You are on page 1of 291

‫ازدواج موقت از ديدگاه‬

‫روايت‬

‫مؤلف ‪:‬‬
‫يوسف محمدي‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪2‬‬

‫مشخصات کتاب‪:‬‬
‫اسم کتاب‬
‫به عربی‪ :‬تحريم المتعة في الكتاب والسنة‬
‫به فارسی‪ :‬ازدواج موقت از ديدگاه روايت‬
‫نویسنده‪ :‬یوسف محمدی‬
‫فهرست مطالب‬
‫صفحه‬ ‫عنوان‬ ‫ش‬
‫‪ 1‬مقدمه‬

‫‪ 2‬بیان نکاح متعه از روی لغت و شریعت و حکم‬


‫آن‬
‫‪ 3‬موارد استعمال متعه در شرع‬

‫‪ 4‬تعریف اصطلحی نکاح موقت‬

‫‪ 5‬حکم ازدواج موقت از دیدگاه شرع‬

‫‪ 6‬دلیل حرمت نکاح موقت‬

‫‪ 7‬دلئل حرمت ازدواج موقت )متعه( از ديدگاه قرآن‬

‫‪ 8‬زن در ازدواج موقت نه زن بنكاح است و نه بملک‬


‫یمن‬
‫‪ 9‬تفاوت نکاح موقت با نکاح شرعی از زبان روا داننده‬
‫گان‬
‫های بعد از وفات مرد متمتع‬
‫‪ 1‬عده زن صیغ ‌‬
‫‪0‬‬

‫‪ 1‬اقوال طرفداران بحث جواز ازدواج موقت با زنان‬


‫‪ 1‬زناکار‬

‫‪ 1‬احکام زوجه طبق آیات قرآن‬


‫‪2‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪4‬‬

‫یباشد‬
‫‪ 1‬نکاح دائم موجب ارث برای زوجه م ‌‬
‫‪3‬‬

‫‪ 1‬جدائی زوجه در نکاح دائم به چند مراحل است‬


‫‪4‬‬

‫‪ 1‬زن بعد از عقد صحیح نکاح با همسرش آمیزش‬


‫‪ 5‬داشته باشد مستحق مهر میگردد‬

‫ه بار طلق شده باشد‬


‫های که س ‌‬
‫‪ 1‬در نکاح دائم زوج ‌‬
‫‪ 6‬بعد از مراحل به همسر اولش حلل میباشد‬

‫ههای رکین ازدواج دائمی‬


‫‪ 1‬آرامش و مهربانی پای ‌‬
‫‪ 7‬هستند‬

‫‪ 1‬اسکان زن در نکاح دائم بر مرد واجب است‬


‫‪8‬‬

‫‪ 1‬جمع بین بیشتر از چهار زن در نکاح دائم حرام‬


‫‪ 9‬است‬

‫‪ 2‬در نکاح دائم عده زن واجب است‬


‫‪0‬‬

‫‪ 2‬ازدواج با زن صاحب همسر در نکاح دائم حرام‬


‫‪ 1‬است‬

‫‪ 2‬ثبوت لعان در ازدواج دائم‬


‫‪5‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ 2‬ثبوت ظهار در نکاح دائم‬


‫‪3‬‬

‫‪ 2‬نفقه زن در نکاح دائم بر مرد واجب است‬


‫‪4‬‬

‫‪ 2‬ثبوت خلع در نکاح دائم‬


‫‪5‬‬

‫‪ 2‬در نکاح دائم مقاربت با تمام انواعش باید از جهت‬


‫‪ 6‬قبل زن باشد‬

‫‪ 2‬ثبوت ایلء در نکاح دائم‬


‫‪7‬‬

‫‪ 2‬احصان به معنی اینکه‪...‬‬


‫‪8‬‬

‫‪ 2‬در نکاح دائم ازدواج با مشرکان مثل مجوسی حرام‬


‫‪ 9‬است‬

‫‪ 3‬در نکاح دائم ازدواج با زن زناکار حرام است‬


‫‪0‬‬

‫های طبق دستوارت عالمان شیعه‬


‫‪ 3‬احکام زن صیغ ‌‬
‫‪1‬‬

‫های داخل هیچ ‌یک از زوجه‪ ،‬حره‪ ،‬و کنیزک‬


‫‪ 3‬زن صیغ ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪6‬‬

‫نیست‬
‫یبرد‬
‫‪ 3‬زن در نکاح متعه اّرث نم ‌‬
‫‪3‬‬

‫‪ 3‬جدائی بین زن و مرد در نکاح متعه به تمام شدن‬


‫قالتمتع‬
‫‪ 4‬وقت تعیین شده و یا به اعطاء نمودن کلیه ح ‌‬
‫است‬
‫‪ 3‬مردی اگر به ‌زن که ازدواج موقت نموده تمام ‌وقت‬
‫‪ 5‬تعیین شده را قبل از آمیزش یا بعد از آمیزش به او‬
‫بخشید برای مرد پشیمانی درست نیست‬
‫یتواند سبب تحلیل زن مطلقه‬ ‫‪ 3‬ازدواج موقت نم ‌‬
‫‪ 6‬بصورت سه طلقه برای همسر قبلیش شود‪.‬‬

‫‪ 3‬در نکاح متعه خبری از محبت و مهربانی نیست‬


‫‪7‬‬

‫‪ 3‬اسکان زن در متعه بر مرد واجب نیست‬


‫‪8‬‬

‫‪ 3‬در متعه جمع بین بیشتر از چهار زن در حالی که چهار‬


‫‪ 9‬زن هم بصورت دائم داشته باشد جائز است‬

‫های بر زن واجب نیست‬


‫‪ 4‬در نکاح متعه عد ‌‬
‫‪0‬‬

‫‪ 4‬در نکاح متعه زن در مورد نفی همسر و عده تصدیق‬


‫یشود و تفتیش و سؤال در مورد همسر و عده‬ ‫‪1‬م ‌‬
‫واجب نیست‬
‫‪ 4‬در نکاح متعه لعان موجود نیست‬
‫‪7‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ 4‬نبود ظهار در نکاح متعه‬


‫‪3‬‬

‫‪ 4‬در نکاح متعه هیچ یک از بندها که عبارتند از نفقه‪،‬‬


‫‪ 4‬تقسیم اوقات بین زنان و عده وجود ندارد‬

‫‪ 4‬در نکاح متعه خلع موجود نیست‬


‫‪5‬‬

‫‪ 4‬شرط استماع از ما عدای فرج )شرمگاه( در نکاح‬


‫‪ 6‬متعه درست است‬

‫‪ 4‬نبودن ایلء در نکاح متعه‬


‫‪7‬‬

‫‪ 4‬در نکاح موقت پاکدامنی )احصان( لزم نیست‬


‫‪8‬‬

‫‪ 4‬در نکاح متعه ازدواج با مجوس جائز است‬


‫‪9‬‬

‫‪ 5‬در نکاح متعه ازدواج با زن زانیه هرچند اصرار بر زنا‬


‫‪ 0‬داشته باشد جائز است‬

‫‪ 5‬دلئل تحریم متعه از أحادیث نبوی ‪‬‬


‫‪1‬‬

‫‪ 5‬سوم‪ :‬دلئل تحریم نکاح موقت از اجماع‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪8‬‬

‫‪ 5‬رابعا ً دلئل عقلی تحریم نکاح موقت‬


‫‪3‬‬

‫‪ 5‬شبهات مخالفین و رد آن‬


‫‪4‬‬

‫‪ 5‬شبهۀ اول‬
‫‪5‬‬

‫‪ 5‬شبهۀ دوم‬
‫‪6‬‬

‫‪ 5‬شبهۀ سوم‬
‫‪7‬‬

‫‪ 5‬شبهۀ چهارم و پنجم و ششم‬


‫‪8‬‬

‫‪ 5‬شبهۀ هفتم و هشتم‬


‫‪9‬‬

‫‪ 6‬شبهۀ نهم‬
‫‪0‬‬

‫‪ 6‬شبهۀ دهم‬
‫‪1‬‬

‫‪ 6‬شبهۀ یازدهم‬
‫‪9‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ 6‬شبهۀ دوازدهم و سیزدهم و چهاردهم‬


‫‪3‬‬

‫‪ 6‬شبهۀ پانزدهم و شانزدهم و هفدهم و هژدهم‬


‫‪4‬‬

‫‪ 6‬أ ـ تضاد و تناقض روایات تحریم‬


‫‪5‬‬

‫‪ 6‬شبهۀ نوزدهم‬
‫‪6‬‬

‫‪ 6‬شبهۀ بیستم‬
‫‪7‬‬

‫‪ 6‬شبهۀ بیست یکم‬


‫‪8‬‬

‫‪ 6‬جواب این شبهات پوچ و واهی‬


‫‪9‬‬

‫‪ 7‬جواب شبهه )‪(1‬‬


‫‪0‬‬

‫‪ 7‬توجه قرآن و سنت نبوی به زنان‬


‫‪1‬‬

‫‪ 7‬وجود خانواده در چهارچوب اسلمی‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪10‬‬

‫‪ 7‬الف ـ تفسیر پیامبر‪‬‬


‫‪3‬‬

‫‪ 7‬ب ـ تفسیر اصحاب‬


‫‪4‬‬

‫‪ 7‬ج ـ تفسیر علمای امت‬


‫‪5‬‬

‫‪ 7‬بیان تفسیرات اهل سنت‬


‫‪6‬‬

‫هاند مقصود از این آیه نکــاح‬


‫‪ 7‬بیان اینکه جمهور نگفت ‌‬
‫‪ 7‬موقت است‬

‫‪ 7‬الف( ذکر تفاسیر اهل سنت‬


‫‪8‬‬

‫‪ 7‬ب( ذكر تفاسير شيعه‬


‫‪9‬‬

‫‪ 8‬جواب شبهه )‪(2‬‬


‫‪0‬‬

‫‪ 8‬أ( سوابق آیه‬


‫‪1‬‬

‫‪ 8‬ب( مضمون آیه‬


‫‪11‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫ه های آیه در آیات دیگر‬


‫‪ 8‬ج( دنبال ‌‬
‫‪3‬‬

‫‪ 8‬تفسیر آیه استمتاع‬


‫‪4‬‬

‫‪ 8‬جواب شبهه )‪(3‬‬


‫‪5‬‬

‫‪ 8‬جواب شبهه )‪(4‬‬


‫‪6‬‬

‫‪ 8‬جواب شبهه )‪(5‬‬


‫‪7‬‬

‫‪ 8‬جواب شبهه )‪(6‬‬


‫‪8‬‬

‫‪ 8‬جواب شبهه )‪ (7‬به چند شيوه‬


‫‪9‬‬

‫‪ 9‬جواب شبهه )‪ (8‬از راههاي متعدد‬


‫‪0‬‬

‫‪ 9‬الف( روايت بيهقي در سنن‬


‫‪1‬‬

‫‪ 9‬ب( روايت ترمذي‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪12‬‬

‫‪ 9‬ج( روايت حازمي‬


‫‪3‬‬

‫‪ 9‬جواب شبهه )‪ (9‬از چندطريق‬


‫‪4‬‬

‫‪ 9‬جواب‬
‫‪5‬‬

‫‪ 9‬اول ً ذكر احاديث صحيح بخاري‬


‫‪6‬‬

‫‪ 9‬دوم‪ :‬ذكر احاديث صحيح مسلم‬


‫‪7‬‬

‫‪ 9‬سوم‪ :‬ذكر احاديث مسند أحمد‬


‫‪8‬‬

‫‪ 9‬چهارم ‪ :‬سنن نسائی‬


‫‪9‬‬

‫‪ 1‬پنجم‪ :‬سنن ابن ‌ماجه‬


‫‪0‬‬
‫‪0‬‬

‫‪ 1‬جواب شبهه )‪(10‬‬


‫‪0‬‬
‫‪1‬‬
‫‪13‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يشود‪:‬‬
‫‪ 1‬از چند رو جواب داده م ‌‬
‫‪0‬‬
‫‪2‬‬

‫‪ 1‬جواب شبهه )‪(11‬‬


‫‪0‬‬
‫‪3‬‬

‫‪ 1‬جواب آن از چند رو‬


‫‪0‬‬
‫‪4‬‬

‫‪ 1‬جواب چنين است‬


‫‪0‬‬
‫‪5‬‬

‫‪ 1‬و ‪ ...‬جواب‬
‫‪0‬‬
‫‪6‬‬

‫‪ 1‬و جواب شبهه )‪ (12‬از چند رو‬


‫‪0‬‬
‫‪7‬‬

‫يشود‬
‫‪ 1‬جواب آن از چند رو داده م ‌‬
‫‪0‬‬
‫‪8‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪14‬‬

‫‪ 1‬جواب شبهه )‪(13‬‬


‫‪0‬‬
‫‪9‬‬

‫‪ 1‬جواب‬
‫‪1‬‬
‫‪0‬‬

‫‪ 1‬جواب‬
‫‪1‬‬
‫‪1‬‬

‫‪ 1‬جواب‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬

‫‪ 1‬جواب‬
‫‪1‬‬
‫‪3‬‬

‫‪ 1‬جواب شبهه )‪ (14‬به چند شيوه‬


‫‪1‬‬
‫‪4‬‬

‫‪ 1‬جواب آن از چند طريق‬


‫‪1‬‬
‫‪5‬‬

‫‪ 1‬جواب شبهه )‪(15‬‬


‫‪15‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫قهاي شيعه اسماعيلي‬


‫‪ -1 1‬از طري ‌‬
‫‪1‬‬
‫‪7‬‬

‫لكنندگان اين »متعه«‬


‫‪ -2 1‬از طرق شيعه امامي حل ‌‬
‫‪1‬‬
‫‪8‬‬

‫قهاي شيعه زيدي‬


‫‪ -3 1‬از طري ‌‬
‫‪1‬‬
‫‪9‬‬

‫قهاي اهل سنت‬


‫‪ -4 1‬از طري ‌‬
‫‪2‬‬
‫‪0‬‬

‫‪ 1‬الف( از كتب شيعه زيدي‬


‫‪2‬‬
‫‪1‬‬

‫‪ 1‬ب( از كتب اهل سنت‬


‫‪2‬‬
‫‪2‬‬

‫يدانند‬
‫‪ 1‬ج( از كتب شيعه امامي كه متعه را جائز م ‌‬
‫‪2‬‬
‫‪3‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪16‬‬

‫‪ 1‬د( از كتب شيعه اسماعيلي‬


‫‪2‬‬
‫‪4‬‬

‫‪ 1‬جواب شبهه )‪(16‬‬


‫‪2‬‬
‫‪5‬‬

‫‪ 1‬جواب آن از چند رو‬


‫‪2‬‬
‫‪6‬‬

‫‪ 1‬الف( اينكه حديث اول منسوخ است‬


‫‪2‬‬
‫‪7‬‬

‫‪ 1‬ب( حديث دوم‬


‫‪2‬‬
‫‪8‬‬

‫‪ 1‬جواب شبهه )‪(17‬‬


‫‪2‬‬
‫‪9‬‬

‫‪ 1‬جواب شبهه )‪(18‬‬


‫‪3‬‬
‫‪0‬‬

‫‪ 1‬اقوال علماء و مکان تحریم متعه‬


‫‪17‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ -1 1‬جنگ خيبر‬
‫‪3‬‬
‫‪2‬‬

‫‪ -2 1‬عمرة‌القضاء‬
‫‪3‬‬
‫‪3‬‬

‫‪ -3 1‬فتح مكه‬
‫‪3‬‬
‫‪4‬‬

‫‪ -4 1‬جنگ اوطاس‬
‫‪3‬‬
‫‪5‬‬

‫‪ -5 1‬جنگ حنين‬
‫‪3‬‬
‫‪6‬‬

‫‪ -6 1‬جنگ تبوك‬
‫‪3‬‬
‫‪7‬‬

‫‪ -7 1‬حجة ‌الوداع‬
‫‪3‬‬
‫‪8‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪18‬‬

‫‪ 1‬جواب از چند ديدگاه‬


‫‪3‬‬
‫‪9‬‬

‫‪ 1‬متعه حج‬
‫‪4‬‬
‫‪0‬‬

‫‪ 1‬متعه زنان‬
‫‪4‬‬
‫‪1‬‬

‫‪ 1‬جواب‬
‫‪4‬‬
‫‪2‬‬

‫‪ 1‬جواب شبهه )‪(19‬‬


‫‪4‬‬
‫‪3‬‬

‫‪ 1‬جواب‬
‫‪4‬‬
‫‪4‬‬

‫‪ 1‬جواب‬
‫‪4‬‬
‫‪5‬‬

‫‪ 1‬جواب‬
‫‪19‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ 1‬جواب‬
‫‪4‬‬
‫‪7‬‬

‫‪ 1‬جواب شبهه )‪(20‬‬


‫‪4‬‬
‫‪8‬‬

‫‪ 1‬جواب‬
‫‪4‬‬
‫‪9‬‬

‫‪ 1‬جواب شبهه )‪(21‬‬


‫‪5‬‬
‫‪0‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪20‬‬

‫بسم الله الرحمن الرحیم‬

‫مقدمه‬
‫إن الحمد لله نحمــده ونســتعينه ونتــوب إليــه ونســتغفره ونعــوذ‬
‫بالله من شرور أنفسنا وسيئات أعمالنا‪ ،‬مــن يهــده اللــه فل مضــل‬
‫له‪ ،‬ومن يضلل فل هادي له‪ ،‬وأشهد أن ل إلــه إل اللــه ‪ ،‬وأشـهد أن‬
‫محمدا ً عبده ورسوله‪ ،‬فإن أصدق الحديث كلم الله‪ ،‬وخيــر الهــدي‬
‫هــدي محمــد صــلى اللــه عليــه وعلــى آلــه وســلم‪ ،‬وشــر المــور‬
‫محدثاتها وكل محدثة بدعة‪ ،‬وكل بدعة ضللة وكل ضللة في النار‪.‬‬
‫ههای خدا ایــن‬ ‫یفرماید‪ :‬و یکی از نشان ‌‬ ‫خداوند در قرآن کریم م ‌‬
‫است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید تا در کنار‬
‫آنــان بیارامیــد و در میــان شــما و ایشــان مهــر و محبــت انــداخت‬
‫هها و دلیلــی اســت بــرای افــرادی کــه‬ ‫مســلما ً در ایــن نشــان ‌‬
‫یاندیشند‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫﴿و‪    ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪﴾‬‬
‫)روم ‪(21 /‬‬
‫ههای خدا ایــن اســت کــه از جنــس خودتــان‬ ‫»و یکی از نشان ‌‬
‫همسرانی را برای شما آفرید تا در کنــار آنــان بیارامیــد و در‬
‫میــان شــما و ایشــان مهــر و محبــت انــداخت و هــر یکــی را‬
‫شیفته و دلباخت‌هی دیگری ساخت مسلما ً در ایــن نشــان ‌‬
‫هها‬
‫یاندیشند«‪.‬‬ ‫و دلیلی است برای افرادی که م ‌‬
‫آرامش قلبی که الهام بخش آرامی و برچیــدن بســاط تفرقــه و‬
‫جدایی و خاموش کردن تمام فریادهای شــهوانی جســد بــر حــالت‬
‫چگونه تهدیدی نمی تواند آن را مشــوش و‬ ‫امیدوارکننده میباشد هی ‌‬
‫‪21‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫پریشــان کنــد‪ .‬همــانطور کــه ملتهــای دیگــر هرگــاه مــی خواســتند‬


‫استحکام نیروهــای نفســانی را از یکنواخــتی کــار در معاشــرت بــا‬
‫هی اســتمتاع‬ ‫دیگران و الفت بین افراد جامعه و خـانواده را بوســیل ‌‬
‫غیرمشروع از جنس مخالف به لرزه در آورند تمام تمایلت و بلند‬
‫پروازیهای گمراه ‌کننده را بســوی زنــان متــوجه مــی نمودنــد‪ ،‬ایــن‬
‫معنی همان معنایی است که از جمله ﴿ ‪ ‬‬
‫یشود‪.‬‬ ‫‪ ﴾  ‬در آیه فهم م ‌‬
‫تنها ارضاء جنسی در ازدواج اسلمی هدف نیست بلکــه ازدواج در‬
‫اسلم نمونه ایست بارز بــرای احیــای عواطــف و احساســاتی کــه بــا‬
‫عقیده و ایمان هر مسلمان همخوانی دارد‪.‬‬
‫هایست بــرای توانمنــد کــردن احساســات‬ ‫ازدواج در اسلم وسیل ‌‬
‫نیــک انســانیت در وجــود انســان و بــرای کنــترول غرایــز ســرکش‬
‫انسان و پرورش آنها در مسیر صحیح اســلمی و انســانی‪ ،‬وبــرای‬
‫این است که مودت و رحمــت بیــن زوجیــن چــون از ارکــان رکیــن‬
‫ازدواج دائم محســوب گردیــده اســت‪ .‬و مــاده رحــم از رحمــت‬
‫برگرفته شده است تا بهمین مناسبت اعضــای خـانواده را بـه هـم‬
‫متصل ساخته باعث محبت با خویشاوندان گردد‪ .‬تا بــدین حــد کــه‬
‫عالرحم )یعنی کسی که بــا خویشــاوندان قطــع رابطــه‬ ‫خداوند قاط ‌‬
‫یکند( را از بهشت محروم کرده است‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫هایســت کــه بزرگــترین کــردار انســان از‬ ‫ازدواج در اسلم چشم ‌‬
‫نخلق‪ ،‬معاشرت نیــک‪ ،‬و غیــره همــه از آن‬ ‫جمله‪ :‬حیا‪ ،‬عفت‪ ،‬حس ‌‬
‫هایســت کـه زوجیـن‬ ‫یگیرند و ازدواج در اسلم مدرس ‌‬ ‫سرچشمه م ‌‬
‫در این مدرسه درس پاکدامنی‪ ،‬مهربــانی‪ ،‬محبــت‪ ،‬غیــرت‪ ،‬عــزت‪،‬‬
‫یآموزند‪.‬‬‫وفاء‪ ،‬و مراعات کردن محرمات را م ‌‬
‫و امــا در عصــر زنــدگی مــا بعلــت تمــایلت عــاطفی دروغ و‬
‫شرارتهای شهوانی و تفنن اجانب در نحــوه افســاد زن خصوص ـا ً و‬
‫کل جامعه عموما ً و ترویــج بــازار جهــانگردی بوســیله زن و ملحــق‬
‫شدن به قافله پرغائله تمدن جدیدشــان زن را در بــازار مشــتریان‬
‫هاند و آن‬ ‫متمدن خویش به عنوان متاع خرید و فروش عرضه کرد ‌‬
‫ه میدهنــد تــا هــر وقــت‬ ‫را جــایگزین مــواد آرام ‌بخــش مــدرن جلــو ‌‬
‫خواستند از آن جسم و اندام وی استمتاع جوینــد‪ ،‬و بــه نــام آزادی‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪22‬‬

‫م لخت به خیابانها روانــه میکننــد تــا‬ ‫زنان را نیمه ‌عریان و حتی تما ‌‬
‫اینچنین نماد نامتمدن تمدن خویش را به جهانیــان معرفــی کننــد و‬
‫ههــای‬ ‫بــرای اثبــات ادعــای حقــوق زن آن را مترســک وار در مغاز ‌‬
‫پوشاک ‌فروشی برای ارائۀ نمونه ای لباس و اندازه ای او و بــرای‬
‫د‪ .‬حقــوق زن در‬ ‫هها بنمایش میگذارنــ ‌‬ ‫تزیین فروشگاهها و آرایشگا ‌‬
‫کشورهای غربی بنحوی ادا شده که آنان را بــه برچســب تبلیغــاتی‬
‫هها مبدل ساخته است‪ .‬برعکس زنان بعنوان تبلیغــات بــر‬ ‫فروشگا ‌‬
‫هاند‪.‬‬‫هر چیزی حتی کفش و وسایل بهداشتی مردانــه ترســیم شــد ‌‬
‫در تمام کشورهای غربی از جمله سوئد عرضۀ عکس سکس زنان‬
‫یشود‪ ،‬و در انجلترا زنان بــرای فــروش و‬ ‫چیزی عادی محسوب م ‌‬
‫هاند‪.‬‬
‫عرضۀ اندام خویش راه اندازی کرد ‌‬
‫در کشورهای مثل فرانسه و امریکا کــه منــادی آزادی و حقــوق‬
‫بشــر و اصــالت تمــدن هســتند مافیــا تجــارت زن و غیــره را بــرای‬
‫هاند‪.‬‬
‫رهروان تمدن خویش ابتکار کرد ‌‬
‫بعلــت همــه ایــن اســباب اســت کــه بعضــی از هــوس ‌پرســتان‪،‬‬
‫پسران و دختران جوان را برای استمتاع جنسی از یکدیگر تشویق‬
‫یکنند تا بــه ایـن وسـیله غیرمشــروع نفــس بلهـوس شـان را در‬ ‫م ‌‬
‫ههای عصر حاضر مصون دارند و قضــیه نکــاح متعــه‬ ‫مقابل وسوس ‌‬
‫)ازدواج موقت( را که مسنوخ گردیــده بــود و تاریــخ ذکــر آن را در‬
‫سپرســتان زنــدگی‬ ‫صفحات خویش حذف کرده بــود بعضــی از هو ‌‬
‫دوباره به این مقوله دادند‪ .‬در حالی که نزد عــامه مســلمانان ایــن‬
‫مقوله طبق لفظ صـریح قــرآن واحـادیث صـحیح نبــوی‪ ،‬اجمـاع‪ ،‬و‬
‫عقل معلوم ‌البطلن معرفی شده اسـت‪ .‬امـا متأسـفانه بـرای بـه‬
‫دام انداختن زنان مسلمان در این باتلق تا حدودی موفق شده ‌اند‬
‫هانــد‪ .‬از طــرف‬ ‫چون این امر خطرناک را با صبغۀ دینــی تبلیــغ کرد ‌‬
‫نزار )نکــاح‬ ‫دیگر مسلمانان برای اعلم مردودی ایــن مهلکــه و لج ‌‬
‫هاند ولی آنان بعلت تفنن در نحوه نگارش‬ ‫موقت( خیلی سعی کرد ‌‬
‫تألیفات شان در مورد صحیح و اسلمی بودن آن دریغ نمی ‌ورزنــد‬
‫تا جائیکه بعضی از جوانان ضعیف ‌الیمــان و سســت اراده بــه دام‬
‫هاند‪ .‬اما همۀ ما باید متوجه شــویم کــه تنهــا راه‬ ‫این بلهوسان افتاد ‌‬
‫نجات ما از این گزندها پیروی از منهــج نجــات بخــش قــرآن کریــم‬
‫‪23‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یتوانــد بشــریت را از حــرام‬ ‫است و بایــد بــدانیم هیــچ حــافظی نم ‌‬


‫ههای مشروع حلل‪ ،‬و یقینا ً نتیجه‬ ‫مصون دارد جز وارد شدن به را ‌‬
‫ســالکان ایــن راه جــز ظفرمنــدی و حســن عــاقبت چیــز دیگــری‬
‫یتواند باشد‪.‬‬ ‫نم ‌‬
‫بنده )مؤلف( ملحظه کردم وقتی که در جامعه داعیانی هســتند‬
‫که اسـاس دعوتشــان گشــودن ابــواب زنـا و توســعه آن در جهـان‬
‫میباشــد و آنــان مــانعی بــرای ازدواج دائمــی جوانــان محســوب‬
‫هنشــین‬ ‫یگردنــد‪ ،‬نیــاز مــبرم دانســتم تــا در رد ایــن جغــد ویران ‌‬ ‫م ‌‬
‫)ازدواج موقت( طبق آیات صریحه قرآن و روایات صــحیحه نبــوی‬
‫های را به نگــارش درآورم‪ .‬قبــل از هــر چیــز بایــد از معنــی و‬ ‫رسال ‌‬
‫اصل متعه تحقیق مجملی انجام دهیم‪.‬‬
‫اول ً اینکه متعه از نظر لغوی اسم مصدر فعل مت ّعّ مــی ‌باشــد و‬
‫تطلبی معنــی میشــود همچنــان کــه‬ ‫از نظر معنــا بــه انتفــاع و لــذ ‌‬
‫شاعر گفته است‪:‬‬
‫سششبقت به‌ الممششات‬ ‫تمتع یا مشششعث إن‬
‫هشششششششو المتشششششششاع‬ ‫شششششششششششششششششششششیئا ً‬

‫ای مشعث از زندگی در دنیــا لــذت بگیــر چــون زنــدگی قبــل از‬
‫مرگ مایه لذت است‪.‬‬

‫بیان نکاح متعه از روی لغت و شریعت و حکم آن‪:‬‬


‫ههای مختلف‪ .1‬قــرآن ‪ 71‬بــار‬ ‫کلمه متعه و مشتقات آن در سور ‌‬
‫ذکر گردیـده اســت‪ .‬امـا رعـایت معنـی انتفـاع در نکــاح متعــه کــه‬
‫موضوع بحث ما میباشد صحیح نیست‪.2‬‬
‫ت طلــبی‬ ‫ه وری و لــذ ‌‬‫استمتاع در گــویش عربــی بــه معنــی بهــر ‌‬
‫یباشد مثل ً میگویند‪ :‬مردی بوسیله پسرش منتفع گردیــده و هــر‬ ‫م ‌‬
‫چیزی که بامنفعت و مایه لذت باشد آنرا متاع خوانند و بــه کســی‬
‫کــه در جــوانی فــوت کــرده باشــد میگوینــد‪ :‬هیــچ لــذتی از جــوانی‬

‫نالکریم للمرحوم فــؤاد عبــدالباقی‪،‬‬


‫‪ -‬انظر المعجم المفهرس للفاظ القرآ ‌‬ ‫‪1‬‬

‫باب میم‪ ،‬ص ‪.834-833‬‬


‫نالمتعة حرام ص ‪.80-78‬‬ ‫یالشیاء الباحة ولک ‌‬
‫‪ -‬الصل ف ‌‬ ‫‪2‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪24‬‬

‫خــویش نــبرد‪ .‬و در تأئیــد معــانی مختلــف متعــه میتــوان از آیــات‬


‫یفرماید‪:‬‬‫استمداد گرفت که خداوند در سوره انعام آیه ‪ 128‬م ‌‬
‫‪  ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫)انعام ‪(128 /‬‬
‫»پروردگارا! برخی از ما از برخی دیگر سود بردیم«‪.‬‬
‫و در سوره احقاف آیه ‪ 20‬میفرماید‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪) ‬‬
‫)احقاف ‪(20 /‬‬
‫»آيا ]نعمتهاى[ پاكيزهتان را در زندگانى دنيويتان از بيــن‬
‫برديد و از آنها بهرهمند شديد؟«‪.‬‬
‫یعنی شما در استلذاذ تعجیل نموده ‌اید و در سوره توبه آیــه ‪69‬‬
‫میفرماید‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪  ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪/‬‬ ‫‪)﴾  ‬توبه‬
‫‪(69‬‬

‫نگونه که افراد پیش‬ ‫هاید هما ‌‬ ‫»شما هم بهره خود را برد ‌‬


‫هاند«‪.‬‬
‫از شما بهره خود را برد ‌‬
‫‪1‬‬
‫هایــد ‪ .‬و‬
‫یعنــی شــما نصــیب خودتــان را در دنیــا بدســت آورد ‌‬
‫همچنین در حدیث نبوی پیــامبر‪ ‬فرمود ‌‬
‫هانــد‪» :‬الــدنيا متــاع وخيــر‬
‫متـاع اسـت کـه زن‬ ‫و‬ ‫لـذت‬ ‫متاعهـا المـرأة الصـالحة«‪ .‬دنیـا مـایه‬
‫یگردند«‪.2‬‬ ‫پاکدامن بهترین متاع این دنیا محسوب م ‌‬

‫حالغیب للمام فخرالدین رازی ‪.10/40‬‬


‫رالکبیر أو مفاتی ‌‬
‫‪ -‬التفسی ‌‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬أخرجه أحمد فی مسنده بإسناد صحیح ‪.8/75‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪25‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫موارد استعمال متعه در شرع‬


‫یگــردد‪:‬‬ ‫و اما از دیدگاه شرع کلمه متعه بر سه معنــی اطلق م ‌‬
‫ههــای حــج‬ ‫اول‪ :‬متعۀ حج که عبارت است از احرام به عمره در ما ‌‬
‫تمتع‪ ،‬دوم‪ :‬متعۀ طلق که عبارتست از مالی که از طــرف زوج بــه‬
‫یشود‪ ،‬و سومی‬ ‫زوجه در صورت جدائی زن از مرد تحویل داده م ‌‬
‫یباشد‪ :‬متعۀ نساء یــا ازدواج مــوقت اســت کــه‬ ‫که مورد نظر ما م ‌‬
‫این هم عبارت است از ازدواج زن برای مدت معین و جــدائی زن‬
‫بعد از انقضاء وقت تعیین شده‪.1‬‬
‫تعریف اصطلحی نکاح موقت‬
‫مرد به زن بگوید‪ :‬تو در مقابل این مقدار پول و به مدت معیــن‬
‫نفس خود را در اختیــار مــن قــرار بــدهی‪ .‬و زن در مقابــل بگویــد‪:‬‬
‫هام‪ .‬در هر صورت در‬ ‫بنده جسم خود را برای استمتاع تو قرار داد ‌‬
‫‪2‬‬
‫یباشد‪.‬‬ ‫ازدواج موقت ذکر لفظ متعه ضروری و واجب م ‌‬
‫حکم ازدواج موقت از دیدگاه شرع‬
‫هگــذاری شــده اســت کــه‬ ‫ازدواج در اسلم بر مبنــای اســاس پای ‌‬
‫قرآن کریم بر تأیید این مبحث تصریح دارد که همــه آنهــا تأکیــد بــر‬
‫تشکیل خانواده فاضله دارند‪ .‬خداوند میفرماید‪:‬‬
‫( ‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫)روم‪(21 /‬‬ ‫‪)  ‬‬
‫ههای خدا ایــن اســت کــه از جنــس خودتــان‬ ‫»و یکی از نشان ‌‬
‫همسرانی را برای شما آفرید تا در کنــار آنــان بیارامیــد و در‬
‫میــان شــما و ایشــان مهــر و محبــت انــداخت و هــر یکــی را‬
‫شیفته و دلباخته دیگری ساخت«‪.‬‬

‫‪ - 1‬أی ‌الحرام بالعمرة فی ‌أشهر ‌الحج من عامه‪.‬‬


‫یالحیاة بطلق وما فی‬
‫یالزوج دفعه لمرأته ‌المفارقة ف ‌‬
‫‪ -2‬وهی مال یجب عل ‌‬
‫معناه بشروط مخصوصة‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪26‬‬

‫و این آیه اشاره به این دارد که تنها زوجه محل آرامش میباشــد‬
‫نه هر زنی‪ .‬و با این توضیح میتوان گفت‪ :‬که زوجــه دائمــی اســت‬
‫کـه بـر طبـق سـنت ‌خـدا ‪ ‬محـل آرامـش مـرد منظـور گردیـده‪،‬‬
‫خداوند بین قلوب زن و مرد محبت را به ودیعه نهاد تــا بــه وســیله‬
‫رابطــه صــحیح و دائمــی در خــانواده اعضــای خــانواده نســبت بــه‬
‫همدیگر رفتار نیک داشته باشند‪ .‬و آیه زیر نصی است کــه مطلــب‬
‫ینماید‪.1‬‬
‫ما را به نیکی بیان م ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫خداوند م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫)نحل ‪.(72 /‬‬
‫)و خداوند از خودتان براى شما همســرانى قــرار داد و‬
‫از همسرانتان براى شما فرزندان و نوادگان آفريد(‪.‬‬
‫و باید دانســت خداونــد ازدواج را بــه غریــزه جنســی ربــط داده‬
‫است‪ .‬مقصود ایــن نیســت کــه مســائل جنســی بــه تنهــائی هــدف‬
‫ازدواج باشــد بلکــه هــدف اســلم از ازدواج تهیــه مبــادی اســت تــا‬
‫رسیدن به مقاصدی که عبارتند از‪ :‬تشکیل خانواده که قرآن تمــام‬
‫ابعــاد آن را کــه شــامل خواســتگاری ازدواج‪ ،‬طلق‪ ،‬و بعــد از آن‬
‫شــیردهی زن‪ ،‬سرپرســتی‪ ،‬نفقــه اســت ذکــر کــرده‪ .‬پــس متــوجه‬
‫میشویم که ازدواج تکلیف مهمی دارد تا خانواده فاضله را تشکیل‬
‫یکنــد تــا انســان‬‫دهد‪ .‬و غریزه جنسی انسان را به ازدواج وادار م ‌‬
‫را به اهداف عالی انسانی که در فوق ذکر گردید برساند‪ .‬بنابراین‬
‫تنها ارضاء شـهوت و اسـتمتاعی کـه عـاری از شـرافت و کرامـت‬
‫های متــأدب بــه آداب‬ ‫انســانی و دور از بــه وجــود آوردن خــانواد ‌‬
‫نگــذاری‬ ‫اســلمی باشــد‪ ،‬مخــالف مقصــد اســلم و از اصــل قانو ‌‬

‫یالصحاح والزبیدی فی ت‌اج ‌ العروس و‬ ‫‪ -‬به کتاب معاجم ‌اللغة کالجوهری ف ‌‬ ‫‪1‬‬

‫أحمــد فــارس فــی معجــم مقــاییس ‌اللغــة والفیروزآبــادی فــی ‌القــاموس‬


‫ن ‌العرب و غیرها مراجعه شود‪.‬‬ ‫والجمهرة لبن درید و لسا ‌‬
‫‪27‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یباشد‪ .1‬برای ایــن اســت کــه خداونــد در آیــه ‪ 24‬ســوره‬


‫ازدواج م ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫یکند و م ‌‬ ‫نساء برای متمتعان از کلمه سفاح استفاده م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪/‬‬ ‫‪)﴾   ‬نساء‬
‫»براى شما حلل گرديده كه با ]صــرف[ مالهايتــان از‬
‫روى پاكدامنى نه از روى شــهوترانى ]مىتوانيــد آنــان را[‬
‫طلب كنيد«‬
‫و با کمی تأمل درمیابیم که معنــی آیــه مبتنــی بــر ازدواج دائم و‬
‫دوری از زنا و ایجاد نسل جدید است‪ ،‬و معلوم میشــود کــه هــدف‬
‫از ازدواج فقط ارضاء شهوت جنسی که غایت تام زناکاران اســت‬
‫نمیباشد‪ .‬و روایت که معقل ‌بن یسار برای ما نقل میکند مجددا ً ما‬
‫را به معنی دقیق آیه راهنمایی میکند‪ .‬روایــت از ایــن قــرار اســت‬
‫)مردی خدمت پیامبر‪ ‬آمد و عرض کرد‪ :‬بنــده زنــی بــا حســب و‬
‫هام‪ ،‬ولی عقیــم میباشــد آیــا بـا وی ازدواج کنــم؟ پیـامبر‬‫نسب یافت ‌‬
‫اسلم ایشان را نهــی فرمودنــد‪ ،‬ایــن مــرد بــرای بــار دوم و ســوم‬
‫خدمت پیامبر ‪ ‬رســید ولــی پیغمــبر همچنــان بــر جــواب خــویش‬
‫یورزیدنــد‪ ،‬و بعــد از مرحلــه ســوم حضــرت محمــد ‪‬‬ ‫اصــرار م ‌‬
‫فرمود‪» :‬تزوجوا الولود الودود فإني مكاثر بكــم« بــا زنــی دوســت‬
‫‌دار ازدواج کن چون امت و پیــروان مــن بــا چنیــن ازدواج ‌هــا زیــاد‬
‫میشوند(‪ .2‬از آیه و حدیث مذکور معلوم میشود کــه غــایت ازدواج‬
‫در اسلم فقط استفاده از حسن و جمــال نیســت و هیــچ تردیــدی‬
‫نیست که تحقق تمــام مقاصــد نفیــس اخلقــی اجتمــاعی مرهــون‬
‫ازدواجی است که دائمی و بر طبق اوامر خداوند باشد‪.3‬‬

‫‪ -‬به کتاب النکاح و قضایاه لحمد ‌الحصری ص ‪ 168‬مراجعه شود‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬أخرجه أبوداود ‪ 205‬و النسائی ‪.65-6‬‬ ‫‪2‬‬

‫یالشیاء لسائح علی بحث محمد ‌الدرینی‪ ،‬ص ‪ .12-8‬دیده‬


‫‪ -‬کتاب ‌الصل ف ‌‬ ‫‪3‬‬

‫شود‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪28‬‬

‫دلیل حرمت نکاح موقت‬


‫مجموع فقهای اهل سنت و فقهاي مذاهب ظاهريه و اباضــيه از‬
‫خوارج‪ ،‬و زيديه و اسماعيليه از شيعه‪ ،‬همه بر تحريــم ايــن نــوع از‬
‫نكاح )نكاح متعه( و وضوح بطلن اين عقد طبــق اســتدلل قــرآن‪،‬‬
‫حديث‪ ،‬اجماع‪ ،‬عقل‪ ،‬اجماع دارند‪.‬‬

‫دلئل حرمت ازدواج موقت )متعه( از ديدگاه قرآن‬


‫يفرمايد‪:‬‬
‫اما تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن‪ ،‬خداوند م ‌‬
‫‪   ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‬
‫‪‬‬
‫‪   ‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫)مؤمنون‪(7-4 /‬‬ ‫‪﴾ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫»کسانی که عورت خود را حفظ ميكنند مگر از همسران يــا‬
‫كنيزكان خود‪ ،‬كه در اين صورت جاي ملمت ايشان نيســت‪.‬‬
‫اشخاصي كه غير از اين را دنبال كنند متجاوز از حدود شرع‬
‫يآيند«‪.‬‬
‫به ‌شمار م ‌‬
‫و در سوره معارج در آيات ‪ 31-29‬ميفرمايد‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪29‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪      ‬‬ ‫‪        ‬‬


‫)معارج ‪/‬‬ ‫‪)‬‬ ‫‪            ‬‬
‫‪(31-29‬‬
‫»و آن كساني كه عورت خود را محــافظت ميدارنــد مگــر از‬
‫زنان و كنيزان خود‪ ،‬كه در اين صورت لومه و سرزنشي بــر‬
‫ايشــان نيســت آنــان كــه فراتــر از ايــن را طلبنــد متعــدي و‬
‫متجاوز محسوب میگردند«‪.‬‬
‫ههاي هم ـۀ‬‫روش استدلل قرآن بر اين است كه خداوند شــرمگا ‌‬
‫زنان را بر مؤمنين حرام كرده است مگر زنــي كــه خداونــد وي را‬
‫براي مرد بوسيله ازدواج دائم يا بملــك يميــن حلل نمــوده اســت‪.‬‬
‫اما ازدواج موقت مشمول اين دو گزينه كه عبارت اســت از )زوج‬
‫حر و يــا ملــك يميــن( نمیباشــد بلكــه زن در ازدواج مــوقت بــه زن‬
‫ه گرفته شده شناخته شده است‪.‬‬ ‫كراي ‌‬
‫ابوحنفيه نعمان پسر محمد كــه يكــي از علمـاي متعصـب فرقـه‬
‫اسماعيليه و يا بعضي ميگويند از فرقه اثنا عشري و مؤلف كتــاب‬
‫دعائم السلم ميباشد ميگويد‪ :‬بطلن نكاح موقت در قــرآن وجــود‬
‫یفرمايد‪:‬‬
‫دارد چون خداوند در سوره مؤمنون آيه ‪ 7-4‬م ‌‬
‫‪   ‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪       ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫)مؤمنون‪(7-4 /‬‬ ‫‪﴾ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫خداونــد در ايــن آيــه نكــاح را فقــط بــر زنــان و كنيزكــان اطلق‬
‫نموده است و ارث بين زوجين و طلق كــه مــوجب جــدائي زن از‬
‫مرد ميباشد در اين آيه ذكر گرديده است و همچنان بر زن مطلقه‬
‫عــده را واجــب گردانيــده امــا نكــاح مــوقت همــه ابعــادش خلف‬
‫شرايط فهم شده از آيه ميباشد بلكه ازدواج موقت نزد كسي كــه‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪30‬‬

‫آن را جايز ميداند یعنی زن و مرد با هم بر مقــداري پــول و مــدت‬


‫معلوم قرارداد می بندنــد و بعــد از انقضــاء وقــت بــدون هيچگــونه‬
‫طلقي زن و مرد از هم جدا مي ‌شــوند و تمــام متعلقــات نكــاح و‬
‫طلق )عــده‪ ،‬نفقــه‪ ،‬ارث‪ ،‬حضــانت( كــه خداونــد آنهــا را در قــرآن‬
‫ه اسـت در نكـاح مـوقت وجـود ندارنـد پـس متـوجه‬ ‫تشريع فرمود ‌‬
‫‪1‬‬
‫ميشويم كه اين نوع نكاح )موقت( با زنا ‪) .‬كه اسلم بعنــوان گنــاه‬
‫كبيره معرفي کرده است( هيچ تفاوتي ندارد‪.‬‬
‫زن در ازدواج مششوقت نششه زن بنكششاح اسششت و نششه بملششک‬
‫یمن‬
‫زن در نکاح متعــه زن ملــک یمینــی و زن شــرعی ملــک نکــاحی‬
‫نیســت یـک امــر غیــر قابـل انکـار اســت‪ ،‬چــون متعـه اگــر ازدواج‬
‫شرعي میبود ميبايست تمـام احكــام مربـوط بـه ازدواج )همچــون‬
‫طلق‪ ،‬میراث‪ ،‬عــدت‪ ،‬و تعـدد ازواج( بــه آن تعلــق ميگرفــت ولـي‬
‫يدانند قائل به احكامات ازدواج شرعي‬ ‫كساني كه متعه را جايز م ‌‬
‫در نكاح موقت نيستند و در صفحات آتي خواهيد ديد كه با روايات‬
‫ههاي خودشان به تأئيد مطلب مذكور می ‌پردازیــم‪ .‬انشــاء‬ ‫و نوشت ‌‬
‫الله‬

‫تفاوت نکاح موقت با نکاح شرعی از زبان روا داننده‬


‫گان‬
‫‪2‬‬
‫ينامند ‪.‬‬
‫اول‪ :‬آنان زن در نكاح موقت را مستأجره م ‌‬ ‫ً‬
‫‪ -1‬از عبيــده بــن زواره و او از ابوعبــدالله روايــت كــرده كــه‬
‫يخــواهي‬‫ابوعبــدالله ميگويــد‪ :‬بــا هــر تعــداد از آنــان كــه م ‌‬
‫يتواني ازدواج كني چون اين زنان زنان مستأجره هستند‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫‪ -2‬از محمد بن مسلم و او از ابوجعفر روايت كرده كه گفتــه‬
‫هاي است‪.‬‬ ‫است‪ :‬زن در نكاح متعه زن كراي ‌‬
‫يگويــد‪ :‬زن‬‫‪ -3‬از عبدالسلم و او از ابوعبدالله نقــل كــرده م ‌‬
‫در نكــاح متعــه جــزو انحصــار ازدواج چهــار زن همزمــان‬
‫هاي است‪.‬‬ ‫نميباشد چون كراي ‌‬
‫یالغربی ‪.229-2‬‬
‫م السلم للقاض ‌‬
‫‪ -‬دعائ ‌‬ ‫‪1‬‬

‫ل الشيعة إلي تحصيل مسائل الشريعة‪ ،‬كتاب النكاح باب )‬


‫‪ -‬به کتاب وسائ ‌‬ ‫‪2‬‬

‫‪ 447-14/446(4‬مراجعه گردد‪.‬‬
‫‪31‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ -4‬از عمربن ُاذينه و او از ابوعبدالله روايت كــرده اســت كــه‬


‫گفتــه ســؤال كــردم ازدواج )مــوقت( بــا چنــد زن بصــورت‬
‫يخــواهي‬ ‫همزمان است در جواب گفت‪ :‬هــر تعــدادي كــه م ‌‬
‫هاي هستند جايز است‪.‬‬ ‫چون كراي ‌‬
‫‪ -5‬از زراره و او از ابوجعفر روايت كرده گفتــه‪ :‬بــه ابــوجعفر‬
‫گفتم‪ :‬اگر مردي با زني ازدواج موقت كند و بعد از انقضــاء‬
‫مدت زن مذكور بـا مـرد ديگـري ازدواج كنـد و سـپس از او‬
‫هم جدا شود و به نزد مرد اولي برگردد و براي بــار ســومي‬
‫از مرد اول جدا شود و با مرد ديگري ازدواج كنــد آيــا بــراي‬
‫مــرد اول حلل اســت كــه بــا آن زن ازدواج مــوقت كنــد؟‬
‫ابوجعفر گفت‪ :‬بلي صحيح اســت چــون ايــن زن مثــل حــره‬
‫هاي و‬ ‫)زن آزاد‪ ،‬زوج‪ (...‬نيســت بلكــه زن مســتأجره و كــراي ‌‬
‫بمنزله كنيزك ميباشد‪.‬‬
‫ل بن يسار روايت شده كــه از ابوعبــدالله در مــورد‬ ‫‪ -6‬از فض ‌‬
‫متعه سؤال شد وي در جــواب گفــت‪ :‬زن در ازدواج مــوقت‬
‫بمنزله كنيزك ميباشد‪.‬‬
‫ل بــن فضــل هاشــمي‬ ‫‪ -7‬از عمــر بــن ُاذينــه و او از اســماعي ‌‬
‫روايت كرده گفته‪ :‬از ابوعبدالله در مورد متعه سؤال كــردم‬
‫وي در جواب گفت‪ :‬برو پيش عبدالملك ‌بن جولج اين سؤال‬
‫هام اســتدللت‬ ‫را مطرح كن چون بنده بــا او ملقــات داشــت ‌‬
‫زيادي را در مورد حلليت ازدواج موقت برايم خوانــد و مــن‬
‫نوشتم‪.‬‬
‫و در روايتي كه براي من نقل گرديده در سلسله روات آن ابــن‬
‫چ يك از وقت و عــدد‬ ‫جولج ديده ميشود كه گفته‪ :‬در نكاح متعه هي ‌‬
‫در آن شرط نيستند بلكه زن در متعه بمنزله كنيــزك ميباشــد و بــا‬
‫هر تعدادي كه خود ميخواهي ازدواج كن‪.1‬‬
‫يگويد‪ :‬زن متمتع‬ ‫نجفي در جواهر كه يكي از كتابهايش است م ‌‬
‫در نكاح موقت مانند زوجه در نكاح دائم نيست بلكــه زن در متعــه‬
‫هاي است‪.‬‬‫كراي ‌‬

‫رالکلم ‪ 30/192‬و ‪ 203-202‬مراجعه شود‪.‬‬


‫‪ -‬به کتاب جواه ‌‬ ‫‪1‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪32‬‬

‫به ويژه خبر ابوجعفر كه در مورد متعه ذكر كرده اين است كــه‬
‫يگويد‪ :‬زن متمتع بعلت نبود ارث‪ ،‬و طلق‪ ،‬در بين زوجيــن جــزو‬ ‫م ‌‬
‫يشــود بلكــه زن در نكــاح‬ ‫چهار زن محصــور شــرعي محســوب نم ‌‬
‫متعه زن مستأجره است‪ .‬و با توجه به روايــات دال بــر ممنــوعیت‬
‫متعه مشخص ميشــود كــه عفــت و حيــا در ازدواج مــوقت ممكــن‬
‫ت طلــبي‬‫نميباشــد چــون هــدف ايــن ازدواج فقــط اســتمتاع و لــذ ‌‬
‫جنسي است و بس‪.‬‬
‫ابــوجعفر دوبــاره تكــرار ميكنــد و ميگويــد‪ :‬بــا تــوجه بــه تطــابق‬
‫نصوص و فتاواي زیاد بــويژه صــراحت داشــتن ادلــه بــا مســتأجره‬
‫بودن زن در نكاح متعه هيچ شكي را در حرمت آن باقي نميگذارد‪.‬‬
‫طرفداران جواز نكاح متعــه ميگوينــد‪ :‬نكــاح دائم بمنزلــه تصــاحب‬
‫فرج زن است‪ ،‬اما نكــاح مــوقت بمنزلــه اجــاره فــرج زن ميباشــد‬
‫بنابراين تمام احكام مربوط به اجاره در نكاح موقت اجرا ميگــردد‬
‫و طبيعي است كه امر شارع بــر جــواز تملــك و اجـاره دائر اســت‬
‫پس هر چيزي كه قابل استفاده ميباشد اجاره در آن صحيح اســت‬
‫و براي اينكه در نكاح موقت ضــرورت وجــود دارد پــس اجــاره زن‬
‫‪1‬‬
‫يباشد‪.‬‬‫براي دفع ضرورت جائز م ‌‬
‫ثانیًا‪ :‬زنی متمتعه چون مستاجره است ارث نم ‌‬
‫ی برد‪.‬‬
‫)از عمــر بــن حنظلــه و او از جعفــر بــن محمــد روایــت کــرده‬
‫یگوید‪ :‬از جعفر بن محمد در مورد مردی که بصورت مــوقت‬ ‫م ‌‬
‫با زنی ازدواج میکند بشرطی که در بینشان ارث نباشــد ســؤال‬
‫کردم(‪.‬‬
‫‪ -1‬از عمر بن حنظله و او از جعفربــن محمــد صــادق در‬
‫حدیثی در مورد متعه گفته اســت‪ :‬در نکــاح متعــه بیــن زن و‬
‫مرد توارث وجود ندارد‪.‬‬
‫‪ -2‬از ســعید و او از جعفـر بـن محمـد روایـت کـرده کـه‬
‫گفته است‪ :‬از جعفر بن محمد در مورد مــردی کــه بصــورت‬
‫موقت با زنــی ازدواج میکنــد بشــرطی کــه در بینشــان ارث‬
‫نباشد سؤال کردم وی در جواب گفت‪ :‬طرفیــن در صــورت‬
‫اشتراط ارث و عدم اشتراط از هم ‌دیگر ارث نمی ‌برند‪.‬‬

‫‪ -‬الحجة ‌البیضاء فی فهم تهذیب ‌الحیاء ‪.3/76‬‬ ‫‪1‬‬


‫‪33‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ -3‬از زراره و او از جعفــر روایــت میکنــد کــه جعفــر در‬


‫حدیثی گفته است‪ :‬اگر یکی از زوجین در ازدواج مــوقت در‬
‫اثناء وقت مشــخص فــوت کنــد هیــچ ارثــی بیــن آنــان وجــود‬
‫ندارد‪.‬‬
‫‪ -4‬از ابان بن ثعلب روایت شده که گفته‪ :‬به ابوعبــدالله‬
‫گفتم‪ :‬وقتی که با ایــن زن خلــوت کــردم بــه او چــه بگــویم؟‬
‫ابوعبــدالله گفــت‪ :‬بــه او میگوییــد‪ :‬مــن میخــواهم بــا شــما‬
‫بصورت موقت ازدواج کنم و بین مــا هیــچ وارث و مــوروثی‬
‫وجود ندارد‪.1‬‬
‫‪ -5‬از احول نقل گردیده که گفته است‪ :‬از ابوعبدالله در‬
‫مورد مناسب ‌ترین گفتگویی کــه مــرد بــا زن در نکــاح متعــه‬
‫ی شــرمی میگــویی‪:‬‬ ‫دارد سؤال کردم‪ :‬در جواب گفــت‪ :‬بـا ب ‌‬
‫جسم و تن خود را در اختیار من قرار بـده بشـرط اینکـه در‬
‫بین ما و تو توارث وجود نداشته باشد‪.2‬‬
‫یگوید‪ :‬تمام نصــوص تصــریح بــر‬ ‫نجفی در کتابش بنام جواهر م ‌‬
‫این دارند که ارث فقط بین زوجین بصورت دائم وجود دارد نــه در‬
‫های است‪.‬‬ ‫ازدواج موقت چون زن در متعه کرای ‌‬
‫و حّلی میگوید‪ :‬عقد ازدواج موقت در هیچ شرایطی توارث بین‬
‫زن و مرد را ثابت نمیکند‪ .‬و همچنین خمینــی میگویــد‪ :‬عقــد نکــاح‬
‫موقت در صورت اشتراط هم نمی ‌تواند ارث را بین زن و مرد در‬
‫متعه ثابت کند‪ .‬خوئی میگوید‪ :‬ارث بین زن و مرد در نکاح مــوقت‬
‫وجود ندارد مگــر اینکـه ارث را در حیـن عقـد بعنـوان شـرط ذکــر‬
‫یگردد‪.3‬‬‫کرده باشند اگر شرط باشد اجرا م ‌‬
‫ثالثًا‪ :‬برای مرد متمتع جائز است جمــع بیــن چهــار زن ‪ .‬صــیغه‬
‫‪4‬‬

‫‌ای یا بیشتر حتی اگر یک میلیون زن باشد‪.‬‬

‫‪ -‬الوسائل باب )‪ (18‬باب صیغة ‌المتعة وما ینبغی فیها من ‌الشروط‪ ،‬ج ‪.1‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬المصد‌ر السابق‪ ،‬ج ‪.5‬‬ ‫‪2‬‬

‫م الــدین‬
‫رالکلم ‪ 30/190‬و تبصرة ‌المتعلمیــن فــی أحکــا ‌‬ ‫‪ -‬به کتابهای جواه ‌‬ ‫‪3‬‬

‫یالســلم‪ 121-116 ،‬و زبــدة‬ ‫للحلــی‪ ،‬ص ‪ 258‬و المتعــة ومشــروعیتها ف ‌‬


‫‌الحکــام ص ‪ 248‬و تحریــر الوســیلة للخمينــي ‪ 2/288‬و منهــاج ‌الصــالحین‬
‫للخوئی ‪ 304-2/301‬و المسائل ‌المنتخبة‪ ،‬ص ‪ 340‬و المتعة للفکیکی‪ ،‬ص‬
‫‪ 38‬و الروضة ‪ 5/296‬مراجعه گردد‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪34‬‬

‫‪ -1‬از بکربن محمد روایت شده کــه گفتــه اســت‪ :‬از ابــو‬
‫الحسن در مورد انحصار متمتــع ســؤال کــردم‪ :‬او در جــواب‬
‫گفــت‪ :‬در ازدواج مــوقت هیچگــونه انحصــاری در جمــع بیــن‬
‫زنان وجود ندارد‪.‬‬
‫‪ -2‬از عبیـــد بـــن زراره و او از پـــدرش و او از عبـــدالله‬
‫یگویــد‪ :‬بــا ابوعبــدالله در مــورد انحصــار‬
‫روایت کرده کــه م ‌‬
‫یکردیــم و او‬‫نکاح تا چهــار زن در ازدواج مــوقت صــحبت م ‌‬
‫گفت‪ :‬اگر میخواهی با هزار زن متمتع همزمــان ازدواج کــن‬
‫های هستند‪.‬‬ ‫چون آنان کرای ‌‬
‫هانـد کـه گفتـه اســت‪:‬‬ ‫‪ -3‬از زراره ‌بن أعیــن روایــت کرد ‌‬
‫ازدواج با چند زن در متعه جائز است؟ در جواب گفــت‪ :‬هــر‬
‫چند که میخواهی‪.‬‬
‫‪ -4‬از محمد بـن مســلم و او از ابـوجعفر در مــورد متعــه‬
‫روایت کــرده‪ :‬کــه طلق‪ ،‬ارث‪ ،‬انحصــار چهــار زن‪ ،‬در نکــاح‬
‫های هستند‪.‬‬ ‫موقت وجود ندارد چون این نوع از زنان کرای ‌‬
‫‪ -5‬از عمر بن اذینه و او از ابوعبدالله روایــت کــرده کــه‬
‫گفته است‪ :‬به ابوعبدالله گفتم‪ :‬جمع بیـن چنــد زن در متعـه‬
‫حلل است؟ در جــواب گفــت‪ :‬چــون زنــان در متعــه بمنزلــه‬
‫کنیزان هستند هیچ محدودیتی در نکاح شان موجود نیست‪.‬‬
‫‪ -6‬از ابو بصیر روایت شــده کــه گفتــه‪ :‬از ابوعبــدالله در‬
‫مــورد انحصــار نکــاح چهــار زن در متعــه ســؤال شــد وی در‬
‫جواب گفت‪ :‬هیچ انحصاری وجود ندارد‪.‬‬
‫‪ -7‬از عمر بن اذینه و او از اسماعیل بن فضــل هاشــمی‬
‫روایت کرده کــه گفتـه اســت‪ :‬از ابوعبـدالله در مـورد متعـه‬
‫سؤال کردم‪ :‬وی در جواب گفت‪ :‬برو پیــش عبــدالملک ابــن‬
‫جریح این ســؤال را مطــرح کــن‪ .‬چــون مــن بــا وی ملقــات‬
‫هام ایشان در مورد حللیت متعه دلئل زیــادی را خوانــد‬ ‫کرد ‌‬
‫و بنده آنها را نوشتم و در روایتی که برایم نقل گردیــده کــه‬
‫یشود که گفته است‪:‬‬ ‫در سلسله روات آن ابن جریح دیده م ‌‬

‫‪ -‬به کتاب ‌الوسائل باب )‪ (4‬باب یجوز أن یتمتع بأکثر من أربــع نســاء و أن‬ ‫‪4‬‬

‫عنده أربع زوجات بالدائم مراجعه شود‪.‬‬


‫‪35‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫در نکاح متعه هیچ یک از‪ :‬وقت‪ ،‬عدد‪ ،‬مهم و مقصود نیســتند‬
‫بلکه زن در متعه بمنزله کنیزک میباشد و بــا هــر تعــدادی از‬
‫آنهــا کــه بخــواهی بــدون هیــچ مشــکل فقهــی )فقــه شــیعه(‬
‫میتــوانی ازدواج کنــی‪ ،‬و مــردی کــه دارای چهــار زن باشــد‬
‫بدون شاهد و ولی با هر تعداد کــه میخواهــد میتوانــد ازدواج‬
‫کند‪.‬‬
‫‪ -8‬از فضل ‌بن یسار روایت شده است که از ابوعبدالله‬
‫در مورد متعه سؤال کردند و ایشان در پاسخ گفتنــد‪ :‬زن در‬
‫متعه بمنزله کنیزک میباشد‪.‬‬
‫یتوان نظری بـر رأی ویــژه‬ ‫و اما با توجه به روایات ذکر شده م ‌‬
‫هاند‪ :‬جمع بیــن بیشــتر از چهــار‬ ‫علماء اعلم آنان انداخت که گفت ‌‬
‫‪1‬‬
‫یباشد‪.‬‬
‫زن در متعه صحیح م ‌‬
‫و عبدالله نعمت این موضوع را شفافتر بیــان میکنــد و میگویــد‪:‬‬
‫جمع بین بیشتر از چهار زن در نکــاح مــوقت در یــک زمــان بنــا بــه‬
‫فتوای مشهور مذهب شیعه جائز میباشد لکـن در نکـاح دائم جمـع‬
‫بین بیشتر از چهار زن همزمان از دیدگاه شرع ممنوع است‪.2‬‬
‫رابعًا‪ :‬جدائی زن در متعه نیازی به طلق ندارد‪.‬‬
‫هانــد کــه گفتــه اســت‪:‬‬‫‪ -1‬از هشام بن سالم روایــت کرد ‌‬
‫نزد عالمی در مورد چگــونگی ازدواج مــوقت ســؤال کــردم‪:‬‬
‫وی گفت‪ :‬مرد به زن میگوید من با شما به مدت چند روز و‬
‫با این مقدار پول ازدواج میکنم بعد از طی ایام تعیین شــده‬
‫بدون نیاز به طلق از هم جدا میشویم‪.3‬‬
‫‪ -2‬محمد بن مسلم و او از ابوجعفر روایت کرده کــه در‬
‫مورد متعه گفته اســت‪ :‬چــون در متعــه طلق‪ ،‬وارث‪ ،‬وجــود‬
‫های جــزو انحصــار چهــار زن نمیباشــد بلکــه‬ ‫نــدارد زن صــیغ ‌‬
‫‪4‬‬
‫یباشد ‪.‬‬
‫بمنزله کنیزک م ‌‬

‫یالسلم ‌المجموعة من علماء الشیعة‪ ،‬ص ‪.132‬‬ ‫‪ -‬المتعة و مشروعیتها ف ‌‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬به کتاب روح ‌التشیع ص ‪ ،460‬جواهر الکلم‪ 30/161 ،‬مراجعه شود‪.‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬الوسائل ‪ ،467-14/446‬باب ‪ 18‬ح ‪.3‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪ -‬الوسائل ‪ ،14/446‬ح ‪ 4‬و به کتاب مستدرک ‌الوسائل ‪ ،14/473‬ح ‪ 1‬باب‬ ‫‪4‬‬

‫أن ‌المتمتع بها تبین بانقضاء ‌المدة و بهبتها و لیعف بها طلق‪ .‬رجوع شود‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪36‬‬

‫‪ -3‬از ابن ابوعمیر در حدیثی روایت شده است‪ :‬که امام‬


‫های از مــرد نیــاز بــه‬‫صادق این خبر را کــه جــدائی زن صــیغ ‌‬
‫طلق ندارد تصدیق کرد‪.1‬‬
‫‪ -4‬از أبان بن ثغلــب در مــورد قضــیه نکــاح مــوقت نقــل‬
‫گردیده ابوعبدالله ‪) ...‬این روایت کامل گردد(‪.‬‬
‫‪ -5‬محمد بن اســماعیل و او از ابوالحســن رضــا روایــت‬
‫کرده است محمد بن اسماعیل میگوید‪ :‬به ابوالحسن گفتم‪:‬‬
‫آیا مرد می تواند با زنی بصورت موقت به مدت یک سال یا‬
‫یتوانــد‬‫کمتر ازدواج کند؟ او گفت‪ :‬بله تا وقت معین شده م ‌‬
‫های زندگی کنــد‪ .‬و ســپس محمــد میگویــد‪ :‬بــه او‬ ‫با زن صیغ ‌‬
‫گفتم‪ :‬آیا میتوانند بدون طلق از هم جدا شــوند؟ ابوالحســن‬
‫‪2‬‬
‫در جواب گفت‪ :‬بله می توانند‪.‬‬
‫‪ -6‬از زراره و او از ابــوجعفر در حــدیثی در مــورد متعــه‬
‫یکند که گفته است زمانی که توقیت در نکاح جائز‬ ‫روایت م ‌‬
‫‪3‬‬
‫باشد وقت جدائی نیازی به طلق نیست‪.‬‬
‫‪ -8 -7‬از حسن صــیقل و او از ابوعبــدالله روایــت کــرده‬
‫یگویــد‪ :‬بــه وی گفتــم‪ :‬آیــا اگــر مــردی زنــش را‬‫است کــه م ‌‬
‫های طلق دهــد نتوانــد بعــد از طلق بــا وی ازدواج کنــد‬ ‫بگون ‌‬
‫مگر اینکه با مرد دیگری ازدواج کند در این صــورت اگــر زن‬
‫با مرد دیگری بصورت موقت ازدواج کرد آیا بعــد از انقضــاء‬
‫بــرای شــوهر قبلیــش جــائز اســت تــا بــا وی ازدواج کنــد؟‬
‫ابوعبدالله در جــواب گفــت‪ :‬صــحیح نمیباشــد چــون خداونــد‬
‫فرمـــــوده‪     ﴿ :‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪) ﴾‬بقره ‪.(230 /‬‬
‫و این آیــه بیــانگر ایــن اســت کــه در نکــاح متعــه طلقــی وجــود‬
‫ندارد‪.4‬‬

‫ک الوسائل ‪ ،14/473‬ح ‪.3‬‬


‫مستدر ‌‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫الوسائل ‪.14/470‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫ک الوسائل ‪ ،14/473‬ح ‪.2‬‬‫مستدر ‌‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫تهذیب ‌الحکام ‪.34-8/33‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫‪37‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ -9‬از عمربن اذینه و او از اسماعیل بــن فضــل هاشــمی‬


‫روایت کرده کــه گفتـه اســت‪ :‬از ابوعبـدالله در مـورد متعـه‬
‫سؤال کردم‪ :‬او در جواب گفت‪ :‬برو پیش عبــدالملک جریــح‬
‫هام وی‬ ‫این سؤال را مطرح کن چون من با او ملقــات کــرد ‌‬
‫استدللت زیادی در مــورد اســتحلل ازدواج مــوقت )متعــه(‬
‫برایم ذکر کرد‪ .‬و من آنها را نوشتم‪ .‬روایتی برای بنــده ذکــر‬
‫یشــود کــه‬ ‫گردیده در سلسله راویان آن ابن جریــح دیــده م ‌‬
‫گفته است‪ :‬در نکاح متعه هیــچ ‌یــک از مــوارد آتــی‪ :‬از قبیــل‬
‫وقت‪ ،‬عــدد مهــم و شــرط نیســتند بلکــه زن در نکــاح متعــه‬
‫بمنزله کنیزک می باشد و با هــر تعــداد از آنهــا کــه بخــواهی‬
‫بدون هیچ مشکلی و مانع فقهی میتوانی ازدواج موقت کنی‬
‫و اگر مردی چهار زن هم داشته باشد می توانــد بــدون هیــچ‬
‫شاهد و ولی نکاح با زنان دیگری همزمــان ازدواج )مــوقت(‬
‫کند و اگــر وقــت مقــرر تمــام شــد بــدون طلق از هــم جــدا‬
‫قالتمتع چیز کمی بــه زن متمتــع‬ ‫ه عنوان ح ‌‬ ‫میشوند‪ ،‬و مرد ب ‌‬
‫پرداخت نماید‪ ،‬و عده زن در نکاح موقت اگر حائضــه باشــد‬
‫دو دوره قاعدگی است‪ ،‬و اگــر آیســه باشــد ‪ 45‬روز اســت‪.‬‬
‫یگویــد‪ :‬بــا ایــن نوشــته پیــش‬‫اسماعیل بن فضل هاشمی م ‌‬
‫ابوعبدالله رفتم او مکتوبه را خواند و بــر صــدق محتــوی آن‬
‫اقرار کرد و ابن اذینه با توجه به تصدیقش بر صحت مکتوبه‬
‫هاش‬ ‫به غیر از این نکته که اگر زن متمتع حائضه باشــد‪ .‬عــد ‌‬
‫فقط یک حیض است و اگــر آیســه باشــد چهــل و پنــج )‪(45‬‬
‫روز است‪ .‬جهت تأیید نهایی آن قسم یاد کرد‪ .‬و اما به ویژه‬
‫فقهای شیعه از جمله‪ :‬بحرانی در کتاب خویش بنــام حــدائق‬
‫چ گــونه‬ ‫یگوید‪ :‬از نظر نص و فتوای مذهب ما )شــیعه( هی ‌‬ ‫م ‌‬
‫اختلفی بر نبودن طلق در نکاح متعه وجود ندارد بلکــه بعــد‬
‫یشــوند‪ 1.‬و نعمــت‬ ‫از انقضاء وقت بدون طلق از هم جدا م ‌‬
‫یباشــد میگویــد‪ :‬در نکــاح‬ ‫که یکی از عالمان برجسته آنان م ‌‬
‫متعه طلق وجود ندارد بلکــه زمــانی کــه مــدت معیــن تمــام‬

‫ح اللمعة ‌الدمشــقیة‬
‫‪ -‬به کتابهای حدائق ‪ 24/174‬و الروضة ‌البهیة فی شر ‌‬ ‫‪1‬‬

‫ع السلم للحلی ‪ 2/307‬مراجعه شود‪.‬‬ ‫‪ 5/289‬و شرائ ‌‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪38‬‬

‫یشــوند چــون ایــن نکــاح‬ ‫شــده بــدون طلق از هــم جــدا م ‌‬


‫)مــوقت( خلف نکــاح دائم اســت زیــرا در نکــاح دائم بــرای‬
‫‪1‬‬
‫جدائی طلق واجب است‪.‬‬
‫های نمیتوانـد سـبب تحلیـل زن مطلقـه بـرای‬ ‫خامسًا‪ :‬زن صیغ ‌‬
‫همسر اولش باشد‪.‬‬
‫از زراره و او از ابــوجعفر روایــت کــرده اســت کــه‬ ‫‪-1‬‬
‫های ازدواج‬ ‫گفته‪ :‬به ابوجعفر گفتم‪ :‬اگر مردی بــا زنـی صــیغ ‌‬
‫کرد و بعد از انقضاء مدت زن مذکور با مــرد دیگـری ازدواج‬
‫موقت کند و پس از مدتی از او هم جدا شــود و پیــش مــرد‬
‫اولی برگردد و برای بار سومی از مــرد اول جــدا شــود و بـا‬
‫مرد سومی بصورت مـوقت ازدواج کنـد آیـا بـرای مـرد اول‬
‫حلل است کــه بــا آن زن ازدواج کنــد ابــوجعفر گفــت‪ :‬بلــی‬
‫صحیح است چون این زن مثل حره )زن آزاد( نیســت بلکــه‬
‫‪2‬‬
‫های است بمنزله کنیزک میباشد‪.‬‬ ‫زن کرای ‌‬
‫از أبــان و او از بعضــی از یــاران خــویش و آنــان از‬ ‫‪-2‬‬
‫هاند که از ابوعبـدالله در مـورد مـردی‬ ‫ابوعبدالله روایت کرد ‌‬
‫یکنــد آیــا صــحیح‬ ‫های ازدواج م ‌‬ ‫که چند بار مکرر با زن صــیغ ‌‬
‫‪3‬‬
‫یگوید‪ :‬هیچ اشکالی ندارد ‪.‬‬ ‫است یا نه؟ در جواب م ‌‬
‫ی بــن جعفــر‬ ‫از علی بن جعفر و او از برادرش موس ـ ‌‬ ‫‪-3‬‬
‫ی بن جعفر پرسیدم آیا‬ ‫روایت گرده که گفته است‪ :‬از موس ‌‬
‫های‬ ‫درست است یــک مــرد چنــدین مرحلــه بــا یــک زن صــیغ ‌‬
‫ازدواج )موقت( کند؟ در جواب گفت‪ :‬بلی صحیح است‪.4‬‬
‫از محمد بن مسلم و او از یکــی از امــام صــادق و یــا‬ ‫‪-4‬‬
‫هانــد کــه گفتــه اســت‪ :‬از امــام صــادق‬ ‫امام باقر روایت کرد ‌‬
‫سؤال کــردم‪ :‬اگــر مــردی در نکــاح دائم زنــش را بــرای بــار‬
‫سوم طلق دهد و بعدا ً زن بصورت موقت ازدواج کنــد و آیــا‬
‫بعد از انقضاء مدت مشخص برای شوهر قبلیش جائز است‬
‫‪ -‬روح ‌التشیع‪ ،‬ص ‪.460-459‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬الوسائل ‪ 14/480‬باب أنه یجوز أن یتمتع بالمرأة ‌الواحدة مرارا کثیرة ول‬ ‫‪2‬‬

‫تحرم ‌الثالثة ول من ‌التاسعة کالمطلقة إذ هی کالأمة‪.‬‬


‫‪ -‬المصدرالسابق‪ ،‬ح ‪.2‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪ -‬المصدرالسابق‪ ،‬ح ‪.3‬‬ ‫‪4‬‬


‫‪39‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫کـــه ایـــن زن بصـــورت دائم ازدواج کنـــد؟ گفـــت صـــحیح‬


‫یباشد‪.1‬‬‫نم ‌‬
‫هاند که گفته است‪ :‬از‬ ‫‪ -6‬از حسن صیقل روایت کرد ‌‬ ‫‪-5‬‬
‫ابوعبدالله در مورد مردی که زنش را به صورتی طلق دهـد‬
‫یباشد‪.2‬‬ ‫که تا با مرد دیگری ازدواج نکند برای او حلل نم ‌‬
‫آیا اگر مردی با آن زن به صــورت مــوقت ازدواج کنــد بــرای‬
‫مرد اول حلل اســت کــه بصــورت دائم بــا وی ازدواج کنــد؟‬
‫یباشد‪ .‬چون ازدواج بعد از طلق حتمـا ً بایــد‬ ‫گفت‪ :‬صحیح نم ‌‬
‫نکاح دائم باشد‪ .‬سپس در این مورد خداوند فرموده‪:‬‬
‫﴿ ‪      ‬‬
‫‪        ‬‬
‫‪) ﴾  ‬بقره ‪(230 /‬‬
‫»پس اگر ]شوهر[ او را ]براى سومين بــار[ طلق داد‪ ،‬پــس‬
‫از آن براى او )شوهر( حلل نمىشود‪ ،‬تا آنكه با همسرى جــز‬
‫او ازدواج كند«‪.‬‬
‫و این آیه بیانگر این است که در نکــاح متعــه طلقــی وجــود‬
‫ندارد‪.3‬‬
‫‪ -7‬از عمار )الساباطی( روایت گردیده کـه گفتـه اسـت‪:‬‬
‫از ابوعبدالله در مورد مردی کــه زنــش را دوبــار طلق داده‬
‫است و ســپس زن بــا مــرد دیگــری بصــورت مــوقت ازدواج‬
‫یکنـد سـؤال کـردم و گفتـه‪ :‬آیـا بعـد از ایـن ازدواج اخیـر‬‫م ‌‬
‫یتواند با شوهر قبلیش ازدواج دائمی کنــد؟ ابوعبــدالله در‬ ‫م ‌‬
‫یباشد مگر ازدواج دیگریش دائمی‬ ‫یگوید صحیح نم ‌‬ ‫جواب م ‌‬
‫‪4‬‬
‫و قطعی باشد ‪.‬‬
‫و اما بعد از موضوع گذشته نظری بــر آرای فقهــای ویــژه اهــل‬
‫یگوید‪ :‬ازدواج موقت‬ ‫تشیع داشته باشیم‪ ،‬از جمله عبدالله نعمه م ‌‬
‫یتواند بعنوان تحلیل شرعی برای برگشتن زن به شوهر اولش‬ ‫نم ‌‬
‫بعد از طلق سوم واقع گردد چون تحلیل )برگشتن زن بــه شــوهر‬
‫لالمطلقه لزوجها و ما یهدم ‌الطلق‪ ،‬ح ‪.1‬‬
‫الکافی ‪ 5/425‬باب تحلی ‌‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫المصدر السابق‪ ،‬ح ‪.2‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫التهذیب ‪ ،34-8/33‬ح ‪.22‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫تهذیب ‌الحکام ‪ ،34-8/33‬ح ‪.20‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪40‬‬

‫اولش( به اجماع تمام علماء مختص نکاح دائم است و خداونــد در‬
‫یفرمایــــــــد‪   ﴿ :‬‬ ‫ایــــــــن مــــــــورد م ‌‬
‫‪1‬‬
‫‪.﴾  ‬‬
‫یگویند ‪:‬‬‫علمای شیعه م ‌‬
‫‪ -1‬اگــر مــردی زنــش را کــه بصــورت دائم بــا او ازدواج‬
‫کرده است برای بار سوم طلق دهد‪ ،‬بطــوری کــه دو طلق‬
‫قبلیش رجعی بــوده و در هــر دو صــورت بــا نکــاح جدیــد بــه‬
‫بالین همدیگر برگشته باشــند ایــن زن بعــد از طلق ســومی‬
‫یتواند با شوهرش ازدواج کند‪ .‬مگر با مرد دیگری غیر از‬ ‫نم ‌‬
‫شوهر قبلیش ازدواج )دائمی( کند‪.‬‬
‫‪ -2‬بــرای تحلیــل نکــاح بعــد از طلق ســوم شــروطی را‬
‫معتبر دانسته ‌اند که دائمی بــودن نکــاح یکــی از آن شــروط‬
‫یباشد‪.‬‬ ‫معتبر م ‌‬
‫سادسًا‪ :‬نکاح بــا زنــان و دخــتران مشــرکان در ازدواج مــوقت‬
‫یباشد‪) .‬نزد اهل تشیع(‪.‬‬ ‫جائز م ‌‬
‫از محمد بن سنان و او از رضا روایت کرده است که‬ ‫‪-1‬‬
‫یگوید‪ :‬در مورد ازدواج موقت با دختران و زنان یهــودی و‬ ‫م ‌‬
‫نصــرانی و مجوســی از رضــا ســؤال کــردم‪ :‬وی در جــوابم‬
‫‪2‬‬
‫گفت‪ :‬در نکاح موقت اشکالی ندارد‪.‬‬
‫از ابن ســنان و او از منصــور صــیقل و او از عبــدالله‬ ‫‪-2‬‬
‫روایت نموده که گفته اســت‪ :‬در ازدواج مــوقت بــدون هیــچ‬
‫شپرســت(‬ ‫یتواند با دختر یا زن مجوسی )آت ‌‬ ‫مشکلی مرد م ‌‬
‫ازدواج کند‪.3‬‬
‫یگوید‪ :‬شرط است که زوجــه در‬ ‫حّلی در کتابش بنام شرائعه م ‌‬
‫ازدواج موقت یــا مســلمان باشــد و یــا اهــل کتــاب کــه عبارتنــد از‬
‫یهودی‪ ،‬نصرانی‪ ،‬مجوسی‪.4‬‬
‫یباشد‪.5‬‬‫های عده زن مستأجره م ‌‬ ‫سابعًا‪ :‬عده زن صیغ ‌‬
‫روح ‌التشیع‪ ،‬ص ‪.460‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫الوسائل باب حکم ‌المتمتع بالکتابیة ‪ ،14/462‬ح ‪.4‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫المصدر السابق‪ ،‬ح ‪.5‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫الشرائع للحلی ‪.2/303‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬

‫انظر هذه ‌الرویات ‌المزعومة فی ‌الوسائل ‪ ،14/473‬باب ‪.22‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪5‬‬


‫‪41‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ -1‬از زراره و او از ابوعبــدالله روایــت کــرده کــه گفتــه‬


‫هاش یــک حیــض‬ ‫است‪ :‬زن متمتع اگر دارای حیض باشد عــد ‌‬
‫یباشد‪.‬‬
‫است و اگر آئسه باشد مدت یک ماه و نیم م ‌‬
‫‪ -2‬از زراره روایت گردیده که گفتــه اســت‪ :‬عــده زن در‬
‫نکاح موقت چهل و پنج روز است‪.‬‬
‫یکردم وی با دست همیــن عــدد‬ ‫همانا که به ابوجعفر نگاه م ‌‬
‫یگوید‪ :‬زمانی که این مــدت جــائز‬ ‫یداد‪ .‬سپس م ‌‬ ‫را نشان م ‌‬
‫باشد برای جدائی نیازی به طلق )شرعی( نیست‪.‬‬
‫‪ -3‬از عمر بن اذینه و او از زراره نقــل کــرده اســت کــه‬
‫های کــه همســرش‬ ‫گفته‪ :‬از ابوجعفر در مورد عده زن صــیغ ‌‬
‫بمیرد‪ .‬سؤال کردم‪ :‬در جــواب گفتنــد‪ :‬چهــار مــاه و ده روز‪.‬‬
‫سپس گفت‪ :‬ای زراره بدان که زن اگر همسرش فوت کنــد‬
‫در هر وضعیتی باشد‪ .‬یعنی چه زن حره )آزاد( یا کنیزک و یا‬
‫هاش چهــار مــاه و ده روز‬ ‫هر نکاحی باشد دائم یا موقت عد ‌‬
‫است و عده زن مطلقــه ســه مــاه و کنیــزک نصــف زن آزاد‬
‫های )متمتــع( هــم‬ ‫)حره( یعنی یک ماه و نیم و عده زن صــیغ ‌‬
‫مثل )کنیزک( یک ‌ماه و نیم است‪.1‬‬
‫‪ -4‬از احمد بن محمد ابــی نصــر و او از ابوالحســن رضــا‬
‫یکنــد کــه گفتــه اســت‪ :‬ابــوجعفر گفتــه‪ :‬عــده زن‬ ‫روایــت م ‌‬
‫ً‬
‫های چهل و پنج روز اســت ولــی احتیاط ـا آن را چهــل و‬ ‫صیغ ‌‬
‫یکنم‪.‬‬‫پنج شب اعلم م ‌‬
‫‪ -5‬از احمد بــن محمــد بــن ابونصــر و او از رضــا روایــت‬
‫یگویــد‪:‬‬
‫هام کــه گفتــه ‌انــد‪ :‬ابــوجعفر م ‌‬
‫کرده که گفته‪ :‬شــنید ‌‬
‫عده زن متمتع یک حیض است و بعضی دیگــر روایــت کــرده‬
‫‌اند که گفته است‪ :‬چهل و پنج روز است‪.‬‬
‫‪ -6‬از عبدالله بــن عمــر و او از ابوعبــدالله در حــدیثی در‬
‫مورد متعه نقل کرده که گفته است‪ :‬بــه او گفتــم‪ :‬عــده زن‬
‫متمتع چند است؟ او گفت‪ :‬یا چهل و پنج روز است و یا یــک‬
‫حیض‪.‬‬

‫‪ -‬الوسائل کتاب ‌الطلق باب ‪ ،52‬ح ‪.2‬‬ ‫‪1‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪42‬‬

‫‪ -7‬از عمربن ّاذینه و او از اسماعیل بــن فضــل هاشــمی‬


‫روایت کرده کــه گفتـه اســت‪ :‬از ابوعبـدالله در مـورد متعـه‬
‫سؤال کردند‪ :‬وی در جواب گفت‪ :‬بــرو پیــش عبـدالملک بــن‬
‫هام او‬ ‫جریج این سؤال را مطرح کن چون با او ملقات کــرد ‌‬
‫استدللت زیادی را در مورد استحلل ازدواج موقت )متعه(‬
‫برایم ذکر کرد و من آنها را نوشتم و روایتی کــه بــرای بنــده‬
‫یشــود‬ ‫ذکر گردیده در سلسله راویان آن ابن جریــج دیــده م ‌‬
‫که گفته است‪ :‬در نکاح متعه هیچ یک از موارد آتی از قبیل‪:‬‬
‫وقت‪ ،‬عدد شرط نیستند‪ .‬بلکه زن در نکاح متعــه بــه منزلــه‬
‫یباشد و بـا هـر تعـداد از آنهـا بخـواهی بـدون هیـچ‬ ‫کنیزک م ‌‬
‫یتوانی ازدواج )موقت( کنــی‪ .‬و اگــر‬ ‫مشکل و مانع فقهی م ‌‬
‫یتواند بدون هیچ شــاهد و‬ ‫مردی چهار زن هم داشته باشد م ‌‬
‫مزمان ازدواج )متعه( کند‪ ،‬و اگــر‬ ‫ولی نکاح با زنان دیگری ه ‌‬
‫یشوند و مرد‬ ‫وقت مقرر تمام شد بدون طلق از هم جدا م ‌‬
‫ق التمتع چیز کمی به زن متمتع پرداخت نماید و‬ ‫به ‌عنوان ح ‌‬
‫عده زن در نکاح موقت اگر حائضه باشــد دو دوره قاعــدگی‬
‫است و اگر آئسه باشد چهل و پنج )‪ (45‬روز است‪.‬‬
‫یگویــد‪ :‬بــا ایــن نوشــته پیــش‬‫اسماعیل بن فضل هاشمی م ‌‬
‫ابوعبدالله رفتم او مکتوبه را خواند و بــر صــدق محتــوی آن‬
‫اقرار کرد و ابن ّاذینه با توجه به تصدیقش بر صحت مکتوبه‬
‫هاش‬ ‫ه غیر از این نکتــه کــه اگــر متمتــع حائضــه باشــد‪ .‬عــد ‌‬ ‫ب ‌‬
‫فقط یک حیض است و اگــر آیســه باشــد چهــل و پنــج )‪(45‬‬
‫‪1‬‬
‫روز است جهت تأیید نهایی آن قسم یاد کرد‪.‬‬
‫‪ -8‬از ابو بصــیر و او از ابــوجعفر در مــورد متعــه روایــت‬
‫یگوید‪:2‬‬ ‫کرده که م ‌‬
‫‪ -9‬از ابوبصیر روایت گردیده که گفتــه اســت‪ :‬در ازدواج‬
‫موقت ضروری است که بین طرفین این الفاظ اجــرا گــردد‬
‫های که مرد به زن بگوید‪ :‬بنده با تو بصورت موقت‬ ‫و به ‌گون ‌‬
‫برای چند روز مشخص و در قبال این مقدار پــول بــر طبــق‬

‫‪ -‬الوسائل ‪ ،14/477‬ح ‪.8‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬الوسائل ‪ ،14/477‬ح ‪.6‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪43‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یکنم بطوری ‌کـه هیـچ‬ ‫کتاب خدا و سنت پیغمبر ‪ ‬ازدواج م ‌‬


‫یک از ما از یکدیگر ارث نــبریم و عــده شــما بعــد از جــدائی‬
‫هاش فقــط‬ ‫یگویند‪ :‬عــد ‌‬‫چهل و پنج روز باشد‪ .‬ولی بعضی م ‌‬
‫‪1‬‬
‫یک دوره حیض است‪.‬‬

‫‪ -‬الوسائل ‪ ،14/467‬ح ‪.4‬‬ ‫‪1‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪44‬‬

‫های بعد از وفات مرد متمتع‬


‫عده زن صیغ ‌‬
‫‪ -1‬از علی ‌بن یقطین و او از ابوالحسن روایت کــرده کــه گفتــه‬
‫است‪ :‬زنی کــه بـا نکـاح مــوقت بـا مـردی ازدواج کـرده اسـت در‬
‫‪1‬‬
‫هاش چهل و پنج روز است‪.‬‬ ‫صورت فوت مرد عد ‌‬
‫یگویــد‪ :‬از‬ ‫‪ -2‬از عبــدالرحمن ‌بــن حجــاج نقــل گردیــده کــه م ‌‬
‫ابوعبدالله سؤال کردم‪ :‬آیا زن در نکاح متعه اگر شــوهرش بمیــرد‬
‫هاش چهار ماه و ده روز‬ ‫عده دارد؟ ابوعبدالله در جواب گفت‪ :‬عد ‌‬
‫است اما زمانی که وقت تعیین شده تمام شد عــده زن یــک دوره‬
‫قاعدگی و یا یک ماه و نیم همــانطور کــه بــر کنیــز ایــن عــده لزم‬
‫است‪.‬‬
‫‪ -3‬از علی ‌بــن عبیــدالله و او از پــدرش و او از مــردی مجهــول‬
‫یگویــد‪ :‬از‬ ‫‌الســم و او از ابوعبــدالله روایــت کــرده اســت کــه م ‌‬
‫های بصــورت‬ ‫ابوعبــدالله ســؤال کــردم‪ :‬از مــردی کــه بــا زن صــیغ ‌‬
‫هاش مشــخص‬ ‫یکنــد آیــا بعــد از وفــات مــرد عــد ‌‬‫مــوقت ازدواج م ‌‬
‫‪2‬‬
‫یگوید‪ :‬بلی شصت و پنج روز است‪.‬‬ ‫است؟ در جواب م ‌‬
‫های اگــر‬ ‫یگویند‪ :‬زن صیغ ‌‬ ‫اما بویژه فقهای شیعه در این مورد م ‌‬
‫با مرد جماع کرده باشد و سپس وقت معین تمــام شــد و یــا مــرد‬
‫قالتمتع‬
‫ح ‌‬
‫را بـه زن بخشـید عـده زن دو دوره قاعـدگی اسـت اگـر دارای‬
‫حیض باشد‪.‬‬
‫‪3‬‬
‫های فقط کرایه ‪ .‬روزهایی را دارد که پیش مرد‬ ‫ثامنًا‪ :‬زن صیغ ‌‬
‫حاضر شده باشد‪.‬‬
‫یگویــد‪ :‬بــه‬ ‫‪ -3-2-1‬از عمــر بــن حنظلــه روایــت گردیــده کــه م ‌‬
‫هام که مدت معلــوم‬ ‫های ازدواج نمود ‌‬‫ابوعبدالله گفتم‪ :‬با زنی صیغ ‌‬
‫یتوانــد حاضــر شــود‬ ‫ما یک ماه است ولی بعضی از روزهــا زن نم ‌‬
‫من چکار کنم؟ ابوعبدالله گفت‪ :‬بجز روزهایی که در مدت معلــوم‬
‫یتــوانی از‬ ‫در حیض بوده ولی بازاء روزهــایی کــه حاضــر نشــده م ‌‬
‫‪4‬‬
‫هاش کم کنی‪.‬‬ ‫کرای ‌‬
‫الوسائل ‪ ،15/485‬ح ‪.2‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫المصدر السابق‪ ،‬ح ‪.4‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫الوسائل ‪ ،482-14/481‬باب ‪.27‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫الوسائل ‪ ،14/482‬ح ‪.4‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫‪45‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یگوید‪ :‬بــه ابوالحســن‬ ‫‪ -4‬از اسحاق ‌بن عمار روایت شده که م ‌‬


‫یکنـد لزم اوسـت کـه در‬ ‫گفتم‪ :‬زنی که بصورت مـوقت ازدواج م ‌‬
‫هاش را بگیرید و اگــر‬ ‫تمام روزهای تعیین شده حاضر باشد تا کرای ‌‬
‫های تعییـن شـده کـم کـرد یـا نـه؟ ابـو‬ ‫یتوان از کرای ‌‬‫حاضر نشد م ‌‬
‫یگوید‪ :‬بجز روزهایی که در مدت مشــخص در قاعــدگی‬ ‫الحسن م ‌‬
‫یتــوانی از‬‫بــوده و إل بــازای تمــام روزهــایی کــه تخلــف نمــوده م ‌‬
‫هاش کم کنی‪.‬‬ ‫کرای ‌‬
‫یگویند‪ :‬اگر زن در زمــان معیــن تخلــف‬ ‫اما پیروان این مکتب م ‌‬
‫یکنیــم و هــر‬‫کرد تمام کرایه تعییــن شــده را بــر روزهــا تقســیم م ‌‬
‫یکنیــم و اگــر هیــچ‬
‫روزی که حضور نداشته باشد آن را از او کم م ‌‬
‫‪1‬‬
‫یگیرد ‪.‬‬
‫های به او تعلق نم ‌‬ ‫روزی نیامده باشد هیچ کرای ‌‬
‫یگویــد‪ :‬اگــر‬
‫و یکی از علماء شیعه در مورد بحث مــورد نظــر م ‌‬
‫مرد زن را به مدت ده روز به مقدار ده دینار کرایه کــرده باشــد و‬
‫زن بمدت دو روز مرد را از استمتاع منــع کنــد بــازای هــر روز یــک‬
‫یشود‪.2‬‬ ‫دینار کم م ‌‬
‫‪3‬‬
‫های رجم نمی شود ‪.‬‬ ‫تاسعًا‪ :‬زن صیغ ‌‬
‫‪ -1‬از هشام و حفص بختری و آنها از ابوعبدالله در مورد مردی‬
‫یکند آیا این زن و مرد‬ ‫های بصورت موقت ازدواج م ‌‬ ‫که با زن صیغ ‌‬
‫یکند؟ در جواب گفت‪ :‬احصان )پاکــدامنی و دوری از‬ ‫را تحصین م ‌‬
‫زنا( خاص ازدواج دائم است‪.‬‬
‫‪ -2‬از عمر بن یزید و او از ابو عبدالله در حــدیثی روایــت کــرده‬
‫یشود‪.‬‬ ‫است که گفته‪ :‬صاحب متعه رجم نم ‌‬
‫عاشرًا‪ :‬برای مرد متمتع جـائز اســت بـا زنـی کـه همســر دارد‬
‫بصورت موقت ازدواج کند‪.‬‬
‫این دو عالم شیعی یکی بنام عاملی‪ ،‬و دیگری بنام نوری‪ ،‬در‬
‫کتابهایشان بنامهای الوسائل )عاملی( و مستدرک)نوری(‪ .4‬بابی‬
‫هاند و آن را )باب تصدیق ‌المرأة‬ ‫را به این بحث اختصاص داد ‌‬
‫‪ -‬و الروضة ‌البهیة فی شرح ‌اللمعة ‌الدمشقیة ‪.5/285‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬انظر المصدر السابق ‌الحاشیه لکلنتر‪ ،‬ص ‪.286-285‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬انظر الوسائل ‪ 355-18/351‬أبواب حد الزنا باب ‪ 2‬باب ثبوت ‌الحصــان‬ ‫‪3‬‬

‫یالزنا بأن یکون له فرج حرة أو یغـدو علیـه ویـروح بعقـد‬


‫‌الموجب للرجم ف ‌‬
‫دائم أو ملک یمین مع ‌الدخول وعدم ثبوت ‌الحصان بالمتعة‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪46‬‬

‫فی نفی ‌الزوج والعدة ونحوهما وعدم وجوب ‌التفتیش ‌والسؤال‬


‫یشود و تحقیق در‬ ‫منها( )زن در مورد زوجه وعده تصدیق م ‌‬
‫ه اند و‬‫مورد وجود همسر دیگری برای زن واجب نیست( نامید ‌‬
‫راویانشان عبارتند از‪:‬‬
‫‪ -1‬از میسر روایت شده که گفته است‪ :‬به ابوعبدالله گفتــم‪ :‬مثل ً‬
‫یشــوم و بــه‬ ‫یروم اتفاقا ً متوجه زنی تنها م ‌‬ ‫من در صحرایی راه م ‌‬
‫یتــوانم بــا او‬‫یگویــد‪ :‬نــه آیــا م ‌‬‫یگــویم‪ :‬آیــا همســر داری؟ م ‌‬‫‌او م ‌‬
‫یتوانی چــون زن در امــور‬ ‫یگوید‪ :‬آری م ‌‬‫ازدواج کنم؟ در جواب م ‌‬
‫مربوط به خویش صادق است‪.‬‬
‫‪ -2‬از یونس ‌بن عبدالرحمن و او از رضــا در حــدیثی روایــت کــرده‬
‫است که به رضا گفتم‪ :‬زنی بصــورت مــوقت ازدواج کــرده اســت‬
‫بعد از اتمــام وقــت معیــن و قبــل از عــده بــا مــرد دیگــری ازدواج‬
‫یگویــد‪ :‬هیــچ گنــاهی‬ ‫یکند آیا این صحیح است؟ رضا در پاسخ م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یگردد‪.‬‬ ‫یشود بلکه برای زن گناه محسوب م ‌‬ ‫متوجه شما نم ‌‬
‫‪ -4-3‬از اسحاق ‌بن عمار و او از فضل مولی محمد بن راشــد و‬
‫یکند که به او گفتم‪ :‬مــن بــا زنــی بصــورت‬ ‫او از ابوعبدالله نقل م ‌‬
‫هام و با خود گفتم‪ :‬شاید این زن همسر دیگری‬ ‫موقت ازدواج کرد ‌‬
‫داشته باشد! وقـتی تحقیـق کـردم متـوجه شـدم کـه شـوهر دارد‪.‬‬
‫های‪.1‬‬‫سپس ابوعبدالله گفت‪ :‬چرا تحقیق کرد ‌‬
‫‪ -5‬از محمد بن احمد بن نصر و محمد بن حسن اشعری و او از‬
‫یگویــد‪ :‬بــه رضــا گفتــم‪:‬‬ ‫محمد بن عبدالله اشعری نقل کرده که م ‌‬
‫یکنــد کــه‬‫یکنــد و تصــور م ‌‬ ‫مردی با زنی بصورت موقت ازدواج م ‌‬
‫زن همســر دیگــری دارد‪ ،‬رضــا در جــواب گفــت‪ :‬بــرای مــرد هیــچ‬
‫یتواند شــاهدی پیــدا کنــد تــا‬ ‫مشکلی ندارد چون زن اگر بخواهد م ‌‬
‫شهادت دهد که این زن همسر دیگری ندارد‪.‬‬
‫‪ -6‬از أبان بن ثعلب و او از ابوعبدالله روایت کرده که شخصــی‬
‫گفته‪ :‬زن قشنگی را در راه دیدم و نمی ‌دانستم که شوهر دارد یا‬

‫ک الوســائل للنــوری ‪ 459-14/458‬بــاب ‪ 9‬وانظــر‪ :‬بحــارالنوار‬


‫‪ -‬مســتدر ‌‬ ‫‪4‬‬

‫‪ 103/310-100‬و الخلصة للمفید‪ ،‬ص ‪.56-55‬‬


‫ب السابق‪.‬‬
‫‪ -‬انظرالوسائل ‪ 457-141/456‬البا ‌‬ ‫‪1‬‬
‫‪47‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫نه من چکار کنم؟ ابوعبدالله گفت‪ :‬تحقیق در مورد زن وظیفه تــو‬


‫‪1‬‬
‫نیست بلکه بر تو لزم است که زن را تصدیق کنی‪.‬‬
‫‪ -7‬از جعفر بن محمد بن عبیدالله نقل گردیده که گفتــه اســت‪:‬‬
‫از ابو الحسن سؤال کردم‪ :‬اگر با زنی بصورت موقت ازدواج کنم‬
‫و بعد زن را به داشتن همسر دیگری متهم کنــم آیــا برایــم صــحیح‬
‫است که با او آمیزش داشته باشم؟ ابو الحســن در جــواب گفــت‪:‬‬
‫آیا نمی ‌دانی اگر این بخواهد می ‌تواند شاهدی بیاورد تا ثابت کنــد‬
‫‪2‬‬
‫همسر دیگری ندارد آیا نمی ‌تواند این امر را انجام دهد؟‪.‬‬
‫اما بویژه آرای پیروان این مکتب از جمله بحرانی در تعلیقــاتش‬
‫یگوید‪ :‬ازدواج موقت بدون تحقیق از نظر اینکــه‬ ‫بر این مطالب م ‌‬
‫زن همسر دیگری دارد یا خیر صحیح است بلکه بهتر ترک تفــتیش‬
‫در امر مزبور اسـت چـون زن در مـورد نفـی زوجـه و عـده قابـل‬
‫‪3‬‬
‫تصدیق است‪.‬‬
‫حادی عشر‪ :‬تمتع با زن زناکار جایز است‪.‬‬
‫‪4‬‬
‫آقـــای عـــاملی و نـــوری در کتابهایشـــان بنامهـــای وســـائل‪ .‬و‬
‫مستدرک بابی را بنام )حرام نبودن ازدواج موقت بــا زنــان زانیــه(‬
‫هاند‪.‬‬
‫مگذاری کرد ‌‬ ‫نا ‌‬
‫یگویــد‪ :‬پیــش عمــار بــودم کــه‬ ‫‪ -1‬از زراره روایــت شــده کــه م ‌‬
‫شخصی در مورد مردی که بــا زن فــاجره بصــورت مــوقت ازدواج‬
‫یکند سؤال کرد‪ :‬عمار در جواب گفت‪ :‬اشکالی ندارد ولــی اگــر‬ ‫م ‌‬
‫نکاح دائم باشد باید پاکدامن شود‪.‬‬
‫یگویــد‪ :‬بــه‬ ‫‪ -2‬از اســحاق ‌بــن جریــر روایــت گردیــده کــه م ‌‬
‫ابوعبدالله گفتم‪ :‬در شهر کوفه زنی است کــه بــه زناکــار مشــهور‬
‫اســت آیــا برایــم جــایز اســت کــه بــا وی ازدواج کنــم؟ ابوعبــدالله‬
‫های را بــر د َِر‬ ‫یگویــد‪ :‬آیــا ایــن زن بــرای ایــن کــار زشــت نشــان ‌‬‫م ‌‬

‫ک الوســائل للنــوری ‪ 459-14/458‬بــاب ‪ 9‬وانظــر بحــارالنوار‬


‫‪ -‬مســتدر ‌‬ ‫‪1‬‬

‫لعلمتهم ‌المجلسی ‪ 103/310-100‬و خلصة ‌الیجاز فــی المتعــة‪ ،‬ص ‪-55‬‬


‫‪.56‬‬
‫ک الوسائل للنوری ‪ 459-14/458‬باب ‪ 9‬وانظر بحارالنوار ‪-100‬‬ ‫‪ -‬مستدر ‌‬ ‫‪2‬‬

‫یالمتعة للمفید‪ ،‬ص ‪.55‬‬


‫‪ 103/310‬خلصة‌ الیجاز ف ‌‬
‫رالحدائق ‪.24/130‬‬ ‫‪ -‬انظ ‌‬ ‫‪3‬‬

‫‪ -‬انظرالوسائل باب )‪.455-14/454 (9‬‬ ‫‪4‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪48‬‬

‫یگوید‪ :‬در جواب گفتم‪ :‬خیر‬ ‫هاش نصب کرده است؟ اسحاق م ‌‬ ‫خان ‌‬
‫یکــرد‬‫یکرد فرماندار شهر وی را دستگیر م ‌‬ ‫چون اگر این کار را م ‌‬
‫یگویــد‪ :‬بــا او بصــورت مــوقت ازدواج کــن‪.‬‬ ‫ســپس ابــو عبــدالله م ‌‬
‫یگوید‪ :‬ولی بعد از این امر متــوجه شــدم کــه بعضــی از‬ ‫اسحاق م ‌‬
‫ههای ابوعبدالله با وی نجوا می کنند و چیزی را از من کتمان‬ ‫خدم ‌‬
‫ً‬
‫یکنند ولی بعدا که با یکی از آنها ملقات کــردم مســئله را جویــا‬ ‫م ‌‬
‫شدم وی گفت‪ :‬ابو عبدالله گفتند‪ :‬اگــر ایـن زن آشــکارا زن زانیــه‬
‫هم باشد برای ایــن مــرد هیــچ اشــکالی نــدارد کــه بــا وی بصــورت‬
‫ازدواج مــوقت ازدواج کنــد بلکــه او را از حــرام خــارج و بــه حلل‬
‫تشویق نموده است‪.‬‬
‫‪ -3‬از علی ‌بن یقطیـن روایـت گردیـده کـه گفتـه اسـت‪ :‬بـا ابـو‬
‫یکردیــم کــه از‬‫الحسن در مورد زنان زانیه اهل شهر گفت ‌وگــو م ‌‬
‫وی پرسیدم‪ :‬آیا می ‌توانم با آنان بصورت موقت ازدواج کنــم؟ در‬
‫جواب گفت‪ :‬بله‪.‬‬
‫ی کنــد‪ :‬از ابــوجعفر در‬ ‫‪ -4‬از زراره و او از ابــوجعفر روایــت م ‌‬
‫مورد مردی که از زیبایی زنی که در زنــا شــهرت داشــت متعجــب‬
‫گردیده سؤال شد‪ :‬وی در جواب گفت‪ :‬در ازدواج موقت این مرد‬
‫با زن مذکور مانعی وجود ندارد‪.‬‬
‫اقششوال طرفششداران بحششث جششواز ازدواج مششوقت بششا زنششان‬
‫زناکار‬
‫یگوید‪ :‬ذکــر ایــن روایــات دلیــل‬‫بحرانی در تعلیق این موضوع م ‌‬
‫است بر جواز متعه زن زانیه با توجه به علم مرد به زناکــار بــودن‬
‫زن در این امر برخلف شرایط نکاح دائم می ‌باشد چون در نکــاح‬
‫دائم شرط اینست که مرد مانع این امر قبیح زن شــود‪ 1.‬و نجفــی‬
‫یگویــد‪ :‬تحقیــق از وضــعیت‬ ‫در کتابش بنام جواهر در این مــورد م ‌‬
‫زن متهم به زنا شــرط صــحت نکــاح متعــه نیســت بلکــه مســتحب‬
‫است و زناکار بودن زن امری ناپسند است و اگر بــا ایــن نــوع زن‬
‫بصورت موقت ازدواج کرد آن را برحذر دارد با تــوجه بــه روایــاتی‬
‫که بر دللت این مطلب صریح هستند فهمیدم که بر حــذر داشــتن‬

‫‪ -‬الحدائق ‪.24/133‬‬ ‫‪1‬‬


‫‪49‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫زن از زنا شرط صحت متعه نیست و مردی که بصورت موقت بــا‬
‫‪1‬‬
‫یشود‪.‬‬‫یکند مرتکب هیچ گناهی نم ‌‬ ‫این نوع از زنان ازدواج م ‌‬
‫یگوید‪ :‬ناپسند بودن نکاح متعه بـا زنـان‬ ‫شیرازی در این مورد م ‌‬
‫فــاجره فقــط بعلــت ســرایت احتمــالی بیماریهــایی اســت کــه از‬
‫‪2‬‬
‫یآیند‪.‬‬
‫سهای جنسی بوجود م ‌‬ ‫تما ‌‬
‫ثانی عشر‪ :‬استمتاع از دختر بشرط عدم ازالــه بکــارت جــایز‬
‫است‪.‬‬
‫یگویــد‪ :‬از ابوعبــدالله‬‫یحلل روایت است که م ‌‬ ‫‪ -1‬از زیاد بن اب ‌‬
‫یگفــت‪ :‬اســتمتاع جنســی از دخــتران مــادامی کــه‬ ‫هام کــه م ‌‬
‫شنید ‌‬
‫هاش در صورت دانستن این عیب نشوند جائز‬ ‫سبب انزجار خانواد ‌‬
‫است‪.‬‬
‫یکنــد کــه‬‫‪ -2‬از ابوسعید قمــاط و او از شــخص دیگــری نقــل م ‌‬
‫گفته است‪ :‬به ابوعبــدالله گفتـم‪ :‬دخــتری کـه نـزد پـدر و مـادرش‬
‫یکند کـه بصــورت ســری بــا‬ ‫یکند‪ .‬دختر از من استدعا م ‌‬ ‫زندگی م ‌‬
‫وی مقاربت کنم آیا این کار را انجام دهم؟ در جــواب گفــت‪ :‬بلــه‪.‬‬
‫اما مواظب باش ازاله بکــارت نکنــی‪ .‬گفتــم‪ :‬اگــر خــودش راضــی‬
‫باشد؟ اگر راضی باشد این امر برای دختران مایه ننگ است‪.‬‬
‫ق بن عمار و او از ابوعبدالله روایت نموده که گفته‬ ‫‪ -3‬از اسحا ‌‬
‫است‪ :‬از ابوعبدالله در مــورد اســتمتاع از دخــتران ســؤال کــردم‪:‬‬
‫ایشان در جواب گفت‪ :‬استمتاع که جایز است فقط برای دختران‬
‫مایه لذت اسـت ولـی مـواظب باشـید کـه ایـن اسـتمتاع بصـورت‬
‫پنهانی و عدم ازاله بکارت باشد‪.‬‬
‫‪ -4‬از حلبی روایت است که گفته است‪ :‬از ابوعبدالله در مــورد‬
‫یتــوانیم از او‬‫یکند پرسیدم آیا م ‌‬‫دختری که منزل پدرش زندگی م ‌‬
‫استمتاع جنسی جوییم؟ در جواب گفت‪ :‬جائز اســت بشــرطی کــه‬
‫ازاله بکارت نشود‪.‬‬
‫یگوینــد‪:‬‬ ‫اما بویژه پیروان این مطالب از جمله محقق و حلی م ‌‬
‫دختری که به سن بلوغ رسیده باشد بنـا بـه قـول مشـهور مـذهب‬
‫‪ -‬انظر جواهر ‌ الکلم ‪ 160-30/159‬والسرائر لبن ادریس ‪ 2/621‬و ملذ‬ ‫‪1‬‬

‫الخیــار للمجلســی ‪ 12/35‬و تحریرالوســیله للخمینــی ‪ 2/261‬والحــدائق‬


‫‪ 24/131‬و ‪ 135‬و ‪.132‬‬
‫‪ -‬الفقه للشیرازی ‪.252-65/251‬‬ ‫‪2‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪50‬‬

‫یتواند خود اجازه دهد تـا بعنـوان متمتــع از آن اســتفاده گـردد و‬ ‫م ‌‬


‫چگونه اعتراضی ندارد خواه متمتع دخــتر کــه مــورد‬ ‫ولی آن حق هی ‌‬
‫بحث ماست باشــد یـا بیــوه‪ .‬ولــی تمتــع دخــتری کــه پــدر نــدارد از‬
‫یباشــد و اگــر چنیــن امــر بــه ‌وقــوع‬ ‫دیدگاه مذهب شیعه مکروه م ‌‬
‫‪1‬‬
‫پیوست باید مرد مراعات کند ازاله بکارت نکند‪.‬‬
‫یگوید‪ :‬مرد می ‌تواند دختری که پدر ندارد بدون نیــاز‬ ‫طوسی م ‌‬
‫یتواند بــا او آمیــزش‬ ‫به ولی با وی بصورت موقت ازدواج کند و م ‌‬
‫داشته باشد‪ ،‬ولی اگر دختر پدر و مادرش زنده و ســنش کمــتر از‬
‫حد بلوغ باشد بجز به اجازه پــدرش عقــدش صــحیح نمــی ‌باشــد و‬
‫اگر به سن بلوغ رسیده که نه تا ده سال است عقد )نکــاح متعــه(‬
‫ی که ازالــه بکــارت‬ ‫وی بدون نیاز به اذن پدرش جائز است بشرط ‌‬
‫نکند اما برترین قول مذهب شیعه این اســت کــه در تمــام احــوال‬
‫‪2‬‬
‫اذن پدر ضروری می ‌باشد‪.‬‬
‫‪3‬‬
‫ثالث عشر‪ :‬در نکاح متعه لعان وجود ندارد‪.‬‬
‫نعباس یعفور و او از ابوعبدالله روایت کرده است کــه‬ ‫‪ -1‬از اب ‌‬
‫یکنند‪.‬‬ ‫یگوید‪ :‬زن و مرد در نکاح موقت ملعنه نم ‌‬ ‫م ‌‬
‫ه وی خــــبر داده و آن از‬ ‫‪ -2‬از فضــــال و او از کســــی کــــه ب ‌‬
‫یشــود مگــر‬ ‫ابوعبدالله روایت کرده است که گفته‪ :‬ظهار واقع نم ‌‬
‫‪4‬‬
‫جایی که طلق صحیح باشد )منظورش نکاح دائم است(‪.‬‬
‫یگوینــد‪ :‬در نکــاح مــوقت ظهــار واقــع‬ ‫و فقهــای ایــن مکتــب م ‌‬
‫یشود‪.‬‬ ‫نم ‌‬
‫رابع عشر‪ :‬در نکاح متعه ظهار معتبر نیست‪.‬‬
‫یگوید‪ :‬که امام صادق گفتــه‪ :‬در‬ ‫‪ -1‬محمد بن علی بن حسین م ‌‬
‫‪5‬‬
‫نکاح موقت هیچ یک از طلق و ظهار وجود ندارند‪.‬‬

‫‪ -‬الشرائع ‪ 2/306‬و تبصرة ‌المتعلمین فی أحکام الدین‪ ،‬ص ‪.151‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬النهایه للطوسی‪ ،‬ص ‪.490‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬الوسائل ‪ 15/605‬کتاب ‌اللعـان بـاب عـدم ثبـوت ‌اللعـان بیـن ‌الـزوج و‬ ‫‪3‬‬

‫المتعة‪.‬‬
‫‪ -‬الشرائع للحلی ‪ 2/306‬والجواهر ‪.30/189‬‬ ‫‪4‬‬

‫ب الظهار باب )‪.(20‬‬‫‪ -‬الوسائل کتا ‌‬ ‫‪5‬‬


‫‪51‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ -2‬از فضـــال و او از کســـی کـــه بـــه وی خـــبر داده و آن از‬


‫یشــود مگــر‬ ‫ابوعبدالله روایت کرده است که گفته‪ :‬ظهار واقع نم ‌‬
‫‪1‬‬
‫جایی که طلق صحیح باشد )منظورش نکاح دائم است(‪.‬‬
‫یگوینــد‪ :‬در نکــاح مــوقت ظهــار واقــع‬ ‫و فقهــای ایــن مکتــب م ‌‬
‫‪2‬‬
‫یشود‪.‬‬
‫نم ‌‬
‫خامس عشر‪ :‬ایلء در نکاح موقت وجود ندارد‪.‬‬
‫‪ -1‬از ابوعبدالله ‌بن سنان و او از ابوعبــدالله روایــت کــرده کــه‬
‫یگویــد‪ :‬از ابــو عبــدالله در مــورد ایلء ســؤال کــردم‪ :‬در جــواب‬ ‫م ‌‬
‫گفت‪ :‬زمانی که مدت چهار ماه گذشــت و مــرد هنــوز بــر ســوگند‬
‫خویش اصرار داشت یا باید آنرا طلق دهد و یا کفاره بپردازد‪ .‬ابن‬
‫هاش عده‬ ‫یگوید‪ :‬به او گفتم اگر مرد زن را طلق دهد عد ‌‬ ‫سنان م ‌‬
‫‪3‬‬
‫زن مطلقه است؟ گفت‪ :‬بله‪.‬‬
‫هانــد‪ :‬بنــابه اصــح اقــوال‬
‫دیدگاه ویژه این مسلک اینست که گفت ‌‬
‫مذهب در متعه ایلء وجود ندارد چون خداوند در آیــه ایلء‪ ،‬ایلء را‬
‫هاند و طلق در نکاح متعـه اعتبـاری نـدارد‪ .‬زیـرا‬ ‫به طلق ربط داد ‌‬
‫بعلت اینکه یکی از لــوازم ایلء مطــالبه بــالوطی اســت و مطــالبه‬
‫‪4‬‬
‫بالوطی در نکاح منتفی است پس در نتیجه ایلء منتفی است‪.‬‬
‫سادس عشر‪ :‬در متعه نفقه زن بر ذمه مرد نیست‪.‬‬
‫م بــن ســالم و او از ابوعبــدالله در حــدیثی در مــورد‬‫‪ -1‬از هشــا ‌‬
‫متعه روایت نموده که گفته است‪ :‬در نکاح متعه هیچ یک از نفقــه‪،‬‬
‫یگویند‪ :‬در نکــاح‬ ‫وعده‪ ،‬واجب نیستند‪ 5.‬و اما پیروان این مقوله م ‌‬
‫موقت نفقه وجود ندارد مگر زن و مرد متمتــع آن را شــرط قــرار‬
‫دهند اما در نکاح دائم برای زن نفقه واجب اســت حــتی اگــر مــرد‬
‫عدم انفاق را شرط قرار داده باشد چون این شــرط هیــچ تــأثیری‬
‫‪6‬‬
‫برعدم وجوب نفقه ندارد‪.‬‬

‫‪ -‬الوسائل کتاب ‌الظهار باب )‪.(16‬‬ ‫‪1‬‬

‫حالتشیع‪ ،‬ص ‪.460‬‬ ‫رالکلم ‪ 30/189‬و رو ‌‬‫‪ -‬جواه ‌‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬الوسائل کتاب ‌الیلء والکفارات باب )‪ ،(12‬ح ‪.2‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪ -‬والروضة ‌البهیة ‪ ،5/289‬الجواهر ‪ 30/188‬و و روح ‌التشیع‪ ،‬ص ‪.460‬‬ ‫‪4‬‬

‫یالمتعة ‪ ،496-14/495‬ح ‪.1‬‬ ‫یالرجل ف ‌‬


‫‪ -‬الوسائل باب أنه ل نفقة عل ‌‬ ‫‪5‬‬

‫یالسلم لمجموعة من علماء ‌ الشیعة‪ ،‬ص ‪-122‬‬ ‫‪ -‬المتعة و مشروعیتها ف ‌‬ ‫‪6‬‬

‫‪.133‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪52‬‬

‫یگوید‪ :‬شرطی که مورد اتفاق است در مــورد‬ ‫صاحب جواهر م ‌‬


‫نفقه زن دو امر می ‌باشد یکی اینست کــه وجوب ـا ً نکــاح بایــد دائم‬
‫باشد‪ ،‬ولی در متعــه نفقــه وجــود نــدارد‪ .‬و دیگــری ایـن اســت کــه‬
‫‪1‬‬
‫تمکین کامل وجود داشته باشد‪.‬‬
‫سابع عشر‪ :‬در نکاح موقت تهیـه مسـکن زن بـر مـرد واجـب‬
‫نیست‪.‬‬
‫‪ -1‬از قاسم ‌بن محمد او از شــخص دیگــری روایــت نمــوده کــه‬
‫گفته است‪ :‬از ابو عبدالله پرسیدم‪ :‬اگر مردی با زنــی ازدواج کنــد‬
‫اما فقط یــک دفعــه بـا آن نزدیکــی کنــد چگــونه اســت؟ در جــواب‬
‫گفت‪ :‬اشکالی ندارد‪ ،‬اما اگر تمام شد به او نگاه نکند و صــورتش‬
‫را به سمت دیگری بگرداند‪.‬‬
‫یگوید‪ :‬به او گفتم‪ :‬آیا درست است مرد از زن یــک‬ ‫‪ -2‬زراره م ‌‬
‫یتــوان بــر حــدود و‬ ‫ساعت یا دو ساعت اســتمتاع کنــد؟ گفــت‪ :‬نم ‌‬
‫ک یا دو ساعت ایستاد‪ ،‬بلکه باید یک دفعه یا دو دفعه‪ ،‬یــک‬ ‫اندازه ی ‌‬
‫روز یا دو روز‪ ،‬یک شب و امثال اینها باشد‪.‬‬
‫‪ -3‬از خلف ‌بن حماد روایت است کــه گفتــه اســت‪ :‬شخصــی را‬
‫نزد ابو الحسن فرستادم کــه از او بپرســد‪ .‬آیــا زمــان متعــه چقــدر‬
‫است؟ و آیا درست که مرد با زنی در نکاح متعــه بشــرط یــک بــار‬
‫آمیزش ازدواج کند؟ ابوالحسن در جواب گفتند‪ :‬بله‪.2‬‬
‫یگوینــد‪ :‬بــرای زن و مــرد در نکــاح مــوقت‬ ‫پیروان این مکتب م ‌‬
‫جائز است که شب یا روز و یا یک بار آمیزش یا چند بار را همــراه‬
‫تعیین مدت شرط متعه قرار دهند ‪.3‬‬
‫یکنــد کــه‬
‫یکــی از علمــای شــیعه ایــن قــول را چنیــن تفســیر م ‌‬
‫هاش این است‪ :‬هــر یــک از زن و مــرد کــه ایـن شــروط را در‬ ‫نتیج ‌‬
‫نکاح متعه ذکر می ‌کنند با توجه به اینکه در نکاح متعه مضــاجعه و‬
‫وطی واجب نمی ‌باشد تا وقت زیادتری داشــته باشــد بــرای اداره‬
‫‪4‬‬
‫زندگی روزمره بشری و استمتاع مانع این امر نباشد‪.‬‬

‫رالکلم ‪.30/303‬‬
‫جواه ‌‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫الوسائل ‪ ،480-14/479‬باب ‪.25‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫السرائر ‪ 2/623‬و تحریرالوسیلة ‪.2/260‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫حاشیة الروضة ‪ 5/289‬تعلیق محمد کلنتر‪.‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫‪53‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫نعشر‪ :‬در نکاح متعه شرط عدم ازالــه بکــارت زن متمتــع‬ ‫ثام ‌‬
‫جائز است‪.‬‬
‫‪ -1‬از ســـماع ‌بـــن مهـــران و او از عمـــا‌ر بـــن مـــروان و او از‬
‫ابوعبدالله روایت کرده است که گفته است‪ :‬گفتم‪ :‬مردی با زنــی‬
‫یکنـــد‪ ،‬و در جـــواب زن‬ ‫ملقـــات کـــرده و از وی خواســـتگاری م ‌‬
‫یکنم‪ .‬تو حق داری هر طوری که میل‬ ‫یگوید‪ :‬من با تو ازدواج م ‌‬ ‫م ‌‬
‫داری از بدن و اندام من استفاده کنی همان ‌طور کــه مــرد بــا زن‬
‫یکند بشرط اینکه بکارتم را ازالــه نکنیــد‬ ‫دائمی خویش معاشقه م ‌‬
‫چون این امر برای ما دختران ننگ اســت‪ .‬و ابوعبــدالله در جــواب‬
‫گفتند‪ :‬بــرای مــرد درســت نیســت مگــر امــوری کــه زن بــرای وی‬
‫شرط قرار داده است‪.1‬‬
‫یگوید‪ :‬اقــوال مشــهور‬ ‫یکی از پیروان این مکتب بنام بحرانی م ‌‬
‫بین اصحاب )مذهب شــیعه( ایــن اســت کــه اگــر زن متمتــع عــدم‬
‫وطی را شرط متعه قرار دهد عمل به این شرط بــر مــرد واجــب‬
‫یتواند وطی را انجام دهد‪ .‬ولی اگــر زن بعــد از شــرط‬ ‫است و نم ‌‬
‫‪2‬‬
‫اجازه داد برای مرد درست است ‪.‬‬
‫تاسع عشر‪ :‬پیشگیری )عزل( در نکاح متعــه بــدون اجــازه زن‬
‫جائز است‪.‬‬
‫‪ -1‬از محمــد بــن مســلم روایــت اســت کــه گفتــه اســت‪ :‬از‬
‫ابوعبدالله در مورد عزل سؤال کردم‪ :‬ابوعبــدالله گفتنــد‪ :‬ایــن آب‬
‫یتواند تصــرف‬ ‫)منی( مال مرد است هر طوری که خود بخواهد م ‌‬
‫کند‪.‬‬
‫‪ -2‬از ابن ابی عمیر و غیره روایت است کــه گفتــه اســت‪ :‬ایــن‬
‫آب )منـــی( آب مـــرد اســـت هرجـــایی کـــه بخواهـــد آن را آنجـــا‬
‫یگذارد‪.3‬‬
‫م ‌‬
‫یگویــد‪ :‬علمــای شــیعه‬ ‫و پیروان این مقوله از جملــه بحرانــی م ‌‬
‫هاند که عزل برای مرد است‪ ،‬با توجه به ایــن کــه زن‬ ‫تصریح نمود ‌‬

‫یالمتعة فلیــزم‬
‫‪ -‬الوسائل باب جواز اشتراط ‌الستمتاع بما عدا الفرج! ف ‌‬ ‫‪1‬‬

‫الشرط‪ ،‬و انظر الوسائل ‪ ،15/45‬باب ‪.36‬‬


‫‪ -‬الحدائق ‪.24/197‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬الوسائل ‪ ،14/489‬باب جواز العزل علی ‌المتمتع بها‪.‬‬ ‫‪3‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪54‬‬

‫های هــم در کــار باشــد بچــه مــرد محســوب‬ ‫راضی نباشد و اگر بچ ‌‬
‫‪1‬‬
‫یشود هرچند که عزل کرده باشد ‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫عشرین‪ :‬در نکاح متعــه خلــع )بــه معنــی پایــان دادن بــه حکــم‬
‫روابط زناشوئی در مقدار مالی است کــه زن آن را بــه شــوهرش‬
‫یپردازد( وجود ندارد‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫‪ -1‬از محمد بن مسلم و او از ابوعبدالله روایت کرده کــه گفتــه‬
‫یشوند‪ .‬در حــالی کــه‬ ‫است‪ :‬خلع و مبارات طلق بائنه محسوب م ‌‬
‫‪2‬‬
‫های از تقاضا کنندگان است ‪.‬‬ ‫مرد در نکاح متعه تقاضا کنند ‌‬
‫یشود که در آن احکام مربوط‬ ‫در صفحات آینده جدولی ارایه م ‌‬
‫های‬ ‫به زوجه طبق آیات قرآن مجید و احکــام مربــوط بــه زن کــرای ‌‬
‫هاند بیـان‬ ‫طبق قوانینی که عالمان شیعه و پیروان آنان تشریع کرد ‌‬
‫یگردد‪.‬‬‫م ‌‬

‫‪ -‬الحــدائق ‪ 171-24/170‬و انظــر تبصــرة ‌المتعلمیــن‪ ،‬ص ‪ 152‬والمتعــة‬ ‫‪1‬‬

‫یالإسلم‪ ،‬ص ‪.133‬‬ ‫للفکیکی‪ ،‬ص ‪ 36‬و المتعة و مشروعیتها ف ‌‬


‫ن طلق ‌المختلعة بائن‪.‬‬
‫‪ -‬الوسائل کتاب ‌الخلع و المبارات باب )‪ (5‬أ ‌‬ ‫‪2‬‬
‫‪55‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫احکام زوجه طبق آیات قرآن‬


‫‪ -1‬زوجه در قرآن‪ :‬یا زوجه حره است یا زوجششه أمششة و‬
‫یا ملک یمین‬
‫قال تعالی‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪)  ‬‬
‫)مؤمنون ‪(1 /‬‬ ‫»مسلما ً مؤمنان پیروز و رستگارند«‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬
‫)مؤمنون ‪(5 /‬‬ ‫‪) ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫)‬
‫)مؤمنون ‪(6 /‬‬
‫یکنند‪ .‬مگر از همســران‬
‫»کسانی که عورت خود را حفظ م ‌‬
‫یا کنیزان«‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫خداوند م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫)نساء‪(24 /‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬
‫»زنان شوهردار )بر شما حرامند( مگر زنانی که اسیر کرده‬
‫یباشند(«‪.‬‬
‫باشید )برای شما حلل م ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫خداوند م ‌‬
‫﴿ ‪  ‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ 56

   
   

(25 /‫)نساء‬ ﴾ 
‫»و هر كس از شما توانايى ]مالى[ نداشته باشد كه با زنــان‬
‫آزاد مؤمن ازدواج كنــد بايــد از ملــك يمينهايتــان كــه كنيــزان‬
.«‫ ازدواج كند‬،‫مؤمناتاند‬
:‫یفرماید‬
‌ ‫خداوند م‬
      ﴿
 
    
/‫﴾ )نساء‬ 
(25
‫ اگــر مرتكــب زنــا شــوند‬،‫»آن گاه چون شــوهردار شــدند‬
.«‫ خواهند داشت‬،‫نصف عذابى را كه زنان آزاد دارند‬
.‫یباشد‬
‌ ‫ نکاح دائم موجب ارث برای زوجه م‬-2
:‫یفرماید‬
‌ ‫خداوند م‬
   (
 
   
   
  
 
   
  
   
 
  
   
   
 
 
‫‪57‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪   ‬‬


‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪) )    ‬نساء‪/‬‬
‫‪(12‬‬
‫هجــا مانــده همســرانتان اســت‬ ‫»و برای شما نصف دارایــی ب ‌‬
‫اگر فرزندی نداشته باشند و اگر فرزندی داشته باشند سهم‬
‫کچهارم ترکه است‪ .‬پس از انجـام وصـیتی اسـت کـه‬ ‫شما ی ‌‬
‫هاند و پرداخت وامی اســت کــه برعهــده دارنــد‪ .‬و بــرای‬ ‫کرد ‌‬
‫کچهارم ترکه شما اســت اگــر فرزنــدی نداشــته‬ ‫زنان شما ی ‌‬
‫باشــید اگــر شــما فرزنــدی داشــتید ســهمیه همســرانتان‬
‫یکنید و‬‫کهشتم ترکه بوده پس از انجام وصیتی بوده که م ‌‬ ‫ی ‌‬
‫بعد از وامی است که برعهده دارید«‪.‬‬
‫‪ -3‬جدائی زوجه در نکـاح دائم بـه مراحـل زیـر صـورت‬
‫یگیرد‪.‬‬
‫م ‌‬
‫‪ -1‬طلق‪ -2 ،‬خلع‪ -3 ،‬فسخ نکاح‪ -4 ،‬جششدائی از طششرف‬
‫قاضی‪.‬‬
‫طلق دو نوع است‪:‬‬
‫‪ -1‬طلق بائن ‪ -2‬طلق رجعی‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫خداوند م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪ ‬‬
‫)بقره ‪(231 /‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»و هنگامی که زنان را طلق دادید و به عده خود رسیدند«‪.‬‬
‫)بقره‪(229 /‬‬ ‫﴿‪﴾     ‬‬
‫»طلق دو بار است«‪.‬‬
‫﴿﴿﴿﴿ ‪        ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪    ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪‬‬
‫)طلق‪(1 /‬‬ ‫‪﴾ ‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪58‬‬

‫»اى پيامبر‪ ،‬چــون بخواهيــد زنــان را طلق دهيــد‪ ،‬آنــان را از‬


‫ده آنان آغـاز توانـد شـد طلق دهيــد و عـده را‬ ‫هنگامى كه ع ّ‬
‫بشماريد«‬
‫( ‪      ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫)بقره ‪(237 /‬‬ ‫‪) ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫نکــه بــا آنــان تمــاس بگیریــد طلق‬
‫»و اگر زنان را پیش از آ ‌‬
‫دهید«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪      ‬‬
‫‪   ‬‬ ‫‪‬‬
‫)بقره ‪(228 /‬‬ ‫‪) ‬‬
‫هبار عادت انتظار بکشند«‪.‬‬
‫همدت س ‌‬
‫»و زنان مطلقه باید ب ‌‬
‫‪‬‬ ‫(‬
‫)‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫)بقره ‪(241 /‬‬
‫»و برای زنان مطلقه هدیه مناسبی است«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫)نساء ‪(131 /‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»و اگر از هم جدا شوند خداوند هر یــک از آنــان را از فضــل‬
‫یکند«‪.‬‬ ‫ینیاز م ‌‬
‫فراوان و لطف گسترده خود ب ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫(‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬‫‪ ‬‬
‫‪)   ‬‬
‫)بقره‪(229 /‬‬
‫‪59‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫»پس اگر بیم داشتید که حدود الهی را رعایت نکننــد گنــاهی‬


‫بر ایشان نیست که زن فدیه و عوضی بپردازد«‪.‬‬
‫( ‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)بقره‪.(228 /‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬
‫هگونه شایسته یا رهــا کــردن‬
‫»طلق دو بار است‪ :‬نگهداری ب ‌‬
‫با نیکی«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)بقره‪(228 /‬‬ ‫‪) ‬‬
‫هبار عادت )ماهــانه( انتظــار‬ ‫»و زنان مطلقه باید به ‌مدت س ‌‬
‫بکشند و اگر به خدا و روز رســتاخیز بــاور دارنــد بــرای آنــان‬
‫حلل نیست که خدا آنچــه را در رحــم ایشــان آفریــده اســت‬
‫پنهان کنند و شــوهران آنـان بــرای برگردانــدن شـان در ایـن‬
‫سزاوارترند در صورتی که خواهان اصلح باشند«‪.‬‬
‫( ‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪60‬‬

‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)بقره‪(230 /‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»پــس اگــر او را طلق داد از آن بــه بعــد زن بــر او حلل‬
‫نخواهد بود مگر اینکه با شــوهر دیگــری ازدواج کنــد در ایــن‬
‫ندو نخواهــد بــود کــه‬
‫صورت اگر او را طلق داد گناهی بــر آ ‌‬
‫برگردند«‪.‬‬
‫‪ -4‬زن اگر بعد از اجرای عقد صحیح نکاح با همسششرش‬
‫آمیششزش داشششته باشششد در صششورت طلق صششاحب تمششام‬
‫یباشد ولی در صورتی که حیششن اجششرای‬ ‫مهریه خویش م ‌‬
‫رالمثششل‬‫عقد مهریه تعیین نشششده باشششد بعششد از طلق مه ‌‬
‫یگیرد‪ .‬امــا زن اگــر بعــد از اجــرای عقــد نکــاح بــا همســرش‬‫م ‌‬
‫آمیزش نداشته باشد و در حین عقد مهریه تعیین نشده باشد بعــد‬
‫از طلق متعــه کـه عبـارت اســت ازمــالی کــه زوج هنگــام جــدائی‬
‫یدهد ولی اگر تعیین شده باشد بعــد از طلق‬ ‫زوجه به او تحویل م ‌‬
‫نصف مهریه را داراست‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬ ‫خداوند م ‌‬
‫( ‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫)بقره‪(229 /‬‬ ‫‪) ‬‬
‫هاید‬
‫»و برای شما حلل نیست که چیزی از آنچه بدیشان داد ‌‬
‫باز پس بگیرید«‪.‬‬
‫( ‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪61‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫)‬ ‫‪  ‬‬
‫)بقره ‪(236 /‬‬
‫»اگر زنان را قبل از آمیــزش جنســی و تعییــن مهریــه طلق‬
‫ه منــد ســازید‪ .‬آن‬ ‫دهید گناهی بر شــما نیســت‪ ،‬آنــان را بهــر ‌‬
‫ن کس کــه تــوانی نــدارد بــه انــدازه‬ ‫‌کس که توانایی دارد و آ ‌‬
‫یپــردازد و ایــن بــر نیکوکــاران‬ ‫های شایســته م ‌‬ ‫خــودش هــدی ‌‬
‫الزامی است«‪.‬‬
‫﴿ ‪     ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫)بقره ‪(237 /‬‬ ‫‪﴾‬‬
‫نکــه بــا آنــان تمــاس بگیریــد طلق‬ ‫»و اگر زنان را پیش از آ ‌‬
‫هاید نصف‬ ‫های برای آنان تعیین نمود ‌‬ ‫دادید‪ ،‬در حالی که مهری ‌‬
‫هاید«‪.‬‬ ‫آنچه را که تعیین کرد ‌‬
‫﴿‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾  ‬‬
‫)نساء‪(24 /‬‬
‫»پس اگر با زنی از زنان ازدواج کردیــد و از او کــام گرفتیــد‬
‫باید که مهریه او را بپردازید و این واجبی است«‪.‬‬
‫ه بششار طلق داده شششده‬
‫های که س ‌‬
‫‪ -5‬در نکاح دائم زوج ‌‬
‫باشد بعد از مراحل ضروری بششرای همسششر اولیششش حلل‬
‫است‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫خداوند م ‌‬
‫( ‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪  ‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪62‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬


‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫)بقره‪(230 /‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»پــس اگــر او را طلق داد از آن بــه بعــد زن بــر او حلل‬
‫نکـه بـا شـوهر دیگـری ازدواج کنـد در‬ ‫نخواهـد بـود‪ .‬مگـر ای ‌‬
‫ن دو نخواهــد بــود‬
‫نصورت اگر او را طلق داد گناهی بــر آ ‌‬ ‫ای ‌‬
‫یتوانند حــدود‬‫که برگردند در صورتی که امیدوار باشند که م ‌‬
‫الهی را پابرجا دارند و اینها حدود الهی است که خدا آنهــا را‬
‫ینماید«‪.‬‬‫برای کسانی که آگاهند بیان م ‌‬
‫ههششای رکیششن ازدواج‬
‫‪ -6‬آرامش و محبت و مهربانی پای ‌‬
‫دائمی هستند‪.‬‬
‫﴿‪   ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾  ‬‬
‫)روم‪(21 /‬‬
‫ههای خدا ایــن اســت کــه از جنــس خودتــان‬ ‫»و یکی از نشان ‌‬
‫همسرانی را برای شما آفرید تا در کنــار آنــان بیارامیــد و در‬
‫میان شما و ایشان مهــر و محبــت انــداخت‪ .‬مســلما ً در ایــن‬
‫یاندیشند«‪.‬‬ ‫هها و دلیلی برای افرادی که م ‌‬ ‫نشان ‌‬
‫( ‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪63‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪)  ‬‬
‫)اعراف‪(189 /‬‬
‫»اوست كسى كه شما را از يك تن آفريد و همسرش را از‬
‫]خود[ او پديد آورد تا با او آرام گيرد«‪.‬‬
‫‪ -7‬اسکان زن در نکاح دائم بر مرد واجب است‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫خداوند م ‌‬
‫﴿ ‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪   ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫)اعراف ‪(189 /‬‬
‫»زنان مطلقه را در جایی سکونت دهید که خودتــان در آنجــا‬
‫یکنید و در توان دارید و بدیشان زیــان نرســانید تــا‬
‫زندگی م ‌‬
‫در تنگنایشان قرار دهید‪ .‬اگر آنان باردار باشـند خـرج و نفقـه‬
‫یکنند«‪.‬‬‫ایشان را بپردازید تا زمانی که وضع حمل م ‌‬
‫‪ -8‬جمع بیششن بیشششتر از چهششار زن در نکششاح دائم حششرام‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫است‪ .‬خداوند م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪       ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪    ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪64‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬


‫‪) ﴾    ‬نساء‪(3 /‬‬
‫»و اگر ترسیدید که درباره یتیمــان نتوانیــد دادگــری کنیــد بــا‬
‫زنان دیگری که برای شما حللند و دوست دارید با دو یا سه‬
‫یترســید کـه نتوانیــد میــان‬ ‫یا چهار تا ازدواج کنید‪ .‬اگر هـم م ‌‬
‫زنان دادگری را مراعات دارید بــه یــک زن اکتفــا کنیــد یــا بــا‬
‫یشود که کمتر دچــار‬ ‫کنیزان خود ازدواج نمائید‪ .‬این سبب م ‌‬
‫کجروی و ستم شوید و فرزندان کمتری داشته باشید«‪.‬‬
‫‪ -9‬در نکاح دائم عده زن واجب اسششت و اینششک توضششیح‬
‫اقسام عده‪.‬‬
‫زنی که بعد از اجرای عقد بــا همســرش همبســتر نشــده باشــد‬
‫های ندارد اما اگــر همبســتر شــده باشــد و دارای حیــض نباشــد‬‫عد ‌‬
‫هاش سه ‌ماه است و زنی که همسرش فــوت کــرده اســت در‬ ‫عد ‌‬
‫ه روز است‪ .‬اما زن‬ ‫هاش چهارماه و د ‌‬‫صورتی که حامله نباشد عد ‌‬
‫هاش فقط وضع حمل‬ ‫حامله در صورت فوت همسر و یا طلق عد ‌‬
‫است‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬ ‫خداوند م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)طلق ‪(1 /‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»ای پیغمبر‪ ،‬وقتی که خواستید زنــان را طلق دهیــد آنــان را‬
‫وقت فرا رسـیدن عـده طلق دهیـد و حسـاب عـده را نگـاه‬
‫دارید و از خدا که پروردگار شما است بترسید«‪.‬‬
‫( ‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
65 ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

 
 
  
  
 
.(49 /‫)احزاب‬ )  
‫ هنگــامی کــه بــا زنــان مــؤمنه ازدواج کردیــد و‬،‫»ای مؤمنان‬
‫پیش از همبستری با ایشان آنان را طلق دادیــد بــرای شــما‬
.«‫های بر آنان نیست تا حساب آن ‌را نگاه دارید‬ ‌ ‫عد‬
    ﴿
    
 
 
   
(4 /‫)طلق‬ ﴾
‫ اگر شــك‬،‫» و كسانى از زنانتان كه از حيض نااميد شدهاند‬
‫ن‬
ّ ‫ده آنان سـه مـاه اسـت و ]نيـز[ آنــان كـه بـه سـ‬ ّ ‫ ع‬،‫كرديد‬
.«‫حيض نرسيدهاند‬
   ﴿
 
  
(228 /‫)بقره‬ ﴾ 
‫همدت ســه ‌بــار عــادت ماهــانه انتظــار‬ ‌ ‫»و زنان مطلقه باید ب‬
.««‫بکشند‬
 (
 
 


 
(234 /‫)بقره‬ ) 
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ 66

‫یمیرند و همسـرانی از پـس‬ ‌ ‫»و کسانی که از شما مردان م‬


‫یگذراند همسرانشان باید چهار مــاه و ده روز‬‌ ‫هجای م‬‌ ‫خود ب‬
.«‫شبانه ‌روز انتظار بکشند‬
  (
  
(4 / ‫)طلق‬ ) 
.«‫»و عده زنان باردار وضع حمل است‬
‫ ازدواج با زن صاحب همسششر در نکششاح دائم حششرام‬-10
.‫یباشد‬
‌ ‫است و صحیح نم‬
  (





 
 



 




  
  
 
  
 
  
‫‪67‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪  ‬‬
‫)نساء‪(23 /‬‬ ‫)‬
‫»خداوند بر شــما حــرام نمــوده اســت ازدواج بــا مادرانتــان‪،‬‬
‫ههایتـــــان‪،‬‬‫ههایتـــــان‪ ،‬خال ‌‬‫دخترانتـــــان‪ ،‬خواهرانتـــــان‪ ،‬عم ‌‬
‫برادرزادگانتان‪ ،‬خواهرزادگانتان‪ ،‬مادرانی کــه بــه ‌شــما شــیر‬
‫هاند خواهران رضــاعیتان‪ ،‬مــادران همســرانتان‪ ،‬دخــتران‬ ‫داد ‌‬
‫همسرانتان از مردان دیگر که تحــت کفـالت و رعـایت شــما‬
‫هاید ولــی اگــر بــا‬
‫پرورش یافته و با مادرانشان همبستر شــد ‌‬
‫مادرانشان همبســتر نشــده باشــید گنـاهی بـر شــما نیســت‪.‬‬
‫همسران پســران صــلبی خــود‪ ،‬و دو خــواهر را بــا هــم جمــع‬
‫یگمان خداند بســی آمرزنــده‬ ‫آورید مگر آنچه گذشته است ب ‌‬
‫و مهربان است«‪.‬‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪        ‬‬
‫‪   ‬‬
‫)نساء ‪(24 /‬‬ ‫‪﴾‬‬
‫هاند مگــر زنــانی کــه‬ ‫»و زنان شوهردار بــر شــما حــرام شــد ‌‬
‫اسیر کرده باشید که برای شما حلل می ‌باشند‪ .‬این را خدا‬
‫بر شما واجب گردانده است«‪.‬‬
‫‪ -11‬ثبوت لعان در ازدواج دائم‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫خداوند م ‌‬
‫‪   ‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪68‬‬

‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪       ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫)نور ‪(10-6 /‬‬ ‫‪﴾ ‬‬
‫»کسانی که همسران خــود را متهـم بـه عمــل منــافی عفــت‬
‫یکنند و جز خودشان گواهانی ندارند هریک از ایشــان بایــد‬ ‫م ‌‬
‫چهار مرتبه خدای را به ‌شهادت بطلبند که راستگو هستم‪ .‬در‬
‫پنجمین مرتبه باید بگوید‪ :‬نفرین خدا بــر او بــاد اگــر دروغگــو‬
‫ه شــهادت بطلبــد و ســوگند‬ ‫باشد‪ .‬اگر زن چهار بــار خــدا را ب ‌‬
‫بخورد که شوهرش در اتهامی که بدو می ‌زند دروغگو اســت‬
‫یکند‪ .‬و در مرتبــه‬‫چنین شهادتی عذاب )رجم( را از او دفع م ‌‬
‫پنجم بایــد بگویــد کــه‪ :‬نفریــن خــدا بــر او بــاد اگــر شــوهرش‬
‫راست بگوید )در این که من مرتکــب زنــا شــده باشــم( اگــر‬
‫ی شد و او بس‬ ‫مرحمت و بزرگواری خدا شامل حال شما نم ‌‬
‫توبه پذیر و حکیم است«‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫‪ -12‬ثبوت ظهار در نکاح دائم‪ .‬خداوند م ‌‬
‫﴿ ‪ َ  ‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪69‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪  ‬‬


‫)مجادله ‪(2/‬‬ ‫‪﴾  ‬‬
‫یگویند‪:‬‬
‫یکنند و بدیشان م ‌‬ ‫»کسانی که زنان خود را ظهار م ‌‬
‫شما برای مــا همســان مادرانمــان هســتید آنــان مادرانشــان‬
‫یگردند بلکه مادرانشان تنها زنـانی هسـتند کـه ایشـان را‬ ‫نم ‌‬
‫هاند«‪.‬‬
‫زایید ‌‬
‫‪ -13‬نفقه زن در نکاح دائم بر مرد واجب است‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫خداوند م ‌‬
‫‪‌ ‬‬ ‫( ‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)طلق ‪(6 /‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»زنان را در جایی سکونت دهید که خودتان در آنجــا زنــدگی‬
‫یکنیــد و در تــوان داریــد و بدیشــان زیــان نرســانید تــا در‬
‫م ‌‬
‫تنگنایشان قرار دهیــد‪ .‬اگــر آنـان بـاردار باشـند خـرج و نفقـه‬
‫یکننـد اگـر آنـان‬
‫ایشان را بپردازید تا زمانی که وضـع حمـل م ‌‬
‫حاضــر شــدند بعــد از جــدائی فرزنــدان شــما را شــیر دهنــد‬
‫هتمام بپردازید«‪.‬‬ ‫مزدشان را ب ‌‬
‫﴿ ‪    ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪    ‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪70‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪    ‬‬


‫)طلق ‪(7 /‬‬ ‫‪﴾    ‬‬
‫»آنان که دارا هستند از دارایــی خـود خـرج کننـد و آنــان کـه‬
‫تنگ ‌دست هستند از چیزی که خدا بدیشان داده است خــرج‬
‫کنند خداوند هیچ ‌کسی را جــز بــدان انــدازه کــه بــه ‌وی داده‬
‫یسازد«‪.‬‬‫است مکلف نم ‌‬
‫﴿ ‪   ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫)بقره ‪(233/‬‬ ‫‪﴾ ‬‬
‫»مــادران دو ســال تمــام فرزنــدان خــود را شــیر مــی ‌دهنــد‬
‫هرگاه یکی از والــدین یــا هــر دوی ایشــان خواســتار تکمیــل‬
‫دوران شیرخوارگی شوند بــر آن ‌کــس کــه فرزنــد بــرای وی‬
‫هگــونه‬
‫متولد شده لزم است خوراک و پوشــاک مــادران را ب ‌‬
‫شایسته بپردازد«‪.‬‬
‫‪ -14‬ثبوت خلع در نکاح دائم‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫خداوند م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫)بقره ‪(229/‬‬ ‫‪﴾ ‬‬
‫هایــد‬
‫»برای شما حلل نیست که چیزی از آنچــه بدیشــان داد ‌‬
‫نکه بترسند کـه نتواننــد حــدود خــدا را‬
‫باز پس بگیرید مگر ای ‌‬
‫پابرجا دارند پس اگر بیم داشتید کــه حــدود الهــی را رعــایت‬
‫‪71‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫نکنند گناهی بر ایشان نیست که زن فدیه و عوضی بپــردازد‬


‫و در برابر آن طلق بگیر«‪.‬‬
‫‪ -15‬در نکششاح دائم مقششاربت بششا تمششام انششواعش بایششد از‬
‫جهت قبل زن باشد‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬‫خداوند م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)بقره ‪(223/‬‬ ‫‪﴾‬‬
‫یپرســند‬ ‫ههنگــام حیــض م ‌‬ ‫»و از تو درباره آمیزش بــا زنــان ب ‌‬
‫بگو‪ :‬زیان و ضرر است پس در حالت قاعدگی از همبستری‬
‫نگــاه‬
‫هگیری نمایید و با ایشان نزدیکی نکنید تـا آ ‌‬ ‫با زنان کنار ‌‬
‫یشوند‪ ،‬هنگامی که پاک شوند از مکــانی کــه خــدا‬ ‫که پاک م ‌‬
‫یگمــان‬‫به شما فرمــان داده اســت بــا آنــان نزدیکــی کنیــد ب ‌‬
‫هکاران و پاکان را دوست دارد‪ .‬زنــان شــما محــل‬ ‫خداوند توب ‌‬
‫یخواهیــد بــه آن‬‫بذرافشانی شــما هســتند پــس از هــر کــه م ‌‬
‫محل درآیید و زنا شــوئی نماییــد )بــه ‌شــرط آنکــه از موضــع‬
‫نسل تجاوز نکنید(«‪.‬‬
‫‪ -16‬ثبوت ایلء در نکاح دائم‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫خداوند م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪72‬‬

‫‪       ‬‬ ‫‪      ‬‬ ‫﴿ ‪ ‬‬


‫‪          ‬‬ ‫‪     ‬‬
‫‪             ‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪     ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪        ‬‬
‫‪﴾    ‬‬
‫)بقره ‪(227- 226 /‬‬
‫ینمایند )یعنی سوگند یاد‬ ‫»کسانی که زنان خویش را ایلء م ‌‬
‫یکنند که با ایشان آمیزش جنسی ننمایند( بایــد چهــار مــاه‬‫م ‌‬
‫انتظار بکشند اگر بازگشت کردند چه خداوند بسی آمرزنــده‬
‫و مهربان است‪ .‬و اگر تصمیم بر جدایی گرفتند چــه خداونــد‬
‫شنوا و دانا است«‪.‬‬
‫‪ -17‬احصان به معنی اینکششه‪ :‬ازدواج دائم انسششان را از‬
‫یگردانششد‪.‬‬
‫زنششا منششع و انسششان را عفیششف و پاکششدامن م ‌‬
‫احصان به ‌معنی فوق در نکاح دائم واجب است‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫خداوند م ‌‬
‫)‪sÎ‬‬ ‫‪£`èdqßJçF÷s ? # uä‬‬ ‫﴿‪£`èduqã_é& #‬‬
‫‪    ‬‬ ‫‪‬‬
‫)مائده‪(5 /‬‬ ‫‪)  ‬‬
‫» چون مهرشان را بــه آنــان بدهيــد‪ ،‬در حــالى كـه پاكــدامن‬
‫باشيد نه پليدكار«‪.‬‬
‫‪‌ ‬‬ ‫(‬
‫‪    ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪) ‬‬
‫)نور‪(33 /‬‬
‫»آنــان کــه امکانــات ازدواج را ندارنــد بایــد در راه عفــت و‬
‫پاکدامنی تلش کنند تا خداوند از فضل و لطف خــود ایشــان‬
‫را دارا کند«‪.‬‬
73 ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

  (
 
)  
(25/ ‫)نساء‬
‫»زنان یا کنیزانی را برگزینند که با عفت و پاکدامن باشــند و‬
.«‫برای خود دوستانی نا مشروع برنگزینند‬
   (
  
 

 
 
  

 
 
 
   
 
 
 

 
 
 
  
 
 

  
 
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪74‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)نساء ‪(25 /‬‬ ‫‪)  ‬‬
‫»و اگر کسی از شــما نتوانســت بــا زن آزاده مــؤمن ازدواج‬
‫یتواند با کنیزان مؤمنی ازدواج نمایــد خداونــد آگــاه از‬
‫کند م ‌‬
‫ایمــان شــما اســت برخــی از برخــی هســتید لــذا بــا اجــازه‬
‫صاحبان آنان با ایشان ازدواج کرده و مهریه ایشان را زیبا و‬
‫پسندیده و برابر عرف و عادت بپردازید کنیزانی را برگزینید‬
‫که با عفت و پاکدامن باشند و بــرای خــود دوســتانی پنهــانی‬
‫برنگزینند‪ .‬اگر پس از ازدواج از ایشان زنــا ســر زد عقــوبت‬
‫ایشان نصف عقــوبت زنــان آزاده یعنــی پنجــاه تازیــانه‪ .‬ایــن‬
‫]ازدواج با کنیزان به هنگام عدم قدرت[ برای کسی از شــما‬
‫آزاد است که ترس از فســاد داشــته باشــد و اگــر شــکیبایی‬
‫ورزید برای شما برتر است«‪.‬‬
‫‪ -18‬در نکشاح دائم ازدواج بشا مشششرکان مثششل مجوسشی‬
‫شپرست( حرام است‪.‬‬ ‫)آت ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫خداوند م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)بقره ‪(221/‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»با زنان مشرک تا ایمان نیاورند ازدواج نکنید«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪ ‬‬
‫)ممتحنه ‪(10 /‬‬ ‫)‬
‫»با عقد زنان کافر تمسک مجویید«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪75‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫)مائده ‪(5 /‬‬
‫»امروزه ]با نزول این آیه[ برای شما همــه چیزهــای پــاکیزه‬
‫حلل گردید و خوراک اهــل کتــاب بــرای شــما حلل اســت و‬
‫خوراک شما برای آنها حلل است و ازدواج با زنان پاکــدامن‬
‫و زنان پاکدامن اهل کتاب پیش از شما حلل است در حالی‬
‫که پاک دامن باشید نه پلید کار«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫)انعام ‪(155-154/‬‬ ‫‪) ‬‬
‫هایم‬‫»این قرآن کتاب مبارکی است که ما آن را فروفرسـتاد ‌‬
‫پس از آن پیروی کنید و بپرهیزید تا مورد رحمــت خــدا قــرار‬
‫هایم[ تا نگویید کتاب آسمانی تنهــا‬‫گیرید‪] .‬آن را فرو فرستاد ‌‬
‫بر دو گروه )یهـودی و نصـاری( پیـش از مـا فرسـتاده شـده‬
‫هایم«‪.‬‬
‫یخبر بود ‌‬
‫است و از بحث و بررسی آنها ب ‌‬
‫‪ -19‬در نکششاح دائم ازدواج بششا زن زناکششار حششرام اسششت‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬‫خداوند م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪76‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫)نور ‪(3 /‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»مرد زناکار حق ندارد جز با زن زناکـار و یـا بــا زن مشــرک‬
‫نگونه هم زن زناکار حق نــدارد جــز بــا مــرد‬
‫ازدواج کند هما ‌‬
‫زناپیشه و یــا بــا مــرد مشــرک ازدواج کنــد چــرا چــون چنیــن‬
‫ازدواجی بر مؤمنان حرام شده است«‪.‬‬
‫‪77‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫های طبق دستورات عالمان شیعه‬


‫احکام زن صیغ ‌‬
‫های داخل هیچ ‌یک از زوجه‪ ،‬حره‪ ،‬و کنیزک‬ ‫‪ -1‬زن صیغ ‌‬
‫های است‪.‬‬ ‫)امه( نیست بلکه زن کرای ‌‬
‫‪ -1‬از زراره و او از ابوعبدالله روایت کرده که گفتــه اســت‪ :‬آیــا‬
‫ی تواند بیش از چهــار زن داشــته باشــد‪ .‬در‬ ‫در نکاح متعه انسان م ‌‬
‫یخــواهی بــا هــزار زن بصــورت مــوقت‬ ‫جــواب مــی گویــد‪ :‬اگــر م ‌‬
‫های هستند‪.‬‬ ‫ازدواج کن چون اینها اجار ‌‬
‫‪ -2‬از محمــد بــن مســلم و او از ابــوجعفر روایــت نمــوده کــه‬
‫یگوید‪ :‬انحصار ازدواج تا چهار زن در نکاح متعه موجــود نیســت‬ ‫م ‌‬
‫چون زن در متعه اجاره ‌ای است‪.‬‬
‫یبرد‪ .‬عالمان شیعه برای‬ ‫‪ -2‬زن در نکاح متعه اّرث نم ‌‬
‫هاند‪.‬‬‫اثبات این امر به روایات زیر استدلل کرد ‌‬
‫‪ -1‬از احمدبن محمدبن ابونصر و او از ابوالحســن رضــا روایــت‬
‫یگوید‪ :‬در متعه اگر زن و مرد ارث را شرط قرار‬ ‫کرده است و م ‌‬
‫نرا بعنــوان شــرط ذکــر نکننــد‬ ‫یشود ولی اگــر آ ‌‬ ‫دهند ارث ثابت م ‌‬
‫ارثی در متعه وجود ندارد‪.‬‬
‫‪ -2‬از محمد بن مسلم روایت است که گفته است‪ :‬از ابــوجعفر‬
‫یکند اگر‬ ‫های ازدواج م ‌‬ ‫یگفت‪ :‬مردی که با زن صیغ ‌‬ ‫هام که م ‌‬ ‫شنید ‌‬
‫یبرنــد‬‫عدم وجود ارث شرط قرار نداده باشند از همــدیگر ارث م ‌‬
‫و زمان اشتراط بعد از نکاح است‪.‬‬
‫یعمیـــر و او از بعضـــی از یـــارانش و آنـــان از‬ ‫‪ -3‬از ابـــن ‌اب ‌‬
‫هاند کــه گفتــه اســت‪ :‬اگــر در‬ ‫ابوعبدالله در مورد متعه روایت کرد ‌‬
‫های ارثــی منظــور‬ ‫مــدت معیــن مــرد فــوت کــرد بــرای زن صــیغ ‌‬
‫یگردد‪.‬‬‫نم ‌‬
‫یگویــد‪ :‬از ابوعبــدالله‬ ‫‪ -4‬از محمد بن مسلم روایت است که م ‌‬
‫های در متعه چقدر اســت؟ در جــواب‬ ‫سؤال کردم‪ :‬مهریه زن صیغ ‌‬
‫گفت‪:‬‬
‫های که طرفین بر آن توافق کنند تــا اینکــه گفــت‪ :‬اگــر‬ ‫هر انداز ‌‬
‫میراث را شرط قرار دهند این شرط باید تنفیذ گردد‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪78‬‬

‫‪ -5‬از عمربن حنظله و او از ابوعبدالله در حــدیث متعــه روایــت‬


‫کرده است که گفته اســت‪ :‬بیــن زن و مــرد در متعــه ارثــی وجــود‬
‫ندارد‪.‬‬
‫‪ -6‬از سعید بــن یســار و او از ابوعبــدالله نقــل کــرده کــه گفتــه‬
‫است‪ :‬از ابوعبدالله در مورد مــردی کــه بصــورت مــوقت بــا زنــی‬
‫ه انــد ســؤال کــردم‪ :‬وی در‬ ‫یکنــد و ارث را شــرط نکــرد ‌‬ ‫ازدواج م ‌‬
‫جواب گفت‪ :‬آن را شــرط قــرار دهنــد یــا نــه در متعــه ارث وجــود‬
‫ندارد‪.‬‬
‫هانــد کــه گفتــه اســت‪ :‬از‬‫‪ -7‬از ابوعبــدالله بــن عمــر نقــل کرد ‌‬
‫ابوعبدالله در مورد متعه سؤال کردم‪ :‬در پاسخ گفت‪ :‬ایــن ازدواج‬
‫ه او‬‫از طرف خــدا و رســولش بــرای شــما حلل گردیــده ســپس ب ‌‬
‫گفتم‪ :‬حد بین زن و مرد چیست؟ گفت‪ :‬این است بین زن و مــرد‬
‫در متعه ارث نیست‪.‬‬
‫‪ -8‬از زراره ‌بن جعفر در حدیثی روایت است که گفته‪ :‬اگر یکی‬
‫یبرد‪.‬‬ ‫از زن و مرد در وقت تعیین شده فوت کنند دیگری ارث نم ‌‬
‫یگویـد‪ :‬بـه ابوعبــدالله‬ ‫ن بن تغلب روایــت اسـت کــه م ‌‬ ‫‪ -9‬از أبا ‌‬
‫گفتم‪ :‬زمانی که با این زن خلوت کردم چــه چیــزی بــه ‌او بگــویم؟‬
‫گفت بگو‪ :‬طبق کتاب خدا و سنت پیغمبر ‪ ‬بـا تـو مـوقت ازدواج‬
‫یکنم بشرطی که بین ما ارث وجود نداشته باشد‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫‪ -10‬از ابونصر و او از ثعلبه روایت کرده است که گفته اســت‪:‬‬
‫در حین عقد متعه مرد باید بگوید‪ :‬من با تو طبــق قــرآن و حــدیث‬
‫یکنم ازدواجی که زنا نیست و بین ما ارث‬ ‫نبی ‪ ‬موقتا ً ازدواج م ‌‬
‫وجود ندارد و حق ‌التمتع شما تا ایــن مــدت ایــن مقــدار پــول مــی‬
‫‌باشد‪.‬‬
‫‪ -11‬از سماعه و او از ابو بصیر نقل نموده که گفتــه اســت‪ :‬در‬
‫نکاح متعه وجوبا ً با این شروط باید ذکر گردد‪ .‬بصــورت مــوقت بــا‬
‫یکنم به ‌مــدت چنــد روزی کــه حــق ‌التمتــع شــما ایــن‬ ‫تو ازدواج م ‌‬
‫مقدار باشد ازدواجی که زنا نیست بلکه طبق کتــاب خــدا و ســنت‬
‫پیامبر ‪ ‬و بشرط اینکه ارث بین ما وجود نداشته باشد و عده تو‬
‫بعد از وفات من چهل و پنج روز باشد‪.‬‬
‫‪79‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ -3‬جدائی بین زن و مرد در نکاح متعه به تمام شششدن‬


‫وقت تعیین شده بین طرفین و یا به اعطاء نمودن کلیه‬
‫قالتمتششع‪ .‬در نکششاح متعششه طلق وجششود نششدارد‪ .‬مششرد‬ ‫ح ‌‬
‫ههششا بششار جششدایی از آن‬ ‫های را بعششد از د ‌‬ ‫یتواند زن صیغ ‌‬ ‫م ‌‬
‫استمتاع جوید‪.‬‬
‫‪ -1‬از زراره و او از ابوجعفر در حدیثی روایت نمــوده کــه گفتــه‬
‫است‪ :‬زمانی که وقت تعییــن شــده در متعــه تمــام شــد زن بــدون‬
‫یشود‪.‬‬‫طلق از مرد جدا م ‌‬
‫‪ -2‬از محمد بن مسـلم و او از ابــوجعفر در مـورد متعـه روایــت‬
‫کرده و گفته است‪ :‬انحصار چهار زن‪ ،‬طلق و ارث در متعه وجــود‬
‫های هیـچ ‌یــک‬ ‫های است و به ‌زن صیغ ‌‬ ‫ندارند چون زن در متعه کرای ‌‬
‫یگیرد‪.‬‬‫از شرایط مذکور تعلق نم ‌‬
‫یگویــد‪ :‬بــه‬‫‪ -3‬از زراره و او از ابــوجعفر روایــت کــرده کــه م ‌‬
‫ابــوجعفر گفتــم‪ :‬اگــر مــردی بــا زنــی موقت ـا ً ازدواج کنــد و بعــد از‬
‫انقضاء مدت زن مذکور با مرد دیگری ازدواج کند و پس از مــدتی‬
‫از او هم جدا شوند و سپس پیش مرد اولی برگشــت و بــرای بــار‬
‫سوم از وی جدا شد و دوباره با مرد دیگری ازدواج کند‪ .‬آیــا بــرای‬
‫مرد اول حلل است کـه بــا ایــن زن موقتـا ً ازدواج کنــد؟ ابــوجعفر‬
‫گفت‪ :‬صحیح است چون این زن مثل )حره( زن آزاد نیســت بلکــه‬
‫ی باشد‪.‬‬
‫این زن مستأجره است و به منزله کنیزک م ‌‬
‫‪ -4‬از أبان و او از بعضی از یارانش و آنان از ابوعبدالله روایــت‬
‫یتوانــد در نکــاح مــوقت‬ ‫هاند که به ابوعبدالله گفتند‪ :‬آیا مرد م ‌‬ ‫کرد ‌‬
‫چندین بار با زنی ازدواج کند؟ گفت‪ :‬هیچ اشکالی ندارد هرچند بار‬
‫که بخواهد می ‌تواند با او ازدواج موقت کند‪.‬‬
‫نجعفــر و او از موســی بــن جعفــر نقــل کــرده کــه‬ ‫‪ -5‬از علی ‌ب ‌‬
‫یتوانــد‬‫یکنــد م ‌‬ ‫های ازدواج م ‌‬ ‫گفته‪ :‬در مورد مردی که با زنــی متع ‌‬
‫یخواهد‪.‬‬ ‫چند بار با او ازدواج کند‪ .‬گفت‪ :‬هر چند بار که دلت م ‌‬
‫های که بششا او ازدواج مششوقت‬ ‫‪ -4‬مردی اگر به ‌زن صیغ ‌‬
‫نموده تمام ‌وقت تعیین شده را قبل از آمیزش یا بعد از‬
‫آمیزش به او بخشید برای مرد پشیمانی درسششت نیسششت‬
‫اما تمام شدن وقت عده و یا بخشیدن وقــت بــه ‌زن بعنــوان بــائن‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪80‬‬

‫ی توانــد‬‫های است‪ .‬ولــی مــرد م ‌‬ ‫یگردد چون این کرای ‌‬ ‫محسوب نم ‌‬


‫آن ‌مقدار از پولی که به او قول داده به ‌اندازه تخلف زن از وعده‬
‫‌ها بجز ایام حیض به زن پرداخت نکند‪.‬‬
‫های بــه‬‫ی بن رئاب روایت اســت کــه گفتــه اســت‪ :‬نــام ‌‬ ‫‪ -1‬از عل ‌‬
‫ه بودم‪ :‬آیا اگــر مــردی بــا زنــی‬ ‫ابوعبدالله فرستادم که سؤال کرد ‌‬
‫ازدواج موقت کند سپس مــدت معیـن را بعــد از وطـی یـا قبــل از‬
‫وطی به زن ببخشد آیا می ‌تواند از این حکم خـود نـادم شــود؟ در‬
‫جواب گفتند‪ :‬خیر‪.‬‬
‫‪ -2‬از زراره و او از جعفــر روایــت نمــوده اســت کــه گفتــه‪ :‬بــه‬
‫ابوجعفر گفتم‪ :‬اگر مردی با زنی بصورت موقت ازدواج کند و بعد‬
‫از انقضاء مدت زن مذکور با مـردی دیگـری ازدواج مـوقت کنـد و‬
‫ســپس از انقضــاء وقــت از او هــم جــدا شــود و پیــش مــرد اولــی‬
‫برگردد و برای بار سوم از مرد اولی جــدا شــود و ســپس بــا مــرد‬
‫دیگری ازدواج موقت کند آیا برای مرد اول حلل اســت کــه بــا آن‬
‫زن ازدواج موقت کند؟ ابوجعفر گفت‪ :‬صحیح است چون ایــن زن‬
‫های و مســتأجره و بــه‬ ‫)حــره( زن آزاد نیســت بلکــه ایــن زن کــرای ‌‬
‫منزله کنیزک می ‌باشد‪.‬‬
‫‪ -3‬از عمر بن حنظله روایت است که گفته است‪ :‬به ابوعبدالله‬
‫گفتم‪ :‬تقریبا ً یــک مــاه اســت کــه بــا زنــی بصــورت مــوقت ازدواج‬
‫ه ام‪ .‬هنــوز وقــت تمــام نشــده اســت کــه زن متمتــع تمــام‬ ‫نمــود ‌‬
‫یخواهد‪ .‬من می ‌ترســم اگــر همــه را پرداخــت کنــم‬ ‫حقوقش را م ‌‬
‫تخلف کند‪ .‬ابوعبدالله گفتند‪ :‬شما می ‌توانید کمــی از حقــوقش را‬
‫تأخیر کنید تا اگر تخلف کرد به مقــدار تخلفــش حقــوقش را کســر‬
‫کنید‪.‬‬
‫یتواند ســبب تحلیــل زن مطلقــه بصــورت‬ ‫‪ -5‬ازدواج موقت نم ‌‬
‫سه طلقه برای همسر قبلیش شود‪.‬‬
‫‪ -1‬از محمد بن مسلم و او از دیگری روایــت نمــوده اســت کــه‬
‫یگوید‪ :‬از ابوعبدالله در مورد مردی که زنــش را ســه بــار طلق‬ ‫م ‌‬
‫یتوانــد پیــش‬ ‫داده سپس اگر زنش بصورت مــوقت ازدواج کنــد م ‌‬
‫همسر قبلیش برگردد در جواب گفتند‪ :‬خیر‬
‫‪81‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ -2‬از حسن صیقل روایت است که گفتــه اســت‪ :‬از ابوعبــدالله‬


‫ه بــار طلق داده باشــد نمــی‬ ‫سؤال کردم‪ :‬اگر مردی زنــش را س ـ ‌‬
‫‌تواند با وی ازدواج کند تا وقتی که این زن با مرد دیگری بصــورت‬
‫دائم ازدواج کنـد ولـی اگـر بصـورت مـوقت ازدواج کنـد آیـا بـرای‬
‫همسر قبلیش حلل است تا با وی ازدواج کنــد؟ در جــواب گفــت‪:‬‬
‫صحیح نیست مگر اینکه ازدواج دومیش دائم باشد‪.‬‬
‫یگویــد‪ :‬از ابوعبــدالله در‬ ‫‪ -3‬از اسحاق ‌بن عمار نقل شده که م ‌‬
‫مــورد مــردی کــه زنــش را طــوری طلق داده تــا بــا مــرد دیگــری‬
‫ی توانــد بعــد از طلق ازدواج دومــی‬ ‫بصورت دائم ازدواج نکنــد نم ‌‬
‫های هــم‬ ‫پیش همسر اولیش برگردد‪ .‬آیا اگر این زن بــا عبــد و بنــد ‌‬
‫ازدواج کند بعد از طلق می ‌تواند پیش همسر قبلیش برگردد؟ در‬
‫جواب گفتند‪ :‬بله چون عبــد هــم بعنــوان زوج مقبــول اســت چــون‬
‫هانــد‪     ﴿ :‬‬ ‫خداونــد فرمود ‌‬
‫‪.﴾‬‬
‫یگویـد‪ :‬از ابوعبـدالله‬ ‫‪ -4‬از عمار سـاباطی روایـت شـده کـه م ‌‬
‫سؤال نمودم‪ :‬اگر مردی زنش را دو بــار طلق داده باشــد ســپس‬
‫زن بصورت موقت ازدواج کند آیا برای همسر اولیش حلل اســت‬
‫کـه بـا او ازدواج کنـد در جـواب گفتنـد‪ :‬خیـر مگـر ازدواج دومـش‬
‫دائمی باشد‪.‬‬
‫‪ -5‬از حسن صیقل و او از ابوعبدالله نقل کرده که گفته اسـت‪:‬‬
‫به ابوعبدالله گفتــم‪ :‬اگــر مــردی زنــش را بصــورتی طلق دهــد تــا‬
‫برای بار دوم ازدواج نکند نتواند با وی ازدواج کند آیا اگــر ایــن زن‬
‫موقتا ً ازدواج کرد برای مرد اول حلل است که با او ازدواج کنــد؟‬
‫در پاسـخ گفـت‪ :‬درسـت نیسـت چـون خداونـد در قـرآن فرمـوده‬
‫است‪:‬‬
‫﴿ ‪      ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪﴾   ‬‬
‫»پس اگر ]شوهر[ او را ]براى ســومين بــار[ طلق داد‪،‬‬
‫پس از آن بــراى او )شــوهر( حلل نمىشــود‪ ،‬تــا آنكــه بــا‬
‫همسرى جز او ازدواج كند«‪.‬‬
‫در حالی که در متعه طلق وجود ندارد‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪82‬‬

‫‪ -6‬در نکاح متعه خبری از محبت و مهربانی نیست‪.‬‬


‫یگویــد‪ :‬از‬ ‫‪ -1‬از قاســم و او از مــردی روایــت مــی ‌کنــد کــه م ‌‬
‫ابوعبدالله در مورد مردی که با زنی به شرط یــک دفعــه اســتمتاع‬
‫کردن ازدواج کند پرسیدم‪ :‬گفت‪ :‬اشــکالی نــدارد‪ ،‬امــا زمــانی کــه‬
‫تمام شد به او نگاه نکند و روی خود را به طرف دیگر بچرخاند‪.‬‬
‫هانــد کــه گفتــه اســت‪ :‬بــرای‬ ‫ف بــن عمــاد نقــل کرد ‌‬‫‪ -2‬از خل ‌‬
‫های فرستادم سؤال کردم‪ :‬که حد اقــل مــدت نکــاح‬ ‫ابوالحسن نام ‌‬
‫متعه چند روز است؟ آیا جائز است بشرط یک بار آمیــزش بــا وی‬
‫ازدواج کرد؟ در جواب گفت‪ :‬بله جائز است‪.‬‬
‫‪ -3‬از ابوبصیر روایت است کــه گفتــه‪ :‬در نکــاح متعــه ذکــر ایــن‬
‫کلمات ضروری است که عبارتند از این ‌که مرد به زن بگوید‪ :‬مــن‬
‫ی کنم برای ایــن مــدت معیــن در مقابــل ایــن‬ ‫با تو موقتا ً ازدواج م ‌‬
‫کرایه مشخص‪.‬‬
‫‪ -7‬اسکان زن در متعه بر مرد واجب نیست‪.‬‬
‫هانــد کــه گفتــه اســت‪ :‬بــه‬ ‫ق بــن عمــار نقــل کرد ‌‬‫‪ -1‬از اســحا ‌‬
‫ابوالحسن گفتم‪ :‬زنی که بصــورت مــوقت ازدواج مــی ‌کنــد لزمــه‬
‫اوست که در تمام روزهای تعیین شده حاضر شود تــا حــق ‌التمتــع‬
‫یتوان از حق تعیین شــده‬ ‫بگیرد و اگر حاضر نشد و تخلف نمود م ‌‬
‫کاست‪.‬‬
‫ابوالحسن در جواب گفتند‪ :‬بجز روزهایی که در مــدت معیــن در‬
‫حالت حیض قرار دارد وال در ازای هر روز تخلف می ‌توان از حق‬
‫‌التمتع او کم کرد‪.‬‬
‫‪ -8‬در متعه جمع بین بیشتر از چهار زن در حششالی کششه‬
‫چهار زن هم بصورت دائم داشته باشد جائز است‪.‬‬
‫‪ -1‬از بکر بن محمد روایت است که گفته‪ :‬در مــورد اینکــه آیــا در‬
‫نکاح متعه جمع بیـن بیشـتر از چهـار زن جـائز اســت یـا نـه؟ از ابـو‬
‫الحسن سؤال نمودم‪ :‬ایشان در جواب گفتند‪ :‬بله‪.‬‬
‫یگویــد‪ :‬پیــش‬ ‫‪ -2‬از زراره و او از ابوعبــدالله نقــل کــرده کــه م ‌‬
‫ابوعبدالله گفتم‪ :‬آیا انحصار و جمــع بیــن چهــار زن در نکــاح متعــه‬
‫یتـوانی همزمـان بـا هـزار زن‬ ‫شـرط اسـت؟ در جـواب گفتنـد‪ :‬م ‌‬
‫صیغه ای استمتاع کنی چون آنان مثل زنان مستأجره هستند‪.‬‬
‫‪83‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ -3‬از زراره روایت است که گفته‪ :‬سؤال کردم‪ :‬در نکــاح متعــه‬
‫ازدواج با چند زن همزمان حلل اســت؟ در جــواب گفتنــد‪ :‬بــه هــر‬
‫یخواهی‪.‬‬‫تعدادی که خود م ‌‬
‫‪ -4‬از عمر بن اذینه و او از ابوعبــدالله روایــت مــی ‌کنــد کــه بــه‬
‫ابوعبدالله گفتم‪ :‬آیا در نکاح متعه تعداد مشخصی وجــود دارد؟ در‬
‫جواب گفتند‪ :‬خیر چون زنان صیغه ای بمنزله کنیزان می ‌باشند‪.‬‬
‫‪ -5‬از ابوبصیر روایت است کــه گفتــه اســت‪ :‬در مــورد انحصــار‬
‫ازدواج مــوقت در جمــع بیــن چهــار زن از ابوعبــدالله ســؤال شــد‪.‬‬
‫ایشان در پاسخ گفتند‪ :‬هیــچ ممــانعتی نــدارد حــتی اگــر جمــع بیــن‬
‫هفتاد زن باشد‪.‬‬
‫های بر زن واجب نیست‪.‬‬ ‫‪ -9‬در نکاح متعه عد ‌‬
‫های اگر با مــرد مقــاربت نداشــته باشــد مثــل نکــاح‬ ‫اما زن صیغ ‌‬
‫های وجود ندارد‪ .‬ولی اگر مقاربت داشته باشــند عــده زن‬ ‫دائم عد ‌‬
‫در نکاح موقت طبق روایات زیر است‪:‬‬
‫س بن عبدالرحمان و او از رضـا حـدیثی روایـت کـرده‬ ‫‪ -1‬از یون ‌‬
‫که گفته است‪ :‬به رضا گفتم‪ :‬آیا اگر زنی با مــردی ازدواج مــوقت‬
‫کرده باشد و بعد از تمام شدن وقتش بدون عــده بــا مــرد دیگــری‬
‫یشــود؟ در‬ ‫ازدواج )موقت( می ‌کند آیا هیچ گناهی متــوجه مــرد م ‌‬
‫پاسخ گفتند‪ :‬خیر‪ ،‬بلکه گناهش فقط متوجه زن است‪.‬‬
‫‪ -2‬از زراره و او از ابوعبدالله روایت کــرده کــه گفتــه‪ :‬زن اگــر‬
‫هاش فقط یک حیض اســت ولــی اگــر دارای‬ ‫دارای حیض باشد عد ‌‬
‫هاش یک ‌ماه و نیم است‪.‬‬ ‫حیض نباشد عد ‌‬
‫‪ -3‬از احمد بن محمد بن ابونصر و او از ابوالحسن رضا روایــت‬
‫ویــد‪ :‬عــده زن در نکــاح متعــه‬ ‫یگ ‌‬‫نموده که گفته است‪ :‬ابوجعفر م ‌‬
‫لو پنج روز است ولــی بــرای احتیــاط آن را چهــل و پنــج شــب‬ ‫چه ‌‬
‫یکند کــه گفتــه‬ ‫یدهیم‪ .‬در حدیثی دیگر از ابوجعفرروایت م ‌‬ ‫قرار م ‌‬
‫است‪ :‬عده زن متمتع اگر دارای حیــض باشــد یــک حیــض اســت و‬
‫روایت قبلی فتوای یاران وی می باشد‪.‬‬
‫‪ -4‬از ابوبصیر و او از ابوجعفر در بحث متعه روایت کرده است‬
‫یگوید‪ :‬در صورت توافق بین زن و مرد هر یک از آنان بعد از‬ ‫که م ‌‬
‫یتواننــد وقــت دیگــری را بــرای‬ ‫تمــام شــدن وقــت تعییــن شــده م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪84‬‬

‫یطلبــم‬ ‫استمتاع تعیین کنند و مرد به زن بگوید‪ :‬از شما حللیــت م ‌‬


‫تا دوباره با هم همبستر )در نکاح متعه( شویم اما ایــن امــر فقــط‬
‫هاش را‬ ‫برای مرد اولی جائز است چون برای مــرد دیگــر بایــد عــد ‌‬
‫که شامل دو دوره حیض است به اتمام برساند‪.‬‬
‫‪ -5‬از علی ‌بن یقطین و او از ابوالحسن روایت کرده اســت کــه‬
‫یگوید‪ :‬عده زنی که همسرش متــوفی گردیــده در نکــاح مــوقت‬ ‫م ‌‬
‫چهل و پنج روز است‪.‬‬
‫هانــد کــه گفتــه اســت‪ :‬از‬ ‫‪ -6‬از عبدالرحمن ‌بن حجــاج نقــل کرد ‌‬
‫ابوعبدالله در مورد زنــی کــه بــا مــردی ازدواج )مــوقت( مــی ‌کنــد‬
‫سؤال کردم‪ :‬آیا بعد از فوت مرد متمتع بر زن عده واجب اســت؟‬
‫هاش بعد از فوت مــرد چهــار مــاه و‬ ‫ابوعبدالله در جواب گفت‪ :‬عد ‌‬
‫ده روز است ولی اگر مرد متمتع زنده باشد بعد از انقضــاء وقــت‬
‫هاش یک دوره حیض یک ماه و نیم است‪.‬‬ ‫عد ‌‬
‫‪ -7‬از علی ‌بن عبدالله و او از پدرش و او از مــرد کــه او هــم از‬
‫هاند که ابوعبدالله گفته است‪ :‬از ابوعبــدالله‬ ‫ابوعبدالله روایت کرد ‌‬
‫یکنــد و بعــد از‬ ‫سؤال کردم‪ :‬آیا زنی که بصورت مــوقت ازدواج م ‌‬
‫های دارد؟ در جــواب گفتنــد‪:‬‬ ‫مدتی مرد متمتع فوت می ‌کند آیا عد ‌‬
‫هاش شصت و پنج روز است‪.‬‬ ‫عد ‌‬
‫‪ -10‬در نکاح متعه زن در مششورد نفششی همسششر و عششده‬
‫یشششود و تفششتیش و سششؤال در مششورد همسششر و‬ ‫تصدیق م ‌‬
‫عده واجب نیست‪.‬‬
‫‪ -1‬از میسر روایت است که گفته‪ :‬به ابوعبدالله گفتــم‪ :‬اگــر در‬
‫بیابانی متوجه زنی شدم که غیر از او کسی نبود بــه او بگــویم آیــا‬
‫همسر داری؟ و وی جواب بگوید خیر‪ .‬آیــا مــی ‌تــوان بــا او ازدواج‬
‫)موقت( کرد؟ در جوابش گفت‪ :‬بله می ‌توانی چــون زن در مــورد‬
‫یشود‪.‬‬‫خویش تصدیق م ‌‬
‫هاند کـه گفتـه‪ :‬بـه ‌او گفتـم آیـا‬ ‫‪ -2‬از رضا در حدیثی روایت کرد ‌‬
‫صحیح است زنی بعد از تمــام شــدن وقــت متعــه و قبــل از اتمــام‬
‫عده با مرد دیگری ازدواج موقت کند؟ در جواب گفتنــد‪ :‬بلــه هیــچ‬
‫اشکالی ندارد بلکه گناه این بر ذمه زن است‪.‬‬
‫‪85‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ -3‬از فضل مولی محمــد بــن راشــد و او از ابوعبــدالله روایــت‬


‫یگوید‪ :‬یکی به ابوعبدالله گفت‪ :‬من با زنــی بصــورت‬ ‫یکند که م ‌‬ ‫م ‌‬
‫ی کردم که ایـن زن‬ ‫موقت ازدواج کردم ولی بعد از مدتی تصور م ‌‬
‫های‪.‬‬‫همسر دارد ابوعبدالله گفت‪ :‬چرا تحقیق کرد ‌‬
‫‪ -4‬از مهران ‌بن محمد و او از بعضی از یاران خویش و آنــان از‬
‫ابوعبدالله روایت کردند که بــه ابوعبــدالله گفتنــد‪ :‬مــردی بــا زنــی‬
‫موقتا ً ازدواج کرده پس از مدتی بــه مــرد خــبر دادنــد کــه ایــن زن‬
‫همسر دیگـری دارد مـرد از زن پرســید آیـا همسـر دیگــری داری؟‬
‫های؟‬ ‫سپس ابوعبدالله گفت‪ :‬چرا این سؤال را از زنت پرسید ‌‬
‫یگوید‪ :‬به‬ ‫هاند که م ‌‬ ‫‪ -5‬از محمد بن ابوعبدالله اشعری نقل کرد ‌‬
‫رضا گفتم‪ :‬مردی با زنی ازدواج موقت کرده اگر مرد متوجه شود‬
‫که این زن همسر دیگری دارد مقصر است؟ در جــواب گفــت‪ :‬آیــا‬
‫ی دانی اگر زن بخواهد می ‌تواند شــاهد آمــاده کنــد کــه همســر‬ ‫نم ‌‬
‫دیگری ندارد‪.‬‬
‫‪ -11‬در نکاح متعه لعان موجود نیست‪.‬‬
‫یکنــد کــه گفتــه‬ ‫‪ -1‬از ابــن ‌ســنان و او از ابوعبــدالله روایــت م ‌‬
‫های‬ ‫اســت‪ :‬مــرد )حــر( آزاد در مقابــل کنیــزک و ذمــی و زن صــیغ ‌‬
‫یشود‪.‬‬ ‫ملعنه نم ‌‬
‫ن ابــی یغفــور و او از ابوعبــدالله نقــل کــرده اســت کــه‬ ‫‪ -2‬از اب ‌‬
‫یشود‪.‬‬ ‫یگوید‪ :‬مرد در مقابل زن متمتع ملعنه نم ‌‬ ‫م ‌‬
‫‪ -12‬نبود ظهار در نکاح متعه‪.‬‬
‫یگوید‪ :‬امــام‬ ‫‪ -1‬از محمد بن علی ‌بن حسین روایت است که م ‌‬
‫یشــود‬ ‫صادق گفته است‪ :‬کسی که طلق خورده ظهار او واقع نم ‌‬
‫یشود‪.‬‬ ‫و کسی که دچار ظهار شده است طلق او واقع نم ‌‬
‫‪ -2‬از فضال و او از شــخص دیگــری و آن از ابوعبــدالله روایــت‬
‫ی کند که گفتــه اســت‪ :‬ظهــار در جــائی صــحیح اســت کــه طلق‬ ‫م ‌‬
‫وجود داشته باشد‪.‬‬
‫‪ -13‬در نکاح متعششه هیششچ یششک از بنششدها کششه عبارتنششد از‬
‫نفقه‪ ،‬تقسیم اوقات بین زنان و عده وجود ندارد‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪86‬‬

‫‪ -1‬از هشــام بــن ‌ســالم و او از ابوعبــدالله در حــدیثی در مــورد‬


‫یکند که گفته است‪ :‬بر مرد در نکاح متعه نفقــه در‬ ‫متعه روایت م ‌‬
‫حال ازدواج‪.‬و بعد از جدائی وجود ندارد‪.‬‬
‫‪ -14‬در نکاح متعه خلع موجود نیست‪.‬‬
‫‪ -1‬از محمدبن مسلم و او از ابوعبدالله روایت کرده اســت کــه‬
‫یگردد در حالی که مــرد در نکــاح‬ ‫گفته خلع طلق بائنه محسوب م ‌‬
‫های از تقاضاکنندگان است‪.‬‬ ‫متعه تقاضاکنند ‌‬
‫‪ -15‬در نکاح متعه جائز است زن استمتاع و استلذاذ را بغیر از‬
‫فرج شرط قرار دهد‪.‬‬
‫یکنــد‪ .‬در‬
‫مردی با زنــی ملقــات کــرده و از وی خواســتگاری م ‌‬
‫یکنم و تو حق داری هـر طـوری‬ ‫یگوید با تو ازدواج م ‌‬ ‫جواب زن م ‌‬
‫نطوری که مرد بــا زن‬ ‫که بخواهی از اندام من استفاده بکنی هما ‌‬
‫هشرط اینکــه ازالــه بکــارت نکنــی‬ ‫یکند ب ‌‬
‫دائمی خویش معاشقه م ‌‬
‫چون این کار برایم ننگ اســت‪ .‬ابوعبــدالله درجــواب گفــت‪ :‬بــرای‬
‫مرد درســت نیســت مگــر امــوری کــه زن بــرای وی شــرط نهــاده‬
‫است‪.‬‬
‫جششايز بششودن شششرط كششردن اسششتمتاع بششه غيششر از فششرج )بششه غيششر از‬
‫همبسترى( در ازدواج موقت كه ايشن ششرط لزم الجشراء و جشايز‬
‫است!‬
‫عمار بن مروان از ابو عبدالله روایــت کــرده انــد کــه گفــت‪ :‬بــه‬
‫ابوعبدالله گفتم‪ :‬اگر مردی نزد زنی برود و بــه ایشــان بگویــد کــه‬
‫میخواهم بــا شــما ازدواج مــوقت کنــم‪ .‬پــس آن زن شــرط کنــد و‬
‫بگوید‪ :‬که هر کاری که دوست دارید با من انجــام بدهیــد اشــکالی‬
‫ندارد از جمله نگاه و لمس کردن و هر کاری که زن و شوهر مــی‬
‫کنند با من بکنی مگر آن که با من همبستری نکنی و هر لذتی هم‬
‫بخواهی از مــن بگیــری اشــکالی نــدارد زیــرا مــن از بــی آبــروی و‬
‫رسوایی می ترسم! ‪ ،‬ابوعبدالله گفتند‪ :‬همانگونه که شرط کــرده‬
‫اند باید عمل کند‪.‬‬
‫‪ -16‬نبودن ایلء در نکاح متعه‪.‬‬
‫ی کنــد کــه‬‫ه بن ســنان و او از ابوعبــدالله روایــت م ‌‬
‫‪ -1‬از عبدالل ‌‬
‫گفته است‪ :‬از ابوعبــدالله در مــورد ایلء ســؤال کــردم‪ :‬در جــواب‬
‫گفتند‪ :‬زمانی که چهار ماه گذشت مرد هنوز اقدام نکــرده بــود یــا‬
‫‪87‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یدهــد‪ .‬عبــدالله ‌بــن ســنان‬‫زن را طلق مــی دهــد و یــا کفــاره م ‌‬


‫یگوید‪ :‬به ابوعبدالله گفتم‪ :‬اگر زن طلق داده شود بــه او عــده‬ ‫م ‌‬
‫مطلقه لزم است؟ گفت‪ :‬آری‪.‬‬
‫‪ -18‬در نکاح موقت پاکدامنی )احصششان( کششه مخششدوش‬
‫یشود لزم نیسششت‪ .‬ولــی در نکــاح‬ ‫کردن آن منجر به زنا م ‌‬
‫دائم به صورت ‌های زیر‪ ،‬زوجـه حـره یـا امـه و یـا ملـک یمیـن بـه‬
‫‌محض تعرض به ناموس آن یعنی انجام دادن عمل قبیح زنا منجــر‬
‫یشود‪.‬‬ ‫به رجم هر یک از زن و مرد م ‌‬
‫‪ -1‬از هشــام و حفــص بخــتری و او از شــخص دیگــری و او از‬
‫یکند سؤال‬ ‫ابوعبدالله در مورد مردی که بصورت موقت ازدواج م ‌‬
‫یکنــد‪ :‬آیــا )احصــان( پاکــدامنی در نکــاح متعــه واجــب اســت؟‬ ‫م ‌‬
‫یگویــد‪ :‬خیــر بلکــه احصــان در نکــاح دائم‬ ‫ابوعبــدالله در جــواب م ‌‬
‫واجب است‪.‬‬
‫هانــد کــه گفتــه اســت‪ :‬بــه ابــو‬
‫‪ -2‬از اسحاق ‌بن عمــار نقــل کرد ‌‬
‫های داشته باشــد آیــا جــاریه مــرد را‬ ‫ابراهیم گفتم‪ :‬اگر مردی جاری ‌‬
‫محصن می ‌کند؟ در جواب گفت‪ :‬بله‪ .‬و دوباره سؤال کرد آیــا زن‬
‫ی کنـد؟ در جـواب گفـت‪ :‬خیـر‪ .‬چـون‬ ‫های مـرد را محصـن م ‌‬ ‫صـیغ ‌‬
‫احصان در نکاح دائم واجب است مجددا ً سؤال نمود و گفت‪ :‬اگــر‬
‫مردی در نکاح موقت به ظن خویش حکم کــرد کــه وطــی در کــار‬
‫نبوده آیا قابل تصدیق است؟ در جواب گفــت‪ :‬مــرد در ایــن مــورد‬
‫قابل تصدیق نیست‪.‬‬
‫‪ -18‬در نکاح متعه ازدواج با مجوس جائز است‪.‬‬
‫‪ -1‬از ابن ‌سنان و او از رضا روایــت کــرده کــه گفتــه اســت‪ :‬از‬
‫رضا سؤال کردم‪ :‬آیا ازدواج موقت با زنان یهودی و مسیحی جائز‬
‫است؟ در جواب گفت‪ :‬اشکالی ندارد‪ .‬پــس گفتــه‪ :‬اگــر مجوســی‬
‫باشد؟ در جواب گفت‪ :‬در نکاح متعه اشکالی ندارد‪.‬‬
‫‪ -2‬از منصور صیقل و او از ابوعبدالله روایــت کــرده اســت‪ :‬در‬
‫نکاح موقت جائز است که مرد با زن مجوسی ازدواج کند‪.‬‬
‫‪ -19‬در نکاح متعه ازدواج با زن زانیه هرچنششد اصششرار‬
‫بر زنا داشته باشد جائز است‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪88‬‬

‫‪ -1‬از زراره روایت است که گفته‪ :‬پیش عمار بودم که در مورد‬


‫یکند سؤال کردند‪ :‬وی در‬ ‫مردی که با زنی زناکار ازدواج موقت م ‌‬
‫جواب گفت‪ :‬در نکاح متعه اشکالی ندارد ولی اگر نکاح دائم باشد‬
‫باید شرط احصان را مراعات کند‪.‬‬
‫هاند که گفته‪ :‬به ابوعبــدالله گفتــم‪ :‬در‬ ‫‪ -2‬از اسحاق روایت کرد ‌‬
‫کوچه زنی است که به فاجره مشهور است‪ .‬آیا برایم حلل اســت‬
‫یگوید‪ :‬آیا این زن برای‬ ‫که با وی ازدواج موقت کنم؟ ابوعبدالله م ‌‬
‫های بر درخانه ‌اش نصــب کــرده اســت؟ اســحاق‬ ‫نکار هیچ نشان ‌‬ ‫ای ‌‬
‫یکــرد‬ ‫یگویــد‪ :‬در جــواب گفتــم‪ :‬خیــر چــون اگــر ایــن کــار را م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یگوید‪ :‬مــی‬ ‫یکرد سپس ابوعبدالله م ‌‬ ‫فرماندار شهر او را حبس م ‌‬
‫یگوید‪ :‬بعــد از‬ ‫‌توانی بصورت موقت با وی ازدواج کنی؟ اسحاق م ‌‬
‫این امر متوجه شدم که بعضی از خادمان ابوعبدالله با وی زمزمه‬
‫ینمودند ولی بعدا ً که با یکــی از‬ ‫یکنند و چیزی را از من پنهان م ‌‬ ‫م ‌‬
‫هها ملقات کردم از او پرسیدم شما چــه چیــزی را بیــن خــود‬ ‫خدم ‌‬
‫یکردید؟ در جواب گفت‪ :‬ابوعبدالله گفــت‪ :‬اگــر ایــن زن‬ ‫مطرح م ‌‬
‫آشکارا زن زانیه باشد‪ ،‬برای این مرد هیچ ممانعتی وجود ندارد که‬
‫بـا وی بصـورت مـوقت ازدواج کنـد بلکــه آن را از حـرام بـه حلل‬
‫تشویق کرده است‪.‬‬
‫یگوید‪ :‬برای ابومحمد‬ ‫‪ -3‬از حسن ‌بن ظریف روایت است که م ‌‬
‫هام ولــی مــدتی‬ ‫یسال است متعه را ترک کرد ‌‬ ‫نوشتم که مدت س ‌‬
‫هام در حالی کــه در کــوی مــا‬ ‫است که مجددا ً به آن علقه ‌مند شد ‌‬
‫هام ولی وقــتی‬ ‫زن خیلی زیبایی سکونت دارد و بنده عاشقش شد ‌‬
‫یآمد تا بعد از مدتی متوجه‬ ‫متوجه شدم زناکار است از وی بدم م ‌‬
‫هانــد کــه نکــاح متعــه بــا زنــان‬ ‫شدم که امامان مــا )شــیعه( فرمود ‌‬
‫فاجره جایز است چون ســبب مـی ‌شـوی تـا آنـان را از حـرام بـه‬
‫حلل تشویق کنـی و نوشـتم‪ :‬ای ابومحمـد! آیـا بعـد از ایـن وقـت‬
‫یتوانم بصــورت مــوقت ازدواج کنــم؟ ابومحمــد در جــوابم‬ ‫مدید م ‌‬
‫م دهــی ســنتی را احیــا و‬ ‫یخــواهی ایــن کــار را انجــا ‌‬ ‫نوشت اگــر م ‌‬
‫های‪ .‬اشـکالی نــدارد ولـی از ایـن زن همسـایه‬ ‫بدعتی را نابود کرد ‌‬
‫هانــد‪:‬‬
‫مشهور به زنا دوری کن هر چند که خود متذکر شدی که گفت ‌‬
‫جایز است که با زنان زناکار موقتا ً ازدواج کرد تا آنــان را از حــرام‬
‫‪89‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یترســم کـه بـا ازدواج بـا ایـن زن بـدنام شـوی‪،‬‬ ‫نجات داد ولـی م ‌‬
‫یگویــد‪ :‬بنــده بــا تــوجه بــه توصــیه ابومحمـد از‬ ‫حسن ‌بن ظریف م ‌‬
‫ازدواج با این زن خودداری کردم بعد از من مردی بنام شاذان ‌بــن‬
‫سعد که یکی از یاران و همسایگان ما بود با وی موقتا ً ازدواج کرد‬
‫یکه خبرش به گوش حاکم رســید‬ ‫و با این ازدواج رسوا شد تا جائ ‌‬
‫های هنگفت کرد در نتیجه خداوند بوســیله پنــد‬ ‫و حاکم وی را جریم ‌‬
‫این بزرگوار بنده را از این گزند مصون داشت‪.‬‬
‫یگویــد‪ :‬از ابوعبــدالله‬ ‫‪ -4‬از حسن ‌بن حریز روایت اســت کــه م ‌‬
‫در مورد زنی که زناکـار اسـت سـؤال کـردم‪ :‬آیـا جـایز اسـت کـه‬
‫موقتا ً با وی ازدواج کرد؟ ابوعبدالله گفت‪ :‬شما این زن را در حال‬
‫یگوینــد‪.‬‬‫های؟ حســن گفــت‪ :‬خیــر امــا مــردم اینچنیــن م ‌‬ ‫زنــا دیــد ‌‬
‫یگوید‪ :‬بلی متعه با ایــن زن جــایز اســت تــا‬ ‫ابوالحسن در جواب م ‌‬
‫بوسیله ازدواج آن را از حرام دور کنی‪.‬‬
‫‪ -5‬از فضل مولی محمــد بــن راشــد و او از ابوعبــدالله روایــت‬
‫کرده است که گفت‪ :‬به ابوعبدالله گفتم‪ :‬با زنــی بصــورت مــوقت‬
‫هام بعد از مدتی تصور کــردم کــه ایــن همســر دیگــری‬ ‫ازدواج کرد ‌‬
‫دارد پس تحقیق کــردم متــوجه شــدم کــه همســر دارد ابوعبــدالله‬
‫های؟‬ ‫گفت‪ :‬چرا تحقیق کرد ‌‬
‫‪ -6‬از مهران ‌بن محمد و او از بعضــی از یــارانش از ابوعبــدالله‬
‫یکند که گفته‪ :‬به ابوعبدالله گفتم‪ :‬مردی موقت ـا ً بــا زنــی‬ ‫روایت م ‌‬
‫ازدواج کرده پــس از مــدتی بــه ایــن مــرد خــبر دادنــد کــه ایــن زن‬
‫همسر دیگــری دارد‪ .‬مــرد از زن پرســید آیــا همســر دیگــری داری‬
‫های؟‬ ‫سپس ابوعبدالله گفت‪ :‬چرا این سؤال را از زنت پرسید ‌‬
‫‪ -7‬از احمــد بــن محمــد بــن عیســی و او از ابوعبــدالله روایــت‬
‫هاند که احمد بن محمد گفته‪ :‬از ابوعبدالله در مورد مردی کــه‬ ‫کرد ‌‬
‫ی کنــد و‬ ‫بصورت موقت با زنی بمدت چند روز مشــخص ازدواج م ‌‬
‫یگویــد‪ :‬قبــل از‬ ‫یآید به ‌مــرد م ‌‬
‫در بعضی از روزها که پیش مرد م ‌‬
‫هام آیا در چنین حــالتی بــرای مــرد صــحیح‬ ‫آمدنم به نزد تو زنا کرد ‌‬
‫یگوید‪ :‬برای‬ ‫است که این زن آمیزشی داشته باشد؟ ابوعبدالله م ‌‬
‫مرد در این حالت میسر نیست که با زن مقاربت کند‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪90‬‬

‫دلئل تحریم متعه از أحادیث نبوی ‪‬‬


‫در زیر بعضی از احــادیثی کــه پیــامبر ‪ ‬نکــاح مــوقت را در آن‬
‫یآیـد‪ .‬از جملــه حـدیث علـی و سـلمه و عبــدالله‬ ‫تحریم فرموده م ‌‬
‫پسر عمر‪.‬‬
‫‪ -1‬از محمــد پســر علــی ‪ ‬از علــی ‪ ‬پســر اب ‌‬
‫یطــالب‪ :‬همانــا‬
‫رسول خدا‪ ‬از نکاح موقت زنان در روز خیبر و خــوردن گوشــت‬
‫درازگوش اهلی نهی فرموده است‪.1‬‬

‫یگویــد‪ :‬ســلیمان بــرای مــا‬ ‫‪ -‬إمام مالک در ص ‪ 335‬و حمیدی در ص ‪ 37‬م ‌‬ ‫‪1‬‬

‫یگویـد‪ :‬سـلیمان بـرای مـا بـازگو‬ ‫بازگو کرده است و احمـد ‪ (592)1/79‬م ‌‬
‫یگوید‪ :‬عبدالرزاق برای ما بازگو کرده‬ ‫کرده است و در ‪ (1203) 1/142‬م ‌‬
‫یگویــد‪:‬‬ ‫یگوید‪ :‬معمر به ما خبر داده اســت و دارمــی – ‪ -1996‬م ‌‬ ‫است‪ .‬م ‌‬
‫یگوید‪ :‬مالک به مــا بــازگو کــرده‬ ‫احمد پسر عبدالله به ما خبر داده است م ‌‬
‫یگویــد‪:‬‬ ‫یگوید‪ :‬محمد برایمان بازگو کــرده اســت م ‌‬ ‫است و در – ‪ -2203‬م ‌‬
‫نعینیه برایم بازگو کرده است‪.‬‬ ‫اب ‌‬
‫یگوید‪ :‬یحیی پسر قزعه برایمان بازگو کــرده اســت‪.‬‬ ‫و بخاری – ‪ -5/172‬م ‌‬
‫یگویــد‪ :‬مالــک ‌بــن‬ ‫یگوید‪ :‬مالک برایمان بازگو کرده است و در ‪ -7/16‬م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یگویــد‪ :‬ابــن ‌ســنان عینیــه برایمــان‬ ‫اسماعیل برایمان بازگو کرده است‪ .‬م ‌‬
‫یگوید‪ :‬عبدالله پسر یوسف برایمان نقل‬ ‫بازگو کرده است و در ‪ -7/123‬م ‌‬
‫یگویــد‬ ‫یگویــد‪ :‬مالــک بــه مــا خــبر داده اســت و در ‪ 9/31‬م ‌‬ ‫کرده است‪ .‬م ‌‬
‫یگویــد یحیــی از عبیــدالله پســر عمــر‬ ‫مسدد برای ما بازگو کرده است و م ‌‬
‫یگوید‪ .‬یحیــی‬ ‫برایمان بازگو کرده است و مسلم ‪ 4/134‬و ‪ 135‬و ‪ 6/63‬م ‌‬
‫یگوید‪ :‬آنرا بر مالــک پســر انــس‬ ‫پسر یحیی برای ما بازگو کرده است و م ‌‬
‫قرائت نمودم‪ .‬و ابوبکر پسر ابوشیبه و پسر نمیر زهیر پسر حرب برای ما‬
‫هانـد‪.‬‬‫یگویند‪ :‬سـفیان و پسـر نمیـر بـرای مـا بـازگو کرد ‌‬ ‫هاند و م ‌‬ ‫بازگو کرد ‌‬
‫هاند و ابوطــاهر و حرملــه‬ ‫یگوید‪ :‬پدرم گفت‪ :‬عبیدالله برایمان بازگو کرد ‌‬ ‫م ‌‬
‫ن وهــب بــه مــا خــبر داده اســت‪.‬‬ ‫یگویند‪ :‬ابن ‌سنا ‌‬‫هاند‪ .‬این دو م ‌‬ ‫بازگو کرد ‌‬
‫یگویــد‪ :‬و عبــدالله‬ ‫یگوید‪ :‬یونس به من بازگو کرده است و در ‪ 4/134‬م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یگوید‪ :‬جــویریه از‬ ‫پسر محمد اسماء ‌الصنبحی برایمان بازگو کرده است م ‌‬
‫یگوید‪ :‬اسحاق و عبــد پســر‬ ‫مالک برایمان بازگو کرده است و در ‪ -6/63‬م ‌‬
‫ه مــا خــبر داد ‌‬
‫ه‬ ‫یگویند‪ :‬عبــدالرزاق ب ‌‬ ‫هاند این دو م ‌‬‫حمید برایمان بازگو کرد ‌‬
‫یگویــد‪ :‬محمــد پســر یحیــی برایمــان‬ ‫نماجه در ‪ -1961-‬م ‌‬ ‫است و ابن ‌سنا ‌‬
‫یگوید‪ :‬بشر پســر عمــر برایمــان بــازگو کــرده اســت‪.‬‬ ‫بازگو کرده است‪ .‬م ‌‬
‫یگوید‪ :‬مالک پسر انس برایمان بــازگو کــرده اســت و ترمــذی – ‪-1121‬‬ ‫م ‌‬
‫ن سنان عمر برای ما بــازگو کــرده اســت‪ .‬گفــت‪:‬‬ ‫یگوید‪ :‬پسر اب ‌‬ ‫‪ -1794‬م ‌‬
‫‪91‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ -2‬از ربیــع پســر بــبره از پــدرش روایــت کــرده و گفتــه اســت‪:‬‬


‫رسول خدا‪ ‬در سال فتح نکاح موقت را تحریم فرمود‪.1‬‬
‫‪ -3‬از الیاس پسر سلمه از پــدرش روایــت شــده‪ ،‬گفتــه اســت‪:‬‬
‫پیامبر‪ ‬سال اوطاس سه ‌مرتبه به نکاح موقت اجازه داد بعدا ً از‬
‫آن نهی فرمود‪.2‬‬
‫‪ -4‬از عبدالله پسر عمر روایت شده گفته است‪ :‬وقتی عمربــن‬
‫خطاب به خلفت رسید برای مردم خطبه داد سپس فرمود‪ :‬همانا‬

‫سفیان برای ما بازگو کـرده اسـت و در ‪ -1794‬گفتــه اســت‪ :‬محمــد پســر‬


‫بشار برایمان بیان کــرده اســت گفــت‪ :‬عبــدالوهاب ثقفــی از یحیــی پســر‬
‫هانـد و سـعید پســر‬ ‫سعید انصاری از مالـک پســر انــس برایمــان بیــان نمود ‌‬
‫عبــدالرحمن مخزونــی برایمــان بــازگو کــرده اســت گفتــه اســت‪ :‬ســفیان‬
‫یگوید‪ :‬عمرو پسر علی به ‌ما‬ ‫برایمان بیان نموده است و نسائی ‪ 6/125‬م ‌‬
‫خبر داده است‪ .‬گفت‪ :‬یحیی پسر عبدالله پسر عمر بـرای مـا بـازگو کـرده‬
‫است و در ‪ 6/126‬گفته‪ :‬محمد پسر ســلمه و حــارث پســر مســکین بــرای‬
‫یگفتنــد‪ :‬پســر قاســم از مالــک بــه مــا خــبر‬‫آنها قرائت و من گوش دادم م ‌‬
‫هاند و عمر پسر علی و محمد پسر بشار و محمد پسر مثنی به ‌ما خــبر‬ ‫داد ‌‬
‫هاند‪ .‬گفتند‪ :‬عبدالوهاب به ‌ما خبر داد گفت‪ :‬شــنیدم یحیــی پســر ســعید‬ ‫داد ‌‬
‫یگفت‪ :‬مالک پسر انس به ‌من خبر داد و در ‪ 7/207‬گفته اســت‪ :‬محمــد‬ ‫م ‌‬
‫هاند در حـالی کـه آنـرا بـر‬ ‫پسر منصور و حارث پسر مسکین به ما خبر داد ‌‬
‫یدادم از سفیان‪ ،‬سلیمان پسر داود ب ‌‬
‫ه‬ ‫یکردند و من گوش م ‌‬ ‫وی قرائت م ‌‬
‫ما خبر داد گفت‪ :‬عبدالله پســر وهـب بــرای مـا بــازگو کــرده اســت گفـت‪:‬‬
‫شتایشان )مالــک و ســفیان‬ ‫یونس‪ ،‬مالک و مسلمه به من خبر دادند هر ش ‌‬
‫پسر عینیه‪ ،‬و معمر و عبیدالله پسر عمــر و یــونس و اســامه پســر زیــد( از‬
‫زهر از عبدالله و حسن پسران علی از پدرشان و حدیث را بیــان کــرد‪ -‬بــه‬
‫مسند الجامع ‪ 268-13/266‬نگاه کن – مسند علی پسر ابی طالب‪.‬‬
‫یگوید‪ :‬سفیان آنــرا برایمــان بــازگو‬ ‫‪ -‬حمیدی آنرا ابراز کرده است ‪ -846‬م ‌‬ ‫‪1‬‬

‫یگوید‪ :‬اسماعیل پسر ابراهیــم آنــرا برایمــان‬ ‫کرده است و احمد ‪ 3/404‬م ‌‬
‫بازگو کرده است گفته‪ :‬معمر آنرا بــازگو نمــوده اســت و در ‪ 3/403‬گفتــه‪:‬‬
‫عبدالصمد برایمان بازگو کرده گفته‪ :‬پدرم برایمان بازگو کرده گفته اســت‪:‬‬
‫اسماعیل پسر امیـه آنـرا برایمـان بـازگو کـرده اسـت‪ .‬و در ‪ 3/404‬گفتـه‪:‬‬
‫عبدالرزاق برای ما بازگو کرده‪ ،‬گفته‪ :‬معمر برایمان بازگو کرده است و در‬
‫‪ 3/405‬گفته‪ :‬سفیان پسر عینیه برایمان بازگو کرده است و دارمی ‪2202‬‬
‫گفته‪ :‬محمد پسر یوسف به ‌ما خبر داده گفته‪ :‬که پسر عینیه برای ما بازگو‬
‫هانــد‪ :‬ســفیان‬ ‫کرده است و مسلم ‪ 4/133‬گفته‪ :‬عمرالناقه و ابن ‌نمیــر گفت ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪92‬‬

‫پیامبر‪ ‬سه مرتبه به ما اجازه نکاح موقت داده است سپس آنرا‬
‫حرام نمود‪.‬‬
‫قسم بخدا بدانم هر کسی که همســر داشــته و نکــاح مــوقت را‬
‫یکنم مگر اینکه چهــار شــاهد‬ ‫انجام دهد وی را با سنگ سنگسار م ‌‬
‫بیاورد که رسول خدا‪ ‬بعد از حرام کردن آنرا حلل گردانیده ‪.‬‬
‫‪1‬‬

‫‪ -5‬از ســالم پســر عبــدالله روایــت شــده کــه همانــا مــردی از‬
‫عبدالله پسر عمــر ك در مـورد نکـاح مــوقت ســؤال کــرد فرمـود‪:‬‬
‫یگوید‪ :‬جائز است سپس فرمــود‬ ‫حرام است گفت‪ :‬همانا فلنی م ‌‬

‫نعلیــه از‬ ‫هانــد گفتــه‪ :‬اب ‌‬


‫‌بن عینیه و ابوبکر پسر ابــی شــیبه آنــرا بــازگو نمود ‌‬
‫نالحلوانی و عبــد بــن حمیــد از یعقــوب‬ ‫هاند و حس ‌‬ ‫معمر برای ما بازگو کرد ‌‬
‫هاند پدرم از صالح بازگو کــرده‬ ‫پسر ابراهیم پسر سعد برای من بازگو نمود ‌‬
‫است و حرمله پسر یحیی برای من بازگو کرده است‪ .‬گفته‪ :‬ابـن ‌وهـب بــه‬
‫ما خبر داده گفته‪ :‬یونس به من خبر داده است و ابوداود ‪ 2072‬گفته‪ :‬مدد‬
‫پسر مسرهد برای ما بازگو کرده و گفته‪ :‬عبدالرزاق از اسماعیل پسر امید‬
‫برای ما بازگو کرده است و در ‪ 2073‬گفته‪ :‬محمد پسر یحیی پسر فــارس‬
‫برای ما بازگو کرده گفت‪ :‬عبدالوارث از اسماعیل پسر امید برای ما بازگو‬
‫کرده است و در ‪ 2073‬گفته‪ :‬محمد پسر یحیی پسر فارس برای ما بــازگو‬
‫کرده گفته‪ :‬عبدالرزاق برای ما بازگو کــرده گفتــه‪ :‬معمــر بــه مــا خــبر داده‬
‫است و نسائی در الکبری‪ -‬تحفـة ‌الشـراف ‪ 3809‬از محمـد پسـر عبـدالله‬
‫پسر بزیع از یزید پسر زریع از معمر نقل کرده است و از محمد پسر بشار‬
‫هانــد‬‫از وهب پسر جریر از پدرش از محمد پسر اسحاق برای ما بازگو کرد ‌‬
‫هر شش نفرشان )ابن عینیه و معمر و اسماعیل ‌ابن امیه و صالح و یونس‬
‫و محمد پسر اسحاق( از زهری از ربیـع ‌بـن سـبره و حـدیث را بیـان کـرده‬
‫است‪ .‬به مسند جامع ‪ 33-6/32‬بنگر‪.‬‬
‫‪ -‬امام احمد آنرا ابراز نموده اســت‪ 4/55 .‬و مســلم ‪ 4/131‬گفتــه‪ :‬ابــوبکر‬ ‫‪2‬‬

‫هانــد‪:‬‬‫بن ابی شیبه برای ما بــازگو نمــوده کــه هــر دو )احمــد و ابــوبکر( گفت ‌‬
‫یونس پسر محمد برای ما بازگو کــرده گفتــه اســت‪ :‬عبدالواحــد پســر زیــاد‬
‫برای ما بازگو کرده گفته‪ :‬ابوعمیس از إلیاس پسر ســلمه بــرای مــا بــازگو‬
‫کرده است و حدیث را بیان نموده است به مسند جــامع مســند ســلمه بــن‬
‫‌الکوع ‪ 95-7/94‬بنگر‪.‬‬
‫ن مــاجه آنــرا ابــراز نمــوده اســت )‪ (1963‬گفتــه‪ :‬محمــد بــن حســن‬ ‫‪ -‬اب ‌‬ ‫‪1‬‬

‫عسقلنی بــرای مــا بــازگو کــرده گفتــه‪ :‬فریــابی ز ابــان ‌ابــن ابــی حــازم از‬
‫هانــد و حــدیث را ذکــر‬ ‫بکرحوض از عبدالله پسر عمــر بــرای مــا بــازگو کرد ‌‬
‫ینماید‪ .‬به مسند ‌الجامع مسند عمر ‪ 13‬و ‪ 552‬بنگر‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫‪93‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫به خدا سوگند دانسته شده که رسول خدا‪ ‬روز خیبر آنــرا حــرام‬
‫گردانیده و ما زناکار نیستیم‪.1‬‬
‫‪ -6‬از ســالم پســر عبــدالله روایــت شــده گفتــه اســت‪ :‬بــه نــزد‬
‫هانــد کــه عبــدالله پســر عبــاس بــه‬‫عبدالله پسر عمر آمد به او گفت ‌‬
‫یکنــد ابــن ‌عمــر گفــت‪ :‬ســبحان ‌اللــه گمــان‬ ‫نکــاح مــوقت امــر م ‌‬
‫ه آن‬ ‫یکنم ابن ‌عباس ك چنین کار را انجام بدهــد گفتنــد‪ :‬چــرا ب ‌‬ ‫نم ‌‬
‫دستور داده است گفت‪ :‬آیا ابن عباس ك در زمان رســول خــدا‪‬‬
‫نوجوانی بیش بود؟ ســپس فرمــود‪ :‬رســول خــدا‪ ‬مـا را از نکـاح‬
‫موقت نهی فرموده و ما زناکار نیستیم‪.2‬‬

‫عالفــوائد ‪4/265‬‬‫‪ -‬طبرانی آنرا روایت کرده اسـت بـه مجمـع الـزوائد و منب ‌‬ ‫‪1‬‬

‫والسنن ‌الکــبری ‪ 7/202‬بنگــر‪ .‬طــبرانی در الوســط روایــت نمــوده گفتــه‪:‬‬


‫رجال آن صحیح هستند به جز معــانی ‌بــن سـلیمان کــه او نیــز مطمئن مــی‬
‫‌باشد به مجمع ‌الزوائد هیثمی ‪ 4/265‬بنگر‪.‬‬
‫‪ -‬عبدالرزاق در مصنفش ‪ 7/502‬آنرا روایت کرده است‪.‬‬ ‫‪2‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪94‬‬

‫سوم‪ :‬دلئل تحریم نکاح موقت از اجماع‬


‫اما دلیل اجماع‪ :‬اصحاب رسول خدا‪ ‬بر حــرام بــودن نکــاح‬
‫هاند به ‌دلیل اینکه رسول خدا‪ ‬از آن نهــی کــرده‬ ‫متعه اجماع کرد ‌‬
‫است و عمر‪ ‬در دوران خلفت خود بر منبر آنرا نهی نمــود و در‬
‫مجلس شورای اصحاب حکم تحریــم آن منعقــد گردیــد و اصــحاب‬
‫آنرا تثبیت نمودند‪.1‬‬
‫یگوید‪ :‬حقیقتا ً ما بر ثبــوت منــع نکــاح مــوقت بعــد از‬ ‫جصاص م ‌‬
‫مباح بودن آن از قرآن و سنت و اجماع سـلف دلیــل آوردیــم و بــر‬
‫حرمت آن در بین علماء صدر اول اسلم اختلفی نبــوده و فقهــای‬
‫ممالــک اســلمی بــر حرمــت آن اتفــاق دارنــد و هیــچ اختلفــی بــا‬
‫همدیگر ندارند‪.2‬‬
‫چکــس در‬ ‫مازری گوید‪ :‬اجماع بر حرمــت آن منعقــد گردیــد و هی ‌‬
‫آن اختلف ندارد مگر گروهی از مبتدعین که به احــادیث وارده در‬
‫آن زمینه متوسل شده و ما گفتیم‪ :‬که آن احادیث منسوخ و حجت‬
‫یشود‪.3‬‬ ‫بر آنها واقع نم ‌‬
‫یگویــد‪ :‬تحریــم نکــاح مــوقت ماننــد‬‫خطابی در معالم ‌الســنن م ‌‬
‫اجماع است مگر از بعضی از اهل تشــیع نباشــد و رأی آنــان بنــابر‬
‫یگویند‪] :‬در اختلفات بایــد بــه علــی‪ ‬و آل‬ ‫قاعده خودشان که م ‌‬
‫‌بیت او رجوع شود[ صحیح نیست از علی‪ ‬ثابت است که گفتــه‪:‬‬
‫ربــن‬‫احادیث مبیح نکــاح مــوقت منســوخ هســتند‪ .‬و بیهقــی از جعف ‌‬
‫هانــد در‬
‫محمد نقل نموده که درباره نکاح مــوقت از او ســؤال کرد ‌‬
‫جواب گفته‪ :‬زنا می ‌باشد‪.‬‬

‫یکردنــد در حــالی کــه‬ ‫‪ -‬اگر این نهی عمر‪ ‬خطا بود اصحاب آنــرا تأئیــد نم ‌‬ ‫‪1‬‬

‫کسی آنرا بر وی انکار ننمود اگر ساکت شدند چـون آگـاهی بـر حرمـت آن‬
‫داشتند و اگر به ‌خاطر جهلشــان بــه حلل و حــرام بــودن آن سـاکت شــدند‬
‫عادتا ً محال و غیرممکن است زیــرا شــدیدا ً بــه جســتجوی امــور نکــاح نیــاز‬
‫داشتند و اگر با اینکه علم بــه حلل بـودن آن داشـتند و سـاکت مــی ‌شـدند‬
‫پوشیدن حق ترک امر به معروف و نهی از منکر )مداهنه( و کفــر و بــدعت‬
‫ی باشد‪.‬‬ ‫بود‪ ،‬واقع شدن چنین چیزی از اصحاب کرام غیرممکن م ‌‬
‫‪ -‬تفسیر جصاص ‪.2/153‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬المعلم ‪.2/131‬‬ ‫‪3‬‬


‫‪95‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یگوید‪ :‬بعد از آن‪ ،‬اجمــاع علمــاء بــر تحریــم آن‬‫قاضی عیاض م ‌‬


‫‪1‬‬
‫هآن راضی نیستند ‪.‬‬ ‫یها ب ‌‬
‫واقع گردید و فقط رافض ‌‬
‫یگوید‪ :‬علماء سلف و خلف بر تحریم آن اتفــاق نظــر‬ ‫قرطبی م ‌‬
‫یها باشــد کــه بــه رأی او تــوجه‬
‫دارنــد مگــر کســی کــه از رافض ـ ‌‬
‫یشود‪.2‬‬ ‫نم ‌‬

‫‪ -‬به صحیح مسلم به شرح نووی نگاه کن ‪.9/181‬‬ ‫‪1‬‬

‫حالباری ‪.79-9/78‬‬
‫‪ -‬فت ‌‬ ‫‪2‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪96‬‬

‫رابعا ً‪ :‬دلئل عقلی تحریم نکاح موقت‬


‫همانا نکــاح بــرای ارضــای شــهوات مشــروع نشــده بلکــه بــرای‬
‫هآن‬ ‫یتــوان ب ‌‬
‫ه وســیله آن م ‌‬ ‫اهداف اجتماعی مشروع گردیده کــه ب ‌‬
‫شخــاطر‪ ،‬و بــدنیا آوردن‬ ‫اهــداف دسترســی پیــدا کــرد ماننــد آرام ‌‬
‫های کــه‬ ‫هگــون ‌‬
‫فرزنــدان‪ ،‬و تشــکیل خــانواده‪ ،‬و بقــای نــوع بشــر ب ‌‬
‫شایسته کرامت انسانی وی می ‌باشد‪ ،‬و همانــا غریــزه جنســی در‬
‫اصل در فطرت بشر گنجانیده شده تا مشوق بــرای نکــاح صــحیح‬
‫مشروع گردد که به ‌وسیله آن اهداف عالی و بلنــد و رفیــع تحقــق‬
‫یکنند‪ .‬تا زن و مرد همانند حیوانات ارضای شهوات نکننــد و‬ ‫پیدا م ‌‬
‫وجود زن ضایع نگــردد و ذلیــل و رســوا و پســت و حقیــر نگــردد و‬
‫ه دست نشود و بــه فرزنــدان آنــان‬ ‫مانند یک کالی تجارتی دست ‌ب ‌‬
‫های بیابند کــه در آن ســکونت گزیننــد و نــه‬ ‫زیانی نرسد چنانکه خان ‌‬
‫هدار تربیت و تأدیب آنان شود که این یک تغییر‬ ‫کسی بیابند که عهد ‌‬
‫یگــردد و زن را‬ ‫سنت جاری خداوند در مخلوقات خود محسوب م ‌‬
‫از وظیفه شـریف و بلنـد مرتبـه خـود کـه خداونـد وی را بـرای آن‬
‫یدارند در حالی که خداوند فطرتا ً‬ ‫یکنند و باز م ‌‬ ‫خلق نموده خلع م ‌‬
‫وی را بــرای انجــام آن خلــق نمــوده و شــوهر بعــد از فــارغ شــدن‬
‫یگیرد و با فرزندانش صحبت کرده و آنها‬ ‫روزانه در کنار او آرام م ‌‬
‫را فرزندانی صالح به ‌بار بیاورد که خانواده به وسیله آن زن معلم‬
‫رشید به یک جولنگاه طــبیعی بــرای رهــبران‪ ،‬و سیاســتمداران‪ ،‬و‬
‫عظماء‪ ،‬و نخبگان‪ ،‬و علما تبدیل گردد که تخریج چنیــن انســانهائی‬
‫در غیر یک خانواده شریف پاک که عهد و پیمــان پــدران و مــادران‬
‫در آن قطع نشده باشد امکان ‌پذیر نیست‪ .‬در غیــر اینصــورت بــی‬
‫‌بندوباری و از هم پاشیدن جامعه به ‌بار خواهد آمد که در آن تمــام‬
‫یگیرد‪.1‬‬ ‫امت در معرض نابودی قرار م ‌‬
‫مقصود قانونگذار حکیم از مشروع عقد نکاح الفــت و محبــت و‬
‫ی باشد‪ .‬چه الفــت و شــراکتی از نکــاح پدیــد‬ ‫اشتراک در زندگی م ‌‬
‫یآید که هدف از آن تنها ارضای شهوات می ‌باشد آن هم به ‌یک‬ ‫م ‌‬

‫‪ -‬الفقه ‌السلمی وأدلته‪ ،‬وهبـة‌ الزحیلــی ‪ 7/70‬والحصــری ص ‪ 177‬و فقــه‬ ‫‪1‬‬

‫‌السنة ‪.2/43‬‬
‫‪97‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫شرط وقتی ‌که فــارغ گردیــد رخســارش را از وی برگردانــد؟ اگــر‬


‫یگیرد؟‬‫این نکاح موقت زنا نباشد پس زنا چگونه انجام م ‌‬
‫مگر زنا هــم بــا رضــایت طرفیــن بــرای ارضــای شــهوات انجــام‬
‫یگیرد؟‬ ‫نم ‌‬
‫یآید کمتر از مفاسدی است که از‬ ‫آیا مفاسدی که از زنا پدید م ‌‬
‫یکه مباح گردد؟‬ ‫یگردد زمان ‌‬ ‫این نوع نکاح پدیدار م ‌‬
‫یشناسند؟‬ ‫پس مردم چگونه پسران خود را م ‌‬
‫و کیســت آن کســیکه پــاک شــدن تخمــدان زن را در طــول یــک‬
‫قاعده یا دو قاعده ماهانه یا ‪ 45‬روز یا بعد از فارغ شــدن صــاحب‬
‫نکاح موقت ضمانت کند تا زن بداند آیا حامله است یا نه؟‬
‫و زمانی که مردم پسرانشان را نشناسند پس چه کسی مخارج‬
‫هانــد بعهــده‬‫ایــن لشــکر بــزرگ کــه از نکــاح مــوقت بوجــود آمد ‌‬
‫یگیرد؟‬ ‫م ‌‬
‫و عاقدان نکاح کجایند در حالیکه هرکــدام شهوتشــان را ارضــاء‬
‫هاند؟ خصوصا ً کسانیکه به نکاح موقت رأی‬ ‫کرده و راه خود را رفت ‌‬
‫یگویند‪ :‬اگر صاحب نکاح موقت فرزندانش را از خــود‬ ‫می دهند م ‌‬
‫یشود‪.‬‬‫نفی کند بدون ضمان شرعی نفی از وی دور م ‌‬
‫ت وســاز‬ ‫همانا بــر جــامعه واجــب اســت کــه نقشــه رشــد ســاخ ‌‬
‫ههای سازمانی را برای سکونت فرزندان نکاح موقت تخصیص‬ ‫خان ‌‬
‫قهای تأمین ‌اجتماعی و جهاد بر آنها انفاق کننــد و‬ ‫دهند و از صندو ‌‬
‫ع کنندگان نکاح موقت سپاسگزاری کنند زیــرا آنهــا زن نکــاح‬ ‫تشری ‌‬
‫شده را ملزم به عده وفای کامل در دورترین اجلها و سررســیدها‬
‫ههایشــان را ببندنــد و جلــو مســجدهای‬ ‫نهـا و مغاز ‌‬ ‫هانــد‪ .‬و دکا ‌‬
‫کرد ‌‬
‫جامع چشم به انتظار بنشینند تــا وقــت زایمــان فــرا رســد و عــده‬
‫پایان یابد‪.‬‬
‫ههای دولــت بایــد مخــارج آنهــا را تــأمین‬‫همانا بیت ‌المال و خزان ‌‬
‫هها بر روی آنها بــاز‬ ‫کنند و در حالیکه اگر درهای بیت ‌المال و خزان ‌‬
‫بشوند منافع دیگر زندگی که بــه ‌خــاطر آن امــوال در بیــت ‌المــال‬
‫هاند تعطیل خواهنــد شــد کــه ایــن وصــیت در نــتیجه‬ ‫عآوری شد ‌‬ ‫جم ‌‬
‫حلل کردن و درست دانســتن نکــاح مــوقت بــرای یکــی از دولتهــا‬
‫پیش آمد‪ .‬مجله الشرع شیعی نوشت‪:‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪98‬‬

‫رفسنجانی ‌رئیس جمهور اسبق ایران به دویست و پنجـاه هـزار‬


‫‪ 000/250-‬نوزاد پیدا شده در کوچه و خیابانها اشاره کــرد کــه در‬
‫هاند‪.1‬‬
‫نتیجه نکاح موقت متولد شد ‌‬
‫یگوید‪ :‬همانا رفسنجانی تهدید کرده است کــه بــا‬ ‫همان مجله م ‌‬
‫توجه به این همه مشکلتی که در پشــت نکــاح مــوقت وجــود دارد‬
‫آنرا تعطیل خواهد کرد‪.2‬‬
‫هاند کــه‬ ‫ه نشین ایران را در آسیا‪ -‬شهری نامید ‌‬ ‫شهر مشهد شیع ‌‬
‫سطح اخلق در آن بسیار رو به انحلل و نابودی است آنهم به این‬
‫خاطر که نکــاح مــوقت در آن شــهر از دیگــر شــهرها بیشــتر رواج‬
‫دارد‪.3‬‬
‫های است در‬ ‫های که در آن شهوت حد و حدود ندارد جامع ‌‬ ‫جامع ‌‬
‫های امنیت دارد و نه‬ ‫معرض زیان و فساد زیرا در آن جامعه نه خان ‌‬
‫یشود‪.‬‬ ‫های مقدس و محترم شمرده م ‌‬ ‫خانواد ‌‬
‫این یکی از استادانشان )ملهاشم( که با شوق و علقــه زیــادی‬
‫های که یک محلل شــیعی‬ ‫یدهد‪ .‬در یک گفت ‌‬ ‫نکاح موقت را انجام م ‌‬
‫یگویــد‪ :‬یکبــار زنــی از وی خواســته کــه بــه‬ ‫یکنــد م ‌‬‫از او نقــل م ‌‬
‫هاش برود و نماز را به ‌خاطر تعلیم او در آنجــا بخوانــد‪ .‬بعــد از‬ ‫خان ‌‬
‫یتر نــزد او‬ ‫نمـاز زن از او خواســت کـه بـرای مـدت زمــان طـولن ‌‬
‫بماند‪ .‬ملهاشم طــبیعت ایــن زن را بلــد نبــود‪ ،‬و بــه او گفــت‪ :‬کــه‬
‫مجبور است برود در این هنگام زن با یک عبارت متعــارف و آشــنا‬
‫یمانــد‪ ،‬مل گفــت‪ :‬کــه‬ ‫به مل گفت‪ :‬این سّری است که بیــن مــا م ‌‬
‫ن پــذیر‬‫یتواند تمام شب را نزد وی بمانــد امــا دو ســاعت امکــا ‌‬ ‫نم ‌‬
‫یگوید‪ :‬ملهاشم در انجــام وظیفــه دینــی خــود‬ ‫است‪ ،‬و همچنین م ‌‬
‫یتواند خواسته‬ ‫بسیار موفق بوده و بارها به من گفته است‪ :‬که نم ‌‬
‫هیــچ زنــی را رد کنــد کــه بــرای دو ســاعت یــا ســه ســاعت از وی‬
‫درخواست آمیزش کند و از مدت متعه تجاوز نکند و گفتــه اســت‪:‬‬
‫ههایشان زنان را زیارت کرده اســت بــا تــوجه‬ ‫که وی سابقا ً در خان ‌‬

‫‪ -‬به مجله الشرع شماره ‪ ،684‬سال چهارم‪ ،‬ص ‪ 4‬نگاه کن‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬منبع قبلی‪.‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬کتاب ‌المتعة‪ ،‬شهل حائری ص ‪.39‬‬ ‫‪3‬‬


‫‪99‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫به رأی ملهاشم نکاح موقت اساسا ً در بیــن مــردان دینــی منتشــر‬
‫یشود‪.1‬‬‫م ‌‬
‫ایــن خــود بکلــی انهــدام و تخریــب زنــدگی صــحیح زن و مــرد و‬
‫ههای خانواده و باز کردن دربهای فحشــاء و فســاد مــی‬ ‫برکندن پای ‌‬
‫یشود آن ‌هم از طرف کسانی‬ ‫هچیان باز م ‌‬ ‫‌باشد که بر روی فاحش ‌‬
‫که خود را زیر نام اسلم مخفی کرده و خود را مردان دینــی مــی‬
‫‌نامند که دین پاک و مقدس خداوند از آنها بیزار است‪.‬‬
‫کسی که بیطرف باشد و متعصب نباشد امکــان نــدارد کــه ایــن‬
‫یگویــد‪ :‬امثــال مردانــی چــون ملهاشــم و‬ ‫زنا را انکار می ‌کند و م ‌‬
‫غیره زناکار هستند و باید حد شرعی بر آنها اقامه شود‪ .‬همــانطور‬
‫مالســلم – از‬ ‫های که صاحب کتــاب دعائ ‌‬ ‫که امام صادق در فرمود ‌‬
‫یکند به آن اشــاره کــرده اســت مــردی از امــام صـادق‬ ‫وی نقل م ‌‬
‫درباره نکاح موقت )متعه( سؤال کرد فرمــود‪ :‬برایــم تعریــف کــن‬
‫یگوید‪ :‬بـا‬‫یرود و م ‌‬ ‫چه جوری است؟ مرد گفت‪ :‬مرد به نزد زن م ‌‬
‫یک درهم یا دو درهم برای یک دفعه آمیزش یـا یـک روز یـا دو روز‬
‫با تو‬
‫یکنم امام فرمود این زنا اســت و بــه جــز یــک انســان‬ ‫ازدواج م ‌‬
‫‪2‬‬
‫یکند ‪.‬‬
‫فاجر کسی این کار را نم ‌‬
‫یکنــد‬‫م بن حکم از ابوعبدالله درباره نکاح موقت روایت م ‌‬ ‫هشا ‌‬
‫یدهنــد‪.‬‬‫که گفته‪ :‬در نزد ما فقط انســانهائی فــاجر آن را انجــام م ‌‬
‫یعنی این ملهاشم و امثال او از کسانیکه طرفدار نکــاح مــوقت و‬
‫هاند‪.‬‬‫شهوتران هستند پشت پرده دین خود را مخفی کرد ‌‬

‫شبهات مخالفین و رد آن‬


‫ههائی هستند دوازده امامی‬ ‫آنهائیکه قائل به نکاح موقت – شیع ‌‬
‫– به شبهات و خیالهائی بــر اســتمرار حللــی نکــاح مــوقت دســت‬
‫هاند‪ .‬و به گمان خودشان برای مباح دانستن نکاح مــوقت بــه‬ ‫گرفت ‌‬
‫یکنند که این شبهه ‌ها از‬
‫قرآن و سنت و اجماع و عقل استدلل م ‌‬
‫ف ترند‪ .‬اما برای کسانیکه آگاه بر موضوع نکاح‬ ‫خانه عنکبوت ضعی ‌‬

‫‪ -‬منبع سابق‪ ،‬ص ‪.226-227‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬دعائم السلم ‪ ،2/229‬ح ‪.859‬‬ ‫‪2‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪100‬‬

‫لکننده‬‫یشود که این دلیل قوی و باط ‌‬ ‫متعه نیستند چنین وانمود م ‌‬


‫دلیل مخالفین است‪ .‬در حالیکه شــبهاتی بیــش نیســتند کــه فقــط‬
‫یکنند که آن شبهات عبارتند از‪:‬‬ ‫حق را با آن تلبس و انکار م ‌‬
‫شبه ۀ اول‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫اول ً م ‌‬
‫یگوینــد‪ :‬در قــرآن دو آیــه وجــود دارد کــه از محکمــات ‪.‬‬
‫قرآن هستند که یکی در تشریع متعه حج آیــه ‪ 196‬ســوره بقــره و‬
‫یباشد‪.‬‬
‫دیگری متعه زنان آیه ‪ 24‬سوره نساء م ‌‬
‫یگویند‪ :‬مباح کردن متعه در قرآن برای ما کافی نیســت و آن‬ ‫م ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬ ‫فرموده خداوند است که م ‌‬
‫( ‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪) ‬‬
‫)نساء ‪(24 /‬‬
‫های که برایش مقــرر‬
‫»پس زنیکه با وی استمتاع کردید مهری ‌‬
‫گردیده به آن بپردازید«‪.‬‬
‫یگویند‪ :‬به اجماع امت توجیه استمتاع مــذکور در آیــه نکــاح‬ ‫وم ‌‬
‫یباشـد و سـبب نـزول آن بـه ایـن معنـی )نکـاح متعـه( در‬ ‫متعه م ‌‬
‫مصادر موثق تفسیر اهل سنت آمده است‪.‬‬
‫شبه ۀ دوم‪:‬‬
‫یگویند‪ :‬با توجه به آیــات قبــل و بعــد و مضــمون آیــه مــی‬‫‪ -2‬م ‌‬
‫یکند و به خــاص بــودن آیــه‬ ‫‌بینیم که این آیه بر نکاح متعه دللت م ‌‬
‫یکند‪ ،‬زیرا آیه در صدر بیــان محرمــات و از‬ ‫به نکاح متعه اشاره م ‌‬
‫یباشــد کــه‬‫محلت و تأکیــد بــر دســت کشــیدن از امــوال زنــان م ‌‬
‫یکردنــد‬‫مردان در جاهلیت با توجه به ضعف زنان بر آنها تجــاوز م ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬‫یکردند‪ .‬خداوند م ‌‬‫و اموالشان را چپاول م ‌‬
‫( ‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ -‬یعنــی احــرام بســتن بــرای انجــام عمــره و بعــد از اتمــام آن بــرای انجــام‬ ‫‪1‬‬

‫مناسک حج در ایام حج ]مترجم[‪.‬‬


‫‪101‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪   ‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫)نساء‪(19/‬‬ ‫)‬
‫»ای مؤمنان‪ ،‬برای شما حلل نیســت آنکــه از زنــان میــراث‬
‫بگیرید و آنان خوششان نیاید و آنان را از نکاح کردن بــا هــر‬
‫هاید بدســت‬ ‫که بخواهند منع نکنید تا بعضی از آنچه بدانها داد ‌‬
‫آورید«‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫و خداوند م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫)نساء‪(21-20/‬‬
‫هجای زنــی دیگــر بیاوریــد و مهریــه‬ ‫»و اگر خواستید زنی را ب ‌‬
‫زیادی را به آنها داده بودید پــس مگیریــد‪ .‬آیــا از آن مــال بــه‬
‫یگیریــد؟ و چگــونه آنــرا بــاز‬‫ظلــم و ســتم چیــزی را پــس م ‌‬
‫هاید و زنان از شما‬ ‫یگیرید؟ در حالیکه با هم مباشرت کرد ‌‬ ‫م ‌‬
‫هاید«‪.‬‬ ‫با صیغه ایجاب و قبول و حضور شهود عهد گرفت ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫سپس م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ 102

   (


)   
(22/‫)نساء‬
.«‫هاند‬
‌ ‫»و نکاح مکنید زنی را که پدران شما آن را نکاح کرد‬
:‫یفرماید‬
‌ ‫وم‬

  (





  
 



 

 

  
  
 
  
 
  

 

  
(23/‫)نساء‬ ) 
‫‪103‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫»بــر شــما حــرام شــد مــادران شــما و دخــتران شــما و‬


‫خــواهران شــما و خــواهران پــدران شــما و خــواهران‬
‫مادرانتان و دختران برادر و دختران خواهر و آن مادران‬
‫هاند و خــواهران شــیرخواره شــما و‬ ‫که به شما شیر داد ‌‬
‫مادران زنانتان و دخـتران زنــان شـما کـه در کنـار شــما‬
‫ییابنــد از شــکم آن زنــان کــه شــما بــا آنهــا‬‫پــرورش م ‌‬
‫ه باشید بــر‬ ‫هاید‪ .‬اما اگر با آنها آمیزش نکرد ‌‬ ‫آمیزش کرد ‌‬
‫شما هیچ گناهی نیست و زنان پسران شما که فرزندان‬
‫اصلی شما باشند )نه پسرخوانده(«‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫وم ‌‬
‫‪  ‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫(‬
‫)نساء‪/‬‬ ‫‪)‬‬ ‫‪       ‬‬
‫‪(23‬‬
‫»و بر شما حرام است که دو خواهر را با هم نکاح کنید«‪.‬‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿‪   ‬‬
‫‪﴾   ‬‬
‫»زنان شوهردار ]نيز[ جششز ملششك يمينتششان ]بششر شششما‬
‫حرام شده است‪«[.‬‬
‫﴿ ‪      ‬‬
‫)نساء‪(24/‬‬ ‫‪﴾  ‬‬
‫» و فراتر از اينها براى شما حلل گرديده«‪.‬‬
‫تا اینجا هدف از تحریم تجاوز بر ازدواج و خــوردن حقوقشــان و‬
‫محرمات و حکم به حلل بـودن غیـر ایـن محرمـات مـذکور کامـل‬
‫گردید اما یک حکــم بــاقی مانــده اســت کــه در آیــات مــذکور ذکــر‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫یکند و م ‌‬ ‫نشده و قرآن برای اتمام مانده آنرا عرضه م ‌‬
‫( ‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫)‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪104‬‬

‫)نساء‪(24/‬‬
‫های کــه برایــش‬
‫هاید مهــری ‌‬
‫»پس زنی که با وی استمتاع کرد ‌‬
‫هاید به آنها بپردازید«‪.‬‬
‫مقرر کرد ‌‬
‫و در آنجا یک نوع دیگر وجــود دارد کــه قبل ً ذکــر نشــده و حکــم‬
‫یشود پس نیاز ضروری به تفصیلی دیگر برای‬ ‫اوائل آنرا شامل نم ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬ ‫بیان آن داریم و م ‌‬
‫های کــه‬
‫هایــد آن اجــار ‌‬
‫»و اما زنانیکه با آنها استمتاع کرد ‌‬
‫هاید به آنها بپردازید و اجر آنها را برای‬ ‫بر آن توافق کرد ‌‬
‫خــود نبریــد چنــانکه در ازدواج دائمــی حکمــش چنیــن‬
‫است«‪.‬‬
‫سپس خداوند گروه ســوم از زنــانی کــه نکاحشــان جــائز اســت‬
‫یکنــد )المــاء( و ایــن نکــاح اخیــر ویــژه کســانی اســت کــه‬
‫بیان م ‌‬
‫توانائی نکــاح زنـان آزاد را ندارنــد در نـتیجه بـا زنـان بـرده ازدواج‬
‫یفرماید‪:‬‬ ‫یکنند و خداوند م ‌‬
‫م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬
‫‪) ﴾ ‬نساء ‪(25/‬‬
‫»و کسیکه توانائی ندارد زنــان مــؤمنه آزاد را نکــاح کنــد‬
‫های که شما مالک آنهــا هســتید‬ ‫پس از آن کنیزهای مؤمن ‌‬
‫یتوانید نکاح کنید«‪.‬‬
‫م ‌‬
‫یرساند‪:‬‬ ‫سپس با این فرموده خداوند بحث را به پایان م ‌‬
‫( ‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)نساء‪(26/‬‬ ‫‪  (‬‬
‫‪105‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یخواهد قــوانین دیــن و مصــالح امــور را برایتــان‬


‫»خداوند م ‌‬
‫روشن کند و شما را به راه کسانی – از پیغمبران و صالحان‬
‫هاند و توبه شما را بپــذیرد‬‫– رهنمود کند که پیش از شما بود ‌‬
‫و خداوند آگاه کار بجا ست«‪.‬‬
‫ههــایی پراکنــده هســتند کــه مــا را بــه ترجیــح قــولی‬ ‫آنهــا قرین ‌‬
‫های کـه از آن بحـث شـد‬ ‫یگویـد‪ :‬هـدف آی ‌‬ ‫یکنند کـه م ‌‬‫راهنمائی م ‌‬
‫ههــا مضــمون آیــات مربــوطه‬ ‫نکاح موقت مــی ‌باشــد و بــا آن قرین ‌‬
‫یشوند پــس اگــر ایــن‬ ‫بدون رها کردن و یا تکرار با هم هماهنگ م ‌‬
‫ی بود تکرار در یک سوره لزم‬ ‫آیه در مورد تبیین حکم نکاح دائم م ‌‬
‫یآمد اما زمانیکه در مورد نکــاح مــوقت مــی ‌باشــد تکــرار آیــات‬ ‫م ‌‬
‫ی باشد‪ .‬نکاح دائم و کنیزان را بــه وســیله‬ ‫برای بیان معنی جدید م ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬‫آن آیه قرآن بیان کردیم که م ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪    ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪) ﴾‬نساء ‪(3 /‬‬
‫»با زنان دیگری که برای شما حللند و دوست دارید بــا دو و‬
‫یترســید کــه نتوانیــد‬
‫یا سه یا چهارتا ازدواج کنید و اگر هم م ‌‬
‫میان زنان دادگری را مراعات کنید به یک زن اکتفا کنید یا با‬
‫کنیزان خود ازدواج کنید«‪.‬‬
‫و نکــاح کنیــزان بــا ایــن آیــه بیــان شــد‪ .‬و اگــر کســی از شــما‬
‫یتوانــد بــا کنیــزان‬
‫نتوانســت بــا زنــان آزاده مــؤمنه ازدواج کنــد م ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫مؤمنی ازدواج نماید‪ .‬تا آنجا که م ‌‬
‫( ‪  ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪106‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪/‬‬ ‫‪))  ‬نساء‬
‫‪(25‬‬
‫»و هر كس از شما توانايى ]مالى[ نداشته باشد كه با زنــان‬
‫آزاد مؤمن ازدواج كنــد بايــد از ملــك يمينهايتــان كــه كنيــزان‬
‫مؤمناتاند‪ ،‬ازدواج كند«‬
‫لذا با اجازه صاحبان آنــان بــا ایشــان ازدواج کــرده و مهریــه‬
‫ایشان را زیبا و پسندیده و برابر عرف و عادت بپردازید‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫و متعه با این آیه بیان شد که م ‌‬
‫( ‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫﴾‬
‫)نساء ‪(24/‬‬
‫»پس اگر با زنی از زنان ازدواج کردیــد و از او کــام گرفتیــد‬
‫باید که مهر او را بپردازید«‪.‬‬
‫خلصه خداوند در اول سوره نکاح دائم را بیان فرمود‪:‬‬
‫﴿ ‪      ‬‬
‫‪‬‬
‫‪﴾      ‬‬
‫»با زنان برای شما حللند و دوست دارید ازدواج نمایید«‪.‬‬
‫سپس وجوب ادای مهریه را بیان فرمو‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿‪    ‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫»و مهریه زنان را بپردازید«‪.‬‬
‫سپس کسانی که نکاح با آنها حرام و کسانیکه غیر از‬
‫یباشــد بــه عنــوان نکــاح‬‫محرمات نکاح بــا آنــان حلل م ‌‬
‫دائم یا موقت یا ملک یمین یــا کینــزان بیــان مــی ‌کنــد و‬
‫همچنان وجوب پرداخت مهریه در نکــاح مــوقت و جــواز‬
‫‪107‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫تجدید آن قبل از اتمام زمــان نکــاح مــوقت و یــا بعــد از‬


‫یکند ‪.1‬‬
‫زیاد کردن اندازه مهریه را بیان م ‌‬
‫شبه ۀ سوم‪:‬‬
‫یگویند‪ :‬لفظ – استمتاع – در آیه منظور نکاح موقت‬ ‫سوم م ‌‬
‫است‪.‬‬
‫یگوئیم‪ :‬همانا لفظ‪ ،‬استمتاع و تمتع اگرچه در اصل بر انتفــاع‬ ‫م ‌‬
‫یشود‪ .‬اما در عرف شرع ویــژه ایــن عقــد معیــن‬ ‫و تلذذ منطبق م ‌‬
‫ً‬
‫شده است خصوصا زمانیکه این لفظ به زنان‪] ،‬نساء[ اضافه شود‬
‫و برای اینکه لفظ استمتاع در عرف و عادت مردم به معنی نکــاح‬
‫موقت دائر بود‪ .‬و لفظ قرآن نیز مطابق با عرف مردم نــازل شــد‬
‫ناچاریم لفظ استمتاع را بر این معنی رایج و متــداول حمــل کنیــم‬
‫ی باشــد در تمــامی احکــام و‬ ‫کــه موافــق بــا اســلوب قــرآن م ‌‬
‫یباشــد‪ .‬ماننــد‬ ‫تشریعاتش که موافــق بــا عــرف و عــادت مــردم م ‌‬
‫معاملت و ربا و سود و غنیمت و مثال آنها‪ ،‬زمانیکه لفظ استمتاع‬
‫بدون قید آمد در شرع غیر از نکاح موقت و عقد موقت را شــامل‬
‫یگویند فلنی متعه )صــیغه( را قبــول‬ ‫یشود آیا نمی ‌بینید آنها م ‌‬‫نم ‌‬
‫یکند و همـه هـم یـک عقـد مخصــوص را مــد‬ ‫دارد و فلنی تأئید نم ‌‬
‫نظر دارند پس مقصود لفظ استمتاع مــذکور در آیــه نکــاح مــوقت‬
‫یباشد و شکی در آن نیســت‪ .‬زیــرا آیــه مــذکور در مــدینه نــازل‬ ‫م ‌‬
‫شده در سوره نساء در نیمه اول‪ ،‬زمــان بعــد از هجــرت پیــامبر‪‬‬
‫یدهنــد و در‬ ‫می ‌باشد با توجه به اینکه اکثر آیات بر آن شــهادت م ‌‬
‫یگرفتند‪ ،‬معین و‬ ‫آن وقت مردم در برابر اجر موقت از آنها کام م ‌‬
‫های‬ ‫معلوم است و آیه موافق با عادت جــاری و بــرای تأکیــد مهــری ‌‬
‫هاند نازل شده است‪.2‬‬ ‫که دو طرف بر آن توافق کرد ‌‬
‫شبه ۀ چهارم و پنجم و ششم‪:‬‬
‫هدنبــال آن‬ ‫یگویند‪ :‬خداوند استمتاع را ذکر کرده و ب ‌‬ ‫چهارم م ‌‬
‫یباشد‪.‬‬ ‫اجر را مطرح نموده و این دلیل جواز بر استمتاع م ‌‬
‫یگویند‪ :‬آیه صراحتا ً لفظ‪﴾         ﴿ :‬‬ ‫پنجم م ‌‬
‫یکند که نکاح دائم اجــری نــدارد بلکــه مهریــه یــا صــداق‬ ‫را بیان م ‌‬
‫ضالوضیعة ‪ 286-285‬و المیــزان ‪4/280/‬‬
‫‪ -‬به مسائل ‌الفقهیة ص ‪ 76‬و نق ‌‬ ‫‪1‬‬

‫و روح ‌التشیع ‪ 262-461‬و فقه ‌الجنس ص ‪ 137‬بنگر‪.‬‬


‫‪ -‬تفسیر رازی ‪ 44-10/42‬و تفسیر المیزان ‪ 4/279‬و الروضة ‪.5/284‬‬ ‫‪2‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪108‬‬

‫مطرح است ولی حمل لفظ بر غیرمعنای مشهور آن تأویلی است‬


‫که هیچ شاهدی ندارد‪.1‬‬
‫ششم میگویند‪ :‬اگر مقصود آیه نکاح دائم باشد با عیــن عقــد‬
‫یگردد و از آن چیزهائی که دال بــر آن اســت‬ ‫تمام مهریه واجب م ‌‬
‫یدهــد‪.‬‬
‫که لفظ استمتاع در آیه معنی انتفاع و جمــاع و آمیــزش نم ‌‬
‫اینست که اگر مقصود نکاح دائم بود به محــض عقــد تمــام مهریــه‬
‫یفرمایــد‪ ﴿ :‬‬ ‫یگردید زیرا خداوند م ‌‬ ‫واجب م ‌‬
‫‪ ﴾ ‬یعنـــــی‪» :‬مهریـــــه آنـــــان را‬
‫بپردازید«‪ .‬به رأی اکثر مفســرین و آن بــدون خلف در نکــاح دائم‬
‫یشــود‬ ‫واجب نیست و همانا تمام اجر در عقد نکاح متعه واجب م ‌‬
‫برعکس اینکه اگر تلذذ و کام گرفتن حاصل نشد پرداخــت مهریــه‬
‫یشود که آن نیز در نکاح دائم باطل است‪ ،‬زیرا با مــرگ‬ ‫واجب نم ‌‬
‫یگردد و بعــد از طلق دادن زن قبــل از دخــول و‬ ‫و فسخ واجب م ‌‬
‫یگردد زیرا اگــر چنیــن بــود کــه اگــر‬‫کام گرفتن نصف آن واجب م ‌‬
‫کسی از وی کام نگرفت وجوبا ً ملزم به پرداخت مهریه نمی ‌باشد‬
‫و دانستیم که اگر قبل از آمیــزش بــا وی طلقــش دهــد ملــزم بــه‬
‫یباشد و نزد بسیاری از فقهاء اگــر بــا وی‬ ‫پرداخت نصف مهریه م ‌‬
‫خلوتی کامل ایجاد کرد باید تمام مهریه را به وی بپردازد حتی اگر‬
‫از وی کام بگرفته نباشد‪.2‬‬
‫شبه ۀ هفتم و هشتم‪:‬‬
‫ً‬
‫یگویند‪ :‬آیه بعد از استمتاع وجوبا به پرداخت مهریــه‬ ‫هفتم م ‌‬
‫یکند و این امر خواستار آن است که مفهومش نکــاح متعــه‬ ‫امر م ‌‬
‫باشد‪.3‬‬
‫زیرا خداوند پرداخت مهریه را به استمتاع منوط کرده اســت‪ .‬و‬
‫این هم خواستار آن است که مفهومش این عقد مخصــوص بــدون‬
‫آمیزش باشد‪.‬‬

‫‪ -‬روح ‌التشــــیع ص ‪ 462‬و ص ‪ 136‬از کتــــاب المتعــــة و مشــــروعیتها‬ ‫‪1‬‬

‫یالسلم‪ ،‬نوشته مجموعه ‌ای از علمـاء مدرســه نکــاح مــوقت ــ والحجـة‬ ‫ف ‌‬


‫‌البیضاء ص ‪ 76‬والروضة ص ‪.5/249‬‬
‫‪ -‬التبیان للطوسی ‪ 3/166‬و مجمع ‌البیان ‪ 5/72‬و تفسیر قلئد الدرر ‪3/65‬‬ ‫‪2‬‬

‫و فقه ‌الجنس ص ‪.137‬‬


‫لالشیعة ص ‪ ،105‬السرائر ‪.2/619‬‬ ‫‪ -‬مجمع ‌البیان ‪ ، 72-5/71‬أص ‌‬ ‫‪3‬‬
‫‪109‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫هشتم‪ :‬همانا گروهی از اصحاب آیه را با جمله زیادی )إلــى أجــل‬


‫هاند‪. 1‬‬
‫مسمى( قرائت کرد ‌‬
‫حافظ ابوبکر بیهقی متوفی سـال ‪ 458‬هجـری در سـنن کـبری بـا‬
‫ن عبـاس ك ابـراز داشـته اسـت و‬ ‫سند خود از محمد پسر کعب از اب ‌‬
‫یگوید‪ :‬متعه )نکاح موقت( در صدر اسلم وجود داشت و آنان ایــن‬ ‫م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫آیــــــــــــــه ﴿‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ﴾ ‬را اینطــــــــــــــــــــــــــــــــور ﴿ ‪ ‬‬
‫‪﴾‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪2‬‬
‫هانــد ‪ .‬و حــافظ ابوزکریــا نــووی‬
‫»إلى أجل مسمى« قــرائت نمود ‌‬
‫شافعی متوفی ‪ 676‬هجری در شرح صحیح مسلم بیان کرده است‪:‬‬
‫‪‬‬
‫)‪ (9/181‬همانا عبدالله ‌بن مسعود آیه را چنین قرائت نموده است‪﴿ :‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪3‬‬
‫‪ ﴾ ‬إلى أجل ‪.‬‬
‫شبه ۀ نهم‪:‬‬
‫یگویند‪ :‬آیــه متعــه منســوخ نیســت بلکــه از محکمــات‬ ‫نهم م ‌‬
‫یباشــد همانــا گروهــی از بزرگــان علمــاء ســنی روایــت‬ ‫قــرآن م ‌‬
‫هاند که آیه متعه منسوخ نیست‪ :‬از جمله زمخشری در تفسیر‬ ‫کرد ‌‬
‫یکنــد کـه آیـه متعـه از‬ ‫خود ـ الکشاف ــ از ابـن ‌عبـاس ك نقــل م ‌‬
‫یکنند کــه‬ ‫یگویند‪ :‬و از غیر او نقل م ‌‬
‫یباشد‪ .‬و م ‌‬ ‫محکمات قرآن م ‌‬
‫از حکم پسر عطیه سؤال کردند آیه متعــه منســوخ اســت یــا نــه؟‬
‫یگویند‪ :‬همانا عمران پسر حصــین‬ ‫ایشان در جواب گفتند‪ :‬نه‪ .‬و م ‌‬
‫صحابی تصریح کرده‪ :‬که این آیه در مورد متعه نازل شده و نســخ‬
‫نشده است‪.4‬‬
‫احمد بن حنبــل در مســند خــود ‪ 4‬ص ‪ 436‬بــا ســندی کــه همــه‬
‫یدارد کــه‬ ‫رجال آن موثق هستند از عمــران پســر حصــین ابــراز م ‌‬
‫گفته است‪ :‬آیه متعه در کتاب خداوند نازل شد و ما همراه پیــامبر‬
‫های نازل نشد که آنرا نسخ کند و رسول‬ ‫‪ ‬به آن عمل کردیم و آی ‌‬

‫ة العقول ‪.1/277‬‬ ‫‪ -‬الغدیر ‪ 6/230‬و مقدمة مرآ ‌‬ ‫‪1‬‬

‫لالشیعة ص ‪ 49‬والفصــول لعبــد ‌الحســین ص ‪-66‬‬ ‫‪ -‬کاشف ‌الغطاء فی أص ‌‬ ‫‪2‬‬

‫‪ 67‬و مقدمة مرآة ‌العقول ‪.1/278‬‬


‫‪ -‬مصدر سابق‪.‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪ -‬المینی ‪ 6/220‬بعنوان المتعة فی ‌الکتاب‪.‬‬ ‫‪4‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪110‬‬

‫خدا‪ ‬نیز از آن نهی نفرمود و فوت کرد‪ .‬و م ‌‬


‫یگوینــد‪ :‬همانــا ایــن‬
‫روایات و نظیر آنها در اکــثر صــحاح اهــل ســنت و تفاســیر و کتــب‬
‫فقهی آنها موجود است‪.1‬‬
‫شبه ۀ دهم‪:‬‬
‫یگویند‪ :‬همانا نسخ آیه متعه به آیــه ازدواج غیرممکــن‬ ‫دهم م ‌‬
‫است زیرا آیه متعه در سوره نساء می ‌باشد که مدنی است و آیه‬
‫یباشــد کــه هــر دو مکــی‬ ‫ازدواج در سوره ]المؤمنون والمعارج[ م ‌‬
‫‪2‬‬
‫ی باشند و تقدم ناسخ بر منسوخ امکان ندارد ‪.‬‬‫م ‌‬
‫یگویند ‪ :‬همانا متعه آیــه ازدواج آن را‬ ‫یگویند ‪ :‬اهل سنت م ‌‬
‫وم ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬‫نسخ کرده است در فرمودة خداوند که م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪       ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫)مؤمنون ‪.(6-5/‬‬
‫یکننــد‪ .‬مگــر از‬
‫»کســانی کــه عــورت خــود را حفــظ م ‌‬
‫همسران یا کنیزان خود«‪.‬‬
‫با این اعتبار از زنی که از او کام گرفته شده نه مملــوک اســت‬
‫ده و نــه طلق و نــه نفقــه وارث نــدارد‬
‫و نه زوجه است زیرا نه عـ ّ‬
‫یفرماید‪:‬‬‫یشود که م ‌‬ ‫پس در عموم آیه فرموده خداوند داخل م ‌‬

‫لالشیعة ص ‪ 98‬و خوئی در‬ ‫لالفقهیة ص ‪ 75‬و کاشف ‌الغطاء فی أص ‌‬ ‫‪ -‬مسائ ‌‬ ‫‪1‬‬

‫تفسیر البیـان ص ‪ 319‬و عبـدالله نعمـه فـی روح ‌الشـیعة ‪ 463‬و فکیکـی در‬
‫المتعة ص ‪ 56‬و جواد مغنیه در تفسیر خود الکاشف ‪ 5/296‬بنگر‪.‬‬
‫رالء‬
‫نالمین ‪ 273‬و تفســی ‌‬ ‫‪ -‬به دلئلشان نگاه کنید در نقض الوشیعة محس ـ ‌‬ ‫‪2‬‬

‫الرحمن بلغی ‪ 2/75‬و کاشف ‌الغطاء ‪ 100-94‬و مجمع ‌البیان ‪ 72-5/71‬و‬


‫التبیان ‪ 3/165‬و تفسیر قلئد الدرر جزایری ‪ 3/67‬و الغدیر أمینــی ‪-6/208‬‬
‫‪ 235-299‬و فقه ‌الجنــس و آملــی ص ‪ 141-138‬و مقدم ـة مــرأة ‌العقــول‬
‫عسکری ‪ 278-1/275‬والسرائر ‪ 2/619‬والمتعة و مشروعیتها فی السلم‬
‫بحث عبدالله نعمــه ص ‪ 136‬والروضـة ‌البهی ـة در شــرح ‌اللمعــة ‌الدمشــقیة‬
‫)الحاشــــیة( ‪ 274-267-266-260-251-5/249‬و الفســــکیکی ص ‪ 41‬و‬
‫‪ 133‬و ‪ 143‬و ‪ ،169‬تفسیر الکاشف ‪ 5/297‬و مسائل فقیــه ص ‪ 75‬و ‪84‬‬
‫و جواهر الکلم ‪ 30/145‬والخوئی ‪ 317‬و ‪ 319‬و ‪.320‬‬
‫‪111‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿ ‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪   ‬‬
‫)مؤمنون‪.(7 /‬‬ ‫‪﴾    ‬‬
‫‪‬‬
‫»هر کس فراتر از آن را بطلبد آنها متجاوزین هستند«‪.‬‬
‫این خود غلط است زیرا آیه متعه از آیات ســورة نسـاء اســت کـه‬
‫های مدنی است و آخرین قســمتی از قــرآن اســت کــه نــازل‬ ‫سور ‌‬
‫شـــــــــــــده اســـــــــــــت و آیـــــــــــــه ﴿ ‪  ‬‬
‫‪ ﴾‬آیه مکــی اســت زیــرا ایــن آیــه از‬
‫ی انــد و‬
‫یباشــد کــه هــر دو مک ‌‬ ‫آیات سورة ]مؤمنــون و معــارج[ م ‌‬
‫نسخ مدنی که متأخر از مکی است با آیه مکی که متقدم از مدنی‬
‫های دیگــر از‬ ‫یگوینــد‪ :‬همانــا نســخ یــا بــا آی ‌‬
‫است امکان نــدارد و م ‌‬
‫یگیرد و قــرآن بــا احــادیث آحــاد‬ ‫قرآن و یا حدیث متواتر صورت م ‌‬
‫یشود‪.‬‬ ‫نسخ نم ‌‬
‫شبه ۀ یازدهم‪:‬‬
‫یگویند‪ :‬کــه آیــه متعــه‬ ‫یگویند‪ :‬همانا اهل سنت م ‌‬ ‫یازدهم م ‌‬
‫به وسیله آیه مواریث نسخ شده است‪.‬‬
‫‪   ‬‬
‫﴿ ‪  ‬‬
‫‪﴾‬‬
‫»برای شماست نیمی از آنچــه کــه ازواج تــان بــه جــا‬
‫هاند«‪.‬‬
‫گذاشت ‌‬
‫یگویند‪ :‬در شرع مواقعی زیادی وجــود دارد کــه زوجــه ارث‬ ‫وم ‌‬
‫یبرد مانند اینکه کافر باشد یا قاتل باشد و یا در مرض مرگ بــا‬ ‫نم ‌‬
‫وی عقد شده باشد و زوج قبــل از آمیــزش بمیــرد همچنــانکه حـق‬
‫زوجیت را با خارج شدن از دوران عده قبل از تمام شدن سال به‬
‫ارث می ‌برد پس ارث در حمایت زوجیت مستلزم ماندن یــا طــرد‬
‫کــردن و رانـدن وی نیسـت بنـابر اینکـه ارث در نکـاح متعـه دلیـل‬
‫خاصی دارد بعلوه اینکه بعضی فقها شیعه ارث بردن بعد از نکــاح‬
‫متعه را قبول دارند کــه ایــن مســئله در بیــن ائمــه امامیــان مــورد‬
‫اختلف است و سه رأی و نظر بر آن وجود دارد‪.‬‬
‫أ‪ -‬به حکم ظاهری آیه مواریث بدون قید و بند ارث می برند‪.‬‬
‫ب‪ -‬با شرط ارث می ‌برند‪.‬‬
‫ج‪ -‬اگر شرط هم کرده باشند ارثی در بین آنها وجود ندارد‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪112‬‬

‫یشــوند کــه در‬ ‫دو بخش اخیر با دلیل خاصی از اعتبــار خــارج م ‌‬
‫قرآن وجود دارد و از این رو که عین نکاح مدتی برای آن تعیین‬
‫شده علقه بین زن و مرد نیز موقتی است و موجب ارث بردن‬
‫یگوینــد‬‫یباشد با توجه به اینکه ما با آن گروه موافقیم کــه م ‌‬ ‫نم ‌‬
‫پیروی اتباع ظاهر آیه مواریث الزامی اســت زیــرا کــام گرفتــه‪،‬‬
‫کام از او گرفته )متمتع و متمتع بها( همسر و شوهر هســتند بــا‬
‫اینکه جمهور اهل ســنت نکــاح دائمــی زن اهــل کتــاب را تجــویز‬
‫هاند و بر ارث نبردن بین او و شوهر مسلمانش اتفاق نظــر‬ ‫کرد ‌‬
‫دارنــد‪ .‬و عمــوم ارث را بــا ایــن حــدیث از رســول خــدا‪ ‬کــه‬
‫یبرنــد تخصــیص‬ ‫یفرمایــد اهــل دو دیــن از یکــدیگر ارث نم ‌‬ ‫م ‌‬
‫‪1‬‬
‫یکنند ‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫شبه ۀ دوازدهم و سیزدهم و چهاردهم‪:‬‬
‫یگویند‪ :‬که آیــه متعــه‬‫یگویند‪ :‬همانا اهل سنت م ‌‬ ‫دوازدهم م ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬‫با آیه نکاح نسخ شده است آنجا که خداوند م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫)طلق‪(1/‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»ای پیغمبر! وقتی که خواستید زنان را طلق دهیــد آنــان را‬
‫ده ]یعنی آغاز پاک شدن زن از عادت‬ ‫در وقت فرا رسیدن ع ّ‬
‫ماهیانه که شوهر با او نزدیکی نکرده باشد[ طلق دهید«‪.‬‬
‫و این امکان باطل است زیرا نکــاح متعــه عــده دارد امــا نصــف‬
‫عده نکاح دائم‪.2‬‬
‫یگوینــد‪ :‬آیــه متعــه بــا آیــه‬
‫یگویند‪ :‬اهل سنت م ‌‬
‫سیزدهم‪ :‬م ‌‬
‫طلق نسخ شده است و ایــن نیــز باطــل اســت زیــرا فقــط طلق‬

‫‪ -‬کاشـــف ‌الغطـــاء ص ‪ ،96‬البیـــان الخـــوئی ص ‪ 316‬و ‪ .317‬المتعـــة و‬ ‫‪1‬‬

‫یالسلم ص ‪.144‬‬ ‫مشروعیتها ف ‌‬


‫‪ -‬الروضة مع ‌المتعة )الحاشــیه( ‪ ،5/258‬الخــوئی در تفســیرش ص ‪ 315‬و‬ ‫‪2‬‬

‫‪ ، 316‬تفسیر البلعی ‪ ،2/83‬النتصــار مرتضــی ص ‪ ، 114‬کاشــف ‌الغطــاء‬


‫ص ‪.96‬‬
‫‪113‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫نیست که سبب جدائی است بلکه فسخ نیز زمانی کــه اســباب آن‬
‫یباشــد همــانطور‬ ‫فراهم باشد یکی از اسباب جدائی زن و مــرد م ‌‬
‫که تمام شدن وقت تعیین شــده در نکــاح مــوقت یکــی از اســباب‬
‫جــدائی اســت پــس ســبب جــدائی زن و مــرد در طلق منحصــر‬
‫نیست‪.‬‬
‫سپس تشریع طلق مباح بــودن و شــرعی بــودن آمیــزش را در‬
‫مورد طلق منحصر نکرده است اگر چنین بود در مورد آمیزش بــا‬
‫یآمد زیرا عقدی است کــه‬ ‫کنیزان و اسیران جنگی مشکل پیش م ‌‬
‫برمبنای دوام و استمرار منعقد گردیده است زیــرا طلق عقــده و‬
‫یکند‪.‬‬
‫گره نکاح دائم را تکلیف و قطع م ‌‬
‫یگویند‪ :‬که آیه احصان آیــه‬ ‫یگویند‪ :‬اهل سنت م ‌‬ ‫چهاردهم م ‌‬
‫متعه را نسخ کرده است و این باطل است زیرا آیه متعــه یکــی از‬
‫آن دلئل اســت کــه بــر مشــروعیت نکــاح متعــه بــه آن اســتدلل‬
‫یشود و آن این است که آیه بعــد‬ ‫یشود و اینکه سبب احصان م ‌‬ ‫م ‌‬
‫از اینکــه محرمــات نکــاح را بیــان کــرد بــه ذکــر آنهــائیکه حللنــد‬
‫یپردازد‬‫م ‌‬
‫‪   ‬‬ ‫﴿ ‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪    ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾‬‬
‫»ماورای آنان ]محرمات[ برای شما حلل گردیده که بــا‬
‫اموالتان به دنبال زنان پاکدامن برویــد‪ .‬پــس آنهـائیکه از‬
‫هاید«‪.‬‬‫آنان کام گرفت ‌‬
‫پس آیه ماورای محرمــات را مبــاح گردانیــده و آن خواســتن از‬
‫یباشد‪ .‬یا خواستن چیزی کــه شــما را پاکــدامن و‬ ‫طریق احصان م ‌‬
‫هها نکــاح‬‫از زنا دورتان گرداند اندک است که جزئی از آن خواســت ‌‬
‫موقت است همچنانکه هدف از احصان در آیه ﴿ـ ‪‬‬
‫‪ ﴾  ‬محفــــوظ‬
‫نگه داشتن عفت است نه تــزوج زیــرا همــانطور کــه شــامل نکــاح‬
‫یشــود و‬‫کالیمین )کنیــز( را نیــز شــامل م ‌‬
‫یگردد و نکاح مل ‌‬‫دائم م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪114‬‬

‫اگر بگوئیم‪ :‬هــدف از احصــان‪ ،‬احصــان تــزوج اســت ایــن امــر بــه‬
‫یگردد که رجم باید با تــوجه بــه‬ ‫تخصیص رجم در زناکار محصن م ‌‬
‫یگردد زیرا حکم رجم در اصــل‬ ‫سنت شامل زنان متمتع محصن م ‌‬
‫در قرآن وجود ندارد‪.1‬‬
‫شبه ۀ پانزدهم و شانزدهم و هفدهم و هژدهم‬
‫یگویند‪ :‬علی ‌بن ابی طالب ‪ ‬اولیــن کســی بــود‬ ‫پانزدهم م ‌‬
‫که تحریم متعه را بر عمر انکار کرد چنــانکه ابــن جریــر طــبری بــا‬
‫سند صحیح آنرا ابراز نموده است‪ .‬از حکم درباره این آیــه ســؤال‬
‫شد که آیا منسوخ است؟ فرمود خیر و علی فرمود‪ :‬اگــر عمــر از‬
‫یکرد‪.2‬‬‫یکرد غیر از انسان شقاوتمند زنا نم ‌‬ ‫نکاح متعه نهی نم ‌‬
‫یگویند‪ :‬همانا آن روایت که از ابن حنیفه و او از پــدرش نقــل‬ ‫وم ‌‬
‫کرده موضوع است پس حسن پسر محمد )ابــن حنیفیــه( نــزد آنــان‬
‫مانند مرجئه به قبیـح ‌الـرأی مشـهور اسـت‪ .‬در حـالیکه رأی پـدرش‬
‫یشود روایــت متعــه کــه‬ ‫نحنیفیه مخفی و مبهم نم ‌‬ ‫درباره متعه بر اب ‌‬
‫یشود موضوع است چگونه این سند‬ ‫به امیرالمؤمنین علی منتهی م ‌‬
‫یشــود؟ در حـالیکه قــول‬ ‫دروغین به علی ‌بن ابیطالب نسبت داده م ‌‬
‫یباشـد کـه گفتـه اسـت‪ :‬اگـر عمـر‬ ‫او در بین امت صحیح و ثـابت م ‌‬
‫یکردنـد‪ .‬و از وی‬ ‫یکـرد غیـر از شـقاوتمندان زنـا نم ‌‬ ‫متعه را نهی نم ‌‬
‫ثابت و صحیح است که مذهب وی تحلیــل نکــاح متعــه بــوده اســت‪.‬‬
‫حدیث ثعلبی و طـبری و صـاحب الـدررالمنثور بـه چنـد طریـق آنـرا‬
‫هاند‪.‬‬
‫روایت کرده و رازی و ابوحیان نیز آنرا نقل کرد ‌‬
‫یگویند‪ :‬جابربن عبدالله تحریم متعه را بـر عمـر‬ ‫شانزدهم م ‌‬
‫یگویند‪ :‬اگر نهی از رسول الله‪ ‬در مورد تحریــم‬ ‫انکار کرد‪ .3‬و م ‌‬
‫متعه وجود داشت از آن دسته از اصحاب در زمان ابوبکر ‪ ‬مدتی‬
‫یگشــت کــه نکــاح متعــه را‬ ‫از خلفت خود امــام عمــر‪ ‬پنهــان نم ‌‬
‫یکنــد‬‫یدادند این امر نسخ آن در زمان پیامبر‪ ‬را نفی م ‌‬ ‫انجام م ‌‬

‫‪ -‬به مصدر قبلی نگاه کن‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬فصــول ‌المهمـة عبدالحســین موســوی ص ‪ 79‬المتعـة فکیکــی‪ ،‬و مقدمـة‬ ‫‪2‬‬

‫مرآة ‌العقول مرتضی عســکری ‪ 1/276‬واللمعـة محمــد کلنــتر و أمینــی در‬


‫الغدیر ‪ 6/239‬و عبدالله نعمت در روح ‌التشیع ص ‪ 463‬و ‪.464‬‬
‫‪ -‬در کتابش مسائل فقیهه ص ‪.84‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪115‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫و اگر چنین نباشد خلیفه اول محرمات خدا و رســولش‪ ‬را حلل‬
‫گردانیده است ‪.1‬‬
‫یگوینششد‪ :‬عبــدالله پســر عمــر تحریــم متعــه را بــر‬‫هفدهم م ‌‬
‫پدرش انکـار کـرده اسـت‪ .‬علمـه در کتـاب نهـم ‌الصـدق و شـهید‬
‫یکنند که‪ :‬مردی از‬ ‫الثانی در روضة ‌البهية از صحیح ترمذی نقل م ‌‬
‫اهل شام در مورد متعه از عبدالله پسر عمر پرسید‪ :‬گفــت‪ :‬حلل‬
‫است‪ .‬مرد گفت‪ :‬پدرت از آن نهی کرده است‪ .‬عبدالله گفــت‪ :‬بــه‬
‫تو بگویم که اگر پدرم از آن نهی کــرده و رســول خــدا آنــرا انجــام‬
‫داده باشد آیا جایز است به خاطر حرف پدرم سنت رسول خدا‪‬‬
‫را ترک کنیم؟‪.2‬‬
‫یگویند‪ :‬اهل سنت بــر ثبــوت نســخ بــه روایــاتی از‬ ‫هجدهم م ‌‬
‫یکنند که شیعه این روایات را رد کرده و متــن‬ ‫پیامبر‪ ‬استدلل م ‌‬
‫و سند آن را مورد مناقشـه قـرار داده و بـا منطـق سـالم و ثـابت‬
‫هاند از‬‫هاند کـه بـه چنـد دلیـل بـه پیـامبر‪ ‬افـترا و دروغ بسـت ‌‬ ‫کرد ‌‬
‫جمله آن دلیل‪:‬‬
‫أ ش تضاد و تناقض روایات تحریم‬
‫هاند کـه روایـات نســخ از‬ ‫یگویند‪ :‬اهل سنت خود اعتراف کرد ‌‬ ‫م ‌‬
‫پیامبر خدا‪ ‬مناقض و مضطرب ‪ .‬هستند ‪ .‬و در تاریخ اباحه نفــی‬
‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪ -‬بــه تفســیر الکاشــف مغنی ـة ‪ 2/296‬و ‪ 297‬و دراســات در عقــائد شــیعه‬ ‫‪1‬‬

‫محمدحسن ص ‪ 260‬بنگر‪.‬‬
‫‪ -‬فصــول ‌المهمــة ص ‪ ،80‬الــزواج ‌المــوقت و دور آن در حــل مشــکلت‬ ‫‪2‬‬

‫جنســی‪ ،‬محمــد تقــی حکیــم ص ‪ 36‬و ‪ 37‬والمتعـة فکیکــی ص ‪ 55‬و ‪ 65‬و‬


‫‪ 130‬و ‪ 137‬و نهج ‌الحق حلی ص ‪ 282‬و ‪ 283‬و روضة ‌البهیــة ص ‪5/283‬‬
‫و الصراط ‌المستقیم نباطی ص ‪ 3/269‬و نقض ‌الوشیعة محسن أمینی ص‬
‫یالقرآن‬‫‪ 326‬و ‪ ،327‬متعه و مشروعیت آن در اسلم ص ‪ 185‬و الزواج ف ‌‬
‫والســنة عزالــدین بحرالعلــوم ص ‪ ،272‬الحــدائق ‌الناضــرة بحرانــی ص‬
‫‪.24/114‬‬
‫‪ -‬حدیث مضطرب آنست که برچند شکل متعارض با هم روایت شده باشــد‬ ‫‪3‬‬

‫ن پذیر نباشد و تمام آن روایات در قوت ســند از تمــام‬


‫و جمع بین آنها امکا ‌‬
‫یتوان یکی را بر دیگری ترجیــح داد‪.‬‬
‫وجوه مساوی هستند و به هیچ ‌وجه نم ‌‬
‫]مترجم[‬
‫‪ -‬جــواد مغنیـة در تفســیر خــود الکاشــف ‪ ،5/297‬النجفــی در جــواهرالکلم‬ ‫‪4‬‬

‫‪ 30/147‬و فکیکــی ‪ 127‬و ‪ ،132‬الحــدائق ‪ 24/114‬و ‪ 116‬النتصــار ص‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪116‬‬

‫و نهی مضــطرب و منــاقض هســتند در بعضــی از آنــان چنــانکه در‬


‫روایات مسلم و ابن حنبــل آمــده کــه ابــاحه و تحریــم در روز فتــح‬
‫بوده و در بعضی از آنها وقــت تعییــن نشــده و بعضــی دیگــر حجــة‬
‫یکنند‪ .‬و اگر آن روایاتی که در ابــاحه آن در روز‬ ‫‌الوداع را معین م ‌‬
‫هاند بــه‬‫خیبر و عمرة القضاء و حنین و اوطاس و تبوک روایت شد ‌‬
‫یبینیم کــه شــش مرتبــه مبــاح و نســخ‬ ‫آن ضمیمه و اضافه کنیم م ‌‬
‫گردیده است‪ ،‬و روایــات نســخ اگــر از تنـاقض هــم مصــون باشــند‬
‫یباشند‪ .‬و آیه قــرآن بــا حــدیث‬ ‫حجت نیستند زیرا جزو خبر آحاد م ‌‬
‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬
‫یگــردد ‪ .‬و بــه‬ ‫یشــود و بــا حــدیث آحــاد ‪ .‬ثــابت نم ‌‬ ‫متواتر نسخ م ‌‬
‫وسیله حدیث عمران ‌بن حصین و حدیث جابر مقابل نسخ موقــف‬
‫یگیرند‪ .‬من )عمران ‌بن حصین( نزد جابر‪ ‬پسر عبــدالله بــودم‬ ‫م ‌‬
‫که یک نفر آمد و گفت‪ :‬ابن عباسك و ابن زبیرك دربــاره متعــه بــا‬
‫هاند‪ .‬جابر گفت‪ :‬ما هر دو متعه )متعــه زواج و‬ ‫هم اختلف پیدا کرد ‌‬
‫هایم سپس عمر‪ ‬از آن نهــی‬ ‫حج( را همراه با پیامبر‪ ‬انجام داد ‌‬
‫‪3‬‬
‫هایم ‪.‬‬ ‫فرمود و ما دیگر آنرا انجام نداد ‌‬
‫تترین روایــتی کــه بــر‬ ‫و از ردهای شیعه آنست کــه همانـا راسـ ‌‬
‫نسخ نشدن متعه در زمــان رســول خــدا‪ ‬دللــت دارنــد فرمــوده‬
‫یفرماید‪ :‬دو متعه که در زمــان رســول خــدا‪‬‬ ‫عمر‪ ‬است که م ‌‬
‫هاش‬ ‫یکنم و کسی آنرا انجام بدهــد معــاقب ‌‬ ‫بود و من از آنها نهی م ‌‬
‫‪4‬‬
‫یکنم متعه حج و متعه زنان ‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫خلیفــه ادعــای نســخ نکــرد چنــانکه از کلم صــریحش شــنیده‬
‫یگرداند و اگر آیه یــا‬ ‫یشود و اسناد تحریم و نهی را به خود برم ‌‬ ‫م ‌‬
‫حدیث ناسخی از خدا و رسولش‪ ‬وجود داشت تحریم را به آنهــا‬
‫‪ ،110‬روح ‌التشیع عبدالله نعمــت ص ‪ 465‬و ‪ ،467‬خلصـة الیجــاز المفیــد‬
‫ص ‪ ،33‬قلئد الــدرر جــزائری ‪ 3/69‬تفســیر المیــزان ‪ 4/282‬و ‪،300-299‬‬
‫البیان خوئی ‪ ،321‬مسائل ‌الفقهی ـة موســوی ص ‪ 77‬و ‪ 78‬و مقدم ـة مــرآة‬
‫العقول ‪ 1/313‬و ‪.319‬‬
‫‪ -‬خبر )حدیث( آحاد آنست که یک نفــر آنــرا روایــت کــرده باشــد و بــه ســه‬ ‫‪1‬‬

‫یشــوند بــه کتــب علــوم ‌الحــدیث‬


‫دسته مشــهور‪ ،‬عزیــز و غریــب تقســیم م ‌‬
‫مراجعه شود ]مترجم[‪.‬‬
‫‪ -‬تفسیر الکاشف‪ /‬جواد المغنیة ‪.5/297‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬مصدر سابق‪.‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪ -‬طریق ‌الهدی ص ‪.165‬‬ ‫‪4‬‬


‫‪117‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یداد زیرا نسبت تحریم خدا و رسولش که زجـر بیشـتری‬ ‫نسبت م ‌‬


‫در آن وجود دارد‪ .‬شایسته ‌تر به ذکر هستند‪.‬‬
‫شبه ۀ نوزدهم‬
‫یگویند‪ :‬رسول خدا متعه را برای اصــحابش مبــاح‬ ‫نوزدهم م ‌‬
‫گردانیده است‪.‬‬
‫و مسلمانان بدون شبهه و مشــکلی بــر شــرعیت نکــاح متعــه و‬
‫اذن رسول خــدا‪ ‬بــر آن در زمــان خــودش اجمــاع دارنــد ســپس‬
‫مدعی نسخ آن کرده شد و ثابت نشد و مباح بــودن آن بــه وســیله‬
‫یتـوان آنـرا تحریـم کـرد و‬ ‫اجماع ثابت است و با اجماعی دیگـر م ‌‬
‫نسخ فقط ادعایی است و ثابت نشده است‪.‬‬
‫یگویند‪ :‬نزاع و خلفی در آن نیست که متعه مشــروع بــوده‬ ‫وم ‌‬
‫یگــوئیم‪ :‬مشــروعیت‬ ‫یگوید‪ :‬نسخ شده است مــا م ‌‬ ‫ولی دشمن م ‌‬
‫درایت )علم و تعیین( است و نســخ آن روایــت‪ ،‬و درایــت بوســیله‬
‫یشود‪.‬‬‫روایت دور انداخته م ‌‬
‫یگویند‪ :‬متعه بدلیل قطعی ثـابت شــده و دلیـل مـانع از آن‬ ‫وم ‌‬
‫همه ظنی هستند و حکم قطعی فقط بــا دلیــل قطعــی مثــل خــود‬
‫یشود و احادیث زمانی که با هم معارض بودند از حجیت و‬ ‫نسخ م ‌‬
‫یشوند که ناچــارا ً‬ ‫یشوند و به متشابهات تبدیل م ‌‬ ‫اعتماد ساقط م ‌‬
‫باید آنرا ترک و به محکمات عمل نمود و بعد از ثبوت مشــروعیت‬
‫و مباح بودن آن به اتفاق مسلمانان و همــراه بـودن مســلمانان بــا‬
‫بقاء آن و اصالت عدم نسخ هنگام ایجاد شدن شک جائز دانسته و‬
‫یگوینــد‪:‬‬‫یشــود و م ‌‬ ‫حلل بودن آن تعیین و تا روز قیــامت ثــابت م ‌‬
‫یکنند آیه ازدواج یــا فــروج در ســوره‬ ‫آیات مکی‪ ،‬مدنی را نسخ نم ‌‬
‫]مؤمنــون و معــارج[ وجــود دارد کــه هــر دو مکــی و بــه اتفــاق‬
‫مسلمانان قبل از هجرت نازل شــده و آیــه متعــه در ســوره نســاء‬
‫است که در مدینه نازل شــده اســت و امکــان نــدارد کــه متعــه را‬
‫نسخ کند که به اجماع مسلمانان در مــدینه مبــاح گردیــده و تقــدم‬
‫یگوینــد‪ :‬روایــات نســخ‬ ‫یباشــد و م ‌‬‫ناسخ بر منســوخ غیرممکــن م ‌‬
‫حجت نیستند حتی اگر از تناقض هــم ســالم باشــند زیــرا از اخبــار‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪118‬‬

‫یآینــد و نســخ بــه ‌وســیله آیــه قرآنــی بــا حــدیث‬


‫آحاد به حســاب م ‌‬
‫یشود نه با حدیث آحاد‪.‬‬ ‫متواتر‪ .1‬ثابت م ‌‬
‫شبه ۀ بیستم‬
‫یگویند‪ :‬همانا اهل بیت از علی‪ ‬گرفته تــا آخریــن‬ ‫بیستم م ‌‬
‫هانــد و فرمــودة امــام را‬ ‫اولد و شــیعه آنهــا بــر آن اجمــاع کرد ‌‬
‫یشناسند که فرمود‪ :‬اگر عمر‪ ‬از متعــه نهــی نم ‌‬
‫یکــرد غیــر از‬ ‫م ‌‬
‫یکرد به همین دلیل شیعه امامی بــا تبعیــت‬ ‫شقی و بدبخت زنا نم ‌‬
‫از دوازده امام خود بر حلل بودن آن اجماع دارنـد و نســخ نشــدن‬
‫آن با نسوخ صحاح متواتر ما که از ائمه عترت و طهارت به تــواتر‬
‫به ما رسیده و ثابت اســت و بــه ترجیحــات آنهــا در کتــاب وســائل‬
‫های احکام ‌الشريعة مراجعه کن‪.2‬‬ ‫شیع ‌‬
‫شبه ۀ بیست یکم‪:‬‬
‫یگویند‪ :‬هیچ ضرری نه فعلی و نه تبعی در متعه وجود ندارد‬ ‫م ‌‬
‫و هر چیزی که چنین باشد مباح است و اگر مفاسدی در آن باشــد‬
‫یا عقلی است که به اتفاق غیرقابل قبول می ‌باشــد و یــا شــرعی‬
‫است که چنین نیست و اگر بود یکی از دلئل طـرف مقابــل قــرار‬
‫یگرفت به همین دلیل ثابت شــده کــه هــر منفعــتی کــه ضــرری‬ ‫م ‌‬
‫حالی و یا بعد از آن‪ ،‬در آن نباشد عقل ً مبــاح اســت و ایــن صــفت‬
‫یگــردد و‬ ‫نکاح متعه است که بوسیله عقل مباح بودن آن واجب م ‌‬
‫اگر گفته شود که‪ :‬شما به چه دلیــل مضــرات آنــرا در آینــده نفــی‬
‫یگــوئیم‪:‬‬‫یکنید در حالیکه در آن اختلف وجود دارد؟ در جواب م ‌‬ ‫م ‌‬
‫‪3‬‬
‫هر کس ادعا کند که مضرات دارد باید دلیل بیاورد ‪.‬‬
‫جواب این شبهات پوچ و واهی‬
‫و جواب این شبهات که قویترین آنان است به ترتیـب بـه شـرح‬
‫یباشد‪:‬‬
‫زیر م ‌‬

‫‪ -‬حدیث متواتر آنست که جمعی آنرا روایت کرده باشند که عادتا ً عقــل بــه‬ ‫‪1‬‬

‫یداند ]مترجم[‪.‬‬ ‫یکند و آنرا غیرممکن م ‌‬‫جمع شدن آنها بر دروغ حکم نم ‌‬
‫یالمتعــة ص ‪ 27‬و‬ ‫‪ -‬جــواهرالکلم نجفــی ‪ 30/150‬و خلصــهة الیجــاز ف ‌‬ ‫‪2‬‬

‫مسائل فقهیة ص ‪ 75‬و ‪ 87‬و فقه ‌الجنس ص ‪ 154‬والحدائق ‪.24/113‬‬


‫‪ -‬به الفکیکی ص ‪ 166‬و السرائر ص ‪ 2/618‬نگاه کن‪.‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪119‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫جواب شبهه)‪(1‬‬
‫از چند طریق‪:‬‬
‫اول‪ :‬صحیح اســت کــه خداونــد متعــه حــج را در قــرآن مشــروع‬
‫یفرماید‪:‬‬‫گردانیده است و در سوره بقره آیه ‪ 196‬م ‌‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪   ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾ ‬‬‫‪‬‬
‫)بقره‪(196/‬‬
‫»پس هرکه بهره ‌ور شد به اداء عمره ]و آنرا اتمام[ رســاند‬
‫سپس حج را اداء کرد ]یعنــی تمتــع کــرد بــه قــرآن[ آنچــه از‬
‫قربانی برایش سهل باشد لزم است«‪.‬‬
‫‪﴿‬‬ ‫اما خداوند به وسیله قرآن متعه زنان را مشروع نکرده است‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ﴾‬و تفصیل آن چنین است که‪ :‬قــرآن کریــم در‬
‫دللت بر احکام اسلوب و لحن مفصل و مجمل دارد حکم مجمل‪:‬‬
‫اغلب حکم قرآن کریم درباره احکـام مجمـل اسـت تـا فرصـت را‬
‫برای رسول خدا‪ ‬بگذارد که تبیین و تبلیغــی کــه بــه انجــام آن از‬
‫طرف خدا مکلف شده به انجام برساند‪ .‬خداوند در سوره) نحــل‪/‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫‪ (44‬م ‌‬
‫( ‪ ‬‬
‫‪‬‬‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫)نحل‪(44/‬‬ ‫‪)  ‬‬
‫»و ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچــه بــر آنهــا نــازل شــد‬
‫برایشان تبیین و روشن کنی باشد که در آن تفکر کنند«‪.‬‬
‫ههای آن‪:‬‬ ‫از نمون ‌‬
‫الف ـ دستور به اقامه نماز‪ :‬آیات متعددی در قــرآن وجــود دارد‬
‫یکنــد و‬
‫که انسان را به اقامه نمــاز و محــافظت بــه آن تشــویق م ‌‬
‫کیفیت و چگونگی و عدد رکعات و چیزهای دیگری که سنت نبــوی‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪120‬‬

‫یفرمایــد‪:‬‬ ‫آنرا بیان نموده بیان نکرده است و پیــامبر دربــاره آن م ‌‬


‫»نمازتان را مانند من بخوانید«‪.‬‬
‫ب ـ امر به پرداخت زکات‪ :‬خداونــد بــه پرداخــت زکــات دســتور‬
‫یشــود بیــان نمــوده‬ ‫فرموده و اصنافی که به آنها زکات پرداخت م ‌‬
‫است اما اندازه و مقدار زکات و اموالی که از آنها زکات پرداخت‬
‫یشود را تحدید و مشخص نکرده اســت و ســنت پیــامبر‪ ‬بیــان‬ ‫م ‌‬
‫نموده است‪.‬‬
‫ج ـ حج نیز مانند آنهاست‪ :‬قرآن وجوب حج بر مستطیع و توانــا‬
‫را بیان نمــوده و اینکــه مســتطیع کیســت؟ آنــرا بیــان ننمــوده و از‬
‫ارکان آن غیرطواف الفاضــه و ســعی بیــن صــفا و مــروه را بیــان‬
‫ننموده است و سنت را به ‌بیان احکام مربوط به حج ملکف کرده‬
‫اســت و پیــامبر‪ ‬آن مناسـک را انجـام داده اسـت و بــه اصــحاب‬
‫فرموده‪ :‬مناسک تان را از من یاد بگیرید‪.‬‬
‫و شأن بقیه احکام مانند وصیت و قصاص و غیر آنان هــم چنیــن‬
‫یبینیــم کــه‬‫یکه در قــرآن بنگریــم م ‌‬ ‫است که اگر بــه اکــثر احکــام ‌‬
‫هاند‪.‬‬‫مجمل ً و بدون تفصیل ذکر شد ‌‬
‫مالمفصل‪ :‬امــا در جنــب آن احکــام مجمــل احکــامی دیگــر‬ ‫الحک ‌‬
‫هاند و یک فرصت کمی‬ ‫وجود دارد که با تفصیل کامل در قرآن آمد ‌‬
‫در آن بــرای ســنت قــرار داده اســت ایــن حکــم را حکــم مفصــل‬
‫ههای حکم مفصل‪:‬‬ ‫ینامند‪ .‬از نمون ‌‬
‫م ‌‬
‫الف ـ احکام مـواریث‪ :‬چنـانکه قـرآن سـهم هـر وارث و مقـدار‬
‫ارث آنرا در حالت مختلف بیان نموده است‪.‬‬
‫ب ـ ـ احکــام خــانواده‪ :‬ازدواج و طلق و احکــام مربــوط بــه آن‬
‫مانند احکام عده و نفقه‪ ،‬که موضوع بحث ماست‪.‬‬
‫توجه قرآن و سنت نبوی به زنان‪:‬‬
‫یکه از قرآن اطلع دارند و اگر به آنهــم‬ ‫تمام مسلمانان و کسان ‌‬
‫یدانند که تمام این قضایا در قرآن و‬ ‫ایمان نداشته باشند این را م ‌‬
‫سنت مشخص شده و برای اجتهادات بشــر و تقــدیرات و مقــادیر‬
‫آنان فرصتی نگذاشته است‪.‬‬
‫زن و احکام تشریعات آنرا در بیشــتر از یــک ســوره و آیــه بیــان‬
‫نموده است‪.‬‬
‫‪121‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫ما مسلمانان درباره احکام زنـان بزرگـترین سـوره را در قـرآن‬


‫حترین روایتی که وجود دارد‬ ‫یباشد و صحی ‌‬ ‫داریم که سوره نساء م ‌‬
‫اشاره به این دارد که از نظر ترتیب نزول ششــمین ســوره اســت‬
‫های کـه در مـدینه نـازل‬ ‫که در مدینه نازل شده است اولیـن سـور ‌‬
‫شده سوره بقره‪ ،‬بعـد انفـال‪ ،‬بعـد آل عمــران‪ ،‬بعـد احـزاب‪ ،‬بعــد‬
‫ممتحنه و سـپس نسـاء مـی باشـد‪ .‬ایـن سـوره در ترتیـب قرآنـی‬
‫چهارمین سوره است که بسیاری هم بــه آن ســوره نســاء بــزرگ‪،‬‬
‫ههای دیگر ماننــد طلق کــه بعضــی از امــور و‬ ‫می گویند تا از سور ‌‬
‫یگوینــد‬
‫شئون زنان را بیان نموده و به آن ســوره نســاء کوچــک م ‌‬
‫جدا شود‪.1‬‬
‫و فقط این دو سوره نیستند که احکــام زنــان در آن بیــان شــده‬
‫بلکه در ده سوره دیگر نیز بیان شده اگر با این نام هم نامگــذاری‬
‫یشود‪:‬‬‫نشده چنانکه توضیح داده م ‌‬
‫وجود خانواده در چهارچوب اسلمی‬
‫قها شئون خانواده را بیان و سنت پاک‬ ‫قرآن کریم از تمام طری ‌‬
‫نبوی مقاصد قرآن کریــم را شــرح و تفصــیل داده اســت کــه از‬
‫مهمترین مواردی کــه در قــرآن کریــم دربــاره خــانواده و نظــام‬
‫خانواده آمده به شرح زیر است‪:‬‬
‫‪ -1‬اهداف نجیبانه ازدواج‪.‬‬
‫‪ -2‬تشویق بر ازدواج و زوج دادن‪.‬‬
‫‪ -3‬صفات همسر و شوهر صالح‬
‫‪ -4‬چگونگی توجیه و تسکین غریزه جنسی اگر قــدرت و‬
‫توانائی ازدواج نبود؟‬
‫یگردد‪.‬‬ ‫‪ -5‬راههائی که ازدواج بوسیله آنها کامل م ‌‬
‫‪ -6‬حقوق و واجبات همسر و شوهر بر یکدیگر‪.‬‬
‫‪ -7‬چگونه از این روابط مقدس محافظت شود؟‬
‫‪ -8‬مدت اندازه و اســتمرار آثــار ایــن علقــه بعــد از جــدا‬
‫شدن از همدیگر‪.‬‬
‫‪ -9‬خانواده و اسلم و ماقبــل اســلم و تعــدد زوجــات تــا‬
‫چهار‬

‫‪ -‬به تفسیر قرآن کریم‪ ،‬محمد شلتوت از ص ‪ 163‬و ما بعد آن بنگر‪.‬‬ ‫‪1‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪122‬‬

‫همانطور که اسلم به خاطر تکریم زن و برداشتن ظلم از او‪:‬‬


‫‪ -1‬تعدد زنان را مقید کرده و آخر آنرا چهار قرار داده‪.‬‬
‫‪ -2‬طلق را به سه عدد مقید کرده است‪.‬‬
‫یکه زن از‬ ‫‪ -3‬خلـــع را مشـــروع گردانیـــد بـــرای زمـــان ‌‬
‫شوهرش خوشش نیاید و بخواهد از او جدا شود‪.‬‬
‫‪ -4‬ظهار را ممنوع کرده که زوجیت بین زوجین را حرام‬
‫یگرداند‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫‪ -5‬برای ایلء ]و آن چنین اســت کـه مـرد قســم بخــورد بـا‬
‫زنش آمیزش نکند)مترجم([ مدت و اجــل قــرار داده کــه چهـار‬
‫یگردد‪.‬‬ ‫ماه است که در زیر بعضی از این نقاط ذکر م ‌‬
‫‪ -6‬کسـی را کـه بــه زن پاکـدامنش تهمــت بزنـد معـاقبه‬
‫یکند‪.‬‬
‫م ‌‬
‫یگردد‪.‬‬‫که در زیر بعضی از این نقاط ذکر م ‌‬
‫یپردازد یکی‪:‬‬ ‫در سوره بقره در ‪ 2‬ربع آن به بحث آنها م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬
‫)بقره‪(219/‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»)ای محمد‪ (‬درباره شراب و قمار از تو سؤال م ‌‬
‫یکنند«‪.‬‬
‫و دیگری‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫)‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)بقره‪(233/‬‬
‫یدهنــد هــر‬
‫»مادران دو سال تمام فرزنــدان خــود را شــیر م ‌‬
‫گاه یکی از والدین یا یکــی از دوی ایشــان خواســتار تکمیــل‬
‫دوران شیرخوارگی شود«‪.‬‬
123 ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫و هم چنان حکم ازدواج مرد مسلمان با زن مشـرک کـه نـه بـه‬


‫یآورد و حکم ازدواج زن مسلمان بــا‬
‌ ‫کتاب و نه به رسول ایمان م‬
:‫یکند‬
‌ ‫مرد مشرک را بیان م‬
  (
 
  
  
 
  

 
 
 
  
  
 
   
 


 

 

) 
(221/‫)بقره‬
.‫»و زنان مشرك را همسر مگزينيد تا وقتى كه ايمان آورنــد‬
‫ اگــر‬،‫و بى گمان كنيز مؤمن از زن ]آزاد[ مشرك بهتر است‬
‫چه ]زيبايى آن زن مشرك[ شما را به شگفت آورده باشد و‬
‫ تا وقتى‬،‫]زنان مسلمان را[ به همسرى مشركان در نياوريد‬
‫ و برده مؤمن بهــتر از مشــرك اســت و اگــر‬.‫كه ايمان آورند‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪124‬‬

‫چه شما را به شگفت آورده باشد‪ .‬آنان )مشركان( به آتــش‬


‫]دوزخ[ فــرا مىخواننــد و خــدا بــه توفيــق خــود بــه بهشــت و‬
‫آمرزش فرا مىخواند‪ .‬و نشانههاى خود را براى مردم روشن‬
‫مىسازد باشد كه پندپذيرند«‪.‬‬
‫ل جــاهلیت بــا زنــان داشــتند باطــل‬ ‫یای کــه اه ‌‬‫و عــادات جــاهل ‌‬
‫یگردد‪:‬‬‫م ‌‬
‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪     ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪    ‬‬
‫﴾ )بقره‪.(222 /‬‬
‫یکنند بگو کــه‪ :‬آن اذیــتی‬ ‫»و درباره حیض از تو سؤال م ‌‬
‫هعنــوان‬ ‫است پس در آن هنگام با زنان آمیزش نکنیــد ]ب ‌‬
‫یگردنــد‪ .‬آن گــاه چــون‬ ‫آمیزش[ نزدیک نشوید تا پــاک م ‌‬
‫]به خوبى[ پــاك شــوند‪] ،‬غســل كننــد[ از همــان جــا كــه‬
‫خداوند به شما فرمان داده است با آنان آميزش كنيد«‪.‬‬
‫و بعضــی از رفتارهــا و معــاملت جــاهلیت بــا آن زنــان را اذیــت‬
‫یکردند باطل گردانید‪ ،‬چنانکه طلقی که شوهر در آن مالــک بــر‬ ‫م ‌‬
‫گرداندن زن و طلقی که در آن مرد مالک برگرداندن زن نیســت‪،‬‬
‫و حق زن را در اینکه مرد بــا او بــد رفتــار بــود و از طلق دادنــش‬
‫یتوان مالی به شوهرش پرداخت‬ ‫یورزید بیان کرده که م ‌‬ ‫امتناع م ‌‬
‫کند و خود را از دست وی رها کند‪ ،‬و مســاوات زن بــا مــرد را بــه‬
‫خوبی آزاد کــردن‪ ،‬و از منــع و در تنگنــا قــرار دادن زنــان از اینکــه‬
‫ازدواج کننــد بــا تــوجه بــه طمعــی کــه درمــال آنــان دارنــد و ضــرر‬
‫رساندن به آنان‪ ،‬مردان را برحذر داشته است‪.‬‬
‫و در ربع دوم بیان نموده که‪ :‬زن در امور فرزندان و شیر دادن‬
‫به آنان شریک مرد است‪ ،‬و صحیح نیست که مرد در این زمینه بــا‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫رأی خــــــود اقــــــدام کنــــــد مگــــــر از ﴿‬
‫‪125‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪» ﴾     ‬به رضــایت و‬


‫مشورت هر دو طرف باشد«‪.‬‬
‫و خواستگاری و آداب آنرا بیان نموده چنانکه حق زنــان مطلقــه‬
‫را در متعه بیان نموده است و آن این است که مـرد بعـد از طلق‬
‫یپردازد تا واقعــه جــدائی را بــر وی تخفیــف و تســلیت‬ ‫وی به او م ‌‬
‫بخشد‪ .‬و آنــرا ماننــد حقــی بــر گــردن انســانهای متقــی قــرار داده‬
‫اســت‪ .‬و عــده زنــی کــه شــوهرش فــوت کــرده بیــان نمــوده‪ ،‬و‬
‫شوهران را تشویق کرده که بـرای زنـان بعـد از اتمـام عـده آنـان‬
‫وصیت بکنند و در منازلشان بــاقی بماننــد و کســی آنهــا را اخــراج‬
‫یکنیم‪.‬‬‫نکند این احکام را در آیه ‪ 226‬و ‪ 242‬مشاهده م ‌‬
‫یپــردازد و حلل بــودن‬ ‫و در سوره مائده به بحث درباره آنان م ‌‬
‫ینماید و در حقوق زوجیت بیــن‬ ‫زنان پاکدامن اهل کتاب را بیان م ‌‬
‫یدهــد کــه ایــن حکــم را در‬ ‫آنان و زوجهای مؤمن مساوات قرار م ‌‬
‫یکنیم‪ .‬دوباره در سوره نــور بحــث‬ ‫آیه پنجم این سوره مشاهده م ‌‬
‫یکه‬‫یآورد و آنهـا را از ارتکـاب چیزهـائ ‌‬ ‫در مورد آنها را به میـان م ‌‬
‫یآورد‬‫هدار و شــرف و منزلــت وی را پــائین م ‌‬ ‫کرامــت وی را لک ‌‬
‫یدارد‪ ،‬و تجـاوز بـه آنهــا بصــورت قــذف و تهمــت چـه از‬ ‫برحــذر م ‌‬
‫طـرف زوج یـا غیـر او را بیـان نمـوده‪ ،‬و همچنیـن آداب رفتـن بـه‬
‫منزل آنان را تشریح نمود‪ .‬بــرای اینکــه آنهــا را از دیــدن در لبــاس‬
‫کار و انجام امور منزل محفوظ بدارد چنانکه کسانی که آب حیــاء‬
‫و عفت از صورتشان افتاده و به ‌وسیله دخترانشان کاسبی کــرده‬
‫یدارد‪ :‬که تمامی این احکام را در این آیه ‪-4-3-2‬‬ ‫آنان را برحذر م ‌‬
‫ینمائیم‪.‬‬ ‫سپس از آیه ‪ 2‬تا ‪ 34‬مشاهده م ‌‬
‫یآورد و بســیاری از‬ ‫و در سوره احزاب از آنها بحث بــه ‌میــان م ‌‬
‫یکنــد‪ ،‬و آدابــی کــه بــر آنهــا واجــب‬ ‫مشاکل داخل منزل را علج م ‌‬
‫یکنــد‪ ،‬و زنــان پیــامبر‪ ‬را بعنــوان مثــال و نمــونه‬ ‫اســت بیــان م ‌‬
‫ه هسـتند کـه زنـان صـالحه آنهـا را سرمشـق‬ ‫های کـه شایسـت ‌‬ ‫زنـد ‌‬
‫یکنـد کــه ایـن را در آیــه ‪ 30‬ایـن‬ ‫زندگی خود قرار دهند معرفی م ‌‬
‫یکنیم‪.‬‬‫سوره تا آیه ‪ 59‬مشاهده م ‌‬
‫یپردازد به رأی یــک‬ ‫و در سوره مجادله به بحث در مورد آنان م ‌‬
‫یدهــد کــه‬
‫ه عنوان مبدأ و اصلی قرار م ‌‬ ‫یدهد‪ .‬و آنرا ب ‌‬ ‫زن گوش م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪126‬‬

‫ینمایــد و بــه‬‫تشــریع عمــومی و ابــدی را بــر آن تقریــر و تثــبیت م ‌‬


‫یشود به اثری و‬ ‫‌وسیله آن آیات ]ظهار[ که سوره با آنها شروع م ‌‬
‫ههای فکر زنانه تبدیل شد و یک صــفحه الهــی ابــدی‬ ‫آثاری از نشان ‌‬
‫بــه درازای زمــان بــه ‌عنــوان احــترام اســلم نســبت بــه زن در آن‬
‫یدرخشــد کــه اســلم ایــن نیســت‪ :‬چنــانکه دشــمنان اســلم از‬ ‫م ‌‬
‫هانــد گمــان‬‫یکه خود را در لحاف آنــان پیچید ‌‬ ‫اصحاب متعه و کسان ‌‬
‫یکنند و آن را مخلوقی بدانند که فکر و نظــر مــرد او را رهــبری‬ ‫م ‌‬
‫یکند‪ ،‬و او برای اظهار نظر مرد بــر وی خلــق شــده و رأی مــرد‬ ‫م ‌‬
‫دارای ارزش و قیمت است‪.‬‬
‫یگویــد‪:‬‬
‫اوس پسر صــامت بــه همســرش خــوله دخــتر ثعلــب م ‌‬
‫نسبت به من مانند مادرم هستی‪ ،‬در جاهلیت چنیــن معــروف بــود‬
‫یگفــت بــر وی حــرام‬ ‫که اگر مردی این جملــه را بــه همســرش م ‌‬
‫یشد سپس اوس آنرا خواند تا به نــزدش بیــاد‪ ،‬خــوله ســرپیچی‬ ‫م ‌‬
‫کرد و گفت‪ :‬قسم به ذاتی که نفس خوله در دست اوست به مــن‬
‫های‪ ،‬تــا خــدا و رســولش‪ ‬در ایــن‬ ‫یرسی در حالیکه چنین گفت ‌‬ ‫نم ‌‬
‫باره حکم نکنند‪ ،‬سپس به نــزد پیــامبر‪ ‬آمــد و گفــت‪ :‬ای رســول‬
‫خدا‪ ،‬اوس با من ازدواج کرد وقتی جوان بودم و به من رغبت و‬
‫ههــایم زیــاد شــدند‪ ،‬مــرا‬‫علقه داشتند‪ ،‬وقتیکه عمرم گذشت و بچ ‌‬
‫مانند مادرش قرار داده است و پیش روی بیش از یک نفر رهــایم‬
‫ی بینــی بــه ‌مــن بگــو‪ :‬رســول خــدا‪‬‬ ‫کرده است‪ ،‬اگــر رخصــتی م ‌‬
‫های مانند این حـادثه کـه بـر تـو واقـع شــده بــه‬ ‫گفت‪ :‬در این واقع ‌‬
‫هام و رأی من چنین است که بر وی حرام شده‬ ‫چیزی دستور نداد ‌‬
‫یکــرد و در جــواب‬ ‫باشــی‪ ،‬مکــررا ً بــا رســول خــدا ‪ ‬مجــادله م ‌‬
‫یگفــت‪ :‬او طلق را ذکــر نکــرده پــس چگــونه بــر وی حــرام‬ ‫م ‌‬
‫یگردم؟ من از او چند دختر کوچک دارم که اگـر نــزد وی باشـند‬ ‫م ‌‬
‫یشــوند‪ ،‬ســرش را بــه ‌ســوی‬ ‫ضایع و اگر نزد من باشند گرسنه م ‌‬
‫یکنم بر این‬ ‫آسمان بلند کرد و گفت‪ :‬خدای من! نزد تو شکایت م ‌‬
‫حال دعا کردن ماند تا خداوند چهــار آیــه اول ایــن ســوره را نــازل‬
‫یکنــد و حکــم‬ ‫فرموده‪ .‬در سوره ممتحنه نیز دربــاره آنهــا بحــث م ‌‬
‫زنان مسلمان که از مملکت دشمن به شـهرهای اسـلمی هجـرت‬
‫یدارد‪ ،‬و حکم زوجیت آنان بــرای شــوهران ســابق‬ ‫یکنند بیان م ‌‬ ‫م ‌‬
‫‪127‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یکنــد و حقــوق‬ ‫شــان و ازدواج شــان بــا مــردان مــؤمن را بیــان م ‌‬


‫مبــالغه در ســمع و طــاعت و انجــام احکــام و حــدودات شــرعی و‬
‫یکنــد‪.‬‬‫اینکه حقوق آنان در این بــابت ماننــد مــردان اســت ذکــر م ‌‬
‫های کــه‬ ‫هانــد‪ ،‬مبــالغ ‌‬‫مفسرین داستان این مبالغه را اســتخراج کرد ‌‬
‫محــور گفتگــوی آنــان زنــان هســتند‪ ،‬و هنــد دخــتر ابــوعتبه همســر‬
‫ابوسفیان کــه داســتانی کمیــاب اســت کــه آزادی رأی و گفتگــو در‬
‫یگــردد کـه‬ ‫مناقشه را که یک پدیده عظیــم اســت در آن نمایـان م ‌‬
‫یکنیم‪.‬‬ ‫این را در آیات ‪ 10‬تا ‪ 12‬این سوره مشاهده م ‌‬
‫و در ســوره تحریــم بــه امــور میــان زنــان رســول خــدا‪ ‬و هــر‬
‫یپردازد‪ ،‬و در ایــن‬ ‫همسر و شوهر دیگری در هر زمان و مکانی م ‌‬
‫ســـوره مســـئولیت زن در قبـــال خـــویش را مســـتقل و جـــدا از‬
‫یدهــد‪ ،‬و اینکــه فســاد و‬ ‫مسئولیت وی در قبال شــوهرش قــرار م ‌‬
‫یتواند تــأثیر منفـی در فکـر وی داشـته باشــد‪ ،‬اگــر‬ ‫طغیان مرد نم ‌‬
‫صــالح باشــد و صــلح و خــوبی و تقــوای مــرد بــه وی نفعــی نمــی‬
‫‌رساند‪ ،‬اگر خودش نا صالح باشد‪ ،‬که ایــن را نیــز در پنــج آیــه اول‬
‫ییابــد‬
‫های که سوره بــه ‌وســیله آنــان خــاتمه م ‌‬ ‫این سوره و چند آی ‌‬
‫یکنیـــم‪ .‬و در اخیـــر خداونـــد در دو ســـوره بـــزرگ و‬ ‫مشـــاهده م ‌‬
‫یپردازد‪.‬‬‫کوچکشان به شرح حال آنان م ‌‬
‫یزنــد به‌‬ ‫سوره ‌های نساء و طلق‪ ،‬چقدر قلبهای زنان تند تنــد م ‌‬
‫خاطر این همه احترام و عنایت که خداوند نســبت بــه آنهــا داشــته‬
‫ه ها‬‫یکه می ‌بینند و یا می ‌دانند که خداوند در این سور ‌‬ ‫است‪ .‬وقت ‌‬
‫ه هــا دو ســوره بــه اســم‬ ‫از آنان صحبت کرده و در بین ایــن ســور ‌‬
‫آنان نامگذاری شده‪ ،‬و بسیاری از امــور آنــان در طــول زنــدگی از‬
‫یکند‪.‬‬‫بچگی تا همسری و بالخره مادری را معالجه م ‌‬
‫مانند این احکام و تشریعات قرآن با تفصــیلی کامــل آنــرا بیــان‬
‫های نگذاشته مگر کمی نباشد‪.‬‬ ‫نموده‪ ،‬و برای تشریح نبوی‪ ‬فرج ‌‬
‫پس معقول نیست کــه قــرآن نکــاح متعــه را بــا جملــه ﴿ ‪ ‬‬
‫‪ ﴾ ‬کــه از قضــیه ازدواج‬
‫کتری بدنبال دارد ذکر نمایــد‪،‬‬ ‫تتر و اثرات خطرن‌ا ‌‬ ‫هتر و سخ ‌‬ ‫پیچید ‌‬
‫آنهم با این اشاره مخفی و کوچک آنهم اگر صحیح باشد که اشاره‬
‫یپرداخت بلکه‬ ‫نچنین گذرا به بحث آن نم ‌‬ ‫به نکاح متعه است‪ ،‬و ای ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪128‬‬

‫یداد‪ ،‬و حدود و علئم آنرا مشــخص‬ ‫آنرا یک قضیه مستقل قرار م ‌‬
‫یکــرد‪ ،‬و فرصــتی‬ ‫یکــرد‪ ،‬و دیــدگاه مــرد و زن را در آن بیــان م ‌‬
‫م ‌‬
‫یکــرد کـه احکــام و قـوانینش را تشـریح کننــد‪،‬‬ ‫برای بشر ایجاد نم ‌‬
‫یگیرد مگر شــرط‬ ‫یبرد‪ ،‬و یکی دیگر بگوید‪ :‬نم ‌‬ ‫یکی بگوید‪ :‬ارث م ‌‬
‫یگیرد‬ ‫کرده باشند‪ ،‬و دیگر بگوید‪ :‬شرط کرده باشند یا نه‪ ،‬ارث نم ‌‬
‫‪ ...‬و وقتی ‌که قرآن کریم احکام زن متعه را تفصــیل ً بیــان ننمــوده‬
‫حتما ً مجالی برای سنت قرار داده تا پیامبر‪ ‬امر بیان احکــام زن‬
‫متعه را برعهده بگیرد که خداوند در سوره نحــل وی را بــه انجــام‬
‫یفرماید‪:‬‬‫آن مکلف گردانیده که م ‌‬
‫﴿‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫)نحل‪(44/‬‬ ‫‪﴾ ‬‬
‫»و ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچــه بــر آنهــا نــازل شــد‬
‫برایشان تــبیین و روشــن کنــی باشــد کــه شــاید در آن تفکــر‬
‫کنند«‪.‬‬
‫وقتی که فرض کنیم که رسول خدا ‪ ‬فرموده باشــد‪ :‬کــه ایــن‬
‫آیه درباره متعه است و احکام آنــرا بیــان کــرده باشــد‪ ،‬زیــرا نبایــد‬
‫بیان از وقت نیاز به تأخیر بیافتد اما چه کار کنیــم کــه در واقــع نــه‬
‫این و نه آن واقع نشده است‪ ،‬زمانیکه یک حدیث ضـعیف یـا حـتی‬
‫ی یــابی کــه رســول خــدا‪ ‬ایــن آیــه را بــا آن‬ ‫موضوع هم باشد نم ‌‬
‫تفسیر کرده و گفته باشد این آیه در مورد متعه زنــان نــازل شــده‬
‫است‪ ،‬یا احکام زن متعه را بیان نموده باشد‪.‬‬
‫دومًا‪ :‬همانا جمهور اهل سنت در تشریع نکاح متعه بــر ایــن آیــه‬
‫قهای مختلف‪:‬‬ ‫اتفاق نظر ندارند و این چند دلیل دیگر از طری ‌‬
‫الف ش تفسیر پیامبر ‪‬‬
‫همانا پیامبر‪ ‬نفرمود که این آیه در مورد نکاح متعه نازل شده‬
‫و بیان آن چنین است‪ :‬مصــدر دومــی کــه اصــحاب در تفسیرشــان‬
‫یکردند‪ .‬رسول خدا‪ ‬بود آنچه که‬ ‫هآن مراجعه م ‌‬ ‫برای کتاب خدا ب ‌‬
‫یفرمود‪ ،‬زیرا وظیفه او بیان بود‬ ‫یدانستند برایشان بیان م ‌‬ ‫آنان نم ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬ ‫چنانکه خداوند در کتابش از آن خبر داده است و م ‌‬
‫‪129‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪  ‬‬ ‫﴿‪‬‬


‫‪   ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪﴾‬‬
‫)نحل ‪(44 /‬‬
‫»و به تو قرآن نازل كرديم تا براى مردم روشن ســازى‬
‫آنچه را كه بر آنان فرو فرستاده شده است و باشد كــه‬
‫انديشه كنند«‪.‬‬
‫و همانطور که رسول خدا‪ ‬خود نیز به آن اشاره فرموده اســت‪:‬‬
‫ابوداود با سند خود از مقدام پســر معــد یکــرب از رســول خــدا‪‬‬
‫یکند که فرموده است‪» :‬آگاه باشید که بــه مــن قــرآن و‬ ‫روایت م ‌‬
‫مانند او عطا شده است‪ ،‬آگاه باشید که نزدیــک اســت کــه مــردی‬
‫سیر بر میزش تکیه دهد و بگویــد‪ :‬شــما را بــه ایــن قــرآن وصــیت‬
‫یکنم آنچه را که این کتاب حلل کرده شما هم آنرا حلل و آنچه‬ ‫م ‌‬
‫را حرام گردانیده حرام بدانید‪ ،‬آگاه باشید که گوشــت دراز گــوش‬
‫های کــه چنگــال داشــته و پیــدا شــده کـافر معاهــد‬
‫اهلی و هر درند ‌‬
‫ی نیاز باشــد‪ ،‬و‬ ‫برای شما حلل نیست مگر اینکه صاحبش از آن ب ‌‬
‫هر کسی بر قومی مهمان شد بر آنها واجب اســت کــه احــترامش‬
‫را بگیرند‪ ،‬و اگر به ‌وی احترام نکردند برای وی جائز است که آنها‬
‫را معاقبه کند و به زور از آنها چیزی بگیرد«‪.1‬‬
‫یکند‬‫و کسی که به کتب سنت و حدیث مراجعه کند مشاهده م ‌‬
‫که یک باب بخصوص بــرای تفســیر قــرار داده شــده و بســیاری از‬
‫تفســیرات مــأثور از رســول خــدا‪ ‬را در آن تقریــر نمود ‌‬
‫هانــد ب ‌‬
‫ه‬
‫عنوان مثال نه به ‌عنوان انحصار‪:‬‬
‫آن روایتی که امام احمد و غیر ایشان از عدی پســر حــاتم نقــل‬
‫هانــد کــه گفتــه‪ :‬پیــامبر‪ ‬فرمــوده اســت‪» :‬همانــا ]مغضــوب‬ ‫کرد ‌‬
‫علیهم[ یهود و ]ضآلین[ مسیحیان هستند«‪.‬‬
‫و آنچــه کــه بخــاری و غیــر او از علقمــه از عبــدالله ‪ ‬روایــت‬
‫هاند‪ :‬که وقتی این آیه نازل شد‪:‬‬ ‫کرد ‌‬

‫‪ -‬سنن ابوداود‪ ،‬کتاب السنة‪.‬‬ ‫‪1‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪130‬‬

‫‪  ‬‬‫‪  ‬‬


‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪) ﴾ ‬انعام‪.(82 /‬‬
‫»كســانى كــه ايمــان آوردنــد و ايمانشــان را بــه شــرك‬
‫نياميختنــد‪ ،‬آناننــد كــه امني ّــت ]و آســايش[ دارنــد و آنــان‬
‫راهيافتگانند«‬
‫بر مسلمین بسیار سخت آمد و گفتند‪ :‬ای رسول خــدا‪ ‬کــدام‬
‫یک از ما بر خود ظلم نکرده است؟ رسول خــدا‪ ‬فرمــود‪ :‬چنیــن‬
‫یکنیــد‪ ،‬بلکــه ظلــم بــه معنــی شــرک اســت‬ ‫نیست که شما فکر م ‌‬
‫یداد و به او گفت‪:‬‬ ‫هاید که لقمان پسرش را اندرز م ‌‬ ‫نشنید ‌‬
‫﴿‪     ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪) ﴾  ‬لقمان ‪.(13 /‬‬
‫»ای پسرم برای خدا شریک قرار نده همانا شرک ظلــم‬
‫بس بزرگی است«‪.1‬‬
‫و روایتی که احمد به سندش از انس پسر مالک ‪ ‬و او نیــز از‬
‫یکند که فرموده‪» :‬کــوثر رودی در بهشــت‬ ‫رسول خدا‪ ‬روایت م ‌‬
‫‪2‬‬
‫است که خداوند آنرا به من وعده داده است« ‪ .‬و غیر ایــن دلیــل‬
‫بسیارند‪...‬‬
‫پــس تفســیر رســول خــدا‪ ‬کــه آنهــا آنــرا آیــه متعــه م ‌‬
‫ینامنــد‬
‫کجاست؟‬
‫و اینکه رسول خدا‪ ‬فرموده‪ :‬این آیه در مورد نکاح مــوقت یــا‬
‫نکاح منقطع نازل شده است کجاست؟‬

‫ب ش تفسیر اصحاب ‪‬‬


‫هانــد کــه ایــن‬ ‫اصحاب در آنچه که از پیامبر‪ ‬روایت کرد ‌‬
‫هاند نگفت ‌‬
‫آیــه در مــورد نکــاح مــوقت نــازل شــده اســت‪ ،‬و بهــترین مثــال کــه‬
‫یکنیم گفتــه امــام علــی‬ ‫یآوریم و طرف مخالف را با آن ساکت م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یشــمارند و وی را‬ ‫‪ ‬است که آنها ]پیروان نکاح متعه[ آنرا حجت م ‌‬
‫معصوم و خلیفه اول و عالمترین اصــحاب بــه ‌مواقــع نــزول آیــات و‬
‫رالقرآن‪.‬‬
‫‪ -‬بخاری کتاب أحادیث النبیاء‪ ،‬ترمذی و امام احمد در تفسی ‌‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬مسند امام احمد‪.‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪131‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یپندارند‪ ،‬که نه سنی و نه شیعه چیزی از‬ ‫معرفت و شناخت قرآن م ‌‬


‫هاند که گفته باشد‪ :‬این آیه در مورد نکاح متعــه نــازل‬ ‫او روایت نکرد ‌‬
‫یکه وی زمــان و مکــان نــزول تمــام آیــات را‬ ‫شــده اســت در حــال ‌‬
‫یداند!‬ ‫م ‌‬
‫ابونعیم در حليــة الوليــاء از علـی ‌بـن ابیطــالب‪ ‬ابــراز داشــته‬
‫های نــازل‬ ‫هاند‪ :‬به ‌خــدا ســوگند هــر گــاه آی ‌‬
‫است‪ :‬که ایشان فرمود ‌‬
‫هام که در چه مورد و در کجــا نــازل شــده و همانــا‬ ‫شده من دانست ‌‬
‫پروردگارم قلبی عاقل و زبانی سؤال کننده به من ارزانــی داشــته‬
‫است‪ .‬و ابوالطفیل روایت کرده گفته است‪ :‬شاهد بودم کــه علــی‬
‫هخــدا از هــر‬ ‫یداد و او گفت‪ :‬از مــن بپرســید ســوگند ب ‌‬ ‫‪ ‬خطبه م ‌‬
‫یدهــم و دربــاره کتــاب از مــن‬ ‫چیزی سؤال کنید به ‌شــما پاســخ م ‌‬
‫های نیســت مگــر اینکــه‬ ‫سؤال کنید سوگند به پروردگارم که هیچ آی ‌‬
‫یدانم که آیا در شب یا روز در ســهل ]أرض مســطح[ یــا در‬ ‫من م ‌‬
‫کوه نازل شده است‪.‬‬
‫ینامید‬‫پس تفسیر علی‪ ‬برای این آیه که شما آنرا آیه متعه م ‌‬
‫کجاست؟؟!!‬
‫امــا ابــن عبــدالبر در کتــاب الســتذکار در تأویــل ﴿ ‪ ‬‬
‫‪﴾   ‬‬
‫یگوینــد‪ :‬آن‬ ‫یدارد که‪ :‬جماعتی و از جملــه آنهــا عمــر ‪ ‬م ‌‬ ‫بیان م ‌‬
‫نکاح حلل است زمانی که نکــاح را عقــد نمــوده و بــا وی آمیــزش‬
‫ه وسیله عقد و استمتاع کام گرفته است‪ .‬پس اگــر قبــل از‬ ‫نکرد ب ‌‬
‫یگیرد‪ ،‬و‬ ‫اینکه با وی آمیزش کند او را طلق داد نصف مهریه را م ‌‬
‫یکند‪ ،‬زیرا ایــن‬ ‫اگر با وی آمیزش کرد تمام مهریه را از آن خود م ‌‬
‫ه طور کامل کام گرفته است‪.1‬‬ ‫مرد ب ‌‬
‫یگویــد‪ :‬کــه ایــن آیــه بــرای اســتمتاع در آیــه‬‫ن مسعود ‪ ‬م ‌‬ ‫و اب ‌‬
‫یگوید‪] :‬إلی أجل مسمی[‬ ‫یشود و اینکه ابن مسعود ‪ ‬م ‌‬ ‫حمل م ‌‬
‫‪2‬‬
‫منظورش مهریه است نه عقد نکاح ‪.‬‬

‫‪ -‬الستذکار ‪.16/298‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬الحاوی ‌الکبیر‪/‬ماوردی ‪.9/331‬‬ ‫‪2‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪132‬‬

‫ج ش تفسیر علمای امت‬


‫هانــد کــه ایــن آیــه دربــاره‬‫اما تفسیر علمای امت‪ :‬آنها هــم نگفت ‌‬
‫هانــد‪ :‬کــه ایــن آیــه بــه هیــچ‬‫نکاح موقت نازل شده است بلکــه گفت ‌‬
‫های به نکاح موقت ارتباط ندارد و بر جایز بودن نکاح موقت‬ ‫وسیل ‌‬
‫دللت ندارد و کسی که بگوید‪ :‬درباره متعه نازل شده است‪ ،‬غلط‬
‫اســت و تفســیر بعضــی از آنــان بــه نکــاح متعــه غیرقابــل قبــول‬
‫یباشد‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫یگویـــــــــــــد‪  ﴿ :‬‬ ‫حســـــــــــــن بصـــــــــــــری ~ م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪﴾     ‬‬
‫آن نکاح است‪.‬‬
‫یکه نکــاح‬
‫یگویــد‪ :‬آن نکــاح اســت‪ .‬پــس زمــان ‌‬‫ن شــهاب ~ م ‌‬ ‫اب ‌‬
‫دالفریضه ـ ـ‬ ‫ً‬
‫واجب گردید ـ اول جناح علیکم فیما تراضیتم به من بع ‌‬
‫یگوید‪ :‬آن نکاح است‪ .‬آنچــه‬ ‫از وجوب مهریه کم یا زیاد و ربیعه م ‌‬
‫هجز یک شب وی را آمیزش‬ ‫هاید کم یا زیاد و آنرا ب ‌‬‫از زن کام گرفت ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬ ‫نکرده باشد‪ .‬خداوند م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪﴾    ‬‬
‫)نساء‪.(24 /‬‬
‫»و در آنچه پس از مهر مقّرر به آن تراضــى ]و توافــق[‬
‫كنيد‪ ،‬گناهى بر شما نيست«‪.‬‬
‫هانــد آن‬ ‫یعنی‪ :‬آنچه که با همسرش بعد از عقد نکاح توافق کرد ‌‬
‫یفرماید‪ :‬و مقدسی در کتاب خـود‬ ‫همان چیزی است که خداوند م ‌‬
‫یگوید‪ :‬و غیر آنان در تفسیر آن آیه آنچه را‬ ‫]تحریم نکاح ‌المتعة[ م ‌‬
‫هانــد‪:‬‬
‫هانــد و گفت ‌‬
‫که بر صــحت مــذهب مــا دللــت دارد روایــت کرد ‌‬
‫منظور تقدیر مهریه است‪ .‬از سعید و او از حسن روایت کرده که‬
‫هاند‪ :‬تا هنگام مردن یا طلق دادن‪.1‬‬ ‫این دو گفت ‌‬

‫‪ -‬المقدسی در تحریم نکاح متعة ص ‪.182-181‬‬ ‫‪1‬‬


‫‪133‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫و از قتاده روایت شده که گفتــه‪   ﴿ :‬‬


‫هاید کم یــا‬
‫‪ ﴾  ‬آنچه که بر آن راضی شد ‌‬
‫زیاد خداوند آنرا برای شما حلل گردانید‪.2‬‬
‫بیان تفسیرات اهل سنت‪:‬‬
‫هانـد‪ :‬کـه ایـن آیـه در مــورد نکـاح‬ ‫همانا جمهور اهل سـنت نگفت ‌‬
‫متعه نازل شده و بر نزول این آیه در مورد متعه اتفــاق یــا اجمــاع‬
‫های به آنان دروغی آشکار و هر کس بــر‬ ‫ندارند و نسبت چنین گفت ‌‬
‫آن مصر باشد دروغگو است‪.‬‬
‫همانطور که شیعه ‌های قائل به متعه بر نزول این آیه در مــورد‬
‫متعه اتفاق ندارند و این بیان اقوال هر دو گروه درباره آن و قبــل‬
‫از آوردن این اقوال لزم است که این را بیان کنیم که جمهــور بــه‬
‫هاند‪ :‬این آیه درباره متعه نازل شده است‪.‬‬ ‫‌طور مفصل نگفت ‌‬
‫هانششد مقصششود از ایششن آیششه نکششاح‬ ‫بیان اینکششه جمهششور نگفت ‌‬
‫موقت است‬
‫یدهند‪.‬‬‫همانا اکثر اهل تفسیر این تفسیر را به جمهور نسبت نم ‌‬
‫و این بعضی از اقوالشان که مختصرا ً م ‌‬
‫یآید‪:‬‬
‫یگویـد‪ :‬کـه در آیـه دو قـول وجـود دارد‪ .‬اول اینکـه‪:‬‬ ‫‪ (1‬رازی م ‌‬
‫یباشــد و دوم‬ ‫منظور نکاح است‪ ،‬و این گفته اکثر علمــای امــت م ‌‬
‫اینکه‪ :‬مقصود نکاح موقت است‪.‬‬
‫م ابن جوزی ‪ :‬همانا مجاهــد و حســن و جمهــور رحمهــم‬ ‫ب( اما ‌‬
‫یگویند‪ :‬مراد از اســتمتاع در آیــه نکــاح اســت و دوم اینکــه‪:‬‬ ‫الله م ‌‬
‫نکاح موقت است‪.‬‬
‫ج( طبری‪ .‬اقوال متعددی را با روایات مستند در تفسیر این آیه‬
‫نعبــاس ك‬ ‫ذکر کرده که روایتی از مجاهد و حسن و ابن ‌زیــد و اب ‌‬
‫آورده کــه بــه معنــی نکــاح اســت‪ .‬و در روایــتی دیگــر از مجاهــد و‬
‫هانــد‪ ،‬امــا فرمــوده‬
‫نعباسك آورده که آنرا بــه متعــه تفســیر کرد ‌‬ ‫اب ‌‬
‫خداوند‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪﴾    ‬‬

‫‪ -‬المقدسی ص ‪.182-181‬‬ ‫‪2‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪134‬‬

‫»و در آنچه پس از مهر مقّرر به آن تراضــى ]و توافــق[‬


‫كنيد‪ ،‬گناهى بر شما نيست«‪.‬‬
‫هانــد‪ :‬نکــاح اســت آورده‪ .‬و بعضــی هــم‬ ‫طبری قول آنها کــه گفت ‌‬
‫هاند متعه است‪.‬‬ ‫گفت ‌‬
‫یکنند کــه آیــه در مــورد متعــه‬‫د( الکیا الهراسی‪ :‬بعضی گمان م ‌‬
‫هاند احتمال ندارد‪.‬‬ ‫نازل شده و چیزی که آنان ذکر کرد ‌‬
‫یگویــد‪ :‬علمــاء در ایــن قضــیه اختلف دارنــد و‬ ‫ه ) نحــاس م ‌‬ ‫‌‬
‫یگوینــد‪ :‬کــه آن نکــاح اســت و خداونــد هیــچ وقــت در‬ ‫های م ‌‬‫دســت ‌‬
‫کتابش متعه را حلل نکرده و این گفته حسن و مجاهد است‪.‬‬
‫یکنــد‪ :‬اول اینکــه‪ :‬منظــور از‬ ‫و( بیضــاوی‪ :‬دو قــول را ذکــر م ‌‬
‫استمتاع نکاح اســت و قــول دوم را بــا اســلوب تمریــض و ناقابــل‬
‫یآورد‪ :‬و گفته شده‪ :‬که درباره متعه نازل شده است‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫یآورد اول اینکــه‪ :‬مقصــود نکــاح‬ ‫نالعربــی‪ :‬دو قــول را م ‌‬ ‫ز( اب ‌‬
‫است و این گفته حسن و مجاهد است و دوم نکاح موقت است‪.‬‬
‫یگوید‪ :‬در آیه دو نظر وجــود دارد یکــی اینکــه‪ :‬در‬ ‫ح( ماوردی م ‌‬
‫ن عبــاس ك در‬ ‫مورد نکاح است‪ .‬کــه ایــن را حســن و مجاهــد و اب ‌‬
‫هاند‪ .‬و نظریه دوم اینکه‪ :‬دربـاره متعــه نـازل‬ ‫یکی از روایت ‌ها گفت ‌‬
‫یباشد‪.‬‬‫دی نیز م ‌‬ ‫ی و این گفته س ّ‬ ‫ُ‬
‫شده است‪ .‬که آن به قرائت اب ّ‬
‫یکند یکی‪ :‬نظریه حسن و مجاهــد‬ ‫ط( بغوی دو نظریه را ذکر م ‌‬
‫هانــد کــه آن‬
‫که درباره نکاح اســت و دوم اینکــه‪ :‬بعضــی دیگــر گفت ‌‬
‫نکاح متعه است‪.‬‬
‫ی( الخـــازن‪ :‬در معنـــی آن اختلف دارنـــد حســـن و مجاهـــد‬
‫یگویند‪ :‬مقصود نکاح است و وقتی کـه فرمـوده خداونـد‪ ﴿ :‬‬ ‫م ‌‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪ ﴾‬را تفســیر کــرده گفتــه اســت‪ :‬در آن‬
‫هانــد‪ .‬بعضــی مــا قبــل آنــرا بــر نکــاح متعــه حمــل‬
‫اختلف پیدا کرد ‌‬
‫هاند و اقوالشان را ذکر کرده سپس گفته است‪ :‬و بعضی آیــه‬ ‫کرد ‌‬
‫هاند و اقوال آنان را‬‫را بر استمتاع به ‌وسیله نکاح صحیح حمل کرد ‌‬
‫هاند‪.‬‬
‫نیز ذکر کرد ‌‬
‫‪135‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یکنــد‪:‬‬
‫یا( و امام نسفی هر دو نظریــه را در تفســیر آیــه ذکــر م ‌‬
‫بدون اینکه قول دوم را ]اینکه آیه در مورد نکاح موقت نازل شده‬
‫است[ به جمهور نسبت بدهد‪.‬‬
‫یکند‪ :‬که در مورد متعــه نـازل‬ ‫یب( ابن ‌کثیر از مجاهد حکایت م ‌‬
‫یگوید‪ :‬جمهور برخلف این نظریه هستند‪.‬‬ ‫شده است م ‌‬
‫یج( رشید رضا‪ :‬هر دو قول و گفته را درباره آیــه ذکــر کــرده‪ :‬و‬
‫یشــود‪ ،‬و‬ ‫منظور از آن نکاح است‪ .‬و از نظم آیه چنین برداشت م ‌‬
‫هاند که منظور نکاح موقت است‪.‬‬ ‫شیعه گفت ‌‬
‫یکند‪ :‬یکــی اینکــه گفتــه‬‫ید( آلوسی هر دو گفته را در آیه ذکر م ‌‬
‫شده که آیه در مــورد نکــاح مــوقت اســت‪ ،‬و دوم اینکــه در مــورد‬
‫ه آن قائل هستند‪.‬‬ ‫های که شیعه ب ‌‬ ‫نکاح است نه متع ‌‬
‫یه( جصــاص اســتمتاع همــان انتفــاع اســت و در اینجــا کنــایه از‬
‫آمیزش است‪ ،‬و اشاره آیه به سه وجه بر این است که مقصود از‬
‫لفظ استمتاع نکاح است نه متعه‪.‬‬
‫یو( شنقیطی‪ :‬همانا آیه در مورد عقد نکاح است نه نکاح موقت‬
‫یداننـد ایـن چنیـن آیـه را تفسـیر‬ ‫ی که معنای آنـرا نم ‌‬ ‫چنانکه کسان ‌‬
‫یکنند‪.‬‬
‫م ‌‬
‫و اینک بیان این تفاسیر به تفصیل‪:‬‬
‫الف( ذکر تفاسیر اهل سنت‬
‫نجوزی در تفسیر فرمودة خداوند‪:‬‬
‫‪ (1‬اب ‌‬
‫﴿‪   ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪﴾  ‬‬
‫»پس هر كس از زنان كه از او بهره بريد‪ ،‬مهرشــان را‪-‬‬
‫به عنوان فريضهاى ]مقّرر[ شده‪ -‬به آنان بپردازيد«‪.‬‬
‫یگویــد‪ :‬دربــاره آن دو نظریــه وجــود دارد‪ :‬یکــی از آنهــا ایــن‬‫م ‌‬
‫است که آن استمتاعی است کــه دربــاره نکــاح بــه ‌وســیله مهریــه‬
‫نعبــاس ك و حســن و مجاهــد و جمهــور‬ ‫یشــود کــه ایــن را اب ‌‬ ‫م ‌‬
‫هاند‪.‬‬
‫گفت ‌‬
‫و دوم اینکه‪ :‬به ‌معنی اســتمتاع تــا مــدت مشــخص شــده بــدون‬
‫یباشد‪ .‬و از ابن ‌عباس ك روایت شــده‪ :‬کــه بــه جــائز‬ ‫عقد نکاح م ‌‬
‫ً‬
‫بودن نکاح متعه فتــوا داد بعــدا پشــیمان شــده اســت‪ .‬و بعضــی از‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪136‬‬

‫هاند‪ :‬منظور از آیــه نکــاح متعــه‬


‫مفسرین قاری برخلف عادت گفت ‌‬
‫بوده بعدا به ‌وسیله روایات پیــامبر در نهــی از آن نســخ گردیــده و‬
‫این تکلف و تحمل مشقتی است که نیازی به آن وجود ندارد‪ ،‬زيرا‬
‫پيامبر‪ ‬به نكاح متعه ِاذن فرموده‪ :‬ســپس آنــرا ممنــوع گردانيــده‬
‫است پس فرمودة پيامبر‪ ‬به ‌وسيله فرموده خــود نســخ گرديــده‬
‫است‪ .‬و اما آيه جايز بودن متعه را نمي ‌رساند‪ ،‬زيرا خداوند در آن‬
‫يفرمايد‪:‬‬‫آيه م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫يكنــد‪.‬‬
‫‪ ﴾  ‬و اين بر نكاح صحيح دللــت م ‌‬
‫يفرمايد‪:‬‬
‫يگويد‪ :‬و معني فرموده خداوند که م ‌‬ ‫زجاج م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪ ﴾ ‬يعني‪ :‬عقد ازدواج را انجام دهيد‪.‬‬
‫﴿‪﴾     ‬‬
‫يعني‪ :‬مهريه آنان را به آنان بپردازيد‪ .‬و هر كسي كــه رأي ديگــري‬
‫را درباره اين بدهد خطا كرده و نسبت به لغت جهل دارد‪.‬‬
‫فرموده خداوند‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪ ﴾  ‬در آن شــش قــول و‬
‫نظريه وجود دارد‪.‬‬
‫هاش‬ ‫‪ -1‬همانا معناي آن اين است كه‪ :‬آنچه زن از مهــري ‌‬
‫يبخشد در اســتفاده از آن‬ ‫يكند و آنرا به شوهرش م ‌‬ ‫ترك م ‌‬
‫ن عبــاس ك و ابــن‬ ‫بر شما گناهي نيست و اين نظريــه از اب ‌‬
‫‌زيد روايت شده است‪.‬‬
‫‪ -2‬تعييــن اينكــه‪ :‬اگــر بــر دوام نكــاح يــا جــدايي بعــد از‬
‫پرداخت مهريه راضي شديد بر شما گناهي نيست و اين هم‬
‫نعباس ك روايت شده است‪.‬‬ ‫از اب ‌‬
‫‪ -3‬و بر شما اي شوهران گناهي نيست وقتي كه بعــد از‬
‫قرارداد مهريه فقير گشتيد در اينكه آنرا بــراي شــما كــم يــا‬
‫تبرئه كنند اين را ابوسفيان تميمي گفتند‪.‬‬
‫‪137‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يكه مــدت متعــه تمــام شــد گنــاهي در آن‬ ‫‪ -4‬يعني زمــان ‌‬


‫نيست كه مدت آن يا اجره و مهريه را بــدون حلل كردنتــان‬
‫بر شما زياد كننــد ايــن را ســدي گفتــه‪ .‬و بــه داســتان متعــه‬
‫يگردد‪.‬‬
‫برم ‌‬
‫هاش را بــه‬ ‫‪ -5‬يعني بر شما گناهي نيست اگــر زن مهــري ‌‬
‫شوهرش ببخشد يا مرد نصف مهريه را كه قبــل از آميــزش‬
‫با وي بر او واجـب نيســت بــه زنـش پرداخــت نمايــد ايـن را‬
‫زجاج گفته است‪.‬‬
‫‪ -6‬اينكه آيه در مــورد زيــاد كــردن و كــم كــردن و تــأخير‬
‫كردن و تبرئه كردن عمــومي اســت ايـن را قاضـي ابــويعلي‬
‫گفته است‪.1‬‬
‫يكنند اين آيه در‬ ‫يگويد‪ :‬و بعضي گمان م ‌‬ ‫‪ (2‬و الكيا الهراسي م ‌‬
‫يكه آنــان در مــورد‬ ‫مورد نكاح متعه نازل شده است‪ ،‬و آن چيزهائ ‌‬
‫معني فرموده الله تعالي‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿ ‪  ‬‬
‫هانــد‪ :‬احتمــال گفتــه ايــن قــائل را‬ ‫‪ ﴾﴾﴾ ‬ذكر كرد ‌‬
‫‪2‬‬
‫يكنند ‪.‬‬ ‫ندارد كه معني آنرا بر نكاح متعه حمل م ‌‬
‫يگويــد‪ :‬علمــاء بعــد از اجمــاع كســاني كــه بــه‬ ‫‪ (3‬امام نحاس م ‌‬
‫يشود بــر حــرام بــودن‬ ‫يشود و حجت واقع م ‌‬ ‫اجماع آنان اعتماد م ‌‬
‫نكاح متعه توسط قرآن و سنت و اقوال خلفاي راشدين و توقيــف‬
‫ه وي گفتــه‪ :‬تـو مــردي‬ ‫نعباسك توســط امـام علـي‪ ‬و اينكـه ب ‌‬ ‫اب ‌‬
‫متكــبر هســتي و اينكــه رســول خــدا‪ ‬متعــه را حــرام کــرده و در‬
‫یطالب و صحت طرق آن به روایت‬ ‫صحت اسناد آن از علی بن اب ‌‬
‫يگويند‪:‬‬‫امام علی‪ ‬از رسول خدا‪ ‬اختلف دارند‪ .‬بعضي م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪ ﴾  ‬كه هدف اين آيه نكاح است و خداوند‬
‫هيچگاه متعه را در كتابش حلل نكرده است‪.3‬‬
‫يگويد‪:‬‬
‫‪ (4‬قيسي در اليضاح م ‌‬
‫نجوزي در تفسير خود‪ /‬زاد المسير في علم ‌التفسير ‪.53-2/52‬‬
‫‪ -‬اب ‌‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬أحكام ‌القرآن ص ‪.413 – 412‬‬ ‫‪2‬‬

‫رالناسخ و المنسوخ ص ‪.102‬‬ ‫‪ -‬النحاس في تفسي ‌‬ ‫‪3‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪138‬‬

‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬


‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪ ﴾ ‬اين آيه در هنگامي نازل شد كه رسول‬
‫يگفت‪ :‬بــا‬‫خدا‪ ‬سه روز نكاح متعه را مباح فرمود‪ ،‬مرد به زن م ‌‬
‫يكنم تا فلن مدت بر ايــن اســاس كــه نــه ميــراث نــه‬ ‫تو ازدواج م ‌‬
‫طلق نه شاهد داشته باشيم و من ايــن مقــدار را بــه تــو پرداخــت‬
‫يكنم‪ .‬پس بنابر قول اول آيه به ‌معني نكاح تا مدتي معين بدون‬ ‫م ‌‬
‫يگويند‪ :‬پس‬ ‫يباشد‪ .‬قول دوم را حسن و مجاهد م ‌‬ ‫شاهد و ولي م ‌‬
‫معني آيه براساس اين قول چنين اســت‪ :‬آنــان كــه بــا آنهــا ازدواج‬
‫هايد هرچند استمتاع كم باشد وجوبـا ً مهريــه را‬ ‫هايد و كام گرفت ‌‬‫كرد ‌‬
‫به او بپردازيد‪.‬‬
‫پس استمتاع در اين قول نكاح صحيح است‪.‬‬
‫فرموده خداوند‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪ ﴾  ‬هر كس بگويد همانــا‬
‫فرموده خداوند‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪ ﴾ ‬در جواز متعه نازل شــده ســپس نســخ‬
‫يگويد‪ :‬فرموده خدا‪:‬‬
‫شده‪ .‬م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪ ﴾  ‬نيز منسوخ است‪ ،‬زيرا‬
‫معنــي ايــن آيــه در نــزد او چنيــن اســت‪ :‬بــر شــما گنــاهي نيســت‬
‫هايــد تمــام شــود زن مــدت‬ ‫يكه مدتي براي استمتاع قرار داد ‌‬ ‫زمان ‌‬
‫هانــد‬
‫هاي بيافزايد كه بر آن توافــق كرد ‌‬ ‫استمتاع را زياد و مرد اجار ‌‬
‫قبل از اينكه خودش را تبرئه كند‪.‬‬
‫يگويــد‪ :‬مــرد اگــر خواســت بعــد از فريضــه اول او را‬ ‫ســدي م ‌‬
‫هاي ديگر تا مدتي ديگر با او بماند‪ .‬امــا كســي‬ ‫راضي كند و با اجار ‌‬
‫كه گفتــه‪ :‬همانــا آيــه اســتمتاع جــزو آيــات محكــم قــرآن اســت‪ ،‬و‬
‫يگويــد‪ :‬ايــن نيــز محكــم و‬
‫منظور آن نكــاح مبــاح صــحيح اســت م ‌‬
‫‪139‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يباشــد و‬‫غيرمنســوخ اســت و منظــورش نكــاح صــحيح مبــاح م ‌‬


‫معنايش نزد او چنين است‪ :‬زماني زن و مرد بر اين توافق كردنــد‬
‫هاش به شوهرش ببخشايد گناهي بر شــما نيســت‪.‬‬ ‫كه زن از مهري ‌‬
‫هاش چيــزي بــراي وي گذاشــت‬ ‫يگويــد‪ :‬اگــر از مهــري ‌‬ ‫ن زيــد م ‌‬
‫اب ‌‬
‫‪1‬‬
‫برايش حلل است ‪.‬‬
‫ه صـورت معلـوم بپردازيــد‪ .‬و ايـن رأي‬ ‫ههايشــان را ب ‌‬ ‫يعني مهري ‌‬
‫ن عبــاس ك اســت‪ .‬و قــول‬ ‫مجاهد و حسن و يكــي از رأي ‌هــاي اب ‌‬
‫دوم آنكه‪ :‬متعه بــدون نكــاح تــا مــدت مشــخص شــده ايــن را ابــن‬
‫‌عباس گفته است‪.2‬‬
‫يگويد‪:‬‬ ‫‪ (6‬نسفي در تفسيرش چنين م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫هايد‪.‬‬
‫‪ ﴾ ‬یعنی‪ :‬زناني كه آنان را نكاح كرد ‌‬
‫﴿ ‪  ‬‬
‫ههايشــان را بدهیــد‪ ،‬زيــرا‬ ‫‪ ﴾ ‬يعنــي‪ :‬مهري ‌‬
‫مهريه ثواب تمتع است )ما( به معني زنان و )من( براي تبعيض يــا‬
‫يگــردد و بنــابر معنــاي فــآتوهن‬ ‫رم ‌‬ ‫بيــان و ضــمير در )بــه( بــه آن ب ‌‬
‫)فريضة( حال اجــور واقــع شــده اســت يعنــي‪) :‬مفروضــة( فــرض‬
‫شده‪ ،‬يا در جاي ايتاء قرار داده شده زيرا ايتاء مفــروض اســت‪ ،‬و‬
‫يا مصدر مؤكد است يعني‪] :‬فرض ذلك فريضة[‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪   ‬‬
‫هاش‬
‫‪ ﴾  ‬در آن كه از مهري ‌‬
‫كم كند يا همه مهريه را بــر وي ببخشــد يــا مــرد در مقــدار مهريــه‬
‫بيافزايد‪ ،‬و يا در آنچه از ماندن و جدا شدن بر آن توافــق كــرده‪ .‬و‬
‫گفتــــه شــــده اســــت همانــــا فرمــــوده خداونــــد‪  ﴿ :‬‬
‫هاي نــازل شــده كــه‬
‫‪ ﴾‬دربــاره متع ‌‬
‫ه وسيله رسولش ‪ ‬فتح كــرد ســه‬ ‫يكه خداوند مكه را ب ‌‬
‫در هنگام ‌‬
‫‪3‬‬
‫روز مباح بود و سپس نسخ گرديد ‪.‬‬
‫يگويد‪:‬‬
‫‪ (7‬جصاص م ‌‬
‫‪ -‬قيس در اليضاح مناسخ ‌القرآن و منسوخه ص ‪.224-221‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬قاضي ماوردي در تفسيرش ‪.2/471‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬مدارك ‌التنزيل و حقايق ‌التأويل ‪.305-1/304‬‬ ‫‪3‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪140‬‬

‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬


‫هاي ‌‬
‫د‬ ‫‪ ﴾ ‬يعني‪ :‬با آنها آميزش كرد ‌‬
‫‪﴾  ‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫بطور كامل اجاره آنها را بپردازيــد‪ .‬و ايــن ماننــد فرمــوده خداونــد‬
‫يفرمايد‪:‬‬‫است كه م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿‪    ‬‬
‫‪﴾    ‬‬
‫)نساء‪.(7 /‬‬
‫و فرموده خداوند‪:‬‬
‫﴿ ‪﴾       ‬‬
‫)نساء‪.(20 /‬‬
‫و استمتاع همان آميــزش اســت كــه در اينجــا كنــايه از آميــزش‬
‫است‪ .‬و در اشارات آيه به سه طريق اين دللت اشاره شــده كــه‬
‫معني آيه نكاح است‪ ،‬و نكاح موقت نيست‪.1‬‬
‫يگويــد‪  ﴿ :‬‬ ‫مالدين نيشابوري در تفســيرش م ‌‬ ‫‪ (8‬نظا ‌‬
‫‪ ‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫هايد به وســيله‬ ‫هاي كه از آنان كام گرفت ‌‬ ‫يعني‪ :‬آن زنان منكوح ‌‬
‫آميزش با عقــد نكــاح يــا خلــوت كــردن صــحيح بــا در نــزد امــام‬
‫ابوحنفيه~‪.‬‬
‫﴿ ‪  ‬‬
‫‪ ﴾ ‬يعني‪) :‬علیه( بر آن‪ .‬راجــع ]ضــمیر[‬
‫ساقط شده زيرا معلوم است‪ .‬و جائز است كه منظور به لفظ‬
‫]ما[ نساء باشد و ]من[ براي تبعيــض يــا تــبيين باشــد نــه اينكــه‬
‫ه[ بــه لفــظ اســتمتاع‬ ‫براي ابتداي استمتاع باشد‪ .‬و ضمير در ]ب ِـ ِ‬
‫يشــود‪ .‬أُجــور‬ ‫يشود و در ]آتوهن[ به معني آن رجــوع م ‌‬ ‫راجع م ‌‬
‫ههاســت زيــرا مهريــه پـاداش اســتمتاع اســت‬ ‫هم به معني مهري ‌‬
‫ينامنــد‪ .‬و لفــظ‬ ‫چنــانكه بــدل منــافع خــانه و حيــوان را اجــر م ‌‬
‫]فريضة[ در آيه حال اجور است به معني مفروض يــا در جــايي‬
‫لفــظ ]إيتــا[ )اداء كــردن( قــرار داده شــده اســت‪ .‬زيــرا ايتــاء‬
‫مفــروض يـا مصـدر مؤكــد اسـت‪ .‬يعنـي آن چنيـن فــرض شـده‬
‫‪ -‬أحكام ‌القرآن ‪.2/146‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪141‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫است‪ .‬و مخفي نيست كه اگر با آميزش از وي استمتاع بگيريــد‬


‫يگردد و اگر استمتاع فقط با عقد‬ ‫پرداخت تمام مهريه واجب م ‌‬
‫يشود‪ .‬بيشتر علمــاي‬ ‫نكاح صورت گيرد نصف مهريه پرداخت م ‌‬
‫هاند‪ :‬آيه در مورد نكاح دائمي است و گفتــه شــده‪ :‬كــه‬ ‫امت گفت ‌‬
‫هاند كــه در صــدر‬‫مقصود نكاح متعه است‪ .‬و بــر آن متفــق شــد ‌‬
‫اسلم مباح بوده است و سپس اكثريت قريب به اتفاق امت بر‬
‫ر آنند كه مثال ســابق حكــم آن‬ ‫آنند كه نسخ شده است‪ .‬شيعه ب ‌‬
‫ثابت است‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪ ﴾  ‬كسانيكه آيــه را بــر‬
‫هاند‪ :‬مقصود آيــه چنيــن اســت‬ ‫يكنند گفت ‌‬
‫بيان حكم نكاح حمل م ‌‬
‫كه هر گاه مهريه با مقدار معيني تعيين شده گناهي نيســت كــه‬
‫زن از آن كم يا به ‌طور كلي ذمــه مــرد را از پرداخــت آن تــبرئه‬
‫كند مانند فرموده خداوند‪:‬‬
‫﴿ ‪    ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪) ﴾ ‬نساء‪.(4 /‬‬
‫» و اگر بخشى از آن ]مهریه[ را با دلخوشــى بــه شــما‬
‫ببخشند‪ ،‬آن را حلل گوارا بخوريد«‪.‬‬
‫هاش را بــه‬ ‫يگويد‪ :‬گنــاهي نيســت در اينكــه زن مهــري ‌‬‫و زجاج م ‌‬
‫شوهرش ببخشد يا مرد وقتي كه قبل از دخول )آميزش( زنش را‬
‫طلق داد با اينكــه مكلــف بــه پرداخــت نصــف مهريــه اســت تمــام‬
‫مهريه را به او ببخشايد‪.‬‬
‫يگويد‪ :‬ملحق كردن زيادي به مهريه جائز است زيرا‬ ‫ابوحنيفه م ‌‬
‫يشود و گاهي بر نقصان آن نيز‬ ‫رضاي طرفين بر آن زياده واقع م ‌‬
‫يشود و آن زياده ثابت اســت‪ .‬كــه بــا وي آميــزش كــرد يــا‬ ‫واقع م ‌‬
‫مرد‪ .‬اما اگر قبل از آميزش وي را طلق داد زياده باطل و نصــف‬
‫يدهد‪.‬‬ ‫مهريه موسوم در عقد نكاح را به خود اختصاص م ‌‬
‫يگويد‪ :‬زياده همانند )بخشش( است‪ .‬اگر آنــرا قبــض‬ ‫شافعي م ‌‬
‫يشـود‪ .‬و‬ ‫يشـود و اگـر آنـرا قبـض نكـرد باطـل م ‌‬ ‫كرد مالك آن م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪142‬‬

‫دليل بر باطل شدن اين زياده آنست كه اگر به اصل مهريه ملحق‬
‫يگيرد كه اين كار به‬ ‫شود يا عقد اول رفع و عقدي ديگر صورت م ‌‬
‫يگيـرد در‬ ‫دليل اجماع باطل است و يا اينكه عقدي ديگر صورت م ‌‬
‫يكه عقد اولي نيز باقي است‪ .‬و اين تحصــيل حاصــل اســت و‬ ‫حال ‌‬
‫يكننــد‬‫يكه آيــات را بــر نكــاح متعــه حمــل م ‌‬
‫معنــي نــدارد و كســان ‌‬
‫هاند‪ :‬مقصود آيــه اينســت‪ :‬كــه مــرد بعــد از فريضــه كــه همــان‬ ‫گفت ‌‬
‫مقدار اجر و ايام از قبل تعيين شده اســت حجــتي نــدارد كــه آنــرا‬
‫علت كم يا زياد كردن اجاره و تعداد روزها قرار دهد‪ .‬پس اگر بــه‬
‫زن گفت‪ :‬تو تعــداد روزهــا را زيــاد كــن مــن هــم اجــاره را بيشــتر‬
‫يباشد و زوري در كار نيست‪.1‬‬ ‫يكنم با اختيار زن خودش م ‌‬ ‫م ‌‬
‫‪ (9‬شنقيطي هنگام تفسير آيه‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫يگويــد‪ :‬ايــن عبــارت اوســت يعنــي‪:‬‬
‫‪ ﴾ ‬م ‌‬
‫يگيرد مهريه ‌هــاي شــان را‬
‫ههاي خود كام م ‌‬ ‫چنانكه شما از منكوح ‌‬
‫نيز در مقابل اين كام گرفتن به آنها بپردازيد و آياتي چند از قــرآن‬
‫كريم به اين معني اشاره دارد مانند آيه‪:‬‬
‫‪  ‬‬ ‫﴿ ‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪) ﴾  ‬نساء‪.(21 /‬‬
‫يكه‬
‫يگيريــد در حــال ‌‬
‫يعنــي‪» :‬چطــور آن مــال را پــس م ‌‬
‫هايد«‪.‬‬‫بعضي از شما به بعضي ديگر رسيد ‌‬
‫هايــد ســپس لفــظ ]إفضــاء[‬ ‫يعنــي‪ :‬مباشــرت و آميــزش كرد ‌‬
‫)رسيدن بعضي به بعضي ديگر( كه صراحتا ً سبب استحقاق مهريه‬
‫يكند عينا ً همان استمتاع مذكور در آيه‪:‬‬
‫كامل را بيان م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫يباشد‪.‬‬
‫‪ ﴾ ‬م ‌‬
‫و آيه‪:‬‬

‫‪ -‬غرائب ‌القرآن و رغائب ‌الفرقان ‪.18-4/15‬‬ ‫‪1‬‬


‫‪143‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ ‬‬ ‫﴿‪    ‬‬


‫‪ ﴾ ‬و ﴿ ‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪       ‬‬
‫‪ ﴾    ‬پس آيــه‬
‫در مورد عقد نكاح است‪ .‬نه اينكه نكاح موقت چنــانكه بعضــي كــه‬
‫يگويند‪.1‬‬‫يفهمند چنين م ‌‬‫مفهوم آيه را نم ‌‬
‫يگويد‪ :‬و اين يمين عبارت‬ ‫لالدين در تفسير جللين م ‌‬ ‫‪ (10‬و جل ‌‬
‫اوست ﴿ ‪ ﴾ ‬يعني پس كسي ﴿ ‪‬‬
‫‪ ﴾‬كام گرفتيد ﴿ ‪ ﴾  ‬از كســي كــه‬
‫هايــد ﴿ ‪  ‬‬ ‫با آميزش بــا وي ازدواج كرد ‌‬
‫هايــد ﴿‬
‫ههايي كه بــراي آنهــا قــرار داد ‌‬
‫‪ ﴾ ‬مهري ‌‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫ضشششششششة﴾ ﴿ ‪‬‬ ‫ً‬ ‫ري َ‬ ‫َ‬
‫ف ِ‬
‫‪ ﴾   ‬شما و آنان ﴿ ‪‬‬
‫‪ ﴾    ‬از برداشـــتن‬
‫آن يا بعضي از آن و يا زياد كردن بر آن‪.2‬‬
‫يگويد‪:‬‬ ‫‪ (11‬شيخ عبدالكريم خطيب در تفسيرش م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪ ﴾ ‬استمتاعي كه در اينجا اجاره در مقابــل‬
‫آن خواسته شده عبارت از آن چيزهائي است كه ازدواج آنرا براي‬
‫يسازد‪ ،‬از قبيل آرامش و انس نفسي و روحــي كــه‬ ‫مرد محقق م ‌‬
‫يرســد بــه‬ ‫اعم از )دختر و پسر( مايه خوشي زندگي هســتند تــا م ‌‬
‫سير كردن غرايز جنســي و جســدی همــراه بــا عفــت و كرامــت و‬
‫حفــــظ آبــــرو شخصــــيت و لفــــظ ]مــــا[ در آيــــه ﴿ ‪ ‬‬
‫‪﴾   ‬‬
‫ن[‬
‫مـ ْ‬
‫اسم موصول بـراي غيـر عاقـل اسـت كـه معـدول از لفـظ ] َ‬
‫يباشد كه در مقابــل آن عقلء زمــاني كــه از آنهــا طلــب ازدواج‬
‫م ‌‬
‫شده است قرار دارد‪ .‬و انتخاب نظم قرآن بر اين اسلوب يكي از‬
‫اعجاز آن است‪ .‬زيرا اسرار و تعظيمــي كــه در كلمــه ]مــا[ وجــود‬
‫يكند كه اين ازدواجــي‬ ‫دارد اين احساس را به قلب مردان القاء م ‌‬
‫ي إيضاح ‌القرآن بالقرآن ‪.1/384‬‬
‫‪ -‬أضواء البيان ف ‌‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬الجللين‪ ،‬ص ‪.59‬‬ ‫‪2‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪144‬‬

‫يكنيــد‪ ،‬و‬ ‫يخواهيد انجام دهيد امانت بزرگــي داريــد تحمــل م ‌‬ ‫كه م ‌‬
‫احساس اينكه اين ازدواج نعمتي بــزرگ از نعمــات خداونــد اســت‬
‫براي كسي معرفت كشف اسرار و مواقع خير و خوب آنرا داشته‬
‫باشد‪.1‬‬
‫زن عالمي وسيع ماننــد دريــا اســت كــه در اعمــاق آن لؤلؤهــا و‬
‫يهــا و‬‫مرواريــدها مخفــي اســت همــانطور كــه انــدرون آن ماه ‌‬
‫حيوانات صيدي ديگر نيز پراكنده هستند و صيد كردن در ايــن دنيــا‬
‫به مهارت و زيركي نياز دارد كه در غيــر اينصــورت عــاقبت خــوبي‬
‫يدهد‪.‬‬‫نخواهد داشت و آنچه كه نبايد روي دهد رخ م ‌‬
‫هاند‪:‬‬‫ه خاطر بسپار و اينكه بساري از مفسرين فرمود ‌‬ ‫اين را ب ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫هانــد و‬ ‫‪ ﴾ ‬را بر نكــاح متعــه مــوقت حمــل كرد ‌‬
‫همانــــــا فرمــــــوده خداونــــــد‪   ﴿ :‬‬
‫‪ ﴾ ‬اشاره به پولي است كه مرد در مقابل‬
‫يكند‪.‬‬‫استمتاع به زن تقديم م ‌‬
‫يبخشــد‪.‬‬ ‫و آيه كريمه در منطوق خود اين معني و مفهــوم را نم ‌‬
‫مفهومي كه عليرغم اينكه در وضع و نهان آن عنصري دخيل است‬
‫كه قــرآن از توضــيح تمــام جــوانب آن امســاك كــرده و آن عنصــر‬
‫قضيه ازدواج است كه خداوند آنــرا بــر مــرد حلل يــا حــرام كــرده‬
‫است عليرغم اينكه اين مفهوم با فرموده خدا‪ ﴿ :‬‬
‫‪ ﴾ ‬كه صفت ملزم مهريه است كه خداوند در جملــه ﴿ ‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪ ﴾‬به آن اشاره فرموده تناقض دارد‪ .‬همــانطور‬
‫كه با آيات‬
‫‪  ‬‬‫‪  ‬‬ ‫﴿‬
‫‪ ‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫رالقرآن للقرآن ‪.753-5/740‬‬
‫‪ -‬التفسي ‌‬ ‫‪1‬‬
‫‪145‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬


‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪) ﴾  ‬مؤمنون‪.(7-5 /‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫»و آنان كه شرمگاههايشان را ]پاك[ نگاه مىدارند‪ .‬مگر بر‬
‫همسرانشان يا ]بر[ ملك يمينهايشان‪ .‬بى گمان اينان‬
‫]سزاوار[ نكوهش نيستند‪ .‬پس هر كس ]راهى[ فراتر از‬
‫اين بجويد‪ ،‬اينانند كه تجاوز كارند«‪.‬‬
‫تناقض و تضاد دارد‪.‬‬
‫زني كه در متعه مطرح است زوجه نيست زيرا از آن چهار زن بــه‬
‫يآيد كه براي مرد مباح است‪ .‬بعــد از آنهــا حــق گرفتــن‬ ‫حساب نم ‌‬
‫يشــود‬ ‫يگيــرد و از او ارث گرفتــه نم ‌‬ ‫زن ديگــري نــدارد و ارث نم ‌‬
‫يباشد‪ .‬همانــا قــرآن كريــم‬ ‫ک اليمين مرد متمتع نم ‌‬‫همانطور كه مل ‌‬
‫هاي كــه آنــرا‬
‫از مباح بودن نكاح موقت بحث به ‌ميان نيــاورده‪ .‬و آي ‌‬
‫يكنند كه آيه‬
‫به ‌عنوان شاهد بر قضيه با آن استدلل م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪ ﴾ ‬است فقط براي تثبيت حكمي از نكاح‬
‫دائم است‪ .‬و آن حكم وجوب مهريه است‪ .‬و آنهم بخــاطر صــحت‬
‫يباشد‪.1‬‬
‫عقد ازدواج م ‌‬
‫يگويد‪:‬‬
‫‪ (12‬شيخ محمد علی سایس در تفسيري م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪] ﴿﴿﴿﴾  ‬مــا[ واقــع بــر‬
‫اســتمتاع اســت و ضــمير عــائد در خــبر محــذوف اســت‪ .‬يعنــي‪:‬‬
‫]فآتوهن اجورهن عليه[ مانند فرموده خدا‪:‬‬
‫﴿ ‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫)شوری‪/‬‬ ‫‪﴾‬‬
‫‪.(43‬‬
‫م پوشي كند و اين از‬
‫يكه صبر كند و چش ‌‬
‫»و براي كس ‌‬
‫امور بزرگ است«‪.‬‬
‫رالقرآن للقرآن ‪.753-5/740‬‬
‫‪ -‬التفسي ‌‬ ‫‪1‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪146‬‬

‫يعني‪] :‬منه[‬
‫و همچنين جائز است که لفظ ]ما[ بر نساء واقع شود و ضــمیر‬
‫یگــردد و در ]منهــن[‬‫موجود در ]به[ به اعتبار لفظش به آن بــاز م ‌‬
‫بــه اعتبــار معنــی و مفهــوم و لفــظ ]فريضــة[ بــراي لفــظ فــرض‬
‫يشود و مقصود از كلمه ]أجــور[ مهــور باشــد‬ ‫محذوف استعمال م ‌‬
‫ُ‬
‫زيــرا در مقابــل اســتمتاع قــرار دارد‪ .‬پــس اجــره نامگــذاري شــده‬
‫است‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪ ﴾  ‬كســي كــه بعضــي از‬
‫يكنــد بــه ازدواج‬ ‫يبخشد و يا بــر آن زيــاد م ‌‬ ‫هاش را به مرد م ‌‬ ‫مهري ‌‬
‫ههاي زنان را بپردازند و كم كردن آنرا بعد‬ ‫يدهد كه مهري ‌‬ ‫دستور م ‌‬
‫از اتفاق بر رضايت زوجين جائز كرده است‪.‬‬
‫بنابراين آيه در مـورد نكـاح متعـارف در بيـن مـردم نـازل شـده‬
‫است و گفته شده‪ :‬درباره متعه نازل شــده و آن ‌چنيــن اســت كــه‬
‫مرد زني را تا مدتي معيني در مقابــل مــالي معلــوم اجــاره كنــد و‬
‫هاي‬ ‫مرد زني را براي مدت معلومي يــك شــب يــا دو شــب يــا هفت ‌‬
‫يكند ســپس وي‬ ‫يكند با ثبوت يا غيرثبوت و با او آميزش م ‌‬ ‫نكاح م ‌‬
‫يكند‪ .‬و علما بر ايــن اتفــاق دارنــد كـه متعــه جــائز بــوده‬‫را ترك م ‌‬
‫هاند‪ :‬كه نســخ شــده اســت و‬ ‫سپس اختلف پيدا كردند جمهور گفت ‌‬
‫نعباس ـك هســت كــه گفتــه نســخ شــده و از او‬ ‫آنجــا روايــتي از اب ‌‬
‫روايت شده كه قبل از مرگ پشيمان شده است‪.‬‬
‫و رأي ارجح اينست كــه آيــه دربـاره متعــه نيســت زيــرا خداونــد‬
‫محرمات را در نكاح متعــارف بيــان كــرده اســت ســپس غيــر ايــن‬
‫محرمات در اين نكاح را ذكر كرده كه حللند‪.‬‬
‫و رأي راجح اينست كه حكم متعه ثابت شده كه با حديث نســخ‬
‫شده است به دليل حديث مالك از علي‪ ‬كه گفته‪ :‬همانا رســول‬
‫خــدا‪ ‬از متعــه زنــان و خــوردن گوشــت درا‌زگــوش اهلــي نهــي‬
‫فرموده است‪.1‬‬
‫يگويد‪:‬‬ ‫‪ (13‬شيخ محمد سيد طنطاوي در تفسيرش م ‌‬

‫‪ -‬آيات‌ الحكام‪ ،‬ص ‪.145-76‬‬ ‫‪1‬‬


‫‪147‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يفرمايد‪:‬‬‫خداوند م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫يشــود و ضــمير عــائد بــر‬ ‫‪ ﴾‬بر استمتاع واقع م ‌‬
‫خبر محذوف است يعني ]فآتوهن أجورهن عليه[‪.‬‬
‫و معني آن چنين است‪ :‬پس آنچه از زنان از طريق نكاح صحيح‬
‫نفع و لذت گرفتيد اجره آنها يا مهريه آنها را پرداخت كنيد‪.‬‬
‫و درست است كه لفظ ]ما[ به اعتبار جنس و صــفت بــر زنــان‬
‫رجوع شود و ضمير را به ‌صورت مفرد در كلمه ]بــه[ بــا تــوجه بــه‬
‫لفظ آن و در ]منهن[ به ‌صورت جمع با توجه به معني آن بر زنــان‬
‫ارجاع داد‪.‬‬
‫و لفظ ]من[ در ]منهــن[ بــراي تبعيــض يــا بيــان اســت و جــار و‬
‫مجرور در محل نصب حال ضمير را به ‌صورت مفرد در كلمه ]به[‬
‫با توجه به لفظ آن و در ]منهن[ به ‌صورت جمع با توجه بــه معنــي‬
‫آن بر زنان ارجاع داد‪.‬‬
‫و لفظ ]من[ در ]منهــن[ بــراي تبعيــض يــا بيــان اســت و جــار و‬
‫مجرور در محل نصب حال از ضمير ]به[ است و معنــي آن ‌چنيــن‬
‫يگيريد و زن باشد‬ ‫است‪ :‬هر فردي و يا آن فردي كه از آن لذت م ‌‬
‫يــا بعضــي از زنــان باشــد مهريــه آنــان را در مقابــل آن اســتمتاع‬
‫بپردازيد‪ .‬و مقصود از كلمه ]أجور[‪ :‬مهر اســت و مهريــه را اجــره‬
‫هاند زيرا به ‌جاي منفعت زن است نه خود زن‪.‬‬ ‫نامگذاري كرد ‌‬
‫و علماء بر اين اتفاق دارند كه متعه جــائز بــوده ســپس اختلف‬
‫هاند‪ :‬كه نسخ شده است و آنجــا روايــتي از‬ ‫پيدا كردند‪ ،‬جمهور گفت ‌‬
‫ابن ‌عباس ك هســت كــه گفتــه‪ :‬نســخ نشــده اســت‪ .‬و رأي راجــح‬
‫اينست كه آيه دربــاره متعــه نيســت زيــرا خداونــد محرمــات را در‬
‫نكاح متعارف بيان كرده است ســپس غيــر ايــن محرمــات در ايــن‬
‫نكاح را ذكر كرده كه حللند‪ .‬و ]فريضة[ مصدر تأكيدي براي فعلي‬
‫ضاللــه عليكــم ذلــك فريضــة‪ ،‬يــا‬‫محذوف است و چنين اســت‪ :‬فر ‌‬
‫ه معني مفروضه اســت‪ .‬يعنــي مهريــه‬ ‫حال است از كلمه ]أجور[ ب ‌‬
‫آنان را بپردازيد در حالي بر شما واجب است‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪148‬‬

‫يدارد كه اگر يكي از آنها بــا رضــايت خــود‬


‫سپس خداوند بيان م ‌‬
‫از حق خود تنازل كـرد يـا جـزئي از آن را بخشـيد گنـاهي مرتكـب‬
‫يفرمايد‪:‬‬
‫نشده است‪ .‬م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪ ﴾   ‬يعني‪ :‬گناهي بر شما نيست در‬
‫هايد اگــر مقــداري از آن‬ ‫آن چيزي كه شما و آنان بر آن راضي شد ‌‬
‫يكه بــا‬
‫مهريه يا همــه آنــرا ببخشــيد يــا بــه آن اضــافه كنيــد مــادام ‌‬
‫رضايت خودتان باشد و بعد از انفــاق شــما بــر آن مقــدار كــه نــام‬
‫هايد‪.‬‬
‫برده و بر خود واجب كرد ‌‬
‫و خداوند متعال آيه كريمه را با عبارت‪:‬‬
‫﴿ ‪ ﴾        ‬ادامه‬
‫يكند به مقتضي‬ ‫يدهد تا اين آيه را بيان كند كه آنچه را تشريع م ‌‬ ‫م ‌‬
‫علم محيط و شامل خود و حكمـتي كـه هـر چيـز را در جـاي خـود‬
‫يباشد‪.‬‬ ‫يگذارد م ‌‬
‫م ‌‬
‫مي ‌بيني كه آيه كريمه ادامه پيــدا كــرده و بعضــي از زنــاني كــه‬
‫خداوند نكاح آنان ‌را حرام و آنهايي كه نكاح آنان را حلل نموده ب ‌‬
‫ه‬
‫يكند كــه خداونــد بــر‬ ‫يكند‪ ،‬سپس آنرا بيان م ‌‬ ‫عبارتي جامع بيان م ‌‬
‫ه به زن گرفتن از طريق نكاح صحيح دارند اعطاء‬ ‫مرداني كه علق ‌‬
‫مهريــه آنــانرا در مقابــل لــذت گرفتــن از آنــان واجــب گردانيــده و‬
‫گناهي بر آنان نيست كـه يكــي از زوجيــن از حـق خــود بـر طـرف‬
‫يكه بــا‬‫ه وي ببخشــد مــادام ‌‬ ‫مقــابلش گذشــته يــا بعضــي از آنــرا ب ‌‬
‫گذشت خود و بعد از نام مهريه مقدر باشد‪.‬‬
‫اين را بخــاطر بســپار‪ ،‬و بعضــي از مــردم ايــن آيــه را بــر نكــاح‬
‫يكننــد و آن عبارتســت از اينكــه مــرد زنــي را در‬ ‫مــوقت حمــل م ‌‬
‫مقابل مالي معلوم تا مدتي معين نكاح كند تا از وي لذت بگيرد‪.‬‬
‫يگويند‪ :‬زيرا معني فرموده خداوند‪:‬‬ ‫م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪ ﴾  ‬چنيــن اســت‪ :‬آن‬
‫هايــد و بــا آنــان‬
‫ه وســيله نكــاح متعــه نكــاح كرد ‌‬
‫زنــاني كــه آنــانرا ب ‌‬
‫‪149‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫هايد مهريه آنرا به آنان بپردازيــد‪ .‬و شــكي نيســت كــه‬


‫آميزش كرد ‌‬
‫قول از راستي دور است‪ ،‬زيرا معلوم است آن نكاحي كه احصان‬
‫يكند‪ ،‬همان نكــاح صــحيح‬ ‫يآورد و صفت زناكار را از زوج دور م ‌‬‫م ‌‬
‫با شرائطش است‪ ،‬آن نكاحي كه خداوند آنرا با آيه‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪)  ‬‬
‫)نساء‪(24/‬‬
‫»و فراتر از اينها براى شما حلل گرديده كه با ]صــرف[‬
‫مالهايتـــان از روى پاكـــدامنى نـــه از روى شـــهوترانى‬
‫]مىتوانيد آنان را[ طلب كنيد‪ .‬پس هر كــس از زنــان كــه‬
‫از او بهــره بريــد‪ ،‬مهرشــان را‪ -‬بــه عنــوان فريضــهاى‬
‫]مقّرر[ شده‪ -‬به آنان بپردازيد«‪.‬‬
‫پس حمل آيه بر نكاح متعه باطل شد‪ ،‬زيرا آيه از نكاح صحيحي‬
‫ييابد و منظورش ريختــن‬ ‫يكند كه پاكدامني با آن تحقق م ‌‬ ‫بحث م ‌‬
‫آب منــي بــدون نفــع و ارضــاء شــهوات نيســت‪ .‬بعضــي از علمــاء‬
‫ص قرآنـــــــــي‪ ( :‬‬ ‫هانـــــــــد‪ :‬ايـــــــــن نـــــــــ ّ‬
‫گفت ‌‬
‫‪ ‬شششششششششششششششششششششششش ‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪    ‬بعضـــــــــي از‬
‫مفســديني كــه معنــي روابــط حــرام شــده بيــن زن و مــرد را‬
‫يكنند و‬‫يفهمند‪ ،‬براي مباح كردن نكاح موقت به ‌آن استدلل م ‌‬ ‫نم ‌‬
‫اين نص قرآني به اندازه دوري طرفداران متعه از هــدايت از ايــن‬
‫معني فاسد دور است زيرا تمام آيــات بــا قبــل و بعــدش در مــورد‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪150‬‬

‫يكنند و متعــه حــتي در كلم طرفــداران آن بــا‬ ‫عقد ازدواج بحث م ‌‬


‫يشود‪.‬‬‫عقد نكاح نام برده نم ‌‬
‫يشوند كه از رســول خــدا ‪‬‬ ‫و با اين حال به عبارتي متوسل م ‌‬
‫يكنند كه در بعضي از غــزوات آنــرا مبــاح و ســپس نســخ‬ ‫روايت م ‌‬
‫ه هـا مبــاح كــرده‬
‫ن عبـاس ك آنــرا در غــزو ‌‬‫كرده اســت و اينكــه اب ‌‬
‫است كه اين استدلل باطل است زيرا رسول خــدا ‪ ‬آنــرا نســخ‬
‫كرده است و بر آنها واجب است كه وقتي روايت مسلم را دس ‌‬
‫ت‬
‫يكنند يا همه را قبول كنند و يا آنرا ترك كنند كــه تمــام‬ ‫آويز خود م ‌‬
‫يكنــد و بقــاي مشــروعيت متعــه را‬ ‫ه سوي نسخ اشاره م ‌‬ ‫روايت ب ‌‬
‫‪1‬‬
‫يشمارد ‪.‬‬ ‫مردود م ‌‬
‫‪ (14‬و ســعيد حــوي در تفســيرش »الســاس فــي التفســير«‬
‫يگويــــد‪ :‬بعضــــي از علمــــاء فرمــــوده خــــدا‪ ( :‬‬
‫م ‌‬
‫‪ ‬شششششششششششششششششششششششش ‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪    ‬را بــــر نكــــاح‬
‫يكنيــم چنيــن‬‫يكننــد‪ ،‬در حــاليكه نــص را مشــاهده م ‌‬ ‫متعه حمــل م ‌‬
‫يدهد در مورد نكاح متعه باشد يا نه‪ .‬حرامــي متعــه‬ ‫مفهومي را نم ‌‬
‫طبق سنت نبوي مقرر و ثابت است‪ ،‬پس مدار آيه بر نسخ است‪،‬‬
‫اگر چنين از آن برداشت كنيــم كــه در مــورد متعــه اســت بوســيله‬
‫يباشــد و اگــر از آن برداشــت كنيــم كــه در مــورد‬‫سنت منسوخ م ‌‬
‫متعه نيست غيــر منســوخ اســت‪ ،‬و دليــل عمــده بــر تحريــم متعــه‬
‫حديث ثابت در صحيح بخاري و مسلم از اميرالمؤمنين علــي پســر‬
‫يفرمايــد‪» :‬رســول خــدا‪ ‬در روز خيــبر از‬ ‫ابي طالب است كه م ‌‬
‫نكاح موقت و خوردن گوشت درازگوشان اهلي نهي فرمودند«‪ .‬و‬
‫ه بن معبد الجهني روايــت شــده‪ :‬كــه روز‬ ‫در صحيح مسلم از سبر ‌‬
‫فتح مكه با رسول خدا‪ ‬بودم كه فرمود‪» :‬اي مردم من به شــما‬
‫اجازه نكاح موقت را داده بودم و همانا خداوند آنرا تا روز قيــامت‬
‫يكه از اين زنــان در نــزد اوســت آنــرا آزاد و‬‫حرام گردانيد هر كس ‌‬
‫‪2‬‬
‫هايد چيزي پس نگيريد« ‪.‬‬ ‫آنچه به آنان داد ‌‬
‫‪» -‬الوسيط« ‪.3/144‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪» -‬الساس في التفسير المجلد الثاني«‪.‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪151‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ (15‬عبدالحميد كشــك در تفســير خـود »فـي رحـاب ‌التفسـير«‬


‫يگويد‪:‬‬
‫م ‌‬
‫‪  ‬‬ ‫﴿ ‪   ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪    ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾‬‬ ‫‪‬‬
‫)نساء ‪(24 /‬‬
‫»براى شما حلل گرديــده كــه بــا ]صــرف[ مالهايتــان از‬
‫روى پاكدامنى نه از روى شــهوترانى ]مىتوانيــد آنــان را[‬
‫طلب كنيد‪ .‬پس هر كــس از زنـان كـه از او بهـره بريــد‪،‬‬
‫مهرشان را‪ -‬به عنوان فريضهاى ]مقّرر[ شده‪ -‬بــه آنــان‬
‫بپردازيد«‪.‬‬
‫يكه خداوند حــق قيمــوميت بــر زن و‬ ‫و سر آن چنين است‪ :‬وقت ‌‬
‫يكنند را به مرد ســپرده اســت‪،‬‬ ‫رياست منزلي كه در آن زندگي م ‌‬
‫و در مقابل استمتاع‪ ،‬پاداش و اجاره را فرض كرده است‪ ،‬كــه بــه‬
‫يشود و عدالت بين همســر و شــوهر را بــه‬ ‫‌وسيله آن خوشحال م ‌‬
‫يرساند‪.‬‬‫اتمام م ‌‬
‫و خلصه اينكه هر زني كه از وي نفـع و تلـذذ را بوسـيله ازدواج‬
‫هايــد بــه‬
‫هاي كه هنگام عقد بر آن توافق كرد ‌‬ ‫خواستار شديد‪ ،‬مهري ‌‬
‫ه ايست كه خداوند بر شــما واجــب كــرده‬ ‫آنها بپردازيد و آن فريض ‌‬
‫اســت‪ .‬بــدين صــورت كــه مهريــه در هنگــام عقــد نكــاح فــرض و‬
‫يشود و ادا كردن آن نيز نــامبرده شــده اســت و گفتــه‬ ‫مشخص م ‌‬
‫يشود‪ ،‬فلني فلن زن را عقد نموده و هزار سكه را بــه ‌عنــوان‬ ‫م ‌‬
‫ه هــاي خداونــد‬ ‫مهريــه فــرض و قــرارداد كــرده اســت و فرمــود ‌‬
‫تعـــــــالي‪    ﴿ :‬‬
‫‪ ﴾ ﴿‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪) ﴾  ‬بقره‪.(237-236 /‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪152‬‬

‫يباشــند‪ .‬بــا مقــرر كــردن در عقــد نكــاح مهريــه‬


‫از اين جملــه م ‌‬
‫يگيــرد‪ ،‬و عــادت‬ ‫يشود و در حكم بخشيده شــده قــرار م ‌‬ ‫واجب م ‌‬
‫چنين است كه قبل از آميزش همه و يا اكثر آن پرداخت شود‪ .‬اما‬
‫يكه قبـل از آميـزش‬ ‫يشـود كسـ ‌‬ ‫تمام آن بعد از آميزش واجـب م ‌‬
‫يگــردد و اگــر‬
‫زنش را طلق دهــد نصــف مهريــه بــر وي واجــب م ‌‬
‫كسي قبــل از دخــول چيــزي از آن را پرداخــت ننمـود و بعــد از آن‬
‫‪  ‬‬ ‫يگــــردد‪ ﴿ .‬‬ ‫تمــــام مهريــــه واجــــب م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪ ﴾ ‬يعني‪ :‬و هيچ تنگنايي بر شــما نيســت‬ ‫‪‬‬
‫زماني بر كم كردن مهريه يا ترك كردن آن و يا زياد كردن آن‪ ،‬بعد‬
‫از تقدير آن كه توافق گرديد‪ ،‬زيرا هــدف از ازدواج فراهــم كــردن‬
‫تبخش اسـت كـه هـر دو در زيـر سـايه مـودت و‬ ‫يك زندگي رضاي ‌‬
‫رحمــت و مهربــاني و آرامــش آن اســتراحت كننــد و شــارع حكيــم‬
‫احكامي را براي شما تشريع كـرده كــه خوشــبختي فـرد و امــت و‬
‫‪ ‬‬ ‫ترقــي امــور خــاص و عــام را در بــر دارد‪  ﴿ .‬‬
‫‪ ﴾‬و با حكمــت خــود احكــامي را‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫براي بندگانش تشريع نموده كه اگــر بــه آن تمســك جوينــد خيــر و‬
‫يآورند‪ .‬از جمله اين خير و مصلحت ايــن اســت‬ ‫صلح را بدست م ‌‬
‫كه عقد نكاح را بر آنان واجب كرده كه حفظ اموال و نسب را در‬
‫يخواهد از زن كام بگيرد مهريه واجــب‬ ‫يكه م ‌‬
‫بر دارد و بر آن كس ‌‬
‫كرده تا با قبول قيموميت و رياست مرد بروي همتا باشــد ســپس‬
‫به زوجين اجازه داده آنچه را كه خير در بر دارد انجام دهند اينكــه‬
‫با رضايت خود تمام مهريه يا بعضي از آنرا ساقط و يــا بــر مقــدار‬
‫مقرر آن بيافزايند‪.‬‬
‫و نكاح موقت كه نكاحي است تا مدت معيني ماننـد يـك روز يـا‬
‫يك هفته يا يك ماه‪ ،‬در صدر اسلم به آن اجازه داده شده است و‬
‫رســول خــدا‪ ‬در غــزوات بــراي اينكــه اصــحاب از زنانشــان دور‬
‫هاند برايشان مباح كرده‪ ،‬كه يك بــار يــا دو بــار از تــرس اينكــه‬ ‫بود ‌‬
‫مبادا يكي مرتكب زنا بشود بــه آن رخصــت داده اســت‪ ،‬و ايــن از‬
‫قبيل مرتكب شدن يكي از دو چيز است كه ضررش كمــتر اســت‪،‬‬
‫‪153‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يكه از او كــام گرفتــه‬ ‫سپس براي ابد از آن نهــي نمــود زيــرا كسـ ‌‬
‫شده هدفش پاكـدامني نيسـت‪ ،‬بلكـه هــدفش فجــور و زنـا كـردن‬
‫است به ‌دليل احاديث صــريح بــه تحريــم ابــدي نكــاح متعــه تــا روز‬
‫قيامت و نهي عمر از آن در زمان خلفت خود و بلنــد كــردن صــدا‬
‫بر منبر به تحريم آن و اقرار و سكوت اصــحاب در برابــر او نكــاح‬
‫يدانيم‪.1‬‬
‫متعه را حرام م ‌‬
‫بزرگان اهل تفسير از اهل سنت معتقدند كه آيه در مورد نكــاح‬
‫قرآني است از جمله‪ :‬ابن ‌الجوزي و الزجــاج و طــبري و نحــاس و‬
‫جصاص و الكيا الهراسي و ابن كثير و شوكاني و اللوسي و رشيد‬
‫رضا و السايس و خطيب و طنطاوي‪ ،‬تفسير آيه در نكاح صحيح را‬
‫هانــد‪ .‬ســپس رأي آنــان را كــه‬ ‫معتــبر دانســته و بــر آن اجمــاع كرد ‌‬
‫هاند‪.‬‬
‫يگويند‪ :‬در مورد نكاح متعه است را حكايت كرد ‌‬ ‫م ‌‬
‫دوم اينكه اهل تشيع بــر نــزول ايــن آيــه در مــورد نكــاح مــوقت‬
‫يكنيم‪:‬‬‫ق نظر ندارند و اينك آنرا بيان م ‌‬ ‫اتفا ‌‬

‫ب( ذكر تفاسير شيعه‪:‬‬


‫يگويـــد‪ ( :‬‬ ‫‪ -1‬طبرســـي در تفســـير ايـــن آيـــه م ‌‬
‫‪ ‬شششششششششششششششششششششششش ‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪    ‬گفتـــه شـــده‪:‬‬
‫نجا رسيدن به مطلوب و مباشرت و انجام‬ ‫هدف از استمتاع در اي ‌‬
‫مطلوبش از لذت است ‪ ...‬از حسن و مجاهد و ابن ‌زيــد و ســدي‪،‬‬
‫بنابراين معنايش چنين است‪ :‬آنچه از زنــان بوســيله نكــاح از آنــان‬
‫هايد مهريه ‌شان را بپردازيد‪ .‬و گفته شده‪ :‬كه مقصود آيه‬ ‫لذت برد ‌‬
‫ن ســعيد و گروهــي از‬ ‫نكاح متعه است‪ .‬از ابن عباس و ســدي و اب ‌‬
‫تابعين روايت شده و اين رأي و مذهب پيروان شيعه امامي است‬
‫‪.2...‬‬
‫يگويد‪:‬‬ ‫‪ -2‬و طوسي در تفسيرش التبيان ‪ 3/165‬م ‌‬

‫‪ -‬في رحاب ‌التفسير »المجلد الول ‪.«880-5/879‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬مجمع ‌البيان ‪.5/71‬‬ ‫‪2‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪154‬‬

‫‪  ) ‬ش ش‬
‫‪  ‬‬
‫يگوينــد‪ :‬نكــاح اســت! و ابن‌‬ ‫حســن و مجاهــد و ابــن ‌زيــد م ‌‬
‫هانــد‪ :‬آن نكــاح مــوقت اســت و ايــن مــذهب‬ ‫عبــاس} و ســدي گفت ‌‬
‫ماست‪.1‬‬
‫يگويد‪:‬‬‫‪ -3‬عبدالله شبر در تفسيرش »الجواهرالثمين« ‪ 2/31‬م ‌‬
‫فرموده خدا‪ )  :‬‬
‫ش ‪   ‬شــامل آن زن از منكوحــات كــه از‬
‫هايد‪ ،‬يا آن زنيكه بوسيله آميزش يا عقــد كــردن از او‬ ‫وي كام گرفت ‌‬
‫هايد‪.2‬‬‫كام گرفت ‌‬
‫‪ -4‬و شــيخ محمــد مشــهدي در تفســير خــود »كنزالــدقائق«‬
‫يگويــد‪  )  :‬ش ش‬ ‫م ‌‬
‫‪   ‬آن زن از منكوحــات كــه از وي كــام‬
‫هايد‪ ،‬آن زنيكه بوسيله آميــزش يــا عقــد كــردن از آنــان لــذت‬ ‫گرفت ‌‬
‫‪3‬‬
‫هايد ‪.‬‬
‫برد ‌‬
‫‪ -5‬شيخ سبزواري در تفســير خــود »الجديــد فــي تفســيرالقرآن‬
‫‪﴾‬‬ ‫يگويد‪ :‬فرموده خدا ﴿‪‬‬ ‫‌المجيد« م ‌‬
‫‪4‬‬
‫هايد ‪ .‬و گفته شــده اســت‪ :‬منظــور‬ ‫يعني‪ :‬با لذت از آنان كام گرفت ‌‬
‫نكاح متعه است ‪ ...‬از ابن ‌عباس و سدي و ابــن ‌ســعيد و گروهــي‬
‫يباشد(‪.‬‬ ‫از تابعين‪ ،‬كه آن رأي مذهب پيروان اماميه م ‌‬
‫يگيريم كه بر نزول اين آيه بر نكــاح متعــه‬ ‫از اين اقوال نتيجه م ‌‬
‫متفق نيستند‪ ،‬بلكـه بـر تشـريع متعـه بوسـيله ايـن آيـه نيـز اتفـاق‬
‫ندارند‪ ،‬پس اين اتفاق اهل تفســير شــيعه و ســني بــر مشــروعيت‬
‫نكاح متعه بوسيله آيه ‪ 24‬از سوره نساء كجاست؟!‬
‫بعد از اینکه دانستیم اغلب اهــل تفســیر آیــه را بــه ‌معنــی نکــاح‬
‫یکنند نا چارا ً باید بگــوییم کــه‪ :‬آیــه در مــورد نکــاح‬
‫قرآنی تفسیر م ‌‬
‫یباشد با تــوجه بــه ایــن دلیــل قــاطعی کــه وجــود دارد و‬ ‫دائمی م ‌‬
‫التبيان ‪.3/165‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫الجواهرالثمين ‪.2/31‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫»كنزالدقائق«‪.‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫»الجديد في تفسيرالقرآن ‌المجيد«‪.‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫‪155‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫شــکی در آنهــا راه نــدارد و ایــن رأی بــه ‌قویــترین دلیــل و برهــان‬
‫مستند است‪ .‬به ‌همیــن خــاطر بقیــه شــبهات طرفــداران متعــه را‬
‫یکنیم تا حجت هــا کــارگرتر و دلیــل آنهــا را‬ ‫همراه با دلیل ذکر م ‌‬
‫بیشتر باطل کند‪.‬‬
‫جواب شبهه )‪(2‬‬
‫یبخشد که در‬ ‫همانا آیه کریمه در منطوق خود این مفهوم را نم ‌‬
‫یرغم اینکه عنصــری در ایــن دخــالت دارد کــه‬ ‫مورد متعه باشد عل ‌‬
‫قرآن تمــام جــوانب آنــرا بیــان نکــرده اســت و ایــن عنصــر قضــیه‬
‫ازدواج و آن زنانی است کــه خداونــد نکــاح آنهــا را حلل یــا حــرام‬
‫یکنــد کـه نکـاح متعـه را جـایز‬ ‫نمــوده اســت آیـه بـر آن دللــت نم ‌‬
‫هدلیل نظم آن حجت بر علیه خودشان است‪ .‬در‬ ‫یشمارد‪ ،‬بلکه ب ‌‬ ‫م ‌‬
‫یکه هیچ ارتباطی با موضوع ما »المتعة« ندارد و آن اســتدلل‬ ‫حال ‌‬
‫یباشــد بلکــه آیــه در مــورد نکــاح دائمــی‬
‫در غیــر موضــوع بحــث م ‌‬
‫مشروع زنان است که آیات قبل و بعد از آن و نظم آیات بــر ایــن‬
‫یکند‪ ،‬پس استدلل آنان مردود و متضاد با اســلوب‬ ‫معنی دللت م ‌‬
‫و بلغت لغت است‪ ،‬دلیل زیر تو را بر صدق ایــن ادعــا راهنمــایی‬
‫یکند‪:‬‬
‫م ‌‬
‫أ( سوابق آیه‪ :‬خداوند آن زنان را از اقارب و خویشاوندان که‬
‫یفرماید‪:‬‬ ‫نکاحشان حرام است را بیان م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ 156


  
 



 




  
  
 
  
 
   



  
 
 
  
    
   
 
(22-23/‫)نساء‬  
،‫»و با كسانى از زنان كه پدرانتان ]با آنان[ ازدواج كردهاند‬
‫ازدواج مكنيد مگر آنچه گذشت ]كه خداوند آن را بخشيده‬
‫ چرا كه اين ]كار[ ناشايست و منفور مىباشد و بد‬،[‫است‬
‫ ]نكاح[ مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و‬.‫راهى است‬
‫‪157‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫مههايتان و خالههايتان و دختران برادر و دختران خواهر و‬


‫ع ّ‬
‫آن مادرانتان كه شما را شير دادهاند‪ ،‬و خواهران رضاعيتان‬
‫و مادران زنانتان و آن دختران همسرانتان كه در كنار شما‬
‫پرورش يافتهاند‪ ،‬از آن زنانتان كه با آنها آميزش جنسى‬
‫كردهايد‪ -‬و اگر با آنها آميزش جنسى نكرده باشيد‪ ،‬گناهى‬
‫بر شما نيست‪ -‬و همسران آن پسرانتان كه از صلب‬
‫خودتان هستند و آنكه بين دو خواهر جمع كنيد‪ ،‬بر شما‬
‫حرام گرديده است‪ .‬مگر آنچه گذشته است‪ ،‬كه خداوند‬
‫آمرزنده مهربان است‪ .‬و زنان شوهردار ]نيز[ جز ملك‬
‫يمينتان ]بر شما حرام شده است«‬
‫ب( مضمون آیه‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫سپس خداوند مستقیم م ‌‬
‫‪   ‬‬‫( ‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪)   ‬‬

‫)نساء ‪(24 /‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪158‬‬

‫»جز ملك يمينتان ]بر شما حرام شــده اســت‪ [.‬خداونــد‬


‫]اين حكم[ را بــر شــما مقــرر داشــته اســت و فراتــر از‬
‫اينها براى شما حلل گرديده كه با ]صرف[ مالهايتــان از‬
‫روى پاكدامنى نه از روى شــهوترانى ]مىتوانيــد آنــان را[‬
‫طلب كنيد‪ .‬پس هر كــس از زنـان كـه از او بهـره بريــد‪،‬‬
‫مهرشان را‪ -‬به عنوان فريضهاى ]مقّرر[ شده‪ -‬بــه آنــان‬
‫بپردازيد‪ .‬و در آنچه پس از مهر مقّرر بــه آن تراضــى ]و‬
‫توافق[ كنيد‪ ،‬گناهى بر شما نيســت‪ .‬بــى گمــان خداونــد‬
‫داناى فرزانه است«‪.‬‬
‫ههای آیه در آیات دیگر‬
‫ج( دنبال ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫سپس خداوند م ‌‬
‫( ‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪159‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪  ‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫)نساء ‪(25 /‬‬ ‫‪)  ‬‬
‫»و هر كس از شما توانايى ]مالى[ نداشته باشــد كــه بــا‬
‫زنان آزاد مؤمن ازدواج كند بايد از ملــك يمينهايتــان كــه‬
‫كنيزان مؤمناتاند‪ ،‬ازدواج كند و خداونــد بــه ايمــان شــما‬
‫دانــاتر اســت‪] .‬همــه[ از ]جنــس[ يكديگريــد‪ .‬بــا آنــان‬
‫)كنيزان( به اجازه سرپرستشان ازدواج كنيد و مهرشان‬
‫را به شايستگى‪ ،‬در حالى كه پاكدامن باشند نـه پليـدكار‬
‫و نه دوست نهانى گيرنده‪ ،‬به آنان بدهيد‪ .‬آن گــاه چــون‬
‫شوهردار شدند‪ ،‬اگر مرتكب زنا شوند نصــف عــذابى را‬
‫كه زنان آزاد دارند‪ ،‬خواهند داشت‪ .‬اين ]حكم ازدواج بــا‬
‫كنيزان[ براى كســى از شماســت كــه از گنــاه بترســد و‬
‫آنكه صبر كنيد‪ ،‬براى شــما بهــتر اســت و خــدا آمرزنــده‬
‫مهربان است«‪.‬‬
‫و حق است که مضــمون آیــات از اول تــا آخــر مخصــوص نکــاح‬
‫دائم است و مانع از این است که نکــاح متعــه در وســط آن قــرار‬
‫داده شود‪ ،‬و از اینکه بر نکاح موقت دللــت کنــد زیــرا یکــی بــودن‬
‫یکند‪ ،‬پــس اســتدلل‬ ‫مضمون آیات‪ ،‬موضوع و احکام آنرا تنظیم م ‌‬
‫کردن بر این آیه بر جــواز نکــاح مــوقت زوری اســت و تأویــل آیــه‬
‫یباشد و اگر به آیات قبل و بعد این آیه تــوجه کنــی تأکیــد‬ ‫زوری م ‌‬
‫ییابی‪:‬‬
‫این نظر را م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪160‬‬

‫‪ (1‬فرمــــــــوده خداونــــــــد‪  ﴿ :‬‬


‫﴾ منظــورش اســتمتاع بوســیله نکــاح مشــروع اســت نــه ایــن زنــا‬
‫)متعه(! زیرا منطوق آیه از اول تــا آخــرش دربــاره موضــوع نکــاح‬
‫یباشــد‪ ،‬خداونــد ســه بــار لفــظ »نکــاح« را ذکــر‬
‫دائم مشــروع م ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬‫یکند‪ ،‬باری م ‌‬
‫م ‌‬
‫﴿ ‪       ‬‬
‫‪﴾    ‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫و بار دیگری م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪﴾     ‬‬
‫یفرمایـــــد‪   ﴿ :‬‬
‫و در مرتبـــــه ســـــوم م ‌‬
‫‪﴾   ‬‬
‫و متعه و اجاره را ذکر نکرده است‪ .‬سپس فرمــوده خداونــد‪﴿ :‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫یشود‪ ،‬و حمل عبارتی که در وسط قرار گرفته‬ ‫بر نکاح حمل م ‌‬
‫شده با قطع قبــل و بعــد آیــه بــر نکــاح متعــه تحریــف آشــکار کلم‬
‫خداوند است‪ .‬زیرا اگر عطف با حرف فــاء صــورت گیــرد مــانع از‬
‫یشود و فاء مــا بعــد خــود را بــه مــا‬‫قطع معنی ما بعد از ماقبل م ‌‬
‫یدهد و اگر چنیــن نباشــد نظــم قرآنــی از هــم تفکیــک‬ ‫قبل ربط م ‌‬
‫یشــود کــه فرمــودة خداونــد ‪  ﴿ :‬‬ ‫یشود‪ ،‬پس معلوم م ‌‬ ‫م ‌‬
‫‪ ﴾‬بــر نکــاح دائمــی صــحیح حمــل‬
‫شود نه اینکه بر نکاح مــوقت حمــل شــود و چنــانکه در علــم نحــو‬
‫یکند ‪. ...‬‬‫آشکار است عطف از این انقطاع ممانعت م ‌‬
‫یکرد‪ ،‬نظم هر سه آیه را مختـل‬ ‫و اگر این جمله متعه را بیان م ‌‬
‫یشد و تفریع بــا حــرف‬ ‫یکرد و کلم اول در اصل نکاح بیهوده م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یشد که از جهت لغوی صحیح نیست‪.‬‬ ‫فاء م ‌‬
‫‪ (2‬همانـــــا فرمـــــوده خداونـــــد‪   ﴿ :‬‬
‫‪ ﴾    ‬چنین اســت‬
‫که ماسوای آنان برای شما حلل شده تا با اموالی کــه بــه ‌عنــوان‬
‫مهریه به زوجه و یا بعنوان پول به کنیز می ‌پردازید و از وی طلب‬
‫ینیاز شدن هر کدام بوسیله دیگــری مــانع‬ ‫نکاح کنید و با توجه به ب ‌‬
‫‪161‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫از استمتاع با محرمات شوند‪ ،‬زیرا فطرت مرد را به وصلت با زن‬


‫یکند‪.‬‬‫وزن را به وصلت با مرد بوسیله ازدواج دعوت م ‌‬
‫پس احصان یا پاکدامنی همین اختصاص است کــه مــانع بیراهــه‬
‫یشود که هر مــردی بــا هــر زنــی و هــر زنــی بــا هــر‬ ‫رفتن نفس م ‌‬
‫یکردنــد هــدف از ایـن کـار فقـط‬ ‫مردی وصلت کند و اگر چنیـن م ‌‬
‫یتراشــند و‬ ‫مشارکتی در ریختن آب منــی بــود کــه فطــرت آنــرا م ‌‬
‫یدادند و مصلحت خواهـان اختصـاص‬ ‫لذت را بر مصلحت ترجیح م ‌‬
‫هر زنی به ‌یک مرد است تا هــر دو خــانواده را تشــکیل دهنــد و در‬
‫ه همدیگر کمک کنند و اگــر مقصــد منتفــی گــردد‬ ‫ترتیب فرزندان ب ‌‬
‫یباشد کــه هــر مــاهی تحــت نکــاح‬ ‫بطوریکه در زن متعه موجود م ‌‬
‫مردی و هر روزی در آغوش بازی کردن مردی است آن وقت زن‬
‫یباشــد بلکــه تنهــا هــدفش زنــا کــردن‬ ‫ممتعه هدفش پاکــدامنی نم ‌‬
‫یگــردد کــه آن‬ ‫است و داعیه فطری در ریختن آب منی منحصــر م ‌‬
‫همــان بلی عمــومی اســت کــه شــعله آتــش تمــام امــت را در‬
‫یگیرد‪...‬‬‫برم ‌‬
‫احصان در اینجا به ‌معنی عفت و حفظ نفس و منــع آن از آنچــه‬
‫یباشد‪ .‬یعنی نکاح شرعی‬ ‫یانگیزد م ‌‬ ‫غضب و خشم خداوند را برم ‌‬
‫صحیحی را انجام دهند کــه آنهــا را حفــظ کنــد و احصــان فقــط در‬
‫یآید‪.‬‬
‫نکاح صحیح بدست م ‌‬
‫یدهــد محصــن بشــمار‬ ‫زیــرا کســی کــه نکــاح متعــه را انجــام م ‌‬
‫یدهند حکم احصان‬ ‫یآید و نزد کسانی که به نکاح متعه اجازه م ‌‬ ‫نم ‌‬
‫یشود و نکــاح‬ ‫فقط با عقد دائم یا ملک الیمین )نکاح کنیز( ثابت م ‌‬
‫یشــود‪ ،‬پــس متعــه بــا ایــن قیــد باطــل‬ ‫مــوقت بــاعث احصــان نم ‌‬
‫یشــود و‬ ‫یگــردد زیــرا احصــان بوســیله نکــاح صــحیح حاصــل م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یگردد‪ ،‬پس‬ ‫یگویند که‪ :‬متعه موجب احصان نم ‌‬ ‫طرفداران متعه م ‌‬
‫مقصود نکاح موقت احصان نیســت‪ ،‬زیــرا زن متعــه هــر مــاه نــزد‬
‫مردی بلکه هر روز مسخر دست مردی است‪ ،‬پــس مــردی کــه از‬
‫یگیرد هدفش احصان نیست بلکــه زنــا و فســق و فجــور‬ ‫او کام م ‌‬
‫یگردد کــه اســتمتاع را بــه نکــاح صــحیح‬ ‫است‪ ،‬پس بر آنها لزم م ‌‬
‫تفسیر کنند‪.‬‬
‫‪ (3‬همانا فرموده خداوند‪:‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪162‬‬

‫﴿ ‪ ﴾   ‬یعنــی‪ :‬زنــا نکنیــد و‬


‫ه خــود اختصــاص‬ ‫آب منی را بریزید‪ .‬یعنی در حالی کــه زنــانی را ب ‌‬
‫هاید و از آنها محافظت کنید تا با بیگانگان ارتباط برقرار نکننــد‬ ‫داد ‌‬
‫و هدف شما از آنان نیز ارضای شهوت و ریختن آب و خالی کردن‬
‫ظروف منی نباشد‪ ،‬و کلمه سفاح از تســفح‪ ،‬گرفتــه شــده کــه بــه‬
‫معنــی ریختــن آب و جــاری کــردن آنســت و زنــا را بــه آن کلمــه‬
‫هاند زیــرا فــرد زناکــار هــدفش فقــط ریختــن نطفــه‬ ‫نامگذاری کرد ‌‬
‫یباشد و اهداف شــریفی کــه خداونــد بعــد از نکــاح آنــرا تشــریع‬ ‫م ‌‬
‫یکنــد‪.‬‬
‫یگیرند‪ ،‬که این به تحریــم متعــه اشــاره م ‌‬ ‫نموده در نظر نم ‌‬
‫اینطور که وقتی زنا تنها ریختن آب منی در رحم میباشـد و احکــام‬
‫نکاح به آن تعلقی ندارد‪ .‬خداوند آنرا سفاح نامگذاری کرده اســت‬
‫یگیــرد ماننــد‬‫و وقتی که نکاح موقت لوازم زوجیت به آن تعلق نم ‌‬
‫زنا است‪ ،‬زیرا صاحب متعه نیز هدفی به غیــر از ریختــن آب منــی‬
‫یگردد‪.‬‬‫ندارد‪ ،‬پس نکاح متعه با این قید باطل م ‌‬
‫‪ (4‬و از آن چیزهایی که بر دللت آیــه بــر نکــاح شــرعی دائمــی‬
‫یباشد‬ ‫یکند‪ ،‬اینست که ما بعد آیه اصل در نکاح شرعی م ‌‬ ‫تأکید م ‌‬
‫چنانکه خداوند مستقیما ً م ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪163‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫)نساء ‪.(25 /‬‬ ‫‪﴾  ‬‬
‫»و هر كس از شما توانايى ]مالى[ نداشته باشد كــه بــا‬
‫زنان آزاد مؤمن ازدواج كند بايد از ملــك يمينهايتــان كــه‬
‫كنيزان مؤمناتاند‪ ،‬ازدواج كند و خداونــد بــه ايمــان شــما‬
‫دانــاتر اســت‪] .‬همــه[ از ]جنــس[ يكديگريــد‪ .‬بــا آنــان‬
‫)كنيزان( به اجازه سرپرستشان ازدواج كنيد و مهرشان‬
‫را به شايستگى‪ ،‬در حالى كه پاكدامن باشند نـه پليـدكار‬
‫و نه دوست نهانى گيرنده‪ ،‬به آنان بدهيد‪ .‬آن گــاه چــون‬
‫شوهردار شدند‪ ،‬اگر مرتكب زنا شوند نصــف عــذابى را‬
‫كه زنان آزاد دارند‪ ،‬خواهند داشت‪ .‬اين ]حكم ازدواج بــا‬
‫كنيزان[ براى كســى از شماســت كــه از گنــاه بترســد و‬
‫آنكه صبر كنيد‪ ،‬براى شــما بهــتر اســت و خــدا آمرزنــده‬
‫مهربان است«‪.‬‬
‫یکند که قــرآن کریــم در ایــن آیــات احکــام‬ ‫پس بر این دللت م ‌‬
‫یکند‪ ،‬نکاحی که احکام آنــرا تفصــیل و قواعــد آنــرا‬ ‫نکاح را بیان م ‌‬
‫هی ــ شــیعه کـه هــدفش تنهــا مباشــرت‬ ‫محکم کرده است نــه متع ‌‬
‫هی شیعه صحیح بود‪ .‬آیه بعدی به صراحت‬ ‫جنسی است و اگر متع ‌‬
‫یکــرد و وقــتی کــه مــردم بــه آن نیــاز‬
‫ازدواج با کنیزان را بیــان نم ‌‬
‫ضروری داشتند و شارع حکیم ترک نکاح کنیــزان را بهــتر از نکــاح‬
‫یداند کــه ایــن خیریــت در نکــاح مــوقت بــه مراتــب بیشــتر‬ ‫آنان م ‌‬
‫است‪ ،‬این آیه ضعف استدلل آن به آیه پیش از آن در حللی نکاح‬
‫یکند‪ ،‬زیرا خداوند به کسانی کــه توانــایی نکــاح‬ ‫موقت را آشکار م ‌‬
‫زنان آزاده را ندارند دستور داده که به نکاح کنیــزان اکتفــا کننــد و‬
‫یفرمود‪ ﴿ :‬‬ ‫ینمود‪ ،‬نم ‌‬‫اگر در کلم سابق نکاح متعه را حلل م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪164‬‬

‫‪» ﴾  ‬و کســــــی کــــــه‬


‫یتواند«‪.‬‬
‫نم ‌‬
‫زیرا نکاح موقت در صورت ناتوانی است‪ ،‬تنها نزول این آیــه بعــد‬
‫از آیــه‪ ﴾   ﴿ :‬در تحریــم‬
‫متعه کافیست زیرا آیه کسی را که تــوان نکــاح زن آزاد محــض را‬
‫یکند و چیزی کــه ناکــح‬ ‫ندارد به ‌سوی ملک ‌الیمین ]کنیز[ منتقل م ‌‬
‫کنیز بیشتر از کنیز بــر آن توانــایی دارد بیــان نکــرده کــه اگــر کــام‬
‫یبــود آنــرا بیــان‬
‫گرفتن حتی بوسیله یک مشت گنــدم نیــز جــائز م ‌‬
‫یکرد! پس چه ضرورتی باعث حللی نکاح کنیزان با ایــن قیــد و‬ ‫م ‌‬
‫یباشد‪.‬‬ ‫شدت و ملزم بودن آن به این شرایط و بندها م ‌‬
‫یشود که انواع نکاح ‌ها دو نوع هستند نه چنــانکه‬ ‫پس دانسته م ‌‬
‫یکنند‪:‬‬
‫آنان گمان م ‌‬
‫‪ -1‬نکاح دائمی با یک‪ ،‬دو‪ ،‬سه یا چهار زن آزاده‪.‬‬
‫‪ -2‬نکـاح دائمـی بـا کنیـز بـرای کسـی کـه تـرس گنـاه و‬
‫توانائی نکاح حره )آزاده( را ندارد‪.‬‬
‫و همچنین در معرض اقتران بین نکـاح کنیــزان و زنـان آزاده در‬
‫قرآن نمی ‌یابیم در معرض بیان رخصت و رفع سختی هنگام ترس‬
‫از دچار شدن به گناه به نکاح موقت اشاره کرده باشد‪ ،‬بلکه نکاح‬
‫کنیزان را مباح و تشویق به صبر و شکیبایی کرده اســت‪ .‬خداونــد‬
‫یفرماید‪:‬‬ ‫در همان آیه م ‌‬
‫﴿ ‪    ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪.﴾ ‬‬
‫»و اگر صــبر کنیــد بــرای شــما بهــتر اســت و خداونــد‬
‫آمرزنده و مهربان است«‪.‬‬
‫هگنــاه و از‬
‫یعنی‪ :‬تنها چاره برای کسی کــه تــرس دچــار شــدن ب ‌‬
‫نکاح زنان آزاده ناتوان و عاجز است دائر در بیــن نکــاح کنیــزان و‬
‫یباشد!‬‫صبر کردن م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪165‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪/‬‬ ‫)مائده‬ ‫‪﴾           ‬‬


‫‪(75‬‬
‫هها را بــرای آنــان روشــن‪ ،‬ســپس‬
‫»ببین چگونه آیات و نشان ‌‬
‫یبندند«‪.‬‬ ‫بنگر آنان چگونه افترا م ‌‬
‫یشــود‪» :‬اگــر ایــن آیــه‬‫و از آن باطل بودن گفته آنان فهمیده م ‌‬
‫یآمد‪ .‬زیــرا‬ ‫یکرد تکرار در یک سوره بوجود م ‌‬ ‫نکاح دائم را بیان م ‌‬
‫تکرار در این سوره برای یک حکم نیست‪ .‬با اینکــه چیــزی نیســت‬
‫که مانع آن شود‪ ،‬بلکه هر آیتی بر چیـزی غیـر از آیـه دیگـر دللـت‬
‫یکند ‪ ...‬و توضیح آن چنین است‪:‬‬ ‫م ‌‬
‫آیـــــــــــــــــــــه اول‪          ﴿ :‬‬
‫‪) ﴾             ‬نســـاء ‪ .(4 /‬حقـــی‬
‫یکنــد و از کــم کــردن‬ ‫صریح و شخصی برای زن در مهریه ایجاد م ‌‬
‫یدهد کــه از‬ ‫این حق به شیوه ‌های گوناگون در جامعه اهلی خبر م ‌‬
‫جمله آن‪ ،‬قبض کردن آن از طرف سرپرست زن و گرفتنش برای‬
‫خود‪ ،‬و گویی که عقد معامله ‌ایست که خود مالک آنســت ‪ ...‬پــس‬
‫آیه بر برحذر داشتن سرپرستان از خوردن مهریه زیردستان خــود‬
‫دللت دارد‪.‬‬
‫اما آیه دوم‪:‬‬
‫( ‪                ‬‬
‫‪          ‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪24‬د(‬
‫هان ـ‬ ‫)نساء ‪/‬‬
‫گرفت ‌‬ ‫از )همسران خود گــام‬ ‫‪ ‬‬
‫آمیزش ‪‬‬ ‫»بر ‪  ‬‬
‫شوهرانی ‪‬‬
‫که با‬ ‫‪‬‬
‫ههــایی را کــه در هنگــام عقــد نکــاح‬
‫واجب گردانیده که مهری ‌‬
‫هاند به آنان بپردازند«‪.‬‬
‫مقرر کرد ‌‬
‫بنابراین در یک سوره تکرار یک حکم وجود ندارد‪.1‬‬
‫یکنـد و آشـکار‬ ‫خلصه این آیه بر تحریم متعه صـراحتا ً دللــت م ‌‬
‫های کــه آنــان بــرای اثبــات ادعایشــان بــه آن اســتدلل‬
‫شــد کــه آی ‌‬
‫یکند و قائل بــودن بــه دللــت آن‬ ‫یکنند بر نکاح موقت دللت نم ‌‬ ‫م ‌‬
‫بر متعه خیلی بعید است‪ ،‬همانطور که بر کســی کــه زنجیــر تقلیــد‬
‫یباشد‪.‬‬ ‫واقع در گردنش را رها کرده مخفی نم ‌‬
‫‪ -‬المتعة أهدل ص ‪.309-308‬‬ ‫‪1‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪166‬‬

‫تفسیر آیه استمتاع‪:‬‬


‫یفرماید‪:‬‬
‫پیشاپیش خداوند محرمات نکاح را بیان م ‌‬
‫﴿ ‪ ﴾ ‬یعنی‪ :‬آنانی که‬
‫هاند و بعد از انتهاء بیان محرمات این‬ ‫ذکر شدند بر شما حرام شد ‌‬
‫یکند‪:‬‬‫قسمت از آیه را عطف م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿ ‪ ‬‬
‫‪ ﴾ ‬آن ابتدا و انتهاء و عطف مقتضی مباح بــودن‬
‫یباشــد‪ ،‬پــس واجــب‬ ‫نکــاح غیــر از محرمــات مــذکور از زنــان م ‌‬
‫یگردد که معنی آیه مبــاح کــردن نکــاح غیــر از محرمــات باشــد‪،‬‬‫م ‌‬
‫زیرا اختلفی در آن وجود نــدارد کــه هــدف آیــه نکــاح اســت‪ ،‬پــس‬
‫واجب است که استمتاع جدا از حکم زنی که با وی آمیـزش شـده‬
‫ذکر گردد از این جهت که این زن که با وی آمیزش شده مستحق‬
‫یفرماید‪:‬‬‫تمام مهریه است‪ .‬م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ﴾ ‬یعنی با نکاح وپاکدامنی با عقــد نکــاح و‬
‫منظور از آیه ﴿ ‪ ﴾‬تشویق مردان برگرفتــن‬
‫سهم خــوب خــود در آنچــه از حفــظ پاکــدامنی در غیــره زنــا مبــاح‬
‫گردیده است‪ ،‬به آنان گفته شده‪ :‬بوسیله اموالتان در قــالب نکــاح‬
‫صحیح منافع لذت گرفتن را بطلبید نه اینکه آنرا بــه شــیوه ســفاح‬
‫بطلبید‪ ،‬و سفاح نام زنا است که از سفح ‌الماء گرفته شده که بــه‬
‫معنی ریختن و جاری کردن آن است‪ ،‬سپس حکــم نکــاحی کــه بــا‬
‫یکند‪.‬‬‫آمیزش همراه باشد بر آن عطف م ‌‬
‫﴿‪   ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫که معنایش چنین است‪ ،‬که تمام زنـان یـا آن زنـی کـه از میـان‬
‫زنان دیگر برایتان حلل شده بوسیله اموالتان خواســتار ازدواج بــا‬
‫هاید آن اجــر‬‫هاید‪ ،‬یعنی آنها را نکاح کرد ‌‬‫آنها شوید‪ ،‬از او لذت گرفت ‌‬
‫هایــد کـه همـان‬ ‫و پاداشی که در مقابل استمتاع برای آنها قرار داد ‌‬
‫یباشد به آنها بپردازیــد و أجــور بــه معنــی مهــور اســت و‬
‫مهریه م ‌‬
‫هاند زیرا اجر )پــاداش( اســتمتاع اســت‪ ،‬و ایــن‬ ‫مهریه را اجر نامید ‌‬
‫‪167‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫هاند و دلیل بــر ایــن اســت‬ ‫نصی است بر اینکه مهریه را أجر نامید ‌‬
‫که مهریه در مقابل استمتاع است‪ ،‬زیــرا آنچــه در مقابــل منفعــت‬
‫باشد اجر نامگذاری شده است و آیا این پاداش قرار داده شــده و‬
‫یشود؟‬ ‫مهریه محدود قبل از آمیزش با زن یا بعد از آن پرداخت م ‌‬
‫اگر بگوئیم‪ :‬حرف »سین« و »تـا« در کلمـه »اسـتمتعم« بـرای‬
‫طلب باشد‪ .‬معنایش چنین است‪ ،‬کســی کــه بوســیله ازدواج از او‬
‫هایــد و‬ ‫های که هنگام عقد قــرار داد ‌‬ ‫هاید مهری ‌‬
‫طلب لذت و نفع کرد ‌‬
‫وجوبا ً بپردازید یا در حالی که بر خود فرض یا خداوند آنرا بر شــما‬
‫فرض کرده اســت بــه آنهــا بپردازیــد‪ ،‬و اگــر بگــوئیم‪ :‬بــرای طلــب‬
‫یشود آن زنی که بوسیله ازدواج از او کام‬ ‫نیست معنایش چنین م ‌‬
‫هایــد یــا امکــان آمیــزش بــا‬ ‫هاید بطوری که با وی آمیزش کرد ‌‬ ‫گرفت ‌‬
‫هاش‬ ‫وی را دارید برای اینکه بعد از عقد مانعی وجــود نــدارد مهــری ‌‬
‫را وجوبا ً بپردازید یا آنــرا بعنــوان فریضــه بــرای او قــرار دهیــد‪ ،‬یــا‬
‫خداوند آنرا بر شما فرض گردانیده که جای مصالحه نیست‪ ،‬یــا در‬
‫حالی که آن مهریه از طرف شما یا خداونــد »جــل جللــه« فــرض‬
‫یشود و آن حتی پیــش از‬ ‫شده است‪ .‬مهریه در عقد نکاح معین م ‌‬
‫یگوینــد‪ :‬تــا‬ ‫یشــود‪ ،‬م ‌‬ ‫قبض کردن و سوق دادن‪ ،‬بخشش نامیده م ‌‬
‫حال فلنی فلن را عقد نموده و هزار سکه را مهریه قرار داده یــا‬
‫ده هزار سکه را مثل ً به او اعطاء کرده است‪.‬‬
‫یگویند‪ :‬آن اندازه را قرارداد کرده اســت‪ .‬بهمیــن دلیــل‬ ‫و نیز م ‌‬
‫هایم که شوهر آن مقــدار را قــرارداد کــرده اسـت‬ ‫آنرا انتخاب کرد ‌‬
‫یکند‪:‬‬‫ه خداوند آنرا تأیید م ‌‬ ‫زیرا تقدیرا ً مقدم است و فرمود ‌‬
‫﴿‪    ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫و ﴿ ‪   ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪) ﴾‬بقره‪.(237-236 /‬‬
‫یگــردد‬‫مهریه با وجوب و تعیین شوهر در عقد واجب و تعیین م ‌‬
‫یگیرد‪ ،‬و عادتا ً بایــد همــه یــا اکــثر‬
‫و در حکم پرداخت شده قرار م ‌‬
‫آن قبل از آمیزش پرداخت شود که نصــف مهریــه نــه همــه بــر او‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪168‬‬

‫یشود‪ .‬و کسی که قبل از آمیزش آنرا نپردازد بعــد از آن‬‫واجب م ‌‬


‫یگردد‪.‬‬
‫بر او واجب م ‌‬

‫جواب شبهه )‪(3‬‬


‫همانــا لفــظ »اســتمتاع« منظــور از آن نکــاح مــوقت نیســت و‬
‫توضیح آن چنین است‪:‬‬
‫یگویند که‪ :‬لفظ »استمتاع« در لغت به ‌معنــی‬ ‫أ( امامان لغت م ‌‬
‫انتفاع است‪ .‬و هر چیزی کــه از وی نفــع بــرده شــود متــاع اســت‪،‬‬
‫یشود‪ :‬مرد از فرزندش نفع برده است‪ ،‬و به کسی کــه در‬ ‫گفته م ‌‬
‫یاش مرده باشد گفتــه شــده‪ :‬از جــوانیش نفــع نــبرده‬ ‫دوران جوان ‌‬
‫یگویند‪:‬‬
‫یفرماید که آنان م ‌‬‫است‪ ،‬خداوند درباره کفار م ‌‬
‫‪  ‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪) ﴾   ‬انعام ‪.(128 /‬‬
‫»پروردگار ما! بعضــی از مــا از بعضــی دیگــر نفــع بــرده‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫است« و م ‌‬
‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪) ﴾ ‬احقاف ‪.(20 /‬‬
‫»نعمتهای خود را در زندگانی دنیای خویش ضایع کردیــد‬
‫همند شدید«‪ .‬ـ‬ ‫و از آن بهر ‌‬
‫یعنی‪ :‬در نفع بردن از آنها عجله کردید‪.‬‬
‫و مـــــــی فرمایـــــــد‪  ﴿ :‬‬
‫‪) ﴾    ‬توبه ‪» .(69 /‬از سهمتان نفع بردید«‪.‬‬
‫یعنی‪ :‬با نصیب خود در دنیا نفع بردید‪.‬‬
‫ب( همانا لفظ اســتمتاع در غیــر ایــن موضــع از قــرآن آمــده و بــه‬
‫اتفاق مفسرین منظور از آن متعه نیست‪ .‬خداوند در سوره انعام‪/‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫‪ 128‬م ‌‬
‫‪  ‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪169‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪     ‬‬ ‫‪        ‬‬


‫‪﴾      ‬‬
‫)انعام‪(128/‬‬
‫همند شــد و‬‫»ای پروردگار ما بعضی از ما از بعضی دیگر بهر ‌‬
‫به میعادی که برای ما معین کرده بودی رسیدیم«‪.‬‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫و در سوره احقاف‪ 20/‬م ‌‬
‫‪          ‬‬ ‫(‬
‫‪            ‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪      ‬‬ ‫‪    ‬‬
‫‪     ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪20‬به(‬ ‫)احقاف‪/‬‬
‫کردید و‬ ‫)‬
‫»نعمتهای خود را در زندگانی دنیای خویش ضایع‬
‫همند شدید«‪.‬‬
‫آن بهر ‌‬
‫یفرماید‪:‬‬
‫و در سوره توبه‪ 69/‬م ‌‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾  ‬‬
‫)توبه‪(69/‬‬
‫همنــد شــدند و شــما نیــز بــه بهــره‬
‫»به بهره خــویش بهر ‌‬
‫همند شدید چنانکه آنانکه قبل از شــما بودنــد‬ ‫خویش بهر ‌‬
‫همند شدند«‪.‬‬ ‫به بهره خویش بهر ‌‬
‫ج( همانا خداوند در آیه کریمه با لفــظ مصــدر »اســتمتاع« و بــا‬
‫لفــظ اســمش »متعــه« تعــبیر نمــوده مثل ً نفرمــوده ]فمــا نکحتــم‬
‫یشد‪ ،‬بلکــه بــا لفــظ‬ ‫بالمتعة[ که در اینصورت هیچ اختلفی پیدا نم ‌‬
‫فعــــــــل از آن تعــــــــبیر کــــــــرده و فرمــــــــوده‪  ﴿ :‬‬
‫‪ ﴾‬که فرق میان آندو واضح است‪،‬‬
‫مدار فعل بر لذت بردن و نفع است چنانکه در کتب لغــت موجــود‬
‫یباشــد و علمــای لغــت تصــریح‬ ‫است و در اینجــا بــه ایــن معنــی م ‌‬
‫هانــد کــه فعـل ]اســتمتع[ در اینجــا غیــر از آنچــه گفــتیم معنــی‬‫کرد ‌‬
‫یگوید به معنی متعه است‪ :‬نشــان از جهــل‬ ‫دیگری ندارد و آنکه م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪170‬‬

‫او به لغت عربی است و اهل لغت درکشــان بیشــتر اســت و اگــر‬
‫های کـه بارهـا در‬
‫مقصود خداوند نکاح متعه )موقت( بود لفـظ متع ‌‬
‫یفرمود‪:‬‬
‫قرآن در غیر نکاح آمده استعمال م ‌‬
‫( ‪  ‬‬
‫‪‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)هود‪(3/‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»سپس بسوی پروردگار برگردید تا شما را به بهره نیک‬
‫همند سازد«‪.‬‬‫تا میعاد معلوم بهر ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪)   ‬‬
‫)حجر‪(3/‬‬
‫همنــد شــوند و امیــد‬
‫»ایشــان را بگــذار تــا بخورنــد و بهر ‌‬
‫ایشان را مشغول کند و سپس خواهند دانست«‪.‬‬
‫( ‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)محمد‪(12/‬‬
‫یخورنــد چنــانکه‬
‫یگیرنــد و م ‌‬
‫»و آنانکه کــافر شــدند بهــره برم ‌‬
‫یخورند«‪.‬‬‫چهارپایان م ‌‬
‫‪‌  ‬‬ ‫( ‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)ابراهیم‪(30/‬‬ ‫‪)  ‬‬
‫همند شوید هر آئینه بازگشت شما بــه ‌ســوی آتــش‬
‫»بگو بهر ‌‬
‫است«‪.‬‬
‫‪171‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪    ‬‬
‫)هود‪(48/‬‬ ‫‪) ‬‬
‫یسازیم باز‬
‫همند م ‌‬
‫»و امتهایی دیگر که ایشان را در دنیا بهر ‌‬
‫به ایشان از جانب ما عذابی دردناک برسد«‪.‬‬
‫( ‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)مرسلت‪(46/‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»بخورید تا بهر‌همند گردید که شما مجرم هستید«‪.‬‬
‫پس این دلیل بر آنست که لفظ »استمتاع« و »تمتع« در عرف‬
‫یبرند‪.‬‬ ‫شرع در این عقد معین محصور نیست چنانکه آنان گمان م ‌‬
‫د( همانا حقیقــت »اســتمتاع« در قــرآن و عــرف اســتعمالی آن‬
‫ه هــای قــرآن بــر ایجــاد عقــد متعــه دللــت‬ ‫اصل ً در هیچ جایی از آی ‌‬
‫یکند و کسی که بگوید مقصود به لفظ استمتاع در اینجــا ایجــاد‬ ‫نم ‌‬
‫عقد متعه است باید دلیل بیاورد و اگر دلیل نیارود بــر خــدا افــتراء‬
‫بسته است بلکه قرآن با لفظ نکاح و مشتقات آن از ایجــاد علقــه‬
‫یکند که اکثرا ً چنین است و یا‬ ‫زن و شوهری صحیح دائمی تعبیر م ‌‬
‫هکــار‬
‫یکند‪ ،‬امــا بــا لفــظ »اســتمتاع« ب ‌‬ ‫با لفظ تزویج از آن تعبیر م ‌‬
‫بردن آن در قرآن کریم اصل ً برای ایجاد عقد آشنا نیســت‪ ،‬و پــس‬
‫لفظ استمتاع تا زمانی که دلیل بر دور کردن آن از معنای اصلیش‬
‫یماند‪ ،‬ســپس‬ ‫یآید بر معنی حقیقی لغوی و شرعی خود باقی م ‌‬ ‫م ‌‬
‫اگر استعمال لفظ استمتاع در اینجا در مورد ایجاد عقد متعه بــود‪.‬‬
‫یکــرد‪ ،‬و‬ ‫ابن ‌عباسك در گفتگویش با ابــن ‌زبیــر بــه ‌آن اســتدلل م ‌‬
‫یگــوییم‪ :‬بــرای هیــچ‬‫ه همین دلیــل م ‌‬ ‫ابن ‌عباس مترجم قرآن بود ب ‌‬
‫کس جائز نیست که برای مباح کردن متعه به قرآن استدلل کنــد‪.‬‬
‫و برای تأیید مذهب یا رأیی آیات آنرا بر معاینی حمل کند کــه آنــرا‬
‫یکنــد زیــرا قــرآن کریــم بــالتر از تمــام مــذاهب و آراء‬ ‫قبــول نم ‌‬
‫یباشد‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪172‬‬

‫جواب شبهه )‪(4‬‬


‫‪ (4‬همانــا دادن اجــره بعــد از اســتمتاع بــا آنــان در هیــچ‬
‫چیزی جائز نیست که آنرا مبــاح کــردن متعــه اعتبــار کــرد‬
‫زیرا در آیه کریمه تقدیم و تأخیری وجــود دارد مثــل اینکــه‬
‫خداونــد فرمــوده‪» :‬فآتوهن أجششورهن اذا اسششتمتعتم‬
‫بهن«‪ .‬یعنی زمانی که خواستید از آنها لذت و کــام بگیریــد ایــن‬
‫بنابر شیوه تقدیم و تأخیر کــه در لغــت وجــود دارد ماننــد فرمــوده‬
‫خداوند‪:‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪    ‬‬ ‫﴿‬
‫‪‬‬‫‪ ‬‬
‫‪) ﴾ ‬طلق ‪.(1 /‬‬
‫»چـــون بخواهيـــد زنـــان را طلق دهيـــد‪ ،‬آنـــان را از‬
‫ده آنان آغاز تواند شد طلق دهيــد و عــده‬ ‫هنگامى كه ع ّ‬
‫را بشماريد«‪.‬‬
‫و مانند فرموده خدا‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫﴾ )مائده ‪.(6 /‬‬ ‫‪  ‬‬
‫هپا خیزید«‪.‬‬
‫یعنی »وقتی که خواستید برای نماز ب ‌‬

‫جواب شبهه )‪(5‬‬


‫استدلل آنان به اینکه خداوند‪ ‬أجر را ذکر کرده‬
‫‪ ﴾ ‬و لفظ‬ ‫﴿‪  ‬‬
‫مهر را ذکر نکرده به چند علت دلیل نیست‪:‬‬
‫‪» -1‬أجر« در مفهوم قرآنی به ‌دلیــل مضــمون کلم در بســیاری‬
‫یگردد‪ .‬آیا نمی بینی که قــرآن‬
‫از آیات قرآن بسوی مهر متحول م ‌‬
‫کریم لفظ اجر را به ‌معنی مهر استعمال فرموده؟ در آیاتی مانند‪:‬‬
‫أ( در سوره نساء آیه ‪.25‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪.﴾   ‬‬
‫‪173‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫ههایشــان نکــاح کنیــد و بــا‬


‫»کنیــزان را بــه اجــازه خانواد ‌‬
‫شخوئی مهریه آنان را بپردازید«‪.‬‬ ‫خو ‌‬
‫ب( در سوره احزاب آیه ‪.50‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪   ‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾‬‬
‫»ای پیامبر ما برای تو حلل کردیم همسرانی که مهریــه‬
‫های«‪.‬‬
‫آنان را پرداخت کرد ‌‬
‫ج( در سوره ممتحنه آیه ‪.10‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾‬‬
‫»و بر شما گناه نیست کــه بــا ایشــان نکــاح کنیــد وقــتی کــه‬
‫مهری‌هیشان را به آنان پرداختی‌د«‪.‬‬
‫د( در سوره مائده آیه ‪.5‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾‬‬
‫ههــا‪ ...‬و حلل کــرده‬
‫»امروز حلل کرده شد برای شما پاکیز ‌‬
‫شــد بــرای شــما از زنــان مســلمان و محصــنات از زنــان‬
‫هآنهــا نــازل شــد‪ .‬وقــتی کــه‬
‫یکه پیش از شــما کتــاب ب ‌‬‫کسان ‌‬
‫مهریه ایشان را دادید«‪.‬‬
‫و( در سوره نساء آیه ‪.24‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪174‬‬

‫‪ ‬‬ ‫‪     ‬‬ ‫﴿‬


‫‪   ‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪﴾ ‬‬ ‫‪    ‬‬
‫»زنی که از وی کام گرفت‌هاید مهری‌هاش را بپردازید«‪.‬‬
‫‪ -3‬ثابت نشده که پیــامبر اجــرت داده بلکــه مهریــه داده‬
‫یفرماید‪:‬‬ ‫است‪ ،‬خداوند م ‌‬
‫‪      ‬‬ ‫‪      ‬‬ ‫﴿‪  ‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪﴾‬‬
‫)احزاب ‪.(50 /‬‬
‫»ای پیامبر ما برای تو حلل کردیــم همســرانی کــه مهریــه‬
‫آنان را پرداخت کرد‌های«‪.‬‬
‫طبرسی که از علمای بــارز و برجســته شــیعه اســت در تفســیر‬
‫یگویــد‪ ﴾﴿ :‬یعنــی‪ :‬مهــورهن‪ .‬زیــرا‬ ‫ایــن آیــه م ‌‬
‫یباشد‪.‬‬‫مهریه اجری بر آن لذت م ‌‬
‫یگویــد‪:‬‬‫و احمد جزائری از علمای شــیعه در تفســیر ایــن آیــه م ‌‬
‫اجور مهور است زیرا مهریه أجرت آن لذت است‪.1‬‬
‫و شریف مرتضی از اعلم شیعه امامی در کتــابش »النتصــار«‬
‫یگویــد‪ :‬و در میــان دوســتان مــا کســانی هســتند کــه‬ ‫چنیــن م ‌‬
‫یگویند‪ :‬لفظ ]استمتاع[ به نکــاح مــوقت غیــر مؤبــد و دائمــی‬ ‫م ‌‬
‫یگردد به ‌این دلیل که خداوند عوض و برابر آنرا أجــر‬ ‫متحول م ‌‬
‫نامیده و آنرا در نکاح أبدی دائمی بــه ایـن اســم در تمــام قــرآن‬
‫نامگذاری نکرده بلکه آنرا نحله و صداق و فرض نامیده است و‬
‫وض و مقابل نکــاح‬ ‫ع َ‬
‫این جای اعتماد نیست زیرا خداوند متعال ِ‬
‫یفرماید‪:‬‬‫دائمی در غیر این موضع را اجر نامیده آنجا که م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪.﴾‬‬

‫دالدرر ‪.3/204‬‬
‫‪ -‬جوامع الجامع ‪ 2/330‬و تفسیر قلئ ‌‬ ‫‪1‬‬
‫‪175‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫و در فرموده دیگر‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬‫‪‬‬
‫‪1‬‬
‫‪. ﴾   ‬‬
‫یگوید‪ :‬فرموده خداوند متعال‪:‬‬ ‫نالعربی در تفسیرش م ‌‬ ‫اب ‌‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪ ﴾ ‬مهریه را در اینجا‪ ،‬أجــر و در‬
‫آیه اولی در اول سوره آنرا نحله نامیده است‪.2‬‬
‫یگویند‪ :‬معصوم هستند و تأویل و تفســیر‬ ‫‪ (4‬امامانی که آنان م ‌‬
‫یگویند‪ :‬أجر به معنی مهریه است!!‬ ‫یدانند م ‌‬ ‫قرآن را م ‌‬
‫عمر پسر حنظله گفت‪ :‬که بـه ابوعبـدالله گفتـم‪ :‬زنـی را بـرای‬
‫یآیــد‬
‫یکنم قسمتی از ماه م ‌‬ ‫یک ماه در مقابل چیزی معین نکاح م ‌‬
‫یکنــد گفــت‪ :‬آن انــدازه کــه حــق تــو را ادا‬‫و بعضی دیگر را ادا نم ‌‬
‫یشود مگر ایام حیــض کــه ایــن مــال‬ ‫هایش گرفته م ‌‬ ‫نکرد‪ .‬از مهری ‌‬
‫خودش است‪.3‬‬
‫و در روایتی دیگر آمده‪ :‬زنی را برای یک ماه نکاح میکنم و از من‬
‫یخواهد ‪...‬‬‫تمام مهریه را م ‌‬
‫و استادشان عاملی در کتاب ‌الوسائل زیـر ایـن روایـت بـابی را‬
‫منعقد نموده و آنرا »باب جواز ندادن مهریه به زنی کــه از او کــام‬
‫گرفته شده« نامیده است‪.‬‬
‫جواب شبهه )‪(6‬‬
‫این استدلل از چند طریق سست و ضعیف است‪:‬‬
‫‪ (1‬اینکـــــــــــــه فرمـــــــــــــوده خداونـــــــــــــد‪  ﴿ :‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪﴾‬‬
‫یرسد‪ ،‬اما کسی که بــا وی‬ ‫به هر کسی که با وی آمیزش شده م ‌‬
‫یشــود و قــرآن کریــم بــه‬
‫آمیزش نشده‪ ،‬مستحق گرفتن نصــف م ‌‬
‫ایــن حــالت اشــاره فرمــوده اســت‪ ،‬و آن زنــی اســت کــه قبــل از‬
‫‪ -‬النتصار ص ‪.112‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬أحکام ‌القرآن ‪.1/499‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬الوسائل ـ باب جواز حبس مهریه از زن ممتعه باندازه تخلف او در مــدت‬ ‫‪3‬‬

‫تعیین شده مگر ایام حیض که مال خودش است‪.‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪176‬‬

‫هاش از پیــش تعییــن‬


‫آمیزش با وی طلق داده شده باشــد و مهــری ‌‬
‫شده باشد و در این آیه برایش تعیین شده‪:‬‬
‫‪  ‬‬ ‫﴿ ‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫)بقره ‪.(237 /‬‬
‫»و اگر آنان را پيش از آنكه با آنــان نزديكــى كنيــد طلق‬
‫داديد‪ ،‬حال آنكه مهرى براى آنهــا معيــن كردهايــد‪] ،‬لزم‬
‫اســت[ نصــف آنچــه را كــه مقــرر كردهايــد ]بــه آنــان‬
‫بپردازيد[ مگر آنكه ]زنان اين حــق خــود را[ ببخشــند يــا‬
‫كسى كه پيوند نكاح به دست اوست ببخشد«‪.‬‬
‫امـــــــا آیـــــــه‪  ﴿ :‬‬
‫‪ ﴾  ‬ماننــد فرمــوده خداونــد جــل‬
‫جللــــــــــــــــه‪     ﴿ :‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪     ‬‬
‫یباشد‪.‬‬
‫‪ ﴾ ‬م ‌‬
‫رسیدن به همدیگر بعد از عقــد را ســبب اســتقرار مهریــه در ذمــه‬
‫شوهر قرار داده است‪ ،‬با این توضــیح فــرق ایــن دو را بــدان‪ ،‬کــه‬
‫برای تخصیص نکاح موقت به پرداخت أجــرت در آن غیــر از نکــاح‬
‫یماند‪ ،‬بلکــه پرداخــت مهریــه کامــل نکــاح‬ ‫یای باقی نم ‌‬‫دائمی معن ‌‬
‫ابدی شایسته تر بود‪.‬‬
‫هدلیل اســتحقاق مبلــغ مقــرر در‬ ‫‪ (2‬این استدلل صحیح نیست ب ‌‬
‫یدانند ‪...‬‬
‫نکاح موقت نزد کسانی که آنرا جائز م ‌‬
‫این بزرگترین مرجع شیعی است که در کتابش »تحريرالوســيلة‬
‫یگویــد‪ :‬زنــی کــه‬
‫« و در»زبدة الحكام‌« در هر دو با یک عبارت م ‌‬
‫یشــود و بــر‬‫یشود بــه محــض عقــد نکــاح مالــک مهریــه م ‌‬ ‫متعه م ‌‬
‫‪177‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یگــردد کــه بعــد از عقــد آنــرا پرداخــت کنــد اگــر‬ ‫شوهر الزامــی م ‌‬
‫همسر آن را مطالبه کند و اگر چه استقرار تمام مهریه بستگی به‬
‫آمیزش با وی و وفای به تمکیــن او در تمـام مــدت معیــن اســت و‬
‫یکنیم اگر قبــل‬ ‫اگر مرد مدت تعیین شده را بخشید در آن تأمل م ‌‬
‫از آمیــزش آنــرا بخشــیده پرداخــت نصــف مهریــه بــر وی الزامــی‬
‫یگردد و اگر بعــد از آمیــزش باشــد تمــام مهریــه را بایــد الزامـا ً‬ ‫م ‌‬
‫‪1‬‬
‫بپردازد ‪.‬‬
‫یکننـد در‬‫آن دسته از علمـای شـیعه کـه نکـاح متعـه را مبـاح م ‌‬
‫یگویند‪:‬‬ ‫کتابشان »متعه و مشروعیت آن در اسلم« چنین م ‌‬
‫اگر قبل از آمیزش با زن وی را طلق داد و همچنین اگــر مــدت‬
‫معین را قبل از آمیزش به همسر موقتش ببخشاید نصــف مهریــه‬
‫یگردد‪ ،‬اما اگر مدت مقرر بــه پایــان‬ ‫نامبرده شده در عقد ثابت م ‌‬
‫رسید و با هر سببی با وی آمیــزش نکــرده باشــد مهریــه کامــل را‬
‫یگیرد‪.2‬‬‫هاند نصف آنرا م ‌‬ ‫یگیرد و بعضی گفت ‌‬ ‫تحویل م ‌‬
‫استادشــان بحرالعلــوم در کتــابش »متعــه و مشــروعیت آن در‬
‫یگوید‪ :‬هــر کــدام از زنــان کــه بــا نکــاح دائمــی يــا‬ ‫اسلم« چنین م ‌‬
‫هاند بعــد از آميــزش تمــام مهريــه در عهــده زوج‬ ‫موقت عقــد شــد ‌‬
‫يآيد اما قبــل از آميــزش اگــر در نكــاح دائمــي زن طلق داده‬ ‫درم ‌‬
‫هزنش ببخشــد نصــف مهريــه‬ ‫شود و در نكاح موقت زوج مدت را ب ‌‬
‫يگردد‪.3‬‬‫در عهده زوج ثابت م ‌‬
‫عاملي در كتابش »روضة البهية« در شرح »اللمعة الدمشقية«‬
‫يگويد‪ :‬و اگر بعد از آميزش تمام مدت يا بعضي از مــدت مقــرر‬ ‫م ‌‬
‫يگــردد زيــرا بوســيله‬ ‫را به ‌او ببخشد هيچ ‌چيز از مهريه ســاقط نم ‌‬
‫آميزش در ذمه زوج قرار گرفته است‪.4‬‬
‫يشود‪ ،‬بوسيله عقــد نصــف‬ ‫وقتي كه مهريه در ازدواج تقسيم م ‌‬
‫آن و بوســيله آميــزش نصــف ديگــرش بــراي زن اســتحقاق پيــدا‬
‫يكند و اين قضيه در طلق قبل از آميزش و بعــد از آن نمايــانتر‬ ‫م ‌‬

‫تحریرالوسیلة ‪ 2/289‬و زبدة ‌الحکام‪ ،‬ص ‪.248‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫متعه و مشروعیت آن در اسلم‪ ،‬ص ‪.119‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫كتاب متعه و مشروعیت آن در اسلم‪ ،‬ص ‪.266‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫»الروضة البهية ‌در شرح ‌المتعة الدمشقية« ‪.5/285‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪178‬‬

‫ههاي‬ ‫هشــهادت بزرگــترين امــام شــيع ‌‬ ‫اســت‪ .‬پــس ايــن وضــعيت ب ‌‬


‫امامي معاصر در نكاح موقت مختلف نيست‪.‬‬
‫هاينكه در نكاح متعه نه قبــل از دخــول و نــه بعــد از آن‬ ‫با توجه ب ‌‬
‫طلق وجود ندارد بلكه ارتباط به محض تمام شــدن مــدتي كـه بــر‬
‫هاي احتمالي وجــود‬ ‫ييابد و در آنجا شيو ‌‬ ‫هاند پايان م ‌‬
‫آن توافق كرد ‌‬
‫دارد كـه بـه طلق قبـل از دخـول در نكـاح مشـهور )ابـدي( شـبيه‬
‫است‪.‬‬
‫اگر انساني در سفر بود و اتفاقي به مبلغ معين تا مدت معينــي‬
‫عقد نمود تا از وي لذت بگيرد و نفع ببرد سپس به هر سببي قبــل‬
‫از پايان يافتن مدت تعيين شده ملكف بــه ســفر يــا خــروج از ايــن‬
‫يتوانــد‬
‫شهر شد‪ ،‬طلقي امكان ندارد زيرا مالك آن نيست بلكه م ‌‬
‫مدت باقيمانده را به ‌او ببخشد‪ .‬و اين بخشش كــه بــه ‌جــاي طلق‬
‫يگيــرد‪ .‬پــس‬ ‫قرار گرفته يا قبل از آميزش يا بعد از آن صــورت م ‌‬
‫اگر قبل از دخول باشد نصــف و اگــر بعــد از آن باشــد تمــام مبلــغ‬
‫يشود و با اين صــورت فرقــي در يــن حــالت‬ ‫تعيين شده را دارا م ‌‬
‫يماند و اين فهــم كــه آيــه ويــژه‬ ‫بين متعه و نكاح مشروع باقي نم ‌‬
‫يمانــد‪ .‬و اگــر طرفــداران متعــه‬ ‫نكاح موقت اســت بــي ‌اســاس م ‌‬
‫معتقدند كه ربطي به نكاح مشروع ندارد چــون بــه تقســيم مهريــه‬
‫يگوئيم‪ :‬آيه با وجود اين شــرط ربطــي بــه‬ ‫اشاره نكرده به آنان م ‌‬
‫نكاح مــوقت نــدارد‪ ،‬زيــرا در ايــن حكــم بــا ازدواج شــرعي فرقــي‬
‫ندارد!‬
‫و آيا اينكه آيه به تقسيم مهريه اشاره نكرده به دليلي بر صحت‬
‫يشود؟!‬ ‫نكاح موقت تبديل م ‌‬
‫درباره اين آيه‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿‪    ‬‬
‫يگوئيد كه به‬
‫‪ ﴾    ‬چه م ‌‬
‫تقسيم مهريه اشاره نكرده است‪ .‬آيا اين نيز درباره نكــاح مــوقت‬
‫است؟!‬
‫‪179‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫هاي كــه از ويژگيهــاي نكــاح مشــروع اســت بحــث‬


‫آيــه از مهــري ‌‬
‫یکند و ربطي به مسأله أجرت در نكاح موقتي كه موضوع بحث‬ ‫م ‌‬
‫‪1‬‬
‫ماست ندارد ‪.‬‬

‫جواب شبهه )‪ (7‬به چند شيوه‬


‫‪ (1‬منظور از »استمتاع« در مضمون آيه كريمه استمتاع از زني‬
‫است كه توسط نكاح صــحيح مشــروع دائمــي عقــد شــده باشــد و‬
‫خداوند آنرا براي تأكيد بر لزوم مهريه و ســاقط نشــدن آن بعــد از‬
‫استمتاع در اينجا آورده است‪ ،‬معلوم است كــه عقــد نكــاح بعــد از‬
‫يرســاند و همســر‬ ‫قطعي شــدن آن‪ ،‬مهريــه را كــامل ً بــه ‌اثبــات م ‌‬
‫يكننــد امــا ايــن ثبــوت ســقوط بعضــي از آن‬ ‫استحقاق آنرا پيــدا م ‌‬
‫يباشــد‪ .‬ماننــد طلقــي كــه قبــل از آميــزش واقــع‬ ‫ن پــذير م ‌‬
‫امكــا ‌‬
‫يگــردد‪ .‬امــا بعــد از‬‫يشود كه با اين طلق نصف مهريه ثــابت م ‌‬ ‫م ‌‬
‫يشود و به عقــدي‬ ‫ً‬
‫كام گرفتن از همسر مهريه كامل اكيدا ثابت م ‌‬
‫يگــردد كــه ســاقط كــردن مهريــه بعــد از آن امكــان ‌پــذير‬ ‫تبديل م ‌‬
‫يباشد‪.‬‬
‫نم ‌‬
‫‪ (2‬آيه كريمه‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪ ﴾ ‬اين معني را م ‌‬
‫يرساند كه مهريه بوسيله‬
‫يگردد نه بوسيله عقد نكـاح زيـرا كـه عقـد‬ ‫استمتاع اكيدا ً واجب م ‌‬
‫در معرض سقوط نصف مهريه بوسيله طلق قبل از دخــول قــرار‬
‫دارد پس حق زن در خصوص ثبوت مهريه كامــل بوســيله آميــزش‬
‫يگردد‪ .‬پــس اســتمتاع در اينجــا نــتيجه عقــد نكــاح صــحيح‬ ‫متأكد م ‌‬
‫يگــردد و امكــان‬‫دائمي است كه مهريه كامل بوســيله آن ثــابت م ‌‬
‫سقوط آن وجود ندارد و اينجا عقد متعه نيست‪.‬‬
‫آيه كريمه حكم زني كه با وي آميــزش شــده و مهريــه بــراي او‬
‫يكنــد‪ .‬خداونــد‬
‫هانــد را بيــان م ‌‬
‫مقرر گرديــده و بــه او تســليم نكرد ‌‬
‫يفرمايــــــــــــــد‪  ﴿ :‬‬ ‫م ‌‬
‫‪﴾  ‬‬

‫يالشــياء«‪ ،‬ص ‪ 78‬و ‪ 79‬و ‪ 98-96‬نگــاه‬


‫‪ -‬به كتاب »الســائح بــر الصــل ف ‌‬ ‫‪1‬‬

‫كن‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪180‬‬

‫یعني با آميزشي كه به ‌موجب عقد صورت گرفتــه و مهريــه بــراي‬


‫هايد و ليكن تسليمشان نكرده ايد‪ ،‬مهريــه آنــان را‬ ‫آنان مقرر نمود ‌‬
‫هكاملي بپردازيد و حق نداريــد چيــزي از آن را كــم كنيــد‪ .‬چنــانكه‬‫ب ‌‬
‫يفرمايد‪:‬‬ ‫خداوند در آيه ديگري م ‌‬
‫‪  ‬‬ ‫﴿ ‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪) ﴾ ‬نساء ‪.(21 /‬‬
‫يكنيد در حــالي كــه بــا‬
‫»و چگونه مهريه آنان را ناقص م ‌‬
‫هايد و آنان از شما پيماني محكم‬‫همديگر همبستري كرد ‌‬
‫هاند«‪.‬‬
‫گرفت ‌‬
‫يكند كه با وي‬
‫پس آيه حكم مهريه مقرر در عقد زني را بيان م ‌‬
‫آميزش شده و نفع گرفته شده است‪.‬‬
‫آيــــه‪    ﴿ :‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ﴾‬به پرداخت مهريه امر م ‌‬
‫يكند كــه ايجــاد‬
‫يباشد‪.‬‬‫ايتاء م ‌‬
‫و آيــه‪ ﴿ :‬‬
‫یدهـد و فـرق بيـن‬ ‫‪ ﴾ ‬از پرداخت )إيتاء( قبلي خـبر م ‌‬
‫‪‬‬
‫آنان همان فرقي است كه در ميان مفهوم أمري كه براي ايجــاد و‬
‫خبر واقع بوسيله فعل )آتيتم( وجود دارد‪.‬‬
‫آيه‪ ﴾    ﴿ :‬از استمتاع‬
‫سابقي كه بوسيله آنان واقع شــده و مــرد آن اســتمتاع را از آنــان‬
‫يزند و از مردان خواســته شــده كــه مهريــه‬ ‫بدست آورده حرف م ‌‬
‫آن زنان را بپردازند‪ .‬اين استمتاع كــه بوســيله فعــل )آتيتــم( واقــع‬
‫يباشــد بايــد حتم ـا ً بوســيله عقــدي‬
‫شده كه خواهان اداء أجر آن م ‌‬
‫پيشين باشد كه آنرا مباح كرده است كه آن هم فقط با نكاح كنيز‬
‫يباشد‪.‬‬
‫و نكاح دائمي امكان ‌پذير م ‌‬
‫هيشان چهار حالت دارند‪:‬‬ ‫در نتيجه همسران با توجه به مهري ‌‬
‫‪181‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫هاي تعيين نگشــته و بــا وي آميــزش نشــده‬ ‫أ ـ عقد شده و مهري ‌‬


‫است‪.‬‬
‫ب ـ عقد بســته شــده و مهريــه تعييــن گشــته و بــا وي آميــزش‬ ‫‌‬
‫صورت نگرفته است‪.‬‬
‫ج ـ عقد بســته شــده و مهريــه تعييــن نگشــته و بــا وي آميــزش‬
‫صورت گرفته است‪.‬‬
‫د ــ عقــد بســته شــده و مهريــه تعييــن گشــته و بــا وي آميــزش‬
‫صورت گرفته است‪.‬‬
‫و قرآن كريم آن حالت را با توجه به استحقاق تمــام مهريــه يــا‬
‫بعضــي از آن قبــل از آميــزش يــا بعــد از آن را در حــالت پيــدايش‬
‫جدايي بوسيله طلق را بيان كرده است‪.‬‬
‫هاش‬ ‫حــالت اول‪ :‬كــه آن حــالت اســت كــه عقــد شــده و مهــري ‌‬
‫مشخص نگشته و با وي آميــزش نشـده و طلق داده شــده اســت‬
‫يفرمايد‪:‬‬‫خداوند در آن باره م ‌‬
‫( ‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫)‬ ‫‪  ‬‬
‫‪(236‬‬
‫آن‬ ‫دادي‪/‬ــد در‬
‫)بقره‬
‫»بر شما هيچ گناهي نيست اگــر زنــان را طلق‬
‫هاي را براي‬ ‫هايد و مهري ‌‬
‫ه آنان دست نرسانيد ‌‬ ‫وقت كه هنوز ب ‌‬
‫هايد بر توانگر لزم است كه چنين مطلقــاتي‬ ‫آنان مقرر نكرد ‌‬
‫ه انـدازه حــال خــود بهـره دادن‬ ‫را بهره دهند و بر تنگدست ب ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪182‬‬

‫هخوشــخويي بــر‬
‫آن زنان مطلقه لزم است كه پرداخت آن ب ‌‬
‫نيكوكاران لزم است«‪.‬‬
‫هاش تعيين گشــته‬ ‫حالت دوم‪ :‬آنست كه عقد بسته شده و مهري ‌‬
‫و بـــا وي آميـــزش نشـــده و طلق داده شـــده اســـت‪ .‬خداونـــد‬
‫يفرمايد‪:‬‬‫م ‌‬
‫( ‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)بقره ‪(237 /‬‬ ‫‪)   ‬‬
‫»و اگر زنان را قبل از اينكه با آنان آميــزش كنيــد طلق‬
‫هاي قــرار داديــد لزم اســت‬ ‫داديد و بــراي ايشــان مهــري ‌‬
‫هايد بپردازيــد مگــر اينكــه زنــان‬‫نصف آنچه را معين كرد ‌‬
‫آنرا ببخشند و يا كسيكه عقد نكاح در دست او اســت از‬
‫حق خود در گذرد ] يعنــي زوج تمــام مهريــه را بپــردازد[‬
‫«‪.‬‬
‫يشود‪  ﴿ :‬‬ ‫حالت سوم‪ :‬عموم آيه شامل آن م ‌‬
‫‪      ‬‬
‫‪.﴾  ‬‬
‫و فقهاء بر آن اجمــاع دارنــد كــه زنــي كــه بــا وي آميــزش شــده و‬
‫رالمثــل اســت و شــايد‬ ‫هاي براي وي تعيين نشده مستحق مه ‌‬ ‫مهري ‌‬
‫تعبير كردن از مهريه به لفظ نحله همين مفهوم را تأييد كند‪ ،‬زيــرا‬
‫يمانــد كــه‬
‫هاي م ‌‬‫مهريه بعد از آميزش و تمكين به بخشــش و هــدي ‌‬
‫يپردازد و اگــر چنيــن نبــود زن از تســليم‬‫زوج آنرا بعنوان مهريه م ‌‬
‫ينمود‪.‬‬
‫هاش را قبض م ‌‬ ‫يكرد تا مهري ‌‬
‫كردن خود ممانعت م ‌‬
‫‪183‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫حالت چهارم‪ :‬شايد اين هديه بعنوان اتمامي براي حلقه تشــريع‬
‫اعتبــار شــود آن هــم در حــق زنــي كــه بــا وي آميــزش شــده و‬
‫هاش تعييــن گشــته ولــي تســليم زن نكــرده اســت خداونــد‬ ‫مهــري ‌‬
‫يفرمايـــــــــــــد‪   ﴿ :‬‬ ‫م ‌‬
‫‪.﴾ ‬‬
‫هايد و مهريه‬
‫يعني‪ :‬با آميزش بوسيله عقد قبلي از او لذت گرفت ‌‬
‫‪‬‬ ‫هايــد‪ ﴿ .‬‬
‫هايد اما به آنان نپرداخت ‌‬
‫را براي آنان مقرر كرد ‌‬
‫‪﴾  ‬‬
‫هاي كه بر شما لزم است و حق نداريد از آن كم كنيد‪.‬‬
‫مهري ‌‬
‫‪  ‬‬ ‫﴿ ‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪) ﴾ ‬نساء ‪.(21/‬‬
‫رسيدن و مس كردن مستوجب مهريه كامل است‪.‬‬
‫﴿ ‪    ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪) ﴾  ‬نساء ‪» .(4 /‬و اگر چيــزي از آن‬
‫هشما بخشيدند آنرا بخوريد‪ ،‬گوارا بــاد‬ ‫هدلخواه خود ب ‌‬
‫را ب ‌‬
‫شما را«‬
‫يگيــرد كــه پرداخــت شــده باشــد‪.‬‬
‫و اين بخشش از چيزي انجام م ‌‬
‫پس آيه‪    ﴿ :‬‬
‫‪ ﴾‬مــبين حكــم مهريــه زنــي اســت كــه بــا وي‬
‫هاش تعيين شده و از او كــام گرفتــه‬ ‫آميزش صورت گرفته و مهري ‌‬
‫هاي كــرده‬‫شــده اســت‪ .‬و قرطــبي بــه ايــن معنــي مختصــر اشــار ‌‬
‫يگويد‪ :‬اگر كســي بگويــد‪ :‬آيــه‪ ﴿ :‬‬ ‫م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ﴾     ‬بــــراي ايــــن‬
‫معني كافيست به ‌او گفته مي شود‪ :‬كه كافي نيست زيــرا مهريــه‬
‫در آن آيــه بوســيله فعــل )آتيتــم( تســليم شــده و بــه أخــذ از آن‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪184‬‬

‫يگــردد و ايــن اگــر چيــزي را بــه وي پرداخــت نكــرده بايــد‬


‫برنم ‌‬
‫ه وي أدا كند‪.‬‬
‫هاي لزم ب ‌‬‫هاش را بعنوان فريض ‌‬ ‫مهري ‌‬
‫يدهد اينست كه اين قبل‬ ‫و از جمله دليلي كه بر اين شهادت م ‌‬
‫از وي آمده‪:‬‬
‫﴿ ‪       ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪       ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾‬‬
‫)نساء ‪.(19/‬‬
‫»اى مؤمنان‪ ،‬براى شما حلل نيست كه به اكــراه زنــان‬
‫را به ارث بريد‪ .‬و آنــان را تحـت فشـار قـرار ندهيـد‪ ،‬تـا‬
‫برخى از آنچه را كه به آنان دادهايد‪ ،‬پــس بگيريــد‪ .‬مگــر‬
‫آنكه مرتكب ]عمل[ ناشايست آشكارى شوند«‪.‬‬
‫خداوند حرام كرده كه زنان را به ‌زور به ارث ببرند كه اين حرمت‬
‫يشود و از منع كــردن آنــان از‬ ‫شامل پرداخت نكردن مهريه نيز م ‌‬
‫نكاح دلخواه نهي فرموده كه بردن بعضي از مهريه نيز شامل اين‬
‫يشود كه تسليم آنــان شــده تــا از‬ ‫يشود و شامل اين نيز م ‌‬ ‫نهي م ‌‬
‫آنان پس گيرند بعضي از آن را‪ ،‬آيه در اين جــا ميــان آنكــه مهريــه‬
‫تسليم وي شده و آنكه تسليم نشــده فــرق گذاشــته‪ ،‬آن زنــي كــه‬
‫ه او پرداخت نشده به ‌زور بردنش به ‌عنــوان ميــراث حلل‬ ‫مهريه ب ‌‬
‫هدلخــواه خــود از قســمتي از آن بگذرنــد و‬ ‫نيســت مگــر اينكــه ب ‌‬
‫هاي كه فعل ً تسليم شده آنرا بر ايشــان ضــايع نكنيــد بــه ‌ايــن‬ ‫مهري ‌‬
‫‪1‬‬
‫شيوه كه بعضي از آن را پس بگيريد اگر مالي زياد نيز باشد ‪.‬‬

‫جواب شبهه )‪ (8‬از راههاي متعدد‬


‫‪ (1‬لفــظ ﴿‪ (   ﴾ (18‬بــار در‬
‫قرآن در آيات متفرقه آمده است كه عبارتند از ‪:‬‬
‫‪ -‬به تحريم نكاح متعه مقدمه استاد ما عطيه محمد ص ‪ 78-75‬بنگر‪.‬‬ ‫‪1‬‬
185 ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

    ﴿


   
(282 / ‫)بقره‬ ﴾ 
.«‫»اگه به يكديگر تا ميعاد مقرري قرض داديد آنرا بنويسيد‬
   (
   
  
   
)  
‫»اوست آنكــه شــما را از گــل آفريــد ســپس وقــت مــرگ را‬
.«‫مقرر نمود و براي قيامت نزد او مدتي معين هست‬
  (

 
 
  
  
 
   
 
  
)  
(60/‫)انعام‬
‫»و اوســت كســى كــه در شــب روحتــان را مىســتاند و‬
‫ آن گاه شــما‬،‫مىداند آنچه را كه در روز به دست آورديد‬
.‫را در آن )روز( بر مىانگيزد تا ميعادى معين به ســر آيــد‬
‫سپس بازگشت شما به سوى اوست آن گاه شــما را از‬
.«‫)حقيقت( آنچه مىكرديد خبر مىدهد‬
  (
 
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪186‬‬

‫‪  ‬‬


‫)هود‪(3/‬‬ ‫‪)  ‬‬
‫هبهــره نيــك تــا ميعــاد‬
‫»بسوي خــدا رجــوع كنيــد تــا شــما را ب ‌‬
‫همند سازد«‪.‬‬ ‫معلوم بهر ‌‬
‫( ‪   ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)نحل‪(61/‬‬ ‫‪)   ‬‬
‫هســبب ســتم ايشــان مردمــان را گرفتــار‬‫»و اگــر خداونــد ب ‌‬
‫يگذاشــت ولــي‬ ‫هاي بر روي زمين بــاقي نم ‌‬‫يكرد هيچ جنبند ‌‬ ‫م ‌‬
‫يدهد«‪..‬‬‫ايشان را تا وقتي مقرر مهلت م ‌‬
‫( ‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)فاطر‪(45/‬‬ ‫‪)  ‬‬
‫هســبب گناهانشــان گرفتــار‬‫»و اگر خداوند مردمــان را ب ‌‬
‫هاي را بـــر روي زميـــن بـــاقي‬ ‫يكـــرد هيـــچ جنبنـــد ‌‬‫م ‌‬
‫يگذاشــت ولــي ايشــان را تــا وقــتي معيــن مهلــت‬ ‫نم ‌‬
‫يدهد«‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫)ابراهيم‪(10/‬‬ ‫‪﴾ ‬‬
‫يخواند تا گناهانتان را بيــآمرزد و شــما را‬
‫»خداوند شما را م ‌‬
‫تا مدتي معين مهلت دهد«‪.‬‬
‫‪187‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪)  ‬‬
‫)طه ‪(129 /‬‬
‫»و اگر سخني كه سابقا ً از پروردگار تــو صــادر شــده نبــود و‬
‫يشد«‪.‬‬ ‫آن وقت تعيين شده از قبل نبود عذاب لزم م ‌‬
‫﴿ ‪      ‬‬
‫‪﴾     ‬‬
‫)حج ‪(5 /‬‬
‫يدهيــم تــا‬
‫يخواهيم در رحمها قــرار م ‌‬
‫»و چيزي را كه م ‌‬
‫ميعاد معين«‪.‬‬
‫﴿‪       ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫)حج ‪(33 /‬‬
‫»در آن ]چهارپايـــان[ برايتـــان تـــا ســـر آمـــدى معيـــن‬
‫فايدههايى هست‪ .‬آن گاه ]قربان[ گاهش به بيت العتيق‬
‫است«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪ ‬‬
‫)‬
‫)عنكبوت‪(53/‬‬
‫يطلبند و اگر ميعاد معيني نبود‬
‫»و به عجله عذاب را از تو م ‌‬
‫يرسيد«‪.‬‬ ‫بديشان عذاب م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪188‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)‬ ‫‪  ‬‬
‫)رعد‪(2/‬‬
‫»و خورشــيد و مـاه را هـر كــدام مســخر نمــوده و تــا ميعـاد‬
‫يكنند«‪.‬‬
‫معيني در مسير خود حركت م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫)لقمان‪(29/‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»و خورشــيد و مــاه را مســخر نمــوده و تــا ميعــاد معيــن‬
‫يدهند«‪.‬‬
‫هحركت خود ادامه م ‌‬ ‫ب ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫)فاطر‪(13/‬‬ ‫)‬
‫»و خورشيد و ماه را مسخر نموده و هر كدام تا ميعاد معين‬
‫در حركتند«‪.‬‬
‫( ‪َ   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪) ‬‬
‫)شوري‪(14/‬‬
‫»و اگر آن سخن از پروردگــار تــو نبــود كــه تــا ميعــاد معينــي‬
‫يشد«‪.‬‬ ‫مهلت داده شوند ميان آنان فيصله داده م ‌‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬
‫‪189‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)نوح‪(4/‬‬ ‫‪)  ‬‬
‫»از گناهانتان بگذرد و شما را تا ميقات معين بــه تــأخير‬
‫اندازد«‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫)غافر ‪(67 /‬‬ ‫‪) ‬‬
‫»و از شما كسى است كه پيش از اين ]ســپرى كــردن‬
‫دورانها[ جانش گرفته مىشــود و ]مهلــت مىدهــد[ تــا بــه‬
‫دتى معّين برسيد و باشد كه خرد ورزيد«‪.‬‬ ‫م ّ‬
‫ايـــــــــــن لفـــــــــــظ تنهـــــــــــا در آيـــــــــــه‪  ﴿ :‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪﴾‬‬
‫يكنند و بهــتر ايــن بــود كــه‬‫نيآمده چنانكه طرفداران متعه گمان م ‌‬
‫اين لفظ در اينجا در اين آيه ذكر شود تا اختلفـي بــه وجــود نيآيــد‪.‬‬
‫يبيني كه سبب ذكر نكردن آن در اين آيه چيست؟‬ ‫م ‌‬
‫براي كسي كه یك ذره عقل در وجودش داشته باشد ســبب آن‬
‫هاي كه بــر وي افــترا‬ ‫واضح و آشكار است‪ ،‬و آن اينست كه اين آي ‌‬
‫هاند درباره نكاح متعه است‪ ،‬مطلقا ً ارتباطي به آيــه‬ ‫هاند و گفت ‌‬
‫كرد ‌‬
‫نــدارد نــه از نزديــك و نــه از دور‪ ،‬و اينكــه در معنــي متعــه نباشــد‬
‫هاند‪ .‬اگر خداوند نكاح متعــه‬ ‫خداوند و رسولش‪ ‬آنرا مشخص كرد ‌‬
‫يكنند يا ايــن لفــظ ﴿ ‪‬‬ ‫ينمود چنانكه گمان م ‌‬‫با آيه قرآن تشريع م ‌‬
‫يكــرد‬ ‫‪ ﴾  ‬را در اين آيه ثــابت م ‌‬
‫كه حوالي آن اختلف وجــود دارد‪ .‬و ايــن حــرف را از قــرآن نســخ‬
‫يگويــد‪ :‬دربــاره‬‫يشــد‪ .‬يكــي م ‌‬ ‫ينمود‪ .‬اختلف بر آيه درست نم ‌‬ ‫نم ‌‬
‫يگويد‪ :‬در مورد نكاح دائمي است‪.‬‬ ‫متعه ديگري م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪190‬‬

‫يگويند‪ :‬رواياتي بسيار از اصــحاب و تــابعين آمــده‬ ‫و اما اينكه م ‌‬


‫هاند اين آيه درباره نكاح موقت است‪،‬‬ ‫كه گفت ‌‬
‫جوابش چنين است‪:‬‬
‫اين يك دروغ است زيرا اين روايت زياد نيآمده بلكه آحاد است‪،‬‬
‫چنانكه اين قرائت نادر است و بيان آن به تفصيل چنين است‪:‬‬
‫‪ -1‬ايــن روايــت متــواتر نيســت بلكــه آحــاد اســت و قــرائت آن‬
‫برخلف آن است كه در قرآن مسلمانان آمده است‪.‬‬
‫ي ‌بــن‬ ‫ُ‬
‫يگويد‪ :‬و آنكــه از ابـ ّ‬‫نجرير طبري در تفسيرش چنين م ‌‬ ‫اب ‌‬
‫كعــب و ابــن ‌عبــاس روايــت شــده كــه ايــن آيــه را چنيــن قــرائت‬
‫هاند‪   ﴿ :‬‬ ‫نمود ‌‬
‫‪» ﴾‬إلى أجل مسمى« قرائتي است كه مخالف‬
‫با آن ‌چيزي است كه در قرآن آمده و جائز نيست براي هيچ احدي‬
‫چيزي را به كتاب خدا اضافه نمايد كه حــديثي قطعــي در آن بــاره‬
‫نيامده باشد‪ ،‬حديثي كه عذري را براي مخالفه آن باقي نگذارد‪.1‬‬
‫نعباس و ابي را با‬ ‫القيسي در »اليضاح« بعد از اينكه قرائت اب ‌‬
‫چكس جائز‬ ‫يگويد‪ :‬براي هي ‌‬ ‫يكند م ‌‬
‫زياده )إلى أجل مسمی( ذكر م ‌‬
‫نيست كه امروز آنرا قرائت كند‪ ،‬زيرا اين قرائت تفسيري است و‬
‫يشود‪.2‬‬ ‫مخالف قرآن است و قرآن بوسيله احاديث آحاد ثابت نم ‌‬
‫ه اي از مبتدعين به ايــن‬ ‫يگويد‪ :‬كل طائف ‌‬‫مازري در »المعلم« م ‌‬
‫آيه‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾‬‬
‫‪ ‬‬
‫نمسعود‪.‬‬
‫و در قرائت اب ‌‬
‫﴿‪   ‬‬
‫‪» ﴾ ‬إلى أجل«‬

‫‪ -‬جامع ‌البيان ‪.4/15‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬اليضاح ص ‪.222‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪191‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫نمسعود شاذ و خلف قرآن است و‬ ‫يكنند كه قرائت اب ‌‬


‫استدلل م ‌‬
‫يشود و عمل كردن بــه‬ ‫نه بعنوان قرآن و نه حديث به ‌آن عمل نم ‌‬
‫آن الزامي نيست‪.3‬‬
‫يگويد‪ :‬و اما استدلل آن كسي كه بــه آيــه‪ ﴿ :‬‬
‫جصاص چنين م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫ي )إلى أجــل‬ ‫ُ‬
‫يكند و قرائت اب ّ‬
‫‪ ﴾‬استدلل م ‌‬
‫مسمى( نزد هيچ ‌يك از مسلمانان اثبات كلمــه‪] ،‬الجــل[ در تلوت‬
‫جائز نيست و كلمه ]الجل[ نزد ما در قرآن ثابت نيست‪.2‬‬
‫يكنيــم كــه متعــه مبــاح‬ ‫يگويد‪ :‬ما آنــرا انكــار نم ‌‬
‫و رازي چنين م ‌‬
‫يگوئيم نسخ شده اســت‪ .‬بنــابراين تقــدير اگــر‬ ‫بوده است‪ ،‬بلكه م ‌‬
‫يآيــد‬
‫آيه بر مشروعيت آن دللت كند عيب در هدف ما بحساب نم ‌‬
‫نعبــاس نيــز‬ ‫و اين جواب هم براي تمسك شان به قرائت ُاب ّ‬
‫ي و اب ‌‬
‫كافيست‪ ،‬زيرا آن قرائت فرضا ً اگر ثابت باشد فقط بر اين دللت‬
‫دارد كه متعـه مشـروع بــوده كــه مـا در آن اختلفـي نــداريم بلكــه‬
‫يگوئيم‪ :‬نسخ بــر آن پيــدا شــده و دلئل شــما رأي مــا را از بيـن‬ ‫م ‌‬
‫يبرد‪ .‬سپس اينكه اين قرائت شاذ )إلــى أجــل مســمى( جــار و‬ ‫نم ‌‬
‫مجرور است و متعلق به لفظ استمتاع است نــه خــود »عقــد« در‬
‫حالي كه مدت تعيين شده به خود عقد متعلق است ‪. ...‬‬
‫هاند!‬‫هي شان را با دست خود باطل كرده و نفهميد ‌‬ ‫از اينجا متع ‌‬
‫‪ (2‬وقتي ثابت شود اين قرائت خلف آيات موجــود در قرآنهــاي‬
‫مســلمانان اســت‪ ،‬بــا ايــن حــال هــم از حــد آحــاد بــودنش تجــاوز‬
‫يكند‪ .‬پس قرآن نيست زيرا شرط قــرآن بــودنش ثبــوت تــواتر‬ ‫نم ‌‬
‫است كه تواتر نيست!‬
‫اما آنكه از قرآن نيست اينكه وقتي در علم اصــول ثــابت شــده‬
‫يشود تا تلوت شود‬ ‫كه قرائت شاذ و نادر به عنوان قرآن ثابت نم ‌‬
‫يباشــد و ايــن حجــت‬ ‫زيرا متــواتر نيســت و ماننــد تفســير آيــات م ‌‬
‫يداننـد در ثبـوت قـرآن‬ ‫نيست و اما كساني كه تـواتر را شـرط نم ‌‬
‫يبينند كه دليل ظني قرآن با دليل ظني سنت نسخ گردد‬ ‫مانعي نم ‌‬

‫‪ -‬المعلم بفوائد مسلم ‪.2/130‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪ -‬أحكام ‌القرآن ‪.2/148‬‬ ‫‪2‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪192‬‬

‫چنانكه در علم اصول ثابت است‪ .‬پس وقتی كه قرآن نيســت و از‬
‫جــانب خــدا نــازل نگرديــده اســت زيــرا اگــر قــرآن بــود در قــرآن‬
‫يگرديــد و وقــتي‬ ‫ييافتيم و در محرابها و در بيت مردم قرائت م ‌‬ ‫م ‌‬
‫يگردد كه از قرآن نيست و قــرآن موجــود و‬ ‫جايز نيست روشن م ‌‬
‫يبينــي كــه دو‬
‫اجماع اصحاب بر آن بــراي مــا كــافي اســت‪ ،‬آيــا نم ‌‬
‫ي موجود هستند؟‬ ‫سوره قنوت از قرآن نيست هرچند در قرائت ُاب ّ‬
‫اين هم چنين است‪ .‬و اين آيه متعه بعنوان قــرآن ثــابت نشــده بــه‬
‫اين دليل كه اصــحاب بــر ننوشــتن آن در قرآنهـاي عثمــاني اجمــاع‬
‫هاند و اكثر علماي ُاصول بر اين باورند كه آنچــه صــحابي آنــرا‬ ‫كرد ‌‬
‫ينمايند و وجود آن بعنوان قرآن ثابت نشــده‬ ‫بعنوان قرآن تلوت م ‌‬
‫يشــود زيــرا در‬‫است بــر هيــچ موضــوعي بوســيله آن اســتدلل نم ‌‬
‫اصل باطل است‪.‬‬
‫و اما بنابر رأي صحيح ‌تر بعنوان ســنت نيــز ثــابت نيســت‪ ،‬زيــرا‬
‫روايت نشده كه سنت رسيده به پيــامبر‪ ‬اســت‪ ،‬اگــر چنيــن بــود‬
‫يمانده كه تنها فهم‬ ‫يرسانيد‪ ،‬تنها اين باق ‌‬ ‫سند آن‪ ،‬آنرا به پيامبر م ‌‬
‫صحابي باشد و بس و به لفظ خود از آن تعبير نموده اســت‪ ،‬و در‬
‫علم اصول روشـن گرديـده كـه رأي صـحابي حجـت نيسـت‪ ،‬زيـرا‬
‫فقط اجتهاد است‪ ،‬و اگر قول صــحابي مــا را بــه ‌انجــام آن ملــزم‬
‫يآمد‪ ،‬و‬ ‫يكرد همانند قول رسول خدا‪ ،‬تعدادی پيامبر بوجود م ‌‬ ‫م ‌‬
‫يداند كه فقط يك رسول را بــراي مــا فرســتاده اســت‪ .‬بــه‬ ‫خدا م ‌‬
‫هيچ ‌وجه صحيح نيست كه براي مباح كردن متعه )نكاح موقت( به‬
‫قرائت شاذي استدلل نمود كه به يــك صــحابي نســبت داده شــده‬
‫است‪ ،‬زيرا از اين بيشتر نيســت كــه يــك رأي اجتهــادي مخصــوص‬
‫يباشد‪.‬‬
‫هخودش م ‌‬ ‫ب ‌‬
‫‪ (3‬وقتي ثابت شود كه اين قرائت متــواتر نيســت نهــايت ماننــد‬
‫يكنيم كــه نكــاح مــوقت در‬ ‫حديث آحاد است‪ ،‬و ما اين را انكار نم ‌‬
‫صدر اسلم حلل شده است بلكه حرف بر این است كه قرآن بــر‬
‫آن دللت دارد يا نه‪ ،‬وقتي كه اين حرف نــازل شــده باشــد شــكي‬
‫يباشــد و‬ ‫نيست كه در قرائت مشهور ثابت نيست‪ ،‬پس منسوخ م ‌‬
‫وقتي كه مباح بوده است و وقتي كه حرام شــد ايــن حــرف نســخ‬
‫گرديد‪.‬‬
‫‪193‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ (4‬اگر به اين تفسير مانند حديث آحاد اســتدلل كنيــم بــا دليــل‬
‫يشود زيرا قرآن برخلف آنســت بــه دليــل‬ ‫قويتر از آن معارضه م ‌‬
‫دو آيه موجود در سوره مؤمنون و معارج كه هر دو بر تحريم متعه‬
‫يكننــد كــه آيــه ســوره نســاء در‬
‫يكنند و به ايــن اشــاره م ‌‬
‫دللت م ‌‬
‫مــورد نكــاح مــوقت نــازل نشــده اســت و بــدنبال آن قــرائت‬
‫يگــردد‪ .‬زمــاني كــه ايــن حــرف )إلــي أجــل‬ ‫نعبــاس} ســاقط م ‌‬‫اب ‌‬
‫مسمي( از اين كه حديث آحـاد اسـت بيشــتر نيســت و بـه ‌وسـيله‬
‫يشود‪.‬‬ ‫نص قرآني و حديث نبوي صحيح تر از آن با آن مقابله م ‌‬
‫ه‪﴿ :‬‬‫يگويد‪ :‬قرائت شاذ و نــادر اســت و آي ‌‬ ‫آلوسی در تفسيرش م ‌‬
‫‪      ‬‬
‫‪ ﴾  ‬بــر تحريــم آن‬
‫يكند حكم آن قطعي است و قرائت شاذ توان تعارض بــا‬ ‫دللت م ‌‬
‫آنرا ندارد‪.‬‬
‫چنانكه احاديث صحيح صريح قطعــي تــا روز قيــامت بــر تحريــم‬
‫يكنند و چنانكه گذشت جمهور علما بــرخلف‬ ‫نكاح موقت دللت م ‌‬
‫آن هستند‪.‬‬
‫يتر‬ ‫يگوئيم‪ :‬با وصف اينكه اين قرائت شاذ و قرائت قــو ‌‬ ‫‪ (5‬و م ‌‬
‫از آن در برابر آن قرار دارد و اگر بعنوان جدل فرض كنيم كه هــر‬
‫دو دليل در قوت مساوي هستند و در حكم حلل و حــرام تعــارض‬
‫دارند تقديم دليل حرمـت بيــن آن ‌دو الزامــي اســت زيــرا در علـم‬
‫اصول منع بر مباح مقدم است زيــرا تقــديم حــرام بــه تــرك مبــاح‬
‫يكند و تقديم دليل مباح كردن بــه ارتكــاب حــرام منجــر‬ ‫سرايت م ‌‬
‫يگردد و ترك مباح بهتر از ارتكاب حرام است‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫‪ (6‬در آيه چيزي وجود ندارد كه بر كــام گرفتــن از زن تــا مــدت‬
‫معين دللت كند زيرا خداوند نفرمود‪ :‬براي شما حلل شده كــه تــا‬
‫مدت معيني از زنان كام بگيــرد‪ .‬بلكــه فرمــود‪ :‬آن زنــي كــه از آن‬
‫هايد مهريه آنان را بپردازيد‪.‬‬ ‫كام گرفت ‌‬
‫‪ (7‬با فرض جدلي اگر اجل در قرآن ذكر شــده باشــد بــر متعــه‬
‫يكند زيرا جائز است كه مدت داخل مهريــه اســت‪،‬‬ ‫زنان دللت نم ‌‬
‫پس تقديرش چنين است ـ آن زني كه بعد از قرار دادن مهريـه بـا‬
‫هايـد تـا مـدت معينـي‪ ،‬هنگـام فـرا رسـيدن مـدت‬ ‫وي آميزش كرد ‌‬
‫معين مهريه آنان را بپردازيد‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪194‬‬

‫هانــد را‬‫و جوابي ديگر اينست‪ :‬اگر آن قرائت زيادي كه ذكر كرد ‌‬
‫صحيح بدانيم‪ ،‬در آن دليلي بـر مبـاحي نكـاح مــوقت وجـود نـدارد‪،‬‬
‫بلكه در آن دليل بر آن وجود دارد كه كسي كه بوسيله نكاح حــرام‬
‫با زن آميزش كرده و حرام را مرتكب شده پرداخت مهريــه بــر او‬
‫يگوئيم‪ :‬بعد از آميزش در نكاح موقت مهريــه‬ ‫واجب است و ما م ‌‬
‫هاي كه بواسطه آن ح ـد ّ زنــا ســاقط‬ ‫هخاطر شبه ‌‬ ‫يگردد ب ‌‬‫الزامي م ‌‬
‫يبينــد كــه بــر تخــت خــواب او‬ ‫يگردد‪ ،‬چنــانكه زن خوابيــده را م ‌‬ ‫م ‌‬
‫يكنــد‬‫خوابيده و با اعتقاد اينكه زن خودش است با وي آميــزش م ‌‬
‫يگردد‪ ،‬در اينجا نيــز‬ ‫ه خاطر اين شبهه مهرالمثل بر وي واجب م ‌‬ ‫ب ‌‬
‫چنين است‪.‬‬
‫يگوئيم‪ :‬اين قرائت شاذ ]إلي أجــل مســمي[ بــه اســتمتاع‬ ‫‪ (8‬م ‌‬
‫تعلق دارد نه به خود عقد و مدت تعيين شده در نكاح موقت بنا به‬
‫مذهب آنان‪ ،‬به ‌خود عقد تعلــق دارد و بــه اســتمتاع تعلــق نــدارد و‬
‫یشود‪ :‬اگر با نكاح ‌شدگان تا مــدت معينــي كــام‬ ‫معني آيه چنين م ‌‬
‫ه صورت كامل به ‌آنــان بپردازيــد و فايــده‬ ‫ه يشان را ب ‌‬ ‫گرفتيد مهري ‌‬
‫اين عبارت زائد دفع اين توهم است كــه وجــوب مهريــه كامــل بــه‬
‫‌گذشت مدت تعيين شده تعلق دارد چنانكه در عرف مشهور است‬
‫]ثلــث مهريــه پرداخــت و دو ثلــث آن تــا مــدت بقــاء نكــاح تــأخير‬
‫يگردد[ پس اين مــدت تعييــن كــردن بــا تصــرف زن و اختيــار او‬ ‫م ‌‬
‫يگردد و اگر چنين نباشــد زن بعــد از يــك مرتبــه آميــزش‬ ‫حاصل م ‌‬
‫يتواند تمــام مهريــه را خواســتار شــود و اگــر ]إلــى أجــل‬ ‫شرعا ً م ‌‬
‫مسمى[ عقد را مقيد كند نــزد آنــان متعــه بــه درازي عمــر صــحيح‬
‫بآور‬ ‫نيست با اينكه به اجماع خودشان صحيح اســت كــه ايــن تعج ‌‬
‫است!‬
‫يگوئيم‪ :‬اين قرائت شاذ ]إلي أجل مسمي[ جار و مجــرور‬ ‫‪ (9‬م ‌‬
‫و به استمتاع تعلق دارد و بــه ‌خــود عقــد متعلــق نيســت‪ ،‬و واضــح‬
‫است كه مدت معين شده در نكاح موقت نزد پيروان متعه به ‌خود‬
‫عقد متعلق است و به استمتاع تعلق نــدارد بــا تــوجه بــه اينكــه بــا‬
‫سبب جزئي نزد آنان مقرر است و آن اينست كــه تعييــن مــدت را‬
‫هاند‪ ،‬و اگــر مــدت در آن تعييــن‬ ‫شرطي براي صحت عقد قرار داد ‌‬
‫يآيــد‪ ،‬و بــه ايــن دليــل‬ ‫ه حســاب نم ‌‬ ‫نشــده باشــد ازدواج مــوقت ب ‌‬
‫‪195‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يگوينـد‪ :‬اگــر قبـل از آميـزش مــدت را بـه او بخشـيد‪ ،‬پرداخـت‬


‫م ‌‬
‫يگردد‪.‬‬
‫مهريه بر وي الزامي م ‌‬
‫يگوئيم‪ :‬طرفداران متعه روايات و اقــوال امامــان شــان‬‫‪ (10‬م ‌‬
‫درباره ]إلي أجل مسمي[ در آيه ‪ 24‬ســوره نســاء از طــرف خــدا‬
‫نازل شده يا قرائت است در هم و بر هم و متناقض است!‬
‫يگردد‪:‬‬
‫و در پائين مجموعه اي از روايات معتبرشان ذكر م ‌‬
‫يگوينـــد‪ :‬آيـــه چنيـــن نـــازل شـــده اســـت‪  ﴿ :‬‬
‫أ‪ -‬م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫)إلــــــــي أجــــــــل مســــــــمی( ‪‬‬
‫‪﴾‬‬
‫از أبي جعفر چنين روايت شده است‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪)  ‬إلي أجل مسمي( ‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪.1 ﴾‬‬
‫يگويــد‪:‬‬
‫يكنــد و م ‌‬
‫كليني در اصــول كــافي از ابوعبــدالله روايــت م ‌‬
‫اينچنين‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪)  ‬إلي أجل مسمي( ‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪.2 ﴾‬‬
‫يكنـد‪.‬‬
‫و استادشان عياشـي در تفسـيرش از ابوعبـدالله روايـت م ‌‬
‫يگــويي؟ گفــت‪ :‬فرمــوده‬
‫يگويد‪ :‬به او گفتم‪ ،‬درباره متعه چــه م ‌‬
‫م ‌‬
‫خدا‪:‬‬
‫﴿‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬‫‪‬‬
‫‪) ‬إلــي‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫أجـــــــل مســـــــمي( ‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ -‬به مستدرك ‌الوسائل نوري ‪ 448-14/447‬نگاه كن‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬كليني در كافي ‪.5/449‬‬ ‫‪2‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪196‬‬

‫‪  ‬‬


‫‪.1 ﴾  ‬‬
‫يكند‪:‬‬
‫و استادشان قمي در تفسيرش چنين روايت م ‌‬
‫﴿‪   ‬‬
‫‪) ‬إلي أجل مسمي( ‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾‬‬
‫يباشد‪.2‬‬
‫يگويد‪ :‬اين آيه!! دليل بر متعه م ‌‬‫صادق م ‌‬
‫ب( درباره اينكه اين آيه‪:‬‬
‫﴿‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫نــازل شــد كلينــي و طوســي و احمــد پســر عيســي از ابوبصــير‬
‫يكنند كه گفتــه اســت‪ :‬از ابــوجعفر دربــاره متعــه ســؤال‬
‫روايت م ‌‬
‫كردم گفت‪ :‬در قرآن نازل شده است‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪3‬‬
‫‪. ﴾  ‬‬
‫استادشــان مفيــد در »خلصــة‌اليجاز« و كلينــي از عبــدالرحمن‬
‫يكننــد كــه گفــت‪ :‬شــنيدم ابــوحنيفه از‬
‫پســر عبــدالله روايــت م ‌‬
‫ابوعبدالله درباره نكاح موقت پرسيد گفت‪ :‬از كداميك از دو متعــه‬
‫هام‪ :‬به من بگو‬ ‫يكني؟ گفت درباره متعه حج از او پرسيد ‌‬ ‫سؤال م ‌‬

‫‪ -‬العياشي در تفسيرش ‪.1/260‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬القمي در تفسيرش ‪.1/136‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬كليني در اصول كــافي ‪ 5/448‬ح ‪ ،1‬و طوســي در تهــذيبش ‪ 2/186‬و در‬ ‫‪3‬‬

‫استبصــار ‪ 3/141‬و البحــار ‪ 103/315‬ح ‪ 20‬و الوســائل ‪ 14/436‬ح ‪ ،1‬و‬


‫مجلسي در مرآة ‌العقول ‪ 20/225‬و در تهذيب ‌الخيار ‪ 12/29‬گفته كه اين‬
‫حديث حسن و مانند صحيح است‪.‬‬
‫‪197‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫كه آيا متعه زنان حق است؟ گفت‪ :‬پاك و منزه است خدا آيا كتاب‬
‫هاي؟ ﴿‪  ‬‬ ‫خــدا را نخوانــد ‌‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ﴾ ‬ابوحنيفه گفــت‪ :‬بــه‬
‫هام‪.1‬‬
‫خدا سوگند گويي آيه ‌ايست كه هرگز آنرا نخواند ‌‬
‫عياشي در تفسيرش از ابوبصير و او از ابــوجعفر روايــت كــرده‬
‫كه گفته است‪ :‬اين آيه‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪﴾  ‬‬
‫يكه مــدت تعييــن شــده ميــان‬
‫نازل شد گفت‪ :‬اشكالي نــدارد وقــت ‌‬
‫هآن مــدت اضــافه‬ ‫شما پايان يافت مرد براي زن و زن براي مرد ب ‌‬
‫يگويد‪ :‬تو را با أجل و مدت ديگري براي خود حلل نمــودم‪.‬‬ ‫كند‪ ،‬م ‌‬
‫هاش‬ ‫البته با رضايت زن‪ ،‬براي غير تو نكاح وي حلل نيست تا عــد ‌‬
‫كه دو حيض است پايان نيابد‪.2‬‬
‫ب السناد از بكر پسر محمد روايت كرده كه گفتــه‬ ‫حصيري در قر ‌‬
‫است‪ :‬درباره متعه از ابوعبدالله پرسيدم گفت‪:‬‬
‫﴿‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ -‬خلصــة ‌اليجــاز در متعــه ص ‪ 39‬و كلينــي در الفــروع ‪ 5/449‬ح ‪ 6‬و بــه‬ ‫‪1‬‬

‫الوسائل ‪ 14/437‬ح ‪ 6‬بنگر‪ .‬و مجلسي در مــرآة ‌العقــول ‪ 20/229‬دربــاره‬


‫اين حديث گفته حديث حسن است‪.‬‬
‫‪ -‬به العياشي ‪ 259‬ح ‪ 86‬و نوادر احمد بن محمد ص ‪ 65‬بنگر‪ ،‬كاشــاني در‬ ‫‪2‬‬

‫تفسيرش صافي ‪ 1/436‬و بحراني در تفسيرش برهــان ‪ 1/360‬و مجلســي‬


‫در بحــار ‪ ،23/73‬عــاملي در وســائل ‪ 14/477‬ح ‪ ،6‬و مســتدرك ‌الوســائل‬
‫نوري ‪.14/449‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪198‬‬

‫‪   ‬‬


‫‪.1 ﴾    ‬‬
‫صــفا در بصــائرالدرجات در روايــتي طــولني ص ‪ 85‬از مفضــل‬
‫پسر عمر از ابوعبدالله روايت كرده ‪ ...‬از جملــه آن چيزهــايي كــه‬
‫خدا در قرآن حلل نموده متعه زنان اســت همــانگونه كــه خداونــد‬
‫يفرمايد‪:‬‬
‫م ‌‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪2‬‬
‫‪. ﴾  ‬‬
‫هانــد ﴿ ‪ ‬‬
‫ج( درباره اقوال امامانشان كه آيه را چنين خواند ‌‬
‫‪﴾   ‬‬
‫)إلي أجل مسمي« عياشـي در تفسـيرش از ابوبصـير از ابـوجعفر‬
‫ينمود‪:‬‬‫روايت كرده كه گفته‪ :‬ابوعبدالله قرائت م ‌‬
‫﴿‪   ‬‬
‫‪) ‬إلي أجل مسمي( ‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪﴾  ‬‬
‫گفت‪ :‬آن چنين است كه تـا مـدت معينــي بـا وي ازدواج ســپس‬
‫‪3‬‬
‫بعد از پايان مدت چيزي پديد آيد‪.‬‬
‫يآورد‪ :‬و‬
‫دوبــاره عياشــي در تفســيرش ايــن حــرف را چنيــن م ‌‬
‫يگفت‪:‬‬
‫نعباس} م ‌‬ ‫اب ‌‬
‫‪ -‬به الوسائل ‪ 14/439‬ح ‪ 17‬و قرب السناد ص ‪ 21‬بنگر‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬صفا در بصائرالدرجات ص ‪ 85‬و به الوسائل ‪ 14/476‬ح ‪ 5‬بنگر‪.‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬العياشي در تفسيرش ‪ 1/260‬ح ‪ 87‬و به الوسائل ‪ 14/477‬ح ‪ 7‬و البحار‬ ‫‪3‬‬

‫‪ 315-103/314‬ح ‪ ،17‬و به الوسائل ‪ 14/447‬بنگر‪.‬‬


‫‪199‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪        ‬‬‫‪‬‬ ‫﴿‪    ‬‬
‫‪)    ‬إلي أجل مسمي( ‪        ‬‬
‫‪.1﴾                 ‬‬
‫در تفســير ناســخ و منســوخ قــرآن ســعد پســر عبــدالله آمــده‪:‬‬
‫هروايــت جعفــر پســر قولــويه بــا اســناد خــود گفتــه‪ :‬ابــوجعفر و‬
‫ب ‌‬
‫ابوعبدالله آيه راچنين خواندند‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫‪) ‬إلي أجل مسمي( ‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪.2﴾ ‬‬
‫يگويــد‪ :‬ابــن‬
‫ابن بابويه قمي در كتاب »الفقیه و علله« چنيــن م ‌‬
‫‌عباس آيه را اينگونه قرائت نمود‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫‪) ‬إلي أجل مسمي( ‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪.3 ﴾‬‬
‫يگيريم طرفداران متعه كه تنهــا يــك‬‫از تمام آنچه گذشت نتيجه م ‌‬
‫گــروه ـــ شــيعه دوازده امــامي ـــ هســتند در جملــه ]إلششي أجششل‬
‫مسمي[ اختلف دارند آيا فرموده خدا و به ‌عبارت ديگري آيا آيــه‬
‫است يا قرائت؟ و اگر آيه است اگر قبــل از فرمــوده خــدا‪ ﴿ :‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ﴾‬است يا بعد از آن؟؟‬
‫‪‬‬ ‫بعضـــــــي آنـــــــرا بعـــــــد از‪ ﴿ :‬‬
‫‪ ﴾ ‬و بعضـي آنـرا قبـل‬
‫هاند‪.‬‬
‫از آن ثابت كرد ‌‬

‫هالوســــائل ‪ 14/440‬ح ‪ 20‬و البحــــار‬


‫‪ -‬در تفســــيرش ‪ 1/259‬ح ‪ 85‬و ب ‌‬ ‫‪1‬‬

‫‪ 103/314‬ح ‪ 15‬بنگر‪.‬‬
‫ك نوري ‪ 14/448‬ح ‪ 6‬بنگر‪.‬‬‫‪ -‬به البحار ‪ 103/305‬ح ‪ 12‬و مستدر ‌‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬الفقیه ‪ 3/292‬ح ‪ 3‬والعلل ص ‪ 173‬و به ‌الوسائل ‪ 14/438‬ح ‪ 13‬بنگر‪.‬‬ ‫‪3‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪200‬‬

‫يكنـد كـه ايـن زيـاده از‬ ‫اختلفات چقدر زياد و هر كـدام ادعـا م ‌‬
‫طرف خدا است ‪ ...‬اين اختلف اگر بر چيزي دللــت كنــد بــر ايــن‬
‫يكند كه لفظ ]إلي أجل مسمي[ از قرآن نيست!!‬ ‫دلت م ‌‬
‫يفرمايد‪:‬‬
‫خداوند م ‌‬
‫‪‬‬ ‫﴿ ‪   ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫)نساء ‪(82 /‬‬ ‫‪﴾‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫يكنند كـه اگــر از طــرف غيــر خــدا‬ ‫»آيا در قرآن تدبر نم ‌‬
‫ييافتند«‪.‬‬‫بود اختلفات زيادي را در آن م ‌‬
‫نعباس اين نص مقطوع بر جــواز‬ ‫اما استدلل شان به حديث اب ‌‬
‫يشود‪:‬‬ ‫يشان از چند طريق جواب داده م ‌‬ ‫ه ‌‬
‫متع ‌‬
‫نالكبري‬ ‫هانــد چنــانكه در ســن ‌‬
‫حديث را بطور كامل روايــت نكرد ‌‬
‫هاند ‪ ،...‬و اين متن حديث موجود در كتب حــديث‬ ‫هآن اشاره نمود ‌‬ ‫ب ‌‬
‫يباشد ‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫م ‌‬

‫الف( روايت بيهقي در سنن‪:‬‬


‫از موســـي پســـر عبيـــده از محمـــد پســـر كعـــب از‬
‫نعباس‪ ‬روايت شده گفت‪ :‬متعه در اول اسلم بوده‬ ‫اب ‌‬
‫‪‬‬
‫و ايـــــــــــــــــــــــن آيـــــــــــــــــــــــه را ﴿ ‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪) ﴾ ‬إلــي أجــل مســمي(« مــردي بــه‬
‫يشــد و شــناختي از آن نداشــت‪ .‬بــه آن‬ ‫شهري داخل م ‌‬
‫يشــود بــا زنــي‬
‫يدانست از نيــازش فــارغ م ‌‬
‫اندازه كه م ‌‬
‫ينمود تا كاليش را حفظ و امــورش را اصــلح‬ ‫ازدواج م ‌‬
‫كنــد تــا ايــن آيــه نــازل شــد‪  ﴿ :‬‬
‫‪ ﴾ ‬تا‬
‫لالوطار‬‫ةالحوذي ‪ ،4/269‬و سنن كبري بيهقي ‪ ،206-7/205‬و ني ‌‬ ‫‪ -‬به تحف ‌‬ ‫‪1‬‬

‫شوكاني ‪ 135-6/134‬و الحازمي در كتابش ــ ناســخ و منســوخ از آثــار ص‬


‫‪ 430-429‬نگاه كن‪.‬‬
‫‪201‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫آخر آيه‪ ،‬خداوند اولي را نســخ و متعــه را حــرام نمــود و‬


‫ايـــــــــن آيـــــــــه از قـــــــــرآن‪   ﴿ :‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ﴾  ‬آن‬
‫ينمايد و غير از اين فرج حرام است‪.‬‬
‫را تصديق م ‌‬

‫ب( روايت ترمذي‪:‬‬


‫از موسي پسر عبيــده از محمــد پســر كعــب روايــت شــده اســت‪،‬‬
‫يآمــد و هيــچ‬
‫متعه در صدر اسلم بوده اســت‪ ،‬مــردي بــه شــهر م ‌‬
‫يگزينــد‬
‫شناختي از آن نداشت براي آن مدت كه در آنجا اقامت م ‌‬
‫يكرد و امورش‬ ‫ينمود‪ ،‬كاليش را برايش حفظ م ‌‬ ‫با زني ازدواج م ‌‬
‫ينمود تــا ايــن آيــه نــازل گرديــد‪   ﴿ :‬‬
‫را اصلح م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫ن عباس گفت‪ :‬تمام عورات غير از اين دو حرام هستند‪.‬‬
‫اب ‌‬

‫ج( روايت حازمي‪:‬‬


‫از موسي پسر عبيده روايــت شــده كــه شــنيدم از محمــد پســر‬
‫يگفت‪ .‬گفــت‪ :‬متعــه زنــان‬ ‫نعباس سخن م ‌‬ ‫كعب فرظي درباره اب ‌‬
‫يشــد‪ ،‬كســي‬ ‫در صدر اسلم بــوده‪ ،‬مــرد بــا كــاليش وارد شــهر م ‌‬
‫نداشــت كــه صــنعتش را برايــش حفــظ و كــاليش را نــزد خــود‬
‫هآن انــدازه كــه يقيــن داشــت نيــازش برطــرف‬ ‫نگهــداري كنــد‪ ،‬ب ‌‬
‫يخواند‪:‬‬
‫ينمود و اين آيه را م ‌‬ ‫يگردد با زني ازدواج م ‌‬ ‫م ‌‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫‪) ‬إلي أجل مسمي( ‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾‬‬
‫تـــــا ايـــــن آيـــــه نـــــازل گرديـــــد‪ ﴿ :‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ﴾ ‬تـــــا ﴿ ‪ ‬‬
‫‪ ﴾  ‬متعه را تــرك نمــودم‬
‫يداد و اگــر‬
‫يخواســت طلقــش م ‌‬
‫و احصــان چنيــن بــود اگــر م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪202‬‬

‫يگذاشــت و از هــم ارث‬ ‫يخواســت آنــرا نــزد خــود بــاقي م ‌‬ ‫م ‌‬


‫يگرفتند و هيچ چيزي از امر براي آن دو نيست‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫دوم‪ :‬همانا اين حديث ضعيف است‪ ،‬بيهقي و ترمــذي و حــازمي‬
‫هاند‪.‬‬‫همه از طريق موسي پسر عبيده روايت كرد ‌‬
‫يگويد‪ :‬اين اسناد‬ ‫حازمي بعد از آوردن روايت مانند سابق چنين م ‌‬
‫ي بــن عبيــده در ســند آن وجــود نداشــت كــه‬ ‫صحيح بود اگر موس ـ ‌‬
‫‪1‬‬
‫ربذي بوده و در ربذه سكونت گزيد ‪.‬‬
‫يگويد‪ :‬امـا آنچــه ترمـذي از طريـق محمــد‬ ‫ن حجر در الفتح م ‌‬ ‫اب ‌‬
‫نعباس ابراز داشته اســت‪ ،‬گفــت‪ :‬متعــه در صــدر‬ ‫پسر كعب از اب ‌‬
‫يشد و هيچ شــناختي از‬ ‫اسلم بوده است مردي به شهري وارد م ‌‬
‫آن نداشــت و بــه آن انــدازه كــه حــدس مــي ‌زد در آنجــا اقــامت‬
‫يكرد تا متاعش را برايش نگهداري كنــد‪،‬‬ ‫يگزيد با زني ازدواج م ‌‬ ‫م ‌‬
‫اسنادش ضعيف و شاذ است با توجه به آن دليلي كه درباره علت‬
‫ب التهـذيب[ گفتـه‪» :‬موسـي‬ ‫مباح بـودن آن گذشـت‪ .2‬و در ]تقـري ‌‬
‫‪3‬‬
‫پسر عبيده ضعيف است و در سنين شش سالگي بود«‪.‬‬
‫و اما استدلل نمودن آنان به حديث عبدالله پسر مسعود كه آيه‬
‫‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫را چنيـــن خوانـــده‪﴿ :‬‬
‫‪)  ‬إلي أجل مسمي( « تا آخر ‪. ...‬‬
‫جواب اين قرائت قبل ً بيشتر از يك وجه گذشت و در اينجا گفته‬
‫ينمايم‪.‬‬
‫امام مازري را به آن اضافه م ‌‬
‫يگويد‪ :‬اين قرائت نزد ما حجت نيست زيــرا‬ ‫هالله م ‌‬ ‫مازري رحم ‌‬
‫از طريــق آحــاد نقــل شــده و قــرآن بوســيله حــديث آحــاد ثــابت‬
‫يگردد و عمل كردن به حديث واحد در اين چنین نقلها مبنی بر‬ ‫نم ‌‬
‫اينكه از قرآن است بنا به ‌قول صحيح الزامي نيست‪.‬‬
‫نمســعود‬ ‫مخالف ملزم به اين است كه اين را اثبات كنــد كــه اب ‌‬
‫‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫ايــــــن جملــــــه را ﴿‪‬‬
‫‪  ‬إلي أجل مسمي « بعنوان قــرائت‬

‫‪ -‬حازمي بعد از ايراد روايت مانند سابق ص ‪.430‬‬ ‫‪1‬‬

‫نحجر در الفتح ‪.9/77‬‬


‫‪ -‬اب ‌‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬تقريب ‌التهذيب ص ‪ 552‬و به ترجمه ‌اش در الميــزان ‪ .4/213‬والضــعفاء‬ ‫‪3‬‬

‫الكبير عقيلي ‪.4/16‬‬


‫‪203‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫رسول خدا قرائت نموده است‪ .‬هرچند بعضي از كتب تفسير آنــرا‬
‫يدهند و اگــر مخــالف نتوانســت آنــرا‬‫به خود ابن ‌مسعود نسبت م ‌‬
‫يتوانــد افــتراء از طــرف او بــر خــدا و‬
‫اثبــات نمايــد و هرگــز نم ‌‬
‫يگردد‪.‬‬
‫رسولش ‪ ‬الزامي م ‌‬
‫يتواند ثابت‬‫يكند كه نم ‌‬‫و مسلمانان را به قرائت شاذي ملزم م ‌‬
‫كند كه قرائت رسول خدا‪ ‬است‪.‬‬

‫جواب شبهه )‪ (9‬از چندطريق‪:‬‬


‫‪ (1‬همانا آيه محكــم و منســوخ نيســت و در مــورد نكــاح دائمــي‬
‫نعبــاس ك‬ ‫نازل شده چنانكه قبل ً بيان كرديم‪ ،‬و از عايشــه ل و اب ‌‬
‫مانند آن روايت شده است ‪. ...‬‬
‫يگويــد‪ :‬عايشــه ‪‬‬ ‫ابومحمد قيسي در »اليضاح ص ‪ 223-22‬م ‌‬
‫فرموده است‪ :‬خداوند متعه را بوسيله اين آيه‪:‬‬
‫﴿ ‪   ‬‬
‫‪‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫﴾ )مؤمنون ‪(6 -5 /‬‬
‫»و آنان كه شرمگاههايشان را ]پاك[ نگاه مىدارند مگــر‬
‫بر همسرانشان يا ]بر[ ملك يمينهايشان«‪.‬‬
‫حرام كرده است‪.‬‬
‫يگويد‪ :‬اين گفته حسن است‪ ،‬زيرا متعه نــه ازدواج‬ ‫ابو محمد م ‌‬
‫صحيح و نه ملك يمين اســت‪ ،‬خداونــد در ايــن آيــه حفــظ فــروج و‬
‫عورات را به ‌غير از زن )همسر( و ملك يمين واجب نموده است‪،‬‬
‫و نكاح موقت نه ملك يمين و نه نكاح صحيح نيست ‪. ...‬‬
‫ن عباس ك ذكر كرده كــه آيــه محكــم و غيرمنســوخ‬ ‫قيسي از اب ‌‬
‫‪1‬‬
‫است اما در مورد نكاح صحيح نازل شده است ‪.‬‬
‫يشــود‪ :‬آن زنــي كــه بــا وي‬
‫بنــابراين گفتــه‪ :‬معنــي آيــه چنيــن م ‌‬
‫هايد اگر لذت گرفتن نيز كم باشد‬ ‫هاي و از او كام گرفت ‌‬ ‫ازدواج كرد ‌‬
‫يشود اسـتمتاع بـا تـوجه بـه ايـن قـول‬ ‫ً‬
‫مهريه ‌اش را وجوبا دارا م ‌‬
‫نكاح صحيح است‪.‬‬
‫‪ -‬اليضاح براي ناسخ و منسوخ قرآن‪ ،‬ص ‪.221‬‬ ‫‪1‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪204‬‬

‫‪ (2‬اين انصاف نيست كه قول زمخشري در كشــاف را قبــول و‬


‫اقوال بقيه مفسرين با مقام و منزلت نــزد امــت اســلمي را كنــار‬
‫بگذاریم‪ ،‬خصوصا ً در احكامي كــه بــه نســخ آن تصــريح كرد ‌‬
‫هانــد و‬
‫خصوصا ً زمخشري كه فقط قائل به نسخ نيســت بلكــه آنــرا ماننــد‬
‫يك قول حكايت شده ذكر نموده چنانكه نسفي در ملخص تفســير‬
‫كشاف آنرا آشكارا گفته است‪.‬‬
‫كم پسر عتيبه سؤال شده دربــاره آيــه‬ ‫ح َ‬
‫و اما گفته شان‪ :‬كه از َ‬
‫متعه آيا منسوخ است؟ گفت نه‪.‬‬
‫جواب‪:‬‬
‫اين حديث از طريق ما و آنان نيز ضعيف است‪.‬‬
‫اما از طريق اهل سنت به چند دليل‪:‬‬
‫نحبان گفته اســت و‬ ‫كم پسر عتيبه مدلس است چنانكه اب ‌‬ ‫ح َ‬‫‪َ -1‬‬
‫به شنيدن از علي‪ ‬تصريح ننموده است سندش متصل نيســت و‬
‫اين دليل ضعف آنست مگر اينكه به شنيدن آن از علــي‪ ‬تصــريح‬
‫نمايد!‬
‫كم پسر عتيبه به علي‪ ‬نرسيده است كه آن هم از تاريخ‬ ‫ح َ‬‫‪َ -2‬‬
‫هانــد‪:‬‬
‫كم سال پنجــاه و بعضــي گفت ‌‬ ‫ح َ‬
‫يگردد زيرا َ‬ ‫ولدتش نمايان م ‌‬
‫سال چهل و پنج هجري متولد شده و سال شــهادت امــام علــي‪‬‬
‫سال چهل بوده است پس سند قطعا ً منقطع است و حجــت واقــع‬
‫يگردد‪.1‬‬ ‫نم ‌‬
‫‪ -3‬اين حديث با وصف اينكه منقطع و ضعيف است بــا برخــورد‬
‫شديدي كــه از علــي‪ ‬دربــاره متعــه ثــابت شــده اســت معارضــه‬
‫ه او رسيد كه به‬ ‫يشود تا اينكه به پسرعمويش گفت‪ :‬وقتي كه ب ‌‬ ‫م ‌‬
‫متعه ] نكاح موقت[ اجــازه داده اســت گفــت‪» :‬تــو مــردي متكــبر‬
‫هستي«‪.‬‬
‫يكند كه گفته‪ :‬از علي‬ ‫نحنيفه روايت م ‌‬ ‫مسلم در صحيح خود از اب ‌‬
‫يگفــت‪ :‬تــو مــرد متكــبري هســتي‬ ‫پسر ابوطالب شنيده به فلن م ‌‬
‫پيامبر‪ ‬ما را از آن نهي فرموده است‪.‬‬
‫و در روايتي ديگر آمده كه علي‪ ‬از ابن عبــاس ك ‌شــنيد كــه در‬
‫يداد‪ .‬علي‪ ‬فرمود‪ :‬صــبر كــن اي‬ ‫مورد متعه زنان نرمی نشان م ‌‬

‫نحجر ‪ 2/434‬بنگر‪.‬‬
‫‪ -‬به تهذيب اب ‌‬ ‫‪1‬‬
‫‪205‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫ن عباس ك همانا رسول خدا ‪ ‬در روز خيبر از متعه و گوشــت‬ ‫اب ‌‬
‫الغ اهلي نهي فرمود‪.‬‬
‫يطـالب بـود كــه تحليــل متعـه از‬ ‫اميرالمؤمنين علـي‪ ‬پسـر اب ‌‬
‫ن عباس ك را بر وي انكار نمود چنانكه مسلم آنرا روايت‬ ‫طرف اب ‌‬
‫يكند‪ ،‬اما انكار كردن امام عمر‪ ‬وقتي كه فرمود حــرام اســت‬ ‫م ‌‬
‫همانطور كه در تفسير طبري آمده سندش ضعيف است!‬
‫هچند دليل‪:‬‬ ‫و اما از طريق اهل تشيع ب ‌‬
‫كم پسر عتيبه در نزد شيعه نا مطمئن و مطعــون اســت و‬ ‫ح َ‬
‫‪َ -1‬‬
‫یباشد ‪:‬‬ ‫اين اقوال شان‪ ،‬در مورد او م ‌‬
‫كنــدي‬‫حك َــم پســر عــتيبه ابومحمــد كــوفي ِ‬ ‫طوسي گفته اســت‪َ :‬‬
‫‪1‬‬
‫سوگند خورنده و دروغگو و مقطوع ‌الحديث است ‪.‬‬
‫كم پسر عتيبه مذموم و از فقهاء اهل سـنت‬ ‫ح َ‬‫حلي گفته است‪َ :‬‬
‫است‪.2‬‬
‫اردبيلي گفته‪ :‬كشــي در ذم او روايــات زيــادي را روايــت كــرده‬
‫است‪.3‬‬
‫چنــانكه ابــن ‌داود حلــي وي را در كتــاب رجــال در قســم دوم‬
‫مخصوص به مجهولين و مجروحين آنرا آورده و گفته‪ :‬كه اين عين‬
‫ع الكلم است‪.4‬‬ ‫يكرد و مقطو ‌‬ ‫عبارتش است‪ :‬به كلم اضافه م ‌‬
‫ق هـاي خـود‬ ‫يكننـد كـه از طـري ‌‬ ‫اگر بـه ايـن حـديث اسـتدلل م ‌‬
‫ن مسكان از عبــدالله‬ ‫هاند در آنچه كلیني در كافي از اب ‌‬ ‫روايت كرد ‌‬
‫هانــد كــه گفــت‪ :‬از ابــوجعفر شــنيدم‬ ‫پســر ســليمان روايــت كرد ‌‬
‫يگفت‪ :‬اگر آن چيز نبود كه پسر خطاب بــا آن‬ ‫يگفت‪ :‬علي‪ ‬م ‌‬ ‫م ‌‬
‫يكرد‪.‬‬‫از من سبقت گرفت غير از بدكار و شقاوتمند زنا نم ‌‬
‫و همچين آنچه طوسي در تهذيبش با همان اسناد مذكور از ابن‬
‫يدارد‪ .‬استدلل شان باطل است زيــرا‬ ‫‌مسكان از ابوجعفر ابراز م ‌‬
‫حديث از طرق روايات خودشان نيز ضعيف است‪.‬‬

‫در رجالش‪ ،‬ص ‪.171‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫در رجالش‪ ،‬ص ‪ 218‬در بخش دوم مخصوص به ضعفاء‪.‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫عالرواة ‪.1/266‬‬
‫در جام ‌‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫نداود حلي در رجالش‪ ،‬ص ‪.243‬‬ ‫اب ‌‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪206‬‬

‫يكند كــه مجهــول اســت و آن در‬ ‫مجلسي بر اين حديث حكم م ‌‬


‫‪1‬‬
‫كتابش ملذ ‌الخيار و كتابش مرأة ‌العقول موجود است ‪.‬‬
‫ه آنچه مجلسي در كتابش بحار در روايتي طــولني از‬ ‫پس اگر ب ‌‬
‫يگويــد‪:‬‬‫مفضل پسر عمر مطرح نموده كه مفضــل بــه صــادق‪ ‬م ‌‬
‫اي سرورم متعه چطور اســت؟ گفــت‪ :‬متعــه حلل و آزاد اســت و‬
‫گفته اميرالمؤمنين‪ :‬خدا ابن ‌خطاب را لعنت كند اگـر او نبـود غيـر‬
‫يكردنــد زيــرا در متعــه بــراي‬ ‫از زن و مــرد شــقاوتمند زنــا نم ‌‬
‫‪2‬‬
‫مسلمانان بي نيازي از زنا وجود دارد ‪.‬‬
‫زيرا اين روايــت نيــز از ســندهاي خودشــان باطــل اســت‪ :‬زيــرا‬
‫هگو‪ ،‬نــزد آنـان معيـوب اسـت‪.‬‬ ‫راوي مفضل پسر عمر خطابي يـاو ‌‬
‫اينك خواننده گرامي اقوال علماي آنان در جــرح و تعــديل مفضــل‬
‫را بخوان‪:‬‬
‫نجاشــي گفتــه اســت‪ :‬مفضــل پســر عمــر ابوعبــدالله و بعضــي‬
‫هاند‪ :‬ابومحمــد جعفـي كــوفي‪ ،‬مــذهب و رأيــش فاســد اســت!‬ ‫گفت ‌‬
‫روايتش مضطرب است و اعتباري ندارد و گفته شده‪ :‬او خطــابي‬
‫اســت و تصــنيفاتي دارد كــه قابــل اعتمـاد نيســتند و بــه خـاطر آن‬
‫شرطي كه قبل ً برايش ذكر نموديم‪.3‬‬
‫عالرجــال«‬ ‫ابن اغضائري گفته است‪ :‬همانطور كه صاحب »مجم ‌‬
‫قهبــائي ‪ 6/131‬و حلــي در رجــالش ص ‪ 258‬و ابــوداود حلــي در‬
‫هاند‪ :‬مفضل پســر عمــر جعفــي‬ ‫رجال خود ص ‪ 280‬از او نقل كرد ‌‬
‫هگو شــديد ‌القــول خطــایي اســت و چيزهــاي‬ ‫ابوعبدالله ضعيف ياو ‌‬
‫زيادي بر آن اضافه شــده اســت و تنــد روان درحــديث وي ظلــم و‬
‫هاند و جائز نيست حديث او نوشته شود‪.4‬‬ ‫جور بزرگي كرد ‌‬
‫اردبيلــي گفتــه اســت‪ :‬روايـاتي در مــدح او روايــت شــده كــه از‬
‫ي رواياتي آورده كــه مقتضــي‬ ‫كش ِ‬ ‫یباشد و َ‬
‫طريق روايت سالم نم ‌‬
‫يباشد امـا طريـق روايــت آن همـه نـا ســالم هسـتند‪ .‬و‬ ‫مدحش م ‌‬
‫يباشــد كــه ايــن‬
‫احاديثي را آورده که مقتضي ذم و بــرائت از او م ‌‬

‫ملذ الخيار ‪ 12/29‬ح ‪ 5‬و در كتابش مرآة ‌ العقول ‪ 20/227‬ح ‪.2‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫بحار ‪ 103/305‬البحراني در حدائق ‪.24/116‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫کشی در رجال خود ‪.360-2/359‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫کشی در رجال خود ‪.360-2/359‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬


‫‪207‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫اخير به صحت نزديك و اولي قابــل اعتمــاد نيســت و خــدا عــالمتر‬


‫است‪.1‬‬
‫و كشي در كتاب رجال خود با سند معتبر و صــحيح در ص ‪322‬‬
‫از اسماعيل پسر جـابر ابــراز داشــته كـه ابوعبـدالله گفتـه اســت‪:‬‬
‫مفضل را بياور و به او بگو اي كافر اي مشرك چه نیتی نسبت بــه‬
‫يخواهي او را بكشي؟‪.2‬‬ ‫پسرم داري‪ ،‬م ‌‬
‫و كشي با اسناد صحيح از حماد پسر عثمان ابراز داشته گفــت‪:‬‬
‫يگفـت‪ :‬بـه مفضـل پسـر عمـر جعفـي اي‬ ‫از ابوعبدالله شـنيدم م ‌‬
‫كافر اي مشرك چه ‌كار به پسر من داري؟ يعنــي اســماعيل پســر‬
‫يگويد با خطابيها بوده سپس برگشــته‬ ‫جعفر در او منقطع است م ‌‬
‫است‪.3‬‬
‫يكنــد‬
‫و كشي با سند صحيح از عبدالله پســر مســكان روايــت م ‌‬
‫گفت‪ :‬حجر پسر زايـده و عامـل پسـر جــذاعه بـر ابوعبـدالله وارد‬
‫يگويــد بــه‬
‫شدند و گفتند‪ :‬فدايت شويم همانا مفضل پسر عمــر م ‌‬
‫شما‪ :‬شما بر روزي دادن بندگان قادريد گفت‪ :‬به خدا سوگند غيــر‬
‫از خــدا بــر روزي دادن مــا قــادر نيســت و مــن بــه غــذايي بــراي‬
‫هام نيــاز دارم و خيلــي نــاراحت هســتم و در آن بــه فكــري‬ ‫خــانواد ‌‬
‫عآوري كنم و آنگاه نفس راحتي بكشم‬ ‫هام تا غذايشان را جم ‌‬ ‫رسيد ‌‬
‫يكنــي‬ ‫يجويد‪ :‬گفتند آيا لعنتش م ‌‬ ‫خدا لعنتش كند و از او بيزاري م ‌‬
‫و از او بيــزاري؟ گفــت ‪ :‬بلــه شــما هــم او را لعنــت كنيــد و از او‬
‫بيزاري جوييد خدا و رسولش‪ ‬از او بيزارند ‪. ...‬‬
‫و استدللشان به حدیث عمران از جهــت روایــت و فهــم باطــل‬
‫است ‪. ...‬‬
‫از جهت روايت از چند رو‪:‬‬
‫يكننــد‬
‫‪ -1‬حديث صحيحي كه در صحيح بخــاري بــه آن اســتناد م ‌‬
‫بخاري آنرا در صحيح خــود در كتـاب حــج نقــل كــرده اسـت نــه در‬
‫كتاب نكاح‪.‬‬
‫هاند و عمــران دربــاره‬ ‫‪ -2‬همان حديث را غير بخاري روايت كرد ‌‬
‫آن تصريح كرده كه مقصــود حــديث متعــه حــج اســت و مســلم در‬
‫عالرواه ‪.359-2/258‬‬
‫‪ -‬کشی در جام ‌‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬كشي در رجال خود ص ‪.322‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬كشي در رجال خود ص ‪ 321‬ح ‪.581‬‬ ‫‪3‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪208‬‬

‫صحيح خود و احمــد در مســند و ابــن ‌مــاجه در ســنن و نســائي در‬


‫ت الكــبري و طيالســي در مســند خــود و‬ ‫ن سعد در طبقا ‌‬ ‫سنن و اب ‌‬
‫هاند‪.‬‬
‫تكرد ‌‬
‫غير آنان آنرا رواي ‌‬
‫‪ -3‬شارحان صحيح بخاري مانند عسقلني و عينــي و قســطلني‬
‫و شارحان صحيح مسلم مانند نووي و مازري و غير آنان همــه بــر‬
‫هاند‪.‬‬
‫تفسير متعه در اينجا به معني متعه حج توافق كرد ‌‬
‫يگردد‪.‬‬‫و در پايين متن حديث در كتب اهل سنت ذكر م ‌‬
‫او ً‬
‫ل‪ -‬ذكر احاديث صحيح بخاري‪:‬‬
‫‪ -1‬بخاري در صــحيحش بــا ســند خــود از مطــرف از عمــران‪‬‬
‫روايت كرده گفته است‪ :‬در زمــان رســول خــدا‪ ‬متعــه را انجــام‬
‫يخواست‬ ‫ه رأي خود هرچه م ‌‬ ‫يداديم قرآن نازل شد و هر كس ب ‌‬ ‫م ‌‬
‫يگفت‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫و حديث را بخاري در كتاب حج باب تمّتع در زمــان رســول خــدا‬
‫‪ ‬روايت كرده است‪.‬‬
‫‪ -2‬بخاري با اســناد خــود از ابورجــاء از عمــران پســر حصــين‪‬‬
‫روايت كرده گفته است‪ :‬آيه متعه در كتاب خدا نازل شــده اســت‪.‬‬
‫يداديم و چيزي در قرآن نازل نشــد كــه‬ ‫با رسول خدا آنرا انجام م ‌‬
‫آنرا حرام كند و پيامبر‪ ‬نيز از آن نهي ننمود تــا فــوت كــرد و هــر‬
‫يگفت‪.‬‬ ‫ه رأي خود چيزي م ‌‬ ‫كسي ب ‌‬
‫و حديث را بخاري در كتاب تفسير »تفسير سوره بقره« باب {‬
‫يكنــــد ﴿ ‪‬‬ ‫كســــي كــــه بــــا حــــج و عمــــره تمتــــع م ‌‬
‫‪   ‬‬
‫‪ ﴾‬روايت كرده است‪.‬‬
‫نحجــر در فتــح ‌البــاري حــديث اول را چنيــن آورده‬ ‫و حــافظ اب ‌‬
‫است‪.1‬‬
‫»گفته عمران« و قرآن نازل شد يعني در جائز بــودن متعــه بــه‬
‫فرمـــــــــــــوده خـــــــــــــدا‪  ﴿ :‬‬
‫‪﴾    ‬‬ ‫‪‬‬
‫يكند‪ .‬مسلم آنرا از طريق عبدالصمد پسر عبدالوارث از‬ ‫اشاره م ‌‬
‫همام با لفظ ـ و قرآني درباره آن نازل نشــده كــه آنــرا منــع كنــد‪،‬‬

‫‪ -‬فتح ‌الباري ‪.3/505‬‬ ‫‪1‬‬


‫‪209‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫روايت كرده است‪ ،‬و روايت ديگر مسلم از طريق شــعبه و ســعيد‬
‫پسر ابوعروجه هر دو از قتاده به لفظ ـ ســپس در منــع آن چيــزي‬
‫از كتاب خدا نازل نشده و پيامبر‪ ‬از آن نهي نكرده ـ آنرا توضيح‬
‫يدهد‪ .‬و از طريق شعبه از مطرف لفظ ـ و قرآني در تحريم آن‬ ‫م ‌‬
‫نــازل نشــده ــ را اضــافه نمــوده اســت‪ ،‬و بــراي شــعبه از طريــق‬
‫ابوالعلء از مطرف لفظ »آيه در نسخ آن نازل نشده و از آن نهي‬
‫نكرده )پيامبر( تا فوت كرده است!! ‪ ...‬وجود دارد‪ .‬و مصنف آنــرا‬
‫در تفسير سوره بقره روايت كرده است‪.‬‬
‫دوم‪ :‬ذكر احاديث صحيح مسلم‪:‬‬
‫‪ -1‬مسلم با اسناد خود از مطرف روايت كرده كه مطرف گفته‬
‫ه تــو‬
‫است‪ :‬عمران پسر حصين به مــن گفــت‪ :‬امــروز حــديثي را ب ‌‬
‫يرساند و بدان رسول خدا ‪‬‬ ‫يگويم كه فردا خداوند به تو نفع م ‌‬ ‫م ‌‬
‫هاي از اهل او در ده روز آخر حــج احــرام عمــره را بســتند‬ ‫مجموع ‌‬
‫هاي در نسخ آن نازل نشد و پيامبر ‪ ‬تا فــوت نمــود از آن نهــي‬ ‫آي ‌‬
‫نفرمود و هر كسي براي خود رأیي داشت‪.‬‬
‫يكنـد كـه گفتـه‬ ‫‪ -2‬مسـلم بـا اسـناد خـود از مطـرف روايـت م ‌‬
‫يگــويم‬ ‫است‪ ،‬عمران پسر حصين به ‌من گفت‪ :‬حديث را بــه ‌تــو م ‌‬
‫كه اميدوارم خداوند آنرا مايه نفع براي تو قرار دهد همانــا رســول‬
‫هاش را با هم جمــع كــرد و تــا فــوت نمــود از آن‬ ‫خدا‪ ‬حج و عمر ‌‬
‫نهي نفرمود و قرآني نازل نشد كه آنرا لغــو كنــد و بــر مــن ســلم‬
‫يجــا را تــرك‬ ‫يجا كردم من را ترك كرد تا مــدح ب ‌‬ ‫يكرد تا مدح ب ‌‬
‫م ‌‬
‫كردم و نزد من بازگشت‪.‬‬
‫‪ -3‬مسلم با اســناد خــود از مطــرف روايــت كــرده كــه مطــرف‬
‫گفت‪ :‬عمران پسر حصين در بيماريي كه در آن فــوت كــرد نفــري‬
‫يگــويم‪ :‬بــه ‌ايــن‬ ‫را نزد من فرستاد گفت‪ :‬من احاديثي را به تــو م ‌‬
‫اميد كه خداوند بوسيله آن بعد از من به ‌تو نفع برساند اگر نمردم‬
‫اسم مـن را مخفـي بـدار و اگــر مـردم دوسـت داشـتي اســمم را‬
‫بياور‪ .‬اين حديث نزد من سالم مانده است و بدان كه رسول خــدا‬
‫‪ ‬حج و عمره را با هم جمع كرد و در كتاب خدا چيزي در تحريــم‬
‫آن نازل نشده و پيامبر از آن نهي ننموده است‪ ،‬هر كسي دربــاره‬
‫يداد‪.‬‬
‫آن رأيي م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪210‬‬

‫‪ -4‬مسلم با اسناد خــود از مطــرف از عمــران پســر حصــين ‪‬‬


‫يكند كه گفته است‪ :‬بدان كه رسول خدا‪ ‬حج و عمــره‬ ‫روايت م ‌‬
‫هاي در لغو آن نازل نشد و رسول خــدا‬ ‫را با هم جمع كرد سپس آي ‌‬
‫‪ ‬ما را از آندو نهي نفرمود و هــر كســي بــه ‌رأي خــودش چيــزي‬
‫يگفت‪.‬‬‫م ‌‬
‫‪ -5‬و مسلم با اسناد خود از مطرف از عمــران پســر حصــين‪‬‬
‫روايت كرده كه گفت‪ :‬با رسول خدا‪ ‬تمتع به حج و عمره كرديم‬
‫و قــرآن در رد آن نــازل نشــد و هــر كــس بــه رأي خــود هرچــه‬
‫يگفت‪.‬‬‫يخواست م ‌‬ ‫م ‌‬
‫‪ -6‬و مسلم با اسناد خود از مطرف از عمــران پســر حصــين‪‬‬
‫يكــرد‬‫يگويد رسول خدا‪ ‬تمتــع م ‌‬ ‫يكند‪ .‬م ‌‬ ‫اين حديث را روايت م ‌‬
‫يداديم‪.‬‬ ‫و ما هم آنرا انجام م ‌‬
‫يگويــد‪:‬‬‫‪ -7‬و مسلم بــا اســناد خــود از ابورجــاء روايــت كــرده م ‌‬
‫عمران پسر حصين گفت‪ :‬آيه متعه در كتاب خدا نازل شد »يعنــي‬
‫متعه حج« و پيامبر‪ ‬از آن نهي نفرمود تا فوت كــرد و بعــد از آن‬
‫يگفت‪.‬‬ ‫هر كسي به نظر خود چيزي م ‌‬
‫‪ -8‬و مسلم با اسناد خود از ابي ‌رجــاء از عمــران پســر حصــين‬
‫مانند آنرا روايت كرده اما گفته كه آنــرا بــا رســول خــدا ‪ ‬انجــام‬
‫ه آن دستور داد‪.‬‬ ‫داديم چيزي نفرمود و ما را ب ‌‬
‫يگويــد‪ :‬تمــام‬‫نووي در صحيح مسلم هنگام شرح اين احادیث م ‌‬
‫روايات بر اين متفقند كه مقصود عمران اين است كه تمتع عمره‬
‫يفرمايــد و بــه ‌صــراحت بــر‬ ‫با حج جائز است و قرآن نيز چنيــن م ‌‬
‫عمربن خطاب انكار كرد وقتي كه تمتع را ممنوع كرد و تأويل اين‬
‫كار عمر‪ ‬گذشــت كــه منظــورش باطــل كــردن تمتــع نبــود بلكــه‬
‫يداد‪.1‬‬
‫جداگانه )أفراد( انجام دادن آنرا ترجيح م ‌‬
‫سوم‪ :‬ذكر احاديث مسند أحمد‬
‫يكنــد‪،‬‬
‫احمد با اســناد خــود از مطــرف پســر عبــدالله روايــت م ‌‬
‫گفت‪ :‬عمران پسر حصين در بيماري وفاتش شخصي را نــزد مــن‬
‫فرستاد و من نزدش رفتم بــه مـن گفــت‪ :‬مــن احــاديثي را برايــت‬
‫يكنم كه اميدوارم بعد از من خداونــد بوســيله آن احــاديث‬ ‫بازگو م ‌‬

‫‪ -‬نووي در صحيح مسلم ‪.9/208‬‬ ‫‪1‬‬


‫‪211‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫هاند اگر زيستم آنــرا‬ ‫ه تو نفع برساند‪ ،‬و آن در نزد من سالم ماند ‌‬‫ب ‌‬
‫مردم اگر خواستي آنــرا بگــو و بــدان كــه‬ ‫بر من مخفي بدار و اگر ُ‬
‫هاي در نسخ‬ ‫رسول خدا‪ ‬حج و عمره را با هم جمع كرد سپس آي ‌‬
‫ه نظر خــود‬ ‫آن نازل نشد و پبامبر‪ ‬از آن نهي ننمود و هر كسي ب ‌‬
‫يگفت‪.1‬‬ ‫درباره آن چيزي م ‌‬
‫و از ابوالعلء پسر شخیر از مطرف گفت‪ :‬عمران به من گفت‪:‬‬
‫یبســت و‬ ‫بدان که رسول خدا‪ ‬در ده روز حج احرام عمــره را م ‌‬
‫های نازل نشد که آن را نسخ کند و پیــامبر‪ ‬از آن نهــی نمــود و‬ ‫آی ‌‬
‫یداد‪.‬‬
‫هر کسی بعد از آن به نظر خود رأیی م ‌‬

‫چهارم ‪ :‬سنن نسائی‪:‬‬


‫‪ -1‬نسائی در سنن خود در کتاب حج »باب قرآن« با اسناد خود‬
‫از عمران پسر حصین روایت کرده است گفت‪ :‬رسول خدا‪ ‬حج‬
‫های‬‫و عمره را با هم انجام داد و قبل از اینکه از آن نهــی کنــد و آی ‌‬
‫در تحریم آن نازل شود وفات فرمود‪.‬‬
‫‪ -2‬نسائی با اسناد خود از عمران روایت کرده کـه رسـول خـدا‬
‫های در نســخ آن نــازل‬ ‫‪ ‬حج و عمره را باهم انجــام داد ســپس آی ‌‬
‫نشد و رسول خدا‪ ‬از آن نهــی ننمــود و هــر کــس بــه نظــر خــود‬
‫یگفت‪.‬‬ ‫چیزی م ‌‬
‫‪ -3‬نسائي به اسناد خود از عمــران پســر حصــين روايــت كــرده‬
‫گفت‪ :‬همراه رسول خدا‪ ‬تمتع را انجام داديم‪.2‬‬

‫پنجم‪ :‬سنن ابن ‌ماجه‪:‬‬


‫ن ماجه در سنن خود در كتاب حج باب »تمتــع بــا عمــره و‬ ‫‪ -1‬اب ‌‬
‫ن بــن‬
‫حج« با سند خود از مطرف روايــت كــرده كــه گفــت‪ :‬عمــرا ‌‬
‫يگويم و اميدوارم بعد از اين به‬ ‫همن گفت‪ :‬با تو سخني م ‌‬ ‫حصين ب ‌‬
‫هاي از اهلــش در‬ ‫‌تو سود رساند بدان كه رسول خدا‪ ‬با مجمــوع ‌‬
‫ـة احــرام را بســتند و رســول خــدا‪ ‬از آن نهــي‬‫ي الحجـ ‌‬
‫ده روز ذ ‌‬

‫‪ -‬سند آن بر شرط مسلم و بخــاري صــحيح اســت و ابــن ‌ســعد در طبقــات‬ ‫‪1‬‬

‫‌الكبري ‪ 4/290‬آنرا روايت كرده است‪.‬‬


‫‪ -‬به صحيح سنن نسائي آلباني ‪ 2/76‬بنگر‪.‬‬ ‫‪2‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪212‬‬

‫ه نظر خــود‬ ‫هاي در نسخ آن نازل نشد سپس هر كسي ب ‌‬ ‫ننمود و آي ‌‬


‫‪1‬‬
‫يگفت ‪.‬‬ ‫چيزي م ‌‬
‫اما باطل بودن ايـن اسـتدلل از طريـق فهـم از چنـد رو تحقـق‬
‫ييابد‪:‬‬
‫م ‌‬
‫يكننــد کــه در ‌آن اشــاره‬‫هآن اســتدلل م ‌‬
‫ل‪ :‬آن لفظــي كــه ب ‌‬‫او ً‬
‫يكند به اینکــه متعــه نهــی شــد‪» .‬متعــه حــج اســت« و آن قــول‬ ‫م ‌‬
‫عمران است همراه رسول خدا‪ ‬و اين در حجــة ‌الــوداع روي داد‬
‫هآن اصحاب دستور فرمود كه هــديه مســجد الحــرام را‬ ‫وقتي كه ب ‌‬
‫نياورده بودند با انجام عمره احرام شان را لغو كنند‪.‬‬
‫دوم‪ :‬گفته عمران »و از آن نهي ننمود تا وفات كــرد« فقــط در‬
‫مورد متعه حج است زيرا رسول خدا‪ ‬وقــتي كــه از او پرســيدند‬
‫»آيا اين ويژه ماست؟« فرمود‪ :‬خير‪ .‬حديث‪.‬‬
‫و قبل از آن از متعه زنان نهي فرموده است ‪. ...‬‬

‫جواب شبهه )‪(10‬‬


‫گفتــه آنــان كــه نســخ آيــه متعــه بوســيله آيــه أزدواج غيرممكــن‬
‫است ‪. ...‬‬
‫جواب‬
‫همانــا آيــه اســتمتاع محكــم و منســوخ نيســت و در مــورد نكــاح‬
‫يباشد‪.‬‬ ‫صحيح م ‌‬
‫يشــود‪ ،‬منظــورم ميــان آيــه‬‫ابدا ً نسخي در بين دو آيه يــافت نم ‌‬
‫يباشد كه مــدني اســت‬ ‫ه آيه أزدواج به عقد دائم م ‌‬ ‫استمتاع بوسيل ‌‬
‫يباشد!‬ ‫و آيه فروج كه مكي م ‌‬
‫ه اين آيه در تحريم متعه‬ ‫و ام ‌المؤمنين عائشه ل و غير ايشان ب ‌‬
‫يكند‪.‬‬
‫زنان و نسخ آن در قرآن استدلل م ‌‬
‫‪2‬‬
‫حاكم و بيهقي با اسناد صحيح بر شرط شيخين ‪ .‬از ابـي مليكــه‬
‫يشد‬ ‫يكند كه عائشهل وقتي درباره متعه از او سؤال م ‌‬ ‫روايت م ‌‬
‫يگفت‪ :‬در ميان من و شما كتاب خدا باشد‪:‬‬ ‫م ‌‬
‫‪‬‬
‫﴿ ‪    ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬

‫‪ -‬به صحيح سنن ابن ‌ماجه آلباني ‪ 2/166‬بنگر‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬حاكم در مستدرك ‪ 2/305‬و بيهقي در سنن خود ‪.7/207‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪213‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬


‫‪.﴾  ‬‬
‫و هر كس غير از آنچه خداوند اجازه ازدواج با آن را داده بخواهــد‬
‫از حدود خدا جل جلله تجاوز نموده است‪.‬‬
‫اين نص از ام ‌المؤمنين بر اين دللت دارد كه وي باور دارد كــه‬
‫متعه با نص و عبارت كتاب خدا حرام گشــته اســت و عائشــهل از‬
‫فرمــــــوده خــــــدا‪  ﴿ :‬‬
‫‪ ﴾ ‬متعه را درك نكرده‪ ،‬زيرا اگر ايــن‬
‫يشمرد به نسخ تصريح كرده بود‪ ،‬و آن هم كامل‬ ‫معني را معتبر م ‌‬
‫يشد زيرا آيه مؤمنون قبل از آيه نساء نازل شده اســت‪ ،‬اولــي‬ ‫نم ‌‬
‫مكــي و دومــي مــدني اســت و اگــر چنيــن چيــزي وجــود داشــت‬
‫يبود‪.‬‬
‫يخبر نم ‌‬ ‫عائشهل از آن ب ‌‬
‫يگويــد‪:‬‬
‫يگوينــد‪ :‬عائشــهل م ‌‬
‫ابــن عبــدالبر و ابومحمــد قيســي م ‌‬
‫‪‬‬ ‫خداونــــــد بوســــــيله ايــــــن آيــــــه‪    ﴿ :‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪     ‬‬
‫‪ ﴾  ‬متعه را حرام نموده‬
‫است‪.1‬‬
‫يگويــد‪ :‬ايــن گفتــه زيبــا نيســت‪ ،‬زيــرا متعــه نــه ازدواج‬
‫ابومحمد م ‌‬
‫صحيح و نه ملك ‌اليمين است‪ .‬خداوند در اين آيه حفظ عــورات را‬
‫بر غير همسر و كنيز واجب گردانيده و نكاح متعه‪ ،‬ملــك ‌اليميــن و‬
‫نكاح صحيح نيست‪.‬‬
‫اين وقــتي جــائز اســت كــه متعــه بوســيله ســنت مبــاح‪ ،‬ســپس‬
‫بوسيله قرآن نسخ گرديده باشد‪ ،‬و مباح كردن متعه بنــابراين رأي‬
‫هاي مدني نــازل شــده كــه‬ ‫بوسيله قرآن جائز نيست‪ ،‬زيرا در سور ‌‬
‫ســــوره نســــاء اســــت و گفتــــه خداونــــد‪   ﴿ :‬‬
‫‪ ﴾‬مكي است و آيه مكي آيــه مــدني را‬
‫يكند‪ ،‬زيرا آن قبل از آيه مدني نازل شده است و آيه كــه‬ ‫نسخ نم ‌‬
‫يكند‪.‬‬
‫بعد از آن نازل نشده باشد آيه ديگري را نسخ نم ‌‬

‫‪ -‬الستذكار ‪.16/297‬‬ ‫‪1‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪214‬‬

‫يگويد‪ :‬متعه از طرف خدا مبــاح گرديــده ســپس از آن‬ ‫قيسي م ‌‬


‫نهي فرمود‪ ،‬و آن از جملــه نســخ ســنت بــا ســنت اســت و آيــه در‬
‫يباشد‪.‬‬
‫مورد نكاح صحيح جائز م ‌‬
‫يگويد‪ :‬روايت شــده كــه مبــاح كــردن متعــه از طــرف‬ ‫قيسي م ‌‬
‫رسول خدا‪ ‬براي مدت سه روز بوده سپس آن را نهي فرمود و‬
‫آن بوسيله نهي رسول خدا‪ ‬نسخ گرديــده اســت‪ ،‬و گفتــه شــده‪:‬‬
‫بلكه در صدر اسلم مدتي مباح گرديده سپس بوسيله نهي رسول‬
‫خدا‪ ‬نسخ گرديده است‪.‬‬
‫يگويند‪ :‬اين نص آيــه خداونــد‪﴿ :‬‬‫به همين دليل بعضي از علما م ‌‬
‫‪  ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ﴾ ‬بعضي از مفسدين‬
‫يفهمند به آن تمســك‬ ‫كه معني روابط حرام ميان زن و مرد را نم ‌‬
‫يكنــد ‪ ...‬كــه آيــه‬
‫يكنند كه اين آيه متعه را مباح م ‌‬
‫هاند ادعا م ‌‬‫جست ‌‬
‫به اندازه دوري طرفداران اين قــول از هــدايت از ايــن معنــي دور‬
‫است زيرا آيه تمامش در مــورد عقــد ازدواج اسـت اول و آخـرش‬
‫در مورد عقد ازدواج است و متعه حتي به ‌قول خودشان ابدا ً نكاح‬
‫يشود!!!‬ ‫ناميده نم ‌‬
‫ه آنان كه نسخ بوسيله آيه قرآن يا حديث متواتر ثــابت‬ ‫و اما گفت ‌‬
‫يگردد نه بوسيله خبر آحاد ‪. ...‬‬ ‫م ‌‬
‫يشود‪:‬‬
‫از چند رو جواب داده م ‌‬

‫ل‪ :‬متعه بوسيله سنت تشريع گرديــده نــه قــرآن‪ ،‬و وقــتي كــه‬ ‫او ً‬
‫بوســيله ســنت مبــاح گرديــده‪ ،‬نســخ آن بوســيله ســنت نيــز جــائز‬
‫است‪ ...‬و اين چيزي است كــه علمــاي اصــول بــر آن اتفــاق نظــر‬
‫دارند ‪. ...‬‬
‫هاي از مفسـرين قـرآن بـه ‌خـود‬ ‫يگويـد‪» :‬مجمـوع ‌‬ ‫نجـوزي م ‌‬ ‫اب ‌‬
‫هاند مقصود از اين آيه نكاح متعه است ســپس‬ ‫هاند و گفت ‌‬ ‫ظلم كرد ‌‬
‫نسخ گرديــد بــا آنچــه از پيــامبر ‪ ‬بــه ‌آن اجــازه داده ســپس آنــرا‬
‫ممنوع كرده‪ ،‬پس فرموده رسول خــدا بــا فرمــوده منســوخ شــده‬
‫يباشد«‪...‬‬ ‫است و آيه متضمن جائز بودن متعه نم ‌‬
‫‪215‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫ر آن بوده اســت‬ ‫دوم‪ :‬متواتر يعني آگاهي به ‌آنچه قبل از نسخ ب ‌‬


‫و اين جدالي در آن وجود ندارد اما موضوع بحــث و چيــز خواســته‬
‫شده اينست كه حكم بعد از ورود نسخ به حالت تـواتر خـود بـاقي‬
‫بماند و اين وجودي ندارد‪ ،‬زيرا طرفداران حللي متعه بعد از نسخ‬
‫آن اشخاصي معدود و با نامشان شناخته شده هســتند و در ثبــوت‬
‫آن از بعضي از آنان اختلف زيادي وجود دارد‪.‬‬
‫يكننــد‬
‫يداننــد ادعــا م ‌‬ ‫علي ‌رغم اين‪ ،‬كساني كه متعه را جائز م ‌‬
‫كه حديث جواز متعه ]نكاح مــوقت[ حــديثي متــواتر‪ ،‬در حــالي كــه‬
‫يكند از احاديث آحاد است‪..‬‬ ‫حديثي كه آنرا نسخ م ‌‬
‫و بدنبال آن نتيجه گرفتند كه نسخ با آيه قرآني يا حديث متــواتر‬
‫يگردد ‪. ...‬‬ ‫يگردد و با حديث آحاد ثابت نم ‌‬ ‫ثابت م ‌‬
‫يشــود‪ :‬حــديث متــواتر بــا اينكــه اختلف بزرگــي دور آن‬ ‫گفته م ‌‬
‫وجود دارد كه آيا وجود دارد يـا نـه‪ ،‬شـرطي در آن وجـود دارد كـه‬
‫بايد جمعي از جمعي ديگــر كــه بــدون كــم شــدن عددشــان از اول‬
‫سند تا آخرش وجود داشته باشند‪ ،‬با ملحظــه اينكــه امكــان جمــع‬
‫شدن آنان بر دروغ وجود نداشته باشد ‪. ...‬‬
‫آيا طرفداران اين ديــدگاه حـتي بعـد از نســخ بعنـوان جمعـي از‬
‫هاند؟!‬
‫جمعي باقي ماند ‌‬
‫آنچه فعل ً حاصل شده است اين اســت كــه گــردن شيشــه تنــگ‬
‫هاي از‬ ‫هجــايي اينكــه روايــت جــواز متعــه بعنــوان دســت ‌‬ ‫شــده و ب ‌‬
‫ه كـاري رأي‬ ‫يماند به افرادي تبـديل شـدند ب ‌‬ ‫هاي ديگر باقي م ‌‬ ‫دست ‌‬
‫دادند كه قبل وجود داشته است و اگر چنيــن نبــود ســواركاران بــه‬‫ً‬
‫يكردند و اشعار در مورد آن روايــت‬ ‫نعباس ك حركت نم ‌‬ ‫فتواي اب ‌‬
‫يكردند‪.‬‬ ‫يشد و زيركان قائل به آن كاستي پيدا نم ‌‬ ‫نم ‌‬
‫اما طرفداران متعه تواتر علم به آنچه پيشتر بــوده را بــه ‌تــواتر‬
‫ندو قــرار‬ ‫هانــد كــه فــرق بزرگــي ميــان اي ‌‬‫بقــاي حكــم قــاطع كرد ‌‬
‫دارد ‪. ...‬‬
‫منسوخ در فهم فقهاء‪ ،‬استمرار حللي متعــه اســت و اســتمرار‬
‫يباشد!‬
‫حللي متعه ظني و قطعي نم ‌‬
‫بحث موضوع اصل حللي آن نيست بلكه موضوع‪ ،‬اســتمرار آن‬
‫به ‌مناسبت واقع و حال است و بدون اختلف اين وضع مفيد ظــن‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪216‬‬

‫است و رفع حكم ظني با ظني كسي در آن اختلف ندارد زيــرا از‬
‫بديهيات علم اصول است‪.‬‬
‫يشــود كــه ادعــاي تــواتر بســيار غلــط و‬
‫با اين توضيح آشــكار م ‌‬
‫مختار نيست ‪ ...‬و ادعاي اينكه ناسخ آن حديث آحـاد اسـت تجـاوز‬
‫از حد عجيبي است ‪ ...‬زيرا تواتر بــا مــوافقت آنچــه اهــل تخصــص‬
‫هاند بدون شك در احاديث نسـخ بـه ‌وفـور وجـود دارد بـه‬ ‫بيان كرد ‌‬
‫‌دليل اينكــه صــاحبان ســنن چهارگــانه تمــام طريــق و راويــان آنــرا‬
‫هاند كه بسار و متعدد هستند‪.1‬‬ ‫آورد ‌‬

‫جواب شبهه )‪(11‬‬


‫آيه استمتاع چنانكه گذشت ارتباطي به نكاح موقت ندارد‪.‬‬
‫و نكاح موقت پيامبر‪ ‬به ‌آن اجازه‪ ،‬سپس از آن نهــي فرمــود‪،‬‬
‫بنــابراين نســخي ابــدا ً در ميــان دو آيــه وجــود نــدارد‪ ،‬منظــور آيــه‬
‫استمتاع از همسران بوسيله عقد دائم و ميان آيــه ميــراث اســت‪.‬‬
‫بله نسخ نكاح موقت واقع شده است ـ و نسخ بوســيله آيــه متعــه‬
‫هاي نيست كه آنرا تشريع كرده باشد ـ در قــرآن‬ ‫روي نداده زيرا آي ‌‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫يدارد كــه‬
‫را بيــان م ‌‬ ‫‪4‬‬
‫و‬ ‫‪8‬‬
‫جايي وجود دارد كه ميــراث همســر‬
‫زن متعه سهمي براي او وجود ندارد‪.‬‬
‫يگوينــد‪ :‬از فقهــاي شــيعه كســاني هســتند كــه‬
‫و امــا اينكــه م ‌‬
‫يگيرند و ايــن موضــوع ميــان امامــان‬
‫يگويند‪ :‬از همديگر ارث م ‌‬ ‫م ‌‬
‫شيعه إمامي اختلف است و سه ديدگاه در آن وجود دارد‪.‬‬
‫جواب آن از چند رو‪:‬‬
‫‪ -1‬دليل بايد حتما ً از قرآن و سنت پاك پيامبر باشد‪.‬‬
‫يفرمايد‪:‬‬
‫خداوند در سوره رعد‪ 41/‬م ‌‬
‫‪     ‬‬ ‫‪       ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫(‬
‫‪)‬‬ ‫‪              ‬‬
‫)رعد ‪(41/‬‬
‫يتوانــد وي را محاســبه‬
‫يكنــد و كســي نم ‌‬
‫»خداونــد حكــم م ‌‬
‫كند«‪.‬‬
‫يالشياء‪ ،‬ص ‪.105‬‬
‫‪ -‬الصل ف ‌‬ ‫‪1‬‬
‫‪217‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يفرمايد‪:‬‬
‫و در سوره يوسف‪ 40/‬م ‌‬
‫‪   ‬‬ ‫(‬
‫)يوسف‪(40/‬‬ ‫‪)‬‬
‫ن خداست«‪.‬‬
‫»حكم و حاكميت فقط از آ ِ‬
‫براي هيچ مسلماني روا نيست بــا خــدا و رســول او‪ ‬مخــالفت‬
‫كنــد و از بشــري تبعيــت كنــد هرچنــد ايــن شــخص از بزرگــترين‬
‫دانشمندان باشد و اگر چنين كرد مصداق فرمـوده خـدا در ســوره‬
‫يفرمايد‪:‬‬‫يگيرد كه م ‌‬‫بقره‪ 170/‬قرار م ‌‬
‫﴿‪       ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪   ‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪﴾    ‬‬
‫)بقره‪(170/‬‬
‫»و وقتي كه به آنان بگــويي از كتــاب خــدا و آنچــه نــازل‬
‫يگويند‪ :‬بلكه ا‌ز آنچه اجــداد خــود را‬‫نموده تبعيت كنيد م ‌‬
‫يكنيم‪ ،‬آيا اگــر اجدادشــان عقــل‬ ‫هايم تبعيت م ‌‬‫بر آن يافت ‌‬
‫نداشته باشند و بــر هــدايت نباشــند )بـاز از آنـان تبعيــت‬
‫يكنند؟(«‪.‬‬‫م ‌‬
‫خداوند در آيات محكم كتابش ما را به تبعيت از فرموده خــود و‬
‫رسولش‪ ‬كــه وي را بعنــوان رحمــت بــراي تمــام مــردم مبعــوث‬
‫يفرمايد‪:‬‬‫يدهد‪ ،‬خداوند م ‌‬ ‫گردانيده دستور م ‌‬
‫﴿‪   ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪) ﴾    ‬حشر ‪(7 /‬‬
‫يدهد انجــام دهيــد و‬
‫»آنچه رسول خدا به ‌شما دستور م ‌‬
‫يكند از آن دست بكشيد«‪.‬‬ ‫آنچه را كه از شما نهي م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪218‬‬

‫در كجاي قرآن و سنت پاك نبوي دليلي وجود دارد كه زن متعــه‬
‫همسر است؟!‬
‫و در كجاي كتاب و سنت پاك نبوي دليل وجود دارد كه در متعــه‬
‫يگيرند؟‬‫از يكديگر ارث م ‌‬
‫با توجه به ‌فرض جدلي كه اين مسأله مورد اتفاق فقهاي شيعه‬
‫باشد يا نه همانطور كه هست‪ ،‬نــتيجه ايــن اســت كــه هســت و آن‬
‫اينست كه نه در قرآن و نه در سنت پــاك نبــوي حكــم ميــراث زن‬
‫يشود بلكه حتي يك حكمــي در مــورد ايــن زن ]كــه‬ ‫متعه يافت نم ‌‬
‫يشود!‬ ‫زن متعه نامگذاري شده[ يافت نم ‌‬
‫و امــا ســبب ايــن اختلف ميــان آنــان از ســبب اختلف اقــوال‬
‫يگيــرد‪ ،‬بــه‬
‫امامان شــان در حكــم ميــراث زن متعــه سرچشــمه م ‌‬
‫هانــد!! مجلســي آنــرا در‬ ‫‌همين دليل به چهار قول اختلف پيدا كرد ‌‬
‫]مرآة ‌العقول[ و بحراني در حدائق بيان كرده است‪.‬‬
‫ق الناضرة[ درباره حكــم ميــراث زن متعــه چنيــن‬ ‫بحراني در ]حدائ ‌‬
‫يگويد‪ :‬دوستان در ثبوت ميراث گرفتن با عقــد مــوقت بــه چنــد‬ ‫م ‌‬
‫‪1‬‬
‫هاند ‪.‬‬
‫ديدگاه اختلف پيدا كرد ‌‬
‫يگوينــد‪ :‬دو بخــش اخيــر بوســيله دليــل ويــژه خــارج‬ ‫و اما اينكــه م ‌‬
‫يشود ‪. ...‬‬ ‫يشوند! قرآن بوسيله آن تخصيص م ‌‬ ‫م ‌‬
‫جواب چنين است‪:‬‬
‫اين دليل خاص وهمي نه فرموده خدا و نه رسول او‪ ‬است‪.‬‬
‫و اما تخصيص شما براي زن متعه از ظاهر آيــه مــواريث ماننــد‬
‫تخصيص ما براي كافر ذمي و مقاتل تخصيص باطل است بوسيله‬
‫سببي كم و آن اينست كــه مــا صــاحب تخصــيص و نســخ نيســتيم‪،‬‬
‫براي ما روا نيست كه چيزي را به رأي خود تخصــيص كنيــم‪ ،‬بلكــه‬
‫يگردانــد و‬‫سنت نبــوي اســت كــه حكمــي را تخصــيص يــا نســخ م ‌‬
‫چيزهايي كه مانند آنست ‪. ...‬‬
‫ميــراث نگرفتــن قاتــل از مقتــول را ســنت پــاك نبــوي فرمــود‪،‬‬
‫يفرمايــد »قاتــل هيــچ‬ ‫رسول خدا‪ ‬آنــرا تخصــيص م ‌‬
‫يدهــد كــه م ‌‬
‫يفرمايــد‪» :‬ميراثــي بــراي‬‫يگيــرد«‪ .‬و م ‌‬‫‌چيــزي را بعنــوان ارث نم ‌‬
‫قاتل در كار نيست«‪.‬‬

‫‪.24/175 -‬‬ ‫‪1‬‬


‫‪219‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يباشــد‪ ،‬و اهــل ســنت‬ ‫تخصــيص و نســخ از عمــل پيــامبر‪ ‬م ‌‬


‫هاند‪ :‬كه متعه نسخ گرديده اســت! امــا كيســت كــه آنــرا نســخ‬ ‫گفت ‌‬
‫كرده است‪ ،‬آيا ابوبكر‪ ‬يا عمر‪ ‬يا علي‪ ‬است‪ ،‬يا شافعي~ يا‬
‫احمد~ يا اوزاعي~ آنرا نسخ كرده است؟‬
‫خير‪ ،‬براي آنها روا نيست كه حكمي را نســخ كننــد بلكــه پيــامبر‪‬‬
‫ه دليل قطعي از احــاديث پيــامبر‪ ‬ثــابت‬ ‫آنرا نسخ كرده‪ ،‬چنانكه ب ‌‬
‫گرديده است ‪. ...‬‬
‫حال فاصله ميان اين دو تخصيص خيلي دور است‪ ،‬تخصــيص مــا‬
‫از طرف رسول خدا‪ ‬و تخصيص شما از طرف امامانتــان اســت‬
‫)كه معتقديد عصمت مطلق دارند(!‬
‫و همچنين کافر ذمي فرموده پيامبر‪ ‬آنرا تخصيص كــرده اســت‪:‬‬
‫يگيرند«‪.1‬‬
‫»اهل دو دين از يكديگر ارث نم ‌‬
‫و فرموده پيامبر‪» :‬مسلمان از كافر و كافر از مسـلمان ارث‬
‫يگيرد«‪.2‬‬‫نم ‌‬
‫يگيرد مگــر‬ ‫و فرموده پيامبر ‪» :‬مسلمان از مسيحي ارث نم ‌‬
‫هاش باشد«‪.3‬‬ ‫اينكه برده يا جاري ‌‬
‫و از آنچه كه بر شرعي بــودن ارث نــبردن زن متعــه‪ ،‬يــا شــرط‬
‫ميــراث در متعــه ]نكــاح مــوقت[ از تشــريع امامــان شــيعه اســت‬
‫هاند‪ ،‬و از طرف خدا و رسولش‪ ‬نيست‪،‬‬ ‫چنانكه از آنان نقل كرد ‌‬
‫گفته امام معصومشان در دو حديث أبان پسر ثعلب و هشام پسر‬
‫سالم است‪:‬‬
‫از أبان پسر ثعلب در صيغه متعه روايت كــرده كــه بــه ابوعبــدالله‬
‫يكنم شرط ايام را ذكر كنم‪ .‬گفت‪ :‬آن براي تــو‬ ‫گفته‪ :‬من شرم م ‌‬
‫ضرر بيشتري دارد گفتم‪ :‬چطور؟ گفت‪ :‬زيرا اگر شــرط نگيــري!!‬

‫لالوطــار ‪6/76‬‬ ‫هانــد‪ ،‬بــه ني ‌‬


‫‪ -‬احمد و ابوداود و ابــن ‌مــاجه آنــرا روايــت كرد ‌‬ ‫‪1‬‬

‫مجلد سه باب امتناع ‌الرث باختلف دين و حكم آنكه هنگام ميراث قبــل از‬
‫يشود ـ ‪ .‬نگاه کن‪.‬‬ ‫اينكه تقسيم شود مسلمان م ‌‬
‫لالوطــار ‪6/73‬‬‫ه انــد‪ ،‬بــه ني ‌‬ ‫‪ -‬جماعت مگر مسلم و نسائي آنرا روايت كرد ‌‬ ‫‪2‬‬

‫بنگر‪.‬‬
‫‪ -‬دارقطني آنرا روايت كرده است‪ ،‬به نيل ‌الوطار ‪ 6/73‬بنگر‪.‬‬ ‫‪3‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪220‬‬

‫يگــردد ‪ ...‬و‬ ‫يگردد و پرداخت نفقه بر تو الزامــي م ‌‬ ‫تزويج ابدي م ‌‬


‫‪1‬‬
‫يگردد ‪.‬‬‫وارث تو م ‌‬
‫یعني اگر مرد متمتع هنگام ارتباط با زن متمتعه تغييــر ايــن زنــا‬
‫به ازدواج شرعي را شرط نگيرد‪ ،‬چنانكه خدا و رسولش آنرا بيان‬
‫يگيريد و بايـد نفقـه و مخـارج‬ ‫هاند و او از تو و تو از او ارث م ‌‬‫كرد ‌‬
‫يشود مگر‬ ‫وي را بدهيد و در اين هنگام اين پيمان محكم ملغي نم ‌‬
‫بوســيله طلق آنهــم در غيــر حيــض و قاعــدگي‪ ،‬چنــانكه حــديث‬
‫يكند‪.‬‬
‫يآيد بر آن دللت م ‌‬‫معصوم كه در پايين م ‌‬
‫از هشام پسر سالم گفت‪ :‬به ابوعبدالله گفتم‪ :‬آيا زن را موقت‬
‫نكاح كنم!! يك بار نا معلوم و مبهم؟ گفت ابــو عبــدالله گفــت‪ :‬آن‬
‫يگيـــري و از تـــو ارث‬ ‫يشـــود‪ ،‬از او ارث م ‌‬‫بـــر تـــو شـــديدتر م ‌‬
‫يگيرد!! و روا نيســت كــه او را طلق دهــي مگــر اينكــه در غيــر‬ ‫م ‌‬
‫‪2‬‬
‫قاعدگي و دو شاهد وجود داشته باشند ‪.‬‬
‫و اما گفته آنان‪ :‬در شرع مواقع زيادي وجود دارد كه همسر كــافر‬
‫و زن قاتل و زن عقد شده در بيماري وفات وقــتي كــه شــوهرش‬
‫يگيرد ‪. ...‬‬‫بميرد قبل از آميزش با وي از شوهرش ارث نم ‌‬

‫و ‪ ...‬جواب‬
‫صحيح است كه در شرع مواضع زيــادي وجــود دارد كــه همســر‬
‫يگيرد‪.‬‬
‫كافر و قاتل و جاريه و‪ ...‬و‪ ...‬و‪ ...‬و‪ ...‬ارث نم ‌‬
‫يگيرند؟‬‫يكنيم‪ :‬چرا ارث نم ‌‬ ‫اما سؤال م ‌‬
‫ههايي بياوريم‪.‬‬
‫و به عبارت ديگري براي آن نمون ‌‬
‫يگيرد‪.‬‬‫ه خاطر مانعي كه كفر است ارث نم ‌‬ ‫همسر كافر ب ‌‬
‫يگيرد‪.‬‬‫و همسر قاتل به ‌خاطر مانعي كه قتل است ارث نم ‌‬
‫ه خــاطر مــانعي كــه در بردگــي اســت ارث‬ ‫همســر جــاريه ب ‌‬
‫يگيرد‪.‬‬
‫نم ‌‬
‫يگيرند را‬
‫و همچنين بقيه همسراني كه به ‌خاطر مانعي ارث نم ‌‬
‫بر اينها قياس كن‪.‬‬

‫‪ -‬الوسائل ‪ 14/470‬ح ‪ 2‬و ‪.3‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬الوسائل ‪14/476‬ـ ‪ ،477‬ح ‪.5‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪221‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يگردد‪ ،‬كه در زن ذمــي‪،‬‬ ‫سبب ارث نگرفتن به ‌وجود مانعي برم ‌‬


‫كفر و در زن قاتل‪ ،‬قتل و در زن جاريه‪ ،‬بردگي است ‪ ...‬وقتي كه‬
‫يگيرنــد‪ ،‬مســأله‬ ‫اين موانع از بين رفتنــد بــه اجمــاع علمــاء ارث م ‌‬
‫موقت و دائمي نيست‪ ،‬وقتي كه سبب مؤثر زائل شد آنهم از بين‬
‫يرود مانع در اينجا عارضي است يا قابل زوال است مانند قتــل‬ ‫م ‌‬
‫يشــود و بعـد از اينكــه الزامــي گرديــد مـانع‬ ‫كه بر زوجيــت پيـدا م ‌‬
‫يگــردد‪ ،‬و همچنيــن كفــر‪ ،‬اگــر در حـال حيـات شــوهرش‬ ‫ميراث م ‌‬
‫يگيـرد‪ ،‬و همچنيـن‬ ‫مسـلمان شـود بوسـيله عقـد اول از او ارث م ‌‬
‫يگيرد‪.‬‬ ‫بردگي اگر در حال حيات شوهرش آزاد شود از او ارث م ‌‬
‫يگوئيم‪ :‬ايــن همســران يعنــي ]ذمــي و بــرده و‬ ‫به ‌همين دليل م ‌‬
‫يگيرند كه كفر و بردگي و قتل در ميان‬ ‫قاتل[ به اين دليل ارث نم ‌‬
‫چ يك از اينها در نكاح موقت وجود ندارد‪ ،‬زيرا هر يك از‬ ‫است و هي ‌‬
‫يگيرد اگر در ميان آنهــا چيــزي‬ ‫اينها از رفيقش ]شوهرش[ ارث م ‌‬
‫وجود نداشته باشد كه ميراث را قطع كنــد ســپس بــا وجــود متعــه‬
‫يگيرد و دانستيم كه متعه اصل ً نكاح نيست‪ ،‬زيرا اگر نكاح‬ ‫ارث نم ‌‬
‫يگردانيد با اينكه سببش وجود دارد مــانعي‬ ‫بود ميراث را واجب م ‌‬
‫ه تنهــايي‬ ‫از آن وجــود نــدارد‪ ،‬عقــد صــحيح بــراي ازدواج صــحيح ب ‌‬
‫موجب ميراث است عقل و شرع مقتضي آنست كه عقدي كه بــه‬
‫‌تنهايي و ذات خود موجب ميــراث نباشــد عقــدي صــحيح نيســت و‬
‫يگيــرد همســري صــحيح و‬ ‫همسري كه بوســيله ايــن عقــد ارث نم ‌‬
‫شرعي نيست!!‬
‫يگيرد؟‬ ‫پس آيا زن متعه در هر حالي ارث م ‌‬
‫يگيرد؟؟‬ ‫ه محض عقد ارث م ‌‬ ‫و آيا زن متعه ب ‌‬
‫يشــود‬ ‫يگيــرد و از او ارث گرفتــه نم ‌‬ ‫بوسيله عقد متعه ارث نم ‌‬
‫يشــود‪ ،‬زيــرا‬ ‫برعكس همسري كه بوسيله قتــل از ميــراث منــع م ‌‬
‫ممنوعيتش چنــانكه گفــتيم عارضــي اســت بــه ســبب تجــاوزي كــه‬
‫يكنيــم‬
‫بوســيله قتــل كــرده اســت و مســائل را از ايــن نزديكــتر م ‌‬
‫يگوئيم‪ :‬فرض كنيم انساني ديگر بعد از تجــاوز او بــر شــوهرش‬ ‫م ‌‬
‫يميــرد شــوهرش از او‬ ‫بر وي تعــدي كــرده و قبــل از شــوهرش م ‌‬
‫يگيــرد! و اينكــه از ميــراث‬ ‫يگيرد او از شــوهرش ارث نم ‌‬ ‫ارث نم ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪222‬‬

‫يگردد وقتي كه‬ ‫يشود شوهرش از ارث بردن در آن منع نم ‌‬ ‫منع م ‌‬


‫قبل از او بميرد برعكس زن متعه!!‬
‫يكنيم‪ :‬چــرا زن متعــه كــه مســلمان و آزاد‬ ‫به همين دليل سؤال م ‌‬
‫يگيرد؟؟‬‫است و قاتل نيست ارث نم ‌‬
‫سبب‪ ،‬ممنوعيت او از ميراث چيست؟ يا به ‌عبــارت صــريحتري‬
‫هايد؟‬‫چرا وي را از ميراث محروم كرد ‌‬
‫يكند كــه منســوخ اســت‪،‬‬ ‫ه همين دليل علي‪ ‬از پيامبر نقل م ‌‬ ‫ب ‌‬
‫هانــد‪ .‬و دارقطنــي در‬‫در آنچه بخاري و مسلم در صحيح خــود آورد ‌‬
‫يكند كه گفــت‪ :‬پيــامبر‪ ‬از‬ ‫سنن خود با سندش از علي روايت م ‌‬
‫نكاح موقت نهي فرمود گفت‪ :‬و براي كسي است كه نيابــد وقــتي‬
‫كه نكاح و طلق و عده قاعدگي و ميــراث ميــان همســر و شــوهر‬
‫نازل گرديد نسخ شد‪.1‬‬
‫و دارقطني با سند خود از ابوهريره‪ ‬در حديثي كه از پيامبر نقل‬
‫عده و ميراث متعه را منهــدم‬ ‫يكند كه فرمود‪ :‬طلق و ّ‬ ‫و روايت م ‌‬
‫كردند‪.2‬‬

‫و جواب شبهه )‪ (12‬از چند رو‪:‬‬


‫او ً‬
‫ل‪ :‬قرآن نكاح موقت را تشريع نكرده تــا بگــوئيم بوســيله آيــه‬
‫عده نسخ گرديده است‪ .‬و دليل فرموده خدا در مــورد عــده طلق‬ ‫ّ‬
‫يباشد‪:‬‬
‫م ‌‬
‫‪  ‬‬ ‫‪   ‬‬ ‫﴿‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪    ‬‬
‫‪‬‬‫‪ ‬‬
‫‪) ﴾‬طلق ‪.(1 /‬‬

‫‪ -‬دارقطني در سند خود ‪ 1/260‬آنرا روايت كرده و بيهقــي در ســنن كــبري‬ ‫‪1‬‬

‫‪ 7/207‬و حــازمي در اعتبــار ناســخ و منســوخ ص ‪ 428‬و عبــدالرزاق در‬


‫هاند‪.‬‬
‫مصنف ‪ 7/505‬آنرا روايت كرد ‌‬
‫ل الوطار ‪ 3/6/138‬گفته است‪ :‬حافظ آنرا حســن دانســته‬ ‫‪ -‬شوكاني در ني ‌‬ ‫‪2‬‬

‫و اينكه در سند آن مؤصل پسر اسماعيل وجــود دارد مــانع از حســن بــودن‬
‫يكنــد وقــتي‬
‫آن نيست زيرا اختلف در آن حديث را از حسن بودن خارج نم ‌‬
‫يكند چنانكه حديث حديث ـ‬ ‫هآن اضافه شود كه آنرا تقويت م ‌‬ ‫كه چيزهايي ب ‌‬
‫حسن لغيره ـ چنين است‪.‬‬
‫‪223‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫»اي پيامبر وقتي زنــان را طلق داديــد در هنگــام اتمــام‬


‫عده آنها را طلق دهيد«‪ .‬و فرموده‪:‬‬
‫﴿ ‪       ‬‬
‫‪   ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪  ‬‬
‫)بقره ‪.(228 /‬‬ ‫‪﴾  ‬‬
‫»و زنان مطلقه بايــد )بعــد از طلق( بــه مــدت ســه بــار‬
‫عادت ماهانه )و يا سه بار پاك شــدن از حيــض( انتظــار‬
‫بكشند«‪.‬‬
‫و در عده وفات فرموده‪:‬‬
‫‪   ‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪) ﴾  ‬بقره ‪.(234 /‬‬
‫يميرند و همسراني از پس‬ ‫»كساني كه از شما )مردان( م ‌‬
‫يگذرانــد‪ ،‬همسرانشــان بايــد چهــار مــاه و ده‬
‫هجــاي م ‌‬
‫خود ب ‌‬
‫شبانه روز انتظار بكشند)و عده نگهدارند(«‪.‬‬
‫و فرموده خدا‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫(‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫)طلق‪(4/‬‬
‫هاند و همچنين زناني كه‬
‫»و زناني كه نا اميد از عادت ماهيان ‌‬
‫هاند‪ ،‬اگر ]درباره حكم عده ايشــان[‬
‫هنوز عادت ماهيانه نديد ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪224‬‬

‫متردد بودند بدانند كه عده آنان سه ‌ماه اســت و عــده زنــان‬


‫باردار وضع حمل است«‪.‬‬
‫دللت بر ايــن دارد كــه عّــده هنگــام طلق يــا وفــات اســت ‪ ...‬نــه‬
‫هنگام پايان يافتن مــدت در نكــاح مــوقت! امــا عــده طلق بعــد از‬
‫يشــود تــا بــه نكــاح همســر‬ ‫طلق فرصت كافي بــه شــوهر داده م ‌‬
‫طلق داده شده خود برگردد و آن بـا تــوجه بــه طمعــي اســت كـه‬
‫هاي‬ ‫اسلم بر باقي ماندن رابطــه همســر و شــوهري دارد و اشــار ‌‬
‫است به بزرگي ازدواج‪.‬‬
‫ه يــادآوردن نعمــت ازدواج اســت و‬ ‫و امــا ع ّــده وفــات بــه ‌هــدف ب ‌‬
‫رعايت كردن حق شوهر و نزديكان اوســت و اظهــار تأســف بــا از‬
‫دست دادنش!! و اظهار وفاي همسر نسبت به شوهر‪ ،‬و احتفــاظ‬
‫و نگهداري شخصيت و كرامت خــود‪ ...‬و كجــا بــراي زن متعــه كــه‬
‫يشــود بــه يــاد‬‫يشود يــا عادت ـا ً گرفتــه م ‌‬‫براي يك ساعت گرفته م ‌‬
‫آوردن نعمت ازدواج وجود دارد و يا حق شــوهر و نزديكــان وي را‬
‫رعايت كند ‪ ...‬يا براي از دســت دادنــش اظهــار تأســف كنــد‪ .‬و يــا‬
‫اظهار وفاي همسر نسبت به شوهر و يا حفظ شخصيت و كرامت‬
‫خود كند ‪...‬‬
‫هاند‪ :‬متعه نيز عده دارد اما نصف عده نكاح دائم‬ ‫و اما اينكه گفت ‌‬
‫است ‪...‬‬
‫يشود‪:‬‬
‫جواب آن از چند رو داده م ‌‬
‫هانــد‪ :‬عــده متعــه‬
‫‪ -1‬طرفداران متعه خودشــان هســتند كــه گفت ‌‬
‫نصــف عـده نكـاح دائم اســت و بــراي ايـن رأي دليلـي از قــرآن و‬
‫سنت پاك نبوي ندارند ‪. ...‬‬
‫‪ -2‬احاديث طرفـداران متعـه حـول عـده زن متعـه مضـطرب و‬
‫متناقض هستند‪.1‬‬
‫يرغــم ايــن ‌كــه طرفــداران نكــاح مــوقت تنهاينــد در ايــن‬
‫‪ ...‬عل ‌‬
‫ههاي ديگر‪.‬‬ ‫مذهب در بين تمام مذاهب و فرق ‌‬

‫لالوطار ‪ 3/6/138‬گفته است‪ :‬حافظ آنرا حسن دانسته و‬ ‫‪ -‬شوكاني در ني ‌‬ ‫‪1‬‬

‫اينكه در سند آن مؤمل پسر اسماعيل وجود دارد مــانع از حســن بــودن آن‬
‫يكند وقــتي كــه‬
‫نيست زيرا اختلف در آن حديث را از حسن بودن خارج نم ‌‬
‫يكند چنــانكه حــديث ـ ـ حســن‬
‫چيزهايي به آن اضافه شود كه آنرا تقويت م ‌‬
‫لغيره ـ چنين است‪.‬‬
‫‪225‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يگويــد‪» :‬دوســتان در عــده زن متعــه‬ ‫بحراني در حدائق چنین م ‌‬


‫اختلف دارند وقتي كه شوهر با او آميزش كنــد!! و مــدتش پايــان‬
‫يابد‪ ،‬يا مدت را به ‌او ببخشد و زن آیسه ]به قاعده نيافتــد[ نباشــد‬
‫يافتــد بــر چنــد قــول هســتند‪ ،‬و‬
‫و از آن زناني باشد كه به حيض م ‌‬
‫‪1‬‬
‫سرچشمه اين اختلف در این مسأله اختلف روايات است!!!« ‪.‬‬
‫يدهنــد و‬‫و در پايين بعضي از اين رواياتي كه به اهل بيت نسبت م ‌‬
‫يگردد‪:‬‬‫اقوال استادان شان ذكر م ‌‬
‫يعبــدالله روايــت شــده گفــت‪ :‬اگــر بــه حيــض‬ ‫از زراره از اب ‌‬
‫يافتد عده آن يك حيض و اگر بــه حيــض نيافتــد يــك‬ ‫هگي[ م ‌‬‫]قاعد ‌‬
‫‌ماه و نيم است‪.‬‬
‫و از زراره روايــت شــده گفــت‪ :‬از ابــوجعفر پرســيدم عــده زن‬
‫متعــه وقــتي كــه مــردش مــرد چيســت؟ گفــت چهارمــاه و ده روز‬
‫حهــا وقــتی كــه مــرد‬‫است‪ ،‬گفت‪ :‬سپس گفت‪ :‬اي زراره تمام نكا ‌‬
‫مرد بر زن الزامي است آزاد باشد يا جاريه و نكاح هر طور باشــد‬ ‫ُ‬
‫ك يمين‪ ،‬عده آن چهارماه و ده روز است‬ ‫موقت باشد يا دائم يا مل ‌‬
‫و عــده زن طلق داده شــده ســه مــاه اســت و جــاريه طلق داده‬
‫شده نصف عده زن آزاده است و همچنين متعه ]زن متعــه[ آنچــه‬
‫بر جاريه هست بر او نيز هست‪.2‬‬
‫از ابونصر از ابوحسن رضا روايت شده گفــت‪ :‬ابــوجعفر گفــت‪:‬‬
‫عده زن متعه چهل و پنج روز و براي احتياط ‪ 45‬شب است‪.‬‬
‫از احمد پسر محمد پسر ابونصر از رضا روايت شــده گفــت‪ :‬از‬
‫يگفت‪ :‬ابوجعفر گفت‪ :‬عده زن متعه يك حيض اســت‬ ‫او شنيدم م ‌‬
‫هاند‪.‬‬
‫و گفت‪ :‬بعضي از دوستان ‪ 45‬روز را قرار داد ‌‬
‫و از عبدالله پسر عمر و از ابوعبــدالله در حــديث متعــه روايــت‬
‫شده گفت‪ :‬گفتم‪ :‬عده زن متعه چقدر است؟ گفت ‪ 45‬روز يا يك‬
‫حيض است‪.‬‬
‫و از علي پسر يقطين از ابوالحسن روايت شده گفت‪ :‬عده زن‬
‫متعه وقتي كه مرد متعه وفات كرد ‪ 45‬روز است‪.3‬‬

‫‪ -‬الحدائق ‪.183-24/182‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬الوسائل كتاب طلق باب ‪ 52‬ح ‪.2‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬الوسائل ‪ 15/485‬ح س‪.‬‬ ‫‪3‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪226‬‬

‫و از عبدالرحمن پسر حجاج روايــت شــده گفــت‪ :‬از ابوعبــدالله‬


‫يكند‬ ‫يكند سپس وفات م ‌‬ ‫درباره زني كه مردي آنرا موقت نكاح م ‌‬
‫سؤال كردم آيا عده دارد؟ گفت‪ :‬چهار مــاه و ده روز عــده دارد و‬
‫وقتي كه ايامش پايان يا مرد زنده بود يك حيض و نصف آنچــه بــر‬
‫جاريه ]كنيز[ واجب است‪.‬‬
‫يكنـد‪ :‬از‬‫از علـي پسـر عبيـدالله از پــدرش از مــردي روايـت م ‌‬
‫ابوعبدالله روايت شده گفت‪ :‬از او سؤال نمودم دربــاره زنــي كــه‬
‫هاش چيســت؟‬ ‫موقتا ً نكاح شده سپس مردش وفــات م ‌‬
‫يكنــد عــد ‌‬
‫گفت‪ :‬شصت و پنج )‪ (65‬روز‪.1‬‬
‫يعني آنها در عده اين زن متعه به پنج ديدگاه اختلفي دارند!!‬
‫يگويــد‪ :‬اختلف دارنــد در عــده زن متعــه‬ ‫مجلســي در مــرآة م ‌‬
‫وقتي كه با وي آميزش شده باشد بر چند قول‪:‬‬
‫يگوينــد دو حيــض‬ ‫يكي اينكه شــيخ در نهــايه و جمــاعتي ديگــر م ‌‬
‫است‪.‬‬
‫ن عقيل آنرا ترجيح داده يك حيض و نيم است‪.‬‬ ‫دوم كه اب ‌‬
‫سوم آنکه صدوق در مقنــع آن را ترجیــح داده یــک حیــض و نیــم‬
‫است‪.‬‬
‫و چهارم كـه مفيــد و پســر ادريــس و علمـه در مختلــف ترجيــح‬
‫طهر ]پاكي[است‪.2‬‬ ‫هاند دو ُ‬‫داد ‌‬

‫جواب شبهه )‪(13‬‬


‫يگويند‪ :‬تشريع طلق مباح بودن آميزش و شرعي بودن‬ ‫اينكه م ‌‬
‫يكــرد شــما‬
‫يكند و اگر منحصر م ‌‬
‫آن را در مورد طلق منحصر نم ‌‬
‫يگوييد؟‬
‫سري و ملك ‌اليمين چه م ‌‬
‫درباره نكاح ت ّ‬

‫جواب‬
‫درست است كــه تشــريع طلق مبــاح بــودن آميــزش و شــرعي‬
‫يكنــد‪ ،‬ولــي‬
‫بودن آنرا در نكاحي كه مورد طلق است منحصــر نم ‌‬
‫ك اليمين چه ارتباطي به طلق دارد!‬
‫تسري و مل ‌‬
‫‪ -‬مصدر سابق ح ‪.4‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬مرآة العقول در شرح كافي مجلسي ‪ .20/242‬و به ‌الحــدائق ‪ 24/187‬و‬ ‫‪2‬‬

‫جواهرالكلم ‪ 30/196‬ـ ‪ 202‬بنگر‪.‬‬


‫‪227‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫و به ‌عبارت ديگر قياس شما بر نبودن طلق در تســري و آميــزش‬


‫بوسيله ملك ‌اليمين يك قياس فاسد است‪ ،‬به اين سبب كه تسري‬
‫ملكيت و ازدواج عقد است!‬
‫ه طلق نياز ندارد زيرا ملك است‪ .‬در حالي‬ ‫به ‌همين دليل تسري ب ‌‬
‫ازدواج آنست كه به طلق نيازمند است زيرا عقد است!‬
‫يگويند‪ :‬طلق تنها سببي نيست كه بــاعث جــدايي‬ ‫و اما اينكه م ‌‬
‫يگردد بلكه فسخ نيز اگر شرائط آن‬ ‫همسر و شوهر از همديگر م ‌‬
‫موجود باشد يكي از اسباب جدايي است‪ .‬همچنــانكه پايــان يــافتن‬
‫يآيــد‬
‫مدت در نكاح موقت نيز يكي از اسباب جــدايي بــه شــمار م ‌‬
‫پس سبب جدايي در طلق منحصر نيست‪.‬‬
‫جواب‬
‫درست است كه سبب جدايي تنها طلق نيست بلكه فســخ نيــز‬
‫يآيد‪ ،‬اما‬‫ه شمار م ‌‬‫اگر واجد شرايط باشد يكي از اسباب جدايي ب ‌‬
‫دليل در كجاي قرآن و سنت وجود دارد بر اينكه پايان يافتن مــدت‬
‫در نكاح موقت يا بخشيدن مدت باقي مانده نيز از اسباب جــدايي‬
‫است؟!! بنابر فــرض جــدلي اگــر ســبب جــدايي در طلق منحصــر‬
‫نباشد!‬
‫موضــوع ايــن نيســت كــه طلق تنهــا ســبب جــدايي نيســت‪ ،‬بلكــه‬
‫موضوع اينست كــه شــما طلق يــا فســخ در ازدواج دائمــي را بــر‬
‫يكنيد!‬
‫پايان يافتن مدت در نكاح موقت قياس م ‌‬
‫سپس طلق چيزي كه وجود خارجي دارد و خداوند جــل جللــه در‬
‫هها و آيات زیادی آن را تشریع نموده‪ ،‬حتی یــک‬ ‫كتاب خود در سور ‌‬
‫سوره کامل را بــه اســم طلق نامگــذاری کــرده اســت در حـالیکه‬
‫پایان مدت يا مدت نكاح موقت يا بخشيدن مدت چيزي اســت كــه‬
‫وجود خارجي ندارد‪.‬‬
‫چنانكه طلق لغو عصمتي است كه قابليت ادامه دادن را دارد اگر‬
‫طلق رجعي باشد در حــالي كــه بخشــيدن مــدت در نكــاح مــوقت‬
‫چنين نيست‪.‬‬
‫يگويند‪ :‬حالتي از ازدواج وجود دارد كه طلق در آنها‬ ‫و اما اينكه م ‌‬
‫يشـود بوسـيله غيـرطلق‪ ،‬بـائنه‬ ‫نيسـت ماننـد زنـي كـه ملعنـه م ‌‬
‫يگردد‪ ،‬كنيزي كه دارای شوهر است اگر نفري ديگر آنــرا بخــرد‬ ‫م ‌‬
‫يگــردد‪ ،‬همســر مرتــد‪ ،‬شــوهر‬‫بدون طلق از شوهر قبلي بــائن م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪228‬‬

‫يگردد‪ ،‬همسر كوچك كه به سن بلوغ‬ ‫مرتد همسرش از او بائن م ‌‬


‫يگــردد‬‫نرسيده اگر مادر شوهر به او شير داد از شوهرش بائن م ‌‬
‫يگردد‪ ،‬همسر‬ ‫زيرا بوسيله اين دو شير دادن به خواهرش تبديل م ‌‬
‫كوچكي كه همسر بزرگ شوهرش به او شــير بدهــد بوســيله غيــر‬
‫يگردد زيــرا بوســيله ايــن شــير دادن بــه‬
‫طلق از شوهرش بائن م ‌‬
‫يگردد‪ ،‬همسر ديوانه اگر عقد ازدواجــش فســخ‬ ‫خواهرش تبديل م ‌‬
‫يگــردد‪ ،‬همســري كــه‬ ‫گردد بوسيله غير طلق از شوهرش جــدا م ‌‬
‫مملــوكي را بــه يكــي از اســباب ملكيــت بــه ملــك شــوهرش‬
‫درآورد ‪. ...‬‬
‫جواب‪:‬‬
‫هآن جــائز‬ ‫اين گفته اشــتباهي آشــكار اســت و اســتدلل كــردن ب ‌‬
‫ه اين سبب كه طرفــداران متعــه فســخ و طلق را بــا هــم‬ ‫نيست ب ‌‬
‫هانــد ‪ ...‬و مواضــع فســخ را بــر مواضــع طلق قيــاس‬ ‫قــاطي كرد ‌‬
‫يكنند كه ميان اين دو فرق بزرگي وجود دارد ‪. ...‬‬ ‫م ‌‬
‫و بيان آن چنين است كه هركــدام از طلق و فســخ ســبب جــدايي‬
‫يشــوند و آن منحــل شــدن‬ ‫ميــان همســر و شــوهر محســوب م ‌‬
‫ريسمان زوجيت اســت كــه جــدايي بوســيله طلق و فســخ متنــوع‬
‫است و اين فرقها در ميان آندو وجود دارد‪:‬‬
‫يشود مگر بعد از جدايي‬ ‫طلق‪ ،‬پايان يافتن عقد است و منحل نم ‌‬
‫بزرگ ميان آندو‪ ،‬يعني بعد از طلق سوم در حالي كه فســخ‪ ،‬رفــع‬
‫يكند و از بين بردن‬ ‫كردن عقد ازدواج است و اساسا ً آنرا نقض م ‌‬
‫يگردد كــه فعل ً بــه ســبب حـالتي‬ ‫منحل شدني كه بر آن مترتب م ‌‬
‫يشوند با ازدواج منافــات و تضــاد دارد‪،‬‬ ‫كه بر عقد عارض و پيدا م ‌‬
‫يا حالتي كه همراه عقــد اســت در اصــل مقتضــي الزامــي نبــودن‬
‫آنست‪.‬‬
‫از نمونه ‌هــاي حــالت عارضــي‪ :‬مرتــد شــدن همســر يــا ســرپيچي‬
‫كردن از اسلم‪ ،‬يا اتصال جنســي ميــان شــوهر و مــادر همســر يــا‬
‫دختر او يا ميان همسر و پدر شوهرش يا پســرش از آن چيزهــايي‬
‫يكننــد‪ ،‬و آن بــا ازدواج منافــات‬ ‫هســتد كــه مصــاهره را حــرام م ‌‬
‫دارد ‪. ...‬‬
‫اما طلق كه از حقوق شوهر است فقط بر يك عقد صحيح ملــزم‬
‫يگردد و در آن چيزي وجود ندارد كــه منــافي بــا عقــد ازدواج‬ ‫بنا م ‌‬
‫‪229‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫باشــد و ســببي در آن وجــود نــدارد كــه مــانع از الزامــي بــودن آن‬


‫گردد!‬
‫يگيريم‪ :‬كه جايي اگر بعــد از ازدواج صــحيح‬ ‫از اين تحقيق نتيجه م ‌‬
‫باشد و به سبب شرطي نباشد كه با عقد همراه بوده است كه در‬
‫اصل آنرا غيرالزامي گرداند‪ ،‬يا بوسيله سببي عارضــي نباشــد كــه‬
‫موجب جدايي همسر و شوهر گردد‪ ،‬و بوســيله ســببي نباشــد كــه‬
‫حق اختيار را به يكي از زوجين داده باشــد‪ ،‬از هــر كجــا كــه باشــد‬
‫يگردد‪.‬‬‫طلق محسوب م ‌‬
‫ولي اگــر جــدايي بعــد از ازدواج غيرصــحيح باشــد‪ ،‬يــا بــه ســبب‬
‫امري شرطي باشد كه همراه عقد بوده اســت‪ ،‬كــه در اصــل آنــرا‬
‫غير الزامي گردانــد‪ ،‬يــا بســبب چيــزي عارضــي باشــد كــه مــوجب‬
‫جدايي بين زوجين گردد‪ ،‬يا بسبب عيبي باشد كه حق اختيار را بــه‬
‫يگردد ‪. ...‬‬ ‫يدهد‪ ،‬فسخ محسوب م ‌‬ ‫يكي از آنها م ‌‬
‫هاند‪ :‬و ذكر كرده ‌اند كه جدايي ميان همسر و شوهر‬ ‫مالكيه گفت ‌‬
‫يگيرد كه عبارتند از‪ :‬طلق با تمام انــواع‬ ‫به )‪ (15‬شيوه صورت م ‌‬
‫آن‪ ،‬و قســم خــوردن بــر عــدم آميــزش بــا همســر اگــر شــوهر از‬
‫قسمش بازگشــت نکــرد‪ ،‬لعــان كــردن‪ ،‬مرتــد شــدن‪ ،‬بــه ملــك در‬
‫آوردن يكي از زوجين ديگري را‪ ،‬ضرر رساندن به همســر‪ ،‬جــدايي‬
‫انداختن بين همسر و شــوهر بوســيله دو داور‪ ،‬اختلف زوجيــن بــر‬
‫هاي‪ ،‬جــذام‪ ،‬ســرطان‬ ‫مهريه قبــل از آميــزش‪ ،‬و پيــدا شــدن ديــوان ‌‬
‫پوســتي در شــوهر‪ ،‬و وجــود عيــب در يكــي از زوجيــن‪ ،‬توانــايي‬
‫نداشتن بر پرداخت مخارج‪ ،‬يا مهريه‪ ،‬فريبكاري‪ ،‬و مفقود شــدن و‬
‫آزاد كردن همسر برده از طرف كنيــز و ازدواج كــردن بــا كنيــز بــا‬
‫وجود همسر غيركنيز )آزاده(‪.‬‬
‫پس آيا پايان يافتن مدت نكاح موقت يا بخشيدن مدت به سبب‬
‫يشوند با ازدواج منافات دارد؟؟‬ ‫حالتي كه بر عقد عارض م ‌‬
‫و به معني ديگر آيا با پايان يافتن مدت نكاح موقت يا بخشيدن آن‬
‫به سبب قسم خوردن اگر شوهر از قسمش بازنگردد متعه ]نكاح‬
‫يگردد؟‬‫موقت[ فسخ م ‌‬
‫يا آيا با پايان يافتن مدت يا بخشيدن آن نكــاح مــوقت بــه ســبب‬
‫يگردد؟‬ ‫لعان فسخ م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪230‬‬

‫يا آيا با پايان يافتن مدت يا بخشيدن آن نكــاح مــوقت بــه ســبب‬
‫يگردد؟‬
‫مرتد شدن فسخ م ‌‬
‫يا آيا با پايان يافتن مدت يــا بخشــيدن آن نكــاح مــوقت بوســيله‬
‫يگردد؟‬ ‫ك قرار دادن يكي از زوجين ديگري را‪ ،‬فسخ م ‌‬ ‫مل ‌‬
‫يا آيا با پايان يافتن مدت يا بخشيدن آن نكــاح مــوقت بــه ســبب‬
‫يگردد؟‬ ‫ضرر رساندن به همسر فسخ م ‌‬
‫يا آيا با پايان يافتن مدت يــا بخشــيدن آن نكــاح مــوقت بوســيله‬
‫جــدايي انــداختن ميــان زوجيــن از طــرف دو حكــم )داور( فســخ‬
‫يگردد؟‬‫م ‌‬
‫يا آيا با پايان يافتن مدت يا بخشيدن آن نكــاح مــوقت بــه ســبب‬
‫يگردد؟!‬ ‫اختلف زوجين بر سر مهريه قبل از آميزش‪ ،‬فسخ م ‌‬
‫يكنــد و بــه‬‫يگويند‪ ،‬بخشيدن مدت جاي طلق را پر م ‌‬ ‫و اينكه م ‌‬
‫يشود زيرا‬ ‫آن نيازي نداريم طلق در نكاح موقت به آن نياز پيدا م ‌‬
‫موقت نيست و نكاح موقت به طلق نياز ندارد كه با سپري شدن‬
‫يگردد ‪. ...‬‬
‫وقت آن حكم آن منقطع م ‌‬
‫جواب‪:‬‬
‫آيا بر اين گمان خود تنها يك دليل از قرآن و سنت رســول خــدا‬
‫‪ ‬داريد‪ ،‬خود را دچار كار دشواري كرد ‌‬
‫هايد؟!‬
‫جواب شبهه )‪ (14‬به چند شيوه‬
‫لهــايی اســت كــه بــر‬ ‫هي متعــه از جملــه دلي ‌‬‫يگوينــد‪ :‬آي ‌‬‫اينكــه م ‌‬
‫هاي‬ ‫یکند و ســبب احصــان اســت ‪ ...‬گفت ‌‬ ‫مشروعيت متعه دللت م ‌‬
‫باطل است‪ :‬زيرا متعه در نزد آنان موجب احصان نيسـت‪ ،‬و اينـك‬
‫يكنم‪:‬‬‫عين اقوال اماميان و فقهاي آنان را براي تو بيان م ‌‬
‫يكنــد!! از‬ ‫از هشــام و حفــص بخــتري از كســي كــه آنــرا ذكــر م ‌‬
‫يدهد سؤال‬ ‫يعبدالله درباره مردي كه ازدواج موقت را انجام م ‌‬ ‫اب ‌‬
‫يگردد؟ گفت خيــر چيــزي كــه دائمــي‬ ‫شد آيا موجب احصان وي م ‌‬
‫يگردد‪.‬‬
‫نزد او باشد موجب احصان م ‌‬
‫از عمر پسر يزيد از ابوعبدالله در حديثي روايت شده كه گفت‪:‬‬
‫كسي كه از زنش غائب شده و مردي كه ملك زنــش گرديــده و از‬
‫يشوند‪.‬‬ ‫او جدا نشده و صاحب نكاح موقت رجم نم ‌‬
‫از اسحاق پسر عمار روايت شده كه گفت‪ :‬به ابوابراهيم گفتم‪:‬‬
‫يگــردد؟ اســحاق‬ ‫هاي دارد آيــا مــوجب احصــان وي م ‌‬ ‫مــردي جــاري ‌‬
‫‪231‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يباشد‪ .‬گفــت‬ ‫گفت‪ :‬ابوابراهيم گفت‪ :‬بله و آن بر شيوه استغناء م ‌‬


‫بــه او گفتــم‪ :‬و زن متعــه نيــز مــوجب احصــان اســت؟ گفــت‪:‬‬
‫ابوابراهيم گفت‪ :‬خير نكــاح دائمــي مــوجب احصــان اســت گفــت‪:‬‬
‫يكنــد گفــت‪ :‬ابــوابراهيم‬ ‫گفتم‪ :‬اگر گمان كند كه با وي آميزش نم ‌‬
‫يشــود و آنــرا بــه ايــن دليــل بــر وي واجــب‬ ‫گفــت‪» :‬تصــديق نم ‌‬
‫يگردد«‪.‬‬‫يگرداند زيرا مالك وي م ‌‬ ‫م ‌‬
‫يگردد و رجـم‬ ‫يعبدالله روايت شده گفت‪ :‬احصان واقع نم ‌‬ ‫از اب ‌‬
‫يگردد مگر بعــد از ازدواج صــحيح!! و آميــزش و افتــادن‬ ‫واجب نم ‌‬
‫يكي از زوجين بر ديگري اگر مرد يا زن بعد از آميزش زوج بــا وي‬
‫آنرا انكار كردند تصديق نمي شوند‪ ،‬گفت‪ :‬و نكــاح مــوقت مــوجب‬
‫يگردد‪.1‬‬ ‫احصان نم ‌‬
‫اما فقهاي آنان استاد گروه آنان طوســي در مبســوط خــود چنيــن‬
‫يگــردد كــه زنــي داشــته‬‫يگويد‪ :‬احصان نزد مــا چنيــن حاصــل م ‌‬ ‫م ‌‬
‫باشد كه شب و روز نزدش باشد و بــا وي آميــزش كــرده باشــد و‬
‫يكند زن آزاده باشد يا كنيز يا ملك يمين و ميان دوستان‬ ‫فرقي نم ‌‬
‫يگــردد و‬‫يگويند‪ :‬ملك يمين موجب احصان نم ‌‬ ‫ما كساني هستند م ‌‬
‫يگــردد ميــان مــا اختلفــي‬ ‫در اينكه نكاح موقت موجب احصان نم ‌‬
‫وجود ندارد‪.2‬‬
‫يگويد‪» :‬در نكاح منقطع احصان وجود نــدارد و بــه‬ ‫طباطبائي م ‌‬
‫يگــردد زيــرا‬
‫هکننده وقتي كه زنا كنــد رجــم نم ‌‬ ‫همين دليل مرد متع ‌‬
‫محصن نيست«‪.3‬‬
‫به همين دليل براي محصن شدن مــرد حريــت )بــرده نبــودن( و‬
‫هاند‪.‬‬
‫دوام نكاح را بعنوان شرط قرار داد ‌‬
‫هاند‪ :‬در محصن شدن مرد دو چيز معتبر است‪:‬‬ ‫گفت ‌‬
‫يشود‪.‬‬
‫اول اينكه آزاد باشد و بر برده رجم واقع نم ‌‬
‫هاي داشته باشد كــه بــا وي‬ ‫دوم اينكه همسر آزاد دائمي يا جاري ‌‬
‫آميزش كرده باشد‪.‬‬

‫‪ -‬به الوسائل ‪ 456-18/352‬باب ثبوت احصان موجب رجم و ثــابت نشــدن‬ ‫‪1‬‬

‫آن بوسيله متعه‪ ،‬والدعائم ‪ 2/451‬بنگر‪.‬‬


‫‪ -‬مبسوط طوسي ‪.4/268‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬تفسير الميزان ‪.4/282‬‬ ‫‪3‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪232‬‬

‫هانــد‪ :‬آزاده باشــد و شــوهري‬‫و دربــاره احصــان زن چنيــن گفت ‌‬


‫‪4‬‬
‫دائمي داشته باشد كه با وي آميزش كرده باشد ‪.‬‬
‫پس حال حمل آيه بر اينكه در مورد متعه است و اســتدلل كــردن‬
‫به آن بر مشروعيت متعه و بر اينكــه نكــاح متعــه مــوجب احصــان‬
‫ه ميــان‬
‫يگــردد باطــل گردیــد! زيــرا از نكــاح صــحيحي بحــث ب ‌‬‫م ‌‬
‫يگــردد و هــدف از آيــه فقــط ريختــن‬
‫يآورد كه موجب احصان م ‌‬ ‫م ‌‬
‫آب و ارضاي شهوت نيست‪.‬‬
‫زن متعه قصد احصان ندارد بلكــه هــدفش ســفاح و ريختــن آب از‬
‫طريق نامشروع است‪ ،‬و تنها چيزي كه خواستار ريختــن آب منــي‬
‫يباشد ‪. ...‬‬
‫از طريق نامشروع است همان غريزه فطري م ‌‬
‫يفرمايد‪:‬‬‫پس فرموده خدا كه م ‌‬
‫﴿‪    ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫)نساء ‪.(24 /‬‬ ‫‪﴾ ‬‬
‫»براى شما حلل گرديــده كــه بــا ]صــرف[ مالهايتــان از‬
‫روى پاكدامنى نه از روى شــهوترانى ]مىتوانيــد آنــان را[‬
‫طلب كنيد«‬
‫يعني‪ :‬و غير اين محرمات را براي شما حلل كرديم تــا بوســيله‬
‫يپردازيــد‬‫هعنوان مهريه به همســر و پــول بــه كنيــز م ‌‬‫اموالي كه ب ‌‬
‫نكاح آنان را جويا شويد و پاكدامني خود را جويــا شــويد و مــانع از‬
‫استمتاع زن از مرد نا محرم گرديــد زيــرا بوســيله يكــديگر از غيــر‬
‫يگردنـد زيـرا فطـرت هـر يـك از زن و مـرد را بـه‬ ‫ينيـاز م ‌‬
‫خـود ب ‌‬
‫يكند تا ازدواج كنند و ازدواجشان نتيجه‬ ‫اتصال با همديگر دعوت م ‌‬
‫داشته باشد‪ .‬احصان اين اختصــاص و مخصــوص كــردن اســت كــه‬
‫یشود و هر مردي با هر زني‬ ‫مانع از رفتن نفس به جاهاي ديگر م ‌‬
‫و هر زنی با هر مردي كــه خواســت اتصــال كنــد‪ ،‬زيــرا اگــر چنيــن‬
‫يشــد كــه‬ ‫يكردند قصدشان به مشاركت در ريختن آبي تبــديل م ‌‬ ‫م ‌‬
‫فطرت آنرا تثبيت نموده و لذت را بر مصــلحت ترجيــح دادن بــود‪،‬‬
‫ينمايــد‪،‬‬‫زيرا مصلحت به اختصاص هر زني به مرد معين دعوت م ‌‬
‫تا بوسيله آن خانواده بوجود آيد و زوجيــن در تربيــت فرزندانشــان‬

‫‪ -‬مباني تكملة ‌المنهاج خوئي ‪.207-2/201‬‬ ‫‪4‬‬


‫‪233‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يكديگر را كمك رسانند‪ ،‬اگر اين مصلحت از بين رفــت چنــانكه در‬
‫زن متعه چنين است كه هر ماه نزد رفيقي بلكه هر روز در آغوش‬
‫هکننده هدفش احصــان نيســت بلكــه ريختــن‬
‫مردي است‪ .‬مرد متع ‌‬
‫آب مني از طريق نامشروع است ‪. ...‬‬
‫يگويند مقصود از احصان در فرمــوده خــدا‪ ﴿ :‬‬ ‫و اما اينكه م ‌‬
‫‪ ‬‬
‫‪ ﴾‬احصان عفت اســت نــه تزويــج‪ ،‬زيــرا‬
‫يشــود چنــانكه نكــاح را در‬‫عيــن كلم ملــك يميــن را شــامل م ‌‬
‫يگيرد و اگر قبول شود كــه هــدف از احصــان‪ ،‬احصــان تزويــج‬ ‫رم ‌‬‫ب ‌‬
‫يگــردد كــه حكــم رجــم در زنــاي‬
‫است عاقبت امر بــه اينجــا بــر م ‌‬
‫محصن به زناي متمتع محصــن بــا تــوجه بــه ســنت اختصــاص پيــدا‬
‫يكنــد! غيــر از قــرآن زيــرا حكــم رجــم در اصــل در قــرآن ذكــر‬‫م ‌‬
‫نگرديده است‪.‬‬

‫جواب آن از چند طريق‪:‬‬


‫ه چهار معنــي آمــده اســت ‪ ...‬در فرمــوده‬
‫‪ -1‬احصان در قرآن ب ‌‬
‫خدا‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫‪    ‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪) ﴾‬نساء ‪.(24 /‬‬
‫هانــد آمــده اســت و در‬
‫به معني زواج يعني زناني كه شوهر كرد ‌‬
‫فرموده خدا‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫﴿ ‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪) ﴾ ‬نساء ‪.(25 /‬‬
‫به معني حريت آمده است و در آيه‪:‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿ ‪ ‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫)نساء ‪.(25 /‬‬
‫به معني اسلم آمده است و در آيه‪:‬‬
‫‪  ‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫)نور ‪.(4 /‬‬ ‫‪﴾ ‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪234‬‬

‫به معني پاكدامني آمده است‪.‬‬


‫ه معني عفت و حفظ نفس و منع كــردن آن‬ ‫و اينجا در اين آيه ب ‌‬
‫يانگيزد آمده است‪ .‬يعني نكاح ‌كنندگان بــه‬ ‫از آنچه خشم خدا برم ‌‬
‫يكنــد و احصــان فقــط در‬ ‫نكاح شرعي صحيح كه آنــان را حفــظ م ‌‬
‫يآيد‪.‬‬
‫نكاح صحيح دائمي بوجود م ‌‬
‫‪ -2‬و اگر قبول كنيم كه منظور از احصان‪ ،‬احصان تــزوج اســت‬
‫يگردد كه فقط نكاح صحيح و ملــك يميــن‬ ‫عاقبت امر به اينجا برم ‌‬
‫را در برگيرد چنانكه امام معصــومتان گفتــه اســت‪ :‬احصــان واقــع‬
‫يگــردد مگــر بعــد از ازدواج صــحيح!! و‬ ‫يشود و رجم واجب نم ‌‬ ‫نم ‌‬
‫يآيد!! و اين داور بيــن‬ ‫گفته‪ :‬احصان بوسيله نكاح موقت بوجود نم ‌‬
‫هاي كــه‬ ‫هگــون ‌‬
‫هي شان را باطل كــرده ب ‌‬ ‫ما و مخالفين است كه متع ‌‬
‫هاند ‪. ...‬‬‫خودشان هم نفهميد ‌‬
‫يگرديــد وقــتي كــه‬ ‫زيرا اگر اين نكــاح صــحيح بــود رجــم واجــب م ‌‬
‫يگــردد اينكــه نكــاح مــوقت نكــاحي صــحيح باشــد باطــل‬ ‫واجب نم ‌‬
‫يگردد!‬
‫م ‌‬
‫كسي كه نكاح موقت انجام داده نزد آنان محصــن نيســت زيــرا‬
‫يگــردد‬‫حكم احصان فقط بــا عقــد دائمــي يــا ملــك يميــن ثــابت م ‌‬
‫يكند با ايــن قيــد متعــه‬ ‫برخلف عقد منقطع كه احصان را ثابت نم ‌‬
‫باطل شد پس بر آنان الزامــي اســت كــه آيــه را بــه نكــاح صــحيح‬
‫تفسير كنند‪.‬‬
‫ينمايــد و گفتــه‬ ‫‪ -3‬احصان از كلمه »حصن« و بر منــع دللــت م ‌‬
‫ن الرجل«‪ .‬وقتي كه ازدواج كند و »أحصن« وقتي‬ ‫يشود‪» :‬أحص ‌‬ ‫م ‌‬
‫كه پاكدامن باشد و در تمام آنها معني منع وجــود دارد مــرد وقــتي‬
‫یشــود‬ ‫يكند و پاكدامن م ‌‬ ‫يكند نفس خود را از زنا منع م ‌‬ ‫ازدواج م ‌‬
‫ينمايد ‪ ...‬و اين برخلف متعــه‬ ‫و وجودش از فحشاء و منكر منع م ‌‬
‫است زيرا زن متعه هر ماهي نزد شخصي و هــر روزي در آغــوش‬
‫كسي است ‪ ...‬همانطور كه مرد متعه هدفش احصان نيست بلكه‬
‫يخواهــد و‬ ‫سفاح و بدكاري است ‪ ...‬مرد صاحب متعه عفت را نم ‌‬
‫هــدفش حفــظ و نگهــداري زن نيســت از اينكــه غيــر خــود بــه وي‬
‫دسترسي پيدا نكند!‪ ...‬همانطوري كه احصــان بــراي زنــي كــه هــر‬
‫يگردد نه مــرد‬ ‫يفروشد ثابت نم ‌‬ ‫وقت خود را به كرايه به مردي م ‌‬
‫‪235‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫ينيــاز‬
‫ينيــاز و نــه زن متعــه از مــرد متعــه ب ‌‬
‫متعــه از زن متعــه ب ‌‬
‫يگردنــد از اينكــه‬
‫ينياز نم ‌‬‫يگردد‪ ،‬در آنجا هيچكدام از غير خود ب ‌‬ ‫م ‌‬
‫خواستار استمتاع حرام باشند!‬
‫اين چه نوع احصاني است؟!!‬
‫و اما تخصيص كردن آنان حكم رجم را در زنـای محصـن بـه زنـاي‬
‫متمتع محصن با توجه به سنت ‪. ...‬‬
‫جواب آن از چند طريق‪:‬‬
‫‪ -1‬در سنت نبــوي احكــام متعــه وجــود نــدارد تــا آنــرا تخصــيص‬
‫كنيم ‪. ...‬‬
‫‪ -2‬حكم رجم در قرآن موجود است اما از آن آياتي است كه از‬
‫لحاظ تلوت نسخ گرديده است‪ ...‬و ايــن از جملــه مــواردي اســت‬
‫كه احاديث زيادي از طريق هر دو فرقه درباره آن آمده است‪.1‬‬
‫نعبدالله نقــل شــده كــه‬ ‫از طريق شيعه در كافي و تهذيب از اب ‌‬
‫گفته است‪ :‬آيه رجم در قرآن فرموده خداوند عزوجل‪:‬‬
‫»إذا زني‌ الشششيخ والشششيخة فارجموهششا ألبتششة فإنهمششا قضششي‌ا‬
‫الشهوة«‪» .‬وقتي زن و مرد پيري زنا كردند آنهــا را بــراي هميشــه‬
‫هاند«‪.‬‬
‫رجم كنيد زيرا آندو ارضاي شهوت كرد ‌‬
‫و از سليمان پسر خالد نقل شده گفت‪ :‬از ابوعبدالله پرســيدم در‬
‫قرآن رجم وجود دارد؟ گفت‪ :‬بله‪ .‬گفتــم چطــور؟ گفــت‪» :‬الشــيخ‬
‫والشيخة فارجموهما ألبتة«‪.2‬‬
‫جواب شبهه )‪(15‬‬
‫گفته آنان علي ‌بن ابي طالب‪ ‬اول كسي بود كه تحريــم متعــه‬
‫را بر عمر‪ ‬انكار كرد‪ ...‬ايــن گفتــه از بزرگــترين دروغهاســت ‪...‬‬
‫زيرا مستند به ‌هيچ دليل و حجتي نيست‪ :‬و استدلل آنان بــه ‌آنچــه‬

‫نعبـاس ك از حـديث‬ ‫يداود از اب ‌‬‫‪ -‬آنرا در طبراني و ترمـذي و نسـائي و اب ‌‬ ‫‪1‬‬

‫نخطاب ‪ ‬نگاه كن‪.‬‬ ‫عمر ب ‌‬


‫‪ -‬به كافي ‪ 7/177‬ح ‪ 3‬و تهــذيب ‪ 10/3‬ح ‪ 7‬والملذ ‪ 16/10‬والفقيــه ‪4/17‬‬ ‫‪2‬‬

‫ح ‪ 12‬والوسائل ‪ 18/350‬ح ‪ 18‬والمرآة ‪ 23/267‬و دعائم ‌السلم ‪2/449‬‬


‫و تفسيرقمي ‪ 2/000‬بنگر‪ .‬همچنين به مباني تكملة ‌المنهاج خــوئي ‪1/196‬‬
‫بنگر و مجلسي اين دو روايت را در ملذ ‪ 160/10‬و مرآة ‪ 23/267‬بــا ايــن‬
‫يرود كــه‬ ‫هشــمار م ‌‬
‫يدانــد و ايــن آيــه از آن آيــاتي ب ‌‬
‫عبارت آندو را صحيح م ‌‬
‫تلوتش نسخ ولي حكمش باقي مانده است‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪236‬‬

‫فتر‬‫يكنــد از خــانه عنكبــوت ضــعي ‌‬


‫طــبری در تفســيرش روايــت م ‌‬
‫است! هــم از طريــق مــا و هــم از طريــق خودشــان چنــانكه بيــان‬
‫گرديد حدیثی ضعیف و منقطع است! بلكه چيز ثابتي كــه مناقشــه‬
‫يپذيرد اين است كه علي ‌بن ابي طالب‪ ‬اولين كســي بــود‬ ‫را نم ‌‬
‫كه حلل كردن آنرا انكار كرد و آنرا بر عالم امت ]پســر عمــويش‬
‫عبدالله ‌بن عباس [ انكار نمود‪.‬‬
‫مسلم در صــحيح خــود از محمــد پســر حنفيــه از علــي‪ ‬ابــراز‬
‫نعباسك شنيد كه درباره متعه زنان نرمي نشــان‬ ‫يدارد كه از اب ‌‬
‫م ‌‬
‫نعباس ك صبر كن زيرا رسول خدا‪ ‬و مسلم در‬ ‫يداد گفت‪ :‬اب ‌‬ ‫م ‌‬
‫روز خبير از متعه و خوردن گوشت الغ اهلي نهي فرمود‪.‬‬
‫و در روايتي ديگر‪ :‬از علي ‌بن ابيطالب شــنيده شــده كــه بــه فلن‬
‫يگفت‪ :‬تو مردي متكبر هستي رســول خــدا‪ ‬مــا را از آن نهــي‬ ‫م ‌‬
‫‪1‬‬
‫فرمود ‪.‬‬
‫و حال ديدگاه علي‪ ‬را درباره متعه از چند طريق و ديدگاه برايت‬
‫يكنم‪.‬‬
‫بيان م ‌‬

‫قهاي شيعه اسماعيلي‪:‬‬


‫‪ -1‬از طري ‌‬
‫مالسلم« از رسول خدا‪ ‬روايــت‬ ‫قاضي مغربي صاحب »دعائ ‌‬
‫كرده كه متعه را حرام كرده است‪ ،‬و از علي‪ ‬روايـت كـرده كـه‬
‫گفــت‪ :‬نكــاح درســت نيســت مگــر بــا حضــور سرپرســت زن و دو‬
‫يباشــد‪ ،‬آن‬
‫شاهد و با يك درهم و دو درهم و يــك روز و دو روز نم ‌‬
‫زنا است و در نكاح شرط وجود ندارد‪.2‬‬

‫لكنندگان اين »متعه«‬


‫‪ -2‬از طرق شيعه امامي حل ‌‬
‫اســـتاد گـــروه شـــيعه طوســـي در دو كتـــاب خـــود »الستبصـــار‬
‫والتهذيب« با سند خود از عمر و پسر خالــد از زيــد پســر علــي از‬
‫اجدادش از علــی‪ ‬روايــت كــرده گفــت‪ :‬رســول خــدا‪ ‬گوشــت‬
‫الغهاي اهلي و نكاح موقت را در روز خيبر حرام گردانيد‪.3‬‬

‫‪ -‬به صحيح مسلم به شرح نووي ‪ 190-9/189‬نگاه كن‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬به دعائم ‌السلم و ذكر حلل و حرام و قضايا و الحكام قاضــي ابــوحنيفه‬ ‫‪2‬‬

‫نعمان تميمي ‪ 229-2/228‬ح ‪ 858‬بنگر‪.‬‬


‫‪237‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫قهاي شيعه زيدي‪:‬‬


‫‪ -3‬از طري ‌‬
‫در مسند امام زيد بـن ‌علــي از پــدرش از جــدش علـي‪ ‬آمــده‬
‫است گفــت‪ :‬رســول خــدا‪ ‬در ســال خيــبر از نكــاح مــوقت نهــي‬
‫فرمود‪.1‬‬
‫ضالنضــير« گفتــه‬ ‫سياغي صنعاني از علماي شيعه زيــدي در »الرو ‌‬
‫است‪ :‬مؤيد بالله گفت‪ :‬ابوالعباس حسني به مــا خــبر داد و گفــت‬
‫عبدالعزيز بن اسحاق به ما خبر داد گفت‪ :‬احمدبن منصوري حــري‬
‫به ‌ما خبر داد‪ ،‬محمدبن ازهر طــائي بــه ‌مــا خــبر داد‪ :‬ابراهيــم ‌بــن‬
‫‌يحيي مزني به ‌ما خبر داد از عبدالله ‌بن حسن از پدرش از جـدش‬
‫علي‪ ‬گفت‪ :‬رسول خدا‪ ‬متعه زنان را در روز خيبر حــرام كــرد‬
‫يزنم‪.‬‬‫يدهد وي را شلق م ‌‬ ‫و بدانم هر كسي آنرا انجام م ‌‬
‫ييــابم كــه بــه آن عمــل‬‫سياغي گفته‪ :‬و شايد گفته‪ :‬كسي را نم ‌‬
‫يزنم‪ .‬از گفته علي‪ ‬است ‪.‬‬
‫‪2‬‬
‫كند مگر شلقش م ‌‬

‫قهاي اهل سنت‪:‬‬


‫‪ -4‬از طري ‌‬
‫بخــاري و مســلم و اصــحاب ســنن و مســندها و موطأهــا ‪ ...‬از‬
‫نعلــي از پدرشــان از علــي‪‬‬ ‫حســن و عبــدالله پســران محمــد ب ‌‬
‫هانــد كــه رســول خــدا‪ ‬در روز خيــبر از نكــاح متعــه و‬
‫روايت كرد ‌‬
‫گوشت الغهاي اهلي نهي فرمود‪ .‬و اين حديث را بيشــتر صــاحبان‬
‫هاند‪.3‬‬
‫كتب سنت نبوي روايت كرد ‌‬

‫ب النكــاح‬
‫‪ -‬التهــذيب ‪ ،2/186‬و الستبصــار ‪ ،3/142‬و بــه الوســائل كتــا ‌‬ ‫‪3‬‬

‫‪ 14/441‬ح ‪ 32‬بنگر‪.‬‬
‫ض النضیر شرح مجموع الفقه ‌الكبير ‪.4/23‬‬ ‫‪ -‬الرو ‌‬ ‫‪1‬‬

‫هالكبير ‪.4/23‬‬‫ضالنضير شرح مجموع الفق ‌‬ ‫‪ -‬در رو ‌‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬بخاري در صحيح خود‪ ،‬بيهقي در سنن و مسلم در صحيح خود و دارقطني‬ ‫‪3‬‬

‫نحبان در صحيح خود و نسائي در سنن‬ ‫در سنن و ترمذي در سنن خود و اب ‌‬
‫خود‪ ،‬و مالك در موطأ‪ ،‬و ابن ‌ماجه در سنن و ابن ‌ابــي شــيبه در منصــف و‬
‫دارمــي در ســنن و شــافعي در مســندش و ابــو داود در ســنن و احمــد در‬
‫مسندش و بزار در مسندش و طبراني در المعجم و ســعيد بــن منصــور در‬
‫مسندش و ابن ‌جارو در المنتقــي و عبــد الــرزاق در مصــنف و مقدســي در‬
‫تحريــم نكــاح متعــه و نحــاس در ناســخ و منســوخ و ابــونعيم در الحليــة و‬
‫طيالسي در مسندش‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪238‬‬

‫از ملحظات و اين براي مقارنه و بيان مذهب حق است‪ ،‬اينكــه‬


‫حديث متعه زنان كه امــام علــي‪ ‬از رســول خــدا‪ ‬آنــرا روايــت‬
‫هانــد پــس متفــق عليــه‬ ‫كرده تمام اصحاب مذاهب آنرا روايت كرد ‌‬
‫است ‪. ...‬‬
‫در حــالي كــه حــديثي كــه ثعلــبي در تفســيرش و ســيوطي در‬
‫نجريــر طــبري در‬ ‫درالمنثور به چند طريــق و رازي و ابوحيــان و اب ‌‬ ‫ُ‬
‫هانــد!! و معلــوم‬ ‫تفسير خود آنرا با سند منقطع ضعيف روايت كرد ‌‬
‫يگيرند‪ :‬وقتي اين‬ ‫است كه كتب تفسير ضعيف و صحيح را در برم ‌‬
‫نحنفيــه از‬‫يكننــد كــه آن روايــت از اب ‌‬ ‫را دانســتي چگــونه گمــان م ‌‬
‫پدرش موضوع است!! ودليل شان چيست؟؟‬
‫حقيقت اينست كه هيــچ دليلــي بــه جــز اقــول تراشــيده شــده و‬
‫ساختگي و منسوب به رسول خــدا‪ ‬و اهــل بيــت پــاكش ندارنــد‪،‬‬
‫يكنند رسول خدا‪ ‬و علــي‪ ‬متعــه‬ ‫مانند اينكه نعوذ بالله گمان م ‌‬
‫هاند‪.‬‬
‫را انجام داد ‌‬
‫يكند گفته است‪:‬‬ ‫استادشان مفيد در كتابش »المتعة« روايت م ‌‬
‫يكنــد كــه عبــدالله ‌بــن‬‫فضل شيباني با سند خود از باقر روايــت م ‌‬
‫عطاء مكي را در مورد آيه‪:‬‬
‫﴿‪        ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫)تحریم ‪.(3 /‬‬ ‫‪﴾‬‬
‫»و چنيــن بــود كــه پيــامبر بــه كســى از همســرانش‬
‫سخنانى را به راز گفت«‪.‬‬
‫ً‬
‫از او سؤال كرد گفت‪ :‬رسول خدا‪ ‬يك زن آزاده را موقتــا نكــاح‬
‫نمـــود بعضـــي از زنـــانش بـــر آن اطلع پيـــدا كردنـــد و او را بـــه‬
‫هگري متهم نمودند! گفت‪ :‬آن براي من حلل مــوقت اســت‬ ‫فاحش ‌‬
‫‪1‬‬
‫آنرا مخفي بدار پس بعضي از زنانش بر آن مطلع شدند ‪.‬‬
‫ابن ‌بابويه قمي كه نزد آنان ملقب به‪ :‬صــدوق اســت!! در الفقيــه‬
‫روايت كــرده كــه صــادق گفــت‪ :‬دوســت نــدارم بــراي مــرد بميــرد‬
‫دوستي از اين دوستان رسول خدا بروي باقي مانده باشد و بــا او‬

‫‪ -‬به خلصة ‌اليجاز در متعه ص ‪ 25-24‬والوسائل ‪ 14/440‬ح ‪ 22‬از كتــاب‬ ‫‪1‬‬

‫نكاح‪ ،‬از ابواب متعه بنگر‪.‬‬


‫‪239‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫آميزش نكرده باشد گفتم‪ :‬آيا رســول خــدا‪ ‬متعــه را انجــام داده‬
‫اســـت؟ گفـــت‪ :‬بلـــه و ايـــن آيـــه را تلوت نمـــود‪  ﴿ :‬‬
‫‪       ‬‬
‫‪ ﴾  ‬تا ﴿ ‪‬‬
‫‪.﴾  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫ببين چگونه تعصب كثيف و مبغوض آنـان را وادار کــرده تـا ايـن‬
‫كار قبيح را به رسول خدا‪ ‬نسبت دهند كه اگــر پــدرش و جــدش‬
‫يگرفـت‪ ،‬اي‬ ‫يكـرد و از او عيـب م ‌‬ ‫آنرا انجام دهـد وي را توبيــخ م ‌‬
‫صاحبان بصيرت عبرت و پند بگيريد!!‬
‫نحنفيه و باقر و زيد و جعفر‪:‬‬ ‫بيان مذهب بقيه اهل ‌بيت مانند اب ‌‬

‫الف( از كتب شيعه زيدي‪:‬‬


‫ســياغي در شــرحش بــر مســند زيــد گفتــه اســت‪ :‬امــا بــاقر و‬
‫فرزندش صادق در جامع كافي از حسن ‌بن يحيي ‌بن زيد دانشمند‬
‫يكنــد كــه گفتــه اســت آل رســول خــدا بــر‬ ‫و فقيــه عــراق نقــل م ‌‬
‫هانــد و نيــز گفتــه اســت آل‬‫كراهيت متعه و نهي از آن اجمــاع كرد ‌‬
‫هاند كــه نكــاح صــحيح نيســت مگــر‬ ‫رسول خدا‪ ‬بر آن اجماع كرد ‌‬
‫اينكــه سرپرســت زن و دو شــاهد و مهريــه وجــود داشــته باشــد و‬
‫نمنصــور‬ ‫شرطي در نكــاح وجــود نداشــته باشــد و محمــد يعنــي اب ‌‬
‫يگويد‪ :‬از رسول خدا‪ ‬و علي وابن ‌عباس ك و ابــوجعفر يعنــي‬ ‫م ‌‬
‫بــاقر و زيــد بــن علــي و عبــدالله ‌بــن حســن و جعفربــن محمــد‬
‫مالسلم شنيديم گفتند‪ :‬نكاح صــحيح نيســت مگـر اينكــه ولـي‬ ‫عليه ‌‬
‫‪1‬‬
‫]سرپرست[ و دو شاهد بر عقد آن وجود داشته باشد ‪.‬‬

‫‪ -‬الوســـائل ‪ 14/442‬و الفقيـــه ‪ 2/151‬و جـــواهرالكلم ‪. 152-30/151‬‬ ‫‪1‬‬

‫لالشيعة و أصولها«‪ ،‬ص ‪ 177‬و الفكيكي در كتابش‬ ‫ف الغطاء در »أص ‌‬


‫كاش ‌‬
‫»المتعة« تحت عنوان »تفســير آيــه متعــه زنــان«‪ ،‬ص ‪ 47‬و هــامش كتــاب‬
‫»المحجة ‌البيضاء« كاشاني ‪.77-3/765‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪240‬‬

‫ب( از كتب اهل سنت‪:‬‬


‫بيهقــي در ســنن بــا ســند خــود از بسـام صــيرفي روايــت كــرده‬
‫يگويد‪ :‬از جعفر بن ‌محمد درباره متعه پرسيدم و آن را توصــيف‬ ‫م ‌‬
‫‪2‬‬
‫نمودم به من گفت‪ :‬آن زنا است ‪.‬‬
‫و اين وصـف از جعفـر بـراي متعــه بعيــد نيسـت ســلفش بــر او‬
‫هانــد و‬
‫هاند و متعه را به سفاح و جريمــه توصــيف كرد ‌‬ ‫سبقت داشت ‌‬
‫اين وصف را جعفر از استادانش أخذ نموده است‪ ،‬مانند قاسم ‌بن‬
‫‌محمد بن ابي ‌بكر جدش پدر و مادرش ام فروه دختر قاسم پســر‬
‫محمد پسر ابوبكر‪ ،‬يكي از هفت فقيهي كه علــم مــدني را تكــوين‬
‫كردند و ابن قاسم از عائشه ‪ ‬روايت كرده كــه عائشــهب وقــتي‬
‫يگفت‪ :‬ميــان مــا و شــما كتــاب‬
‫يشد م ‌‬
‫درباره متعه از او سؤال م ‌‬
‫خدا حكم كند‬
‫‪   ‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪       ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪﴾ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)مؤمنون ‪.(7-6/‬‬
‫»و آنان كه شرمگاههايشان را ]پاك[ نگاه مىدارند‪ .‬مگر‬
‫بر همسرانشان يا ]بر[ ملك يمينهايشان‪ .‬بى گمان اينان‬
‫]سزاوار[ نكوهش نيستند * و هر كسي كه غير اينها را‬
‫كه خداوند بعنوان همسر براي او حلل نموده بخواهد‬
‫تجاوز نموده است ‪.«...‬‬
‫يگويد‪ :‬من نظرم چنين اســت كــه در قــرآن‬ ‫و قاسم پسر محمد م ‌‬
‫حرام گرديده است‪ ،‬گفت‪ :‬گفتم‪ :‬كجا‪ ،‬اين آيــه را بــر مــن قــرائت‬
‫نمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود‪   ﴿ :‬‬
‫‪ -‬سنن ‌الكبري ‪.7/207‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪241‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ ‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪      ‬‬
‫‪   ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪        ‬‬
‫‪    ‬‬
‫‪.﴾ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫يدانند‪:‬‬
‫ج( از كتب شيعه امامي ش كه متعه را جائز م ‌‬
‫نادريســي‬ ‫احمد بن ‌محمد بن عيسي در كتاب خود »نوادر« و اب ‌‬
‫م بن حكم از ابوعبــدالله در‬ ‫هشا ‌‬
‫نأبي عمير از ُ‬ ‫در »السرائر« از اب ‌‬
‫مورد متعه روايت كرده كه گفته است‪ :‬به رأي ما فقط انســانهاي‬
‫يدهند‪.1‬‬ ‫فاجر آنرا انجام م ‌‬
‫و ابن ‌ادريس در سرائر ص ‪ 66‬و احمد بن ‌محمــد در نــوادر ص‬
‫ن سنان روايت كرده كه گفته است‪ :‬در مورد‬ ‫‪ 66‬با سند خود از اب ‌‬
‫متعــه از ابوعبــدالله پرســيدم گفــت‪ :‬نفــس خــود را بــا آن پليــد‬
‫مگردان‪.2‬‬
‫يكند گفت‪ :‬از ابوعبدالله درباره متعه‬ ‫كليني از مفضل روايت م ‌‬
‫يكنيــد از اينكــه جــاي‬‫يگفت‪ :‬آنرا ترك كنيد آيــا شــرم نم ‌‬ ‫شنيدم م ‌‬
‫عورت را ببنديد سپس آنرا بر مصلحت برادران و دوستانش حمل‬
‫كند‪.3‬‬
‫هانــد گفــت‪ :‬از‬ ‫مفيــد و كلينــي از علــي ‌بــن ‌يقطنــی روايــت كرد ‌‬
‫ابوالحسن در مورد متعه سؤال نمودم گفــت‪ :‬تــو را بــه متعــه چــه‬
‫ينياز نموده است‪.4‬‬ ‫کار؟ خداوند تو را از آن ب ‌‬
‫و كلينــي از عمــار روايــت كــرده كــه گفــت‪ :‬ابوعبــدالله بــه مــن و‬
‫سليمان بن خالد گفت‪ :‬متعه بر شما حرام گرديده است‪.‬‬
‫‪ -‬ابــن ‌ادريــس در ســرائر ص ‪ 483‬و الوســائل ‪ 14/456‬و بحــار النــوار‬ ‫‪1‬‬

‫‪.100/318‬‬
‫‪ -‬الوسائل ‪.14/450‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬به كافي ‪ ،5/453‬البحار ‪ ،103/311 ،100‬العاملي در وسائل ‪ 14/450‬و‬ ‫‪3‬‬

‫نوري در مستدرك ‪ 14/455‬بنگر‪.‬‬


‫يالمتعة مفيد ص ‪ ،57‬الوسائل ‪ 14/449‬و نوادر احمد‬ ‫‪ -‬به خلصة اليجاز ف ‌‬ ‫‪4‬‬

‫ص ‪ 87‬ح ‪ 199‬بنگر‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪242‬‬

‫ه اســت‪:‬‬ ‫هانــد كــه گفت ‌‬


‫نشــمون روايــت كرد ‌‬ ‫و مفيــد و كلينــي از اب ‌‬
‫ابوالحسن به بعضي از استاندارانش نامه نوشــت كــه متعــه را بــر‬
‫من حلل نكنيد اقامه سـنت بـر شـما واجـب اســت بوســيله آن از‬
‫زنان آزاده خود مشغول نشويد تا بر امر كننده به آن ناسپاســي و‬
‫برائت و دعاي شر كنند و ما را لعنت كنند!!‬
‫اگر خواستند از اين احاديث گريزان شوند و چنانكه بعضي از آنان‬
‫يكنند اما آنرا بصورت تقيه گفته است جواب آنان اينست‬ ‫گمان م ‌‬
‫كه در متعه زنان تقيه وجود ندارد!‬
‫يگويد‪ :‬از‬ ‫ل الشيعة« چنين م ‌‬ ‫دانشمندشان كاشف ‌الغطاء در »أص ‌‬
‫يگفــت‪:‬‬ ‫طريقهاي مطمئن ما!! از جعفر صادق روايت شده كــه م ‌‬
‫يكنــم‪ :‬متعــه‬‫سه چيز هست كه با هيچ كسي در مورد آن تقيــه نم ‌‬
‫حج‪ ،‬متعه زنان و مسخ بر دو خف‪.1‬‬

‫د( از كتب شيعه اسماعيلي‪:‬‬


‫صاحب دعائم ‌السلم از جعفربن محمد صــادق روايــت كــرده كــه‬
‫مردي در مورد نكاح متعه از او پرسيد گفــت‪ :‬آنــرا برايــم توصــيف‬
‫يگويد با یک درهم يــا دو درهــم‬ ‫يرسد و م ‌‬‫كن گفت‪ :‬مرد به زن م ‌‬
‫يكنــم‪،‬‬‫براي يك بار آميزش يــا يــك روز يــا دو روز بــا تــو ازدواج م ‌‬
‫‪2‬‬
‫يدهد ‪.‬‬‫گفت‪ :‬اين زنا است و به جز انسان فاجر آنرا انجام نم ‌‬
‫ل بيــت در‬‫يگــردد كــه اه ‌‬ ‫از تمام اين اقوال بــراي مــا روشــن م ‌‬
‫مــورد تحريــم متعــه همــان رأي و نظــر قــرآن و رســول خــدا‪ ‬و‬
‫اصحاب ‪ ‬را دارند و آنان با قرآن و احاديث جدشان رســول خــدا‬
‫‪ ‬در منع و تحريــم ايــن علقــه و رابطــه مرمــوز و مخفــي ب ‌‬
‫هنــام‬
‫»متعه« موافق هستند!‬

‫جواب شبهه )‪:(16‬‬


‫يگويند‪ :‬جابربن عبدالله تحريم متعه از طــرف عمــر ‪ ‬را‬ ‫اينكه م ‌‬
‫بــر وي انكــار نمــود‪ ،‬و اگــر در آنجــا نهــي از رســول خــدا‪ ‬وجــود‬
‫داشــت از آن اصــحابي كــه در زمــان ابــوبكر و قســمتي از زمــان‬
‫يماند و اين نسخ‬‫يدادند مخفي نم ‌‬ ‫خلفت عمر‪ ‬متعه را انجام م ‌‬
‫‪ -‬أصل ‌الشيعة و أصولها‪ ،‬ص ‪.100‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬دعائم ‌السلم ‪ 2/229‬ح ‪.859‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪243‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يكنــد و اگـر چنيـن نباشــد خليفــه اول‬


‫آنرا در زمان پيـامبر نفـي م ‌‬
‫چيزي را كه خدا و رسولش آنرا حرام كرده حلل گردانيده است‪.‬‬

‫جواب آن از چند رو‪:‬‬


‫يسندی است كه جابر آنرا بر عمر‪ ‬انكار نمود؟!‬ ‫اين گفته ب ‌‬
‫و در زير احاديث جــابر كــه مســلم آنــرا در صــحيح خــود روايــت‬
‫يآيد‪:‬‬‫كرده م ‌‬
‫‪ -1‬سخنگوي رسول خدا‪ ‬بر ما وارد شد گفت‪ :‬رسول خــدا‪‬‬
‫به شما اجازه داده كه متعه را انجام دهيد يعني متعه زنان‪.‬‬
‫‪ -2‬بله ما در زمان رسول خــدا‪ ‬و ابــوبكر و عمــر ك اســتمتاع‬
‫يكنــد وقــتي كــه بــراي‬ ‫هايم و آن در آنچه عطاء آنرا روايــت م ‌‬ ‫كرد ‌‬
‫انجام عمره به مكه آمدند گفت‪ :‬در منزلــش نــزد وي آمــديم و در‬
‫مورد چيزهايي از او سؤال كرديم سپس متعه را ذكر كردند‪.‬‬
‫مشــت از خرمــا و آرد بــراي چنــد روزي در زمــان‬ ‫‪ -3‬ما بــا يــك ُ‬
‫يكرديــم حــتي اينكــه عمــر‪‬‬ ‫رسول خدا‪ ‬و ابوبكر‪ ‬استمتاع م ‌‬
‫آنرا در مورد عمرو بن حريث نهي نمود و آن را بــا تــوجه بــه آنكــه‬
‫هاند گفت‪ :‬از جابر بن عبدالله شنيدم‪.‬‬ ‫ابوالزبير به ما خبر داد ‌‬
‫اين احاديث جابر است و استدلل به آن بــر حللــي متعــه بــه چنــد‬
‫دليل جايز نيست‪:‬‬
‫الف( اينكه حديث اول منسوخ است‪:‬‬
‫يگويد‪ :‬اين در زمــان فتــح قبــل از تحريــم‬ ‫ابن قيم در زاد المعاد م ‌‬
‫هدليل آنچه مسلم در صــحيح‬ ‫بود سپس بعد از آن آنرا حرام نمود ب ‌‬
‫يكند گفت‪ :‬رسول خدا‪ ‬در سال‬ ‫خود از سلمه بن اكوع روايت م ‌‬
‫اوطاس ]فتح مكه[ سه ‌بار به نكاح موقت اجازه داد ســپس از آن‬
‫نهي نمود و سال اوطاس همان سال فتح مكــه اســت زيــرا جنــگ‬
‫أوطاس به فتح مكه متصل بود‪.‬‬
‫يگويد‪ :‬ثابت شد كه نكاح موقت در أوايل اسلم جــائز‬ ‫مازري م ‌‬
‫بود‪ .‬و با اين احاديث صحيح مذكور در اينجا نسخ آن ثابت گرديــده‬
‫يكنند و‬‫هاي از مبتدعين با آن مخالفت نم ‌‬ ‫ه جز مجموع ‌‬‫است‪ ...‬و ب ‌‬
‫يكنند و بيان كرديــم كــه منســوخ‬ ‫به احاديث وارده در آن تمسك م ‌‬
‫هستند و دليلي در آن برايشان وجود ندارد‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪244‬‬

‫ب( حديث دوم‪:‬‬


‫يگــردد كــه كســي كــه در زمــان ابــوبكر‪ ‬و‬ ‫‪ -1‬بــر آن حمــل م ‌‬
‫قسمتي از خلفت عمر‪ ‬متعه را انجام داده حكم نسـخ آن بـه او‬
‫نرسيده كه از جمله آنان جابر است‪.1‬‬
‫‪ (2‬در حديث دليلي بر آن وجــود نــدارد كــه ابــوبكر‪ ‬آنــرا حلل‬
‫دانســته اســت زيــرا جــابر اطلع ابــوبكر‪ ‬بــر انجــام دهنــده آن و‬
‫راضي شدن به آن را بيان ننموده است همانطور كه كتــب حــديث‬
‫هاند و ظاهرا ً رأي او ]كه‬ ‫رأي ابوبكر‪ ‬در مورد متعه را بيان نكرد ‌‬
‫در جنگها و اغلب حالت با وي بوده[ تحريم آنست‪ ،‬و آنچه در ايــن‬
‫چند سطر مد نظر داريم اينســت كـه اينكــه بعضـي آنـرا در زمـان‬
‫هاند مستلزم اطلع ابوبكر‪ ‬بر آن نيست‪.2‬‬ ‫ابوبكر‪ ‬انجام داد ‌‬
‫و شخصا ً معتقدم اگر ابوبكر صديق‪ ‬در عهـد خلفـت خـود بـر‬
‫يكرد همان رأي عمر فــاروق‪ ‬را در پيــش‬ ‫فاعل آن اطلع پيدا م ‌‬
‫يگرفــت و بـر آن اطلع‬ ‫يگرفـت زيـرا در عهـد فـاروق انجــام م ‌‬ ‫م ‌‬
‫نداشت و وقتي كه اطلع پيدا كرد از آن نهي نمود چنــانكه حــديث‬
‫يكند و به شديدترين قول آنرا نهــي نمــود و‬ ‫جابر‪ ‬بر آن دللت م ‌‬
‫شــايد ســبب اينكــه ابــوبكر‪ ‬بــر آن اطلع نداشــته »نكــاح ســري‬
‫بوده« زيرا شاهد گرفتن بر آن شرط نيست و وقتي كــه خــالي از‬
‫اعلن باشد حق است كه بر نزديكــان مخفــي بمانــد چــه رســد بــه‬
‫كسي مانند ابوبكر‪ ‬كه سختيهاي خلفت و امور مســلمين وي را‬
‫نگير كرده است‪.3‬‬ ‫زمي ‌‬
‫يگويــد‪ :‬امــا اينكــه‬
‫يعربي از حديث جابر چنيــن م ‌‬ ‫و در مورد آن اب ‌‬
‫هدليل حديث جابر آنرا در زمــان ابــوبكر‪ ‬انجــام داد ‌‬
‫هانــد ايــن از‬ ‫ب ‌‬
‫جمله مشغول كردن مردم به فتنه بــه جــاي رهنمودهــاي شــريعت‬
‫است وقتي كه حق بر باطل پيروز شود و مسلمانان فراغــت پيــدا‬
‫كنند و بعد از رهنمودهاي اصول دين در فروع ديــن بــازنگري كننــد‬
‫يدادنــد‬‫آنچه را كه در تحريم متعه نزد آنان مشهور است انجــام م ‌‬

‫‪ -‬همانطور كه نووي در شرح صحيح مسلم ‪ 9/183‬آنرا بيان نموده است‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬نكاح ‌المتعة محمد شميلة الهدل ص ‪.191-190‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬مصدر سابق‪.‬‬ ‫‪3‬‬


‫‪245‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫تا اينكه عمر‪ ‬معاويه پسر ابوسفيان و عمرو پسر حريــث را ديــد‬
‫يدادند آنها را نهي فرمود‪.4‬‬ ‫كه به آن دستور م ‌‬
‫اين با توجه به گفته جابر »در زمان رســول خــدا‪ ‬و ابــوبكر‪‬‬
‫يداديم« ‪...‬‬ ‫نكاح موقت را انجام م ‌‬
‫انتهاي امر چنين است كه حكــم نســخ آن بــه آنهــا نرســيده و ايــن‬
‫معنيش چنين نيست كه زير نظر و آگاهي رسول خدا‪ ‬يا اينكه با‬
‫آنان موافقت كرده و كار آنان را تثبيت نموده يا ابوبكر صديق كار‬
‫يگويد‪:‬‬ ‫آنان را تقرير و تثبيت نموده است به دليل گفته جابر كه م ‌‬
‫هاند‪ ،‬يا عمر‪ ‬قبل از بيان تحريم‬ ‫در زمان ابوبكر‪ ‬آنرا انجام داد ‌‬
‫آن از طرف رسول خدا‪ ‬آنان را تأييد كرده است‪.‬‬
‫و ايــن معنــايش چنيــن نيســت انجــام دادن آن دليــل بــر حلليتــش‬
‫يكننــد ‪ ...‬زيــرا‬
‫يباشد چنانكه بعضــي از جــاهلن چنيــن گمــان م ‌‬ ‫م ‌‬
‫اشياء زيادي هستند كه قانون عام اسلمي و غير اسلمي آنرا منع‬
‫يشود و اگر خــبر آن بــه‬ ‫يكند و بدون آگاهي حاكم انجام داده م ‌‬ ‫م ‌‬
‫يآورد ‪. ...‬‬
‫حاكم برسد برخورد لزم را به عمل م ‌‬
‫چقــدر زيباســت آنچــه كــه شــارع بلــوغ ‌المــرام گفتــه اســت و آن‬
‫حكنندگان متعه حكم را با توجه به اصــل صــادر نمــوده‬ ‫اينست‪ :‬مبا ‌‬
‫هآنـان نرسـيده و چنيـن چيـزي از بـاب‬ ‫خكننده آن ب ‌‬ ‫زيـرا دليـل نسـ ‌‬
‫اجتهاد نيست و آنــان بــه ايــن دليــل ناســخ را ندانســته ‌انــد معــذور‬
‫هستند‪ ،‬بعد از آشكار شدن نص سنت‪ ،‬اجتهادي در مسأله پذيرفته‬
‫يشود‪ ،‬و آن چيزهايي كه حكم آنرا بر اصحاب مخفــي نمــوده و‬ ‫نم ‌‬
‫هاند چنــد چيــز اســت كــه مهمــترين آن‬ ‫دليــل ناســخ آن را ندانســت ‌‬
‫عبارتند از‪:‬‬
‫أ‪ -‬ايــن نكــاح ســري بــوده‪ ،‬زيــرا شــاهد گرفتــن در آن مشــروط‬
‫نيســت و وقــتي كــه اعلن در آن نباشــد حــق اســت كــه حــتي بــر‬
‫نزديكان نيز مخفي بماند‪.‬‬
‫ب( اين نكاح دو بار به آن اجازه داده شده و صــحابي در مكــان‬
‫رخصت حضور داشته آنرا شنيده و دليل نهي را نشنيده و به اينجا‬
‫كشانيده كه به رخصت عمل كنند‪.‬‬

‫نعربي در عارضه ‌الحوذي ‪.3/51‬‬


‫‪ -‬اب ‌‬ ‫‪4‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪246‬‬

‫و آنچه بطور عمومي اهــل ســنت و جمــاعت در مــورد اصــحاب‬


‫صترين مردم بر انجــام اوامــر خــدا و‬ ‫معتقدند اينست كه آنان حري ‌‬
‫هاند‪.‬‬ ‫لجلله بود ‌‬ ‫يالله ج ‌‬‫اجتناب از نواه ‌‬
‫هر كدام از آنان كه نهي رسول خدا‪ ‬بــه او رســيده نظرشــان‬
‫نسبت به آن تحريم بوده و هر كدام در زمان نبــوت دليــل نهــي از‬
‫آن به او نرسيده ســپس بــه او رســيده بــه آن ملــتزم بــوده و آنــرا‬
‫نعباس ك كه خود مسلكي داشته و بعدا ً‬ ‫حرام دانسته به غير از اب ‌‬
‫يشود كــه بعضــي‬ ‫يكنيم‪ ... 1‬و با اين وصف انكار نم ‌‬ ‫از آن بحث م ‌‬
‫از اصحاب بعد از وفات رسول خدا‪ ‬نهي از آن بــه آنــان رســيده‬
‫است و اين چيز عجيبي نيست زيــرا ايــن چيزهــا بســيار روي داده‬
‫است‪ .‬احاديث زيادي بر شمار زيــادي از بزرگــان اصــحاب مخفــي‬
‫هاند و سن شان زياد بــوده‬ ‫مانده با اينكه به رسول خدا نزديك بود ‌‬
‫هاند‪ .‬حديث جزيه بر‬ ‫ياي با رسول خدا‪ ‬همراه بود ‌‬ ‫و مدت طولن ‌‬
‫عمر‪ ‬مخفي بوده تــا عبــدالرحمن‪ ‬آنــرا بــه وي رســانده اســت‬
‫چنانكه حديث اذن گرفتن بر وي مخفي بــوده تــا ابوموســي وي را‬
‫از آن مطلع كرده است‪.‬‬
‫ينضره روايت كرده گفته است‪ :‬مــن‬ ‫مسلم در صحيح خود از اب ‌‬
‫نزد عبدالله ‌بن جابر‪ ‬بودم شخصــي بــه نــزد او آمــد گفــت‪ :‬ابــن‬
‫هانــد جــابر‪‬‬ ‫نالزبير ‪ ‬در مورد متعه اختلف پيدا كرد ‌‬ ‫‌عباس و اب ‌‬
‫يداديم سپس عمر‪ ‬مــا را از‬ ‫گفت‪ :‬آنرا با رسول خدا‪ ‬انجام م ‌‬
‫آن نهي كرد و ديگر آنرا انجام نداديم‪.‬‬
‫يكند كه جابر‪ ‬وقــتي بــر نهــي‬ ‫اين حديث بر اين نكته دللت م ‌‬
‫پيــامبر از آن توســط عمــر‪ ‬اطلع پيــدا كــرده از آن منــع نمــوده‬
‫است و تصريح وي بر برنگشتن به انجام آن دليل به اين است كه‬
‫از رأي بر حلل بودن آن برگشته است‪...‬‬
‫پس انكار جابر‪ ‬بر عمر ‪ ‬كجاست؟‬
‫ي آن بــاقي مانــده بــود‬ ‫يگــوئيم‪ :‬اگــر حكــم مبــاح ِ‬ ‫بــه ايــن دليــل م ‌‬
‫يشد زيرا عموم به آن نياز دارند‬ ‫احاديث زيادي در مورد آن نقل م ‌‬
‫ي‬
‫يدانستند چنانكه تو آنرا شناختي و اگر حكــم مبــاح ِ‬ ‫و همه آنرا م ‌‬
‫يكردنـد بـه ايـن‬ ‫يماند اصحاب بر تحريـم آن اجمـاع نم ‌‬ ‫آن باقي م ‌‬

‫حالمتعه‪ ،‬ص ‪.189‬‬


‫‪ -‬نكا ‌‬ ‫‪1‬‬
‫‪247‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫دليــل كــه اصــحاب مبــاح بــودن آنــرا انكــار و دوري از آنــرا واجــب‬
‫يكنــد‬
‫هاند بر اين دللــت م ‌‬ ‫هاند با اينكه به مباحي آن علم داشت ‌‬ ‫كرد ‌‬
‫ي بيني كه چون نكاح‬ ‫كه بعد از مباحي آن اجتناب الزامي است نم ‌‬
‫هاند و بــديهي اســت كــه‬ ‫مبــاح اســت در حكــم آن اختلف نداشــت ‌‬
‫گرفتار شدن آنان بــه متعــه اگــر مبــاح بــود ماننــد عمــوميت نكــاح‬
‫لهــاي زيــاد در مــورد بقــاي‬‫يگرديد پس آنچه مشخص اســت نق ‌‬ ‫م ‌‬
‫نعبــاس ك‬ ‫مباحي آن وارد نشده و هيچ يكي از اصحاب بــه جــز اب ‌‬
‫هاند و تنها يك قول از ابن عباس ك روايت شده‬ ‫آن را قبول نداشت ‌‬
‫است‪.‬‬

‫جواب شبهه )‪(17‬‬


‫يگويند‪ :‬عبدالله ‌بن عمــر ك تحريــم متعــه را بــر پــدرش‬
‫اينكه م ‌‬
‫انكار كرده است‪ ...‬اين قول كه اغلب علمــاي شــيعه آنــرا بعنــوان‬
‫يكنند بزرگــترين دروغ اســت‪ ،‬و بــه جــامع ترمــذي و‬ ‫اجماع نقل م ‌‬
‫مسند احمد‪ .1‬مراجعه كردم آنچه را كتــب شــيعه نســبت م ‌‬
‫يدهنــد‬
‫نيافتم‪. ... 2‬‬
‫نعمـر ك كـه احمـد آنـرا در‬ ‫و حقيقت اينست كه آنان حـديث اب ‌‬
‫هاند‪ ،‬لفظ‬ ‫مسندش و ترمذي در جامعش روايت كرده تحريف كرد ‌‬
‫متعه حج را تبديل كرده و به ‌جاي آن لفظ »متعة النساء« را قرار‬
‫هاند‪.‬‬
‫داد ‌‬
‫يآيد‪.‬‬‫فها م ‌‬
‫و در زير بعضي از اين تحري ‌‬
‫فالصدق« تحت عنوان تحريــم‬ ‫جالحق و كش ‌‬‫حلي در كتابش »نه ‌‬
‫يگويــد‪ :‬در صــحيح ترمــذي‬ ‫عمر‪ ‬براي نكاح موقت زنان‪ ،‬چنين م ‌‬
‫يگويد‪ :‬در مورد متعه زنان از ابن ‌عمرك سؤال شــد‪ :‬گفــت‪ :‬آن‬ ‫م ‌‬

‫‪ -‬و جامع ‌الترمذي و تفسير قرطبي و مسند احمد بن حنبل را نگاه كن‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫نطــاووس حلــي‪،‬‬ ‫يالدين اب ‌‬


‫فالصــدق حلــي‪ ،‬طــرائف رضـ ‌‬ ‫جالحق و كش ‌‬ ‫‪ -‬نه ‌‬ ‫‪2‬‬

‫طالمســتقيم نبــاطي‪ ،‬حــدائق ‌الناضــرة بحرانــي‪ ،‬الفصــول ‌المهمــة‬ ‫صرا ‌‬


‫فالدين‪ .‬وســائل فقهيــه‬ ‫فالدين‪ .‬النــص ‌والجتهــاد شــر ‌‬
‫عبدالحســين شــر ‌‬
‫فالدين‪ .‬روضة‌ البهية در شرح لمع ـة ‌الدمشــقيه عــامليين‪،‬‬ ‫عبدالحسين شر ‌‬
‫ضالوشيعة محسن امين‪ .‬زواج موقت و دور آن در حل مشكلت جنســي‬ ‫نق ‌‬
‫تقي حكيـم‪ ،‬متعـه و اثـر آن در اصـلح اجتمـاعي توفيـق فككـي‪ ،‬ازدواج در‬
‫ت عزالدين بحرالعلوم‪ .‬تفسير قلئد الدرر جزائري ‪.3/68‬‬ ‫قرآن و سن ِ‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪248‬‬

‫حلل است و سؤال ‌كننده از اهل شام بود بــه او گفــت‪ :‬پــدرت از‬
‫ن عمر ك به او گفت‪ :‬اگر پدرم از آن نهي‬ ‫آن نهي نموده است؟ اب ‌‬
‫نموده و پيامبر‪ ‬آنرا انجـام داده‪ ،‬سـنت را تـرك و از قـول پـدرم‬
‫تبعيت كنيم ‪.1 . ...‬‬
‫يگويد‪ :‬در صحيح ترمذي وجود دارد‬ ‫نالدين در روضه چنين م ‌‬ ‫زي ‌‬
‫ن عمــر ك ســؤال‬ ‫كه مردي از اهل شام در مورد متعــه زنــان از اب ‌‬
‫نمــود‪ :‬گفــت‪ :‬حلل اســت‪ .‬مــرد گفــت‪ :‬پــدرت از آن نهــي نمــوده‬
‫نعمر ك گفت‪ :‬به من بگو اگر پــدرم از آن نهــي كــرده و‬ ‫است‪ ،‬اب ‌‬
‫پيامبر‪ ‬آنرا انجام داده باشد آيا ســنت پيــامبر را تــرك و از قــول‬
‫يكني؟‪.2‬‬‫پدرم تبعيت م ‌‬
‫يگويــد‪ :‬علمــه در‬ ‫فالدين در ص ‪ 80‬چنين م ‌‬ ‫و عبدالحسين شر ‌‬
‫نهج ‌الصدق و شهيد ‌الثاني در روضة البهية از صــحيح ترمــذي نقــل‬
‫ن عمر ك‬ ‫هاند كه‪ :‬مردي از اهل شام در مورد متعه زنان از اب ‌‬ ‫كرد ‌‬
‫سؤال نمـود‪ :‬گفـت‪ :‬حلل اسـت گفـت‪ :‬پـدرت از آن نهـي نمـوده‬
‫ن عمر ك گفت‪ :‬به من بگو اگر پــدرم از آن نهــي كــرده و‬ ‫است اب ‌‬
‫رسول خدا‪ ‬آنرا انجام داده است آيــا ســنت پيــامبر را تــرك و از‬
‫گفته پدرم تبعيت ‌كنيم؟‪.3‬‬
‫يگويــد‪ :‬بــاري‬‫ل فقهيــه« چنيــن م ‌‬ ‫عبدالحسين در كتابش »مسائ ‌‬
‫ديگر از ابن ‌عمر ك در مورد متعه زنــان ســؤال شــد چنــان كــه در‬
‫صحيح ترمذي هست‪ :‬گفت‪ :‬حلل است‪ ،‬به او گفتند‪ :‬پدرت از آن‬
‫نهي كــرده ‪ ...‬گفــت‪ :‬بــه مــن بگــو اگــر پــدرم از آن نهــي كــرده و‬
‫رسول خدا‪ ‬آنرا انجــام داده آيــا ســنت را تــرك و از گفتــه پــدرم‬
‫تبعيت كنيم؟‪.4‬‬
‫و اخيــرا ً ايــن كلم صــاحب »النــص و الجتهــاد« موســوي نيــز‬
‫يباشد‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫يشــود بحــث‬ ‫و در اين كتاب اكاذيب و دروغهاي قبلي روشــن م ‌‬
‫يكنيم تا دروغهـاي ســابق قاريـان را در دو‬ ‫را به موسوي واگذار م ‌‬
‫كتابش در مورد »بعنوان متعـه حـج وقـتي كـه عمـر‪ ‬از آن نهـي‬
‫نهج ‌الحق و كشف ‌الصدق ص ‪.283‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫روضة ‌البهية ‪.5/283‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫فصول ‌المهمة در تأليف امت! ص ‪.80‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫»مسائل فقهيه« تحت عنوان منكرين عمر‪ ‬ص ‪.84‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪249‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫نمود« را توضــيح دهــد و كشــف كنــد و در فصــل منكريــن عمــر‪‬‬


‫موســوي حــديث ابــن ‌عمــر ك را بــه ‌نقــل از جــامع ترمــذي چنيــن‬
‫يآورد‪ :‬و در صحيح ترمذي آمــده كــه از عبــدالله ‌بــن عمــر ك در‬ ‫م ‌‬
‫مورد متعه حج سؤال شد گفــت‪ :‬حلل اســت ســؤال كننــده بــه او‬
‫گفت‪ :‬پدرت از آن نهي نموده است گفت‪ :‬به من بگو اگر پدرم از‬
‫آن نهي كرده و پيــامبر‪ ‬آنــرا انجــام داده اســت از دســتور پــدرم‬
‫تبعيت كنيم يا از دستور رسول خدا‪‬؟‬
‫آن مرد گفت‪ :‬از دستور رسول خــدا‪ ‬پيــروي م ‌‬
‫يكنيــم او آنــرا‬
‫انجام داده است‪.1‬‬
‫يكند كه اين دروغگويان بر‬ ‫و از آن چيزهايي كه بر اين دللت م ‌‬
‫ي بندنــد ايــن روايــت اســت كــه عبــدالرزاق از‬‫ن عمر ك دروغ م ‌‬ ‫اب ‌‬
‫معمر ازهري از سالم روايت كرده كه گفت‪ :‬در مورد متعه حج از‬
‫ن عمر ك سؤال شد به آن دستور داد به او گفتند‪ :‬تــو بــا پــدرت‬ ‫اب ‌‬
‫يگوييد پــدرم نگفتــه بلكــه پــدرم‬‫يكني گفت‪ :‬آنچه را م ‌‬ ‫مخالفت م ‌‬
‫گفتــه اســت‪ :‬عمــره را جــدا از حــج انجــام دهيــد يعنــي عمــره در‬
‫يگردد و منظــورش ايــن‬ ‫ماههاي حج بدون حيوان قرباني كامل نم ‌‬
‫بوده كه در غير ماههاي حج خانه خدا زيارت گردد شما آنرا حــرام‬
‫يكنيـد و‬ ‫كرده و مردم را بـه خـاطر انجـام آن محاسـبه و توبيـخ م ‌‬
‫خداوند آنرا حلل كرده است و رسول خدا‪ ‬بــه آن عمــل نمــوده‬
‫است وقتي كه درباره آن بسياري حرف زدند گفت‪:‬‬
‫هتر است كه از آن تبعيت كنيد يــا‬ ‫آيا كتاب خدا جل جلله شايست ‌‬
‫عمر‪.2‬‬
‫م بن عبدالله ‌بن عمر آمد گفت‪ :‬ابن ‌عمر ك‬ ‫و در روايتي از سال ‌‬
‫با آن رخصتي كــه خداونــد در قــرآن در مــورد تمتــع نــازل كــرده و‬
‫رسول خدا‪ ‬آنرا انجام داده فتوا داده است‪ .‬مردم بــه ابــن ‌عمــر‬
‫يكني كه از آن نهي كرده‬ ‫يگويند‪ :‬چگونه با پدرت مخالفت م ‌‬ ‫كم ‌‬
‫يترسيد اگر عمــر‪ ‬از آن‬ ‫است؟ عبدالله به آنان گفت‪ :‬از خدا نم ‌‬
‫نهي كرده منظورش خيــر بــوده و التمــاس كامــل شــدن عمــره را‬

‫‪ -‬زير مورد ]‪ [21‬بعنوان »متعه حــج وقــتي كــه عمــر از آن نهــي نمــود« در‬ ‫‪1‬‬

‫كتابش النص والجتهاد ص ‪.190‬‬


‫‪ -‬احمد در ‪ 2/95‬آنرا روايت و ابن ‌قدامه در مغني ‪ 3/281‬آنرا روايت كرده‬ ‫‪2‬‬

‫است‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪250‬‬

‫يكنيد در حالي كــه خــدا و رســولش‬ ‫داشته است چرا آنرا حرام م ‌‬
‫هاند و رســول خــدا‪ ‬بــه آن عمــل كــرده اســت آيــا‬ ‫آنرا حلل كرد ‌‬
‫هتر است كه از آن تبعيت كنيد يا سنت عمر‬ ‫سنت پيامبر‪ ‬شايست ‌‬
‫‪‬؟ عمر‪ ‬به شما نگفته عمره در ماههاي حج حرام اســت بلكــه‬
‫يگردد‪.‬‬‫گفته عمره اگر جدا از ماههاي حج انجام پذيرد كامل م ‌‬
‫ن عمر ك راست گفته وقتي كه فرمود در آنجا ســي دروغگــو‬ ‫اب ‌‬
‫يبندند ‪. ...‬‬
‫هستند كه بر وي افترا م ‌‬
‫از اعرج و غير او روايت شده گفت‪ :‬مردي در مورد متعه زنــان‬
‫ن عمر ك پرسيد ]و من آنجا نزد وي بــودم[ خشــمگين شــد و‬ ‫از اب ‌‬
‫گفت‪ :‬ما در زمان رسول خـدا‪ ‬زناكـار و فاحشــه نبــوديم ســپس‬
‫يفرمود‪ :‬قبــل از روز‬ ‫گفت‪ :‬به ‌خدا سوگند از رسول خدا شنيدم م ‌‬
‫‪1‬‬
‫يآيند ‪.‬‬
‫قیامت مسيح دجال و سي كذاب و دروغگو يا بيشتر م ‌‬
‫ن عينيه از زهري‬ ‫ن عمر ك را به اين اثر كه اب ‌‬ ‫و بيان دروغ بر اب ‌‬
‫يرســانيم كــه گفــت‪ :‬از‬ ‫از سالم از پدرش روايت كرده به ‌اتمام م ‌‬
‫ابن ‌عمر ك در مورد متعه زنــان ســؤال شــد گفــت‪ :‬آنــرا ســفاح و‬
‫يدانيم‪.2‬‬‫فاحشه م ‌‬
‫جواب شبهه )‪(18‬‬
‫يكننــد كــه‬
‫ه آن اعــتراف م ‌‬ ‫يگوينــد‪ :‬خــود اهــل ســنت ب ‌‬‫اينكــه م ‌‬
‫روايات نسخ از طــرف پيــامبر‪ ‬مضــطرب و متنــاقض هســتند ‪...‬‬
‫اين قول يا اين نســبت بــه اهــل ســنت صــحيح نيســت ‪ ...‬درســت‬
‫است كه روايات تحريم متعه متعدد است ماننــد روز خيــبر يــا روز‬
‫فتح مكه يا جنگ تبوك يا حجــة ‌الــوداع يــا عمــرة القضــاء يــا ســال‬
‫اوطاس ‪ ...‬اما آيا اين روايات صحيح است يا ضــعيف و صــحيح در‬
‫آنجا وجود دارد ‪...‬؟ ببينيم دانشمندان حديث در اين موضوع يعنــي‬
‫يگويند؟‬‫تعدد روايات تحريم متعه چه م ‌‬
‫يگويــد‪ :‬علمــاء در وقــت‬ ‫يگويــد‪ :‬ســهيلي م ‌‬ ‫نحجــر در فتــح م ‌‬‫اب ‌‬
‫بتريــن آنچــه در آن مــورد روايــت‬ ‫تحريم متعه اختلف دارنــد‪ ،‬غري ‌‬
‫يگويد‪ :‬در جنگ تبــوك حــرام گشــته‬ ‫شده روايت كسي است كه م ‌‬
‫يگويــد‪ :‬در عمــرة ‌القضــاء‬‫است‪ .‬سپس روايت حسن است كــه م ‌‬
‫‪ -‬سعيد بن منصور در سنن خود) ‪ (851‬ص ‪ 252‬و ابويعلي موصلي در مســند‬ ‫‪1‬‬

‫‪ 10/95‬آنـرا روايـت كـرده سـند آن حسـن اسـت‪ ..‬بـه فتـح ‌الربـاني سـاعاتي‬
‫‪ 16/191‬و مسند امام احمد ‪ 8/58‬شرح و وضع الفهارس احمد شاكر بنگر‪.‬‬
‫حالباري ‪.9/74‬‬ ‫‪ -‬فت ‌‬ ‫‪2‬‬
‫‪251‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫بوده است و مشهورترين روايت در مورد تحريم آن اين است كــه‬


‫در جنگ فتح مكه بوده است چنــانكه مســلم از حــديث ربيــع پســر‬
‫سبره از پدرش و در روايتي ديگر كه ابوداود آنرا روايت كــرده در‬
‫هانــد‪:‬‬
‫حجة الوداع بوده است گفت‪ :‬و بعضي از آن راويــان كــه گفت ‌‬
‫در جنگ اوطاس بوده موافــق آن رأي اســت كــه گفتــه ســال فتــح‬
‫يگــردد‪:‬‬ ‫بوده است ا‌زآنچه به آن اشاره شد شش مكان حاصــل م ‌‬
‫خيبر‪ ،‬عمرة ‌القضاء‪ ،‬فتح مكه‪ ،‬اوطاس‪ ،‬تبوك‪ ،‬حجة الوداع و حنين‬
‫يماند زيرا آنهم در روايتي واقع شده كه قبل ً به آن اشــاره‬ ‫باقي م ‌‬
‫هخــاطر خطــاي راويــانش‬ ‫ً‬
‫هام يا از آن مشغول شده يا عمــدا ب ‌‬
‫كرد ‌‬
‫آنرا ترك كرده است يا بــه ايــن خــاطر بــوده كــه جنــگ اوطــاس و‬
‫حنين يكي بوده است‪.1‬‬
‫اقوال علماء و مکان تحریم متعه‪:‬‬
‫ههـا و مكـان‬
‫و در پايين‪ ،‬اقـوال علمـاي حـديث در مـورد ايـن غزو ‌‬
‫يگردد‪.‬‬
‫تحريم متعه ذكر م ‌‬

‫‪ -1‬جنگ خيبر‪:‬‬
‫يگويــد‪ :‬هيــچ قــول صــحيح و صــريحي‬
‫زرقاني در شرح موطأ م ‌‬
‫هجز خيبر و فتح باقي نمانده است ‪. ...‬‬ ‫ب ‌‬
‫حترين اين اقوال آنســت كــه‬
‫يگويد‪ :‬صحي ‌‬ ‫و غماري در الهداية م ‌‬
‫‪2‬‬
‫تحريم آن در روز خيبر و روز فتح بوده است ‪.‬‬

‫‪ -2‬عمرة‌القضاء‪:‬‬
‫يگويد‪ :‬در مورد عمــرة ‌القضــاء‬‫نحجر در فتح ‌الباري م ‌‬ ‫حافظ اب ‌‬
‫هيچ أثر صحيحي وجود ندارد زيرا از جمله مرسلهاي حســن اســت‬
‫و مراسيل او ضــعيف هســتند زيــرا از هــر كســي حــديث را قبــول‬
‫يكرد‪.3‬‬‫م ‌‬
‫يگويــد‪ :‬عـالمي جـامع‬‫نســعد در ترجمــه حســن بصــري ‪ :‬م ‌‬ ‫و اب ‌‬
‫علــوم و بلنــد مرتبــه بــوده اســت ‪ ...‬و آن حــديث از احــاديثي كــه‬

‫‪ -‬فتح ‌الباري ‪.9/74‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬الهدايه ‪.6/510‬‬ ‫‪2‬‬

‫حالباري ‪.9/75‬‬‫‪ -‬فت ‌‬ ‫‪3‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪252‬‬

‫روايــت كــرده و ســندش را آورده و از آنكــه شــنيده روايــت كــرده‬


‫حجت است و مراسيل او حجت نيست‪.1‬‬
‫‪ -3‬فتح مكه‪:‬‬
‫بدان كه حديث سبره غير از طريق پسرش ربيع روايت نشده و‬
‫در كتب حديثي كه با شروح آن در دسترس ماست و بر آن اطلع‬
‫هايم چنين است‪ ...2‬مگر آنچه امام ابــوحنيفه از زهــري از‬ ‫پيدا كرد ‌‬
‫محمد پسر عبدالله از سبره جهني روايت كرده كه رسول خــدا‪‬‬
‫در روز فتح مكه از متعه زنان نهي فرمود ‪ ...‬و تمــام احــاديثي كــه‬
‫يكنـــد نهـــي از آن را در روز فتـــح مكـــه ذكـــر‬ ‫مســـلم روايـــت م ‌‬
‫ل بــن اميــه‬ ‫يكند ‪ ...‬مگر آن روايت كه ابوداود از طريق اسماعي ‌‬ ‫م ‌‬
‫يكند كه در آن نهــي را در حجــة الــوداع‬ ‫از زهري از ربيع روايت م ‌‬
‫يکند‪.‬‬‫بيان م ‌‬
‫فقط اسماعيل آنرا روايت كــرده و آن شــاذ اســت‪ ،‬و امــا آنكــه‬
‫ز بن عمــر از ربيــع‬ ‫احمد و ابن ‌ماجه و غير آنان از طريق عبدالعزي ‌‬
‫از پدرش روايت كرده ‪ ...‬و عبدالعزيز به تنهايي گفته‪ :‬كه در حجة‬
‫‌الوداع بوده موهوم است‪ ،‬وهمي قرار دادن منفرد مخالف اگرچــه‬
‫يگيــرد در حــالي كــه ثــابت شــده او‬ ‫موثوق باشد چگونه صورت م ‌‬
‫ً‬
‫صادق بوده و خطا كرده است‪ .3‬خصوصا اينكه راويــان آن از ربيــع‬
‫هاند‪ ... 4‬در‬ ‫گروهي هستند كه در آن طبقه به درجه مشهور رســيد ‌‬
‫هانــد نــزد‬‫حالي كه تمام راوياتي كه داستان را از ربيع روايــت كرد ‌‬
‫مسلم عمارة ‌بن غزيه و عبدالملك و عبدالعزيز هر دو پسران ربيع‬
‫يكننــد ‪...‬‬‫و زهري همه وقوع داستان را در فتح مكه روايت ذكر م ‌‬
‫هانــد و در آن تــوهم ايجــاد‬ ‫حفـاظ روايــت عبــدالعزيز را نقــد كرد ‌‬ ‫و ُ‬
‫هانــد‬
‫هاند‪ ،‬زيرا ديگــر راويـان كـه از ربيـع و ســبره روايــت كرد ‌‬ ‫كرد ‌‬
‫معتقدند كه رويداد در فتح مكه بوده است ‪. ...‬‬

‫يگويــد‪ :‬او‬
‫نسعد در ترجمه حســن بصــري م ‌‬ ‫ن حجر ‪ 2/266‬و اب ‌‬ ‫‪ -‬تهذيب اب ‌‬ ‫‪1‬‬

‫عــالم و دانشــمندي جــامع علــوم و بلنــدمرتبه بــوده اســت ‪ ...‬و هرآنچــه از‬
‫احاديثش با سند و از آنكس كه شنيده روايت كرده باشــد حجــت و مرســل‬
‫آن حجت نيست‪.‬‬
‫‪ -‬الهدل‪ ،‬ص ‪.175‬‬ ‫‪2‬‬

‫ب ابن ‌حجر ص ‪.215‬‬ ‫‪ -‬التقري ‌‬ ‫‪3‬‬

‫‪ -‬الهدل‪ ،‬ص ‪.175‬‬ ‫‪4‬‬


‫‪253‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫و بــه هميــن دليــل مســلم روايــت او را در صــحيح خــود روايــت‬


‫نكرده است‪.1‬‬

‫‪ -4‬جنگ اوطاس‪:‬‬
‫يگويد‪ :‬اگر گفته شود با اين روايت كه‬ ‫نالقيم در زاد المعاد م ‌‬
‫اب ‌‬
‫مسلم آنــرا در صــحيح خــود از حــديث جــابر‪ ‬و ســلمه ‌بــن اكــوع‬
‫هاند‪ :‬منادي رسول خدا‪ ‬بر مــا‬ ‫يكنيد كه گفت ‌‬‫روايت كرده چكار م ‌‬
‫داخل شد و گفت‪ :‬رسول خدا‪ ‬به شما اجازه داده نكــاح مــوقت‬
‫را انجام دهيد گفته شده‪ ،‬اين زمـان فتــح قبـل از تحريـم آن بـوده‬
‫سپس آنرا حرام كرده اســت بــه دليــل ايــن حــديث كــه مســلم در‬
‫يگويد‪ :‬رسول خدا‪‬‬ ‫ن اكوع روايت كرده م ‌‬ ‫صحيح خود از سلمه ب ‌‬
‫ه بار به نكاح موقت رخصــت داد ســپس از آن‬ ‫در سال اوطاس س ‌‬
‫نهي نمود و سال اوطاس همان ســال فتــح اســت زيــرا مجاهــدين‬
‫جنگ اوطاس به فتح مكه متصل بودند‪.2‬‬
‫يگويد‪ :‬سال اوطاس و فتح يكي است‪ ،‬اگرچه اوطاس‬ ‫بيهقي م ‌‬
‫بعد از فتح بوده اما كمي بعد از فتح بوده است و آنچه در آن نهي‬
‫يكند به هر كدام از آن دو نسبت داده شود‪.3‬‬ ‫شد‪ ،‬فرقي نم ‌‬
‫‪ -5‬جنگ حنين‪:‬‬
‫يگويد‪ :‬و حنين باقي مانده زيرا تحريم‬ ‫نحجر در فتح ‌الباري م ‌‬
‫اب ‌‬
‫متعه چنـانكه قبل ً بـه آن اشـاره نمـودم روايـتي در آن واقـع شـده‬
‫است يا از آن مشغول شده يا عمــدا ً ب ‌‬
‫هخــاطر اشــتباه راويــان آن‪،‬‬
‫آنرا ترك نموده يا به ‌اين دليل كه جنگ اوطاس و حنين يكي است‬
‫‪.4..‬‬
‫يگويد‪ :‬از علي‪ ‬روايت شده گفت‪:‬‬ ‫ل السلم م ‌‬ ‫صنعاني در سب ‌‬
‫رسول خدا‪ ‬در سال خيبر از متعه زنان نهي نمــود ‪ ...‬و آنكــه در‬
‫عــام حنيــن آنــرا روايــت كــرده تــوهم قــرار داده اســت نســائي و‬
‫دارقطني آنرا روايت و به آن اشاره كرده كه توهم است ‪.5. ...‬‬

‫الهدل ص ‪.155‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫به زاد المعاد ‪.3/462‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫سنن بيهقي ‪.7/204‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫ل الوطار ‪.3/137‬‬ ‫ني ‌‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬

‫لالسلم ‪.3/126‬‬ ‫سب ‌‬ ‫‪-‬‬ ‫‪5‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪254‬‬

‫‪ -6‬جنگ تبوك‪:‬‬
‫ق بــن‬
‫يگويــد‪ :‬روايــت تبــوك را اســحا ‌‬‫نحجر در فتح ‌البــاري م ‌‬ ‫اب ‌‬
‫نحبان از طريق خود از حــديث ابــوهريرة‪ ‬و حــازمي‬ ‫راهويه و اب ‌‬
‫از طريق جابر‪ ‬آنرا روايت كرده است ‪ ...‬و در حـديث ابـوهريرة‬
‫ل بــن اســماعيل از‬ ‫‪ ‬اختلفي وجود دارد زيرا آن از روايــت مــؤم ‌‬
‫عكرمه از عمار اســت كــه بحــث بــر ســر تمــام آنهــا وجــود دارد و‬
‫حديث جابر‪ ‬صحيح نيست زيرا از طريق عبــاد ‌بــن كــثير روايــت‬
‫شده كه متروك است‪.1‬‬
‫هاند كه پيامبر‪‬‬ ‫يگويد‪ :‬غيرمسلم از علي‪ ‬روايت كرد ‌‬ ‫نووي م ‌‬
‫ق بــن راشــد‬‫در جنگ تبوك از آن نهي كرده است‪ .‬از روايت اسحا ‌‬
‫ه بـن محمــد بـن علـي از پــدرش از علـي‪ ‬و‬ ‫از زهـري از عبــدالل ‌‬
‫كســي در ايــن از او تبعيــت نكــرده اســت و او غلطــي از طــرف‬
‫اوست‪.2‬‬
‫‪ -7‬حجةالوداع‪:‬‬
‫يگويد‪ :‬حديث سـبره كـه مبـاح كـردن متعـه در حجـة‬ ‫قرطبي م ‌‬
‫‌الوداع در آن وجود دارد از تمام معاني خود خارج است و مــا ايــن‬
‫گفته را اعتبار نموديم غير از دو روايــت عبــد العزيــز بــن ‌عمــر ب ‌‬
‫ن‬
‫عبد العزير آنرا نيافتيم و اسماعيل ‌بــن عيــاش از عبــد العزيــز ‌بــن‬
‫ر بن ‌عبد العزيز روايت كرده و ذكر كرده كه در فتح مكه بــوده‬ ‫‌عم ‌‬
‫يهمسري نزد رسول خدا‪ ‬شكايت كردند و به آنان‬ ‫است كه از ب ‌‬
‫هاند‬‫يهمسري شكايت كرد ‌‬ ‫رخصت داد و اينكه در حجة الوداع از ب ‌‬
‫غيرممكــن اســت زيــرا در آن ســال حــج را بــه ‌زنــان انجــام داد و‬
‫نپذير بود و وضعيت آنان در آن هنگام‬ ‫ازدواج با زنان در مكه امكا ‌‬
‫مانند جنگهاي قبل نبود‪.3‬‬
‫يگويد‪ :‬ظاهرا ً حجة ‌الــوداع اســت كـه‬ ‫ح الباري م ‌‬‫ابن ‌حجر در فت ‌‬
‫نهي تنها در آن انجام گرفته اســت اگــر حــديث در مــورد آن ثــابت‬
‫شده باشد زيرا اصحاب بعد از اينكه وسعت پيــدا كردنــد در آن بــا‬
‫يهمســري‬ ‫زنان شان حج را انجام دادنــد نــه در ســختي و نــه در ب ‌‬
‫‪ -‬فتح ‌الباري ‪.9/74‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬صحيح مسلم به ‌شرح نووي ج ‪.9/180 3‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬تفسير قرطبي ‪.5/131‬‬ ‫‪3‬‬


‫‪255‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يبردند و در غير اينصــورت راوي حــديث ســبره‬ ‫ه سر نم ‌‬ ‫طولني ب ‌‬


‫آنرا از طريق پســرش ربيــع روايــت كــرده و در تعييــن آن از ربيــع‬
‫اختلف دارند و حديث يكي اســت و در مــورد يــك داســتان اســت‪،‬‬
‫يكنــد‬
‫پس ترجيح طريقي كه مسلم آنرا روايت كرده كه تصــريح م ‌‬
‫يگــردد‪.‬‬ ‫در زمان فتح مكه بوده و قبول كردن ايــن رأي الزامــي م ‌‬
‫والله اعلم‪.1‬‬
‫يگويــد‪ :‬نهــي كــردن از آن در حجــة‬ ‫لالوطــار م ‌‬ ‫شــوكاني در ني ‌‬
‫يگويد‪:‬‬ ‫ع بن سبره مختلف است و اين روايت از او م ‌‬ ‫‌الوداع بر ربي ‌‬
‫‪2‬‬
‫حتر و مشهورتر است ‪.‬‬ ‫در روز فتح مكه بوده صحي ‌‬
‫هاي از طرف رسول خدا‪ ‬به استمتاع داده‬ ‫و مي گويد‪ :‬هيچ اجاز ‌‬
‫نشده است‪.3‬‬
‫يگويد‪ :‬علماء در آن وقتي كـه متعـه در‬ ‫ابن ‌قيم در زاد المعاد م ‌‬
‫يگويــد‪ :‬چهــارم‪ :‬آن‬ ‫آن حرام گرديد اختلف دارند ‪ ...‬تا آنجــا كــه م ‌‬
‫در سال حجة ‌الوداع صورت گرفتــه و وهمــي از طــرف بعضــي از‬
‫راويان است كه از فتح مكه به حجة الــوداع تبــديل گشــته چنــانكه‬
‫توهم معاويه‪ ‬از عمــرة الجعرانــه بــه حجــة ‌الــوداع عــوض شــده‬
‫يگويد‪ :‬از رسول خدا‪ ‬تخلــف نمــودم و تصــور از‬ ‫است چنانكه م ‌‬
‫زماني به زماني ديگر و از مكاني به مكاني ديگر و از رويدادي بــه‬
‫يكند و اين حالت خيلي براي حفاظت حديث‬ ‫رويدادي ديگر كوچ م ‌‬
‫‪4‬‬
‫نتر از آنان روي داده است ‪.‬‬ ‫تهاي پايي ‌‬ ‫و شخصي ‌‬
‫يگيريم‪ :‬قول حق و راجــح اينســت كــه‬ ‫از موضوع قبلي نتيجه م ‌‬
‫تحريم و اباحه دو مرتبه بوده است و قبل از خيبر بوده سپس روز‬
‫خيبر حرام گرديده سپس روز فتح مكه كــه همــان اوطــاس اســت‬
‫هاند مباح گرديده سپس در همــان ســال بعــد‬ ‫زيرا با هم متصل بود ‌‬
‫‪5‬‬
‫از سه روز براي ابد تا روز قيامت حرام گرديد ‪.‬‬
‫يآيد كه جنگهــاي پيــامبر‪ ‬و‬ ‫خلصه اين اقوال‪ :‬در پايين جدولي م ‌‬
‫يكند‪.‬‬ ‫مكان و زمان تحريم متعه را بيان م ‌‬
‫فتح ‌الباري ‪.9/76‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫لالوطار ‪.3/137‬‬ ‫ني ‌‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫مصدر سابق‪.‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫زادالمعاد ‪.2/459‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬

‫به صحيح مسلم به شرح نووي ‪ 3/181‬و تفسير آلوسي ‪ 5/7‬بنگر‪.‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪5‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪256‬‬
‫‪257‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫تاريخ‬ ‫درجه‬ ‫تخريج‬ ‫متن حديث‬ ‫راوي‬ ‫نام‬


‫حديث‬ ‫حديث‬ ‫غزوه‬
‫محرم ‪7‬‬ ‫صحيح‬ ‫بخاري و مسلم و حميدي‬ ‫رسول خدا‪ ‬از‬ ‫علي‬ ‫‪ -1‬خيبر‬
‫هجري‬ ‫و احمد و دارمي و‬ ‫متعه زنان و خوردن‬ ‫يطالب‬
‫ناب ‌‬
‫‌ب ‌‬
‫نماجه و ترمذي و‬
‫اب ‌‬ ‫گوشت الغهاي اهلي‬
‫نسائي‬ ‫نهي نمود‪.‬‬
‫يالقعده ‪7‬‬
‫ذ ‌‬ ‫ضعيف از‬ ‫سعيد بن منصور و‬ ‫متعه زنان سه ‌روز‬ ‫حسن بصري‬ ‫‪ -2‬عمرة‬
‫هجري‬ ‫مراسيل‬ ‫مصنف عبدالرزاق‬ ‫فقط بوده و قبل و‬ ‫قضاء‬
‫حسن‬ ‫بعد از آن نبوده‬
‫است‪.‬‬
‫رمضان ‪8‬‬ ‫صحيح‬ ‫مسلم و حميدي و‬ ‫متن حديث رسول‬ ‫هبن‬
‫سبر ‌‬ ‫‪ -3‬فتح‬
‫هجري‬ ‫دارمي و ابوداود‬ ‫خدا ‪ ‬از نكاح‬ ‫دالجهني‬‫معب ‌‬ ‫مكه‬
‫موقت نهي فرمود‪.‬‬
‫نسائي و احمد‬ ‫‪ -4‬سال‬
‫و طحاوي و‬ ‫فتح‬
‫سعيد و ابن‬
‫يشيبه‬
‫‌اب ‌‬
‫‪ 8‬هجري‬ ‫صحيح‬ ‫مسلم و احمد‬ ‫رسول خدا ‪ ‬در‬ ‫سلمة بن ‌اكوع‬ ‫‪-4‬‬
‫نابي‬
‫وطحاوي و اب ‌‬ ‫سال اوطاس‬ ‫اوطاس‬
‫شيبه و دارقطني و‬ ‫همرتبه به نكاح‬
‫س ‌‬
‫طيالسي و بيهقي‪.‬‬ ‫موقت‬
‫رخصت‪،‬سپس از آن‬
‫نهي نمود‪.‬‬
‫‪ 8‬هجري‬ ‫ضعيف‬ ‫نسائي و دارقطني‬ ‫رسول خدا ‪ ‬از‬ ‫يط‬
‫ناب ‌‬
‫يب ‌‬
‫عل ‌‬ ‫‪ -5‬حنين‬
‫عبدالوهاب‬ ‫متعه زنان در روز‬ ‫الب‬
‫ثقفي به‬ ‫خيبر نهي فرمود‪.‬‬
‫تنهايي آنرا‬
‫روايت كرده‬
‫است‪.‬‬
‫‪ 9‬هجري‬ ‫ضعيف زيرا‬ ‫دارقطني‬ ‫رسول خدا ‪ ‬در‬ ‫يط‬
‫ناب ‌‬
‫يب ‌‬
‫عل ‌‬ ‫‪ -6‬تبوك‬
‫اسحاق ‌بن‬ ‫روز تبوك از متعه‬ ‫الب‬
‫راشد از‬ ‫زنان نهي فرمود‪.‬‬
‫زهري به‬
‫تنهايي آنرا‬
‫روايت كرده‬
‫است‪.‬‬
‫ضعيف است‬ ‫دارقطني وطحاوي و‬ ‫رسول خدا ‪،‬‬ ‫ب‪.‬‬
‫زيرا مؤمل ‌بن‬ ‫بيهقي‪.‬‬ ‫حرام كرد يا منهدم‬ ‫ابوهريره‬
‫اسماعيل در‬ ‫كرد نكاح و طلق و‬
‫سند آن وجود‬ ‫عده و ميراث متعه ـ‬
‫دارد‪.‬‬ ‫ت ـ را‬
‫نكاح موق ‌‬
‫ضعيف‬ ‫بيرون رفتيم و آن‬ ‫ج‪.‬‬
‫زناني كه از آنان بهره ـ‬ ‫جابربن‬
‫يگرفتيم با ما‬‫لذت ـ م ‌‬ ‫عبدالله‬
‫بودند به ثنية‌ الرركاب‬
‫رسيديم گفتيم اي‬
‫سول خدا‪ ‬آنها آن‬
‫زناني هستند كه از آنها‬
‫مـ‬
‫استمتاع ـ كا ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪258‬‬

‫يگيريم‪.‬‬
‫م ‌‬
‫بخاطر ضعف‬ ‫حازمي‬ ‫رسول خدا ‪‬‬ ‫د‪.‬‬
‫راوي‬ ‫فرمود آنان‬ ‫جابربن‬
‫آن صدقه ‌بن‬ ‫تا روز قيامت بر‬ ‫عبدالله‬
‫عبدالله‬ ‫شما حرام هستند‬

‫جدا ً ضعيف‬ ‫با رسول خدا ‪‬‬


‫است زيرا‬ ‫براي غزوه تبوك‬
‫عبادبن كثير‬ ‫خارج شديم تا به‬
‫ثقفي ضعيف‬ ‫عقبه رسيديم آن‬
‫است‪.‬‬ ‫هدنبال‬
‫مكاني كه ب ‌‬
‫يآيد زناني‬‫شام م ‌‬
‫آمدند و ما تمتع خود‬
‫را ذكر نموديم و آنان‬
‫سفر ما و كاروان ما‬
‫ظاهر گرديدند يا‬
‫يگرديدند‪ .‬رسول‬ ‫م ‌‬
‫خدا ‪ ‬به آنها نگاه‬
‫كرد فرمود آن زنان‬
‫كيستند؟ گفتيم اي‬
‫رسول خدا آن زناني‬
‫كه از آنها كام‬
‫هايم‪ ،‬گفت ‪:‬‬ ‫گرفت ‌‬
‫رسول خدا ‪‬‬
‫خشمگين شد‪ .‬تا‬
‫اينكه صورتش‬
‫قرمز گشت و‬
‫رنگش تغيير نمود‬
‫و خشمش شدت‬
‫يافت و بلند شد و‬
‫براي ما خطبه داد‪.‬‬
‫سپاس و ستايش‬
‫خدا كرد و سپس‬
‫از نكاح موقت‬
‫نهي فرمود ‪ ...‬تا‬
‫آخر ‪.0‬‬
‫‪259‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫ضعيف وهمي‬ ‫همراه رسول خدا‬ ‫سبره ‌بن‬ ‫‪ -7‬حجة‬


‫از عبدا لعزيز‬ ‫‪ ‬در حجة ‌الوداع‬ ‫معبد‬ ‫‌‌الوداع‬
‫‌بن عمر‬ ‫بيرون رفتيم ‪ ...‬با او‬
‫است‪.‬‬ ‫ازدواج كرد و نزد او‬
‫ماند‪ ...‬سپس در‬
‫صبح رسول خدا ‪‬‬
‫در بين ركن و باب‬
‫ايستاده بود و‬
‫يفرمود‪ :‬اي مردم‬ ‫م ‌‬
‫من به شما اجازه‬
‫داده بودم‪ .‬اجازه‬
‫استمتاع را داده‬
‫بودم بدانيد كه‬
‫خداوند آنرا تا روز‬
‫قيامت حرام كرد‬
‫ه است هركس از‬
‫آن زنان متعه نزدش‬
‫هست راهشان را‬
‫خالي كند و از آنچه‬
‫هايد هيچ‬ ‫به آنان داد ‌‬
‫چيزي را پس‬
‫نگيريد‪.‬‬
‫ضعيف و شاذ‬ ‫ابوداود و احمد‬ ‫ما نزد عمربن‬
‫است و‬ ‫عبدالعزيز بوديم‬
‫اسماعيل ‌بن‬ ‫متعه زنان را نزد‬
‫اميه از زهري‬ ‫وي ذكر نموديم‬
‫آنرا به تنهايي‬ ‫مردي كه ربيع ‌بن‬
‫روايت كرده‬ ‫سبره نام داشت‬
‫است‪.‬‬ ‫گفت‪ :‬بر پدرم‬
‫يدهم‬ ‫شهادت م ‌‬
‫يگفت‬ ‫كه م ‌‬
‫رسول خدا ‪ ‬در‬
‫حجة الوداع از آن‬
‫نهي نمود‪.‬‬
‫يکند‬
‫تترين چيزي كه بر آن دللت م ‌‬ ‫يگويند‪ :‬راس ‌‬‫و اما اينكه م ‌‬
‫كه در زمان رسول خدا ‪ ‬نسخ نگرديده گفته خــود عمــر‪ ‬اســت‬
‫»دو متعه هست كه در زمان رسول خدا ‪ ‬بوده و من از آن نهي‬
‫يكنــم‪ ،‬و آن‬
‫يكنم و هر كسي آنرا انجام دهــد وي را مجــازات م ‌‬ ‫م ‌‬
‫دو متعه حج و متعه زنان است ‪.«...‬‬
‫جواب از چند ديدگاه‪:‬‬
‫عمر دو متعه را حرام ننموده‪ ،‬نه متعه حج و نه متعه زنان ‪ ...‬و‬
‫براي بيان آن حتما ً بايد متعه حج را بشناسيم‪.‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪260‬‬

‫متعه حج‪:‬‬
‫اما متعه حج‪ ،‬گفته شده كه انجام عمره در ماههــاي حــج اســت‬
‫سپس انجام حج در همان سال‪ .‬و گفته شده‪ :‬تمتــع دوبــاره قِــران‬
‫است زيرا با سقوط سفرش براي انجــام عبــادتي ديگــر در همــان‬
‫شهر لذت گرفته است‪.‬‬
‫يگويند‪.‬‬ ‫و گفته شده‪ :‬فسخ احرام حج براي انجام عمره را تمتع م ‌‬
‫هاي كه عمر‪ ‬از آن نهي نموده كدام بود؟‬ ‫پس آن متع ‌‬
‫هاي كــه عمــر‪ ‬در حــج از آن نهــي‬ ‫دانشــمندان در مــورد آن متع ‌‬
‫هانــد‪ :‬آن عبــارت بــود از فســخ‬ ‫فرمــود اختلف دارنــد‪ .‬بعضــي گفت ‌‬
‫احرام حج براي انجام عمره‪.‬‬
‫تمتع كه به معني فسخ حج براي انجام عمره است رسول خــدا‪‬‬
‫بــه اصــحاب دســتور فرمــود كــه احرامــي كــه بــراي انجــام حــج‬
‫هاند فسخ و احرام عمره را بپوشند و به ايــن دليــل رســول‬ ‫پوشيد ‌‬
‫خــدا‪ ‬آن كــار را بــه آنــان انجــام داد زيــرا آنــان انجــام عمــره در‬
‫يگفتند‪ :‬بــه آنــان دســتور داد‬‫ماههاي حج را كار غلطي دانسته و م ‌‬
‫كه احرام حج را باطل و به احرام عمره تبديل كنند براي تأكيد بــر‬
‫اينكه مباح است‪ .‬و بــراي آن كــارواني كــه همــراه ‪ ‬بودنــد مبــاح‬
‫گرديد و آن فقــط در آن ســال بــوده اســت زيــرا بــه آنــان دســتور‬
‫فرمود كــه احــرام حــج را بپوشــند و ســپس بــه فســخ آن و تبــديل‬
‫كردن آن به عمره دستور داد‪.‬‬
‫و دانشمندان در آن اختلف دارند‪.‬‬
‫آيا آن حكم مخصوص اصحاب در آن سال بــوده يـا تـا روز قيــامت‬
‫باقي خواهد ماند؟‬
‫يگوينــد‪ :‬حكــم خــاص نيســت‬ ‫احمد و گروهي از علماي ظــاهري م ‌‬
‫بلكه تا روز قيــامت بـاقي اســت بــراي هــر كســي كــه احــرام حــج‬
‫پوشيد‪ .‬و حيوان قرباني با خود ندارد احرامش را به عمــره تبــديل‬
‫كند و اعمالي كه بر او حرام بوده انجام دهد‪.‬‬
‫و مالك و شافعي و ابــوحنيفه و جمهــور علمــاي ســلف و خلــف‬
‫يگويند‪ :‬آن حكم مخصوص اصــحاب در آن ســال بــوده و بعــد از‬ ‫م ‌‬
‫يباشد و به اين دليل بــه آنــان در آن ســال دســتور داد‬ ‫آن جائز نم ‌‬
‫چنين كنند تا با آن باوري كه در عصر جاهليت عمره را در ماههاي‬
‫‪261‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫يدانســتند مخــالفت كننــد و از آن چيزهــايي كــه نفــع‬ ‫حــج حــرام م ‌‬


‫يشود‪.‬‬ ‫جمهور به آن استدلل م ‌‬
‫حديث ابوذر‪ ‬است كه مسلم آنرا روايت كــرده اســت‪ :‬متعــه در‬
‫حج مخصوص اصحاب محمــد‪ ‬بــوده اســت‪ .‬يعنــي باطــل كــردن‬
‫احرام حج و تبديل آن به عمره‪.‬‬
‫و اما تمتع به معني انجام عمره در ماههاي حج قبل از حج‪ ،‬مــردم‬
‫در زمــان ابــوبكر‪ ‬و عمــر‪ ‬وقــتي كــه در انجــام آن ســهولت‬
‫يديدنــد در ماههــاي حــج عمــره را انجــام و در ســائر ماههــا از‬ ‫م ‌‬
‫يگردنـد و خـانه كعبـه‬ ‫ممالك شان براي انجام عمره به مكـه برنم ‌‬
‫عاري از زائرين براي عمــره از شــهرهاي ديگــر در بــاقي ماههــاي‬
‫سال بود‪ .‬عمربن خطاب‪ ‬به آنچه براي آنها كــاملتر بــود بــه آنهــا‬
‫دستور داد اينكه در غير ماههاي حج عمــره را انجـام دهنــد بـا ايـن‬
‫يگرفــت و‬ ‫كار كعبه در ماههاي حج و غير حج هدف زيارت قرار م ‌‬
‫يشود كه كاملترين حج و عمره آنست كه از وطن خــود‬ ‫دانسته م ‌‬
‫براي هر يك سفري ايجــاد كنــد همــانطور كــه رســول خــدا‪ ‬آنــرا‬
‫يداد چنانكه قبل از حج سه عمره را به تنهايي انجــام داد‪،‬‬ ‫انجام م ‌‬
‫و عمر‪ ‬براي حصول و كمال اين فضيلت جـز ايـن راهـي نيــافت‬
‫كه آنها را از انجــام عمــره در ماههــاي حــج نهــي كنــد و جــائز بــود‬
‫سلطان بعضي از رعيت خود از چيزهايي از مباحـات و مسـتحبات‬
‫ينمود تا چيــزي کــه از آن برتــر اســت حاصــل گــردد بــدون‬ ‫نهي م ‌‬
‫اینکه حلل حرام گردد‪.‬‬
‫هاین دلیل عمر‪ ‬در ماههای حج از‬ ‫یگوید‪ :‬ب ‌‬
‫ف بن ماهک م ‌‬ ‫یوس ‌‬
‫انجام عمره نهی فرمود تا دو مراسم در سال در مکه انجام گیــرد‬
‫همند گردند‪.‬‬ ‫و اهل مکه از منفعت و خیرات آن بهر ‌‬
‫یگوید‪ :‬به ‌این دلیل عمــر‪ ‬انجــام عمــره را در‬ ‫و عروة بن زبیر م ‌‬
‫ماههای حج دوست نداشت تا کعبه در ماههای دیگر تعطیل نشود‪.‬‬
‫یگویــد‪ :‬نهــی کــردن عمــر‪ ‬از آن‬ ‫ابن ‌کثیر در ]البداية والنهاية[ م ‌‬
‫برای تحریم نبوده و این حتمی اســت چنــانکه گذشــت بلکــه از آن‬
‫نهی کرد تا در سفری دیگر آن را انجام دهند و زیارت کعبه بســیار‬
‫گردد‪.1‬‬

‫‪.5-6/141 -‬‬ ‫‪1‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪262‬‬

‫و دوباره‪ :‬از این ترسید که اگر حج و عمره را بـا هـم انجـام دهنـد‬
‫یرونــد‬‫انجام افعال حرام در حج حلل باقی بمانــد تــا بــه عرفــه م ‌‬
‫سپس از آنجا به حالت احرام برگردند چنانکه در حدیث ابوموسی‬
‫که احمد آنرا از ابوموسی اشعری روایت کرده بود بیان گردید که‬
‫یترســم زیــر‬ ‫عمر‪ ‬گفت‪ :‬متعه سنت رسول خداست ولی من م ‌‬
‫درختــان اراک کپــری )جــای( بســازند و در آن بــا همســران شــان‬
‫ه عنوان حاجی به ‌کعبه بروند‪.1‬‬ ‫آمیزش کنند سپس ب ‌‬
‫یموســی روایــت‬ ‫م بــن اب ‌‬
‫مســلم و نســائی و احمــد از ابــراهی ‌‬
‫یکنند که او به متعه اجازه داده مردی به ‌او گفت‪ :‬بــه بعضــی از‬ ‫م ‌‬
‫یدانی امیرالمؤمنین عمر‪ ‬بعد از تو‬ ‫جوانان مهلت بده زیرا تو نم ‌‬
‫ً‬
‫چه چیزی را در مناسک بوجود آورده است تا بعدا به او رسید و از‬
‫یدانم که رســول خــدا‪ ‬و اصــحاب‬ ‫او سؤال کرد عمر‪ ‬گفت‪ :‬م ‌‬
‫هاند ولی من دوســت نــدارم کــه شــب زیــر درختــان‬ ‫آنرا انجام داد ‌‬
‫اراک با زنانشان آمیزش کنند و صبح بــه حــج برونــد در حــالی کــه‬
‫یچکــد ]یعنــی آب غســل شــان خشــک‬ ‫هنوز سرشــان آب از آن م ‌‬
‫نشده است[‪.‬‬
‫و ابن ‌عباس ك از عمر‪ ‬روایت کرده که گفــت‪ :‬ســوگند ب ‌‬
‫ه خــدا‬
‫یکنــم در حــالی کــه آن در کتــاب خــدا‬ ‫من شما را از متعه نهــی م ‌‬
‫وجود دارد و پیامبر‪ ‬آنرا انجام داده است یعنی عمــره را در حــج‬
‫انجام داده است‪.2‬‬
‫یکند گفت‪ :‬آن کسی که گمان‬ ‫و طاوس از ابن ‌عباس ك روایت م ‌‬
‫یگفــت‪:‬‬ ‫یکنید از متعه نهی کرده ]یعنی عمر‪ [‬از او شــنیدم م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یکردم‪.‬‬ ‫یدادم تمتع م ‌‬ ‫اگر عمره را انجام سپس حج را انجام م ‌‬
‫و در روایـتی کـه ابـوحفص از طـاووس روایـت کـرده کـه عمـر‪‬‬
‫یدادم متعــه‬ ‫فرمــود ‪ :‬اگــر در وســط ســال عمــره را انجــام م ‌‬
‫یکردم‪.‬‬‫یدادم تمتع م ‌‬ ‫یکردم و اگر پنجاه حج را انجام م ‌‬ ‫م ‌‬
‫و اثرم از طاوس روایت کرده گفــت‪ :‬أبــی ‌بــن کعــب و ابوموســی‬
‫یشــوی متعــه را بــرای‬ ‫اشعری ك بــه عمــر ‪ ‬گفتنــد‪ :‬آیــا بلنــد نم ‌‬
‫مردم توضیح دهی؟‬

‫‪.1/49 -‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬نسائی آنرا در ‪ 5/153‬آنرا تخریج کرده است‪.‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪263‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یگوید‪ :‬هیچ کسی نمانــده کــه آنــرا‬ ‫و در روایتی آمده که عمر‪ ‬م ‌‬
‫یدهم‪.‬‬ ‫نداند ولی من آنرا انجام م ‌‬
‫یبــن‬‫یگویــد‪ :‬عل ‌‬ ‫بیهقــی از طریــق عبیــدبن عمیــر ابــراز داشــته م ‌‬
‫های؟‬ ‫ابیطالب‪ ‬به عمر بن خطاب‪ ‬گفت‪ :‬آیا از متعه نهــی کــرد ‌‬
‫گفت‪ :‬خیر ولی هدف از ایــن کــار زیــارت کعبــه در ســائر ماههــای‬
‫هتنهــایی انجـام دهــد خـوب‬ ‫دیگر بود علی‪ ‬گفت‪ :‬هرکس حج را ب ‌‬
‫است و هرکس حج و عمره را با هم انجام دهد به قــرآن و ســنت‬
‫پیامبر‪ ‬عمل کرده است عمــر‪ ‬بـا ایـن نهـی برتریـن را ترجیـح‬
‫داده و مردم را به آن تشویق کرده است نه اینکــه تمتــع را حــرام‬
‫کرده باشد و آن انجام دادن هر یــک از آنهــا اســت کــه بــا ســفری‬
‫یدهــد و ایــن از قِــران و تمعــتی کــه‬ ‫جدیــد از شــهر خــود انجــام م ‌‬
‫یگیرد بهــتر اســت و‬ ‫مخصوص است و بدون سفری دیگر انجام م ‌‬
‫هاند و این همــان‬ ‫احمد و ابوحنیفه و مالک و شافعی به آن رأی داد ‌‬
‫هاند‪.‬‬‫ِافرادی است که ابوبکر‪ ‬و عمر‪ ‬آنرا انجام داد ‌‬
‫عمر‪ ‬متعه حج را حرام ننموده و مازاد بر روایات سابق آنچه که‬
‫یکند‪:‬‬
‫یکنند بر این ادعا دللت م ‌‬ ‫اصحاب سنن آنرا روایت م ‌‬
‫یکنند کــه ضــبی ‌بــن معبــد‬ ‫نسائی و ابن ‌ماجه و غیر آنان روایت م ‌‬
‫وقــتی بــه عمــر‪ ‬فرمــود‪ :‬مــن ِاحــرام حــج و عمــره را بــا هــم‬
‫هام عمر‪ ‬به او گفت‪ :‬به انجام ســنت پیــامبر خــود موفــق‬ ‫پوشید ‌‬
‫‪1‬‬
‫هاید ‪.‬‬‫شد ‌‬
‫و نهی او از متعه حــج رأی و نظــری بــوده کــه داده و آنــرا ترجیــح‬
‫داده است و هیچ سندی نــدارد کــه نــص ‌باشــد ماننــد متعــه زنــان‪،‬‬
‫اصحاب تسلیم آن رأی نشدند تا عمران بن حصین گفت‪ :‬آیه متعه‬
‫هایــم‬ ‫حج در قرآن نازل شده و همراه رسول خدا‪ ‬آنرا انجام داد ‌‬
‫های نازل نشد که آنرا حرام گرداند و خود از آن نهــی نکــرد تــا‬ ‫و آی ‌‬
‫فوت نمود و مردی ]عمر‪ [‬به رأی خود چیزی گفته است‪.‬‬
‫با اینکه نهی عمر‪ ‬از آن برای تحریم و حتمی نبــوده اســت بلکــه‬
‫از آن نهی نمود تا با سفری دیگر جدا از حــج آنــرا انجــام دهنــد تــا‬
‫زائرین کعبه زیاد شوند‪.‬‬

‫‪ -‬حمیــدی ‪ 18‬و احمــد ‪ 1/14‬و ابــوداود ـ ـ ‪ 1798‬و ابــن ‌مــاجه ‪ 2970‬آنــرا‬ ‫‪1‬‬

‫تخریج کرده است‪.‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪264‬‬

‫یگوید‪ :‬عمر‪ ‬بــرای مــردم خطبــه داد‬ ‫یسعید روایت شده م ‌‬ ‫از اب ‌‬
‫یداد و‬‫گفت‪ :‬خداوند آنچه را دوست داشت به پیامبرش رخصت م ‌‬
‫یگرفــت حــج و عمــره را بــرای خــدا کامــل‬ ‫رسول خــدا‪ ‬او را م ‌‬
‫گردانید چنانکه خداوند به ‌شما دســتور داده اســت و عــورات ایــن‬
‫زنان را حفظ کنید‪.1‬‬
‫یرغم آن اصحاب با وی مخالفت کردند و ایـن قــول مـا را‬ ‫ولی عل ‌‬
‫یکنــد اگــر عمــر‪‬‬ ‫هآن اشــاره کردیــم تقــویت م ‌‬ ‫که در اول بحث ب ‌‬
‫قصد تحریــم آنچــه را داشــت کــه رســول خــدا‪ ‬آنــرا حلل کــرده‬
‫یگویــد‪:‬‬‫نتبمیه~ در ایــن بــاره م ‌‬ ‫یکردند و اب ‌‬‫اصحاب آنرا تثبیت نم ‌‬
‫عمر‪ ‬وقتی که از متعه نهی نمود بعضی از اصحاب مانند عمران‬
‫‌بن حصین‪ ‬و علی ‌بن ابیطالب‪ ‬و عبدالله ‌بن عبــاس ك و غیــر‬
‫آنان با وی مخالفت نمودند برعکس متعه زنان که علی‪ ‬و ســائر‬
‫اصحاب بر نهی از آن با او موافقت کردند‪.2‬‬
‫و در آن مورد بیهقی در سنن کبری درباره دو متعه ]حــج و زنــان[‬
‫یگوید‪ :‬ما در این شک نداریم که متعه در زمان حضــرت رســول‬ ‫م ‌‬
‫‪ ‬بوده ولی بعد از اذن دادن به آن در سال فتــح از نکــاح مــوقت‬
‫نهی نمود سپس دلیلی نیافتیم که بعد از نهی از آن به آن رخصــت‬
‫داده باشد تا آن روزی که فوت نمود‪.‬‬
‫نهی عمربن خطاب‪ ‬از نکاح موقت موافق با سنت رســول خــدا‬
‫ییــابیم کــه رســول خــدا‪ ‬از‬ ‫یکنیــم و نم ‌‬‫یباشد آنرا قبول م ‌‬ ‫‪‬م ‌‬
‫متعه حج نهـی کــرده باشــد و در روایــتی صــحیح از او ثــابت شــده‬
‫ییابیم که بر علقه عمــر‪‬‬ ‫باشد و در روایت عمر‪ ‬آن نکته را م ‌‬
‫یکند تا کاملتر باشند‬ ‫بر فاصله انداختن میان حج و عمره دللت م ‌‬
‫پس نهی عمر‪ ‬از متعه حج تنزیهی است و ترجیح افراد بر تمتــع‬
‫و ِقران است و برای تحریم آن نیست‪.‬‬
‫متعه زنان‪:‬‬
‫یگویند‪ :‬که خود رسول خدا‪ ‬آنــرا مبــاح و ســپس‬ ‫اهل سنت م ‌‬
‫برای همیشه و ابدی تا روز قیامت آنرا تحریم کرده اســت چنــانکه‬
‫احادیث تحریم را قبل ً بیان کردیم‪.‬‬

‫‪ -‬احمد در ‪ (104) 1/17‬آنرا تخریج کرد‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬در فتاوی ‪.33/96‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪265‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یکند که عمر‪ ‬بــه ‌خــاطر‬ ‫و از آن جمله دلیلی که بر آن دللت م ‌‬


‫اینکه رسول خدا‪ ‬از آن نهی کرده او هم نهی نمــود اینســت کــه‬
‫م بــن عبــدالله از پــدرش از عمــر بن‌‬ ‫بیهقی در سنن از طریق سال ‌‬
‫یگوید‪ :‬عمــر‪ ‬بــر روی منــبر رفــت‬ ‫یکند و م ‌‬ ‫خطاب‪ ‬روایت م ‌‬
‫خداوند سپاس و ستایش کرد و سپس فرمود‪ :‬حــال ایــن مردانــی‬
‫یکنند در حــالی کــه رســول خــدا‪ ‬از آن‬ ‫که موقتا ً زنان را نکاح م ‌‬
‫نهی کرده اســت بدانیــد کــه هــر کــدام از ایــن مــردان را نــزد مــن‬
‫یکنم‪.1‬‬ ‫بیاورند وی را سنگسار م ‌‬
‫یگوید‪ :‬اگر ایــن حــدیث‬ ‫بیهقی در تعلیق خود بر این حدیث چنین م ‌‬
‫ه ایــن دلیــل از‬‫یکنــد کــه عمــر‪ ‬ب ‌‬
‫صحیح باشد این نکته را بیان م ‌‬
‫نکاح موقت نهی کرده زیرا دانسته کــه رســول خــدا‪ ‬از آن نهــی‬
‫کرده است‪.2‬‬
‫یکنــد کــه عمــر‬ ‫ن عباس ك روایت م ‌‬ ‫دار قطنی با سند حسن از اب ‌‬
‫‪ ‬از متعه زنان نهی کرده است و گفت‪ :‬خداوند در زمان رســول‬
‫خدا‪ ‬آنرا برای مردم حلل کرده بود و زنان در آن روز کم بودنــد‬
‫سپس بعد از آن متعه را بر آنــان حــرام کــرد اگــر کســی کــه آنــرا‬
‫یکنم‪.3‬‬ ‫انجام دهد دسترسی پیدا کنم او را مجازات م ‌‬
‫یگوید‪ :‬عمربن خطاب‬ ‫یکند م ‌‬
‫ابن ماجه از ابن ‌عمر ك روایت م ‌‬
‫‪ ‬وقتی به خلفت رسید برای مردم خطبــه داده فرمــود‪ :‬رســول‬
‫خدا‪ ‬سه بار به ‌ما اجاره نکــاح مــوقت را داد ســپس آنــرا حــرام‬
‫کرد‪.‬‬
‫ه خدا سـوگند هرکسـی آنـرا انجـام دهـد و محصـن باشـد وی را‬ ‫ب ‌‬
‫یکنم مگر اینکــه چهــار شــاهد بیــاورد کــه شــهادت دهنــد‬ ‫سنگسار م ‌‬
‫رسول خدا‪ ‬بعد از تحریم آنرا حلل کرده است ‪.‬‬
‫‪4‬‬

‫یکنند که عمر‪ ‬از چیزی نهی کرده کــه‬ ‫این آثار بر آن دللت م ‌‬
‫رسول خدا‪ ‬از آن نهی کرده است‪.‬‬
‫یگوید‪ :‬عمر‪ ‬از نکاح موقت نهی نمود‬ ‫طحاوی در این مورد م ‌‬
‫و اصحاب رسول خدا‪ ‬حضور داشتند و آنرا انکــار نکردنــد و ایــن‬
‫سنن کبری ‪.7/206‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫سنن کبری ‪.7/206‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫دارقطنی ‪.2/258‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫نماجه کتاب نکاح‪.‬‬


‫سنن اب ‌‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪266‬‬

‫دلیل بر متابعت عمر‪ ‬است در آنچه نهــی کــرده اســت و اجمــاع‬


‫آنان دلیل بر این است که حکم آن نسخ گردیده و حجت است‪.1‬‬
‫یگویــد‪ :‬نهــی عمــر‪ ‬از نکــاح مــوقت و‬ ‫شیخ محمود شلتوت م ‌‬
‫تهدید فاعل آن در مقابل دیدگان اصحاب و سکوت آنــان در برابــر‬
‫این نهی عمل به این احادیث صحیح بوده و فکــر مشــروعیت آنــرا‬
‫یکند‪.2‬‬ ‫هکن م ‌‬‫در بعضی از اذهان ریش ‌‬
‫یکنـد روایـات خـود‬ ‫و از آن جمله چیزهایی کـه بـر آن دللـت م ‌‬
‫اهل تشیع است که بر آنان حجت است‪.‬‬
‫یکنــد‬‫احمد بن محمد بن عیسی در »نوادر« از فضل روایــت م ‌‬
‫یگفت‪ :‬این خبر به عمر‪ ‬رســید‬ ‫یگوید‪ :‬از ابوعبدالله شنیدم م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یکننــد عمـر‪ ‬متعـه را حـرام کـرده اسـت‬ ‫که اهل عراق گمان م ‌‬
‫یگوید‪ :‬بــه‬‫یفرستد و به او م ‌‬ ‫فلن را که اسمش را برده به آنجا م ‌‬
‫آنان بگو‪ :‬که من آنرا حرام نکرده ام و عمر‪ ‬نمی تواند چیزی را‬
‫که خدا حلل کرده حرام کند بلکــه بگــو عمــر‪ ‬از آن نهــی کــرده‬
‫است‪.3‬‬
‫زیرا عمر‪ ‬دو متعه را حرام نکرده که بیان متعه حج گذشت و‬
‫اما متعه زنان بــا تــوجه بــه روایــات خودشــان خداونــد آنــرا حــرام‬
‫گردانیده است ‪. ...‬‬
‫یگویــد‪:‬‬‫یکنــد م ‌‬
‫یعبدالله روایت م ‌‬ ‫قمی از عبدالله ‌بن سنان از اب ‌‬
‫های را بــر شــیعه مــا حــرام‬
‫خداوند جل ‌وعل هر شراب مســت ‌کننــد ‌‬
‫‪4‬‬
‫هجای آن برایشان قرار داده است ‪.‬‬ ‫گردانیده و متعه را ب ‌‬
‫و امام موثوق و مطمئن آنان کلینی در »الروضة« از محمد بــن‬
‫یگوید‪ :‬از ابوجعفر در حدیثی روایــت شــده‬ ‫یکند م ‌‬ ‫سالم روایت م ‌‬
‫یگوید‪ :‬خداوند نسبت به شما مهربانی کرده که متعه را به جای‬ ‫م ‌‬
‫‪5‬‬
‫نوشیدنی برای شما قرار داده است ‪.‬‬

‫‪ -‬معانی سنن و آثار ‪.2/258‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬فتاوی‪ ،‬ص ‪.275‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬به وسائل ‪ 14/441‬بنگر‪.‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪ -‬عللی در وسائل ‪ 14/438‬آنرا تخریــج نمــوده و ایــن حــدیث را در صــحیح‬ ‫‪4‬‬

‫رالفقیه« بهبودی‪ ،‬ص ‪ 288‬نگاه کن‪.‬‬ ‫»من لیحض ‌‬


‫‪ -‬الروضة ص ‪.132‬‬ ‫‪5‬‬
‫‪267‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یگویند‪ :‬عمر‪ ‬نهی را بــه ‌خــود نســبت داده و اگــر‬‫اما اینکه م ‌‬


‫یداد بهــتر‬
‫ینمود آنرا به او نسبت م ‌‬ ‫رسول خدا‪ ‬از آن ‌دو نهی م ‌‬
‫و مؤثرتر بود‪.‬‬

‫جواب‪:‬‬
‫یگفــت‪:‬‬ ‫یبود و عمــر‪ ‬م ‌‬ ‫اگر تحریم آن از طرف رسول خدا‪ ‬م ‌‬
‫پیامبر از دو متعه نهی کرده است عمدا ً بر رسول خدا‪ ‬افترا بســته‬
‫است که این صحیح نیست و توضیح آن چنین است‪:‬‬
‫‪ -1‬رسول خدا‪ ‬متعه حج را حرام نکــرده بلکــه متعــه زنــان را‬
‫حرام نموده اســت ولــی عمــر‪ ‬حکــم منســوخ را بــا حکــم ثــابت‬
‫مستقر برابر کرده است‪.‬‬
‫منسوخ متعه زنان و ثابت مستقر حــج اســت زیــرا گفتــه او کــه‬
‫یگوید‪» :‬بودند« ظاهرا ً بر اسـتقرار آن در زمـان رسـول خـدا‪‬‬ ‫م ‌‬
‫یکند و آنرا باقی نگذاشت تا فوت نمود ولی متعه حــج را‬ ‫دللت م ‌‬
‫باقی گذاشت‪.‬‬
‫و قرآن و سنت آنرا ثابت کرده است و خود عمر ‪ ‬تحلیل متعه‬
‫حج از طرف رسول خدا‪ ‬را روایت کرده اســت‪ .‬رســول خــدا‪‬‬
‫فرمود‪ :‬در این وادی مبارک امشب از طرف پروردگــارم نــزد مــن‬
‫آمدند به من گفت‪ :‬به مردم بگو عمره را در حج انجام دهند‪.‬‬
‫ی بن معبـد‬ ‫یکنند که ضب ‌‬ ‫ن ماجه و غیر آنان روایت م ‌‬‫نسائی و اب ‌‬
‫هام عمر‬ ‫وقتی به عمر‪ ‬گفت‪ :‬احرام حج و عمره را با هم پوشید ‌‬
‫‪ ‬به او گفت‪ :‬به سنت پیامبرت هدایت شد ‌‬
‫هاید‪.‬‬
‫یبـن‬ ‫یگویــد‪ :‬عل ‌‬‫یکنــد م ‌‬ ‫بیهقی از طریق عبیدبن عمیر روایت م ‌‬
‫های؟‬ ‫ابیطالب‪ ‬بــه عمربــن خطــاب‪ ‬گفــت‪ :‬از متعــه نهــی کــرد ‌‬
‫یخواســتم کعبــه در غیــر ماههــای حــج نیــز‬ ‫گفت‪ :‬خیر ولــی مــن م ‌‬
‫ه تنهایی انجام دهد کــار‬ ‫زیارت شود علی‪ ‬گفت‪ :‬هرکس حج را ب ‌‬
‫خوبی کرده است و هر کس عمره و حج را با هــم انجــام دهــد بــه‬
‫کتاب خدا و سنت رسول او‪ ‬تمسک جسته است‪.‬‬
‫یبــود بــر‬ ‫یگویید‪ :‬اگر تحریم از طرف رسول خدا‪ ‬م ‌‬ ‫چگونه م ‌‬
‫او واجب بود که بگوید‪ :‬پیامبر از آنها نهی کرده اســت‪ .‬ایــن گفتــه‬
‫مطلقا ً صحیح نیست‪ .‬زیرا رسول خدا‪ ‬از هر دو متعه نهی ننمود‬
‫یگفت رسول خدا‪ ‬از‬ ‫بلکه از متعه زنان نهی نمود اگر عمر‪ ‬م ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪268‬‬

‫هر دو متعه نهی کرده چنانکه بیان کردیم این افتراء و دروغ بستن‬
‫بر پیامبر‪ ‬بود‪.‬‬
‫‪ -2‬این از موارد تشیع است و آن احتمال ندارد و شرعا ً درست‬
‫یکنــد گفتــه عمــر‪ ‬اســت کــه‬ ‫نیست و چیزی که بــر آن دللــت م ‌‬
‫فرمود‪:‬‬
‫یکنید نفرمود »من‬ ‫یکنم« و چنانکه شما ادعا م ‌‬ ‫»از آن دو نهی م ‌‬
‫یکنم«‪.‬‬ ‫آن دو را حرام م ‌‬
‫یباشــد‪ :‬دو متعــه‬ ‫هاش م ‌‬ ‫این گفته عمر‪ ‬بوده و این معنی گفت ‌‬
‫یکنـم و هــر کــس‬ ‫در زمان رسول خدا‪ ‬بوده و من از آنها نهی م ‌‬
‫یکنم متعه زنان و متعه حج‪ .‬و عمــر‪‬‬ ‫آنرا انجام دهد مجازاتش م ‌‬
‫یکنید »دو متعه در زمان رسول خــدا‬ ‫چنین نگفت‪ :‬که شما ادعا م ‌‬
‫یکنــم و انجــام دهنــدة آنــرا مجــازات‬‫هاند و من از آن نهــی م ‌‬ ‫‪ ‬بود ‌‬
‫‪1‬‬
‫یکنم متعه زنان و متعه حج« ‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫یا »دو متعه در زمان رسول خدا‪ ‬حلل بوده و من از آن نهــی‬
‫یکنم«‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫یا »دو متعــه در زمــان رســول خــدا‪ ‬حلل بود ‌‬
‫هانــد و از آن دو‬
‫یکنم«‪.‬‬ ‫نهی کرده و کسی که آنرا انجام دهد مجازات م ‌‬
‫یا »سه چیز در زمان رسول خدا‪ ‬بوده من از آنها نهــی م ‌‬
‫یکنــم‬
‫یکنـم و آن‪ :‬متعـه‬ ‫یکنم و کننده آنهـا را مجـازات م ‌‬ ‫و آنها را حرام م ‌‬
‫یباشد‪.«...‬‬ ‫زنان و متعه حج و حی علی خیر العمل م ‌‬
‫و لکــن قــول صــحیح عمــر‪] ‬چنــانکه تخریــج آن گذشــت[ و‬
‫همانطور که در صحیح مسلم و سنن بیهقی آمده است اینست که‬
‫هانــد و مـن از هــر دو‬ ‫فرمود‪ :‬دو متعه در زمان رســول خـدا‪ ‬بود ‌‬
‫‪2‬‬
‫یکنم‪ :‬متعه زنان و متعه حج ‪.‬‬ ‫یکنم و کننده آنرا مجازات م ‌‬ ‫نهی م ‌‬

‫‪ -‬مرتضی در انتصار ص ‪ ،111‬کوفی در اشــتغاثه ص ‪ ،44‬حلــی در کتــابش‬ ‫‪1‬‬

‫قالناضــرة« ‪.21/114‬‬ ‫جالکرامة« ‪ .1/223‬بحرانی در کتابش »الحدائ ‌‬ ‫»منها ‌‬


‫نجفی در »الجــواهر الکلم« ‪ ،14-30/139‬عبدالحسـین امینـی در »الغــدیر‬
‫لالسعادة والسلم» ص‬ ‫‪ «6/213‬محمد بن مهدی خالصی در »السلم سبی ‌‬
‫‪ ،193‬توفیــق الفکیکــی در المتع ـة ص ‪ 110‬و ‪ 148‬زیــن ‌الــدین عــاملی در‬
‫»روضة‌البهیة« ‪.5/283‬‬
‫‪ -‬صحیح مسلم و سنن بیهقی ‪.7/206‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪269‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫و خودشان در کتابهایشان این خطبــه را بــا ایــن نــص و عبــارت‬


‫هاند‪.3 ...‬‬
‫صحیح نقل کرد ‌‬
‫یکند وقتی کــه عمــر‬‫رازی در تفسیر خود سه احتمال را وارد م ‌‬
‫این گفته را در میان جمعی از اصحاب ایــراد فرمــود و هیــچ کــس‬
‫آنرا بر او انکار ننمود که این از سه حالت خـارج نیسـت کـه گفتـه‬
‫شود‪:‬‬
‫هاند که متعه حرام بوده و بــه همیــن دلیــل ســاکت‬ ‫أـ آنان دانست ‌‬
‫هاند‪.‬‬
‫ماند ‌‬
‫هاند که مباح اســت ولــی بعنــوان ســازش ســکوت‬ ‫ب ـ یا دانست ‌‬
‫هاند‪.‬‬
‫کرد ‌‬
‫هاند و بعنــوان توقــف‬‫ج ـ یا مباح بودن و حرام بودن آنرا ندانست ‌‬
‫هاند‪.‬‬‫در حکم آن ساکت ماند ‌‬
‫که قول اول و رأی اول مطلوب است‪.‬‬
‫یگردد زیرا کسی که بدانــد‬ ‫‪ -2‬تکفیر عمر‪ ‬و اصحاب واجب م ‌‬
‫رسول خدا‪ ‬به مباح بودن متعه حکم کرده اســت و بــدون اینکــه‬
‫نسخ گردد عمر‪ ‬بگوید حرام است او کــافر شــده اســت و کــس‬
‫یشــود و‬ ‫که بداند اشتباه کرده است و آنرا تصدیق کند نیز کافر م ‌‬
‫یباشد و این برعکس فرموده خــدا‪﴿ :‬‬ ‫این مقتضی تکفیر امت م ‌‬
‫‪) ﴾   ‬آل عمـــران ‪» .(110 /‬شـــما‬
‫یباشد‪.‬‬ ‫بهترین امت هستید« م ‌‬
‫هاند متعه مبــاح یــا حــرام اســت‬‫‪ -3‬و آن اینست که آنان ندانست ‌‬
‫بهمین دلیل آنها ســکوت کردنــد نیـز باطــل اسـت زیـرا اگـر متعـه‬
‫فرضا ً مباح باشد مانند نکاح است و نیاز مردم به شناخت هــر یــک‬

‫‪ -‬از جمله مرتضی در »شافی« ‪ ،197 -4/196‬علمــه حلــی در کتــابش »نهــج‬ ‫‪3‬‬

‫یکند که در »منهــاج‬ ‫فالصدق ص ‪ 281‬که افترای خود را نقض م ‌‬ ‫الحق و کش ‌‬


‫یکنــد أمینـی در غـدیر ‪ .6/211‬کاشـف‬ ‫‌الکرامة« گفته و دروغش را اظهـار م ‌‬
‫لالشیعة« ص ‪ 104‬و بحرانی در حــدائق ‪ 24/226‬و دروغــش‬ ‫‌الغطاء در »أص ‌‬
‫یسازد‪ .‬و مرتضی عســکری در مقــدمه مــرآة ‌العقــول‬ ‫را در ص ‪ 114‬برمل م ‌‬
‫مجلسی ‪ 1/200‬و ‪ .273‬و جزائری در تفسیر قلئد الدرر ‪ 3/68‬و فکیکــی در‬
‫کتاب »المتعة« ص ‪ 47‬و عبــد اللــه نعمــت در کتــاب روح ‌التشــیع ص ‪ 470‬و‬
‫استادشان محمد تقی جواهری در کتاب حلل و حـرام ص ‪ 290‬و مرجـع ایـن‬
‫مهتدی خوئی در کتاب البیان ص ‪.325‬‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪270‬‬

‫از آنها در حق همه عمومی است و چنین حکمی ممنوع است کــه‬
‫مخفی باقی بماند بلکه واجب است کســی کــه بــه آن آگــاه اســت‬
‫یدانند که نکاح مبــاح اســت‪،‬‬ ‫آنرا آشکار کند چنانکه عموم مردم م ‌‬
‫و مباح بودن آن نسخ نگردیده اسـت‪ ،‬و واجـب بـود کـه متعـه نیـز‬
‫چنیــن باشــد و وقــتی کــه ایـن دو قســم اخیــر باطــل گردیــد ثــابت‬
‫هاین دلیل از انکار کردن بر عمــر ‪ ‬ســکوت‬ ‫یشود که اصحاب ب ‌‬ ‫م ‌‬
‫‪1‬‬
‫یدانستند که متعه در اسلم منسوخ است ‪.‬‬ ‫کردند زیرا م ‌‬
‫یگرداند‪:‬‬ ‫ه دلیل زیر ملزم م ‌‬ ‫و خلصه کلم اینکه رازی آنان را ب ‌‬
‫أـ اصحاب بر عمر‪ ‬انکار ننمودند وقتی که از متعه زنــان نهــی‬
‫یدانستند که متعه حرام است پس ساکت ماندند‪.‬‬ ‫نمود زیرا م ‌‬
‫ب ـ به تکفیر کردن امام علی‪ ‬از طرف آنان اگر متعــه نســخ‬
‫نشده باشد و وقتی که عمر‪ ‬نزد او از آن نهی نمود ساکت ماند‬
‫هاند ایــن مشــکل را حــل کننــد و ایــن الــزام را‬ ‫و تا امروز نتوانســت ‌‬
‫یکنــد آنهــا‬‫تفکیــک نماینــد و ســپاس بــرای خــدا‪ ،‬و کســی تصــور م ‌‬
‫یتوانند به این موضوع جواب دهند آنهم با ایــن جملــه‪ :‬کــه امــام‬ ‫م ‌‬
‫هچنــد دلیــل‬ ‫علی‪ ‬بعنوان »تقیه« ساکت مانــده اســت‪ ...‬و ایــن ب ‌‬
‫یباشد‪:‬‬ ‫صحیح نم ‌‬
‫‪ -1‬علی‪ ‬نزد مــا اهــل ســنت ]و امــام معصــوم اول نــزد آنــان‬
‫)شــیعه([ از دانشــمندترین و شــجاعترین و دانــاترین مســلمانان‬
‫مالله وجهه‬ ‫است‪ ،‬و بر ما واجب است که به افعال و گفتار وی کر ‌‬
‫یگوید‪» :‬علمت ایمان اینست که راستی را کـه‬ ‫‪ [‬م ‌‬ ‫برگردیم‪ .‬او ]‬
‫یرســاند ترجیــح‬ ‫اگر به تو ضرر رساند بر دروغی که به تو ســود م ‌‬
‫دهی ‪ ...‬و حرف زدن تو بیشتر از علم و دانشــت نباشــد« ‪ ...‬و در‬
‫مورد حرف و کلم دیگران تقوای خدا را فراموش نکنی‪.‬‬
‫یکنــم ‪ ..‬و در‬ ‫یفرماید‪» :‬در امور دینم با کســی ســازش نم ‌‬ ‫وم ‌‬
‫یبخشم«‪.‬‬ ‫یارزش را نم ‌‬ ‫صدقاتم چیزهای بد و ب ‌‬
‫ایــن امــام علــی‪ ‬اســت ‪ ...‬و ایــن اخلق اوســت ‪ ...‬و ایــن‬
‫فرمایشــات اوســت ‪ ...‬کــه روش و زنــدگیش مــا را بــه معــدن آن‬
‫یکنــد ‪ ...‬کــه بــا اعمــالش منطبــق اســت ‪ ...‬و در‬ ‫راهنمــایی م ‌‬
‫یکوبد‪.‬‬‫ههایی کوتاه عقیده »تقیه« را درهم م ‌‬ ‫جمل ‌‬

‫‪ -‬رازی در تفسیرش ‪.42-10/41‬‬ ‫‪1‬‬


‫‪271‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫به ‌همین دلیل مـا اهــل ســنت علـی‪ ‬را از جملـه ســتاره ‌هـای‬
‫یدانیــم کــه بــر مــا واجــب‬ ‫یبخش م ‌‬ ‫قهای رونــاک ‌‬ ‫روشن و سرمش ‌‬
‫است در صداقت و شجاعت و اخلق و اقدام بــه او اقتــدا کنیــم‪...‬‬
‫حق لیتغیر است که از او تبعیت شــود و بــه روز روشــن و آشــکار‬
‫های داشته باشد‪.1‬‬ ‫اعلن گردد هر نتیج ‌‬
‫حترین کتــاب نــزد تشــیع »نهج‌‬ ‫و او ‪ ‬با توجه به آنکــه در صــحی ‌‬
‫یفرمایــد‪:‬‬ ‫یفرماید‪ :‬در مدح عمر‪ ‬چنین م ‌‬ ‫البلغة« آمده است م ‌‬
‫خداوند تقصیرات فلن را ببخشاید او کجی را راست کرد و درها و‬
‫م عیــب از دنیــا‬ ‫سیل فتنه را بست و سنت را اقامه کرد‪ ،‬پــاک و ک ‌‬
‫ه خیرش رسید و بر بدیها سبقت گرفت‪ ،‬فرمانبرداری خــدا‬ ‫رفت ب ‌‬
‫را کرد و از خدا ترسید و حقش را ادا کرد کوچ کرد و آنــان را جــا‬
‫گذاشت در راههای منشعب کــه گمــراه را هــدایت را در آنهــا پیــدا‬
‫یرسد‪.2‬‬ ‫یکند و هدایت شده به یقین نم ‌‬ ‫نم ‌‬
‫‪ -2‬طرفداران متعه‪ ،‬تقیه را نه در متعه زنان و نه در متعــه حــج‬
‫یدانند‪.‬‬
‫یپذیرند و مباح نم ‌‬ ‫نم ‌‬
‫یگویــد‪ :‬بــه او‬ ‫و در مورد متعه حج در کافی از زراره نقل شــده م ‌‬
‫گفتم‪ :‬در مسح خفین تقیه هست!‬
‫یکنم‪ :‬نوشیدن مسکر و مســح‬ ‫گفت‪ :‬در سه چیز از کسی تقیه نم ‌‬
‫خفین و متعه حج‪.3‬‬
‫یگویــد‪ :‬عثمــان‬ ‫یکنــد م ‌‬‫طوسی از حلبی از ابوعبدالله روایت م ‌‬
‫ه عنوان انجام حج بیرون رفت و وقتی به أبــواء رســید بــه کســی‬ ‫ب ‌‬
‫دستور داد که مردم بگوید‪ :‬آنرا بعنــوان حــج انجــام بدهیــد و تمتــع‬
‫نکنیــد‪ .‬منــادی چنیــن بانــگ برداشــت تــا از کنــار مقــداد بــن أســود‬
‫یگــویی‬ ‫گذشت گفــت‪ :‬آیــا در قلئص مــردی را ندیدیــد آنچــه تــو م ‌‬
‫انکار کند وقتی منادی به علی‪ ‬رسید و او نزد شتران ســواریش‬
‫یداد آن را ترک کرد و بــه نــزد‬ ‫بود که برگ درخت و آرد به آنان م ‌‬
‫های؟ گفــت‪:‬‬ ‫عثمــان‪ ‬رفــت‪ :‬ایــن چیســت کــه بــه آن دســتور داد ‌‬
‫هخــدا سـوگند برعکــس رســول خــدا‪‬‬ ‫نظری شخصی بود گفت‪ :‬ب ‌‬
‫یخورد و با صــدای بلنــد‬ ‫های سپس برگشت و سوگند م ‌‬ ‫دستور داد ‌‬
‫‪ -‬الشیعة فلسفه و تاریخ‪ ،‬ص ‪.222‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬ص ‪.498‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬الوسائل ‪ 1/321‬کتاب‌ الطهارة‪.‬‬ ‫‪3‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪272‬‬

‫ن بن حکم بعد از‬ ‫یگفت‪ :‬لبیک به حج و عمره با هم لبیک و مروا ‌‬ ‫م ‌‬


‫یگوید‪ :‬مثل اینکه من با سفیدی آرد و سبزی برگ درخت بــر‬ ‫آن م ‌‬
‫‪1‬‬
‫یکردم ‪.‬‬ ‫دستهایش نگاه م ‌‬
‫‪2‬‬
‫یکنند ‪. ...‬‬‫چنانکه اصحاب سنن مانند آنرا روایت م ‌‬
‫ل الشـــيعة و‬‫ف الغطـــاء در کتـــابش »أصـــ ‌‬ ‫و استادشـــان کاشـــ ‌‬
‫یگوید‪:‬‬
‫أصولها« در مورد متعه زنان م ‌‬
‫قهای محکم و مطمئن ما از جعفر صـادق روایــت شـده‬ ‫از طری ‌‬
‫یکنم‪ :‬متعه حج و متعه‬ ‫یگوید‪ :‬در سه چیز از هیچ کسی تقیه نم ‌‬ ‫م ‌‬
‫‪3‬‬
‫زنان و مسح بر خفین ‪.‬‬
‫یکند که خداوند متعــه‬ ‫یگوید‪ :‬و تأکید م ‌‬ ‫‪ -3‬روایات امامانشان م ‌‬
‫را حرام نموده نه عمر‪!‬‬
‫یپندارند زیرا‬ ‫لبیت چنانکه م ‌‬ ‫و آن بر مبنای روایات صادره از اه ‌‬
‫اهل بیت آگاهتر به محتوای آن روایات هستند بر مبنای پندار آنــان‬
‫یکنیم!!‬‫لبیت ملزم م ‌‬ ‫هروایات اه ‌‬ ‫و ما آنان را ب ‌‬

‫‪ -‬التهذیبین ‪ 1/470‬و ‪.2/171‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬نسائی در سنن خود ‪ 2/576‬آنرا روایت کرده و البانی آنرا تصــحیح کــرده‬ ‫‪2‬‬

‫است‪ .‬از مروان ‌بن حکم روایت شده گفت‪ :‬من نزد عثمــان نشســته بــودم‬
‫از علی‪ ‬شنید که ندای حج و عمره را بلند کرد و گفت‪ :‬آیا مــا از آن نهــی‬
‫نکردیم؟ گفت‪ :‬چرا ولی من از رسول خدا شنیدم برای هر دو با هــم لبیــک‬
‫یکنم‪.‬‬
‫گفت و قول رسول خدا را برای قول تو ترک نم ‌‬
‫و از مروان‪ :‬عثمان از متعه نهی کرد و اینکه حج و عمره با هم انجام گیرند‬
‫علی‪ ‬گفت‪ :‬لبیک به حج و عمره با هم‪ ،‬عثمان‪ ‬گفت‪ :‬آیا تو آنــرا انجــام‬
‫هام؟ علی‪ ‬گفت‪ :‬ســنت رســول خــدا‬ ‫یدهی در حالی که از آن نهی کرد ‌‬ ‫م ‌‬
‫یکنم‪ .‬از سعید بن مسیب روایت شده‬ ‫‪ ‬را برای قول هیچ کسی ترک نم ‌‬
‫گفت‪ :‬علی و عثمان ك حج کردند ما در بعضی از راهها بودیم که عثمان‪‬‬
‫از تمتع نهی نمود علی‪ ‬گفت‪ :‬وقتی دیدید کوچ کرد شــما هــم کــوچ کنیــد‬
‫علی‪ ‬و همراهانش به عمره لبیک گفتند عثمان‪ ‬آنها را نهی ننمود‪ .‬علی‬
‫های گفــت‪ :‬چــرا؟ علــی‪‬‬ ‫‪ ‬گفت‪ :‬آیا به تو نگفتــم تــو از متعــه نهــی کــرد ‌‬
‫های رسول خدا‪ ‬تمتع را انجام داده است؟‪ .‬گفت‪ :‬چرا‪ .‬به‬ ‫گفت‪ :‬آیا نشنید ‌‬
‫صحیح نسائی ‪ 578‬تصحیح البانی نگاه کن‪.‬‬
‫‪ -‬أصل الشیعة و أصولها‪ ،‬ص ‪.100‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪273‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یکنــد کــه‬‫هبن ســنان از ابوعبــدالله روایــت م ‌‬


‫صــدوق از عبــدالل ‌‬
‫ب های مسکر را بر شیعه مــا‬ ‫ابوعبدالله گفت‪ :‬خداوند متعال شرا ‌‬
‫حرام کرده و به ‌جای آن متعه را قرار داده است‪.‬‬
‫و امام مطمئن آنان کلینی در الروضة از محمد بن مســلم روایــت‬
‫یگویــد‪:‬‬‫یگویــد‪ :‬از ابــوجعفر در حــدیثی روایــت شــده م ‌‬ ‫یکنــد م ‌‬
‫م ‌‬
‫هجـای مشـروبات‬ ‫خداوند نسبت به شما مهربانی کرده و متعه را ب ‌‬
‫برای شما قرار داده است‪.1‬‬
‫یکند‪ :‬به ابوعبدالله گفتند‪ :‬چرا بــرای زنــا چهــار‬ ‫و صدوق روایت م ‌‬
‫شاهد و برای قتل دو شاهد قرار داده شده اســت؟ خداونــد متعــه‬
‫یکننــد‬
‫را برای شما حلل کرده و دانسته که آنرا بر شــما انکــار م ‌‬
‫ه عنوان رعایت جانب احتیاط برای شما قرار‬ ‫پس چهار شاهد را ب ‌‬
‫داده است‪.‬‬

‫جواب شبهه )‪:(19‬‬


‫وینــد‪ :‬رســول خــدا‪ ‬متعــه را بــرای اصــحابش مبــاح‬
‫یگ ‌‬
‫اینکه م ‌‬
‫کرده است ‪. ...‬‬
‫جواب‪:‬‬
‫یشود که این إباحه امری عارضی بــوده کــه‬ ‫به آنان جواب داده م ‌‬
‫روز فتح مکه واقع شده است‪ ،‬و این حکم از اصل تحریم عمومی‬
‫مستثنی است و بطــوریکه قطعــی نســخ شــدن آن ثــابت‪ ،‬توســط‬
‫یگردیم که تحریــم اســت‪ ،‬بــا‬‫احادیث صحیح‪ ،‬پس به اصل آن بازم ‌‬
‫توجه به اینکه رسول خدا‪ ‬به تحریم آن تا روز قیامت و برای ابد‬
‫تصریح نموده است و این اشاره به این نکتــه دارد کــه اگــر ســبب‬
‫یگردد‪ ،‬زیرا نسخ ابــدی اســت‬ ‫تکرار شود مسبب بر آن مترتب نم ‌‬
‫و مانع از قــائل شــدن بــه اســتمراریت آنســت‪ ،‬اگرچــه ســبب نیــز‬
‫تجدید گردد‪ ،‬بعنوان رعایت حــال‪ ،‬پنــاه بــردن بــه ایــن استصــحاب‬
‫جائز نیست‪ ،‬مادام که دلیل بر حکم تحریم آن تا ابد وجود دارد‪ ،‬با‬
‫توجه به قواعدی که در علم اصول ثــابت و مقــرر اســت ‪ ...‬اینکــه‬
‫یگردد‪ ،‬و علت احتمال حکمــت‬ ‫نسخ حکم موجب نسخ علت نیز م ‌‬
‫های را دارد چنانکه معلــوم اســت و معنــی نســخ آن چنیــن‬ ‫و فلسف ‌‬

‫‪ -‬به عاملی در الوسائل ‪ 14/438‬بنگر‪.‬‬ ‫‪1‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪274‬‬

‫است‪ ،‬حکمتی که حکم منسوخ بر آن بنا گردیده لغو شــده اســت‪،‬‬


‫یگردد‪ ،‬و علت‬ ‫و بعد از این ملغی شدن ابدی حکمتی به آنجا برنم ‌‬
‫های دارد چنانکه معلوم است و معنی نسخ‬ ‫احتمال حکمت و فلسف ‌‬
‫آن چنین است‪ ،‬حکمتی که حکــم منســوخ بــر آن بنــا گردیــده لغــو‬
‫شــده اســت‪ ،‬و بعــد از ایــن ملغــی شــدن ابــدی حکمــتی بــه آنجــا‬
‫یگــوییم‪» :‬بــا تجــدد ســبب تجــدد‬‫یگردد و در اینجاست کــه م ‌‬ ‫برنم ‌‬
‫حکم جایز نیست«‪.‬‬
‫یگویند‪ :‬متعه در زمان رسول خدا‪ ‬مبــاح و جــائز بــوده‬ ‫و اینکه م ‌‬
‫است‪ ،‬هر کس بگوید آنرا حرام کرده باید دلیل بیاورد‪.‬‬

‫جواب‪:‬‬
‫یگــردد کــه در زمـان‬ ‫ایـن احـادیث‪ ،‬بیشـتر از ایـن را شــامل نم ‌‬
‫رسول خدا‪ ‬مباح بوده است‪ ،‬و بیان آن در احــادیث قبلــی ثــابت‬
‫گردید که اباحه مدت مخصوصی ]سه روز[ برای گروه مخصوصی‬
‫بوده است‪ ،‬که آنان اصحاب رسول خدا‪ ‬بودنـد نـه مـردم دیگـر‪،‬‬
‫آنهم با عذر موجه و مخصوص‪ ،‬و آن اینست که مبــاح بــودن آن از‬
‫این طریق برای همیشه مداوم نیست و طرف مخالف آنرا مطلقا ً‬
‫یگردانــد پــس دلیلــی در ایــن احــادیث بــر ادعــای او وجــود‬
‫مباح م ‌‬
‫ندارد!‬
‫یگوینــد‪ :‬مســلمانان بــدون شــبهه بــر شــرعیت نکــاح‬ ‫و اما اینکه م ‌‬
‫متعه و اذن دادن بــه آن در زمــان رســول خــدا‪ ‬اجمــاع کرد ‌‬
‫هانــد‬
‫ه اســت و بلکــه مبــاح‬ ‫هاند‪ ،‬ثــابت نشــد ‌‬
‫سپس مدعی نسخ آن شــد ‌‬
‫بودن آن ثابت شده است ‪. ...‬‬

‫جواب‪:‬‬
‫تعریف اجماع با توجه به آنچه در کتب اصول آمده چنین اســت‪:‬‬
‫اتفاق مجتهدین امت اسلمی در زمانی بر یک حکم شرعی بعد از‬
‫وفات رسول خدا‪ ‬که این تا بعد از وفات رســول خــدا‪ ‬منعقــد‬
‫یگــردد ‪ ...‬امــا در حــال حیــات خــود او حکــم مســأله را بیــان‬
‫نم ‌‬
‫ینمــود و حکــم و فرمــوده او در آن بــاره حجــت بــود‪ ،‬در زمــان‬ ‫م ‌‬
‫های رأی دهنــد و بــر‬
‫پیامبر نیاز به این نبود که ائمه در مورد مســأل ‌‬
‫حکم آن اجماع کنند‪.‬‬
‫‪275‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫و اگر قصد داشته باشند که اهل علم بــر ایــن نظــر متفقنــد کــه‬
‫رسول خدا‪ ‬برای زمانی خاص به متعه اجازه داده ســپس حــرام‬
‫گردید اتفاق آنان بــر هــر دو طــرف اســت‪ ،‬و مخــالفین هــر نــاحی‬
‫دوست دارند بر آن بنهند‪ ،‬اگر رخصت را بــه لفــظ اجمــاع حکــایت‬
‫یکنند‪.‬‬ ‫م ‌‬
‫هاند‪ :‬تحریم اجماع است‪ ،‬لفظ ترخیص به موقتی آن اشــاره‬ ‫گفت ‌‬
‫یکند که این حکم در پیمودن راه به طرف نسخ‬ ‫یکند‪ ،‬و اعلم م ‌‬ ‫م ‌‬
‫است ‪. ...‬‬
‫و جوابی دیگر‪ :‬اصحاب بر تحریــم ایــن نکــاح مســمی بــه »متعــه«‬
‫هاند‪.‬‬
‫اجماع کرد ‌‬
‫یگوید‪ :‬بوسیله ظاهر کتاب و سنت و اجماع سلف بر‬ ‫جصاص م ‌‬
‫ثبوت ممنوعیت متعه بعد از اباحه دلیــل آوردیــم ‪ ...‬و در مــورد آن‬
‫میان اصحاب اختلفی وجود نداشته است بنابر آنچه بیــان نمــودیم‬
‫و فقهای شــهرها همــراه اجمــاع اصــحاب بــر تحریــم آن متفقنــد و‬
‫اختلفی ندارند‪.1‬‬
‫یگوید‪ :‬رخصت از طرف بعضی از اصحاب در مورد‬ ‫ابن ‌منذر م ‌‬
‫آن آمده‪ ،‬و در این روز کسی نیست که آنرا جائز بداند مگر بعضی‬
‫از روافض و این معتبر نیست زیرا مخالف با قرآن و سنت رسول‬
‫یباشد‪.‬‬ ‫خدا‪ ‬م ‌‬
‫یگویــد‪ :‬و امــا اصــحاب‪ ،‬اکــثر آنــان بــر نهــی از آن و‬‫ن عبدالبر م ‌‬ ‫اب ‌‬
‫‪2‬‬
‫تحریم آن توافق دارند ‪.‬‬
‫یگوید‪ :‬ثابت شده که نکاح موقت در اول اسلم جــائز‬ ‫مازری م ‌‬
‫بوده و با احادیث صحیح مذکور در اینجا ثابت شد که نسخ گردیده‬
‫است و اجماع بر تحریم آن منعقد گردیده و به جز گروهی مبتــدع‬
‫هاند که بیان کردیــم‬ ‫یکنند به احادیثی تمسک جست ‌‬ ‫با آن مخالف نم ‌‬
‫‪3‬‬
‫هاند و در آن احادیث دلیلی به ‌نفع آنها وجود ندارد ‪.‬‬ ‫نسخ گردید ‌‬
‫یگویــد‪ :‬تحریــم متعــه ماننــد اجمــاع‬ ‫مالســنن م ‌‬ ‫خطــابی در معال ‌‬
‫اســت مگــر از بعضــی از شــیعه نباشــد و بنــابر قاعــده خودشــان‬
‫لبیت او نیز صــحیح نیســت‪ ،‬از‬ ‫برگشتن در اختلفات به علی‪ ‬و آ ‌‬
‫‪ -‬جصاص در تفسیرش ‪.2/153‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬ابن عبد البر در الستذکار ‪.16/294‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬در »المعلم« ‪.2/131‬‬ ‫‪3‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪276‬‬

‫علی‪ ‬صحیح و ثابت است که گفته نسخ گردیده اســت و بیهقــی‬


‫یکنــد کــه در مــورد متعــه از او ســؤال‬ ‫از جعفربــن محمــد نقــل م ‌‬
‫کردند‪ :‬گفت‪ :‬عین زنا است‪.‬‬
‫یگویــد‪ :‬علمــاء بــر آن اتفــاق دارنــد ایــن متعــه‬‫قاضی عیــاض م ‌‬
‫نکاحی موقت است و میراث در آن وجود ندارد و جدا شدن از آن‬
‫یگیــرد و بعــد از آن‬‫بــا پایــان یــافتن مــدت بــدون طلق صــورت م ‌‬
‫اجماع بر تحریم آن از طرف علماء غیر از روافــض واقــع گردیــده‬
‫است‪.1‬‬
‫یگوید‪ :‬همه روایات بر آن متفقنــد کــه زمــان مبــاحی‬ ‫قرطبی م ‌‬
‫متعه طول نکشیده و حرام گردیده است سپس سلف و خلف بــر‬
‫هاند مگر کسانی از روافض که به گفتــه آنهــا‬ ‫تحریم آن اجماع کرد ‌‬
‫یشود‪.2‬‬‫عنایتی نم ‌‬
‫پس این اجماع مزعوم کجاست؟‬
‫یگویند‪ :‬مــا بــا شــما در مــورد ابــاحه متفقیــم و در‬ ‫و اما اینکه م ‌‬
‫یکنیـم‪ ،‬چیـزی کـه بـر آن اجمـاع شـده‬ ‫نسـخ بـا شـما مخـالفت م ‌‬
‫یکنیم‪.‬‬ ‫یپذیریم و غیر آن را ترک م ‌‬ ‫م ‌‬

‫جواب‪:‬‬
‫یکننــد نســخ را نیــز اثبــات‬ ‫صهایی که اباحه را اثبــات م ‌‬ ‫آن نصو ‌‬
‫یکنند و در مورد اباحه با شما متفــق نیســتیم زیــرا مــا نســخ آن‬ ‫م ‌‬
‫یکنیم‪.‬‬ ‫مباح بودن را تثبیت م ‌‬
‫یگویند‪ :‬مباح بودن آن به اجماع ثابت شده و توســط‬ ‫و اما اینکه م ‌‬
‫یشویم‪ .‬از دو راه‪:‬‬ ‫اجماع دیگری نباشد به تحریم آن قائل نم ‌‬
‫یکنــد تحریــم آنــرا نیــز ثــابت‬
‫‪ -1‬آنچــه کــه مبــاحی آنــرا ثــابت م ‌‬
‫ً‬
‫یکند‪ ،‬اگر بر اباحه دلیل باشد باید وجوب ـا بــر تحریــم نیــز دللــت‬ ‫م ‌‬
‫کند‪.‬‬
‫آن اباحیتی که توسط اجماع ثابت شده مباحیتی موقت اســت کــه‬
‫یآید‪ ،‬و شما ادعای اباحیت ابــدی را داریــد کــه‬ ‫ه دنبال آن م ‌‬ ‫نسخ ب ‌‬
‫یآید‪ ،‬پس اجماع نیست‪.‬‬ ‫هدنبال آن نم ‌‬ ‫نسخ ب ‌‬

‫‪ -‬به صحیح مسلم به شرح نووی ‪ 9/181‬بنگر‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬به فتح ‌الباری ‪ 79-9/78‬بنگر‪.‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪277‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یگویند‪ ،‬نسخ تنها ادعایی است کــه ثــابت گردیــده‬


‫و اما اینکه م ‌‬
‫است ‪. ...‬‬
‫جواب‪:‬‬
‫این ادعا نیست زیرا ادعــا دلیــل نــدارد ‪ ...‬و امــا حکــم نســخ آن‬
‫همراه دلئلی است که رخصت توسط آنان ثابت شده است مانند‬
‫ن مسعود و سبره و علی ‪ ‬و غیر آنان‪ ،‬پس این‬ ‫حدیث سلمه و اب ‌‬
‫تنها ادعا نیست بلکه امری ثابت است‪.‬‬
‫و جوابی دیگر‪ :‬اجماع بــر مبــاحی آن منعقــد نگردیــده اســت‪ ،‬و‬
‫هاند که مبـاح بـوده‬ ‫تعبیر به اباحیت آن اشتباه است‪ ،‬محققین نگفت ‌‬
‫و به آن اجازه داده شده‪ :‬چنانکه به خوردن گوشت مــردار اجــازه‬
‫داده شده است‪ ،‬پس اباحه برای امری ذاتی در فعل است‪.‬‬
‫اما اذن دادن آن برای ضرورتی است کــه اذن را تجــویز نمــوده‬
‫هاند از قبیل‬ ‫است‪ ،‬و اگر بعضی از امامان آنرا به اباحه تعبیر نمود ‌‬
‫صرفنظر در تعبیر است و اصحاب بعد از نهــی رســول خــدا‪ ‬بــر‬
‫هاند و جای ادعای اجماع نیست‪.‬‬ ‫نسخ آن اجماع کرد ‌‬
‫یکنند‪،‬‬ ‫و جوابی سوم‪ :‬دلئلی که به آن اذن داده نیز آنرا نسخ م ‌‬
‫یشود بر اذن دادن به آن اجماع وجود دارد و بــر نســخ آن‬ ‫گفته نم ‌‬
‫اجماع نیست‪ ،‬دلئل ملزم هر دو طرف ]اذن و تحریم[ هستند‪.‬‬
‫و جوابی چهارم‪ :‬اینکه پیامبر‪ ‬قبل از امر قطعی به منع متعه‪،‬‬
‫آنها را ترک کرده است از قبیل ابــاحه نیســت بلکــه از قبیــل تــرک‬
‫است تا دلها با ایمان همدم شوند و انس گیرنــد و عــادات جــاهلی‬
‫ینــامیم بیــن آنهــا‬
‫را ترک کند و گرفتن اخدان که ما آنرا دوست م ‌‬
‫شایع بوده است و این متعه آنان بود‪ ،‬قرآن کریم و پیامبر‪ ‬از آن‬
‫یشود بلکه عفو‬ ‫نهی نمودند و ترک آن برای مدتی اباحه نامیده نم ‌‬
‫یشود تا قلبها از جاهلیت خارج شوند و کسانی‬ ‫و گذشت نامیده م ‌‬
‫هاند‪.‬‬‫یکنند بر جاهلیت قبلی باقی ماند ‌‬ ‫که آنرا مباح م ‌‬
‫یگوینــد‪ :‬نــزاع و اختلفــی در آن نیســت کــه متعــه‬ ‫و اما اینکه م ‌‬
‫یگویــد‪ :‬نســخ شــده اســت‪،‬‬ ‫مشروع بوده است و طرف مقابــل م ‌‬
‫یگوییم‪ :‬مشروعیت درایت است و نسخ آن طبق روایــت اســت‬ ‫م ‌‬
‫یگردد ‪. ...‬‬
‫و دانستنی توسط روایت دور نم ‌‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪278‬‬

‫جواب‪:‬‬
‫یخواهیــد بگوییــد آن از‬ ‫اگر به این گفته »مشروعیت درایتی« م ‌‬
‫نصوص شرعی فهمیده شده است‪ ،‬همچنیــن نصــوص شــرعی بــر‬
‫یکند و از آن فهــم شــده اســت نصــوص دال بــر‬ ‫نسخ آن دللت م ‌‬
‫یکند کــه از بیــن‬
‫اذن دادن به آن نصوص شرعی دیگری را نسخ م ‌‬
‫یفهماند و نص متــأخر‬ ‫رفتن اذن متقدم و تحریم ابدی آنرا به ما م ‌‬
‫یکنــد کــه نــص متقــدم بــر آن دللــت‬‫که بر رفع رخصــت دللــت م ‌‬
‫یگردد و نیز رخصت دوم نص‬ ‫یکند بعنوان ناسخ متقدم اعتبار م ‌‬‫م ‌‬
‫وارد بر آن مقید بــه ســه روز اســت چنــانکه در بعضــی از روایــات‬
‫یآمد مقیــد کــردن و‬ ‫یای در مورد آن نم ‌‬ ‫آمده است‪ ،‬و اگر هیچ نه ‌‬
‫یگرفــت‪،‬‬ ‫یکننــده را م ‌‬
‫محدود کردن آن بــه ســه روز جــای نــص نه ‌‬
‫پس حال که وارد شده است چی؟ و اگر با این گفته »مشــروعیت‬
‫یخواهید بگویید عقل بــدون اســتناد بــه نصــی از شــارع‬ ‫درایت« م ‌‬
‫یکند‪.‬‬‫حکیم به حللی متعه حکم م ‌‬
‫جواب‪:‬‬
‫عقل بعد از شرع حکمی ندارد‪.‬‬
‫یشــود و‬ ‫یگویند‪ :‬متعه توسط دلیــل قطعــی ثــابت م ‌‬ ‫و اما اینکه م ‌‬
‫دلئل مانع از آن ظنی هستند و حکم قطعی با حکمی دیگــر ماننــد‬
‫یگردد ‪. ...‬‬‫آن قطعی نسخ م ‌‬
‫جواب آن چنین است‪:‬‬
‫این فریبکاری که حکم تحلیل قطعی و تحریم ظنی است با این‬
‫یگردد که استمرار آن حکم قطعی بدون اختلف ظنی‬ ‫قول دفع م ‌‬
‫است‪ ،‬و نسخ برای استمرار است نه برای نفــی چیــزی کــه واقــع‬
‫یگویــد آنچــه از انجــام آن فــارغ‬
‫گردیده است زیرا هیچ عــاقلی نم ‌‬
‫یگردد ‪. ...‬‬ ‫هاند نسخ م ‌‬ ‫شد ‌‬
‫و جوابی دیگر‪ :‬این حجت مردود است زیرا کسانی که دلیل اباحه‬
‫هانــد همــان کســانی هســتند کــه دلیــل نســخ آنــرا‬ ‫آنرا روایــت کرد ‌‬
‫هاند و این یــا از هــر دو طــرف قطعــی و یــا از هــر دو‬ ‫روایت نمود ‌‬
‫یباشد و احادیث دال بر تحریم آن به تــواتر رســیده‬ ‫طرف ظنی م ‌‬
‫چکــس آنــرا‬ ‫است و از شمار زیادی از اصحاب روایت گردیده و هی ‌‬
‫هاند‪.‬‬
‫بر آنان انکار نکرد ‌‬
‫‪279‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫و جوابی دیگر نیز‪ :‬دلیل و حجت آنـان بـرای مصـادر جـائزی متعـه‬
‫هاند و شــکی کــه امکــان‬ ‫همان مصادری هستند که آنرا احرام کرد ‌‬
‫دارد به این مصادر سرایت کنند که حکـم تحلیـل و تحریـم آنـرا در‬
‫یگیرد زمانی که تلش آنان دور و نتائج آن قبــل از مقــدماتش‬ ‫برم ‌‬
‫یشود اما اتباع مدرسه متعه در سبب آن با مــا متفقنــد و‬ ‫ثابت نم ‌‬
‫یشــوند!! روایــات تحلیــل و تحریــم‬ ‫در مورد شگفت از مــا جــدا م ‌‬
‫متعدد است و حکم حللی و جواز آنرا قبول و حکم تحریم آنرا رد‬
‫یکنند‪.‬‬
‫م ‌‬
‫و جوابی دیگر نیز‪ :‬با منع این ادعا یعنی حکم ظنی حکم قطعی را‬
‫یکند‪.‬‬‫نسخ نم ‌‬
‫چه دلیلی بر آن وجود دارد؟‬
‫عکننده نیسـت و از‬ ‫و اینکه از مذهب جمهور است برای منع آن قان ‌‬
‫یخواهــد‪ .‬دلیــل عقلــی و نقلــی بیــاورد بــه اجمــاع‬‫طرف مقابــل م ‌‬
‫عکننده نیست‪.‬‬ ‫مسلمانان قان ‌‬
‫و جوابی دیگر اینکه‪ :‬موضوع حللی آن در اصل‪ ،‬مورد بحث و گفتگــو‬
‫نیست بلکه استمرار آن با توجه به وضعیت جامعه مورد بحـث اسـت‬
‫و این مورد مفید ظن است و رفع حکم ظنی بــا حکمــی دیگــر ظنــی‬
‫مورد نزاع و اختلف نیست زیرا از بدیهیات علم اصول است‪.‬‬

‫جواب شبهه )‪(20‬‬


‫یگویند‪ :‬اهل بیت از امام علی‪ ‬تا آخریــن فرزنــدش از‬ ‫اینکه م ‌‬
‫ائمه و شیعه آنان بر حلل بودن متعه متفقند حتی گفته امام علی‬
‫یفرماید‪ :‬اگر عمـر‪ ‬از آن نهـی نم ‌‬
‫ینمـود‬ ‫‪ ‬مشهور است که م ‌‬
‫یکرد ‪. ...‬‬
‫غیر از انسان فاجر و فاسد زنا نم ‌‬
‫جواب‪:‬‬
‫لبیت مبنــی بــر مبــاح بــودن آن وجــود‬ ‫هیچ اجماعی از طرف اه ‌‬
‫هانــد‬
‫لبیــت بــر تحریــم آن اجمــاع کرد ‌‬
‫ندارد‪ ،‬بلکه برعکس همه اه ‌‬
‫چنانکه با دلیل قطعی قبل ً بحث گردید از جمله‪:‬‬
‫‪ -1‬بــا تــوجه بــه اطلعــاتی کــه از کتــب آنــان دارم آنــان گمــان‬
‫یکنند که امام علی‪ ‬متعه را حلل دانسته و با این وصــف یــک‬ ‫م ‌‬
‫هاند مگــر آن‬ ‫حدیث مستند در مورد حللی متعه را از او نقل نکرد ‌‬
‫حدیث که ثعلبی و طـبری در تفسـیرش بـا سـند خـود از شـعبه از‬
‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪280‬‬

‫یگوید‪ :‬علی‪ ‬گفت‪ :‬اگــر عمــر‪ ‬از متعــه‬ ‫یکنند م ‌‬‫کم روایت م ‌‬ ‫ح َ‬
‫َ‬
‫یگردید‪.‬‬ ‫یکرد به جز انسان فاجر و غیرمتدین دچار زنا نم ‌‬ ‫نهی نم ‌‬
‫و این حدیث و اثر از طریق ما و آنان نیز ضعیف است‪.‬‬
‫سپس این اثر بــا وجــود اینکــه ضــعیف و منقطــع اســت بــا ایــن‬
‫سختگیری که در مورد متعه از علــی‪ ‬بــه اثبــات رســیده تعــارض‬
‫دارد تــا حــدی کــه وقــتی ایــن خــبر بــه او رســید کــه پســرعمویش‬
‫عبدالله ‌بن عباس ك به متعه اجازه داده است فرمود »تــو مــردی‬
‫متکبر هستی«‪.‬‬
‫یگویــد‪ :‬از‬ ‫یکنــد م ‌‬‫نحنفیــه روایــت م ‌‬‫مسلم در صحیح خود از اب ‌‬
‫یگفــت‪ :‬تــو مــردی متکــبر‬ ‫یطالب‪ ‬شنیده به فلنی م ‌‬ ‫علی ‌بن اب ‌‬
‫هستی رسول خدا‪ ‬آنرا از ما نهی کرده است‪.‬‬
‫و در روایتی آمده که علی‪ ‬از ابن ‌عباس ك شنیده کــه در مــورد‬
‫متعه زنان نرمی نشان داده است فرمود‪ :‬صبر کن ابـن ‌عبــاس ك‬
‫رســول خــدا‪ ‬در روز خیــبر از آن و گوشــت الغهــای اهلــی نهــی‬
‫فرمود‪.‬‬
‫‪ -2‬امام باقر و فرزندش صــادق‪ .‬در جــامع کــافی از حســن ‌بــن‬
‫لبیــت رســول‬ ‫یکنــد کــه گفتــه‪ :‬اه ‌‬
‫یحیی ‌بن زید فقیه عراق نقل م ‌‬
‫هانــد و دوبــاره‬ ‫خــدا‪ ‬بــر کراهیــت و نهــی از متعــه اجمــاع کرد ‌‬
‫هانــد کــه نکــاح‬ ‫لبیت رسول خدا‪ ‬بر آن اجماع کرد ‌‬ ‫یگوید‪ :‬و اه ‌‬ ‫م ‌‬
‫های بدون قید در نکاح صحیح نیست‪.‬‬ ‫بدون ولی و دو شاهد و مهری ‌‬
‫یکند‬ ‫و بیهقی در سنن خود با سندش از بسام صیرفی روایت م ‌‬
‫یگوید‪ :‬از جعفربــن محمــد در مــورد متعــه ســؤال کــردم و آنــرا‬ ‫م ‌‬
‫برایش توصیف نمودم‪ :‬به من گفت‪ :‬زنا است‪.‬‬
‫و قاضی نعمــان در کتــاب »دعــائم« از جعفربــن محمــد روایــت‬
‫یکند که مردی در مورد نکاح موقت از او سؤال کرد گفت‪ :‬آنرا‬ ‫م ‌‬
‫یگویـد‪ :‬بـا ایـن‬ ‫یرسد و م ‌‬ ‫برایم توصیف کن‪ ،‬گفت‪ :‬مرد به زنی م ‌‬
‫درهم یا دو درهم در مقابل یک بار آمیزش یا یک روز یــا دو روز بــا‬
‫یکنم‪ :‬گفت‪ :‬این زنا است و به جز انسان فــاجر آنــرا‬ ‫تو ازدواج م ‌‬
‫یدهد‪.‬‬ ‫انجام نم ‌‬
‫لبیــت بــر‬ ‫یگــردد کــه اه ‌‬ ‫از تمام این اقــوال بــرای مــا روشــن م ‌‬
‫هاند و آنها با قرآن و احادیث و اجــداد خــود‬ ‫تحریم متعه اجماع کرد ‌‬
‫‪281‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫در ممنوعیت و تحریم این رابطه حرام که متعــه نــام دارد موافــق‬
‫هستند!‬

‫جواب شبهه )‪(21‬‬


‫یگوینــد‪ :‬هیــچ ضــرری در حــال و آینــده در آن مشــاهده‬ ‫اینکه م ‌‬
‫یکنیم و هر چیزی که چنین باشد مباح است زیرا اگر مفاســدی‬ ‫نم ‌‬
‫داشته باشد یـا عقلـی اسـت! کـه آن بـه اتفــاق وجــود نــدارد و یـا‬
‫شرعی است و چنین نیســت و اگــر دلیــل شــرعی بــر مفاســد آن‬
‫یگرفت ‪. ...‬‬ ‫وجود داشت یکی از دلئل طرف مقابل قرار م ‌‬
‫یباشــد زیــرا اگــر انســان‬ ‫این قول در اساس و ریشــه فاســد م ‌‬
‫ییابد‬‫عاقل به اصل متعه بنگرد مفاسدی مخفی و مکنون در آن م ‌‬
‫که همه با شرع تعــارض دارنــد و نفــی کــردن زشــتی از ایــن نــوع‬
‫رابطه غفلتی شدید اســت از آن تقــبیحی کــه کتــب آنــان را لــبریز‬
‫کرده است و از زشت جلوه دادن آن از طرف عقل و دانشــمندان‬
‫یرغــم‬ ‫خــود و بیــزاری جســتن از آن از طــرف بزرگوارانشــان‪ ،‬عل ‌‬
‫تبیین مفاسد آن‪ ،‬و بیان این مفاسد از چنـد دیـدگاه بـه شـرح زیـر‬
‫است‪:‬‬
‫ینماینــد راضــی هســتند‬ ‫‪ -1‬آیا کسانی که این رابطه را تجویز م ‌‬
‫که با دختران و خواهران و نزدیکــان خــود چنیــن ارتبــاطی برقــرار‬
‫یگردد و رگهایشــان‬ ‫شود یا اینکه آنرا شنیدند صورت شان سیاه م ‌‬
‫یشوند؟‪.1‬‬ ‫یکند و از آن خشمگین م ‌‬ ‫ورم م ‌‬
‫یانــدازد کـه از رســول خــدا‪‬‬ ‫این متعه من را به یـاد جــوانی م ‌‬
‫خواست به او اجازه زنا دهد!! رسول خدا‪ ‬به او فرمود‪ :‬آیا آنــرا‬
‫یخواهی و دوست داری بــا آنهــا زنــا‬ ‫برای مادر و خواهر و دختر م ‌‬
‫انجام شود!‬
‫یگوید‪ :‬پسر جوانی نزد رسول خــدا‬ ‫از ابی امامه روایت شده م ‌‬
‫‪ ‬آمد و عرض کرد ای رسول خدا‪ ، ‬به من اجازه بده زنا کنــم‪،‬‬
‫کسانی که آنجا بودند بــه او رو کــرده و او را از آن نهــی نمودنــد و‬
‫گفتند بس کن‪ ،‬بس کن‪ ،‬رسول خدا‪ ‬فرمود‪ :‬بیا جلو‪ ،‬کمــی جلــو‬
‫یخــواهی؟‬ ‫آمد و از او نزدیک شد فرمود‪ :‬آیا آنــرا بــرای مــادرت م ‌‬

‫‪» -‬الشیعة والتصحیح« موسی موسوی‪ ،‬ص ‪.113‬‬ ‫‪1‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪282‬‬

‫گفت‪ :‬خیر خداوند مرا فدای تو گرداند فرمود‪ :‬مــردم هــم دوســت‬
‫ندارند با مادرانشـان چنیــن کـاری انجــام گیــرد‪ ،‬فرمـود‪ :‬آیـا بــرای‬
‫یخواهی؟ گفت‪ :‬خیر ای رسول خدا‪ ،‬خداوند مــرا فــدای‬ ‫دخترت م ‌‬
‫یپسـندند‪.‬‬ ‫تو گرداند‪ .‬فرمود‪ :‬مردم نیـز آنـرا بـرای دخترانشـان نم ‌‬
‫ه خــدا‬ ‫یپســندی؟ گفــت‪ :‬خیــر ب ‌‬ ‫فرمود‪ :‬آیا آنرا در حق خــواهرت م ‌‬
‫سوگند خداوند مرا فدای تو گرداند فرمــود‪ :‬مــردم نیــز آنــرا بــرای‬
‫هات‬ ‫یپســـندند‪ .‬فرمـــود‪ :‬آیـــا آنـــرا بـــرای عم ‌‬ ‫خواهرانشـــان نم ‌‬
‫هخدا ســوگند خداونــد مــرا فــدای تــو کنــد‬ ‫یپسندی؟ گفت‪ :‬خیر ب ‌‬ ‫م ‌‬
‫یپسندند فرمــود‪ :‬آیــا‬ ‫ههایشان نم ‌‬
‫فرمود‪ :‬مردم نیز آن را برای عم ‌‬
‫یپسندی؟ گفت‪ :‬خیر به ‌خــدا ســوگند خداونــد‬ ‫هات م ‌‬ ‫آنرا برای خال ‌‬
‫مــرا فــدای تــو کنــد فرمــود‪ :‬مــردم نیــز آن را بــرای خــاله خــود‬
‫یگویــد‪ :‬رســول خــدا‪ ‬دســتش را بــر‬ ‫یامــامه م ‌‬ ‫یپســندند‪ .‬اب ‌‬ ‫نم ‌‬
‫سرش قــرار داد و فرمــود‪ :‬خــدایا‪ :‬گنـاهش را ببخـش و قلبــش را‬
‫پاک گردان و عورتش را حفظ کن‪ ،‬که بعد از آن این جوان به این‬
‫یزد‪.1‬‬‫یکرد و فکر زنا به سرش نم ‌‬ ‫چیزها توجه نم ‌‬
‫اگر متعه شرعی بود رسول خدا‪ ‬به جای زنا به این جوان کــه‬
‫یداد ولــی‬ ‫از او خواسته بود به او اجازه زنا بدهد اجازه متعــه را م ‌‬
‫ههــا و‬ ‫مــردم آنــرا بــرای مــادران و دخــتران و خــواهران و عم ‌‬
‫ههایشان نپسندیدند چنانکه رسول خدا‪ ‬آنرا بیان نمود‪.‬‬ ‫خال ‌‬
‫یخواهد با نکاح متعــه بــا دخــترش‬ ‫چرا وقتی که کسی از آنان م ‌‬
‫هام و بــا‬ ‫یشود؟ چنانکه خود شاهد آن بــود ‌‬ ‫ازدواج کند خشمگین م ‌‬
‫هام‪ ،‬و آن اثناء مناقشه و جدلی بــر ســر متعــه‬ ‫گوشهای خود شنید ‌‬
‫یکــرد و آنــرا‬ ‫روی داد‪ ،‬که عالم شیعی به مشروعیت آن تمسک م ‌‬
‫یکرد‪ ،‬ایــن را از او خواســتند‪ ،‬خشــمگین شــد و از مجلــس‬ ‫مدح م ‌‬
‫بلند شد!!‬
‫‪2‬‬
‫های قبل از آن بر متعه خیلی حریص بود ‪ . ...‬ایــن‬ ‫با اینکه دقیق ‌‬
‫یکی از دانشمندانشــان کــه ملهاشــم نــام دارد‪ .‬یکــی از مبــاحثین‬
‫شیعی در گفتگویی با طرفداران متعــه داشــته‪ ،‬کــه او بســیاری از‬
‫یگویـد‪:‬‬ ‫نکاحهای متعه را اجرا کرده است‪ .‬این بازرس زن چنین م ‌‬

‫ح السناد است‪.‬‬
‫‪ -‬مسند احمد و حدیث صحی ‌‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬کتاب حریت عبد المنعم نمد ص ‪.136‬‬ ‫‪2‬‬


‫‪283‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫ملهاشم از این ناراحت نبود که به من رسده که از آن وقــتی کــه‬


‫یدهــد‬‫به شهر مشهد منتقل شده مخفیانه عقــد متعــه را انجــام م ‌‬
‫یگویــد‪ :‬در روســتای مــا در شــمال هیــچ‬ ‫آنهم منظم و به کثرت‪ ،‬م ‌‬
‫یداد زیرا ننگ بود! اما وقتی به شهر مشهد‬ ‫کس متعه را انجام نم ‌‬
‫رسید شروع به عقد متعه کرد‪ ،‬برای من روشن شد که بــا زیــادی‬
‫یکند‪ ،‬که در ماه یــک بــار‬ ‫یدهد افتخار م ‌‬ ‫نکاحهای متعه که انجام م ‌‬
‫یداد‪،‬‬‫و دو بار بدون اینکه همسرش بداند نکاح مــوقت را انجــام م ‌‬
‫یدهــی دخــترت کــه‬ ‫یکردم آیا اجازه م ‌‬ ‫اما وقتی که از او سؤال م ‌‬
‫در سن شانزده سالگی بود موقت نکاح شود؟ با قاطعیت تمام به‬
‫یداد »ابدا« راضی نیستم‪.1‬‬ ‫من جواب م ‌‬
‫ً‬
‫یگوینـد‪ :‬اهـل نجـف خصوصـا و تمـام ممالـک شـیعی‬ ‫با اینکه م ‌‬
‫یدانند و شیعه در تمام اماکن‬ ‫گآور م ‌‬ ‫متعه را اگرچه حلل باشد نن ‌‬
‫یداند اگرچــه حلل باشــد و هــر‬ ‫بآور م ‌‬‫و هر کجا باشد متعه را عی ‌‬
‫یگیرد‪.2‬‬ ‫حللی انجام نم ‌‬
‫یگویــد‪ :‬خیلــی از مــردم ایــن‬ ‫و در آن مورد این بازرس چنیــن م ‌‬
‫تــردد را در اظهــار شخصــیت کســانی کــه نکــاح مــوقت را انجــام‬
‫یشــود وقـتی کـه ایـن‬ ‫یکنند اما تـردد بزرگــتر م ‌‬ ‫یدهند آشکار م ‌‬ ‫م ‌‬
‫فعل قبیح متعلق به مردان دینی باشد‪ ،‬آنهــم بــا مســتوی و ســطح‬
‫نظر‪ ،‬اکثرشان بــر شــرعیت ازدواج مــوقت و پــاداش دینــی بــرای‬
‫مدهندگان آنان تأکید دارند‪ ،‬اما وقتی که به حــد عملــی فــردی‬ ‫انجا ‌‬
‫یگوینــد‪ :‬مــن را‬ ‫ههای خــود م ‌‬ ‫یکنند و از تجرب ‌‬ ‫یرسد فریبکاری م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یدهند‪ ،‬و حقیقــت را‬ ‫یبرند که متعه را انجام م ‌‬ ‫به نزد اشخاصی م ‌‬
‫یگردد که یک نظر فرهنگی منفی برابــر‬ ‫یکنند و واضح م ‌‬ ‫مخفی م ‌‬
‫نسبت به ازدواج متعه دارند و ایــن ازدواج در اثنــاء عمــل میــدانی‬
‫یگردد‪.3‬‬ ‫من در سال ‪ 1978‬شدیدا ً آشکار م ‌‬
‫لالقــدر از ائمــه شــیعه محمــد بــاقر )بــا تــوجه بــه‬ ‫این امــام جلی ‌‬
‫یکنــد وقــتی کــه‬ ‫روایاتشان( ساکت ماند و هیــچ جــوابی اظهــار نم ‌‬
‫یگویــد‪ :‬اگــر زنــان و‬ ‫یکنــد م ‌‬ ‫عبــدالله ‌بــن عمیــر از او ســؤال م ‌‬
‫ههــایت آن را انجــام دهنــد تــو را خوشــحال‬ ‫خــواهران و دخترعم ‌‬
‫‪ -‬به المتعة شهل حائری‪ ،‬ص ‪ 226-225‬بنگر‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫نالشیعة محسن امین‪ ،‬ص ‪.159‬‬


‫‪ -‬أعیا ‌‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬المتعة شهل حائری‪ ،‬ص ‪.235‬‬ ‫‪3‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪284‬‬

‫همیــان آمــد از‬ ‫ههایش بحــث ب ‌‬ ‫یکند؟ وقتی که از زنان و دخترعم ‌‬ ‫م ‌‬


‫‪1‬‬
‫او روی گردان شد ‪.‬‬
‫و معنی این سکوت اینست که باقر این نــوع از ازدواج را بــرای‬
‫یکند‪.2‬‬‫خانواده خود قبول نم ‌‬
‫یآورم کـه بـا مرحـوم لـواء‬ ‫هیـاد م ‌‬ ‫یگوید‪ :‬شبی را ب ‌‬ ‫شرباصی م ‌‬
‫محمد صالح حــرب نشســته بــودم و بزرگــان فکــر اســلمی بــا مــا‬
‫بودند‪ ،‬سپس یک شاعر شیعه لبنانی به ‌جمع آمد و دختر بافرهنــگ‬
‫ادیبش را همراه خود آورده بود‪ ،‬کشمکش در گفتگو ما را به آنجــا‬
‫کشانید تا به بحث نکـاح مـوقت رسـید‪ ،‬شـاعر لبنـانی از آن دفـاع‬
‫یکــرد‪ ،‬یــک مفکــر اســلمی از‬ ‫یکرد‪ ،‬زیرا مذهب او آنرا مبــاح م ‌‬ ‫م ‌‬
‫هســوی شــاعر دراز کــرد و‬ ‫جــای خــود برخاســت و دســتش را ب ‌‬
‫ً‬
‫یخــواهم تــا بــا او موقت ـا ازدواج‬ ‫یگفت‪ :‬من دست دخــترت را م ‌‬ ‫م ‌‬
‫کنــم‪ ،‬و مــدت کوتــاهی را معیــن کــرد‪ ،‬دخــتر شــاعر از خجــالتی‬
‫صورتش سرخ شد و خشم پدرش شدت گرفت و کلمات زشت و‬
‫یبــرد‪،‬‬‫رکیکی را هنگام حرف زدن با آن مفکر اســلمی بــه ‌کــار م ‌‬
‫لــواء صـالح حـرب خصوصــی بــه شــاعر گفــت‪ :‬خشــمگین نشــو و‬
‫خودت درهای انتقاد و هجوم را بر خود گشودی و وقتی کــه بــرای‬
‫یپسندی که موقتا ً بعنوان متعه ازدواج کنــد همچنیــن‬ ‫دختر خود نم ‌‬
‫‪3‬‬
‫یپسندند ‪.‬‬ ‫مردم محترم و بزرگوار برای خود و دخترانشان آنرا نم ‌‬
‫یگوید‪ :‬فعل ً بـا شـماری از مـردان شـیعی کـه بعضـی‬ ‫حصری م ‌‬
‫هانــد و بعضــی دیگــر از‬ ‫مرجــع دینــی و مــردم بــه آنهــا چشــم دوخت ‌‬
‫هجز اینکه منتسب به مذهب شیعه است‬ ‫یداند ب ‌‬‫مذهبش چیزی نم ‌‬
‫و پدرش از علمای این مذهب است یا از یک خانواده دینــی اســت‬
‫یکردم آیا شما با عقد مــوقت ازدواج‬ ‫تا آخر‪ ،‬و اگر از آن سؤال م ‌‬
‫یگوینــد‪ :‬خیــر‪ ،‬و ســؤال مــن‬ ‫یکنیــد؟ همیشــه در جــواب مــن م ‌‬ ‫م ‌‬
‫یشوید بر‬ ‫همیشه این بود‪ :‬اختلف چرا؟ و چرا یک صدا و متحد نم ‌‬
‫اینکه این عقد که با اجاره کردن زن برای زنا برای ساعاتی و چند‬
‫عکننده نبود و دعای‬ ‫روزی شبیه است حرام است؟ و جوابشان قان ‌‬

‫لالشیعة ‪.14/437‬‬ ‫‪ -‬وسائ ‌‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬نکاح و قضایای متعلق به آن حصری‪ ،‬ص ‪.185‬‬ ‫‪2‬‬

‫یالدین و الحیاة شرباصی‪.124-5/123 ،‬‬


‫‪ -‬یسألونک ف ‌‬ ‫‪3‬‬
‫‪285‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫من همیشه این بود که خداوند این امت را متحد کنــد و اختلف را‬
‫میان آنان بردارد‪.1‬‬
‫مسأله این نیست‪ ،‬یعنی کسانی کــه در حــدود پاکــدامنی و رفــع‬
‫یپسندند بلکــه‬ ‫زنا آنرا برای دختران و خواهران و نزدیکان خود نم ‌‬
‫یبینند که مخالف با‬ ‫چنین است که حالت پستی و معیوبی در آن م ‌‬
‫کرامت زن و شرف و قیمت خانواده است‪ .2‬و هر زنی که خــود و‬
‫یپسندد و خانواده‬ ‫هاش را محترم بشمارد آنرا برای خود نم ‌‬ ‫خانواد ‌‬
‫ن هــای بســیاری آن‬ ‫یپسندند که ظن و گمــا ‌‬ ‫او نیز آن ازدواج را نم ‌‬
‫را احاطه کرده است‪.3‬‬
‫چنانکه روشنفکران شیعی و جامعه تشیع این زنای به نام متعــه‬
‫یدانند‪ .‬زیرا مردم در بعضــی جوامــع حــتی‬ ‫را مرفوض و متروک م ‌‬
‫جوامع شیعی‪ ،‬با دیدی خطرناکتر از دیدگاهشان برابر با زنا بــه آن‬
‫یشوند و ایــن چیــزی‬ ‫ه رو م ‌‬ ‫ینگرند‪ ،‬در حالی با زور با متعه روب ‌‬ ‫م ‌‬
‫است که من آنرا ملحظه نمودم وقتی در وسائل اعلم در بــدایت‬
‫حرکت اسلمی ملتزم‪ ،‬که آخر حرکت اســلمی اصــولی در وســط‬
‫ینامند بطوری که در وسائل اعلم از انتشار ایــن ازدواج‬ ‫شیعی م ‌‬
‫یدیدیم کــه کلمــی هســت‬ ‫یگفتم‪ ،‬و م ‌‬ ‫و اسباب آن بسیار سخن م ‌‬
‫یکردنــد آنهــم در خلل ایــن‬ ‫که بر هجوم کردن این حرکــت کــار م ‌‬
‫پدیده که پدیده نیست‪.4‬‬
‫‪ -2‬عقد متعه از قبیل کرایه کردن فرج و عــورت زن اســت کــه‬
‫در این عقد ضایع کردن زن و ذلیل کردن و پســت کــردن او را در‬
‫یگیرد و این یک نوع رسوایی است که طبیعت سالم آنــرا دور‬ ‫برم ‌‬
‫یانــدازد بهمیــن دلیــل عقلی فــارس داد و فریــاد شــکایات و‬ ‫م ‌‬
‫‪5‬‬
‫ههایشان بلند شد ‪.‬‬ ‫گل ‌‬
‫یرغم آن پنج دخــتر جــوانی کــه‬ ‫یگوید‪ ...» :‬عل ‌‬ ‫یکی از بازرسان م ‌‬
‫یکردنــد‬
‫در قم با توجه به اصولی بودن آن ازدواج متعه را تأییــد م ‌‬
‫یکردنــد و‬‫یدانســتند و تــرک م ‌‬ ‫ولــی انجــام دادن آنــرا مرفــوض م ‌‬
‫حصری در کتابش ـ نکاح و قضایای متعلق به آن‪ ،‬ص ‪.185‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪1‬‬

‫موسی موسوی در کتابش »الشیعة و تصحیح«‪ ،‬ص ‪.113‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪2‬‬

‫شرباصی ‪.5/124‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪3‬‬

‫فضل ‌الله در کتابش »تأملت اسلمی حول زن‪ ،‬ص ‪.129‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪4‬‬

‫ضحی ‌السلم احمد امین ‪.4/259‬‬ ‫‪-‬‬ ‫‪5‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪286‬‬

‫هاند زیرا ازدواج متعه شخصـیت دخـتران را بـد‬ ‫توفیق منطقی یافت ‌‬
‫یدهد و بر نصیب او در عقد ازدواج دائمــی شایســته تــأثیر‬ ‫جلوه م ‌‬
‫‪1‬‬
‫یگذارد« ‪.‬‬ ‫منفی م ‌‬
‫هها و شواهدی که بر مفاسد این متعــه‬ ‫و ناچارا ً باید بعضی از نمون ‌‬
‫یدهند ‪. ...‬‬‫یدهند گواهی م ‌‬ ‫در مجتمعات شیعی که آنرا انجام م ‌‬
‫یگویــد‪ :‬کــه داســتان خــود بــا ازدواج‬ ‫یکی از آنان که ل‪ .‬أ اســت م ‌‬
‫یگوید‪ :‬عمرم ‪ 35‬سال بود شوهرم مــن را‬ ‫یکند م ‌‬ ‫متعه را بیان م ‌‬
‫طلق داد بعد از اینکه شش سال قبل با زنــی دیگــر ازدواج کــرده‬
‫یکنــم و‬ ‫بود و فرزندانم را وا گذاشت و من خودم آنها را تربیت م ‌‬
‫پناهگاهی به ‌جز یکــی از مؤسســات تــابع یکــی از احــزاب اصــولی‬
‫یکردم و تدریجا ً به پایان یافتن آن ایمــان پیــدا‬ ‫ندارد‪ ،‬نزد آن کار م ‌‬
‫یکردم کــه دوبــاره ازدواج‬ ‫کردم و با اینکه هیچ ‌وقت به آن فکر نم ‌‬
‫کنم دیدم که شیفته و عاشق جوانی شدم که در محله ما سکونت‬
‫یکرد شیفته وی شدم و او هم همینطور‪ ،‬و به این دلیل که او از‬ ‫م ‌‬
‫نتر بود قرار گذاشتیم که موقتا ً بدون آگــاهی خــانواده و‬ ‫مس ‌‬ ‫من ک ‌‬
‫فرزندانم با هم ازدواج کنیــم‪ ،‬امــا بــا رفــت ‌و آمــد بیــش از حــد او‬
‫یکردنــد‪،‬‬ ‫فرزندانم از سبب رفت و آمد دائمی او از مــن ســؤال م ‌‬
‫یکند!‬‫یگفتم‪ :‬او برای ما دلسوزی م ‌‬ ‫یگفتم و م ‌‬ ‫دروغ م ‌‬
‫یماند تا‬‫تا یک بار به دخترم گفتم‪ :‬که او برای دو سال منتظر تو م ‌‬
‫بزرگ شوی و با تو ازدواج کند و به سبب این جملــه یــا بعضــی از‬
‫مشاکل با دخترم دسته و پنجه نرم کــردم زیــرا در یکــی از روزهــا‬
‫ه رو شدم که صبح زود از خــواب بیــدار شــده‬ ‫ناگهان با دخترم روب ‌‬
‫بود و به اتاق من داخل شد تا ببیند او در اتــاق مــن موجــود اســت‬
‫کــه بــاعث صــدمه بزرگــی شــد و خــانه را تــرک کــرد و بــه خــانه‬
‫مادربزرگش رفت و تا الن برنگشته است‪ ،‬به این دلیل در همــان‬
‫روز من و شوهرم مجبــور شــدیم بــه دادگــاه برویــم و یــک ازدواج‬
‫شرعی را به انجــام برســانیم و آنهــم بــه خــاطر رســیدن بــه ســند‬
‫هام و خصوص ـا ً بــرادرم نشــان دهــم کــه‬ ‫ازدواج که آنرا بــه خــانواد ‌‬
‫کاردی در دست داشت و نزدیک بود سرم را از از بدنم جدا کند با‬

‫‪ -‬شهل حائری در کتابش »المتعة عند الشــیعة حــالت ایــران ‪،1982-1978‬‬ ‫‪1‬‬

‫ص ‪.33-32‬‬
‫‪287‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یدانستم او چند بار این نوع ازدواج را انجام داده است‪ ،‬و‬ ‫اینکه م ‌‬
‫یرغم اینکه ازدواج من شرعی شده بود‪ ،‬فقــط دخــترم تــا الن‬ ‫عل ‌‬
‫پیش مــا برنگشــته و ایــن ازدواج ســری و مخفــی بــوده بــه ســبب‬
‫یدانستند‪.‬‬‫خانواده شوهرم زیرا آنان این ازدواج را مرفوض م ‌‬
‫یگویــد‪ :‬کــه تجربــه ســخت و تلخــی بــود‪ .‬و اگــر‬ ‫و در پایــان ل‪.‬أ م ‌‬
‫یآیـــد هرگـــز ایـــن گـــام را‬
‫یدانســـتم ایـــن مشـــاکل پیـــش م ‌‬ ‫م ‌‬
‫‪1‬‬
‫یداشتم ‪.‬‬ ‫برنم ‌‬
‫هاش در مــورد ازدواج‬ ‫و این بعضی از آن حالتی است که از تجــرب ‌‬
‫یکند چنانکه مجله ســابق آنــرا بیــان کــرده‬ ‫موقت برای ما بازگو م ‌‬
‫است‪.‬‬
‫جوان م‪.‬س )غیر متدین(‬
‫ـ آن مدتی که برای ازدواج منقطع معین کرده بودید چقدر بود؟‬
‫ـ ده روز!‬
‫ـ چرا؟‬
‫ـ زیرا از زنا بهتر بود!!‬
‫ـ آیا آنرا اعلم کردی؟‬
‫ـ خیر‪ ،‬سری بود؟‬
‫ـ چرا؟‬
‫ه خاطر مصلحت دختر!‬ ‫ـب ‌‬
‫های؟‬ ‫ـ چند دفعه آنرا انجام داد ‌‬
‫ـ شماری‪.‬‬
‫ـ آیا او طلق داده شده بود یا شوهرش مرده بود؟‬
‫ـ خیر‪ ،‬بلکه دختر بود‪.‬‬
‫یکنی‪.‬‬ ‫ـ اگر حامله شد چکار م ‌‬
‫یگذارم تا زایمان کند‪.‬‬ ‫‪-‬م ‌‬
‫های؟‬‫ـ آیا تو پسر هستی یا ازدواج کرد ‌‬
‫هام ـ‬
‫ـ عازب هستم ـ ازدواج نکرد ‌‬
‫یدهی موقتا ً ازدواج کند؟‬ ‫ـ آیا به خواهرت اجازه م ‌‬
‫ـ خیر‪.‬‬
‫جوان أ‪.‬ع‪.‬‬

‫‪ -‬مجله شراع عدد ‪ ،684‬ص ‪.7‬‬ ‫‪1‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪288‬‬

‫های چقدر است؟‬ ‫ـ مدت ازدواج موقتی که کرد ‌‬


‫ـ ‪ 6‬ماه‪.‬‬
‫های؟‬ ‫ـ چرا ازدواج موقت انجام داد ‌‬
‫ـ زیرا از رفتن دنبال دختران در خیابانها بهتر است‪.‬‬
‫یدهی؟‬ ‫ـ آیا آنرا بر زنا برتری م ‌‬
‫ـ بله‪.‬‬
‫یکنی؟‬ ‫ـ آیا آنرا اعلم م ‌‬
‫یماند‪.‬‬‫ـ خیر‪ ،‬مخفی م ‌‬
‫یکنند؟‬‫ـ آیا خانواده تو و او این فکر را قبول م ‌‬
‫ـ رأی آنان برایم مهم نیست!!‬
‫ـ چند سال داری؟‬
‫ـ ‪ 23‬سال‪.‬‬
‫ـ دختر چند سال دارد؟‬
‫ـ ‪.21‬‬
‫ـ آیا او دختر باکره است؟‬
‫ـ طلق داده شده است‪.‬‬
‫یکنی اگر حامله شد؟‬ ‫ـ با فرزندش چکار م ‌‬
‫یگذارم‪.‬‬ ‫مخانه م ‌‬‫ـ او را یتی ‌‬
‫یدهی این نوع ازدواج را انجام دهد؟‬ ‫ـ آیا به خواهرت اجازه م ‌‬
‫یکنم‪.‬‬‫ـ خیر‪ ،‬بلکه اگر آنرا انجام دهد سرش را از بدنش جدا م ‌‬
‫ه ‪ .‬م عقــد ازدواجــش دو ســاعت دوام داشــت و‬ ‫امــا جــوان ‌‬
‫یگوید‪ :‬به این سبب بوده که شهوتم آرام گردد!!‬ ‫م ‌‬
‫یکند زیرا او به ایــن نــوع‬ ‫ه ‪ .‬م با کسانی که گذشت فرق م ‌‬ ‫اما ‌‬
‫یگوید‪ :‬من آمادگی دارم تمــام مســئولیت را‬ ‫ازدواج ایمان دارد‪ ،‬م ‌‬
‫تحمل کنم ‪ ،...‬اما در یک نقطه با غیر خود فرق ندارد آنهم اینست‬
‫که آماده نیست اجازه این نوع ازدواج را به خــواهرش بدهــد زیــرا‬
‫یپــذیرد و بــه مــا نگــاه بــدی نمــود کــه گویــا‬ ‫جامعه این فکــر را نم ‌‬
‫‪1‬‬
‫یکنم ‪.‬‬ ‫یگفت‪ :‬من آنرا تحمل نم ‌‬ ‫م ‌‬

‫‪ -‬به مجله شراع ص ‪ ،7‬و بــه ممارســات ‌المتعـة در کتــاب متعــه در ایــران‪،‬‬ ‫‪1‬‬

‫کتاب شهل حائری‪ ،‬ص ‪ 276-155‬نگاه کن‪.‬‬


‫‪289‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫‪ -3‬و از جمله مفاسد این متعه‪ ،‬ضایع کردن فرزندان است‪ ،‬زیــرا‬
‫فرزنـدان مـرد وقـتی کـه در همـه شـهرها پراکنـده شـوند و نـزد او‬
‫یکننـد ماننـد‬ ‫یتوانـد تربیتشـان کنـد بـدون تربیـت رشـد م ‌‬ ‫نباشند نم ‌‬
‫یتوانــد و اگــر فــرض کنیــم آن‬‫هاند نم ‌‬‫فرزندانی که از زنا متولد شــد ‌‬
‫یشود‪ ،‬زیرا نکاح آنان با‬ ‫فرزندان دختر هستند پستی و ننگ بیشتر م ‌‬
‫همتای خود اصل ً امکان ندارد و احتمال آمیزش بــا زن متعــه پــدرش‬
‫وجود دارد یا نکاح آن محتمل است و عکس آن نیز چنین است بلکه‬
‫احتمــال آمیــزش بــا دخــتر و دخــتر پســر و خــواهر و دخــترخواهر و‬
‫غیرآنان از محارم در بعضی صورتها خصوصا ً در مــدت دراز احتمــال‬
‫تترین محرمات است‪ ،‬زیرا در مدت یک ماه یــا بیشــتر‬ ‫دارد که سخ ‌‬
‫یگردد کـه آیـا زن متعـه حـامله اسـت یـا نـه؟‬ ‫ه این حاصل نم ‌‬ ‫علم ب ‌‬
‫خصوصا اگر در سفری طولنی واقع گردد و در هر منــزل کــاری بــر‬ ‫ً‬
‫هها فرزندی تعلق گیرد‬ ‫های دید اتفاق کند و در هر یک از این متع ‌‬ ‫متع ‌‬
‫و دختری متولد شود بعد از آن روابط و این مرد بعد از ‪ 15‬سال بــه‬
‫آن مکان و راه برگـردد یـا بـرادران و پسـرانش در آن منـازل بـا آن‬
‫یکننــد‪ .‬و از جملــه مفاســد‬ ‫یکننــد و آنــان را نکــاح م ‌‬
‫دختران متعه م ‌‬
‫متعه‪ ،‬تقسیم نکردن میراث کسی که بارها متعه را انجام داده است‬
‫زیرا وارثان آن مشخص نیسـتند و تعـداد و اسـم و مکانهایشـان نیـز‬
‫یگــردد و همچنیــن‬ ‫مشخص نیست‪ .‬پــس تعطیــل میــراث الزامــی م ‌‬
‫یگـردد زیـرا‬ ‫میراث کسی که بوسیله متعـه متولـد گشـته تعطیـل م ‌‬
‫پــدران و برادرانشــان مشــخص نیســتند و وقــتی کــه تعــداد وارثیــن‬
‫یباشـد و وقـتی‬ ‫نپذیر نم ‌‬‫محصور و معین نباشند تقسیم میراث امکا ‌‬
‫که صفات وارثین مشخص نباشد مذکر یا مــؤنث هســتند تعییــن هــر‬
‫سهمی ممتنع است و آیا محجوب هستند از ارث یا محروم‪ ،‬خلصــه‬
‫یگردد جـدا مضـر اسـت خصوصـا ً در‬ ‫مفاسدی که بر متعه مترتب م ‌‬
‫امور شرعی مانند نکاح و میراث‪ ،‬به همین دلیــل خداونــد ســبحانه و‬
‫تعالی اسباب حللی آمیزش را در دو چیز منحصر کرده است‪ :‬نکــاح‬
‫صحیح و ملک یمین‪ ،‬زیرا خصوصی بودن کامل که در میان شوهر و‬
‫یگردد به سبب این دو عقد است تــا اولد محفــوظ‬ ‫همسر حاصل م ‌‬
‫‪1‬‬
‫وارث معلوم گردد ‪. ...‬‬

‫‪ -‬تحفه اثنی عشری دهلوی‪ ،‬ص ‪.228‬‬ ‫‪1‬‬


‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬ ‫‪290‬‬

‫‪ -4‬وقتی که رسول خدا‪ ‬آنرا حرام کـرده قبیـح اسـت‪ ،‬و وقـتی‬
‫که گروه جعفری که آنرا حلل کردند اســتعمال کردنــد و در گــردش‬
‫یکند‪.1‬‬
‫خود و نظر ما به طرف آثار بدش حرکت م ‌‬
‫ظهور حکمت الهی در منع کــردن مســلمانان از انجـام آن نـزد مـا‬
‫یگردد‪ .2‬بلکه این نوع از ازدواج‪ ،‬سائر ادیان الهی نیز آنرا‬ ‫قویتر م ‌‬
‫یکنند ‪. ...‬‬‫تقبیح م ‌‬
‫یگوید‪ :‬ازدواج متعه با ازدواج اصــلی کــه‬ ‫مطران جورج حضر م ‌‬
‫تعاهد و پیمان میان مرد و زن است تا در تمام مدت عمــر بــا هــم‬
‫زندگی کنند متعارض است‪ ،‬یعنی در تمام عرضهای دنیا و شریعت‬
‫ه بقــا و عهــدش‬ ‫و قانونهایش هر ازدواجی که دائمی باشد بر روحی ‌‬
‫هریزی‬ ‫پابرجاســت زیــرا براســاس دوری از فکــر متعــه و تمتــع پــای ‌‬
‫یگردد ‪. ...‬‬
‫م ‌‬
‫یگویـد‪ :‬نـزد مـا ‪ 9.999‬مـتزوج وجـود دارد و همـه‬ ‫و مطـرن م ‌‬
‫یکننــد‬ ‫یخواننــد و تیرانــدازی و جهــاد م ‌‬ ‫راهب نیستند بلکــه نمــاز م ‌‬
‫یعنی جهاد شخصی تا پاک گردند‪.‬‬
‫یگویــد‪ :‬ایــن یــک ازدواج جنســی غیرانســانی‬ ‫و دربــاره متعــه م ‌‬
‫است‪.3‬‬
‫و بعداً‪ ،‬اشعه جستجو و نور فکر را بر موضوع متعــه فرســتادیم‬
‫تهای آشــکار‬ ‫تا صبح حق آشکارا با تحریم آن نفس برآورد‪ ،‬با حج ‌‬
‫که آشکار و قانع کننده هستند‪.‬‬
‫هگــاه آنســت و آن‬ ‫ه آن و هــدایت پیــامبر تکی ‌‬
‫نور قرآن سرچشــم ‌‬
‫هیکل ســاخته شــده از شــبهات و تلبیســات کــه حــوالی ‪ 20‬شــبهه‬
‫بودند با نور حق در هم شکستیم و آنرا سوزاندیم‪ ،‬و مانند گیاهــان‬
‫یبــرد‪،‬‬ ‫خشکی گردیــد کــه بــاد آنــرا بــه ایــن طــرف و آن طــرف م ‌‬
‫های که لباس حجت را بر تنش کــرده بودنــد بــا‬ ‫بطوری که آن شبه ‌‬
‫حجت قاطع از بین بردیــم‪ ،‬حــق ماننــد وضــوح راه نمایــان گردیــد‪،‬‬
‫زیرا حقیقت شبش مانند روزش تابناک است و به جــز کســی کــه‬
‫نظــرش کــور و رشــد نــدارد کــه بــدون راهنمــا در شــب حیــرت و‬

‫‪ -‬به کتاب متعه نزد شیعه »شهل حائری« مراجعه کن‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬الهدل‪ ،‬ص ‪.324‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬به مجله شراع لبنانی شیعی شماره ‪ 684‬مال ‪ ،1995‬ص ‪ 7-6‬نگاه کن‪.‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪291‬‬ ‫تحريم ازدواج موقت از ديدگاه قرآن و سنت‬

‫یرســد از آن‬
‫یدانــد بــه کجــا م ‌‬
‫ســرگردانی در حرکــت اســت و نم ‌‬
‫یگردد‪.‬‬
‫منحرف نم ‌‬
‫( ‪ ‬‬
‫‪  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬
‫)انبیاء ‪(18 /‬‬ ‫‪) ‬‬
‫یاندازیم و حق مغز سر باطــل‬ ‫هجان باطل م ‌‬ ‫»بلکه حق را ب ‌‬
‫یپاشــد و باطــل هــر چــه زودتــر محــو و نــابود‬‫را از هــم م ‌‬
‫یشود وای بر شــما )ای کــافران( بــه ســبب توصــیفی کــه‬ ‫م ‌‬
‫یکنید«‪.‬‬‫م ‌‬
‫این جملت بود که خداوند به من توفیق داد کــه آنــرا بنویســم و از‬
‫یخواهم که عملی نافع باشد و سپاس برای خدایی که ما را‬ ‫خدا م ‌‬
‫یکردیم‪.‬‬‫هدایت داد و اگر هدایت او نبود ما هدایت پیدا نم ‌‬
‫وصلیالله وسلم علی خیر‌ النام وعلی آله ‌الطیبین‬
‫‌‬
‫‌الطهار وصحابته‌ البرار الکرام‪.‬‬

You might also like