You are on page 1of 46

‫اطالع از اخبار و دانلود جزوات و نمونه سواالت‬

‫برای ورود به کانال تلگرامی پیام نوریها کلیک کنید‬

‫" کانال و خانواده تلگرامی پیام نوریها "‬

‫با عضویت در کانال و به آرشیو زیر دسترسی پیدا کنید‬

‫✔ تمام نمونه سواالت به روز تا آخرین دوره‬

‫✔ جزوات درسی‬

‫✔ بیش از ‪ 100‬فلش کارت دروس‬

‫✔ اخبار به روز پیام نور‬

‫✔ فیلم و فایل آموشی اختصاصی‬

‫✔ انجام انتخاب واحد و حذف و اضافه‬

‫✔ پاسخگویی به سواالت دانشجویان‬

‫✔ معرفی گروه و انجمن های پیام نوری‬

‫✔ طنز و توییت دانشجویی‬

‫به یکی از بزرگترین کانال های پیام نوری بپیوندید‬

‫برای ورود به کانال تلگرامی پیام نوریها کلیک کنید‬


‫خالصه کتاب روانشناسی احساس و ادراک‬

‫نویسنده‪:‬‬

‫دکتر منیژه کرباسی‬

‫‪1‬‬
‫فصل اول‪ :‬روانشناسی احساس و ادراک‬
‫‪ ‬مغز‪ ،‬مهمترین وسیله آگاهی است‪.‬‬
‫‪ ‬توماس هابز می گوید‪ :‬هیچ مفهومی در ذهن انسان شکل نمی گیرد مگر آنکه تماما یا بخشی از آن‪ ،‬از راه اندامهای حسی‬
‫تشکیل شود‪.‬‬
‫‪ ‬پروتاگوراس معتقد است بشر‪ ،‬چیزی نیست مگر مجموعه پیچیدهای از حواس‪.‬‬
‫‪ ‬نخستین کتاب درسی روانشناسی به زبان انگلیسی‪ ،‬حواس و هوش نام داشته که الکساندر بین در سال ‪ 1855‬نگاشت‪.‬‬
‫‪ ‬بیشتر کارهای نظری و عملی وونت‪ ،‬بنیانگذار آزمایشگاه روانشناسی نیز مربوط به احساس و ادراک است‪.‬‬

‫احساس‪ :‬تجربیات اساسی و خامی بوده که حاصل محرکهای مشخص و ساده فیزیکی است‪.‬‬
‫✓ احساس و فرایندهای حسی‪ ،‬نخستین تماس موجود زنده با محیط خود است‪.‬‬
‫✓ مغز‪ ،‬صرفا عالئم الکتریکی خفیفی را که تکانه عصبی نام دارد‪ ،‬دریافت میکند‪.‬‬
‫✓ تحریک نقطهای در پشت مغز‪ ،‬احساس نور و تحریک نقطهای در کنار مغز‪ ،‬احساس صوت ایجاد میکند‪.‬‬

‫ادراک‪ :‬تعبیر کردن‪ ،‬معنی و سازمان دادن به احساس میباشد‪.‬‬


‫✓ ادراک‪ ،‬نمود آگاهانه اطالعات حسی و محیط بیرونی است‪.‬‬

‫شناخت‪ :‬عبارتست از کسب‪ ،‬ذخیرهسازی‪ ،‬بازیابی پردازش و استفاده از دانش و اطالعات‪.‬‬


‫✓ شناخت‪ ،‬ارتباط نزدیکی با ادراک دارد‪.‬‬

‫دامنه حواس‪:‬‬
‫✓ زنبورها از طریق کیفیت از نور که قطبی شدن نام دارد‪ ،‬مسیر خود را پیدا میکنند‪.‬‬
‫✓ محیط فیزیکی انسان و حیوانات یکسان است اما محیط ادراکی حیوانات باهم و با انسانها متفاوت است‪.‬‬
‫✓ دلیل اصلی اغلب سوانح هوایی‪ ،‬اشتباهات انسانی است‪.‬‬

‫ادراک‪ ،‬فرآیندی پیچیده و فعال است‪:‬‬


‫✓ در فرآیند ادراک‪ ،‬مغز و حافظه‪ ،‬نقش مهمی دارند‪.‬‬
‫✓ این نکته چشم سالم است اما مغز قادر نیست پیامهای بینایی را دریافت کند‪ ،‬اپیکارموس در سال ‪ 450‬پیش از میالد‬
‫دریافته و گفته بود‪ :‬ذهن است که میبیند و میشوند‪ ،‬بقیه اندامها نابینا و ناشنوایند‪.‬‬
‫✓ ادراک‪ ،‬معموال مستلزم فعالیتی از جانب ادراککننده و فرایندی فعال است‪.‬‬
‫✓ رفتار فرد‪ ،‬وابسته به ادراک وی است‪.‬‬
‫✓ اگر دستگاه ادراکی را از اطالعات حسی محروم کنیم‪ ،‬فرد برای خود اطالعاتی میسازد که مصداق بیرونی ندارد‪ .‬این‬
‫تصورات درونی که در بیرون فرد وجود ندارد‪ ،‬خطای حسی نامیده میشود‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫✓ اغلب مردم‪ ،‬در دامنه بهینهای از اطالعات‪ ،‬بهترین عملکرد خویش را به نمایش گذاشته و اگر اطالعات حسی کمتر یا بیشتر‬
‫از این دامنه مطلوب و بهینه باشد‪ ،‬عملکرد کاهش مییابد‪.‬‬

‫ضرورت مطالعه احساس و ادراک‪:‬‬


‫✓ تحریک حسی بیش از حد‪ ،‬عملکرد فرد را ضعیف کرده و اثر مخربی نیز بر دستگاه عصبی میگذارد‪.‬‬
‫✓ هنگامی که میخواهیم عالئم به گونه ای در محیط ارائه شوند که دیدن و شنیدن آنها آسان باشد‪ ،‬الزمه این امر‪ ،‬آگاهی از‬
‫تواناییها و محدودیتهای احساس و ادراک انسان است‪.‬‬
‫✓ برای طراحی وسایل کمک حسی‪ ،‬فهم نحوه ادراک طبیعی‪ ،‬الزامی است‪.‬‬
‫✓ پیامهای حسی زیر آستانهای‪ ،‬بر عادتهای خرید مردم تاثیر میگذارند‪.‬‬

‫روشهای تحقیق در روانشناسی احساس و ادراک‪:‬‬


‫✓ در بررسیهای احساس و ادراک‪ ،‬بزرگساالن طبیعی‪ ،‬آزمودنیهای معمولی تلقی میشوند‪.‬‬
‫✓ برای بررسی روند رشد احساس و ادراک‪ ،‬نوزادان‪ ،‬کودکان‪ ،‬جوانان و کهنساالن بررسی میشوند‪.‬‬
‫✓ از دیگر روشهای احساس و ادراک‪ ،‬مطالعه پیامدهای برخی اختاللها و بیماریهاست‪.‬‬
‫✓ مطالعه اختالالت حواس و مشکالت عصبی‪ ،‬فرآیندهای سالم ادراک را مشخص میکند‪.‬‬
‫✓ بخش عظیمی از دانش ما از مبانی عصبی ادراک رنگ‪ ،‬حاصل مطالعه افرادی است که در ادراک رنگ مشکل دارند‪.‬‬
‫✓ یکی از روشهای بررسی‪ ،‬استفاده از محرکهای غیرمعمول و غلطانداز است‪.‬‬
‫✓ سادهترین و متداولترین این آزمونها‪ ،‬محرکهایی است که موجب خطای ادراک میگردند‪.‬‬

‫دیدگاه های نظری در روانشناسی احساس و ادراک‪:‬‬


‫✓ دیدگاه های نظری در مورد احساس و ادراک و شناخت‪ ،‬به فالسفه یونان باستان و ‪2000‬سال قبل باز میگردد‪.‬‬

‫دیدگاه زیستشناختی (راجر اسپری)‪:‬‬


‫✓ مبتنی بر این فرض است که هر جنبه از ادراک‪ ،‬متناظر با یک تغییر فیزیولوژیایی بوده که برای بررسی ادراک‪ ،‬بایستی این‬
‫فرایندهای فیزیولوژیایی را از هم متمایز و بررسی کرد‪.‬‬
‫✓ در این دیدگاه‪ ،‬توجه زیادی به مطالعه راهها‪ ،‬واحدها و فرایندهای عصبی خاصی میشود که همزمان با تجربههای حسی‬
‫واقع میشوند‪.‬‬
‫✓ تجربه های ادراکی‪ ،‬وابسته به عمل دستگاه عصبی است و ویژگی های فیزیولوژیایی و تشریحی دستگاه عصبی‪ ،‬چگونگی‬
‫تجربه ادراکی ما را مشخص میکند‪.‬‬
‫✓ از نظر اسپری‪ ،‬تجربه ادراکی یکی از امکانات پردازش مغز ب وده که توام با فعالیت عصبی و شیمیایی است‪.‬‬
‫✓ کنش ادراکی مغز را نمیتوان از فعالیت فیزیولوژیایی آن‪ ،‬متمایز ساخت‪.‬‬
‫✓ به اعتقاد وی‪ ،‬گرچه فعالیتهای ذهنی از رویدادهای عصبی سرچشمه میگیرند اما کیفیت و تغییرات خاص خویش را دارند‬
‫و طبق قوانین علت و معلولی خاص خود عمل کرده که متفاوت از قوانین فیزیولوژی اعصاب است‪.‬‬
‫‪3‬‬
‫دیدگاه ‪۲‬گانهنگری (جان اکلس)‪:‬‬
‫✓ این دیدگاه‪ ،‬برخاسته از نظر رنه دکارت‪ ،‬فیلسوف فرانسوی قرن ‪ 17‬است‪.‬‬
‫✓ طبق این دیدگاه‪ ،‬ادراک مانند هرگونه کنش ذهنی دیگر‪ ،‬حاصل مغز مادی نیست بلکه نتیجه فعالیت پدیدهای غیر مادی‬
‫یعنی ذهن یا روح بوده که همزمان و همراه با فعالیت مغزی است‪.‬‬
‫✓ از دیدگاه آنها‪ ،‬ادراک‪ ،‬مستقل از تغییراتی است که در مغز بوقوع میپیوندد‪.‬‬

‫دیدگاه تجربهگرایی (برکلی و جیمز)‪:‬‬


‫✓ برکلی‪ ،‬تحت تاثیر تجربهگرایی است‪.‬‬
‫✓ طبق فلسفه تجربهگرایی‪ ،‬تجربههای حسی از طریق یادگیری باهم ترکیب شده و به ادراک‪ ،‬شکل میدهند‪.‬‬
‫✓ به اعتقاد جیمز که یکی از تجربه گرایان است‪ ،‬دنیای ادراکی نوزادان‪ ،‬اشفته و درهم ریخته است و از طریق یادگیری‪ ،‬منظم‬
‫و منسجم میشود‪.‬‬
‫✓ طبق تجربه گرایی‪ ،‬ادراک‪ ،‬چیزی بیش از ترکیب اطالعات حاصل از اندامهای حسی بوده و آموختهها و مفاهیم قبلی فرد در‬
‫شکل دادن ادراک فعلی او موثر است‪.‬‬

‫دیدگاه ادراک مستقیم (گیبسون)‪:‬‬


‫✓ تمام اطالعات الزم برای ادراک‪ ،‬در محرکهایی که حواس را تحریک میکند‪ ،‬وجود دارد‪.‬‬
‫✓ گیبسون برخالف تجربهگرایان معتقد بود بدلیل سرشار بودن محرکها از اطالعات‪ ،‬ادراکات ما نیز غنی و نسبتا کامل بوده و‬
‫تجربه‪ ،‬نقش چندانی در آن ندارد‪.‬‬
‫✓ تجربهگرایان معتقدند ادراک عمق‪ ،‬حاصل یادگیری است‪.‬‬

‫دیدگاه پردازش اطالعات‪:‬‬


‫✓ این دیدگاه با رشد فناوری رایانه و علوم اطالعرسانی‪ ،‬شکل گرفت‪.‬‬
‫✓ این دیدگاه‪ ،‬تنها یک نظریه نبوده بلکه زبان و جهتیابی خاصی در فرآیندهای روانشناختی است‪.‬‬
‫✓ این دیدگاه‪ ،‬تاکید ویژهای برای محدودیت قابلیتهای حسی قائل است‪.‬‬
‫✓ روانشناسان معتقد به این دیدگاه تاکید می کنند که احساس‪ ،‬ادراک و فرایندهای ذهنی باالتر مثل حافظه میبایست بعنوان‬
‫یک دستگاه واحد در نظر گرفته شود‪.‬‬
‫✓ روانشناسان اولیه و تجربهگرایان معتقدند که احساسات‪ ،‬ساده بوده و تجربهها و یادگیریهای پیشین‪ ،‬تاثیری بر آن ندارد‬
‫ولی ادراک‪ ،‬کامال متفاوت از احساس بوده چون تجربه و یادگیری بر آن اثر دارد‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫فصل دوم‪ :‬سایکوفیزیک‬
‫‪ ‬دو خط باید حدود ‪ ٪3‬اختالف طول داشته باشند تا ما این تفاوت طول را تشخیص دهیم‪.‬‬
‫‪ ‬سایکوفیزیک‪ ،‬کهنترین بخش دانش روانشناسی است‪.‬‬
‫‪ ‬روانشناسی علمی‪ ،‬با سایکوفیزیک شروع شده است‪.‬‬
‫‪ ‬نخستین بار در قرن ‪ 19‬میالدی بود که برای اندازهگیری و حواس و کمی کردن اندازهها‪ ،‬اقداماتی صورت گرفت‪.‬‬
‫‪ ‬گوستاو فخنر‪ ،‬پدر سایکوفیزیک است و او‪ ،‬برای اولین بار این اصطالح را بکار برد‪.‬‬
‫‪ ‬سایکو به معنی روان و فیزیک به معنی ملموس و قابل اندازهگیری میباشد‪.‬‬
‫‪ ‬فخنر‪ ،‬فیزیکدان و فیلسوف برجستهای بود که می خواست رابطه بین محرک فیزیک و ادراک روانشناختی حاصل از آن را‬
‫بررسی کند‪.‬‬
‫‪ ‬سایکوفیزیک جدید به بررسی رابطه بین محرک و احساس و ادراک آن پرداخته است‪.‬‬
‫‪ ‬در تمام آزمایش های سایکوفیزیک‪ ،‬با یک محرک فیزیکی و پاسخی که آزمودنی در مقابل آن ارائه میکند‪ ،‬روبرو هستیم‪.‬‬
‫‪ ‬پاسخها ممکن است کالمی یا مکانیکی باشد‪.‬‬
‫‪ ‬پاسخ کالمی را فقط در مورد آزمودنیهای انسانی میتوان مورد استفاده قرار داد‪.‬‬
‫‪ ‬پاسخ های مکانیکی هم در مورد انسان و هم در مورد حیوانات مورد استفاده قرار میگیرد‪.‬‬
‫‪ ‬مباحث اصلی در سایکوفیزیک عبارتند از کشف‪ ،‬تشخیص‪ ،‬شناسایی‪ ،‬تمایز و اندازهگیری‪.‬‬

‫کشف و آستانه مطلق محرکها‪:‬‬


‫✓ وظیفه اصلی دستگاه حسی‪ ،‬کشف تغییرات انرژی در محیط است‪.‬‬
‫✓ تغییرات انرژی در محیط بصورت تحریک الکترومغناطیس‪ ،‬مکانیکی‪ ،‬شیمیایی یا حرارتی میباشد‪.‬‬
‫✓ حداقل انرژی که میتواند اندام حسی را تحریک کند‪ ،‬آستانه مطلق نامیده میشود‪.‬‬
‫✓ اگر شدت محرک کمتر از آستانه مطلق باشد‪ ،‬موجود زنده آن را احساس نخواهد کرد‪.‬‬
‫✓ تغییر در گیرنده های حسی‪ ،‬شرایط آزمودنی‪ ،‬شرایط محیط و ترتیب ارائه محرکها بر اندازهگیری آستانه مطلق‪ ،‬موثر است‪.‬‬
‫✓ مقدار آستانه مطلق‪ ،‬ارزش ثابتی نداشته و فقط از طریق روش آماری قابل تعیین است‪.‬‬
‫✓ روانشناسان پذیرفتهاند که آستانه مطلق را آن مقدار انرژی فیزیکی بدانند که محرک مربوط به آن در ‪ ٪50‬موارد‪ ،‬قابل‬
‫تشخیص است‪.‬‬
‫✓ اگر نتایج آزمون ها را مرتب کنیم‪ ،‬میانه حاصل‪ ،‬همان آستانه مطلق خواهد بود‪.‬‬

‫روشهای اندازهگیری آستانه مطلق‪:‬‬


‫روش تنظیم‪:‬‬
‫✓ آستانه مطلق تقریبی را به سرعت‪ ،‬به دست میدهد‪.‬‬
‫✓ این روش‪ ،‬سادهترین راه برای اندازهگیری آستانه است‪.‬‬
‫‪5‬‬
‫✓ در این روش‪ ،‬آزمودنی میتواند بدون دخالت آزمایشگر‪ ،‬شدت تحریکات را انتخاب کند‪.‬‬
‫✓ بهتر است این روش را در مورد محرکهای پیوسته که سریعا تغییر میکنند‪ ،‬استفاده کرد‪.‬‬
‫✓ این روش برای محرکهای ناپیوسته مناسب نیست‪.‬‬

‫روش ثابت‪:‬‬
‫✓ در این روش‪ ،‬محرکها بصورت تصادفی و پراکنده ارائه میشوند‪.‬‬
‫✓ در این روش‪ ،‬مجموعهای از محرکها‪ ،‬از ارزشهای پایین آستانه شروع میشود و به ارزشهای فوق آستانه خاتمه یافته و‬
‫آزمودنی نمیتواند ترتیب محرکها را پیشبینی کند‪.‬‬
‫✓ کاربرد این روش ایجاب میکند ابتدا حدود آستانه با سایر روشها بطور تقریبی مشخص شود‪.‬‬
‫✓ تفاوت بین شدت محرکها باید براساس حساسیت مورد اندازهگیری تعیین شود‪.‬‬

‫روش حدود‪:‬‬
‫✓ این روش با تحریکی کامال واضح شروع شده و سپس بتدریج از شدت محرک کاسته میشود تا جایی که آزمودنی بگوید‬
‫دیگر تحریک را احساس نمیکند‪.‬‬
‫✓ محتمل ترین ارزش آستانه مطلق‪ ،‬میانگین دو آستانه صعودی و نزولی خواهد بود‪.‬‬
‫✓ برای بررسی بینایی از آزمایش آستانه مطلق به روش حدود استفاده میشود‪.‬‬
‫✓ روش حدود با روش تنظیم‪ 2 ،‬تفاوت دارد‪ :‬الف) در روش تنظیم‪ ،‬آزمایشگر میتواند خود را بعنوان آزمودنی انتخاب کرده و‬
‫آزمایش را روی خود انجام دهد ولی در روش حدود‪ ،‬معموال آزمایشگر و آزمودنی یکی نیست و ب) روش تنظیم معموال با‬
‫محرکهای پیوسته انجام میشود ولی روش حدود معموال مختص محرکهای ناپیوسته است‪.‬‬

‫تشخیص و آستانه اختالفی محرکها‪:‬‬


‫✓ حداقل مقدار تحریک الزم برای تشخیص دو محرک از یکدیگر‪ ،‬آستانه اختالفی نامیده میشود‪.‬‬
‫✓ آستانهها در یک محدوده انتقالی‪ ،‬تعیین میشوند‪.‬‬
‫✓ آستانه اختالفی به بررسی توانایی فرد در تشخیص تفاوت بین دو محرک نزدیک به هم میپردازد‪.‬‬
‫✓ برای بررسی آستانه اختالفی‪ ،‬همواره یک محرک را ثابت نگه داشته که آن را محرک معیار مینامیم‪.‬‬
‫✓ محرک متغیر‪ ،‬محرکی است برای مقایسه با محرک ثابت که در سراسر آزمایش تغییر میکند‬
‫✓ آستانه اختالفی نیز مانند آستانه مطلق براساس یک مالک آمری تعیین شده و عبارتست از مقدار تغییری که باید در‬
‫محرک متغیر بوجود آید تا آزمودنی بتواند در ‪ ٪50‬کوشش های آزمایش‪ ،‬تفاوت دو محرک ثابت و متغیر را تشخیص دهد‪.‬‬
‫✓ مقدار فوق‪ ،‬کمترین تفاوت محسوس بین دو محرک تلقی میشود‪.‬‬

‫روش ثابت‪:‬‬
‫✓ محرکهای متغیر بطور تصادفی به آزمودنی ارائه میشود‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫✓ مجموعهای از محرک های متغیر را همیشه باید بطور کامل ارائه داد و آنگاه به ارائه دوباره آن با نظمی متفاوت از بار نخست‬
‫پرداخت‪.‬‬

‫روش حدود‪:‬‬
‫✓ در این روش‪ ،‬از یک محرک ثابت استفاده شده و محرکی که باید با محرک ثابت مقایسه شود‪ ،‬به ترتیب صعودی و نزولی‬
‫ارائه میگردد‪.‬‬

‫روش تنظیم‪:‬‬
‫✓ در این روش‪ ،‬آزمودنی‪ ،‬میزان محرک متغیر را تغییر میدهد تا موقعی که این میزان‪ ،‬مشابه مقدار محرک معیار باشد‪.‬‬

‫نظریه استنباط عالمت‪:‬‬


‫✓ اساس سایکوفیزیک جدید‪ ،‬حاصل پژوهش های کاربردی قبل و بعد از جنگ جهانی دوم در آمریکاست‪.‬‬
‫✓ هدف اصلی پژوهشهای فوق‪ ،‬تحلیل و بهبود عملکرد مشاهدهگران رادیو و رادار در سیستم دفاع هوایی و دریایی گروه‬
‫دفاع الکترونیک آمریکا بوده است‪.‬‬
‫✓ سرانجام این پژوهشها تحت عنوان نظریه استنباط عالمت مطرح شد‪.‬‬
‫✓ آستانه حواس‪ ،‬میانه یا میانگین آستانههای لحظهای است‪.‬‬
‫✓ طبق نظریه استنباط عالمت‪ ،‬آستانهای که با روشهای مختلف تعیین میشود‪ ،‬تحت تاثیر ‪ 2‬عامل الف) حساسیت آزمودنی‬
‫نسبت به محرک و ب) معیار تصمیمگیری آزمودنی است‪.‬‬
‫✓ در بیشتر دستگاه های استریو‪ ،‬حساسیت دستگاه با نسبت عالمت به عامل مزاحم (‪ )S/N‬نمایش داده میشود‪ .‬هرچه این‬
‫عدد بیشتر باشد‪ ،‬حساسیت بیشتری را نشان میدهد‪.‬‬
‫✓ تقویت‪ ،‬پاداش و تنبیه آزمودنی‪ ،‬بر پاسخهای او اثر میگذارد‪.‬‬
‫✓ نظریه ریاضی قابل اندازهگیری در این زمینه‪ ،‬نظریه تصمیمگیری است‪.‬‬
‫✓ بنابر نظریه اندازه گیری‪ ،‬انسان یک دستگاه منفعل گیرنده نیست بلکه تصمیمگیرندهای فعال است که در موقعیتهای‬
‫دشوار ادراکی و شرایط نامطمئن‪ ،‬اعمال خود را هدایت میکند‪.‬‬

‫قانون وبر‪:‬‬
‫✓ آستانه های اختالفی مربوط به شدت یا مقدار یک محرک‪ ،‬متناسب با مقدار آن محرک افزایش مییابد‪.‬‬
‫✓ هرچه مقدار محرک ثابت بیشتر باشد‪ ،‬به همان نسبت‪ ،‬محرک متغیر باید تفاوت بیشتری با آن داشته باشد تا این تفاوت‪،‬‬
‫قابل درک باشد‪.‬‬
‫✓ طبق قانون وبر (فیزیولوژیدان آلمانی)‪ ،‬کمترین تفاوت محسوس بین محرک متغیر با محرک ثابت (معیار)‪ ،‬متناسب با‬
‫میزان محرک ثابت (معیار) است‪.‬‬
‫✓ نسبت کمترین تفاوت محسوس بین محرک ثابت و متغیر با محرک ثابت را ثابت وبر مینامند‪.‬‬
‫✓ ثابت وبر در مورد وزنهها ‪ 0.02‬و در مورد روشنایی شمع‪ 0.017 ،‬است‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫✓ ثابت وبر‪ ،‬تقریب خوبی از نحوه افزایش آستانه اختالفی همراه با افزایش شدت تحریک محسوب میشود‪.‬‬
‫✓ قانون وبر در مورد محرکهای متوسط بیش از محرکهای ضعیف و قوی صدق میکند‪.‬‬
‫✓ هرچه عدد ثابت وبر کوچکتر باشد‪ ،‬به همان نسبت مقدار تحریک اضافی برای ایجاد کمترین تفاوت محسوس‪ ،‬کمتر است‪.‬‬

‫قانون فخنر‪:‬‬
‫✓ بنظر فخنر‪ ،‬پاسخ دستگاه های حسی به نسبت ثابت شدت محرک‪ ،‬افزایش نمییابد بلکه هرچه بر شدت محرک افزوده‬
‫شود‪ ،‬احساس‪ ،‬کندتر افزایش مییابد‪.‬‬
‫✓ شدت احساس متناسب با لگاریتم شدت محرک است‪.‬‬
‫✓ افزایش هندسی شدت محرک‪ ،‬موجب افزایش حسابی شدت احساس میشود‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫فصل سوم‪ :‬دستگاه بینایی‬
‫‪ ‬ادراک بینایی تا حد زیادی به مغز بستگی دارد‪.‬‬

‫دستگاه بینایی پستانداران از ‪۳‬قسمت اصلی تشکیل شده است‪:‬‬


‫‪ .1‬چشم که گیرنده نور بوده و پیامهای بینایی در آن شکل میگیرد‪.‬‬
‫‪ .2‬راههای بینایی که پیامها را بسوی مغز هدایت میکند‪.‬‬
‫‪ .3‬مراکز بینایی مغز که مسئول تعبیر و تفسیر پیامهاست‪.‬‬

‫‪ ‬چشم‪ ،‬عضوی پیچیده بوده و مهمترین منبع اطالعات حسی است‪.‬‬


‫‪ ‬بدون بافت چربی ضخیم اطراف چشم‪ ،‬ضربات وارد بر سر‪ ،‬مستقیما بر چشمها وارد شده و کارایی آن را تهدید میکرد‪.‬‬

‫پلکها‪:‬‬
‫✓ پلکها‪ ،‬وظیفه حفاظت از چشم را بعهده دارند‪.‬‬
‫✓ با هر بار پلک زدن‪ ،‬چشمها شسته میشوند‪.‬‬
‫✓ پلک زدن‪ ،‬چشم را همیشه مرطوب نگه داشته و از خشک شدن چشم جلوگیری میکند‪.‬‬
‫✓ پلکها میتوانند مانع ورود گرد و غبار و اشیای خارجی دیگر به چشم شوند‪.‬‬
‫✓ پلک ها در موارد لزوم مثل نور شدید یا هنگام خواب‪ ،‬نور وارد شده بر چشم کاهش داده یا مانع آن میشوند‪.‬‬
‫✓ انسان‪ ،‬هر ‪4‬ثانیه یک بار پلک میزند‪.‬‬
‫✓ در هوای خشک‪ ،‬بیشتر پلک میزنیم‪.‬‬
‫✓ هنگام جر و بحث کردن‪ ،‬پلک زدن تقریبا ‪2‬برابر می شود‪ .‬پلک زدن در هنگام جر و بحث همراه با خشم‪ ،‬میزان پلک زدن را‬
‫نیز باالتر میبرد‪.‬‬
‫✓ از شروع بسته شدن تا باز شدن دوباره پلک‪ ،‬تقریبا یک سوم ثانیه طول میکشد‪.‬‬
‫✓ در موقع سخنرانی‪ ،‬فاصله پلکها از یکدیگر نشان میدهد که شنونده‪ ،‬چقدر مشتاق سخنان سخنران است‪.‬‬
‫✓ فاصله متوسط پلکها از یکدیگر ‪8‬میلیمتر بوده که در حالت ابراز عالقه به چیزی‪ ،‬تا ‪ 10‬میلیمتر افزایش مییابد‪.‬‬

‫اشک‪:‬‬
‫✓ اشک‪ ،‬معموال نشانهای هیجانی بوده اما محافظ چشم نیز هست‪.‬‬
‫✓ اشک به کمک پلک زدن‪ ،‬چشم را مربوط نگه میدارد‪.‬‬
‫✓ اشک‪ ،‬حاوی ماده ای ضد میکروب بوده که از چشم در برابر برخی باکتریها حفاظت میکند‪.‬‬
‫✓ اشک‪ ،‬موجب خروج اشیای خارجی مثل گرد و غبار میشود‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫ماهیت نور‪:‬‬
‫✓ محرک فیزیکی بینایی‪ ،‬تشعشعات الکترومغناطیس است‪.‬‬
‫✓ آن بخش از تشعشعات الکترومغناطیس که پاسخ بینایی ایجاد میکند‪ ،‬نور نام دارد‪.‬‬
‫✓ به اعتقاد نیوتن‪،‬نور و بطور کلی امواج الکترومغناطیس‪ ،‬جریانی از ذرات که در خط مستقیم حرکت میکند بوده امروزه آن‬
‫ذرات را کوانتوم مینامند‪.‬‬
‫✓ یک کوانتوم نور‪ ،‬فوتون نام دارد‪.‬‬
‫✓ شدت نور‪ ،‬به تعداد فوتونها بستگی دارد‪.‬‬

‫طول موج‪:‬‬
‫✓ فاصله بین نوک امواج فوتونها‪ ،‬طول موج نامیده میشود‪ .‬بعبارت دیگر‪ ،‬فاصلهای است که تشعشع پس از هر بار نوسان‬
‫میپیماید‪.‬‬
‫✓ هرچه تعداد نوسانات بیشتر باشد‪ ،‬یک موج نور‪ ،‬فاصله کمتری را طی کرده و از نوع امواج کوتاه است‪.‬‬
‫✓ طول موج‪ ،‬فاصلهای است که نور در یک دوره تناوب میپیماید‪.‬‬
‫✓ اشعه گاما و ایکس از جمله طول موج های بسیار کوتاه و امواج رادیویی و تلویزیونی از جمله امواج بلند هستند‪.‬‬
‫✓ طول موجی که چشم قادر به مشاهده آن است‪ ،‬حدود ‪ 380‬تا ‪ 760‬نانومتر است‪.‬‬
‫✓ طول موج‪ ،‬تعیینکننده رنگ اشیاست‪.‬‬
‫✓ برخی مارها‪ ،‬به امواج مادون قرمز حساس بوده و حتی در تاریکی مطلق نیز میتوانند شکار را ببلعند‪.‬‬
‫✓ طول موج – رنگ‪ ،‬یک خصوصیت فیزیکی است‪.‬‬

‫ارتفاع موج‪:‬‬
‫✓ اگر شدت نوری را زیاد کنیم‪ ،‬طول موج آن تغییری نکرده ولی بر ارتفاع (دامنه) آن افزوده شده است‪.‬‬
‫✓ با افزایش درخشندگی‪ ،‬ارتفاع موج نیز افزایش مییابد‪.‬‬
‫✓ ارتفاع موج ‪ -‬درخشندگی‪ ،‬یک جریان روانشناختی (ادراک) است‪.‬‬

‫ساختمان چشم‪:‬‬
‫صلبیه‪ ،‬قرنیه و زاللیه‪:‬‬
‫✓ کره چشم‪ ،‬یک کره تقریبا کامل با قطر تقریبی ‪ 24‬میلیمتر است (کمی کوچکتر از توپ پینگپنگ)‪.‬‬
‫✓ اگر از کنار به چشم کسی بنگرید‪ ،‬قرنیه و صلبیه او را میبینید‪.‬‬
‫✓ سفیدی چشم که صلبیه نام دارد‪ ،‬غشایی بسیار محکم بوده که ضخامت آن یک میلیمتر است‪.‬‬
‫✓ فشار مایع داخلی کره چشم‪ ،‬حدود ‪2‬برابر فشار جو است‪.‬‬
‫✓ هرگونه تغییر شکل کره چشم‪ ،‬موجب اختالل در تصاویر دریافتی میشود‪.‬‬
‫✓ در جلوی چشم‪ ،‬غشای سفیدرنگ صلبیه تبدیل به غشای شفاف و بیرنگ قرنیه میشود‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫✓ نور از قرنیه براحتی عبور میکند برخالف صلبیه‪.‬‬
‫✓ قطر قرنیه‪ ،‬حدود ‪ 13‬میلیمتر است‪.‬‬
‫✓ دلیل اصلی سفید بودن صلبیه آن است که رشتههای تشکیل دهنده آن‪ ،‬به گونهای نامنظم شکل یافته در صورتی که در‬
‫قرنیه‪ ،‬بطور نامنظم در کنار هم قرار گرفتهاند‪.‬‬
‫✓ دلیل دیگر شفافیت قرنیه آن است که در آن‪ ،‬خون جریان ندارد‪.‬‬
‫✓ قرنیه‪ ،‬اکسیژن و مواد مغذی الزم خود را از مایعی که بسیار شبیه به مایع مغزی – نخاعی در دستگاه عصبی است‪ ،‬تامین‬
‫که در پشت قرنیه جمع شده است که آن را زاللیه مینامند‪.‬‬
‫✓ منشا جنینی مغز چشم مشترک است‪.‬‬
‫✓ قرنیه نسبت به لمس بسیار حساس بوده و هرگونه برخورد جسم خارجی با آن موجب واکنشهای شدید مثل پلک زدن و‬
‫اشک ریختن میشود‪.‬‬
‫✓ قرنیه‪ ،‬عدسی ثابت و سادهای است که نخستین مجرای ورود و تمرکز نور میباشد‪.‬‬
‫✓ شکل قرنیه‪ ،‬منجی و شبیه عدسی است‪.‬‬
‫✓ قرنیه بطرف بیرون انحنا داشته و برای همین‪ ،‬دامنه دید ما کمی بیش از ‪ 180‬درجه است‪.‬‬

‫عنبیه‪:‬‬
‫✓ غشای مشکی یا رنگی که گرداگرد روزنه چشم را گرفته است‪ ،‬عنبیه نام دارد‪.‬‬
‫✓ رنگ عنبیه را همان عاملی تعیین میکند که تعیینکننده رنگ پوست است‪.‬‬
‫✓ وظیفه عنبیه‪ ،‬کنترل مقدار نور ورودی به چشم است‪.‬‬
‫✓ عنبیههای تیره مثل قهوهای و مشکی‪ ،‬بهتر از عنبیههای روشن از چشم در مقابل نور شدید محافظت میکند‪.‬‬

‫مردمک‪:‬‬
‫✓ روزنهای که عنبیه‪ ،‬دور تا دور آن را فرا گرفته است‪ ،‬مردمک نام دارد‪.‬‬
‫✓ اندازه مردمک‪ ،‬تحت کنترل بازتاب است‪.‬‬
‫✓ وقتی نور شدید است‪ ،‬قطر مردمک میتواند به ‪ 2‬میلیمتر هم برسد‪ .‬در حالی که در نور ضعیف‪ ،‬قطع آن تا ‪ 8‬میلیمتر یعنی‬
‫‪4‬برابر میرسد‪.‬‬
‫✓ در نور ضعیف‪ ،‬وسعت و میزان نور ورودی‪ 16 ،‬برابر میشود‪.‬‬
‫✓ در سنین کهولت‪ ،‬توانایی گشاد شدن مردمک کاهش مییابد‪.‬‬
‫✓ قطر مردمک و نور ورودی به چشم در کهنساالن کمتر از نصف آن در یک جوان ‪20‬ساله است‪.‬‬
‫✓ بازتاب مردمک چشم‪ ،‬اولین بازتابی بود که در سال ‪ 1751‬توسط وایت‪ ،‬مورد مطالعه قرار گرفت‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬کشف‬
‫بازتاب را به وی نسبت میدهند‪.‬‬
‫✓ در عنبی ه‪ ،‬دو نوع عضله وجود داشته که یکی‪ ،‬آن را بسته و موجب تنگ شدن مردمک میشود و دیگری‪ ،‬آن را باز کرده و‬
‫موجب گشاد شدن مردمک میشود‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫✓ اندازه مردمک عالوه بر میزان نور‪ ،‬تحت تاثیر دستگاه عصبی خودمختار قرار دارد‪.‬‬
‫✓ هیجان‪ ،‬ترس و تمایالت جنسی‪ ،‬اندازه مردمک را تحت تاثیر قرار میدهد‪.‬‬
‫✓ ‪ 2‬دلیل برای سیاه بودن مردمک چشم وجود دارد‪ :‬الف) بیشتر نوری که وارد چشم شده‪ ،‬توسط سلولهای چشم جذب شده‬
‫و قسمت کمی از آن به بیرون منعکس می شود و ب) وقتی در مقابل شخص قرار میگیریم‪ ،‬خودمان مانع رسیدن نور به‬
‫چشمان او میشویم‪.‬‬

‫عدسی‪:‬‬
‫✓ جسم کروی و شفافی بوده که درست پشت عنبیه و مردمک قرار دارد‪.‬‬
‫✓ عدسی‪ ،‬کامال بیرنگ نبوده و کمی مایل به زرد است‪.‬‬
‫✓ قطر آن حدود ‪ 9‬میلیمتر و ضخامت آن حدود ‪ 4‬میلیمتر است‪.‬‬
‫✓ عدسی‪ ،‬امواج نور را بر گیرندههای نوری داخل چشم متمرکز میکند‪.‬‬
‫✓ عدسی میتواند خود را با اشیای دور و نزدیک ت طبیق داده و تصویر آنها را بر شبکیه متمرکز کند که این فرایند را انطباق‬
‫گویند‪.‬‬
‫✓ در حال استراحت‪ ،‬عدسی چشم روی اشیای نسبتا نزدیک متمرکز میشود‪.‬‬
‫✓ در تاریکی‪ ،‬چشم اغلب مردم در حدود ‪ 67‬سانتیمتری متمرکز میشود‪.‬‬
‫✓ سن‪ ،‬یک عامل مهم در توانایی انطباق عدسی با اشیای دور و نزدیک است‪.‬‬
‫✓ عدسی چشم نوزاد تا یک ماهگی‪ ،‬تنها بر اشیایی میتواند تمرکز کند که تقریبا در ‪ 19‬سانتیمتری او باشند‪.‬‬
‫✓ وقتی فردی مسن میشود‪ ،‬عدسی‪ ،‬رشد زیادی کرده‪ ،‬ضخیمتر شده و تغییرپذیری آن کاهش مییابد به گونهای که قدرت‬
‫انطباق در ‪ 70‬سالگی‪ ،‬تقریبا برابر صفر بوده که این حالت را پیر چشمی مینامند‪.‬‬
‫✓ وقتی شخص به مرحله پیر چشمی رسیده و چشم بطور دائم روی یک فاصله تقریبا ثابت میزان میشود‪ ،‬شخص باید از‬
‫عینک های دو کانونی استفاده کرده که قطعه فوق برای دید دور و قطعه تحتانی برای دید نزدیک و مطالعه است‪.‬‬

‫زجاجیه‪:‬‬
‫✓ مایع زجاجیه‪ ،‬بین عدسی و شبکیه قرار دارد‪.‬‬
‫✓ زجاجیه‪ ،‬مایع ژله مانند و شفافی بوده که کره چشم را حفظ میکند و داخل آن‪ ،‬دانههای ریزی دیده میشود‪.‬‬

‫مشیمیه‪:‬‬
‫✓ بین صلبیه که بیرونیترین الیه چشم و شبکیه که درونیترین الیه چشم است‪ ،‬الیهای به نام مشیمیه وجود دارد‪.‬‬
‫✓ مشیمیه‪ ،‬تیره رنگ بوده و کار آن‪ ،‬جذب نوری است که جذب گیرندههای نوری شبکیه نشده است‪.‬‬
‫✓ این الیه‪ ،‬همان کاری را انجام میدهد که محفظه تاریک دوربین برای عکاسی میکند یعنی کاهش انعکاس و پخش نور و‬
‫جلوگیری از تار شدن فیلم‪.‬‬
‫✓ در بعضی حیوانات‪ ،‬بجای این پرده‪ ،‬پردهای وجود دارد که نور را منعکس میکند و حیوان میتواند در شب‪ ،‬نور را کشف‬
‫کند‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫✓ مشیمیه‪ ،‬مواد غذایی الزم را از طریق جریان خون به چشم میرساند‪.‬‬

‫شبکیه‪:‬‬
‫✓ ضخامت شبکیه‪ ،‬اندازه ورق کاغذ و مرکب از ‪10‬الیه است‪.‬‬
‫✓ تصویر اشیا در نهایت‪ ،‬روی این پرده عصبی میافتد‪.‬‬
‫✓ این پرده از آن جهت شبکیه نام دارد که با وسیله ای مورد مشاهده قرار گیرد‪ ،‬مهمترین چیزی که جلب نظر میکند‪،‬‬
‫شبکهای از رگهای خونی است‪.‬‬
‫✓ شبکیه چشم‪ ،‬تنها نقطهای در بدن است که می توان در آن‪ ،‬دستگاه عصبی و جریان خون را مستقیما مشاهده کرد‪.‬‬

‫الیههای شبکیه‪:‬‬
‫✓ گیرندههای نور براساس شکل‪ ،‬به سلولهای مخروطی و میلهای تقسیم شدهاند‪.‬‬
‫✓ سلولهای بلند‪ ،‬نازک و استوانهای شکل‪ ،‬سلولهای میلهای نام دارند‪.‬‬
‫✓ سلولهای کوتاهتر و پهنتر‪ ،‬سلولهای مخروطی هستند‪.‬‬
‫✓ ادراک نور در روشنایی اندک‪ ،‬بعهده سلولهای میلهای که محدود به دید سیاه و سفید است‪ ،‬میباشد‪.‬‬
‫✓ ادراک نور در روشنایی بیشتر و برای ادراک رنگ‪ ،‬وظیفه سلولهای مخروطی است‪.‬‬
‫✓ سلولهای دو قطبی‪ ،‬از یک طرف با گیرندههای نور در تماس بوده و سیناپس می کنند و از طرف دیگر با سلولهای‬
‫گانگلیون یا گرهی‪.‬‬
‫✓ نور پس از عبور از کره چشم‪ ،‬ابتدا با سلولهای گرهی‪ ،‬سپس با سلولهای دو قطبی و آنگاه با گیرندههای نور برخورد می‪-‬‬
‫کند‪.‬‬
‫✓ سلول های افقی و آماکرین‪ ،‬وظیفه هماهنگی و ارتباطات گیرندههای نور با سلولهای دو قطبی و گرهی را بعهده دارند‪.‬‬
‫✓ وظیفه سلولهای افقی و آماکرین‪ ،‬انسجام عالئم بینایی بوده و سلولهای همجوار شبکیه را در شبکهای منسجم و فعال‪،‬‬
‫تنظیم میکنند‪.‬‬
‫گیرندههای نور‪:‬‬
‫✓ اگر چشم را به دوربین تشریح کنیم‪ ،‬گیرندههای نور‪ ،‬در نقش فیلم آن هستند‪.‬‬
‫✓ سلولهای میلهای‪ ،‬فیلم سیاه و سفید بوده و سلولهای مخروطی‪ ،‬فیلم رنگی‪.‬‬
‫✓ در شبکیه حیواناتی شبانهای مثل جغد‪ ،‬فقط سلولهای میلهای یافت میشود‪.‬‬
‫✓ در شبکیه حیوانات روز فعال مثل موش خرما یا کبوتر‪ ،‬فقط سلولهای مخروطی یافت میشود‪.‬‬
‫✓ طبق نظریه شبکیه دوگانه شولتز که در دهه ‪ 1860‬ارائه داد‪ ،‬دو دستگاه بینایی جداگانه وجود دارد‪ ،‬یکی برای دید در نور‬
‫کم که وابسته به میلههاست و یکی برای دید در روشنایی که وابسته به مخروطهاست‪.‬‬
‫✓ شبکیه بعضی افراد فاقد سلولهای میلهای بوده یا میله ها مختل هستند‪ .‬وقتی روشنایی تا حد خاصی کاهش یابد‪ ،‬آنان‬
‫قادر به دیدن نبوده که مبتال به شب کوری هستند‪.‬‬
‫✓ برخی افراد بوده که رنگ را احساس نکرده و در نور روز‪ ،‬دقت دیدشان ضعیف است که مبتال به روز کوری هستند‪.‬‬
‫‪13‬‬
‫✓ اختالل روز کوری نشان میدهد که برای ادراک رنگ‪ ،‬وجود مخروطها ضروری است‪.‬‬

‫لکه زرد‪:‬‬
‫✓ لکه زرد‪ ،‬بخشی از شبکیه بوده که نسبت به سایر نقاط شبکیه‪ ،‬فرو رفته است‪.‬‬
‫✓ مهمترین بخش شبکیه‪ ،‬درست روبروی بخش مرکزی مردمک است‪.‬‬
‫✓ برای اینکه دید دقیق باشد‪ ،‬الزم است تصویر شی در لکه زرد قرار گیرد‪.‬‬
‫✓ دلیل فرو رفتگی لکه زرد آنست که میزان جذب یا پراکندگی نور توسط الیههای شبکیه به حداقل برسد‪.‬‬
‫✓ اگر لکه زرد را درهای با شیب مالیم در نظر بگیریم‪ ،‬مویرگها و سلول در برآمدگی اطراف دره قرار دارند‪.‬‬
‫✓ در لکه زرد‪ ،‬تراکم سلولها شدید بوده و در مرکز آن‪ ،‬فقط سلولهای مخروطی وجود دارد که حتی شکل آنها کمی‬
‫متفاوتتر از بقیه سلولهای مخروطی بوده و تا حدی شبیه به میلهایها بوده و قطر آنها حدود ‪ 0.001‬میلیمتر است‪.‬‬
‫✓ در مرکز لکه زرد‪ ،‬حدود ‪150‬هزار مخروط د ر یک میلیمتر مربع جای گرفته و هرچه از لکه زرد دور شویم‪ ،‬از تراکم مخروطها‬
‫کاسته و بر نسبت میلهها افزوده میشود‪.‬‬
‫✓ در تاریکی‪ ،‬میلهها فعال بوده و مخروطها عمل نمیکنند‪.‬‬
‫✓ اگر در تاریکی شب‪ ،‬تصویر شی روی لکه زرد بیفتد‪ ،‬بدلیل عدم وجود میلهها‪ ،‬آن شی مرئی نخواهد بود‪.‬‬

‫فتوشیمی بینایی‪:‬‬
‫✓ هر مادهای که نور را جذب میکند‪ ،‬رنگدانه نام دارد‪.‬‬
‫✓ در مخروطها و میلهها‪ ،‬رنگدانههای بینایی جای گرفتهاند‪.‬‬
‫✓ رنگدانهها بصورت الیههایی در انتهای گیرندههای نور روی هم قرار گرفتهاند‪.‬‬
‫✓ رنگدانههای نور‪ ،‬مولکولهایی هستند که به نور‪ ،‬حساسیت دارند‪.‬‬
‫✓ در یک سلول میلهای‪ ،‬حدود ‪ 10‬میلیون مولکول حساس به نور وجود داشته که از ‪2‬قسمت تشکیل شدهاند‪ :‬پروتئینی به نام‬
‫اوپسین و رتینال که از مشتقات ویتامین ‪ A‬است‪.‬‬
‫✓ بر اثر برخورد نور‪ ،‬مولکول های رنگدانه ناپایدار و از یکدیگر جدا شده و بر اثر تغییراتی‪ ،‬انرژی آزاد میکنند‪ .‬این انرژی آزاد‬
‫شده‪ ،‬سلولهای عصبی متصل به میلهها و مخروطها را تحریک میکند‪.‬‬
‫✓ با کمک ویتامین ‪ A‬و مجموعهای از آنزیمها‪ ،‬رنگدانهها در تاریکی بازسازی میشوند‪.‬‬
‫✓ عدم وجود ویتامین ‪ A‬در مواد غذایی‪ ،‬موجب شیوع شب کوری میشود زیرا سلولهای میلهای این افراد قادر به واکنش‬
‫مناسب نیستند‪.‬‬

‫پاسخهای عصبی به نور‪:‬‬


‫سلولهای گرهی‪:‬‬
‫✓ آن قسمت از شبکیه که در صورت تحریک‪ ،‬تغییری در فعالیت سلول گرهی ایجاد کند‪ ،‬میدان گیرندگی آن سلول گرهی‬
‫نامیده میشود‪.‬‬

‫‪14‬‬
‫✓ میدان گیرندگی در پستانداران‪ ،‬معموال به شکل دایره یا بیضی است‪.‬‬
‫✓ در غیاب نور (استراحت سلولهای بینایی)‪ ،‬سلولهای گرهی در حدود ‪ 50‬پتانسیل عمل در ثانیه‪ ،‬فعالند‪.‬‬
‫✓ سلول های گرهی حتی وقتی محرکی وجود ندارد‪ ،‬آرام نبوده و اطالعاتی که از سلولهای دو قطبی به سلولهای گرهی می‪-‬‬
‫رسد‪ ،‬فعالیت آنها را منع یا تقویت میکند‪.‬‬
‫✓ بطور متوسط ‪ 60‬میله و ‪ 2‬مخروط با هر سلول گرهی‪ ،‬متقارب و متصل میشود‪.‬‬
‫✓ وقتی به لکه زرد نزدیک میشویم‪ ،‬مخروطها و میله های کمتری با هر سلول گرهی متقارب شده و مخروطها و میلهها نیز‬
‫باریکتر و مقاومتر میشوند‪ .‬این ‪2‬عامل‪ ،‬دقت بینایی در مرکز شبکیه را بشدت افزایش میدهد‪.‬‬
‫✓ در لکه زرد‪ ،‬حدود ‪35‬هزار مخروط وجود دارد‪.‬‬
‫✓ تعداد رشتههای عصبی سلول های گرهی خارج شده از لکه زرد‪ ،‬تقریبا برابر با تعداد مخروطهاست‪.‬‬
‫✓ میدان های گیرندگی در لکه زرد‪ ،‬کوچکتر از پیرامون شبکیه و حدود ‪ 0.01‬میلیمتر است‪.‬‬
‫✓ هرچه از لکه زرد دورتر میشویم‪ ،‬قطر میدانهای گیرندگی بیشتر شده و به حدود ‪ 0.5‬میلیمتر میرسد‪.‬‬
‫✓ حساسیت میلهها نسبت به نور‪ ،‬دهها برابر بیشتر از مخروطهاست‪.‬‬
‫✓ پاسخهای متداول سلولهای شبکیه‪ ،‬به ‪3‬دسته تقسیم می شود‪ :‬الف) پاسخ روشن (هجوم تکانههای عصبی بالفاصله پس از‬
‫شروع تحریک)‪ ،‬ب) پاسخ خاموش (ارسال تکانه پس از پایان تحریک) و ج) پاسخ ‪2‬گانه (آغاز تکانه عصبی هم با ارائه و هم‬
‫با حذف نور)‪.‬‬
‫✓ میدان گیرندگی یک سلول گرهی از ‪2‬بخش مرکزی و پیرامونی تشکیل شده است‪.‬‬
‫✓ ‪2‬نوع سلول گرهی را براساس م یدان گیرندگی آنها وجود دارد‪ :‬الف) مرکز روشن‪ ،‬پیرامون خاموش و ب) مرکز خاموش‪،‬‬
‫پیرامون روشن‪.‬‬
‫✓ اگر میدان گیرندگی از نوع الف باشد‪ ،‬تابش نور به مرکز میدان موجب فعالیت الکتریکی و به پیرامون میدان موجب بازداری‬
‫پاسخ سلول شده و پایان تابش نور‪ ،‬موجب فعالیت الکتریکی سلول گرهی میشود‪.‬‬
‫✓ در میدان نوع الف اگر نور به هیچ یک از ‪2‬بخش نتابد یا به هر ‪2‬بخش بتابد‪ ،‬سلول گرهی به فعالیت طبیعی ادامه میدهد‪.‬‬
‫✓ در میدان نوع ب‪ ،‬سلول بیشتر موقعی فعالیت دارد که نور بر بخش پیرامونی بتابد‪.‬‬
‫✓ این دو نوع سلول گرهی به نسبت تقریبا یکسانی در شبکیه وجود دارند‪.‬‬
‫✓ سلولهای گرهی براساس اندازه‪ ،‬به ‪ 2‬دسته سلولهای بزرگ و سلولهای کوچک تقسیم میشوند‪.‬‬
‫✓ دندریتهای سلولهای بزرگ در مقایسه با دندریتهای سلولهای کوچک‪ ،‬سطح وسیعی را پوشش میدهند‪.‬‬
‫✓ سلولهای گرهی کوچک‪ ،‬در لکه زرد بسیار فراوانتر از سلولهای گرهی بزرگ هستند‪.‬‬
‫✓ سرعت انتقال پیامهای عصبی در طول آکسونهای سلولهای بزرگ حدود ‪40‬متر بر ثانیه و در سلولهای کوچک‪ ،‬نصف آن‬
‫است‪.‬‬
‫✓ میدان گیرندگی سلولهای کوچک بدلیل کوچکتر بودن سطح دندریتهای آن از سلولهای بزرگ‪ ،‬کمتر است‪.‬‬
‫✓ برای سلولهای کوچک‪ ،‬فقط میزان نور مهم است و مکان نور‪ ،‬اهمیتی ندارد‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫✓ سلول های گرهی بزرگ‪ ،‬الگوی روشنایی را تشخیص داده و این‪ ،‬نشان از اهمیت آنها در ادراک حرکت است‪.‬‬
‫✓ سلول های گرهی کوچک‪ ،‬بیشتر در لکه زرد که میدان گیرندگی کوچک و تیزبینی بیشتر است‪ ،‬فراوانتر هستند‪.‬‬

‫عصب بینایی و نقطه کور‪:‬‬


‫✓ آکسونهای حدود ‪ 1.5‬میلیون سلول گرهی در نقطهای جمع شده و دستهای را تشکیل میدهند که سلول عصبی نام دارد‪.‬‬
‫✓ در وسط عصب بینایی‪ ،‬رگ های خونی شبکیه قرار داشته و بدلیل عدم وجود گیرندههای نور‪ ،‬هیچ تصویری در آن ثبت‬
‫نشده و به همین جهت‪ ،‬نقطه کور نامیده میشود‪.‬‬

‫راههای عصبی‪:‬‬
‫✓ بزرگراه اطالعات بینایی از ابتدای عصب بینایی شروع شده و به مغز ختم میشود‪.‬‬
‫✓ دو بزرگراه از دو چشم شروع شده و در نقطهای در بین راه یکدیگر را قطع کرده که آن را چلیپای بینایی مینامند‪.‬‬
‫✓ آن دسته از رشته های عصبی که از ناحیه خیشومی شبکیه (آن قسمت از شبکیه که نزدیکبینی است) آمده‪ ،‬بسوی مخالف‬
‫و آن دسته از رشته های عصبی که از ناحیه گیجگاهی آمده‪ ،‬به همان سمتی از مغز میروند که چشم مربوط به آنها‪ ،‬در آن‬
‫قرار دارد‪.‬‬
‫✓ بدلیل شکل خاص عدسی‪ ،‬سمت راست میدان دید در سمت چپ شبکیه و سمت چپ میدان دید در سمت راست شبکیه‬
‫منعکس میشود‪.‬‬
‫✓ سمت راست میدان دید شما‪ ،‬هم در نیمه خیشومی شبکیه چشم راست و هم در نیمه گیجگاهی شبکیه چشم چپ و سمت‬
‫چپ میدان دید شما هم در نیمه خیشومی شبکیه چشم چپ و هم در نیمه گیجگاهی شبکیه چشم راست منعکس میشود‪.‬‬
‫✓ آکسونهای نیمه چپ هر دو شبکیه بسمت چپ و آکسونهای نیمه راست هر دو شبکیه بسمت راست مغز میروند‪.‬‬
‫✓ اطالعات سمت راست میدان دید در سمت چپ و اطالعات سمت چپ میدان دید در سمت راست مغز منعکس میشوند‪.‬‬
‫✓ وقتی آکسون های بینایی از چلیپای بینایی عبور کردند‪ ،‬دیگر عصب بینایی نامیده نداشته بلکه راه بینایی نام میگیرند‪.‬‬
‫✓ راه بینایی‪ ،‬در نهایت به تاالموس ختم میشود‪.‬‬
‫✓ تاالموس‪ ،‬مهمترین مرکز رله اطالعات حسی بوده که به مغز میروند‪.‬‬
‫✓ راه های عصبی تمام حواس به استثنای حس بویایی‪ ،‬از طریق تاالموس بسوی مغز هدایت میشوند‪.‬‬

‫چشم برتری‪:‬‬
‫✓ ما برای دیدن اشیا‪ ،‬همیشه از دو چشم استفاده نمیکنیم‪ .‬حدود ‪ ٪65‬مردم‪ ،‬چشم راست را ترجیح میدهند‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫فصل چهارم‪ :‬کنشهای بینایی‬
‫‪ ‬نور به ‪2‬طریق به چشم ما وارد می شود‪ :‬الف) چیزی بصورت مستقیم نورافشانی کند مثل المپ و ب) نور بصورت‬
‫غیرمستقیم یا انعکاس‪ ،‬از اجسامی که از خود نوری ندارند‪ ،‬منعکس گردد‪.‬‬

‫درخشندگی‪:‬‬
‫✓ نور‪ ،‬پدیدهای فیزیکی است اما برداشت ما از مقدار نور‪ ،‬به ادراک بستگی دارد‪.‬‬
‫✓ برداشت ذهنی و ادراکی ما از مقدار فیزیکی نور‪ ،‬درخشندگی نام دارد‪.‬‬
‫✓ اگر صحنه تئاتری با ‪ 8‬چراغ روشن شود‪ ،‬برای ‪2‬برابر کردن درخشندگی‪ ،‬باید تعداد چراغها به ‪ 64‬عدد برسد‪.‬‬

‫پدیده پورکینجه‪:‬‬
‫✓ وقتی نور محیط کم است‪ ،‬طول موجهای کوتاهتر مانند سبز و آبی‪ ،‬درخشندهتر از طول موجهای بلندی مانند قرمز هستند‪.‬‬
‫✓ میلهها‪ ،‬فقط درخشندگی را تشخیص داده و نمیتوانند رنگ را مشخص کنند‪.‬‬

‫حساسیت و سازگاری‪:‬‬
‫✓ همانطور که وضوح یک عکس به حساسیت فیلم بستگی دارد‪ ،‬درخشندگی نیز به حساسیت چشم وابسته است‪.‬‬
‫✓ سازگاری با محیط تاریک را سازگاری با تاریکی و سازگاری با محیط روشن را سازگاری با نور مینامند‪.‬‬
‫✓ میلهها‪ ،‬مسئول سازگاری با نور و تاریکی هستند‪.‬‬
‫✓ در مراحل اولیه سازگاری‪ ،‬فقط نور نسبتا زیاد قادر به تحریک آستانه است‪.‬‬
‫✓ سازگاری کامل با تاریکی‪ ،‬نیم ساعت تا ‪ 40‬دقیقه طول کشیده و پس از آن‪ ،‬حساسیت به نور افزایش و آستانه کاهش می‪-‬‬
‫یابد‪.‬‬
‫✓ در سازگاری با تاریکی‪ 2 ،‬عامل دخالت دارد‪ ،‬سازگاری مخروطها و سازگاری میلهها‪.‬‬
‫✓ گرچه میلهها کندتر سازگار می شوند ولی حساسیت شدید شبکیه به نور کم در هنگام شب‪ ،‬مدیون آنهاست‪.‬‬
‫✓ مخروطها گرچه زودتر سازگار می شوند اما بدلیل حساسیت کمتر به نور‪ ،‬کمک چندانی به بینایی در تاریکی نمیکنند‪.‬‬
‫✓ برای میله ها‪ ،‬همه نورها بصورت انواع سفید و خاکستری یا پر نور و کم نور ادراک میشود‪.‬‬
‫✓ مخروطها به این دلیل سریعتر سازگار میشوند که تمام وقایع شیمیایی در این سلولها‪ ،‬حدود ‪4‬برابر سریعتر از میلهها‬
‫اتفاق میافتد‪.‬‬
‫✓ سازگاری مخروطها پس از چند دقیقه به حداکثر رسیده ولی میلهها نیم ساعت یا بیشتر به سازگاری ادامه میدهند‪.‬‬
‫✓ مقدار زیادی از حساسیت میلهها ناشی از متقارب شدن و به هم پیوستن ‪ 100‬میله به یک سلول گرهی شبکیه است‪ .‬میلهها‬
‫با هم جمع شده تا حساسیتشان را افزایش دهند‪.‬‬
‫✓ ویتامین ‪ A‬در تشکیل ردسپین در میلهها نقش مهمی دارند‪.‬‬
‫✓ سازگاری با تاریکی‪ ،‬مهمترین نوع سازگاری در دستگاه بینایی است‪.‬‬
‫✓ در سازگاری با تاریکی‪ ،‬حساسیت چشم بیشتر میشود‪.‬‬
‫‪17‬‬
‫✓ سازگاری با نور‪ ،‬بسیار سریعتر از سازگاری با تاریکی انجام شده و در حدود ‪ 1‬دقیقه کامل میشود‪.‬‬
‫✓ عالوه بر گیرندههای نور در شبکیه‪ ،‬مردمک چشم نیز نقش مهمی در سازگاری با نور و تاریکی دارد‪.‬‬
‫✓ در محدوده حداکثر سازگاری با تاریکی و نور‪ ،‬چشم میتواند حساسیت به نور خود را تا حدود ‪1‬میلیون برابر تغییر دهد‪.‬‬

‫تیزبینی‪:‬‬
‫✓ تیزبینی‪ ،‬توانایی مشاهده جزئیات است‪.‬‬
‫✓ مهمترین نوع تیزبینی‪ ،‬تیزبینی تشخیصی است‪.‬‬
‫✓ تیزبینی تمایزی‪ ،‬نوع دیگر تیزبینی است‪.‬‬
‫✓ معموال منظور از قدرت دوربینها و تلسکوپها‪ ،‬تیزبینی تمایزی آنهاست‪.‬‬
‫✓ در این تیزبینی (تمایزی)‪ ،‬تفکیک جزئیات اهمیت دارد‪.‬‬
‫✓ وقتی مشاهدهکننده در حال حرکت باشد‪ ،‬تیزبینی از نوع پویا مدنظر است‪.‬‬
‫✓ تیزبینی پویا‪ ،‬ضعیف تر از تیزبینی تشخیصی و تمایزی بوده و جزئیات بخوبی مشخص نیستند‪.‬‬
‫✓ یکی از عوامل تاثیرگذار بر تیزبینی‪ ،‬محل تشکیل تصویر شی در شبکیه است‪.‬‬
‫✓ هرچه از لکه زرد دورتر شویم‪ ،‬تیزبینی کاهش مییابد‪.‬‬
‫✓ میدان گیرندگی کوچکتر‪ ،‬تیزبینی بیشتر را در پی دارد‪.‬‬
‫✓ چون در لکه زرد‪ ،‬مخروطها باریکتر‪ ،‬متراکمتر و بیشترند و از سوی دیگر میدان گیرندگی سلولهای گرهی کوچکتر است‪،‬‬
‫دقت دید و تیزبینی در نهایت خود است‪.‬‬
‫✓ یکی دیگر از عوامل اثرگذ ار بر تیزبینی‪ ،‬روشنایی یا میزان نوری است که از سطح یک محرک به چشم ما میرسد‪.‬‬
‫✓ مخروطها بیش از میلهها در تیزبینی اهمیت دارند‪.‬‬
‫✓ وقتی میزان نور باالست‪ ،‬مخروطها وارد عمل شده و تیزبینی افزایش مییابد‪.‬‬

‫رنگ‪:‬‬
‫✓ طول موج نور‪ ،‬یک ویژگی فیزیکی بوده که تعیینکننده رنگ است که آن هم یک ویژگی روانشناختی میباشد‪.‬‬
‫✓ نور یک ویژگی دیگر نیز داشته که در احساس و ادراک رنگ اهمیت مییابد و آن‪ ،‬سیری یا اشباع نام دارد‪.‬‬
‫✓ منظور از سیری یا اشباع‪ ،‬درجه اختالط طول موجهای نور (رنگها) است‪.‬‬
‫✓ رنگ قرمز‪ ،‬باالترین طول موج نور قابل رویت است‪.‬‬
‫✓ مخروط های شبکیه بیشتر به نورهایی حساسند که طول موج آنها به طول موج رنگ زرد (‪ 550‬نانومتر) نزدیک است‪.‬‬
‫✓ ما‪ ،‬رنگ زرد را درخشندهتر از نورهای دیگر میبینیم‪.‬‬

‫ترکیب رنگها‪:‬‬
‫✓ رنگ های مشاهده شده در طیف خورشید‪ ،‬منفرد بوده‪ ،‬خالص است و بعبارت دیگر‪ ،‬کامال اشباع یا سیر شدهاند‪.‬‬
‫✓ ترکیب رنگ های مکمل‪ ،‬منجر به تولید رنگ سفید یا خاکستری (بسته به میزان درخشندگی) میشود‪.‬‬

‫‪18‬‬
‫✓ وقتی درخشندگی کم یا زیاد است‪ ،‬اشباع رنگ کم است‪.‬‬
‫✓ باالترین میزان اشباع رنگ هنگامی است که درخشندگی در حد متوسط باشد‪.‬‬
‫✓ باالترین درجات اشباع‪ ،‬هرگز در درخشندگی خیلی زیاد یا خیلی کم مشاهده نمیشود‪.‬‬
‫✓ خالصترین و اشباعشدهترین رنگها در کناره دایره رنگ قرار گرفتهاند‪.‬‬

‫نظریههای ادراک رنگ‪:‬‬


‫نظریه رنگهای ‪۳‬گانه‪:‬‬
‫✓ برای نخستین بار توسط یانگ و هلم هولتز ارائه شد و شواهد زیستی نیز آن را تایید کرد‪.‬‬
‫✓ مخروطها به ‪3‬دسته تقسیم شده که هر گروه‪ ،‬نسبت به طول موجهای خاصی حساستر بوده که عبارتند از‪ :‬مخروطهای‬
‫امواج کوتاه‪ ،‬امواج متوسط و امواج بلند‪.‬‬
‫✓ مخروطهای فوق به ترتیب به رنگهای آبی‪ ،‬سبز و قرمز حساسیت بیشتری دارند‪.‬‬
‫✓ رنگ زرد‪ ،‬هر ‪2‬دسته مخروطهای امواج متوسط و بلند را تحریک کرده و برای همین‪ ،‬مخروطها نسبت به رنگ زرد‬
‫حساسترند‪.‬‬
‫✓ طبق این نظریه‪ ،‬رنگهای قرمز‪ ،‬سبز و آبی‪ ،‬رنگهای اصلی هستند‪.‬‬
‫✓ وقتی هر ‪ 3‬نوع مخروط به اندازه مساوی تحریک شوند‪ ،‬این رنگ‪ ،‬سفید ادراک میشود‪.‬‬

‫نظریه فرایند – مقابل‪:‬‬


‫✓ هرینگ‪ ،‬این نظریه را گسترش داد و به اشتباه تصور میکرد فرایندهای مقابل در سطح گیرندههای شبکیه و نه در سطوح‬
‫باالی عصبی رخ میدهند‪.‬‬
‫✓ این نظریه‪ ،‬شبیه فعالیت مرکز‪-‬روشن‪ ،‬پیرامون‪-‬خاموش سلولهای گرهی شبکیه است‪.‬‬
‫✓ هرینگ پیشنهاد داد که ‪3‬نوع گیرنده برای ‪3‬جفت رنگ وجود دارد‪ :‬گیرنده سفید‪-‬سیاه‪ ،‬گیرنده قرمز‪-‬سبز و گیرنده زرد‪-‬‬
‫آبی‪.‬‬
‫✓ در هر دسته‪ ،‬رنگ نخست موجب افزایش پاسخ گیرنده و رنگ دوم موجب کاهش پاسخ آن میشود‪.‬‬
‫✓ درخشندگی بوسیله میزان فعالیت سلولهای سفید‪-‬سیاه تعیین میشود‪.‬‬

‫‪ ‬پژوهشها نشان میدهند نظریه رنگهای ‪3‬گانه در سطح گیرندههای نور در شبکیه و نظریه فرایند‪-‬مقابل در سطح‬
‫دستگاه عصبی درست است‪.‬‬

‫کور رنگی‪:‬‬
‫✓ در واقع ما در نواحی پیرامون شبکیه (دور از لکه زرد) کور رنگ هستیم‪.‬‬

‫انواع کور رنگی‪:‬‬


‫✓ شدیدترین نوع کور رنگی در افرادی دیده میشود که هیچ مخروط فعالی ندارند‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫✓ لکه زرد افراد عادی‪ ،‬سرشار از مخروطها بوده ولی لکه زرد این افراد‪ ،‬تقریبا بطور کامل کور بوده و مخروطی در آن نیست‪.‬‬
‫✓ تیزبینی این افراد‪ ،‬بسیار ضعیف است‪.‬‬
‫✓ به این نوع کور رنگی کامل‪ ،‬زالی یا آلبینیسم گفته میشود‪.‬‬
‫✓ در دید ‪2‬رنگی‪ ،‬شخص فقط از ‪2‬رنگ اصلی بعنوان معیار مقایسه و ادراک سایر رنگها استفاده میکند‪.‬‬
‫✓ کور رنگی قرمز به افرادی گفته میشود که فاقد مخروطهای امواج بلند هستند‪.‬‬
‫✓ کور رنگی سبز به افرادی گفته میشود که فاقد مخروهای امواج متوسط هستند‪.‬‬
‫✓ کور رنگی آبی به افرادی گفته میشود که فاقد مخروطهای امواج کوتاه هستند‪.‬‬
‫✓ دید تک رنگ‪ ،‬آخرین نوع کور رنگی است که شبکیه چشم این افراد‪ ،‬فقط یک نوع مخروط دارد‪.‬‬
‫✓ افراد فوق مانند افراد کور رنگ کامل‪ ،‬دنیا را بصورت سیاه و سفید میبینند زیرا طول موجهای مختلف‪ ،‬پاسخ یکسانی را در‬
‫مخروطها ایجاد میکند‪.‬‬

‫پس تصویر‪:‬‬
‫✓ تاثیر حسی که تا مدتی پس از قطع محرک باقی میماند‪ ،‬پس تصویر نام دارد‪.‬‬
‫✓ اگر بمدت ‪ 30‬تا ‪ 45‬ثانیه به رنگ خاصی خیره شده و سپس نگاه خود را به سطح سفیدی بیندازید‪ ،‬رنگی مکمل رنگ‬
‫نخستین را مشاهده خواهید کرد‪.‬‬
‫✓ اگر به رنگ زرد نگاه کنید‪ ،‬پس تصویر آبی خواهید داشت‪.‬‬
‫✓ اگر به رنگ قرمز نگاه کنید‪ ،‬پس تصویر سبز خواهید داشت‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫فصل پنجم‪ :‬شنوایی‬
‫‪ ‬حرف زدن ما‪ ،‬ناشی از ارتعاش تارهای صوتی است‪.‬‬
‫‪ ‬هوا‪ ،‬تنها واسطه انتقال صوت نبوده و مایعات و جامدات نیز صوت را منتقل میکنند‪.‬‬
‫‪ ‬وقتی صحبت میکنیم‪ ،‬ما از طریق هوا و بخشی مستقیما از طریق استخوانهای جمجمه به گوش خودمان میرسد‪.‬‬
‫‪ ‬شنوایی‪ ،‬یک احساس المسه تغییر یافته است‪.‬‬
‫‪ ‬ارتعاشات هوا‪ ،‬پرده صماخ را تحریک کرده که تعداد ارتعاش ان برابر است با همان میزان ارتعاش صوتی که آن را تحریک‬
‫نموده است‪.‬‬

‫ویژگیهای صوت‪:‬‬
‫✓ بسامد‪ ،‬شدت و طنین سه ویژگی مهم صوت هستند‪.‬‬
‫بسامد‪:‬‬
‫✓ هرچه بسامد امواج بیشتر باشد‪ ،‬صدار زیرتر شده و هرچه تعداد ارتعاشات کمتر باشد‪ ،‬صدا بمتر بنظر میرسد‪.‬‬
‫✓ هرچه سیم‪ ،‬نازکتر و کوتاه تر باشد‪ ،‬بسامد ارتعاش آن‪ ،‬بیشتر و صوت حاصل‪ ،‬زیرتر است‪.‬‬
‫✓ منظور از بسامد‪ ،‬تعداد ارتعاشات موجها در ثانیه بوده که واحد آن هرتز است‪.‬‬
‫✓ گوش انسان‪ ،‬فقط صداهای محدود در دامنه ‪ 20‬تا ‪20‬هزار هرتز میشنود‪.‬‬
‫✓ گوش ما به صداهای بین ‪ 2000‬تا ‪ 5000‬هرتز بیش از هر صدای دیگری حساسیت دارد‪.‬‬
‫✓ گریه نوزادان و فریاد حاکی از وحشت‪ ،‬درد و ناراحتی بویژه در جنس مونث نیز در همین محدوده فوق قرار دارد‪.‬‬
‫✓ گوش در مقابل صدایی با بسامد ‪ 3000‬هرتز‪ 100 ،‬برابر حساستر از صدایی با بسامد ‪ 100‬هرتز است‪.‬‬

‫شدت‪:‬‬
‫✓ سیمهای کوتاه سنتور‪ ،‬صدای زیر و سیمهای بلند‪ ،‬صدای بم تولید میکند‪.‬‬
‫✓ هرچه موج صوت بزرگتر باشد‪ ،‬ارتفاع یا شدت آن بیشتر است و صدای حاصل‪ ،‬بلندتر بنظر خواهد رسید‪.‬‬
‫✓ منظور از شدت یا بلندی صوت‪ ،‬ثدرت آن در به حرکت در آوردن پرده صماخ است‪.‬‬
‫✓ بلندی صدایی که موجب درد میشود‪ ،‬بیش از ‪ 10‬میلیون برابر خفیفترین صوت قابل شنیدن است‪.‬‬
‫✓ واحد اندازهگیری شدت صوت‪ ،‬دسیبل است‪.‬‬
‫✓ شدت خفیفترین صدای قابل درک‪ ،‬صفر دسیبل است‪.‬‬
‫✓ صدای تنفس ‪ 10‬دسیبل‪ ،‬گفتگوی در گوشی ‪ ،20‬مکالمه معمولی ‪ ،60‬جارو برقی ‪ ،80‬رعد و برق ‪ ،120‬شلیک اسلحه ‪ ،130‬و‬
‫موتور جت هنگام کنده شدن هواپیما از زمین ‪ 140‬دسیبل است‪.‬‬
‫✓ شدت باالتر از ‪ 140‬دسیبل‪ ،‬آستانه درد است‪.‬‬

‫طنین‪:‬‬
‫✓ طنین‪ ،‬کیفیت ادراکی صداست‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫✓ طنین‪ ،‬موجب تفاوت صداها‪ ،‬علیرغم ثابت بودن زیر و بمی و شدت آنها میشود‪.‬‬

‫ساختمان گوش‪:‬‬
‫گوش بیرونی‪:‬‬
‫✓ نخستین بخش‪ ،‬گوش بیرونی بوده که متشکل از الله گوش و مجرای شنوایی است‪.‬‬
‫✓ الله گوش‪ ،‬منحصر به پستانداران بوده که در اغلب حیوانات برای تشخیص محل صدا بکار میآید‪.‬‬
‫✓ در انتهای مجرای شنوایی که ‪ 8‬میلیمتر قطر و ‪ 2.5‬سانتیمتر طول دارد‪ ،‬پرده صماخ وارد شده است‪.‬‬
‫✓ این مجرا‪ ،‬گوش را در مقابل حشرات‪ ،‬اشیای کوچک و گرد و غبار حفاظت میکند‪.‬‬

‫گوش میانی‪:‬‬
‫✓ ‪ 3‬استخوان چکشی‪ ،‬سندانی و رکابی که کوچکترین استخوان های بدن هستند‪ ،‬ارتعاشات پرده صماخ را به گوش داخلی‬
‫منتقل میکنند‪.‬‬
‫✓ در نهایت‪ ،‬استخوان رکابی‪ ،‬دریچه بیضی گوش داخلی را به حرکت در میآورد‪.‬‬
‫✓ سطح پرده صماخ‪ 17 ،‬برابر سطح دریچه بیضی بوده و ‪ 17‬برابر فشاری که بر یک قسمت پرده صماخ وارد میشود‪ ،‬بر‬
‫قسمتی مشابه در دریچه بیضی وارد میآید‪.‬‬
‫✓ وضعیت خاص فیزیکی استخوان های گوش میانی‪ ،‬نیروی حرکت آنها نیز یک سوم برابر افزایش مییابد‪.‬‬
‫✓ فشار وارد بر مایع داخل حلزون گوش داخلی‪ ،‬حدود ‪ 22‬برابر افزایش مییابد‪.‬‬
‫✓ عقب و جلو رفتن استخوان رکابی‪ ،‬مایع را نیز به جلو و عقب میبرد‪.‬‬
‫✓ این استخوانها‪ ،‬حفاظت از گوش درونی را نیز بعهده دارند‪.‬‬
‫✓ عضالت گوش میانی به استخوان ها متصل بوده که بالفاصله پس از فشار شدید هوا‪ ،‬منقبض شده و تمام سیستم استخوانی‪،‬‬
‫سخت و محکم میشود‪.‬‬
‫✓ این بازتاب‪ ،‬مانع از خستگی‪ ،‬ایجاد مزاحمت یا آسیب احتمالی گوش درونی بر اثر صدای بلند خود فرد میشود‪.‬‬
‫✓ اگر در دو طرف پرده صماخ‪ ،‬اختالف فشار هوا زیاد باشد‪ ،‬پرده گوش صدمه میبیند‪.‬‬
‫✓ برای حفظ تساوی فشار هوا در داخل و خارج گوش‪ ،‬مجرایی از گوش میانی به حلق راه دارد که شیپور استاش نامیده می ‪-‬‬
‫شود‪.‬‬
‫✓ توصیه می شود هنگام تیراندازی‪ ،‬دهان را باز نگه داشته تا فشار شدید هوای حاصل از انفجار‪ ،‬به پرده گوش صدمه نزند‪.‬‬

‫گوش داخلی‪:‬‬
‫✓ گوش داخلی با توجه به ساختار آن‪ ،‬حلزون نامیده میشود‪.‬‬
‫✓ حلزون از ‪ 3‬مجرای پیچ خورده در کنار هم تشکیل شده که عبارتند از مجرای دهلیزی‪ ،‬مجرای میانی و مجرای صماخی‪.‬‬
‫✓ مجرای دهلیزی و میانی توسط غشای دهلیزی از یکدیگر جدا میشوند‪.‬‬
‫✓ مجرای صماخی و میانی توسط غشای پایه از یکدیگر متمایز میشوند و طول آن حدود ‪ 3‬سانتیمتر است‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫✓ در سطح این غشا‪ ،‬اندام کُرتی قرار گرفته است که یاختههای حساس الکترومکانیکی روی آن واقع شده است‪.‬‬
‫✓ غشای دهلیزی فقط به اندازه ‪2‬سلول قطر داشته‪ ،‬به آسانی حرکت کرده و نمیتواند مسیر عبور ارتعاشات صوتی را از‬
‫مجرای دهلیزی به مجرای میانی مسدود کند‪.‬‬
‫✓ اهمیت غشای دهلیزی در حفظ مایع مخصوص موجود در مجرای میانی است‪.‬‬
‫✓ مایع موجود در مجرای میانی متفاوت از مایعی بوده که در دو مجرای دهلیزی و صماخی قرار دارد‪.‬‬
‫✓ ارتعاشات صوتی از کف استخوان رکابی در محل دریچه بیضی‪ ،‬وارد مجرای دهلیزی میشوند‪.‬‬
‫✓ هرچه از دریچه بیضی به انتهای حلزون نزدیکتر میشویم‪ ،‬غشای پایه باریکتر میشود یعنی در پهنترین قسمت حلزون‪،‬‬
‫باریکترین قسمت غشای پایه قرار دارد و بالعکس‪.‬‬
‫✓ سختی و ضخامت این غشا از دریچه بیضی تا انتهای حلزون کاهش مییابد‪ .‬سختی این غشا در ابتدای حلزون‪ 100 ،‬برابر‬
‫سختی آن در انتهای حلزون است‪.‬‬
‫✓ روی غشای پایه‪ ،‬اندام کرتی قرار گرفته و سرتاسر آن را میپوشاند‪.‬‬
‫✓ اندام کرتی از سلولهایی تشکیل شده که مژکهایی از آن بیرون آمده که خم شدن آنها در یک جهت‪ ،‬باعث دپوالریزه‬
‫شدن و خم شدن آنها در جهت مخالف‪ ،‬باعث هایپرپالریزه شدن آنها میشود‪.‬‬

‫گوش داخلی چگونه بسامد صداها را تشخیص میدهد؟‬


‫✓ دریچه بیضی‪ ،‬حرکت استخوانهای گوش میانی را به مایع درون حلزون منتقل میکند‪.‬‬
‫✓ ارتعاش مایع درون حلزون طبق ‪ 2‬اصل بسامد و مکانی‪ ،‬تعیینکننده ادراک ما از بسامد یا بعبارتی‪ ،‬زیر و بمی صداهاست‪.‬‬

‫اصل بسامد‪:‬‬
‫✓ طبق این اصل‪ ،‬ارتعاش غشای پایه بر اثر صوت‪ ،‬موجب میشود که سلولهای مژهدار غشای پایه‪ ،‬پتانسیلهای فعالیتی با‬
‫همان تعداد بسامد صوت بوجود آورند‪.‬‬
‫✓ مثال صوتی با بسامد ‪ 500‬هرتز‪ ،‬سبب ایجاد ‪ 500‬پتانسیل فعالیت در هر ثانیه در یک عصب شنوایی میشود‪.‬‬
‫✓ این اصل در تبیین ادراک اصوات با بسامدهای پایینتر از ‪ 200‬هرتز موفق بوده اما نمیتواند ادراک صوت با بسامدهای باال را‬
‫توجیه کند‪.‬‬

‫اصل مکانی‪:‬‬
‫✓ تقریبا ‪ 0.003‬ثانیه طول میکشد تا موج از ابتدا به انتهای حلزون برسد‪.‬‬
‫✓ موج‪ ،‬از بخش سختتر و باریکتر غشای پایه شروع شده و به بخش نرمتر و گستردهتر آن در انتهای حلزون ختم میشود‪.‬‬
‫✓ امواجی که بر اثر اصوات کم بسامد ایجاد شدهاند‪ ،‬تا وقتی که به انتهای حلزون برسند‪ ،‬بتدریج بزرگتر شده و در انتهای‬
‫غشا به حداکثر خود رسیده و بسرعت محو میشوند‪.‬‬
‫✓ ویژگی فوق در غشای پایه سبب میشود که صداهای زیر و بم را از هم متمایز کنیم‪.‬‬
‫✓ چون سلول های حسی در محل حداکثر دامنه نوسان بیشتر تحریک میشوند‪ ،‬لذا هر بسامد خاص‪ ،‬سلولهای حسی معینی‬
‫را بیشتر تحریک کرده که این امر‪ ،‬اساس نظریه مکانی را تشکیل میدهد‪.‬‬
‫‪23‬‬
‫✓ قسمت ابتدای غشای پایه توسط تمام بسامدهای زیر ‪ 200‬هرتز تحریک میشود پس نمیتوان پذیرفت که با استفاده از اصل‬
‫مکانی‪ ،‬بتوان ادراک بسامدهای زیر ‪ 200‬هرتز را توجیه کرد‪.‬‬
‫✓ بطور کلی ادراک بسامدهای کمتر از ‪ 200‬هرتز طبق اصل بسامد و ادراک بسامدهای بیش از ‪ 200‬هرتز طبق اصل مکانی‬
‫تبیین میشود‪.‬‬

‫پوشانیدن‪:‬‬
‫✓ وقتی یک صوت‪ ،‬قوی و دیگری ضعیف باشد‪ ،‬صوت قوی ظاهرا صوت ضعیف را میپوشاند‪.‬‬
‫✓ پدیده پوشا نیدن‪ ،‬فقط به شدت صوت بستگی نداشته و بسامد صوت نیز عامل مهمی است‪.‬‬
‫✓ صوتهایی که بسامد مشابهی دارند‪ ،‬بیشتر یکدیگر را میپوشانند‪.‬‬
‫✓ چون حساسیت گوش در بسامدهای متوسط بیشتر از بسامدهای باال و پایین است‪ ،‬پدیده پوشانیدن در بسامدهای متوسط‬
‫کمتر است‪.‬‬
‫✓ پوشانیدن صوت تحت تاثیر ‪ 2‬عامل شدت صوت و بسامد است‪.‬‬

‫ادراک محل صوت‪:‬‬


‫✓ تفاوت زمانی رسیدن صوت به ‪ 2‬گوش در حدود ‪ 0.005‬ثانیه است‪.‬‬
‫✓ یکی دیگر از فاکتورهای تشخیص محل صوت‪ ،‬شدت آن است‪.‬‬
‫✓ هرچه منبع صوت دورتر باشد‪ ،‬شدت آن کمتر است‪.‬‬
‫✓ اگر منبع صوت در خالف جهت یک گوش قرار گرفته باشد‪ ،‬شدت صوت در آن گوش کاهش مییابد‪.‬‬
‫✓ انعکاس صوت نیز در تشخیص محل صوت مهم است‪.‬‬
‫✓ معموال گوش به نخستین انعکاس صوت پاسخ میدهد‪.‬‬
‫✓ نخستین انعکاس‪ ،‬مهمترین نقش را در تعیین محل صدا دارد‪.‬‬
‫✓ افراد نابینا برای جهتیابی‪ ،‬از انعکاس صوت استفاده کرده و این‪ ،‬میتواند دور یا نزدیک بودن اشیا را مشخص کند‪.‬‬
‫✓ برای ادراک محل صوت یعنی تشخیص جهت و فاصله منبع صوت‪3 ،‬عامل مهم وجود دارد که عبارتند از الف) تفاوت زمانی‬
‫در ورود صدا به ‪2‬گوش‪ ،‬ب) شدت صوت و ج) انعکاس صوت‪.‬‬
‫✓ خفاش با استفاده از انعکاس صوت‪ ،‬محل اشیا را با همان دقتی که ما میبینیم‪ ،‬میشنود‪.‬‬

‫سازگاری و خستگی شنوایی‪:‬‬


‫✓ وقتی یک صوت بصورت مداوم عرضه شود‪ ،‬شدت ادراک شده آن بتدریج کاهش مییابد‪.‬‬
‫✓ سازگاری تمام حواس‪ ،‬بیش از سازگاری شنوایی است‪.‬‬
‫✓ خستگی شنوایی باعث دو تغییر در آستانه شنوایی میشود‪ ،‬یکی تغییر موقت و دیگری تغییر دائمی که بر اثر خستگی و‬
‫فرسودگی بوجود میآید‪.‬‬
‫✓ قرار گرفتن در معرض یک صوت قوی‪ ،‬آستانه شنوایی را موقتا باال برده و حساسیت آن را کاهش میدهد‪.‬‬

‫‪24‬‬
‫✓ بیشترین کاهش شنوایی‪ ،‬بالفاصله پس از صدای بلند پدید میآید‪.‬‬
‫✓ تغییر دائمی در آستانه شنوایی عبارت ست از افزایش دائمی در آستانه شنوایی بدلیل یک صوت قوی یا مداوم‪.‬‬
‫✓ بیشترین تغییرات دائمی‪ ،‬حاصل‪ ،‬مواجهه مداوم با سر و صدا است‪.‬‬
‫✓ گوش دادن زیاد به موسیقی با صدای بلند تا حدود ‪ ٪32‬به کاهش دائمی شنوایی منجر میشود‪.‬‬

‫‪25‬‬
‫فصل ششم‪ :‬پوست‬
‫‪ ‬تماس بدنی‪ ،‬یکی از مهمترین منابع ادراکات حیوانات است‪.‬‬
‫‪ ‬تحریک مادر و فرزند‪ ،‬یکی از صمیمانهترین تعامالت اجتماعی را بوجود میآورد‪.‬‬
‫‪ ‬انسان با تماس بدنی‪ ،‬صمیمیت خود را به دیگران با در آغوش کشیدن و بوسیدن نشان میدهد‪.‬‬
‫‪ ‬نوازش‪ ،‬یک رابطه پوستی بوده‪ ،‬نشانگر صمیمیت بوده و برای نوزاد اهمیت بسیاری دارد‪.‬‬
‫‪ ‬پوست‪ ،‬واسطه صمیمانهترین روابط عاطفی و اجتماعی است‪.‬‬

‫ساختمان پوست‪:‬‬
‫✓ پوست‪ ،‬بزرگترین دستگاه حسی است‪.‬‬
‫✓ پوست‪ ،‬بافت های داخلی بدن را در مقابل سرما و گرمای شدید و محرکهای خطرناک حفاظت میکند‪.‬‬
‫✓ بخش اعظم پوست پوشیده از موهای قابل مشاهده یا ظریف است‪.‬‬
‫✓ قسمت های پوست که شامل لب‪ ،‬نوک انگشتان‪ ،‬کف دست و پا که فاقد مو هستند‪ ،‬ضخیمتر و حساستر از قسمتهای‬
‫پوشیده از مو هستند‪.‬‬
‫✓ ضخامت پوست صورت ‪ 0.5‬میلیمتر (ضخامت یک صفحه کاغذ) و ضخامت کف پا‪ 10 ،‬برابر آن است‪.‬‬
‫✓ پوست به ترتیب شامل ‪3‬الیه خارجی (شامل سلولهای مرده)‪ ،‬درونی (سلولهای جدید تولید میشوند) و چربی است‪.‬‬
‫✓ در میان ‪3‬الیه فوق‪ ،‬مو‪ ،‬عضالت‪ ،‬غدد‪ ،‬سرخرگها‪ ،‬شریانها و مویرگها قرار دارند‪.‬‬
‫✓ هر گیرنده پوستی‪ ،‬انتهای یک سلول عصبی است‪.‬‬
‫✓ هریک از این گیرندهها‪ ،‬به تحریکات خاصی حساستر هستند‪.‬‬

‫احساس لمس و تماس‪:‬‬


‫✓ پایانههای عصبی آزاد که در هر نقطهای از پوست و سایر بافتها وجود دارند‪ ،‬میتوانند به وجود فشار و لمس پی ببرند‪.‬‬
‫✓ فقط پایانههای عصبی آزاد در قرنیه چشم وجود دارد‪.‬‬
‫✓ یکی دیگر از گیرندههای لمس که حساسیت زیادی دارد دانههای مایسنر نام دارد‪.‬‬
‫✓ گیرندههای مایسنر در نواحی بدون موی پوست که قدرت تفکیک مشخصات فضایی – لمسی در آنها تکامل یافته است‪ ،‬به‬
‫تعداد زیادی وجود دارد‪.‬‬
‫✓ دانههای ماینسر به حرکات ظریف اشیا بر سطح بدن و ارتعاشهای کم فرکانس حساسیت زیادی دارد‪.‬‬
‫✓ در قسمت های مودار پوست‪ ،‬تقریبا هیچ دانه مایسنری وجود ندارد‪.‬‬
‫✓ حرکات خفیف هر مو بر سطح بدن‪ ،‬رشتههای عصبی احاطهکننده آن را تحریک میکند یعنی هر مو و رشته عصبی موجود‬
‫در پیاز آن‪ ،‬یک گیرنده لمسی بحساب میآید‪.‬‬
‫✓ سلولهای عصبی چنان به ساقه مو پیچیده شده اند که هروقت مو به یک جهت کشیده شود‪ ،‬شلیک میکنند‪.‬‬
‫✓ گیرندههای فوق به سادگی سازگار شده و عمدتا حرکت اشیا بر سطح بدن و تماس اولیه با بدن را تشخیص میدهند‪.‬‬

‫‪26‬‬
‫✓ نمونه بسیار پیشرفته این اهرم ها‪ ،‬همان موهای ضخیم جلوی بینی یا سیبل برخی حیوانات است که بعنوان یک اهرم برای‬
‫تشدید تحریکات حسی عمل میکند‪.‬‬
‫✓ گیرندههای احساس و لمس عبارتند از پایانه های آزاد عصبی (در تمام نقاط پوست و سایر بافتها)‪ ،‬دانههای مایسنر (نواحی‬
‫بدون موی پوست) و سلولهای عصبی (پیچیده دور ساقه مو)‪.‬‬

‫احساس ارتعاش‪:‬‬
‫✓ وقتی پوست بدن یک بار تحریک شود‪ ،‬احساس لمس و تماس میکنیم و اگر مکررا تحریک شود‪ ،‬احساس ارتعاش‪.‬‬
‫✓ دامنه ارتعاشاتی که پوست احساس میکند بین ‪ 40‬تا ‪ 2500‬بسامد در ثانیه بوده که بسیار کمتر از شنوایی است‪.‬‬
‫✓ حس المسه فقط ارتعاشاتی که حدود ‪ 0.0001‬سانتیمتر پوست را جابجا کنند‪ ،‬درک میکند‪.‬‬
‫✓ بیشترین حساسیت المسه در ارتعاش حدود ‪ 300‬بسامد در ثانیه برآورد شده است‪.‬‬
‫✓ دانههای پاچینی که یکی از سلولهای عصبی گیرنده پوست است ‪ ،‬بزرگ بوده‪ ،‬دسترسی به آن آسان بوده و تقریبا در همه‬
‫حیواناتی که دستگاه عصبی پیچیدهای دارند یافت میشود‪.‬‬
‫✓ دانههای پاچینی ارتعاشات با بسامد ‪ 30‬تا ‪ 800‬هرتز را مخابره میکند‪.‬‬
‫✓ ارتعاشات کم بسامد تا ‪ 80‬هرتز‪ ،‬سایر گیرندههای لمسی بویژه دانههای مایسنر را تحریک میکند‪.‬‬

‫آستانه و حساسیت احساسهای تماس و ارتعاش‪:‬‬


‫✓ حساسیت پوست غالبا با استفاده از یک محرک مرتعش بررسی میشود‪.‬‬
‫✓ همانطور که آستانه مطلق شنوایی به بسامد صوت بستگی دارد‪ ،‬آستانه مطلق پوست نیز به بسامد محرک بستگی دارد‪.‬‬
‫✓ آستانه مطلق ارتعاش‪ ،‬به حرارت پوست نیز بستگی داشته و هرچه حرارت بیشتر باشد‪ ،‬آستانه مطلق پایینتر است‪ .‬پس با‬
‫افزایش حرارت‪ ،‬حساسیت پوست نیز افزایش مییابد‪.‬‬
‫✓ برخی بخشهای کوچک بدن (مثل اجزای صورت) با بخش های وسیعی از کورتکس مغز ارتباط داشته و برخی از بخشهای‬
‫بزرگتر‪ ،‬با بخش های کوچکتری از کورتکس مغز‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬حساسیت این اجزا نسبت به تماس‪ ،‬بیشتر بوده و تشخیص‬
‫مکان تحریک پوست با خطای کمتری همراه است‪ .‬بعبارت دیگر‪ ،‬حساسیت مکانیابی در پوست صورت بیشتر است‪.‬‬
‫✓ منظور از حساسیت مکانیابی‪ ،‬دقت در تشخیص محل تحریک پوست است‪.‬‬
‫✓ یک راه اندازهگیری حساسیت مکانیابی‪ ،‬وارد کردن همزمان دو محرک و اندازهگیری آستانه دو نقطهای است‪ .‬وبر برای‬
‫اولین بار به این پدیده اشاره کرد‪.‬‬
‫✓ یکی از وظایف احساس لمس آن است که ما را از مکان تحریک پوست آگاه میکند‪.‬‬
‫✓ تکانههای عصبی گیرندههای نوک انگشت‪ ،‬کمی بیش از ‪ 0.001‬ثانیه دیرتر از تکانههای عصبی گیرندههای لب‪ ،‬به مغز رسیده‬
‫و گیرندههای پا نیز کمی بیش از ‪ 0.001‬ثانیه‪ ،‬دیرتر از نوک انگشتان به مغز میرسند‪.‬‬
‫✓ تکانههایی که زودتر به مغز می رسند‪ ،‬پیام خود را در مورد محل احساس به مغز تحمیل میکنند‪.‬‬
‫✓ هر نقطه از پوست که به مغز نزدیک تر باشد‪ ،‬نسبت به نقاط دورتر‪ ،‬در اولویت احساس لمس قرار دارد حتی اگر همزمان‬
‫تحریک شده باشند‪.‬‬
‫‪27‬‬
‫سازگاری المسه‪:‬‬
‫✓ هرچه محرک روی پوست سنگینتر باشد‪ ،‬احساس آن دیرتر ناپدید میشود‪.‬‬
‫✓ هرچه محرک ناحیه وسیعتری را بپوشاند‪ ،‬احساس آن زودتر ناپدید میشود یعنی محرک کوچکتر‪،‬دیرتر ناپدید میشود‪.‬‬
‫✓ در نخستین ثانیه‪ ،‬سازگاری به سرعت افزایش مییابد و سپس به تدریج آهستهتر شده و پس از ‪3‬ثانیه‪ ،‬سطح احساس‬
‫المسه به ‪( 1/4‬یک چهارم) تحریک اولیه میرسد‪.‬‬
‫✓ مدت زمان الزم برای سازگاری‪ ،‬در مورد محرکهای مرتعش بیشتر از محرکهای ثابت است‪.‬‬

‫احساس قلقلک و خارش‪:‬‬


‫✓ نوعی از پایانه های عصبی بسیار حساس بوده و فقط باعث احساس قلقلک و خارش میشوند که بطور کامل در الیههای‬
‫سطحی پوست قرار دارند‪.‬‬
‫✓ هدف و حکمت حس خارش‪ ،‬جلب توجه به محرک های سطحی خفیف مثل خزیدن کک روی پوست یا پشه به هنگام نیش‬
‫زدن است‪.‬‬
‫✓ فقط وقتی که خاراندن باعث دفع عامل تحریک شود یا بقدری قوی باشد که باعث ایجاد درد گردد‪ ،‬میتواند خارش را از‬
‫بین ببرد‪.‬‬

‫احساس گرما و سرما‪:‬‬


‫✓ پستانداران‪ ،‬خونگرم بوده و درجه حرارت بدنشان باید علیرغم تغییرات محیطی‪ ،‬نسبتا ثابت بماند‪.‬‬
‫✓ سلولهای حساس به سرما و گرما در پوست‪ ،‬به تنظیم حرارت بدن کمک میکنند‪.‬‬
‫✓ وقتی حرارت بدن بیش از ‪ 37‬درجه شود‪ ،‬رگ های خونی گشاد شده تا جریان بیشتری از آن عبور کرده و حرارت بیشتری‬
‫از پوست به بیرون منتقل میشود‪.‬‬
‫✓ عرق کردن نیز انتقال حرارت از بدن را تسریع میکند‪.‬‬
‫✓ وقتی احساس سرما میکنیم‪ ،‬رگ های خونی منقبض شده تا حرارت موجود‪ ،‬هرچه بیشتر حفظ شود و شروع به لرزیدن‬
‫میکنیم تا عضالت‪ ،‬حرارت بیشتری تولید کنند‪.‬‬
‫✓ اگر درجه حرارت بدن کمتر از ‪ 33‬یا بیش از ‪ 41‬شود‪ ،‬حالت اغما ایجاد میشود‪.‬‬
‫✓ دو نوع سلول عصبی مجزا به گرما یا سرما حساسند‪.‬‬
‫✓ احساس گ رما یا سرما نسبت به حرارت معمول پوست سنجیده میشود‪.‬‬
‫✓ درجه حرارت معمولی که مبنای احساس دما هست‪ ،‬صفر فیزیولوژیایی نام دارد‪.‬‬
‫✓ در حدود ‪2‬درجه باالتر و پایین تر از درجه حرارت مرجع‪ ،‬منطقه خنثی دمایی واقع شده که دمایی احساس نمیشود‪.‬‬
‫✓ متوسط درجه حرارت صفر فیزیولوژیایی در محیط معتدل‪ ،‬حدود ‪ 33‬درجه است‪ .‬یعنی اگر حرارت پوست به ‪ 35‬برسد‪،‬‬
‫احساس گرما و اگر به ‪ 31‬برسد‪ ،‬احساس سرما میکنیم‪.‬‬
‫✓ احساس حرارت‪ ،‬به صفر فیزیولوژیایی بستگی دارد‪.‬‬

‫‪28‬‬
‫✓ در حالت معمولی‪ ،‬صفر فیزیولوژیایی حرارتی است که نه سرد و نه گرم احساس میشود‪.‬‬
‫✓ صفر فیزیولوژیایی برای قسمتهای مختلف بدن‪ ،‬متفاوت است‪ .‬برای الله گوش حدود ‪ 28‬و برای گونهها حدود ‪ 35‬است‪.‬‬
‫✓ هر گیرنده سرما یا گرما‪ ،‬مساحتی به اندازه انتهای یک سوزن تهگرد را پوشش میدهد‪.‬‬
‫✓ در برخی بخشهای بدن مانند لبها‪ ،‬نقاط گیرنده‪ ،‬متراکمتر بوده که حرارت فقط بصورت گرما یا سرما احساس میشود‪.‬‬
‫✓ ماکس فونفری‪ ،‬پدیدهای به نام سرمای متناقض را کشف کرد‪.‬‬
‫✓ سرمای متناقض وقتی رخ میدهد که نقاط سرما با محرکی خیلی گرم که حرارتی باالی ‪ 45‬دارد تحریک کنیم‪ ،‬احساس‬
‫سرما خواهیم کرد چون گیرندههای سرما‪ ،‬هم حرارت بین ‪ 12‬تا ‪ 35‬درجه را پاسخ داده و هم حرارت بین ‪ 46‬تا ‪.50‬‬
‫✓ گیرندههای گرما‪ ،‬حرارت بین ‪ 25‬تا ‪ 46‬درجه را پاسخ میدهند‪.‬‬
‫✓ حرارت های باال عمال موجب فعالیت آن دسته از اعصابی شده که در سرما فعال میشوند‪.‬‬
‫✓ سرمای یخ زننده و گرمای سوزاننده‪ ،‬احساس تقریبا مشابهی ایجاد کرده و هر دو دردناک هستند‪.‬‬

‫آستانه احساس حرارت‪:‬‬


‫✓ ما میتوانیم تغییرات خیلی کوچک حرارت تا ‪ 0.01‬درجه را نیز احساس کنیم‪.‬‬
‫✓ عواملی نظیر صفر فیزیولوژیایی‪ ،‬حرارت محیط‪ ،‬هیجان و دوران قاعدگی‪ ،‬بر درجه حرارت پوست اثر گذاشته و به همین‬
‫دلیل نمیتوان آستانه مطلق احساس سرما و گرما را دقیقا تعیین کرد‪.‬‬

‫احساس درد‪:‬‬
‫✓ درد‪ ،‬یک احساس نامطبوع درونی است‪.‬‬
‫✓ درد‪ ،‬عالمت خطر بوده و اگر محرک های نوری‪ ،‬صوتی‪ ،‬لمسی و حرارتی با شدت زیاد یا بمدت طوالنی‪ ،‬اندامهای حسی را‬
‫تحریک کنند‪ ،‬ممکن است موجب نابودی گیرندههای حسی شوند‪.‬‬
‫✓ موجود زنده با فرار یا مقابله با عامل خطر‪ ،‬سالمت خود را تضمین میکند‪.‬‬
‫✓ تحریکات شدید و آسیبهای بدنی‪ ،‬بخشی از عوامل پدیدآورنده درد هستند‪.‬‬
‫✓ مهمترین گیرندههای احساس درد‪ ،‬پایانههای آزاد عصبی هستند‪.‬‬
‫✓ ارتباط مستقیمی بین پایانه های آزاد عصبی و مراکز احساس درد در مغز وجود دارد‪.‬‬

‫آستانه‪ ،‬حساسیت و سازگاری با درد‪:‬‬


‫✓ آستانه مطلق درد عبارتست از شدت تحریکی که آزمودنی در نیمی از موارد آزمایش‪ ،‬آن را دردناک و در نیمی دیگر‪ ،‬غیر‬
‫دردناک گزارش میدهد‪.‬‬
‫✓ آستانه مطلق درد با آستانه مطلق سایر حواس تفاوت دارد‪.‬‬
‫✓ در اندازهگیری یک محرک دردناک‪ ،‬اغلب از آزمودنیها خواسته میشود تا درباره کیفیت محرک قضاوت کنند نه حضور یا‬
‫عدم حضور آن‪.‬‬
‫✓ آستانه اختالفی درد (کسر وبر در مورد درد) در حدود ‪ 0.04‬است‪.‬‬

‫‪29‬‬
‫✓ دو عامل مهم که بر آستانه و حساسیت مهم است عبارتست از نقاط مختلف بدن و اینکه آستانه و تحمل درد در افراد‬
‫مختلف متفاوت است‪.‬‬
‫✓ قرنیه‪ ،‬پشت زانو و ناحیه گردن‪ ،‬بسیار به درد حساس بوده و کف پا‪ ،‬نوک بینی و قسمت داخلی لب زیاد حساس نیست‪.‬‬
‫✓ خصوصیات شخصیتی و فرهنگی بر تحمل و آستانه درد تاثیر میگذارد‪.‬‬
‫✓ در مقایسه با سایر حواس‪ ،‬سازگاری با درد قابل توجه نیست‪ .‬ما فقط با دردهای مالیم سازگار میشویم‪.‬‬
‫✓ ما با محرکهای سرد‪ ،‬بهتر سازگار میشویم‪.‬‬
‫✓ سازگاری با محرک سرد دردناک بویژه هنگامی است که بخش کوچکی از پوست را تحریک کند‪.‬‬
‫✓ همانگونه که سرما سایر فعالیتها را قطع کرده یا کاهش میدهد‪ ،‬فعالیت گیرندههای درد را نیز منع میکند‪.‬‬

‫‪30‬‬
‫فصل هفتم‪ :‬حواس شیمیایی‬
‫‪ ‬مطلوبیت و شدت مزه غذاها وقتی که سیر هستیم‪ ،‬کمتر از هنگامی است که گرسنه هستیم‪.‬‬
‫‪ ‬اجتناب از غذای خاصی که به آن شرطی شدهایم‪ ،‬مبتنی بر بوی آن غذاست‪.‬‬
‫‪ ‬موادی که طعم شیرینی دارند‪ ،‬اشتها برانگیزند و مواد تلخ‪ ،‬غالبا سبب اجتناب میگردد زیرا یادآور مواد سمی است‪.‬‬
‫‪ ‬اغلب غذاهای فاسد‪ ،‬طعم ترش داشته و سبب اجتناب میشود‪.‬‬

‫حس چشایی‪:‬‬
‫✓ اهمیت حس چشایی در این واقعیت است که به شخص اجازه می دهد تا غذا را براساس میل خود و غالبا مطابق نیازهای‬
‫بافتهای بدن به مواد مغذی خاص انتخاب کند‪.‬‬
‫✓ موجودات تک سلولی‪ ،‬سادهترین نوع موجودات بوده و نمیتوانند از حواس پیشرفتهای نظیر شنوایی و بینایی استفاده‬
‫کنند‪.‬‬
‫✓ زندگی تک سلولی ها مبتنی بر تعامالت شیمیایی و مکانیکی با محیط اطراف از طریق غشای بیرونی سلول است‪.‬‬
‫✓ در حشرات و سایر بیمهرگان‪ ،‬سلول های خاص مسئول دریافت اطالعات شیمیایی روی شاخک آنها قرار میگیرد‪.‬‬
‫✓ د ر میان حیوانات آبزی‪ ،‬تفاوت اندکی بین حس بویایی و چشایی وجود دارد‪.‬‬
‫✓ در محیط دریا‪ ،‬همه محرکهای شیمیایی در آب حل میشود‪.‬‬
‫✓ در خشکی‪ ،‬احساس چشایی مسئول احساس از نزدیک و احساس بویایی مسئول احساس از راه دور شد‪.‬‬

‫محرکهای چشایی‪:‬‬
‫✓ تحقیق در مورد مزههای اصلی به یونان باستان بازگشته و اولین بار ارسطو‪ ،‬فهرستی از مزههای شیرینی‪ ،‬تلخی‪ ،‬شوری‪،‬‬
‫ترشی و تندی را پیشنهاد کرد‪.‬‬
‫✓ تقریبا تمام موادی که میچشیم‪ ،‬قابل حل در بزاق دهان هستند‪.‬‬

‫ترشی‪:‬‬
‫✓ مزه ترشی توسط اسیدهایی چون سرکه و آبلیمو ایجاد میگردد‪.‬‬

‫شوری‪:‬‬
‫✓ مزه شوری از یک نمک به نمک دیگر تغییر میکند‪.‬‬
‫✓ حتی مقدار کم نمک‪ ،‬موجب احساس شیرینی میشود‪.‬‬

‫شیرینی‪:‬‬
‫✓ مزه شیرینی توسط مولکولهای پیچیده ایجاد میشود‪.‬‬
‫✓ بیشتر موادی که باعث ایجاد مزه شیرینی میکنند‪ ،‬مواد شیمیایی آلی هستند‪.‬‬
‫✓ ترکیبات شیرین و تلخ‪ ،‬اغلب به یکدیگر نزدیک هستند‪.‬‬

‫‪31‬‬
‫تلخی‪:‬‬
‫✓ اغلب موادی که مزه تلخ میدهند‪ ،‬تقریبا بطور کامل مواد آلی هستند‪.‬‬
‫✓ بعضی موادی که ابتدا مزه شیرین دارند‪ ،‬بعدا یک مزه تلخ ایجاد میکند و این موضوع‪ ،‬در مورد ساخارین صادق است‪.‬‬
‫✓ برخی مواد با مقدار کم مزه شیرین و با مقدار زیاد‪ ،‬مزه تلخ میدهند‪.‬‬

‫گیرندههای چشایی‪:‬‬
‫✓ جوانههای چشایی که گیرندههای چشایی هستند‪ ،‬در اطراف برجستگیهای زبان قرار داشته و برجستگیهای کوچکتر‪،‬‬
‫فاقد این جوانهها هستند‪.‬‬
‫✓ جوانههای چشایی قطری حدود ‪ 0.03‬میلیمتر و طولی حدود ‪ 0.06‬میلیمتر دارند‪.‬‬
‫✓ افراد بالغ حدود ‪10‬هزار جوانه چشایی داشته و در کودکان‪ ،‬این مقدار کمتر است‪.‬‬
‫✓ پس از ‪45‬سالگی‪ ،‬تعدادی از جوانههای چشایی از بین رفته و احساس چشایی کاهش مییابد‪.‬‬
‫✓ در جوجهها فقط ‪ 24‬جوانه چشایی وجود دارد در حالی که گربهماهی دارای ‪ 175000‬جوانه چشایی است که در سرتاسر‬
‫سطح خارجی بدن او پراکنده شده است‪.‬‬
‫✓ گیرندههای چشایی‪ ،‬یاختههای عصبی واقعی نبوده بلکه یاختههای پوستی تغییر شکل یافتهاند‪.‬‬
‫✓ در هر جوانه چشایی‪ ،‬حدود ‪ 50‬سلول گیرنده وجود دارد‪.‬‬
‫✓ در پستانداران پست‪ ،‬طول عمر هر سلول چشایی حدود ‪ 10‬روز است‪.‬‬
‫✓ عمر سلولهای چشایی کوتاه است که نشان میدهد این سلولها‪ ،‬در واقع سلولهای پوستی تکامل یافته هستند‪.‬‬
‫✓ سلولهای چشایی و پوستی از ‪2‬جهت مشابهاند‪ :‬الف) در برخی حیوانات مانند ماهیها‪ ،‬گیرندههای چشایی مانند سلولهای‬
‫پوستی در تمام سطح بدن پراکنده شدهاند و ب) عمر سلولهای چشایی مانند سلولهای پوستی کوتاه است‪.‬‬
‫✓ در انسان‪ ،‬جوانههای چشایی داخل گونهها‪ ،‬سقف دهان و نیز جوانههای چشایی وجود دارد‪.‬‬
‫✓ هنگامی که یک ذره با یک محل گیرنده چشایی جور در میآید‪ ،‬سلول گیرنده شلیک میکند‪.‬‬
‫✓ غشای سلولهای چشایی مانند سایر سلول های گیرنده حسی‪ ،‬در داخل نسبت به خارج دارای بار منفی است‪.‬‬
‫✓ قرار گرفتن یک ماده چشایی روی زائده های چشایی باعث از دست دادن نسبی این پتانسیل منفی شده و سلول دپالریزه‬
‫میشود‪.‬‬
‫✓ هر جوانه چشایی وقتی که غلظت ماده چشایی پایین است‪ ،‬فقط به یک محرک از ‪4‬نوع محرک اصلی پاسخ میدهد‪.‬‬
‫✓ در غلظتهای باال یعنی وقتی محرک شدید است‪ ،‬بیشتر جوانهها میتوانند توسط بیش از یک محرک چشایی اولیه نیز‬
‫تحریک شوند‪.‬‬

‫سازگاری با محرکهای چشایی‪:‬‬


‫✓ آستانه حس چشایی تحت تاثیر مواد محرکی است که قبال روی زبان قرار داشتهاند‪.‬‬

‫‪32‬‬
‫✓ دستگاه چشایی به سرعت با محرکهای چشایی سازگار می شود‪ .‬به همین دلیل هرچه بیشتر در معرض محلول نمک قرار‬
‫بگیرد‪ ،‬حساسیت آن کمتر شده و آستانه مطلق احساس شوری افزایش مییابد‪.‬‬
‫✓ تقریبا ‪ 10‬ثانیه پس از آنکه محلول نمک از روی زبان برداشته میشود‪ ،‬حساسیت زبان به حدود ‪ %50‬سطح اولیه خود‬
‫میرسد‪.‬‬
‫✓ حساسیت کامل تقریبا پس از ‪2‬دقیقه حاصل میشود‪.‬‬
‫✓ سازگاری به یک ماده ممکن است بر آستانه آن ماده با مواد دیگر اثر بگذارد‪.‬‬
‫✓ وقتی پس از نوشیدن آبلیمو‪ ،‬آب معمولی مینوشید‪ ،‬شیرین بنظر میرسد‪.‬‬
‫✓ وقتی زبان به مدت طوالنی با مادهای تحریک می شود‪ ،‬آستانه چشایی در مقابل مزه آن ماده افزایش یافته و در نتیجه‬
‫حساسیت آن کاهش مییابد که این نوع سازگاری را سازگاری تقاطعی نامیدهاند‪.‬‬
‫✓ در سازگاری افزایشی برخالف سازگاری تقاطعی‪ ،‬سازگاری نسبت به یک ماده سبب کاهش آستانه احساس برای ماده دیگر‬
‫شده و در نتیجه حساسیت نسبت به ماده دوم را افزایش میدهد‪.‬‬
‫✓ سازگاری با یک اسید گرچه ترشی اسید دیگر را کاهش میدهد اما موجب شیرینتر شدن مزه شکر میشود‪.‬‬
‫✓ سازگاری تقاطعی فقط در مورد یک مزه رخ میدهد‪.‬‬
‫✓ در سازگاری افزایشی‪ ،‬حساسیت نسبت به مزهای متفاوت از مزه اول باال میرود که این امر تایید میکند که ‪4‬مزه اصلی‪ ،‬به‬
‫احتمال زیاد گیرندههای متمایزی دارند‪.‬‬
‫✓ سدیم لورل سولفات که ماده شوینده خمیر دندان است بر پاسخ دستگاه چشایی به اسید سیتریک (ماده موجود در آب‬
‫پرتقال و لیمو) اثر میگذارد‪.‬‬
‫✓ اسید سیتریک در غلظتهای باال کمی تلخ است‪.‬‬
‫✓ سدیم لورل سولفات شدت شیرینی‪ ،‬شوری و تلخی را تا حدی کاهش میدهد‪.‬‬
‫✓ سازگاری چشایی میتواند موجب مزهدار شدن آب بیمزه شود‪.‬‬
‫✓ مایعات مختلف‪ ،‬تاثیر متفاوتی بر از بین بردن احساس تندی دارند‪ .‬موثرترین مایعات‪ ،‬مزه شیرین (محلول جوش شیرین) یا‬
‫ترشی (آبلیمو یا سایر مرکبات) دارند و سر مصرف میشوند‪ .‬موارد شور تاثیر اندکی داشته و تلخها بیاثر بوده و مواد سرد‪،‬‬
‫تاثیر بیشتری دارند‪.‬‬

‫آستانه چشایی‪:‬‬
‫✓ بدلیل تنوع در محرکهای چشایی‪ ،‬بررسی آستانه چشایی چندان ساده نیست‪.‬‬
‫✓ غلظت و حرارت مواد بر آستانه چشایی موثر است‪.‬‬
‫✓ بررسی آستانه چشایی از آن جهت پیچیده تر است که نواحی مختلف زبان و دهان‪ ،‬حساسیت مشابهی نسبت به محرکهای‬
‫مختلف چشایی ندارند‪.‬‬
‫✓ آستانه مطلق چشایی در مورد یک ماده خاص‪ ،‬میزان تحریکی است که آزمودنی در ‪ %50‬موارد آزمایش‪ ،‬وجود آن را‬
‫تشخیص میدهد‪.‬‬

‫‪33‬‬
‫✓ آستانه اختالفی‪ ،‬احساس تفاوت بین دو محرک مختلف است‪.‬‬
‫✓ آستانه اختالفی احساس چشایی‪ ،‬چندان قابل مالحظه نبوده و غلظت یک ماده باید ‪ 15‬تا ‪ %20‬اضافه شود (مقدار کسر وبر)‬
‫تا آن را متفاوت از قبل احساس کنیم‪.‬‬
‫✓ چشایی افراد گرسنه حساستر از چشایی افراد سیر نیست‪.‬‬
‫✓ بزرگساالنی که مدت طوالنی سیگار کشیدهاند‪ ،‬نسبت به مزهها حساسیت کمتری دارند‪.‬‬
‫✓ در حدود درجه حرارت بین ‪ 22‬تا ‪ ،32‬بیشترین حساسیت چشایی مشاهده شده است‪.‬‬
‫✓ مواد مشخصی وجود دارد که برای بیشتر مردم مزه کامال مشخص و روشنی دارد اما عده کمی از مردم نیز نمیتوانند مزه‬
‫این مواد را احساس کنند که به آنان‪ ،‬کورمزه میگویند‪.‬‬
‫✓ وانیلین و ‪ PTC‬از جمله موادی هستند که بعضی مردم نسبت به آن احساسی ندارند‪.‬‬
‫✓ افراد عادی‪ PTC ،‬را تلخ مزه احساس میکنند‪.‬‬
‫✓ پدیده کورمزگی در چشایی شبیه کور رنگی در بینایی است‪.‬‬
‫✓ کسانی که نسبت به ‪ PTC‬کورمزه هستند‪ ،‬نسبت به سایر مواد تلخ از جمله کافئین نیز حساسیت کمتری دارند‪.‬‬

‫حساسیت چشایی‪:‬‬
‫✓ در مورد مواد تلخ‪ ،‬کمترین آستانه مطلق (بیشترین حساسیت) در انتهای زبان است‪ .‬در کام و سقف دهان‪ ،‬حساسیت حتی‬
‫بیشتر از این هم هست‪.‬‬
‫✓ نوک و پشت زبان‪ ،‬حساسترین نقاط نسبت به شیرینی هستند‪.‬‬
‫✓ جلو و اطراف زبان بیش از همه به شوری حساس است‪.‬‬
‫✓ دو طرف زبان حساسیت زیادی نسبت به ترشی دارد‪.‬‬
‫✓ وسط زبان نسبت به هیچ یک از مزهها حساس نیست زیرا فاقد سلولهای چشایی است‪ .‬این منطقه را میتوان مشابه نقطه‬
‫کور در ساختمان شبکیه چشم دانست‪.‬‬
‫✓ قرص میراکولین برای کنترل رژیم غذایی در آمریکا مورد استفاده قرار میگرفت‪.‬‬

‫طعم‪:‬‬
‫✓ کلمه طعم معموال به ادراکات گسترده و متفاوتی در هنگام غذا خوردن اطالق میشود‪.‬‬
‫✓ در فرهنگ غذایی ژاپن‪ ،‬بر تاثیر بینایی بر طعم غذا تاکید شده است‪.‬‬

‫بویایی‪:‬‬
‫✓ حس بویایی انسان در مقایسه با حیوانات پستتر‪ ،‬تکامل ناچیزی یافته است‪.‬‬
‫✓ پردازش ادراکی بوها غالبا ناهوشیار است‪.‬‬
‫✓ تجربه یک بوی خاص در موقعیتی خاص‪ ،‬جریانی از خاطرات مربوط به آن بو را بیاد میآورد که بار هیجانی دارند‪.‬‬
‫✓ شنوایی و بینایی بیشتر با شناختها سروکار دارند و بویایی بیشتر با عواطف و هیجانات‪.‬‬

‫‪34‬‬
‫✓ بو‪ ،‬تاثیر زیادی بر رفتار تولید مثلی دارد‪ .‬زنان در مراحل قاعدگی به برخی بوها حساسترند‪ .‬مردان نیز پس از تزریق‬
‫هورمون تستوسترون‪ ،‬به برخی رایحهها حساستر میشوند‪.‬‬
‫✓ بسیاری از حیوانات ماده وقتی آماده تولید مثل میشوند‪ ،‬بوی خاصی را از خود ترشح میکنند‪.‬‬
‫✓ چشایی بدون بویایی‪ ،‬غالبا کارایی الزم را ندارد‪.‬‬
‫✓ بدون بویایی‪ ،‬تشخیص غذاها مشکل میشود‪.‬‬

‫محرکها و گیرندههای بویایی‪:‬‬


‫✓ گازی شکل بودن مواد‪ ،‬یک شرط الزم برای بویایی است‪.‬‬
‫✓ بیشتر بوهایی که احساس میکنیم‪ ،‬حاصل ذرههای گازی شکلی هستند که از هوا سنگینترند‪.‬‬
‫✓ گیرندههای بویایی در انتهای حفرههای بینی قرار داشته و در انتهای سلولهای بویایی‪ ،‬زائدههایی وجود دارد که در الیه‬
‫مایع مخاطی غوطهور است‪.‬‬
‫✓ مولکولهای بودار باید قبل از اینکه به زائده سلولهای بویایی برسند‪ ،‬وارد الیه مخاطی شوند‪.‬‬
‫✓ ماده بودار ابتدا باید در مخاط انتشار یافته و سپس به زائدههای سلولهای بویایی برسد‪.‬‬
‫✓ ماده مخاط در مواقع عادی کم ولی در هنگامی که سرما میخوریم‪ ،‬خیلی زیاد ایجاد شده و باعث کاهش بویایی میشود‪.‬‬
‫✓ گیرندههای بویایی در واقع سلولهای عصبی ابتدایی هستند و عمر کوتاهی بین ‪ 4‬تا ‪ 8‬هفته دارند‪.‬‬
‫✓ این سلولها‪ ،‬از معدود انواع سلولهای عصبی تجدیدپذیر هستند‪.‬‬
‫✓ در میان حیوانات هرچه تعداد گیرندههای بویایی بیشتر باشد‪ ،‬بویایی قویتر است‪.‬‬
‫✓ دستگاه بویایی سگ ‪200‬میلیون گیرنده دارد در حالی که انسان‪ ،‬تقریبا ‪ 10‬میلیون گیرنده دارد‪.‬‬

‫آستانه بویایی‪:‬‬
‫✓ شکل خاص بینی موجب میشود مولکولهای اندکی به گیرندههای بویایی برسد‪.‬‬
‫✓ در یک تنفس معمولی‪ ،‬فقط ‪ %2‬از مولکولهای بودار که وارد بینی میشود‪ ،‬به گیرندههای بویایی میرسد‪.‬‬
‫✓ برای احساس اثر الزم است که حداقل ‪ 5‬میلیگرم از آن در یک لیتر هوا وجود داشته باشد‪.‬‬
‫✓ انسان نسبت به بوی گازهای خطرناکی همچون مونواکسید کربن چندان حساس نیست‪.‬‬
‫✓ چون افراد از لحاظ اندازه حفره های بینی و میزان رطوبت بینی با یکدیگر تفاوت دارند‪ ،‬آستانه بویایی یکسانی ندارند‪.‬‬
‫✓ روش ارزیابی‪ ،‬خلوص ما ده بودار و جنسیت نیز با حساسیت بویایی رابطه دارد‪.‬‬
‫✓ حساسیت بویایی افراد مونث بیش از افراد مذکر بوده آستانه بویایی پایینتری دارند‪.‬‬
‫✓ چون بویایی با عواطف رابطه تنگاتنگی دارد‪ ،‬حساسیت بیشتر زنان نسبت به بوها معنیدار است‪.‬‬
‫✓ تفاوت بین بوی سرکه یا استیک اسید باید در حدود ‪ %26‬بوده تا تفاوت احساس شود‪.‬‬
‫✓ آستانه اختالفی بویایی گاهی به حدود ‪ %7‬نیز میرسد‪.‬‬
‫✓ سطحی یا عمیق بودن و شدت و ضعف تنفس‪ ،‬تاثیری بر ادراک بو ندارد‪.‬‬

‫‪35‬‬
‫✓ پایداری بویایی شبیه ثبات اندازه میباشد که اندازه ادراک شده یک شی علیرغم فاصله آن ثابت میماند‪.‬‬

‫سازگاری و حساسیت بویایی‪:‬‬


‫✓ سازگاری بویایی یعنی از بین رفتن موقت حساسیت بویایی در نتیجه ادامه یک تحریک است‪.‬‬
‫✓ سازگاری بویایی با گازهای سمی‪ ،‬خطر مرگ به بار میآورد‪.‬‬
‫✓ سازگاری‪ ،‬به افزایش آستانه و کاهش حساسیت منجر میشود‪.‬‬
‫✓ پس از ‪ 1‬دقیقه‪ ،‬سازگاری کامل شده و میزان بوی ادراک شده‪ %30 ،‬مقدار اولیه است‪.‬‬
‫✓ کاهش حساسیت نسبت به یک بو‪ ،‬سبب کاهش حساسیت نسبت به بوهای مشابه شده که این پدیده را سازگاری تقاطعی‬
‫مینامند‪.‬‬
‫✓ حساسیت بویایی وقتی بیشتر است که عطر از مجرای سمت راست وارد بینی شود‪.‬‬
‫✓ راههای بویایی به همان سمتی از مغز میروند که در بینی شروع شدهاند‪.‬‬
‫نیمکره راست مغز در پردازش اطالعات بویایی‪ ،‬تخصیصیافتهتر است‪.‬‬ ‫✓‬

‫‪36‬‬
‫فصل هشتم‪ :‬ادراک فضا‬
‫‪ ‬فضای مورد بحث در روانشناسی‪ ،‬ادراکی است‪.‬‬
‫‪ ‬فضای ادراکی موجود زنده از طرفی به ویژگیهای دنیای فیزیکی که در آن زندگی میکند‪ ،‬بستگی دارد و از طرف دیگر‪ ،‬به‬
‫نظام حسی وی‪.‬‬
‫‪ ‬خفاش‪ ،‬فضای ادراکی خود را به کمک صدای مافوق صوت جهتیابی میکند‪.‬‬
‫‪ ‬دو جنبه از ادراک عمق و فاصله عبارتند از ادراک فاصله یک شی از خود و ادراک فاصله اشیا از یکدیگر (فاصله نسبی)‪.‬‬
‫‪ ‬ادراک فاصله اشیا از یکدیگر‪ ،‬ادراک بعد را نیز در بر میگیرد چون مستلزم روابط فضایی و فاصله بین بخشهای مختلف‬
‫یک شی است‪.‬‬

‫نشانههای تصویری عمق و فاصله‪:‬‬


‫✓ دریافت و درک شما از فاصلههای نسبی در یک تصویر‪ ،‬مبتنی بر مجموعهای از نشانهها بوده که نشانههای تصویری عمق‬
‫نامیده میشوند‪ .‬به این عالئم‪ ،‬نشانههای یک چشمی نیز میگویند‪.‬‬
‫✓ تصویری که روی شبکیه میافتد‪ ،‬دو بعدی است‪.‬‬

‫فرانهادگی‪:‬‬
‫✓ وقتی شیای بوسیله شی دیگری پوشیده میشود و جلوی دیده شدن آن را میگیرد‪ ،‬شیای که قسمتی از آن پوشیده شده‬
‫است‪ ،‬دورتر بنظر میرسد‪.‬‬
‫✓ بازسازی قسمت پوشیده شده توسط ذهن در مدتی حدود ‪ 0.2‬ثانیه صورت میگیرد‪.‬‬

‫سایه‪:‬‬
‫✓ در یک تصویر سیاه و سفید‪ ،‬طرحهای نور و سایه‪ ،‬عکس را ‪3‬بعدی القا میکند‪.‬‬
‫✓ میتوان برجستگیهای یک تصویر را با سایه نشان داد‪.‬‬
‫✓ نشانه سایه میتواند نشان دهد که کدام شی جلوتر و کدام یک عقبتر است‪.‬‬
‫✓ شیای که به منبع نور نزدیکتر است‪ ،‬سایهای روی یک شی دورتر میاندازد‪ .‬این کنش سایه‪ ،‬شبیه فرانهادگی است‪.‬‬

‫نمای جوی‪:‬‬
‫✓ ذرات گرد و غبار و آب موجود در هوا‪ ،‬موجب پراکنده شدن نور شده و به همین دلیل‪ ،‬اشیای دور در مقایسه با اشیای‬
‫نزدیک‪ ،‬تیرهتر بنظر میرسد‪.‬‬
‫✓ نمای جوی‪ ،‬یک معیار درباره فاصله بوده و به ناحیهای که در آن زندگی میکنیم‪ ،‬بستگی دارد‪.‬‬
‫✓ خلبانانی که میکوشند هواپیما را در هوای مهآلود فرود آورند‪ ،‬غالبا سوءادراک داشته و نمیدانند در چه فاصلهای از زمین‬
‫هستند‪.‬‬
‫✓ در یک روز مه آلود یا غبارآلود‪ ،‬اشیا دورتر از روزهای آفتابی بنظر میرسد‪ .‬دود و مه‪ ،‬تصویر را نامشخصتر و مبهمتر می‪-‬‬
‫کند‪.‬‬

‫‪37‬‬
‫✓ در شرایط عادی هرچه شی مبهمتر و نامشخصتر باشد‪ ،‬دورتر ادراک میشود‪.‬‬

‫اندازه‪:‬‬
‫✓ هرچه یک شی از ما دورتر باشد‪ ،‬تصویری که روی شبکیه تشکیل میدهد‪ ،‬کوچکتر است‪.‬‬
‫✓ اگر دو شی اندازه یکسانی داشته باشند‪ ،‬شیای که تصویر بزرگتری روی شبکیه انداخته است‪ ،‬نزدیکتر بنظر میرسد‪.‬‬
‫✓ اندازه اشیای آشنا‪ ،‬نشانه موثری در تعیین فاصله آنهاست‪.‬‬

‫نمای خطی‪:‬‬
‫✓ تفاوت آنچه که میبینیم با آنچه که میدانیم‪ ،‬تشخیص فاصله را میسر میسازد‪.‬‬
‫✓ نمای خطی به زاویه دید بستگی دارد‪.‬‬
‫✓ طبق نشانه نمای خطی‪ ،‬هرچه یک محل از ما دورتر باشد‪ ،‬اشیای واقع در آن مکان‪ ،‬نزدیکتر به هم بنظر میرسد‪.‬‬

‫شیب بافت‪:‬‬
‫✓ بخشهای نزدیکتر شی به مشاهدهکننده‪ ،‬طرح درشتتر‪ ،‬واضحتر و جزئیات مشخصتری داشته و هرچه فاصله افزایش‬
‫یابد‪ ،‬بافت‪ ،‬ریزتر و ریزتر میشود‪.‬‬
‫✓ شباهت این نشانه با نشانه نمای خطی از آن جهت است که در هر دو‪ ،‬اشیا در فاصله دور‪ ،‬نزدیکتر به هم بنظر میآیند‪.‬‬
‫✓ شیب بافت‪ ،‬ترکیبی از اطالعات حاصل از نمای خطی و اندازه اشیا نسبت به یکدیگر است‪.‬‬

‫فاصله تا افق‪:‬‬
‫✓ این نشانه حاکی از مکان یک شی نسبت به خط افق است‪.‬‬
‫✓ هرچه یک شی به خط افق نزدیکتر باشد‪ ،‬دورتر بنظر میرسد‪.‬‬

‫نشانه دوچشمی ادراک عمق و فاصله‪:‬‬


‫✓ بین ‪ 5‬تا ‪ 10‬درصد مردم با دو چشم‪ ،‬بهتر از یک چشم عمل نمیکنند یعنی دید تک چشمی آنها بهتر است‪.‬‬
‫✓ چون بین دو چشم ما فاصله وجود دارد‪ ،‬زاویه دید هر چشم با دیگری متفاوت است‪.‬‬
‫✓ هرچه فاصله یک شی از ما کمتر باشد‪ ،‬تفاوت تصویر ایجاد شده در دو چشم با یکدیگر بیشتر است‪.‬‬
‫✓ دید دوچشمی برای کشف اشیای استتار شده نیز کارآمد است‪.‬‬
‫✓ دو تصویر از یک منظره از زوایای مختلف‪ ،‬می تواند اشکالی را کشف کند که در هریک از تصاویر به تنهایی قابل ردیابی‬
‫نیست‪ .‬این نکته در عکسبرداری نظامی رعایت میشود‪.‬‬

‫نشانههای فیزیولوژیایی ادراک عمق و فاصله‪:‬‬


‫تطابق‪:‬‬
‫✓ عدسی برای دیدن اشیای نزدیک‪ ،‬حالت محدب و برای دیدن اشیای دور‪ ،‬مسطح یا حتی مقعر میشود‪.‬‬
‫✓ تغییر حالت عدسی بوسیله ماهیچههای مژکی کنترل میشود‪.‬‬
‫✓ این نشانه فاصله وقتی اهمیت دارد که شی مورد مشاهده بیش از ‪ 50‬سانتیمتر از چشم دور نباشد‪.‬‬
‫‪38‬‬
‫✓ مغز با دریافت اطالعات حاصل از تغییرات ماهیچههای مژکی‪ ،‬از فاصله اشیا مطلع میشود‪.‬‬

‫واگرایی و همگرایی‪:‬‬
‫✓ در تطابق‪ ،‬عدسی هر چشم بطور جداگانه با فاصله مناسب منطبق می شود اما همگرایی و واگرایی مستلزم همکاری هر دو‬
‫چشم است‪.‬‬
‫✓ برای دید دقیق‪ ،‬هر دو چشم سعی میکنند تصویر شی را روی لکه زرد بیندازند‪.‬‬
‫✓ وقتی که به اشیای نزدیک نگاه میکنیم‪ ،‬هر دو چشم به هم نزدیک میشوند (همگرایی) و هنگامی که به اشیای دور نگاه‬
‫میکنیم‪ ،‬هر دو چشم از هم دور میشوند (واگرایی)‪.‬‬
‫✓ این نشانه برای ادراک فاصله اشیایی مناسب است که حداکثر ‪5‬متر با ما فاصله داشته و برای فواصل بیشتر‪ ،‬خطوط نگاه دو‬
‫چشم‪ ،‬بصورت موازی ادامه مییابد‪.‬‬
‫✓ اطالعاتی که از عضالت کنترلکننده حرکت چشم به مغز میرسد‪ ،‬در ادراک فاصله اشیا موثر است‪.‬‬
‫✓ وقتی کارهایی مثل خیاطی و مطالعه انجام میدهید‪ ،‬چشمها همگرا شده و به یکدیگر نزدیک میشوند‪.‬‬
‫✓ همگرایی شدید و مداوم‪ ،‬عضالت چشم را خسته کرده و ممکن است باعث احساس گیجی‪ ،‬سردرد و حالت تهوع شود که با‬
‫درمانهایی نظیر عینک و تمرین چشم‪ ،‬میتوان این مشکل را برطرف کرد‪.‬‬
‫✓ مصرف الکل‪ ،‬توانایی همگرایی چشم را مختل میکند‪.‬‬

‫حرکت و تغییر وضعیت حرکتی در ادراک عمق و فاصله‪:‬‬


‫✓ اشیایی که بین چشم و نقطه تمرکز قرار دارند‪ ،‬در جهت مخالف حرکت سر به حرکت در میآیند‪.‬‬
‫✓ اشیایی که دورتر از نقطه تمرکز قرار دارند‪ ،‬در همان جهت حرکت سر حرکت میکنند‪.‬‬
‫✓ پدیده فوق را هنگام رانندگی در شب با مشاهده حرکت ماه در جهت حرکت اتومبیل میتوان مشاهده کرد‪.‬‬
‫✓ میزان سرعت اجسام‪ ،‬به فاصله آنها از نقطه تمرکز چشم مربوط میشود‪ .‬هرچه فاصله شی از نقطه تمرکز بیشتر باشد‪،‬‬
‫مقدار حرکت کمتر است‪.‬‬
‫✓ در موقع رانندگی‪ ،‬عالئم رانندگی سریعتر از دکلهای برق و دکلها نیز سریعتر از کوههای دوردست حرکت میکنند‪.‬‬

‫ادراک جهت‪:‬‬
‫✓ دید ‪3‬بعدی‪ ،‬تنها یکی از جنبههای ادراک فضا است‪.‬‬
‫✓ برای ادراک مکان یک شی میتوان به جهت قرار گرفتن آن نسبت به بدن نیز اشاره کرد‪.‬‬
‫✓ معموال برای تشخیص جهت اشیا‪ ،‬آنها را نسبت به وسط صورت (بینی) میسنجیم‪.‬‬
‫✓ بینی‪ ،‬نقطه مرجع جهتیابی بوده و چپ یا راست یا پایین یا باال بودن اشیا بر این اساس مشخص میشود‪.‬‬

‫هرچه محرک مشخصتر باشد‪ ،‬قضاوت در مورد جهت اشیا صحیحتر است‪ .‬به همین دلیل‪ ،‬در تاریکی‪ ،‬بخوبی روشنایی‬ ‫✓‬
‫نمیتوانیم در مورد جهت اشیا قضاوت کنیم‪.‬‬

‫‪39‬‬
‫فصل نهم‪ :‬ادراک شکل‬
‫‪ ‬شکل نیز همچون اندازه و فاصله‪ ،‬یکی از ویژگیهای ادراکی اشیا است‪.‬‬

‫کنارهها‪:‬‬
‫✓ منظور از کناره‪ ،‬مکانی در تصویر ایجاد شده در شبکیه است که رنگ یا درخشندگی آن بشدت تغییر کرده است‪.‬‬
‫✓ کنارهها‪ ،‬شکل های دیده شده در میدان دید را از یکدیگر جدا میکند‪.‬‬
‫✓ لبههای تخته سیاه و گرداگردی ماه در یک شب تاریک‪ ،‬نمونههایی از کناره هستند‪.‬‬
‫✓ کنارهها هنگامی تشکیل می شود که تفاوت مشخصی در درخشندگی یا رنگ زمینه رخ دهد‪.‬‬
‫✓ منظور از میدان خالی‪ ،‬یک میدان دید است که در آن هیچ کنارهای وجود ندارد ماننده منطقهای پوشیده از برف‪.‬‬
‫✓ برای درک اهمیت تغییر در بینایی‪ ،‬باید تغییرات حاصل از حرکات چشم را حذف کرد‪.‬‬
‫✓ وقتی از فاصلهای دور به چیزی مینگریم‪ ،‬جزئیات آن کمتر دیده شده و تیزبینی کاهش مییابد‪.‬‬
‫✓ کاهش دید‪ ،‬منحصر به کاهش تیزبینی نبوده و در برخی شرایط‪ ،‬مشاهده کنارههای اشیا مهمتر از مشاهده جزئیات است‪.‬‬
‫✓ در هواپیماهای کوچک‪ ،‬امنیت پرواز وابسته به تواناییهای حسی و ادراکی خلبان است‪.‬‬

‫نقش و زمینه‪:‬‬
‫✓ در سادهترین نوع تصاویر ادراکی‪ ،‬یک نقش و یک زمینه وجود دارد‪.‬‬
‫✓ کلمات و تصاویری که روی یک صفحه کاغذ هستند‪ ،‬نقش و باقی صفحه‪ ،‬زمینه است‪.‬‬
‫✓ نقش‪ ،‬برجستگی موجود در یک زمینه است‪.‬‬
‫✓ تشخیص نقش از زمینه‪ ،‬اساس ادراک شکل است‪.‬‬
‫✓ کیفیت ادراکی در خود محرک وجود ندارد بلکه در ذهن ما تشکیل میشود‪.‬‬
‫✓ هرچه یک منطقه یا شکل کوچکتر باشد‪ ،‬با احتمال بیشتری بعنوان نقش ظاهر خواهد شد‪.‬‬
‫✓ نقش‪ ،‬غالبا نزدیکتر از زمینه بنظر میرسد‪.‬‬
‫✓ نقش را برجستهتر از زمینه میبینیم‪.‬‬
‫✓ معموال نقش را متحرک و زمینه را ثابت ادراک میکنیم‪.‬‬
‫✓ اگر زمینه را در حال حرکت و نقش ثابت باشد‪ ،‬معموال دچار خطا شده و نقش را متحرک ادراک میکنیم‪.‬‬
‫✓ حیواناتی که استتار میکنند‪ ،‬در واقع میخواهند خود را در زمینه محیط قرار دهند تا کشف نشوند‪.‬‬
‫✓ حرکت‪ ،‬یکی از عواملی است که موجب کشف استتار و در نتیجه برجستگی و توجه به استتارشونده میشود‪.‬‬
‫✓ نقش معموال شکل معینی داشته در حالی که زمینه معموال بیشکل است‪.‬‬
‫✓ نقش‪ ،‬معنیدارتر و غنیتر از زمینه بوده و بهتر بخاطر آورده میشود‪.‬‬
‫✓ نقش‪ ،‬درخشانتر یا تاریکتر از قسمتهای مشابه در زمینه بنظر میرسد‪.‬‬

‫‪40‬‬
‫سازمان ادراکی و قوانین گشتالت‪:‬‬
‫✓ بیشتر اشکال‪ ،‬ترکیب از اجزا بوده که با یکدیگر به گونهای سازمان یافته ترکیب شده و ادراک ما را شکل داده و ذهن ما‬
‫درصدد معنی و سازمان دادن به آنهاست‪.‬‬
‫✓ تصویر ایجاد شده روی شبکیه چشم‪ ،‬انعکاس مبهمی از جهان بوده و پیش از آنکه به ادراک خاصی منجر شود‪ ،‬باید به‬
‫شیوه خاصی سازمان یابد‪.‬‬
‫✓ اینکه چگونه ادراکهای ما بصورت الگو و شکل خاص سازمان مییابد‪ ،‬مورد توجه روانشناسانی قرار گرفت که مکتب‬
‫گشتالت را بنیان نهادند‪.‬‬
‫✓ کلمه گشتالت یک کلمه آلمانی به معنی شکل‪ ،‬کل یا حتی شکل کلی است‪.‬‬
‫✓ هر جز‪ ،‬در یک شکل یا الگو‪ ،‬نقش خاصی داشته و در عین حال در کل مجموعه معنی مییابد‪.‬‬
‫✓ هیچ جزئی بدون توجه به کل‪ ،‬معنی نداشته و تغییر در یکی از این عناصر‪ ،‬شکل کلی سازمان ادراکی را تغییر میدهد‪.‬‬

‫قانون مجاورت‪:‬‬
‫✓ عناصری که از جهت مکانی یا زمانی نزدیک به هستند‪ ،‬بعنوان یک کل ادراک میشوند‪.‬‬

‫قانون مشابهت‪:‬‬
‫✓ اشیای مشابه‪ ،‬در یک دسته قرار میگیرند‪.‬‬
‫✓ شباهت محرک ها ممکن است از لحاظ کیفیت‪ ،‬شکل‪ ،‬اندازه‪ ،‬حرکت‪ ،‬جهت‪ ،‬سرعت‪ ،‬معنی و مفهوم یا موارد استعمال باشد‪.‬‬

‫قانون برازندگی (پیوستگی مطلوب)‪:‬‬


‫✓ عناصری که در یک جهت ادامه مییابند‪ ،‬بصورت یک شکل درک میشوند‪.‬‬

‫قانون بسته بودن‪:‬‬


‫✓ اگر بخشی از یک شکل که جزء مکمل آن است از شکل جدا شود‪ ،‬قانون بستگی ظاهر میشود‪.‬‬
‫✓ ذهن‪ ،‬فواصل خالی بین خطوط را پر کرده و سازمان ادراکی انسان از باال به پایین یا از کل به جزء شکل میگیرد‪.‬‬
‫قانون پراگنانز‪:‬‬
‫✓ در تمام قوانین گشتالت‪ ،‬محرکهای بینایی بصورتی پایدار‪ ،‬هماهنگ و ساده تشکل مییابند که روانشناسان گشتالت به‬
‫این فرآیند‪ ،‬قانون پراگنانز میگویند‪ .‬ادراک انسان بوسیله این قانون‪ ،‬بهسازی میشود‪.‬‬
‫✓ طبق قانون فوق‪ ،‬ادراکات بینایی به گونه ای خوب سازمان یافته و کلمه خوب‪ ،‬مفاهیمی چون نظم‪ ،‬سادگی و قرینگی را در بر‬
‫میگیرد‪.‬‬
‫✓ میزان پیچیدگی اطالعات الزم برای درک یک سازمان ادراکی یا محرک خاص‪ ،‬از دیگر معیارهای تشخیص خوب بودن‬
‫اشکال و الگوهاست‪ .‬یکی دیگر از معیارها برای خوب بودن شکل‪ ،‬نظم و قرینگی آن است‪.‬‬
‫✓ شکلهای ساده‪ ،‬معموال ‪2‬بعدی درک شده و درک شکلهای ‪3‬بعدی‪ ،‬اطالعات زیادی را میطلبد‪.‬‬
‫اگر شکل در حالت ‪2‬بعدی پیچیده ولی از لحاظ ‪3‬بعدی خوب و ساده باشد‪ ،‬بصورت ‪3‬بعدی دیده میشود‪.‬‬ ‫✓‬

‫‪41‬‬
‫فصل دهم‪ :‬ادراک زمان‬
‫‪ ‬آلبرت انیشتین که پژوهش های زیادی درباره معنای زمان انجام داده به این نتیجه رسید که تمایز بین گذشته‪ ،‬حال و‬
‫آینده‪ ،‬توهمی همیشگی و همه جایی است‪.‬‬
‫‪ ‬از دید روانشناسی‪ ،‬زمان‪ ،‬جنبهای از ادراک ما از جهان است‪.‬‬
‫‪ ‬گذشت زمان را از طریق دو ساعت شناختی و زیستشناختی تشخیص میدهیم‪.‬‬
‫‪ ‬اندامی که بوسیله آن میتوانیم گذر عمر را تشخیص بدهیم‪ ،‬ساعت زیستشناختی نامیده شدهاند‪.‬‬
‫‪ ‬ساعت شناختی بوسیله فرآیندهای شناختی تعیین میشود و مستقل از ساعتی است که روی دیوار نصب میشود‪.‬‬
‫‪ ‬میزان پردازش اطالعات حسی‪ ،‬رویدادهایی که بین مقاطع زمان اتفاق میافتد و توجه به گذشت زمان‪ ،‬ساعت شناختی را‬
‫تحت تاثیر قرار میدهد‪.‬‬

‫ساعت زیستشناختی و فعالیت بدنی‪:‬‬


‫✓ گذشت زمان با سازوکارهای فیزیولوژیایی خاصی همراه بوده که موجود زنده را از موقعیت زمانی آگاه میکند‪.‬‬
‫✓ یکی از بارزترین نمونههای رفتار زمانبندی شده‪ ،‬چرخه خواب و بیداری است‪.‬‬
‫✓ نمونه دیگر آن‪ ،‬رفتار تغذیهای حیوانات گوشتخوار و علفخوار است‪ .‬این حیوانات ‪24‬ساعت پس از آنکه غذای خوبی در‬
‫ناحیهای خاص پیدا کردند‪ ،‬دوباره به همان نقطه باز میگردند‪.‬‬
‫✓ ضربان قلب‪ ،‬فشار خون و حرارت بدن در انسان و بسیاری از حیوانات در یک چرخه شبانهروزی تغییر میکند‪.‬‬
‫✓ درجه حرارت بدن در هنگام شب‪ ،‬به پایینترین حد و در بعد از ظهر به باالترین حد خود میرسد‪.‬‬
‫✓ تفاوت حداقل و حداکثر درجه حرارت‪ ،‬بیش از ‪ 1‬درجه سانتیگراد است‪.‬‬
‫✓ منظور از آهنگ شبانهروزی‪ ،‬تغییراتی است که در یک چرخه ‪24‬ساعته بوقوع میپیوندد‪.‬‬
‫✓ این تغییرات درونی‪ ،‬حاصل تغییرات منظم در نور و حرارت محیط است‪.‬‬
‫✓ حیوان به این دلیل در روز به فعالیت میپردازد که محیط‪ ،‬روشن است و دما‪ ،‬باالتر از حرارت شب است‪.‬‬
‫✓ ساعت زیست شناختی در درجه اول براساس نور و در درجه دوم براساس حرارت محیط تنظیم میشود‪.‬‬
‫✓ نور و حرارت معموال باهم تغییر کرده و با افزایش نور‪ ،‬حرارت محیط نیز افزایش مییابد و بالعکس‪.‬‬
‫✓ مناطق مختلفی از هیپوتاالموس در حفظ چرخههای شبانه روزی مهم هستند که مهمترین قسمت در ساعت‬
‫زیستشناختی‪ ،‬هسته های فوق چلیپایی بوده که در نزدیکی چلیپای بینایی قرار دارد‪.‬‬
‫✓ موشها‪ ،‬حیوانات شبانه هستند یعنی روز میخوابند و شبها بدنبال غذا میروند‪.‬‬
‫✓ تخریب یا تومور مغزی در این ناحیه از هیپوتاالموس موجب اختالل در چرخه خواب موجود زنده میشود‪.‬‬
‫✓ چون نور در تنظیم چرخههای شبانهروزی اهمیت دارد‪ ،‬هستههای فوق چلیپایی‪ ،‬اطالعاتی را از چشم دریافت میکند‪.‬‬
‫✓ هسته های فوق چلیپایی تحت تاثیر هورمون مترشحه از غده صنوبری که به نور حساس بوده و مالتونین نام دارد و در روز‬
‫ترشح نمیشود‪ ،‬قرار دارد‪.‬‬

‫‪42‬‬
‫✓ حرارت‪ ،‬خستگی‪ ،‬داروها و مواد شیمیایی بر فعالیتهای بدن و ساعت زیستشناختی تاثیر میگذارند‪.‬‬

‫الف) حرارت‪:‬‬
‫✓ همراه با افزایش درجه حرارت بدن‪ ،‬سرعت فعالیتهای فیزیولوژیایی بدن افزایش یافته و موجب میشود که احساس‬
‫گذشت زمان نیز سریعتر شود‪ .‬در این صورت یک دقیقه واقعی بیشتر از یک دقیقه ذهنی است‪.‬‬
‫✓ همچنین وقتی درجه حرارت کاهش می یابد‪ ،‬گذشت زمان کندتر احساس شده و یک دقیقه واقعی کمتر از یک دقیقه ذهنی‬
‫است‪.‬‬
‫✓ چون در هنگام بعد از ظهر‪ ،‬درجه حرارت بدن به بیشترین حد خود میرسد‪ ،‬سرعت ساعت بدن ما افزایش یافته و گذشت‬
‫زمان را بیش از آنچه هست برآورد میکنیم‪.‬‬

‫ب) خستگی‪:‬‬
‫✓ وقتی احساس خستگی میکنیم‪ ،‬فعالیتهای فیزیولوژیایی بدن کاهش یافته و ساعت زیستشناختی نیز آهسته حرکت‬
‫میکند‪.‬‬
‫✓ هرچه در موقع خستگی بیشتر خود را مجبور کنید که بیدار بمانید و استراحت نکنید‪ ،‬گذشت زمان را طوالنیتر احساس‬
‫میکنید‪.‬‬

‫ج) داروها و مواد شیمیایی‪:‬‬


‫✓ داروهای بیهوشی‪ ،‬احساس گذشت زمان را کوتاه میکنند‪.‬‬
‫✓ داروها و مواد محرک مانند آمفتامین ها و کافئین و مواد مخدری نظیر حشیش و مسکالین و ‪ ،LSD‬احساس گذشت زمان را‬
‫طوالنیتر میکنند‪.‬‬

‫ساعت شناختی و عوامل روانشناختی‪:‬‬


‫✓ ادراک ما از زمان‪ ،‬متاثر از فرآیندهای ذهنی ما نیز هست‪.‬‬
‫✓ زمان مستقیما درک نمیشود بلکه ساخته و استنباط میشود‪.‬‬

‫ادراک ذهنی ما از گذشت زمان‪ ،‬تحت تاثیر عوامل زیر است‪:‬‬


‫الف) تغییر‪:‬‬
‫✓ هرچه تغییرات یا رویدادهای بیشتری در یک مقطع زمانی رخ دهد‪ ،‬ساعت شناختی تندتر کار کرده و در نتیجه برآورد‬
‫مدت زمان سپری شده بیشتر میشود‪.‬‬
‫✓ اگر دو نفر یک مقطع زمانی مشابه را تجربه کنند در حالی که یکی از آنان در معرض محرکهای صوتی بوده‪ ،‬زمان را‬
‫طوالنیتر از آنکه در معرض تحریک قرار نگرفته‪ ،‬درک میکند‪.‬‬
‫✓ همچنین وقتی فرد با محرکهای دیداری مواجه شده‪ ،‬کلماتی میشنود یا اشکالی رسم میکند زمان را طوالنیتر از وقتی‬
‫که در اتاقکی بدون هرگونه نور و سایر محرکهای طبیعی احساس میکند‪.‬‬

‫‪43‬‬
‫ب) تالش‪:‬‬
‫✓ میزان پیچیدگی و مشکل بودن محرکها بر ادراک گذشت زمان موثر است‪.‬‬
‫✓ دلیل این امر‪ ،‬آنست که ذهن برای محرکهای پیچیده‪ ،‬زمان و فعالیت بیشتری را صرف میکند‪.‬‬
‫✓ ساعت شناختی‪ ،‬تحت تاثیر فعالیت شناختی بوده و هرچه ذهن فعالیت بیشتری داشته باشد‪ ،‬مدت زمان سپری شده‪،‬‬
‫طوالنیتر بنظر میرسد‪.‬‬

‫ج) توجه‪:‬‬
‫✓ هروقت انتظار میکشید‪ ،‬به گذشت زمان بیشتر توجه مرده و هرچه به گذشت زمان بیشتر توجه کنید‪ ،‬گذر زمان طوالنیتر‬
‫بنظر خواهد رسید‪.‬‬
‫هر عاملی که موجب شود به گذشت زمان توجه نکنیم‪ ،‬موجب میشود که احساس کنیم زمان زودتر میگذرد‪.‬‬ ‫✓‬

‫‪44‬‬

You might also like