You are on page 1of 6

‫‪۱‬‬

‫لباس های بر افراشته رنگین کمانی‬


‫کالهی که با نقش های کاووس آراسته‬
‫شده‬
‫دسته شمشیر با طرحی از رنگ های‬
‫درخشان‬
‫این شخص رو میشناسیم‬
‫اوگری آلز‬
‫اون ماجراجویی بود که داخل مالت کار‬
‫می‌کرد‬
‫ماجراجوی نامیرای ناخواسته‬
‫"چپتر ‪" :۶۰‬رهگذر غریبه‬
‫رویداد در ژاپن برگذار شد‪ ،‬جایی که‬
‫‪.‬غریبه چیزی را جای انداخته بود‬
‫نویسنده مانگا‪ :‬هیِد ی ناکاسونه‬
‫لباس عجیب غریب و پر زرق و برقش‬
‫تو مالت مشهور بود‬
‫هرچند‪ ،‬بخاطر زیاده روی برای‬
‫هیوالها قابل تشخیص بود‬
‫بخاطرهمین‪ ،‬عجیب الخلقه صداش‬
‫میزنند‪ ،‬و به هیچ گروهی اکتشافی ای‬
‫دعوتش نمی کنند‬
‫من کلی اکتشاف تکی داشتم‪،‬‬
‫بخاطرهمین چندباری باهاش برخورد‬
‫داشتم‬
‫با کسه دیگه ای اشتباه نگرفتی ؟‬
‫ما برای بازدید از یه کشور خارجی‬
‫اومدیم‬
‫‪...‬اوه؟ اگه یادم باشه اسمتون‬
‫‪.‬این همراهم اروگاهه‬
‫‪.‬اسمم باربله‬
‫ها؟‬
‫اوه‪ ،‬که اینطور ‪.‬حتما تشخیصم اشتباه‬
‫‪...‬بوده‬
‫چون هاله هاتون خیلی شبیه بود‪ ،‬فکر‬
‫‪...‬کردم همو میشناسیم‬
‫ولی بخوام روراست باشم‪ ،‬اسمای اون‬
‫آشناهاهم یادم نیست‬
‫!درسته‬
‫من به جیزی به جز ظاهرم عالقه ای‬
‫‪...‬ندارم‬
‫‪.‬دیدی‪،‬این مرتیکه همچین آدمیه‬
‫‪.‬بهتره که باهاش سروکله نزنیم‬
‫‪.‬بهتره موضوع رو عوض کنم‬
‫منظورت از "هاله" چیه؟‬
‫‪...‬اوه‪،‬خوب‬
‫‪...‬مثل موجودیت یک چیز‬
‫وقتی به زبون میاریش‪ ،‬یه چیزی مثل‬
‫‪"".‬درز اطالعات میشه‬
‫از طریق لرزش ماهیچه ها‪ ،‬ریتم نفس‪،‬‬
‫مقدار قدرت جادویی و انرژی ذخیره‬
‫شده‪ ،‬می تونم نوسانات و تراکم شون‬
‫‪.‬رو با دقت بخونم‬
‫برای مثال‪ ،‬اون دختر هاله ش بیشتر‬
‫‪.‬شبیه جادوگرهاست تا محقق‬
‫حالتش کمی‌متفاوته‪ ،‬احتماال هسته شو‬
‫از طریق گردش انرژی جادویی‬
‫‪.‬دستکاری میکنه‬
‫برای تو‪ ...‬بهتره بگم هاله یه‬
‫‪.‬شمشیرزن رو داری‬
‫افرادی که از قدرت ذهنی برای تقویت‬
‫بدنشون استفاده میکنن‪ ...‬نسبت با افراد‬
‫‪.‬عادی‪ ،‬حرکاتشون نرم تره‬
‫چندین متغیر دیگه هم هستند‪ ،‬ولی جی‬
‫که معموال بعنوان"تطبیق پیداکردن در‬
‫میدان" شناخته میشه با افراد عادی‬
‫‪.‬متفاوته‬
‫پس میتونم با جرعت بگم که شما‬
‫!ماجراجویید‪،‬نه فقط یه رهگذر عادی‬
‫و من بادقت فرم های درخواستی مالت‬
‫‪.‬رو زیر نظر داشتم‬
‫جوری که بهشون نگاه می‌کردید بیش‬
‫تر شبیه تایید اطالعت بود تا برسی یه‬
‫‪.‬درخواست‬
‫برای همین با کسایی که قبال می‌شناختم‬
‫‪.‬اشتباه تون گرفتم‬

You might also like