You are on page 1of 30

‫‪3‬‬ ‫پوت‬

‫‪ 0‬تهران‬
‫ذر ‪۵۳۵۲‬‬
‫‪۳‬بان آ‪۶۱‬‬
‫آ‬
‫‪ /‬ار‬‫رز‬
‫شرکتگسترش صنایع سینمائی ابر اد‬
‫در دست تهبه‬

‫‪(0‬‬
‫فر مان آرا‬ ‫سمن‬ ‫کار ترهالت؛‬
‫‪۳9‬‬

‫بهرور وثوقی ‪ .‬شهرام گلچین‬ ‫‪۰‬‬


‫شروع فبلمیر داری_ دی‌ماه ‪۵۳۵۲‬‬
‫میهمانان نازهو ارد‬

‫الیزابت‌اوشنر (ستاره‌فیلم سوئسیاتوبوس) |‬


‫میکله پلاچیدو (بازبگر فیلم‌های آئیس میرود‬
‫‪-‬‬ ‫پیروزی»‬ ‫و«مارش‬ ‫مسابقه ‪-‬‬ ‫که بمیرد ‪-‬‬
‫جشنواره جشنواره‌ها) برژی‌آنتچاك (کار گردان ‪۱‬‬
‫فیلم لهستانی‪ :‬شب‌هاوروزها) استفانوساتافلورس‬
‫(بازیگرفیلم آنیس میرودکه بمیرد) آنجلیکا‬
‫ایپولیتو (ستاره فیتلم وای » سرافینا) گرهارد‬
‫اورچفسکی » ماربوس مولروسترن ه وگن و‬
‫بارابسکا » بین‌چی‌يك (بازیگران فیلم ‪ :‬شبها‬
‫وروزها) گلوریا ساتا (منتقد فیلم روزنامه‬
‫ایتالیائی اپل مساجرو) دل‌روزاریو (تهیه کننده‬
‫بل ‪ ۳۱‬د‪ ۶‬هت‬ ‫فیلم مانیل) میگوئل دولون‬
‫و‬ ‫ت‬

‫«آلبر تولاتوادا» ‪:‬نار فردان نامی سینمای ایتالیا وخالق فیلمهائی‌چون «مهر کیاه ‪ 6‬طوفان » نورهای‬

‫برنامه گفتگوهای جمعی‬ ‫»نل » ساحل » بیافهوه را با ما بنوش » پدری خواهم کرد وقلب‬
‫اریته ‪,‬دوست دختر » دزد » بدون ترحم ش‬
‫دوب پیش وارد تهران شد‪ .‬وی که درسال جاری درجشنواره قاهره بخاطرفیلم «قلب سکی»اش حایزه‬
‫سراقینا» شرکت دارد ‪.‬‬ ‫قدین را بدست آورد» درجشنواره تهران بجادیدترین فیلمش «وای ‏‬
‫ی‬ ‫نمند‬‫اده‬ ‫ومن‬
‫تلاق‬
‫‌ن ع‬
‫یگرا‬
‫مشاا‬
‫تما‬ ‫درتصویر اورا بهمراه همسرش می‌بینید‪.‬‬ ‫‪3‬‬

‫کرنکنتد‪.‬‬‫بدرانیانمه ش‬
‫‪31‬‬ ‫‪۳‬‬
‫ود‬ ‫بنمایش درمیآ بد»‬ ‫هائ یکه در جشنواره‬

‫زیر است ‪:‬‬

‫عٍ «تونی موسانته» بازبگرمجموعه «توما»‬


‫‪ ۱۱‬درمرکزجشنواره دريك‬ ‫امر‌وزصیح ساعت‬
‫جلسه مصاحبه جمعی شر کت خواهد داشت‪..‬‬
‫‪ ٍ#‬گفتگو با چند کا رگردان سینمای‬
‫«فانوس خیال ما» ‪.‬‬ ‫ایران بمتاسبت برنامه‬ ‫ب‬‫و‬‫و‬
‫سس‬‫وهر‬
‫رد‬

‫کر |‬ ‫درم‬ ‫ساعت صیح‬ ‫چهارشنبه دهم | ذرماه ‪-‬‬

‫‪۵‬‬ ‫جشنواره‬

‫«نیکیتا میخالکوف» کگاردان فیلم‬


‫«اتحاد جماهیر‬ ‫ما‬ ‫«دبهر‌عشق » و اه‬
‫ساعت‬ ‫شوروی» روز پنجشنبه یازدهم آذرماه‬
‫راس‬
‫و‬‫ن‬
‫اح‬‫ی‬
‫ر‬
‫ج‬
‫توو‬
‫‪۰۳‬ر‪ ۰۱‬صبح در دفتر جشنواره دريك گفتگوی‬

‫«میکله پلاچیدو» بازیگرفیلم‌های «آنیس میرود‬


‫‪ ۳‬جلسه گفتگو نا«آثبر تو لاتوادا» کار گردان‬
‫که بمیرد» و «مارشش پیروزی» » یکی دیگرازمیهمانان‬
‫فیلم «وای » سرافینا» ‪ -‬پنجشنبه بازدهم آذر‬ ‫جشنواره پنجم تهران آس‪. .‬‬
‫ساعت‪۰۳‬ر ‪۱۱‬صبح‪ -‬بعدا یکره دم‬ ‫«پرویز کیمیاوی» کا رگردان فیلم «باغ سنگی»‬ ‫«میکله پلاچیدو» سه سال پیش با بازی دراثری‬
‫برگرارخواهدا شد‬ ‫در جشنو ‪1‬‬ ‫دور‬ ‫پس ازنمایش فیلمش در «سینما دیاموند» مورد تشویق‬ ‫از«کارلودی پالما» بنام «ترزای دزد» که درجشنواره‬
‫‪7‬‬ ‫حاضران درسالن قرارگرفت ‪.‬‬ ‫دوم تهران به نمایش درآهد درسینما چهره کرد وازآن‬
‫ا‪7‬د‬
‫«باغ سگی» درجشنواره ‪ ۰۷‬برلین » جایزه‬ ‫میتدرجآ اعتبار وشهرتش پیشتر شد تا جائیکه امروز‬
‫تماشاگران علاقمند به شر کت دراین‌جلسات‬ ‫مخصوص هیئت‌داوران ‪ -‬خرس نقره ‪ -‬را بدست‌آورد‪.‬‬ ‫از اوبعنوان موفقترین جوان اول سینمای ایتالیا باد‬
‫«کیمیاوی» هممش|کغنوونل‌فراهم کردن مقدمات‬ ‫ک ندنند ‪.‬‬
‫«میکله پلاچیدو» پیش‌ازورود به سینما » بازیگر ‏ تهیه فیلم تازه‌اش با نام «شعله‌های آن زمان» استکه می‌توانند پیش از شروع گفتگوها برای ورود‬
‫|بهمر کز جشنو اره باخانم «آربانا فررشاد» مستول ‪1‬‬ ‫«اریکاماز» و «ثری توماس» درآن بازی‬ ‫قرار است‬ ‫و «رونکوئی»‬ ‫«لینا ورتمولر»‬ ‫واستادانش‬
‫‪۱‬‬ ‫که‬ ‫انت‬
‫سای‬
‫لری‬
‫جرگزا‬
‫|ب‬
‫و‬ ‫ها‬ ‫وی‬ ‫و‬ ‫با ماس‬ ‫ین ای‬ ‫‪۱۶۱‬‬ ‫‪۹‬‬ ‫ی‬ ‫اس‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۹‬‬

‫درحاشبه‬
‫ششمین ردورزحشنو‌ازه ‪...‬‬

‫درسالن نمایش فیلمهاثی کهبرای پچه‌ها مناسب نیستند‪-‬‬ ‫درششمین روز » جشنواره باارائه‌ی فیلم‬
‫فورمن»‬ ‫«میلوش‬ ‫«دیوانه‌ای ازقفس پرید» ساخته‌ی‬
‫بچه‌ای که نتوانسته‬ ‫‪-‬حشت‬
‫نحس» درسینما اتلانتياک و‬ ‫یکیازمو ثرترین ضربه‌های‌خودر] نواخت وسینما دیاموند‬
‫فیلم را تحمل کند »‬ ‫ترسناك‬ ‫ازصحنه‌های‬ ‫بعضی‬ ‫بود‬ ‫درساعت ده صبح روزشنبه ستانس پرالتهابی را پشت سر‬
‫لحظاتی نظم وسکوت سالن سینما را درهم ریخت ‪-‬‬ ‫گذاشت ‪ .‬تماشاگران جشنواره بطور کامل این فیلم‬
‫میلوش فورمن را پذی رفتند وبه نظر اکثریت آنها‬
‫چرا اولیایکودككچنین اجازه‌ای برای دیدن فیلمیکه‬ ‫«دیوانه‌ای ازقفس پرید» بهترین فیلم جشنواره تا آن‬
‫ازقبل معین بود چگونه اثری است به فرزندشان داده‌اند‬ ‫‪.‬‬ ‫بو ده است‬ ‫روز‬

‫‪910‬‬ ‫اپن موفقیت روز بعد درسینما انلانتيكک تکرارشد‬


‫اکشاگر ناشی هنگام دیدن فیلمهای صامت‬ ‫تمیا‬ ‫ومشتاقان برای تهیه‌ی بلیط ساعتها پیش ازموعد مقرر‬
‫«ا) گلس فربنکس» فریاد می‌زد ‪:‬‬ ‫خودرا بسهینمای مزبور رسانده بودند وصف طویلی‬
‫‪ -‬اطق ! ؟‬ ‫دررکنار سینما تشکیل شده بود ‪ -‬وآنهاتی همکه دیرتر‬
‫فیلم‬ ‫ان‬
‫دکا‬
‫ر»‬‫گین‬
‫رارو‬
‫ژر‬
‫رسیدند » مجبور شدند بلیط را بچهند برابرقیمت اصلی‬
‫ٍ بتاوجه بتهنوع برنامه‌های جشنواره فیلمهای‬
‫«ژراروین» یکیا زکا رگردانان‌فیلم «چنک‌ودندان»‬
‫نیز بدون طرفدار نیست »‬ ‫فرنکس»‬ ‫گالس‬
‫صامت «د‬
‫ازبازار سیاه تهیه کنند‪.‬‬
‫(فرانسوابل ‪ -‬همکار «وین» درتهیه اثراخیر بوده‌است)‪.‬‬
‫واین طرفداران نصف سالن سینما را لااقل پر می کنند‪.‬‬
‫نینماهای نمایش‌دهنده‌ی فیلمهای جشنواره‬
‫درشب نمایش فیلم درسپنما دیاموند » به تماشاگران‬ ‫اند که‬ ‫ه‌گر‬
‫برای جولگیری ازایجاد بازارسیاه تفصمتیم‬
‫معرفی شد ومورد تشویق حاضران قرا رگرفت ‪.‬‬ ‫بعضی ازتماشاگران واقعاً تکلیف خودرا در‬ ‫بهرنفر فقط يك بلبط بفروشد ومعلوم نیست آیا این‬
‫«ژراروین» حالا چهل‌ويك سال دارد » آزچهارده‪.‬‬ ‫قبال فیلم «شطرنج باد» نمیدانستند ویکیازآنهاکه فیلم‬ ‫چاره‌جوئتی موّثرواقع خواهد شد پا نه ؟‬
‫سالگی بتهابه فیلمی درباره زندگی يك موش آبی ‪+‬‬ ‫»ف‬
‫را هو میکرد » درپایان نمایش بمنظور تأیید آن ک‬ ‫نمایش نخستین فیلم ایرانی دربخش مسابقه‬
‫بکهار فیلسازی روی کرد وازآن پس تاکنون » آثارش‬ ‫مرتبی برای فیلم زد وهنگام معرفی سازندگان فیلم‬ ‫]| جشنواره بهایجان فراوانی همراه بود وبیشتر دست ‪-‬‬
‫را فقط درباره طبیعت وجانوران ساخته است ‪.‬‬ ‫ازجمله مشوقین دوآتشه آنها شده بود !‬ ‫‪ ۱‬اندر کاران سینما بکانجکاوی منتظردیدن آن بودند‪.‬‬
‫«ژراروین» وقتی که بیست سال داشت درفستیوال‬ ‫علاقمندان برای‌دیدن‌فیلم «شطرنج باد» محمدر‬
‫ی»‬
‫شو‬‫ومیز‬
‫گجی‌‬
‫کن‬ ‫ن‪:‬‬
‫داکاکا‬
‫ری‌ی‬
‫گزندگ‬
‫رلم «‬
‫فی‬ ‫اصلانی سالن سینما دياموند را کاملا" اشغال کردند ‪ -‬اما‬
‫بین‌المللی انجمن فرانسوی حمایت ازپرندگان بسهال‬ ‫«سینما چشم و گوش دارد» منظور شده‬ ‫که دربرنامه‬
‫‪ ۵‬ب «افرانسوابل» آشنا شدکه او نیز درآن زمان ‏‬ ‫فیلم با عکس‌العملهای کاملا" متضادی مواجه‌گردید ‪-‬‬
‫پوت الزه زبرنامه‌های حشتواره ورد سعردای از‬
‫وزآن پس ایندو آثارشان را بهام‪.‬‬
‫‪ ۶‬سال داشت ا‬ ‫بتماشای آن علاقمندی‬ ‫ی‬
‫س»‬‫که‌ای‬‫سینمادوستان حرف‬
‫بطوریکه جمعی درحین نمایش فیلم اعتراض وجمعی‬
‫‪۰‬‬ ‫ساخنه) ند‪.‬‬ ‫میکردند‪.‬‬ ‫دیگر بنااراحتی آنها را دعوت بسهکوت‬
‫‪7‬‬ ‫نشان نداد ‪.‬‬
‫‪ «۴‬نمايش فیلم «دهه شگفت پنجاه» پایان بسیار‬ ‫پس ازپایان فیلم وقتی خبرنگاران نشریه روزانه‬
‫جشنواره برای‌جمعآوری نظرها به صاحب‌نظران مراجعه‬
‫مطبوعی بود برای ششمین روز جشنواره‌که خاطره‬
‫شیرینی ازخود بجایگذاشت ‪.‬‬ ‫کردند » معلوم نبود کهچرا بیشتر آنها علاقه‌ای به‌اظهار‬
‫نظر نداشتنه حتی آنهاکه بفایلم موافق بودند واگر‬
‫این فیلم مروری‌بود اجمالی‌بر کارهائی که سینمای‬
‫ایتالیا درسالهای ‪ ۵+‬ارائه نموده بوذ ‪ .‬میدانیم که در‬
‫ضیافت انجمن سینماداران ‪.. .‬‬ ‫آغاز این سالها سینمای‌ایتالبا دوران درام‌های‌خانوادگی‬
‫را بپایان می‌برد تا دوره شیرین وناب کمدیهای زندگی‬
‫را آغاز نماید‪.‬‬
‫ندزردیکی‌های‌پایان این‌دهه سینمای ایتالیا متمایل‬
‫بسهاختن فیامهای تاریخی شد‪ .‬مدارفیلم «دهه شگفت‬
‫نمونه‌های جالبی ازاین سه دوره خاص‬ ‫پنجاه» شاهد‬

‫شدیم ‪ -‬ودرطی آن دیدار مجددی داشنیم با ستارگان‬


‫محبوب آن سالها «لوچیا بوزه» » «سیلوانا منگانو» »‬
‫«سوفیالورن»»‬ ‫«سیلواناپامپانی نی »» «ویتوریودسیکا»»‬
‫» «ویتور یو گاسمن» » «توئو» »‬ ‫«حینا لولو بریجیدا»‬
‫«آلبرتوسوردی» » «دوریانگری» » «آلدو فابریزی» »‬
‫ساتیا جیت‌ری کرگاردان صاحب نام سینمای‬
‫«مادئو ناتزاری» » «ابوون سانسون» » «] نامانیانی» ‪6‬‬
‫هند ازجمله مشناقان فیلم «دیوانه‌ای ازقفس پرید»‬
‫یکشنبه شب «انجمن سینماداران ایران» ضیافتی‬ ‫«ماریزآ لازیو» ‪۰‬‬ ‫«سیلو) کوشینا»» «رناتو سالواتوری»‪.‬‬
‫میلوش فورمن بودکه برای دیدن آن به سینما دیاموند‬
‫بافتخار پنجمین جشنواره جهانی فیلم تهران درباشگاه‬ ‫«رناتو راشل»‪« .‬کلودیا کاردیناله»» «نینو مانفردی» »‬
‫‪:‬‬ ‫آمد ‪.‬‬
‫نخست وزبری ترتیب‌داد که درآن غالب هنرمندانابرانی ‪.‬‬ ‫«نیناپیکا» ‪ . . ۰.‬ودیگران درفیلمهائی نظبر «نان و‬ ‫به سالام دوسندارانش‬ ‫نبدهی‌ها‬
‫هار‬
‫ک)‌نتظ‬
‫بلن‬
‫سسا‬
‫در‬
‫وخارجی شر کت داشتند‪.‬‬ ‫وعفشاقنتوزی ‪ «». ». ».‬و «نان وعشق وحسادت» » «نان وعشق‬
‫يك سرباز‬ ‫که اورا شناخته بودند پاسخ میگفت ونیمه تعظیمی هم‬
‫صویر «بهروز وثوقی» و «ایرن» را دراطراف‬ ‫تر‬
‫د‬ ‫ونصفی» » «پز عالی » جیب‬
‫می کرد ‪.‬‬
‫‪۲‬‬ ‫‪-‬ه قرار‬ ‫«هربرت کلاین» (سازنده فیلم «هنر هدرن» ک‬ ‫خالی» » » «شبهای ون‬
‫یز» ‪ . ۰.۰‬که برای‌علاقمند قدیمی‬ ‫م‬
‫است روزجمعه دوازدهم آذر درتالار رودکی به نمایش‬ ‫سینما پرازخاطره است ‪.‬‬ ‫تعاقب اشاره‌ای که به حضور بچه‌های خردسال‬
‫‪73‬‬ ‫درآید) می‌بینید‪.‬‬
‫‪۰۳‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫‪۱‬‬
‫خسلا ‪3‬‬ ‫‌‬

‫‪:‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫اطلاعیه جشنو اره جهانی فبلم تهر ان‬ ‫‪۱‬‬
‫‪۳‬‬
‫پنجشنبه پازدهم آذر ‪ -‬ساعت ‪ - ۷۱‬تالار رودکی‬ ‫«الجزایر» بمناسبت جشنواره جهانی فیلم تهران نمایش می‌دهد ‪.:‬‬
‫‪۳‬‬ ‫رردان ‪ :‬محمد لخدرحمینه ‪ -‬برنده جایزه اجوشلنواره کان ‪)۵۷۹۱‬‬ ‫گکا‬
‫سالهای آتش زبرخا کستر (‬
‫»‬
‫جشنواره جهانی فیلم تهران نمایش می‌دهد ‪:‬جمعه دوازدهم آذر ‪ -‬ساعت ‪ - ۷۱‬تالار رودکی‬

‫‪۱‬‬ ‫جشنواره جهانی فیلم تهران نمایش می‌دهد ‪:‬شبه سپزدهم آذر ‪ -‬ساعت ‪ - ۷۱‬تالار رودکی‬
‫عروسی فیگارو (بمناست سالروز مرگی ولفگانگ آمدئوس موتزارت ‪ -‬تولید اپرای حامبورگت)‬
‫بلیط را به بهای بکصد ریال می‌توانید دوساعت پیش‌از نمايش فیلم از گیشه تالار رودکی ابتیاع فرمائید ‪.‬‬

‫‪3‬‬

‫‪۱‬‬ ‫)‬ ‫اب‬ ‫‪5‬‬ ‫‪۸‬‬ ‫‪:‬‬ ‫‪1‬‬ ‫سس‬ ‫س‬ ‫‪۳‬‬

‫از‬ ‫«مارتا مشاروس» و هنر مندان «نه‌ماه» درسینما دباموند‬


‫‪.‬‬ ‫گاردان فیلم ‪ :‬ه ماه»‬
‫رک‬‫هنر مندان فیلم «نهماه» (ازچپ بارست) مارتا مشاروس «‬
‫بان تووبسکی ‪ -‬لی‌لی‌مونوری «بازیگران اصلی فبلم ‪ :‬نه‌ماه» و بانوش کنده «فیلمبردار فیلم» ‪۱‬‬
‫‪۱‬‬ ‫پس‌از نمایش فیلم به‌تماشا گران معرفی شدند وبه شدت مورد استقبال قرا رگرفتند‪.‬‬ ‫‪ ۶‬امسروز در بسن بسشتواره‬ ‫‪2‬‬
‫)ار گردان فیلرا» فیلمیر دارغالب آثار «بانچو»‪-‬‬
‫مار تا مشاروس (همسر میکلوش بانچو ک‬ ‫‪7#‬‬ ‫‪93‬‬ ‫ی‬ ‫و‬
‫ی‬ ‫پانو شکنده ‪ -‬پاری دادهاست که به‌نحو موثری ارزشهای کارش درفیلم هویداست‪.‬‬ ‫ك‪1 ۳ ۳4‬‬ ‫نمایشگاهی ‪۰‬‬
‫«مار تامشاروس» سال گذشته جابزه بزر ک جشنواره برلین را بخاطر فیلم «پذیرش‬
‫«نه مام» یکی از اخت‌های ‪۱‬‬ ‫فر زند» ندست آورد و درجشنواره تهران نیز برای فیلم آخرش‬
‫بردن جایزه را دارد‪.‬‬

‫كِ‬
‫‪۹۳‬‬

‫هنرمندان «ماکس هاوبلار» درسنما دیاموند‬


‫تهیه‌اش کرده‌اند)‬ ‫(ه «هلند واندونزی»‬
‫ی هاوبلار» ک‬ ‫هنرمندان فیلم‬ ‫‪:‬‬ ‫هت‬
‫ال لا فتند‪.‬‬ ‫میا‬ ‫بت رال سس‬ ‫تست‬ ‫» نار فیلم نئیسی ی‬
‫دترصویر ازچپ به‌راست ‪ :‬خانم هلاتی » «مارولی سیتومیل» ‪ -‬بازیگران اندونز‬ ‫و»‬
‫ان‬‫کیا‬
‫شد ء قرار است «ب‬ ‫تهران‬ ‫وارد‬ ‫شته‬
‫فیلم ما کس هاوبلار ‪ -‬و «فونس رید ما رکرز» ‪ -‬کا رگردان فیلم ب را مشاهده میک‬ ‫وارد تهران شود‪.‬‬ ‫امشب‬ ‫آن فیلم اخیر نیز‬
‫‪2‬‬ ‫‪۳۹‬‬
‫‪۳۹‬‬ ‫و‪۱‬‬ ‫‪/‬‬ ‫ی‬ ‫سوت‬ ‫تته<‬ ‫رت‬ ‫‪۱‬‬ ‫ان‬
‫مب‬

‫و بهمن فرمانآرا ‪ -‬د رگفتگوئی جمعی ‪0‬‬ ‫خوروش‬ ‫ری‬


‫خ»‬‫فور‬
‫ان‬ ‫چهر‬
‫ننیو »‬
‫ملا‬
‫اص‬ ‫مد»رضا‬
‫حشلو‬
‫مدا‬
‫شهره آغ‬ ‫از راست بهچپ ‪ :‬شهرام گلچین‬

‫حمعی ‪...‬‬ ‫گوی‬


‫تداك‬
‫فدر‬
‫گ»‬‫هنرمندان <«شطر نج داد‬
‫‪۳۲‬‬ ‫ازاین نظر شرایط عای‬ ‫و آردشده ازخارج‬
‫بسیاریازفیلمسازان خودمان ترجیح‌میدهم واین‬ ‫«محمدر ضااصالانی» سنادزه‌ی‌فیلم«شطر نج‬
‫من درآینجا می‌پر سمکه چرا شهرداری ناید ‪۰۲‬‬ ‫ارثباطی به فروش فیلم نخواهد داشت ‪ -‬اعنقاه‬ ‫باد» پس ازنمایش فیلدش دربخش مسابقه(پرواز‬
‫درصد عوارض‌بگیرد ‪ -‬مگرشهر داری‌برای سینما‬ ‫ما بکار فیلساز مهم‌ترین دلیل برای انتخاب او‬ ‫یز بالدار) به اثفاق «فخری خوروش» و«شهره‬
‫چه کاری انحام داده وبا خواهد داد ‪.‬‬ ‫میتواند باشوهیچ‌رابطه‌ای هم‌به‌سابقه کاری او‬ ‫این»‬ ‫لچ‬‫گهر‬
‫«برزنجانبور» وم«ش‬
‫آغداشلو»» ک‬
‫وحر فه‬ ‫عت‬
‫ن يك‬
‫صوان‬
‫ما هنوز سینما را بعن‬ ‫نخواهد داشت‪ .‬فرضاً ما درسال اینداه هشت با نه‬ ‫بازیگران و «یهمن فرمانآرا» تهیه کننده فیلم‬
‫نمی‌شناسیم درهرشرابطی‌ازما مالبات‌میگیر ندحتی‬ ‫فیلم دردست تهیه داریم که تعدادی ازآنها را‬ ‫در بك جلسه گفتگوی جمعی در مجرشکنزواره‬
‫درحالیکه در هیچ حررفه‬ ‫باشیم ‪-‬‬ ‫کرده‬ ‫| کر‬ ‫ی‬ ‫شرتککرد وبه‌سئوالات خبر نگاران و تماشاگران‬
‫دیگری ازتاجر ضررخورده مالیات نمی گیرند ‪-‬‬ ‫حرفه‌ای تحر به نداشته‌اند‪.‬‬ ‫فیلمش پخاگسفت ‪:‬‬
‫‪ 0‬آیا چون شخهاً سرمایه گزار نیستید ‏‬ ‫قعه فیلم ازنظر ساختمانی شاهت‌های‬
‫فیلم را بپردازيم وهیچ ضابطه‌ای‌هم‌در کارنیست‪.‬‬ ‫زیادی بقاصه‌ی ف‌لم «شیطان صفتان» کاوزو فروش فیلم برایتان مطرح نیست ؟‬
‫‪ 8‬کمی راجع به محیط فیلم بمابگوئید‬ ‫" فرمانآر) ‪ -‬منظورم توفیر بین ارزش کار‬ ‫داشت ‪ .‬آبا ان شباهت‌ها قصدی بوده با اینکه‬
‫این‌قصه درچه زمانی اتفاق‌می‌افتد ‪ -‬چون درفبلم‬ ‫‪ :‬وفروش فیلم بوده ‪ -‬مسلم است که ما درشر کت‬ ‫بطوراتفاقی پیش آمده است ‪.‬‬
‫می‌بينيم که خانم خوروش لسباملا" اروباتی‬ ‫صنابع گسترش سینمائی به بر گثت خرج ی که‬ ‫محمدرضا اصلانی ‪ -‬متأسفانه من هنوز فیلم‬
‫پوشیده درحالیکه دیگران لباسهای بومی بتن‬ ‫حتی دراین مورد فقط‬ ‫ی‬ ‫«شیطان صفتان» را ندیده‌ام وتنها فیلمی که از‬
‫دار‬ ‫به بازار داخلی هم توجه نداریم وبیشتر به‌صدور‬ ‫«کلوزو» دیده‌ام «حقیقت» است ‪.‬‬
‫اصالانی ‪ -‬قصه فیلم درسال ‪ ۰۰۳۱‬انفاق‬ ‫فیلم اهمیت میدهیم وبرای‌اطلاع شما باید بگویم‬ ‫آقای اصلانی می‌توانید ابیر‌مابگوئید‬
‫می‌افتد‪ .‬آن‌زمان لباسهای‌ف رانسوی‌بیشتر مد بود‪.‬‬ ‫و ار اون‬ ‫که «شطر نج باد» را‬ ‫‪:‬‬ ‫که چرا وارد کار سینما شده‌اید ؟‬
‫خانم خوروش چون باك زن اشرافی است » طبعا‬ ‫برای نمایش درپنج کشور خریداری شده‌است‪.‬‬ ‫دلیلی کهشما روزنامه‌نگار‬ ‫ان‬
‫هنیم‪-‬‬
‫بالا‬
‫اص‬
‫به‌مد بیشتر علاقمندی نشان میدهد‪.‬‬ ‫نمایش فیلم فقط درایران درحال حاضر نمی‌تواند‬ ‫شده ید ‪.‬‬
‫ورایشی‬
‫آبا انتخاب چنین لباس آ‬ ‫جوابگوی‌نیاز ما باشد‪ -‬جزاینکه قیمت بلیطهای‬ ‫‪ 9‬ازآقای فرمان‌آرا می‌پرسی کهچبها‬
‫سینما گرانتر شود با آینکه فیلم ایرانی را مشمول بمنظورجلب آماشاچیان فرنگی نبوده ؟‬ ‫دلابلی آقای اصلانی را برای ساختن ابن فیلم‬
‫به فروش فیلم فکر‬ ‫وجه‬
‫هیی‪-‬چمن‬
‫بلان‬
‫اص‬ ‫معافیت مالیاتی کنند‪ .‬چرا ما باید همان مالیاتی‬ ‫‪۱‬‬ ‫بربگدهز‌اند ‪.‬‬
‫نمی‌کنم ‪ .‬لباس‌ها کاملا" جنبه سندی دارند وما‬ ‫را بپردازیم که يك فیلم خارجی پرداخت می‌کند‪.‬‬ ‫بهمن فرمان آرا ‪ -‬من شخصاً قباهیآ‌اصالانی‬
‫آنها را ازروی عکس‌هائیکه ازآن زمان داشتیم»‬ ‫درهیچ نقطه دنیا يك فیلم بومی با يك فیلم‬ ‫بعنوان يك فیلمساز فهیم اعتقاد دارم و اورا به‬
‫‪9‬‬
‫ناریخی وفرهنگی زیادی داریم وتنها ازاین راه‬ ‫اصلانی ‪ -‬یادم هگستفکتهم درفیلم عرفان‬ ‫ندتخهاب‌ کاریم ‪.‬‬
‫می‌توانيم موجودبتمان را ثابتکنیم ‪.‬‬ ‫مطرح نشده اما فلسفه تاریخ چرا‪.‬‬ ‫فضای‌فیلم هم فرنگی‌نیست‪ .‬تفاوت‌لباسهای‬
‫فلسفه تاریخ نوعی فهم موجودیت است و‬ ‫‪ 9‬چرا انحصاراً بازبگران تئات کار‬ ‫زن ومره بخاطراینستکه درآن سالها ابتدا زنها‬
‫اینکه چه رابطه‌ای‌با گذشته می‌توانیم داشته‌باشیم‪.‬‬ ‫کرده‌اید ؟‬ ‫ِِ بگرایش پیدا کردند وبعد مردها ‪.‬‬
‫یکی ازمشغولیات ذهنیم همیشه این است‬ ‫اصلانی ‪ -‬من فمکیر‌کنم که هنرپیشگان‬ ‫‪ 6‬انفاقاً اینطور نیست ومی‌دانيم تا پیش‬
‫که چگونه ازتاریخ به حال پیوند ورابطه پیدا‬ ‫از «‪ ۷۱‬دی» زنها جرآت ابر از وجود نداشتند‪ .‬تثاتر نرمش وفرم دلخواهی دارندکه نظیر آن در‬
‫اصلانی ‪ -‬نظر شمادرست است اما نه در ترد هنرپیشگان سینما نیست ‪ -‬ازطرفی هم آنها‬
‫خودش را مطرح کند واگر ابنطور نباشد پسآن‬ ‫فهیم‌ترند وپشتوانه فرهنگی‌شان هم پیشتراست ‪.‬‬ ‫داخل خانه‌ها ‪ -‬درخیابان‌ها ومعابر چرا؟‬
‫حر کت غلط است ‪.‬‬ ‫بازبگران سینما بفارم خاصی اخت پیدا‬ ‫‪ 9‬اگر داستان فیلم شما درسال ‪۰۰۳۱‬‬
‫‪ 9‬آقای فرمان آرا می‌توانید بما بکوئید‬ ‫کرده‌اندکه برای من مشکل بود تا آنهارا ازآن‬ ‫)تفاق می‌افند پس چرا ما درپابان فیلمکو لر و‬
‫هصمیم‬
‫کهچهویژ کیدرقصهی این فیلمدیدیدک ت‬ ‫فرم خارج کنم ‪.‬‬ ‫آنتن تلویزیون می‌بینیم ؟‬
‫ره ساختن شگر فتید ‪1‬‬ ‫‪ 9‬فکر نم یکنی دکه تاربکی بیش ازحد‬ ‫اصلانی ا‪-‬ین حکرتی است به زمان حال‬
‫‪-‬رمی‌کنم قصه این فیلم از‬ ‫فرمان‌آرا فک‬ ‫صحنه‌ها به بازی بازیگر ان لطمه زده باشد؟‬
‫‪ -‬اگر شما باهین معنا توجه‬
‫نظر بافت سینمائی فرم درستی‌داره که دور ازپسند‬ ‫از نظر‬ ‫نمایش‌دهنده‬ ‫اصلانی ‪ -‬ها‬ ‫این زمان هم باشد‬
‫عامه مردم هم نیست ‪.‬‬ ‫پروژ کسیون اشکال داشت‌و گرنه‪ .‬فیلم در اصل‌تا‬ ‫" ندارید» من حرفی ندارم ‪.‬‬
‫برای من فضای داستان خیلی مهم بود ‪.‬‬ ‫اپن حد هم تاريك نیست ‪ .‬وجدا ازاین مسئله‬ ‫چه درفیلم وضعیت مبهمی‬ ‫شخصت‬
‫است ‪.‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫پیونده اگزذشتهبهحال سار‬ ‫برای ما حرکات بازپگران مهم نبوده بلکه باید‬ ‫" دارد وچرا دربابان خانه را بدست او می‌سیارند؟‬
‫ازطرفی حم شخصاً به اسلانی اعتقاد دارم‬ ‫کل صحنه را زیرنظر داشت ‪ .‬ما میخواستیم که‬ ‫اصالانی ‪ -‬درفیلم کنیز کی‌هست که هدفهای‬
‫ومیدانم کهفیلمساز خوبی است کچاونرهای‌قبلی‬ ‫هرصحنه‌ای يكك تابلوی متحر لك باشد‪.‬‬ ‫جاه‌طلبا نه‌ای‌دارد ‪ .‬وقتی‌تمهیدات‌اوبرای رسیدن‬
‫اورا دیده بودم ‪.‬‬ ‫ایجاد فضای تاريك وخفه هم متناسب با‬
‫شازده احتجاب جه‬ ‫‪4 9‬‬ ‫قصه‌ی فیلم است وباید اپنطور‬ ‫آمسفرخاص‬
‫ت‬ ‫وخانه را بدست بچه می‌سپارد ‪.‬‬
‫گمویئید ‪٩‬‏‬ ‫ِ‬ ‫می بو د‬
‫شابع است که نام آقای «فرمان آرا»‬
‫فرمانآرا ا‪-‬ین‌شباهت کاملا تصادفی‌بوده ‪.‬‬ ‫‪ 9‬آبا يك هنرپيشه تتاتر می‌تواند الزاماً‬ ‫دهربرافییلمی تضمینی است برای فروش آن‬
‫شاهد بودبد»‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪ 1‬د‬ ‫وا کار او برای‬
‫درسینما هم برکگارفته شود آی‬ ‫با اعمال نفوذ شما بوده‬ ‫ه‬
‫کت‬‫وهمینطور شابع اس‬
‫‪(۳‬‬ ‫تسیز‬ ‫که دوفیلم ازسازمان گسترش صنابع سینمائی به‬
‫جشنواره راه پیداکرده است ‪.‬‬
‫وی اور ‪ -‬من‪,‬به عنوان یکیازاعضا یکمیته‬
‫ایشنایعه بهیچوجه صحت‬ ‫انتخاب باید بگوی که‬

‫ندارد ‪ -‬ما درمورد ‪ 3‬فیلمها حتی بطور‬


‫مخفی رآی‌گیری می‌کنيم وبموجب رآی اکثربت‬
‫فیلمی قبول با رد ميشود‪ .‬میگوپندکه فیلمها را‬
‫ندیده انتخاب می‌کنیم ‪ -‬این حرف هم درست‬
‫نیست ک‪-‬مااینکه فیلمهای‌گلستان ویا سرایدار‬
‫‪ 8‬در سالهای کذشته رد شده بودند» بطور کامل‬
‫‪8‬یت انتخاب ارائه نشده بود ‪ .‬اما من شخصاً‬‫ک‬
‫عتکرآن نیستم که ممکن‌است گاهی موارد اشتباه‬
‫ده باشیم ‪ -‬اما سوءنیت درمیان نبوده است ‪.‬‬
‫بهمن فرمانآرا ‪ -‬اگر این شایعه درست‬

‫شهره آغداشلو درصحنه‌ای ازفیلم «شطرنج باد»‬


‫نماید کلهی‌باعث خوشوقتی است‪ -‬اماحقیقت‬
‫ان است‪ .‬درخیلی ازهوارد تیه بزعکس‬ ‫‪1‬‬

‫عده زبادی نسبت به‌فیلم واکنش منفی‌نشاندادند»‬ ‫سینما مطلوب خواهد بود ؟‬ ‫هم بوده ‪.‬‬
‫درمقابل چنین عکس‌العمل‌های مخالفتآمیزچه‬ ‫فخری خوروش ‪ -‬آيا شما اد بازیگران‬ ‫اما درمورد اعمال‌نفون من‌باید بگویم ابتدا‬
‫استنباطی دارید ‪٩‬‏‬ ‫را دراین فیلم تثاتری دیدید ؟ ما املا" سینمائی‬ ‫قراربود که من‌د ر کمیته انتخاب جشنواره عضو بت‬

‫اصالانی ‪ -‬باید بگویم که تفریباً برایم عادی‬ ‫بازی میکردیم ‪.‬‬ ‫باشم اما به دلیل اینکه فیلم هانی‬ ‫‪9‬‬
‫‪۱‬‬ ‫شدهداست چون اغلب باآن مواجه تیا‬ ‫شهره آغداشلو ‪ -‬وباید اضافه کنمکه البته‬ ‫رای اراثه به جشنواره آ ماده کرده بودیم » من‬

‫مشخصاتی بخرلاف سینمای‬ ‫ايم‬


‫هتکه‬
‫|نس‬
‫ارر‬
‫کاط‬
‫بخ‬ ‫ما ستاره نبودیم » بلکه فقط بازی میکردبم ‪-‬‬ ‫ازاین کمیته استعفا کردم تا احیاناً چنین مسایلی‬
‫متداول دارد ‪.‬‬ ‫درحالیکه بازیگران سینما بیشتر ستاره هستند تا‬ ‫پیش نیاید‪.‬‬
‫سیتمای متداول ايران عتاف از‬ ‫بازیگر ‪.‬‬ ‫‪ 9‬آقای اصلانی » درمصاحبه‌ا ی که ازشما‬
‫فرنگی است واین نوعی عادت درتماشاچی بوجود‬ ‫‪ 8‬مسمکن‌است راجع بهفلسفه تاریخ‌توضیح‬ ‫درنشر به روزانه جشنواره خوانده‌ايم اشاراتی‬
‫وآرده است‌که نمی‌توانند کارهای متفاوت بآان‬ ‫بیشتری بدهید؟‬ ‫بعهرفان وفلسفه درفیلم کرده‌ابد ‪ .‬ممکن است‬
‫‪۲‬‬ ‫سینمای رایج را تحمل نماید‪.‬‬ ‫ی ماملت کهنسالی‌هستیموپشتوان‌های‬ ‫قتوضیحی‪.‬دراین باره بدهید؟‬
‫نظرها‬
‫و زن جواب می‌دهد‪ :‬ازنسیم لذت می‌برم‪.‬‬
‫نوعی استحکام دراماتیکی و بصری از دیگر‬
‫امتیازات این‌فیلم بود‪.‬‬

‫میهن بهرامی‬
‫(منتقد ونوبسنده)‬
‫نمهاه‬
‫ایستگاه بعدی گربنیچ وبلج‬ ‫وقتی‬ ‫ایبنت افتلمی استکه درحوصله‌ی‬ ‫ِ‪-‬‬

‫این فیلم نمونه‌ی خوبی از نوع برخورد‬ ‫و پاید بعدها با حوصله‌ی بیشتر‬ ‫جید‬
‫گدكننم‬
‫ان‬
‫سینماگران جوان و امروزی سینمای امریکا با‬ ‫که من الان‬ ‫راجع به‌آن بحث کرد ‪ ,‬بخصوص‬
‫مسائل مبتلا بهاطر افشان بود ‪ .‬مسائلی که بش‌از‬ ‫کار دارم !‬
‫دبوانه‌ای از ففس بربد‬ ‫پرویز کیمیاوی هرچیز به واقعیات خاص‌امربکابی منتهی‌ميشود‪.‬‬
‫قبل‬ ‫‪ +۶‬نمایشنامه‌ی این فیلم رامن مدتها‬ ‫و این درست به‌عکس سینمای امربکای سابق‌است‬ ‫( کار گردان سینما)‬

‫خوانده‌بودم‪,‬دراین تغییر و تبدیل تثاتربه فیلم‪,‬‬ ‫که بکهارخانه روباسازی خود دل‌مشغول بود ‪.‬‬
‫ارواح محکوم‬
‫سگاذشته نمونه‌ای ازاین نوع سینما را دبدیم ‪ :‬هرچند ایبه‌های نمایشی تا حدود زیادی ازبین‬
‫می‌توانم بگوبم « ارواح‬ ‫بدون شث‬ ‫‪۰‬‬

‫«قانون و بی‌نظمی» (ابوان پاسر) و اينك بار رفته و»لی فضا و ارزشهای محتوای اثرغیب‬ ‫محکوم» بهترین فیلمی‌است که درتمام طول پنج‬
‫تشده» چون زیربنای اصیل‌ومحکمی رادار ابوده‪.‬‬ ‫دبگر در «ابستگاه بعد یگرپنیچ ویلج» می‌بینیم‬ ‫(هم‌چنا نکه‬ ‫ساله‌ی جشنوازه مشاهده رم‬
‫در ابن فبلم محیط اجتماعی امربکادريك‬ ‫که فیلمساز پوست ر اشکافته‌وب هگوشت‌و استخوان‬
‫فضای خاص با درونمابه‌بی از حادثه ثرسیم شده‬ ‫رسیده است ‪.‬‬ ‫درسو اوزالا درفرازی دیگر) من‌بروی این‌قوت‬
‫است‪.‬‬ ‫مدو چهر انور‬ ‫فیلمتأًکید می‌ورزم بخاطر لحن‌هنر مندانهوفلسفی‬
‫آدم اول فیلم بك عصیانگر به‌تمام معنااست‬ ‫(کار گردان فیلم)‬ ‫اثر که به‌شکلی واق‌بینانه و بکپارچه تماشاگر‬
‫که در جستجوی حجتی باری‌اثبات<تبتت‌وجود‬ ‫را سوی معناهای درونی اثر هدایت می‌ساخت‪.‬‬
‫فیلمسازان اروپای شرقی اصولا" همه چیز را از به‌لوس آ نجلس خوش‌آمدی‬
‫عاقل خویش است‪ .‬اوبه‌روابط و ضوابط جاری‬ ‫فرصت‬ ‫‪ #‬با تأسف بسیار» دراین‌چندروژه‬
‫یش وقعی نمی‌نهد و برای همین‬ ‫ویط‬
‫خ مح‬
‫در‬ ‫ولی امتیازفیلم ارواح‬ ‫گترند‬
‫نپاس‬
‫‌س‬‫ی‌ی‬
‫مبچه‬
‫در‬
‫نداشتم کهفیلم‌های جشنواره را ببینم‬
‫دبوانه خوانده می‌شود » و وقتی اعترافش بیشتر‬ ‫«جمعه ‪ -‬ه آذر» جشنواره را‬ ‫اازمروز‬ ‫محکوم تنها بخاطرپرداختن پيك موضوع سیاسی‬
‫سیاست‬
‫و‬ ‫هب‬
‫ذ»‬‫معشق‬
‫نیست‪ .‬بلکه پرداختن به‌‬
‫عود می کند» بنوعی‌زندیگیاهی‌محکوم‌می‌شود‪.‬‬ ‫دنبال کرده‌ام ‪.‬آسغرازتماشا‪ :‬فیلم«به‌لوس] تجلس‬
‫زندگی‌ای که خالی از عاطفه و احساس والای‬ ‫دردجروایر استهه‪:‬م‪ .‬و بدون الویت قائل‌شدن یکیپر خشوآمدی» بودکه‌از نظرمحتوی ضعیفمینمود‬
‫انسانی است‪ .‬و دراینجا شخصبت دوست «مسكت‬ ‫اما از نظر بر داعت تازوگیهای فایل املی داشت‪.‬‬
‫مورفی» است که بکاشتن او » در واقع درمورد‬ ‫دلیسند‪ ,‬دیگر فیلم لحن شاعرانه‬ ‫وی‬
‫این فیلم به‌ و اسطه‌تسلط‌تکنیکی کارگردانش‬
‫اوهد‬
‫شی‌ت‬
‫دو نم‬
‫نه‌ا‬
‫اد‪.‬چ‬
‫او خدمت و هم‌دردی‌می کن‬ ‫‪3‬‬ ‫سازنده‌ی‪.‬ان است‪.‬‬ ‫ات‬
‫‪.‬‬ ‫نحات میدهد‬ ‫‪9‬‬ ‫ا‬ ‫‪۳‬‬

‫سرئوشت محتوم رفیق خویش باشد‪.‬‬ ‫حسن محمدز اده‬


‫به‌این دپالوگی که چگونه ابن‌لحن را بهتماشا گر‬

‫جعفر والی‬ ‫دراما تيك تس‬ ‫هنرهای‬ ‫دا نشکده‬ ‫(استاد‬ ‫منتقل می‌سازد ‪:‬‬
‫(ار گرداان تئاتر وبازیگرتئاتر وسینما)‬
‫ک‬ ‫کارگردان سینما)‬ ‫چه کی ؟‬ ‫مرد می‌پرسد‪ :‬اینجا تنهاهی‬

‫‪ ۴‬ازفیلم خوشمآمد‪ .‬ولی‌صحبت زبادی‬ ‫‪ ۴‬این فیلم از نظر من يك سینمای ناب‬ ‫" چند نظر درباره‬
‫راجع بان ندارم!‬ ‫وخالص‌بود» که درآن انحطاط بورژوازی سابق‬
‫کامران شیردل‬ ‫‪7‬‬ ‫از طریق نابودی‌اشان بدست یکدیگر بیان شده‬ ‫‪۹‬‬
‫ک(ار گردان سینماء نویسنده‪ .‬ومترجم)‬ ‫بود‪ .‬فیلم در پایان نقبی بامروز دارد وگوبای‬
‫پرداخت‌فیلم بعلت تعصب زیاده ازحد‬ ‫‪۴‬‬ ‫این‌مهم که افع‪ :‬رشته‌پی‌استکه سر دراز دارد‪.‬‬

‫اصلانی خوب نبود‪ .‬مثلا" در پایان فیلم وجود‬ ‫منوچهر احمدی‬


‫آذان چه موردی داشت؟ آیا اگر فیلساز بجای‬ ‫(بازیگرسینما)‬
‫بهثر نبود؟‬ ‫کیرد‬
‫آن از بانگ خروس استفاده م‬ ‫‪ ۴‬اصلانی دراین‌فيلم ریتم خاص‌خودش‬
‫چون فیلم در روالی بود که مذهب را بخود‬ ‫را دارد ‪ .‬وشاید همین ویژگی سبك باعث شددکه‬
‫نمی‌پذ‌برفت‪ .‬فیلم درونمایه‌بی دررثای‌خوبی‌است‬ ‫سرالن کهرودند‬ ‫بترخمیااشزاگران فیلم را د‬
‫و بورژوازی را مذمّت می‌کند‪ .‬و برای همین‬ ‫و خندیدند‪ .‬در يك فصل از فیلم تابلوبی‬
‫استکه درپایان اختیار اداره‌ی قصر بدست پسرلك‬ ‫انداخته می‌شود‬ ‫است بزمین‬ ‫سمبل بورژوابی‬
‫پادو می‌افتد» و برمرگک اشرافیت پوشالی فتوا‬ ‫‪ ۴‬فکر نمی کنم صحیح‌باشدبك کار گردان و فیلمساز ظاهرا از این طربق می‌خواسته مرگ‬
‫می‌دهد‪.‬‬ ‫بورژوازی را اعلام کند‪ .‬ولی فیلم از تمهیدهای‬ ‫درباره‌ی‬ ‫‪6‬‬ ‫که خود فیلمی در جشنو اره دارد‬

‫رسول نجفیان‬ ‫پیش‌پا افتاده نیز بی‌بهره نیست‪ .‬مثل فصلهای‬ ‫می‌توانم‬ ‫‪۳0‬‬ ‫‪.‬‬ ‫نظر بدهد‪.‬‬ ‫خو د‬ ‫فیلمساز ‪,‬رقیب‬

‫‪( .‬فیلمساز سینمای آزاد)‬ ‫مربوط به‌زنهای رختشور‪ .‬ازبازیهای فیلم فخری‬ ‫توان‬ ‫و‬ ‫ٍِ_ بگویمکهاز فیلمهایی ازاین‌دست»‬

‫‪ ۴‬قصه‌ی این فیلم» ظرفیت يك فیلم ده‬ ‫‪۱‬‬ ‫خوروش وزنجانپور خوب بودند‪.‬‬
‫پاترده دقیقه‌ای را دارد که فیلمساز » انرا به‬ ‫کامر ان نوزاد‬ ‫خسرو هربتاش‬
‫ی ‪0‬‬ ‫(بازیگرسینما وتثاتر)‬ ‫گکراردان سینما)‬
‫(نویسنده و‬
‫دیوانه‌ای ازقفس پرید‬
‫‪0‬‬ ‫‪3‬‬
‫ثف‪۹‬‬

‫ی‌امروز ( ‪5‬‬ ‫االشیلم‌ها‬ ‫دقیقاً ابن بهترین فیلمی بکوه دراین‬


‫‪0‬‬ ‫جشنواره دیدم‪ .‬راجع به‌ثم‌اصلی ابن اثر فیلم‌های‬
‫سینما تآلانتيك‬ ‫زیادی ساخته شده است » ولی کمتر اینگوت؟ ‏ سینما دیاموند‬
‫(تکرار جشنواره جشنواره‌ها)‬
‫روانشناسی دقیق و عاطفی از این قضیه شده بود‪.‬‬
‫و‪۹‬‬
‫ساعت ‪۱ ۳۱ :‬‬ ‫(پرواز بر بالدار ‪ -‬مسابقه)‬ ‫روانشناسی بهآنگونه که يك دچیوگاونهنه!‌موفق ‏‬
‫زندگی ازدست رفته (اتوکاررانز )‬ ‫به‌معالجه‌ی دیگر دیوانگان ميشود‪ .‬فیلم» حرف‬
‫‪۳‬‬ ‫ساعت ‏‬ ‫"‬ ‫ی‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0‬‬
‫ردق‬ ‫ساعت ‪ ۱‬ق‬ ‫مرگل)‬ ‫جزیره خرچنگها (واسلاو‬ ‫موه‬
‫اررهثیه خا خنانووادهاده ففآررمو اتمونتیی ((ممائاورنوورو پولبوونلو‌نن‌یننینیی)‬ ‫|سجزوبدراهی خرچناي! (هص (اواسلیدوه مر ‪۳‬‬ ‫زیادی دارد بخصو ‪1‬ص‌شخصیت ‪ 1‬آن‌مرد سرخپوست ‏‬
‫هو مبر نو‬ ‫یمه‬ ‫بر بیس‬ ‫که نتشش استادانه‌توسط‬
‫که توسط مك مورفی (‬
‫نها افیا‬ ‫|ساعت ‪4۵۱ :‬‬ ‫جك نیکلسونب رگردان‌شده بود)»سازمان‌می‌بابد‪.‬‬

‫(ایالات متحده ‪ :‬نقشی ازخود)‬


‫‪2‬‬ ‫بقول فریتس لانگ در فیلم «متروپولیس» ‪|.‬های فیدلتی (آنتوانت استار کیویج)‬
‫لر‪-‬یو‬
‫اقه‬
‫وساب‬
‫صحرای تاتارها (خارج از‬ ‫نظام های اجتماعی » برآنند که آدمها را دربك‬
‫سافعوتر‪ ۰۱ :‬و ‪۳۱‬‬ ‫‪۱۳‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫خط از پیش مشخص شه و معلوم راه بر ند‪.‬این‬
‫‪2‬‬ ‫م‬ ‫‪:‬‬ ‫استانداردهای گاه بوشالی که در فیلم (دیوانه‌بی‬
‫سازش (الیا کازان ‪)5۹۱ -‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1۳‬‬
‫(سینما دیاموند‬ ‫از قفس پربد) بخوبی حلاجی شه بود» تا آن‬
‫‪۱‬‬ ‫اندازه پیش می‌روند که مفهوم آدمها را ازشان ‪_ |.‬‬
‫سیئما امیایر‬ ‫(جشنواره جشنو اره‌ها)‬ ‫می گیرند‪.‬‬
‫‪1‬ای یگ ساحر)‬
‫فلینی ‪ :‬دنی‬ ‫و‬ ‫‪ ( :‬میلوش افنورمن ) از جوافیانیرزاس هنت ک _ ایرین ‏ ‪,‬م‬
‫یز‬ ‫‪3‬‬ ‫لت‬
‫ااز‬
‫حلمش‬
‫‌وفی‬
‫ن»‬‫آاده‬
‫متثابل قدیمی‌ترها ابست‬
‫جوولیکتای ارواح (‪)۲۹۱‬‬ ‫روزنامه‌یی و خوش‌سازی ه!ال وبوود خ‪۰‬الی‌است‪| .‬پوستر فرمز (فرانك کاسنتی)‬
‫و جان مطلب اینکه آدمها درفبلم مورد بحث ‏ اساعت ‪۳۱ :‬‬
‫سینما پولیدور‬ ‫بکتدم پیشتر از آدم‌های مشابه همین فیلم در | اشساثه اوییر) خارا (اندره لوئیز اولیوثیرا)‬
‫‪۱‬‬ ‫(فارنهایت ‪ )۱۵4‬فارنسواتروفو هستند‪ .‬از آن‬
‫(باستر کیتون ‪ :‬چهرهکتاحساس)‬ ‫سینما دیامو ‪۱‬ند‬ ‫نظر کهمیل بهرام شدن نزداررند‪.‬‬
‫آهنگر (‪)۲۲4۱‬‬ ‫گوش دارد)‬
‫بزرکمهر رفیعا | (سینما چشم و‬
‫خانه ارواح )‪(۲۲٩5۱‬‏‬ ‫‪۲۲‬‬ ‫اساعت‬ ‫وستاد دانشکده هنرهای‬
‫(کارگردان سینما ا‬

‫بسوی غرب (‪)9۲۹۱‬‬ ‫|سفر به لب دنیا (ژاك ایوکوستو)‬ ‫دراماتیت)‪.‬‬


‫دنباله نظرها ‪ -‬شماره آینده‬
‫سینما پولیدور‬ ‫سینما پاامرونت‬
‫(گدالس فربنکس ‪ :‬کباترخانه رویا)‬ ‫طولانی ککسله‌ای که حر ‪1‬ف ‪(|.‬تکرتخرااررسماسیا‪2‬قت)‬ ‫وی‬
‫‪0‬‬ ‫|ساعت‪+ ::.‬اعو‪۹۱:‬‬ ‫بازکو ویکند ‪ ۳‬فلمی بکرن‬ ‫ی‬
‫گاچو (ربچارد جونز ‪)۷۲۹5۱ -‬‬ ‫یتسون)‬
‫کاتز (رماایکل رابر‬ ‫با ا ‪۲‬فتا‬ ‫‪3‬‬ ‫کار ‪9‬‬ ‫بت کِ ‪2ِ:‬‬ ‫وت ی‬
‫‪ ۱‬وی ‪۲‬‬ ‫‪۱‬ر فضائی پیاده شده که نچسب‬
‫‪۱‬کا‬

‫سینما سینه‌مو ند‬


‫اشد »ب‌غلط د‬
‫ساعت ‪ ۳۱ :‬و ‪۲۲‬‬ ‫آدمها را تمی‌شناسيم‪.‬‬ ‫و شدت آزاردهنده ات‬
‫اپنها کیست‌اند؟ جزاینکه لباس‌اشان‌بفرم‌قدیمی‌ست‬
‫‪۳‬‬ ‫پ‌‬ ‫‪۳‬‬
‫شرو‬
‫‪9‬‬
‫افو‬
‫ا|قطاری برایکریسنس (دبوید سیمز)‬
‫آنها را بسازد در فیلم دیده |بازی مرد تنها (ژان فرانسوا آدام)‬ ‫یت‪.‬‬ ‫چشیز‬
‫خیصکه‬

‫تس ازکر‪ .‬ههونک راو که‬


‫ساعت ‪ ۳۱ ۰۱۰ :‬و ‪۹۱‬‬
‫به زن (یوید سیز)‬
‫نخستین تجربه (آنگ‌چون‌کیم)‬ ‫سینما بارامونت‬ ‫به دانسته‌هایش ایمان دارم‪ .‬متحیرم که چگونه‬
‫ی باراتتسسحرزووییدلاده است‪ .‬هممچیجرر اوه‬
‫موزل‬ ‫‪ 2‬برنامه سینما چشم و گوش دارد)‬
‫وک‬
‫وطد‬
‫جمم‬

‫عت ‪۱ :‬‬ ‫هن‬


‫(فانوس خیال ما ‪ -‬پنجاه سال سینمای ایران)‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫بزهتمهر رفیعا‬
‫ان‬ ‫|سرچشمه دنیای من ک(ریستیان ی‬ ‫(استاد دانشکده هنرهای دراماتيك‬
‫رهائی ‪ -‬قاصداك‬ ‫کارگردان سینما)‬

‫صربوحزچهارم (کامران شیردل)‬ ‫|سینما ت]لانتيك‬ ‫‪ ۴‬من خیلی خوشبينم‪ .‬بالاخره فیلم‬
‫ومویم‌یب‌ابیادید آنرا آنز)تتششووییققکرکدر‪.‬‬ ‫ا نی‬
‫ت‌ست‬
‫‪۲۲ ۹‬‬
‫ساعت ‪:‬‬ ‫تیار‬ ‫دار‬ ‫وک‬ ‫رما‬
‫‪0‬‬
‫تک‬
‫‪۳‬‬
‫‪۰‬‬
‫مت‬ ‫و‬
‫س‬ ‫‪۰۱‬‬
‫ود‬
‫‪:‬‬ ‫ساعت‬ ‫س‬
‫|‬ ‫محمدز‬
‫ی‬
‫(استاد دانشکده هنرهای دراماتيك‬ ‫‪۱‬‬
‫بی‌تا (هژبرداریوش)‬ ‫|چنگ ودندان (فراسوا بل ‪ -‬ژراروین)‬ ‫کارگردان سینما)‬
‫تصناله! م‪0۲‬‬
‫داشت ‏ وباید دورش جمع می‌شد ولی بیشتر نسبت باو بی‌اعتمادی‬ ‫چنین هسفری‬

‫‪ 8‬اکر بادت باش وقتی در حال ساختن فیلم بودی قرار شد باهم‌درجستجوی‬
‫تشان داد‪.‬‬
‫گفتکوتی ا‪ :‬فدر یکو فلینیی‬
‫وا درایتالیا سفرکنیم‪ .‬این صحبت هم بودکه نتیجه اش يکكتاب باشد‪ .‬کتابی‬‫جگادره‬
‫راجع به‌این سیر اسرارآمیز» ولی بعد همه چیز فارموش شد‪ .‬در واقع بابدبگوي‪.‬‬ ‫بدرازای دیوارچین ‪...‬‬
‫همانطو رکه نو فورآ متوجه‌شدی» من کمی نگران بودم چون برای شروع چنین سفری‪ِ .‬‬
‫زلههای‌غیر منتظره‌ای که هر برخوردمیتوانست ‏‬
‫آمادگی لازم را نداشتم و ببراای‌چمقیا ب‬
‫وقادر نیستم خودم را درقایل‬ ‫ثل‬
‫مجهز نبودم‪.‬ممن‬ ‫حی‬
‫ایچ‬
‫له ه‬
‫سد ب‬
‫دبرداشته باش‬
‫دنیای ناشناخته‌ای که اطرافمان راگرفته رهاکنم و اعتقادات ماورالطبیعه هم ندارم‬
‫تحقیقی برای‬ ‫دیگر يك‌دید کاملا جر بی‬ ‫زرف‬
‫که بتواند از من حمایت کند‪ .‬اط‬
‫این مساله به‌نظرمن کافی نیست‪ .‬بهرحال اینطور که از مصاحبه پلانت فهمیده‌میشود ‏‬
‫تو این سفر را اگرچه منزل به‌منزل به‌دفعات انجام داده‌ای ‪ .‬در این‌مصاحبه بسن‬
‫که‬ ‫‪ 21۵7۰۳‬مصنلم‬ ‫چیزهای دبگر درباره ملاقاتت با پاسکوالیناینسولا‬
‫‪ ۱-۱‬رول صحبت کرده‌ای‪ ..‬میتونی‌بهس‌بگولی |‬ ‫وساحر اهل تور بنو‪ :‬امک ‪ 6. ۵۸.‬جی‪-‬‬
‫که در این ملاقات‌ها واقعا" در جستجوی چه چیزی هستی ؟ میخواهی يبك مدرك |‬
‫‪۱‬‬ ‫معتبر درباره وجود دنیا ی‌جادوئی بدست بیاوری؟‬
‫فلینی ‪ -‬من بآادم‌های کم‌وبیش مستعد زیادی آشناشدم» با «مدیوم»هاثی برخورد |‬
‫کردم (منظورم اکلزمه مدیوم درست معنی‌لغوی آن یعنی «واسطه» است) ‪ .‬ایناشخاص |‬
‫بطوری در معرض نیروهای ناشناخته قرار داشتندکه هرگونه قدرت دفاعی در‬
‫نابود شده بود‪ .‬صحبت کردن با این اشخاص خیلی جالب نبود» بعد ازاینکه آن‌حالت ‏‬ ‫تزویش‬
‫کلی‬
‫گفتگو از ‪ :‬تو‬
‫خاص تمام میشود تو می‌بینی در مقابل يك موجود خالی قراردادی»درمقابل یلك‬ ‫‪6» 6۵‬‬
‫ترجمه ‪ :‬ابرج انور‬
‫موجودات موفق میشو ندفردیت خود رانجات دهند‪ .‬فکر میکنم که به‌این معنی«رول»‬
‫تنها مورد استثنائی است‪ .‬کاری که رول میکند بقدری حیرت‌انگیز اکسه‌تعادی‌به‌نظر ‏‬
‫میاآید» هرچه باشد تعجب و حیرت‌هم حد و مرزی دارد‪ .‬او نکامارهایش را «بازی» |‬ ‫‪ 8‬منظورت از بزدلی چیست؟‬
‫و در لحظه‌ای که اینکارها رامی‌بینی خوشبختانه حیرت‌زده نمی‌شوی‪ .‬فقط ‏‬ ‫گذاشته‪.‬‬ ‫‪۷‬‬ ‫قلینی ‪ -‬عوض کردن مطلب در‬

‫‪"1‬‬ ‫وقتی بعدها به‌خاطر میاوری در ذهنت يك بشعد استثناثی بشود میگیرد‪.‬‬ ‫وپرداختن به چیزهای دیکر‪ .‬آشفتگی و درهم‌ریختگی بزدلی می‌آفریند و بزدلی‬
‫‪ 9‬از طرز حرفزدنت پیدا استکه «رول» را يك «ساحر» واقعی تلقی‌میکنی‪| .‬‬ ‫آشفتگی را بیشتر میکند‪.‬‬
‫فلینی ‪ -‬این کلمات يك حالت قرون وسطائی و تاریکیگرا دارد و به‌این‌شخصیت‬ ‫خطر ناكاترین چیز» سعی دراستفاده ازین‌پدیده‌ها فقط از نظرزیبا ثی»خیال‌پردازی‬
‫نمی‌خورد‪ .‬او قبل از اينکه ساحر باشد مرد نازنینی است» يك‪.‬موجود زیبا‪ .‬آدم‌بسیار‪,‬‬ ‫و ماجراجوئی است‪ .‬همچنین از يك شاخه به‌شاخه دیگر پریدن بدون اعمال‌توجه‬
‫ساده‌ای است» حتی می‌توانگفت کمی دهاتی‪ .‬حرفه‌اش آنتيك‌فروشی است» لهجه‌محلی ‪.‬‬ ‫لازم و بدون احتیاط‪ .‬ما می‌توانیم به‌طریق خطرناکی خودمان‌را دستخوش این‌چیزها‬
‫گراده‪.‬ی‌فکرمیکن |‬ ‫شدید؟ غلیظی دارد و يك زندگی بی‌تجمل مثل زندگی همه دا‬ ‫قرار دهیم» برای تقویت حس خلاقه هنرمند کمکی است ولی‌خطر نالااست‪.‬‬
‫که يك‌چنین مردی وسیله قدرت خدا است‌وبایداو را به‌مردم معرفی‌کنند» درتلویزیون |‬ ‫هبچوقت به‌ریختن دیوار چین نزديك شی؟‬
‫وسوسه‌و غرور |‬ ‫نشا نش بدهند‪ .‬وقتی آدم قادر است «بازی‌ها»ثی مثل او انجام دهد»‬
‫فلینی ‪ -‬بقدری نزديك بودم که‌افتادن آجرهای اول را بروی سرم حس‌میکردم‪.‬‬
‫ازداشتن يك نوع قدرت اسرارآمپز باید خیلی قوی باشد‪ .‬ولی رول می‌توانداین |‬ ‫در خنطاركنرین نقطه خوشبختانه با يك آقای بسیار دانا آشنا شدم‪ .‬او بدون‬
‫وسوسه را شکست بدهد‪ .‬او هر روز خود را در يك حد قابل قبول و انسانی‌دوباره |‬
‫فریب‌دادن منکه در تب‌وتاب دیدن مناظر دنیای جادوئی به‌طریق تخیلی بودم نقطةً‬
‫‪۲‬‬ ‫شکل می‌دهد ‪.‬‬
‫دیدم را جابجا کرد و این باعث نشد کمهوضوع جذابیتش را از دست بدهدبلکه‬
‫در مصاحبه پلانت‌چیزهالی |‬ ‫‪ 9‬درباره بعضی از تجربه‌هایت دربرخوردبارول‬
‫جذابیتی با ابهام کمتر و رنج‌کمتر پیدا کرد‪.‬‬
‫‪1‬‬ ‫گفته‌ای ‪:‬‬
‫«ما در پارك تورینو بودیم‪ .‬يك بچه کوچك آنجا بود و پرستارش‌به‌خواب‌رفته |‬ ‫‪ 8‬منظورت از جابجاکردن نقطه دید چیست؟‬
‫بود‪ .‬يك زنبور سیاه نزديك شد‪ .‬من فکرکردم او بچه را خواهدگزید‪ .‬به‌رولگفتم‪.‬‬ ‫فلینی ‪ -‬نگاه کردن به‌این چیزها نه بعنوان يك دنیای ناشناخته بیرون‌ازتو»‬
‫او از فاصله چهل‌متری‪ ,‬فقط با يك اشاره دست زنبور را فاری‌داد‪.‬‬ ‫بلکه بعنوان دنیائی در درونت» نه به‌طریق جادوئی‪ ,‬بلکه به‌روش روانکاوانه وسعی‬
‫من این‌را دیدم و دچار حیرت شدم‪.‬‬ ‫در اخت‌شدن باآن‪ .‬کسی‌که واقعا" میداند وخودش را شناخته‪,‬بدون اینکه هیچ‌خطری‬
‫«رول چگونه مي‌تواند خود را نجات دهد؟ شاید چون ایمان دارد» به دا[‬ ‫برای بهداشت مغزیش وجود داشته باشد قادر است به‌معجزه‌آساترین بدایع زندگی‬
‫ید يكرابطه فردی بااین‌شب‌طوفانی [‬
‫کن‬
‫اعتقاد دارد‪ .‬باور کن وقتی او مابوسانه سعی م‬
‫گ را خوانده‌ای ؟ چند سال‌پیش يکكتاب او را بطور ناتمام‌خواندم‪:‬‬‫نیو‬
‫بگارزدد‪ .‬نو‬
‫‪۱‬‬ ‫که در درونش زندگی می‌کند برقرار کند آدم واقعا متآثر میشود‪.‬‬ ‫«واقعیت روح» » ولی در آن موقع چیز زیادی از آن نفهمیدم‪ .‬بعدها مقاله یونک‬
‫یك جمله دبگر از بلانت میخوانم ‪« :‬بار اول ی که با او برخورد کردم‌دديك‬ ‫درباره پیکاسو بدستم افتاد و جد؟ مبهوت شدم» هرگز با اندیشه‌ای چنین درخشان‬
‫|‬ ‫با نك يك مداد اعداد را در هوانوشت‬ ‫رستوران بود‪ .‬او از من شماره‌ای رايرسید‪.‬‬ ‫و انساتی چنین مذهبی برخورد نکرده بودم» مذهب او انسانی و بسیار عمیق است‬
‫بود‪.‬‬ ‫واآن‌زمان بنراایشمنناخته‬
‫ت‬
‫‪۱‬‬ ‫یندم که آن اعداد بروی دستمال سفره‌ا ی که بروی زانو داشتم نوشته‌شد‪.‬‬
‫دم‬‫و‬
‫نیستندا نجام‌میدهد‪».‬‬ ‫ی‌کسهاده‌لوحی‬
‫او صدها کار نظیر این درمآقادبلم ا‌شهخااصی‬ ‫بس اشکالی ندار که از نفوذ بونگ در کارتوء بخصوص‌بعداز ‪ ۷۸‬حرف بنزیم؟‬
‫فلینی ‪ -‬برای هرکس که با آمادگی بدون عکس‌العمل قبلی به‌رول نزديك میشود [‬ ‫وارد نشده‬ ‫دنشه‌ای‬
‫خ‌آ‬
‫تزلزل‌ناپذیر پونگک راکه هرگز به‬ ‫فت‬
‫امن‬
‫ر‪-‬‬‫شنی‬
‫فلی‬
‫«بازی‌ها»‌ی اوء آراش‌دهنده و نیروبخش است‪ .‬منظورم ازآمادگی‌ایست که‌انبان ‪۳‬‬ ‫رم‪ .‬ايوك دانشمند روشن‌بین بود که موفق‌شد در‬ ‫وبطه‬‫خن غ‬
‫‌ه‌آ‬
‫یو ب‬‫مکنم‬
‫ستایش می‬
‫سادگی يك بچه یابا پشت‌گرمی دانشی انعطاف‌پذیر و باز کهباشکل های‌غیر منتظر‬ ‫ونیای جادو‪ .‬ولی متأسفانه مردم آنطو رکه‬ ‫هر دو دنیا نفوذ‌کند ؛ دنیای دانش د‬
‫‪۱‬‬ ‫حقیقت در جدال نیست با او روبرو شود‪.‬‬ ‫ارزش قائل نیستند‪ .‬بشریت در قرن مایك‬ ‫رداویش‬
‫بارن‬
‫ند‬ ‫باید یونگ را دوست‬
‫نیست؛ آدم‌هاثی هستند که يك عمر میگذرانند نا تبدیل به‌اسب ‪ 1‬درختیا‪:‬‬ ‫عجیبی‬ ‫" ‪ 8‬آبا او در راه همان دانائی که درباره‌اش صحبت کردی قدم‌میز ند؟‬
‫سنگک بشووند و خودشان هم متوجه نیستند‪.‬‬ ‫لت ‪ -‬او رله را بدهیگران نشان میدهد ‪ .‬این خیلی قشنکتر است» مطمننتا‬
‫سخاوت‌مندانه‌تر است‪ .‬در زندگی موقعیت هائی وجود دارد که زندگی میتواندتر اشکار‬
‫اکثر جادوگرهائ یکه ملاقاتکردی به‌دنیای دهاتی تعلق‌دار ند؟‬
‫در اشخاص همیشه‌سدی‬ ‫فرهنگ‬
‫میدانی که رشد آگاهی فکری و‬ ‫و‪-‬ب‬‫خنی‬
‫فلی‬ ‫‪ ,‬چیزهائی که مجبورت می‌کنند در مقابل آنها سرخم کنی؛ در این‌موقعیت‌هاممکن‬
‫کمکی برایّت برسدء‪ .‬كمك از طرف يك نیروی اسرارآمیز که باخودش‌تعادل‌پیدا‬
‫[‬ ‫است در مقابل این‌سائل» این پدیده ها بیشتر در افراد ساده‌تر دیده‌میشود‪ .‬شاید‬
‫ده ‪ :‬بله به همین شکل‪ .‬کاملا برخلاف منطق‪.‬‬
‫‪۳۳‬‬ ‫به‌زندتی درکنار طییعث ‪,‬ی در تجوار رندکی خیوانی هم‌بستکی اه‬
‫کردن به‌ستاره‌ها ‪ .‬گربه‌هاء پرنده‌های شب و سگهای ولگرد‪ :‬تمام‌پدیده‌های يك‌دنیای |‬ ‫‪ 8‬میتوانی چیزهائی دربارة روشن‌بین‌های دبگری که شناخته‌ای‌بگوتی؟‬
‫مادون‌انسانی که فضا را آغشته میکنندو میتوانند به‌دنیای انسانی سرایت کنند‪.‬‬ ‫فلینی ‪ -‬من بکماال میل حاضرم بین اشخاصی که قادرند موضوع را در خدود‬
‫وثفور خودش و با برداشت درست درك کننددرباره آن‌صحبت کنم» ولی میدانم که‌خطر‬
‫درباره فعالینت به‌عنوان اسپرتیبست با احضار کنندة ارواح‪ .‬چه‌میگو ئی؟‬ ‫مطرح‌کردن اين نوع سائل ايشت کهآدم نتواند منظورش را پفهم ن ود یاحستی‌همه‬
‫فلینی ‪ .-‬به حرف های بوچ اهمیت ند ‪ .‬من بعنوان کنجکاوی در چندجلسه‬
‫بصورت سخره‌ای لوث شود‪ .‬بهرحال میتوانن بازهم بگويم که رول شخصیتی‬
‫دم‪ .‬چند بارهم بعنوان بازی قبول‌کردم به‌این نوع مجالس بروم‪.‬دراطراف‬ ‫شکررکت‬
‫کار می‌کنند ‪ .‬پاسکوالینا‬ ‫خارج از حد اشخاصی که در زمینه «پارایسیکولوژی»‬ ‫ات‬
‫اسپر نییست‌ها بویگل داوودی به‌مشام میخورد (گل داوودی دراروپا مخصوص‌تشییع‬
‫جنازه گوورستان است ‏ مترجم)» غبار قرن نوزدهم به‌رویآنها نشسته‪ .‬کسانی که‬
‫احضار روح می‌کنند ازآن فضا خوشحالند و از مزه‌مزه کردن آن لذت می‌برند ولی‬

‫برای من تقریباً" هميشه تهوع‌آور است‪ .‬جبهه‌گیری کلیسا و علم را در مقابل این‬
‫مراسم و مخالفت و سعی در جلوگیری ازآن را کاملا دركمیکنم‪ .‬آزادکردن ضمیر‬
‫ناخودآگاه به‌وسپله این آئین زواردررفته معلوم نیست چه دردس‌هائی‌ممکن‌است‬
‫به‌وجود آورد‪.‬‬

‫‪ 9‬ولی تو در «جولیتای ارواح» ازسائل ماوراءالطبیعه در يك بعدمطبوع؛‬


‫در قسمتهای فیلمبرداری شده که تابحال‬ ‫اهی‪.‬‬
‫‌فاد‬
‫راست‬
‫ه‬ ‫دا‬
‫ررتو‬
‫کتسا‬
‫طنز آمیز و مو‬
‫دیده‌ام» حتی هولنانر ین ظاهرشدن ها مثل ظاهر شدن «متجاوزین» در و بلای‌جو لیتاء‬
‫سبکی يك ابداع قرن هیجدهم را دارد» مثل موجودات «نی سحر آمیز» و شیاطیسن‬
‫جهنمی «دن‌ژو آن»‪ .‬اثر های موتسارت است‪.‬‬
‫ذ پایششتم» تنهما راء سالم را درلگام‬ ‫فلینی ‪ -‬وقتی برای ساختن فیلم قگدم‬
‫گسیختگی تخیل دیدم» در سبکیيك بازی‌که‌اینجا و آنجابتواند چیزها ئی‌رابنمایا ند‪.‬‬
‫نمیشود بدون درنظرگرفتن شخصیت بینند؛ رویاء يك فیلم انتزاعی ازرویاساخت »از‬
‫طرف دیگر هم نمی‌توانستم يك فیلم انتزاعی درباره دنیای جادوئی بسازم‪ .‬دنیای‬
‫جولیتا يك دنیای جادوئی برحسب چیزهای تغییرشکل‌یافته بسپار خصوصی‌من‌است‬ ‫| جولیتای ارواح‬
‫ر‪,‬ت‌هائی‬
‫که درآن » طنز همیشه نقش اول را دارد‪ .‬قدصره‌هاحقیقت‌پنهان مبیمصاوند‬
‫ظهعور می‌کند که ایجاد آشفتگی می‌کند ‪ ,‬و اغلب از ذهن دور می‌شود ‪.‬‬ ‫|پسولا هم بسیار قابل توجه است‪ .‬ولی‌کاملا در يك سطح دیگر‪ .‬او يكزن دهاتتی‬
‫دگفتن‌بعضی‌حقایق در سطح‌انسانی‌ناگزبر‬
‫قصه همیشه بشدت غیر انسانی است‪ :‬سعی ر‬ ‫اندامی است که در خانه‌ای نزديك آنکونا زندگی می‌کند و می‌تواندبااراده‬ ‫کوچك‬
‫وود و بسرعت در حالت خلنه‌ای آگاهاثه بروه‪.‬‬
‫است آن را چنان بصورت انتراعی و چنان باز و سمبوليك درآوردکه دیگر معنیش‬
‫دستگیرت نمی‌شود » پا اینکه می‌بینی موضوع ناراحت کننده‌ای در آن است‪.‬‬
‫وقتی به حالت خلسه مچیشرمود‌‪.‬هایش‌رامی‌بندد‪ .‬بايك فشار از صندلی‌برمیخیزه‬
‫وقنی «جاده» را ساختی آگاه بودی که فیلم مال آن زمان‌نیست؟‬ ‫وجلو میآید بعد صورت او تغییر می‌کند‪ .‬در زیرپوستش يك صورت زاویهدار‬
‫‪.‬‬ ‫و ریاضت کشیده با چانه تيز يك‌راهب پدیدارميشود‪ .‬تمام صورتش‌رايك‌رنگ‌پریدگی‬
‫فلینی ک‪-‬ا‪-‬ملا نه »همینطور فیلم‌های قبلی را ازطرف دیگر بنظهرمان‌طبیعی‬
‫عینی جدا شوم‪.‬فکر میکنم که همیشه‌بصورت‬ ‫است که بخواهم سعی‌کنم از يوكاقعیت‬ ‫تراز‬ ‫ن‌ر‬
‫ش که‬
‫ویشود‬
‫ره‌م‬
‫‌توج‬
‫نندم‬
‫ا میک‬
‫شاباز‬
‫نماگنشر‬
‫نورانی دربر میگیره‪.‬و وقتی چش‬
‫خیلی عادی شخصيت‌های‌فيلمهايم را بطرف‌ابعاد غیر قا بل بیش‌بینی‌و اقعیت سوق‌داده‌ام‪.‬‬ ‫قبل‌است‪ .‬دستش‌رابه‌حالت باز جلوی پیشانی نگه میدارد گوئی می‌خواهد جلوی‬
‫»‬ ‫دیگر را پیش‌میبره و جلوی بدن ملاقات کننده کحتر‌میدهد‬ ‫نور را بگیرد‪ .‬دست‬
‫فکر می‌کنم» هنر همین است» جوهر واقعی این پدیده‪ .‬اگر بخواهیم پابیای‌علم‬
‫پیش برویم امروز بیشتر از همیشه باید به‌این‌طریق عمل کنیم‪.‬‬
‫کا که میحواهدامعاواحشاء اورا جابحاءکندنا بییتدیشت آنهاچیست‪ .‬برای تموضیح‬
‫آنچه که می‌بیند زبان عجیبی مخلوط از لغت‌های محلی و اصطلاحات علمی بکسار‬
‫‪ 5‬در مصاحبه‌ات در مجله بلانت درباره «جولیتای ارواح» گفته‌ای‪« :‬هنر‬
‫میبرد‪ .‬توضیحات او ابتدائی ولی دقیق‌وروشن است‪.‬شهرت‌اوبیشتر بخاطرتشخیص‬
‫نر دیگر میتواند مناظر مماواراوءارلاطبءیعحهواوس‌رابنمایاند‪.‬‬
‫سینما بیشتر ازههر‬ ‫امراض است؛ حتی استادان دانشگاه هم باومر اجعه‌میکنند‪ .‬وقتی به‌ملاقاتش رفتم»‬
‫برای گذشتن از واقعیت ملموس» و شفافیت‌دادن باه‌قوعیتی دیگر» تصوبرسینماتی |‬ ‫داشت‬ ‫وجود‬ ‫«زندگی شیرین»‬ ‫و هوای صحنهٌ معجزءة‬ ‫خانه‌اش حال‬ ‫در اطراف‬
‫‪۱‬‬ ‫مناسب‌ترین تصویر است» ‪.‬‬ ‫این پدیده‌ها حیرت‌انگیز است ولی همانطو رکه مطالعات مستند ارنستودمارتینو‬
‫چنین اظهاری می‌تواند کسانی را که موقعیت ترا در حیطه نتورثالیسم میشناسند |‬ ‫ثابت‌می کند درایتالیا زتگای‌ندارند‪ .‬وقتی بگردی مشکل‬ ‫‪0156۲ 61‬‬ ‫‪0‬‬
‫به‌حیرت بیآورد‪.‬‬ ‫طت کاهی ستی به‌موجودات شیطانی وابتدائیکه‌باماوراءالطبیعه در جارت‌هنفند‬
‫فلینی ‪ -‬وقتی بچه بودم و هانطور که برایت گفتم ‪ 7‬برای بار اول اسلاید |‬ ‫برخوردکنی‪ .‬در ایالت توسکانا بايك ساحر دهاتی آشنا شدم که مردم باوپول‌میدهند‬
‫است بدشکل و ترسناك که مثل يك‌حیوان‬ ‫تااز کنار مزرعه‌هایشان نگذرد‪ .‬او موجودی‬
‫بلکه‬ ‫کلیساها را در مدرسه کشیش‌ها دیدم‪ .‬تكنيك قضیه در من حیرتی بنرنگیایخت‬
‫بودکه تحت تأثیرم قرار داد‪.‬‬ ‫امکان نشان دادن و عوض کردن حالت آتنصویرها‬ ‫دکلربه‌ای زندگی می‌کند» من در حضور يك کشیش جن‌گیر (اگزورسیست‌ها کشیشانی‬
‫‪۳‬‬
‫‪۳‬م »نا‬
‫از طرف"دیگر مگر‪,‬ها امنم‌سیتما را «فائویی خیال» نگذاشته‌ای‬ ‫هستند که برای خارج‌کردن شیاطین از بدن انسان تربیت میشوند) که مرتب‌زیرلب‬
‫ورد می‌خواند با او حرف زدم؛ البته اگر بتوان اسمآن‌راحرف‌زدن گذاشت؛ آن‌موجوه‬
‫سینما مناسب‌ترین وسیله برای نمایش دادن چهره‌های واقعیت ماوراء‌حواس است ‪.‬‬
‫واقعیتی که حالت سیر و دیدن دارد» همان که به‌انسان نزدیکتر است‪ .‬سفر برای کشف‬ ‫چنان نگاه‌هائی به‌من میکرد که قبل ازآن فقط شبیه آن‌رادرچشمان توبیتو دیسده‬
‫بودم‪ .‬توبینو کسی بودکه درتیمارستان ماجانو در اطاق‌خزه زندگی میکرد‪ .‬اطاق‬
‫این دیدگاه درونی کاز خطرناکی "است‪ .‬این خطر هستکه‌انسان گرفتار بك ی‬
‫خزه اطاقی است که در تیمارستان‌ها پر از خزه میکنند و بیماران غیرقابل عسلاج»‬
‫بی‌فایده و روحانی‌گونه بشود» این خطرهست که‌انسان در مقابل نمای‌بیرو نی‌پدیده‌ها ‪:‬‬
‫نگاهداری میشوند‪ .‬همان‌بو یگند هم به‌مشام میرسد »‬ ‫رن‬
‫گیاه‌وار و کاملا لخت دآ‬
‫بشود‪ .‬کارزیادی نمی‌شود کرد در مقابل‌توده عظیم مساثلیکهبه جریان‌میا نداز یم‬ ‫متوقف‬
‫هیچ کار نمی‌توانم بکنیم‪ .‬ولی همه بایدبدانند کهچیزی نمیدانیم» باید بدا نند که دنیا ‪۱‬‬ ‫|آن بوهای جهنمی‪ .‬ناگهان این‌جادوگر شروع کرد به شیههکشیدن مانند اسپ‌وهر‬
‫برای بشریت فقط فاجعهدرچنتهندارد بلکه کشف ‏‬ ‫فقط همین که می‌بينیم‌نیست وآینده‬ ‫|لحظه صدایش بلندتر میشد‪ .‬رنگ ازصورت کشیش هم پرید و در واقع از آنجافرار‬
‫تسلی‌دهنده‌ای هم درانتظارمان هست‪.‬‬
‫کردیم‪ .‬وقتی فکر میکنم بنظرم میاید که ماشاهد يك پدیده مسخ بودیم» آن موجود‬
‫ادامه دار‬
‫داشت درمقابل چشم‌ما» در عرض چنددقیقه تبدیل به‌اسب میشد‪ .‬هیچ‌چیز‬ ‫‪:‬‬
‫پخش «سینماچشم‌و گوش‌دارد» نما‪:‬‬ ‫او در سال ‪ ۰۵۹۱‬در «مالتا» يك کشتی‬
‫ژاك ایوکوستو تاکنون بیش از‬ ‫مین‌جمع کن ساخت امریکا را بنام « کالیسو»‬

‫نوشته استکهیکی ازآخرین آنها بنام «ز‬ ‫که‬ ‫نگنشفت‬ ‫ی‬ ‫ود‬ ‫عود‌یرفت‬ ‫ار‬ ‫در‬

‫سلطان تیر ومنددربا » چاپ ‪۲۷۹۱‬در و اقع‌م‌ندمه‌اء‪.‬‬


‫بر فیلم اخیر اوست‪ .‬او بحاطر شرکت فال»‬ ‫نگاری درآمد و ماجراهای جالب توجه آن‌آغاز‬
‫نهضت مقاومت فرانسه در خلال‌جنگ دوم جهانی‪:‬‬ ‫یناد‬
‫از‬ ‫به‌درپافت نشان «شوالیه دولالژیون دونور»‬ ‫«وستو» با کشتی «کالسنو» مأموریت‬
‫ک‬
‫ستپوس ‪۳‬‬
‫دولت فراسه نائل آمده اس‬ ‫های علمی فراوانی را در حدود سواحل ونان‬
‫و‬ ‫«افیسیه»‬ ‫و زجه‬ ‫های ارارهیا‬ ‫در درپاهای سرخ و سیاه ودراقیانوس‌های‌اطلس‬
‫«وماندور» ارنقاء یافته است‪.‬‬
‫ک‬ ‫و هند به‌انجام رسانید و معروفترین اقدام اودر‬
‫او به‌عنوان مخترع» مکنثف» سینماگر ِ‬ ‫ابن دوران يك حفاری‌باستانشناسانه درمحل‌غرق‬
‫دناشمند و نویسنده خدمات ارزنده‌ای نسبت‌به‪-‬‬ ‫يك کشتی قدیمی (قرن سوم پیش از میلاد) در‬
‫پیشرفت دانش بشریانجام‌داده‌است و لی‌بزر گترین ‪.‬‬ ‫است‪.‬‬ ‫نزردیات مار ی‬ ‫کواننکلو»‬
‫د‬
‫ه‌وبهسازی‬
‫فتاظکت‬
‫میراث او «فلسفه»ی احوس‬ ‫او در سال ‪ ۱۵۹۱‬بكامك «اآندرء لابان»‬
‫محیط زیست را در برمیگیرد‪ .‬او در سال ‪6۷۹۱‬‬ ‫نخستین دوربین علمی تلویزیونی زیر دریائی را‬
‫تکمیل کرد‪ .‬يك سال بعدهحوعن را در «مارسی»‬
‫بخاطر عملی کردن عقایدش «انجمن‌کوستو» را‬
‫تسش بل نات و از ار به‌بعد تمام نیرو وتجربه‌اش‬ ‫به‌وجود آورد که يك سازمان مهندسی‌برای‌طرح‬ ‫درباره‌ی‬
‫کرده‬ ‫‪۱۳‬‬ ‫سس‬ ‫‪۳‬‬ ‫و تکامل ابزارهای زير دربائی بود و هم‌چنین‬
‫ست‪ .‬او در همان حال که در انديشه مطالعه و‬ ‫«گروه عواصان بو ‪-‬‬ ‫وسته‬
‫راك اکبه‬
‫جستجو در دیگر نقاطعالم است میگوید‪« :‬ما در‬ ‫«] کوا ‪ -‬لانگک» وسایروسائلوتجهیزات‌غواصی‬
‫فیلم «سفر به‌لب‌دتیا» نثان دادبم که آب های‬ ‫را تولید و پخش میکرد‪.‬‬
‫ژالك ایوکوستو در سال ‪ ۷۵۹۱‬با درجه‬ ‫فیلم‌سازی باکلکسیونی ازجو ایز‬
‫قطب جنوب غنی‌ترین آب‌های دنیاهستند‪.‬‬
‫آیا ممکن است‌که این قاره‪ .‬که ‪۲ ۰ .:‬‬ ‫ک«اپیتان دو کوروت» از نیروی درپائی فرانسه‬ ‫جشنواره‌های برزک جهانی‬
‫دیگر قاره‌ها کثف شده اولین قاره‌ای با ‪۳‬‬ ‫بازنشسته شد و همان سال بعنوان مدپر منوزه‬
‫اقیانوس‌شناسی مونا کو انتخاب گردید‪ .‬ادورسال‬
‫بشر نسبت به‌آن ترحم روامیدارد‪.‬آبا ممکن‌است‬
‫که انسان از اشتباهات گذشته‌خویش‌عبرت‌بگیر و‬ ‫با همکاری دو مهندس بنام های «ژان‬ ‫‪۹‬‬
‫و احترام و علاقه نست به‌جانداران آزاد و رها‬
‫مولارو» و «آندره لابان» «بثقاب غواصی»را‬ ‫ژاك ایوکوستو از سال ‪ ۲۳۹۱‬تاکنون تمام‬
‫و زیبائی بدویآخرین منطفه‌بکرو دست‌نخورده‬ ‫تکمیل کرد که فکر ایجاد آن‌يك‌امر انقلابی‌بود‪.‬‬ ‫زندگی خود را وقف مطالعه و شناسائی دریاها‬
‫کره زمین بعنی قطب جنوب پدپار شود»‪.‬‬ ‫این دستگاه يك زپردریائی‌مدور» بسیار پرتحرك‬ ‫و اقیانوس‌ها کرده و در این زمینه خدمات‬
‫برجسته‌ای برای سل بشر انجام داده است‪.‬اودر‬
‫فوتی پائین برود و اين امکان را به‌دونفر‬ ‫‪۰‬‬ ‫اسز‬‫ژ‪۰‬یدرروند» به دنیا آمد و پ‬ ‫‪۱۹«۱ ۳‬‬
‫سطه در سال ‪۰۳۹۱‬‬ ‫وو‬‫تئی‬
‫متدا‬
‫خانمه تحصیلات اب‬
‫فیلمبرداری و حتی نمونه‌برداری کنند‪.‬‬ ‫وارد کآادمی نیروی دربائی فرانسه شد‪.‬کاپیتان‬
‫گروه کالیپسة از سال ‪ ۷۲۹۱‬به بعدسفر‬ ‫کوستو پس از خدمت‌به‌عنوان‌رئیس‌پایگاه‌دربائی‬
‫های‪ .‬طولانی و جالب توجه خود را از دریای‬ ‫فرانسه در شانگهای » در نیمه دوم سال ‪۵۳۹۱‬‬
‫سرخ به‌اقیانوس هند» اقیانوس اطلس» اقیانوس‬ ‫برای اینکه خلبان نیروی‌دریائی‌شوددر«هورتن»‬
‫آرام و همچنین قطب جنوب عملی کرده‌است و‬ ‫تعلیم دید ولی يكك تصادف شدید مسیر کاراورا‬
‫عوض کرد‪ .‬او پس از انبتهق‌القسمت‌توپخاته از‬
‫بر ‪٩۳‬‏ فیلم یکساعته درباره موضوعاتی چون‬ ‫قات فراغت خود را صرف‬
‫وعد‬
‫سال ‪ ۲۳۹۱‬باه ب‬
‫مرجان‌ها» نهنگ‌ها» فیل های دربائی‌وغیرءتهیه‬ ‫نجربه با انواع عحتاف دستگاه‌های تنفس درزیر‬
‫شده است‪ .‬این رشته فیلم‌ها تحت عنوان «دنیای‬ ‫‪۳‬کبرده است‪ .‬او در سال ‪ ۳۶۹۱‬با همکاری‬
‫زیرآبی ژالكکوستو» در تلویزبون های سراسر‬ ‫«امیل کانیان» دستگاه «ک‪۲‬وا ‪ -‬لانگک» رکها‌از‬
‫«ژاكٌ ایوکوستو» به هنگام فیلمبرداری صحنه‌ای افزیلم‬ ‫دنیا به معرض نمایش گذاشته شده‌اند ‪.‬‬ ‫بك سیلندر محتوی اکسیژن برای تنفس زبرآبی‬
‫«سفر به لب دنیا»‬
‫ژاك ابوکوستوعلاوه‌براينهافیلم های مستند‬ ‫تشکیل میشد طرح کرد و ساخت‪.‬‬
‫کوتاه و بلند متعددی برای نمایش در سینماها‬ ‫این اختراع برای نخستین‌بار به‌انسان‌امکان‬
‫ساخته است که هميشه با استقبال منتقدان و‬ ‫با آزادی عمل فراوان در اعساق‬ ‫‪8‬‬
‫تماشاگران روبرو شده‌اند‪ .‬معروفترین این‌فیلمها‬ ‫اقیانوس‌ها به‌مطالعه و نجسس بپردازد‪.‬‬
‫(‪ - ۷۵۹۱‬برنده‬ ‫عبارتند از ‪« :‬دنیای ساکت»‬ ‫کاپیتان کوستودردوران‌اشغال فرانسه‌توسط‬
‫ماهی طالا*‬ ‫و نخل طللائی ‪۹‬‬ ‫جوائز اکار‬ ‫و‬ ‫مقاومت به‌فعا لیت پرداخت‬ ‫نازی‌ها در نهضت‬ ‫‪۲‬‬

‫(‪ - ۵۵۹۱‬برنده جایزه اسکار) » «دنیای بدون‬ ‫اندکی پس از آزادی‌فرانسه همراه‌با«فیلیپ‌تایه»‬


‫خورشید» (‪ ۵۰۹۱‬برنده جایزه اسکار وبسیاری‬ ‫و «فردريك دوما» در چهارچوب‌نیروی‌دریائی‬
‫از جوایز دیگر بین‌المللی) ‪ .‬جدیدترین فیلم او‬ ‫فرانسه «واحد غواصی تجربی» رادر«تولون»‬

‫نمائی ازفیلم «سفر به لب دنیا» ‪.‬‬ ‫«سفر بهلب دنیا» (‪ )7۷۹۱‬نام دارد که امروز در‬
‫نمی‌داره‬ ‫این دنیا باز‬ ‫نشان دادن آداب و رسوم‬ ‫برای‬
‫(‪))۵‬‬ ‫‪1‬‬
‫و این‌کار را بهتر انجام می‌داد اگر چنین چیزی غرض‬
‫و نیت او می‌بود‪.‬‬
‫کیتون برای «توضیح همه چیزها» کوشثی به‌عسل‬
‫ت‬ ‫ت‬
‫‪1‬‬ ‫‪۲‬‬
‫‪2‬‬
‫نمی‌آورد ؛ او صرفاً سودمندترین و موثرترین نفش رابا‬
‫انرژی کیتون و استفاده نتیجه بخش‪ .‬از زور و اجبار؛‬ ‫جه به موقعیت ویژه‌ای اختیار می‌کند‪ .‬و به‌این‌نرنیب»‬
‫ربطی به سلیقه و تمایل به‌خشونت‌از سوی او ندارد‪.‬درست‬ ‫تمونةکاملی از شیوه و طرز فکر آمریکایی «تنازع‌بقای‬
‫است!‬ ‫برعکس‬
‫شایسته‌تر ین فرد» ‪« ۰‬موفقیت ‪ --‬جذبه» آمریکایی‌رابه‌ا‬
‫‪۳۲‬‬ ‫ار‬ ‫کر‬
‫زور و جتر برای‌کیتون» نشما‬ ‫عرضه مکیند‪ .‬درمبارزه برای موفقیت» هر عملی مجتاز‬
‫زور و جبر صرفاً ازاین نظر وجود داردکه در مرحلة‬ ‫است؛ لیکن بالاتراز بهیم‌هتفاوتی‌اخلاقی کیتون» قوانین‬
‫آگذر و عبور از دنیاء خواه ناخواه‪ .‬با خشونت وزور‬ ‫اخلاقی سطحی و بی‌ماية ظاهری را به‌خاطر واقعیت‌باطنی‬
‫روبرو می‌شود‪ .‬به‌طور کلی» واکنش «اخلاقی» کبتنون‬ ‫اخلاقی با ممانسی‬ ‫رًی‬
‫هصرفا‬‫اای‬
‫ل ه‬
‫ظ‬ ‫شک‬ ‫دهارند»‬
‫ک‬
‫به‌زور و خشونت » قابل مقایسه به‌واکنش «اخلاقی» او‬ ‫عمیق‌تر از دست رفته را برملا می‌کند‪ .‬بی‌آن که برای‌خود‪.‬‬
‫»‬ ‫شرایطی‬ ‫نحت‬ ‫ازاین»‬ ‫گذشته‬ ‫است‪.‬‬ ‫به «یاسبان‌ها»‬ ‫مسئله‌ایاخلاقی مربوط به دنیایی را مطرح‌کند که خسود‬
‫پاسبان‌هایی که قبلا از آنها ذکری شد‪ .‬فقط نمایشگر تجسم‬ ‫را پابند اخلاق‌می‌داند» موفقیت بی‌تفاوتی اخلاقی کیتون؛‬
‫ارنه‪ .‬به خصوص خشو نت»‬ ‫وترکو‬‫کعی‬
‫ویژه‌ای از نیرو و تب‬ ‫اااق زا پوج جلوه می‌دهد‪ :‬اگرچه ما را دز‬ ‫‪8‬‬
‫هستند‪ .‬بیشتر فیلم‌های کیتون» نوعی تنفر به‌خشونت را‬ ‫جربان نمی‌گذارد که چرا قرار است به‌دار آویخته شوه‬
‫‪1‬‬ ‫بازتاب می‌کنند‪.‬‬ ‫(فقدان علت اخلاقی) ‪ .‬با این وجود به‌مانشان می‌دهد که‬
‫موقعی که راه خروج و گربز دیگری وجود ندارد »‬ ‫ای قرار است به‌دار آويخته شود(دلالت‌شمنی‪ :‬اخلاق)‬
‫کیتون زور را با زور پاسخ‪ .‬می‌گوید‪ .‬لیکن بحاالستی‬ ‫" و در نتیجه با تغییر مکانیسم این حلقآویزی محکومی‬
‫از تفویضش و تسلیم و ظرافتی مغرورانه‪ .‬شیوه روش او‬ ‫به‌مر ک» به عنوان موقعیتی برای فرصت‌طلبی کامل‬
‫برای سرگرم و شادکردن مردم‪ .‬هیچ چیزی از رفتناری‬ ‫(و این‌کار را زیرکانه و با موفقیت انجام می‌دهد) »‬
‫محترما نهکم ندارد» ضمن این که چوب باتون را پبایین‬ ‫همچنین آمیزه‌ای درهم از بنیادهای مسلم اخلاقی این‬
‫می‌آورد» تعظیم کوچك‌پوز شآمیزی نیزچاشنی آن‌می‌کند‪.‬‬
‫دلیذیر» و در همان زمان»‬ ‫بدن خود را به‌حالت درودی‬ ‫‪ ۵0۵6‬ج‪6‬ه‪]3‬‬ ‫بنابرراین» بر طبق این اعمال است که کیتون بطور‬
‫ال می‌سازد‪.‬‬

‫شدیدا" موثر» خم می‌کند‪ .‬کیتون همیشه زیبا و باوقار‬ ‫بنیظیری درمورد سیری که باید کطنید» تصمیم‌می گیرد؛‬
‫است» حتی زمانی که برفرق مردم مکیوبد‪.‬‬
‫دیگر نمونه‌های این استفادة سررگیجه‌آور از بدنش‬
‫استر کیتون»‬ ‫اگر این اعمال دلالتی ضمنی‌برداوریاخلاقی یاروشن‌فکری‪.‬‬
‫دارد» بطور بی‌نظیری با توجه به شرایط و اوضاعی‌ که‬

‫انسانی با‬
‫در‬ ‫یافت؛‬ ‫را باید در فیلم‌های «ر نگ‌بر بده» و «جنرال»‬
‫به‌مق‌ثر بودن آن » اجازه موجودیت می‌دهد» چنین‌است‪.‬‬
‫فیلم اول‪ .‬زمانی که ازتیری چوبی که به‌آن بسته‌شده‌بر ای‬ ‫بی‌تفا وتی اخلاقی کیتون راکه به‌همین‌سان بکاربرده‬
‫واردکردن ضربه‌ای کاری به‌سرخ‌پوستی که‪,‬توده‌ای هیزم‬ ‫می‌تو ان در فیلم «پاسبان‌ها» مشاهده کرد‪.‬‬ ‫شدء‬
‫برای‌سوزاندن باستر کیتون در پیش‌پایش ‏ گذارد از آن‬
‫استفاده می‌کند و در فیلم دوم» موقعی که دو قسراول‬
‫چهر ه‌ای سنگی‪...‬‬ ‫بی‌تفا وتی اخلاقی کبتون در این حقیقت است که او‬
‫»‬ ‫تظهر‌گرشده‬
‫(هر چیزی» را بدون اندیشه‌ای از قبل دفرن‬
‫‪0‬‬

‫نگهبا نی ارتش شمالی رابه‌تر تیب" به‌ویژه نفر دوم را »‬ ‫را با بمب‬ ‫میین برد» ‪ .‬انکار نمی‌توان‌کردکه سیگارش‬

‫نوشتة ‪ :‬ژان پاتريك لوبل‬


‫به‌سادگکی‬ ‫با ضربهٌ قنداق تفنگی که از اولی تآمین‌کرده»‬
‫آدمی آنارشیست روش می‌کند؛ و درضمن‪ ,‬بمب را از‬
‫باخم کردن بدنش» نقش برزمین می‌کند‪ .‬به‌همین ثرتیب»‬ ‫حکرت و پیشروی به‌سوی آماج اصلی‌اش منحرف نمی کند‬
‫باحالتی از درنگ‌جزیی و خیرخواهی ظریف است که‬ ‫نظر به‌اين که اوهم به‌نوبت خود‪ .‬بمب رابه‌میان گروه‬
‫نارگیل‌ها را بر فرق سر بومی‌های وحثی در فیلم‬ ‫ترجمه ‪ :‬پرویز شفا‬ ‫پاسبان‌ها و مدعوین رسمی پرتاب می‌کند‪ .‬باآین‌کار خشم‬
‫می‌کوبد‪.‬‬ ‫نروبراد»‬
‫«د‬
‫که به‌بورس اجازء موجودیت می‌دهد» هم نیست؛ بلکسه‬ ‫نادا نسته اورابه‌عنوان‬ ‫البته‪ .‬آنها‬ ‫را بر می‌انگیزد؛‬ ‫آنها‬

‫بیزاری و تنفر کیتون دارستفاده از اسلحه نیزقابل‬ ‫شثی از جانب کیتون است نا طبق قوانین‌بازی عمل‬ ‫ون‬ ‫یتیتکه‬ ‫کصور‬
‫دی آنارشیست تصور می‌کنند‪ .‬در‬
‫و‌برمردم‌ندارد؛‬ ‫خكتن‬
‫ن‌گتحیري‬
‫توجه است‪ .‬او اشتیاقی به‬ ‫کند» طاهر؟ فطر مرا لکدمال کرونکلاء وبانف‪/‬هشتری‬ ‫سبت به‌این مسایل اخلاقی بی‌توجه است و به‌طور کلسی‬
‫علاقه‌ای هم به تکان سلاح خود به‌عنوان نهدید در برابسر‬ ‫باشد که دبربورس انجام‌می‌دهند‪ ,‬چنانچه اگر کسی بخواهد‬ ‫گوچکترین اهمیتی به‌آنها نمی‌دهد‪.‬‬
‫فقط ترجیح می‌دهد دشمنان ورقبمای‬ ‫چهره افراد ندارد»‬
‫موفقیتی به‌دست آورد‪.‬‬ ‫کیتون از پاسبان‌ها تفرت‌ندارد؛ لیکن ‪ -‬بگهونه‌ای‬
‫خود را از این که سلاحی به‌همراه دارد» «آگاه‌کند»‪.‬لیکن‬ ‫خنده‌دار و طبیعی ‪ -‬پاسبان‌ها نمایشگر نیرویی متشکل‬
‫هيج‌يك ازاین‌ها‪ ,‬کیتون را از اختیار شی‪.‬سوه‌ای‬
‫تقریباً" می‌توانگفت که عامل تهدید (بعنی سلاح) راپنهان‬ ‫بی‌رحمانه وخشن ‪ -‬شیوه‌ای مناسب اريك‌فن اشتروهایمب‬ ‫‪.‬و تبعیتی کور کورانه هستندو کیتون نمی‌تواند از آگاهی‬
‫یتکهون موفق‬ ‫کانی‬
‫می‌کند (مثلا در فیلم «جنرال» ‏ زم‬ ‫و طرح این موضوع چشم بپوشد‪.‬اگر بنظر می‌رس که‌حالت‬
‫می‌شود افسری شمالی را دستگیر کند که فقط پس‌از نبرددر‬
‫داوری مکنون وپوشیده‌ای‌باتوجه‌به پاسبان‌ها درفیلم‌هایش‬
‫«راك ریور» در قطار کیتون به‌هوش می‌آید ‪ -‬وهمچنین‬ ‫او مربوط‬ ‫دارد ء همه این‌ها صرفاً" به «رئالیسم»‬ ‫وجود‬
‫در فیلم ن«گر‌پربده» هنگامی‌که یکی از راهزنان نفت‬ ‫می‌شود ‪.‬‬
‫کوشش به‌فرار می‌کند کویتون چهاردست‌وپا به‌دنبال او»‬ ‫درفیلم «فیلمبردار»» کیتون درجذبه‌ای‌ما لیخولیابی‪:‬‬
‫به‌آرامی روی شانه‌اش می‌زند و سلاحی راکه با خودداره‬ ‫با پاسبانی رودررومی‌شود که قبلا هم بایکدیگر سروکار‬
‫‪:‬‬ ‫‪.‬‬ ‫به‌او نشان می‌دهد)‬ ‫پیدا کرده بودند‪ .‬این‌وضع‪ ,‬بی‌درنگ‌او را به‌خودمی‌آوره‬
‫ایی‬
‫ردهنفت‬
‫وهدی‬
‫خدرت‬
‫کیتون‌در فیلم«ر نگ‌پر بده» نیز‬ ‫ید‪:‬‬
‫ومکن‬
‫گون م‬
‫ب کیت‬
‫‌رد‪.‬‬
‫ت‌گی‬
‫سرامی‬
‫ا خود‬
‫راه‬ ‫رهعت‬
‫سب‬‫و‬
‫اسردخزدیده اند"‬ ‫هاز‬
‫سیتتی‌که‌‬
‫پدموالک‬
‫که‌از بازگرداندن سن‬ ‫«زما نیکه پاسبانی را می‌بینم» فرار می‌کنم!» نتیجه مسئله‬
‫امتناع می‌کنند دچار تردید می‌شود‪ .‬کیتون با پشیمانی‬ ‫عادت است نه داوری عمدی اخلاقی‪ .‬کیتون به‌این‌نکنه‌یی‬
‫و دریغی محسوس علی‌رغم ترس و وحشت این راهزنان‬ ‫برده است که بهترین کاری که‌در چنین‌موارد می‌توان‌انجام‬
‫نفتی> کیتون با سر به‌سرخ‌پوستان قبیلةً ا«شسوا»ره‌می‌کند ‪.‬‬ ‫است‪.‬‬ ‫داد» «فرار اتزنگنا»‬
‫تا رقص معروف پوست‌سکنین ونان را ‪۳۳3‬‬ ‫رکله‌بو) »پس‌ازاین که‬ ‫‪"631 0260۳025‬‬ ‫در فیلم‬ ‫‪۱‬‬
‫کیتون خیلی مصمم و راسخ است لیکن با تهدیه میانه‌ای‬ ‫سهامداران بورس نیویورك‪ .‬کلاهش را زیرپا لگدمال‬
‫ندارد و همیشه بنظر می‌رسد که‌نهدیدراامری اسفنالمی‌یا بد‬ ‫میکنند» کیتون هم کلاه‌های آنان را زیرپا لگدمال می‌کند»‬
‫و از اين‌که همه‌چیز باید به چنین مسرحله‌ای سوق داده‬ ‫عمل او ‪ .‬عملی انتقامجویانه‌نیست‪ .‬داوری اخلاقی دربارهٌ‬
‫‪۰‬‬ ‫است‬ ‫متأسف‬ ‫بشود»‬ ‫وارهایش و حدتریبکامترر‪#‬؛جامعه‌ای‬
‫تلا بورس‌بازی ک‬
‫ار‬ ‫ات‬ ‫ی‬
‫«بر اندو» استفاده کرده‬ ‫س اگر از و‬ ‫کویا پس‌ازساختن فیلم «امریکاء؛‬ ‫ك ‪۰‬‬ ‫‪9‬‬
‫من شخصاا دوستشان دارم زیرا‬
‫امریکا» اقدام بهر‌نو‬
‫مشتانني‌كکردی ؟‬
‫دمویجنکبهآهگای ودمیدمیز‌مزی امجیم احسازسر شخصیت‌اول ‪۳‬‬ ‫بودی» آهیناوزهم درقالب اعلاح ضمیر خود او‬
‫بآهن جنبه‌های برونی میدادی؟‬ ‫وقسی که شروع به‌نوشتن ان کات‬ ‫فل‬
‫کب‬
‫«براندو» ال ی‬ ‫نرم‬‫کفک‬‫یله‬
‫م‪ -‬ب‬
‫"‬ ‫همسرم‬ ‫م‪.‬‬
‫ترار‬
‫شی ق‬
‫ابد‬
‫دار‬
‫کردم درموقعیت بسی‬
‫بشمار میروند ‪ .‬سعی من‬ ‫سازش «ادی»‬
‫وم‌نظیر می‌توانست ایفا کند‬
‫درخشان ک‬ ‫تتاتری‬ ‫انرهای‬
‫وم‬‫ی در گذشته یود بک‬
‫دوگونه آگاهی بود که در يك زمان جربان‬
‫ی‬ ‫دا‬ ‫میکردم ‪ .‬يك روز ناگهان تصمیم گرفتم که‬
‫و‬ ‫وه‬
‫داشت‪ .‬مثل جریان داشتن گذشته درزمان حال‪,‬‬
‫بمسافرت دور دنیا بروم مدتی در شهره‪-‬ای خوب بود وممکن است یکبار دبگر این نقش واين جربان برای همه ماپیش امده است ‪. .‬‬
‫«ادی» ازاطاق پدرش دربیمارستان خازح‬
‫ی‬ ‫را در فیلم دیگری به او بدهم‪.‬‬ ‫اروپائی گشتم و سرانجام بدون هدف به امریکا‬
‫میشود ومادرش‌را دراطاق انتظار نشسته‪ ,‬می‌بین ‪۳‬‬
‫بازپگری چون‪ :‬کر لك دا گلاس» فقدان«بر اندو»‬ ‫بگرشتم‬
‫‪ «۶‬همانطو رکه «ادی» در فیلم «سازش»‬
‫چندان حی نشد ‪ .‬در مورد «کر لد «ادی» پاونگاه میکند‪ .‬او بسیارغمگین واضسرده‬ ‫بهرصورت‬
‫ااس» نوعی دوام وسرزندگی بچشم میخورد و ناراحت است و «ادی» بخاطر میآورد که‬ ‫گل‬‫د‬ ‫میگوبد ‪ :‬میخواهم به مسافرت بروم و بدرون‬
‫که نقش؛ اورا بعنوان يك تبلیغاتچی وبك‌راننده مادرش آنوقتها او را در پشت کاناپه از ‪۳‬‬ ‫وت ور سوم ‪‌ ۰..‬‬
‫بتواند کتاب بخواند‪« .‬ادی»‪.‬‬ ‫پنهان میکرد که‬ ‫سس‬ ‫سس‬

‫اين واقعه را بیاد میآورد‪ .‬واین چیزی است که‬


‫هموارء بای ها اتقاق مل‌افتدد اراسلرر ‪۳۱‬‬ ‫حرفهائی با‪:‬‬
‫تصور میکنم بادآوری چنین نکنه‌ای نا حدی‬
‫خشن باشد » مهم نیست‪ .‬گطاهریحهای خشن‬ ‫«الیاکازان » دبری «سازش »‬
‫بهترند ‪ .‬میدانید «برسون» نیز در کارهایش‬
‫‪.‬ر فیلم «موشت»‬
‫لحظات خشن فراوانی دارد د‬
‫لحظات خثن و وحثتنا کیوجود دارد ولی او‬ ‫بله همینطور است‪ .‬این درست همان ‪ :‬متهور و بی‌پروا بهتر از «براندو» نشان میدهد‬
‫طرحی شاعرانه‬ ‫قرالب‬
‫سعی میکند که آنرا د‬ ‫کاری‌است‪.‬که من انجام دادم‪ .‬صبحها برای خودم و شکلی واقعی‌تر دارد‪.‬‬
‫و عمیق بیان کند و باید به‌او احترام گذارد‪.‬‬ ‫نماشگر روشنفکر‬ ‫ندو»‬
‫‪ ۶#‬شخصیت «ابر‬ ‫نامه نوشته وحوادثی را که برایم رخ داده بود‬
‫و‪.‬اقعاً فکر میکنم که فیلم «سال گذشته در مار ‪۴‬‬ ‫ونهاست‪.‬‬
‫متعهدی‌است که دچارسر‌خور دکی شده ت‬ ‫مروزمیکردم‪ .‬این‌نوشته‌ها بتدریج شکل دبگری‬
‫باد» که بنظر آنقدر زکیارنه است ازطرحهای‬ ‫آ نچه تصورش در مورد «دا گلاس» مشکل نت‬ ‫گرفت وبصورت يك رمان درآمد‪ .‬سپس در آنها‬
‫اینست کهاو بتواند در‬
‫قالب پرسوناژی فرو رود‬
‫‪1‬‬ ‫خشتی برخوردار است‬ ‫به‌لحظه از خودم دورتر‬ ‫وحظه‬
‫تغییرانی داده ل‬
‫‪۶‬ب یکی از صحنه‌های جالب توجه فیلم »‬ ‫که در ديك زمان بتواند موجود دبگری باشد‪.‬‬ ‫شدم ولی دوچیز همواره دکرتاب باقی ماند ‪:‬‬
‫صحنه طولانی هتل است‪ .‬دراین صحنه عده‌ای‬ ‫تج چنانچه گفتم درمورد «براندو» میتوان‬ ‫مادزم وپدرم ‪.‬‬
‫تلاش میکنند از «ادی» برای تصرف اموالش‬ ‫فکر میکنی که واگذاری « نقش‬
‫بنوعی دوجنبه گیودمدمی مزاجی اساسی اشاره‬
‫امضا بگیر ند‪ .‬این درست مثل فرود آمدن بهمن‬ ‫است که خودم‬ ‫کرد پعنی درست شبیه چیزی‬ ‫به « کرك دکالاس» بجای «مارلون براندو» در‬
‫هستم‪ .‬من درمیان توده‌ای ازطبغات محتلف قراز است که بهبکباره وبدون خبر رخ میدهد‪.‬‬ ‫شبوه فیلمسازیات تأثیری داشته است؟‪.‬‬
‫آبیناظرشما این‌صحنه عبرخادای ‪۰۳۳‬‬ ‫گرفته‌ام که در سیلان دروغ با پکدبیگر و‬ ‫بله‪ ,‬فکر میکنم بااین روش هم بازنده‬
‫منظورم اینست که برای هر‪,‬کس ارزش خود را‬ ‫وهم‌برنده‌ام ‪.‬چیزی راکه فکر می‌کنم از دست‬
‫دارد‪ .‬دکرداميك از فیلمهای امریکائی میتوانید‬ ‫‪ ۶‬عده‌ای نماهای نقاشی‌نحر ‪ 2‬و«ادی»‬ ‫داده‌ام همان تضاد درونی ودوجنبه گی ودمدمی‬
‫چنین صحنه‌ای را بیابید؟ ولی متأسفانه به‌ارزش‬ ‫را که با خودش صحبت میکند طرحی خشن در‬ ‫مزاجی است که تنها «براندو» قادر به‌ارائه‌اش‬
‫فیلم من پی نبرده وبه‌آن آهمیتی نداده‌اند‪.‬‬
‫رتباط با بقه مائلفیم میدانند‪.‬‬ ‫وا‬
‫‪ #‬وقتی فیلم « شکوه علفزار » بنمایش‬
‫درآمد» گروهی از مردم آنرا اثری هيستريك‬
‫خواندند ‪ .‬ولی اگر امروز آنرا ببینند اثری‬
‫کاملا" کلايك بنظر میابد‪ .‬همین وضعیت ممکن ‏‬
‫آربنده پیش‬
‫است درمورد فیلم «سازش» هم د‬
‫پیاید ‪ .‬شما در این فیلم برای زمان خودش‬

‫و احوال جهان امروز نباید هیستریکی شود ؟‬


‫بنظر من اگر شما در سن ‪۱٩‬‏ سالگی هنوز هم‬
‫خونسرد هستید باید آدم خاصی باشید‪ .‬چگونه‬
‫میتوانید وضع داخلی جامعه‌تان را بینید و‬
‫‪9‬‬ ‫م‬
‫نشوید؟‬

‫کوتاه‌شه گفتگوی «استوارت‌بابرن» ‏‬


‫و «مارتین ال‌رویین» با «البا کازان»‬
‫ترجمه ‪ :‬علوی طباطبائی ‪..‬‬
‫(سینما دیاموند ‪ -‬ساعت ‪ - ۰۱‬مسابقه)‬

‫سودای بریس‬ ‫مکزبك ‪:‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫که‬ ‫فیاش‬

‫داسافیلمز‬ ‫ورشکت‬
‫کار گردان ‪ :‬خائیم هومبر تو‬
‫تاسین‬
‫کوکن‬
‫‪ :‬ش‬ ‫تهیه‌کننده‬ ‫مروز‬
‫‪ :‬خ ‪ .‬هومبرتو‬
‫موم‬
‫صی‬
‫قیلمنا مه‬ ‫‌‬

‫‪ :‬روزالیو سولانو‬ ‫ِفیلمبر دار‬


‫ساعت ‪ - ۹۱‬خارج ازمسابقه)‬ ‫(سینما دیاموند‬
‫موسیقی‌متن ‪ :‬وخآ کب نگوتی‌بر زهراس‬
‫بازیگران ‪ :‬پدرو آرمنداریزجونیور » مارتا ناوارو » امارولدان »‬ ‫صحر ای تانارها‬ ‫فرانسه ‪:‬‬
‫بلاتکاتورس ‪.‬‬
‫‪۵‬یلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۰۰۱ ۰‬دقیقه‬
‫م‬ ‫والر بو زورلینی‬ ‫کار گردان‬
‫آندره برونلین» ژان‌لوثی برتوچلی‬ ‫فیلمنامه‬
‫‪۱۳‬‬ ‫«برنیس» سرماه پس ااززدواج بیوه می‌شود وازان‬
‫رگانه فیلم فرانسه » شرکت توسعه صنایع فیلمسازی‬
‫تهیه کننده‬
‫گذراندن زندگی درس ماشین‌نوبسی می‌دهد و پا مادرخوانده‌اش «خوزه‬
‫اير ان و ‪....‬‬
‫فینا» که پیرزن رباخواری‌است بسرمی‌برد‪ .‬پزشك خانوادگی«خوزه‌فینا»‬
‫درمی گذرد ودرمراسم تشییع جنازه او پسرش «رودریگو» شیفته زیبائی‬ ‫وبتورب وگاسمن» جولیانوجماء هلموت گریم» فیلیپ‬
‫‪6‬‬ ‫نوآره» ژالد برد» فر انسسکو رابال» فر ناندوری‬
‫چندی‌بعد آو بطورته دفی با «خوزه‌فینا» «وبرنیس»‬ ‫‌»ش‪.‬ود‪.‬‬
‫ییس‬
‫برخورد می‌کندا وازآنجا که خودش هم يك پزشك است پيشنهاد می کند‬
‫« بمرن‬
‫لوران ترزی‌یف» ژان‌لوتی ترن‌تینیان» ماکس فون‬
‫«خوزه فینا» اورا بعنوان پزشك معالجش بپذیره ‪ .‬نخستین باری که‬ ‫یشاورز» سعید کنگرانی »‪ .‬کامران‬
‫سیدوء محمدعل ک‬
‫واد‪.‬‬
‫ز‬
‫«روذریگو» به عیادت «خوزه فینا» می‌رود » «برنیس» به اظهارعلاقه‬
‫دفبقه‬ ‫میلیمتری ‪ .‬رنگی ‪۰ .‬‬ ‫‪۵‬‬
‫«رودریگو» پاسخ مثبت می‌دهد‪ .‬زن جوان تصمیم می گیرد يكاتوموبیل‬
‫بخرد اما پولی‌که بفاروش چنددگاو تهیه‌کرده برای این منظور کافی‬ ‫در کرانه بیابان در انتظار حمله دشمن است‪ .‬وقتی سرانجام دشمن‬
‫پادگانی‌‬
‫نیست و او باکمك «رودریگو» موفق می‌شود بقیه پول را از«خوزه‌فینا»‬ ‫حمله می‌کند برای بسیاری از افراد پادگان دیگر فرصتی برای‌قهرمانی‬
‫وام بگیرد ‪« .‬رودریگو» فقط برای مدت کوتاهی درشهر خواهد ماند‪.‬‬ ‫کسب افتخار نمانده‪.‬‬‫و‬
‫شتا پیش ازعزیمتا وحال «خوزه فینا» روبه‌وخامت می‌گذارد «وبرنیس»‬ ‫گروو»ی جوان که بزتاگی ادازنشکده افسری فلارتغحاصیل‌شده است‬ ‫«د‬
‫بجاله «رودریگو» را فرامی‌خواند‪ .‬اپزسرسیدگی به وضع بیمار»‬ ‫او ر خدمت در پادگانی کهدر يك نقطه استراتژیکی از صحرا قراردار‬
‫ع‬
‫«رودریگو» خوزه فینا را ترغیب می‌کند به او اجازه دهد تا شب را‬ ‫می‌شود‪ .‬زندگی در پادگان به‌صورت دوره‌پایان‌ناپذیری‌از کشيك‌دادن‌ها‬
‫در همان خانه با او بگذراند و «برنیس» هم پیشنهاد اورا می‌پذبرد ‪.‬‬ ‫موزشی و مکذراه‌درباره ناکتيك‌های نظامی ادامه‌داردوروح‬
‫و جلسات آ‬
‫صبح روزبعد «بر نیس » از «زودریگو» میخواهدکه اورا باخودش‬ ‫فکر افراد به‌ندریج روبه‌انحطاط می‌گذارد‪ .‬فرماندهان یکی پس از‬
‫و‬
‫ند‪ .‬بعد ازرفثن «رودریگو»‬
‫کی‬‫ببرد اما «رودریگو» پيشنهاد اورا ره م‬ ‫دپگری میآیند و می‌روند و بالاخره «در وگو» هم ترفیع می‌گیرد‪.‬اما‬
‫ورایش‬
‫برنیس که احساس می‌کند دپگر تحمل زندگی با مادرخوانده ‪ 7‬پیر ب‬ ‫فشار زندگی درپادگان و انتظارپایان‌ناپذبر روح وجسم اورا فرسوده»‬
‫ع_ِ‬
‫‪ 11‬روز فینا» را باکاغف و‬ ‫ی‬ ‫َ‬ ‫‪۱‬‬ ‫آغاز می‌شود«درو گو» به‌قسمت‌ددیگ ری‌مندقل‌میگر دد‪.‬‬
‫وفتی سرانحام حمله‬
‫دی تمه درحالیکه خوزه فینا دارد‬ ‫وورا به ای‬
‫نفت می‌باشد ا‬ ‫ن«در وگو » به‌سالهائیکه‌پیهوده گذشت‌می اندیشد‬
‫از پادگا‬ ‫در لحظه جروج‬
‫خانه را دراگ هی کند‪.‬‬ ‫دوشعله‪.‬آنین‪,‬می‌سوزد‪»:‬‬ ‫رد‪.‬‬
‫گرذمی‬
‫بر از حبرت افتخارات بدست نیامده د‬ ‫نی‬
‫(سینما دياموند ‪ -‬ساعت ‪ - ۳۱‬جشنواره جشنواره‌ها)‬

‫برزیل ‪ .:‬افسانه اوبیر اخارا‬


‫پوستر قرمز‬
‫آندره لوئیز اولبویر ا‬ ‫ارت ردان‬
‫فرانك کاسنتی‬
‫را‬‫آندره لوثیز اثولییو‬ ‫تشه نت‬
‫آندره لوئیز او ثبوثرا‬ ‫فیلمتامسه‬ ‫‪۰‬‬
‫ژان‌س رگبرتون‬
‫فر انك کاسنتی» رنه‌ر شون‬
‫ماریو کراوو نتو‬ ‫فیلمبر دار‬
‫فیلیپ سرهو‌لو‬
‫توزه‌دو آبر و‬ ‫موسیقی متن‬ ‫بی‌بر کلمانتی» روژه‌ایناتر»‪9‬ژلوژابو‌مالکاربوفشسکا؛‬
‫تاایسه کوستا‪ .‬رابرت لوم‌فیم‪ .‬آنامار یامیر اندا‪.‬‬ ‫بارتگان‬
‫وونزالس‪.‬‬
‫آنیسهآئوینا» مایاوودچکاء مارب گ‬
‫‪ ۵‬میلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۰۱۱ .‬دقرثه‬ ‫م‪۵‬یلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ .‬د‪۰‬قبقه ‪.‬‬
‫جشئو اره لوس‪ :‬نجلسر‬

‫زانان با راهنمائی کگارردان «آندره لوئیز |‬


‫روه اجو‬
‫گك‬‫این فیلم را ي‬ ‫وکم فوریه سال ‪ 66۹۱‬بیست‌ودو مرد و يك زن در يك‌دادگاه‬
‫در بیست ی‬
‫نظامی المانی در هتل کنتیننتال پاربس محکوم به مرگ گردیده وروز‬
‫و کیفیت شاخرانه بدوی اه ‪۳۳۱‬‬ ‫کظی‬
‫دحف‬
‫امن‬
‫سد ض‬
‫آنها موفی شدن‬ ‫تیرباران شد‌ند‪ .‬تنها زان کرو یروکد‬ ‫«مونت‌والربان»‬ ‫بعد همه‌ان‌ها در‬

‫به‌فیلم انعکاس‌های «اجتماعی ‪ -‬سیاسی» معاصر بدهند‪.‬‬ ‫نامش «اولگا بالچيك» بود در دهم ماه مه در يك‌زندان «اشتوتگارت»‬
‫گردن زدند‪ .‬آلمان هابه‌این بیست‌وسه نفر عنوان گروه‌مانو کیانرادادند‬
‫و با براه‌انداختن تبلیغات‌زباددرباره محاکمهآ نهاسعی کردندفرانسوپان‬
‫را متقاعد کنند که نیر ویمةاومت‌فرانسه‌در کنترل عواملی در لندن‌وسکو‬

‫است اما تا فوریه ‪ ۹۱‬لآمان‌ها داشتند به تدریج تسلطشان را ازدست‬


‫می‌دادند‪ .‬پائین اعلامیه‌های قرمزی که آلمان ها بهدپوارهای‌شهر پارپس‬
‫می‌چسباً ندند و در آن از نیرویقاومت‌فرانسه‌به‌عنوان«ارتش‌جنایتکاران»‬

‫را اضافه می کردند‪.‬‬ ‫«ارتش آزادی»‬ ‫فرانسوی‌هاعبارت‬ ‫نام می‌بردند»‬

‫زب‬ ‫‪[4‬‬ ‫‪۳‬‬


‫‪۹‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫یگ‬
‫تس ‪۲‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫و‬ ‫‪۹‬‬

‫‪ ۳۱۰۱۰‬و‪۱‬‬ ‫‪-‬ت؛‬
‫اع‬‫(سینما سینه موند ‪ -‬افق شسرق‬ ‫|(سینم دایاموند ‪ -‬سینما چشم و گوش داره ‪ -‬ساعت ‪)۲۲‬‬
‫جمهور یکره ‪:‬‬ ‫ابالات متحده امریکا ‪ :‬سغر به لب دنبا‬

‫ان چونکیم‬ ‫‪:‬‬ ‫کار فردان‬


‫یپ کوستو‬
‫یول»‬
‫فوست‬
‫تهیه کنندگان ‪ :‬ژال ایو ک‬
‫‪ :‬کالین مونیر » فیلیپ کوستو‬ ‫فیلمبردار‬
‫دانگی چین‌چو‬ ‫‪:‬‬ ‫نهیه کنند»‬

‫دونگون‌بو‬ ‫فیلمنامه‬ ‫موسیقی متن ‪ :‬مورپس راول‬


‫‪:‬‏آنکیوچانگ‬ ‫فیلمبردار‬ ‫‪ ۵‬میلیمتری ‪ .‬رنگی ‪1٩ ۰.‬‏ دفیقه‬
‫مین‌ساپ چانگ‬ ‫این فیلم ره‌آورد سفر «ژاك اکیووستو»‪ :‬اقیانوس‌شناس » دانشمند‬
‫بازیگران ‪ :‬هیراکیم ‪ .‬مینی چوی‬ ‫وفیلسوف مشهور است که پایزشآن‌هم دوفیلم با عناوین«دنیای خاموش»‬
‫‪۱‬‬
‫‪ .‬رنگی ‪ 4+ .‬دقبثه ‪.‬‬ ‫‪ ۵‬میلیمتری‬ ‫وجهان‌بدون خورشید» ساخته‌بود‪ .‬دراین‌فیلم‌ماصحنه‌های‌شگفت‌انگیزی‬
‫«‬

‫دختر جوانی که پیش از ازدواج بچه‌دار شده ات از ‪۳‬‬ ‫با حبواناتی که تاکنون ‪۰‬‬ ‫وبب‬
‫نقط‬
‫جهای‬
‫اززند گیدرزیر لایه‌هایعظیم بخ‌‬
‫ند‬ ‫یامده بودند » می‌بينيم وشاهد خطرات سفر واه‬
‫دصرونبر‬
‫به ت‬
‫زادیونیدرخواست می‌کن آدورا در ید کردنبچه|‬ ‫تهیه کننده رای‬
‫کت‬ ‫هک‬ ‫زندگی انسانی هستیم ‪.‬‬ ‫ومصون مانده ازا‬
‫‪۳‬‬
‫نام این دختر «سون ‪ »] -‬است ‪ .‬اودريك اردو گاه با ‪۱‬‬
‫د ‪ .‬تهیه کننده رادپوی علیرة‬ ‫جوانی آشنا واز او بچه‌دار‬
‫مخالفت همکارانش تصمیم می‌گیرد به «سون ‏ ‪ »۲‬کمك کند ‪1 .‬‬

‫آفریقا‬ ‫‪۳‬‬ ‫در‬ ‫اوریت‌نع حیوانات‬ ‫صمیمی‬ ‫نصویبری‬ ‫(سینما دیاموند‪ -‬مسابقه ‪ -‬ساعت ‪1۱‬‬
‫حفیفتا‪ 1‬چگونه احساسی انست ‪۶‬‬ ‫داشتن‬ ‫اینکه در انا جضور‬ ‫چکسلوا کی ‪:‬‬
‫جزبره خر چنگ‌ها‬

‫کارگردان ‪ :‬واسلاوم رگل‬


‫مه فننده ‪ :‬سراتکی فنلم؟‪ .‬ابرال‪2‬‬
‫واسلاوم رگل ‪ .‬آناتولی‬ ‫فیلمنامه‬
‫دنیروف‬
‫‪ . ۰‬لورسن بارومیکین‬ ‫| فیلمبردار‬
‫موسیقی متن ‪ :‬بی‌ری کولافا‬
‫‪ ۳۱‬دقرته‬ ‫‪۰‬‬ ‫ی میلیمتری اتکی‬

‫یس‬ ‫ی‬ ‫‪۷‬‬


‫نسبت یه رشکایش انجام و فیلمی دیگر بسازد‪ .‬البته‬ ‫نقش زن اول فیلم را «ییب‌دانیلز» بازی میکرد‬ ‫‪۳‬‬
‫این‌بار او می‌توانست کار را با نفریح درهم بياميزد‪.‬‬ ‫ادوارد لورت‬ ‫و نقش‌های فرعی را «بینک کراسی ‏‬
‫نثیجه این تصمیم فیلمن بود به‌نام «آقای رابیسون‬ ‫هورتون و کلودمك آلیستر» به‌عهده داشتند‪.‬‬ ‫از آنجا که فیلم «نقاب‌آهنین» از نظر حرکت‬
‫امتپازی نداشت‪.‬‬ ‫ان‬
‫دلی‬
‫ن قب‬
‫چیلم‬
‫کروزو» که برف‬ ‫در اواپل دهه سی مطبوعات شایع کردند که عشق‬ ‫دوربین» نورپردازی» گریم وتكنيك‌بازیگری‌مدرن‌ترین‬
‫تقریباً در همین زمان بود که پدرم آنجتان انحت‬ ‫بزرگ دگالاس و مری به پایان رسیده وآندو بزودی‬ ‫فیلم اوست چند سال پیش تصمیم گرفتم با آن آزمایشی‬
‫تاثیر کارهای «لآکساندر کوردا» در انگلستان قرار‬ ‫الفیه‬ ‫از هم بدا حواهند شد‪ .‬اعا بطور رسمی خی‬ ‫بکنم‪ .‬نوار موسیقی ضبط شده قدبیمی دپگر قابیل استفانه‬
‫گرفت که از شرکایش درخواست کرد او را به‌عنوان‬ ‫نشده‌بود ومری همچنان به‌کارش ادامه میداد وهمچنین‬ ‫نبود‪ .‬بنابراین از آلن‌گری خواستم موسیقی جدیدی‬
‫دا گلاس‬ ‫برای آن بسازد وهمچنین خواستم بجای نوشته‌های بین‬
‫سرانجام پدرم تصمیم گرفت يك فیلم دیگر حم‬ ‫پس از مدتی دا گلاآس بربای فرار از شایعات به‌يك‬ ‫نماها گفتاری تهیه کند که خودم آن‌را خواندم وضمناً‬
‫بسازد وبعد کار فیلسازی را برای همیشه(؟) کنار‬ ‫سفر دور دنیای دیگر وبرای اولین‌بار بدون مری‬ ‫مقدمه و موخره فیلم را باصدای پدرم که دیگر کسی‬
‫(و دور از‬ ‫بگذارد‪ .‬ویرای آنکه بتواند در ‪0‬‬ ‫رفت‪ .‬پیش‌از عزیمت به‌این فکر افتاد که ازاین سفر‬ ‫باآن آشنا نبود با تصاویر سینکرونیزه کردم‪.‬‬
‫کالیفرنیا) بماند موافقت کرد در فیلمی به‌کار‌گردانی‬ ‫با استفاده از يك دوربین سبلث يك رشته فیلمهای مستند‬ ‫در ‪« ۹۲۹۱‬فربنکس» و «مری‌پیکفورد» سرانجام‬
‫داستان ابن فیلم‬ ‫و تهیه‌کنند‌گی «کوردا» شراکت ‪۳‬‬ ‫تهیه کند‪ .‬در پایان سفر وقتی بهکالیفرنیا ربرگئت ‪.‬‬ ‫به‌تقاضاهای مکرر دوستدااراتثان گردن نهادند وتصمیم‬
‫توسط «فردريك لونزدیل» و «لایوس بیرو» از بك‬ ‫فیلمهائی را که در سفر گرفته بود» ندوین کرد وبرای‬ ‫گرفتند بزای اولین‌بار در يك فیلم ناطق شرکت کنند‪.‬‬
‫اثر طنزآلود فرانسوی پا عنوان زندگی خصوصی‬ ‫قسمنهائی از آن صحنه‌های رابط را فیلم‌برداری کرد‪.‬‬ ‫این فیلم که براساس نمایشنامه «رام کردن زان سرلاش ‪6‬‬ ‫اک‬
‫‪۳‬نفاکدهت‬

‫ظ‪81۸‬نامتا‪03‬‬
‫بسا بدز میکو ب ‪:‬‬ ‫دا گلس فر نکس پسر‪.‬‬
‫‪۹‬‬
‫دون‌ژوان اقتباس گردید و از آنجا که قهرمان داستان‬ ‫بود هم منتفدین وحم نماشا گران عادی‬ ‫ده‌ای‬
‫سکرنگنرم‬ ‫شکسپیر ساخته شد» بخاطر زیبائی تصوبر کولام مور‬
‫دون‌ژوان در سنین میاسالیی است لبه تیر طن سر‬ ‫مد‬ ‫ستایش قرار گرفت‪ .‬اما با اینهمه نتووانست تماشا گران‌را‬
‫متوجه آکتور نسبتاً سالخورده این‌نقش (فربنکس) بود‪.‬‬ ‫یکسال دیگرهم گذشت که طی آن همه کوشش‌های‬ ‫پیکفورد»‬ ‫«مری‬ ‫تاکن‬ ‫دوست‬ ‫قانع کند‪ .‬گوئی ‪1۳‬‬

‫بهرحال فکر میکنم او در زمان فیلمبرداری این‬ ‫فربنکس برایآشتی کردن بامری بی‌نتیجه‌ماند وبالاخره‬ ‫محبوشان را در نقش يك زن تندخو ببینند با شاهد‬
‫فیلم اوقات خوشی داشت » ن‌تنها برای اپنکه پیشتر‬ ‫در ‪ ۷۳۹۱‬به يك مسافرت دیگر رفت‪ .‬این مسافرتش را‬ ‫رفتار خشونت امیز فرابنکس باشند‪ .‬ازطرف دیگر با نکه‬
‫مسئولیت‌ها را به‌عهده‪« .‬کوردا» که ستایشش میکرد‬ ‫با کشتی یکی از دوستان آغاز کرد ووقنی به تاهینی‬ ‫بسفعات روی صحنه تثانر ظاهر شده‬ ‫آنها‬ ‫هردوی‬
‫واگذار کرد بلکه بخاطراینکه زندگی‌جدید ولذت‌بخشی‬ ‫رسید» به‌این فکر افتاد که وقت انست که نعهداتش را‬ ‫بودند» صداای اانها روی برده سینما گوئی با تصورات‬
‫از پیش میشناخت و دوست داشت‬ ‫ده‬ ‫اسان‬ ‫زاس‬
‫یافته بود‪.‬‬ ‫به هرحال اشتیاق پدرم بررای‌کار به‌تدریج کاهش‬
‫او‬ ‫به فاصله کوتاهی پس از اتمام ی‬ ‫"‬ ‫یلومهای‬
‫او بسهپنمای ناطق علاقمند بفود‬
‫سرانجام «امزری‌پیکفورد» جدا شد وبعد درسال ‪۰۳۹۱‬‬ ‫ری‬ ‫یت‬ ‫ناطقدیگران را میستودو‬
‫با «لیدی اشلی» ازدواج کرد و چند سال بعدش را‬
‫به‌سفر وزندگی‌نسبتاً آسودهگذراند‪ .‬گاهپه گاهطرح‌هائی‬ ‫از طریق تصویر بود‪.‬و خود را بك‬ ‫و ‪۳‬‬
‫رای ساختن فیلم جدید به مفزش خطور میکرد‪ .‬اما‬ ‫«رقصنده ورزشکار» میدانست که سرزندگی و عشق‬
‫هیچکدام از آنها صورت واقعیت بخود نگرفت‪.‬‬ ‫به زند؟ ی‌اش‌را درهرصحنه بخصوص مطابق ذوق وسلیقه‬
‫هنوز اخزیلی از پیت ‪ 09‬ان زک نصف سن او را‬ ‫خودش نشان میداد‪ .‬او هفته‌های زیادی‌را صرف تنظیم‬
‫داشتند» سالم وسرحال‌تر بنظر میرسید‪ .‬هنوز حکراتش‬ ‫فیلمنامه و کورئو گرافی‌ح رکات وجست‌وخیزهای خودش‬
‫همانند سایق چابك وسرزنده بود» گلف‌بازی میکرد »‬ ‫میکرد‪ .‬ازنظراو» کلام خبای واقعیت گرابانه ومحدود‪-‬‬
‫اه به‌اسب سواری میپرداخت‪ .‬از‬
‫گه‬‫واه ب‬
‫شنا میکره گ‬ ‫کرای‬
‫آکنند» بود‪ .‬اما از انحا که به‌عنوان یکی از ش‬
‫رسیدگی به‌امور مالی‌اش غافل نبود دوربیشتر جلسات‬
‫مذاکره مربوط به‌کارهای باز ر گانی‌اش شرکت میجست‪.‬‬ ‫فیلم ادامه دهد گواینکه سعی میکرد پیش‌از حداقل‬
‫بعداز نان حصال کار روی‌صحنه تتاترزنددگی حرفه‌ای‌اش‬ ‫لازم فعالیت نداشته باشد‪.‬‬
‫مدت‬ ‫اهزاین‬
‫درسینماً بزحمت اپیست سالا طول کشید ک‬ ‫در فیلم بعدی که بعد از مدت‌ها تردید و دودلی‬
‫کمتر از دهسال به‌دوره فیلمهای كلاسيك او اختصاص‬ ‫شرت اک د «فربنکس» سعی کرد تمام مسئولیت‌های‬
‫او موفق شد شهرنی‬ ‫تت‬
‫اه‬ ‫ومد‬
‫کین‌‬
‫داشت‪ .‬اما در طی هم‬ ‫تولید فیلم را به‌دیگران واگذارد وخودش‌فقط اك‌نقش‬
‫جهاتی کسب کند وتعدادی از عالی‌ترین فیلمهای تاربخ‬ ‫تام داشت که البته‬ ‫ایغا کند‪ .‬این‌فیلم «بلند پروازی»‬

‫سینما را به‌وجود آورد‪.‬‬ ‫با همین‬ ‫متفاوت با فیلم صاعتی است که «فربنکس»‬
‫در دهم دسامبر ‪ ۵۳۹۱‬او از ظهور ‏ مجدد بث‬ ‫عنوان قبلا" ساخته بود‪ .‬داستان این فیلم را «ادموند‬
‫درد کهنه درسینه شکاپت داشت‪ .‬دکترها آن‌را يك‌حمله‬ ‫گولدینگ» بر اساس ایده‌ای از «ایروینگ برلین»‬
‫مدعی بود که چیزی‬ ‫دادند اما خودش‬ ‫قلبی تشخیص‬ ‫نوشت وخودش‌هم کگارردانی فیلم را به‌عهده گرفت‪.‬‬
‫دو روز بعد‬ ‫جز يك عارضه ناشی از سوءهاضمه نیست‪.‬‬ ‫وفتگو وغیره‬ ‫و پس از اضافه‌کردن افه‌های صوتی گ‬
‫او در سن پنجاه‌وشش سالگی برای هميشه بخواب‌رفت‪.‬‬ ‫در ‪ ۱۳۹۱‬با عنوان «دور دنیا درهشتاد دقیقه» به‌نمایش‬
‫تماء‬ ‫رین‌هود»‬
‫«آب‬ ‫گذارد ‪« .‬دور دنیا درهشتاد دقیقه» باانکه فیلم کاملا"‬
‫‪۴۱۱۱۱ ۴‬‬
‫‪1۲۳5۲۸۲,‬‬

‫‪11211 0. 1‬‬
‫‪۱0۵۷:۷۲8۳, 30 0‬‬
‫مر‬
‫بازارقب‬ ‫س‌شنبه ‏‪ ٩,‬آذرماه ‪:‬‬
‫‪00:11‬‬ ‫نصتع‬ ‫(صنحمرو)‪ .‬جازمععنن‪..‬‬ ‫(ساعت ‪ ۱۱‬صبح) ‪:‬‬
‫‪00:3‬‬ ‫تم‬ ‫‪ 7011‬مزذده بط عمج م‪4‬صفاعحط حصمی فلز متفگ‬ ‫سالن شماره يك‬ ‫لوچه چینا (اسپانیا)‬

‫‪۱‬‬
‫‪:00‬ق‬ ‫تصص‬ ‫عاونا‬ ‫‪(8‬‬ ‫شا ماه‬
‫لباسی برای عروسی‬
‫‪00:7‬‬ ‫هر‬ ‫(«ل‪ )261‬وععصنم‪ 21۲‬مر فعلهم تقوم ‪.‬ع‬
‫دنبای‌دیو انه» دبوانه» دیوانه‪ -‬هفت‌تیر های‌چوبی‬

‫‪1211 ۰0 2‬‬ ‫(حصول کانون پرورش فکری‬


‫مداد بنفش م‬
‫کودکان ونوجوانان)‬ ‫‪۱‬‬
‫آمنطمع‪ 116191‬مط عم تاجن مطا بوطا ‪0‬ععیلموظ رز ‪ .‬تصصیج ‏ ‪۵۵:1۲‬‬ ‫ار‬
‫همه صهمللنطن ‪ ۶۵‬اصمصمماعبع(ز‬ ‫‪:‬لنلظ مهم‬ ‫‪0‬‬ ‫تجاوز (اسپانیا)‬
‫‪ 31 02,‬تعععدظ ونعلزظ‬ ‫‪02 01۵۷:‬‬ ‫م‪۵۵۷۱‬‬ ‫ان‌شماره چهار‬ ‫دلقك (المان)‬
‫مرج ملحرتباط رواماوزط‬ ‫(ساعت ‪ ۳‬بعداز ظهر ) ‪:‬‬
‫(ططمفغ؟) المعوحظ «وملظ ‪ .‬تم ‪00:3‬‬ ‫سالن شماره يك‬ ‫فیلم‌های کوتاه انگلستان ساخته «مری هوی»‬
‫بت‬ ‫تک‬ ‫ی‬ ‫‪9‬‬ ‫شا مار‬
‫مزد خونین (ابتالیا)‬
‫‪:0‬‬ ‫نصحر‬ ‫فطا بع در‬ ‫‪ ۶‬من‬ ‫(صجیا) نطعزاظط‬ ‫ساان ساره‬
‫ک رک آودم برفی (اسپانیا)‬
‫‪1121 0. 3‬‬ ‫سالن شمار‪,‬چهار‬ ‫ماه عسل (ابران)‬
‫(ساعت ‪ ۵‬ععدازظهر ) ‪:‬‬
‫نصج ‪00:11‬‬ ‫(صندوره) عصقک‬ ‫‪۱‬‬ ‫سالن شماره يكث‬
‫تصص ‪00:3‬‬ ‫(صنفم‪4 61 ۶2۷ )6‬ص امسم‪ ۵۷۷‬عط‪1‬‬ ‫سالن شما‬
‫تصویر مضاعف (انگلستان)‬
‫تور ‪00:5‬‬ ‫(صنجورگ) فلقمدل میهد‬ ‫ِِِ‬ ‫شام آخر (ابران)‬
‫نصم ‪00:7‬‬ ‫(هوتا) ععتمعصم وز عنط؟‬ ‫تا‬ ‫هفت مرد خشن (اسپانیا)‬
‫سالن‌شماره چهار‬ ‫پنج طرفدار سیاه (آمریکا)‬
‫‪1121۲ 0۷. 4‬‬ ‫(ساعت ‪ ۷‬بعداز ظهر )‪:‬‬
‫بنج ‪00:11‬‬ ‫(رصمصعع) حعملل) عط‪.1‬‬ ‫سالن شماره يك‬ ‫آقای روسی دجرستجوی خوشبختی (ابتالیا)‬
‫(ص‪2‬ع؟) جممصصیومصماظ ‪ .‬تور ‪00:9‬‬ ‫سالن شماره دو‬ ‫زیرپوست شب (ابران)‬
‫‪00:5‬‬ ‫علملاظ معط دم هد ‪ .‬خی‬ ‫‪0 015‬صهظ‬ ‫(‪)۵971‬‬ ‫سالن شماره سه‬ ‫ابن است آمریکا (آمریکا)‬
‫تور ‪00:7‬‬ ‫عنم‬ ‫ض‬ ‫(صمعنلدهظ)‬ ‫ون"‬ ‫ار‬
‫دختر اجتماعی (کپساتان)‬

‫‪9‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫و‬


‫(‪)۲۷6۰ 9‬‬
‫‪2‬‬
‫صویطه ‪ 1‬طاقز‪ ۳‬فطع ‪ ۶‬صتعلابظ مط‪1‬‬
‫‪۲۵۴‬‬ ‫‪۳1۸/۲۲6‬‬ ‫‪۸۲۷۲۸ ۲191‬‬ ‫"نشریه روزانه‬
‫راز ‪[ ۲‬ممونتاهیم ط[‬ ‫‪1‬‬
‫تم ‪ ۶۵ ۷۷‬تعصنمن عطا ما زنهاع‪۵‬ع‪۹‬‬ ‫پنجمین جشنواره جهانی فیلم تهران‬
‫هنم لمصوز‬ ‫‪1۳۳۲6 1۳ 1۳۲5 ۳/۲۵۷۲,‬‬
‫« شماره ‪٩‬‏ »‬
‫طونم و[‬ ‫‪۰:‬‬ ‫تدرحدظ ت‪2۱‬‬
‫‪-‬صححاعد‌آهع (‪: .۱‬بم‌ممصها صمتغع‌تت‪0۵‬ظ‬ ‫بلاط ]‪۸1۱00‬‬ ‫‪-‬این) و‪۲‬‬ ‫دبیرشورای‌نویسندگان ‪ :‬جمال امید‬
‫نت‪6 22‬‬ ‫دبیرقسمت انگلیسی ‪ :‬ناهید بیات‬
‫‪ 1012‬وردوخ‬ ‫‪8‬تصطعصه [ ‪۰‬‬ ‫ت‪۳1‬‬ ‫‪۱۵۲۲۳۲‬‬ ‫‪۰‬‬
‫‪۵1‬‬ ‫مدیرفنی ‪ :‬درخشنده زعیمی‬
‫هریگ صوزوم([‬ ‫‪:‬مرو‬ ‫‪۱/۱‬‬ ‫‪99990۵6‬‬
‫دستیار دبیرشورای‌نویسندگان ‪ :‬جمشید ارمیان‬
‫م‪[۷‬‬
‫اه وزووخ‪۸‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪ 7275061‬تاخ‪۸‬‬ ‫طراحی صفحات زپرنظر ‪ :‬مرتضی ممیز‬
‫‪ 6‬عنعط‬
‫با همکاری‪ :‬علی خسروی » کریس دکورستر »‬
‫ول‪5‌6‬ا‪6۲61‬‬
‫انور شهربابکی » منوچهر دهقان‬
‫تطحطگ جوبحظ‬
‫تلود‬ ‫‪۰‬‬
‫چاپخانه وزارت فرهنگ وهنر‬
‫‪"161: 304944‬‬ ‫ححطوطه(‪۲۷, 1‬‬ ‫بها ‪ ۵۱ :‬ربال‬ ‫تلفن ‪66۹۹۰۳‬‬ ‫‪3‬‬
‫تمه ان ‪۵۲۸۲01 ۸0۱۲۵۱۵۳‬‬
‫‪07۸ 8۳۳ 01 ۲۲۳‬‬
‫اعمحص وصهعآ ‪ ۶۵‬عصه ر‪06025 627۲20۵1۳‬‬
‫‪0‬عصتجامعه جع معله فقط وقتمطبنه فنامصصروع‬
‫تم ‪ 2‬وه ععلم‌ت وجمان لمطمتمصعاصد بو‬
‫‪۱۱۸,۲۲‬‬ ‫‪7‬‬ ‫ی‬ ‫‪۳۱‬‬
‫آمنامنتمن ام‬ ‫عط‪ 1‬ون ب‪,‬عومعو ‪4‬صه نومه‬
‫‪0‬صنرط‬ ‫ا‪2‬ظ‬
‫طمنطهه و‬ ‫منود‬ ‫مصمصد‬ ‫همم‬ ‫حع‬
‫‪ 63 -‬که ‪046‬طنتمجع عظ لبحت صیف مطهنتصوم‬
‫‪-‬عنط عط حا عمط هط ج ‪ ۶۵‬صمتاه نامر‬
‫‪,‬عااجعان‪ 1‬صهتصه که ردو‬
‫ماد تمه ج تمه مهد عط مد امعله طمهرز"‬
‫حمنامعلای عنط صصو صمطله] تمطننه فط برط‬
‫زه وومد ممبط‪ "1‬فط‪1‬؟ قه صمص‬ ‫‪۳‬‬
‫علمعل غز فصح امل‪ ۸‬طفو که نماد فطه وذ ‪61‬‬
‫صذ علومعم که منمجع تقلنمت هم خقط یه‬
‫له ع(‪۵‬د عطا ‪0‬عومام غعوصر عطا صذ ما موز‬
‫که تنل طعمه هنز وعذاتدمطاسه ]‪1۵-2۵‬‬
‫جح عصوتاه م‪ ۵‬مععط ‪ .. 1‬مصما م‪ .‬رال ‪2‬‬
‫دما معط موجه مطا صمصد‪ .‬مماممصرومر‬
‫ماعتتافنل حنعطط صز عاممعص ها مه تعناتطا ‪02‬‬
‫حالص مه طقعصعطه تتعطه ‪0‬مونه مه مضه‬
‫‪6۱‬و‪ ۵۵‬تتعط؟ اععامت ما ععهه‬ ‫و‪502۵‬‬ ‫‪#‬ا‪۱۱:۱۱:۱ ۵‬‬ ‫مه عطا اه توازنهتط عمط عصعصعاممناه طمنطهه‬
‫‪ 0۱۵ 6‬مدا ‪ .‬روصماجامصجمی همه برد‬ ‫معط جم وعهعموه جمتنناه ‪ 2‬راصتمص عنط ‪۵۸‬‬ ‫مطاوع عناحمحصعصت عصن‪ 02‬علنطه‬
‫عمط ‪ 210۵‬عم[ وه ‪06926560‬‬ ‫طمیامطا‬ ‫‪-‬تهجد صیز ‪0‬صقط وصهزبم‪ 1۷‬جوم وعلوه ‪0‬صه عصععو‬ ‫‪۵‬معصمتاعصمه نونکا نم حععصفط عظ ‪1‬‬
‫‪ ۱1‬صتطاز ناه ‪0‬عت‪ ۵‬روط‬ ‫‪۰‬‬ ‫صهزته ‪6۵21۳, .‬‬ ‫‪-‬مصصی واملظ ود عهمتمصه و‬ ‫عط ‪0‬ععامبهتص حصلن فطع ‪ ۶‬هصن‌لهدد عطا صز‬
‫لمع امعل‪ ۸‬عحطا همعط وز ‪ 61‬مطفجعه لهصمته‬ ‫‪ ۲۵ ۵۷ ۵6‬ادومحظ رطع اوهم‪20‬ع‪6۳1 1۵ 61۲‬‬
‫‪0۵0-‬؟ ونط مصنا مهد ه ط‌بای کذ ملظ طوهر[‬
‫حصیامعصم ونط تهج وهای فطل ‪". 02‬قاط‬
‫ممطم فصه وعنل‬ ‫صمتوم؟ هک اجه‬ ‫جر محر مد عاهرمعصر ‪.‬مومت تمطاتم‬
‫صمل‌سیه قح رو مناد تکلصم ور رصن علع‪1‬‬ ‫‪77276011‬‬ ‫‪6.‬‬ ‫‪:‬‬
‫‪0 ۲ ۰‬عزلنصمعم رلزیی به ممتم‪ 2‬معط طذهه دبع‬
‫عط ‪۶۵‬‬ ‫‪ ۰۷‬هط‬ ‫عط ‏ وج لمطل‪ ۸‬طوونا ووهتتمصر تهترصنکز‬
‫و‪ 0 650‬م‪012‬اد‪2 0‬عهک ‪, .‬حصه)ومک ‪ 2612‬کر‬
‫نک ‪0‬بامعوج‪ ۷‬طمنطه ماد عطغ ور فنط ]‪1‬‬ ‫صهر‬ ‫‪4‬صه عصمله‬ ‫مفطم صقجطد ‪ 2‬و‪, 2‬لعصما‬
‫و ‪ 61‬امه طفو طنن ععخوصی عمصصق‬
‫ان عنط صمز وتعوط عفط وه صععمط فقط نهر‬ ‫ماه ونظ للم لحم صنعم‬ ‫و مد موم ‪ 2‬ما‬
‫عط ‪ ۶۵‬مصمجد زد رعطاتمصصابام فصه منار‬
‫«تحععانا چ تمه ممناعلعو فط‪,۰. .1‬ملظ طوورل؟‬ ‫م‪ ۸‬طعو‪ 1‬مصمتصهمو‌صی مضه همم عامو فنط‬
‫من سمحمط مه زازجعه‌اطز ‪ ۶‬ممتانلمنن‬
‫‪۲‬احصاهازتعصا قد حصان ‪ 2‬عم وتعهط فطل وه ‪66612‬‬ ‫امد روتعطه وگ غبهوره صقصطد ‪ 2‬ق‪ 2‬امه و‬
‫‪ 56‬عظ رمصصنا ‪, . 20۳ 2‬عموعم‌عو امعلض طوون‪. 1‬‬
‫معط مه راعملنمت توص رعصتاهامص مزر ‪2‬‬ ‫ص طصنه له پوصومرصی عتقط صم ‪062‬‬
‫صا رو عقطه رامعاه طععنا که مه مطا م‪1‬‬
‫صرح میامصصج وم تمطبته صح ما ععصملع ‪6661۳‬‬ ‫حمصن قع ‪06‬عم‪0‬صن امه جر طمعتطه علنعده صح‬
‫‪ 2‬وتعاه لهءم‪ 1‬عطع صه‌طها فصصتا مفصه‪.‬‬ ‫‪9‬‬
‫امد ان معط ‪ ۶1‬عیوح‪ 0»۱۲‬مه ‪06701-11۵۷‬‬ ‫‪۰‬انلهمصمو‪ 60‬ونط م‪12۶9۵ 1‬‬
‫ونط چم ود وصقصر ‪4 02 06701‬‬ ‫‪0,‬‬
‫تم فعصناً عطا صم ‏ مماهتهل بم‬ ‫جع‬ ‫‪-‬مصصی ‪4‬صح آهعنعمامطووص ‪ 2‬وم حصلن مط [‬
‫‪ 69‬عنط وتولتصصج؟ ونط فاعتاصه صقصدد ‪ 81۵‬مط ‪1‬‬
‫عط بمصد اعا دمص ال فظ یلدمه‬ ‫‪ ۵‬صمظ عصنلمع‪ 0‬وملظ که غتهتاتوم تهطمنه‬
‫هصساویر ونط رتصه)تهحرحصد تحمصد م‪4‬صه کعدنمصم‪1‬‬
‫ویامتمصصنیاهر وماز عمط گم هه‬ ‫من‬ ‫ونط ‪«۲ ۶۵‬محطه عععصه ‪ 2‬ما طاوصعتاه ‪ ۶۵‬صهصر‬
‫مز مطمد امعله طفونا مق صهزته ‪.‬بمتطمنیع‬
‫رم م‪ 1‬پتچه‌انً معط مه فعام‌ناو قط ذ قبط‬ ‫معط وز ندنک ما امعماصا ‪۵. ۶0‬و موز‬
‫انلزتعجمحریعد ححعط فطه احمععه ما ‪460201‬‬
‫مور عصتحعط ‪ ۶۵‬ومع عظ ‪ [1‬عط رتهاعا‬ ‫صقظ‬ ‫تقصووعص جح مصد عصمعععل آمبط‌تصره ‪5‬‬
‫افتاتا عطا مه با ‪ 67۳1‬ما فعععا عط ‪402‬‬
‫ماحصعمت‬ ‫‪۰۷‬‬ ‫عط هصه رنه مظ وز عمط م‌نط رم اظ‬
‫تخباظ ‪, .‬حصنظ حبد اتاطر مق صفصهد ‪ 01۵‬عط طمنطنه‬ ‫‪-‬عهوصصمی ‪6۲ ۶۵‬نامعزداه وذ معصهاو ودمامع‌ترز‬
‫حعط ‪0‬موجری‌نصمط انم مه نونک[‬
‫عط نصعححرقط فعصنطا مسا رقوعع‪ 0۳۳‬فنطا ‪۳1‬‬ ‫‪61019.‬‬ ‫‪۳‬‬
‫صح رصن مطغ عهصد عط عتمعع عفیاز عفتتهم‬
‫صرح رصه[‪ 2۲۷:‬طذمه عم صذ وله‌اممهموعل واه‬
‫‪ 6‬هاگ ‪0‬ع‪۲‬تصرنا عط طز قصعلباه صهتصه‪[۳‬‬ ‫معله میج ععموتصطهعا عتاحصعصن وننهترصنک‬
‫‪ 50‬لته عمط ف‌نجمما اناتطنتعصوجوعد ونظ‬
‫‪8 ۳2‬صناظ فط‪1‬؟ دومع و فزومصد و‬ ‫لمباونه عطا فصه ‪0611‬مصمام فصه ملء‌ناه‬
‫مصمتاعع ‪ ۶‬حصملعع معصصردم] فنط ‪ ۵‬صصنط‬
‫‪,‬عععع‪ 0‬بازوته‌تنصت ‪ 2‬عم وتعمط ونط وة‬ ‫ع‬ ‫عوملونل ععماومد ما وعفید صعه عظ وععهصز‬
‫‪ 0‬معتاتصتمووه عععللصه ععلله عنط‪"1‬‬ ‫‪ 72061۲‬حصو مرعت‌نانی نتم ‪06‬عا‪0‬م‪۲‬متهز از‬ ‫‪,‬ععجتع ‪4‬صه ممتانممعه بللعصمتاجومعه مج‬
‫‪2612‬‬ ‫‪0‬مصح چصمجه ‪ 010‬فنط عصبتعع و‪ 6‬موم‬ ‫‪0 ۲‬عععحبقط مه تهوسنگ ف‪4‬صه رفص وه‬ ‫عاطاج عط ‪ 067210 ۲‬و غعهم عصنلمع‪ 1‬معط[‬
‫امه طفونا معلعهاغه عظ‬ ‫مممجور ون طز‬ ‫‪ ۵,‬م‪ 2‬هه عنطع حصم فصمت)ممداتم ‪۲۵۳‬‬ ‫‪6 6‬ص ‪ 2‬ععوقه مد تمتجمجم ‪. ۷‬ملظ‬
‫‪02‬‬ ‫‪60‬‬ ‫‪ 61‬مصتحع‪ :‬عمط ‪8‬ن فععلمطاتهبعص ع‪1۲‬‬ ‫معط کتجمصنگ صز ‪ 0‬فط وه رععصهمز‪0۲‬‬
‫معصنا ‪ 2‬معمااض‬ ‫‪0‬قط مطه رصهادومط هعلفک‬ ‫سازو کح امعاظ عون ‪۶‬و ماه عطا خقطه تجعام‬ ‫‪-‬تمام‪ ۱‬عطا هعفکگ رمعتهم ‪:‬مصلن عطاه‬
‫و‪1 6106‬معظ حفونا طمهه‌تم‌حره ‪۲۵7۲6۳ 06720‬‬ ‫‪ 6‬ما اتمه مما وذ ‪ ۴272061‬بو من‬ ‫‪6‬‬ ‫مهم رتع‌عصهتن و همه افتلوبم‬ ‫‪۳‬‬
‫مسفن و فاوصه‌اغه م‪ 2‬ماو داعم‬ ‫‪5‬‬ ‫من عستوعع متامد‪-‬مه ه مفطز‬ ‫تهصنک ‏‬ ‫‪ 2‬و *‪1‬مع‪ ۸‬طعونا؟ که صمزتلجو وه جنک‬
‫‪6‬تون معط صذ جمت)تومم ‪061۵66۵۴۹6۳‬‬ ‫‪۶۵۷۱‬‬ ‫‪6 6-‬ص حدم صمتصه‌تاغ‪ 2‬ون ‪0‬عوب‪ 002‬فبحط فقطظ‬ ‫صح ذ خحطا ‪ 6621‬عمط مه محصمصاعع مناتوصمه‬
‫<‪1‬معل‪۵ ۸‬‬ ‫وو صهعط فط ‪821‬‬ ‫‪ ۲۷‬تهج‬ ‫مه وتمنه عط صذ عاممعع عطا که ععنانمدمو‬ ‫‪ 27206۱۲‬معلامم تعطمد صلن عاطام‬
‫‪۲]10‬عصنط مععصماً مط وذ عط فقطا ‪6701‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪ ۰66‬ب‪,‬عطاه طمعع طمد ممتطمصمتاهامد منم‬ ‫هط‬ ‫‪ 62‬ر‪ 550672712‬هه طمتامع‬ ‫‪۵۵‬‬
‫حصمط حقصد ‪ 2‬مامتووهه عم صق مه عه‪. ۵7۱‬‬ ‫حصلن عطا گه ععصنا متاجصهنل عطا ععتتمومم‬ ‫‪066 6۵0۴‬ظ ‪52۶‬‬ ‫‪۰‬‬
‫بسا لا‬ ‫‪۳‬‬

‫‪۸1۲۲ -‬‬ ‫‪۲۹۳]۳-‬‬

‫ب‪۳‬ط‪۷۲۲۳۲,۲)۱۲:۱‬‬ ‫‪۷۲‬‬
‫با‬ ‫‪۷‬‬

‫]‪۵۸۲۷۱1‬‬ ‫‪۲‬‬

‫‪1 11۸۱۷۲۸۱۲ ۸‬‬

‫"و حصانا طاعصع‪1‬عننامع؟ عوبز معط وذ ‪26‬‬


‫‪ 2‬و‪ 2‬تععتق فنط صهععط مطما طفیتتون بنزه‪۴‬‬
‫‪۲‬اه ما ‪02‬ما‪ 2‬غصونب صفطلا ‪0‬صع عنانی از‬
‫‪77111۶‬‬ ‫‪۰‬‬
‫موجه هه عاعها متتعصمصون وطویزرم([‬
‫‪-‬ع‪6‬مدط طزی و‪ 006‬عه حصنط عنام موق فصو‬
‫موه‬ ‫فصن عنط ‪4‬عبعنلعط مه منم‬
‫اون تعصصصصمی عط عم قلنامه‬ ‫‪۰‬‬
‫سافتافتع ماه وممویر منود و رفتیط ‪۲‬‬
‫‪ 66021۳‬صذ مصصعصت ‪( ۶۵‬ممطعگ عطه حصمع عطز‬
‫انامه رصح ععقط لمع عم ی طمیژده(‪1‬‬
‫ععصونووه عتمصممن‬ ‫ععصمنمهوه هط‬
‫عمط عصنطمه مت فهه ره‌شننومه ‪0‬نل فط‬
‫صصلن توتهتجعصتهمل ‪2‬‬
‫وصمتا‪2‬اظ عطه رعع‪7‬ع‪0‬ظ و‪91 2791‬‬ ‫‪0‬‬
‫طعنتتوظ تمعصوجره مه ‪0‬ععتوهه ممزفنبع‪ 161‬فص‬
‫‪" -- 6۳/۷ ۵۵‬فازظ؟ عم عصنلمهد مطا هرز ‪۶‬‬
‫‪ 1.‬نا ‪ 7‬صماتدس نود چ صه ‪0‬عقق‬
‫محصلط صهتصه‪ 1:‬هبود عمط ‪ ۶۵‬عم وز معزظ‪۳‬؟؟‬
‫«اناحجم‌عوح حفط فصه صحصصم بق ط‌نطه ظز‬
‫صحتصج‪ 1:‬اعمجد ص‪, ..‬عصصمطط لهتاصمی فطل مصررم]‬
‫مجح عون تحص هط عذ علقصد مط رفصلز؟‬
‫احعصمصمصه جم عصمومتص پجلصم همم‬
‫‪012 67۷1210660‬‬ ‫‪۰‬‬
‫رکتهع فطا طفتام‌بط [‬ ‫تاومص رمع‬
‫‪ 2 6۲0۹ ۶‬حدم هه مت عصمی ‪ 02‬ومووعتا‪02‬‬
‫عطا له مصحه صه طعمط وتتلمین ععلن‪100[-‬‬
‫‪۰۳6۵0‬‬ ‫‪-‬عنل ‪ ۴۵‬هو عصصمو طذ ‪ 0610611‬فد ماج‬ ‫‪ 0‬اواج عظ ما مامتها قصه ع‪7‬تاتعصهو وم‬
‫عصتیط طعیاتیونا خقط نموه ع موه صه ‪61‬‬ ‫ساتوم ‪ ۶۵‬عاصمحرمعصد حصنط عتمع‌صهد طم‌نط‪ ۹‬عقوم‬ ‫وعمصه‌مصه‌ن فطا اوزه‬ ‫‪ 4‬ووم‌وررز یه طتط‬
‫عط ما مه مصنه‌صهافمهصه مه متاو‪6‬ع ‪۲۵‬ج ‪2‬‬ ‫تسه ونط صر «لهتامعه عصتاهملم‪1‬‬ ‫ون «لنعل و‬ ‫هه اجره عطه طعنط طقذمه ‪0‬صج عقطظ صمحرنا‬
‫هه مصصتا اف مطا بو بوانلمجمعوم ملمصع‪1‬‬ ‫عصنطا وه له تحص «اعصتصومیی ود ‪0‬ص‬ ‫]‪011‬‬ ‫‪۰6,‬‬
‫‪,‬فصن صهتصره‪ 1:‬ها‬ ‫‪2‬‬ ‫همم و تعطامجهر معا محمصنظ ‪4‬صبامنه صم مصمع‬ ‫‪-‬تصمیل طعنط صلزگ عصتممدط ‪ 2‬فد هار‬
‫عط عصملج موجسستامط عم هصنامو ‪ 2‬ود ‪26‬رظ‬ ‫عمط ‪۶۵‬‬ ‫‪ 6‬طفبمطا وه علعع مد عم‬ ‫‪ 2‬مر حانج هصح معصمع‌مصصد ‪ ۶۵‬صنبتد فط وعژم‬
‫صصصمصصه فص ‪8‬ممطابنم ‪02۵ 66۵‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪ ۵ 6‬دتعطاه ‪۲‬م؟ «چماحرعنک صه پاتصهاعومم و‬ ‫‪-‬م)ونم‌صیه صرح ‪ ۵۲01‬عتمطه تصعصصمتتهه‬
‫«اطونامد ‪0‬صح بجع ‪ 2‬ناه و عطه‪ .‬طمنمط‌آخ‬ ‫وعانظ وعمل ‪. 05‬اعصتلتممعه‪ 2‬داعج عطو ‪0‬ص‪2‬‬ ‫گط و همم عمط بط اعنه عمط م‪ 8‬عط‪1‬‬
‫‪ 01 6۶‬هام‪ 1‬صحصمه چ وز موله مطع رلعتع‬ ‫تمطامجهر قط گ‪ ۵‬نامع متام ‪ 2‬رته‌افژه‬ ‫‪120۷16‬‬ ‫‪ (6‬ما مطه فد ععذظ‬ ‫مه‬
‫‪02‬‬ ‫کذ غ همه ‪.‬وتطعصمتاماه‪ :‬غصمصمصصعم ‪2‬‬ ‫عم ‪ 06701‬بعقط ‪0‬ص وعنل تمطفه ونحازظ معط‪۷۷۲‬‬ ‫مقصا عتنطصع تق‪11‬ظ ‪0۵88۵0۲2۸۵, .‬‬ ‫دمم‬
‫‪ 676-‬و‪ 01‬عطه اقطا ‪ 6۲01‬م‪ ۶‬طم‌بمهه حفط منز‬ ‫‪,‬عماج لمتعام‌جصری ‪ 661‬وز فطو رت ‪ 2‬هه عع‪0‬ع‬ ‫کلتاد آمومتامصه زه مد ‪ 2‬عظ مغ صامطه وذ صمنا‬
‫ج‪6‬ط م‪ ۵‬روص‬ ‫‪۸‬‬ ‫لاه ود مه ما صتععط صعط عاصم‪۲‬‬ ‫عم نجمه ج رتلهععط ده معصهنع‪ 2 ۳‬رعزه‬ ‫‪6‬‬
‫ومصد عطا چحتتمص ما فامصعمانه طفیزدم(‪1‬‬ ‫‪ ۵‬هط جمصر مصتع هط تعطاتعص فقط هعنظ اقطا‬ ‫‪+‬صعحصطفتصیتا جر ‪061011101‬‬
‫عقصعصصمص ‪ .‬وبتاتوصهو‬ ‫مه‬ ‫وحفنظ‬ ‫لمصمتامصصه‬ ‫فطل ‪۶‬ه مععم‌صهع‪ 12‬لبط مج ما باتصتتاده‪2‬‬ ‫ملععت طعنشنو‬ ‫مط طز‬ ‫کنط ون منجمی‬
‫‪ 762616.‬فصه بله‌نممعده توعورژه‬ ‫‪6‬‬ ‫‪ ۶۵‬وفصعطمهدر امعی‪-‬ماغزها آمسناماهم‬ ‫مور رله‌تامه‌ژدام مقر بزله‌تتانمصعه حصاز؟‬ ‫ک‬
‫عجمی واتع مطا مفص متطوتفصا مععطا معط‌تهصور‬ ‫‪ 60‬وولنصه! عفط مه صذ قممتع تیان مطگ؛‬ ‫‪,‬ممصتاصعه صتال‌بمصر طزه مد عصتون؟‬ ‫‪۶‬‬
‫‪ ۵۲0۳‬عونتم تلمننوه هه طفذ وفعصوامن‬ ‫‪-‬‬ ‫عطء حصمطن م‪ ۶‬صحجدد ‪ 2‬فمتدنقمد هه ف‌صهظ‬ ‫‪۲‬اننونوومم معط ماطنمل منود تمعن فط‬ ‫که‬
‫‪ ۶‬وعنله ‪0‬صح فعصنامع] عصتا‌ناتدی معط ‪ ۶‬اج‬ ‫‪ ۲1010612 ۲0‬مظ فقط‬ ‫‪۹‬‬ ‫‪ 611‬ولنتع هه صذ ععصمصنوعه صه فتاه‬
‫‪۰6‬صمصه تواتصصه؟ تم‬ ‫‪ 20‬عانط عمط وممطه تتحععام حصاز فط ]‪1‬‬ ‫وعا ‪ 0262‬عط دمحطنهم عز عنطا ‪0‬مو‬ ‫بو‬ ‫‪2‬‬
‫ند معمامعلل )نم ‪ 2‬صز معتنا م‪۳‬‬ ‫ع‬ ‫قذ عط‪٩‬‏ رصح ههام فطل دم عم‪ 1‬صد نناک ور‬ ‫‪11۳0۰‬‬ ‫‪4‬‬

‫رت‬ ‫‪1 4.‬‬


‫‪۳۸۲۳۲ ۲۲۲ 0۳‬‬ ‫‪۷‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪۹‬‬ ‫‪9‬‬
‫‪0۲ 0 ۲۳۵۲۵ ۳‬‬
‫‪]1۲۸۴۲۸/۷۲ ۳11۷۲‬‬
‫‪۷۱۸۰۲1 5۸۲۷۲‬‬ ‫‪۲۵۷۲۱۲,‬‬ ‫‪1۷ ۳ ۲ ۴‬‬

‫‪۸۲۷/۳۱1 ۲۲۵۰۳۲۳ ۳1۳11‬‬ ‫‪۵‬‬


‫‪۰‬مناطاص عنط ما عصنکمعع‪ 2‬فنمعه ‪ 006‬لب‬

‫‪۲۳0 ۲۳۳1‬‬ ‫تا‬ ‫مه‬ ‫‪۲‬عطامصه ‪0‬عطمهعد ووعمعیه گن امه ‪6۶‬و معط"‬
‫‪ 2۵۵۸-‬صنهاتی ‪ 2‬رصتهزده صهتععت؟ گه صهنمه‪1:‬‬
‫‪4‬ص‪ 2‬ولععد مع ‪ 2‬تطونوط مطما رون‬ ‫حرط‬
‫یمه معط رز ‪06۲‬ص مود فطم‌مدم]‪(۷‬‬ ‫ممجعوه صه رعسصهبه صمتهمعهاظ هن ون لمع‬
‫طامط مصهع مدقصصعصت فطل ‪ ۶‬عصعصصورماه‌ هل‬ ‫مه‬ ‫عنط ‪۶‬ه ‪ ۲0‬معط ما عبل عمط‬
‫‪#‬تاصیای فط صذ عصتصصلط عبط مطا ‪ ۶۵‬فحصصنعع طر‬ ‫‪9‬‬
‫مصهتصه‪:‬؟ صچ ود ‪06‬تجعه ولو افسق فطع ‪0‬ص‬ ‫‪ 00‬ممو روم متصملمآ متنطگ م‪"۲‬‬
‫جم عللذبمجه‌تاجمن نج عسه مط عصنطلمة مانظ ‪۷۷۲‬‬ ‫بصصیاتلعنهد معط معط مه فصمتا‌مع متفط صز قم‬
‫جهه‪ 7‬معط جر عمصهدظ که ققومی حع‪ 8‬توا مطع‬ ‫طهلامعه حلاعطگ رطفللند عصمصتمصمتم م‪6‬‬
‫‪2‬ل‪0091 06721/2‬‬ ‫جدوزجده فطع مه طحوله‪ :‬‏ ‪۵‬صن‬ ‫سعصن عطا ‪ ۶۵‬اصم‌صماه جملنوعد ‪ 2‬ممنم تن(‬
‫مت حتعصصعه ج مه «مصه ‪ 2‬عامما فصو[‬ ‫ععومعلای من که بننمم‌زممه مط عبط رفص‬
‫معط جمز عمزبعو مر ومامطاهر عامم‬ ‫مصن‬ ‫‪۰‬‬ ‫نیم صتتعصد ونطة مه ‪46‬عومون ترتصنق من‬
‫‪0-‬امطاج عنام فنط صمز ‪0‬عتتنوعه ‪02 ۴1‬ظ ‪61۲‬‬ ‫امعم ‪4‬ص ‪ 6621‬قبط عط ‪0‬عاصوومروعع‬
‫‪ 0‬ما رهلک نطهتدایظ ‪ 22۲۷2‬رتعطمهرو‬ ‫‏‪ 2 ٩0۵-‬متفگ تمنیک ‏ ‪.‬فاتا نتم عنامامتت قم‬
‫و حصیتعاعظ مر ‪0‬صعاوی اه وتبعا‪ ۲‬ععل ماع‪ ۳‬مه‬ ‫‪ 7003-‬واه امط رتحعصصطعتاطاهایی عطا که عماجم‬
‫دوه عناحصمصت ففتظ مطا جه؟ ‪.‬عهصتااعه ونط‬ ‫‪ 11‬وره‪ 7(2‬هنم معط ععصنه رللنه عنم ما ‪0‬‬
‫بصحتصه صه بوط ‪602‬‬ ‫ناه وله عط عبط رتوطحرههمامطم ونط مه عمط‬
‫صهتصمی دم عصتصطق تحتعته تفبظ مط ‪[1‬‬ ‫یز‬ ‫‪ ۰۲۰۱‬اند عنط که عصنعمل عطا ‪0660‬‬
‫‪0-‬ظ ‪ ۶0 602660‬عاونا ج عذ‪ 27‬م‪02 1‬ظ ‪0‬و‬ ‫‪16۲۲۵7۱۲-۳۴۸‬‬
‫‪1۸ ۳‬‬ ‫‪760 ۶ 2‬صمصصصم صمتومننگ معط برط صمتمتعون‬
‫عمط معصمقنبه عصمد دز عمط طعتمطآ‪ 2‬رتم‬ ‫‪ ۵‬تصعحصنعم‬ ‫‪2‬ج‬
‫عصتعصعصنمهوی مصصمو ‪ 10‬تعطامرهتومامطم عمط‬ ‫عط ‪0‬عصهحره ر‪ 661120‬لمدمتامهمنصز عمط ‪۵‬ص‬ ‫م‪"۲‬‬ ‫یله عطا جه مهس عصنتس‪0‬صعط‬
‫عمط رطعنه مغ مطغ طفنه ‪0‬صحاعحصمط‪-‬عنط رز علعه‬ ‫تدامکا تسه عم لفط عصتسمته عتلطنتم‪ .‬ففم‬ ‫عناق ‪ 42‬طقطگ نله ‪0‬مصصصمطم عمط‬
‫ععطاه لصه رسمام صمتوعهم صهتصو‪ 1:‬مصمتن ‪2۲2‬‬ ‫حصصیز ‪ 02‬فطظ معصصنقه و تطوهواتمطمه ‪.‬عنمهبخ‪۸‬‬ ‫‪ ۵۱‬ما عصمصمنلنهوط مد عمط لم‬ ‫‪۵‬‬
‫مط‌تقصمند‪ .‬تقطامصه‪ ..‬ما معلصحطا وکاه [داتاد‬ ‫فصح مهعومعماعصنع صمونظ لهتوبعو ‪06۲2۵2‬‬ ‫ومطک تعنبظ؟ مب ‪0‬ج‬ ‫صعاته ‪4‬قط القط مه ص‬
‫عطا ‪ ۶‬سای سعد معط ها ‪0‬مصمتفکتصصمن)‬ ‫که مصصصهتومتج ‪0670 2‬و‬ ‫عحصلط مهب‬ ‫عط صد کقص‌وعص مج طفنه ‪0‬عل صمع‌ط‬
‫عطع طحطگ ‪ 2265‬ه صمت‌هصودمی مط رفتبهاطوظ‬ ‫فط ‪2, 1‬تفعییظ ‪ ۶۵‬چه تودا صه‪8 ۳۲‬عطمهع مت‬ ‫‪ 1 ۵۵‬ءعلوهبتاه لمممتایت‌تاعصی هصنم‌ومه‬
‫حصم صرح بدا محصججد ‪.61‬ص ‪0‬ع‪0‬تممع‪ ۳‬ف‪ 2‬مهس‬ ‫عه ‪0‬صه معتعصصمی تمتم عم ونمعزداناه‬ ‫صج ‪۲6‬صنه ر‪۶ 9091‬و له عمط ‪06:01 2‬‬
‫‪ ۶‬مصهه عطق ها عمصصعزهمصه مصافتمنع]‬ ‫دمص ‪0‬ماجع‌مع‪ :‬مق لمع‬ ‫هم‬ ‫جیصم‬ ‫رط‪61000‬مص م‪ (۷‬ععصتت معط و‬ ‫‪۵‬‬ ‫‪۵‬‬
‫ر‬ ‫ک‪31‬‬‫‪42:12‬‬ ‫‪ 060۵ 0 6 6715106‬الناع ععصمنل‌نم عمط ‪"1‬‬ ‫‪ ۶‬ونلدورن‌تصسد معط عم عنام و ععنل‬
‫ع‪ 0 0‬مهد عمنحعتطصا نج ‪۲6۷101‬‬ ‫مد گم عصتاه) بو لمح ع‪4‬جصمصع‪ 1‬وصنم‌وژه‬ ‫عصمتتومی صمتصم‌ه مه طمتطنمد رصح‌تطم]"‬
‫‪ 0261‬صوی؟ صر معهاص صمعلجة ‪0‬ظ عاصممم‌ماه‪۷‬‬ ‫معط فصتتل وعصمصصنطمم‪۶‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫طوحمطله ‪,‬صمتوعتصیوم توق ومنصنه ده و‪۶‬‬
‫عفر‬ ‫عوا ما عصوبه ففظ فطا صوت‬ ‫‪70‬‬ ‫اصعصصیا افص فطل فه ‪6۵0‬عومتعصن! مط ["‬ ‫تعلمصت ‪0‬عصنفع صفعط ‪42‬ظ علند وتمتصمصهنلبهم‬
‫‪۲‬تجه مطط صد اعممتجرز‪ .‬اهتتصز فطع طفتاه‌حط [‬ ‫سل فطا ‪۶‬ه حمنامفتنهلناوهص تعطاسنط فطل جوز‬ ‫‪7‬ن‪۷‬ل‪06۳22220۲‬‬
‫اه ‪۲0 52‬کوععع تاو عنظ رطقطه؛ ص‬
‫معط صد ‪ 2۱‬عامم وصمتامعژهطز رصصبانل‌مددد را‬ ‫مه ه ‪ ۴0‬واجمه عط عمط صهع؟ صَ صصمه‬ ‫رتع که لحصمتاتلهتا عطا ععمادعد ما همتاومصم‪:‬‬
‫عمط حدم وعتبه]تصدونل ‪ ۶۵‬دعصمط عط ‪0‬صح ‪66212۳‬‬ ‫ون ‪ ۶۵‬وفننهعع مه ‪۵‬و مصهطک تفنبک صتهع‬ ‫‪ 02 7210-‬جع‪*7‬ععصعمط علتقط قصعصت معط غناط‬
‫یمین صرح فط)تنط رکعصنل‪0‬ع‪ ۶۵ ۳۱‬صمتععععه‬ ‫‪ 0۲0-‬وا مطمرمجومامطم ‪ ۸‬صتفنده صهتففیی؟‬ ‫ستومجرون عط ‪ 02‬واصتمم عصتروللم‪ :‬م‪ 2‬مامد و ‪4‬‬
‫‪[ 56۶-‬هطمتان ‪ ۵۳‬معط طفنمه عصاه‌مصی رقصمئوتم‬ ‫ومع»مناه عمط ود ‪0‬مههتنمعصه ‪6 ۵27۱‬ظ رطمتدوع]‬ ‫‪۰1011‬‬
‫صهتصوع‪ 1‬مطا رتوسمطند ‪ ۶‬معننتتامه وا‬ ‫عصنصهعنهی فصهتوفنیگ مصتسما ‪ ۵‬توص هچ ‪۶0۵‬‬ ‫تعامج ‪0۵7۵‬و ‪02‬ظ صحطک تعیب‬ ‫‪6‬‬
‫ام هن‪0‬عمممورمع؟‬ ‫حصرز ‪02‬ظ صوا رقبحط ‪. 1‬م‪2‬‬ ‫‪۲60-‬صننا فظ و‪, 5‬عععصهمنلبیه عمناوععع جوز فحصم‬ ‫‪۲#‬تقاصعل_ ح‪. 1‬عمط رتواممت‌عصمی‪620۵ .‬و‬
‫صم ولای‌ناعهت مصعصت معط طا ]‪06۲۵۷ 16501‬‬ ‫‪ 51 5۵‬ده جمفمیزمنع ‪6 2‬فمط‌سم ما علمم‬ ‫وصتانطه معط عتمتعط عمعتو ‪ 2‬ترآننهمه و‪9091‬‬
‫حل‪ 2‬وقتعطامرظ معمتصینا فطل ‪ ۵‬وسرجمل فا‬ ‫ص کععصتعیاط فنط صهعع صه مصلت عطاعظ ‪۶‬‬ ‫ادماله عمط ‪06‬هننطنا عط رمعصممن معط و رو‬
‫ی تملنموص فطل زد عفحصجمی صد طفنامطع‬ ‫معط عم عصمتاععزمت عصتوصه‌تته ‏ و ‪7091‬‬ ‫‪ ۵ 171111. 6‬عتنطلنته صوتعمظ عومجم مه‬
‫طاتماظ مصه عمتبا صعاوع ‪ ۶۵ ۷۸۷۱‬صمته]تمام‬ ‫‪.‬طفطگ نله ‪4‬مصصفطه‪ ۶۵ ۷‬عمط‬ ‫‪ 09-‬عط ی حصل ‪ 052 661 ۶۵‬مود غمطه ‪02‬‬
‫مجتص وله‌تبام هل مستادوجی عطا ره)زتهصض‬ ‫‪ 6۲‬و‪6‬ناطااط مهب صقطک تمیی؟ ر‪1 8091‬‬ ‫مصعحصصجمی ومتصمصعتی صجصع[‬ ‫‪-‬عمصد عطط همتتا‬
‫‪01 631 9611726 ۰*6‬‬ ‫لعج مصصمععه حمنطمه صعل‌عمع ‪0‬ععبمم ‪ 2‬عطز‬ ‫ع صذ صتع‌ووماظ حصقصا منک معط که مطملن‬
‫‪ 6۷02 927۷۲ 6‬فص ر‪ 3091‬بدا ‪2‬وعتاخر‬ ‫ص‪ 666‬کت ‪.‬عتاصهض توسمل‪ ۲۵۳‬صا منجعو ‪002‬‬ ‫‪, 00۱۵/7۵1‬همم ‪ ۶۵‬طقصمص عتجصعاو]‬
‫ماهتا معط جر صنهجدد عطغ مه محصفصتم هصترها و‪6‬‬ ‫‪0-‬صدجوی عط عقطا ‪ 05 11۵۲۷۱ ۵۵7۷۵۵۵۱‬م‪ ۲۵‬وهوز‬ ‫صذ صمطه عع صلق " مط ‪.‬رهتفوط مز‬ ‫مقط‬
‫نامع تمصمت تا عوزم وتصچی ‪ ۶۵‬وه معط مر‬ ‫مملجه معط ه هو ما تمه مصتشملام؟ مط عم‬ ‫‪ 02 2‬صعطک تفن معط عبط رصن‬
‫حصم صه)تاهممصصوم مضه ‪0‬عاوعبنه صه تمه‬ ‫تممل ‪0‬ع‪0‬عع‪ :‬فط عصشنط رنعع‪ ۳۹‬تحععلص؟ صم‬ ‫‪2-‬تعمامدام عنط رصوت ص عذ موع‌عو ما معصهمل‬
‫اسدی عمط طامط ما معاصناً فقط مط متعصمتممت‬ ‫‪060 ۲01 2‬زمتص طمتطنمه رفععظ فسهطظ عط ‪۴0‬‬ ‫‪,‬صاصموسعص عط بو ‪0‬عععمو عهیی منقسهّع عنطم‬
‫‪۳۱۰/۷۱ ۴‬‬
‫‪1۲/۳۲۸۲), ۰‬‬ ‫‪۳‬‬

‫مسق منز ‪01‬‬ ‫من ص متا نطو‬


‫تاد عنطا هصتاممطه دح ممتندممم ملنط‬
‫«مصمیء تدلنه‬
‫وهحاط‪. ۹‬ععهاه عصتانهء عمط اج ره رولاز‬
‫اوط خح ‪. .‬مومت مصتاممجعاص مه ‪6661۳ ۵2۱‬‬
‫من ‪ 0081‬مه تله‌تنصه علمتاو مه ‪[ 062۳۷‬‬ ‫‪۲۸۲۳6۳۱۲, ۲۲۴۲۱۲۲0۱ 03,‬‬ ‫‪6‬‬
‫افطل علیدد مط ود عتعط طمبمطاله متفنند توتنت‬ ‫(وعممجط صذ محصله غتمطه)‬
‫‪ 62‬مد ‪ 1‬عصنطا ‪. 1‬مه ع‪7‬تقظ ونر ودره‬
‫قطا معتمننصد تنطصون ط‪ 081‬که ممعله ونهبه‬
‫‪10‬عصماعناً ‪1‬صرح صا مه مه ‪ 060۳۵66۲‬جرمعج فقظ‬ ‫‪۲۲۲۵2۵۲۷۱۸۲۱۱‬‬ ‫علوبتایی‪ ۲‬گم لهتای‪۸0۳110: ۳‬‬
‫‪,‬لاهن وه ممنطا موه مه‬ ‫تاموتا‬ ‫نصصه ‪01‬‬ ‫مک عط)‌ هن‬
‫عصنطامط موز محفط رصمئوعومر مط عذ عتعطا ولهاه‬ ‫نم ‪1‬‬ ‫هبوزه‌نوانا ‪۶‬ه ‪0‬حعوما عط‪1‬‬
‫‪ ۲0۲ 2 ۵‬معدم ‪01‬بمم فقطا بامامع‪ :‬موه‬
‫متهع مطا مقط خقطا عصنطامد وز معط رعحصفطا‬ ‫عع‪0 01‬ععصز ‪ ۷۷‬عطا ‪۶‬ه )طوناز‬ ‫‪1‬‬
‫‪ 081‬صذ منت دتاتعطنطگ ‪ ۵‬عصنامع]‬ ‫من‬ ‫ععنصعبعظ ‪ ۵۱‬وصنل ‪ 2066۵۸‬صمتوعهظ ‪: .‬ره ‪4‬‬ ‫(وطوی زو هصعلف عط‪)1‬‬
‫موه وزج ‪0‬عتحعط تحص ‪, . 05 1‬عتفناظ‬ ‫‪7‬‬ ‫نم‬ ‫عتجاته‪ 1‬عطا اه ابعععا مط‪.1‬‬ ‫( )‪ ۲ 11601‬طعذ‪)۲۲‬‬
‫زره صععط ‪0‬مط غقطا عصنط‌عمصمه ععمصم ‪42‬‬
‫چتاعجهبه عصنهط غمط ‪ 4181, ۷۷‬مصنهمنه معا‬ ‫ود ‪ 02‬مه فها‪ ۲‬حصممت)‬
‫منود ‪ ۶۵‬عصنامع؟ دج فقط لاه ‪ ۶1‬ص‪۵۳‬‬ ‫‪:‬صم ‪01‬‬ ‫‪۶‬ه مع‪0‬ظ عطا ما ‪۵۵۵۵۷۲‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪۵‬‬
‫‪(0‬‬ ‫‪6‬‬
‫اومصور عطل ‪ ۵‬عصه ما ‪ ۰‬لع تععا ‪... 61‬‬
‫‪۲۲۸۲۵۲۱۸۸۲۸۴‬‬ ‫‪۵‬مهص ‪ ۷۱‬عط که تطعنا؟ ‪۸۵۵0:‬‬ ‫‪6‬‬
‫‪0‬صدج صلزا عطا صا ععصععه عصتلتتاه‬ ‫‪ 2‬صذ ‪6‬‬
‫‪0۵0107‬‬ ‫نصم ‪ 6 7‬ده ‪01‬‬ ‫عم[ بلاط ما ‪6۵0‬‬ ‫(مدم)‬
‫نم ‪ 01‬ی ‪1‬‬ ‫منماناهک که عصحی) معط[‬ ‫(عمصوتعطت چم منجد‪ ۲‬ه) ‏‬
‫‪ 2‬اه صوط‪ :‬مطفت ه مهس ند ما‪۸‬‬
‫‪601‬‬ ‫‪ 0‬مب عمط معط ‪ 1‬لد طا عطمه‌هنم ‪۶۵‬‬
‫بح ‪ 02‬ومبوط ما‪ ۲‬حصعممت)‬
‫‪۵‬‬ ‫عمط مها جمذعمننی عطغ ‪4‬صه [عبل ‪672 2‬‬
‫نم ‪4‬‬ ‫‪ ۱‬اه مرگ‪۵۷۷‬‬ ‫‪۵‬‬
‫‪۵‬‬ ‫ومد وصناههمهاصز غز ملع ما سم رز و‬
‫‪۶۱۵‬‬ ‫تاتوتا‬
‫‪011۸۸11۸‬‬ ‫‪۸۳۸10:‬‬ ‫مد ‪0‬جد فعبوظ فدا‪ ۲‬مصموت‬
‫‪0‬صح صتعط عنطط ‪0‬مطحرهتومامطحر برلمدمصرمد؛‬
‫‪:‬حصه ‪01‬‬ ‫مصع(‪ ۲‬ح‪ 1‬ع ‪ 6810‬هص‬
‫معط عجرم ‪ 1‬عتعطا مهس غوباز عصمه‌ون عطا‬
‫‪. 1‬صنمو عتفعط م‪4 06002 6‬ص عععمی ‪19‬‬
‫ععصصحل مفتاملامممد ‪ 2‬و عمعط‪ . .1‬فطل ‪0651‬‬ ‫ولوبتاعع‪] ۲‬ه [ه‪۷‬تایع‪۲‬‬
‫بعاماو ‪[۵۰0‬‬ ‫ما لمادمم مطا وز خصعلتمعظ‪۸۹‬‬ ‫تج ‪ 7‬ی ‪1‬‬ ‫دوب[‬ ‫ع‬
‫تم »‪ 6‬حصمطا غتمامره تام ‪ ۶11‬چنهب‪0‬مونل‬ ‫بصصرج ‪ 01‬ی ‪4‬‬ ‫زمطص ‪1 6 1‬‬ ‫مه‬
‫‪ 04-‬عنه منز قطنم مه صمتعصعصصنل ‪ 002‬برعطا‬
‫‪.‬اصعاصی تمد ‪ 2‬معطلناً عمم فصلنا تعما‪1. ۷‬‬
‫‪: ۸ 0۳-165‬متمصم ‪(۴۳1۳۱۲۷ ۸۷1۳110:‬‬
‫عصنصعمع‪ 0‬عبط صقلص ه طذنمه بجاو صق ‪۲۵۷‬‬
‫اصمممع‌عصهه عط‪ ..1‬توص ‪ 1‬عگ مج ‪01‬‬
‫‪ 060‬عمط ‪4‬صه فععصیامج اه عط تمه چم‬
‫وطعنطه عونبه ممتاتصیتتمجرصه عهصنل‌صهاه هب‪ 2‬ملع‬
‫حاعط عز معافص اعباز روط غتملمه صق با‪۵۳‬ز ‪۶1‬‬ ‫صمن‌نعد]‪ ۷۱‬و ‪۶‬ه ‪ ۵۱۳۵۷۷‬ع‪: 1‬تصنلاه‪ ۲‬معته‪0‬ع‪۲‬‬
‫عصم‪ 1‬زدع‪ ۲‬ج ‪ 1002 20۶‬ص‪ 1‬رععصهاوصد بو رها‬ ‫تانوگ نمهب‪ 1‬مااهنلنته ‪ .‬تصصص ‪ 7 6 01‬و‪4‬‬
‫‪ 12‬سم ینم موز امه لیام ‪ ۵۲۱‬فلا‬
‫‪1۵0(1‬زرآ‪۵۳‬‬ ‫‪۸۱1۳1۵10:‬‬ ‫‪ 2۲) ۰‬همم‬
‫جنس عمط فقطا یم ‪8‬ص ما عطلتمع ‪52۷۱‬‬
‫‪01‬‬ ‫رصح‬
‫‪ 06‬بمعنه‪06 ۱‬نصنه‪ ۱۲‬معط رطکتصععلع‪1‬ظ عط‪. -1‬نهر ‪1 6 4‬‬ ‫‪۲۷‬‬
‫مصتقته ونط عععصومم‌ونل ‪۵۲‬‬
‫لیام ‪۵۷۷۲‬‬ ‫علله لوععاهبهه عمط معط ‪۶‬‬
‫عمهدره منط فص مع قط‪ 1‬محصنط ‪ ۵‬حدم ‪1‬‬ ‫‪ 100‬ماد‪-۲‬صهه‪:‬نز ‪ 6:‬فعلصدند‪ ۴‬وهآم‌بدهرز‬
‫هط مه له فعطمزه عطا نله نت ر‪۵0‬ظ‬ ‫مطمیجحی) عط‪ .1‬نصصص ‪7 6 01‬‬
‫عمط سای ‪ ۶۵‬یادا رویهه هه بعطا علصنطا‬
‫‪,‬ون عتعطا عقممد تحت عحطه ععناممد عم‬ ‫‪۲۲20۳1010‬‬ ‫‪:‬ه‪۸‬هن‬ ‫ممونرم‪ ۱‬امن‬
‫‪ ۶‬وطاوصع‪ 1‬میمتبتاتها ماه مه ]وبا احط[‬ ‫‪01‬‬ ‫‪ 1 6 4‬رت‬ ‫تم‬ ‫(معصصه‪ ۷۷۲‬ععبط) ‪ .‬ععصمتهمدظ ءفدز‪ ۲‬عط‪.1‬‬
‫ساومطه قط هصنتممماعمم ‪ 6۷۷ ۵۲۵۷‬صعط‪ ۱‬ممصلع‬
‫«مط خناه همتننمع؟ ام ‪0‬صح عصمعو عطط ‪21 ۶۵‬‬ ‫جهاصصا متهو]‪ ۷۱‬چم‬
‫همم جع عطع پوللحصن فمه ‏ لا مه ‪۵‬‬ ‫نصصح ‪7‬‬ ‫مطع که مدتطده]‪: 61 (۷‬ممنام‪0‬صورا معط[ رععمعمک‬ ‫طنن‪۲‬‬ ‫‪۲2‬‬
‫‪۵0‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫تم ‪01‬‬ ‫‪ 1‬زعنودم‪ ۷‬طملاهلام ططتعطه زه‌هه‌و‪ ۷‬عط‪1‬‬ ‫‪۸ 61‬‬ ‫‪6‬‬
‫‪۵۷۷۲:‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪00۸۲۲10۲ ]/1:1 ۷‬‬
‫‪8‬‬
‫‪ 61006.‬نذا وم‬ ‫وصلهع ‪ ۶۵ 672 ۲۱۵۷‬وتعتاو‪ ]0‬همه ملعم مت‬ ‫قصموجهاه عتعط ‪ 6۲01‬فتمطهگمماو ترصهصر ‪05‬‬
‫«‪6990‬عع‪3‬‬ ‫‪۷‬‬ ‫‪ 805۲6,‬منز‬ ‫‪6‬‬ ‫عن‪ 1‬غقطسا اعع‪ 16‬ما با ‪01‬‬ ‫علومع مه صعنگه مها <امممونمعد ‪0‬صرج‬
‫ود لته‬ ‫‪ 2‬ام‬ ‫تهصمتاصهتصم‬ ‫معط‬ ‫«مص‬ ‫سلتطنص عصتهط و عنطع عفقط هو ص‌زننمیه [‬ ‫فعمصد لصم متا صمت)‌تطصه مق مطل‬
‫وچ‬ ‫صنهللاه تقطمتامصهصی‬ ‫عیه عاومعج ]عم‬ ‫‪19101‬‬ ‫‪.‬علنافنادعد وز ]‪1‬‬ ‫عطا عوعم مصحعحص [‬ ‫وتطعحصصطعتامصمعه‪ 2‬فصذرعتاهی ه ‪4‬ص وعصمحرر‬
‫لفط منز‬ ‫‪6۲۲‬‬ ‫م‪27‬‬ ‫ه‬ ‫صمتاععلم‬ ‫هو‬ ‫صح‬ ‫نع فصح تصعاهتعصوه ‪ 2‬نامر مه مد ‪01۲۵۷۱‬‬ ‫‪ 1 ۲1۷‬عمط عوهم وصمل‌صم مد رلهتهء‌ووم‬
‫‪.‬کت ‪#‬صامت‪ 2‬جععو عمه عقطا ‪ ۵‬امعم‌وع‬ ‫فطل عظ لصه هد صمتبناهو عط‪۶6 ۰..-1‬عه‪1‬ع‬ ‫قفلط ‪ 2‬فمورامتهم مه‬ ‫‪۰‬‬
‫عصم وز همه عطا ‪ 2‬عقط عصه عصاعع] م‪1‬‬ ‫فطع الج عننوععه ده نی م‪ 1‬ملدانووهصر قزر‬ ‫عط صد ین لصح مصتام‌عنط‪۳‬ه و فطظ علنط‪۷۱۷۲‬‬
‫‪] ۲6۷‬و‬ ‫‪۰۹۹‬‬ ‫ع‪ 90‬اقطا فمص‪۵۲۷۱‬‬ ‫عم ب«لصنه‌هن ‪۰‬‬ ‫‪ 56‬عظ طمتط حصنط ما جه‌مرمره حعصنط ‪0۱۲۵۷۷۲‬‬
‫وعمیه مصصحعلماعصهد فلع غباظ ‪.‬هه ود ‪61‬‬ ‫خحطع ‪0‬صعاعت ما ع‪«۲‬قظ ءامظ فعم صمتبنژهو‬ ‫صرح نهذ ور عیناً عنط ‪6‬فمع‪ 2 1‬یادا معلتاً ‪۶۵‬‬
‫معط اجه ‪ 02‬ملعم عطع ‪ ۶۵‬عصجهاداه‌دص معط ‪2‬‬ ‫و‪ 2‬ذ صقطا ععملص عصمعع‪ 2 10‬ور ‪ ۵1۲۵۷۷۱‬عظا‬ ‫قواءع فظ عصصتا عط حصرمتر؟ ‪ .‬مطع‪05 ۵۶‬‬ ‫‪۵‬‬
‫عتمحعتقل صنقمدد مطم ‪ 112۶6۵‬طعنط کتعاوموتل‬ ‫‪ 6‬ما ‪526۲‬‬ ‫قوذ فظ معلصتط قط هط معطفونام‌جمععج‪ 2‬عظ ‪02‬‬
‫‪ 2‬ود ‪ ۵۱۲۵۷‬عط فقطا نامر ممطه فصن مه‬ ‫چدس فطل ود ‪ 01۲۵‬عط فقط امه عمط[‬ ‫منم معمصمععها افیا عصنطا وه راعع ما عصلهع‬
‫‪ 62,‬سنج صه عمعزهبعطوط‬ ‫ما عقط عصنطاجهه تحقطا صحعصه مهد ععم‬ ‫ت‪0‬افص تولعاعام‌جصم ور ‪ 6۱۳‬لمحصعنل‪ .‬هچ‬ ‫‪6‬‬
‫ومصیدنتفنجهد صیه عاهتت فصه فاعم عطه ااخر‬ ‫‪ 6062‬خقطا جه ماد چ ‪ ۵‬ععصمم‬ ‫‪ 6‬ظ‬ ‫ساومصصممموجم)_ عبط وللفتهمو چام غمص عم ملظ‬
‫ابا ‪,‬ععتله منط ممتمگصنهد غفیاز همم طمنطمد‪.‬‬ ‫وتاصتحاتی رتناظ ‪.‬عع‪ ۳1‬عتعط حصمی عمتفهعام‬ ‫مهف ‪0601‬و ‪ 2‬مادص ‪۶‬اععصنط نام عل ‪.‬لاه‬
‫وصتاجموعدم له مامصعاناه حمنطها من‬ ‫معط عاصهوعتص حمنط طهمتمرهرج جلنتصرم‪ 1‬معط‬ ‫‪ 5002 ۰0۹‬عصتط وی دجم صفط من ‪022‬‬
‫صقطا نامع مه تعومام مضه برلادعجمط ‪۵20۵‬‬ ‫امصر فعمل وز غز صقطع حعطاه هس دج طصد ‪01۲۵۷۲‬‬ ‫‪ ۶‬عب عصنصد صلق عط موه تجصمدهر حز‬
‫عصنلمع؟ جه طاد نامر ‪ 67261‬صه هصصهتلماآمصو‬ ‫وععلصیا تمحر گن [هع‪ 0‬نجعجع ‪ 2‬عتقط و‪ ۲‬صمعو‬ ‫‪-‬تجابه‌تاتوح عمنلصنط و ‪. 1‬هسام اصماته‬
‫مصمتاجاهعع زو‬ ‫‪,‬صمصصصن )ماه مصتمصظ افیاژ عه تام‬ ‫‪ ۲‬ممصرا «فها ‪ ۶۵‬ممتاعبلعی عطا ‪ ۶۵‬با‬
‫معط (‪ 12‬عقطا وودء تقطا ععصماصهو اوه( عط]‬ ‫تحطا عصان سم صز هصتاعع؟ عطا عقط عم‬ ‫‪ 6,‬عمناطصجع عطا ‪ ۷2‬رصدظ‬
‫ملع ‪ 60‬صه لقنو عستج ام مهامهتمصان‬ ‫‪ 0 ۰۵‬عاهاه اصحاعدی ‪ 2‬صا فا ‪ 0۲۵۲۷‬معط‬ ‫عطا و‪ 2۲‬للمبوزه عصمیه فطل المع ‪01‬‬
‫م‪, ۳‬عصمجماهاء مامتهتاهد ‪ ۶۵‬عتاعتنطته ‪ 2‬و‪2‬‬ ‫محعج مه عمط و‪ 1002‬صا عصتاطاون؟ مب مم‌مره ‪61‬‬ ‫هلاه مد برظ‪, ..‬مل منم قیمع بامنر فصتط‬
‫تقطا نامع معط عقط عصه عصات مر‬ ‫وهای ه فطدظ صمتا‬ ‫ع‪۲‬مامعصوتگ ‏‬ ‫‪ 0‬عللمع حصعط عمط عمط بط صرح عد غباودج‬
‫‪ ۵۸ ۰6‬ععل‪ 41۵/۷ 1‬مط )عتلنطند بو مرو‬ ‫مهن و معط ‪ 672‬نامر صمل‌صصرنا رفظ‬ ‫قصصعا صد از مصتمل میدز تودا فص فتاه طموم‬
‫‪ 90‬عتصمذ صرح ‪402‬و ‪ 2‬غعباژ وذ ‪0. 61‬ظ رولا‬ ‫اد معلح عز عمط معط عبط وج عبت عطا طز‬ ‫‪4 1‬عجصمعز رز رقعل‌تغتاغه ‪0‬صه علمناعته ‪۶‬‬ ‫‪0‬‬
‫ب‪,‬عاممدا قطا صمن صنحعظه ‏ اوتی‬ ‫‪ 6‬عمط‬ ‫‪2‬ص صمععو عطا صا ها‬ ‫حومت‌هام عنقط عبمداج عصنط‌رمته ععمصاه‬
‫‪ ۶۵‬عطا ‪ 11‬وبا باه ‪ ۶‬رفظ ‪12 0260. .‬‬ ‫اور حملاعز گم علتم ‪ 2‬طا ‪ .‬رلله ‪ ۶۵‬اوعد‬ ‫‪۰‬و‬ ‫‪۱‬‬
‫‪ ۶0 2‬وعع‌حتقطل فطع لته فقطا فعت)لیامز‪1‬‬ ‫عمط صللنامی با‪, . ۵۲۷‬امتلعصم عتحط ما ‪6۲2‬‬ ‫همدص وله‌تباجر عهلا حصنظ ص افم‌ه‌اصد ع]‬
‫همه عمط سا مصعتصتامه عمتمتصتهد ما ماه‬ ‫‪ ۵2۲۲ ۲60 ۸۵۵‬مصتطاممومد عتمطما ماد بو‬ ‫‪-‬عحرمظ وذ لمحمججمی عمط فصمتاهیانه موم‬
‫‪ 02-‬حعصنطا عحطه مصترمه تفع عمط مه ویر‬ ‫عصتطعصمو متفسا ‪ ۵‬مصیامگ فط‪ 1‬صر مهب‬ ‫عط عمط عصمعصصم ان تما صذ ترلووع‪1‬‬
‫‪7262 ۵‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪ ۶‬عستاحص فط فد اعناگجمن‬ ‫‪ 0۱ ۵6‬هه طذزه عم[ صذ ع مور ‪0‬تامطه‬
‫لهج فطه ععلمصد نامر مصتصتممرم‌هونل ماما‬ ‫‪,‬ماه متامصصویل‬ ‫عتاعتطلمعههظ متودت عمج فط‪ ..1‬ملهعتونودام‬
‫چ عا صلن ‪ 2‬زه‬ ‫عماوج آه امد‬ ‫عتاعتاته ‪۵‬‬ ‫ام و جهه گم عاهاه فنطة ر‪6۲‬محصعط) با غباظ‬ ‫‪-‬ط‪65‬وع عتج ‪ 62/۷2 ۶۵‬حصح [ هط ووتطعجمت) هام‪۳‬‬
‫بو معصهاهط‬ ‫و‪ 2‬مر بح روز هط‬ ‫جح عطا ه مستعنم عاحسهءعصد «لامطم و‬ ‫مومع ونطا همه فممتمهتااه لهمتورطم رللمت‬
‫‪: 62 ۵‬ه حصعادامدص فطل طدس ‪0‬ععع‪ 1‬عت‪2‬‬ ‫]‪50221‬‬ ‫‪61۵۵6‬‬
‫و‪ ۵7۳1‬و‬ ‫عت‪2‬‬ ‫‪0۵.‬ناامناتا‬ ‫‪1 ۲۷۵‬اونلمع‪ :‬مج مصحوعاع هه صد ‏ نو ما ‪۲ -‬‬
‫ممتعبللد فنط عمتمتصتمر ‏ ما وا ها فطلمع‬ ‫پزمرحرقط پرصهار‬ ‫<«عععطا هه فهمه‪ 2‬هه‬ ‫همم‬ ‫‪.‬ام هدنک طاز‬
‫ك‬

‫‪۴۵‬‬ ‫‪1۷ ۳‬‬ ‫‪۲‬‬

‫‪"۲11۳ ۳1,0۲ ۲‬‬


‫‪2‬‬
‫‪131001 5‬‬
‫|‬
‫عامیز حصا وم‌مصقده اصماعهمرصز مفصهط ولا‬
‫عط ‪ ۶۵‬صمتاصجص عطا عد طمعبه رحمتته) رد‪02‬‬
‫‪921] 6,‬‬
‫‪1‬‬ ‫لز م‪۲‬‬ ‫وه‬ ‫نصع‌اونعوی‬ ‫دس‬ ‫قطن‬
‫فطل ‪۶‬ه غملاص فطل عمط ‪ 1‬هن وحتععل‌مط]‬
‫هم جصوجصصبا مصصنععع علفمو‬
‫‪0 ۴‬عصمنعصهص قذ وصقظ موی فط ‪1‬‬
‫‪ 721-‬روصتتااید صمل‌مصتلاباظ‪ .‬لتهتتتصوب درم‬
‫عا‪2‬ع مسج رلعع‪ ۵ 0‬ما عطعنمطا معا هر‬
‫‪,‬عبات وطمفژدهر صر وعتل تحتحوظ فصه هن حصنط‬
‫‪ ۲‬هذ ت«حوظ فطل مود علناوید فطل والی‌تفوظ‬
‫«للفناص‌ب‪ ..‬صمل‌عصتالبدظ ‪ .‬فقطه فصه ‪0۰.‬عاهع]‬
‫وعلج صمنطم رلع‌نقط عنط «گعتامه م‪5682322 1‬‬
‫‪0‬عصمعو [مبدل عمط غباظ محصاق فط صد فصه‌جرحرقظ‬
‫لهعتجهمجمعی مصنه متاجصهیل عمط به فقط م‪1‬‬
‫عصتهعتطمه ‪ ۵‬جد‪۳‬‬
‫‪-‬ت‪6‬ومحصمط وه عطا ‪ ۶۵‬مصمیو عط ‪0۸‬‬
‫ودب ععلقا عط دص تمطاه طعجه م‪ ۵۲‬عصتلاه علو‬
‫بتعطاژه >‪ 100‬مطط طا ‪۵2‬‬
‫جهن جج موج ط ‪ ۶۵‬صمتاععو عقط‪1‬‬
‫ت«محتحظ ممط گنه وعصعه ماهر عطع صذ ‪0‬ماهممتآمصمه‬
‫‪0‬صو ما ‪0‬حط ‪. 1‬وه طوتاتدظ عطا ‪ ۶۵‬نام داعم‬
‫ما عصحعص مطا صنط مطاع هم دسا ماحرحصنه ‪2‬‬
‫‪2207‬‬
‫‪.‬‬ ‫‪ 6‬عناوم همه مصعه عطا فذ لا رصنعوم‪۸‬‬
‫صح که مصدمکتصته عطا ‪4‬ص وعهمرجم عمط ماعع‬
‫‪-‬لصام وه ‪ 2‬فه ذ مود فص ‪ 1‬بتع‪6‬‬
‫محط ‪۵‬لیم نیم موی هم وعندهد غبامدام‬
‫مطا معصتگ بععتاحصجتل ما عمتصنم ‪ 4‬مها‬
‫‪ 0‬عصم لهممتتومجوه «لامتاصهععع ‪6066 ۵2۷‬و‬
‫‪-‬بنصه ذ معلمصد مه عذز غحوطاج عصنطاع‌صوهه ‪0‬ص ما‬ ‫صذ ‪0‬قط تمطبيه عط عم عتعع‪ 0‬مه له ‪۶‬ه‬ ‫‪ ۶۵ ۸‬عبجم ماع مط دز‬ ‫‪ ۰۶۵‬مان‬
‫حصم ویر تعحتعنک ما عصتصتهاتهنصه ‪ ۵‬وطله‬ ‫‪ ۵۲ ۲۵7‬م‪ ۲‬عصدوت وه عط اج صرح ‪031271‬‬ ‫‪ 406‬معط ص ععا‪+ ۸‬عصندود مدب عصه مود‬
‫عمط ‪0‬عطعناطهاه هصنع‌ط ده خحطا عمل عطا‬ ‫‪ 1 ۲‬احله ها خقطا حصمع عععامد صفط ‪02‬‬ ‫عط حصلز عنط ما ‪,‬عفته عنط صه عهبه موه سوم‬
‫قعمطمی عاحرتالیص مطا ‪۶‬ه عته‪۵۵۷۲ ۵ ۲2‬‬ ‫«اححطمتد رتعصمهعع فط‪ 1‬مجم؟ متعقصعیل و‬ ‫تدظ موه هصنامی] ممتملمم‪/‬جمتاممتااده‬
‫معط صذ عمتووم) صاظ عط صا ‪4‬صبا‪0‬؟ عست‪ 2‬افطل‬ ‫عتامصتامص صه هم باه افیا ومد وعوتنج‬ ‫بلج اصوفمد‪ ۳‬وا و‬ ‫زو‬ ‫مر‬
‫(‪ ۰..66‬رکلعتل عطا عمط ‪ 2‬عصنووم تسد‬ ‫باه ععتجج غمص وعمل «لصتواجی ‪, ۶1‬ععتمطم‬ ‫‪ 92‬کتامط لمبمد هک غز ملق همم[‬
‫مد (للد قفصد معتد) عسصجمنتاه مط تحط ‪8‬صد‬ ‫مصتمااجط خحعص ‪ 2‬وتف مه ‪2 ۱‬‬ ‫‪ 672 ۰6‬ویر فهط‪ ۷۷۲‬عقط وز غذ ‪0‬صه "معط‬
‫‪ ۲2۸ ۶۵ ۸ 107010010 68۵۵2۳0 66‬مماطاصهد‬ ‫‪ ۲‬ت«هاحهع‪۳6‬؟ ‪ 2‬عصتاتدس ]‪ ۵‬عدسام فطل مر‬ ‫مذ عامه مط پردسا مطه وز قطنم‬
‫اه مادم آهتطام‌صومعم عتطا‬ ‫هچ مر طهیامطعله رفصاط فطا متفه موه‬ ‫‪ 04‬عصمت‌نطصح مج عصم‌تاعه وود‬
‫‪ ۲‬عنطا ‪#‬مصع‪ 1‬باوزر بط اععقط غفینمدد ‪617‬‬ ‫وعصنطا صتعاجیی ‪ ۶۵‬مبه‪7‬ه‪2‬‬ ‫‪621 ۱۷0/۷ 6‬‬ ‫مصنط مجح عصولمنطصه مصنامعة ویر‬ ‫‪1‬‬
‫مه هلر فقطا وفعم‌معم متافتاجه ‪۶۵‬‬ ‫قز هط‬ ‫‪ 61‬وتعصصمد لمع لمح اوعد ‪ 2‬صذ ‪0‬عاهاه‬ ‫مد عمط هی ‪ ۵7۱‬مط ععد غصمل‬ ‫رد‬
‫‪ 2 ۰6,‬صدٌ ل‪2‬ع)لمصه وه ‪۲676‬‬ ‫عطا ‪ ۵‬ومزن‪6‬ه ‪ 2‬مصتتهط که فونعدی للهتاعنا‬ ‫مصصنط ‪0‬‬ ‫و‪0 ۵۷۷ 2‬حوط معطاه فط ‪۵‬‬
‫مه ‪۲۱۵۷‬‬ ‫ممنتامر‬ ‫صتوایجیی‬ ‫لفط حعصنطا‪.‬‬ ‫مهد ما با منز مت فعتناععزداه م‪622۳‬‬ ‫‪ 3‬و‪ 62‬تقد ونط ه ملع عطا ‪۵7272 ۶۵‬‬
‫جمتوویه‌عتل ععاها بو لباگهفنه ‪0۱۵۷۷۱ 6۵‬‬ ‫امه‬ ‫سامناتاعومی ‪ 62‬ما عتقط اقطا فقصععی طمنام‌بط‬ ‫‪ 52‬ها لععصنط معع‌ملم عط فقطا صعتا عمط‬
‫«لوتمءصوه رللح‌معصعع فباظ ‪, .‬عتتتعنطه ‏ فطه‬ ‫رهتامصتممصص مه صا ‪46‬‬ ‫موی‬ ‫له‬ ‫سم‬ ‫حه)تصناً معط کم صرح رصمتاتطصه فنط گم ‪[۶‬باوم‬
‫هط عصنطاعجومو طزه مصتلمع مه ناو مه‬ ‫‪.‬وج وصتصتها نها‬ ‫مطه لیمیامه‬ ‫مهم‬ ‫‪ ۶‬یج فقطا انلمصم‌وبهم ونط ‪ ۶۵‬عصمنا‬
‫اف ره نویر یاعد فقط ععله منود‬ ‫‪,‬صملنمع‪ 2‬و وموزنه‪.‬‬ ‫‪ ۶‬باه ووملع‪ 760‬طمنط صوته‌نصن‬
‫‌‬
‫‪«#‬‬
‫‪۱‬‬ ‫‪۹‬‬
‫فص مه عصت‌لاه) ‪4‬صه وجمنجد مفص مصتتهعم‬

‫‪0‬‬ ‫قرف (‪۶۱۵/(۰-‬‬ ‫‪۸۰۸‬‬


‫ره ام دز وعیمدرم) ]وبا ‪, 1‬عممطمعاعة‬
‫‪.‬انا ‪0‬ص ‪ 02‬مع م‪۲‬‬
‫ام مههالز‪ ۷‬طنسجهعه) ومنه هل‬

‫‪0(۲ ۳۲۵۲۲ ۸6,‬‬ ‫فص ‪60 ۶۵‬و ععطاه عمط صه ععهام فمععة له‬
‫ت«صحصد صذ فص‌تهگنل برع معلج وز ذ رجقصنمی‬

‫‪. 0(۱۲ ۲۲01۱ ۲۲‬‬ ‫‪« 1 62‬امص صمل ‪ 1‬رطتهعم ‪.‬وه تاه‬
‫کنات روط عصنجهعه مه وممنناژمت تقطمنع‬

‫‪۲1۲۷۲۸۷۶ ۲0 ۲‬‬ ‫‪0.‬عععو‬‫صّ‪ .‬وعامحبقطه قط هط عصه مه ‪6‬‬


‫لمع احعع ج م‪ ۵‬عع‪۵۵60۹ 21۱۱۷۲‬‬

‫‪501۳/۲۲۱۱ ۲‬‬ ‫مومطا صحطا متاعطاجم‌صروه هب صح ‪6۲۵2 126۲‬‬


‫نامه ومبمب‪۵‬د ]ما عط عتملظ "‪,‬ص‪ 1۳‬ظ‪1‬‬

‫‪15 ۸۲۲۲ ۸۸ ۲‬‬ ‫مهم مطمد مج ‪ 60۳-01۲۱۵‬طعلسعز ناه ‪2‬‬


‫‪ 02۷۱‬مه صولعاممدظ حصم صمت) هون عنظ معط‬
‫بط‬ ‫‪ 6:0۳,‬مصح مصح‪ ۳‬مه ط‌معو ‏ صذ صهاع‪2‬ظ‬
‫ممولز ‪, ۷۷۱‬ی عاعظ وه‬ ‫‪ -- 001۱ 6۲‬و‪ 0‬فطل صذ اعد وذ صمتاع‪6 2‬ط ‪"1‬‬
‫انا‪۸‬ه‬ ‫‪1‬‬ ‫نع ]‪ ۷۱‬روعبه‌داصمومک فطل ما فععصع‪۲‬ع‪1‬‬‫باهرا‬
‫صع‬
‫عم‬ ‫تعطاه عمط راعدمن) ‪ ۵۵۷۷‬عطا ملظ‬
‫عطا م‪1‬‬ ‫اعد‬ ‫عععط‬ ‫محصاط وه‬ ‫طامو میج‬ ‫مطع ‪00‬صح‪۳‬ظ ‪ ۰2‬اه مهه عطا ملصاً ‪۵۷۲ 05 660‬‬ ‫اقا عصتمجز عطط معلمصدد مه هد یمطع ععا ‪0‬ج‬
‫‪.‬مجح عصتطاعصمی مه ما عطترن]‬ ‫مصح اه ه‬ ‫«میمصرصه له نج حعتعتع‌صاهه عصه ‪۵2‬‬ ‫دنرم عصعمع‌مصصد عتمجند قطان ‪ ۵۲۵۲‬عففطع‬
‫«عصنطع‌طع؟ ‪.‬ععنمنگ ‪0‬عننصنا عطا صذ عرننز‬ ‫حعطامظ ستعط معمة لاناه یی علممعم جمنطهه‬
‫من ونط ‪ ۶۵‬ومد علصووه فظ رزهز‪۸‬‬
‫ر‪۵‬ما رطقنامصه‬ ‫سس مصعامزه چم متفه ط‪۵‬ط ‪۶‬‬ ‫عص‪0 2۳‬صد مصنم رحعطل ‪ ۶۵‬فاصم ومیل‬ ‫‪ 8905-‬عطا وصنطعصمه ی وامبامنتمز مصوتصهنه‬
‫‪۱۲۲‬‬
‫‪۱۳‬‬
‫«تمتحع‌ناطاه آه ععمل ع‪«۲2‬هط طامط توعد طونوحع‬ ‫حمطحصربنطر ‪6۷01 ۵6 2‬‬
‫‪.‬قصتمل امط ولصتهانم مدز بیط مه‬ ‫‪۱‬‬
‫مط ‪ 12 ۵‬رصع‌ظه‪۲۲ ۵‬‬
‫اد‬
‫عصمعصمه م‪ 6701 6‬هه عط مهد ‪4۱۵۷۱‬‬ ‫حصه ‪ 76۷‬عذ مامح عط عه ملظ وصصه بآ‬
‫‪ 6‬رح آ ‪ 05‬رترات برصد غامد وز معآم‌وص‪ ۸‬وم[‬ ‫سل معط صذ عم فطع له عاتطسصعع ‪,‬عوله‬ ‫م‪ (1۵06‬زه اما یج مطناً طمننص تونمت فصه رعصتعهه‬ ‫‪2‬‬

‫‪ ۶‬منامزصز صح هیا مه مصمه‪ ۱۵۷۷۲۳‬مصنول‬ ‫ما‪ 62‬فنط‪ 1‬م‪,‬صنط ممعنعمعع‪ :‬مدرم ‪.‬مامح [‬
‫دود مهو عطا حمبد باتعتم صا ‪0‬ع‪8‬موصه ‪612‬‬
‫مه [‬ ‫ملص م صوتبطتطجی فلز فصم ‪1‬‬ ‫دونهطاه مامجته عط طعذ تعطاه‌وم]‬ ‫هم‬
‫‪ 210-‬عصنلممدط عطا برط ععک‌باز ‪. 01‬نامه ‪۵‬‬
‫از صقط وفع غمطممجصمی هعتمصه عصنل‌صهاو‬ ‫حنل ود وبا عبامتصطهعا عتاحصعصت ‪67۵222‬‬
‫‪06 0‬وموصنه و ما عنام ‪ 5۵805‬عمط ‪۶‬ه انز‬
‫‪.‬مه‬ ‫عصنا‪ 2 0‬مصععومی متمنه ‪61‬‬ ‫‪-‬وصتصمعجط رنه دز ونط للم رلعوورصی ع‪۲‬قط‬
‫منامام‬ ‫لوط‬ ‫امد‬ ‫علفه‬
‫وتنام مظن (مصتل‌مصعت) طاتمکا) مماتد لوصو‬ ‫و‪ 0651‬مج فامطه حمصنصد رصح قمع ‪. ۸‬ابا‬ ‫صا حصظ عفن هد ‪0‬عمنصد ععع ما عاطنتدوهم‬
‫‪,‬صداعصظ صذ مه مععطا اند معتهسم وا‬ ‫جمنن معها مععلما مبجعملهنل فط ‪ ۵‬حعننهد مه‬ ‫مط که صمتای‌تانطومد علمنله عطا فقطا رجا‬
‫تهمام ملق مه ‪4‬نل لعصه‌تهم‌صره عمط عم‬ ‫‪۲ 02‬صنجاعن ‪.‬ملد امد ععمل فصهتصدمگ ناهن‬
‫معط ده عصنمح ما وحمطوم رمصمطحملع؟ عطا‬
‫‪,‬ملع عمنله فرط که وومافصنفهد عطا گم عصه حم‬ ‫موحطهم جه ‪ .‬وتمتعد‪. ۲‬صمتاهصعنا‪۸‬‬ ‫معط‬ ‫‪2‬‬ ‫احعجه‬ ‫مصلط‬ ‫تععهال‬ ‫ماگ‬ ‫ماع‬ ‫دمعآمط‬
‫مج ج‪ ۵‬راصععع‪ 2‬هنصه‌تندلن عطا غعباز ‪ 62‬و‬ ‫من ‪0 2 ۶01 ۶0‬صهوه معآم‌عه‪ ۸‬دمص صذ ‪612۵62‬‬ ‫فعاقلمموج‪ 2‬عصه اععجمط گه ‪0‬ص مط فقط‬

‫‪۱0۲ 1‬‬
‫صملمصتحاصصی معط له رمرم همتوام یه له‬
‫طزه دعامتهمووه عصم عصعصستاصعی ‪0‬صه نز زه‬
‫‪ 0012۵ ۵81163‬عط‬ ‫‪۰‬‬
‫ع طونم صمعتنومرنوی عطامهم‪۸‬‬ ‫‪6۵‬‬
‫عفن معط رتم‪ ۷‬مها مهد( صععسطهط‬
‫‪-‬احاحصح ‪0‬صج طاعع صح مدع ‪0‬صح ‪ 6701‬صرح‬
‫‪ 2‬باعل وهای ‪ 2‬معقط ‪ 12‬جع فصه صملع‬
‫رعلل‪ ۲۵۱ ۷‬وعو‪652۵‬ع‪ 42 5‬رععصهوعت [‪2‬ع‪۳‬‬
‫‪0‬سا عصمععها معط وعصتطة عععط ‪ 112‬عمط‬
‫‪60-‬ه‪ 6۱‬رانلهازه ‪ ۶۵‬ول میاه تفه طذ‬
‫مص ود طعنط< تععصه صه زرا وفماعصتصمه‌جه ‪06‬‬
‫عمط الط مامجعنی ‪ 2‬عبط رععوجر عصععوعام‪02‬‬
‫ده ز و ‪,‬جات علمط ج سمالوسه صعع‬
‫عم صهه مصصمصت اقطا متواهادمصر نامه‬
‫‪ ۲۵2۳‬لعو ما ع‪«7‬قط موه وعمیا عنم فنطا‬
‫مه‪۱‬ععه‪ 6‬وم تععمل جم تصوم]‪(۷‬‬ ‫‪۵‬‬
‫حتوهط ‪ 2‬ععلقصد ما عاطتوعوم عز وز چم راعهم مطط صز‬
‫مزا‬ ‫مها مممومجی‪ .‬صذ عصمصماهاه‬
‫عحصصمو مد ‪ 42‬وتعء‌ته طمتاط به مد ‪ 05‬اعرمل»‬
‫بو هدر تعج ]‪ ۳‬صفطا صلق ماع فررجه‬
‫‪ ۸۴7۷0 ۲7‬کاذ صا تاد ری ‪ 91‬محصصمعه ‪۸۱۶‬‬
‫صح لجم ود تاذ ‪. ۶1‬رفمعصتد قصم وععتفصه وم ‪6‬‬
‫‪6‬ص ‪ 2‬عصترط صبق فقطا غعهم عط مصا ومرععوم‬
‫ونطع وز رفص صه‌تعصظ له عم‪2‬؟ مطا م‪6‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪0‬ص عنلمطه‌صهآه‌ده‬ ‫‪۶‬‏ ‪ ٩۲216‬عبامتععصه‪ 1‬صونه‬
‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪7‬‬
‫)‪۲۸1۲۱۳0۳ ۲۱01۰ ۳۵۸۵۵۱ ۷] ۸‬‬
‫‪ ۵۲۱۲ ۲۲۸۸۲۷ ۸۲01 ۱۵۸۲‬رارا‪۸‬‬ ‫‪۲‬‬
‫چم ‪ 1‬ود حصح ‪ 62 11‬عصتصجمصط ونط ["‬ ‫‪210:‬‬
‫عطا مضه عوعص فطا عع‪2‬؟ ما سبط وعصهه‬ ‫قعمعصععنصم عطا ما صمتفوتصصلم ‪ .‬و‬
‫‪,‬کم هنن معط اواوع؟ عمط مه متایان‬ ‫که ‪0‬فطعبه‪ ۳‬حصویسه ممنلظ عمتجم عفهع(‬
‫‪ 1‬عظ عمطاعط مامح صمل ‪۵۷۲‬‬ ‫‪۵‬‬ ‫[‪2‬تاوع‪ 1‬معط‬ ‫‪۵026‬‬
‫جر حامص ‪ 1۵۱‬نع و فظ قباط ام ‪ ۵‬ز اه‬ ‫حصحودم مععط فقط عقطا ععصهمهتصمم ددعت خر‬
‫و‪ ۲ 20‬هدعو معط صذ مامت ‪ ۷۱۲۱‬ون تدم صنه[‬ ‫طازه صمتاع‌صژومی صر ‪10691‬‬ ‫عنعد( من‪*0‬‬
‫ود طنظ‪۷‬‬ ‫فص صد صفمطی مهد چاه‬ ‫‪ 20۹۵۵0۵۷۷۲‬کم ‪ ۵5‬فا صمنامعع ماهر‬
‫صا ‪0‬‏‬ ‫‪1‬‬ ‫بصح ‪ 11‬عج ‪ 1‬حامجمعع(]‬ ‫‪۱‬‬
‫عقط عصناه‌عصد عطا کوهسعد مط دز ‪0۸‬‬ ‫‪0‬اه ما مسج تمعن صهتصهت؟ هب‪5‬‬
‫عتاطیاح وتعصتصجمجه فنط رفصع فنظ ‪06۲626۳‬‬ ‫‪ 01‬ماود وذ طمتط‪ ۱‬رعصتاععصد مطط‬ ‫‪۲۷‬‬
‫ور مومع‬ ‫‪ ۵۱ ۶‬ماما‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪11۳۳۰۰‬‬ ‫وصتاجمتتا نوج فطع که وعصهه م‪1‬‬
‫‪ 99۹‬تعطا ‪0۸‬‬ ‫عنطا ‪061۰.‬نتعطعو‬ ‫رلعءهنمهصه صمعط منز وه عمط ‪6‬سقط عتممع‌تنل‬
‫تن ادا تمام‌تنل صمتففییک مر ود ملعم‬ ‫‪ 52‬صممو وه فطل وق بامیر عم‪ ۵۷۱ ۱ 1‬عباط‬
‫عصا ما صمتاعمعع‪۲ 0‬عذ‪ 05‬عطع فصه ممطللفط‪.‬‬ ‫‪۷6‬‬ ‫‪00‬‬
‫]‪۲۸۲۸۳6۳110۵‬‬ ‫خصصخ صوتازرهد ‪-‬‬
‫همم‬ ‫عط که جمنمع‌عنل معط وز م«مملمطنا‬ ‫‪0‬ععطو ممصم‌هلصم وفععم تمطامصه باع‪۷‬‬ ‫وود ح‪4‬صفاا ‏ عتید]‪۷‬‬ ‫‪ 2۶‬ممصر وز عطه‬
‫م‪ 1‬وه ممتاتاموموم‪.‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫چمل‌عبط ‪ ۲‬وم عمقام معلم) ‪ 1۵۵۷۷» [1‬عنطط ‪۲01‬‬ ‫عمععمعد مد صقطا ماصندم‬ ‫عصهام عطه قصد‬
‫حلم صنهتففینک مد ‪0‬عاوعتعصد مصمتوصنه ‪[0‬‬ ‫‪۲‬مامعتنل صمتام)‪ 1‬عمط م‪ ۶‬وذ ‪ ۶۲‬مه ‪2 03:11‬‬ ‫صد عصنقامط بط ‪۵۲۵۲ 1‬‬ ‫فط که صمتنتانطی‬
‫ملق سا ‪ ۶1‬اف مه ود فصتمعصه ونط) مصصعه‪.‬‬ ‫و"ه‪2‬صتتجتع ط؟ بنج صمتاتاهصصمی عط ‪۶۵‬‬ ‫‪۵۷۱‬‬
‫اه ‪ 2,‬تطمععن‪ 1‬ررمل‌فسط ‪ 1‬وم ممهاص‪...‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪ ۰21‬مداخ‬

‫‪۳۸۱۲8۲۸۱۲۹۲۵۲ ۲۸۱۷۲۸ 00-۳۲۱۵00۲0‬‬


‫‪-‬مروحمم همه زصتصماونلمط مف مط‪1‬‬ ‫معط عطع ‪0‬صه وتصنله‪ ۷1‬وجدنه عصنل‪2‬ع‪ 1‬وم‬
‫طفتممهگ‪ .. .‬رطمتاتال‬ ‫وز ر(‪6‬عتهمتم‌صمن)‪...‬‬ ‫‪2022.‬ععظ مهصونا‬ ‫‪ 6‬مواه مه حجععظ‬
‫ولصفنا تیه انوم‬ ‫نگ بان جبامای عون م‬ ‫حلمبم‪ )1‬تمعن وحططافل لجع صد معط‬
‫مص فقط ‪2.‬علصهیز‬ ‫‪ 0‬رممندم‪ 270021‬ما‬ ‫عط ‪0‬صمبمط صمتعیعب حعناعصظ فد ما جه مع‪1‬‬
‫‪-‬معط ‪0‬صه معلصصا نگ صد عمط فهه طونعمهو؟‬ ‫)قهنآ‬ ‫صهاونلوط جوم تاجم صرح وص(نه‌صیهم‪۷۱‬‬
‫بصهاون او صد ‪0‬عووعم‬ ‫وا صحتطم ‪2 1‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫‪ [۵17‬س‬
‫تمعن صرح مات مستتاجع موب عظ ‪1‬‬
‫اجه حمهعوظ حارط منط رصقطک ‪ 122۸‬بو‬ ‫‪5۸]۵۸‬‬ ‫‪۲5۳۲۳‬‬ ‫نل‪۵۸۷]]۵۳۳‬‬
‫‪2‬‬ ‫وتمزمننج] بل مصطمردن که صمتفته وه‬ ‫صقه عم‬ ‫جوم علمنیری ‪ 2‬صذ م‪ 2 1‬جع‬
‫عمصم طمنط رتفط‌‪ 21‬صتفنمت) ‪۲۲۹‬‬ ‫‪0‬ج‬ ‫طز< ممتامه‬ ‫‪ 0‬مع فقط مطما رفظ ءنزدند‪۹‬‬
‫‌‬
‫‪۱‬ا‬
‫عان‪۲79711 9۵۸۲ - ۳‬‬ ‫عز صحطهنمت؟ ‏‬ ‫عمط جر جرمتباظ ‪0‬فمط ‪1‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫گه عصم عط‬ ‫متسه عم عطا‬ ‫تمعن‬
‫‪1‬حعصطد نزد‪ 1‬ممعع‌عمه صحتص! و ‪069‬طقظ‬ ‫عنم ون لوط بلطم‌ندمتمطة معط فقط ‪ 61‬غباظ‬ ‫‪0‬ص‪ 2‬ر‌صتام‪۳2‬‬ ‫مدای مطا اعدتاممدط عمله امیاز‬
‫‪ 0,‬مطامصه قصد (معصصعه)‬ ‫خطونه عم‌تبتاهع ‪46 -- 11‬فتعلصهیا تب هه‬ ‫عمط هصندت‪۵‬‬ ‫عط زه صمام عامط عطا غیده نا‬
‫‪,‬صحطحمله صه ‪8‬صه قعصمو‬ ‫رتطله‌ن مها‬ ‫کمنیع‪ ۳‬صلزط ‪ 7791,‬وصمیصوهل‬
‫‪2‬صص تب ‪۶‬ه عمجم فد ‪ 0261‬ععصع عظ‪"1‬‬ ‫‪5‬‬ ‫صز‬ ‫‪,‬اتمه م‪9‬‬
‫مطا ‪0‬عففط مطصا‪211‬‬ ‫دیع‬ ‫نوی‬
‫تصنام‌عجط ‪ 2‬عصتصصفام قوس‬ ‫ماع‬
‫‪۶‬جومد عمط صعط ‪0‬عصصمئصذ چلمتناوم رم[‬ ‫ع‬
‫طونم وحصانز عم دنل صعنامغ؟ عاع‪ 1‬عطا‬
‫موز آهنادع] ج عم مبنووند ملنءنا ‏ عظ‬ ‫‪۰‬‬
‫‪:‬ووده عط رمعصا چلجعه «مطا رلله ‪۷۲‬‬ ‫‪6‬‬
‫وه امعم ه ‪602‬ص [جبناعع‪ ۳‬نطاعن ‪3791‬‬
‫و‪000,0088‬‬ ‫‪۲‬تطوناه هنه حصم‪ .‬تولصتهده‪..‬‬
‫‪" 7120001۹‬فلمم‪ ۲‬من فج فصن بزنطو‌ننهط‬
‫هصه جوزعحصصه‌تصا که تواعتطنک‪ (۷‬معط فصم "یط‬
‫_ ‪ . 2۱‬مصتاومع‪020‬ظ‬ ‫‪1‬‬ ‫‪۲‬‬
‫‪ 0۲ (6۶‬ما‪۳‬‬
‫‪ 2‬ود مد نطلع‪ 1‬عبط رتصناهعوظ رصم الا‬
‫وصنامما م‪ ۵6۷۷‬فطل صا‪ .‬صمتاجمعع‪1‬ع‬
‫صفتله؟ ‏ ‪ ۵6۲۵۲۷۲۸۲۸۸‬بلبا‪]1‬و ‏‬ ‫عنط ‪4‬صد ‪24‬مستما متو(‪ ۱۸‬ماع‬ ‫‪۶0۵۵۱‬‬ ‫متام جع ععطاه فصه عللمتصمحر‪۴‬؟‬ ‫ان‬
‫‪۲‬‬
‫هو‬
‫ا‬ ‫از (اطهند)‬ ‫بوماعد ‪ ۷۰‬دصر‬ ‫مامطز]‪ ۷‬ماه مها‬ ‫‪ 6۸۷۱‬عنط ‪0‬صد مها‬ ‫‪ ۰‬ما وز مصفنامتتعصصمن)‬
‫‪‎‬افجت‬
‫‪۹‬‬

‫‪ 02 2 ۲۵‬و‪ ۶۳‬عطا رم متا عمط ه نع ‪ ۶ ۵۷۷ ۵۲6۲۷۱‬وععط عط‪1‬؟ واه صمتاته‌مصی صحتصحی عمط هو سمن مد اعقه ‪61‬‬
‫ربمم طمطمی‌صه]‪ ۷‬رطعهمطک نطو رهتقصمو‪ ۲‬مفصطوظ مه ‪ 6۸61‬معط ‪.‬رهگ مه معصم‌ه‌توی‬ ‫رتصداف‪ 226 ۸‬مهم‬
‫‪ ۸‬طهعطمطگ مه عبم‌مدزمم‪ 27‬مداخ‬ ‫‪۰‬‬

‫‪۸۳۳5‬‬ ‫]‪۱۳05‬‬ ‫‪۸,1 ۱۸(۲۲۲61‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪۹۵‬‬ ‫تالا ‪ ۶۱‬نی‬


‫]‪۲۵۲ 61۸1۲۱۵0۳‬‬ ‫بلل‪۸41‬‬ ‫‪۳۸1 ۷۵۲۳۳۲۸۲۲۷۲۱5 ۲۵۸,۲ ۲۸‬‬ ‫‪0۷:۲‬‬
‫‪۷‬‬
‫‪.‬‬ ‫‪-‬عصهه صععط ععقظ فهصنصمعهه لملمعمرو‪.‬‬
‫‪-‬تصهعدن اهبناجع؟ معط وال‪ 21‬تعل‪2‬امک تور ‪06‬‬ ‫‪۲0‬‬ ‫‪۲۸0۵۲۲۵۳۱1‬‬ ‫‪۵00۵00‬‬
‫مه ‪0۵‬مصینامصصع‪ .‬وعک‬ ‫‪۰‬ص‬ ‫عنم امصمتاوه ‪0‬ععب‪0‬مم راطوزها فط ‪1‬‬ ‫رقصتصتند مبهدام‌طونم ‏ ‪ ۵‬نوم‬
‫ع ها صمتاتق‪0‬ه ففظ‪ .‬مط ‪1‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪6‬صو ره دمص رایعع‪ :‬عطا ‪0660‬ض‪)1‬‬ ‫حطمع‪ -‬ها بقع که ممتتاتصبط فط مه‬
‫‪0‬محصصهطم) ‪ ۷‬مد قمع صاط‬ ‫‪1-‬حصج ]هی‬ ‫مره ای‬ ‫(حعنظه صا مق‬ ‫‪ 2‬مها‬ ‫«الحصن مصد رجات عط صذ بوصم ممتانة‬
‫‪ 61۷۱‬عترظ ‪0‬صهع‪ )6‬معصصعت ‪225 5791‬‬ ‫‪ ۶ ۱۸‬حمتابامی معط ‪ 62‬عامم‪ 1‬هصتجمع‪۲۱‬و‬ ‫‪-‬کیتجون عتمطا افطل حمتاهعنلمعد عطا ما‬
‫‪۰‬ماصص ‪ ۶۵‬وجه ‪ ۷‬مه ‪۶‬م ملمنصهمتطن‪0۹‬‬ ‫وععصمیمت‌عوم ‏ مممتااه ‪ ۲۵۳‬صفتهع‬ ‫‪ 01-‬عطا رو «آنصشم کمن‌ای ‪۲015‬‬
‫طمنجوععه عطا صه هتعه‌عاه ‪4 ۲‬عاصعوعرظ‬ ‫‪۵0۳1 9391 ۵01 4‬‬ ‫‪ ۶‬مصصی مصح صمتاصهجماص صوژه‬
‫زا‪ ۵6۲۳‬از تعصمت‌هصمنص صفتطع‪ 1‬عطا ‪۶۵‬‬ ‫‪-‬عتحو‪ ۳‬معط بالدتاصهعی عفصه ‪_ 1‬‬ ‫‪۰‬تاصامم ماما‬
‫تلم ‪0 2‬عصهمعتهو ع از صاظ عمط راهب‬ ‫صدعهء‌ط من‌نوا‪ 61012 ۶ ۸‬ع‪6‬ط] وی‬ ‫علل صح یفاص حصتصه‪۱‬ا‪ ۲‬هل م‪1‬‬
‫بو ‪ 2 5‬و‪ 2‬تمعن رودلفستط ‪ 1‬چره‬ ‫اقا ‪ ۲0 < 1۵۷6۲‬تیه ‪ 02 6‬س‬ ‫عصمتاجنه من ‪ 760‬مط عساون آدتت‪۵‬ع‬
‫‪:‬عمصملمطن) فطل صلق صف‌تعصمه فط[‬ ‫وعتنعاظ ‪ 0261 0‬باه‌امتاه ‪0۱۱۵۷۱۲‬‬ ‫هصاعیا ردم‌تم‌امجصمی عظ ص ‪ 0260‬معط م‪1‬‬
‫عصنعها موه ود مر "‪ ۸‬صع‪ 0۵۷‬مه متبادان] ‪۵۸‬‬ ‫‪۵۱۱‬‬ ‫ما عتطاصعععع ‪ 2 68211۱۷‬ود هه عنط‬
‫عصصت عمط فصه ‪ 1121‬عمجم ‪ 2‬منم‬ ‫عط صا عععل تمممتتامنود عصقام‬
‫‪ ۰‬دامع( صم حصص ‪ 5‬صتقعه و مصتممطی ‪1۵‬‬ ‫هاوممب ‪0۵-۵۷۲‬‬ ‫عمجم‬
‫ص‪07‬‬
‫‪ 622۷‬معط عز صمنت‪8 002‬تنطا‪ .‬فط‪"1‬‬ ‫«امبمزم‪ .‬فقظ ‪.‬منوا ملق‬
‫ممونم‌هیی عظ مامت ‪ 2‬وظ‬
‫"وبجوز‪۲0 ۲‬‬ ‫عساحاحصها! عمط ها موم‬ ‫عطا ‪ 2‬داد حصلز اف کقها مصا ‪۵۵۲۱۲‬‬
‫‪-‬عقص ‪ 2‬عصتحرقطی صا (مصاجم عااه‌آنه‬
‫حصمععو همعط و )نها روصوم‌جمن عون‬ ‫‪,‬ما‪ ۲‬صلز‪۲‬ط ععصصعن)‬
‫و ماصا مزونه ‪67‬و‬ ‫‪0‬فصح معط‬
‫دوه تصصح فطل که صمتععهععه عطا صه ‪46‬‬ ‫عصما د وعسطجه؟ مد و‪1‬‬ ‫‪0‬‬ ‫تصمصماهاء احمتتاهم عصانمر‬ ‫بط‬
‫‪ ۵2۵۷‬عبمل‌مصض عصجعگاه ‪۶ ۷۸۷۱‬ه جع عطه‪.‬‬ ‫عصتمهه ععسمعنل صمتامهون‪۵۸۵۷۱۲ 1‬‬ ‫تعطاه ما صمتاصتم‌عص ‪ ۶۵‬ع ‪01‬بمطه‬
‫ت‪ 25‬ج صصص ‪ 2 5‬مدای مه هآ‬ ‫‪ 661-‬عطا ص‪« 0۳۲‬انسو؟ عصه ‪۶‬ه ‪6‬ا‪2‬؟ عطا‬ ‫‪.‬عصمتا ق مصتومصه‬
‫همع( رده‬

‫‪۳۲۰۲۱۷۲۲۳۸۸5‬‬
‫‪۲۱۱۲۵-۱۲۲۱۲ ۷‬‬
‫عطا ‪۶‬ه یمه مه بماممز(]‬ ‫‪021۱۴‬‬
‫حصمتاتاه‌مصی ‪ .‬همهم[‬ ‫اجه‬ ‫‪2۷‬‬
‫وحهاه*»‪]21۲‬‬
‫عصو‪ ۲‬ت‬ ‫جهعی وز هام‪12‬‬ ‫ی‬
‫وات معط ‪0 ۶‬‬ ‫فصن نامه رعتفاء ص‬
‫معط عالد رابرجمانگ تاد‪0 (۷‬صد نلد)ع]‪۷‬‬
‫بصحوط ‪ ۱‬صز اد تفه کم مصتممه ‏‬
۱34/
۲۱۱,۱۱ ۱۱۵۸۵۹۲۸۵ ۲۸۵ ۱۲۱۱۹۵۳۱۱۵۸۲ 0۵۵۵ 0
۱۱
۱۱۷ ۷

۱ 3
13۲ ۷۲ ۸

<۲۲6()۲ ۲۲۳۶ 00۱۱۱۲۳۱۱۵ ۱ ۱۷ 6


/
۱

(۲۲۲۱۰0۱/7 ۲ ٩11۲11۰/۱۲ ۷
‫‪0‬‬ ‫‪۱ ۲6۲۵‬‬
‫ك_‬

‫‪۱۱۲۲3۱۸۲۱0۱۸۵ ۴۱ ۷۸۵۸‬‬
‫‪۱۱۵۷۵۴۵۲۵۲ 210۵666۳۱06۲ 5:1976‬‬

You might also like