Professional Documents
Culture Documents
لوییز هی در این کتاب علل ذهنی هر یک از امراض و بیماری ها را بر اساس افکار و اندیشه ها بیان می کند
هم هستیم اندی که از آینده ما را اقتدا لحظه حال است به هرکس گناه است این احساس آن خوب این میتوان عوض کرد
انزجار و احساس گناه بیش از هر الگوی دیگری صدمه میزند دست کشیدن از نفرت و انزجار حتی مرض سرطان را نابود
میکند هنگامی که به راستی خود را دوست بداریم همه چیز هایی نیکوی زندگی به حرکت در می آید ما باید گذشته را رها
کنیم و همه را ببخشایم
باید مشتاقانه بخواهیم که خویشتن دوستی را بیاموزیم تایید و پذیرش خویشتن در زمان حال کلید دگرگونیهای مثبت است این
ما هستیم که این به اصطالح بیماری را در تن خود می آفرینیم
در الیتناهای حیات آنجا که ساکن هرچند زندگی همواره دگرگون میشود همه چیز عالی و کامل و تمام عیار است و نه پایان
آنچه هست تنها چرخش و واچرخش جوهر و تجربه هاست
زندگی هرگز مانده و ایستا و کهنه نیست زیرا هر لحظه همواره سرشار از طراوت و تازگی است من با قدرتی که مرا آفرید
یگانه ام و این قدرت این اقتدار را به من داده است که شرایط خود را بیافرینم من از این آگاهی شادمانم که قدرت ذهنم در
اختیار من است و هر گونه که می خواهم به کارش می برم آنگاه که از گذشته دور میشویم هر لحظه زندگی نقطه آغازی
است اینک این لحظه اکنون و اینجا برای من نقطه آغازی است در جهان من همه چیز نیکوست
زندگی واقعا بسیار ساده است از هر دست بدهی از همان دست میگیری هرگونه درباره خود بیاندیشیم برایمان به واقعیت در
میآید من معتقدم که هرکس از جمله خودم ۱۰۰%مسئول همه چیزهایی است که در زندگی اش پیش می آید هر اندیشه ای
که از ذهن ما میگذرد آینده ما را می آفریند هرکدام از ما با اندیشه ها و احساسهای ما تجربههای خود را می آفرینیم اندیشه
هایی که به ذهن ما راه می یابد و کلماتی که بر زبان می آوریم تجربه های ما را می آفریند خود ما اوضاع و شرایط را می
آفرینیم و بعد برای عدم موفقیت خود دیگران را سرزنش می کنیم و اقتدار خویش را از دست میدهیم هیچ و هیچ و هیچ چیز
بر ما ندارد زیرا ما تنها اندیشه ور ذهن خود هستیم
پیشنهادهایی به خوانندگان
نکاتی درباره فلسفه ام
بخش چهارم
فصل شانزدهم :داستان من