You are on page 1of 32

‫‪[۱‬‬ ‫‪۱‬‬

‫جشنوار‪,‬جهانیفء ‪,‬تهران‬
‫ذر ‪۵۳۵۲‬‬
‫آ‪۳‬بان آ‪۶۱‬‬
‫"‬ ‫جوان لاغراندام ظریفی است که برای‌یافتن زنی برای‬ ‫( ‪» ۱۰‬‬
‫خود» راهی می‌شود‪ .‬درخلال جست‌وجو به‌زنی زیبا می‌رسد‬
‫که‌به‌حالتی بی‌خیال و آسوده دراز کشیده است» کیتون‌نیز‬ ‫واقعامجبورمی‌شوه‬ ‫»»‬
‫تت بر‬
‫مخدم‬
‫د بیش‬
‫خلم«‬
‫کبتون درفی‬

‫" درکنارش دراز می‌کشد و شروع به‌اظهار عشق و جلب‬ ‫که با خشونت و نیروهای بی‌رحم» مواجه شود و اینکار‬
‫لطفزن زیبا می‌کند‪ .‬زن مزبور بی‌علاقه به‌عشوه گری‌های‬ ‫را با نهایت اکراه و فقط به‌خاطر عشق انجام می‌دهد‪.‬در‬
‫کیتون‪ .‬با اوقات‌تلخیاز جا برمی‌خیزد و اندام‌غولآسای‬ ‫خلال نخستین مسابقَة تمرینی» از مشت‌زدن به حریسفش‬
‫خود را برفراز هیکل نخیف کیتون راست و مرتب‌می کند‪.‬‬ ‫امتناع می‌کند‪ .‬زمانی که سرانجام ضرباتی نوش‌جان کرده‬
‫معمولا» زن مسئّول بیشتر چیزهایی است که احتمالا‬ ‫ولی هکمتك خورده و به‌طرز بی‌رحمانه‌ای به‌این‌سوو آن‬
‫ک‬
‫می‌تواند مهم‌ترین اظهار نظر کیتون دربارهٌ نختشو‌باشد‪.‬‬ ‫د‬‫نی‬ ‫کردم‬
‫سوی رینگ مشت‌زنی پرت شده» چندضربه‌ای وا‬
‫باری‌جلب رضایت خاطر‬ ‫ر»‬
‫ت‬ ‫مب‬
‫دمت‬
‫خیشخد‬
‫کیتون‌در فیلم «پ‬ ‫ودرعین‌حال به‌خاطر این ضربه‌ها پوزش می‌طلبد و اظهار‬
‫دختری که دوست دارد و به ویژه برای برقراری مناسبات‬ ‫است» لیکن ازاین‌ها‬ ‫شنده‬
‫ا‌ای‬
‫هو به‬
‫رمجب‬
‫اکه‌‬
‫ککند‬
‫تسف می‬
‫خوبی با پدر و برادرش‪ ,‬دوآدم چاق و چله که رگز‬ ‫گذشته نمی‌تواند اجازه بدهد موقعیتی این چنین غیر قابل‬
‫فرصتی به‌دختر برای اند کی شورومستی نمی‌دهند؛ علیرغم‬ ‫ازاین» می‌خواهد‬ ‫دفاع برای همیشه ادامه بيابد و گذشته‬
‫قضاوت درست و منطقی خود‪ .‬وانمودمی کند که قهرمان‬ ‫خواست مربی را دربارءٌ خود به عنوان آدمی جنگجو ‪.‬‬
‫مشت‌زنی است (نام‌او «آلفرد باتلر» است شبیه نامآلفرد‬ ‫بآرورده کند‪ .‬لیکن عمل مشت‌زدن» تقریباً به همان‌اندازةٌ‬
‫«جنگجو» بانلر» قهرمان واقعی مشت‌زنی‪).‬‬ ‫وحشتزرده‌اش مکیند‪.‬‬ ‫مشت‌خوردن»‬
‫درواقع می‌توان گفت به‌هنگام برگزاری سابقفه*‬ ‫عشثق‪ ,‬عاملی است که کیتون را بیشتر وقت‌ها به‌سوی‬
‫کیتون نیست بل «باتلر» واقعی است که به‌مسابقةٌ بسیار‬ ‫سبعیت و اعمال زور» پیش می‌راند‪ .‬و او فقط زمانی‬
‫مهم خوبرساز روزنامه‌ها می‌رود» و نتیج مسابقه‪ .‬او را‬ ‫به‌جبر و زور واکنش نشان می‌دهد که متوجه می‌شودجبر‬
‫به‌صورت نوعی قهرمان مشت‌زنی دنیا درمی‌آورد‪ .‬لیکنن‬ ‫و زور» نمایشگر ارزشی برای دیگران است‪ .‬در آغازاز‬
‫‪۰‬‬
‫‪10۳‬‬

‫‪(116900۳ 00‬‬ ‫ِ‬


‫‪1‬‬
‫ٍ داستر کیتون ‏ انسانی یاچهر‪۵‬ای سنگی‪...‬‬
‫ترجمه ‪ :‬پرویز شفا‬ ‫توشتة ژ‪:‬ان پاتريك لوبل‬
‫بگهوش مردمی بخواند کهبرای دیدن خشونت به سینما‬ ‫نوعی «عقده بدنی» رنج می‌برد‪.‬‬
‫می‌رو ند‪ .‬کیتون در «فیلمبردار» » در خلال زدوخضوردی‬ ‫و قبتنام‌شر با آن‌نازهواده‬
‫در فل « جر ال»»افس ماه ر‬
‫همه‌جانبه که در محله چینی‌ها رخ می‌دهد»‪ .‬ضمن‌این که‬ ‫ون به عنوان مکانيك می‌تواند‬ ‫یدتکه‬
‫ک‌ده‬
‫تشخیص می‬
‫روی حالت هيستريك زدوخورد کنندگان» فشار چندانی‬ ‫اوست‬ ‫خمتوکند‬
‫دتشرخد‬
‫سودمندتر باشد تا این‌که در ار‬
‫نمی‌آورد (که‌البته خبلراف‌خواست‌اوست) » موضع گیریب‬ ‫شروفبتره‬‫آخو‬
‫سربازی او را رد می‌کند؛ کیتون شدیدا دل‬
‫‪۳‬‬ ‫مه‬‫تای‬
‫های کی را ی کته ما ه‬ ‫می‌شود و می‌بیند که افسر مزپور به مرد پشت سرش‪ .‬اوراق‬
‫سه دوران‬ ‫آنها بازمی‌گرداند و زمانی که حرارت و شور زدوخورد‬ ‫اعزام را تحویل می‌دهد و هیکل و قدرت مردراتصین‬
‫"روبه کاهش م یگذ ار د» افراد را به‌ادامةً کار تشویق م یکند‪:‬‬ ‫می‌کند؛ آنگاه داوطلب‌دیگریرامی‌بیند که‌ظاهری کوچك‌تر‬
‫نادیبده‬ ‫پس از مسابقه » رخصتی که بهکیتون داده شده»‬ ‫هنرمندانه سرچشمه می‌گیره‬ ‫این عمل‪ .‬اازحساسی‬ ‫لیکن‬ ‫کنر از او دارد؛ با دو بهنوی این شخس‌می‌روه‬
‫گرفته می‌شود و قهرمان واقعی تصمیم می‌گیرد به‌اینن‬ ‫تا از عثق و علاقه‌ای به جنگک؛ کیفیت فیلم خبری‌اش‬ ‫و شروع به بررسی و لس عضله‌هایش می‌کندو آنهارابا‬
‫بدهد‪.‬‬ ‫شیاد کلاهبردار» درسی حسابی‬
‫به‌این جنگ بستگی دارد‪ .‬بونظرمی‌رس چیزی که واقصاً‬ ‫عضله‌های خویش مقایسه می‌کند‪.‬‬
‫قهرمان واقعی شروع به نواختن ضربه‌هایی کاری‬ ‫می‌خواهد بگوید این است که‪« :‬اگر این آدم‌ها بایدنزاع‬ ‫لیکن خشونت در نظر کیتون» هدف مزیت و برتری‬
‫بکهیتون بیچاره می‌کند و او را ازاین‌سوی رینگ به‌سوی‬ ‫بکنند» دستکم به‌آنها باید اجازه داد این‌کار رابه‌طور‬ ‫برجستةً‬ ‫کارهای‬ ‫نیست‪ .‬اآوشکارا‬ ‫و شخصی‬ ‫جسمانی‬
‫دیگر رینگ پرت می‌کند» مثل‌گربه‌ای‌که سرو کارش با‬ ‫و شایسته انجام بدهند» ‪.‬‬ ‫صحیح‬ ‫ورزشی را ترجیح می‌دهد‪ .‬نه‌فقط درفیلم«مدرسه» که کیتون‬
‫موشی نیمه‌جان باش با قهرمان‌قلابی ‪ 7‬بازی بازی می‌کنسد‬ ‫زور و قدرت در عمق رابطه‌هایش با زنان قسرار‬ ‫دراین فیلم تقریبا" درٍ تمام رشته‌های ورزشی ‪ -‬بیسبال»‬
‫و مصمم است به‌تدریج تمام استخوان های بدن این‌شیاد‬ ‫دارند‪ .‬اگر او ستلزم به‌اجرای اعمال جبر و زور برای‬ ‫ژيمناستيك قایقرانی و غیره ‪ -‬نناومیسی می‌کند» بلکه‬
‫دروغگو رادرهم بشکند‪ .‬و این درست موقعی است که‬
‫تصاحب قلب آنها نباش در هر حال باید اين مظاهر‬ ‫در بسیاری دیگر از فیلم‌هایش نیز چنین علاقه‌ای به‌چشم‬
‫«سالی اونیل» در آستانة اناق لباس کنی ظاهر می‌شود‪.‬‬
‫مردانگی را دستکم برآی دفاع از آنها‪ .‬یا برای دفاعاز‬ ‫می‌خورد ‪.‬‬
‫کیتون که نکانون همچون بازیچه‌ای بی‌دفاع در برابر‬ ‫خویش در پرابر آنهاء » بکاّببرد‪ .‬در فیلم «هفت‌شانس»»‬ ‫هنگامی که از او درخواست می‌شود تابه كمك خانمی‬
‫قهرمان مثت‌زنی و در واقع آماج مکتیحبررای‌ضربه‌های‬ ‫گروهی از دختران ترشیده دلباخته‪ ,‬کیتون رادر کلیسا در‬ ‫برود( که هميشه به او فرصتی برای اجرای کارهای‬
‫کاری‌اش بوده» کمکم شروع به‌دفاع از خویش می‌کنسده ‪.‬‬ ‫وارج از شهر تعقیب می‌کنند و این‌عمل بهگو نه‌ای‬ ‫شهر خ‬ ‫شگفت انگیز جسمانی می‌دهد) می‌دود» پرواز می‌کند» با‬
‫می‌کند و سرانجام از انرژی نهانی‪ ,‬کمك‌می‌گیره‬ ‫مقاومت‬
‫فزاینده » وحشیانه‌تر » بدوی‌تر » و خوشآب و رنگ‌تر‬ ‫شهامت و دلیری هرچه تمامتر با عوامل و عناصر مخالف‬
‫و خود را از قید می‌رها ندو «باتلر جنگجو»ی واقصی‌را‬ ‫مواجه می‌شود‪ .‬لیکن انرژی خود را به ندرت متوجه‬
‫می‌شود‪.‬‬
‫نقش برزمین مکیند‪.‬‬ ‫هذف‌های مخرب و خانمان‌برانداز انسان‌ها می‌کند‪ .‬درفیلم‬
‫کیتون در اپیروزه ماقبل‌تاریخ فیلم«سه‌دوران»‪ .‬مرد‬

‫ید‪۶۸‬‬
‫ادامه دارد‬ ‫‪۲‬‬
‫انتقام‬ ‫درحالی که بی‌پناه در معرض‬ ‫«مهمان‌دوستی‌ما»‬
‫دشمنان خونی خودکه خیلی ساده‪ .‬می‌خواهند اورابه‌قتل‬
‫قرار می‌گیرد از دست این دشمنان نیست که‌دختر‬ ‫برسانند»‬
‫امواج خروشان‬ ‫محبوب خود را نجات می‌دهد‪ .‬بل‌ازدست‬
‫و ‪ .‬خطرات کوهستان است که دختررمحبوبش را باید خلاصی‬
‫ب"خشد‪ .‬و با این وجود ‪ :‬کیتونآدمی نیست‌اندرزاخلاقی‬
‫ها‪...‬‬ ‫‪ ۱‬حر فها ‪ 9‬خی‬

‫برنامه گفتگوهای جمعی ‪. . .‬‬


‫تماشاگران علاقمند ‪.‬هم می‌توانند‬
‫ند‪.‬‬
‫کرنکت‬
‫ش‬ ‫ننامه‬
‫بررای‬
‫د‬

‫"برنامه گفتگو های جمعی باهنرمندان‌فیلم‬


‫" هائی که در جشنواره بنمایش درمی‌آید» به‌قرار‬

‫‪ #‬گفتگو با چند کارگردان سینمای‬


‫ایران بمناست برنامه «فانوس خیال ما» ‪.‬‬
‫‪۱۱‬صبح درمر کز‬ ‫ت‬‫ع‪-‬‬‫اماه‬
‫سآذر‬
‫چهارشنبه دهم‬
‫جشنو اره ‪.‬‬

‫ازراست به چپ ‪ :‬میگل اشاری (مدیرفستیوال سن‌سباستیان) » پیلارمبرو (کا رگردان فیلم نامزدی) »‬ ‫«نیکیتا میخالکوف» کارگردان فیلم‬
‫وی په کرازبا وآنابلن (بازیگران فیلم نامزدی) را درتصویر می‌بینید ‪. . .‬‬
‫گیلویت‬
‫ام‬
‫و هیت‌نمایندگی "«انحاد جماهیر‬
‫فیلم نامزدی روز پنجشنبه ساعت ‪ ۱‬درسینما دیاموند وساعت ‪ ۰۱‬و ‪ ۱‬روزجمعه درسینما پارامونت ‪.‬‬ ‫بساعت‬ ‫شوروی» روز پنجشنبه بازدهم اذرماه‬
‫نمایش داده میشوه ‪.‬‬ ‫‪ ۰۲۰۱‬صبح در دفتر جشنواره دريك گفتگوی‬

‫جلسهگفتگوبا «الموویلیامز » مدیرعامل‬


‫شر کت آیباکس و تهیه‌کننده فیلم‌های زوربای‬
‫پوتانی وموتورسواران وباحضور هنرمندان فیلم‬
‫موتور سواران ‪ -‬ساعت ‪ ۰۳۱۱‬پنجشنبه بازدهم‬
‫‪3‬‬ ‫آذر درم رک جشنواره ‪.‬‬
‫ان‬
‫را»دکار‬
‫گواد‬
‫و گجافستهگوبا«آلبرتو لات‬
‫دوآزدهم آذار‬ ‫جمعه‬ ‫‪.‬‬ ‫‪ 6‬سر‌افینا‬ ‫فیلم «وای‬

‫سم‬ ‫ساعت‪۰۳‬ر ‪۱۱‬صبح‪ -‬بعداز گفتگو ب«امیخالکوف»‬


‫درمرجکشزنواره بر گزارخواهد شد‪.‬‬
‫«پدرو آرمنداریز جونیور» بازیگر فیلم مکزیکی‬ ‫با «پیلارمیرو» کار گردان‬ ‫عدٍ جلسه و‬
‫«سودای برئیس» ‪ -‬چند ساعت بعدازورودش به‌تهران»‬ ‫فیلم «نامزدی» و هنرمندان فیلم «اآنابلن» و‬
‫زرگوذشته پس ازنمایش فیلمش درسینما دیاموند به ‏‬
‫تماشا گرانحاضر در سالفنیم‌عشردوموردتشویق‌قرا رگرفت‬ ‫«امیلیو گوتی په‌رزکابا» ‪ -‬شنبه سیزدهم آذر‬
‫«پدرو آرمنداریزجونیور» پسر«پدرو آرمنداربز»‬ ‫«ژاك پرن» بفایلم‌های معروف وجنجالی ‪2۳‬‬ ‫کر جشنواره ‪۰‬‬ ‫‪ ۳۱‬درم‬ ‫اساعت‬
‫هنرمند سرشناس مکزیکی استکه تماشاگران ما اورا ‪.‬‬ ‫و «اعتراف» اعتبار زیادی درمقام تهیه کننده وبازیگر‬ ‫د‬
‫بفیالم‌های «فاتح» » «مروارید» و «مرد خشن» بیاد ‪.‬‬ ‫بدست آورد وحالا نیزتعنوان یکی ازبازیگران وتهیه ‪-‬‏‬
‫می‌آورند‪« .‬پدرو آرمنداریز جونیور» دراین اواخر به‬ ‫کنندگان فیلم ارزشمند «صحرای تاتارها» درجشنواره‬ ‫تماشا گران علاقمند به شرکت دایرن‌جلسات‬
‫مرزهای تازه شهرت دست يافته ودرچند فیلح سینمائی‪.‬‬ ‫تهران شرکت جسته است ‪.‬‬ ‫می‌توانند پیش از شروع گفتگوها برای ورود‬
‫«داستان پلیس» در‬ ‫ومجموعه‌های تلویزیونی اجزمله‬ ‫درتصویر اورا بهمراه هسرش وستاره فرانسوی‪:‬‬ ‫شکنزواره با خانم «آریانا فرشاد» مسئول‬
‫مر‬‫به ج‬
‫‪۱‬‬ ‫‪.‬‏‬ ‫آمریکا ظاهر شده‌است‬ ‫می‌بینید‪.‬‬ ‫(سمت چپ)‬ ‫«تینا آمون»‬ ‫برگزاری ابن جلسات تماس بگیر ند‪.‬‬

‫اطلاعیه جشنواره جهانی فیلم تهران‬


‫پنجشنبه بازدهم آذر ‪ -‬ساعت ‪ - ۷۱‬تالار رودکی‬ ‫«الجزایر» بمناسبت جشنواره جهانی فیلم تهران نمایش می‌دهد ‪. :‬‬
‫لخدرحمینه ‪ -‬برنده جایزه اول جشنواره کان ‪(۵۷۹۱‬‬ ‫سالهای آتش زیر خاکستر ( کار گردان ‪ :‬محمد‬
‫اٌّد‬

‫جشنواره جهانی فیلم تهران نمایش می‌دهد ‪:‬جمعه دوازدهم آذر س‪-‬اعت ‪ ۷۱‬ت‪-‬الار رودکی‬
‫هنر مدرن (کارگردان ‪ :‬هربرت‌کلاین)‬
‫‪۳‬ت‪3۹‬‬

‫جشنواره جهانی فیلم تهران نمایش می‌دهد ‪:‬شنبه سیزدهم آذر ‪ -‬ساعت ‪ - ۷۱‬الار رودکی‬

‫بلیط را به بهای یکصد ریال می‌توانید دوساعت پیش‌از نمایش فیلم از گيشه تالار رودکی ابتیاع فرمائید ‪.‬‬
‫مصا حبه‌مطیو عا تی تامحا کمه‌مطیه عا ی ‌‬
‫ژالگپرن (نهیه کننده وبازیگرفيلم صحرای‬
‫تانارها) ثنیا آمون (ستاره فرانسوی) پدرو‬
‫‪۰‬‬

‫‪6*۰ 1‬‬ ‫‪+‬‬ ‫‪۰‬‬

‫(بازیگرفیلم سودای برنیس)‬ ‫یزور‬


‫نی‬‫وار‬
‫جمند‬
‫آر‬
‫فیلم شطرنج باد ‪ -‬اولین فیلم بلند محمدرضا اصلانی ‪ -‬روزشنبه » نمایش داده شد ‪ .‬وروزیکشنبه صبح‬ ‫پیلار میرو (کار گردان فیلم نامزدی) آابلن»‬
‫مصاحبه مطبوعاتی بود با تهیه کننده » رکگاردان وبازیگران فیلم مکذور ‪ -‬واین نوشته فقط شامل این مصاحبه‬
‫امیلیو گوتی په‌رز کابا (بازیگران فیلم‪ :‬نامزدی)‬
‫واین فیلم نیست ‪ -‬رهگفتگو ومصاحبه‌ای کهدرمحافل هنری ما تشکیل می‌شود درظاهر مصاحبه است ودراصل‬
‫گرمرکوهه تهیه فیلم درفکر اپن بودند که چگونه به اعتراضات جواب گویند ومصاحبه ‪-‬‬ ‫محاکمه ‪ -‬من حتم دا‬ ‫فانرسوابل (بکی ا کار گردانان فیلم چنگ و‬
‫(نهیه کننده فیلم‬ ‫جی ‪ -‬ال ‪ .‬روی‬ ‫تن‬
‫کنندگان هم درذهن خود دنبال راهی بودند تا مصاحبه شوندگان را مرعوب کنند وبا اين چنین نیتی وقتی‬
‫گفنگوئی تشکیل می‌شود می‌توان آینده را به خوبی حدس زد ‪ -‬ومی‌شود ء به خوبی دانست که واقعاً هیچ چیز‬ ‫پيك‌نيك درهنگینگک راكث) میگل اشاری (مدیر‬
‫مشخص نخواهد شد ‪ -‬اصلا" کسی نمیخواهد چیزی مشخص شود ‪ -‬هرکس میخواهد موجودیت خودش را‬ ‫ریبسواس (رئیس‬ ‫ککس‬
‫فاسلت‌یسون‌سباستیان) آل‬
‫‪-‬هیچ حرف ازاین نیست که چه مستله‌ای‬
‫ثابت کند ودرانتها حرفها برسر اینست کی ‪ .‬کی‌رو خوب خیط کرد و‬ ‫سازمان سینمائی مکزيك) وهگو پرونسل (منتقد‬
‫ودچ‪-‬ه مسایلی را می‌باید می‌گفتیم وگمفیتند وناشناخته ماند ‪« -‬شطرنج باد» ‪-‬‬
‫گفنه شود ‪ -‬وچرا گفته ش‬
‫سینمائی لوموند) و ‪.‬‬
‫اثری آست که ارزش دیدن وضحبت کردن دارد ‪ -‬چرا باید درحین گفتگو محیطی فراهم آوریم ک‪-‬ه نتیجه‌ای‬
‫حاصلمان نشود ‪« -‬فرمان‌آرا» درمقام تهیه کننده حرفهایش را خوب شروع مکیند ‪ .‬او ازمشکلات تهبه فیلم‬
‫وحق هم دارد که ازهشکالات تهبه صحبت کند ‪ -‬حرفهای «فرمانآرا» پیرامون عوارض فیلم‌ها ‪-‬‬
‫حرف میزند ‪.‬‬ ‫درحاشیه ‪.‬‬

‫اگر انجام شدنی هم نباش تأمل کردنی است پعنی واقعاً باید سئوال شود ‪ -‬چرا عوارض گرفته می‌شود ‪ .‬ودر‬ ‫در هفتمین روز جشنواره ‪ ,‬فیلم «باغ‬ ‫‪۱‬‬
‫ازاء عوارض چکهمکی به سازندگان فیلم می‌شود ‪ .‬چرا برای مساپل سینمائی قانون تدوین شده‌ای نیست ‪-‬‬
‫پیرسد ‪.‬‬ ‫میل سئوال کننده » نمی‌تواند از «فرمانآرا» درمقام تهیه کننده » درباره ارزش‌های «شازده احتجاب»‬ ‫سنگی» پرویز کیمیاوی بیشتر از سایر فیلمها‬
‫یعنی باید دید درفرصت محدود ‏ چه سئوالی باید بکنیم وچه جوابی بگیریم که راهگشا باشد‪.‬‬ ‫مورد توجه بود و بیشتر کسانی که موفق به‌دیدن‬
‫نه کار گردان شازده احتجاب‬ ‫«فرمان‌آرا» درای نگفتکو تهیه کننده فیلم «شطر نج باد» است‬ ‫پس‬ ‫فرار‬ ‫قاید‬ ‫مو رد‬ ‫‪۱‬‬ ‫کار‬ ‫شدنن»‬ ‫ات‬

‫پس با سئوالکنندگان مقداری وقتمان را تلف می‌کنیم ‪ .‬من حتم دارم ک‪-‬ه اصلانی خیلی خوب میداند ‪3‬‬ ‫دنه‬ ‫و‬
‫فنیگو را پاك وبی‌آلایش‬ ‫گضا‬
‫موسپقی متن به فیلش لطمه زده اما چرا منکر می‌شود ‪ .‬برای اینکه روحبه وف‬ ‫نظیر چنین علاقمندی در پایان این روز‬
‫دپفزاع کنند » حتی ازموسیقی‬ ‫نمی‌بیند تاواقعیت را بگوید ‪ .‬پس همه سعی می‌کنند بحامله منقابل ازهمه چ‬
‫بد فیلم ‪.‬‬
‫برای دیدن فیلم «پستچی» داربوش مهرجوئی‬
‫هن نفهمیدم » تا چه حد درمورد يك فیلم که شرکت غیردولنی می‌سازد ‪ -‬باید نگران مالیانی باشیم‬ ‫تکرار گردید بطوربکه بلیطهای آن در همان‬
‫که مردم میدهند ‪ -‬اگريك فیلم تجارتی محض ‪ -‬مپلیون‌ها تومان فروخت ‪ -‬درعوض روح وذهن ما مسموم‬ ‫وقاشیتوک ند‬ ‫لحظات الویه فروخته شد وبازار‬
‫شد » آیا ما ازمالیاتی کهمیدهیم برداشت درستکرده‌ايم ! واقعاً من نمیدانم این مالیات غیرمسنقیمکه میدهیم‬ ‫درهمین روز فیلم «آخرین نمایش فیلم»‬
‫فیلم شطرنج باد م‪-‬ثلا" سرمایه شان را برای ساختن‬ ‫گهان‬
‫دهی‬
‫نر ت‬
‫ناگ‬
‫کنی‬
‫باید خرج بشود ‪ .‬پع‬ ‫وهرت‬
‫بصهچ‬ ‫«پیترباگدانویچ» درب نامه «ایالات‬ ‫ی‬
‫این فیلم صرف نمیکردند ‪ -‬ما درجریان بودیم که درچه راهی خرج می‌کنند یا بقه شان را میگیریم وبرای‬ ‫فان‬ ‫ن‪:‬قشی‌ازخود» گروه زیادی ا‬
‫مالیاتهاتی که داده‌ايم محاکمه شان کنیم ؟ پس دراینجا هم ‪ -‬غم وغصه خوردن برای مالیات مردم نه بکار‬ ‫هن‬ ‫را به سینما امیایر‬ ‫و‬
‫مصاحبه کننده می‌آید ونه مشکل فیلم را حل می‌کند‪ .‬البته هن فتوا نمیدهم وبه جامعه مطبوعات هم توهین‬
‫که درو‬ ‫مشاروس‬ ‫) نه‌ماه » ساختته‌ی مارا‬ ‫بو د‪.‬‬
‫نمیکنم ونمیگویم مسئول خواننده شان نباشند ‪ -‬درعوض حق میدهم هرکس قلم به دست میگیرد ومیگوید که‬
‫برای مردم می‌نویسد ‪ -‬مدافع آنها هم باید باشد‪ .‬اما ء این دفاع به‌آن معنی نیست که کدارمه‌ای بخواهیم تمام‬ ‫ازحمله فیلمهای‬ ‫مسابقه جشنو اره نمارش‌داده شلد‬

‫مسایل را حل‌وفصل کنیم » تمام هدت سال فرصت خواهد بود که نویسن دگان مطبوعات این مسایل ر؛ برهاحتی‬ ‫موفق روز یکشنبه‌بود کهصاحبنظران] نرا حساس‬
‫مطرح کنند بوشکافند » اما باید پذیرفت که دردقایقی محدود ‪ -‬درحالیکه به هرحال باید به يك فیلم پرداخت »‬ ‫وعاطفی میدا نستند‪.‬‬
‫بیذیرید که ازاین گونه سخنان فایده‌ای حاصل نخواهد شد وهمانگونه کهسئوال آن شکرنکنتده که میخواست‬
‫اعتراضاتش را درباره تشکیلات جشنواره مطرح کند » نمی‌توانست مناسب آن جلسه وجلسات مشابه باشد‪ .‬من‬
‫کینم یا بایستی دور مصاحبه‌های مطبوعاتی را خط بکشیم ویا قصد ونینمان را درشرکت دراین برنامه‌ها‬
‫فکر م‬
‫ضوکنیم ‪ .‬بدیهی‌ترین مسئله اپنست که سینما ه‪-‬نری‌است که ازعوامل متعدد درساختنش‌مدد میگیرد ‪ -‬پعنی‪-‬‬‫ع‬
‫فیلمبرداری » فیلمنامه » بازی » موسیقی متن ‏ کمپوزیسیون » طراحی ریتم وتمپو ‪ .‬اگرچه تمام این عوامل‬
‫ندهرایت بکاهرگردان مربوط می‌شود اما بطور مجزا هم می‌شود مطرحشان کرد ‪ .‬یعنی اگر مصاحبه مطبوعاتی‬
‫بخواهد » فقط محلی باش برای «جدل» احیاناً حساب خرده تسویه کردن ! بهترست که دیگر بی‌دلیل نام‬
‫مصاحبه رویش نگذاریم ب‪-‬عنی‌بایستی اول بینیم میخواهيم به مصاحبه مطبوعاتی برویم ویا محا کمه مطبوعانی‬
‫ویا جدل مطبوعاتی ‪ .‬درهمین‌جا بگویم که درصورت سوم ء برآی مصون ماندن ازضربات متوالی » خودمان را‬ ‫وشات بافتخا رون ماتگاران ‪۲‬‬ ‫ان و‬
‫هم آسیب ببینم !‬ ‫اه‬
‫گننکم‬
‫مجه زکنیم » چون چیزی نمانده بود که درمصاحبه روزیکشبه م‬ ‫زهره‬
‫ب‬

‫‪ #‬در پایان روز هشتم کمیته انتشارات‬


‫جشنواره جشنواره‌ها بنمایش درآمد‪.‬‬ ‫و ازمیان هنرمندان تئاتروسینمای ایران‬ ‫و مطبوعات جشنواره به‌منظور آشنائی و معارفه‬
‫در همین روز در بخش مسابقه «حماسه‬ ‫بیشتر «ابرن» » «عزت‌الّه انتظامی» » «جعفر‬ ‫روزنامه‌بگاران اپرانی وخارجی باهیتئت داوران‬
‫یلی‌جو» اثر «ماکس پاش منت مر ‪۳‬‬ ‫» «امیر نادری» »‬ ‫والی» » «منوچهر احمدی»‬ ‫ضیافتی به شام در رستوران خوانسالار بر گزار‬
‫پمییشتر از حد‬
‫دم‪.‬ا صاحب‌نظران آنرا ک‬
‫ا‬ ‫فوا ست درازتض وان مای «نودفت که «پری صابری» » «محمد متوسلانی» » «خسرو‬ ‫‪1‬‬
‫معمول احساساتی مید‌انستند‪.‬‬ ‫ی»» «مسعود اسدالهی»»‬ ‫اضائکر‬
‫ر»ض«ر‬
‫‌اش‬
‫مبت‬
‫نت شانسر ‪۱٩‬‏ ( کار گردان فیلم «انسان و هر‬ ‫کی(‬
‫‪۴‬جوانانی که در سینمای آزاد وسینمای‬ ‫به‌دیدن‌فیلمهای جشنو اره علاقمندی نشان میدهند‬ ‫حبوان» وعضوهیت داوران) وهم‌چنین «هرب‬
‫هشت بطور آماتوری کار میکنند از جمله‬ ‫لایتمن» (که زمانی مدیر فیلمبرداری فیلم‌های وازدبگران کمتر اثری هست‪.‬‬
‫علاقمندان دائمی و برحرارت و خستگی‌نابذ بر‬ ‫‪ «۶‬موفق‌ترین فیلم هشتمین روز تشد واه‬ ‫آمریکائی بوده و حالا سردبیر ‪.‬مجله نکنیکی‬
‫برنامه‌های جشنواره هستند که بطظور دائم شا‬ ‫کار از نظر مردم » «ارثیه خانواده فرامونتی» اثر‬ ‫اف است )شاف‬ ‫ای‬ ‫کی‬
‫‪۱‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫« مائورو بولونینی » بود ‪ .‬این فیلم در بخش‬ ‫«هوشنگی بهارلو» در «شطر نج‌یاد» شده‌اند‪.‬‬
‫مصاحبه‌های مطبوعاتی‬

‫گفتگوی‌جمعی باداوران پنجمین‌جشنواره جهانیفیلمتهران‬


‫‪۹‬‬ ‫‪9‬‬

‫رر بازیگری ‪ -‬چون تا پیش‌ازاین هميشه این مردها‬‫دا‬‫ک‬ ‫با ساپرفستپوالهای جهانی چگونه می‌بینید ؟‬ ‫لا هبئّت داوران پنجمین جشنواره صبح روز‬
‫بودند کهنقش خوب واول را می‌گرفتند‪ .‬ازاینکه دراین‬ ‫امانوئل ریواً ‪ -‬ما چون‌فرصت‌دیدن تمام فیلمهای‬ ‫دوشنبه دريك گفنگوی جعی شر کت کردند وبه سئوالات‬
‫مورد تعادلی ایجاد شده برای من دلیذیر است ‪.‬‬ ‫جشنواره را نداریم بنابراین نمی‌توانیم دراین مورد‬ ‫خبرنگاران جراید وعلاقمندان پاس خگفنند‪.‬‬
‫امانوئل ربوا ‪ -‬حضور زنها درفیلمها بیشترحالتی‬ ‫اظهارنظر کنیم ‪ -‬اما می‌توانم بگویم که فیلمها درسطوح‬ ‫دراین جلسه خانم‌ها «شابانا آزمی» و «امانوئل‬
‫غیرمعمول داشته است ‪ -‬نقش‌زنها درفیلمها بنحوی‌بوده‬ ‫متغاوتی‌بودهاند» بعضی‌ازآنهافوق‌العاده بودند بوعضی‌ها‬ ‫ریوآ» وآقایان «مار بو چکیگوری» ‪« 6‬آندره دلوو» »‬
‫که داثم با قتل وجنایت همراه بوده‌اند والبته این برای‬ ‫‪2‬‬ ‫سطح نازلی داشته‌اند‪.‬‬ ‫راسون» » «] زدریاس کووا کس» » د«ولادیمیر‬ ‫«مارك‬
‫من شخصاً ترجیح‌میّدهم که درجشنواره‌ها فیلمهای‬ ‫نائوموف» » «برت هانسترا» و «آرتور هیل» اعضای‬
‫باتوجه باهینکه کار اعضای کمیته داوری در‬ ‫ارزنده را ببینم ‪ .‬اعلب کار جوانان کهنوآوری می‌کنند‬ ‫کمیته داوری حضور داشتند‪.‬‬
‫سینما منفاوت است چ‪-‬گونه می‌توانید بيك نتیجه کلی‬ ‫برای من جالب هستند‪.‬‬ ‫دا‬
‫برسید ؟‬ ‫برت هانسترا ‪ -‬دراین مقایسه باید بگویم که‬ ‫ميخواهيم بدانیم که هیئت داوری پنجمین‬
‫»یفیت‬
‫فیلمهای کوتاهی که دراین‪ .‬جشنواره دیده‌ايم ک‬ ‫جشنواره ندتریجه گیری‌برای قضاوت چه نقطه نظرهاتی‬
‫بهتری داشته‌اند‪.‬‬ ‫دارند ؟‬
‫ولادیمپر نائوموف ‪ -‬من‌فکرمی کنم بایدبه‌فیلمهاتی ‪۰‬‬
‫توجه شود که درسطحبالا ساخته شده‌اند نه حتی درسطح‬
‫متوسط ‪ -‬ما باید همیشه ازبالای يکكوه بپهائین نگاه‬
‫کنیم نه ازپائین به بالا ‪ .‬برای اظهارنظرمان باید ابتدا‬
‫تمام فیلمها را ببينیم وسپس قضاوت کنیم ‪.‬‬
‫ماركك رابسون ‪ -‬موردی که دراین جشنواره برای‬
‫ما جالب است » بالارفتن سطح کیفی کار بازیگری است‬
‫که خیلی بالا رفته است ‪.‬‬

‫آرتورهپل ‪ -‬خوب پهرحال کار آسانی نخواهد‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪1‬‬ ‫ان‬ ‫موه‬
‫بود وما هرروزکه میگذرد بهتر وبیشتر همدیگر را‬ ‫درخال حاضر پاسی دقیقی برای‬
‫می‌شناسیم واین شناسائی ما را به توافق نهائی نزدیکتر‬ ‫]یم داشته باشیم وباید منتظربود ثاته‌ام‬
‫میسازد ‪.‬‬ ‫فیلمها دیده شود ‪.‬‬
‫آندرپاس کووا کس ‪ -‬انزجائی کهارزشهایانسانی‬ ‫مارك رابسون ‪ -‬بطور کلی بالابودن سطح فیلمها»‬
‫ارتباطی بمهلیت وکار ندارد ‪ -‬واین موردی است که‬ ‫تزاگی وطراوت آنها مورد نظر ما خواهد بود ‪ -‬اما‬
‫درقیلمهای ارائه شده » مورد نظر ما خواهد نود ‪.‬‬ ‫بهرحال نمی‌توان برای قضاوت ونتیجه‌گیری يك فرمول‬
‫فنتکنهد تزاگی‬ ‫گبسو‬
‫بتاوجه بنهظرآقای را‬
‫وطراوت فیلمها موردتوجه هست » آیا به مستله حرفه‌ای‬ ‫شابانا آزمی ‪ -‬برای من شرکت زنها درفیلمهاتی‬ ‫‪5‬‬ ‫با زگو کنیم ‪۰‬‬
‫بودن ومهارت فنی دکرار توجه نخواهید کرد ؟‬ ‫که این‌جشنواره اراگه ندوده چ‪.‬شمگیربوده ‪ -‬مخصوصا‬ ‫‪ «۶‬سطح کیفی فیلمهای این جشنواره را بمقاایسه‬
‫ازنظر فروش‌موفقیت نخواهند داشت ‪ -‬فیلم «هیروشیما‬
‫عشق من» که خانم ریوا درآن بازی داشتتد » موردی‬
‫است که می‌توانم مثال بزنم ‪.‬‬

‫‪ «۶‬آیا اعضای هیتّت داوری درسایر فستیوالهای‬


‫جهانی هم بوده‌اند؟‬

‫هانسترا ‪ -‬من دکران » نیودهلی » ماردل‌پلاتا هم‬


‫بوده‌ام ّ‬

‫ماریوچکی گوری ‪ -‬من قبلا" عضو داوران سن ‪-‬‬


‫سباستیان وکان هم بوده‌ام ‪.‬‬
‫شابانا آزمی ‪ -‬من اولین‌باری است که بعهنوان‬
‫داور دريك جشنواره بین‌المللی شرکت مکینم ‪.‬‬
‫مارلد رابسون ‪ -‬پیش‌ازاین درجشنواره‌های ‪:‬کان»‬

‫برلین » آرژانتین ودهلی » عضو هیثّت داوران بوده‌ام‪.‬‬


‫امانوئل ریوا ‪ -‬درجشنواره سینمای‌جوان‌فرانسه ‪,‬‬
‫ماریوچکی گوری ‪ -‬بطورقطع موّثراست ‪ .‬فرضاً‬ ‫وجشنواره کارلوواری بعنوان داور‬ ‫جشنواره لکوارنو‬
‫امریکا دارای سینمائی شناخته شده‌است که آثار بزرگی‬ ‫فعالیت داشته‌ام ‪3‬‬
‫مارك رابسون ‪ -‬حتماً به‌آنهم توجه خواهیم داشت‬
‫هم ارائه نموده » مسلماً ما ازچنین کشوری انتظار دیدن‬ ‫آرتورهپل ‪ -‬دراینجا باید بگویم که نحت تأثیر‬ ‫مسلماً اگرفیلمها ازنظرمهارت فنی‌درسطح والاثی باشند‪.‬‬
‫فیلم خوب داریم ‪ -‬اکماشوری که سینماتی نوپا دارد »‬ ‫آادمی هنر‬ ‫سوابق همکارانم قرارگرفته‌ام ‪ -‬من عضو ک‬ ‫آورد ‪ .‬ما‬ ‫خواهند‬ ‫در نتیجه گیری کلی امتیاز زیادتری‬
‫بودکه‬ ‫ارائه يك فیلم خوب مبهوت کننده خواهد‬ ‫وعلوم سینما هستم کومدیته‌ای که برای تعیین بهترین‬ ‫»یلمبرداری » بازیگری‬
‫بجهزء جزء کارمثل کارگردانی ف‬
‫المی‬
‫درصورت هم‌آهنگک بودن ارزشهای این فیلم بفی‬ ‫فیلم خارجی زبان جهت اسکار تشکیل میشود » عضویت‬ ‫حتی نورپردازی نیزتوجه خاص داریم ‪.‬‬
‫»لماً ما بفیهلم غیرامریکاگی توجه‬
‫فرضاً ازامریکا مس‬ ‫دارم ‪.‬‬ ‫امانوئل ریوا ا‪-‬ما بهرحال تازگی‌وطراوت فیلمها‬
‫بیشتری خواهیم داشت ‪.‬‬ ‫دردرحه اول اهمیت قرار دارد ‪ .‬حرفه‌ای‌بودن وقدرت‬
‫کوواس ‪ -‬البته تاکنون که بهچنین موردی‬ ‫تکنیکی درجای خود خیلی اعتبار دارند وچه بهتر که‬
‫برنخورده‌ايم ‪.‬‬ ‫تین هردو عامل دکنرارهم باشند پعنی فیلمها هم نو وهم‬
‫اا‬‫عشتباایسرینتکی‬

‫باتوجه باهین جواب آیا بفیهلمهای ایرانی‬


‫ش رکت کننده درجشنواره بخاطر میزبان‌بودن » ارفاقی‬ ‫قدرت تکنیکی » چیزی است که من حس می کنم ‪.‬‬
‫خواهد شد ؟‬ ‫مستله مهم درفیلمها تولد مداومی است که باید درآنها‬
‫‪ -‬درپاسخ این سئوال نمام اعضای کمیته داوری‬ ‫جاری باشد ‪.‬‬
‫حواب منفی دادند‪.‬‬ ‫به فیلمها را‬ ‫جایزه دادن‬ ‫آیا هیئّت داوری‬ ‫ك‬
‫‪ «۴‬معمولا" قضاوت درجشنواره‌ها بطور کامل اجرا‬ ‫تأآیید وتجویز مکینند ؟‬
‫ارزشهای بعضی افزیلمها‬ ‫ویده‌ايم که‬
‫‪.‬شده است د‬
‫ن‬ ‫ماریوچکی گوری ‪ -‬من شخصاً جایزه دادن را‬
‫بناشزناخته مانده است » دراین مورد چه میگوئید ‪٩‬‏‬ ‫تأیید کمنیم چون نفس رقابت برای‌گرفتن جایزه باعث‬
‫شابانا ازهی ‪ -‬این مورد اجتتاب‌ناپذبر است و‬ ‫پیشرفت وبالا رفتن سطح کیفی کارها میشود‪.‬‬
‫فیلمهاگی کهشرکت می‌کنند باید انتظار چنین‌بی‌عدالتی‬ ‫امانوئل ربوا ‪ -‬منهم با جایزه دادن موافقم‪ .‬وقتی‬
‫را داشته باشند‪.‬‬ ‫آندره دلوو ‪ -‬درجشنواره‌های مانهایم » کان و‬ ‫مسئله مقایسه پیش کشیده شود » خیلی ازقضایا روشن‬
‫کررکدته‌ام ‪.‬‬
‫«بیروت» بعنوان داور ش‬ ‫می‌شود ‪۰.‬اگرجشنواره‌ای بدون جایزه باشد ارزشهای‬
‫آندریاس کووا کس ‪ -‬پیش ازجشنواره تهران در‬ ‫خواهند ماند‪.‬‬ ‫خیلی ازفیلمها ناشناخته ودرسکوت‬
‫«کان» و «مسکو» نیز داوری کرده‌ام ‪.‬‬ ‫جشنواره‌های‬

‫امانوئل ریوا ‪ -‬باید دید کهمردم خود چه‌قضاوتی‬


‫دارند‪ .‬من هنوز درمورد عدالت واقعی تلقی خاصی‬
‫ندارم ونمیدانم که عدالت چیست ؟‬ ‫نائوموف ‪ -‬یکبار قبلا" عضو ژوری بوده‌ام »‬ ‫آندریاس کووا کس ‪ -‬جایزه دادن ‪.‬درجشنواره‌ها‬
‫‪ «۶‬آیا ژوری نسبت به‌گزینش کمیته انتخاب‬ ‫‪.‬‬ ‫جشنواره «لو کارنو» درسوئیس‬ ‫کمک زیادی به بازاریابی فیلمها خواهد کرد ‪.‬‬
‫اعتراضی ندارد ؟‬ ‫«] ندره وایدا» حالا تعداد‬ ‫عٍ باتوجه بغهیبت‬ ‫جشنواره‌ها باحایزه‌دادن مو حب شدها ند که سیاری‬

‫امانوئل ریوا ‪ -‬ما دقیقاً نميدانیم ک چهه فیلعهاگی‬ ‫اعضای این کمیته ده نفر شده است » آیا هنگام رأی‬ ‫آزفیلمهای گمنام بدرخشند ‪ -‬فیلمهائی که بازارنداشته‌اند‬
‫باهین جشنواره اراگه شده ولی بهرخال نان ‪۱۳۱‬‬ ‫گرفتن مشعلی نخواهید داشت ؟‬ ‫بودند که سینمای آکنشور‬ ‫چون متعلق بکهشورهائی‬
‫درهرجائی هست ‪.‬‬ ‫شابانا ازمی ‪ -‬اگر به مشکلی‌برخوردیم آقای‌د کتر‬ ‫محدود بوده وراهی به بازارهای بین‌المللی نداشته ‪.‬‬
‫آندره دلوو ‪ -‬هیتثّت داوری وهمینطور کمیته‬ ‫مجبدی رأی نخواهند داد ‪.‬‬ ‫هم‌چنین موفقیت درجشنواره‌ها باعث میشود که‬
‫انتخاب باید کار خودرا ازمیان فیلمهای زیادی که ارائه‬ ‫ناآشنائی به فرهنگ وسنن بعضی اکشزورهائی‬ ‫فیلمههای مشکل که درك‌آنها برای‌تماشاگران بدون‌اشکال‬
‫هستیم که در‬ ‫ادئی‬
‫دهند ‪ -‬ما مکثلهار‬ ‫ندج»ام‬
‫اشو‬
‫می‬ ‫که دراین جشنواره فیلم دارند » آیا می‌تواند دراخذ‬ ‫نخواهدبود » بازاردلخواه خودرا بدست‌آورند‪ .‬درغیر‪-‬‬
‫يك دریاچه شنا می‌کنند‪.‬‬ ‫نتیجه کلی موّثر باشد ؟‬ ‫این‌صورت این نوع فیلمها حنی دکرشور خودشان هم‬
‫درباره‬

‫صحر ‪ ۵‬سغید‬
‫ساخته‌ی ‪:‬‬

‫نوی می لام ‪.‬‬


‫«صخره سدفریبدا»ره‌دوازدهمین‌بازی‌های ‪.‬‬
‫المپيك زمستانی است و سازندگان آن کوشش‬
‫کرده‌اند کهفیل ازاتمنتار نک ‪۲۳۳۱ ۰‬‬
‫گسترش دید از فیلم‌هائی‌که تاکنون دیگران در‬
‫مورد بازی‌های المپيك پا مسابقات ورزشی دیگر‬
‫ساخته‌ا ندمتمایز باشد و عناصر خطر » سرعت ‪,‬‬
‫نهاجم وشهامت که ورزش‌های زمستانی را خلاصه‬
‫میکنند درقالبی نوین درمعرض دید تماشا گران‬
‫‪۱‬‬ ‫قر ‪۵۹‬‬
‫« تونی میلام » و « مایکل ساموئلسون »‬
‫کگارردان و تهیهکننداه این فیلم برای غلبه بر‬
‫مشکلات‌فراوان‌فیلمبرداری‌بك گروه یانزده‌نفری ‏‬
‫متشکل‌اززبده‌ترین فیلمبرداران جهان‌را انتخاب‬
‫(مددیر‬ ‫کردند تا تحت نظارت «آرتور ووستر»‬
‫فیلمبرداری «راندن درسرازبری» و «سک‌های‬ ‫‪۰‬‬

‫پوشالی» ) دوربین‌های متعدد فیلمپرداری را‬


‫کارگردان فبلم‬
‫برای ضبط اپن‌مسابقات هیجان‌انگیز بکاربگیرند‪.‬‬
‫‪« ۰‬هربی رادیش نيك» »‬ ‫او‬ ‫تفر‬
‫»دنونی کاکاتر » جروع ‪۳۳‬‬
‫«آتره کلافرت» و‬ ‫در ده عشق‬
‫افراه هستند ‪.‬‬
‫«جیمز کابرن» که درواقع رابطه‌صحنه‌های‬
‫مختلف فیلم است باراندن يك سرسره دونفره »‬ ‫پاك رهبر انارشیست است ظاهر میشود وبنحوی‬ ‫محالکوفت» ‪ .‬کار کتردان فیلم‬ ‫نا‬
‫ایفای نقش دروازه‌بان در هاکی روی بخ و‬ ‫درخشان از عهده ایفای این نقش برمیاآید ‪.‬‬ ‫برای سینمارو ها نامی ات‬ ‫عشق»‬ ‫«یرده‬

‫و‬ ‫شر کت در «بیاتلون» فانتزی‌های خودش‬ ‫این تنوع استعدادها وعلائق در مورد میخا لکوف‬ ‫او با شرکت در فیلم‌های «من دراطراف مسکو‬
‫يك امر تصادفی نیست ‪ .‬او نتیجه «واسیلی‬ ‫‪ ۳۳‬دش میکنم» ‪« ۰‬ندای نسل‌ها» ‪« ۰‬محفل‬
‫تماشا گران را به مرحله اجرا درمی ورد ونقشی‬
‫کاملا" متفاوت با آنچه که تا کنون از اودیده‬ ‫سوریکوف» نقاش بزرگی روس ‪ .‬نوه «پپوتر‬ ‫دربساره ماشولك»‬ ‫تجیب‌زاد گان» ‪« .‬سرودی‬
‫ارائه میدهد‪.‬‬ ‫کونچالووسکی» نقاش برجسته شوروی » پسر‬ ‫فرع » نحسین فراوانی برانگیخت ‪.‬‬ ‫ای‬
‫«هرب لایتمن» سردییر مجله «آمریکن‬ ‫سرگثی میخالکوف» شاعر ونمایشنامه‌نویس‬ ‫میخالکوف در مدرسه تتاتری «شووکین» دوره‬
‫سینما گتروافر» که قبل‌ازانمام فیلم«راش» های‏‬ ‫هنررپیشگی دید وسپس ازانستیتوی‌سینماتو گرافی معروف و «ناتالبا کونچالووسکایا» نویسنده و‬
‫مربوط به «جیمز کابرن» را دیده بود درشماره‬ ‫دولتی شوروی (استودیوی میخائیل روم) در مترجم و کوچکترین برادر «آندریی‌میخالکوف‬
‫آوریل ‪ ۹۷۹۱‬نوشت ‪:‬‬ ‫رشته کار گردانی فیلم فارغ‌التحصیل شد ‪ .‬او تونچالووسکی» فیلمساز شهیر شوروی است ‪.‬‬
‫ندس‬ ‫ا چن‬
‫ک که‬
‫ساشتم‬
‫«من بخت این را د‬ ‫کوچکترین عضو این خاندان بخوبی توانسته‬ ‫و خود فیلمی کوفاه بنام «يك‌زوز‬
‫ازفیلم «صخره سفید» را درمرحله «را فکات»‬ ‫است لیاقت و شایستگی خودرا به اثبات پرساند‪.‬‬ ‫آرام درپابان جنگ» دراستودیوهای«موسفیلم»‬
‫ببینم ‪ .‬من از چکونگی کار «کابرن» دچار‬ ‫«برده عشق» که فیلم «نیکنامیخالکوف»‬ ‫ساخت ‪.‬‬

‫حیرت شدم ‪ .‬او بهیچ‌وجه شبیه يك ستاره سینما‬ ‫است لحن ملودراماتيك دارد و تلافی دنیای‬ ‫تین‬ ‫در حضور بیگانکان»‪.‬‬ ‫‪۳‬‬
‫نبود بلکه صاف و ساده همان کارا کتر خشن و‬ ‫ساده فیلم‌های صامت را با واقعیت گزنده و‬ ‫میخالکوف ساخت او‬ ‫فیلم بلندی است که‬
‫خاکی بود که در زندگی واقعی نیز هست ‪-‬‬ ‫وقایع انقلابی سال ‪ ۸۱۹۱‬نشان میدهد ‪ .‬فیلم‬ ‫سناربوی این فیلم براهمکاری يكك سناریونوپس‬
‫برای اینکه ثابت شود صحنه‌های مربوط به او‬ ‫بافت وسبکی بسپاراصیل‌دارد وروانشناسی‌ظربف‬ ‫جوان ولی با تجربه بنام «ادوارد ولودازسکی»‬
‫ظاهرسازی نیست و واقعیت دارد کونش‌های‬ ‫‪.‬‬ ‫و بازی‌های ماهر انه ار مسحو ررکننده استه‬
‫زبادی بکار رفته است » مثلا" فقط طی يك نما؛‬ ‫مق‬ ‫ات‬ ‫خاصی برخوردار است و میخالکوف با روش‬
‫آورا می‌بينيم که سوار سرسره ميشود و تا انتهای‬ ‫موفقیت «آراعش در عضور بیگانگان» برحسب‬ ‫ویژه خودش با وقابعی که فیلمسازان دیگر‬
‫سیر پیش میراند ‪ .‬این قسمت و افعاً شگفت انگیز‬ ‫تصادف نبوده است و سینما شوروی يك فیلمساز‬ ‫تصویر کرده‌اند روبرو ميشود‪.‬‬
‫است»‬ ‫خلاق را در دامان خویش پرورش داده است ‪.‬‬ ‫خود میخالکوف در نش «بربلوف» که‬
‫‪۱‬‬

‫«تونی‌می‌لام» کارگردان فیلم «صخره سفید»‬


‫‪۱‬‬

‫«جیمز کابرن» درواقع رابط صحنه‌های مختاف‌فیلم است او باشر کت درقسمتهای‬


‫خودش وتماشا گران را بمرهحله اجرا درمی‌آورد‬ ‫‌های‬
‫زاتی »‬
‫تبق‬
‫افنمسا‬
‫فتل‬
‫مخ‬

‫هنرهای درامانيك در لندن و «کارگاه عالی‬ ‫که توسط‬ ‫موسیقی فیلم «صخره سفید»‬
‫دراماتيك» در نیورپورك به تحصیل ومطالعه‬ ‫موسیثی رالگ‬ ‫اهنخساز معروف‬ ‫ویکمن»‬ ‫«ريك‬

‫او پس ازيك شر کت در نما ‪۳‬‬ ‫پرداخت‬ ‫تصنیف واجرا شبه است یکی از قویترین و‬
‫«جواز کشتن» در لندن و تعدادی ازبرنامه‌های‬ ‫اصیل‌ترین آثار موسیقی برای سینماست ‪« .‬ريك‬
‫تلویزپونی به فیلمسازی روی آورد و بك فیلم‬ ‫ویکمن» که ‪ ۷۲‬سال دارد در «کالج سلطنتی‬
‫تلویزیونی یکساعته بنام «سریع‌ترین مرد روی‬ ‫يت‬ ‫و‬ ‫کراده است‬ ‫تحصیل‬ ‫درلندن‬ ‫موسرقی »‬

‫زمین» با شرکت «رابرت وان» ساخت که با‬ ‫م‬‫عادراک‬


‫اهتار معمولی رات سعت او ن‬
‫تین فراوانی روبرو شد ‪ .‬او سپس مك رشنه‬ ‫تمام جوانب موسیقی توانستهاست‌ابعاد گسترده‌ای‬
‫فیلم مستند موفق مانند «گراهام» با شرکت‬ ‫بدهد و عمقی را که فقدان آن در‬ ‫به تاش‬
‫پل نیومن » «فثط برای اثبات» باشر کت جیمز‬ ‫است در آتثارش‬ ‫موسیقی معاصر اعلب محسوس‬

‫ایخاد کند‪ :‬وسعت استعداد اودرا لبوم «سفر به "گارنر» و «حرکتی سریع دربیرون شهر» با‬
‫مرکز زمین» بخوبی مشهود است ‪ .‬او این اثر شرکت جیمز کابرن برای تلوبزیون های امریکا‬
‫وانکلستان "کار گردانی کرد ‪:‬‬ ‫را با «کاسرترسنتوتيك لندن» که نوازندگان‬
‫تاه ‪۲۳۳ ۰‬‬ ‫ملمسبلتندند‬
‫اخیر؟ پاک فی‬ ‫اجرا کرفه‬ ‫او را همراهی میکرد‬ ‫راك خود‬
‫جام» ساخت که قرار بود فقط درانگلستان به‬ ‫است ‪ .‬ننیجه‌ی این تر کیب يك موسیقی کلاسيك‬
‫نمایش درآید ولی موفقیت فراوان آن باعث شد‬ ‫یهزه‬
‫و]وان‌گارد» اآستم ک‬
‫» «‬ ‫یش»رو‬
‫پرن‬
‫مد‬
‫که دربیش از کسیشور جهان پخش شود ‪.‬‬ ‫جذابی از اصوات را ایجاد کرده است ‪« .‬صخره‬
‫بلافاصله پس از فیلم «صخره سفید» ‪.‬‬ ‫سفید» دومین کار سینمائی «ريك ویکمن» بشمار‬
‫میآید ‪ .‬اقوبل زاین موسیقی فیلم « لیستومانیا» ج‬
‫"ان فورمن و سیدنی پولاك نهیه‌کننده و‬
‫کرت‬
‫با ش‬ ‫کاز ردان فیلم «یابی دیرفیلد»‬ ‫و‬
‫آل پاچینو قراردادی با تونی میلام امضا کردند‬ ‫«تونی می‌لام» کار گردان و نویسنده‬
‫‪۳۳۱‬‬ ‫‪ ۶‬بااستفاده ازهمکارانوا اک رد‬ ‫را‬ ‫«صخره سفید» که ‪ ۲۳‬سال دار کارش‬ ‫‪-‬زارشی ازالمپيك‬
‫دونما ازفیلم «صخره سفید» گ‬
‫مهم اتومبیل‌رانی فیلم من‌کور را بسازد ‪.‬‬ ‫بعنو ان هنرپیشه آغاز کرد ودرا کادمی سلطنتی‬ ‫اینزبور کت ‪۰‬‬ ‫زمستانی‬
‫گفتکوئی ا‪ :‬فدر یکه فلینی بدرازای دیه‌ارچین ‪...‬‬
‫تولیو کتزیش‬ ‫گفتگو از ‪:‬‬ ‫‪6۲‬‬

‫انرج انور‬
‫چیزی که میخواهی با «جولیتای ارواح» بیان کنی همین است؟‬

‫استفاده از خودش‬ ‫باهمه آزادی که امروز برای‬ ‫القاء کنم‪ .‬ماشین سینماء‬ ‫امیدو ار بودم‬

‫است‌گاهی به‌دقت‌های‬ ‫وجب‬


‫به‌ما میدهد» همه‌چیز را خواهی نخواهی سنگین می‌کند‪ .‬ا‬
‫سنگینی بیردازیم که باعث می‌شو ند لطیف‌ترین تخیلات رنگ خوه را بیاز ند‪.‬‬
‫دربار «ماشین» سینما ‪ -‬اینطو رکه تو نامگذارش کرده‌ای ‪ -‬فور حرف‬
‫میزنیم‪ .‬ولی فعلا » برای نتیجه گیری از این قسمت گفتگویمان» فکر میکن‌بتوانم‬
‫بکویم که تو به‌اتحاد دانش وماوراءالطبیعه‪ :‬در زير پرچم هنر درآینده اعتقادداری‬
‫پااگر ترجیح میدهی زير پرچم تخیل‪.‬‬
‫قلینی ‪ --‬بعنوان يك فرد نمی‌توانم خودم را مجبورکنم که بصورت دیگری فکر‬
‫در دهانم نگذار‪ .‬من به‌سهم خودم فقط فیلم‌میسازم»‬ ‫| کنم‪ .‬ولی پیشگوئی های سخره‬
‫ومیدانم که بیشتر او قات از همه‌نادان‌تر و ناآماده‌تر هستم‪.‬‬

‫چئونه میتوان داستانیرا تعریف کرد‪.‬‬


‫ردن برای خودت را ازکی شروع کردی؟ در فعالیت تخبلی‌تو‬
‫کب‬‫‪ 8‬داستان تفعر‬
‫‪ ۱‬هميشه رابطه‌ای بین خلق ادبی وواقعیت‌ملموس وجود داشته ؟ بعنی بین‌داستان‌وطرح‬
‫رابطه‌ای وجود داشته ؟‬

‫فلینی ‪ --‬از بچگی به‌تنهائی عروسك درست میکردم ‪ .‬اول روی مقوا طرح آنها‬
‫را می‌کشیدم بعد میبریدم و بالاخره قسمتهای مختلف را پاگل رس یا با پوشالآلوده‬
‫بودگاهی‬ ‫نو اده که مجسمه‌ساز‬ ‫بکی‪.‬ان توبتتای تا‬ ‫بهچسب میساختم و به‌هم می‌چسبا ندم ‪۰‬‬

‫‪ 8‬بیشتر اوقات» وقت برنامه‌ریزی برای تهیه فیلمهایت ترا با وسایلآب‌رنگ |‬ ‫به‌مغازه پدرم میآعد» وقتی دیدکه من‌با این مواد ورمیروم به‌من‌طرز استفاده ازگچ‬
‫دیده‌ام» حتی برای فیلمهای سیاه‌وسفید‪ .‬یادم هست که مثلا فکر حمام «‪ »۸‬رابرای‬ ‫مایع و پلاستی‌لین را یاد داد‪ .‬من‌با کوبیدن آجر و گرفتن گردآن رنگ‌هم درست‬
‫اولین‌بار در دستت دیدم » طرحی بود که درآن مردهای کوچك شفاف وصورتی‌ر نگ»‬ ‫می‌کردم‪ .‬بعد شروع کردم به پرسه‌زدن درکارگاه‌های کارهای چرمی» ودوستان نجاری‬
‫ن روش به‌فیلمهای‬
‫ب‪.‬‬‫اند‬
‫ل گردش و حرکت بود‬ ‫ا در‬
‫ح مه‬
‫بین درختها دور يك نوع‬ ‫داشتم که به‌من چوب‌های سبك هدیه میکردند‪ .‬خلاصه اگر درست فکر کنم می‌بینم که‬
‫اولت هم مربوط میشود‪ .‬با بعد؟ شروع کردی؟‬ ‫تخیل من همیشه بکاردستی رابطه‌مستقیم‌داشته‪ .‬به‌هیچ‌بازی دیگری جز عروسك‌سازی»‬
‫فلینی ‪ -‬اینکاررا همیشه میکردم» اززمان اولین‌فیلم ‪ .‬ازوقتی برای نمایش‌واریته‬ ‫بازی با رنگ‌ها و ساختمان علاقه نداشتم‪:‬همان طرحهای‌بعددا رکه‌بچه‌ها می‌بر ندوبه‌هم‬
‫چیز مینوشتم میل طرح‌زدن لباسهای شخصیت‌ها درمن مانده‪ .‬فکرهائی‌که برایم‬ ‫می‌چسبا نند‪ .‬و بازی دیگری هم درکارنبود‪ .‬در تمام‌عمرم به‌توپ‌لگد نزدم‪ .‬کاردیگری‬
‫در خال طرح‌زدن‬ ‫‪:‬اهی‌حتی‌این‌فکرها‬
‫مباآید فور؟ در طرحها بصورت‌ملموس‌درمياید گ‬ ‫راهم که دوست داشتم این‌بودکه ساعتها درستراح بمانم و بصورتم پودر بزنم وخضود‬
‫جلسومینا در يك‌طرح بوجودآمد‪.‬‬ ‫متولد میشوند‪ .‬مثلا شخصیت‬ ‫را به‌عجیب‌ترین شکل‌ها دربیاورم‪ :‬سبیل پوشالی می‌چسباندم» سفیده‌تخم‌مر غ‌به‌سرم‬
‫بعدها این عادت تبدیل به‌يك لزوم شد‪ :‬به‌این‌ترتیب احتیاجی به ‪۱‬‬
‫میزدم تا موهایم مثل موی مردان به‌هم بچسبد» و با چوب پنبه سوخته برای خودم‬
‫باهمکارانم نیست» ترجیح میدهم بانشان دادن خطخطی‌هايم بفهمانم‌چه میخواهم‪.‬‬ ‫قلم میکشیدم (منظور ادامه موها در روی صورت است) ‪.‬‬
‫اگر بخواهیم در همه این چیزها دنبال علامتی برای آینده بگردیم می‌بینیم که‬
‫وسوسه دکتر آنتونیو‬ ‫شاید همه عناصر لازم وجود داشته‌اند‪ .‬بعنوان تماشاگر همیشه بشدت به طرف‌نمایش‬
‫کشش داشته‌ام‪ .‬دیگر احتیاجی‌نیست که داستان فرارم را بدنبال يك‌سیرك تعریف‌کنم»‬
‫این جریان بصورت‌های مختلف بارها گفته شده‪.‬‬
‫مدتها بعد» در دبیرستان ينكوع فتورمان شروع کردم» پارزعکس‪ ,‬کاریکاتور»‬
‫نقاشی و داستان‪ .‬اگر منظورت از رابطه بین خلق ادبی و واقعپت ملموس ی‬
‫‪1‬‬ ‫داشته‪.‬‬ ‫يك کشش در من وجود‬ ‫نشهوان‬
‫عمی‬
‫‌ه‬‫هاقل‬
‫بلا‬
‫بله ‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪ 9‬قبل از سینما آبا هیچوقت به‌نقاشی يا نویسندگی کفرکدره‌ای؟‬
‫‪7‬‬
‫‪14‬‬ ‫فلینی ‪ -‬تادبیرستان هیچوقت این مساله برایم‪ .‬مطرح نشد‪ .‬نمی‌توانستمآینده را‬
‫‪0‬‬
‫درنظر بگیرم ‪ .‬به شغل به‌عنوان چیزی اجباری نگاه میکردم ‪ 7‬مثل رفتن به مراسم‬
‫| مذهبی یکشنبه د رکلیسا هیچوقت نگفتم«وقتی بزرگ بشوم اینکار را میکنم»‪ .‬فکر‬
‫نمیکردم که بزرگک بشوم و در اصل هم‌اشتباه نکردم چون بچه‌ما نده‌ام‪.‬‬
‫شاید تنها حرفه‌ای راکه حاضر بودم قبول‌کنم بازیگری بود‪ .‬بعد ناگهان‌دیدم‬
‫که‌دارم مقدار زیادی چیز مینویسم ‪ :‬سالها نویسنده يك برنامه‌رادیوئی برای‌بیماران‬
‫بودم که هرروز بعدازظهر پخش میشد‪ .‬در آن تصنیف‌های جدید‪ .‬داستان‌های‌کوتاه و‬
‫تئاترهای کوناه رادیوئی اجرا ميشد ‪ .‬همچنین در همان روزنامه‌هائی که طرحهای‬
‫مرا چاپ می‌کردند مقاله‌هم‌مینوشتم» ولی‌بعنوان طراح‌هیچوقت‌خومم راجدی‌تلقی‌نکردم‪.‬‬
‫‪۹‬‬ ‫اف‬ ‫قشه‬ ‫"کش‬ ‫‪۳‬‬

‫‪7‬‬
‫‪ ۰‬کهپشتوانه آن است‪ .‬قادر است به‌سرعت زیادی عملیات انتخابی انجام دهدوعناصری‬ ‫‪۱‬‬ ‫ار‬ ‫بر‬ ‫ی‬ ‫تندرخ‬ ‫ی‬

‫راکه بیشتر رویش اثر می‌گذارند مشخص کنده در خاطره از چیزها هميشه يك‌رنگ |‬
‫اصلی باقی میماند و رنگهای دیگر محو میشوند‪ .‬اگرقرارباش تو این‌برخوردما را‬
‫برای يك دوست ثعریف‌کنی و بخواهی از رنگهای اطاق حرف بزنی» احتمالا فقط |‬
‫رنگ طلائی آن در ‪ ۰‬رنگ آبی‌شفاف این‌زیرسیگاری یاسیاه‌آن تابلو در حافظه‌ات |‬ ‫اله بیرونی دخالت کرد ‪٩‬‏ یعنی پيشنهاد تهیهکننده بودکه امکانش را به توداد»با‬
‫خواهد بود‪ .‬عدسی دوربین چنین عملیاتی انجام نمیدهد‪ .‬کارآن يك‌کار کاملاریاضی‬ ‫خودت تصمی مگرفتی و يك اننخاب انزظر زیباشناسی بود؟‬
‫است ‪ :‬چیزهائی را مضبیط‌کند که نور با تمام‪ .‬ناپایداریش درحر کت لحظه به لحظه‬ ‫» رنگ » انتخاب من‬ ‫‪.‬رای «کباوچو»‬
‫فلینی ‪ -‬این‌ها دو مورد متفاوت هستند ب‬
‫به‌آن ارائه میدهد‪.‬‬ ‫ها‬ ‫ید نکهنینهده‌های فیلم تصمیم گرفته بودند که فیلم رنگی باشد»‬
‫کارگردان يك فیلم رنگی مثل نویسنده‌ای است که بعد از نوشتن‪« :‬اطاق‌سبز بود»‬ ‫سبت اینعار و کوتاه‌بودن فیلم به‌من اجازه داد ند که بدون نگرانی زیاد‬ ‫| تکردم طتر‬

‫می‌بیند که در کتاب جمله «اطاق صورئی بود» چاپ شده ‪ .‬دقیقاً همینطور است» تواز‬ ‫نیاوردم ‪.‬‬ ‫| کار رنگی را تجربه کنم و مساله را خیلی جدی نگیرم » حرفی هپمیش‬
‫يك اطاق سبز فیلمبرداری کرده‌ای ولی وقتی فیلم را روی‌پرده می‌بینی» صورتی‌است‪| .‬‬ ‫ولی در «جولیتا» رن برای فیلم لازم بود‪ .‬فکر میکنم که آن‌راه رگز سیاه‌وسفید‬
‫آخر رنگ صورتی کجا بود ؟‬ ‫نمی‌ساختم‪ .‬تخیلی کهدر اين فیلم وجود دارد بوسیله رنکگ رشد می‌کند‪ .‬جولیتافیلمی‬
‫این موضوع را بار اول «در بکواچو ‪ »۰۷‬کشف کردم‪ .‬شخصیت دکترآنتونیورا ‏‬ ‫‪8‬ب ‪ ۰‬چه ان نظر فکر چه از نظر استخوان‌بندی» و همانطوز کهکهمیدانی‌ر نک‬
‫سیاه رنگ و کوچك درمیان ساختمان‌های عظیم و بسپار سفید محله «ائور» فکس‬ ‫نه‌تنها به‌بیان بلکه به‌فکر و حس روياهم کمك می‌کند‪ .‬در خواب‪ .‬رنگ فکراست »‬
‫کرده بودم‪ .‬در وقت نمایش مرمرها دیگر سفید نبودند» آبی شده بودند‪ :‬آسمان‌در |‬ ‫احاس است‪ .‬مثل تقاشی‪.‬‬
‫شده ساختما نها منعکس میشد‪ .‬هیچکاری هم ازدست ما ساخته نبود‪.‬‬ ‫سنگهای صیقلی‬ ‫| ‪ .‬سئوالی که خیلی‌ها می‌کنند ‪« :‬رنگی خواب می‌بینی یا سیاه‌وسفید؟» ستوال‬
‫باید به‌این نتیجه میرسیدم که چون فیلمبرداری رنگی ممکن نیست پس باید فقط از‬ ‫| بی‌ربطی است» درست مثل اینست که بیرسیم درآواز صدا وجوددارد پانه‪ ,‬درحالی که‬

‫«حولیتای ارواحج»‬ ‫‪« 1‬جولیتای ارواح»‬

‫|‬ ‫کرد» ولی نه‪ .‬چون گذشته ازین ناراحتی‌هاء گذشته‌اژ بت‬ ‫وسففیادده‬
‫ست‬‫ااه‬
‫سی‬ ‫یت‪‌.‬ککبه خواب می‌بیند‪ .‬میتواند یك‌عفزار‬
‫صداءوسیله اجرای آواز اس‬ ‫ینس‬
‫احساس ناتوانی عصبی کننده که ماهها کار مرا زهرآلود ‪.‬کرد» فکرمیکنم که رنسکت‬ ‫اكسب سبز يك آسمان زرد ‪ :‬و اینها عجیب نیست ‪ .‬تصویرهائی هستند‬
‫|قرمز بببیندیا ي‬
‫قت‬
‫وسفید‬
‫چه و‬
‫ی سیا‬
‫هی که‬
‫به‌فیلمی مثل فیلم من يك بتعد جدید اضافه می‌کند‪ .‬چیز‬ ‫‪ 8#‬اس آنها را خلق‪ :‬می‌کند‪.‬‬
‫نمی‌توانست به‌آن بدهد‪.‬‬ ‫نشان داد ؟‬ ‫ی‬ ‫آبا ممکن است‬ ‫‪9‬‬ ‫‪۱‬‬
‫‪ 9‬آبا رنگ چیزی است که بیان را غنی‌تر می‌کند و همقلفیل الو د ‪2‬‬ ‫‪-‬ز وقتی این‌فيلم را شروع کرده‌ام جمله‌ایگفتهام کههمه‌جا ‪7‬‬
‫فلینی ا‬ ‫"|‬
‫فیلم صامت جای سپاه و سفید را میگیرد ؟ باوقتی همکه دبگر مساله مخارج مطرح |‬ ‫مخلسوط‌کردن‬ ‫است و رنگک؛ سکون‪:‬‬ ‫کرت‬
‫کم دارد ایجاد تهوع می‌کند‪ .‬سینما ح‬
‫اکم‬
‫تتشت بهنوان بکراهدیگر در کار ستاووسشید یمان ‪٩‬‏‬ ‫|ین دو غیرممکن است‪ .‬مخلوط کردن این‌دو حرف بی‌معنائی است مثل اینست که بگوئیم‪:‬‬
‫ا‬
‫نمی کنمکه فیلم رنگی کاملا باعث زوال فیلم سیاه‌وسفید بشود ولی ‪.‬‬ ‫ر‬
‫ک‪--‬‬
‫فنی‬
‫فلی‬ ‫نفس کشیدن درزیر آب ‪ .‬واقع" همینطور است‪.‬‬
‫نبظهر من رنک با تمام‌درسرهای غیرقابل پیش‌بینی و غیرقابل کنترل چیز بسیار‬ ‫بیدابگویم که این عمل در سطح خپلی جدی و غیر تصادفی امکان‌پذیر نیست ‪.‬‬ ‫‪۱‬‬
‫مهمی است‪ .‬طبیعتا من يك فیلم سیاه‌وسفید رابه‌يك فیلم رنگی بدترجیح میدهم ‪..‬‬ ‫یعنی نمی‌شود به نتیجه‌ای که صددرصد فکر رنگی‌تورانشان بدهد امیدوار بود‪.‬فکر‬
‫بخصوص که در بعضی موارد این به‌اصطلاح «رنگهای طبیعی» قدرت نخیل رفاقیر‬ ‫نورپردازی ‪۶‬‬ ‫میشود و علل آن عناصر‬ ‫‪ 1‬تو در عمل خراب میشود یابهرحال عوض‬
‫می‌کنند‪ .‬هرچه به‌واقعیت نزديك‌تر شوی بیشتر در تقلید غرق میشوی‪ .‬و دراین‌مورد‬ ‫‪ 3‬قر داری ؛ یا‪.‬چاپ است‪.‬‬
‫تخیل رافراتر می‌برد‪ .‬من بطور مطمئن میدانم که‌بعدا‬ ‫هدای‬
‫زفی‬
‫رس‬‫مه‌و‬
‫بخصوص‪ ,‬سیا‬ ‫‪۱‬‬
‫هابلوهای خودش میدهد‪ .‬ریک با‬
‫یك نور ثابتو تغییراپذیرب ت‬ ‫ی‬ ‫‪1‬‬
‫‪۹۳۱‬‬ ‫از دیدن يك فیل خوب نیاء‌وسفین ‪ ۰‬اگر از رانک وال کت ‪ ۰‬ی‬ ‫تو یايك‌نفر دیگرنیست ‪.‬‬ ‫ز‬
‫سزبمن‬
‫بدنی‪ :‬سب‬ ‫ظر‬
‫نتی‬
‫ات»ز ح‬
‫| صددرصد شخصی اس‬
‫ممکن است بگویند «رنگش عالی بود»‪ .‬زیرا هررکس رنگی را که ون‬ ‫اتسی که نقاشی می‌کند می‌تواند بادقت مطلق رنکی را«م‪9‬قددی که میخواهد متوقتف‬
‫قرض میدهد ‪.‬‬ ‫به‌تصویر‬ ‫ِ‬
‫داردر سینمائی هم انجام‌داد‪ :‬کافی‬
‫ات بعضی‌ها فکر می‌کنند‪ :‬که میشود همیتکار را ک‬
‫پس رنک حدود وثغور دقیقی برای تخیل کارگردان به‌وجود میآورد »‬ ‫"|است نور را روی شیثی که‌میخواهی نشان بدهی‌بیندازی تاسبز دربياید‪ ..‬ولی دربین‬
‫‪۱‬‬ ‫‪:‬‬ ‫هم دارد‪.‬‬ ‫ثتبتی‬
‫نمکا‬ ‫برل‬
‫اً د‬
‫قیعتا‬
‫می طب‬
‫ول‬ ‫|دنگهای يك صحنه يك نوع بده‌بستان سیال وجود داره » يك واگیری واقصسی ‪:‬‬
‫فلینی ‪ -‬این تجربه برای من هنوز در نیمه راه است‪ .‬مرابه‌شوق می‌آوردو کاملا |‬ ‫|وبه‌این ترتیب وقت نمایش فیلم متوجه میشوی که بعضی نقاط پرنور در تاریکی‌فرو‬
‫‪۳:۳‬‬ ‫مترحت اختتارم تیست ‪۰‬شکی کیست که به‌خیلی از صحنه‌های فل ‪۰‬‬ ‫رفته و در نقطه‌های‌دیگر انعکاس‌های غیرقابل پیش‌بینی وجود دارد‪ .‬فرض‌می کنیم‬
‫فوق‌العاده‌ای میدهد‪ .‬مثلا به‌خاندسوزی فآکرنمی‌کپنمنجبراه‌های شیشه‌ای‪ ,‬نابلون‌های‬ ‫| که نورپردازی هیچ جای اعتراضی نداشته باشد‪ .‬توکادر زنده خودت رانگاه‌میکنی؛‬
‫شفاف» تورها و کف‌اطاق که از شیشه پوشیده شده و نور را منعکس می‌کند‪ :‬به‌عنوان |‬ ‫‪ 3‬در آن دقت میکنی » ابراز رضایت می‌کنی و حاضر به‌فیلمبرداری هستی‪ .‬در این‌وقت‬
‫ء‬ ‫میتوانست در سیاه‌وسفید باشد ارضاء کننده است‪.‬نه‬ ‫چزه‬
‫نا‬‫آشتر‬
‫خیلی بی‬ ‫تصویر‬ ‫"|با اطاعت از غریزه خودت نرديك یادورمیشوی» حتی به‌مقدار خیلی‌کم دوربین را‬
‫‪۱‬‬ ‫اه‬ ‫رانگت هو روز شا حصاتی کته وال باانهمه ین مر‬ ‫|رکت میدهی‪ ,‬دراین‌موقع است که درجه شدت نور عوض میشود‪ .‬رنک تند میشودیا‬
‫ح‬
‫‪۱‬‬ ‫یمت‬
‫رمقبه‬
‫رواه‬
‫هی‌خ‬
‫‪ .‬ازطرف دیگر نم‬ ‫ه‬
‫دمن‬‫شنی‬
‫بیا‬ ‫کرده‌ای به‌وجود‪.‬‬ ‫میکنی رنگهائی راکه سعی‬ ‫اینکه حرکت‬ ‫میشود‪ :‬به‌محض‬
‫عادت است دفاع کنم ‪.‬‬ ‫ری و ثابت کنی دیگر آن رنگها نیستند‪ .‬سبزء دیگر سبز تونیست‪.‬‬
‫ادامه دارد با|‬
‫‪۳+‬‬ ‫چثشم انسان چیزها را باچشم انسانی می‌بیند» با عواطف ‪ ۰‬فکرهاوداستانهائی‬
‫هدف ما اين نبود که از داستان صرفاً‬
‫برای ساختن يك فیلم كمك بگیریم‪ .‬میخواستيم ‏‬
‫حاضر نیز ‪.‬‬ ‫ح ک‬
‫اهل‬ ‫موضوعی را انت‬
‫دخاب‌‬
‫رکنيم‬
‫واجد اهمیت است‪ .‬میتوانستبم جنگ‌های مذهبی ‏‬
‫را به‌عنوان موضوع فیلم انتخاب کنیم بهاین‌قصد‬
‫که نان دهیم چگونه تاریخ تکرار می‌شود‪.‬‬
‫گروه مانوکیان کسانی بودند که در يك‬
‫لحظه بخصوص از تاریخ بخاطر يك ایده‌ال‬
‫تجن‌کبداتن‬
‫تین وآنها از این نظر توجه ما را بخود‬
‫جلب مکینند که امروز دیگر دوروبرمان‬
‫نیستند ‪ .‬اما امثال آنها هنوز در اسپانیا شوبلی‬
‫نبود که ما ایبانز را که ‪۱‬‬ ‫وجود دارند‪ .‬بی‌جهت‬
‫اهل باسك است برای ابفای نقش مانوکیان "‬
‫یبمکر‪.‬‬ ‫ان‬
‫دتخا‬
‫با اینهمه همه شخصیت‌های فیلم ضرورتاً‬
‫گبذهشته و تاریخ تعلق ندارند ‪ .‬برای درل‬
‫زمانال باید گنه را درل و » درك گذشته ‏‬
‫تا‬ ‫ضروری‬

‫را که کمتر شناخته‬ ‫فلعته‌ای‬


‫اع‬‫‪ ۴‬بوچه‬
‫شده است انتخاب کردید؟‬

‫‪۰‬‬ ‫یوان‬
‫کان‬
‫امروزه فقط شاعرها درباره م‬
‫صحبت مکینند‪ .‬اما به‌عقیده ما درک گذشته ‪۱۲,‬‬
‫است ‪ .‬درحال حاضر‬ ‫درك زمان حال ضروری‬
‫کسی‌را به‌بادآوری وقایع گذشته تشویق نمی کنند‪.‬‬
‫ما درباره آنها که جنگیدند ‪ -‬بخصوص آنها که‬
‫وعدالت جنگیدند تافرانسه‪-‬‬ ‫ی‬‫درآ‬‫ااط‬
‫زتربخ‬
‫پیش‬

‫‪ «۶#‬چطور شد به فکر ساختن این فبلم ‪.‬‬


‫افتادید ؟‬

‫‪#‬دما در جستجوی عواملی بودیم که باعث ‏‬


‫می‌شود آدم‌هاتی ازمحیط‌های مختلف د ررکنارهم‬

‫بجنگند ‪ -‬گواینکه هربك به‌شیوه خاص خود‪-‬‬


‫درواقع آنها برخلاف آنچهکه درفیلم‌هامی‌بينيم‬
‫روش‌سازمان‌افته‌ای ابرای‌جنگیدن نداشتند‪۱<.‬‬
‫ميخواستيم فیلم را به‌نحوی بسازیم که انگار‬
‫خودمان در کنار آنها و بجای آنها بوده‌ایم ‪.‬‬
‫توجهمان بیشتر به‌حوادث ونحوه ارائه آن بود‪.‬‬
‫سعی کردم ایده‌ئولوژی‌هابمان‌را اززبان قهرمانان‬ ‫دونما ازفیلم «آفیش‌قرمز» اثر «فرانك کاسنتی»‬

‫بیان‌کنيم تقریباً مشابه سبکی‌که «برشت» برای‬


‫ایجاد انگیزه در شخصیت‌هایش بکار می‌بره ‪.‬‬ ‫بهتر است از همین آغاز اعلام کنیم "‬
‫البنه ما روش دقیقی برای نزديك شدن به‌سبك‬ ‫که قصمان نمایش پك مسئله تاریخی نبود ‪,‬‬ ‫ااسنكنتی»‬
‫سه سّوال با «کفر‬
‫نداشنیم فقط سعی‌کرديم روش او را‬ ‫«برشت»‬ ‫میخواستيم مسئّله را مورد کاوش قرار دهیم ‪.‬‬
‫در دیا لوگ‌نوسی دنبال کنیم‪ .‬دربا زگوئی‌داستان‬ ‫ما گذشته را با زمان حال ارتباط داده‌ايم زیرا‬ ‫راگردان‬
‫و «رنه ریشون» ک‬
‫‪۳۳۱‬‬ ‫که بمال ساسا‬
‫و فیلمنامه‌نویس‬
‫بررسی‬ ‫باز‪ ۳ 9‬دن تاریخ بدون‬ ‫که معتقدیم‬
‫به واطف توججه داشته باشیم و اینکه ‪۰,۱۳‬‬ ‫بوده‌اند» کار‬ ‫که بوجود] ورنده حوادث‬ ‫عقابدی‬

‫بیفایده‌ای است‪ .‬اگر حدف فقط بزگاوئی تاریخ چگونه باهم ارتباط دازند و به‌دنبال هم میآیند‪.‬‬
‫باشد» می‌توان روزهای خوش قرن نوزده را فقط می‌بایست توجه می‌کرديم که نحوه ارائه‬
‫عواطف واحساسات اغراقآمیز نباشد‪.‬‬ ‫نشان داد‪.‬‬
‫پوستر قرمر‬
‫نوسعه‌دو لتی» وچند سازمان دپگر اداره خواهد‬ ‫ییتکهشو‌رای‌مر کب‬ ‫و علاقه‌اش به بقای سکینمما‬
‫شد و امید براینست کهصنعت سینمای بومی‌تاسال‬ ‫از مات عالی‌رتبه را مأمورکرده‌است‌تا گزازش‬
‫به موقعیت مستحکمی دست‌پابد‪.‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫کاملی درباره اوضاع سینمای مالزی‌واقداماتی‬
‫سانسور در مالزی هنوز هم‌بسیار سخت گبر‬ ‫رد مه‬ ‫توت ان صورت‬ ‫هرت‬
‫جی د‬
‫اک با‬
‫است‪ .‬کمیته سانسور که اعضای آن چهارده نفر‬ ‫کند‪ .‬آینده سینما ی‌مالزی به‌این گزارش بستگی‬
‫هستند همه‌ی فیلم‌های جدید را می‌پینند و رآی‬ ‫زیادی خواهد داشت‪ .‬کمیته فعلا از فاش کردن‬
‫خود را صادر می کنندوسپس باثکمیته تجدیدنظر‬ ‫نتایج تحقیقات و ی میکند و معتقد است که‬ ‫بمناست نمایش فیلم شور جوانی‬
‫که ‪ ۸۱‬نفر عضو دارد اعتراضات‌مر بوطبه‌توقیف ‪.‬‬ ‫اعلام قبل از موقع این قضیه‌امریعاقلانه تخواهد‬
‫حذف صحنه‌ها و طبقه‌بندی‌فیلم‌هارا موردبررسی‬ ‫بود‪ .‬کمیته از این‌مپترسد که «برادران شاو» و‬ ‫دربرنامه افق شرق‬ ‫‪۱‬‬
‫قرار میدهد‪ .‬اگر اختلاف همچنان باقی باشديك‬ ‫«انای» که ژمانی تصمیم‌داشتندسا زمان واحدی‬
‫ک‬
‫«گروه مشاور» رآی نهائی راصادر خواهد کرد‪.‬‬ ‫جنب‌وجوشی که در حال حاضر سینمای‬
‫با سرمایه‌ی قریب به هفتاد میلیون دلار تشکیل‬
‫وژارت کشور مالزی در تعیین مقررات مربوطبه‬ ‫مالزی را فراگرفته است يك آینده پرثمر رابرای مت اتاها سا توت خن مایم شود سمل‬
‫پروانه نماش دادن به‌فیلم‌هاتا کید کرد آثاری که‬ ‫آورند و موانعی در راه‌عملی کزدن پیشنهادات‬ ‫سینمای اکپنشور نوید میدهد‪ .‬تعداد فیلم های‬
‫از سکس خشونت»سیاست‌های‌افراطی» تبهکاری»‬ ‫ساخته شده و بادردست‌تهیه‌افزایش‌قابل‌ملاحظه‌ای‬
‫کوته‌فکری ‪ ۰‬فرهنگ زرد » همجنس‌بازی ‪۰‬‬ ‫البته مسلم است که نتایج این تحفیقات‬ ‫خنرپیشگان و گکرادرانن با لت‬
‫ین بهسرمایه گذاران‌ش رکت های‌متعددی‌تشکیل‬
‫ال‬
‫مازوخیسم و نظایر آن‌تجلیل‌می کنند شدیدآمورد‬ ‫چیزهای پرسروصدائی‌نخواهد بودبلکه همانهاتی‬
‫ممیزی قرار میگیر ند‪ .‬جاملزه‌فیلم‌هائی کهنمایش‬ ‫است که هميشه و همه‌جا بحث بر سر آنهاست ‪-‬‬ ‫شماره آنها از سی هم فزاتر رفته‌است‪.‬‬
‫مرالزی ممنو عزشد‪ .‬است ‪۰۰۰۳۱۲‬‬
‫آنها ک‬ ‫يك برنامه کمك مالی دولت » محدود کردن‌تعداد‬ ‫ر‌هر گونه‌اقدامی‌درزمینهایجادفیلمسازی‬
‫چه‬‫گ‬
‫ی»‬
‫کو‬‫«پرنقال ک‬ ‫«]آخرین نانگو در پارس» ‏‬ ‫فیلم‌های واردانی و دریافت مالیات‌های سنگین‬ ‫مستقل کاری پسندیده استب ولی شور و اشتیاق‬
‫و «سک‌های پوشالی» نام‌برد ‪.‬‬ ‫از آنهاءٌ استفاده اجباری از افراد و تجهیزات‬ ‫رادر‬
‫‌نا‬
‫پیش از حد نیز مسائل و مگشکولانتیگو‬
‫مالزی فراهم کرده است‪ .‬رقات‌خصمانه رشکت‌ها‬
‫در ضمن فیلم‌های ساخت کشوراندونزی که‬ ‫بومی و نظایر آن‪ .‬دو پخش کننده‌غول آسای‌فوق‬
‫همیشه با استقبال شدید نماشا گران روبرومیشدند‬ ‫له س لهاست بسن کار ‪۰‬نجارت فیلم هستند به‌آسانی‬ ‫گر شف مالی و متافع شخصی کال‬
‫‪۳‬‬ ‫در سال‌های اشیر متضوبیت خود را‬ ‫نیمدا‬ ‫و کت‬ ‫ای‬ ‫فا‬ ‫کار ازعواملی‌هستند که‌سدی در مقابل‌ستیابی‬
‫داده‌اند» درحالی که بل فیلم هندی بنام «بابی»‬ ‫يك سخنگو فاش کرد که در سال ‪ ۰۸۹۱‬در هر‬ ‫به هدف اصلی» یعنی متابله با دو پخش کننده‌ی‬
‫ارت‬ ‫تمام رکوردهای فروش را سک‬ ‫هخدوشد که توسط «سازمان‬
‫ااب‬
‫ایالت يك‌سینما د‬ ‫شت‌های‬
‫رد‬ ‫غول‌آساء به‌وجود آورده‌اند‬
‫توبنیاد برای اینکه بتوانند از لحاظ اقتصادی‌به‪-‬‬
‫مر‬ ‫تن که توس‬ ‫حبات خود ادامه دهند‬
‫به‌پکدیگر يك کنفدراسیون تشکیل دهند ‪ .‬این‬
‫کنفدراسیون روی فیلم‌هاتی کهساخته‌خواهندشد‬
‫سرمایه گذاری میکند (‪ ۰2‬هزار دلارامریکائی‬
‫و هرشرکت عضو مجاز ات که‬ ‫م)‬
‫یلهر‬
‫فای‬
‫بر‬
‫به‌تعداد نامیحدوه سه‌ام‌هز اردلاریآن راخریداری‬
‫کند‪ .‬این‌فکر فی‌النفسه بسیار جالب است وی‬
‫با توجه به‌اختلاف عناید و سلیقه میان اعضای‬
‫‪ ۱‬کنفدراسیون وتضاد مانمافیعد]چننهداانی‌به‌دوام‬
‫آن نمیرود‪.‬‬
‫دولت مالزی برای نشاندادن‌حسن‌نیت‌خود‬

‫دوصحنه آزفیلم «شورجوانی»‬


‫ی‬ ‫‪۳‬‬ ‫اما ن‬
‫نظرخواهی از تماشا گران راجع به‬
‫نبارمه‌ی«ابالات‌متحده‪ :‬نقشی‌ازخود»‬
‫‪۰‬‬ ‫است‪ .‬شیرماهی‌ها پچیششم‌های ما چوشم‬
‫‪.‬‬ ‫خودشان (جالب است که در یکی دونماانعکاس‬ ‫‪7‬‬ ‫چی تب هحصل ‪:‬‬ ‫احمد‬
‫فیلمبردار درچشمهای‌درشت‌شیرماهی‌دیده‌میشود) ‪۰‬‬ ‫انتخاب فیلمها غالباً از روی حساب صورت‬
‫از هممتلاشی می گردند و طعمه لاشخورها‬ ‫گرفته بود ومی‌شود درآنها نقثی از تحولات وتبدیلاتی‬
‫مثلا" فیلم‬ ‫هر‬ ‫مشاهده‬ ‫افتاده‬ ‫اتفاق‬ ‫که در ‪:‬امنریکا‬
‫می‌شوند‪ .‬يك بچه شیرماهی به‌دنیا میآ ید امامادر‬
‫پان تروئل (سرزمین جدید) ‪ .‬چگونگی استقرار این‬
‫‪.‬‬ ‫او راازمنقار لاشخورها تحات دهد‬ ‫قادر تست‬
‫‪| ۰‬ملت ومهاجرت ادمها را دراین سرزمین بخوبی نشان‬
‫چند نما از فضولات‌پیشرفت دانش و نکنولوژی‬ ‫می‌داد ‪ .‬پا فیلم «آخرین نمایش فیلم» بگادانوویچ که‬
‫پاپان کار را مشخص می کند‪.‬‬ ‫به روحیات این ملت با تمام تغییر و تبدیل‌هایش‬
‫می‌پرداخت‪ :‬خب بهرصورت این فرصتی بود که نمی‌بابد‬
‫از دست داد‪.‬‬
‫‪9۵۳‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫ات‬
‫‪۱ ۳۴۳‬‬
‫تهر آن ‪. ۰۰.‬‬ ‫ججشمیننواره‬
‫پن‬
‫‪3‬‬
‫ی تون‬ ‫ی‬ ‫‪3‬‬ ‫ف‬

‫ی‬ ‫ی‬ ‫و‬

‫برنامه‌ها‪ ,‬جشنواره‬ ‫بادیگر‬ ‫‪ ٍ#‬در قیاس‬

‫جشنواره‌ها را بیشتر می‌پسندم‪ .‬بخاطر اینکه ‪5۴‬‬

‫است مثل «دیوانه‌ای که اقزفس پربد» «راننده‬


‫هری و والتر بهپیویورگ می‌روند‬
‫آثاری استکه‬ ‫سنته‬
‫این فیلم از آ‬
‫‪۳‬‬ ‫ناکسی» و ‪.‬ک‪.‬ه‪.‬تماشا بتانخنیمتی ‪7‬‬ ‫هراز گاء برای‌فررونشاندن تبداغ تماشا کرساخته‬
‫دربغی ‪ ۰‬بهمراه می‌آورد‪.‬‬
‫‪| -‬می‌شود‪ .‬یعنی جموعه‌یی دوساعته برای تفربح‬
‫کاسی» را چند روز پیش دبدم‪.‬‬
‫«راننده ت‬
‫|سوررگرمی ‪ . . .‬و بخاطر سهل‌الوصول بودن‬
‫این فیلم درزمره‌فیلم‌هائیست که‌جوان‌های‌فیلمساز‬
‫و ناژه‌تفس آمریکا میسازند ‪ .‬دوربین‌اشان در‬
‫شیوه‌ی بیانی‌اش جای زبادی برای شکافتن معنا‬
‫ومفهومهای خاص بجا نمی‌گذارد‪.‬‬ ‫نوئل بازوچاربخش ‪ -‬محصل ‪:‬‬
‫دکورها حبس نیست‌ودرهوا ی کوچه‌نفس‌ميکشد‪.‬‬
‫هوشنگ طاهری‬ ‫شابن اثر جان فورد به من‬ ‫ب پیائلیزه‌ی‬
‫قلم‬
‫‪ -‬فی‬
‫بهگوشه و کنار اجتماع می‌پردازند و تصوبرهائی‬ ‫(منتقد فیلم» نوبسنده» مترجم)‬
‫نشان داد که امریکا آنقنرها هم بهقول‌های خود درقبال‬
‫زنده از آدمها و موقعیت اجتماعی‌اشان به دست‬ ‫تعهداتش پای‌بند نیست‪.‬‬
‫میدهند‪ .‬این موج تازه پاگرفته‌ای در سینمای‪.‬‬ ‫دیوان‌یی از ففس بر بد‬
‫آمربکاست‪ .‬در این زمینه «پنج قطعه آسان»را‪.‬‬ ‫یکی از قشنگ‌ترین فیلمهایی بودکه‬
‫‪۲‬‬ ‫هم دیده‌ایم‪.‬‬ ‫و روابط آمها‬ ‫محتوا‬ ‫خدمت‬ ‫تکتباك را در‬

‫نمونه‌های بازاری اینگونه سینما هم‌فیلم‪-‬‬ ‫یکنوع‬ ‫فیلم وخود‬ ‫قلب‬ ‫در‬ ‫‪.‬‬ ‫نود‬ ‫درآورده‬

‫ثمیثل «سربلند» است ‪..‬‬ ‫ایدئولوژی حس می‌شود» وتحركث وعصیانی که‬


‫جدا از جشنواره جشنواره ها » تباید از‬ ‫وجودهای بره‌وار لوخت‌را تحول می‌بخشد‪ .‬ابن‬
‫فیلم‌های باستر کیتون غافل بود‪ .‬این برتامه حس‬ ‫تحول دراینجا در قالب بیداری مرد سرخپوست‬
‫تاریشی سینما را درخوددارد‪ .‬شناخت‪۰۰ .‬‬ ‫وقیام علیه سرپرستان تیمارستان نشان داده شده _‬
‫کار بك بازپگر خبره کمدی صامت و هم‌چنین ‏‬ ‫‪۰‬‬ ‫بود‬

‫نکته‌ی دلپسند فیلم از نظر من بخصوص گآاهی به خطی از تاریخ سینمای کمدی‪...‬‬ ‫ِ‬
‫فیلم‌های فربنکس » برای من حکایت بت‬ ‫دایره‌ی ذهنی آن بود‪ .‬بطوریکه در پایان مرد‬
‫نوستالژی‌ست‪ .‬بادی از گذشته های دور سینما و‬
‫ادامه دهنده‌ی همان راه ناتمامی‬ ‫سرخپوست‬
‫بچه‌گیهای خودمان‪.‬‬
‫را‬ ‫«یانی ‪0‬‬ ‫دهسس ‪۳‬‬ ‫من‬
‫می‌شود که از «مك‌مورفی» تا پذ‌یرفته بود‪.‬‬
‫قبمی از خود » جنبه‌هایمتفاوت ‪۰‬‬ ‫محمدعلی سچادی‬
‫دبیدم ‪ .‬درمورد ت‪.‬ماپن فیلم درجدول فیلمها آمده ‪,‬بود ‪:‬‬
‫«دزدها و پاسبانها» ولی بنظر مانین یکنوع عامل‬
‫آمریکا را مدنظر دارد‪ .‬برای‌بيك‌دوستدارسینمای‬
‫‪( ۰‬فیلساز سینمایآزاد)‬ ‫انحراف ذهن تماشاگر است ‪ .‬چون موضوع این فیلم‬
‫آمرپکا» مجال قشنگی‌ست نا نگاهی به نقطه های‬ ‫ب|ه‌نظر من بیشتر شرایط بد اقتصادی امربکا در يك‬
‫دورانی که يك سینمای مهم را دربرمیگیردداشته‬ ‫آزمان خاص تاربخی بود » و موضوع گانگسترسم‬
‫باشد‪« .‬سرزمین جدید» ساخته بان تروئل بطرز‬ ‫‪ ۴‬تاکنون بهترین فیلمکوتاهی کهدرقمت‬ ‫و پاسانها در درچه‌ی دوم اهمیت قرار دباشت‪..‬‬

‫شگفت‌انگیزی مرا مجذوب کرد‪.‬‬ ‫مسابقه جشنواره‌دیدهايم‌فیلم « لونینا»بکار گردانی‬

‫کمار دلنشینی‌ست‪.‬‬
‫مرور کارهای فلینی ه‬ ‫ژان‌پل کوران بوده است‪ .‬فیلمی است بدون گفتار‬ ‫‪ ۱‬فاطمه اخباری تب خانه‌دار ‪5‬‬

‫معارفه‌ای کامل با يك شخصیت بزرگ‬ ‫من اکثر این فیلمها را قبلا" دیده‌ام » وحالا اما پسیار گویا و فصیح ‪ .‬تصاویر سرد و تقریباً‬
‫فجقمطعآآوررزیو امیی‌نکفریدلممها کهدر ايیكکامش از چارلی چاپلین با خاکستری فیلم از يك دسته شیرماهی منظره‌ای سینمای تِِ دو جهانکه در ضمن می‌توانبه‪-‬‬
‫‪.‬‬ ‫د‬ ‫و‬ ‫ب‬ ‫ب‬ ‫ل‬ ‫ا‬ ‫ج‬ ‫م‬ ‫ی‬ ‫ا‬ ‫ر‬ ‫ب‬ ‫ه‬ ‫ع‬ ‫و‬ ‫م‬ ‫ج‬
‫وهم‌انگیز از نآچه کهممکن است پایان کارحیات‬
‫‪ ۱‬آ لفره هیچکاك نیز فیلمی‌درااین‌مجمو عه نمایش‌می‌دادند»‬
‫نزده‬ ‫‪1‬‬ ‫با ‪ > 0‬کونچی‬ ‫باشد میآفربند‪.‬‬ ‫ایندو فیلساز ارزنده » دریافتهای درست وخوبی‬ ‫|چون‬
‫بز رگمهر رفیعا ‏‬ ‫است‪.‬‬ ‫شیرماهی ها پهلوبه‌پهلوی هم و درمحاصره‬ ‫| از چهره‌ی حقیقی امروز و دیروز امریکا در آثارشان‬
‫(استاد دانشکده هنرهای دراماتيك ‪.‬‬ ‫منیکس است ‪ .‬بخصوص فیلم ضد مك‌کارتی (سلطان لاشخورهاژو آلودگی‌های صنعتی نفسته‌اند بچه‬
‫وکا رگردان سینمل) ‪.‬‬ ‫شیرماهی‌ها با پوزه بدن مادررالس‌میکنند گوئی‬ ‫درنیوپورك) ‪.‬‬
‫‪۳‬‬

‫‪74‬‬

‫ان‬

‫دبوانه‌ای ازقفس بر بد‬


‫و‬

‫تماشا گرانش‬
‫ار‬
‫مرتضی پهادری «کارمند داراگی» ‪ :‬هرچه‬ ‫‪۴‬مسال به‌علت گرفتاریهای زیاد موفق‬
‫ا‬
‫‪۱‬‬ ‫‪ ۴‬من از فیلم‌هایامسال بیش از دو سه‌تابشان ازاین فیلم بگویم کمگفتهام ‪. . .‬‬ ‫نشدم‪ .‬از‬ ‫به‌د‪,‬یدن فبلمهای دلخو اهم در جشنواره‬
‫زژاله فرهادنیا «دانشحو» ‪ :‬يك فیلم به تمام‬ ‫را ندیده‌ام» که از آت میان فیلم دلنشین «راننده‬
‫فیلمهای مسابقه یکی دوفیلم از جمله شطرنج‌باد‬
‫معنی شاهکارء» بازیها ب‪-‬ویژه بازی جك نیکولسون ‪-‬‬ ‫تاکسی» توقع مراتاحدودزیادیا زسینمابرآورده‬ ‫سخت‬ ‫و حماسة پیلی‌جو را دیدم که این‌دومی را‬
‫درحدی‌است که تعریفش اززبان برنمی‌آید‪.‬‬ ‫ساخت‪ .‬بهعتیده‌ی من مورد فراموش شدهی‌فیلم‬
‫‪ 9‬غلامعلی الهیاری «محصل» من اهل جفنواره‬ ‫گرفتارسانتی‌مانتالیزم غربی‌دیدم‪ .‬هرچند این‌فیلم‬
‫های امسال جشنو اره موضوع «خود» بود»من‌در‬
‫این‌فیلم را هم به اصرار دوستان وبسکه تعریف‬ ‫نیستم‬ ‫می‌توانست با درونمایه‌ی رئالیستی‌اش » سیر‬
‫‪۵‬‬ ‫‪.‬جازه بدهید بگویم‬
‫کردند تماشا کردم ا‬ ‫ابن فیلمها بیشتر به‌دنبال ارزش‌های انسانیگم‬ ‫ببرد‪.‬‬ ‫داستانی فیلم را خوب پیش‬
‫شبه بودم» بعنی درست همان عاملی که اکشر‬
‫بیعلاقه يك ثماشاگر جشنواره خواهد ساخت ‪.‬‬
‫خسرو هریتاش‬
‫ِِ‬ ‫کيلكام‬
‫جعفر کوشگی «کارمند» ‪:‬‬ ‫افل بوده‌اند و فثظ باره‌بی از‬ ‫فیلمسازان از غآن‬ ‫( کارگر دان سینما)‬
‫بود ‪-‬‬ ‫فیلمسا زان بهآن بر داخته‌اند‪.‬‬
‫«دییلمه» ‪ :‬نمیدانم ‪۳‬‬ ‫فاطمه زندی‬ ‫‪0‬‬
‫اکبر زنجانیور‬
‫این فیلم » چگونه می‌توانم درطول یکسال بفیالمهای‪:‬‬ ‫(بازیگر تثاتر و سینما)‬
‫پرده کنار بیایم ‪.‬‬
‫‪:‬ا‬
‫‪ 9‬احمدجان قربانی «دانشجوی علوم» ک‬
‫فیلسازان ایرانی این فیلم را میدیدند ضرر ندارد !!‬
‫‪ 9‬مرتضی عمادی «دانشجوی سینما» ‪ :‬صورت‬
‫دیوانه‌ای از ففس پرید‬
‫اننده‌تا کسی» میلوش فورمن ‪ -‬سازنده فیلم ‪ -‬را ازدور می‌بوسم‬ ‫‪۴‬و این‌فیلم به‌اتفاق ف«یرلم‬
‫از آثاری بودند که در سیر روشنی گام میزدند‪ .‬تشکری بی‌حد از او که احساسی‌را درمن‌بلرزه انداخت‪.‬‬
‫‪:‬ماشای این فیلم |‬
‫‪ 9‬مهین افرندپور «دانشجو» ت‬
‫بااین تفاوت که در اینجا میلوش فورمن بهتر‬
‫‪.‬ن ازجشنواره |‬
‫برایم میسرنشد م‬ ‫دهم‬
‫رک‬‫کاشی‬
‫بهامه تل‬ ‫بنشاند ‪9‬‬ ‫را در کدام تفه‬ ‫می‌دا ند ‪.‬که دورییش‬
‫‪1‬‬ ‫يكک شاهکار طلبکارم !‬
‫درباره ار‬ ‫ی‬ ‫‪ 9‬شهناز پورحیدری‬ ‫فصل‌های خستگی و کرختی موجودات فیلمش‬
‫راصمیمی‌تر نشان بدهد ‪ .‬مثلا دراین فیلم» وجود فیلم سکوت میکنم چون میترسم حرفهایم ازارزش‬
‫والای آن بکاهد‪.‬‬ ‫دوربین اصلا حس نمی‌شود‪ .‬و این میزانن و‬
‫حسین قره‌چه داغی «دانشجو» ‪ :‬شاهکاربود »‬ ‫آدمها هستندکه تکلیف فیلم را روش می‌کنند‪.‬‬
‫آقا شاهکار بود !‬ ‫‪ ٍ#‬برای من نه تنها ورتمولر (سازنده‌ی‬
‫درابتدای فیلم دو نقطه‌ی نورانی به‌چشم میخورد‬
‫‪ :‬رفتار‬ ‫‪ 0‬لاله فره‌وشی «لیسانسیه ادبیات»‬
‫مهثل دو چشم روشن بطرف بیمارستان‌می‌رود»‬
‫ک‬ ‫این فیلم) بلکه خود سینمای ابتالیا جالب است»‬
‫فورمن با این نوشثه ازوصف بیرونست ‪.‬‬ ‫که بعد از نقاب در خاك کشیدن پازولینی ‪.‬‬
‫فیلم را‬ ‫«محصل» ‪ :‬حرفهای‬ ‫جمال تابنده‬ ‫[‬ ‫و انگاری می‌خواهد » محیطآ نجا را روش نکند‪.‬‬
‫نفهمیدم ‪ .‬بااین وجود همه چیزش برایم مفهوم بود‬
‫در آخر که کار «مك‌مورفی» ‪ .‬تمام میشود و‬ ‫وبسکونتی » دسیکا وجرمی ‪ . ۰. ۰.‬جایشان توسط‬
‫باهین میگویند يك فیلم جهانی ‪.‬‬ ‫فیلسازانی‌چون ورتمولر ودیگران پرشده است رفیقش راه او را پی‌می‌گیرد » ما تأثیر این‌نور‬
‫‪ 0‬شهین آبدین «کارمند» ‪ :‬من فکر می‌کنم‬ ‫بطوربکه خالاء وجود آنها حس نمی‌شود‪.‬‬
‫های آدمهای‌این‌فيلم همه دیوانه بودند ! آخرچطورممکنست‬ ‫میلوش فورمن گوبا از وجود صحنه‬ ‫هفت خوشگل ننها فیلمی‌اسنکه نااین لحظه‬
‫کسی بتواند این چنین نقش يك دیوانه را بازی کند؟‬ ‫داخلی فوق‌فزون فیلم (بخاطر مایه‌ی‌تتاتری‌اش)‬ ‫‪.‬یلم» در يك کلام‬
‫در‪ .‬جشنواره تماشا کرده‌ام ف‬
‫‪ :‬بهترین‬ ‫احمد کامکار «کارمند دانشگاه»‬
‫فیلمی که درتمام عمرم دیده‌ام ‪ .‬شاید این تعریف بخاطر‬
‫سگرذشتارویا است‪ .‬شاید برای ما فقط جنبه‌ی به‌تنگگ می‌آید‪ .‬نآجا که فصل بی تأثیر کشتی‌رانی‬
‫اینستکه هنوز ازجذبه تماشای آن بیرون نیامدهام ‪.‬‬
‫ددرربا را وارد فیلم میکند‪ .‬و سعی‌دارد ازآن‬ ‫ضدفاشیسم فیلم مطرح‌ناشد» ولی‌درآن تمثیل‌های‬
‫‪ 9‬حسینعلی پاری‌پناه «کارمند بانك»‪ :.‬من که‬ ‫بعون نوعی مفر مفرح اسفادهآکند‪.‬‬ ‫" گوباتری قابل دریافت است‪" .‬‬
‫مجید قاری زاده خیلی خوشم آمد‪ .‬زاکارگردانی » بازیها وخلاصه همه |‬
‫‪.‬ستخوش بههیکی خاذاری‬
‫چیزفیلم بی‌اندازه لذت‌بردم د‬ ‫(سینما گرسینمای آزاد)‬ ‫(شاعر وبازیگر)‬ ‫ش‬
‫نف‬
‫‪0‬‬
‫‪4‬کی‬
‫اب‪._-‬‬ ‫ی‬
‫نی وی‬
‫ی ال ک‬ ‫تااس‬ ‫ایی‬
‫ب‪0۱‬‬ ‫اب‬ ‫‪۹‬‬

‫هارولد ویور در حال حاضر سرگرم تحقیق درباره‬


‫بینمای جهان سوم است و ضمنا کار نوشتن زندگی‌نامه‬
‫بعلاوه او در دانشگاه‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫را دردست‬ ‫و‬
‫رلاوال» سینما و زبان‌انگلیسی‌ندریس می‌کند‪ .‬اودر نوشتن‬
‫یی‌های فیلموگرافی انتقادی سینمای آفریقا ‪3261۲1۸‬‬
‫رح عمط ظ تععتاتمض ‪0‬عام‪6‬ز‪0۳‬ظ‬
‫و فپلم و واقعبت های آفریقا تی‬
‫صه از‬ ‫صه‌ته‬ ‫ومع‬
‫داشته است ‪ .‬و مطلب « فیلم‌سازان افریقاگنی‬ ‫ای‬
‫وواقعیت‌های افریقائی» را اختصاصاً برای «مجله‌سینماه»‬

‫فیلمسازن اف بقاتیو‬
‫وافعیتهای ابفقرائی‬ ‫(یمناسبت نمایش فیلم «اکزا‪)»۷‬‬

‫نوشته ‪ :‬هارولد دی ‪ .‬وبور (پسر)‬


‫کات کی ازفیلهای را کته ور‬
‫اواخر دهه شصت با اوایل دهه هفتاد درآمریکا‬
‫درباره سپاهان ساخته شده با کارهای «عثمان‬
‫سمبنه» مقایسه کنیم تا روشن شود که فیلم‌های‬
‫سیاهان را يك کار گردان سیاه می‌تواند با‬
‫سازد ‪ .‬قهرمان «سمبنه»‬ ‫هوشمندی وساسیت‬
‫دونما ازفیلم «اگزالا» ساخته «عثمان سمبن»‬ ‫دريك نظام اجتماعی فاقد زرق وبرق عمل مکیند‪,‬‬
‫که بحق فاسد » ظالم وغیرانسانی تصویر می‌شود‪.‬‬
‫سنداهخمته‬
‫او سهفیلم کوتاه و چهار فیلم بل‬ ‫در دوره استتلال سیاسی رسمی ‪:‬‬ ‫چه‬
‫دانلد ب«وعگلث‪-‬مان سمبنه» کیست ؟ و‬
‫بود از جمله «ماندایی» ‪ 192002۲۷‬درباره‬ ‫بدین ترتیب است که ما از ظریق «سمبنه»‬ ‫ویژگی‌هائی کار او وسایر فیلمسازان آفربقائی‬
‫فباد ‪.‬و سوء استفاده ازقدرت ‪ « .‬تائو » ‪"1‬‬ ‫می‌توانيم نظام اجتماعی سنگالی را دگرذشته ‪.‬‬ ‫را از فیلم‌های آفریقائی آ‪-‬مریکائی و سار‬
‫درباره جوانان بیکاروشکاف نسل‌ها و «امی‌تائی»‬ ‫و‪ 2‬امالین‬ ‫دراگ‬ ‫ی‬ ‫شاید هم‬
‫حال و‬ ‫فیلم‌های هالیوود متمایز می‌سازد ‪٩‬‏‬
‫متاومت درباره استعمار‬ ‫درباره‬ ‫تهاتصص‬ ‫فیلم او «دخترسیاه» شرح ماجراهای دردناك‬ ‫در درجه اول سینمای آفریقا بجز چند‬
‫‪۱‬‬ ‫فرانسه ‪.‬‬ ‫يك خدمتکار آفربقائی در فرانسه در يك دهکده‬ ‫مورد استثنائی » يك سینمای سپاسی است که‬
‫فیلمسازان از نظر سیاسی متعهد آفربقائی‬ ‫کنار دریای مدیثرانه است ‪.‬‬
‫پیوسته شیوه‌های مختلف استعمار جدید رآاشکار‬ ‫اين دختررا باحال‬ ‫ذگشیته‬
‫«سمینه» زگند‬ ‫وضع موجود است ‪ ۰‬گواپنکه به ندرت راه‬
‫ساخته‌اند‪ .‬سمبنه در «دخترسیاه» و «مدهوندو»‬ ‫مقاسه می‌کند و به موازات آن نمونه‌هائی از‬ ‫حل‌های قابل لمسی ارائّه می‌کند ‪« .‬سمبنه» که‬
‫(يك مائورتانیائی که درپاریس در تبعید بسر‬ ‫استعمار جدید را عرضه می‌کند ؛ مانند بازار‬ ‫به گفته خودش نا کنون پیش ازسی حرفه مختاف‬
‫و داعاظ وعرژ*‬ ‫‪001610٩‬‏‬ ‫می‌برد و فیلم‌های‬ ‫دختران خدمتکار در میدان استثلال و اتکای‬ ‫‪ -‬کاردربارانداز» اداره اموراتحادیه کارگری»‬
‫را کار ‪ ۳‬دانی ‪ 7‬ده‬ ‫"مصنوزه‪ ۵۵۷ ۷‬رمع‌تععل‬ ‫رئیس جمهور بکهمك‌های فنی فرانسه که وسیله‬ ‫مزدوری » داستان‌نویسی وغیره ‪ -‬را آزموده‬
‫است) شرابط زندگی غیرقابل تحمل آفریقائی‌ها‬ ‫است ‪.‬‬ ‫ال‬
‫نویگبر‬
‫سانس‬
‫ادامه تسلط ارپابان فر‬ ‫پیشك برجسته‌ترین چهره سینمای‪ .‬آفریقاست ‪.‬‬
‫گارران مهاجر را در کشورهای‌پیشرفته‬ ‫وسایر ک‬ ‫جدیدترین فیلم سمبنه با عنوان «اگزالا»‬ ‫آوورد تا‬ ‫اودر سن چهل سالگی بهسینما ر‬
‫اروپائی نشان داده‌اند ‪ .‬این آدم‌ها ‪ -‬گاه بر‬ ‫(که در زبان محلی به‌معنای ناتوانی جنسی‌است)‬ ‫وسیله‌ای برای ایجاه رابطه با توده های پیسواد‬
‫اساس تفاهم‌ها وقراردادهای بین‌المللی مجبور‬ ‫به گفته خودش فیلمی است درباره يت بازرگان‬ ‫که با نبویشتگهانه‌اند داشته باشد ‪ .‬تاریخ معاصر‬
‫می‌شوند به کارهای تحقیر کننده‌ای که افراد‬ ‫نمونه سنگالی وپیدایش يك طبقه بورژوای سیاه‪.‬‬ ‫مانند بیشتر قست‌های‬ ‫او «ستکال»‬ ‫ور‬
‫‪۳9‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫محلی این کتوره تا‬ ‫‪9‬‬ ‫مارا او ار‬ ‫به دو تجربه استعمار ‪-‬قدیم و‬ ‫آفر یا مشخص‬
‫تن در دهند ‪ .‬تصویری که بدین‌ترتیب از تبانی‬ ‫درحال حاضر ما شاهد تولید يك کودك مرده‬ ‫استعمار جدید است ‪ .‬بدین ترتیب «سمبنه» در‬
‫بین‬ ‫‪-‬‬ ‫و گاه ظربف وپیچیده‬ ‫تا‬ ‫اد‬ ‫هستیم ‪ .‬برخی از شرایط عوامل خطرات زیادی‬ ‫همه فیلم‌هایش با موضوع حضور افراد بیگانه‬
‫رهبران آفربتائی واربابان استعمار گرشان بدست‬ ‫دربردارند » برای اینکه اخزارج از اروپا اداره‬ ‫درسر‌زمینش بر صورت«در گبری داشته اسّت‬
‫میآید » نمایانگر این عقیده فیلسازان] فریقائی‬ ‫ورهبری میشوند ‪ .‬میخواستم نشان دهم که این‬ ‫پك » حکومت فرانسویان پیش از اعلام استتلال‬
‫است که استقتلال رسمی از دولت‌های اروپائی‬ ‫اداره ورهبری بچه طرز اعمال می‌گردد و بچه‬ ‫ومتاومت آفربقائی‌ها دوو» شیوه‌های ظربفتر‬
‫فقط به نفع عده معدودی بوده است و آنها نوده‬ ‫اعد درد کش ازای فلم‬ ‫یار‬
‫بت ه‬ ‫کنترل خارجی با تبانی عواملی در داخلآفربقا‬
‫دم را به اصلاح این وضع دعوت می‌کنند ‪.‬‬
‫موضوع دیگری که موی ‪39٩ 9‬‏‬ ‫ٍ‬
‫‪۱‬االانیلم‌های‌امروهودِ‬ ‫«سمبنه» است » موقعیت زن در جامعه افربقائی‬
‫است ‪ .‬او کليشه اروپائی زن به عنوان بسك‬
‫یه‌دهد‬
‫ردمحمل‬
‫آور‬
‫رم‬‫قدت‬
‫موجوه ضعیف‌تررا بش‬
‫سا آتلانتنات‬ ‫دیاموند‬ ‫س‬
‫وبر اهمیت‌های اجتماعی » اقتصادی » فرهنگی‬
‫(تکرار جشنواره جشنواره‌ها)‬ ‫کاید می‌گذارد ‪ -‬به‌عنوان‬
‫وسپاسی زن پیوسته ت‬
‫(پرواز بز بالدار ‪ -‬مسابقه)‬
‫ساعت ‪ ۳۱ :‬و ‪۵۱‬‬ ‫عامل اصلی نگهداری ازخانواده در «تائو» »‬
‫پوستر قرمز (فرانك کاسنتی)‬ ‫ساعت ‪۷۷۱ :‬‬ ‫بعهنوان منبع نهائی درآمد خانواده درشرایط‬
‫‪۳۳۱‬‬ ‫ساعت اه‬
‫رقص مرک (رامین مولائی)‬ ‫‪ ..‬به‬ ‫‪ 61728‬حمتجظ‬ ‫سخت» در«بارون‌سارت»‬
‫افسانه اوبیراخارا ن(د]ره لوئیز اولیوثیرا)‬ ‫بزاگشت پسرگمشده (بوسف شاهین)‬ ‫عنوان موجود شریفی که در برابر زور گوئی‬
‫با خودکشی مقاومت مکیند در «دخترسیاه» ‪.‬‬
‫سینما امپایر‬ ‫ساعت ‪۹ :‬‬
‫(ابالات متحده ‪ :‬نقشی ازخود)‬ ‫درباب حرکت » شن‌وخون (ژاكآ لن‌رنو)‬ ‫وبه عنوان رهبر سپاسی در زمان اشغال فرانسه‬
‫«امی تائی» ‪.‬‬
‫ساعت ‪ ۰۱‬و ‪۳۱‬‬ ‫برده عشق (نیکیتا میخالکف)‬
‫قانون ‪:‬‬ ‫«سمینه» برخلاف بسیاری ازهمتاهمای‬
‫هالیوودی‌اش حاضر نمی‌شود زن‌هارا در نش‬
‫تشریح بك قتل (اتوپرمینجر‪)۹۵۹۱ -‬‬ ‫سینما دیامو ند‬
‫جاسوسه‌های کارانه‌باز » مانکن‌های شيك » با‬
‫سینما امپایر‬ ‫(جشنواره جشنواره‌ها)‬
‫وسیله‌ارضاء تمابلات‌جسی‌شان دهد ‪« :‬احتیاجی‬
‫(فدریکو فلینی ‪ :‬دنیای يك ساحر)‬ ‫ساعت ‪۱‬‬
‫ظهرف يك ساعتی که به نماشای فیلم‬
‫ندارم ک‬
‫‪ ۰۹۱‬و‪۲۲‬‬ ‫ساعت ‪:‬‬ ‫می‌نشینم لنک وپاچه ببینم ‪ ...‬بعلاوه وقتی‬
‫داستانهای خارق‌العاده شامل «توبی‌دامیت»‬ ‫پيك‌نيكك درهنگینگ راك (پیترویر)‬
‫خودنان زن دارید برای دیدن لنگ و پاچه به‬
‫(‪)۷2۹۱‬‬ ‫ساعت ‪۳۱ :‬‬ ‫سینما نمی‌روید ‪ ».‬در زمان اعلام استقلال د‬
‫از ه درصد اجزمعیت‬ ‫اواسط دهه شصت بش‬
‫لویدور‬
‫سینما ب‬ ‫(اين‬ ‫ند‬
‫دمی‬
‫ر ن‬
‫کحیت‬
‫کال به زبان فرانسه ص‬
‫(باستر کیتون ‪ :‬چهره احساس)‬
‫سینما دیامو ند‬ ‫در مورد ساپر جوامع فرانسوی آفر با نیز صدق‬
‫بعضی از‬ ‫‪ .‬زاین نظر «سمینه»‪..‬و‬ ‫وت‬
‫ساعت ‪ ۰۱۰۳۱ :‬و ‪٩۱‬‏‬ ‫(سینما چشم و گوش داره)‬
‫رنگ پریده (‪)۲۲۹۱‬‬ ‫‪۸۱‬‬ ‫سامت‬
‫همکارانش تصمیم گرفتند به منظور ایجادرابطه‬
‫باتوده‌های مردم اززبان‌های محلی استفاده کنند‪.‬‬
‫شب بخیر پرستار (‪)۷۱۹۱‬‬ ‫ماشین حیرت‌انگیز (ابروین راستن)‬
‫هفت شانس )‪(۵۲٩۱‬‏‬ ‫صخره سفید (تونی میلام)‬ ‫ات فیلسازان آفریقانیزینا‬
‫مشکالات زیادی روبرو هستند که مهمترینآنها‬
‫سینما پولیدور‬ ‫روت‬
‫سینما پاام‬ ‫نکافی بودن تجهیزات فیلمبرداری توهیه فیلم‬
‫خام است ‪ .‬حتی در نیجریه که درآمدهای نفتی‬
‫(دا گلس فربنکس ‪ :‬بت‌کارخانه رویا)‬ ‫(تکرارمسابقه)‬
‫ساعت ‪٩۱ :‬‏ و ‪۲۲‬‬ ‫قابل توجهی داره » خرید تجهیزات فیلمسازی‬
‫ساعت ‪ ۰۱ :‬و ‪٩۱‬‏‬
‫ازخارج بسیار مشکل است زیرا که از نظطر‬
‫گاهی تو » گاهی بیرون (‪)۷۱5۱‬‬ ‫جزبره خرچنگها (واسلاو مر گل)‬
‫دولت توسعه‌فیلمسازی ازطرح‌های واجداولویت‬
‫نقاب آهنین ( لن‌دوان ‪)۹۲۹۱ -‬‬ ‫سودای برنیس (خایمه هومبرتو)‬
‫نیست ‪ .‬باستثنای چند کشور درتمام آفریقا‬
‫‪1‬‬ ‫سینما سینه‌مو ند‬ ‫‪ ۳۱ :‬و ‪۲۲‬‬ ‫ساعت‬ ‫فیلسازان پیش ازآنکه بتوانند نمونه‌های‬
‫(افق شرق)‬ ‫های فیدلتی‪ (:‬نتوانت اکستیاویرجم)‬ ‫روزانه فیلم را ببینند » باید برای چاپ وتدوین‬
‫آن‌بارها بکشهورهای اروپائی بروند ‪ .‬فیلسازان‬
‫ساعت ‪ ۰۱۰۳۱ :‬و ‪5۱‬‬ ‫ازنقایصی که این وضع در کارشان پدپدمیآ ورد‬
‫زورلینی)‬
‫احساس تعهد (دیوید سیمز)‬
‫مانند کم نوردهی با زیاد نوردهی به فیلم‬
‫شورجوانی (جمیل سولونگک)‬ ‫خام ‪ -‬گ]اهند اما‪ .‬تاوقتی که تسهیلات محلی‬
‫سینما پارامونت‬
‫" برای تولید فیلم در چهارچوب اتحادیه‌های‬
‫سینما سینه‌مو ند‬ ‫(عکراز برناهه صیتما چش ورگواش دازد)‬
‫آفریقائی ایجاد نگرده ‪ ۰‬فیلسازان با این‬
‫‪-‬نجاه سال سینمای ایران)‬
‫(فانوس خیال ما پ‬ ‫‪۱‬‬ ‫باست ‪۰۱۰:‬‬
‫مشکللات دست‪ .‬بگریبان خواهند بود ‪ .‬مسئله‬
‫ساعت ‪٩۱:‬‏‬ ‫سفر بهلب دنیا (ژاك ابوکوستو)‬
‫پهشت ‏ استقالال‬ ‫هست‬
‫پونخمشایش‌فیلم هم که هنوز دردست شر کتهای‬
‫ساژ دهنی (امیر نادری)‬
‫آمریکائی و فرانسوی است ‪ ۰‬مشکل دیگر این‬
‫فیلسازان است ‪ .‬با اینهمه فیلمسازانا فریقائی‬
‫‪۷‬‬ ‫ات‬ ‫(فینما تچ و کوش دارد ‏ رد ار)‬ ‫حاضر نیستند برای تجلیل از اوضاع بعداز‬
‫دوباره نگاه‌کن ‪ -‬موزه ایران‌باستان‬ ‫‪7‬‬ ‫ساعت‬
‫استقلال فیلم بسازند » آنها شرابط زندگی‌شان‌را‬
‫مغولها (پرویزکیمیاوی)‬ ‫بکسرتیان برادناسن)‬
‫سرچشمه دنیای من (‬ ‫به همان ترتیب که تجربه می‌کنند ‪ --‬فاسد »‬
‫غرانسانی و خفداناور تاشان می‌دهند‪.:‬‬
‫عت ‪ ۰۱‬و ‪۱ ۳۱‬و‪)5‬‬
‫سقا‪-‬‬
‫(سینما سینه موند ا‪-‬فق شر‬
‫شور جوانی‬ ‫مالزی ‪:‬‬
‫که‬ ‫فیاش‬ ‫‪۱‬‬
‫کارگر نحل‬ ‫امروژ ‏‬
‫ژالان سولتان اسمائیل‬ ‫تهیه کننده‬
‫جمیل سولونگ‬ ‫فیلمنامه‬ ‫مر‬ ‫‪ 9 9‬ق شی) یمیت‬
‫باکوب دین‬ ‫فیلمبردار‬
‫احمد واب‬ ‫موسیثی متن ‪:‬‬ ‫(سینما دیاموند ‪ -‬ساعت ‪ - ۷۲‬سینما چشم وگوش دارد)‬
‫‪ :‬بوجی رشید ‪ .‬هیل امیر ‪ .‬بوسف هاسلام‬ ‫بازیگران‬ ‫صخره سفید‬ ‫ب‬ ‫ام‬ ‫‪ ۳‬انا‬
‫‪ ۵‬میلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۰ .‬دفدته‬
‫تونی‌می‌لام‬ ‫کار گردان‬
‫مایکل ساموئلسون‬ ‫نهیه کننده‬
‫«هایری» » جوان بی‌قراری که همیشه تصور می‌کندکسی بهاو | ‪.‬‬
‫علاقه ندارد » بخاطر سهل‌انگاری واستفاده ظاهراً غیراخلاقی ازنسهیلات |‬ ‫تونی می‌لام‬ ‫فیلمنامه‬
‫اداره اکزار اخراج می‌شود » اما دوستانش «ليز» و «زول» ‪ -‬که همه |‬ ‫آرثور ووستر‬ ‫ار‬
‫اوراجونئی صدا میکنند ‪ -‬به اکوماك می‌کنند تاکار جدبی ‪۲۳۳‬‬ ‫ربك ویکمن‬ ‫آهنگساز‬
‫«هابری» ازمادر پیر وبرادر جوانترش «الیاس» نگهداری می‌کند‪ .‬او[‬ ‫| بازیگران ‪ : .‬زجکیامبرن وقهرمانان اسکی جهّان ‪.‬‬
‫‪ ۵‬میلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۵۷ .‬دفیثه‬
‫به تدریج متوجه می‌شودکه عاشق «آنیتا» دختر يك بازرگان بنام‬
‫«شمس‌الدین» شده است ‪« .‬آنیتا» هم به «هایری» علاقمند می‌شود اما |‬
‫برادردختر «یوسف» مخالف رابطه] نهاست‪« .‬هایری»» پس‌ازدر گیربهاتی‬ ‫| «وایت راك» گرارش بیست‌ودومین دوره بازی‌های المپيك زمستانی‌است‬
‫«یوسف» را به محل مبارزه دعوت می‌کند » اما «یوسف» که مب ‪۳‬‬ ‫«جیمز کابرن» در تعدادی از‬ ‫کرت‬
‫«ایسیر و»‪ -‬بگرزار شد‪ .‬ش‬ ‫ار‬

‫شرافتمندی‌نیست همراه دوستانش به‌محل‌مبارزه میآ ید ‪] .‬نهابه«هابری»‬ ‫| بازی‌ها و نیز موزبك انفجاری «ريك وبکمن» به حوادث مختلف‌وحدت‬
‫حمله می‌کنند اما این‌بار «زول» بكهمك «هایری» می‌آید ‪ .‬این‌مبارزه‬ ‫|و یکپارچگی خاصی می‌دهد‪.‬‬
‫برای زول سرانجام دردناکی دارد ‪.‬‬
‫هایری‌باطیا نچه‌ای کهکيافتکستر درمبارزه باپلیس ازدست ‪۱۳‬‬
‫که درمی گیرد گلوله‌ای ‏‬ ‫کشمتکتی‬ ‫می‌رو د ور‬ ‫« بوسف»‬ ‫باردپگر به دیدن‬

‫اصابت می‌کند و «هایری» متواری می‌شود ‪ .‬پلیس پس از‬ ‫به «یوسف»‬


‫پگررلسویله وشناخت طیانچه کانگستری‌که باهمان طیانچه مرتکب قتل |‬
‫شده بود » شليك‌شده‌است ‪ 6‬نتیجه می‌گیره که «هابری» بایستی ازهمدستان |‬
‫کانگسترمز بورباشد‪.‬‬
‫دا‬ ‫وقتی انیتا ازاین جریان مطلع م‌شود‪ .‬نمهیاه‬
‫رد ‪۱‬‬ ‫سازد ‪ ۳‬لیس‬ ‫می کند نک‬ ‫می‌رود ا اورا ازخطر ی که نهدیدش‬

‫‪۱‬‬ ‫کیند و به تعلیت ار هید از‬


‫دانیتاه را ‪.‬بیدا ه‬

‫‪۳0‬‬
‫ی و و‬
‫جح‬
‫‪۳‬‬ ‫یی‬ ‫ی‬ ‫زا‬ ‫ان‬

‫(سینما دیاموند ‪ -‬ساعت ‪٩۱‬‏ ‪ -‬مسابقه)‬


‫‪۵‬‬ ‫‪۷‬‬ ‫‪۳‬‬ ‫ٍ‬ ‫باز لد ‪+‬‬
‫شق‬
‫عده‬
‫اتحاد جماهیر شوروی ‪ : :‬بر‬
‫نیکیتا میخالکف‬ ‫کار گردان‬ ‫‪ :‬بوسف شاهین‬
‫‪۱‬‬ ‫استودیوسفیلم‬ ‫نهیه کننده‬ ‫(الجزایر)‬ ‫ك‬ ‫گر‬
‫ي‬
‫فت و‬
‫انما‬
‫‪ :‬ولیندوستری سی‬
‫فردرب كگورنشتاین‪ .‬آندره مخالکف‪ .‬کو نچالوفسکی‬ ‫فیلمنامه‬ ‫اینتر ناشنال‌فیلمز (مصر) ‪.‬‬
‫پاول لبه‌تف‬ ‫فیلم دار‬ ‫‪ :‬یوسف شاهین » صالح جاهین (باهمکاری فاروق بلوفع)‬
‫ادوارد آرته‌می‌بف‬ ‫موسی‌قی‌متن‬ ‫‪ :‬عبدل عزیز فهمی‬
‫»و‬ ‫پل‌ناسولووی » رودیون اخاتپوف‬ ‫بازیگران‬
‫کالياگین » ابوالسگبلاش‌وبلی‪.‬‬ ‫‪ :‬سهیر المرشدی » شکری سرحان » رجاء حسین » سیدعلی‬
‫دقبثه‬ ‫رات ‪۰۰۰۱‬‬ ‫‪ ۵‬مبلیمتری‬ ‫کویرات » علی‌الشریف » ماجده‌الرومی ‪.‬‬
‫‪۰‬‬ ‫رنگی‬ ‫‪۰‬‬

‫«کالیا گین» يك کارگردان ‪« ۰‬اولگاو وزنه‌سنسکایا» يك بازیگر زن‬ ‫" این فیلم تصویری اززندگی دریکی ازدهات مصراست‌که نحت‬
‫و «یوژاکف» يك تهیه کننده‌فیلم» سینما گرانی هستند که با سپاست کاری‬
‫ندارند‪ .‬آ نهاکه ازقلاب اکتبر را نه‌فهمیدند ونه‌قبول داشتند» بهمین‌جهت‬ ‫| تأثیرگرایش‌های زندگی وفشارجنگ » نظم‌وترتیب وروال زندگی سنتی‬
‫آن بهم می‌خورد ‪ .‬برخوره هدف‌ها ونقطه نظرهای متضاه سرانجام به‌قتل‬
‫برای رهائی از خطرات احتمالی و آشوب شهر مسکو به‌شهر کوچکی‌در‬ ‫بدهست‬ ‫اردر‬
‫یترپس‬
‫و دس‬
‫اعام خونینی منجر می‌گرددکه درآن مادر به‬
‫جنوب می‌روند‪ .‬دراین‌شه رکوچك آنها سعی‌می‌کنند مثل سابق زندگی|‬ ‫| برادر کشته می‌شود ‪ .‬تنها آنها که دهکده را" ترك کرده‌اند نجات می‌با بند‬
‫است‪ .‬فغرو ورستی ‪۱۳9۱‬‬ ‫ول‬
‫حو‬‫تیر‬
‫کنند آما هممچی دررحال نغی‬
‫هنها تمقیبمی‌کنید به فرارشان رکه طبرلود‬
‫و دودلتکی ک آ‬ ‫‪9 ۱‬و‬
‫وحثیانه مأموزان گاردسفید را نمی‌شود نادیده گرفت‪ .‬بتدهریج گروه |‬ ‫می‌دهد‪.‬‬ ‫|ومسخره‌ای‬
‫فیلمسازی آنان نیز مورد سوءظن مأموران قرار می‌گیرد و کاپیتان‬
‫«فدوتوف» رئیس گارد سفید اعمال انها را زیر نمظیر‌گیرد‪ .‬سوءظن‬
‫‪9۳‬‬ ‫«فدو توف» بی‌اساس نیست‪.‬‬
‫«پوتوتسکی» فیلمبردار گروه يك بولشويك است که مخفیانه ازصحنه‌های‬
‫‪ 0‬وحشیانه کاردسفید فیامبرداری»می کند ‏ ‪۳۱‬‬ ‫اعدام و‬
‫که عاشق اوست او را در مخفی کردن فیلم‌ها یاری می‌دهد‪ .‬سرانجام‬
‫«فدوتوف» » پوتوتسکی را دستگیر می‌کند و پوتوتسکی برابر چشمان‬
‫ونوقت «کالباگین» کگارردان فیلم در کمال‬
‫اولگا کشته می‌شود‪ .‬آ‬
‫را مایا اه‬ ‫تاامنی مهف‬
‫و‬
‫‪۳‬‬
‫(سینما دیاموند ‪ -‬جشنواره جشنواره‌ها ‪ -‬ساعت ‪)۳۱‬‬ ‫(سینما دیاموند ‪ -‬جشنواره جشنواره‌ها ‪ -‬ساعت ‪)۰۱‬‬
‫‪۱۵۱۱‬‬ ‫سا‬ ‫استرالیا ‪ ۰‬پيك‌نياك درهنگینگر ال‬
‫عثمان سمین‬ ‫دان‬ ‫اد‬ ‫پیتر ویر‬ ‫ار کردان‬
‫سنگال ‪ -‬دا کار‬ ‫میائی‬
‫یزنمل‬
‫سرک‬
‫م‬ ‫تهیه کننده‬ ‫هال و جیم مك‌الروی‬ ‫تهیه کننده‬
‫کلی فگرین‬ ‫فیلمن‌امه‬
‫ژر ژکارستان‬ ‫فیلمیردار‬ ‫راسل‌بوبد‬ ‫فیلمبردار‬
‫سامبادیا نار اسامب‬ ‫موسیثی متن‬ ‫‪۱‬‬ ‫بروس اسمیتون‬ ‫موسیقی متن‬
‫میریام‬ ‫تنیورلی» دوتاسك بونس‌شی» و‪۰۳‬‬ ‫بازیگران‬ ‫راشل رابرتز» دوميني کگارد» هلن‌مورس»جکیو بور‬ ‫بازیگران‬
‫نبانگ‬ ‫‪5‬‬ ‫م‪۵‬یلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۵۱۱ .‬دقیقه‬
‫‪7‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫| ‪ ۵۳‬میلیمتری‪ .‬رنگی‪ ۸۳۱ .‬دقیته‪.‬‬ ‫جشنو اره تائورمینا‬

‫جشنواره کار لوی واری‬


‫گروهی از دختران دانشآموز به‌پيك‌نيك می‌روند و تعدادی‌ازآ نهاويك‬
‫حاجی «عبدالقادرييك» نماینده درهم‌آمیختگی دو فرهنگ افربقاتی‬
‫آموز گار برنمی‌گردند‪.‬جسنجو برای‌بافتن آنهاء دلائل احتمالی‌ناپدید‬
‫و اروپائی است او پنجاه ساله و يك بازرگان موفق است بابك‌مررسدس‬ ‫شدنشان و تاثیر این وضعیت غیرقابل قبول بر دیگران به‌صورت» درام‬
‫بنز آخرین مدل و دوهسر که برای هريك جداگانه وبلائی خریده‌است‪.‬‬ ‫پردلهره‌ای در می] بد و ‪ ۳‬پایان ادامه می بابد‪.‬‬
‫«حاجی عبدالقادر» برای] نکه‌تنوعی‌درزندگی‌اش به‌و جود آورددختری‬

‫مفصلی برگزار می‌کند وکاروان اتومبیل‌ها با بوق و سروصدای‌فراوان‬


‫در خیا بانها براه می‌افتند و سرانجام حاجی با عروسش تنها می‌ماند‪.‬‬

‫صبح روز بعد حاجی ناموفق‌وناراحت‌بستر عروس راترك می کند‪.‬شب‌های‬


‫نمی‌دهد‪ .‬حاجی دچار «اگرالا» شده است‪.‬‬ ‫دیگر هم حاجی کاری صورت‬
‫حاج یکار و زند گی‌روزانه‌اش رارهامی کندو برای‌چاره دردبه‌همه د کتررها ‪۱‬‬

‫ودعانویس‌ها و شفادهنده‌ها مراجعه می‌تکند‪ .‬مردی که ناچندی پیش‌مظهر‬

‫رن‬ ‫موفثیت بوده» به‌ندریج ازخاطره‌ها محو رل‬


‫‪#‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪۵‬‬ ‫‪:‬‬

‫‪۷‬‬ ‫‌‬

‫(سینما دیاموند ‪ -‬مسابقه ‪ -‬ساعت )‪٩۱‬‏‬


‫فراسه ‪:‬‬

‫درباب حر کت » شن وخون‬
‫ال الن‌ري‌نو‬ ‫‪:‬‬ ‫ان‬
‫ان‌های گاوبازی جنوب فرانسه گرفته شد *‬
‫ملیمدکه‬
‫ادینرفی‬ ‫اسکوپ‬ ‫نهیه کننده‬
‫وندکی قرار دارد ‪۳۳‬‬
‫فاصل مر گی ز‬ ‫حهد‬
‫رک‬‫دنری‬
‫نمایشی است ازه‬ ‫ژاك آلن‌ری‌نو ‪.‬‬ ‫فیلمنامه‬
‫بقازی هنری است که ازمیل شدید زند ی سرچنمه‬ ‫اموعمی‬
‫گهو‬
‫مف‬ ‫دو ناته رو تبکلیو نه‬ ‫فیلمبردار‬
‫‪1‬‬ ‫و‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪2‬‬ ‫رراخذ تیم‬ ‫هرحال تماشاک د‬
‫هر ‪ .‬امب ه‬ ‫خوزه‌ریبه ‪ .‬ابوداون‬ ‫موسیقی متن ‪:‬‬
‫‪:‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫امناری اراد اشته مشهوت‬ ‫م‪۵‬یلیمتری ‪ .‬رنگی ‪ ۳۲ .‬دقیقه‬
‫‪۲۱۱۱ ۲‬‬
‫‪۲۱۷۲۲۱۱۴۵1۸۲,‬‬ ‫‪1]:)0۲,[۷]۲17 1 606‬‬

‫‪11211 0. 1‬‬ ‫آذرماه ‪:‬‬ ‫چهارشنبه ‪۶‬‬


‫صع‪ 0۵۷‬م‪ ۲‬ماباطزع‪۱6: ۸ 1‬عصعلمطن) مطّ‪ ...1‬جصصیج ‪00:11‬‬ ‫(‪۸‬نا) ‪۸‬‬ ‫(ساعت ‪ ۱۱‬صبح) ‪:‬‬
‫(انلع‪ )6‬صم ءعصتمعمه صها‪ . ۷‬نهر ‪00:3‬‬ ‫سالن شماره يك‬

‫‪:0‬‬ ‫و‬
‫خصصور‬ ‫‪0 ۲۱۵۷‬‬
‫ط‪11‬‬ ‫صح‬ ‫)‪0 ۲۷0۷ ) 2990‬‬
‫ابا‪0‬ط]ز‬ ‫ی‬
‫ار‬ ‫ای‬

‫‪111 0۱. 2‬‬ ‫سالن‌شماره چهار‬ ‫"|جزپره جادو (سریلانکا)‬


‫|(ساعت ‪ ۳‬بعدازظهر ) ‪:‬‬
‫نسح ‪00:11‬‬
‫(صمت) مععدم بحفتنط؟ عمط‬ ‫‪7‬‬
‫خصص ‪00:3‬‬
‫معط بط ‪0‬ععمدظ فرظ متمطگ‪ .‬صهتصهی‪..1‬‬ ‫«حوتصن‬ ‫و‬ ‫مرد مقابل مرد (آلمان شرقی)‬
‫داش مضه عسطلنن هو‬ ‫‪۱‬‬ ‫سالن شماره دو‬ ‫افیلم‌های کوتاه ابرانی نهیه شده توسط‬
‫عمط بط ‪06‬عم‪۵‬ظ فصلزط عمط صهتصهی‪ ..‬تصصص ‪:00‬ق‬ ‫تعنص‬ ‫‪ .‬وزارت فرهنگ وهنر‬ ‫|‬
‫مت فصه مایت ‪۲0‬‬ ‫سالن شماره سه‬ ‫احالا نه رفیق (انگلستان)‬
‫معط بط ‪0‬ععن‪0‬موظ ملظ مگ صفتصهی ‪ .‬نهر ‪۱ 00:7‬‬ ‫نتنآ(‬ ‫سالن شماره‌چهار‬ ‫|حماسه مدرسه ضدجاسوسی ارتش (ژاین)‬
‫ایض مضه مین ‪۲0۵‬‬ ‫ِ‬
‫(ساعت ه بعدازظهر )‪. :‬‬
‫‪11211 0۲. 3‬‬ ‫هفتمی نگلوله (اتحاد جماهیرشوروی)‬
‫سالن شماره يك‬ ‫فیلم‌ها ی کوتاهاابنری تهیه شده توسط‬
‫(مذ‪0‬ه‪ )1‬ومامطگ " جصصم ‪00:11‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫قالی شمار هد‬
‫(‪0‬صحاعص؟) عون ساملا غملظ ‪ .‬تصصرر ‪00:9‬‬ ‫تن‬
‫وزارت فرهنگ وهنر‬
‫سک درا کول (انگلستان)‬
‫ولنمهعن‪ ..‬تور ‪00:6‬‬ ‫(صمعص) ‪ .‬رصهلیه) عمط م‬ ‫‪2‬‬
‫نج ‪00:7‬‬ ‫(خزعظ‪65۷۷۲ ۵۲۷۷ )۳‬‬ ‫سالن‌شماره چهار‬ ‫فیلم‌ها یکوتاه ژابنی‬
‫(ساعت ‪ ۷‬بعدازظهر ) ‪:‬‬
‫‪11211 0, 4‬‬ ‫سالن شماره يك‬ ‫با تو وبدون تو (اتحاد جماهیرشوروی)‬
‫‪.‬صرح ‪00:11‬‬ ‫(معلصصا نجه) صقاع‪0 1‬عصمط‌ص‬ ‫سالن شماره دو‬ ‫فیلم‌هایکوتاه ایرانی تهیه شده توسط‬
‫تصو ‪00:8‬‬ ‫(صدودز) اممطلگ معصه‌ونالمنص چسه مطا که مصععم‬ ‫‪۲‬‬ ‫وزارت فرهنگ وهنر‬
‫عصلز تتمطو مععصجصرحل ‪ .‬هر ‪00:5‬‬ ‫سالن شماره سه‬ ‫زن عاقل (مصر)‬
‫خصج ‪00:7‬‬ ‫(حدرد[) صدوردل صذ ماطعزآظ مع‪7‬ع‪..5‬‬ ‫ال شمان جهان‬
‫ح هفت شب درژاپن (ژاپن)‬
‫‪7‬‬

‫زا‬
‫‪60062064 2‬‬
‫(‪)30. 10‬‬
‫محیطه ‪ ۱1‬طاگزط فطل گم صتععالباظ مط‬
‫تالا‬
‫نشریه روزانه‬
‫‪ 1۵۷۵6‬صلز (حصمت‌همصممه[‬
‫م‪[ ۶۵ ۷۷‬تعصیامن معط مه وجهتع‪0‬ع‪5‬‬ ‫پنجمین جشنواره جهانی فیلم تهران‬
‫هنم احصد[‬ ‫« شماره »‪۰٩‬‏‬
‫طعنعصظ‬ ‫‪:‬م‪۳‬‬ ‫‪1 62‬نطه‪۲۱‬‬
‫صمتاعبال‪۵۶‬ظ‬ ‫مصحطعط هه ‪: ۱‬ممممه)‪.۷‬‬ ‫دبیرشورای‌نویسندگان ‪ :‬جمال امید‬
‫نت‪ 2‬ط‪60‬‬ ‫دبیرقسمت انگلیسی ‪ :‬ناهید بیات‬
‫‪4‬تحصعصدل ‪: .‬ماع تصداوتومظ‬
‫صحتصصهر‪۳‬‬ ‫‪ :‬درخشنده زعیمی‬ ‫مدیرفنی‬

‫‪۱ ۱۱۱129‬‬ ‫را وت‬ ‫‪0/۱‬‬


‫دستیار دبیرشورای‌نویسندگان ‪ :‬جمشید ارمیان‬
‫‪[2۵020‬‬
‫‪:‬م‪۰‬دویع(‪ ۱‬امه وتووخظ‬ ‫ر‪۱۸: ۷2750۳1‬‬ ‫طراحی صفحات زیرنظر ‪ :‬مرتضی ممیز‬
‫‪ 6‬عتعطن)‬
‫با همکاری‪ :‬علی خسروی » کریس دکورستر »‬
‫و‪‌6‬کنا ‪6۲61‬‬
‫" انور شهربابعی » منوچهر دهقان‬
‫تفگ دص‬ ‫«تونی موسانته» بازیگر صملتی وهاهگر مجموعه‬
‫وال‪22‬‬ ‫‪۰‬‬
‫«توما» رو زگذشته درم رکزجشنواره‌دريك گفنگوی‌جمعی‬ ‫چاپخانه وزارت فرهنگ وهنر‬ ‫‪0‬‬
‫ت‪۳‬‬
‫ن‪۲۳‬‬
‫ا‪۳‬ی‪۹۱۳‬‬

‫‪1] 61: 44‬‬ ‫محطیطه(‪۲۷, 1‬‬ ‫وبه سئوالات عللاقمندانش پاسخگفت ‪ .‬متن‬ ‫رتد‬
‫شکر ک‬ ‫تلفن ‪2۹۰۳‬‬
‫شین‬ ‫‪۳‬‬
‫‪۲‬‬ ‫این گفنگو درشماره فردا درج خواهد شد‪.‬‬
‫صٍِ‬
‫جمولز ‪ ۷۷‬ما تعاع‪ ۳‬بط‬
‫‪ 0‬اصهوو عتحظ ‪ ۵‬رق‪5‬ع‪11 ۲۱۵7 672 [22‬‬
‫عطا خقطا فعتحعطا عذمصصاتج اج محصا نامر‬
‫‪ 0‬جمتلتصج؟ ود تمیاوممن]‪ ۶۵ ۱‬تمعن تماما‬
‫فنطا ‪ ۶۵‬یاه م‪ 2 1‬اعع اتمه باون صفطا وتا‪۵‬ز‬
‫له وسط جن عصم وحن صععو ‪67‬قظ باه ‪. ۶1‬حصا‬
‫حع ونط طذ ولصم حبهتاتصصع؟ مه به رعحصلط ونط‬
‫کم‌علمصص‪-‬حصل اجممعجع فطل ‪۶‬ه مدرم فیح ممتاهعناحر‬
‫‪ 0‬و"م‌صنطگ مععصهک صعطا رفظ حوظ عطا ‪۶۵‬‬
‫مصح عصنمم‌درمعنک باحجدمي له تونهتجمصه‬
‫‪ 02102 ۰0‬طم تام‬
‫جعیصتده ‪ 531‬متتلصه قط غبامطعباه‌بط[‬
‫(عصملً ومع طعتتصص) " حصاظ فطل ‪۵‬‬ ‫کامطج اجه ا‬
‫ومونل صلق ‪ ۵‬عمغتتصنمه ‏ ‪01‬‬ ‫وتطم‌بومه‪ ۲۱‬ه‬
‫تملیمت تهج مج بو وللمتاعنا رفامطی ععه فا‬
‫‪0-‬طو ول صمعجعد ‪ 2‬و ‪6‬تعط) معظ ‪۷۲‬‏ ‪0926۳,‬‬
‫بطع‌نط‪ 7‬عصی‪ :‬غعمد مطع من محصعطا ‪۶‬ه عصه ‪801‬‬
‫‪۳۳‬‬
‫*‬ ‫ر‌عصتداصه وا ‪61‬‬ ‫ونطم‌ننوم‪2‬ز‪ (۲۷‬جم ‪4‬عفعط ومما‬
‫صعطا رعاصنتم مععصهم‌دل تمصمنانه که ولنطه‬
‫تاج جلز لقلبط مه قصصععه وبمتمعصنهمل ما‬
‫سل عطع ماه عصنطاعجهمد ویة طعهعع ون ر‪650‬ظ‬
‫‪ ۰0۵,‬و‪۵۲۵۵۳‬‬
‫عج عمط ومغننصنمد ‪ 521‬تعططه مظ ‪1‬‬
‫دمص عنامتعصصیه طقه چربا صععاهه و‪902‬‬
‫‪۲ - 510162,‬منامم تنل عطا معصً مطم ملجمع ‪1۵‬‬
‫له اومجود ‪ -‬چم وق ‪0‬صنج فتععنتلمتط معط ‪۵‬و‬
‫‪ 60 ۰‬وصنصم‌طوناصی هصنطامد عع«قط صمطا‬
‫فصح مب ‪ 06۵26۵6۲‬نامع ععندماه عصهه معط[‬ ‫‪۱۲1۸6۸۵۲۳۲۲۲۸۵ 0۵۲۸۲ ۳۸۳۲۲۲۸5۲ ۲۲۵0۳۵‬‬
‫‪0‬عمعتویه مه مصمنصنعه عصده عطا ره‪۲0‬‬
‫عطنهد عمط وز عنطغ ال‪ ۸‬مصنجعه فصه صتمعه‬ ‫مجمععز عطا عاه‌ناموی بانط صقط‪ .‬معط م‪1‬‬ ‫عط ‪4‬ص‪ 2‬رل‌تهمطعاط عععلای ‪ 2‬هه همتااز‪۱‬‬
‫‪(-‬مصصح وتمسعزمهصز عط ود تقعد مه ‪072۱‬‬ ‫صلن ‪ .‬اصعل‌مموع‪0‬هصرز‬ ‫صمظ‪.‬‬ ‫رصهاعتصجطوته‬ ‫ناه ما جمز ایم‌تگلنل ود علنا؟ عممصه‌اهاو‬
‫جهن *‪۲‬حطم؟ صج عصتاعءزمهاهن که تتطقط هط‬ ‫و‪ 1 1‬رصهل‌صمطاه ‪2‬طمصصهوهزی‬ ‫مه‬ ‫دا ر‪02/2‬ظ‪ 5‬ود معله رعصنانلء عطا ‪6‬عع‪1۲‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪۱0‬و‪۵۸‬‬ ‫طلمنتن مممسععط متام‬ ‫جع صذ چائع‌تده از دی عصعصصصم مه معط‬ ‫‪ ۰‬تن متوناجدد کصمتاهجممی ‪ 2‬عم ‪06‬ج مط با‬
‫‪۰‬تاصتای عط صذ قصعصت زه صوئتهبانه عط هدرز عصته صمععم مط زد صمعامحرد عفهتطم هه‬ ‫فعممعمصه محصمصت تصهطوی‪ ۸‬طا دما «‬ ‫الب‬
‫‪ 112 1.‬رکانتع‪ ۲‬حصمصت صذ رتطعند ‪0661۳601. ۸‬‬ ‫وط‪ )2021۵۳00‬قح هعتاه ومنلمامصه مبماوع ‪۷۷۲‬‬
‫کععناگعد ممعلمصصصلط معط دمص مصمتونهبه‪ .‬و‪2‬‬ ‫و عذ وفت‪ ۵‬لاتم لصه "مطعصمعوزی ]‪۷‬‬ ‫من مج طهاتاه‌نا فصیح عباظ تصصها ق‬
‫‪ ۵1 72‬احصع‌ااه مط وذ معط رتمعمممعنل ‪01‬‬ ‫حص‪ 661‬درز صقطع‪ ۶۸‬ءاعبن عط که لمینمع عطا ‪۶۵2‬‬ ‫عطء ود هه رمع فصنامو عتناصم فط اومصصاج‬
‫‪ 672 0:1 ۵‬ءتصوعم غذ خبط مصمتاهبطته عطا‬ ‫تطحامک‪1‬؟ لممندماعنط عط مرطمناعنلمت اصعول‬ ‫عط ‪ 2‬عصوه صحطعنظ صح وعفعط عصه مصصلا‬
‫‪,‬ماع عصنصمل عم طمتای ما ‪06‬هه‬ ‫وت ‪2‬ر‪1‬ی‪01۱ 61‬‬ ‫د‪ 2‬تدم تصعجم‌عموصه وعصزم‌بعط‬ ‫ولبطفک‬
‫من مصصز عمط م مضه له ‪ ۶۵‬اف فص‬ ‫‪ ۶۵‬طمتاه‌تصصا صچ ‪.‬ممطازم از‬ ‫عمج همه‬ ‫فطع حول بوا) تهاصمدتاممن ماه‬ ‫مهد‬
‫‪0‬ج ومع عصععه غز ‪ ۶1‬دما ومامه‌تل ‪ 2‬ما‬ ‫عانطام ‪ 2‬و صلن مد منطا مرحصعصته صهئل‌م]‬ ‫طمبجدد زم غهعو معط ‪4‬صبه صه)دتصهطونه صا عمط‬
‫‪ 8‬عمصمبهموره ما اجه مه رها درز‬ ‫سلتعو ‪ 0 650 2‬وصهعجد هط ‪61‬مصظ عصمطحعاعا‬ ‫آمئنوی فحطط صذ تمه مهو ففهام‪-‬همم‬
‫عصحطمم ‪0‬ص مصعط ‪, 1‬عاطتووهج وه غذ ‪) ۶0‬ناه‬ ‫‪ ۶۵ 2‬ات‪ 2‬مصصمععط ‪ ۵‬تفت ‪:‬صمتاممناق فتاه‬ ‫‪ 0636۲2۸۱ 60‬امبز مقط عمط معصنطا مصم را(لم‬
‫علم ما جقدعد عط عصم الما رصعطا ج‪۶۵۸ ۵76‬‬ ‫علن ‪ 0۳‬تعمنجعی) وتتمل‪06‬ز‪ ۲‬عنتطانه ‪ 6 1 ۵‬فا رکق‪2‬له هرمن عط صلهز ها قفه]‪۷‬‬
‫‪ 0611 0‬جمامع‌نل عط عقطنهه ط ادعتمعصز صه‬ ‫م‪ ۲‬طوتطعقط ع‪1‬فهباصده‬ ‫‪۶‬‬ ‫‪80 60۵0‬‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪۱‬‬
‫امد پتمتصعصمله مطع ‪ ۶۵‬عامطه ‪ 2‬جه طعصن!‬ ‫تلجوده ‪ 1‬دا ‪0‬عاععتنل فصح حهماند راباظ‬ ‫‪-‬صعطعنعط وذ ممووی‌رم‌صصز صرمزجع‪10‬عز‪ ۳‬ونط ‪1‬‬
‫ونط‪, ..1‬هعماج عظ‬ ‫همهم‬ ‫‪۵‬‬ ‫‪ ۷65-‬ص اتمه وجرمتص ‪ ۶۵‬علمقلً ‪ 2‬توا ‪6 06‬اباتاعص حصلزط مطا که عتهیل‌جع ‪ )2‬مدتقطه‬
‫طدللبط‪ ۸‬بظ ‪ .‬موملونت جنس (حتفص گم ‪-‬ع‪0۲‬ع ‪ 2‬مه ««مطوعنه هنله‪67۲2 6022 2 ۷‬ظ‬ ‫عبط صحطو‌تظه عط ‪0‬سوشها‪ .‬فعقصعفعع هم‬
‫معط «مز ماطامجصهد عجمصط ور حصلز فطع وتتاصر‪ 1‬عط وط قصه) ملق وتطم‌ینوم‪۵۷۵۲۵6۳ ۶۵ :2‬‬ ‫‪ ۶۸-‬عطا عصنسل ععصهاعص‪ .‬بو عنوژممعسوط‬
‫عمط م‪ 6‬علطه]زتعصا عصفعی «لصتحای لذ رها‬ ‫حج تهاه کاا ‪ ۶۵‬عمصحصه‌کوم فامعصمدهمو‬ ‫‪06۲ ۶‬تععصا تج عمط حصبانعصد عومی هم‬
‫متاتافصا تمصصم مج ‪ 0۵۵۵6۳‬فقظ ما وئطع‪ 1‬کجنایع‪ ۳۲‬صحعطع ‪ 1‬مطا تعیع‪ 1‬جه عمجممه قطة‬ ‫لیات تمد ما عصنصه‌اعنً عطتعه فتمنهامعصو عطع‬
‫‪ 02۱-‬گم ممتامعوومتاع‪ :‬ممده م‪11۱ 622 6‬‬ ‫و ‪ ۲0۶‬صقطا رعتاحعطع عمص مصصفصتم صد ملع‬ ‫حعحروتع عتعطا ناه عصتمنم لفط راز عصتجمصوز‬
‫(ممعمیک ‪4‬صع بو رتطعنام‬ ‫چد حمطگ‪۰ ..‬‬ ‫صاص من‬ ‫ملن فصه غتب؟‬ ‫عصتا فطل ب‬
‫‪ ۱‬رام مه م غز عمط مامجنز‬ ‫(عبج بمل تونج‪ )۳‬تقوم طذ عصتععط ‪11‬‬ ‫هب‪ ۳‬مار‬
‫‪۲۲/۳۸۲):‬‬ ‫‪1۳۱۲۳/۲۰۷ ]۳,۷۷‬‬
‫‪۴۱۱۸۸ 6۱۱۵۴‬‬
‫‪۸۱6/۲۱۱(۱۲,۲/۲۱, ۲۳۳۲۷۱۲۳۱ ۲‬‬ ‫‪6 ۰‬‬
‫(واعلعهتط مد فصصلط تتمطگ)‬

‫‪۱۱۲۵0۲۷۱۸۱۱۱‬‬ ‫علهتاو‪ 6۲‬گم دبای ‪۵1۳۵10:‬‬


‫م‪٩‬‏ عمتمصم له متصمزط ‪: .‬صرح ‪01‬‬
‫‪1 0:‬‬ ‫‪21‬‬
‫‪.‬عصناممطه تعنامم‬ ‫حعط‪۷۷‬‬ ‫‪ ۶‬ع‪۲‬نامعزداه عط‬
‫عطا صمطا زامعسنی صه عم موز عصممو عمط‬
‫‪0 601‬عهصز‪ ۷۱‬عط ‪۶‬ه اطی نز‬
‫و‪000560‬صا مج وعتمهعفط مطا ‪۶‬ه ما‪2‬‬ ‫نصط ‪4‬‬ ‫(مدطمع‪ 2۷۱‬معصفط) ‪ .‬صمگ‪ ,‬تمون‪8‬هع‪ ۲‬عطا اه نتفگ‬
‫وروی فذ عصمعو عط گم صمتاعه عطا معط ‪022‬‬ ‫نصح ‪7‬‬ ‫(‪0‬مماظ ‪0‬صح ‪ 0025‬رهمنام]‪67 )۶0 (۱‬ص ‪ 67215 ۶0‬عمط‬

‫‪2‬‬
‫عط حعطاط رعصتامم‌ع‌نصد و ‪0‬صم عنطا طانم خصمع‬
‫رصح نمزم عم مه قصععو مباعماهنل‬
‫تون همه وعبو؟ فه‪ ۱۲‬مصمعصت‬
‫‪01‬‬ ‫‪: 6۷۸۷۲‬عصنط‌ه ملون‪0‬ءعص‪ 1‬عط ]‪ 1‬خر‬
‫‪101‬‬
‫‪-‬عتص عط هم عصصمو صنقامی من ول ‪۷0۱۲‬‬
‫‪-‬عم‪ ۸‬معط بوطا صاق مط غنمواه ععصن‌صه)ه مت‬ ‫‪0 601‬ععص ‪ ۷۷۲‬معط که عطعن(‪۲۲۸۲۵۲۷۱۸۵۸۲۸۳ ۰۸۷۳1۵10 ۳‬‬
‫مهتم حاعتاوص؟ عط ‪0‬صد‪ 2‬ومیتم صو)ز‬ ‫(وطامیت گ‪۶‬ه ‪0‬صهلو‪ 1‬عط‪ )1‬معنصع‪۲‬عظ ما عصنلتمعع‪ ۸‬صمتعوجط ‪: .‬هر ‪ 7‬عک حصنه ‪01‬‬
‫فده از ‪0‬ععتامصر ععقط ‪ 1‬عصنطع مط["‬ ‫(بنله‪ 0(۳‬طع‪ )11۳‬فتماته ‪ 1‬معط ‪ ۴۵‬مدع( فط‪ . .1‬تصهر ‪ 01‬عم ‪1‬‬
‫عصن که طاعصما صتعای ده عال‪ 2‬عقطا مر ومتغت‬
‫عصصمعع فطل‬ ‫غتمصاج مهن ج ما تمد‬ ‫وی مد مهو فظ حصعصت‬
‫حهععه مقمطا طمیمطالظ ‏ ‪,‬ععممعسن قصعمع ‪711‬‬ ‫فطل ‪۶‬ه مع‪ 8‬معط مه ممهو ‪۷۲‬‏ نصصه ‪4‬‬ ‫اج‬
‫»سعحط ما لصا معط رتصاه‌ته نطو مللقصمزه‬
‫‪6‬ات‪ 2‬صه عادو‬ ‫‪0‬ج‬
‫مت ‪ 06‬علمناو ص‬
‫قذ ععتاتن حصلط که زعمامط دم وفمج مظ [‬ ‫‪06۲1۲۲۵۸1۲۸‬‬ ‫کتو ‪0‬ج ععبوظ فا مصممش ‪۸۲۳۵10:‬‬
‫عاصنطه تام جم‌ظ‪ ۱‬رفص ‪۲6:‬تمعنص من ‪0‬تقظ‬ ‫‪ ۶0 ۲۷۱‬وله ‪: ۷۷۲‬صصج ‪01‬‬ ‫‪۵‬‬
‫‪-‬تدظ مط ط‌نط ی مصتصدد ‪ ۶۵‬ما عوما معط وطد‬
‫‪ ۰‬و‪6۲ 7۱‬تازد‪ ۵‬نوم موب وعناتی حول‬ ‫خلدتایی‪۶ ۲‬ه [دبتاجه‪۲‬‬
‫ات‪۰۱۶۱‬‬ ‫نصح ‪1 6 7‬‬ ‫عمط مهن‬
‫عصحء عطا ‪ 2‬غبه مج تمصصد صه ما‪0۷‬‬ ‫هبدزهتنالا ‪0 ۶۵‬حمعما عط‪ .1‬نم ‪ 01‬ی ‪4‬‬
‫‪ ۶۵ 2‬مبامتعوم وه مه تاو ما‬
‫‪۶ 02‬ه وم‌جبلنه؟ عط ‪۶‬ه عصم عمط علصنط [‪.‬‬
‫‪-‬ندم هام طذها جمتوعع‌وطه مق و عم توستطصهن)‬ ‫‪۳1۳۲۷1 ۸۵۳10:‬‬ ‫‪: ۸ 0۳-65‬تمه‬
‫‪۱‬‬ ‫ا‬ ‫عتمتدتمصص‪ ..‬خحمع ‪.‬مهن‬ ‫من‬ ‫تصصصر ‪ 1‬عک صصیه ‪01‬‬ ‫معلتب ‪ 2‬که مرتحم‬
‫‪-‬تعومك متعلرصی ‪ 2‬مها عمط ‪670663 00‬‬
‫حص مصصنط ‪060‬عععتص قطة اه فطا حصمع مضنط‬ ‫صدت‌نعه]‪ ۷۱‬و ‪۶‬ه ‪ ۵۱۳۵۷۷‬عظ‪: .1‬تصتلاه‪ ۲‬معنه‪0‬ع‪۲‬‬
‫تام باه همسجم عصدمصدر فصهعجدد ممتینه ‪۲۵2‬‬ ‫مصتعتدج‌همن) عادبا ‪ ۶۵‬فعله‪: .-‬هر ‪4 7 6 01‬‬ ‫دام‬ ‫تون‬‫(‬
‫‪ 52‬عطا عصنصمل‌صهداج‬
‫زد ‪0‬عصمصوداه بولاص‌بهم‌ووه ع‪7‬تفط ب‪۵۷‬‬ ‫ب‪1۵0۳‬‬‫‪1۵‬‬
‫‪ 62۳‬آها‌ممتمعگ ‪ ۸۵11۳1۸10:‬ا‬
‫عصلق معط عم سنمیز عه عتعننهد صلق آهصتع‬ ‫تطمزلط ‪ 00۵6‬زعع‪/2‬ع(‪2‬ظ عط‪ .1‬تج ‪ ۵4‬ی ‪ 1‬و‪01‬‬ ‫پوس‬ ‫مععصهطن) هنوگ‬
‫‪01‬‬
‫حصجم‌اجرمی مصتویا قه ‪ 1‬ذ امصر لبم ‪1‬‬ ‫ما‪- 2۲‬صصهم‪: ۱(:‬ده وعاصوواتد‪ ۳‬فهامبهر[‬ ‫‪1‬‬
‫اتمه عصتفیدا عمج نامر ‪, ۶1‬عتفتتم وتهتوه‬ ‫توص ‪7 6 01‬‬ ‫بای رصنع صا‪.‬‬ ‫تجعه‬
‫رطص‪"1‬‬
‫‪ 0۳1‬ف‬ ‫‪2‬‬
‫‪ 2‬ما مع ‪0 ۵‬لبامه و رمژونا‪۳۳‬‬ ‫که‬
‫جع عطا ما توورصصی امصصی افتامتتدان مظ‬ ‫‪۸۵0۱۳۵۲0‬‬ ‫ممرزم‪ ۱‬اهاممترن‪ 0‬هن‬
‫عم ‪ 2‬طمبای فد ‪, 61‬تقوم مطع که دتهومج‌دمم‬
‫‪.‬نت‪ ۷‬وفعل‌ومک‪ . .‬نهر ‪ 4‬عک ‪ 1‬صصنه ‪01‬‬ ‫(خصعصمب مها و ععصعگ ه)‬
‫‪12‬صنع‪1۳‬ه صج تع‪0‬ته ما ‪61‬ماصصهع‬ ‫‪۰‬‬
‫‪0‬صح غصعحصرمجط اعه‪ 1‬فط نج مصمل دز ‪0‬صخر‬
‫کز عتفطا هه امن اقطمد قمع عتصمل ویر‬ ‫متهه]‪ ۷۱‬بل‬ ‫تحص‬
‫تبامحاج عصتطچصه مد ما عصصتا رصح ‪۲67۲۵2‬‬ ‫عط‪ 1‬زععصم‌مومع‪0‬صا زتحععطعظ متطفها نهر ‪7‬‬ ‫م‪2۱‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ 6‬غطوند عد فاقط متعننصظ اهعبع ‪8‬ص نامر ‪11‬‬ ‫‪ ِ 1‬تصصیاهوب ]‪[ ۱‬همتع‪0[0‬ع‪2‬ظ)‪ ۳۸‬و صهیا رصتععضه عاهمیا‪ ..‬تور ‪01‬‬ ‫ف‪0‬‬
‫‪6‬عته مه عمط وععللصتمم ع‪20‬عتعطا وصهعو‬
‫مرچ‬ ‫قذ علباتاعه لمع وعماممتفطل فط فقط‬
‫تمه رقصمیه ما و‬ ‫ساعمعه امط فز موم‬
‫‪[1‬‬ ‫از ‪۲۵‬‬ ‫صذ عد ما هروه‬ ‫عط ‪ ۶‬عصصعا‬
‫‪۰1‬‬
‫‪ ۶‬تحعحصمحص ملطتها فنطا فعججمی صفط ‪1‬‬
‫فص م‪6‬عتفعطهد هباج امن فصن مفق مطع‬
‫ها مصنمع عه باه معط ععملصر عط صر مصوعو‬
‫هم و‪ 1‬عفلمبتاه ‪ 2‬ورج‪ 2‬وت لا اومدو‬
‫اعع م‪ 1‬ع ‪ 61 ۵۵۱۵۷‬تطعنامطه ناور موه‬
‫‪ ۷۵2۷ ۲‬عصصرمی جر ‪0‬ععصهد ‪ ۵6 63‬فقظ للمتاویه‬
‫‪.‬تعظمورم‬ ‫و‪2‬ع‪ 01۵ 01‬وتتمعه فحعلر معا‬ ‫‪6‬‬
‫‪۲‬‬ ‫‪۳‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪« 2‬المعد هعمج وز عصتاممطه لفتنامه فظ ‪[1‬‬
‫قصعح‌حوقط عمط وز صعاداه‌ص فط‪, .1‬هداهن‬
‫صنحتاه فط‪, 1‬ع‪0‬مطو مه ‪ 62 ۲026‬با‪6۲016 ۵۷‬‬
‫‪-‬تحعطم فطع صذ صمجرحرقط عصنطع فطل عصت‌امصط ور‬
‫تصنمق عطا ما عصمعو عطا‪ .‬عصنتااعع ‪0‬صه امه‬
‫‪0‬یمطه ز خمطمه عصئمل ود فص اما تما‬
‫‪10.‬‬
‫‪ 31‬چم ‪ 601660‬بمب لت ‪۸۲۵۱۲‬‬ ‫‪ ۶7‬صه‬
‫و ععلع ‪7‬مدتوصح زه علصنطا ءصلنتمم ‏ [‬
‫معط ناه ما ‪0‬مجصوعز ‪ 1‬مطلتا مط باوز العا‪.‬‬
‫ل‪ ۸‬بط ‪06‬هام عظ عمص لمع ‪, 611‬مهتم‬
‫‪ ۰80۱۴‬صتامظ چم صمعامطمن لاعلعمل عم رمطزم‪2۳‬‬
‫‪ 0‬معلح ‪, 6۱1 02‬صممنم‪۵‬ع] ‪6‬اه جه صقر‬
‫تم ‪0‬صج عصتصصنععط عمط ها مهصنامر بهه‌مرجر‪2‬‬
‫عذصتامر وم‬ ‫‪-‬طامص ولج فط‪... 1‬هم عط ص‬
‫معط مز جمنعه صح از ومعتجه ععنه غقط م‪1‬‬ ‫]هنل ‪ 1‬هه ‪.‬ع‪ ۲6‬رععدمط فطع عصتم]‬ ‫تج ص‬ ‫حع موله طعنطمه عصهعو عفط عععمعطعد بللمتتاعه‬
‫صعطغ ‪0‬صه عصنطتعصمه مه ءخصقه عط راهان‬ ‫حصله تمصرنه‪ 1‬قط) طد ]‪ 1‬ممطه امص مه ععطغتم‬ ‫‪ ۵6۶‬ووع‪ 6۵۲0‬مصلا تس عطا ‪ ۶۵‬ستهم معصرمم‬
‫حصصفعی ‪06, ۶1‬صهمصرمهظ ‪ ۶1‬اقط نامر فصتلله؟ چاحر ما عصنطامط مق خقط وعدیمی زه ‪ 2 ۶01‬عص‬ ‫اما فص ععصقط نام‬
‫بز مق ما علطمصبه و فط افطل عغعه؟ مط طفز مک‬ ‫‪-‬ع ‪ 2‬وه صا از غباج ما چجد تجلجن فطل ققط ‪۵‬ع‬ ‫عصنصه هط مق عصنطاعصددمو صعط ‏ صفظ ‪1‬‬
‫صذ خصعحصمد عحط نا ماهر ترتع ور ‪[6‬‬ ‫‪. ۶ 1‬تصعحصمحد فقط بح از م‪ ۵ 0‬مهم عمط‬ ‫‪ ۱1 60161 ۲۵‬رصع معط صه فصتااناص ات‪۵۷۱‬‬
‫‪ ۵۷‬معط مصتهعزعصصه نبا ص ناهن[‬ ‫‪ 0021-‬عبط لیام ‪ 1‬رل ط‪06 1‬عصمجرونل ‪02‬ظ‬ ‫‪ 1661‬م‪۶ 1 1 7۳12‬همطو ما چهما اععد معط و‬
‫حصصا هصتطاعصمو مزمصه ‪ 2‬صا‪ ..‬اطمته ‪ 06‬معا مغ ‪06‬عطاوه عمج ‪042‬ظ عوع‪۲‬ت‪281661 )۵0‬‬ ‫اعمحصصاه مر عصنصعمحرقط و عصنطامصصمی لا عمط‬
‫تمداصجمجهر معی فطع فعحصقادا لصه رقعطنا معط‬ ‫‪ ۶‬صموححمط عغمص ‪4‬لبمطه فقط) من عصهاتوج‬ ‫ه وعم‪ 6۲ 0‬ذ م باه هط تحص امط وع‪00‬‬
‫‪ 2 61,‬عصتوعام مد و مط‪۱‬‬ ‫‪۵۵0‬‬ ‫حلووو اود‪ ۵۲۱‬عمط صز غد ‪0‬ن بامل ذ باه عقصنامم‬
‫عم ولجرن ع‪7‬عظ من ‪6‬وممج) باون لت و‪۷۱۲۱‬‬ ‫‪0‬عصصهاحر احهمصصه‪۲‬مصه مه مر مب‬ ‫‪, ۲1‬کل تاطددامدص ع اناد هلنامب ر وه ما‬
‫حصم عصتالد؟ ‪0‬انطه معط خصصاق فطه صر علم‌محاطوه‪1‬‬ ‫و‬ ‫‪4 ۲‬صح عصتمل ععجه وععتعحعفط فطع غقطسا وز‬
‫بععرم ما‬ ‫فیط عط‪, .1‬للمطمنعجععه بوهت عداره]‪(۷‬‬ ‫هه وععلمصط غقط غز عصتمل هه معط‬ ‫‪۰6‬‬
‫‪ ۵۲‬تا م‪ 1‬و حصلظط ه مفصذ طمتاعتاعصوم "و عامطم عطا م‪ 8‬هه صه صنل ‪1‬‬ ‫‪۵‬‬ ‫‪ 0۵‬مه مصماه عصتات ععلنً میور ‪[02‬‬
‫و‪ 650‬عطا ‪ ۶‬باه عصتم‌مرنله صصنظ که میا‬ ‫‪ ۲۵۳۳۱ ۲۷‬وا عصه ‪0۵66‬و فط‪ 1‬موه عمط‬ ‫منود ده اه امن من معلثاً بامتز‬ ‫ات‬
‫عصمعصومد طذسا مفت مغ عم قلناما [‬
‫معط جه ‪4‬صه مصتامایای ‪0‬صنام؟ ‪ ۲‬مه مهم‬
‫‪ 1‬جموتهح ولصم عط نس ‪.‬طعصهام ها موجه‬
‫ممات تاه مج وه تقطه ‪ ۵‬تطفنمط‬
‫‪ ۶‬ماه امصتونده معط جوم ‪ ۵۷۱ ۵۲۲۵۱‬ما‬
‫فد ومزنمص زم ومیدملحتجم مط ‪ ۶۵‬عص‪1002, .۵‬‬
‫‪ 610060 ۵۷۱ 7‬رقصنلمعم‪ :‬ت«والععصهع رخمطا‬
‫صقم‬ ‫مت‬ ‫عم‬ ‫وععلصنا کاوننه حصلق مفت‬
‫‪,‬عتمامعتنل مه معط‬ ‫و‪ 6631 601‬ر‪‌6‬عه» معط ص‬
‫‪ ۲0۶‬مصن نس ‪7631 6‬‬ ‫‪۰‬‬
‫کلم صمل‌صما روط زه هی تاقبط فظ ‪1‬‬
‫جام‪7‬ز وا عصنط عمط خبط مطتصممد منام؟ ‪ ۶۵‬معط‬
‫‪ 6‬لا غقطا فص ؟ ‪,‬عصتعصمف وماد مه‬
‫‪6‬مرصصنی انم وذ تللمنمند از غطفتد مج علصویم‬
‫وعصصنا مه مععطا عم مد ‪.‬عصمیعه مها عفن مه‬
‫نک ویو عمط صلق چ معلقص ور مه‬
‫وههعو معط عنه لبط ما ممصتا معط‬ ‫‪6۵‬‬
‫مص رفص هن فصصملدامتهر گن موه له ‪۶‬ه‬
‫عط ‪ 620۲60‬طهیمصه نع ‪067۵‬و صععط ‪67۲2‬‬
‫‪1۲۷۰ ]۲۱۲:۹[7۸۲۳)۲۲ 0 ۸ ۷‬‬ ‫انا و‪۲‬‬
‫‪۸ (۳۳۲۲6۳۲۲۲۷۲۶ 1/0011 ۴‬‬ ‫صنارآن)‬
‫رعصتاء‌تتاودی متمص ‪0 1‬ص مر ‪0121‬‬ ‫و‬ ‫‪ 022‬کعمزسعیل ‪ ۶‬وصمعبمطا قه لد ععتتامزم‬ ‫ونهسته وتمنیهاصد صز )ونژ ‪61‬‬ ‫‪0‬و‬
‫‪ 2‬عملقصه ما عع]‬ ‫لد ‪ 6۲۲‬ععصزه لت )تمعن‬ ‫اقا ععصعوتعد مه مها جهن تم عوصتاصنهم‬ ‫معط ‪ ۷۲‬ععلج موز فد ‪. 61‬عحصلق متنعصر صند مر‬
‫‪ 2 ۶4060 62۷‬ما وععصمعا‪ 6۳‬مملمع‪672 ۳‬‬ ‫‪700-‬عع‪ 1 0‬علصنطا ‪06, . 1‬اه معقط نامع ‪۵۹‬‬ ‫معالصی بط عت ولم‌تتاجم قممع به ‪88‬و ما‪۵‬‬ ‫‪1‬‬
‫«معصلامطل د ‪ ۶0‬متمص مر‬ ‫‪ 2‬صذ ‪4‬ص صق امنهر عقط عاممدا‪-‬اه تونوته ‪06‬‬ ‫ری ععلمم‪ 1‬غویاژ عَر ‪ 0 6 -‬هط ‪ 6‬ط)نطا‬
‫حذ ونطا ععقط من لهمعتدماونط دسا ‪ 2‬سر‬ ‫الناه فعووج معط مهمتنمعا ود رمطف‌آممط‬ ‫توعد پرهب وویامی ‪ ۶۵‬وز هصج اصمهآگنل واعاعاح‬
‫‪7-‬تا ‪: ۵۳ 6۲2‬طمامرممصمنمه ‪ ۱‬حمحصصم‬ ‫مگ ‪0‬منورمع ‪.‬له م‪ ۵۲‬فعصصتتاومم ‪ .‬فظ ‪1‬‬ ‫متا‬ ‫‪:‬‬
‫دنه ام دعمل هط عصنداهصومو عامعه ‪ 01‬عطً‬ ‫کتط‪0. . .‬مصوتوعل؟ وه مصولظ ‪, .‬وممتاصنهمر‬ ‫عط عصع ‪ ۲ 7۰0‬وونع‪ 2‬عمط ‪0‬صبم؟ ‪0۵۸ 1‬‬
‫عصتتمط غعمصر معط عذ ممنغمتمهععل روعله رله‪۸‬‬ ‫‪ 0‬ما ‪ 7۲2‬عادانوصهه لدم فطل عصصمعع‌ه فقطظ‬ ‫تمتعص ‪0‬ص‪ 2‬رععصه‌امتی صا مصع‪2۲ 1‬عصصنهم اععاو‪21‬‬
‫تاهج ع‪1۲‬محط بح طد وهم‌تمطه آمعمص ‪ 2‬صذ عصنطا‪:‬‬ ‫م‪ 1‬لذمبااو و ‪ 61‬عناوم ‪126110091‬‬ ‫‪6‬‬ ‫معصصی ج ‪02‬ظ ‪0‬صه رفصل ص عفن مزع‬
‫عط ‪ 0‬وععلات‪01‬ه عذ جهعتمز عطا هه تام تا‪۵7‬‬ ‫‪ 5‬تاجن ‪ 0081‬عمط متممناصا تمصروتعع‪2 0‬‬ ‫صز امطه باون ‪. ۶1‬دز موی م‪ 064202 6‬للمتمعجروم‬
‫معط ما له امعم ‪ 2‬وز غز طعبامطا رعصمنبا‪2‬‬ ‫جع اممطو بح حصمن د معحمصیممید پرحصدد مظ‬ ‫ره جح معط نوت مزر شمه معله فنطا‬
‫بصلزا عط که فته‌لهد‬ ‫‪۵۳ 2 61‬‬ ‫حصم عطعناً عطغ معینهععط غطعناً تالم ‪126۱‬‬
‫فوهصطمدمتمطا معط مک میامتدمامه مه بولا‪۱‬‬ ‫وصتامع مط ععجط للم مدا‬ ‫ما‬ ‫عصنامحطجمی وم ع ‪4‬لبا‪ ۵۲۱‬ام‬
‫‪۱‬ک‬
‫حمتحصصمکصا ماملهمعده مر مت از‬ ‫‪06 61 -- ۲‬نباه بلله‌نصمهع‪ 2‬مدا کز مهبم‬ ‫له وب ‪02‬ظ عم وعالصهه معط طز‪۷۲‬‬
‫‪ ۵۱ ۵0 3 ۰010‬ت‪ ۵۳‬م‪28‌ 6۱‬وعر ول ‪022‬‬ ‫‪ ۰00۵ ۵۵‬تعطامصه زه وعطامل عصتصونوعل‬ ‫ای عمط که ‪0‬ععصنم متمب عحطط ف)طون تالم‬
‫‪7‬‬
‫‪ 2‬همه ‪۶‬ه التدطا عطا جه «‪ 6 0۶‬و[ ‪66.‬‬ ‫ععطامله عصتصعنمع عم عصناعع؟ عطا ‪7۷61 72‬‬ ‫حصی مطه وووساه موب طونم عطا غباط روط‬
‫‪۰‬‬
‫‪۳‬‬ ‫‪ ۲0 2‬وم‬ ‫‪۶‬‬ ‫!‪ 7۱0 ۵‬تتعطا ‪21‬‬ ‫عا‬ ‫عمط علنمانه عنطعناً مولع ‪"661 ۵۲۵۲۷‬‬

‫‪۱‬‬
‫عصتاه‪ 01‬عتاععاع ‪ 2‬فعلنا غتط ملاغتا ‪ 2‬مد ‪61‬‬ ‫سامتاه طمنط معصععه ودل عط) ‪ 0‬وممل‌صذ‪ ۱‬مطمتحصمیصد وصتاهآنصیمه صبا_ ود ‪61‬‬
‫‪0 2‬ماجعی ‪ 1‬جم‪0‬صضا رفظ وم عفنا مگ‬ ‫ما ‪ 672‬ویو عقطا حصمزدان‌تجز فطل ‪ ۵‬تور و‪6۲‬‬ ‫م ‪. ۵۷۷۱ 02 0‬عطعنایم ععلناً عامم‪ 1‬من ‪06‬‬
‫ماه نویر مهد طاوع صذ عصتطاع‌جصمو صنهع[‬ ‫وسحط تصلت عم لماع معننههععط ‪ .‬فقطا‬
‫وه عتعط ‪ ۱‬فلز غتاوداه ملعانا ره ‪0‬ص‬ ‫تطعتاومل چهی بط تطفنا تحستهد طفنمجه‬
‫عطا ععمیع صمتاهتهممت ‪ ۵‬بجع ‪ 2‬باوداج‬ ‫صنمعظ ‪.‬ومم‌صنم معط صم لا و تمتتعاط‬
‫‪7‬‬
‫‪5 3‬‬ ‫‪ 0‬فقط حصعصتت) بصهعع عصتاممطه لهنتامه‬ ‫‪01 ۵۵‬بمطو حصلط مط غقطه وه غطهنصه تاو‬
‫‪۳‬‬
‫ِ‬ ‫ومتاعنلمع< عصتعط و معصعتمهممد عطا ‪672‬‬ ‫و مزاونلوع‪ ۲‬وج عامماً غمص وعم هن ‪6022‬‬
‫‪:‬‬
‫‪ 0‬و بوتماه رصح اه عومجم مطا گم اعهم معصنه‬ ‫وم عطاه عصجمع ععقط نامز عفعلصند عاطتفووم‬
‫‪9‬‬ ‫‪.‬عصلععی مه جاور عمط ععتلهط باون وعلقر‬ ‫املاعنامعبصد‪ .‬عامما رز عصتامصد ععلناً_ رعتنای[‬
‫‪9‬یامطه ععصصنتاومم عط رقعه ‪ 61‬رعصتاطعن عط ]‪ 1‬فقط معله ‪ ۶1‬عصتمص عصتاتهای نحعوع»‪ 2 6‬و‬
‫بصعناهمد عنطا گم معماص هصتاتهاه فطل مظ اننحعد ‪ .‬لهیاوزه ‪ .‬عتیاعمعاهر ‪ ۶۵‬همه تعطموصه‬
‫ص‪۶‬متاجدع‪۵‬ع‪ :‬عطع ‪0‬ص‪2‬‬ ‫‪0 2 0116۳:‬‬ ‫ماه ط ‪ ۵ ۵۷‬مل ‪۲۵۱۳‬‬
‫هصتاومطه ‪ ۶۵‬حع‪0‬ز فنص ع‪۲‬قظ مر ‪8‬نل و‪۷۱۲‬‬ ‫طماججمل قط ومیهفنق باولا اج ‪) ۶۵‬ور‬
‫«طونا تعصاهه طازب‬ ‫قمع معط ففنه‌عنق منز ص‪6‬ط‪ . .1‬بلقتعصهع صز‬
‫‪۲۲/۲۲۱۷۲۲0۲ ۳۵۱۲۵۲۵0۸۲۲۷۲۳۸۵ ۱۸۱۱۲ 10 ۱۷۲۵۱۲6۵0], ۷۷۹۵۸‬‬

‫صهتصدی‪ 1‬تهممت‌دلط عط بط عون‪‌8‬توننه‬ ‫وقعععیاد فتامل‌صمجصه طزد اممط‬ ‫‪61‬ج‬


‫معط رطملمتبمآم ‪1‬‬ ‫‪ 2‬علمصصد عقط منک‬
‫‪-‬عذ عمط عط از علفعل ‪۶1‬عدلز طمنط زگ‬
‫بر]‪۷۲ ]۸۱‬‬ ‫‪7۸۳‬‬ ‫وممتصنک ‪. .‬لماوع حصلنا تقصمنع‬ ‫فاصم‌عطله ز‬
‫"عتعاوصمی لصه لهام؟ ه عظ ما نز ومعتلهط‬
‫عا فصحه صمتعصومجه ولد تصمتفتبعاعع گو مناه‬ ‫قل که ناهام عطا جم ‪0‬ععوط عننمصد ‪ 2‬رل‬
‫دعو‪ 2111۷‬ما‪ 21‬ماص غصمجصهممدد آهبال‌هع‬ ‫]‪۲۱۱۸ ۳۲۱۱۲‬‬ ‫بلشنا‬ ‫ماو ‪ 2‬جه صقطه تمطهد عم‌هعصص فصه حعصمعو‬
‫‪ ۶‬اصعحصطمهم‌معصم فط‪. . .1‬عصوها فصو هو‬ ‫فلمعمم] معط" ‪.‬مصنا‬ ‫صعلامع عطا هم‬
‫‪ ۶ 060-‬وعحومط صرح وهبناً عط) مفصا صموزبهام؟ ‏‬ ‫‪۲۷۲۲۸۱۲۳۲۱۲۳0‬‬ ‫تا‬ ‫مدا ‪0 ۲ ۶2‬ععص ‪ ۷۷۲‬عطه ‪۶‬ه عباوهام‬
‫مصح لهبتاوع‪ ۳‬صلزط امصمت‌مممعنع؟ صفتطه]‬
‫‪۵‬‬
‫حص‪ ۵۱‬عطع ‪ ۶‬صمنعهصة عط ما ‪0‬ععلصنا وذ ‪61‬‬
‫عنطا ما علومع ‪ ۵‬صمتاع‪2‬ع‪ :‬عمط ‪0‬ص‪ 2‬رعلهع‪.‬‬ ‫صذ حان عنط تعنص مه ‪06‬ص مهد ‪72‬تجطرنک‬
‫‪781611 ۸0۴68۴10216110 1‬‬ ‫‪۰0‬‬ ‫‪۷]۳/۲۰۵/۲۸۱۲۱( 11‬‬ ‫عصم رمعهعنطن) هد ولجناعع؟ لهصمد) همه‬
‫عصقط منطا که صمتوعی‌وه فطا رهبه‪۷۷01۲‬‬ ‫‪ 11‬یه ‪.‬صنتعطصصم‪ ۷‬مه ‪64‬عععلمظ رملعمن‬
‫حصلزگ عطع گم صمت‌عنودی معتعقصعصتن عطع هه‬ ‫‪ 6‬حصلز] عط ردتعطاه ‪0 2‬صه رواهتنادع] معط ‪۶‬ه‬
‫‪-‬عماعع گم اه حفعصنا به مملام؟ ام ول‬ ‫عصتوصتیط‬ ‫صمتوزعلع)‬ ‫عمط که دمح فقطا ما‬ ‫ماما گم حصتقاهعه مضه آهممم‌جرج ما هه‬
‫آمباعزه رعوصعه ‪66۳, . 21 2‬‬ ‫نامع‬ ‫حص مه‬ ‫م‪9‬‬ ‫‪210121 ۰‬‬
‫عطاع‌وه‪06 1‬عجعصد ععه بانلزدنهعی اهبتامعلم]‬ ‫عنط صز عداع‌عما عععممدد وتصعبی عععط ‪11۵۸‬‬ ‫تعصهنظ معاعنط منفتی طلز‪۲‬‬ ‫از ‪0‬عحعوعل‬
‫فطل ممئل‌ذنل فعصناً فط م‪2‬‬ ‫تن‬ ‫دسن حتقط سمولام فصنه ‪0‬‬ ‫دام‬ ‫‪6‬‬ ‫علرم‪ ۲‬صیام]مم برللهتتلین قمع مت ‪ 2‬وه‬
‫ععقلص ععلعع طمنطمه مصمتوفبم‌ونل رکمصتاع‪۵5‬؛‬
‫ع اجصمووعتمع لصه تحقصمونعم "‪ 2۵6۳‬فنط‬ ‫طمصع ‪.‬ممرهمرومعط تمغ ؟ رح جر ماه صم‬
‫معلحم هب‪ 2‬عمج عطا ‪ ۶۵‬وعصعع‪ :‬عمط هماع‬ ‫بععص یافیا وا عصمله ففتصتاصمم‬ ‫‪146‬د‪0‬وع فقط معنمرمطت معا مان‬ ‫‪6‬‬
‫وتمامح عطا هه رفعصصتا ماه هم‬ ‫ونط عماج باجعع ععلصنطا تمامع‌تنل‪ .‬فط [‬ ‫حصد هلیم مب از ان ‪ 2‬وه عامعصم]‪۷‬‬
‫‪-‬رعاووه صععحا عتقط بمطع عملم‪ :‬عط ع‪0‬ع‪ 2‬با‬ ‫صمناعدعد معط ماه مفصه حون مصندم‌طد‪]۵‬‬ ‫حصات‪ ,‬متاههص‪ 2. .‬وه ننک همه انوم‬
‫ععنل فطع گم صمنصتصن تتقط فوبه‌عنل ‪4‬صع ‪46‬‬ ‫حنکا عبع‪ ۱۲‬م‪,‬صمتوزنهام؟ مه ‪ 10۲‬اتعععل عطا ‪۶۵‬‬ ‫همنانن مصماه مه دس ماهر‬
‫حلع؟ مد بل‌طوتله ه فه حصنط عصتداتیجع‪ )0‬جما‬ ‫‪1۷215‬‬‫حعصصمعع عصها ‪۳ .‬‬ ‫عمط مفصح هنت‬ ‫موم‌وسود طمصم‪ ۲‬فط ‪1‬‬ ‫مگ‬ ‫عولط‬
‫فطع به ‏ (عتمعحتفطل میامتم‌تم‌وناه ‪ 2‬صه ‪7۲101‬‬‫افص ال حمتوتهه) بچدسا عط وم فلله‪1‬‬ ‫وان‬ ‫فقط ماو‬ ‫م‪ (۷‬عط؟ دوع‬
‫‪ 0‬ممط طعنطس) قصمفصت معط غتامطاه عسعذ‪۷‬‬ ‫‪ 6106۵,‬عط ‪۶‬ه دهبنا برلنعل عطا غرعنک ‪0‬ص‪2‬‬ ‫فصم آهتامم‌بلص صح ف‪" 2‬دامع‬ ‫‪0‬ص‬
‫(‪.‬عتاوطاج میج تزع مامح ما صفعی ‪۶۵۸۲‬‬ ‫‪6‬عقط صهت‪ 1‬هد معناتی وزمتصنک که محطرم؛‬ ‫حطملع‌هاع عطع وه عه‪ ۶‬وه ‪61۷۵2۳ 82 06002‬‬
‫عط صم ‪ ۵ 16۳0‬فم‌وینوم_ مفلع ‏ هنهک‬ ‫صز مصمع عفیادام صه "ابم‪110‬؟ ونط ‪06115‬‬ ‫عط ولد عنط ‪0‬صه فتاه معط معع‪۲‬ا‪ ۵‬حرنطه‬
‫عطع ‪0‬صه حصل؟ ونطغ صد مصصعصت هم ماه ‪۲۲۵۷۰‬‬ ‫‪0‬ععصمبا کم موه فظ حصتقله رعط ‪ 1‬محصای فطا‬ ‫نک معصتععصمی ور حصلط عط یه مه حصام‬
‫مفقط صمتمزنعاما ‪.‬طمنط ‪.‬ممصعی[‪1‬‬ ‫مه‬ ‫سمصرژم جرهه‌مرمبا جرا قصمنه تاه مصصد مه ود‬ ‫ولهتادباصت وز من عزمصه چم ‪6‬فصظ فقط ‪2‬‬
‫‪۴‬ععصنط زمتصنک رمتنممود فطع صا ‪ .‬لد ‪۵۲0‬‬ ‫هر‬ ‫لمع مد صذ رای وز طمتطم فصمت ‪2‬‬ ‫کم تصطعع‪ .‬متاج‪7‬مصصز گم لاب مج رام‬
‫حصمصته ج هه عمامع‌سنل ‪ 2‬گم علمد مطغ ووهاج‬ ‫‪ 10 ۶‬فقط حعنطه فصح معهداه [دتصعصون‬ ‫حومی موه عفعز صذ ‪ 0329‬فعصصتاعمصمو و ‪2۷۷‬‬
‫فص صم عاممها ‪ 2‬نات دوز مط صفت‌تصطهع؟‬ ‫‪ ۵‬عاعمصمم ‪ .‬مج مدمه‬ ‫مومع‬ ‫حقط عطا صه تصعصصی ‪0‬صنمتمنص ‪ 2‬فهابالاه‬
‫وز ‪ 6۶‬عومطنب ‪0‬صح حصعصت عطا ‪ ۶۵‬بتماعنط‬ ‫‪6‬تمصمی عتمتععطا وعتلتن مععط‪, . 1‬م‪۲‬‬ ‫‪۳‬صصصمصتن فطل ‪ ۶۵‬عبط‬ ‫‪۱‬‬
‫‪-‬ظ‪ ۵۲۷‬عط حدم فتعمط فصن معط تزا‬ ‫منک عمط‬ ‫‪ ۶‬حصمصتی؟ ‪ ۶۵‬امد ‪ 2‬و صاز؟ و‬ ‫فقط رتتاول با عممتدن نز ما رصماعاومن)‬
‫بصوع‪ ۶۵ 1‬طمتوهتصد [‪0‬ع‬ ‫مه ام ‪0 11۷‬صح امصصه صمنطه رح عمط‬ ‫ان ‪ 2‬وه زبمتضنک ‪064‬ممصصصمی هه‬
‫عطا صمبنع وا جمامله‌ دنل عط رعصتو فطل اضر‬ ‫صمناعبمصصد صح ومد ‪ ۶۵‬ععصعد ففد ‪۵۳‬مو‬ ‫مهو م‪ ۸‬انانداه ونط ‪ ۵6۲۷۵‬عقط مهد معغلهطر‬
‫‪6765 0 ۶0۲ ۷۵۲ 8‬ع‪ 1‬عطع ه عع‪ 06‬عطا ما عصنمع ‪۶‬ه طوز‬ ‫‪ 6‬لصجوریه ما لصح وتممل متاقصصهصته ‪۲۱۵2‬‬
‫‪...‬ملق‬ ‫واحعصه‌وصهتته ‪ ..‬پتفصتصصتاهبه‬ ‫و‬ ‫‪ 82‬ام‌عد‪ ۵۷۱‬عط‪ 1۰‬رصقط عطاه عطع ص‪)6‬‬ ‫"‪ 2.‬عنطا ‪ ۶۵‬دننز‬
‫‪0‬‬ ‫‪۳۳۹ ۳‬‬ ‫‪:‬‬

‫‪۸ ۲۱۲1۳/۲۵۲‬‬ ‫‪8‬‬


‫‪۸ 1۲‬‬
‫‪11107], ۳‬‬
‫‪۷۲۷]۲۳0(۱۱۲۳۱۲۲۳‬‬
‫‪۲۲۲۳ ۲‬‬
‫ممنمع‌ننا صعتصه‪]:‬‬ ‫حعط ع‪0‬عنطگ فک‬
‫عم م‪۲‬قط مصصلنا صمتصمی‪ 1‬که ماه مه مم ‏‬
‫پرندته‌حرجصه‌اجمم فا ‪060886‬‬ ‫سهعی جع‬
‫معتطاه مناوتابجه تتفط صنز صنقعا ‪ ۶۵‬وصملا‬
‫هرذ ‪0‬ص آمنامند فطع کم [مفتعبع ‪ 2‬وذ فلط ‪1‬‬ ‫ره‬ ‫‪۲‬‬ ‫‪ ۳‬یه ‪7‬‬ ‫‪۳‬ی‪۹‬‬ ‫‪332‬‬
‫تست‬
‫ی‬ ‫نیب‬

‫محط مصصلنا اععدا فطا معط رقصمتافه صمادع ‪۷1‬‬ ‫و‬ ‫‪۳‬‬

‫زداهتنه‪701‬‬ ‫عط صم ‪0‬ععهط معط‬ ‫عصتاعله‬ ‫‪1 611‬‬ ‫‪۰‬‬


‫‪7216111‬‬ ‫‪۰‬‬ ‫صمصه‪ ۷۷‬مط؟ حادم‬ ‫ممن‪" ۷‬صموزدظ و‬
‫حصمی فطا ‪0 62‬معسميص مصلً عنط و عص‪6‬‬
‫اج عدمط رتمععتنل ‪01‬م‪-‬نممن‪ 73-‬عط ‪1‬‬ ‫و‪ 2‬مه وج مصوع‪ 1‬جر فصن عون معط ‪۲0۶‬‬ ‫‪2‬‬
‫هط فطع صصنط هو دومن فطل ر‪6‬ت‪1‬‬
‫طسم‪ ۲‬معط که عصنصم م‪ ۲‬لت مدع‬ ‫وعصحعط فطا م‪ 6‬عمتجم حصل اتمه‬ ‫‪2‬‬
‫«طورهتومامصععصش ‏ ‪ ۶۵‬وامومطعک عطا ‪6212۳ 2‬‬
‫ملق صهتصهت‪0 ۲‬عععلمو عطغ عصمصصه عذ "نردرژ‬ ‫‪261‬‬
‫صجمرحل صد ‪01‬عظ اهبناوع‪ ۳‬حصلزط احمجمز) همه[‬
‫صل ج ممبعنلهط رلهب‌تاعع؟ عمط صز صممطی عظ مه‬ ‫عتمطو ونط گم عص)‬ ‫و‪ 66۳2‬صعصصه‪1‬‬ ‫عو]*‬
‫‪۳1‬‬ ‫‪۰‬‬
‫صحط معمصد ‪ 60‬صعه ععمنلمتن ب‪ .۵‬کمامع‪1‬‬ ‫رن ‪06‬و‪ 29‬وه ر(‪0* )7691‬مصنفع ‪ 61‬نطهزاط‬
‫‪160 6‬تنطگ رصوع؟ ما عصتصساید ماک‬
‫تلهم مصرمصه م‪2 6۳‬‬ ‫ان ‪ 2‬عبمطاه معمعلمد ففعدم ‪2‬‬ ‫من‬ ‫‪6‬‬
‫همه ماتبظ که بوافتصنا معط دم عصتدم صحع‬
‫عز هتعصی فطا رنمه عط وتمنمع‌تنل ‪70۳ 2‬‬ ‫قصانععه صم صنعط هه ‪0۵۲2‬و بوللیزه‌عط‬
‫مسقلی‬ ‫فصن بنمتممصوما ‪ .‬همه‬
‫عمط ‪0‬صه هنن ج که جح عط) ما فصع‪۵2 76]11‬‬ ‫‪ 900011 0‬معط رصهعد‪ 00‬زه رات عط حممه‬
‫‪ ۰2‬بامداج‬
‫عمع‪ ۵‬عظ طنطه جه مهم عنتطم عطا مععتمو‬ ‫‪ 02۳‬مه ‪ ۵‬توص چدسه ‪0‬عطع‪27۱‬‬ ‫‪3‬‬
‫دتصعصصه ‪ ۷۷۱‬عط برد ‪0‬مصموعتصصحصی فهما ‪61۴‬‬
‫‪ 26:‬فیط‬ ‫‪۱‬‬ ‫‪ 06 61 ۶۷۵-‬عصنل‪ 0662:‬رفظ وود ونط ‪1‬‬
‫ححهمل ه معبمتج مغ صهی ‪ ۶۵‬ممتامعنصموین‬
‫‪ 2۳110611۵۳‬رتهصنصهد ‪ 2‬معله وذ «مامعتن ‪۵۸‬‬ ‫وس ما نج صسه ونط ما ‪ 65 6۳‬و‪5۳6۳2۳‬‬
‫فص عممسممصه لیام نها ‪ .‬رهاظم‬
‫عط م‪ ۶‬عصمصصصمتذصه فطه‬ ‫مه‬
‫مه ‪ ۶۵‬تعمعصنوصه عوصتمتط مطا‬ ‫‪۰‬‬
‫‪6‬ص مومع مه صممصرم‪ ۲‬مناج مهو ‪۰‬‬
‫مط جماممتنل صهتصه‪ 1:‬لدم فطه ور [متنطو؛‬ ‫صملم) رلامتمده فقط قطن غیته ‪4‬صن ‪01‬‬
‫عصنصصمعع صذ صرح عصعاطامدم آهتعمو صذ ‪0‬عاوم‬
‫وعصصمک هم عصتصتهت میرم ور ‪ 067666‬فقطظ‬ ‫‪07 4‬زعاص معط مفطعند تقطا صه ععهام‬
‫ام عوعط عصنبلمد مد مقصومت‌تاوم نامه‬
‫ها ‪ 6۵‬مط رقلنل فطع عصنه‌بامصا رعل‪0‬ع‪۳‬‬
‫«طورمعمامصعصش ه عاصمن آجاصه‌صتنهم »رز‬ ‫‪[۰0161‬‬
‫‪-‬لمصز عطغ صذ ‪0۵‬ص تقطامصه" ت‪880۵ 2۲۱ ۵‬‬
‫‪8‬مز‪ 1‬منطا صذ عاهمطعه عععقاه عطا ‪ ۶۵‬عرره ‪--‬‬ ‫حتهول مایصتصصب‪ 11‬صه فه غلبافعر فط[‬
‫اوه مط ‪0‬عدتمهععل مصمنوتعبه اعمصلق عصعل‬
‫مایت ‪۵۱۱۱۱۶‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪3‬‬
‫ستاامج مطن مه مج بطم ناه عذ ع‪0‬تنطگ‬
‫حص صحه فقط عبط تععصمت عطا ‪06‬ات‪ 2‬اه‬
‫وم موس بردماه وتلانطل عطه غحطا صمنغمصن‬
‫بصن معط ‪۵‬‬
‫ححصمی مطا صز ‪06‬تمنصم مه زگ منحم عنط [‬
‫[‪2‬ص‪0‬مصعم‪ 1‬صععطع؟ ‪ 0۳۲‬عطه غه همنغتاعم‬
‫وومطونط عط صم فصج لهبتامع‪ ۳‬صلز‪۳‬‬
‫‪.‬له اتمطه ‪۲0۲ 2‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ 6 ۵۷ ۱‬روع‪7‬عذلمظ [‪6‬تنطگ رعلدبتادع؟ صازز‬
‫عط نع برمطه معصنه مناج معط م‪ 6‬لهتمذگعصعط‬
‫ومع ‪0‬عاععاعو ج ‪۵6‬و ما ععصقهطه ‪6۲06 2‬‬
‫‪۶۵‬‬ ‫فصن‬ ‫مبامتته وم‬ ‫مصمنوع‪:‬‬ ‫رصح‬ ‫‪۵‬‬
‫این فنامتته‪ 7‬روحرقط‬
‫سصهحد گم عصتم ‪ 2‬ممصد لع‪0‬تنگ تماممزر[‬
‫"عظ امیتامعللمم‪ 1‬ما جوز مصصمن مطه عصنطون‬
‫تالا ماه ‪ ۷‬مج صهعانطن زه تاصعصصمرمله‪۷۲‬‬
‫‪ ۴6‬حلذ وصنمك صمع ص همتامعنصدوده عده وه‬
‫وه‬ ‫عصویر مهمسمعمه‬ ‫صل‬ ‫که مه‬
‫‪۹‬‬
‫‪۳‬‬ ‫‪۳۷۱‬‬ ‫‪9‬‬

‫‪ ۲0۲۲۵۸17‬حا ‪5۲۲۲۸۵6۲0۱1 00‬‬


‫‪51 ۲۵105 ۲0 ۲۵0۲۲۸۲۳۹ ۲0۳ ۵‬‬
‫وعم‌طمصه ‪ .‬حصاز صمتحموصس ‪1‬‬ ‫‪4‬ص‬ ‫عم‬ ‫عطامصه ممبنع وز فتاه عمنصق موه‬
‫حصنامی ‪ ..‬فط‪ ..‬ظا‪ ..‬صمتاهنمرعص‪ .‬وه موه‬ ‫صز علنطمه وععمورسم همنحمعآموظ جم‪ 1‬مه‬
‫‪]1 5‬‬ ‫صز فطع فصمنله صه تین ‪۲‬‬ ‫مها گم تمصمفتص ه میگ اتفصهت‬ ‫صز و‬
‫من نهد ردعتتاصنمی معطاه مد مل‌هصصد فصررززم‬ ‫یج ونط صموتا‪, ..‬ونفعصتا؟ ما فصتمانا عظا‬
‫‪012‬کهی ‪0 1‬‬ ‫ورودهونانآ‬ ‫طاد‪..‬‬ ‫صحتطع‪.1‬‬ ‫عمط تم‬ ‫مصصم؟ ون تداع ما ماه عظ باه‬
‫صز صمنایلصمل‪ 1۹‬ان عنط گو مصنمم‌مو‬ ‫صنط له صمئ‌تمونه عط هصتعنمتة وببظ رع‪2۴2۸‬‬
‫‪,‬مه و‪ 0۳۳‬ولهتنامه ‪ 1‬گم آمتناوع‪ ۲‬مط‬ ‫اعد گن محععتصصوی فط لصه وعم‪۲‬صهع‬
‫حصم مصصلنا صد ‪46‬اومتمتصا نج ‪۶‬امونوور ]‬ ‫‪.‬مه قطن رعتعصم‌عندم وط‪1‬‬ ‫‪1,۸۹2],‬‬ ‫‪۲‬‬ ‫تا‬

‫سم فطع طغزس لععل عقطا وعتنصی مطاند‬ ‫صز ‪0‬عصمعصی حصلن صوتتهعصت‪۳‬؟ ‏ عطاممض‬
‫فصح رعصهه ‪ 2‬رصم عقط صقطورده صه ر‪6‬ت‪ 2‬قاجه‬
‫جسی تقد مصهوهصن‪ .‬تمط ]‪9 1‬‬ ‫رصقطوه صه طژم علحع عقهعیو فنط صهعطع ‪1‬‬
‫ما‪, [ 01۱1 0۷ 0‬عمط صقطا منوا وتنوازم‬ ‫مر روت وز مصهط فقط اه طمزاصهاعد فظ‬
‫مافص بط ‪0‬معمن "رمنطون دنا وتصم‪ ۷‬ملظ‬
‫‪,‬تمه ترنده‌عنن راطها‬ ‫معط معصلنا طامط صا‬
‫هز غقطا رصمی مه صلز؟ ‪ 2‬ملع رعاحرصمی بو‬ ‫مصمعنه‪ 72‬عوعتاهمج ‪0‬لنطه عطغ طنه رول‌مصم‪1‬‬
‫‪0‬عنصعل عذ صقامته‬ ‫مد همم‬ ‫هه‬
‫‪590 0,‬عنان ‏ وفصهتصه م‪۶‬‬ ‫مط و جسج مطا مد ما رشعم‌مصتمن)‬
‫محمط بط ‪0‬عامعن لعه مه ونر‬
‫عطا ررطمرهتومامصمصت صوفتنمع من رو‬ ‫صلق عتصم‌تل‌انط فط ده معصمصصه‌تموم مافعط‬
‫فصه بجهومتم مد عصها‪ .1‬طاعنط متفصتانعع(‬
‫‪,‬نامع ممتتمعص! ود معصمبا هد لمع‬ ‫عط‬ ‫بلهتناوع؟‬ ‫اتتمانهزه مط عقطه نهد بزددم‌وننا‪..‬‬
‫مقط عصنل‌صم عطط ررنناصعک معامصمع‌ص صه‬
‫‪ ۵1‬وله عماممد صلن ممتنموصت ]‪۴‬‬ ‫‪۵۶‬‬ ‫‪,‬نمزم بام‌تتاص قوا مصصعطا بط‬
‫عمط کج عم تحتتطایه صه قصه رعصفه ‪ 2‬وله‬
‫فط تععالم صه عصمتنمه نمی مط‬ ‫عصمجممصد ادمجد فطل عمط وذ ‪61‬‬ ‫ص معط‬ ‫عحصعط خصهنحجمم‌ص مجمصد ‪ 2‬معطعع وذ ‪2۷۷۲۱‬‬
‫‪ 02,‬عظ وین ‪ ۶۵‬نامع‬ ‫لته فط رمصمعصت صهدممصت از‬ ‫وز غز عسط‬ ‫عمط رنه ردده‌عدارآ رقصعصن صمتححعصتط ‪01‬‬
‫رصان غصمسیه ور‬ ‫‪26160‬‬ ‫‪1‬من‬‫حطمم ‏ ی‬ ‫‪ 2‬و صقطه فطا عقطا میات‬ ‫خقطا عمط‬ ‫مط گه عصصعا ص باتتحدهع‪662‬‬ ‫‪ ۶‬فده‬
‫‪0 ۶۵ 2‬صحم‪ 1‬ناهد ونط ما تمد مط فصصعی‬ ‫*صمعالن وعت هه وهتامم‌تماصا تونولا‪ .‬و‪1‬‬ ‫طر ‪ 100۳1 662‬وز «‪ 01‬بط رم‌عصد فعستتامام‬
‫جه ‪.‬تج معط ماگمه وامهنلعصصصد صهتنمعصه ]‪۲‬‬ ‫علنظ ‪۷۲‬‬ ‫علحمع مج‬ ‫حنهم عتعطا مطما سم‬ ‫‪۰‬ماونط حهتوعصست]؟ اظ‪666۲‬‬
‫بروومعنار[‬ ‫ععتصصصصی طعععهو مط من‬
‫عصنصسنمد عمط م‪ 6‬عفنط مقون‬ ‫تممم‌وندی‪.‬‬
‫مصنم‌آلنه عصما ماه عقطا رمق منم ‪۵۷۲۲‬‬
‫عج مد من موجن تام اع‪6‬ت‪6۷۲ 826 8‬‬
‫‪ ۵ 101622,‬ج اه مصه‌عنان ‪۵6۳1‬‬ ‫‪ ۲01-‬نطو‬
‫ولم(صه‪ 1‬عطع گه مهم مط ‪68 ۵ 661‬‬
‫عط له مجسنم مطا ما ‪0‬مصتنقعد ویر ند‬
‫‪۲61۳۵6۳‬‬ ‫مدا ممبم رصع مط ‪1‬‬ ‫‪0‬ص‬
‫‪,‬صم مفنصصمتم گم آم‌ندم دنط عع م‪۸‬‬
‫صز ععطع مبهتلمط صم[ ‪۳‬‬ ‫نصا‬ ‫عمط‬
‫بو عطا طانس تععل ما صمن‌موناطه هه و‪1‬‬
‫سبااژه ‪616‬هصصه‪ ۳‬و‪ 2۸۳‬مجح ‪6‬تمطا عدا صز غباظ‬
‫عععی امصتصتی ص قه وفصمله‬ ‫مز ‪1‬‬ ‫اتمه‬
‫عنعطا عم معتمص ان ‪4‬صه فعتته فقظا‬
‫عصمه مط صععط ففط ‪ ۶۲‬هن صوظ فعصعطا‬
‫‪,‬نم قوممیس «وجه ‪۷۷۲‬صجزم‪ ۲ :‬عظ) ععصلو‬
‫حجلای لزز فط طمنطه صذ رصان اععظ فالط‬
‫منز حصمممی روملتفک‪ 1‬صحتطم طاز متقتمط‬
‫حتتاعه صه صممی ومیل "رصمتامم(](‪19‬ع‪41‬؟ ‪201‬‬
‫ریت‬
‫هي‬

‫‌ِ‪#‬ن‬
‫بعمی [فصنصته ‪2‬‬
‫‪۱‬‬
‫‪-‬عط مم‌ناگصی عمط طلنس لمع لازس لت م‪1‬‬
‫‪۲‬‬ ‫‪-‬ع‪ ۲0‬صا عصزنا همه چ سره صقصد ‪ 2‬همع‬
‫نام فعتنا صقصض عط‪, .‬اعممبظ مهو‬
‫‪0‬صنامنه مععم حمنطمه عاجعبه فطا ما فناه‬ ‫رت‬
‫فعطصمصهد هد ععامهد صحصمد عط فلنطها‬
‫حصعاصی هه عئنً ی فط که لتقاعل رنه‬
‫ما ‪ 90261‬معصمعلن منط‪, 1‬بوتماعنط و‪2۲۵۳‬‬
‫زور‬
‫بت‬
‫اارم‬
‫و‬
‫ن‬
‫انتمج‬
‫م‬
‫ز‬
‫و‬
‫وتتامزتعطمجا صذ م‌صهتنه‪۷‬‬ ‫ربب زنط‬ ‫‪8‬‬
‫‪ 2‬ما‬ ‫‪ 63۱‬وصتلمته «لمععط تفعه‬ ‫‪۰‬‬
‫تماسظ مووظ‬
‫‪ ۲۲‬آر‪][۳‬‬ ‫‪۲۳‬‬ ‫‪۳‬‬
‫تسام‬ ‫‪۸۵۹۳۱۷۱۱۲‬‬
‫‪۲۸ ۲۸۲۷۲۲۸۳۲۲, 0‬‬
‫نزه]‪ ۲‬رتحمصهین‪-‬مماعهع‪ 5‬لمتناوم‪۳‬‬
‫رطفتاهد‬ ‫رم ععطام فطل ‪4‬تممطمنن وه‬ ‫‪۳‬‬
‫تمط‪ .‬وطز‬ ‫مه‬ ‫‪]06,.‬یمامملص؟‬ ‫ولا‬ ‫‪۴‬‬
‫زامن پرلمنمتیمی عذ علممغ‪ .‬تآاصه‌نهموره‬ ‫‪۲‬ص‬
‫ممجصمع ماع صفتصق عمط‬ ‫نگ‬
‫‪06۲۲0‬عو و‪2‬‬ ‫‪ 2‬عللق مممطمعلم همه‬
‫تهتان‪002‬ظ ‪12‬تاوع‪ 1‬عطة‬
‫‪ ۶‬راطم‌ملصی مصناانه مد عط عمط[‬
‫‪ 92‬علوعل ومعز]‪ 10‬وعععظ لهبناوع‪ 1‬عطع ‪0‬صنط‬
‫از ولمم فصحه ممتتمصه عطا‪۲‬ه‪۷‬‬ ‫‪۲‬‬
‫ند متام‬ ‫مها‬
‫‪0‬عصعمحمط ‪0‬قظ عقط‪۷۲‬‬ ‫جروج‬ ‫‪۶۵‬‬
‫‪ ۶‬همم( معط صلنر معمطم رله‌عنطگ عمط‬
‫‪0‬مجمموه مهن رد طاتناه‪ ۳‬فط‬
‫رطمتا‪6‬عز تمصهن عنع‪ 2]۷‬بای ‪1‬‬ ‫رر‬
‫وی ج‬
‫‪ 2‬تطوظ مقوز ‪0‬مطلمس الق ععمطص ‪ 2‬معلفصد مه‬
‫‪ ۴2‬مبمم! عط ععوتعط قصه ععتگله دحتم‬
‫هونم‌لمط ‪۶‬لععصنط فصو عصنصهمحرقط فد‬
‫متام ‪12۲‬و فطل‬ ‫بطعصن و‬
‫توظ‪ 1‬نزد‪ ۲‬آممصهی‪-‬جنهامنع‪ ۹‬وا ماععبم لداع عطا ‪ ۶۵‬عصصمو ومع ممعطم‌صی! ‪ 2‬عصتاو‪[]0‬‬
‫گ‬ ‫درو عصصی هلبم رلمدامصمی ون ‪۵۷۸۲۰‬‬
‫صم مصهستهعم جماوعمفطکا عط ‪ 2‬طفناوز‬ ‫م‪۷۱‬‬
‫اعحعط لصقط عصتمامط ‪41 2‬‬

‫‪ ۲۳۵0 ۸۸۱۹۹۲۳۳۳ ۵۵۵۳ ۳۵۲‬ب‪۲‬ط‪۲9۳۲۲ 1۵۸۱‬‬ ‫‪5۵۳۳‬‬


‫سافع‪ ۳‬صوزویعظ متاصعطایيج فطل که توص فظ ‪1‬‬ ‫صقتصمی‪ 1‬مصومو قح متعادامنتم رنه فط‪1‬‬
‫اجنایع بط ‪0‬عتومط صهاهعصهطک مها‬ ‫تقنمطیزه عمط مهن رکه ‪0‬عفصنهم عاعنله‌صساهز‬
‫حظ‪ ۵‬حدم نامرک صهتطحظ هزیر ففععظ‬ ‫گط جوز ‪0‬مموزوعل براتممتونده مهب بجاجدم عمط‬
‫‪ 0‬عطا عم بواتصمووه صج مهم نون رد‬ ‫‪ ۴‬محر من ععععم [مصمزامصعصد ‪4‬ج ‪12601‬‬
‫‪ ۶‬عاوما ‪ 26‬ءفت معط غعع مه ففعتم صوثه‬ ‫معنانلن ‪ 21‬مصناجه عطا معطمصه‬ ‫جمیرو ‪۵‬‬
‫بمصنعنیی صهوزعظ‬ ‫مایمن وم ماطنووه‌رصد اعمصصله مهب عذ عمط‬
‫عط اد صمبه رعصتمایه صعطا ‪۶‬ه عصهد د‪۸‬‬ ‫‪۲6‬عص ‪2‬‬ ‫‪۵6‬‬
‫صقطواع صذ عم محططم طفطه‬ ‫معط‬ ‫حمعتوم عم‬ ‫‪۲‬لنمزیزق مزر نصونة مط‬
‫‪7‬مد ‪ ۵۵ --‬افما مه صععط ‪ 02‬عمط‬ ‫تمعن صهتلهن؟ مد ‪0‬صنامنج عصتامجه طز‬
‫‪-‬عع ععطونل صهتعیعظ لمع رصح حه‌بنع ‏ صمتهه‬ ‫‪ 242۳11 )080665 ۶ ۰0016‬ماععطلض‪۸‬‬
‫صهصصع اصماوزونهط ع‪6‬ظ‬ ‫‪۰‬‬ ‫رو ععطاجع صعمعسنعط صز ‪0‬عناجعو لنعام‌نژ‬
‫معط ‪ 2‬باداعهصریه غیده ‪ 01‬مها عصتط تجهب‬ ‫عاطاد ‪6۲0 ..‬تعتعط‬ ‫‪.‬م‪1‬‬ ‫ععع‬ ‫حربا‪..‬‬ ‫‪8‬‬
‫‪ ۶۵‬عصتتاه ‪ 2‬طازس‪ .‬تهلهعممطک‬ ‫حذ نو‬ ‫‪,‬نامه ‪۵۲۷۵2‬‬ ‫معم‌به‪ 1‬ج رعصهنلهآ عظ‪۲‬‬ ‫اج‬
‫صهتصهی ‪ .‬لمصم)ل‪2۳ 10‬‬
‫عصتصصنا‪ ..‬ففصصنتاومم‪...‬‬ ‫ری مصم حز دمص معط ‪ 2‬حصفطا که موط‬
‫نامه‬ ‫‪ 0‬تتصعاح قوس عمط عسه عمج‬ ‫مندزنج مامطم عطا روزصه م‪ 1‬مهو‬
‫معلصتی ‪0‬صح بجع ‪,‬‬ ‫‪(۰‬‬

‫‪۱۱۳/۹۲۸۲۴۲ ۰۳‬‬ ‫‪۷۱۱۰۷‬‬


‫ر‬
‫‪۴‬‬ ‫ور‬ ‫شا‬

‫‪ ۲60۵۳۳ ۶‬ع‪ )67۷002( 11‬وصتتتعظ وعبام‪[ 2‬‬


‫صحعطه ‪ 1‬هد معله فد "فیماه ‪ ۲‬عطا ‪ ۵‬اجموع([*‬
‫‪ ۲‬طمص! ممیال مج ‪0‬عامص ‪. ۸‬ها ونط طذ‪۹‬‬
‫‪-‬توظ رفحصلظ کبامزتمز مهصتمصمصه صر اعمچم‌صز ونط‬
‫‪7‬‬
‫طذ‪ ۷‬عمبنتهت ه مه اذتامه ونط ‪06‬اجهاو زر‬
‫‪ 002‬ص‪. 1‬مه ومع سور ‪ 2‬و‪ 2‬صلنه معط‬
‫حصلن ومنمم‌جمن وعمل عط عصتمنت‌متم وه مت‬
‫ملد صتصوظ ‪ .‬رجمتاععه صمتاتاهمصی مط هرز‬
‫باه ‪0600‬اای‪-‬هاو ‪ 2‬طازم عصمله ع طا عتهاه‬
‫‪۸‬‬ ‫‪ ۶۱۱۸۳۱۲ ۳‬الم ‪ "01 ۲۳۳۱‬من‬
‫‪(0‬‬ ‫‪ ۳0, ۲۵‬ای‬
‫‪۸‬‬ ‫‪4‬‬ ‫تعداصنبنه‪ .‬به ‪84‬ص ما «اتصتطوووه‬
‫و‪ 002‬عصم ممصیه له فدمتمءنل صمتمیمر] ‪9‬‬
‫‪46‬نصدوده ععص‌عتدی مناطانج بو فومدم عط‬
‫تمه فنص علمملعنی ‪ 11‬وی‬
‫ان صمتاصژدی صد مومت‬ ‫سم‬
‫عطا رحمنامیه خصعتصصا منهه‬ ‫عصص‬
‫نوم متمامء‌ل کم معطاصنه ‪ 2‬مصتوصترط ور‬
‫عط تم تعحصصعمصه تچصح مه ففععم مطا ععه؟ مد‬
‫‪,‬نامز حمتامده صا ‪06‬اوم‌تعاص رعناطنيم‪.‬‬
‫‪ 01‬اتتمووه ‏ همع زو مطامجم‪۸‬‬
‫عم لمانه‌تانهم هه فاعمتمنطاصه مذموور‬
‫حصمی عط ود مصعصت صمتوفییک‪ .‬صر ‪0‬ماومموز‬
‫‪#‬مصصم‪. 03:01۰ 1‬مر ‪0‬عونصهععه عم‬ ‫آمتاوم! ‪ 62‬فنص مطا فاعم بوساز ‪61‬‬ ‫ع‬‫فبا‬‫واه‬
‫فت‬ ‫‪۰‬‬
‫مها ‪ .‬مومع( ز([ مرو‬ ‫‪۲‬‬
‫کناوع؟ عط ما صمتجمععلع‪ 0‬ععنمهمگ عط ‪0‬ص‬ ‫بار‪۳۳۱۳1‬‬ ‫‪۵۷۵۲۳۱۸ 110 ۳۲۱,۷۲ (۸‬‬
‫و‪ 11‬مصن‪(0‬مط عظ لذ‬
‫معط ما عصمنانل‪0‬ه سمهص معتبطع هه معط]‪1‬‬ ‫‪: ۵۸ 1‬ععصممللهطن عط‪1‬؟‪ .‬م‪ 1‬یج توب‬
‫هر‬ ‫‪4‬صمممو‬ ‫ممصمه‌لوم‬ ‫مد ممجمه‬
‫ستاعع‪ ۲1‬صلز‪ ۳‬امجمن‌مصمه‌نصا صعطم ‪ 1‬طه‪۶‬ز‪۳‬‬ ‫مه عبط‬ ‫و‪, (06466۳1‬افتتص ‪ 2‬وذ اه م‪۵‬‬
‫رعخ‪۳‬ظ‪ 1‬ز‪۶‬ه عصعلنمع‪:‬ظ رعصجتهت ‪ ۷۷‬محصان‬ ‫هه‬
‫موز مامطی عناطابر چهل‪ 41-‬و‪2۷‬‬ ‫رلک تعداع‪ 6۱۲‬ها مت مضه ‪0660۵۳2‬‬
‫‪ ۵۵‬ان جسمصللهه ما عم معمناله‪۵‬ته‬
‫ان عط مللق تعلمسدمظ عم ‪0‬ععصمسض‪۸‬‬ ‫وچقندظ جه هر ‪ 5‬عه ‪0‬عصعععو ‪ 6‬مه حصلزگ عطا‬
‫‪ ۶‬فتهاه معط را فمنصجم‌مصمع ‪,‬لمع مه‬
‫صحتمعاظ عطا ‪۶‬ه عصنصهعه‪ :‬معط و ممتعن‪08‬ه‪:‬‬ ‫‪ 5‬ع ‪ ۶۵ 3‬عجصوو عسمده رو ومع[‬
‫حصلن ععععه‪ 1‬فرط‬ ‫وخعص ععل‌وزمعلن‪ 9‬عط ‪1‬‬
‫کوتهححصرظ! ‪ ۶۵‬وبهع‪ ۷‬عطا ‪۶‬ه ومامتصه‌تطن؟ داز‬ ‫‪ 2‬وتمام‌لیهو لصح ‏ ‪.‬وعاصتوم افعامهتم‬
‫نله عععدع معط عصتاععصه ‪ 6‬لد عحصهتال ‪۷۷۲‬‬
‫‪.‬تلم‬ ‫‪6 ۰‬تاآصع)‪ 61‬وتهدسط ‪ 1‬چم حصجر‬ ‫هط غباداه عصتلاه] ‪02‬‬ ‫‪۰‬‬
‫صرح ‪۰ 09.11‬‬
‫‪ ۶‬صمتععععه عط جه هتته‌علظ بط ‪0‬عاصموع‪۳‬ظ‬ ‫‪7 01 6۲‬ج عطا رقتع‪ 701‬عتفتتمه ت‪ 0۲‬و‬
‫‪0‬مصجصه ‪ .‬عمصه‌عمکجم ففععم عفطاه مط‪"1‬‬
‫صمطه ‪ 1‬فطع‬ ‫لقصمت‌مصصععص‬ ‫وله‪7‬نعع از‬ ‫م‪ 4‬مرمع ووجل‌بوو‪ :‬ود دعر‬ ‫عمط‬
‫الب فصد ‪0‬ععصفطل صععط فقط ومل‌دسنط‪ 1‬مک‬
‫نمرون صهم ‪ 2‬فعتممین ند فطع‬ ‫فطل ‪ ۶۵‬صمتعجععه عمط صدم ‪ ۳۳1۲‬دا ‪0‬عنصعد‬
‫‪ 3‬تعطجصعععنا رتچم‌تدظ صه ععهام معلهة‬ ‫‪2‬‬
‫ععصصهن) ‪ 5791‬فطا ععو مه وتعمع‪-‬ع‪1۷۵‬‬ ‫عصمع ‪ ۶۵ ۷۷‬طنمعل معط که جه‪۲‬نصصه‬
‫ساویا ماتعدااظ مین صمتلهع‪ 1‬عم صنه ‪03:01‬‬
‫‪-‬صحطما ود ‪0‬م‪۲‬معن تفص زرط ‪0‬صجی‬ ‫‪-‬حعز‪ ۳‬هم عهتده عط‪1‬؟ ‪ 6-22۵‬وبهصض‪۸‬‬
‫‪-‬حجمع ود همصتتجهگ ام من ععمطمه هن‬
‫‪022 ۰21-12106121‬‬ ‫‪ 2‬مهو عسطصعا! فط دا ‪0‬مصتمتتمجر رت و‪۳‬‬
‫‪۵6 6‬هص‪ ۷۱ ۱‬عطه ‪۶‬ه عطونا‪ ۲‬عطا صذ هصتاعم‬
‫ممصمجعد مه فممتاتل‪ 02‬مسا عطام مط‪1‬‬ ‫بص ‪5‬ج ‪4‬مصممیمو هط للز رچههم‌صمن‪0‬‬ ‫‪۳‬‬
‫کععج عط رهم ‪ 21‬بنج متام جوز فص‬
‫‪0‬ص ممب(ععصمطا ممعنصدمنه داوم قطا بوط‬ ‫[[‪ ۷‬عمصنصمعیه لمنهعمو عععطا ‪ ۲01‬وامعامز ‪1‬‬
‫لها ‪۶‬ه ععصحح ه محقط تاذ متاطننص فطع ‪02‬‬
‫جرک طذ‪ ۱‬واومتونطاص مصمصت ‪ 0202‬طامط‬ ‫تععلمنا ‪ 2‬تعلمبمک فطع ‪ 2‬علهعو صم و‬
‫عم متنا ملظ عمامعتنل طونصجمگ ما عصز‬
‫‪ 2 672۲ ۰۲0۵00‬مدوبتمدر مضه مه صر افععاصا لول‬ ‫‪,‬عصمطو فطل مه محر وسامط وه عمتصتامم‬
‫یت معله وذ "‪12‬ط)معطاعظ مط‪ 1۳‬نز‬
‫‪۰‬ص‬ ‫‪ 001 12,‬ود ‪ ۵62‬عط["‬
‫قفنطا ممتاتاه‌رصدی عمط هرز‬ ‫‪۰‬‬
‫عط آه ‪ 07‬برد ‪0‬عنصهم‌جصمعع‪ ۵1 ۵ 2‬ور‪: 61۳‬‬ ‫‪۲۸۲۲:۳۲۷1‬‬ ‫‪۲۸15 5‬‬
‫منلتصط ‪0‬صح صملعظ فص مصلظ عنط که وصماه‬ ‫]‪۸ ۸۲‬‬ ‫‪۰0‬‬
‫‪ 202‬مایت‬ ‫عطا ما ولجتسه ماجاً عطا ‪۶‬ه عم عصمحصخر‬
‫‪ 0۵‬م‪ 2‬صهعن‪ ]۵‬فنمصصه؟ مذ آهبتامع‪1‬‬
‫اعندم‌عجام عطا ر(غطوند) عل مننم‌صمص‬
‫‪-‬عقط؟ صلن صمتتاهوصمی صععنعع مطا ‪۶‬ه‬
‫‪,‬ععنصعبعظ ما عصنقتمععظ صمله‬ ‫صح ‪ ۶۵‬مگ‬
‫و‪ 2‬باه عحصلن؟ عومطمه مهم فیامحصصه بلتهتاوم‬
‫‪ ۱‬عم مطم)؟*‬
‫‪ (7‬قح ‪7‬رد ‪ 0۵6‬حصمرمحهرع‪۳‬ر‬
‫طمنوزبعاع ‪.‬ماهر ‪۲ 6202‬ااصهمع فقط‬
‫و‪2‬‬ ‫‪ ۷۲۰‬فطا فصصععو ‪۰ 61‬‬ ‫‪ 8‬مد ‪۵‬‬
‫صمعح فقط عط نامه معط هم تهج وز مصمل‬
‫‪0 9612۲۹‬ع)تصتا مه صا مصتهملص‬ ‫‪6‬‬
‫فتععاظ ‪1.‬ععصصنط جمم عصصهه ‪68 2‬هم فقط عظ‬
‫حمنا‪2‬عع‪1‬ع‪ 0‬صه‌نع]‪ ۷‬عطا ‪۶‬ه ‪02‬عظ رعهبنیت)‬
‫‪ ۶‬اصعلنععتص مصح تهتنامع‪ ۳‬صفتطع ‪ ۱‬مطا ما‬
‫‪111۷ 1۱/۵۲‬‬ ‫‪ 6 ۰66‬معلج صعع ممندع‪ ۷۱‬کر‪۳]۷210‬‬
. ۸ ۳۲1/۷ ۲۷ ۲۱۲۸۷۱۱۲۸۵۳۱۲۲۵۱ 00۵۳۸۸۲ ۵0۳ ۲۳۱۸۱۲۱
‫‪۱۷ ۸۵۳۱۳۴۲‬‬
‫‪۱۱ ۲۸۱۱۵۱۲۵۸/۱۱۲‬‬ ‫ار ‪۷‬‬ ‫‪۲22‬‬
‫را‬ ‫‪ 12 ۳۰۳۱۳6660‬تسس‬ ‫‪6‬‬

You might also like