا‬ ‫و‪ 06۱۳‬دوعص ‪0 ۵۲۱‬صه راعدم عطا‪6 ۶۵ :‬‬
‫زجاتمانه‌تتوم ‏ ‪4‬صه تجافعحمط عیام صعصصه‌ن‬
‫‪71‬پ‬ ‫‪ 2‬طانس مه ما علاعنا معط صمنامهوممم‬ ‫ونط صم ممنوری عط تفت مه تصونت ‪ ۶۵‬و‪501‬‬
‫‪[516650۲۷ 6526 -- ۰6081‬‬ ‫‪ 6‬وتفتصتامصمدرمی ماه مه ماه عصتباصهع‬ ‫ومع م‪ 21‬دج ر‪ ۲27۵۱۲‬رصن ‪001-۷۸۲۵2‬‬
‫ها ومد غصم‪ ۳‬عط‪1‬‬ ‫م‪۱‬‬ ‫ععصنی‪0۲ ۳‬‬ ‫معص! عمط مصصنا معط که طبنمظ مر ‪6‬فتتنوم‬ ‫‪10122۵ ۲۳01‬ناع‪7‬ط‪ 1‬مه‬ ‫‪۰‬‬
‫سعل ده ر(تعاعحتم صعلله ‪ 0۵۵۷۷۲‬عطط)‬ ‫موتصتصصصم حصمت مصنزناطا وه رفظ‬ ‫‪۵‬‬ ‫و‪ 0663‬رقعزدعو عطل صدّ توص ونط وعو‪61۲ 01‬‬
‫قاصعصونج مطرا‪ .‬تمتطویی ‪.‬اصمتهافمت توا‬ ‫مانتان ‪ 002 ۵۲۵۷‬رکاطم‪ 21۷ ۳‬روته‬ ‫‪0‬‬ ‫صمنحتاتصصط ‏ ممهتناه لدم بو عجمجفعل‬
‫ساممط عمتجم امععللز طت فهمتصعمه ون‬ ‫عصم‪0 1‬و رد‪ ۵‬تتعطا ععتتلمته هصح امعععه ما‬ ‫لجن ‪0‬صه حابژم‌طونه ‪ 2‬عج‬ ‫‪6‬و ونط ومع‬
‫اهع مطم هه ممزغذتتاع‪ 2‬عط‪129۳1‬‬ ‫‪0۵‬‬ ‫رمتاعطو اعز رطفتاناه ‪ 2‬ص ععووع‬ ‫‪6‬‬
‫‪ 1۸-‬رصهنطاهمطه‪ :‬عصمز ه ‪ ]۶0‬توصتاده ‪1‬‬ ‫وتصان معط ادهانامرونل‌مژ ست‬ ‫‪9 0۳2‬‬
‫مزمزبع‪1‬ع ‪0‬عنلعل‪ 2 21‬سم ‪ -‬معل[‪06۳1 ۲۷1:‬‬ ‫‪,‬اصعصطمجط عصتط‌بامن اعمصر‬
‫‪92‬‬
‫‪ 566۷10‬راطه‪ 1 6۲۳‬حصدنصصتاحره ‪ ۶‬عامه خر‬
‫طونم غز صقطا هام تفص معتمندم ونظ ‪1‬‬ ‫‪-‬صا عمطسمصمه عع که تمعصنیظ ‪0‬ععموا وا‬
‫‪-‬طبه لته خی هام‪ ۱۲‬ببمموود مفتن ‪62‬‬ ‫متایلصتنمووه ر‪0‬ع‪ -- 6001‬اصعتم]‪111‬‬
‫عصحص مه ونط مهن ماوئمی وتمعلن‪۶۳۳ ۷‬‬ ‫عاح‪ 1‬یادا زهجم وذ اعتلعآم‌ه‪ 1‬عطا همطل‬
‫عمج معلج عننهر عط ‪:‬قط عج ‪022 67261 1‬‬ ‫حمبمتصا صنح ‪4‬صنه طنجعل ومع‪ ۱۲‬طما‪۶‬ه سب‬
‫عصن‌ن‪ 0‬وم صذ ‪0‬ع‪(7‬مبصز عاممعص عط ‪8۵1۷‬‬ ‫‪46 ۵1‬صتصصعناعل تم ج طذا اصعصصر‬ ‫‪6‬‬
‫‪0‬صح سفطه عطا‬ ‫و عط غقطا صعطا مت‬ ‫نامه وعع‌ااتصصصمی فطا گه عمنامتزمز فطع‬
‫عطا‬ ‫‪۹۱‬‬
‫عنط صم عطعن ‪ 2‬صتا ابا ‪ - 067۲10۵9۳ ۵‬وم[ع‬
‫حصز عنط ‪0‬ص‪ 2‬رکسمتج معصمل‌نگومی عنط ‪۵۸‬‬ ‫‪ 8126‬عنط بنج فمصتع سم‬
‫‪3‬‬ ‫آمبمننوی فنط مععمع‌مصد مافعن ‪۵۲۵۳۳‬‬
‫‪۱‬‬ ‫عط زعل‪ 60 ۵۷:‬ما باه فحستت مرمع ور‬
‫وم وصنععط سمل رعتصمط‪9 ۵۳۳‬‬
‫وصه ‪662‬ص م‪0 1‬عصعنععل عصجع ‪ 2‬وروملم‬
‫‪۳1‬‬
‫فصح صحصعذ ‪ ۷۲‬طهیامیطا و‪ 507‬تولعقه صرح و‪06‬‬
‫عطع مه ماهعهاه ‪۷۷۲‬‬ ‫لدم‬ ‫عصصهی ‪6501‬‬
‫زمر ‪2‬‬
‫ری رء‬ ‫‪/‬‬ ‫‪ 3591, 6‬صد ام فصصلظ مصنطفه میج ملممعه ‪.‬‬
‫افص صه‌تمعصی رسمطگ متتتامزظ فصن[‬ ‫و‬
‫مد مصح عوهللز‪ ۷‬جمتسصمعیی وماه رعا؟‬
‫‪7111 ۰‬ظ ‪60۵0 01‬‬
‫صد عمل‌تعجمی ما ‪06‬علوه مه ‪ ۵67۱‬اهط‪۷۷۲‬‬
‫‪ 62‬هد عامرمعص علنطم عقط قذ فصظ طمناو‬
‫‪02‬ظ‬ ‫معط جم م‪ 3591‬صذ فعاطنمعط تفص‬ ‫عمط‬
‫فصملامحصی رنه عاممعط رلهعد ‪6‬تمصط قه‪61 7۱‬‬
‫حصل عجمصدر‪ .‬عمصه‌ادتعی رتعامع‪ 6۷01 5‬رتعصوعه‬
‫صمتع‌جمی ع‪ 6791, 6‬هر رفمط صمطا کصعع‪۵2‬ر‬
‫ع‬
‫عحصصهعیدل معط هط فز ونط حصم هل غطونمط ‪۱‬‬
‫‪ 52‬باه لدم مت ‪ 3591‬صد ‪0‬عصصهعرل‬
‫وق ععصقط ‪ 662 ۶۵‬زته‪ ۷‬عمط رعامعمندم و‪2‬‬
‫‪ 6۵۷ ۵‬عطا ده اقطا فصت‌عنمیه ‪۵‬و معط‬
‫‪ 2‬مجرد وعترمصه‌صد متام علصنه ماهر ‪0۲۵۷۱‬‬
‫رصتاع‪] ۶6۷ 6‬ام ‪ 021‬ععصقطل معط و‪22‬‬
‫وصعهتل عمط‬ ‫صرح ‪61‬اتعصعءصد عمط‬ ‫‪ ۵6۵06‬عهمصه عظ صقه ممفتتهمنصی فیامذه‬
‫تصحعحعای عمج مفحع‪ . 1‬اه ‪07۷1501111 -- ۵۲۵7۱‬‬ ‫وعطنااعی عمط ‪ ۳121:‬عصتلاج ‪ ۷۷۱۳‬مضه حصلط فنطا‬
‫بان و ‪0‬مجعن عتقظ و‪ 9‬تمد مط صقطا‬ ‫مه ماه مب ‪ 2‬صاد وتفوط عط رقاناو عطا‬
‫ممامعرز(]‬ ‫‪2۲۷:‬‬ ‫‪2‬‬ ‫و‪ ۲‬میج معصنووععمنم یمام معط‬ ‫و‬
‫مومط ‪.‬موز‬ ‫معط ‪602‬ص مظن عمط‬ ‫‪ ۶72‬رقم ‪ ۳112۲‬مصنالد ‪ ۸۱‬مزنط‪۷۲‬‬

‫‪00۳ 10 ۲‬‬ ‫عصنطاءمه غمع مطما رحعط جوز ‪ ۶۵۱‬عقصقطل‬


‫‪-‬عتمطممصجمو مفصز ‪06‬عتمجصع مطا رل ‪ ۵‬تاه‬
‫‪-‬ع‪ 0۹‬وف عم صمتاهاه‌عصجی مجصمد طنامو‪ :‬فط‬
‫‪ 67۷61031‬ر‪6‬عناعتاز ‪ ۶۵‬عحصعطا دز زد خععصملعه‬

‫‪[07 16 0۲‬‬ ‫عمط مج مطا رعدژه‬ ‫‪ ۶‬وتطعنمطا بو سم‬


‫(‪ ۲6۳۲‬تجد ‪ 1‬ع‪ )۵ 1‬صمنعصعناه هصه ععصع‪101۷‬‬
‫مفو معمصد باه فللو "هم تللنظ ‪60۵0۹ 01‬‬
‫‪,‬عتصهع منطاه‪ )0‬عط‬ ‫‪ 2‬صا ره‪«76‬مظ ود وعمل ‪1‬‬
‫عط مفصا ‪6‬مهععع عطا ردتعلهاومه ‪ ۲01‬عممه ‪6‬‬ ‫" ع[ ‪0‬ظ رقعععع‪ 05‬مص یه عععظ ‪ ۰۵۷۱‬ترکجهو‬
‫‪٩۱۲۳۳۳۲۲۳۵۵ ۲‬‬ ‫معط ‪ ۲0۶‬مه عصتحصمطل مو تفه امظ و ‪692۳‬‬ ‫‪0-‬صقط جه مصح نع انعم ‪ 2‬بلوه ‪ --‬وا‌دام‪2‬‬
‫‪0 21-‬عومنطمم‪ 21-01‬ععنط ‪ 2‬و‪ 6۲01‬ص تومد مرمع‬
‫زا صححص هط چآم‌همی ‪0‬لنم ص‪ 2۷‬ععطاه‬
‫‪ ۲0 2‬جموتوم لحصصیتمص ‪ 2‬صا عبات رهتعلهاومه ناه‬ ‫‪ 66‬ود)‌تننطن تفتاحدظ عطا اج فوه‪0‬صنه زانط‬
‫‪ ۲6۲6۵۱6۲ 2‬ی ‪ ۲‬مه ‪ 21‬م‪3591 ۰.۰ ۵۸‬‬
‫عطع سور و هتولهادمد عطا بعتممو [ححطتم‬ ‫‪ 12‬امعجع ج وع‪ ۲0‬از علنط رمناعوملهنل معط[‬
‫‪ 6۲2‬ملممعج ‪101 ۲۵‬‬ ‫‪۰ 6106۳ ۵0۸5۷۱ 6‬‬
‫تعطنهد امتاهموحتعه هصه ‪ .‬لهتمصرجصم)‪۵۲۵۳-‬‬ ‫عع‪ 1‬ون ]* معط ‪ ۶۵‬وتمووم»‪606‬تم پونهه‌انا ما‬
‫ت«عطا رما مدع ما غتهد مایا صفط عیام‬
‫متططتفعلوون ]‪ ۷۱‬راصنول ‪«7‬احعوعه‌نطت ورهه رصقطا‬ ‫اتید ‪0‬صه انا وذ رواعتنهته نیو رم‌ته‪1‬‬
‫عباو ‪ ۲۲۵5 ۶0‬عصصمو صا فصن ع‪ ۵۷‬رعطا ‪6161‬‬
‫‪21۳1205‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫دام‬ ‫‪ 2‬حمعصهظ توطاطامظ و ‪06‬تعتنامل له‬
‫‪ 1 2‬رما ‪2‬صصتصنه ‪060۵۰.‬‬ ‫‪۲‬‬
‫عهمط رم‌تج رفظ ‪1‬‬ ‫از ما رجا ‪ 07‬رن‬ ‫متام مه تمصصمن" فعتصولی) ‪0‬ص‪ 2‬عمل الرظ‬
‫عصهمنر عطه لصم‪ .‬تمه‬ ‫محر مرمع‬
‫‪ 6۲‬ود ‪4‬صره رقل‌ته‌صهاه عبتاهعداج ود ‪2 61102:‬‬ ‫کذ صلق عطا که عتتعهه عمط ‪.‬ملظ ‪66,1‬‬
‫«عطا مه صممو و‪ - 2‬ععصفطل ‪۵‬لنا‪ ۵‬فصن‬
‫یط مطا ممعله؛ عناتی ‪. ۶1 2‬علبه‌صهاه عنام[‬ ‫رمط‬‫زد‬ ‫وطا‬
‫طتصج‬
‫ما میم ‪0‬لبمطه ‪ ۵‬وه ر‪6‬‬
‫معط ععصقطه ما ععصقط عطا ا‪۵‬ع‬
‫‪-‬عنل ععصنط صقر بلطهزبعصد الم عفط طاه‬ ‫نتم م‪۳‬‬ ‫‪.‬ان‬
‫‪[۲0۱ 6901 60125 610060 670231 ۲0 566‬‬
‫عمج هصه) حصعصت ‪ ۶۵ 12‬خصهع‪ 99 6‬دون‬ ‫ما ناه فصتت‪ :‬عبع عمط ععصهعمصص مظ [‬
‫فط؟ طفنمنطا ‏ صععط ‪.‬مصتفقط ‏ ردنا دامع‬
‫کصمععتگ‪ . .‬حوسمصل‪ ۵‬مطا مه مصنمم‬ ‫‪ ۶‬عحاحجنننصر ه ‪6 2 6502, 1۸۱‬عن‪ 1‬ر‪ 06166]91‬عظ‬
‫ورام مج ففیسه طفتامبطه رادحمصوبهم]‪۷‬‬
‫وه (عصنطاجو ‪ ۶۵‬همهم ‪ 99‬اجنآ‬ ‫‪ 0‬هع«محاصد[ ‪ 2‬مصهاغه عم[ بللنظ ‪.‬عصتمس‬
‫عع عمط که عجهع حممدا عمط ‪0‬صح ععصهطل ‪02‬‬
‫تامحز له کج مه ما علته صز ‪,‬او‬ ‫تصنصل عاعع روعجمه مط عتعطاس تاتصصسعه عطا اه‬
‫رمممناصستیته ‪ 2‬عصتمممعه‬ ‫و لد معط‬ ‫‪۲1 0۸ 6‬معصنط ومملله ‪0‬صه رعصصن اف ما ‪۲۵۲‬‬
‫‪86۲10‬‬ ‫«‪۰‬احردرج ‪ .‬لصح ‪ .‬عقامد ‪2 ۵1 .‬‬ ‫کنط هن موتمصصهد صز‪ .‬مصحقظ‪ .‬چ ‪0 ۲‬عمتت‪0‬عو‬
‫صمصصععلباز ‪ ۶‬کلتهل‌صهاه ناهام ‪6۲۵‬‬ ‫مفصذ ویمعمممعنل فط تعسطداظ تعصتجوه طلی؟‬
‫‪ 212‬وم فطه رصعطه رقل‪22‬صهاه میاه بر‬ ‫عتحاحامظ دصق ‪. 6۱‬عرج ممط ج اعع‪ 201‬عط‬
‫هار ‪0‬صح ‪ 062-11۵۷‬عانیری صماگه ععه فصصا‬ ‫قوصتصونه عقطعة ععط معو مه وععصهسه ‪4‬صح ‪6‬ب[‬
‫‪-‬علمژه وه عمط ‪4‬صه رلعا»‪ 2-1۵‬رط‌ا‪ 01 2/۷‬غصهه‬ ‫‪ ۶‬رصهدد هم مصعمو ر‪6‬ع‪0‬تدظ مععهمنطن مطا وه‬
‫دمص تنهتهمرجصه‌جمی رز ‪6‬و ‪6‬ومط قه فصنع‪12۸۵۳‬‬ ‫ععصد ‪6‬صنا فعصهاه معط‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪۱‬‬
‫طامح عقطا ‪ ۶621‬عمط عتنصروعل ‪ --‬ومم‌هاح ‪02‬‬ ‫‪ 2‬تاه وره مد ص ع مطلهه راعثع عط ‪"1‬‬
‫‪6‬نامرصصد مصصوی فص حصم ام ملگ ‪ ۶۵‬دامع‬ ‫‪ ۶ 0‬امه صهصصمسحللنطم؟ عطع) ‪01‬نط‬
‫ایام راصهععت مطا داز متام گوتامووزل سس‬ ‫کعصتیط (وصلق صرح ملعم تمطنمو‪ .‬توصهدر‬
‫‪610 ۶‬ا‪2‬معصد ‪60‬بتاتععم‪ 1‬لمب‌توو ج اس ‪06‬‬ ‫تعصنحوه عتحصملم صهصتهحصد صه رلامت تعط‬
‫‪6‬وزسعطای ‪ 6‬غظوتمص معصنطط عقطه عصنهعصمم‬ ‫ح‪26‬ص صهعجا عقط مه لفامتم‌کصممصنیا‪ .‬رصم‬
‫طمبامبطا اوعمعرم‬ ‫‪۰۱‬‬ ‫‪ 6‬عوصه صز رونطا عصنعصعگ عم[ بانط عصنسنه‬
‫ام تتصتجاتی وا "عمر بانط ‪6۵0 01‬‬ ‫حعط بمط‪. 1‬مود فط که الم مطط وسمتطه‪.‬‬
‫علصنط) ‪ 1‬نع صز ‏ تطعناً ‪0‬هصج عمه‌صاعع و ازج‬ ‫وو و‪ ۵۱‬و‪60‬ل ‪71‬دظ تباط ر‪ 6701‬معلقص ما بو‬
‫وصفمدر‪.‬‬ ‫‪4‬ص لل عصی‌نمعصظ منم‬ ‫ولقتاععومحجمط معط ومصد فط عقط جفع؟ عط برط‬
‫‪ ۰0۵‬صه دوه صتداتعی صا‪, .‬توص مثنای‬ ‫‪۵11۵00‬‬ ‫‪۷0‬‬ ‫‪:‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬

‫‪۵۳۲۲۲۸۵1۲0 51‬‬
‫‪1۶0۲‬‬ ‫‪11/۲0۳‬‬ ‫‪7‬‬
‫‪۲۳۱۵‬‬

‫ب‪۲۷,۲۲۳ ۲ ۸۷]]۴۳۳‬‬
‫‪0‬‬
‫صقحد صهزامتووظ فقطا رعصتطفطن) عوفیاه ‪۷‬‬ ‫‪0‬و‪ ۳‬عط که معط‬
‫مصت‌مجه جمز ‪0‬عامهد ود مه‬ ‫سعذز امن‬ ‫وز و‪927۷۱ 0692616۲ 6821 2۷2‬‬ ‫ِِ ‪ 2 ۵‬ونط مه عصناصقط که عاطهری عجه‬
‫عط «مز صنفعه صحعطع]‪ .‬صذ لمع ود ردنت‬ ‫که ومیل ‪0. 1:‬نهه عط *رنزدلهم) دنا صن‪]2‬‬
‫‪-‬عک روص صمزاتاهرصم ونط ‪ ۶۵‬طمته‌اصومزم‬ ‫‪.‬عمط معط ‪46‬ندمعيم للم‬
‫‪ 00-‬و‪ 01‬عطا ی "وگ امعت‪0۵‬ظ عطها ‪ ۶۵‬منت‬ ‫عط صلظ عنطط ‪1‬‬ ‫‪ 0‬متمرد مه خحطا غبه ‪0‬عاصژهجر ‪61۲‬‬
‫و هه« ون صد حصل هنانز‬ ‫ی بان عطا ‪ ۲01‬مععود‪]0‬‬ ‫‪ 101 3‬و مجیم‌حصصه ‪6۷ 5 811 21 2 ۵1۲۵۷۱ ۴۵‬‬

‫‪۱‬‬
‫حطع‪ .1‬اوق عطا جوز عمط عصه مصنتطجمطن)‬ ‫[‬ ‫ط‬ ‫ع‬ ‫م‬ ‫ا‬ ‫ص‬ ‫ه‬ ‫م‬ ‫‪1‬‬ ‫‪۷‬‬ ‫‪۷‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫ج‬ ‫‪2‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫هه چل‌روم‌یمر کم امعل تجعتجع ‪0 2‬صه وله‬
‫‪10۰3‬‬ ‫‪4‬‬

‫‪ 5۳‬رم ‪29822۳‬‬
‫م‪ 66‬وج فصه (هبناوع‪ ۳‬زر هد‬ ‫‪ 1‬مببط ‪0‬صه رتاه تامهم‬ ‫ِ گفاه و چمومر من ‪060‬ععظ وه عصمتاه‪]0‬‬
‫مب[ وه مصصقت‬
‫‪,‬کصه مامت و جصعهتفب‌طاصه امعم‬ ‫جبان؟ عطا ‪۶‬ه لنتهح‪0‬ظ برنع‪۷‬‬ ‫‪۱0100۳11 ۰66‬‬
‫‪ ۳‬موز ‪61 ۶2‬‬ ‫ات‬
‫کتبام‌جمن) وم معط قه فطع حصاظ وزز‪۴‬‬
‫صد حسمطو مه طمنطهه ‪0‬صق فطگ؟ اجه‬ ‫مد ‪ 0 602۱1 022‬عصتطاعصصمو‬ ‫ب‪ ۶‬ی‬
‫‪ 2 4‬وموو عمط مصنطعطن تفع ‪۲0 52‬‬
‫طعنریی طمنهتط "عبانم غلبهطنل؟ ‪61‬‬ ‫‪۱‬‬
‫ه ‪« 02‬عطا ‪ 8‬م‪ 2۳ ۲101‬طزه بل تلفصصی ‪ 2‬قه فعطاتعوعه فط هط‬ ‫م‪ ۹ 68‬و‬ ‫‪ 7 0‬کون وزاطمم معط صهوه ما ‪ 461‬فقظ‬
‫‪,‬عماج امصصهمیصد بوتع‪2 ۷‬‬ ‫‪ 066‬عطا عصلا ‪0,‬صنصد ‪ 6۷155‬ناهصحط ‪۶‬ه عاطدصهه ‪۵۲۵۲۷۱ ۶02‬‬ ‫تم وعبای‬
‫‪۱‬‬
‫‪:‬‬
‫‪.‬کم دآ‪ ۵‬هر ‪ 6‬معاصلق ود معطلناً ‪ 1‬ممط وهط]؟‬ ‫خصمعمیج عط ‪5‬‬ ‫‪۵‬ورحعتلطایح مق م‪ ۶‬مه ملق ‪۷۳‬‬

‫‪۱‬‬
‫رامع‬ ‫غتاوداج عیی م‪ 0۵۲ 01۵ 6‬جح ‪1٩‬‏ ‪072.‬و فظ ‪۰‬‬ ‫اه ومتافعنی ‪961۳ ۶0 2‬‬ ‫‪ 1 ۰ ۱‬قطاموج جن ععواه عصمد صذ عصنل‌نط ‪201‬‬
‫حومی عظ ‏ و‪ 0 65‬ممتاوعتان ‪ 51 2‬مهن‬
‫‪92‬‬

‫لدع ‪. 1‬علوتتاهع؟ صز ‪0‬عتعنصه عصتهط عم توجهر‬ ‫‪ -‬تصوع مومطرد جمیع‌تنک ‏ تراتمده ه ‪.‬امه‬
‫غمل‬‫‪ ۵27‬مصنمجد کم حصاظ ‪ 521‬فنطا زطمد مج ص‬ ‫و مجهاه عطا ‪ ۳‬ححصباط ‪ 2‬فععله ‪, 61‬مت‬ ‫‪ 0‬امد ومرح ملنوط ‪0‬ععط ه خطع ‪:06200۱. 1‬‬
‫‪6 2 ۳‬ععظ ‪06‬عاجه‬ ‫‪ ۳‬نب احعة مه فصنصد ‪06۲22‬‬ ‫‪۳‬ص ‪ ۲‬مصصتا معط‬ ‫‪۱‬‬
‫و‪ 69 26‬رافق‪ ً1‬حصنط ما عصتلله] ععصنه؛‬ ‫موه دنا خمص ‪ 02‬دمم‬ ‫آمباصتادهه‬ ‫‪ 0‬مرن ونروساد عقط عط عقظ‪۷۲‬‬ ‫ول‬

‫‪۱‬‬
‫‪ 3 ۳‬وقط ‪4‬صه صعلطمتط عصه هو‬
‫‪1‬‬
‫طاز مد ‪0‬ععصفطه ‪۶‬صفجط عصنطقص رمو‪2‬‬ ‫‪ 90۳‬عامممح طعجعا ما وذ ملظ عنط متام‬ ‫‪۱‬‬
‫[ع‪ 2۳1‬ج ‪ 66626۲‬عظ وه ‪ 2009‬و‪ 2‬دمص علاغناً ‪ 2‬قصععء عط هط صمتاوععه عم‬ ‫‪62‬‬ ‫‪ 701 ۳ ِ ۰‬بوورزطن معط وععلقصد ع‪1‬ظ ‪,‬صمزومنن‬
‫‪ 0‬اه حععع‪ 1‬ما صقصد ‪ 2‬ام وع‪1‬ظ ‪,‬قتا‪0۷1621‬‬ ‫‪ 2‬ونط طذ ‪611 51661 ۵۷۱‬‬ ‫‪9‬‬ ‫ری ‪ ۹۱‬و‬
‫‪۳2‬‬
‫عط هه جعبعتم؟ وز فط مرمتصصحمنونا‪ .‬معصماً وم‬ ‫‪-‬مصر ‪ 612 10‬ط ‪+‬حط هصه طهیمجه ‪6‬فه؟ هط‬ ‫‪ 6 2 5‬ملوط من هد ‪0‬عععمناو ‪011‬‬
‫مع‬
‫‪02.‬‬ ‫‪ 572712 672 ۵۷ 01‬صمتا‬ ‫حعصهع جع[‬ ‫وزج عط ما مقط جمامعتنل‬ ‫‌ِ نمزم‬
‫‪11‬‬
‫‪ 6۷۱ 672 ۰1‬خحطا عصبال ععع‪ 1‬بلج وج غز طونمطاا‪۸‬‬ ‫‪ ۴ 1 1‬عنمجمومیی ع‪ 10‬صحط مغ «امط مامح ‪0‬تنتمطه ترط ‪1 5606‬‬
‫سهتعوه اتفعط میامتدعه چ غصمسممصه مصتطعطن‬ ‫معلاه عطا ‪4‬ن‪2‬و ‪611‬‬ ‫مصصر مط نامز م‪ ۲‬حمط فج باه فصصع[‬ ‫‪91‬‬
‫‪ 0۵۲۵۲۷۵۵۵۲‬ع‪72‬ظ ‪ ۵‬قصععد فظ رصملع‬ ‫‪۲‬‬ ‫تلم مت ‪ ۷۲ ۵ ۵260685‬صهاوه هیا )‪۵۵‬‬ ‫مر همع[ ‪0‬صح حصلق ‪ 2‬عصتلممد غمباژ قفبا‬ ‫‪۶‬‬
‫همه عذ ‪0‬ج‬ ‫مومع‬ ‫مات‬ ‫عصتصصنا؟ و ‪40٩‬‏ ز ‪8‬صج عصنه‪026 ۶0 ۱‬اعطز‬ ‫مه وله عصمعصمو ‪۲۵۲‬‬ ‫‪602,‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ ۵ ۶۵‬مصلق عفد فنط عم فوتعد مطع‬ ‫‪0‬‬ ‫‪۲۵2 6 ۰,‬‬ ‫مه عمط ‪7 ۵ ۲۵۷‬‬ ‫عط وط ملدمس ر‪8‬نده عط رحن‪"۲‬‬ ‫‏‪2 ٩‬‬
‫‪. 21700261۵۸‬‬ ‫‪۲ ۰‬‬ ‫‪« 02۲6066‬عوصتاهز عط ["‬ ‫و * ‪ 1‬موممممه طنا من ‪ 2‬عصتصنر‬
‫طونصه م‪ 6‬مهو ‪ 2‬حصنط عطد) م‪ ۲‬عصنمع ‪561‬‬ ‫‪0112‬‬ ‫جمطاه عظ ‪ 0‬ظ و‪0 2001‬‬ ‫‪۰‬صمصو‪6‬ی مفذ عصئطر‬ ‫‪5‬‬
‫عنط صعز تمتعممط مصن؟ ملق مه انس‬ ‫‪۲#‬مداو‬ ‫فمح عصعلط‪ 620۳۳02 ۵۳۲‬دوعص‬ ‫‪ .‬لههنیززور لته صصه ‪ 1‬بطم و‬
‫اقط ‪۳‬‬
‫ط ‪ 7‬صعطا ‪۵۳‬‬
‫وصعادعصمی تاه عذز فط ععصنه مععصم عمتنم‬ ‫‪111۷ 02 ۰6‬‬ ‫فظ رتزمطممم‬ ‫‪۰‬‬
‫‪,‬موجن ونط موم‬ ‫جع امط باظ؟‬
‫صمل ‪ 2۳6068‬رمهصتاه ( ‪6‬‬
‫‪ ۱‬تممیوون ‌_‪2‬وبدا‪۷‬‬
‫راع‌صتوتتط و عم ‪4‬صه نصتم‬
‫‪< 1 ۷2‬ومنل ‪ 21‬عطن ‪26,1‬‬
‫و‪۱۰‬‬
‫اهمع و‬ ‫عنعماموم‪ ۸‬رهام مطب تلاعصهلهن‪2۲۲۵ 5‬‬
‫‪ ۰‬ومز‪ 2‬حمن‪ 6۷1‬ععلصنطا عط وررمه‬ ‫‪0‬صح ‪2 6621‬‬ ‫اتهاو ج روز رلله ‪. ۸۹‬تعطندع‪ 80‬مط]*‬
‫‪ 0:2‬عصحطوصند ‪1‬ص صنط‬ ‫‪ ۳ 7‬ط ‪,‬عمزمتز وترماع‪ 2‬عصنمز ‪0۵‬ترهار دنره ‪3 ۷ ۲9‬‬
‫‪۶۵۸‬‬ ‫‪ 72۳‬و‪ 261‬ع‬ ‫تن ‪9‬‬ ‫‪02,‬‬ ‫عط بط عم عذ ملببوظ کمتام‪2۳‬‬ ‫‪8‬‬
‫طعباهتطا علحعرد عز ‪2‬‬
‫ما‪21‬‬
‫‪602‬ص عظ ‪5‬‬ ‫‪ 0 1‬لنمود ررطه رعلخصعع مد ‪ ۶۵‬دامن ‪611‬‬
‫‪ 3‬عمط وعتفط‪861۵۳, .1‬‬ ‫‌ سوه‬ ‫‪۳‬‬
‫م‪06۷6‬‬
‫‪ ۷6‬مممصد ‪[6۶۵۲۷ 66220‬‬ ‫‪,‬ترجه عظ رل‬
‫بصن ‪1‬‬ ‫ِ‬ ‫‪61۲‬‬ ‫‪ ۶6۲066‬رصق‬ ‫‪6‬‬ ‫انوم‬
‫[*‬ ‫عمط ‪0‬صد‪1‬‬ ‫‪610۳1‬‬ ‫‪۳‬‬
‫قنامتمصه‪ .‬طز ‪0‬متمن فقط مقتمهاظ‪.‬‬ ‫ععمه‌جووه‬ ‫وویاز توص ‪ 2‬و‬ ‫‪۳ 28‬‬ ‫‪7‬‬
‫فنط دوم صح وتوله‪ 1‬صذ له بولنفعه روتمامعتنل‬
‫حصحصصمن ‪.‬رتالعء‌نصم]‪ ۷‬متبه مج مهتمنام‪72‬؟‬
‫تعنص مص ع ‪0‬زیاو عتفطا عمط عقصعا معط‬
‫حصذ ونط صی عصتلمعطل معصمهه عیصهععظ نهر‬
‫‏‪ ۲۲۷۵۱۱ ٩‬رار‪۳1‬‬
‫‪7‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪60۳100‬‬
‫ند ومع عمع فعصنطع مه ‪ 41‬مه ‪۶‬‬
‫‪۱‬‬
‫‪0( ۲۲۲۲ - ۲۸‬‬
‫‪۳۲۵۸۷۱۲],‬‬ ‫‪0‬‬ ‫امعناه‌عصجیه مط عصننمعا رع‪11‬عدع‪002 1 :‬‬
‫"‪611‬‬
‫‪ 61‬و‬ ‫‪10‬‬
‫عصم معصنمعلن‪ ۶۵ 9‬وعع‌عامه مط [‬
‫صرح علمنه ود ‪0۵۳۸2۷۱۵۱۲‬‬ ‫جعصویمد ن ‪06‬‬
‫" وگ‬
‫و‬

‫‪[6۵0۲۲0۲0101۱‬‬ ‫هلبم ععباژ عط عقط ‪0‬مصنقاه عصنهع‪)6‬‬


‫بقصمصت همم صذ ‪06‬ازمآصرم‬ ‫‪3‬‬
‫موه یلق رصح صا ‪4‬عمرهرنتاد تمه مب[ ‪1‬‬
‫حعا ام ‪ 0‬فط اهطه عصنتطعمعد ده ومع ‪۵2۸‬‬
‫‪0۲۲۸۷ 00‬‬ ‫شا‬ ‫‪11676.‬‬ ‫تیه ونط عصتللمع ماو عظ م‪۷۷۲۰‬‬
‫‪.‬ماه مو مل عمبعه له ‪ 1‬لصه ر‪0‬ل‪2‬و‬
‫مرمعتنل گه غلببج! عطط امط ور ولعع] عمط‬
‫لیم عمط تعامج لدع تمطس مععجه‬
‫عصتاعصم عقطا دز لماوع عمط مد جوم ‪1‬‬ ‫عصنهط تجح ‪00‬مع جصه ام مج عتعط اقطا‬
‫‪.‬صععن ‪۸۵۳‬‬
‫مج زه بنج مفطا نا رمرم مگ م‪۱‬‬
‫ومع عنطا ‪۶‬ه مصم فص ففتام‌هصهنه ‪01‬نول‬
‫م‪ 25‬عظ "رم ما عصص ‪0‬ماصوس معط [[‪*۵۸‬‬ ‫وم‌ووع(‬ ‫عمط‬ ‫‪۱‬‬
‫‪ 6012۲۷1‬رو‪۶ 20162‬وعنوناط‬
‫‪ ۳900‬فطع طمهعدم مه و‪2۸‬‬ ‫]‪1۲‬‬ ‫‪۵7۱ 12‬‬ ‫‪06 01‬فبالم‬ ‫عنتاومت‬ ‫‪01‬‬
‫سل صتمحا مطعصد وامی‌زهتدم عومجم وا‬
‫طعنط عهس ‪ 060060 ۶‬فط ععنهاً وفع ‪05‬؛‬ ‫صد‪ .‬فانهظ‬ ‫رلنهه فطو رفحصام‬ ‫عفد‬ ‫مت‬
‫وصم[‬ ‫‪۵۲۷‬‬ ‫رامبعتصک‬ ‫صمتاعه فط‬ ‫حصمنلج‬
‫وصلوهویه وته‌تصمصتهمل ‪ 2‬مان فط مصصت‪:‬‬ ‫‪ 0‬مزع ‪0‬صح سمل نامع مت ‪0۵1۵۱۵۷۱ 63 066201‬‬
‫‪[-‬ز‪ ۷۷۲‬مصصلط مضه" ‪ 016‬مملنامرهعش؟ لت من‬
‫‪..‬صمتامتلمنج‪.. .‬عصصهنژ‬ ‫"رع) ‏ من‬
‫عصتدصی صز معهعاع مر ‪0‬مزبتعطعو ود من‬
‫مج طعنطه صمتامیتلمتم مان ‪ 28‬مظ‪1‬‬
‫ععلبوط تممطمن عمج هملد صمفنگ فتهاه‬
‫ودمیتمامص که آهترهتتوج ‪ 2‬فاصهوعم‬ ‫‪2‬‬
‫عط) صد اوه معا عقطا ماحمعحر عط م‪2‬‬ ‫‪0‬‬
‫لهصمزهفمعو ‪ ..‬ممطمصیه ‪51 021 ۰.‬‬ ‫مامح‬
‫ممتماتماموی علهبه‬ ‫قعصمع معط طانه لت‬
‫مطه عطنوزدمجه‪1‬‬ ‫نمی‬
‫مرو‬ ‫مدرم مصجرماه ع‪ 1‬ه وه رم ول‬
‫عذ اقطا ع‪]1۵۵0۲۵‬مصدد سعصر عط ته عصهه مط‬
‫‪ 0662 7‬مصج ‪0۵‬م[‪67‬ع‪ 1‬عصتهط‬ ‫‪6‬‬
‫‪,‬‬ ‫‪0‬صح منز ج دنا موم فقط ما مصاتمم‬
‫بصصمطه‪ .‬و‪‌0‬صهوملصتا‬
‫‪ 2‬وه صصعتام‌عصهته معیه مطما فصهت‌حلعق فطع‬ ‫‪ ۷‬عصتعط عومط وم ‪ 00۵‬وه ‪ 62‬طمنط کب‬
‫عطع عمط عبط رلنهه فط ‏ روصنل‌ند عطا مل ‪1‬‬
‫‪۰‬عصمص معلقصه مه ‪6‬ونباوعتل‬ ‫بح ‪ 0‬صعا‬
‫فتاه‬ ‫طمبمط مب‬ ‫عبج بط عقصن ‪4‬‬
‫‪ ۶‬ععتتی فطا قح مهد وه صلز مط‪1‬‬ ‫قععنمعه صحه مه لععبعط مع‌دنهجع عط‪5‬؛‬
‫م‪62‬‬
‫عط حصم ‪0‬عمنصت‌جصطممعه فصتهط تعصاج‪۵‬ع‪)6‬‬ ‫هط نس عصنعه فصح عصنتمموو ه عاطممی‬
‫عصذنیل لفط ه وومام فط لت عتطا صز‬
‫‪.‬نحل‬ ‫هم ‪7۲0‬و معط موب مغ عصتععه غبامطذه اتفعط‬
‫معط صذ محوط طقس مه مطم تقصمتفوع‪1‬مع‬
‫مج رلنهو عط "یامه ما اجه وودساح [*‬ ‫بلط فیامتیهه ‪ 2‬مفصاً اعع‬ ‫‪1‬‬
‫‪,‬ع عصتمهد مهد چه ‪ 6۲۵۳0‬مه علععبتتاه‬
‫‪ ] 9712۷112‬غقطه عصتمل صطآ رحل‪05 ۵۲‬‬ ‫ر‪0‬عتصعصصصمی مطه "رود کهه ‪۶2 1‬ظ‪*۷۷‬‬ ‫‪0‬‬
‫مود وومی‌تمامجد چم رمع وذ صلز معط[‬
‫‪ ۲۵1 1 ۳‬ت‪ 20‬همتاء‌ع ‪0‬صد م ‪۵‬‬ ‫<ممهه من عصتجرمتتاد صعحط ‪۵۷۲ ۲۵6 665‬‬
‫حمح ‪ 1‬ج‬
‫امه و طمتطس مود ‪ 2۹‬رتماعه عطا وره؟ ‏ رع‪۳۳1‬‬
‫‪0‬‬

‫ممزویه‪ ۷‬حصلن عطغ عظ ‪ 1‬علع‪ ۵۱‬عمط ون‬ ‫‪01۱0 ۳‬و ‪7۲۷۲‬‬ ‫‪۱‬‬
‫فطا صا مزع‬ ‫‪ 2۳0 5‬و‪46 62‬نصنا‬
‫دام غنط علیه‪ ۷‬سهاظ عمط ‪۶‬ه‬ ‫‪6۲۷۷۹ ۵۸۶‬‬ ‫ه صا ‪06‬هام عصزن‪21۲‬‬ ‫ینموم‬ ‫‪۷‬‬
‫بای هن بهلنموجر وللمنامه‬
‫‪ 06‬تمحظ صتصمن)‬ ‫عیام ور فظ طنط ‪6‬‬ ‫ومنرمد‬ ‫خنالمعمننع‪ ۴۳۳‬هه‬ ‫مه ط‌نطه‬ ‫‪5‬ج‬
‫عععصنعنط صلن مط مفص علفمدط وتمعصنتم)‬
‫رنف مگ عصتمماهتع‪ .‬راهم‬ ‫جوم‬ ‫‪۶‬فه‪7‬ا‬
‫یذ رتصعلها عصنامه ععط ‪ ۶۵‬ات‪ ۵۳‬ص‬
‫و‪ 60[2۷۰‬صصل اون هب فنط هه عصصیوم‬
‫‪ ۱۰0‬معا تما عط للذ ‪0‬ج‬ ‫حعهت‪9‬؟ همت‌لمصد ‪0‬عطعنصق افیا فقط ‪42۵۱۲۳‬‬
‫صه مه ‪6۱۲۸۷۸۷۱‬‬ ‫عصتصو سل تجسه مومع‬
‫تقلناععد ‪ 2‬م م‪0 ۶‬عصعزد صععدا موله فقط ‪61‬‬ ‫‪ 6‬همم ‪ 2‬مقط هه طمتطم صیز تعصر) تمص‪1 1‬‬
‫‪ 2‬و‪ . - 2‬ره ونط صه ‪ 0682‬تامهم‬
‫تم صمتوناه وهتممصصه‌نوم ‪ .‬صم‪ ..‬متام‬ ‫تونهه عطه "رهعقط ‪ 1‬نعبعع بچلصم هط**‬
‫‪01‬ید‬ ‫مهب‬
‫همع( عمط از مصتاتهاه مصتممع‌مصه تیرن؟‬ ‫‪, 6‬من ‪ 2‬مهد مغ غصحع‪ 1‬جعبعص ‪ 1‬فطل ور‬
‫رسفمط فت‌توع حصلن عط ‪1‬‬ ‫عنام بلجه عمط‬
‫‪769‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪+‬صهجدد اصناای ‪ 2‬وعوبا ‪01‬‬
‫ونط یکلم فتههعنه‬ ‫قه صنط ‪0‬عطفناطمایه لته‬
‫وه مسمص باعتله‌مصوبه صد‪2‬‬ ‫فطل‬ ‫‪6۵۷‬‬
‫‪9‬‬ ‫‪111011۳], 5‬‬ ‫‪ 3791,‬صدذ فص *متعلنام‬ ‫‪ 0‬قظ رهظ‬
‫‪ 2 ۷۰۲, 56‬ما عصتوهام لفط عصه عم‬
‫صعع‪0 .‬صح ‪8‬مطانطه برد ابامطمیمرط ]‪۶‬‬
‫‪ ۲‬رهعصنماوه عط ترقنوور مود‬ ‫‪0 3‬‬ ‫‪۸ ۱۸۲۲ 0۵‬‬ ‫‪ 0‬هه مامزمعز‪۳‬؟ ‪0‬ع‪۱‬له ‪ 22۲۷‬عطا غبامطاج‬
‫‪ ۶‬ممزویه‪ ۲‬صمنلم‪ 1‬مط صز طملمت که تدم عمط‬
‫تمحصعد‪ ..‬هصتمه‌تلعل‪ .‬رتیت ‪.‬مصتاععصه هه‬ ‫هصعت ععصمظ عععا عط معصنه عبط‬ ‫رز ‪0‬عصصاق مهد طمتطمه معوم]‪[۷‬‬ ‫‪۰‬‬
‫‪0‬صح التعلی امصمنعععمد حطذ مومصرعو ‪0691‬‬ ‫عمط ‪00‬دعماط عامطع‪ ۷۱:‬وقه ومههه عم (ممطمو‬ ‫قنط که وسط هصنمعع‌مه مذز لهتتاعمز مط‪1‬‬
‫‪-‬طمتاهتم‌عصد متس فقطا لممموه آممموتوم ‪.‬‬ ‫نا ‪ 2‬اه عصتطاعصمه جوز توت مععط‬ ‫مصوطم‌صیتد ‪: ۲۳‬مصاق‬ ‫عصفم؟ فصه مه‬
‫ما ‪6۲‬تاحمط مجح کم‌صمتل‌بنه وفهده تنصد من [‪2‬‬ ‫بیجع عباظ ‪,‬ومع فط مد جم ‪. . .‬‏ ظا ‪626‬هظ‬ ‫‪ 0 6‬معگععم فط عبط ‪.‬مزر مه عصنمع‪ )6‬موز‬
‫ات‪۰۱۱۱‬‬ ‫چاو فیامزدای مج وعلممز‪0-‬ومع لبم عنط ‪۶۵‬‬ ‫کتمد لاه صوسد ط‌نط تفت فط عم مممص‬
‫عظ رعصصت عصه ‪۳‬‬ ‫ح‪52 06۳6110 2‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪ ۲01 2 6۱۱۷ ۵۵‬امع فط له ‪262-6۱‬‬ ‫حتافعتم معط عصنمص رولمط؟ صذ وتجسج ‪۶‬و‬
‫ونط بط رفتعطامدظ تعصمه‪ ۱/‬طفما تحص‬ ‫‪ ۰06‬فیام‪ 2۷‬طونهتطا درون ‪0‬عممط‪-‬عطعز‪۱‬‬ ‫‪ 6‬وه م‪0‬ئمماظ عم صلوظ معقلمه عامعع‬
‫صذ ص‪ 0۷‬صنط ومع مه ‪0‬عصعگهتم رتم‪1‬‬ ‫انوم فج طهمبو وعنع‬ ‫‪0-‬ظ مصححصمگ‪۴‬؟ و‬ ‫‪ 2,‬عطا ‪۶‬ه تمنامعج حصلاظ اوح‬
‫‪۲7‬‬‫‪۳‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫‪:‬‬
‫‪9 ۵۷۳7 5۲۸0۳ ۲‬تا‪.. 3‬‬
‫‪69۳۳۳۳‬‬ ‫‪۲0‬‬
‫دمامعتنل صهتهمووظ حصه ‪ 11‬که مممصرم‪..‬‬
‫عصمملصم ه ‪081‬مط لد مصتطفطت تموون ‪۷‬‬
‫حعک؟ صلنا ممتاتاه‌م‌جصی فنط غبتوداه عللهع ‪0‬ص‬
‫و‪ 106۲‬مها ‪ ۶۵‬صتن‬ ‫‪۰‬‬
‫‪ 4670110 2 2‬عظ له معص‌مکوم وزو‪ .‬‏‬
‫تملاظ بممه‌تنل طفوتصهمگ عم مضه برد حتمور‬
‫له ود ل"مطامفعظ فطل اند مفمطه مت‬ ‫‪۸۲۲۲ 10۲ 5۸11 ۲‬‬ ‫‪۸۲۲۲ ۲1۸5 ۱0‬‬
‫‪ (۶‬زه تطهنا‪ ۳‬مط صذ عصتاع‌مصی‬ ‫‪۵‬‬ ‫‪ 271‬مجح ملس رلهنامع؟ عطا ما صمننجعع‪1‬‬
‫گرا ‪۱‬‬ ‫تمعن صهزوویج[‬ ‫ها‬ ‫‪۱/۱ 51‬‬
‫‪۰01.‬‬
‫جمعد ‪ 6۲2‬فعصتاععصه معط چه‌صنو و‬ ‫ماله اقطا عمبعنلهن عصمتطه وه‬ ‫‪0‬‬
‫‪ 2‬نامع فقطا تقو مه رتمطامطل]‪۷‬‬
‫‪ 0012۳۵۷۱‬مصهتلیندم) صصه ‪ 01‬عظ‪06, .‬مصورم‬ ‫‪61۳6102‬‬ ‫مویرزن‌مور چ ‪ 6‬انامه‬ ‫‪۵‬‬
‫ون زا سحجه ]معط مفط قطنم مهم حرط‬
‫سه رهز ما منم وز معصوه که ماممزل‬ ‫ع عصملدمتم لقنعمو من‬ ‫‪۰0‬‬
‫‪ 10۶ 611‬مرج‬ ‫ملع کصمتاهعنان ‪«0۵۲6۰‬عصه مقله رقونه من‬
‫روتهاد وصلت فط بط عتصهرصرمع‬ ‫توص‬ ‫عم تاج عتنام؟ ‏ حصند‪ .‬بد‪۵‬‬
‫طمنط رهصمتیععط فصه لته ونط و هط‬
‫‪ 1۱۱‬مرملن‪2۱‬ظ ع‪1‬مطع‪ ۲:‬مضه صتاببط [‬ ‫‪6‬‬ ‫‪ 7‬گظ مه همتصمعه مد فقط جح ‪ ۶۵‬معلمه‬
‫رلعع‌نهد عط‬ ‫مه‬ ‫‪ .‬رجاهم‬ ‫‪6‬ص‬
‫‪62‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪ ۳‬میم رح من حدم مهم عقط ومبمنز‬
‫عاتج عطا‪ .‬وصنتصمعا ما‬ ‫طاذ‪.۷۲‬‬ ‫رتقطع؟‬
‫‪ 2112۱-‬ووم‌عه ‪06‬اصعلهع عمط صح ‪ 11‬اضر‬ ‫مد پتصطتمووو‬ ‫بوصم‬ ‫مود‬
‫تعطه]صهدع صمب ‏ همه ‪ .‬مطعمعه‪ .‬رتعطا مور‬
‫تعصصن ‪0‬تجسظ ووع‌تاعظ ففعظ رامع ‪21‬عع‬ ‫گ که من ونط تعمنوامه ‪۲«0‬الفط‪22‬‬ ‫‪ 1‬فافتانه میت للم عطاع؟ مصمتوممع ‪0‬صج‬
‫حصلزط‪ ۳‬احمصمتمصصعنص محعطه ‪ 1‬طاعنامظ معط ‪۶۵‬‬ ‫فقط عط ند‬ ‫مو ‪0‬عتعتعمد‬ ‫‪ 2 5‬نی‬
‫‪0‬ه‪ . ۱۲۱‬وقلعن من تتمطع‬ ‫کم‬
‫عط وذ عطکگ ‪.‬عععدم عطط تمه [[ذ‪ ۱‬رله‪۲‬ناوع‪۳‬‬ ‫عمصعمتهگوم ‪.‬فوع‪2‬م‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪0‬‬
‫مصنصعیگ ‪ 2‬معط کرام عقط عمط نهطعة‬
‫‪-‬تافع‪ ۶0 ۳‬لدتناعع‪ ۲‬عمط صز فانک مس گم ماو‬ ‫عم بو ‪4‬عنصوم‌میع‪ 2‬عهل ‪0۲‬‬ ‫که‬
‫‪۳‬ص معط صذ ععصمطمه منافتاجج‬
‫قعنطا صمتاععز ول‪2۷۲‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪ 6‬بعذروي فص که فمه‌طصممد ماه مت بوچ‬
‫‪۲‬ب‪-‬ص‪-‬س‬‫د‪-‬پج‪+‬ج‪+‬ص‪+‬پ‪+‬ج‪+‬ج‪+‬ج‪+‬ج‪۰‬ج‪۰‬بپبپبپبپبپب‪۰‬بص‪۰‬ب‪۰‬ب‪۰‬ب‪۰‬‬
‫حصیگ م‪06 1‬عصحتته ععصهته‌تجمم موه مط‪1‬‬
‫‪-‬ر‪۷0۲ 21‬ومطک‪ 1‬جماععتنل صهتصه‪ 1:‬جوز و رم‬ ‫‪0‬عنتنا‬ ‫دمص‬
‫و موم مصزب‌زنا مطل؟ حصلن معمط رطده‬
‫‪۸)۲,9 71‬‬
‫عظ‪ 1‬صمتتاعموجوی مطا صا معصتاهمرصومم‬ ‫‪2‬‬ ‫‪۱9۱‬‬ ‫‪[102 0‬‬
‫‪060 ۲.۰‬صعانج ‪ 6‬معلح للذ عطتاعع ‪۸۵۵۸1‬‬ ‫‪:‬ما‪۵۳‬‬ ‫‪ 7‬صتصصدزصظ‬
‫طعلهز رتطعنهعو ‪ ۷‬عباه‌حط‌ظ مصلا عمط ‪ 1۵‬کبهاه‬ ‫مد دما ‪۰...‬رمامممی‌وه‬
‫متصجعم)صظ! طفلاه) ‪4 22‬صه صععو‬ ‫‪:‬جوم مد‬
‫‪9‬‬ ‫و‪6‬مصصا ‪ ۳‬مدا ماعتبطن) ‪ 60/۷۱‬و‬

‫"‪۸) 1‬‬ ‫‪,‬صقر ‪53‬‬ ‫ماو‬


‫رد‪ ۷۷‬صمحصنگ‬ ‫ط ‪۳‬‬
‫‪(0‬‬
‫‪ ۷0۳۱‬ب‪۳‬ظ ‪011‬‬ ‫ملنممتععوه عنم طمزروم ‪ 1‬اعمصه عطا ‪ ۶‬مصم مز ونط ["‬
‫موه وع‬
‫عد طز ‪0‬ععصامصصح فه‌فتصجونه آجتاوم ‪[۲‬‬ ‫ظزه [یموط ه ‪ ۶۵‬تمه مطا ملع ‪11‬‬ ‫مد ‪06‬عدرعزب‪60‬یرعمز ‪4‬مو ‪8‬‬
‫و‪ ۳۵۷‬و‪ 2 0000‬ص پلصنای عمط من‬
‫جع عطا ‪ ۶‬ومتاهالععصی عمط رمل‌تعامی‪6۲ ۷‬و‬ ‫صوتع ها وع‪۲‬ن‪ 1‬تتعطا همع مه‬ ‫‪:‬‬
‫عمتجم عط ‪ 1‬صصلزگ ملهتتافم‪ ۲‬زه ‪2۷6‬‬ ‫‪ 0‬ع‪61‬طذ‪0‬عرموز اعصتهمه )گنه رل معط‬
‫‪0‬معصمعمه عط ما ‪0610‬عط‪0‬و رتفوم ‪06566۵۵۶۲‬‬
‫صه صصح ‪ 01‬تیه‬ ‫رهگ‬ ‫‪ 4 2‬دامع‬
‫عطا ‪ ۶‬وی عمط معصمصتن ‪0‬صمصصهن عطا‬
‫اجمورنه ‪4‬حطجیطع‪ 2 ۷‬عم صععط فقط صصلل‬
‫‪00‬‬
‫عمج[ بط «طعنلط مععه؟ لا مط ‪1‬‬ ‫‪0‬‬
‫مسمطه معط للزه (امتامع؟ نج پونماتعکن)‬
‫‪(۰03‬‬
‫اه وی عطا ععهء «‪1‬‬ ‫اجه عمط‬
‫‪1‬ووم‬ ‫‪, 631‬صنام] قوذ رعل‪ 0610 2۵‬و‬ ‫‪1‬‬
‫سصمعیمد لهزمعصرو مسا چم غناصر [لذ عتمونصه‪8۲0‬‬
‫عمط که حمتمنطمجی مطط‪ ,‬تمه ان معط ‪58۳1 ۶۵‬‬
‫عصتفاده صمتفعتصهم ‏ صه ‪ .‬آهتاوع]‬ ‫صم‬
‫بصلز معط گم جمنععتنق مطع ‪0‬صه تعمبلمدم عظ‪2‬‬
‫صهتتع عط للنسا معنامص تمتجظ‬ ‫عط عمط‬
‫‪-‬طناج عط ‪ ۶۵‬جوناعه»‪ 01‬همه عصصنا عطا ‪ ۶‬وع‪6۳۲‬‬
‫‪.‬عمط منز‬ ‫‪۱‬‬
‫‪۲۱۳,۲۱۲۰/(۲۱7/۱۷۹۵۷۷‬‬
‫"‪1‬‬

‫‪۲۲۱۴ ۱۱۷۱۱6‬‬ ‫‪۴‬‬


‫در‬ ‫‪۷ :‬‬

‫(‪۱۱۹۶ 0/۱ ۱۹0‬‬ ‫‪۰۹۱۷‬‬ ‫‪۳1۱۱ 19‬‬

‫‪7,۸ 16۱۱ ,۱,/۸۲۱ ۳۲,۸۷۱۳,/۸۸۱۱۱۱, 1۱۲‬‬


‫‪[۸۸۱[۰۲1۲۱( ۷‬‬
‫‪1۱۷ ۷‬‬

‫‪۲۸2۲01۲1۸5,‬‬ ‫م‪۲۲۳۱۷۲۳۱ 4‬‬ ‫‪۲۸ 4 ۰۷۳۱‬‬ ‫(‪۲۱۵۱۱۸۱(۱‬‬

‫‪۰۷۸۱۱۳۲5‬‬ ‫‪(۲۳۱۱/۱/۳ 5,‬‬ ‫‪۱۱۸0۱‬‬ ‫‪۱ 7 1۳۱‬‬

‫‪۱‬‬ ‫‪(۲‬‬ ‫‪۹‬‬


‫دا ‪3۱۵۱۸۱‬‬
‫‪۸0۲۵۱62۲۱۱۳ ۱۷۱-۲۱۳ ۱۵۸۷۰۳۳‬‬
‫‪۱۱0۷6۳۲۱۳6۲ 21 -](66677۳06۲ 5,:19/760‬‬

You might also like