Professional Documents
Culture Documents
-1کان هؤالء العلماء الکبار قد نبغوا في الفروع العلمیّة المختلفة ،سهروا لیالي کثیرة تقدّما ً للعلم:
)1این دانشمندان بزرگ در فروع علمی مختلفی نبوغ یافته اند ،این ها شب ها را برای پیشرفت علم بیداری بسیاری کشیده
اند!
)2این ها دانشمندان بزرگی هستند که در رشته های مختلف علمی نبوغ داشته اند و برای پیشرفت علم شب زنده داری
بسیاری کرده اند!
)3این دانشمندان بزرگ در رشته های مختلف علمی درخشش یافته بودند ،اینان بخاطر پیشرفت علم شب های زیادی را
بیدار مانده بودند!
)4این ها بزرگترین دانشمندان هستند که در فروع مختلف علمی درخشش داشته اند،اینان شب های زیادی برای پیشرفت
علم بیدار مانده اند!
قدمي!:
ّ -2کانت ا ُ ّمي ألحّت علی أن ال اُحاکي اآلخرین و أعتمد علی نفسي و أقف علی
)1مادر من اصرار داشت که از دیگران پیروی نکرده،فقط بر خویش تکیه کنم و بر پاهای خود بایستم!
)2مادر من پافشاری کرد که از دیگران پیروی نکنم و اعتماد به نفس داشته باشم و روی پای خود بایستم!
)3مادرم به من فشار می آورد که از دیگران تبعیت نکرده به خود تکیه کنم و روی پای خویش بایستم!
)4مادرم به من اصرار کرده بود که از دیگران تقلید نکنم و به خود اعتماد کنم و بر روی پاهای خود بایستم!
ّللاُ یُبعد عنه الش ّّر: ّللاَ یُحسن إلی النّاس،و من یُحبّهُ ّ یحب ّ
ّ )3من
)1هر کس خدا را دوست بدارد با مردم به خوبی رفتار می کند ،و کسی که خدا او را دوست بدارد ،از بدی دور می شود!
)2هر آنکه حب خدا در دل دارد ،به مردم احسان می کند ،و آنکس که خدا او را دوست دارد ،از بدی دور می ماند!
)3کسی که خدا را دوست دارد به مردم نیکی می کند،و کسی که خدا او را دوست دارد ،بدی را از او دور می کند!
)4آنکه دوستدار خدا است به مردم احسان می کند و آنکه خدا دوستدار اوست او را از شر دورش می سازد!
-4من برای درس خواندن به کشورهای غربی مسافرت خواهم کرد ولی آنجا زندگی نخواهم کرد!
أعیش أبداً في هناک! ُ )1أنا اُسا ِف ُر للد ّراس ِة إلی بالد الغرب ّ
ي و لکنّني ال
َّرس إلی البالد الغربیّة ولکنّني لم أعیش هناک! )2سأُسافِ ُر للد ِ
أعیش في هناک!َ دریس إلی البالد الغربیّة و لکنّي لن )3أنا سوف اُسافِ ُر للت َّ ِ
أعیش هناک! َ )4سأُسافِ ُر للدّراسة إلی البالد الغربیة ولکنّي لن
سنة اإللهیّة ،أنت أیضا ً إن تدرکها تفز!: یفر من هذه ال ّ -5العالم یقوم بالعمل و لن یستطیع أحد أن َّ
)1دنیا با کار و فعالیت اداره می شود،و هیچکس از این سنت خدایی فرار نخواهد کرد،تو نیز چنانچه آن را درک کنی
پیروز می شوی.
)2عالم بر کار بر پاست،و هیچکس نخواهد توانست از این سنت الهی رهایی یابد،تو نیز اگر آن را درک کنی رستگار می
شوی.
)3هستی قائم بر کار است و احدی نتوانسته است از این قانون الهی نجات یابد ،و تو نیز اگر درکش کردی پیروز خواهی
شد.
)4جهان بر پایه ی کار استوار است ،احدی نمی تواند از آن رهایی یابد،البته اگر تو آن را بفهمی رستگار خواهی شد.
-6إنّ المتقّي هو الّذي إذا نزل البال ُء علیه اعتبرهُ رخا ًء:
)1هر گاه سختی و رنجی بر انسان پرهیزگار وارد شود با آن چون راحتی برخورد می کند.
)2این متقی است که آمدن بال در نظرش همچون فرود آمدن آسایش و راحتی است.
)3بی شک کسی که مصیبت و بال را چون آسایش پندارد پرهیزکار و متقی است.
)4با تقوا کسی است که هر گاه مصیبت بر او نازل شود آن را آسودگی به شمار آورد.
-7عیّن الصحیح:
)1أولئک هم الّذین یحبّون أن یکونوا مصابیح اال ّمة! :اینان کسانی هستند که عالقه داشتند چراغ های امت باشند!
ُ
أعمالهن! :این ها در اعمال خود مراتب عالی را به دست خواهند آورد! ّ )2ستحصل هؤالء علی الدّرجات العالیة في
][Type here
کرمتني المع ّلمة ألنّني ساعدت صدیقاتي! :من معلم خود را گرامی داشتم ،زیرا به دوستانم کمک کرد! َّ )3
ّللا من أجل شجاعتک في ساحة المعرکة! :خداوند به خاطر شجاعتش در میدان نبرد ،او را شرافت می بخشد! یشرفک ّ ّ )4
-8ع ّین الصحیح:
)1طوبی لمن یشغله عیبه عن عیوب اآلخرین : ،خوشا به حال کسی که پرداختن به عیب خویش وی را از عیوب دیگران
باز دارد ،
یغره ماله في هذه الدّنیا : ،و در این دنیا مقام او را به خود مشغول نکرد و مال ،او را مغرور )2و ال یشغله مقامه و ال ّ
نکرد،
ظم هللا نفسه :و خدا را بزرگ داشت همانطور که خود بزرگ داشته شده ، ّللا کما ع ّ ظم ّ )3و یع ّ
)4فهکذا إذا مات یکون رسول هللا أنیسه! :اینگونه است که زمان مرگ ،مونس رسول خدا می شود!
-9او از بزرگترین شعرای زمان خود بود که به دو زبان فارسی و عربی شعر می گفت:
شعر باللّغتین الفارسیّة و العربیّة. )1إنّه کان من أعظم شعراء عصره ینشد ال ّ
ّ
شعراء في زمانه و قد أنشد الشعر باللسانین العربیّة و الفارسیّة. )2هو من کبار ال ّ
)3إنّه أعظم شاعر في عصره و کان ینشد األشعار بلغتین الفارسي و العرب ّ
ي.
ي.
ي و الفارس ّ )4هو أکبر شعراء زمانه و کان قد أنشد األشعار بلسانین العرب ّ
-10إنّ المؤمنین الّذین یُض ّحونَ بأنفسهم في سبیل هدایة اإلنسان ،مجهولون غالبا ً :
)1مؤمنانی که در راه هدایت انسان ،جان های خود را فدا می کنند ،اغلب ناشناخته اند.
)2مؤمنان همان کسانی اند که در راه هدایت انسان ،جان خویش را قربانی کرده و غالبا ً پنهان اند.
)3مؤمنانی که در راه هدایت کردن انسان ،از جان خود می گذرند ،اکثر اوقات آن را پنهان می کنند.
)4مؤمنان کسانی هستند که در راه هدایت شدن نفس هایشان،از خود گذشته و بیشتر وقت ها شناخته نیستند.
-11عیّن ما ال یمکن بناء المجهول منه:
فز. )1ستُصبح بنت جارنا فائزةً في مسابقة القَ ِ
رح و َحفاوةٍ. الضیوف بفَ ٍ َ )2تستقبل ا ُ ّمي
طف َل ال َمجرو َح معهم إلی المستشفی. اس ال َّ )3ح َم َل النّ ُ
س َمت هذه الطفلة في دفترها صورة َ والدَیها. ُ ّ َ )4ر َ
-12عیّن مفعوالً لم یقدّم علی الفاعل:
ک في حفلة تَخ َُّر ِجها. شار َ )1أخبَ َرتني صدیقي ِلکَی ا ُ ِ
َناو ِلها.
بخها و ت ُ ط ِ ک یأ ُخذُها النّ ُ
اس ِل َ )2األسما ُ
صالحون. إن األرض یَ ِرثها عبادي ال ّ ُ ّ )3
ّماء.
األسماک من الس ِ ِ سقوط )4یُشاهد ُ صدیقي ُ
-13عیّن ضمیر الیاء لیس مفعوالً:
ِّ
الحق. ت علی سامحیني ؛ أن ِ ِ )1
ک. جوا ِل ِ )2تستطیعینَ أن ت َش َحني َرصیدَ ّ
ق الفائز. س َمر َمی فَری ِ حار ً ُعجبُني ِجدّا ً ِ )3ی ِ
ب فالکِذبُ کادَ َیقتُلُني. )4ندمتُ علی الکذ ِ
-14ع ّین عبارة لم یقع فیها المفعول موصوفاً:
ض َل من العق ِل. ّللاُ للعبا ِد شیئا ً أف َ س َم ّ )1ما قَ َ
ُعجبُني عیدٌ َیفرح فیه الفقرا ُء. )2ی ِ
َ )3و َجدتُ برنامجا ً یسا ِعد ُني علی تَ َعلُّ ِم العربیّ ِة.
الماء ِبفَ َرحٍ.
ِ )4رأیتُ دلفینا ً کبیرا ً یَق ِف ُز قُربي في
-15عیّن ما لیس فیه فعل متع ٍّ ّد إلی مفعولین:
)1و قد آتیناک من لدنّا ذکراً.
خالبة. )2ألوان قوس قزح تجعل السّماء ّ
السر.
ّ )3تلقّي الرسول الحقائق الفخمة م ّمن یعلم
)4أعطی الوالد أوالده جوائز ثمینة.
-16عیّن ما جاء الماضي المجهول:
][Type here
)1اُزیّن حدیقتي الصغیرة باألزهار الجمیلة.
)2ت ُ ُح ِ ّملَت ال َمصاعِبُ حتّی وصل إلی أهدافه.
)3اُق ِدّ ُم هدیّةً لمع ِلّمي في یوم المعلّم ک ّل ٍ
عام.
ش عن الحیا ِة في ال ُّ
ظلُماتِ. )4قَد تُفَ ِت ّ ُ
-17ع ّین الفعل الّذي یمکن أن یبنی للمجهول:
)1ت َ َع َّجبتُ من أعماله الکبیرة ،مع أنّه کان أصغر سنّا ً من اآلخرین.
أزهار جمیلةٌ یفر ُح النّاظرون برؤیتها. ٌ )2في حدیقتنا
)3علی المؤمنین أن یکتسبوا العلم و األخالق في حیاتهم.
)4إن یَص ِبر قلیالً یَقت َِرب من مطلوبه في النّهایة.
الغواصون الّذین ذهبوا إلی أعماق المحیط لیالً ،شاهدوا مئات المصابیح الکهربائیّة»: ّ «-
-18شاهدوا:
ماض ،متع ٍدّ ،سوم شخص جمع ٌ /
خبر ٍ )1فعل
)2فعل أمر ،الزم ،سوم شخص جمع /فعل و فاعله «واو»
)3فعل ماض ،متع ٍدّ ،سوم شخص مفرد /فعل و فاعله «واو»
خبر
)4فعل امر ،الزم ،اول شخص جمع ٌ /
خفي أو بإشارة»: ّ «-و أن ال نذک َُر عیوب اآلخرین بکالم
-19أن ال نذکر:
)1فعل ،مضارع ،متع ٍدّ ،اول شخص جمع /فعل و فاعل
)2مضارع ،متع ٍدّ ،سوم شخص جمع /فعل و فاعل
)3فعل ،معلوم ،الزم /فعل و فاعله محذوف
)4مضارع ،معلوم ،الزم ،سوم شخص جمع /فعل وفاعله «نحن» مستتر
«-أحبَّتي َهجَروني کما تشا ُء عُداتي»:
َ -20هجَروني:
حرف زائد /مفعوله «ی» ٌ ماض ،سوم شخص جمع ،له ٍ )1فعل
أحبَّة»
ماض ،سوم شخص مفرد ،لیس له حرف زائد /فاعله « ِ ٍ )2فعل
)3فعل ،الزم ،دوم شخص جمع ،معلوم /فاعله «و»
ماض ،یحتاج إلی المفعول /مفعوله «ی» ٍ )4فعل
][Type here