Professional Documents
Culture Documents
شعر و اشعار یکی از با ارزش ترین شکل های هنر در کشورمان است .ما شعرای زیادی داریم که باعث افتخار ما اند و در رده جهانی شناخنه شده اند.
خواندن شعر عالوه بر آنکه میتواند احساس لذت بسیاری را به خواننده القا کند ،فواید بسیاری را نیز به دنبال دارد .فرقی هم نمیکند که چه
سبک و قالبی از شعر را از چه شاعری مطالعه میکنید .در واقع خواندن شعر عالوه بر الیه سطحی و عمومی آن به عنوان یک اصل مهم و الزم
شناخته میشود .به طور کلی اهمیت شعرخوانی در فواید آن خالصه میشود ،چیزهایی که شامل تقویت فرهنگ ،افزایش دایره واژگان ،بهبود
هوش کالمی ،تقویت حافظه ،پیشگیری از زوال عقل ،افزایش اعتماد به نفس ،بهبود روابط اجتماعی ،افزایش دانش و اطالعات عمومی ،بهبود
ضریب موفقیت ،افزایش خرد و فهم و… میشوند .طبیعتاً برای همه ما پیش میآید که وقتی غزل ،قصیده و یا هر قالب شعری دیگری را که
میخوانیم در بسیاری از ابیات ،معانی واژهها و عبارات را درک نکنیم و در نتیجه نتوانیم منظور اصلی شاعر را بفهمیم .بنابراین این مسئله آنقدر
موضوع عجیبی نیست که بخواهیم آن را پنهان کنیم .اتفاقاً یکی از جذابیتهای شعرخوانی به همین موضوع باز میگردد .اینکه شما بتوانید در
میان صدها تشبیه و استعاره به مفهوم اصلی و البته موردنظر شاعر دست یابید نقطه عطف شعرخوانی خواهد بود.
در چنین شرایطی شما سعی میکنید که برای یافتن معانی اشعار به نوعی دست به رمزگشایی بزنید .این کار شبیه حل
کردن یک معمایی است که از زبان شاعر نقل شده است .طبیعی است که با توجه و تالش برای حل این معما میتوانید
ذهن و حافظه خود را به حرکت و پویش وادارید .در بسیاری از شرایط حتی شاید الزم باشد که برخی از اشعار را بارها و
.بارها بخوانید تا متوجه مفهوم و معنی آن شوید
در نتیجه یکی از اصلیترین تأثیرات شعرخوانی آن است که ذهن شما را به تکاپو میاندازد و عالوه بر آنکه دانش
واژهشناسی و ادبیات شما را افزایش میدهد ،میتواند به فعالیت هر چه بیشتر ذهن شما و به دنبال آن سالمت ذهنیتان
کمک بسیاری کند .طبیعی است که یکی از مالکهای اصلی شعر و ادبیات آن است که با خیال عجین شده است .به همین
و استعاره ،معانی اصلی و واقعی شاعران به چشم ما میآیند .بنابراین دلیل هم با کمک آرایههای بسیاری همچون تشبیه
تخیل به عنوان یکی از اصلیترین وجوه شعر ،دستانِ ذهن شما را میگیرد و آن را رها میکند .در نتیجه ذهن شما پا به
دنیای خیال میگذارد و هم چیز را از همان زاویهای نگاه میکند که دوست
دارد .به همین دلیل هم هست که همه ما از خواندن شعر لذت میبریم،
چراکه تخیالتمان به ما کمک میکنند که دنیایی رهاتر و دوستداشتنیتر
داشته باشیم.
شعر ها به ما کمک میکنند که از دنیای پر از استرس خودمان بیرون بیایم و
به دنیایی دیگر پا بگذاریم که به آن عالقه دارم مانند یک دنیای فانتزی.
مثال بارز آن شاهنامه فردوسی است که پر از شخصیت ها و داستان های
تخیلی عالقه برانگیز است .
یک شعر خوب باید بتواند قدرت تخیل ما را هل دهد و آ« را وادار به تصور دنیای مورد
نظر بکند.
این شگفتی و زیبایی هر نوع ادبیات است که میتواند با کلماتی که اندازه آ« ها چند
سانتی متر است دنیا های وسیعی خلق کند ،شخصیت های مختلف از از یک کوتوله تا
یک غول محیب را در ذهن ما جای دهد .چنین مسئلهای حتی از نظر علمی نیز ثابت
شده است .امروزه بسیاری از متخصصان معتقد هستند که خواندن شعر میتواند به ذهن
شما نوعی رهایی بدهد و به شما کمک کند که راههای جدیدتری را برای تجربه دنیا و ادامه زندگی خود پیدا کنید .به همین دلیل هم ایجاد
نوعی جهانبینی تازه بعد از خواندن شعر نیز یکی دیگر از ویژگیهای اجتنابناپذیر آن به شمار میآید .در واقع اگر بخواهیم واضحتر بگوییم،
یکی از اصلیترین وظایف شاعران این است که مفاهیم جدیدی را با جهانبینی تازهتری به مخاطبین خود ارائه دهند .شاید در رابطه با بسیاری
از مفاهیم سادهای که خیلی از ما به راحتی از کنار آنها میگذریم شاعر زاویه جدیدتر و البته عمیقتری را نشان میدهد ،آن هم با کمک
تعابیری متفاوت و جذاب.
و اما در باره ی هنر خوشنویسی بگوییم و درک خواهیم کرد که چرا این دو هنر با هم دیگر تطابق خوبی دارند.
خوشنویسی یا خطاطی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است و فردی که این فرآیند توسط او انجام میگیرد خوش نویس نام
دارد ،بهخصوص زمانی که خوش نویسی حرفه ی شخص باشد .گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است .به نظر میرسد برای
درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن ،سعی داشته اثری هنری با ارزشهای زیبایی
شناختی خلق کند .از این رو خوشنویسی با نگارش ساده مطالب و حتی طراحی حروف وصفحهآرایی متفاوت است .هرچند خوشنویسی در مشرق
از قرن Calligraphyزمین اهمیت و توسعه کاملی یافتهاست اما اشکالی از آن را در کلیه فرهنگها میتوان یافت .واژه خوشنویسی یا
پانزدهم میالدی وارد دایره لغات فرهنگهای التینی شد و تنها پس از قرن نوزدهم به عنوان یک اصطالح شناخته شده مطرح گشت ،اما از دیر
باز بهویژه در کشورهای خاور دور و کشورهای اسالمی ازجمله ایران ،خوشنویسی به عنوان هنری شاخص مطرح بوده است .در اروپا اگرچه از
دیرزمان دولت و کلیسا به زیبانویسی توجه نشان میدادند(مانند کتیبههای رومی و یا برخی نسخههای خطی انجیل) خوشنویسی در اروپا یک
هنر فرعی و وابسته به کتابخانهها و محافل طالب بود.
پیش از اسالم خطوط گوناگونی از جمله میخی و پهلوی و اوستایی در ایران رواج داشتهاست اما با پیدایی دین اسالم نیاکان ما الفبا و خطوط
اسالمی را پذیرا شدند .تاریخ شکل گیری خط عربی و شیوه نگارش آن چندان به پیش از اسالم بر نمیگردد و تقریبا همزمان با گسترش اسالم
و در سالهای آغازین فتوحات اسالمی شکل گرفت هرچند ایرانیان خط کنونی خود را از عربها وام گرفتهاند ،با این حال در تکامل این خط و
در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمدهای داشتهاند .ایجاد نقطه و اِعراب در خط عربی را بهفردی بنام ابواسعد دؤلی الفارس و در سده اول
هجری نسبت داده میشود که بیشتر برای جلوگیری از اشتباه خواندن قرآن توسط غیر عربزبانان ازجمله ایرانیان انجام شد.
وسایل و ابزار خوشنویسی در خلق یک اثر مطلوب بسیار موثرند .ابزار خوب مشوق هنرمند در ادامه کار و پیشرفت اوست .ابزار مهم و اصلی
خوشنویسی عبارتند از:
قلمنی :نوع مرغوب آن از نیهای دزفولی (برای قلمهای ریر و متوسط) یا نی خیزران (برای درشتنویسی) تهیه میشود
کاغذ :که در گذشته به صورت دستی ساخته میشد و مراحل تولید و پرداخت پیچیدهای داشت .امروزه کاغذهای گالسه ،بهویژه گالسه مات،
برای نوشتن مناسبترند
مرکب :که باید مخصوص خوشنویسی باشد .بیش از همه مرکب مشکی و پس از آن قهوهای کاربرد دارد .برای کارایی بهتر و بیشتر میتوان چند
قطره آب مقطر یا گالب را به مرکب و لیقه اضافه کرد .این کار موجب جذب بیشتر مرکب بر روی قلم میشود و برای اجرای بهتر ِحروف کشیده
بسیار مؤثر است.
خط تعلیق را میتوان نخستین خط ایرانی دانست .خط تعلیق که ترسل نیز نامیده میشد از اوایل قرن هفتم پا به عرصه گذاشت و حدود یکصد
سال دوام داشت .و بعد رفتهرفته از رواج آن کاسته شد و رونق سابق را از دست داد.
تعلیق از ترکیب خطوط نسخ و رقاع به وجود آمد و کسی که این خط را قانونمند کرد خواجه تاج سلمانی بود .که بعدها بهوسیله خواجه عبدالحی
منشی استرآبادی به آن قواعد و اصول بیشتری بخشیده شد.
تعلیق که بیشتر بهعنوان خط تحریر برای نوشتن نامهها و فرمان های حکومتی بکار میرفته ،دارای دوایر زیاد ،حروف مدور و قابلیت بسیاری در
ارائه ترکیب های متنوع و کمپوزیسیون های گوناگون بوده است .به همین دلیل بیشتر در بین کسانی رواج داشته که ازنظر سواد و میزان آشنایی
با خط در سطح باالیی بودند.
پس از خط تعلیق که نخستین خط شکلگرفته ایرانی بود نستعلیق شکل گرفت که افتخار هنر ایرانی است .در میان خطوط ایرانی و عربی ،خط
نستعلیق به گواه آثار آفریدهشده به عنوان زیباترین خط و برتر از خطوط اسالمی شناختهشده و آن را «عروس خطوط اسالمی» نامیدهاند.
در قرن هشتم هجری قمری میرعلی تبریزی ( ۰۵۸هجری قمری) از ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق خطی بنام نسختعلیق به وجود آورد
که نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعلیق تغییر پیدا کرد .این خط بسیار مورد استقبال واقع شد و موجب تحول عظیمی در هنر خوشنویسی
گردید .نستعلیق حدود یکدانگ سطح و مابقی آن دور است( .یک ششم حرکتهای مستقیم و پنجششم حرکتهای مدور دارد)
بدیهی است که وقتی دو چیز ز یبا با هم ترکیب شوند چیز زیبا تری را خلق خواد کرد که در این زمینه ترکیب دو هنر خوشنویسی و ادبیات است.
وقتی که ما شعری را میخوانیم و در از آن لذت میبریم در حال نگاه کردن به کلمات و درک آنها هستیم و چون که قبال هزاران بار چیزی را
مطالعه کرده ایم به جزییات کلمات و شکل هر حرف و حروف استفاده شده در جمله دقت نمیکنیم و از آنها بسیار سریع عبور کرده.
البته که این چیز بدی نیست ،در واقع یکی از محارت هایی که ما در خواندن نیاز داریم این است که بتوانیم جمالت و کلمات را سریع بخوانیم و
از آنها رد شویم بدون آن که به آن نیاز داشته باشیم که به کلمات یا جمالت قبلی برگردیم و آن ها را دوباره فرا بگیریم ،که به این مهارت تند
خوانی گفته میشود که در جا های بسیاری به ما کمک میکند مثل خواندن سریع نامه ها یا خواندن و فرا گرفتن کتاب درسی در زمان کم.
اما در این بین ما خود را از زیبایی خط و خوشنویسی بی بهره میکنیم.
خود را از تاریخچه و راهی که این حروف طی کرده اند تا به این شکل در بیایند و نوشته شوند محروم میکنیم و ممکن است متوجه زحمت و
دقتی که فرد خوشنویس پشت هر حروف گذاشته است متاسفانه نمیشویم.
گاهی باید ارتباط این دو هنر را درک کنیم و بفهمیم که خوشنویسی چگونه با اشعار و ادبیات ارتباط بر قرار میکند.
درک ارتباطات بین هنرها گاهی حسی است مانند نقاشیهای سهراب سپهری که یادآور شعر است
اشعار او که همچون نقاشی ،مناظر را به تصویر می کشد ،اوقاتی نیز درک ارتباط بین هنرها بر اساس معادالت زیباییشناسانه است
و مفاهیمی چون زهد ،تعالی ،وحدت ،کثرت و اصول حکمت هنر اسالمی در همه آنها دیده میشود.
ادبیات و خوشنویسی دو هنری که با یکدیگر عجبین هستند و بار انتقال مفاهیم ادبی از یک نسل به نسل بعدی و آیندگان در طی چند قرن بر
بوده است .ضرب المثل ها ،اشعار شاعران بزرگ ،گفتار دوش آن ها بوده و بسیاری از مطالب ادبی که ماندگار شده اند ،باعثش خوشنویسی
فالسفه ،جمالت قصار حکیمان و ...از این دست هستند .در مقابل ادبیات هم به خوشنویسی کمک شایانی کرده است؛ زمانی که شما مثال به
یک نمایشگاه خوشنویسی می روید ،مالحظه می کنید که بیشترین مطالب و اثر آن ها مربوط به ادبیات کشور است که خطاطان آن را به رشته
تحریر در آورده اند.
خوشنویسی هنری است که بیشتر از گونه های دیگر هنر توانسته است بین شکل و محتوای خود ارتباط برقرار کند .در واقع می توان گفت
خوشنویسی هنری ترکیبی است که هنری که با آن سنخیت دارد ،یعنی شعر را برجسته می کند .به همین خاطر است که بسیاری از افراد می
گویند ،خوشنویسی و ادبیات الزم و ملزوم یکدیگر هستند و ارتباط تنگاتنگی باهم دارند .در ادامه همین امر هنرمندان خوشنویسی باید
ارتباط مستمر و گسترده ای با جهان ادبیات پیرامون خود برقرار نمایند و اثری جاویدان و سندی ماندگار در تاریخ ایران و جهان خلق نمایند .با
بررسی هایی که صورت گرفته است ،به روشنی می توان دریافت که در طول تاریخ ،هیچ دو هنری مانند خوشنویسی و ادبیات تا این حد به
یکدیگر مرتبط نبوده اند .دستمایه هنر خوشنویسی برترین و عالی ترین آثار ادبی ،حکمی و معرفتی بوده است و برترین مفاهیم ادبی نیز به
استمداد هنر ناب و ارزشمند خوشنویسی به ماندگاری رسیده اند .می توان از این امر این طور نتیجه گرفت که هماهنگی و تلفیق این هنر در یک
تابلوی هنری می تواند ارائه دهنده برجسته ترین مفاهیم انسانی بوده و یادمانِ زیبایی از تعالی و موجودیت یک فرهنگ اصیل را به نمایش می
کشد.
طی تمام سال هایی که از تاریخ فرهنگی ایران زمین می گذرد ،متون فراوانی از زبان و ادبیات فارسی کتابت شده و با عرضه در بازار نشر ،رونق
تازه ای از هنر در نزد ایرانیان ادب دوست ایجاد کرده است .هر جا خطی خوش به روی کاغذ نگاشته می شود ،از شعری از شاعران بهره برده
شده و اشعاری از شعرا در نگارش خط و کتاب ها و کتیبه ها و اماکن مذهبی میتوان پیدا کرد.
در برگ خوشنویسی زیر از دوبیتی های زیبا و فلسفی باباطاهر عریان شاعر نامدار و بسیار مشهور ایرانی استفاده شده است.
باباطاهر در قرن یازدهم میالدی می زیسته و با سرودن دوبیتی های ساده ،کوتا ،زیبا و قابل فهم برای عموم مردم ،خیلی زود
توانست تا در میان آنها به شهرت دست یابد .متأسفانه از اشعار فارسی او در خوشنویسی ها و خطاطی های ایران کمتر استفاده
شده و دلیل این کمتر مورد توجه قرار گرفتن آن است که غالب خطاطان به دنبال اشعاری با مفاهیم عارفانه و عاشقانه و البته
پیچیده بوده اند و جای تعجبی نیست که اشعار بسیار ساده و عامیانۀ باباطاهر مورد توجه این گروه از خط نویسان فارسی زبان واقع
نشود .در دوبیتی های باباطاهر به دفعات بسیار زیاد می توان با گویش محلی کلمات مواجه شد و به همین دلیل تلفظ کردن اشعار
او برای برخی می تواند نامفهوم و سخت باشد ،اما اکثر مردم
همدان و لرستان به راحتی می توانند دوبیتی های او را بخوانند.
خطاطی شعرهای فارسی زیبا و کوتاه باباطاهر عریان در نگارۀ
زیر نشان از محبوبیت این شاعر عارف از گذشته تا امروز دارد.
شعری که در مرکز این نگاره استفاده شده ،دارای مفهوم ساده زیستی و کم آزاری شاعر است .باباطاهر در این بیت به چگونگی
شیوۀ زندگی خود اشاره می کند که ترجیح می دهد موری باشد که در زیر پای دیگران لگدمال شود ،اما زنبوری نباشد که از
نیش او آزار و گزندی به دیگران رسد .این ورق خوشنویسی هم شامل نظم است و هم نثر .شعرهای نظم همگی از دوبیتی های
باباطاهر وام گرفته شده اند و به شیوه ای دلکش و ماهرانه خطاطی گردیده اند .متأسفانه از نام خطاط این اثر آگاه نیستیم اما به
طور قطع این اثر در قرن 61میالدی خلق شده است.
خوشنویسی زیر شامل چهار بیت شعر فارسی است که توسط شرف الدین مقبل کرمانی در حدود سال 1۵۸قمری سروده شده است .شاعر در این
ابیات به توصیف بوی آسمانی و قابلیتهای ماندگاری معشوق پرداخته و
می گوید که اگرچه مشک بسیار خوش بوست اما بو و رایحۀ موی
معشوق را ندارد و در بیت بعدی به صورت غلو آمیزی چنین می سراید
که اگرچه فردوس (بهشت) جایگاهی خوب و دلخواه است اما رونق کوی
تو را ندارد .این خطاطی زیبا با خط نستعلیق بر زیبایی اشعاری که در
وصف معشوق هستند افزوده است .این ورق خوشنویسی توسط مونشی
خوشنویس و نویسندۀ هندی خطاطی شده ) (Munshi Ramرم
است .ویژکی سبک مونشی رم اینگونه بوده که متن نستعلیق را با جوهر
سفید بر روی زمینۀ قرمز خطاطی می کرده است .وی معموالً برای
تزیین اطراف اشعار از نقوش گل و گیاهان استفاده می نموده و هر مصرع
.را به طور جداگانه در یک قاب قرار می داده است.
خطاطی شعرهای فارسی زیبا و کوتاه که در اثر هنری زیر خوشنویسی شده اند ،برگرفته شده از اشعار دیوان انوری می باشند که
در ضمن قصیده ای طوالنی و ناب به مدح سلطان سنجر پرداخته است .این اثر در قرن شانزده یا هفده میالدی در کشور ایران
خطاطی و خلق شده است .متن دوبیتی که در ابیات زیر از آنها استفاده شده ،با خط نستعلیق و با رنگی کامالً سیاه خوشنویسی
شده که با حاشیه ای ابری مزیّن گردیده است.
انوری در این قصیده به ستایشگری پرداخته و بخشندگی سلطان سنجر را همانند خدا دانسته و امیدوار است که او همانند خدا ،گسترده و کامل
بخشش کند و همچنین در ادامۀ اشعار فرمان سلطان را در سراسر جهان معتبر و روان دانسته است .یعنی همه از فرمان او اطاعت می کنند .با
مطالعۀ کامل این قصیده که دو بیت از آن در این نگاره آمده است ،به روشنی می توان دریافت که شاعر در صدد بوده تا با این اشعار اغراق آمیز
خود را نزد سلطان محبوب ساخته و توجه و لطف وی را بدست آورد و البته از دریافت مال و ثروت نقد نیز بی بهره نماند .انوری از جمله شاعرانی
است که در مدح گویی زیاده روی کرده و به نوعی از ارزش واال و معنوی شعر کاسته است و شعر را ابزاری ساخته برای دست یابی به خواسته
های مادی.
در قطعۀ زیبای خطاطی هنری و ادبی زیر ،اشعاری ناب و بسیار پر مفهوم
قرار گفته اند که توسط شیخ بهایی ،شاعر و عارف قرن دهم و یازدهم
هجری سروده شده اند .تمای ابیات این شعر در وصف و ستایش خدا
هستند که با ذوق عرفانی شیخ بهایی به بهترین و زیباترین شکل ممکن
سروده و منظوم شده اند .شیخ در این اشعار ،جایگاه خدا را در دل عاشقان
می داند که دایماً به ذکر و یاد او مشغول هستند .در بیتی دیگر چنین می
گوید که :چه آنان که در میخانه هستند و چه آنان که در مسجد هستند،
همگی در مسیر طلب تو گام بر می دارند و در واقع همۀ انسانها ،چه کافر و
چه بی دین ،در حال عبادت خدا می باشند .تعداد سه بیت از اشعار باال در
مرکز این خوشنویسی جای دارند که به صورت مورب نوشته و خطاطی
شده اند .زمینۀ این اشعار به صورت روشن و رنگ کرم کار شده و با نقوش
ظریف گل و برگ تزیین گردیده است .در حاشیۀ تصویر نیز قابی مستطیل
شکل ایجاد شده که مابقی اشعار در آن چسبانده شده اند .الزم به توضیح
است که اشعار موجود در این مستطیلهای کوچک ،از قبل در ورقی دیگر
خوشنویسی شده و سپس به صورت دقیق برش داده شده و در تصویر
اصلی چسبانیده شده اند .این نگارۀ زیبای فاخر ،دارای امضاء و نام
خوشنویس نیست و حتی تاریخ دقیق خلق آن نیز نامشخص است اما با
توجه کردن در سبک هنری به کار گرفته شده در این اثر می توان تاریخ
تقریبی ساخت آن را به دوران صفویه نسبت داد.
ورق خوشنویسی زیر در حدود سالهای 6۵5۵تا 6۵5۵میالدی در کشور هند خلق شده و با بهره گیری از شعرهای زیبای فارسی تبدیل به یک
شاهکار بسیار قدیمی شده است .این خطاطی بی نظیر فارسی عالوه بر اشعار زیبا ،با استفاده از گلها و گیاهان و حیوانات مختلف که روی یک
زمینۀ طالیی روشن نقاشی شده اند ،باعث شده تا مجموعه ای بسیار دلگشا را در خود جای دهد .خطاطی شعرهای فارسی زیبا و کوتاه در
سرزمین هندوستان از گذشته های دور مورد توجه دوستداران ادبیات فارسی بوده است و نگاره های بسیار فراوانی در این زمینه توسط
خوشنویسان هندی ساخته و پرداخته شده است.
خطاط و خوشنویس این نگاره یکی از نامدارترین هنرمندان دوران گورکانی
بود که نام وی میر علی هروی است .آثار میر علی بسیار مورد توجه شاه
جهان گورکانی بود و در دوران حکومت این شاه بسیاری از خوشنویسی های
او در کتابی به نام شاه جمع آوری شد .دلیل اصلی توجه شاه جهان به آثار
میر علی ،عالقۀ فراوان او به شعر نوشته ها و اشعار شاعران فارسی سرا بود.
حتی روی سنگ قبر شاه جهان نیز با متون فارسی زینت داده شده است که
این موضوع نشان از گسترش زبان و فرهنگ ادبی ایران در هند آن دوران
است.
همانطور که از مفهوم اشعار باال که در نگارۀ میر علی خوشنویسی شده اند مشخص است ،این اشعار زیبا و پر معنی ،دارای مضامین اخالقی
هستند که انسانها را از خودپرستی و کبر و غروی نهی می کند و توصیه می کند تا عزت خود را نگه دارند و در زندگی به گونه ای عمل کنند که
هیچ کس از آنها آزاری نبیند.
رابطه خوشنویسی با مفاهیم زیبائی شناسی ،عرفان و ادبیّات فارسی ،در درازنای تاریخ و فرهنگ و هنر ایران زمین و سرزمین های دیگری که
زبان فارسی در آن رواج داشته ،امری بسیار روشن و تقریباً بدیهی به نظر می رسد .خط یکی از ابزارهای مهم شناخت فرهنگ و تمدّن اقوام
مختلف و ثبت و انتقال اندیشه های انسانی است .بنابراین بررسی تکوین کتابت و خط ،سیر تحوّل تمدّن انسانی را در گذر زمان مشخّص
مینماید .نکته مهم این است که خط اگر چه با ارائه شکل و محتوا در یک نظر ،پیام مستقیم خود را بیان می دارد ،در عین حال ،این نخستین الیه
پیام رسانی خط تلقّی میگردد و ظرفیّت ارائه مفاهیم عمیقتر و حتّی رمزی را نیز دارا میباشد که هم در شخصیّت حروف و ارتباط آنها با واژگان
نهفته است و هم در شکل بصری حروف و واژگان .ابزار و ادوات مخصوص هنر خوشنویسی ،شمایل تصویری واژگان و قطعه پردازی و ...نیز هر
یک بخش گستردهای از مفاهیم شاعرانه ما را در برگرفته و سبب سخنپردازی و خلق مفاهیم ادبی بزرگی گردیده است .پیوند ادبیّات و شعر و
تصویرسازی و استفاده از صنایع ادبی چون تشبیه و استعاره و ...با هنر خوشنویسی از واژه تا قطعه سابقهای دیرین دارد.
هرگاه تحوّلی اساسی در اندیشه عمومی و ذوق معیار جامعه پدید آمده باشد ،نخستین نشانه های آن در ادبیّات نمایان شده و دیگر هنر ها با »
توجّه به میزان نفوذ و گسترشی که در جوامع مختلف داشته پس از ادبیّات متأثّر شده است .به تدریج که تفکّر و روحیه خشن و خشک و حماسی
پیشینیان به سوی مالیمت و انعطاف گرائید ،شاعران نرمی و روانی غزل را جایگزین صالبت و صعوبت قصیده کردند و خوشنویسان نیز از درشتی
اگر شاعران سالست و سادگی را به .و تیزی و یکنواختی و ایستائی در خط به ظرافت و انحنا و رقص و قوس و پیچ و تاب و تموّج تمایل یافتند
روابط گسترده و پنهان آن تبدیل کردند ،خوشنویسان نیز از انفکاک و وضوح کلمات در شیوه نسخ و ثلث ،به پیچیدگی و پیوندهای بسیار در
ابزار و ادوات مخصوص هنر خوش نویسی ،شمایل تصویری واژگون )شیوه های اجازه و مسلسل و تعلیق گرایش یافتند)«.محمودی53: 535۵ ،
و قطعه پردازی و ...نیز هر یک بخش گسترده ای از مفاهیم شاعرانه ما را در برگرفته و سبب سخن پردازی و خلق مفاهیم ادبی بزرگی گردیده
است .پیوند ادبیّات و شعر و تصویرسازی و استفاده از صنایع ادبی چون تشبیه و استعاره و ...با هنر خوشنویسی از واژه تا قطعه سابقهای دیرین
دارد .در قرون متمادی ،به کرّات دیده شده است که شعرا از شمایل ظاهری حروف برای تشبیهات خود بهره جستهاند .آنها معموالً قامت را به
(الف) ،دهان را به (میم)،طوق را به (د)(،ع) و (ص) را به چشم،گوش را به (ج) مانند کرده اند.
برنوشتی فتنه صد عقل و هوش نون ابرو صاد چشم و جیم گوش
چون بُوَد بی کاتبی ای متّهم جیم گوش و عین چشم و میم فَم
همانطور که فردوسی ،سالهای بسیاری از عمر خویش را صرف قوام بخشی زبان فارسی در آن دوره کرد تا در نهایت ،سعدی زبان معیار را به »
وجود آورد ،اِبن مقله نیز زحمات بسیاری متحمّل شد تا قوانین وضع شده او در خوشنویسی زمینه ساز خط معیار ،یعنی نستعلیق ،به دست میرعماد
اگر همین مقایسه شعر و خوشنویسی را ادامه دهیم شباهت هائی فراوان میان سبک هندی در شعر و قلم شکسته نستعلیق در .گردد
خوشنویسی آشکار خواهد شد ،و این شباهت ها به حدی است که اگر شعر صائب و خط درویش عبدالمجید ،نمایندگان ممتاز این دو گروه را در
:کنار هم قرار دهیم آنها را آئینه تمام نمای یکدیگر خواهیم یافت .برای روشن شدن مطلب میتوان به برخی از وجوه مشترک آنها اشاره کرد
الف( در شکسته نستعلیق افزون بر آن که حروف و واژهها شکلهای گوناگونی دارد ،نحوه پیوند و ارتباط میان آنها نیز مختلف است و این آزادی
عمل ،بزرگترین دستمایه هنرمند برای ابداع و ابتکار است ،به نحوی که خوشنویس می تواند جمله ای واحد را در ترکیبهای گوناگون بنویسد؛
همچنان که در شعر سبک هندی نیز شاعر با کشف ارتباط های فراوان میان واژه ها موضوعی واحد را در مضمون های متعدد بیان می کند .ب(
ریزهکاریها و روابط باریک و پنهان در شعر سبک هندی ،همانند اتصاالت نازک و فراوان قلم شکسته ،نوعی ابهام و پیچیدگی در خواندن قطعه و
ج( در شعر سبک هندی ،از آن جا که موضوع دو مضمون بیشتر ،در قالب یک مصرع بیان می شود ،بسیار موجز است؛ .درک شعر پدید می آورد
همچنان که در شکسته نستعلیق نیز عواملی بسیار مانند حذف قسمتهایی از شکل حروف ،ریزنویسی بخشی از کلمات ،سوار کردن حروف و واژه
پس از جریان سبک هندی ،یکی از مهمترین تحوّالتی که در شعر فارسی پدید .ها بر هم و پیوسته نوشتن بسیاری از واژهها ،ایجازگونه است
آمد ،شعر نو است که از سوی نیما یوشیج مطرح شد و این تحوّل بزرگ ادبی تأثیری فراوان در هنر خوشنویسی به جا گذاشت؛ به گونهای که
پس از این ابتکار نیما ،بسیاری از خوشنویسان نیز خواهان نوآوری و بیرون آمدن از قالبهای سنّتی چلیپا و کتابت و کتیبه نگاری و سطر نویسی
افزون بر این شباهت های ساختاری ،از حیث .شدند و با انتخاب صورتهای آزاد و رها از قید و بند ،به آفرینش های بدیع هنری پرداختند
محتوائی نیز میان ادبیّات و خوشنویسی پیوندهائی نزدیک برقرار است .مثالً پس از گسترش و رواج ادبیّات صوفیانه در ایران خوشنویسان نیز به
سلسله های مختلف صوفیانه متمایل شدند.
پیدایش و گسترش اصطالحاتی چون کوفی ،ثلث ،نسخ ،محقق ،ریحان ،رقاع ،طومار ،ورّاق،مسطر ،قطّ ،سواد ،بیاض ،کاتب،کتابت ،کتیبه ،خفی،
جلی ،تحریر ،مشق ،ناسخ ،نسخه و ...در میان ایرانیان ،به سده های نخست تا سوم هجری قمری بر می گردد و بدون شک در قرن چهارم،
اصطالح هائی آشنا برای اهل ادب بوده است .به طوری که پیش از این شهید بلخی در خوشنویسی استاد بود و به ورّاقی اشتغال داشت و گمان
می رود که او در این حرفه از قلم های ششگانه نیز استفاده می کرده است .اگر چه قلم های ششگانه را اِبن مقله)کشته به سال 325ه.ق( در
با این حال فردوسی ،از اصطالحات یاد شده ،در شاهنامه خود .اواخر سده سوم تحت قانون درآورد ،پیدایش آنها به سالها پیش از او بر می گردد
فردوسی در شاهنامه بارها .بهره نگرفته است .اگرچه عدم گسترش کامل خوشنویسی در آن دوره را می توان یکی از علّت های این امر دانست
از واژه هائی همچون دیوان ،دبیر ،نویسنده ،نامه ،دفتر ،نوشته و...استفاده کرده امّا واژه های معادل همانند تحریر و کتابت و انشاء کردن را به کار
نبرده است .هیچ گاه نامه را طومار نمی نویسد و واژه »خط« تنها در ترکیبهائی خاص چون خط پهلوی و خط خسروی استفاده شده است.
بدین گونه است که گستره اصطالحات خوش نویسی به کار رفته شاهنامه ،خالی از تشبیهات مربوط به حروف ،قلم های ششگانه و ابزار و ».
تشبیه کند ،در اوج زیبائی چنین «قواعد مربوط به خوشنویسی است .فردوسی به جای آن که دهان را به حلقه »میم« و زلف را به دایره »جیم
می سراید:
از ویژگیهای اصلی شعر سعدی که نشان از هوش سرشار و نگاه تیزبین و نوآور او دارد ،همواری سخن و شیوه ساده پسند و به دور از تکلّف و
تصنّع اوست .تجلّی این سبک خاص در آثار سعدی ،سبب شده که او هیچ گاه به دنبال کشف روابط بسیار پیچیده و پیوندهای پوشیده در میان
اصطالحات نباشد.بر این اساس پیوند اصطالحات خوش نویسی با شعر سعدی را نیز باید از این دیدگاه بررسی کرد و توجّه داشت که او در این
مثالً سعدی برخالف نظامی به استفاده از تشبیهات حروفی توجّه چندانی ندارد؛ تا حدی که در .زمینه دارای ذوق و سلیقه خاص خویش است
تمام شعرهای او جز دو سه نمونه ،نمونه ای از این نوع تشبیهات نمی توان به دست آورد.نام خط های مختلف و ابزار کار خوشنویسی را نیز کمتر
در شعر سعدی می توان دید.
که بر حریر نویسد کسی به خط غبار به مشک سوده محلول در عرق ماند
اگرچه حافظ در روزگاری می زیست که هنوز قلم های خاص ایرانی به طور کامل شکل نگرفته بود امّا در حقیقت این روزگار یکی از پرفروغ
ترین دوره های رواج خوشنویسی است.دوره ای که در آن بر اثر تالش چند ساله خوشنویسان بزرگ گذشته چون ابن مقله،ابن بوّاب و یاقوت
خوشنویسان بزرگ و بلند آوازه ای چون .مستعصمی ،قلم های ششگانه محقق ،ریحان ،ثلث ،نسخ ،توقیع و رقاع به اوج و حد کمال رسیده بود
پادشاهان و حکمرانان معاصر حافظ نیز در ممالک مختلف اسالمی مانند .خواجه عبداهلل صیرفی و یحیی صوفی جمالی و...معاصر حافظ بودند
ایران ،عراق و ترکیه و هند ،به خوشنویسی اهمیّت می دادند و گاه خود و فرزندانشان برای فراگیری این هنر ،نزد استادان خوشنویس شاگردی
می کردند و شماری از آنان مانند ابراهیم میرزا یا سلطان احمد جالیر از خوشنویسان به نام و مشهور بودند.
کجاست پیک صبا گر همی کند کرمی ز دلبرم که رساند نوازش قلمی
تمثیل و تداعی از ویژگی های بارز شعر موالناست و پیداست شعری که بر اساس تداعی و تمثیل سروده شود ،تا چه مایه می تواند از عناصر دَم
دست و پُر استفاده ای که در قلمرو اصطالحات خوشنویسی وجود دارد ،وام بگیرد .این عرصه برای ذهن نکته سنج موالنا چنان زمینه مناسبی
فراهم کرده تا او بتواند با پیوند زدن اندیشه و خیال ،بدین گونه هنرمندانه و زیبا ،خداوند را با صفت «ادیب خوشنویس» مورد خطاب قرار دهد:
برنوشتی فتنه صد عقل و هوش نون ابرو ،صاد چشم و جیم گوش
دَم به دَم نقش خیالی خوش رقم در خور هر فکر بسته بر عدم
برنوشته چشم و عارض ،خدّ و خال حرف های طرف بر لوح خیال
ز آنکه معشوق عدم وافی تر است بر عدم باشم ،نه بر موجود ،مست