Professional Documents
Culture Documents
www.EFT.ir
این کتاب و فیلمهای همراه آن با اجازه نویسنده ترجمه شده و رایگانند .هر ترجمه دیگری از
این کتاب و فیلمهایش بدون اجازه و غصب حقوق معنوی نویسنده محسوب میشود .کسانی که
ادعاهای فراوان دارند و میخواهند ترجمههای دیگری از این مجموعه را به نام خودشان
1
2
نکته مهم :به منظور راحتی بیشتر توصیه میکنم این کتاب را در رایانه یا هر وسیله دیگری که دارید ذخیره
نمایید .بدین ترتیب همیشه و صرف نظر از این که به اینترنت متصل باشید یا نباشید در دسترستان قرار
میگیرد.
گری
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
3
فهرست
5 مطالب حقوقی
63 اندیشه نوین سوم :یک درمان طبیعی برای همه چیز وجود دارد
20 اندیشه نوین چهارم :سرانجام باید به آنچه که علم چند دهه است به ما میگوید گوش بسپاریم
80
اندیشه نوین پنجم :به عالوه باید به حجم عظیم شواهد روحانی نیز توجه کنیم
30 اندیشه نوین ششم :در نهایت درمانگر نادیده تنها شفادهنده واقعی است
000
بعد از این به کجا بروم؟ دوره اپتیمال ایافتی
006
خالصه دوره اپتیمال ایافتی
4
مطالب حقوقی
آزادی و مسئولیت شما :این کتاب حاوی اندیشههایی است که زندگیتان را تغییر میدهند و با خود
حقوق و مسئولیتهای مهمی را همراه میآورند .بدیهی است که میتوانید از آنها برای آموزش و رشد
شخصیتان بهره گیرید .همچنین میتوانید (و شما را ترغیب مینمایم) که آنچه را که میآموزید با دیگران
به صورت حرفهای یا غیر آن و به منظور رشد شخصی تمرین کنید .امیدوارم با همان اشتیاقی که باعث پدید
آمدن این اندیشهها شده است خبر آنها را به شکل وسیعی در میان مردم پخش کنید.
بدیهی است که این آزادیها مسئولیت 011درصدی استفاده از این مطالب را نیز به همراه دارند .شرط
بهرهگیری از اینها این است که قبول کنید هیچ تضمینی از هیچ نوعی به کسی داده نمیشود و تمامی
محتوای این کتاب آزمایشی تلقی میگردد و لذا مخاطرات احتمالی آن با خودتان است .به عالوه میپذیرید
حقیقی یا حقوقی را که نقشی در این کتاب داشته است از هرگونه ادعا و مسئولیت حقوقی مبرا بدانید.
به ما کمک کنید تا یکپارچگی مطلب را حفظ نماییم .هر چند که میتوانید آزادانه از اینها استفاده
کنید ولی لطفا آن را تدریس ننمایید :به منظور حفظ یکپارچگی مطلب و جلوگیری از آغشته شدن آن
به چیزهای دیگر باید فقط از یک منبع معتبر درس داده شود .در غیر این صورت از طریق سایر نظامهای
اعتقادی تحریف میگردد .لذا هیچ کسی اجازه تدریس یا هرگونه بهرهگیری تجاری از آن را از طریق کتاب-
ها ،دیویدیها ،آموزشها ،مدارک ،وبسایتها یا وسایل دیگر بدون اجازه کتبی گری کریگ یا وراث یا
5
وکالی او ندارد .به همین ترتیب عبارات درمانگر نادیده ،اپتیمال ایافتی ،ایافتی رسمی ،سمفونی ایافتی
و غیره رسما به عنوان عالئم تجاری ثبت میشوند تا هیچ کسی نتواند تحت این عناوین یا عناوین مشابهی
که موجب سردرگمی مردم میشوند درس دهد .باز هم تاکید میکنم که میتوانید آزادانه از اینها استفاده
کنید ،آنها را با دیگران به اشتراک بگذارید و تمرین کنید ...ولی لطفا تدریس آنها را بر عهده ما بگذارید.
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
6
کپی رایت 0102گری کریگ
هیچ بخشی از این کتاب نباید به هیچ شکلی یا به هر شیوه الکترونیکی یا مکانیکی و از جمله ذخیره
اطالعات و سیستمهای بازیابی ،بدون اجازه کتبی نویسنده تکثیر شود .تنها مورد استثنا استفاده از بخشهای
7
اندیشهاهی آغازین
پیشرفت اساسی :اگر شاگرد روش شفابخشی اولیه من ایافتی (تکنیک رهایی ذهن) هستید باید بدانید
که درمانگر نادیده نشانگر پیشرفتی اساسی در فرایند آن است .عمیقتر ،گستردهتر و کارامدتر از ایافتی (یا
"ضربه زدن") است .شاید به دلیل مزایای زیادی که برایتان به بار آورده است عالقه زیادی به ایافتی
ضربهای داشته باشید .احتماال به مرور آن را با این فرایند پیشرفتهتر جایگزین خواهید نمود.
مراجعه نمایند.
مشترک خبرنامه رایگان ما شوید :اخبار ،نکات ،فوت و فنها و بره روز رسانیها را از طریق خبرنامه ما
دریافت میکنید .این ضربان قلب فرایند ما است و میتوانید به کمک این لینک به ما بپیوندید:
www.emofree.com/newsletter.html
قدرت تکرار :به تکرار بسیار اعتقاد دارم .این باارزشترین ابزار آموزشی بر روی کره زمین است و اغلب از
آن استفاده میکنم .هر چه بیشتر با اندیشهای و خصوصا درمانگر نادیده آشنا شوید آن را بهتر میآموزید.
8
پس اگر ایدهای را مکررا در اینجا دیدید و کمی خستهتان کرد شکر کنید .این خیلی بهتر از آن است که یک
بار آن را ببینید و در حافظهتان ریشه ندواند .به دلیل اهمیتی که درمانگر نادیده در زندگیتان دارد اگر بر
نکات و بازخوردها :در تمامی قسمتهای این کتاب لینکی را میبینید که برای فرستادن بازخوردها و
تجربیاتی که با درمانگر نادیده به دست آوردهاید تعبیه شده است .مجموعهای از این لینکها را ذیال مشاهده
مینمایید.
گری
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
9
با ردمانگر اندیده آشنا شوید
باورهای کنونیتان را کنار میگذارد و شما را بر فرشی جادویی مینشاند و به کهکشان شفای فردی میبرد.
اینجا است که غیرممکن به امری عادی بدل میگردد .هرگاه بر آن مسلط شوید عالیترین درمان را در اینجا
خواهید یافت و دیدگاهتان نسبت به تمامی رشته شفابخشی به کلی تغییر خواهد کرد .نیازتان به داروها و
11
اعمال جراحی به حداقل خواهد رسید یا به کلی از میان خواهد رفت .اثرات جانبی نزدیک به صفر خواهند
شد و از هزینههای سنگین تا حد زیادی اجتناب خواهید نمود .به جای آنها فرصتهای خالقانهای پدید می-
اگر بیمار هستید میتوانید از درمانگر نادیده برای کمک به خود بهره گیرید .اگر پزشک ،پرستار ،درمانگر یا
هر نوع کاربر دیگری هستید میتوانید از حمایتهای بیدریغ او قبل از پناه بردن به روشهای تهاجمی و
وی برای این که کارش را انجام دهد فقط نیازمند آمادگی شما و دعوتی درخور میباشد.
در این صفحات میآموزید که چگونه آمادگیتان را افزایش دهید و به شکل مناسبی از او دعوت به عمل
آورید .این کار مستلزم فرایندی کامال انجامپذیر است که موجب مزایای تاثیرگذاری ،حتی در حین یادگیری،
میشود .میتوانید تا هر جایی که بخواهید پیش بروید و فقط انگیزهتان است که شما را محدود میسازد.
اگر به تسلط بیشتری برسید انگار که عصایی جادویی را به دست گرفتهاید که میتواند ،برای هر ناخوشی که
تصورش را بکنید ،مزایایی به بار آورد .این شامل همه چیز از سردرد معمولی گرفته تا هر مساله احساسی
که فکرش را بکنید میگردد و به بیماریهایی ،که ظاهرا امیدی در برابر آنها نیست و روشهای متداول اغلب
بله ،این شامل ناخوشی خودتان ،حتی اگر عجیب ،نادر یا غیرممکن شمرده شده باشد نیز میگردد .چند
11
کیم فیرل از افسردگی شدید خالص میشود
درد شدیدی که کامیل واش-گویه در انتهای ستون فقراتش داشت و همین طور
12
مراجعه کننده جاگجیت "مورمور عجیبی" را در رابطه با شادی درونیاش حس می-
کند
جاگجیت سینگ الووالیا به کمک درمانگر نادیده بر روی مساله احساسی مراجعه کنندهای کار کرد و این را
زیر فشار افکار دوران کودکی ،که در اثر آنها خودم را
13
آرامش و آسودگی از بیماری کرون برای پتسی آنتونی
گیرد .حتی یک کودک هم میتواند او را فرا بخواند و نتایج عالی از او بگیرد .زندانیان ،زنان خانهدار ،سربازان
14
قدیمی و پزشکان نیز همین طور .فرقی هم نمیکند که چقدر درس خوانده باشید .فقط باید بتوانید این
کتاب را بخوانید .به عالوه فرقی نمیکند که ثروتمند یا فقیر ،جوان یا پیر ،مرد یا زن ،ورزشکار یا معلول
باشید .او منتظر و مشتاق است که شفایی را که بسیار فراتر از توقعات شما است برایتان به ارمغان آورد.
او عصاره دوست داشتنی تمامی روشهای معنوی است و لذا با ترجیحات الهی هیچ کسی تعارض ندارد .او را
با نامهای متعددی همچون عشق ،خدا ،منشا ،آرامش ،عیسی ،بودا ،یهوه ،محمد [ص] ،اهلل ،شعور برتر ،روح،
روحالقدس ،یهووا ،هادی ،شعور درونی ،رواخ هاکودش و بسیاری اسامی دیگر میشناسند .مراجعه کنندگانی
داشتهام که ترجیح میدادهاند او را طبیعت یا امواج اقیانوس بنامند .سایرین او را با خاطره دوست داشتنی
مادربزرگ ،حیوان خانگی یا مربی خویش برابر میدانستهاند .فرقی نمیکند که چه نامی بر او بنهید چون
نفس ندارد.
به عالوه او در واقع یک "فرد" نیست چون جسم و در نتیجه جنسیت ندارد .او را با ضمیر مونث میخوانم
چون زنان عموما مالیمتر و دلسوزتر از مردان هستند .ولی اگر بخواهید میتوانید او را با ضمیر مذکر ،خنثی
یا حتی به نام ابر و نسیم بخوانید .انتخاب با شما است .هر نامی که بر او بگذارید هویتش را تغییر نمیدهد.
پیشرفت حاضر را به عنوان فردی که خارج از حرفه شفابخشی است ارائه میکنم .من فارغالتحصیل مهندسی
از دانشگاه استنفورد هستم و هیچ آموزش رسمی در زمینه پزشکی ،درمان و امثالهم ندیدهام .در نتیجه
آزادانه میتوانم نوآوریهایی داشته باشم چون در زیر باورهای دیگران ،که در حرفه شفابخشی به وفور
موجودند ،دفن نشدهام .هر چند که پزشکی قطعا برخی نوآوریهای تاثیرگذار داشته است ولی آن پیشرفت-
ها ،در مقایسه با آنچه که ممکن است از درون سرچشمه بگیرد ،کوچک به حساب میآیند.
مهندسان تمایل دارند امور را ساده سازند .فرایندهای پیچیده را مینگریم ،آنها را به تکههای اصلی تفکیک
میکنیم ،بخشهای غیرضروری را کنار میگذاریم و بعد آن را به صورت فرایندی ساده درمیآوریم .نتیجه
این کار در این مورد درمانگر نادیده و یگانه درمان طبیعی او برای همه چیز است.
15
شاید بگویید "ولی گری ،مگر مردم سالها
کنار آن (روش آرامش شخصی) است که به شکل منحصر به فردی ذهنتان را بر روی مسائلتان متمرکز
میسازد .این تمرکز قدرت بیشتری به دعاهای شفابخشی میدهد و موجب میشود که قابلیت اتکا ،عمق و
برای همین است که درمانگر نادیده و فرایند همراه آن در حال تغییر دادن چشمانداز شفابخشی اند .این امر
به سادگی و "با نگاهی به فرصتهای شما" (بعدا در همین کتاب میآید) که شامل مثالهای شگفتانگیزی
از این ترکیب در عمل است قابل راستیآزمایی است .این مثالها گسترهای از بهبودی از سکته گرفته تا
ترس از سگ ،ناپدید شدن لختههای خون ،معجزات بیمارستانی و غیره را شامل میگردند.
این یک کتاب کاربردی است و نشان میدهد که چگونه میتوانید بدون ورود به موضوعات بحث برانگیز
الهیات از این مزایا بهرهمند شوید .لذا در حالی که از حدسیات مربوط به الهیات اجتناب میورزید با نیروی
شفابخشی عظیمی که در روحتان دارید اتصال مییابید .بدین ترتیب میتوانید به ورای روشهای جاری
بدین ترتیب تمامی رشته سالمتی ساده میگردد و میتوانید بر پلی قدم بگذارید که به شفای نهایی و
مزایایی ،که درمانهای ساخته دست بشر حتی تصورش را هم نمیکنند ،منتهی میشود .درهای جدید،
16
پلی به سوی درمان نهایی
در یک سمت پلی ایستادهایم و از درمان نهایی ناخوشیهایمان که در سمت دیگر پل قرار دارد بیخبریم.
به عالوه محققان برجسته پزشکی در معتبرترین دانشگاههای دنیا با دقت روی بدن انسان ،از سلول گرفته تا
انتقال دهندههای عصبی و فراتر از آن ،کار میکنند .صرف بکارگیری این درمانهای پیچیده مستلزم
آموزشهای گسترده پزشکی و اخذ مجوزهای الزم است .بدیهی است که هزینه اینها برای بیمار بسیار زیاد
میباشد .به راحتی ممکن است درآمد چندماههای را با یک هفته بستری شدن در بیمارستان هزینه نمود.
با این همه این تالشها اغلب با شکست روبرو میشوند یا نتایج موقتی به بار میآورند و ممکن است
مشکالت بزرگتری را نیز پدید آورند .پیدا است که این شیوه مشکل دارد.
از سوی دیگر پل در انتظار درمانگر نادیده است .روشهای او به کلی با آنچه که تاکنون برایش سرمایه-
گذاریهای هنگفتی کردهایم تفاوت دارد .روشهایش مالیم ،آرام و قابل بکارگیری بر روی همه چیزند و
17
او در سراسر این کتاب معرفی میشود .جزئیات بیشتر در ادامه ذکر میگردند .فعال همین قدر بدانید که او
به جسمتان نمینگرد تا راه آسودگی را بیابد چون علت واقعی در آنجا نیست .بلکه در ذهنتان است و او بر
همانجا تمرکز مینماید .برای همین هم هست که تا این اندازه موثر است .به جای این که منابع عظیمی را
برای تخفیف عالئم صرف کند علت اصلی ناخوشیتان را هدف میگیرد .اگر به خوبی درک کنید درمییابید
که تمامی بیماریهایتان ،از سکسکه گرفته تا سرطان ،صرفا عالئم این مساله عمیقتر هستند.
وقتی از ذهن میگویم منظورم فقط مغز نیست .مغز همچون کلیهها ،ریهها و کبد یکی از اعضای بدن است.
ولی ذهن ناملموس است و لذا محققان پزشکی به هنگام تحقیقات علمی به دشواری میتوانند آن را در
ظرفی نگه دارند .بنیان آن در روح قرار دارد و باورها و احساساتتان نیز در همان جا هستند .قدرتش را از
در اینجا هدف شما این است که به آن طرف پل و به سوی مراتب عشق و آرامش ،که باعث شفابخشیهای
سطح باالتری میشوند ،بروید .بدیهی است که هر چه بیشتر بروید شفابخشیتان نیز عمیقتر میگردد.
بنیان اساسی :این کتابی فشرده است چون پیام اصلی آن را به سادگی میتوان گرفت .ولی برای دستیابی
به بهترین نتایج باید قبل از یادگیری روش عملی پایههای مفهومی آن را درک کنید .مثال فرایند عملی
شفابخشی تنها در چند صفحه در بخش انتهایی کتاب شرح داده میشود (گام به گام با روش آرامش
شخصی را ببینید) .اگر خیلی کنجکاو هستید اکنون میتوانید به آن بخش بروید و از پایههای جدید و
اساسی فکری که به آن فرایند منجر میشوند بگذرید .ولی بدانید که بدون درک آن مفاهیم مهم احتماال هم
به لحاظ وقت و هم به لحاظ هزینه ضرر خواهید کرد .اگر تصمیم دارید که از این قسمتها بگذرید حتما
18
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
19
اندیشه نوین – مقدهم
نوآوریهای خیلی جدید اغلب با تردید روبرو میشوند .دلیلش این است که باورهای قدیمی و باارزش باید
زیر سوال بروند تا فکر بکر یا "اندیشه نوینی" جای آنها را بگیرد .این فرایند ممکن است مملو از هیجان باشد
میپنداریم.
به همین دلیل مهمترین وظیفهام در اینجا تثبیت پایههای اندیشه نوین در شما است .برخالف انتظاری که
شاید داشته باشید قصدم این نیست که اعتبار روش شفابخشیمان را ثابت نمایم .این بخش ساده کار است
چون با بکارگیری آن بر روی مسائل خودتان میتوانید اعتبار غیرقابل انکار آن را دریابید.
21
برای درک بهتر مفهوم اندیشه نوین آن را به چند تکه قابل هضم تقسیم کردهام که با توالی منطقی در ادامه
میآیند.
ولی باید آماده باشید .اندیشه نوین احتماال خیلی از باورهایتان را به چالش میکشد.
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
21
نم
اندیشه نوین اول :علت واقعی انخوشیاهیمان را یدانیم
اینجا است که اندیشه نوین شروع میشود .اگر علت واقعی ناخوشیهایمان را میفهمیدیم این کتاب دیگر
ضرورتی نداشت .ولی نمیدانیم و همان طور که به زودی خواهید دید این امر به خوبی به وسیله حرفه
علت اصلی بیماریها از چشمانشان دور مانده است .با وجود صرف وقت و هزینههای زیاد در زمینه
تحقیقات پزشکی ،پزشکان عالقمند تا حد زیادی مجبورند که فقط عالئم بیماریهای ما را مدیریت کنند.
کشف علت حتی در مورد اکثر بیماریهایی که ماهیت جسمی دارند هنوز برایشان آرزو به حساب میآید.
دلیلش آن است که محققان پزشکی تمایل دارند در جای نادرستی به دنبال علت بگردند .مثال تحقیقات
پزشکی به این واقعیت اشاره میروند که افسردگی به عدم تعادل شیمیایی در بدن ربط دارد .در نتیجه یک
ماده شیمیایی متعادل کننده (دارو) را وارد بدن میکنند و بیمار هم احساس میکند بهتر شده است .ولی
بیماران باید باز هم دارو مصرف کنند و در غیر این صورت عالئمشان برمیگردند.
22
لذا دارو مشکل را حل نمیکند .بلکه موقتا عالئم آن را میپوشاند .پس عدم تعادل شیمیایی نباید علت اصلی
افسردگی باشد چون اگر به خوبی درک شود درمییابیم که آن هم صرفا یک عالمت است .نهایتا باید چیزی
را پیدا کنیم که باعث عدم تعادل شده است .در این صورت به علت واقعی نزدیکتر میشویم.
همین استدالل را میتوان برای هر بیماری که به فکرمان میرسد انجام داد .مثال با وجود این که در درمان
سرطان رفتار سلول را هدف میگیرند ولی این بیماری به دلیل انحراف سلولها از کار اصلیشان نیست.
پزشکان ما ،که خودشان را وقف کارشان کردهاند ،گاهی اوقات میتوانند سلولهای مهاجم را از طریق
پرتودرمانی یا شیمی درمانی بکشند و غده سرطانی را با جراحی درآورند .با وجود این که این فرایندها ممکن
است تا حدی موفقیتآمیز باشند ولی به آنچه که در ابتدا موجب انحراف سلولها از وظیفهشان شده بوده
است نمیپردازند .بنابراین روشهای مزبور اغلب با شکست روبرو میشوند و در مواردی سرطان پس از یک
ام اس" :پزشکان هنوز علت ام اس را نمیدانند .اما اطالعات جالبی حاکی از این هستند که ژنتیک ،محیط
زندگی فرد و حتی شاید نوعی ویروس نقشی در این قضیه داشته باشند".
سردردهای میگرنی" :متخصصان اطمینان ندارند که علت میگرن چیست .برخی خانواده ها به آن مبتال
میشوند و متخصصان دریافتهاند که با ژنتیک ارتباط دارد .ولی آشکار نیست که چرا بعضی به میگرن مبتال
آسم" :در واقع هیچ کسی نمیداند علت آسم چیست .فقط میدانیم که آسم نوعی بیماری التهابی است که
نشانگان روده تحریکپذیر" :علت دقیق نشانگان روده تحریکپذیر (آیبیاس) شناخته نیست .ولی
متخصصان سالمتی اعتقاد دارند ارتباط معیوب میان مغز و مسیر روده یکی از دالیل عالئم آن است".
23
آرتریت روماتوئید" :پزشکان دقیقا نمیدانند چه چیزی باعث آرتریت روماتوئید میشود .شاید ترکیبی از
عوامل ژنتیکی و محیطی باشد .برخی محققان فکر میکنند نوعی عفونت باکتریایی یا ویروسی میتواند منجر
به تحریک بیماری در بعضی افراد شود .ولی تا به حال ویروس یا موجود دیگری که چنین کاری بکند
اسکولیوز" :در اکثر موارد علت اسکولیوز شناخته نیست .این بیماری را اسکولیوز ایدیوپاتیک مینامند.
اغلب در کودکان و نوجوانان پدید میآید و به نظر میرسد که به چند چیز و از جمله ژنتیک مربوط باشد
بیماری شوگرن" :پزشکان علت دقیق آن را نمیدانند .شاید ژنهایی داشته باشید که از این بابت شما را
با مخاطره روبرو نمایند .عفونت ناشی از باکتری یا ویروس هم میتواند بیماری را تحریک کند".
اختالل بیشفعالی کمبود توجه" :هیچ کسی دقیقا نمیداند که چه چیزی باعث ایدیاچدی میشود.
نارساخوانی" :علت نارساخوانی آشکار نیست .احتماال نوعی اختالل ارثی است چون در خانوادهها شایع
است .برخی پژوهشها نشان دادهاند عملکرد قسمتهایی از مغز افراد مبتال به نارساخوانی ،که در خواندن و
اضطراب" :علت دقیق اختاللهای اضطرابی معلوم نیست .ولی اختاللهای اضطرابی همچون سایر ناخوشی-
های ذهنی ناشی از ضعف یا نقص شخصیت یا تربیت ناصحیح نیستند .در اثر تحقیقات دانشمندان بر روی
ناخوشیهای ذهنی آشکار شده است که بسیاری از این اختالالت ناشی از چند عامل و از جمله تغییراتی در
اختالل هراس" :علت دقیق اختالل هراس آشکار نیست .بر این باورند که شاید ناشی از عدم تعادل مواد
شیمیایی (انتقال دهندههای عصبی) در مغز باشد .همچنین در خانوادهها منتقل میگردد (ژنتیکی)".
24
ترسهای مرضی" :علت ترسهای مرضی معلوم نیست .اگر یکی از اعضای خانوادهتان به ترس مرضی مبتال
سرطان خون" :متخصصان نمیدانند سرطان خون به چه علتی به وجود میآید .ولی برخی چیزها میتوانند
اختالل دوقطبی" :پزشکان علل اختالل دوقطبی را به طور کامل درک نکردهاند .ولی در سالهای اخیر
درک بهتری از طیف دوقطبی ،که شامل اوج شیدایی و حضیض افسردگی شدید است و همچنین حاالت
نشانگان خستگی مزمن" :پزشکان علت نشانگان خستگی مزمن را نمیدانند .عالئم آن در بسیاری افراد
پس از یک ناخوشی ویروسی پدید میآیند .در برخی موارد به نظر میرسد که پس از یک آسیب شدید
جسمانی یا احساسی یا تماس با مواد سمی ایجاد میشود .هیچ علت واحدی برای آن شناخته نیست".
اگزما" :پزشکان دقیقا نمیدانند که چه چیزی باعث اگزما میشود .متداولترین نوع اگزما -اتوپیک
درماتیت – به نوعی حساسیت شباهت دارد .ولی ناراحتی پوستی که در کودکان بیش ازبزرگساالن شایع
این چشمانداز ناامید کننده است و متاسفانه فقط حدود یک درصد از کل فهرست را نشان میدهد .لذا علی-
رغم هزینههای هنگفتی که برای یافتن درمانها صرف شدهاند پزشکان ما هنوز باید به دنبال علت واقعی
گستره وسیعی از بیماریها بگردند .با این وجود به پزشکان اتکا میکنیم و هر چند که گاهی اوقات به
موفقیتهایی دست مییابیم ولی اغلب تحت اعمال جراحی غیر ضروری قرار میگیریم ،تشخیص نادرست
25
چه شاهدی از این بهتر که محققان پزشکی هدف نادرستی را نشانه رفتهاند؟ در جایی که علل وجود ندارند
به دنبال آنها میگردند .به جستجوی طال در وان حمام میماند .آنجا نیست.
این کار را برای ناخوشیتان بکنید .به وبسایت WebMD.comیا هر وبسایت پزشکی دیگری بروید و به
دنبال علت واقعی بگردید .اگر چیزی یافتید به من هم خبر دهید .در جستجوی خود چنین مواردی را به
عنوان تعریف علت واقعی نپذیرید" :به نظر میآید ریشه ژنتیکی دارد "...یا "مبتالیان به دیابت بیشتر
احتمال دارد که به این بیماری دچار شوند "...یا "عوامل مخاطره عبارتند از ."...احتمال تاثیرات دست دوم و
عوامل مخاطره علت نیستند .اینها فقط پزشکان را یاری میدهند که حدسهای حساب شدهای بزنند و سعی
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
26
اندیشه نوین دوم
من
علت واقعی = احساسات فی
اندیشه نوین ما به ذهن و نه به جسم اشاره میرود و به طور مشخصتر بر این که بیماریها تجلی ترس،
خشم ،گناه و سایر احساسات منفی هستند ،که در طول عمرمان بر روی هم انباشته ساختهایم ،تاکید می-
ورزد .مسائل احساسیتان را حل نمایید .روش این کار در همین کتاب شرح داده میشود .بدین ترتیب علل
اصلی بیماریها را برطرف خواهید ساخت .اگر آن علل نباشند عالئم بیماری هم کاهش مییابند .فکری ساده
27
سنجش شدت ترس و امثال آن ندارند و لذا نمیتوانند میزان صدمات ناشی از آن را اندازه بگیرند .ما هم
همین طور .ولی میتوانیم آن را در درون وجودمان حس کنیم و لذا میدانیم که این احساسات -یا راهزنان
جالب این است که محققان پزشکی قبال از این دروازه گذشتهاند .تحقیقات متعددی که انجام دادهاند قویا به
این واقعیت اشاره میروند که احساسات منفی نقش مهمی در بیماریهای ما دارند .بدیهی است که این نکته
محتوای این کتاب را تایید میکند .رشته جدیدی به نام روانعصبایمنیشناسی در حال ظهور میباشد که
محور آن همین کشف است .تحقیقات روشنگر متعددی که انجام شدهاند همین جهتگیری را نشان می-
دهند .ولی متاسفانه تا به امروز چیز زیادی از این تحقیقات در نیامده است.
تحقیقات مزبور این مساله را که احساسات منفی مجموعهای از (به قول من) "مواد شیمیایی منفی" را پدید
میآورند مورد تایید قرار میدهد .بدن از آن مواد آکنده میشود و در درازمدت ممکن است به فهرستی
دستگاه ایمنی بدن به نحوی ساخته شده است که بیماریها را دور کند و اگر از آن حمایت شود به نحو قابل
ستایشی این کار را انجام میدهد .ولی اگر به افکاری از قبیل نفرت ،گناه ،نگرانی ،ترس و غیره اجازه ورود
دهید بدن مملو از مواد شیمیایی منفی میشود و آنها دستگاه ایمنی را از منابعش تخلیه میکنند و به ساز و
تحقیقات علمی و از جمله روانعصبایمنیشناسی برای این پدیده توجیهات معقول پزشکی ارائه میکنند.
لذا مشکل این نیست که دلیلی ،برای اثبات این که احساسات منفی (و مواد شیمیایی منفی که در پی آنها
به وجود میآیند) علت اصلی بیماری هستند ،وجود ندارد .بلکه مشکل این است که موسسات پزشکی در
هر چه مواد شیمیایی منفی بیشتر و سمجتر باشند دستگاه ایمنی بدن و ساز و کار ترمیم آن با موانع
افزونتری روبرو میشوند .در نتیجه استعداد بیمار شدن بیشتر میگردد و ناخوشیها در جسم ریشه می-
28
دوانند .مثل این است که در حالی که خط دفاعی تیمتان مرتبا تضعیف میشود در مسابقات ورزشی شرکت
کنید .نهایتا کار به جایی میرسد که تیم مقابل هر طور که بخواهد گل میزند.
نسبت به برخی گونههای ظاهری این نوع صدمات آگاهیم چون فورا بر جسم اثر میگذارند .مثال میبینیم که
فوران خشم موجب افزایش فوری ضربان قلب و فشار خون میشود .به همین ترتیب احساسات منفی
همچون اضطراب و نگرانی نیز اغلب بالفاصله و به شکل ناخوشی در زیر شکم ،مشکالت تنفسی ،سردرد یا
متاسفانه اغلب تا وقتی که عالئم جدی پدید نیایند از این آسیبهای عمیقتر بیخبر میمانیم .معموال ماهها
یا سالها و حتی دهها سال طول میکشد تا بار ناشی از مواد شیمیایی منفی دستگاه ایمنی و ساز و کار
ترمیم را فرسوده سازد و موجب عالئم شدیدتر و بادوامتری گردد و نهایتا به بیماری (مزمن) منجر شود.
همان طور که گفته شد در چنین مواردی حرفه پزشکی از داروها ،پرتودرمانی ،جراحی و سایر روشهای
تهاجمی به امید جلوگیری از عالئم استفاده مینماید و به علل احساسی زیر مشکل توجهی نمیکند .هر چند
که شاید درمانهای پزشکی برخی موفقیتهای ظاهری به بار آورند ولی مواد شمیایی منفی به تالش خود بر
متاسفانه تاکید اندکی بر این کشف مهم میشود .این امر قابل درک است چون تاکنون ابزار مناسبی ،برای
خنثی ساختن اثرات زیانبار مواد شیمیایی منفی ،به پزشکان داده نشده است .آموزشهای پزشکی به جسم
به دلیل این که مسائل ذهنی در کانون آموزشهایشان قرار نگرفتهاند آنان تمایل دارند که این مشکل را
ناشی از "تنش" بدانند و درمانهایی همچون "تغییر شغل"" ،مسافرت" یا "مراقبه" را تجویز نمانید .هر
چند که مراقبه قطعا گامی در جهت درست است ولی به تنهایی کافی نیست .برای همین هم هست که می-
29
همین دالیل را میتوان برای روانپزشکان و سایر پزشکانی هم که نگریستن به "مسائل ذهنی" را آموزش
دیدهاند آورد .آنها نیز تمایل دارند که به جای هدف گرفتن علت ،عالئم را با دارو درمان کنند .در اینجا نیز
از 0335تاکنون عده زیادی از پزشکان و پرستاران از فرایندهای "علت اصلی = احساسات منفی" من
استفاده کرده و گزارشهای درخشان متعددی را برایم فرستادهاند .فکر میکنم این که کل حرفه پزشکی
نهایتا این علت واقعی را با علوم جسمانی عالی ،که در حال جمعآوری آنها هستند ،در هم آمیزند امری
اجتنابناپذیر باشد.
بدیهی است که طول میکشد .ولی وقتی چنین شود واضحترین نتیجه آن این خواهد بود که پزشکانی که
پیشرفتهترند قبل از پناه بردن به داورها ،اعمال جراحی ،پرتودرمانی و سایر درمانهای خشن ،درمانگر نادیده
با دکتر گابریل روتن آشنا شوید :یکی از این پزشکان پیشرفته دکتر گابریل روتن (هلندی) است .وی
سالها است که مفهوم "علت اصلی = احساسات منفی" مرا دنبال نموده و به چنان نتایج خیرهکنندهای
دست یافته که طبابت عادی خود را رها کرده و به این ایدههای نوین روی آورده است.
وی در مقالهای که در پی میآید به طور خالصه تاریخچه آشنایی خود را با کشف قبلی من -ایافتی:
تکنیک رهایی ذهن -بیان میدارد .سپس دالیل خود را برای تغییر شیوه طبابتش از پزشکی رایج به یاری
گرفتن از درمانگر نادیده شرح میدهد .توجه داشته باشید که کالمش بسیاری از نکات این کتاب را بازتاب
میدهد .مثال" :وقتی توانستم به مراجعانم کمک کنم به جای پرداختن به عالئمشان علت اصلی مشکلشان
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
31
چگونه نسخه نوشتن را ترک کردم و دیگر هرگز به عقب ننگریستم
ایافتی (تکنیک رهایی ذهن) را به دنیا ارائه کرده بود .آن را در
ایافتی را در سال 0110کشف کردم و فورا جذب آن شدم .خیلی با آنچه که به عنوان یک پزشک آموخته
بودم فرق داشت .جالب این است که گری مهندس فارغالتحصیل دانشگاه استنفورد میباشد و هیچ آموزش
رسمی پزشکی یا درمانگری ندیده است و مجوزی هم ندارد .این مزیت بارزی به شمار میرود چون میتواند
از خارج از حرفه پزشکی به آن بنگرد و شفابخشی را از طریق عینک منحصر به فردش ببیند .در نتیجه به
دیدگاه خاص خودش در مورد علت و معلول رسید و در پی آن نتایجی در شفابخشی به دست آورد که قبل
کنجکاو شده بودم و لذا فیلمهای گری را که در آن زمان در دسترس بودند مشاهده نمودم .نتایج اولیهای که
بر روی مسائل شخصیام گرفتم بسیار قابل توجه بودند .مثال اغلب به سردردهای میگرنی دچار میشدم و
برایشان داروهای قوی مصرف میکردم .ولی ظرف سه ماه بعد به هیچ عالمتی از آنها دچار نشدم .چند ماه
بعد هم از کمردردی که به مدت بیست سال مرا ناتوان ساخته بود رهایی یافتم .همه اینها در طول چند ماه
و صرفا از طریق "وامگیری مزایا" با مشاهده فیلمهای گری و انجام روش آرامش شخصی پدید آمده بودند.
مسائل فوق توجه مرا به عنوان یک پزشک جلب کردند و لذا با اشتیاق به ایافتی پرداختم .در پی آن مسیر
طبابتم را به کلی تغییر دادم و از ایافتی بر روی بیمارانم (که اکنون آنان را مراجعه کنندگان مینامم)
31
استفاده کردم .آنان را یاری دادم که با ایافتی تنشها و احساسات منفیشان را مدیریت نمایند و نحوه
بکارگیری ایافتی را نیز به ایشان آموختم .نتایج حاصل خیلی بهتر از آن چیزی بود که با دارو میتوانستم
این که میتوانستم به جای این که صرفا به عالئم بپردازم به مراجعه کنندگانم کمک نمایم علت اصلی
مشکالتشان را بیابند موجب آسودگیام بود .با روشهای قبلی احساس بیکفایتی و ناتوانی مینمودم .البته
میدانستم که احساسات منفی نقش مهمی در بیماریها دارند .اکثر پزشکان ،اگر نگویم تمامی آنان ،از این
نکته آگاهند .ولی ما از این آگاهی به قدر کافی استفاده نمیکنیم .احساسات منفی نه فقط نقش دارند بلکه
اکنون سیزده سال است که با روش "استاندارد طالیی ایافتی" گری کار میکنم و از نتایجی که مراجعانم
میگیرند بسیار راضیام .فکر میکردم که از این بهتر نمیتواند بشود ولی اشتباه میکردم .در آن سالهای
ابتدایی که گری تازه ایافتی را معرفی کرده بود از این که میگفت "ما در طبقه اول آسمانخراش شفا
هستیم" تعجب میکردم .ولی اکنون منظورش را دقیقا میفهمم .پیدا است که گری با درمانگر نادیده ،به
عنوان نوعی درمان طبیعی برای همه چیز ،دومین گام مهم را هم در این زمینه برداشته است.
هر چند که این روش تفکر جدیدی را (که او اندیشه نوین مینامد) میطلبد ولی نه فقط بر پایه عقل سلیم
بنا شده است بلکه تحقیقات علمی نیز نشان میدهند که گری با درهم آمیختن پژوهشهایی که در رشته-
های پزشکی و فیزیک کوانتومی صورت گرفتهاند به جهت درستی مینگرد .گری با باورهای سنتی پزشکی
محصور نشده است و لذا به شکلی کامال مهندسی همه چیز را به دور میافکند و با بخشهای اصلی که واقعا
وی بدین شکل باز هم فرایند درمانی ساده و موثری را برایمان فراهم آورده است که خیلی بیشتر از سلف-
های خود میدرخشد .حتی بهتر از روش ایافتی قبلیاش به علت واقعی بیماریها میپردازد .هرچه نحوه
32
درمانگر نادیده مرا یاری میدهد که در جایی که به شفا نیاز است تمرکز نمایم و تاکید دارد که علت اصلی
تمامی بیماریها در درون خود ما یافت میشود .در ذهن ،باورها و احساسات ما است .یا همان طور که گری
میگوید علت واقعی = احساسات منفی .این بخش بنیادین شفابخشی است و در همه جای دنیا و به وسیله
همگان باید پذیرفته شود .هر جا هم که ممکن باشد باید قبل از پناه بردن به شیوههای پزشکی همچون
داروها ،اعمال جراحی ،پرتودرمانی و امثالهم از آن استفاده گردد .بدین ترتیب احتمال دستیابی به آسودگی
بیشتر میشود و تهاجمهای ناشی از روشهای غیر طبیعی به حداقل یا به صفر میرسند.
به همین دلیل بود که یک بار دیگر روش طبابتم را تغییر دادم .این بار درمانگر نادیده و روشهای شفابخشی
مالیمش را در کانون جلساتم قرار دادم و از آن بر روی گسترهای از بیماریها و مشکالت همچون موارد زیر
نتیجه گرفتم :حمالت هراس ،سردردهای میگرنی ،پیتیاسدی ،یبوست ،اختالل عملکرد مثانه،
خاطرات ناگوار دوران کودکی ،بحران خودکشی ،بیماری منیه ،ترس مرضی از مکانهای شلوغ،
آرتریت روماتوئید ،روانپریشی ،مشکالت بینایی ،تب ینجه ،گونارتروسیس زانو ،کوکسارتروسیس
درمانگر نادیده الیق جایگاه برجستهای در شیوههای شفابخشی است و مطالعه این کتاب باید برای تمامی
بیماران و کاربران روشهای شفابخشی اجباری گردد .در را به روی سطوح جدیدی از شفا و سالمتی برای
اگر بیمار یا به صورت حرفهای در زمینه سالمتی شاغل هستید و از روشهای خودیاری استفاده میکنید
آخرین گام را وقتی برمیدارید که به طور کامل بر نحوه ارتباط با درمانگر نادیده مسلط شده باشید .هرگاه
33
ولی تا آن زمان آیا باید پزشکی و تمامی روشهای شفابخشی ساخته دست بشر را به نفع درمانگر نادیده به
دور افکنیم؟ خیر! حداقل نه هنوز .گذر از این پل فرایندی است و هر چند که هر گامی که برمیدارید
مزایایی به لحاظ شفابخشی دربردارد ولی این که فرض کنیم همگان به طور کامل از آن میگذرند غیرواقع-
بینانه است.
مثال اگر برای گذر از پل باید صد گام برداریم شاگردانم گزارش دادهاند که پس از تقریبا دو تا پنج گام و
رسیدن به "نگاهی به فرصتهای شما" (بعدا در همین کتاب میآید) به نتایج قابل توجهی دست یافتهاند.
آنها (همچون شما) تازه شروع کردهاند و با این وجود خبر از مزایای مستحکمی ،که بعضا بسیار فراتر از
قابلیتهای بهترین پزشکان و بیمارستانهای ما هستند ،میدهند .بدیهی است که شما هم میتوانید همان
کارها و بلکه بیش از آنها را انجام دهید .هیچ محدودیتی در فرصتهای پیش رویتان نیست.
همچنین در این مرحله از یادگیری باید به سایر علل نیز بها بدهیم.
آن علل شامل سبک زندگی (و از جمله رژیم غذایی) و تصادفات ،که به نظر میرسد عواملی خارج از حیطه
احساسات منفی ما میباشند ،میشوند .ولی حتی در چنین مواردی نیز احساسات با قدرت به ایفای نقش
میپردازند.
مثال اگر جسممان را آکنده از شکر ،توتون ،الکل ،مواد مخدر و سایر مواد سمی سازیم قطعا به سالمتیاش
آسیب میزنیم .اگر این شیوههای سمی را به دقت بررسی کنید درمییابید که یکی از اهداف آنها این است
که با آرام ساختن تردید ،ترس ،گناه ،خشم و دیگر آشفتگیهای احساسی باعث "احساسی بهتر" شوند یا ما
اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم حداقل موقتا ما را به همان جایی میبرند که درمانگر نادیده هم به شیوهای
طبیعی میبرد .همان طور که شاید بدانید سبک زندگی به مرور که از روی پل میگذریم و به او اجازه می-
دهیم که به جای تحریک ما را به آرامش برساند احتماال تغییر مییابد .دلیلش این است که دیگر به مواد
34
مصنوعی برای ایجاد هماهنگی درونی که در جستجویش هستیم نیاز نداریم .میبینیم که احساسات منفی
نقش اصلی را در این مشکل ایفا مینمایند و خوشبختانه میتوانیم با این فرایند آنها را برطرف کنیم.
به عالوه مدت شفا یافتن از تصادفات و آسیبهای جسمانی به احساسات منفی حل نشده ما بستگی دارد.
علت آن است که مسائل احساسی بیشتر در بخشهای ضعیف یا آسیب دیده جسم ظاهر میگردند و لذا
جلوی شفا را میگیرند .هر چند که این امر شاید برایتان عجیب به نظر آید ولی در موارد متعددی شاهد
بودهام که کاستن از خشم ،گناه و امثالهم روند بهبودی از آسیبهای ناشی از تصادفات را تا 51درصد
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
35
اندیشه نوین سوم
طبی
یک ردمان عی ربای همه چیز وجود دارد
تا به اینجا آموختهایم که علت اصلی بخش اعظم ناخوشیهای ما بر محور احساسات منفی حل نشده قرار
دارد .به همین ترتیب ،عقل سلیم میگوید که اکنون به جای مواردی که به نظر میرسد ریشه جسمانی یا
با روشهای شفابخشی ساخته دست بشر به این شکل شرطی شدهایم که هر یک از هزاران ناخوشی که
انسانها به آنها مبتال میشوند درمان خاصی دارد .لذا قرص بخصوصی را برای سردرد و قرص کامال متفاوتی
را برای برطرف ساختن اضطراب میخوریم .برای بعضی مشکالت تمرینات خاصی انجام میدهیم و برای
سایر موارد در رژیم غذایی خود محدودیتهایی را اعمال میکنیم .برای برخی تومورها پرتودرمانی و برای
روشی که در این کتاب شرح داده میشود به کلی از کنار طرز فکر چند درمانی میگذارد .چنین باورهایی به
36
"برای همه چیزها یک درمان طبیعی وجود دارد!"
این ایدهای خیرهکننده است و اگر به خوبی درک شود بخش بزرگی از باورهای رایج در پزشکی و داروسازی
را فرو میریزد .میگوید که هزاران درمانی را ،که برای ظاهرا تعداد بیشماری ناخوشی پدید آمدهاند ،میتوان
هر چند که شاید این ایده را به طور خودکار بپذیرید ولی باز هم کنجکاو باشید که آیا درمانگر نادیده می-
تواند برای مشکل خاصتان آسودگی به بار آورد؟ شاید فکر کنید "این که دیگران آسوده میشوند را درک
میکنم ،ولی من چطور؟ شاید مساله من فرق داشته باشد ".در نتیجه شاید وسوسه شوید که این کتاب را
سریعا مرور کنید تا "شکستگی انگشت پا" یا "بیماری منیه در کمتر از 91سالگی" یا "پیتیاسدی ناشی
اکثر هزاران ناخوشی دیگری را ،که توسط شفادهندگان نامی بر آنها گذاشته شده است ،نیز نخواهید دید.
صرف آوردن فهرست آنها مستلزم نگارش کتابی به قطر چند برابر این است.
37
همان طور که دیدیم ناخوشیهای جسمانی ما به وسیله احساسات منفی به وجود میآیند و تشدید میشوند.
بدیهی است که چنین عللی به ذهن مربوطند و به شکلهای مختلفی در جسم ما خودشان را نشان میدهند.
لذا انزجار از خیانت در سن 09سالگی شاید در یک فرد به بیماری پارکینسون منجر و همان انزجار در
دیگری باعث بروز هر چیزی از کمردرد گرفته تا سرطان حنجره شود .در نتیجه بیماری مشکل نیست بلکه
بنابراین اگر در این صفحات به دنبال عالمت خاصی (بیماری یا ناخوشی) بگردید به معنی این است که پیام
اصلی را نگرفتهاید .درمانگر نادیده علت واقعی (احساسات منفی) ناخوشیتان را به آرامش میرساند و آن
آرامش به نوبه خود موجب برطرف شدن عالئم میگردد .صرف نظر از این که عالئمتان چه باشند علت واقعی
همین است .به عبارت دیگر عالئم جسمانی بازتابی از احساسات منفی حل نشده شمایند.
همه ما در طول دهها سال گونههای مختلفی از علت واقعی (گناه ،ترس ،انزجار و غیره) را در خود گرد
آوردهایم .نحوه بروز این عالئم در جسم در مقایسه با علت آنها از اهمیت کمتری برخوردار است .این بخش
برای این که چگونگی آسوده شدن از چنین مواردی به وسیله درمانگر نادیده را بهتر درک کنید چند گزارش
ساده از اولین کسانی را که شاگردم شدند ذیال ذکر میکنم .این نتایج خارقالعاده باعث میشوند که "نگاهی
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
38
ن گاهی هب فرصتاهی شما
گزارشهایی که در پی میآیند حاکی از کسب نتایج تاثیرگذار به وسیله درمانگر نادیده بر روی همه چیز از
ناخوشیهای عادی گرفته تا موارد پزشکی ظاهرا ناامید کننده اند .هر چند که برخی از آنها را پزشکان و
سایر شاغالن حرفه پزشکی نوشتهاند ولی اکثر آنها توسط بیمارانی که به خود کمک میکردهاند به رشته
تحریر درآمدهاند.
درمانگر نادیده برای مادر ایزابل واگوس بهبودی قابل توجهی از سکته قلبی به بار
میآورد.
ایزابل واگوس قبل از این که راجع به درمانگر نادیده بیاموزد روش ایافتی ضربه-
ای (فرایند شفابخشی قبلی من) را ،با ممارست بر روی مادرش که دچار سکته
قلبی شده بود ،در یک دوره هفت ماهه به کار گرفت .در نتیجه مادرش که نمی-
توانست بدون کمک دو نفر راه برود قادر شد در حالی که فقط بازوی ایزابل را
چنین چیزی برای کسی که به مدت 3سال شدیدا معلول شده بود بهبودی قابل توجهی به حساب میآید.
این خیلی فراتر از انتظاری است که به طور متوسط از درمانهای پزشکی و بازپروری و غیره میرود.
39
سپس با یک جلسه کمک گرفتن از درمانگر نادیده نتایج به سطح خیلی باالتری رسیدند .در حین انجام
فرایند مادر ایزابل اظهار داشت "اکنون پاهایم فرق کردهاند .میخواهم به صورت آزمایشی راه بروم ".آنگاه
ذیال لینک فیلمی را که مادرش راه میرود میبینید .توجه داشته باشید که او به تنهایی قدم برمیدارد و
فقط اندکی میلنگد .چنین بهبودی از سکته با روشهای رایج به ندرت پیش میآید یا اصال پیش نمیآید.
"سالم گری!
مادرم دیروز زمین خورد .معموال پس از هر بار افتادن دو سه روز در خانه میماند و راه نمیرفت .ولی امروز
پس از 5دقیقه کار با درمانگر نادیده خواست که بیرون برود تا ببیند پاهایش در چه وضعی هستند .به خاطر
زمین خوردن دیروز کمی عصبی بود و با این وجود خیلی مایل بود که برای قدم زدن از خانه خارج شود.
از او پرسیدم که آیا میخواهد اندکی قدم بزند و در جواب گفت نه ،میخواهم دریا را ببینم.
مثل روزهای قبل ( 5111متر) راه رفتیم و پس از آن 511متر دیگر هم رفتیم تا به ساحل بعدی برسیم.
41
هیچ عالمتی از پسرفت در بهبودی دیده نمیشود و او حالش هر روز بهتر میگردد.
متشکرم
ایزابل واگوس"
یک سال بعد به عنوان آخرین پیگیری با ایزابل حرف زدم و دریافتم که بهبودی مادرش از سکته هنوز به
تای بال کوربی احساس کرد که درمانگر نادیده کارش را از طریق او انجام میدهد.
همچنین ترسش از سگها برطرف شد و مدت نقاهت بعد از جراحی بر روی دندان-
"در حالی که برای یکی از دوستانم با درمانگر نادیده کار میکردم بسیار متعجب
همچنین ترس شدیدی هم که از سگها داشتم برطرف شده است و اکنون توله سگی
دارم.
و ...اخیرا از درمانگر نادیده خواستم مرا در مقابله با ترسی که از جراحی دندان و لثه داشتم یاری دهد.
کمکم کرد تا در حین جراحی آرام باشم و دوران نقاهتم نیز به جای دو هفته فقط 9روز به طول انجامید.
سردرد شدید گابریل روتر ناپدید شد و حس کرد که درمانگر نادیده جمجمهاش را جا
میاندازد.
41
"وقتی به اولین کارگاهی که گری کریگ برای درمانگر نادیده برگزار میکرد رفته
بودم به یکی از سردردهایی که اغلب برایم پیش میآمدند دچار شدم .سردردهای
مزبور عمدتا به خاطر مشکالت ناشی از مایعات مغزی بودند که از زمان تولد
گری مرا به روی صحنه آورد و فورا دریافت که علت دیگر آن یک احساس پنهانی است :خشم.
گری ابتدا از شرکت کنندگان خواست که درمانگر نادیده را برای من فعال کنند و در این شفابخشی با من
شریک شوند .تجربه خیلی شدیدی بود چون قادر بودم جریان انرژی را در تمامی بدنم حس کنم .میتوانستم
گری سپس برای من با درمانگر نادیده کار کرد و پس از مدت کوتاهی نوعی تغییر را در مغزم احساس کردم.
گویی که بخشی از جمجمهام در حال حرکت بود .تغییر مکان میداد تا مشکل جا برای مایعات مغزی
برطرف شود .سردردم تقریبا به سرعت برطرف گردید و فقط اندکی فشار باقی ماند .خیلی آسوده شدم و
سردرد هم یک ساعت بعد به کلی از میان رفت .هیچ فشار یا دردی باقی نماند.
تمام روز را در نوعی ناباوری به سر بردم .آیا برمیگردد؟ باز هم به شکلی درد میگیرد که حتی نتوانم
از آن زمان تاکنون دردی نداشتهام .دید چشمانم هم واضحتر و اندکی بهتر شده است .این هم یک اثر جانبی
خوشایند!
گابریل روتر"
دایان ووندروید بر روی تورم قوزک پا ،خاطرات ناگوار دوران کودکی ،باورهای منفی،
42
شبی متوجه شدم که قوزک پای چپم به شدت ورم کرده است .اصال دردی
نداشت و نمیتوانستم آن را به هیچ افتادن یا تصادفی ربط دهم .به نظر میآمد
که هیچ دلیل مستقیمی ندارد .در ماههای قبل از آن موارد احساسی متعددی در
همسرم آلن نیز در این فرایند مرا یاری نمود .اصال نمیدانستم که چه چیزی موجب آن ورم شده است .لذا
بر آن شدیم که فقط به آنچه که میدیدیم بپردازیم :این ورم ...و باورهایی در مورد این که چه میتوانست
باشد .ظرف چند دقیقه قوزک پایم به حالت طبیعی بازگشت .این مربوط به یک سال پیش میشود و ورم
پس از آن تجربیاتی از کار با درمانگر نادیده بر روی مسائل مختلف احساسی و جسمانی -از خاطرات ناگوار
دوران کودکی گرفته تا باورهای منفی ،گل مژه ،سیاتیک ،گلودرد و سردرد به دست آوردم .برای هر یک از
دایان ووندروید"
پانوشت از دایان" :ساکت شدن برایم بخش چالشبرانگیز فرایند بود .اغلب چند بار باید سعی میکردم .ولی
تقریبا همیشه به نتیجهای که میداد میارزید .اکنون ظرف چند لحظه میتوانم انجامش دهم .حق با گری
مراجعه کننده شری بیکر بدون این که بداند درمانگر نادیده در حال کار است از چند
ناخوشی چالشی خالصی یافت :درد کلیه ،سنگ کلیه ،خون در ادرار ،نقرس ،مسائل
مربوط به بلع ،درد گردن و کتف ،عفونت چشم ،میگرن
"الیزابت مراجعه کنندهام مدتی بود که با چند چالش جسمانی روبرو شده بود و
سعی داشت آنها را با ترکیبی از مداخالت پزشکی رایج و مکملهای غذایی برطرف
43
سازد .از آنجایی که از تالشهایش خسته و از عدم دستیابی به نتایج ملموس ناامید شده بود با من تماس
در گفتگوی اولیهای که با هم داشتیم (زیرخطدارها از اوست) موارد متعددی از مشکالت جسمی را برشمرد:
کلیههایم تقریبا همیشه درد میکنند .تعداد سنگهایی که اخیرا در کلیههایم ساختهام و همین طور دفعات
مشاهده خون در ادرارم افزایش یافته است .اکنون به نقرس دردناکی در شست پای چپم دچار شدهام .به
عالوه به نظر میرسد که تمامی غذاهایی که میخورم در ایجاد سنگ کلیه و سایر مشکالت نقش دارند .با
وجود این که فقط میوه و سبزیجات میخورم ولی هنوز هم مشکل دارم .نمیدانم چه بخورم .تقریبا دو سال
است که چنین وضعی دارم و میخواهم از آن خالص شوم .به جز اینها گردن و کتفهایم نیز درد میکنند و
پزشکان از من میخواهند که پزشکان بیشتری مرا ببینند .در واقع به مالقات یک هماتولوژیست هم رفتم و
فقط وقتم را تلف کردم .وی هیچ چیز جدیدی نگفت و حتی هنگامی که از او پرسیدم جواب داد که این در
تخصص من نیست و باید فرد دیگری را ببینم .اکنون میدانم که باید به عمق بیشتری بروم و علل احساسی
را بنگرم .میترسم و به کمکت نیاز دارم .ممکن است مرا یاری دهی؟"
ظرف حدودا یک هفته و در مواقعی که الیزابت خبر نداشت به کمک درمانگر نادیده به صورت غیابی برایش
کار کردم .وقتی به قصد پیگیری حالش را پرسیدم خبر از نتایج ذیل داد .شادمانه آنها را با اجازه او به شما
میگویم".
"همان طور که میدانی پارسال به خاطر خوردن قارچ به درد شدیدی دچار شدم .مجبور شدم سفری را که
قرار بود با پسرانم بروم لغو کنم .به خاطر کاری که با درمانگر نادیده کردی شدت درد از 3-01به 0-0و بعد
به صفر رسید .چند روز بعد قادر شدم پسرها را به سفر ببرم .خوشبختانه هوا هم بهتر از آن روزی بود که
44
قبال برایش برنامهریزی کرده بودم .به عالوه سرگیجهای هم که به دلیل خوردن قارچ داشتم به کلی از میان
رفت.
در اثر کارهایی که اخیرا به کمک درمانگر نادیده بر روی مسائل کلیههایم انجام دادی شدت ناراحتیام از
سنگ کلیه
سال گذشته تعداد زیادی سنگ کلیه دفع کردم .به دنبال کاری که با درمانگر نادیده انجام دادی وجود چند
سنگ کوچک را حس نمودم ولی هیچ یک را مشاهده نکردم .قاعدتا بدون درد دفع شدهاند چون ظرف 0-6
خون در ادرار
ظرف چند ماه اخیر بدترین حالت برایم این بود که ادرارم به رنگ قرمز تیره میشد .ولی اکنون فقط شاید
این هم از حدود 5به 0-0رسید .هنوز هم هر روز آن را حس میکنم و شبانگاهان بدتر میشود .ولی صبح-
ها اصال آن را درنمییابم .در ادامه روز ...بله ...ولی فقط در حد .0-0
مشکالت بلع
خوشحالم که میتوانم خبر از بهبودی در این زمینه هم بدهم .بهبودیهایم هر چند که جزئی ولی مهم اند!
قبال به حدی حالم بد بود که حتی نمیتوانستم یک دانه آجیل یا دانه گیاهان بخورم (از خیلی خوراکیهای
دیگر نیز اجتناب میکردم) .ولی اکنون میتوانم بدون این که کلیهها یا شست پای چپم به شدت درد بگیرند
9-3دانه آجیل و یک قاشق غذاخوری تخمه کدو بخورم .ظرف یک هفته گذشته هم خیلی کمتر آب
45
آلبالوی غلیظ نوشیدهام .قبل از این که با درمانگر نادیده کار کنی مجبور بودم هر روز مقدار زیادی از آن را
دیشب از شوهرم خواستم گوشت و سبزی برایم سرخ کند و توانستم مقدار زیادی از آن -همهاش -را
بخورم! بدیهی است که خیلی از تو و درمانگر نادیده تشکر کردم چون اکنون هم که به آن تجربه میاندیشم
در زمان این مکاتبه الیزابت شدت دردش را در هر دو کتف و همین طور در گردن حدود 8-3ارزیابی می-
کرد .اصال هم نمیدانست که آیا من به کمک درمانگر نادیده کاری برایش میکنم یا نه .از زمان انجام کار نیز
"سی دقیقه پیش که بیدار شدم به این فکر افتادم که تو به کمک درمانگر نادیده کاری برای گردن و کتف-
هایم کردهای چون سرانجام از شدت برخی جنبههای آن کاسته شد .اکنون که به آنها توجه میکنم حیرت
مینمایم! جلوی گردنم مشکلی ندارد .سمت چپ خیلی بهتر از سمت راست است و حدس میزنم شدتش 6
باشد .شدت در سمت راست بین 3تا 2نوسان میکند .شدت مشکل کتفهایم نیز مثل گردنم است".
"این واقعا عجیب است .شدت دردم در ابتدا به نحوی بود که گویی با خودرو تصادف کرده بودم و اکنون
فقط گهگاه مرا میآزارد .دردم از ( 01در واقع بیشتر به 01نزدیک بود) در برخی قسمتهای گردن و کتف-
هایم به حدود 0-0و در بقیه قسمتها به صفر رسیده است .کمی هم نوسان دارد .حس میکنم کار هیجان-
انگیزی را همراه با درمانگر نادیده انجام میدهی! کلمه "عالی" به اندازه کافی آن را توصیف نمینماید".
عفونت چشم
46
در مورد چشمم باید بگویم که بهتر شده است! میخواستم از تو بپرسم که آیا در این مورد هم کاری کردهای
یا نه! کمی قطره آنتیبیوتیک در آن ریختم .وقتی از آن استفاده میکردم بهتر میشد و هرگاه قطره تمام
میگردید عفونت بازمیگشت .هنوز جنبههایی در چشمم باقی ماندهاند .ولی به خاطر درمانگر نادیده به
قدری بهبود یافته است که از زمان آغاز آن در دو سال پیش به یاد ندارم.
میگرن
الیزابت گهگاه به سردردهای میگرنی دچار میشود و در حین بروز یکی از آنها با من تماس گرفت و گفت
"میگرن شدیدی دارم که باعث دردی با شدت 3.5شده است .کارهایی هم که معموال برای رفع سردرد
فردای روزی که همراه با درمانگر نادیده به صورت غیابی برایش کار کردم با او تماس گرفتم تا حالش را جویا
شوم .خوشبختانه اظهار داشت "آسوده شدم! دیشب ساعت 00:01به بستر رفتم و ساعت 0بعد از نیمه شب
که بیدار شدم بخش عمده میگرن از میان رفته بود .بقیه آن هم تا صبح ناپدید شد .دیگر دردی ندارم! از تو
و درمانگر نادیده خیلی ممنونم چون کارهای زیادی برایم انجام دادید!"
جالب این است که الیزابت میگوید در مواقعی که نمیداند تالشهای شفابخشی برایش در حال انجام
در مورد کاری که با درمانگر نادیده انجام میدهی دریافتهام که وقتی اصال خبر از انجام کار ندارم بهتر تاثیر
میپذیرم .کار غیابی تو واقعا حیرتانگیز است! از آنجایی که نمیتوانم پیوسته از تو تشکر کنم یک بار دیگر
میگویم ...متشکرم! نمیتوانم به اندازه کافی بر این کلمات تاکید ورزم و احساسم را نشان دهم! حس میکنم
که اینها موهبتهایی هستند ...و تا حدی هم حس میکنم که در حال بازپسگیری آزادیام هستم!"
شری بیکر
47
یک نتیجه دیگر از شری بیکر :مراجعه کنندهاش پس از رهایی از درد شدید ناشی از
دندان آسیاب "سانشاین" مشکلی داشت و باید کشیده میشد .پس از جراحی به
شوخی میگفت که صورتش مثل سنجابی شده که کتککاری کرده است .فکش
متورم شده بود و داخل دهان و روی گونه راست و فکش کبودیهایی دیده میشد.
به گفته خودش وقتی اثر داروهای مسکن کاهش یافت درد به استخوان رسید.
کافی بود فقط اندکی آب بنوشم تا مثل المپ 91واتی که به برق 511ولتی که مستقیما از نیروگاه میآید
وصل شده باشم سرخ شوم .گویی که برق زیادی به ناگهان وارد بدنم میشود .داروهای مسکن فقط وقتی
میزان مصرف آنها را (مطابق تجویز پزشک) به دو برابر رساندم تا حدی تاثیر کردند .ولی داروها باعث
سرگیجه ،منگی و تهوع شدیدم شدند و درد را نیز به کلی از بین نبردند .مشکلم این بود که با درد شدید سر
" برای این که حواسم پرت شود یک برنامه تلویزیونی را نگاه کردم و بعد اتفاق جالبی افتاد .در ابتدا به قدری
پنهانی بود که آن را درک نکردم .حس بسیار عجیبی نمودم .انگار که سرانگشتان فرشتهای سمت راست
دهان و فکم را آرام و تغذیه میکرد .چند ثانیه طول کشید تا فهمیدم چه حسی است .آن حس و درد چند
آن شب و تا چند روز بعد دیگر نیازی به مصرف مسکن نداشتم و فقط به دلیل برخورد مسواک با محل
جراحی به درد دچار شدم .درمانگر نادیده درد اصلی را به طور دائمی از میان برد و از این بابت بسیار قدردان
اویم! آن تجربه به قدری برایم غریب بود که میدانستم کار او بوده است .برای همین هم هست که با تو
شب قبل از جراحی دندان و همین طور صبح همان روز به من الهام شده بود که به نیت او با درمانگر نادیده
همراه شوم و علت این کار را هم دقیقا نمیدانستم .برایم جالب است که نه فقط او از شفایی که به سویش
48
فرستاده میشد بیخبر بود بلکه تا چند ساعت بعد نیز اثراتش را درنیافت .تصادف؟ شاید .ولی آن تجربه به
قدری مرموز بود که او حس کرد موجودی روحانی در کار است .به عالوه من نیز در آن زمان خاص شدیدا
دریافتهام که به هنگام کار با درمانگر نادیده نباید به این که نتایج جسمانی چه وقت پدید میآیند یا نمی-
آیند توجه شود .شاید در مفهوم موهومی زمان تاخیری الزم باشد تا موجب تحولی در اندیشه شود یا شفای
آنی خیلی باعث حیرت یا سردرگمی باشد .در هر حال در این مورد خاص نیرویی نادیده ،در شرایطی که
دارو نتیجه نداده بود ،کار خودش را کرد و او از درد آسوده گشت.
"هر بار که به یاد آن تجربه میافتم باز هم متعجب میگردم .با وجود این که چند ساعت قبل از آسودگی از
درد درمانگر نادیده را وارد کار کردی جداً فکر میکنم که او این بار شاید عمداً مرز زمان را درنوردید تا عمالً
نشان دهد که زمان برایش وجود ندارد .نمیدانم .فقط میدانم که هنوز در حیرتم".
شری بیکر
آرمل مونگر :مشکالت پروستات شریک زندگیاش پاتریک بهبود زیادی یافتند
میشد.
ظرف دو سال گذشته بررسیهای مزبور هر شش ماه یک بار انجام میگرفتند .جریان ادرارش نامنظم بود و
مثانه به طور کامل تخلیه نمیشد .یک سال و نیم پیش توصیه کردند تحت عمل جراحی قرار گیرد .پاتریک
به خاطر مشکالت بیاختیاری که اغلب پس از جراحی پیش میآیند نمیخواست عمل شود .ولی کار به
جایی رسیده بود که اعتقاد داشتیم دیگر نمیتوان جراحی را به تعویق انداخت.
49
دیروز در جلسه گروهمان مشکل پاتریک را در صدر فهرست درخواست کمک از درمانگر نادیده قرار دادم.
امروز همراه با پاتریک به دیدار پزشک رفتم .از مشاهده نتایج تعجب کرد :پیاسای در سطح مناسبی قرار
داشت ،جریان ادرار خوب بود ،پروستات کوچکتر گشته بود و مثانه هم کامل تخلیه میشد.
آرمل مونگر"
چند ماه بعد عالئم مشکل پروستات دوباره بازگشتند .این به معنی "نتیجه ندادن" کار درمانگر نادیده نیست.
چند مورد از دکتر گابریل روتن :مراجعه کنندهای به جای خشم احساس یگانگی می-
کند ،سربازی از عالئم پیتیاسدی رها میشود ،بیاشتهایی روانی بهبود مییابد و
اولین مورد جالب است چون مراجعه کننده به جای خشم نوعی حالت
به ناگهان اندیشیدم که او نیز انسان است و با شیطان خودش (الکل) میجنگد و بعد ما به هم پیوستیم و
یکی شدیم".
سه مورد دیگر از نتایجی که دکتر روتن با درمانگر نادیده گرفته است ذیال ذکر میشوند.
51
سربازی پس از گذراندن دو ماموریت در افغانستان به دلیل پیتیاسدی به مدت 5سال خانهنشین شده بود.
درمان رایج از طریق گفتگو با روانپزشک و همین طور استفاده از داروهای آرامبخش ،ضد روانپریشی،
خوابآور و ضدافسردگی را آزموده بود .با دو روانشناس هم تحت شناختدرمانی قرار گرفته بود .تمامی اینها
نتایج ناچیزی به بار آورده بودند .ناامید شده بود و دیگر نمیخواست دارو مصرف کند چون باعث بیحسی او
به وسیله پزشک دیگری که با رویکردم آشناست به من ارجاع داده شده بود .از درمانگر نادیده کمک
خواستیم و ده جلسه یک ساعته بر روی خاطرات ناگواری که از افغانستان داشت و همین طور چند خاطره
ناگوار دوران کودکیاش کار کردیم .همچنین در منزل نیز فرایند را بر روی باقی مانده خاطرات ناگوارش که
شدت کمتری داشتند انجام داد .نتایج حاصل موجب ترغیب او به ادامه کار شدند و لذا هر روز به مدت
حداقل یکی دو ساعت بر روی مسائلش کار کرد .ظرف سه ماه عالئم پیتیاسدی در او از میان رفتند .اکنون
از ارتش بیرون آمده و کسب و کار خودش را به راه انداخته است.
اختالل بلع
دختر 05سالهای همراه با مادرش به مالقات من آمد .چهار سال بود که از بیاشتهایی روانی رنج میبرد و به
شکل خطرناکی الغر بود .به شرط این که به صورت جداگانه به والدینش نیز بپردازم قبول کردم که بر رویش
به دخترک گفتم که باید انگیزه کار بر روی مسائلش در منزل را داشته باشد و اهمیت این امر را برایش شرح
دادم .موضوع را فهمید و جداً خواست که این روش را بیازماید چون اگر باز هم از وزنش کاسته میشد باید
در بیمارستان بستری میگردید .سال قبل در یک درمانگاه مخصوص اختالالت بلع بستری شده و فقط
اندکی وزنش بیشتر شده بود .با وجود تالشهای گستردهای که صورت گرفته بودند پس از سه ماه بستری
شدن بیاشتهایی روانیاش درمان نشده بود .از این که زندانی شود متنفر بود و لذا انگیزه زیادی برای این که
51
در مدت 09ماه با او (به تنهایی) 00جلسه یک ساعته داشتم و در آنها با درمانگر نادیده برای کار بر روی
یک مورد سوء استفاده جنسی (توسط پسرعمویش) و مسائل مربوط به خودانگاری ضعیف (از جمله مسخره
شدن در مدرسه) کار کردیم .به اتفاق هم فهرستی از وقایع ناگوار زندگیاش را تهیه و برایش مشخص کردیم
وزنش به قدری زیاد شده است که دیگر در محدوده خطر نیست .باز هم به مدرسه میرود و از ارتباط با چند
همکالسی که به دوستانش بدل شدهاند لذت میبرد .شاد است و برای آیندهاش برنامههایی دارد".
بانوی 98سالهای به خاطر عالئم شدید ناشی از ضربه نزدم آمد .یک سال و نیم پیش به هنگامی که پشت
چراغ قرمز توقف کرده بود خودرویی از عقب به خودروی او زده بود .فیزیوتراپی ،داروهای مسکن امراض
شدت دردش همواره در مقیاس صفر تا ده حدود 2-8بود .تمرکز کردن برایش دشوار شده و از کار تدریس
مرخصی استعالجی گرفته بود .حافظه کوتاه مدتش دچار نقصان گشته و ناامید و افسرده بود .پزشک برایش
داروی ضد افسردگی تجویز کرده بود .به این نتیجه رسیده بود که آسیب وارد آمده دائمی و در بقیه عمرش
ناتوان خواهد بود .در برابر عالئم ناشی از ضربه احساس درماندگی و ناتوانی میکرد .پزشک معالجش هم با
گفتن این که بسیاری از قربانیان ضربه دچار عالئم مزمن میشوند او را ناامید ساخته بود.
با هم و به کمک درمانگر نادیده 05جلسه یک ساعته بر روی وقایع ناگوار بزرگ و کوچک زندگیاش ،که در
آنها احساس درماندگی و ناتوانی کرده بود ،کار نمودیم .به اتفاق هم بر روی خاطرات ناگوار مهمش و بسیاری
از باورهای موروثی که در زمینه ضربه و اثرات درازمدت آن داشت و همین طور چیزهایی که پزشک
معالجش و درمانگران دیگر در این مورد به او گفته بودند و یا خودش با جستجو در اینترنت به آنها رسیده
52
پس از 3جلسه ( 9ماه) داروهای ضد افسردگی را کنار گذاشت .فهرستی از مسائل خاص را برای استفاده از
روش آرامش شخصی تهیه نمودیم و به نوبت از درمانگر نادیده برای حل آنها کمک گرفتیم .همان طور که
قبال هم گفتم در جلساتی که داشتیم بر روی بسیاری از وقایع ناگوار زندگیاش کار کردیم و وی در منزل به
نقصان حافظه کوتاه مدتش پس از حدود 01جلسه ( 3ماه) از میان رفت .در پایان کارمان احساس کرد که
گردنش دوباره طبیعی شده است و دیگر دردی نداشت .قصد دارد چهار ماه بعد برای بررسی مجدد به نزدم
بیاید .در این مدت میتواند هر شب بر روی مسائل فهرستش کار کند .در مدرسه دیگری شغلی یافته است
(شغل قبلی برایش خیلی پرتنش بود) .با فرد جدیدی رابطه برقرار کرده (رابطه قبلی با بدرفتاری همراه و
یکی از مشکالتش بود) و با مادرش که بیش از سه سال حرف نزده بود آشتی کرده است.
پاتریشیا هوین وان فونگ به طرز حیرتآوری از درد شدید ناشی از انسداد
از پاتریشیا متشکرم که این ماجرای قابل توجه را برایم شرح داده
"هیچ درمانی برای انسداد اسپوندیلیت وجود ندارد ولی میتوان از
همان طور که خواهید دید پاتریشیا پس از 61سال درد کشیدن این طور شد که میگوید "به ناگهان
دریافتم که دیگر هیچ دردی در هیچ جای بدنم ندارم .از خوشحالی گریستم چون اصال به یاد نمیآوردم که
در طول عمرم چنین آسوده شده باشم ".همچنین توجه داشته باشید که با پشتکار جلسات با درمانگر نادیده
53
را ادامه داده و در طول راه مشکل گهگاه باز گشته است .این امر خصوصا وقتی به دنبال کشف علل احساسی
"من 56سال دارم و از 03سالگی از انسداد اسپوندیلیت رنج بردهام .از آن زمان یعنی به مدت تقریبا سی
سال در تمامی بدنم درد داشتهام .گویی که هماتوم عظیمی بر تمامی بدنم قرار گرفته بود.
مدتی طول کشید تا به کمک درمانگر نادیده به مزایای قابل توجهی دست یابم .اغلب با یک گروه کار می-
کردم و مزایای حاصل برایم پدید میآمدند و از دست میرفتند .حتی یک بار مشکلم با شدت بازگشت و به
خاطر درد در ساعت 6بامداد از خواب بیدار شدم و تمامی باالتنهام تا حدود ساعت 01:61صبح بیحس
ماند .نمیتوانستم به تنهایی لباس بپوشم ،چیزی را بشویم یا فنجان قهوهام را به سوی دهانم ببرم و غیره.
در جلسات بعدی که با گروه و درمانگر نادیده داشتم بر روی دردهایم کار کردیم .در طول جلسه از مشکل
آسوده میشدم و این امر هر بار کمی بیشتر طول میکشید .سرانجام پس از دو ماه ،که هر روز به تنهایی یا
در گروه از درمانگر نادیده کمک میگرفتم ،این بحران التهابی از میان رفت.
در یک صبح شنبه و در حین کار با درمانگر نادیده اتفاق افتاد .به ناگهان دریافتم که دیگر هیچ دردی در
هیچ جای بدنم ندارم .از خوشحالی گریستم چون اصال به یاد نمیآوردم که در طول عمرم چنین آسوده شده
باشم.
بدیهی است که تا به امروز هم هر روز با درمانگر نادیده کار میکنم و قادر شدهام تمامی درمانهای
شیمیایی ،داروهای ضد التهاب و سایر مسکنها را کنار بگذارم .دوباره زندگی میکنم!
54
شش سال پیش و به خاطر برداشتن غدهای که به اندازه سر یک کودک بود
متاسفانه کلیه چپم که باقی مانده بود از زمان کودکی به خوبی کار نمیکرد و
توانایی آن در تصفیه خون خیلی کاهش یافت .حدود دو سال پیش ناکارایی آن
به حد خطرناکی رسید و متخصص کلیه گفت که باید به زودی دیالیز شوم.
بنا به گفته پزشکان امکان کند کردن روند ناکارایی وجود داشت ولی دیگر نمیتوانستم به زندگی سالم
بازگردم .تصمیم گرفتم مسئولیت کامل سالمتیام را بپذیرم .از مسیر پزشکی رایج کنار رفتم و کار با درمانگر
در جریان فرایند احساس کردم که به درمانگر نادیده عمیقا اعتماد دارم .ظرف چند روز درهای اطالعات
صحیح به رویم گشوده شدند و راه جدیدی را به سوی سالمتی نشانم دادند.
جعبه ابزاری مملو از "دستورالعملها"ی مشکلم را دریافت نمودم که باعث شد خیلی بهبود یابم.
مثال با 0.1واحد (شفافیت کریتینین) تصفیه خون شروع کردم .این اندازه ناکارایی کلیه بدین معنی است که
باید دیالیز شدن را هم در نظر گرفت .ظرف 3هفته مقدار آن بهتر شد و به 0.69رسید .این حتی از نتایجی
که قبل از برداشته شدن کلیهام داشتم نیز بهتر بود چون در آن هنگام مقدارش 0.96بود!
رابرت رادر"
پریروز دختر 3سالهام به دلیل اتفاقات مدرسه نمیتوانست بخوابد .این بود که
نزدم آمد و بر روی پاهایم نشست و از هر دری سخنی گفت .از او خواستم که یک
55
دقیقه آرام گیرد و بعد سراغ واقعه ناگوار مدرسه رفتم و "او شدم" و از درمانگر نادیده دعوت کردم.
پس از 01ثانیه احساس کردم آرام شده است .خمیازهای کشید .پس از یک دقیقه او را به بسترش بردم.
صبح فردا هم حالش خوب بود .اصال هم نگفت که نمیخواهد به مدرسه برود.
هلن بلوم"
آلن واندروید" :سمت چپ قفسه سینهام (که مورد عمل جراحی قرار گرفته بود) دوباره سرشار از
زندگی شد".
در دهه 0331و زمانی که 2سال داشتم تحت عمل جراحی قلب باز قرار
انجام پذیرفت) .در آن هنگام به دالیل فنی جراحی بسیار سخت و پیچیده بود.
دوران بعد از جراحی هم به لحاظ جسمانی و هم به لحاظ احساسی خیلی سخت بود .جزئیاتش بیش از آن
ولی میخواهم این را بگویم که قبل از این که راجع به درمانگر نادیده بیاموزم از ضربات ایافتی (روش
پیشین تو) بر روی صدها جنبه مرتبط با جراحی و نقاهت استفاده کرده و نتایج عالی گرفته بودم .مثال پس
از آن جراحی فشار خونم همیشه باال بود و به خاطر ضربات ایافتی توانستم آن را به حد طبیعی برسانم و
ولی همیشه به نظر میآمد که کار بیشتری باید انجام شود ...چیزی گم شده بود .نوعی بار بر رویم بود که
هرگز کنار نمیرفت .به کمک درمانگر نادیده و همراه با همسرم دایان توانستم از عهده احساسات عمیق
مربوط به جراحی ،که برای برخی از آنها هیچ اسمی نمییابم ،برآیم .کار با درمانگر نادیده باعث گردید که
سمت چپ قفسه سینهام (که مورد عمل جراحی قرار گرفته بود) دوباره سرشار از زندگی شد .این که زندگی
56
برای تقریبا 51سال از آن بیرون رفته باشد احساس خیلی عجیبی دارد .همچنین آن بار همیشگی نیز از
میان رفت.
آلن واندروید"
خنثی میکند
"سالم گری
امروز در حین پیادهروی به تعدادی از فایلهای صوتی که برای آموزش کار با
درمانگر نادیده تهیه کرده بودی گوش میدادم .در همان هنگام دو خاطره مهم که
باعث خشمم میشدند خنثی گردیدند .قبل از این که شروع به دویدن کنم از خدا/
درمانگر نادیده خواستم آنها را به بهترین نحو شفا دهد .از او بینش ،دانش ،درک و
راهی عالی برای شفا یافتن! هیچ نیازی به انجام هیچ کار دیگری نیست .متشکرم گری!
جوانا
پیگیری
امروز یعنی 09ساعت پس از "شفا گرفتن در حین پیادهروی" آن دو خاطره موجب خشم را آزمودم .آنها را
به وضوح و با اغراق در نظر آوردم .شدت هر دوی آنها 6بود .چند ساعت بعد به پیادهروی رفتم و باز هم به
فایلهای صوتی درمانگر نادیده گوش دادم .همان کارهایی را که دیروز کرده بودم باز هم انجام دادم .از
درمانگر نادیده شفا خواستم و ذهنم را باز نگه داشتم .کامال میخواستم دست از هر احساس منفی بردارم.
هفت ساعت بعد باز هم آن خاطرات را آزمودم .شدتشان صفر باقی مانده بود.
با احترام
57
جوانا"
" ...و این نور زیبا و گسترش یابنده موجب سیلی از اشک شد و به معنای
"زندگی یخزده" لیندا کار به "در آغوش نعمت" تبدیل میشود و به عالوه ضربان
"سالم گری
همان طور که میدانی در چند سال گذشته با چالشهای بزرگ احساسی روبرو
بودهام و زندگیام یخ زده بود .از این که خودم و زندگیام هرگز دوباره "شاد
نشویم" وحشت کرده بودم .به کمک سمینارهای اینترنتی و کمک گرفتن هر
روزه از درمانگر نادیده برای خودم و دیگران زندگیام دوباره شاد شده است .همان طور که در سمینار قبلی
به تو گفتم حس کردم که در آغوش نعمت قرار گرفتهام .به عالوه در چهار روزی هم که از آن سمینار می-
گذرد گهگاه دورههای بدخویی ،خشم ،بیحوصلگی و ناامیدی هم داشتهام ...هر بار در حال یافتن راه خودم
برای بازگشت به نعمت هستم .اغلب تمریناتم را انجام میدهم و سمینارها را نیز مکررا میبینم .واقعا باعث
این را تاکنون به تو نگفته بودم ...مواقعی که خیلی احساس میکنم در نعمت هستم به زمان ...و
وعدههای غذایی توجه نمیکنم ...و به خواب کمتری نیاز دارم ...همه حسهایم تقویت میشوند و
از همه چیز لذت میبرم .به هنگام راه رفتن که نسیم را بر روی صورتم حس میکنم احساس شعف می-
نمایم .بوی تابستان و آبی آسمان مسحورم میسازند ...و بعد ساعت را مینگرم و درمییابم که چهار ساعت
58
از آخرین باری که آن را نگاه کرده بودم گذشته است .حتی در روزهایی هم که با کسی قرار مالقات دارم این
جریان پیوسته را حس میکنم .جزئیات همیشه برایم در جریان اند .حس جالبی دارد.
لیندا کار"
پانوشت :گفتگویی را که راجع به بهبود ضربان قلبم با هم داشتیم به یاد داری .اکنون ضربان قلبم در حال
استراحت به جای این که 21باشد 31است ...مالیم و نرم ...حس میکنم عالی است .وقتی هم که میدوم
در هر دقیقه 05تا 01بار کمتر میزند .این هم به نظر میرسد یکی از اثرات جانبی کار کردن هر روزه با
درمانگر نادیده باشد .هیچ کاری برای تغییر دادن آن نکردهام .خودش تغییر کرد.
بیانکا وان هیروت از بیماری مزمن انسداد ریه (سیاوپیدی) آسوده میشود
حتی آنهایی که زنده پخش نمیشوند دریافت نمودهام .بیانکا وان هیروت (از
وی میگوید "صبح روز بعد احساس کردم که نیازی به مصرف دارو برای ریه-
هایم ندارم ...و لذا مصرف نکردم .سالها پیش تشخیص داده بودند که به بیماری سیاوپیدی مبتال شدهام و
هر روز باید یکی دو بار دارو نفس بکشم .در واقع خیلی بهتر از قبل شدهام و حتی گاهی اوقات یادم میرود
کی کریستوفر کاربر حرفهای سالمتی و در حال افزایش مهارتهای خویش در
زمینه کار با درمانگر نادیده است .وی زوجی را دید که دائما در حال دعوا با هم
59
بودند و بدون این که از جزئیات مطلع باشد آنها را به جلسهای برای کار با درمانگر نادیده بر روی آن دعواها
دعوت نمود .بدیهی است که آنها به خوبی از مسائل آگاه بودند ...ولی کی چیزی نمیدانست .نتایج حاصل
موجب حیرت کی شدند و او شرح ماجرا و پیگیری بعدی را برایم نوشته است.
"سالم گری
اخیرا زوجی را دیدم که با ایافتی استاندارد طالیی (ضربه زدن) آشنا بودند .به ایشان پیشنهاد کردم که با
اپتیمال ایافتی نیز آشنا شوند .از آنان خواستم که مسالهای را برگزینند و گفتم که نیازی نیست من آن را
بدانم .اندکی با هم درگوشی حرف زدند و مشکل مشترکی را برگزیدند .از آنان خواستم شدت مشکل را در
اندکی پس از آغاز جلسه مرد گفت که به دلیل این که تمام روز را زیر آفتاب بوده خسته شده است و دیگر
نمی تواند بیدار بماند .عذرخواهی کرد و گفت که دیگر قادر نیست در جلسه باشد .به او گفتم اهمیتی ندارد و
اگر بخوابد هم این روش کارش را میکند .به کار با زن پرداختم و با هم درمانگر نادیده را به جلسه دعوت
نمودیم .شدت مساله از 01به 6و بعد به صفر رسید .سپس مرد را بیدار کردیم و از او پرسیدیم که شدت
مساله برایش چقدر است .وی با تعجب اظهار داشت که شدت آن از 01به صفر رسیده است .اصال نمی-
دو روز بعد به زن زنگ زدم .گفت که مشکلی نیست و میتواند به من بگوید که چه مسالهای را هدف گرفته
بودند :دائما در حال دعوا با هم بودند و در روز جلسه هم چیزی نمانده بود که به خاطر آن از هم جدا شوند.
وی گفت که پس از جلسه با درمانگر نادیده دیگر دعوا نکردهاند و بهبودیهای دیگری نیز نصیبشان شده-
اند.
قبال مرد به خاطر این که زن پنیر چدار میخورد بر سرش غر میزد (او دیگر نمیخورد) .دفعه بعدی که مرد
برای خرید پنیر به بقالی رفت پنیر دیگری گرفت که زن هم از آن خوشش بیاید .این رفتار جدیدی بود.
61
3روز پس از جلسه هم با زن صحبت کردم و او گفت "پس از آن جلسه با هم خیلی خوب شدهایم .جالب
است .او فرد دیگری شده است و من نیز همین طور ".هنوز هم با هم خیلی خوب هستند و به نظر زن این
پیشرفت بزرگی به حساب میآید و احساس متفاوتی میکند .خیلی عالی است! متشکرم که مرا به آزمودن
کی کریستوفر"
مسائلی که میان زوجها میتوانند بروز کنند به نظر بیپایان میآیند .لذا ممکن است در آینده مسائل
جدیدی پدید آیند .اینها فرصتهایی برای کار با درمانگر نادیده و زیباتر ساختن رابطه هستند.
دکتر ایزابل ریس (درمانگر طبیعی) از نتایج تاثیرگذاری در مورد درد ،اعتیادها،
"سالم گری
دو هفته اخیر برایم خیلی جالب بودهاند .روزی 2-8مریض میبینم و تقریبا در
همه موارد از درمانگر نادیده دعوت به عمل میآورم .تغییرات تاثیرگذاری را در
آسایی را دیدهام.
گاهی اوقات که سر بیمار را در دستانم میگیرم و از درمانگر نادیده دعوت میکنم وی سر آنها را به جلو و
عقب تکان میدهد (گاهی اوقات خیلی سریع ...به طوری که نمیتوانم با او همراهی کنم) و بعد میتوان به
واقع انرژی را که در حال حرکت به سوی پایین بدن است مشاهده نمود .بدین ترتیب درد تقریبا 31درصد
کاهش مییابد .دستم را نیز بر روی محل درد میگذارم .استخوانهای آرواره تکان میخورند و حس میکنم
که درمانگر نادیده سر بیمار را به درستی میچرخاند .وقتی هم که چشمانم را باز میکنم میبینم که سرش
تا جایی که ممکن بوده به چپ یا راست متمایل شده است .او سر بیمار را به مدت خیلی زیادی نگه میدارد
61
و من نیز تا وقتی که او آماده شود ضربانهای ریزی را حس میکنم .تا وقتی که او آماده نباشد نمیتوانم سر
دیروز همراه با بیمارم بر روی اعتیاد به مواد مخدر ،الکل و نیکوتین کار میکردم .اکنون سه ماه است که او را
میبینم و در جلساتی که در سه هفته گذشته داشتهایم از درمانگر نادیده کمک گرفتهام و او کامال آرام است.
به عالوه دورههای دوقطبیاش (برای آن دارو مصرف میکند و با این وجود دورههای شدیدی برایش اتفاق
به عالوه دیگر مواد مخدر مصرف نمیکند و فعال بر روی دست برداشتن از سیگار کار میکنیم.
یکی از تاثیرگذارترین تجربیاتم مربوط به بانوی 35سالهای به نام لین است .او به خاطر سینوزیت مزمن
(پس از شش بار جراحی) ،پوکی استخوان ،عفونت گوش میانی و التهاب معده نزدم آمد .پس از چند جلسه
کار با درمانگر نادیده بر روی مسائل حل نشدهای که با مادرش داشت اشکهایش سرازیر شدند و احساس
آسودگی نمود .سینوسهایش گشوده گشتند ،پیچش معدهاش برطرف شد و گوشهایش باز شدند.
وی اکنون به کلی آدم دیگری شده است .با اعتماد به نفس و شاد میباشد و بدون هیچ نفسانیتی اختیار
گری ،میتوانم مواردی خیلی بیش از اینها را برایت شرح دهم .هر روز تمامی بیمارانم به نحوی تحت تاثیر
این قدرت جالب قرار میگیرند و آرامش به درون زندگیشان میتراود .بعضی از آنها با تغییری اندک و
آگاهی عظیم باز میگردند و سایرین عمیقا تحت تاثیر قرار میگیرند .در تمامی موارد من نیز بخشی از این
از معجزه درمانگر نادیده سرشار شدهام .متشکرم که آن را به زندگیام وارد ساختی.
62
بهبودی نوه دایان روی از اوتیسم شدید
"سالم گری،
اخیرا از درمانگر نادیده خواستم به نوهام که به اوتیسم شدید مبتال است کمک
کند .چند لحظه پیش دخترم ،یعنی مادرش ،زنگ زد و از بهبودی آنی او برایم
گفت.
دایان روی"
از درمانگر نادیده میتوان همراه با درمانها و شیوههای پزشکی نیز کمک
گرفت تا به نتایج موثرتری دست یافت .برای این که دیدگاه عمیقی نسبت به
این کاربرد برانگیزاننده قدرت درمانگر نادیده بیابید از کلودیا لوگان ،که پرستار
کلودیا همواره در حال یاری رساندن به بیمارانی است که مشکالت جدی دارند .منحصرا از مهارتهایی که از
کار با درمانگر نادیده به دست آورده است استفاده میکند و به مرور زمان دریافته است که شفابخشیهای
پیشرفتهاش در حال عادی شدن هستند .برخی از تجربیاتی که وی از کار بر روی خودش و با بیماران به
دست آورده است ذیال ذکر میشوند .توجه داشته باشید که او تجربیاتش را با عبارات فنی ،که در محیطهای
بیمارستانی به کار میروند ،شرح میدهد .امیدوارم پزشکان از ذکر این جزئیات خوششان بیاید.
63
سینه پهلو ،برجستگی مشکوک به سرطان سینه ،دیگر نیازی به داروهای تیروئید
نیست ،ناپدید شدن لختههای خون ،فیبریالسیون دهلیزی ،نشتی دریچه میترال،
هماتوم زیر دورال ،جراحی تومور مغزی ،واکنش "غیرممکن" مغز یک مرده
"به عنوان یکی از اعضای حرفهای جامعه پزشکی به دنبال اعتبارسنجی بالینی اثرات درمانگر نادیده هستم و
هر بار که آن را میبینم (یعنی اغلب) بسیار حیرت میکنم .این نتایج قابل توجه را به همکاران ،پزشکان و
متخصصان گفتهام و آنان نیز در جواب اظهار داشتهاند که هرگز چیزی شبیه به اینها را مشاهده ننمودهاند.
به قدری غیرمنتظرهاند که اعتقاد دارند امآرآی ،سیتی اسکن یا آزمایش بر روی بیمار دیگری صورت
پذیرفتهاند.
خودم هم با درمانگر نادیده به نتایج مهمی رسیدهام ذیال چند مورد را ذکر میکنم:
سینه پهلو
به سینه پهلوی مقاومی دچار شدم که با وجود مصرف آنتیبیوتیک وریدی دو ماه طول کشید .به کمک
پزشکی رایج شدت آن (در مقیاس صفر تا ده) تا پنج کاهش یافت .پس از چهار دقیقه کار با درمانگر نادیده
به کلی ناپدید شد و دیگر برنگشت .عکسبرداری با اشعه ایکس هم تایید نمود که سینه پهلو از میان رفته
است.
در عکس اشعه ایکس که فوقا شرح دادم دستیار پزشک فکر کرد که شاهد بازگشت سرطان سینه بوده است.
سه ماه قبل ماموگرام انجام شده و همه چیز طبیعی بود .لذا وی خیلی نگران شد .دستور سونوسین (غربال-
گری سرطان سینه) داده شد و وجود یک توده 0سانتیمتری دارای غشا و عروق تشخیص داده شد.
مشکوک بود چون خبر از بازگشت سرطان سینه ،که قبال داشتم ،میداد.
64
از آنجایی که وقتی میخواستم تا خودم همراه گروهی از کاربران و گری کریگ با درمانگر نادیده بر روی
توده کار کنم سر انجام بر روی یک سونوسین دیگر در مدت مشخصی توافق کردیم.
نتیجه سونوسین بعدی :تغییر بعد از عمل و تابش اشعه در پستان چپ با یک خراش واضح به طول 0.6
سانتیمتر .این نتایج دیگر شامل غشا و عروق نبودند و فقط بافت خراش مربوط به جراحی که 08سال پیش
انجام گردیده بود تشخیص داده شد .به عبارت دیگر بازگشت بالقوه سرطان به کمک درمانگر نادیده اکنون
همچنین با درمانگر نادیده بر روی ناکارایی تیروئیدم کار کردم .بیش از 01سال بود که سینتروید مصرف
میکردم .سطح تیاساچ و تی 9من همیشه پایین بود .به پزشک معالجم گفتم که میخواهم دیگر دارو
مصرف نکنم و از او خواستم آزمایشها را دو ماه دیگر تکرار کنیم تا مشخص شود که دیگر به دارو نیاز ندارم.
در این مدت هم از درمانگر نادیده برای این مساله کمک گرفتم.
نتایج آزمایشهای بعدی برای اولین بار در مدت چند ده سال در محدوده طبیعی قرار داشتند .به عالوه
نتایج تمامی آزمایشهایی که پس از آن صورت پذیرفتند نزدیک به حد باالیی طبیعی بودند .دیگر نیازی به
لختههای خون ناپدید شدند :اخیرا وجود سه لخته خون را در سمت چپ اندام تحتانی کمرم تشخیص دادند.
از درمانگر نادیده دعوت کردم که این مساله را در جلسهای که با گروهی از کاربران برگزار میکردم حل
نماید .بالفاصله پس از آن اسکن انجام شد و لختههای خون به طرز شگفتانگیزی دیگر وجود نداشتند .وقتی
پزشک معالجم نتایج را دید یک بار دیگر حیرت کرد و گفت "میدانم که آنجا بودند!"
65
شروع دوباره فیبریالسیون دهلیزی برطرف شد و نشتی دریچه میترال از شدید به
مراجعه کنندهای به هنگام دوچرخه سواری افتاده بود و آسیب دیده بود .جناغ سینهاش ضربه خورده بود و
پس از آسیب دیدگی حس میکرد قلبش نامنظم میزند .نزد متخصص قلب رفت و او هم تشخیص
فیبریالسیون دهلیزی مداوم داد .به خاطر کار زیادی که داشت استفاده از هیچ دارویی را آغاز نکرد.
دستور 0دکو (اکودیاگرام دوبعدی) برایش داده شد و در پی آن تشخیص نشتی شدید دریچه میترال دادند.
قبل از این که باز هم به نزد متخصص قلب برود سه جلسه با درمانگر نادیده بر رویش کار شد .پس از آن باز
هم 0دکو برایش انجام شد که نشان داد ضربان قلبش عادی و نشتی دریچه میترالش ،به جای شدید ،خفیف
است .این امر توسط چند جراح قلب -قفسه سینه مورد بحث واقع شد و همگی تایید کردند که هرگز
ندیدهاند نشتی شدید دریچه میترال بدون جراحی بهبود یابد یا فیبریالسیون دهلیزی مداوم بدون دارو یا
او سپس تحت عمل جراحی قرار گرفت .حین و پس از جراحی از درمانگر نادیده دعوت کردم که او را در
مدت بهبودی و نقاهت یاری دهد .در نتیجه سه لوله از پنج لوله را از سینهاش جدا کردند و او را ظرف یک
بهبودی قابل توجه از هماتوم زیر دورال ،درد و ناتوانی در تشخیص جهات
اسبی به سر یک مراجعه کننده دیگر ،که هفتاد و چند سال داشت ،ضربهای زده بود .در حالی که وی را تا
اورژانس همراهی میکردم از درمانگر نادیده دعوت نمودم که او را در جریان همین جابجایی آسوده سازد.
معموال در چنین آسیب دیدگیهایی درد شدید و ناتوانی در تشخیص جهات پدید میآیند.
66
ولی پس از انجام آزمایش در بیمارستان هیچ یک از این عالئم به صورت شدید نمایان نشدند .تنها توجیهی
که برای این نتیجه غیرمعمولی وجود داشت کار شفابخشی به وسیله درمانگر نادیده بود.
معاینه اعصاب و سنجش درد علیرغم وجود پارگی بزرگی بر روی گونه چپ ،چند دندان خرد شده در سمت
چپ ،چند دندان لق شده در جلوی دهان ،شکستگی جمجمه و هماتوم زیر دورال حاکی از درد کم با شدت
1-0از 01بود .پزشک همراهش در مسیر رساندن او به اورژانس وضعیتش را ارزیابی میکرد و اظهار داشت
سیتی اسکن وجود هماتوم زیر دورال را تایید کرد .یک سیتی اسکن دیگر هم که 00ساعت بعد انجام شد
نشان داد که هماتوم زیر دورال کوچکتر شده که این خیلی غیر طبیعی است .روز بعد هم هشیار ماند و خبر
داد که حافظهاش در مورد اتفاقی که افتاده بود در حال بازگشت است .میدانست که هشیاریاش را از دست
داده بود ولی مدت آن را نمیدانست .به یاد آورد که در حالی که بر روی زمین افتاده بود چشمانش را باز
کرده بود (در 95درصد موارد تا یک ماه دچار فراموشی میشوند) .گردن و صورتش کمترین کبودیها را
داشتند و هیچ سردردی گزارش نشد .فقط به خاطر شکستگی دندانهایش به هنگام غذا خوردن احساس
ناراحتی میکرد.
توسط درمانگران جسمانی و حرکتی و همین طور به لحاظ اعصاب معاینه شد و هیچ نقص عصبی در او یافت
نگردید .از آنجایی که چند درهم تنیدگی در ستون فقراتش داشت از این که میدید پشتش اصال درد نمی-
کند حیرت کرده بود .با وجود این که به خاطر سن باال ،آسیب شدید به مغز و هماتوم زیر دورال وضعیتش
پرمخاطره تشخیص داده شده بود ظرف 09ساعت مرخص گردید( .اغلب بیمارانی که وضعیت پرمخاطره
دارند حداقل به مدت 98-20ساعت در بیمارستان بستری میشوند تا اطمینان یابند هماتوم زیر دورال یا
اپیدورال ،کوفتگی هموراژیک یا ورم پدید نمیآیند یا باعث آسیبهای ثانویه نمیشوند).
67
دوستانش از این که میدیدند او دو روز بعد ،از این که نزد اسبش برود ،مضطرب نمیشود حیرت کرده
بودند .بیش از حد حساس نبود و با آرامش راجع به واقعه حرف میزد و لذا هیچ یک از عالئم پیتیاسدی را
وی با صورت بر زمین افتاده و در حال تشنج بود .پیراپزشکان را فراخواندند .در وضعیت صرع (تشنج شدید و
طوالنی) قرار داشت و او را به مرکز آسیب دیدگی منطقه برده بودند .او را در بخش اورژانس دیدم .برایش ام-
آرآی و سیتی اسکن انجام دادند و برای کنترل تشنج دیالنتین درون وریدی تجویز کردند.
در حالی که منتظر متخصص اعصاب بودیم تا وضعیتش را ارزیابی کند و نتایج اسکنها را بگوید به نیابت از
او از درمانگر نادیده دعوت نمودم .معاینه اعصابش عالی بود ،خراشهای روی سر و بازوانش به جای چند
وقتی متخصص اعصاب آمد نتیجه امآرآی را همراه با من دید .یک تومور 00سانتیمتری در لوب پیشانی
پیدا بود و تشخیص تغییر خط میانی داده بودند .قرار شد به صورت اضطراری تحت کرانیوتومی قرار گیرد.
خودش گفت که پس از جراحیهای قبلیاش همیشه تا یکی دو روز تهوع و استفراغ داشته است.
همان شب و صبح قبل از عمل از درمانگر نادیده به نیابت از او دعوت کردم .جراحی به شکلی خارقالعاده
کمتر از 5ساعت طول کشید (کرانیوتومی غیر اضطراری معموال 0-3ساعت طول میکشد) .جراحی بر روی
بیمارانی که سابقه کرانیوتومی دارند و خصوصا اگر مسائل دیگری همچون تغییر خط میانی داشته باشند
صبح روز بعد بر روی صندلی نشسته بود و صبحانهاش را میخورد .پیدا بود که به تهوع و استفراغ پس از
عمل دچار نشده است .هیچ عالمت عصبشناختی هم از هیچ نوعی نداشت .نیازی به جراحی بازسازی نیافت
68
از آنجایی که رو به بهبودی بود انتظار داشتم که قبل از موعد از آیسییو به بخش اعصاب منتقل شود .ولی
در واقع یک روز بعد از عمل از آیسییو به خانه فرستاده شد .هرگز نشنیده بودم که بیماری را پس از عمل
جراحی انتخابی مستقیما از آیسییو به منزل بفرستند چه رسد به این که جراحی اضطراری بر رویش انجام
شده باشد .قطعا در مورد کرانیوتومی چنین نبود چون همه بیماران را برای مشاهده ورم بالقوه ،خونریزی زیر
وی به خانه رفت ،سگش را به گردش برد ،به میهمانی رفت و بالفاصله پس از عمل قادر به انجام همه کار
شد .هیچ کسی هم نفهمید که جراحی مهمی بر رویش انجام گرفته است.
خواهر یکی از دوستانم رو به احتضار بود و از آنجایی که اخیرا دختر و نوهاش هم فوت کرده بودند خیلی
نگران دوستم بودم .تشخیص داده بودند که خواهرش به سرطان ریه مبتال است و در همان بیمارستانی
بستری شده بود که دختر و نوهاش را از دستگاه تنفس مصنوعی جدا کرده بودند تا بمیرند.
نگران بودم که این مساله آسیب بیشتری به او بزند و لذا به کمک درمانگر نادیده و از راه دور برایش کار
کردم .میخواستم بهترین مرگ ممکن برای خواهرش رقم بخورد و بدین ترتیب به دوستم نیز کمکی کرده
باشم.
بیمار در حال اغما بود و به کمک دستگاه نفس میکشید .دوستم دریافت که خواهرش در حال مرگ است و
خواهر دیگرش را به درون اتاق خواند .در حالی که آن دو نشسته بودند بیمار به ناگهان چشمانش را گشود و
به دوستم و خواهر دیگرش خیره شد .سپس به میان آن دو و گوشه اتاق نگریست.
دوستم برگشت تا ببیند چه چیزی در گوشه اتاق است .چیزی ندید ولی وجود چیزی را حس نمود .سپس
بیمار ،در حالی که چشمانش را به آرامی میبست ،با چشمانش دیوار را تا سقف دنبال کرد ،آخرین نفسش را
69
دوستم به من اظهار داشت که او در وضعیت احساسی غیرمنتظرهای قرار گرفته بود .آشفته یا غمگین نبود و
در واقع به نوعی احساس آرامش و خوشی مینمود .او و خواهرش در اتاق ماندند ،نوشیدند ،شام خوردند و
وی گفت که اصال انتظار نداشته است که با توجه به تجربیات قبلیاش و غم شدیدی که به خاطر مرگ
دخترش نصیبش شده بود یک مرگ دیگر این چنین با آرامش یا دوست داشتنی باشد .سپس افزود "راستی،
بیمار در بیمارستان بستری و سرطان ریه به مغزش گسترش یافته بود .هشیاریاش را از دست داده بود و
تشخیص مرگ مغزی داده بودند .با چنان تشخیصی اصال امکان نداشت که چشمانش را باز نماید ،به وضوح
تمرکز کند ،به آنان خیر شود ،میان آن دو و گوشه اتاق را بنگرد و به آرامی چشمانش را به سوی سقف ببرد
وقتی کسی دچار مرگ مغزی شده باشد در لحظات آخر عمرش با وضوح چیزی نمیبیند.
با وجود این که او حرفی نزده بود ولی باز هم میگویم که چنین نتیجهای بسیار غیرمنتظره بود.
اکنون به سراغ بخش بعدی اندیشههای نوین میرویم و در آنجا علوم مستحکمی را که در ورای برتری
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
71
اندیشه نوین چهارم
سرانجام باید هب آنچه هک علم چند دهه است هب ما میگوید گوش بسپاریم
خواهید دید که دانشمندان دهها سال است که به ما میگویند دنیا بسیار متفاوت از آن چیزی است که به
این امر نقش مهمی در اندیشه نوین ما دارد چون اگر دنیایی که میبینیم واقعی نیست...
بدیهی است که این شامل باورهای کنونی ،که درباره شفابخشی داریم ،نیز میشود .اگر آن باورها بر اساس
بررسی ویژگی توهمی دنیا را ذیال و با این واقعیت شناخته شده که حسهایمان ما را فریب میدهند آغاز
مینماییم .در این صورت باید واقعیت چیزهایی را که به ما میگویند زیر سوال ببریم.
سپس به سراغ فیزیک کوانتومی ،پیشرفتهترین علم بشری ،میرویم و در آن شواهد مستحکمتری مبنی بر
این که دنیایی که میشناسیم موهومی است مییابیم .علیرغم آنچه که حسهای مغالطهگر ما به طرز قانع-
کنندهای میگویند هیچ چیزی از بقیه چیزها جدا نیست .فقط یک یگانگی عظیم وجود دارد که ما از آن
71
بیخبریم .درک این مساله خیلی اهمیت دارد چون منزلگه درمانگر نادیده در همان یگانگی است .به طور
خالصه...
درب اندیشه نوین را به روی ما باز کرده و انبوهی از عالمت سوالها را بر روی باورهای کنونی ما باریده است.
علم پایه :حسهایمان ما را فریب میدهند .دنیا آن طور که به نظر میرسد نیست!
است .بدون آنها هیچ سرنخی در دست نداریم .چیزی نمیبینیم ،نمیشنویم،
نمیچشیم ،بو یا لمس نمیکنیم .هیچ .هیچ احساس گرسنگی یا تشنگی به ما
در حال یخ زدن هستیم یا این که بر روی فوران آتشفشان نشستهایم .بدون حسهایمان حتی نمیدانیم که
جسمی داریم.
کامال به آنها اتکا داریم .در هر لحظه از عمرمان با آنها مشورت و گزارشهای آنان را تفسیر میکنیم .سپس
وظیفهشناسانه مطابق این گزارشها ،گویی که دقیق هستند ،عمل مینماییم .این شامل همه چیز میشود .از
گفتگوهای ساده گرفته -تا اجتناب از خطر -پول خرج کردن -تصمیم گرفتن -و هر جنبه دیگر زندگی.
اساسا زندانی حسهایمان هستیم و وظیفهشناسانه از هر ورودی که به ما میدهند اطاعت میکنیم .این
متاسفانه حسهایمان -به طرز بدی -ما را فریب میدهند .دنیای خیلی محدودی را نشانمان میدهند.
شواهد این امر حتی در ابتدای فراگیری علوم در مدرسه در حوالی 03سالگی وجود دارند.
72
میدانیم که چشمها و سایر حسها فقط بخش بسیار کوچکی از دنیای مادی را درک میکنند .مثال اگر کل
طیف الکترومغناطیسی -که شامل امواج رادیو ،مایکروویو ،مادون قرمز ،ماورا بنفش ،ایکس ،گاما و غیره می-
شود -در فاصله پنج هزار کیلومتری میان لسآنجلس تا نیویورک گسترده شود چشمهای ما فقط مقداری
معادل با طول یک دست را تشخیص میدهند .هر چند که این مقدار را طیف مرئی مینامند ولی باید به آن
بگویند
بقیه آن ( )%33.33333به کلی از حیطه آگاهی روزمره ما خارج است .منظورم این است که گم میشود.
مثال گوشهای ما بخش خیلی کوچکی از طیف صوتی را میشنوند .این یعنی اکثریت بزرگی از صداهای
به همین ترتیب قوههای چشایی و بویایی ما هم خیلی محدود هستند .به عبارت دیگر اصال نمیدانیم چه
خبر است.
ولی متقاعد شدهایم که حسهای بیمقدار ما واقعیت را میگویند .حتی اصطالحاتی داریم که منعکس کننده
زندگی و نظام باورهایی که در مورد سیاست ،علم ،روابط ،سالمتی و غیره داریم تقریبا به طور کامل بر پایه
1.11110٪از آنچه که حسهایمان میتوانند درک کنند بنا شدهاند .بقیه نادیده گرفته میشوند .حسهای
73
ما تقریبا تمامی موارد دیگر را کنار میگذارند و این درک نادرست را به ما میدهند که فقط همان تکههای
دانشمندان مشخص کردهاند که وجود ما یازده بعد دارد ولی حسهایمان فقط امکان آگاهی از چهار بعد
(طول ،عرض ،عمق و زمان) را به ما میدهند .چگونگی بقیه ابعاد از ما پنهان و در زیر حیطه آگاهی ما نهفته
است.
مثال آیا میتوانید به من بگویید که در بعد هشتم چه خبر است؟ آیا بیاطالعی شما از آن موجب پیریتان
میشود؟ راه حل فقر جهانی در آن است؟ الویس پریسلی در آن زندگی میکند (لبخند)؟
اینها سواالت عمیقی هستند که نیاز به توجه ما دارند .ولی کنار گذاشته میشوند چون حاوی اندیشههایی
فراتر از آگاهی ما هستند .سرمان با امور زندگی ،با وجود این که موهومی میباشد ،بیش از آن شلوغ شده
به عالوه روشهای شفابخشی مصنوعی ما در این سوی پل تماما بر پایه بخش ناچیزی از ادراک بنا شدهاند و
از قدرت درمانی خارج از این محدودهها به مقدار کم یا ناچیزی بهره میبرند .با این وجود همان طور که
دیدیم قدرت کشف نشده درمانگر نادیده قادر به کسب نتایج خارقالعادهای میباشد.
74
فیزیک کوانتومی ما را به سفری فراسوی حسهایمان میبرد .راه فراری به واقعیت جدیدی است که هرگز
انتظار آن را نداشتهایم و دربهای کاخ فرصتهای عظیمی را بر ما میگشاید .به این سوال هم پاسخ میدهد
اولین بار آلبرت اینشتاین بود که در اوایل قرن بیستم به ما گفت که همه چیز و از جمله بدن ما از انرژی
ساخته شده است .این هم کشف دیگری "خارج از حسهای ما" بود چون حسها میگویند که بدن جامد
بعدها علم جدیدی به نام فیزیک کوانتومی به وجود آمد که به مطالعه چیزهای بسیار ریز (کوانتایی) در ابعاد
اتمی میپردازد و لذا پدیدههای جذابی را کشف میکند که بینهایت ریز هستند و حسهای ابتدایی ما اصال
این (به معنای واقعی کلمه) موهبتی خدادادی است چون این مطالعات به ابزار علمی ما در بررسی اسرار زیر
وجودمان بدل گشتهاند .بدون این که بگذارند حسهای مغالطهگر در مسیر قرار گیرند راه واقعیت حقیقی را
به ما نشان میدهند .لذا اکتشافی ناب و بدون دخالت حسها پدید میآورند که مبنای شکل جدیدی از تفکر
هر چند که فیزیک کوانتومی فهرست متقاعد کنندهای از کشفیات نابود کننده باورها را فراهم میآورد ولی
ما در اینجا فقط به یکی از آنها توجه مینماییم .آن کشف کامال خارج از حیطه دنیای حسی ما است (هورا)
و بنیان درمانگر نادیده را استوار میسازد .او را باورپذیر مینماید و دیگر نیازی نیست که صرفا بر ایمان تکیه
75
همه ما از اتمها ساخته شدهایم و تمامی اتمها در سطح اتمی به هم متصلند .لذا جسم شما نمیتواند از
جسم من جدا باشد .شما نمیتوانید از درختی که بیرون از پنجره میبینید جدا باشید .همه این اتمها
شما و من به معنای واقعی کلمه به هم متصلیم و در مخلوط عظیمی از یگانگی ،که همه اشیای ظاهرا جدا از
هم را دربرمیگیرد ،وجود داریم .منظورم همه چیز است .از خودروها گرفته تا کتابها و حیوانات خانگی و
همین طور اقیانوسها ،کوهها ،ابرها و هر چه که بین آنها است .همه با هم و با همه چیز یکی هستیم.
اکنون این علمی مستحکم به شمار میرود و دهها سال است که پیش روی ما قرار دارد .این متحیر کننده-
چرا؟ چون به این معنی است که هر چه که از طریق حسهایمان درک میکنیم توهم است و هیچ چیزی
به صورت مستقل وجود ندارد .باز هم حسهایمان ما را فریب میدهند .چیزهایی را میبینیم و میشنویم
لذا فیزیک کوانتومی دالیل اثبات واقعیت حقیقی ما را که به کلی مستقل از دیدگاه من یا هر کس دیگری
است فراهم میآورد .دیگر به ایمان کورکورانه برای گذر از این پل نیاز ندارید چون معتبرترین علم ما از شما
حمایت مینماید.
البد میدانید که برای اکتشاف درست پیامهای خارقالعاده فیزیک کوانتومی افرادی با
ذکاوت و پیشینه اینشتاین مورد نیازند .آزمایشهای متعددی که در چند دهه گذشته
انجام گرفتهاند نیازمند پایههای قوی علوم و ریاضی بودهاند که کمتر کسی از آنها
برخوردار است.
خوشبختانه یافتههای این علم بسیار پیچیده در فیلم "اصال چه میدانیم!؟ درون سوراخ خرگوش" محصول
سال 0119خالصه و به خوبی نشان داده شدهاند (مشاهده آن را اکیدا توصیه میکنم) .شامل گفتههای
76
برخی از برجستهترین دانشمندان زمان ما از جمله دکتر کنداس پرت ،دکتر ویلیام تیلر ،دکتر جو دیسپنزا،
دکتر جان هگلین ،دکتر دیوید آلپرت ،دکتر آمیت گوسوامی ،دکتر دین رادین و دکتر فرد آلن وولف میشود.
ذیال برخی از نتایج مهمی ،که از آن فیلم مشهور به دست میآیند ،ذکر میشوند .تاکید میکنم که به زمینه
مشترک آنها که حاکی از عدم جدایی ما است توجه کنید -ما همگی یکی هستیم -و حسهایمان ما را
فریب میدهند.
" در سطح بنیادین وجود ،همگی یکی هستیم و آن یگانگی عشق است .خدا است .ما از همدیگر یا از
هر چیز دیگری که در دنیا وجود دارد جدا نیستیم .البته حسهای ما جور دیگری میگویند ولی آن
توهم است".
" تمامی مشکالت دنیوی ما را میتوان ناشی از این اشتباه مفهومی دانست که فکر میکنیم از هم
جدا هستیم".
" دنیا به شکلی که آن را میبینیم تصویری از باورهای ما به جدایی است .از آنجایی که حسهای
محدودمان ما را فریب میدهند این را باور کردهایم .چیزی خارج از ما نیست و هر آنچه که
چشمانمان میبینند توهم است .تصویر باورهای خود را بر پرده دنیا انداختهایم و بر طبق همان
" زمان و مکان وجود ندارند .اینها صرفا مخلوق ذهن مایند تا باور نادرست جدایی را تقویت کنند".
" اکنون میفهمیم که دیدگاه نادرستی که در مورد جدایی داریم چقدر مخرب است -همان است
که باعث تمامی مشکالت دنیا میشود .میفهمیم که این امر به کلی نادرست است -ما همگی یکی
" عمیقترین واقعیتی که توسط علم و فلسفه کشف شده واقعیت بنیادین یگانگی است .در عمیق-
ترین سطح زیراتمی وجود ،شما و من به معنای واقعی کلمه یکی هستیم".
" این اتصال -این بیزمانی -را به منزله آغاز درک علمی روحانیت میدانم".
77
" فقط یک خدا وجود دارد و آن همه ما است .از آن رشد مییابیم .تمامی دنیا از آن رشد یافته است
" وقتی تجربهای عرفانی نصیب مردم میشود آن را طوری وصف میکنند که گویی در حال از دست
دادن حس معمول واقعیت مادی اطرافشان هستند .در واقع اگر به اندازه کافی پیش روند و حسی
از یگانگی مطلق به دست آورند آنگاه تمامی دنیای مادی به شکلی که آن را میشناسیم اساسا از
میان میرود .از تجربه وجود خالص ،آگاهی خالص و شعور خالص حرف میزنیم".
" هیچ جدایی واقعی بین ما نیست .پس هر کاری که با هم میکنیم بر جنبهای از خودمان می-
کنیم".
" جایی وجود ندارد که در آن ما تمام شویم و بقیه چیزها شروع شوند .همگی به هم متصلیم".
" بنیادیترین چیز این است که همگی ما از طریق یک میدان انرژی به هم متصلیم .اساسا در
دریایی از نور شنا میکنیم .باید به کلی تفکر جدایی را کنار بگذارید چون این بزرگترین مشکل
" آنگاه فرد دیگران را بخشی از وجود خودش میبیند .درمییابد بهترین کار این است که به دیگران
عشق بورزد و آنان را قضاوت ننماید .آنچه که برای دیگری میکنید در واقع برای خودتان میکنید.
قدردانی بیپایانی را به این دانشمندان ،که زندگیشان را وقف کارشان کردهاند ،مدیونیم چون دنیایی از
ممکنات فراوان را که حق مسلم ما است نشانمان دادهاند .هدیه آنان اگر به درستی درک شود هیچ مشابهی
ولی یافتههای فیزیک کوانتومی فاقد یک چیز هستند .راه ممکنات جدید را نشان میدهند اما نمیگویند که
چگونه میتوان به آنجا رسید .فاصله مزبور به وسیله درمانگر نادیده به خوبی پر شده است.
78
اکنون به آنچه که دانشمندان میگویند بیاندیشید .منظورم این است که جداً به آن فکر کنید .هر باوری که
باورهایمان بر پایه توهمی بنا شدهاند که به تغییر و تحول در طول زمان تمایل دارد و برای همین است که
ناپایدارند .مثال آیا باورهایی که اکنون راجع به دین یا سیاست دارید با آنچه که 01یا 01سال پیش داشتید
یکسانند؟
باورهایی که در مورد تربیت فرزندان یا طرز کار نظام آموزشی دارید چطور؟ در طول سالیان تغییر یافتهاند؟
باورهایی هم درباره ازدواج ،روابط ،پول و پزشکی دارید .چند باور در طول زمان برایتان بیتغییر باقی مانده-
اند؟ حتی اگر برخی از باورهایتان به نظر پایدار بیایند چند تن از مردم با جزئیات آن باورها موافقند؟
باز هم میگویم که باورهای موهومی ما تغییر و تحول مییابند و پیدا نمودن دو نفر که باورهای یکسانی
داشته باشند چالشی واقعی به حساب میآید .دلیلش آن است که آن باورها بر پایه فریب حسها بنا شدهاند
این باید مهمترین خبر اخبار شب -و تیتر اول روزنامهها -و هر وبالگ و گفتگوی تلویزیونی در سراسر دنیا
باشد .باید در مدارس آموزش داده شود و سیاست جهانی را فرا بگیرد تا به جای هزینههای بیپایانی که
صرف تعارضات ناشی از جدایی میشوند بتوانیم به سوی یگانگی حرکت کنیم.
آن فرایند نهایی شفابخشی در همین کتاب آمده است .اینجا است که از پل میگذریم و به حسهای
مغالطهگر و باورهای نادرستی که نسبت به جدایی داشتهایم مینگریم .اینجا است که چهارچوب ذهنی
"درمانهای گوناگون برای مسائل گوناگون" را با یک درمان طبیعی برای همه چیز جایگزین مینماییم.
79
اینجا است که نور درمانگر نادیده میدرخشد .او نشانگر بعد یگانگی ما است و فراسوی باورهای مغالطهگر ما
را میبیند .برای همین است که میتواند شفاهای معجزهآسایی را که فراتر از روشهای مصنوعی ما هستند
انجام دهد.
چرا جدایی را باور داریم؟ اگر واقعیت یگانگی ما تا این اندازه دلپسند است چرا با محدود کردن خودمان
به اجسام موهومی خودمان را بیازاریم و به درد تعارض و مرگ دچار شویم؟ این یک سوال الهیاتی است و
باعث مباحثاتی در دهههای آینده خواهد شد .کتابهایی راجع به آن نوشته و فیلمهایی برایش ساخته
خواهند شد.
ولی تا به امروز جوابی که برای همگان قانع کننده باشد به این سوال داده نشده است .برای همین است که
همان طور که قبال هم گفتم از مباحث مربوط به الهیات دوری میورزم .آنها را برای پیشرفت در این مسیر
ضروری نمیدانم.
لذا نباید برای پاسخ دادن به این چرایی انرژی صرف کنیم .آن کار فقط ما را از وظیفه مهمتر و دست
یافتنیتر این که چگونه به آنجا برسیم منحرف میسازد .به عالوه هرگاه بر چگونه مسلط شدید چرا به امری
وقت آن است که به عمق بیشتری از اندیشه نوین برویم .میخواهیم از واقعیت یگانگی به سوی تجربیات
81
یگانگی
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
81
پنج
اندیشه نوین م
حج
هب عالوه باید هب م عظیم شواهد روحانی نیز توهج کنیم
عالوه بر پشتیبانیهای اساسی که علم از اندیشه یگانگی به عمل میآورد ،مجموعه برانگیزانندهای از شواهد
روحانی هم در چند دهه گذشته به عنوان "دالیل اثبات یگانگی" جمعآوری شدهاند .به هنگام بررسی این
تجربیات در این فصل اعتماد به نفس الزم را برای گذر از روی این پل به دست خواهید آورد.
مالقات من با الوهیت!
راجع به کسانی که تجربیات روحانی داشتند چیزهایی شنیده بودم .درباره تجربیات نزدیک به مرگ و سایر
انواع مالقات با الوهیت نیز مطالبی خوانده بودم .ولی اصال فکر نمیکردم که آن قدر خوششانس باشم که
ولی چنان شد .شهود شخصی و مالقاتی با الوهیت .آنجا بود که با یگانگی یا
همان قدرت شفابخشی عشق روحانی و درمانگر نادیده آشنا شدم .مرا در
82
جهت جدیدی و به سوی اندیشه نوینی که در این کتاب میبینید سوق داد.
مالقات
صبحگاهی پس از بیدار شدن در بستر دراز کشیده بودم و به فهرست رقتانگیز کارهایی که باید انجام می-
دادم میاندیشیدم .تجربه آزارندهای بود چون لقمههای بیهودهای برداشته بودم که نمیتوانستم ببلعم .نوعی
خشکی را در جسمم حس کردم و با خودم فکر کردم "چه کسی به اینها نیاز دارد؟"
میدانم که این به واقعهای که زندگی را متحول سازد شبیه نیست .منظورم این است که این طور نبود که در
حال غرق شدن یا افتادن از فراز ساختمانی بلندمرتبه باشم .ولی اکنون که به آن مینگرم درمییابم که
ویژگی مهمی داشت که موجب مالقاتم با الوهیت شد .آن ویژگی این بود...
فکر خودکشی یا چیزی شبیه به آن نبود .بلکه شناخت عمیقی از این بود که یک چیزی با این دنیا جور
درنمیآید .چیزی نادرست و مصنوعی بود .فکر کردم کدام عقل سلیمی این را میپذیرد؟
افکارم ادامه یافتند .این دنیا به شکلی که آن را میشناسیم مملو از لذائذ گذرا و در احاطه نگرانیها ،تردیدها،
جنگها ،درد ،بیماری و نهایتا مرگ است .هیچ چیزی هرگز به نظر نمیرسد که رضایتبخش باشد .هر
هدفی که ظاهرا بر آن دست مییابیم سرانجام در سایه هدف دیگری -و دیگر و دیگر و الی آخر -اهمیتش
را از دست میدهد .هر قدر هم که پول درمیآوریم باز هم بیشتر میخواهیم .کمال دلبر ایدهآل معموال رنگ
میبازد و لذا دیگر ما را راضی نمیسازد .جسم ایدهآل هم پیر میشود و ظرافتش کاهش مییابد .این روند
ادامه دارد.
لذا در حالی که در این افکار غوطهور بودم دست از این دنیا برداشتم و بالفاصله به عظمتی ناگفتنی وارد
شدم .چیزی روحانی بود و هیچ جنبه مادی نداشت .احساس جدیدی بود که در آن فقط عشق واقعیت
داشت.
83
گویی که در حبابی خیالی که در درون دنیای مهمل ما وجود داشت زیسته بودم .آنگاه -در حالی که با
افکارم به مزخرف بودن موارد فوق رسیده و دست از این دنیا برداشته بودم -انگار که کسی حباب را ترکاند.
دنیا فورا ناپدید شد و واقعیت جدیدی به سرعت آن خال را پر کرد .عشقی فراگیر بود -یک عشق روحانی.
عشق شفابخشی که خارج از وصف است و همه چیز در آن یگانگی لذتبخش و جاری ،که فیزیک کوانتومی
کشف کرده است ،به هم متصل بود .اگر عشق انسانی بتواند استخری را پر نماید آن عشق اقیانوسی را لبریز
خواهد کرد.
تصور کنید که به آرامی در اقیانوس بیانتهایی از توله سگهایی دوست داشتنی فرو میروید .توله سگها از
حضور شما به هیجان آمدهاند و برای این که پوزه خود را به شما بمالند ،صورتتان را ببوسند و عشق بی-
پایانی را نثارتان کنند صبر ندارند .از خوشی جیغ میکشند و دم تکان میدهند و سرخوشی از چشمانشان
میبارد.
84
فقط عشق را در شما میبینند و در نشئه آمیختن آن با عشق خودشان هستند .چرا؟ چون آن آمیزش ،عشق
خودشان را افزون میسازد .عشق واقعی -عشق روحانی -را نمیتوان محدود نمود .برای این که خودش
باشد باید آن را با دیگران به اشتراک گذارد .در این اقیانوس توله سگی جذب یگانگی سرشار از وجد می-
شوید .بخشی از چیزی میگردید که بسیار عظیمتر از خود جدا افتادهتان است.
عشق تنها چیزی است که در این اقیانوس مهم میباشد .چون فقط همان است که وجود دارد .ترسها،
نفرتها و گناهان ما در این حالت سرخوشی تحلیل میروند و محافظت کامل و پذیرش بی قید و شرط جای
آنها را میگیرد .اضطرابها و ناخوشیهای جسمانی هم غیرممکن میگردند چون نمیتوانند در اقیانوس
عشقی که هیچ احساس منفی باعث آنها وجود ندارد باقی بمانند.
درمانگر نادیده در این حالت و این عشق و در دیگر سوی پل قرار دارد .همان قدرتی است که آرزو داریم
برای شفا دادن جذب نماییم و وقتی از احساسات منفی خود بکاهیم چنین میشود.
تا هر حدی که بتوانیم این کار را بکنیم آزاد میشویم .با دور انداختن احساسات منفی و تمرین حضور در
اقیانوس عشق به همان توله سگها تبدیل میگردیم .به عشق میپیوندیم -با آن یکی میشویم -و تا ابد
سرخوشانه با برادرها و خواهرهایمان به بازیگوشی مشغول میگردیم .هیچ چیزی میان ما قرار نمیگیرد .ما
در مالقاتی که با الوهیت داشتم در آغوش خالق قرار گرفتم .هیبتانگیز و در عین حال راحت و به نوعی
منظورم این است که همان منزل واقعی ما ،که تمامی شعور و آگاهی در آن است و درمانگر نادیده تمامی
نیازهایمان را برآورده میکند ،بود .نگرانیها ،تردیدها ،ناخوشیها ،مرگ و تمامی مسائل دنیوی در آن
ناشناختهاند.
85
در این وادی ناخوشی غیرممکن است و لذا درمانگر نادیده نشانگر توانایی عشق در شفای کامل است .این از
درمانهای مصنوعی ما بسیار فراتر میرود و ما را در معرض شفابخشی عظیمی که هیچ مرزی ندارد قرار
نمیدانم چه مدت در آن مالقات با الوهیت غوطهور بودم چون در آن حالت زمان ناپدید میگردد .در عوض
حس پر زرق و برقی از اکنون بیپایان وجود دارد .ولی تا جایی که ساعتهای دنیوی ما میتوانند آن را
با این وجود خاطرات واضحی از آن تجربه دارم ،که در طول سفر از روی پل ،بر مسیر نور میتابانند .ذیال آنها
در حالتی از یگانگی به سر میبریم .علیرغم جسمهای مجزایی که داریم در تجربه متحد و
عظیمی که اکنون از آن بیخبریم به هم متصلیم .این به زیبایی با یافتههای فیزیک کوانتومی می-
آمیزد.
به غلط به جدایی باور داریم و این باور موجب تمامی مسائل ما است .منظورم فقط ناخوشیهای
احساسی و جسمانی نیست .بلکه علت غایی جنگ ،صدمات ،فقر و هر مشکلی که فکرش را بکنید
است .تمامی این مسائل و از جمله مرگ در حالت یگانگی غیرممکنند .درمانگر نادیده از همانجا
میدانم که این حرفها به نظر دور از دسترس میآیند ولی در کار با درمانگر نادیده طعم مطبوع
واقعیت عظیمی را که فراتر از باور ما به جدایی است خواهید چشید .پس از آن تبدیل آن طعم به
غذایی خوشمزه و لطیف ،که میتواند دنیایی را که گرسنه این معنای جدید زندگی است سیر سازد،
86
عشق روحانی تنها ماهیت حقیقی ما است .در حالت یگانگی حقیقی فقط همین وجود دارد.
خشم ،ترس ،گناه و سایر احساسات منفی با وجود این که در حالت جدایی به نظر واقعی میآیند با
انجام تمرینهایی که در اینجا توصیه میشوند و با کسب آگاهی از واقعیت حقیقی ما به مرور کم
میگردند.
عشق منبع غایی شفابخشی است .اگر میتوانستم دوباره به آن حالت عشق خالص ،که در
جریان مالقات با الوهیت تجربه کردم ،برسم و در آن بمانم قادر میشدم وارد بیمارستانی گردم و
صرف حضورم در آنجا موجب شفا میشد .تومورها کوچکتر ،مفاصل ترمیم ،ریهها باز و تمامی
این توانایی را لذت حضور مینامم .زندگیتان را به سطح جدیدی میبرد و هر چه ارتباط بهتری با درمانگر
نادیده برقرار سازید قویتر میگردد .شاید در ابتدای کار بهبودیها جزئی باشند ولی با تمرین هیچ مرزی
بسیاری افراد تجربیات مشابه و با الوهیت مالقات داشتهاند .برخی از آنها مثل من در حالی که زنده بودهاند و
سایر موارد ،که در اینترنت هم فراوان یافت میشوند ،به صورت تجربیات نزدیک به مرگ اتفاق افتادهاند.
تعداد آنها خیلی بیش از آن است که بتوانید بخوانید .منظورم هزاران هزار است!
کافی است عبارت "تجربیات نزدیک به مرگ" را در اینترنت جستجو کنید تا خودتان ببینید .به قدری
دهها سال است که جامعه علمی به این تجربیات نزدیک به مرگ بهای ناچیزی داده است .علیرغم انبوه
گزارشهای موجود آنها را "عجیب و غریب" دانستهاند .خصوصا جراحان اعصاب این پدیده را بیاهمیت جلوه
دادهاند .ادعا کردهاند که این تجربیات ،با نزدیک شدن مرگ ،ناشی از فعال گشتن بخشی از مغز که مسئول
87
توهم است میباشند .لذا جراحان اعصاب ادعا کردهاند که مالقاتهایی که با الوهیت صورت گرفتهاند صرفا
مبتال گردید .وقتی به حالت اغما افتاد و در مسیر مرگ قطعی قرار گرفت یکی از آن تجربیات نزدیک به
مرگ ،که به دلیل از بین رفتن آن قسمت از مغز برایش غیرممکن بود ،پدید آمد.
وی سالمتیاش را به طور کامل بازیافت و کتابش را نوشت .این کار راه هرگونه مخالفت علمی با امکان
به عالوه مصاحبههای متعددی با کسانی که مثل من "در حال زنده بودن تجربیات روحانی داشتهاند" انجام
دادم .فهرست آنها را همراه با لینکشان در زیر میآورم و شما را ترغیب میکنم که به همه آنها گوش
بسپارید .توجه کنید که چگونه تجربیات خود را با جزئیات متفاوتی شرح میدهند و در عین حال یگانگی یا
اولین مصاحبه با سالی شالنبرگ است و حتما باید آن را ببینید .سالی چند تجربه "حیرتانگیز" و مشابه من
داشته و یکی از آنها دو هفته به طول انجامیده است .توجه داشته باشید که در طول آن دو هفته چگونه به
صورت طبیعی زندگی میکرده و فقط کمال را میتوانسته است ببیند .به عالوه کال از نیاز به خوردن یا
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
88
فیلم شماره :6آگاتا گلدرلوس فیلم شماره :0سالی شالنبرگ
89
فیلم شماره :00جودیت جکسون فیلم شماره :01اما جانسون
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
91
شش
اندیشه نوین م
در همه جای این کتاب سخن از درمانگر نادیده است و تاکنون باید به خوبی تواناییهایش را درک کرده
باشید.
بدیهی است که او همان درمانگر واقعی فرایند ما است .کاربران خاکی سالمتی اعم از حرفهایها یا شاگردان
خودیاری با کارورزی در کنار او میآموزند که به دستیار باارزشش بدل شوند .این در تقابل مستقیم با
باورهای کنونی ما قرار دارد که درمانگران ،پزشکان و سایر کاربران سالمتی شاهکلید شفا را در دست دارند.
این طور نیست .اندیشه نوین پافشاری میکند که کلید مزبور در دست درمانگر نادیده است.
کار درمانگر نادیده را -هم بر روی خودم و هم بر روی دیگران -از همان اولین باری که در جریان شهودم
نفسم در ابتدا فکر میکرد که به خاطر مالقات ممتازی که با الوهیت داشتم در حال پیشرفت در فرایند
درمان هستم .به دلیل آن درک سالها رنج کشیدم و نفهمیدم که "نتایجم" ،با وجود این که از جانب
91
بسیاری افراد خارقالعاده محسوب میشدند ،در واقع "نتایج اویند" و تنها کاری که من میکنم گشودن درب
خوشبختانه نفسم به مرور تضعیف شد و امکان یافتم خیلی از ویژگیهای دیگر درمانگر نادیده را نیز همراه با
حسی از قدردانی و اعجاب شاهد باشم .مشاهدات مزبور را ذیال ذکر میکنم.
صبر :وابستگی نادرست ما به باور جدایی را میفهمد و در حالی که چشم بر روی حالت یگانگی
طبیعی میگشاییم لغزشهای ما را صبورانه میپذیرد .لذا برای نتیجه گرفتن اصال الزم نیست عجله
کنید یا 011٪به مفهوم یگانگی یا هر تفکر روحانی دیگری که در این کتاب آمده است اعتقاد
داشته باشید .هر کسی سرعت و همین طور تردیدها و مقاومتهای خودش را دارد .فقط کافی است
ذهنتان را باز نگه دارید .او مطابق با میزان آمادگیتان با شما کار میکند.
مالیمت :هرگز انتقاد یا مجادله نمیکند .اصال هم نمیجنگد .با مالیمت اشاره مینماید و هیچ وقت
وادار نمیسازد .فرصتهایی را برایتان فراهم میآورد و منتظر پذیرش آنها از جانب شما میماند.
بیدفاعی :نمیتوانید با او مقابله کنید چون چیزی برای دفاع ندارد .از نظر او عشق حقیقت غایی
است .عصاره وجود او (و ما) است و برای بودن نیاز به هیچ دفاعی ندارد .شکاکان اغلب میخواهند
این را به چالش بکشند ولی به جایی نمیرسند چون وی درگیر مباحثات نمیشود.
هرگز قضاوت نمیکند :چنین کاری آرامشی را که نشان میدهد برهم میزند .قضاوت مستلزم
مقایسه است و به شکل اجتنابناپذیری سطوح بهتر و بدتر را به میان میآورد .از نظر او آرامش
به هنگام نگارش این کتاب اغلب با درمانگر نادیده مشورت میکردم .دائما میپرسیدم که چه بگویم و چگونه
بگویم .لذا این کتاب حاصل تالشی مشترک است .یک بار از او خواستم که با صراحت بیشتری با شما حرف
92
آنچه میخوانید دقیقا همان کلماتی که او به کار برد نیست .بلکه به محتوا -اندیشههایش -گوش سپردم و
آنها را در قالب کلمات ریختم .به صورت خالصه شده است و تاکید بیشتری بر عصاره پیامهای این کتاب
میورزد .همچنین اندیشههای دیگری را هم مطرح مینماید که بعدا دقیقتر شرح خواهم داد.
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
93
ایپم ردمانگر اندیده هب شما
رویکرد شما به شفابخشی ناقص است چون در جای نادرستی به دنبال علت میگردید.
علت واقعی تمامی ناخوشیهای احساسی و جسمانی شما در ذهن و نه در هیچ جای دیگر است .این امری
ساده و سرراست است .جایی در وجود خودتان است و میدانید که حقیقت دارد .اغوا شدهاید که تعداد بی-
پایانی قرص را فرو برید و تحت پرتودرمانی و جراحی قرار گیرید تا در راه مقابله با عدم تعادل شیمیایی یا
تصحیح ناکارآمدی جسم تالشی صورت پذیرد .اگر علت حقیقی را برطرف سازید چنین اقداماتی دیگر
ذهنتان است که همه چیز و از جمله جسم و تمامی دردها و لذائذ آن را متجلی میسازد .میدانم که برای-
تان این طور به نظر نمیرسد ولی درستی آنچه را که میگویم درخواهید یافت .ذهنتان مرکز فرماندهی
جسمتان است و چیزهایی را که ظاهرا درک میکنید مشخص میسازد .میتوانید از آن برای فهم یگانگی ما
یا حالت مغالطهگر جدایی استفاده کنید .تا به حال مورد دوم را برگزیدهاید.
دنیایتان به همان شکلی که ذهنتان میگوید پدیدار میگردد و ذهنتان هم مطابق باورهایتان عمل می-
نماید .اگر مشکلی در باور کردن این دارید به دلیل آن است که آنچه را که میگویم با باورهای کنونیتان ،که
کال بر پایه توهم بنا شدهاند و مانع شفابخشی درست میگردند ،مقایسه مینمایید.
94
شما و من منشا مشترکی داریم .با هم و با بقیه اجسامی که به نظر میآید این سیاره موهومی را اشغال
کردهاند یکی هستیم .شما جسم نیستید .بخشی از ذهنی هستید که اساسا بسیار قوی است .در نتیجه
افکارتان از عهده هر کاری از جمله خلق دنیایی موهومی که با چیزها و بدنهای مجزا پر شده است برمی-
آیند.
تا به حال چنین کردهاید و تا وقتی که از پل و به سوی یگانگی گذر نکنید با افکار کنونیتان محدود خواهید
بود .شما را در گذر از پل یاری و این کار را با مالیمت و گام به گام انجام خواهم داد تا به دنیایی باشکوه ،که
علت تمامی مشکالتی که میبینید همین باور به جدایی است .این نه فقط سالمتی بلکه سیاست ،فقر،
جنگها و هر چیز دیگری را هم شامل میشود .هیچ جدایی وجود ندارد .فقط یگانگی است که همه ما را به
هم میپیوندد .باورهایتان و از جمله آنهایی که در مورد شفابخشی دارید بر پایه توهم جدایی بنا شدهاند و
در اینجا قصد دارم شواهد آنچه را که میگویم نشانتان دهم .اگر تمرین و مشارکت کنید در سفر
شفابخشی ،که تمامی آنچه را که اکنون در مورد شفابخشی باور دارید متحول میکند ،با شما همراه خواهم
شد.
اوال ،به شما بیش از آنچه که اکنون میتوانید تصور کنید عشق میورزم .من از جنس عشق هستم و شما نیز
همین طور .عشق مشترک ما است که شفا به بار میآورد .هر چند که عشقتان را در ورای دربهای
نادرستی پنهان ساختهاید ولی به تدریج و در طول این فرایند مشترک آن دربها را خواهیم گشود.
بعد ،به اتفاق هم میتوانیم هر مشکل مربوط به سالمتی را که فکر میکنید دارید برطرف سازیم .فرقی هم
نمیکند که چه عنوانی به آن میدهید .سرطان و سردردهای میگرنی هیچ تفاوتی با ترس از ارتفاع یا مسائل
اضطرابی ندارند .این بدین دلیل است که تمامی آنها علت یکسانی دارند ،نوعی نابخشودن .نابخشودن فقط
95
میتواند از تعارضاتی ناشی شود که وقتی خیال میکنید از آن یگانگی ،که واقعا در آن حضور دارید ،جدا
هستید رخ میدهند .ماهی فقط مدت اندکی میتواند خارج از آب زنده بماند و با این وجود تقالیش را می-
کند .هرگاه به محیط طبیعی زندگیاش بازگردد زندگی را از سر میگیرد .من هم نماینده محیط طبیعی
زندگی شما هستم و از طریق شفابخشی یادتان خواهم داد که چگونه زندگیتان را آن طور که باید از سر
گیرید.
بعد ،نابخشودن در دنیای جدایی به شکلهای مختلفی درمیآید .بازیگر اصلی چیزهایی است که خشم،
نفرت ،گناه ،ترس ،آسیب و سایر انواع احساسات منفی مینامید .به اتفاق هم نابخشودنهایتان را برطرف
خواهیم ساخت .این کار را با استفاده از همان عناوین احساسی که برایتان آشنایند انجام خواهیم داد.
بعد ،نیازی نیست که به هیچ یک از چیزهایی که میگویم باور داشته باشید .ولی باید برقراری ارتباط با مرا
تمرین نمایید .از طریق این تمرین است که میتوانیم به شکل مناسبی به علت حقیقی مشکالتی که فکر
میکنید دارید بپردازیم .به مرور که مزایای شفابخشی کار مشترکمان را ببینید باورتان هم قویتر خواهد
شد.
بعد در وضعیت موهومی جدایی اغلب از درد غیرضروری ،که توسط نابخشودن به خودتان وارد آوردهاید ،بی-
خبرید .بسیاری از افکار آسیب زننده شما در زیر سطح هستند و برای اهداف ما حداقل به صورت نسبی از
دید پنهانند .برخی از آنها را فراموش نمودهاید و بقیه به قدری برایتان عادی به نظر میآیند که آنها را
مشکل برنمیشمرید .بعضی از آنها به قدری دردناکند که به یادشان نمیآورید و سایر موارد بر روی سطح و
بعد ،اگر بخواهید مسالهای یا بخشی از آن را پنهان سازید نمیتوانم آن را حل کنم .باورها و اشکال مختلف
"محافظت احساسی" به اختیار خودتان هستند و دخالت در اختیارات شما با عشق منافات دارد .ولی در
دسترسی به مسائلتان شما را یاری خواهم داد و آنها را از مخفیگاه بیرون خواهم آورد .بدین ترتیب می-
توانیم چیزهای بیشتری را "بر روی میز" بگذاریم تا من هم به شما در حل آنها کمک نمایم.
96
بعد ،نمیتوانم شما را بیش از میزان آمادگیتان به جایی ببرم .اما آمادگیتان نیز به تدریج که با هم تمرین
سرانجام ،سفر ما به سوی شفابخشی یک فرایند است .باورهای متعددی دارید که در تقابل با حقیقت اند و
لذا توقع محو فوری تمامی مسائل غیرواقعبینانه است .لذا بر ضرورت تمرین مجددا تاکید مینمایم.
˜˜˜˜
ارتباطات ما نیاز به کمک دارند .هنوز نمیدانید که چگونه به من گوش بسپارید .در تصحیح آن یاریتان
میدهم.
دائما به شما گوش میدهم و تمامی خواستههایتان را میدانم .همچنین از همه مشکالت و از جمله آنهایی
که فکر میکنید دارید و همین طور مشکالت واقعی که در زیر آنها هستند باخبرم .منبع اصلی اطالعات شما
کسان دیگری هستند که به جدایی باور دارند .بدین ترتیب اغلب در جهت نادرستی پیش میروید چون برای
علت تمامی ناخوشیهایتان را میدانم و دائما در حال فراهم آوردن راهحلهای ساده ،مالیم و مطمئن
هستم .ولی به ندرت صدای مرا میشنوید چون حواستان توسط صداهای مداوم حاکی از جدایی پرت می-
شود .من نماینده یگانگی حقیقی ما ،یعنی متضاد آنچه که میاندیشید هستید ،میباشم و همین امر باعث
حدی وجود دارد که در آن به من اعتماد ندارید .نگرانید که باورتان به جدایی را آشکار کنم و این کار دنیای
و حق با شما است.
97
یگانگی برایتان ناآشنا است و به نظر میآید که از شما خواسته میشود دست از دنیایی که ساختهاید -
علیرغم درد ،بیماری و مرگی که با آن همراه است -برای رسیدن به چیزی بسیار عظیمتر و در عین حال
ناشناخته بردارید .این جداً میتواند موجب تردید ،عدم اطمینان و ناآرامی شود.
پل ،فاصله بین دنیای کنونی جدایی و منزلگه طبیعی یگانگی را شامل میشود .تا هر جایی که بخواهید می-
توانید از پل بگذرید و هرگاه بخواهید توقف کنید ،باز گردید یا ادامه دهید .هر چند که در عبور از پل یاری-
در اثر تمرین حضور مرا راحتتر میپذیرید .هرگاه نتایج ملموسی در مورد مسائلتان بگیرید شواهد بیشتری
از ارزشی که به همراه میآورم نصیبتان میشود .شاید در ابتدا کند باشد ولی به تدریج که در گوش سپردن
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
98
هف
اندیشه نوین تم
فرض بر این است که درمانگر نادیده میتواند وارد جسم ما شود وفورا ما را به حالت یگانگی خودمان ببرد .در
پس چرا تاکنون چنین نشده است؟ چه چیزی مانع او گردیده است؟ چه چیزی آن قدر قوی است که ترمز
همگی ما در یگانگی مشابهی با درمانگر نادیده شریک هستیم و لذا از همان قدرت برخورداریم .ولی از آن
قدرت مطلع نیستیم و برای همین هم هست که به کمک او نیاز داریم .همان طور که در پیام او ،که قبال
ذکر شد ،مشاهده کردید فقط تا جایی که به او اجازه دهیم میتواند ما را یاری دهد .این تنها محدودیت او و
لذا چالشی برای ما است .اگر تصمیم بگیریم به چیزی بچسبیم -یا آن را پنهان سازیم -در این صورت در
99
برای درک بهتر این مفهوم تصور کنید کنار میزی نشستهاید و مواردی که جداً خواهان برطرف شدنشان
هستید بر روی آن و در معرض دید درمانگر نادیده قرار دارند .مسائل "روی میز" را به سادگی و به سرعت
میتوانید برطرف نمایید چون به راحتی به فرایند اجازه این کار را میدهید.
ولی اگر سایر مسائل -یا بخشهایی از آنها -نگه داشته ،پنهان یا فراموش شده باشند در این صورت زیر میز
هستند و لذا اجازه کار بر روی آنها صادر نگشته است .مثالهای آن میتوانند چنین مواردی باشند ()0
نفرتی که میخواهید آن را نگه دارید ( )0احساس گناهی که نمیخواهید به آن بنگرید یا ( )6ترسی که فکر
چالش اصلی ما :درمانگر نادیده فقط تا حدی که به او اجازه میدهیم میتواند کمکمان کند
تا وقتی که آنها را نگه دارید حل نشده باقی و به صورت علل در زیر میز باقی میمانند.
خوشبختانه این مشکل راه حلی هم دارد .هر چه فرایند را بیشتر تمرین کنید مسائل بیشتری هم از زیر میز
111
واضحتر میگویم .درمانگر نادیده هرگز در اراده ما بر هر چه که میخواهیم باور داشته باشیم دخالت نمی-
کند .جلوی تصمیم ما را برای حفظ ،فراموش یا پنهان کردن خشم ،گناه ،ترس و سایر احساسات منفی که به
ما در چسبیدن به باور جدایی کمک میکنند نمیگیرد .اگر چنین کند ناخواسته به "دیکتاتور فکری" بدل
میشود.
به عبارت دیگر شاید -حداقل در ظاهر -این که درمانگر نادیده عصای روحانیاش را تکان دهد و باورهای
نادرست و مسائل نگه داشته یا فراموش شده یا پنهان ما را برطرف سازد به نظر امری خوشایند بیاید .ولی
این کار به معنی ضایع نمودن حق تفکر و باور به آنچه که انتخاب میکنیم است -و این کار به واقع
خوشایند نیست.
در عوض اگر کمی تالش کنیم درمانگر نادیده با حوصله شواهد فراوانی برای وضعیت طبیعی ما نشانمان
میدهد و میداند که هرگاه آماده شویم دست از باورهای محدود کنندهمان برمیداریم.
در اثر تمرین خواهیم دید که بیشتر شفا میدهیم و لذا تردیدها و باورهای محدود کننده ما به تدریج به
اشتیاق بدل میشوند .پس از اشتیاق هم اعتماد به نفس و آنگاه اعتقاد پدید میآید.
در طول این مدت توسط حسهای مغالطهگرمان ،که 09ساعته خبر از دنیای جداییها میدهند ،بمباران
میشویم .لذا جدایی را باور مینماییم .این چیزی است که میدانیم .باور داریم که با سیم خاردارهای گوشتی
محصور شدهایم و باید برای دستیابی به منابع عشق و حتی برای بقای خودمان با یکدیگر رقابت کنیم.
آگاهی ما از حالت یگانگی خودمان نیز در این هیاهوی دائمی گم میگردد .آرامش غایی تا وقتی که فعاالنه
آن باور جدایی سد راه ما در جذب عجایب یگانگی میشود و دائما در حال رقابت با آن است .لذا یگانگی را از
ما دور نگه میدارد و جلوی ارتباط با درمانگر نادیده را میگیرد .این موارد را میتوان در یک کلمه خالصه
نمود...
اعتماد!
111
بگذارید بیشتر توضیحش دهم.
پس از آن که این اندیشهها را به هزاران تن آموزش دادم دریافتم که برای شاگردانم بحث علمی درباره این
باور نادرست به جدایی خیلی آسانتر از درک عمیق و درونیسازی واقعی آن است .خوشبختانه این امر ،به
تدریج که از روی پل میگذرید و تجربه بیشتری از کار با درمانگر نادیده به دست میآورید ،برایتان آسانتر
از آنجایی که درک علت تاکید بر باور نادرست ما به جدایی کمی سخت است قبال از مفاهیم دیگری که شاید
قابل هضمتر باشند استفاده کردهام .یکی از آنها خلق استعاره "نگهبان دروازه" است که مقاومتش در برابر
درمانگر نادیده ،به شکل قدرتی که در پشت دروازه اعمال مینماید و فقط گهگاه بخشهایی از آن را آشکار
میسازد ،نشان داده شده است .این را بدین دلیل میگویم که اگر نوشتههای پیشین مرا بخوانید شاید
ولی در این کتاب میتوانیم به اعتماد یا عدم آن به عنوان مانع ما اشاره نماییم .به عبارت دیگر اعتماد بخش
مهمی از عشق است و برای بیشینه ساختن نتایج باید حاضر باشد یا تقویت شود .به عالوه درمانگر نادیده و
تمامی مواردی که او نماینده آنها است احتماال برایتان چیز جدیدی به حساب میآیند .لذا "درک" کامل
بخش اعظم این کتاب شاید برایتان دشوار باشد .باز هم میگویم که مساله اعتماد است.
اعتماد چیزی است که با تمرین تقویت میشود .مثال تا وقتی که توپ بیسبال را نزدهایم یا دوچرخه یا
موتورسیکلت نراندهایم به طور کامل اعتماد نمیکنیم .به دیگران هم تا وقتی که ثابت کنند قابل اعتمادند
112
اعتماد نمیکنیم .به درمانگر نادیده نیز ،تا وقتی که شخصا شواهدی مبنی بر واقعی بودن او ندیدهایم ،اعتماد
نمینماییم.
هر چه شواهد (شفابخشی) افزونتری به دست آوریم بیشتر اعتماد میکنیم .هر چه هم که بیشتر اعتماد
نماییم ارتباطات ما با درمانگر نادیده سیالتر میشوند .در نتیجه شواهد بیشتری به دست میآوریم و این
مارپیچ صعودی ما را به سوی یگانگی و عظمتی ناگفتنی ،که اکنون خارج از حیطه آگاهی ما است ،پیش
میبرد.
لذا اعتماد را از طریق تجربه به دست میآوریم و در این کتاب آن تجربه را با تمرین روش آرامش شخصی
کسب مینماییم .همه چیز به این فرایندی که در ادامه میآید ختم میشود.
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
113
ص م شخ
گام هب گام با روش آرا ش ی
اکنون آماده روش آرامش شخصی یا همان همیار بسیار موثر ما در گذر از پل و دستیابی به قدرت شفابخشی
عشق درمانگر نادیده شدهایم .کامال و به طور خودکار با اندیشه نوین و درک ما از فیزیک کوانتومی ،یگانگی و
درمانگر نادیده جور درمیآید .هیچ پیشنیازی برای یادگیری ندارد و فقط شامل روشی دو مرحلهای است که
این یک فرایند است و تمرین در آن نقش مهمی دارد .در این زمینه توانایی بالقوه زیادی دارید اما انتظار
نمیرود که فورا به تمامی آن دست یابید .احتماال وارد حیطه ناشناختهای میشوید و لذا نتایج اولیهتان شاید
در محدوده عالی تا حیرتانگیز باشند .حتی شاید به نظر آید که وجود ندارند.
مزایایی که به دست میآورید به میزان آمادگی ،اعتماد و توانایی شما در برقراری ارتباط با درمانگر نادیده
بستگی دارند .این معیارها ،و لذا نتایجتان ،گهگاه و بسته به مساله تغییر مییابند .ممکن است گاهی اوقات
در حین گذر از پل سه گام به پیش و دو گام به عقب روید .ولی با پشتکار باز هم پیشرفت خواهید داشت.
114
آرامش شخصی
شاهد شعف برخی تازهکاران بودهام چون اضطراب ،افسردگی ،درد یا محدودیتهای جسمانی "غیرممکن"
تقریبا بالفاصله کمرنگ میشوند .سایرین هم که هیچ تغییری را درک نمیکنند فقط شانههایشان را باال
همچنین باید بدانیم که همه شفابخشیها فوری یا حتی قابل تشخیص نیستند .دلیلش آن است که درمانگر
نادیده بسیار فراتر از دیدگاههای محدود ما را میبیند .مثال اگر شفای فوری را تهدیدی برای نظام باورهای-
تان بداند آن را به تاخیر میاندازد یا تدریجیاش میسازد .اگر ناخوشیتان مسالهای عمیقتر و پنهانی را ،که
آمادگی آشکار شدنش را ندارید ،میپوشاند تا وقتی که آمادگی بیشتری به دست نیاوردهاید شفابخشی کنار
گذاشته میشود .دالیل زیادی هم وجود دارند که فراتر از درک فعلی ما هستند.
115
-0واقعه آزارندهای را که در گذشته برایتان اتفاق افتاده است مشخص کنید.
این روش دو مرحلهای اساس کار جلسات ما با درمانگر نادیده است و خوشبختانه هر کسی از عهده انجامش
برمیآید.
خواهید دید که ظاهرا هیچ کار فیزیکی در این روش صورت نمیگیرد .این امر با آموزههای ما سازگار است
چون مسائل احساسی زیرین را ،که علت حقیقی تمامی ناخوشیهای ما و از جمله ناخوشیهای جسمی
هستند ،هدف میگیریم .سبک کردن علت حقیقی به کندن علفهای کنار ریشه و نه صرفا چیدن آنها از
روی زمین شبیه است .تا هر جایی که بتوانید به ریشههای احساسی برسید احتماال مسائل جسمانی نیز
برای کسب بهترین نتایج الزم است هر مرحله را بیشتر شرح دهم .بیایید با آنچه که واقعا از مرحله ،0یعنی
مشخص کردن واقعه آزارندهای که در گذشته برایتان اتفاق افتاده است ،در نظر داریم آغاز نماییم.
مرحله .1واقعه خاص آزارندهای را که در گذشته برایتان اتفاق افتاده است مشخص
کنید.
شاید میخواهید بدانید که چرا از عبارت "واقعه خاص" به جای "مساله" استفاده میکنم .بگذارید این تمایز
مهم را برایتان توضیح دهم .شاید در ابتدا به نظر آید که عباراتی همچون "مشکل خشمم" یا "کمر دردم"
برای مشخص کردن مشکل کافی باشند .هر چه باشد این کلمات حستان را شرح میدهند و همان
ولی آن توصیفات و هزاران مشابه آنها ،از دردها و بیماریها گرفته تا اضطراب و اختالل تنشی ناشی از
خاطرات ناگوار (پیتیاسدی) ،عالئمی هستند که از علل عمیقتر احساسی ناشی شدهاند .لذا باید مشکل را
116
به صورت علل احساسی واقعی آن بیان نماییم .در غیر این صورت چیزی را که خیلی کلیتر است هدف می-
گیریم.
ولی این امر گهگاه یک استثنا میپذیرد .گاهی اوقات روش آرامش شخصی را مستقیما بر روی عالئم
جسمانی هدف میگیریم و با تعجب میبینیم که مشکل ظرف چند لحظه ناپدید میشود .این امر در مواقعی
میتواند اتفاق افتد که هیچ بخشی از مساله پنهان نیست و به عبارت دیگر چیزهایی به اندازه کافی بر روی
در طول سالیان بر چنین نتایج حیرتآوری نامی نهادهایم .آنها را "معجزات یک دقیقهای" میخوانیم .ولی
لطفا توجه داشته باشید که خیلی از این "موفقیتها" موقتی یا جزئی هستند .دلیلش این است که علل
احساسی یا بخشهایی از آنها هنوز "زیر میز" و از دید پنهانند .از آنجایی که مساله به صورت ناقص حل
با این وجود هدفگیری عالئم جسمانی به امتحانش میارزد و گاهی اوقات جلسات را اینگونه آغاز مینمایم.
دلیلش آن است که حتی وقتی هم که موقتی نتیجه میدهد قدرت غیرقابل انکار درمانگر نادیده را برای
همان طور که گفتم نتایج بادوامتر معموال مستلزم هدف گرفتن علل احساسی زیرین هستند و لذا باید به
سراغ موارد مشخصتر برویم .بدین ترتیب به "وقایع خاص" یا همان تجربیات دشواری که در گذشته داشته-
وقایع خاص
117
همچون فیلم کوتاه و خیلی خاصی است که بین چند ثانیه تا یکی دو دقیقه طول میکشد .از گذشته شما
گرفته شده است و بار احساسی دارد .شخصیتها ،آغاز ،پایان و نقطه اوجی دارد .اگر بیش از یک نقطه اوج
مثال نادرست :پدرم با من بدرفتاری میکرد( .خیلی کلی است .جزئیات اندکی در آن است .هیچ اوجی
مثال درست :وقتی که در جشن تولد هشت سالگیام پدرم مرا در برابر دوستانم کتک زد و من عصبانی
برای کسب اطمینان از این که جداً واقعه خاصی را هدف گرفتهاید بهتر است جملهبندی آن بدین شکل
باشد...
مثالها:
"وقتی توسط ایکس مورد سوء استفاده جنسی واقع شدم و احساس سرگشتگی کردم".
"وقتی خانه را ترک کردم و احساس کردم کسی مرا دوست ندارد".
118
به مرور که در کار با این فرایند تجربه به دست میآورید خواهید دید که تقریبا هر مساله احساسی را می-
توان ناشی از یک یا چند واقعه خاص ،که در گذشته برایتان اتفاق افتادهاند ،دانست .خوشبختانه همین
وقایع خاص هستند که ما را در آمادهسازی مسائلمان برای کار با درمانگر نادیده یاری میدهند .اگر به
خوبی مشخص شوند ماهیت جزئی آنها باعث میگردد که موارد بیشتری را از نهان درآوریم و برای برطرف
به زودی فهرستی از وقایع خاص شما تهیه میکنیم .لذا مطالعه چندین باره مبحث فوق برایتان مفید است.
اکنون به سراغ مرحله دوم روش آرامش شخصی میرویم .هرگاه واقعه خاص آزارندهای را مشخص کنیم
آنگاه باید...
لطفا این بخش را برای یک یا چند واقعه چندین بار بخوانید و تمرین کنید .به قدری مهم است که آن را به
5قسمت ،که هر یک از آنها توجه شما را میطلبد ،تقسیم نمودهام .این قسمتها در نهایت و به صورت
خودکار به روش بیخطایی تبدیل میشوند که میتوانید از آن برای هر واقعه خاصی استفاده نمایید.
در ابتدا این فرایند ممکن است به نظر غریب -و حتی عجیب -بیاید .ولی وقتی که حتی به کوچکترین
گام -1انتظار داشته باشید موفق شوید :هرگاه به نتایجی برسید این بخش برایتان خودکار خواهد شد.
ولی در ابتدا باید همان طور که قبال گفته شد به عدم اعتماد به تواناییهای درمانگر نادیده در حل مسائلمان
بپردازیم .ممکن است در این باره امیدوار باشیم ولی تا وقتی که به نتایج نرسیدهایم اعتماد کامل کمی دور از
دسترس ما است.
خوشبختانه به عنوان یک تازهکار به باور خللناپذیری نیاز ندارید .یک انتظار ساده هم کفایت میکند .الزم
نیست کار خاصی انجام دهید و لذا فورا میتوانید این رفتار را در پیش گیرید .اگر در این زمینه به کمک نیاز
119
دارید میتوانید به خودتان بگویید "درمانگر نادیده ،کارت را انجام بده" یا "شروع کن" یا "به کمکت نیاز
دارم" یا هر چیز دیگری که نشان میدهد ذهنتان را به روی یاری وی باز نگه داشتهاید.
همان طور که قبال هم گفتم درمانگر نادیده در واقع "شفادهنده روحانی درونیتان" است و میخواهید
همین توانایی را از وجودتان بیرون بکشید .برای همین هم هست که باید توقع دستیابی به موفقیت را داشته
باشید و از افکار ممانعت کنندهای نظیر "این غیرممکن است نتیجه دهد" اجتناب ورزید.
گام -2دستیابی به سکوت :به دلیل گفتگوی درونی ،که ذهن ما را مشغول میسازد ،ساکت ماندن
بیشترین تمرین را میطلبد .هر چه ساکتتر باشید بهتر است .خوشبختانه تازهکاران نیازی ندارند که در این
در ابتدا با ساکت شدن مشکل داشتم و الزم بود به اتاق بی سر و صدایی بروم و از تلفن و سایر اصواتی که
حواس را پرت میکنند دور باشم .ولی اکنون میتوانم این کار را در رستورانی شلوغ نیز انجام دهم .کسانی
لذا ،در جای ساکتی ،راحت بنشینید و یکی دو نفس عمیق بکشید .شاید بخواهید از 01تا صفر بشمارید تا
افکار کمانه کننده را از ذهنتان بیرون نمایید .در چند بار اولی که تالش میکنید توقع کمال نداشته باشید.
آنها را اولین تالشها برای آموختن مهارتی جدید و بسیار مهم بدانید.
گام -3ورود به حالت عشق :لحظه خاطرهای از یک عشق را به یاد آورید و خودتان را در آن احساس
غرق نمایید .این فکر متمرکز نه فقط قدرت شفابخش عشق را آماده کار میسازد بلکه شما را هم در خالص
الزم نیست لحظه عاشقانه خیلی نمایشی باشد و هالیوود بتواند از آن فیلم بسازد .فقط باید چیزی مخصوص
خودتان باشد .شاید یک خاطره خانوادگی یا زمانی که به کودکتان شیر میدادهاید .ممکن است با حیوان
خانگی یا معشوقتان یا حتی مهربانی سادهای باشد که در آن دخیل بودهاید .ممکن است لحظه عاشقانهای
111
در یک داستان یا لمس شدن مالیم از طرف شخص دیگری باشد .هزاران امکان وجود دارد .اگر نمیتوانید
موردی را بیابید یکی را بسازید یا تصور کنید که در حال لذت بردن از طبیعت هستید.
به تجربه دریافتهام که درمانگر نادیده همیشه حاضر است و آنچه را که انجام میدهید فورا تشخیص میدهد.
لذا ساکت شدن و فرو رفتن در لحظه عاشقانه را به عنوان نوعی دعوت از خودش تلقی میکند.
گام -4فیلم ذهنی واقعه خاص را ببینید :گام بعدی این است که به صورت ذهنی به سراغ واقعه خاص
بروید .بدین ترتیب درمانگر نادیده درمییابد که چه چیزی را میخواهید برطرف نمایید .فیلم را در ذهنتان
کار را آسان بگیرید .نیازی نیست که با به نمایش درآوردن آن به شکلی پررنگ خودتان را بیازارید .اگر
تمرکز بر اوج احساسی آن باعث ناراحتیتان میشود کمی از تمرکزتان کم کنید تا قابل تحمل شود .او به
شما گوش میسپارد و باز هم میتواند وضوح ،برطرف شدن مساله و آرامش را برایتان به ارمغان آورد.
شاید بهتر باشد هنگام انجام این روش با تشبیهاتی تصور کنید که درمانگر نادیده در حال کار است .مثال
گاهی اوقات مسالهای احساسی را به رنگ سرخ یا توپی که باال و پایین میرود یا ارتعاش مداومی در بدنم
(اینها را تکانه مینامم) در نظر میگیرم .سپس درمانگر نادیده را به شکل آبشاری که با مالیمت سرازیر می-
شود یا نسیم خنکی که توپ سرخ را سرد و ارتعاش را کند مینماید تصور میکنم .همچنین میتوانید تصور
کنید که اوج خاطره با سیالبی از عشق پر شده است یا آن را در هوا شناور سازید .حالتهای گوناگونی
امکانپذیرند .میتوانید با مواردی که فوقا ذکر شدند آغاز نمایید و بعد چیزهایی را که با وقایع خاص شما
سازگارترند بسازید.
همچنین شاید با انجام این فرایند تصاویر یا پیامهایی را دریافت نمایید .آنها اغلب به مسائل مهم و یا مواردی
که پنهانند یا در "زیر میز" قرار دارند اشاره میروند .ناراحتیهای جسمانی هم شاید -االن یا بعدا -تخفیف
یابند .در اینجا هم شاید در اولین تالشهایتان شاهد چیزی نباشید .اشکالی ندارد .به یاد داشته باشید که
111
تازهکارید .شرایط مردم خیلی فرق میکنند و لذا هیچ راه دقیقی برای این که همگان به نتیجه برسند وجود
ندارد.
زمان الزم برای هر کسی فرق میکند و برای مبتدیان معموال بین دو تا ده دقیقه است .شخصا در این کار
خیلی تجربه دارم و زمان بسیار کمتری ،معموال زیر یک دقیقه ،را برایش صرف مینمایم .اگر تردید دارید
وقت بیشتری بگذارید .ولی زیاد هم نگران "درست انجام دادنش" نباشید .همین که در حد معقولی تالش
کنید کافی است .تمرینهای زیادی انجام خواهید داد و سرانجام اوضاع روبراه خواهد شد.
گام -5نتایج خود را بیازمایید :هرگاه کارتان با یک واقعه خاص به پایان رسید راه ساده آزمودن میزان
تاثیر تالشتان این است که فیلم را مجددا در ذهنتان ببینید و به اوج احساسیاش توجه کنید .تغییر کرده
است؟ شدت کمتری دارد؟ اصال سر جایش هست؟ احساسش عوض شده است؟ منظورم این است که اگر در
ابتدا خشم بوده آیا اکنون به غم یا گناه بدل گشته است؟ آیا حتی در یافتن واقعه خاص هم مشکل دارید؟
هر یک از این نتایج عالمت موفقیت هستند چون ظرف چند دقیقه مسالهتان فرق کرده است.
اگر هیچ بهبودی پدید نیامد یا به نتایج جزئی یا موقتی رسیدید ناامید نشوید .باز هم میگویم که در این
فرایند تازهکارید و احتماال به تمرین بیشتری برای ساکت شدن و به وجود آوردن حالت عاشقانه نیاز دارید.
به عالوه با وجود این که بر روی وقایع خاص کار میکنید ولی این بدین معنی نیست که همه چیز را از نهان
به در آورده و بر روی میز قرار دادهاید .شاید وقایع خاص مرتبط یا تکههای پنهانی وجود داشته باشند که
خوشبختانه مشکل وقایع خاص مرتبط و یا تکههای پنهان راه حل مفیدی دارد .احتماال وقایع خاص و
آزارنده متعددی در زندگی داشتهاید .صرف نظر از این که آنها را تشخیص دهید یا خیر وجوه مشترک زیادی
با هم دارند .مثال شرایط مشابه ،افراد مشابه ،موضوعات مشابه ،احساسات مشابه و تکههای پنهان مشابه.
112
لذا اگر از روش آرامش شخصی بر روی چند واقعه خاص آزارنده خود استفاده کنید از چند زاویه مختلف با
تکههای پنهان روبرو خواهید شد .این کار موجب بیرون آمدن تکههای بیشتری میشود و نتایج را با مجموعه
مزایای بزرگتری درمیآمیزد .با حفظ پشتکار به بهرههای درازمدت و شاخصتری دست مییابید.
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
113
ست صم شخ
انجام روش آرا ش ی رب روی ر ی از واقعی خاص
فه
اکنون به همان فرایند اصلی ،که تاکنون در حال مقدمهچینی برایش بودهایم ،رسیدهایم .کار سادهای است.
روش آرامش شخصی را به نوبت بر روی فهرستی از وقایع خاصی که در گذشته موجب آزارتان شدهاند بکار
میگیرید .بدین ترتیب به شکلی "خانهتکانی احساسی" مینمایید که بارهای احساسی و ناخوشیهای
اول ،از آنجایی که این فرایند احتماال شما را از عالئم جسمانی آسوده میسازد وضع کنونی جسمتان و همه
عالئمی را که دارید بنویسید .این شامل دردها ،عالئم بیماری و حتی ناراحتیهای گاه به گاه میشود .شدت
فعلی آنها را در مقیاس صفر تا ده بسنجید که در آن ده به معنی بیشترین شدت و صفر بدون شدت است.
114
شدت هر یک از عالئم جسمی را در کنارش بنگارید .نیازی نیست که خیلی دقیق باشید .فقط کافی است
اهمیت این تخمین از این جهت است که در ادامه فرایند محکی را برای مقایسه پدید میآورد .مثال آنچه که
8بوده ممکن است به 6برسد یا به کلی از میان برود .چنین مزایایی شاید پنهانی (و با قدرت) نصیبتان
شوند و تا وقتی که آنها را با مقدار اولیه مقایسه نکنید مورد توجه واقع نمیگردند.
بعد ،فهرستی از حداقل 61واقعه خاص آزارنده را تهیه کنید .بهتر است حاوی 51یا حتی 011مورد باشد.
هر یک از وقایع خاص موجود در فهرست باید مطابق دستورالعملهایی ،که قبال تحت عنوان "واقعه خاص
آزارندهای که در گذشته برایتان اتفاق افتاده است (هر چه قدیمیتر بهتر)" شرح داده شدند ،باشد .هر واقعه
خاص باید فقط یک اوج احساسی داشته باشد .اگر فرضا واقعه خاصی سه اوج دارد میتوانید آن را به سه
بخش ،که هر یک حاوی یک اوج باشد ،تقسیم کنید .به هنگام کار هر یک از این بخشها را واقعه خاص
برای مسائل جسمی شدت هر یک از اوجهای احساسی را در مقیاس صفر تا ده بنویسید .این کار را با مرور
فیلم ذهنی و توجه کردن به شدت احساس به شکلی که گویی االن در حال وقوع است انجام دهید .عالقهای
به دانستن شدت در زمان اصلی وقوع نداریم .باید شدت کنونی را برطرف سازید و لذا همان است که اهمیت
دارد.
اگر شدت آن را سرکوب کردهاید و نمیتوانید عددی برایش مشخص نمایید حدس بزنید که بین صفر تا ده
چقدر بر شما تاثیر دارد .همین کار برای مقایسههای بعدی کافی است.
بعد ،روش آرامش شخصی را مطابق آنچه که شرح داده شد بر روی هر واقعه خاص انجام دهید .توقع کمال
نداشته باشید .خودتان را هم در طول فرایند مورد قضاوت قرار ندهید .در حال تمرین هستید و به مرور بهتر
خواهید شد.
115
روزانه حداکثر بر روی سه واقعه کار کنید و بین هر دو مورد هم حداقل یک ساعت فاصله بیاندازید .پس از
استفاده از روش آرامش شخصی بر روی هر واقعه خاص باز هم فیلم را در ذهنتان ببینید و شدت اوج
احساسی آن را گویی که االن در حال وقوع است بسنجید و یادداشت کنید .اگر برای واقعه سرکوب شدهای
حدس زده بودید دوباره میزان تاثیر آن را در مقیاس صفر تا ده حدس بزنید.
اگر شدت اوج یا حدسی که زدهاید بهبود یافته که عالی است .در غیر این صورت هم مشکلی نیست .شدت
آن را بنویسید و سراغ واقعه خاص بعدی بروید .بعدا میتوانید باز هم به آن برگردید .به عالوه شاید با انجام
روش آرامش شخصی بر روی سایر وقایع خاص آن هم تخفیف یابد .علت آن است که همان طور که قبال
گفته شد سایر وقایع خاص یا بخشهایی از آنها ممکن است به مساله فعلی مربوط باشند.
بعد ،پس از کار بر روی 61واقعه خاص به فهرست عالئم جسمانی خود رجوع کنید و شدت آنها را در
مقیاس صفر تا ده بسنجید .احتمال دارد برخی از آنها کمرنگ شده یا از میان رفته باشند .این عالمت
پیشرفت است .همچنین به بقیه مواردی هم که در زندگی روزمرهتان تغییر کردهاند توجه نمایید .مثال :آیا
خشم و نفرتتان کاهش پیدا کردهاند؟ اکنون با رفتار آزارنده عمو چارلی یا آن همکار مزاحم بهتر کنار می-
آیید؟ در موقعیتهای اجتماعی راحتترید؟ اضطراب کمتری دارید؟ کاراییتان در شغل ،روابط جنسی یا
بازی تنیس چطور است؟ حساسیتهایتان بهبود یافتهاند؟ همه اینها و هزاران مورد دیگری که ممکن است
اتفاق بیفتند حاصل آرامشی هستند که درمانگر نادیده برایتان به ارمغان آورده است.
بعد ،همان فرایند را بر روی 61واقعه خاص بعدی انجام دهید .این کار را آن قدر ادامه دهید تا همه وقایع
خاصتان را به درمانگر نادیده ارجاع دهید .توجه داشته باشید که انجام فرایند چقدر برایتان آسانتر و
راحتتر شده است .نهایتا روشهای خودتان را برای ارتباط با او پدید خواهید آورد و از این منبع بیپایان
سرانجام ،پس از به پایان رساندن فهرست وقایع خاصتان شاید بخواهید که دوباره سراغ موارد آن بروید.
اولین باری که این کار را کردید تازهکار بودید .ولی اکنون ماهرتر شدهاید و لذا دومین تالشتان باید ثمرات
116
بیشتری به بار آورد .سایر وقایع خاصی را که در جریان اولین تالشتان رو آمدهاند به فهرست وقایع خاص
بیفزایید.
توجه :شاید ثبت نام در دوره اپتیمال ایافتی هم برایتان مفید باشد .در آنجا مثالهای واقعی و بیشماری
از کارهای درمانگر نادیده را خواهید دید (سمینار اینترنتی ،فیلم جلسات ،دستورالعملهای بیشتر و غیره).
برای کسب اطالعات بیشتر به بخش "بعد از این به کجا بروم" مراجعه کنید.
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
117
اندیشهاهی پایانی
او همیشه حاضر است و هرگاه بیاموزید که از مهارتهایش به خوبی استفاده کنید خواهید دید که بسیار
قویتر از داروها ،اعمال جراحی و سایر تالشهای انسانی برای شفابخشی است.
در درون خودمان "میدانیم" که از قدرتی بسیار فراتر از آنچه که مورد استفاده قرار میدهیم برخورداریم.
انگار که غول درون در زیر آگاهی ما پنهان است و التماس میکند که رها شود.
بدیهی است که آن غول همان درمانگر نادیده میباشد .او بخشی از وجود همه ما و مشتاقانه منتظر است از
حضورش آگاه شویم .قرنها سعی کردهایم از طریق دعا به او دست یابیم و با وجود این که موفقیتهای قابل
توجهی در این راه به دست آوردهایم ولی این روش آن قدرها که میخواستهایم قابل اتکا نبوده است.
این کتاب قابلیت اتکای بیشتری برای فرایند دعا فراهم میآورد و لذا بهتر میتوانید از موهبت "درمانگر
روحانی درون" خود بهره ببرید .در این کتاب درک بهتری از درمانگر نادیده و چگونگی ارتباط با او (دعا
118
بدین ترتیب این اندیشه را که شما از او یا هر کس دیگری جدا نیستید به خوبی درک مینمایید .در واقع ما
در یگانگی گرانقدری با هم حضور داریم و قدرت غایی عشق هر مسالهای را که فکرش را بکنیم حل می-
نماید .این عصاره اندیشه نوینی است که ذهن ما را به روی این آگاهی میگشاید.
دهها سال است که هم فیزیک کوانتومی و هم تجربیات روحانی بیشماری که به رشته تحریر درآمدهاند به
حقیقت یگانگی اشاره داشتهاند .با این وجود به دلیل فقدان روشی عملی برای دستیابی به این قدرت این راه
این کتاب همان راه عملی را شرح میدهد و اکنون که از آن برخورداریم دروازه به روی آشکار شدن بسیاری
از اعجابهای درمانگر نادیده باز شده است .اکنون سوال این است که شما تا چه اندازه از دروازه میگذرید و
صرف این که روش را بدانید کافی نیست .سود بردن از چند حاصل فرایند هم همین طور .در عوض باید با
پشتکار تمرین کنید تا مهارتهایتان افزون شوند و دائما از زیبایی "درمانگر روحانی درونیتان" بهره برید.
نهایتا این که این کتاب را به صورت تصادفی برای مطالعه برنگزیدهاید .این ندای درمانگر نادیده به کسانی
است که آماده پیام عاشقانه اویند .از من خواست که آن را بنویسم و برای مطالعه در اختیارتان قرار داد .آیا
ندایش را میشنوید؟ اگر چنین است این کتاب رایگان را از طریق لینک زیر به دیگران نیز بدهید.
www.unseentherapist.com
به اتفاق هم بر دنیا تاثیر خواهیم گذاشت .میتوانیم آن را تکان دهیم ،متحول و به گوی منبسط شونده
عشق بیپایان بدل سازیم .دنبال چه پاداشی بزرگتر از این میتوانید باشید؟
همراه با عشق
گری
119
پانوشت :کارهایی را که با درمانگر نادیده میکنید به من اطالع دهید .میتوانید از طریق این لینک با من
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
121
بعد از این هب کجا ربوم؟
این کتاب شفای تاثیرگذاری را در دسترس شما قرار میدهد .بعضی افراد فقط به همین نیاز دارند .ولی برای
آن را با موسیقی مشابهسازی میکنم .پیانوی منحصر به فردی به شما داده شده است .اگر تمرین کنید می-
توانید "موسیقی شفابخشی" ،که بسیار فراتر از نوای پیانوهای عادی است ،با آن بنوازید .ولی قضیه بیش از
خیلی بیشتر.
در واقع یک سمفونی کامل در انتظارتان است .سازهای بیشتری در آنند و با هم ترکیب میشوند تا توانایی-
های شما را در کار با درمانگر نادیده چند برابر سازند .نتایج حاصل به واقع همچون سمفونی یا "شاهکار
121
دوره اپتیمال ایافتی
...چون درمانگر نادیده را با کارآمدترین ابزارها (سازها) یا همان روش شفابخشی اولیه من یعنی ایافتی
(تکنیک رهایی ذهن) درمیآمیزد .این ترکیبی منحصر به فرد در رشته شفابخشی است و در هیچ جایی هیچ
معادلی ندارد .تواناییهایی که از طریق آن به دست میآورید بسیار فراتر از هر چیزی هستند که با صرف
هشت سال وقت و 911هزار دالر و با کسب مدرک دکترا از دانشگاه استنفورد یا هاروارد نصیبتان خواهد
شد .میدانم که این ادعایی شجاعانه است ولی به راحتی از آن دفاع میکنم .خواهید دید.
به عالوه دوره اپتیمال ایافتی از مجموعه عظیم (و رو به گسترش) افزون بر 011ساعت فیلم جلسات بهره
میبرد .این فیلمها و سایر مطالب پشتیبان اپتیمال ایافتی را زنده میکنند و پاسخ پرسشهای اجتناب-
ناپذیری را که ،با ورود به این فرایندها و در گسترهای از مسائل خودتان و دیگران ،با آنها روبرو خواهید شد
فراهم میآورند.
اگر میخواهید این گزینه را هم بیشتر بکاوید میتوانید از این لینک استفاده نمایید.
www.emofree.com/eft-training.html
فرایند کامل و در دسترسی هم برای صدور مدرک ایافتی داریم .اگر پشتکار داشته باشید و از تعلیم
دهندگان برگزیده من بهره گیرید میتوانید در رده برجستهترین شفا دهندگان دنیا قرار گیرید .اطالعات
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
122
خالهص دوره اپتیمال ایافتی
برای راحتی بیشتر خالصهای از برخی ابزارها یا سازهای دوره اپتیمال ایافتی در اینجا ذکر میشود .پس از
چگونه از روش آرامش شخصی برای دوست یا مراجعه کنندهتان استفاده کنید.
توجه :این کتاب نحوه استفاده از فرایند بر روی خودتان را نشان میدهد .این ابزار و نیز چند ابزاری
که در پی ذکر میگردند تواناییتان را چند برابر میکنند تا بتوانید بر روی دیگران و از جمله بر
نحوه استفاده از روش آرامش شخصی به وسیله شما و به نیابت از گروه بزرگی از مردم .این کار
را بر روی گروههای پنجاه نفره یا بیشتر و با 35%تا 31%دستیابی به مزایا انجام دادهام.
نحوه استفاده از روش آرامش شخصی از سوی تمامی اعضای یک گروه بر روی یک فرد .همگان
نحوه استفاده از روش آرامش شخصی از سوی تمامی اعضای گروه بر روی یکدیگر به صورت
123
نحوه یافتن جنبههای مربوط به هر کس که اغلب ،در هر واقعه خاصی ،مخفی هستند .بدین
ترتیب موارد بیشتری را برای درمانگر نادیده بر روی میز میگذارید .تسلط بر این ایده ساده اغلب
نحوه استفاده از استعاره "رویه و پایههای میز" .این مفهوم اساسی حتی پیچیدهترین مسائل را به
نحوه استفاده از "روش خنثی کردن خاطره ناگوار بدون گریستن" برای شروع آسان جلسه با کسی
که خاطرات بسیار ناگواری دارد .برخی افراد به صرف ذکر مسائلشان به طرزی غیرمعمول
احساسات شدیدی پیدا میکنند .این فرایند برای "کاستن از شدت" طرح شده است .بدین ترتیب
نحوه استفاده از روش بسیار موثر "ضربه زدن" برای ساکت شدن و ورود به فضای عاشقانه .این
کار دستیابی به توانایی ساکت کردن گفتگوهای ذهنی ممانعت کننده را تسریع و تعمیق مینماید.
نحوه کشف وقایع خاص مربوط به یک مساله خاص .بدین ترتیب درمانگر نادیده از مزیت هدف-
گیری بهتر مسائل بهره میبرد .مثال :پیتیاسدی ،بیماری ایکس ،حمالت هراس ،مدیریت خشم،
ترس مرضی مشخص ،ترس از صحبت کردن در جمع ،مسائل مربوط به وزن و صدها مورد دیگر.
نحوه درخواست از درمانگر نادیده برای مواردی که شاید پنهان ،فراموش یا سرکوب شده باشند.
نحوه بهرهگیری از "اثر عمومیت یافتن" در جلسات .بدین ترتیب فرایند برای مسائل پیچیدهتر
اغلب کوتاهتر میشود .به جای این که الزم باشد روی ده تا بیست واقعه خاص کار کنید ...میتوانید
124
نحوه استفاده از روش "شرح ماجرا" به عنوان روشی ساده برای آشکار ساختن جنبههای پنهان یا
فراموش شده یک واقعه خاص .این ابزار برای بسیاری از کاربران "نیروی محرکه" روش به حساب
نحوه یاری رساندن به مراجعه کنندهای که چیزی حس نمیکند .برخی افراد یاد گرفتهاند که
خاطرات ناگوارشان را سرکوب نمایند و نمیتوانند شدت آنها را در مقیاس صفر تا ده به شما بگویند.
همیشه میگویند که شدت آن صفر است و لذا نقطه آغازی ندارید تا بتوانید میزان پیشرفت را
بسنجید .به کمک این ایده میتوانید در حول و حوش مشکل کار کنید و نتایج موثری بگیرید.
نحوه یاری رساندن به کسی که نمیتواند واقعه خاصی را ذکر نماید .از آنجایی که محور فرایند
ما کار بر روی وقایع خاص است این میتواند مانعی جدی باشد .خوشبختانه راه حل سادهای دارد و
در بسیاری موارد نتایجی خیلی بهتر از کار بر روی یک واقعه خاص به بار میآورد.
نحوه یاری رساندن به کسی که پس از جلسه میگوید "بدتر" شده است .این به ندرت پیش می-
آید .اگر اتفاق افتاد دالیل و راه حلهای معقولی برای مدیریت آن و حتی رفتن به عمق بیشتری از
نحوه استفاده از "دنبال کردن درد" و افزودن به کارایی جلسات .از آنجایی که مسائل جسمانی و
علل احساسی آنها به هم مربوطند این روش وارونه میتواند نتایج قابل مالحظهای به بار آورد.
نحوه استفاده از قاببندی مجدد برای غنیسازی فرایند .به کمک آن در این روش به هنرمندی
واقعی بدل و در پی آن دستیاری عالی برای درمانگر نادیده میشوید .در موارد پیچیده ،قاببندی
مجدد خوب ،تعداد جلسات الزم را از چند به یکی دو بار کاهش میدهد.
نحوه استفاده از روش کامل ایافتی ضربهای .این روش برای مراجعه کنندگانی ،که درمانگر نادیده
را بیش از حد روحانی یا خیلی "دور از دسترس" میپندارند و لذا در برابر فرایند مقاومت میکنند،
مفید است .برای این افراد ایافتی ضربهای (استاندارد طالیی) را نیز گنجاندهایم .بدین ترتیب به
125
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
126
خالهص مطالب ابیتشپن
دوره اپتیمال ایافتی مطالب پشتیبان گسترده و رو به تزایدی هم دارد .در آنها موارد زنده کار با درمانگر
نادیده یا ایافتی ضربهای (استاندارد طالیی) موجودند .شامل بیش از صد ساعت فیلم ...و عالوه بر آن...
مقاالت متعددی است .انبوهی هم از شرح موارد در آن است که توسط کسانی که از فرایند استفاده کردهاند
سمینارهای اینترنتی :بیش از بیست و پنج سمینار اینترنتی زنده که در آنها افراد دیگری هم به
منظور شفا دادن مسائل گوناگون به من و درمانگر نادیده پیوستهاند .نتایج متعدد ،پرسش و پاسخ و جلسات
خصوصی و گروهی .بسیاری افراد به شکلی در این فیلمهای ضبط شده حضور یافتهاند که گویی در سمینار
واقعی شرکت داشتهاند .از آنجایی که در حالت یگانگی زمان وجود ندارد احتمال دارد خودتان هم با این
مقاالت :بیش از هفتاد شرح مورد واقعی که توسط کسانی که با درمانگر نادیده کار کردهاند نوشته
مدیریت درد :آسودگی دو بانو (تریشیا و آن) از درد شدید .نتایج خیرهکننده را ببینید و
رویکردهای خالقانه ،قاببندیهای مجدد و غیره را از آنها برای استفاده خودتان اقتباس کنید .برخی از نکات
127
تریشیا در سال 0339با خودرو تصادف کرد و پشت و یکی از پاهایش به شدت آسیب دیدند .عمل
جراحی او را تقریبا به حالت عادی بازگرداند و تا سال 0118زندگی بدون درد و آزادانهای داشت (میتوانست
بدود و یوگا انجام دهد) .در آن سال پدرش فوت نمود و احساس گناه بر تنشهای احساسیاش افزود .در پنج
سال بعد از آن همواره سردرد (اغلب با شدت حدود ،)3گردن درد ( 8یا )3و پشت درد با شدت حدود 9و
5داشت.
همان طور که خواهید دید ایافتی را بر روی علل احساسی ریشهای دردهایش هدف گرفتیم و پس از چند
وضعیت آن از این جهت مهم است که به خاطر دردهای شدیدش ناچار بود از فنتانیل استفاده کند .فنتانیل
بنا به گفته ویکیپیدیا 011برابر قویتر از مورفین و به گفته خودش بالقوه کشنده است .همان طور که
خواهید دید هدفگیری ایافتی بر روی موارد احساسی متعددش (به همان شکلی که در این دوره انجام
خواهید داد) شدت دردش را به قدری کاهش داد که استفاده از فنتانیل دیگر الزم نبود .او هنوز هم برای
آسودگی از درد به اوکسیکودون نیاز دارد .انتظار داریم با تداوم استفاده از ایافتی به وسیله خودش این هم
کمتر شود .بدیهی است که تمامی این موارد با اطالع و رضایت پزشک معالجش بودهاند.
هنر ارائه :یازده فیلم کامل از جلسات .در هر یک از آنها "هشدارهای آبی و سفید" گنجانده شدهاند
که مواقع آزمایش ،قاببندی مجدد و غیره توسط مرا نشان میدهند .این فیلمهای آموزشی عالی و شامل
128
صدمه به سر
سیافآیدیاس
خشم
نوروپاتی
وامگیری مزایا :یازده جلسه که میتوانید همراه با آنها ضربه بزنید یا از درمانگر نادیده برای
دستیابی به مزایا استفاده کنید .شامل این جلسات میشوند :مشاوره روابط ،موانع پولی ،بدرفتاری جنسی،
طرد شدن ،خود را نشان دادن" ،هیچ کاری را درست انجام نمیدهم!" ،ترس از ارائه مطالب ،ناراحتی در
میان جمع ،ترس مرضی از قرار گرفتن در جاهای تنگ ،خاطره ناگوار دوران مدرسه ،مادر الکلی و "باید دنیا
پرخوری احساسی :پنج جلسه کامل با خانمهایی که اضافه وزن دارند .در آنها دالیل احساسی
پرخوری هدف گرفته میشوند .بسیار آگاه کننده و مملو از رویکردهای خالقانه.
نانسی -غم ،گناه و بدرفتاری در دوران کودکی :بیست و دو جلسه کامل با بانویی که مشکالت
متعدد و پیچیدهای داشت .آنها همدیگر را تقویت میکردند و باید آشکار میشدند تا سرانجام آسودگی به
دست آید .مثال دختر نانسی در بیست و چند سالگی به شکل مرگباری در مصرف مواد مخدر زیادهروی کرده
بود و این باعث غم شدید او میشد .مادر بسیار بدرفتار نانسی هم او را ترک کرده و این باور را در او به جای
گذاشته بود که "اصل وجودش بد است" .این مساله باعث تشدید غمی شده بود که به خاطر مرگ دخترش
بر خودش تحمیل کرده بود .این جلسات با استفاده از ایافتی ضربهای (استاندارد طالیی) انجام شدند چون
در آن هنگام سیر تحول فرایند ما به ظهور درمانگر نادیده نرسیده بود .لذا جلسات مزبور تمرینی عالی برای
مسائل خودتان و کسب مهارت بیشتر هستند .میتوانید در حین ضربه زدن فیلم را متوقف و درمانگر نادیده
را برای حل مساله خودتان جایگزین نمایید .احتماال خودتان هم به نتایجی دست مییابید چون مسائل همه
129
نکات بازاریابی و گنجینهها :یک کارگاه یک روزه شامل مفاهیم مهم بازاریابی برای گسترش دفتر
چرا با روشهای اخالقی بازاریابی بیش از حقهبازی ،فروش اجباری و یا تبلیغات زیرکانهای که در
روشهای اخالقی بازاریابی اگر به درستی اجرا شوند باعث مراجعانی بیش از آنچه که بتوانید از
چه کسی میتواند بهترین بازاریاب زمانه ما باشد؟ اوپرا .چرا؟ او باور کردنی است.
چگونه بدون تبلیغ یا هرگونه حقهبازی تعداد کسانی را که مطالب ایافتی را دنبال میکنند از صفر
باورپذیری بر پایه صداقت در ارائه محصول قرار دارد .آنچه را که محصولتان انجام میدهد یا نمی-
با تهیه دیویدی و غیره خودتان را در صفحه تلویزیون به مردم نشان دهید.
سه قاعده مقدس بازاریابی :باورکردنی باشید ،محصول خارقالعادهای داشته باشید و محصولتان را با
تشعشع ....یک ساز و کار اساسی در بازاریابی است .مشتریان رفتار دورنی شما را میفهمند.
اکثر مراجعه کنندگان مسائل تقریبا نامحدودی دارند .نحوه اشاره کردن به آنها بدون این که بیش از
131
با برداشت آنچه که کاشتهاید به مراجعه کنندگان نشان دهید که به کمک شما و ایافتی به چه
مواردی دست مییابند .در غیر این صورت باز هم فکر میکنند که مهارتهای محدودی دارید.
اهمیت یادآوری (فروش) نتایجی که مراجعه کنندگان تاکنون به دست آوردهاند .این که آنها دوباره
تبلیغ :بازخوانی انتقادی دو تبلیغ .نقاط قوت و ضعف و همین طور نکاتی در مورد ساخت تبلیغات
بازخوانی یک تبلیغ بسیار موفق که به زیبایی مزیت تخصصی کردن را نشان میدهد.
اهمیت تخصصی کردن تبلیغات .بدین شکل مراجعه کنندگان بیشتر توجه میکنند و انگیزه می-
یابند.
اهمیت آزمایش تبلیغاتتان .چرا تغییر یک ویژگی در طول زمان مهم است؟
چرا تصاویر در تبلیغات مهمند و اگر خوشعکس نیستید چه کار میتوانید بکنید.
ارجاع متقابل اگر به خوبی انجام گردد باعث میشود تعدادی بیش از توانتان به شما مراجعه کنند.
چهارچوب کار را از قبل مشخص و مراجعه کنندگان را به خوبی هدایت نمایید .در غیر این صورت
مراجعه کنندگان و مشتریان با توقعاتشان (که شاید نادانسته آنها را به هم بریزید) سراغتان میآیند.
training.html
131
با احترام زیاد
گری
تماس با گری
خبرنامه
اطالعات بیشتر
132