You are on page 1of 20

‫بسمه تعالی‬

‫پژوهش پایان ترم درس حقوق بین الملل عمومی‬

‫موضوع‪ :‬گزارش ارزیابانه از ‪ 5‬مقاله علمی‪-‬پژوهشی‬

‫استاد‪ :‬دکتر روح اهلل طالبی آرانی‬

‫دانشجو‪:‬مرضیه معافی‬

‫نیمسال دوم ‪1400-01‬‬


‫‪-1‬عنوان مقاله‪ :‬سازمان جهانی تجارت و حقوق بین الملل بشر‬

‫نویسندگان‪ :‬حسین شریفی طراز کوهی و سید صالح الدین فاطمی نژاد‬

‫موضوع احترام و حمایت از حقوق بشر در عرصه اقتصاد و تجارت جهانی از مباحث نسبتا جدید مطرح شده در‬
‫حقوق بین الملل است و با بوجود آمدن تحوالتی در در تجارت در عصر جهانی شدن در حوزه حقوق بشر نیز‬
‫تحوالتی رخ داده و عالوه بر دولت ها سازمان های بین المللی را نیز متعهد کرده است و با توجه به دگرگونی در‬
‫عرصه تجارت و دگرگونی ها در حوزه حقوق بشر امروزه یکی از مهم ترین مالک های تداوم سازمان جهانی‬
‫تجارت چگونگی نگرش آن به حقوق بشر است و یک تناقضی میان اسناد حقوق بشری که دولت ها امضا کرده‬
‫اند و موافقت نامه های سازمان جهانی تجارت که کشورهای عضو پذیرفته اند به وجود آمده است و به دلیل‬
‫سازوکار قدرت مند سازمان جهانی تجارت کشورها مجبور به اطاعت از الزامات تحمیلی این سازمان هستند و به‬
‫نظر می رسد که تصمیمات ناشی از سازوکار حل و فصل اختالف سازمان جهانی تجارت در تعارض با موازین‬
‫حقوق بین الملل بشر است‪.‬‬

‫در عمل میان نظام های حقوقی یک سلسله مراتبی به وجود آمده که برخی نظام ها سازوکارهای اجرایی قوی تر‬
‫با ضمانت اجرایی عملی تر دارند و برخی این گونه نیستند و در مقایسه میان سازمان جهانی تجارت و حقوق‬
‫بین الملل بشر واضح است که از لحاظ مکانیسم اجرایی و قضایی کارآمدتر سازمان جهانی تجارت برتری دارد‪،‬‬
‫حقوق بشر و سازمان جهانی تجارت از لحاظ چگونگی شکل گیری و ذات حقوقی با هم تفاوت دارند اما در‬
‫عین حال به وابسته اند و هم پوشانی دارند و برخی می گویند که هدف آن ها یکی است اما روش آن ها در‬
‫رسیدن به این هدف متفاوت است‪ ،‬دو رویکرد ایجابی و منفی در خصوص رابطه میان حقوق بین الملل بشر و‬
‫حقوق تجارت بین الملل وجود دارد که رویکرد ایجابی به تعامل حقوق بین الملل بشر و سازمان جهانی تجارت‬
‫می پردازد و حقوق تجارت ابزاری برای رعایت حقوق بشر تلقی می شود و رویکرد منفی به تعارض مین حقوق‬
‫بشر و سازمان جهانی تجارت می پردازد و تجارت به طور بالقوه برای تحقق اهداف حقوق بشری مضر تلقی می‬
‫شود‪.‬‬

‫ارتباط قانونی قواعد تجاری و حقوق بشر از اهمیت باالیی برخوردار است و برخی حقوق بشر به صورت قاعده‬
‫آمره درآمده اند و نسبت به سایر حقوق برتری یافته اند و در خصوص ماهیت تعهدات تجاری و تعهدات حقوق‬
‫بشری و سلسله مراتب هنجاری میان آن ها دو دیدگاه وجود دارد یکی یکسان پنداشتن تعهدات هر دو حوزه که‬
‫بیان می کند قوانین تجارت آزاد و حقوق بشر بر پایه ارزش های مشابهی بنا نهاده شده اند و دیگر برتری تعهدات‬
‫حقوق بشر بر تعهدات تجاری است که بیان می کند حقوق سازمان جهانی تجارت ابزاری برای رسیدن به حقوق‬
‫بشر که به خودی خود هدف است‪ ،‬هستند‪.‬‬

‫در هیچ جای اسنا سازمان جهانی تجارت نه از مقررات حقوق بین الملل بشر صحبت شده است و نه از‬
‫استانداردهای حقوق بین الملل عمومی در زمینه حقوق بشر اما از آنجایی که مقررات سازمان جهانی تجارت‬
‫مغایر با استانداردهای حقوق بین الملل عمومی در زمینه حقوق بشر نیست بنابراین می توان نتیجه گرفت که‬
‫سازمان جهانی تجارت به طور ضمنی ملتزم به این مقررات است اما از آنجایی که نظام سازمان جهانی تجارت از‬
‫قدرت مندترین سازوکار اجرایی در حقوق بین الملل برخوردار است اما سیستم حقوق بشر مبتنی بر اعمال فشار‬
‫عمومی و سیاست شرمنده سازی دولت ها جهت اجبار آن ها به پیروی از موازین حقوق بشری است و در عمل‬
‫مکانیسم های اجرایی و نظارتی حقوق بین الملل بشر ناکارآمدتر و ضعیف تر از حقوق سازمان جهانی تجارت‬
‫هستند‪.‬‬

‫طرح مسئله‪:‬‬

‫یکی از مهم ترین مسائل مطرح در دنیای امروز موضوع رعایت حقوق بشر در عرصه اقتصادی و تجاری است‬
‫و از آن جایی که سازمان جهانی تجارت مهم ترین سازمان بین المللی اقتصادی است و کشورهای زیادی عضو‬
‫آن هستند بررسی اینکه این سازمان در اسناد و اصول خود تا چه میزان حقوق بشر را رعایت می کند مسئله حائز‬
‫اهمیتی است که این مقاله در صدد بررسی آن است و از آنجایی که سازوکار های اجرایی و نظارتی سازمان جهانی‬
‫تجارت قوی تر و موثرتر از سازوکارهای اجرایی و نظارتی حقوق بشر است ممکن است که توجه کمتری به‬
‫موازین حقوق بشر در مقایسه با حقوق تجارت شود یا در مواردی حقوق بشر نقض شود و به نظر می رسد که‬
‫ماهیت تصمیمات و آراء ناشی از سازوکار حل و فصل اختالف سازمان جهانی تجارت آن چنان در تعارض با‬
‫موازین حقوق بین الملل بشر است که خال مقررات حاکم بر سازمان جهانی تجارت در ارتباط با ارزش های‬
‫بنیادین حقوق بشری را آشکار می سازد و بررسی رابطه سازمان جهانی تجارت با موازین حقوق بشر موضوع و‬
‫محور این مطالعه است‪.‬‬
‫سوال‪:‬‬

‫سوال اصلی که در این مقاله مطرح گردیده است این است که آیا سازمان جهانی تجارت متعهد به رعایت موازین‬
‫بین المللی حقوق بشر است؟‬

‫نسبت میان دو حوزه حقوق بین الملل بشر و حقوق سازمان جهانی تجارت چگونه است؟‬

‫استدالل‪:‬‬

‫برای پاسخ به سوال اصلی مطرح شده در این مقاله می توان چندین استدالل را از دل مطالب بیان شده در مقاله‬
‫بیرون کشید‪:‬‬

‫اگر از لحاظ هنجاری در نظر گرفته شود حقوق بین الملل بشر برتری مشهودی بر حقوق تجارت دارد اما از این‬
‫نظر که آیا این قواعد برتر در سازمان جهانی تجارت رعایت می شوند یا خیر این گونه بیان شده است که با توجه‬
‫به سازوکار اجرایی و قضایی کارآمدتر در سازمان جهانی تجارت و اجبار کشورها به رعایت موازین این سازمان‬
‫به نظر می رسد که قوانین حقوق بشر آنچنان رعایت نمی شوند و فرهنگ حاکم بر حقوق تجارت نشان می دهد‬
‫که به دشواری می توان قواعدی نظیر قواعد آمره را بر آن تحمیل نمود‪.‬‬

‫نویسنده بیان می کند که تجارت برای حقوق بشر مضر تلقی می شود و واگرایی مفهومی میان حقوق بشر و‬
‫قوانین تجاری از بعد تفاوت ذاتی آن هاست چرا که حقوق بشر حقوق فردی و مربوط به اشخاص است و علیرغم‬
‫آثار منفی سازمان جهانی تجارت بر حقوق بشر‪ ،‬این دو حوزه مستقل اند و سازمان جهانی تجارت جای مناسبی‬
‫برای حل مسائل حقوق بشری نیست چون نیازمند اجماع اعضاء است و لزوما با تخلفات عضو ناقض حقوق بشر‬
‫بایستی با تنبیهات تجاری مبارزه کرد که این امر در تضاد با اهداف سازمان جهانی تجارت است و از طرفی پس‬
‫از تشکیل سازمان جهانی تجارت و انعقاد موافقتنامه تریپس مسئله حمایت از مالکیت فکری به خصوص موضوع‬
‫قائل شدن حق ثبت اختراع برای داروها‪ ،‬موجب شکل گیری انتقاداتی تحت عنوان دشمنی موافقتنامه جنبه های‬
‫تجاری حقوق مالکیت فکری با حقوق بشر گردیده است از نظر طرفداران این رویکرد حقوق مالکیت فکری و‬
‫حقوق بشر به لحاظ اصول و اهداف با هم در تعارض اند‪.‬‬

‫بر اساس گزارش اکوسوک در خصوص بررسی آثار تجارت آزاد بین المللی بر حقوق بشر‪ ،‬دولت های عضو‬
‫سازمان جهانی تجارت به منظور انجام تعهدات ناشی از عضویت در سازمان جهانی تجارت‪ ،‬تعهدات حقوق‬
‫بشری خود را نادیده می گیرند و در بسیاری از کشورهای در حال توسعه حقوق کارگران زن و حقوق کودکان‬
‫نقض می شود‪ ،‬زیرا استانداردهای بین المللی مقرر در مقاوله نامه های سازمان بین المللی کار و دیگر اسناد حقوق‬
‫بشری رعایت نمی شود‪ ،‬این دسته از کشورهای در حال توسعه‪ ،‬استانداردهای بنیادین و محوری کار مصوب‬
‫سازمان بین المللی کار و مقرر در دیگر معاهدات حقوق بشری از قبیل شرایط کاری‪ ،‬حداقل دستمزد‪ ،‬حق تشکیل‬
‫اتحادیه و حق درامد برابر و منع کار کودک‪ ،‬برابری جنسیتی را تضعیف می کنند تا مزیت رقابتی محصوالتشان‬
‫را در بازار جهانی به دست آورند‪.‬‬

‫نتیجه گیری‪:‬‬

‫به طور کلی می توان نتیجه گرفت که با توجه به ماهیت سازمان جهانی تجارت که هدفش آزادسازی تجاری و‬
‫تسهیل تجارت میان اعضا است که این کار را از طریق سازوکارهای اجرایی و نظارتی سخت گیرانه ای انجام می‬
‫دهد اصول حقوق بشری در این سازمان چندان رعایت نمی شود چرا که اعضا مجبور به رعایت موازین سازمان‬
‫جهانی تجارت هستند که در برخی موارد موازین حقوق بشری را نادیده می گیرد و یا اینکه در مقایسه با موازین‬
‫حقوق بشر اصول تجاری از اولویت برخوردار است و از آنجایی که در موافقت نامه های این سازمان قیود حقوق‬
‫بشری وارد نشده است‪ ،‬این امر رعایت و توجه به حقوق بشر در سازمان جهانی تجارت را دشوار می سازد‪،‬‬
‫سازمان جهانی تجارت به منظور اجرای حقوق بشر در فعالیت هایش و اعمال آن نیازمند اطالعات و کمک نهادی‬
‫های حقوق بشری مرتبط با سازمان ملل متحد است و اینکه سازمان جهانی تجارت با توجه به ماهیتش جای‬
‫مناسبی برای رفع کاستی های حقوق بشری نیست و بهتر است که ارگان های تخصصی مرتبط با حقوق بشر به‬
‫این امر بپردازند و همکاری سازمان جهانی تجارت با سایر سازمان های بین المللی به منظور اعمال حقوق بشر‬
‫الزامی می باشد و برای اینکه نهادهای حقوق بشری بتوانند نظارت داشته باشند بایستی در مذاکرات سازمان‬
‫جهانی تجارت مشارکت داشته باشند و همچنین تالش کنند که قیود حقوق بشر در موافقت نامه های سازمان‬
‫جهانی تجارت وارد شود و یا ماده ای حقوق بشری به موافقت نامه ها اضاف گردد‪.‬‬
‫ارزیابی دانشجو از مقاله‪:‬‬

‫در این مقاله تالش شده بود که ارتباط میان حقوق بشر و سازمان جهانی تجارت و اینکه چه میزان این سازمان‬
‫به موازین حقوق بشری متعهد است نشان داده شود هرچند که این موضوع تا حدودی جدید و نو است و از این‬
‫لحاظ می توان گفت که این مقاله جنبه نوآورانه دارد اما به نظر می رسد که به خوبی نتوانسته است هدفی که در‬
‫پی آن بوده است را بدست آورد چرا که در بیشتر مقاله یک سری اصول تئوریک بیان شده بود و سعی شده بود‬
‫با توجه به آن ها فرضیه خود را اثبات کند اما هرچه جلوتر می رفت نتیجه قابل قبولی به دست نمی آمد چرا که‬
‫مستندات آن برای اثبات فرضیه اش اندک بود و موضوع را مبهم کرده بود و هیچ شاخص و آماری ذکر نشده بود‬
‫که بتوان با توجه به آن نتیجه گرفت که به طور حتم سازمان جهانی تجارت موازین حقوق بشری را در بسیاری‬
‫از مواقع نادیده گرفته و نسبت به آن ها بی توجه بوده است به هرحال نویسنده بهتر می توانست این مطلب را با‬
‫استفاده از آمار و مستندات و شاهد مثال آوردن نمونه های عینی تبیین کنند و کار علمی بهتری را داشته باشند‪.‬‬
‫‪ -2‬عنوان مقاله‪ :‬دفاع مشروع در اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی‬

‫نوسندگان‪ :‬حسن حاجی تبار فیروزجائی و نسیم چیتگر و فائزه عیوضی‬

‫قانون گذاران در برخی موارد به دلیل اوضاع خاصی که در زمان انجام ارتکاب عملی که در زمان عادی آن جرم‬
‫محسوب می شود آن را جرم نشناخته و مجازاتی برای آن تعیین نمی کنند که دفاع از خود در مقابل عمل متجاوزانه‬
‫ای درمورد آن فرد انجام شده است از این موارد است که دفاع مشروع نامیده می شود و ماده ‪ 31‬اساسنامه دادگاه‬
‫کیفری بین المللی مجوز دفاع مشروع را داده است و تا قبل از تشکیل دادگاه بین المللی کیفری دائمی در هیچ‬
‫یک از اساسنامه های دادگاه های کیفری قبلی ذکری از دفاع مشروع نشده است و اصطالح دفاع مشروع را این‬
‫گونه می توان تعریف کرد اجرای حق مبنی بر دفع یک تجاوز غیرقانونی در حال انجام یا قریب الوقوع نسبت به‬
‫جان‪ ،‬عرض‪ ،‬ناموس‪ ،‬آزادی و مال خود یا دیگری با توجه به شرایط مندرج در قانون و به موجب حقوق بین‬
‫الملل دولت ها تنها در صورت دفاع مشروع می توانند به زور متوسل شوند که در ماده ‪ 51‬منشور ملل متحد به‬
‫رسمیت شناخته شده است و در حقوق بین الملل کیفری نیز در اساسنامه های محاکم کیفری بین المللی مانند‬
‫اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی دائمی رم و حتی در آرای صادره از محاکم کیفری بین المللی مانند دادگاه‬
‫نظامی بین المللی نورنبرگ‪ ،‬دفاع مشروع به طور صریح یا ضمنی نیز مورد قبول قرار گرفته است‪.‬‬

‫چندین نظریه در خصوص مبانی فلسفی دفاع مشروع آورده شده است‪ -1 :‬نظریه طبیعی بودن حق دفاع‪ :‬در ادوار‬
‫مختلف تاریخی این امر پذیرفته شده است که بشر و حتی هر جانداری تا حد امکان در مقابل عملی که نامشروع‬
‫و ناعادالنه است‪ ،‬سر تسلیم فرود نیاورده و دفاع در برابر چنین عملی را جزء حقوق طبیعی خود به شمار آورده‬
‫است‪ -2 ،‬نظریه اجبار معنوی‪ :‬در حقوق قدیم فرانسه وقتی کسی در هنگام دفاع مشروع مرتکب قتل می شد‬
‫مجرم شناخته می شد اما مجازات نمی شد چرا که می گفتند حمله باعث سلب اراده او شده و مجبور به ارتکاب‬
‫جرم شده است‪ -3 ،‬نظریه تعارض دو حق‪ :‬یعنی اینکه حق کم اهمیت فدای حق پراهمیت شود و در دفاع مشروع‬
‫چون کسی به حق دیگری تجاوز می کند ارزش حقوق او تنزل پیدا می کند و بجای آن باید حقوق شخص مورد‬
‫حمله قرار گرفته برقرار بماند ‪ -4‬نظریه اجرای حق و تکلیف‪ :‬یعنی تهاجم نفی حق است‪ ،‬دفاع نفی این نفی‪،‬‬
‫پس اجرای حق است ‪ -5‬نظریه نفع اجتماعی‪ :‬یعنی مبانی فلسفی دفاع مشروع رعایت منافع و حقوق اجتماعی‬
‫است و جامعه بخاطر رعایت این حق به افراد اجازه دفاع از حقوق خود را می دهد و اگر در این حین مرتکب‬
‫عمل مجرمانه شوند از مجازات معاف هستند‪.‬‬
‫برای اینکه اعمال مجرمانه در ضمن دفاع مشروع از تعقیب و مجازات مصون بماند باید باید این دفاع در مقابل‬
‫تجاوزهایی باشد که نوع و ماهیت آن از قبل مشخص شده است و هرگونه تجاوزی موجب تحقق دفاع مشروع‬
‫نمی شود و شرایط خاصی باید حاکم باشد از جمله اینکه تجاوزی در حال انجام یا قریب الوقوع باشد و دیگر‬
‫اینکه تجاوز غیرقانونی باشد و دفاع هم شرایطی دارد از جمله اینکه دفاع ضرورت داشته باشد و اینکه دفاع با‬
‫تجاوز تناسب و تعادل داشته باشد و اینکه اگر شخص ثالثی بخواهد دخالت کند شخص مورد تجاوز عالوه بر‬
‫ناتوانی جسمی باید نیاز به کمک هم داشته باشد‪.‬‬

‫طرح مسئله‪:‬‬

‫یکی از مسائل مورد ابهام در حقوق بین الملل عمومی موضوع دفاع مشروع دولت ها بوده است و با اینکه این‬
‫مورد هنوز در تعریف آن از ابهام برخوردار است اما در نیمه دوم قرن بیست تالش شد که مبانی آن مشخص شود‬
‫مانند گنجاندن یک ماده در این خصوص در منشور سازمان ملل متحد و بعدها در اساسنامه دادگاه کیفری بین‬
‫المللی هرچند که به دلیل تعریف کلی و مبهم تجاوز و دفاع مشروع هنوز دارای ابهام زیادی است‪ ،‬در این پژوهش‬
‫تالش شده است که که مبانی دفاع مشروع به ویژه مبانی فلسفی آن در اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی و شمول‬
‫تجاوز بررسی و تبیین شود و بهرین نظریه در این خصوص برگزیده شود‪.‬‬

‫سوال‪:‬‬

‫سوال اصلی‪ :‬مبانی فلسفی دفاع مشروع در اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی مصوب ‪ 1998‬چیست؟‬

‫آیا موضوع تجاوز در دفاع مشروع عالوه بر تجاوز به نفس‪ ،‬شامل بقیه موارد نیز می شود؟‬

‫استدالل‪:‬‬

‫با توجه به مطالب آورده شده در این مقاله چندین استدالل از سوی نویسندگان بیان شده است‪:‬‬

‫مبانی دفاع مشروع بر دو مورد است یکی سابقه تاریخی دفاع مشروع که در این جا باید به دفاع مشروع در حقوق‬
‫بین الملل و دفاع مشروع در حقوق بین الملل کیفری اشاره کرد‪ ،‬تنها زمانی که به دولت ها اجازه توسل به زور‬
‫داده شده است در زمان دفاع مشروع است که در میثاق جامعه ملل و پیمان بریان کلوگ و منشور ملل متحد هم‬
‫به آن اشاره شده است و طبق ماده ‪ 51‬منشور ملل متحد یک دولت تنها زمانی می تواند به طور فردی به دفاع از‬
‫خود بپردازد که حمله ای مسلحانه علیه آن آغاز شده باشد و دفاع از خود پیش از حمله مسلحانه را مجاز نمی‬
‫شمارد و در حقوق بین الملل کیفری نیز در اساسنامه های محاکم کیفری بین المللی مانند اساسنامه دادگاه کیفری‬
‫بین المللی دائمی رم و حتی در آرای صادره از محاکم کیفری بین المللی مانند دادگاه نظامی بین المللی نورنبرگ‪،‬‬
‫دفاع مشروع به طور صریح یا ضمنی نیز مورد قبول قرار گرفته است‪ ،‬ر دادگاه نظامی نورنبرگ اتهام متهمان بیشتر‬
‫بر مقررات معاهده بریان کلوگ متکی بود به همین دلیل‪ ،‬تنها دفاعی که در واقع می توانست در اتهامات ارائه‬
‫شود‪ ،‬اثبات بی گناهی بر اساس استفاده از حق دفاع مشروع بود همچنین در جایی دیگر در مورد دادگاه بین‬
‫المللی نورنبرگ آمده است که متهمان ادعا می کردند کشور آلمان بر اساس این پیش بینی که بیگانگان نروژی‬
‫قصد تصاحب سرزمین آلمان را دارند به آنها حمله کرده و در نهایت بیان داشته اند که اقدامات انجام شده آنان‬
‫بر اساس حق دفاع مشروع بوده است ‪ ،‬دادگاه یوگسالوی سابق نیز در پرونده آکوردیک ‪2‬ضمن تعریف از مفهوم‬
‫دفاع مشروع مقرر می دارد که اگرچه اساسنامه دادگاه یوگسالوی سابق دفاع مشروع را به عنوان یکی از علل‬
‫معافیت از مسئولیت کیفری مقرر نکرده است اما با این وجود دفاعیات به عنوان بخشی از اصول عمومی حقوق‬
‫جزا به حساب می آیند که برای محاکم بین المللی الزام آور هستند و در اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی نیز‪،‬‬
‫دفاع مشروع به عنوان یکی از علل معافیت از مسئولیت کیفری در قسمت (‪ )۲‬بند (‪ )۱‬ماده ‪ ۳۱‬به صراحت مورد‬
‫قبول و پیش بینی قرار گرفته است‪ ،‬مبانی فلسفی دفاع مشروع شامل چندین نظریه می شود از جمله نظریه طبیعی‬
‫بودن حق دفاع و نظریه اجبار معنوی و نظریه تعارض دو حق و نظریه اجرای حق و تکلیف و نظریه نفع اجتماعی‬
‫که نویسندگان بیان می کنند که از میان این ها مبنای مشروعیت وضع دفاع مشروع از سوی قانون گذار همان‬
‫نظریه اجرای حق است با این استدالل که اگر مشروع و مجاز تلقی کردن دفاع در مقابل تهاجم نامشروع با توجه‬
‫به شرایط مقرر در قانون‪ ،‬باعث میشود که جان‪ ،‬ناموس‪ ،‬مال افراد در مقابل حمالت غیرقانونی مصون بماند و‬
‫اینکه افراد متجاوز بخاطر مصونیتی که قانون گذار برای دفاع مشروع پیش بینی کرده در حمله و تجاوز به دیگران‬
‫تأمل و تردید بیشتر نمایند از زمره آثار و نتایج مثبت دفاع مشروع است نه جزء فلسفه توجیهی دفاع مشروع‬
‫بنابراین اگر کسی در در مقابل تجاوز غیرقانونی دفاع می نماید در این حین مرتکب جرمی شود حقی را اعمال‬
‫می کند که استیفای آن بر عهده جامعه و حکومت است اما چون توسل به قوای دولتی و نظامی میسر نیست افراد‬
‫خود می توانند به این مهم اقدام نمایند و در این صورت شخص مدافع حق خود را اعمال کرده است که در‬
‫شرایط عادی بر عهده دولت بوده است‪.‬‬

‫ماده ‪ )۲( )۱( ۳۱‬اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی ‪ ۱۹۹۸‬مقرر می دارد‪« :‬در مقام دفاع از خود یا شخص دیگر‬
‫یا در جرائم جنگی‪ ،‬دفاع از مالی که برای ادامه حیات او یا دیگری یا یک مأموریت نظامی ضروری است‪ .‬بنابراین‪،‬‬
‫نکته مبهم در این ماده از اساسنامه مذکور کلمه «خود» است و این پرسش مطرح می شود که آیا کلمه «خود»‬
‫منحصرأ شامل تجاوز به نفس تن و روان می شود یا شامل بقیه موارد (تعرض به عرض‪ ،‬ناموس و آزادی تن) نیز‬
‫می شود؟ در پاسخ می توان گفت که با توجه به اطالق کلمه «خود» و تفسیر منطقی از این عبارت و با کمی‬
‫تسامح‪ ،‬موضوع تجاوز مانند حقوق جزای داخلی شامل تمام موارد ذکر شده در باال می شود‪.‬‬

‫در صورتی که امکان فرار در زمان حمله و تجاوز وجود داشته باشد‪ ،‬توسل به دفاع‪ ،‬مشروع نخواهد بود و به‬
‫اصل ضرورت داشتن دفاع خدشه وارد خواهد شد و هرگونه ادعای غیر از این با موازین و اصول حقوق جزا‪،‬‬
‫اصول حقوق بین الملل منشور ملل متحد و موازین منطقی و عقلی بنا به دالیلی از جمله اینکه دفاع مشروع حقی‬
‫استثنائی است و اصل این است که اجرای مجازات و جلوگیری از تجاوز بر عهده قوای دولتی است و اینکه‬
‫سکوت قانون گذار دلیل بر جواز آن نیست‪ ،‬مغایرت خواهد داشت‪.‬‬

‫نتیجه گیری‪:‬‬

‫دفاع مشروع به عنوان یکی از علل معافیت از مسئولیت کیفری در اساسنامه های محاکم کیفری بین المللی به ویژه‬
‫در اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی مصوب ‪ ۱۹۹۸‬یا در آرا و رویه های محاکم کیفری بین المللی به حساب‬
‫می آید و با توجه به اطالق کلمه «خود» در ماده ‪ ۳۱‬اساسنامه مذکور و تفسیر منطقی از این عبارت و با کمی‬
‫تسامح‪ ،‬موضوع تجاوز در دفاع مشروع‪ ،‬عالوه بر نفس و مال شامل موارد دیگر؛ یعنی تجاوز به عرض‪ ،‬ناموس و‬
‫آزادی تن نیز می شود ‪ ،‬به طور کلی دفاع مشروع نسبت به قبل پیشرفت هایی داشته است و این توجه به حق‬
‫دفاع مشروع در اساسنامه سازمان های بین المللی باعث می شود که احتمال تجاوز کمتر شود و این یک نتیجه‬
‫مثبت است هرچند که هنوز به دلیل کلی بودن این اصل و مشخص نشدن جزئیات آن امکان تفسیر از این اصل‬
‫به نفع خود و استفاده از آن جهت حمله به سایر کشورها امکان پذیر است‪.‬‬

‫ارزیابی دانشجو‪:‬‬

‫نویسندگان این مقاله تالش کردند که به اصل دفاع مشروع در اساسنامه دادگاه کیفری بین المللی و مبانی فلسفی‬
‫آن بپردازند که یک روش توصیفی را در پیش گرفتند اما نیاز بود که بجای طرح استدالالت مبهم استدالالت قابل‬
‫قبول تر و روشن تری را ارائه دهند تا نتایج شفاف تری به دست آید و یک سری از مواردی که بیان کردند تکرار‬
‫بود‪.‬‬
‫‪ -3‬عنوان مقاله‪ :‬ظهور طرحی نو «دکترین مسئولیت برای حمایت»‬

‫نویسندگان‪ :‬دکتر هیبت اهلل نژندی منش و مهران اسد زاده‬

‫دکترین «مسئولیت حمایت » به عنوان یک هنجارحقوق بین الملل و به عنوان راه حلی در پاسخ به کاستی های‬
‫نظام بین المللی در رویارویی با نقض فاحش حقوق بنیادین بشری‪ ،‬وارد ادبیات حقوقی شد‪ ،‬هدف اساسی این‬
‫دکترین مقابله با نقض حقوق اساسی انسان ها در قلمرو یک کشور است دکترین مسئولیت حمایت با هدف مقابله‬
‫با نقض حقوق بنیادین انسانها در قلمرو یک کشور و توسط دولت ها تعریف و تبیین و طبق آن در مواردی که‬
‫دولتی از انجام وظیفه درحفظ حقوق شهروندانش ناتوان و یا مایل به انجام آن نیست‪ ،‬جامعه بین المللی عهده دار‬
‫این مسئولیت می گردد‪ ،‬ایجاد دکترین تنش زدای مسئولیت برای حمایت در پی این مهم است تا برای حمایتی‬
‫سیستماتیک از حقوق بشر و اجرای قانونی‪ ،‬منطقی و هدفمند مداخله بشردوستانه طریقی ایجاد نماید‪ ،‬از نظر‬
‫سابقه شکل گیری مفهوم مسئولیت حمایت می توان گفت گزارش کوفی عنان دبیر کل پیشین سازمان ملل به‬
‫مجمع عمومی در خصوص کار این سازمان در سال ‪ ۲۰۰۰‬میالدی‪ ،‬سرآغاز این بحث بود در این گزارش‪ ،‬وی به‬
‫طرح این سؤال می پردازد که چنانچه مداخالت بشردوستانه‪ ،‬تعرضی غیرقابل قبول به حاکمیت باشد‪ ،‬چگونه می‬
‫بایستی به وضعیت های رواندا و سربرنیتسا که نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر که موهن تمامی بشریت‬
‫است‪ ،‬پاسخ دهیم؟ کمیسیون بین المللی مداخله و حاکمیت کشورها یک سال پس از تاسیس‪ ،‬نظرات خود را با‬
‫خلق اصطالح مسئولیت حمایت و جایگزینی آن بجای اصطالح مداخالت بشردوستانه منتشر کرد و سه مرحله‬
‫اجرایی پیشگیری‪ ،‬واکنش و بازسازی در انجام مسئولیت حمایت به درستی به مسئولیت پیشگیری اولویت و‬
‫اهمیت خاص می بخشند و تاکید می کنند که در انجام مسئولیت پیشگیری و واکنش اعمال دارای اثر کمتر قهری‬
‫و مداخله جویانه‪ ،‬پیش از اعمال دارای اثر بیشتر قهری و مداخله جویانه مورد لحاظ قرار گیرند و بعدا در گزارش‬
‫هیئت عالی رتبه در سال ‪ 2005‬مسئولیت حمایت مورد توجه قرار می گیرد و از ایده مسئولیت حمایت به عنوان‬
‫ابزاری برای تقویت نظام امنیت دسته جمعی مد نظر منشور‪ ،‬یاد می کند و در نشست نهایی سران در سال ‪2005‬‬
‫موضوع مسئولیت حمایت برای اولین بار در سازمان ملل به رسمیت شناخته شد و سران دولت ها با پذیرش‬
‫مسئولیت حمایت از غیرنظامیان در برابر چهارگانه نسل کشی‪ ،‬جرائم جنگی‪ ،‬پاکسازی قومی و جرائم علیه بشریت‬
‫به توافقی بسیار مهم و اساسی دست یافتند و شورای امنیت سازمان ملل هم با تصویب قطعنامه هایی درمورد‬
‫حمایت از غیرنظامیان در منازعات مسلحانه دکترین مسئولیت حمایت را مورد توجه قرار داد همچنین در گزارش‬
‫دبیرکل در سال ‪ 2009‬توجه ویژه ای به مسئولیت حمایت شده است و نه تنها آن را عاملی مخدوش کننده برای‬
‫حاکمیت نمی داند بلکه تاکید مجددی بر اصل حاکمیت کشورها می داند‪.‬‬

‫مراحل عملی اجرای دکترین مسئولیت برای حمایت اول مسئولیت پیشگیری است که گزینه اصلی و اولویت‬
‫نخست برای اعمال مسئولیت حمایت مد نظر است یعنی ایجاد ساختارهای هشدار دهنده زودهنگام برای وقوع‬
‫چهار جرم تحت پوشش مسئولیت حمایت‪ ،‬اشاره شده است دوم مسئولیت واکنش است که در دو مرحله اجرا‬
‫می شود اول اجرای اقداماتی که نظامی نباشند و دوم و مرحله دوم در صورت عدم کفایت اقدامات غیرنظامی‬
‫استفاده از نیروی نظامی است و سوم مسئولیت بازسازی که به معنی انجام اقداماتی جهت بازسازی کشور مورد‬
‫مداخله است‪.‬‬

‫طرح مسئله‪:‬‬

‫در نظام کالسیک بین المللی حاکمیت دولت ها مطلق و خلل ناپذیر بود اما امروزه با ظهور اصول و مفاهیم نویی‬
‫در جامعه بین المللی مانند مفاهیم حقوق بشری دیگر نمی توان حاکمیت دولت ها را کامال مطلق در نظر گرفت‬
‫و عنصر حاکمیت مفهوم کالسیک خود را از دست داده است و با توجه به اینکه میلیون ها انسان در سال های‬
‫اخیر مورد حمله و نسل کشی و ا ین ها قرار گفته اند و حکومت آن ها نتوانسته است از آن ها حمایت کند پس‬
‫باید جامعه بین المللی از حقوق این افراد دفاع نماید و از این جهت دکترین مسئولیت حمایت به عنوان یک‬
‫هنجار حقوق بین الملل و در واکنش به کاستی های جامعه بین المللی در خصوص حمایت از حقوق بنیادین‬
‫افراد بشر به وجود آمده است و در صورتی که دولتی ناتوان از حفظ حقوق شهروندانش باشد جامعه بین المللی‬
‫عهده دار این مسئولیت می گردد در این پژوهش دکترین مسئولیت حمایت بررسی و تبیین شده است‪.‬‬

‫سوال‪:‬‬

‫سیر تحول مسئولیت حمایت چیست و مراحل عملی اجرای دکترین مسئولیت حمایت کدام است؟‬
‫استدالل‪:‬‬

‫دکترین مسئولیت حمایت هنجار نوظهوری است که گزارش دبیرکل اسبق سازمان ملل کوفی عنان سرآغاز شکل‬
‫گیری آن شده است و در کمیسیون بین المللی مداخله و حاکمیت کشورها گزارشی در این خصوص آماده شده‬
‫است که اصطالح مسئولیت حمایت خلق و جایگزین اصطالح مداخالت بشردوستانه شد‪.‬‬

‫گزارش هیئت عالی رتبه سازمان ملل متحد در سال ‪ ، 2005‬نشست نهایی سران سازمان ملل متحد در سال‬
‫‪ ، 2005‬قطع نامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد و گزارش دبیرکل سازمان ملل متحد در سال ‪ 2009‬و‬
‫مالحظات مجمع عمومی سازمان ملل از جمله سیر تحول دکترین مسئولیت حمایت هستند‪.‬‬

‫دکترین مسئولیت حمایت سه مرحله عملی دارد اول مسئولیت پیشگیری است که اولویت نخست است و سنگ‬
‫بنای مسئولیت حمایت است و دوم مسئولیت واکنش است که دو مرحله غیرنظامی و نظامی دارد و سوم مسئولیت‬
‫بازسازی است که اقداماتی است که برای بازسازی کشور مورد مداخله صورت می گیرد‪.‬‬

‫بر اساس گزارش کمیسیون بین المللی مداخله و حاکمیت دولت ها»‪ ،‬استفاده از راه حل نظامی تنها به عنوان‬
‫آخرین راه حل تأکید دارند‪ ،‬هدف اولیه بایستی کمک به توقف درگیری ها از طریق میانجیگیری و سایر ابزارها‬
‫در جهت حفاظت از انسان ها و با بکارگیری اقداماتی از قبیل اعزام ناظران حقوق بشر‪ ،‬مأموران نظامی و گروههای‬
‫بشردوستانه باشد اما چنانچه اقدامات پیشگیرانه منجر به دفع تهدید نگردد‪ ،‬شورای امنیت سازمان ملل بنا به‬
‫ضرورت می تواند تصمیم به دخالت‪ ،‬ولو دخالت نظامی‪ ،‬بر طبق منشور آن سازمان‪ ،‬بگیرد بنابراین‪ ،‬این انتظار از‬
‫رهبران جهانی می رود که اصولی را تعیین کنند که شرایط قانونی الزم جهت چنان مداخله ای را مشخصا بیان‬
‫دارد‪.‬‬

‫نتیجه گیری‪:‬‬

‫دکترین مسئولیت حمایت هنوز در اول راه خود است و به همین دلیل آنچنان پیشرفته و تخصصی نشده است و‬
‫نیاز است که جامعه بین المللی توجه ویژه تری به آن داشته باشد چرا که موارد نقض حقوق بنیادین افراد حتی‬
‫در دنیای مدرن امروز در حال رخ دادن است که دولت ها هم قادر به حمایت از شهروندان خود نیستند پس نیاز‬
‫است که جامعه بین المللی وارد عمل شود و جلوی این موارد نقض آشکار را بگیرد پس نیاز است که جامعه بین‬
‫المللی برای پیشرفت آن تالش بیشتری در پیش بگیرد و در زمانی که دولت ها قادر به حمایت از حقوق افراد‬
‫خود و یا خود پایمال کننده حقوق آن ها هستند ایفای نقش بر عهده جامعه بین المللی قرار می گیرد و مسئولیت‬
‫حمایت بر دوش دولت ها و سازمان ملل متحد است‪.‬‬

‫ارزیابی دانشجو‪:‬‬

‫دکترین مسئولیت حمایت موضوع تقریبا جدیدی در حقوق بین الملل است و از این جهت موضوع مناسبی برای‬
‫تحقیق و بررسی است و این مقاله هم سعی در بررسی این دکترین داشته است اما کال یک رویکرد توصیفی را‬
‫در پیش گرفته است و جنبه نویی نسبت به سایر پژوهش های نوشته شده در این موضوع ندارد و هیچ تحلیل و‬
‫آماری ارائه نشده است و همچنین خود این دکترین مسئولیت حمایت هم به درستی تعریف نشده و دایره شمول‬
‫آن به روشنی توضیح داده نشده است و ابهام دارد و اگر نویسندگان بخشی را به آن در خصوص مواردی که از‬
‫مسئولیت حمایت استفاده شده است و موفقیت آمیز بوده است یا خیر و اینکه تبدیل به مداخله در کشور مورد‬
‫مناقشه شده است یا خیر به پژوهش خود اضافه می کرد قطعا مطلب پربارتری بود‪.‬‬
‫‪-4‬عنوان مقاله‪ :‬معاهده تجارت اسلحه در فراز و نشیب انعقاد و اجرا‪ :‬مطالعه تطبیقی با موازین عام حقوق بین‬
‫الملل‬

‫نویسندگان‪ :‬پوریا عسکری و کتایون حسین نژاد‬

‫طرح مسئله‪:‬‬

‫معاهده تجارت اسلحه در فروردین سال ‪ ۱۳۹۲‬به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید و با ارائه‬
‫پنجاهمین سند تصویب در مهرماه ‪ ۱۳۹۳‬این معاهده از دی ماه ‪ ۱۳۹۳‬مصادف با ‪ ۲۴‬دسامبر ‪ ۲۰۱۴‬الزم االجرا‬
‫شد این معاهده نه تنها قبل از انعقاد و در طول مذاکرات مواضع متفاوت دولت ها و توجه محافل حقوقی را به‬
‫خود معطوف کرده بود بلکه پس از الزم االجرا شدن نیز موضوع گفت و گو در محافل حقوقی و سیاسی است‪.‬‬
‫در واقع هدف مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب این معاهده آن بود که شاید بتواند تا حدودی بر لجام‬
‫گسیختگی ناشی از تجارت غیرمسئوالنه اسلحه و مهمات در جهان پایان بخشد‪ .‬آمارهای سازمان های بین المللی‬
‫بیانگر این است که هر سال هزاران نفر به دلیل گستردگی اسلحه و مهمات در جهان جان خود را از دست می‬
‫دهند‪ ،‬بی خانمان و مجروح می شوند یا مورد تعارض و تجاوز قرار می گیرند‪ .‬بنابر این آمار هر ساله به صورت‬
‫میانگین هفتصد و پنجاه هزار نفر در خشونتهای مسلحانه به قتل می رسند‪ ،‬این در حالی است که تولید تنها‬
‫سالح های کوچک در سال به رقم ‪ ۸‬میلیون قبضه می رسد که همراه است با تولید سالیانه ‪ ۱۲‬میلیارد عدد فشنگ‬
‫و مهمات‪ ،‬که عددی است اندازه دو برابر جمعیت کره زمین‪ .‬به عبارتی هر ساله در اعضای هر انسان دو گلوله‬
‫کشنده تولید می شود‪ .‬مهماتی که تقریبا بدون هیچ نظارتی در اختیار اکثریت قرار می گیرد تا مقدمات وقوع‬
‫جنایات و خشونت هایی که ما هر روزه در اخبار شاهد آن هستیم مهیا شود‪.‬‬

‫سوال‪:‬‬

‫این مقاله در تالش است تا ضمن انجام مطالعه تطبیقی میان قواعد و موازین حقوق بین الملل با معاهده تجارت‬
‫اسلحه به این پرسش پاسخ دهد که دالیل اهمیت معاهده تجارت اسلحه مصوب سال ‪ ۲۰۱۳‬چیست؟‬

‫استدالل‪:‬‬

‫معاهده تجارت اسلحه ‪ ۲۰۱۳‬معاهده ای مهم و فنی است که بی تردید معاهدهای بسیار خاص در نظام تجارت‬
‫بین الملل و نظام خلع سالح و حقوق بین الملل محسوب می شود‪ .‬این معاهده از چند نظر حائز اهمیت است‪:‬‬
‫معاهده تجارت اسلحه معاهدهای است که در عرصه تجارت بین المللی سالح و مهمات محدودیت ایجاد کرده‬
‫است‪ .‬در واقع تجارت سالح و مهمات از جمله تجارت های بسیار پرسود در نظام تجارت بین الملل محسوب‬
‫می شود که به طور خاص در اختیار برخی از کشورهای معدود است و از سوی دیگر بسیاری از کشورهای جهان‬
‫و از جمله حکومتهای خودکامه با خرید سالح از کشورهای تولید کننده روابط سیاسی خود با کشورهای تولید‬
‫کننده را تحکیم کرده و توسعه می دهند‪ ،‬که در اینجا شاید بتوان به برخی از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس‬
‫اشاره کرد که برای تحکیم روابط سیاسی خود با ایاالت متحده سالیانه میلیاردها دالر از کارخانجات اسلحه سازی‬
‫این کشور خرید تسلیحاتی به عمل می آورند‪ .‬معاهده تجارت اسلحه می تواند هم بر آن تجارت پرسود اثرگذار‬
‫باشد آهنگ سرمایه های بی حساب موجود در برخی از کشورهای مشتری این تجارت را به مسیری دیگر هدایت‬
‫کند البته بدیهی است که باید این سوال اساسی را از خود بپرسید که چه دلیلی از حیث سیاسی و اقتصادی وجود‬
‫دارد که کشورهای غربی تولید کننده سالح برای انعقاد این معاهده پا پیش گذاشته اند پاسخ به ورود سایرین به‬
‫این عرصه مربوط است چین و سایر کشورهایی که در صدد تصاحب بازارهای جهانی و از جمله بازارهای‬
‫تسلیحات و مهمات هستند رقیبی جدی برای کارخانجات اسلحه سازی غربی به حساب میآیند که باید به نحوی‬
‫از حرکت پرشتاب این رقیبان جدید جلوگیری به عمل آید و معاهده تجارت اسلحه این توان بالقوه را حداقل از‬
‫حیث کنترل بازارها دارد‪.‬‬

‫همچنین معاهده تجارت اسلحه معاهده ای است که بر لزوم رعایت و تضمین مراعات حقوق بشر و حقوق‬
‫بشردوستانه توسط دولت ها تاکیدی مجدد و متفاوت دارد‪ .‬درواقع این معاهده حاوی یک پیام کلی است مبنی بر‬
‫اینکه اگر مقصد دریافت سالح و مهمات در زمره ی حکومت هایی است که کارنامه حقوق بشری مثبتی ندارند‬
‫و یا در سابقه کشور مقصد تعدی جدی به موازین و مقررات حقوق بشر و حقوق بشردوستانه به چشم میخورد‬
‫این کشور و حکومت آن نباید به واسطه دریافت جنگ افزار مورد تقویت و حمایت قرار گیرند و همچنین تجارت‬
‫اسلحه نباید موجب تقویت و حمایت از تروریسم شود‪ .‬در واقع اگر چه تعهد به رعایت و تضمین رعایت حقوق‬
‫بشر و حقوق بشردوستانه به عنوان قاعده عرفی و عهدنامه عام الشمول آنچنان در کالبد حقوق بین الملل رسوخ‬
‫کرده که منجر به طرح دیدگاههای انسانی شدن حقوق بین الملل و یا دکترین مسئولیت حمایت شده است ولی‬
‫تاکید مجدد بر این مقرره مهم و جهان شمول و این بار با ایجاد محدودیت بر درآمدهای سرشار از ناشی از‬
‫تجارت اسلحه و مهمات با حکومت هایی مثل رژیم سابق عراق یا لیبی پدیده ای است که در معاهده تجارت‬
‫اسلحه به آن اشاره شده است و میتواند موجب تقویت گفتمان حقوق بشر در مجامع و محافل بین المللی باشد‬
‫و بی تردید ارتباط مقررات این معاهده با تعهد بین المللی عرفی رعایت و تضمین مراعات حقوق بشر و حقوق‬
‫بشردوستانه در آینده ای نزدیک این جان مایه اصلی مقررات معاهده را به عنوان قاعده عرفی در سطح حقوق بین‬
‫الملل تثبیت می کند‪.‬‬

‫نتیجه گیری‪:‬‬

‫معاهده تجارت اسلحه علیرغم اینکه بر رعایت حقوق بشر و حقوق بشردوستانه تاکید می کند و همچنین یکسری‬
‫ملزومات و محدودیتهایی در مسیر تجارت اسلحه و مهمات اعمال می کند‪ ،‬یکسری کاستیهایی نیز به همراه دارد‬
‫از جمله کاستی های هنجاری که باعث شده این معاهده فاصله قابل توجهی با آرمان های کسانی داشته باشد که‬
‫معاهدهای بی عیب و نقص را جستجو می کنند‪ .‬به عنوان مثال در این معاهده تعهد به جبران خسارت قربانیان‬
‫تجارت غیرمسئوالنه سالح‪ ،‬به دلیل مخالفت دولت ها از پیش نویس آن حذف شد که چنین کاستی در جنگ‬
‫عربستان علیه یمن به شدت نمایان است‪ .‬در نهایت باید گفت که امروزه اجرای همراه با حسن نیت این معاهده‬
‫توسط دولتهای صاحب اثر و ذینفوذ بسیار مهم است و معاهده تجارت اسلحه با همه کاستی هایی که دارد اگر‬
‫به درستی اعمال شود و ایضا قدرت های مهم اسلحه سازی جهان راه خود را از این معاهده جدا نکنند می تواند‬
‫آثار مثبت فراوانی را در زمینه کاهش تلفات انسانی و مادی ناشی از تجارت بی رویه و غیرمسئوالنه سالح و‬
‫مهمات به همراه داشته باشد‪.‬‬

‫ارزیابی دانشجو‪:‬‬

‫این مقاله در ارائه یک شمای کلی از معاهده تجارت اسلحه مفید است‪ ،‬لیکن اگر قرار باشد که جزئیات بیشتری‬
‫از این معاهده و دستاوردهای آن در دست باشد می بایست که یک ارزیابی دقیق تری از فرایند تدوین‪ ،‬تصویب‬
‫و الزم االجرا شدن معاهده و پیچیدگی های همراه با آن به عمل آید و همچنین ضمن بررسی شرایط استفاده از‬
‫سالح و مهمات قبل از انعقاد معاهده و پس از آن‪ ،‬به بررسی نظرات دولت های موافق و مخالف معاهده پرداخت‪.‬‬
‫‪ -5‬عنوان مقاله‪ :‬جهانی شدن تروریسم و راهکارهای حمایت موثر از بزه دیدگان آن‬

‫نویسندگان‪ :‬دکتر محمود جاللی و زینب سادات موسوی‬

‫طرح مسئله‪:‬‬

‫در حمایت از بزه دیدگان جرایم تروریستی اصل بر جبران خسارت های مادی و معنوی قربانیان از طریق نهادهای‬
‫حقوق داخلی همچون مراجع خاص و بودجه عمومی کشورهاست‪ .‬اما هنوز تعداد قابل توجهی از کشورها به‬
‫دالیل گوناگون مقررات حقوق بین الملل را به صورت کامل وارد حیطه کاربردی سیاست جنایی خود نکرده اند‬
‫و به همین دلیل حمایت کافی از قربانیان به عمل نمی آید‪ .‬با جهانی شدن تروریسم‪ ،‬حمایت های موجود از بزه‬
‫دیدگان جرایم تروریستی نیز الجرم به سمت جهانی شدن توسعه می یابد‪ .‬در واقع از زمانهای گذشته همواره‬
‫مکاتب حقوق کیفری‪ ،‬جرم‪ ،‬مجرم و مجازات را مورد توجه قرار داده و سعی کرده اند با تحمیل مجازات برمجرم‪،‬‬
‫جرم را کنترل نمایند‪ .‬اما بزه دیده که خسارت اصلی را متحمل میشود و در دوره انتقام خصوصی نقش محوری‬
‫در فرآیند تعقیب و مجازات مجرم را برعهده دارد‪ ،‬بیشتر مورد بیتوجهی قرار گرفته است‪ .‬تنها در سالهای اخیر‬
‫و با ظهور مکتب عدالت ترمیمی بزه دیده در کانون توجه قرار گرفته و این مکتب به دنبال آن بوده است تا عالوه‬
‫بر بررسی نقش بزه دیده در ارتکاب پدیده مجرمانه از طریق شناخت بزهدیده‪ ،‬بزه و آثار آن را مهار و تمامی‬
‫خسارات ناشی از جرم تا حد ممکن جبران کند‪ .‬در جرایم تروریستی به دلیل گسترده بودن‪ ،‬افراد بسیار بسیار بزه‬
‫دیده قرار می گیرند و الزم است بزه دیدگان جرایم تروریستی مورد شناسایی قرار گرفته و ویژگی آنها بررسی‬
‫شود و پس از آن از طریق شناخت آنان‪ ،‬جرائم تروریستی کنترل شود‪.‬‬

‫سوال‪:‬‬

‫این مقاله در راستای پاسخ به به چنین پرسشهایی تدوین شده است که در درجه اول هدف از شناخت بزه‬
‫دیدگان چیست؟ و در درجه دوم راهکارهای حمایت موثر از بزه دیدگان به چه شکل نمایانگر میشود؟‬

‫استدالل‪:‬‬

‫هدف از شناخته بزه دیدگان جرایم تروریستی حمایت از آنها و به دنبال آن کنترل نرخ ارتکاب جرایم تروریستی‬
‫در جهان است‪ .‬پس از جنگ جهانی دوم به تدریج اندیشه حمایت از بزهدیدگان مطرح شد و حقوق بزهدیده مورد‬
‫توجه قرار گرفت‪ .‬از اواخر دهه ‪ ۱۹۷۰‬حقوق بزهدیدگان جرم ارتقا یافت و حق دریافت غرامت توسط بزه دیده‬
‫در دستور کار مراجع بینالمللی قرارگرفت که می توان به چند مورد از اسناد مهم بین المللی در زمینه حمایت از‬
‫بزه دیدگان جرائم اشاره کرد‪:‬‬

‫*کنوانسیون اروپایی پرداخت غرامت به بزه دیدگان جرم های خشونت بار ‪۱۹۸۳‬‬

‫*اعالمیه اصول بنیادین عدالت در مورد بزه دیدگان جرم و قربانیان سوء استفاده از قدرت ‪۱۹۸۵‬‬

‫*اصول و رهنمودهای حق جبران برای بزهدیدگان نقصهای فاحش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه ‪۲۰۰۵‬‬

‫*اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری‬

‫این اسناد بین المللی به بیان حمایت مادی و اقتصادی از بزهدیدگان تروریست‪ ،‬پذیرش حق جبران خسارت بزه‬
‫دیده و نیز راهکارهای جبران پرداخته اند‪ .‬عالوه بر حمایت مادی که در اسناد فوق مورد اشاره قرار گرفته حمایت‬
‫های بین المللی همچون حمایت کیفری‪ ،‬پزشکی و روان پزشکی‪ ،‬پلیسی و امنیتی‪ ،‬غذایی و فرهنگی از بزهدیدگان‬
‫تروریسم شکل گرفته است‪.‬‬

‫نتیجه گیری‪:‬‬

‫اغلب مکانیسم های حمایتی موجود از قربانیان تروریسم متاثر از حقوق داخلی میباشد و در حقوق بین الملل‬
‫کیفری ضمانت اجراها همچنان در حال توسعه هستند‪ .‬اگرچه اسناد خاص بین المللی در زمینه حمایت از‬
‫بزهدیدگان تروریست بسیار اندک و انگشت شمارند اما همین اسناد محدود به ویژه اسناد شورای اروپا در این‬
‫خصوص بسیار راهگشا است و مقدمهای است برای تدوین قوانین بینالمللی بیشتر‪ .‬برخی از قطعنامههای سازمان‬
‫ملل متحد حمایت از بزهدیدگان تروریسم را ضروری دانسته است و اسناد منطقه ای نیز در این زمینه موجود‬
‫است‪ .‬در اسناد اتحادیه اروپا بزهدیدگان تروریسم مشمول حمایت های خاص قرار گرفته اند‪ .‬در صورتی که بزه‬
‫دیده تروریسم مشمول هیچ یک از قوانین پراکنده فوق قرار نگیرد‪ ،‬با کمک اسناد عام بزهدیده شناسی می توان به‬
‫حمایت موثر از آنها پرداخت‪ .‬منظور از اسناد بزهدیده شناسی اسنادی چون کنوانسیون اروپایی پرداخت غرامت‬
‫بزه دیدگان جرایم خشونت بار‪ ،۱۹۸۳‬اعالمیه اصول بنیادین عدالت در مورد بزه دیدگان جرم و قربانیان سوءاستفاده‬
‫از قدرت ‪ ۱۹۸۵‬است‪.‬‬
‫ارزیابی دانشجو‪:‬‬

‫مقاله فوق در ارائه این مطلب که هدف از شناخت بزه دیدگان چیست و راهکارهای موثر در حمایت از بزه‬
‫دیدگان چگونه می باشد مفید بوده‪ ،‬لیکن اگر خواستار درک این مطلب هستیم که چه مقدار راهکارهای ارائه شده‬
‫موثر است می بایست که ارزیابی دقیق تری انجام دهیم‪ .‬همچنین بایستی بررسی شود راهکارهای ارائه شده چه‬
‫مقدار عملیاتی میشود و همچنین در راستای موثر بودن راهکارهای حمایتی باید شرایط بزه دیدگان تروریستی‬
‫پیش از ارائه اسناد بین المللی و منطقه ای در جهت حمایت از بزه دیدگان و پس از آن بررسی شود‪.‬‬

You might also like