Professional Documents
Culture Documents
تعداد بسیاری از این موانع را می توان لیست کرد که در این قسمت به موارد عمومی ترآن می پردازیم .
نکته ای که در مورد موانع خالقیت وجود دارد این است که باید در نظر داشت صرفا ً لیست کردن موانع و به خاطر سپردن آنها هیچ تأثیری در
افراد ندارد و افراد باید باور کنند که موانع خالقیت در خودشان وجود دارد که از طریق بازی یا فعالیت هایی می توان به افراد نشان داد که کدام
یک از این موانع خالقیت در آنها وجود دارد .
به عنوان مثال اینکه از افراد بخواهیم یک مربع کشیده و آن را به چهار قسمت مساوی تقسیم کنند به گونه ای که هم مساحت و هم شکل مساوی
باشد و اضافه نداشته باشد شاید ساده ترین راهی که به فکر برسد تقسیم بندی به اشکال زیر باشد .
اتفاقی که در اینجا می افتد این است که ما یک راه حل پیدا کردیم .حال اینکه اگر کمی بیشتر فکر کنیم شاید بتوانیم راه حل های بیشتری را پیدا
کنیم .مثالً تقسیم بندی به این شکل که شاید راه حل هایی جذاب تر و بهتر از راه حل های قبلی باشند.
واقعیت امر این است که یکی از موانع مهم خالقیت این است که ما فقط به دنبال یک راه حل صحیح باشیم و هنگام مواجه شدن با یک مسئله یا
مشکل دچار تنش ( ) Tentionمی شویم که یک راه حل برای آن بیابیم و التهاب ما با پیدا شدن اولین راه حل آرام می گیرد .در حالی که هیچ
مسأله ای در دنیا نیست که فقط یک راه حل داشته باشد حتی مسائل ریاضی .
گاهی اوقات راه حل ها کمی پیچیده تر و زیباتر از راه حلی هستند که اول به ذهنمان رسیده است .بر فرض ما می توانیم برای تقسیم بندی مربع
به شکل های زیر نیز عمل کنیم .
در نتیجه مانع اول خالقیت فقط به دنبال یک جواب صحیح بودن است .حال اینکه چرا ما یاد گرفته ایم که فقط دنبال یک راه حل باشیم؟ شاید
چیزی در آموزشمان ما را به این سمت سوق می دهد.
این جمله به نظرتان آشنا نیست؟ « از میان گزینه های زیر فقط یکی را انتخاب کنید» .
سؤال های تستی یکی از قویترین مواردی است که ما را به سمت مانع اول خالقیت سوق می دهد .به عنوان مثال در یکی از دانشگاه های
آمریکای شمالی هر دانشجو در مقطع لیسانس به طور متوسط در خالل 4سال تحصیلی خود باید به 2600سؤال تستی پاسخ بدهد .سؤاالت تستی
باعث می شود ما عادت کنیم صرفا ً دنبال یک پاسخ صحیح باشیم.
به عنوان مثال اگر سؤال پرسیده شود که از میان گزینه های زیر کدام مورد با 4گزینه ی دیگر فرق می کند و چرا؛ پاسخ های عجیب و غریبی
می شود پیدا کرد .به طور مثال می توان گفت :
گزینه ی : a چون تنها شکل ثابت و پایدار است و بقیه گزینه ها یا غلت می خورند یا می افتند.
گزینه : eچون تنها شکلی است که موقع کشیدن آن باید قلم را از کاغذ برداریم.
گزینه :a چون همه حروف انگلیسی هستند و این گزینه دلتا است.
آیا می توان گفت کدام یک از این پاسخ ها درستتر است؟ هر کسی از یک زاویه به داستان نگاه کرده است .در واقع هیچ مسأله ای در دنیا نیست
که فقط یک راه حل داشته باشد(.شاید فقط مسأله مرگ را بتوان استثناء کرد).
برای فهم بهتر این موضوع به بیان یک داستان واقعی می پردازیم .معلمی در کالس فیزیک از دانش آموزان خود خواست با استفاده از فشار
سنج ارتفاع یک آسمان خراش را اندازه گیری کنند .پاسخ غیر عادی یکی از دانش آموزان این بود که با یک ریسمان فشارسنج را بسته و از
باالی ساختمان پایین می اندازیم .وقتی فشار سنج به زمین رسید ریسمان را متر کرده و ارتفاع مشخص می شود .معلم از دانش آموز می خواهد
که سؤال را دوباره حل کند .دانش آموز اینگونه پاسخ می دهد که وقتی فشارسنج را باالی آسمان خراش بگذاریم سایه ی جدیدی تشکیل می
شود.
حاال نقاط x زده شده را اندازه گیری می کند .اندازه فشار سنج را هم دارد و مجهول ( یعنی ارتفاع آسمان خراش) را مشخص می کند.
پاسخ دیگر دانش آموز این بود که با استفاده از طول فشارسنج ارتفاع میله ی ضخیمی که از وسط پله های اضطراری رد شده را اندازه گیری می
کنیم در نتیجه ارتفاع آسمان خراش را در آورده ایم و یا اینکه از سرایدار آسمان خراش ارتفاع آن را پرسیده و یک فشار سنج به او هدیه می
دهیم.
جالب است کسی برای این سؤال پاسخ های متنوع و عجیبی را می یابد ،شخصی به نام بور( )Bohrاست که مدل اتمی را پیشنهاد کرد و جایزه
نوبل را دریافت کرد.
برای توضیح مانع دوم ،ابتدا به طرح یک بازی می پردازیم؛ اینکه با 4خط مستقیم از روی همه این 9دایره عبور کنید بدون اینکه قلم را
بردارید.
این 9دایره شکلی شبیه به مربع را در ذهن به وجود میآورد و افراد سعی می کنند در همین مربع به دنبال پاسخ باشند .ولی به هر شکلی
کهخطوط را بکشند معموالً یک الی دو نقطه بیرون باقی می ماند .
در حالی که آیا گفته شده از این 9دایره و مربعی که این 9دایره در ذهن مجسم می کنند خارج نشوید؟ این سؤال 3فرض دارد :
4)1خط باشد.
و به نظر می رسد به راحتی با اولین خروج می توان از روی همه ی دایره ها رد شد .
در نتیجه دومین مانع خالقیت مفروضات اضافی است .ما عادت کرده ایم برای حل مسئله فرض های اضافی در آن بیاوریم .به عنوان مثال وقتی
که شب خواب تصادف بدی را دیده ایم صبح خیلی با احتیاط تر رانندگی می کنیم .یکی از مفروضاتی که در کودکی به ما یاد داده اند این است که
در چارچوب فکر کنیم و برای هر چیزی یک چارچوب ذهنی ساخته و آن چارچوب یک سری مفروضات جدیدی را به ما می دهد شبیه به همین
مفروضه ی ما در این شکل ( مثال باال) که نباید از مربع خارج شویم؛ در صورتی که باید تالش کنیم با مفروضات خو ِد آن مسئله ،مسئله را حل
کنیم.
مانع سوم خالقیت تفکر منفی است که یکی از موانع مهم می باشد.
افرادی که در اطراف خود همه چیز را زشت و بد می بینند و برای مسائل هیچ راه حلی ندارند و به بن بست رسیده اند نمی توانند انسان های
خالقی باشند .خالقیت تفکر چاره جویانه است یعنی من برای زیباتر شدن چیزی که مقداری ایراد دارد تالش می کنم تا آن را بهبود ببخشم.
خالقیت مخصوص کسانی است که دنیا را شفاف و تمیز نگاه می کنند و نگاه مثبتی دارند .به عنوان نمونه فردی به نام ( Debonoکه با کاله
های تفکر خود شهرت دارد و مبدع تفکر افقی است) معتقد است که انسان ها با هر چیزی که در دنیا مواجه می شوند آن را در ذهن خود مثبت(
)pیا منفی )M( در نظر می گیرند و در مورد هر چیزی یک قضاوت خوب یا بد دارند .او معتقد است می توان در کنار Pو M ها مورد دیگری
تحت عنوان Interesting ( I ) قرار دهیم ،نظراتی که متفاوت و جالب هستند.
دوبونو با سه حرف P ، M و I جدول هایی را طراحی کرده که در طی هفته باید هر یک از مواردی که در طول روز به نظرمان مثبت و منفی می
آید را یادداشت کنیم .او می گوید که باید سعی کنید هر هفته مقدار M هایتان را کاهش و به تعداد P و یا I اضافه کنید و نگاه مثبتی به اطراف
خود داشته باشید.
خالقیت نگاه مثبت اندیش است .به طور مثال نگاه حضرت زینب (س) در روز عاشورا که فرمودند (:مارأیت ااّل جمیال) هیچ چیز به جز زیبایی
ندیدم.
* افرادی که همیشه غر می زنند و شکایت می کنند .غرولند کردن یکی از نمونه های بارز تفکر منفی است.
* یکی دیگر از موارد این است که همیشه نگران قضاوت منفی دیگران نسبت به خود باشیم.
*بددهنی و فحاشی کردن نمونه ی دیگر تفکر منفی است .افرادی که همیشه از کلمات رکیک استفاده می کنند حتی گاهی اوقات کلمات بدی
استفاده نمی کنند ولی از باال به دیگران نگاه می کنند .در کشور ژاپن اصطالحی با عنوان تاکاهانا وجود دارد که تاکا به معنای بلند و هانا به
معنای بینی است یعنی کسی که بینی خود را باال می گیرد و از باال به دیگران نگاه می کند.
*نمونه ی دیگر افرادی هستند که احساس می کنند به بن بست رسیده و امید و انگیزه ای ندارند .برای وارد شدن در حوزه خالقیت باید چشم ها
را شست و جور دیگری به دنیا نگاه کرد.
یکی دیگر از موانع خالقیت رعایت آداب و سنت ها و قوانین و مقررات به صورت کورکورانه است بدون اینکه علت و سبب پیدایش آنها را
بدانیم .به عنوان مثال حروف S , A که بیشترین کاربرد در تایپ را دارند در کیبورد زیر ضعیف ترین انگشت دست چپ گذاشته شده است .به این
دلیل که زمان گذشته در ماشین های تحریر اینگونه بوده در کیبورد هم به همان شکل کپی کرده اند بدون اینکه علت این کار را در آن زمان
بدانند .
در این قسمت به ادامه ی موانع خالقیت می پردازیم.
یکی دیگر از موانع خالقیت تمرکز بیش از حد بر منطقی بودن است .تأکید زیاد روی منطق ،دشمن خالقیت است .افرادی که بیش از حد منطقی
هستند نمی توانند خالق باشند.
یکی از تفاوت های اساسی میان خانم ها و آقایان موضوع منطق است .از وظایف نیمکره ی چپ مغز منطق ،ریاضیات و اداره کردن سمت راست
بدن و از وظایف نیمکره راست مغز عشق ،دوست داشتن ،خالقیت ،پرورش هنر و اداره ی سمت چپ بدن است .آقایان معموالً نیمکره های
مغزشان مستقل و عموما ً نیمکره چپشان فعال است.با انجام یک آزمایش که در آن سنسورهای بسیار حساسی را روی سر افراد گذاشته و این
سنسورها در مانیتور نشان می داد که هنگام صحبت کردن کدام قسمت مغز فعال تر است به این نتیجه رسیده اند که وقتی آقایان در صحبت های
خود منطق و استدالل به کار می برند نیمکره چپشان قرمز می شود ولی نیمکره راست دمایی ندارد در حالی که خانم ها در این شرایط هر دو
نیمکره مغزشان فعال است و این یک قابلیت شاخص بین خانم ها است.شاید به همین خاطر است که خانم ها در حال ورود به کرسی مدیران
برجسته می باشند.
مانع دیگر خالقیت ،بازی را عملی بیهوده دانستن است .انسان های خالق بازی را بیهوده نمی دانند .حتی خاله بازی و بازی های سادهای که
کودکان انجام می دهند منجر به تصور کردن و افزایش خالقیت می شود.
یکی دیگر از موانع خالقیت تنها در یک زمینه بیش از حد متخصص بودن است .افرادی که کل آموزش و الگوهای فکری شان تنها از یک
تخصص بر می آید خیلی نمی توانند انسان های خالقی باشند .به عنوان مثال فردی که تحصیالت لیسانس تا دکترای خود را در رشته ی عمران
سپری کرده به جای تماشای زیبایی گل به مواردی مثل خال جوش کاسبرگ و گلبرگ و تقسیم بار و مواردی شبیه به این نگاه می کند .کسانی که
یک تخصص دارند( البته در علم ترجیح داده می شود افراد تخصصشان محدود باشد) به عنوان مثال یک دانشجوی دکترا چاهی به قطر چند میلی
متر و عمق چند کیلومتر می زند در حالی که در خالقیت مسیر برعکس است .شاید اینکه ما به شوخی در علم به کسی می گوییم که علمش به
وسعت یک اقیانوس و عمق چند میلی متر است برای حوزه خالقیت خوب است.
مانع دیگر خالقیت پرهیز از ابهام است .افرادی که با ابهام کنار نمی آیند خیلی قادر به طرح ایده خالقانه نخواهند بود .کارآفرینی و خالقیت قدم
زدن در جنگل های بکری است که تا به حال کسی قبل از شما نرفته است .به عنوان مثال برای اینکه بدانید از ابهام پرهیز می کنید یا نه ،در نظر
بگیرید که ترجیح می دهید تعطیالت عید را مثل هر سال به مکانی تکراری و ثابت بروید یا مایل به تجربه ی مکانی جدید هستید.
مانع دیگر خالقیت ترس از احمق جلوه کردن است .اینکه انسان مدام به این فکر می کند که دیگران راجع به او چه قضاوتی می کنند و همیشه
نگران مسخره شدن توسط دیگران است .
به عنوان مثال یک معلم در کالس اشتباهی می کند و یک دانش آموز متوجه آن اشتباه می شود ولی چون بقیه دانش آموزان چیزی نمی گویند او
گمان می کند که خودش اشتباه می کند.
یکی دیگر از موانع خالقیت سن افراد می باشد .انسان ها با باال رفتن سن به یکسری الگوها عادت می کنند .ذهن کودک مانند ژالتینی است که در
هر ظرفی باشد همانگونه شکل می گیرد ولی با باال رفتن سن سخت تر شده و شکلش ثابت و غیرقابل تغییر می شود مانند الماس که کوچکترین
تغییر شکلی منجر به خرد شدنش می شود انسان ها نیز وقتی سنشان باال می رود خالقیتشان کم می شود.
یکی دیگر از موانع خالقیت ترس از اشتباه و شکست می باشد .خالقیت یعنی اینکه افراد بتوانند از شکست ها و اشتباهات خود و هر گونه اتفاق
ناخوشایند و غیرقابل پیش بینی برای یادگیری استفاده کنند .
به عنوان مثال شخصی مثل ادیسون که 6هزار بار المپ الکتریکی درست می کند و شکست می خورد ولی همچنان ادامه می دهد تا اینکه موفق
می شود.
یکی دیگر از موانع خالقیت این باور می باشد که « من خالق نیستم» .کسانی که فکر می کنند خالق نیستند خالق نخواهند بود .خالقیت مانند
تمام نعمت های الهی است که در همه ی انسان ها به میزان متفاوت وجود دارد .کسی که باور کند خالق است ،خالق خواهد بود.
در این قسمت به مبحث فرآیند خالقیت می پردازیم .منظور از فرآیند خالقیت این است که یک فرد خالق مثل ارشمیدس چه قدمهایی را طی می کند
تا به ایده خالقانه برسد .دانشمندان این حوزه تحقیقات مختلفی در مورد این موضوع انجام داده اند که یک فرد خالقی قبل از اینکه مسئله ای
برایش طرح شود تا زمانی که جواب را پیدا می کند که اصطالحا ً به آن( woow Solution جوابی که می گوییم ،آهان پیدا کردم) می گویند چه
مراحلی را طی می کند .در این قسمت به معرفی یکی از بهترین مدل ها می پردازیم.
) 1آماده سازی :به معنای آماده کردن ذهن برای تفکر خالق می باشد.
در این مرحله هنوز مسئله برای ما مطرح نشده و نمی دانیم در مورد چه چیزی ایده می خواهیم.
به عنوان مثال پادشاهی سفارش ساخت تاجی را به زرگر می دهد و زرگر ادعا می کند همه ی تاج جنسش از طالی 24عیار است ،حال پادشاه
برای دانستن صحت این موضوع نمی توانست تاج را ذوب کند در نتیجه سراغ فردی می رود که ذهن آماده و خالقی دارد که آن شخص ارشمیدس
است .
در مرحله ی آماده سازی راجع به کسانی صحبت می کنیم که ذهن آماده ی خالقیت دارند.
*تا می توانید جویای علم و دانش باشید .کسی ذهن خالق دارد که دانسته هایش زیاد و تشنه ی دانستن است.
*سعی کنید دانسته هایتان را بیشتر از طریق خواندن افزایش دهید .ممکن است کسی که برای شما صحبت می کند خیلی دقیق به موضوع نپردازد
در حالی که هنگام نگارش کتاب یا مقاله اش مجبور است که مطالب را با دقت و صحت بیشتری بنویسد.
*متنوع و متفاوت مطلب بخوانید .صرفا ً روی موضوع تخصصی رشته خود تمرکز نکنید.هر چقدر دامنه ی دانسته هایتان را گسترش دهید امکان
اینکه بتوانید ایده های خالقانه بدهید بیشتر است.
*انسان های خالق بسیار سفر کرده اند و این نکته بسیار کمک کننده خواهد بود که شما بر روی هنجارها و فُرم هایی که همیشه رعایت می کنید
تجدید نظر کرده و هنگام مواجه شدن با فُ رم های دیگر متوجه می شوید که باورهای شما قطعی نیستند و قرار نیست همیشه یک جور رفتار کرد.
*یاد بگیرید شنونده خوبی باشید .به طور مثال وقتی گوینده در حال صحبت است عکس العمل نشان دهید تا طرف مقابل احساس کند که شما به
حرفهایش گوش می دهید .به دنبال اصل موضوع باشید و حاشیه های صحبت را رها کنید .توصیه دیگر برای شنونده خوب بودن این است که
سعی کنید خودتان را به جای گوینده بگذارید تا متوجه شوید چه چیزی را مطرح می کند و سعی کنید از نگاه گوینده به دنیا نگاه کنید و همچنین
به رفتارها و حالت های گوینده هم دقت داشته باشید.
یکی دیگر از توصیه های شنونده خوب بودن این است که بدانید هیچ کسی به غیر از معصوم در دنیا نیست که همه حرف هایش درست باشد .باید
همه ی حرف ها را گوش کرده و بهترین هایش را انتخاب کنیم .حضرت علی ( ع) می فرمایند « :انسان های باطل هم در حرف هایشان حق و
باطل وجود دارد که طرفدار پیدا می کنند».
) 2جست و جو :جست و جو دومین مرحله از فرآیند خالقیت است و مستلزم این می باشد که فرد فهم درستی از مشکل یا تصمیم داشته باشد.
ممکن است مسئله ای که در ذهن ما وجود دارد و به دنبال حل کردن آن هستیم قبالً کسانی دیگر در همین حوزه یا حوزه های دیگر آن را حل
کرده باشند .بعضی از افراد هم معتقدند که قبل از جستجو کردن باید افراد کمی فکر کنند.
) 3انتقال :این مرحله یافتن تشابهات و تفاوتهای اطالعات جمع آوری شده می باشد.
دو مرحله ی جست و جو و انتقال بارها تکرار می شود و افراد سعی می کنند مطالعه و فکر کنند و دائم مدل ذهنی خود را تغییر می دهند و نحوه
چیدمان اطالعاتی را که کسب کرده اند کنار هم می گذارند تا به جواب برسند .
در خالقیت تأکید می شود که این 2مرحله واجب است ولی به جواب نمی رسد .اکثر انسان های بزرگ ایده شان را هنگام کار در آزمایشگاه پیدا
نکرده اند به طور مثال ارشمیدس ایده تاج و ظرفهای به هم پیوسته خود را در حمام پیدا کرد نه در آزمایشگاه.
در واقع ذهن ما 2بخش دارد .مثل کوه یخ بزرگی که میزان بسیار کمی از آن بیرون آب است .به قسمتی که بیرون از آب است اصطالحا ً ذهن
خودآگاه می گویند .زمانی که خودمان به آنچه که فکر می کنیم و انجام می دهیم آگاهی داریم بخش آگاه ذهن ما فعال است و بخش بسیار مهمتر و
بزرگتر ذهن ما ناخودآگاه نام دارد .قسمتی که ما نمی دانیم در آن چه خبر است.
مسئله ای که به بحث خالقیت مربوط می شود این است که وقتی ما دیگر در مورد یک مسئله فکر نمی کنیم در ذهن ناخودآگاه ما پردازش
همچنان ادامه دارد و در این بخش ذهن افکار ما همچون پازل به هم جفت می شوند و یک تصویر خالقانه به ما می دهند.
) 4خوابیدن روی مسئله :در این مرحله اجازه داده می شود که ذهن ناخودآگاه بر روی اطالعات جمع آوری شده انعکاس یابد .
بعد از اینکه بارها مراحل 2و 3را طی کردیم باید مدتی در رابطه با موضوع فکر نکنیم و اجازه بدهیم ذهن نا خودآگاه ما جواب را پیدا کند که
البته مشخص نیست این فرآیند چقدر زمان می برد.
روش های زیادی وجود دارد که کمک می کند ذهن ناخودآگاهمان فعال شود و به تعبیری بتوانیم ذهن خودآگاه خود را خاموش کنیم .
3مورد از این روش ها که اصطالحا ً به آن ( 3B هر سه باحرف B شروع می شوند) می گویند عبارتند از :
( Bed)1خوابیدن) :زمانی که می خوابید ذهن خودآگاهتان خاموش می شود ولی ذهن نا خودآگاه همچنان فعال است.
:BasketBall )3بازی های پر هیجان که عموما ً با توپ و یک تیم است بسیار تعیین کننده هستند و موجب می شوند ذهن خودآگاه ما خاموش و
ذهن ناخودآگاه درگیر شود.
راه های دیگری نیز وجود دارد؛ به عنوان مثال گفته شده است ابن سینا هر زمانی که نمی توانست مسئله ای را حل کند 2رکعت نماز می خواند.
شخصی مانند ابن سینا هنگامی که نماز می خواند از همه چیز منقطع شده (بخش خودآگاه ذهن خاموش می شود) که این همان خوابیدن روی
مسئله است.
) 5تنویر :در زمان خوابیدن روی مسئله ،گویی که چراغ پاسخ روی سر انسان روشن می شود و در واقع تنویر مرحله ای است که به طور
ناگهانی در ذهن خود به جواب مسئله می رسیم .
) 6تصدیق :در این مرحله اعتبارسنجی ،صحت و مفید بودن ایده پاسخ مطرح است که باید اعتبار راه حل و پاسخی که یافته ایم برایمان قطعی
شود.
) 7اجرا :به معنای انتقال ایده به فعالیت واقعی کسب و کار می باشد .اگر در مورد خالقیت صحبت می کنیم تئوری یا نمونه آزمایشگاهیاش را
ارائه دهیم و اگر راجع به نوآوری صحبت می کنیم طرح خود را در بازار اجرا کنیم.
متدهای خالقیت یک سری از روش هایی است که دانشمندان با توجه به تعریف خالقیت ،موانع جاری خالقیت و مفهوم فرآیند خالقیت ارائه کرده
اند و ما با استفاده از این روش ها می توانیم ایده خالقانه مطرح کنیم.
یکی از معروف ترین متدهای خالقیت ( Brain Stormingطوفان فکری و ذهنی ،بارش فکری) می باشد که یک روش خالقانه فکر کردن و ایده
های خالقانه تولید کردن است.
اگر بخواهیم دسته بندی از متدهای خالقیت در ذهن خود داشته باشیم می توان گفت بعضی از متدها از نوع متدهای خالقانه حل مسألهCreative(
)Problem Solving Methodهستند .بعضی از متدها ،متدهای خالقیت( )Creativity Methodهستند که میزان زیادی از ایده های خالقانه
را در بازه ی زمانی کوتاه تولید می کنند .بعضی ها در طول زمان شروع به تولید ایده می کنند.
بعضی از متدها را فردی و بعضی از متدها را حتما ً به صورت جمعی باید انجام داد .بعضی از متدها هم به هر دو حالت می توان انجام داد.
در ادامه به معرفی و توضیح بعضی از معروف ترین متدهای خالقیت می پردازیم :
Synectics )3
Gordon Method )4
Checklist Method )5
Free association )6
Fored RelationShips )7
Heuristic)9
Value Analysis)10
Matrix Charting )11
Scientific Method )12
( Brain Stormingطوفان فکری) مهمترین و واضح ترین روش خالقانه حل مسأله است.
اولین نکته ای که در این متد حائز اهمیت می باشد ،این است که تجربه کردن یک جلسه ی بارش فکری مهمتر از دانستن قوانین علمی این متد
می باشد .این موضوع مثل دوچرخه سواری می ماند که شما صرفا ً با شنیدن مطالب تئوری راجع به دوچرخه سواری مهارت آن را کسب نمی
کنید و حتما ً باید بارها رکاب زده و زمین بخورید تا در عمل بتوانید تعادل خودتان را حفظ کنید .
نکته ی دوم اینکه این روش یک سری اصول و قواعد خاص خودش را دارد که 4مورد آن از بقیه مهمتر است و کمک می کند جلسهی بهتری
از برین استور اتفاق بیفتد.
) 1در جلسه ی بارش فکری کمیت مهمتر از کیفیت است .به این معنی که اگر ما در جلسه 300تا 1000ایده ی چه بسا غیر عادی داشته باشیم
بهتر از این است که 10ایده ی حکیمانه و خالق مطرح شود .تعداد ایده ها مهمتر است.
) 2در جلسه ی بارش فکری ما به دنبال ایده های غیر عادی هستیم .به طور مثال اینکه مشخصات فالکس ما اینگونه باشد که وقتی چای دم کشید
خودش اعالم کند و یا اینکه اگر کسی سؤال کرد چگونه سوراخ الیه ازون را بگیریم یک نفر پاسخ دهد پتروس قهرمان با انگشت خود سوراخ
الیه ازون را بپوشاند.
) 3انتقاد ممنوع :در جلسه ی بارش فکری اجازه نداریم از ایده های دیگران انتقاد کنیم و باید اجازه داد هر کسی هر چه به ذهنش رسید را
مطرح کند.
) 4قانون ترکیب :این قانون به شما اجازه می دهد ایده ی دیگران را با ایده ی خود ترکیب کنید و ایده ی جدیدی را ارائه دهید.
سؤاالت دیگری نیز در متد بارش فکری مطرح است اینکه این جلسه چند ساعت طول می کشد و چند نفر باید در جلسه حضور داشته باشند و
اصالً چه کسانی باید در جلسه باشند؟
جلسه ی بارش فکری ،جلسه ی کوتاهی در حدود 5الی 10دقیقه است و تعداد افراد چیزی حدود 10الی 15نفر و یا حتی 5نفر می باشد .با
تعداد خیلی زیاد و خیلی کم نمی توان بارش فکری داشت .افرادی که در جلسه بارش فکری شرکت می کنند 2الی 3گروه هستند .یک گروه
کوچک کسانی هستند که متخصص و مشغول به کار در آن حوزه می باشند 1 .الی 2نفر بهتر است کسانی باشند که به طور غیر مستقیم در حوزه
مشغول هستند و اصل شرکت کنندگان افرادی خوش فکر ،خوش صحبت و خوشرو هستند که ممکن است هیچ ارتباط تخصصی به آن موضوع و
مسئله نداشته باشند .ما در جلسات بارش فکری به دنبال افرادی پر انرژی و برونگرا هستیم؛ افرادی که خیلی حکیمانه حرف های کم و دقیقی
می زنند برای این کار خیلی مفید نمی باشند.
سؤال دیگری که مطرح است اینکه فلسفه ی بارش فکری چیست و چرا جلسات بارش فکری مؤثر است؟
ما ممکن است ایده های بسیاری داشته باشیم ولی موانع مختلفی اجازه نمی دهد ایده ما بروز کند و یا اینکه اگر بروز کند ترس از احمق جلوه
کردن داریم .فضای بارش فکری موجب این می شود که ما بدون اینکه متوجه باشیم شروع به ایده دادن کنیم و اصالً فرصت نمی کنیم به این فکر
کنیم که ایده ی ما خوب یا بد است و به طور ناخودآگاه ایده خود را مطرح می کنیم .به همین سبب گفته می شود که ایده های غیر عادی هم باید
مطرح شوند و چه بسا ایده هایی که در ابتدا غیر عادی به نظر می رسند منشأ خیلی از اختراعات بزرگ محسوب می شوند .به عنوان مثال ژول
ورن در کتابش در مورد ماشین هایی صحبت می کند که روی سقف آنها چیزی شبیه به پنکه وجود دارد و این پنکه به سرعت چرخیده و ماشین
ها پرواز می کنند .شاید این مسئله در آن زمان خنده دار به نظر می رسیده ،اما همان منشأ ساخت هلی کوپتر است.
اگر ما بخواهیم در سازمان خود از متد بارش فکری استفاده کنیم ملزم به رعایت مواردی هستیم از جمله اینکه افرادی که در بارش فکری شرکت
می کنند باید در نظر داشته باشند که به هیچ عنوان ایده هایی که ذکر می شود در بیرون از جلسه مطرح نشود .نکته ی بعدی اینکه صرفا ً دانستن
قوانین بارش فکری به ما کمک نمی کند و حتما ً باید در یکی از این جلسات شرکت کرده و مالحظه کنید که مدیر جلسه چه کاری انجام می دهد .به
طور مثال روش Gordon به مدیر فعالی نیاز دارد در صورتی که یک جلسه بارش فکری ساده به مدیر ساده تری نیاز دارد.
در روش Gordon ما در ابتدا ایده را نمی دانیم ولی در بارش فکری موضوعی که قرار است برای آن ایده مطرح کنیم در اختیار همهی اعضا
قرار می گیرد .ولی در روش Gordon مدیر ،جلسه را به صورتی پیش می برد که از یک جایی به بعد به طرح ایده برای اصل مسئله بپردازیم.
در جلسات بارش فکری کارهایی که مدیر انجام می دهد به شرح زیر می باشد:
* سعی می کند قوانین جلسه را رعایت و گوشزد کند و با کنترل جلسه جلوی هرج و مرج را می گیرد.
* یک مدیر خوب همیشه باید تعدادی ایده آماده داشته باشد و زمانی که بارش فکری ُکند می شود مدیر بتواند با مطرح کردن 5الی 10ایده دو
مرتبه این چرخه را به حرکت کردن وا دارد.
: Reverse BrainStormingاین متد خیلی شبیه به روش بارش فکری است .با این تفاوت که اصلی ترین قانون بارش فکری که ممنوع بودن
انتقاد است را زیر سؤال می برد و این روش بر اساس انتقاد کردن استوار است .البته این به معنای انتقاد از نظر دیگران نیست بلکه به این
صورت است که هنگام طراحی یک وسیله 2کار می توان انجام داد:
) 2یا اینکه می توانیم یک نمونه کار را بررسی کنیم و شروع به ایراد گرفتن کنیم و از این ایرادات برای مطرح کردن ایده خود استفاده کنیم که
این نمونه ممکن است محصول رایج در بازار باشد و یا اینکه محصول قبلی خودمان باشد و حتی خیلی وقت ها ممکن است محصول رقیبمان
باشد .در روش بارش فکری باید راجع به موضوع شناخت بهتری داشته باشیم و در روش بارش فکری معکوس باید محصولی را که مورد نقد
قرار می دهیم به خوبی بشناسیم.
: Gordon Methodاین روش بسیار شبیه به روش های بارش فکری و بارش فکری معکوس می باشد ،با این تفاوت که از یک موضوع دور
شروع به مطرح کردن ایده می کنیم و هر چه قدر جلوتر می رویم به اصل موضوع نزدیک تر می شویم .خیلی از افراد معتقدند با این روش ذهن
آماده شده و در نهایت ایده های بهتری مطرح می شود.
به عنوان مثال برای طراحی فالکس ،ابتدا در مورد چاه های نفت ایده مطرح می کنیم بعد در مورد برج هایی که مایع را در ارتفاع نگه می دارند،
بعد در مورد کامیون های بزرگی که مخزن مایع دارند و ...تا در نهایت به طراحی ایده برای فالکس آب جوش برسیم.
: Collective NoteBook Methodاین روش به این صورت می باشد که به عنوان مثال اعضای یک تیم هفت نفره ،هر کدام یک دفترچه
کوچک به همراه خود دارند .در 2صفحه ی اول این دفترچه در مورد موضوعی که قصد دارند برای آن ایده مطرح کنند ،توضیحات کمی به
صورت سؤال و یا آیتم داده می شود .این دفترچه در یک بازه ی 10روزه همراه آنها می باشد و حداقل 3بار در روز این 2صفحه ی اول
خوانده می شود و هر ایده ای که به « ذهنشان» می رسد را در دفترچه یادداشت می کنند .با ادامه ی این روند تقریبا ً ذهن ناخودآگاه ما فعال شده
و در نتیجه ممکن است شما زمانی که در حال انجام کار دیگری هستید به یکباره ایده ای به ذهنتان می رسد و در همان لحظه آن را یادداشت می
کنید.
در این قسمت به موضوع طرح تجاری( )Business Planیا همان برنامه کسب و کار می پردازیم .اولین سوالی که در مقدمه ای بر طرح تجاری
مطرح است این است که طرح تجاری چیست؟
در واقع طرح تجاری سند مکتوبی است که کلیه استراتژی ها و عناصر داخلی و خارجی را جهت راه اندازی یک فعالیت کارآفرینانه ی جدید
توصیف می نماید .طرح تجاری یک برنامه ی بازی و یا یک نقشه ی راه است که به سؤاالت زیر پاسخ می دهد :
ما در طرح تجاری برای کسب وکاری که قصد انجام آن را داریم فکر و برنامه ریزی می کنیم در نتیجه طرح تجاری یک نوع برنامه ریزی است.
معموالً از طرح تجاری یا همان برنامه کسب و کار در 3موقعیت استفاده می کنیم:
) 2زمانی که می خواهیم یک کسب و کار را گسترش داده و بخش جدیدی به آن اضافه کنیم.
) 3زمانی که شرایط و محیط یک کسب و کار در حال متحول شدن است و به کسب و کار دیگری تبدیل می شود و در واقع ما قصد داریم برای
کسب و کار جدید طرح تجاری بنویسیم.
نکته ی مهم این است که آیا واقعا ً باید طرح تجاری نوشته شود؟ خیلی از افراد معتقدند که صرفا ً نوشتن طرح تجاری ،یک کسب و کار را موفق
نمی کند .کما اینکه در دنیا کسب و کارهای زیادی را داریم که بدون طرح تجاری موفق بوده اند و کسب و کارهای زیادی نیز با وجود طرح
تجاری خوب شکست خورده اند .طبیعتا ً به دلیل اینکه طرح تجاری نگاهی به سوی آینده دارد ممکن است در مرحلهی عمل بعضی از موارد آن
تغییر پیدا کند و مسئله ای نیست اگر طرح تجاری خود را هر چند وقت یکبار بازنگری و اصالح کنیم .اکثر کسانی که در حوزه کارآفرینی کار می
س ر هستند که نوشتن طرح تجاری قبل از راه اندازی کسب وکار واجب است .البته طبیعی است که شاید شما میلیون ها تومان صرف نوشتن کنند م ّ
یک طرح تجاری کنید و بعد به این نتیجه برسید که این کسب و کار خیلی نمی تواند درآمدزا و مفید باشد در نتیجه ده ها و صدها میلیون تومان را
از ریسک خارج کنید .این کار شبیه به مطالعه امکان سنجی است .در مطالعه امکان سنجی ابتدا بررسی می شود که آیا می توان یک کسب و کار
را انجام داد .البته در مطالعه امکان سنجی بیشتر امکان فنی و مالی و فضای جغرافیایی را می سنجند در حالی که طرح تجاری ضمن اینکه نقش
آن سنجش را دارد شامل برنامهای است که دقیقا ً مشخص می کند در هر ماه چه کارهایی را باید انجام داد تا کسب و کار موفقی داشت .با این
فرض ایده های کارآفرینانه ما محرمانه نیستند و خیلی مواقع بهتر است با دیگران در میان گذاشته شود تا از پیشنهاداتشان بهره ببریم و ایده ی
خود را تکمیل کنیم .در حالی که طرح تجاری یک سند محرمانه است که باید از آن محافظت کنیم چون شخص دیگری می تواند به راحتی آن را
پیاده سازی و اجرا کند و به نتیجه برسد.
سؤال دیگری که مطرح است این که یک طرح تجاری باید چند صفحه باشد؟
یک جواب عالی این است که « بستگی دارد» .یک طرح تجاری برای کسب و کاری که نسبتا ً معمولی است ( نه خیلی پیچیده و نه خیلی ساده) و
موارد منفی خیلی پیچیده ای ندارد ،باید تقریبا ً حدود 15الی 20صفحه باشد .در حالی که طرح تجاری 5صفحه ای و 5جلدی هم داریم.
نکته ی بعدی این است که نوشتن یک طرح تجاری چقدر زمان می برد؟
نوشتن یک طرح تجاری معمولی و متوسط تقریبا ً یک کار 200الی 300ساعته است .طرح تجاری بر روی تحقیق و مطالعه و جمع آوری
اطالعات استوار است در نتیجه زمانبر است.
سؤال دیگری که مطرح است اینکه چه کسی باید طرح تجاری را بنویسید؟
از زوایای مختلفی می توان به این سؤال پاسخ داد .جواب اول اینکه طرح تجاری را خود کارآفرین بنویسد به دلیل اینکه او شخصی است که ایده
را مطرح کرده و می داند چه کاری باید انجام دهد.
جواب دوم و کاملتر اینکه بهتر است کارآفرین به همراه تیم خود طرح تجاری را بنویسند .به عنوان مثال هنگام راه اندازی یک کسب و کار،
دانشجویی که مسؤل استراتژی و بازاریابی است بهتر است برنامه ی بازاریابی ما را بنویسد نه صرفا ً به خاطر توانایی هایی که دارد بلکه بابت
اینکه تعهد و باور داشته باشد و خود را در نتیجه ی کار دخیل بداند.
جواب سوم اینکه کارآفرین و تیمش به همراه تعدادی از مشاوران طرح تجاری را بنویسند .به عنوان مثال زمانی که نمی توانیم
قسمت ( Marketing Research تحقیق بازار) خود را طراحی کنیم از یک شرکت مشاوره ای کمک بگیریم.
جواب چهارم اینکه بعضی از مشاوران هستند که کار آنها نوشتن طرح تجاری است .یعنی مشاور مالی ،بازاریابی یا سازمانی نیستند بلکه کسانی
هستند که طرح تجاری می نویسند .اشتباه رایج و باور غلطی که وجود دارد این است که مشاور طرح تجاری ،برنامه کسب و کار ما را می نویسد
در حالی که اینگونه نیست و مشاور باید ایده های ما را بنویسد .مشاوران طرح تجاری 2الی 3کار را برای ما انجام می دهند :
) 2قسمت هایی را که کارآفرین فراموش کرده به او یاد آوری می کنند و کارآفرین فکر می کند و تصمیم می گیرد و مشاور طرح تجاری آن را می
نویسد.
) 3قسمت هایی را که کارآفرین بلد نیست به او آموزش می دهد و مشاور به کارآفرین کمک فکری می دهد و کارآفرین تصمیم میگیرد و او همان
تصمیم را در قالب طرح تجاری می نویسد.
یک دسته از افراد کسانی هستند که سرمایه گذاری می کنند و گروه های متفاوتی از سرمایه گذار وجود دارد؛ یکی گروه های ساده سرمایه
گذاری که اصطالحا ً به آنها Investor می گویند و آنها کسانی هستند که پول در اختیار یک کسب و کار می گذارند و از سود آن منفعت می برند.
گروه دیگر سرمایه گذاران کسانی هستند که خیلی شبیه به Investor ها و سرمایه گذار های معمولی هستند و روی کسب و کارهای کارآفرینانه
سرمایه گذاری می کنند که اصطالحا ً به آنها Venture Capitalist می گویند ،سرمایه گذارهای خطرپذیری که برکارهای با ریسک باال سرمایه
گذاری می کنند.
گروه دیگر سرمایه گذاران Angles ها هستن که در کشور ما به اسم فرشتگان کسب و کار ترجمه شده است ،به این معنا که این افراد کسانی
هستند که حاضرند سرمایه اولی که در واقع نیاز است و اصطالحا ً به آن پول اولیه )Seed Capitl( می گویند را تأمین کنند Seed.به معنای نطفه
و بذر است که معموالً در ادبیات هست که بهتر است آن را خود کارآفرین ،خانواده اش و دوستان و نزدیکانش بگذارند .ولی Angles ها سرمایه
گذارانی هستند که حاضرند آن سرمایه اولیه را بپردازند.
به غیر از سرمایه گذاران گروه های دیگری نیز هستند که احتماالً طرح تجاری ما را می خوانند .اگر ما بخواهیم فرد توانمندی را به عنوان
کارمند جذب کنیم ،می توانیم طرح تجاری خود را برای مطالعه کردن و معرفی کسب و کار خود در اختیار او قرار دهیم.
گروه های دیگر ،تأمین کنندگان مواد اولیه ،مشتری های ما ،مشاوران داخلی و مشاورانی که شرکت مشاوره ای دارند ،می باشند که ممکن است
الزم باشد طرح تجاری ما را بخوانند.
گاهی اوقات بعضی از مؤسسات دولتی برای مجوز دادن و موافقت اصولی یا شبیه به این ممکن است طرح تجاری ما را مطالعه کنند.
آخرین سؤال اینکه اگر این تعداد افراد قرار است طرح تجاری ما را بخوانند پس چرا طرح تجاری محرمانه است؟
در واقع هیچ کدام از این گروه ها نباید همه طرح تجاری ما را بخوانند .ما به هر کسی ویرایش خاصی از طرح تجاری خود را می دهیم و این با
توجه به نوع کاری است که برای ما انجام می دهد.
به عنوان مثال برای سرمایه گذار مهم این است که قسمت مالی و حساب های مالی دقیق مشخص شده باشد و قسمت فنی را شاید حتی متوجه
نشود در نتیجه ما قسمت فنی که شاید 2الی 3صفحه باید در یک پاراگراف خالصه می کنیم .اما قسمت مالی را دقیق توضیح می دهیم و به همین
صورت در مورد تخصص های دیگر رفتار می کنیم.
یعنی ما یک طرح تجاری اصلی داریم که به شدت محرمانه است به فراخور بخش هایی از آن را تحت عنوان ویرایش های مختلف به افرادی که
باید مطالعه کنند می دهیم .البته حتی در مورد همین ویرایش ها هم تأکید می کنیم که سند محرمانه ای است.
فهرست مطالبی که در طرح تجاری یک صفحه ای )page Business Plan 1 ( به آن می پردازیم به شرح زیر می باشد :
*شرح مأموریت
* اهداف
* استراتژی ها
* برنامه ها
* فرجام
مهمترین دلیل برای داشتن طرح تجاری ،روشن کردن تفکرات شما صرف نظر از اندازه ی شرکتتان است.
هنگام نوشتن طرح تجاری ،تمام آنچه را که قرار است در کسب و کار ما اتفاق بیفتد روی کاغذ شبیه سازی می کنیم و سعی می کنیم پیش
بینی کنیم و خود را برای اتفاقاتی که در آینده ی کسب و کار ما رخ می دهد آماده می کنیم.
به طور مثال اگر در ماه ششم به فالن مقدار پول برای خرید دستگاه نیاز داریم 6 .ماه زمان داریم که به آماده کردن مقدمات آن بپردازیم .
در واقع طرح تجاری یک متن تحریر شده ی دقیق است که به راحتی قابل تغییر نیست .
) 1ارائه های خارج از سازمان :زمانی که ما در یک صفحه طرح تجاری خود را داشته باشیم ،به راحتی می توانیم خارج از سازمان ظرف چند
دقیقه آن را ارائه کرده و یا برای مطالعه به دیگران بدهیم.
) 2الهام بخشی و ایجاد انگیزه :نوشتن طرح تجاری روی یک برگه و مرور هر روزه ی چشم اندازها و نکات مهم آن برای ادامه ی کار به ما
انرژی می دهد و برانگیزاننده و الهام بخش است .
)3تحقیق و توسعه :)Research and Development( برای اینکه بخواهیم روی یک موضوع کار « » R&D کنیم ( R&D به کار خالقانه ای
گفته می شود که به طور سیستماتیک انجام می شود تا به دانش موجود بیفزاید و این دانش را برای ابداع کاربردهای تازه به کار ببرد) و به
بخشهای مختلف خود بدهیم که کار کنند ،طرح تجاری یک صفحه ای می تواند بسیار تأثیر گذار باشد.
) 4راهنمایی فرآیندهای درون سازمان :برای همکاری بخش های مختلف سازمان و اینکه هر کسی به طور دقیق در جریان کارها و نقش خود در
سازمان باشد ،طرح تجاری یک صفحه ای می تواند مفید باشد.
این که ما بتوانیم طرح تجاری خود را روی یک برگه A4 کوتاه و مؤثر بنویسیم کار دشواری است .به گفته ی مارک تواین :اگر به من بگویند
چندین صفحه ی نامه ای را بنویسیم این کار را به سرعت انجام می دهم اما اگر بگویند مطلب خود را در متنی خیلی کوتاه بنویسم به چند هفته
زمان نیاز دارم .
) 1سادگی :یکی از دالیل مؤثر بودن طرح تجاری یک صفحه ای ساده بودن آن است .این که ما در یک صفحه چشم انداز و اهداف یک یا دو ساله
ی آینده و استراتژی های اصلی خود را مطرح می کنیم .
) 2تمرکز :دلیل دوم اینکه طرح تجاری یک صفحه ای متمرکز است و به اصل مطلب پرداخته و حاشیه ندارد.
)3سهولت درک :به دلیل اینکه فقط به نکات اصلی پرداخته و به راحتی قابل فهمیدن است.
) 4تنوع :طرح تجاری یک صفحه ای چیزی شبیه یک جعبه ابزار است که تمام آنچه را که بخواهیم از جمله اهداف اصلی ،استراتژی هایی که
داریم و به تعبیری تمام اِلِمان ها و اجزاء را در خود دارد .
)5سازگاری : )Rigid( طرح تجاری یک صفحه ای قابل تغییر نیست و همه چیز با دقت و کوتاه نوشته شده است .
) 6انعطاف پذیری :ضمن اینکه طرح تجاری یک صفحه ای دقیق است ،منعطف نیز هست ،یعنی اگر به این نتیجه برسیم که یکی از اهداف
مناسب نیست می توانیم آن را اصالح کنیم که ممکن است تغییرات کوچکی در قسمت های دیگر هم ایجاد شود.
با این تعبیر می توان می گفت :ایجاد کسب و کار مانند یک سفر است و طرح تجاری نقشه ی راه شما است.
به طور مثال فرض کنید که قصد سفر به کوه کلیمانجارو و فتح کردن آن را داریم .در این سفر چند نکته وجود دارد :اول اینکه ما برای این سفر
دلیل وجودی کسب و کار ما)
دلیلی داریم که می تواند دیدن طبیعت یا ورزش برای سالمتی خود و ...باشد و به آن دلی ِل وجودی سفر( و به تعبیری ِ
اصطالحا ً Mission یا مأموریت گفته می شود که شبیه یک ستاره ی قطبی به ما می گوید چگونه به هدف خود برسیم .
نکته ی بعدی این که ما هنگام فتح کوه مثالً رویایی را در سر می پروانیم و آن فتح کوه اورست است .این آرزو بیش از اینکه یک نقطه ی
مشخص باشد یک جای مبهمی شبیه ابر الکترونی باالی کوه است و به آن آرزو ،رویا و چشم انداز() Visionمی گوییم Vision .یا همان چشم
انداز جهت حرکت ما را مشخص می کند و به ما انرژی می دهد و برای رسیدن به این رویا تالش کنیم .به طور مثال فردی در کسب و کار خود
آرزو دارد که 20سال بعد موفقترین کسب و کار دیجیتالی را داشته باشد.
نکته ی بعدی جایگاهی هست که ما انتهای برنامه قصد رسیدن به آن را داریم که به این جایگاه خاص که کامالً واضح است هدف(
)objectiveگفته می شود .هدف به معنای ترجمه ی کلمه ی Objective هدفی است که کامال ً مشخص ،قابل اندازه گیری و محاسبه است .به
طور مثال اگر هدف یک شرکت خودروسازی افزایش تولید باشد و از 5000تولید اتومبیل در سال قبل به 5002عدد برسد آیا می توان گفت به
هدف خود رسیده است؟ در ریاضی 5002از 5000بیشتر است ولی در کسب و کار افزایش تولید حداقل 5الی 10درصد است و تا 10
درصد Tolerance محسوب می شود؛ یعنی 4200تا 5200هم 5000گفته می شود .پس می توان برداشت های متفاوتی داشت در حالی که
یک Objective هدفی قابل اندازه گیری و کامالً شفاف است .به طور مثال گفته می شود که هدف من افزایش تولید به میزان 18درصد بیشتر از
سال قبل است به نحوی که 10 -12درصد کاهش هزینه و کیفیت مشابه باشد .یعنی اگر 500عدد بیشتر تولید شود به هدف خود نرسیده و اگر به
1000عدد برسد از هدف خود گذشته است.
برای کلمه ی هدف در زبان انگلیسی کلمات مختلفی از جمله Goal، aim ، Target ، Purpose داریم ولی Objective در مدیریت هدفی کامالً
قابل اندازه گیری است .
یکی دیگر از نکاتی که در این سفر مهم است استراتژی ها و چارچوب های حرکتی ما است که مشخص می کند چه منابعی را اختصاص دهیم و
از چه مسیر و روشی به هدف خود برسیم و به تعبیری یکی دیگر از عناصر طرح تجاری یک صفحه ای چارچوب های استراتژیک ما است .
عنصر بعدی که برای اجرای یک برنامه به ما کمک می کند پروژه های کوچکی است که ما باید برای رسیدن به هدف خود انجام دهیم .به طور
مثال برای کوه رفتن ممکن است نیاز داشته باشیم یک سری وسایل کوهنوردی خریداری کنیم ،بلیط سفر را خریداری کنیم یا اینکه حدود 30بار
قله دماوند را فتح کنیم تا آمادگی این را داشته باشیم که در فشار کم تنفس کنیم .
به این پروژه های کوچک که با قرار گرفتن در کنار هم به ما کمک می کنند به هدف )Objective( خود برسیم اصطالحا ً پروژه های کوچک
عملیاتی )Action Plan( گفته می شود .
در نتیجه این که یک برنامه ریزی )Planning( شامل عناصر مطرح شده زیر می شود :
_1چشم انداز)Vision(
-2مأموریت)Mission(
-3اهداف( )Objectives
-4استراتژی ها()Strategies
)1چشم انداز:
چشم انداز ، )Vision( رویایی است که ما به دنبال آن هستیم و صفت هایی از جمله موفقترین ،بزرگترین ،پولدارترین و معتبرترین سازنده ی آن
رویا است.
انسان ها به دو گروه تقسیم می شوند :افرادی که زندگی روزمره ی عادی دارند و افرادی که رویای بزرگی دارند .انسان های موفق کسانی
هستند که چشم اندازه های دوری دارند ولی کوتاه قدم بر می دارند.
چشم اندازها انرژی ما را متمرکز می کنند و به ما قدرت می دهند تا در مسیر خود حرکت کنیم.
چشم انداز روش یادگیری ما است و خوب است که ما چشم انداز خود را به همکاران و کارکنان خود منتقل کنیم تا به آنها نیز انگیزه و انرژی
برای حرکت بدهیم.
بهتر این است که چشم انداز خود را مفصل و اغراق آمیز بنویسیم .برای نوشتن طرح تجاری یک صفحه ای بهتر است حدود نصف یا حتی
بیشتر از یک صفحه ی A4 را به چشم انداز خود اختصاص دهیم .
در کشور انگلیس تحقیقی را در رابطه با دانش آموزان ابتدایی و نوجوان انجام داده اند؛ اینکه کدام یک از آنها احتماالً می توانند در آینده
شخصیتی معروف ،بزرگ و تأثیرگذار باشند .نتیجه ی این تحقیق نشان می دهد لزوما ً آنهایی که درس خوان تر هستند و یا خانواده های
سر هستند که رویای خود را به واقعیت برسانند ،آینده حمایتگری دارند ،مؤثرترین افراد در آینده نیستند .بلکه آنهایی که رویای بلندی دارند و م ّ
های موفقی خواهند داشت .همانطور که قبال ً به آن اشاره کردیم کارآفرینان چشم اندازهای بلندی دارند و ( Visionary رویایی) هستند و تعیّن(
)Determinationدارند که چشم انداز خود را به واقعیت تبدیل کنند.
به طور مثال استیو جابز در دوران نوجوانی خود برای تهیه ی پول غذای خود شیشه ی نوشابه جمع آوری می کرد و امروزه بسیاری از جوان
های ما شرایطی بهتر از او دارند .کسانی که رویا و آرزوی بزرگ شدن را داشته باشند شانس بیشتری برای تأثیرگذاری در دنیا را دارند .مهم
نیست کجا دنیا و درچه وضعیتی باشید .به گفته ی دکتر شریعتی هر انسانی شبیه یک فلش است بیش از اینکه کجا باشی مهم این است که جهت
شما به کدام سمت است؟
چشم انداز یکی از مهمترین عناصری است که می تواند ما را به سمت موفقیت ببرد.
)2مأموریت:
مأموریت )mission( دلیل وجودی کسب و کار ما است .دلیل وجودی یعنی که اینکه اصالً هست که چه کاری را انجام دهد که به آن مأموریت
گفته می شود .به طور مثال یک نفر مأموریت تولید لباس و دیگری مأموریت فیلمبرداری را دارد.
مأموریت خود را کوتاه و با صفت های جذاب و پر هیجان بنویسید .به طور مثال والت دیزنی )Walt Disney( می گوید مأموریت من شاد کردن
مردم است که در واقع با یک جمله ی کوتاه تمام کارهایی که در این حوزه احتماالً بتواند اتفاق بیفتد را توضیح می دهد.
)3اهداف:
*این کسب و کار برای موفقیت بعد از یک سال به چیزی دست خواهد یافت؟
به این دوره ی زمانی یک یا دو ساله Period گفته می شود که با T نشان داده می شود.اینکه ما در این مدت می خواهیم به چه چیزی دست پیدا
کنیم و به موفقیت برسیم را اهداف می گوییم.ما در طرح تجاری یک صفحه ای خود می توانیم 5-6هدف را بنویسیم .یک مدیر خوب صرف نظر
از جایگاه شغلی خود باید برای برنامه خود حدوداً بین 7-9هدف را در نظر بگیرد .بیش از 9هدف را نمیتوان کنترل کرد و کمتر از آن هم از تمام
انرژی خود استفاده نکرده است.
آقای جیم هوران در کتاب طرح تجاری یک صفحه ای تعداد 8و 7هدف و شخص به نام ُکنس رقم 9را توصیه می کنند.
هدف های ما باید قابل اندازه گیری()Measurableباشند .قابل اندازه گیری بودن یعنی اینکه به طور مثال اگر قرار است به 18درصد رشد در
تولید خودرو برسیم دقیقا ً یک عدد مشخص است .البته بعضی از اهداف ( subjective اهداف ذهنی) هستند که به راحتی قابل اندازه گیری نیستند
مانند :رضایت کارکنان ،رضایت مشتری ها و ....
)4استراتژی ها
*این کسب و کار در طول زمان چگونه ایجاد و مدیریت خواهد شد؟
استراتژی یعنی اینکه ما در طول زمان با چه چار چوب حرکتی می خواهیم به اهدافمان برسیم.
یکی از استراتژی های مهم قرن ،21استراتژی برون سپاری )Out Sourcing( می باشد.
*(هنگامی که یک سازمان برخی از فعالیت ها یا فرآیندهای کسب و کار خود را به عرضه کننده ای در بیرون از شرکت یا سازمان خود بسپارد
این عمل را برون سپاری می نامند).
)5برنامه ها:
*چه پروژه ها و فعالیت های خاصی در این سال جهت دستیابی به اهداف صورت خواهد گرفت؟
پروژه های کوچکی هستند که در آنها زمان شروع ،زمان پایان ،بودجه و مسئول دقیقا ً مشخص شده و بعضی از آنها در جهت هدف ما ،بعضی
در کنار هدف ما و بعضی ممکن است خالف جهت اهداف ما باشند و در نهایت به ما کمک می کنند تا به اهداف خود برسیم.
در این قسمت به بحث در مورد مدل کسب و کار( )Business Modelمی پردازیم Business Model .واژه ی بسیار جدیدی در حوزه مدیریت
است که عمر کوتاهی (مثالً 15ساله) در فضای کسب و کار و مدیریت دارد .قبالً از واژه ای شبیه بیزینس مدل و در رشته ی کامپیوتر استفاده
می شد که خیلی شبیه به آنچه که امروز به آن بیزینس مدل می گوییم نمی باشد.
Business Modelمعماری و سناریوی کسب و کار ما است .روشی است که ما کاال یا خدمت خود را تولید و عرضه می کنیم .این که به چه
کسی عرضه می کنیم و چه ارزشی برایش ایجاد می کنیم و بابت چه چیزی و چگونه پول دریافت می کنیم.
خیلی از افراد معتقدند هنگام صحبت از استارت آپ ها( واحد نوپای جدید نوآور) بیش از بیزینس پلن به بحث در موردBusiness
Modelبپردازیم .اینکه مدل کسب و کار ما چیست ،چگونه استارت آپ ما به جلو حرکت می کند و چگونه تغییر جهت می دهد.
امروزه مدل کسب و کار ما طبیعتا ً تحت تأثیر IT و تکنولوژی های اطالعات هستند.
: Content)1آنچه که کسب و کار ما عرضه می کند .به طور مثال دانشگاه آموزش می دهد و پژوهش انجام می دهد و بانک پس انداز و
پولهای مردم را جذب می کند ،وام می دهد و سرمایه گذاری می کند .این نمونه کارها اصطالحا ً Content کسب و کار هستند.
:Context)2روش کسب و کار ما است .این که چگونه کسب و کار خود را انجام می دهیم .به طور مثال روش آموزش دانشگاه های دولتی با
خصوصی متفاوت است.
)3زیر ساخت( : )InFrustructureبرای ایجاد کسب و کار نیاز به یک مکان و فضای فیزیکی داریم .به طور مثال دانشگاه نیاز به ساختمان،
سالن ورزش ،آزمایشگاه ،کالس ،کامپیوتر و ...دارد.
با وارد شدن IT به دنیای کسب و کار می توانیم حرفه ای داشته باشیم که Content و زیر ساخت را آوت سورس )Out Source( کنیم ( .یعنی
کار خودتان را به کس دیگری بدهید).
به طور مثال دانشگاه های پیام نور ،دانشگاه رویال رودز کانادا ،کورسرا( ،)Courseraادکس( )edxو خان آکادمی که سیستم آموزشی مجازی
دارند ،نه استادی دارند که Content تولید کنند و نه حتی ساختمان و زیر ساختی برای آموزش دارند.
همچنین در گذشته خدماتی مثل پرداخت قبض ها یا واریز و برداشت وجه نقدی در بانک ها انجام می شد امروزه افراد در منزل با کامپیوتر
شخصی خود این کارها را انجام می دهند و InFruStructure فرد ( ،کامپیوتر ،ساختمان منزل و )...همه در اختیار بانک قرار گرفته است و اگر
در طی پرداخت قبوض خود اشتباهی رخ دهد مسئول این اشتباه خود فرد است .
Business Modelچیزی بین استراتژی و اجرا( )Impritationاست .نه از نوع راهبردهای کالن و نه از نوع روش های اجرایی است بلکه
بیشتر از نوع سناریو و معماری است.
: Revenue Model)3این که من این ارزش را به چه قیمتی می فروشم و چگونه کسب درآمد می کنم و این مدل ،مدل ساده تری از کسب و کار
ما می باشد .
در این قسمت با بیان 2نوع متفاوت کسب وکار به بررسی Business Model می پردازیم.
در حرفه ی نه چندان پیچیده ای همچون نانوایی مشتری ها )Customer( چه کسانی هستند؟ اهالی محل ،کاسبان محل ،عابرانی که از نانوایی
گذر می کنند و...
Valueیا همان ارزش نانوایی چه چیزی می تواند باشد؟ به طور مثال نانوایی تمیزی هست ،نان سالم و گرم و مرغوب به مشتری می دهد و با
همه با احترام برخورد می کند.
Revenueیا همان درآمد نانوایی از کجا می آید؟ نانوا مستقیم با دادن نان به شما پول دریافت می کند .بر فرض ممکن است با کسی هم که
آشنای او باشد به صورت هفتگی حساب کند .اگر کمی دقت کنیم در این مثال مدل کسب و کار خاص و متفاوتی ارائه نشده است .
حدود 10سال پیش آمازون فقط کتاب می فروخت .اگر بخواهیم Business Model آمازون را بررسی کنیم می توان گفت مشتری های(
)Customerآمازون فروشندگان و خریداران کتاب ( کتاب های دست دوم) بودند .اولین ارزشی )value ( که آمازون ایجاد می کرد معرفی دو
نفر به هم چه بسا از نقاط مختلف دنیا بود .چه بسا اگر آمازون نبود فروشنده و خریدار کتاب هیچگاه همدیگر را نمی یافتند .دومین ارزشی که
آمازون اضافه کرد ایجاد یک معادله منصفانه بود؛ به طور مثال اگر هر یک از طرفین معادله در ارائه محصول یا پرداخت وجه کوتاهی می کرد
آمازون مانع این اتفاق می شد .ارزش دیگری که آمازون می توانست ایجاد کند این بود که اگر هر یک از طرفین معادله اعتراضی داشته باشند
معامله فسخ می شد و به هم می خورد .به طور مثال اگر کتابی که به دست خریدار می رسید تعدادی از صفحات اول را نداشت پول و کتاب به
صاحبش برگشت داده می شد .
حال اگر محصول ارسالی در طی سفر آسیب می دید این آمازون بود که محصول را بیمه کرده و در این مواقع هزینه را پرداخت می کرد .به طور
مثال در یک معامله فروشنده 35دالر پرداخت می کرد و آمازون با قیمت 30دالر کتاب را ارسال کرده و 5دالر هم به عنوان در آمد و برای
پرداخت هزینه های بیمه و ...اختصاص می داد.
در همان سال ها مقاله ای منتشر شد که نشان می داد آمازون بابت هر کتاب که فروخته می شد مقداری هم از جیب خود هزینه می کرد در نتیجه
این سؤال پیش آمد که مدل کسب و کار آمازون چگونه است و چه کاری انجام می دهد؟
در اصل داستان از این قرار است که کار اصلی آمازون فروشندگی کتاب نیست؛ بلکه استفاده از اطالعاتی است که از کاربران دریافت کرده است .
به طور مثال شخص غذای گربه ای تولید کرده که موجب کاهش ریزش موی گربه می شود .این فرد چگونه می تواند محصول خود را تبلیغ کند؟
به سراغ آمازون می رود .آمازون با یک سرچ ساده می تواند مثالً 100میلیون اسم و آدرس و ایمیل از کسانی که کتابهایی در رابطه با نگهداری
گربه و از این قبلی جستجو کرده اند را بیابد و نام و ایمیل آن شخص فروشنده را برای آنها ارسال کند؛ بدون اینکه اصالً مشخص شود که برای
آمازون است .اگر به این صورت نگاه کنیم می توان گفت مشتری های )Customer( آمازون کسانی هستند که می خواهند تبلیغ محصولی را
بکنند.
ارزش( )Valueآمازون ،ایمیل هایی است که دقیقا ً به بهترین افرادی که می توانند مشتری شوند ارسال می شود.
در مدل کسب و کار استروالدر که به بوم کسب و کار شهرت دارد مهمترین جزء ( Customer Segmentation تقسیم بندی مشتری) می
باشد یعنی آن بخش از مشتری هایی که می خواهیم به آنها جنس خود را بفروشیم .
جزء دوم بوم کسب و کار استروالدر ( Value proposition ،پیشنهاد ارزش ) می باشد یعنی اینکه من به مشتری چه چیزی را می فروشم .
جزء سوم Channel می باشد .یعنی اینکه من از چه طریقی ارزشی را که برای این بخش از مشتری پیشنهاد می کنم به دستشان برسانم.
و این چهار قسمت شبیه به تکه های یک پازل به هم متصل می شوند .مهمترین اجزاء در این مدل کسب و کار مشتری ،ارزشی که به مشتری می
دهیم ،کانالی که از طریق آن این کار انجام می شود و ارتباط با مشتری ،می باشد.
به این معنی که ما طبیعتا ً برای اینکه درآمد داشته باشیم این کار را انجام می دهیم .دو عنصر بعدی در این مدل( Key Operation عملیات و
کارهای اصلی و کلیدی) و ( Key Resources منابع مهم و کلیدی) هستند که ما برای ایجاد ارزش به آنها نیاز داریم.
جزء بعدی در این مدل( Partnership شرکا ) هستند که ممکن است بعضی از منابع کلیدی( مانندپول) را در اختیار ما بگذارند و یا اینکه یک
سری از فعالیت های کلیدی ما را انجام دهند.
فعالیت ها ،منابع کلیدی و شرکا ،ساختار هزینه ی ( ) Cost Structure ما را تشکیل می دهند که نهمین قسمت از بوم کسب و کار استروالدر
است.
قلب این مدل مشتری ها هستند .باید اول از همه توجه به این داشته باشیم که چه ایده ای نیاز مشتری را برطرف می کند و چه فعالیتی برای
مشتری ایجاد می کند یا اینکه چه مشکلی را برایش حل می کند.
دومین جزء مهم که آن بسیار اساسی است ارزشی است که ما به مشتری پیشنهاد می دهیم و البته این که از چه کانالی ارزش را ارائه کنیم و چه
ارتباطی با مشتری برقرار کنیم که ماندگار شود که این 4عنصر منجر به این می شود که ما در آمد جزء پنجم داشته باشیم.
دو جزء تعیین کننده ی دیگر منابع کلیدی و فعالیت های اصلی است که ممکن است از خود ما باشد یا اینکه از یک مجموعه همکار و شرکاء
کمک گرفته باشیم که طبیعتا ً باید به آنها هزینه پرداخت کرد و قسمت قابل توجهی از این مدل کسب و کار ساختار هزینه ی ما خواهد بود که امید
بر این است که درآمد ما بیشتر از هزینه مان باشد.
در این قسمت به مبحث طرح تجاری کامل و بررسی عناصر آن می پردازیم :
)1اولین بخش نگارش طرح تجاری کامل Cover pageیا ( Introduction مقدمه) و به عبارتی صفحه ی معارفه می باشد که شامل موارد زیر
می شود:
الف :نام و آدرس کسب و کار ( .حتی اگر شرکت ما ثبت نشده و آدرس موقتی داشته باشیم).
ج:ماهیت کسب و کار :اینکه در واقع چه کاری می خواهیم انجام دهیم و کسب کار اصلی ما چه چیزی است .به طور مثال تولید کفش یا فروش
کاال به صورت اینترنتی و ...
د :بیان نیازهای مالی :اشاره به مسائل مالی کسب و کار جزء مهمی در قسمت صفحه ی معارفه ی ما می باشد که خود شامل چند عنصر است.
اول اینکه پیش بینی می کنیم کسب و کار ما چند تومانی است.دوم اینکه چه مقدار از این مبلغ و به چه صورتی جذب شده است .به طور مثال
مقداری از این مبلغ توسط خود کارآفرینان و مبلغی هم با وام گرفتن از صندوق شکوفایی و نوآوری تأمین شده است .سوم اینکه بیان می کنیم چه
مقدار از مبلغ تأمین شده ی ما باقی مانده است و در آخر اینکه انتظار داریم سرمایه گذار چه مقدار از این مبلغ را برای ما تأمین کند.
هـ :بیان محرمانه بودن گزارش :بیان اینکه این گزارش محرمانه است و شخص دیگری نمی تواند از آن استفاده کند.
صفحه ی معارفه اولین صفحه ی طرح تجاری ما می باشد در صفحه ی بعدی به خالصه ی اجرایی می پردازیم .
موارد مهم و اصلی کسب و کار ما ساختار مالی و مزیت های ما نسبت به رقبا می باشد .خالصه ی اجرایی آخرین قسمتی است که در نگارش
طرح تجاری نوشته می شود .یعنی بعد از اینکه طرح تجاری به صورت کامل نوشته شد در آخر خالصه ای 3-4صفحه از آن تهیه می کنیم.
ممکن نیست کسی صرفا ً با مطالعه ی خالصه ی اجرایی روی شما سرمایه گذاری کند ولی قطعا ً امکان دارد با مطالعه ی آن شما را
رد Reject کند.
خالصه ی اجرایی باید کامل با بیانی زیبا و شیوا و صفات هیجان انگیز و تأثیرگذار نوشته شود.
) 3تحلیل صنعت :قسمت بعدی تحلیل صنعتی است که ما در آن کار می کنیم که خود شامل عناصر زیر می باشد.
صنایع مختلف مثل کاالهای متفاوت هر کدام دوره ی عمری دارند یعنی صنعت از یک جایی شروع می شود به اوج خود می رسد و بعد از مدتی
دوران نزول و از رده خارج شدنش را طی می کند .به طور مثال صنعت تولید کفش روتین و معمولی ،صنعت تولید فوالد یک صنعت پیر و قدیمی
و صنایع الکترونیک جدید و نوآورند و صنایعی که بر روی IT استوار است از همه جوانترند و بیشترین ورشکستگی ها و بزرگترین موفقیت ها
در صنایع IT رخ می دهد.
در نتیجه ما در تحلیل صنعت خود به این می پردازیم که آینده ی این صنعت به کجا می رود و در چه جایی ممکن است آسیب ببیند.
ب) تحلیل رقبا :یکی دیگر از عناصری که در تحلیل صنعت خود به آن می پردازیم تحلیل رقبا می باشد .ما باید از رقبای خود اطالع داشته باشیم
و اصطالحا ً حتی سطل زباله ی رقبای خود را نیز بگردیم ،چرا که کامالً ممکن است با این کار مسیر کسب و کار ما تغییر کند.
دو دسته از رقبا از بقیه مهمترند ) 1 :رقبایی که سهم بزرگی از صنعت دارند.به طور مثال برای تولید لپ تاپ شرکت های اپل و سونی سهم جدی
از بازارها دارند و باید روال تغییر تکنولوژی توسط این شرکت ها را برای تولید محصول خود در نظر گرفت.
) 2دومین گروه رقبایی هستند که کمی عقب تر یا جلوتر از ما هستند و هر لحظه ممکن است از آنها جلوتر رفته و سهم بازارشان را متعلق به
خود کنیم و بالعکس.
ما می توانیم مشتری های بالقوه و بالفعلی که در بازار هستند را به صورت مختلفی تقسیم بندی کنیم .به طور مثال از لحاظ جنسیت ،سن ،سطح
سواد ،دهک های در آمدی ،محل جغرافیایی زندگی آنها و ...نکته ای که در رابطه با این تقسیم بندی وجود دارد این است که افرادی که در یک
بخش قرار می گیرند عادت و رفتار خرید مشابهی دارند و ما باید تصمیم بگیریم که کدام بخش یا بخش هایی را به عنوان مخاطب و بازار هدف
خود ) Target Market( انتخاب کنیم .ممکن است این تقسیم بندی بر محصوالت مختلف متفاوت باشد .به طور مثال در رابطه با تولید عینک
تقسیم بندی ما می تواند به دو گروه مشتری های زن و مرد باشد ؛ ولی در رابطه با بنزین مالک تقسیم بندی می تواند سطح مصرف بنزین باشد.
عوامل مختلفی هست که می توان با آن بازار را تقسیم بندی کرد؛ ولی مهمترین دلیل عوامل دموگرافیک( )Demographicو جمعیت
شناسی می باشد مثل سطح سواد ،سن ،جنسیت و ...
د)پیش بینی آینده ی صنعت :ما باید تحلیلی از آینده ی صنعت خود به خصوص در مسائل تکنولوژیک داشته باشیم؛ چرا که با تغییر تکنولوژی
یک سری از کسب و کارها از رده خارج می شوند.
بخش بعدی که در طرح تجاری کامل مطرح می شود شرح فعالیت کارآفرینانه ما می باشد که شامل موارد زیر می باشد:
در این قسمت به این مطلب می پردازیم که چه محصول و یا خدماتی را ارائه می دهیم.
بعضی از کسب و کارها تولیدی اند؛ به طور مثال کفش تولید می کنند و بعضی از کسب و کارها خدماتی اند به طور مثال مشاورهی حقوقی،
مشاوره ی تربیتی ،طراحی وب سایت و ...
کسب و کارهای تولیدی و خدماتی با هم متفاوتند .نتیجه ی کسب و کار تولیدی محسوس ولی در امور خدماتی مثل مشاور حقوقی نامحسوس
است .در کسب و کارهای تولید ما به ویژگی های شخصیتی و ظاهری تولید کننده اهمیت نمی دهیم در صورتی که مهارت های بین فردی در کسب
و کارهای تولیدی ممکن است از زمان تولید تا مصرف چند ماه یا بیشتر طول بکشد .ولی کارهای خدماتی به صورت همزمان تولید و مصرف می
شوند .به طور مثال یک مشاوره حقوقی همزمان که به ما مشاوره می دهد در همان لحظه از خدمتی که ارائه می کند استفاده می شود .عموما ً در
فرآیند کارهای تولیدی نمی توان اظهار نظری کرد در صورتی که هنگام عرضه ی کارهای خدماتی می توان با همدیگر تعامل داشته و نظرات خود
را بیان کنیم.
سؤالی که مطرح است اینکه کارهای تولیدی بهتر است یا کارهای خدماتی؟ جواب اینکه هر دو کار مقدس و ارزشمند هستند ولی کارهای تولیدی
سخت ترند و مشکالت بیشتری دارند .دنیای امروز دنیای خدمات است 80.درصد نیروی کار جامعه ی آمریکای شمالی کارهای خدماتی انجام می
دهند .به نظر می آید آینده ی دنیا ،آینده ی خدمات است و کمتر از 20سال بعد چیزی در حدود 3درصد نیروی کار دنیا کار تولیدی می کنند.
بزرگترین کارهای تولید خودرو سازی می شود .جنرال موتورز یکی از بزرگ ترین خودرو سازهای دنیا معتقد است که یک شرکت خدماتی است
و ترجیح می دهد قطعات و حتی اتومبیل کامل خود را پارتنرها و شرکای او ساخته و خود ،کارهای خدماتی آن از جمله طراحی و تبلیغ را انجام
دهد .
در نتیجه ما در شرح فعالیت کارآفرینانه خود اشاره می کنیم که چه محصوالت و خدماتی را عرضه می کنیم و حتی اگر کسب و کار تولیدی داریم
بهتر است کارهای خدماتی مثل خدمات پس از فروش را برای محصول خود در نظر بگیریم.
ج) اندازه ی کسب و کار :در این قسمت تعداد کارمندان و مقدار سرمایه اولیه خود را ذکر می کنیم و همچنین پیش بینی از گردش مالی خود
خواهیم داشت.
در شرح فعالیت کارآفرینانه ،هنگام معرفی کسب و کار خود به معرفی مؤسسین و تیم کارآفرین خود و بیان پیشینه و تجربه ی آنها می پردازیم.
اینکه داریم در مورد کسب و کاری صحبت می کنیم که هیئت مدیره ی آن چیزی حدود 150سال تجربه دارند یا یک سری جوان که صرفا ً نمره ی
20در ریاضی یا رتبه ی 5کنکور دارند و این دو با هم خیلی تفاوت دارند.
2
01
x soc x 1 1 2
x ÊÓ
Ç ãæÏ å íÇä
Í ÑÏ
01 01
01 12 1
1toc
2
x
3 9nis 2 x9 3 9
01
1
S
1 1 1 1 1 1
4 3 6 4 3
1 1
1 3 5 9 51 51 5 51
84
21
21
21 21
@tkh94
به چند طریق می توان پنج حرف از حروف کلمه(( )) INDEPENDENTرا انتخاب کرد؟
مجموع مساحتهای تمام مثلتهایی که رأسهای آنها همچنین رآسهای مکعب واحد هستند
2
16 91 a2 001
26 a 83
2
14 b6 001
28b 81
2
93 61
c 001
22 c 84
2
41 c42
001
27d 82
بیابید4,که5در آنها
,1 ,را3, 2 تعداد تمام جایگشتهایی از ارقام
مجموع ارقام دو مکان اول کوچکتر از مجموع ارقام دو مکان آخر باشد.
@tkh94
به چند طریق 5حرف Xمی توانند در مربعهای شکل زیر قرار بگیرند
@tkh94
1
nis y
soc 2 x ،مقدار 4 CAدایره رسم شدهاند .اگر
بر BA
و Aدو مماس از نقطهی
کدام است؟
B
C
7 7
8 )ب 8 )الف
3 3
4 )د 4 )ج
tkh94@
DCBA
.مستطیل است
E GD ; 1FA ; 1BA 3
x nat x
کدام است؟ مقدار
3 2
A 1 1
D
F G 4 )ب 3 )الف
3
5 4
B C 6 5
)د )ج
tkh94@
CBA
.مثلث است یک
A
CD ; DB 30
; 45CA ; 9BA 6 n m
9
6
m
کدام است؟n مقدار
B n C
m D
8 2 2 2
9 د) 3 ج) 3 ب) 3 الف)
@tkh94
کدام است؟
@tkh94
@tkh94
@tkh94
x x x ،است
مثبت 4
x آنxدرf 9 21
1 بزرگترین بازهای که
1 0 , )ب
0 4 , )الف
, )د
,
001 001 )ج
tkh94@
1
x f
x11 21 x 1
را بیابید؟ دامنه تابع
tkh94@
x1g 1 5 x 5 x )ب
x 1f 1 x x )الف
x 1k 1 x x )د
x 2h 2 x x )چ
x h
را بهضورت
x g 4 3
x تابع.مفروض است :
g
با ضابطهی تابع
x است؟
go h 1 x .کنیمgتعریف می
x کدام
ogog x h n
...
1 x 4 1 n
)ب
4 n 1 4 n x
)الف
4 n
1
4 n x )د
1 x 4 1 n
)چ
tkh94@
)5 جواب
01 3 7 3
1 01
3 3 !
76 6
2 ! !201 201
tkh94@
)6 جواب
B A
x m y
n 8 6 n 2
n 5 3 n 2
n 4 2 n 2
n 3 1 n 2
n 1 n1 2
n 0 n2 2
n 1 n3 2
n 4 n6 2
@tkh94
11000 11000
01010
10100 01001
10010 00110
10001 00101
01100 00011
b a
3 b 2 b b a gol 3
2 b a gol
b 21
b
62 a
b a , 2
3
gol 21
3
21b 2 b b a gol 21 b a gol
b 2
2
e x x 1 ;
x f
e x x ;
3
1e 2 e 2 e x2
3
xdx xd3
1 x13 f
nl 1 1
x 2
e
2 2 2 e
3 3
1 12 2 4
1soc x
xd 0 2xd 0soc xdx
2
2 2 2
3 3
2 3 x 2 1
nis 4x
4 0 8 2 0
0
2
2 soc nis 2x 2
0 02x xd 2 xd 0 2
soc x
0
1 1 2 1 1
tdt01e t
xd x01e x 3
1
2 2 2
td xdx 1 t 0x 2 2
ud td
u t
t
v et vd td e
xd 1e nlxdx
x 1
xd1e nl e
1 1e
1 e 1 e
1
ud xd u
nl x 1 0
x
v x vd xd
1
51 32
8 8 8 8 x 8
d x xd01x 51
xd x x01 x5 3
32
32
0
åÑ
Î æÏ ÇÏ
Ï ÚxÊ:
åÑ
Î å Ó ÇÏ
Ï Ú Êy :
y x 02
54 3y 2 x
B 1 c b nis1 nis
nat 03
B 3 c b nis 3 nis 2 2
C B 06
C B 06
C 51 B 57
;
C B 09
c b
1c 3
1
b c b
c b 3
c3 b
1 54 03 1toc3 toc
nat B 57
57
3 54 toc
toc 57 1 1toc
03
c b a
3 1 1 1
a a c c b
1 1 1
c
b a 3
b a a c c b
1 1
a c c b b a 3
2 b a a c c b
1
3 9
2
3
2
1 2
soc soc
2
2 2 14 2 3 ? soc
y 2^x=)x(f
x
91- 81- 71- 61- 51- 41- 31- 21- 11- 01- 9- 8- 7- 6- 5- 4- 3- 2- 1- 1 2 3
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
ریاضیات دوازدهم تجربی
c a
cb ba da cb da 1
d b
c a
cb dc da cb da 2
d b
c c a a
2 1 ,
d d b b
d c b, ,a , 0
قرار دارد؟7 و2 عدد گویای مثبت باشند حاصل کدام کسر زیر همواره بینbدوa , اگر
7b 2a 2 b 7a b 2a b a
b a )د b a )ج b a )ب 7 2a )الف
ba ac cb cb ba ca
01 9
a c c b b .a a c c b b وa ،حقیقیcاعداد
b ,a ,
a c b
a c c است؟
b b کدامa حاصل عبارت
49hkt@
DB 1
= DB .3 = BA
3 BA
ED DB
=
EA BA
ED 1 ED 1
= =
4 DA 3 EA
DB 1
=
3 BA
1 3 3 ED
21 = x = =
4 x DA x
2
xx 1
x x ?
2
x y x y 2
, مطابق شکل زیر بیشترین مساحت دایرههای مماس بر نمودار توابع
1 0 ,
کدام است؟ در بازه
8 )ب 8 )الف
x
23 )د 61 )ج
49hkt@
3 1 , 0 6 ,
می گذرد و فاصله آن از نقطه شیب خطی با شیب گویای مثبت که از نقطه
@49hkt
الف) مخروط
را یک واحد در راستای محور افقی به سمت راست منتقل می کنیمf ابتدا نمودار تابع
سپس نسبت به محور افقی قرینه نموده و در مرحله بعد دو واحد در راستای محور عمودی
x 2
x x g x f , 1
x 3
x x D g 1 D| f 3 ,
D f gx x
x g D D gof, |
x ,3 1,x x | 1
x , , x x |
01 1
01, ,
011
soc x 2nis 2
x 2
2
2 soc
x1soc 2
x
soc 0x soc
3 2
x 2
k k x soc
2 x 1
2
x 3 ف???اق??د ج?واب
soc
)الف
3
1
3 2
032 1soc
2
soc 51
4 2 2
3 2 3 2
soc 51
2 4 )ب
0x 33 3
mil 0
0 3
x 3 3x 3
)الف
0 2x 3
mil
x 14x 3 3
x 0
mil mil
2x 3 2x 3
2x 3
x 1 x x 2 3 x 4x 3 3
x 14x 3 3
x 1
4x 3
mil
2x 3 x 4 x
x 1
x 1 2
1 1
mil
x x2 3x 2
x 1
4 42 )ب
x 4f 2 52 1
4
x x
4 3
1 x 4 5 x 2 x2 5 3 1x f 24 4 2
5
2x
1
x g
x 4
2
2 x 2
2 2x x4 1 2x
4
1
x g 5 2
x 2 4 x 4
2
8 پاسخ سوال
9 پاسخ سوال
t t f
t 2
5
t t f 1 2
= سرعت لحظه ای
f 5 02
f 0 5 52
4
5 5 = سرعت0 5
متوسط
t 5 2 t 4 1 2 t /
10 پاسخ سوال
x2 x 0 x2 x
f 1 lim lim lim( x) 1
x 1 x 1 x 1 x 1
x 1
f 1 lim
x2 x 0
lim
x 2
x
lim( x) 1
x 1 x1 x 1 x 1
x 1
f 1 f 1
.مشتقپذیر نیستx 1 درf
11 پاسخ سوال
x x x f 2
2
x x f 2 2
x x f 2
1 0 x2 0
x 1
-2x+2 + -
است در نتیجه از مثبت به منفی تغییر عالمت دادهx 1 چون مشتق در نقطه
x x x f 1
1 1 2 1 x
x f 1
1 2 x 1 2 x
3
x x بحرانی
0نقطه
1 طول 2 0
1x f
تابع 4
5 3
1f 3 f , 1 f 1 ,
4 4
ماکزیمم مطلق مینیمم مطلق
13 پاسخ سوال
x y 21 y x 21
D x x yx x p , 21 , p
x 2
x p21
x 2 0
6x 0 x21 p
, p mil x, p
x
x
mil x p 63 6
) ( nim x p 63
14 پاسخ سوال
5 a 01 2a
4 b 8 2b
c c 2 c 2 b
2
3a 2 c 2 9 61 52
FF 6
, 5B 2, ,1A7, A1 3, ,1F5, ,
F, 11
15 پاسخ سوال
x 2
2 2
2 y 3
r2 3 2 ,
,O
2 2
y 8x 2 y 1 x y0 2 3x 2 4 2
2r 2 ,O2 1 ,
2 1
2 2
2 OO
3d 2
r r d 2