Professional Documents
Culture Documents
سهراب سپهري در تاريخ پانزدهم مهر ماه 1307در خانواده اي که اهل شعر ،نقاشي ،منبت
کاري و ديگر رشته هاي هنري بود ،زاده شد .کودکي و نوجواني او به مطالعه ،بازي در
سهراب تا پانزده سالگي خود را در شهر کاشان گذراند و در نقاشي ها و اشعار او تاثير اين
سهراب سپهري شعر صداي پاي آب را با الهام از قريه " چنار " واقع در حد واسط کاشان و
مشهد اردهال سرود و دهکده زيباي " گلستانه " واقع در اطراف کاشان الهام بخش او در
آن طور که پريدخت سپهري در کتاب خود تحت عنوانسهراب ،مرغ مهاجر مي گويد برادرش
تا
چهارده سالگي در باغي زندگي مي کرد که شمارش درخت هايش به سادگي امکان نداشت اما
طبق نوشته خانم سپهري ،سهراب در اين دوران به مطالعه نويسندگان و شعرايي چون
المارتين ،گوته ،اميل زوال ،شاتوبريان و هوگو پرداخت .سهراب يک سال بعد يعني پس از
پايان تحصيالت سيکل اول متوسطه به تهران رفت و در دانشسراي مقدماتي نام نويسي کرد.
پس از پايان دوران دانش سرا به کاشان بازگشت و به سرودن شعر و نقاشي تابلو مشغول شد.
اما بعد دوباره به تهران رفت و براي تحصيل در رشته نقاشي در دانشکده هنرهاي زيبا ثبت
نام کرد .شعر و نقاشي سهراب همچون ديگر همعصران وي تحت تاثير امواج نو قرار گرفت
شرق اندوه ،صداي پاي آب ،مسافر و هشت کتاب از جمله آثار سهراب سپهري است .اين
هنرمند پرآوازه ايران در ارديبهشت ماه 1359در اثر بيماري سرطان خون درگذشت و در
صداي پاي آب يکي از سرودهاي اوست .انگيزه سرودن شعر ,مرگ پدر و تسالي مادر
است.
اواين سروده را به مادرش تقديم داشته است .زبان روان ,توصيف صادقانه دنياي عاطفي
شاعر
تصويرهاي بديع و تازه ,غافلگيريهاي شاعرانه(آشنايي زدايي) ,ترکيب و موسيقي شعر و حتي
بهره گيري از لغات عاميانه برشکوه تاثير اين شعر افزوده است.
در قسمت نخستين ,شعر آميخته اي از حس و عاطفه و آرمان شاعر است .آب در اين شعر
رمز
خود شاعر است که آرام و تازه از هر گوشه و کناري عبوري مکند و کاشان او در آغاز همان
کاشان زادگاه اوست اما در قسمت دوم ,دستگاه فکري شعر و فلسفي او چهره مي نمايد و
کاشان او به اندازه جهان وسعت مي يابد و جهان در نامد کاشان تفسير مي شود( :اهل کاشانم ,
من با تاب ,من با تب /خانه اي در طرف ديگر شب ساخته ام) شعر صداي پاي آب با اشاراتي
به
اساطير و بهره گيري از عناصر هندي و بودايي ,آگاهي و شناخت عميق سهراب سپهري را
از
عرفان غير اسالمي و غير ايراني و تلفيق اين دو عرفان ,نشان مي دهد.
جز اين پايان شعر دعوتي است به درک درست عرفان و بهره گيري از آن در عصر معراج
پوالد و
اصطکاک فلزات سهراب در ازدحام صدا هاي گوناگون عصر ماشين باورمند گوش دادن به
آواز
حقيقت است و نگران گم شدن انسان در سطح سيماني قرن .صداي پاي آب شايد از هر سروده
اهل كاشانم
روزگارم بد نيست
تكه ناني دارم ،خرده هوشي ،سر سوزن ذوقي.
مادري دارم ،بهتر از برگ درخت.
دوستاني ،بهتر از آب روان
و خدايي كه در اين نزديكي است:
الي اين شببوها ،پاي آن كاج بلند.
روي آگاهي آب ،روي قنون گياه.
سه ،بانواني متذوق ،سخن شناس و در نويسندگي و نقد سخن صاحب نظرند...
باال
سهراب سپهری ،شاعر نوپردازی است که از اوان زندگی ،با هنر ،فرهنگ و ادب رشد یافت .کودکی او با
شادی و کنجکاوی؛ نوجوانی اش با پرسش و رسیدن به دانایی و بزرگ سالی اش با درک حقایق همراه شد .او
همواره به احساس ها ی پاک و ظریفش بها می داد وبا ایمان بیش ازحد و اندیشه ای پاک در مسیر شناخت گام
می گذاشت :شناخت خود ،شناخت خدای خود و حقیقت برپا خاسته از این دو در طبیعت همیشه زنده اطرافش.
در این مقاله ،به زندگی و شعر سهراب می پردازیم و از او سخن می گوییم.
او روزهایی سراسر شور و هیجان را در طبیعت باغ خانه می گذراند و لحظه هایی
تکرار ناشدنی را تجربه می کرد .سهراب ،عاشق روزهای آفتابی بود .اسفند کاشان را
سهراب ،بهترین شاگرد مدرسه بود و همیشه او را به عنوان نمونه معرفی می کردند.
یکی از سرگرمی های سهرابِ ،گل بازی در روزهای تابستانی بود .گرفتن حشرات
مختلف ،نگه داری برخی حیوانات مثل بوقلمون ،اردک و مرغ و خروس ،دیگر سرگرمی
سهراب بود .گیاهان ،در زندگی کودکانه سهراب جایی مهم و مؤثر داشتند .سهراب در
آغوش طبیعت زنده و ملموس و همگون با وجودش می بالید و سال ها را پشت سر می
گذاشت.
صبح ها خیلی زود ،وقتی که هوا هنوز گرگ و میش بود ،از خواب برمی خاست
و تا تاریک روشن غروب ،به بازی و شیطنت می پرداخت .او همواره پس از انجام دادن
طفل پاورچین پاورچین می رفت /دور شد کم کم در کوچه سنجاقک ها /بار خود را
بستم /رفتم از شهر خیاالت سبک ،بیرون /دلم از غربت سنجاقک ،پر.
سهراب سپهری ،اندک اندک دوران کودکی را پشت سر می گذاشت .شش سال ابتدایی
کودکی ،در سهراب شکل گرفته بود و ساعت های معینی را مطالعه می کرد.
ورزش و شکار پرندگان نیز از دیگر سرگرمی های این دوران سهراب است .در اوقات
فراغت هم به سرودن شعر و کشیدن تابلوهای نقاشی می پرداخت .در انجمن هفتگی
شعر نیز شرکت می کرد .سهراب سال های تحصیل در دانشکده را با موفقیت پشت سر
گذاشت.
استعداد سرشار و شور و اشتیاقش برای فراگیری آموزه های تازه ،تحسین و توجه
سهراب سپهری را از میان اشعار و آثارش می توان شناخت .فضای فکری و ذهن
سهراب ،روشن و زالل بود .نگاهی دقیق و ریزبین داشت و همه مسائل اطرافش را خوب
می دید.
«سهراب ،دوستدار مردم بود و به انسان ها عشق می ورزید .او شخصیتی آرام و
محجوب و فروتن داشت».سهراب ،لباسی ساده و در عین حال تمیز می پوشید و منظم
و مرتب بود .او به زبان و فرهنگ سرزمینش عشق می ورزید و از اینکه گاه و بی گاه
می شد ،رنج می برد.سهراب تحت تأثیر ایجاز ،فصاحت و بالغت کالم قرآن کریم می
گفت « :کتاب آسمانی ما ،گذشته از جنبه الوهیت و تقدسش ،از با ارزش ترین های