Professional Documents
Culture Documents
ازدواج در آيين مسيحيت
ازدواج در آيين مسيحيت
خبرگزاري فارس :نوشتار حاضر نيز با بهرهگيري از روش تطبيقي ،به مقايسهي
پديدهاي بزرگ و بـرجسته در زنـدگي انسـان يعنـي «ازدواج» در دو ديـن الهي و
آسـماني «اسـلم» و «مسيحيت» ميپردازد.
چكيده:
بهتريــن راه شناســايي يــك پديده ،مطالعهي فرانگــر و بررســي در محملهاي
سر نميباشد، گوناگون است .شناخت همهجانبه و كشف فلسفهي ازدواج نيز مي ّ
مگـر در پرتـو تطـبيق و مقايسـه .يكـي از ابعاد مؤثـر و حايـز اهميـت ايـن تطـبيق،
مقايسهي ازدواج در دو آيين آسماني اسلم و مسيحيت است .از اين رو نوشتار
حاضـر ،بـه بررسـي تطـبيقي علل و چرايـي ،جايگاه و اهداف ازدواج در اسـلم و
سـپس در مسـيحيت ميپردازد و در آخـر يافتههاي حاصـل را مورد مقايسـه قرار
ميدهـد .مهمتريـن دسـتاورد ايـن تطـبيق عبارت اسـت از اينـكه هـر دو آييـن ،تنهـا
راه مشروع تأمين نياز جنسي ،ايجاد نسـل پاك و تأميـن محبـت را در پرتو ازدواج
و خانواده ميداننـد؛ بـا ايـن تفاوت اسـاسي كـه رهبانيـت و تجرد نسـبت بـه ازدواج
در آييـن مسـيحيت از جايگاهـي ويژه برخوردار اسـت؛ در حالي كـه در ديـن مـبين
اســلم ،تجرد و رهبانيــت امري كامل ً مردود اســت و برخلف مســيحيت عامــل
تقرب به خداوند محسوب نميشود؛ بلكه اين ازدواج است كه زمينه ساز تكامل
و تقرب الهي خواهد بود.
واژگان كليدي:ازدواج ،اسلم ،مسيحيت ،عزوبت ،رهبانيت ،خانواده.
كلم خداوند و سخن وحي نه تنها با پيام و محتواي عالي و نغز خود راهنماي حق
جويان و حقيقتطلبان است ،بلكه در ارائهي حقايق آييني و معرفي راه و روش
نيز راهنمايي بيبديل و بيهمتا است .يكي از روشهاي قرآن در اعطاي بصيرت
و ايجاد بينـش ،مقايسـهي دو سـوي موضوعات اسـت .آنگاه كـه قرآن آگاهان را
در برابر جاهلن قرار ميدهـد و اسـتفهام معرفتـي ارائه مينمايـد ،هميـن شيوه از
بصـــيرتآفريني را بـــه كار ميگيرد« :هـــل يســـتوي الذيـــن يعلمون و الذيـــن
ليعلمون»(زمـر )9 ،همچنانـكه بـا مقايسـهي نابينـا و بينـا و اهـل ايمان و عمـل
صــالح بــا انســان بدكار «و مــا يســتوي العمــي و البصــير و الذيــن امنوا و عملوا
الصالحات و ل المسئ» (غافر )58 ،روشي ديگر جهت نيل به علم و معرفت را
بـه آدميان ميآموزد و در پرتـو تطابـق و تناظـر ،حوزههاي ناگشودهي معرفـت را
به روي انسانها ميگشايد.
مطالعهي تطـبيقي در كنار ديگـر روشهاي مطالعـه ،از جايگاه ويژه و منحصـر بـه
فردي برخوردار اسـت .روي آورد مسـتقيم در شناخـت يـك پديده و بررسـي يـك
مســئله ،محقــق و مخاطــب را از آگاهــي نســبت بــه ابعاد متعدد موضوع محروم
كرده و هـر دو را بـه سـطحينگري مبتل مينمايـد و در نهايـت بـه از دسـت دادن
فهـم عميـق ميانجامـد وليكـن مطالعهي مقايسـهاي و تطـبيقي ،محقـق و مخاطـب
1
را از حصـــرگرايي رهـــا ســـاخته و ابعاد ناپيداي موضوع مورد نظـــر را در خلل
مقايسه فرا روي وي ميگشايد.
روش شناسي تحقيق
ـ تعريف مسئله
ـ تحديد دامنهي تطبيق
ـ تبيين دو قطب تطبيق
ـ استقصاي وجوه و موارد تمايز و تشابه دو قطب تحقيق در دامنهي تعيين شده
ـ تبيين موارد و مواضع خلف و وفاق در دو قطب مورد نظر
ـ ريشه يابي موارد وفاق و خلف
بر ايــن اســاس ،رئوس مباحــث مطروحــه در ايــن مطالعــه را ميتوان اينگونــه
طبقهبندي نمود:
الف -تبيين مسئله
چنانـكه واضـح اسـت ،اسـلم و مسـيحيت[ ]iدو ديـن برجسـتهي الهـي و آسـماني
هسـتند و هـر دو مدعـي اصـلح و تربيـت بشـر و هدايـت انسـان بـه سـمت كمال و
تعالي ميباشند و «ازدواج» نيز يكي از عوامل و شايد برجستهترين و موثرترين
عامل در رهسپاري انسان به سوي كمال و تعالي است .لذا اين دو آيين آسماني
بايـد در ايـن مورد سـخني و پيامـي براي رهروان خود داشتـه باشنـد تـا از رهگذر
ازدواج صـحيح و مناسـب ،مسـير ترقـي و كمال را بـه روي پيروان خود بگشاينـد؛
چرا كه نميتوان دين و مسلكي را يافت كه در مورد مؤثرترين عامل سعادت و
كمال آدمي ،حرف و سخني نداشته باشد.
از ايــن جهــت ،براي آشنائي همــه جانبــه بــا اهداف ،جايگاه و فلســفهي ازدواج،
بهترين محمل مقايسه ومطالعهي
تطــبيقي ،ايــن دو آئيــن آســماني اســت .برخــي از ســؤالت مطرح شده در مقام
تطبيق ،به قرار ذيل است:
-1آيا هر دو دين اسلم و مسيحيت به يك اندازه به ازدواج اهميت ميدهند؟
- 2آيـا هـر دو ديـن از يـك ديدگاه بـه ازدواج نگاه ميكننـد و از آن يـك تعريـف و
جايگاه ارائه ميدهند؟
-3آيــا هــر دو ديــن بر اسـاس يــك راهكار از ايـن عامــل براي ســعادت بهره
ميگيرند؟
-4آيا هر يك با هدفي خاص به ازدواج روي ميآورند و هدف مخصوص خويش
را تعقيب ميكنند يا اهداف يكسان و مشترك دارند؟
-5آيـا وظايـف و كاركردهايـي كـه براي ازدواج بيان ميشود و از آن انتظار
ميرود ،در هر دو دين اسلم و مسيحيت يكسان است يا تفاوت دارد؟
ب -تعيين دامنهي بحث در محدودهي تطبيق و مقايسه
2
اســلم و مســيحيت هماننــد ديگــر اديان الهــي ،مجموعهاي متشكــل از عقايــد،
معارف ،احكام و مقّررات ميباشنــد .افزون بر ايــن ،هــر يــك از بخشهاي فوق،
خود از قلمرويي وسيع برخوردارند .از آن جا كه نوشتار حاضر ،در صدد انجام يك
تحقيـق مقايسـهاي اسـت ،در ابتدا بايـد معيـن شود كـه در موضوع مورد بحـث ،چـه
بخشـي از مباحـث ازدواج در اسـلم و مسـيحيت بـا هـم مقايسـه ميشونـد؛ زيرا
ازدواج يـك موضوع چنـد بخشـي اسـت و بايـد محدودهي مقايسـه در ذيـل بحـث
مشخص شود:
ـ آيا احكام ازدواج در اين دو دين بررسي ميشود؟ كدام بخش از احكام؟ احكام
عقـد يـا طلق و ...يـا مبانـي اعتقادي ايـن دو ديـن در مورد ازدواج مورد مقايسـه
قرار ميگيرد؟ روشـن اسـت كـه تـا محدوده مقايسـه معيـن نشود يـا مقايسـهاي
اصل ً صورت نميپذيرد و اگر هم ممكن گردد ،ثمره علمي در پي نخواهد داشت
و به جواب سؤالت و حل مشكل منتهي نخواهد شد.
در اين نوشتار ،منظور از اسلم ،همانا قرآن كريم ،احاديث و روايات اولياي دين
ميباشد و مقصود از مسيحيت ،كتاب مقدس و برداشتهاي مستند به اين كتاب
اسـت .لذا در بحـث حاضـر ،بـه مشتركات مسـلمانان توجـه ميشود و كمتـر بـه
اختلف مذاهـب پرداختـه ميشود؛ همانگونـه كـه در مسـيحيت نيـز بـه پراكندگـي
مذاهـب و فرق آن توجهـي نكرده و بـه مشتركات پرداختـه ميشود و در صـورت
اختلف با مذهبي خاص ،موضوع اختلف به طور دقيق بيان ميشود.
در اينـجا محور اصـلي مقايسـه «ازدواج» در اسـلم و مسـيحيت اسـت كـه مبتنـي
بر سه بحث ذيل است:
-علل و فلسفهي ازدواج در اسلم و مسيحيت
-اهميت و جايگاه ازدواج در اسلم و مسيحيت
-اهداف ازدواج در اسلم و مسيحيت
در ابتدا توصـيف ازدواج در سـه محور فوق از ديدگاه اسـلم و سـپس همان سـه
محور از ديدگاه مســــيحيت مورد بررســــي قرار ميگيرد و ســــرانجام در مقام
تطبيق به محورهاي ذيل پرداخته ميشود:
ـ ـ اســتقصاي نقاط و وجوه اشتراك اســلم و مســيحيت در مورد ازدواج در ســه
محور معين شده.
ـــ اســتقصاي موارد و نقاط افتراق اســلم و مســيحيت در مورد ازدواج در ســه
محور معين شده.
ـ ريشهيابي موارد وفاق و خلف اسلم و مسيحيت در مورد ازدواج در سه محور
فوق ،بر اسـاس مبانـي اعتقادي ،زمينههاي تاريخـي ادله و رويآوردهـا ،روشـها و
لوازم آن در اسلم و مسيحيت.
ازدواج در مسيحيت
3
قبل از توصيف و تبيين فلسفه و بيان اهميت و اهداف ازدواج در آيين مسيحيت،
توجه به سه نكته ضرورت دارد:
الف) -در ايـن بررسـي ،همانگونـه كـه در توصـيف اسـلم گذشـت ،بـه نظريـه و
ديدگاه ديني مسيحيت در خصوص ازدواج به عنوان دين الهي پرداخته ميشود و
بــه فرهنــگ رايــج و آداب و رســوم متداول در بيــن مســيحيان در ازدواج توجــه
نميشود .بــه بيان ديگــر ،آنــچه در ايــن نوشتار بــه تطــبيق و مقايســه گذارده
ميشود ،فرهنـگ رايـج و آداب و رسـوم بومـي و اجتماعـي متداول و مرسـوم در
جامعهي مسـيحي نيسـت؛ بلكـه آموزههاي برگرفتـه از منابـع اصـيل و متون قابـل
اســتناد مســيحيت ميباشــد كــه بــا تعاليــم برگرفتــه از متون اســلمي مقايســه
ميشود.
ب) -در ايـن موضوع ،مقايسـه صـرفا ً بر مبناي آموزههاي مسـتند بـه متون دينـي
صــورت گرفتــه و تحليــل تحليلگران و پژوهشگران در مورد متون اســلمي و
مســيحيت ،مبناي تطــبيق قرار نگرفتــه اســت و بر پايــه تحليلهاي انجام شده
تطـبيق انجام نميشود؛ لذا تطبيقـها بر اسـاس معارف برگرفتـه از منابـع دينـي
انجام ميگيرد.
ج) -در بررسي نظريه اسلم ،ابتدا به فلسفه و علل ازدواج پرداخته شد؛ ولي در
بررســي ديدگاه مســيحيت ،اهميــت و جايگاه ازدواج بر مبحــث علل و فلســفه
ازدواج مقدم گرديد .اين اختلف در بررسي ،محصول مقايسه و تطبيق است كه
جداي از آشنايـــي بـــا جايگاه ازدواج در مســـيحيت نميتوان بـــه ســـراغ علل و
فلسـفهي آن رفـت؛ زيرا در سـطور بعدي روشـن خواهـد شـد كـه مسـيحيت بعـد از
ناتواني در حفظ طهارت و پاكي ،ازدواج را تشريع مينمايد و ازدواج در اين آئين
از يك جايگاه دست دومي برخوردار است.
الف -اهميت و جايگاه ازدواج در مسيحيت
-1تقديس ازدواج
مســيحيت بــا معرفــي ازدواج بــه عنوان يكــي از آيينهاي مقدس و شعائر دينــي،
جايگاهـي خاص براي ازدواج قائل اسـت .در الهيات مسـيحي شعائر دينـي آدابـي
هستند كه به واسطهي آن ها فيض خداوند از طريق نامرئي به انسان ميرسد.
(مولنـد :1381 ،ص )37نزد مسـيحيان شعار مذهـبي عبارت اسـت از يـك عمـل
محسوس كه به موجب تأسيس الهياش تنها شكل و صورت نيست؛ بلكه چيزي
اســت كــه در نجات و تقدس انســان اثــر دارد( .همان :ص )66هــر شعاري يــك
شكـل مرئي و محسـوس از فيـض نامرئي بـه شمار ميرود .مسـيحيان كاتوليـك
رم ،هفت شعار را به رسميت ميشناسند كه ازدواج يكي از آن شعائر است]ii[.
آن هفت شعار عبارتند از :تعميد ،توبه ،تاييد (تثبيت ايمان) ،عشاي رباني ،تدهين
نهايـي ،اعتراف و ازدواج .از بيـن ايـن گروه شعائر ،پنـج شعار اول ،براي سـلمت
روح هـر فرد مسـيحي انجام ميشود؛ در حاليـكه دو شعار اخيـر ،يعنـي اعتراف و
4
ازدواج براي خدمـت بـه كليسـا و تشكيـل خانواده انجام ميپذيرد( .همان :صـص
)66-67
ازدواج مقدس[ ]iiiتنهـا شامـل تشريفات ازدواج كـه صـرفا ً عمـل تقديسـي اسـت،
نميشود؛ بلكـه پيمان ميان زن و شوهـر و اموري را كـه ازدواج بـا آنـها تكميـل
ميشود را نيز شامل ميشود .از نظر تاريخي ،مدرك ازدواج به عنوان يك آيين
مذهبي ،به كتاب مقدس برميگردد كه از آن به «سر عظيم» تعبير ميكند]iv[.
ســر عظيــم بــه ارتباط ميان زن وشوهــر اشاره دارد .زندگــي زناشويــي صــفت
شعاري خود را از ايــن عقيده گرفتــه اســت كــه نمونهاي زمينــي از يــك حقيقــت
آسماني است( .همان :ص )80
بر ايــن اســاس ،ازدواج در مســيحيت يــك پديده طــبيعي و صــرفا ً عملي دنيوي و
انساني تلقي نميشود؛ بلكه جايگاهي آسماني و برتر از حيات دنيوي دارد .شايد
بتوان گفت كه ازدواج در مسيحيت تنها برآورنده نيازهاي مادي نيست و به قصد
رسـيدن بـه ايـن هدف يـا بـه منظور تأميـن اغراض دنيوي تـا چـه رسـد بـه اهداف
غريزي و حيوانـي انجام نميپذيرد .البتـه پروتسـتانها معتقدنـد ،ايـن شعائر جزء
ضمائم گزينشـي در زندگـي مسـيحيـان اســت كـه هــر كــس بخواهــد ميتوانــد
آنـها را بپذيــرد يـا رهــا كنــد .چــون پروتسـتانها بـه نيـت بيـش از عمـل اهميـت
ميدهند ،معتقدند رستگاري موهبتي است كه از جانب خداوند اعطا ميشود نه
از راه برگزاري شعائر مقدس مانند ازدواج( .مكآفي برون1920 ،م :ص )285
-2ازدواج اتحادي دايم و ناگسستني
در مسيحيت ،ازدواج نشانهي محبـت خداوند بـه بشريـت اسـت و به وسيلهي اين
عمل ،زن ومرد اتحادي مقدس و غير قابل انفصال بر قرار ميكنند .در واقع ،در
مسيحيت ازدواج عبارت است از يكي شدن محبت دو شخص كه با يكديگر براي
زندگـي مشترك همراه بـا امانتداري متقابـل و همكاري متعهـد ميشونـد(.همان:
ص )286مسـيحيان هنگام ازدواج متعهـد ميشونـد كـه يكـي شدن مرد و زن را
نشانهي آشكاري براي محبـت خدا بـه بشـر و محبـت مسـيح بـه شاگردانـش قرار
دهنـــد .بـــه هميـــن علت ،مســـيحيان ازدواج را التزام و تعهـــد در طول زندگـــي
ميشمارنـد و بـا طلق و تجديـد فراش در زمان حيات همسـر مخالفنـد( .ميشـل،
:1377ص )95
در مســيحيت ،دو عنصــر ماهيــت ازدواج را فراهــم ميآورد؛ قداســت آســماني و
الهــي و ناگســستني بودن پيمان منعقــد شده .پـس ازدواج در مسـيحيت يــك نوع
پيمان دايم و تعهد پايدار آسماني است كه نشان از محبت خداوند دارد .اين تعهد
آسـماني و الزامآور ،هرگـز قابـل گسـستن و نقـض نيسـت .در انجيـل ،طلق زن و
ازدواج مجدد زن ،در حكــم زنــا بــه شمار ميرود .در انجيــل متــي پيرامون طلق
چنيـن آمده اسـت :هـر كـس زن خويـش را بدون آن كـه خيانـت از وي ديده شود،
طلق دهــد و آن زن هــم دوباره شوهــر كنــد ،آن مرد مقصــر اســت ،چون باعــث
5
شده ،زنــش زنــا كنــد و مردي هــم كــه بــا ايــن زن ازدواج كرده ،زناكار اســت.
(وكيلي :1375 ،صص )47-48
8
بـا توجـه بـه فلسـفه نخسـت و اينـكه عزوبـت در مسـيحيت گزيده و برتـر اسـت،
قابـل ذكـر اسـت كـه راه اول نجات و رسـتگاري ،همانـا رهبانيـت و عدم ارتباط بـا
جنــس مخالف عزوبــت و بتولت اســت و ازدواج راه اول و گزيدهي نخســت،
جهت رسيدن به رستگاري و نجات نيست؛ حتي اگر در قالب روشهاي شرعي و
قانونــي باشــد .بر ايــن اســاس ،اگــر فلســفهي ازدواج ،نجات و رســتگاري بيان
ميشود ،باز هـم بـه عنوان فلسـفه و چرايـي دوم اسـت .لذا در فرض ناتوانـي از
رهبانيت براي رسيدن به رستگاري ،ازدواج به عنوان راه بديل تشريع و به عنوان
يك شعار معرفي شده است.
ج -اهداف ازدواج از ديدگاه مسيحيت
در نزد مسيحيان ،ازدواج اهداف متعدد و متنوعي را تعقيب ميكند كه به اهداف
مهم آن اشاره ميشود:
-)1پيدايش فرزندان شايسته و پاك
از اســاسيترين اهداف ازدواج در نزد مســيحيان ،پيدايــش فرزندان شايســته و
برخورداري از نسـل پاك و پارسـا اسـت .تنهـا راه پيدايـش نسـل پاك و شايسـته،
ازدواج و تشكيل خانواده است .لذا اين ازدواج بايد با رعايت شرايط معين شده
همراه باشد تا بتواند به اهداف خود برسد .مثل ً بنابر عقيدهي برخي از مذاهب
مسـيحي از جملهي ايـن شرايـط ،آن اسـت كـه بايـد عقـد ازدواج خوانده شود و
صرف رضايت طرفين كفايت نميكند و حتي اين عقد بايد توسط كشيش اجرا
شود (سكري سرور ،بي تا :ص )92يا زوجين هر دو بايد مسيحي و از يك مذهب
باشنـد و اختلف مذهـب زن و شوهـر ،يكـي از موانـع ازدواج بـه حسـاب ميآيـد.
(مولند :1381 ،ص )123
-)2اهتمام به كثرت نسل
«مقصود خداو ند براي زوج ازدواج كرده اين بود كه با توليد نسل ،فرزندان زياد
شوند( ».متي )19 :4-6
مسـيحيت بـه تكثـر نسـل اهتمام جدي دارد و از محدود كردن آن امتناع ميورزد.
ازدواج براي سلمت امت مسيح ،لزم است و دليل بر ايمان به خدا و اعتقاد به
عنايــت خداونــد و ســبب جلب خوشحالي خانواده ميشود؛ لذا در ممالكــي كــه
مســيحيت در اقليــت قرار دارنــد ،اهتمام بــه كثرت نســل بيشتــر اســت( .شبلي،
1993م :ج ،2ص )197
-)3ايجاد محبت و وفاداري و يكي شدن زوجين
ازدواج خود نشانهي محبـت خدا بـه بشريـت اسـت .مزدوجيـن براي توليـد مثـل،
تربيـت فرزندان و رشـد آنان در فضاي ايمان و محبـت بـه خدا تلش ميكننـد .در
واقـع ازدواج رمـز و نشانهاي بشري از شيوهي رفتار خداونـد بـا انسـان بـه شمار
ميرود .همانگونـه كـه خداونـد انسـانها را دوسـت ميدارد ،در اينـجا نيـز بـه ايـن
9
امـر اهتمام دارد و از مزدوجيـن تعهـد ميگيرد تـا بـا يكـي شدن ،نشانهي آشكاري
براي محبـت خدا بـه بشـر و محبـت مسـيح بـه شاگردانـش قرار دهنـد( .ميشـل،
:1377ص )95لذا بايـد خانواده را كانونـي از محبـت خدا قرار دهنـد تـا در پرتـو
اين كانون محبت ،فرزندان رشد كنند.
-)4ايجاد پيوند ناگسستني
از ديدگاه مسـيحيت ،ارتباطـي كـه دو زوج در ازدواج بـا يكديگـر برقرار ميكننـد،
عميقترين رابطهاي است كه دو انسان ميتوانند با همديگر برقرار كنند .خداوند
ازدواج را به وجود آورد تا نه تنها از لحاظ جسمي ،عاطفي ،عقلني و اجتماعي،
بلكــه در زمينهي روحانــي نيــز ،بيــن دو انســان اتحادي صــميمي و عميــق برقرار
شود( .اسـتات ،بيـتا :ص )42اهتمام مسـيحيت بـه ايـن هدف ،آنقدر زياد اسـت
كه هر گونه عملي كه منجر به گسستن پيمان ازدواج شود ،محكوم شده است.
لذا بــه هيــچ وجــه جدايــي ،طلق و تعدد زوجات را تجويــز نميكنــد و آنــها را از
محرمات ميشمارد .بـه عنوان نمونـه ،در زمان «پيوس يازدهـم» ،سـقط جنيـن،
جلوگيري از بارداري و طلق كــه بــه عنوان عوامــل ســست كننده ازدواج تلقــي
ميشونـد ،محكوم شـد( .زيبايينژاد :1375 ،ص )126افزون بر توصـيههاي اكيـد
دينـي در مراسـم ازدواج نيـز ،كشيـش كلماتـي را تكرار ميكنـد كـه بـه ايـن پيونـد
استحكام ميبخشد .مثل ً به زوجين ميگويد كه اين جملت را با هم تكرار كنند:
«در خوشيــها و ناراحتيــها ،در غنــا و فقــر ،در بيماري و ســلمتي (همديگــر را)
دوسـت ميداريـم و گرامـي ميداريـم تـا وقتـي كـه مـا دو نفـر زندهايـم( ».كاكـس،
:1378ص )116
-)5تشكيل خانواده
يكي ديگر از اهداف ازدواج از ديدگاه مسيحيت ،تشكيل خانواده است .مسيحيت
براي بقاي نسل ،تنها به قوانين ازدواج اهتمام ندارد؛ بلكه استمرار نسل و آيين
مســيحيت را در توليــد فرزندان و در فضاي خانواده ميجويــد .بر ايــن اســاس
مسئوليت پرورش نسل را به آن ميسپارد .تربيت نسل ،وظيفهي خانواده و حق
اجتماع اســت .در خانواده بايــد تعاون و همكاري در تمام شئون حيات ،حاكميــت
داشته باشد تا بتواند در پرورش نسل موفق باشد .ازدواج هستهي اصلي تشكيل
خانواده اســت و خانواده نيــز از ديدگاههاي مختلف تربيتـي ،اجتماعـي ،اقتصـادي
و ...اهميت دارد(.منصور1999 ،م :صص )157-158
بنابر ديدگاه مسيحيان كاتوليك ،نه تنها به دنيا آوردن فرزند ،بلكه حق اساسي و
وظيفهي تربيــت و تعليــم شايســته آنــها از خصــوصيات و اهداف ازدواج اســت.
(برانتل :1381 ،ص )242
وجوه اشتراك اسلم و مسيحيت در ازدواج
ديدگاههاي مشترك اســـلم و مســـيحيت را در مورد فلســـفه ،جايگاه و اهداف
ازدواج به شرح زير ميتوان خلصه نمود:
10
الف -هر دو دين اسلم و مسيحيت ازدواج را به عنوان تنها راه ديني ،مشروع و
قانوني جهت برقراري روابط جنسي و پاسخ به نيازهاي زيستي وابسته به غريزه
جنسي و توليد نسل و تكثر نوع بشر قبول دارند و معتبر ميشمارند.
ب -ازدواج جايگاه خطيـر و جليـل دارد و تنهـا راه تشكيـل خانواده و موجـب حفـظ
حيات و سلمت اعضاي آن است.
ج -ازدواج تنهــا راه مقبول و مورد پذيرش جهـــت فراهـــم نمودن زمينهي رشـــد
اجتماعــي بشري و ســالم نگهداري آن از آفات مرتبــط بــا غريزه جنســي اســت.
(سليم سالم2004 ،م :ص 163؛ ص )183
د -در بررسي جايگاه ازدواج ،هر دو آيين به ازدواج به عنوان عملي مقدس نگاه
ميكننـد .البتـه تعـبير آنـها متفاوت اسـت .اسـلم از ازدواج بـه «پيمان مقدس»
تعـبير ميكنـد و مسـيحيت از آن بـه عنوان «سـر عظيـم»« ،پيمان عفـت» و «آييـن
مقدس» ياد ميكند.
ه -در بررسي اهداف ازدواج ،اهدافي چون «توليد نسل پاك»« ،اهتمام به تكثير
نسـل»« ،تشكيـل خانواده» و «ايجاد محبـت و مودت» از اهداف مشترك هـر دو
آيين الهي است.
وجوه افتراق اسلم و مسيحيت در ازدواج
ديدگاههاي متفاوت و افتراقــي مســيحيت و اســلم را در مورد فلســفه ،جايگاه و
اهداف ازدواج به شكل زير ميتوان بيان نمود:
الف برخلف اسـلم كـه بـه تأهـل اهميـت داده و تجرد را حالتـي ناپسـند و منفور
در نزد خداونـد ميدانـد ،از منظـر مسـيحيت ،تجرد و عزوبـت نسـبت بـه ازدواج از
جايگاه برتـر و عاليتري برخوردار اسـت .بر حسـب ايـن ديدگاه ،رهبانيـت روشـي
مبارك و پسـنديده و يكـي از نعمتهاي الهـي و عطاياي ربانـي اسـت و بسـياري از
مؤمنيـن مسـيحي بـه رهبانيـت دعوت ميشونـد و در ايـن سـلك زندگـي ميكننـد و
خود را بـه نماز ،دعـا و ...مشغول ميـسازند و از زندگـي بـا مردم و همراهـي بـا
آن ها كناره ميگيرند؛ اما در اسلم رهبانيت حرام شمرده شده و بدعت و عملي
غيــر الهــي خوانده ميشود« :ل رهبانيــة فــي الســلم» تأهــل در اســلم بســيار
پسنديده و مورد ترغيب قرار گرفته است( .همان :ص )184
در هيــچ يــك از اديان الهــي ،رهبانيــت مورد پذيرش و ترغيــب قرار نگرفتــه و
نميگيرد و آنـــچه در مســـيحيت ديده ميشود ،نوعـــي تحريـــف اســـت؛ لذا در
مسـيحيت تحريـف شده ،رهبانيـت ارزش يافتـه اسـت .رهبانيـت و عزلت نمايانگـر
تحقيـر زن اسـت .ترك ازدواج ،خود دليـل بارزي بر بيتوجهـي بـه مقام زن اسـت.
زن در انجيـل ،نسـبتي طولي و نـه عرضـي بـا مرد دارد از مفاهيمـي چون تأكيـد بر
فريب خوردن حوا به وسيله شيطان ،آفرينش زن به جهت خلقت مرد ]vi[،چنين
استنباط ميشود كه زن از نظر خلقت مؤخر از مرد است (از نظر ارزشي) و از
آنجا كه از مرد منتزع و جدا شده ،به مثابه تابعي از مرد است و به جهت آن كه
11
موجــب رانده شدن آدميان از بهشــت شده اســت ،جنســي نامطلوب انگاشتــه
ميشود .بنابراين ،تحقير زن در انجيل ،ميتواند يكي از ريشههاي ارزشي بودن
رهبانيت و عزلت در مسيحيت به شمار آيد .از سوي ديگر ،نظر به اينكه ازدواج
مهمتريـن وظيفـه اجتماعـي زن و مرد بـه شمار ميرود ،ترجيـح رهبانيـت نوعـي
بيتوجهــي بــه شئون اســت .زيرا بــه حكــم باري تعالي ،زن آفريده شده اســت،
براي آن كه مادر باشد و به تربيت و بقاي نسلي همت گمارد كه در آينده موجب
اعتلي جوامـع انسـاني شود؛ همچنان كـه خداونـد متعال ،داشتـن فرزنـد را نتيجـه
پيمان زناشويــي و در رديــف طيبات ذكــر كرده اســت« :والله جعــل لكــم مــن
انفسـكم ازواجا ً و جعـل لكـم مـن ازواجكـم بنيـن و حفدة و رزقكـم مـن الطيبات»،
(نحل( )72 ،رك .وكيلي :1370 ،صص )50-54
ب -اسـلم و مسـيحيت گرچـه هـر دو از حفـظ پاكـي سـخن ميگوينـد ،ولي پاكـي
مورد نظـر اسـلم بـا پاكـي مورد نظـر مسـيحيت كامل ً متفاوت اسـت .در اسـلم،
هرگـز پاكـي بـه معناي پاسـخ ندادن بـه نداي فطرت و ازدواج نكردن نيسـت؛ بلكـه
اسلم حتي ازدواج نمودن را هم پاكي و امتياز ميداند.
ج -در بررسـي جايگاه ازدواج در اسـلم و مسـيحيت ،هـر يـك پايگاهـي اختصـاصي
براي ازدواج قائل اسـت .مسـيحيت آن را «پيمانـي ناگسـستني و دائمـي» ميدانـد
و اســلم آن را «مايــه بركــت»« ،فضيلت بخــش اعمال ديگــر» و «ســيره عملي
پيامبر و ائمه» ميشمارد .همچنين اسلم ازدواج را عامل تقرب و مسير اصلي
نيـــل بـــه مقام قرب ميشمارد؛ درحاليـــكه مســـيحيت راه اصـــلي تقرب را در
عزوبـت ميجويـد و ازدواج را مانـع و مسـير انحراف آميـز و دور دسـت منتهـي بـه
مقام قرب ميداند.
د -از آن جا كه مسيحيت بعد از ناتواني در عزوبت به ازدواج روي آورده است و
عزوبـت را انتخاب اول خود ميدانـد ،در روي آوري بـه ازدواج بـه ميزان ضرورت
اكتفــا كرده و هرگــز تعدد زوجــه و ازدواج مجدد را نميپذيرد؛ لذا در مقام بيان
جايگاه ،آن را «اتحادي دايـم و ناگسـستني» ميدانـد؛ در حالي كـه اسـلم در بيان
مقام ازدواج« ،ناگسـستني بودن» را از ويژگيهاي برجسـتهي بيانگـر جايگاه قرار
نميدهد.
ه -در بررســي علل و فلســفه تشريــع ازدواج نيــز ،هــر يــك از اديان مســيحيت و
اسلم ،فلسفهاي اختصاصي بيان ميكنند .اسلم فلسفهي ازدواج را پاسخگويي
بـه نداي فطرت ميدانـد؛ امـا مسـيحيت گويـا عزوبـت را پاسـخ اوليـه بـه فطرت و
طـبيعت ميدانـد؛ لذا بـه عزوبـت بـه عنوان صـفتي برتـر از تأهـل نگاه ميكنـد و
معتقـد اسـت افرادي كـه توان حفـظ طهارت همراه بـا عزوبـت را ندارنـد ،بايـد بـه
ازدواج تـن دهنـد .در نگاه مسـيحيت گويـا فطرت آدمـي در وهلهي اول بـا عزوبـت
ســازگارتر مينمايــد و ازدواج براي افرادي تشريــع شده اســت كــه نتوانســتهاند
عزوبت همراه با عفت را تأمين نمايند.
12
و -اسـلم و مسـيحيت ،هـر يـك علل خاصـي را نيـز براي ازدواج در نظـر دارنـد.
مسـيحيت در كنار «حفـظ پاكـي»« ،نجات و رسـتگاري» را از جمله علل تشريـع
ازدواج ميداند و اسلم هم در كنار «پاسخ به نداي فطرت»« ،آرامش روحي و
روانــي»« ،حفــظ نوع بشــر» و «رشــد و تعالي انســان» را نيــز از علل تشريــع
ازدواج ميشمارد.
ز -اسـلم و مسـيحيت ،در كنار اهداف مشترك ،اهداف اختصـاصي خود را نيـز از
ازدواج تعقيـب ميكننـد .اهداف اختصـاصي مسـيحيت از ازدواج عبارت از« :ايجاد
پيونــد ناگســستني» و اهداف اختصــاصي اســلم عبارتنــد از« :تأميــن آرامــش و
ســكون»« ،رشــد و تكامــل شخصــيت»« ،حفــظ عفــت و حياي اجتماعــي» و
«شكوفاسازي استعداد».
ح -اسـلم در حاليـكه اهداف ممدوح ازدواج را بيان كرده و انسـانها را بـه آنـها
ترغيـب مينمايـد ،اهداف مذموم و ناشايسـت ازدواج را نيـز بيان و انسـانها را از
اينگونـه ازدواجـها بر حذر ميدارد .يعنـي دور كردن اهداف نابجـا و ناشايسـت از
فضاي ازدواج و هشدار دادن نسبت به آنها ،از خصايص ويژهي اسلم است.
فهرست منابع:
كتاب مقدس
استات ،جان« :مباني مسيحيت» ،روبرت آسريان ،انتشارات حيات
ابدي ،بيتا.
اعرافي ،عليرضا« :اهداف تربيت از ديدگاه اسلم» ،دفتر همكاري
حوزه و دانشگاه.1376 ،
برانتل ،جورج« :آيين كاتوليك» ،حسن قنبري ،مركز مطالعات اديان
و مذاهب.1381 ،
پطرس ،فرماج« :ايضاح التعليم المسيحي» ،مطبعة الباء المرسلين
اليسوعيين1882 ،م.
الحر العاملي ،محمد بن حسن« :وسائل الشيعه» ،لبنان ،دارالحياء
التراث لبنان1403 ،ق.
دورانت ،ويل« :تاريخ تمدن» ،تهران ،انتشارات علمي فرهنگي،
.1373
13
رشيد پور ،مجيد« :مراحل ازدواج در اسلم» ،انتشارات انجمن
اولياء و مربيان.1376 ،
زيبايينژاد ،محمد رضا« :در آمدي بر تاريخ و كلم» ،انتشارات
اشراق.1375 ،
زيبايينژاد ،محمد رضا« :مسيحيتشناسي مقايسهاي» ،تهران،
انتشارات سروش.1382 ،
سليم سالم ،غسان« :محاور التقاء و محاور الفتراق بين
المسيحية و السلم» ،دارالطلية 2004م.
سكري سرور ،محمد« :نظام الزواج في الشرايع اليهودية و
المسيحية» ،دارالفكر العربي ،بيتا.
شبلي ،احمد« :مقارن الديان» ،قاهره ،مكتبة النهضة المصرية،
1993م.
طبرسي ،حسن« :مكارمالخلق» ،انتشارات فراهاني ،بيتا.
عندليب ،حمزه« :نحن و الولد» ،دليل ما1422 ،ق.
قرآن كريم
14