You are on page 1of 8

‫مخارج حروف‪:‬‬

‫مخارج جمع مخرج است ومقصود از آن جای است که حرف تلفظ می شود ‪ .‬مخارج بنا به قول مشهور هفده اند ومواضع که حروف از آنها ادا می‬
‫شوند پنج اند ‪ :‬جوف ‪ ،‬حلق ‪ ،‬لسان ‪ ،‬شفتان ‪ ،‬خیشوم‪.‬‬
‫مخرج اول ‪ :‬فضای داخلی دهن است ازینجا واو وقت که ساکن باشد ماقبل آن ضمه داشته باشد مانند {المَغضُوبِ } ویاء وقت که ساکن باشد ماقبل‬
‫آن کسره داشته باشد مانند {نَستَعِینُ } والف وقت که سکون بی جنبش داشته باشد وحرف ماقبلش حرکت زبر داشته باشد بمانند {صِرَاطَ } اداء‬
‫می شوند‪ .‬سکون بی جنبش بدین سبب گفته شد که الف متحرک به حرکات سه گانه زبر ‪ ،‬زیر ‪ ،‬پیش وهمچنین الف که سکون باجنبش برآن‬
‫باشد در واقع همزه است اگرچه عوام الناس آنرا نیز الف می گویند مانند الف {اَلحَمدُ } ‪ .‬واو ویاء وقت که حرف ماقبلشان زبر داشته باشد‬
‫مانند {مِن خَوفٍ } وَالصَیفِ } حروف لین نام دارند‪.‬‬
‫مخرج دوم ‪ :‬اقصی حلق یعنی آخرین حصه گلو که بطرف سینه واقع است از این جا همزه وهاء ادا می شوند‪.‬‬
‫مخرج سوم ‪ :‬وسط حلق یعنی قسمت میان گلو از اینجا {عین ‪ ،‬حاء} ادا می شوند‪ ۸ .‬ص‪.۱۰‬‬
‫مخرج چهارم ‪ :‬ادنی حلق یعنی آن قسمت گلو که بادهان نزدیک است از اینجا{ غین ‪،‬خا} ادا می شوند‪ .‬واین شش حرف را حروف حلقی می‬
‫گویند ‪ ،‬شاعری می گوید ‪ :‬حرف حلقی شش بود ای باوفا – همزه ها وعین وحا وغین وخا‪.‬‬
‫مخرج پنجم ‪ :‬بن زبان قسمتی که بالهات متصل است وبالمقابل لهات واقع است وقتیکه باکام بچسپد از آنجا( قاف) ادا می شود ‪{ .‬لهات } عبارت‬
‫ازهمان گوشت برجسته است که دردهن حلق قرار داشته بنام زبانچه یاد می شود ووظیفه آن این است که غیر هواء ونفس هر چیزی دیگر مانند آب‬
‫وغذا را مانع می شود‪.‬‬
‫مخرج ششم ‪ :‬نزدیک مخرج( قاف) بجانب دهن کمی پائین تر از اینجا (کاف) اداء می شود‪.‬‬
‫مخرج هفتم ‪ :‬وسط زبان وقتیکه به مقابل خود با کام بچسپد از اینجا شین ‪،‬جیم ویاء متحرک ولین اداء می شوند ‪ .‬از اینجا به بعد مخارجیکه بیان می‬
‫شوند در آنها دندانها ذکر می شوند ‪ .‬بهمین جهت پیش از بیان مخارج معنی آنها را می نویسیم تا مشکلی پیش نیاید‪ .‬باید دانست که از میان ‪۳۲‬‬
‫دندان ‪ ۴‬دندان قسمت جلو را ثنایا می گویندآن دوکه بطرف باالواقع شده اند ثنایای علیاوآن دوکه بطرف پائین واقع شده اند ثنایای سفلی نام دارند‬
‫‪ .‬وچهار دندان که باثنایا متصل هستند رباعیات وقواطع می گویند سپس چهار دندان نیش دار که به رباعیات ملصق می باشند آنها را انیاب وکواسیر‬
‫می نامند وچهار دندان دیگر که در کنار انیاب هستند ضواحک نامدارند ودر پهلوی ضواحک دوازده دندان دیگر وجود دارند‪ .‬باین ترتیب که سه‬
‫آنهادر فک باال بطرف راست وسه دیگر آنها بطرف چپ وهمچنین سه عدد در فک پائین بطرف راست وسه دیگر بطرف چپ واقع می باشند که‬
‫همه آنها را طواحن می گویند ودر بغل طواحن درآخر دندان ها درهر جانب یک یک دندان دیگر موجود است که آنها را نواجذ می گویند‬
‫مجموعه آنها چهار می باشند‪ :‬این چهار دندان وقت جوانی شخص موجود نمی باشند بلکه وقتیکه سن افراد به حدود سی سالگی و یا زیاد تر شد به‬
‫وجود می آید و بعض مردم آنها را دندان های عقل هم می گویند ضواحک وطواحن ونواجذ را جمعا اضراس می گویند‪ .‬بمنظور سهولت‬
‫خوانندگان شخصی آنها را در اشعار ذیل منظم ساخته است ‪ 8 .‬ص‪۱۱٫‬‬
‫سی ودو زدندانهایاد دار – ثنایا چهار ورباعی چهار – چهار اند انیاب واضراس بیست – ضواحک ‪ ،‬طواحن ‪،‬نواجذ شمار‪.‬‬
‫مخرج هشتم ‪ :‬کناره زبان طوال به دندانهای اضراس علیا پیوست شود حر ف ضاد اداء می گردد از جانب چپ باشداین آسان تر است ویا از جانب‬
‫راست باشد هم جائز است میشود که ازهر دوطرف یک بار اداء شود اما مشکل است‪.‬‬
‫مخرج نهم ‪ :‬مخرج الم است وآن کناره زبان به معه حصه ای از حافه هر گاه بالثه بن ثنایای علیا ورباعی وناب وضاحک باالی کمی بطرف کام مائل‬
‫بوده بخورد چه از طرف راست وچه از طرف چپ ولی از طرف راست آسان است وازهردو طرف یکبار گی ادا کردن هم صحیح است‪.‬‬
‫مخرج دهم ‪ :‬مخرج(نون )می باشد وآن هم کناره زبان است وقتیکه به لثه ثنایا ورباعی وناب کمی مائل بطرف کام بخورد وضاحک را دراین مخرج‬
‫دخالت نیست‪.‬‬
‫مخرج یازدهم ‪ :‬مخرج( طاء‪،‬دال ‪،‬تاء) می باشد وآن سر زبان وبیخ ثنایای علیا است‪.‬‬
‫مخرج دوازد هم ‪ :‬مخرج راء است وآن قریب مخرج (نون) است ولی در اداءآن پشت زبان نیز دخالت دارد‪.‬‬
‫مخرج سیزد هم ‪ :‬مخرج( ظاء وذال وثاء) می باشد وآن سرزبان وسرثنایا ی سفلی بهمرای کمی اتصال ثنایای علیا است‪.‬‬
‫مخرج چهاردهم‪ :‬مخرج (صاد و زاء و سین) میباشد وآن سر زبان وکناره ثنایای سفلی بهمرای کمی اتصال ثنایای علیا است‪.‬‬
‫مخرج پانزد هم ‪ :‬هردولب میباشند واز این جاه حروف زیر اداء می شوند ( میم ‪,‬باء‪ ,‬فاء و واو) وقتیکه مده نباشد یعنی واو متحرک ولین باشد‪ .‬فرق‬
‫میان این چهار حرف این است که باء از قسمت تری لبها بیرون می آید وبهمین جهت آنرا بحری می نامند ومیم از قسمت خشکی لبها بیرون می آید‬
‫وبهمین جهت آن را بری می نامند وواو از اتصال نا تمام هردولب بیرون می آید وفاءازا تصال سرثنایای علیابه وسط لب سفلی اداء میشود‪ .‬این چهار‬
‫حرف را شفویه می گویند‪.‬‬
‫مخرج هفدهم ‪ :‬خیشوم یعنی آخری بینی است از این جاه غنه بیرون می آید‪.‬‬
‫باید دانست که طریقه دریافتن مخرج هر حرف این است که حرف را مشدد نموده و یا ساکن کرده پیش از آن همزه متحرک آورده شود هر کجاه‬
‫صدا پایان یابد همان جا مخرج آن حرف است ‪8‬ص‪۱۳٫‬‬

‫اقسام مخارج‬

‫حروف به دو قسم اصلی و فرعی تقسیم می شود‪ .‬پنج جایگاه اصلی برای تلفظ حروف وجود دارد که به آنها مخارج اصلی حروف گفته میشود‪.‬‬

‫هریک از مخارج اصلی هم جایگاه یا جایگاههایی دارد که محل تلفظ حرف یا حروفی است‪ .‬این جایگاهها مخارج فرعی هستند ‪.‬‬

‫مخارج حروف در زبان عربی عبارتاند از‪:‬‬

‫جَوف (فضای داخل حلق و دهان)‪ :‬از این مخرج حروف مَدّ یعنی سه صدای «آ»‪« ،‬او» و «ای» تلفظ میشود ‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫حَلق ‪:‬سه مخرج فرعی دارد که از آنها رویهم شش حرف تلفظ میشود‪ :‬همزه(ء) و «هاء» از انتهای حلق نزدیک سینه‪« ،‬عین» و «حاء» از‬ ‫‪‬‬
‫وسط حلق و «غین» و «خاء» از ابتدای حلق که نزدیک دهان است تلفظ میشود ‪.‬‬
‫لِسان (زبان)‪ :‬ده مخرج فرعی دارد که از آنها روی هم هجده حرف تلفظ میشود‪ .‬انتهای زبان یعنی بخش پشتی آن دو مخرج دارد که محل‬ ‫‪‬‬
‫تلفظ دو حرف «قاف» و «کاف» هستند‪ .‬سه حرف «جیم»‪« ،‬شین» و «یاء» از سه مخرج در وسط زبان تلفظ میشود‪ .‬مخرج حرف «ضاد»‪ ،‬کناره‬
‫زبان و مخرچ حرف «الم» انتهای کناره زبان نزدیک به سر زبان است‪ .‬پنج مخرج فرعی هم در سر زبان (قسمت جلویی زبان) وجود دارد که‬
‫از آنها روی هم یازده حرف «نون»‪« ،‬راء»‪« ،‬طاء»‪« ،‬دال»‪« ،‬تاء»‪« ،‬صاد»‪« ،‬سین»‪« ،‬زاء»‪« ،‬ظاء»‪« ،‬ثاء» و «ذال» تولید میشود ‪.‬‬
‫شَفَتان (دو لب)‪ :‬دو مخرج فرعی دارد که از آنها چهار حرف تلفظ میشود‪ .‬مخرج نخست‪ ،‬دو دندان جلویی باال به عالوه داخل لب پایین‬ ‫‪‬‬
‫است که از آن حرف «فاء» تلفظ میشود‪ .‬مخرج دوم محل قرارگرفتن لبها روی هم است که محل تلفظ سه حرف «باء»‪« ،‬میم» و «واو»‬
‫است ‪.‬‬
‫خَیشوم (بینی)‪ :‬یک مخرج فرعی دارد و آن انتهای بینی است‪ .‬حرف غُنّه یعنی صدایی مرکب از «میم» و «نون»‪ ،‬از اینجا تلفظ میشود ‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫شیوه شناخت‬

‫در برخی کتابهای تجویدی شیوههایی برای شناخت مخارج حروف معرفی شده است‪ .‬برطبق شیوهای‪ ،‬برای شناخت مخرج هر حرف‪ ،‬کافی است‬

‫آن را ساکن یا تشدید دهیم و تلفظ کنیم‪ .‬جایی که صدا قطع میشود‪ ،‬مخرج آن حرف است‪ .‬روش دیگر آن است که به ابتدای هر حرف (حروف‬

‫غیرمَدّ)‪ ،‬همزه متحرک (یعنی با یکی از صداهای «ـــَــ»‪« ،‬ـــِــ» و «ـــُــ»اضافه کنیم و خود آن حرف را ساکن دهیم‪ .‬سپس کلمه را تلفظ میکنیم‪.‬‬

‫آنجا که تلفظ پایان مییابد‪ ،‬مخرج آن حرف است‪ .‬برای مثال برای شناخت مخرج حرف «باء»‪ ،‬آن را به این صورت تلفظ میکنیم‪« :‬اَبْ‪».‬راه‬

‫شناخت مخارج حروف مدّ یا صداهای «آ»‪« ،‬او» و «ای» هم به همین شکل است؛ با این تفاوت که حرکت همزه پیش از آنها باید با آنها تناسب داشته‬

‫باشد؛ یعنی حرکت همزه پیش از «آ»‪ ،‬فتحه‪ ،‬حرکت همزه پیش از «او» ضمه و حرکت همزه پیش از «ای» کسره است ‪.‬‬

‫علمای ادبیات عرب‪ ،‬در زمینه مخارج حروف دیدگاههای مختلفی دارند‪ .‬برای مثال ابن طَحّان‪ ،‬بر این باور است که مخارج حروف «ط» و «د» و‬

‫«ت» روی زبان و بالفاصله بعد از مخرج «ل» است؛ اما سیبویه و ابنجِنّی‪ ،‬معتقدند که بعد از محل تلفظ «ل»‪ ،‬مخرج «ن» و «ر» قرار دارد‪ .‬عالوه بر این‬

‫دستهبندیهای مختلفی هم از مخارج حروف ارائه شده است‪ .‬برای مثال در برخی منابع جدید مخارج به دو دسته اصلی (پنج مخرج) و فرعی (‪۱۷‬‬

‫مخرج) تقسیم شدهاند اما در برخی منابع قدیمی از وجود سه محل اصلی و پانزده مخرج سخن به میان آمده است‪.‬‬

‫می توان مخارج هفده گانه ی تفصیلی حروف به پنج مخرج اصلی تقسیم می شود‪:‬‬
‫‪ .1‬چاکنا (یک مخرج)‬

‫‪ .2‬حلق (سه مخرج)‬

‫‪ .3‬زبان (ده مخرج)‬

‫‪ .4‬لب ها (دو مخرج)‬

‫‪ .5‬بینی (یک مخرج)‬

‫مخرج اول‪ :‬حفره ی دهان‬

‫حفره ی دهان همان فضای موجود میان حلق تا دهان می باشد‪.‬‬

‫مخرج حروف سه گانه ی مدی زیر می باشد‪:‬‬

‫الف ساکن ماقبل مفتوح (ـَا)‬ ‫‪-‬‬

‫واو ساکن ماقبل مضموم (ـُو)‬ ‫‪-‬‬

‫یاء ساکن ماقبل مکسور (ـِی)‬ ‫‪-‬‬

‫این حروف سه گانه در کلمه ی نُوحِیهَا در آیه ی‪﴿ :‬تِلْکَ مِنْ أَنبَاءِ الغَیبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ﴾ گردآمده اند‪.‬‬

‫این مخرج تقدیری است و نمی توان مکان دقیق تولید حروف را در آن معین ساخت‪ ،‬بلکه تولید آن ها در حفره صورت گرفته و با پایان یافتن صدا‬
‫در هوا پایان می پذیرد‪.‬‬

‫مخرج دوم‪ :‬حلق‬

‫حلق یا حلقوم سه مخرج برای تولید شش حرف را دارد‪:‬‬

‫‪ .1‬انتهای حلق‪ :‬ادامه ی حفره ی هوا در سینه که از دهان دورتر است‪ :‬همزه و هاء (ء ‪ -‬هـ) از آن تولید می شود‪ .‬البته مخرج همزه دورتر از‬
‫مخرج هاء واقع است‪.‬‬

‫‪ .2‬وسط حلق‪ :‬محل تولید حرف های عین و حاء (ع ‪ -‬ح)‪ ،‬که مخرج عین دورتر از حاء واقع است‪.‬‬
‫‪ .3‬ابتدای حلق‪ :‬نزدیک ترین بخش حلق به دهان بوده و محل تولید دو حرف غین و خاء (غ ‪ -‬خ) بوده و مخرج خاء از مخرج غین به دهان‬
‫نزدیک تر می باشد‪.‬‬

‫مخرج سوم‪ :‬زبان‬

‫زبان دارای ده مخرج برای هجده حرف می باشد‪ .‬از قبیل‪:‬‬

‫‪ .1‬عقب زبان (دورترین مکان و که به حلق می رسد) با قسمتی از کام دهان که مقابل آن است‪ :‬محل تولید حرف قاف (ق)‪.‬‬

‫‪ .2‬عقب زبان قبل از مخرج حرف قاف با اندکی از بخش روبرویی کام دهان‪ :‬محل تولید حرف کاف (ک) و مخرج حرف کاف‪ ،‬از محل تولید‬
‫قاف به دهان نزدیک تر می باشد‪.‬‬

‫‪ .3‬وسط زبان با بخش روبرویی لثه ی باالیی‪ :‬محل تولید سه حرف؛ جیم‪ ،‬شین و یاء غیر مدی‪( .‬ج – ش ‪ -‬ی)‪.‬‬

‫یاء غیر مدی همان یاء متحرک یا یاء ساکنی است که پیش از آن کسره نباشد‪.‬‬

‫ممکن است مخرج جیم با چسباندن آرام وسط زبان به لثه ی باالیی صورت گیرد اما برای یاء و شین باید فاصله وجود داشته باشد‪.‬‬

‫‪ .4‬یکی از دو کناره ی زبان با قسمتی از دندان های آسیا که موازی آن است‪ :‬محل تولید دقیق ترین حروف عربی از لحاظ تلفظ که همان حرف‬
‫ضاد (ض) است‪ .‬خروج ضاد از کناره ی چپ زبان آسان تر و رایج تر از کناره ی راست می باشد‪.‬‬

‫‪ .5‬یکی از دو کناره ی زبان (یا هردو) با قسمتی از لثه ی دندان های باالیی روبروی آن (لثه ی دندان های ضاحکه‪ ،‬نیش‪ ،‬پیش و پیشین)‪ :‬محل‬
‫تولید حرف الم (ل)‪.‬‬

‫بعضی باور دارند که تولید حرف الم از یکی از کناره ها است و از کناره ی چپ آسان تر است‪ .‬بعضی دیگر می گویند تولید آن از هر دو کناره‬
‫ممکن است‪.‬‬

‫لإلنسان أسنان ثنایا رباعیـه‬

‫انسان دندان های پیشین و چهارگانه دارد‬

‫وأنیاب کل کـالضواحک أربع‬

‫و نیش و ضواحک چهارگانه‬

‫طواحن ضعف الست أربعة أخر‬

‫دندان های آسیاب‪ ،‬چهار دندان دیگر‬

‫نواجـذ فاعلمها إذ العلم أرفع‬


‫و دندان عقل‪ ،‬بیاموز آن را اگر دانشش داری‬

‫‪ .6‬کناره ی زبان با بخشی از لثه ی دندان های باال‪ :‬محل تولید حرف نون (ن)‪.‬‬

‫‪ .7‬کناره ی زبان و بخشی از پشت آن و بخش مقابل آن از لثه ی دندان های باال‪ :‬مکان تولید حرف راء (ر)‪ ،‬و مخرج حرف راء به محل تولید‬
‫حرف نون نزدیک است جز آنکه به پشت زبان داخل می شود‪.‬‬

‫‪ .8‬کناره ی زبان با ریشه های دندان های پیش باالیی‪ :‬مکان تولید حرف طاء‪ ،‬دال و تاء (ط – د – ت)‪ ،‬و مخرج طاء از دورترین بوده و سپس زیر‬
‫آن دال و سپس تاء‪.‬‬

‫‪ .9‬کناره ی زبان و باالی دندان های پیش باال‪( :‬با باقی نهادن شکاف کوچکی بین سطح زبان و سقف دهان برای فرار هوا از آن میان)‪ :‬محل تولید‬
‫حرف سین‪ ،‬صاد و زا (س – ص – ز)‪.‬‬

‫کناره ی زبان و لبه های دندان های پیشین باالیی‪ :‬محل تولید ثاء‪ ،‬ذال و ظاء (ث – ذ ‪ -‬ظ)‪.‬‬ ‫‪.10‬‬

‫مخرج چهارم‪ :‬لب ها‬

‫دو مخرج تفصیلی برای چهار حرف وجود دارد‪:‬‬

‫‪ .1‬میان لب ها‪ :‬محل تولید‪:‬‬

‫باء و میم (ب ‪ -‬م) با برهم نهادن لب ها‪ ،‬باء از با فشار بیشتر لب ها تولید می شود‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫واو غیر مدی (و) با گشایش لب ها‪ .‬واو غیر مدی همان واو متحرک و واو لین است‪.‬‬ ‫‪-‬‬

‫‪ .2‬لب پایینی با لبه های دندان های پیشین باالیی‪ :‬محل تولید حرف فاء (ف)‪.‬‬

‫مخرج پنجم‪ :‬بینی‬

‫خیشوم دریچه ای است که باالی بینی را به حلق متصل می کند‪ .‬محل تولید غنه‪.‬‬

‫غنه صدایی ملیح است که همراه دو حرف میم (م) و نون (ن) می باشد‪ .‬نون دارای غنه ای بیش از میم است‪.‬‬

‫غنه پنج درجه دارد‪:‬‬

‫‪ .1‬آنکـــه مـــیم و نـــون مشـــدد باشـــند؛ ماننـــد (وأنّـــا) و(لمّـــا) و(آمَنَّـــا) در آیـــه ‪﴿ :‬وَأَنَّــــا لَـمَّــــا َســـمِعْنَا الْهُـــدَ آمَـنَّــــا بِـــهِ‬
‫فَمَن یُؤْمِن بِرَبِّهِ فَلَا یَخَافُ بَخْساً وَلَا رَهَقاً﴾ (جن ‪( )13‬مثال هفتم)‬

‫‪ .2‬نون ادغام شده و غنه دار باشد؛ مانند (فَمَن یُؤْمِن) در آیه ی سابق‪.‬‬

‫‪ .3‬میم و نون اخفا شده باشند؛ مانند (کُنتُمْ بِهِ) در آیه ی‪﴿ :‬هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُـنـتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ﴾ (صافات‪( .)21‬مثال هشتم)‬
‫‪ .4‬هردو ساکن و با اظهار باشند‪.‬‬

‫‪ .5‬هردو متحرک باشند‪.‬‬

‫غنه صفت ذاتی و الزم نون و میم است‪ ،‬جز آنکه از دو مرتبه ی دیگر ظاهر و آشکارتر می باشد‪ .‬اما در سه مرتبه ی نخست باید آن را با مد و‬
‫کشیدن به اندازه ی دو حرکت‪ ،‬همانطور که در بخش مدها بیان شده‪ ،‬کشید‪.‬‬

‫مسأله‪ :‬چرا خیشوم جزو مخارج حروف شمرده می شود‪ ،‬حال آنکه صدای تولید شده در آن صفت (غنه) است و نه یک حرف ؟‬

‫جواب‪ :‬برای آنکه غنه تنها صفتی از بین صفات حروف است که دارای مخرج مخصوص به خود و جدای از مخرج حرفی است که همراه آن‬
‫است‪ .‬حال آنکه بقیه ی صفات همراه حروف از همان مخرج صادر می شوند‪ .‬ولی در خیشوم تولید می گردد و نه زبان (مخرج حرف نون) و نه‬
‫لب ها (مخرج میم)‪.‬‬

‫بعضی علمای تجوید عقیده دارند که اگر غنه در میم و نون آشکار باشد (در حالت تشدید و ادغام با غنه)‪ ،‬مخرج آن دو حرف نیز به خیشوم‬
‫منتقل می شود‪ .‬به این ترتیب خیشوم مخرج غنه و حرف های میم و نون می شود‪.‬‬

‫متن الجزریه درباره ی مخارج حروف‬

‫ابن جزری فی متن کتابش می گوید‪:‬‬

‫عَلَى الَّذِی یَـخْتَارُهُ مَـنِ اخْتَبَرْ‬ ‫مَخَارِجُ الحُرُوفِ سَبْعَةَ عَشَرْ‬

‫برای آنکه برگزیند و کیست که چنان کند‬ ‫مخارج حروف هفت عدد هستند‬

‫حُـرُوفُ مَـدٍّ للْهَـوَاءِ تَـنْتَهِی‬ ‫لِفُ الجَـوْفِ وأُخْتَاهَا وَهِی‬

‫ثُـمَّ لـِوَسْطِـهِ فَعَیْنٌ حَــاءُ‬ ‫ثمَّ ألَقْصَـى الحَلْقِ هَمْزٌ هَاءُ‬

‫آنگاه برای وسط آن عین است و حاء‬ ‫سپس برای انتهای حلق همزه است و هاء‬

‫أَقْصَى اللِّسَانِ فَوْقُ ثُـمَّ الْکَافُ‬ ‫أدْنَاهُ غَیْنٌ خَاؤُهــا والْقَافُ‬

‫انتهای زبان در باالتر کاف است‬ ‫در ابتدای آن خاء و قاف‬

‫وَالضَّادُ مِنْ حَـافَتِـهِ إِذْ وَلِیـَا‬ ‫أسْفَلُ وَالْوَسْطُ فَجِیمُ الشِّینُ یَا‬

‫و ضاد از کناره آن اگر متمایل شود به‬ ‫پایین تر و در میانه جیم و شین و یا‬

‫وَالالَّمُ أَدْنَاهـا لِمُنْتَـهَــاهَـا‬ ‫الضْرَاسَ مِنْ أَیْسَرَ أَوْ یُمْنَاهَا‬


‫و الم جلوتر تا پایین تر‬ ‫دندان های آسیاب از چپ و راست‬

‫وَالرَّا یُدَانِیهِ لِـظَهْرٍ أَدْخــلُوا‬ ‫وَالنُّونُ مِنْ طَرْفِهِ تَحْتُ اجْعَلُوا‬

‫و راء بدان نزدیک است در پشت‬ ‫و نون از کناره اش در پایین‬

‫عُلْیَا الثَّنَایَا والـصَّفِیْرُ مُـسْتَکِنْ‬ ‫وَالطَّاءُ وَالدَّالُ وَتَا مِنْهُ وَمِـنْ‬

‫دندان های پیشین و صفیر جای گرفته است‬ ‫و طاء و دال و تا در آن و در‬

‫وَالظَّاءُ وَالـذَّالُ وَثَا لِلْعُـلْیَــا‬ ‫مِنْهُ وَمِنْ فَوْقِ الثَّنَایَا السُّفْلـى‬

‫و ظاء و ذال و ثاء در باال‬ ‫در آن جا و در باالی دندان های پیش پایین‬

‫فَالْفَا مَعَ اطْرافِ الثَّنَایَا المُشْرِفَهْ‬ ‫مِنْ طَرَفَیْ هِمَا وَمِنْ بَطْنِ الشَّفَهْ‬

‫و فا با کناره های دندان های پیشین مقابلش‬ ‫از دو طرف و داخل لب‬

‫وَغُنَّـةٌ مَخْرَجُـهَا الخَیْشُــومُ‬ ‫لِلشَّفَـتَیْنِ الْوَاوُ بَـاءٌ مِیْــمُ‬

‫و غنه مخرجش خیشوم است‬ ‫برای لب ها واو‪ ،‬باء و میم‬

You might also like