Professional Documents
Culture Documents
حفظ قابلیت اطمینان قطعات یدکی تجهیزات در انبار
حفظ قابلیت اطمینان قطعات یدکی تجهیزات در انبار
ﻣﻘدﻣﻪ
در Proactive maintenanceيا نت پيش اقدام سعي بر شناسايي ريشه خرابي ها و رفع آنها است .عﻼوه بر
بهرهبرداري و نگهداري و تعميرات ،تداركات ،خريد و انبار داري قطعات يدكي نيز يكي از سه منبع مهم خرابي ها به شمار
مي رود .در اين مختصر سعي مي شود نكات مهم در دستوالعمل كاري انبارداري قطعات يدكي ذكر شوند.
حوزه:
در اين متن سعي ميشود كنترلهاي نگهداشت ﻻزم براي هر آيتم كه مي تواند Spareناميده شود مرور شود تا اطمينان
حاصل شود چنيني آيتمي هنگام ﻻزم براي استفاده در شرايط مناسبي باشد.
تعاريف:
Spareيك قطعه يا تجهيز است ،از قطعه به تنهايي ﮔرفته تا يك ماشين كامل ،كه مورد بهرهبرداري قرار نميﮔيرد اما
Demand severityرتبهبندي كه براي تشريح اثري كه از دسترس نبودن قطعه يدكي يا تجهيز در بازه زماني انتظار
ميرود.
ﻣتدولوژي
فلوچارت زير در شكل 4نگاهي كلي به فرآيند تعيين الزامات انبارداري براي تجهيزات دارد:
تشريح تجهيز
با تشريح تجهيزي كه بايد انبار شود آغاز كنيد .اين كمك مي كند تا سطح تجهيزي كه قرار است انبار شود مشخص شود،
كه مي تواند از كل تجهيز تا قطعه يدكي آن باشد .يك نمونه از آن در استاندارد ISO 14224صنايع نفت و ﮔاز و
مثﻼ خودرو ممكن است انبار شود تا » به موقعيت استفاده نزديك باشد « يا بيرينگ ممكن است انبار شود تا » در هنگام
نت عكس العملي ،پيش اقدام يا موارد نگهداري مورد استفاده قرار ﮔيرد«.
توانمندسازي نت
حداقل كردن ريسك )زمان سفارش طوﻻني ،بعضي اوقات قطعات بيمه اي ناميده مي شوند(.
فراواني زياد
برﮔشت توليد
در دسترس بودن تجهيز
تعيين كنيد كه بحرانيت قطعه يدكي براي سازمان چقدر است .يك روش موثر براي اينكار استفاده از ماتريس ارزيابي
جزئيات دقيق ماتريس ارزيابي ريسك به سازمان بستگي دارد ،بنابراين شكل زير تنها يك مثال است.
براي تعيين بحرانيت ،نخست مشخص كنيد كه اﮔر قطعه يدكي در صورت لزوم در دسترس نباشد چه نتيجه اي حاصل
مي شود .اين ممكن است بصورت اثر روي توليد ،ناتواني ارائه سرويس براي چند روز يا آسيب به شهرت شركت به دليل در
دسترس نبودن سرويس باشد)محور عمودي( .اينها با مدت زمان در محور Xشكل 4.2مرتبط ميشوند .فوريت نياز به
قطعه يدكي را نيز در نظر بگيريد .واضح است كه اﮔر براي توقف ناﮔهاني ماشين انبار شده باشد خيلي سريع است ،اما
تقاطع اين دو شدت تقاضا را مشخص مي كند .شدت تقاضاي باﻻتر مي طلبد تا توجه بيشتري به انبارش قطعات يدكي
داشته باشيم .ارزيابي با استفاده از ماتريس ارزيابي ريسك مي تواند با مقادير كمي يا كيفي باشد يعني خيلي ساده ميتواند
كم /متوسط /زياد روي محور عمودي باشد يا كوتاه /متوسط /طوﻻني روي محور افقي باشد .اﮔر ماتريس ارزيابي ريسك
استانداردي در سازمان موجود باشد مي تواند بسيار سودمند باشد در غير اينصورت شايد ﻻزم باشد بطور اختصاصي ايجاد
شود .موارد ديگري نيز مي تواند افزوده شود مانند ايمني ،محيط زيست ،كيفيت يا عوامل خوشنامي سازمان كه بسته به
فشارهاي سازماني در بدترين شرايط در مورد آنها مي توان تصميم ﮔرفت .هر قطعه يدكي كه از نظر شدت تقاضا سطح
باﻻيي دارد بايد در معرض متد بازبيني سختي براي تعيين كنترل آن قرار ﮔيرد .در ادامه ﮔام هايي به عنوان يك سيستم
روشمند براي كمك به ايجاد كنترل هاي ﻻزم براي اطمينان از اينكه قطعات يدكي در هنگام لزوم در دسترس باشند ارائه
مي شود .شدت تقاضاهاي پايين هم مي تواند با روش هاي استانداردي مديريت شوند.
آيا سابقهاي داشتهايد كه آيتمي در موقع لزوم قابل استفاده نباشد؟ يعني خودرو استارت نشود؟ بيرينگ به كرات در هنگام
استفاده براي نصب زنگ زده باشد؟ چه استراتژي انبارشي براي آيتم ،يا آيتمهاي مشابه در ﮔذشته موفق بوده يا نبودهاند؟
آن در چه شرايطي بوده است؟ چنين اطﻼعاتي ممكن است از سازنده در اختيار باشد ،يا اﮔر اين تجهيز جديد است ممكن
از قبل تجهيزي در سايت داشته باشيد .سوابق تجهيز بايد در سيستمي مانند CMMSثبت شود.
انتظار مي رود هر آيتم قبل از استفاده براي دورهاي نگه داشته شود) ،غير از تست جاري يا فعاليتهاي نت( كه باعث
خواهد شد يك استراتژي خاص توسعه يابد .در حالت قطعات يدكي براي تعميرات سريع اين ممكن است چند هفته يا ماه
باشد .براي قطعات يدكي تضميني ،اين ممكن است تا چند سال باشد .مصرف و زمان تا خرابي را در نظر داشته باشيد.
احتياط اينست كه حداكثر دوره انبارش را در صورت مشخص بودن آن در نظر بگيريد .مثﻼ دوره انبارش معمول حدود 5
سال است اما 8سال انبارش قابل پيش بيني است .ميزاني كه در نظر ﮔرفته مي شود ممكن است متفاوت از اين دوره
طوﻻني تر باشد.
هرﮔونه محدوديتي از انقضا انبار ) (shelf Lifeبايد بررسي شود .ممكن است از فروشنده يا از طريق تجربه بدست آمده
باشد .همچنين بايد چگونگي اضمحﻼل را نيز بدانيم .آيا ناﮔهاني است ،يا اضمحﻼل سريعي پس از يك دوره اتفاق مي افتد.
همچنين در نظر ﮔرفتن اضمحﻼل استاندارد بين آغاز انبارش و استفاده ارزشمند است – يعني انقضا انبار بعﻼوه استفاده.
اﮔر انقضا انبار مهم است ،آنگاه تاريخ انبارش و عمر پس از آن از قطعه نيز بايد ثبت و به عنوان الزامات نگهداري و تعميرات
پيش از انبارش مانيتور شوند .يكي از الزامات مديريت انبارش قطعات يدكي اينست كه بازنشستگي و جايگزيني قطعه
يدكي بايد در نظر ﮔرفته شود .در اين مرحله اصل 1FIFOبه منظور كمك به حداقل كردن انقضا عمر قطعه نيز بايد رعايت
شود.
مكانيزمهاي زوال كلي و بازههاي زماني وجود دارند كه بايد بكار ﮔرفته شوند در اينكه آشكار باشند با هم متفاوت خواهند
خوردﮔي
اكسيداسيون
فساد UV
شكم دادن يا تاب برداشتن )مانند قطعات دوار ماشين يا محور ولوها(
بستهبندي بايد به اندازه كافي قوي باشد تا اطمينان حاصل شود كه قطعات يدكي هنگام حمل و نقل تا نقطه مصرف
آسيب نميبينند ،يا اثرات محيطي هنگام انبارش باعث تخريبشان نميشود .هرﮔونه برچسب زني بايد با اطمينان و امن
صورت ﮔيرد .بار كدزني RFID /مي تواند براي شناسايي تجهيز و ارتباط با CMMSو مستند سازي مفيد باشد.
از روي احتياط با سازنده نيز در مورد محدوديتهاي تست ،انقضا انبار و شرايط انبارش مشورت كنيد .هرجا تناقضي آشكار
شد بايد در نظر ﮔرفته شود و اﮔر نياز بود با سازنده مشورت شود .محدوديت هاي وارانتي نيز بايد در نظر ﮔرفته شود و
مقدمات قانوني آن انجام شود .به عنوان OEMبايد احتياط كرد كه موارد بهره برداري در نظر ﮔرفته شده باشند ،تصميم
بايد دقت شود كه قطعات ماشين هاي سرهم شده ) (Assembledممكن است الزامات انبارش جداﮔانه اي داشته باشند
كه با هم سازﮔار نباشند .بنابراين ﻻزم است قطعات از هم باز شوند و جداﮔانه انبار شوند.
قطعات با محدوديت عمر بايد شناسايي و به درستي مديريت شوند تا هم حدود انبار آن حفظ شود و هم از اين پرهيز شود
كه در زمان مصرف تاريخ مصرف آن ﮔذشته باشد – به تاريخ هاي فروش /مصرف آن در انبار فاسد شدنيها بينديشيد.
چگونگي بسته بندي /و برچسب زني به وضوح بايد در نظر ﮔرفته شود تا هرﮔونه مصرفي قبل از انقضا را مشخص كند.
برخي اوقات پوششهاي حفاظتي براي جلوﮔيري از زنگ زدهﮔي روي سطوح بكار ميروند .بايد اثرات پوشش حفاظتي
هنگام استفاده قطعه در نظر ﮔرفته شود و طرحهايي براي برداشتن آنها در صورت لزوم داشته باشيم.
معموﻻ تجهيزات يدكي جابجايي مواد مانند پمﭗها ،با پوشش پﻼستيكي پوشانده ميشوند و ورودي خروجيهاي آنها بسته
ميشوند خصوصا در فلنج ها .بايد دقت شود كه آنها قبل از استفاده باز شوند.
هرﮔاه جهت قرارﮔيري نيز مهم باشد بايد روي بسته بندي عﻼمت زده شود .برخي قطعات اﮔر در جهت مناسبي نگهداري
مبدا قطعات يدكي ممكن است متفاوت باشد .انتظارات بسته بندي و برچسبزني بايد به وضوح در قراردادهاي خريد لحاظ
شوند.
ﻻيه حفاظتي بين قطعه و مكانيزم فساد را در نظر بگيريد تا به كنترل محيط كمك كند .بيرينگي را در نظر بگيريد كه در
يك ماده شيميايي محافظ داخل جعبه آببندي شدهاي در انبار قطعات يدكي نگهداري شود .در اينجا سه ﻻيه محافظ
خوردﮔي وجود دارد .هنگام جابجايي بيرينگ به محل و خروج از انبار هنوز دو ﻻيه حفاظتي وجود دارد .چرخه كامل عمر
قطعه را در نظر داشته باشيد تا ميزان مطلوب كنترل محيطي توسعه يابد.
چادرهاي انبارش محلي /سازه هاي موقت )استاندارد يا با رطوبت كنترل شده(
كارﮔاهها
اسپري حفاظتي
پوشش هاي داغ غوطه ور شده
انبارداري خوب ) درب و پنجره هاي بسته ،تميز و مرتب ( نيز عوامل مهمي در حفاظت آيتم ها به حساب مي آيند .به
شرايط محل خريد نيز توجه داشته باشيد كه مناسب قطعه بوده باشد.
بدون شك اين كنترلها ايجاد هزينه ميكنند ،بنابراين سيستم انبارش مورد نظر بايد مناسب مكانيزم فساد شناسايي شده
و سطح شدت نياز ارزيابي شده باشد .انبارها ميتوانند به چند ناحيه حياتي و غيرحياتي تقسيم شوند و روتينهاي
نيازهاي انتقال و جابجايي آيتمها از فروش تا نقطه استفاده را در نظر بگيريد .جابجايي و انتقال قطعات ميتواند خودش
منبع خرابي باشد .ممكن است ثبت تاريخچه انتقال آيتم ها مفيد باشد.
ﮔاهي اوقات نگهدارندههاي موقتي براي پيشگيري از حركت يا مالش قطعات هنگام جابجايي استفاده ميشود .مانند
پيچهاي حمل و نقل روي ماشين هاي لباسشويي .اين موارد بايد كامﻼ روشن و واضح روي ماشين نشان داده شود و قبل
ممكن است دمپينگ ارتعاش هنگام جابجايي ﻻزم باشد .به فعاليتهاي جابجايي نيز دقت و توجه شود .مي توان فرض كرد
كه امكانات مورد نياز در مقصد هم وجود دارند اما ﮔاهي مقصد ممكن است شرايط خشني داشته باشد و خيلي دور باشد.
مدت زمان حمل و نقل نيز مي تواند عاملي باشد كه مكانيزم فساد قطعه را متاثر كند مثﻼ اﮔر مدت حمل و نقل طوﻻني
شود ممكن است آيتم بيشتر تحت عوامل مخرب محيطي باشد.
ممكن است شرايطي پس از انتقال نيز ﻻزم باشد .مثﻼ يخچالها پس از حمل بصورت افقي ﻻزم است مدت زماني قبل از
طرح مشخصي براي چك هاي قبل از انبارداري بايد وجود داشته باشد شامل آزمون ،نگهداري ،بازرسي و الزامات تست پس
از دريافت آيتم هاي جديد .اين چك ها بايد شامل تاييد همه حفاظتهاي محيطي و مشخصات shelf lifeباشد.
مشخصاتي كه نشان مي دهد قطعه يدكي مطابق با جزئيات خواسته شده است
سطح روانكار
اين فعاليت ها ممكن است به نفرات فروشگاه منحصر نباشد مثﻼ ممكن است ضروري باشد مهندسي تائيد كند كه قطعات
ﻻزم است بعضي از اين چك ها قبل از بسته بندي و ارسال به فروشگاه انجام شوند .مثﻼ ممكن است ﻻزم باشد كه آببندي
در صورت يافتن هرﮔونه خرابي ﻻزم است شخص واجد شرايط مشخصي تصميم بگيرد كه آيا ﻻزم است فورا ﮔزارش شود يا
الزامات خاصي براي مراقبت قطعات يدكي بايد مشخص و انجام شود .اين الزامات بايد مكانيزم هاي فساد خاصي را هدف
بگيرد ،بهترين روش كنترل آنها نيز با دستور كارهاي CMMSيا سيستم هاي نظير آن مي باشد .مثال هاي آن عبارتند از:
كار كردن متناوب ماشين هاي دوار براي جلوﮔيري از ،Brinellingجام كردن و جدايش روانكار
نوار پيچي هاي محكم ،آببندي ها و بسته بندي هاي خﻼ نشت نكرده باشند
اﮔر آمادﮔي خاصي براي نصب قطعه يدكي ﻻزم باشد ،قبل از نصب قطعه يك دوره قابل قبول منطقي ﻻزم است در نظر
ﮔرفته شود كه ممكن است شدت تقاضا را تحت تاثير قرار دهد .براي مثال ﮔيربكس كه ﻻزم است روغن نگهدارنده آن
چندين ساعت زودتر تخليه شود .همه بسته بندي ها و پوشش هاي حفاظتي ﻻزم است به طور صحيح باز و بازيافت شوند.
تست و تاييد ممكن است ﻻزم باشد .ارتقا يا اصﻼح ممكن است ﻻزم باشد اﮔر در هنگام انبارش انجام نشده باشد .فقط با
دانستن دوره توجه باعث مي شود تصميم اقتصادي براي انجام كار در هنگام انبارش يا پس از آن ﮔرفته شود.
خرابيهاي شناسايي شده در مرحله توسعه الزامات تست و نگهداري داخل انبار بايد در نظر ﮔرفته شوند و استراتژي
مناسبي لحاظ شود .نظارت سيستم مديريت قطعات /يك مثال از مدل نظارت سيستم مديريت قطعات در شكل 5آمده
است.
شناسايي ﻣسئوليت هاي كليدي براي حفظ تجهيزات
مسئوليت هاي انفرادي به طراحي سازماني بستگي زيادي دارند ،با اين حال اصوﻻ همه وظايف مشخص شده با اين فرآيند
برخي از اين مسئوليت ها ممكن است به تامين كننده محول شوند ،بسته به اينكه آن بخواهد سطح درستي از حفظ يا
يك ماتريس (Responsible, Accountable, Consulted, Informed) RACIپايهاي مربوط به سيستم انبارش
قطعات يدكي در شكل 5.2نشان داده شده است .چنين ارائهاي از نقشها و مسئوليتها در نشان دادن ،برخي اوقات
تركيبها ،تعامﻼت ﻻزم در اجراي واقعي يك وظيفه بعنوان مواجه با كسي كه آنرا بايد انجام دهد مفيد است.
بازبيني ﻣتناوب
سيستم بايد بطور رسمي مميزي شود تا اطمينان حاصل شود كه مطابق با اهداف كاري مي باشد ،يعني اينكه همه
الزاﻣات ﻣستندسازي
هرﮔونه ركوردهاي حياتي كه نياز است همراه با تجهيز نگه داشته شود نظير ﮔواهي نامه هاي كيفيت ،دستورالعملهاي
نصب و غيره بايد در سيستم كنترل شدهاي مديريت شوند .اﮔر سيستم الكترونيكي موجود باشد بهتر است .حداقل
برﮔههاي كاغذي بايد در كنار قطعه نگهداري شوند .الزامات كليدي مستند سازي بايد در برنامه كنترل انبارش ليست
شوند .به روزرساني مستندات براي قطعات يدكي نيز بايد مهم تلقي شود.
بهبود ﻣستمر
مانند هر سيستمي ،عيوب آن بايد رفع شوند .توصيه مي شود مديريت قطعات يدكي نيز در بهبودهاي مستمر سازمان در
نظر ﮔرفته شود .يك نشانه خوب از اينكه الزامات انبارش در خرابي مشاركت دارند اينست كه مصرف قطعات يدكي زياد
ميشود يا نرخ خرابي هاي ناﮔهاني افزايش مي يابند .بازبيني متناوب ممكن است مكانيزمي براي شناسايي موانع كاركرد
سيستم باشد ،با اين حال نفرات سيستم نيز مي توانند نقاط بهبود را توصيه كنند .بايد آنها را به اينكار تشويق كرد.
منبع:
by