Professional Documents
Culture Documents
درنظام فامیلی افغانستان جدایی ازطریق محمکه به عنوان تفریق یاد شده است .تفریق عبارت است ازجدایی میان زن وشوهر
ازطریق حکم محکمه .درصورتی که زن وشوهر با هم مشکلی داشته باشند وازطریق وسایل اختیاری مانند طالق وخلع حل
وفصل شده نتواند قاضی میان آنها به جدایی حکم می کند قاضی محکمه فامیلی درصورتی میتواند به تفریق میان زن وشوهر
حکم نماید که یکی ازمسایل چون عیب ،نقض ومرض صعب العالج شوهر اختالف شدید وغیر قابل حل میان زن ومرد ،غایب
بودن شوهر به مدت سه سال یا بیش ازآن ،مفقود االثر بودن شوهر ،متضررشدن زن ویازندانی بودن شوهر ازطرف زوجه
ادعا شود.
تفاوت تفریق باطالق این است که طالق بامیل واراده شوهر جاری می شود ؛ اما تفریق از طریق حکم قاضی محکه فامیلی
صورت می گیرد ،گرچه شوهر اراضی نباشد .محکمه با صالحیت بنابر دالیلی که بعداذکرخواهد شد ،میان زن وشوهر جدایی
می آورد .
ازدواج وزندگی زنا شویی ازلحاظ حقوقی یک عقد وقرارداد مشترکی است که به توافق طرفین صورت می گیرد واز طریق جبر
واکراه امکان پذیر نیست .بنابر این درصورت عدم دوام معاشرت بین زوجین ،قانون راه های راچون طالق ،تفریق ،خلع
وغیره برای بیرون رفت ازآن تعین کرده است .درظاهر چنین به نظر میرسد که تنها شوهر صالحیت جدایی زندگی زناشویی
رادارد ،درحالی که قانون برای زوجه نیز حق داده تا ازین حق برخوردارشود .از نظر قانون زن می تواند درچندین موارد اقدام
به پایان ز ندگی زنا شویی نماید .درمواردی چون سپردن صالحیت طالق به زن دراثنای عقد نکاح ویا پس ازان ،جدایی
ازطریق لعان حق درخواست خلع وتفریق یاحکم محکمه به جدایی زن وشوهر ،زن صالحیت دارد که به پایان دادن زندگی
زناشویی اقدام نماید.
به طور عموم موارد زیردر قانون مدنی افغانستان ذکر شده است که درآن زن می تواند از محکمه مطالبه جدایی یا تفریق نماید:
به خاطر این که ،موضوع تفریق بهتر روشن شده باشد ،این بحث تحت مطالب جداگانه مورد بحث وارزیابی قرارمی گیرد.
می تواند از محکمه مطالبه تفریق نماید .مطابق صراحت ماده 179قانون مدنی افغانستان " :هرگاه عیب ازنوعی تثبیت گردد
که اعاده صحت وی غیر ممکن باشد ،محکمه بدون تعویق به تفریق زوجین حکم می نماید درصورتیکه عیب قابل عالج بوده
ومدت طوالنی برای معالجه الزم باشد ،محکمه مطالبه تفریق را تامدتی که متجاوز ازیکسال نباشد ،به تعویق می اندازد"
باید این نکته راتذکر داد که تفریق ربه سبب عیب حکم طالق باین راداشته وموجب حرمت ابدی نمی گردد .بدین معنی که
زوجین می توانند بعد ازتفریق خواه درمیان عدت ویا بعد از آن دوباره باهم ازدواج کنند.
درصورتی که زوجه به منظور تفریق به محکمه عارض شود وادعای مرض یا عیب علیه شوهرش رابنماید ،محکمه غرض
تایید یا رد چنین ادعا توسط داکتر متخصص ،استعالمی را به ریاست صحت عامه ارسال می دارد .داکتر موظف بعد از انجام
معاینات طبی نظریه خود راروی استعالم محکمه می نویسد .محکمه بعدازغوروبررسی موضوع ،تصمیم خودرا برای حل
موضوع اتخاذ می کند .استعالم محمکه معموال به شکل زیر میباشد :
چنین اختالف گاهی کانون گرم خانواده را ازهم می پاشد وزمینه رابرای کینه وعداوت میان زن وشوهر فراهم می سازد.
ازنظرقانون مدنی افغانستان درصورتیکه زن ازمعاشرت باشوهر ضرری را ادعا کند که دوام معاشرت رابین شان غیرممکن
گرداند ،زن به محکمه مراجعه کرده ومطالبه تفریق یا جدایی می کند .محکمه تمام جوانب قضیه رابررسی کرده وحکم تفریق
یا جدایی رابین شان صادر می کند و درصورتیکه زن نتواند ادعای ضرر را به اثبات برساندوبه ادعای خود اصرارداشته
باشد ،محکمه درقدم اول دونفر رابحیث حکم که یکی ازاقارب زوجه ودیگر ی از اقارب زوج باشد ،تعیین می کند تادربین شان
اصالح بیاورد .اگر توسط حکم نیز نزاع حل نشود ،تصمیم برجدایی زن وشوهرر گرفته می شود .محکمه توسط یک استعالم
که به نام استعالم اصالحی یاد می شود ،خواهان تعیین حکمیین ازمدعی ومدعی علیه می شود .چنانچه مواد 185الی
188قانون مدنی افغانستان درمورد اجراآت محاکم ،اوصاف حکمیین ووظایف شان چنین صراحت دارد :هرگاه ضرر مورد
ادعا ثابت نگردیده وزوجه با ادعای خود اصرار داشته باشد ،محکمه دوشخص را به حیث حکم جهت اصالح بین زوجین
معلومات کافی داشته به اصالح بین زوجین قادر باشد .حکم باید درمحکمه سوگند یادنماید که وظیفه خود رابه عدل وامانت
داری ایفا می کند .اشخاصی که بحیث حکم تعین می شوند ،باید علل اختالف وطرق اصالح بین زوجین را تشخیص کرده
ودرتامین اصالح زوجین کوشش نماید .
درصورتی که حکمین به اصالح بین زوجین موفق نشوند ومنشا اختالف زوج یا زوجین بوده ویا اصأل معلوم نباشد ،محکمه
به تفریق بین آنها حکم می کند .درصورتی که روجه منشا اختالف باشد ،محکمه می تواند دربدل کل مهر ویاقسمتی از
آن به تفریق حکم نماید.
این مطالبه تنها با ادعای مجرد نمی تواند تحقق یابد ؛ بلکه الزم است تا محکمه درمورد حقیقت امر ،معلومات کافی داشته باشد
بنابر این حاالت زیر درچنین قضایا متصور است :
– 3مرددارایی دارد ،نفقه را هم تامین می کند ؛ولی ادعای تفریق به سبب عدم انفاق یک بهانه است .بنابرراین توضیح هریکی
ازحاالت فوق ازجانب اهل خبره می تواند صورت گیرد .1
قانون مدنی افغانستان درمواد 191و 192خویش درمورد تفریق به سبب عدم انفاق چنین صراحت دارد" هرگاه زوج ازادای نفقه
امتناع ورزد درحالی که ظاهرا مالک دارایی نبوده وعجزویازادای نفقه نیز ثابت شده نتواند ،زوجه می تواند مطالبه تفریق
نماید".
. 1محم د عثمان ژوبل ،نقش اهل خبره درموضوعات مربوط به حقوق فامیل (،کابل :وزارت عدلیه ،مجله عدالت شماره ،53سرطان
، )1386ص .55
همچنان اگر زوج عجز خود را ازادای نفقه ثابت نماید ،محکمه مدت مناسبی را که از سه ماه تجاوز نکند ،به وی مهلت می
دهد .درصورتی که بازهم به ادای نفقه قادر نشود ،محکمه به تفریق بین زوجین حکم می کند .
باید این نکته را تذکرداد که تفریق میان زوجین به اساس عدم انفاق مطابق حکم ماده 193قانون مدنی افغانستان ،حکم طالق
رجعی رادارابوده وزوج می تواند درخالل عدت به زوجه اش رجوع نماید ،مشروط براین که شوهر توان مالی وامادگی خود را
به ادای نفقه ثابت نماید .
براساس احکام مواد فوق قانون مدنی ،درصورتی که شوهردرتهیه نفقه زوجه عاجز باشد و امکان توانایی وی درادای نفقه نیز
وجودنداشته باشد ،محاکم فامیلی کشور برجدایی یا تفریق میان زوجین به سبب عدم انفاق حکم خود را صادر می کند .
قضیه زیر نمونه فیصله و قرار قضایی محکمه استیناف والیت ( ) است که درین مورد صورت گرفته است :
فقه های مذاهب حنفی وشافعی به این عقیده میباشند که زوجه نمی تواند به دلیل غیابت شوهر ازمحکمه مطالبه تفریق کند .
مطابق نظرایشان مهم نیست که غیابت شوهر مدت طوالنی را دربرگیرد ویا خیر؛ زیرا درحقوق اسالم نص ودلیل نقلی وجود
ندارد که براساس آن زن بتواند مطالبه تفریق کند.
مطابق نظریات فقه های مالکی وحنبلی تفریق به سبب غیابت شوهردرصورتیکه مدت طوالنی رادربرگیرد وباعث ایجاد
ضرر برزوجه گردد ،جوازدارد؛ هر چند شوهر مخارج وامکانات زندگی را برای زوجه خود فراهم نموده باشد .دلیل ایشان
مبتنی برحدیث مبارکه است که حضرت پیغمبر فرموده ک " الضرر والضرار فی االسالم" یعنی ضرر رسانیدن به دیگران
وپذیرفتن ضرر دراسالم جواز ندارد" .ازهمین جهت است که حضرت عمر رض به کسانی که مدت طوالنی غایب میشدند ،
میفرمود " :هزینه یا مخارج زندگی زنان خود را تامین کنید یا آنها راطالق بدهید " .
این نکته راباید تذکرداد که فقه های مالکی .حنبلی درباره نوع ،مدت وحکمی که بر تفریق مترتب می گردد ،نظریاتی مختلف
ارائه کرده اند :فقه های مالکی براین باور اند که فرقی نمی کند که غیابت زوج دراثرعذرمانند :تحصیل علم ودانش ،تجارت
وامثا ل آن بوده باشد ویااینکه بدون عذر برای مدت یک سال یابیشتر وبنابر قولی برای مدت سه سال صورت گرفته باشد .
ولی فقه های حنبلی به این نظر اند که مطالبه تفریق به سبب غیابت جواز ندارد ،مگر درصورت موجودیت عذر که مدت آن
نباید از شش ماه بیشتر باشد.
قانون مدنی کشور ما درمورد مطالبه تفریق به اساس غیابت از نظر فقها مذاهب مالکی وحنبلی پیروی نموده است ه چنانچه
درماد ه 194خویش چنین حکم نموده است " :هرگاه زوجه مدت سه سال یا زیاده از آن بدون عذر معقول غایب گردد
درصورتیکه زوجه ازغیابت وی متضرر شود ،می تواند از محکمه مطالبه تفریق نماید .گرچه زوج مالک دارا یی بوده
وزوجه از آن نفقه خود را تامین کرده بتواند "
طوریکه از ماده متذکره فوق برمیاید که جهت مطالبه تفریق به اساس غیابت سه شرط ذیل وجود داشته باشد :
فقها مذاهب حنفی وشافعی بدین باورند که تفریق به سبب محبوس شدن شوهر بنابر عدم موجود یت نص شرعی جواز ندارد.
فقها ی مالکی وحنبلی به این نظر اند که تفریق در اثر حبس شوهر بنابر هرعلتی که جواز دارد ؛ زیرا زندانی شدن زوج
باعث ایجاد ضرر به زوجه میگردد .مطابق نظر ایشان هر گاه زوج به مدت سه سال به حکم قطعی ونهایی محکمه محکوم به
حبس شده باشد ،میتواند بعد از سپر ی شدن یکسال ویابیشتر از آن از محکمه مطالبه تفر یق نماید. 2
به نظر میرسد که قانون مدنی کشور ما درمورد مطالبه تفریق به سبب حبس شوهر از نظر یات فقها ی مذاهب مالکی وحنبلی
پیروی نموده ولی مدت بیشتری را درمورد محبوسیت شوهر در نظر گرفته است .چنانچه ماده 196قانون مدنی به قرارذیل
صراحت دارد :گ هرگاه زوج به حکم قطعی محکمه به حبس ده سال یا بیشتر ازآن محکوم گردید ه باشد ،زوجه می تواند
پس از مدت پنج سال مطالبه تفریق نماید گرچه زوج محبوس توان ادای نفقه را داشته باشد " .
قانون مدنی افغانستا نمحبوس شدن زوج را پیش بینی کرده ولی در مورد محبوسیت زوجه برای شوهر ضروری ندانسته است
؛ زیرا شوهر درهرحالت میتواند زوجه خویش را طالق دهد .بنابر آن مطابق نظر این مذهب نیاز ی به مطالبه تفریق توسط
زوج از محکمه دید ه نمی شوهد .
باید تذکر داد که تفریق به سبب غیابت وحبس شوهر از نظر قانون مدنی کشور در حکم طالق رجعی می باشد .چنانچه ماده
197قانون مدنی قرارزیر صراحت دارد )1( ":تفریق به سبب غیابت در حکم طالق رجعی می باشد )2(.هر گا ه زو ج غایب
حاضر یازوج محبوس رها گردد می تواند قبل ازتکمیل عدت به زوجه خود رجوع نماید ".
با درنظر داشت احکام موادفوق قانون مدنی وهدایا ت قانون تشکیالت وصالحیت محاکم کشور ،در صورتی که شوهر بدون
عذر معقول به مدتی که در قانون ذکر شده است غایب گر دد،محاکم فامیلی یا احوال شخصیه صالحیت دارد تابعد از غور
وبررسی موضوع ،حکم تفریق به سبب غیابت را صا در کرده وزجین راازهم جدا نماید .
قضیه زیر نمونه از قرا رقضایی محکمه استیناف است که درین مورد صورت گرفته است .
.نظام الدین ،عبدهللا .حقوق فامیل ،جلد اول ،چاپ اول ( ،کابل :انتشارات سعید ، )1386 ،ص 479 2