You are on page 1of 10

‫به نام خدا‬

‫شعر و اشعار یکی از با ارزش ترین شکل های هنر در کشورمان است‪ .‬ما شعرای زیادی داریم که باعث افتخار ما اند و در رده جهانی شناخنه شده اند‪.‬‬

‫خواندن شعر عالوه بر آنکه میتواند احساس لذت بسیاری را به خواننده القا کند‪ ،‬فواید بسیاری را نیز به دنبال دارد‪ .‬فرقی هم نمیکند که چه‬
‫سبک و قالبی از شعر را از چه شاعری مطالعه میکنید‪ .‬در واقع خواندن شعر عالوه بر الیه سطحی و عمومی آن به عنوان یک اصل مهم و الزم‬
‫شناخته میشود‪ .‬به طور کلی اهمیت شعرخوانی در فواید آن خالصه میشود‪ ،‬چیزهایی که شامل تقویت فرهنگ‪ ،‬افزایش دایره واژگان‪ ،‬بهبود‬
‫هوش کالمی‪ ،‬تقویت حافظه‪ ،‬پیشگیری از زوال عقل‪ ،‬افزایش اعتماد به نفس‪ ،‬بهبود روابط اجتماعی‪ ،‬افزایش دانش و اطالعات عمومی‪ ،‬بهبود‬
‫ضریب موفقیت‪ ،‬افزایش خرد و فهم و… میشوند‪ .‬طبیعتاً برای همه ما پیش میآید که وقتی غزل‪ ،‬قصیده و یا هر قالب شعری دیگری را که‬
‫میخوانیم در بسیاری از ابیات‪ ،‬معانی واژهها و عبارات را درک نکنیم و در نتیجه نتوانیم منظور اصلی شاعر را بفهمیم‪ .‬بنابراین این مسئله آنقدر‬
‫موضوع عجیبی نیست که بخواهیم آن را پنهان کنیم‪ .‬اتفاقاً یکی از جذابیتهای شعرخوانی به همین موضوع باز میگردد‪ .‬اینکه شما بتوانید در‬
‫میان صدها تشبیه و استعاره به مفهوم اصلی و البته موردنظر شاعر دست یابید نقطه عطف شعرخوانی خواهد بود‪.‬‬

‫در چنین شرایطی شما سعی میکنید که برای یافتن معانی اشعار به نوعی دست به رمزگشایی بزنید‪ .‬این کار شبیه حل‬
‫کردن یک معمایی است که از زبان شاعر نقل شده است‪ .‬طبیعی است که با توجه و تالش برای حل این معما میتوانید‬
‫ذهن و حافظه خود را به حرکت و پویش وادارید‪ .‬در بسیاری از شرایط حتی شاید الزم باشد که برخی از اشعار را بارها و‬
‫‪.‬بارها بخوانید تا متوجه مفهوم و معنی آن شوید‬

‫در نتیجه یکی از اصلیترین تأثیرات شعرخوانی آن است که ذهن شما را به تکاپو میاندازد و عالوه بر آنکه دانش‬
‫واژهشناسی و ادبیات شما را افزایش میدهد‪ ،‬میتواند به فعالیت هر چه بیشتر ذهن شما و به دنبال آن سالمت ذهنیتان‬
‫کمک بسیاری کند‪ .‬طبیعی است که یکی از مالکهای اصلی شعر و ادبیات آن است که با خیال عجین شده است‪ .‬به همین‬
‫و استعاره‪ ،‬معانی اصلی و واقعی شاعران به چشم ما میآیند‪ .‬بنابراین دلیل هم با کمک آرایههای بسیاری همچون تشبیه‬
‫تخیل به عنوان یکی از اصلیترین وجوه شعر‪ ،‬دستانِ ذهن شما را میگیرد و آن را رها میکند‪ .‬در نتیجه ذهن شما پا به‬
‫دنیای خیال میگذارد و هم چیز را از همان زاویهای نگاه میکند که دوست‬
‫دارد‪ .‬به همین دلیل هم هست که همه ما از خواندن شعر لذت میبریم‪،‬‬
‫چراکه تخیالتمان به ما کمک میکنند که دنیایی رهاتر و دوستداشتنیتر‬
‫داشته باشیم‪.‬‬
‫شعر ها به ما کمک میکنند که از دنیای پر از استرس خودمان بیرون بیایم و‬
‫به دنیایی دیگر پا بگذاریم که به آن عالقه دارم مانند یک دنیای فانتزی‪.‬‬
‫مثال بارز آن شاهنامه فردوسی است که پر از شخصیت ها و داستان های‬
‫تخیلی عالقه برانگیز است ‪.‬‬
‫یک شعر خوب باید بتواند قدرت تخیل ما را هل دهد و آ« را وادار به تصور دنیای مورد‬
‫نظر بکند‪.‬‬

‫این شگفتی و زیبایی هر نوع ادبیات است که میتواند با کلماتی که اندازه آ« ها چند‬
‫سانتی متر است دنیا های وسیعی خلق کند‪ ،‬شخصیت های مختلف از از یک کوتوله تا‬
‫یک غول محیب را در ذهن ما جای دهد‪ .‬چنین مسئلهای حتی از نظر علمی نیز ثابت‬
‫شده است‪ .‬امروزه بسیاری از متخصصان معتقد هستند که خواندن شعر میتواند به ذهن‬
‫شما نوعی رهایی بدهد و به شما کمک کند که راههای جدیدتری را برای تجربه دنیا و ادامه زندگی خود پیدا کنید‪ .‬به همین دلیل هم ایجاد‬
‫نوعی جهانبینی تازه بعد از خواندن شعر نیز یکی دیگر از ویژگیهای اجتنابناپذیر آن به شمار میآید‪ .‬در واقع اگر بخواهیم واضحتر بگوییم‪،‬‬
‫یکی از اصلیترین وظایف شاعران این است که مفاهیم جدیدی را با جهانبینی تازهتری به مخاطبین خود ارائه دهند‪ .‬شاید در رابطه با بسیاری‬
‫از مفاهیم سادهای که خیلی از ما به راحتی از کنار آنها میگذریم شاعر زاویه جدیدتر و البته عمیقتری را نشان میدهد‪ ،‬آن هم با کمک‬
‫تعابیری متفاوت و جذاب‪.‬‬

‫و اما در باره ی هنر خوشنویسی بگوییم و درک خواهیم کرد که چرا این دو هنر با هم دیگر تطابق خوبی دارند‪.‬‬

‫خوشنویسی یا خطاطی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است و فردی که این فرآیند توسط او انجام میگیرد خوش نویس نام‬
‫دارد‪ ،‬بهخصوص زمانی که خوش نویسی حرفه ی شخص باشد‪ .‬گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است‪ .‬به نظر میرسد برای‬
‫درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن‪ ،‬سعی داشته اثری هنری با ارزشهای زیبایی‬
‫شناختی خلق کند‪ .‬از این رو خوشنویسی با نگارش ساده مطالب و حتی طراحی حروف وصفحهآرایی متفاوت است‪ .‬هرچند خوشنویسی در مشرق‬
‫از قرن ‪ Calligraphy‬زمین اهمیت و توسعه کاملی یافتهاست اما اشکالی از آن را در کلیه فرهنگها میتوان یافت‪ .‬واژه خوشنویسی یا‬
‫پانزدهم میالدی وارد دایره لغات فرهنگهای التینی شد و تنها پس از قرن نوزدهم به عنوان یک اصطالح شناخته شده مطرح گشت‪ ،‬اما از دیر‬
‫باز بهویژه در کشورهای خاور دور و کشورهای اسالمی ازجمله ایران‪ ،‬خوشنویسی به عنوان هنری شاخص مطرح بوده است‪ .‬در اروپا اگرچه از‬
‫دیرزمان دولت و کلیسا به زیبانویسی توجه نشان میدادند(مانند کتیبههای رومی و یا برخی نسخههای خطی انجیل) خوشنویسی در اروپا یک‬
‫هنر فرعی و وابسته به کتابخانهها و محافل طالب بود‪.‬‬

‫پیش از اسالم خطوط گوناگونی از جمله میخی و پهلوی و اوستایی در ایران رواج داشتهاست اما با پیدایی دین اسالم نیاکان ما الفبا و خطوط‬
‫اسالمی را پذیرا شدند‪ .‬تاریخ شکل گیری خط عربی و شیوه نگارش آن چندان به پیش از اسالم بر نمیگردد و تقریبا همزمان با گسترش اسالم‬
‫و در سالهای آغازین فتوحات اسالمی شکل گرفت هرچند ایرانیان خط کنونی خود را از عربها وام گرفتهاند‪ ،‬با این حال در تکامل این خط و‬
‫در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمدهای داشتهاند‪ .‬ایجاد نقطه و اِعراب در خط عربی را بهفردی بنام ابواسعد دؤلی الفارس و در سده اول‬
‫هجری نسبت داده میشود که بیشتر برای جلوگیری از اشتباه خواندن قرآن توسط غیر عربزبانان ازجمله ایرانیان انجام شد‪.‬‬

‫وسایل و ابزار خوشنویسی در خلق یک اثر مطلوب بسیار موثرند‪ .‬ابزار خوب مشوق هنرمند در ادامه کار و پیشرفت اوست‪ .‬ابزار مهم و اصلی‬
‫خوشنویسی عبارتند از‪:‬‬

‫قلمنی‪ :‬نوع مرغوب آن از نیهای دزفولی (برای قلمهای ریر و متوسط) یا نی خیزران (برای درشتنویسی) تهیه میشود‬

‫کاغذ‪ :‬که در گذشته به صورت دستی ساخته میشد و مراحل تولید و پرداخت پیچیدهای داشت‪ .‬امروزه کاغذهای گالسه‪ ،‬بهویژه گالسه مات‪،‬‬
‫برای نوشتن مناسبترند‬
‫مرکب‪ :‬که باید مخصوص خوشنویسی باشد‪ .‬بیش از همه مرکب مشکی و پس از آن قهوهای کاربرد دارد‪ .‬برای کارایی بهتر و بیشتر میتوان چند‬
‫قطره آب مقطر یا گالب را به مرکب و لیقه اضافه کرد‪ .‬این کار موجب جذب بیشتر مرکب بر روی قلم میشود و برای اجرای بهتر ِحروف کشیده‬
‫بسیار مؤثر است‪.‬‬
‫خط تعلیق را میتوان نخستین خط ایرانی دانست‪ .‬خط تعلیق که ترسل نیز نامیده میشد از اوایل قرن هفتم پا به عرصه گذاشت و حدود یکصد‬
‫سال دوام داشت‪ .‬و بعد رفتهرفته از رواج آن کاسته شد و رونق سابق را از دست داد‪.‬‬

‫تعلیق از ترکیب خطوط نسخ و رقاع به وجود آمد و کسی که این خط را قانونمند کرد خواجه تاج سلمانی بود‪ .‬که بعدها بهوسیله خواجه عبدالحی‬
‫منشی استرآبادی به آن قواعد و اصول بیشتری بخشیده شد‪.‬‬

‫تعلیق که بیشتر بهعنوان خط تحریر برای نوشتن نامهها و فرمان های حکومتی بکار میرفته‪ ،‬دارای دوایر زیاد‪ ،‬حروف مدور و قابلیت بسیاری در‬
‫ارائه ترکیب های متنوع و کمپوزیسیون های گوناگون بوده است‪ .‬به همین دلیل بیشتر در بین کسانی رواج داشته که ازنظر سواد و میزان آشنایی‬
‫با خط در سطح باالیی بودند‪.‬‬
‫پس از خط تعلیق که نخستین خط شکلگرفته ایرانی بود نستعلیق شکل گرفت که افتخار هنر ایرانی است‪ .‬در میان خطوط ایرانی و عربی‪ ،‬خط‬
‫نستعلیق به گواه آثار آفریدهشده به عنوان زیباترین خط و برتر از خطوط اسالمی شناختهشده و آن را «عروس خطوط اسالمی» نامیدهاند‪.‬‬

‫در قرن هشتم هجری قمری میرعلی تبریزی (‪ ۰۵۸‬هجری قمری) از ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق خطی بنام نسختعلیق به وجود آورد‬
‫که نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعلیق تغییر پیدا کرد‪ .‬این خط بسیار مورد استقبال واقع شد و موجب تحول عظیمی در هنر خوشنویسی‬
‫گردید‪ .‬نستعلیق حدود یکدانگ سطح و مابقی آن دور است‪( .‬یک ششم حرکتهای مستقیم و پنجششم حرکتهای مدور دارد)‬

‫بدیهی است که وقتی دو چیز ز یبا با هم ترکیب شوند چیز زیبا تری را خلق خواد کرد که در این زمینه ترکیب دو هنر خوشنویسی و ادبیات است‪.‬‬
‫وقتی که ما شعری را میخوانیم و در از آن لذت میبریم در حال نگاه کردن به کلمات و درک آنها هستیم و چون که قبال هزاران بار چیزی را‬
‫مطالعه کرده ایم به جزییات کلمات و شکل هر حرف و حروف استفاده شده در جمله دقت نمیکنیم و از آنها بسیار سریع عبور کرده‪.‬‬
‫البته که این چیز بدی نیست‪ ،‬در واقع یکی از محارت هایی که ما در خواندن نیاز داریم این است که بتوانیم جمالت و کلمات را سریع بخوانیم و‬
‫از آنها رد شویم بدون آن که به آن نیاز داشته باشیم که به کلمات یا جمالت قبلی برگردیم و آن ها را دوباره فرا بگیریم‪ ،‬که به این مهارت تند‬
‫خوانی گفته میشود که در جا های بسیاری به ما کمک میکند مثل خواندن سریع نامه ها یا خواندن و فرا گرفتن کتاب درسی در زمان کم‪.‬‬
‫اما در این بین ما خود را از زیبایی خط و خوشنویسی بی بهره میکنیم‪.‬‬
‫خود را از تاریخچه و راهی که این حروف طی کرده اند تا به این شکل در بیایند و نوشته شوند محروم میکنیم و ممکن است متوجه زحمت و‬
‫دقتی که فرد خوشنویس پشت هر حروف گذاشته است متاسفانه نمیشویم‪.‬‬
‫گاهی باید ارتباط این دو هنر را درک کنیم و بفهمیم که خوشنویسی چگونه با اشعار و ادبیات ارتباط بر قرار میکند‪.‬‬
‫درک ارتباطات بین هنرها گاهی حسی است مانند نقاشیهای سهراب سپهری که یادآور شعر است‬
‫اشعار او که همچون نقاشی ‪ ،‬مناظر را به تصویر می کشد ‪ ،‬اوقاتی نیز درک ارتباط بین هنرها بر اساس معادالت زیباییشناسانه است‬
‫و مفاهیمی چون زهد ‪ ،‬تعالی ‪ ،‬وحدت ‪ ،‬کثرت و اصول حکمت هنر اسالمی در همه آنها دیده میشود‪.‬‬
‫ادبیات و خوشنویسی دو هنری که با یکدیگر عجبین هستند و بار انتقال مفاهیم ادبی از یک نسل به نسل بعدی و آیندگان در طی چند قرن بر‬
‫بوده است‪ .‬ضرب المثل ها‪ ،‬اشعار شاعران بزرگ‪ ،‬گفتار دوش آن ها بوده و بسیاری از مطالب ادبی که ماندگار شده اند‪ ،‬باعثش خوشنویسی‬
‫فالسفه‪ ،‬جمالت قصار حکیمان و‪ ...‬از این دست هستند‪ .‬در مقابل ادبیات هم به خوشنویسی کمک شایانی کرده است؛ زمانی که شما مثال به‬
‫یک نمایشگاه خوشنویسی می روید‪ ،‬مالحظه می کنید که بیشترین مطالب و اثر آن ها مربوط به ادبیات کشور است که خطاطان آن را به رشته‬
‫تحریر در آورده اند‪.‬‬
‫خوشنویسی هنری است که بیشتر از گونه های دیگر هنر توانسته است بین شکل و محتوای خود ارتباط برقرار کند‪ .‬در واقع می توان گفت‬
‫خوشنویسی هنری ترکیبی است که هنری که با آن سنخیت دارد‪ ،‬یعنی شعر را برجسته می کند‪ .‬به همین خاطر است که بسیاری از افراد می‬
‫گویند‪ ،‬خوشنویسی و ادبیات الزم و ملزوم یکدیگر هستند و ارتباط تنگاتنگی باهم دارند‪ .‬در ادامه همین امر هنرمندان خوشنویسی باید‬
‫ارتباط مستمر و گسترده ای با جهان ادبیات پیرامون خود برقرار نمایند و اثری جاویدان و سندی ماندگار در تاریخ ایران و جهان خلق نمایند‪ .‬با‬
‫بررسی هایی که صورت گرفته است‪ ،‬به روشنی می توان دریافت که در طول تاریخ‪ ،‬هیچ دو هنری مانند خوشنویسی و ادبیات تا این حد به‬
‫یکدیگر مرتبط نبوده اند‪ .‬دستمایه هنر خوشنویسی برترین و عالی ترین آثار ادبی‪ ،‬حکمی و معرفتی بوده است و برترین مفاهیم ادبی نیز به‬
‫استمداد هنر ناب و ارزشمند خوشنویسی به ماندگاری رسیده اند‪ .‬می توان از این امر این طور نتیجه گرفت که هماهنگی و تلفیق این هنر در یک‬
‫تابلوی هنری می تواند ارائه دهنده برجسته ترین مفاهیم انسانی بوده و یادمانِ زیبایی از تعالی و موجودیت یک فرهنگ اصیل را به نمایش می‬
‫کشد‪.‬‬
‫طی تمام سال هایی که از تاریخ فرهنگی ایران زمین می گذرد‪ ،‬متون فراوانی از زبان و ادبیات فارسی کتابت شده و با عرضه در بازار نشر‪ ،‬رونق‬
‫تازه ای از هنر در نزد ایرانیان ادب دوست ایجاد کرده است‪ .‬هر جا خطی خوش به روی کاغذ نگاشته می شود‪ ،‬از شعری از شاعران بهره برده‬
‫شده و اشعاری از شعرا در نگارش خط و کتاب ها و کتیبه ها و اماکن مذهبی میتوان پیدا کرد‪.‬‬

‫در برگ خوشنویسی زیر از دوبیتی های زیبا و فلسفی باباطاهر عریان شاعر نامدار و بسیار مشهور ایرانی استفاده شده است‪.‬‬
‫باباطاهر در قرن یازدهم میالدی می زیسته و با سرودن دوبیتی های ساده‪ ،‬کوتا‪ ،‬زیبا و قابل فهم برای عموم مردم‪ ،‬خیلی زود‬
‫توانست تا در میان آنها به شهرت دست یابد‪ .‬متأسفانه از اشعار فارسی او در خوشنویسی ها و خطاطی های ایران کمتر استفاده‬
‫شده و دلیل این کمتر مورد توجه قرار گرفتن آن است که غالب خطاطان به دنبال اشعاری با مفاهیم عارفانه و عاشقانه و البته‬
‫پیچیده بوده اند و جای تعجبی نیست که اشعار بسیار ساده و عامیانۀ باباطاهر مورد توجه این گروه از خط نویسان فارسی زبان واقع‬
‫نشود‪ .‬در دوبیتی های باباطاهر به دفعات بسیار زیاد می توان با گویش محلی کلمات مواجه شد و به همین دلیل تلفظ کردن اشعار‬
‫او برای برخی می تواند نامفهوم و سخت باشد‪ ،‬اما اکثر مردم‬
‫همدان و لرستان به راحتی می توانند دوبیتی های او را بخوانند‪.‬‬
‫خطاطی شعرهای فارسی زیبا و کوتاه باباطاهر عریان در نگارۀ‬
‫زیر نشان از محبوبیت این شاعر عارف از گذشته تا امروز دارد‪.‬‬
‫شعری که در مرکز این نگاره استفاده شده‪ ،‬دارای مفهوم ساده زیستی و کم آزاری شاعر است‪ .‬باباطاهر در این بیت به چگونگی‬
‫شیوۀ زندگی خود اشاره می کند که ترجیح می دهد موری باشد که در زیر پای دیگران لگدمال شود‪ ،‬اما زنبوری نباشد که از‬
‫نیش او آزار و گزندی به دیگران رسد‪ .‬این ورق خوشنویسی هم شامل نظم است و هم نثر‪ .‬شعرهای نظم همگی از دوبیتی های‬
‫باباطاهر وام گرفته شده اند و به شیوه ای دلکش و ماهرانه خطاطی گردیده اند‪ .‬متأسفانه از نام خطاط این اثر آگاه نیستیم اما به‬
‫طور قطع این اثر در قرن ‪ 61‬میالدی خلق شده است‪.‬‬
‫خوشنویسی زیر شامل چهار بیت شعر فارسی است که توسط شرف الدین مقبل کرمانی در حدود سال ‪ 1۵۸‬قمری سروده شده است‪ .‬شاعر در این‬
‫ابیات به توصیف بوی آسمانی و قابلیتهای ماندگاری معشوق پرداخته و‬
‫می گوید که اگرچه مشک بسیار خوش بوست اما بو و رایحۀ موی‬
‫معشوق را ندارد و در بیت بعدی به صورت غلو آمیزی چنین می سراید‬
‫که اگرچه فردوس (بهشت) جایگاهی خوب و دلخواه است اما رونق کوی‬
‫تو را ندارد‪ .‬این خطاطی زیبا با خط نستعلیق بر زیبایی اشعاری که در‬
‫وصف معشوق هستند افزوده است‪ .‬این ورق خوشنویسی توسط مونشی‬
‫خوشنویس و نویسندۀ هندی خطاطی شده )‪ (Munshi Ram‬رم‬
‫است‪ .‬ویژکی سبک مونشی رم اینگونه بوده که متن نستعلیق را با جوهر‬
‫سفید بر روی زمینۀ قرمز خطاطی می کرده است‪ .‬وی معموالً برای‬
‫تزیین اطراف اشعار از نقوش گل و گیاهان استفاده می نموده و هر مصرع‬
‫‪.‬را به طور جداگانه در یک قاب قرار می داده است‪.‬‬

‫خطاطی شعرهای فارسی زیبا و کوتاه که در اثر هنری زیر خوشنویسی شده اند‪ ،‬برگرفته شده از اشعار دیوان انوری می باشند که‬
‫در ضمن قصیده ای طوالنی و ناب به مدح سلطان سنجر پرداخته است‪ .‬این اثر در قرن شانزده یا هفده میالدی در کشور ایران‬
‫خطاطی و خلق شده است‪ .‬متن دوبیتی که در ابیات زیر از آنها استفاده شده‪ ،‬با خط نستعلیق و با رنگی کامالً سیاه خوشنویسی‬
‫شده که با حاشیه ای ابری مزیّن گردیده است‪.‬‬
‫انوری در این قصیده به ستایشگری پرداخته و بخشندگی سلطان سنجر را همانند خدا دانسته و امیدوار است که او همانند خدا‪ ،‬گسترده و کامل‬
‫بخشش کند و همچنین در ادامۀ اشعار فرمان سلطان را در سراسر جهان معتبر و روان دانسته است‪ .‬یعنی همه از فرمان او اطاعت می کنند‪ .‬با‬
‫مطالعۀ کامل این قصیده که دو بیت از آن در این نگاره آمده است‪ ،‬به روشنی می توان دریافت که شاعر در صدد بوده تا با این اشعار اغراق آمیز‬
‫خود را نزد سلطان محبوب ساخته و توجه و لطف وی را بدست آورد و البته از دریافت مال و ثروت نقد نیز بی بهره نماند‪ .‬انوری از جمله شاعرانی‬
‫است که در مدح گویی زیاده روی کرده و به نوعی از ارزش واال و معنوی شعر کاسته است و شعر را ابزاری ساخته برای دست یابی به خواسته‬
‫های مادی‪.‬‬
‫در قطعۀ زیبای خطاطی هنری و ادبی زیر‪ ،‬اشعاری ناب و بسیار پر مفهوم‬
‫قرار گفته اند که توسط شیخ بهایی‪ ،‬شاعر و عارف قرن دهم و یازدهم‬
‫هجری سروده شده اند‪ .‬تمای ابیات این شعر در وصف و ستایش خدا‬
‫هستند که با ذوق عرفانی شیخ بهایی به بهترین و زیباترین شکل ممکن‬
‫سروده و منظوم شده اند‪ .‬شیخ در این اشعار‪ ،‬جایگاه خدا را در دل عاشقان‬
‫می داند که دایماً به ذکر و یاد او مشغول هستند‪ .‬در بیتی دیگر چنین می‬
‫گوید که‪ :‬چه آنان که در میخانه هستند و چه آنان که در مسجد هستند‪،‬‬
‫همگی در مسیر طلب تو گام بر می دارند و در واقع همۀ انسانها‪ ،‬چه کافر و‬
‫چه بی دین‪ ،‬در حال عبادت خدا می باشند‪ .‬تعداد سه بیت از اشعار باال در‬
‫مرکز این خوشنویسی جای دارند که به صورت مورب نوشته و خطاطی‬
‫شده اند‪ .‬زمینۀ این اشعار به صورت روشن و رنگ کرم کار شده و با نقوش‬
‫ظریف گل و برگ تزیین گردیده است‪ .‬در حاشیۀ تصویر نیز قابی مستطیل‬
‫شکل ایجاد شده که مابقی اشعار در آن چسبانده شده اند‪ .‬الزم به توضیح‬
‫است که اشعار موجود در این مستطیلهای کوچک‪ ،‬از قبل در ورقی دیگر‬
‫خوشنویسی شده و سپس به صورت دقیق برش داده شده و در تصویر‬
‫اصلی چسبانیده شده اند‪ .‬این نگارۀ زیبای فاخر‪ ،‬دارای امضاء و نام‬
‫خوشنویس نیست و حتی تاریخ دقیق خلق آن نیز نامشخص است اما با‬
‫توجه کردن در سبک هنری به کار گرفته شده در این اثر می توان تاریخ‬
‫تقریبی ساخت آن را به دوران صفویه نسبت داد‪.‬‬

‫ورق خوشنویسی زیر در حدود سالهای ‪ 6۵5۵‬تا ‪ 6۵5۵‬میالدی در کشور هند خلق شده و با بهره گیری از شعرهای زیبای فارسی تبدیل به یک‬
‫شاهکار بسیار قدیمی شده است‪ .‬این خطاطی بی نظیر فارسی عالوه بر اشعار زیبا‪ ،‬با استفاده از گلها و گیاهان و حیوانات مختلف که روی یک‬
‫زمینۀ طالیی روشن نقاشی شده اند‪ ،‬باعث شده تا مجموعه ای بسیار دلگشا را در خود جای دهد‪ .‬خطاطی شعرهای فارسی زیبا و کوتاه در‬
‫سرزمین هندوستان از گذشته های دور مورد توجه دوستداران ادبیات فارسی بوده است و نگاره های بسیار فراوانی در این زمینه توسط‬
‫خوشنویسان هندی ساخته و پرداخته شده است‪.‬‬
‫خطاط و خوشنویس این نگاره یکی از نامدارترین هنرمندان دوران گورکانی‬
‫بود که نام وی میر علی هروی است‪ .‬آثار میر علی بسیار مورد توجه شاه‬
‫جهان گورکانی بود و در دوران حکومت این شاه بسیاری از خوشنویسی های‬
‫او در کتابی به نام شاه جمع آوری شد‪ .‬دلیل اصلی توجه شاه جهان به آثار‬
‫میر علی‪ ،‬عالقۀ فراوان او به شعر نوشته ها و اشعار شاعران فارسی سرا بود‪.‬‬
‫حتی روی سنگ قبر شاه جهان نیز با متون فارسی زینت داده شده است که‬
‫این موضوع نشان از گسترش زبان و فرهنگ ادبی ایران در هند آن دوران‬
‫است‪.‬‬

‫مرد باید که هر کجا باشد‬


‫عزت خویشتن نگه دارد‬

‫خودپرستی و ابلهی نکند‬


‫آنچه کبر و منیست بگذارد‬

‫بطریقی رود که مردم را‬


‫سر مویی ز خود نیازارد‬

‫همانطور که از مفهوم اشعار باال که در نگارۀ میر علی خوشنویسی شده اند مشخص است‪ ،‬این اشعار زیبا و پر معنی‪ ،‬دارای مضامین اخالقی‬
‫هستند که انسانها را از خودپرستی و کبر و غروی نهی می کند و توصیه می کند تا عزت خود را نگه دارند و در زندگی به گونه ای عمل کنند که‬
‫هیچ کس از آنها آزاری نبیند‪.‬‬

‫رابطه خوشنویسی با مفاهیم زیبائی شناسی‪ ،‬عرفان و ادبیّات فارسی‪ ،‬در درازنای تاریخ و فرهنگ و هنر ایران زمین و سرزمین های دیگری که‬
‫زبان فارسی در آن رواج داشته‪ ،‬امری بسیار روشن و تقریباً بدیهی به نظر می رسد‪ .‬خط یکی از ابزارهای مهم شناخت فرهنگ و تمدّن اقوام‬
‫مختلف و ثبت و انتقال اندیشه های انسانی است‪ .‬بنابراین بررسی تکوین کتابت و خط‪ ،‬سیر تحوّل تمدّن انسانی را در گذر زمان مشخّص‬
‫مینماید‪ .‬نکته مهم این است که خط اگر چه با ارائه شکل و محتوا در یک نظر‪ ،‬پیام مستقیم خود را بیان می دارد‪ ،‬در عین حال‪ ،‬این نخستین الیه‬
‫پیام رسانی خط تلقّی میگردد و ظرفیّت ارائه مفاهیم عمیقتر و حتّی رمزی را نیز دارا میباشد که هم در شخصیّت حروف و ارتباط آنها با واژگان‬
‫نهفته است و هم در شکل بصری حروف و واژگان‪ .‬ابزار و ادوات مخصوص هنر خوشنویسی‪ ،‬شمایل تصویری واژگان و قطعه پردازی و‪ ...‬نیز هر‬
‫یک بخش گستردهای از مفاهیم شاعرانه ما را در برگرفته و سبب سخنپردازی و خلق مفاهیم ادبی بزرگی گردیده است‪ .‬پیوند ادبیّات و شعر و‬
‫تصویرسازی و استفاده از صنایع ادبی چون تشبیه و استعاره و‪ ...‬با هنر خوشنویسی از واژه تا قطعه سابقهای دیرین دارد‪.‬‬

‫هرگاه تحوّلی اساسی در اندیشه عمومی و ذوق معیار جامعه پدید آمده باشد‪ ،‬نخستین نشانه های آن در ادبیّات نمایان شده و دیگر هنر ها با »‬
‫توجّه به میزان نفوذ و گسترشی که در جوامع مختلف داشته پس از ادبیّات متأثّر شده است‪ .‬به تدریج که تفکّر و روحیه خشن و خشک و حماسی‬
‫پیشینیان به سوی مالیمت و انعطاف گرائید‪ ،‬شاعران نرمی و روانی غزل را جایگزین صالبت و صعوبت قصیده کردند و خوشنویسان نیز از درشتی‬
‫اگر شاعران سالست و سادگی را به ‪.‬و تیزی و یکنواختی و ایستائی در خط به ظرافت و انحنا و رقص و قوس و پیچ و تاب و تموّج تمایل یافتند‬
‫روابط گسترده و پنهان آن تبدیل کردند‪ ،‬خوشنویسان نیز از انفکاک و وضوح کلمات در شیوه نسخ و ثلث‪ ،‬به پیچیدگی و پیوندهای بسیار در‬
‫ابزار و ادوات مخصوص هنر خوش نویسی‪ ،‬شمایل تصویری واژگون )شیوه های اجازه و مسلسل و تعلیق گرایش یافتند‪)«.‬محمودی‪53: 535۵ ،‬‬
‫و قطعه پردازی و‪ ...‬نیز هر یک بخش گسترده ای از مفاهیم شاعرانه ما را در برگرفته و سبب سخن پردازی و خلق مفاهیم ادبی بزرگی گردیده‬
‫است‪ .‬پیوند ادبیّات و شعر و تصویرسازی و استفاده از صنایع ادبی چون تشبیه و استعاره و‪ ...‬با هنر خوشنویسی از واژه تا قطعه سابقهای دیرین‬
‫دارد‪ .‬در قرون متمادی‪ ،‬به کرّات دیده شده است که شعرا از شمایل ظاهری حروف برای تشبیهات خود بهره جستهاند‪ .‬آنها معموالً قامت را به‬
‫(الف)‪ ،‬دهان را به (میم)‪،‬طوق را به (د)‪(،‬ع) و (ص) را به چشم‪،‬گوش را به (ج) مانند کرده اند‪.‬‬

‫به طور مثال موالنا می فرماید‪:‬‬

‫برنوشتی فتنه صد عقل و هوش‬ ‫نون ابرو صاد چشم و جیم گوش‬

‫چون بُوَد بی کاتبی ای متّهم‬ ‫جیم گوش و عین چشم و میم فَم‬

‫همانطور که فردوسی‪ ،‬سالهای بسیاری از عمر خویش را صرف قوام بخشی زبان فارسی در آن دوره کرد تا در نهایت‪ ،‬سعدی زبان معیار را به »‬
‫وجود آورد‪ ،‬اِبن مقله نیز زحمات بسیاری متحمّل شد تا قوانین وضع شده او در خوشنویسی زمینه ساز خط معیار‪ ،‬یعنی نستعلیق‪ ،‬به دست میرعماد‬
‫اگر همین مقایسه شعر و خوشنویسی را ادامه دهیم شباهت هائی فراوان میان سبک هندی در شعر و قلم شکسته نستعلیق در ‪.‬گردد‬
‫خوشنویسی آشکار خواهد شد‪ ،‬و این شباهت ها به حدی است که اگر شعر صائب و خط درویش عبدالمجید‪ ،‬نمایندگان ممتاز این دو گروه را در‬
‫‪:‬کنار هم قرار دهیم آنها را آئینه تمام نمای یکدیگر خواهیم یافت‪ .‬برای روشن شدن مطلب میتوان به برخی از وجوه مشترک آنها اشاره کرد‬
‫الف( در شکسته نستعلیق افزون بر آن که حروف و واژهها شکلهای گوناگونی دارد‪ ،‬نحوه پیوند و ارتباط میان آنها نیز مختلف است و این آزادی‬
‫عمل‪ ،‬بزرگترین دستمایه هنرمند برای ابداع و ابتکار است‪ ،‬به نحوی که خوشنویس می تواند جمله ای واحد را در ترکیبهای گوناگون بنویسد؛‬
‫همچنان که در شعر سبک هندی نیز شاعر با کشف ارتباط های فراوان میان واژه ها موضوعی واحد را در مضمون های متعدد بیان می کند‪ .‬ب(‬
‫ریزهکاریها و روابط باریک و پنهان در شعر سبک هندی‪ ،‬همانند اتصاالت نازک و فراوان قلم شکسته‪ ،‬نوعی ابهام و پیچیدگی در خواندن قطعه و‬
‫ج( در شعر سبک هندی‪ ،‬از آن جا که موضوع دو مضمون بیشتر‪ ،‬در قالب یک مصرع بیان می شود‪ ،‬بسیار موجز است؛ ‪.‬درک شعر پدید می آورد‬
‫همچنان که در شکسته نستعلیق نیز عواملی بسیار مانند حذف قسمتهایی از شکل حروف‪ ،‬ریزنویسی بخشی از کلمات‪ ،‬سوار کردن حروف و واژه‬
‫پس از جریان سبک هندی‪ ،‬یکی از مهمترین تحوّالتی که در شعر فارسی پدید ‪.‬ها بر هم و پیوسته نوشتن بسیاری از واژهها‪ ،‬ایجازگونه است‬
‫آمد‪ ،‬شعر نو است که از سوی نیما یوشیج مطرح شد و این تحوّل بزرگ ادبی تأثیری فراوان در هنر خوشنویسی به جا گذاشت؛ به گونهای که‬
‫پس از این ابتکار نیما‪ ،‬بسیاری از خوشنویسان نیز خواهان نوآوری و بیرون آمدن از قالبهای سنّتی چلیپا و کتابت و کتیبه نگاری و سطر نویسی‬
‫افزون بر این شباهت های ساختاری‪ ،‬از حیث ‪.‬شدند و با انتخاب صورتهای آزاد و رها از قید و بند‪ ،‬به آفرینش های بدیع هنری پرداختند‬
‫محتوائی نیز میان ادبیّات و خوشنویسی پیوندهائی نزدیک برقرار است‪ .‬مثالً پس از گسترش و رواج ادبیّات صوفیانه در ایران خوشنویسان نیز به‬
‫سلسله های مختلف صوفیانه متمایل شدند‪.‬‬

‫پیدایش و گسترش اصطالحاتی چون کوفی‪ ،‬ثلث‪ ،‬نسخ‪ ،‬محقق‪ ،‬ریحان‪ ،‬رقاع‪ ،‬طومار‪ ،‬ورّاق‪،‬مسطر‪ ،‬قطّ‪ ،‬سواد‪ ،‬بیاض‪ ،‬کاتب‪،‬کتابت‪ ،‬کتیبه‪ ،‬خفی‪،‬‬
‫جلی‪ ،‬تحریر‪ ،‬مشق‪ ،‬ناسخ‪ ،‬نسخه و‪ ...‬در میان ایرانیان‪ ،‬به سده های نخست تا سوم هجری قمری بر می گردد و بدون شک در قرن چهارم‪،‬‬
‫اصطالح هائی آشنا برای اهل ادب بوده است‪ .‬به طوری که پیش از این شهید بلخی در خوشنویسی استاد بود و به ورّاقی اشتغال داشت و گمان‬
‫می رود که او در این حرفه از قلم های ششگانه نیز استفاده می کرده است‪ .‬اگر چه قلم های ششگانه را اِبن مقله)کشته به سال ‪ 325‬ه‪.‬ق( در‬
‫با این حال فردوسی‪ ،‬از اصطالحات یاد شده‪ ،‬در شاهنامه خود ‪.‬اواخر سده سوم تحت قانون درآورد‪ ،‬پیدایش آنها به سالها پیش از او بر می گردد‬
‫فردوسی در شاهنامه بارها ‪.‬بهره نگرفته است‪ .‬اگرچه عدم گسترش کامل خوشنویسی در آن دوره را می توان یکی از علّت های این امر دانست‬
‫از واژه هائی همچون دیوان‪ ،‬دبیر‪ ،‬نویسنده‪ ،‬نامه‪ ،‬دفتر‪ ،‬نوشته و‪...‬استفاده کرده امّا واژه های معادل همانند تحریر و کتابت و انشاء کردن را به کار‬
‫نبرده است‪ .‬هیچ گاه نامه را طومار نمی نویسد و واژه »خط« تنها در ترکیبهائی خاص چون خط پهلوی و خط خسروی استفاده شده است‪.‬‬
‫بدین گونه است که گستره اصطالحات خوش نویسی به کار رفته شاهنامه‪ ،‬خالی از تشبیهات مربوط به حروف‪ ،‬قلم های ششگانه و ابزار و ‪».‬‬
‫تشبیه کند‪ ،‬در اوج زیبائی چنین «قواعد مربوط به خوشنویسی است‪ .‬فردوسی به جای آن که دهان را به حلقه »میم« و زلف را به دایره »جیم‬
‫می سراید‪:‬‬

‫سر زلف چون حلقه پای بند‬ ‫دهانش به تنگی دل مستمند‬

‫از ویژگیهای اصلی شعر سعدی که نشان از هوش سرشار و نگاه تیزبین و نوآور او دارد‪ ،‬همواری سخن و شیوه ساده پسند و به دور از تکلّف و‬
‫تصنّع اوست‪ .‬تجلّی این سبک خاص در آثار سعدی‪ ،‬سبب شده که او هیچ گاه به دنبال کشف روابط بسیار پیچیده و پیوندهای پوشیده در میان‬
‫اصطالحات نباشد‪.‬بر این اساس پیوند اصطالحات خوش نویسی با شعر سعدی را نیز باید از این دیدگاه بررسی کرد و توجّه داشت که او در این‬
‫مثالً سعدی برخالف نظامی به استفاده از تشبیهات حروفی توجّه چندانی ندارد؛ تا حدی که در ‪.‬زمینه دارای ذوق و سلیقه خاص خویش است‬
‫تمام شعرهای او جز دو سه نمونه‪ ،‬نمونه ای از این نوع تشبیهات نمی توان به دست آورد‪.‬نام خط های مختلف و ابزار کار خوشنویسی را نیز کمتر‬
‫در شعر سعدی می توان دید‪.‬‬

‫نبشته بر گل رویش به خط سبز عذار‬ ‫برات خوبی و منشور لطف و زیبائی‬

‫که بر حریر نویسد کسی به خط غبار‬ ‫به مشک سوده محلول در عرق ماند‬

‫اگرچه حافظ در روزگاری می زیست که هنوز قلم های خاص ایرانی به طور کامل شکل نگرفته بود امّا در حقیقت این روزگار یکی از پرفروغ‬
‫ترین دوره های رواج خوشنویسی است‪.‬دوره ای که در آن بر اثر تالش چند ساله خوشنویسان بزرگ گذشته چون ابن مقله‪،‬ابن بوّاب و یاقوت‬
‫خوشنویسان بزرگ و بلند آوازه ای چون ‪.‬مستعصمی‪ ،‬قلم های ششگانه محقق‪ ،‬ریحان‪ ،‬ثلث‪ ،‬نسخ‪ ،‬توقیع و رقاع به اوج و حد کمال رسیده بود‬
‫پادشاهان و حکمرانان معاصر حافظ نیز در ممالک مختلف اسالمی مانند ‪.‬خواجه عبداهلل صیرفی و یحیی صوفی جمالی و‪...‬معاصر حافظ بودند‬
‫ایران‪ ،‬عراق و ترکیه و هند‪ ،‬به خوشنویسی اهمیّت می دادند و گاه خود و فرزندانشان برای فراگیری این هنر‪ ،‬نزد استادان خوشنویس شاگردی‬
‫می کردند و شماری از آنان مانند ابراهیم میرزا یا سلطان احمد جالیر از خوشنویسان به نام و مشهور بودند‪.‬‬

‫کجاست پیک صبا گر همی کند کرمی‬ ‫ز دلبرم که رساند نوازش قلمی‬

‫تمثیل و تداعی از ویژگی های بارز شعر موالناست و پیداست شعری که بر اساس تداعی و تمثیل سروده شود‪ ،‬تا چه مایه می تواند از عناصر دَم‬
‫دست و پُر استفاده ای که در قلمرو اصطالحات خوشنویسی وجود دارد‪ ،‬وام بگیرد‪ .‬این عرصه برای ذهن نکته سنج موالنا چنان زمینه مناسبی‬
‫فراهم کرده تا او بتواند با پیوند زدن اندیشه و خیال‪ ،‬بدین گونه هنرمندانه و زیبا‪ ،‬خداوند را با صفت «ادیب خوشنویس» مورد خطاب قرار دهد‪:‬‬

‫سنگها از عشق آن شد همچو موم‬ ‫چند حرفی نقش کردی از رقوم‬

‫برنوشتی فتنه صد عقل و هوش‬ ‫نون ابرو‪ ،‬صاد چشم و جیم گوش‬

‫نسخ می کن ای ادیب خوشنویس‬ ‫زان حروفت شد خرد باریک ریس‬

‫دَم به دَم نقش خیالی خوش رقم‬ ‫در خور هر فکر بسته بر عدم‬

‫برنوشته چشم و عارض‪ ،‬خدّ و خال‬ ‫حرف های طرف بر لوح خیال‬

‫ز آنکه معشوق عدم وافی تر است‬ ‫بر عدم باشم‪ ،‬نه بر موجود‪ ،‬مست‬

‫تا دهد تدبیرها را زآن نورد‬ ‫عقل را خط خوان آن اشکال کرد‬


‫زبان عرفان و هنر بر سمبل و رمز و راز متّکی است و از ظاهر به باطن سیر می کند و همواره در این سلوک بر محمل عشق جریان دارد‪ .‬مضاف‬
‫بر آن‪ ،‬عرفان و هنر عین زیبائی و شعر است‪ .‬خط یکی از ابزارهای مهم شناخت فرهنگ و تمدّن اقوام مختلف و ثبت و انتقال اندیشه های‬
‫اگر چه در بیشتر آثاری که به ‪.‬انسانی است‪ .‬بنابراین بررسی تکوین کتابت وخط‪ ،‬سیر تحوّل تمدّن انسانی را در گذر زمان مشخّص می نماید‬
‫زبان های شرقی و اروپائی درباره هنر خوشنویسی نوشته شده از این هنر بیشتر به شکل انتزاعی و تجریدی سخن رفته است امّا درباره سهم آن‬
‫در عینیّت بخشیدن به اندیشه های عرفانی‪ ،‬تأثیر پسندهای عرفانی بر خوش نویسان‪ ،‬اثربخشی عرفان بر ذهن خوش نویسان و زیبائی شناسی‬
‫نگاشته های آنان بحثی دقیق و همه جانبه صورت نگرفته است‪ .‬در دین اسالم نیز مانند دیگر ادیان دارای کتاب مقدّس و »سنّت« اصول هنری‬
‫مقدّس بر پایه این دو رکن بنا شده است و دارای اصل و منشأیی وابسته به اینها است‪ .‬منابعی که قدسیّت هنر اسالمی از آن نشأت می گیرد از‬
‫سوئی »قرآن« است با حقیقت درونی و حضور آئینی اش و از دیگر سو »حقیقت روح پیامبر«؛ »قرآن اصل توحید را بازگو می کند و حضرت‬
‫نِی‪ ،‬از بدو رویش گیاه مرموز و مستعدی ‪.‬محمّد (ص) نیز تجلّی این وحدت در کثرت است و در خلقت خداوند‪،‬بر این وحدت شهادت می دهد‬
‫است و همواره مورد توجّه عرفا‪ ،‬شعرا‪ ،‬اندیشمندان و حتّی پروردگار عالم بوده و با دانستن روایات گوناگون می توان از آن استنباط های متفاوتی‬
‫حاصل کرد‪.‬تشابه انسان با )نِی( به جهت مجوّف بودن درون آشکار است‪ .‬همان مفهومی که عرفا‪ ،‬انسان کامل و مشتاق وصال را به خالی شدن‬
‫و پیراستن از عالئق این جهانی و مادّی سفارش کرده اند‪.‬انسان‪ ،‬در مقاطع و شرایط گوناگون حیات‪ ،‬خود را به )نِی( مانند کرده و احوال متغیّر خود‬
‫ابزار و ادوات مخصوص هنر خوش نویسی‪ ،‬شمایل تصویری واژگان و قطعه ‪.‬را با مدد مالزمات او یکسان انگاشته‪ ،‬از جایگاه او می سنجد‬
‫پردازی و‪ ...‬نیز هر یک بخش گسترده ای از مفاهیم شاعرانه ما را در برگرفته و سبب سخن پردازی و خلق مفاهیم ادبی بزرگی گردیده است‪.‬‬
‫پیوند ادبیّات و شعر و تصویرسازی و استفاده از صنایع ادبی چون تشبیه و استعاره و‪ ...‬با هنر خوش نویسی از واژه تا قطعه سابقه ای دیرین دارد‪.‬‬
‫در قرون متمادی‪ ،‬به کرّات دیده شده است که شعرا از شمایل ظاهری حروف برای تشبیهات خود بهره جسته اند‪ .‬آنها معموالً قامت را به )الف(‪،‬‬
‫باید گفت که پیوند بین شعر و هنر خوشنویسی از سده ‪.‬دهان را به )میم(‪،‬طوق را به )د(‪)،‬ع( و )ص( را به چشم‪،‬گوش را به )ج( مانند کرده اند‬
‫های اوّلیّه تا عهد معاصر مورد توجّه هنرمندان بوده است و اکثر شعرا خوشنویس و بیشتر خوشنویسان شاعر و عارف بوده اند‪ ،‬نگارنده در پژوهش‬
‫حاضر کوشیده با ذکر شاهد مثال های متعدد و نشان دادن بسامد باالی اصطالحات خوشنویسی در شعر فارسی پیوند دیرین این دو هنر واالی‬
‫شرقی را بنمایاند‪.‬‬

You might also like