Professional Documents
Culture Documents
در تاریخ 24و 25مارس 2018چند چنل مشترک (کرایون از طریق لی کارول و آدوراندا از طریق ماریلین
هارپر) در ساکرامنتو انجام شد که در مورد زندگی عملی برای روح های کهن بود .خالصه ای از آن ها ترجمه
شده است .این پیام ها در سه جلسه بودند .در جلسه اول چنل مشترک بود .جلسه دوم فقط کرایون ،و جلسه
سوم هم چنل مشترک بود.
در این پیام ها ،کرایون مواردی را مطرح می کند و انجام دادن آنها را سخت و بسیار سخت می گوید .در کتاب
«سفر به خانه» از کرایون مکانیزم اعمال دنیای فیزیکی و هدف آنها و دیگر مسایل به خوبی شرح داده شده
اند ،و با خواندن آن کتاب درک موارد گفته شده در این پیام ها راحت تر خواهد بود.
جلسه اول :در این جلسه ابتدا آدوراندا و سپس کرایون چنل داشتند.
آدوراندا
ما آمده ایم اینجا که در تفریح کردن شما به شما کمک کنیم ،یعنی در تکامل شما .… .شما خودتان هستید
که تجربیات خود را خلق می کنید .بعضیها میگویند چرا من تصادف ماشین ،چرا همکار بد و چرا این همسر
یا شوهرم را خلق کرده ام؟ اگر دست من بود این کارها را نمیکردم .شما این کار را می کنید که تکامل پیدا
کنید.… .
ما اینجا هستیم تا روند تکامل شما را شتاب بخشیم ،چون شما نشان دهنده های راه برای بقیه هستید .… .به
درون غده صنوبری خود نفس بکشید ،اگر نمی دانید کجاست ،آن غده ی ریز در وسط مغز شماست .این را
می گوییم تا بتواند آن را تصویرسازی کنید .این گونه شما آن را فعال می کنید و می توانید پیام ها را از منبع
بگیرید ..… .شما همیشه دارید منبع را تجربه می کنید؛ هر نفسی که می کشید ،البته نفس شما است ،اما
آن ،نفس تمام هستی هم هست .… .پس وقتی نفس می کشید و نفسی را به درون می دهید که مفرح و لذت
بخش نیست ،از خودتان بپرسید که چرا این خلقت را خلق کردهاید؟ … .چون شما میدان کوانتومی این جهان
هستید .شما مرحله بعدی تکاملی هستید .… .ما هر کدام از شما را در آن وضعیت عشق بی قید و شرط نگه
می داریم ،و شما می توانید آن را وارد درون خودتان کنید .و می توانید با آن به سالمتی کامل برسید ،به
خرد تمام دوران برسید … .می دانید که شما خودتان هستید ،تبریک می گوییم که خود را نشان دادید ،شما
قسمت سخت را پشت سر گذاشته اید.… .
کرایون
آنهایی که در اتاق هستند و آنهایی که گوش میکنند ،روح کهن هستند .شما روح های کهن مثل کمد هستید
(خنده حاضرین) ،شما در سطوحی نحوه کارکرد چیزها را می دانید .… .شما روح های کهن اکنون در زمان و
مکان و سن مناسب هستید ،برای همین آمده اید .… .شما برای این تغییر ( )2012آمده اید ،آمدید کارهایی
را بکنید که من به آنها برداشتن بارهای سنگین میگویم .که در چنل بعدی در مورد آن صحبت خواهیم کرد.
… .به شما گفتیم که دی ان ای شما در کمتر از ۵0درصد ظرفیت خود کار می کند و برای همین شما زندگی
های گذشته و اتفاقات گذشته را به یاد نمی آورید .آنچه از قبل آموخته اید را به یاد نمی آورید ،ولی همه اش
آنجاست؛ و همچنان که در این انرژی جدید به جلو می روید ،بعضی از آنها بیدار می شوند .و البته گاهی این
بیدار شدن بهای خود را دارد.… .
شما کاتالیزورهای این تغییر هستید ،و هر کدام از گروه های کهن مانند یک کارت وحشی هستید ،می توانید
تصور کنید که این چه تاثیری بر این سیاره می گذارد؟ … .چیزی را به شما بگویم ،تاریکی آمده است که با
شما بجنگد ،شما هدف آن تاریکی هستید .چون شما آن فرد باتجربهاید ،شما هستید که ابزار جنگیدن را
دارید.… .
بعضی از شما فکر میکردید که بعد از 2012زمانهای بهتری خواهد بود ،اما برای بعضی از شما بدتر شد .و
حاال دارید درک می کنید که توانایی برنده شدن کامل در این نبرد را دارید .عزیزانم شما گروه منتخب
هستید… ..و نه با ابزاری که قبالً داشتید ،بلکه با عمل دلسوزانه ،تفکر مثبت ،جمالت تاییدی ،و لذت بردن
بدون توجه به هر آنچه که بر شما اتفاق می افتد ،نبرد را خواهید برد.… .
تاریکی با تمام توانش بر شما هجوم می آورد و می گوید که اگر او را بترسانم ،شکستش میدهم؛ اما نمیتواند،
اگر تو بدانی که میخواهد با ترس تو را شکست دهد ،نمی تواند .تاریکی می گوید که اگر به او فشار زیادی وارد
کنم و او درهم می شکند؛ اما نمیتواند اگر تو این رویکرد و قصد او را ببینی.
چند نفر از شما در میانه آشوب و اضطراب نشستهاید و با لبخند گفته اید :هر آنچه داری بیاور؛ چون هیچ
تاریکی ای نمی تواند وارد آن نوری شود که من برای این سیاره دارم.… .
(این جا کرایون باز در مورد تسال صحبت میکند .و می گوید او یک کارت وحشی بود .سیستمی را در برق
ارائه کرد که هنوز خیلی از متخصصین هم آن را درک نمی کنند .… .تسال خیلی چیزهای دیگر داشت که به
این سیاره بدهد ،اما اجازه ندادند چون فقط آمده بود که یک کار انجام دهد .گفتیم که او سه ایده ای دیگر
داشت که میتوانست این سیاره را کامال تغییر دهد .اما برای این سیاره زیادی زود بود .شما میتوانید توده را
کنترل کنید و به آن وزن بدهید یا ندهید و بتوانید آن را کنترل کنید .شما به آن ضد جاذبه می گوید ولی
چنین چیزی وجود ندارد .اجسام بدون توده فقط اجسامی هستند که توده آنها کنترل شده است .روش
ارتباطات که ما اکنون هم نداریم .و روش انتقال برق بدون سیم؛ این ها سه چیزی بودند که تسال می دانست.
… .تصور کنید که همه اینها را می دانید اما ابزار کنترل آنها را ندارید .تصور کنید آنجا بر روی تخت خود
دراز کشیده و منتظر مرگ هستید و وقتی به زندگی خود نگاه می کنید می گویید زندگی من یک فاجعه بود.
تصور کنید که با تمام آن کارهایی که کردهاید فقط 5دالر در جیب خود دارید .این تسال بود ،مردی که برای
برداشتن بارهای سنگین آمده بود… ..در آن زمان برای او فاجعه بود اما اکنون ما به گذشته نگاه می کنیم و
می دانیم او چه کاری کرده است).
و حاال می خوام چیزی را به شما بگویم؛ هر کاری که شما می کنید ،هر مشکلی را که حل می کنید ،بر این
سیاره نقش میبندد و حک میشود ،و از طریق شبکه مغناطیسی چیزهای دیگری را در این سیاره تغییر
میدهد .تک تک بارهای سنگینی که برداشته اید ،تمام آن اضطراب ها و نگرانی ها ،تمام آن گریه ها ،تمام آن
اشک ریختن ها ،تمام آن اتفاقاتی که باعث شدند فریاد بزنید و بگویید خدایا چرا من؛ به روشی زیبا و دلسوزانه
در این سیاره نقش میبندند .و ما شما را دعوت می کنیم که این بار بر خالف تسال ،اول از همه از آن نجات
پیدا کنید و عبور کنید ،و دوم اینکه در همان حالی که در این سیاره هستید ،آنها را درک کنید تا بتوانید با
آنها جنگید.
شما می توانید با نور با آنها بجنگید ،می توانید با نور بر آنها پیروز شوید؛ بر عصبانیت و اضطراب و ناراحتی
پیروز شوید .تمام این چیزهایی که به نظر کوچک می رسند بر این سیاره نقش می بندند و در جای دیگری
اتفاقاتی را رقم میزنند که نام شما را بر خود دارند .و بار دیگر که برگردید ،به زمینی برمیگردید که اسم شما
را بر خود دارد .چون شما کار برداشتن بارهای سنگین را انجام داده اید ،و این زمین بستری را می سازد که
شما بر آن آرامش بگیرید ،زمینی که بسیار بسیار نورانی تر و تکامل یافته تر از زمینی است که شما ترکش
کرده اید.
… .ناامید نشو ،خدا نام تو را می داند و می داند برای چه اینجا هستی ،تو این کار را در سیارات دیگر انجام
دادهای .اکنون و در این زمانه کار روح کهن این است .بعضی ها می گویند من در زندگی هیچ نگرانی ندارم،
اصل این حرف های تو ربطی به من ندارد .عزیزانم من به شما میگویم که شما جنگجویان نور هستید ،نور را
برای دیگران نگه می دارید .در مورد آنها یاد می گیرید ،به آنها کمک می کنید ،از آنها پشتیبانی می کنید ،در
نبردها همراه آنها هستید ،در سنگر ها همراه آنها هستید ،شما نوری را دارید که آنها می توانند بفرستند.
هر کسی در این برداشتن بارهای سنگین وظیفهای دارد؛ و اکنون این اتفاقی است که درحال افتادن است .می
پرسید که کرایون ،چقدر طول می کشد؟ و جواب این است :بله (خنده حاضرین) .قبالً هم گفتیم که بستگی
به خود شما دارد؛ اگر تعداد زیادی از شما این را درک کنند به سرعت می گذرد .اگر این را درک کنید و
بدانید که تاریکی این نبرد را نخواهد برد ،این نبرد به سرعت پایان می یابد .اگر بدانید که هر اتفاقی که
میافتد ،شما از آن با آرامش و تسکین سر در می آورید ،به سرعت پایان می یابد .و شما این را پشت سر می
گذارید ،و خواهید گفت هرگز فکر نمیکردم بتوانم از این بگذرم .اما فرشتگان اکنون و با دانستن اینکه چنان
روزی فرا میرسد ،به شما نور می دهند.
جلسه دوم :در این جلسه کرایون بعضی مواردی که روح های کهن باید حل کنند را ارائه نمود ( 5بار سنگینی
که باید بردارند) .این چنل به صورت خالصه ترجمه شده است.
کرایون
عزیزانم ،ما یکی هستیم .بعضی از شما همزمان که به اینها گوش میکنید ،اینها را زیر لب زمزمه می کنید
(یعنی این اطالعات را خودتان نیز به طور مستقیم می گیرید)؛ ما یکی هستیم .وقتی لی کارول این کلمات را
می گوید ،شما از قبل انتظار آنها را دارید ،چون ما یکی هستیم.
سوالی را می پرسم که امروز صبح نیز پرسیدم :واقعاً باور میکنید که آگاهی میتواند به صورت واقعی و فیزیکی
چیزها را تغییر دهد؟ امروز بعضی جوانب علمی و معنوی این را به شما نشان دادند (در آن روزها و جلسات
قبل از این چنل ،لی کارول و دیگر سخنران ها مواردی علمی و متافیزیکی از تاثیر آگاهی بر فیزیک را به
شرکت کنندگان ارائه دادند) .اگر این طور باشد که هست ،آنوقت نحوه تفکر شما در مورد چیزها و نحوه انجام
کارها ،نه تنها چیزهایی را در دیگر نقاط این سیاره تغییر میدهد ،بلکه سوخت فوق العاده ای را می دهد که
چیزها در درون خودتان نیز تغییر کنند ،بالفاصله و فوری.
می گویید از کجا شروع می شود؟ از همین جا و هم اکنون .می گویید چه کسی قرار است آن را آموزش
دهد؟ شما .و شما این کار را نه حتما با سخنرانی یا نوشتن کتاب ،بلکه با یک مثال و الگو بودن انجام می
دهید ،با کاری که خودتان می کنید ،با کاری که فرزندان شما می کنند .هر آن کاری که در زندگی روزمره
می کنید انرژی دارد ،انرژی اساتید را ،و دیگران آن را می بینند ،یادداشت برمیدارند و شروع به تمرین
میکنند.
اینها همه ،انسان جدید را به دنیا عرضه می دارد .انسانیتی با عشق و دلسوزی .پس چند مورد از کارهایی که
میتوانید انجام دهید ،یعنی بارهای سنگینی که باید بلند کنید را ،به شما می گویم.
.1صبح که بیدار می شوید و پای خود را از تخت بر زمین می گذارید؛ روزی را خلق کنید که پر از لذت،
راه حل ،و چیزهای شگفت نیک خواهانه ،باشد .نه اینکه بیدار شوید و فکر کنید که امروز چه سختی
و گرفتاری برای شما پیش خواهد آمد .این (که صبح به فکر این هستید که امروز چه سختی و
گرفتاری را باید حل کنید) یک عادت است عزیزانم ،یک عادت .ترس از تغییر ،و انتظار چیزهای
نیکخواهانه را نداشتن یک عادت است .انتظار چیزهای ناخواسته را داشته باشید ،چرا با کلمات خودتان
و با دلسوزی و درک توانایی خودتان برای انجام این کار ،یک روز نیک خواهانه خلق نمی کنید؟
.2بگویید امروز یک روز عالی است و من یک روز نیکخواهانه را خلق می کنم .بگویید هر آنچه که به
سمت من می آید و با شکوه و عظمت من مطابقت ندارد ،با دلسوزی حل می شود و از بین می رود .و
شاید این چیزهایی که می آیند همان های باشد که هر روزه به من ضربه میزدند ،اما دیگر نه ،چون
من راه حل آنها را بروز میدهم .و هر روز این کار را بکنید چون به تدریج و به تدریج راه حل ظاهر
می شود.
اولین چیزی که در صبح میگویید این باشد :من در زندگی خود عظمت و نیکخواهی خلق می کنم.
.2چاله ها .بیشتر شما در زندگی روزمره با افراد و وقایع تکراری روبرو می شوید .چه دانش آموز باشید و چه
در محل کار یا حتی در خانواده و فامیل ،با افرادی روبرو می شوید که آگاهی شما را ندارند و کار را برای شما
سخت می کنند .اینها افرادی هستند که گاهی شما مجبور هستید که به حرف آنها و به شکایت های تکراری
آنها بارها و بارها گوش کنید (مثل عضوی از خانواده یا رییس یا همکار اداره که نمی شود از آنها دوری کرد).
یا شاید هم کسی باشد که شما را دوست ندارد ،مثل همکاری در محل کار که از شما خوشش نمی آید .شما
هر روزه با آنها روبرو می شوید ،و آنها هر روز کمی به شما ضربه میزنند.
چالش شما این است .وقتی می بینید که آن فرد می آید ،بگو که من دلسوزی و خدا را در او می بینم .شاید
این فرد در اضطراب و نگرانی است ،شاید در مشکل و گرفتاری است ،توازن ندارد ،چیزی که من می دانم را
نمی داند؛ و بعد ،آنها را در یگانگی همه چیز در نظر بگیر؛ و بعد بگذار کار خود را بکنند؛ و تو فقط آنجا در
عشق و دلسوزی بنشین ،در حالی که کار آنها بر آن حباب (حباب محافظی که از عشق در اطراف توست) هیچ
تاثیری نمی گذارد ،تاثیری نمی گذارد ،تاثیری نمی گذارد.
دفعه بعد ،می خواهم این را بدانی که در همان حال که به حرف آنها گوش می کنی ،اگر به آنها دلسوزی و
عشق بفرستی ،شاید در نهایت آن را حس کنند؛ و بدان که انرژی عدم توازن آنها فقط با تویی که در سکوت
و عشق و دلسوزی در آنجا نشسته ای و اعتراضی نمی کنی ،متوازن تر می شود .بگذار مهربانی تو چیزی باشد
که آنها می بینند ،نه این که با شکایت های آنها موافقت کنی .بلکه مانند اساتید این سیاره بنشین و گوش
بده؛ و شاید در انتها از تو بپرسند که تو چه داری که من ندارم ،چون می بینند که تو شکایتی نمی کنی ،و با
شکایت های آن ها هم موافقت نمی کنی.
آیا این کار فردا نتیجه می دهد؟ نه .پس فردا؟ نه .اما وقتی اینها را تمرین کنی نتیجه را خواهی دید.
.3می خواهم همین حاال آن عضوی از خانواده ات را تصور کنی که تو را بیشتر از همه ناراحت می کند .حتی
آنرا که شاید زیادی نمی بینی .شاید آنی که تو را به خاطر باورهای اذیت میکند .شاید آنی که همین
کریسمس تو را ناراحت کرد .در مورد دوستان صحبت نمی کنم در مورد خانواده صحبت می کنم؛ و
می خواهم تو او را همین حاال تصور کنی ،و ببینی که جلوی او ایستادهای و ترس و ناامیدی و نگرانی
نداری ،دیگر نگران این نیستی که آنها چه می خواهند بگویند .ببین که در دست های خانواده خدا آرام
گرفته ای .و از تو می خواهم که هر آنچه که به آنها میگویی را ،با عشق و مبنای عشق بگویی .می خواهم
آن کلیدی که تو را عصبانی می کرد را خاموش کنی .می خواهم خدا را در آنها ببینی ،و بدانی که آنها
خودشان آن خدا را در درون خود نمی بینند .می خواهم این را درک کنی که اگر مدت زیادی این کار را
بکنی؛ و بدون توجه به آنچه که آنها می گویند یا انجام می دهند یا میگویند ،محکم بایستی ،کاتالیزور
و ابزار تغییر یافتن آنها خواهی بود.
تو دیگر رویکره دفاع کردن از خودت یا حمله کردن متقابل به آنها را نداری (نداشته باش) ،بلکه فقط عاشق
آنها هستی .کاری که میکنی (باید بکنی) این است که به تک تک کلماتی که به قلب تو آسیب می زنند ،عشق
بفرستی و عاشق تک تک آن کلمات باشی .و میدانی بعد از مدتی چه اتفاقی می افتد؟ آنها را رها
میکنند .چون دیگر آن بازخوردی که قبال از تو میگرفتند را نمیگیرند .و بعد شاید اتفاقی بیفتد عزیزانم،
اینکه آنها چیزی را در درون خود ببینند .و زمانی برسد که از تو بپرسند ،چه اتفاقی برای تو افتاده؟ و تو به
فکر می چشمان آنها نگاه کنید و بگویی :من دوباره عاشق تو شده ام ،مادر ،پدر ،خواهر ،برادر ،تو زیبایی.
کنید آنها چه بگویند؟ خیلی کم خواهد بود ،شاید وقتی متوجه شوند که واقعاً چه اتفاقی افتاده ،در چشمان
آنها اشک جمع شود .شما چنان تغییر کرده اید که آنها نمی توانند هیچ کاری را انجام دهند که بر تو تاثیری
بگذارد.
.4خیانت .تمام کسانی که در این اتاق هستند این را تجربه کرده اند .گاهی مالی است و گاهی شخصی و
گاهی در روابط و گاهی در عشق .گاهی فکر می کنید کسی که دوست داشته اید نباید میمرد ،ولی این اتفاق
افتاده .چنین مواقعی ،فکر می کنید که خدا به شما خیانت کرده است .یا گاهی خیانت از طرف افرادی است
که از راههای زیادی به شما ضربه زدند .هیچ نیازی نیست که این را کامل توضیح دهم ،چون میدانم همه
شما چنین چیزی را تجربه کرده اید ،تمام کسانی که اینجا نشسته اند و تمام کسانی که گوش می کنند .شاید
در این زندگی نبوده و در زندگی قبلی بوده.
این مسئله چنان برای شما درد آور بوده که حتی حاضر نیستید به آن فکر کنید .اصال نمی خواهید به آن
فکر کنید .و حاال کاری که من از شما می خواهم انجام دهید این است که بروید در عمق آن ،و به چشم آنان
نگاه کنید و او را ببخشید .چون آنها فقط نامتوازن بودند ،و چیزی را که شما می دانید ،نمی دانستند .و شما
با این کار ،آن را در قلب خود حل خواهید کرد .شاید آنها مرده باشند و از این سیاره رفته باشند .اما به شما
میگویم که این کار شما آنها را در زندگی بعدی خودشان تغییر خواهد داد .شما با این کار خود ،آن انرژی را
در این سیاره پاک میکنید .با این کار خود ،زندگی خود را طوالنی تر می کنید ،جوانتر به نظر می رسید؛
بله این است تاثیر برداشتن بارهای سنگین.
به چشمان او نگاه کنید ،آن کسی که به تو خیانت کرده ،یا آن کسانی که به تو خیانت کرده اند ،یا آنی که
همچنان دارد به تو خیانت می کند؛ به چشمان او نگاه کنید ،در ذهن خود به چشمان او نگاه کنید ،و
بگویید :عاشقت هستم .ما یکی هستیم ،خدا در درون ماست ،فقط این که تو آن زیبایی و آن دلسوزی و آن
عشقی را که من در درون خودم کشف کرده ام را ،در درون خودت کشف نکردی ،میتوانستی این کار را
بکنی ،و این کار را خواهی کرد ،اما تا آن زمان ،من عاشق تو هستم.
این خیلی سخت است ،می دانم؛ آنقدر سخت که بعضی از شما فکر می کنید که نمی توانید این کار را بکنید.
.5عزیزانم در این کشوری که من اکنون هستم (آمریکا) تاکنون چنین قطبیت سیاسی وجود نداشته .تاکنون
تا این حد ناامیدی کورکورانه و نفرت نسبت به رهبری آن وجود نداشته .تا حدی که هر بار که آن شخص در
تلویزیون ظاهر می شود گروهی می خواهند بروند و او را تکه پاره کنند ،حتی تحمل دیدن قیافه او را هم
ندارید ،این نفرت است .و از هر دو طرف نسبت به طرف دیگر وجود دارد (طرفداران آن شخص هم نسبت به
گروه مقابل چنین حسی را دارند).
نفرت فقط کارها را بدتر میکند .از شما میخواهم این کار را بکنید .می خواهم حبابی از نور را در اطراف آن
شخص (ریاست جمهوری ،اکنون و در آمریکا منظور ترامپ است) ایجاد کند .تا با این کار شما ،هر جایی که
او میرود نور بیشتری را ببیند (بیشتر بتواند ببیند) .اگر بخواهید این کار را بکنید ،باید نفرت را کنار بگذارید.
باید بگویید :من اطراف این شخص ،اطراف این حزب و گروه ،حبابی از نور ایجاد می کنم ،تا بتوانند بهتر
ببینند.
و از آن نیمی (از مردم) که میگویند همه چیز خوب است (طرفداران ترامپ) نیز میخواهم برای آنهایی که
میگویند خوب نیست نور بفرستند.
می توانید در کنار او (مخالف سیاسی خودتان) بنشینید و حتی در مورد مسائل سیاسی با هم مباحثه کنید ،و
از او بخواهید که بیا به این شخص نور بفرستیم ،نور و عشق و دلسوزی .روح های کهن ،این تکامل آگاهی
است ،و شما می توانید این کار را انجام دهید ،روح هایی که کهن نیستند نمیتوانند .در مورد سن بدنی صحبت
نمی کنم در مورد سن روحی صحبت می کند .روح های جدید نمی توانند فراتر از نفرت و عصبانیت بروند اما
شما می توانید.
عزیزانم ،اگر بتوانید این کار را بکنید ،این شما خواهید بود که این کشور را هدایت خواهید کرد .بدون توجه
به هر آنچه اتفاق میافتد ،به مرکز رهبری سیاسی خود نور بفرستید .بدون توجه به این که چه کسی در آنجا
نشسته است.
من میدانم چه اتفاقی در حال افتادن است .می دانم چه کسی اینجا است .میدانم تو چه کسی هستی .و این
چنین است.
آدوراندا
دست خود را بر قلب خود بگذارید ،و حس کنید که تمام رهبران جهان از قلب شما می آیند؛ پس می توانید
با روح های آنها حرف بزنید؛ و به آنها در احترام گذاشتن به آن عشق کمک کنید .این رهبران ،انسان هستند،
پس برادران و خواهران شما هستند ،خانواده شما هستند.
داستانی واقعی را بگویم :روزی قبل از یکی از جلسات چنلی که داشتیم ،یکی از شرکت کنندگان اتفاقی به
یک محله ناشناخته رفت .آنجا عدهای به سمت هجوم آوردند و می خواستند او را اذیت کنند؛ کاری که آن
شخص کرد این بود که با قلب باز به آنها نگاه کرد و گفت من عاشق شما هستم ،عاشق شما هستم ،عاشق
شما هستم .می دانید چه اتفاقی افتاد؟ آن افراد متوقف شده و دست برداشتند و راه خود را رفتند .فقط این
نیست ،کاری که آن شخص کرد این بود که زندگی آن افراد را تغییر داد.
وقتی همه کار را با عشق می کنید ،آنچه به شما برمی گردد ،همان است .پس هر چه به سمت شما می آید و
فکر می کنید بد است ،فقط بگویید :عاشقت هستم .عاشقت هستم .عاشق تو(شخص) هستم .و در دنیا هیچ
اشتباهی وجود ندارد .اگر اشتباه بود ،اصال وجود نداشت.
چیزی به اسم شکست وجود ندارد ،فقط بازخورد است (نتیجه ی چیزی که فرستادی).
چند بار در روز می توانید به اتفاقاتی که برای شما می افتند – به عنوان مثال در ترافیک گیر می کنید -بگویید
که دوستت دارم؛ عاشق تو هستم؟ و بعد ببینی که چه معجزهای رخ می دهد .چون وقتی تو تغییر می کنی،
همه چیز های اطراف تو هم تغییر می کنند ،و کلید همین است .همه چیز تغییر میکند .و این انرژی تغییر
است که آگاهی این سیاره را بیدار میکند.
هر اتفاقی برای شما می افتد ،هر کسی که با آن روبرو می شوید ،اتفاقی و اشتباهی نیست و می خواهد
چیزی را به شما یاد بدهد .اگر آن اتفاق دوباره میافتد ،اگر آن حرف را دوباره می شنوی ،و … ،آن چیز را
هنوز یاد نگرفته ای؛ اگر هنوز بدنی داری ،هنوز صعود (عروج) نکردهای .پس در هر وضعیتی ،از خودت بپرس
که ،اگر عشق به جای من بود ،در اینجا چه می کرد؟ عشق در اینجا چه می گفت؟
همین حاال هرچه که در زندگی خودت داری را تصور کن ،هر چه هست ،در روابط ،در کار ،در هر چه که
هست ،و هر کسی که در زندگی تو هست؛ و نفس عمیقی بکش و بگو من عاشق تو هستم .از درسی که داری
به من میدهی سپاسگزارم و تشکر می کنم .عاشق تو هستم .نفس عمیقی بکش و اینها را به درون خودت
ببر .و بعد ببین چه معجزه هایی در دنیای تو رخ میدهند .ببین که به خاطر آن عشق ،چه معجزه های به
سمت تو می آیند.
وجود های عزیز نور ،ما به شما احترام می گذاریم ،فقط برای بودنتان در اینجا ،برای تعهد خودتان به بودن
در اینجا .در خلقت هیچ اشتباهی نیست ،نمسته.
کرایون
آدوراندا گفت که به افراد زندگی خود نگاه کن و بگو که عاشقت هستم .به اتفاقات نگاه کن و بگو که عاشقت
هستم .با همین ،چیزها در طی زمان تغییر می کنند.
می خوام در مورد اخبار دروغ ( )fake newsصحبت کنم (خنده حاضرین) .اول یکی که در حالت سه بعدی
است را می گوییم و بعد می رویم سراغ خاص ترها.
اولی این که می گویند در 25مارس 2018یک طوفان مغناطیسی ( )geomagneticبزرگ از خورشید به
زمین اصابت می کند .تمام انواع ارتباطات ،و ماهواره ها را دچار اختالل می کند ،و هم این که بر سالمت شما
تاثیر می گذارد .جالب نیست که شما همیشه از اینگونه اخبار ناگوار می گیرید؟ اینکه قرار است اتفاق بدی
بیفتد ،و بعد که آن اتفاق نمی افتد ،دیگر هیچ چیزی در مورد آن گفته نمی شود؟ تا خبر بعدی که قرار است
اتفاق بدی بیفتد ،و نمی افتد! تا به حال چند بار شنیده اید که پایان دنیا نزدیک است؟
بعد که اتفاقی نیفتاد ،اگر به دفتر کار یک ستاره شناس بروید و بگویید چه اتفاقی افتاد (که آن چه پیش بینی
می کردی نشد)؟ میگوید که شبکه مغناطیسی زمین آن طوفان را جذب کرد .آنها ستاره شناس یا دانشمند
نیستند ،بلکه گزارشگران سختی و ناگواری هستند.
اگر بروید و این اتفاقات را تحقیق کنید متوجه خواهید شد که این مثالی از اخبار دروغ است .چیزهایی که
کامالً به صورت منحرف شده یا تغییر یافته ،یا حتی عامدانه دروغی به شما داده می شوند؛ تا شما واکنشی
نشان دهید ،گاهی برای اینکه محصوالت خود را بفروشند (محصول می تواند ایده یا … باشد) ،گاهی برای اینکه
ترس ایجاد کنند.
این وضعیتی که اکنون دارید (اخبار دروغ است) .صدایی در درون شما می گوید که وضعیت بهتر نخواهد شد،
می گوید به گذشته نگاه کن و ببین وضعیت بهتر نشد و پس نخواهد شد .این خبری کامال دروغ است .ذهن
شما به خاطر اتفاقاتی که در گذشته افتاده ،همان نوار را تکرار و تکرار میکند .بله شما دارید به خودتان
اخبار دروغ می دهید .حقیقت این است که هر آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد ،متفاوت با چیزهایی خواهند
بود که در گذشته اتفاق افتاده.
یکی دیگر از دروغ های بزرگ را به شما میگویم .این از خود شما نمی آید بلکه از دیگران می آید .آنها به شما
می گویند و بعد آن در درون شما می رود .آنهایی که به شما میگویند تو نمیتوانی آن چیز بشوی ،یا آن چیز
انجام نخواهد شد .یا نمی توانی این یا آن را انجام دهی ،یا این که این چیز هرگز نتیجه نمی دهد .و گاهی این
حرف از سوی افرادی باالتر و مقامات باالتر به شما گفته می شود.
دکتری بر اساس تحقیقات و آنچه امروز می دانند ،و بر اساس آزمایش های امروز به شما میگوید که چه اتفاقی
قرار است برای بدن تو بیافتد .و بعد مغز تو و قلب تو و آن سه گانه که در مورد آنها گفته ایم قانون را وضع
می کنند ،قانونی در مورد اینکه قرار است چه اتفاقی بیفتد .این ،این کهن ترین اخبار دروغی است که تا به
حال وجود داشته .تو میتوانی به او بگویی که بله این چیزی است که آن ابزار تو می بینند ،نه چیزی که آگاهی
من می بیند ،آگاهی ای که وقتی با ساختار سلولی من صحبت میکند ،همه چیز درست میشود .می توانید
به آن دکتر بگویید که من می روم و این کار را می کنم و برمیگردم به تو نشان دهم .تو میتوانی ،مگر اینکه
آن اخبار دروغ را باور کنی.
شاید بپرسید که آیا تشخیص دکتر غلط بوده؟ درست بوده ،برای آن زمان درست بوده ،و برای آن دکتر؛ نه
برای تو.
آگاهی جدید این سیاره می تواند با این چیزها روبهرو شود .آگاهی جدید میتواند به صورت این چیزها نگاه
کند ،تصور کنید که آگاهی به صورت یک بیماری نگاه کند و بگوید تو هیچ شانسی نداری چون من عاشق تو
هستم (کرایون می خندد) .و ممکن است بگویید که چگونه می شود چنین چیزی را به یک بیماری گفت.
چیزی که دارید شما میگویید در واقع این است که من آنقدر زیاد عاشق خودم هستم که به این چیز اجازه
نمی دهم که من را فرسوده کند ،من را بکُشد ،یا حتی من را بیمار کند.
عزیزانم ،تنها خبر درست این است که شما با منبع خلقت متصل هستید (منبع خلقتی که بخش پذیر
نیست) ،که شما اسم آن را خدا یا روح یا مرکز یا هرچیزی میگذارید .خدا در درون شماست .این مبنای و
پایه شماست .این حقیقت اصلی شماست .این جایی است که شما از آنجا هستید .نه آنچه در اخبار میشنوید.
نه آنچه از دکتر می شنوید .نه آنچه والدین شما به شما گفته اند .نه آنچه دوستان شما یا حتی آن معلم هایی
که شما به آنها اعتماد دارید به شما گفتند.
از دیگر اخبار دروغ این است که شما ناپاک زاده شده اید .اینجا آمده اید که رنج بکشید .این خبری به غایت
دروغ است .شما شکوهمند زاده شده اید .و همه چیز برای شما کار می کنند.
همه چیز آنجاست و می تواند عمل کند؛ اما انرژی پایین گذشته ،آن را پایین نگه داشته و برای همین به
خوبی عمل نمی کند؛ و حاال ناگهان شما در یک آگاهی جدید ،در یک نور جدید ،در یک مکان جدید هستید.
اکنون عملکرد شما بهتر از هر زمان دیگری است.
هر آنچه که به شما گفته شده که شما نمی توانید آن را انجام دهید ،هر آنچه که آن پزشکی به شما گفته ،همه
اخبار دروغ هستند .همه شان .آنها میتوانند بدن شما را اندازه بگیرند ،اما آگاهی شما را نه .آگاهی بسیار فراتر
از هر تشخیص و چیزی است .اینکه چند سال باید عمر کنید هم اخبار دروغ است .شما فکر می کنید که
وقتی به سن خاصی رسیدید باید اتفاقات خاصی بیفتد ،چون برای همه می افتد (کرایون می خندد) (تفکراتی
مثل اینکه در سن 70سالگی چشم ها ضعیف می شوند ،یا در 50سالگی موها سفید می شوند و … و … ،این
ها فقط باور هستند ،نه واقعیت) .این اخبار دروغ است .بارها به شما گفته ام که اگر رسانههای شما این چیزها
را به شما میگویند ،آن را خاموش کنید.
عزیزانم همه اینها روزی تغییر خواهند کرد؛ و نسلی خواهد آمد که هیچ یک از این اخبار دروغی که
امروز میبینید را تحمل نخواهد کرد .نسلی خواهد آمد که به عنوان مثال در حوزه سیاست فقط مهربان بودن
نامزدها و کاندیداها با یکدیگر را انتظار خواهد داشت .آن نامزدها را بر اساس دلسوزی آنها نسبت به یکدیگر
رتبهبندی خواهد کرد ،و برنده نیز دلسوزترین آنها خواهد بود .این ها در راه هستند .آنچه امروز در سیاست
خود دارید در آن زمان ،بربریت گذشته دیده خواهد شد.
از شما می خواهم به صورت این اخبار دروغ نگاه کنید و به آنها بخندید .همه آنها تمام شده اند .و فقط در
مورد رسانهها صحبت نمیکنیم ،در مورد آن چیزهایی که به شما گفته شده و به یاد می آورید نیز صحبت
می کنیم ،به هر وضعیتی که تا قبل از امروز داشتید.
این پیام کرایون است .این پیام آدوراندا است .و پیامی است که شما از منابع بسیار زیادی خواهید شنید .پیام
هایی که به شما اخباری زیبا در مورد پتانسیل و توانایی انسان در این زمین زیبا خواهند گفت.
روح های کهن ،شما هنوز دارید بارهای سنگین را بلند می کنید .اما این کار برای همیشه طول نخواهد
کشید .برای همین است که ما اینقدر عاشق انسان هستیم .شگفت آور است .و این چنین است.
Spiritscience.ir