You are on page 1of 15

‫بسمه تعالی‬

‫سازههای فوالدی ‪2‬‬

‫فصل اول‪ :‬اتصاالت جوشی‬

‫معرفی انواع اتصاالت‬

‫هر سازه فوالدی ترکیبی از اعضای جدا از هم می باشد که این اعضا باید توسط اتصاالت به یکدیگر متصل شده و کل سازه را تشکیل‬
‫دهند‪ .‬وسایل اتصال در سازه های فوالدی عبارتند از‪:‬‬

‫جوش‪،‬‬ ‫‪‬‬
‫پرچ‪ ،‬و‬ ‫‪‬‬
‫پیچ‬ ‫‪‬‬

‫در این فصل به اصول طراحی متعارف اتصاالت جوشی پرداخته می شود‪ .‬به طور کلی وظیفه یک اتصال‪ ،‬انتقال نیروهای انتهایی یک‬
‫عضو به عضو دیگر یا به تکیه گاه است‪ .‬بررسی دقیق عملکرد یک اتصال از اهمیت ویژه ای برخوردار است و عدم دقت کافی در‬
‫طراحی و اجرای آن نه تنها م وجب خرابی خود اتصال می شود‪ ،‬بلکه ایمنی کل سازه را نیز به خطر می اندازد‪ .‬در سازه های فوالدی‬
‫اتصاالت جوشی بر حسب نوع وظیفه ای که بر عهده دارند به سه دسته زیر تقسیم بندی می شوند‪:‬‬

‫اتصاالت ساده (مفصلی)‬ ‫‪‬‬


‫اتصاالت صلب (خمشی با گیرداری کامل)‬ ‫‪‬‬
‫اتصاالت نیمه صلب (خمشی با گیرداری جزئی)‬ ‫‪‬‬

‫در ادامه به معرفی هر یک از انواع اتصاالت جوشی پرداخته می شود‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫‪ .1‬اتصاالت ساده ‪Simple Connections‬‬

‫اتصاالت ساده به اتصاالتی گفته می شود که توسط آن ها هیچ گونه انتقال لنگر بین اعضای متصل شده به یکدیگر صورت نمی گیرد‪.‬‬
‫به عبارت دیگر اتصاالت ساده فاقد قید دورانی بوده و در محل اتصال زوایای چرخش اعضای متصل شده به یکدیگر مستقل و متفاوت‬
‫هستند‪ .‬اتصاالت ساده عموما فقط برای نیروی برشی و اثرات ناشی از آن طراحی می شوند‪ .‬مطابق مبحث دهم مقررات ملی ساختمان‬
‫اتصاالت ساده باید شرایط آزادی دوران در انتهای اعضا را با جزئیات مناسب تامین نماید‪ .‬سختی اتصال ساده )‪ (Ks‬تحت اثر بارهای‬
‫سرویس معموال کمتر از دو برابر سختی خمشی تیر )‪ (EI/L‬است‪.‬‬

‫اساسا کلیه اتصاالت از جمله اتصاالت ساده باید از جزئیات استانداری برخوردار باشند‪ .‬زیرا هر گونه تخطی از جزئیات استاندارد باعث‬
‫تغییر در منحنی لنگر‪ -‬دوران می شود‪ .‬به عنوان مثال در یک اتصال ساده با یک جوشکاری اضافی ممکن است اتصال از حالت ساده‬
‫به حالت نیمه گیر دار تبدیل شود‪ .‬در شکل های زیر چهار نمونه از جزئیات استاندارد برای اتصاالت ساده جوشی نشان داده شده‬
‫است‪.‬‬

‫شکل ‪ :1‬اتصال ساده تیر به ستون با استفاده از نبشی دوبل در جان تیر‬

‫شکل ‪ :2‬اتصال ساده تیر به ستون با استفاده از نبشی نشیمن (اتصال ساده نشسته)‬

‫‪2‬‬
‫شکل ‪ :3‬اتصال ساده تیر به ستون نشیمن تقویت شده (اتصال ساده نشسته تقویت شده)‬

‫شکل ‪ :4‬اتصال ساده تیر فرعی به تیر اصلی با استفاده از نبشی دوبل در جان تیر‬

‫‪ .2‬اتصاالت صلب ‪Rigid Connections‬‬

‫اتصاالت صلب یا اتصاالت خمشی کامال گیردار به اتصاالتی گفته می شود که در آن ها چرخش نسبی بین اعضای متصل به یکدیگر‬
‫ناچیز است‪ .‬به عبارت دیگر در این گونه اتصاالت پس از اعمال لنگر خمشی زاویه بین اعضای متصل به یکدیگر تقریبا ثابت باقی می‬
‫ماند‪ .‬مطابق آیین نامه های طراحی سختی اتصال )‪ (Ks‬تحت بارهای بهره برداری باید بیش از ‪ 02‬برابر سختی خمشی تیر باشد تا‬
‫اتصال به عنوان اتصال صلب در نظر گرفته شود‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫در شکل های زیر دو نمونه متداول اتصاالت صلب جوشی نشان داده شده است‪.‬‬

‫شکل ‪ :5‬اتصال صلب تیر به ستون با استفاده از ورق های زیرسری و روسری‬

‫شکل ‪ :6‬اتصال صلب درختی (اتصال مستقیم تیر به ستون در کارخانه و انجام وصله در محل)‬

‫‪4‬‬
‫‪ .3‬اتصاالت نیمه صلب ‪Semi-rigid Connections‬‬

‫اتصاالت نیمه صلب یا اتصاالت خمشی با گیرداری جزئی‪ ،‬مابین اتصاالت ساده و اتصاالت صلب قرار دارند‪ .‬سختی این اتصال تحت‬
‫بارهای بهره برداری بین ‪ 0‬برابر تا ‪ 02‬برابر سختی خمشی تیر است‪ .‬در این گونه اتصاالت در اثر اعمال لنگر خمشی‪ ،‬چرخش نسبی‬
‫بین اعضای متصل شده به یکدیگر نایز نبوده و غیر قابل چ شم پوشی است‪ .‬بنابراین در اتصاالت نیمه صلب مقداری لنگری خمشی‬
‫بین اعضای متصل شده به یکدیگر متنقل می شود‪ .‬در این نوع اتصاالت نه می توان مانند اتصاالت ساده‪ ،‬مقدار لنگر منتقل شده را‬
‫برابر صفر در نظر گرفت و نه میتوان همانند اتصاالت صلب‪ ،‬مقدار آن را برابر با لنگر گیرداری عضو در نظر گرفت‪ .‬در شکل زیر نمودار‬
‫لنگر خمشی یک تیر تحت اثر بار گسترده یکنواخت در سه حالت مختلف نشان داده شده است‪.‬‬

‫در شکل زیر یک نمونه اتصال نیمه صلب نشان داده شده است‪ .‬در این اتصال نبشی فوقانی دور تا دور به تیر و ستون جوش داده‬
‫شده است‪ ،‬لذا انعطاف پذیری اتصال تامین نمی شود و در نتیجه این اتصال همانند یک اتصال نیمه صلب رفتار خواهد کرد‪ .‬اتصاالتی‬
‫که در ردیف اتصاالت نیمه صلب قرار می گیرند ممکن است نتوانند تمام ظرفیت تیر را بسیج کنند‪ ،‬از این رو تحلیل قاب های با یان‬
‫نوع اتصاالت بسیار پیچیده بوده و به همین دلیل در کاربرد های عملی از این نوع اتصاالت استفاده نمی شود‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫منحنی ‪ M-θ‬اتصال‬

‫برای تعیین میزان سختی یک اتصال‪ ،‬ابتدا همانند شکل زیر نمونه ای از یک اتصال را ساخته و آن را تحت اثر بار ‪ P‬قرار می دهند‪.‬‬
‫سپس با افزایش مقدار بار مقدار لنگر خمشی انتهایی و دوران نسبی انتهای تیر را اندازه گیری می کنند و پس از آن‪ ،‬لنگر انتهایی را‬
‫روی محور قائم و دوران نسبی انتهایی را روی محور افقی ترسیم می کنند‪ .‬به منحنی بدست آمده منحنی ‪ M-θ‬گفته می شود‪ .‬پس‬
‫از ترسیم منحنی ‪ ،M-θ‬از شیب سکانتی منحنی )‪ (Ks‬به عنوان یک شاخص برای تعیین میزان سختی اتصال استفاده می شود‪Ks .‬‬
‫برابر است با ‪ Ms/θs‬که در آن ‪ Ms‬و ‪ θs‬به ترتیب لنگر خمشی و دوران نسبی اتصال در سطح بارهای بهره برداری است‪.‬‬

‫پس از تعیین مقدار ‪ Ks‬مطابق شکل زیر‪ ،‬نوع اتصال به شرح زیر تعیین می گردد‪:‬‬

‫‪ .1‬اگر مقدار ‪ Ks‬بدست آمده از منحنی ‪ M-θ‬کوچکتر از ‪ 2EI/L‬باشد‪ :‬اتصال ساده‬

‫‪ .0‬اگر مقدار ‪ Ks‬بدست آمده از منحنی ‪ M-θ‬کوچکتر از ‪ 20EI/L‬باشد‪ :‬اتصال صلب‬

‫‪ .3‬اگر مقدار ‪ Ks‬بدست آمده از منحنی ‪ M-θ‬بین ‪ 2EI/L‬و ‪ 20EI/L‬باشد‪ :‬اتصال نیمه صلب‬

‫‪6‬‬
‫جوشکاری‬

‫تعریف جوشکاری‬

‫جوشکاری عبارتست از اتصال اعضای یک سازه به کمک حرارت و ذوب شدن موضعی و یکپارچه شدن‪ .‬عوامل مورد نیاز در‬
‫فرایند جوشکاری عبارتند از‪:‬‬

‫منبع ایجاد گرما (شعله یا منبع الکتریکی)‬ ‫‪‬‬


‫فلز پایه یا فلز مادر‬ ‫‪‬‬
‫فلز پرکننده یا فلز جوش‬ ‫‪‬‬

‫معمول ترین روش های انجام جوشکاری عبارتند از‪:‬‬

‫جوشکاری گازی‬ ‫‪‬‬


‫جوشکاری قوس الکتریکی‬ ‫‪‬‬

‫در جوشکاری گازی که در کارگاه های کوچک مورد استفاده قرار می گیرد‪ ،‬گرمای مورد نیاز جوشکاری از گرمای حاصل از‬
‫سوختن محلوط اکسیژن و یک گاز سوختنی نظیر استیلن بدست می آید‪.‬‬

‫در جوشکاری به روش قوس الکتریکی‪ ،‬گرمای مورد نیاز جوشکاری از یک منبع الکتریکی تامین میشود و گرمای حاصل از‬
‫جرقه بین الکترود و فلزهای پایه‪ ،‬باعث متصل شدن فلزات می گردد‪.‬‬

‫انواع جوش های پرکاربرد در سازه های فوالدی‬

‫جوش گوشه‬ ‫‪‬‬


‫جوش شیاری‬ ‫‪‬‬
‫جوش کام و انگشتانه‬ ‫‪‬‬

‫‪7‬‬
‫‪ .1‬جوش گوشه ‪Fillet Weld‬‬

‫جوش گوشه عبارت است از جوشی با مقطع مثلثی شکل که دو سطح تقریباً عمود به هم را در اتصاالت لبه روی هم‪ ،‬گوشه ای و‬
‫سپری (شکل ‪ )1‬به یکدیگر متصل می نماید‪ .‬در این جوش ها به آماده سازی لبه ها نیاز نمی باشد‪ .‬از این جوش به دلیل سهولت در‬
‫اجرا و اقتصادی بودن بسیار متداول بوده و عمده اتصاالت جوشی را به خود اختصاص می دهد‪.‬‬

‫جوش گوشه پیوسته‬ ‫جوش گوشه منقطع‬

‫برای طراحی یک اتصال با جوش گوشه‪ ،‬برای محاسبه مقاومت طرح جوش باید ابتدا سطح مقطع موثر جوش 𝒆𝒘𝑨 محاسبه شود‪.‬‬

‫𝒆𝒕 × 𝒆𝑳 = 𝒆𝒘𝑨‬
‫𝑒𝐿 ‪ :‬طول موثر جوش برابر با طول کلی نوار جوش‬

‫𝑒𝑡 ‪ :‬ضخامت موثر گلوی جوش برابر با کوتاه ترین فاصله بین ریشه جوش تا سطح خارجی آن و یا به عبارتی برابر با ارتفاع وارد بر‬
‫وتر مثلث مقطع جوش‬

‫𝟐√‬
‫= 𝒆𝒕‬ ‫𝒂 𝟕𝟎𝟕 ‪𝒂 = 𝟎.‬‬
‫𝟐‬
‫‪ :a‬بعد جوش گوشه‬

‫‪8‬‬
‫حداقل و حداکثر بعد جوش گوشه‪:‬‬

‫مطابق مبحث دهم مقررات ملی ساختمان‪ ،‬حداقل و حداکثر بعد جوش گوشه تابع ضخامت ورق نازک تر می باشد‪.‬‬

‫حداکثر بعد جوش گوشه‬

‫اگر ضخامت ورق نازکتر کوچکتر از ‪ 6‬میلیمتر باشد‪ ،‬بعد حداکثر جوش گوشه برابر است با ضخامت ورق نازکتر‬ ‫‪‬‬
‫اگر ضخامت ورق نازکتر بیشتر از ‪ 6‬میلیمتر باشد‪ ،‬بعد حداکثر جوش گوشه برابر است با ضخامت ورق نازکتر منهای ‪0‬‬ ‫‪‬‬
‫میلیمتر‬

‫حداقل بعد جوش گوشه مطابق جدول زیر می باشد‪.‬‬

‫‪ .2‬جوش شیاری ‪Groove weld‬‬

‫جوش شیاری جوشی است که در درز بین دو قطعه رسوب می کند و در دو نوع با نفوذ کامل و با نفوذ نسبی اجرا می شود‪ .‬برای‬
‫انجام جوش شیاری دو قطعه را کنار هم قرار داده و شیار بین آنها را جوشکاری می کنند‪ .‬معموال لبه قطعه ها را قبل از جوش زدن‬
‫آماده سازی می کنند تا عملیات جوش شیاری بهتر صورت بگیرد‪ .‬این جوش اغلب برای انتقال کامل نیروی اعضا در اتصاالت گیردار‬
‫کاربرد دارد‪ .‬هر چند جوش شیاری عملکرد بهتری نسبت به جوش گوشه دارد‪ ،‬ولی به دلیل محدودیت های اجرایی کاربرد آن کمتر‬
‫از جوش گوشه می باشد‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫سطح مقطع موثر جوش شیاری از حاصلضرب طول موثر جوش در ضخامت موثر جوش بدست می آید‪.‬‬

‫𝒆𝒕 × 𝒆𝑳 = 𝒆𝒘𝑨‬
‫طول موثر جوش شیاری برابر با طول جوش داده شده می باشد‪.‬‬

‫ضخامت موثر جوش شیاری بر اساس نوع اتصال به صورت زیر در نظر گرفته می شود‪.‬‬

‫در جوش شیاری با نفوذ کامل‬ ‫‪‬‬

‫در جوش شیاری با نفوذ نسبی ضخامت موثر برابر با عمق شیار جوش منهای میلی متر در نظر گرفته می شود‪.‬‬ ‫‪‬‬

‫حداقل ضخامت موثر جوش شیاری با نفوذ نسبی مطابق جدول زیر است‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫‪ .3‬جوش کام ‪ Slot weld‬و جوش انگشتانه ‪Plug weld‬‬

‫از جوش کام برای پرکردن شکافها یا فرورفتگی های بیضوی شکل و از جوش انگشتانه برای پرکردن سوراخها یا فرورفتگی های‬
‫دایروی شکل استفاده میشود‪ .‬این جوش ها برای انتقال برش در اتصاالت پوششی و یا جلوگیری از کمانش موضعی در عناصر روی‬
‫هم آمده در اعضای مرکب مجاز می باشد‪.‬‬

‫حفره جوش انگشتانه‬ ‫حفره جوش کام‬

‫سطح مقطع موثر جوش کام و انگشتانه برابر با سطح مقطع اسمی شکاف و سوراخ در صفحه برش در نظر گرفته می شود‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫عالئم جوشکاری‬

‫برای آنکه طراح سازه بتواند افکار طراحی خود را به سازنده اسکلت و نیز به دستگاه نظارت انتقال دهد‪ ،‬باید از عالئم اختصاری تعریف‬
‫شده استفاده نماید‪ .‬از طریق روش عالمت گذاری جوشکاری توسط انجمن جوشکاری امریکا )‪ (AWS‬و موسسه ساختمان فوالدی‬
‫امریکا )‪ (AISC‬تدوین شده است‪ ،‬تهیه نقشه های طراحی توسط طراح سازه و ساخت آن توسط سازنده اسکلت و نیز کنترل آن‬
‫توسط دستگاه نظارت تا حد بسیار باالیی آسان شده است‪ .‬در این عالمت گذاری که در جدول زیر ارائه شده است‪ ،‬نوع‪ ،‬اندازه‪ ،‬طول‬
‫و موقعیت جوش مشخص گردیده است‪ .‬برای دیدن سایر عالئم به آئین نامه ‪ AWS‬و نشریات مربوطه رجوع شود‪.‬‬

‫برای نشان دادن هر نوع جوش و ابعاد آن از شکل زیر استفاده می شود‪ .‬این شکل از سه قسمت اصلی تشکیل شده است که عبارتند‬
‫از‪ :‬فلش یا پیکان‪ ،‬خط مرجع و دنباله‪.‬‬

‫پیکان همیشه به محل اتصال اشاره می نماید‪.‬‬

‫در قسمت دم یا دنباله اطالعات اضافی نظیر نوع الکترود مصرفی‪ ،‬نوع فرایند جوشکاری‪ ،‬تیپپ بودن اتصال و موراد مشابه نوشته‬
‫میشود‪ .‬در صورتی که در یک اتصال نیازی به ارائه اطالعات اضافی نباشد‪ ،‬می توان قسمت دم را حذف نمود‪.‬‬

‫خط مرجع عموما به صورت افقی بوده و اطالعاتی نظیر نوع جوش و ابعاد آن بر رو یا زیر آن قرار می گیرد‪ .‬چنانچه عالئم اصلی‬
‫جوش و اطالعات آن در زیر خط مرجع نوشته شود‪ ،‬بدین معناست که جوش را باید از طرفی که نوک پیکان نشانه گرفته است‪،‬‬

‫‪12‬‬
‫انجام داد و اگر عالئم اصلی جوش و اطالعات آن در روی خط مرجع قرار گیرند‪ ،‬منظور این است که جوش را باید از طرف دیگر‬
‫نوک پیکان انجام داد نه از طرفی که نوک پیکان نشانه گرفته است‪.‬‬

‫هرگاه عالئم اصلی جوش در هر دو طرف خط پیکان ترسیم شوند‪ ،‬منظور این است که جوشکاری را باید از هر دو طرف انجام داد‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫ساق قائم اصلی جوش باید در سمت چپ قرار گیرد‪ .‬محل نوک پیکان تغییری در این قانون ایجاد نمی کند‪.‬‬

‫هر گاه در جوش های گوشه دو طرفه‪ ،‬بعد جوش دو طرف نامساوی باشد‪ ،‬در این صورت عدد روی خط پیکان مربوط به بعد جوش‬
‫طرف دیگر پیکان و عدد زیر خط پیکان مربوط به بعد جوش طرف پیکان است‪.‬‬

‫هرگاه اندازه ساق های یک جوش گوشه با هم برابر نباشند‪ ،‬ابعاد باید در داخل پانتز نوشته شود و عالمت ‪ x‬بین آن ها قرار بگیرد‪،‬‬
‫به طوری که اندازه ساق افقی در سمت چپ و اندازه ساق عمودی در سمت راست نوشته شوند‪.‬‬

‫در صورتیکه جوش مورد نظر پیوسته (ممتد) نباشد‪ ،‬و نوشتن طول جوش ضروت داشته باشد‪ ،‬طول جوش باید در سمت راست‬
‫عالمت جوش نوشته شود‪ .‬اگر این عدد نوشته نشود‪ ،‬منظور این است که تمام طول اتصال باید جوشکاری شود‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫هر اتصال شیاری از نوع جناغی شامل پارامترهای‪ :‬زاویه شیار‪ ،‬دهانه ریشه یا فاصله بین لبه های درز‪ ،‬ضخامت ریشه یا پاشنه و‬
‫ارتفاع پخ است‪.‬‬

‫برای نشان دادن زاویه شیار و دهانه ریشه به صورت شکل زیر عمل می شود‪ .‬عددی که در داخل عالمت جوش به کار رفته است‬
‫بیانگر دهانه ریشه و عددی که در زیر آن نوشته شده است مبین زاویه شیار است‪ .‬همچنین عددی که در سمت چپ عالمت جوش‬
‫قرار می گیرد‪ ،‬به معنی ارتفاع پخ سازی خواهد بود‪.‬‬

‫‪15‬‬

You might also like