Professional Documents
Culture Documents
بررسی جنایت بر اطراف فقه حنفی
بررسی جنایت بر اطراف فقه حنفی
مجت علیه انسان زنده باشد :این نکته واضح است که جرم قتل باالی نفس انسان واقع میگردد رکن اول :ن
اکي کتب فقیه متقدم جنایت را علیه ي فقها به جنایت علیه نفس اطالق میگردد ،در َ ي جهت ب ن از هم ن
ن نفس انسان وانمود ساخته اند .که از جمله به چند ر ن
مي کتب متذکره اشاره یم نمایم .در کتاب بنایة ف رشح
ن
الهدایه { الجنایة عند الفقهاء :فعل حل ف النفس او الَرْ و قال شیخ االسالم :الجنایة عىل النفس یسیم
ً ً ً ً
قتال ،و فیما دون النفس قَعا و جرحا }[ ]15همچنان تعریف که از قتل در کتاب متذکره وجود دارد و قبال
آنرا تذکر دادیم { القتل فعل مضاْ اىل العباد بحیث یزول به الحیاة }[ ]16رد المختار { والجنایة بما حل
ً بنفس و اطراْ }[ ]17از متون و تعریف قتل که در کتاب معتي فوق فقه ن
حنف اشاره شده است ،واضحا
معلوم میگردد که رکن جرم قتل نفس انسان یح است نه حیوان و انسان مرده .در کتب معاص فقیه با
مجت علیه انسان زنده باشد ) به ترتیب و تقسییمپيوی از کتب تراث فقیه ارکان جرم قتل خصوصا رکن ( ن
خوئ تذکر داده شده است که قانون جزاء افغانستان ن ني از این سبک پيوی نموده است از جمله میتوانیم
ً به کتاب ر
التشیـ ـع الجنائ االسالیم مقارنا بالقانون الوضیع از تالیفات عبدالقادر عوده اشاره ئ داشته باشیم.
{ تقع جریمة القتل عىل النفس فیه بَبیعتها اعتداء عىل آدیم یح .من المتفق علیه ان المیت هو من خرج
ً ً
ضا نف حالة ن ن ً ً
اليع فهو قاتل له عمدا ،النه اخرجه بفعله عن الحیاة فعال عن الحیاة :فإذا قتل شخصا مری
ي ارتکاب جرم قتل }[ ]18از بحث فوق فقهاء معلوم میگردد که جرم قتل باالی نفس انسان زنده در ح ن
وائ را توسط آله ناریه یا جارحه به قتل ميساند قاتل گفته نمیشود بلکه واقع میگردد،هرگاه شخیص حی ن
مجت علیه انسان است نه حیوان و یا هم شخیص ن تلف کننده حیوان گفته میشود بعلت اینکه رکن قتل
ً
قبال ر ن
بعلت دیگری فوت نموده باشد ش از تن اش جدا مینماید و یا هم باالی تفنگ دست انسائ مرده را که
بضب مریم مورد اصابت قرار میدهد این عمل قتل گفته نمیشود بعلت اینکه رکن قتل داشته اش او را ن
بناء در قتل دو رشط رکن اول حتیم است تا یک عمل به عنوان جرم قتل انسان یح و زنده است نه مرده ً
محسوب گردد .البته این تعبي به دیدگاه فقها بوده ،ن ن
مقي افغانستان ن ني با تبعیت از دیدگاه فقها در
مجت علیه انسان زنده ) وانمود ساخته است .اگرچه در قانون جزاء افغانستان ن اینمورد ن ني رکن قتل را (
مشح و واضح ذکری از ارکان قتل نشده است اما بانهم هرگاه با قانون مراجعه نمایم در ماده اول بشکل ر
ي تضیـ ـح میکند { :اين قانون جرايم و جزاء هاي تعزيري را تنظيم يیم نمايد .مرتكب جرايم خویش چن ن
مي فوق قانون جزاءحنف رشيعت اسالم مجازات یم گردد } .در ر ن حدود ،قصاص و ديت مَابق احكام فقه ن
ي ي
مقي افغانستان سیاست رسیدگ محاکم را در جرایمکه مستوجب مجازات حدود ،قصاص و دیات میباشد نن
مقي افغانستان در جرایم قتل یح مستوجب قصاص ،دیات و یا ،بناء ن ن
ً حنف راجع ساخته است به فقه ن
مقي افغانستان را حنف را مرجع رسیدگ قضات قرار داده است .بَور مشخص دیدگاه ن ن تعزیر باشد فقه ن
ي صاحت دارد { :هر گاه در قتل عمد قصاص میتوانیم در ماده ( )394قانون جزاء دریافت نمایم که چن ن
بيیک از اسباب مسقَه يا عدم توافر رشايط ساقط يا متعذر گردد ،مرتكب حسب احوال مَابق به احكام ي
َ
اين قانون تعزيرا مجازات يیم گردد}.
ً رکن دوم :قتل نتیجه فعل ن
جائ باشد :هرگاه به تعریف اصَالیح جرم قتل از دیدگاه فقها که قبال ذکر
گردید به دقت بنگریم میبینم که فقهاء در اخي تعریف ( یزول به الروح ) تضیـ ـح نموده است ،از این قید
جائ باید از هاق روح آدیم باشد .این بخش از رکن جرم قتل دارای تعریف واضح میگردد که نتیجه فعل ن
سه عنض میباشد (فعل – نتیجه -رابَه سببیت ) که به هر کدام از دیدگاه فقهاء و قانون جزاء افغانستان
اشاره خواهیم نمود .الف :عنض فعل در جرم قتل :فقها رشط گذاشته برای تحقق این عنض که واقع
جائ نباشد مجت علیه هرگاه قتل نتیجه فعل ن
ن ي فعل واقع شده باشد موت شده باشد بفعل ن
جائ و از هم ن
ي نبوده در اینصورت شخص قاتل نبوده و نسبت جرم قتل به او نمیشود ]19[.نوع فعل در جرم قتل مع ن
ً
امکان دارد که نصب ،جرح ،ذبح ،غرق شدن باشد و غيه افعال باشد .فقهاء صفا در نوع فعل بسبب
استعمال آله در انواع قتل اختالْ دارند چنانچه احناْ استعمال بقصد تعدی علیه نفس انسان توسط
اسلحه و یا جاری مجری سالح را آله قتل میدانند این فعل قتل است اما قتل عمد ،قتىل که توسط سالح
و یا آنچه جاری مجری سالح است صورت نگيد بلکه توسط آله بالمثقل صورت گيد جرم قتل است لیکن
ن
قانوئ ن ني شي در انواع جرم قتل صورت خواهد گرفت .از دیدگاه دارای وصف شبه عمد [ ]20توضیح بی ر
در قسمت فعل قتل قید فعل مشخص صورت نگرفته است بلکه بشکل مَلق هر آن فعىل ج نائ که منتج
به جرم قتل گردد عنض فعل رکن مادی محسوب میگردد و رکن مادی را قانون یط ماده ( )27قانون جزاء
ي تعریف نموده است { :عنض مادي جرم عبارت از ارتكاب يا امتناع از عمل مخالف قانون است چن ن
بي عمل و نتيجه موجود شده باشد }.ماده بنحويكه عمل منجر به نتيجه جریم گرديده و رابَه سببيت ن
ي
متذکره در مورد تمام جرایم بحث مینماید .ما میخواهیم تا در مورد رکن مادی جرم قتل از ماده فوق استفاده
داشته باشیم ماده متذکره به دو نوع جرم ( اجرائیوی یا سلت ) اشاره نموده همچنان فعل ،نتیجه و رابَه
ال به توضیح آن میيدازیم : ً ن
سببیت را معرف داشته است که ذی
جائ صادر میشود ،قانون آنرا مشخص نکرده است ،پس کیفیت وچگونیک عمل جریم ای که ازطرْ ن
مجت علیه میشود ،عمل جریم است .عمل جریم به دون جائ صادر ،ومنجربه مرگهرعمىل که ازطرْ ن
شکل ظاهرمیشود :بشکل ایجائ(مثبت) وبشکل سلت ن
(منف) - :عمل جریم بشکل ایجائ :آن است که
ن
مجت علیه شود ،مانند :فيکردن مریم توسط کت اجرا کند که منجر به مرگ ن
جائ ازطرْ خود یک حر ر
تفنگچه ،نصبه زدن توسط کارد ،خفه کردن وغيه افعال مادی.
جائ کدام عمل جریم صادر نیم شود ،بلکه بخاطر اینکه عمل جریم بشکل سلت :دراین حالت ازطرْ ن
ن
مجت علیه میشود جلو آنرا نیم گيد وازکمک کردن به او ن
مجت علیه ازب ن
ي برود ،عمىل که منجربه مرگ
امتناع یم ورزد .این نوع امتناع ورزیدن یک عمل جریم است ،که آنرا عمل جریم بشکل سلت مینامند ،
ی ن
عت عمل جریم بشکل امتناع .واین مسأله مارا وادار میسازد که موضوع (جرم قتل بشکل امتناع) را مورد
بحث قرار دهیم .جرم قتل بشکل امتناع در دو حالت ذیل واقع یم شود:
مجت علیه باشد ،لیکن ن قانوئ یا نظربه عقد کار ،مکلف به حفاظت حیات ن حالت اول :اینکه ن
جائ ازنگاه
مجت علیه میشود .مثال مکلفیت ن ج نائ قصدا ازاین مکلفیت امتناع یم ورزد ،وامتناع وی منجربه مرگ
يقانوئ مکلف است طفل خود را شي بدهد ،هرگاه مادر به مقصد از ب ن ن ن
قانوئ :مادر ازنگاه ن
جائ ازنگاه
بردن طفل ،از شيدادن امتناع ورزد ،ودرنتیجه این امتناع ،طفل هالک شود ،دراین حالت مادر مرتکب
جائ ازنگاه عقد کار :ر
داکي یا نرس ازنگاه عقد کار درشفاخانه قتل بشکل امتناع ،شده است .مثال مکلفیت ن
ي بردن مریض ،مکلف است که کمک های اولیه طت را برای مریضان تقدیم کند ،هرگاه ر
داکي به قصد ازب ن
ي برود ،گفته میتوانیم که داک ري مرتکب قتل از وجایب خود امتناع ورزد ،ودرنتیجه این امتناع ،مریض ازب ن
ر
وداکي دربرابر ن
قانوئ ،مکلفیت دارد ، عمد بشکل امتناع شده است .برعالوه اینکه مادر دربرابر طفل ازنگاه
ر
مریضان ازنگاه عقد کار ،مکلفیت دارد ،همچنان آنها ازنگاه دی نت واخالف ن نيمکلف اند ،بلکه تمام مردم مکلف
اند تا برای شخیص که خَرمرگ متوجه اوست ،کمک کنند و او را ازآن خَر نجات دهند.
جائ شخیص را لت وکوب کند ،وبعدا برای نجات او هیچ کاری حالت دوم قتل بشکل امتناع :آن است که ن
مجت علیهن نکند ،بلکه قصدا او را درهمان حالت بگذارد تا اینکه بميد ،پس اگراین امتناع منجر به قتل
شود ،شخص مذکور مرتکب قتل بشکل امتناع شده است .قتل بشکل امتناع مانند حبس کردن انسان و
منع کردن او از خوردن و نوشیدن طعام و آب که گرسنیک و تشنیک منجر به مرگش میگردد از دیدگاه امام
ابوحنیفه رحمة هللا علیه قاتل نیست زیرا که هالک حاصل شده توسط گرسنیک و تشنیک نه توسط حبس
اما از دیدگاه امام ابویوسف و امام محمد رحمة هللا علیهما این عمل قتل عمد محسوب میگردد اما مرتکب
ي نتیجه ي عمل ارتکاب شده ،ودرب ن مستوجب قصاص دانسته نمیشود[ ]21ب :نتیجه جریم :باید درب ن
مجت علیه شده باشد ،واگر ن جائ سبب وفات عت عمل ن (وفات) ،یک رابَه سبت وجود داشته باشد ،ی ن
مجت علیه نشود ،بلکه کدام عامل خاریح سبب وفات او شده باشد ،دراین صورت جائ سبب وفات ن عمل ن
نسبت جرم قتل را به شخصیکه عمل او در احداث نتیجه متصور نباشد گفته نمیتوانیم .تعریف جرم قتل
که از دیدگاه فقها اشاره گردیده است { القتل فعل مضاْ اىل العباد بحیث یزول به الحیاة }[ ]22در تعریف
ي زوال حیات است که متذکره به نتیجه جرم قتل ن ني اشاره گردیده است که زوال حیات در قتل است هم ن
ي عمل قصدی ونتیجه (مرگ) رابَه سبت فعل قاتل به نتیجه (زوال حیات انسان ) منتج میگردد .ج :درب ن
ي نتیجه (وفات) ،یک رابَه سبت وجود داشته ي عمل ارتکاب شده ،ودرب ن وجود داشته باشد :باید درب ن
مجت علیه نشود جائ سبب وفات ن مجت علیه شده باشد ،واگر عمل ن جائ سبب وفات ن عت عمل ن باشد ،ی ن
،بلکه کدام عامل خاریح سبب وفات او شده باشد ،دراین صورت قصاص واجب نمیشود ]23[،مثال:
ومجت علیه میتوانست خود را ازآب بيون کند ونجات ن هرگاه یک شخص شخص دیگری را درآب باندازد ،
یابد ،لیکن نهنگ او را گرفت ودرگلو فرو برد ،دراین حالت قصاص واجب نیم شود ،بخاطریکه عمل ن
جائ
مجت علیه نشده است بلکه مایه سبب وفات او گردیده ن انداخي درآب بود ،سبب وفاترن که عبارت از
ي شخیص مجازات تعزیر است و در مورد رابَه سببیت در ضمن مواد (27 است .در قانون جزاء برای چن ن
ي مشعر میباشد :مادۀ بیست و هفتم قانون جزا :عنض مادی جرم عبارت است از و ) 28قانون جزاء چن ن
ارتکاب یا امتناع از عمل مخال قانون است به نحوی که عمل منجر به نتیجۀ جریم گردیده و رابَۀ سببیت
ن
جریم كه نتيجه عمل بي عمل و نتیجه موجود شده باشد .ماده بيست و هشتم قانون جزاء 1{ :ـ شخص از ي
يیک از جریم او در احداث نتيجه به اعتبار ي
ي شخیص كه عمل
ي نیم شود2 .ـ
جریم او نباشد مسئول شناخته ي ي
قبىل يا توأم با فعل و يا بعدي سهيم شده باشد مسئول شناخته يیم شود ,گر چه شخص به موثريت ي اسباب
ن .
َاف
ي جرم نتيجة احداث در تنهائ
ي به سبب اگر ـ3 باشد نداشته علم نتيجه احداث در خود جریم
ي عمل
جریم خود مسئول شناخته يیم شود }.درتمام جرایم عمد يئ ي شمرده شود در اين صورت تنها فاعل از عمل
که تحقق نتیجه رشط آن جرایم است نصورت دارد که میان فعل یا ترک عمل مرتکب و نتیجه ای که در
انوئ عالم واقع حادث شده است مالزمه و رابَۀ سببیت در قرار باشد .بنابراین ،در جرایم مقید از نظر ق ن
قانوئ قرار گرفته اند احراز رابَۀ سببیت نصوری است .مادۀ بیست ن مانند جرم قتل که نتیجه مورد منع
و هفتم قانون جزا حکم میکند{ :عنض مادی جرم عبارت از ارتکاب یا امتناع از عمل مخالف قانون است
ي عمل و نتیجه موجود شده باشد}. به نحوی که عمل منجر به نتیجۀ جریم گردیده و رابَۀ سببیت ب ن
يمجت علیه باشد :قصد در جرم قتل اهمیت خاض دارد نزد فقها زیرا که هم ن جائ وفات ن رکن سوم :قصد ن
ي انواع قتل از قتل عمد ،شبه عمد و قتل خَاء ،فعل واحد امکان دارد قصد قتل است که فرق میکند ب ن
مجت علیه باشد اینجائ قتل ن که قتل عمد را ببار آورد یا قتل شبه عمد را و یاهم قتل خَاء را ،هرگاه فعل ن
جائ بقصد عدوان مجرد باشد این قتل شبه عمد است و هرگاه فعل ن
جائ قتل عمد است و هرگاه فعل ن
بدون قصد عدوان باشد در اینصورت قتل خَاء است [ ]24البته موضوع قابل تذکر است که احناْ قصد
ي مینماید که آله قاتله سالح یا رش مشابه سالح باشد.در قتل عمد را از آله قاتله تع ن
خنت عبارت از جرم است که شخص مرتکب عمل را انجام میدهد خنت :جرم َمورد دوم :رشوع بجرم قتل َ
اما نسبت عدم دقت او عمل منتج به نتیجه جریم نمیگردد ی ن
عت جرم عقیم میگردد مانند اینکه هر گاه مثال
فوق را تصور کنیم شخیص مرتکب به باالی شخیص دیگری حمله قاتالنه توسط تفنگ دست داشته اش
یم نماید لیکن نشان درست را زده نمیتواند و مریم بخَا ميود و شخص جان بسالمت میيد ،در این حالت
رشوع بجرم قتل واقع میگردد لیکن رشوع بجرم قتل َ
خنت.
مورد سوم :رشوع بجرم قتل مستحیل :رشوع بجرم مستحیل در ضمن فقره ( )3ماده ( )29قانون جزاء
تضیـ ـح گردیده است و جرم مستحیل طبق فقره ماده متذکره به دو نوع تقسیم میگردد مستحیل وسیلوی
و مستحیل موضویع که هر کدام عبارت اند از :
مستحیل وسیلوی :در جرم مستحیل وسیلوی وسیله ارتکائ جرم که از جانب مرتکب تهیه گردیده در
احداث نتیجه جریم مستحیل واقع میگردد .مثال شخیص تفنگ را غرض قتل شخیص دیگری استعمال
مینماید لیکن تفنگ مریم بند یم نماید در این حالت رشوع بجرم قتل مستحیل وسیلوی واقع گردیده و
شخص مرتکب در رشوع بجرم قتل مسؤل و قابل مجازات دانسته میشود.
مستحیل موضویع :در جرم مستحیل موضویع چنانچه از تسمیه آن معلوم میگردد جرم نسبت به موضوع
سي خواب اومستحیل واقع میشود مانند اینکه شخیص میخواهد شخیص دیگری را به قتل برساند باالی ب ر
بسي خود موجود نمیباشد در اینصورت رشوع بجرم رفته و توسط تفنگ شلیک مینماید لیکن شخص در ر
قتل متحقق یم گردد و مورد مجازات دانسته میشود .در رشوع بجرم مستحیل موضویع و وسیلوی موضوع
ناشزمائ جرم محسوب میگردد که ر دیگری ن ني در ضمن فقره ( )3ماده ( )29صاحت دارد که موارد فوق ن
ناش از جهالت مَلق ر
ناش از از جهالت مَلق نباشد ً
بناء دریافت میگردد که دو نوع جهالت وجود دارد :ر
ناش ازتلف ننموده است بلکه ر ناش از جهالت مَلق را جرم رجهالت نست فقره ( )3ماده ( )29موضوع ر
ناش از جهالت مَلق :هر گاه شخیص تلف نموده است .مثال اول :جرم مستحیل ر جهالت نست را جرم ر
ً ن
باالی متوف بدون علم اینکه او فوت نموده است شلیک نماید بغرض قتل او اما چون او قبال فوت نموده
متوف یک عمل مستحیل میباشد .در اینصورت چون عمل مستحیل است اما ر ن
ناش است در این مثال قتل
ر
ي عمىل رشوع بجرم قتل محسوب نمیگردد .مثال دوم :جرم مستحیل ناش از از جهالت مَلق ً
بناء چن ن
جهالت نست :مثال قبىل صدق مینماید :مانند اینکه شخیص میخواهد شخیص دیگری را به قتل برساند
بسي خود موجود نمیباشد دربسي خواب او رفته و توسط تفنگ شلیک مینماید لیکن شخص در ر باالی ر
اینصورت رشوع بجرم قتل متحقق میگردد و مورد مجازات دانسته میشود.
مجازات قتل شبه عمد :در قتل شبه عمد واجب ميشود جزاء های اصىل ديت ،کفاره و يا هم جزاء بدىل
ً رن
تعزير،گرفي روزه و ياهم جزاء های تبیع است مانند حرمان از مياث و و صيت که ذيال هر کدام آنرا مانند
از ديدگاه فقه ن
حنف بيان ميداريم :
جائ توقع نداشته باشد که عمل وی منجربه آن نتیجه میشود ،لذا درباره عدمصورت اول :آن است که ن
ر
کوشیس نکرده است ،درحالیکه آنرا کرده میتوانست . وقوع آن کدام
صورت دوم :آن است که ن
جائ توقع داشته باشد امکان دارد عمل وی منجربه آن نتیجه شود ،لیکن قصد
وقوع آن نتیجه را نداشت ،بلکه رغبت وآرزویش این بود که آن نتیجه واقع نشود.
ئ احتیایط :ئ احتیایط ازکیس شم نيد که عواقب فعل خود را میداند که همچو افعال منجر به عواقب
خَرناک میشود ،لیکن ازاین عمل خود توقع همچو نتیجۀ را نداشت ،مانند کسیکه دریک شک پرازدحام
ن
انسائ تکر میکند .که این نوع قتل را در فقه بنام خَا در قصد مردم ،موتر خود را به شعت مياند وبا
مینامند.
عت عدم مراعات قانون ،مقررات ،لوائح و اوامر ،که درماده 400قانون جزاء ذکرشده عدم مراعات نظام :ی ن
ر
فروش ناش ازسهل انگاری ن نيخَا به حساب ميود مثال عدم مراعات نظام مانند گوشت است ،وعمل ر
ي صیح ،گوشت او مسموم شده است ،ومانند رانندۀ که به اشارات ترافییک که نسبت عدم مراعات قوان ن
احيام نگذاشته ،شخیص را تصادم میکند. ر
کمي وجزای نقدی ایکه جزای اول :فقره 2ماده : 400مرتکب قتل خَا به حبس متوسط که ازدوسال ر
وقت که خَا درنتیجه تخلف جسیم ازاصوىل صورت ن
افغائ تجاوز نکند محکوم میگردد ،ر ازپنجاه هزار
ر
بگيد که وظیفه پیشه یا حرفه براو الزم گردانیده ویا خَا دروقت ارتکاب ناش ازاستعمال مواد مخدره یا
مسکره باشد ویا هنگام وقوع حادثه ازمساعدت با ن
مجت علیه با وجود قدرت به آن امتناع ورزد.
جزای دوم :فقره 3ماده : 400مرتکب قتل خَا به حبس متوسط که ازسه سال ر
کمي نباشد محکوم یم
گردد ،ر
وقت که باثر ارتکاب فعل مندرج فقره 1ماده ، 400بیش ازیک نفر را به قتل برساند.
کمي نباشد محکوم یم گردد ، جزای سوم :فقره 3ماده : 400مرتکب قتل خَا به حبسیکه ازهفت سال ر
وقت که بیش ازیک نفر را به قتل برساند وییک ازحاالت مندرج فقره 2ماده 400با آن یکجا شود. ر
ي افغانستان در جرم قتل نتیجه بحث در اخي بحث خود به این نتیجه ميسیم که سیاست جزائ قوان ن
حنف عیار شده است روی موارد که در قانون جزاء در یافت نمودیم و قرار ذیل بر شمرده عمد طبق فقه ن
میشود :ماده اول قانون جزاء صاحتا تضیـ ـح داشته است که جرایم و جزاء های حدود قصاص و دیات
حنف دارای وصف حدود ،قصاص و دیات است حنف حل و فصل گردد .آن جرایم که در فقه ن طبق فقه ن
قاض را قانون مکلف گردانیده است موضوع حد و قصاص را طبق فقه ن ً
اوال ن
حنف در مواد اول همان فصل
بررش نموده هرگاه در یافت نماید که مرتکب مستوجب مجازات حد و قصاص دانسته میشود جزاء حد و
ً قصا ص را باالی ن
جائ حکم نماید و هر گاه حد و قصاص بنابر شبه و یا سبب ساقط گردد تعزیرا طبق احکام
ً قانون جزاء ن
جائ مجازات میگردد .در جرم قتل هم یط ماده ( )394قانون جزاء اوال بیان داشته است که
موضوع قصاص بررش میگردد هر گاه قصاص بنابر اسباب مسقَه و یا شبه ساقط گردد مرتکب طبق
ي افغانستان به روحیه فصل قتل قانون جزاء تعزی ًرا مجازات میگردد .نکته قابل یاد آوری است که قوان ن
رشیعت اسالیم عیار گردیده است ،سوال در اینجا است که آیا حدود و قصاص در محاکم افغانستان تا یح
ً حدی قابل تَبیق است؟ به پاسخ این سؤال باید بیان نمایم اگرچه قوان ن
ي افغانستان خصوصا قانون جزاء
ً حنف راجع ساخته است و ن افغانستان به تَبیق حدود و قصاص را به فقه ن
قاض را اوال مکلف دانسته است
ً ً ً
ابتداء موضوع حد و قصاص را مورد رسیدگ قرار دهد و بعدا هرگاه حد و قصاص ثابت نشود تعزیرآ تا
ي موارد مشاهده ن
مرتکب را طبق فقه حنف مجازات نماید که متأسفانه در عمل محاکم افغانستان چن ن
ر
نمیشود وصفا احکام تَبیق حدود و قصاص منحیث یک حکم نقش شده در اوراق قانون باف مانده و
جنبه تَبی رف ندارد.
منابع:
[ - ]1سوره النساء /آیه ( - ]2[ )93سوره المائده /آیه ( - ]3[ )32سوره النساء /آیه ( - ]4[ )93سوره
المائده /آیه ( - ]5[ )32سوره البقره /آیه ( - ]6[ )178سوره المائده /آیه ( - ]7[ )45رواه الجماعة (احمد
رض هللا تعاىل عنه. رض هللا عنه - ]8[ .رواه النسائ عن بریدة ن
و اصحاب الکتب الستة ) عن ابن مسعود ن
رض هللا عنه - ]10[ .المصباح المني [- ]11 [ - ]9رواه البخاری و مسلم و ابوداود والنسائ عن ائ هریرة ن
ن ن
البنایة ف رشح الهدایة /ج / 12ص /83چاپ دارالفکر [ - ]12الوسیط ف قانون العقوبات القسم الخاص
ن
/فتیح احمد /ص / 530الَبعة الثالثة /دارالنهضة العربیة مَبعة جامعة قاهرة [ - ]13الموجزف رشح
حست نجیب محمود /دارالنهضة العربیة مَبعة جامعة قاهرة [- ]14 ن قانون العقوبات القسم الخاص /
التشیـ ـع الجنائ االسالیم مقارنا بالقانون الوضیع /عودة عبدالقادر /ج 2ص / 10دارالکتب العلمیة بيوت ر
الشح الهدایة /الئ محمد محمود احمد العی نت /ج 12ص / 83دار الفکر [- ]16 لبنان [ - ]15البنایة نف ر
ً منبع فوق [ - ]17رد المختار /ج 10ص - ]18[ 155ج 2ص - ]19[ 10ر
التشیـ ـع الجنائ االسالیم مقارنا
ن
بالقانون الوضیع /عوده عبدالقادر /ج 2ص - ]20[ 21البنایة ف رشح الهدایة /ج 12ص / 87دارالفکر
ن
[ - ]21بدایع الصنایع /ج 7ص - ]22[ 234البنایة ف رشح الهدایة /ج / 12ص /83چاپ دارالفکر []23
-تکملة الفتح القدیر /ج 10ص / 253دارالکتب العلمیة /بيوت لبنان [ - ]24ر
التشیـ ـع الجنائ االسالیم
ً
مقارنا بالقانون الوضیع /عوده عبدالقادر /ج 2ص - ]25[ 63رشح قانون العقوبات /القسم العام /دکتور
حست محمود نجیب /ص / 351دارالنهضة العربیة قاهره [ - ]26مرجع فوق [ - ]27مرجع فوق [- ]28 ن
حاشیة ابن عابدین /ج 10ص - ]30[ .......- ]29[ 175در المختار /ج / 10ص - ]31[ 378هدایة ج
ً [ - ]32فقره 3ماده 34قانون جزاء افغانستان [ - ]33ر
تشیـ ـع الجنائ االسالیم مقارنا بالقانون الوضیع 1 /
ً - ]34[ 334 /فقره 4ماده 34قانون جزاء افغانستان [ - ]35ر
تشیـ ـع الجنائ االسالیم مقارنا بالقانون الوضیع
- ]36[ 76 / 2فقره 1ماده 399قانون جزاء افغانستان [ - ]37سوره بقره - ]38[ 190/اخرجه النسائ و
مغت المحتاج 55 / 4 صححه ابن القَان کما نف التلخیص البن حجر 7 /4رشکة الَباعة الفنیة [ - ]39ن
ً مقارنا بالقانون الوضیع - ]41[ 162 / 2رً [ - ]40ر
تشیـ ـع الجنائ االسالیم مقارنا تشیـ ـع الجنائ االسالیم
بالقانون الوضیع - ]42[ 163 / 2رواه ابو داوود [ - ]43التلویـ ـح - ]44[ 195 / 2ماده 36قانون جزاء
افغانستان /جریده رسیم شماره 545سال 1355ـه ش.