Professional Documents
Culture Documents
ویرایش پنجم
گري كریگ
فرهاد فروغمند
1
نشر همت جاودان
عنوان :تکنیک رهایی ذهن )(EFT
نویسنده :گري كریگ
مترجم :فرهاد فروغمند
طرح جلد :روحاله گیتی نژاد
شمارگان2200 :
چاپخانه :عالمه طباطبایی
تمامي حقوق چاپ و نشر اين اثر در انحصار نشر همت جاودان است.
2
فهرست
فصل اول
نامة سرگشاده
هديه اي گرانبها
تصديق نامه ها
مطالب حقوقي
از اين کتاب چه انتظاري داشته باشيم
آسودگي روحي
سادگي
سوء ظن طبيعي
شرح موارد واقعي
تكرار
علم ئي اف تي
نگاه يك مهندس به علم روانشناسي
سيستم انرژي بدن
اولين تجربة دکتر کاالهان
کشف بزرگ
تعمير صد در صد
دستور اساسي
مثل کيك پختن
جزء اول :تصحيح
جزء دوم :مراحل
جزء سوم :روش 9گاموت
جزء چهارم :مراحل ( دوباره )
عبارت يادآوري
تصحيح در مراحل بعدي
نكاتي در مورد اجراي ئي اف تي
آزمايش
جنبه ها
پاداش پشتكار
3
تا جايي که مي توانيد به طور اختصاصي کار کنيد
اثر عموميت يافتن
روي هر چيزي امتحانش کنيد
خالصة ئي اف تي
ئي اف تي دريك صفحه
پرسش و پاسخ
شرح موارد واقعي
مورد شماره يك :ترس از صحبت کردن مقابل جمع
مورد شماره دو :آسم
مورد شماره سه :سوء استفادة جنسي
مورد شماره چهار :اضطراب و جويدن ناخن
مورد شماره پنج :ترس از رطيل
مورد شماره شش :اعتياد به قهوه
مورد شماره هفت :اعتياد به الكل
مورد شماره هشت :غم
مورد شماره نه :ترس از سرنگ
مورد شماره ده :اعتياد به بادام زميني
مورد شماره يازده :درد جسمي
مورد شماره دوازده :درد پشت
مورد شماره سيزده :احساس گناه و بي خوابي
مورد شماره چهارده :يبوست
مورد شماره پانزده :شرم از بدن
مورد شماره شانزده :لوپوس
مورد شماره هفده :زخم رودة بزرگ
مورد شماره هجده :حمالت عصبي
مورد شماره نوزده :ترس از آسانسور
فصل دوم
موانع کمال
جنبه ها
وارونگي رواني
مشكل تنفس استخوان ترقوه
سموم انرژي
4
ميان برها
کوتاه کردن مراحل
حذف تصحيح
حذف روش 9گاموت
حرکت چشمها از پائين تا باال
هنر انجام ميان برها
پیوست ها
استفاده از ئي اف تي در مورد ترسهاي معمولي و ترسهاي مرضي
پرسش و پاسخ
استفاده از ئي اف تي در مورد خاطرات تروما
پرسش و پاسخ
استفاده از ئي اف تي در مورد ترک اعتياد
مشكل ترک کردن
چگونه به اعتياد بپردازيم
چگونه به ميل اعتيادي بپردازيم
پرداختن به وقايع خاصي که موجب اضطراب مي شوند
چه انتظاراتي داشته باشيم
پرسش و پاسخ
استفاده از ئي اف تي در مورد دردهاي جسمي
روي هر چيزي امتحانش کنيد
پرسش و پاسخ
استفاده از ئي اف تي براي بهبود تصور از خود
علت تصور ضعيف از خود
استعارة جنگل و درختان
عموميت يافتن
مشاهده گر باشيد
چگونه پيش برويد
چهار چوب استفاده از ئي اف تي
5
مقدمه مترجم
چند سال پيش ،دوستي که در خارج از کشوور زنودگي مويکنود ،مورا از وجوود روش EFTخبوردار کورد.
کتابچهاي درباره آن به دستم رسيد ،نگاهي به کتابچه انداختم و آن را در کيف دستيام گذاشتم .بيش از آن
خوب بود که بتوانم باور کنم.
پس از مدتي ،به يكي از مناطق دور افتادة جنوب کشور سفر کردم .در آنجا کموردردي کوه از سوالها پويش
داشتم ،عود کرد .گاهي به علت درد کمر مجبور ميشدم دست از کار بكشم و مدتي استراحت بكونم ولوي
اين بار در جريان يك سفر کاري ،امكان استراحت وجود نداشت .از قضوا کتابچوه هنووز در کويفم بوود .راه
ديگري وجود نداشت و بايد آن را امتحان ميکردم.
ظرف کمتر از يك دقيقه درد ناپديد شد .نميتوانم بگويم تعجب کرده بودم ،بلكه بهت زده شده بوودم .درد
کمرم هيچگاه بازنگشت.
پس از بازگشت از سفر به مطالعة اين روش جديد پرداختم و سرانجام توانستم گوواهي ناموة دورة پيشورفتة
آن را اخذ نمايم .در طول اين مدت دريافتم که استفاده از آن فقط به دردهاي جسمي منحصور نمويگوردد.
بلكه کلية ناراحتيهاي روحي و جسمي را در برميگيرد .آيا با اين روش ،همة دردها در يك دقيقوه ناپديود
مي شوند؟ البته که نه! در بعضي موارد چنين است ،در برخي نيز بيشتر طول ميکشد و دردهايي هم هستند
که هرگاه عود ميکنند با اجراي روش EFTبهبود مييابند.
هرچند که EFTدر مقابل همة باورهاي متداول قرار ميگيرد ولي در نتايج آن تغييري حاصل نمويشوود.
البته EFTکامل نيست و صددرصد به نتيجه نميرسد ،اما معموالً کارايي خوبي دارد و گاهي هم نتايج آن
فوق العاده است .اغلب وقتي هيچ روش ديگري کارايي ندارد EFTباز هم ميتواند توانايي خوود را نشوان
دهد.
ئي اف تي روش جديدي است که در اواخر دهه نود ميالدي ،توسط يك آمريكايي به نام گري کريگ و بر
پايه طب سوزني ابداع شد و اساس آن ،برطرف نمودن اختالالت انرژي بدن است .در اين روش ،بورخالف
6
طب سوزني ،از سوزن خبري نيست و به جاي آن بر بعضي از نقوا مهوم بودن بوا سرانگشوتان ،ضوربات
ماليمي زده ميشود و در همين زمان فرد بر روي مشكل خود تمرکز مينمايود .احتموال موفقيوت در ايون
روش ،بسيار بيشتر از ساير روشها است.
به هنگام اجراي ئي اف تي از دارو و مواد شيميايي ،جراحي يا بريدگي ،کشيدگي يا انقباض عضالت ،خبري
نيست .بنابراين عوارض جانبي آن بسيار کم است و به نودرت کسوي در اثور اسوتفاده از آن مشوكلي پيودا
ميکند.
گسترة کاربرد آن در انواع مشكالت روحي -و ناراحتيهاي جسمي که ناشي از مشكالت روحي هسوتند -
ميباشد .تخمين زده ميشود که تاکنون بر روي بيش از يك ميليون تن آزموايش شوده و از عهوده مووارد
گوناگوني از افسردگي و سردرد گرفته تا انواع حساسيت و ترک اعتياد و کاهش وزن و حتي بهبوود کوارايي
افراد در ورزش و تجارت برآمده است.
هر بار استفاده از آن فقط دو دقيقه وقت مي گيرد و به عالوه از طرف خود فرد نيز قابل انجام اسوت .قابول
استفاده به همراه ديگر روشها است و ميتوان آن را با پزشكي تجربي ،هيپنوتيزم و غيره ترکيوب نموود و
نتايج حاصل از آنها را بهبود بخشيد.
فرهاد فروغمند
مترجم
7
درباره نویسنده
گري کريگ در 13آوريل 1940ميالدي به دنيا آمد .از 13سوالگي بوه روشهواي بهبوود کوارايي فوردي
عالقمند شد .در همان هنگام بود که فهميد کيفيت افكار در زندگي فرد منعكس ميگردد .از آن به بعد بوه
آموختن روشهايي که به نظرش نتيجه بخش ميرسيدند ،اقدام نمود EFT .آخرين يافتة او ميباشود .وي
همچنين داراي مدرک استادي NLPاست.
8
Tue, 27 April 2004
Farhad,
OK to translate the EFT Manual into Persian. No one else, to my
knowledge,is doing it. However, please translate ALL of it and
send me a copy,hopefully in PDF file, when you are done. I will be
deciding this summer how such translations may be used. When I
get your translated manual, I will put you on a list of other translators
and communicate as to how best to use it.
Best, Gary
9
خطاب به خوانندگان كتاب
اين کتاب مقدمة ئي اف تي است و هدف از چاپ آن ،آموزش ئي اف تي به صورت کامل
نيست.
اگر اين کتاب را مطالعه نماييد و با پشتكار ئي اف تي را بر روي خود و ديگران بكار بريد،
احتماالً نتايج سريع و اغلب ژرفي بدست خواهيد آورد .اين وعدة ئي اف تي است و شما با استفادة مناسب
از آن به اين وعده خواهيد رسيد .همچنين مواردي هم خواهد بود که کار را شروع مي کنيد و سپس در
حالي که سر خود را ميخارانيد مي پرسيد :
"پس چرا در اين مورد کارايي ندارد ؟ " يا "چرا روي هر کسي به غير از من اثر دارد؟ " يا
"چرا در بعضي موارد به نظر مي رسد اثراتش دائمي است ،ولي در بعضي موارد ديگر اين طور نيست ؟ "
يا ...
به همة اين سؤالها ميتوان پاسخ داد .ولي جواب آنها را در کتابي نظير اين نمي يابيد .جوابها
از تجربة بيشتر و آموزش دقيق تر بدست مي آيند .يك جراح مشتاق ،مي تواند مطالب فراواني از يك
کتاب بياموزد .ولي پس از آن بايد به نحوة کار استادان بنگرد .در اجراي ئي اف تي ،هنري وجود دارد.
کساني که مايلند اين هنر را در خود پرورش دهند بايد آموزشهاي تكميلي را هم دريافت نمايند .
10
قابل توجه روان درمانگران ،پزشکان ،مشاوران و سایر مشاغل مشابه
درسهاي اين کتاب از روش هاي متداول فاصلة زيادي دارند و چنانچه به طرز مناسبي اسوتفاده
شوند توانايي هاي شما را چند برابر مي کنند.
ولي توجه داشته باشيد که هم براي افراد متخص و هم براي مردم عوادي نوشوته شوده و در
نتيجه از سبكي ساده برخوردار است .نويسنده سعي زيوادي در ارائوة شويوه اي عملوي نمووده و عموداً از
مباحث دشوار کتاب هاي درسي اجتناب کرده است .
با اين همه ،دقت و کمال مورد انتظار متخصصين در البالي اسوتعارات و تصواوير حفود شوده
است .اين شيوة نگارش ،به اندازة خود روش آسودگي از احساسات نا خوشوايند ( ئوي اف توي ) ،غيور
معمول مي باشد .اگر به دنبال مطالب معمولي مي گرديد کتاب درستي انتخاب ننموده ايد .
اين بخش ،خيلوي مهم است .موجوب صورفه جويي در وقوت و افزايوش کارايي شما در
رابوطه با ئي اف تي مي شود .
طبيعت انسان چنين است ( و البته من هم مستثني نيستم ) که فرد تازه کار ،نگاهي گذرا به اين
کتاب مي اندازد و چند نكته فرا مي گيرد .در نهايت اين کار به ضرر شماست .چون مطالب را بدون ترتيب
ياد مي گيريد ،به عالوه مطالب مهمي نظير " جنبه ها " " ،وارونگوي روانوي " و " سوموم انورژي "
بدون پيش زمينة کافي به خوبي درک نمي شوند .چنانچه مطالب ارائه شدهانود را بوه ترتيوب مطالعوه
نماييد خواهيد ديد که به نوبت به همگي آنها پرداخته شده و براي شما توضيح داده ميشوند .
من دو سال وقت و مقدار زيادي پول صرف کردم تا ئي اف تي را به نحوي گرد آوري نمايم که
به سادگي قابل يادگيري باشد .در نتيجه توصيه ميکنم که دروس ئي اف تي بايد به ترتيبي که ارائه شده
مطالعه گردند .اين ساده ترين راه انجام اين کار است .ولي مطالعة بدون ترتيب کار را مشكل موي کنود .
مثل اين است که کتابي را ابتدا با نگاهي به فصل يك ،سپس فصل هشت ،بعود فصول چهوار بخوانيود و
آنگاه ب ه خيال اينكه مطالب ساير فصول را هم مي توانيد حدس بزنيد از آنها صرف نظر نماييد .
11
ابتدا فصل يك اين کتاب را به ترتيب ارائه شده بخوانيد -اين مسولله بسويار مهوم اسوت -
حتي اگر روان درمانگر هم باشيد بايد بدانيد که قسمتهاي بعدي اين کتاب بر اساس ايدههوا و اصوطالحات
مطرح گشته در اين فصل نوشته شده اند .
بخش اصلي در اين فصل " دستور اساسي " ناميده شوده اسوت .روش هواي بنيوادي شوفا
بوسيلة ئي اف تي در آن به طور مشروح توضيح داده مي شوند و در واقع پاية همه چيز در ئوي اف توي
است .همان طور که در فصل دو ميآموزيد به ندرت الزم است که هموة دسوتور اساسوي را بوه طوور
کامل انجام دهيد .راههاي ميان بر تقريباً همواره کفايت مي کنند .ولي الزم است دستور اساسي را بوه
طور کامل بدانيد تا پايه اي براي استفادة بهتر از ميان برها و تسلط بر هنر ئي اف تي باشد .
فصل دو :پیشرفته
اين فصل را هم به ترتيب ارائه شده مطالعه کنيد .در اينجا با موانع کمال ( از جمله سموم انورژي ) ،
ميان برها و ساير نكات مفيد در افزايش بهره گيري از ئي افتي آشنا خواهيد شد.
12
فصل اول
13
نامه سرگشاده
" ما با هم ،در وجود شما ،پلی به سوي سرزمین صفاي درونی می سازیم ".
ااااوارك كا : Trauma -2در اين كتاب ،شوك يا تنش شديد روحي ،خاارة
بسيار زياد و در مواقع غية ضةورك ب ياد فةد ميآيد.
: PTSD -3اختالل تنشي ااشي از خارة تةوما ،مشاالالتي كا باةاك افاةاد
داراك خارة تةو ما پيش ميآ يد و در ز اداي روز مة آ اان هم تأثية
مي اذارد .ا ين ا فةاد مم الن ا ست در موا قع غ ية ضةورك ،عالسالعمل هاك
شديدك اظية وحشت ،فةياد ،اةي و ...از خود اشان دهند.
15
پس از استفاده از ئي اف تي همة آن مشكالت ناپديد شدند .
مثل اغلب مردم ،ريچ هم به سختي باور مي کرد کوه ايون روش هواي عجيوب کارآمود
باشند .ولي حاضر بود آنها را امتحان کند .ما با ترس مرضي او از ارتفاع آغواز کورديم کوه پوس از
پانزده دقيقه به کلي بر طرف شد .او ترس خود را با بواال رفوتن از يوك سواختمان چنود طبقوه و
نگريستن به پايين از فراز پلكان اضطراري آزمايش کرد .از اينكه هيچ عكس العملي ناشي از ترس
مرضي نداشت ،بهت زده شده بود .ما سپس ئي اف تي را در مورد چند خاطرة وحشوتناک جنوگ
بكار گرفتيم و همه آنها را خنثي نموديم .البته او هنوز هموة آنهوا را بوه يواد موي آورد ولوي بوار
احساسي آنها از بين رفته است .
فنون ئي اف تي را به ريچ آموزش داديم -همان طورکه شما در جريان اين دروس يواد
خواهيد گرفت -و او خودش توانست بر روي ساير خاطورات جنگي اش کار کند .پس از چنود روز
همة آنها خنثوي شده و ديگور اذيتووش نموي کردنود .در نتيجوه بوي خووابي او از بوين رفوت و
داروهاي خواب آور هم ،با نظارت پزشك ،قطع شد .پس از دو ماه ،تلفني با ريچ صحبت کردم .
هنوز مشكلي نداشت .اين يك آسودگي واقعي از احساسات ناخوشايند است .مثل خروج از زنودان
است .و من افتخار دادن كلید رهایی به او را داشتم! اگر بدانید كه چه لذتی دارد .ايون نويود
ئي تي اف است .اگر آن را ياد بگيريد مي توانيد آن را درمورد خود و ديگران انجام دهيود .هموان
طور که براي ريچ اتفاق افتاد .
پس از آن نوبت به رابرت ،گري ،فيليپ و رالف رسيد که همگي خاطرات تروماي ناشي
از جنگ داشتند .ظرف چند دقيقه از خاطراتي که بر روي آنها کار کرديم آسودگي يافتنود .ديودن
لبخندها و شنيدن تشكرها به لذتي منجر مي شد که تنها اشك مي تواند آن را بيان نمايد .پس از
آن نوبت فيلم مصاحبه با آنتوني رسيد .
آنتوني به حدي از تجربيات جنگي خود وحشت داشت که از رفتن به مكانهاي عمومي -
نظير رستوران -به علت ترس از حملة سوربازان ويتنوامي و شليووك گوولوله هواي اِي کِوي 47
اجتوناب مي کورد .حتي فكر کردن به آن باعوث بي حسي اش مي شد .البته او مي دانست که
عكس العملهايش منطقي نيستند ،ولي ترسش بهبود نمي يافت .اين يعني اختالل تنشي ناشوي از
ترسهاي مرضي .
پس از استفاده از ئي اف تي ،به اتفاق آنتوني به يك رستوران شلوغ رفتيم .بوه قوول
خودش " به اندازه پشيزي اضطراب نداشت " .ما سه نفر يعني ايدرين ،آنتوني و من با فراغوت در
رستوراني که دويست نفر ديگر هم در آن بودند شام خورديم و لطيفه تعريف کرديم و خنووديديم .
16
آنتوني کامالً راحوت بود .ترس او از بين رفته بود .چه تغوييري ! چه لذتي دارد که بتووان چنووين
تفواوتي را در زندگوي فوردي بوجوود آورد .
او سپس در مقوابل دوربيون ،درنگوي کورد و گفوت " :سوگند مي خورم که خداونود بوه
م ن نعمتي عطا کرده است .فكر مي کنم که وقت آن رسيده بود که شما را مالقات کنم ".
و آنگاه در حالي که در اتاق نشيمن بودم اشك شوق بر روي گونه هايم جاري شد.
ارزشهاي انسانی در این كتاب برترین جایگاه را دارند .به کمك آن مي توانيد خود را
به سطوح واالتري هدايت کنيد و اگر بخواهيود از آن در کموك بوه ديگوران و بزرگنموايي ارزش
شخصيت خود استفاده نماييد .دوست داريد چند نفر از شما تشكر کنند ؟ من هيچ پاداش بزرگتري
نمي توانم به شما نشان دهم .اکنون اميدوارم انگيزة مرا در نوشتن اين کتاب دريافت کرده باشيد .
به دليل اين که خداوند به من نعمتي عطا نموده است .قسم مي خورم .وقت آن رسيده که با هم
مالقات کنيم .
ما با هم ،در وجود شما ،پلي به سوي سرزمين صفاي دروني مي سازيم .پوس
از آنكه ساخته شد تبديل به مهارتي هميشگي در زندگي شما مي شود که بوسيلة آن موي توانيود
آسودگي روحي و لذت را از خود به ديگران منتقل سازيد و اثر آن دائمي اسوت .مثول طوال ماات
نمیشود و از مد نمی افتد .همیشه براي شما می ماند .
ممكن است من و شما هيچ گاه همديگر را رو در رو نبينيم و من نتووانم گرمواي وجوود
شما را ،نظير گرماي وجود آنتوني ،احساس کنم .اين کتاب ممكن است تنها رابط بين ما باشود .
ولي اشكالي ندارد .هر وقت مردم براي شفا دور هم جمع شوند کواري خودايي موي کننود .
عشق فضاي بين آنها را ،هر اندازه هم که بزرگ باشد ،پر مي کند و اجازة وقوع به آن مي دهود .
خدا نيازي ندارد که ما همديگر را رو در رو ببينيم .
من و شما ،به اتفاق ،آمادة سفري به سوي آسودگي روحي هستيم .نظير هويچ يوك از
تجربيات قبلي شما نخواهد بود ،قول موي دهوم .مثول تصوور يوك سوفر افسوانه اي بور روي
قاليچهاي جادويي نيست .سفري واقعي است که هدف از آن دستيابي بوه هودفهاي واقعوي شوما،
درست مثل آنچه که براي کهنه سربازان اتفاق افتاد ،مي باشود .شوما حقيقتواً داراي توانوايي دور
انداختون ترسهاي معومولي ،ترسهاي مرضي ،خاطرات تروما ،خشم ،احساس گناه ،غم و سواير
احساسوات ناخوشايند مي شويد .بدون اينكه نيازي به سالها جلسات کند و دردآور و پرهزينه داشته
باشيد .اغلب حتي شديدترين احساسات ناخوشايند هم در چنود دقيقوه ناپديود مويگردنود .فكور
مي کنم ادعاهاي خود را کمي زود بيان کردم .شما هم داليلي را که براي اثبات آن نيواز داريود در
اين دروس پيدا کرده و اين روشها را در مورد خود بكار خواهيد برد.
17
همچنين محدوديت هاي آنها را هم ميفهميد .ولي توانايي هواي آنهوا شوما را متعجوب
مينمايند .با وجود اينكه سالهاست اين کار را انجام مي دهم باز هم مرا به حيرت مياندازنود .بوه
هر حال ئي اف تي بسيار بيشتر از آنچه در اين چند صفحه گفته شد انجام مي دهد .تنهوا کموي
دريچه اش را باز کرده ام تا نگاهي بوه درون آن بياندازيود ،بقيوة آن در صوفحات بعودي ظهوور
مينمايد .
18
هدیه اي گرانبها
با تقديم احترام خاص و تشكر از تمامي پيشگاماني
که تالش آنها به جنبش ئي اف تي کمك نمود.
متأسفانه ما هيچ وقت ،نيكوکاراني را که بيشترين تالش خود را پنج هزار سال پيش
کردند نخواهيم ديد .اين افراد باهوش ،بنيان هاي ئي اف تي ،يعني انرژيهاي نهفته و جاري
در بدن را ،کشف و ترسيم نمودند .
اين انرژي هاي نهفته همان بنيان هاي طب سوزني هستند و در نتيجه ئي اف تي
و طب سوزني هم خانواده به حساب مي آيند .هر دو به سرعت گسترش مي يابند و به مرور نقش
مهمي در شفاي روحي و جسمي پيدا خواهند کرد .
اخيراً بعضي اشخاص ،که زندگي خود را وقوف اين کار کورده بودنود ،راه استفاده از اين
روشهاي باستاني را بازتر نمودند .مهموترين فورد در اين بيون دکتور جوورج گودهوارت 1اسوت .
او در کينيزيولووژي کاربوردي ، 2که طواليوه دار ئي اف تي مي باشد ،نقوش مهمي داشته است .
تالشهاي دکتر جان دايموند 3هم سزاوار تمجيد ويژه مي باشد .تا جايي که مي دانم او
يكي از اولين روان پزشكاني بود که از اين انرژي هاي نهفته استفاده کرد و در مورد آنها مطالبي
گري و ايدرين
مي خواهم از هر دو شما به خاطر معرفي ئوي اف توي تشوكر کونم .مون يوك عصوب
حساس در گردنم دارم که گهگاه موجب درد شديد در دست و بازوي راستم مي گردد و تقريبواً آن
را از کار مياندازد .آخرين مورد آن بدترين آن هم بوود و از تجويزهوا و روشوهاي معموولي ظورف
چندين روز هيچ بهبودي حاصل نشد .تا اينكه در همايش شما شرکت کردم .نه تنها توانستم درد
را بالفاصله متوقف نمايم ،بلكه به هنگام وقوع دوباره مي توانستم آن را کامالً کنترل کنم .
متشکرم
دبرا آكرمان
ايدرين عزيز
در روز سه شنبه ،بيست و يكم جوالي درهمايش " چگونه اتوبوس خود را برانيود " کوه
توسط گري کريگ ارائه مي شد شرکت کردم .داليل شخصوي متعوددي بوراي حضوورم در آنجوا
داشتم .ولي هدف از شرکت در همايش حل مشكل ترس از ارتفاع نبود .حتي به ذهنم هم خطور
نكرد که مي توانم از اين ترس رها شوم .تا اينكه گري پرسيد آيا کسي در اين جمع هست کوه از
ارتفاع بترسد .من دستم را بلند کردم و بالفاصله حالت عصبي به مون دسوت داد ،عورق کوردم و
لرزيدم ،ترس وحشتناكی از ارتافاع داشاتم تا حدي كه حتی نمی توانساتم به راحتی بر روي
یک صندلی بایاستم .
21
خوب ،اتفاق جالبوي افتاد .او در اجراي ئي اف تي به من کمك کرد و تقریباا ترسام
بالفاصله از بین رفت .آن قدر سريع که هنوز هم به سختي مي توانم باور کنم .به ياد مويآوري
که من و تو به طبقة باال رفتيم تا از پنجره بيرون را نگاه کنيم و من کوچكترين مشكلي نداشوتم .
روز بعد هم در محل کارم از بالكن طبقه دوم پايين را نگاه کردم و اصالً ناراحت نشدم .
جالبتر اينكه شايد در عمرم تنها سه بار سوار چار و فلاک 1شوده بوودم و ديوروز بوه
نمايشگاه سونوما کانتي رفتم و سوار يكي از آنها شودم و کوچكترين ترسي نداشتم! يك آزموايش
واقعي بود ! دفعات قبلي که سوار شدم از ترس خشكم زده بود .نمي توانستم نفس بكشم .تنفسم
سريع شد و عرق کرده بودم و مي لرزيدم .احساسي که داشتم کامالً غير واقع بينانوه بوود .ولوي
ديروز به راحتي لم داده بودم .واقعاً يك معجزه بود .بچاههاایم مبهاوت شاده بودناد .
میدانستند قبال ترس من تا چه حد واقعی بود و حاال مثل ایان اسات كاه هایت وقات ترسای
نداشتهام .
در ضمن ،پس از اينكه گري در اجراي ئي اف تي به من کمك کرد فقط يك بار ديگور
مجبور به ا نجام آن شدم و آن هم چند روز قبل از نمايشگاه بود .حتي در روز نمايشگاه هوم آن را
انجام ندادم .
ايدرين ،خيلي خوشحالم که شما دو نفر را مالقات کردم .اميدوارم به زودي باز هم شما
را ببينم .
با احترام ،باربارا وولمن
در شهةبازك وجود دارد. : Ferris Wheel -1چةخ و فلك بزرگ و مةتفعي ك
22
توجه :تيم کالرک در زندان فولسام زنداني است .وي سالها از اختالل تنشي ناشي ازخاطرات تروموا
(پي تي اس دي ) رنج برده است .در اتاق مالقات چند دقيقه اي را صرف ئي اف تي کورد و هموة
عالئم بيماري او ناپديد شدند و تا کنون هم برنگشته اند .اين نامة گرانبها توسط ماشين تحرير زندان
نوشته شده و در اينجا به همان صورت اوليه مي آيد .
من درست نمي دانم که مي خواهم چه چيزي را در مورد کمكي که گري در زندگي بوه
من کرد بگويم .فقط به ذکر مطالب زير اکتفا مي کنم .
در ژانوية سال 1980محكوم به حبس در يك دخموه در سوان کووئنتين شودم .دوران
زندان تا آوريل ، 1982که به صورت مشرو آزاد شدم ،طول کشويد .در آن دوران دچوار اخوتالل
تنشي ناشي از خاطرات تروما گرديدم .تا قبل از اينكه گري را مالقات کنم اختالل تنشي جزئي از
زندگي من شده بود .حدود دوازده سال .
از گري متشكرم که ديگر چنين مشكلي ندارم .او به مالقات من آمد ( من اکنوون در
زندان فولسام هستم ) و مرا در همان اتاق مالقات ،درموان نمود .من هم نظوريه هواي او را بواور
نداشتم .ولي ديگر اين طور نيست .از دوستم تشوكر مي کنم .
23
گرینوود و شركاء
شركت تجاري معامالت امالك
24
مطالب حقوقی
عقل سليم به شما مي گويد که نبايد منتظر بروز اثرات جانبي منفي ناشي از ئوي اف توي
باشيد .به دليل اينكه :
هيچ عمل جراحي صورت نمي گيرد
هيچ تزريقي وجود ندارد
هيچ قرص يا مادة شيميايي استفاده نمي شود
بدن تحت فشار يا کشيدگي قرار نمي گيرد
فقط چند روش به ظاهر بي ضرر ،شامل زدن ضربات ماليم ،زمزمه کردن ،شومردن و
چرخاندن چشمها وجود دارد .تاکنون بيش از صد هزار تن از ئي اف تي استفاده کردهانود و تعوداد
اعتراضات خيلي کمتر از يك درصد بوده است .
گاهي اوقات ممكن است فردي اظهار کند که حالت تهوع به او دست داده و يوا گهگواه
بعضي بگويند که " بدتر " شده اند .از آنجايي که اين موارد به ندرت پيش مي آيند نمي تووان
گفت که آيا ئي اف تي باعث مشكل بوده است يا خير .به هر حال بعضي افراد صرفاً با اشواره بوه
مشكل خاصشان احساس تهوع يا بدتر شدن مي کنند ،آنها چه با ئي اف توي و چوه بودون آن
دچار اين احساسات مي گردند .
ئي اف تي تازه در مراحل اوليه است و ما بايد مطالب بسياري بياموزيم .در نتيجه ممكن
است استفاده از ئي اف تي براي بعضي مضر باشد .بنابراين شما بايد با فرض اينكه هنوز درمرحلة
آزمايش هستيم با احتيا الزم از ئي اف تي استفاده نماييد .
متن بعدي ،نامة مهمي است که به نشاني گيرندگان نامه هاي الكترونيكي ئي اف تي
فرستادهام .الزم است آن را به دقت بخوانيد .
25
«به جایی نروید كه به آن تعلق ندارید».
سالم به همگي
اين پيام مهمي است و ساعتها صرف نوشتن و بازنويسوي اش کورده ام توا آن را بوه
"شيوة صحيحي " در آورم .خوشبختانه آنچه مي خواهم بگويم به صوورت آشوكاري منطبوق بور
عقل سليم است و نود و نه درصد شما آن را مي دانيد .
کالم نهايي در اين مورد آن است که بايد در ئي اف تي ازعقل سليم اسوتفاده کنويم و
آن را در مورد افرادي که مشكالت حاد دارند به کار نبريم ،مگر اينكه از تجربة مناسبي برخووردار
باشيم .در حالي که شيفتگي ما نسبت به اين روشها مي تواند موجب اشتياق فراوان در بكوارگيري
آن گردد ،بايد اين اشتياق را با عقل سليم همراه کنيم .
در درجة اول بايد گفوت کوه يكوي از جنبوه هواي لوذت بخوش ئوي اف توي و هوم
خانواده هاي فراوانش آن است که در مورد اکثريت غالب مردم مي توان آن را بدون درد يوا بوا درد
کمي انجام داد .طبيعت ماليم آن سبب شده که روان درمانگران متعددي اقدام به تاليف کتابهايي
در اين باره نمايند و در نتيجه افراد عادي به اين روشها دسترسي دارند .و چرا که نه ؟ چرا موردم
را از دسترسي به ابزارهايي که اغلب در مورد بسياري مشكالت ،دگرگون کننوده ،و بوراي بيشوتر
مردم ماليم و آسان هستند ،منع کنيم .
براي مثال در نظر بگيريد که :
درمانگران ،به طور معمول ،فرآيند ئي اف تي را به بيماران خود يواد موي دهنود توا در
خانه استفاده کنند .
معلمها آن را مي آموزند تا به همراه شاگردانشان از آن استفاده کنند .
والدين آن را ياد مي گيرند تا به همراه فرزندانشان از آن استفاده کنند .
پزشكان آن را ياد مي گيرند تا به همراه بيمارانشان از آن در کنترل درد استفاده کنند .
ماساژورها آن را با روش هاي فعلي خود مي آميزند تا نتايج با دوام تري بگيرند .
رهبران مذهبي از آن براي افراد نيازمند استفاده مي کنند .
26
متخصصووان کووايرو پراکتيوك ، 1طووب سوووزني و هوميووو پوواتي 2از آن بووراي تقويووت
روشهاي خود استفاده مي کنند و به بيماران خود براي استفادة شخصي مي آموزند .
و اين فهرست ادامه دارد . . .
به درستي نمي دانم چه تعداد مشتاقان روش ضربات ماليم از اين شيوه بر روي ديگران
اسوتفاده مي کنند .ولي حدس مي زنم بيش از صد هزار تن باشند و احتماالً تا کنون بر روي بيش
از يك ميليون تن در سراسر جهان اجرا شده است .
البته چنين اتفاقي به وقوع نمي پيوست مگر اينكه اوالً نتايج اساسي گرفته شوود و ثانيواً
خطرات عيني و اثرات جانبي آن حداقل باشند .
در حالي که هيچ کاربر ورزيده اي نمي تواند نتايج اساسوي حاصول از ئوي اف توي را
انكار کند ،ولي همه آگاه نيستند که به ندرت ،امكان اثرات جانبي منفي و گاهي شديد وجود دارد.
بعضي افراد در زندگي به حدي دچار ضوربات روانوي شوده انود يوا موورد سووء اسوتفاده
قرارگرفته اند که مشكالت رواني حادي پيدا کرده اند نظير چند شخصيتي ،جنون ،اسكيزوفرني و
ساير اختالالت مغزي شديد .با وجود اينكه ئي اف تي حتي در اين موارد هم مفيد بوده است ولوي
چنين مواردي فقط بايد توسط فردي واجد شرايط ،حرفوه اي وداراي تجربوه در ايون اخوتالالت
انجام شوود .چرا ؟ براي اينكه بعضوي از ايون بيووماران دچوار " رفتوار هواي متووفاوتي" 3
ميشوند و از کنترل خارج مي گردند .آنها در حين رفتارهاي متفواوت موي تواننود بوه خوود يوا
ديگران صدمه بزنند و شايد الزم باشد بستري شوند يا داروهواي آرام بخوش بوه آنهوا داده شوود .
واضح است که اينجا جاي تازه کارها نيست هر قدر هم که فرد به روش ضربه هاي ماليم عالقوه
داشته باشد .
در واقع ما هنوز نمي دانيم که آيا ضوربات ماليوم باعوث ايون رفتارهواي متفواوت
ميشوند يا به خاطر آوردن وقايع ناگوار موجب آن هستند .در هر حال ،چنانچه تجربه اي در ايون
موارد نداريد ،لطفاً به جايي نرويد که به آن تعلق نداريد.
: Chiropractic -1روشي بةاك جلوايةك و يا درمان بيماركها با دست زدن ب
مفاصل بدن ب ويژه ،ستون فقةات .در اين روش از هيچ اوا دارو و عمل
جةاحي استفاده اميشود.
: Homeopathy -2شاخ اك از پزشالي ك در آن دارو ب صورت بسيار رقيق ب
بيمار داده ميشود .بيمار جزئيات عاليم بيمارك خود اعم از جسمي و
روحي را شةح ميدهد و پزشك مقادية ااچيز و غية سمي از مادهاك را
بةايش تجويز ميامايد .چنااچ فةد سالمي مقادية بيشتةك از همين مواد
را مصةف كند عالئم مشابهي در او ظهور ميامايند.
Abreactions -3
27
اين رفتارهاي متفاوت چقدر اتفاق مي افتند ؟ در بيمارستانهاي رواني متداول هسوتند .
ولي در جامعه به ندرت پيش مي آيند .اخيراً از عده اي افراد با تجربه در اين زمينوه کوه بوا طيوف
گسترده اي از مشكالت سروکار داشته اند در اين باره سؤال کوردم و دريافووتم کوه کمتور از يوك
هزارم افراد دچار رفتارهاي متوفاوت شديد شوده اند .اين درصد کم فقط براي آگواهي شما اعوالم
مي شود .
منظورم اين نيست که کساني که با ئي اف توي کوار موي کننود موي تواننود " کارهواي
عجيبي انجام دهند " و به جايي بروند که به آن تعلق ندارند .بلكه فرد تازه کار بايد از عقول سوليم
استفاده کند و سعي نكند دردهايي را که فراتر از توانايي ها يا آموخته هاي او است تسكين دهد .
مرا با اصطوالح " بر روي هور چويزي امتحوانش کنيوود" موي شناسوند .ايون
عبوارت در ايون کوتاب و دروس ئي اف تي و پايگاه اينترنتي ما آمده است و البته منظور از
آن باز کردن چشم ما بر روي قابليت هاي ئي اف تي است .هدف از آن اجازه دادن به انجوام
کارهاي غير مسلوالنه نبوده است .خوشبختانه مردم اغلب آن را در حد معقولي تعبير موي کننود و
مثالً از آن براي پريدن از باالي ساختمان امپايراستيت استفاده نمي نمايند .
گاهي افرادي که ئي اف تي بر روي آنها انجام مي شود بوه هنگوام يوادآوري خواطرات
ناگوارشان به صورت عادي اشك مي ريزند و ناراحت مي شوند .در برخي اوقات ديگر بعضي
دردهاي جسمي و حداقل موقتاً و بدتر مي گردند .فرد کار آزموده و با تجربه اين عكس العمل ها
را طبيعي مي داند و از ئي اف تي به شكل مناسبوي براي برطرف نمودن آنها استوفاده مي کنود .
تاکيد مي کنم ،وقتي اين عكس الوعمل ها بوقوع مي پيووندند ،عقل سليم بايود غالووب باشود .
اگر کاربور ئي اف تي احساس مي کند که از عهدهاش برنمي آيد بايد مورد را به فرد با تجربه تري
معرفي کند .
به اين ترتيب ،جمالتي که در مورد عقل سلیم گفته مي شود يك توافق قانوني بين موا
را شكل مي دهند.
لطفاً اين جمالت را به دقت بخوانيد:
28
٭ اي درين و من روان درمانگر يا درمانگر نيستيم و مدرک دانشوگاهي نوداريم و آمووزش
رسمي نديده ايم ،البته به جز مدرک مهندسي از دانشگاه استنفورد .
٭ ما راهنماهاي کارايي فردي هستيم و هدفمان نشان دادن ابزار بهبودي کارايي فوردي
به ديگران است .
٭ تالش ما جنبة روحاني دارد و در نتيجه کشيش هايي فرمانبردار هستيم .
٭ اين درس به شكل نمايش کاملي از يك ابزار بسيار تاثيرگزار در بهبود کوارايي فوردي
ارائه ميگردد و آموزش روانشناسي يا روان درماني نيست .
٭ شما مي توانيد ،مطابق بندهاي اين توافق ناموه ،از ئوي اف توي بور روي خوود يوا
ديگران استفاده کنيد .
٭ ايدرين و من مسولوليت آنچوه را کوه شوما بوا ايون روش انجوام موي دهيود
نميتوانيم به عهده گيريم و البته به عهده هم نمي گيريم .بنابراين :
◄ شما بايد مسلوليت کامل احساسات و يا سالمتي جسومي خوود را در طوي و پوس از
انجام اين دروس قبول نماييد .
◄ شما بايد کسان ديگري را که به وسيلة ئي اف تي به آنها کمك مي کنيد يوا بوه
آنها آموزش مي دهيد ،راهنمايي نماييد تا مسلوليت کامل احساسات و يا سالمتي جسمي
خود را به عهده گيرند .
◄ شما بايد قبول کنيد که ايدرين ،من و هور کوس ديگوري کوه در جريوان کارهواي
ئيافتي است مبرا از هر گونه ادعايي هستند که توسط افوراد کموك گيرنوده يوا موورد
آموزش صورت مي پذيرد.
◄ ما شما را تشويق مي کنيم که از اين روشها تحوت نظور درموانگر يوا پزشوك واجود
شرايط استفاده نماييد .
◄ سعي نكنيد در جايي که عقل سليم مخالف بكارگيري اين روشها است ،از آنها براي
حل مشكالت کمك بگيريد.
اگر نمی توانید یا نمی خواهید با مطالب فوق الذكر موافقت كنید ،لطفا كتاب را پاس
بفرستید تا مبلغ آن به شما باز پرداخت شود .در غیر این صورت ما با هم توافقی كارده ایام و
انتظار دارم كه شما آن را رعایت نمایید .
کامالً آگاهم که آنچه گفته شد مطابق با عقل سليم است و اگر فكر کرديد با شوما مثول
يك فرد دوازده ساله رفتار کردم ،پوزش مي طلبم .اين کار را فقط به اصرار وکويلم انجوام دادم .
فكر مي کنم آنچه گفتم کافي باشد .
29
از این كتاب چه انتظاري داشته باشیم
آسودگی روحی
شايد بايد کمي متواضع تر باشم ،ولي واقعيوت ايون اسوت کوه فكور موي کونم
ئي اف تي زندگي شما را زير و رو خواهد کرد .
مي دانم که در حال حاضر کمي زياده گويي به حساب مي آيود .ولوي ايون روش هوا از
لحواظ اهمويت در حد اعالمية استقوالل و براي بعوضي افوراد همان اعالمیة استقالل هستند .
منوظورم از استقالل ،آسودگي از احساسات ناخوشايند است .يعني آن آسودگي کوه بوه
شما اجازة شكوفايي ،و گذر از فراز تمامي موانع پنهاني ،رسيدن به کارايي در حد ظرفيوت شوما را
ميدهد .
منظورم رهايي از سالها شك در توانايي هاي خود يا اکراه در برقراري ارتبوا يوا غوم از
دست دادن فرد مورد عالقه يا خشم يا خاطرات ناگوار شامل تجاوز و ساير انواع سوء رفتار است .
منظورم رهايي از موانع کسب درآمد بيشتر ،ايجاد ارتباطهاي شغلي ،شروع کار جديود ،
بهبود امتيازات گلف ،کاهش وزن ،راحتي در نزديك شدن به مردم ،سخنران ،خواننده يا کمودين
شدن است .
30
منظورم رهايي از اضطرابي است که موجب خوردن قرصها ،نوشيدن مشوروبات الكلوي ،
دود کردن سيگار يا حمله به يخچال مي شود .
منظورم رهايي در بيان آزادانة عشق و قدم زدن بر روي کرة زمين با شعف و اعتمواد بوه
نفس است .
منظورم رهايي از ترسهاي شديد يا ترسهاي مرضي يا اضطراب يوا حموالت عصوبي يوا
اختالل رواني پس از تروما يا اميال اعتيادي يا افسردگي يا احساس گناه يا … .
همان طور که گفتم ئي اف تي ،زندگي شما را زير و رو خواهد کرد .
٭ هيچ بخش طوالني " قصة زندگي خود را بورايم بگوييود " در ئوي اف توي وجوود
ندارد.
٭ قرصي در کار نيست .
٭ يادآوري دردناک خاطرات تروما وجود ندارد .
٭ در کسري از زمان معمول ،انجام و اغلب ظرف چند دقيقه تمام مي شود .
معوموالً مردم به صورت دائمي ،توشة احسواسي خود را کنار مي گذارند و به شوكل
مؤثورتري به سراغ زندگوي خود مي روند .
ئي اف تي بر اساس اين کشف که عدم تعادل در سيستم انرژي بدن ،اثرات عميقي بور
روان شخ دارد ،بنا شده است .اصالح اين عدم تعادل ،که با زدن ضربات ماليوم بور بعضوي
نقا بدن صورت مي گيرد ،اغلب به بهبودي سريع منجر مي شووود .مناظورم از سااریع ،ایان
است كه بیشتر مشاکالت ظرف چند دقایقه ناپدید می گاردناد! -به ويژه وقتي که مشكالت را
به وقايع ناگوار خاصي در زندگيتان مربو موي دانيود .در ايون بواره بعوداً بيشتوور توضيووح
ميدهم - .در موارد و جلسات زندة مطرح شده در اين کتاب ،ايون مسولله بوه کورات نشوان داده
ميشود .تعداد کمي از مشكالت بيشتر طول موي کشوند ،شوايد دو يوا سوه جلسوه کوتواه مودت .
سختترين مشكالت به چند روز تا چند هفته نياز دارند .خوشبختانه موارد اخير در اقليت هستند .
سادگی
هدف از اين کتاب ،آموزش همة پيچيدگي هاي کشفيات نيست .آن کار شوامل صودها
صفحه مي شود و نيازمند آن است که شما در بعضي قلمروهواي بسويار تخصصوي نظيور فيزيوك
31
کوانتوم و ميدانهاي مورفوژنتيك 1جست و جو نماييد .در اين بين ميوانبوري موي زنويم و يوك
نسخة ساده ،و بسيار عملي ،براي هر شهروند معمولي ارائه مي کنيم .
آموختن اين کتاب ،مثل رانندگي است .براي يادگيري رانندگي نيازي نيست که شوما از
همة بخش هاي فيزيك ،شيمي ،مهندسي و رياضي مربو به خودرو اطالع داشوته باشويد ،ولوي
بايد نحوة استفاده از پدال گاز ،ترمز ،فرمان و دنده را بدانيد .با اين دانسته ها موي توانيود
در هر جاده اي به راحتي رانندگي کنيد .
هدف من در اينجا ساده نمودن يك موضوع بسيار پيچيوده و رسواندن آن بوه حود چنود
روش ابتدائي و قابل فهم ( پدال گاز ،ترمز و غيره ) مي باشد .هر چه آن را کوتاهتر و فشرده تور
کنم ،راحت تر آموخته و بكار گرفته مي شود .شما با خريد اين کتاب بهاي يك روش سواده و
قدرتمند در زمينة گسوترش کوارايي فوردي را پرداختوه ايود .بودين ترتيوب ،ايون کتواب بوا
چاشنيهايي از قبيل مثال هاي ساده و تصاوير همراه شده تا همة قسمت هاي ئي اف تي واضح
و روشن باشند .
سوء ظن طبیعی
معموالً يك نوآوري جديد با شك روبرو موي شوود .چوون باورهواي موردم را بوه هوم
ميريزد .ئي اف تي درست در مقابل همة باورهاي مربو به روانشناسي و شوفاي روحوي قورار
ميگيرد .در بعضي جوامع ،بهبودي سريع از مشكالت روحي " شديد " ،غير ممكون بوه حسواب
مي آيد و به هر کسي که بخواهد اين کار را بكند برچسب حقه باز مي خورد .به هر حال اعتقاد بور
اين است که اين مسائل عميقاً در باور مردم ريشه دوانده اند و در نتيجه بهبودي آنها هوم مسوتلزم
صرف زمان طوالني است .
باورها بسيار قوي هستند .بر سر آنها مي جنگيم .بناي يوادبود برايشوان موي سوازيم .
پزشكي ،روانشناسي و نظام هاي سياسي بر پاية آنها بنا شده اند .ولي با ايون وجوود فقوط گواهي
درست هستند .گاهي اوقات قصه هاي کودکانه را هم باور مي کنيم .
اگر عكس العمل شما نسبت به وعده هاي صوفحات گذشوته شوامل موواردي از قبيول
"بهتر از آن است که بتواند درست باشد " يا چيزي شبيه آن بوده ،آنگاه مي توانم بگويم کوه
: Morphogenetic (Morphic) fields -1ميدااي در ارةاف يك واحد مورفيك ك
خصوصيات ساختارك و احو حةكت آن را تعيين ميامايد.
32
احتماالً همين اآلن هم باورهايتان را کمي به هم ريخته ام .اين مسلله اي طبيعي و قابل انتظوار
است .نظريات جديد بايد در معرض موشكافي جدي قرار گيرند ،چوون در نهايوت بوه تووان آنهوا
افزوده ميشود .
شما در دستان خود يك نوآوري مهم داريود .هموان طوور کوه خواهود ديود بور اسواس
منطقيترين اصول علمي بنا شده است .ولي از آنجايي که بسيار متفاوت از " علوم متداول "
است ،پيوسته و البته به شكل قابل درکي با ترديد روبرو مي شود .با نوآوري هاي ديگر هم به
شكل مشابهي برخورد شده است .چند نمونة تاريخي ذيالً ذکر ميگردند :
" ماشين هاي سنگين تر از هوا نمي توانند پرواز کنند " .
لرد کلوين ،رئيس انجمن سلطنتي
" هر چه که قابل اختراع باشد ،قبالً اختراع شده است " .
چارلز اچ دوئل ،مدير اداره ثبت اختراعات اياالت متحده 1899 ،
" زنان مسلوليت پذير و عاقل نمي خواهند راي دهند " .
گروور کليولند 1905 .
" بعيد است انسان روزي به قدرت اتم دست پيدا کند " .
رابرت ميليكان ،برندة جايزه نوبل فيزيك 1927 ،
"چه کسي مي خواهد صداي بازيگرها را بشنود ؟"
هري ام وارنر ،مؤسسة سينمايي برادران وارنر 1927 ،
ولي اگر هيچ گونه مشكلي نداشته باشيد و همه ايون مطالوب را مشوتاقانه و سوريع فورا
بگيريد ،مثل من ،قول مي دهم که با ترديد کساني که سعي مي کنيد به آنها کمك نماييد ،روبورو
خواهيد شد .از کجا مي دانم!؟ چون سالها تجربه دارم .ولي به اين شك ،نبايد انتقاد کورد .بلكوه
بايد آن را درک نمود ،چون خصوصيات منحصر به فردي دارد .
به طور موثال ،بسويار پيوش آموده کوه ايون روشووها را از روي صووحنه و بوا 5توا 10
داوطلوب به تمواشواگوران ( تازه کاران ) نشان داده ام .ظرف چند دقيوقه حداقل هشتاد درصد آنها
شاهد کاهش نمايان يا حذف کامل مشكالت جسمي و روحي بوده اند .ترس ها فروکش ميکنند،
33
سردرد از بين مي رود ،تنفس بهتر مي شود و تروماي احساسي ناپديد مي گردد .آنگاه از حضوار
مي پرسم " چه کسي در اين رابطه مشكوک است ؟" هميشه حداقل نيمي از آنان دسوت بلنود
ميکنند .
سپس مي پرسم آيا فكر مي کنيد تغييرات به وجود آمده در اين افراد واقعوي بووده اسوت؟
بله! آنها همواره تاييد مي نمايند که تغييرات واقعي بوده است .به هر حال ،معموالً افرادي کوه
تغييرات را احس اس کرده اند با من غريبه و با تماشاگران آشنا هستند .مي دانند که مردم صادقانه
جواب مي دهند .آنگاه مي پرسم “ پوس چورا شوما مشوكوک هسوتيد ؟ “ و رگبوار داليول آن را
ميشنوم.
٭ به من مي گويند که مردم را هيپنوتيزم کرده ام .خيلي جالوب اسوت ،چوون حتوي
اصول اولية هيپنوتيزم را هم نمي دانم و خود افرادي هم که اين را مي گويند آن را بلود
نيستند .
٭ به من مي گويند که اين همان تفكر مثبت است .هر چند که قبالً نديده بودنود کوه
تفكر مثبت چنين تغييراتي را به اين سرعت پديد آورد .
٭ به من مي گويند که مردم مي خواستند مشكل خود را حل کنند .آنچه اتفواق افتواد
فقط يك مورد " فكر برتر از ماده است " بود .پس چرا قبل از اينكه روي صحنه بيايند
مشكل خود را حل نكرده بودند ؟
٭ به من مي گويند که دوامي ندارد ،چون چيزي به صورت " راه حل سوريع " وجوود
ندارد .ولي از داروهايي نظير پني سيلين استفاده مي نمايند تا از بسياري بيماريها سوريعاً
بهبود يابند .
٭ به من مي گويند که زدن ضربات ماليم باعث انحراف افكار موردم از مشكالتشووان
ميشود .از اين نكوته غافولند که در روش ئوي اف توي موردم بايود روي مشوكل خوود
تمرکز کنند تا حل شود ،اين در واقع برعكس انحراف افكار است .
نكتة جالب توجه در اينجا اين است کوه هويچ کودام از ايون داليول ،ئوي اف توي را در
برنميگيرد .ئي اف تي به نوعي از فهرست احتماالت حذف شده است!
چه عكس العمل عجيبي! البد فكر مي کنيد که مردم پس از مشاهدة اين هموه مزايواي
غيرقابل انكار ،مرا با سؤاالتي در مورد نحوة کارکرد ئي اف تي و درک بهتور فرآينود آن بمبواران
34
مي کنند .نه ،درعوض تمايل دارند که فرآيند را ناديده بگيرند و توجيهات ديگري ارائه دهنود .
از من نمي پرسند چه اتفاقي افتاد ،بلكه به من مي گويند که چه اتفاقي افتاد؟
هر کس به سراغ کيف دانسته ها و تجربياتش مي رود و آنچه را که اتفاق افتاد به
چيزي که " مي داند " مربو مي نمايد .اکنون مي دانم که دانشمندان ما در چند قرن پويش
وقتي به مردمي که اعتقاد داشتند زمين مسطح است ميگفتند زموين گورد اسوت ،چوه احساسوي
داشتهاند .
به ندرت پيش مي آيد که کسي به من بگويد " اوه! همان طوري بود که گفته بوودي .
تو سيستم انرژي آنها را وقتي بر روي مشكل تمرکزکرده بودند متعادل کردي و در نتيجه عامل آن
از بين رفت " .ولي اين هماني است که اتفاق مي افتد .اين همان چيزي است که نويم سواعت
وقت صرف کردم تا به تماشاگران بگويم .اين تنها چيزي است که ظرف دقايقي که مردم بر روي
صحنه بودند ،اتفاق افتاد و تنها چيزي است که تغييرات را ايجاد نمود .
قبالً به اين مسلله خرده ميگرفتم و فكر ميکردم مردم کج خلق ،لجباز يا کند ذهن
هستند .به خودم مي گفتم " چرا آنچه را که آشكار است نمي بينند ؟ “ ولي بعدها فهميودم کوه
مردم کج خلق ،لجباز يا کندذهن نيستند ،چون اين عكس العمل همه گونوه مردموي بوود .مهوم
نبود که راننده اتوبوس هستند يا مدرک دکترا دارند .برخي از نزديكتورين دوسوتانم ايون نتوايج
خيره کننده را " توجيه " مي کردند و با يادآوري خاطرة " احمقانه " بودن آن پوزخند مي زدند
.
اغلب حتي افرادي هم که تغييرات را خود تجربه مي کردند آن را ناشي از چيوز ديگوري
مي دانستند .اين چيز معموالً به کلي نامربو بود ،مثل زلزله اي که اخيراً اتفاق افتاده يا افوزايش
حقوقي که به تازگي گرفته اند .توجه داشته باشيد که آنها تغييرات صورت گرفته يا وقوع آنها را به
هنگام اجراي ئي اف تي منكر نمي شوند .بلكه فقط نموي تواننود آن را بوا روش زدن ضوربات
ماليم مرتبط سازند .از نظر آنان ،جور در نمي آيد .منطقي نيسوت .بايود توجيوه ديگوري وجوود
داشته باشد .دکتر راجر کاالهان ،کوه اولوين بوار از طريوق او بوا ايون روشوها آشونا شودم ،ايون
عكسالعمل ها را پديدة اِيپكس 1مي نامد .
باز هم مي گويم که نبايد به آن خرده گرفت .بلكه ،از آنجايي که مهم است ،بايود بوه
آن توجه داشت و آن را درک نمود .چون به کرات اتفاق مي افتد .در واقع اکثر مردم آن را تجربه
مي کنند و احتمال زیادي دارد كه شما هم از آنان باشید.
APEX -1
35
اکنون علت شرح اين مطالب را مي فهميد .اگور از آن آگواه نباشويد ممكون اسوت
"توجيهات ديگري " بتراشيد و به بليت سفر خود به سوي آسودگي روحي و هموة مزايواي موادام
العمر آن پشت نماييد .
دليل ديگر سوء ظن ،ظاهر عجيب ئي اف تي است .منظورم اين است که خيلي خيلوي
عجيب است .الزمة اين روش ،حرف زدن با خود ،چرخاندن چشم ها و زمزمه کردن يك آهنوگ
به هنگام زدن ضربات ماليوم بور روي نقوا مختلوف بودن اسوت .کووچكترين شوباهتي بوه
روانشناسي ،آنگونه که مردم با آن آشنا هستند ،ندارد و ممكن است با اعتقادات شما خيلي فاصوله
داشته باشد .ولي اگر منطق آنها را درک کنيد برايتان واضح مي شوند و حتي ممكن اسوت از ايون
که تاکنون کشف نشدهاند ،متعجب بشويد .
با اين همه يك نكتة جالب هم وجود دارد .لزومي ندارد که اين روشوها را بواور داشوته
باشيد تا براي شما مؤثر واقع شوند .بعضي ها به اشتباه نتيوجه گيري مي کنند که نتوايج حاصل از
ئي اف تي به عولت اين است که مردم آن را باور مي کنند .اين هم نتيجه گيري عجيبي است ،
چون معموالً از جانب افراد شكاک ارائه مي گردد .
در واقع مردم در ابتدا به ندرت اين روشها را باور موي کننود .تقريبواً هميشوه مشوكوک
هستند ،حداقل تا حدي .علي رغم عدم باور ئي اف تي از جانب تازه کاران ،نتوايج حاصوله کمتور
نمي شوند .مردم با وجود مشكوک بودن ،بهبودي مي يابند .
در کودکي به بيسبال عالقه فراواني داشتم و دربارة بازي در ميانة ميدان تويم نيويوورک
يانكيز خيال پردازي مي کردم .زدن توپ با چوب ،خيلي ساده به نظر مي رسيد .فقط بايسوتي در
محل مخصوص مي ايستادي و توپ را وقتي به طرفت مي آمد با چوب مي زدي .
البته زدن توپ در بيسبال يك تخص است و براي کسب مهوارت در آن بايود بسويار
تجربه نمود .هرچه توپهاي سريع تر ،پيچشي و مستقيم بيشتري ببينيد ،در زدن آنها بهتور عمول
خواهيد کرد .در مورد ئي اف تي هم همين طور است .
به خاطر سوپردن ئي اف تي به شكل مكوانيكي آن سواده است .کاربرد آن هوم به
هومان اندازه آسان است و مي توانيد پس از چند بار ماهر شويد .ولي اگور موي خواهيود
استاد شويد بايد ئي اف تي را بر روي طيف وسيعي از مشكالت بكار بنديد ( توپهاي سوريع ،
36
پيچشي و مستقيم ) ،تا مهارت خود را کامل نماييد .به طور خالصه ،به آمووزش و تجربوه اي
بيش از آنچه اين کتاب ارائه مي دهد ،نياز داريد .
گسوترة کواربرد آن شايد بزرگترين محدوديتتان در استفاده از ئي اف تي عدم تشخي
باشد .اين يكي از داليلي است که شما را در حين خواندن اين کتاب در شرح موارد واقعوي متعودد
غرق مي کنم .اين موارد را در اين کتاب خواهيد يافت .
شما شاهد برطرف شدن بعضي از مشكالتي که هميشه داشته ايد خواهيد بود و بعضي
موارد هم نياز به پشتكار خواهند داشت .
دليل ديگر غرق کردن شما درتعداد زيادي شرح موارد واقعي ،آشنايي با افوراد بسوياري
است که با استفاده از ئي اف تي شاهد تغييرات اساسي بوده اند ،تا هرگونه احتمال شک از جانب
شما از بین برود .
حتي شكاک ترين افراد هم نمي توانند در برابر رگباري از شواهد واضح مقاوموت کننود .
ئي اف تي همة آنچه که مي گويم و بلكه بيش از آن است .
تکرار
به تكرار بسيار اعتقاد دارم .بهترين وسيلة آموزشي در طول زمان بر روي کرة زموين
بوده است و از آن بسيار استفاده مي نمايم .
هرچه با چيزي بيشتر آشنا شويد ،آن را بهتر ياد خواهيود گرفوت .دليول اينكوه در ايون
دروس به هر مبحث از جنبه هاي مختلف مي پردازم همين است .در اين کتاب به دفعات بوه
مفاهيم مشابه مي پردازم .
اگر از شنيدن مكرر يك عقيده خسته مي شويد ،خدا را شكرکنيد .چون بوه معنوي ايون
است که آنقدر آن را خوب ياد گرفته ايد که ديگر کمي شما را خسته مي نمايد .اين خيلي بهتور از
آن است که فقط يك بار با عقيده اي آشنا شويد و نگذاريد در فكرتوان ريشوه بدوانود .بوه لحواظ
اهميت اين روشها در کيفيت زندگيتان ،اگر بر طبل اين عقايد نكوبم خيانت بيشرمانه اي به شوما
کرده ام .
بنابراين تكرار مي نمايم .منتظر تكرار در اين دروس باشيد .
37
علم ئی اف تی
اين کتاب بوسيله يك مهندس فارغ التحصيل دانشگاه استنفورد نوشته شده اسوت .مون
يك روان درمانگر با تعداد زيادي حوروف مخفوف در انتهواي ناموم نيوستم .مردم مرا گوري صدا
مي زنند نه دکتر فالن و بهومان .اگر طرز فكر شما مثول اکثر مردم است امكان دارد اين مسولله
ناراحتتان نمايد .در هر حال مهندس را با روانشناسي چه کار ؟ ظاهراً علوم تجربي وجه مشترکي با
علوم ذهني ندارد واقعيتي است .
چهل سال پيش دريافتم که کيفيت زندگي افراد مستقيماً با سالمتي روحي آنان ارتبوا
دارد .سالمتي روحي زيربناي اعتماد به نفس و عامل اصلي دسوتيابي بوه موفقيوت در هور زمينوة
زندگي است .البته اين نظرية جديدي نيست .همه با آن موافقند و بخش خودياري هر کتابفروشي
مملو از کتاب هايي در اين باره است .
اغلب مردم اين نظريه را بديهوي مي داننود و هور از چنود گاهووي کووتابي در موورد آن
ميخوانند يا در هومايشي شورکت مي کنند .ولي من آن را جدي گرفتم ،خيلي جدي .فكر کوردم
اگر قرار است چند دهه در اين دنيا زندگي کنم ،بهتر است آن را به تجربة لذت بخشي براي خود و
ديگران تبديل نمايم .در نتيجه به جستجويي چهل ساله ،به منظوور يوافتن ابزارهواي کموك بوه
مردم ،پرداختم .
38
من صدها کتاب خواندم و هزاران دالر صرف همايش و نوار کردم .بوا اشوتياقي نظيور
خبرنگار روزنامه اي که در پي شكار " داستان بزرگ " است هر نشانهاي را دنبوال نموودم .بوا
روان درمانگران و روانشناسان و روانپزشكاني از همه دست صحبت کوردم توا دريوابم چوه روشوي
کارايي دارد و ئي اف تي ،با فاصلة زياد از بقيه ،جالب ترين ،بهترين و مؤثرترين وسيلهاي است
که تاکنون براي پيشرفت فوردي پيودا نمووده ام .نوام پرمحتووايي دارد و آسوودگي از احساسوات
ناخوشايند را موجب مي شود .
فكر مي کنم کمي تندروي کردم .مي خواهم بعضوي از مراحول برجسوتة جسوتجويم را
براي شما بيان نمايم تا سنگ بناي آشنايي شما با اين کشف زيرکانه باشد .
قبل از هر چيز بايد بگويم که من هيچ گاه از آموزشي که در سمتِ يك مهندس ديدم به
شكل رسمي استفاده نكرده ام .هميوشه حرفه هايي با جهت گيري انساني برگزيده ام و همزموان
به دنبال عالقه ام در زمينة آموزش بهبود کارايي فردي بوده ام .
ولي اين بدين معني نيست که از آموزش علموي خوود ،تواثير نپذيرفتوه ام .در واقوع آن
آموزش ها مرا به سوي ابزارهاي متعددي براي کارايي فردي رهنمون ساخته اند .موي دانيود کوه
مهندسي يك علم عيني است .بسيار کاربردي مي باشد .دو به عالوه دو بايد مساوي چهار شود .
براي هر چيز علتي وجود دارد .در تفكر يك مهندس ،منطق تبديل به قاعده مي گردد .
در نتيجه وقتي به دنبال ابزارهاي بهبود کارايي بودم اين طرز فكر را با خود داشوتم .از
نظر من يك ابزار بايد معقول به نظر آيد ،کاربردي و علمي باشد .به طور خالصه اگار در دنیااي
واقعی كارایی نداشت براي من هم جالب نبود.
بنابراين شروع به خواندن کتابها و شرکت در همايش هاي روانشناسي کردم .اين همان
کار " منطقي " بود .ولي روانشناسي برايم معمايي بود .من به دنبال همان دقت و منطقي بودم
که با آن به عنوان يك مهندس خو گرفتهام .ولي آن را در روانشناسي نمي يوافتم .پوس از سوالها
کندوکاو در آنچه که به صورت عرفي ،روانشناسي ناميده مي شود ميتوانم به شما اطمينان دهوم
که ارتباط ناچیزي بین علوم مهندسی و روانشناسی وجود دارد .
روانشناسي ،به ظاهر ،خيلي علمي به نظر مي رسد .تقريباً در همة دانشگاههاي معتبور
آمريكا ،آزمايشگاههايي به تحقيق در مسائل روانشناسي اختصاصي يافته اند .نظريه هايي ارائه
و به سختي مورد نقد قرار مي گيرند .آزمايشهاي " کنترل شده " براي اطمينان از صحت يافته ها
انجام مي پذيرند .اين مطالعات زيربناي حجم عظيمي از مقاالت حرفوه اي نوشوته شوده بوسويلة
مشهورترين متخصصان اين رشته مي گردند .بسيار مؤثر به نظر مي رسود و در واقوع هوم هموين
طور است .
39
اين تحقيقات از بسياري جنبه هاي با ارزش فرآيند تفكر و رفتار ما پرده برمي دارند .بوه
شكل تاثيرگذاري در فروش کاالها و تبليغات و ساير رشته ها بكار مي روند .ولی اكثر آنهاا فقا
كمک ناچیزي به مردم در جهت رهایی دائمی از مشکالت روحی می نمایند .
مي دانم که کمي بي ادبانه به نظر مي آيد و من هم اصالً قصد بي احترامي ندارم .
ولي آنچه گفته شد کامالً بر معيارهاي يك مهندس منطبق است .البته اسوتثناهايي وجوود دارنود.
ولي اکثر روش هاي متداول از سابقة ضعيفي برخوردارند .
لطفا ً توجه داشته باشيد که اين نوشتار ،انتقاد از روان درموانگران نیست .مون شواغالن
اين حرفه را از جمله افراد ايثارگر بر روي کرة زمين مي دانوم و عودة زيوادي از آنوان از دوسوتان
شخصي ام به شمار مي روند .آنها اشخاصي غمخوار هستند و نگران بيمواران خوود موي باشوند .
ساعتهاي طوالني کار مي کنند و پيوسته در پي راههاي جديد بهبود ابزارهاي کار خود هستند .ئي
اف تي ابزاري جديد براي " جعبه ابزار ياري به مردم " است و به وضوح داراي بخشوهايي علموي
مي باشد .آن بخشهاي علمي حتي پرتوقع ترين مهندسان را هم راضي موي نماينود و بايود
کارايي هر روان درمانگري را هم بهبود دهد.
بعضي افراد ماهها يا سالها تحت درمان قرار مي گيرند تا از ترس ،خشم ،احساس گناه،
غم ،افسردگي و خاطرات تروما و غيره رهايي يابند .ولي پيشرفت آنان در حد صفر يا ناچيز اسوت.
بنابراين به سراغ روان درمانگر ديگري مي روند که شايد " راه حل " را داشته باشد .بيشتر اوقات،
نتايج مشابه هستند .باز هم روان درمانگر را عوض مي کنند و دوباره و دوباره .آنها پول و وقوت
صرف مي نمايند .جلسات دردناک روحي را از سر مي گذرانند .ولي اگر هم پيشرفتي پيودا کننود،
چندان بزرگ نخواهد بود.
از نظر من اين مسللة عجيبي بود .به نظرم چيزي كاامال غلاا در روش هواي آنوان
وجود داشت ،چون اوالً کارا نوبودند -حداقل با معيارهاي من -و ثانياً بوه طورز دردنواکي آهسوته
عمل مي کردند .در نتيجه از روان درمانگران و بيماران پرسيدم " چرا اين قدر طول مي کشد
تا پيشرفتي به اين کمي حاصل شود ؟ " پاسخ ،البته متفاوت و به طور کلي شامل عباراتي از اين
قرار بود:
" خوب ،مشكل خيلي ريشه دار است " يا " اين زخمي عميق است " يا " به درستي
نمي دانيم! مي دانيد که ما با اسرار ذهن سر و کار داريم " .
40
ذهن مهندسي من بالفاصله اين پاسخ ها را ،به دليل اينكوه راههواي سوادة توجيوه يوا
منطقي جلوه دادن روشهاي بي اثر مي دانست ،به دور مي انداخت .ولي بوه عقيودة اغلوب موردم
خوب بودند و معقول به نظر مي رسيدند .بنابراين مورد قبول واقع و پيگيري مي شدند .به عالوه ،
مگر کار ديگري هم مي شد انجام داد ؟ جوابهاي واقعي در دسترس نبودند .
توجه داشته باشيد ،منظورم اين نيست که هيچ کسي از درمان هواي متوداول بهورهاي
نمي برد يا از مشكالت روحي آسوده نمي شود ،اصالً اين طور نيست .بعضي افوراد اسوتفادههوايي
مي برند .ولي به طور کلي ،روان درماني يكي از کندترين و غير مؤثرترين علوم روي زمين است .
به عقيدة منِ مهندس ،تنها آزمايشگاه علمي قابل قبول ،دنياي واقعي است و فقط يك
معيار براي سنجش اعتبار يك نظرية روانشناسي وجود دارد .يعني اينكه آیا باراي بیماار كاارایی
دارد ؟
براي مثال ،اگر مهندسي يك کامپيوتر طراحي کند بهتر است که در دنياي واقعي کوار
کند ،خوب هم کار کند .درغير اين صورت ،خريداران آن را برموي گرداننود و پوول خوود را پوس
ميگيرند و ممكن است نامة ناخوشايندي هم بنويسند .ولي در بحث سالمتي روحوي ،اگور يوك
روش جديد به نظر رسد که هر از چند گاهي کار مي کند -و البته اگر خيلي تندرو نباشود -آن
را نقطة عطفي دانسته و کاشف آن با نوشتن کتابها و ايراد سخنراني ها ثروتمند مي شود .جالوب
است! ولي همين است که هست .
در سالهاي اولية جستجوي ابزارهاي بهبود کارايي فردي در نظر داشتم مدرکي در رشته
روانشناسي اخذ نمايم .ولي هرچه بيشتر با اين رشته آشنا شدم بيشتر به اين نتيجه رسيدم که ايون
کار به ضرر من است .چرا ؟ چون باید روشهایی را می آموختم كه كارایی نداشاتند ،حاداقل باا
معیارهاي من .
مزايايي در سالها تحصيل و يادگيري چيزي که ارزش آن برايم مبهم بود ،نميديدم .
بلكه به شكل تناقض گونه اي مرا از هدف اصلي ام که يافتن ابزارهاي بهبود کوارايي فوردي بوود
منحرف ميكرد .
در طول سالها ،ابزارهاي مفيدي پيدا نمودم و در مورد خودم به کار بردم و بوه ديگوران
آموختم .اما در واقع ،هيچ کدام از آنها را از کتاب هاي درسي روانشناسي نگرفتم .آنها را به خوبي
درک کردم و دانستم که اگر به طرز مناسبي به کار روند مؤثر خواهند بود .
يكي از ابزارهايي که فكر مي کردم خيلي مفيد است برناموه ريوزي عصوبي کالموي
(موسوم به ان ال پي ) بود .با سر به درون آن شيرجه رفتم و در آن کامالً حرفه اي شدم .مدرک
41
استادي آن را گرفتم و به بسياري از مردم کمك کردم .آموختن آن را به هر کسوي کوه بوه روش
هاي بهبود کارايي فردي عالقه دارد ،توصيه مي نمايم .
پس از آن ،در طي جستجو براي يافتن روشهاي بهبود فردي جهشي کردم و بوه سوطح
باالتري رسيدم .خبر رسيد که روان درمانگري به نام دکتر راجور کاالهوان در کاليفرنيواي جنووبي
مردم را ظرف چند دقيقه از ترسهاي مرضي رهايي مي دهد .در نتيجه مشوتاقانه بوا او تمواس
گرفتم تا از روشهايش پرس و جو کنم .او توضيح داد که کاربرد روشهاي او فقوط بوه تورسهواي
مرضي محدود نمي شود ،بلکه همة احساسهاي ناخوشایند را در برمی گیرد .
اين شامل افسردگي ،احساس گناه ،خشم ،غم ،اختالل رواني ناشي از خاطرة تروما
و هر احساس ديگري که مي توانستم نام ببرم مي شد .به عالوه فقط چند دقيقه وقت مي گرفوت
و نتيجة کار هم معموالً دائمي بود .
من از طرفي در مورد ادعاهاي او کنجكاو شدم ولي از طرف ديگر بايد بگويم که در حود
معقولي هم مشكوک بودم .کمي بلند پروازانه به نظر مي رسيد ،حتي براي من .ولوي بوه هرحوال
گوش دادم .سپس گفت که روش او شامل زدن ضربات ماليم با نوک انگشتان به نقوا انتهوايي
مسيرهاي جريان انرژي بدن است .
پرسيدم " همان مسيرهاي جريان انرژي مربو به طب سوزني ؟ “
پاسخ داد " دقيقاً "
فكر کردم " هوم م م .اين ديگر کمي زياده روي است " .
در اينجا فردي با مدرک دکترا ادعاهاي تكان دهنده اي مي کرد و سعي داشت آنها را با
جريان برق نهفته اي که در درون بدن گردش دارد ،توجيه نمايد .از نظر من ،روانشناسوي و بورق
فاصله زيادي از هم داشتند ولي به هر حال چند فيلم از فيلم هاي ويدئويي او را خريدم توا نموايش
آن را ببينم .
آنچه ديدم مرا حيرت زده کرد .موردم بوه شوكل واضوح و آشوكاري از شور شوديدترين
احساسات آسوده مي شدند و این كار را در چند لحظه انجام می دادند و نتیجه هم با دوام بود.
هيچ وقت در هيچ کجا چيزي شبيه اين نديده بودم.
هنوز هم ارتباطي بين احساسات و سيستم انرژي بدن نمي ديدم .ولي بوه نظورم علموي
مي رسيد .شايد داشتم يك راه واقعاً علمي به سوي روانشناسي پيدا مي کردم .حقيقتاً هم که
آن را پيدا کردم .علت اصلي احساسات ناخوشايند به نظر مي رسد در جايي نيست کوه هموه فكور
42
مي کنند .به همين دليل هم آن را پيدا نكرده اند .چون در جاي نادرستي دنبال آن ميگشتهاند.
علت اصلي همة احساسات ناخوشايند در سيستم انرژي بودن قورار دارد .ايون مسولله اي مهوم و
متحول کننده است ،هر چند که کمي عجيب مي نمايد .
دليل اثبات آن هم نتايج آن است .از نظر من يگانه آزمايشگاه معتبر ،دنياي واقعي است
و اين همان جايي است که اين روشها هماهنگي خود را آشكار مي کنند .شما آن را در جاي جايِ
اين کتاب خواهيد ديد .سرعت ،کارايي و دوام اين روشها بسيار بيش از هور چيوزي اسوت کوه در
طول چهل سال جستجوي گسترده ديده ام .
اين کشف موتور ئي اف تي است .بدون آن ،اين کتاب به وجود نمويآمود .در نتيجوه
براي اينكه درک بهتري پيدا کنيد بايد کمي بيشتر بر روي سيستم انرژي حياتي تمرکز کنيم .
بدن ما طبيعتي الكتريكوي دارد .ايون مطلوب در دروس مقودماتي آنواتومي بيوان
ميگردد .کافي است پاي خود را روي فرش بكشيد و سپس قطعه اي فلزي را لمس کنيد .حتوي
گاهي مي توانيد تخليه الكتريسيته ساکن را از سر انگشتان خود ببينيد .البته اگر بدن موا طبيعتوي
الكتريكي نداشت اين کار غير ممكن مي بود .
اگر اجاق داغي را لمس نماييد ،فوراً سوزش را احساس مي کنيد .چوون پيوام آن از راه
سلسله اعصاب و بوسيلة جريان برق ،سريع به مغز منتقل مي گردد .درد با سورعت بورق حرکوت
مي کند و به همين علت هم بالفاصله آن را احساس مي نماييد .پيام هاي الكتريكوي هميشوه در
بدنتان جريان دارند تا شما را از آن چه اتفاق مي افتد آگاه سازند .بودون ايون جريوان انورژي،
نمي توانستيد ببينيد ،بشنويد ،لمس کنيد ،بچشيد يا ببوييد .
يكي ديگر از شواهد وجود جريان برق ( انرژي ) در بدن نوارهاي الكتروآنسوفالوگرافي
( ) EEGوالكتروکووارديوگرافي ( ) EKGاسووت EEG .فعاليووت هوواي الكتريكووي مغووز و EKG
فعاليتهاي الكتريكي قلب را ثبت مي نمايند .اين ابزارها دهها سال است که در پزشوكي موورد
43
استفاده قرار مي گيرند و همان چيزهايي هستند که در فيلم هاي تلويزيوني بوه بيمواران در حوال
احتضار وصل ميکنند .وقتي صداي بيب بيب دستگاه قطع شود يعني اينكه مريض مرده است .
سيستم هاي الكتريكي نقشي حياتي در سالمتي ما بوازي موي کننود .آيوا از ايون هوم
واضح تر مي شود ؟ وقتي جريان انرژي متوقف مي گردد مي ميريم .از پزشك خود در اين باره
بپرسيد ،کسي در مورد آن شكي ندارد .
در واقع تمدن بشري هزاران سال است که اين مطلب را مي داند .حدود پنج هزار سوال
پيش چيني ها سيستم پيچيدة جريانهاي انرژي در بدن را کشف کردند .اين مدارها که مسويرهاي
جريان انرژي ناميده مي شوند سنگ بناي حفد سالمتي به شيوة شرقي و پاية طب سوزني ،طوب
فشاري و طيف گسترده اي از روشهاي شفابخشي امروزي هستند .
انرژي در بدن جريان دارد و به چشم ديده نموي شوود .بودون ابزارهواي پيشورفته هوم
مشاهدة آن امكان پذير نيست .هموان طوور کوه انورژيِ جريوان يافتوه در تلويزيوون را هوم
نميتوان ديد .ولي شما از آثار آن پي به وجودش مي بريود .صودا و تصووير ،شوواهد هميشوگي
جريان انرژي هستند .
به همين ترتيب ،ئي اف تي هم با شواهد انكارناپذيري به شما نشان مي دهد که انرژي
در بدنتان جريان دارد .چون آثاري ايجاد مي نمايد تا به وجود آن پي ببريد .شما مي توانيود ،بوه
سادگي و با زدن ضربات ماليم به نقا انتهايي مسيرهاي انورژي ،تغييورات شوگرفي را در وضوع
سالمتي روحي و جسمي خود شاهد باشيد .اگر سيستم انرژي وجود نداشت اين تغييرات هوم
پديد نمي آمدند .
علوم پزشكي ،در تمدن غرب ،بيشتر تمايل به توجه به طبيعت شيميايي بدن دارند و تا
سالهاي اخير براي اين جريان هاي انرژي نهفته ،اما قدرتمند ،ارزش چنداني قائل نبوده اند .ولوي
اين جريانها وجود دارند و هر روز نظر عدة بيشتري از محققان را به خود جلب موي نماينود .بوراي
آگاهي بيشتر مي توانيد به کتابهاي زير مراجعه کنيد :
٭ جريان برق در بدن ،نوشته رابرت او بكر و گري سلدن ،انتشارات مارو ،نيويورک
1
1985
1
٭ جريانهاي متقاطع ،نوشته رابرت او بكر ،انتشارات تارچر ،نيويورک 1992 ،
1
44
٭ نسخة جاودانگي :نقشوه الكتريكوي زنودگي ،نوشوته اچ اس بور ،انتشوارات نويول
2
اسپيرمن ،لندن 1972 ،
٭ مدارهاي بستة الكتريكي زيستي :شواهد باليني ،تجربي و نظوري سيسوتم گردشوي
3
اضافي ،نوشته بي نوردن استردم ،انتشارات نورديك ،استكهلم 1983 ،
هر روزه گروه رو به رشدي از مشاورين سالمتي ،راههايي براي استفاده از ايون سيسوتم
انرژي ،جهت کمك به شفاي جسمي پيدا مي نمايند .طب سوزني ،ماساژ درماني و کايروپراکتيك
از همين دسته اند .قفسه هاي کتابفروشي ها مملو از کتابهوايي دربوارة کواربرد روشوهاي جريوان
انرژي در بهبود سالمتي جسمي مي باشند .
گسترش دانش ئي اف تي ،نظير ساير کشفيات نبوده است .منظورم اين است که آن
را ابتدا در آزمايشگاه پيدا نكرده اند تا سپس در دنياي واقعي امتحانش کنند بلكوه وقوايع متحيور
کننده اي در دنياي واقعي ،راه آن را نشان داد .قصه از اين قرار است:
دکتر کاالهان ،در سال 1980ميالدي ،بيماري به نام مري داشت کوه مبوتال بوه تورس
مرضي شديد از آب بود .وي از سردردهاي گاه به گاه و کابوس هاي وحشتناک رنج مي برد .اين
مشكالت ،همگي به ترس او از آب مربو مي شدند .او سالها در پوي کموك ،از يوك
درمانگر به سوي درمانگر ديگر رفته بود و هيچ بهبودي محسوسي پيدا نكرده بود .
دکتر کاالهان هم به مدت يك سال و نيم سعي کرد با روشوهاي متوداول بوه او کموك
نمايد ،ولي چندان پيشرفتي نداشت .
تا اين که يك روز پا را از " مرزهاي " معمول روان درمواني فراتور گذاشوت .او از روي
کنجكاوي بر روي سيستم انرژي بدن مطالعه مي کرد و يك روز تصميم گرفت با سرانگشتان خود
1
2
3
45
به زير چشم هاي مري -يكي از نقا انتهايي مسير انرژي شكم -ضربات ماليمي بزند .شكايت
مري از ناراحتي شكم او را به اين کار واداشت .
در ميان بهت و حيرتش ،مري بالفاصله گفت که ترس مرضي او از بين رفته است و به
سرعت به سراغ استخري که در آن نزديكي بود و روي صورت خود آب پاشيد .ترس و سردردي
در کار نبود .همه چیز برطرف شد ،از جمله كابوسها .دیگر هم برنگشت .مري اکنون بوه کلوي از
ترس مرضي از آ ب رها شده است .نتايجي از اين گونه در دنياي روانشناسي به نودرت پويش موي
آيند ولي در صورت استفاده از ئي اف تي عادي بشمار خواهند رفت .
كشف بزرگ
با توجه به مسائل ذکر شده اصول پاية ئي اف تي را ارائه مي کنم .از اين به بعد به آن
" کشف بزرگ " مي گويم .
بگ ذاريد آن را در قالب ترس مرضي مري از آب بيان نمايم .وقتوي موري موي ترسويد ،
جريان انرژي در مسير شكم او مختل مي شد .عدم تعوادل انورژي ،منجور بوه نواراحتي روحوي او
ميگرديد .با زدن ضربات ماليم به زير چشمانش ،پالس هايي از طريق مسير انورژي فرسوتاده و
اختالل برطرف گرديد .تعادل برقرار شد .وقتي که در مسير انرژي ،تعوادل ايجواد شود ،نواراحتي
روحي و ترس از بين رفت .مهم ترين نكته اي که شما در مورد احساسات ناخواستة خوود خواهيود
آموخت در همين جا است .آن ناشي از اختالل انرژي هستند .
اکنون اجازه دهيد به جزئيات کشف بوزرگ بپوردازيم .قبول از هرچيوز بوه آنچوه کوه
نميگويد توجه کنيد .کشف بزرگ نمي گويد که احساس ناخوشايند ناشي از خاطرة تروما است .
46
اين نكته اي بسيار مهم است .چون در روان درماني متداول ،احساسات ناخوشوايند بوا خواطرات
تروما مرتبط دانسته مي شوند .
در بعضي جوامع [ علمي ] اعتقاد بر اين است که بايد " به بيان خاطره پرداخوت " و از
بيمار مي خواهند که بارها وقايع دردناک احساسي را مرور کند .ولي در عوض ،ئي اف تي خاطره
را در جاي خود قرارداده و به علت اصلي مي پردازد ،اختالل در سيستم انرژي بدن.
مردم از سراسر کشور به من تلفن مي زنند و کمك مي خواهند .همه ،بدون اينكه از
آنان بخواهم ،شروع به تعريف خاطرة تروماي خود مي کنند .علت آن است که به اشتباه فكر
مي کنند بايد همه جزئيات را بدانم تا بتوانم کمك نموايم .از نظور آنهوا ،ايون خواطرات مسوبب
مشكالتشان هستند .
من از ته دل مي خواهم به افرادي که بار اين خاطرات احساسوي را بيهووده بوه دوش
ميکشند ،کمك کنم .دليل پديد آوردن اين دروس هم همين است .ولي همواره وقتوي بوه موردم
مي گويم الزم نيست براي استفاده از ئي اف تي جزئيات خاطرات وحشتناک خوود را مورور کننود ،
متعجب مي شوند .ممكن است اين خاطرات سهمي در احساسات ناخواسته داشته باشوند -
بعداً خواهيد ديد -ولي دليل اصلي نيستند .در نتيجه نيازي نيست ،که به شكل دردناکي ،وقوت
صرف آنها کنيم .اين کاري غير ضروري است .
خواهيد ديد که در جريان استفاده از ئوي اف توي ،از لحواظ احساسوي رنوج نواچيزي
خواهيد برد ،تقريباً بدون درد است .از شما خواسته مي شود که به طور خالصه خاطرة خود را مرور
نماييد -ممكن است کمي ناراحتي داشته باشود -هموين .نيوازي بوه تجربوة دوبواره حوواد
دردناک نيست .در واقع ،در روش ئي اف توي ،از نواراحتي هواي احساسوي طووالني ،اجتنواب
ميشود .اين فقط يك نمونه از اختالف قابل مالحظة ئي اف تي با روش هاي متداول مي باشد .
براي درک بهتر مي توانيد جريان انرژي در بدن را بوا جريوان انورژي دريوك دسوتگاه
تلويزيون مقايسه کنيد .تا وقتي که جريان برق در دستگاه تلويزيون به صورت عادي جريان داشته
باشد ،صدا و تصوير واضح خواهند بود .ولي اگر پشت آن را بواز کورده و بوا پويچ گوشوتي بوه
"ماکاروني الكتريكي " سيخ بزنيد چطور ؟ پيدا است که جريان برق را مختل مي کنيود و صودايي
شبيه " زززززت " از آن شنيده خواهد شد .صدا و تصوير به هم ريخته و تلويزيوون حوالتي شوبيه
"احساس ناخوشايند " مي يابد .
47
به همين ترتيب ،وقتي سيستم انرژي ما نامتعادل مي گردد ،ما هم يك
"زززززت " الكتريكي در درون خود خواهيم داشت .اين " زززززت " را با زدن ضربات ماليم که
گاهي اوقات مهارت هنرمندانه اي الزم دارد ،برطرف کنيد و احساسات ناخوشايند از بين مي روند.
به همين سادگي .البته مي دانم که چقدر ممكن است عجيب به نظر آيد و باور آن تا چه حد
سخت است ،حداقل در شروع کار .خودم هم اگر آن همه تغييرات شگفت انگيز را پس از
اجراي اين روشها بر روي مردم نمي ديدم باور نمي کردم .
مرحلة میانی ،حلقة مفقوده .وقتي آن را باور نماييد يا به آن اجازه دهيد به تفكرات شوما
نفوذ کند ،منطق آن غير قابل انكار مي گردد .برايتان بديهي مي شود و نقا ضعف شويوه هواي
ديگر را خواهيد ديد .
به عنوان مثال ،روش " بيان خاطره " ،که قبالً ذکر شد ،در پرتو اين کشوف ،کوامالً
اشتب اه جلوه مي کند .در آن روش فرض شده که خاطرات تروما عامل مستقيم آشفتگي روحي فرد
هستند .اين طور نيست .بلكه يك مرحلة مياني و يك حلقة مفقوده بين اين خواطره و آشوفتگي
روحي وجود دارد .آن مرحلة ميواني ،اخوتالل در سيسوتم انورژي بودن اسوت .ايون اخوتالل يوا
"زززززت" عامل مستقيم آشفتگي روحي مي باشد .اين مسلله در شكل زير ،نشوان داده شوده
است .
48
لطفاً توجه داشته باشيد که اگر مرحلة مياني يا دوم اتفاق نيفتد آنگاه مرحلة سوم غيور
ممكن خواهد شد .به عبارت ديگر اگر خاطره ،باعث اختالل در سیساتم انارژي بادن نشاود ،
احساسات ناخوشایند بوجود نخواهند آمد .
اين جا است که مي بينيد چرا خاطرات بعضي افراد آنها را اذيت مي کند و بعضي ديگر را
نه .تفاوت در اين است که سيستم انرژي برخي در اثر خاطرات متمايل به عودم تعوادل موي شوود
ولي در مورد ديگران اين طور نيست .
به اين ترتيب مي بينيد که چرا روش " بيان خاطره " از نكتة اصلي غافل مانده اسوت .
مرحله اول را در نظر مي گيرد ولي از مرحله دوم چشم پوشي مي نمايد .
دليل اينكه حال بعضي افراد در اثر درمان با شيوههاي معمولي روانشناسي بدتر مي شوود
اين است که به خاطره و نه به دليل اختالل انرژي ميپردازند .سر وکار داشتن با مرحلة اول،
از طريق الزام فرد به يادآوري دقيق يك خاطرة ناگوار ،موجب اختالل بيشوتر در سيسوتم انورژي
مي گردد .اين به معني ناراحتي بيشتر ،و نه کمتر ،خواهد بود .اين کار مي توانود مشوكل را
بدتر نمايد و اغلب هم همين طور مي شود .اگر به جاي مرحلة اول به مرحلة دوم پرداختوه
مي شد ناراحتي نسبتاً کمتري مي داشت .سيستم انرژي -با زدن ضربات ماليم به طرزي مناسب
-متعادل شده و آرامش دروني جاي احساسات ناخوشايند را مي گيرد .نتيجه ،شفاي سوريع
است .چون به علت اصلي پرداخته شده است .اين وضعيت در ئي اف تي به کرات پيش ميآيد.
حال به " کشف بزرگ " برگرديم .توجوه داشوته باشويد کوه بسويار فراگيور اسوت .
ميگويد " ،عامل تمامي احساسات ناخوشايند ،اختالل در سيستم انرژي بدن است " .اين شامل
ترسها ،ترسهاي مرضي ،خشم ،غم ،نگراني ،افسردگي ،خاطرات تروما ،اختالل رواني ناشي از
خاطرة تروما ،اضطراب ،احسواس گنواه و هموة احساسوات محودود کننوده در ورزش ،تجوارت و
هنرهاي نمايشي مي گردد .اين فهرست ،فراگير است و شامل هر نوع احساس محدود کننوده اي
که ممكن است داشته باشيوم ،مي شود .
به عبارت ديگر ،همة احساسات ناخوشوايند ريشوة مشوترکي دارنود ،يوك " زززززت "
الكتريكي در بدن .يعني می توانند به شیوة مشابهی بهبودي یابند .
بنابراين ،غم ريشه موشترکي با خاطرة تروما ،احساس گناه ،ترس ،و افت يك بازيكن
بيسبال دارد .در نتيجه از يك روش عمومي مي توان براي همة اين مشكالت بهره برد .ايودة
"تك علتي " ،براي شاغلين حرفة سالمت روحي ،نعمتي است .آنها به توجيهات متعودد و بوي
پايان براي مشكالت احساسي بيشمار مشتريان خود عادت کرده اند .اگر بياموزند کوه فقوط يوك
علت وجود دارد کارشان بسيار ساده مي گردد .
49
آیا می توانید عدم تعادل انرژي را تشخیص دهید؟ بله ،هرگونه عدم تعادل انرژي را بوا
روشهاي ويژة آزمايش قدرت عضالت مي توان تشخي داد .هر کسي که در اين روشها مهوارت
داشته باشد ،مي تواند تشخي دهد کدام مسيرهاي انرژي دچار عدم تعادل شده اند و دقيقاً بدانود
که ضربات ماليم را به کجا بزند .حداقل به صورت نظوري چنوين اسوت .البتوه آزموايش قودرت
عضالت نياز به تمرين فراوان دارد و عدة کمي در آن مهارت مي يابند .
حرف آخر درباره تشخیص .ولي شما الزم نيست از تشخي چيزي بدانيد تا بتوانيود از
ئي اف تي استفاده نماييد .اينجا است که سهوم مون در ايون کشفوويات نمايوان مويگوردد .
ئيافتي به طرز مؤثوري حرف آخر را دربارة تشوخي مي زند .نمي خواهم بگويم که توانوايي
تشخي دادن مهم نيست .ولي روش " تعمير صود در صود " کوه در پوي موي آيود موي توانود
جايگزين خوبي باشد .تشخي ،در مورد اکثر مشكالت اغلب افراد ،ضروري نيست .
تعمیر صد در صد
اجازه دهيد به منظور درک چگونگي کارکرد آنچه گفته شد بوه مثوال مشوابه سوازي بوا
تلويزيون باز گرديم .فرض کنيد تصوير تلويزيون شما موات اسوت ،يوك " زززززت " در داخلوش
وجود دارد و شما قصد تعمير آن را داريد .تعميرکاري هم که مي خواهد اين کار را انجام دهد هيچ
ابزاري براي تشخي علت مشكل ندارد .نمي تواند بگويد که آيا بايود يوك قطعوة اصولي نظيور
المپ تصوير را عوض نمايد يا يك قطعة ساده نظير يك خازن .خوب ،چگونه تلويزيوون شوما را
تعمير کند؟
پاسخ اين است ،براي رفع مشكل تلويزيون شما او همة قسامتها را باه صاورت
صد در صد تعمیر ( تعویض ) می كند .همانطور که يك تعميرکار خودرو مي تواند موتور آن را به
کلي عوض نمايد .هر قطعة الكترونيكوي کوه موي بينود مثول الموپ تصووير ،مقاوموت هوا ،
سيمکشي ها ،خازن ها و غيره را تعويض مي کند .آيا زياده روي مي نمايد؟ البته! ولوي مهوم
اين است " :آيا مشكل را برطرف مي کند ؟ " باز هم البتوه ! چوون در واقوع او تموام قطعوات را
تعويض مي نمايد احتمال موفقيتش نزديك به صد در صد است .
بديهي است که تعويض صد در صد قطعات ،اگر تلويزيون در جايي قرارگرفته باشد کوه
در امواج آن اختالالتي ايجاد شود فقط تا حدي کمك مي کند .ولي معموالً اين طور نيسوت .بوه
50
همين ترتيب ،عدة کمي از مردم -کمتر از پنج درصد -دچار اختالل در سيستم انورژي ناشوي از
عكس العمل هاي حساسيتي هستند .در اين مورد بعداً بيشتر توضيح خواهم داد.
دستور اساسی .تعمير صد در صد آخرين راه چاره در تشخي با استفاده از ئي اف تي
است .کار را بيش از حد لزوم انجام مي دهيم .فرآيوندي بوه نوام دسوتور اساسوي را بوه خواطر
ميسپواريم .به کمك آن به اندازة کوافي ضربات ماليم مي زنيم تا کل سيستم انرژي تعمير شود.
بدين ترتيب احتمال برطرف شدن مشكل عدم تعادل انرژي يا " زززززت " بسيار بيشتر مي گوردد
حتي اگر توانايي تشخي علت مشكل را هم نداشته باشيم .
تنها فرق بين تعميرکار تلويزيون وکاربر ئي اف تي در اين است که کوار موا فقوط چنود
دقيقه و نه چند روز طول ميكشد .در نتيجه کامالً عملي است .
براي تعمير صد در صد بايد ،بدون اينكه بدانيد کدام يك از مسويرهاي انورژي مشوكل
دارد ،بر تمامي نقا انتهايي مسيرها ضربات ماليمي بزنيد .بدين ترتيب شما به تعودادي بويش از
حد لزوم ،ضربات ماليمي مي زنيد .در اين کار بر روي بعضي مسيرهايي که انرژي در آنها بودون
اشكال در جريان است نيز ضربه مي زنيد .ممكن است بپرسيد آيا اين کار ضرري هم دارد ؟ پاسخ
منفي است .بنابراين " زدن ضربات ماليم بيش از حد الزم " ،اثري مشابه تعويض صود در صود
قطعات تلويزيون دارد .هيچ ضرري در کار نيست و احتماالً مشكل را حل خواهد نمود .
خالصة آنچه گفته شد .تا کنون بعضي اصول اوليه و آنچه را که بايد انتظوار داشوته
باشيم مورد بحث قرار داده ايم .همچنين دانشي را که اين روشها بر پاية آنها بنا شده انود توضويح
داده و آموخته ايم که " عامل تمامي احساسات ناخوشايند ،اختالل در سيستم انرژي بدن است ".
شايد ،اين کشف جديد ،تندروي به حساب آيد .براي درک آن بايد پا را از محدودههاي معموول
فراتر بگذاريم .
همچنين آموختيم که تشخي هرگونه عدم تعادل انرژي ممكن است مهوم باشود ولوي
عملي نيست .آموزش آن هم در اين کتاب لزومي ندارد .خوشبختانه در اغلب موارد مي توان بوا
استفاده از شيوة تعمير صد در صد از تشخي صرف نظر نمود .
براي تعمير صد در صد بايد روش زدن ضربات ماليم را به خاطر بسوپاريد .ايون کوار
قلب ئي اف تي است و دستور اساسي ناميده مي شود .مهم ترين ابزار شما و " بهترين دوست
" در آسودگي روحي است .اکنون شما در حدي که بتوانيد قدرت ئوي اف توي را درک کنيود بوا
مقدمات آن آشنا شده ايد .در بخش بعدي به دستور اساسي مي پردازيم .
51
دستور اساسی
هدف نهايي اين کتاب مجهوز کوردن شوما بوه روش آسواني بوراي گسوترش آسوودگي
روحيتان مي باشد .آن روش را دستور اساسي ناميده ام ودر صفحات آينده چگونگي پيدايش آن را
توضيح خواهم داد .
يك دستور کار ،شامل اجزايي است که بايد به ترتيوب انجوام شووند .موثالً اگور
ميخواهيد کيك بپزيد بايد به جاي فلفل از شكر استفاده نموده و شكر را قبل از قرار دادن در فر به
آن اضافه نماييد .در غير اين صورت کيكي در کار نخواهد بود.
دستور اساسي هم از اين قاعده مستثني نيست .هر جزء آن بايد دقيقاً مطابق آنچه گفته
شد و به ترتيب مورد نظر انجام شود .در غير اين صورت نتيجه اي نمي گيريد .
هر چند که دستور اساسي را به تفصيل توضيح خواهم داد ولوي در واقوع بسويار سواده و
کاربرد آن هم آسان است .اگر آن را به خاطر بسپاريد هر بار اجرايش کمتر از يك دقيقه به طوول
مي انجامد .البته در ابتدا نياز به کمي تمرين دارد .ولي پس از چند بار با کل فرآيند آشنا مي شويد
و مي توانيد کيك آزادي روحي خود را حتي به هنگام خواب هم بپزيد .پس از آن موي توانيود بوه
راحتي در راه تسلط بر ئي اف تي گام برداريد و از مزاياي آن بهره مند گرديد .
بگذاريد بگويم که میان برهاي متعددي هوم وجوود دارنود کوه در فصول دوم بوه آنهوا
پرداخته شده است .در اينجا دستور اساسي را به طور کامل توضيح مي دهم توا زيور بنوايي بوراي
52
تمامي فرآيند باشد .ولي افراد حرفه اي مي توانند از ميان برها استفاده نمايند .چون زموان الزم
را حداقل تا نصف کاهش مي دهند .
دستور اساسي ،به شكل کامل آن ،شامل چهار جزء است … کوه دو جوزء آن مشوابه
هم مي باشند .اين اجزاء عبارتند از :
-1تصحيح
-2مراحل
-3روش 9گاموت
-4مراحل ( دوباره )
ذيالً به هر يك به صورت جداگانه مي پردازيم .
انجام دستور اساسي مثل رفتن به بولينگ مي ماند .در بولينگ دستگاهي وجود دارد کوه
ميله هاي چوبي را بلند کرده و به شكل منظمي سر جاي خود مي گذارد .وقتي اين کار تمام شد ،
کافي است توپ را به سمت ميله هاي چوبي قل بدهيد .
به همين شكل ،در ابتداي دستور اساسي هم بخشي وجود دارد که سيستم انرژي شما را
مثل ميله هاي چوبي بولينگ تنظيم مي کند .اين بخش -که تصوحيح ناميوده موي شوود -
نقشي حياتي در کل فرآيند دارد و سيستم انرژي را آماده مي نمايد تا بقية بخش هاي دسوتور
اساسي بتوانند کار خود را انجام دهند .البته سيستم انرژي شما ،در واقوع مجموعوه اي از
ميله هاي بولينگ نيست .بلكه از مدارهاي الكتريكي ناپيدايي تشكيل شوده اسوت .قصود مون از
مشابه سازي با بولينگ تنها ايجاد درک بهتر از هدف از تصحيح بود و اينكه شما قبل از اقدام باه
برطرف نمودن اختالالت سیستم انرژي از درستی قطبیت آن اطمینان یابید .
سيستم انرژي شما مي تواند به نحوي در معرض تداخل هاي الكتريكي قرار گيرد که از
ايجاد تعادل بوسيله زدن ضربات ماليم ممانعت به عمل آيد .اگر اين ممانعت وجوود داشوته باشود
حتماً بايد برطرف گردد .چرا که در غير اين صورت دستور اساسي کارايي نخواهد داشت .برطورف
کردن آن ،کار تصحيح است .
اگر بخواهم به شكل فني توضيح دهم ،ممانعت ناشي از توداخل ،بوه صوورت قطبيوت
معكوس سيستم انرژي شما ظاهر مي گردد .آنچوه گفتوه شود بوا اخوتالالت انورژي کوه مسوبب
احساسات ناخوشايند هستند فرق دارد .
53
يك مشابه سازي ديگر هم ممكن است مفيد واقع شود .يك وسويلة الكترونيكوي قابول
حمل مثل ضبط صوت را در نظر بگيريد .نظير همه دستگاههايي از اين قبيل ،براي کار به باتري
نياز دارد .به عالوه باتري هاي آن بايد در جهت مناسب سر جاي خود قورار گرفتوه باشوند .حتمواً
ديده ايد که بر روي باتري ها عالمتهاي +و – وجود دارد .آن عالمت ها نشوان دهنودة قطبيوت
هستند .اگر مطابق دستور العمل همراه دستگاه عالمت هاي +و – را پشت سور هوم قورار دهيود
جريان برق به شكل طبيعي ايجاد شده و ضبط صوت به خوبي کار مي کند.
ولي اگر باتري ها را برعكس بگذاريد چطور ؟ امتحان کنيد .ضبط صووت کوار نخواهود
کرد .مثل اين است که اصالً باتري نداشته باشد .اين همان اتفاقي است که وقتي سيستم انورژي
شما دچار قطبيت معكوس گردد ،بوقوع مي پيونودد .مثول ايون اسوت کوه بواتري هايتوان را
برعكس گذاشته باشيد .منظورم اين نيست که به کلي از کار مي افتيد يا سر و ته ميشويد
يا ميميريد بلكه پيشرفت شما در بعضي زمينه ها متوقف مي گردد .
1
اين قطبيت معكوس يك نام رسمي هم دارد .به آن وارونگوي روانوي مويگوينود .
کشف جالبي است و کاربردهاي گوناگوني در همه زمينه هاي شفا و کارايي فردي دارد .
ا ينجا است که مشخ مي شود چرا بعضي بيماريها مزمن هستند و به درمانهاي متداول
چ ندان جواب نمي دهند .همين طور دليل اينكه بعضي افراد در کاهش وزن يا ترک اعتياد مشوكل
دارند نيز همين است .در واقع ،عامل خرابكاري شخصي است .مي توان يك کتاب مستقل را بوه
آن اختصاص داد .در فصل دوم تا حدي به جزئيات آن پرداخته شده است.
ولي در حال حاضر فقط بايد با بعضي از اصول اوليه وارونگي رواني که در ئي اف توي
کاربرد دارند و مهم تر از آن روش تصحيح آن آشنا شويم .
وارونگي رواني اغلب از افكار منفي و مايوس کننده اي کوه در ناخودآگواه هسوتند پديود
ميآيد و بنابراين خارج از محدودة اطالعات آگاهانه است .به طور متوسط در چهل در صد موارد
Psychological Reversal -1
54
دخالت دارد و در نتيجه مانع ئي اف تي مي شود .بعضي مردم بسيار کم به آن دچار ميشووند .
-که به ندرت اتفاق مي افتد -برخي نيز اکثر اوقات مبتال به آن هستند -که اين نيز نادر اسوت.
-بيشتر مردم در بين اين دو حالت قرار دارند .از آنجايي که آن را حس نمي کنيود ،از وجوود يوا
عدم آن هم با خبر نمي شويد .حتي مثبت انديش ترين افراد هم در معرض آن هستند موثالً خوود
شما .
اگر وجود داشته باشد مانع از هرگونه تالشوي بوراي شوفا يوافتن ،از جملوه اسوتفاده از
ئيافتي مي گردد .بنابراين براي اینکه دستور اساسی بتواند كارایی داشته باشد باید معکوسای
روانشناختی را تصحیح نمود .
از آنجايي که مي خواهيم تعمير صد در صد انجام دهويم ،اقودام بوه تصوحيح وارونگوي
رواني ،حتي اگر وجود نداشته باشد ،مي کنيم .اين کار فقط هشت الي ده ثانيه طول مي کشود و
ضرري هم ندارد .ولي اگر وجود داشته باشد مانع بزرگي از سر راه موفقيت شما برداشته مي شود .
اينك ،با توجه به نكات ذکر شده ،به توضيح شيوة کوار تصوحيح موي پوردازيم .
تصحيح دو قسمت دارد:
-1يك جملة تاکيدي را سه بار مي گوييد در حالي که …
" -2نقطة دلريش " را مي ماليد يا اينكه ضربات ماليمي بر روي " نقطة ضوربة کاراتوه " موي
زنيد - .به زودي در اين باره توضيح داده خواهد شد .
جملة تاكیدي
از آنجايي که علت اصلي وارونگي رواني ،افكار منفي مي باشد ،تعجبي ندارد که تصحيح
آن هم شامل عبارات تاکيدي خنثي کننده باشد .به شكل زير :
با وجود اينكه دچار _____ هستم ،ولوي عميقواً و کوامالً شخصويت خوود را قبوول
ميکنم.
جاي خالي را با خالصه اي از مشكل مورد نظور پور کنيود .چنود مثوال در ذيول ذکور
ميگردند.
◄ با وجود اينكه دچار ترس از سخنراني در جمع هستم ولي عميقاً و کوامالً شخصويت
خود را قبول مي کنم .
◄ با وجود اينكه دچار سر درد هستم ولوي عميقواً و کوامالً شخصويت خوود را قبوول
ميکنم.
55
◄ با وجود اينكه نسبت به پدرم خشمگين هستم ولي عميقاً و کامالً شخصيت خود را
قبول مي کنم .
◄ با وجود اينكه اين خاطرة مربو به جنگ را دارم ولي عميقاً و کامالً شخصيت خود
را قبول مي کنم .
◄ با وجود اينكه دچار خشكي عضلة گردن هستم ولي عميقاً و کامالً شخصيت خوود
را قبول مي کنم .
◄ با وجود اينكه دچار اين کابوسها هستم ولي عميقاً و کامالً شخصيت خوود را قبوول
ميکنم .
◄ با وجود اينكه دچار ميل فراوان نسبت به مشروبات الكلي هستم ولوي عميقواً و
کامالً شخصيت خود را قبول مي کنم.
◄ با وجود اينكه دچار ترس از مار هستم ولي عميقاً و کامالً شخصيت خوود را قبوول
ميکنم .
◄ با وجود اينكه دچار افسردگي هستم ولي عميقاً و کوامالً شخصويت خوود را قبوول
ميکنم .
البته اين فهرست ناکامل است .چون مواردي که مي توان به کمك ئوي اف توي بوه
آنها پرداخت پايان ناپذيرند .لطفاً توجه داشته باشيد که ايدرين و من اشكال مختلفي از عبارات
تاکيدي را به کار مي بريم .ممكن است عباراتي از اين دست را بشنويد:
◄ " شخصيت خود را قبول دارم هرچند که داراي ______ هستم ".
◄ " با وجود اينكه داراي ______ هستم ولي عميقاً شخصيت خوود را قبوول دارم
".
◄ " به خود عشق مي ورزم و عميقاً شخصيت خود را قبوول دارم هرچنود کوه داراي
______ هستم ".
از آنجايي که تمامي عبارات تاکيدي فوق الذکر از يك شوكل کلوي تبعيوت موي کننود ،
درست هستند .به اين معني که همة آنها وجود مشكل را تاييد نمووده و علوي رغوم آن بور قبوول
شخصيت خود تاکيد دارند .اين همان چيزي است که براي اثر بخشي عبارات تاکيودي ضوروري
است .شما مي توانيد از هر يك از جمالت مزبور استفاده نماييد .ولي توصيه موي کونم انوواع
56
اوليه را بكار بريد .چون به سادگي قابل به خاطر سپردن هستند و سابقة خوبي هم از لحاظ حل
مشكل به جاي گذاشته اند.
اکنون به چند نكتة جالب در مورد عبارات تاکيدي بپردازيم.
٭ مهم نيست جملة تاکيدي را باور داشته باشويد يوا خيور ،فقوط الزم اسوت کوه آن را
بگوييد .
٭ هر چند که بهتر است با احساس و به صورت موکد گفته شود ولي اگور بوه صوورت
عادي هم بگوييد کارايي دارد .
٭ بهتر است آن را به صداي بلند بگوييد ولي اگر در موقعيتي قورار داريود کوه تورجيح
ميدهيد زير لب زمزمه نماييد يا در دل خود بگوييد ،مشكلي نيست .احتماالً مؤثر خواهد
بود .
جهت افزايش تاثير عبارات تاکيدي ،بايد هم زمان نقطه دلريش ماليده يا اينكه بور روي
نقطة ضربة کاراته ضربات ماليمي زده شود .توضيح آن در ذيل مي آيد .
نقطة دلریش
دو " نقطة دلريش " در بدن وجود دارد که از لحاظ ئي اف تي با هم فرقي ندارنود .در
سمت چپ و راست قسمت فوقاني قفسة سينه قرار دارند .پيدا کردن آنها به روش زير است:
در پايين گلو ،تقريباً در جايي که گرة کراوات مي تواند قرار داشته باشد ،يك فرورفتگي
Uشكل وجود دارد .اين نقطه در واقع در باالي استخوان جناق سينه است .از باالي فرورفتگي
حدود هفت الي هشت سانتي متر به پايين -به سمت ناف -و کمي بيش از هشت سانتي متر به
سمت چپ -يا راست -برويد .اکنون بايد به سمت چپ -يا راست -قسمت فوقاني سينه رسيده
باشيد .اگر ،در اين محدوده ،در دايره اي به قطر پنج سانتي متر با نوک انگشتان خود فشار آوريد
" نقطة دلريش " را مي يابيد .اين همان نقطه اي است که به هنگام گفتن عبارات تاکيدي بايد
بماليد .
اگر اين نقطه را به شدت بماليد دلريش کننده خواهد بود .مايع لنفاوي در اين نقطه
جمع مي شود و اگر آن را بماليود مايع را پخش مي کنيد .خوشبخوتانه پس از چند بار ماليودن ،
مايع متراکوم شده کامالً پخوش شده و از آن پس ديوگر احسواس دلريشي نخواهيد داشت .
پس از آن بدون ناراحتي مي توانيد آن را بماليد .
57
قصد ندارم در مورد احساس دلريشي اغراق کنم .با ماليدن " نقطة دلريش " دچار
دردي شديد و گسترده نخواهيد شد .کامالً قابل تحمل است و نبايد ناراحتي چنداني بوجود آورد .
اگر اذيتتان کرد کمي فشار را کاهش دهيد .
همچنين اگر در آن قسمت از سينه مورد عمل جراحي قرار گرفته ايد يا اين که به هر
دليل پزشكي ،نبايد به آنجا کاري داشته باشيد به سمت ديگر بدن برويد .تاثير هر دو طرف بدن
يكسان است .در هر حال اگر ترديدي داريد قبل از انجام هر کاري با پزشك خود مشورت نماييد
يا اينكه به جاي ماليدن " نقطة دلريش " بر روي " نقطة ضربة کاراته " ضربات ماليمي بزنيد .
58
نقطة ضربة کاراته -که در شكل با KCنشان داده شده است -در وسط بخش گوشت
آلود خارج هر يك از دستان شما ،بين مچ و ابتداي انگشت کوچك واقع شده يا اگر بخواهيم طوور
ديگري بيان کنيم ،آن بخشي از دست شماست که از طريق آن ميتوانيود ضوربات کاراتوه را -
بر روي آجر يا امثال آن -وارد کنيد .
ولي به جاي اينكه آن را مثل " نقطة دلريش " بماليد ،با نوک انگشتان اشواره و ميواني
دست ديگر ،ضربات نسبتاً محكمي به " نقطة ضربة کاراته " بزنيد .
از نقطة دلریش استفاده كنیم یا نقطة ضربة كاراته؟ پس از سالها تجربوه در اسوتفاده از
هر دو نقطه ،مشخ شده که تاثير ماليدن " نقطة دلريش " کمي بيش از ضربه زدن به " نقطة
ضربة کاراته " است .البته تاثير آن دو اختالف فاحشي با هوم نودارد .ولوي بوه هرحوال " نقطوة
دلريش" ترجيح داده مي شود .
از آنجايي که تصحيح در پاکسازي راه براي کارايي دستور اساسي نقش مهمي دارد ،
از شما مي خواهم که براي " نقطة دلريش " نسبت به " نقطة ضوربة کاراتوه " ارجحيوت قائول
شويد .چون نفع آن کمي بيشتر است .به هر حال " نقطة ضربة کاراته " هم موي توانود کوامالً
مفيد واقع گردد و موانع سر راه دستور اساسي را در اغلب موارد پاکسازي نمايد .در نتيجه هر وقت
که به دليلي نتوانستيد از " نقطة دلريش " به طرز مناسوبي استفواده نماييد آن را جايگزين کنيد .
در همايشها اکثوراً از موردم مي خوواهوم که از " نقوطة ضربة کاراتوه " بوه جوواي
" نقطة دلريش " استفاده نمايند .دليل آن سادگي آموزش بر روي صحنه است .
شروع كار
اکنون که با بخشهاي مختلف تصحيح آشنا شده ايد انجام آن ساده خواهد بوود .جواي
خالي در جملة تاکيدي را با يك کلمه يا جوملة کوتواه پر نماييود و سپس در حااالی كاه " نقطاة
دلریاش " را می مالید یا به " نقطة ضربة كاراته " ضارباتی می زنید ،جملة تاكایدي را ساه
بار به صاورت مؤكد تاکرار كنید .
59
همين .پس از چند بار تمرين بايد بتوانيد عمليات تصحيح را در ظرف حدود هشت ثانيه
انجام دهيد .پس از اينكه تصحيح را به خوبي به پايان رسانديد ،آمادة جزء بعدي دسوتور اساسوي
(مراحل) خواهيد شد .
60
جزء دوم :مراحل
مراحل ،مفهوم بسيار ساده اي دارد .شامل زدن ضربات ماليم بر نقا انتهايي مسيرهاي
عمدة انرژي مي شود و از طريق آن " زززززت " سيستم انرژي متعادل مي گردد .
ولي بهتر است قبل از اينكه نقا مزبور را به شما نشوان دهوم ،چنود نكتوه را در موورد
فرآيند زدن ضربات ماليم گوشزد نمايم .
نکاتی راجع به زدن ضربات مالیم :مي توانيد با هريك از دو دست ضوربه بزنيود ولوي
معموالً انجام اين کار با دست غالب -مثالً اگر راست دست هستيد با دسوت راسوت -راحوت تور
است.
با سر انگشتان اشاره و مياني ضوربه بزنيود .چوون بودين شوكل ضوربه بوه سوطح
وسيعتري وارد شده و نقا مورد نظر را به راحتي شامل مي شود .
ضربات را محكم وارد کنيد ولي نه آنقدر محكم که منجر به صدمه يا کبودي گردد .
بر روي هر نقطه ،حدود هفت بار ضربه بزنيد .از آنجايي کوه بوه هنگوام ضوربه زدن
"عبارت يادآوري " -بعداً توضيح داده مي شود -را تكرار مي کنيد شمارش ضربات سخت خواهد
بود .در نتيجه حدود هفت بار کافي است .اگر تعداد ضربات اندکي کمتر يا بيشتر از هفت -مثالً
پنج الي نه -بار باشد ،کفايت مي کند .
اکثر نقا مورد ضربه در هر دو طرف بدن هستند .مهم نيست که به کدام طرف ضوربه
بزنيد .به عنوان مثال ،مي توانيد به زير چشم راست ضورباتي بزنيود و سوپس ،در حوين اجوراي
مراحل ،زير بغل چپ را ضربه بزنيد .
نقاط ضربه :هر مسير داراي دو نقطة انتهايي مي باشد .براي انجام دستور اساسي فقوط
کافي است به يكي از نقا انتهايي ضربه بزنيد تا اخوتالالت احتموالي از بوين برونود .ايون نقوا
انتهايي نزديك به سطح بدن هستند و در نتيجه دسترسي بوه آنهوا سواده تور از نقوا ديگوري از
مسيرهاي انرژي که در عمق بدن واقع شده اند مي باشد .روش پيدا کردن نقا انتهايي مسيرهاي
انرژي مهم در ذيل مي آيد .اگر با هم و به ترتيب انجام شوند ،مراحل را تشكيل ميدهند.
61
٭ در ابتداي ابرو ،باالي بيني و کمي متمايل به طرفين .اين نقطه ابورو 1 EBناميوده
ميشود.
٭ بر روي استخوان بخش کناري چشم .اين نقطه کنار چشم SEناميده ميشود.
2
٭ بر روي استخوان زير چشم ،حدود دو الي سه سانتي متر زير حدقه .اين نقطه
زير چشم 3 UEناميده ميشود.
٭ بر روي سطح کوچكي که بين بيني و لب بااليي واقع شده است .اين نقطه زير بيني
4 UNناميده مي گردد .
٭ در وسوط فاصولة بين چانه و لب پايين .هر چند که اين نقطه دقيقاً روي چانه قرار
ندارد ولي اگر آن را نقطة چانه بناميم راحت تر به خاطر سپرده مي شوود .مخفوف آن
5 Chاست.
٭ محل اتصال استخوان هاي ترقوه و دندة فوقاني .براي يافتن آن انگشت اشاره را بر
روي حفره Uشكل باالي استخوان ترقوه ( همان جايي که گرة کوراوات موي توانود
واقع شود ) قرار دهيد .از پايين Uحدود 2/5سانتي متر به سومت نواف و 2/5سانتووي
متر هم به يكي از طرفوين برويد .با وجود اينكه اين نقوطه بر روي استووخوان ترقوووه
EyeBrow -1
Side of the Eye -2
Under the Eye -3
Under the Nose -4
Chin -5
62
قرار ندارد ولوي چون گفتن محل اتصال استخوانهاي ترقوه و دنده فوقاني سخت است ،
ترقووه 1 CBناميده مي شود .
٭ در کنار بدن ،در محلي هم تراز با نوک سينه -درمردان -يا وسط بند سينه بنود -
2
در زنان . -حدود ده سانتي متر پايين تر از زير بغل است .مخفف آن زيور بغول UA
است .
٭ 2/5سانتي متر زير نوک سينه -در مردان -يا محل اتصال بخش زيرين پستان با
قفسة سينه -در زنان . -مخفوف آن زير سينه 3 BNمي باشد .اين نقطه را از
چاپ جديد به اين کتاب اضافه کرده ايم .
63
1
در لبة بيروني انگشت شست و نقطه اي هم تراز با انتهاي ناخن .مخفوف آن Th ٭
است .
٭ در کنار انگشوت اشاره ،در سومتي که روبروي شوست است ،در نقطه اي هم تراز بوا
انوتهاي ناخن .مخوفف آن 2 IFاست .
٭ در کنوار انگشوت ميواني ،در سمتي که به شسوت نزديكوتر است ،در نقطه اي هم
تراز با انتهاي ناخن .مخفف آن MF 1است .
Thumb -1
Index Finger -2
64
٭ در بخش دروني انگشت کوچك ،سمتي که به شست نزديكتر اسوت ،در نقطوه اي
هم تراز با انتهاي ناخن .مخفف آن 2 BFاست .
٭ آخورين نقطوه ،هموان نقطوة ضربوة کاراته است که قبالً در بخوش تصحيح درباره
آن توضيح داده شد .در وسط قسمت گوشت آلود دست ،بين استخوان مچ و انتهاي
انگشت کوچك قرار دارد .مخفف آن KC3است .
عالمات اختصاري نقا مذکور به ترتيبي که در صفحات قبل آمد ،به شرح زير است:
= EBابتداي ابرو
= SEکنار چشم
= UEزير چشم
Middle Finger -3
Baby Finger -1
Karate Chop -2
65
زير بيني = UN
چانه = Ch
ترقوه = CB
زير بغل = UA
زير سينه = BN
شست = TH
انگشت اشاره = IF
انگشت مياني = MF
انگشت کوچك = BF
ضربة کاراته = KC
توجه داشته باشيد که ترتيب نقا از باال به پايين بدن است .يعني هر نقطه پايين تور
از نقطة قبلي قراردارد .بدين شكل به خاطرسپردن آن آسان خواهد بود .اگر چند بوار آن را تكورار
کنيد ،هرگز فراموش نخواهيد کرد .
روش 9گاموت ،شايد عجيب ترين بخش فرآيند ئي اف تي به نظور آيود .هودف از آن
"تمرکز بيشتر " مغز بوده و انجام آن از طريق چرخاندن چشمها و زمزمه کردن و شمارش ،صورت
ميگيرد .اگر چشم ها را بچرخانيد بعضي قسومتهاي مغوز از طريوق اعصواب ارتبواطي تحريوك
مي شوند .همچنين بخش سمت راست مغز ( بخوش خالقيوت ) در زمزموه کوردن يوك آهنوگ و
بخش سمت چپ آن ( بخش حسابگر ) در شمارش اعداد درگير هستند .
روش 9گاموت فرآيندي ده ثانيه اي است که طي آن 9فعاليت " محورک مغوز " بوه
کار گرفته مي شوند و همزمان ضربات ماليم و پيوسته اي بر روي يكي از نقا انرژي بدن ،نقطة
گاموت زده مي شود .پس از سالها تجربه دريافتوه ايوم کوه ايون روش بوه بوازدهي ئوي اف توي
ميافزايد و پيشرفت شما را به سوي آسودگي روحي تسريع مي کند ،به خصوص وقتي که در بوين
دو بار اجراي مراحل ،ساندويچ شده باشد .
66
يك راه به خاطر سپردن دستور اساسي ،تصور آن به شوكل سواندويچ همبرگور اسوت .
تصحيح ،آماده سازي مواد ساندويچ است و خود ساندويچ از دو تكه نان ( مراحل ) تشكيل شوده و
گوشت ،يعني روش 9گاموت ،در بين آنها قرار گرفته است .به شكل:
مراحل ( نان )
9گاموت ( گوشت ) ساندویت همبرگر
مراحل ( نان )
براي اجراي روش 9گاموت ،اول بايد نقطة گاموت را پيدا نماييد .اين نقطه بر پشت هر دو دست
شما و با فاصله حدود 1/5سانتي متر از مفاصل ابتداي انگشتان حلقه و کوچك قرار دارد .خطي
فرضي بكشيد که از بين مفاصل اين دو انگشت بگذرد .اين خط قاعدة يك مثلث قائم الزاويه
خواهد بود که دو ضلع ديگر آن در نقطه اي واقع بر مچ دست همديگر را قطع ميکنند .نقطة
گاموت بر روي يكي از رئوس اين مثلث واقع مي شود .
سپس بايد در حالي که ضربات ماليمي بر روي نقطة گاموت مي زنيد 9 ،کار مختلف
انجام دهيد .کارهاي 9گانة گاموت عبارتند از :
-1چشم ها را ببنديد .
-2چشم ها را باز کنيد .
-3در حالي که سر را ثابت نگه داشته ايد به طرف پايين و راست نگاه کنيد .
-4در حالي که سر را ثابت نگه داشته ايد به طرف پايين و چپ نگاه کنيد .
-5چشم ها را بچرخانيد .فرض کنيد که بيني شما مرکز يك ساعت است و مي خواهيد تمامي
اعداد نوشته شده روي ساعت را به ترتيب بخوانيد .
-6مثل شمارة 5است .ولي چشم ها را در جهت عكس بچرخانيد .
-7آهنگي را به مدت دو ثانيه زمزمه کنيد -مثالً تولدت مبارک.
67
-8از يك تا پنج را به سرعت بشماريد .
-9آن آهنگ را دو ثانية ديگر زمزمه کنيد .
توجه داشته باشيد که اين کارهاي 9گانه به ترتيب خاصي ارائه شده اند .توصيه
ميکنم آنها را به همين ترتيب به خاطر بسپاريد .با وجود اين ،اگر بخواهيد ،مي توانيد ترتيب آنها
را به هم بزنيد .به شر اينكه اوالً همة 9کار و ثانياً موارد 7و 8و 9را پشت سر هم انجام دهيد.
يعني آهنگي را به مدت دو ثانيه زمزمه کنيد ،سپس بشماريد و بعد دوباره آهنگ را زمزمه نماييد.
سالها تجربه به من نشان داده که اين نكتة مهمي است.
همچنين توجه داشته باشيد که بعضي افراد در برابر زمزمه کردن آهنگ " تولدت
مبارک" مقاومت مي کنند .چون بعضي خاطرات ناخوشايند روزهاي تولد به ياد آنها مي آيد .در
اين مورد مي توانيد ئي اف تي را در مورد آن خاطرات ناخوشايند بكار بريد و آنها را خنثي نمائيد يا
از آنها بخواهيد آهنگ ديگري را زمزمه کنند .
جزء چهارم و آخر دستور اساسي درصفحات قبل گفته شد که دقيقاً مشابه جزء دوم يا
"مراحل " است .
عبارت یادآوري
اگر دستور اساسي را يك بار حفد کنيد تا ابد در خاطر شما مي ماند .مي توانيد آن را در
مورد تعداد نامحدودي از مشكالت روحي و جسمي به کار بگيريد و از اغلب آنها رهايي يابيد .
ولي قبل از آن بايد يك مسللة ديگر را هم توضيح دهم و آن " عبارت يادآوري" است .
وقتي يك بازيكن فوتبال پاس مي دهد ،توپ را به سوي شخ خاصي هدف
ميگيرد .نه به اين اميد که کسي آن را بگيرد به هوا پرتاب کند .به همين ترتيب ،دستور اساسي
هم بايد به سوي يك مشكل خاص هدف گيري شود .در غير اين صورت ،مثل توپ به اين طرف
و آن طرف مي رود و تاثير آن ناچيز يا صفر است .
68
" هدف گيوري " دستور اساسي به اين طريق است که بر روي مشكلي که
ميخواهيد از آن رهوايي يابيد " تمرکز " مي نماييد .به اين ترتيب به خود مي گوييد که کدام
مشكل بايد توپ را بگيرد .
اگر کشف بزرگ را به ياد آوريد ،ميگويد که:
" عامل تمامي احساسات ناخوشايند ،اختالل در سيستم انرژي بدن است " .
احساسات ناخوشايند وقتي پديد مي آيند که بر روي بعضي افكار يا وقايع خاص تمرکز
کرده باشيد .در اين هنگام در سيستم انرژي شما اختالالتي پديد مي آيد .در مواقع ديگر کارکرد
بدن شما طبيعي است .مثالً کسي که از ارتفاع مي ترسد به هنگام خواندن بخش فكاهي روزنامة
يكشنبه دچار ترس نمي شود -چون بر روي ارتفاع تمرکز نكرده است- .
تمرکز بر روي يك مشكل به سادگي از طريق فكر کردن به آن انجام پذير است .در
واقع تمرکز به معني تفكر است .تفكر در مورد يك مشكل ،اختالالت انرژي مربو به آن را پيش
مي آورد و فقط آنگاه است که مي توان با بكارگيري دستور اساسي عدم تعادل سيستم انرژي را از
بين برد .بدون تمرکز بر روي مشكل و ايجاد اختالالت انرژي از دستور اساسي کاري بر نمي آيد .
تمرکز کار ساده اي است .فقط کافي است موقع انجام دستور اساسي به مشكل خود
فكر کنيد ،همين .حداقل به صورت نظري چنين است .
ولي ممكن است فكر کردنِ آگاهانه در مورد مشكل ،به هنگام زدن ضربات يا زمزمه
کردن يا شمردن و غيره ،برايتان کمي مشكل باشد .به همين دليل است که عبارت يادآوري را
مطرح مي کنم تا بتوانيد موقع انجام دستور اساسي آن را تكرار نماييد .
عبارت يادآوري يك کلمه يا عبارت کوتاه در توصيف مشكل است و مي توانيد آن را ،
به هنگام زدن ضربان بر روي هر يك از نقا گفته شده در مراحل ،به صداي بلند بگوييد .بدين
ترتيب مشكل مورد نظر را به سيستم خود " يادآوري " مي کنيد .
معوموالً بهتورين عبارت يادآوري ،هموان چيوزي است که شما از آن به عنوان جملة
تاکويدي در " تصحيح " استفاده مي نماييد .مثالً اگر بر روي مشكل ترس از صحبت کردن در
جمع کار مي کنيد جملة تاکيدي چيزي شبيه اين مي شود :
«با وجود اينكه دچار ترس از صحبت کردن در جمع هستم ،ولي عميقاً و کامالً
شخصيت خودم را قبول مي کنم ».
69
در جملة تاکيدي فوق ،کلمات «ترس از صحبت کردن در جمع» بهتورين انتخاب براي
عبارت يادآوري مي باشد .
ممكن است مشاهده نماييد من و ايدرين از شكل کوتاه شدة عبارت يادآوري استفاده
ميکنيم .مثالً ممكن است به جاي عبارت طوالني فوق الذکر " ،ترس از صحبت جمعي "
يا فقط " صحبت در جمع " را به کار ببريم .اين هم يكي از ميان برهايي است که پس از سالها
تجربه به آنها عادت کرده ايم .اما شما مي توانيد براي انجام منظور خود درست از همان کلمات
جملة تاکيدي که در تصحيح مي گوييد ،استفاده نماييد .بدين شكل امكان خطا کمتر مي شود .
در اينجا نكتة جالبي وجود دارد .وقتي من و ايدرين از ئي اف تي براي کمك به مردم
استفاده مي نماييم هميشه آنها را ملزم به تكرار عبارت يادآوري نمي کنيم .چون طي سالها
دريافته ايم که صرف گفتن عبارت تاکيدي در قسمت " تصحيح " براي ايجاد تمرکز بر روي
مشكل مورد نظر کافي است .ذهن ناخودآگاه ،معموالً علي رغم اين که به نظر مي رسد زدن
ضربات و زمزمه کردن و شمردن و غيره ،منحرف کنندة فكر هستند ،بر روي مشكل قفل
ميکند.
ولي هميشه اين طور نيست و ما پس از تجربه و آموزش هاي فراوان مي توانيم مواقع
لزوم استفاده از عبارت يادآوري را تشخي دهيم .همان طور که گفته شد معموالً اين کار الزم
نيست ولي وقتی الزم است واقعا الزم است و باید انجام شود .
حسن کار در اينجا است که الزم نيست شما هم به اندازة ما در اين کار تجربه داشته
باشيد و نيازي به تشخي ضروري بودن يا ضروري نبودن عبارت يادآوري نداريد .فقط کافي
است فرض کنيد که تكرار آن هميشه ضروري است و با تكرار آن همواره از تمرکز بر روي مشكل
اطمينان حاصل نماييد .
در مواقع غير ضوروري ،تكرار عبارت يادآوري ،زياني به شما نمي رساند و در مواقع
ضوروري ابزاري ارزشومند به حساب مي آيد .اين هم بخشي از تعمير صد در صد است که قبالً
توضيح داده شده بود .در هر بار انجام دستور اساسي در مورد يك مشكل خاص ،ممكن است
کارهاي زيادي انجام دهيم که ضروري نباشند .ولي وقتي که بخشي از دستور اساسي ضروري
است ،انجام آن حقیقتا حیاتی است .
اگر همة قسمتها ،حتي قسمتهاي غير ضروري را انجام دهيد ،ضرري نمي بينيد و کالً
هم هر بار انجام آن فقط يك دقويقه طول مي کشد .هميوشه هنوگام ضربه زدن به نقا گفته
70
شده در مراحل ،عبارت يادآوري را تكرار کنيد .اين کار هزينه اي ندارد حتي وقت گير هم
نيست چون همزمان با هفت بار ضربه زدن به نقا انرژي صورت مي پذيرد .توضيحات مربو به
عبارت يادآوري از لحاظ يادگيري ،بسيار ساده هستند .به منظور تكميل آن چند مثال مي آورم :
سردرد ٭
خشم نسبت به پدرم ٭
خاطرة مربو به جنگ ٭
خشكي عضلة گردن ٭
کابوس ٭
ميل به مشروبات الكلي ٭
ترس از مار ٭
افسردگي ٭
فرض کنيد در حال استفاده از دستور اساسي براي حل مشكلي -ترس ،سردرد ،خشم
و غيره -هستيد .بعضي وقتها مشكل با يك دفعه اجراي دستور اساسي حل مي شود و در ساير
مواقع يك دفعه فقط تا حدي تسكين مي دهد .اگر فقط تا حدي تسكين يافتيد ،بايد يك يا چند
دفعة ديگر هم دستور اساسي را انجام دهيد .
براي نتيجه گيري بهتر بايد تغييراتي در دفعات بعدي ايجاد نماييد .مهمترين دليل عدم
حل کامل يك مشكل در دفعة اول پيدايش دوبارة وارونگي رواني يا همان مانع مداخله گري است
که " تصحيح " براي حذف آن مطرح شد .
اين بار ،وارونگي رواني ،با کمي تفاوت ظاهر مي گردد .به جاي اينكه کالً از پيشرفت
شما جلوگيري نمايد ،مانع از پيشرفت در باقيماندة کار مي شود .تا اينجا شما تا حدي پيشرفت
کرده ايد ولي در ميانة راه رهايي کامل از مشكل ،وارونگي رواني به شيوه اي وارد مي شود که از
بهبودي بيشترتان جلوگيري کند .
از آنجايي که ذهن ناخودآگاه به صورت لفظي ،عمل مي نمايد بايد در دفعات بعدي
دستور اساسي به باقيماندة مشكل اشاره شود .بنابراين جملة تاکيدي در بخش " تصحيح " بايد
مثل " عبارت يادآوري " تغيير کند .
در اينجا شكل تغيير يافتة جملة تاکيدي مربو به بخش تصحيح ارائه مي شود :
71
«با وجود اينكه هنوز كمی از ______ را دارم ولي عميقاً و کامالً شخصيت خود را
قبول مي کنم ».
لطفاً به کلمات مهم ( هنوز و كمی ) و چگونگي تغيير جهت گيري عبارت تاکيدي به
سوي باقيماندة مشكل توجه نماييد .اين تغيير بايد براي شما کار ساده اي باشد و پس از چند بار
آن را به راحتي انجام خواهيد داد .
در زير ،جمالت تاکيدي تغيير يافته را مطالعه کنيد .نسبت به جمالت تاکيدي ذکرشده
در اوايل اين بخش تغييرات کرده اند .
◄ با وجود اينكه هنوز كمی دچار ترس از سوخنراني در جمع هستم ،ولي عميقاً و
کامالً شخصيت خود را قبول مي کنم .
◄ با وجود اينكه هنوز كمی دچار سردرد هستم ولي عميقاً و کامالً شخصيت خود را
قبول مي کنم.
◄ با وجود اينكه هنوز كمی نسبت به پدرم خشمگين هستم ولي عميقاً و کامالً
شخصيت خود را قبول مي کنم .
◄ با وجود اينكه هنوز كمی از اين خاطورة مربو به جنگ را دارم ولي عمويقاً و
کامالً شخصويت خود را قبول مي کنم .
◄ با وجود اينكه هنوز كمی دچار خشكي عضلة گردن هستم ولي عميقاً و کامالً
شخصيت خود را قبول مي کنم .
◄ با وجود اينكه هنوز كمی دچار اين کابوسها هستم ولي عميقاً و کامالً شخصيت
خود را قبول مي کنم .
◄ با وجود اينكه هنوز كمی نسبت به نوشيدن مشروبات الكلي ميل دارم ولي عميقاً و
کامالً شخصيت خود را قبول مي کنم .
◄ با وجود اينكه هنوز كمی دچار ترس از مار هستم ولي عميقاً و کامالً شخصيت خود
را قبول مي کنم .
◄ با وجود اينكه هنوز كمی دچار افسردگي هستم ولي عميقاً و کامالً شخصيت خود را
قبول مي کنم .
عبارت يادآوري هم به راحتي تغيير مي يابد .کافي است کلمة باقيمانده را قبل از عبارت
مورد استفاده بگذاريد .به عنوان مثال ،موارد تغيير يافته عبارات يادآوري قبلي ذکر ميشوند .
72
باقیماندة سردرد ٭
باقیماندة خشم نسبت به پدرم ٭
باقیماندة خاطرة مربو به جنگ ٭
باقیماندة خشكي عضلة گردن ٭
باقیماندة کابوس ٭
باقیماندة ميل به مشروبات الكلي ٭
باقیماندة ترس از مار ٭
باقیماندة افسردگي ٭
بدين ترتيب توضيحات دستور اساسي به پايان مي رسد .براي کارايي بيشتر ،دو چيز الزم است .
ابتدا بايد آن را به خاطر بسپاريد و سپس چند نكته در مورد کاربرد آن بدانيد .نكات مزبور در پي
مي آيند .
73
نکاتی در مورد اجراي ئی اف تی
به کار بردن ئي اف تي ساده است .کافي است دستور اساسي يك دقيقه اي را به همراه
جملة تاکيدي تصحيح و عبارت يادآوري به سوي مشكل خود جهت گيري نماييد .سپس آن قدر
آن را تكرار کنيد تا مشكل از بين برود .
به کمك اين فرآيند ساده ،با پشتكار ،مي توانيد سیستم خود را مجددا سازماندهی
كنید .
بارهاي ترس ،خشم ،غم ،افسردگي و ساير احساسات ناخوشايندي را که باعث
ميشوند انسانها در زندگي خود در حالي که پا روي ترمز گذاشتهاند ،رانندگي کنند از دوشتان بر
ميدارد و در بين راه ،شما را از سردرد ،آسم ،دردهاي جسمي و فهرست بي انتهايي از ناراحتي
هاي جسمي آسوده مي سازد .
در اين بخش چند نكته و ديدگاه مفيد براي استفادة بهتر از ئي اف تي ارائه مي گردند.
مطالبي که در پي مي آيند شما را به پشت صحنه مي برند و کمك مي کنند مهارتهاي خود را بر
زيربنايي محكم تر بنا نماييد .
آزمایش
74
دستور اساسي ،اختالالت انرژي سيستم شما را در شرايط حال حاضر و در حالي که بر افكار يا
وقايع تمرکز نموده ايد برطرف مي کند .
در اينجا مثالي از نحووة کارکرد آن ارائه مي گردد .فورض کنيد دچوار ترس از رطيل
هستيد و مي خواهيد از آن رهايي يابيد .اگر رطيلي موجود نباشد که احساساتتان را بر انگيخته
نمايد ،مي توانيد چشومان خود را ببنديد و آن را تصوور کنيد .يا زمواني را به ياد آوريد که رطيلي
شما را ترسوانده بوده است .شدت مشوكل خود را در حال حاضور و در شرايطي که به آن فكور
مي نماييد بر اساس مقياس صفر تا ده تخمين بزنيد .مثالً اگر آن را در حدود هفت بدانيد آنگاه
معياري براي اندازه گيري ميزان پيشرفت خود بدست آورده ايد .
حال يك بار دستور اساسي را انجام دهيد و رطيل را دوباره تصور کنيد .اگر هيچ اثري از
احساسات قبلي خود نيافتيد کارتان به پايان رسيده است .ولي اگر مثالً به عدد چهار در مقياس
رسيديد بايد باز هم دستور اساسي را بكار بريد تا به صفر برسيد .
جنبه ها
ممكن است بپرسيد آيا رسيدن به صفر در حالي که فقط به رطيل فكر مي کنيد به
هنگام مواجهه با يك رطيل واقعي هم مؤثر است ؟ جواب معموالً مثبت است !
75
در اغلب موارد اختالالت انرژي بوجود آمده ،در حالي که به رطيل فكر مي کنيد ،
همانهايي هستند که در حضور يك رطيل واقعي پيش مي آيند .به همين دليل است که از بين
بردن اختالالت ،اثر خود را در شرايط واقعي نيز خواهد داشت .
استثناء وقتي بوجود ميآيد که جنبة جديدي از مشكل ،که قبالً به آن فكر نكرده
بوديد ،در شرايط واقعي ظهور مي يابد .مثالً ممكن است در مورد يك رطيل ساکن و بدون
تحرک فكر مي کرده ايد .اگر تحرک رطيل جنبة مهمي از ترستان باشد و به هنگام فكر کردن به
موضوع و انجام دستور اساسي از آن غفلت ورزيده باشيد ،آنگاه بخشي از ترستان که مربو به
مشاهدة رطيل متحرک است با ديدن آن دوباره پيدا مي گردد .اين پديده بسيار متداول است و به
معني عدم کارايي ئي اف تي نيست .
بلكه به معني اين است که بايد کار بيشتري صورت گيرد .فقط کافي است که دسوتور
اساسي را در مورد جونبة جديد ( رطيل متحرک ) بكار بريد تا شدت پاسخ احساسي شما به صفر
نزديك شود .وقتي همة جنبه ها از بين بروند ترس شما از رطيل هم به تاريخ مي پيوندد و
ميتوانيد در کنار يك رطيل کامالً راحت باشيد .
جنبه ها نقش مهمي در اجراي ئي اف تي دارند .همان طور که در مثال رطيل ذکر
شد ،بعضي مشكالت ،بخش ها يا جنبه هاي مختلفي دارند و مشكل تا وقتي که به همة آنها
پرداخته نشده باشد ،حل نشده باقي مي ماند .هر چند که جنبه ها را مي توان با هم به حساب
آورد ولي عمالً هر يك مي توانند مشكل مستقلي باشند .مثالً به نظر مي رسد ترس از رطيل
76
ساکن و متحرک به هم مربو باشند .ولي در واقع دو مشكل مستقل هستند و بايد به صورت
جداگانه با ئي اف تي به آنها پرداخت .
امكان وجود جنبه هاي مختلف ،تقريباً در همة مواردي که با ئي اف تي به آنها پرداخته
مي شود وجود دارد .گاهي به شكل تعدادي خاطرات تروما نظير خاطرات جنگ ،رفتار نامناسب ،
يا تجاوز ظاهر مي گردند .هريك از اين خاطرات مي توانند مشكل يا جنبة مستقلي باشند و الزم
است به هر يك به طور جداگانه پرداخته شود تا آسودگي کامل حاصل شود .
لطفاً توجه داشته باشيد که هرگاه چند جنبه در يك مشكل روحي وجود داشته باشند ،تا
وقتي که با استفاده از دستور اساسي ،شدت تمامي جنبه ها به صفر نرسيده باشد احساس آسودگي
بوجود نخواهد آمد .اگر اين مسلله را با مشابه آن در بهبودي جسمي مقايسه کنيد واضح تر
ميگردد .اگر مثالً همزمان دچار سردرد ،دندان درد و دل درد باشيد تا وقتي که هر سه مورد از
بين نرفته باشند ،احساس سالمتي نخواهيد کرد .درد ممكن است جابجا شود ولي به هر حال درد
است .در مسائل روحي چند جنبه اي هم همين طور است .حتي اگر به يكي از جنبهها بيشتر
پرداخته باشيد ،تا وقتي که تمامي آنها از بين نرفته باشند ،احساس آسودگي نخواهيد نمود .
پاداش پشتکار
ممكن است شما به عنوان يك تازه کار ،فاقد تجربة الزم براي تشخي جنبه هاي
مختلف و پرداختن به هر يك به تنهايي با استفاده از دستور اساسي باشيد .اشكالي ندارد .فقط
کافي است با استفاده از دستور اساسي به هر احساسي که داريد ،بپردازيد .ذهن ناخودآگاه شما
ميداند که بر روي چه چيزي کار مي کنيد .مي توانيد به اين " احساس " با يك جملة تاکيدي
نظير " با وجود اينكه دچار اين احساس هستم عميقاً و کامالً شخصيت خود را قبول مي کنم " .و
عبارت يادآوري " اين احساس " بپردازيد .
لطفا توجه داشته باشید كه اكثر مشکالتی كه به كمک دستور اساسی به آنها پرداخته
می شود فاقد جنبه هاي متعدد هستند .اغلب مشكالت به راحتي قابل شناسايي مي باشند و به
سادگي از بين مي روند .ولي اگر دچار يكي از آن مشكالت پيچيده باشيد و نتوانيد جنبه هاي
مختلف آن را تشخي دهيد ،آنگاه توصيه مي کنم سه بار در روز دستور اساسي را در مورد " اين
احساس " يا " اين مشكل " ( جمعاً سه دقيقه در روز ) و به مدت سي روز انجام دهيد .ذهن
ناخودآگاه شما به شيوة مخصوص خود به موارد ضروري مي پردازد و خيلي قبل از پايان سي روز
احساس آسودگي خواهيد نمود .همان طور که حتماً متوجه شده ايد ئي اف تي فرآیندي بسیار
77
قابل انعطاف است و اغلب در مشكالتي هم که خارج از حيطة آگاهي شما هستند پيشرفتهايي
بدست مي دهد .
78
تاجایی كه می توانید به طور اختصاصی كار كنید
البته بهتر است که هرگاه مي توانيد فقط بر روي يك موضوع کار کنيد .بدين شكل
مي توانيد شدت هر ترس ،درد ،خاطره و غيره را به صفر برسانيد و آن را از سبد محدوديتهاي
خود حذف نماييد .
گاهي اوقات تعدادي از مشكالت خاص را تحت يك عنوان کلي گرد مي آوريم .اين
کار مي تواند مانع پيشرفت شما از طريق ئي اف تي شود .مثالً اغلب مردم دوست دارند " تصور
از خود " بهتري داشته باشند .ولي متوجه نيستند که اين عنواني کلي است و نمايشگر تعداد زيادي
مشكالت خاص -مثل خاطرات مربو به رفتار نامناسب ،طرد شدن ،شكست و يا ترسهاي
گوناگون -مي گردد .
کسي که در کودکي به شدت طرد شده باشد ،ممكن است در بسياري از زمينه هاي
زندگي احساس عدم لياقت نمايد .اين مسلله با ايجاد اختالل در انرژي -و در پي آن احساسات
ناخوشايند -به هنگام مواجهه با امكان طرد شدن ،منجر به تصور ضعيف از خود مي گردد .به
همين ترتيب در موقعيت هاي مختلف احساس مي کند " به اندازة کافي خوب نيست " و ترجيح
مي دهد در زندگي در همان جايي که هست باقي بماند .مشكالت مربو به تصور از خود وقتي با
ساير احساسات ناخوشايند همراه شوند ،عموميت مي يابند و فرد در وضعيت هاي متعددتري
احساس مي کند که گير افتاده است .
من در مورد تصور از خود و ديگر احساسات کلي از يك استعاره براي ايجاد چشم انداز
مناسبي از لحاظ ئي اف تي استفاده مي کنم .مشكل کلي را به یک جنگل بیماري تشبیه میكنم
كه در آن هر یک از موارد خاص ،یک درخت است .در ابتدا جنگل به حدي انبوه از درخت است
که به نظر مي رسد پيدا کردن راه خروج از آن غير ممكن باشد .از نظر بعضي افراد ممكن است
فوق العاده انبوه باشد .
وقتي به کمك دستور اساسي ،هر يك از وقايع خاص و ناخوشايند زندگي خود را به
طور مؤثري خنثي نماييم ،يك درخت ناخوشايند را قطع کرده ايم .به قطع درختان ادامه دهيد
و پس از مدتي جنگل تُنُك شده و شما به راحتي مي توانيد از آن خارج گرديد .هر درخت سرنگون
شده ،نشان دهندة يك درجه آسودگي روحي است و اگر در استفاده از دستور اساسي ،پشتكار داشته
باشيد به تدريج شاهد محو عكس العمل هاي ناخوشايند خود خواهيد بود .خود را در مواجهه با
موقعيت هاي جديد راحت و آرام مي يابيد .به جاي ترس از " به اندازة کافي خوب نبودن " حس
ماجراجوويي جديدي در خود پيدا مي کنيد .
79
تقسويم مشوكالت به تعدادي وقاایع خاص تشکیل دهندة آنها و کاربرد ئي اف تي بر
روي هر يوك از وقوايع خاص مي تواند راهكار مفيدي باشد .مثالً اگر به خاطر رفتار نامناسب
پدرتان نسبت به او خشمگين هستيد ،از ئي اف تي در مورد واقعة خاصي نظير " وقتي فقط هشت
سال داشتم پدر مرا در آشپزخانه کتك زد " استفاده نماييد .اين کار اغلب بهتر از بكارگيري
ئيافتي در مورد کلي تر " رفتار نامناسب پدرم " است .
شاید بزرگترین اشتباه تازه كارها سعی در استفاده از ئی اف تی در موارد بسیار
كلی باشد .ممکن است با پشتکار ،پیشرفت خوبی نصیبشان شود .ولی در ابتداي كار امکان
درك نتایج براي آنها كم است .در نتیجه ممکن است خیلی زود دست از این كار بردارند .اگر
مشکالت را به وقایع خاص تقسیم كنید در همان ابتداي كار متوجه پیشرفت خود خواهید شد .با
این كار ،علت اصلی را هدف گیري كرده اید و معموال مؤثرتر خواهد بود .
اين کتاب مملو از شرح موارد واقعي است .هدف از شرح موارد اين است که باور کنيد
ئي اف تي در شرايط واقعي کارايي دارد .در مواردي واقعي نظير :
٭ ترس از صحبت کردن در جمع
٭ عالقة شديد به شكالت
٭ بي خوابي
80
من حدي براي مشكالت جسمي و روحي که بتوان ئي اف تي را بر روي آنها اجرا نمود
قائل نيستم .در نتيجه بر روي هر چيزي امتحانش مي کنم و شما را هم تشويق مي نمايم که
چنين کنيد .مردم از من مي پرسند " آيا در مورد______ کارايي دارد ؟ " هميشه پاسخ مي
دهم " امتحان کنيد ".ديگر از نتايجي که حاصل مي گردد شگفت زده نمي شوم .معموالً
پيشرفتي بدست مي آيد .
ولي ايدة " روي هر چيزي امتحانش کنيد " بايد با عقل سليم تفسير گردد .هدف از آن،
افزايش آگاهي هاي شما در مورد قابليت هاي ئي اف تي است نه اينكه مجوز انجام کارهاي
غير مسلوالنه به شما داده شود .بنابراين نبايد از ئي اف تي در مورد بيماري هاي رواني شديد يا
هر چيز ديگري استفاده کنيد مگر اينكه به خوبي آموزش ديده و واجد شرايط باشيد .
خالصة ئی اف تی
براي مطالبي که مي گويم ،ارزش قائلم و سعي مي کنم نحوة تدريسم اين گونه باشد .
از نظر من ،بهترين شاهد وضوح مطلب ،امكان خالصه کردن آن در حد يك پاراگراف ساده
است .اين کار را در مورد ئي اف تي انجام داده ام .آنچه در پي مي آيد همان است .
دستور اساسی را به خاطر بسپارید .با ساختن عبارت تاكیدي و عبارت یادآوريِ
مناسب ،آن را بر روي هر نوع مشکل روحی و جسمی هدف گیري كنید .تا جایی كه می توانید
به شکل اختصاصی كار كنید و ئی اف تی را به سوي وقایع احساسی خاصی كه در زندگی فرد
اتفاق افتاده و می توانند ریشة مشکل باشند هدف گیري نمایید .اگر الزم است پشتکار داشته
باشید ،تا به جایی برسیدكه همة جنبه هاي مشکل ناپدید گردند .بر روي هر چیزي امتحانش
كنید!
همين .آنچه گفته شد عصارة چيزي است که شما در اين کتاب ياد مي گيريد .اگر آن
را به صورت کمي مفصل تر مي خواهيد در صفحة بعد خواهيد ديد .در آنجا در يك صفحه ،کشف
مهم ،دستور اساسي و خالصة ئي اف تي را گنجانده ام .آن را ئي اف تي در يك صفحه
مي نامم .ممكن است بخواهيد تا وقتي که کامالً مسلط نشده ايد از آن به عنوان يك مرجع دم
دستي استفاده نماييد .
81
ئی اف تی در یک صفحه
82
دستور اساسی
-1تصحیح جملة تاکيدي را سه بار بگوييد:
◄ " با وجود اينكه دچار ______هستم ،ولي عميقاً و کامالً شخصيت خود را قبول ميکنم".
در حين آن نقطة دلريش را بماليد يا بر نقطة ضربة کاراته ضربه بزنيد .
-2مراحل حدود هفت بار بر هر يك از نقا انرژي مذکور در ذيل ضربه بزنيد و در همان حال عبارت
يادآوري را در هر نقطه تكرار نماييد .
ابتداي ابرو ،انتهاي ابرو ،زیر چشم ،زیر بینی ،چانه ،استخوان ترقوه ،زیر بغل ،زیر سینه ،
انگشت شست ،انگشت اشاره ،انگشت میانی ،انگشت كوچک ،نقطة ضربة كاراته
-3روش 9گاموت در حالي که به طور پيوسته بر روي نقطه گاموت ضربه مي زنيد 9 ،کار زير را انجام
دهيد:
چشم ها را ببندید ؛ )2چشم ها را باز كنید ؛ )3چشم ها را به سمت پایین و راست بگردانید ؛ )1
)4چشم ها را به سمت پایین و چپ بگردانید ؛ )5چشم ها را بچرخانید ؛
)6چشم ها را در جهت عکس بچرخانید ؛ )7آهنگی را دو ثانیه زمزمه كنید ؛ )8تا پنج بشمارید ؛
)9آهنگی را دو ثانیه زمزمه كنید.
-4مراحل ( دوباره) حدود هفت بار بر هر يك از نقا انرژي مذکور در ذيل ضربه بزنيد و در همان
حال عبارت يادآوري را در هر نقطه تكرار نماييد .
ابتداي ابرو ،انتهاي ابرو ،زیر چشم ،زیر بینی ،چانه ،استخوان ترقوه ،زیر بغل ،زیر سینه ،
انگشت شست ،انگشت اشاره ،انگشت میانی ،انگشت كوچک ،نقطة ضربة كاراته
توجه :در دفعات بعدي تصحيح ،جملة تاکيدي و عبارت يادآوري به نحوي تغيير مي يابند که نشان دهندة
باقيماندة مشكل باشند .
83
پرسش و پاسخ
بعضي از مردم از نتايج حاصل از ئي اف تي حيرت زده مي شوند .پرسشهاي آنان بسيار
مشتاقانه است .
ديگران درست نمي دانند بايد چه عكس العملي نشان دهند .چون ئي اف تي اکثر
باورهاي آنها را در مورد بهبودي فردي به هم مي ريزد .در پرسشهاي آنان رگه هايي از احتيا
ديده مي شود ،گويي نيمه مشتاق هستند .ولي در عين حال مي خواهند باورهاي خود را هم حفد
کنند .
پرسشها ،از جانب هرکس که باشند ،در يادگيري ئي اف تي از جانب شما نقش مهمي
دارند .چون مي توانند به پرکردن جاهاي خالي در درک شما از ئي اف تي کمك کنند .به همين
دليل ،پاسخ به پرسشهاي متداولي را که در چند سال گذشته دريافت کرده ام در اين بخش
ميآورم.
84
در اينجا نكتة مهمي وجود دارد :روش هاي درماني گوناگون ،در طول تاريخ ،اغلب
کُند و غير موثر بوده اند .تا اينكه فردي روش درمان واقعي يك درد را پيدا کرده است .وقتي
روش درمان واقعي پيدا شود همه چيز تغيير مي کند و روش هاي قديمي تبديل به يادگاري هاي
باستاني مي گردند .
1
فلج اطفال يكي از اين موارد است .تا قبل از کشف واکسن سالك ،غيرقابل درمان به
حساب مي آمد و يگانه کاري که همة شيوه هاي پزشكي و درمان -از جمله رية آهنين –
ميکردند ،تسكين مبتاليان بود .البته انتظار چنداني هم از آنها نمي رفت .فقط از بار ناراحتي
ميکاستند و صدمات دائمي ناشي از بيماري را محدود مي ساختند .همه اش همين بود .
تا اينكه واکسن سالك پيدا شد .همة شيوه هاي عتيقه و ناکارآمد درمان فلج اطفال را
کنار زد و جايگزين آنها شد .واقعاً هم يك " درمان سريع " بدون پيام منفي بود .
ريشهکني فلج اطفال فقط يك مثال از جايگزيني مداواي واقعي به جاي روش هاي
ناکارآمد است .پني سيلين هم يك " درمان سريع " يا داروي معجزه گر بود و مداواي فوري
ناخوشيهايي از بيماريهاي تنفسي گرفته تا سوزاک را به ارمغان آورد .
البته مثالهاي بيشتري مي توان ذکر کرد .نكته اينجا است که اين روش ها در حال
جايگزيني شيوه هاي ناکارآمد مورد استفاده در دستيابي به سالمتي روحي هستند .اين واقعيت که
آنها باعث آسودگي ناگهاني از مشكالت سخت روحي مي شوند دليل کافي بر اين است که همان
مداواي حقيقي هستند .اگر اين روشها ،براي رسيدن به نتيجه اي ناچيز ،به زمان نامحدود نياز
داشتند جاي خود را در بين ساير روشهاي منسوخ مي ديدند .
ولي اين طور نيست ،درست به هدف مي زنند و عالج واقعي هستند .به سرعت ،به
سادگي و دائمي .
85
است مبني بر اينكه ئي اف تي به علت اصلي مشكل مي پردازد .در غير اين صورت ،مداوا تا اين
حد بادوام نمي بود .
لطفاً توجه داشته باشيد که قرار نيست ئي اف تي هر کاري براي هر کسي بكند .به نظر
مي رسد بعضي مشكالت دوباره پديدار مي گردند و دليل آن معموالً ظهور جنبه هاي مختلفي از
مشكل اصلي در زمانهاي بعدي است .شاگرد با تجربة ئي اف تي اين را تشخي مي دهد و به
سادگي دستور اساسي را در مورد جنبه هاي جديد به کار مي برد .پس از مدتي ،با پرداختن به همة
جنبه ها و وقايع خاص ،مشكل به کلي از بين مي رود و ديگر باز نمي گردد .
ئی اف تی در مواجهه با مشکالت روحی بسیار شدید و یا طوالنی مدت چگونه عمل
میكند؟
همان طوري که در مواجهه با هر مشكل ديگري عمل مي کند .
از لحاظ ئي اف تي ،شدت مشكل يا طول مدت آن اهميتي ندارد .علت هميشه اختالل
در سيستم انرژي است و آسودگي صرفنظر از شدت مشكل با استفاده از دستور اساسي بدست ميآيد.
اين پرسش بيشتر به اين دليل مطرح مي شود که مردم باور دارند که مشكالت شديد و يا
طوالني بيش از ساير مشكالت " ريشه دوانده اند " .در نتيجه بايد براي رهايي از آنها تالش
بيشتري بكنند .آنچه گفته شد از ديدگاههاي متداول ،بسيار منطقي مي نمايد .زيرا در آن روشها
مستقيماً به علت اصلي نمي پردازند .
ديدگاههاي متداول تمايل به هدف گيري خاطرات يا ساير فرآيندهاي ذهني فرد دارند و
سيستم انرژي -که دليل اصلي در آنجا نهفته است -را ناديده مي گيرند .وقتي پيشرفت به کندي
به دست آيد مي توان به راحتي دليل آن را مشكلي دانست که " عميقاً ريشه دوانده " يا اينكه کار
کردن بر روي آن سخت است .بدين ترتيب ،ديدگاههاي متداول مي توانند نتايج غيرمؤثر را توجيه
کنند و اين گونه هم مي کنند .
وقتي ئي اف تي نياز به پشتكار دارد به دليل شدت يا طول مدت مشكل نيست .بلكه
اغلب به علت پيچيدگي آن است .پيچيدگي از لحاظ ئي اف تي ،وجود چند جنبه از يك مشكل
است که بايد از هر يك آسوده شد تا آسودگي کامل حاصل گردد .نظرية جنبهها بارها در اين کتاب
توضيح داده شده است .
86
توجه :توضيحات فوق الذکر مي توانند در مورد بيماريهاي ذهني شديد به کار آيند و
ممكن هم هست که اين چنين نباشد .کاربرد ئي اف تي بر روي اين اختالالت مفيد است .ولي اين
کار فقط توسط فردي ماهر بايد صورت پذيرد .
ئی اف تی در مورد نیاز فرد به درك مشکل خود چه می كند؟
اين يكي از حيرت انگيزترين خصوصيات ئي اف تي است .تغييرات در درک فرد از مشكل
خود همزمان با آسودگي از آن بوقوع مي پيوندد .مردم ،پس از بكارگيري ئي اف تي ،به گونة
ديگري از مشكل خود حرف مي زنند .آن را از منظر سالمتي مي نگرند .براي مثال فرد قرباني
تجاوز ،ديگر دچار ترس شديد از مردان و بي اعتمادي نسبت به آنان نيست .بلكه متجاوز را
مشكلدار و نيازمند کمك مي بيند .
کساني که از ئي اف تي براي رهايي از احساس گناه استفاده مي نمايند ديگر تقصير را به
گردن وقايع منجر به احساس گناه نمي اندازند .خشم تبديل به واقع بيني مي شود .غم مرگ
نزديكان تبديل به بينشي آرام و سالم مي گردد .
به عكس العمل خود و ديگران نسبت به مشكل سابق خود بنگريد و آنگاه خواهيد دانست
که چه مي گويم .درک شما همگام با آسودگي از مشكل تغيير مي يابد .
در اينجا آخرين نكته دربارة چگونگي تغيير قدرتمندانة ادراک شما بوسيلة ئي اف تي بيان
مي شود .از ميان صدها و صدها تن ،که توسط من و ايدرين از طريق ئي اف تي به آنها کمك
شده ،حتي يك نفر هيچ گاه نخواسته است مشكل خود را بهتر درک کند .چرا بايد چنين کند ؟
ديگر نيازي نبوده است .
87
هستند .البته ئي اف تي با وقايع کاري ندارد .بلكه ابزار مهمي در کاهش عكس العمل هاي ناشي
از اضطراب است .در اغلب موارد ئي اف تي را بايد به صورت مداوم -احتماالً روزانه -به کار برد.
چون شرايط پرتنش هم روزانه پيش مي آيند .
پس از مدتي متوجه خواهيد شد که عكس العمل هاي شما در مقابل شرايط دشوار بسيار
آرامتر شده اند .وقايع ،ديگر آن طور که قبالً به نظر مي رسيدند نيستند .بيشتر لبخند مي زنيد ،
سالمتيتان بهبود مي يابد و گذران زندگي آسانتر مي نمايد .
88
احساسات را در عضالت خنثي مي کند .در واقع اجازه به فعليت رساندن توان بالقوه بدون هرگونه
ممانعتي از سوي عضالت را مي دهد .
89
چگونه می توانم از آخرین پیشرفت ها در زمینة ئی اف تی مطلع باشم؟
هرچند که مي توانيد نتايج مؤثري از بكارگيري ئي اف تي بدست آوريد ولي بايد بدانيد
که تازه در آغاز راه هستيد .ئي اف تي مي تواند بسيار بيش از آنچه در اين کتاب ياد مي گيريد
انجام دهد .سه منبع در زير معرفي مي گردند :
-1فهرستي از سي دي هاي تصويري در پايگاه اينترنتي:
www.emofree.com/products.htm
-2شرحي از چند يافته و روش جديد در پايگاه اينترنتي :
www.emofree.com/tutorial.htm
-3پاسخ به پرسشهاي متداول در پايگاه اينترنتي :
www.emofree.com/faq.htm
90
شرح موارد واقعی
91
" آدري " زني شديداً آشفته حال بود و من او را به درخواست درمانگرش مالقات
کردم .او در تمامي طول زندگي اش مورد انواع سوءاستفاده هاي جسمي ،فكري و جنسي قرار
گرفته بود و فهرستي طوالني از مشكالت روحي داشت که براي هر درمانگري نوعي چالش به
حساب مي آمد .
آدري را فقط به مدت 45دقيقه ديدم .در طي اين مدت دريافتم که دچار احساس گناه
شديد به خاطر سوختن خانه اش مي باشد .ظاهراً او يك شب در حالي که شمعي روشن بوده به
خواب رفته است .گربه اش شمع را مي اندازد و در نتيجه آتش سوزي رخ مي دهد .
هر چند واضح است که در اين مورد احساس گناه منطقي نيست ولي در مورد آدري اين
چنين نبود .وي نمي توانست بدون اشك ريختن در مورد آن صحبت کند .خود را به خاطر همة
قضايا سرزنش مي نمود .
در طي مراحلِ ئي اف تي او را راهنمايي کردم و به ظاهر احساس گناهش از بين رفت.
به منظور آزمايش به مدت بيست دقيقه موضوع را عوض کرديم .سپس از او خواستم داستان
سوختن خانه اش را برايم تعريف کند .در ميان حيرت پزشك درمانگرش به شكلي واقع بينانه
گفت " تقصیر من نبود " و به موضوعي ديگر پرداخت .اشكي نريخت .به مشكالت روحي دچار
نشد .احساس گناه به سادگي ناپديد شده بود ،آن هم فقط ظرف چند دقيقه .
اين را گفتم تا نكته اي را بيان نمايم .ئي اف تي مي تواند آنقدر قدرتمندانه عمل کند
که تغييرات اغلب به شكلي بسيار طبيعي به نظر آيند .در نتيجه ممكن است " احساس هيچ گونه
تغييري " به هنگام استفاده از ئي اف تي بر روي بعضي مشكالت ( نظير احساس گناه ) نكنيد .به
آنچه پس از مدتي دربارة آن مي گوييد با دقت گوش دهيد .تمايل به گذر از مشكل خواهيد داشت
و آن مسلله ديگر هیت بخشی از فضاي روحی شما را اشغال نخواهد نمود .
بدون هياهو ناپديد مي شود .در واقع اين روش بسيار قدرتمند است و دقيقاً همان
چيزي است که مي خواهيد .اين نهايت آسودگي روحي است .
آدري همچنين دچار مشكل بی خوابی بود .بسيار کم مي خوابيد ،شايد شبي دو ساعت
و براي آن هم بايد قرص مي خورد .در پايان جلسه از او خواستم بر روي ميزي در مطب پزشكش
دراز بكشد و ئي اف تي را در مورد بي خوابي او به کار گرفتم .ظرف شست ثانيه به خواب عميقي
فرو رفت .نيم ساعت ديگر هم آنجا ماندم تا با پزشكش صحبت کنم و در پايان آن آدري داشت
92
با صداي بلند خرخر مي کرد .او " ديگر اينجا نبود ".بدون درد ،بدون قرص ،فقط با زدن ضربات
ماليم بر روي يك سيستم انرژي مختل شده .
" سو " مشكلي در قوة ناطقه داشت که به ترس شديد از صحبت کردن در جمع منجر
شده بود .در يكي از کارگاه هاي آموزشي ما شرکت کرد و در زمان صرف ناهار از ايدرين و من
کمك خواست .جاي عمل جراحي سرطان گلو را به ما نشان داد .پس از عمل نمي توانست به
صورت معمولي صحبت کند و درک سخنان او مشكل بود .به شكل قابل درکي دچار ترس از
صحبت کردن در جمع بود و بدتر از همه اينكه در ارتش درجة سرجوخگي داشت و بايد اغلب در
جمع نيروهايش صحبت مي کرد .
دستور اساسي را دو بار بكار برديم و او ظرف چند دقيقه بر ترس خود غلبه يافت ،حداقل
در وقتي که به آن فكر مي کرد .در جلسة بعدي کارگاه آموزشي از او خواستم به روي صحنه بيايد و
ترس خود از صحبت کردن در جمع را بيازمايد .در حالي که به سوي صحنه مي آمد گفت که دوباره
دچار ترس شده ولي اين بار " فقط در حد سه " .اين از ده که معموالً احساس مي کرد بسيار کمتر
بود .ولي آشكار بود که هنوز چيزي باقي مانده بود .اين شاهد دست اولي از ظهور جنبة جدیدي از
ترس او بود که به هنگام فكر کردن به موضوع در زمان ناهار به ذهنش خطور نكرده بود .
يك دفعة ديگر دستور اساسي را بر روي صحنه -در حالي که او رو به تماشاگران داشت-
بكار گرفتيم .شدت ترسش به صفر رسيد .سپس ميكروفن را گرفت و از من خواست بنشينم و
جمعيتي حدود صد نفر را با شرح آنچه که در وقت ناهار اتفاق افتاده بود مسحور نمود .کامالً آرام و
با وقار بود .البته مشكل او در قوة ناطقه سر جايش بود .ولي ترسش از بين رفته بود .
آيا از ميان بردن ترس از صحبت کردن در جمع ،فرد را تبديل به يك سخنران بزرگ
مينمايد ؟ نه ،البته که نه .سخنراني در جمع هنر است و براي کامل شدن نياز به تمرين دارد .
93
آنچه صورت پذيرفت از بين رفتن تپش قلب ،خشكي دهان و ساير عالئم ترس بود .به نحوي که
شخ احساس راحتي و آزادي کند و بتواند توانايي هاي خود را در زمينة سخنراني در جمع افزايش
دهد .
" سوزان " دائما دچار اضطراب بود و تصميم گرفت در طول روز چندين بار از ئي اف
تي استفاده نمايد .اين کار را به مدت چند ماه انجام داد و ميزان اضطرابش کاهش يافت .جويدن
ناخن -عادت همة عمر -را بيهيچ تالشي ترک کرد .يك روز گيتارش را برداشت و ديد که
ناخنهايش آنقدر دراز شده اند که نمي تواند آن را بنوازد .
ئي اف تي گاهي به شكل ناپيدا عمل مي نمايد و اثرات جانبي مثبتي نظير اين مورد در
خارج از حيطة آگاهي شما اتفاق مي افتند .وقتي زندگي شما در بعضي زمينه ها -مثالً
اضطراب -به حالت عادي باز مي گردد ،به نظر مي رسد که خُب همه چيز عادي است ،هيچ زنگي
يا سوتي نواخته نمي شود فقط آرامش نسبي .اغلب حتی وقوع تغییر را نمی فهمید تا اینکه كسی
آن را به شما یادآوري كند .
اين همان چيزي بود که در مورد سوزان و ناخنهايش اتفاق افتاد .ئي اف تي به شكل
ناپيدا و قدرتمندانه اي اضطراب او را به حدي کم کرد که ديگر جويدن ناخنها ضرورتي نداشت .
" باب " در دوران نوجواني بارها مورد سوء استفادة جنسي قرار گرفته بود .خاطراتش در
اين باره بسيار قوي بود و موجب خشم شديدي در او مي شد .وقايع سوء استفاده مربو به سي
94
سال پيش بود .او مي دانست که حفد خشم به بهاي از دست دادن آرامش ذهني اش تمام
ميشد ،ولي از لحاظ احساسي کاري نمي توانست بكند .
دو جلسة غير معمولي الزم بود تا احساس آسودگي بكند .از اين جهت غيرمعمولي که
در يك کارگاه آموزشي و در مقابل ساير افراد اتفاق افتاد .او به شكل قابل درکي نمي خواست
ديگران را در جريان بگذارد .در نتيجه به او کمك کردم تا در حالي که اسرار زندگیاش را در
ذهنش حفظ می كرد از ئي اف تي استفاده نمايد .
اين کار در حين اجراي ئي اف تي بسيار ساده است .چون آنچه الزم است فقط
"تمرکز " فرد بر روي مشكل و اجراي روش زدن ضربات ماليم است " .تمرکز" مي تواند به
صورت خصوصي انجام گردد .
يك ماه بعد باب را ديدم و او گفت " ديگر چندان درباره اش فكر نمي کنم " .چنين
عكس العملي پس از ئي اف تي عادي به شمار مي رود .حتي شديد ترين مشكالت هم کمرنگ
مي شوند .
گاهي ،پس از کاربرد ئي اف تي ،مردم مي گويند که حتي نمي توانند در مورد خاطره
فكر هم بكنند .البته اين طور نيست .ولي چنين به نظر مي رسد .
خاطره واقعاً از بين نمي رود .چون وقتي از آنان مي خواهم آن را شرح دهند هنوز
مي توانند جزئيات بسياري را بيان کنند .آنچه پيش مي آيد ناپديد شدن نيش احساسي آن است و
در نتيجه خاطره ديگر به شكل قبلي اش نخواهد بود .اکنون ديگر یک واقعة مالیم مربوط به
گذشته است .
فقط به نظر مي رسد که ديگر نمي توانند دربارة آن فكر کنند .چون يكي از اجزاي آن
که در گذشته قدرتمند بوده از دست رفته است .البته اين همان چيزي است که مي خواهيد .در
اينجا به دنبال آسودگي روحي هستيم نه بي خوابي .
ولي ئي اف تي در اين مورد صد در صد موفق نبود .چون باب باز هم گهگاه جدال
نسبتاً ماليمي با خاطراتش داشت .ولي نه مثل آنچه قبالً بود .او احتماالً مي تواند ،با حفد
پشتكار در استفاده از اين روشها ،به مرور زمان به کلي آن را از بين ببرد .
ترس از آسانسور
" الن " از ئي اف تي براي از بين بردن ترس از آسانسور استفاده کرد .او در زمان
تنفس يكي از همايش هايم به سراغ من آمد و پرسيد آيا مي توانم به او در مورد اين ترس
هميشگي اش کمك نمايم .او ،مثل بيشتر افرادي که دچار ترس هايي از اين گونه هستند ،
95
درخواست خود را به شكل قابل درکي با خجالت و احتيا بيان کرد .روانشناسي متداول اغلب از
افراد مبتال به ترسهاي مرضي مي خواهد که با ترس خود مستقيماً روبرو شوند .معموالً از کسي
که دچار ترس است مي خواهند دندانها را به هم بفشارد ،مشت ها را گره کند و داخل آسانسور
شود .بدين ترتيب ،منطق مي گويد که فرد دچار ترس " حس خود را از دست مي دهد " يا به
ترس " عادت مي کند " .از نظر من اين کار هرچند که با نيت خير انجام مي گيرد ولي غير
ضروري است و در مقايسه با ئي اف تي مشکالت توجیه ناپذیري ایجاد می نماید .
اين کار ،اغلب مردم را به شدت مي ترساند و آنها را دچار تروماي ديگري مي کند .
اينگونه کارها ديگر ضرورتي ندارند .
از آنجايي که اجراي ئي اف تي تقريباً بدون ناراحتي است ،به الن گفتم که تا وقتی
كامال احساس راحتی نکند به سراغ آسانسور نخواهيم رفت .
در نتيجه سه ،چهار دقيقه در اتاق همايش مانديم و ئي اف تي را انجام داديم .او سپس
گفت که تاکنون تا به اين اندازه در مورد آسانسور راحت نبوده است و حاال حاضر است آن را
امتحان کند .
خوشبختانه در يك هتل بوديم و تا آسانسور فقط سي قدم فاصله داشتيم .در شرايط
معمولي ،از روي احتيا ،الن را از سوار شدن ،قبل از تكرار ئي اف تي باز مي داشتم .ولي در اين
مورد اين امكان را نيافتم .چون او فورا وارد آسانسوري كه درب آن باز بود ،شد و با خوشحالی
آشکاري شروع به فشار دادن دكمه ها نمود .
قبل از اينكه درب آسا نسور بسته شود من هم وارد شدم و به اتفاق ده دقيقه را در آن
گذرانديم .باال رفتيم ،پايين آمديم ،توقف کرديم ،ادامه داديم ،درب را باز کرديم و درب را بستيم.
ترس او را در همه شرايط مورد آزمايش قرار داديم .کامالً راحت بود و هيچ ترسي نداشت ،حتي
اندکي.
ترس هميشگي او ناپديد شده بود .يك بار ديگر ،افتخار دادن کليد آسودگي روحي به
کسي را داشتم .مثل همان کهنه سربازان جنگ ويتنام و ديگر موارد واقعي که در اين کتاب شرح
داده شد.
شما هم در راه کسب همين توانايي هستيد .
96
اعتیاد به بادام زمینی
" نانسي " بايد تحت عمل جراحي قرار مي گرفت .پزشك به او توصيه کرده بود وزن
خود را کاهش دهد تا جراحي به نحو بهتري انجام پذيرد .بخشي از چالش او در کاهش وزن ،گذر
از کنار بادام زميني بود .سالها بود که به آن اعتياد داشت .از ئي اف تي براي کاهش ميل شديد و
ناگهاني استفاده نمود و با حالتي بهت زده ظرف سه دقیقه ترك اعتیاد كرد.
گهگاه اين گونه " نتايج اضافي " نصيب افراد مي شود .پس از آن نانسي ديگر مشكلي
در گذشتن از کنار " بادام زميني " نداشت .
اعتياد با انواع گوناگون اضطراب رابطه دارد و ناشي از آنهاست .اگر به اضطراب
بپردازيد ،همان طور که به کمك ئي اف تي قدرتمندانه مي توانيد اين کار را بكنيد ،اعتياد کاهش
مي يابد.
اين هم شرح يك مورد بيماري شديد " .دوروتي " به زخم رودة بزرگ مبتال بود و
داروهاي زيادي مي خورد که اثرات جانبي منفي بسياري داشتند .
زخم رودة بزرگ ،بيماري دردناکي در ناحيه کولون است و در مورد دوروتي وضعيت حاد
بود .پزشكان پس از معاينة او گزارشي دادند که معني عاميانة آن " نود درصد آلودگي " بود .
او با کمك ايدرين دو کار انجام داد اول گياهخوار شد و بعد به صورت روزانه از ئي اف
تي استفاده کرد .پس از چند هفته احساس بهبودي نمود و تصميم گرفت داروهاي کمتري مصرف
کند.
توجه داشته باشيد که ما هيچ گاه به کسي توصيه نميکنيم ،بدون مشورت با پزشك معالجش
استفاده از دارو را قطع نمايد.
شش ماه بعد ،پزشكان مجدداً او را مورد معاينه قرار دادند و معلوم شد که " ده درصد آلوده است ".
اين مربو به سه سال پيش مي شد و شدت مشکلش پس از آن ناچیز یا صفر بود .در واقع
پارسال بچه اش را هم به دنيا آورد .
فكر مي کنيد چه چيزي باعث بهبودي او شد ؟ رژيم غذايي گياهي يا ئي اف تي يا هر
دو ؟ راه مطملني براي تشخي وجود ندارد .مردم اغلب از چند روش درماني به طور همزمان
استفا ده مي نمايند و در نتيجه مشكل بتوان گفت کدام يك سهم بيشتري ايفا کرده است .
97
احتماالً پس از اينكه تجربة بيشتري در بكارگيري ئي اف تي پيدا کرديد ،مثل من ،
ئي اف تي را هميشه به عنوان يكي از روشهاي درمان در نظر خواهيد گرفت .
ترس از سرنگ
" کاني " با ديدن سرنگ مضطرب مي شد .اگر الزم بود از او خون گرفته شود دچار
تهوع مي گرديد و اغلب غش مي کرد .اگر مي خواست سالمتي خود را حفد کند و به صورت
منظم تحت آزمايشهاي جسماني پزشكي قرار گيرد ،ترس او تبديل به عامل محدود کننده اي
ميشد .ايدرين فقط چند دقيقه ئي اف تي را بر روي او به کار برد .ترسش از بين رفت و در دفعة
بعد به هنگام تزريق ،هيچ ترسي نداشت .
چنين عكس العملي به خصوص در مورد ترسهاي مرضي عادي است .معموالً با چند
دقيقه بكارگيري اين روشها اثرات با دوامي پديد مي آيد .حتي اگر شيء مورد ترس -در اين مورد
سرنگ -در آن زمان وجود نداشته باشد .در موارد نادري که فرد در شرايط واقعي باز هم احساس
ترس کند ،معموالً يكي دو بار استفادة مجدد از ئي اف تي ترس را به طور دائمي از بين مي برد .
ترس از رطیل
" مالي " تنها کافي بود که به رطيل فكر کند تا دچار احساسات شديد شود .حدود پنج
بار در هفته در مورد آن کابوس مي ديد .پس از دو جلسه استفاده از ئي اف تي به کلي از آن آسوده
شد .
98
در اولين جلسه ،ايدرين کوشيد ترس مالي را درحالي که به رطيل فكر مي کرد با
استفاده از ئي اف تي به صفر برساند .اين کار اغلب کفايت مي کند و ترس حتي در مواجهه با
يك رطيل واقعي در همان حد صفر باقي مي ماند .
براي اطمينان بيشتر ،ايدرين ،مالي را به يك فروشگاه حيوانات برد تا يك رطيل ببيند .
مالي باز هم شديداً دچار ترس شد و گريه کنان از فروشگاه بيرون دويد .ايراد از ئي اف تي نبود .
بلكه نشان از اين داشت که رطيل واقعي جنبه هاي جديدي از ترسش را ،که قبالً به هنگام فكر
کردن حاضر نبوده اند ،پيش آورده بود .پس از چند دقيقه بكارگيري ئي اف تي مالي دوباره به
داخل فروشگاه رفت و با آرامش رطيل را نگاه کرد .ترسش از بين رفته بود .
چند روز بعد مالي به ايدرين زنگ زد تا بگويد در خانة دوستي است که يك رطيل
خانگي دارد - .باعمل جراحي بي خطر شده بود -رطيل را از قفس بيرون آورده بودند و مالی
اجازه داد رطیل بر روي بدنش حركت نماید .
اين مثال نمونه اي از قدرت اين روشها است .حتي افرادي که داراي ترس قابل
مالحظه اي از رطيل نيستند ،نمي گذارند يك رطيل بر روي بدنشان حرکت کند حتي اگر
خطرناک نباشد .ولي مالي کامالً آرام بود و نسبت به افراد عادي ترس کمتري داشت .لطفاً توجه
داشته باشيد که ئي اف تي مردم را احمق نمي کند .اگر رطيل خطرناک بود مالي اجازه نمي داد
روي بدنش حرکت کند .ئي اف تي بخش ناراحت کنندة ترسهاي مرضي را از بين مي برد ولي
احتيا معمول را کاهش نمي دهد .
چند ماه بعد با مالي صحبت کرديم .ترس او برنگشته بود .به عالوه ديگر در مورد آنها
کابوس نمي ديد .
حملة عصبی
" کري " در حين يك حملة عصبي از هتلي واقع در ساحل درياچه تاهو با ايدرين
تماس گرفت .اگر با حمالت عصبي آشنا باشيد مي دانيد که چه وحشتي در فرد ايجاد مي نمايند .
کساني که دچار حمالت عصبي مي شوند اغلب فكر مي کنند در حال مرگ هستند .
کري هم همين طور بود .در شرايطي که حالت عصبي در صدايش مشخ بود با
ايدرين تماس گرفت و بالفاصله شمارة اتاقش را داد تا اگر الزم شد بتوانند او را پيدا کنند .
ايدرين از طريق تلفن ،ئي اف تي را به کار گرفت و پس از چند دقيقه ،بخش شديد
حملة عصبي را پشت سرگذاشت .بيشتر مبتاليان ،اين ترس شديد را به مدت چندين ساعت
99
تحمل مينمايند .از بين بردن شدت حمله ،ظرف چند دقيقه واقعاً نوعي رهايي به حساب مي آيد .
در مورد کري ،بيست دقيقة ديگر طول کشيد تا وضعيت به طور محسوسي بهبود يابد.
اعتیاد به قهوه
" جو " از نوشيدن قهوه دست کشيد .او در يكي از کارگاههاي من شرکت کرد و نحوة
کاربرد ئي اف تي از جانب من بر روي فرد ديگري براي غلبه بر ميل شديد به قهوه را مشاهده
نمود .همزمان با ما ،او هم ضربات ماليمي به خود زد .با وجود اينكه در پشت صحنه بود ميل
شديد او به قهوه براي هميشه از بين رفت .آن فنجان ،آخرين فنجان قهوه اش بود .
در اين مورد ،ئي اف تي فق با یک بار كاربرد ،اعتیاد را از بین برد .البته بايد دانست
که هميشه اين طور نيست .ئي اف تي ابزاري جالب براي غلبه بر ميل شديد و فوري به چيزي
است و در نتيجه کمك مؤثري به رهايي از عوارض ترک اعتياد مي نمايد .
ولي معموالً قبل از اينكه اعتياد ناپديد شود بايد آن را به دفعات تكرار کرد .حدود پنج
درصد از مردم عكس العملي شبيه به جو دارند .در مورد بقيه بيشتر طول مي کشد .
در موارد مشابهي " سوزان " ،که خود يك روان درمانگر است ،از اعتياد به نوشابه
هاي غير الكلي ظرف دو دقيقه نجات يافت و " راب " هم همين کار را در مورد شكالت انجام داد
.
درد جسمی
" لي " در يكي از کارگاههايي که براي شاگردان درمان با هيپنوتيزم تشكيل داده بودم،
شرکت کرد .قبل از همايش به من گفت که دچار موارد متعددي از انقباض عضالني و دردهاي
100
جسماني است .به او کمك کردم تا با ئي اف تي دردهاي اطراف گردن و شانه هايش را کاهش
دهد .دردهايش ظرف دو دقيقه تخفيف پيدا نمودند .
با گذشت يك ساعت از کارگاه سه ساعته از او پرسيدم آيا درد گردن و شانه ها به حالت
اول بازگشته است ؟ پاسخ داد خير و سپس افزود درد در بقية نقا هم کم شده ولي کامالً از بين
نرفته است .
اين هم مثالي ديگر از پرداختن به يك مشكل بوسيلة ئي اف تي و شفاي موارد ديگر در
ضمن آن است .در مورد لي رهایی از درد گردن و شانه ها به سایر نقاط بدنش سرایت نمود .
يك بار ديگر هم ئي اف تي را انجام داديم و باقيماندة درد هم از بين رفت و تا پايان
همايش همان طور بود .درد هايي شبيه به اين اغلب از اختالالت روحي ناشي مي گردند و به
همين دليل ئي اف تي مي تواند در مورد آنها تا اين اندازه مؤثر باشد .ولي تنش هاي روحي جديد
مي توانند درد را باز گردانند .در اين صورت ،استفادة مجدد از ئي اف تي احتماالً موجب بهبودي
مي شود .
اعتیاد به الکل
" آرون " از اعتياد به الكل نجات پيدا کرد .البته اين مورد بسيار جدي تر از اعتياد به
قهوه ،نوشابه هاي غيرالكلي يا شكالت است .او هر شب ،مست به رختخواب مي رفت و روزها را
در خماري مي گذراند .خودش ميگفت " الكل خداي من بود ".
به چند جلسه کاربرد ئي اف تي نياز داشتيم و او هم خود به تنهايي روزي چند بار آن را
انجام داد .در نتيجه ترك آسان شد .
در مراحل اولية بهبودي ،با احساس غرور از کنار آبجوي محبوبش در فروشگاه
مي گذشت .اکنون ،پس از يك سال ،از آن متنفر است .ديگر ميلي به الكل ندارد .زندگي خود را
بازيافته است .حتي از شرکت در يك ميهماني شب عيد در نيويورک چشم پوشي کرد .چون "
نمي خواست در کنار يك مشت مست باشد " .
101
عقل سليم مي گويد يك بار ترک اعتياد به معني عدم امكان اعتياد مجدد نيست .اگر از
اعتياد به الكل يا هر چيزي ديگري نجات يافتيد از آن به بعد هم از آن کناره گيري کنيد و در غير
ا ين صورت نياز به ترک مجدد پيدا خواهيد کرد .ولي ئي اف تي به شما اجازه نمي دهد " گهگاه
کمي " از مادة مورد اعتياد خود صرف نماييد .
درد پشت
شرح حال " دونا " مورد ديگري از اين قبيل است .او هم در يكي از همايش هاي من
شرکت کرد و دچار آنچنان درد شديدي در قسمت پشت کمر بود که فكر مي کرد نمي تواند تا
پايان همايش آنجا بماند .مي گفت " نمي توانم مدتي طوالني يك جا بنشينم " .
با ئي اف تي به او کمك کردم و درد پشت کمر تا پايان روز او را اذيت نكرد .
لوپوس
اولين بار " کارولين " بود که موجب تعجب من در مورد کارايي اين روش ها در حل
مشكالت جسمي شد .او در يكي از همايش هاي يك روزة من در سالهاي اول کارم بر روي
ئياف تي شرکت نمود .ظرف فقط يك ساعت نكات مهم ئي اف تي و چگونگي کار کرد آن را
توضيح دادم و به تعدادي از افراد ،از جمله کارولين در رهايي از ترس مرضي از ارتفاع و ميل فوري
به شكالت کمك کردم .
من نمي دانستم کارولين به لوپوس ،که بيماري خطرناکي است ،مبتال مي باشد .سرم
شلوغ تر از آن بود که ببينم دستها و پاهايش در اثر بيماري متورم هستند .بعداً به من گفت که به
علت تورم پاهايش قادر نبود کفش هاي معمولي به پا کند .
در حين همايش روش ساده شده اي از آنچه را که شما در اين کتاب مي خوانيد به او
ياد دادم .کارولين تصميم گرفت آن را روزي چند بار بر روي لوپوسش انجام دهد و با تعجب
مشاهده کرد همة عالئم بیماري تخفیف یافتند .
دو ماه بعد به يك همايش ديگر آمد و گفت که چه اتفاقي افتاده بود .تنها کار متفاوتي
که انجام داد ئي اف تي بود .دستها و پاهايش را نشان داد و گفت که تورم به کلي از بين رفته
102
است .همچنين انرژي اش به حدي رسيده بود که اغلب به مجالس پايكوبي مي رفت .اين کاري
بود که قبالً از عهده اش بر نمي آمد .
بنابراين آيا آنچه گفته شد به معني اين است که ئي اف تي مي تواند لوپوس را درمان
کند ؟ من اين را نمي گويم .هرچند که چشم پوشی از آنچه اتفاق افتاد سخت است .
واضح بود که در رهايي از عالئم بيماري به او کمك کرده بودم .اين مثال اعجاب آور
را به عنوان شاهد قدرت ئي اف تي آوردم تا شما را تشويق به کاربرد آن حتي بر روي بيماريهاي
جدي نمايم .ولي خواهش مي کنم لطفاً اين کار را تحت نظارت پزشك انجام دهيد.
چند ماه بعد به منظور پيگيري حال کارولين با او تماس گرفتم تا از وضع لوپوسش
بپرسم .او ديگر ضربات ماليم را به صورت روزانه نمي زد و عالئم بيماري دوباره برگشته بودند .
گاهي مشكالت جسمي بدون زدن ضربات ديگري به کلي از بين مي روند و گاهي هم نه .اين
مورد يكي از آن " گاهي نه ها " بود .
در اينجا تشخي آنچه اتفاق افتاد ،مهم است نه آنچه اتفاق نيفتاد .عالئم جدي
بيماري پس از متعادل ساختن سيستم انرژي قطعاً بهبودي يافتند .نبايد از آن صرفنظر نمود .
یبوست
" ريچارد " 25سال بود که يبوست داشت .دو بار در روز از داروي متاموسيل 1استفاده
مي کرد و باز هم براي " طبيعي شدن " مشكل داشت .
به او ياد دادم از ئي اف تي براي حل مشكلش استفاده نمايد و او هم با جديت چند بار
در روز آ ن را انجام داد .پس از دو هفته بهبودي قابل مالحظه اي پديد آمد .به او گفتم پشتكار
داشته باشد و همين طور ادامه دهد.
دو ماه بعد با او صحبت کردم .خيلي بهتر شده بود .اکنون به جاي روزي دو بار فقط
هفته اي دو بار از متاموسيل استفاده مي نمود .
شما ،در جايگاه يك تازه کار ،بايد بدانيد که گاهي اوقات تداوم در كار مهم است.
مشكالت روحي اغلب به سرعت از بين مي روند و بسياري از مشكالت جسمي نيز اين گونه اند.
ولي در بعضي موارد بيشتر طول مي کشند و پيش بيني اينكه اين موارد کدام ها هستند ،سخت
است .اگر ريچارد پس از دو هفته از اين کار دست مي کشيد چنين پيشرفتي حاصل نمي شد .
پيام آن ؟ به کار خود ادامه دهيد .
Metamucil -1
103
شرم از بدن
ولي او بيشتر اين پيشنهاد ها را رد مي نمود .چون از نمايش بدن خود به مردم احساس
ناراحتي شديدي مي کرد .او اعقاب شرقي داشت و توضيح داد که در خانواده اش نمايش بدن
کاري شرم آور به حساب مي آيد .
براي حل مشكلش بر روي صحنه آمد و بالفاصله بسيار عصبي شد .در واقع گفت :
"اگر مجبورم کني لباسم را درآورم تو را مي کشم " .البته قصد اين کار را نداشت ولي مطملناً
نشان مي داد که احساسات او در اين زمينه تا چه حد قوي است .
پس از سه ،چهار دقيقه استفاده از ئي اف تي لبخندي زد و به آرامي پيراهنش را در
مقابل کف زدن مشتاقانة حاضران از تن درآورد .يكي ،دو روز بعد پیشنهاد یک مجله را براي
عکسبرداري از او در ازاي دریافت سه هزار دالر پذیرفت .
ولي فكر نمي کنم واقعاً از دست مشكلش رها شده باشد .او به وضوح پيشرفت داشت
ولي وقتي پيراهنش را درآورد آن را در دست نگه داشت .مثل اينكه مي خواست دوباره به تن کند.
آن را يكباره به کناري نيانداخت .احتماالً بايد چند بار ديگر هم از ئي اف تي استفاده مي کرد تا
مشكلش به کلي برطرف شود .
ولي به ياد داشته باشيد که اين کار بر روي صحنه و در نامناسب ترين شرايط انجام شد.
با توجه به شرايط موجود پيشرفتي تا اين حد ،به گمان من حدود 70درصد ،قابل مالحظه است .
104
آسم
" کلي" در يكي از همايش هاي من در رديف جلو نشسته بود .آشكار بود که دچار آسم
است .چون در حين سخنانم مي توانستم صداي نفس هاي رنج آور او را بشنوم .مشكلش آنقدر
شديد بود که صدايي شبيه به خرخر ماليم داشت و بعضي از اطرافيان خود را آشكارا آزار مي داد.
پس از همايش از من خواست در مورد ترس از صحبت کردن در جمع به او کمك کنم .
جالب است که فكر نمي کرد ئي اف تي بتواند او را از دست آسم نجات دهد و در نتيجه دربارة اين
مشكل واضح کمك نخواست .از نظر او هيچ چيزي جز دارو به وي کمك نمي کرد .
بنابراين ما به ترس او از صحبت کردن در جمع پرداختيم .سه دقيقه پس از انجام
ئيافتي ،با حالتي از بهت در صدايش ،اعالم کرد که تنفسش راحت تر شده است .واقعاً هم اين
چنين بود .اثري از آسم نبود .
اغلب به " نتايج اضافي " نظير اين مي رسيم .متعادل ساختن سيستم انرژي بدن مزاياي
بزرگي دارد .
تا هنگام نوشتن اين متن ،تنها به تعداد انگشتان دو دست ( هشت يا ده مورد ) به
مشكالت مربو به آسم ،تنفس يا سينوس پرداخته ام .در همة موارد شاهد بهبودي آشكاري
بودهام .منظورم اين است که پس از هر بار بكارگيري ئي اف تي آسودگی فوري حاصل شده
است .نمي گويم که ئي اف تي آن را مثل اغلب مشكالت روحي به کلي از بين مي برد .گاهي
مشكالت تنفسي برمي گردند و نياز به استفادة مجدد از ئي اف تي بوجود مي آيد .
لطفاً توجه داشته باشيد که تعداد افرادي که ئي اف تي را در مورد آنان بكار مي گيرم بيش
از آن است که بتوانم بشمارم و برايم امكان پذير نيست که همة مورد را پيگيري کنم .بنابراين
نميدانم چه تعدادي بايد روش را تكرار کنند تا از عالئم آسم آسوده شوند .فقط مي دانم که
احتمال آسودگي زياد است .اگر از آسم رنج مي بريد موقعيتي عالي براي رهايي از آن پيدا کرده ايد .
ولي لطفاً آن را به کمك پزشك خود به کار گيريد .
غم
105
" آليشيا " از مرگ برادرش دچار چنان غمي شده بود که حتي دو سال بعد از آن هم
نمي توانست درباره اش صحبت کند .احساساتش چنان شديد بود که نمي توانست کلمات را به
زبان آورد .
از من خواسته شد در يك انجمن که او در آنجا حضور داشت ،کارگاهي برگزار نمايم .
اجازه داشتم شب قبل از برگزاري کارگاه ،اين روشها را بر روي چند داوطلب امتحان کنم .آليشيا
داوطلب شد و در يك جلسة پانزده دقيقه اي و در حضور هفت نفر ديگر به مسللة غم او پرداختيم .
فردا صبح در اواسط کارگاه داوطلبانه ،جلوي هشتاد تماشاگر ،از این كه
میتوانست با آرامش در مورد مرگ برادرش حرف بزند ابراز تعجب كرد .
البته هنوز هم موضوع مورد عالقة او به شمار نمي رفت ولي ديگر غمي در کار نبود .
ضمناً همة افراد حاضر در آن جلسة پانزده دقيقه اي پيشرفتهايي داشتند .بانويي از
ترس از ارتفاع رهايي يافت -چندي بعد با نگاه از فراز بالكن هتل مرتفعي ،ترس خود را آزمود و
مشكلي نداشت -مردي از احساس خشم نسبت به يك واقعة گذشته دست کشيد و ديگران از
موارد احساسي گوناگون آسودگي يافتند .
106
فصل دوم
107
آنچه در پي مي آيد بخش ئي اف تي به صورت پيشرفته است .در اينجوا از نحووة
کارکرد ئي اف تي که در فصل اول گفته شد ،مي گوذريم و مهوارت بيشوتري در زمينوة ايون
روش منحصر به فرد پيدا مي کنيم .در اين بخش ما:
موانعی را که گاهي جلوي ئي اف تي را مي گيرند مي شكافيم و مي آموزيم که در
مورد آنها چه کار کنيم و دستور اساسي را تجزيه کرده ،چند میان بر براي رسيدن به نتايج سريعتر
ياد مي گيريم .
مي توانيد از پيشرفت هاي بدست آمده منافع زيادي ببريد و همة قسمتهاي آن به اندازة
آنچه که تاکنون آموخته ايد جذاب خواهند بود .ولي قبل از آن مي خواهم اطمينان يابم که با
مطالعة فصل اول به يك بينش مهم دست يافته ايد .منظورم اين است که دستور اساسي -حتي
بدون جزئيات پيشرفتة آن -ابزاري فوق العاده پر قدرت است و اگر همیشه در حالی كه بر روي
مشکل خود تمركز نموده اید دستور اساسی را به كار برید ،به احتمال زیاد مشکل شما كمرنگ
خواهد شد .
هر چند که يادگيري نكات پيشرفته مهم است ،ولي تداوم انجام دستور اساسي هم
اغلب کار را به خوبي به انجام مي رساند .دستور اساسي هديه اي است که از سالها تجربه بدست
آمده است .لطفاً اين نكته را حين مطالعة اين بخش و افزودن به معلومات خود ،به خاطر داشته
باشيد.
موانع كمال
حتي تازه کارها هم با استفاده از دستور اساسي در هشتاد درصد موارد ،به خصوص به
هنگام کار بر روي وقايع ناخوشايند زندگي خود ،به موفقيت دست مي يابند .ضريب موفقيت در
اينجا فوق العاده باال است و کمتر روش متداولي چنين ادعايي دارد .ولي اگر بدانيد چگونه
ميتوانيد بر موانع کمال غلبه کنيد اين ضريب حتي باالتر هم مي رود .چهار مانع بر سرراه
دستيابي دستور اساسي به نتايج مورد نظر وجود دارد .
108
-1جنبه ها
از آنجايي که قبالً در مورد آن توضيح داده شده است نياز چنداني به شرح مجدد ندارد .
در اينجا جنبه ها را تحت عنوان موانع مي آورم ،هرچند که واقعاً جزء موانع نيستند .بلكه
موانعي ظاهري هستند که به نظر مي رسد مانع پيشرفت مي گردند .
در واقع هر جنبه فقط بخش جديدي از مشكل است که بايد به آن نيز ،قبل از حل
نهايي مشكل ،پرداخته شود .اگر هر جنبه به صورت يك مشكل مستقل در نظر گرفته شود -
که واقعاً هم همين طور است -دستور اساسي به خوبي از عهدة آن بر مي آيد .اگر موانع ديگري
وجود نداشته باشند ،حفد تداوم درکار ،اغلب مي تواند جنبه ها را خنثي نمايد .
-2وارونگی روانی
در فصل اول با تصحيح ،که نقش خنثي سازي فرآيند پيچيدة وارونگي رواني را دارد ،
آشنا شديد .عبارت وارونگي رواني توسط دکتر راجر کاالهان ايجاد و بوسيله دکتر جان دايموند به
مردم شناسانده شد .کشف بزرگي به حساب مي آيد و شايسته است در اين مبحث به آن پرداخته
شود .
اين مسلله با منطق سازگار نيست .هيچ دليل جسماني براي کاهش سطح عملكرد آنها
وجود ندارد .ورزشكار ،قبل و بعد از دورة افت ،همان فردي است که به خوبي آموزش ديده است .
ولي همة ورزشكاران در طي دوران فعاليت خود چندين بار دچار آن مي شوند .چرا ؟
109
چرا خالصی از دست اعتیاد بسیار سخت است؟
معتادان معموالً مي خواهند از رفتارهاي مخرب خود دست بردارند .آنها آگاه و اغلب
معترفند که اعتيادشان به قيمت سالمتي ،روابط اجتماعي و حتي جانشان تمام مي شود ! ولي باز
هم ادامه مي دهند .چرا ؟
اين يكي از مشكل ترين مسائل روانشناسي است که با آن روبرو مي شويم .اگر کسي
به دنبال درمان افسردگي از طريق روشهاي متداول باشد معموالً سالها طول مي کشد و بسيار پر
هزينه است .اگر هم پيشرفتي حاصل شود طي گامهاي بسيار کوچكي به دست مي آيد .چرا ؟
مثالً وقتي سعي مي کنيم وزن خود را کاهش يا سرعت مطالعة خود را افزايش دهيم به
نحوي " جلوي خود " را مي گيريم و به " محدوده هاي راحتي " قبلي خود برمي گرديم .در
حالي که پيشرفتمان کم يا غير واقعي بوده است .چرا ؟
110
سرماخوردگي دراز مدتي که خوب نمي شود .پيچ خوردگي يا شكستگي استخواني که
به نظر مي رسد هيچ گاه نمي خواهد خوب شود .سردرد يا هر درد ديگري که باقي مي ماند .
گاهي اوقات امراض ما به شكل عادي بهبودي نمي يابند .چرا ؟
دلیل همة موارد فوق سیستم انرژي بدن است .سبب اصلي چيزي است که معموالً به
آن مبارزه با خود مي گويند .به همين دليل است که گاهي به نظر مي رسد ما ،خود ،بزرگترين
دشمن خود هستيم و به آن " سطوح جديدتري " که واقعاً مي خواهيم نمي رسيم .
عالوه بر مثالهاي باال ،دليل اينكه مردم اغلب بيهوده تالش مي کنند پول بيشتري
درآورند و با وجود اينكه مي دانند توانايي آن را دارند ،باز هم در بيراهه هاي بيشماري مي افتند
همين است .اين پديده حتي در ايجاد موانع روانشناختي -مثل " موانع نويسندگان " -و
محدوديتهاي يادگيري -نظير ديسلكسي -نقش دارد .
قبل از کشف اين پديده ،عدم توانايي ظاهري مردم در پيشرفت را ،در زمينه هايي که
به وضوح برايشان مهم بود ،ناشي از چيزهايي مثل " نبود عزم راسخ " " ،انگيزة ضعيف " " ،
بي تفاوتي " يا ساير معايب شخصيتي مي دانستند .اما اين طور نيست .دليل ديگري وجود دارد و
قابل تصحيح است .
دليل آن ،وارونگي رواني است .اين يك کشف بسيار مهم و کاربردي است و در حال
باز کردن جاي خود در چندين روش درماني مي باشد .
نقش آن در روانشناسي ،پزشكي ،انواع اعتياد ،کاهش وزن ،و شاخه هاي بيشماري از
انواع تالشهاي فردي از جمله ورزش و عملكرد هاي تجاري غيرقابل انكار است .وقتي که حضور
داشته باشد پيشرفت حاصله ناچيز يا صفر خواهد بود .در واقع جلوي پیشرفت را می گیرد.
111
همه به آن دچار مي گردند .وقتي که قطبيت سيستم انرژي بدن عوض شود اتفاق
ميافتد و معموالً در خارج از حيطة آگاهي شما است .اغلب وقوع آن را " احساس " نمي کنيد .
قطبهاي سيستم انرژي بدنتان واقعاً جابجا مي شوند و همان طورکه در فصل اول گفته شد
"باتري هايتان را در خالف جهت گذاشته ايد " .
جالب است که اغلب به شكلي در مي آيد که روانشناسان به آن " بدست آوردن يا از
دست دادن ثانويه " مي گويند .مثالً کسي که آگاهانه مي خواهد وزن کم کند در بيشتر موارد
داراي يك ترمز ناآگاهانه است .مثل " اگر وزن کم کنم دوباره چاق خواهم شد و هزينة خريد
لباسهاي نو بسيار زياد خواهد بود " .اين چنين شخصي در زمينة کاهش وزن دچار وارونگي رواني
است .
وارونگی روانی چگونه كشف شد ؟
ريشه هاي وارونگي رواني در رشته اي به نام کينيزيولوژي کاربردي قرار دارد .يكي از
ابزارهاي مورد استفاده در اين روش ،آزمايش عضله است .براي اين کار بيمار دست خود را محكم
به موازات شانه نگه مي دارد و پزشك آن را به سوي پايين مي فشارد تا قدرت عضلة بيمار را
اندازه گيري نمايد .
پس از آن پزشك با بيمار صحبت مي کند و هنگامي که بيمار حرف مي زند دست او
را به سمت پايين فشار مي دهد .اگر ناخودآگاه فرد با آنچه که مي گويد مخالف باشد عضلة دست
او ضعيف شده و دست به راحتي به سمت پايين مي رود .در غير اين صورت ،عضله قوي باقي
ميماند .بدين ترتيب ،پزشك " با بدن بيمار صحبت مي کند " و در نتيجه تشخي مشكل،
راحتتر مي گردد .
دکتر راجر کاالهان از اين روش بر روي بانويي که مي خواست وزن کم کند استفاده
کرد .براي آشنايي شما آن را همان طور که در کتابش به نام " چگونه مديران اجرايي بر ترس از
صحبت کردن در جمع و ساير ترسهاي مرضي غلبه مي کنند " توضيح داده نقل مي نمايم .
"هيچ درمانگري نيست که تاکنون به بيماري برخورد نكرده باشد که درمان به
شيوههاي معمول ،اصالً در او مؤثر نباشد .هر چقدر هم که پزشك و بيمار در کار خود پشتكار
داشته باشند فرقي نمي کند .اين گونه مقاومت در مقابل درمان ،موجب نااميدي درمانگران و رنج
بيماران ميگردد .به اسامي گوناگوني نظير :غريزة مرگ ،سندرم بازماندگان ،رفتار خود مغلوب
کننده يا منفي گرايي ناميده شده است .به اين بيماران مشكل دار عناوين زير را داده اند :بيماران
112
سرسخت ،شخصيت هاي منفي و يا افراد خود تخريب گر .ولي وضعيت آنها هميشه يكسان
است .به نظر مي رسد در مقابل دريافت کمك ،از هر راهي که باشد ،مقاومت مي کنند .ادعا
دارند که مي خواهند شفا يابند .ولي به درمان پاسخ نمي دهند .
من در حالي به اين مانع منفي برخوردم که زني سنگين وزن ،ميخواست الغر شود .او
سالها بود که رژيم مي گرفت و فقط موفقيت ناچيزي بدست آورده بود .با اين وجود ،و به رغم
عدم موفقيت در کاهش مقدار غذايش ،اصرار داشت که مي خواهد وزن کم کند .
به هنگام آزمايش عضله از او خواستم خود را آن طور که آرزو دارد الغر فرض نمايد .
نتيجة آزمايش مرا شگفت زده کرد .وقتي که خود را بدون اضافه وزن تصور مي نمود عضلة
بازويش ضعيف مي شد .
هر دو متحير شده بوديم .ولي با وجود نتايج منفي اصرار داشت که مي خواهد وزن کم
کند .
در نتيجه راه ديگري در پيش گرفتم .از او خواستم خود را پانزده کيلو گرم سنگين تر
فرض کند .در اين حالت عضله اش قوي بود .
شيوة کار را صريح تر کردم .او را واداشتم با صداي بلند بگويد " مي خواهم وزن کم
کنم " .آزمايش نشان داد که راست نمي گويد .
سپس از او خواستم بگويد " مي خواهم چاق شوم " .اين بار نتيجة آزمايش ،عضلة
قوي بود .پيدا بود که بين آنچه مي گفت و آنچه مي خواست تناقض وجود داشت و آزمايش آنچه
را که مي خواست نشان مي داد .
من که کنجكاو شده بودم ،آزمايش مشابهي را بر روي شش بيمار ديگر که ماهها يا
سالها رژيم گرفته بودند و موفقيتي کسب نكرده بودند ،انجام دادم .آنها هم همان وضعيت را
نشان دادند .وقتي که به همان شيوه از آنها آزمايش عضله به عمل مي آوردم ،معلوم مي شد که
آنچه واقعاً مي خواستند نقطة مقابل آن چيزي بود که مي گفتند مي خواهند .
البته اين اولين باري نبود که با مقاومت در مقابل درمان برخورد مي کردم .ولي حاال
ابزاري براي شناسايي آن داشتم و احتمال داشت بتوانم بر آن غلبه نمايم .براي اينكه اسم اين
وضعيت با معني باشد آن را وارونگي رواني نام گذاشتم .
پس از آن همة بيمارانم را با توجه به مشكل اصليشان مورد آزمايش قرار دادم مثالً
"مي خواهم از حمالت اضطراب رهايي يابم " " ،مي خواهم روابط بهتري با زن يا شوهر يا
دوستم داشته باشم " " ،مي خواهم بر سرد مزاجي يا ناتواني جنسي يا انزال زودس غلبه نمايم "
113
يا " مي خواهم يك بازيگر يا خواننده يا موسيقي دان يا آهنگساز موفق و عالي شوم " و . ...
هميشه هم از آزمايش عضلة بازو استفاده مي کردم .
از نتايج اين آزمايشها مبهوت شده بودم .از اينكه مي ديدم عدة زيادي از بيمارانم
وقتي تصور مي کنند بهتر شده اند در آزمايش ضعيف نشان مي دهند و وقتي تصور مي کنند
بدتر شده اند در آزمايش قوي نشان مي دهند آزرده خاطر شدم .
بي جهت نيست که روان درمانگري تا به اين حد سخت است !
عامل اصلي ،تفكر منفي است .حتي برترين مثبت انديشان هم دچار بعضي تفكرات
ناخودآگاهانه منفي و خود مخرب هستند .نتيجة آن معموالً وارونگي رواني است .به عنوان يك
قاعدة کلي هر چه اين طرز تفكر فراگيرتر باشد بيشتر امكان دارد به وارونگي رواني دچار گرديم .
در بعضي افراد يك پديدة کامالً فراگير است .هر جا که مي خواهند بروند جلوي آنها را
مي گيرد .معموالً به راحتي مي توانيد اين افراد را شناسايي کنيد .چون از هيچ چيزي راضي
نيستند .بسيار غرولند مي کنند و خود را قرباني شرايط مي دانند .کساني که " از اين طرف
تا آن طرف تخته سياه " 1دچار آن باشند افرادي با وارونگي وسيع ناميده ميشوند.
وارونگي رواني همنشين دائمي کساني است که از افسردگي رنج مي برند .افسردگي ،
تفكر منفي ،و وارونگي رواني ساکنان يك خانه هستند .
توجه داشته باشيد که معكوسي روانشناختي يك نق شخصيتي به شمار نمي رود .
اين افراد نا آگاه از يك وارونگي مزمن در قطبيت الكتريكي بدنشان رنج مي برند .در واقع سيستم
انرژي آنها عليه خودشان کار مي کند .در نتيجه به هرجايي که مي روند گير مي افتند .دنيا عليه
آنها نيست .بلكه سيستم انرژي آنها چنين است .باتري هايشان بر عكس قرار داده شده اند .
بيشتر افراد ،حداقل به صورت غريزي ،مي دانند که تفكر منفي مانع پيشرفت آنها
است .به همين علت است که اين همه کتاب و همايش درباره تفكر مثبت يافت مي شود .ولي
تاکنون هيچ کس قادر نبوده چگونگي تشكيل اين موانع بوسيلة تفكر منفي را توضيح دهد .چه
رسد به اينكه آن را تصحيح هم بنمايد .نظريه وارونگي رواني هر دو کار را مي کند .
از زيادی است ( .متةجم ) -1کناي
114
در اغلب افراد ،وارونگي رواني در موارد مشخصي نمود پيدا مي کند .ممكن است
فردي در بسياري از جنبه هاي زندگي اش به خوبي عمل کند .ولي مثالً ترک سيگار خارج از
توانش باشد .ممكن است آگاهانه و شديداً بخواهد آن را ترک نمايد .در واقع امكان دارد براي
مدتي هم عادت خود را کنار بگذارد .ولي سرانجام ،اگر دچار وارونگي رواني باشد ،نتيجة
تالشهاي خود را از بين مي برد و دوباره شروع به سيگار کشيدن مي کند .اين فرد ضعيف نيست .
بلكه دچار معكوسي روانشناختي مي باشد .
اگر مي خواهيم به توان بالقوة خود دست يابيم ،انرژي بايد به خوبي در بدن ما جريان
پيدا کند .معكوسي روانشناختي يكي از علل اصلي ايجاد اختالل در آن است .
وارونگي رواني قابل تصحيح است و شيوة آن ،که در ئي اف تي " تصحيح " ناميده
مي شود ،فقط چند ثانيه طول مي کشد .جزئيات اين فرآيند به عنوان بخشي از دستور اساسي
قبالً توضيح داده شده است .
وارونگي رواني مي تواند در هر فعاليت انساني حاضر باشد .در واقع هزاران موقعيت
براي بروز آن وجود دارد .به منظور شرح بيشتر چند مثال ذکر مي شود .
مشکالت یادگیري .موانع کار نويسندگي و اغلب مشكالت يادگيري ،بيشتر مواقع
نتيجة مستقيم وجود وارونگي رواني هستند .مثالً ممكن است دانش آموزي در همة دروس به جز
يكي -نظير شيمي -موفق باشد .در اين مورد ،احتمال دارد وارونگي رواني در وراي درس
بدشانس قرار گرفته باشد .
دانش آموزان نمي دانند که دچار وارونگي رواني شده اند .چون تاکنون حتي از وجود
اين پديده هم آگاه نبوده اند .
ولي تمايل دارند براي ناکارآمدي خود دليل بياورند .ممكن است بگويند " من استعداد
شيمي ندارم " يا " نمي توانم موقع مطالعه بر روي آن تمرکز کنم " يا " از آن متنفرم " .
115
معموالً اين جوابها درست نيستند و دليل واقعي ،وارونگي رواني است .وقتي فكر
ميکنند در درسي بدشانس هستند ،قطبيتشان عوض مي شود و در نتيجه کارايي آنها هم تاثير
ميپذيرد .اگر معكوسي روانشناختي را تصحيح نمايند معموالً نمراتشان هم بهتر مي شوند .
بعضي دانش آموزان کالً در مورد مدرسه دچار وارونگي رواني هستند .اين عامل مهمي
در کسب نمرات پايين است و اغلب در نظر گرفته نمي شود .اين دانش آموزان " کند ذهن " يا
"ناتوان از لحاظ يادگيري " به حساب مي آيند .چه لقب بدي که بي جهت يك عمر به آنان
ميچسبد !
سالمتی .وارونگي رواني در اغلب بيماريهاي مخرب مثل سرطان ،ايدز ،ام.اس ،فيبرو
ميالگي ، 1لوپوس ،آرتروز ،ديابت و غيره وجود دارد .از ديدگاه ئي اف تي يكي از موانع اصلي شفا
است .تصور مي کنم مكاتب پزشكي غربي به تدريج اين واقعيت را بپذيرند و پرداختن به وارونگي
رواني را هم به عنوان بخشي از فنون خود قبول نمايند .
اگر کسي قطبيت خود را تصحيح کند ( يعني از " تصحيح " در مورد ناراحتي خاصي
استفاده نمايد ) به نظر مي رسد به فرآيندهاي طبيعي درمان اجازه مي دهد به شكل سيال تري
کار کنند .اگر به اهميت جريان مناسب انرژي در سراسر بدن توجه کنيد اين نكته قابل درک
ميگردد .استخوانهاي شكسته ،وقتي " باتري هايتان به درستي سرجايشان قرار گرفته باشند "
زودتر جوش مي خورند و بسياري از بيماري هاي جسمي هم بهتر مداوا مي شوند .
پزشكان ،متخصصان طب سوزني ،کايروپراکتورها ،و ساير درمانگراني که از پيشرفت
بيمارانشان ناراضي هستند ،مي توانند به آنان بياموزند که خود قطبيتشان را تصحيح نمايند .با اين
کار امكان دارد نيروي شفا بخش بيشتري آزاد شود و بهبودي تسريع گردد .
ورزشکاران .مي توان شر بست که وقتي افراد براي پيشرفت در يك زمينه گير
ميکنند دچار وارونگي رواني شده اند .ورزشكاران مثال بارزي هستند .
آن بازيكن بزرگ بسكتبال که در پرتاب آزاد خوب عمل نمي کند به احتمال قريب به
يقين در مورد پرتاب آزاد دچار معكوسي روانشناختي شده است .اگر آن را تصحيح نمايد احتماالً
پيشرفت زيادي نصيبش مي شود .
Fibromyalgia -1
116
گلزنان فوتبال ،قهرمانان پرش ارتفاع ،ضربه زنندگان در بيس بال و ساير ورزشكاران
هم همين طور هستند .صاحبان و مربيان باشگاههاي ورزشي حرفه اي از اين نكتة ساده
ميتوانند استفاده هاي حيرت انگيزي ببرند .
دیسلکسی .اگر دقت کنيد مي بينيد که ديسلكسي مثال واضحي براي وارونگي رواني
مي باشد .در واقع ،وارونگي رواني اصلي ترين عالمت آن است .
افراد ،عالوه بر خيلي کارهاي ديگر ،اعداد و حروف را پس و پيش مي کنند و در
نتيجه در يادگيري مشكل پيدا مي نمايند .
" آني " پس از يكي از همايش هايم به سراغم آمد و از من خواست در رابطه با مشكل
ديسلكسي اش که از کودکي با او بوده کمكش کنم .او چهل و نه ساله بود و اظهار مي داشت که
حتي نمي تواند شماره تلفن اشخاص را به درستي بنويسد .مي گفت " سه رقم اول را درست
مينويسم ولي چهار تاي بعدي را قاطي مي کنم " .
من ده شماره تلفن به او دادم و خواستم همه را يادداشت نمايد .نتيجه معلوم بود .همه
غلط بودند .
سپس به او کمك کردم تا بر وارونگي رواني غلبه نمايد و پس از آن ده شمارة ديگر به
او دادم .اين بار نُه شماره را درست نوشت و زحمتي هم برايش نداشت .
نمي خواهم چيزي را به اشتباه القاء کنم .ممكن است نتوانسته باشيم ديسلكسي او را
کامالً از بين ببريم .آنچه اتفاق افتاد اين بود که موقتاً وارونگي رواني را از سر راهش برداشتيم و
در نتيجه عملكردش عادي شد .اين مثالي حيرت انگيز از قدرت وارونگي رواني است .در مورد
ديسلكسي ،به احتمال زياد ،وارونگي رواني دوباره برمي گردد و عملكرد شخ باز هم با اشكال
روبرو خواهد شد .کار " آني " تمام نشده است .ولي بدون درک وارونگي رواني پيشرفت آن ،اگر
پيشرفتي در کار باشد ،بسيار کند خواهد بود .
117
وارونگی روانی مانع پیشرفت می شود .اهميت قضيه از لحاظ ئي اف تي در
اينجا است که وقتی وارونگی روانی وجود داشته باشد ،زدن ضربات اثري نمی بخشد .به خاطر
داشته باشيد که وارونگي رواني واقعاً جلوي پيشرفت را مي گيرد و اين مسلله براي ئي اف تي
و يا هر روش ديگري صادق است .
بسياري از دوستان روان درمانگر من بيماران متعددي دارند که به بهترين روشها هم
پاسخ نمي دهند .قبل از اينكه از وارونگي رواني آگاهي يابند مانع سرراهشان اسرارآميز مي نمود .
پس از سالها تجربه با ئي اف تي ،اکنون مي دانيم که وارونگي رواني تا چه حد خود را
نشان مي دهد .وارونگي رواني تقريباً در چهل درصد از مواردي که مردم سعي مي کنند از
ئيافتي استفاده نمايند ،وجود دارد .
در بعضي موارد هميشه مانع پيشرفت مي گردد .افسردگي ،انواع اعتياد و بيماريهاي
مخرب از جمله مثال هاي آن هستند .ولي در ساير موارد ،در يك فرد خاص ،ممكن است وجود
داشته يا نداشته باشد .مثالً ممكن است در مورد آسم ،فردي دچار وارونگي رواني باشد و ديگري
خي ر .
شما چگونه مي فهميد که داراي وارونگي رواني هستيد ؟ جواب اين است که شما
نخواهيد فهميد .چون تصحيح خودکار آن بخشي از دستور اساسي ( تصحيح ) است .انجام آن
فقط چند ثانيه طول مي کشد و حتي اگر وجود نداشته باشد ،ضرري نمي رساند .
بنابراين تا وقتي که معكوسي روانشناختي تصحيح نشده باشد ضريب موفقيتتان در
استفاده از اين روشها بسيار پايين خواهد بود .به همين دليل است که تصحيح آن بخشي از دستور
اساسي است .
در بعضي موارد ،شايد حدود پنج درصد ،نوع خاصي از اختالل انرژي در بدن رخ مي
دهد که مانع کارکرد دستور اساسي مي گردد .جزئيات آن خارج از مبحث اين کتاب است ولي
ميتوانم نحوه تصحيح آن را به شما نشان دهم .آن را مشكل تنفس استخوان ترقوه مي نامم .
دليل اين نامگذاري وجود اِشكال در تنفس يا استخوان ترقوه افراد نيست .بلكه به علت شيوة
تصحيح آن بوده است .تمرين تنفس استخوان ترقوه .
118
اين روش تصحيح را دکتر کاالهان اختراع کرد و فقط در مواقعي به آن نياز است که
دستور اساسي منجر به نتيجه نشود .انجام آن دو دقيقه طول مي کشد و راه را براي عمليات
عادي دستور اساسي باز مي کند .
کارهاي زير را مي توان با هر يك از دو دست شروع کرد .در اينجا فرض مي کنم شما
از دست راست آغاز مي نماييد .بازوها و آرنجهايتان را از بدن دور نگه داريد به طوري که فقط
نوک و بند انگشتان با بدن تماس پيدا کنند .
دو انگشت دست راست را بر روي نقطة استخوان ترقوه بگذاريد .با دو انگشت دست
چپ ضربات ماليمي بر روي نقطة گاموت بزنيد و همزمان پنج تمرين تنفسي به شرح زير انجام
دهيد :
٭ ريه ها را تا نيمه پر کنيد و به اندازة هفت ضربه نفس را نگه داريد .
٭ ريه ها را کامالً پر کنيد و به اندازة هفت ضربه نفس را نگه داريد .
٭ ريه ها را تا نيمه تخليه کنيد و به اندازة هفت ضربه نفس را نگه داريد .
٭ ريه ها را کامالً تخليه کنيد و به اندازة هفت ضربه نفس را نگه داريد .
٭ به اندازه هفت ضربه به شكل طبيعي تنفس نماييد .
اکنون دو انگشت دست راست خود را روي نقطة استخوان ترقوة سمت چپ بگذاريد و
در حالي که با سر انگشتان دست چپ بر روي نقطة گاموت ضربه مي زنيد پنج تمرين فوق الذکر
را انجام دهيد .
انگشتان دست راست را خم کنيد تا مفصل دوم آنها بيرون بزند .سپس مفاصل دو
انگشت را بر روي نقطة استخوان ترقوة سمت راست بگذاريد و به طور پيوسته به نقطة گاموت
ضربات ماليمي بزنيد و همزمان پنج تمرين مذکور را انجام دهيد .اين کار را يك بار ديگر با
گذاشتن مفاصل دو انگشت دست راست بر روي نقطة استخوان ترقوة سمت چپ تكرار نماييد .
اکنون به نيمة راه رسيده ايد .تكميل تمرين تنفس استخوان ترقوه از طريق تكرار روش
فوق با استفاده از سر و مفاصل انگشتان دست چپ خواهد بود .البته اين بار با سرانگشتان دست
راست خود بر روي نقطة گاموت ضربه مي زنيد.
119
ابتدا فرض کنيد به آن نيازي نداريد و دستور اساسي را به شكل عادي انجام دهيد .از
آنجايي که اين مانع بر سر راه بسياري از مردم قرار ندارد چنين فرضي منطقي مي نمايد .
ولي اگر دائماً از دستور اساسي استفاده کرده ايد و دستيابي به نتايج حاصله بسيار کند
است يا اصالً به نتيجه اي نمي رسد ،آنگاه هر دور دستور اساسي را با تمرين تنفس استخوان
ترقوه شروع نماييد .خواهيد ديد که " راه را باز مي کند " و امكان آسودگي اساسي را فراهم
ميسازد .
-4سموم انرژي
120
مواد شيميايي خوش بو کننده و دئودورانت ها خانه و محل کار را خوشبو ميکنند ولي
اين کار را به قيمت پراکندن مواد خارجي در هوا انجام مي دهند .
وقتي به سينما مي رويم ذرت بو دادة فاسد و شور مي خوريم " .مشروبات غير الكلي "
که چيزي جز مخلوطي از مواد شيميايي نيستند ،مي نوشيم .مقادير زيادي شكر تصفيه شده
مصرف مي کنيم .غذاهاي ما پر از رنگها ،مواد نگهدارنده و قارچ کش ها هستند و از لحاظ طول
فهرست اسامي مواد با يك دفترچه تلفن کوچك رقابت مي نمايند .
الكل ،نيكوتين ،آسپيرين ،آنتي هيستامين و قرصهاي بيشماري مي خوريم .دود
حاصل از خودروها ،دودکش کارخانهها و بوي عايقهاي بكار رفته در خانه هايمان را استشمام
ميکنيم .به طور خالصه ،بيست و چهار ساعته با ارتشي از مواد شيميايي مزاحم روبرو هستيم .
همان طور که گفتيم در مجراي فاضالب زندگي مي کنيم .
بدن ما به گونه اي ساخته شده که در مقابل اثرات سموم ،ايستادگي نمايد و با توجه به
جميع جهات کار خود را به نحو احسن انجام دهد .ولي هر چيزي حدي دارد ! دير يا زود حملة
مواد شيميايي اثر خود را بر روي سالمتي ما نشان خواهد داد .
حساسيت ها از متداول ترين عكس العمل هاي ما در مقابل مواد سمي هستند .زخم ،
خارش و مشكالت سينوس ها از جمله عالئم حساسيت هايي هستند که ما را رنج مي دهند .
اغلب افراد عقيده دارند که حساسيت ها توسط مواد شيميايي بوجود آمده اند .يعني اين
سموم باعث انجام واکنشهاي شيميايي در بدن ما مي شوند و به نوبة خود عامل وجودي عالئم
ناراحت کننده مي باشند .
121
" حساسیت " در سیستم انرژي .نوع ديگري از حساسيت هم وجود دارد که در اينجا
به شرح آن مي پردازم .اين مواد لزوماً تعادل شيميايي بدن ما را بر هم نمي زنند و در نتيجه
عملكرد آنها منطبق بر تعريف متداول حساسيت نيست .بلكه از اين بابت که سيستم انرژي بدن
ما را مختل مي کنند به حساسيت شبيهاند .چون نام بهتري سراغ نداريم به آنها " سموم انرژي "
ميگوييم .
اگر مكرراً از ئي اف تي استفاده کرده ايد و پيشرفت شما کم يا در حد صفر بوده و به
همة جنبه هاي مشكل خود به طور کامل پرداخته ايد و ئي اف تي را بر روي وقايعي که ممكن
است در وراي مشكل شما باشند ،بكار برده ايد ،در اين صورت امكان دارد مقصر اصلي نوعي سم
انرژي باشد که سيستم انرژي شما را مختل و به نوعي با اين روشها مقابله مي کند .دليل عدم
موفقيت ناکارايي ئي اف تي نيست .بلكه برعكس ،اگر شرايط مناسب باشد ،خيلي خوب هم کار
مي کند .
حتي اگر ندانيد چه سمي بر روي شما اثر گذاشته است چند راه براي اجتناب از آثار
سموم انرژي وجود دارد .فهرست اين راهها را در زير مي آورم :
روش اول :جاي خود را عوض کنيد .گاهي اوقات چيزي در نزديكي شما قرار دارد که
باعث مشكل است .ممكن است يك وسيلة الكترونيكي مثل رايانه يا تلويزيون يا مواد فرار
حاصل از درخت ،فرش يا سيستم تهويه باشد .شايد به صندلياي که بر روي آن مي نشينيد
حساسيت داريد .يا شايد هم اتاقتان اخيراً رنگ شده است .
122
بنابراين همين که جاي خود را تغيير دهيد ممكن است اثر بعضي مواد بر روي شما از
بين برود .شايد بخواهيد بايستيد يا به جاي ديگري از اتاق برويد .اگر اين هم جواب نداد به اتاقي
ديگر يا محوطة بيرون برويد .
از آنجايي که زمان اجراي ئي اف تي بسيار کوتاه است ،مي توانيد به چند مكان مختلف
برويد و در آن نقا امتحان کنيد .اگر با تغيير جا موفق شديد مطملن باشيد که از دست يكي از
سموم انرژي رهايي يافته ايد .ولي اگر هنوز خود را بدشانس مي دانيد آنگاه از روش زير استفاده
نماييد.
روش دوم :لباسهايتان را در آوريد و يك دوش حسابي بدون مواد شوینده بگيريد.
لباسهايي که مي پوشيم ممكن است حاوي مواد شيميايي مختل کنندة سيستم انرژي ما باشند .
الياف و مواد شيميايي همراه آنها مي توانند موجب حساسيت شوند .مواد شيميايي مورد استفاده در
لباسشويي ها و خشك شويي ها و همين طور باقيماندة شوينده هاي مورد استفادة شما مي توانند
باعث اختالل در سيستم انرژي شما گردند .
امكان دارد مواد بسياري روي بدنتان باقي بمانند .عطر ،کرم اصالح صورت ،صابون ،
مواد آرايشي ،اسپري مو ،شامپو ،حالت دهنده و امثال آنها از اين دسته اند .تجربه به من نشان
داده که گاهي حتي مقدار ناچيزي از يك مادة سمي براي ايجاد مشكل کافي است .
لطفاً به ياد داشته باشيد که يك مادة سمي براي سيستم انرژي شما ،ممكن است براي
فرد ديگري سمي نباشد .سموم انرژي اثراتي بسيار اختصاصي دارند .
بنابراين در مواقعي که يكي از اين چيزها در پيشرفت شما اختالل ايجاد ميکند ،الزم
است به حمام برويد و با ليف بدون صابون حسابي خود را بشوييد .
توجه داشته باشيد که نقا حساس مثل زير بغل و عورتين را از ياد نبريد .در مورد
نقاطي که بر روي آنها عطر يا مواد آرايشي بكار برده ايد دقت نماييد .در اين کار از صابون يا
شامپو استفاده نكنيد .چون موادي از خود باقي مي گذارند .بدين ترتيب معموالً مواد شيميايي
روي بدن شما شسته مي شوند .
123
سپس دوباره ئي اف تي را امتحان کنيد .ولي اين بار مواظب باشيد .
مي دانم که کمي عجيب به نظر مي رسد ولي اغلب مي توانيد با انجام آنچه گفته شد
موفق گرديد .با شسته شدن مواد شيميايي از روي بدنتان احتمال ايجاد اختالل در سيستم انرژي
شما به حداقل مي رسد .توجه کنيد که بايد بايستيد تا از تماس با صندلي و تخت و ساير مواد
مضر اجتناب نماييد .البته بايد پا برهنه باشيد و بهتر است روي يك سطح چوبي يا پالستيكي
بايستيد .بدين شكل از تماس با فرش و مواد شيميايي موجود در آن هم برکنار خواهيد ماند .
اگر شيوة فوق به موفقيت در کاربرد ئي اف تي منجر شد ،يك سم انرژي در سر راه
شما قرار داشته است .ولي اگر باز هم موفق نشديد آنگاه روش زير را امتحان کنيد.
روش سوم :يكي ،دو روز صبر کنيد .اگر روشهاي شمارة يك و دو شما را به نتيجه
دلخواه نرساندند ،احتماالً سموم انرژي بر روي بدن شما نيستند ،بلكه داخل آن هستند.
يعني شما سموم را فرو برده ايد .خورده ايد يا نوشيده ايد .اگر يكي ،دو روز صبر کنيد
مواد خورده شده از بدن خارج مي گردند .پس از خروج از بدن نمي توانند در کار اين روشها
اختاللي ايجاد نمايند .
اگر مادة سمي چيزي باشد که پيوسته مصرف مي کنيد در اين صورت سيستم شما ،در
بهترين حالت ،برهه هاي زماني کوتاهي دارد که طي آنها مي توان ئي اف تي را با موفقيت بكار
گرفت .اگر مثالً قهوه براي شما سم انرژي باشد ،آنگاه مصرف هر روزة آن باعث به حداقل
124
رسيدن احتمال کارايي ئي اف تي مي گردد .چون در اين حالت ئي اف تي بايد با يك اخالل گرِ
دروني هميشه حاضر مقابله نمايد .
ما اغلب به چيزهايي که پيوسته مصرف مي کنيم معتاد شده ايم و ترک آنها موجب
مشكالتي مي شود .ئي اف تي به کساني که مي خواهند از شر اميال اعتيادي خود رهايي يابند
کمك مؤثري مي کند .به اين موضوع در جاي ديگري از همين کتاب پرداخته شده است .
در اينجا به نكتة جالبي مي رسيم .سموم انرژي هميشه چيزهايي که براي شما بد به
حساب مي آيند نيستند .مثالً سيب زميني سرخ شده در " فهرست غذاهاي سالم " هيچ
متخص تغذيه اي در اين کشور نيست .ولي اين به معني ايجاد اختالل در سيستم انرژي بدن
شما نميباشد .بلكه برعكس به تجربه دريافته ام که سيب زميني سرخ شده اغلب مانعي بر سر
راه اين روشها نيست .البته خوردن آن هم توصيه نمي شود .از طرف ديگر ،غذاهاي سالم ممكن
است براي سيستم انرژي شما مضر باشند .
به عنوان يك قاعدة کلي بايد بگويم چيزهايي که شما از آنها زياد مصرف مي کنيد
احتماالً جزء سموم انرژي هستند .اين نكته حتي براي سالم ترين غذاها هم صادق است حتي
کاهو .کاهو هم مثل ساير گياهان سمومي در خود دارد تا مهاجمان را دور نگه دارد .اين يك راه
طبيعي دفاع از خود است .البته ما هرگاه گياه را بخوريم ،سموم موجود در آن را هم بلعيده ايم .
معموالً بدن ما به سادگي حريف اين سموم مي شود .ولي اگر زياد کاهو بخوريم سيستم خود را از
سموم کاهو انباشته ايم .آنگاه اين سموم سيستم انرژي ما را مختل مي نمايند .
همين مسلله دربارة سيب زميني ،نخود فرنگي ،آلو و هر مادة غذايي ديگري که
ميخوريم ،صدق مي کند .به طور خالصه موادي که زياد مي خوريم ،مي توانند تبديل به سموم
انرژي ما شوند .بهتر است مصرف آنها را کاهش دهيم .هرچند که هر چيزي مي تواند براي
سيستم انرژي شما سم محسوب شود ،ولي بعضي اقالم بيش از ديگران اين نقش را ايفا
مينمايند .
در زير ،فهرستي از مواد مي آيد .اين مواد ممكن است براي شما سمي باشند يا نباشند ،
ولي مواد سمي متداولي به حساب مي آيند .
لبنيات قهوه عطر
ذرت نيكوتين شكر تصفيه شده
کافلين گندم الكل
فلفل چاي علفها
125
از کجا مي فهميد چه غذاهايي آنقدر در سيستم انرژي شما اختالل ايجاد مي کنند که
مانع کار دستور اساسي مي شوند ؟ جواب اين است که نخواهيد فهميد! ولي اگر همة غذاهاي فوق
را به مدت يك هفته از رژيم غذايي خود حذف نماييد ،احتمال زيادي وجود دارد که دستور اساسي
بتواند معجزات خود را دوباره آغاز کند .اگر اين هم نشد از ضمير خود بپرسيد مشكل کجا است .
آنچه به شما الهام خواهد شد ،معموالً صحيح خواهد بود .
همه در معرض سموم قرار مي گيرند .ولي اين مسلله به اين معني نيست که سموم
همواره موجب اختالل در کارکرد اين روشها مي شوند .بلكه برعكس اکثر افراد آن قدر تحت
تاثير سموم انرژي قرار نمي گيرند که مانع از کارکرد اين روشهاي شگفت شود .
از طرف ديگر بايد توجه داشته باشيم که بعضي ناراحتي ها ناشي از مواد حساسيت زا يا
ساير انواع آلودگي هستند .عقل سليم اين را مي گويد .ولي ما اغلب قادريم با وجود اينكه عامل
ناراحتي از محيط آمده است از دست عالئم آن خالصي يابيم .در واقع گاهي مي توانيم به کمك
ئي اف تي از واکنش حساسيت جلوگيري نماييم .مثالً :
با وجود اينكه به گندم حساسيت دارم . . .
با وجود اينكه به گربه ام حساسيت دارم . . .
با وجود اينكه صابون موجب خارش پوستم مي شود . . .
و به همين ترتيب .
در موارد بسياري ديده ام که واکنش هاي حساسيتي با استفاده از ئي اف تي به کلي
ناپديد گشته اند .البته هميشه اين طور نيست ولي قطعاً به امتحانش مي ارزد .
اين را هم بگويم که در بعضي موارد ،صرف حذف يك ماده از رژيم غذايي فرد يا
محيط او مي تواند نتايج شفا بخش و شگرفي داشته باشد .مثالً يكي از دوستانم سالها دچار
دورههاي افسردگي بود .از پروزاک 1و ساير داروهاي مشابه بدون اينكه نتيجه اي بگيرد استفاده
کرده بود ولي فقط موقتاً بر روي مشكل سرپوش گذاشته مي شد .باالخره فهميد که به گندم
حساسيت دارد .پس از حذف آن از رژيم غذايي ،افسردگي اش به کلي مرتفع شد .بدون اينكه از
قرص ،ئي اف تي يا چيز ديگري استفاده کرده باشد .فقط با حذف گندم از رژيم غذايي اش .
Prozac -1
126
ارزش تداوم
فصل دوم را با اين جمله آغاز کردم « اگر همیشه در حالی كه بر روي مشکل خود
تمركز نموده اید دستور اساسی را به كار برید ،به احتمال زیاد مشکل شما كمرنگ خواهد شد».
تداوم ،به تنهايي ،مي تواند اثر خيلي از موانع را خنثي نمايد .اگر در اين کار تداوم
داشته باشيد ،دستور اساسي را در مواقع مختلف روز بكار خواهيد برد بيرون و درون خانه ،در
محل کار ،با لباسهاي مختلف و با صرف غذاهاي مختلف .بدين ترتيب سموم اطراف شما مرتباً
تغيير ميکنند و احتمال زيادي وجود دارد که در بعضي مواقع سموم انرژي -با فرض اينكه براي
شما مشكل ساز هستند -در اطرافتان موجود نباشند .
عالوه بر اين ،مشكل تنفس استخوان ترقوه هم هميشه وجود ندارد .پديدار و ناپديد
مي شود و در صورت حفد تداوم ،فرصتي به دست ميآيد که انجام تمرين تنفس استخوان ترقوه
ضروري نخواهد بود -با فرض اينكه قبالً ضروري بوده باشد . -
اگر تداوم داشته باشيد اجراي دستور اساسي را تكرار ميکنيد و به جنبههاي مختلف
ميپردازيد و بنابراين از پس بيشتر مشكالتي که توسط موانع ايجاد مي شوند ،بر ميآييد .مقصودم
اين است که تداوم كار خود را می كند .
دستور اساسي را با پشتكار و تداوم بر روي هر مشكلي که توجه شما را به خود جلب
مينمايد ،بكار بريد .خواهيد ديد که به احتمال زياد ،بدون اينكه مجبور شده باشيد با
پيچيدگيهاي حاصل از موانع مختلف گريبانگير شويد ،ضريب موفقيت شما باالتر مي رود .اگر
براي همة وقايع خاص زندگي خود ،که ممكن است مشكل مورد نظر شما را ايجاد کرده باشند ،
از ئي اف تي استفاده نماييد ضريب موفقيت شما باز هم افزايش مي يابد .
میان برها
شايد بپرسيد اگر دستور اساسي فقط يك دقيقه وقت مي برد ،پس چرا ميان برها را
توضيح مي دهم؟ اصالً مگر چقدر مي توان زمان را از يك دقيقه هم کوتاهتر نمود ؟
هر چند که اگر از اين قسمت کامالً صرفنظر کنيد ،باز هم مي توانيد به طرز مؤثري
ئياف تي را بكار بريد ولي يادگيري ميان برها دو امتياز دارد :
-1درك عمیق تري از دستور اساسي پيدا مي نماييد .چون بيشتر ميان برها اجزاء
فرآيند را تفكيك مي کنند و به جزئيات هر قسمت مي پردازند .
127
-2درمانگران ،پزشکان و ساير افراد شاغل در حرفه هاي کمك به مردم ،قدر
کارايي سريعتر را مي دانند .اغلب با شكل پانزده تا بيست ثانيه اي دستور اساسي کارتان
انجام مي شود .اگر تعداد زيادي بيمار داشته باشيد اين نحوة صرفه جويي در زمان
برايتان اهميت پيدا مي کند .
بياييد دوباره از دستور اساسي شروع کنيم .شكل آن به اين گونه است :
تصحیح
مراحل
9گاموت
مراحل
اگر بتوانيم هر يك از موارد فوق را کوتاهتر يا حذف کنيم از لحاظ زمان به کارايي
بيشتري مي رسيم .
مراحل مثل موتور دستور اساسي هستند .پس از اينكه تصحيح نقش خود را ايفاء نمود
مراحل ،عامل اصلي فرو خواباندن مشكالت روحي هستند .هر چند که نمي توانيم آنها را حذف
نماييم ولي معموالً مي توانيم آنها را کوتاه کنيم .
مسيرهاي انرژي در بدن به يكديگر مرتبط اند و به تجربه ميفهميد که ضربه زدن بر
يكي ،بر ديگري هم اثر مي گذارد .بدين ترتيب ،با حدس و خطا ،در يافته ام که ضربه زدن بر
تعداد کمتري از مسيرها هم کفايت مي نمايد .من از نقطة ( EBابتداي ابرو ) شروع و در نقطة
( UAزير بغل ) کار را تمام مي کنم .ادامة ضربه زدن بر روي دست و انگشتان معموالً ضروري
نيست .
به ندرت تمامي مراحل را انجام مي دهم .به منظور واضح تر شدن موضوع ،حالت ساده
شدة مراحل را به شرح زير مي آورم :
= EBابتداي ابرو
= SEانتهاي ابرو
= UEزير چشم
= UNزير بيني
128
= Chچانه
= CBابتداي استخوان ترقوه
= UAزير بغل
حذف تصحیح
لطفاً به ياد داشته باشيد که وارونگي رواني ،تقريباً هميشه در افسردگي ،اعتياد و بيماري
هاي مخرب حضور دارد .در نتيجه در اين موارد ،تصحيح تقريباً هميشه ضروري است .
ولي در ساير موارد ،وارونگي رواني تقريباً در چهل درصد مواقع اتفاق مي افتد .بدين
ترتيب در شصت درصد مواقع انجام تصحيح ضروري نيست .به نظر شما خطر کنيم و ريسك
چهل درصد شكست در مواقعي که وارونگي رواني حضور دارد را بپذيريم؟
حتماً راهي وجود دارد .من معموالً تصحيح را اجرا مي کنم .چون فقط چند ثانيه طول
مي کشد .ولي اگر بخواهم آن را حذف نمايم ،راهي وجود دارد که خيلي زود نشان مي دهد که آيا
انجام آن الزم بوده يا خير؟
با مراحل -روش ميان بر آن که فقط 10ثانيه طول مي کشد -شروع و سپس توقف
مي نمايم و پيشرفت خود را بررسي مي کنم .از فرد مي پرسم که آيا شدت مشكل او از مثالً 8
کمتر شده يا نه؟ اگر بگويد بله! مي فهمم که تصحيح ضروري نبوده و دستور اساسي را ادامه
ميدهم .
از کجا مي فهمم که تصحيح الزم نبوده است ؟ ساده است! مي دانم که وارونگي رواني
راه را به کلي مي بندد و چون در اينجا پيشرفتي حاصل نموده ايم ،پس وارونگي رواني حاضر
نبوده است .ولي از طرف ديگر ،چنانچه پيشرفتي بدست نيامده باشد آنگاه حدس ميزنم وارونگي
رواني وجود داشته و در نتيجه کار را مجدداً با دستور اساسي آغاز مي کنم ولي اين دفعه با
تصحيح.
به تجربه در مي يابيد که بعضي افراد خيلي کم دچار وارونگي رواني هستند يا اصالً
دچار آن نيستند .درک آن موجب خوشوقتي است چون با سرعتي باورنكردني مي توانيد به سراغ
مشكالت آنها برويد .
129
حذف روش 9گاموت
روش 9گاموت هم هميشه الزم نيست .در واقع فقط در سي درصد مواقع به آن نياز
است .در نتيجه اين هم گاهي قابل حذف است .من اغلب آن را حذف مي کنم چون در هفتاد
درصد مواقع بي فايده است .اگر به پيشرفتي که در نظر دارم نرسم ،مي توانم آن را بكار گيرم .
چنانچه وجود آن ضروري باشد پيشرفت ادامه پيدا خواهد نمود .
اين ميان بر وقتي به کار مي آيد که شدت مشكل را خيلي پايين آورده باشيد ،مثالً تا
حد يك يا دو در مقياس صفر تا ده .انجام آن فقط شش ثانيه طول مي کشد و اگر موفقيت آميز
باشد شدت مشكل را بدون انجام يك دور ديگر دستور اساسي به صفر مي رساند.
براي اجراي آن کافي است در حالي که سر خود را ثابت نگه داشته ايد به طور پيوسته
بر روي نقطة گاموت ضرباتي بزنيد و در همين حال به مدت شش ثانيه چشم ها را از نگاه کامالً
به پايين تا نگاه کامالً به باال بگردانيد .در اين مدت عبارت تأکيدي را هم بگوييد .
از آنجايي که انجام ميان برها تقريباً کاري هنري به حساب مي آيد ،بر روي کاغذ
آوردن چگونگي استفاده از آن در موارد واقعي سخت است .
تجربه ،بهترين معلم نحوة کاربرد ميان برها است .اين بخش از کتاب فقط شما را با
آنها آشنا مي سازد .
اما لطفا به خاطر داشته باشید كه اجراي دستور اساسی فق یک دقیقه به طول
میكشد .انجام میان بر ها واقعا الزامی نیستند .آنها فق سریعتر و آسانتر هستند .همین .
130
پیوستها
131
استفاده از ئی اف تی بر روي ترسها و ترسهاي مرضی
حدود ده درصد مردم از يك يا چند ترس مرضي رنج مي برند .اين عده دچار ترسهاي شديد
ميشوند و در زندگي شان محدوديت هايي بوجود مي آيد .صدها نوع ترس مرضي وجود دارد که
ئي اف تي بر روي آنها مؤثر است .ذيالً بعضي از انواع متداولتر ذکر مي شوند:
ترس مرضی چیست؟ در اين کتاب به معني هر نوع " ترس زيادي " بيش از حد
طبيعي الزم از لحاظ احتيا يا نگراني است .بگذاريد توضيح دهم:
ترس ها در زندگي ما تا حدي نقشي اساسي دارند .براي بقاي ما مهم هستند .بدون
آنها ممكن است بر فراز ساختمانهاي بلند راه برويم ،سم آرسنيك بخوريم يا در آزاد راه تنيس
132
بازي کنيم .سازوکارهاي خود کاري هستند که به هنگام خطر عمل مي نمايند .جهت حفد ما بر
روي پدال ترمز فشار مي آورند و ما را از گزند دور نگه مي دارند .
ولي گاهي ترسها در انجام وظايفشان زياده روي مي کنند .از مرزهاي عادي احتيا
بسيار فراتر مي روند و واکنشهاي غير ضروري را موجب مي گردند .وقتي مار يا رطيل
ميبينيد بايد احتيا کنيد .بعضي از انواع آنها خطرناکند و به شما زيان مي رسانند .ولي اينكه
دچار تپش قلب ،سردرد ،سرگيجه يا تهوع شويد ،عرق کنيد و اشك بريزيد و بسياري عالئم
ديگر موضوع متفاوتي است .واکنشهاي مذکور بي فايده اند .چون بيش از احتيا معمول ،
کاري براي ايمني شما انجام نمي دهند .اين " ترس زيادي " است و فقط موجب بدبختي فرد
مبتال ميگردد .
اين " ترس زيادي "يا بي فايده که فراتر از احتيا يا نگراني معمولي است را ترس
مرضي مي ناميم .
جالب اين است که ئي اف تي بخش مرضي ترس را از بين مي برد ولي احتيا يا
نگراني معمولي را باقي مي گذارد .مردم اغلب از سرعت ناپديد شدن يك ترس مرضي هميشگي
متحير مي شوند .ولي اين فرآيند موجب حماقت آنان نمي گردد .از باالي ساختمانهاي بلند
نميپرند و خرسهاي خاکستري را نمي بوسند .
کساني که به کمك ئي اف تي از يك ترس مرضي رها مي شوند ،نسبت به ساير
مردم ،به هنگام وقوع شرايط ترسناک ،کمتر مي ترسند .مثالً تقريباً همة مردم تا حدي در مقابل
ارتفاع ،ترس مرضي از خود نشان مي دهند .اگر از صد نفر بخواهيد که از فراز يك ساختمان بلند
به پايين بنگرند بيشتر آنها کمي دچار سرگيجه مي شوند .البته اين يك ترس مرضي است .ولي
در بيشتر افراد به صورت نسبتاً ماليم ظاهر مي گردد و مشكلي جدي در زندگي روزمرة آنها ايجاد
نمي کند .
ولي کساني که با کمك ئي اف تي از ترس مرضي از ارتفاع ،کامال ً خالص مي شوند
دچار سرگيجه نمي گردند .فقط احتيا معمولي دارند و مي توانند تمام روز را با آرامش از باالي
ساختمان به پايين نگاه کنند .
فرقي ندارد که ترس مرضي شما چقدر شديد است يا چه مدت به آن دچار بوده ايد .
عدة زيادي از اين مسلله متعجب مي شوند .چون دانش متداول دهها سال است که مي گويد
ترسهاي مرضي شديد و دراز مدت " عميقاً ريشه دوانده اند " و از بين بردن آنها ماهها يا سالها به
طول مي انجامد .ولي با ئي اف تي اين طور نيست .
133
اگر يك ترس مرضي در مقابل ئي اف تي " لجبازي " کرد از ئي اف تي بر روي چند
واقعة خاص که ممكن است در وراي ترس باشند ،استفاده نماييد .مثالً :
◄ با وجود اينكه وقتي هشت ساله بودم آن مار مرا گزيد . . .
◄ با وجود اينكه وقتي کالس چهارم بودم از سقف مدرسه به پايين افتادم . . .
◄ با وجود اينكه وقتي به هنگام سخنراني ،کلمات را فراموش کردم و همة
همكالسيهايم مرا مسخره نمودند . . .
و به همين ترتيب .
نكات فوق را در ذهن داشته باشيد .اکنون آنچه را که در بخشهاي اولية اين کتاب ياد
گرفتيد به کار بنديد .آن کشف بزرگ را ،که ئي اف تي بر پاية آن بنا شد ،به ياد آوريد :
"عامل تمامی احساسات ناخوشایند ،اختالل در سیستم انرژي بدن است ".
عكس العمل هاي ناشي از ترسهاي مرضي ،احساسات ناخوشايندي هستند که از يك
" زززززت " در سيستم انرژي شما ناشي شده اند .اين بدين معني است که راه حل مشكل شما
اساساً بسيار ساده است " .زززززت " را از بين ببريد تا شدت ترس مرضي به صفر برسد .بدون
سردرد بدون تپش قلب و بدون هيچ مشكلي .شدت آن احساس از بين مي رود .
ابزار ما براي اين کار دستور اساسي است .چند دفعه بكارگيري آن مشكل را براي
هميشه از بين مي برد .البته دفعات آن بستگي به تعداد جنبه هاي ترس مرضي دارد .
جنبه ها مهم اند .همان طور که قبالً گفته شد ،جنبه ها بخش هاي مختلفي از ترس
مرضي هستند که به احساسات شما شدت مي بخشند .براي واضح تر شدن مطلب ،بهتر است به
مثال ترس مرضي از ارتفاع برگرديم .بيشتر افرادي که دچار ترس مرضي از ارتفاع هستند ،در
زندگي شان وقايع خاص متعددي داشته اند که در طي آنها در مكان مرتفعي بوده اند و عكس
العمل هاي ناشي از ترس مرضي آنها منجر به خاطرات اندوهباري شده است .مثالً يكي از
افرادي که به او در زمينة ترس مرضي از ارتفاع کمك کردم خاطرة ترسناکي ( جنبه ) از نشستن
بر فراز يك سرسرة آبي به هنگام کودکي داشت .راهي براي اينكه از آن پايين بيايد ،وجود نداشت
و او تا سرحد مرگ ترسيده بود .خاطراتي نظير اين ،جنبه هاي مجزاي يك ترس مرضي از ارتفاع
هستند و اگر از هر يك جداگانه يادآوري شوند منجر به ترس مي گردند .
134
از آنجايي که براي اغلب ترسهاي مرضي ،فقط کافي است به يك جنبه پرداخته شود ،
اجراي فقط يك تا سه دور دستور اساسي کفايت مي کند .ظرف چند دقيقه آسوده مي شويد و در
بيشتر موارد مشكل باز نمي گردد .
در حال حاضر ،نه من و نه شما نمي دانيم که بايد به چند جنبة ترس مرضيتان پرداخته
شود .ولي با اين وجود مي توانيم به نحو مؤثري پيش برويم .فقط کافي است فرض کنيم مشكل
شما چند جنبه دارد و هر جنبه را به تنهايي هدف قرار دهيم تا اينكه ديگر احساس شديدي نداشته
باشيد .وقتي شدت احساس شما از بين رفت ،خواهيد دانست که به همة جنبه ها پرداخته شده و
کار به پايان رسيده است .
135
پرسش و پاسخ
137
استفاده از ئی اف تی بر روي خاطرات تروما
اين بخش با همة روشهاي متداول ،تفاوت اساسي دارد .در اينجا فهرست بي پاياني از
مشكالت روحي را در زير يك عنوان ( خاطرات تروما ) گرد مي آوريم و به صورتي که انگار همه
يكسان هستند به آنها مي پردازيم .در واقع هم ،همة آنها يكسان هستند .چون دليل مشابهي
دارند ،اختالل در سيستم انرژي بدن .
خاطرات تروما ،به هنگام يادآوري ،موجب انواع گوناگوني از عكس العمل هاي
احساسي مي گردند .بعضي افراد عكس العمل هاي تندي از خود بروز مي دهند دچار سردرد و
دل درد مي شوند ،قلبشان به تپش مي افتد ،عرق مي کنند ،گريه مي کنند و دچار ناتواني جنسي،
کابوس ،غم ،خشم ،افسردگي و انواع مشكالت روحي و جسمي ديگر مي شوند .
بياييد از آنچه قبالً آموخته ايد ،شروع کنيم .آن کشف بزرگ را ،که ئي اف تي بر پاية
آن بنا شده ،به خاطر آوريد :
" عامل تمامی احساسات ناخوشایند ،اختالل در سیستم انرژي بدن است " .
بدين ترتيب هر احساس ناخوشايندي که از ياد آوري يك خاطرة تروما پيدا مي کنيد
ناشي از يك " زززززت " در سيستم انرژي شما است .پس راه حل مشكلتان هم بسيار ساده است
.کافي است " زززززت " را از بين ببريد تا تاثير احساسي آن هم به صفر برسد .ديگر کابوس
نخواهيد داشت .ديگر سردرد نخواهيد داشت .ديگر تپش قلب نخواهيد داشت .البته باز هم
ميتوانيد خاطره را به ياد آوريد .ولي فقط تا همين حد .بار احساسي آن از بين مي رود .
ابزار کار ما باز هم دستور اساسي است .چند بار استفاده از آن ،شما را آسوده مي سازد .
تعداد دفعات استفاده ،بستگي به تعداد جنبه هاي خاطرة شما دارد .
جنبه ها مهم اند .حتماً به ياد مي آوريد که جنبه ها بخش هاي مختلف يك خاطره
هستند و موجب شدت بخشيدن به احساسات شما مي شوند .
138
بيشتر خاطرات تروما فقط داراي يك جنبه هستند .در نتيجه معموالً انجام يك تا سه بار
دستور اساسي کفايت مي کند .ظرف چند دقيقه از مشكل آسوده مي شويد و در اغلب موارد ديگر
باز نمي گردد .
ولي بعضي خاطرات تروما داراي چند جنبه هستند و در نتيجه نياز به زمان طوالني تري
دارند .چون بايد دستور اساسي را در دفعات بيشتري بكار ببريد .ولي حتي اگر دفعات بيشتر
ضروري بنمايد ،فقط صحبت از چند دقيقة بيشتر است .شايد به جاي پنج يا شش دقيقه ،بيست يا
سي دقيقه طول بكشد .
بديهي است که بايد راهي براي پيدا کردن جنبه ها بيابيم .پس از اينكه آنها را يافتيم
کار ساده مي شود .يك به يك به آنها مي پردازيم تا همة جنبه هاي خاطره خنثي گردند .اين کار
با روش " تصور ذهني از يك فيلم کوتاه " به نحو مؤثري انجام مي پذيرد .
تصور ذهنی از یک فیلم كوتاه .خاطرة تروما را به صورت فيلم کوتاهي که در ذهن شما
به نمايش در مي آيد در نظر بگيريد .اين فيلم ،آغاز ،شخصيت هاي اصلي ،وقايع و يك پايان
دارد .
معموالً فيلم به سرعت به نمايش در مي آيد و پايان آن با يك احساس ناخواسته و آشنا
همراه است .چون سرعت نمايش آن زياد است ما از جنبه هاي مختلفي که منجر به احساسات
ناخوشايند مي گردند ناآگاهيم .مثل اين است که آن احساسات از کل فيلم مي آيند .
اگر مي توانستيم فيلم را با حرکت آهسته نشان دهيم جنبه هاي مختلفي در آن
مييافتيم و سپس به آنها مي پرداختيم .پس همين کار را مي کنيم .آن را با حرکت آهسته نشان
ميدهيم .
فیلم را تعریف كنید .بهترين راه ،تعريف کردن فيلم با صداي بلند است .آن را براي
يك دوست ،مقابل آينه يا ميكروفن تعريف نماييد .از همه مهمتر اينكه بايد جزئيات آن را هم
بگوييد .بدين ترتيب ،سرعت فيلم به شكل خودکار کاهش مي يابد .چون سرعت اداي کلمات،
بسيار کمتر از سرعت نمايش فيلم است .
در حين بيان جزئيات ،جنبه ها به صورت جداگانه شناخته مي شوند .به محض اينكه
هرگونه شدتي احساس کرديد ،توقف نماييد -به ياد داشته باشيد که در اينجا رنج و درد را به
حداقل مي رسانيم -دستور اساسي را بر روي آن جنبه ،مثل اينكه يك خاطرة تروماي مستقل
139
است ،انجام دهيد .در واقع هم يك خاطرة تروماي مستقل است که در يك فيلم طوالني تر گم
شده بوده است .
پس از آن به جنبه هاي ديگر بپردازيد .شدت هر يك را به صفر برسانيد .اين کار را ،
تا وقتي که بتوانيد همة فيلم را بدون هيچ گونه احساس ناخوشايندي تعريف کنيد ،ادامه دهيد .
همان طور که گفته شد اغلب خاطرات تروما فقط داراي يك جنبه اند .ولي بعضي
داراي دو يا سه جنبه هستند .به ندرت بيش از سه جنبه در کار است .هر چند که امكان آن
وجود دارد .در اين صورت پشتكار داشته باشيد .تا دستيابي به آسودگي راه زيادي نمانده است .
140
پرسش و پاسخ
آیا از بین بردن سریع مشکالت روحی ،فرد را از اهمیت كاوش در عمق مشکل و
"رسیدن به ریشة آن " محروم نمی كند؟
در روشهاي متداول ،فرض بر اين است که علت مشكالتِ روحي " عميق " در گوشه
اي از ذهن آدمي قرار دارد و بايد به نحوي کشف و حل شود .کاري غير از آن به معني " کاله
گذاشتن " بر سر فرد و حل نشدن مشكل است .ئي اف تي اين فرضيه را قبول ندارد .
من به صدها تن که خاطرات تروما داشته اند ،کمك نموده ام .شدت بعضي از آنها فوق
العاده زياد بوده است .پس از استفاده از ئي اف تي ،حتي يك نفر ،هرگز عالقه اي به کاوش
بيشتر يا رسيدن به ريشة آن نشان نداده است .از نظر آنان ،مشكل به کلي حل شده و به خاطر
رهايي از زير بار آن قدردان هستند .
به تجربه دريافته ام که ئي اف تي به ريشه مي پردازد و اين کار را قدرتمندانه انجام
مي دهد .رفتار افراد درمورد خاطره تقريباً بالفاصله تغيير مي يابد .به گونه اي ديگر از آن صحبت
مي کنند .کلمات آنها از بيان ترس به بيان درک تبديل مي شود .رفتار و طرز ايستادن آنها نشان
141
از تغيير آشكار حالت خاطره شان دارد .حتي ديگر آن را مطرح هم نمي کنند .چون در دورنما قرار
گرفته است .همة اينها وقتي اتفاق مي افتد که ئي اف تي " زززززت " را از سيستم انرژي حذف
کند .علت آن است که " زززززت " دليل واقعي مشكل بوده است .
142
استفاده از ئی اف تی درترك اعتیاد
اعتياد براي اکثر درمانگران حرفه اي يك راز به حساب مي آيد .معتادان به قصد
دريافت کمك به سراغ آنان مي آيند و واقعاً مي خواهند که از دست اعتياد خود خالص شوند .
ولي علي رغم نيت خوب و صرف مقادير زيادي پول و وقت ،معموالً به رفتار گذشته خود بر
ميگردند.
حتي وقتي از دست يك اعتياد خالص مي شوند ،به نحوي ،يكي ديگر را جايگزين آن مي کنند .
مثالً اغلب افرادي که سيگار را ترک مي نمايند ،چاق مي شوند .چون غذا را جايگزين سيگار
کردهاند .به همين شكل ،کساني که از دست الكل رها مي شوند به سيگار و قهوه روي مي آورند .
در اين موارد اعتياد ترک نشده بلكه تغيير يافته است .
دليل عدم کارايي اکثر روشهاي ترک اعتياد اين است که به علت واقعي نمي پردازند!
اگر اين کار را مي کردند ،نيازي به جايگزيني يك اعتياد با اعتياد ديگر نداشتند .
علت واقعي رفتارهاي اعتيادي چيست ؟ بگذاريد با فهرست آنچه که علت واقعي نيست
آغاز کنيم .علت واقعي آن چيزهايي نيست که روشهاي متداول ،دهها سال است ،سعي کرده اند
نشان دهند .مثال :
يك عادت بد نيست .
ارثي نيست .
به دليل وجود افراد مشابه در خانواده نيست .
به دليل ضعف شخصيتي فرد نيست .
به دليل ضعف ارادة فرد نيست .
به دليل وجود " مزاياي جانبي " براي فرد نيست .
به تجربه دريافته ام که دليل طرح اين " علل " توجيه رفتارهاي ناخواسته است .به
نظر مي رسد که منطقي در آنها وجود دارد و البته براي همين است که دنبال مي شوند .اما همگي
يك وجه مشترک دارند :عدم کارايي در رها کردن فرد از دست اعتياد .آنچه مي خواهيم علت
واقعي است نه فهرستي از آنچه که به نظر مي رسد علت واقعي باشد.
143
علت واقعی همة انواع اعتیاد ،اضطراب است .یک احساس ناراحت كننده كه موقتا ،با یک مااده
یا رفتار ،بر آن سرپوش گذاشته شده یا فرو نشانده شده است .
براي بسياري ،آنچه گفته شد ،يك " آها " دارد .چون از علتي که نمي دانستند آن
را چگونه بيان کنند پرده بر مي دارد .آنان ،در درون خود ،هميشه مي دانستند که ميل به سيگار
،مشروب ،پرخوري و غيره از نياز به فرو نشاندن يك احساس ناخوشايند ناشي مي شود .ولي آن
احساس را مستقيماً به علت واقعي اعتياد خود ربط نمي دادند .
اگر خوب بيانديشيد اين ارتبا بديهي مي نمايد .مثال :
معتادان ،اغلب ،اعتیاد خود را رفتار عصبی ( اضطرابی ) می دانند و در مواقع بروز
تنش ( اضطراب ) مصرف خود را افزایش می دهند .
مادة مورد اعتياد ( آرامش بخش ) را از معتاد بگيريد تا بيقرار ( مضطرب ) شود .در واقع
اغلب حتي با تهديد به گرفتن مواد هم مضطرب مي گردند .اگر به سخنان معتادان وقتي دربارة
اعتياد خود حرف مي زنند ،گوش دهيد ميشنويد که " به من آرامش مي دهد " .اين واضح ترين
سر نخ است .چرا نياز به آرامش دارند ؟ آيا جز اين است که دچار نوعي اضطراب هستند؟ به چه
چيز ديگري نياز دارند تا آرامش يابند ؟
بياييد اين مسلله را بيشتر بشكافيم .به نظرية غلط فقط يك " عادت بد " است دقت
کنيم .هر چند که ممكن است بعضي رفتارهاي عادتي هم در کار باشند ،ولي اعتياد چيزي بيش
از يك عادت بد است .اين نكته بديهي مي نمايد .چون ترک عادات بد بسيار آسان است .
يك مثال ذکر مي کنم .من عادت دارم صبحها اول کفش پاي راستم را بپوشم .اگر
بخواهم اين عادت را تغيير دهم کار آساني در پيش خواهم داشت .کافي است يك يادداشت کنار
کفشهايم بگذارم که به من يادآوري نمايد اول کفش پاي چپم را بپوشم .پس از چند بار عادتم
تغيير مي يابد و ديگر نيازي به يادداشت وجود نخواهد داشت .تغيير يك عادتِ صرف ،مثل اين ،
آسان است ،چون اضطرابي در کار نيست .
ولي همين روش در ترک " عادت " سيگار کشيدن بسيار ناکارآمد است .گذاشتن
يادداشت در اطراف خود براي يادآوري سيگار نكشيدن بي فايده است .يادداشت ،در جلوگيري از
فردي که نياز ناشي از اضطراب دارد ،ناتوان است .
وقتي معتادان ميل شديد پيدا مي کنند به دنبال مادة مورد نظر خود ( سيگار ،مشروب و
غيره ) مي گردند تا اضطراب خود را فرو نشانند .البته اين کار را به قصد دستيابي به آرامش ،تمدد
144
اعصاب ،انحراف افكار ،استراحت و غيره انجام مي دهند .همة اينها نشان دهندة اَشكال مختلف
اضطرابي هستند که آنان را به سوي مواد يا رفتارهاي اعتيادي مي کشاند .
پس رفتار اعتيادي فقط يك عادت بد نيست يك نياز ناشي از اضطراب است که
ميخواهد برآورده شود .
مشكل واقعي معتادان اين است که ماده يا رفتار مورد نظر فقط مدت زمان کمي آنان را
از اضطراب آسوده مي سازد .فقط مدتي بر مشكل سرپوش مي گذارد .براي همين است که
آرامش بخش است .وقتي اثر آرامش بخش از بين مي رود اضطراب دوباره پديدار مي گردد .
واقعاً اين چنين است .در غير اين صورت ،فقط با يك بار استفاده از ماده يا رفتار
اعتيادي ،مشكل به صورت دائمي برطرف مي شد .ولي همه مي دانند که اين طور نيست .بلكه
معتاد ،براي آسودگي از اضطراب ،بايد رفتار خود را تكرار کند .آنگاه به آن وابسته مي شود و
سرانجام اضطراب او با ماده يا رفتار آرامش بخش مرتبط مي گردد .بدين ترتيب در يك دور
باطل گير مي افتد .
اغلب ،با محروميت از ماده يا رفتار آرامش بخش ،شدت اضطراب آنان افزايش
مييابد .عالئم ترک ،بيشتر مي شوند و مانعي بر سر راه ترک اعتياد پديدار مي گردد .درد ترک
اعتياد آن قدر زياد مي شود که پرداخت بهاي سنگين آن دشوار مي نمايد .در نتيجه ترجيح
ميدهند بر اعتياد خود باقي بمانند .
اکنون به يك خصوصيت جالب ئي اف تي رسيده ايم .ئي اف تي موي توانود درد تورک
اعتياد را تا حد زيادي کاهش دهد يا آن را به کلي ناپديد سازد .اين فقط يكي از خصايصوي اسوت
که ئي اف تي را از ساير روشها متمايز مي نمايد .
ترک اعتياد شامل دو بخش روحي و جسمي است .وقتي کسي استفاده از ماده اي را
کنار مي گذارد ،نياز جسمي به آن معموالً ظرف سه روز از بين مي رود .اين فرآيندي طبيعي
است که طي آن بدن خود را از سموم ناخواسته پاک مي کند .ولي بخش روحي آن ( اضطراب ) با
سماجت هفته ها يا ماهها باقي مي ماند و گاهي هم هيچ وقت فرد را ترک نمي نمايد .
به تجربه دريافته ام که غلبه بر اضطراب مهمترين بخش ترک اعتياد است .وقتي از
ئياف تي استفاده کنيد اين نكته آشكار مي شود .چون معموالً اضطراب ظرف چند لحظه از بين
ميرود .پس از آن ،اغلب عالئم ترک هم ناپديد مي گردند .
145
به راه حل برگرديم .آنچه را که در اوايل اين کتاب ياد گرفته ايد ،بكار مي بنديم .
کشف بزرگ را ،که ئي اف تي بر پاية آن بنا شده ،به ياد آوريد :
" عامل تمامی احساسات ناخوشایند ،اختالل در سیستم انرژي بدن است" .
اضطراب ،يك احساس ناخوشايند است .بنابراين از يك اختالل در سيستم انرژي بدن
ناشي گرديده و البته مي توان با دستور اساسي به آن پرداخت " .زززززت " را حذف کنيد تا نياز
اعتيادي هم از ميان برود .تقريباً به همين سادگي است .گفتم تقريباً ،چون براي تكميل مطلب
بايد يك مانع مهم ديگر را هم که بر سر راه شما قرار دارد ،توضيح دهم :وارونگي رواني .براي
تاکيد بر آن ،يك بخش از اوايل اين کتاب را به آن اختصاص داده ام .توصيه مي کنم دوباره آن را
بخوانيد .زيرا در مورد انواع اعتياد نقشي اساسي ايفاء مي نمايد .
به ياد آوريد که وارونگي رواني باعث تخريب نفس مي گردد .دليل اين که افراد
اقدامات خود را خنثي مي کنند و به شيوه اي متضاد با عاليق خود عمل مي نمايند همين است .
همة معتادان مي دانند که رفتار اعتيادي ،آنان را در جهت نادرست پيش مي برد .
بسياري مكرراً سعي مي کنند بر آن غلبه يابند .ولي حتي اگر به موفقيتي هم دست يابند ،در
نهايت باعث شكست خود مي شوند .چون به رفتار گذشتة خود باز مي گردند .اين مثالي
کالسيك از وارونگي رواني است .
وارونگي رواني در بيش از نود درصد موارد اعتياد وجود دارد .به همين علت است که
ترک اعتياد تا اين حد سخت مي نمايد .قطبيت سيستم انرژي ما عوض مي شود و مخفيانه عليه
نيات مثبت ما عمل مي کند .
همچنين به همين دليل است که مي توانيم اميال اعتيادي خود را از بين ببريم ،ولي
قطع رفتارهاي اعتيادي برايمان مشكل است .مي دانم که ممكن است عجيب به نظر برسد ولي
بسيار پيش مي آيد .اگر به دفعات در ترک يك اعتياد شكست خورده ايد ،مطملنم که وارونگي
رواني يكي از علل اصلي آن بوده است .
پس براي کارايي بيشتر بايد هم اميال اعتيادي و هم وارونگي رواني را از ميان برداريم .
البته ابزار ما در اين راه همان دستور اساسي است که بخصوص براي اين کار مناسب است .چون
شامل تصحيح مي باشد يا در واقع همان روش تصحيح وارونگي رواني.
چگونه به اعتیاد بپردازیم؟
146
اين مبحث کامالً روشن است .کافي است دستور اساسي را در مورد اعتياد بكار گيريد و
در طول روز آن را تكرار کنيد .به کاهش اضطراب ،که عامل اعتياد است ،کمك و وارونگي
رواني را هم تصحيح مي نمايد .
ولي به ياد داشته باشيد که تصحيح ،وارونگي رواني را به صورت دائمي از بين نمي برد.
وارونگي رواني معموال باز مي گردد و در مورد اعتياد اغلب چنين است .
پس -و اين خيلي مهم است -بايد دستور اساسي را روزانه حداقل پانزده بار بكار بريد
و توصيه مي شود اين کار را بيست و پنج بار در روز انجام دهيد .
بدين ترتيب ،اضطراب شما -و در پي آن اميال اعتياديتان -در حد کمي باقي مي ماند
و اثرات مخفي ( و مخرب ) وارونگي رواني بر سر راه شما قرار نمي گيرند .به مرور وارونگي رواني
معكوسي روانشناختي کم اثر و از شكل يك مانع خارج مي شود .
بيست و پنج بار انجام دستور اساسي بايد در تمامي طول روز تقسيم شود .براي اين کار
مي توانيد از يك ساعت زنگ دار که هر نيم ساعت به شما يادآوري کند ،استفاده نماييد يا آن را
همراه با کارهاي روزمره اي نظير موارد زير انجام دهيد:
٭ وقتي صبح از خواب بر مي خيزيد .
٭ وقتي شب به رختخواب مي رويد .
٭ قبل از هر وعده غذا .
٭ قبل از هر بار رفتن به دستشويي .
٭ قبل از هر بار پياده يا سوار شدن به اتومبيل .
٭ پس از هر بار گذاشتن گوشي تلفن .
٭ پس از هر بار نشستن .
٭ پس از هر بار ايستادن .
٭ به هنگام ورود يا خروج از خانه .
٭ به هنگام رد شدن از درب .
البته مردم کارهاي روزمرة متفاوتي دارند و بعضي از موارد فوق ،ممكن است براي شما
عملي نباشند .فهرست مزبور فقط به منظور ارائة راهكار ذکر شد ،شما مي توانيد فهرست مناسب
خود را بسازيد .
گاهي در بعضي موقعيتهاي اجتماعي -مثل ميهماني و رستوران -قرار مي گيريد و
اجراي دستور اساسي در حضور ديگران مي تواند منجر به ترديد در سالمت عقلي شما از جانب
147
آنان گردد .در اين موارد از همراهان خود عذرخواهي نماييد و به دستشويي يا درون اتومبيل خود يا
هر جاي مناسب ديگر برويد .
اگر آنچه را که گفته شد دقيقاً انجام دهيد ،بعيد است که در طول روز مشكلي در رابطه
با ترک اعتياد يا ميل اعتيادي داشته باشيد .ولي اگر چنين شد بايد يكي ،دو بار ديگر دستور
اساسي را انجام دهيد تا ميل اعتيادي تخفيف يابد .البته اين عالوه بر بيست و پنج بارِ توصيه شده
براي ترک اعتياد است .
هر چند که اگر روش فوق الذکر را بطور مداوم انجام دهيد ،به شما در ترک اعتياد
کمك مي کند ،ولي براي تكميل مطلب بايد بر پرداختن به اضطرابهاي وراي رفتارهاي اعتيادي ،
که شديداً نيازمند آرامش هستند ،تاکيد نمايم .
آنچه گفته شد به نظر دور باطل مي آيد .چون اغلب مردم از وقايع خاصي که منجر به
رفتار اعتيادي آنان شده آگاه نيستند .بنابر اين ،بدون آگاهي ،چگونه مي توان از ئي اف تي
استفاده کرد ؟ همچنين ،بسته به فرد مورد نظر ،تعداد وقايع خاص ممكن است بيشمار باشد .
خوشبختانه اين مشكل ،راه حلي دارد که آن را در پايگاه اينترنتي ئي اف تي هم ذکر
نموده ام .آن را روش آرامش شخصي ناميده ام .نقش آن خنثي سازي نظام مند همة وقايع
خاصي است که در زندگي شما موجب اضطراب ،اعتياد و يا هر نوع محدوديتي شده اند .در
اينجا ،جهت آگاهي شما ،رونوشت آنچه را که در پايگاه اينترنتي در مورد روش آرامش شخصي
نگاشته ام مي آورم .
148
روش آرامش شخصی
سالم به همگي
روش آرامش شخصي ،که در اينجا شرح مي دهم ،فقط به راهي براي " احساس
کمي آرامش بيشتر " منحصر نمي شود .اگر اين روش به درستي درک گردد ،مي تواند به مبناي
شفاي تمامي مردمان روي زمين تبديل گردد .هر پزشك ،درمانگر ،مشاور مسائل رواني يا مربي
کارايي فردي بايد از آن به عنوان يك ابزار برتر جهت کمك به ديگران -و به خود -استفاده
نمايد .
روش آرامش شخصي بر پاية ايجاد فهرستي از کلية وقايع خاص ناراحت کننده در
زندگي فرد بنا شده است .هدف از آن خنثي سازي نظام مند اثرات آنها به کمك ئي اف تي
است .اگر اين کار را به طور مداوم انجام دهيم مي توانيم هر درخت ناخوشايند از جنگل احساسات
خود را ريشه کن کنيم و در نتيجه علل اصلي ناراحتي هاي روحي و جسمي خود را از بين ببريم .
اين کار منجر به آرامش شخصي افراد مي شود و در پي آن حتي در دستيابي به صلح جهاني هم
ميتواند کارساز باشد.
در اينجا بعضي از کاربرد هاي آن را ذکر مي کنم :
-1به عنوان " تكليف " در بين دو جلسه مالقات با پزشك يا درمانگر .اين کار قطعاً
به تسريع و تعميق شفا منجر مي شود .
-2به عنوان يك کار روزانه براي پاکسازي زباله هاي روحي جمع شده بر روي هم .
اين کار به بهبود تصور از خود ،کاهش شك به توانايي ها و فراهم آمدن احساس ژرفي از آزادي
مي انجامد .
-3به عنوان ابزاري براي حذف علت اصلي -اگر نگوييم تنها علت -يك بيماري
خطرناک .آن خشمها ،ترسها و خاطرات ترومايي که باعث بيماري مي شوند ،جاي پايي در وقايع
خاص زندگي فرد دارند .قاعدتاً با پرداختن به همة آنها ،آن تعدادي که موجب بيماري شده اند
هم خنثي مي گردند .
-4راهي مناسب براي يافتن ريشة مشكل .اگر همة وقايع خاص را خنثي نماييد به
شكل خودکار به ريشة مشكالت هم پرداخته ايد .
-5به عنوان روشي براي آرامش دائمي .
-6تبديل شدن شما به مثالي براي ديگران ،جهت نشان دادن آنچه امكان پذير است .
اين روش ساده مي تواند همة شاخه هاي شيوه هاي شفابخشي را تكان دهد .مي توانم
آن را در يك جمله بيان کنم:
149
«بيشتر مشكالت روحي و جسمي ما ناشي از -يا عامل -وقايع خاص خنثي نشده
در زندگي ما هستند و ئي اف تي به سادگي از عهدة اغلب آنها بر مي آيد».
براي فردي که تنها مدرک تحصيلياش در رابطه با مهندسي است بد نيست .هان؟
آنچه گفته شد اگر از طرف هر کسي که دستي در شفابخشي دارد يا هر بيماري به کار گرفته شود
مي تواند سرعت شفا يافتن را بسيار زياد کند و همين طور هزينه ها را تا حد قابل توجهي کاهش
دهد.
توجه داشته باشيد که اين نظريه از علل شيميايي ،نظير آنچه در پزشكي بر آن تاکيد
ميشود چشم پوشي مي نمايد .چون بارها ديده ام افرادي که قرصها و ساير مواد شيميايي بر آنها
اثري نداشته با روش فوق بهبودي يافته اند .
البته منظورم اين نيست که داروها و تغذية مناسب جايگاهي ندارند .بلكه جايگاه
مناسبي هم دارند .اغلب مي توانند نقشي حياتي بازي کنند .ولي به تجربه ديده ام وقايع خاص
خنثي نشده از هر چيز ديگري به علت اصلي بيماري نزديكتر اند .به همين دليل است که توجه
ويژه اي مي طلبند.
چقدر بديهي است ! کاربران با تجربة ئي اف تي به خوبي از توانايي هاي آن در
پاکسازي وقايع خاص ناخوشايند از ديوارهاي ذهني 1ما آگاهند .در اينجا است که ما بيشترين
ضريب موفقيت را داريم .تاکنون تالش خود را بر روي وقايع خاص ناخوشايندي که موجب يك
ناراحتي نظير ترس مرضي ،سردرد يا خاطرات تروما شده بودند متمرکز کرده بوديم .البته اين کار
خوبي است ،خيلي خوب ،و بايد آن را ادامه دهيم .ولي از طرف ديگر چرا از ئي اف تي بر روي
همة وقايع خاصي که موجب مشكالت کلي تر -اما بسيار مهم -ما شده اند استفاده نكنيم؟
تعدادي از اين مشكالت در زير مي آيند:
اضطراب تصور از خود
بي خوابي مداوم افسردگي
انواع وسواس انواع اعتي اد
احساس طرد شدگي
ً در پايگاه
-1اصطالحی است ک اويسنده در اوشت هايش ،خصوصا
در اينتةاتی ،زياد بکار می بةد .منظور بايدها و ابايدهائی است ک
ذهن افةاد جا اةفت ااد ( .متةجم )
150
حين تخلية بارهاي احساسي از وقايع خاص زندگي ،سيستم شما به تدريج با
کشمكشهاي داخلي کمتري روبرو خواهد شد .کشمكش داخلي کمتر به معني آرامش بيشتر و
رنج روحي و جسمي کمتر خواهد بود .براي بسياري ،اين روش احتماالً منجر به حذف کامل
مشكالت دراز مدتي که روشهاي ديگر نتوانسته اند کاري در مورد آنها انجام دهند خواهد شد .
آرامش در يك پاراگراف .چطور است ؟
ناراحتي هاي جسمي نيز همين طورند .منظورم همة انواع آنها از سردرد ،مشكالت
تنفسي و اختالالت گوارشي گرفته تا ايدز ،ام .اس و سرطان است .اين نكته که همه يا بخشي از
بيماريهاي جسمي ناشي از خشمهاي بر طرف نشده ،خاطرات تروما ،احساس گناه ،غم و امثال
آنها مي باشد به شكل گسترده اي در حال کسب مقبوليت است .در سالهاي گذشته مباحثات
بسياري با پزشكان داشته ام و تعداد بيشتر و بيشتري از آنان اذعان کرده اند که کشمكشهاي
روحي ،يكي از داليل اصلي بيماريهاي خطرناک هستند .ولي تاکنون راه موثري براي از ميان
بردن اين سارقان سالمتي پيدا نشده بود .البته مي توان با دارو بر آنها سرپوش گذاشت .اما يافتن
عالج واقعي هميشه کار سختي بوده است .خوشبختانه اکنون ئي اف تي و هم خانواده هاي
فراوانش ابزارهاي ساده و قدرتمندي فراهم آورده اند تا به کساني که به شكلي جدي در راه حفد
سالمتي افراد ،کار مي کنند و ريشه هاي بيماري را -به جاي خود بيمار -مي خشكانند کمك
کند .
آنچه مي گويم جايگزين آموزش کيفي ئي اف تي و يا دريافت کمكهاي کيفي از
يك متخص ورزيدة ئي اف تي نيست .بلكه ابزاري است ،که اگر به خوبي به کار گرفته شود ،
شما را از مشكل آسوده مي سازد .آموزش کيفي يا کمك کيفي بر تاثير آن ميافزايد .سادگي و
تاثير همه جانبه ،آن را تبديل به يكي از روشهايي مي کند که هر کسي که به مشكالت جدي
مبتال است حتماً بايد به دنبال آن باشد .مي دانم که گزافه گوئي به نظر مي رسد .ولي بيش از
يك دهه در مورد آن تجربه دارم ونتايج حاصل از آن را در گستره اي از مشكالت ديده ام و در
نتيجه بيان آنچه گفتم آسان و ضروري است .
روش کار بسيار ساده است -فرض بر اين است که شما با نحوة بكارگيري ئي اف تي
آشنا هستيد : -
-1فهرستي از وقايع خاصي که باعث ناراحتي شما مي شوند تهيه نماييد .اگر حداقل
پنجاه مورد نيابيد ،نشان مي دهد که يا کامالً دل به اين کار نداده ايد و يا اين که در سيارة ديگري
زندگي مي کرده ايد .بسياري افراد صدها مورد پيدا مي کنند .
151
-2به هنگام نوشتن فهرست مي بينيد که به نظر نمي رسد بعضي وقايع موجب ناراحتي
شما در حال حاضر شوند .بسيار خوب .آنها را هم در فهرست بياوريد .همين که آنها را به ياد
ميآوريد نشان مي دهد که بايد به آنها هم پرداخته گردد .
-3به هر واقعة خاص يك نام بدهيد ،گويي که يك فيلم کوتاه بوده است .مثال :پدر
1
مرا در آشپزخانه کتك زد ساندويچِ سوزي را دزديدم پايم سُر خورد و داشتم در گراند کانيون
سقو مي کردم وقتي داشتم در کالس سوم حرف مي زدم همة بچه ها مرا مسخره کردند
مادرم مرا دو روز در گنجه حبس کرد و آقاي آدامز به من گفت تو احمقي .
-4وقتي فهرست کامل شد ،بزرگترين درختها در جنگل احساسات ناخوشايندِ خود را
بيابيد و ئي اف تي را بر روي هر يك از آنها ،تا وقتي که بتوانيد به آن بخنديد يا " ديگر نتوانيد به
آن فكر کنيد " ،بكار بريد .مواظب جنبه هايي که پديدار مي شوند باشيد .آنها را درختاني جديد
در جنگل احساسات ناخوشايند خود بدانيد .ئي اف تي را در مورد آنها هم بكار بريد .آنقدر بر روي
يك واقعه کار کنيد تا به کلي خنثي شود .اگر نتوانستيد ،در مقياس صفر تا ده ،حدي براي شدت
مشكلتان در يك فيلم خاص بيابيد فرض را بر اين بگذاريد که آن را سرکوب کرده ايد .ده بار
ئياف تي را بر روي هر جنبه اي از آن که به ذهنتان مي رسد انجام دهيد .
پس از حذف درختان غول پيكر به سراغ بزرگترين درختان ردة بعدي برويد .
-5به مدت سه ماه ،هر روز حداقل به يك فيلم ( واقعة خاص ) و ترجيحاً به سه فيلم
بپردازيد .فقط روزي چند دقيقه وقت مي گيرد .بدين ترتيب ،پس از سه ماه ،بين نود تا دويست
و هفتاد واقعة خاص را خنثي نموده ايد .به بهتر شدن احساستان نسبت به بدنتان توجه کنيد .
همچنين باال رفتن " آستانة آشفتگي تان " را شاهد خواهيد بود .ببينيد روابط شما با ديگران تا
چه اندازه بهبود يافته و چه تعداد ناخوشي هاي نيازمند درمان ديگر وجود ندارند .بعضي از آن
وقايع خاص را دوباره به ياد آوريد و ببينيد که چگونه تا نزديك به خاموشي کم نور شده اند .به هر
گونه بهبودي در فشار خون ،ضربان قلب و تنفس خود هم توجه کنيد .
از شما مي خواهم که آگاهانه به موارد مذکور توجه نماييد .در غير اين صورت ،شفاي
کيفي که به آن دست مييابيد ،آن قدر مخفيانه خواهد بود که شايد آن را نبينيد .حتي ممكن است
از آن چشم پوشي نماييد و بگوييد " اوه! خوب ،به هر حال چندان هم مشكل بزرگي نبود " .
152
چنين پديده اي پس از بكار گيري ئي اف تي بسيار اتفاق مي افتد و به همين دليل است که توجه
شما را به آن جلب مي کنم .
-6اگر دارو مصرف مي نماييد شايد احساس کنيد که مي توانيد آن را قطع نماييد .لطفاً
اين کار را فق تحت نظر پزشكي ورزيده انجام دهيد .
اميدوارم روزي برسد که روش آرامش شخصي در سراسر جهان به صورت معمول
درآيد .صَرف روزي چند دقيقه از وقتتان مي تواند منجر به تفاوتهاي اساسي در تحصيل ،روابط ،
سالمتي و کيفيت زندگيتان گردد .آنچه گفته شد فقط در صورتي معني پيدا مي کند که ديگران
( شما ) آن را بكار بندند .
اگر ئي اف تي را آن گونه که گفته شد ،بكار گيريد در همان روز اول ،اميال فوري شما
تا حد زيادي کاهش مي يابند و در روزهاي بعدي هم ماليمتر مي گردند و کمتر اتفاق مي افتند .
در نتيجه شما هيچ ميل فوري نخواهيد داشت و نسبت به هر نوع مادة اعتياد آور احساس بيزاري
خواهيد نمود .آزاد خواهيد شد .رفتارتان نسبت به آن عوض مي شود و متحير مي گرديد که اولين
بار چه چيزي در اعتياد ديده بوديد .
اينها عالئم سالمتي هستند .وقتي به اينجا رسيديد ،بايد چند روز ديگر هم ادامه دهيد
تا " آن را سر جايش بنشانيد " .
اما در نظر داشته باشيد که وقتي رفتار اعتيادي شكسته شد ،مصون از اعتياد دوباره
نخواهيد بود .توصيه مي شود ،در آينده ،از هر وسوسه اي دوري نماييد .البته اين در مورد همة
روشهاي ترک اعتياد صدق مي کند .
153
پرسش و پاسخ
آیا می توانم در یک بار اجراي دستور اساسی به چند نوع اعتیاد بپردازم ؟
نه ،شما مي توانيد در هر بار فقط به يك نوع اعتياد بپردازيد .چند اعتياد را ،در يك بار
اجراي دستور اساسي ،با هم قاطي نكنيد .براي هر اعتياد از يك اجراي مستقل استفاده نماييد .
ولي اگر دائماً بر روي يك اعتياد کار کرديد و مشاهده نموديد که ساير اعتيادها هم از بين مي روند
متعجب نشويد .اين پديده گاهي بوقوع مي پيوندد .چون ضربات ماليم به اندازه اي موجب
کاهش اضطراب مي گردند که ديگر به هيچ آرام بخشي نياز نخواهد بود .راهي براي پيش بيني
اين پديدة خوشايند وجود ندارد .ولي بدانيد که امكان وقوع دارد .
154
ئی اف تی چگونه به كاهش وزن كمک می كند ؟
اگر مي خواهيد وزن کم کنيد بايد به علت اصلي بپردازيد .علت اصلي اعتياد به غذا
اضطراب است ،مثل هر اعتياد ديگر .در واقع بايد گفت که مهمترين مادة اعتياد آور در آمريكا غذا
است .غذا به نحوي شبيه به دخانيات ،مشروبات الكلي و امثال آنها ،موجب سرپوش گذاري
موقت بر اضطراب مي شود .تا به حال ،چند بار زماني که واقعاً گرسنه نبوده ايد به يخچال حمله
کرده ايد ؟ براي سرپوش گذاري بر اضطراب ؟ ممكن است آن را اضطراب نخوانيد .ميتوانيد آن را
ناشي از خستگي بدانيد يا خوردن عصبي بناميد .ولي به هر حال نوعي اضطراب بوده است .
اضطرابي که باعث مي شود فرد به غذا يا هر ماده يا رفتار ديگر معتاد شود مي تواند
علل مختلفي داشته باشد .مي تواند ناشي از تنش در خانواده يا محيط کار باشد و يا از تجربيات بد
دوران کودکي يا خاطرات تروما نشأت گرفته باشد .
واضح است که براي کاهش وزن بايد اضطرابي را که موجب خوردن بيش از حد نياز
ميشود از بين ببريد .چه ابزاري بهتر از ئي اف تي ؟ عالوه بر روش آرامش شخصي -که قبال
شرح داده شد -به شكل مداوم ( بيست و پنج بار در روز ) از دستور اساسي بر روي خوردن بيش
از حد استفاده کنيد تا اضطرابي که در وراي آن وجود دارد کاهش يابد .همچنين آن را به هنگام
ظهور ميل ناگهاني به غذاي غير ضروري بكار بريد -با وجود اين که خيلي دلم مي خواهد آن
شيريني را بخورم -به مرور ،علت اعتياد به غذا و در نتيجه اضافه وزن ناشي از آن از بين
ميرود.
155
استفاده از ئی اف تی در مورد ناراحتی هاي جسمی
به هنگام استفاده از ئي اف تي بيش از هر وقت ديگر شواهد روشن وجود ارتبا بين
روح و بدن را مي بينيد .تا کنون شفا از ناراحتي هاي جسمي را در سطوح مختلف مشاهده -و
اميدوارم تجربه -کرده ايد .
در اينجا فهرستي از ناراحتي هاي جسمي که بوسيلة ئي اف تي به آنها پرداخته شده و
بهبودي کلي يا نسبي حاصل شده ذکر مي گردد :
اختالالت جنسی خارش چشم انواع سردرد
عرق كردن زخم درد پشت
ناهماهنگی اعضاء بدن انواع جوش خشکی عضالت گردن و
سندرمتونلمت دستی بی خوابی شانهها
آرتروز یبوست درد مفاصل
بی حسی انگشتان سندرومرودةتحریکپذیر سرطان
دل درد بینایی خستگی مزمن
دندان درد گرفتگی عضالت لوپوس
لرز نیش زنبور كولیت خونریزي دهنده
ام .اس مشکالت ادراري پسوریازیس
ناخوشی صبحگاهی آسم
پی .ام .اس انواع حساسیت
تعداد آنها خيلي خيلي بيشتر است .فهرست کامل چند برابر اين است .
156
ئي اف تي اغلب ،در جايي که هيچ روش ديگري کارايي ندارد ،آسودگي حيرت انگيزي بدست
مي دهد .
انسانها به هزاران بيماري جسمي مبتال مي شوند و علوم مربو به شفادهي مجموعه اي
از روش هاي درماني براي آنها بوجود آورده اند .اين روشها از دارو و جراحي گرفته تا روزه گرفتن
و تصور ذهني را شامل مي گردند .همة آنها ،براي بعضي افراد در برخي مواقع ،نتيجه بخش
هستند .ولي هيچ يك هميشه براي همه کارايي ندارد .به تجربه دريافته ام که ئي اف تي آن قدر
کارايي دارد که بايد در جعبه ابزار هر شفا دهنده اي موجود باشد .يگ گام هم جلوتر مي روم .
فكر مي کنم بايد يكي از اولين ابزارهايي باشد که هر شفادهنده اي استفاده مي نمايد .داليل آن
از اين قرارند :
٭ آسودگي از عالئم معموالً بالفاصله بدست مي آيد .
٭ وقتي از دست هيچ روش ديگري کاري بر نمي آيد کارايي دارد .
٭ کاربرد آن ساده است .
٭ زمان کمي مي برد .
٭ موجب ايجاد عادت نمي شود .
هيچ روش شفا بخش ديگري نمي شناسم که بتواند چنين ادعاهايي بكند .آيا شما
ميشناسيد ؟ با وجود اين ،ئي اف تي جايگزين پزشكي يا هر روش شفا بخش ديگري نيست .
بهتر است از آن همراه با ديگر روش ها استفاده نماييد .در اين که ئي اف تي اليق جايگاه
برجستهاي در بين مشهورترين روش هاي شفا بخشي جسمي است شكي وجود ندارد .حتي يك
ناظر عادي هم بايد به نتايج حاصل از آن با احترام خاص بنگرد .ولي سوال اصلي اين است که
چرا کارايي دارد؟
اگر هدف اولية آن پرداختن به موارد روحي بوده پس چرا به خوبي از عهدة مشكالت
جسمي بر مي آيد ؟ راز هاي بسياري در علوم شفابخشي وجود دارد و به همين علت هم هست
که تحقيقات در اين رشته پايان ناپذير خواهد بود .ئي اف تي هم مستثني نيست .
جريان انرژي مثل جريان خون در بدن ،به شكل سالم آن ،در سالمتي جسمي نقشي
حياتي دارد .بنابراين متعادل سازي آن با ئي اف تي منجر به پيشرفت شفا بخشي جسمي ميگردد.
شكي نيست که احساسات ناخوشايند ،موجب بيماري هاي جسمي مي شوند .به همان
اندازه که ئي اف تي احساسات ناخوشايند را خنثي مي کند عالئم جسمي هم کاهش مي يابند .
157
پرسش و پاسخ
آیا می توان از ئی اف تی انتظار داشت كه در مورد بیماري هاي طوالنی و سخت هم
نتیجه بخش باشد؟
کامالً آگاهم که دانش متداول ،بسياري از بيماري هاي طوالني را جزئي از وضعيت
دائمي سالمتي فرد مي داند .در نتيجه ادعاي کاهش شدت يا از ميان بردن آنها از طريق زدن
ضربات نظام مند بر روي سيستم انرژي ،نوعي تندروي به نظر ميآيد .اين مسلله اي است که
خارج از محدودة باورهاي همه افرادي است که تاکنون ديده ام .ولي شخصاً موارد حيرت انگيزي
مشاهده کرده ام و اگر اين را به شما نمي گفتم غفلت کرده بودم .
دستور اساسی را چند وقت به چند وقت بر روي مشکلم بکار برم؟
براي عالئمي نظير سردردها ،درد ،دل پيچه و امثال آنها هر وقت که مي خواهيد از
دست آنها آسوده شويد ،بكار بريد .ولي در مورد بيماري موجب آنها بايد ده بار در روز آن را بكار
158
گيريد و تا وقتي که از نتايج بدست آمده احساس رضايت کنيد ادامه دهيد .اين ده بار بايد در طول
روز پخش شوند .يك راه مناسب براي ايجاد اين عادت مرتبط ساختن آن با کارهاي روزانه است
نظير :
٭ وقتي صبح از خواب برمي خيزيد .
٭ وقتي شب به رختخواب مي رويد .
٭ قبل از هر وعده غذا .
٭ قبل از هر بار رفتن به دستشويي .
همچنين تاکيد مي کنم که ئي اف تي را در مورد هر واقعة خاصي که موجب ناراحتي
جسمي شما شده است بكار بريد .استفاده از روش آرامش شخصي هم مفيد است .
آیا می توانید بعضی تجربیات خود را بر روي ناراحتی هاي جسمی شرح دهید؟
حتماً .ولي به ياد داشته باشيد که آنچه در پي مي آيد فقط بخش کوچكي از
ناراحتيهايي است که مي توان با ئي اف تي به آنها پرداخت .
159
درد پشت
افراد بسياري را مي شناسم که پشت آنها آسيب جدي ديده و علت دردشان در
عكسهاي راديوگرافي آشكار است .با وجود اين ،پس از چند دقيقه استفاده از ئي اف تي ،شدت
دردشان تا حد زيادي کاهش مي يابد .
آنچه گفته شد معقول نمي نمايد مگر اين که در نظر داشته باشيد که تنش ،خود را در
عضالت نشان مي دهد و عضالت هم به نوبة خود موجب وارد آمدن فشار به مفاصل مي گردند .
کاهش تنش در عضالت ،به کمك ئي اف تي ،موجب کاهش تنش در مفاصل شده ،شدت درد
کمتر مي گردد .تعداد کساني که درد پشتشان بدين شكل تخفيف پيدا کرده از دستم در رفته
است .بعضي دردها به کلي ناپديد مي شوند و هرگز بر نمي گردند ،در حالي که برخي ديگر هر روز
به ضربات ماليم نياز دارند تا عود نكنند .
فكر مي کنم حداقل در نود درصد مواردي که شاهد اين عالئم بوده ام جواب بسيار
خوبي گرفته ام .اغلب آنها با استفاده از دستور اساسي ظرف چند دقيقه ناپديد شده اند .
در يك ميهماني با " آن " شام خوردم .شدت درد ناشي از سندرم تونل مچ دستي او در
حد هفت بود .در کمتر از دو دقيقه ،با بكار گيري دستور اساسي ،درد به کلي از ميان رفت و تا
پايان ميهماني هم بر نگشت .
الزم نيست بگويم که او چقدر حيرت نموده بود .چون تا قبل از آن هيچ چيز ديگري
اين آسودگي را نصيب او نكرده بود .ديگر او را نديدم و در نتيجه نمي دانم آن کار تا چه حد دوام
داشته است .اين مشكل از آن گونه هايي است که تمايل به بازگشت دارد .بنابراين زدن ضربات
ديگر ضروري مي نمايد .
160
پسوریازیس
پسوريازيس " دونا " آن قدر شديد بود که حتي پوشيدن کفش هم برايش مشكل بود .
دارو هم کمكي به او نمي کرد .چند روز ،مطابق برنامه ،ضربات ماليمي زد و نود درصد از
مشكلش حل شد .
حساسیت ها
یبوست
نتايج در اين مورد بسيار متفاوتند .بوه تجربوه ديوده ام کوه معمووالً موفقيوت حاصول
ميشود .فردي بود که با يك بار ضربه زدن موفقيت آني و دائمي نصيبش شود .ديگوران نيواز بوه
زدن ضربات به صورت روزانه و به مدت چند هفته داشتند تا يبوستي که سالها و سالها داشوته انود
تخفيف يابد .
به ياد داشته باشيد که هميشه فوراً از ناراحتي جسمي آسوده نمي شويد .گاهي به نظر
مي رسد زدن ضربات کارايي ندارد .صبر و پشتكار داشته باشيد .همة آنچه که صرف مي کنيد
منحصر به زمان است .اگر ادامه دهيد به احتمال زياد موفق مي شويد .البته اين در مورد همه
ناراحتي ها صادق است نه فقط يبوست .
بهبود بینایی
معموالً درد آرتروز با استفاده از دستور اساسي کاهش مي يابد .اين را بارها ديده ام .
ولي اين درد ،به عللي که در وراي آن قرار دارد ،تمايل به بازگشت دارد .در نتيجه بايد به عالئم
و همين طور به بيماري وراي آنها بپردازيد .
آيا به کمك ئي اف تي مي توانيد از عهده آرتروز برآييد و براي هميشه از دست آن
آسوده شويد ؟ نمي دانم .چون تا جايي که اطالع دارم تاکنون کسي به طور مداوم از اين روش
بدين منظور استفاده نكرده است .دانش متداول مي گويد که آرتروز خوب شدني نيست .يعني
قابل معالجه نيست .تنها مي توان آن را کنترل نمود .
ولي اين را هم بگويم که در سال 1986پزشكان تشخي دادند به آرتروز مبتال شده ام
اما امروز هيچ نشاني از آن ندارم .در آن هنگام از ئي اف تي استفاده نكردم .چون از آن آگاهي
نداشتم .دليل از ميان رفتن آن روزه ،تغيير رژيم غذايي ،شيوة زندگي و چهارچوب هاي فكري
بود .مطملنم که ئي اف تي مي توانست شفاي مرا سرعت بخشد .
162
استفاده از ئی اف تی براي بهبود تصور از خود
" تصور منفي از خود " به معني داشتن احساس ناخوشايند نسبت به وجود خود است .
متخصصان ،تعريف دقيقي از آن ارائه نداده اند و علت آن را هم با دقت مشخ نكرده اند .
بنابراين هيچ روشي ،که مورد توافق همگان باشد ،براي از ميان بردن آن وجود ندارد .
ولي ئي اف تي راهكار بسيار دقيق تري دارد و علت آن را هم با دقت مشخ مي کند.
بدين شكل :
«علت تصور منفی از خود ،جمع شدن انرژي منفی در مورد شخصیت خود است».
آنچه گفته شد کامالً بديهي است و بر اساس آن ئي اف تي از کارايي بااليي برخوردار
خواهد بود .اگر احساسات ناخوشايند را از بين ببريم علت مشكل را هم از ميان برده ايم .بدون
آن علت ،تصور منفي از خود هم کمرنگ مي شود .
چه ابزاري بهتر از ئي اف تي براي از بين بردن احساسات ناخوشايند ؟
تصور منفي از خود شايد فراگيرترين ناراحتي در جهان باشد .آن قدر فراگير که هر
کسي تا حدي به آن دچار است .تصور از خود ،اغلب معادل اعتماد به نفس فرض مي شود .آن را
از طريق رفتار ،طرز ايستادن ،کلمات و اشارات خود " منتشر " مي کنيم وديگران ،چه بخواهيم
و چه نخواهيم ،آن را " دريافت مي نمايند " .بنابر اين اثري مهم بر روي کار و بار و عملكرد
اجتماعي ما دارد .
گاهي نحوة انتشار افكار دروني ما به سوي ديگران موجب پيدا کردن کار ،ترفيع شغلي
و يا افزايش فروش مي شود و گاهي هم موجب مي گردد که عكس آنها اتفاق افتد .بسته به اين
که ما احساسات منفي خود را چگونه منعكس نماييم ،دوستي ها يا برخوردهاي احساسي ما
ميتوانند شكفته يا پژمرده شوند .هر چه تصور ما از خود منفي تر باشد آشفته شدن آسانتر ميشود
و خشم ،احساس گناه ،حسادت و ساير واکنشهاي احساسي شديدتر مي گردند .وقتي دچار
تصور منفي از خود هستيم در جاي خود باقي مي مانيم .سعي نمي کنيم وارد يك کار و بار جديد
شويم ،از دست روابط نامناسبي که با ديگران داريم خود را خالص کنيم و يا چيز جديدي را
امتحان نماييم .
163
به طور خالصه ،تصور از خود ،هستة مرکزي قدرت روحي ما است .
اگر به بخش خودياري هر کتابفروشي معتبري سر بزنيد ،تعداد بيشماري کتاب هاي
حاوي راه حل مشكل تصور از خود را در آن مي يابيد .آن کتاب ها ،به طور کلي ،بر رفتارهاي
مثبت تاکيد مي کنند و تمرين هايي جهت نگريستن به بخش روشن تر زندگي ارائه مي دهند .شما
را تشويق مي نمايند که ،به جاي نقا ضعف ،بر نقا قوت خود تكيه کنيد .بعضي از آنها ،
جهت دستيابي به خواسته هايتان ،بر تجسم فكري و عبارات تاکيدي اصرار دارند .براي
نويسندگان آنها کف مي زنم .
موافق هر چيزي که به انسانها کمك کند هستم و بسياري از اين شيوه ها به مردم براي
بهبود تصور از خودشان کمك مي نمايند .البته نتايج آنها به تناوب متفاوت است .گاهي پيشرفت
و گاهي رفتار متفاوتي حاصل مي شود .به ندرت کسي ،با اين ابزارها ،موفقيت بزرگي کسب
ميکند و يا تصور از خود را تا حد زيادي بهبود مي بخشد .
دليل ناکارايي بسياري از اين روش ها اين است که براي خنثي سازي شك به
تواناييهاي خود و احساسات منفي ،موجبِ تصورِ منفي از خود کاري نمي کنند .بلكه سعي دارند
افراد را در انبوهي از مثبت گرايي غرق نمايند .
البته اين تالش قابل ستايش است .اما در مواقعي که شك به توانايي هاي خود و
احساسات منفي تثبيت شده باشند ،آنها را بسيار مقاوم خواهيم يافت .اگر زندگي شما مثل مسافرت
با اتوبوس باشد ،آنگاه اين شكها و احساسات منفي مسافران آن هستند .شما راننده ايد و آنها
"رانندگاني نشسته بر صندلي هاي عقب " هستند که فكر مي کنند صندلي جلو متعلق به آنها
است .1روش هاي متداول آنها را چندان از سر جاي خود تكان نمي دهند .
ئي اف تي روش جديدي ارائه مي نمايد که توسط آن مي توان به تغييرات بزرگ و
اساسي دست يافت .بسياري افراد را ديده ام که با اين روشها به کلي دگرگون شده اند .رفتار ،
طرز ايستادن ،کلمات و اشارات آنها نشان از فردي مطملن تر و مثبت تر دارد .دوستان و
همكارانشان از فرد " جديدي " که در جلوي چشمهايشان شكل گرفته سخن مي گويند .
ئي اف تي ،به جاي اينكه مثل روشهاي متداول سعي بر ايجاد رفتارها و ديدگاههاي
جديد داشته باشد ،به نحو موثري فرد را از شك به توانايي هاي خود و احساسات منفي رهايي
-1اشاره ب همايشهايی است ک اويسنده در اذشت با اام " چگوا
اتوبوس خود را بةاايد " بةازار می کةده است ( .متةجم )
164
ميبخشد .آن مسافران ناخواسته را از صندلي هايشان بلند مي کند و از اتوبوس بيرون مي اندازد .
به محض اينكه از اتوبوس بيرون شوند ديگر نقشي در تصور منفي فرد از خود نخواهند داشت .
شك به توانايي هاي خود و احساسات منفي موجبِ تصورِ منفي از خود ،اَشكالي از
"هيجانات منفي " هستند و البته ئي اف تي به خوبي از عهدة آنها بر مي آيد .کشف بزرگ ،که
ئياف تي بر پايه آن بنا شده ،را به خاطر آوريد:
"عامل تمامی احساسات ناخوشایند ،اختالل در سیستم انرژي بدن است ".
اگر اين را به ياد داشته باشيد فرآيند بهبود تصور از خود آسان مي گردد .کافي است
دستور اساسي را بر روي هر احساس منفي که در مورد خود داريد بكار بريد .يكي يكي پي کار
خود مي روند و ترازوي احساسات منفي و مثبت به ناچار به سوي مثبت مي گرايد .يك تصور از
خود جديد و مطملن پديدار مي شود .بار زيادي از اتوبوس شما بيرون انداخته شده است .
اينجا جاي استفاده از روش آرامش شخصي ،که قبالً شرح داده شد ،مي باشد .اين
روش به طور خودکار به همة آن وقايع خاص و منفي ،که خود را در تصور از خود به شكل سالم
آن قاطي کرده اند ،مي پردازد .
در اينجا استعاره اي مي آورم تا به درک بهتر مطلب کمك کند .هر يك از احساسات
ناخوشايند يا وقايع خاص را به شكل درختي در جنگل تصور منفي از خود در نظر بگيريد .آنها
ممكن است نشان دهندة مواردي مثل طرد شدن ،مورد سوء استفاده قرار گرفتن ،شكست ،ترس،
احساس گناه و غيره باشند .تعداد آنها ممكن است به صدها برسد و آن قدر تنومند باشند که خود
مثل يك جنگل به نظر آيند .
فرض کنيم که شما داراي صد درخت بيمار در جنگل تصور از خود هستيد .اگر يكي از
آنها را قطع کنيم ( آن را با ئي اف تي خنثي نماييم ) ،نود و نه درخت ديگر باقي مي مانند .هر
چند که با حذف آن درخت تا حد قابل مالحظه اي از مشكل احساسي شما کاسته شده و شما هم
قدر آن را مي دانيد ،ولي هنوز کار زيادي در جنگل تصور از خود باقي مانده است .
ولي اگر به شكل نظام مند هر روز يك درخت را قطع کنيد چطور ؟ جنگل به تدريج
تُنُك مي شود .فضاي بيشتري براي حرکت در آن مي يابيد و براي اقامت هم مكان آزادتري به
حساب مي آيد .
165
سرانجام با استفادة مداوم از ئي اف تي همة درختان ناپديد مي گردند و فضاي حساسي
شما بازتر مي شود .وقتي آن جنگل از بين برود ،دنيا به شكل ديگري به چشم مي آيد و تصور از
خود جديدتري حاصل مي گردد .
عمومیت یافتن
خوشبختانه الزم نيست براي رسيدن به نتيجه همة يكصد درخت را قطع کنيم .چون به
کمك ئي اف تي ،با خنثي سازي چند احساس ناخوشايند از يك دسته ،فرآيند خنثي سازي در
مورد ساير احساسات از همان دسته عموميت مي يابد .مثالً فرض کنيد که در جنگل خود ده
درخت از نوع " مورد سوء استفاده قرار گرفتن " داريد .بزرگترين ( شديدترين ) درختها را در نظر
بگيريد و به کمك ئي اف تي آنها را قطع نماييد .پس از قطع سه يا چهار درخت از آن نوع ،
خواهيد ديد که شش يا هفت درخت ديگر خود به خود فرو مي افتند .تعادل ايجاد شده در سيستم
انرژي مربو به بعضي درختان به ساير درختان از همان نوع گسترش مي يابد .
مي توانيد پديدة عموميت يافتن را دربارة ساير گونه ها نظير " شكست " يا " طرد
شدن " هم بكار گيريد .بدين ترتيب جنگل صد درختة شما با قطع حدود سي درخت به کلي پاک
ميشود.
مشاهده گر باشید
با استفاده از ئي اف تي ،در مقايسه با روشهاي متداول ،تغيير در تصور از خود ،سريعتر
و قدرتمندانه تر حاصل مي گردد .ولي سرعت وقوع اين تغييرات به اندازة سرعت تغييرات مربو
به ترس هاي مرضي يا خاطرات تنش زا نيست .در موارد اخير ،ئي اف تي در چند لحظه از عهدة
آنها بر مي آيد .در حالي که ايجاد تغييرات کامل در تصور از خود ،هفته ها به طول مي انجامد .
چون تغيير در تصور از خود ،ناشي از حذف تعداد زيادي احساسات ناخوشايند ( درخت ) است و به
همين دليل وقت گير مي باشد .
وقتي مي گويم ايجاد تغييرات کامل در تصور از خود ،هفته ها طول مي کشد منظورم
اين نيست که در اين مدت هيچ اتفاقي نمي افتد .بلكه بر عكس ،با حذف هر درخت از جنگل ،
تغييري در تصور از خود بدست مي آيد .ولي آسودگي روحي که بالفاصله از قطع يكي از اين
166
درختان حاصل مي شود تغيير قابل مالحظه اي در تصور از خود ،که مشكل بزرگتري به حساب
مي آيد ،ايجاد نمي نمايد .اگر " مشاهده گر " باشيد خواهيد ديد که مجموع تغييرات ناشي از
قطع چند درخت قابل مالحظه است .
تغييراتي که در درون شما بوجود مي آيند تدريجي ،نهاني و قدرتمند خواهند بود .
احساس شما آن قدر طبيعي خواهد بود که حتي متوجه وقوع تغييرات نخواهيد شد .در نتيجه،
دوستانتان خواهند بود که تغييرات را به شما متذکر مي گردند و آنگاه شما دليل مسلمي خواهيد
داشت .ولي تا آن هنگام الزم است که " مشاهده گر " باشيد و به آنچه در درونتان مي گذرد دقت
نماييد .
مثال توجه کنيد که مورد اخير طردشدگي را چقدر واقع بينانه تر از دفعات قبل از سر
گذرانديد .مشاهده کنيد چقدر بيشتر در جمع صحبت و چقدر بهتر از خود محافظت مي نماييد .به
لحن صداي خود در مكالمات توجه کنيد که چگونه به سوي مثبت مي گرايد .وقتي تصور از خود
مطملن تري به نمايش مي گذاريد ،عكس العمل هاي ديگران را نسبت به خود ببينيد .
" مشاهده گر " بودن مهم است .ممكن است بدون آن فكر کنيد هيچ اتفاقي نيفتاده
است و دست از اين کار بكشيد .
شيوة کار ساده است .همان بنيان روش آرامش شخصي است .فقط دو مرحله دارد :
-1فهرستي از تمامي احساسات ناخوشايندي را که به ذهن شما مي رسند ،تهيه کنيد.
هر موقعيتي را که در آن احساس ترس ،طرد شدگي ،گناه ،خشم يا مورد سوء استفاده قرار
گرفتن نموده ايد و يا دچار گريه يا هر احساس ناخوشايند ديگري شده ايد به حساب آوريد .موارد
بزرگ و کوچك را ذکر کنيد ولي براي بزرگترها ارجحيت قائل شويد چون اول بايد آنها را خنثي
نماييد .اگر در ابتداي کار نتوانستيد همة موارد را به ياد آوريد نگران نشويد ،به تدريج که به يادتان
مي آيند در فهرست وارد کنيد .
-2آنگاه هر روز از دستور اساسي استفاده کنيد تا " درختي " از فهرست خود را
"قطع نماييد " .اين کار را هر روز انجام دهيد تا ديگر هيچ احساس ناخوشايندي ( درختي ) باقي
نماند .از " مشاهدة " پيشرفت خود در اين راه اطمينان حاصل کنيد .اگر مي توانيد بيش از يك
بار در روز اين کار را انجام دهيد يا به عبارت ديگر هر روز بيش از يك درخت قطع نماييد .توجه
داشته باشيد که بايد هر درخت را مستقالً قطع کنيد .آنها را حين يك بار اجراي دستور اساسي با
هم قاطي نكنيد .
167
پس از چند روز خواهيد ديد که " درختان بزرگي " که با آنها شروع کرده ايد ديگر خود
را در زندگي شما نشان نمي دهند .اين امري طبيعي است و آزادي بسياري در آن خواهيد يافت .
از آن لذت ببريد .
168