You are on page 1of 9

‫مسلسل (‪)2‬‬

‫مطالعات تمدنی اسالم (‪)1‬‬

‫آدرس پايگاه‪:‬‬

‫‪/https://globalislamology.com‬‬

‫مفهومشناسی تمدن‬
‫مفهومشناسی تمدن‬

‫نویسنده‪ :‬سوما الکمال‬

‫ترجمه‪ :‬هجرت اهلل جبرئیلی‬


‫مفهومشناسی تمدن‬

‫سوما الکمال (‪)Soma Elgamal‬‬

‫هجرت اهلل جبرئيلی‬

‫‪ ‬ناشر‪ :‬سايت اسالمشناسي تمدني‬


‫‪ ‬ويراستار‪ :‬بهزاد‬
‫‪ ‬ديزاين‪ :‬زبير محمد‬
‫‪ ‬چاپ‪ :‬پي دي اف‬
‫‪ ‬چاپ اول‪ :‬زمستان ‪9911‬‬
‫‪ ‬شمارگان‪... :‬‬
‫‪ ‬قيمت‪ :‬هلل في اهلل‬
‫‪ ‬عنوان بخش‪ :‬مطالعات تمدني اسالم (‪)9‬‬
‫‪ ‬مسلسل‪)2( :‬‬
‫‪ ‬ايميل‪drhjebraieely@gmail.com :‬‬
‫‪ ‬واتس اپ و تلگرام‪000302203200 :‬‬
‫‪ ‬هدف سايت اسالمشناسی تمدنی توسعهيافتن به شش زبان (فارسی دری‪ ،‬پشتو‪ ،‬انگليسی‪،‬‬
‫عربی‪ ،‬اردو و ترکی) میباشد‪ .‬به اين خاطر نيازمندکمکهای مادی و معنوی مسلمانان از‬
‫هر نقطه جهان میباشد‪.‬‬
‫منشور پايگاه اسالمشناسی تمدنی‬

‫اسالمشناسی تمدنی‪ ،‬مکتب رسالتمند است که در يک کلمه سه رسالت واال را با خود حمل ميکند‪:‬‬ ‫‪.9‬‬
‫الف‪ .‬معرفي دين اسالم از طريق روششناسي اجتهادي سنتي و مدرن‪ ،‬به عنوان دين تمدن آفرين؛‬
‫ب‪ .‬عبور جامعه از وضعيت قبيلهاي‪ ،‬از طريق سبک زندگي تديني تمدني به وضعيت مدني؛‬
‫ج‪ .‬گفتگو با غرب انساني و غرب علمي به منظور بهرهبرداري از تجارب تمدني غرب در روشنائي هدايات اسالم؛‬

‫اسالمشناسی تمدنی‪ ،‬مکتب گفت و گويي با گفتمان تمدني است که ميخواهد‪:‬‬ ‫‪.2‬‬

‫الف‪ .‬با گفتمانهاي درونتمدني اسالمي مانند سلفيت‪ ،‬تشيع ‪ ،‬نواعتزال و ‪ ،...‬از آدرس حنفيت به گفتگو بنشيند تا‬
‫زيست گفت و گويي‪ ،‬همديگرپذير و مسالمتآميز را در ميان مسلمانان ترويج و گسترش دهد‪.‬‬
‫ب‪ .‬با گفتمانهاي بيرونتمدني مکاتب غربي مانند اومانيسم (انسانمداري)‪ ،‬اندويدواليسم (فردمداري)‪« ،‬ليبراليسم‬
‫(آزاديگرايي)‪ ،‬کاپيتاليسم (سرمايهداري)‪ ،‬پلوراليسم (کثرتگرايي)‪ ،‬دموکراسي (مردمساالري) و ‪ )...‬به گفتگو‬
‫بنشيند تا زمينههاي زيست شهروندي ملي و شهروندي جهاني فراهم آيد‪.‬‬

‫اسالمشناسی تمدنی‪ ،‬مکتب علمي است که‪:‬‬ ‫‪.9‬‬


‫الف‪ .‬قصد احياء و تجديد دانشهاي اصيل اسالمي مانند تفسير‪ ،‬حديث‪ ،‬اصول‪ ،‬فقه‪ ،‬حکمت‪ ،‬کالم‪ ،‬عرفان‪،‬‬
‫سيره‪ ،‬تاريخ‪ ،‬ادبيات ‪ ،‬هنر و ‪ ...‬را با مقتضيات عصر جديد دارد‪.‬‬
‫ب‪ .‬قصد توليد دانشهاي ميانرشتهاي اسالمي را در گفتگو با علوم انساني جديد مانند فلسفههاي جديد‪ ،‬جامعه‪-‬‬
‫شناسي‪ ،‬علوم سياسي‪ ،‬علوم تربيتي‪ ،‬علوم حقوقي‪ ،‬روانشانسي و ‪ ...‬دارد‪.‬‬

‫اسالمشناسی تمدنی‪ ،‬کارگروه مدرسي – دانشگاهي و روشنفکري است که ميخواهد‪:‬‬ ‫‪.4‬‬


‫الف‪ .‬ميراث گسترده حنفيت را بازسازي و نوسازي کند‪.‬‬
‫ب‪ .‬در پرتو خرد اسالمي به نقد «وضعيت موجود» و طرح «وضعيت مطلوب» بپردازد تا روشنفکري دينمدار را‬
‫تداوم ببخشد‪.‬‬
‫ج‪ .‬از رهگذر فقه تمدني سبک جديد زندگي تديني و تمدني‪ ،‬پديد آورد که با ديگر سبکهاي زندگي ‪ -‬به‬
‫ويژه با سبک زندگي غربي –گفت و گو کند و توانايي پايداري و مقاومت در برابر تهاجم ديگر سبکهاي‬
‫زندگي را داشته باشد‪.‬‬
‫مقدمه‬

‫تمدن عبارت از ترقی و پیشرفت علمی در جوامع است‪ .‬تمدن مرحلة مهم و ضررویای دگرگونی انسان و تالش‬
‫او برای بهدستآوردن پیشرفت بیشتر است‪ .‬آثار تمدنها در بخشهای گوناگون زمین آشکار است که دارای‬
‫اثرگزاری واضح و قابل لمس در گذر روزگاران بوده است‪ .‬به عنوان نمونه تمدن فرعونی برای ما آثار بزرگ به‬
‫میراث گذاشته است‪ .‬همچنان تمدن رومی و تمدن اسالمی و تمدن اغریقی‪ .‬هدف از این نوشته این است که‬
‫مفهومشناسی واژهای و دانشواژهای شده و به صورت مختصر نشان داده شود که چگونه پیدایش‬ ‫تمدن ‪/‬‬
‫و دگرگونی یافته است‪.‬‬

‫مفهومشناسی واژهای تمدن‬

‫برگرفته از فعل «حضر؛ روستا نشین شد» است‪ .‬واژة « الحضارة؛ روستا نشینی‪/‬‬ ‫در زبان عربی واژة‬
‫شهرنشینی » ضد « البداوة؛ بادیهنشینی‪ ،‬بیاباننشینی» است‪ .‬واژة « البداوة؛ بدویت‪/‬بادیه نشینی‪/‬بیابان نشینی»‬
‫به معنای زندگی قبیلهای است‪ .‬در زندگی قبیلهای مردم از یک منطقه به منطقهای دیگر کوچ میکنند‪ .‬برعکس‬
‫حیات در شهر ‪ /‬المدن یا روستا‪/‬الحضر‪ /‬محلة بزرگ که ساکنان آن به فعالیتهای گوناگون مانند حرفة زراعت‪،‬‬
‫صنعت و ‪ ...‬میپردازند و زندگی در حضر‪ /‬روستا به استقرار و سکونت دایمی متکی است‪ .‬هدف تمدن همین‬
‫است‪.‬‬

‫مفهومشناسی دانش واژه ای تمدن‬

‫واژة « الحضارة » در اصطالح به معنای مظاهر اجتماعی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬ادبی و علمی در جامعه است‪ .‬تمدنها همدیگر‬
‫شان را کامل میسازند‪ ،‬در تاریخ در مییابیم که هر تمدن‪ ،‬تمدن قبلی را تکمیل میکند و هر تمدن در‬
‫دگرگونی تمدنهای دیگر در جهان سهم خویش را به شکل کامل خود ادا میکند‪ .‬در تاریخ میبینیم که تمدن‪-‬‬
‫های قدیمی دارای تأثیر بزرگ بودند و قواعد تمدنسازی را بنیاد گذاشتند‪ ،‬مانند تمدن اغریقی که پس از آن‬
‫تمدن اسالمی آمد و تمدن را رشد داد و دگرگون ساخت‪ ،‬سپس اروپاییها آمدند‪ .‬اینها پس از آن آمدند که‬
‫تمدنسازی دگرگونی خاص خود را متقبل شده بود‪.‬‬

‫ممکن است که تمدن را این گونه تعریف کرد‪ :‬تمدن عبارت از مجموعة از تالشهایی است که بشر از بهر‬
‫اکتشاف‪ ،‬اختراع و شناخت طبیعت و وابستههای آن به کاربرده است و هدف آن تداوم و بقای زندگی‪ ،‬رسیدن به‬
‫زندگی بهتر و برتر بوده است‪ .‬تمدن شامل تمامی فعالیتهای انسانی است‪ ،‬برابر است که عقلی‪ ،‬دینی‪ ،‬سیاسی‪،‬‬
‫روحی و دنیایی بوده باشد‪.‬‬

‫مفهوم تمدن‬

‫مفهوم تمدن‪ /‬الحضارة دارای تعاریف فراوان است‪ .‬پرشماری این تعریفات به منظور فرهنگی و فکری کسانی بر‬
‫میگردد که برای تمدن تعریفها ارائه کردهاند‪ .‬همچنان علت آن به زیستجهان و تکوین علمی مؤرخ تمدن بر‬
‫میگردد‪ .‬برخی در زیستجهان معرفتی روانشناسی‪ ،‬برخی در مردمشناسی و برخی در جامعهشناسی بزرگ‬
‫شدهاند‪ .‬به این معنا که هر کدام از این مؤرخان تمدن به منظور معرفتشناختی و زیستجهان فرهنگی خود در‬
‫تعریف تمدن تأکید داشتهاند‪ .‬از این جاست که تعریفات پرشمار و گوناگون از تمدن برخاسته است‪.‬‬

‫تعریفی دیگری را که از تمدن میتوان ارائه کرد‪ :‬تمدن عبارت از دستاوردهای قابل لمس است که در تمامی‬
‫گسترههای زندگی تأثیرگزار بودهاند‪ ،‬برابر است که در سیاست بوده باشد‪ ،‬یا در اجتماع یا در دین‪.‬‬

‫تمدن برخاسته از کنشگری ملتها با محیطی که آنها را احاطه کرده میباشد‪ ،‬و از سبب این کنشگری تمدن‬
‫برخاسته است‪ ،‬آن چیزی که در زیباسازی و برترسازی موقعیتهای زندگی و دوام آن کمک کرده است‪ .‬تمدن‬
‫در جوامع بزرگ پیدایش یافته‪ ،‬جائی که شهروندانی داشتهاند که به زراعت یا صناعت اشتغال داشته اند‪.‬‬

‫ویژگیهای تمدن‬

‫تمدن فقط ویژة انسان است‪ ،‬نه دیگر موجودات‪ .‬از این روست که به رغم اختالفات تمدنها مشابهتهایی با هم‬
‫دارند‪ .‬تمدن در عقل و فکر انسان نهفته است و در وجدان او پیوسته وجود دارد‪ ،‬از این جهت است که گذشته با‬
‫حاضر ارتباط دارد و هر زمانی که تمدن تغییر کند ‪ ،‬این تغییر به شکل تدریجی است و نه به شکل دفعی‪.‬‬

‫انگیزههای ظهور تمدن‬

‫بدیهی است که انگیزهها و عواملی بوده است که در پیدایش تمدن نقش داشته‪ ،‬ممکن است که متفکران و‬
‫فیلسفوفان در این انگیزهها و عوامل متفق نباشند‪ .‬برخی از مهمترین این انگیزهها عبارتند از‪:‬‬

‫‪ .1‬زندگی دوستی‪ :‬زندگی دوستی یا حب بقاء و ماندگار ماندن‪ ،‬شعور غریزی است که انسان را وامیدارد‬
‫تا از بهر حفظ حیات خود به تعاون با اشخاص دیگر از بهر مواجهه با خطراتی مانند فاجعههای طبیعی یا‬
‫جنگها یا هر خطری که حیات او را تهدید کند‪ ،‬تعاونگری را آغاز کند‪.‬‬
‫‪ .2‬نیازمندی به غذا‪ :‬نیازمندی به غذا نیز یک شعوری است که از بهر دسترسی به تأمین غدا و طعام‪ ،‬او‬
‫را تعاونگر و همکار با دیگران میسازد‪.‬‬
‫‪ .3‬نیازمندی به آب‪ :‬نیازمندی به آب نیز یک شعور غریزی انسان است ‪ .‬انسان نمیتواند از آب بینیاز‬
‫باشد‪ ،‬این نیازمندی انسان را از بهر بهرهبرداری از آبهای چاهها و نهرها و تأمین و تهیة آب آشامیدنی‬
‫به خاطر تضمین استمرار حیات متعاون میسازد‪.‬‬
‫‪ .4‬پدری و مادری‪ :‬پدری و مادری یک غریزة طبیعی است که انسان را به شکل دائمی وا میدارد تا از بهر‬
‫تولد فرزندان در جستجوی شریک زندگی برآید‪ .‬در تربیت و مدیریت و حمایت آنان از هر خطر و حل‬
‫هر مشکلی که با آن مواجه شوند ‪ ،‬پدر و مادر احساس مسئولیت میکنند‪ .‬مسئولیتی کاملی که باعث‬
‫تأمین حیات فرزندان آنها شود‪.‬‬

‫شرایط پیدایش تمدن‬

‫مهمترین شرایطی که باعث پیدایش تمدن میشوند‪ ،‬عبارتند از‪:‬‬

‫‪ .1‬ثابتماندن در یک مکان‪ :‬استقرار یا ثبات جغرافیایی از مهمترین عوامل پیدایش تمدن است‪ .‬یکجا‬
‫ماندن عامل اساسی در رشد و دگرگونی تمدنها است و هدف از استقرار ‪ ،‬ثابت ماندن در یک مکان یا‬
‫جغرافیا است‪.‬‬
‫‪ .2‬تعاون‪ :‬زمانی که انسان در یک مکان‪ ،‬استقرار یافت ‪ ،‬او نمیتواند به تنهایی زندگی کند‪ ،‬بلکه ناگزیر با‬
‫همزیستهای خود باید تعاون کند تا مطمئن شود که به غذا دسترسی دارد و در برابر هر خطری که‬
‫مواجه میشوند ‪ ،‬باید تعاون کنند‪ ،‬بدینگونه است که یک جامعة کامل تعاونگر و همکار پیدا میشود‪.‬‬
‫‪ .3‬نوشتن‪ :‬کتاب یا نوشتن یکی از مهمترین شروط ظهور تمدن است‪ ،‬زیرا وسیلة بسیار مهم در پیونددهی‬
‫میان مردم و نسلها است‪ .‬انسان از طریق کتابت و نوشتن‪ ،‬کارها‪ ،‬تجربه ها‪ ،‬و اختراعات خود را ماندگار‬
‫میسازد‪ ،‬آنها را حفظ میکند و به نسلهای آینده انتقال میدهد‪ .‬همچنان نوشتن در انتقال گفتارها و‬
‫کردارها برای نسلهای بعدی سهم بزرگ دارد‪ .‬از این روست که نوشتن در حفظ اختراعاتی که انسان به‬
‫آن رسیده است‪ ،‬نقش مهم دارد‪.‬‬
‫‪ .4‬محیط زیست مناسب‪ :‬محیط زیست مکانی است که در آن تمدن ظهور میکند‪ ،‬چنانی که ممکن‬
‫نیست تمدن در سرزمینهای صحرایی که ساکنان اهلی و شهروند ندارد‪ ،‬پیدایش یابد‪.‬‬
‫‪ .5‬محیط اجتماعی‪ :‬محیط اجتماعی‪ ،‬عبارت از نظم اجتماعی است‪ .‬این نظم اجتماعی است که افراد را به‬
‫همدیگر پیوند میدهد و رابطة تعاون را در میان آنها استورا میسازد و به وسیلة آن حقوق و وجایب‬
‫خود را میشناسند‪.‬‬

‫سببهای فروپاشی تمدنها‬

‫برای انقراض‪ /‬کهنه شدن ‪/‬فروپاشی تمدنها اسباب پرشماری وجود دارد‪ ،‬برخی از مهمترین سببهایی که سبب‬
‫کهنه شدن و فروپاشی تمدنها میشوند‪ ،‬عبارتند از‪:‬‬

‫‪ .1‬عدم توافق و هماهنگی در داخل جامعه و پدیدار شدن دوپارچگی‪/‬انشقاق میان ملت محکوم (شهروندان)‬
‫و سلطة حاکم (شهریاران)‪.‬‬
‫‪ .2‬ظهور جماعتهای به دور از تمدن‪ .‬این جماعتها باعث زوال و فروپاشی تمدن میشوند‪.‬‬
‫‪ .3‬پدیدار شدن تأثیراتی که قویتر از تأثیرات این تمدن باشند (تجاوزات یک تمدن بر تمدن دیگر)‪.‬‬
‫‪ .4‬رسیدن تمدن به شکلبندی نهائی آن و تحقق تمامی امکانات در علوم و در زبانهای ملتها و دولت‪-‬‬
‫های عالم‪.‬‬

‫‪/https://www.mlzamty.com/definition-civilization-language-terminology‬‬

You might also like