You are on page 1of 17

‫برریس جنایت بر اطراف فقه حنف‬

‫مقدم ـ ـ ـ ـ ـ ــه ‪:‬‬

‫ورض هللا عن الصحابة‬ ‫للعالمي‪ ،‬ن‬


‫ن‬ ‫ن‬
‫العالمي ‪ ،‬والصالة والسالم عىل رسول هللا المبعوث رحمة‬ ‫الحمد هلل رب‬
‫ي‬
‫ن‬
‫والتابعي ‪ ،‬ومن تبعهم بإحسان إىل يوم الدين ‪ ،‬وبعد ‪ :‬فقد أكرمنا هللا – تعاىل – باإلسالم ‪ ،‬ليخرج الناس‬
‫الشك إىل اإليمان ‪ ،‬ومن الظالم إىل النور‪ ،‬ومن الظلم إىل العدل ‪ ،‬ومن الضالل إىل الهدى ‪ ،‬ومن الضياع‬‫من ر‬
‫إىل الجادة القويمة ‪ ،‬فأرسل رسوله بالهدى ودين الحق ‪ ،‬فبلغ األمانة ‪ ،‬وأدى الـرسالة ‪ ،‬ونصح األمة‪ ،‬وجاهد‬
‫ن‬ ‫ن‬
‫يف هللا حق جهاده‪ ،‬وأقام دولة الحق والعدل يف األرض ‪ ،‬وتابع الخلفاء والصحابة منهجه السديد إىل أن‬
‫وانتش الخي ن يف أنحاء العالم‪.‬‬
‫ر‬ ‫ن‬
‫أضاءت المعمورة‪ ،‬وساد الخي ‪ ،‬وتحققت مصالح الناس يف الدنيا واآلخرة ‪،‬‬
‫ازآنجائیکه انسان یک موجود اجتمایع بوده وعالقه دارند که باهم دراجتماع یکجا زیست نمایند که باالثر‬
‫ً‬
‫زیست اجتمایع وغریزۀ خود پسندی که دروجود انسان بوده حقوق دیگر همنوعانش را بعضا مورد تعدی‬
‫بشیت هللا تبارک و تعاىل ازظلم‬ ‫قرار میدهد‪ .‬دین مقدس اسالم که یک دین جامع است وبرای نجات ر‬
‫حضت محمد صىل هللا علیه وسلم برای فالح و رستگاری‬ ‫وتعدی باالی حقوق دیگران توسط رسولش ن‬
‫درشیعت اسالیم این است که نفس ها واموال اشخاص درجامعه معصوم باشند‬ ‫بشیت نازل نموده ‪ .‬اصل ر‬ ‫ر‬
‫احيام نیم نماید وتوسط اعمال جریم خویش مورد‬ ‫ي معصومیت باعث میگردد تا اگر شخیص آنرا ر‬ ‫وهم ن‬
‫ي نموده‬ ‫تعدی وتجاوز قرار میدهند‪ ،‬درمقابل شارع برای حفظ نظم اجتماع مجازات را به حد و تعزیر تع ن‬
‫ي مجازات سیاست جزای اسالیم بربنیاد حفظ حقوق اشخاص درجامعه اساس گذاری میشود‪.‬‬ ‫وتوسط هم ن‬
‫زمانیکه سیاست قانونگزاری موضوعه در افغانستان اساس گذاری شده در زمان شاه امان هللا خان توسط‬
‫مقي افغانستان در مجازات‬ ‫وضع نظامنامه ها بود هرگاه به آن نظامنامه ها هم مراجعه نمایم در میابیم که ن ن‬
‫ي صاحت دارد‬ ‫رشیع دیدگاهای فقیه را در نظر داشته چنانچه به قاعده اول نظامنامه جزاء عمویم که چن ن‬
‫مراجعه نمایم { چنانچه اجرائ مجازات جرایمیکه براه راست بر علیه حکومت واقع میشوند بدولت عائد‬
‫است همچنان از جرایمیکه بر علیه یک شخص بوقوع برسند ‪،‬تحدید درجه تعزیر آنهم که تابع بتعزیر رشیع‬
‫است باشند بدولت عائد بوده ‪،‬بنابران در باره این دو نوع مجازات این نظامنامه جزاء چنانچه مقدار‬ ‫و سی ر‬
‫های آن بقرار رأی اولواالمر بیان گردیده و از سببیکه در باره جرایمیکه بقصاص و دیت و حد تابع میباشند‪}.‬‬
‫ْ ً َ ً َ ُ‬ ‫ُْ‬
‫{و َم ْن َيقت ْل ُمؤ ِمنا ُمت َع ِّمدا ف َج َزاؤ ُه‬
‫ي ارشاد فرموده است ‪َ :‬‬ ‫در مورد قتل که یک عمل حرام بوده شارع چن ن‬
‫َّ ْ َ ه ر َ َّ َ ه ُ َّ‬ ‫ََ َْ ُُ‬
‫يما }[‪ { ]1‬وَل تقتلوا النفس ال ِ يت حرم اَّلل ِإَل‬ ‫اَّلل َع َل ْيه َو َل َع َن ُه َو َأ َع َّد ل ُه َعذ ًابا َعظ ً‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫ب هُ‬ ‫َج َه َّن ُم َخال ًدا ف َيها َو َغض َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬
‫ً‬ ‫ً‬ ‫ُ‬ ‫ْ َ ِّ َ َ ْ ُ َ َ ْ ُ ً َ َ ْ َ َ ْ َ َ ِّ ُ ْ َ ً َ َ ُ ْ ْ ن ْ َ ْ َّ ُ َ َ َ ْ‬
‫شْ ِ يف القت ِل ِإنه َان منصورا }[‪ ]2‬بناء این مبحث‬ ‫ِبالحق ۗ ومن ق ِتل مظلوما فقد جعلنا ِلو ِلي ِه سلَانا فَ ُ ف‬
‫حنف اختصاص داده ایم ‪،‬موارد ذیل را در ضمن‬ ‫خود را به قتل و انواع آن در قانون جزاء با مقایسه فقه ن‬
‫سه مبحث اشاره داریم‪.‬‬
‫مبحث اول‪ :‬عمومیات‬
‫قتل جرم شنیع است که علیه نفس شخص واقع میگردد و ییک از خصایص دین مقدس اسالم که برای‬
‫بشیت نازل شده است حفظ انفس است ‪،‬هرگاه شخیص نفیس شخیص دیگری را مورد تعدا و تجاوز قرار‬ ‫ر‬
‫دهد ‪ ،‬متعدی مجرم بوده و قابل مجازات دانسته میشود‪،‬در اسالم جرم قتل بنابر ارشاد نبوی صىل هللا‬
‫علیه و سلم از جمله سبع موبقات محسوب گردیده است اسالم دی نت است که قتل انسان را بدون موجب‬
‫ي حق تشویق نموده و در مورد حرمت قتل هللا تبارک‬ ‫احيام به چن ن‬ ‫رشیع حرام دانسته و اشخاص را برای ر‬
‫َ َُ‬ ‫َ َ ْ َ ْ ُ ْ ُ ْ ً ُ َ َ ِّ ً َ َ َ ُ ُ َ َ َّ ُ َ ً َ َ َ َ ه ُ َ‬
‫اَّلل َعل ْي ِه َول َعنه‬ ‫ي ارشاد میفرماید‪{ :‬ومن يقتل مؤ ِمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خ ِالدا ِفيها وغ ِضب‬ ‫و تعاىل چن ن‬
‫َْ‬ ‫َّ ْ َ ه ر َ َّ َ ه ُ َّ ْ َ ِّ َ َ ْ ُ َ َ ْ ُ ً َ َ ْ‬
‫وما فقد َج َعلنا ِل َو ِل ِّي ِه‬ ‫يما }[‪َ { ]3‬وَل تقتلوا النفس ال ِ يت حرم اَّلل ِإَل ِبالحق ۗ ومن ق ِتل مظل‬
‫َ َ ْ ُُ‬ ‫َو َأ َع َّد َل ُه َع َذ ًابا َعظ ً‬
‫ِ‬
‫ً‬ ‫ُ‬ ‫ُ ْ َ ً َ َ ُ ْ ْ ن ْ َ ْ َّ ُ َ َ َ ْ‬
‫شْ ِ يف القت ِل ِإنه َان منصورا }[‪ ]4‬هرگاه جرم قتل واقع ميشود قاتل بر طبق ارشاد الیه قابل‬ ‫سلَانا فَ ُ ف‬
‫آمنوا كت َ‬‫ُ‬ ‫ُ‬ ‫َ‬ ‫ه‬ ‫َ‬ ‫ُّ‬ ‫َ‬ ‫َ‬
‫چني ارشاد ميفرمايد ‪ { :‬يا أيها الذين َ‬ ‫مجازات دانسته ميشود که هللا تبارک و تعاىل در اينمورد ن‬
‫ب‬ ‫ِ‬ ‫َ ِ‬ ‫ن‬ ‫ني‬
‫رَ ْ َ ِّ ٌ‬ ‫ُ‬ ‫ُ‬
‫اص نف ْال َق ْت َىل ْال ُح ُّر ب ْال ُح ِّر َو ْال َع ْب ُد ب ْال َع ْبد َو ْاأل ْن ََ ٰت ب ْاأل ْن ََ ٰت ۚ َف َم ْن ُع ن َ َ ُ ْ‬ ‫َع َل ْي ُك ُم ْالق َص ُ‬
‫ش ٌء فات َباع‬ ‫يه َ ي‬ ‫ف له ِمن أ ِخ ِ‬ ‫ي‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ي‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫ٌ‬ ‫ٌ‬ ‫ٌ ْ َ ِّ ُ ْ َ َ ْ َ ٌ َ َ ْ َ َ ٰ َ ْ َ َ ٰ َ َ َ ُ َ َ‬ ‫َٰ َ َ ْ‬ ‫َ‬ ‫ْ‬ ‫َ َ َ ٌ َْ‬ ‫َْ ُْ‬
‫وْ وأداء ِإلي ِه ِب ِإحس ٍان ۗذ ِلك تخ ِفيف ِمن ربكم ورحمة ۗ فم فن اعتدى بعد ذ ِلك فله عذاب أ ِليم} [‪]5‬‬ ‫ِبالمعر ِ‬
‫الس ِّن َو ْال ُج ُر َ‬ ‫الس َّن ب ِّ‬ ‫َ ْ َ ْ نَ ْ َ ْ ن َ ْ َ ْ َ ْ َ ْ َ ْ ُ ُ َ ْ ُ‬
‫األ ُذن َو ِّ‬ ‫َ َ َ ْ َ َ َ ْ ْ َ َ َّ َّ ْ َ َّ ْ‬
‫وح‬ ‫ِ‬ ‫ِ ِ‬ ‫ب‬ ‫ن‬ ‫ذ‬‫األ‬‫و‬ ‫ف‬
‫ِ‬ ‫ن‬ ‫األ‬ ‫ب‬
‫ِ‬ ‫ف‬ ‫ن‬ ‫األ‬‫و‬ ‫ي‬‫ِ ف‬‫ع‬ ‫ال‬‫ب‬ ‫ي‬ ‫ع‬ ‫ال‬‫و‬ ‫س‬ ‫{ وكتبنا علي ِهم ِفيهاأن النفس ِبالن ف‬
‫ف‬
‫اص} ۚ[‪ ]6‬در مورد قتل احادیث پیامي بزرگ اسالم ن ني ارشاد دارد که ذیال به آن اشاره مینمایم ‪ { :‬الیحل‬ ‫ق َص ٌ‬
‫ِ‬
‫مسلم إال بإحدی ثالث ‪ :‬الثیب الزائ ‪،‬والنفس بالنفس ‪،‬والتارک لدینه المفارق للجامعة } [‪]7‬‬ ‫ن‬ ‫امرئ‬ ‫دم‬
‫ٍ‬ ‫ٍ‬ ‫ٍ‬
‫‪،‬الشک باهلل ‪،‬والسحر ‪،‬وقتل‬ ‫{ قتل المؤمن أعظم عندهللا من زوال الدنیا } [‪ { ]8‬اجتنبوا السبع الموبقات ر‬
‫الت حرم هللا إال بالحق الحدیث } [‪ ]9‬تمام نصوص فوق رشیع اعم از آیات متيکه و احادیث گرانبها‬ ‫النفس ر‬
‫مبت بر‬ ‫در مورد حرمت قتل و مجازات آن حکم نموده است بحث خود را با درنظرداشت نصوص رشیع ن‬
‫حرمت جرم قتل طبق فقه و قانون جزاء ادامه میدهیم‪.‬‬

‫مطلب اول ‪ :‬تعریف‬


‫ن‬
‫قانوئ ‪ :‬الف ‪ :‬تعریف فقه از دیدگاه فقیه ‪ :‬قتل در‬ ‫قتل را از دو دیدگاه تعریف یم نمایم از دیدگاه فقیه و‬
‫فعل یحصل به زهوق الروح )[‪ ]10‬قتل در اصَالح فقهاء { القتل فعل مضاْ اىل العباد‬ ‫معت ( ٌ‬‫لغت به ن‬
‫ر‬
‫منتشه جریده‬ ‫ن‬
‫قانوئ ‪ :‬در قانون جزاء افغانستان‬ ‫بحیث یزول به الحیاة }[‪ ]11‬ب ‪ :‬تعریف قتل از دیدگاه‬
‫رسیم شماره (‪ )348‬سال ‪ 1355‬ـه ش تعریف خاض برای جرم قتل به گونه عام وجود ندارد ‪،‬زمانیکه به‬
‫رشوح قانون عقوبات کشور مض که قانون جزاء افغانستان از آن ترجمه گردیده است مراجعه گردد تعریف‬
‫ي تعریف گردیده است‪ { :‬القتل هو کل اعتداء یصدر من انسان عىل انسان‬ ‫قتل را دریافت مینمایم که چن ن‬
‫آخر ی ريتب علیه وفاته} [‪ { ]12‬القتل اعتداء عىل حیاة الغي ترتب علیه وفاته }[‪ ]13‬مقارنه دو تعریف فوق‬
‫ي هر دو تعریف‬ ‫‪ :‬در دو تعریف فوق که در دو کتاب رشح قانون عقوبات تحریر گردیده است تفاوت کىل ب ن‬
‫وجود ندارد لیکن تعریف اوىل نسبت به تعریف دویم جامع تر است زیرا که تعریف اوىل تمام انواع قتل را‬
‫تحت قید (کل اعتداء ) شامل ( قتل عمد ‪،‬شبه عمد ‪،‬خَاء ‪،‬جاری مجری خَاء و قتل بالسبب ) میگردد‪.‬‬
‫در تمام انواع قتل اعتداء انسان باالی انسان دیگر وجود دارد برابر است که این اعتدا از انسان بسبیل قصد‬
‫مباش را به عمدیت معتي بوده و قصد غي ر‬
‫مباش به خَاء معتي‬ ‫مباش که قصد ر‬ ‫مباش باشد و یا قصد غي ر‬ ‫ر‬
‫میباشد‪.‬‬

‫مطلب دوم ‪ :‬ارکان جرم قتل‬


‫مجت علیه انسان زنده باشد‪ .‬قتل نتیجه فعل ن‬
‫جائ باشد‪.‬‬ ‫ارکان جرم قتل در رشیعت اسالیم سه نوع است ‪ :‬ن‬
‫جائ وفات ن‬
‫مجت علیه باشد‪]14[.‬‬ ‫قصد ن‬

‫مجت علیه انسان زنده باشد ‪ :‬این نکته واضح است که جرم قتل باالی نفس انسان واقع میگردد‬ ‫رکن اول ‪ :‬ن‬
‫اکي کتب فقیه متقدم جنایت را علیه‬ ‫ي فقها به جنایت علیه نفس اطالق میگردد ‪،‬در َ‬ ‫ي جهت ب ن‬ ‫از هم ن‬
‫ن‬ ‫نفس انسان وانمود ساخته اند‪ .‬که از جمله به چند ر ن‬
‫مي کتب متذکره اشاره یم نمایم‪ .‬در کتاب بنایة ف رشح‬
‫ن‬
‫الهدایه { الجنایة عند الفقهاء ‪ :‬فعل حل ف النفس او الَرْ و قال شیخ االسالم ‪ :‬الجنایة عىل النفس یسیم‬
‫ً‬ ‫ً‬ ‫ً‬ ‫ً‬
‫قتال ‪،‬و فیما دون النفس قَعا و جرحا }[‪ ]15‬همچنان تعریف که از قتل در کتاب متذکره وجود دارد و قبال‬
‫آنرا تذکر دادیم { القتل فعل مضاْ اىل العباد بحیث یزول به الحیاة }[‪ ]16‬رد المختار { والجنایة بما حل‬
‫ً‬ ‫بنفس و اطراْ }[‪ ]17‬از متون و تعریف قتل که در کتاب معتي فوق فقه ن‬
‫حنف اشاره شده است ‪،‬واضحا‬
‫معلوم میگردد که رکن جرم قتل نفس انسان یح است نه حیوان و انسان مرده‪ .‬در کتب معاص فقیه با‬
‫مجت علیه انسان زنده باشد ) به ترتیب و تقسییم‬‫پيوی از کتب تراث فقیه ارکان جرم قتل خصوصا رکن ( ن‬
‫خوئ تذکر داده شده است که قانون جزاء افغانستان ن ني از این سبک پيوی نموده است از جمله میتوانیم‬
‫ً‬ ‫به کتاب ر‬
‫التشیـ ـع الجنائ االسالیم مقارنا بالقانون الوضیع از تالیفات عبدالقادر عوده اشاره ئ داشته باشیم‪.‬‬
‫{ تقع جریمة القتل عىل النفس فیه بَبیعتها اعتداء عىل آدیم یح ‪ .‬من المتفق علیه ان المیت هو من خرج‬
‫ً‬ ‫ً‬
‫ضا نف حالة ن ن‬ ‫ً‬ ‫ً‬
‫اليع فهو قاتل له عمدا ‪،‬النه اخرجه بفعله عن الحیاة‬ ‫فعال عن الحیاة ‪ :‬فإذا قتل شخصا مری‬
‫ي ارتکاب جرم قتل‬ ‫}[‪ ]18‬از بحث فوق فقهاء معلوم میگردد که جرم قتل باالی نفس انسان زنده در ح ن‬
‫وائ را توسط آله ناریه یا جارحه به قتل ميساند قاتل گفته نمیشود بلکه‬ ‫واقع میگردد‪،‬هرگاه شخیص حی ن‬
‫مجت علیه انسان است نه حیوان و یا هم شخیص‬ ‫ن‬ ‫تلف کننده حیوان گفته میشود بعلت اینکه رکن قتل‬
‫ً‬
‫قبال ر‬ ‫ن‬
‫بعلت دیگری فوت نموده باشد ش از تن اش جدا مینماید و یا هم باالی تفنگ دست‬ ‫انسائ مرده را که‬
‫بضب مریم مورد اصابت قرار میدهد این عمل قتل گفته نمیشود بعلت اینکه رکن قتل‬ ‫داشته اش او را ن‬
‫بناء در قتل دو رشط رکن اول حتیم است تا یک عمل به عنوان جرم قتل‬ ‫انسان یح و زنده است نه مرده ً‬
‫محسوب گردد‪ .‬البته این تعبي به دیدگاه فقها بوده ‪ ،‬ن ن‬
‫مقي افغانستان ن ني با تبعیت از دیدگاه فقها در‬
‫مجت علیه انسان زنده ) وانمود ساخته است‪ .‬اگرچه در قانون جزاء افغانستان‬ ‫ن‬ ‫اینمورد ن ني رکن قتل را (‬
‫مشح و واضح ذکری از ارکان قتل نشده است اما بانهم هرگاه با قانون مراجعه نمایم در ماده اول‬ ‫بشکل ر‬
‫ي تضیـ ـح میکند‪ { :‬اين قانون جرايم و جزاء هاي تعزيري را تنظيم يیم نمايد‪ .‬مرتكب جرايم‬ ‫خویش چن ن‬
‫مي فوق قانون جزاء‬‫حنف رشيعت اسالم مجازات یم گردد‪ } .‬در ر ن‬ ‫حدود‪ ،‬قصاص و ديت مَابق احكام فقه ن‬
‫ي‬ ‫ي‬
‫مقي افغانستان سیاست رسیدگ محاکم را در جرایمکه مستوجب مجازات حدود ‪،‬قصاص و دیات میباشد‬ ‫نن‬
‫مقي افغانستان در جرایم قتل یح مستوجب قصاص ‪،‬دیات و یا‬ ‫‪،‬بناء ن ن‬
‫ً‬ ‫حنف راجع ساخته است‬ ‫به فقه ن‬
‫مقي افغانستان را‬ ‫حنف را مرجع رسیدگ قضات قرار داده است‪ .‬بَور مشخص دیدگاه ن ن‬ ‫تعزیر باشد فقه ن‬
‫ي صاحت دارد ‪{ :‬هر گاه در قتل عمد قصاص‬ ‫میتوانیم در ماده (‪ )394‬قانون جزاء دریافت نمایم که چن ن‬
‫بيیک از اسباب مسقَه يا عدم توافر رشايط ساقط يا متعذر گردد‪ ،‬مرتكب حسب احوال مَابق به احكام‬ ‫ي‬
‫َ‬
‫اين قانون تعزيرا مجازات يیم گردد‪}.‬‬
‫ً‬ ‫رکن دوم ‪ :‬قتل نتیجه فعل ن‬
‫جائ باشد ‪ :‬هرگاه به تعریف اصَالیح جرم قتل از دیدگاه فقها که قبال ذکر‬
‫گردید به دقت بنگریم میبینم که فقهاء در اخي تعریف ( یزول به الروح ) تضیـ ـح نموده است‪ ،‬از این قید‬
‫جائ باید از هاق روح آدیم باشد‪ .‬این بخش از رکن جرم قتل دارای‬ ‫تعریف واضح میگردد که نتیجه فعل ن‬
‫سه عنض میباشد (فعل – نتیجه ‪ -‬رابَه سببیت ) که به هر کدام از دیدگاه فقهاء و قانون جزاء افغانستان‬
‫اشاره خواهیم نمود‪ .‬الف ‪ :‬عنض فعل در جرم قتل ‪ :‬فقها رشط گذاشته برای تحقق این عنض که واقع‬
‫جائ نباشد‬ ‫مجت علیه هرگاه قتل نتیجه فعل ن‬
‫ن‬ ‫ي فعل واقع شده باشد موت‬ ‫شده باشد بفعل ن‬
‫جائ و از هم ن‬
‫ي نبوده‬ ‫در اینصورت شخص قاتل نبوده و نسبت جرم قتل به او نمیشود‪ ]19[.‬نوع فعل در جرم قتل مع ن‬
‫ً‬
‫امکان دارد که نصب ‪،‬جرح ‪،‬ذبح ‪،‬غرق شدن باشد و غيه افعال باشد‪ .‬فقهاء صفا در نوع فعل بسبب‬
‫استعمال آله در انواع قتل اختالْ دارند چنانچه احناْ استعمال بقصد تعدی علیه نفس انسان توسط‬
‫اسلحه و یا جاری مجری سالح را آله قتل میدانند این فعل قتل است اما قتل عمد ‪ ،‬قتىل که توسط سالح‬
‫و یا آنچه جاری مجری سالح است صورت نگيد بلکه توسط آله بالمثقل صورت گيد جرم قتل است لیکن‬
‫ن‬
‫قانوئ ن ني‬ ‫شي در انواع جرم قتل صورت خواهد گرفت‪ .‬از دیدگاه‬ ‫دارای وصف شبه عمد [‪ ]20‬توضیح بی ر‬
‫در قسمت فعل قتل قید فعل مشخص صورت نگرفته است بلکه بشکل مَلق هر آن فعىل ج نائ که منتج‬
‫به جرم قتل گردد عنض فعل رکن مادی محسوب میگردد و رکن مادی را قانون یط ماده (‪ )27‬قانون جزاء‬
‫ي تعریف نموده است ‪ { :‬عنض مادي جرم عبارت از ارتكاب يا امتناع از عمل مخالف قانون است‬ ‫چن ن‬
‫بي عمل و نتيجه موجود شده باشد‪ }.‬ماده‬ ‫بنحويكه عمل منجر به نتيجه جریم گرديده و رابَه سببيت ن‬
‫ي‬
‫متذکره در مورد تمام جرایم بحث مینماید‪ .‬ما میخواهیم تا در مورد رکن مادی جرم قتل از ماده فوق استفاده‬
‫داشته باشیم ماده متذکره به دو نوع جرم ( اجرائیوی یا سلت ) اشاره نموده همچنان فعل ‪،‬نتیجه و رابَه‬
‫ال به توضیح آن میيدازیم ‪:‬‬ ‫ً‬ ‫ن‬
‫سببیت را معرف داشته است که ذی‬
‫جائ صادر میشود ‪ ،‬قانون آنرا مشخص نکرده است ‪ ،‬پس‬ ‫کیفیت وچگونیک عمل جریم ای که ازطرْ ن‬
‫مجت علیه میشود ‪ ،‬عمل جریم است‪ .‬عمل جریم به دو‬‫ن‬ ‫جائ صادر‪ ،‬ومنجربه مرگ‬‫هرعمىل که ازطرْ ن‬
‫شکل ظاهرمیشود ‪ :‬بشکل ایجائ(مثبت) وبشکل سلت ن‬
‫(منف) ‪ - :‬عمل جریم بشکل ایجائ ‪ :‬آن است که‬
‫ن‬
‫مجت علیه شود ‪ ،‬مانند‪ :‬فيکردن مریم توسط‬ ‫کت اجرا کند که منجر به مرگ‬ ‫ن‬
‫جائ ازطرْ خود یک حر ر‬
‫تفنگچه ‪ ،‬نصبه زدن توسط کارد ‪ ،‬خفه کردن وغيه افعال مادی‪.‬‬

‫جائ کدام عمل جریم صادر نیم شود‪ ،‬بلکه بخاطر اینکه‬ ‫عمل جریم بشکل سلت ‪ :‬دراین حالت ازطرْ ن‬
‫ن‬
‫مجت علیه میشود جلو آنرا نیم گيد وازکمک کردن به او‬ ‫ن‬
‫مجت علیه ازب ن‬
‫ي برود ‪ ،‬عمىل که منجربه مرگ‬
‫امتناع یم ورزد‪ .‬این نوع امتناع ورزیدن یک عمل جریم است ‪ ،‬که آنرا عمل جریم بشکل سلت مینامند ‪،‬‬
‫ی ن‬
‫عت عمل جریم بشکل امتناع‪ .‬واین مسأله مارا وادار میسازد که موضوع (جرم قتل بشکل امتناع) را مورد‬
‫بحث قرار دهیم‪ .‬جرم قتل بشکل امتناع در دو حالت ذیل واقع یم شود‪:‬‬

‫مجت علیه باشد ‪ ،‬لیکن‬ ‫ن‬ ‫قانوئ یا نظربه عقد کار‪ ،‬مکلف به حفاظت حیات‬ ‫ن‬ ‫حالت اول ‪ :‬اینکه ن‬
‫جائ ازنگاه‬
‫مجت علیه میشود‪ .‬مثال مکلفیت‬ ‫ن‬ ‫ج نائ قصدا ازاین مکلفیت امتناع یم ورزد ‪ ،‬وامتناع وی منجربه مرگ‬
‫ي‬‫قانوئ مکلف است طفل خود را شي بدهد ‪ ،‬هرگاه مادر به مقصد از ب ن‬ ‫ن‬ ‫ن‬
‫قانوئ ‪ :‬مادر ازنگاه‬ ‫ن‬
‫جائ ازنگاه‬
‫بردن طفل ‪ ،‬از شيدادن امتناع ورزد ‪ ،‬ودرنتیجه این امتناع ‪ ،‬طفل هالک شود ‪ ،‬دراین حالت مادر مرتکب‬
‫جائ ازنگاه عقد کار‪ :‬ر‬
‫داکي یا نرس ازنگاه عقد کار درشفاخانه‬ ‫قتل بشکل امتناع ‪ ،‬شده است‪ .‬مثال مکلفیت ن‬
‫ي بردن مریض‬ ‫‪ ،‬مکلف است که کمک های اولیه طت را برای مریضان تقدیم کند ‪ ،‬هرگاه ر‬
‫داکي به قصد ازب ن‬
‫ي برود‪ ،‬گفته میتوانیم که داک ري مرتکب قتل‬ ‫از وجایب خود امتناع ورزد ‪ ،‬ودرنتیجه این امتناع ‪ ،‬مریض ازب ن‬
‫ر‬
‫وداکي دربرابر‬ ‫ن‬
‫قانوئ ‪ ،‬مکلفیت دارد ‪،‬‬ ‫عمد بشکل امتناع شده است‪ .‬برعالوه اینکه مادر دربرابر طفل ازنگاه‬
‫ر‬
‫مریضان ازنگاه عقد کار‪ ،‬مکلفیت دارد‪ ،‬همچنان آنها ازنگاه دی نت واخالف ن نيمکلف اند ‪ ،‬بلکه تمام مردم مکلف‬
‫اند تا برای شخیص که خَرمرگ متوجه اوست‪ ،‬کمک کنند و او را ازآن خَر نجات دهند‪.‬‬

‫جائ شخیص را لت وکوب کند ‪ ،‬وبعدا برای نجات او هیچ کاری‬ ‫حالت دوم قتل بشکل امتناع ‪ :‬آن است که ن‬
‫مجت علیه‬‫ن‬ ‫نکند‪ ،‬بلکه قصدا او را درهمان حالت بگذارد تا اینکه بميد ‪ ،‬پس اگراین امتناع منجر به قتل‬
‫شود ‪ ،‬شخص مذکور مرتکب قتل بشکل امتناع شده است‪ .‬قتل بشکل امتناع مانند حبس کردن انسان و‬
‫منع کردن او از خوردن و نوشیدن طعام و آب که گرسنیک و تشنیک منجر به مرگش میگردد از دیدگاه امام‬
‫ابوحنیفه رحمة هللا علیه قاتل نیست زیرا که هالک حاصل شده توسط گرسنیک و تشنیک نه توسط حبس‬
‫اما از دیدگاه امام ابویوسف و امام محمد رحمة هللا علیهما این عمل قتل عمد محسوب میگردد اما مرتکب‬
‫ي نتیجه‬ ‫ي عمل ارتکاب شده ‪ ،‬ودرب ن‬ ‫مستوجب قصاص دانسته نمیشود[‪ ]21‬ب ‪ :‬نتیجه جریم ‪ :‬باید درب ن‬
‫مجت علیه شده باشد ‪ ،‬واگر‬ ‫ن‬ ‫جائ سبب وفات‬ ‫عت عمل ن‬ ‫(وفات) ‪ ،‬یک رابَه سبت وجود داشته باشد ‪ ،‬ی ن‬
‫مجت علیه نشود ‪ ،‬بلکه کدام عامل خاریح سبب وفات او شده باشد ‪ ،‬دراین صورت‬ ‫جائ سبب وفات ن‬ ‫عمل ن‬
‫نسبت جرم قتل را به شخصیکه عمل او در احداث نتیجه متصور نباشد گفته نمیتوانیم‪ .‬تعریف جرم قتل‬
‫که از دیدگاه فقها اشاره گردیده است { القتل فعل مضاْ اىل العباد بحیث یزول به الحیاة }[‪ ]22‬در تعریف‬
‫ي زوال حیات است که‬ ‫متذکره به نتیجه جرم قتل ن ني اشاره گردیده است که زوال حیات در قتل است هم ن‬
‫ي عمل قصدی ونتیجه (مرگ) رابَه سبت‬ ‫فعل قاتل به نتیجه (زوال حیات انسان ) منتج میگردد ‪ .‬ج ‪ :‬درب ن‬
‫ي نتیجه (وفات) ‪ ،‬یک رابَه سبت وجود داشته‬ ‫ي عمل ارتکاب شده ‪ ،‬ودرب ن‬ ‫وجود داشته باشد ‪ :‬باید درب ن‬
‫مجت علیه نشود‬ ‫جائ سبب وفات ن‬ ‫مجت علیه شده باشد ‪ ،‬واگر عمل ن‬ ‫جائ سبب وفات ن‬ ‫عت عمل ن‬ ‫باشد ‪ ،‬ی ن‬
‫‪ ،‬بلکه کدام عامل خاریح سبب وفات او شده باشد ‪ ،‬دراین صورت قصاص واجب نمیشود‪ ]23[،‬مثال‪:‬‬
‫ومجت علیه میتوانست خود را ازآب بيون کند ونجات‬ ‫ن‬ ‫هرگاه یک شخص شخص دیگری را درآب باندازد ‪،‬‬
‫یابد ‪ ،‬لیکن نهنگ او را گرفت ودرگلو فرو برد ‪ ،‬دراین حالت قصاص واجب نیم شود‪ ،‬بخاطریکه عمل ن‬
‫جائ‬
‫مجت علیه نشده است بلکه مایه سبب وفات او گردیده‬ ‫ن‬ ‫انداخي درآب بود ‪ ،‬سبب وفات‬‫رن‬ ‫که عبارت از‬
‫ي شخیص مجازات تعزیر است و در مورد رابَه سببیت در ضمن مواد (‪27‬‬ ‫است‪ .‬در قانون جزاء برای چن ن‬
‫ي مشعر میباشد‪ :‬مادۀ بیست و هفتم قانون جزا‪ :‬عنض مادی جرم عبارت است از‬ ‫و ‪ ) 28‬قانون جزاء چن ن‬
‫ارتکاب یا امتناع از عمل مخال قانون است به نحوی که عمل منجر به نتیجۀ جریم گردیده و رابَۀ سببیت‬
‫ن‬
‫جریم كه نتيجه عمل‬ ‫بي عمل و نتیجه موجود شده باشد‪ .‬ماده بيست و هشتم قانون جزاء ‪1{ :‬ـ شخص از ي‬
‫يیک از‬ ‫جریم او در احداث نتيجه به اعتبار ي‬
‫ي‬ ‫شخیص كه عمل‬
‫ي‬ ‫نیم شود‪2 .‬ـ‬
‫جریم او نباشد مسئول شناخته ي‬ ‫ي‬
‫قبىل يا توأم با فعل و يا بعدي سهيم شده باشد مسئول شناخته يیم شود‪ ,‬گر چه شخص به موثريت‬ ‫ي‬ ‫اسباب‬
‫ن‬ ‫‪.‬‬
‫َاف‬
‫ي‬ ‫جرم‬ ‫نتيجة‬ ‫احداث‬ ‫در‬ ‫تنهائ‬
‫ي‬ ‫به‬ ‫سبب‬ ‫اگر‬ ‫ـ‬‫‪3‬‬ ‫باشد‬ ‫نداشته‬ ‫علم‬ ‫نتيجه‬ ‫احداث‬ ‫در‬ ‫خود‬ ‫جریم‬
‫ي‬ ‫عمل‬
‫جریم خود مسئول شناخته يیم شود‪ }.‬درتمام جرایم عمد يئ‬ ‫ي‬ ‫شمرده شود در اين صورت تنها فاعل از عمل‬
‫که تحقق نتیجه رشط آن جرایم است نصورت دارد که میان فعل یا ترک عمل مرتکب و نتیجه ای که در‬
‫انوئ‬ ‫عالم واقع حادث شده است مالزمه و رابَۀ سببیت در قرار باشد‪ .‬بنابراین‪ ،‬در جرایم مقید از نظر ق ن‬
‫قانوئ قرار گرفته اند احراز رابَۀ سببیت نصوری است‪ .‬مادۀ بیست‬ ‫ن‬ ‫مانند جرم قتل که نتیجه مورد منع‬
‫و هفتم قانون جزا حکم میکند‪{ :‬عنض مادی جرم عبارت از ارتکاب یا امتناع از عمل مخالف قانون است‬
‫ي عمل و نتیجه موجود شده باشد‪}.‬‬ ‫به نحوی که عمل منجر به نتیجۀ جریم گردیده و رابَۀ سببیت ب ن‬

‫ي‬‫مجت علیه باشد ‪ :‬قصد در جرم قتل اهمیت خاض دارد نزد فقها زیرا که هم ن‬ ‫جائ وفات ن‬ ‫رکن سوم ‪ :‬قصد ن‬
‫ي انواع قتل از قتل عمد ‪،‬شبه عمد و قتل خَاء ‪،‬فعل واحد امکان دارد‬ ‫قصد قتل است که فرق میکند ب ن‬
‫مجت علیه باشد این‬‫جائ قتل ن‬ ‫که قتل عمد را ببار آورد یا قتل شبه عمد را و یاهم قتل خَاء را‪ ،‬هرگاه فعل ن‬
‫جائ بقصد عدوان مجرد باشد این قتل شبه عمد است و هرگاه فعل ن‬
‫جائ‬ ‫قتل عمد است و هرگاه فعل ن‬
‫بدون قصد عدوان باشد در اینصورت قتل خَاء است [‪ ]24‬البته موضوع قابل تذکر است که احناْ قصد‬
‫ي مینماید که آله قاتله سالح یا رش مشابه سالح باشد‪.‬‬‫در قتل عمد را از آله قاتله تع ن‬

‫مبحث دوم رشوع بجرم در قانون جزاء قتل‬


‫رشوع به جرم بَور عام در مادۀ بیست و نهم قانون جزاء به مراحل رشوع به جرم و موارد رشوع بجرم‬
‫تقسیم گردیده است که ذیل اوال به مراحل رشوع بجرم و متعاقبا موارد رشوع بجرم را در ضمن امثله های‬
‫جرم قتل اشاره خواهیم نمود‪.‬‬

‫مطلب اول ‪ :‬مراحل رشوع به جرم قتل‬


‫ً‬
‫در فقره دوم ماده بیست و نهم قانون جزاء در مورد مراحل رشوع بجرم بحث نموده است که ذیال مشعر‬
‫ر‬
‫مقدمائ رشوع به جرم شناخته نیم شود‪ } .‬با در‬ ‫میباشد ‪ { :‬مجرد تصمیم به ارتكاب جرم یا اجرای اعمال‬
‫مي ماده فوق مراحل رشوع بجرم قرار ذیل تقسیم میگردد ‪ :‬مفکوره جریم تصمیم جریم اجراء‬ ‫نظر داشت ر ن‬
‫مقدمائ اشباع در جرم[‪ ]25‬اول ‪ :‬مفکوره جریم ‪ :‬اگرچه در فقره دوم ماده (‪ )29‬قانون جزاء از‬ ‫ر‬ ‫اعمال‬
‫مفکوره جریم ذکری نرفته است اما در مراحل جریم مفکوره ییک از موارد است که باید مرتکب در تصور‬
‫ذهت ن‬
‫مبت بر ارتکار جرم در‬ ‫ذهت خود آن مرحله را باید بگذارند به هر حال مفکوره جریم را میتوانیم تصور ن‬
‫ن‬
‫ذهن مرتکب توجه نمود‪ .‬ایجاد مفکوره جریم در ذهن مرتکب جرم نبوده [‪ ]26‬به هر صورت هرگاه در ذهن‬
‫مبت بر قتل شخیص دیگری خَور نماید این تصور رشوع در جرم قتل نبوده و شخیص‬ ‫ذهت ن‬ ‫شخیص تصور ن‬
‫تلف نمیگردد‪ .‬دوم ‪ :‬مرحله تصمیم ‪ :‬مرحله تصمیم جریم بعد از‬ ‫ذهت قتل بوده مجرم ر‬ ‫که دارای تصور ن‬
‫مرحله تفکي جریم بوجود میاید و نزد شخص انگ نيه ارتکاب جرم به مرحله تصمیم به پیش ميود شخص‬
‫تصمیم میگيد که جرم را مرتکب شود در اینصورت ن ني هر گاه شخیص تصمیم گيد که شخیص دیگری را‬
‫ً‬
‫به قتل ميساند اما صفا تصمیم باشد و عنض خاریح کسب ننموده باشد در اینصورت ن ني مجرد تصمیم‬
‫ً‬ ‫شخص جرم قتل ر‬
‫تلف نگردیده و مرتکب مجازات نمیگردد‪ ]27[.‬در اینمورد صاحتا فقره دوم ماده (‪)29‬‬
‫تلف نمیگردد‪ .‬سوم ‪ :‬مرحله اجراء اعمال‬ ‫قانون جزاء تذکر داده است که مجرد تصمیم حالت رشوع بجرم ر‬
‫مقدمائ عبارت از مرحله میباشد که شخص برای اجراء عمل جریم بگونه‬ ‫ر‬ ‫ر‬
‫مقدمائ ‪ :‬مرحله اجراء اعمال‬
‫مقدمائ تهیه مینماید تا توسط آن وسایل جرم را ارتکاب نماید مانند برای جرم قتل اسلحه‬ ‫ر‬ ‫مثال وسایل‬
‫ي‬‫قي برای چن ن‬‫خریداری یم نماید‪،‬اما به حالت اشباع در جرم قتل اقدام ننموده است در اینحالت ن ني م ن ن‬
‫شخیص عمل جریم رشوع بقتل را نسبت نیم دهد زیرا که فقره دوم ماده (‪ )29‬قانون جزاء این عمل را ن ني‬
‫رشوع بجرم قتل ندانسته است زیرا که تا به حال عنض فعل رکن مادی رشوع به جرم قتل آغاز نگردیده‬
‫مقي برای او چانس میدهد و این حالت را ن ني رشوع به‬‫است شاید مرتکب از عمل خود انضاْ نماید و ن ن‬
‫تلف نیم نماید‪ .‬چهارم ‪ :‬مرحله اشباع در جرم ‪ :‬این مرحله از جمله مراحىل بوده که مرتکب مسؤلیت‬ ‫جرم ر‬
‫جزائ کسب یم نماید زیر اکه در این مرحله عنض فعل رکن مادی جرم قتل تحقق پیدا میکند و عمل مرتکب‬
‫عنض خاریح کسب یم نماید مثال مرتکب تفنگ تهیه شده را که غرض قتىل شخیص آماده نموده بود‬
‫ي‬ ‫رن‬
‫گذاشي مریم را در تفنگ فراموش نموده بود و ح ن‬ ‫استعمال یم نماید لیکن مریم بند یم نماید و یاهم‬
‫استعمال تفنگ کار ساز واقع نمیشود در اینصورت رشوع بجرم قتل شخص مرتکب مسؤلیت کسب یم‬
‫نماید و مجازات میگردد‪.‬‬

‫مطلب دوم ‪ :‬موارد رشوع بجرم قتل‬


‫موارد رشوع بجرم فقرات (‪ 1‬و ‪ )3‬ماده (‪ )29‬قانون جزاء در تمام جرایم بشکل عام صاحت دارد که جرم‬
‫قتل را ن ني التوا مینماید و قرار ذیل صاحت دارد{ ‪- 1 :‬ـ رشوع به جرم عبارت است از آغاز به اجرای فعل به‬
‫نت شده‬‫قصد ارتكاب جنایت یا جنحه به نحوی كه نظر به اسباب خارج از اراده فاعل آثار آن متوقف یا خ َ‬
‫باشد‪3 .‬ـ هر عمىل كه به قصد ارتكاب جنایت یا جنحه ای كه ارتكاب آن از رهگذر عوامل مربوط به موضوع‬
‫مشوط بر اینكه عقیده مرتكب در‬ ‫جرم یا وسایل استعمال مستحیل باشد‪ ,‬رشوع به جرم شمرده یم شود‪ ,‬ر‬
‫ناش از اشتباه یا جهالت مَلق نباشد }‪.‬از دو فقره ماده فوق به سه مورد رشوع بجرم‬‫احداث نتیجه جریم ر‬
‫خنت را اشاره نموده است و در فقره سوم رشوع‬ ‫اشاره شده است که در فقره اول رشوع بجرم متوقف و َ‬
‫بجرم مستحیل را بحث نموده است که بَور کل سه نوع از موارد رشوع بجرم را تصنیف بندی نموده‬
‫بشح هر کدام طبق قانون جزاء اشاره یم نمایم‪:‬‬ ‫میتوانیم که در موارد ذیل در ضمن امثله ها ر‬

‫حالت است که نزد مرتکب انگ نيه و‬


‫مورد اول ‪ :‬رشوع بجرم قتل متوقف ‪ :‬رشوع بجرم متوقف عبارت از ر‬
‫ر‬
‫حالت‬ ‫قصد جریم وجود دارد اما خارج از اسباب اراده او آثار جرم متوقف میگردد‪ ،‬لیکن غي از این حالت‬
‫دیگری ن ني وجود دارد که مرتکب به اراده خودش آثار جرم را متوقف میسازد از این جهت قانوندانان رشوع‬
‫بجرم متوقف را به دو قسم جداگانه تقسیم و مورد بحث قرار میدهند‪ :‬توقف ارادی توقف غي ارادی قسمت‬
‫ي‬‫اول جرم نبوده بگونه مثال شخیص برای ارتکاب جرم قتل شخیص تفنگ را آماده نموده است و در کم ن‬
‫مسي راه شخیص که میخواهد او را بقتل برساند نشسته است اما در قلب اش ترس خداوند یم افتد و از‬
‫عمل قتل منضْ میشود به اراده خودش در این حالت رشوع بجرم قتل نبوده شخص قابل مجازات دانسته‬
‫نمیشود‪ .‬اما حالت دوم توقف غي ارادی مرتکب رشوع بجرم قتل محسوب میگردد چنانچه در امثله ذیل‬
‫ي برای قتل شخیص دیگری نشسته است و میخواهد‬ ‫توقف غي ارادی را دریافت یم نمایم‪ .‬شخیص در کم ن‬
‫تا اورا بقتل برساند شخیص جانب مقابل پولیس را در جریان قرار داده پولیس شخص مرتکب را با تفنگ‬
‫ي گرفتار یم نماید این حالت توقف غي ارادی بوده که در توقف جرم اراده‬ ‫دست داشته اش در حالت کم ن‬
‫ي حالت رشوع بجرم قتل‬ ‫دئ قتل موجود میباشد چن ن‬ ‫مرتکب داخل نبوده و نزد مرتکب انگ نيه و قصد ن‬
‫محسوب میگردد و وصف رشوع بجرم قتل متوقف را طبق فقره (‪ )1‬ماده (‪ )29‬کسب یم نماید‪.‬‬

‫خنت عبارت از جرم است که شخص مرتکب عمل را انجام میدهد‬ ‫خنت ‪ :‬جرم َ‬‫مورد دوم ‪ :‬رشوع بجرم قتل َ‬
‫اما نسبت عدم دقت او عمل منتج به نتیجه جریم نمیگردد ی ن‬
‫عت جرم عقیم میگردد مانند اینکه هر گاه مثال‬
‫فوق را تصور کنیم شخیص مرتکب به باالی شخیص دیگری حمله قاتالنه توسط تفنگ دست داشته اش‬
‫یم نماید لیکن نشان درست را زده نمیتواند و مریم بخَا ميود و شخص جان بسالمت میيد ‪،‬در این حالت‬
‫رشوع بجرم قتل واقع میگردد لیکن رشوع بجرم قتل َ‬
‫خنت‪.‬‬

‫مورد سوم ‪ :‬رشوع بجرم قتل مستحیل ‪ :‬رشوع بجرم مستحیل در ضمن فقره (‪ )3‬ماده (‪ )29‬قانون جزاء‬
‫تضیـ ـح گردیده است و جرم مستحیل طبق فقره ماده متذکره به دو نوع تقسیم میگردد مستحیل وسیلوی‬
‫و مستحیل موضویع که هر کدام عبارت اند از ‪:‬‬

‫مستحیل وسیلوی ‪ :‬در جرم مستحیل وسیلوی وسیله ارتکائ جرم که از جانب مرتکب تهیه گردیده در‬
‫احداث نتیجه جریم مستحیل واقع میگردد‪ .‬مثال شخیص تفنگ را غرض قتل شخیص دیگری استعمال‬
‫مینماید لیکن تفنگ مریم بند یم نماید در این حالت رشوع بجرم قتل مستحیل وسیلوی واقع گردیده و‬
‫شخص مرتکب در رشوع بجرم قتل مسؤل و قابل مجازات دانسته میشود‪.‬‬

‫مستحیل موضویع ‪ :‬در جرم مستحیل موضویع چنانچه از تسمیه آن معلوم میگردد جرم نسبت به موضوع‬
‫سي خواب او‬‫مستحیل واقع میشود مانند اینکه شخیص میخواهد شخیص دیگری را به قتل برساند باالی ب ر‬
‫بسي خود موجود نمیباشد در اینصورت رشوع بجرم‬ ‫رفته و توسط تفنگ شلیک مینماید لیکن شخص در ر‬
‫قتل متحقق یم گردد و مورد مجازات دانسته میشود‪ .‬در رشوع بجرم مستحیل موضویع و وسیلوی موضوع‬
‫ناش‬‫زمائ جرم محسوب میگردد که ر‬ ‫دیگری ن ني در ضمن فقره (‪ )3‬ماده (‪ )29‬صاحت دارد که موارد فوق ن‬
‫ناش از جهالت مَلق ر‬
‫ناش از‬ ‫از جهالت مَلق نباشد ً‬
‫بناء دریافت میگردد که دو نوع جهالت وجود دارد ‪ :‬ر‬
‫ناش از‬‫تلف ننموده است بلکه ر‬ ‫ناش از جهالت مَلق را جرم ر‬‫جهالت نست فقره (‪ )3‬ماده (‪ )29‬موضوع ر‬
‫ناش از جهالت مَلق ‪ :‬هر گاه شخیص‬ ‫تلف نموده است‪ .‬مثال اول ‪ :‬جرم مستحیل ر‬ ‫جهالت نست را جرم ر‬
‫ً‬ ‫ن‬
‫باالی متوف بدون علم اینکه او فوت نموده است شلیک نماید بغرض قتل او اما چون او قبال فوت نموده‬
‫متوف یک عمل مستحیل میباشد‪ .‬در اینصورت چون عمل مستحیل است اما ر‬ ‫ن‬
‫ناش‬ ‫است در این مثال قتل‬
‫ر‬
‫ي عمىل رشوع بجرم قتل محسوب نمیگردد‪ .‬مثال دوم ‪ :‬جرم مستحیل ناش از‬ ‫از جهالت مَلق ً‬
‫بناء چن ن‬
‫جهالت نست ‪ :‬مثال قبىل صدق مینماید ‪ :‬مانند اینکه شخیص میخواهد شخیص دیگری را به قتل برساند‬
‫بسي خود موجود نمیباشد در‬‫بسي خواب او رفته و توسط تفنگ شلیک مینماید لیکن شخص در ر‬ ‫باالی ر‬
‫اینصورت رشوع بجرم قتل متحقق میگردد و مورد مجازات دانسته میشود‪.‬‬

‫مطلب سوم ‪ :‬مجازات رشوع بجرم قتل‬


‫چون جرم قتل از جمله جرایم است در رشیعت اسالیم برای آن جزاء قصاص یا دیت مقرر گردیده است‬
‫بناء شخص رشوع بجرم قتل‬ ‫در رشوع بجرم قتل از دیدگاه فقها نه قصاص ثابت میگردد و نه هم دیت ً‬
‫ي گردیده‬‫مستوجب جزاء تعزیری دانسته میشود جزاء رشوع به تمام جرایم یط ماده (‪ )30‬قانون جزاء متع ن‬
‫آئ محكوم یم گردد مگر اینكه در قانون‬ ‫ي صاحت دارد‪ { :‬رشوع كننده به جنایت به جزاهای ر‬ ‫است و چن ن‬
‫به خالْ آن تضیـ ـح شده باشد‪1 :‬ـ در مواردی كه جزای اصل جرم اعدام باشد‪ ,‬حبس دوام‪2 .‬ـ در مواردی‬
‫كه جزای اصل جرم حبس دوام باشد حبس طویل‪3 .‬ـ در مواردی كه جزای اصل جرم حبس طویل باشد‬
‫حبس متوسط یا نصف حد َ‬
‫اكي جزای اصل جرم‪}.‬‬
‫مبحث سوم‪ :‬انواع قتل در قانون جزاء افغانستان‬
‫قانون جزاء افغانستان جرایم را در ماده اول خویش از نظر جرایم و مجازات تقسیم بندی نموده است که‬
‫ي صاحت دارد‪ :‬ماده اول قانون جزاء ‪ { :‬اين قانون جرايم و جزاء هاي تعزيري را تنظيم يیم نمايد‪ .‬مرتكب‬ ‫چن ن‬
‫حنف رشيعت اسالم مجازات يیم گردد‪ } .‬طبق صاحت‬ ‫جرايم حدود‪ ،‬قصاص و ديت مَابق احكام فقه ن‬
‫ي‬
‫حنف رشیعت اسالیم تقسیم‬ ‫ماده فوق جرایم و مجازات از نظر سیاست جزائ افغانستان با تبعیت از فقه ن‬
‫گردیده به جرایم و جزاء های ذیل ‪ :‬جرایم و جزاء های حدود‪ .‬جرایم و جزاء های قصاص و دیات جرایم و‬
‫جزاء های تعزیری قانون موارد جرایم و جزاء های حدود ‪،‬قصاص و دیات را حواله داده است به فقه ن‬
‫حنف‬
‫ي حدود ‪،‬قصاص و دیات را مجازات نماید‪ .‬اما‬ ‫حنف مجرم ن‬‫قاض در صورت اثبات رشیع طبق فقه ن‬ ‫که ن‬
‫ي اصل ماده‬ ‫قاض طبق احکام مواد قانون جزاء مجازات یم نماید‪ .‬روی هم ن‬ ‫جرایم و جزاءهای تعزیری را ن‬
‫اول قانون جزاء بحث خود را در ضمن مَالب ذیل ادامه میدهیم ‪،‬قبل از اینکه به مَلب جرایم قتل‬
‫مسجل در قانون جزاء ادامه بدهیم نکته قابل تذکر است که قانون جزاء افغانستان سه نوع از جرایم قتل‬
‫ن‬
‫را معرف داشته است که عبارت اند از (قتل عمد یط مواد ‪ 395‬و ‪ – 396‬قتل شبه عمد یط ماده ‪– 399‬‬
‫حنف‬‫و قتل خَاء در ضمن ماده ‪ 400‬قانون جزاء) البته باید درک نمایم که قانون جزاء در انواع قتل از فقه ن‬
‫ن‬
‫پيوی نموده است زیرا که در یط ماده ‪ 399‬قتل شبه عمد را معرف داشته است که به دیدگاه فقه ح ننف‬
‫قتل را در اول به عمد و شبه عمد تقسیم نموده است قانون جزاء در ضمن ماده ‪ 400‬خویش به قتل خَاء‬
‫ن ني اشاره داشته است که میتوانیم بگویم که تمام انواع قتل خَاء ( قتل خَاء ‪،‬جاری مجری خَاء و قتل‬
‫بالسبب ) است از این موضوع درک میگردد که قانون جزاء افغانستان در انواع قتل پنج نوع قتىل که مذهب‬
‫ن‬
‫حنف به آنها قایل اند مد نظر گرفته شده است‪.‬‬

‫مطلب اول ‪ :‬قتل عمد‬


‫با پيوی از ماده اول قانون جزاء و در احکام مابعد قانون متذکره هر گاه احکام جزائ اشاره میگردد و آن‬
‫احکام جزائ در بر گينده جرایم و جزاء های حدود ‪،‬قصاص و دیات باشد در قدم نخست در ضمن ماده‬
‫حنف بررش نمایند هر گاه‬ ‫ابتداء از دیدگاه فقه ن‬
‫ً‬ ‫قاض را قانون مکلف میگرداند تا موضوع را‬ ‫اول همان فصل ن‬
‫منتج به اثبات رشیع مجازات حد یا قصاص گردد باز احکام تعزیری مسجل در قانون جزاء قابلیت مصداق‬
‫ي موضوع اشاره‬ ‫ي اصل در فصل جرایم قتل ن ني قانون جزاء یط ماده ‪ 394‬خویش به هم ن‬ ‫را ندارد روی هم ن‬
‫بيیک از اسباب مسقَه‬
‫َ‬ ‫داشته است ‪ :‬ماده سه صدو ونود وچهارم قانون جزاء‪ { :‬هر گاه در قتل عمد قصاص ي‬
‫يا عدم توافر رشايط ساقط يا متعذر گردد‪ ،‬مرتكب حسب احوال مَابق به احكام اين قانون تعزيرا مجازات‬
‫يیم گردد‪ }.‬ماده متذکره دو حالت را اشاره داشته است هر گاه همان دو حالت متحقق گردد قصاص ساقط‬
‫ً‬
‫میگردد و شخص مرتکب طبق احکام قانون جزاء تعزیرا مجازات میگردد‪ :‬اوال ‪ :‬اسباب مسقَه قصاص‪.‬‬
‫حنف در مورد قتل عمد اشاره‬ ‫ثانی ًا ‪ :‬عدم توافر رشایط قصاص‪ .‬که به هرکدام از موارد فوق طبق فقه ن‬
‫خواهیم نمود‪ .‬اوال‪ :‬اسباب مسقَه قصاص ‪ :‬از جمله اسباب مسقَه در قصاص عبارت است از قتل پش‬
‫از جانب اصول در اینصورت قاتل ( اصول) در مقابل پش یا پای رني از آن قصاص نمیشود و ییک از اسباب‬
‫مسقَه است در تمام کتب فقیه در مورد بحث صورت گرفته است چنانچه این موضوع در کتاب حاشیة‬
‫ي توضیح گردیده است ‪ { :‬فرع در مقابل اصل قصاص میشود اما برعکس اصل در مقابل‬ ‫ابن عابدین چن ن‬
‫بيد امام مالک رحمة هللا علیه هرگاه اصول ‪،‬پش یا نواسه خود را بفعل ذبح بقتل‬ ‫فرع قصاص نمیشود ‪،‬اما ن ن‬
‫برساند در اینصورت اصول قصاص میشود }[‪ ]28‬در مورد حدیث پیامي صىل هللا علیه وسلم حکم مینماید‬
‫مقي افغانستان در ضمن ماده ‪ 354‬قانون جزاء ذکری اسباب مسقَه نموده‬ ‫{ ال یقاد الوالد بولده }[‪ ]29‬ن ن‬
‫است هر گاه در جرم قتل سبب فوق بوجود آید این سببب از جمله سببب مسقَه قصاص بوده در‬
‫مي حدیث پیامي صىل هللا علیه وسلم قصاص ثابت نمیگردد هرگاه‬ ‫اینحالت بنابر تعبي فقها و استناد به ر ن‬
‫ي حالت قصاص بسبب مسقَه ساقط گردد مرتکب طبق احکام قانون جزاء تعزیرا قابل مجازات‬ ‫در چن ن‬
‫بعیص از رشایط برای قاتل است‬ ‫میباشد‪ .‬ثانی ًا ‪ :‬عدم توافر رشایط قصاص ‪ :‬برای قصاص رشایط است که ن‬
‫ً‬ ‫بعیص برای مقتول و ن‬ ‫ن‬
‫بعیص برای فعل قتل [‪،]30‬که هرکدام را ذیال به اشاره میگيیم ‪ :‬جزء اول ‪ :‬قتل عمد‬
‫ن‬
‫المرغينائ در کتاب‬
‫ي‬ ‫أئ بكر‬ ‫مستوجب قصاص از دیدگاه فقهاء ‪ :‬تعریف قتل عمد ‪ :‬برهان الدين ي‬
‫عىل بن ي‬
‫ي تعریف نموده است‪ { :‬فالعمد ما تعمد نصبه بسالح أو ما أجري مجرى‬ ‫خویش الهدایة قتل عمد را چن ن‬
‫ً‬
‫السالح َالمحدد من الخشب وليَة القصب والمروة المحددة والنار}[‪ ]31‬بر اساس تعری نف که فوقا از قتل‬
‫مجت علیه توسط سالح‬ ‫جائ باالی ن‬‫زمائ متحقق میگردد که ن‬ ‫حنف قتل عمد ن‬ ‫عمد اشاره شد از دیدگاه فقه ن‬
‫یا چ نيی که مشابه سالح باشد عمل قتل را انجام دهد و او را بقتل برساند‪ .‬جزء دوم ‪ :‬قتل عمد مستوجب‬
‫تعزیر در قانون جزاء ‪ :‬جرم قتل عمد دراحوال مشدده ‪ :‬جزای قتل عمد دراحوال مشدده اعدام است ‪ ،‬اما‬
‫عت حبس دوام یا اعدام‪ .‬ماده ‪ 395‬قانون جزاء افغانستان دراین‬ ‫درجزای قتل عمد بسیط اختیاری است ‪ ،‬ی ن‬
‫درحالتیکه‬ ‫آئ به اعدام محکوم میگردد ‪- :‬‬ ‫ي تضیـ ـح میکند‪ :‬مرتکب قتل عمدی درییک ازحاالت ر‬ ‫باره چن ن‬
‫اگر قتل توسط استعمال مواد سیم بیهوش کننده یا منفجره‬ ‫قتل با اصار قبىل وترصد توأم باشد ‪- .‬‬
‫دئ یا در برابر اجرت ویا طور وحشیانه صورت گرفته باشد‪- .‬‬ ‫اگرقتل با انگ نيه ن‬ ‫صورت گرفته باشد ‪- .‬‬
‫اگرعمل قتل برموظف خدمات عامه دراثنای اجرای خدمات یا به‬ ‫اگرمقتول ازاصول قاتل باشد‪- .‬‬
‫اگرقاتل قصد قتل بیش ازیک نفر را داشته وباثر فعل واحد قتل همۀ‬ ‫سبب آن صورت گرفته باشد ‪- .‬‬
‫اگرقتل‬ ‫اگرقتل توأم با جنایت یا جنحه دیگر صورت گرفته باشد‪- .‬‬ ‫آنها صورت گرفته باشد ‪-‬‬
‫کمي پیش‬‫بمنظور تمهید یا تسهیل یا تنفیذ‪ ،‬وقادرشدن به ارتکاب جنایت یا جنحه که جزای آن ازیکسال ر‬
‫اگرمرتکب قتل عمد محکوم علیه‬ ‫بی نت نشده باشد ویا بمنظورفرار یا رهائ ازجزا صورت گرفته باشد‪- .‬‬
‫به حبس دوام باشد ودرخالل مدت تنفیذ حکم مرتکب قتل عمد دیگر یا رشوع درآن گردیده باشد‪ .‬ازخالل‬
‫مَالعه احوال مشدده جرم قتل عمد که درفوق ذکر شد ‪ ،‬گفته میتوانیم که آن احوال به سه نوع اساش‬
‫مجت علیه وقسم سوم مربوط به‬ ‫ن‬ ‫جائ وقسم دوم آن متعلق به‬ ‫تقسیم شده اند‪ :‬یک قسم آن متعلق به ن‬
‫جائ میشود ‪ :‬درحالتیکه قتل با اصار قبىل وترصد‬ ‫چگونیک ارتکاب جرم میشود‪ - .‬حاالتیکه مربوط به ن‬
‫ن‬
‫قبىل عبارت است از اتخاذ‬ ‫توأم باشد قانون افغانستان اصار قبىل را چني تعریف کرده است ‪ { :‬اصار ي‬
‫نفیس نباشد‪.‬‬ ‫آئ و هيجانات‬ ‫ن‬ ‫ر‬ ‫ر‬
‫ي‬ ‫ناش از غضب ي‬ ‫تصميم قاطع قبل از انجام جرم مورد نظر‪ ,‬مشوط بر اينكه ي‬
‫گرفي به تجاوز باالی شخص مع ن‬
‫ي قبل ازانجام‬ ‫}[‪ ]32‬اصار قبىل از دیدگاه فقها عبارت است از‪ { :‬تصمیم ر ن‬
‫ن‬ ‫ر‬
‫دادن عمل ‪ ]33[ }.‬حالت دیگری ني طبق قانون اصار پنداشته میشود که عبارت اند از ‪ { :‬اصار‪ ،‬ي‬
‫قبىل‬
‫معي باشد اعم از اينكه قصد‬ ‫ن‬ ‫معي يا غي‬‫ن‬ ‫شمرده يیم شود بدون آنكه قصد مرتكب جرم متوجه شخص‬
‫دئ یا در برابر اجرت ویا طور‬ ‫موقوْ به رشط و يا مرتبط به امري باشد يا نباشد‪ ]34[}.‬اگرقتل با انگ نيه ن‬
‫جائ میشود ‪،‬‬‫حاالئ است که مربوط به ن‬ ‫ر‬ ‫دئ واجرت ر ن‬
‫گرفي ازجمله‬ ‫وحشیانه صورت گرفته باشد‪ :‬انگ نيه ن‬
‫اما قتل طور وحشیانه مربوط به چگونیک قتل میشود ‪ ،‬لیکن به اساس اغلبیت مجبور بودیم که آنها را‬
‫دئ یک حالت مشدده است که جزای آن‬ ‫دریک فقره جمع کنیم بخاطریکه همه باهم ارتباط دارند‪ .‬انگ نيه ن‬
‫کشي طفل ازمادرش انتقام بگيد ‪ ،‬بخاطریکه مادر‬ ‫دئ آن است که یک نفر به ر ن‬ ‫اعدام میباشد ‪ ،‬مثال انگ نيه ن‬
‫طفل به خواهشات جنیس او تسلیم نشده بود‪ .‬همچنان قتل دربرابر اجرت ازحاالت مشدده به حساب‬
‫جائ ‪ ،‬قتل را وسیله کسب مال گردانیده است‪ .‬قتل طور‬ ‫ميود ‪ ،‬این یک عمل خَرناک است ‪ ،‬بخاطریکه ن‬
‫وحشیانه ن ني ازحاالت مشدده است که ماده ‪ 395‬به آن صاحت دارد‪ .‬اعمال وحشیانۀ که ازحاالت مشدده‬
‫حاالئ است که قبل ازقتل یا همراه با قتل انجام میشود ‪ ،‬اما اعمال وحشیانۀ‬ ‫ر‬ ‫به حساب ميود عبارت ازآن‬
‫عت قاتل جسد مقتول را مثله میکند ‪ ،‬پس اعمال‬ ‫که بعد ازقتل صورت میگيد‪ ،‬تمثیل گفته میشود ‪ ،‬ی ن‬
‫وحشیانۀ که بعد ازقتل باالی جسد مقتول انجام میشود فقره ‪ 2‬ماده ‪ 396‬قانون جزاء آنرازحاالت مشدده‬
‫ي حبس دوام واعدام اختیاری گذاشته‬ ‫حساب نکرده بلکه جزای آنرا مانند حالت قتل عمد بسیط ‪ ،‬درب ن‬
‫است‪ .‬اگرقاتل قصد قتل بیش ازیک نفر را داشته وباثر فعل واحد قتل همۀ آنها صورت گرفته باشد‪ :‬این‬
‫جائ میکند ‪ ،‬اوبا انجام دادن یک عمل‬ ‫حالت ییک ازحاالت مشددۀ است که نمایندگ ازخَرناک بودن عمل ن‬
‫ي یم برد ‪ ،‬همچنان کشتارهای جمایع توسط بم ها وانفجارا ها ‪ ،‬شامل این حالت میشود‪.‬‬ ‫چندین نفر را ازب ن‬
‫حالت که درماده ‪ 396‬قانون جزاء ذکرشده است‪ ،‬ماده مذکورمیگوید‪ :‬درحالتیکه‬ ‫این حالت فرق میکند با ر‬
‫قاتل قصد قتل شخص واحد را داشته باشد وفعل او منجر به قتل بیش ازیک نفر شود ‪ ،‬مرتکب قتل به‬
‫مجت علیه میشود ‪ :‬اگرمقتول ازاصول قاتل‬ ‫ن‬ ‫حبس دوام یا اعدام محکوم یم گردد‪ - .‬حاالتیکه مربوط به‬
‫باشد ‪ :‬کسیکه اصول خود را قتل میکند ‪ ،‬مثل پدر‪ ،‬مادر‪ ،‬پدرکالن ‪ ،‬مادرکالن وباال ترازآنها ‪ ،‬قانون ‪ ،‬جزای‬
‫عت کسیکه اصل خود را میکشد در صورت عدم تحقق قصاص‬ ‫او را ازحاالت مشدده حساب کرده است ‪ ،‬ی ن‬
‫ً‬
‫تعزیرا محکوم به اعدام میشود‪ .‬اگرقاتل انکارکند که مقتول اصل او نیست ‪ ،‬دراین حالت مسأله اثبات بنوت‬
‫قاض‬‫مدئ میشود لیکن ن‬ ‫یا پشبودن او مَرح میشود ‪ ،‬درحقیقت مسأله اثبات بنوت مربوط به محکمه ن‬
‫مدئ محول نیم سازد بلکه خودش اثبات بنوت اورا بررش میکند‬ ‫محکمه جزائ همچو دوسیه را به محکمه ن‬
‫عت اصل قضیه یک‬ ‫قاض دفع است ‪ ،‬ی ن‬ ‫قاض اصل ن‬ ‫قانوئ وجود دارد که میگوید ‪ :‬ن‬‫ن‬ ‫‪ ،‬بخاطریکه یک قاعد‬
‫قضیه جزائ است که تحت بررش محکمه جزائ قرار دارد ‪ ،‬وانکارقاتل ازپشبودن مقتول یک نوع دفاع‬
‫قاض میشود که اصل قضیه را بررش میکند ‪ ،‬ازاین‬ ‫گفته میشود ‪ ،‬پس بررش این دفع مربوط به همان ن‬
‫قاض دفع است‪ .‬اگرعمل قتل برموظف خدمات عامه دراثنای اجرای خدمات‬ ‫قاض اصل ن‬ ‫لحاظ گفتیم که ن‬
‫یا به سبب آن صورت گرفته باشد ‪ :‬این نوع قتل بخاطری از حاالت مشدده بحساب آمده است که قانون‬
‫ي خدمات عامه را دراثنای اجرای خدمات ‪ ،‬از تجاوز علیه آنها حمایت کند ‪ ،‬تا اجراآت‬ ‫میخواهد موظف ن‬
‫دولت بشکل خوب پیش برود ‪ ،‬وهیبت دولت بر جا ماند ‪ ،‬البته این یک امر طبییع است‪ - .‬حاالتیکه‬ ‫ادارات ر‬
‫مربوط به چگونیک ارتکاب جرم میشود ‪ :‬اگر قتل توسط استعمال مواد سیم بیهوش کننده یا منفجره‬
‫صورت گرفته باشد ‪ :‬این نوع قتل ازحاالت مشدده یم باشد‪ .‬از جهت وسیله که توسط آن قتل بوجود‬
‫وقت متحقق میشود که جنایت‬ ‫میاید‪ .‬اگرقتل توأم با جنایت یا جنحه دیگر صورت گرفته باشد ‪ :‬این حالت ر‬
‫یا جنحه پیش ازقتل یا توأم با قتل یا بعد ازقتل صورت گرفته باشد‪ ،‬مانند کسیکه بخاطرانجام دادن‬
‫تجاوزجنیس یا شقت‪ ،‬قتل میکند‪ .‬اگرقتل بمنظور تمهید یا تسهیل یا تنفیذ وقادرشدن به ارتکاب جنایت‬
‫کمي پیش بی نت نشده باشد ویا بمنظورفرار یا رهائ ازجزاء صورت گرفته باشد‪.‬‬ ‫یا جنحه که جزای آن ازیکسال ر‬
‫دراین حالت دوصورت الزم وملزوم است ‪ ،‬اول اینکه قتل بخاطرآمادگ یا تسهیل یا تنفید جنایت یا جنحه‬
‫صورت گرفته باشد ‪ ،‬دوم اینکه جرمیکه با قتل ارتکاب شده ‪ ،‬جنایت یا جنحۀ باشد که جزای آن حبس‬
‫کمينباشد‪ .‬اگرمرتکب قتل عمد محکوم علیه به حبس دوام‬ ‫عت ازحبس متوسط ر‬ ‫شي ازیکسال باشد ‪ ،‬ی ن‬‫بی ر‬
‫باشد ودرخالل مدت تنفیذ حکم مرتکب قتل عمد دیگر یا رشوع درآن گردیده باشد ‪ :‬این حالت بخاطری‬
‫ازحاالت مشدده به حساب آمده است که مرتکب قتل درخالل سيی نمودن حبس خود مرتکب قتل‬
‫دیگرشده است ‪.‬‬

‫مطلب دوم‪ :‬قتل شبه عمد‬


‫الف‪:‬تعریف فقیه قتل شبه عمد‬
‫از دیدگاه احناْ قتل شبه عمد عبارت از قتىل است ‪ { :‬ما تعمدت نصبه بالعصا أو السوط أو الحجر أو الید‬
‫أو غي ذلک ما ی ن‬
‫فیص إىل الموت ‪]35[}.‬‬
‫داشي قصد قتل عليه شخص ديگري با وارد نمودن‬ ‫رن‬ ‫شخیص كه بدون‬ ‫ن‬
‫قانوئ قتل شبه عمد ‪{ :‬‬ ‫ب ‪ :‬تعریف‬
‫ً‬ ‫ي‬
‫مضه و يا با ارتكاب هر نوع فعل مخالف قانون عمدا تجاوز نمايد به نحوي كه‬ ‫نصب‪ ،‬جرح يا دادن مواد ن‬
‫ي‬‫مجت عليه گردد حسب احوال به حبس طويل محكوم یم گردد‪ ]36[}.‬مقارنه ب ن‬ ‫ن‬ ‫فعل او منجر به مرگ‬
‫ي‬ ‫ي‬
‫ي تعریف فقیه و قانوئن‬ ‫هردو تعریف فوق ‪ :‬اگر به محتوی هر دو تعریف دقت نماییم کدام فرق کىل ب ن‬
‫جائ نصب که در آن عمدیت‬ ‫ي افغانستان را تشکیل میدهد ن‬ ‫وجود ندارد ‪،‬در تعریف فقیه که منبع قوان ن‬
‫مجت علیه‬‫ن‬ ‫باشد توسط آله غي از سالح یا مشابه سالح باشد مانند عصا و سوط یا حجر یا توسط دست‬
‫ي قتىل قتل شبه عمد از نظر فقها احناْ محسوب میگردد ‪،‬قانون جزاء افغانستان با‬ ‫را بقتل برساند چن ن‬
‫حنف یط ماده (‪ )399‬خویش قتل شبه عمد را تحت عنوان وصف جریم نصب منجر به‬ ‫تبعییت از فقه ن‬
‫حنف‬‫بناء هرگاه تعبي نمایم که قتل شبه عمد در قانون جزاء افغانستان از فقه ن‬ ‫موت توصیف نموده است ً‬
‫در تعریف و وصف قتل شبه عمد تبعیت نموده است اشتباه نخواهد بود‪.‬‬
‫حکم تکلیف قتل شبه عمد ‪:‬‬

‫ي‬ ‫جائ باالی ن‬


‫مجت علیه چنانچه در مورد هللا تبارک و تعاىل چن ن‬ ‫قتل شبه عمد حرام است از جهت عدوان ن‬
‫ني برای جرم قتل شبه عمد رکن‬ ‫اَّلل َال ُيح ِّب ْال ُم ْع َتد َ‬
‫ين }[‪ ]37‬قانون جزاء ن‬ ‫ارشاد میفرماید‪َ { :‬و َال َت ْع َت ُد ْوا إ َّن ه َ‬
‫ِ‬ ‫ِ‬ ‫ِ‬
‫قانوئ را اساس گذاشته است و عمل قتل را از جمله جرايم ايجائ ( اجرائيوی) محسوب نموده است و‬ ‫ن‬
‫ً‬
‫حکم نموده است که هر گاه شخیص ديگری را عدوانا توسط نصب خويش بقتل برساند مَابق ماده (‪)399‬‬
‫ً‬
‫قانون متذکره عمل متعدی جرم بوده و مَابق ماده متذکره به حبس دوام تعزيرا محکوم ميگردد‪.‬‬

‫مجازات قتل شبه عمد ‪ :‬در قتل شبه عمد واجب ميشود جزاء های اصىل ديت ‪،‬کفاره و يا هم جزاء بدىل‬
‫ً‬ ‫رن‬
‫تعزير‪،‬گرفي روزه و ياهم جزاء های تبیع است مانند حرمان از مياث و و صيت که ذيال هر کدام آنرا‬ ‫مانند‬
‫از ديدگاه فقه ن‬
‫حنف بيان ميداريم ‪:‬‬

‫اول ‪:‬مجازات اصیل‬


‫بي فقها يکه قايل به قتل شبه عمد اند خالْ نيست که باالی قاتل ديت مغلظه‬ ‫ديت در قتل شبه عمد ‪ :‬ن‬
‫الزم ميشود و دليل وجوب و تغليظ ديت اين قول رسول هللا صىل هللا و علیه وسلم است ‪ { :‬أال و إن قتيل‬
‫ن‬
‫الخَأ و شبه العمد ما کان بالسوط و العصا مأئة من اإلبل ‪،‬اربعون ف بَونها أوال دها }‪ ]38[.‬علمائيکه قايل‬
‫به ديت قتل شبه عمد اند عبارت اند از ( شعت ‪،‬نخیع ‪،‬حکم ‪ ،‬ثوری ‪،‬اسحاق و ابن المنذر )[‪]39‬‬
‫دوم ‪:‬مجازات بدیل‬
‫عقوبات بدىل چنانچه از نامش معلوم میگردد‪،‬عبارت از بدل جزاء دیگری میباشد مانند جزاء تعزیر بدل از‬
‫گرفي بدل جزاء از کفاره که عبارت از عتق رقبه و یا صدقه دادن قیمت آن است‪]40[.‬‬‫جزاء دیت ‪،‬روزه ر ن‬
‫مجازات تعزیر در قانون جزاء افغانستان برای شبه عمد طبق ماده (‪)399‬حبس طویل که از شش سال اىل‬
‫ي گردیده است مرتکب مجازات میگردد‪.‬‬ ‫پانزده سال تع ن‬
‫سوم ‪ :‬مجازات تبیع‬
‫حرمان مياث و صیت ‪ :‬قتل شبه عمد ییک از جمله موانع مياث محسوب میگردد‪ ]41[.‬در مورد روایت از‬
‫ً‬
‫رسول هللا صىل هللا علیه وسلم قال ‪ { :‬ال یرث القاتل شیئا }[‪]42‬‬
‫مطلب سوم ‪ :‬قتل خطاء‬
‫ناش ازاهمال ‪،‬‬ ‫ي تضیـ ـح میکند‪ -1{ :‬شخصیکه باثرخَای ر‬ ‫قتل خَا در قانون جزاء یط ماده ‪ 400‬چن ن‬
‫غفلت ‪ ،‬ئ احتیایط ‪ ،‬عدم مراعات قانون ‪ ،‬مقررات ‪ ،‬لوائح واوامر‪ ،‬مرتکب قتل شخص دیگری گردد ‪ ،‬یا‬
‫بدون عمد سبب قتل شود ‪ ،‬به حبس اىل سه سال وجزای نقدی ایکه ازش وشش هزار ن‬
‫افغائ تجاوز نکند‬
‫ویا بییک ازاین دوجزا محکوم میگردد ‪ ،‬مگراینکه قانون طوردیگری حکم کرده باشد‪ -2 .‬اگرخَا درنتیجه‬
‫تخلف جسیم ازاصوىل صورت بگيد که وظیفه پیشه یا حرفه براو الزم گردانیده ویا خَا دروقت ارتکاب‬
‫مجت علیه با وجود قدرت‬ ‫ناش ازاستعمال مواد مخدره یا مسکره باشد ویا هنگام وقوع حادثه ازمساعدت با ن‬ ‫ر‬
‫کمي وجزای نقدی ایکه ازپنجاه هزار افغ نائ تجاوز‬
‫به آن امتناع ورزد مرتکب به حبس متوسط که ازدوسال ر‬
‫نکند محکوم میگردد‪ -3 .‬اگرباثر ارتکاب فعل مندرج فقرات فوق پیش ازیک نفر به قتل برسد ‪ ،‬مرتکب به‬
‫کمي نباشد ودرصورت یکجا شدن ییک ازحاالت مندرج فقره ‪ 2‬با آن مرتکب به‬ ‫حبس متوسط که ازسه سال ر‬
‫کمي نباشد محکوم یم گردد‪ }.‬قانون افغانستان قتل خَا را جنحه میداند و یط ماده‬‫حبسیکه ازهفت سال ر‬
‫فوق تمام انواع قتل خَا را خواه خَا در فعل و یا خَا در قصد و همچنان قتل بالسبب را ن ني در ضمن‬
‫ماده فوق تضیـ ـح داشته است که در ضمن احوال گوناگون و اشکال خَا ( اهمال ‪،‬غفلت و ئ احتیایط و‬
‫ي مقررات و لوایح ) تذکر داشته است‪ .‬جرم قتل خَا را درسه مورد طبق قانون جزاء با‬ ‫عدم رعایت قوان ن‬
‫حنف بحث یم کنیم ‪ ،‬که اول آن متعلق به خَا ‪ ،‬ودوم متعلق به اشکال خَا ‪ ،‬وسوم متعلق‬ ‫مقایسه فقه ن‬
‫به جزاء یم باشد‪.‬‬

‫مورد اول ‪ :‬تعریف خـ ـ ـ ـطــا‬


‫مباشة أمر مقصود سواه }[‪ ]43‬تعریف‬ ‫تعریف فقیه خَاء‪ { :‬هو فعل یصدر من اإلنسان بال قصد الیه عند ر‬
‫ر‬
‫جریم از فاعل آن به سبيل‬
‫ي‬ ‫وقت غي عمدي شمرده يیم شود كه وقوع نتيجه‬ ‫خَا طبق قانون جزاء ‪ { :‬جرم ي‬
‫ناش‬‫ر‬ ‫ر‬
‫احتيایط و عدم توجه باشد و يا ي‬
‫ي‬ ‫لویح‪ ،‬يئ‬
‫ي‬ ‫ناش از اهمال‪ ،‬ساده‬
‫خَاء صدور يافته باشد خواه خَاء ي‬
‫واني‪ ،‬مقررات و اوامر‪ ]44[}.‬خَا از دو عنض تشکیل شده است که اول آن تعلق دارد‬ ‫از عدم رعايت ق ن‬
‫درنظرنگرفي وجایب هوشیاری ‪ ،‬حزم واحتیاط که قانون آنرا فرض گردانیده است و عنض دوم آنکه‪:‬‬ ‫رن‬ ‫به‪:‬‬
‫جائ و نتیجۀ جرم ‪ ،‬ارتباط وجود داشته باشد ‪ ،‬البته همان ارادۀ که قانون آنرا مورد مالم رت‬ ‫ي اراده ن‬ ‫در ب ن‬
‫قرار داده باشد‪ .‬ارتباط درب ن‬
‫ي اراده ونتیجه دو صورت دارد ‪:‬‬

‫جائ توقع نداشته باشد که عمل وی منجربه آن نتیجه میشود ‪ ،‬لذا درباره عدم‬‫صورت اول ‪ :‬آن است که ن‬
‫ر‬
‫کوشیس نکرده است ‪ ،‬درحالیکه آنرا کرده میتوانست ‪.‬‬ ‫وقوع آن کدام‬
‫صورت دوم ‪ :‬آن است که ن‬
‫جائ توقع داشته باشد امکان دارد عمل وی منجربه آن نتیجه شود ‪ ،‬لیکن قصد‬
‫وقوع آن نتیجه را نداشت ‪ ،‬بلکه رغبت وآرزویش این بود که آن نتیجه واقع نشود‪.‬‬

‫مورد دوم ‪ :‬اشکال قتل خطا‬


‫ناش ازافعال ذیل دانسته است‪ :‬اهمال‬‫قانون جزاء افغانستان اشکال قتل خَا را درماده ‪ 400‬این قانون ‪ ،‬ر‬
‫‪ ،‬غفلت ‪ ،‬ئ احتیایط ‪ ،‬عدم مراعات قانون ‪ ،‬مقررات ‪ ،‬لوائح و اوامر‪ .‬که این اشکال در ضمن تعریف ماده‬
‫(‪ )36‬قانون جزاء که تعری نف از خَا ن ني تذکر یافته است و عبارت اند از ‪ - :‬اهمال‪ :‬عبارت است از‪ :‬ترک یا‬
‫فراموش نمودن آنچه که ایجاب هوشیاری واحتیاط را میکرد ‪ ،‬مانند کسیکه چاه در ملک غي حفر نموده‬
‫لیکن اطراْ آنرا احاطه نکرده است ‪ ،‬ودرآن یک انسان یم افتد ویم ميد ‪ .‬در فقه این قتل را قتل بالسبب‬
‫مینماند‪ - .‬غفلت‪ :‬مراد ازغفلت آن است که یک شخص درعمل مادی یا فکری ‪ ،‬سنجش درست ومهارت‬
‫ن‬
‫کاف نداشته باشد ‪ ،‬مانند شکاری ایکه تفنگ خود را بَرْ شکارمتوجه ساخته است لیکن بنا به عدم‬
‫ن‬
‫انسائ را به قتل یم رساند ‪ ،‬ومانند طبیت که بنا به عدم لیاقت ‪ ،‬دوای نامناسب را‬ ‫مهارت درنشان ر ن‬
‫گرفي ‪،‬‬
‫برای مریض میدهد ‪ ،‬ودرنتیجۀ آن دوا مریض یم ميد‪ .‬اینوع قتل را در فقه بنام خَاء در فعل مینماند‪.‬‬

‫ئ احتیایط ‪ :‬ئ احتیایط ازکیس شم نيد که عواقب فعل خود را میداند که همچو افعال منجر به عواقب‬
‫خَرناک میشود ‪ ،‬لیکن ازاین عمل خود توقع همچو نتیجۀ را نداشت ‪ ،‬مانند کسیکه دریک شک پرازدحام‬
‫ن‬
‫انسائ تکر میکند‪ .‬که این نوع قتل را در فقه بنام خَا در قصد‬ ‫مردم ‪ ،‬موتر خود را به شعت مياند وبا‬
‫مینامند‪.‬‬

‫عت عدم مراعات قانون ‪ ،‬مقررات ‪ ،‬لوائح و اوامر‪ ،‬که درماده ‪ 400‬قانون جزاء ذکرشده‬ ‫عدم مراعات نظام ‪ :‬ی ن‬
‫ر‬
‫فروش‬ ‫ناش ازسهل انگاری ن نيخَا به حساب ميود مثال عدم مراعات نظام مانند گوشت‬ ‫است ‪ ،‬وعمل ر‬
‫ي صیح ‪ ،‬گوشت او مسموم شده است ‪ ،‬ومانند رانندۀ که به اشارات ترافییک‬ ‫که نسبت عدم مراعات قوان ن‬
‫احيام نگذاشته ‪ ،‬شخیص را تصادم میکند‪.‬‬ ‫ر‬

‫مورد سوم ‪ :‬جزای قتل خطا‬


‫الف ‪ :‬مجازات قتل خَا از دیدگاه فقه ‪ :‬ب ‪ :‬مجازات قتل خَا از دیدگاه قانون ‪ :‬جزای قتل خَا را ماده‬
‫عت جزای قتل‬ ‫‪ 400‬قانون جزاء افغانستان تضیـ ـح نموده است که به حسب نوعیت قتل فرق میکند ‪ ،‬ی ن‬
‫خَای مجرد با جزای قتل خَای مشدد فرق میکند‪.‬‬

‫ناش‬ ‫ي تضیـ ـح میکند‪ :‬شخصیکه باثرخَای ر‬


‫جزای قتل خَای مجرد‪ :‬فقره ‪ 1‬ماده ‪ 400‬قانون جزاء چن ن‬
‫ازاهمال ‪ ،‬غفلت ‪ ،‬ئ احتیایط ‪ ،‬عدم مراعات قانون ‪ ،‬مقررات ‪ ،‬لوائح واوامر‪ ،‬مرتکب قتل شخص دیگری‬
‫گردد ‪ ،‬یا بدون عمد سبب قتل شود ‪ ،‬به حبس اىل سه سال وجزای نقدی ایکه ازش وشش هزارافغا نئ‬
‫تجاوز نکند ویا بییک ازاین دوجزا محکوم میگردد‪.‬‬
‫جزای قتل خَای مشدد‪ :‬فقره دوم وسوم ماده ‪ 400‬این قانون سه نوع جزا را درسه حالت پیش بی نت کرده‬
‫افغائ ‪ -‬حبس متوسط سه سال ‪ -‬حبس هفت سال‬ ‫است‪ - :‬حبس متوسط دوسال وپنجاه هزار ن‬

‫کمي وجزای نقدی ایکه‬ ‫جزای اول‪ :‬فقره ‪ 2‬ماده ‪ : 400‬مرتکب قتل خَا به حبس متوسط که ازدوسال ر‬
‫وقت که خَا درنتیجه تخلف جسیم ازاصوىل صورت‬ ‫ن‬
‫افغائ تجاوز نکند محکوم میگردد ‪ ،‬ر‬ ‫ازپنجاه هزار‬
‫ر‬
‫بگيد که وظیفه پیشه یا حرفه براو الزم گردانیده ویا خَا دروقت ارتکاب ناش ازاستعمال مواد مخدره یا‬
‫مسکره باشد ویا هنگام وقوع حادثه ازمساعدت با ن‬
‫مجت علیه با وجود قدرت به آن امتناع ورزد‪.‬‬
‫جزای دوم ‪ :‬فقره ‪ 3‬ماده ‪ : 400‬مرتکب قتل خَا به حبس متوسط که ازسه سال ر‬
‫کمي نباشد محکوم یم‬
‫گردد ‪ ،‬ر‬
‫وقت که باثر ارتکاب فعل مندرج فقره ‪ 1‬ماده ‪ ، 400‬بیش ازیک نفر را به قتل برساند‪.‬‬

‫کمي نباشد محکوم یم گردد ‪،‬‬ ‫جزای سوم‪ :‬فقره ‪ 3‬ماده ‪ : 400‬مرتکب قتل خَا به حبسیکه ازهفت سال ر‬
‫وقت که بیش ازیک نفر را به قتل برساند وییک ازحاالت مندرج فقره ‪ 2‬ماده ‪ 400‬با آن یکجا شود‪.‬‬ ‫ر‬
‫ي افغانستان در جرم قتل‬ ‫نتیجه بحث در اخي بحث خود به این نتیجه ميسیم که سیاست جزائ قوان ن‬
‫حنف عیار شده است روی موارد که در قانون جزاء در یافت نمودیم و قرار ذیل بر شمرده‬ ‫عمد طبق فقه ن‬
‫میشود‪ :‬ماده اول قانون جزاء صاحتا تضیـ ـح داشته است که جرایم و جزاء های حدود قصاص و دیات‬
‫حنف دارای وصف حدود ‪،‬قصاص و دیات است‬ ‫حنف حل و فصل گردد‪ .‬آن جرایم که در فقه ن‬ ‫طبق فقه ن‬
‫قاض را قانون مکلف گردانیده است موضوع حد و قصاص را طبق فقه ن‬ ‫ً‬
‫اوال ن‬
‫حنف‬ ‫در مواد اول همان فصل‬
‫بررش نموده هرگاه در یافت نماید که مرتکب مستوجب مجازات حد و قصاص دانسته میشود جزاء حد و‬
‫ً‬ ‫قصا ص را باالی ن‬
‫جائ حکم نماید و هر گاه حد و قصاص بنابر شبه و یا سبب ساقط گردد تعزیرا طبق احکام‬
‫ً‬ ‫قانون جزاء ن‬
‫جائ مجازات میگردد‪ .‬در جرم قتل هم یط ماده (‪ )394‬قانون جزاء اوال بیان داشته است که‬
‫موضوع قصاص بررش میگردد هر گاه قصاص بنابر اسباب مسقَه و یا شبه ساقط گردد مرتکب طبق‬
‫ي افغانستان به روحیه‬ ‫فصل قتل قانون جزاء تعزی ًرا مجازات میگردد‪ .‬نکته قابل یاد آوری است که قوان ن‬
‫رشیعت اسالیم عیار گردیده است ‪،‬سوال در اینجا است که آیا حدود و قصاص در محاکم افغانستان تا یح‬
‫ً‬ ‫حدی قابل تَبیق است؟ به پاسخ این سؤال باید بیان نمایم اگرچه قوان ن‬
‫ي افغانستان خصوصا قانون جزاء‬
‫ً‬ ‫حنف راجع ساخته است و ن‬ ‫افغانستان به تَبیق حدود و قصاص را به فقه ن‬
‫قاض را اوال مکلف دانسته است‬
‫ً‬ ‫ً‬ ‫ً‬
‫ابتداء موضوع حد و قصاص را مورد رسیدگ قرار دهد و بعدا هرگاه حد و قصاص ثابت نشود تعزیرآ‬ ‫تا‬
‫ي موارد مشاهده‬ ‫ن‬
‫مرتکب را طبق فقه حنف مجازات نماید که متأسفانه در عمل محاکم افغانستان چن ن‬
‫ر‬
‫نمیشود وصفا احکام تَبیق حدود و قصاص منحیث یک حکم نقش شده در اوراق قانون باف مانده و‬
‫جنبه تَبی رف ندارد‪.‬‬
‫منابع‪:‬‬

‫[‪ - ]1‬سوره النساء‪ /‬آیه (‪ - ]2[ )93‬سوره المائده ‪ /‬آیه (‪ - ]3[ )32‬سوره النساء‪ /‬آیه (‪ - ]4[ )93‬سوره‬
‫المائده ‪ /‬آیه (‪ - ]5[ )32‬سوره البقره ‪ /‬آیه (‪ - ]6[ )178‬سوره المائده ‪ /‬آیه (‪ - ]7[ )45‬رواه الجماعة (احمد‬
‫رض هللا تعاىل عنه‪.‬‬ ‫رض هللا عنه‪ - ]8[ .‬رواه النسائ عن بریدة ن‬
‫و اصحاب الکتب الستة ) عن ابن مسعود ن‬
‫رض هللا عنه‪ - ]10[ .‬المصباح المني [‪- ]11‬‬ ‫[‪ - ]9‬رواه البخاری و مسلم و ابوداود والنسائ عن ائ هریرة ن‬
‫ن‬ ‫ن‬
‫البنایة ف رشح الهدایة ‪ /‬ج ‪ / 12‬ص ‪ /83‬چاپ دارالفکر [‪ - ]12‬الوسیط ف قانون العقوبات القسم الخاص‬
‫ن‬
‫‪ /‬فتیح احمد‪ /‬ص ‪ / 530‬الَبعة الثالثة ‪ /‬دارالنهضة العربیة مَبعة جامعة قاهرة [‪ - ]13‬الموجزف رشح‬
‫حست نجیب محمود‪ /‬دارالنهضة العربیة مَبعة جامعة قاهرة [‪- ]14‬‬ ‫ن‬ ‫قانون العقوبات القسم الخاص ‪/‬‬
‫التشیـ ـع الجنائ االسالیم مقارنا بالقانون الوضیع ‪ /‬عودة عبدالقادر ‪ /‬ج ‪ 2‬ص ‪ / 10‬دارالکتب العلمیة بيوت‬ ‫ر‬
‫الشح الهدایة ‪ /‬الئ محمد محمود احمد العی نت ‪ /‬ج ‪ 12‬ص ‪ / 83‬دار الفکر [‪- ]16‬‬ ‫لبنان [‪ - ]15‬البنایة نف ر‬
‫ً‬ ‫منبع فوق [‪ - ]17‬رد المختار ‪ /‬ج ‪ 10‬ص ‪ - ]18[ 155‬ج ‪ 2‬ص ‪ - ]19[ 10‬ر‬
‫التشیـ ـع الجنائ االسالیم مقارنا‬
‫ن‬
‫بالقانون الوضیع ‪ /‬عوده عبدالقادر ‪ /‬ج ‪ 2‬ص ‪ - ]20[ 21‬البنایة ف رشح الهدایة ‪ /‬ج ‪ 12‬ص ‪ / 87‬دارالفکر‬
‫ن‬
‫[‪ - ]21‬بدایع الصنایع ‪/‬ج ‪ 7‬ص ‪ - ]22[ 234‬البنایة ف رشح الهدایة ‪ /‬ج ‪ / 12‬ص ‪ /83‬چاپ دارالفکر [‪]23‬‬
‫‪ -‬تکملة الفتح القدیر ‪ /‬ج ‪ 10‬ص ‪ / 253‬دارالکتب العلمیة ‪ /‬بيوت لبنان [‪ - ]24‬ر‬
‫التشیـ ـع الجنائ االسالیم‬
‫ً‬
‫مقارنا بالقانون الوضیع ‪ /‬عوده عبدالقادر ‪ /‬ج ‪ 2‬ص ‪ - ]25[ 63‬رشح قانون العقوبات ‪ /‬القسم العام ‪ /‬دکتور‬
‫حست محمود نجیب ‪ /‬ص ‪ / 351‬دارالنهضة العربیة قاهره [‪ - ]26‬مرجع فوق [‪ - ]27‬مرجع فوق [‪- ]28‬‬ ‫ن‬
‫حاشیة ابن عابدین ‪ /‬ج ‪ 10‬ص ‪ - ]30[ .......- ]29[ 175‬در المختار ‪ /‬ج ‪ / 10‬ص ‪ - ]31[ 378‬هدایة ج‬
‫ً‬ ‫[‪ - ]32‬فقره ‪ 3‬ماده ‪ 34‬قانون جزاء افغانستان [‪ - ]33‬ر‬
‫تشیـ ـع الجنائ االسالیم مقارنا بالقانون الوضیع ‪1 /‬‬
‫ً‬ ‫‪ - ]34[ 334 /‬فقره ‪ 4‬ماده ‪ 34‬قانون جزاء افغانستان [‪ - ]35‬ر‬
‫تشیـ ـع الجنائ االسالیم مقارنا بالقانون الوضیع‬
‫‪ - ]36[ 76 / 2‬فقره ‪ 1‬ماده ‪ 399‬قانون جزاء افغانستان [‪ - ]37‬سوره بقره ‪ - ]38[ 190/‬اخرجه النسائ و‬
‫مغت المحتاج ‪55 / 4‬‬ ‫صححه ابن القَان کما نف التلخیص البن حجر ‪ 7 /4‬رشکة الَباعة الفنیة [‪ - ]39‬ن‬
‫ً‬ ‫مقارنا بالقانون الوضیع ‪ - ]41[ 162 / 2‬ر‬‫ً‬ ‫[‪ - ]40‬ر‬
‫تشیـ ـع الجنائ االسالیم مقارنا‬ ‫تشیـ ـع الجنائ االسالیم‬
‫بالقانون الوضیع ‪ - ]42[ 163 / 2‬رواه ابو داوود [‪ - ]43‬التلویـ ـح ‪ - ]44[ 195 / 2‬ماده ‪ 36‬قانون جزاء‬
‫افغانستان ‪ /‬جریده رسیم شماره ‪ 545‬سال ‪ 1355‬ـه ش‪.‬‬

You might also like