You are on page 1of 26

‫‪ ۰‬آبان_ ‪۶۱‬آذر ‪۵۳۵۲‬‬

‫‪۸/‬‬
‫ل‬ ‫‪6‬و‬
‫شرکت کسنرش صنایع سینمائی ایران‬
‫) سیامی ص‪۳0‬‬

‫فیلنی از ‪ :‬هو در دار نوش‬

‫‪۱‬‬

‫نشانی ‪ :‬خیادان وبا ‪ -‬خیابان دامغان شماره ‪ . ۳4‬تلفن ‪۵۸۵۳۸ - ۵۷۵4۳۸‬‬


‫مر‬
‫‪۰‬‬
‫ونه » ‪.‬‬
‫مهجوررا دارند‪ .‬نظیر جنوب شهر» خآشتئ‌ی‬
‫شب‌قوزی وسیاوش درتخت‌جمشید ‪ ,‬که متأسفانه ‏‬ ‫بهر آمری‌پور‬
‫بابی‌توجهی شدید تماشا گر عامی روبرو می‌شدند ‪..‬‬
‫لبااخره درپایان‌فیلم بهآثاری‬
‫وناکاممی‌ماندند‪ .‬و‬ ‫‪ ۱‬دربارمی‌نیم «قانوس خیال ‪1‬‬
‫ما‬ ‫نفطه‌های ایداها لی را درسینمای‬ ‫که‬
‫ِ‬ ‫شده‌اند دپارخته می‌شود‪.‬‬
‫ِ‬ ‫ار‬ ‫نیمه مستند دارد »‬ ‫فیلم حالت‬ ‫بیشتر آ دما بی‌بوده‌اند‬ ‫دراین‌آولین‌ها ‪ 1‬منظورمن‬ ‫بهرام ری‌پور بايك سابقه پیست ساله‌در کار‬
‫‪ .‬برای اپن‌منظور ‏ ‪.‬‬ ‫ارست‬
‫‌ی‬‫نمهیایا‬
‫افیل‬
‫فصلهایی از‬ ‫که برای اولین‌بار درسینمای ابران مصدر کار‬ ‫تقد فیلم » حال اورا به عنوان يكك کگارردان‬
‫حدود صد فیلم دیده شد » وبخصوص دراین ‪.‬‬ ‫فیلمهای کوتاه می‌شناسیم باتوجه‌به| ینکهتجربه‌هائی‬
‫خان‌باباخان معتضدی که نخستین فیلمبرداران‬ ‫نیز درسینمای حرفه‌ای دارد ‪ .‬درزمینه‌ی‌فیلمهای‬
‫پکدوره ازفیلمسازی بومی بوده‌اند » وباز ازهر‬ ‫ایرانی‌بوده‌اند‪ .‬و اسمعیل کوشان که نخستین فیلم‬ ‫کوناه کارهای مستند وداستانی زیادی دارد واز‬
‫فیلم فصلی را انتخاب کر دم که خط کلی آن فیل‬ ‫ناطق رادرایران‌بنام «طوفان‌زندگی» ساخته‌است‪.‬‬ ‫آن‌جمله برمیخوريم به فیلمع‌ای‌پرندگان مهاجر»‬
‫‪4‬‬ ‫داراز به چشم می‌خو رد ‪.‬‬ ‫وازفیلمهای موجودش «شرسار وافسونگر» در‬ ‫متتله" باغ اعذاد ‪:‬‬
‫از‬ ‫هو‬ ‫فیلم همانطوربکهگفتید‬ ‫‪۳‬‬ ‫ای هی تا اس‬ ‫ری‌پور درفیلم «فانوس خیال» به مرور‬
‫تکه‌های مختلف فیلمهای ابرانی است ‪ .‬چگونه‬ ‫بعد می‌رسیم به دوره‌ی نلاشهای تکنیکی‬ ‫سینمای ایران ازابتدا تا حال می‌پردازد وآنرا‬
‫بین این تکه‌ها تناوب بوجود آوردید ؟‬ ‫فیلمسازان ابرانی ومهارت‌های فنی که بتدربج‬ ‫مورد بررسی قرار میدهد‪.‬‬
‫ری‌پور ‪ -‬تداوم دراین فیلم ازطریق گفتا‬ ‫محل بروزمی‌پابد‪ .‬ولی‌اين سینما هنوز درهوای‬ ‫لد علو‬
‫شده‪ .‬است که‬ ‫ودرمو نتاژ سعی‬ ‫شده‌است‪».‬‬ ‫حفظ‬ ‫ملودرام‌است وبازیگران‌تتّا تررا به‌سینمامیآورند»‬ ‫‪ 8‬با چه انگیزه‌ای چنین عنوانی برای‬
‫ی‬ ‫نوعی بافت ذهنی بوجود آید‪.‬‬ ‫وبررای‌تضمین فروش‌فیلمعا ازخوانندگان مشهوز‬ ‫این فیلم انتخابکرده‌اید ‪٩‬‏‬
‫‪ 8‬تا چه اندازه دبد شخصی خودرا درابن‬ ‫ی‬ ‫ری‌پور ‪ -‬این عنوان را ازيك رباعی خیام‬
‫فیلم اعما لکرده‌اید ‪٩‬‏‬ ‫بعد ادزوره‌ی‬ ‫را بساهلنهای سینما بکشاند‪.‬‬ ‫گرفته‌ام کهبت اول آن این است ‪:‬‬
‫ر"ی‌پور ‪ -‬هرکس پشت دوربین فترار‪.‬‬ ‫ملودرام » سینما به تنوع سبك‌اقبال‌ننان می‌دهد»‬ ‫اپن چرخ فلكکه مادر او حبرانیم‬ ‫ات‬
‫‪.‬‬ ‫نگ همیکند‬ ‫ا خودش‬
‫راازدیدگ ه‬ ‫مسائل‬ ‫دق‬ ‫و‬ ‫که موفق‌ترین آنها «امیرارسلان» و «شب‌نشینی‬ ‫فانوس خیال ازان مثالی داریم‬ ‫‪3‬‬

‫‪1‬‬
‫‪3۷‬‬

‫‪۳‬‬ ‫‪:‬‬ ‫‪9‬‬


‫باقیمانده ازسینمای صامت ‪0‬‬ ‫حاجیآقا ‪ ۰‬آکتورسینها رتها‬ ‫دختر ل (راولین فیلم ناطق ایرانی)‬
‫‪.‬‬ ‫وانتخاب هميشه مسئله‌ی دید شخصی را پیش‬ ‫درجهنم » است ‪ :‬ودر] نها می‌شد اولین رگه‌های‬ ‫" وغرض فانوسی‌است که روش حباب کاغذی‌سبکی‬
‫می‌کشد‪ .‬من دراین فیلم سعی داشته‌ام از اطناب‪ .‬‏‬ ‫مهارت‌های فنی مثل ترو کاژ و دیگر تمهیدهای‬ ‫بوده ‪ ۰‬وشمع با شعله‌ی چراغ باگرمی‌اش این‬
‫تصویر پرهیز کنم ودراین مجموعه‌ی بیست‌وپنج‬ ‫‪ :‬حباب را می‌چرخانده » وعکسهای روی آن را سینمایی را شراغ‌گرفت‪ .‬ولی سینمای ایران‬ ‫‪3‬‬
‫‪1‬‬

‫با تماشا گر‬‫هنوز راهش را پیدا نکرده وتکلیفش‬ ‫‪ 3,‬بحرکت درمی‌آورده » وازطریق خطای پاصره‬
‫ونمایش عمومی داشته‌اند‪.‬‬ ‫روشن نیست ‪ .‬جستجو برای ارتباط بیشتر با‬ ‫نوعی حرکت‪ .‬را دراشکال بتهماشاگر القاء‬
‫‪ 8‬در کل شما دراین‌فیلم‌دنبال‌چه بوده‌اید؟‬ ‫موففیت‌بز‬ ‫م‪ 2‬ساسا‬ ‫وووگر ده است ‪.‬‬
‫ر گهاقتصادی« گنج قارون»‬
‫‪۱‬‬

‫ری‌پور ‪ -‬شاید نسل امروز فراموش کرده‬ ‫به سینمای‬ ‫که تکان وتحولی‬ ‫زا باعت هی شود‬ ‫فیلم شما تسحیورل‌ناریخ سینما درایران‬
‫باشد که سینما درابران چه سیرتحولی را گذرانده‬ ‫‪3‬‬ ‫ی‬ ‫مس لس‬ ‫است » این ببان به چه شکل صور تگرفته است ؟‬
‫‪1‬‬
‫تا باینجا رسیده است‪ .‬هیچ چیز بهتر ازخود‪.‬‬ ‫تعییر‬ ‫ودراین‬ ‫که بعداً هرانا کر ار می‌شو د ‪.‬‬ ‫است ‪ :‬قسمت‬ ‫دروبخش‬
‫ری‌پور ‪ -‬فیلم د‬
‫‪۱‬‬
‫فیلم نمی‌تواند گویای تاریخ سینما باشد‪.‬‬ ‫وتنوع سبکها » وجود بکكلاه مخملی درشهر‬ ‫اول سوابق تاریخی سینما درایران را زیرنظر‬ ‫‪9‬‬

‫‪ 8‬حرفی‌هست که مابلید بدون‌سئوالمطرح‬ ‫ويك دهاتی درروستا بخصوص بیشتر موردپسند‬ ‫دارد ونخستین‌ها واولین نمونه‌ها مدنظر بوده‬
‫کنید ؟‬ ‫تماشاگر قرار میگرفت ‪.‬‬ ‫است ‪ .‬مثل‪ .‬فیلم مبتند تاجگذاری اعلیحضرت‬
‫ری‌پور ‪ -‬خی بجر تتکر ازآقای فرح‬ ‫قسمت دوم فیلم » بتهلاشهای پر گنده‌ی‬ ‫کبیر و فیلم «حاجیآقا‪ ۲,‬کتورسینما» که‬ ‫رضاشاه‬
‫غفار ی که دراین فیلم شر کت داشته وسوابقی از‬ ‫نختین‌فیلم داستانی موجوداست ‪.‬وفیلم «دختر سینما گران ببورمایی‌بوجودآوردن يك سینمای‬
‫‪۳‬‬ ‫بان ده‬ ‫رانا‬ ‫سای‬ ‫تازی‬ ‫بهترمی‌پردازد» که قصدهویت‌بخشیدن به سینمایی‬ ‫اولین فیلم ناطق بزبان اپرانی است ‪.‬‬
‫‪9‬‬

‫اسطوره ‪ 9‬روش ‪ - ...‬تصوبری از خود ‪...‬‬


‫‪۳‬‬ ‫تر جمه ‪ :‬داربوش رادیور‬

‫انعکاسی ازآن می‌بودند » ولی درهرموقعیت مناسب بدان خیانت می‌ورزيديم وشاید‬ ‫دروغها ‪:‬‬
‫بهمین‌دلیل‌بود کهخودرا گناهکار احساس‌می کرديم ‪ )۰۰۰( .‬زمانی کهدردبیرستان‬ ‫اعتراف می‌کنم کهروش حکایت کردن به نحو منطقی را نمی‌دانم ‪ .‬این يكك‬
‫تحصیل مکی‌ردم » مبحث مطابقت را درست نمی‌فهمیدم ‪ .‬معلم دراین مورد مرا‬ ‫عیب نیست » بلکه نوعی ذوق وقریحه است ! چگونه می‌توان ازيك راوی انتظار‬
‫می‌گرفت » بعدها این مسئله باعث شد که درمقابل زن احساس حقارت‬ ‫مبسهخره‬
‫‪۰‬‬ ‫داشت که ناگهان مبدل بشهخصی دیگرشود ؟!‬
‫کنم ! البته باگذشت زمان توانستم کاملا" برآن غلبه نمایم گ‪-‬اهی بتماشای بناهای‬ ‫" ستاره من دربرج میزان‌است ‪ .‬ناتوجه به روحیه‌ام » به هماهنگی دربسیاری‬
‫وار میدانها قرار دادند می‌ایستادم ‪ .‬پیکرهاتی‬
‫یادبود قربانیان جنگ کهدرگوشه کن‬ ‫مسائل معتقدم ‪ .‬شاید کمی هم پاین خاطر باشد که کهدیفنه‌توزی ونفرت قرارنگیرم‬
‫عریان با کلاه‌خودهای نظامی برسر و بالهای شکسته » غمزده بخاود می‌گفتم ‪:‬‬ ‫که بهانه‌ای شود تا درباره‌ام بگویند ‪ :‬او فقط بخود می‌اندیشد ومسائل‌دیگران گوئی‬
‫«هرگز موفق نخواهم شد ‪».‬‬ ‫برایش وجود خارجی ندارند » من مثل پدری حستم که‌گاهی برای رضایت فرزندش‬
‫‪30‬حها‪ 5‬صاً ‪ -‬ماه مارس ‪)۲/۷۵۱‬‬ ‫(روزنامه الساتامپا‬ ‫تن به تسلیم می‌دهد‪.‬‬
‫لساتامپا ‪ 2۳072۱5‬صً ‪ -‬ماه مارس ‪)۳۷۵۱‬‬
‫(روزنامه ا‬
‫دکان درست روبروی‌کلیسا واقع شده بود ‪ .‬درفصل تابستان زمانی که‬
‫خلوت می‌شد بکلهیسا می‌رفتم ‪ .‬نیمکت‌های سنگی سرد بودند‪ .‬قبرهای شوالیه‌های‬ ‫زند لی ‪:‬‬
‫هونر‬
‫وشیشها را درسرما وسکوت زوایای تاريك تماشا می‌کردم ‪ .‬يك منبر‬ ‫قرون وسطی ک‬ ‫زندگی من پرشکوه ولبریز ازفانتزیست ‪ .‬زمائی کهوارد استودیو می‌شوم »‬
‫سنگی خیلی قدیمی با پله‌های مارپیچش درگوشه‌ای قرار داشت کههريك شبیه يك‬ ‫مانند این است که داستانی می‌سرایم ! داستانی حقبقی » وحزاین چیز دیگری برایم‬
‫واعظ شکم کنده ازخدا بی‌خبر بوهعظ می‌ایستاد ‪ .‬يك روز ماه اوت ازپلکان منبر‬ ‫ان ‪ .‬من‬ ‫دار‬
‫رک‬‫گینی‬
‫اهمیت ندارد » وآنجاست کهمن فدریکو می‌شوم » نه فدریکو فل‬
‫که بسردی قبر بود بالا رفتم وازآن بالا فبهضای نیمه تاريك کلیسا خیره شدم ‪.‬‬ ‫خودرا درمحیط کارم شناسائی می‌کنم ‪ .‬دنیای خارج بنظرم چیزی شبیه خواب‬
‫بعد آهسته گفتم ‪« :‬فرزندان عزیز» بعد بلندتر ‪ :‬فرزندان عزیز ! وآنگاه با فریادی‬ ‫ورژیا می‌ماند (‪ - )...‬میخواهم کهارری کهدلم میخواهد انجام دهم ودیگران هم‬
‫که انعکاسش خودم را بوحشت انداخت ‪ :‬فرزندان عزیز ‪.‬‬ ‫اظهاررضایت کنند‪ .‬احازه می‌دهید مطلبی‌اظهار کنم ؟ جمله‌ایست ازفیلم هشت‌و نیم ‪:‬‬
‫(از کتاب «ری‌می‌نی» من تصنصت‪ 211 [۳‬عل‪)۷۲۹۱ -‬‬ ‫«خوشبختی ء توان دربیان واقعیات است بگونه‌ای که اشك کسی را سرازیر نکند !»‬
‫هرگز بخودم اجازه داشتن آرزوئی بیش ازاین نداده‌ام ‪ .‬کهارری که دلم‬ ‫ما با قوانینی رشد کردیم که رابطه مان را باواقعیات قطع کرده دود ‪ .‬بچه ‪-‬بودیم که‬

‫میخواهد » می‌کنم ‪ :‬حرفه‌ای دارم کهبيهك بازی می‌ماند ‪ .‬من به خیمه شب‌بازی‬ ‫عملیات ونقشه‌های وحشنتاك غریبه سازی ما بجاهان اطرافمان آغاز شد‪ .‬ما را‬
‫»خیلی هم لذت می‌برم ‪.‬‬
‫هشت سال داشتم و‬ ‫نلیکه‬
‫متامث‬
‫زرس‬
‫ادامه می‌دهم ‪ .‬د‬ ‫مجبور کردند کهگشرادان خوبی باشیم » شوهر» شهروند » پدرومادر خوبی باشیم ‪.‬‬
‫(روزنامه لااستامپا ‪ 2۳0۳215‬ص ‪ -‬ماه مارس ‪)۳۵۱‬‬ ‫موجوداتی غیرواقعی که دره‌قابلشان الگوثی مصنوعی قرار داده باشند ومی‌بایست‬
‫درسینما تنها واقعیت باید مطرح شود ‪ .‬درزندگی می‌نوان متقلب‬ ‫معتقدم‬
‫|ودروغگو بود » ولی نه درسینما ‪ .‬فیلم يگكرکادران بهيك انسان برهنه می‌ماند‪.‬‬
‫هیچ چیزرا نمی‌توان مخفی نگاه داشت ‪ .‬من درفيلمهايم ناگزیر ازصداقت هستم ‪.‬‬
‫زمانی که بهرم آمدم » سینما وضعی متفاوت داشت ‪ .‬دربسیاری فیلمهای‬
‫امریکاتی روزنامه‌نگارانی را می‌دیدم که نمونه انسان‌های جذاب وفریبنده بودند ‪..‬‬
‫عنوان فیلمها را بخاطر ندارم ‪ .‬بهرحال بیست‌وپنج سال ازآن زمان گذشته است ‪.‬‬
‫‪۰‬‬ ‫‪11‬‬ ‫بای بگویم کهطرز زندگی » پوشالد وحرکات همان روزنامه‌نگاران طوری مجذوبم‬

‫‪4‬‬
‫بودم کهبطرزی خاص‪.‬‬ ‫شان‬
‫یاه‬
‫و کل‬
‫پفنه‬
‫اشی‬
‫شلا"‬
‫ساخت کهبجهرگه آنان پیوستم ‪ .‬مث‬
‫روی سر قرار می‌گرفت ‪.‬‬
‫فیلمنامه‌های بیشماری نوشتم که کموبیش همه آنها ساخته شدند ‪ .‬زمینه‬
‫«روسلینی» را شناختم ودرساختن‬ ‫تمام آنها کمدی ‪ -‬رمانتياك بود ‪ .‬بعدازجنک‬
‫فلسفه ‪:‬‬
‫فهمیدم‬ ‫«رم شهر بیدفاع» و «پائیزا» بااو همکاری داشتم وتازه دران زمان‬
‫وارهی ونوعی هم‌زیستی هستم که سینما قادر‬ ‫رک‬‫گظام‬
‫من شیفته ترتیب ون‬
‫بعرهضه آن است ‪ .‬من هرگونه جستجوئی راکه بتواند انسان را بخود وبدیگران "‬
‫وق کشفرد )کهاترن ها رم توان مباقی خی را فراع‬
‫‪ -‬میلان ‪)۱۲۵۱‬‬ ‫(قسمتی ازمصاحبه با گ‪:‬یدتون باکمن صصحصط»‌دظ‬
‫وبه اسرار زندگی نزديكك سازد » نوعی جستجوی روحانی پومعنی‌واقعی کلمه مذهبی‬
‫می‌دانم ‪ .‬تصور می‌کنم این فلسفه من باشد‪ .‬من بعه‌انگونه وبهمان سادگی که باه‌ردم‬ ‫همه چیز را خودم ابداع کردم ‪ :‬يک دوران کود کی ‪ -‬يك شخصیت ‪. -‬‬
‫صحبت می کنم فیلم می‌سازم » درست همانگونه که با يك دوست » پاک دختر با يك |‬ ‫‪-‬ابها وخاطرات ‪ .‬که بتوانم همه اینهارا تعریف کنم ‪ .‬من شیفته وجود‬
‫دلتنگی‌ها خو‬
‫فلسفه |‬ ‫‪.‬نها فلسفه‌ای که"‪,‬می‌توان درآثارم یافت عدم ‪9‬‬
‫کشیش صحبت مکینم ت‬ ‫تحرك دراطراف خود هستم وشاید بهمین دلیل است که به سینما پرداخته‌ام ‪ .‬سینما‬
‫‪۱‬‬ ‫‪ 1‬کادميک ورسمی است ‪.‬‬ ‫برای من بهانه‌ای است که بتوانم بسیاری چیزها را از رخوت سکون رهائی بخشم ‪.‬‬
‫را ‪۳‬‬ ‫درسینما مانند زئدگی روزمره باید ‪۳‬‬ ‫‪ - 6۲۵1‬شماره ‪)۱۷۵۱ - ۵4‬‬ ‫(ازمجله «ارك»‬ ‫‪۱‬‬
‫داشت ومورد مصرف خود ودیگران درجامعه را بخوبی شناخت ‪.‬‬ ‫می‌ماند‪ .‬این امکان وجود داشت که اگر‬ ‫سینما ازسیاری جهات بسهيرك‬
‫‪)۱۲۵۱ -‬‬ ‫(مصاحبه با بکامن صصحصطم‌دظ‬
‫سینماتی دکرار نبود ومن روسلینی را نمی‌شناختم » واگر سپرك بعنوان نوعی واقعه‬
‫هنری روز موجودیت خودرا حفظ می‌کرد » مدیریت يك سپرك بزرگ را بعهده‬
‫می‌گرفتم » زبرا معتقدم کهسپرك نیز امتزاجی ازتكنيك » دقت وبدیهه سازی‌است‪.‬‬
‫درسيرك عواملی بسیار دور ازخلاقیت انسانی نیز وجود دارندکه بهانه‌ای برای‬
‫زندگی بدست می‌دهند‪ .‬زرافه‌ها ‪ -‬فیلها ا‪-‬سبها وببرها نفهقط انسان را ازقیدو‬
‫پندهاثی که يك نویسنده یا نقاش برای خلق بدان دچارند » می‌رهانند » بلکه اورا‬
‫درحرکت وبدیهه سازی غرق خواهند ساخت ‪ .‬این است مفهوم عمیق نمایش سیرك‬
‫که بماطرح ساختن عواملی چون نیرو وشجاعت خودرا بدهنیای سینما نزديك‬
‫می‌سازد ‪ .‬درواقع فیلسازی چیست ؟ بگمان من منظم ساختن فانتزیها وبیان دقیق‬
‫آنها بطریقی آگاهانه ‪,‬جواب هاسبی است ‪ .‬گذشته ازآنچه گفتم ء لحظه‌ای که تهیه‬
‫يك فیلم آغاز می‌شود » زندگی‪ ,‬فشرده گروه باهم » ملاقاتها ‪ -‬انتخاب فضا ومکانی‬
‫که داستان فیلم درآن خواهد گذشت » هیجان‌انگیز وانرژی‌بخش است ‪.‬‬
‫عناوین وانیکت‌ها را باید روی چمدان سفر چسباند » چون درهنرمفهوم‬
‫‪۰‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪۲‬‬
‫‪.‬‬ ‫نثورنالیزم ‪:‬‬ ‫وجا ندارند ‪ .‬لحظه‌ای می‌رسد که باید دانست راوی حقیقت صلاحیت شرح وتفصیل‬
‫از اولین کسانی‌بودم که برای فیلم‌های نثورثالیستی‌می‌نوشتم وتصورمی کنم |‬ ‫وترجمه حقیقت را دارد پا نه ‪ .‬زیرا درصورت عدم صلاحیت » کار ازآغاز بیهوده‬
‫که علی‌رغم اعتقاد بسیاری درابتالیا » اکثر آثارم بگونه‌ای نقورگالیستی هستند‪.‬‬ ‫خواهد بود ‪ .‬شاید بخاطر همین عقیده است که درهمه حال گرمترین وخالصانه‌ترین‬
‫این مبحث طولانی!ست ‪ -‬نثورثالیزم بتصور من نوعی دید بسائل دور ارزگهونه‬ ‫اناسات واحترام خودرا ابینهگمار برگمن نشارکردهام ‪ .‬بنظرمن برگین یکی از‬
‫نادرترین مثالهای زنده هنرمندی است که لفظ نمایش دراو مستتر است ‪ .‬او نیز‬
‫پیش‌داوری وقضاوت فرضی‌است که طبیعتاً منجر به‌آزاد ساختن‌خود ابزسیاری قیود‬
‫می‌شود ‪ .‬خلاصه آن چنین می‌شود ‪ :‬واقعیات را بدون تصورات واهی درمتابل‬ ‫تأکید میک‌کاندررکگهیری ازهرچیز برای خلق اثری هنری روا ومجاز است ‪.‬‬
‫خود ودیگران قراردادن ‪ .‬درنتیجه احساس ومفهوم واقعیت نهان خواهد شد » که‬ ‫احساس وحرارت ومخصوصاً روش او دربیان هنر همان است کهدرخور مرد صحنه‬
‫البته درپایان بهيك تفسیرمنطقی نیاز خواهد داشت ‪ .‬واضح است که درایتالیای‬ ‫است » یعنی مجموعه‌ای ازجادو » شعبده‌بازی » رسالت » دلقك بازی » دستفروشی‬
‫بعد ازجنگ هراتفاقی برایمان تازگی داشت ‪ .‬کشور تماما وبران شده بود ويك‬ ‫وخطابت ‪ .‬اینها هستند عواملی که صحنه را می‌سازند‪.‬‬
‫نگاه باهطراف برای‌گفتن خیلی چیزها کفایت مکیرد ‪ .‬مدت‌کوتاهی بعد منتقدین‬ ‫(ازمصاحبه‌ای براادیو تلویزیون بلژيك ‪ -‬برو کسل ‪)۳۲۵۱‬‬
‫چپ گرا بامطالعه وضع استثناتی وناخواسته کشور ومردم باین نتیحه رسیدند که تنها‬
‫‪3‬‬
‫‪۱‬‬ ‫‪.‬‬ ‫پیوسته‬ ‫بوقوع‬ ‫مردم‬ ‫باشد که دراطراف‬ ‫راه سینما می‌توانست حوادثی‬ ‫[‬
‫ولی اين عقیده ازنقطه نظر هنر برایم قابل قبول نیست » چون مهمترین‬
‫مسئله اینست که دريابیم » کیست که واقعیت را آنچنانکه هست می‌شناسد‪ .‬معتقدم که‬

‫مهمترین کارشناخت ریشه مسائل ووقایع ودرنتیجه نمایش گوهر و ذات آن است ‪.‬‬
‫ازخود می‌پرسم ‪ :‬چرا مردم باید بدیدن فیلمی روندکه وقایع را بدایدی خشك‬
‫وسرد نگریسته است ؟ آپا يك راهپیماثی نشاطانگیز بهترنیست ؟ تکرار می‌کنم که‬
‫نگورئالیزم با صداقت نگریستن بواهقعیات است » ولی نفهقط ازدیدی سیاسی ‪,‬‬
‫اجتماعی ‪ ,‬بلکه بدیادی منطقی توأم ابحاساس ‪ ۰‬نثورگالیزم تنها محتوای سیاسی‬
‫اجتماعی یاک فیلم نیست » بلکه طریقه مطرح کردن آن نیز اهمیت بسیار دارد»‬
‫زیرا اگر فقط محتوای سیاسی اجتماعی نثورئالیزم را مورد توجه قرار دهیم ؛‬
‫درواقع قربانی يت نوع تبلیغات شده‌ایم ‪.‬‬

‫عده‌ای مرا بخهیانت بمهکتب نئورئالیزم متهم کردند گوفتندکه آثارم‬ ‫من نمیخواهم چیزی را ثابت‌کنم ‪ .‬ولی می‌توانم بگویم کهدرصورت عدم‬
‫خیلی شخصی است ء درصورتی که من هنوز خودرا بساهختمان نتورثالیزم وابسته‬ ‫امکان ساختن فیلم » قادر به ادامه زندگی‌نیستم ‪ .‬ازاینکه فیلمهای‌بیشتری‌نساخته‌ام‬
‫زگنوده يت‬
‫می‌دانم ‪ .‬زمانی کهماجرای شخصی را بزاگو می‌کنم » سعی دارم بکان‬ ‫‪:‬لم‌های مستند » تبلیغاتی ‪ -‬برنامه برای‬
‫متأسفم م‪.‬ی‌خواستم هکمهرکادره باشم فی‬
‫‪۱‬‬ ‫واقعیت باشم ‪.‬‬ ‫ردان ماجرای خیمه شب‌بازی درپار کها ‪.‬‬ ‫‪8‬‬
‫‪)۱۲۹۱ -‬‬ ‫(مصاحبه با بکامن صصحصسطعدظ‬ ‫‪-‬ماره ‪)۱۷۵۱ - ۵4‬‬
‫ش‬ ‫(زامجله آرد‬
‫«راننده تاکسی» ا‪.‬ث«رمارتین‬ ‫درتصاویر فیلم‬
‫اسکورسپش» لیریسمی ریشخندآمیز بحاالت واقع ‪-‬‬
‫گرایان‌ی بی‌زرقوبرق مقابله میکند واین‌عوامل بطرزی‬
‫آ گاهانه کنارهم قرار گرفته‌اند تا اغتشاش ذهنی خطرناك‬
‫اصلی فیللم را نغان دهند‪.‬‬ ‫‪9‬‬
‫تراویس بیکل (رابرت دونیرو) يك بازمانده‌ی‬
‫مشخص جنگ ویتنام بخاطرکنارآمدن با بیخوابی مزمن‬
‫خود شغل تکساپرانی‌شبانه درنیویورك را انتخاب میکند‬
‫پستی است که سینما بدفعات‬ ‫بیشتر درمحلات‬ ‫کارش‬
‫و‬
‫موفر واستادانسه‬ ‫ر‬
‫ا‪.‬‬‫کدهد‬
‫با شان مب‬
‫اینست که ازمکان‌هائی که‬ ‫دراین مورد‬ ‫«اسکورسیس»‬
‫درحال حاضر می‌توانستند براحتی مبتذل وتکراری بنظر‬
‫پرسند شعری تلخ استخراج میکند واین موضوع را با‬
‫حالت روّیائی «تراویس» که توده سرگردان انسانی را‬
‫درپیاده‌روها ازخلال قطراتآرام‌بخش‌باران روی شیشه‬
‫جلوی اتومبیل نظاره میکند هماهنگ میسازد ‪ .‬ولی‬
‫حتی یکی ازآن شیرهای فشاری آب (که منبع‌های‬
‫فوران کننده آنها درفیلم (پائین‌شهر) ا«ثارسکورسیس»‬
‫بصورت شهری خلاصی روانی اشاره داشت) نمی‌تواند‬
‫انزجاری را که درمغز پالداندیش این راننده کتسای‌قوام‬
‫میگیرد شتشو دهد‪ .‬او يك‌بار طی تک گوئی کسسته و‬
‫متتاوبی کهاپن چنین مختصر وموّثر توسط «پل شرادر »‬
‫نوشته شده‌است بخهودش‌میگوید «حیوانات درشب رها‬
‫میشوند» وثراویس طی نانوفجر‌گیرنده‌اش نسبت به‬
‫چیزهاتی که درجریان کارش مشاهده می‌کند بسختی‬
‫میکوشد تا با طبانچه کوارد وتمرینات وسواسگونه در‬
‫اتاق تنهای خود برای مبارزه‌ای شخصی علیه شرارت‬
‫وتبهکاری آماده شود ‪ :‬یک رگه‌ی تبره شخصیت که‬
‫پنداشت ولی‬ ‫دنیای مصالحه کار آنرا قهرمانی خواهد‬

‫ازنقطه نظرکنترل شده‌ی ما می‌تواند چیز دیگری ثلقی‬


‫شود ‪ -‬اجبار بتهقلید همان درنده‌خوئی که وی تقبیح‬
‫میکند‪ .‬بتاصور اینکه این عمل يك انتقام منصفانه است‪.‬‬

‫تأثیر فیلم‌های «جیب‌بر» (‪ )۹۵۹۱‬اثر «روبر‬


‫برسون» باتوجه به «شخص تنها»‌ثی که اقدام بکهاری‬
‫(‪ )۳۰۹۱‬اثر «لوئی‬ ‫مخفیانه میکند و «امید بیهوده»‬
‫مال» شاید بخاطر یأس حاصله وهمچنین نیروی بالقوه‬
‫مسحور کننده يك شهر درهنگام شب دراین فیلم مشهود‬
‫است ‪ .‬ولی بنظرمن اثرات فیلم‌های ارزنده دیگررا نیز‬
‫می‌توان تشخیص داد ‪ :‬پررسی شبانه‌ی هیجان ودلهره‬
‫(‪ )۷۵۹۱‬اثر«لوئی‌مال»‪.‬‬ ‫«آسانسوربرای سکوی‌اعدام»‬
‫استفاده موّثرتر وقابل توجه‌تر ازمکان‌های نیویورك‬
‫توسط «میلتون کاتسلاس» درفیلم «عملیات مخفیانه»‬
‫ر»)» بررسی‬ ‫پسبه‬
‫مرش‬
‫کزا‬‫(ع‪ ۷۹۱‬باعنوان امریکاتی «گ‬
‫بحث‌انگیز «ماپکل وینر» درباره يك مأمور حفظ نظم‬
‫مأموریت داده » درفیلم «آرزوی‬ ‫هودش‬
‫که خودش بخ‬
‫(‪ )2۷۹۱‬وحتی «ساموراتی» ساخته‌ی ژان‌پیر‬ ‫مرگ»‬
‫ملویل (‪ )۷۲۹۱‬هنگامی‌ که وی دراتاق خودش تك و‬
‫تنها است ‪.‬‬
‫ار‬

‫نیست که «عشق راهی خواهد یافت»)‪.‬‬ ‫هرچند فیلم «راننده تاکسی» بنظرمن ازنقط‌نظر‬
‫ارزش‌خاص‌فیلمنامه «شرادر» اشارات‌آن‌به‌وقایعی‬ ‫کیفیت به‌پای این‌فیلم‌ها نمیرس ولی بخوبی‌قا بلهقایسه‬

‫ما‬
‫سکم ره‬
‫استکه مثل وقوع آنها درزندگی برحسب تصادف روی‬ ‫با نهاست واین مهمترین آثری است که «اسکورسبس»‬
‫سی‬
‫کا‬‫میدهند (وحدس میزنم کهدرزندگی يك راننده ت‬ ‫تاکنون اراک داده است ‪« .‬رابرت دونیرو» نقش اصلی‬
‫بیشترچنین است) ودرهمان حال آرام آرام به خشونت‬ ‫را بطرزی موثربازی میکند‪ :‬نقش «تراویس» بنظرمن‬
‫نهانی که درطبیعت تراویس است دامن میزنند‪.‬‬ ‫برای «رابرت دونیرو» مثل نقش معروف «ویتو ‪-‬‬
‫مثلا" هنگامیکه يكك مسافر ریشو (يك بازی دقیق‬ ‫نمایشی‬ ‫براندو »ی جوان در «پدرخوانده ‪ -‬قسمت دوم»‬

‫میهمانی‌های جشنو اره‬ ‫جوالب‌توجه توسط خود «اسکورسیس») از اومیخواهد‬ ‫ومشکل نیست » ولی قدرت «دونیرو» دردرك شخصیت‬
‫که ثاکسی را جاثّی نگهدارد تا او بتواند دید خوبی‬ ‫‪ ۰‬وایفای هشیاران‌ی نقش بنحوی دل‌انگیز بآامیزه‌ی‬
‫گروهی از میهمانان خارجی هامید ی‬ ‫ووهام تغییریافته که نسبت به‌يك پنجره بلند داشته باشد» او مشوش‌وهمچنین‬‫قابل نحسین واقعیت مهارشه ا‬
‫شیفته میشود ‪ .‬درآنجا سایه هسرخیانتکار مسافر را‬ ‫بهاین‬ ‫و ‪0‬‬ ‫وفیلمبردارش‬ ‫«اسکورسیس»‬
‫‪۱‬‬ ‫شله است‪۰. .‬‬ ‫که چرا میهماتی‌های جشنواره حذف‬

‫طی پنجسال گذشته جشنواره تهران هر سال سعی‬ ‫می‌بینیم کهبايكسپاهپوست سرگرم عشقبازی است و‬ ‫خوبی درهم آمیخته‌ا ند هماهنگی‬
‫افکار يك اننقام مرگبار اروتيكك را برزبان شوهرش‬ ‫ار‬ ‫ب‌‬ ‫«تراویس» هنگام رانندگی‬
‫عیرسینهانی اک ‪ 59‬و‬ ‫استه از تظاهرات‬ ‫در‬
‫میآورد و او منظورخودرا درچند کلمه به اطلاع تراویس‬ ‫‪ ۲‬شفاف است و‬ ‫آدم درحال روّیا را دارد که‬
‫میرساند‪ .‬سپس تراویس را که ازتصور جنایتی که بخوبی |به‌معنا و منهوم واقعی کارش بپردازد» اگر |‬ ‫گاهی اوقات چراغ‌های رنگین را به _ت محو جذابی‬
‫میهمانی‌های غذائی امسال تقریباً بکلی حذف‌شده‬ ‫کند‬ ‫رقات‬ ‫دوم‬ ‫ادوارد‬ ‫پرعذاب‬ ‫با مرگ‬ ‫قادرست‬ ‫ثبدیل میکند که با عبورمهاجمین وروسپی‌ها ازسیر وی ‪-‬‬
‫درمقابل‌میهما نی‌فيلم به‌شکلی وسیعتر وپرکیفیت‌تر |‬ ‫برافروخته شده » می‌بینیم که با هفکارش صحبت میکند‬ ‫هرگز چندان دوام نمیآورد ‪ .‬او ب‌يك کاندیدای ریاست‬
‫از سال گذشته درجربان است‪.‬ما مدعوین‌خارجی‬ ‫درسردارد ‪ .‬شنونده‬ ‫واعلام میکند که او «افکار بدی»‬ ‫شده‬ ‫وی‬ ‫تاکسی‬ ‫جمهوری که برحسب تصادف سوار‬
‫«پیتربویل» انبار حکایت سکسی است که ازصندلی عقبی‬ ‫میگوید «اين شهر مثل یک لوله فاضلاب سرباز است»‬
‫واخلی خود را به‌این میهمانی فیلم دعوت‌می‪. .]-‬‬ ‫د‬ ‫اتومبیلش جمعآوری کرده است و او بصورت يك شخص‬ ‫معهذا «تراویس» گاهی اوقات که سرزنده است پیاده‬
‫کنیم » با اینحال برای میهمانانی که غذای‌جسم‬ ‫تقریباً کله‌پوك کنتراست مفیدی نسبت به تراویس حساس‬ ‫ازمیان آدم‌های ناشناس پیاده‌رو عبور میکند وناگهان‬
‫وترنم صداهای‌قاشق‌وچنگال را به‌تصویروصدای | ‪.‬‬ ‫برقرار میکند‪.‬‬ ‫بهپایکوبی مییردازد ‪ .‬حالات او همانقدر مبهم است که‬
‫سالن‌های نار يت ثرجیح می‌دهند اپن مرزّده ‪ ۱‬را‬ ‫و «بویل»‬ ‫«دونیرو»‬ ‫بین‬ ‫مشخص‬ ‫این برخورد‬ ‫برای خلاصی ؛ دختر‬ ‫عقابدش در باره استفاده ازفرصت‬
‫پلوندی که دراداره مبارزات انتخاباتی کاندیدای ریاست‬
‫داریم که برخی ازسازمانها وانجمن‌های‌حرفه‌ای‬ ‫درنور صورتی منعکس شده غرقه است واین وسیله‌ای‬
‫سینمائی و نیز برخی از شخصیت‌هاء میهمانی‌های‬ ‫قرارگرفته‬ ‫«اسکورسیس»‬ ‫است که بارها مورد استفاده‬ ‫جمهوری کار میکند بنحوی احتیاطآمیز بااو دوست‬
‫میشود («سیبل شیرد» که باظرافت‌تمام جذبه «فرشته»‪-‬‬
‫خصوصی در مدت طولانی دوهفته‌ای جشنواره‌در |‬ ‫وآشکارا مورد توجه اوست ‪ .‬وضعیت ذهنی منزه‌گرا‬
‫ومبارزه‌طلب تراویس شاید هنگامی که او بياك فاحشه‬ ‫واری راکه تراویس در او می‌بیند مجسم مپسازد) و‬
‫ازم بتهوضیح است که | ‪.‬‬ ‫لزهم|‬
‫ن وا‬
‫و‌اند‬
‫نرفته‬
‫کر گ‬
‫نظ‬
‫ور‪ ۲۱‬ساله (جودی فاستر) لحظاتی را سپری میکند‬ ‫ثراویس اورا بسیهنماتی که فیلم‌های «پورنو» نشان‬
‫سازمان جشنواره تهران دربر گراری ودرتدوین‪:‬‬ ‫بیش ازحد مورد تأکید قرار میگیرد » دخترك وقتی‬ ‫وو بطورخود کارمرتباً به‌آنجا سرمیزند» میبرد‬
‫میدهد ا‬
‫فهرست مدعویناين مبهمانی‌ها کمترین ِ‬ ‫میفهمد که او برای يك ربع ساعت پانزده دلار داده‌است‬ ‫ووقتی که دختر سینماً را ترك می کند » صادقانه دچار‬

‫حیرّت میشود ‪( .‬ادامه این رابطه تاحدودی ناشیانه‬


‫ندارد‪.‬‬ ‫که يك ناجی باشد نه يك مشتری » بشدت حیرت زده‬
‫بکارگرفته میشود نا با بقیه فیلمکنتراست برقرار کند ميشود ‪ .‬اپن قسمت نیزبطرزی آگاهانه به پایان عجیب‬
‫مصاحبه مطبوعاتی با ‪ :‬اتوپرمینجر‬ ‫ولی بهترین قسمت فیلم موضوع يت شکارچی‬
‫ولی این قسمت چنان صادقانه پرداخت شده که فقط در‬
‫پایان دروغین جلوه میکند وحتی آنگاه نیز تضمینی‬
‫« سازمان دادن کامل »‬ ‫هدفش‬ ‫تنهاست ‪ .‬تراویس که‬
‫خویشتن بعنوان يك وسیله جسمانی عدالتاجتماعی‌است‬
‫به تمرین‌های ورزشی میپردازد وبنحوی متديك بدنش‬
‫را پرورش میدهد وذهنش را تضعیف میکند‪ .‬دراینجا‬
‫ایفای نقش «دونیرو » درتنهائی بسیارمنظم است ‪ .‬وقتی‬
‫او مقابل آینه تمرین سرعت دکرشیدن اسلحه میکند »‬
‫واسلحه را دردستش بحال‌تعادل نگه میدارد و با لوله‌اش‬
‫شقیقه‌اش را نوازش میدهد یا به سمت هر کسی که روی‬
‫پرده تلویزیون ظاهرمیشود نشانه میرود وبالاخره بالگد‬
‫دستگاه تلویزیون را واژگون میسازه » خودنمائی‌نمیکند‬
‫بلکه خواستش را نشان میدهد‪ .‬درضمن کشتار بسهبت‬
‫«اتوپرمینجر» که دفویلم معروفش «پند‬
‫فیلم «آرزوی مرگ» نیز وجود دارد ‪ :‬ثیراندازی‬
‫و پذیرش» و «نشریح بك قتبل» در بخش‬ ‫‪-‬ه درآنجا‬
‫ناگهانی به يك سارق دريك آغذیه فروشی ک‬
‫«ابالات متحده ‪ :‬نقشیازخود» نمایش‌داده‌خواهد‬ ‫تم خشونت » خشونت میزاید توسط مغازه‌دار که از‬
‫امروز (چهارشنبه ‪ ۳‬آذر) ساعت بازده‬ ‫شید‬ ‫«تراویس» پیروی میکند وجنازه تبهکار ناکام را بباد‬
‫کتك میگیرد مورد تأکید قرار میگیرد ‪ .‬وسرانجام |صبح درمر کز جشنوار‪ .‬مصاحبه‌مطبوعاتی‌خواهد‬
‫وت‬ ‫ولوله‬
‫اوج فیلم فرامپرس که يك صحنه مملو ازخون گ‬
‫است ودرنوع خود سرآمد می‌باشد‪ .‬ولی چیزی که‬
‫‪:‬چارد لس‬
‫مصاحبه مطبوعاتی با ری‬ ‫تحسین مرا نسبت به «اسکورسیس» تقویت می‌کند يك‬
‫‪9‬‬
‫نمای فوقانیاست که تصادفی بنظرمیرس ولی بواجود‬
‫وآنگاه که پیکرهای‬ ‫این بسیار عالی تنظیم شده‌است‬

‫مرده وزنده درپایان کشتار بطرزی هندسی درمقابل يك‬


‫میکند‪.‬‬ ‫داش‬‫ر نه‬
‫گرازآ‬
‫نگاه خیره عینی‌خوارشده‌اند» برف‬
‫وسپس ضد ‪ -‬اوج فرامیرسد که شدیدا ریشخندآمیزست‬
‫وتجلیل حتی ریشخندآمپزتر کتساپرانی‌شبانه درنورهای‬
‫ی درمی |ید‪:‬‬ ‫اس‬‫بارآمونت‬ ‫مصنوعی که بماوسیقی «برنارد هرمان» فقید که نقش‬
‫ورق بزنید |‬ ‫» همراه است ‪.‬‬ ‫اشته‬
‫در‬‫حیانی درتمام طول اث‬
‫باید برای مانوردادن بسهرزمین "‪ "۷‬بروند » چرا که‬ ‫شم درسالهای ‪ ۵۹۱‬تا ‪ ۲۷۹۱‬بروی هیچ‬
‫احتیاج دارند تا کمی هوا بخورند ‪».‬‬ ‫فیلمی کار نکردید » درحالیکه از ‪ ۲۷‬به بعد مثل اینکه‬
‫حرکت دوریین در ‪-‬‬ ‫سرکه‬ ‫ربنظ‬‫یین‬‫م چن‬
‫‪9‬‬ ‫به‌نوعی خوشبختی رسیده‌اید » می‌شود دلیلشرا برایمان‬
‫فیلمهایتان خیلی زباد است » درحالیکه اصلا" اینطور‬ ‫بکوئید ؟‬
‫نیست وشما ترجیح میدهید که دورببنتان را زیاد تغییر ‪.‬‬ ‫‪ -‬دیوانگی محض بود » بنظرمن اگر درعرض‬
‫مکان ندهید ‪.‬‬ ‫یکسال ده بار هیتّت دولت ازهم پاشیده شود بازهم‬
‫‪ -‬من هرگز ازحرکت دادن زیاد دوربین راضی‬ ‫افتاده است ‪ .‬چراکه این خود می‌تواند‬ ‫اتغاق خوبی‬
‫نبوده‌ام ‪ .‬اینطور بنظرم میرسد که تغییرمکان زیاده از‬ ‫نشانه تغییری باشد‪ .‬چیزی‌ که مرا درآن سالها بسیار‬
‫حد دوربین تمرکزحواس من وتماشاگر» هردوتا را کم‬ ‫ناامید میکرد این بود که هیچ اتغاقی نمیافتاد » هیچ‬
‫میکند‪ .‬خصوصاً وقتیکه فیلم کمدی باش اگربخواهیم‬ ‫ییشد ء پا بعبارتی هیچ چیزعوض‬ ‫م کس‬
‫نیب‬
‫موفقیتی نص‬
‫تماشاگر را مجبور بتهعقیب حرکات دوربین نمائیم‬ ‫نمیشد‪ .‬سال ‪ ۸۹۱‬خودبخود شاید هیچی نبود » وتنها‬
‫ریتم فیلم ازبین می‌رود ‪ .‬من شخصاً فکرمی کنمکه اگر‬ ‫خاطره خوبی ازآن بیاد ما مانده است ‪.‬‬
‫قرار باشد مسئله مضحکی بتهماشاچی نشانداده شود »‬ ‫بی‌تفاوتی برهمه جا سایه افکنده بود وهیچ چیز‬
‫‪ :‬حتماً دوربین‌باید کسنا‌باشد‪ .‬وتنهابایددوربین‌را دراین‬ ‫نازه‌ای اتفاق‌نمیافتاد وفقر درهمه رشته‌های هنری‌بچشم‬
‫حالت ازيك انتها باهنتهای دیگر تغییرمکان داد » نه‬ ‫میخورد ‪ .‬همه چیز ازجنگ گرفته تا دولت ومردم بوی‬
‫اینکه درطول مسیر درهرنقطه‌ای قرار بدهیمش » دراین‬ ‫کهنگی میدادند وچون هیچ چیز تازه‌ای وجود نداشت»‬
‫حالت ممکن‌است واقعاً نتوانیم منظورمان‪ .‬را ابراائه‬ ‫هوای سالهای ‪+ ۰۲۳۰ ۶۲۰‬ع وبعد هم ‪+‬ه بسرمان زده‬
‫اینگونه تصاویر تبمهاشاگر منتقلکنیم‪ .‬من واقعاً دلم‬ ‫بود ‪ .‬ولی درسال ‪ ۳۷۹۱‬با ظهور مسایل داغی ازقبیل »‬
‫لهین‬
‫وب‬‫ابت‬
‫میخواهد بدانم کهعکس‌العمل تماشاگر نس‬ ‫جریان واترگیت » اعراب » نفت وبازار مشترك همه چیز‬
‫وپا آخرین نمای يكك فیلم چیست ؟‬ ‫نین‬
‫چگر‬
‫‪.‬ا‬‫ددر‬
‫یکدفعه عوض شد واین خیلی خوب بو‬
‫آیا شا جزئیات دقیق ساریو را درابندا‬ ‫شرایطی » مجدداً فاشیسم برایتالیا حکمفرما ‪.‬میشد » دنیا‬
‫مینویسید ویا اینکه اینگونه کارهارا فی‌البداهه ودرزمان‬ ‫شکل وحشتناك کاملش را باز می‌یافت » بهرحال بعد از‬
‫فیلمبرداری انجام میدهید ؟‬ ‫پنج سال خاموشی همه چیزیکمرتبه باهم شروع شده‌بود‪.‬‬
‫‪ -‬این بستگی به شرایط مختلفی دارد کهدرآن کار‬ ‫‪ 8‬درسیاری ازفیلمهایتان » اینطور بنظرمیرسد‬
‫ميکنیم ‪ .‬این اواخر وخصوصاً درمورد فیلم‌های ثاربخی‬ ‫برخی ازه‌سایل اجتماعی مورد‬ ‫که شما خودرا درمورد‬
‫باید که سناریو بداقت بیشتری نوشته شود ومشخصات‬ ‫ستوال قرار داده‌اید ‪۰...‬‬
‫وجزئیات بیشتری تشریح شود ‪:‬‬ ‫‪ -‬فکرمیکنم که چگونگی‌آنرا برایتان توضیح داده‬
‫درابتدا » فی‌المثل درفیله‌هائی که با پیتلها ساختم»‬ ‫باشم ‪ .‬من‌دوست‌دارم بهرچیزی دقیقاً نگاه کنم‪ .‬بهترین‬
‫بیشترصفحات سناریورا سفید میگذاشتم وتنها درسناریو‬ ‫کاری که درهرزمینه‌ای میشود کرد مورد سئوال‌قراردادن‬
‫بکلهیات میپرداختم ‪ .‬مثلا" یکبار درمیان برف ازآنها‬ ‫مسماخل محتلف است ‪ .‬اکردونت میکوند ‪« ۰‬اهالی کشور‬
‫فیلمبرداری ميشد و نتیجه کاررا میدیدم ولی درفیلمهای‬ ‫ما حق مسافرت کردن بهکشور ««» را ندارند » درعوض‬
‫‪۹1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪۳‬‬ ‫‪3۱‬‬
‫و‬ ‫‪۲‬‬
‫ً‬

‫ای‬
‫ر بجارد لستر‬
‫کار گر دان فیلم‬
‫زبس‬
‫‪«۰۲‬‬

‫را‬
‫‪۱۳۳۳‬‬
‫‪ -‬بهتراست بگویم که درآنزمان «کیتون» درحال‬ ‫تاریخی ضرورت دارد که سناریو بداقت بیشتری نوشته‬
‫خر ها‬ ‫مرگ بود ء ما نتوانستیم مدت زیادی با هم همکاری‬ ‫ب وسایرچیزای‬
‫اس ب‬ ‫شود وجزئیاتیازقبیل باس‪0 6‬‬

‫هنیم چراکه «کیتون» دیگر قادر بحرکت نبود ‪ .‬باید‬


‫ک‬
‫درصحنه‌هائی که تغیبرمکان لازم مینود » اورا حر کت‬ ‫رد وطبیعناً دراین گونه‬ ‫تکنیکی بیشتری بوجود‬
‫«ر یتاتاشینگهام» آمد‬ ‫میدادند » درآن شرایط «کیتون» دیگرقادر به نفس‬ ‫موارد حجم کارهای مقدماتی بیشتر مبشود ء مثلا" «دیوید‬

‫کشیدن هم نبود » ولی بهامه اینها مردی فوق‌العاده »‬ ‫چیز را اازبتدا‬ ‫لین» » نمونه کار گردانی بود که همه‬
‫«ربتاناشینگهام» ستاره سرشناس انکلیستی‪,‬‬
‫و رک فیلمهای «طعم عسل» و «دام» شب‬ ‫درنظر میگرفت ‪ .‬نتنهها سناریوی فیلم را بذاکر همه موجودی بسیار ساده » بسیار صمیمی وصادق بود »‬
‫جزئیاتش می‌نوشت بلکه همزمان بتاحریر سناریو شرح‬
‫خیلی ساده بود » اصللا زیر ك نبود » بنظرمن «کیتون»‬
‫گذشنه واره تهران شد ‪.‬‬
‫فیلمهای کمدی درتمام طول تاریخ‬ ‫ارن‬
‫دکا‬
‫رین‬
‫گرگتر‬
‫کطرد ‪ .‬وبلین طریق بز‬ ‫یضب‬‫مار‬‫‪ ۰‬کامل صحنه را روی نو‬
‫سینما بوده است ‪ .‬مثل اینکه ذاناً ساختمان کادر تصویر‬ ‫مثلا" بعداز گذشت دوسال درحالیکه همه خسته‌اند وهنوز‬
‫هم روی همان فیلم کار می‌کنند او بتاکنیسین‌هایش را میشناخت » موقعیت افراد واجسام موجود درتصویر‬
‫به‌این‌نوارها گوش میدادند بواپن‌طریقه‌فهوم هرصحنه‌ای را بخوبی‌میشناخت » هرگزنماگی غیرضروری را درفیلم‬
‫نمیگذاشت » هیچگاه عنصری بی‌دلیل درتصاویرش جا‬ ‫را بخوبی می‌فهمیدند‪.‬‬
‫نمیگرفت » همه چیز برحسب ضرورت وبسپار دقیق‬ ‫این واقعاً روش کار بسپار با ارزشیست ‪ ,‬میدانید؛‬
‫جاگذاری میشد‪.‬‬ ‫من واقعاً «دیوید لین» را تحسین می‌کنم وینظرمن او‬
‫بهترازهرآدم دیگری قادربود فیلم بسازد ‪ .‬او تکنیسین‬
‫‪ 8‬فکرمبکنید کهابن همان سئله » آماده کردن‬ ‫وتا ود دان فوق‌العاده‌ای بود ‪.‬‬
‫صحنه » باشد ؟‬
‫‪ -‬نه » صرفاً مشکل آماده‌کردن صحنه نیست »‬ ‫‪ 8 ۰‬بسال_ ‪ ۰ ۵۲۹۱‬همزمان ببایماری شدید‬
‫مخلوط بسیاری از چیزهاست ‪ .‬حالاً دیگر بآتصورت‬ ‫«باسترکیتون» شما باو همکاریکردید ‪.‬‬
‫نمیشود کار کرد » چرا ؟ فرضاً باین دلیل که «کیتون»‬
‫گروهش راکاملا" دراختیار داشت » تکنیسین‌ها واکثر‬
‫کآتورهائی راکه بآانها کار میکرد » درتمام مدت سال‬
‫با او کارمیکردند‪ .‬او بطورهفتگی حقو قشان رامییرداخت‪.‬‬

‫وقتی روی فیلمی‌کار میکرد » راش‌ها را دقيقاً نگاه‬


‫سالی کلرهن‬ ‫میکرد وگراچیزی‌مطابق‌میلش‌نبود» او مگثرلکداارنهای‬ ‫‪7‬‬
‫این‌دوره زمانه کهحاضرند حداقل‌تغییررا درفیلم بدهند‬

‫در تهران حضور دارند ‪ 0‬از «برانداوا کارا»‬


‫عمل‌نمیکرد بلکه تمام صحنه‌هارا دورمیانداخت ‪ .‬گوشی‬
‫تلفن را برمیداشت وبهمه گروهش خبرمیدادکه برای‬
‫(ستاره معروف مجموعه‌های تلویزیونی‌وبازیگر‬ ‫پس‌فردا خودشان را آماده‌کنند‪ .‬اپن جریان نیز اصلاه‬
‫وهم‌چنین«سال ی کلرمن»‬ ‫فیلم دا‬
‫برایش خرجی برنمیداشت » چراکه بهرطریق مزد آنها‬
‫(بازیگر ف«یبلمه‌لوسآتجلس خوشآمدی» که|‬ ‫پرداخت شده‌بود وتنها خرج اضافی » پول بنزین‌وهزینه‬
‫در بخش مسابقه نمایش داده میشود) نام‌برد‪.‬‬ ‫فیلم بود ‪.‬‬

‫‪999۰-۰2۲‬‬ ‫موی‬
‫‪ 9‬چرا «کیتون» بعدازسالهای‪ ۲۳۵۱‬دیگرفیلمی‬
‫نساخت ؟ اینکار او صرفاً بخاطر ظهور سینمای ناطق‬
‫بود ؟‬
‫‪-‬زیکطرف » مشود باین سئوال شما جواب مثبت‬
‫ا‬
‫«کیتون» گرفتاریهای شخصی هم داشت نباید‬
‫رویشان حساب‌ کرد » ولی من شخصاً فکرمیکنم که او‬
‫درن نداشت ‪ .‬دیگر«کیتون»‬ ‫کی‌رکا‬
‫شرایط خوبی را برا‬
‫دمده شده بود ‪ .‬من مطمئّن هستم که او دریافته بود که‬
‫دیگر دمده شده‌است واین مسئله بسیار آزارش میداد ‪.‬‬
‫هالیوود بخاشونت بااورفتار کرد ‪ .‬درمورد فیلمهای‬
‫ناطق باید بگویم که «کیتون» صدای دلنشینی نداشت‬
‫واین درمورداینگونه فیلمهابسیارمهم بود ‪ .‬ازاین گذشته‬
‫روش‌های جدید نیززیاد مطابق میل «کیتون» نبودند‪.‬‬
‫او شیوه‌ای غریزی دردیدن اشیاء داشت‪« :‬شیئی‌ميافتد‪.‬‬
‫وآن دیگری تغییرمکان میدهد» من وارد میشوم » واین‬
‫در سال گذشته در چهارمین دوره جشنواره‬ ‫اتفاق میافتد ‪ »...‬ولی این دیگر آن چیزی نبودکه‬
‫رناسل بشدت مورد‬ ‫فیلم موزیکال «نامی» ک‬ ‫سینمای ناطق انتظارش را میکشید » باید شخصیتهای‬
‫استقبال جوانان واقع شد و دراین‌دوره و امروز‬ ‫پرحرفی مثل «پرستون استورجس» جای این‌گوفه‬
‫اثر تماشاثی و حذاب «جوانل زه»( ‪۰۳‬‬ ‫پرسوناژها را میگرفتند‪.‬‬
‫فی‌المثل «پرستون استورجس» درآن دوره بسیار‬
‫گروه‌های موسیقی « جرج هاریسون» راسلاك‬ ‫آلامد بود ‪ .‬وقتی‌کسی درهالیوود ازمد بیافتد دیگر‬
‫تام‌استیپ » رندی ماتیوز » شیب » ولاوسانگ»‬ ‫مرده بحساب میآید مثلا" «برادران مارکس» را درنظر‬
‫تهیه شده ) به‌نمایش‌در می‌آید» این‌اثر که‌جوانان‬
‫و موسیقی را از جهات‌مختلف‌در برمیگیردامروز‬
‫کوناه شده مصاحبه‬
‫‪ ۲‬در سینما پارامونت جومعه ساعت ‪ ۰۱‬صبح‬ ‫«] لدوماسون» با «ربچارد لستر»‬

‫در سینما آتلانتيك تکرار میشود‪.‬‬ ‫ازمجله «ابماژسون»‬


‫از آمار مربوط بسال‌های بعد اطلاعی در دست نیست ‏‬
‫زییرا «اداره مالیات برتفرریحات سالم» که این ارقام را‬
‫منتشر میکرد منحل شده است‪ .‬معهذا حدس زده میشود‬
‫که درآمد سینماها درحدود ‪۲۳‬درصد کاهش یفتاه‌باشد‪.‬‬
‫بهمین‌ترتیب تعداد سالن‌های سینما در هنگ‌کنگ از‬
‫درباره‌ی‬
‫سالن در ‪ ۸۹۱ - ۰۷‬به ‪۰۸‬سالن دره‪ ۷۹۱‬کاهش‬ ‫‪۷‬‬
‫پافته‌است که ابن کاهش معادل ‪ ۵۲۸۰۰۱‬صندلی میباشد‪.‬‬
‫کم‌شدن تعداد سینماروها و تعطیل سالن‌های سینما تا‬
‫حدود زیادی به افزایش بهای بلیت» سیرصعودی قیمت‬
‫زمین ومشکل بیکاری مربوط ميشود‪ .‬معهذا فیلمی که‬ ‫به‌مناسبت نمایش فیلم «هیروشیما ‪»۸۳‬‬
‫با پودجه‌ای متوسط تهیه میگرده هنوز قادرست فقط‬
‫با تکیه به بازار داخلی هزینه خودرا بررگرداند وشاید‬ ‫صنعت سینمای هنگ‌کنگک بعد از پایان جنگی‬ ‫سیل فیلم‌های مربوط به‌فنون "رزمی (کاراته ‪.‬‬
‫هم سودی عایدش شود‪ .‬البته درحال‌حاضر به بازارهای‬ ‫فعالیت خود را ازس گرفت و در‪.‬اواخر دهه پنجاه‬ ‫کونگ‌فو) که درسال ‪ ۲۷۹۱‬به‌بازارهای غربی راء پافت‬
‫خارجی نمیتوان چندان اعتماد کرد وفقط محصولاتی که‬ ‫و در سال ‪ ۳۷۹۱‬آنها را تسخیر کرد صنعت سینمای‬
‫چیزی شبیه تشکیلات کنونی‪ :‬تولید فیلم پوجود آمد‪.‬‬
‫با كمك مالی خارجی‌ها ساخته میشوند آنهم ‪,‬بشرطی که‬ ‫امیراتوری برادران شاو از يك‌طرف و «کاتای‌لیمتید»‬ ‫هنگ‌کنگ را به‌مقامی بین‌المللی رسانید که قبل"‬
‫از يك سپستم توزبع درست برخوردار باشند شانس‬ ‫«لدن‌هاروست»‬ ‫(ه استودیوهای آن درسال ‪ ۰۷۹۱‬به گ‬‫ک‬ ‫تصورش‌هم به‌ذهن کسی خطور نمیکرد‪ .‬گرچه فیلم‌های‬
‫رسوخ به بازارهای غربی را دارند‪ .‬بهرحال باید منتظر‬ ‫واگذار شد) از سوی دیگر پدیدار شدند کومپانی‌های‬ ‫ساخت هنک کنگت گاهگاهی در جشنواره‌های مختلف‬
‫ماتد و دید که ایا این‌فیلم‌ها قادرند موقعیتی را که‬
‫دیگر تولید فیلم هم دراطرافآنها پاگرفتندکه کمپانی‬ ‫اروپائی نمایش داده ميشدند ‪« -‬تاریخ رموز دربار‬
‫بث‌رشته فیلم‌های حادثه‌ئی برحسبب تصادف وبخت‌واقبال‬ ‫دگریت وال» مهمترین آتها بود‪« .‬گریت وال» از‬ ‫چینگ» ساخته‌ی «چوشیلینگ» در جشنواره لوکارنو‬
‫خوب در بازارهای جهانی ایجاد کرده‌اند حفظ کنند‬ ‫نقطه‌نظر تکنیکی برای مدتی سرآمد بقیه بود تااینکه‬ ‫که درضمن اولین فیلم هنگ کنگی بعد از زمان‬ ‫‪۰‬‬
‫باه ‪.‬‬ ‫در اوایل دهه شصت برادران شاو به‌فکر بهبود بخشیدن‬ ‫جنگ بوه که در اروپا نمایش داده ميشد و «معشوقه‬
‫صنعت سینمای هنک کنگی دسرال ‪۷۹۱ - ۵۷‬‬ ‫به‌تكنيك فیلم‌های خود افتادند و بودجه سنگینی را‬ ‫باشکوه» ساخته‌ی«برادران شاو» (یه کارگردانی لی‌هان‬
‫از يك فرمول تضمین شده ومطمئن درمورد فیلسازی‬ ‫(باتوجه به معیارهای محلی) به بازسازی داستان‌های‬ ‫هسیانگ) در جشنواره کان ‪ - ۲۹۱‬ولی هیچ‌وقت‬
‫محروم شد‪ .‬تهیه کنندگان » کارکنان استودیو وستارگان‬ ‫کلاسیاك چینی اختصاص دادند‪ .‬پیدایش صوت موجب‬ ‫جلب توجه چندانی نمیکردند ‪ .‬فیلم‌های «بروس‌لی»‬
‫گران‌قیمت را کنا رگذاشتند وفیلم‌هایشان‌را به‌تلویزیون‬ ‫«ماندارین» که فیلم‌های قابل‬ ‫شده بود که يك»سینمای‬ ‫فقید سیر تازه‌ای گشود ووکارگردانان وتهیه‌کنندگان‬
‫فروختند‪ .‬بعلاوه استودیوها به ساختن فیلم‌های معمولی‬ ‫صدورمیساخت درکنار يك‌سینمای عامه‌پسند «کانتونی»‬ ‫چینی وغربی برای رقابت باآن و بهره‌برداری ازآن‬
‫تلوبزیونی رویآ وردندکه تعدادی ازاین] ثارتلویزیونی‬ ‫پدیدار شود درسال ‪ ۲۷۲۹۱‬هنگ‌کنگ ‪ ۳۰۳‬فیلم بلند‬ ‫تلاش وسیعی را آغاز کردند‪.‬‬
‫چندان هم بد نبودند‪ .‬حتی اثر سبك و ساده‌ای مانند‬ ‫این‌محبوبیت بی‌سابقه همان گونه که انتظارمیرفت ‏ تولید کرد که ازمیان آنها ‪ ۲۲‬فیلم به‌زبان کانتونی‬
‫«خیابان وراجی» (برادران شاو) از کششی برخوردار‬ ‫" و ‪۲2‬فیلم بهزبان «ماندارین» بودند‪ .‬حدود ده سال بعد "‬
‫بك امر زودگذر بود ولی يك صنعت سینمای پرجنب‌و‬
‫بود» همچنین «خانه‌ی ‪ ۲۷‬ستأجر» و «هنگک کنگت‪»۳۷‬‬ ‫‪ .‬این نسبته بشدت بهم خورد» فیلم‌های کانتونی تقريباً‬ ‫هالیوود‬ ‫سینمای‬ ‫و مردم‌پسند را که ‪ 3‬صنعت‬ ‫جوش‬
‫ساخته‌ی «چوپوآن» کمدی‌های اجتماعی ظربفی اکزار‬ ‫بود که دوباره‬ ‫از صحنه محو شدند وفقط درسال ‪۲/۱۹۵۱‬‬
‫در دحه سی ودهه چهل قابل مقایسه بود به‌دنیا شناساند‪.‬‬
‫اين شباهت و براپری فقط به‌تعداد محصولات سالیانه‬
‫محدود نميشد بلکه غنا ءابتکار» واستفاده پرشور از‬
‫امکانات سینما را نیز دریر میگرفت‪ .‬صنعت سینمای‬
‫هنگ کنگک ازنقطه‌نظر تاریخی سینمای پناهندگان بشمار‬
‫اانردرران تئات رکه دردهه‬
‫کت‌‬
‫میآید‪ .‬هنگ‌کنگک برای دس‬
‫بیست اکزانتون میگر‌بختند و به‌سمت‪-‬هنر جدید سینما‬
‫خاطر‬
‫بی‬‫برای کسانی‌که در دهه س‬ ‫کشیده ميشدند»‬
‫برای‬ ‫حمله ژاپن به‌شمال چین ازانجا فرار میکردند»‬
‫اصالاح‌طلبانی که از فشار حکومت کومین‌تانگ به‌ستوه‬
‫آمده بودند» و بالاخره برای فیلسازان » هنرپیشگان‬
‫و ‪,‬بازرگانانی که پس‌از تغییر رژیم چین قادر بسازش‬
‫باخواست‌ها ومقررات حکومت جدید نبودند يك‌پناهگاه‬
‫بمصاب میآمد‪ .‬در نتیجه جوانه‌های سینمای چین که‬
‫هیروشیما ‪۸۲‬‬ ‫دراستودیوهای شانگهای وسایرشهرهای‌چین روئیده‌بود‬
‫در هنک کنگ» ونه درسرزمین اصلی چین» شاخ وبرگ‬
‫درآمدند که کارا کترهای فراوانی داشتند و اشارات ‪.‬‬ ‫‪:‬‬ ‫‪:‬‬ ‫ظاهر گردیدند‪.‬‬ ‫داد و با احساسی از فوریت امر به موضوعات تاریبخی؛‬
‫اجتماعی نسبتاً گزنده‌ای درآنها بهچشم میخورد‪.‬‬ ‫باوتوه همتاینچ؟ تولید فیل در رای بمتحنای ‪۳‬‬ ‫ملی واجتماعی پرداخت‪ .‬بااندکی‌دقت میتوان نشانههای‬
‫سا‪۰‬فدسفت‬
‫«رادران شاو » بپهیروی امزحصول‬ ‫کمپانی پ‬ ‫حزاظ‬ ‫‪.‬لیلا‬
‫ثابت ماند هرچند که درمقایسه با دهه قب‬ ‫وسوسه‌ی پرداختن به ادبیات کلاسيك » اسطوره‌ها‬
‫مثتركك «گلدن‌هاروست» و «برادران وارنر» یعنی‌فیلم‬ ‫ناتیونی _‬ ‫ام‌ه‬
‫کیل‬
‫تعداد درسطح پائین‌تری جای داشت (ف‬ ‫چین را درشانگهای دهه بست پیدا کرد‪.‬‬ ‫وولکلور‬
‫ف‬
‫تهیه يكث رشته فیلم‌های‬ ‫«اژدها وارد میشود»‬ ‫معروف‬ ‫اغلب بودجه کمی داشتند وسرعت ساخته میشدند)‪ .‬ولی‬ ‫و اواخر دهه‬ ‫ارواسط‬
‫فیلم‌های شمشیرزنی که د‬

‫مشترك را با کمپانی‌های اروپائی وامربکائی آغاز کرد‬ ‫با نفوذ فیلم‌ها ی کونگ‌فو به‌بازارهای جهانی يك‌افزایش‬ ‫شصت آنهمه رونق داشت بطرزی مشخص و واضح از‬
‫وآثاری‌را که عموماً عناصر فنون رزمیرا در زمینه‌های‬ ‫چشمگیر اما موقتی بوجود آمد‪ .‬در ‪ ۰۷۹۱ ۱۷-2‬تعداد‬ ‫داستان‌های مربوط به دلاوران شمشیرزن دور زگرد مأیه‬
‫‪ ۷‬فیلم » در ‪ ۱۷۹۱ - ۲۷‬تعداد ‪ ۲۱‬فیلم » در ترسناك وسترن با کميك جای میدادند به‌بازار عرضه‬ ‫گرفته‌اند که با عوامل تخیلی و رومانتيك محبوب‬
‫‪ ۲۷۹۱ - ۳‬تعداد ‪ ۳۳۱‬فیلم » در ‪ ۳۷۵۱ ۷-۰‬تعداد کرد‪« .‬لووئی» کارگردان دو فیلم اولیه‌ی بروس‌لی‬ ‫و بسیار موفق دهه سی آمیخته‌اند ‪ .‬بهمین ترتیب‬
‫(مشت‌های خشم ورئیس بزرگ) بعد از ساختن تعدادی ‪.‬‬ ‫فیلم در‬ ‫تعداد ‪۸۱‬‬ ‫‪۷۹۱‬‬ ‫فیلم و در ‪- ۵۷‬‬ ‫‪۸‬‬ ‫وحساسات ضد ژاپنی که هم در فیلم‌های‬
‫میهن‌پرستی ا‬
‫فیلم کميك وموفق بگرلاید«ن‌هاروست» کمپانی مذکور ‪.‬‬ ‫هنگ کنگ تهیه و پخش شدند‪ .‬در سال ‪ ۹۱‬تعداد‬ ‫مربوط به‌فنون رزمی و هم در ملودرام‌های تاریخی‬
‫را ترك کرد تکماپانی شخصی خودش را تأسیس کند ‪.‬‬ ‫بلیت سینما بفروش رفت که انقزطه‌نظر‬ ‫‪۰۷‬‬ ‫بچشم میخورند معادل‌های خود را در فیلم‌های چینی‬
‫اقتصادی قابل توجه و ارضاکننده بود ولی این شماره ‏‬ ‫که در مواجهه با حمله ژاپنی‌ها ساخته شده‌اند مييابند‪.‬‬
‫‪۳‬‬
‫که‬ ‫‪.‬بر‬ ‫بح‬ ‫ی‬
‫خ سا‬
‫سور‬ ‫زر‬ ‫‪۳‬تس‬
‫با دراختیار‬ ‫«ریموندهم‬ ‫لا‬ ‫بود‪.‬‬
‫«پان‌آسیا» وایجاد ارتباط پا «تووا»‬ ‫‪۰‬ی‬
‫داشت‬ ‫بعهده‬ ‫زاین‬ ‫را در‬ ‫فیلم‌های پروس‌لی‬ ‫پخش‬

‫به تقوبت نقش کمپانی «گلدن هاروست» پرداخت ‪.‬‬


‫محصولات دییگر سینمای هنگکنگ آثار جنائی (که ‏‬
‫پعضی بر مبنای حقایق قرار دارند مثلا فیلم «طوفان‬
‫بزرک» که مطالعه‌ای دریاره رسوابی‌های مربوط به‬
‫آ] تروفو دراین‌فیلم باردپگربابچه‌هاست‪.‬‬ ‫وا پلیس است وتوسط «ووتزه بوان» کار فردانی‬
‫داستان‌های عاشقانه‬ ‫شده) » ملودرام‌های‌تاریخی ومعاص‬
‫باهمان حساسپتهای‌فیلم نخستش چهارصد بضهر‪..‬‬
‫و در این دنبای کود کانه ادعانامه‌ی وحشتناك‬ ‫به سبك هالیوود که از زیر دست «پای‌چینگ‌جوئی»‬
‫خارج میشوند» کمدی‌هائی مثل «‪.1‬فوك» واثار شلوغ‬
‫خودراعلیه‌پدرومادرها وجامعه وبی‌توجهی‌هایش‬ ‫وخنده‌دار مربوط به روابط زن ومرد را شامل میشود‪.‬‬
‫به بچه‌ها صادر مکیند‪.‬‬
‫تهیه فیلم‌های ترسناك کومدی‌های اجتماعی نتایج‌خوبی‬
‫نوجوانی و شروع‬ ‫این فیلم ارتباطات‬ ‫در‬
‫به‌بار آورده‌اند و رومانس‌های تاریخی درفیلم «ملکه‬
‫شرایط‬ ‫بچه‌ها در‬ ‫ترش‬ ‫بلو غ در اما‬ ‫تحو لات‬ ‫جلوه تازه‌ای یافته‌اند‪.‬‬ ‫اثر «لی‌هان هسیانگ»‬ ‫پیوه»‬
‫تکان‌دهنده‌ی‬ ‫بود با لحظات‬ ‫خاصی تصو بر شده‬ ‫ترسناك از منایع‪ .‬متفاوتین مفل داستان‌های‬ ‫ای‬
‫ژاپنی درمورد ارواح وفیلم «جن‌گیر» تغذیه میکنند‬
‫سینمایی تروفووار که مثل هميشه سربع‌تر‬
‫اه رز می‌کند‪.‬طت یی در انفا‬ ‫ونسخه‌ی هنگ کنگی «جن‌گیر» اخیرا با نام «شیطان‬
‫در جسم آو» توسط «چانگس» بازسازی شد‪« .‬مایکل‬
‫از‬ ‫يك کلام ‪ 6‬فا م‬ ‫در‬
‫و‬ ‫بود»‬ ‫چاشنی قضا با شده‬
‫هوئی» که قبلا" در فیلم «سپهسالار» اثر «لی‌هان‬
‫بهترین کارهای تروفو است‪.‬‬ ‫هسیانگک» و دنبال‌های آن ظاهر شده بود با فیلم‬
‫هوشنک حسامی‬ ‫«قماربازی» به موفقیت تجارتی فراوانی دست یافت‪.‬‬
‫«پسر ابران ازمادرش یی اطلاع است»‬ ‫از تمام‬ ‫بود ‪3‬‬ ‫(اين تنها محصول داخلی درسال ‪6۷۹۱‬‬
‫«رهنما» دراین‌فیلم تمام فکر ومسائلی‬ ‫‪۱‬‬ ‫درسو اوز الا‬
‫فیلم‌های خارجی بیشتر فروش کرد)‪.‬‬
‫[] در«درسو اوزالا» کوروساوا هم‌چنان‬ ‫‪« ,‬لی‌هان‬ ‫آثار کار گردانانی مانند «کینگ هو»‬
‫راکه برای‌خودش تجربه شده‌بود محکم وصریح |‬
‫به‌تصویر کشیده بود‪ .‬وبا بك بیان قاطع وروشن ا‬ ‫ود را استاه فضاماری مان ميهد وف ون‬ ‫هسیانگ» » «چانگ‌چه» و دیگران همچنان به وجود‬
‫و بدون نردید آنها را بیان داشته بود‪ .‬هنگام [ ‪:‬‬ ‫‏‪ ٩٩‬سالگی هنوز نگاه جوانانه و انسانی‌اش را‬ ‫يك فرهنگ یننائی غنی ونیرومند گواهی میدهند ‪.‬‬
‫«سرنوشت لی‌خان» اثر «کینگک هو» بك فیلم دقیق‬
‫‪۳۱‬‬‫دیبن فیلم اعتقادات و عشقش را ‪۰‬‬ ‫داراست‪ .‬و فیلم عجیب پراز نشانه‌های‬ ‫و‬
‫و می در ار همه‬ ‫واستیی اسانهسعت ات‬ ‫وجالب بود که مبارزه قهرماتان موزنث آنرا پاهوشیاری‬
‫‪.‬‬ ‫و امروز ایران حس می‌کنيم‪ .‬و در يك مفهوم|‬ ‫هو‬ ‫کین‬ ‫فیلم بعدی‬ ‫«دلاوران»‬ ‫میتکر د‬ ‫بسیار مطرح‬

‫کلی او تأسف‌ها ورنجیدگی‌هایش را از محیط |‬ ‫رابطه‌یلطیف وعاطفی دوانسان (درسوو کاپیتان)‬ ‫تآییدی دیگر برقدرت این فیلساز بود وفیلم معروف‬
‫بی‌پیرایه وبدون زیوز اظهار نموده نحوه‌ی بیان| ‪.‬‬ ‫است‪.‬‬ ‫ه‬
‫شودبر‬
‫است که سیارعمیق وحساس نص‬ ‫«نشانه‌ای از ذن» بصورت کاملش که حدود سه ساعت‬

‫سینمایی او هماهنگ با نحوه‌ی فکری او بود‪| .‬‬ ‫فیلم گوپای ترسهای انسان ازخودش است‬ ‫جشنواره کان ‪۵۷۹۱‬‬ ‫طول میکشد در قسمت سابقه‬
‫واینکه آدمی چقدر ضعیف است‪ .‬کم‌سوئی چشم‬ ‫و نام کینگ‌هو را بلند و ساخت‪.‬‬ ‫به‌نماایش دررام‬
‫وتنها چیز اذیت کننده فقط موزیکی نود که بطور | ‪.‬‬
‫«چانگ‌چه» ک‪5‬ه رال ‪۳‬‬
‫نامطلوب درصحنه‌ی عکسها در اواسط فیلم روی |‬ ‫«درسو» به‌معنای پیری وترس از مرک درقالب‬ ‫بوی‬ ‫فیلساز‬
‫كپانی شخصی ک ب‬
‫کم‬‫«شاو» بود درسال ‪ ۳۷۹۱‬ب‬
‫فیلم سوار شده بود‪ .‬ولی در سایر مواقع تصویر |‬ ‫پیری که شاید نوعی نمثیل باشد » نشسته بود ‪.‬‬ ‫که از حمایت مالی «شاو» برخوردار بود‪ .‬او يك‌رشته‬
‫»‬ ‫جد! ازمفاهيم نبود بطوریکه می‌شد منظور را‬ ‫جداشدن «درسو» از طبیعت که با زور صورت‬ ‫فیلم‌های با ارزش مانند «طغیان با کس ‪ :‬اتحاد هشت‬
‫بجای تكنيك فیلم دنبال کرد‪.‬‬ ‫می‌گیرد» پیری وشکستگی را برای او به‌همراه‬ ‫را خلق کرد که موضوعی‬ ‫ارتش خارجی علیه چین»‬
‫متوسلانی ‪۳‬‬ ‫مد‬ ‫دارد» و وقتی او بهآغوش طبیعت باز می کردد»‬ ‫میداد‪ .‬همچنین‬ ‫فراموش شده را مورد بررسی ‪2‬‬

‫(بازیگر وکارگردان سینما) |‬ ‫اینبار طبیعت او را می‌پذیرد» و ما متوجه‌ی اپن‬ ‫فیام‌های قابل‬ ‫«داستان‌های صومعه شائولین» يركشته‬

‫ت چددسال‌پیش فیل‌سیاوش در‬


‫»‬ ‫» «مردان صومعه»‬ ‫«دوقهرمان»‬ ‫توجه بودند که‬
‫‪۱‬‬ ‫"انکته نمی‌شوبم که مررگی او از چه طریق اتفاق‬
‫"را دیدم» گرچه اثری تازه وغافلگیرانه بود اما‬ ‫می‌افند‪.‬‬ ‫«فنون رزمی شائولین » » «پنج استاد شائولین »‪.‬‬
‫و «مربد شائولین» را شامل ميشدند‪ .‬این فیلم‌ها اوج‬
‫شاید هپچوقت نمی‌توانستم تصور کنم که روزی |‬ ‫وتعالی «ژانر» فنون رزمی را نثان میدادند‪« .‬مردان‬
‫تبفااوت چند سال بعد از مرک رهنما بتوانم |‬ ‫گارردان سینما وتئاتر)‬
‫(منتقد فیلم ‪ ۰‬ک‬ ‫صومعه» در ردیف بهترین آثار «چانگ‌چه» جای دارد‬
‫بنظرمن این ار |‬ ‫‪۰۰‬‬ ‫تکار ات‬ ‫و اوز الا‬ ‫در‬ ‫و مطالعه‌ای در باب دگردپسی ديناميك تاریخ به‌اسطوزه‬
‫در قالب يك سبك محکم و جذاب است‪« .‬چانگ چه»‬
‫‪۳‬‬ ‫وجو کننده ی‬
‫ست‬‫جفق‬
‫مو‬ ‫[] دیدار «ادزرسواوزا‪ »۷‬خاطره‌ی‌دیدار‬
‫فیلسازی است که از امکانات سینما برای مطالعذ‬
‫وجامعه‌شناسی‌تاز بخ بود که سعی داشت ار ‪۹۱۱‬‬ ‫درنظرم‬ ‫از فیلم محشر این فیلمساز «زیستن» را‬
‫موضوعات چینی کمال استفاده را میکند واسطوره‌های‬
‫خوبی ازمفاهيم تصویری باشد‪.‬‬ ‫زنده کرد‪ .‬هم‌چنین نميدانم چرا این فیلم مرا‬ ‫چین در فیلم‌های «ناچای بزرگ» و «کودك جادوئی‬
‫درمورد این فیلم هم خوشحالم از اینکه | ‪.‬‬ ‫در کارهای فیلساز وطنی سهراب شهید ثالث‬ ‫عجیب» بدقت مورد بررسی قرار گرفته‌اند‪ .‬فیلسازان‬
‫‪۳۱‬‬ ‫ساخته‌ی دست يك فیلمسار سید ‪۱‬‬ ‫غرق نکرد‪ .‬بهرصورت نوعی شباهت درفیلمهای‬ ‫دپگر هنگ کنگی که در پی کسب شهرت بربای خودشان‬
‫غمگینم بخاطر از دست‌رفتن فیلسازش ولی| ‪.‬‬ ‫ایندو فیلمساز انکار ناشدنی است‪ .‬فیلم با آن‬ ‫هستند عبارتند ‪.‬از‪ :‬چوپوان» لی‌هسینگ‪ ,‬لونگ کانگت»‬
‫همانگونه که او خود درآ خرین کلمات فیلمش | ‪۰‬‬ ‫وانگ‌می‌چون ‪ .‬وحالا وقت آن‌است که هنگ کنگی‌ها‬ ‫چ‬
‫طبیعت خاض ورو به‌موت انگاری می‌خواست‬
‫‪:‬ر‪:‬ودهای فکر و اندیش‌ی ما‬ ‫اظهار می‌دارد‬ ‫وجود خود استاد را درواپسین لحظه‌هایزند گی‬ ‫از موقعیت تازه‌ای که سینمای آنها بوجوذ آورده است‬
‫‪۲‬‬ ‫ودانمی‪ ,‬می‌پمو ندد‪.‬‬ ‫نازه‬ ‫به سر چشمه‌های‬ ‫فیلمسازیماش درترد تباا ک تردامیکند‬ ‫استفاده کنند و میراث سینمائی خودشان را با دقت‬
‫واحتیاط بیشتری مورد مطالعه قرار دهند‪.‬‬
‫امیر ادری‬
‫(کار گردان فیلم)‬
‫عبدالنه تربیت‬ ‫‪۱‬‬
‫«بااستفاده ازنوشته‌های «ورینا کلاسنر»)‬
‫باسترکیتون ا‪,‬نسانی باچهر ه‌ای سنگیی‬
‫رمبو» چنین می‌نویسد‪« :‬بنظر می‌رسد که‌تلاش‌های"‬
‫سینمابی کویتون واقعی کاملا منطبق می‌شو ند‪ .‬و آبن‌جابی‬
‫است که وازةٌ «فاوست»ی» معنی کاملی بیدا مکیند‪ .‬شاعر‬

‫‪۱۱/۶/2‬‬
‫بر رازو رمزهای‌ز ند دگی‬ ‫از جادو میکوشد‬ ‫با استفاده‬

‫آگاهی یابد و خود را فدای جوهر واقعی‌آن کند‪ .‬کیتون»‬


‫مخلوقی سینمایی؛ کوثش مکیند تا برسینما مسلط شود‪.‬‬
‫حلقه‌ها به‌همکره می‌خورند ؛ کینضون در حال مبارزه‌با‬
‫یدش و بآهن‌وضوع‬ ‫کیتون دبگر» به ضرورتش » بهگزن‬
‫اصلی کهسینما باشد ‏ حمله می‌کند‪ .‬لیکن سینما اتسزلیم؛‬
‫امتناع مکیند‪.‬‬
‫شاعر قربانی آن واقعیتی می‌شود که و‪۳‬‬
‫وقعیت » خود اوست‪.‬‬
‫بزچه اش در ا‬
‫بر آن فایق آید که با‬
‫‪۳‬ج‬
‫باز گرد‪ ...‬و واقعیت را محکمدر‬ ‫«ای دهقان به زمین‬

‫آغوش بگیر !» و این برابری و تقارن غریب‌بین خالق‬ ‫ترجمه ‪ :‬پرویز شفا‬ ‫نوشتة ‪:‬ژان پاتربك لوبل‬
‫و تصویرش ‪ -‬انسان و همزادش هر بك در دیگری فرو‬ ‫‪۹‬‬

‫می‌رود ‪ --‬و فرباد نومیدی در دنیایی که ازپذیرش او‬ ‫عمل خویش» تصوری قبلی ازاعمالی کهاناوآگاهانه تصمیم‬
‫می‌گیرد تا در واقعیت متقبل بشود‪« .‬کیتون»خیالی »‬
‫‪0۳‬‬
‫صاف و بی‌آلابش‪ ,‬اینقدر به‌مانرديك و عزی زکردهاست‪».‬‬ ‫چیزی جز بازتاب توانایی‌های کیتوننو اقعی‌نیست (هم‌چنان‬
‫اگرچه این فرضیه ممکن"است تا اندازهای‌اغوا کنیا‬ ‫طور‬
‫‌ه‪:‬‬
‫ه)ک‬
‫زهبکرد‬
‫وشاهد‬
‫نن‌م‬
‫هتوا‬
‫که در تمام فیم‌هایش می‌‬ ‫اقترا کاهی سگردان است» گر کور جنابت‌هسا‬
‫و فریبا باش‪ .‬معهذا براساس انديشة نسبتاً مغشوش‌ودرهم‬ ‫‪۰‬‬ ‫و اثبات‪ .‬نشده است‪.‬‬ ‫دقیق تصریح‬ ‫وخلاف کاری‌ها را می‌کشاید‪ .‬جنایتکاران را عاجزمی‌کند‬
‫از نقشی‪ ,‬قرار داره‌که به‌وسیلاً سینما (به‌منوان دنیایر‬ ‫درگونی داستانی دیگری به دنبال این موفقیت‬ ‫و او را از‬ ‫می‌دهد‬ ‫وقلب معشو قه‌اش را به‌خود اختصاص‬ ‫‪۲‬‬

‫تخیلی) در عدول و چرخش موقعیت داخل فیلم بازی‬ ‫می‌آید‪ .‬ک«یتون» راقاب‌گرفته در چارچوب پنجرءٌ اتاق‬ ‫لیکن درست موقعی که‬ ‫نابکاران نجات می‌دهد‪.‬‬ ‫چنگال‬
‫می‌شود‪ .‬و در واقع اگر چیزی که در این فیلم نمودار‬ ‫‌تتمهصیدوبری‌نشابهی)‬
‫ك(‬‫يیم‬
‫مین‬
‫دستگاه نمایش فیلم میك‌ب‬ ‫در شرف برخورداری و بهره‌برداری از پیروزی است »‬
‫کرکهتح‌هایی بازیگران رو ی‌برده را تقلید‪ .‬می‌کند‪ ..‬او می‌شود» بازتابی متفکرانه (بدون قصه قبلی) دربارة‬ ‫«به‌خود می‌آید» ‪.‬‬

‫نقش عاشق روی پرده راکه موهایی روغن‌زده دارد»بازی‬ ‫او به واقعیت بازمی‌گردد‪ .‬نويسندة معمولی‌تمهیدهای‬
‫اگرچه سینما را می‌توان علت (مرموز) چرخش‌موقعیت‬ ‫می‌کند‪ .‬لیکن تصویر به‌طور ناگهانی تغییر می‌کند‬ ‫در این موقع‌معمولا احساس مکیند که دین خودرا‬ ‫کميك»‬
‫قلمدان کرد این اشاره فقط تاآن‌جایی درست استه ‪۳۱‬‬ ‫و«کیتون» خود را درصحنه‌ای از «سعادت خانوادگی»‬ ‫به‌سینما پرداخته است و برای نوشیدن مشروب به‌اولین‬
‫سهیم و دخیل می‌بیند؛ عثق روما نتيك‪ ,‬به‌صورت راحتی ‪ .‬از پیش تصور شده در روژیا (در فیلم خیالی داخل‌فیلم)‬ ‫کافةً توی خیابان می‌رود‪ .‬لیکن «کیتون» آدمی نیست که‬
‫آوسایش بورژوایی تغیبر یافته است‌و کیتون‌تماشا می‌کند صرفاً بازتاب تصویری نیروی بالقوه واقعی کیتون‌است‪.‬‬ ‫دراین‌جا متوقف بشود‪ .‬اگرچه در روپایش نتوانسته‌است‬
‫بنابراین» سینما ف‪.‬ق«طفرصتی» و «عاملی فعل و انفعالی»‬ ‫ودم‌بر نمی‌آورد‪ .‬بنظر می‌رسد که این تغییر ناگهانی اشاره‬ ‫پیروز بشوه اما رویا در او انگیزه‌ای برای‌رفع‌مشکلات‬
‫برای برتری‌جویی‌های کیتون می‌شود؛ سینماء علت واصل‬ ‫براین دارد که سینما علیه کیتون برخاسته است‪.‬‬ ‫زندگی واقعی‌اش پدید می‌آورد و می‌کوشد تانام خودرااز‬
‫فیلم» بعنوان واقعی قضیه نیست‪ .‬گذشته ازاین‌ها‪ ,‬اگرچه کیتون را‬ ‫‌نما‬
‫نسی‬
‫یه‌‬
‫ای ک‬
‫ر‌ا‬
‫دوه‬
‫شش برای درك شی‬ ‫اوای خاص‌وعام‬ ‫اتهام سرقت مبری کند‪ .‬شخص نابکار رس‬
‫نوعی تمثیل دربارةٌ خلاقیت عمل مکیند‪ .‬وسوسه‌انگیز می‌توان شاعری فرض‌کرد» لیکن اوفردی «خیالپرداز»‬ ‫کند و عشق از دست‌رفته را بازیابد‪.‬‬
‫لیکن انسان واقعاً" چه می‌بیند و درك می‌کند ؟‬ ‫است‪.‬‬ ‫عدول از رویا به‌واقعیت برای رفع مشکلات‌که در‬
‫دنیای‌تخیلی"‬ ‫درسی باشد) » واضح‌است‪:‬‬ ‫ای‬ ‫درس‬ ‫«کیتون»» مخلوقی سینمایی» تلاش می‌کند تا آنچه راکه‬ ‫این‌جا به چشم‌می‌خورد مرحله‌ای کاملا«دیا لکتيك» ی نیست‪.‬‬
‫دنیای واقعی را دوباره خلق می‌کند؛ دفیای تخیلی فقل‬ ‫تا به‌عالم‬ ‫درك کند؛ او مکیوشد‬ ‫به او زندگی می‌دهدء‬ ‫اما سپنما» به‌طوری که از قرائن برمی‌آید‪ .‬بر او تأثیر‬
‫‪1‬‬ ‫آورد‬ ‫به‌دست‬ ‫را از واقعیت‬ ‫خوه‬ ‫می‌تو | ند دوام مسند‬ ‫سینمایی نفوذ و رخنه کند واین‌عالم رابا نوعی درهم آمپزی‬ ‫او [سینما‪ .‬علت نهانی و اسرارآمیز عقب‌گره‬
‫او را‬ ‫شکست»‬ ‫قرار بدهد‪.‬‬ ‫خود‬ ‫مورد استفادة‬ ‫عوامل»‬ ‫وعدول از موقعیت است‪ .‬علت‌واقعی نمی‌تواند باشد‪.‬سینما»‬
‫بازمیگردا ند‪:‬‬ ‫وجود زمانی فنراسمیا‌رنسد‌رکاه|به‌واقعیت‬ ‫به‌وضع و شرایط انسانی‌اش بازمی‌گرداند‪.‬‬ ‫نمونه‌ای برای‌کیتون شده‌است واو رابه‌قابله‌بارویدادهای‬
‫به‌این ترتیب‪ ,‬کیتون کاملا از جنبةً نمایشی سینما آگکاه‬ ‫بی‌تردید» در به‌روی این تعبیر و تفسیر «فاوست»ی‬ ‫‪9‬‬ ‫انسان‬ ‫او‬ ‫اما‬ ‫توانا کرده است‪.‬‬ ‫قادر و‬ ‫واقعی»‬ ‫جهان‬

‫است» لبکن‌گول توهم عینی سینماوامکانات جادویی‌آن‌را‬ ‫باز است و وسوسه‌اش عظیم؛ و «فیلیپ‌دومون» نیز‬ ‫«کیتون» خیالی را به‌عنوان بازتاب واقعی «کیتون»‬
‫نمی خورد ‪.‬‬ ‫باعلاقه‌ای کاملامورد ستایش برای توضیح اهمیت کامل‌این‬ ‫ییتکهون در‬ ‫ککار‬
‫واقعی بپذیرد متوجه خواهد شد هر‬
‫پایان فیلم» بیش ازآن که فریادی مأیوسانه بباشد‬ ‫در مجله‬ ‫به‌نظر می‌رسد در مقاله‌ای که‬ ‫اثر پیچیده‬ ‫دنیای تخیلی خود انجام می‌دهد‪ .‬مسئول مستقیم کارهایی "‬
‫فرصتی است باری‌کیتون تا درتمهید كميك تصویری‪.‬طرح‬ ‫چاپ کرده ‪ 7‬کمی زیاده‌روی‬ ‫‪ -‬عطصمن)‬ ‫قطن‬ ‫است که کیتون در دنیای واقعی خود انجام می‌دهد‪ .‬او؛‬
‫کلی فیلم را به‌پایان برساند؛ و انتهای فیلم نیز ناراحتی‬ ‫کرده‌باش ‪ -‬دارنتهای مقاله‌اش با نقل قول از آرتنور‬ ‫نجسم رویای خویش است ‪ -‬با خود و برای خود ‪-‬تجسم‬
‫واقعی کیتون رناسبت به حلاوت و خوشی ابلها نز ندگی‬
‫خانوادگی بورژوایی‪ .‬آشکار می‌کند‪.‬‬ ‫«شرلوك جونیور»‬
‫» اثر دیگر کیتون درباره سینما‪.‬ما را‬ ‫«فیلمبردار»‬
‫به‌درك نحوءٌ تفکر کیتون دربارةٌ سینماء قادر می‌کند‪.‬این‬
‫است و از جهاتی‬ ‫یت‬ ‫فیلم» تداوم و دنبالةً برع‬
‫مکمل آن‪.‬‬
‫«دیالکتیك»ی‬ ‫استفادة‬ ‫رودرروی‬ ‫با «فیلمبردار»‬
‫یه رادار ‪۳‬‬ ‫وف دتفا‬
‫ا‬
‫ک«یتون»» عکاسی حرفه‌ای» عاشق دختری می‌شنود‬
‫وین‌مایر کار می‌کند‪ .‬باری‌بدست‬
‫که برای‌کمپانی مگتلردو‬
‫آوردن‌دختر مورد علاقه‌اش تصمیم می‌گیرد که ‪.‬فیلمبردار‬
‫فیلم‌های خبری بشود‪ .‬آغاززکارش تاراحت کننده است‌باهر‬
‫حلقه فیلمی کهتهیه می‌کند‪" .‬احساس درماندکی بیشتتری ‪۰‬‬
‫ازدوربین‬ ‫استفاده تازه‌ای‬ ‫لیکن بعد بها‌سوطهٌ‬ ‫می‌کند‪.‬‬
‫وسینما» دکرارش موفق می‌شود‪. .‬‬
‫ادامه دارد‬
‫قه‬
‫ب‪- ۹‬‬
‫ا ‪۱‬‬
‫ساعت‬
‫م‪ -‬س‬
‫س ‪2‬ینما دیبواامتوطند‬

‫خروجی اضطر اری‬ ‫آثرش ‪:‬‬


‫که‬ ‫یش‬
‫منصور مهدوی‬ ‫کار گردان‬
‫نهبه کننده‬
‫مروز‬
‫منصور مهدوی‬ ‫فیلمنامه‬ ‫صی) لب متیر‬
‫منصور مهدوی‬ ‫فیلمبردار‬
‫هانس کان‬ ‫موسیتی متن ‪:‬‬ ‫(سینما دیاموند ‪ -‬ساعت ‪ - ۱‬مسابقه)‬
‫توماس استولتزتی ‪ .‬رودلف اشییل ‪ .‬مادلین کالبونا ‪.‬‬ ‫بازیگران‬
‫استوتلنا بوتربك‬ ‫‪۳‬‬ ‫دور دوم‬ ‫‪:‬‬ ‫اناد‬

‫‪ ۵‬میلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۸۸ ۰‬دقبثه‬


‫اددات شیب‬ ‫ار کردان‬

‫«نوماس وینتر» جواآنی‌است که بعلت‪:‬يك بیماری مهلكا خر‬


‫تهیه کننده ‪ :‬جیمز مراگلوس‬
‫هال آکرمن‬ ‫فیلمنامه‬
‫ووزهای زندگی خودرا میگذراند ‪ .‬وی تصمیم میگیرد با استفاده از‬
‫رجینالد مورس‬ ‫فیلمبردار‬
‫فرصتی که برای زنده ماندن دارد به قنهائی اقدام بيك سرقت برزک‬
‫کند ‪ .‬وی دريك موسله تجارتی متصدی کامپیوتر است همکارش که‬ ‫کاود هاردی‬
‫ه‬ ‫موسیثی مثن ‪۰‬‬
‫‪۳۱۲‬‬
‫» ضمن دریافت يك نامه ‪۰۳‬‬ ‫دره‬
‫ر کا‬
‫کسسه‬
‫بیست‌وپنج‌سال دراین مو‬ ‫جیمزناتون ‪ .‬لیندسی واگنر ‪ .‬کن پ وک ‪ :‬تدمور ‪ .‬تام‬ ‫بازیگران‬
‫وهدیه‌ای کوچك ازطرف رئیس‌موّسسه بازنشسته میشود درحالیکه‌هیچگاه‬ ‫دگرانده جوارد پار کز‬
‫هاروی ‪ .‬لوئیس ل‬
‫نتوانسته آرزوش راکه مسافرت بيك سرزمین آفتابی است ‪ ۰‬عملی کند‪.‬‬ ‫‪ ۵6‬میلیمتری ‪ .‬رنگی ‪٩ .‬د‪۳‬ق‏بته‬
‫جوان نقشه سرقت را با موفقیت انجام میدهد وپولی را که از این طریق‬ ‫«دور دوم» داستان «راجرمانیس» دلال سهام جوانی است که‬
‫‪۰ ۳‬‬ ‫بدست می‌آورد دراختبار همکارش متذاره سر‬ ‫موفتیت را خیلی آسان به دست آورده ودرته قلبش احساس می‌کند که‬
‫میرود ‪.‬‬ ‫هرگز در زندگی مبارزه‌ای نداشته است ‪ .‬او بطرز تصادفی با ورزش‬
‫اد عا‬
‫ماد‬ ‫و‬ ‫ل‪۳‬‬
‫دوبدن آشنا می‌شود وگنهاان به‌این نتیجه می‌رسد که این همان مبارزه‌ای‬
‫اد‬

‫از «منصور مهداوی» درجشنواره سوم فیلم «دنیای گثورگ هاوزر» را‬ ‫درانتظارش هت است ‪ ۰‬جرا او نو اندس بعتر وهتر ازدیگران‬ ‫وت‬
‫دیدیم و «خروجی اضطراری» اولین فیلم بلند این‌فیلمسازست‪.‬‬
‫بدود ؟ او کار وزندگی وخانواده ودوستان را کنار می‌گذارد کوم‬
‫موفق می‌شود‬ ‫است که همه انهارا ازدست بدهد » اما در عوض‬ ‫و‬
‫پا خود و با مفهوم حقیقی پیروز شدن آشنا شود ‪.‬‬
‫(سینما دیاموند ‪ -‬ساعت ‪ - ۰۱‬جشنواره جشنواره‌ها) ‏‬
‫‪ . :‬مواظب دلقك باشید‬
‫آلبرتوبوبلاک و‬ ‫کار گردان‬
‫اتمه آمرب ‪ :‬راننده تا کسی‬
‫‪۳‬‬ ‫فیلم بگرزبده جشنواره قاهره‬ ‫مارتین اسکورسیس‬ ‫‪ ۳‬کارکر دان "‪_:‬‬
‫«مارچلو مانفردی» ودونتش «لولو کاناواله» که‪ 1‬ابر ‪۳۱‬‬ ‫|تهیه‌کنندگان ‪ .:‬مایکل فیلیپس » جولیا فیلیپس‬
‫‪9‬‬

‫کنسرت به پایتخت‌های بزرگک جهان رفته بودند غروب روز کررسمس |‬ ‫‪ .:‬پل شرادر‬ ‫ا‪ #‬‏‬
‫وارد فرودگاه فیومیچینو می‌شوند ‪ .‬مارچلو از دوستش دعوت می‌کند‬ ‫مایکل چاپمن‬ ‫‪ 3‬فیلمبردار‬
‫شب کریسمی را با او وخانواده‌اش بگذراند کواناواله دعوت او را‬
‫اهرسچرلو ‪ .‬جولیا‬
‫مز‬‫می‌پذیرد ‪.‬اما خوتافنیهبمهارچلو می‌زسدا‬
‫اموسیقی متن ‏ ‪ :‬برنارد هرمن‬
‫بازیگران ‪ : .‬رابرت دونیرو » سیبیل شپرد » جادی فاستر » پیتر‬
‫ودو کود کش ابتالیا و سولومون ‪ -‬اثری نیست ‪.‬‬ ‫بوبل » هاروی کانیل » لونارد هربس » مارتین‬
‫مارچلو همسرش را اززندگی خیابانگردی نجات داد و با او‬ ‫رن‬ ‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪7‬‬

‫ازدواج کرده بود ‪ .‬ظاهرا جولیا تغییر کرده و نقش زکندبانو زا‬
‫کم نداشت ‪ .‬اما‬ ‫ن‪-‬چیزری‬
‫کوشکاود‬
‫پذبرفته بود و زنداگی آنها با د‬ ‫ر‪.‬نگی ‪ ۶۱۱ ۰‬دفیقه‬ ‫ری‬
‫گوبا گذشنه تأثیری فراموش‌نشدنی در روح جولیا باقی گذارده و او‬ ‫" اجشنواره کان‬
‫‪۵‬‬
‫خسته از زندگی یکنواخت نزد «چزاره | گوستو» (نماینده قدرت و‬
‫]«تراوپس بیکل» که زمانی در نیروی‌دربائی آمریکا در ویتنام خدمت‬
‫ثروت ) رفته است ‪« .‬گ‪۱‬وستو» می‌تواند چیزهائی را که «مارجلو»‬
‫س |می کرده ودرنیویورلك زندگی بی‌سروسامانی‌ر! می‌گذراند» کار رانندگی‬
‫وستو» معتقد است که‬ ‫گ]‬‫نمی‌توانست به او بدهد » برایش تهیه کند ‪« .‬‬
‫یش می‌گیرد وبرای رهائی ازاصاس بیگانگی نسیت به‌محیط‬
‫فاسد اطراف» ساعات شب را برای کارانتخاب‌می کند‪.‬مصاحبت‌همکارانش‬
‫می‌تواند همه‌چیز را با پول بخرد و بهمین منظور «مارچلو» را به |‬ ‫‪1۳‬‬
‫خانه‌اش دعوت مکیند تامزد زن ودوفرزندی‌را که ازاو دزدیده به وی‬
‫بپردازد ‪ .‬اما «مارچلو» به پول احتیاجی ندارد و تنها به این قانع‬ ‫اسکسی پا نوشتن یادداشت وخاطرات مگیذراند ‪ .‬مدتی بعن او با «بتسی»‬
‫می‌شود که همراه ویولون گوربه‌اش (ولفانگ آمادیوس) دريك اطاق‬ ‫به‌نام «چارلز پالنتاین» کارمی کند‪.‬‬ ‫|کهبرای پاک کا ندید ‪:‬ریاست جمهوری‬

‫زبر شیروانی در خانه «‪ 1‬گوستو» زندگی کند تا بدین نرزتیب نزديك |‬ ‫موردعلاقه‌اش می بر د»‬ ‫شبی او زا باخود به‌نماشای‌فیلم‌های‬
‫شود اون‬ ‫اشنا‬ ‫‪۱‬‬

‫فرزند‌انش باشد ‪.‬‬ ‫اما «پتسی» تا سینمارا باناراحتی ترك می‌کند ‪.‬‬
‫«تراویس» بطرق‬
‫نشده است او می‌خو اهد جو لیا‬ ‫هنوز » راضی‬ ‫اما «چزاره»‬
‫ده السه تهیه می‌کندو اولین‌بار خنمش‌را باشليكکردن‬ ‫‪۹‬‬
‫بی‌هیج قیدوشرطی ازآن اوباشدو‪ .‬سعی‌می کند برای پیش‌برد مقصودش‬ ‫بطرف مردی که قصد سرقت مسلحانه ازيك مغازه‌را دارد » آشکارمی‌سازد‪.‬‬
‫از پول ونفوذش استفاده کند ‪« .‬جولیا» حامله شده «ومارچلو» درصدد‬ ‫روسیی ‪ ۲۱‬ساله برخورد می کند ‪.‬‬ ‫‪ .‬بل‬ ‫به‌فاصله کوتاهی او به «آیرپس»‬
‫ورتمی ‪9‬‬
‫گرفتن انتتام است ‪ .‬يك شب «‪۱‬کوستو» بیش اراندازه م‬ ‫گرددوبرای این منظور مقداری‬
‫| ونصیحتش می کندکه ترد خانواده‌اش بر‬ ‫‪3‬‬
‫وبه اطاق «جولیا» می‌رود ‪ .‬اما «جولیا» تسلیم نمی‌شود ‪« .‬گ‪۱‬وستو»‬ ‫مطمئّن است‬ ‫‪.‬تراویس» که حالا‬
‫|پول واتیار او فرارز می‌دهد «‬ ‫‪3‬‬

‫ورتیجه‪« .‬جولیا» بچاش را ار د‪۳‬‬ ‫شدت؛ بشهکهش لکد می‌زند د‬ ‫|سرنوشت مآموریت خاصی برای اودرنظر کرفته‌است سلاحش را مبیر‌دارد‬ ‫‪7‬‬

‫می‌دهد ‪« ۰‬مارچلو» وقتی از جربان مطلع می‌شود با هفت ثبیهر‌سراغ‬ ‫وبه‌بك اجتماع انتخابانی «چارلر پالنتاین» می‌رود » اما مأمورین مخفی‬
‫«] گوستو»‌می‌روه واورا در اسطبل‌درحا لیکه همانند حیو ان‌تیر خورده‌ای‬
‫به‌خانفه «‪۱‬بربس»‬ ‫اورا ازمحل اجتماع دور می‌کنند ‪« .‬تراویس»‬
‫درمانده‬ ‫این موجود‬ ‫درهم‌شکسته ووامانده است پیدا می کند ‪ 0‬شین‬
‫او‬ ‫ازمعشوفه‌های‬ ‫فص‬ ‫‪ 6‬دلال «آپریس»‬ ‫‪ ۳‬سپورت»‬ ‫رن و انجا‬ ‫‪9‬‬
‫‪.‬رانجام «گ‪۱‬وستو»‬
‫آن انتقامی نیست‪ .‬که «مارچلو» را راضی کند س‬
‫|را می‌کشد وسپس لوله هفت تیررا بسمت خودش مگییرد » اما درطپانچه‬
‫بهم‬ ‫‪1‬‬ ‫«مارچلو » و «حو لیا » ‪۳‬‬ ‫با ذقشه‌ها یش موفق می‌شود ازدواج‬
‫‪ ۲‬کلوله‌ای نمانده است ‪.‬‬
‫بزند و عروسی «جولیا» و «گ‪۱‬وستو» درهمان خانه‌ای که «مارچلو»‬ ‫| «تراویس» که مطبوعات ازاو بك قهرمان ساخته‌اند » دربرخورد بعدی‬
‫ود ‪« :‬جولیا» و‬ ‫گرا هش‬ ‫دیصو رت يك عضو ضروری آن درآمده‬
‫|با «یتسی» کاملا" بی‌توجه وبی‌علاقه است ‪.‬‬
‫«وستو» دیگر نمی‌تواننن بدون «مارچلو» زندگی کنند و جس‬
‫گ‬
‫مد‬ ‫‪,‬‬
‫(سینما دیاموند ‪ -‬ساعت ‪ - ۲۲‬سینما چشم گووش دارد)‬ ‫شرق)‬ ‫ق‬‫ف‪-‬‬‫‪۰۱‬‬
‫‪۳۱۰ ۰۱۰‬ا‬ ‫ت‬‫ع‪-‬‬
‫اوند‬
‫سه م‬
‫(سینما سین‬

‫ابالات متحده آمریکا ‪ :‬جوان لرزه‬ ‫هیر وشیما ‪۸۲‬‬ ‫هنکن ‪:‬‬
‫ی‬ ‫تاو ردان ‪ :‬ماس‬ ‫ونکت کت‬ ‫‪:‬‬ ‫ردان‬
‫تهیه کننده ‪ :‬کارل آلبرت‬ ‫کوانك و‬ ‫تهیه کننده‬
‫‪ :‬کارل ماکس ‪ .‬لی ‪ .‬میار‬ ‫فیلمنامه‬ ‫پانسی مانگ کوان‬ ‫فیلمنامه‬
‫‪ :‬باب گرانت» ماکس ‪ .‬بی ‪ .‬میلر‬ ‫فیلمیردار‬ ‫فیلمبردار ‏ ‪ . :‬چیوهونگ‬
‫موسیقی ‪ : .‬باش رک تگروه موسیقی جرج هاررسون » راس لا » تام‬ ‫موسیقی‌متن ‪ :‬ادی وونگ‬
‫رندی مائیوز و ‪...‬‬ ‫آه‬
‫ق ر‬
‫بازیگران ‪ :‬چینگ شونگ‌لین ‪ .‬سبائوفون؟ تفرگ‬
‫‪۵‬یلیمتری ‪ .‬رنگی ‪٩ .‬د‪٩‬ق‏یته‬
‫م‬ ‫چین چوآن ‪۵‬‬
‫دقبته‬ ‫‪ ۵‬میلیمتری ‪ .‬رنگی ‪۰۰۱ .‬‬
‫یکی از پدیده‌های قابل مطالعه دهه هفتاد بگازشت جوانان بهمذهب است‪.‬‬
‫تتیحه این گردش عقاید فولسفه به‌اصطلاح ضد فرهنگی جوانان است که‬ ‫روز ششم ماه اوت ‪ ۰ ۳۷۹۱‬پارك صلح هیروشیما » مراسمی‬
‫به‌بهترین صورت در موسیقی آنان‌متجلی است‪ .‬ابن‌فیلم تماشا گرراباعقاید‬ ‫به باد قربانیان فاجعه هیروشیما که ‪ ۸۲‬سال پیش رخ داد » بگرزارشده‬
‫و روش زندگی میلیون‌ها جوان در سرتاسردنیا که‌ازطربق زبان جهانی‬ ‫است ‪ .‬دراین مراسم پروضور ایمائی با افراه خانواده‌اش و دوستان‬
‫موسیقی به‌هدف‌ها و علایق مشتر کی دست بافته‌انده آشنا می‌سازد‪.‬‬ ‫این ما ام اسانیرا ناد دنه‬ ‫دخترانش حضور دارند ‪.‬‬
‫بود مورد تجاوز قرار گرفت و‬ ‫نری‬
‫اتخت‬
‫وکه د‬‫جنی‬
‫می‌اندازد ‪ :‬او زما‬
‫فیلم همچنین حاوی صحنه‌های هیحان‌انگیزی ازاجرای متعدد موسیقی‬
‫بعد با مردی که اورا از دست تجاوز کاران نجات داد ازدواج کرد ‪.‬‬
‫پاپ است وتماشا گران جوان درسراسر دنیا با شوروعلاقه ازآن استقبال‬
‫کردها ند‪.‬‬ ‫درشب عروسی شوهرش به اتهام خیانت بازداشت وزندانی شد ‪ .‬بعداز‬
‫| جنگ خانم ابمائی بجهستجوی شوهر به هیروشیما رفت بوا ایمائی که‬
‫یکی از دوستان شوهرش بود برخورد کرد وازطریق او اطلاع یافت‬
‫که شوهرش اززندان آزاه شده ودوباره ازدواج کرده است ‪ .‬فاجعه‬
‫کكودك‬
‫هیروشیما وقتی رخ داد کههمسر دوم او درحال بدنیا آوردن ي‬
‫بود ‪ .‬مادر ونوزاه دختر در جهنمی که بمب آنم بوجود آورده بود » نابود‬
‫شدند ‪ .‬بدنبال این حوادث بود که ایمائی باهمسرش ازدواج کرد و‬
‫دختر او بوشیکو را به فرزندی پذیرفت ‪ .‬درحال حاضر پوشیکو در‬
‫دانشگاه درس می‌خواند ودرتعطیللات کارهائی نظیر راهنمائی توریست‌ها‬
‫را به عهده می‌گیرد ‪ .‬پروفسور ایمائی نیز رازی دردل داردکه تکانون‬
‫اشت س‪.‬رانجام ایونتراز را با افراد خانوادهاش‬ ‫که‬
‫مذیارد ‪ ۰‬او از بازماندگان فاجعه هیروشیماست وفرزندان او ‪.‬‬
‫درمیان گ‬
‫طبیعی‬ ‫که نسل دوم این فاجعه هستند نخواهند توانست يك عمر‬
‫داشته باشند ‪.‬‬
‫و‬
‫امینت فیرلممیزراست ردرببارفهیلامس)کفاینلمسیی‌هزار تبتی در حندوستان ‪| ۰‬پائیه‬
‫‪ 2‬قب‪9‬بله‌شا‪1‬ین‬ ‫سل‬ ‫«گزارش ‪ 6‬تمام»‬
‫‪1‬‬ ‫‪۱‬‬
‫(« «ججانا‌ف‬
‫نهووردرد»‬
‫نشان‌دهنده وضع‬
‫ی یت رقت‌انگیرزک آنها انبودت واناهم آن فی ‪۰‬لم را «گز‪7‬ارش ‪ ۰۰‬ژبرر‬ ‫جات‬ ‫‪( ۱‬گزارش ب‪3‬یایان رسید)‬
‫گان تلوبزیونی می‌بایست پابان‬ ‫پیند‬ ‫اشتم » بدین معنی‬ ‫ناتمام»‬

‫گ‬ ‫مسابقه‬ ‫‪:‬‬


‫«زارش ؛ تمام» تصویری ازنتیجه کاراست ‪ .‬حالا پناهند گان «ابالات متحده ‪ :‬نقشی ازخود»‬
‫ِ‬ ‫| نچنانکه‬ ‫‪.‬‬ ‫بسنده درآمدند‬ ‫خود‬ ‫کنتاورزی‬ ‫اجتماع‬ ‫يك‬ ‫کار گردان » تهیه کننده ‪. :‬تبنی بصورت‬
‫(سینما امیایر ‪ -‬ساعت ‪ ۰۱‬و ‪)۳۱‬‬ ‫میتوانند سرمشقی برای همسایگان هندی‌شان باشند » مسئله‌ای که فیلم‬ ‫‪3‬‬ ‫بانویگل‬

‫سب متدا‬ ‫مطرحمی‌کند ات اه اج بدهندکاننی ود‬ ‫ی‬


‫قدیمی می‌توانند بدون از دست دادن هویت » تأثیر پیشرفت دانش و‬
‫تکنولوژی را بذب ند ‪.‬‬

‫نماتی ازفیلم «شماره‌يك»‬

‫مسابقه)‬ ‫(ساعت ‏‪ - ۱٩‬سینما دیاموند ‪-‬‬

‫بالات متحده امریکا ‪:‬‬


‫شماره بت‬

‫نان ردان ‪ :‬دایان کانون‬


‫‪ :‬وی کانون و جودی مك ی‬ ‫که‬
‫‪7‬‬ ‫رف‬

‫‪4/1‬‬
‫‪7‬‬ ‫فک‬
‫‪7‬‬ ‫‪ 3‬دابان کانون‬ ‫فبلمنامه‬
‫‪3‬‬
‫فرد المز‬ ‫‪5‬‬ ‫فیلمبر داز‬
‫‪۱۱‬‬
‫‪۲۰ ۰‬‬
‫‪5‬‬

‫نون‬
‫ان‬‫کبا‬
‫موسیقی‌متن ‪ :‬دا‬
‫َ آلن کارفیلد ‪ 6‬کاریلالوود‬ ‫بازیگران‬
‫برنامه «اپالات منحده ‪ :‬نقشی ازخود» که‬ ‫ِ‬ ‫‪3‬‬ ‫ی‬ ‫«م‬ ‫ك‬ ‫ف‬ ‫‪99‬‬
‫‪ ۰‬رنگی‬ ‫‪ 3۳‬میلیمتری‬

‫بمناسبت جشنهای دویستمین سال استفلالآمر یکاء‬ ‫‪۱‬‬


‫از طرف جشنواره تنظیم شده » و در آن فیلمهیا‬
‫وینسنت کاندبیرنیویورك تایمز می‌نوسد‪ :‬پراساس مضامین وعناوین معینی‌که جنبه‌های‬
‫وشخصات و‬
‫«(شماره يك) فیلم سیار سیار خنده آوری‌است مختاف تحول اين ملت بزرگک م‬ ‫نخستین فیلمی که دایان کانون نوشته و‬
‫‪.‬‬ ‫» عرضه ش‪-‬باست‬ ‫و درعین‌حال جدی‌ثر ان فیلمی است که نا تنون روحیات ان را اه‬ ‫ویعداً بصورت فسمتی از باث‬ ‫تا کردانی کرده ت‬

‫در دوروز گذشته تحت‌عناوین «مهاجران»‬ ‫در باره بچه‌ها ساخته شده»‪.‬‬ ‫طرح موّسبه فیلم آمریکا درآمدا‪ -‬موقعیتش را‬
‫رت و)دواثر تماشاتی «سر‌زمین‬ ‫و «روحیه ی‬ ‫اين فیلم رفتار چها رکودد وعکس‌العمل‬ ‫به کیان يك هنرمند خلاق درآنسوی دوربین‬
‫جدرید» از«یان‌تر وئل» و «چگو نه‌غرب تسخی رشد»‬
‫ا«زجان‌فورد » جرج مارشال وهنری هاتاوی»‬ ‫س‬
‫ابر‬‫سقت‬
‫احقی‬
‫آنها موردبررسی‌قر ارمی‌دهد ودر‬ ‫‪ ۱‬پرقدرتی کهبخاطر بازی‌اش‬ ‫تن‬
‫‪۰‬‬ ‫«سرخیوستان»‬ ‫و امر وز باعنوان‬ ‫شد‬ ‫عرضه‬ ‫یك تجر به واقعی اززن دکی خانم کانن ساخته شده‬ ‫نامز د دریافت‬ ‫در «باب و کارول وند والیس»‬

‫اسکار گردید وجایزه منتقدین فیلم نیویورك را است ‪ .‬این فیلم روی نوار ویدیو گرفته شد بوعد جشنواره فیلمی ازمعتبر ثرین سینما گر وسترن ‪-‬‬
‫«جان‌فورد» را تحت نام «پائیز قبیله شاین» به‬ ‫روی‌فیلم ‪٩۱‬‏ میلی‌متری گبرردانده وشردوی‌هم‬ ‫بخاطر بازی درهمین فیلم ربود‪ -‬بسیار مورد‬
‫‪.‬‬ ‫دلار خرج برداشت‬ ‫رفته ‪۰۰۰۵۱‬‬ ‫توحه مطبوعات قرار گرفته اس‬
‫‪1‬‬ ‫«ماری‬ ‫رات بر‬
‫‪9‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪ِ 9‬‬ ‫اه‬ ‫نیز اس ما‬
‫ازافراد قبیله شاین ا‬
‫ازردو گاه لم‌بزرع‬ ‫چکی‬
‫‪۱‬ا‬ ‫‪0۳‬‬
‫‪0‬‬ ‫در دود ‪۵‬‬ ‫هچ‬ ‫و ری ها ماو لاه اس راز‬
‫ی‬ ‫سرخپوستان به ژنرال مایلر درسال ‪۷۷۸۱‬‬ ‫تسلیم‬
‫سینما آ انتياك‬ ‫سینما دیاموند‬ ‫ی ار‬ ‫ری‬ ‫اه‬ ‫برای‬ ‫‪5‬‬
‫‪۳‬‬ ‫‪ . ۰‬تکار تاره‬ ‫وب سل | (پرواز نز بالدار ت مسابقه)‬ ‫‪۳‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫بعدا پپشتر آنها ازفرط گرسنگی وییماری تلف‬
‫مهمانان تاستان (بت اس ‪۳‬‬ ‫‪3‬‬ ‫اساعت ‪۱:‬‬ ‫سیصد ‏‬
‫سا‬ ‫|گرارش به پایان رسید (بان‌وبگل)‬ ‫نفر مرد » زن کوودك خشمگین ومصمم ‪3‬تلاشی‬
‫لینا براکه (بر نارد سینگل)‬ ‫دور دوم (دان شبیب)‬ ‫تومیدانه صسافتی نزديك به ‪ ۰۰۵۱‬مایل را برای‬
‫‪۹۱ :‬‬ ‫‪۰۱‬ساعت‬ ‫رسیدن به‌سر‌رمین| باءواجدادی‌خود ‪ -‬پلوستون‪-‬‬
‫سینما امیایر‬ ‫|شماره يكث (دایان‌کانن)‬ ‫آغا زکردند ‪ .‬سوراه نظام نیز به تعفیب آنها‬
‫(ابالات متحده ‪ :‬ثقشی ازخوه)‬ ‫|خروجی اضطراری (منصور مهدوی)‬ ‫پرداختند» اینها سعی‌شان براین‌بودکه کمتردر گیر‬
‫ساعت ‪ ۰۱‬و ‪۳۱‬‬ ‫شده وباعت عنجال نازه‌ای نشوند ولی این‌ممکن‬
‫سرخ‌پوستان ‪:‬‬ ‫نشد وسرانجام جنک پیش آمد ‪.‬‬
‫پائیز قبیله شابن (جان‌فورد ‪)6:۹۱ -‬‬ ‫‪/‬سینما دیاموند‬ ‫درسراسرفیلم میتوان همدردی‌کار گردان‬
‫‪0‬‬ ‫را خس ع لت مشاهده کرد ‪ .‬بگهاومیش‬
‫سینما امپایر‬ ‫(بوفالو) که جزو حبوانات مورد احترام‬
‫‪۳‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫بت ‪:‬‬ ‫سرخپوستان و نشانه فراوانی نعمت‌است‌و بصورت‬

‫‪۱‬‬ ‫رو تنل ان مت سس سار ها‬


‫ِ گرده‬
‫ولگردها (‪)۳۵۹۱‬‬ ‫راننده تاکسی (مارتین اسکورسیس)‬ ‫‪3‬‬ ‫‪۱ 5‬‬ ‫می‌شود‪.‬‬

‫‪91‬‬ ‫که‬ ‫بین برادرزاده وعمو بخاطر وجود زن زیبای‬


‫احساس)‬ ‫(هری لنگدون ‪ :‬چهره‬ ‫‪ ۷‬مو‬ ‫‪3‬‬ ‫وی‌است‪.‬که منجر به گشته‌شدن برادرزاده میگردد‪.‬‬

‫صحت وقموه تقو‬ ‫قاتل کهاحناس ندامت میکند اسلحه خودراکه | (سینما چشم و گوش دارد)‬
‫اطائلات (‪)۰۲۹۱‬‬ ‫اساعت ‪۲۲ :‬‬ ‫ازطریق سفید پوستان بدست آورده ونشانه تمدن‬

‫تعقیب (‪)۸۲۹۱‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫نا‬


‫|سینما باراموفت‬ ‫فیلم گربزی بهخارج ازمحیط داستانداشته‬
‫سینما پولیدور‬ ‫‪2‬‬
‫ه‬ ‫ر‬
‫ِ‬ ‫ودوربین‌نا گهان وارد سالن‌بزر گگ مشروبفروشی‬
‫ی ‪2‬‬ ‫ماو‬ ‫‪3‬‬
‫(دا گس فر بن؟‬ ‫(‬ ‫‪۰‬‬ ‫(تکرار‬ ‫بانحو آ هنگک‬ ‫در بای سی؟ میشود» سه ‪0‬‬
‫‪ ۲‬بت کارخا نه روبا)‬
‫‪:‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫و ‪۹۵۱‬‬ ‫ساعت ‪۰ 8۰‬‬ ‫نهآ‬ ‫‪1‬‬ ‫عکزا‬ ‫‪2‬‬ ‫گلها‬
‫‪1‬‬ ‫و‬ ‫«للهای زرد‬ ‫معروف‬
‫‪۳۲۱‬‬ ‫ساعت ‪9 .‬‬
‫‪۱‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫| ولانا (جرالد فزیدمن)‬ ‫«وایت"ارپ» هارشال معروف دگروشه‌ای با‬
‫حفاه مرس طلحجاسوسی ارتش (جونبا ساتو) بر (‪۶۱۹۱‬‬ ‫دوستان مشغول بازی ورق است ‪ .‬مرد شروری‬
‫خل (ندرید ‪)۱۲۹۱ -‬‬ ‫ِ‬ ‫‪3‬‬ ‫‪۱۱‬‬ ‫وارد شده وسوی وی میرود ‪ .‬مارشال که به نیث‬
‫سینما سینه‌مو ند‬ ‫|اوازه‌خوان ورقاصه (جیلیان ارمسترانگ)‬ ‫بد وی پی برده است پزایرکی پایش را زخمی‬
‫‪0‬‬ ‫(‬ ‫میکند وبعد با خونسردی تعام بطری ویسکی را |ریتس (ریچارد لستر)‬
‫ساعت ‪ ۰۱۰۳۱ :‬و‪۰۱‬‬ ‫روی زخم پای مویربزد ‪.‬‬
‫هیروشیما ‪( ۸۲‬لونگ کنگت)‬ ‫نیز‬ ‫درفیلم ‪«,‬کلمانتین عزیزم»‬ ‫«فورد»‬
‫سینما پارامونت‬ ‫جدال‌معروف‌این‌مارشال دلیررا در اتووکّیرال‬
‫سینما سینه‌موند‬ ‫‪۰‬‬ ‫بوه‬ ‫«فورد»‬ ‫کرده است‪ ۰. ,‬او ازدوستان‬

‫(فانوس خبال ما ‪ -‬پنجاه سال سینمای ایران)‬ ‫وت ِ‬ ‫ات‬ ‫را‬ ‫و ‪:‬دردوران سینمای صامت غالباً دراستودپوبدیدن‬
‫‪۱‬‬ ‫ساعت ‪۱+ :‬‬ ‫«فورد» می‌رفت ‪.‬‬
‫ساعت ‪۹۱ :‬‬ ‫ته‬ ‫‪۳‬‬ ‫‪1‬‬
‫پرونده محرمانه مافیا (جوزپه فرارا)‬ ‫فیلم «فورد» مملو ازنماهای جالب‌وخاص‬
‫ستون شکسته ‪ -‬وزنه بردار‬
‫ج‬
‫‪۳‬‬ ‫از‬ ‫رد‬
‫‪2‬لانتیله‬
‫ینما آت‬ ‫این فیلمساز مانند ‪ :‬نیایش سرخپوستان وجنگت‬
‫‪1‬‬ ‫نظام ات‬ ‫با سوازه‬

‫ساعت ‪۲۲ :‬‬ ‫| (سینما چشم و‬


‫گوش دارد ت‪-‬کرار)‬ ‫بهترین نمای فیلم را می‌توان صحنه جمع‬
‫جلد مار ‪ -‬ملثك خورشید‪.‬‬ ‫اساعت ‪۰۱ :‬‬ ‫شدن گر وه زنان سرخیوست درجلوی دهانه غار‬
‫شب قوزی (فرخ غفاری)‬ ‫سخت‌ثری نکاراته (ناکاشی نومورا)‬ ‫دانست‪ .‬این فیلم از آثار جاودانی «جان‌فورد»‬
‫‪۰‬‬ ‫محسوب می‌شود ‪.‬‬
‫‪۲۱۷۲۲۵۴۵۲۸۲‬‬
‫‪121۲‬‬ ‫‪0. 1‬‬
‫‪۱۱0۵۲۷۲۲۵۸۲‬‬ ‫‪24 0‬‬
‫مهار‬ ‫بازارق‬ ‫‪۰‬‬
‫‪00:11‬‬ ‫(رسلحمع؟) حالع‪0‬توظ حصصعم‬ ‫‪ ۳‬آخ و‬ ‫چم ‪1‬‬
‫‪09:1‬‬ ‫(عمعصه‪ )۲:‬علش تمه معصا نصو‬ ‫‪4‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪03:3‬‬ ‫(‪0‬صملوص؟) هه ولنبعنا عط‪ 1‬نصط‬ ‫"ساعت ‪ ۱۱‬صبح) ‪:‬‬ ‫(‬
‫‪09:9‬‬ ‫(هوتا) وعصنط ‪ 2۱‬طاعه‌نا تحص‬ ‫سالن شماره يك‬ ‫بوردلا (ایتالیا)‬

‫‪12 0 2‬‬ ‫تخل تب خر‬ ‫اقب ‪9‬‬


‫نهد ‪00:11‬‬ ‫(‪۷0‬تروظ‪ )۳‬ماگ طفطم عن‪.‬‬ ‫سالن شماره دو‬ ‫زن مصری (مصر)‬
‫صمصم‪) ۷۱‬مرو‬ ‫زاوفظ)‬
‫(‬ ‫سالن شماره دو‬ ‫هنر صنایع‌دستی (چین)‬
‫(حصتطت) واه ماگهمنلصه]‪۲‬‬ ‫سالن شماره سه‬ ‫سیر یوس (چکسلواکی)‬
‫عقعه صوبعو فط صم تووزظ ‪ .‬تور ‪09:3‬‬ ‫سالن شماژه سه‬ ‫وهل دزد (هندوستان)‬‫علی‌بابا چ‬
‫‪1‬‬ ‫(‪0‬صهاعصظ)‬ ‫‪۳‬‬ ‫س ‪۳‬‬ ‫‪:‬‬
‫سمازه ‪۰‬‬ ‫(اسپاني‬ ‫ری‬
‫زروی مو‬
‫بو ‪09:5‬‬ ‫«حوظ جح وحصکنک هم سم‬ ‫‪3‬‬ ‫ت‬
‫(رلم؟)‬ ‫(ساعت ‪ ۲۱‬بعدازظهر ) ‪:‬‬
‫سالن شماره يكث‬ ‫عشقی بهزندگی (فرانسه)‬
‫‪112۲۲ 0, 3‬‬
‫خصصیح ‪03:11‬‬ ‫(‪ ))2161270[905062‬تسوت <‬ ‫‪ ۴‬بعدازظهر ) ‪:‬‬ ‫(ساعت‬
‫‪.‬‬ ‫‪ 04 ۵۵۷‬مطء هصج وحاوظ نا ‪۸‬‏‬
‫(دنقم؟)‬ ‫سالن شعار‪ .‬بت‬ ‫مرد اهریمنی (انگلستان)‬
‫خصو ‪03:9‬‬ ‫«متللنک مق جم عبت معط‬ ‫شارت در‬ ‫سا‬ ‫(انگا ای‬ ‫ا‬
‫در‬‫اره‬
‫بسف‬
‫بیبی در‬
‫و‬ ‫اه‬ ‫‪0‬‬ ‫و ی‬ ‫خانه روی به ‪ 1 ۱‬کی کنکت)‬

‫‪9‬‬ ‫را‬ ‫سالن شمارءچهار‬ ‫مالاقات دآرن‌سوی یانگتس (چین)‬


‫‪11211 0. 4‬‬ ‫(ساعت ه بعدازظهر ) ‪:‬‬
‫‪00:11‬‬ ‫ه‬ ‫‪۲‬ه متدو‪ 2‬معط[‬ ‫ممنجم]‪۷۱‬‬ ‫‪:‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪:‬‬
‫(صنه‪)5‬‬ ‫سالن شماره بث‬ ‫وت مرگ (امرب ا)‬
‫وفومععه ‏ ععصه‌وونممصمع‪ . 1‬نم ‪03:3‬‬ ‫عط‬ ‫سالن شماره دو‬ ‫چکونه میتوان يك‌بچه را دزدید (ایتالیا)‬
‫(حصنطن) ماعصه ‪۷۱‬‬ ‫سالن شماره سه‬ ‫آدی‌هاناو (هند)‬
‫(صهح‪ )1‬صححصادمظ عط‪ .1‬نم ‪09:5‬‬ ‫سارای مار ار‬ ‫سنج (ابران)‬

‫‪461606‬‬ ‫‪(۳‬‬ ‫(‪/‬‬ ‫‪۱‬‬


‫(‪)9.0۲‬‬ ‫صد‪0 .‬عاوم‌تعاصد مصووصعم خر‬ ‫ما‪02‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫‪99‬‬ ‫‪۱‬‬
‫ی‬ ‫عصعناطیم وذ طعنطی صتاعللبهط <‪ 5‬مصعصنن؟ جر‬
‫‪1‬‬ ‫عط اه تصم‌عمهک عظ تمعدتدی قلبامطه نم‬ ‫‪:‬‬ ‫‪۳‬‬
‫‪ 56,‬طههمه ای‬ ‫‪0‬‬
‫‪:‬مان ‪ ۷۷۱‬که اتعصیامن عمط ما «تهاع‌جهعو‬ ‫ععوح عم وتعلامل ‪: 031‬دمن‬
‫‪0‬ص مضه[‬ ‫پنجمین جشنواره جهانی فیلم تهران‬
‫‪:‬م‪ ۳‬طعنلع‬ ‫‪0:2۱ ۶22‬‬ ‫« شماره ‪» ۲۷‬‬

‫‪-‬صحطعطلده ‪: 1‬موممه ‪.‬صمتاعل‪۵۶‬ظ‬


‫م‬ ‫نت‪ 7‬ط‪60‬‬
‫دبیرشورای‌نوپسندگان ‪ :‬جمال امید‬
‫دبیرقسمت انگلیسی ‪ :‬ناهید بیات‬
‫کصو‌امزوو‪۸‬‬ ‫‪:‬همع‬ ‫‪4‬تحصعصصدل‬
‫زعیمی‬ ‫‪ :‬درخشنده‬ ‫مدیرفنی‬
‫‪۹۱‬‬
‫‪:‬مرمروزجرناگ روتوم[‬ ‫‪1 ۵۵1‬‬ ‫دستیار دبیرشورای‌نویسندگان ‪ :‬جمشید ارمیان‬
‫‪(۵۳0‬‬ ‫زیرنظر ‪ :‬مرتضی ممیز‬ ‫طراحی صفحات‬

‫‪:‬عموزوع‌نبز خصد‌امژوی‪۸‬‬ ‫نا‬ ‫وم‬ ‫باهمکاری ‪ :‬علی خسروی » تونی آلووی »‬


‫تقلل‪ ۸‬بوصم[‬ ‫منوچهر دهقان‬
‫‪7۵۷, ۷1]. ۰‬‬
‫صوداعطه(‪1‬‬ ‫چاپخانه وزارت فرهنگ وهنر‬
‫تلفن ‪۶۹2۰۲‬‬
‫‪"161:‬‬ ‫‪4494‬‬ ‫بهای بولتن روزانه ‪ ۵۱ :‬ریال‬
‫ات‬
‫‪(۸‬‬
‫‪0۸‬‬ ‫‪۴۳۱۰۱۷۲ ۴‬‬
‫ی‬ ‫‪2‬‬
‫‪۳‬‬ ‫‪7۳‬‬ ‫وم‬
‫یو‬
‫‪۳‬‬ ‫‪9‬‬ ‫ی‬ ‫‪۳‬‬ ‫‪۷‬‬

‫‪۱۲۲۲۲۱۱۲۳۵۱۵۲,‬‬ ‫‪۱۷۱۵۱۲۳۷۲۳۵۳ 24 6‬‬


‫(عایم‪ :2‬صا عحصلاط اتمطه)‬

‫‪۲۲۲۵۵۲۷۱۸۲۱۱‬‬ ‫علدتتایی ‪ ۶۵ ۲‬آه‪۲‬تایی‪۵۸۳۵0: ۳‬‬


‫وعزمع‪ 5‬معط ‪ ۶۵‬عمن‪ 1026(1‬مط) قز علقصع‪ ۲‬عط‪ 1‬نصصح ‪01‬‬
‫‪...‬تج ‪1‬‬ ‫کمن تنج‬

‫‪0 61‬ععصز ‪ ۷۷‬عطا ‪۶‬ه عطعن‪1۲‬‬


‫(‪0‬عصعتصزط عمصمک) ص‪0 ۷۷۱‬ظ‪06‬ع‪.٩‬‏ ‪ .‬تصصره ‪4‬‬
‫‪.‬تمه ‪7‬‬ ‫(عو تعحاصیاط) ‪.‬غتعمط مصهعتمصص‬
‫نم‬

‫ده عتصومظ‬ ‫‪6‬‬ ‫عتو ‪0‬صه فورظ مدا ممهمش‬


‫علمنمطاباه ‪ ۷‬تصه‪01 :‬‬

‫‪ 60‬ص‪ ۷۷۱‬عطا ‪۶‬ه تطمت‪۲۲۸۲۵۲۷۱۵۲۸۳ ۸۵۳۵10: )1۳‬‬


‫تمطتعطا رمطم (مام‌تنل ‪0‬مصب علاته ام‬ ‫(حصدلجوه) ‪( .‬ممطگ عمصمعنالهاه‪ 1‬ره فطه که فصم‌عما عط‪ ..1‬نهر ‪ 7‬ی نج ‪01‬‬
‫م‪ 01۳6‬عمج هن دم فعنعصصرمم ون هرز‬ ‫‪۲‬‬ ‫(حععصو عمط همه معهمنگ عط‪ )1‬عنظ مط‪ 1‬تصص ‪ 01‬ی ‪1‬‬
‫نامه وا رمط‪ ۹‬عسبتامزط ادها ‪6 61۳‬عر‪1‬‬
‫ححصعط ملظ اقطا امه وب عطا گه واه‬ ‫کتوین هه مور مدا مصممتن‬
‫اعقا عط‪. "1‬ععصععمصص منه صععه عتحقط مهو‬ ‫‪ 282‬ها ‪ ۶۵‬عمنووهنا تعهع‪ 9‬عط‪: .1‬وه ‪4‬‬
‫"عم ‪ 065۴‬ود وزج معط برد مدای عتنااعذج‬
‫‪-‬مطم صحصصه‌تمصصهم م‪ 1‬مقوه‪ ۷۷‬صطوز طذا‬
‫]‪۲۲۸,1۲‬‬ ‫عتوظ! ‪4‬ج وب فا مصممت ‪۸۵۲۷1۳10:‬‬
‫دام متععجاه عط و طعغ‪1۷0‬صهعوظ بدا مد‬
‫ماهتهک امععجمتگ عمط[ نصعم ‪01‬‬
‫روععصهتعتفک ‪, ..‬عمعاعبنط‬ ‫مععصهعوتم ‏‬ ‫صنطا ‏‬
‫عصتمعی فصه‌تعصن ‪.‬روع‪۵۵۲6]6۲/‬‬ ‫عمط‬ ‫عاهتاعی‪ ۲‬گه آو‪۲‬تاوه‪۲‬‬
‫‪-‬سباظ صملان فص ‪,‬عملمهامعوه ههد طاا‬ ‫مرج ‪ 7‬ک‪1 .‬‬ ‫کامعن) ماگ‬
‫صنطاهط رقاصعصما هراد‬ ‫‪ 5‬دا عطا مب و‬ ‫تصرهر ‪ 01‬ی ‪4‬‬ ‫‪ 622‬هدرن‬
‫‪0650 ۵1 ۰‬مرجناو‬
‫‪ 0106 6۵‬وتععطه ونطع ‪[ 6۷6116‬‬ ‫‪۵‬‬
‫‪: ۸ 1۵5]-۵0۳‬مم‌تمهصم‪1۲۳۲۷ ۸۲۷1۳1۱010: ۸‬‬
‫و‪ 0۲6۳‬توعد عط ما ممدی حصل وه م‪1‬‬
‫مصنابنه عصمععطن ‪ .‬تصصر ‪ 1‬ع‪ 6‬حصج ‪01‬‬
‫‪-‬تتعصظ مه هبات ما رلعع‪ 0‬زنرامع‬
‫‪-‬عو] عط حجرم رصهع فقظ مصعصتت مصلظ صق‬
‫صمئ‌نهد]‪ ۷1‬ده ‪: 6۳1 4۱۳۵۷۷ ۶۵‬تصناله‪ ۲‬معتمم‪06۳‬‬
‫وه موزل ا‪۵‬ز ‪ ۶۵‬رد ملع بباه رعصتصطژع‬
‫تعمللمع‪ ۲ ۷ 1‬نصم ‪4, 7 6 01‬‬
‫‪6‬نوه مععصم‪ ً1‬مج مج عذ ‪ 0۳2 2‬و‪2 6[۵۵6۳‬‬
‫هدز ععلهتتوم امه وعمل ط‌نطهه مصلظ ‪ 2‬مهد ما‬
‫حمصوز ‪ ۶۵‬دوم[ ز هه ‪ . . .‬کومعمرص عامطام ونط‬ ‫‪۱۵۳‬‬ ‫کعع‪ 2۳‬لدامه‌متاجه‪۰ 5‬‬
‫علاط ععناً تا‪ ۵‬ک‪ 2‬و‪ ۶۵ 622‬عصتصمی ‪ ۲۵‬ععههم‬ ‫تععقطن عظ‪ 1‬زل‪ 2 )۲۵‬وععبط ]‪ .‬روعم‌ناه ‪6100‬زظ تصم ‪ 6 1‬یج ‪01‬‬
‫‪ 021‬ناد ود مصمصت صهمتعصصظ رفععامط) م‪۲‬‬
‫‪-‬مصط مه حمصنیت‌مناه من تمطاعط خععتمط ‪ 2‬طذا‬ ‫‪ 101‬وتمامد من ‪:‬بو فعلصهوتد‪ ۳‬فقاع‌بدم(]‬
‫شا صوعهن‪ 1‬ما‪ ۸‬یاج مصع رواتتاهلم‪۱2۲ :‬‬ ‫‪ ۶۳‬عط‪ 1‬رطصما عط‪ 1‬نصم ‪7 6 01‬‬
‫عتصی عط صذ مصلن فصظ ه) "ععمحصرهظ معا‬
‫جم (عصلففبمونل صععا ‪ ۵۵‬صمتاتل ‪ 2۳‬عط ؟و‬ ‫‪۵1۸10‬‬ ‫‪:‬هن‬ ‫جمستم‪ ۱‬همین‬
‫سح صتقط فمععع‪ .1‬معط وه ‪ 1۵261‬موه عطع‬ ‫‪ 8‬مصصتطاوم‪ . 11‬خصص ز ی میج ‪01‬‬
‫فملست‬ ‫‪ 6‬مه ‪ 8۵6۵۳0‬عمط لها ما ‪ ۵‬زو‬
‫وطعنط دمتانعمم ج ما جه مع ‪4‬صه رسمه ‪۶‬ه‬ ‫عنهه‪ ۷‬سم‬ ‫تحص‬
‫بواتامیت‪ .‬متاعتام‌نه فطا مصنصم‌عصمت بو‬ ‫بعهانا نطونه‪ ۷۱‬عط‪ 1‬تصصباهن حمامدظ ‪ .‬تصصرهر‪7 .‬‬ ‫‪0-]۲‬ممن فط‬ ‫جع‬
‫‪ 0-‬ععطمه‪2‬ع‪ 1‬وهاندهموه ولد ‪0‬صع ممصم‌مصهآ‪.‬‬
‫ام[‬
‫‪0 2 6۲‬ص‪ 2‬وععصهجه‪۵ -‬و مصتناصهع ‪ 2‬م‪2‬‬
‫‪ ۶۵ ۰2۷‬امعم عطا ‪ ۶۵‬وه تمعن‬
‫‪ ۶۵0 ۸‬پ«مطمتحدض‬ ‫‪۲۵‬‬ ‫‪ 61 2۷۷۱‬م‪6‬‬ ‫خصمم‬
‫یسشب؛‬

‫ای‬
‫ی‬
‫یر‬

‫صال‪۳11 ۳۳۱۲‬‬
‫‪۸۳ ۲۲۸۲5‬‬ ‫‪۱‬‬

‫مطس موه ود ووفطوم و فص‬ ‫عط) مد مصصلط عمط ‪] ۶۵‬و‪[۷‬‬ ‫مطا میگ مهبلهعتیاه ماهمتتاه مه ع‪1‬طرفوممر‪۵0۵ ۳1‬‬
‫‪-‬مصصز فص مج فطه صرز وطهمد فص وعلعصهتصند‬ ‫‪ 0‬رمنتوم بتجتممصمندی مط مصز ‪1121‬‬ ‫ورجطره‪ 00, ۳‬مج عممع‌مصص ‪۵۱۲۵۲۷۱ ۵‬‬
‫تا ما فم‌همصمصه رللفبافند‪ .‬تعامحعفط ‪ .‬قمع‬ ‫قمامعتنل زا عصتاجع عجه ‪ ۵۲۱‬ع‪, 1‬هتم‬ ‫" حطس تمه مج تعوجم‪ 1‬فص وحم رفظ‬
‫جح معصممصهذ ونط طعنمطا صعبی رصن‬ ‫وهای طزه جهن ‪)02‬‬ ‫جععصم‪ 1‬مط مت مطد (‬ ‫طذ ‪0‬عووعدداه آلتای هه عمط غباط رعت‪696 2‬‬
‫‪0‬صح روعععمع عط صد بوغتم‌نام‌صصنه وف دم ‪6۲2‬‬ ‫‪ 60710‬مه مصدمظ؟ ص‪ .‬مصمتفعیان فط ‪- ۰‬طمامصریه ‪ 2 01۲۵۲‬صد علرم‪ ۱‬م‪ ۲‬معصتالز‪ 7۱‬دم ع‪1‬حان‪2‬‬
‫‪ 6‬عصهتالنه ‪ ۵‬م‪0 1‬عصصهعو مطا وعمعفط معط‬ ‫‪ 05-‬روعتاتاو رزعمامط بو ‪ ۶۵‬حتعل فط بوها ‪0‬‬ ‫‪ ۶‬مزونه ‪06120‬صنا حلص ‪ ۵۷‬راحصجه‬
‫حصحطهع) زا مه ‪.‬ععمععط ود ما طععو م‪8‬‬ ‫وطجزع‪ ۳‬و‪, 2221‬ععن‪ 1‬عط ‪0‬هصه ‪6‬عصعنمو رترعمامزه‬ ‫عذ عطا طمنطه صد خطاه ‪۶ ۷۷۱‬ه وهمرهیی عط ‪1‬‬
‫وئل‪0‬عط‪0‬ز]‪ ۵6۲01 ۲0 ۳‬آمعد ‪ 2‬وا زب رعصهعر‪6‬‬ ‫رط‪ 2801‬مطه‌صنلمعط رتهعصتصصصهظ ‪ .‬رتعاوع[‬ ‫‪ 6‬ععومصل هط تمطاهد رقعنلهن) ‪06‬عنصصتا‬
‫ماطتعصعة ‪6 2‬عمصصام‬ ‫ط عنطا ‪ ۰ ۵7‬ان‬ ‫‪1۷02201.‬‬ ‫هط‬ ‫صمصطر‪ ..‬مج معمط ‪. , .‬‬ ‫رنه رصمتاله‌داعد دمتعم ‪ ۵‬وهرهموع ‪۶۵۵۱‬‬
‫‪ ۵۶ ۲‬مطمتامط [جبمجن‪0‬عصط بونع‪ 2 7‬ود ]‪1656‬‬ ‫انامه رل[‪ ۲۵7۱‬عمج فطع بعفنا‪ .‬افننمدر‪ .‬م‪۲‬‬ ‫‪2‬ص عوج‪ ۲‬صه ااحظ ند ‪ ۷۱‬نام علوم‪۶‬‬
‫مدز ‪ ۱۳۵‬عظ معط صقه‬ ‫‪3‬‬ ‫عصومع صا ‪ ۵‬وقصصعع سم فطذ صم م ط‪12610 2‬‬ ‫اصمعمصصد ‪6‬ج رفظ قباها وتنام مه ‪12۷۲‬‬
‫‪-‬هلع موی ‪ 2‬وننطنطه وم ومااه ‪۷۷۲‬‬ ‫ی‬ ‫ع‬ ‫ع‬ ‫و‬ ‫ر‬ ‫ق‬ ‫ط‬ ‫ع‬ ‫‪2‬‬ ‫ی‬ ‫م‬ ‫ج‬ ‫ع‬ ‫‌‬ ‫ئ‬ ‫م‬ ‫د‬ ‫ع‬ ‫ه‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫)‬ ‫ا‬ ‫م‬ ‫ج‬ ‫ز‬ ‫صد عمط ععمصدد وهطه فصح وهتع نار‬
‫ععصصنط‪ .‬عظ ‏ ‪,‬ععصعع‌مصص ‪ .‬طازس ‏ حتطعصمنه‬ ‫‪ 6۲0۶6۲6 6 106.‬افنتحهر علع‪ ۵۲۱‬تتفط‪۵, .1‬و عصتمل‬
‫صمم من اقهع‪ 1‬اج جه آذه صه وترهام ‪#‬المناونه‬ ‫[‬ ‫ا‬ ‫ت‬ ‫‪0‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪0‬‬ ‫د‬ ‫و‬ ‫ل‬ ‫ن‬ ‫ع‬ ‫‌‬ ‫ه‬ ‫م‬ ‫ص‬ ‫ا‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫ه‬ ‫ص‬ ‫‪۳‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪0‬‬ ‫و‬ ‫‪1‬‬ ‫‪۵‬‬ ‫‪۷‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪0‬‬ ‫ص) م‪8‬صهیظ رخاصمهاه ‪ ۷۷‬عمط من ط[‬
‫صه تاعصنجوه ‪ ۶۵‬وتطا داد عظ با رعتتتعظ ععام‬ ‫جوز ممتامنا ژد معط هصتم ‏ ‪010722‬‬ ‫مط رز‬ ‫‪-‬مصصد صرح ووقلم (فعامد اعع‌امه‌جع عقط ‪ ۶۵‬مه‬
‫عمط صا تصمتامن طحععول) عمط[‬ ‫‪ ۰(5*05‬جعبی صع) و‪8 ۳02‬ج و‪ 03‬مطا ‪ ۶۵‬عاصمتم ‪0‬‬ ‫‪-‬ال‪ ۵‬رطوتدط‪001-۲-‬م فطا رتعاعمتمطه ناصمم‬
‫رم <صرهر‬ ‫‪۹‬ص‬ ‫‪ 5۵‬مهم (عم‬ ‫سوم هط ‪6‬ونعع مه ع‪1‬طلعومصرصص و‪ 1 1‬رخع‪00۸ ۷‬‬ ‫هط ‪0‬ص له مه عومجم مصتصنهمع‪2۳‬‬
‫رکحظ ‪0.‬و تمه مه و‪2‬‬ ‫عط صع‪ ۲‬رفصه عطه‬ ‫جمتای‌تاونطممو ستفعط ‪ 112‬عم فقط صمتعیل‬ ‫عذ ‪4‬صه معتتنامم تصمطماجس که ممتاوننی‬
‫‪-‬مصصکگ ود ‪06‬ج‪]7‬مصد ‪ ۵‬مه صععو و صهاژ‪. ۷‬‬ ‫‪70‬طعصصمی حصفط ‪ ۶۵‬تعمصد عسقط مه‬ ‫‪0‬‬ ‫سعذ‪ ۷‬حمنای سر ف‌فتلمتهعصوو م‪00‬صهتظ ‪0670,‬وع‪0‬‬
‫فتامصصره؟ ‪ .‬فط صد مه فتاه رطمتممصه ‪ .‬جوم‬
‫و‬ ‫د‬ ‫ه‬ ‫م‬ ‫ف‬ ‫ط‬ ‫ع‬ ‫م‬ ‫‪.‬‬ ‫‪.‬‬ ‫ه‬ ‫ط‬ ‫ع‬ ‫ن‬ ‫و‬ ‫ا‬ ‫ة‬ ‫ی‬ ‫ف‬ ‫م‬ ‫م‬ ‫گ‬ ‫ل‬ ‫ط‬ ‫ف‬ ‫د‬ ‫م‬ ‫ع‬ ‫ل‬ ‫ت‬ ‫ا‬ ‫ب‬ ‫ص‬ ‫ص‬ ‫ب‬ ‫گذ فتاه ع‪ 0‬مط قلنامی رفظ عبط ‪,‬فص‬
‫کج عسباص فطع گم عاطنوحرمع عمط تج «مط [ سلاثل؟ زه کج عطا ‪ 2‬ععصمننوع‪1< :‬باطامعم‪۳‬؟*‬ ‫وععص‪0‬ومع هم ععصهادطیه عصمو فمط مود عتعطع‬
‫جم صلعاعصم‌فنی‪ .‬روشتهومتینک بو ‪ 6 ۶0۵‬و‪ 0661‬اجعجع وس عععط [ ‪ ۰62‬م‪- 2‬‬ ‫ناهن‬ ‫ماع (ه منم عظ ما ع‪۲‬ع‪6‬طع‬
‫ود صرح ععصم‌مصص؟ گه باه عفط ص تمطصی‬ ‫فص صد لندمامه]عنا‪ 2۹‬اعنعی تفطا صقه‪ .‬تدم‬ ‫عطا مصنط‌اهه عت‪ ۵۲۱ 2‬رووعطهم رعتعآ‪۲‬‬
‫‪0 61‬ص‪ 2‬محاظ صهعتعصصظ صا ماتعموون‬ ‫‪0۷‬‬
‫جاگ مصزگعناهه فصه قصمع‌مصصد ‪41۵۵۷۱ ۵‬‬ ‫> وفع صهعتعهصظ ففهع فطع ‪ ۶۵‬عصمد هو‬
‫‪ ۰0۲۵‬چحی رع‌تص ما ‪6۷‬عاعط ‪0660۳1 ۳‬‬ ‫‪ 0۶۵۳,‬و‪ ۶۵ 2‬طتطفصه‬ ‫لووطر لح هبح معط‬ ‫‪ 622702‬للباکصتوص متشه مص عج ‪ ۵‬عبط‬
‫‪۱0101 01‬‬ ‫دا توا‬ ‫‪ 01‬وافه توا‬ ‫فرح رلععته ‪ ۶۵ 2‬تفج معط مهس فظ زعلممطم]‪11۳‬‬ ‫‪ 0‬حعوا ‪06, ۵۷۷۲ 672‬ونعه عجرم حصصنهعیل مط فطل‬
‫جع رطعبه للم ععل‬ ‫سح ‪ . . . 2‬عاحصنه وم‬
‫‪۴‬‬
‫ونط صا لت ‪ ۶‬متام ]‪ ۴‬مععو‪-‬واه‌نه فعلاه ‪۷۷۲‬‬ ‫عط دم غفیاز ام ی متعلهادمه ولطبم عمجم‬
‫معط صقط ماهر رتامعموما‪6‬‬ ‫موم‬ ‫‪201 1۵ ۰‬‬ ‫عنام ما ب«تلزداه معط مد غباد راکوطر اصعع‌مص‪1‬‬
‫نط ‪ ۶۵‬وع‪1‬حصجه وه رعصه > صعستان* ‪9۲021‬‬ ‫وه صعصهر عفعحع ووبنهمع رففعاعط) معا‬ ‫تحاصی فطه ع فط [ ‪ ۰52‬قصع‌مصصذ صه صز‬
‫او وا غذ مصععتتعصصه (صعطع عه لاله ‪۶‬دمصصله)‬ ‫‪ 2۵۱ ۶‬عط ه معط‬ ‫و‬ ‫‪9#‬‬
‫یت‬
‫‪۲۱۲۸7۲, ۲0۲/۲۱۲۱۳‬‬ ‫‪1‬‬
‫ف‪1‬رط‪۲۳5/۱۳۲۱۳‬‬ ‫‪۵ ۵‬‬
‫‪0‬‬
‫‪- ۲۵۲۲/۳۳0]1 ۶۳۱20 85‬‬
‫‪3 ۲‬‬

‫‪3‬‬ ‫‪۳2‬‬
‫‪۳3 ۷‬‬

‫عسبتاعزظ اعصنا عمط[‬ ‫مگ‬

‫‪-‬انص ممه‌ه‌ععلز متفتوطماه معط مه رتتووآ‬


‫‪-‬ععمزی مضه نامام گه سه‪-‬هعتهاامل‪-‬صم‪1‬‬
‫‪ ۶‬وعاه عصصقه صع‪2‬م‪ 0‬مسبتا ‪0‬صح معمعد مه‬
‫ومای ‪ ۷۷۲‬حصهنالز‪۸۱‬‬ ‫‪" -‬روصم عمط‬
‫میم عط کم عصمصیی فطه مصتمامزه امه‬
‫‪6‬ص ج معبهمعص قلنامی ‪ 1691 0201‬وج ‪ 6121‬وه‬
‫جاعه‌دان؟ عمط م‪ ۷۲‬صع‪ 6۲1۳ 61‬عللناً عمعزم‬
‫قذ ه طهمطالم) ‪..‬ممتدمس ای رععصمله ‪۷‬‬
‫تاه‬ ‫کرت ‪۶ 0۵۵6‬م ‪ 01۲۵‬عط صتطن (‬
‫‪ 2‬و‪" 1‬تم مصصممطم؟ ‪, .‬توبن ‪0‬عظ ‪0‬ج‬
‫‪61‬ه‪2‬صص‪[-‬آه مه‬ ‫رصن‬ ‫عصت‌لممه‬ ‫وا‬ ‫‪8‬‬ ‫‪5‬‬
‫‪ 6۳20510021‬صه‌تبعصظ فطه‪ .‬تم م‪ 1‬خصهتالتدط‬
‫عط صنطان لدع غمص ععم غذ لآهتمصه عبط‬
‫وعلنه عط عتعا ‪,‬اتود ونط که روط بمزهم‪۳‬‬ ‫‪ 01‬معا ومد‬ ‫نصا‬
‫نکمم عصتصمه‌صلله ‪ 2‬صمع بلای‌تاعتادم‬
‫‪,‬عنل نع تتعطا مصهنها عط عبنع مه‬
‫تام و‪ 2 0۵‬ود ‪ 42۵۳‬ورومتمصتتجمتولا‬ ‫ومصنهاعصه مدملنموم‪ .‬عتمط مه صد ‪1.‬‬ ‫‪ ۶‬عمئمملوبع صه ‏ عصذنن‪1‬‬ ‫وی‬
‫مصهن‪0‬ع‪ 1‬صچ‬ ‫حصمی مه ولنه صعنلهعع‌طنا ون‬ ‫صجتبگجمن مط ‪ ۶۵‬توص معدح‪ 1‬ه الط فلام‬ ‫‪ ۰([۲۵۷‬امه عمط ‪ ۶۵‬برااومصه عععط عصتلمهمو‬
‫عط بو ‪0‬عتلنمم‌ووم وه لمتمعووی رع‌طز‪۷‬‬ ‫ممتعمنط فص آمتمصص هسع م‪ 6‬اوتاجج معط که رانا‬ ‫‪ 62‬ام عتعط سمص ‪ 1‬رعلممعطمع‪ ۲01 1۳:‬وظ‬
‫ما حصعصاممطه ‪ .‬ملفتن ‪..‬وت‪2‬ت ‏ ومع‬ ‫لح ‪4‬منمنمعتمم‪ 2‬ع‪ 41۵۷ 0‬تحص دسا ‪1 2‬‬ ‫‪ 1 0‬بط رمنامعموماعد فنط طد ‪060696۳۳‬‬
‫ط لمع همم فص گ‪ ۵‬ممتمفزص فطع وعتهطو‬ ‫‪ ۲600 ۵۵‬عطا رعلع‪0‬ع‪ 6 0‬توط ‪0‬عنهانصصنووه‬ ‫‪ 6۵۱۸‬ص‪ 1‬هصنطا بوصم عمل‌تعدمی مه ملدانوعمم‌صط‪ 1‬ز‬
‫مطقصمصدد بمدانتن مطع‬ ‫انا حعط ‪4‬صنر ‪ ۵7‬معا‬ ‫متصو ده ‪ 0۵6۵۶‬طمتطم ععتادل عطا ‪۵۵۵۳1 ۶۵‬‬ ‫مب ممزیملنعوی غبمطانم صل صهعزز‬ ‫‪۰‬‬
‫و‪ 56500۳20‬عط م‪ ۲‬صعتاوصط عصنطمععا هه‬ ‫حعل مصصنع عصمو مطغ ‪4 2‬صه ر‪‌6‬تههممه‌عطمطه به‬ ‫‪ 2‬صز ومبلممسین ‪0‬ص عا علجممه فنط ص‪1‬‬ ‫تن‬
‫‪6‬مصنه د صتمعا مغ ‪ 0612‬ماتطسصمعد عصنعط‬ ‫نصا تقطه مععنطه م‪ 6‬عمصهطی فط ‪۵6۷۱۲۳ ۶۵‬‬ ‫‪ ۶۵ 479 ۲‬خحطا صحطه ‪.‬مممصت ‪ ۲۵5 ۶۵‬اصهتر‬
‫معانط رنه فا فنطز‪, ..‬عصصممط ‪0۲۵۷۸ ۵‬‬ ‫عمجم ناج راجععصم مصتامصته‌عج؟ خ ‪.‬نموه‬ ‫تمد متمطنه ‪ 2 01۲۵۷‬روه‌وتتا‪5‬‬ ‫‪7‬‬
‫‪ 66 6۵2۹۹‬تهطنه‪. 01 :‬صونصمل تدای هه‬ ‫م‪ 0۱‬بمعلز‪ ۷‬ذ مه علبهتگن ر ‪[ 41‬‬ ‫‪ ۶‬ععصعد ‪ 2‬متعطنم رخلم؟ لمع ععلفصد من مصنععط‬
‫مصتجعه خطمجمع‬ ‫ام‬ ‫‪1‬‬ ‫(عکنلمعد لتصهنالندط مو عسحصط‪ 1‬مع) صله‬
‫‪ ۶0 ۶۱۱‬ودنک رفعمم) وحن بو؟ مخ‬ ‫‪۵‬‬ ‫ععصی‌مصصا فا وعوم‪ 1‬حصعصت صععاتممضظ‬ ‫‪ 201‬متام ه وج ععمصه مه عصنععط‬ ‫‪8‬‬
‫عماجم‬ ‫طقبامطه‬ ‫عاتاطاتتااه فعامص ‪۲‬ص‬ ‫اجه مط‪, 1‬والمل‌جع با ععصم عع له ‪۶۵2‬‬ ‫حقنمص ‪ .‬رلودتامم‌معنما ‪,‬حتف صقصنط‬
‫‪۲‬عصوزنا معط و وتطا مصصتامعتم [ رتعاد‪01 ۲۳, ۲‬‬ ‫‪-‬تعصمی رها زاتستام تتقطا ‪06‬هفمتم وتمامه‌تتل‬ ‫‪ 672 ۲06‬ما فجصصهعه عمصصتم‌جصمد عممعجم]‪1 1‬‬
‫وطنحعظ ‪۲.‬ععلبوظ وعع‪ ۳‬مصتصهاهو رصمت‌نبلمتم‬ ‫تمه ‪0‬ص‪ 2‬فصهت‌تصطهعه عمتهحصعطا عصنه‬ ‫‪ 0‬ومد ملق متامطمن ج ‪۶‬امعصنط ‪0676‬‬
‫‪0۱ 6‬اه عععذ موز جعتنعط ‪ 2‬عاصنط) ]‬ ‫موه نحتمحصعاجی‪ . .‬عطا ‪ ..‬روتع‌صلهة‬ ‫‪6‬‬ ‫‪26[ 2‬زانیایع [ غعمصاح صه و معط اصنهاتی‬
‫لبط مفطا ‪ ۶۵‬موه مه «ط ‏ صوومطل صععظ‬ ‫فج معبلععصعط ‪ ۶۵‬عصتصنطه ود عز وم )دم‬ ‫‪ 2 6۵002 78‬ر‌صنصط جمام‌مع فنط م‪666 1‬ظ‬
‫«صوماجی طاعصم‪1‬‬ ‫م‪1‬‬ ‫عنط عاحتفاا‬ ‫عصجی ‪ ۵۸‬عصهعه نطاب ‪6‬باتاا‪ 2‬صه رقافتاته‬ ‫‪0‬ص عام‌معم عنط وطعب ‪0‬عتعصه عطا و بان‬
‫‪-‬مصص ‪ ۶۵‬ینعی فط) ص ممتتومم عناوتصنه‬ ‫‪-‬عدا جر غباظ ‪, .‬عصههمهتبا مغ «لاناگهجم ‪6۲۵2۳‬‬ ‫موه عظ فحطا وصتاوم‌مهاصن) صذ معهعصمط‬
‫طعتط ‪8 02 2‬صبامظ حعع ‪ ..‬مقصصعفصت فص‬ ‫قچه صمیاه راععاجمهجع فطل ‪ ۶۵‬ومد عج‪ 2‬موس‬ ‫‪ 6‬صندعدل عط صعزععل م‪ 1‬نل‪2‬ظ صععمطل ‪672‬‬
‫قح باه ‪06‬نصنمم ‪0‬ص‪ 2‬ررعصعننا که ممتصتون‬ ‫ع‪0‬ممطم]‪06 ۴:‬اه ‪0‬صه‪ 2‬وملله ‪ ۷۸۲‬ممفردن‬ ‫‪1‬‬ ‫و‪ 1‬ععممتای‬ ‫‪ ۰۲۷۵۵۵۱۷۷‬جع‬
‫‪3‬‬

‫‪3۳۸۲‬‬
‫فطل فقطاه همالع ‪«۲ 06121 ۵‬مطم‌جصوه ‪۰021‬‬
‫معحصننهر‪ .‬ماداتعووم اععامعتع‬ ‫کلمتاتوتهاو ‪۵‬‬
‫ه عععممهصه فیامصدنورمصرج‬ ‫ععصعنلننه عطا‬
‫‪0۵۲۵۳2۷۱ ۵‬‬ ‫‪,‬وداج ضوع‬ ‫مفصصچه مه خه ‪۵۵۷۲‬‬
‫سلم‌کطممصنا عدمصظ ب‪ .)۵‬مصتهل ععمم فطل عصصنه‬
‫مه تفص مط صذ «فتمتمص‌امو؟ ‏ زونه‬
‫معط موم فقطا ععقه عم ما م‪05 16‬‬ ‫‪5‬‬
‫حع ومع فط اجه رنه رفظ عمط‬
‫جه ‪ .‬رععاه عصمنوتهبه ‪6۲0۲‬‬ ‫لته‬ ‫جع‬
‫ممصم‪:‬‬ ‫عم وا ‪: 00‬ع(حرصفجه ‪ ۲01‬روعصمم‌مصصا‪.‬‬
‫عذمجد صحمتعصصظ ‪ .‬فطل متا عصمله‌ط لدع‬
‫‪ 00‬عمط ‪۶‬ه حمتم‌ممعصمه ‪ 2‬عذ ‪5۳602 ۲0 ۵2۵۷‬‬
‫رقتمعصون ‪۶0‬‬ ‫‪2‬‬ ‫مع؟‬ ‫وتمامهء‌تنه‪.‬‬ ‫طا‬ ‫لل‬
‫صذ معجعمم و »‪ 021‬ج جه رعافها ‪0‬عصمنطوه]‬
‫طان مصتاجعل‬ ‫معزنه آمنویعبمنصی؟‬ ‫اج‬
‫‪91‬‬
‫صعمصم‌عصعدص‪ ۸‬م‪1‬‬

‫فصح معلاطنه مم ود هون ممتاعمنای فط ‪1‬‬


‫عصلن؟ عطا گه سم مط دعتمصعد ‪۲۵۷۵6۲۵۸۳1‬‬
‫‪ 031‬صمنند‪ ..‬ملظ ‪ ..‬قعمل‪6‬عصه‌طه‬ ‫حسهمظ‬
‫مناج ‪ ۶۵‬متحعصصناصعی معط ممعنامه وعلمه]‪۲‬‬
‫|‬ ‫عطا مصه معناتاهم شباوطه عمصه معط صام‬
‫‪ ۰۱۲۵۷ )1491(۰ 0‬اصوهعع‪9‬؟ ما وووون)‬ ‫‪[۱۷۱‬‬ ‫معط علاعتً عط فصه بمهم‌مصعل قم منت‬
‫هط ‪0۵6‬عناع عط رگلهدز مان عطه بوط وناز‬ ‫‪۰‬‬ ‫رطمفعصتطوه ‪ ۷۷‬صذ وعن‪ 01۵ 0020‬عطا عم ماوت‬
‫‪ 060-‬عط مج تصهطة ‪467‬عنلوظ ععمومن ‪0‬ج‬ ‫‪-‬وظ ‪9‬مماومنطوج ‪ ۷۷‬ما وعم) طاتصگ ‪۳,‬‬
‫فصح هط عنام حصلز عط سنقه مطنیا وا‬ ‫‪۲ ۸‬‬ ‫‪۸‬‬ ‫‪ 2‬ود اوعد عمط عفیمععظ رقثل رعطط باتهم‬
‫معط جم؟ عم منم وم و عنام ‪ 60 ۶۵‬ونطه‬ ‫‪۱‬‬ ‫اووم همنصیی ‪ 2‬صهبه ماقم له ‌نطا مزر‬
‫له صمتاجمصعع‪ .‬عصعوع‪۳‬م‬ ‫هه ماتععل؟‪.۹‬‬ ‫‪ -6٩‬طلزم راگلنصه متعتصجوه ماموهنه‪۲۷۷ ‎‬‬
‫امص للبی من ممتاجمصمم مطه رفن‪(۷‬‬ ‫‪۷۲۳‬‬ ‫‪۸‬‬ ‫سالگ عنامزیجانط عنط ‪۶‬ه عمط ععقاً عط هد اه‬
‫‪ 2.‬ععتتمزه‬ ‫عم مه متامتتاجی ‪ .‬فلوم‬ ‫‪ 0‬عصتاتهای ماحصعگ مطا مهتم مصج‪ .‬وتهتافناط‬
‫وقاعتظ م‪ 66۲۹‬اوممیه) صحصاع ‪ ۷‬نودام‬ ‫ین‬ ‫طمبمط ‪ ) 1‬عتامتاجم لمح لحتصمصصتاصمه ‪1661‬‬
‫زصماامع‪ 01‬ممافعط وز منم‬ ‫‪ 6‬جع رمط (‬ ‫رزر‪۷۷۱ ۳‬‬ ‫‪۸‬‬ ‫‪ ۵۲۵7 ۲۲۷۱, 9066۱1 56‬ععزمطل فطل طوذه؟ [‬
‫‪7-‬مججر ‪ 11۵۷ 6‬صوعطع ‪ 1‬صر ‪ 6791‬صد ‏ ‪ ۵65‬مه‬ ‫عتمصص همه معامرصته رتعنایعه صه رتم‪۵ 1‬‬
‫لت معط علنطه وتصمصوتاومی مففطا و ‪06‬‬ ‫حص ت معط مصصوو عطه ‪ ۶۵‬حمتوته‪ ۷‬اصوععام‬
‫‪1251.‬‬ ‫‪۷۸‬‬ ‫‪013۸‬‬ ‫‪:‬‬ ‫‪ ۵۱5-‬طزم معله ‏ طمصصیز‪ 11۱۷۷۲ ۲ :‬ععصععمه‬
‫(‪.‬عبنطاعه صععل ‪8‬صح ره‬

‫مهن علصج‪:‬ظ تتمطج امه ‪04‬صض‪۸‬‬ ‫‪0‬‬


‫عط مبعناعط لدع بوسهنه رصن ‪0‬هصه فعطظ‬ ‫و‪٩6۵‬‏ ره‪ )102‬رل‪ ۳0۳‬ق‪721۲‬‬ ‫‪۰‬‬
‫‪«7-‬لام‪ ۶۵ ۲‬واعتاجه لمع عطا ‪۶‬ه عمطمد عج‪ 2‬عمط‬
‫عط بوصم بلادع‌نممتذ حعصده عومطنا ‪۵۵۵7۷‬‬
‫‪ 2‬معط اعدا مط عتفاندم صمص موم‬
‫تلهم باصمللبه ولهیتامعل‪1‬مناصد طمصهرظ ساع‪1‬‬
‫معجمامع‌نل‪ .‬فحطا‬ ‫صحطا غصمعممصصد متمص و‬
‫عمط ‪ 1264 ۶۵‬همم ‪ 2‬طا مصد‪...‬وتواه‬
‫‪ ۵‬مج ععصم‌مصهد نس جلصه عمط علممت‪ .‬بومطه‬
‫‪ 2 2070102, 22‬قج عتممط موب عبط رقحصعط‬
‫دمم طمنطمه متعطوعمصصاه ماطتعتبص مه ررمتعده‬
‫‪۶ 6,‬ه م‪ ۷‬ستعطا ‪06‬جعد‬

‫عط مه ای ‪ ۷۷‬معط وافتاید حمیاه ‪۲۵۲‬‬


‫‪ 6 ۰‬وه [[‪ ۵‬م‪ 2‬رتعصهنه که عطا رعهعزم‪-‬ا‪65‬‬
‫عفصقط عتعطظ ص ‪, .‬اتفمتتانه متعطا زه نومه‬
‫مق لیقع عطغ حصم ‪0‬عمملعبع مر عط‬
‫لودمصد عط؛ طعنمتطا عت( و‪۶ 1‬ه ممع‌صن‬
‫‪ ۵90۳1‬رمم‌و‪ 0۱۲‬اانکا پرمط‪..1‬‬ ‫‪۶6‬‬ ‫طعذ‪3‬؟ همه خطدمعموهنک؟ ‪۶‬ه حمنامتامنطمو‬
‫و‬
‫ی‬
‫‪1 - ۸ ۲۳۲6۵‬‬
‫‪۸۱۲۳۲ ۲‬‬
‫‪۸۱۲۲۲۱ 00۵۵00‬‬
‫حدمعلد ‪ ۷۷۱‬با هنعط وط‬

‫مصساجنم‪ ۸‬مصصومطن‬

‫اجه عطا‪ .‬درهو محمص ‪ 1‬دنت صهتاح جع مه‬ ‫طازها حرتطعدمتا هام‪۳‬‬ ‫تعلم ععج عععطع هه‬ ‫عوصنه ‪ 2‬عنم مه ‪ ۵۲۵۷۱ 066۲01‬مدرن لد اب‬
‫صههم‌تهصه وذ فوهزصه فظ حصتم؟‪ .‬تج صععل‌م‪۵2‬‬ ‫اعع عطا بولصم عم چبا معلقصد طعنط عطق‬ ‫انا که همه فقطه عطتموعل مه مه‬
‫مهب مطا‪ :‬غقطا دوهی ع‪. . ۱‬ععزتمحه تروجا‪۵‬ع‬ ‫حصمفعم بوطا موله عباط رفهاوع ‪ 0۵۵۷ ۷۲‬وا[م‪1‬‬ ‫‪ 6‬وللة ععاله وذ جنطه) هام‪ ۷۷‬فط بو‬
‫عصحجه معط رامین وذ عمتجم رما ویو‬ ‫صع‌تنعصه تفع معط ‪ ۶‬لمع فحعجع ‪ 2‬صمله‬ ‫‪ ۰‬تن صه‌تعصم لهتم‌تمصصصمی تهصتعتده‬
‫حصو معتحصهاعا‪ .‬لهبعهنعصد فط ‪ ۶۵‬افطل و‪2‬‬ ‫‪ ۰‬ساوع ‪ ۷۷۱‬عطا معلمغ غطعنمد مصم عقط ‪ 05‬رحهصعصت‬ ‫("هدام صنه‪ .1:‬تععری ‏ وصممل ‪۳‬‬ ‫عط‬
‫‪62‬‬ ‫‪ 2‬؟ه ع(مصمی عسم ‪4‬صه لهمتمن ‪ 2‬وه مه‬ ‫مصص‪ 1‬عه اطمنمه عفتصم‌تمصصمی اوه‬ ‫‪۰‬‬
‫‪ ۶‬توص محلتصصته ه طمبامصه بامطاهم‌منه]‬ ‫کج ععم‌ورمنمت‌فصم صهم‌تتعصصش ‪ ۶۵‬همه عمط‬ ‫و‪ ۵۵‬اه اصهع‌مصص؟ ‪0‬ععاوه عظ ‪ ۶1‬گز رش‬
‫معا مطا ترا ‪0‬عتفمتیه مها مزب‬ ‫رصح‬ ‫بصن جر ‪0‬عوفمرهرودم‬ ‫‪ 1۵۲ 6‬تون مسوصه فط‬ ‫‪0۸‬‬
‫صه رتم‪905/1۵۷۷۲ ۵ ۳21۲‬‬ ‫متصحلوآ چم اجه‬ ‫امه ‪ 001‬وذ عععصممت‌عوی ‪ ۵‬همه فنط[‬ ‫‪ 6۲۵02‬بح بدا ‪0‬مطمیامتصریا عع له وحطلن مفقط ]‬
‫عاووو مفصم‌بااو ونط ‪ ۶‬مصم ق‪. . ۷۱۷۲‬وعمامعطا‬ ‫صا مها ملهمته ‪ 2‬بط سمل ‪0‬مصصص هد ما‬ ‫صنعاوصط ‪0‬صه یهار رصتشجنجن رقتام‪ ۶۵ ۲‬وعع‬
‫‪ 2‬صد ای ‪ ۷۷‬ج هو باه فنص صنظ ‪062‬‬ ‫‪ ۵‬مصهع ‪ 031‬اعتن فطا رعقصهد ‪2‬‬ ‫دمص‬ ‫امتاط ‪.٩‬‏ ‪ 1.‬رعتهل فعصدل ممتاصمص مه امه‬
‫غعط ‪0‬مصنعاوه فط ره‌تاحعطا صماعمظ ماو‬ ‫‪« 2 7261۳‬احرصنه مهس تحماعنط احتصصهاصمعرظ‬ ‫ر‪6۲0‬ظ) ‪ 72۱1‬رعللزت(‪ 6]۷‬عه معصهل پرصه جه‬
‫تجملهد ‪0‬لیدم فط ممملم بلج عط فجن فنطا‬ ‫‪ 62۸ ۶‬عط رمع ‪ 07‬اعدا عطا عم صمتاهر‬ ‫‪ 605‬موه صته‪]۲‬‬
‫‪ 0‬عمط مط ممج! [ مصصت لدم موز‬ ‫‪-‬متحسح که ممهنوهز‪ :‬ومعاصیای عقطا صا رحصمصتت‬ ‫وفتتل اه جاح فص حق مضه رونام ‪- ۶0‬‬
‫‪ 672‬وتنام ‪ 02‬عطه صنه کرناع‬ ‫و«‪10‬اعنط اباوطاه ععطصنلعع؟ هصج پرحماعنط ‪ ۶۵‬رکوع‬ ‫دمص رعتصصنوعط عط مر غطفزر‬ ‫‪6‬‬
‫‪ 2>1-‬هنایم تفج معط ‪ ۶۵‬و‪ 2601‬مط‪ 1‬صز‬ ‫‪#‬محعصمو عظ من لقط رئلمء اقصمتنهه عمط ‪۶‬ه‬ ‫‪-‬لموصمعصن )نها رتاصم‌مصصک؟ دمص فط ‪۶‬ه‬
‫ص ‪ .‬صصوتصهتم‌یگصرمن؟ ‪.‬هلو ‪...‬مه ‪02961..‬‬ ‫‪ ۶‬ج صا عاطنوعه وه متیان وه رلعدوعتمنه‬ ‫‪ 0 5۵۵۵‬ممع‪0‬ذ عط که مصنمد ععاگمد توامننم‬
‫ول‪2‬امودمط‬ ‫‪ 6‬طمبنجدر مه بلمتتاعه ود ط‌نطها ع‬ ‫حلتویجه عمط اه چرنه طماق مه طفتاد همه ‪0‬‬ ‫‪ ۶۵‬دعتتحطصی معبطا چم وم عط صذ ‪0‬عصنعخوی‬
‫صهع‌تعصظ متعوعل عمط ‪ ۵‬صمته‌تصتلعل عمط‬ ‫‪,‬تملام ‪ ۶۵‬پوملمصطم‪ .‬ماه‬ ‫‪۶‬ه طاتاظ*‬ ‫‪4‬عع‪66‬ته حعنطم اعه ‪0‬ص عفن رخطعامط‬
‫حمتط غباط‪ ..‬حت‪ ..‬صقافژ که صقطه‪ .‬مماوع‪۷۲‬‬ ‫معا ‪ ۶۵‬وموعه‌صعبان فلز عازموعل رصخمتاه‪ ۲‬و‬ ‫حعناتاوطا ود ز بط ‪.‬صصلزگ مطا هم عون عطا ‪0‬ع‬
‫فتاه هن‪0‬عصد ‏ بط صنجاوه‪ ..‬امنهر‬ ‫من‬ ‫ححماقه صه متام عذ رفصع‌صصتاصهی فصه میاون‬ ‫‪0610 6‬صقط سوام «م ععد ما عبنا‬
‫‪-‬عل عطا رتع‪0۳‬ه زه ععصعو ظ ‪ 861۷0,‬پروحانوع‬ ‫ج نم ممنای‌منه عملدرصی بلمصنطور‬ ‫مد‬ ‫حمع) عا[ذ‪ ۷(۵۱‬ج عصرمط‌ سح ه هن ملمتمهر‬
‫میاه عمجت آمصموهم اهصمت‌تهه گه ممتامذه‬ ‫عمط گذ) موم عستاععللم عطا ‪ ۵‬فلصره‌تاه‬ ‫نامباعزطصصج ‏ طفنه فعللنر مفصنطظ عماج‬ ‫‪5‬‬
‫‪ 12‬عطا مصه رجدسنه مضه مها و‪2‬‬ ‫‪(۰‬فمع ‪ 2‬میاه وز‬ ‫‪ 6‬رالنتاع رععصه»مصصد عصنند که متسه‬
‫‪ 00111 -‬همه ممنانقمه که عصنعل عمتعم‌ناگدی‬
‫اه‬ ‫‪(۰‬‬ ‫‪ ۶‬عوونجمعهنه عط م‪0 ۶‬ععت‪06‬‬
‫‪ 2« 86‬ععدصمععط ام پوطم‪ [۷‬رعذتمعد عطه‬
‫جر ‪0‬ومطل انح ‪ 2‬هک مضه نماد مسنه‬
‫عنطامع ‪ 2‬و‪ 6026‬هب‪ 5‬معط ‪ ۶۵‬ععبامل؟ رععصد‬
‫‪6701‬‬ ‫عسجمم‌نا می‌نمعصهه ‪.‬نی‬ ‫‪8‬‬
‫‪ ۶‬کصمت)ه‌نصنا عطا صم ‪0‬عصمعیه مهد عصم‪1‬‬
‫‪46 0 5‬تصعوعل مد غز ملنطم رفتنطا رصع‬
‫م‪‌6‬تنااهتعان‪ 1‬مج ب«آمدمنیهه ماج‬ ‫‪061 0‬و‬
‫‪ 78801‬عطع ‪ ۶‬ععصععمصهصا مطا عطفته دمعتججم‬
‫‪ 06۲ 6‬منوج تاه طمتطم ععصعع‌مصص م‪ ۲‬عهز‬
‫‪۰‬ص صرهمزتمموظ‬
‫مط نز م‪2۷1۲‬‬ ‫‪ 61۷02-‬عق ی نوی‬
‫متملمهه‬ ‫مطد معط‬ ‫منک‬ ‫‪۱‬‬
‫‪30۵۵ 0۵071101۳ 2‬‬ ‫دنو ‪5‬‬
‫عنطنام قصتلصوگاه کون حطفجع ‪ ۵‬هقی صعمعط‬
‫بع‪ ۲‬مط‪1‬‬ ‫هصصا‬
‫صح‪ 2‬وصتوممطل یه عم رصمئصنوه‬ ‫مه‬ ‫‪۷‬‬
‫هن ‪۳۱‬‬
‫مد‬

‫‪711۸ ۵‬‬

‫‪۸ ۲۳۸۵۲ 5‬‬


‫‪۸۲‬‬
‫)وجع‪ 12 1‬واقطا ‏ دهع ‪ 2‬و‪ 1‬اد‪2‬ع‪ 1‬خر‬ ‫هم‬
‫‪ 1‬مله‌عتصم مه لهسنافع؟ عمط‬
‫ع‪۲‬قظ فاومنع صهتعع‪0‬؟ سنا گ‪620 ۵‬‬ ‫مهمعد‬
‫مملبهم هجاوم معط مط عصتهم ص‪۵1‬‬ ‫جرج‬
‫حصمع ‪0‬علعمصی معط عتقط عتامنامصوط‬ ‫فنطا‬
‫‪-۱‬‬
‫‪-‬تقصمم فوعءم آهتتتاهه ‪ 2‬جهمعط فقظ عنط [‬
‫‪-‬عع‪ 1‬حصلز امصمت مصرهنص! صهعطع ‪ 1‬معط عصتیعل‬
‫له‬ ‫ععمع ‪ 2‬م‪ ۵ 0۱۵0‬ور طعنط متام و‬
‫مر عمط صذ ععمع؟ ‪ 2‬صقط عطاهد مفصلن زه‬
‫‪.‬کحاجع ‪0‬و متعمصهط و‬
‫مطما مافعنع صوتمن‪۵‬؟ سیم ‪ ۵‬مهو تم ‪0‬‬
‫«اتدلنععد صحتطع‪ 1‬ما عصتصصی صععد ‪«67‬قظ‬
‫عنط ‪ .‬رولهتایع؟ مبمتیص صبما عطة همتیل‬
‫مه ‪0.‬ععصمننه صععط فقط قفمع‌معم ات‪22‬‬
‫فقط نویه آمنهمی طمیاه ‪ ۶۵‬دنه فص بهعز‬
‫صز مهو عنط عصتممنصلنه رعصتمنلع‪ :‬صععه‬
‫آجنامع؟ ان ‪ 2‬هم ععمع؟ ‪ ۶۵ 2‬صمنوزت وا‬
‫‪101‬‬
‫‪0‬عسمحمط مسج مه‌عتصهعده لوتتامع؟ مط‪1‬‬ ‫صحطمصتطعت ‪ 1‬مان وعع‌عاع‪ 2‬طفتاتدظ‬ ‫«حماوع صحتطه] صد ‪06‬تتصنه‬
‫ناج عصنسعتت حصانگ عمط ‪ 12‬عتتصد ما ماه عط‬ ‫عطا ‪ ۶۵‬اععباع ‪52 2‬‬ ‫مصواز‪۲‬‬ ‫‪۰‬‬
‫ماعوع؟ حصانا عنطا ‪611 ۵6‬‬
‫تمد صقم نامز رکضهمقظ غذ ق‪ 2‬روعتتمه ‪۶0‬‬
‫امه ‪0‬صح عوتصحتطع]" مه همه تعتاوع؟ ‪6 2‬ت«قط‬
‫" امهبع‪. ۹‬عصمتاحدهای جوز عفییتف ‪00۵‬و ‪671۵‬‬
‫‪(۲۲۲۲۰/۲01 10 ۲۸۵۲ ۵۹‬‬
‫صز ‪0‬عسممصا مصمتاهتهممويه ‪4‬ج مصماهونصهوره‬ ‫عتطا حصح ‪ 2 11‬مهن ‪ 1۱۱ 60‬وستاتد معط ]‬ ‫‪60‬مظ موله معاوم ‪0‬سمطمن جمتمع‌تنل طفنعتدظ‬
‫توص ‪ ۶۵‬ععحاصته ‪ 2‬هه فومصتمنه صصان فطل‬ ‫کاعتلمصسمز معط له ‪ 0۶‬واحطا ‏ هرهم‬ ‫عصصوه عمط ‪ 03.21 2‬ده ععصه‌تومم وفعع‪2 0‬‬
‫عمتجم متجم عصتونصجوده ععه ممذ)ته‪80‬و‬ ‫‪ ۲‬منوت جعمءط عتحط مط وعناتی صاق ‪4‬صد‬ ‫‪(۰621‬‬
‫فطا عصتتیال‬ ‫حطاگز فطع مه و‪ 1‬امن‬ ‫‪-‬صتصص‪۳‬ظ منم مه عاله) ما وود ممط ععدم عمط‬ ‫حصه هماتاعموصوی هط ‪0‬ع‪۲‬ع‪6‬تن فقط جمباومر[‬
‫‪۰1۳111‬‬ ‫بت‬ ‫‪۱‬‬ ‫حتماوع‪ ۲‬مدای قهمد ط‌نطا مان فط‪1‬؟ وتا‬
‫رالمتاصهعیی عبه ممزابهم عومط ["‬ ‫مهتم‬ ‫کی ده عصامط عط لا بم‌مصنصم‪:‬ظ‬ ‫‪ 8‬صهحه چ هداج «عصمی هم ‪ 2‬و‪, 1‬ره‬
‫و صملعجعتصووره اجبتاوع فط مصه *وبتداا‪2‬‬ ‫‪0-‬ع (ه‪۲‬تاعع؟ عطا ‪ 2‬حصح ‪ 2 11‬ععصمعوقصی‬ ‫‪6‬‏ ‪ ٩66165 2‬م‪ 21/2۷۱ ۳‬عمط حصم صنتند عط‬
‫ات وان و ‪-‬ع بم دمز‌هفتصجعده فط صر ‪0670‬تضذ ا‪۵2‬‬ ‫ععمططعهط علححصلاه صه ‪ --‬عنط م‪ 1‬عع‪21‬‬
‫معط جوز فافناً افعیجع ‪ ۶۵‬صمتهتهم‬ ‫معط تعمودا ‪ 06002‬صه ‪۶‬عع از ووععد معط[‬ ‫‪061126 61 ۰‬‬

‫)‪۷۲71‬‬ ‫‪ ۲۷۳۲۳۳0۳۳(۱( ۳۱۳1 ۳‬و ‪۸‬‬


‫حظ‪ 62 0۵۷‬دام مظ عاعمباع آذ‪۲‬تاعع] عم‬ ‫عطا جه ذ هصنعدط ردصهلی احطم‌تط‌همه]‪ [۷‬و‬ ‫دوز ‪ ۶۵‬مهو قح ‪ 5‬قصعصتن)‬ ‫‪۴‬‬
‫فصمصتت؟ صتامالبط عنط للم ‪ ۵۷‬بدا عصتهل‬ ‫حطمی ‪ 52‬اهعص‪ )6‬م‪ 1‬مرن ‪ ۵‬صمتاجصمنمن)‬ ‫عط عنسه جووود ءعباز غمظ ععم ‪«7‬امص‪1‬‬
‫‪ 4.‬حصمصته و‪ ۶1 ۵2۲‬بقع افقا‪. ..‬و‬ ‫صجعع ‪ 1912 ۵۷۷‬طمجه‪ ۶۵ ۲۷۱‬مد م‪, 5‬مهد عمعتست‬ ‫فیط ]‬ ‫لو رلوتتای‪ ۲‬صصلزط امصمتممممصا‬
‫صتقظ ‪ ۵۲‬رولا‬ ‫کل ود ‪ "4‬عطا ‪06‬ججمت ‪+‬‬ ‫‪ ۶‬بح فعت عطا هصنصنهای‪ :‬ر‪ 5352‬عممز عمط‬ ‫‪ 6۰‬مصت لدم معط عتمطد عخحط‪ .‬طعتمط‬
‫‪ ۶۵ 7‬رالمنهعد عمت‌اصنط ‪۶‬ه عاما ‪04‬صد ماه‬ ‫احهای عطا عد عمصشنوم امصو‪ ۷‬عطا جهن رم‬ ‫‪۲‬لطاجمصه د و‪ ۶1‬بحعتاهص ماصا‪ .‬طمصعنط‬
‫بعصصحط مع عط عصت‌متص م‪0‬‬ ‫‪0] 6۳1 ۰‬‬ ‫‪-‬حاتجعع‪, 0‬نم لتحصوز بط ‪0‬عن‪ 0‬ر‪6‬صنمههد‬
‫حقتهتطاد مد کوب منصقه فیامزنمت‪ ۳‬م‪1‬‬ ‫ععطاته ‪ ۶۵‬تلزطتوعهن عطا طای ‏ ‪0662۳‬‬ ‫عط مد *‪60‬نیی) صلذ‪ ۲‬آمممتاجصم‌م‪1‬؟ را ‪0‬‬
‫‪۶‬ه ججم صجتصجع؟ ءعجا معط و‪ 4591‬عع‪ 1‬صمنا‬ ‫عمط گم عصچد معط عمتعصجل‬ ‫م‪ 6‬تاعالطا‬ ‫صهتععظ عظ صذ ولمم ان عمتوی ولد‬
‫صجوعط منم دلصعمای صحتعهظ مه مطا‬ ‫‪ 5 ۶۷‬مصممت به ‪ 753‬حصممتل»*‬ ‫‪0‬‬ ‫‪ ۶‬ععزمحل کل صذ احصمتادصهنصا ءعمبوده‪1‬‬
‫صه‬ ‫جه ‪00‬ص فصد ‪ 5791,‬وعل‪ 2‬دا‬ ‫‪ ۲00021.‬عطا جم‬ ‫‪۶‬‬ ‫‪676 2‬نطع‪ 0 2‬ععنط المع نز فصعاصمه‬
‫تعامء ‪ 2‬تقصعای عنظ‪ 6791. 1‬وط‪ 02‬طمبد]‪[۷‬‬ ‫عطا صا محر مسج ‪ ۵‬عه اصه‪ 761۵۲‬و ‪ "9‬م‪1‬‬ ‫‪ 2 ۷6‬ماعنط ات صم‌سور ‪.‬معصدلوط‬
‫همه ‪0‬صج عتعوط متصداعاً صد ‪ 02‬رعصه‬
‫صمع ع‬ ‫‪-‬تاوع] حتحتطم ‪ 1‬طاظ سم عصتلامط ‪ ۶۵‬وفع»‪۵۳۳‬‬ ‫لاب ‪ 01 ۰۵۱۸۵۷۷۲.‬ولادنمعوه) حصعمصن‬
‫صا وعنعع‪ ۱۲‬وحصصمطه‪) ۷‬عطحم‪۳‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫معط صذ مه عطوتد مد ‪ ۵۲‬معننجهع ‪8‬صد رآ‬ ‫‪(۰‬‬
‫م‪۳‬‬ ‫رهعمط ‏ ‪ 6791,‬وففله دا‬ ‫عمط صا ملوعع‪ 0‬طاسصا‪0‬؟ عمط ‪ ۶۵‬بجع ‪0۶1۶‬‬
‫موز‬
‫ماص ‪0‬ععصحط وه محلمعای فتاه و‬ ‫تتاجم‬
‫‪:‬‬ ‫زر ‪۱‬‬
‫(‬
‫‪۸۱۴ ۲۴۲۹/۷۱ ۲۸6۴۸۸۵۵۱6۷۴۵‬‬ ‫لجمو‪۲۱۸۸۵۵۸۸۵۵ ۲0 ۱‬‬

‫‪۱‬‬ ‫‪3/0‬‬

‫‪۱۱‬‬ ‫‪۱2‬‬
‫درالاا)‬
‫‪۰ ۷۱ ۱‬‬ ‫‪2001۶‬‬
‫‪[۸۳۲۲۵۲6‬‬
‫یز ‪۳‬‬ ‫ان‬
‫‪9‬‬ ‫و‬ ‫‪3‬‬

‫‪)0]۵۲۲‬‬ ‫‪5۸11 ۲‬‬

‫‪[100110۷6 00۷۲۷۲۳/۲) [۸۱۱۱۸۲۰‬‬ ‫‪7‬‬

‫‪۱۷‬‬
‫‪۱(۱۰۱۸۰۱۳۱‬‬
‫‪0 ۸ ۱ ۰ ۱‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪۱۰۶۳۸۱۱۱۱‬‬ ‫‪۵ 4‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪۱‬‬ ‫‪۲۱‬‬ ‫یا‬ ‫مه‬


‫‪ 5‬م‪2‬‬
‫‪۰۱۷۱۰ ۸۵۸۳۴‬‬
‫‪۱‬‬

‫‪۱‬‬
‫‪2۱۱۱‬‬ ‫‪۵۷۱۲5‬ع‪۳‬‬ ‫‪۱‬‬
‫‪۱۱۵۷6۲۲۳6۵۲ 21 -9666۳۱۳66۲‬‬ ‫‪16‬‬ ‫‪۱‬‬
‫‪۱‬‬

You might also like