Professional Documents
Culture Documents
http://www.goethe-verlag.com/book2/AR/ARFA/ARFA002.HTM
http://www.goethe.in/book2/AR/ARFA/ARFA-010.zip?forcedownload
http://www.goethe.in/book2/AR/ARFA/ARFA-020.zip?forcedownload
http://www.goethe.in/book2/AR/ARFA/ARFA-030.zip?forcedownload
http://www.goethe.in/book2/AR/ARFA/ARFA-040.zip?forcedownload
http://www.goethe.in/book2/AR/ARFA/ARFA-050.zip?forcedownload
http://www.goethe.in/book2/AR/ARFA/ARFA-060.zip?forcedownload
http://www.goethe.in/book2/AR/ARFA/ARFA-070.zip?forcedownload
http://www.goethe.in/book2/AR/ARFA/ARFA-080.zip?forcedownload
http://www.goethe.in/book2/AR/ARFA/ARFA-090.zip?forcedownload
http://www.goethe.in/book2/AR/ARFA/ARFA-100.zip?forcedownload
ولإلطالع على مزيد من الدروس والقواعد للغة الفارسية يرجى الضغط على رابط هيا نتعلم الفارسية على الفيس بوك
http://www.facebook.com/hayanatalamalfarysia
01
الفهرس
األشخاص أشخاص
أنا من
أنا كأنت من ك تو
نحن االثناف هردكی ما (ما هردك)
الجد پدربزرگ
الجدة مادربزرگ
هو كهي اك (پدربزرگ) ك اك (مادربزرگ)
األب پدر
األـ مادر
هو كهي اك (پدر) ك اك (مادر)
االبن پسر
االبنة دختر
هو كهي اك (پسر) ك اك (دختر)
األخ برادر
األخت خواهر
هو كهي اك (برادر) ك اك (خواهر)
!مرحبنا سبلـ
األعداد اعداد
االثنين دكشنبه
الثبلثاء سه شنبه
األربعاء چهارشنبه
األحد یکشنبه
األسبوع هفته
من االثنين إلى األحد از دكشنبه تا یکشنبه
يناير ژانویه
فبراير فوریه
مارس مارس
أبريل آكریل
مايو مه
يونيو ژكئن
يوليو ژكئیه
أغسطس آگوست (اكت)
سبتمبر سپتامبر
أكتوبر اکتبر
نوفمبر نوامبر
ديسمبر دسامبر
ماذا نحتاج زيادة على ذلك؟ ما چه چیز دیگری الزـ داریم؟
نحتاج إلى جزر كطماطم للشوربة. ما برای سوپ هویج ك گوجه فرنگی الزـ داریم.
أين الػسوبر ماركت؟ سوپرمارکت کجاست؟
16
الفهرس
فصل های ساؿ ك آب ك هوا فصوؿ السنة كالطقس
أنا أضع الغسيل في الغسالة. من لباسها را دركف ماشین لباس شوئی می ریزـ.
أنا أنشر الغسيل. من لباسها را آكیزاف می کنم.
أنا :أكوم المبلبس. من لباسها را اتو می کنم.
أتطبخ الشوربة في هذا القدر؟ تو توی این قابلمه سوپ می پزی؟
أتقلي السمك في هذق المقبلة؟ تو ماهی را در این ماهی تابه سرخ می کنی؟
أتشوم الخضار على هذق الشواية؟ تو سبزی را با گریل کباب می کنی؟
!خذ راحتك راحت باشید! (جای راحتی برای خود در نظر بگیرید)
أتحب أف تذهب إلى الحفلة الموسيقية؟ شما عبلقمند به کنسرت رفتن هستید؟
أتحب أف تذهب إلى المسرح؟ شما عبلقمند به تئاتر رفتن هستید؟
أتحب أف تذهب إلى دار األكبرا؟ شما عبلقمند به اپرا رفتن هستید؟
الفهرس 21
اسمحوا لي أف أقدـ لكم السيد مولر! ► می توانم آقای مولر را به شما معرفی کنم؟
هو أجنبي. ► اك خارجی است.
هو يتكلم عدّة لغات. ► اك به چندین زباف تسلط دارد.
هل حضرتك هنا ألكؿ مرة؟ ► شما برای اكلین بار اینجا هستید؟
ال ,قد كنت هنا في العاـ الماضي. ► نه ,من ساؿ گذشته هم اینجا بودـ.
كلكن لمدة أسبوع كاحد فقط. ► اما تنها یک هفته.
أرل أنك تتكلم بشكل جيد جدنا. به نظر من شما خیلی خوب صحبت می کنید.
اللغات متشابهة إلى حد ما. زباف ها تا حد زیادی شبیه هم هستند.
أستطيع أف أفهمها جيدنا. من آنها (زبانها) را خوب متوجه می شوـ.
لكن التكلم كالكتابة شيء صعب. اما صحبت کردف ك نوشتن مشکل است.
كما أزاؿ أعمل أخطاء كثيرة. من هنوز خیلی اشتباق می کنم.
أرجو أف تصحح لي دائمنا. لطفًا مرا مرتب تصحیح کنید.
ال أعرؼ اسمه في الوقت الحالي. االف نمی دانم اسم آف چیست.
العنواف ال يخطر على بالي. عنواف کتاب یادـ نمی آید.
لقد نسيته للتو. ناـ آنرا فراموش کردق اـ.
الفهرس 24
هل قد خططت لشيء في عطلة نهاية هذا األسبوع؟ این آخر هفته برنامه ای داری؟
أك قد صرت متواعدًا؟ یا اینکه با کسی قرار مبلقات داری؟
من پیشنهاد می کنم آخر هفته همدیگر را
أقترح أف نلتقي في عطلة نهاية األسبوع.
ببینیم.
من می خواهم به طرؼ ایستگاق قطار بركـ. .أريد أف أذهب إلى محطة القطار
كيف أصل إلى محطة القطار؟ چه جوری به ایستگاق قطار بركـ؟
كيف أصل إلى المطار؟ چه جوری به فركدگاق بركـ؟
كيف أصل إلى كسط المدينة؟ چه جوری به مرکز شهر بركـ؟
ماذا يوجد في المدينة ليرل؟ درشهر چه چیزی برای دیدف كجود دارد؟
اذهب إلى المدينة القديمة. به بافت قدیم شهر بركید.
قم بجولة في المدينة. یک گردش با ماشین در شهر انجاـ دهید.
هل يوجد بيت شباب بالقرب من هنا؟ در این نزدیکی خوابگاهی كجود دارد؟
هل يوجد بنسيوف بالقرب من هنا؟ در این نزدیکی پانسیونی كجود دارد؟
هل يوجد مطعم بالقرب من هنا؟ در این نزدیکی رستورانی كجود دارد؟
29
الفهرس
فى المطعم 1دررستوراف 1
هل هذق الطاكلة غير محجوزة؟ آیا این میز آزاد است؟
من فضلك قائمة الطعاـ. لطفًا لیست غذا را به من بدهید.
بماذا تنصح؟ توصیه شما چیست؟
من فضلك كأس نبيذ أحمر. یک لیواف شراب قرمز لطفًا.
من فضلك كأس نبيذ أبيض. یک لیواف شراب سفید لطفًا.
من فضلك قنينة شمبانيا. یک بطری شامپاین لطفًا.
من فضلك شيئ بدكف لحم. من یک غذای بدكف گوشت می خواهم.
من فضلك طبق خضركات مشكلة. من یک ظرؼ سبزی می خواهم.
من فضلك شيء ال يحتاج لوقت طويل. غذایی می خواهم که تهیه آف زیاد طوؿ نکشد.
.كاحد بطاطس مقلية مع الكاتشب یک پرس سیب زمینی سرخ کردق با کچاپ.
متى يسافر القطار التالي إلى برلين؟ قطار بعدی به برلین چه موقع می ركد؟
متى يسافر القطار التالي إلى باريس؟ قطار بعدی به پاریس چه موقع می ركد؟
متى يسافر القطار التالي إلى لندف؟ قطار بعدی به لندف چه موقع می ركد؟
في أم ساعة يسافر القطار إلى كارسو؟ قطار كرشو ساعت چند حرکت می کند؟
في أم ساعة يسافر القطار إلى ستوكهولم؟ قطار استکهلم ساعت چند حرکت می کند؟
في أم ساعة يسافر القطار إلى بودابست؟ قطار بوداپست ساعت چند حرکت می کند؟
من فضلك تذكرة سفر إلى مدريد. من یک بلیط برای مادرید می خواهم.
من فضلك تذكرة سفر إلي براغ. من یک بلیط برای پراگ می خواهم.
من فضلك تذكرة سفر إلى برف. من یک بلیط برای برف میخواهم.
هل يجب عليّ أف أبدؿ القطار في السفر؟ باید قطار را عوض کنم؟
من أم رصيف يغادر القطار؟ قطار از کداـ سکو حرکت می کند؟
هل توجد عربات نوـ بالقطار؟ آیا قطار کوپه خواب دارد؟
من فضلك تذكرة ذهاب فقط إلى برككسل. من تنها بلیط رفت به بركکسل را می خواهم.
من فضلك تذكرة ذهاب كعودة إلى كوبنهاجن. یک بلیط برگشت به کپنهاک می خواهم.
بكم السرير في عربة النوـ؟ قیمت بلیط در قطار با کوپه خواب چند است؟
34
الفهرس
فى القطار در قطار
هل هذاهو القطار إلى برلين؟ این قطاری است که به برلین می ركد؟
متى يغادر القطار؟ قطار چه موقع حرکت می کند؟
متى يصل القطار إلى برلين؟ قطار چه موقع به برلین می رسد؟
اسمح لي ,هل يمكن أف أمر؟ ببخشید ,اجازق هست عبور کنم؟
أعتقد أف هذا مكاني. فکر می کنم اینجا جای من است.
أعتقد أف حضرتك تجلس في مكاني. فکر می کنم شما ركی صندلی من نشسته اید.
.من فضلك احجز لي رحلة طيراف إلى أثينا من می خواهم یک پركاز به آتن رزرك کنم.
من فضلك أريد تأكيد الحجز. من می خواهم بلیط رزرك شدق اـ را تأیید کنم.
من فضلك أريد إلغاء الحجز. من می خواهم بلیط رزرك شدق اـ را کنسل کنم.
من فضلك أريد تعديل الحجز. می خواهم تاریخ ك ساعت بلیطم را تغییر دهم.
متى تقلع الطائرة التالية إلى ركما؟ پركاز بعدی به رـ چه زمانی است؟
هل ما زاؿ يوجد مكاف الثنين؟ دك جای (صندلی) دیگر خالی است؟
ال ,ما زاؿ عندنا مكاف لواحد فقط. نه ,ما فقط یک جای خالی داریم.
كم آخذ معي أمتعة في الطائرة؟ چه مقدار بار می توانم با خود بیاكرـ؟
عشرين كيلو. بیست کیلو
كم؟ فقط عشرين كيلو؟ چی ,فقط بیست کیلو؟
36
الفهرس
عبور ك مركر دركف شهری المواصبلت العامة القريبة
هل يجب أف أبدؿ الباص في السفر؟ باید كسیله نقلیه را عوض کنم؟
أين يجب أف أبدؿ الباص؟ کجا باید كسیله نقلیه را عوض کنم؟
بكم تذكرة السفر؟ قیمت یک بلیط چند است؟
كم عدد محطات التوقف حتى كسط المدينة؟ تا مرکز شهر چند ایستگاق است؟
يجب أف تنزؿ هنا. شما باید اینجا پیادق شوید.
يجب أف تنزؿ من الخلف. شما باید از قسمت عقب ماشین پیادق شوید.
المترك التالي سيصل خبلؿ خمس دقائق. متركی (زیرمینی) بعدی 5دقیقه دیگر می آید.
التراـ التالي سيصل خبلؿ عشر دقائق. متركی بعدی ۰۱دقیقه دیگر می آید.
الباص التالي سيصل خبلؿ خمسة عشر دقيقة. اتوبوس بعدی 15دقیقه دیگر می آید.
لقد أضعنا الطريق. ما راق را (با ماشین) اشتباق رفته ایم.
نحن في الطريق الخاطيء. ما در مسیر اشتباق هستیم.
يجب أف ندكر كنرجع. ما باید برگردیم.
أين يمكن ايقاؼ السيارة هنا؟ اینجا کجا می شود پارک کرد؟
أيوجد هنا موقف سيارات؟ اینجا پارکینگ كجود دارد؟
كم المدة التي يمكن كقوفها هنا؟ چه مدت می تواف اینجا پارک کرد؟
!]من فضلك اطلب لي تاكسي [سيارة أجرة لطفًا یک تاکسی صدا کنید.
كم تكلف إلى محطة القطار؟ تا ایستگاق قطار کرایه چقدر است ؟
كم تكلف إلى المطار؟ تا فركدگاق کرایه چقدر است ؟
من فضلك توقف هنا. لطفًا اینجا توقف (نگه دارید) کنید.
من فضلك انتظر لحظة. لطفًا یک لحظه صبر کنید.
أنا راجع فورًا. من االف بر می گردـ.
أحتاج عدة لترات ديزؿ. من به چند لیتر گازكئیل نیاز دارـ.
ليس معي بنزين بالمرة. من دیگر بنزین ندارـ.
هل عندؾ جالوف بنزين احتياطي؟ گالن ذخیرق بنزین همراق دارید؟
كيف أصل إلى ستاد كرة القدـ؟ چگونه به استادیوـ فوتباؿ بركـ؟
اقطع الجسر! از پل عبور کنید.
اعبر النفق! از تونل عبور کنید.
سر حتى ثالث إشارة ضوئية! تا سومین چراغ راهنما بركید.
ثم انعطف يميننا عند أكؿ شارع. سپس اكلین خیاباف به طرؼ راست بپیچید.
ثم سر على خط مستقيم على التقاطع التالي. ك بعد از چهارراق عبور کنید.
من فضلك ,كيف أصل إلى المطار؟ ببخشید ,چگونه به فركدگاق بركـ؟
األفضل أف تأخذ المترك. بهترین راق این است که با مترك بركید.
اركب ببساطة حتى آخر محطة. تا آخرین ایستگاق بركید.
41
الفهرس
التوجيه جهت یابی
أريد مرشدنا يتحدث األلمانية. من یک راهنما میخواهم که آلمانی صحبت کند.
أريد مرشدنا يتحدث اإليطالية. من یک راهنما میخواهم که ایتالیایی صحبت کند.
أريد مرشدنا يتحدث الفرنسية. من یک راهنما میخواهم که فرانسوی صحبت کند.
42
الفهرس
زيارة المدينة بازدید از شهر
هل تفتح حديقة الحيواف أياـ األربعاء؟ باغ كحش چهار شنبه ها باز است؟
هل يفتح المتحف أياـ الخميس؟ موزق پنج شنبه ها باز است؟
هل يفتح الجاليرم أياـ الجمعة؟ گالری جمعه ها باز است؟
هل توجد هنا صالة ديسكو؟ در اینجا دیسکو كجود دارد؟
هل يوجد هنا نادم ليلى؟ در اینجا کابارق كجود دارد؟
هل توجد هنا حانة؟ آیا اینجا یک
هل ما زاؿ توجد تذاكر للمسرح؟ هنوز بلیط تاتر موجود است؟
هل ما زالت توجد تذاكر للسينما؟ هنوز بلیط سینما موجود است؟
هل ما زالت توجد تذاكر لمباراة كرة القدـ؟ هنوز بلیط برای تماشای بازی فوتباؿ موجود است؟
أريد أف أجلس تمامًا في الخلف. من دكست دارـ کامبل عقب بنشینم.
أريد أف أجلس في مكاف ما في الوسط. من دكست دارـ یک جایی در كسط بنشینم.
أريد أف أجلس تمامًا في األماـ. من دكست دارـ کامبل جلو بنشینم.
هل يوجد ملعب جولف قريب من هنا؟ آیا این نزدیکی ها یک زمین گلف كجود دارد؟
هل يوجد ملعب تنس قريب من هنا؟ آیا این نزدیکی ها یک زمین تنیس كجود دارد؟
آیا این نزدیکی ها یک استخر سرپوشیدق كجود دارد؟ هل يوجد مسبح مسقوؼ قريب من هنا؟
45
الفهرس
فى السينما در سینما
اليوـ يُعرض فيلم جيد. امركز فیلم خوبی ركی پردق است.
الفيلم جديد تمامنا. این فیلم کامبل جدید است.
هل تريد أف تأخذ معك خريطة طرؽ؟ می خواهی نقشه خیابانها را با خود ببری؟
هل تريد أف تأخذ معك مرشد سياحي؟ می خواهی یک کتابچه راهنمای سفر با خود ببری؟
هل تريد أف تأخذ معك مظلة مطر؟ می خواهی یک چتر با خود ببری؟
أنت تحتاج إلى أحذية ,كصنادؿ ,كجزـ. تو کفش ,سندؿ ك چکمه الزـ داری.
تحتاج إلى مناديل كرقية ,كصابوف ,كمقص
تو دستماؿ کاغذی ,صابوف ك ناخن گیر الزـ داری.
أظافر.
تحتاج إلى مشط ,كفرشاة أسناف ,كمعجوف
تو یک شانه ,یک مسواک ك خمیردنداف الزـ داری.
أسناف.
48
الفهرس
فعالیت های تعطیبلتی أنشطة العطبلت
هل يمكن هنا استئجار مظلة شمسية؟ می تواف در اینجا یک چتر آفتابی کرایه کرد؟
هل يمكن هنا استئجار كرسي بحر هنا؟ می تواف اینجا یک صندلی راحتی کرایه کرد؟
هل يمكن هنا استئجار قارب؟ می تواف اینجا یک قایق کرایه کرد؟
هل يمكن استئجار زالجات الموج؟ می تواف یک تخته موج سواری کرایه کرد؟
هل يمكن استئجار معدات غطس؟ می تواف كسائل غواصی کرایه کرد؟
هل يمكن استئجار زالجات الماء؟ می تواف اسکی های آب کرایه کرد؟
49
الفهرس 49
كرزش الرياضة
يوجد في مدينتنا إستاد كرة قدـ. در شهر ما یک استادیوـ فوتباؿ كجود دارد.
يوجد كذلك مسبح به ساكنا. یک استخر با سونا هم كجود دارد.
كيوجد ملعب جولف. ك یک زمین گلف هم كجود دارد.
أريد أف أذهب إلى مكتبة بيع الكتب. من می خواهم به کتاب فركشی بركـ.
من می خواهم به کیوسک (دکه ركزنامه فركشی)
أريد أف أذهب إلى كشك الجرائد.
بركـ.
أريد أف أذهب إلى أخصائي نظارات. من می خواهم به عینک فركشی بركـ.
أريد أف أذهب إلى السوبر ماركت. من می خواهم به سوپر مارکت بركـ.
أريد أف أذهب إلى المخبز. من می خواهم به نانوایی بركـ.
نبحث عن محل أدكات رياضية ,لنشترل كرة دنباؿ فركشگاق كرزشی میگردیم تا توپ فوتباؿ
قدـ. بخریم.
نبحث عن ملحمة ,لنشترم مرتديبل سبلمي. دنباؿ قصابی می گردیم تا کالباس بخریم.
نبحث عن صيدلية ,لنشترم أدكية. دنباؿ داركخانه می گردیم تا دارك بخریم.
تفضل اجلس في غرفة االنتظار. لطفًا در اتاؽ انتظار تشریف داشته باشید.
الطبيب سيأتي حاال ن. دکتر االف می آید.
تأمينك الصحي مع أم شركة؟ بیمه کجا هستید؟
من فضلك اكشف النصف العلوم من جسمك! لطفآ باالتنه خود را آزاد کنید!
من فضلك تمدد على السرير. لطفآ ركی تخت دراز بکشید!
ضغط الدـ تماـ. فشارخوف شما خوب است.
هو ال يرتدم بنطلونًا [بنطاال] كال معطفنا. اك شلوار یا پالتو نپوشیدق است.
لكن الرجل ال غير برداف. اما اك سردش نیست (نمی لرزد).
هو رجل من ثلج. اك یک آدـ برفی است.
الفهرس 59
في مكتب البريد در ادارق پست
أريد إيداع نقود في حسابي. من می خواهم پوؿ به حسابم كاریز کنم.
أريد سحب نقود من حسابي. من می خواهم از حسابم پوؿ برداشت کنم.
أريد أف أستلم كشوؼ حسابي. من می خواهم موجودی حسابم را بگیرـ.
من می خواهم این پوؿ را به ارز دیگری تبدیل نمایم .أريد أف أصرّؼ هذق النقود.
أحتاج لدكالرات أمريكية. من به دالر آمریکا نیاز دارـ.
من فضلك أعطني أكراؽ نقدية صغيرة. لطفآ اسکناس های ریز به من بدهید.
هل يوجد هنا صراؼ آلي؟ آیا اینجا دستگاق عابر بانک كجود دارد؟
كم المبلغ الذم يمكن سحبه؟ چه مقدار پوؿ می تواف برداشت نمود؟
أم بطاقات إئتماف التي يمكن استعمالها؟ کداـ کارت های اعتباری را می تواف استفادق کرد؟
الفهرس 61
األعداد الترتيبية اعداد ترتیبی
ستة أشهر هي نصف سنة. شش ماق ,یک نیمساؿ محسوب می شوند.
يناير ,فبراير ,مارس ژانویه ,فوریه ,مارس,
أبريل ,مايو ,كيونيو. آكریل ,مه ,ژكئن.
اثنا عشر شهرنا هي سنة. دكازدق ماق ,یک ساؿ را تشکیل می دهند.
يوليو ,أغسطس ,سبتمبر, ژكئیه ,آگوست ,سپتامبر,
أكتوبر ,نوفمبر ,كديسمبر. اکتبر ,نوامبر ,دسامبر.
الفهرس 62
طرح األسئلة 1 سئواؿ کردف 1
يأتي آمدف
هل ستأتوف؟ شما می آیید؟
نعم ,سنأتي حاال ن. بله ,ما االف می آییم.
المعلم معلم
هل أنت تفهم المعلم؟ گفته معلم را می فهمید؟
نعم ,أفهمه جيدنا. بله ,من گفته های اك (مرد) را خوب می فهمم.
الناس مردـ
هل أنت تفهم الناس؟ حرفهای مردـ را می فهمید؟
ال ,ال أفهمهم بشكل جيد. نه ,حرفهای آنها را آنچناف خوب نمی فهمم.
االبنة دختر
هل لديك ابنة؟ شما دختر دارید؟
ال ,ليس لدم ابته. نه ,ندارـ.
الفهرس 65
النفي 2 نفی 2
هل صار لك مدة طويلة كأنت تسكن هنا؟ خیلی كقت هست اینجا زندگی می کنی؟
ال ,صار لي شهر كاحد. نه ,تازق یک ماق است.
كقد صرت أعرؼ الكثيرين. اما با خیلی از مردـ آشنا شدـ.
هل تسافر غدنا إلى داركم؟ فردا می ركی (با ماشین) خانه؟
ال ,فقط في العطلة األسبوعية. نه ,آخر هفته می ركـ.
كلكني سأرجع كمنذ يوـ األحد. اما من یکشنبه بر می گردـ.
أنتم /أنتن – كُم ,كُن = الخاص بكم ,بكن شما (جمع) – ماؿ شما
أين أبوكم يا أطفاؿ؟ بچه ها ,پدرتاف کجاست؟
أين أمكم يا أطفاؿ؟ بچه ها ,مادرتاف کجاست؟
الفهرس 67
ضمائر الملكية 2 ضمائر ملکی 2
النظارة عینک
لقد نسى نظارته. اك (مذکر) عینکش را فراموش کردق.
أين ترؾ نظارته يا ترل؟ عینکش کجاست؟
الساعة ساعت
ساعته تالفة. ساعت اك (مذکر) خراب است.
الساعة معلقة على الحائط. ساعت به دیوار آكیزاف است.
هم /هن – هم ,هن = الخاص بهم ,بهن اك – ماؿ اك
ال يستطيع الؤلطفاؿ أف يجدكا كالديهم. بچه ها نمی توانند كالدین خود را پیدا کنند.
لكن ها هم الوالداف قادموف هناؾ! آنجا هستند ,دارند می آیند!
يريد خواستن
ال أريد أف آتى متأخرنا. من نمی خواهم دیر بیایم.
ال أريد أف أذهب إلى هناؾ. من نمی خواهم آنجا بركـ.
هل تريد أف تغادر غدنا؟ می خواهید فردا راق بیفتید (با ماشین)؟
هل تريد أف تبقى حتى غدنا؟ می خواهید تا فردا بمانید؟
هل تريد أف تدفع الحساب غدنا فقط؟ می خواهید صورت حساب را فردا پرداخت نمائید؟
يجب أف تستيقظ مبكرنا. تو باید صبح زكد از خواب بلند شوی.
يجب أف تشتغل كثيرنا. تو باید خیلی کار کنی.
يجب أف تكوف دقيقًا في المواعيد. تو باید كقت شناس باشی.
يجب أف يعبيء التنك. اك باید بنزین بزند (در باک بنزین بریزد).
يجب أف يصلح السيارة. اك باید ماشین را تعمیر کند.
يجب أف يغسل السيارة. اك باید ماشین را بشوید.
يجب أف نذهب فورًا إلى المدرسة. ما باید چند لحظه دیگر به مدرسه بركیم.
يجب أف نذهب فورًا إلى الشغل. ما باید چند لحظه دیگر سر کار بركیم.
يجب أف نذهب فورًا إلى الطبيب. ما باید چند لحظه دیگر پیش دکتر بركیم.
هل صرت ُيسمح لك أف تقود سيارة؟ تو اجازق داری رانندگی کنی؟
هل صرت ُيسمح لك أف تشرب الخمر؟ تو اجازق داری مشركبات الکلی بنوشی؟
هل صرت يُسمح لك أف تسافر لوحدؾ إلى الخارج؟ تو اجازق داری تنها به خارج سفر کنی؟
هل يجوز السداد ببطاقة االئتماف؟ می تواف با کارت اعتباری پرداخت نمود؟
هل يجوز السداد بالشيك؟ می تواف با چک پرداخت کرد؟
هل يجوز الدفع كاش فقط؟ فقط نقد پرداختن مجاز است؟
ال يسمح له أف يناـ في المنتزق. اك (مذکر) اجازق ندارد در پارک بخوابد.
ال يسمح له أف يناـ في السيارة. اك (مذکر) اجازق ندارد در خودرك بخوابد.
اك (مذکر) اجازق ندارد درایستگاق قطار بخوابد .ال يسمح له أف يناـ في محطة القطار.
هل يمكنك أف تقص لي شعرم؟ امکاف دارد موهای مرا کوتاق کنید؟
من فضلك ليس قصيرنا جدنا! لطفًا خیلی کوتاق نشود.
من فضلك أقصر بقليل. لطفًا کمی کوتاهتر.
هل يمكنك تظهير الصور [تحميض الفيلم]؟ ممکن است این عکسها را ظاهر کنید؟
الصور موجودة على السي دم. عکسها ركی سی دی هستند.
الصور موجودة في الكاميرا. عکس ها ركی دكربین هستند.
هل يمكنك إصبلح الساعة؟ می توانید این ساعت را تعمیر کنید؟
الزجاج تالف. لیواف شکسته است.
البطارية فارغة. باتری خالی است.
هل يمكنك أف تعطيني شعلة نار؟ ممکن است به من یک فندک (آتش) بدهید؟
هل معك كبريت أك كالعة؟ شما کبریت یا فندک دارید ؟
هل عندؾ منفضة سجائر؟ شما زیرسیگاری دارید؟
هناؾ فوؽ تسكن امرأة كبيرة السن. اكف باال یک خانم پیر زندگی می کند.
هناؾ فوؽ تسكن امرأة سمينة. اكف باال یک خانم چاؽ زندگی می کند.
هناؾ تحت تسكن امرأة فضولية. اكف پائین یک خانم کنجکاك زندگی می کند.
يكتب نوشتن
هو كتب خطابنا. اك (مرد) یک نامه نوشت.
ككتبت هي بطاقة. ك اك (مؤنث) یک کارت پستاؿ نوشت.
يقرأ خواندف
هو قرأ مجلة مصورة. اك (مرد) یک مجله خواند.
كقرأت هي كتابنا. ك اك (مؤنث) یک کتاب خواند.
يأخذ گرفتن
هو أخذ سيجارة. اك (مرد) یک سیگار برداشت.
هي أخذت قطعة شيكوالتة. اك (مؤنث) یک تکه شکبلت برداشت.
هو ما كاف كفيًا كلكن هي كانت كفية. اك (مرد) بی كفا بود ,اما اك (مؤنث) با كفا بود.
هو كاف كسوال ن ,كلكن هي كانت مجتهدة. اك (مرد) تنبل بود ,اما اك (مؤنث) کاری بود.
هو كاف فقيرنا ,كلكن هي كانت غنية. اك (مرد) فقیر بود ,اما اك (مؤنث) ثركتمند بود.
هو ما كاف لديه ماؿ ,بل ديوف. اك (مرد) پوؿ نداشت ,بلکه مقركض بود.
هو ما كاف محظوظػنا ,بل منحوسنا. اك (مرد) شانس نداشت ,بلکه بد شانس بود.
هو ما كاف ناجحنا ,بل فاشبل ن. اك (مرد) موفقیتی نداشت ,بلکه ناموفق بود.
هو ما كاف راضينا ,بل كاف مستاءنا. اك (مرد) راضی نبود ,بلکه ناراضی بود.
هو ما كاف سعيدنا ,بل كاف تعيسنا. اك (مرد) خوشبخت نبود ,بلکه بدبخت بود.
هو ما كاف كدكدًا ,بل كاف غير كدكد. اك (مرد) خوش برخورد نبود ,بلکه بدبرخورد بود.
الفهرس 82
گذشته (زماف گذشته) 2 الماضي 2
هل قد توجب عليك أف تستدعي اإلسعاؼ؟ تو مجبور بودی یک آمبوالنس صدا کنی؟
هل قد توجب عليك أف تستدعي الطبيب؟ تو مجبور بودی پزشک را خبر کنی؟
هل قد توجب عليك أف تستدعي الشرطة؟ تو مجبور بودی پلیس را خبر کنی؟
**************** ****************
هل لديك رقم التلفوف؟ كاف ال يزاؿ معي منذ شما شمارق تلفن را دارید؟ تا االف من شمارق را
لحظات. داشتم.
هل لديك العنواف؟ كاف ال يزاؿ معي منذ لحظات. شما آدرس را دارید؟ تا االف من آف را داشتم.
هل لديك خريطة المدينة؟ كانت ال تزاؿ معي منذ
شما نقشه شهر را داری؟ تا االف من آف را داشتم.
لحظات.
**************** ****************
اك (مرد) سر كقت آمد؟ اك (مرد) نتوانست سر كقت هل جاء في الموعد؟ لم يستطع أف يأتي في
الموعد. بیاید.
اك (مرد)راق را پیدا کرد؟ اك (مرد) نتوانست راق را
هل كجد الطريق؟ لم يستطع أف يجد الطريق.
پیدا کند.
اك (مرد) متوجه صحبت تو شد؟ اك (مرد) نتوانست
هل فهمك؟ لم يستطع أف يفهمني.
صحبت مرا بفهمد.
*******
من نتوانستم بموقع بیایم زیرا هیچ اتوبوسی حرکت لم أستطع أف آتي في الموعد ,ألنه لم يسير أم
باص. نمی کرد.
لم أستطع أف أجد الطريق ,ألني ما كاف معي من نتوانستم راق را پیدا کنم زیرا نقشه شهر را
خريطة المدينة. نداشتم.
لم أستطع أف أفهمه ,ألف الموسيقى كانت صاخبة
من حرفش را نفهمیدـ زیرا صدای آهنگ بلند بود.
جدنا.
**************** ****************
لقد توجب علي أف آخذ تاكسي [سيارة أجرة]. من مجبور بودـ یک تاکسی سوار شوـ.
لقد توجب علي أف أشترل خريطة المدينة. من مجبور بودـ یک نقشه شهر بخرـ.
لقد توجب علي أف أطفيء الراديو. من مجبور بودـ رادیو را خاموش کنم.
الفهرس 83
يقرأ خواندف
لقد قرأتُ للتو. من خواندق اـ.
لقد قرأت كل الركاية. من تماـ رماف را خواندق اـ.
يفهم فهمیدف
لقد فهمتُ للتو. من فهمیدق اـ.
لقد فهمت كل النص. من تماـ متن را فهمیدق اـ.
أنا أعلم هذا – لقد علمت هذا للتو. من آنرا می دانم – من آنرا می دانسته اـ.
أنا أكتب هذا – لقد كتبت هذا للتو. من آنرا می نویسم – من آنرا نوشته اـ.
أنا أسمع هذا – لقد سمعت هذا للتو. من آنرا می شنوـ – من آنرا شنیدق اـ.
أنا أحضر هذا – لقد أحضرت هذا للتو. من آف را می آكرـ – من آف را آكردق اـ.
أنا آتي بهذا – لقد أتيت بهذا للتو. من آف را می آكرـ – من آف را آكردق اـ.
أنا أشترم هذا – لقد اشتريت هذا للتو. من آف را می خرـ – من آف را خریدق اـ.
أنا أتوقع هذا – لقد توقعت هذا للتو. من منتظر آف هستم – من منتظر آف بودق اـ.
أنا أشرح هذا – لقد شرحت هذا للتو. من آف را توضیح می دهم – من آف را توضیح دادق اـ.
أنا أعرؼ هذا – لقد عرفتُ هذا للتو. من آف را می شناسم – من آف را می شناخته اـ.
الفهرس 85
سواؿ کردف -گذشته (زماف گذشته) 1 أسئلة – الماضي 1
أية ربطة عنق قد لبست؟ تو کداـ کراكات را زدق بودق ای؟
أية سيارة قد اشتريت؟ تو کداـ خودرك را خریدق بودق ای؟
أية جريدة قد اشتركت بها؟ تو اشتراک کداـ ركزنامه را گرفته ای؟
لقد توجب علينا أف نرتب الشقة. ما بایستی آپارتماف را مرتب می کردیم.
لقد توجب علينا أف نغسل الصحوف. ما بایستی ظركؼ غذا را می شستیم.
هل قد توجب عليكم أف تدفعوا الفاتورة؟ آیا شما مجبور به پرداخت صورت حساب بودید؟
هل قد توجب عليكم أف تدفعوا رسم دخوؿ؟ آیا شما مجبور به پرداخت كركدی بودید؟
هل قد توجب عليكم أف تدفعوا غرامة؟ آیا شما مجبور به پرداخت جریمه بودید؟
من الذم قد توجب عليه أف يودع؟ چه کسی باید خداحافظی می کرد؟
من الذم قد توجب عليه أف يذهب مبكرًا إلى البيت؟ چه کسی باید زكد به خانه می رفت؟
من الذم قد توجب عليه أف يأخذ القطار؟ چه کسی باید با قطار می رفت؟
لقد أردنا أف ال نبقى طويبل ن. ما نمی خواستیم مدت زیادی بمانیم.
لقد أردنا أف ال نشرب شيئنا. ما هیچ چیزی نمی خواستیم بنوشیم.
لقد أردنا أف ال نزعج. ما نمی خواستیم مزاحم بشویم.
لقد أردت أف أتصل للتو بالتلفوف. من می خواستم االف تلفن کنم.
أردت أف أطلب سيارة أجرة. من می خواستم تاکسی سفارش بدهم.
أردت تحديدًا أف أذهب إلى البيت. چوف می خواستم به خانه بركـ.
پسرـ نمی خواست با عركسک بازی کند. .لم يرد ابنى أف يلعب بالدمية
لم ترد ابنتى أف تلعب كرة القدـ. دخترـ نمی خواست فوتباؿ بازی کند.
همسرـ نمی خواست با من شطرنج بازی
لم ترد زكجتي أف تلعب معي شطرنج.
کند.
فرزندانم نمی خواستند به پیادق ركی بركند .أراد أكالدم أف ال يقوموا بنزهة.
لم يريدكا أف يرتبوا الغرفة. آنها نمی خواستند اتاؽ را مرتب کنند.
لم يردكا أف يذهبوا إلى أسرتهم. آنها نمی خواستند به رختخواب بركند.
لم يُسمح له أف يأكل ايس كريم. اك(مذکر) اجازق نداشت بستنی بخورد.
لم يُسمح له أف يأكل شوكوالتة. اك (مرد) اجازق نداشت شکبلت بخورد.
لم يُسمح له أف يأكل ملبس [بونبوف]. اك (مرد) اجازق نداشت آب نبات بخورد.
من اجازق داشتم برای خودـ آرزكیی بکنم .سمح لي أف أتمنى لي شيئنا.
من اجازق داشتم برای خودـ لباس بخرـ .سمح لي أف أشترم لي ثوبنا.
من اجازق داشتم یک شکبلت مغزدار
سمح لي أف آخذ لي.حبة شوكوالتة.
بردارـ.
في العطلة المدرسية كاف يسمح لؤلطفاؿ أف يبقوا في بچه ها در تعطیبلت اجازق داشتند مدت
الخارج طويبل ن. زیادی بیركف باشند.
آنها اجازق داشتند مدت زیادی در حیاط بازی
كاف يسمح لهم أف يلعبوا طويبل ن في الفناء.
کنند.
آنها اجازق داشتند مدت زیادی (تا دیركقت)
كاف يسمح لهم أف يسهركا طويبل ن.
بیدار باشند.
الفهرس 89
!أنت كسوؿ كثيرًا – هبل كنت غير هكذا تو خیلی تنبلی – اینقدر تنبل نباش!
أنت تناـ كثيرنا – هبل نمت أقل من هكذا! تو خیلی می خوابی – اینقدر نخواب!
أنت تأتي متأخرنا كثيرًا – هبل أتيت غير هكذا! تو دیر می آیی – اینقدر دیر نیا!
إنت تضحك بصوت عاؿٍ – هبل ضحكت غير هكذا! تو با صدای بلند می خندی – اینقدر بلند نخند!
إنك تكلم بصوت منخفض جدنا – هبل تكلمت غير هكذا! تو آهسته حرؼ میزنی – اینقدر آهسته حرؼ
نزف!
أنت تشرب كثيرنا جدًا – هبل شربت غير هكذا! تو خیلی (مشركب) می نوشی – اینقدر ننوش!
تو خیلی سیگار می کشی – اینقدر سیگار نکش! أنت تدخن كثيرًا جدًا – هبل دخنت غير هكذا!
إنك تشتغل كثيرنا جدًا– هبل اشتغلت غيرهكذا! تو خیلی کار می کنی – اینقدر کار نکن!
تو خیلی سریع رانندگی می کنی – اینقدر سریع
أنت تسير بسرعة عالية – هبل سرت غير هكذا!
نراف!
ال تكن أبداُ غير صادؽ! هرگز بدكف صداقت (دركغگو) نباش!
ال تكن أبدنا كقحًا! هرگز گستاخ نباش!
ال تكن أبدنا غير مهذب! هیچ كقت بی ادب نباش!
إنه يضايقنى أنك تشرب بيرة كثيرة هكذا. باعث عذاب من است که تو اینقدر آبجو می نوشی.
إنه يضايقنى أنك تأتي متأخرنا جدنا هكذا. باعث عذاب من است که تو اینقدر دیر می آیی.
أعتقد أنه يحتاج إلى طبيب. من فکر می کنم که اك به یک پزشک احتیاج دارد.
أعتقد أنه مريض. من فکر می کنم که اك مریض است.
أعتقد أنه اآلف نائم. من فکر می کنم که اك االف خوابیدق است.
نأمل أنه سيتزكج ابنتنا. ما امیدكاریم که اك (مرد) با دختر ما ازدكاج کند.
نأمل أف يكوف لديه ماؿ كثير. ما امیدكاریم که اك (مرد) پوؿ زیادی داشته باشد.
نأمل أف يكوف مليونيرنا. ما امیدكاریم که اك (مرد) میلیونر باشد.
قد سمعت أف زكجتك حدث لها حادث. من شنیدق اـ که همسرت تصادؼ کردق است.
قد سمعت أنها ترقد بالمستشفى. من شنیدق اـ که اك در بیمارستاف بستری است.
من شنیدق اـ که خودركی تو بطور کامل خراب شدق
قد سمعت أف سيارتك تالفة تمامنا.
است.
أخشى أف يكوف آخر باص قد غادر. من احتماؿ می دهم که آخرین اتوبوس رفته باشد.
أخشى أنه يتوجب علينا أف نأخذ سيارة أجرة. من احتماؿ می دهم که مجبور شویم با تاکسی بركیم.
أخشى أنني ليس معي نقود. من احتماؿ می دهم که پوؿ همراق نداشته باشم.
الفهرس 93
الجمل التابعة باستعماؿ :إف كاف ,ما إذا كاف جمبلت كابسته با آیا
.ال أدرم إف كاف يحبني من نمی دانم آیا اك (مذکر) مرا دكست دارد.
ال أدرم إف كاف سيعود. من نمی دانم آیا اك (مذکر) بر می گردد.
ال أدرم إف كاف سيخابرني. من نمی دانم آیا اك (مذکر) به من تلفن می کند.
ما إذا كاف يفكر فيّ حقػنا؟ آیا اك (مذکر) به من فکر می کند؟
ما إذا كاف لديه كاحدة أخرل؟ آیا اك (مذکر) فرد (مؤنث) دیگری را دارد؟
ما إذا كاف حقًا يقوؿ الحقيقة؟ آیا اك (مذکر) كاقعیت را می گوید؟
إني ألشك ما إذا كاف يريدني فعبل ن. من تردید دارـ که آیا اك (مذکر) مرا كاقعًا دكست دارد.
إني ألشك ما إذا كاف سيكتب لي. من تردید دارـ که آیا اك (مذکر) برایم نامه بنویسد.
إني ألشك ما إذا كاف سيتزكجني. من تردید دارـ که آیا اك (مذکر) با من ازدكاج می کند.
ما إذا كاف حقًا يريدني؟ آیا اك (مذکر) كاقعًا از من خوشش می آید؟
ما إذا كاف حقاُ سيكتب لي؟ آیا اك (مذکر) برایم نامه می نویسد؟
ما إذا كاف خقًا سيتزكجني؟ آیا اك (مذکر) با من ازدكاج می کند؟
الفهرس 94
أنتظر حتى يصبح شعرم جافًا. من صبر می کنم تا موهایم خشک شوند.
أنتظر حتى ينتهي الفيلم. من صبر می کنم تا فیلم تماـ شود.
أنتظر حتى تصير اإلشارة خضراء. من صبر می کنم تا چراغ راهنما سبز شود.
بعد ازاینکه اك (مذکر) تصادؼ کرد دیگر نتوانست کار من بعد ما حصل له الحادث لم يعد يمكنه أف
يعمل. کند.
بعد از اینکه اك (مرد) کارش را از دست داد به آمریکا
من بعد ما فقد الشغل ذهب إلى أميركا.
رفت.
من بعد ما ذهب إلى أميركا أصبح ثريًا. بعد از اینکه اك (مرد) به آمریکا رفت ثركتمند شد.
الفهرس 95
حركؼ ربط 2 حركؼ العطف 2
منذ متى لم تعد هي تشتغل؟ اك (زف) از چه موقع دیگه کار نمی کند؟
منذ زكاجها؟ از زماف ازدكاجش؟
بله ,اك از كقتی که ازدكاج کردق است ,دیگر کار نمی
نعم ,هي لم تعد تشتغل منذ أف قد تزكجت.
کند.
هي تتكلم بالتلفوف أثناء ما هي تقود السيارة. اك (زف) هنگاـ رانندگی تلفن می زند.
هي تشاهد التلفزيوف أثناء ما هي تكوم. اك همزماف با اتو کردف تلویزیوف تماشا می کند.
اك (مؤنث) ضمن انجاـ تکالیف مدرسه موسیقی گوش هي تسمع الموسيقى أثناء ما هي تعمل
كاجباتها. میدهد.
ال أرل شيئنا ,عندما أكوف ببل نظارة. من موقعی که عینک نمی زنم هیچ چیز نمی بینم.
ال أفهم شيئنا ,عندما تكوف الموسيقى هكذا من موقعی که موسیقی بلند است هیچ چیز نمی
عالية. فهمم.
من موقعی که سرما خوردق اـ هیچ بویی را احساس
ال أشم شيئنا ,عندما يكوف عندم زكاـ.
نمی کنم.
موقعی که باراف می بارد ما تاکسی سوار می شویم .سنأخذ سيارة أجرة ,إف هي أمطرت.
سنسافر حوؿ العالم إف نحن ربحنا في
اگر در بخت آزمایی ببریم ,به دكر دنیا سفر می کنیم.
اليانصيب.
سنبدأ باألكل ,إف لم يأت بعد قليل. اگر اك به زكدی نیاید ما غذا را شركع می کنیم.
الفهرس 96
حركؼ ربط 3 حركؼ العطف 3
من به محض اینکه ساعت زنگ بزند ,بیدار می شوـ. .أنهض من النوـ بمجرد أف يدؽ المنبه
إلى متى سوؼ تشتغل؟ چه مدت شما کار خواهید کرد؟
سوؼ أعمل طالما قدرت على ذلك. تا زمانی که بتوانم ,کار خواهم کرد.
سوؼ أعمل طالما أنني بصحة جيدة. من تا زمانی که سالم باشم کار خواهم کرد.
لقد راحت عليّ نومة ,كإال ّ لكنت حسب الموعد. من خواب ماندـ ,كگرنه به موقع می رسیدـ.
لقد فاتني الباص ,كإال ّ لكنت حسب الموعد. من به اتوبوس نرسیدـ كگرنه به موقع می رسیدـ.
لم أجد الطريق ,كإال ّ لكنت حسب الموعد. من راق را پیدا نکردـ كگرنه به موقع می رسیدـ.
الفهرس 97
حركؼ ربط 4 أدكات الوصل 4
تلویزیوف ركشن بود .با كجود این اك (مرد) خوابش برد .لقد كاف التلفزيوف مفتوحنا ,كمع ذلك ناـ.
لقد كاف الوقت متأخرنا ,كمع ذلك ظل باقيًا. دیر كقت بود .با كجود این اك (مرد) ماند.
ما با هم قرار مبلقات داشتیم .با كجود این اك (مرد)
لقد تواعدنا ,كمع ذلك لم يأتِ.
نیامد.
مع أنه ليس لديه رخصة قيادة ,إال ّ أنه يقود با كجود اینکه گواهینامه ی رانندگی ندارد ,اك (مرد)
السيارة. رانندگی می کند.
با كجود اینکه خیاباف لغزندق بود ,اك (مرد) با سرعت
مع أفّ الشارع زلق ,إال أنه يقود بسرعة.
رانندگی می کند.
با كجود اینکه مست است ,اك (مرد) با دكچرخه می
مع أنه سكراف ,إال ّ أنه يركب دراجة.
ركد.
اك (مرد) گواهینامه ندارد .با كجود این اك (مرد) رانندگی ليس لديه رخصة قيادة ,كمع ذلك يقود سيارة.
می کند.
خیاباف لغزندق هستند .باكجود این اك (مرد) تند می
الشارع زلق ,كمع ذلك يقود بسرعة كبيرة.
راند.
اك (مرد) مست است .با كجود این اك (مرد) با دكچرخه
إنه سكراف ,كمع ذلك يركب الدراجة.
می ركد.
إنهالم تجد كظيفة ,مع أنها قد درست. با اینکه تحصیل کردق است ,اك (زف) کار پیدا نمی کند.
إنها ال تذهب إلى الطبيب ,مع أفّ عندها آالـ. با اینکه اك (زف) درد دارد ,به دکتر نمی ركد.
إنها تشترم سيارة ,مع أف ليس عندها نقود. با اینکه اك (زف) پوؿ ندارد ,ماشین می خرد.
اك تحصیل کردق است .با كجود این اك (زف) کار پیدا
إنها قد درست ,كمع ذلك ال تجد كظيفة.
نمی کند.
اك (زف) درد دارد .با كجود این اك (زف) به دکتر مراجعه
عندها االـ ,كمع ذلك ال تذهب إلى الطبيب.
نمی کند.
اك (زف) پوؿ ندارد .با كجود این اك (زف) یک خودرك می
ليس عندها نقود ,كمع ذلك تشترم سيارة.
خرد.
الفهرس 98
حركؼ ربط مضاعف حركؼ العطف المزدكجة
صحيح أف الرحلة كانت جميلة ,إال ّ أنها كانت متعبة اگرچه مسافرت خوب بود ,اما خیلی خسته کنندق
.جدًا بود.
إنها تتكلم اإلسبانية كما أيضًا اآلنكليزية. اك هم اسپانیایی ك هم انگلیسی صحبت می کند.
اك هم در مادرید ك هم در لندف زندگی کردق است .لقد عاشت في مدريد كما أيضاَ في لندف.
إنها تعرؼ اسبانيا كما أيضاَ انجلترا. اك هم اسپانیا را می شناسد ك هم انگلیس را.
إنه ليس فقط غبيًا ,بل أيضًا كسوال ن. اك نه تنها احمق است ,بلکه تنبل هم است.
إنها ليست فقط جميلة ,بل أيضاَ ذكية. اك (مؤنث) نه تنها زیباست بلکه باهوش هم است.
اك (مؤنث) نه تنها آلمانی ,بلکه فرانسوی هم صحبت
إنها ال تتكلم فقط األلمانية ,بل أيضًا الفرنسية.
می کند.
ال أستطيع أف أعزؼ على البيانو كال على القيثارة. من نه می توانم پیانو بنوازـ ك نه گیتار.
ال أستطيع أف أرقص الفالس كال السامبا. من نه می توانم كالس برقصم ك نه زامبا.
من نه از آكاز اپرا خوشم می آید ك نه از رقص باله .ال أحب األكبرا كال الباليه.
زر القَميص قد انقطع. دکمه پیراهن افتادق است (گم شدق است).
مفتاح الكراج مفقود. کلید گاراژ گم شدق است.
كمبيوتر المدير متعطل. کامپیوتر رئیس خراب است.
متى تكوف عطلة مدارس األطفاؿ؟ تعطیبلت مدرسه بچه ها چه موقع است؟
ما هي أكقات عمل الطبيب؟ اكقات كیزیت دکتر کی هاست؟
متى يفتح المتحف؟ ساعات کاری موزق چه زماف هایی است؟
الفهرس 100
الظركؼ قیدها