Professional Documents
Culture Documents
پروژه یا پرکتیس
پروژه یا پرکتیس
پروژه یا پرکتیس
فصلهایی از یک پرکتیس دیسیپلینی
پویان روحی
۱
بابک احمدی در کتاب «کار روشنفکری» ،۱با اشاره به نابسندگیهای تعاریف ذاتباور ،و ارائه تعریفی تازه بر اساس تحلیل گفتمان ،میان مفهوم
روشنفکر و کار روشنفکری تمایز قائل میشود و به دومی برتری میدهد .استدالل او آن است که مفهوم روشنفکر یک تعریف ذاتباور است که
ممکن است در مورد تمام کنشهای یک فرد صدق نکند .او از هایدگر مثال میزند؛ کار فلسفی هایدگر و کتاب «هستی و زمان» ،مصداق کار
روشنفکری او ،و عضویت او در حزب نازی و سپس سکوت در برابر جنایتهای آن ،مصداق کار غیرروشنفکری است .میتوان از این شیوه
استدالل استفاده کرد و مفهوم پرکتیس انتقادی ۲جف کیپنس ۳را مورد بازبینی قرار داد .پرکتیس انتقادی از دید جف کیپنس ،پرکتیسی است که
سویههای تثبیتشده و کلیشهای [تاریخ] معماری را میگیرد و با اتخاذ موضع انتقادی در برابرشان ،آنها را مورد بازبینی و بازتعریف قرار
میدهد ۴.انتساب صفت انتقادی به یک پرکتیس ،بهطور خودبهخود ،پروژههایی را نیز که واجد بار انتقادی نیستند ،در برمیگیرد .تمام پروژههای
برنارد شومی ۵یا مارک فاستر گیج ۶احتماال به یک اندازه دارای بار انتقادی نیستند و به همین دلیل ،اطالق صفت انتقادی به تمامیت پرکتیس آنها،
بهطور کامل با واقعیت منطبق نیست .به همین ترتیب ،میتوان استدالل کرد که تمام پروژههای مهندسین مشاور حرکت سیال ،به یک اندازه دارای
بار انتقادی نیستند .به همین دلیل ،بهجای اطالق صفت انتقادی به پرکتیس رضا دانشمیر و کاترین اسپریدنف ،این یادداشت از «پروژه انتقادی»
استفاده میکند و به سه تا از انتقادیترین پروژههای این معماران نگاه میاندازد :ساختمان اداری گلفام ،پردیس سینمایی ملت و مسجد ولیعصر.
۲
در گفتمان معاصر معماری ،یک تقسیمبندی مشخص میان انواع معماری ،یا انواع پرکتیسهایی که به تولید معماری و/یا ساختمان میپردازند،
وجود دارد .بهطور کلی ،پرکتیسهای معاصر به دو دسته تقسیم میشوند :پرکتیسهای دیسیپلینی و پرکتیسهای غیردیسیپلینی .۷یک پرکتیس
دیسیپلینی ،پرکتیسی است که به پیشبرد معماری به عنوان یک دیسیپلین ـ یک شکل از دانش ـ متعهد است .پروژههای یک پرکتیس دیسیپلینی با
ایدههای معماری سروکار دارند ،و تالش میکنند کار خود را در ارتباط با تاریخ بزرگتر معماری جایگذاری کنند و یک یا چند ایده معماری را
در قالب پروژه هایشان تداوم بدهند و پیش ببرند .پرکتیسهای دیسیپلینی عموما دارای سه ویژگی هستند :انتقادی۸بودن ،اندیشهورز۹بودن و
تجربی۱۰بودن .مقدار هرکدام از این ویژگیها در پرکتیسهای دیسیپلینی مختلف ،متفاوت است .از این تعریف روشن میشود که پرکتیس
غیردیسیپلینی چه پرکتیسی است؛ پرکتیسی که به معماری به عنوان یک دیسیپلین فرهنگی نگاه نمیکند ،پروژههایش ارتباطی با پیشبرد ایدهها
ندارند ،و غیرانتقادی ،غیرتجربی و غیراندیشهورز است .برای نمونه ،پرکتیس اریک اوون ماس ،۱۱ولف پریکس ۱۲و لبیوس وودز ،۱۳پرکتیسهای
دیسیپلینی ،و پرکتیس نورمن فاستر ،۱۴بیارکه انگلس ۱۵و گنسلر ،۱۶پرکتیسهای غیردیسیپلینی محسوب میشوند .به عبارت دیگر ،پرکتیسهای
دیسیپلینی به تولید معماری مشغولاند ،و پرکتیسهای غیردیسیپلینی ،به تولید ساختمان.
پرکتیسهای دیسیپلینی بسته به ماهیت خود ،گاه با عنوانهای دیگری نیز معرفی میشوند :رادیکال ،اندیشهورز ،تجربی و ویژنری .۱۷پرکتیسهای
غیردیسیپلینی نیز معموال با عنوانهایی مثل پرکتیس شرکتی ۱۸یا پرکتیس تجاری ۱۹معرفی میشوند .به عبارت دیگر ،پرکتیسهای دیسیپلینی
پروژههایی تولید میکنند که در تاریخ معماری با عنوان پروژههای شاخص ۲۰معروفاند؛ پروژههایی که برای تاریخ معماری اهمیت دیسیپلینی
دارند ،ایدههایی را پیش میبرند ،نسبت به کلیشههای تثبیتشده تاریخ معماری موضع انتقادی میگیرند ،و دارای ارزش فرهنگی هستند .این
پروژهها یک یا چند مسئله معماری ۲۱را مطرح ،و در قالب بحثهای طراحی ،۲۲پیشنهادههایی ۲۳برای آنها ارائه میکنند؛ آنها محصول پروژه
فکری یک معمارند.
پرکتیس های غیردیسیپلینی هم به زبان ساده ،ساختمان میسازند؛ ساختمانهای عام ۲۴که معموال در پوششی متفاوت و نو ارائه میشوند ،اما در
عمل ،ساختمانی کلیشهای هستند که چیزی به مجموعه دانش معماری اضافه نمیکنند و در برنامه ،ایدههای معماری و … ،نوآوریای ارائه
نمیکنند .ساختمانهایی که پرکتیسهای غیردیسیپلینی تولید میکنند ،فاقد ارزش فرهنگیاند؛ آنها محصول یک پروژه فکری نیستند ،مسئلهای
مطرح نمیکنند ،به ایجاد گفتوگو منجر نمیشوند ،و اعانهای برای گفتمان بزرگتر معماری ندارند .آنها در بهترین حالت ،ساختمانهایی خوب
هستند.
استدالل من آن است که پرکتیس مهندسین مشاور حرکت سیال یکی از معدود پرکتیسهای دیسیپلینی ایران است .به عبارت دیگر ،یکی از معدود
پرکتیس هایی است که به تولید معماری ،و نه ساختمان میپردازد .از سوی دیگر ،دفتر معماری شیفت و دفتر علیرضا مشهدی میرزا جزء
پرکتیسهای غیردیسیپلینی هستند و پرکتیسهای شرکتی یا تجاری محسوب میشوند .پروژههای این دفاتر و بهطور خاص ،ایلخانه و خانه
چهلگره ،پروژههایی هستند که از یک دیاگرام عام ـ دیاگرام دامینو۲۵ـ که تقریبا در تمام ساختمانهای عام مورد استفاده قرار میگیرد ،استفاده
میکنند و صرفا آن را با یک پوسته متفاوت می پوشانند .بنابراین در این دو پروژه ،یک دیاگرام عام با ظاهری تقریبا متفاوت ارائه میشود ،اما
هیچ ایده معماریای ارائه نمی شود و [دیاگرام] فضای تولیدشده توسط آنها عام و کلیشهای است .میتوان در سایر پروژههای این دو دفتر نیز
همین رویکرد را مشاهده کرد.
در میان دفاتر ایرانی ،پرکتیس دفتر دیگر شرایط متفاوتی دارد .به نظر میرسد که علیرضا تغابنی یک معمار دورگه ۲۶است .به عبارت دیگر،
او یک پا در سنت پیشهوری ۲۷قرون وسطی دارد ،و یک پا در سنت انسانگرای ۲۸رنسانس .علیرضا تغابنی در میان این دو سنت در تقالست و
نگاه به پروژههای متنوع او که از نظر زبانی ،یکی از متفاوتترین پرکتیسهای ایرانی است ،این را نشان میدهد .او یکی از معدود معماران
ایرانی است ـ جدا از رضا دانشمیر و کاترین اسپریدنف ـ که در بعضی از پروژههایش ،از زبان فرمی مدرنیستی فاصله میگیرد و یک زبان
بیومورفیک ۲۹و اکسپرسیونیستی را بهکار میگیرد .در عین حال ،پروژه خانه شریفیها اثری است که با وجود عدم نوآوری زبانی ،نسبت به
مسئله سکون ۳۰و حرکت ،موضع انتقادی میگیرد و همین رویکرد ،آن را به یک پروژه انتقادی تبدیل میکند.
| © archoma.com
Photo: Ali Daghigh
۳
ساختمان اداری گلفام ،یک پروژه دوررگه است .این پروژه از دیاگرام دامینو به عنوان استراتژی سازماندهنده بنیادی خود استفاده میکند ،اما
در عین حال ،با تزریق مکعبهایی در میانه این دیاگرام و استفاده از استراتژی شیء برشی ،۳۱یک وضعیت غیرعام ایجاد میکند .بنابراین گلفام
یک پروژه عام مدرنیستی نیست .معماران پروژه به شکلی آگاهانه و با استفاده از ترکیب دو استراتژی فضایی ـ یکی ،مدرنیستی و مربوط به سال
،۱۹۱۴و دیگری ،پستمدرنیستی و مربوط به دهه ۸۰میالدی ـ با آثار معماری پیش از خود ،و با معماران آنها گفتوگو میکنند؛ گلفام جایی
در میانه خانه دامینوی لوکوربوزیه و اپرای توکیوی ژان نوول ۳۲میایستد و پیشنهادی دیگر ارائه میکند.
| © archdaily.com
Photo: Ali Daghigh
در پردیس ملت نیز اتفاق مشابهی میافتد .گونه ۳۳سینما بهطور سنتی ،جعبهای تاریک بوده است ،ولی در پردیس ملت ،دیاگرام شیء برشی مورد
استفاده قرار میگیرد و سالنها به شکل مکعبهایی در توده اصلی پروژه معلق میشوند ـ و به این ترتیب ،با پروژهای مثل مرکز سینمایی
درسدن ،۳۴اثر ولف پریکس که از ایده مشابهی استفاده کرده است ،گفتوگو برقرار میکند .اما یکی از مهمترین ایدههای پردیس که کمتر به آن
توجه شده ،رابطهاش با زمین است .پیتر ترامر ،۳۵معمار اتریشی ،در مجموعه دیاگرامهایی ،انواع رابطه شکل ـ زمین ۳۶را که یکی از موضوعات
اصلی دانش دیسیپلینی معماری است ،به تصویر کشیده است .پردیس یک دیاگرام به این مجموعه اضافه میکند؛ دو سمت توده ساختمان روی
زمین نشسته و بخش میانی از روی زمین بلند میشود .بنابراین زمانی که زیر توده این پروژه میایستید ،از نظر مفهومی ،درون ساختمان هستید،
اما از نظر فیزیکی ،بیرون آن ایستادهاید .این یکی از مهمترین دستاوردهای پردیس ملت است؛ ایده ای که در تاریخ معماری سابقه نداشته و به
مجموعه دانش دیسیپلین از رابطه ساختمان و زمین ،اضافه کرده است.
©
middleeastarchitect.com
مسجد ولیعصر یکی از نخستین تالشهای دوران معاصر برای بازتعریف گونه مسجد است .این پروژه ،عناصر کلیشهای مسجد را میگیرد ،آنها
را کنار میزند ،و مسجدی معرفی میکند که از تمام کلیشهپردازیهای تاریخی گونه خود خالی شده است .منتقدان این پروژه به این ایده ذاتباور
معتقدند که یک ساختمان باید شبیه کارکرد خود باشد .به عبارت دیگر ،یک ساختمان باید عملکرد خود را بازتاب بدهد؛ یعنی از فرمهایی که در
طول تاریخ با یک عملکرد خاص مرتبط دانسته شده اند ،استفاده کند .این باور که در طول تاریخ معماری ،بارها تکرار شده ـ بحث دکور ۳۷در
ویتروویوس ،۳۸بحث کاراکتر ۳۹در کار ژرمن بوفرن ۴۰در قرن هفدهم ، ۴۱و دفاع مدرنیسم قرن بیستم از پیروی فرم از عملکرد ـ توسط رابرت
ونتوری ۴۲و دنیس اسکات براون ،۴۳در قالب دوگانه اردک ۴۴و کلبه تزئینشده ۴۵مطرح شد ۴۶.اردک ،ساختمانی است که کارکرد خود را بهروشنی
بازتاب میدهد ،و کلبه تزئینشده ـ که ونتوری از آن دفاع میکرد ـ ساختمانی عام یا یک جعبه ساده است که روی آن یک پوسته چسبانده شده
است .پرکتیسهای دیسیپلینی بهجای استفاده از استراتژی اردک [و یا کلبه تزئینشده] ،و مشروعیتدادن به کار خود در سایه شباهت ساختمان به
فرمهایی که در طول تاریخ برای یک عملکرد خاص بهکار رفتهاند ،در رویارویی با هر پروژه ،از خود میپرسند« :چه میشد اگر؟» ،۴۷و به
دنبال پاسخی برای این پرسش میگردند.
سنتگرایان در ایران همیشه به دنبال اردک هستند؛ آنها میخواهند یک خانه شبیه یک خانه باشد ،و یک مسجد شبیه یک مسجد .سایر پرکتیسهای
معاصر ایران نیز مشغول بازی با کلبه تزئینشدهاند؛ ایلخانه و چهلگره جعبههای عام یا کلبههای تزئینشدهای هستند که یک پوسته آجری روی
آنها چسبانده شده است ،کاری که به نماسازی ۴۸معروف است .اما رضا دانشمیر و کاترین اسپریدنف نماسازی نمیکنند؛ آنها با آگاهی از تاریخ
معماری ،به اردکها و کلبههای تزئینشده پشت کردهاند .آنها میدانند که وظیفه معماری بیش و پیش از هر چیز ،به چالش گرفتن پیشفرضهای
انسان از واقعیت است؛ نپذیرفتن وضع موجود ۴۹و تالش برای نشاندادن آنکه دنیا میتواند شکلهای دیگری داشته باشد .آنها میدانند که معماری
را باید در قلمرو سومی که همان قلمرو نااردک۵۰هاست ،جستوجو کرد ،کاری که پرکتیس دیسیپلینی آنها به آن مشغول است.