You are on page 1of 38

‫حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‬

‫نبیپور*‬ ‫هدیتاهلل هدفمند‬

‫چکیده‬

‫در این مقاله وضعیت حقوقی اطفال در اسالم و اسناد بینالمللی مورد بحث قرار گرفته است‪ .‬در‬
‫گام نخست‪ ،‬تالش شده تا چیستی کودک تعریف و مفهوم کلی طفل در فقه‪ ،‬حقوق و آموزههای‬
‫اسالم بررسی شود‪ .‬در مرحله دوم‪ ،‬روی حقوق و ارزش اطفال در اسالم و اسناد بین الملل بحث‬
‫صورت گرفته است‪ .‬در این تحقیق‪ ،‬از روش کتابخانهای بهره گرفته شده است‪ .‬نتیجهای که از‬
‫این تحقیق به دست میآید‪ ،‬این است که وضعیت حقوقی اطفال در کشور‪ ،‬خوب به نظر نمیرسد؛‬
‫زیرا بارها دیده شده است که از اطفال و کودکان سوء استفاده صورت گرفته است‪ .‬برای نمونه‬
‫اطفال به کارهای شاقه واداشته شده است‪ ،‬بهصورت وافر مورد خشونت و توهین وتحقیر قرار‬
‫گرفتهاند و از ایشان سربازگیری صورت گرفته است‪ .‬به نظر میرسد که قوانین افغانستان و اسناد‬
‫بین المللی‪ ،‬در رابطه به تأمین حقوق اطفال و کودکان در جامعهای افغانی و جوامع بین المللی‪،‬‬
‫از نظر دور داشته شده و گاهاً نقض شده است‪ .‬مدعی اصلی ما این است که راه رشد و شکوفایی‬
‫اطفال در عرصههای مختلف‪ ،‬توجه خانواده و حکام در تربیت سالم و درست‪ ،‬تطبیق قوانین نافذه‬
‫کشور از آدرس حکام‪ ،‬تطبیق اسناد بین الملل از آدرس سازمانهای بین المللی و نگاه عمیق و‬
‫ژرف به شریعت اسالمی در مسیر تربیت اسالمی فرزندان و تأمین حقوق ایشان از آدرس شریعت‬
‫اسالمی میباشد‪.‬‬

‫کلید واژهها‪ :‬اطفال‪ ،‬اسالم‪ ،‬فقه وحقوق‪ ،‬قوانین افغانستان‪ ،‬اسناد بین الملل‪.‬‬

‫* ماستری حقوق جزا و جرمشناسی‬


‫مقدمه‬
‫موضوع مورد بحث ما در این تحقیق وضعیت حقوقی کودکان و رسیدگی به حقوق‬
‫ایشان از مجرای قوانین داخلی و اسناد بین المللی از یک طرف و از سوی دیگر‪،‬‬
‫توجه اسالم و آموزههای دینی به ارزش و جایگاه کودکان و اهمیت رسیدگی به‬
‫حقوق ایشان در شریعت اسالم است‪ .‬هرنوع سوء استفاده و سوء رفتار با کودکان و‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪136‬‬
‫هرنوع حق تلفی در رابطه به آنان‪ ،‬در قوانین داخلی و اسناد بین المللی و در‬
‫شریعت اسالمی مردود دانسته شده است‪.‬‬
‫به نظر میرسد که مهمترین عامل تباهی جوامع و ملتها‪ ،‬بیتوجهی به اطفال‬
‫از جوانب مختلف باشد؛ زیرا اطفال امروز بزرگان فردای یک جامعه و ملتاند و‬
‫آیندهسازان جوامع بشری محسوب میشوند‪ .‬به همین جهت اگر در راستای تربیت‬
‫درست آنان تالش صورت گیرد و توجه مسئووالن جوامع بشری به سمت آن‬
‫معطوف شود آینده جوامع بشری روشن و به سوی ترقی خواهد بود؛ اما اگر‬
‫اندکترین بی توجهی در این راستا چه از طرف والدین و چه از طرف مسئووالن‬
‫جوامع بشری صورت پذیرد‪ ،‬آینده جوامع بشری و ملتها‪ ،‬ناروشن و خطرناک‬
‫خواهد بود‪ .‬بر همین اساس‪ ،‬در این تحقیق سعی شده است تا از روزنه شریعت و‬
‫قانون‪ ،‬حقوق و جایگاه این قشرآسیبپذیر جامعه انسانی که سعادت و بدبختی‬
‫جوامع بشری به دست این قشر رقم زده میشود‪ ،‬مورد بحث و بررسی قرار گیرد‪.‬‬
‫در رابطه به پیشینه تحقیق میتوان گفت این موضوع به صورت پراکنده توسط‬
‫نویسندگان‪ ،‬مورد بحث و بررسی قرار گرفته است‪ .‬از جمله میتوان به استاد‬
‫عبدالرب رسول سیاف اشاره کرد که کتابی را تحت عنوان «تربیت اسالمی‬
‫فرزندان» به رشته تحریر در آورده است‪ .‬همچنین مولوی سید محمد صمیم هروی‪،‬‬
‫کتابی را تحت عنوان «تربیت اوالد از دیدگاه اسالم» به نشر رسانده است‪.‬‬
‫عبدالرحیم عمران‪ ،‬کتابی را تحت عنوان «تنظیم خانواده در روشنایی اسالم»‬
‫تقدیم جامعه نموده است که بحث خوبی در این رابطه دارد‪ .‬همچنین میتوان از‬
‫مقاالت غالم حضرت برهانی‪ ،‬تحت عنوان «حمایت کیفری خاص از تمامیت روانی‬
‫اطفال و نوجوانان در حقوق ایران و افغانستان» و از مقاله سید عبدالوهاب رحمانی‪،‬‬
‫تحت عنوان «حدود تنبیه طفل توسط والدین» و از مقاله قاسم قاموس‪ ،‬تحت‬
‫عنوان «حقوق کودک‪ ،‬ناهنجاریهای اجتماعی و چالشهای قوانین موضوعه» در‬
‫ماه نامه عدالت‪ ،‬نام برد‪ .‬مقاله دیگری با عنوان «بزهکاری کودکان و نوجوانان و‬
‫کانون اصالح و تربیت»‪ ،‬از علیجان فهیم و نیز مقاله «نقش خانواده در تخلفات‬
‫اطفال» از محمد یاسین رسولی در فصلنامه مطالعات حقوق اسالمی و مقالهای‬
‫«حقوق و عدالت برای اطفال»‪ ،‬از قاضی حمیداهلل پیمان در مجله قضاء یاد کرد‪.‬‬
‫تمرکز نوشتار حاضر‪ ،‬روی وضعیت حقوقی کودکان در اسالم و قوانین دخالی‬
‫و اسناد بین المللی میباشد که در آن به مفهومشناسی کودک‪ ،‬و حقوق کودک از‬
‫منظر حقوقی و فقهی و اسناد بین المللی پرداخته خواهد شد‪.‬‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫‪ .1‬مفهومشناسی‬

‫‪ .1-1‬تعریف کودک از لحاظ لغوی‬


‫در مصباح المنیر آمده است‪ :‬فرزند صغیر انسان را طفل مینامند که این لفظ بر‬
‫فرزند پسر و دختر و نیز جمع آنها اطالق میشود و تا زمانی که به سن تمیز‬
‫نرسیده است‪ ،‬او را طفل صغیر مینامند (برهانی‪ ،۱۳۹۸ ،‬ص ‪ .)۲۹‬در ادبیات ارباب‬
‫لغت‪ ،‬مراحل مختلفی درمورد یک طفل بیان شده و هر مرحله نام خاصی دارد؛‬
‫برای نمونه‪:‬‬
‫الف) جنین‪ :‬این مرحله از زمان انعقاد تا لحظه تولد را شامل میگردد‪( .‬رسولی‪،‬‬
‫‪ ،۱۳۹4‬ص ‪.)۱۲۳‬‬
‫ب) نوزاد‪ :‬لحظهای که طفل چشم به جهان میگشاید‪ ،‬نوزاد گفته میشود‬
‫(قانون رسیدگی به تخلفات اطفال‪ ،‬ماده ‪ .)4‬طفل بعد از تولد در مرحله شیرخوارگی‬
‫«رضیع» نام دارد و رضیع الصبی (شیرخور) در زبان عربی به کودکی گفته میشود‬
‫که شیر مادر را از پستان او میخورد (برهانی‪ ،۱۳۹۸ ،‬ص ‪.)۳0‬‬
‫ج ) کودک غیر ممیز‪ :‬طفلی که در مرحله پایینتر از سن هفت سالگی قرار‬
‫داشته باشد‪ ،‬یعنی سن هفت سالگی را تکمیل نکرده باشد (قانون رسیدگی به‬
‫تخلفات اطفال‪ ،‬فقره اول‪ ،‬ماده ‪.)4‬‬
‫د) کودک ممیز‪ :‬شخصی که سن دوازه سالگی را تکمیل نکرده باشد‪ ،‬ولی باید‬
‫سن هفت سالگی را تکمیل کرده باشد (همان‪ ،‬فقره دوم)‪ .‬کلمه ممیز از ماده تمیز‬
‫گرفته شده و بهمعنای جدایی اشیا از یکدیگر است و در جای به کار میرود که‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪138‬‬
‫چند چیز با یکدیگر مشتبه شده باشند و فرد یا افرادی آنها را مشخص و از یکدیگر‬
‫جدا سازد‪ .‬پس میتوان گفت‪ :‬تمیز قوهای است در مغز انسان که به او توانایی‬
‫میدهد تا معانی و مفاهیم را از یکدیگر جدا ساخته و مشخص نماید (برهانی‪،‬‬
‫‪ ،۱۳۹۸‬ص‪.)۳0‬‬
‫ه) کودک نوجوان‪ :‬از سن دوازده عدول کرده‪ ،‬ولی سن هیجده سالگی را تکمیل‬
‫نکرده باشد‪ ،‬به آن نوجوان می گویند (قانون رسیدگی به تخلفات اطفال‪ ،،‬فقره‬
‫سوم)‪.‬‬
‫ی) کودک مراهق‪ :‬مراهق به کودکی گفته میشود که در شرف بلوغ بوده و به‬
‫احتالم نزدیک باشد‪ ،‬فرقی نمیکند که پسر باشد یا دختر‪ .‬در لسان العرب آمده‬
‫است‪ :‬کودک ده الی یازده ساله را مراهق می گویند‪( .‬برهانی‪ ،۱۳۹۸ ،‬ص‪.)۳0‬‬
‫زمانی که از طفل نام برده میشود‪ ،‬تمام این مراحل را شامل میگردد‪.‬‬

‫‪ .۲-1‬تعریف کودک از لحاظ فقهی‬


‫دراصطالح فقهی‪ ،‬طفل به کسی گفته میشود که به حد بلوغ نرسیده باشد‪ .‬سوالی‬
‫که مطرح میشود این است که بالغ به چه کسی گفته میشود؟‬
‫درجواب این پرسش میتوان گفت‪ :‬بالغ کسی است که دوره صغر را پشت‬
‫سرگذاشته و قوای جسمی و غریزه جنسی او رشد و نمو کافی یافته و آماده توالد‬
‫و تناسل میباشد‪.‬‬
‫فقیهان اسالمی نشانههای برای بلوغ ذکر کردهاند که برخی از آنها طبیعی و‬
‫فیزیولوژیکی و برخی دیگر آن‪ ،‬شرعی و قانونی است‪ .‬سؤال دیگری که مطرح‬
‫میشود این است که از لحاظ سنی چگونه میتوان سن بلوغ را درکودکان شناسایی‬
‫کرد؟ و کدام سن را برای پسر و کدام سن را برای دختران به عنوان سن بلوغ در‬
‫نظر گرفت؟‬
‫در پاسخ پرسش فوق میتوان گفت که در فقه اهل سنت‪ ،‬در مورد سن بلوغ‬
‫اتفاق نظر به چشم نمیخورد؛ چون شافعیان سن بلوغ را در دختر و پسر ‪ ۱۵‬سال‬
‫تمام قمری میدانند‪ ،‬حنفیان سن بلوغ را برای پسران ‪ ۱۸‬سال و برای دختران ‪۱۷‬‬
‫سال میدانند‪ .‬امام ابوحنیفه (ره) به استناد یک روایت‪ ۱۷ ،‬سال را در دختر و ‪۱۸‬‬
‫سال را در پسر‪ ،‬و به استناد روایت دیگر‪ ۱۹ ،‬سال را برای پسران در نظر گرفته‬
‫است‪ .‬همچنین از حنفیان نقل شده که پایینترین حد بلوغ در پسران ‪ ۱۲‬سال و‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫در دختران ‪ ۹‬سال است‪ .‬دیدگاه امام مالک با دیدگاه امام ابوحنیفه (ره) یکسان‬
‫است؛ زیرا اصحاب امام مالک (ره) سن بلوغ را ‪ ۱۸‬سال میدانند و بعضی از آنان‬
‫نیز براین عقیدهاند که سن بلوغ ‪ ۱۹‬سال است (رسولی‪ ،۱۳۹4 ،‬ص ‪.)۱۲۵‬‬
‫مشهور فقهای امامیه‪ ،‬امام شافعی‪ ،‬اوزاعی فقیه حنبلی‪« ،‬ابویوسف» فقیه‬
‫حنفی‪ ،‬جمع از فقهای مالکی و ابن وهب‪ ،‬اکمال پانزده سال قمری را برای طفل‬
‫مذکر بلوغ میدانند‪ .‬شهید ثانی‪ ،‬فقیه امامیه میگوید‪ :‬طفل مذکر پس از اکمال‬
‫پانزده سال قمری‪ ،‬بالغ میگردد و ورود به سال پانزدهم کافی نیست‪.‬‬
‫امام کاشف الغطاء‪ ،‬فقیه امامیه میگوید‪ :‬اکمال پانزده سال قمری برای اطفال‬
‫مذکر عالمت شرعی بلوغ است‪ .‬سوالی دیگری که در این جا مطرح میشود این‬
‫است که فقهای اسالمی روی چه استداللی اکمال سن پانزده سال قمری را برای‬
‫اطفال مذکر در نظرگرفتهاند؟‬
‫در جواب میتوان گفت‪ :‬فقهای اسالمی استدالالت ذیل را مطرح کردهاند‪:‬‬
‫الف) اکثر مصادر فقهی مسلمین‪ ،‬این معیار را پذیرفتهاند‪.‬‬
‫ب) روایات فراوانی از طریق فریقین وارد شده است‪.‬‬
‫روایتی در نزد مذهب امامیه ذکر شده است که حمزه بن حمران از امام جعفر‬
‫صادق (ع) نقل کرده است‪ :‬پرسیدم طفل چه وقت بالغ میشود تا حدود شرعی را‬
‫رعایت کند؟ فرمودند‪ :‬هرگاه از یتیمی خارج شود و بالغ گردد‪ .‬عرض کردم‪ :‬آیا‬
‫برای آن حدّی وجود دارد؟ فرمودند‪ :‬بلی‪ ،‬هرگاه محتلم گردد یا پانزده سال را کامل‬
‫کند‪.‬‬
‫همچنین‪ ،‬ابن عمر روایت میکند‪ :‬درجنگ احد‪ ،‬از پیامبر اسالم (ص) خواستم‬
‫تا اجازه شرکت در جهاد را برایم بدهد‪ ،‬به دلیل چهارده ساله بودنم اجازه ندادند‪،‬‬
‫ولی در جنگ خندق چون پانزده سال داشتم‪ ،‬اجازه شرکت برایم دادند (حسینی‪،‬‬
‫‪ ،۱۳۸۷‬ص ‪ ۲۲‬و ‪.)۲۳‬‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪140‬‬
‫در سوره مبارکه نور‪ ،‬کلمه طفل‪ ،‬به معنی کودک استعمال شده است‪ .‬چنانکه‬
‫ستَأْذِنُوا» (نور‪ ،‬آیه ‪ )۵۹‬اطفال در این‬
‫میفرماید‪« :‬وَإِذَا بَلَغَ األطْفَالُ ِمنْک ُم الْحُ ُلمَ فَلْی ْ‬
‫آیه به کودکان تفسیر شده است‪.‬‬

‫‪ .۳-1‬تعریف کودک در نظام حقوقی‬


‫اکنون میپردازیم به واکاوی نظامهای مختلف حقوقی در رابطه به اطفال‪:‬‬

‫‪ .۳-1-1‬کودک در نظام حقوقی روم‬


‫در قوانین روم‪ ،‬دیده میشود که در سال ‪ ۱۳0‬قبل از میالد‪ ،‬تشخیص قوه تمیز به‬
‫عنوان معیار تعیین سن طفل‪ ،‬در نظر گرفته شده است‪ .‬به طوریکه طفل کمتر از‬
‫هفت سال‪ ،‬غیرمسئول پنداشته شده ولی در صورت وارد کرد ضرر‪ ،‬پدر و مادر‬
‫طفل مسئول جبران خسارت فرزندشان میباشند‪ ،‬نه خود طفل‪.‬‬
‫در نظام مزبور‪ ،‬سن طفل غیر ممیز نابالغ ‪ ۹-۷‬برای دختران و ‪ ۷‬الی ‪ ۱0‬سال‬
‫برای پسران تعیین گردیده است و در صورتی که ثابت میشد طفل با مکر و حیله‬
‫مرتکب جرم شده است‪ ،‬مجازات میشد‪ ،‬اما مجازات شان کمتر از بزرگساالن بود‪.‬‬
‫طفل ممیز نابالغ برای دختران ‪ ۹‬تا ‪ ۱۲‬سال و برای پسران ‪ ۱0‬تا ‪ ۱4‬سال بود‪.‬‬
‫در صورت ارتکاب جرم‪ ،‬با سوء نیت تلقی شده‪ ،‬دارای مسئولیت جزایی و مدنی‬
‫میشدند؛ اما مجازات ‪ ۱4‬الی ‪ ۲۵‬سال‪ ،‬عین مجازات بزرگساالن بود و در موارد‬
‫استثنائی‪ ،‬میتوانست خفیفتر از بزرگساالن باشد‪.‬‬
‫این طبقهبندی‪ ،‬با اندک تغییراتی‪ ،‬در قوانین اکثریت کشورها پذیرفته شده‬
‫است (رسولی‪ ،۱۳۹4 ،‬ص ‪.)۱۲۵‬‬

‫‪ .۳-1-۲‬کودک در کنوانسیون حقوق کودک‬


‫مهم ترین اسناد بین المللی در باره کودکان‪ ،‬کنوانسیون حقوق کودک است‪ .‬این‬
‫کنوانسیون که مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد است‪ ،‬کودک را تعریف و‬
‫نقص اعالمیه جهانی حقوق کودک سال ‪ ۱۹۵۹‬را که در مورد تعریف حقوق کودک‬
‫به تصویب همین مجمع رسیده بود‪ ،‬برطرف نموده است‪( .‬برهانی‪ ،۱۳۹۸ ،‬ص ‪.)۳۳‬‬
‫این کنوانسیون در ماده اول خود از طفل این گونه تعریف ارائه کرده است‪ :‬منظور‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫از طفل‪ ،‬هر انسانی دارای کمتر از ‪ ۱۸‬سال سن است؛ مگر اینکه طبق قانون قابل‬
‫اعمال در مورد طفل‪ ،‬سن قانونی کمتری تعیین شده باشد‪.‬‬
‫اما زمانی که به حقوق اسالمی نگاه میاندازیم‪ ،‬درمییابیم که جنین هم دارای‬
‫حقوقی شناخته شده است‪ ،‬از همین ناحیه میتوان به نقد این تعریف پرداخت‪،‬‬
‫زیرا این تعریف از نوزاد پایینتر (جنین) را شامل نمیشود (رسولی‪ ،۱۳۹4 ،‬ص‬
‫‪.)۱۲6‬‬
‫در مورد کنوانسیون یاد شده چند قابل ذکر است‪:‬‬
‫یکم‪ :‬از منظر کنوانسیون‪ ،‬هیجده سالگی مرز کودکی و بزرگسالی است‪.‬‬
‫دوم‪ :‬خود ماده مورد اشاره‪ ،‬دارای برخی نواقص است‪ ،‬چرا مشخص نکرده است‬
‫که آیا از ابتدای تولد یا پیش از آن‪ ،‬کودکان مشمول حمایت کنوانسیون قرار‬
‫میگیرند یا خیر‪ .‬امری که تصریح به آن میتوانست بسیار راهگشا باشد و مانع‬
‫تفاسیر گوناگون و متعارض گردد‪ .‬اینکه در ماده ‪ ،۱‬تنها به پایان دوران کودکی‬
‫تصریح شده و درباره شروع آن بحثی نشده است این سکوت خود میتواند بیانگر‬
‫دو معنی باشد‪:‬‬
‫‪ .۱‬اینکه بگوییم شروع کودکی از زمانی است که طفل متولد میشود و این‬
‫موضوع بدیهی است و نیاز به بیان ندارد‪.‬‬
‫‪ .۲‬معنای دیگر این که در زمان تدوین کنوانسیون حقوق کودک‪ ،‬پیشنهادها و‬
‫بحثهای مختلفی درباره زمان شروع کودکی مطرح بود‪ ،‬پیشنهاد بعضی کشورها‬
‫این بود که شروع کودکی به عنوان انسان‪ ،‬از لحظه تولد (جنین) است‪.‬‬
‫سوم‪ :‬اگر به ادامه ماده (‪ )۱‬نگاه کنیم‪ ،‬نوع ظرافت نگاه را درمییابیم که با‬
‫ظرافت‪ ،‬نگاه برخی از قانونگذاران کشورها را در نظر گرفته است‪ .‬چنانکه ادامه‬
‫میدهد‪ :‬مگر اینکه طبق قانون اجرایی در باره کودک‪ ،‬سن بلوغ‪ ،‬کمترتشخیص‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪142‬‬
‫داده شود‪ .‬این جمله بدین مفهوم است که عالوه براینکه سن مشخصی برای پایان‬
‫دوران کودکی در کنوانسیون تعیین شده است؛ به این نکته نیز توجه دارد که‬
‫ممکن است پایان دوران کودکی در برخی قوانین داخلی کشورها‪ ،‬متفاوت و‬
‫مشخصاً کمتر از ‪ ۱۸‬سال باشد‪ .‬برای نمونه‪ ،‬در ایران‪ ،‬سن بلوغ برای دختران ‪۹‬‬
‫سال و برای پسران ‪ ۱۵‬سال کامل قمری در نظرگرفته شده است‪ .‬در افغانستان‬
‫مطابق ماده ‪ ۷0‬قانون مدنی‪ ،‬سن اهلیت ازداوج برای پسر ‪ ۱۸‬سال و برای دختر‪،‬‬
‫‪ ۱6‬سال شمسی در نظرگرفته شده است (برهانی‪ ،۱۳۹۸ ،‬ص ‪.)۳4‬‬

‫‪ .۳-1-۳‬طفل در قوانین افغانستان‬


‫قانونگذ ار افغانستان نیز با توجه به کنوانسیون حقوق کودک‪ ،‬معیار طفولیت را‬
‫همان سن کمتر از هیجده سال قرار داده است‪ .‬چنانکه قانون رسیدگی به تخلفات‬
‫اطفال صراحت دارد‪ :‬طفل شخصی است که سن هجده سالگی را تکمیل نکرده‬
‫باشد (قانون رسیدگی به تخلفات اطفال‪ ،‬فقره اول‪ ،‬ماده ‪.)4‬‬
‫اکنون میپردازیم به بررسی مراحل طفل در قانون رسیدگی به تخلفات اطفال‪:‬‬
‫قانون رسیدگی به تخلفات اطفال چند دوره را برای طفل در نظرگرفته است که‬
‫میتواند قابل نقد نیز باشد‪ ،‬اکنون به آن اشاره میکنیم‪:‬‬
‫اول) نوزاد‪ :‬لحظهای که طفل چشم به جهان میگشاید نوزاد گفته میشود‬
‫(همان‪ ،‬ماده ‪.)4‬‬
‫دوم) طفل غیر ممیز‪ :‬شخصی است که سن هفت سالگی را تکمیل نکرده باشد‬
‫(همان)‪.‬‬
‫سوم) طفل ممیز‪ :‬شخصی که سن هفت سالگی را تکمیل‪ ،‬اما سن دوازده‬
‫سالگی را تکمیل نکرده باشد (همان‪ ،‬فقره دوم)‪.‬‬
‫طفل نوجوان‪ :‬شخصی است که سن دوازده سالگی را تکمیل‪ ،‬ولی سن شانزده‬
‫سالگی را تکمیل نکرده باشد (همان‪ ،‬فقره سوم)‪.‬‬
‫اما زمانی که به تعریف شریعت اسالمی توجه میکنیم‪ ،‬میبینم که معیار سن‬
‫طفولیت در شریعت‪ ،‬کمتر از شانزده سال میباشد‪ .‬پس میتوان گفت که شریعت‬
‫اسالمی معیار اساسی را قدرت تمیز‪ ،‬تشخیص‪ ،‬درک و بهصورت کلی رشد فکری‬
‫میداند که این میتواند‪ ،‬در سنین مختلف برای اطفال رخ دهد‪ .‬البته در این امر‬
‫میتواند عوامل مختلف مانند وراثت‪ ،‬محیط و تغذیه مناسب و سالم‪ ،‬تأثیرگذار‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫باشد‪ .‬پس از همین روزنه میتوان بر تعریف فوق نقد را وارد کرد که تعریف فوق‪،‬‬
‫مخالف تعریف شریعت اسالمی در رابطه به طفل میباشد (رسولی‪ ،۱۳۹4 ،‬ص‬
‫‪.)۱۲۷ - ۱۲6‬‬
‫در مجموع میتوان گفت ک در مورد تعریف کودک‪ ،‬با توجه به رشتههای‬
‫مختلف علمی‪ ،‬توافق وجود ندارد‪ .‬همینگونه در نظامهای حقوقی دنیا نیز دیدگاه‬
‫واحدی دیده نمیشود؛ به این معنی که تعریف کودک و تعیین حد سنی او در‬
‫قوانین کشورهای مختلف جهان‪ ،‬از دیرباز تا کنون متغییر بوده است‪.‬‬

‫‪ .۲‬حقوق کودک در اسالم‬


‫اسالم بهعنوان کاملترین دین الهی‪ ،‬در باره حقوق اطفال ارشادات و راهنماییهای‬
‫فراوانی ارائه نموده است‪.‬‬
‫بر اساس بینش اسالمی‪ ،‬اطفال با یک سسله حقوقی به دنیا میآیند که تعداد‬
‫از افراد جامعه مانند‪ :‬پدر‪ ،‬مادر ومسؤلین دولتی‪ ،‬ناگزیرند که این حقوق را در‬
‫روشنایی شریعت و قانون تأمین کنند‪.‬‬
‫اولین حق‪ ،‬تأمین عدالت در میان آنان است؛ زیرا در محیطی که عدالت وجود‬
‫داشته باشد‪ ،‬طفل به تالش و کوشش فراوان میپردازد و توقع اطفال هم همین‬
‫است که پدر و مادر و بزرگان‪ ،‬در برابرشان اصول وم و ازین مساوات و عدالت را به‬
‫کار گیرند و محیط زندگی آنان را نیز عادالنه بسازند‪.‬‬
‫یگانه وسیله آرامش روحی و روانی طفل‪ ،‬رفتار عادالنه است‪ .‬چون عدالت و‬
‫رفتار عادالنه‪ ،‬صفتی از صفات الهی است‪ .‬چنانکه پیامبر اسالم (ص) میفرماید‪:‬‬
‫«اعدلوا بین اوالدکم کما تحبون ان یعدلوا بینکم فی البر و اللطف»‪ ،‬میان فرزندانتان‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪144‬‬
‫در پنهانی و ظاهر‪ ،‬مساوات برقرار کنید‪ ،‬همانطوریکه دوست دارید در خوبیها‬
‫و نیکیها با شما به عدالت رفتار گردد (قاضی حمداهلل پیمان‪ ،۱۳۹۱،‬ص ‪.)۱۱0‬‬
‫عدالت و مساوات در تمام مراحل زندگی جایگاه خاصی دارد؛ از نظر اسالم حتی‬
‫در بوسه کردن بچهها باید عدالت رعایت گردد‪ .‬چنانکه از پیامبر اسالم (ص) روایت‬
‫شده است که نظر مبارک آن جناب به مردی افتاد که دو پسر داشت که به صورت‬
‫یکی از آن دو پسر بوسه محبت و مهربانی زد و به طفل دومی اعتنایی نکرد‪ ،‬آن‬
‫حضرت فرمودند‪ :‬چرا میان پسرانت عدالت و مساوات را رعایت نکردی؟‬
‫این روایت نشاندهنده توجه اسالم به حقوق اطفال و فرزندان است که هم پدر‬
‫و مادر و هم مسولین دولتی‪ ،‬الزم است به آن توجه کنند‪( .‬قاضی حمیداهلل پیمان‪،‬‬
‫‪ ،۱۳۹۱‬ص ‪ .)۱۱0‬دیده میشود که پدر و مادر از نظر شریعت‪ ،‬وظیفه دارند که در‬
‫بین اوالد ذکور و اناث خویش فرق و امتیاز قائل نشود و در مورد نفقه و لباس و‬
‫تربیت آنان عادالنه رفتار نماید تا باعث ایجاد عقده و کینه و ستیزه نگردد‪.‬‬
‫چنانکه قرآن کریم میفرماید‪« :‬اعدلوا هو اقرب للتقوی» (مائده‪ ،‬آیه ‪)۸‬؛ و نیز‬
‫در حدیثی به صراحت آمده است‪« :‬اعدلوا بین ابنائکم» (هروی‪ ،۱۳۸۲ ،‬ص ‪،)۲6‬‬
‫عدالت و مساوات را بین فرزندان خود رعایت کنید‪ .‬بنابراین‪ ،‬الزم است که در تریت‬
‫اطفال از عادات و رسوم جاهلیت خودداری شود و میان پسر و دختر تفاوت قائل‬
‫نشود‪ .‬در جامعه جاهلیت فرزند دختر را مایه ننگ می دانستند‪ ،‬چنانکه قرآن کریم‬
‫تصویر روشنی از این قضیه ارائه میدهد و میفرماید‪« :‬و اذا بشر احدهم باالنثی‬
‫ظل وجهه مسوداً و هو کظیم» (نحل‪ ،‬آیه ‪ )۵۸‬هرگاه به یکی از آنها به تولد دختر‬
‫مژده داده میشد‪ ،‬چهرهشان سیاه شده و پر از قهر و غضب میشدند که این خصلت‬
‫گناه آلودشان نمایانگر ضعف عقیده و عدم قدرت فکری آنان بود (هروی‪،۱۳۸۲ ،‬‬
‫ص ‪.)۲6‬‬
‫مدرسه بنیادی و اساسی تمام این آداب‪ ،‬خانه است‪ .‬حاال قضاوت به دست‬
‫خوانندگان گرامی که به خاطرتقویه بنیاد تربیتی یک جامعه‪ ،‬بودن زن در کنار‬
‫اطفالش تا چه اندازه نقش اساسی و مهم دارد؟ پس چگونه قضاوت کنیم که طفل‬
‫در دامان مادرش بزرگ شود تا سازنده و مدبر وحکیم بارآید؛ یا نه مادر اطفالش را‬
‫به کسی دیگری واگذار شود؟ این جاست که ضروت است تا به توصیههای‬
‫پیامبراسالم (صلی اهلل علیه و سلم) گوش فرا داده شود‪( .‬عبدالرب رسول سیاف‪،‬‬
‫(‪ ،)۱۳۹0‬تربیه اسالمی فرزندان‪ ،‬ص ‪)64‬‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫‪ .1-۲‬کودک در اسالم‬
‫طفل در اسالم‪ ،‬شامل سه دوره سنی هفت ساله میشود‪ ،‬در این رابطه پیامبر‬
‫اسالم (ص) میفرماید‪( :‬الولد السید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبعه‬
‫سنین) (مکارم االخالق‪ ،‬ص ‪ ۲۲۲‬گرفته شده از مقاله سید عبدالوهاب رحمانی‪،‬‬
‫(‪ ،)۱۳۸۷‬حدود تنبیه طفل توسط والدین‪ ،‬م عدالت‪ ،‬ش ‪ ،۷۱‬ص ‪ 6‬و ‪ )۷‬درحقیقت‬
‫این تعریفی است که از طفل صورت گرفته است و بدین معنی است که مفهوم‬
‫طفولیت به صورت قطعی‪ ،‬شامل در مرحله اول و دوم میشود؛ یعنی تا ‪ ۱4‬سالگی‬
‫صد درصد مفهوم طفولیت صادق است و از ‪ ۱۵‬تا ‪ ۲۱‬که طفل کم کم تدریجاً به‬
‫رشد میرسد که نظریات و مشورههایش مورد توجه قرار میگیرد؛ اما به تناسب‬
‫اماکن وشرایط مختلف رشد عقلی‪ ،‬جسمی و فکری‪ ،‬به سن رشد میرسد و به‬
‫همین دلیل سن رشد طفل در قوانین عربی از ‪ ۱۵‬الی ‪ ۲۱‬متفاوت است‪.‬‬
‫تمام تأکیدات اسالم در رابطه با کودکان بر محور اکرام‪ ،‬احسان‪ ،‬ارحام و ‪...‬‬
‫میچرخد‪ ،‬چنانکه پیامبر اسالم (ص) میفرماید‪« :‬اکرموا اوالدکم و احسنوا آدابهم»‬
‫(قاسمی‪ ،‬خانواده و تربیت کودک‪ ،‬صص ‪ ۲0۱ – ۲00‬و هم چنان مکارم االخالق‪،‬‬
‫ص ‪ ۲۲۲‬سایت حوزه‪ ).‬فرزندانتان را اکرام کنید و ادبشان را نیکو بسازید؛ و هم‬
‫چنین جای دیگر میفرماید‪( :‬وفّروا کبارکم و ارحمو صغارکم) دیده میشود که‬
‫پیامبراکرم (صلی اهلل علیه و سلم) با توجه به گرامی داشتن طفل و کرامت انسانی‬
‫او و احسان و نیکی و نیکوسازی ادب و شیوههای رفتاری او که مستلزم مالیمت و‬
‫پرهیز از خشونت است؛ و هم چین‪ ،‬رحم برکودکان و شفقت ورزیدن و رفق ومدارا‬
‫برآنها‪ ،‬اصول اولیه تربیت اوالد میباشد که تمامی آنها با رحم و مروت و‬
‫نیکوکاری و عاطفه انسانی در ارتباط است‪ ،‬وآنها تنبیه‪ ،‬خشونت و کودک آزاری‬
‫را نفی میکند‪( .‬سید عبدالوهاب رحمانی‪ ،)۱۳۸۷( ،‬حدود تنبیه طفل توسط‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪146‬‬
‫والدین‪ ،‬م عدالت‪ ،‬ش ‪ ،۷۱‬ص ‪ 6‬و ‪)۷‬‬

‫‪ .۲-۲‬تنبیه کودک‬
‫تنبیه طفل در نزد عام مردم روشی است که گویا از این طریق میتوان بر اطفال‬
‫مسلط شده و آنها را از این طریق مطیع و فرمانبردار ساخت‪ ،‬در حالی که تنبیه‬
‫نه تنها در تربیت کودک مؤثر نیست بلکه بلکه باعث آسیبها و مشکالت زیادی‬
‫در طفل خواهد شد‪.‬‬
‫صدماتی را که تنبیه بر طفل وارد میسازد میتوان به جسمی‪ ،‬روحی و‬
‫اجتماعی و شخصیتی تقسیم کرد‪ .‬نکته قابل توجه این که تمامی عواقب و‬
‫پیامدهای ضررآفرین تنبیه‪ ،‬با قاعده «الضرر» در اسالم‪ ،‬مغایرت دارد‪ .‬در اسالم‬
‫حتی دفع ضرر محتمل هم واجب است‪ .‬بههمین خاطر حتی احتمال ضرر جسمی‪،‬‬
‫روزه گرفتن و وضوء گرفتن را که یک تکلیف شرعی است تغییر میدهد‪ .‬اکنون به‬
‫برخی از عواقب وخیم و تبعات ناگوار تنبیه اشاره میگردد‪:‬‬

‫‪ .۲-۲-1‬تنبیه جسمانی کودک‬


‫جسم کودک به اندازه نحیف‪ ،‬ضعیف و لطیف است که جز نوازش‪ ،‬توان خشونت و‬
‫تنبیه و ضرب و شتم را ندارد‪ .‬به همین اساس‪ ،‬آنچه که اسالم از والدین‪ ،‬معلم و‬
‫آموزگار در مکتب و مدرسه و از متولیان امور در اجتماع میطلبد‪ ،‬این است که از‬
‫روش حکیمانه در راستای رشد و شکوفایی جسمی و فیزیکی و تربیت روحی و‬
‫معنوی کودک بهره بگیرند‪ .‬تنبیه جسمی کودک که بیش از حد و بهصورت لجام‬
‫گسیخته در افغانستان و برخی از کشورهای اسالمی رایج است‪ ،‬نه تنها کودک را‬
‫در مسیر رشد قرار نمیدهد‪ ،‬بلکه زمینههای بدبختی طفل را مساعد خواهند‬
‫ساخت‪ ،‬و این یک خسارت جبرانناپذیر برای آینده یک ملت و یک سرزمین خواهد‬
‫بود‪ .‬بنابراین‪ ،‬بر متولیان امور ضرورت است تا قاعده الضرر در اسالم را مدنظر‬
‫داشته باشند که در اسالم رساندن ضرر بر کسی جایز نیست (رحمانی‪ ،۱۳۸۷ ،‬ص‬
‫‪.)۸‬‬

‫‪ .۲-۲-۲‬ضررهای تنبیه جسمانی‬


‫تنبیه بدنی کودک‪ ،‬عواقب وخیمی دارد و صدمات غیر قابل جبران جسمی‪ ،‬روحی‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫و اجتماعی برای طفل وارد خواهد کرد که در ذیل بحث به آن اشاره میکنیم‪:‬‬
‫اول ) تنبیه بدنی اثر آگاه کننده خود را از دست میدهد‪.‬‬
‫دوم) اولین مجازات کننده طفل در قدم اول‪ ،‬پدرو مادر طفل میباشند که مجبور‬
‫است هربار برشدت ضرب بیافزاید تا طفل دیگر عمل بد خود را تکرار نکند‪.‬‬
‫سوم) دیده شده در اکثر موارد‪ ،‬مجازت کننده هرکسی که باشد بخصوص پدر‬
‫ومادر‪ ،‬دراثر تشدید مجازات‪ ،‬عنان اختیار را ازدست داده و می دانیم که درحین‬
‫خشم‪ ،‬حمله برطفل لطمات شدیدی را برطفل وارد میسازد که جبران ناپذیر است‪.‬‬
‫چهارم) طفل از آوان طفولیت میآموزد که راه حل تمام قضایا و مشکالت‪ ،‬منازعه‬
‫وابراز خشم بردیگران است‪ ،‬مطابق همین قانون (که نسل ازخود نسل برجای‬
‫میگزارد)‪.‬‬
‫پنجم) اعتماد به نفس طفل اینکه من هیچ چیزی نیستم و لیاقت نداردم و ‪(...‬از‬
‫بین میرود یا پایین میآید‪.‬‬
‫ششم) به جای اینکه عبرت بگیرد‪ ،‬برعکس‪ ،‬معنای انتقام در ذهنش تداعی‬
‫میشود که این باعث منفی بافی وی خواهد شد‪.‬‬
‫هفتم) و آخراینکه عدم اعتماد به دنیا پیدا میکند چون اولین کسی به آنها ضربه‬
‫می زند همانا پدرو مادر هستند که در حقیقت اولین تکیه گاه اطفال به حساب‬
‫میآیند‪( .‬همان‪ ،‬ص ‪ ۸‬و ‪)۹‬‬

‫‪ -۳-۲-۲‬نظریه جواز تنبیه‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪148‬‬
‫یک نظریه عمومی این است که پدر ومادر میتوانند طفلشان را تنبیه کنند‪،‬‬
‫اما نباید از حدود تأدیب فرارتر رود‪ .‬خوب‪ ،‬حاال برمی گردیم به میزان سواد و عمل‬
‫به علم که والدین از چه جایگاه علمی و تربیتی برخور داراند و دامنه این تنبیه را‬
‫به خشونت و کودک آزاری وظلم نمیکشانند‪ .‬در واقع اگر به صورت رونشنتر اشاره‬
‫کنیم‪ ،‬این نظریه‪ ،‬والدین را در مسیری قرار میدهد که خارج شدن از آن یا ممکن‬
‫نیست و یا هم بسیار مشکل است‪ ،‬چون وقتی والدین برای تنبیه طفل در مسیر‬
‫عصبانیت قرار می گیرند‪ ،‬دیگر ادامه این مسیر و گرفتار شدن در چنگال خشونت‬
‫و کودک آزاری حتمی است‪ .‬اگر بهصورت فشرده بیان کنیم و تنها افغانستان و‬
‫ضعیت و مردم این س رزمین را در نظربگیریم‪ ،‬از اعمال خشونت و کودک آزاری‬
‫عبور کرده نمیتوانیم و هرگزنخواهیم توانست تا چشمانمان را بر روی این حقیقت‬
‫ببندیم‪ ،‬زیرا این سرزمین‪ ،‬سالیان متمادی است که در جنگ و خشونت بسرمی‬
‫برد و ملت درد کشیده این سرزمین‪ ،‬از فشار کالن دردها و رنجها به مشکالت‬
‫کالن روحی و روانی مبتالشده اند که خشونت زاده مشکالت روانی و خانوادگی‬
‫است‪.‬‬
‫اما این که اسالم چه میخواهد؛ باید گفت‪ :‬که اصل اساسی واولیه دراسالم‬
‫تربیت و اصالح است و این بزرگترین نقشی است که اسالم آن را بازی میکند؛ اما‬
‫از چه راه و کدام مسیر میتوان به این اصل اساسی دست یافت‪ ،‬بدون تردید‬
‫می توان گفت که آن همانا تشویق‪ ،‬تحریک و ترغیب کودک به کارهای خوب و‬
‫اخالقی است‪ .‬تنبیهی که در اسالم مطرح شده‪ ،‬روی حکمت و فلسفه اخالقی‬
‫استوار بوده و حدی و حدودی هم برایش درنظر گرفته شده است که گویا سه‬
‫ضربه شالقی باشد که بدن طف ل سرخ وکبود نگردد‪ .‬از این موضوع ما به سیاست‬
‫دست می یابیم‪ ،‬بدین معنی که پدر ومادر از روی سیاست ضرباتی را وارد کند که‬
‫مملو از تنبیه حکیمانه باشد‪ ،‬نه این که فزیک و هیکل طفل را متضرر بسازد‪ ،‬بلکه‬
‫مغز وفکر طفل را متوجه بسازد که تکرار نشود‪ .‬پس اسالم دین رأفت و مهربانی‬
‫است نه دین خشونت و ستم‪ ،‬زیرا سالم حتی کتک اطفال زیرسن هفت سال را‬
‫برای پدرومادر مجاز نداسته است‪ .‬پس برما و والدین محترم است که دستورهای‬
‫حکیمانه اسالم را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم‪ ،‬بی تردید که از این ناحیه زندگی‬
‫مناسب و بی جنجالی خواهیم داشت‪( .‬همان‪ ،‬ص ‪ ۱0‬و ‪)۱۱‬‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫‪ -۴-۲-۲‬از تنبیه تا کودک آزاری‬


‫دیده شده است که تنبیه بدنی طفل توسط والدین‪ ،‬غیرقابل کنترول بوده و‬
‫بهصورت تدریجی به پدیده بسیار منفی کودک آزاری میانجامد که این خود‬
‫خطرناکترین آسیبهای روانی و تربیتی را برای کود وارد میکند‪ .‬این موضوع‬
‫درحقیقت میتواند امنیت و آسایش خانواده را که مهمترین فلسفه خانواده تربیت‬
‫نسل سالم در آینه میباشد و یگانه راه حل هم هیمن است را آسیب رسانده و از‬
‫بین ببرد‪.‬‬
‫پس کودک آزاری چیست که از تنبیه عبور کرده و به کودک آزاری میرسد؟‬
‫به جواب باید گفت‪ :‬کودک آزاری عبارت از هرگونه فعل یا ترک فعلی است که‬
‫باعث آزار روحی و جسمی و ایجاد آثار ماندگار در وجود یک طفل شود؛ که به‬
‫چند نمونه ازآن اشاره میکنم‪ - :‬جلوگیری از حضور در صنف درسی ‪ -‬محروم‬
‫کردنش از غذا ‪ -‬حبس در حمام یا زیرزمین و ‪ ...‬است که نمونهها واشکال مخفی‬
‫کودک آزاری را نشان میدهد‪ .‬پس این موضوع مختص به فقرا و افراد محروم‬
‫جامعه نبوده‪ ،‬بلکه درمیان افرادی که به فقر فرهنگی مواجهاند بیشتر دیده میشود‬
‫با وجودی که از لحاظ اقتصاد دارای قوت و قدرت اقتصادیاند پس میتوان گفت‪:‬‬
‫که کودک آزاری را میتوان درمیان افراد تحصیل کرده و بی سواد‪ ،‬فقیرو ثروتمند‬
‫و ‪ ...‬سراغ داشت‪.‬‬
‫تفاوتی که کودک آزاری با تنبیه بدنی دارد این است که با تنبیه به کودک‬
‫فهمانده میشود که باید خودش را اصالح کند؛ اما متأسفانه به علت عدم آگاهی و‬
‫هم چنین نقض قانونی‪ ،‬زیادی از والدین به بهانه تنبیه‪ ،‬کودکان خود را در معرض‬
‫هرگونه آسیب روحی و روانی قرار میدهند که این خود‪ ،‬کودک آزاری است‪.‬‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪150‬‬
‫(همان‪ ،‬ص ‪ ۹‬و ‪ )۱0‬پس گفته میتوانیم که دوران کودکی پرمایهترین لحظات‬
‫عمرانسان است‪ .‬الزم است از تمام اطراف ممکن‪ ،‬آموزش و پرورش و کلیه علوم‬
‫حیاتی و روانی و اجتماعی برای سازندگی و تکوین یک شخصیت از این وجود‬
‫شکل پذیر‪ ،‬بهره گیری کرد؛ زیرا از دست دادن این لحظات گران بها جبران ناپذیر‬
‫است‪ .‬به جای این که کودک سالهای نخستین عمرش را به عملی بگذراند که در‬
‫آن زمینه های عادات زشت و هرزه رشد کند الزم است با دقت تمام آن را آماده‬
‫قبول خصایل نیکوساخت‪ .‬این امرمستلزم شناسایی عمیق از فزیولوژی و روان‬
‫شناسی کودک و نیازهای مادی و روانی اوست‪ .‬فراموش نباید کرد که بزرگترین‬
‫نیاز کودک محبت است‪ .‬کودک درس محبت‪ ،‬رحم وشفقت‪ ،‬نیکوکاری‪ ،‬وفاداری‪،‬‬
‫صفا‪ ،‬خلوص نیت‪ ،‬پاکی‪ ،‬راستی‪ ،‬صراحت لهجه‪ ،‬رشادت‪ ،‬شهامت‪ ،‬شجاعت‪ ،‬تواضع‪،‬‬
‫عزت نفس‪ ،‬احسان‪ ،‬سخاوت‪ ،‬تقوی‪ ،‬عشق به کمال وسایر سجایا وملکات انسانی را‬
‫در نخستین سالهای زندگی خود دردامن پرمهرومحبت پدرو مادراز راه بذل محبت‬
‫آنان می آموزد‪ .‬چون کانون خانواده تنها پناه گاه و تکیه گاه اوست‪ .‬خانواده آیینه‬
‫شخصیت کودکان است و باید بکوشیم تا این آیینه شفاف و خالی از رنگ کدورت‬
‫باشد‪( .‬محمد ناصرحبیبی‪ ،)۱۳۹۸( ،‬روانشناسی جنایی‪ ،‬ص ‪ )۹‬و نباید فراموش‬
‫کرد که طفل درس مهر و محبت و عاطفه را در آغوش مادر فرامیگیرد‪ .‬در حقیقت‬
‫احساس مهرو محبت و عاطفه چیزی است که طفل آن را غیر از آغوش مادر‬
‫درجای دیگرپیداکرده نمیتواند‪ .‬پس الزم است تا به کودکستانها و نزد افرادی‬
‫مزدوری که اطفال به آنها سپرده میشوند سری زده شود تا این تفاوت به دست‬
‫آید که غیرازمادر کسی دیگری چنین کاری را کرده نمیتواند‪( .‬عبدالرب رسول‬
‫سیاف‪ ،)۱۳۹0( ،‬تربیه اسالمی فرزندان‪ ،‬ص ‪ )4۳‬رابطه مهر و محبت‪ ،‬عاطفه و‬
‫صمیمیت که در جوامع اسالمی بین پدر و فرزند‪ ،‬مادر و فرزند‪ ،‬پدرکالن و نواسه‪،‬‬
‫مادرکالن و نواسه وجود دارد و آثار آن در تمام جوامع غربی سراغ نمیشود‪ ،‬این‬
‫کار تنها در آغوش اسالم و در آغوش تربیت اسالمی میسر است و بس‪ .‬در حقیقت‬
‫تأکید اسالم بر مادران این است‪ ،‬ای مادران! متوجه باشید که طفلتان را از آغوشتان‬
‫دور نکنید؛ و میگوید‪ :‬مادر بودن ایجاب میکند که در این هنگام طفلش را تنها‬
‫نگذارد‪ ).‬همان‪ ،‬صص ‪ 44‬و ‪)4۵‬‬
‫دیده شده است و به تجربه هم ثابت گردیده است‪ ،‬زمانی که دریک فامیل‬
‫(پدر‪ ،‬مادر‪ ،‬برادر‪ ،‬خواهر و‪ )...‬همه یک طفل را به آغوش میکشند و با وی‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫دوستاند‪ ،‬نتیجه آن است که زمانی که این طفل با احساس محبت بزرگ میشود‪،‬‬
‫رابطهای که با جامعه پیدا میکند رابطهای محبت است که درآینده در فکر ضرر‬
‫رساندن و انتقام گیری از دیگران نبوده و به این فکراند که چگونه به خانواده‪،‬‬
‫ماحول و جامعه خود خدمت کنند و مصدر خدمت واقع شوند‪( .‬همان‪ ،‬ص ‪)4۹‬‬

‫‪ - ۳‬ارزش اطفال در جوامع اسالمی‬


‫همه ای مسلمانان به این باوراند که طفل در زندگی پدرومادر خوشی آورده و‬
‫به بیان قرآن کریم‪ ،‬زینت محسوب میگردد‪ .‬ازطرف دیگر‪ ،‬وسیلهای ادامهای نسل‬
‫بشری تلقی میگردد‪ .‬پس برای داشتن اطفال سالم و صالح‪ ،‬شرط اولی دراسالم‬
‫ازدواج به اساس دستورات اسالم عزیزمی باشد‪.‬‬
‫اطفال در بیشتر جوامع بهخصوص در میان مسلمانان‪ ،‬از ارزش و مقام والیی‬
‫برخورداراند‪ .‬پس میتوان به ارزشهای دینی‪ ،‬اقتصادی‪ ،‬اجتماعی‪ ،‬روانی و مسائل‬
‫مربوط به ادامه حیات اطفال‪ ،‬اشاره نمود‪.‬‬
‫الف) ارزش دینی‪ :‬دررابطه به ارزش و یا اصول دینی‪ ،‬مسلمانها به این عقیدهاند‬
‫که اطفال هدیهای خداوند برای پدرو مادرشان هستند‪ .‬چون خداوند در قرآن کریم‬
‫بیان میکند که ما به ذکریا گفتیم که (ای ذکریا ما تو را به فرزندی به نام یحی‬
‫مژده میدهیم) (سوره نحل‪ ،‬آیه ‪ )۷۲‬و یا جای دیگر خداوند توانا میفرماید‪( :‬واهلل‬
‫جعل لکم من النفسکم ازواجا و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفدة ‪( )...‬سوره‬
‫نحل‪ ،‬آیه ‪ )۷۲‬خداوند از جنستان برای شما جفت آفرید و از آن جفتها پسران و‬
‫نوادگان را‪.‬‬
‫ارزش اقتصادی‪ :‬درجوامع سنتی و عقب مانده و جوامع فقرزده‪ ،‬اطفال سرمایه‬
‫اقتصادی برای پدر و مادرشان محسوب میشوند‪ .‬چون در سالیان متمادی در کشور‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪152‬‬
‫عزیز ما افغانستان‪ ،‬این موضوع به و فور دیده شده و به مرور زمان نیز ثابت گردیده‬
‫است‪ .‬حتی دیده شده که از اطفال در کارهای شاقه استفاده صورت میگیرد‪ .‬پس‬
‫از این لحاظ موجودیت آنان را یک ارزش اقتصادی میدانند‪.‬‬
‫ارزش اجتماعی‪ :‬والدین با داشتن اطفال‪ ،‬خوشحال میشوند که این مقتضای‬
‫عاطفه مادری و پدری است‪ .‬از طرف دیگر اطفال ثبوت باروری مادر و رجولیت یا‬
‫قوه مردی پدر میباشند‪( .‬عبدالرحیم عمران‪ ،‬تنظیم خانواده در روشنایی اسالم‪،‬‬
‫بیتا ص ‪ )۲۳ – ۲۲‬روی همین ملحوظ دارای ارزش اجتماعی نیز هستند‪.‬‬

‫‪ -۴‬اثر بیتوجهی مربیون در رابطه به فرزندان‬


‫یکی از عوامل تباهی وبدبخت شدن اوالد‪ ،‬بیتوجهی و بی اعتنائی مربیون (پدر‪،‬‬
‫مادر‪ ،‬معلم و‪ )...‬میباشد؛ یعنی اگر پدر و مادر و مربیون در قبال تربیت و انسجام‬
‫امور آنان بیتفاوت و بیمباالت باشند و در راه رشد شخصیت‪ ،‬علم و معرفت و‬
‫دانش و فضیلت آنان زحمت نکشند و متحمل مشقت نشوند و این وجیبه دینی و‬
‫شرعی را بهصورت درست انجام ندهند‪ ،‬هیچ گاهی نباید انتظار از دیانت و هدایت‪،‬‬
‫صالح و بهبود احوالشان را داشته باشند‪ .‬چون خوبی تصادفی و اتفاقی خیلی کم و‬
‫نادر میباشد‪ .‬چراکه پیامبر بزرگ اسالم (صلی اهلل علیه و سلم) فرمودند‪( :‬مامن‬
‫مولود یولد علی فطرة االسالم فأبواه یهودانه او ینصرانه او یمجسانه) (مسلم‪ ،‬حدیث‬
‫‪ )۲6۵۸‬یعنی هر فرزندی به فطرت و طبیعت اسالم زاده میشود‪ ،‬ولی پدر و مادر‬
‫اوست که او را یهودی‪ ،‬نصرانی و یا مجوسی (آتش پرست) میسازند‪ .‬لذا الزم است‬
‫که والدین و مربیون به کمال جدیت‪ ،‬متوجه مسئولیت خویش بوده و از بیتفاوتی‬
‫و بیپروایی خودداری کنند‪ .‬اکنون توجه مادران را جلب میکنم به این موضوع که‬
‫باید بدانند در این وظیفه مقدس و اجتماعی‪ ،‬با پدران شرکت مطلق و سهم مستقیم‬
‫دارند‪ .‬چون اوالد در مراحل ابتدائی حیات خویش‪ ،‬در دامان و حفظ و امان آنان‬
‫پرورش مییابند و از ایشان رنگ و بو میگیرند‪ .‬لذا نباید تکلیف خود را فراموش‬
‫نمایند و در این حصه از غفلت و مصامحه کار بگیرند‪ .‬جزء حدیث پیامبر اسالم‬
‫است که میفرماید‪ :‬والمرأة راعیة فی بیت زوجها و مسئولة عن رعیتها) (بخاری‪،‬‬
‫حدیث ‪ )4۹04‬زن درخانه شوهرش (مادرفرزندان) محافظ و شبان است و در برابر‬
‫زیردستانش مسئول است‪ .‬پس بر پدران و مادران است که آنگونهای که در تنظیم‬
‫امور خانه و تهیه امور مادی باهم تعاون و همکاری دارند‪ ،‬باید در مسائل روحی و‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫معنوی اوالدشان نیز اشتراک مساعی و توجه کامل داشته باشند تا اوالدشان در‬
‫معنی‪ ،‬یتیم و بی سرنوشت نمانده‪ ،‬دارای حسن اخالق و حسن ادب ببار آیند‪.‬‬
‫پیامبراسالم (صلی اهلل علیه و سلم) در این زمینه میفرمایند‪( :‬ادبوا اوالدکم و‬
‫احسنوا ادبهم) به خوبی ونیکوئی متوجه آداب اوالد خویش باشید‪ .‬هم چنان جای‬
‫دیگر می فرمایند‪ :‬از حضرت علی (رض) آمده است که در رابطه به آیه ‪ 6‬سوره‬
‫تحریم که میفرماید‪ :‬ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و اهل وعیالتان را از آتش‬
‫نجات دهید؛ فرمودند‪( :‬علموا اوالدکم واهلیکم الخیر و ادبوهم) به زن و فرزندانتان‬
‫خوبی و نیکی را یاد دهید و تربیت کنید‪( .‬عبداهلل ناصح علوان‪ ،‬ترجمه عبداهلل‬
‫احمدی‪ ،‬چگونه فرزندان خود را تربیت کنیم‪ ،‬ج اول‪ ،‬به روایت عبدالرزاق و سعید‬
‫بن منصور‪ ،‬ص ‪ ۳۵۷‬و ‪ )4۵۷‬درتعلیمات دینی و حیاتی اوالد و خانواده خود‬
‫بکوشید و با ادبشان سازید‪ .‬یا جای دیگر میفرمایند‪ :‬اعلموا به طاعت اهلل و اتقوا‬
‫معاصی اهلل و مروا اوالدکم بإمتثال االوامر و إجتناب النواهی فذالک وقایة لهم من‬
‫النار) (همان‪ ،‬به روایت ابن جریر و ابن المنذر ص ‪ )۳۷۲‬امرکنید اوالدتان را که‬
‫اوامر خدا و رسولش را به جای آورند و از چیزهائی که نهی کردهاند بپرهیزند که‬
‫در حقیقت این برای آنها وقایه و حمایه از آتش است؛ یعنی هم از آتش جهالت‬
‫و گمراهی در دنیا و هم از آتش جهنم در آخرت‪.‬‬
‫از طرف دیگری طبرانی از حضرت علی (رض) روایت میکند که پیامبر اسالم‬
‫ل ثالثٍ‪:‬‬
‫تأکید تعلیم به سه خصلت را کرده و میفرماید‪( :‬ادبوا اوالدکم علی خصا ٍ‬
‫علی حب نبیکم و حب اهل بیته‪ ،‬وعلی قراء ِة القرآن فإن حملة القرآنِ فی ظل اهلل‬
‫یوم الظل اال ظلُهُ مع انبیائه و اصفیائه) (همان‪ ،‬صص ‪ )۳۷6 - ۳۷۵‬فرزندان خود‬
‫را به رسه خصلت تریت کنید‪ :‬محبت پیامبر (صلی اهلل علیه و سلم) و اهل بیت‬
‫پیامبر (صلی اهلل علیه و سلم)‪ ،‬خواندن و تالوت قرآن کریم‪ ،‬زیرا حامالن قرآن‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪154‬‬
‫کریم در روزقیامت در زیرسایه عرش خدا قرار دارند که درآن روز دیگر سایه وجود‬
‫ندارد همراه پیامبران و برگزیدگان او خواهند بود‪( .‬سید محمد صمیم هروی‪،‬‬
‫(‪ ،)۱۳۸۲‬تربیت اوالد از دیدگاه اسالم‪ ،‬چ ‪ ،۳‬صص ‪)۸۹ - ۸۷‬‬
‫‪ .5‬حمایت کودک در مقابل تعرض‪ ،‬توهین‪ ،‬و تبعیض‬
‫ضرورت است تا هرسه موضوع به صورت جدا گانه به بحث گرفته شود تا‬
‫خوانندگان محترم بیشتر در روشنائی موضوع قرار بگیرند‪.‬‬

‫حمایت کودک در مقابل تعرض‬


‫تعرض در لغت بهمعنای دست درازی کردن‪ ،‬ایجاد زحمت کردن و مزاحمت‬
‫میباشد‪ .‬و دراصطالحات حقوقی بهمعنای ایجاد مزاحمت جسمانی نیز تعبیر شده‬
‫و گفته شده است که مراد قانون گذار از مفهوم تعرض‪ ،‬هرحالت‪ ،‬حرکت یا رفتار و‬
‫گفتاری است که برآسایش و رفت و آمد آزادانه یک طفل‪ ،‬به عنوان یک فرد آزاد‬
‫ومحترم و آزاد جامه انسانی لطمه وارد میسازد؛ زیرا دیده شده است که همواره‬
‫اطفال در مع رض تعرض چه در خانواده و چه در مکتب و مدرسه یا جامعه قرار‬
‫داشته که از این رو بر شخصیت شان لطمه وارد شده و زمینههای بدبختی برایشان‬
‫فراهم شده است‪ .‬پس الزم است تا در مقابل هرنوع تعرض از آنان حمایت صورت‬
‫گیرد تا سبب بدبختی و شخصیت کشی آنها نگردد‪( .‬غالم حضرت برهانی‪،۱۳۹۸ ،‬‬
‫ص ‪.)64‬‬

‫‪ .5-۲‬حمایت کودک در مقابل توهین‬


‫چون همه می دانیم‪ ،‬طبقه اطفال از این که جستجو گراند ویا کوتاهی عقلی‬
‫دارند؛ همواره زیان ها و اضراری را چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ فزیکی به خود‬
‫یا دیگران و یا به فامیل و جامعه وارد میآورند‪ ،‬از این رو به عنوان یک مجرم مورد‬
‫توهین قرار میگیرند‪ .‬یکی از مصادیق بزهدیدگی اطفال که بیشتر پیامدهای روانی‬
‫را بر آنان تحمیل میکند‪ ،‬توهین اطفال است؛ اما در لغت بهمعنای خوارداشتن‪،‬‬
‫خوارکردن‪ ،‬سبک شمردن‪ ،‬خفیف کردن و سست کردن است‪ .‬در اصطالح حقوقی‪،‬‬
‫بیان هرلفظ یا انجام هر فعل و حتی ترک فعلی که عرف آن را‪ ،‬مخالف حیثیت و‬
‫شخصیت و یا رفتار عمدی خالف قانون که موجب عرف‪ ،‬نسبت به طرف موهن‬
‫باشد‪ ،‬دانسته شده است‪( .‬همان‪ ،‬ص ‪)6۵‬‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫‪ .5-۳‬حمایت کودک در مقابل تبعیض‬


‫تبعیض در هرطیف اجتماعی و در هر زمینه ای و به هرمنظوری که صورت‬
‫بگیرد‪ ،‬بهدلیل این که دنیای از محرومیت و تحقیر را در خود دارد‪ ،‬پیامدهای ناگوار‬
‫و گاه جبران ناپذیری برروح و روان افرادی که مورد تبعیض قرار گرفتهاند‪ ،‬برجای‬
‫میگذارد؛ اما بهصورت روشنتر میتوان گفت‪ :‬از اینکه اطفال از تحمل پایینتری‬
‫برخوردار بوده و نمیتوانند بهصورت دقیق اوضاع و شرایط را تحلیل کنند‪ ،‬آسیب‬
‫پذیر تراند؛ زیرا آنان از روحیه لطیفی برخوردار میباشند‪ .‬پس یکی از مهمترین‬
‫مصادیق بزه دیدگی روانی اطفال‪ ،‬تبعیض است که با تأسف در کشورهای عقب‬
‫مانده به اشکال مختلف وجود دارد از جمله میتوان از افغانستان یادآروی کرد که‬
‫تبعیض میان دختر و پسر در سطح خانوادهها به صورت وسیع وجود دارد که خود‬
‫نمونه ای از فرهنگ جاهلیت قبل از اسالم به شمار رفته و زمینه محرومیت یک‬
‫طبقهای از انسانها را از تمام حقوق فردی و انسانی و اجماعیشان مساعد میسازد‪.‬‬
‫پس تبیعض زمینههای گستردهای از حیات فردی و اجتماعی را در برگرفته و طیف‬
‫وسیعی را شامل میشود‪( .‬همان‪ ،‬ص ‪ 64‬و ‪)66‬‬
‫‪ .6‬حمایت از حقوق تعلیمی و تحصیلی کودکان‬
‫فراگیری علم و دانش در اسالم یک فریضه است به گونهای که پیامبراسالم (صلی‬
‫اهلل علیه و سلم) به مردم سفارش میکرد؛ و ازطرف دیگر آموختن دانش به کودکان‪،‬‬
‫برعهده پدرو مادرنهاده شده است تا در ابتدای زندگی آنها را با سالح دانش مسلح‬
‫کنند تا به وسیله آن برمشکالت آینده فائق آیند و این کوچکترین وظیفهای است‬
‫که از والدین انتظار میرود تا در حق فرزندان و پاره تنشان روا دارند؛ اما در‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪156‬‬
‫افغانستان توجه چندانی به آن نشده و بیشتر کودکان بهجای درس و تعلیم به‬
‫کارهای شاقه و ‪ ...‬واداشته می شوند که فردا بار دوش خانواده و جامعه افغانی‬
‫خواهند بود‪ .‬گفته می توانیم که بیشتر اوقات و به تعداد زیادی از این طیف از این‬
‫طریق مورد سوء استفاده بیگانگان قرار میگیرند که امروزه ما شاهد این قضایا‬
‫هستیم‪ .‬پس نباید فراموش کرد که شخصیت کود ک در مراحل نخستین زندگی‪،‬‬
‫در خانواده شکل میگیرد‪ .‬از این رو امروزه در جهان توسعه یافته‪ ،‬مراحل نخستین‬
‫سوادآموزی‪ ،‬امر اجباری است و در این راه‪ ،‬گامهای مؤثری نیز برداشته شده‪ ،‬حتی‬
‫کشورهای طرف کنوانسیون متعهد شدهاند که حق کودک را در قبال آموزش و‬
‫پرورش بهرسمیت بشناسند که ماده ‪ ۲۸‬کنوانسیون حقوق کودک به آن تصریح‬
‫میکند (همان‪ ،‬ص ‪.)۵۳‬‬
‫پس الزم است به تعریف تربیت و تعلیم پرداخته شود که به عنوان یک حق‬
‫برای اطفال شناخته شده است‪.‬‬
‫تربیت در لغت‪ :‬بهمعنای پرورش و نشو و نما دادن به کار میرود‪( .‬لغت نامه‬
‫دهخدا‪ ،‬حرف ت)‪.‬‬
‫تربیت در اصطالح‪ :‬عبارت از انتخاب رفتار و گفتار مناسب‪ ،‬ایجاد شرایط و‬
‫عوامل الزم و کمک به شخص مورد تربیت تا بتواند استعدادهای نهفتهاش را درتمام‬
‫ابعاد به طور هماهنگ پرورش داده‪ ،‬شگوفا ساخته و به سوی هدف و کمال مطلوب‬
‫بهصورت تدریجی حرکت دهد‪.‬‬
‫پس حق تربیت کودک برباالی والدینشان جاری و ساری است که باید و الزم‬
‫است والدین این حق را در نظر گرفته در جهت پرورش اندیشه‪ ،‬اخالق‪ ،‬اعمال‬
‫چون قوه اراده‪ ،‬نیروی شخصیت‪ ،‬تسامح و بخشندگی‪ ،‬پرهیز از اسراف‪ ،‬انتخاب‬
‫رفیق خوب و پرهیز از دوستان بی بند و بار درهمه ادوار کودکی‪ ،‬نوجوانی‪ ،‬بلوغ‬
‫وازدواج کوشا بوده واوالد شان را یاری رسانند‪.‬‬
‫تعلیم در لغت‪ :‬بهمعنای یاد دادن و آموزش است‪.‬‬
‫در ا صطالح‪ :‬عبارت از انتقال علوم و فنون و به طور کلی انتقال دانستهها به‬
‫فراگیر و متعلم میباشد که معلم به وسیله زبان‪ ،‬کلمات و جمالت را به متعلم القاء‬
‫میکند‪.‬‬
‫حق تعلیم یکی از اساسیترین حقوق اطفال است که اسالم به آن اهتمام خاص‬
‫نموده است و سنت پیامبر اسالم (صلی اهلل علیه و سلم) نیز به آن تصریح نموده‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫است‪ .‬چون پیامبر اسالم بعد از جنگ بدر فرمودند‪ :‬هر اسیری که ده طفل مسلمان‬
‫را خواندن و نوشتن یاد بدهد آزاد خواهد گردید‪ .‬از این رو میتوان گفت که اطفال‬
‫عصاره وجودی انسان و ثمره زندگی انسانی میباشد و نیز قابلیت و شایستگی‬
‫تکریم را دارا بوده آنگونهای که انسان موجود کریم است‪ .‬پس الزم است که در‬
‫هربرهه زمانی برحقوق آنها توجه شود و رعایت آن جزء سرخط زندگی قرار گیرد‪.‬‬
‫(محمد یاسین رسولی‪ ،۱۳۹4 ،‬ص ‪.)۱۵۱ – ۱۵0‬‬

‫‪ .6-1‬حمایت از حقوق تعلیمی و تحصیلی کودک در حقوق افغانستان‬


‫دولت موظف است تا زمینههای آموزش با کیفیت را برای تمام اطفال بدون در‬
‫نظرداشت تبعیض جنسیتی‪ ،‬تواناییها‪ ،‬معلولیتها‪ ،‬سوابق و شرایط‪ ،‬فراهم کند؛‬
‫که مواد ‪ ۵4- 4۹‬قانون حمایت حقوق طفل و ماده ‪ 4۳‬قانون اساسی به آن اشاره‬
‫کرده و صراحت دارد‪ .‬با وجود این دیده میشود‪ ،‬مواد قانون تطبیق نشده به‬
‫بهانه های مختلف هنوز که هنوز است شمار زیادی از اطفال کشور از حق آموزش‬
‫و پرورش محروماند و دسترسی شماری دیگر به خدمات آموزشی بسیار محدود‬
‫است‪ .‬البته میتوان از دالیل عمده آن به فقر‪ ،‬بیکاری‪ ،‬جنگ و ناامنی اشاره کرد‪.‬‬
‫تعداد دیگری که قبالً مشمول شاگردان مکاتب ومدارس بودهاند ولی اکنون نیستند‬
‫و هیچ عالقهای هم به ادامه تعلیم ندارند‪ ،‬علتهای خاصی خودش را دارا میباشد‬
‫که میتوان به آنها اشاره کرد‪ .‬از جملهای مهمترین دالیل آن فقر اقتصادی‪ ،‬دور‬
‫بودن مدارس ومکاتب از محل زندگی‪ ،‬بدرفتاری آموزگاران‪ ،‬پائین بودن کیفیت‬
‫درسی‪ ،‬ازدواج زودهنگام و قبل از سن قانونی‪ ،‬نبود امنیت‪ ،‬نبود معلم زن‪ ،‬ممانعت‬
‫والدین یا برادران بزرگ در خانودهها و ‪ ...‬دالیل اصلی برای ترک مدرسه و مکتب‬
‫به شمار میرود؛ اما از این که به قانون نگاه میاندازیم‪ ،‬در مییابیم که قانون والدین‬
‫را مکلف نموده است تا زمینه ای تحصیل فرزندانشان را فراهم سازند‪ .‬ولی دراین‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪158‬‬
‫جا پای مجریان قانون میلنگد که نتوانسته قانون را در جامعه تطبیق نماید تا‬
‫اطفال ما از نعمت علم و تحصیل محروم نمانند‪ .‬ماده ‪ ۵۲‬قانون خانواده مطابق ماده‬
‫‪ 4۳‬قانون اساسی کشوردر این رابطه صراحت دارد‪ .‬پس دیده میشود که قانون‬
‫گذار نه تنها که راهها را باز گذاشته است‪ ،‬بلکه از حقوق تحصیلی اطفال به صورت‬
‫قاطعانه حمایت کرده است؛ اما این که مجریان قانون به دیدگاه قانونگذار و مواد‬
‫قانون توجه ندارند‪ ،‬این مشکل کالن از خود آنها است که آیندهای خطرناکی را‬
‫برای ملت و سرزمینشان زمینه سازی میکنند‪( .‬همان‪ ،‬ص ‪)۵۸‬‬
‫مسئولین و ارگانها و ادارات دولتهای که در برابر ملتهای خود احساس‬
‫مسؤولیت ندارند‪ ،‬برنامههای تلویزیون‪ ،‬رادیو و نشرات شان فاسد و ناروا بوده و‬
‫مردم را به طرف فساد و بی بند و باری استقامت میدهند‪ ،‬اخالق را نابود ساخته‬
‫و شیرازه معنوی ملت را به مخاطره انداخته و به هم پاشیدگی مواجه میسازد‪.‬‬
‫سرانجام ارزشهای انسانی را که انسان توسط آنها انسانیت خود را حفظ میکند‬
‫به وحشت واگذار میکند‪ .‬ارگانها‪ ،‬ادارات و مسؤولینی که دربرابر ملت خود‬
‫احساس مسئولیت میکنند در تلویزیون‪ ،‬رادیو‪ ،‬انترنت و تمام رسانههای جمعی‬
‫برای اطفال‪ ،‬شاگردان مکاتب‪ ،‬بزرگ ساالن‪ ،‬جوانان و فامیلها‪ ،‬پروگرامهای تربیتی‬
‫میداشته باشند تا از این طریق اقشار مختلف جامعه از تربیت خوب مستفید شوند‬
‫که درحقیقت خود نوع تعلیم وتحصیل و ادامه برنامههای تعلیمی و تحصیلی برای‬
‫آنها خواهد بود‪( .‬سیاف‪ ،۱۳۹0 ،‬ص ‪.)60‬‬

‫‪ .6-۲‬حمایت از حقوق تعلیمی و تحصیلی کودک در اسناد بین الملل‬


‫دیده میشود که سازمان ملل در جهت حمایت از حق اجتماعی و تحصیلی‬
‫اطفال‪ ،‬مقرراتی را تصویب کرده است‪ .‬عاله براطالق عبارت هرکس مندرج در ماده‬
‫‪ ۲6‬اعالمیه حقوق بشر که از حق اشخاص برای بهره مندی از آموزش رایگان‬
‫صحبت میکند‪ ،‬اصل ‪ ۷‬اعالمیه حقوق کودک و ماده ‪ ۲۸‬کنوانسیون حقوق کودک‬
‫به صراحت از بهره مندی اطفال از حق آموزش و پرورش رایگان تأکید کرده است‪.‬‬
‫این ماده بیان می دارد که‪ :‬کشورهای طرف کنوانسیون‪ ،‬حق کودک را نسبت به‬
‫آموزش و پرورش به رسمیت میشناسند و برای دستیابی تدریجی به این حق و‬
‫براساس ایجاد فرصتهای مساوی‪ ،‬اقدامات ذیل را معمول خواهند داشت‪:‬‬
‫یک اجباری و رایگان نمودن تحصیل ابتدایی برای همگان‪.‬‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫دو) تشویق و توسعه اشکال مختلف آموزش متوسط از جمله آموزش حرفهای‬
‫و کلی و در دست رس قرار دادن این گونه آموزشها برای تمامی کودکان واتخاذ‬
‫اقدامات الزم از قبیل ارائه آموزش و پرورش رایگان و دادن کمکهای مالی در‬
‫صورت لزوم‪.‬‬
‫سه) دردسترس قرار دادن آموزش عالی برای همگان براساس توانائیها واز‬
‫هرطریق مناسب‪.‬‬
‫چهار) در دسترس قرار دادن اطالعات و راهنماییهای آموزشی و حرفهای برای‬
‫تمام کودکان‪.‬‬
‫پنج) اتخاذ اقدامات‪ ،‬جهت تشویق حضور مرتب کودکان در مدارس و کاهش‬
‫غیبتها‪.‬‬
‫جهلزدایی یکی از برنامههای دقیق کنوانسیونهای بین المللی در میان اطفال‬
‫جوامع بشری میباشد‪ .‬چنانچه درادامه بحث دیده میشود‪ ،‬گفته شده است‪:‬‬
‫کشورهای طرف کنوانسیون همکاریهای بین المللی را در موضوعات مربوط به‬
‫آموزش و پرورش‪ ،‬خصوصاً در زمینه زدودن جهل و بی سوادی در سراسر جهان و‬
‫تسهیل دسترسی به اطالعات فنی و علمی و روشهای مدرن آموزشی‪ ،‬تشویق و‬
‫افزایش خوهند داد‪ .‬در این ارتباط‪ ،‬به نیازهای کشورهای در حال توسعه توجه‬
‫خاصی خواهد شد‪ .‬پس دیده میشود که حق آموزش و پرورش به طور گسترده‬
‫در کنوانسیون حقوق کودک مدرنظرقرار گرفته است به طوری که در برگیرنده‬
‫کلیه مراحل تعلیم و تربیت کودکان میباشد؛ اما با تأسف که در افغانستان جنگ‬
‫تمام این زمینه ها را بر روی کودکان افغانستانی بسته است و این حقشان را از‬
‫نزدشان باز ستانده است‪ .‬گفته میتوانیم که در این موقعیت نه قوانین داخلی کاری‬
‫کرده میتوانند و نه هم اسناد بین المللی‪( .‬همان‪ ،‬ص ‪.)۵۸ - ۵6‬‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪160‬‬
‫‪ .7‬حمایت کودکان در قبال مخاصمات مسلحانه‬
‫در این زمینه الزم است روی این موضوع هم در حقوق افغانستان و هم در‬
‫اسناد بین الملل بحث صورت گیرد که در ذیل به آن میپردازیم‪.‬‬

‫‪ .7-1‬حمایت کودکان در قبال مخاصمات مسلحانه در حقوق افغانستان‬


‫اولین حق یک کودک‪ ،‬حق حیات است که در افغانستان چندان بهایی به آن داده‬
‫نمیشود‪ .‬وجود پدیدههایی همچون سربازی کودکان‪ ،‬قربانیان حمالت انتحاری و‬
‫استشهادی و یا قربانیان بمبهای کنارجادهای‪ ،‬شاهد بر این مدعا است‪ .‬البته‬
‫میتوان سربازگیری کودکان را در میان گروههای مختلف مشمول در جنگ مثال‬
‫زد؛ و مدعای دیگرمان از بین بردن صدها کودک در مکاتب و کورسهای اموزشی‬
‫است که میتوان مکتب سیدالشهدا را به عنوان نمونه یاد آورشد‪ .‬پس کودکانی که‬
‫درگیر منازعات مسلحانه هستند‪ ،‬باید توستط تمام طرفهای درگیر جنگ در‬
‫مقابل آسیب و سوء استفاده حمایت گردند؛ زیرا ضرورت حمایت از کودکان‬
‫بهصورت روشن و واضح در شریعت اسالمی‪ ،‬قوانین بین المللی حقوق بشر و حقوق‬
‫بشردوستانهای بین المللی بیان شده است‪.‬‬
‫قانون اساسی افغانستان درماده ‪ ۲۳‬بیان میدارد‪ :‬زندگی موهبت الهی و حق‬
‫طبیعی انسان است‪ .‬هیچ شخص بدون مجوز قانون از این حق محروم نمیگردد‪.‬‬
‫هم چنان قانون جزای افغانستان در ماده ‪ ۳۵۸‬بیان میدارد‪ :‬شخصی که خود او یا‬
‫توسط شخص دیگری حیات شخصی را که سن ‪ ۱۵‬سالگی را تکمیل نکرده باشد‬
‫یا حیات شخصی را که به سبب حالت صحی روحی یا عقلی از حمایت خود عاجز‬
‫باشد به خطرمواجه گرداند‪ ،‬به حبس متوسط که از سه سال بیشتر نباشد یا جزای‬
‫نقدی که از ‪ ۳6000‬هزار افغانی تجاوز نکند محکوم میگردد‪.‬‬
‫از طرف دیگر دیده میشود که کود جزا منع استخدام اطفال در قطعات نظامی‬
‫و استفاده ایشان در فعالیتهای سیاسی را درچندین موارد جرم انگاری کرده است‪.‬‬
‫طبق مواد ‪ 60۸ – 60۵‬شخصی که طفل را در خدمات نظامی جذب و یا در‬
‫کارهای خدمات نظامی از آنها استفاده نمایند مرتکب جرم گردیده مطابق احکام‬
‫این فصل مجازات میگردد‪ .‬هرگاه مسئول قطعه نظامی طفل را در قطعه نظامی‬
‫استخدام نماید‪ ،‬به حبس قصیر‪ ،‬محکوم میگردد؛ و شخصی که زمینه استخدام‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫طفل را با استفاده از اسناد تزویری در قطعه نظامی‪ ،‬فراهم نماید‪ ،‬به جزای تزویر‬
‫مندرج این قانون‪ ،‬محکوم می گردد‪ ،‬وهرگاه مسئول قطعه نظامی با وجود علم‪ ،‬به‬
‫استحصال وظیفه از طفل در قطعه نظامی ادامه دهد‪ ،‬به حبس قصیر محکوم‬
‫میگردد‪ ،‬وحتی طبق بند یکم ماده ‪ 6۱0‬کود جزا‪ :‬شخصی که از طفل در‬
‫فعالیتهای سیاسی من حیث ابزار و وسیله استفاده نماید‪ ،‬به حد اکثر حبس قصیر‪،‬‬
‫محکوم میگردد؛ و طبق بند دوم این ماده اشتراک طفل بهمنظور احقاق حق‬
‫خودشان درتظاهرات و اعتصابات از این امرمستثنا است‪( .‬همان‪ ،‬ص ‪)۷۸ - ۷6‬‬

‫‪ .7-۲‬حمایت کودکان در قبال مخاصمات مسلحانه در اسناد بین الملل‬


‫آنگونه که همه می دانیم‪ ،‬آسیبپذیرترین قشر جامعه اطفال و یا کودکان‬
‫هستند که صدمات زیادی را در رابطه به مخاصمات مسلحانه درسطح جهان‬
‫متحمل میشوند‪ ،‬در حالی که کودکان عامل برانگیختن درگیریهای مسلحانه‬
‫نیستند؛ و هم چنان گفته میتوانیم که بیشترین سهم صدمات ناشی از مخاصمات‬
‫مسلحانه متوجه این دسته از غیر نظامیان بوده است‪ .‬روی همین ملحوظ‪،‬‬
‫سازمانها و نهادهای حقوق بشردوستانه و دولتها در اندیشه حمایت از این‬
‫قشرآسیبپذیر میباشند‪ ،‬زیرا حقوق کودک بهمثابه زیرمجموعهای از حقوق بشر‬
‫بین المللی است‪ .‬از این جهت‪ ،‬جامعه بین المللی این واقعیت را پذیرفته است که‬
‫کودکان بهمنزله قشرآسیبپذیر اجتماعی درمعرض آسیبهای جسمی و روحی‬
‫خاص قرار دارند‪ .‬بنا ب راین برای مقابله با آن اسناد ویژه و بخصوصی را به تصویب‬
‫رساینده است‪ .‬چنانچه در مباحث گذشته یادآورشدیم که هرچند مقررات موجود‬
‫حقوق بین الملل‪ ،‬سربازگیری زیرسن ‪ ۱۵‬سال را ممنوع اعالم کرده است و ازسن‬
‫‪ ۱۵‬تا ‪ ۱۸‬اولویت را به سن باالتر میدهد که این خود نوع حمایت قوانین بین‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪162‬‬
‫المللی از کودکان است‪ ،‬به سبب این که این قشر آسیبپذیرند‪ .‬دیده شده که‬
‫کودکان بهطور خاص در طول مخاصمات ربوده میشوند و همانند یک برده نسبت‬
‫به آنان‪ ،‬انواع اعمال خشونتآمیز جنسی‪ ،‬جسمی و روحی انجام میگیرند‪ .‬در حالی‬
‫که ماده ‪ ۱۷‬کنوانسیون چهارم میگوید‪ :‬کودکان‪ ،‬زنان باردار وتازه زایمان درمیان‬
‫کسانی هستند که طرفین مخاصمه باید امکانات الزم را جهت عبور آنها فراهم‬
‫کنند‪ .‬همچنان ماده ‪ 4‬کنوانسیون چهارم ژنو تصریح دارد‪ :‬طرفین مخاصمه باید‬
‫تدابیر الزم را اتخاذ کنند تا کودکان کمتر از سن ‪ ۱۵‬سال که براثر جنگ یتیم‬
‫میشوند و یا از خانوادههایشان جدا میافتند‪ ،‬به حال خود واگذاشته نشوند و در‬
‫هر شرایطی تسهیالت الزم جهت نگهداری و انجام فرایض مذهبی و تربیتی آنان‬
‫فراهم شود‪.‬‬
‫از طرف دیگر پروتکلهای الحاقی ‪ ۱۹۷۷‬و کنوانسیونهای چهارگانه ژنو نیز‪،‬‬
‫توجه خاص به کودکان دارند‪ .‬ماده ‪ ۷۷‬پروتکل نخست طی چندین بند‪ ،‬حمایت از‬
‫کودکان را مطرح میسازد‪ .‬برای نمونه‪:‬‬
‫بند اول) کودکان باید مورد احترام خاصی قرار گیرند و درب رابر هرشکل از‬
‫حمله غیرمحترمانه حمایت شوند‪ .‬اطراف مخاصمه مراقبت و کمکی را که کودکان‬
‫خواه به علت سن ویا به هرعلت دیگری به آن نیاز دارند برای آنها فراهم میآورند‪.‬‬
‫بند دوم) اطراف مخاصمه هرگونه اقدام ممکن را به عمل خواهند آورد تا‬
‫کودکانی که به سن ‪ ۱۵‬سالگی نرسیدهاند؛ بهطور مستقیم در مخاصمات شرکت‬
‫ننمایند و به ویژه از فراخواندن آنها به نیروهای مسلح اجنتاب خواهند کرد؛‬
‫واطراف مخاصمه درفراخواندن افرادی که سن آنها از ‪ ۱۵‬سال بیشتر است؛ اما‬
‫هنوز به سن ‪ ۱۸‬سالگی نرسیدهاند‪ ،‬کوشش خواهند کرد برای کسانی که سن‬
‫بیشتری دارند‪ ،‬اولویت قائل شوند‪ .‬ازاثرحمایت قاطع ماده پروتکل الحاقی این ماده‬
‫بعداً مورد توجه کنوانسیون بین المللی حقوق کودک و پروتکل الحاقی سال ‪۲000‬‬
‫قرارگرفت‪.‬‬
‫پس دیده می شود که بند دوم به شرکت کودکان در مخاصمات مسلحانه‬
‫اختصاص داشت ه که یکی از بحث برانگیزترین موارد مربوط به موضوع کودکان و‬
‫درگیریهای مسلحانه‪ ،‬یعنی سن شرکت در درگیریهاست که در اواخر در‬
‫موضوعات داغ افغانسان و مخاصمات مسلحانه میان نیروهای دولتی و افراد مسلح‬
‫غیرمسئول و هم چنان گروههای دیگر درگیر رعایت نگردیده بلکه بهصورت و افراز‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫شرکت کودکان در مخاصمات و درگیریها استفاده شده است‪.‬‬


‫بند سوم تا پنجم (این بندها اختصاص یافته است به حمایت از کودکان اسیر‪،‬‬
‫بازداشتی و هم چنان عدم اجرای مجازات اعدام برای مرتکبات جرم که کمتر از‬
‫سن ‪ ۱۸‬سال را داشته باشند‪ .‬دراین ماده مطرح شد که میتوان این موضوع را در‬
‫فقره ‪ ۳‬ماده ‪ ۳۹‬قانون تخلفات اطفال افغانستان دریافت کرد که این قانون طفل‬
‫را به جزای حبس دوام یا اعدام محکوم نمیکند‪.‬‬
‫پروتکل دوم الحاقی ‪ ۱۹۷۷‬دربند ‪ ۳‬ماده ‪ 4‬میگوید‪ :‬کودکانی که به سن ‪۱۵‬‬
‫سالگی نرسیدهاند‪ ،‬نه مجازاست که دراستخدام نیروها یا گروههای مسلح درآیند و‬
‫نه هم مجاز است که در منازعات مسلحانه شرکت نمایند‪ .‬کنوانسیون حقوق کودک‬
‫درماده ‪ ۳۸‬از دولتها می خواهد که به قواعد حقوق بشردوستانه‪ ،‬قابل اعمال در‬
‫تعارضات مسلحانه‪ ،‬احترام گذاشته و آن را تأمین نمایند‪ .‬این ماده بیان میدارد‪:‬‬
‫تمام معیارهای ممکن به کارگرفته شود تا کودکان زیرسن ‪ ۱۵‬سال در تعارضات‪،‬‬
‫بهطور مستقیم درگیر نشوند و از بهکارگیری کودکان بین ‪ ۱۵‬تا ‪ ۱۸‬سال‪ ،‬تقدم با‬
‫بزرگترها باشد‪ .‬بند چهارم ماده میخواهد که دولتها تمام معیارهای الزم را برای‬
‫تأمین حمایت و مراقبت از کودکانی که در تعارضات مسلحانه آسیب میبینند‪ ،‬به‬
‫کار گیرند‪ .‬پس دیده میشود که درتعریف ماده مذکور چنین بیان شده است که‬
‫هیچ فردی زیر سن ‪ ۱۸‬سال نباید به طور مستقیم و غیرمستقیم درگیرتعارضات‬
‫شود‪( .‬همان‪ ،‬ص ‪.)۸۱ -۷۸‬‬

‫نتیجه گیری‬
‫دراین مقاله به این نتیجه دست مییابیم که‪:‬‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪164‬‬
‫کودکان‪ ،‬هدیهای بزرگی الهیاند و در رابطه به حقوق و ارزش آنان در اسالم و‬
‫اسناد بین الملل بحث کامل و گستردهای صورت گرفته است که به اساس بینش‬
‫اسالمی‪ ،‬اطفال با یک سسله حقوقی به دنیا میآیند و تعداد از افراد جامعه مانند‪:‬‬
‫(پدر‪ ،‬مادر ومسولین دولتی) ناگزیراند که این حقوق را در روشنایی شریعت و قانون‬
‫تأمین کنند؛ مانند‪ ،‬تأمین عدالت‪ ،‬برقراری مساوات و دوری از تبعیض درمیان آنان‬
‫و‪ ...‬درحالی که یگانه وسیله آرامش روحی و روانی طفل‪ ،‬رفتار عادالنه است‪ .‬چون‬
‫عدالت و رفتار عادالنه‪ ،‬صفتی از صفات الهی است‪ .‬چنانچه پیامبر اسالم (ص)‬
‫میفرماید‪ :‬اعدلوا بین اوالدکم کما تحبون ان یعدلوا بینکم فی آلبر و اللطف(پس‬
‫دیده میشود که پدر و مادر ازنظرشریعت‪ ،‬وظیفه دارند که دربین اوالد ذکور واناث‬
‫خویش‪ ،‬فرق و امتیاز قائل نشده و درحصه نفقه و لباس و تربیت آنان مساویانه‬
‫داخل اقدام شوند تا ازا ین ناحیه عقده وکینه و ستیزه به وقوع نه پیوسته وعاقبت‬
‫بدی به بارنیاورد‪.‬‬

‫نباید فراموش کرد که خانه‪ ،‬مدرسه بنیادی و اساسی تمام آداب برای کودکان‬
‫است‪ .‬از دید اسالم‪ ،‬تمامی مباحث مربوط به صغار (والیت‪ ،‬حضانت و ‪ )...‬در محور‬
‫مصلحت و منافع طفل میچرخد‪ ،‬پس بهصورت بسیار روشن گفته میتوانیم که‬
‫این موضوع با تنبیه بدنی و خشونت بر اطفال منافات دارد‪ .‬زمانی که مصلحت و‬
‫منافع علیای طفل در نظرگرفته نشود‪ ،‬تمامی اقدامات پدر و مادر و اولیای طفل‪،‬‬
‫از اعتبار ساقط بوده وارزشی نخواهد داشت‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬تمام تأکیدات اسالم در‬
‫رابطه به کودکان‪ ،‬بر محور اکرام‪ ،‬احسان‪ ،‬ارحام و ‪ ...‬میچرخد‪ ،‬با توجه به گرامی‬
‫داشتن طفل و کرامت انسانی او و احسان و نیکی و نیکوسازی ادب و شیوههای‬
‫رفتاری او که مستلزم مالیمت و پرهیز از خشونت است؛ و همچین‪ ،‬رحم برکودکان‬
‫و شفقت ورزیدن و رفق ومدارا برآنها‪ ،‬اصول اولیه تربیت اوالد میباشد که تمامی‬
‫آنها با رحم و مروت و نیکوکاری و عاطفه انسانی در ارتباط است‪ ،‬و آنها تنبیه‪،‬‬
‫خشونت و کودک آزاری را نفی میکند‪ .‬پس گفته میتوانیم که دوران کودکی‪،‬‬
‫پرمایه ترین لحظات عمرانسان است‪ .‬الزم است از تمامی اطراف ممکن‪ ،‬آموزش و‬
‫پرورش و کلیه علوم حیاتی و روانی و اجتماعی‪ ،‬برای سازندگی و تکوین یک‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫شخصیت از این وجود شکل پذیر‪ ،‬بهرهگیری کرد؛ زیرا از دست دادن این لحظات‬
‫گرانبها‪ ،‬جبرانناپذیر خواهد بود‪.‬‬

‫فراموش نباید کرد که بزرگترین نیاز کودک در دوران کودکی‪ ،‬محبت است‪.‬‬
‫کودک درس محبت‪ ،‬رحم و شفقت‪ ،‬نیکوکاری‪ ،‬وفاداری‪ ،‬صفا‪ ،‬خلوص نیت‪ ،‬پاکی‪،‬‬
‫راستی‪ ،‬صراحت لهجه‪ ،‬رشادت‪ ،‬شهامت‪ ،‬شجاعت‪ ،‬تواضع‪ ،‬عزت نفس‪ ،‬احسان‪،‬‬
‫سخاوت‪ ،‬تقوی‪ ،‬عشق به کمال و سایر سجایا و ملکات انسانی را‪ ،‬در نخستین‬
‫سالهای زندگی خود‪ ،‬دردامان پرمهرومحبت پدر و مادر از راه بذل محبت آنان‬
‫میآموزد‪ .‬چون کانون خانواده تنها پناهگاه و تکیهگاه اوست‪ .‬خانواده آیینه‬
‫شخصیت کودکان است‪ .‬پس باید خانوادهها بکوشند تا این آیینه شفاف و خالی از‬
‫رنگ کدورت باشد‪.‬‬

‫گفتیم که طفل درس مهر و محبت و عاطفه را در آغوش مادر فرامیگیرد‪ .‬در‬
‫حقیقت احساس مهرو محبت و عاطفه چیزی است که طفل آن را غیر از آغوش‬
‫مادر درجای دیگر پیداکرده نمیتواند‪ .‬پس الزم است تا به کودکستانها و نزد‬
‫افرادی مزدوری که اطفال به آنها سپرده میشوند‪ ،‬به گونهای تحقیقی سری زده‬
‫شود تا این تفاوت به دست آید که غیر از مادر‪ ،‬کسی دیگری چنین کاری را کرده‬
‫نمیتواند‪ .‬رابطه مهر و محبت‪ ،‬عاطفه و صمیمیت که در جوامع اسالمی بین پدر و‬
‫فرزند‪ ،‬مادر و فرزند‪ ،‬پدرکالن و نواسه‪ ،‬مادرکالن و نواسه وجود دارد‪ ،‬بو و آثار آن‬
‫در تمام جوامع غربی سراغ نمیشود‪ ،‬این کار تنها در آغوش اسالم و در آغوش‬
‫تربیت اسالمی میسر است و بس‪ .‬در همین راستا تأکید اسالم است که ای مادران!‬
‫متوجه باشید که طفلتان را از آغوشتان دور نکنید؛ و میگوید‪ :‬مادر بودن ایجاب‬
‫میکند که در این هنگام طفلش را تنها نگذارد‪.‬‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪166‬‬
‫اطفال در بیشتری جوامع‪ ،‬بخصوص در میان مسلمانان‪ ،‬از ارزش و مقام والیی‬
‫برخوردار اند‪ .‬همهای مسلمانان به این باورند که طفل در زندگی پدر و مادر خوشی‬
‫آورده و به بیان قرآن کریم‪ ،‬زینت محسوب میشود‪ .‬از طرف دیگر‪ ،‬وسیلهای‬
‫ادامهای نسل بشری تلقی میگردد‪ .‬پس برای داشتن اطفال سالم و صالح‪ ،‬شرط‬
‫اولی دراسالم ازدواج به اساس دستورات اسالم عزیزمی باشد‪ .‬نباید در رابطه به‬
‫کودکان بی توجهی صورت گیرد که یکی از عوامل تباهی وبدبخت شدن اوالد‪ ،‬بی‬
‫توجهی و بی اعتنائی مربیون (پدر‪ ،‬مادر‪ ،‬معلم و ‪ )...‬میباشد؛ یعنی اگر پدر و مادر‬
‫ومربیون درقبال تربیت و انسجام امور آنان بی تفاوت و بی مباالت بوده و در راه‬
‫رشد شخصیت‪ ،‬علم و معرفت و دانش و فضیلت آنان زحمت نکشند و متحمل‬
‫مشقت نشوند و این وجیبه دینی و شرعی را بهصورت درست انجام ندهند‪ ،‬هیچ‬
‫گاهی نباید انتظار از دیانت و هدایت‪ ،‬صالح و بهبود احوالشان را داشته باشند‪.‬‬
‫چون خوبی تصادفی و اتفاقی خیلی کم و نادر می باشد‪ .‬لذا الزم است که والدین‬
‫و مربیون با کمال جدیت‪ ،‬متوجه مسئولیتهای خویش در راستای تربیت و تعلیم‬
‫فرزندانشان بوده و از بیتفاوتی و بیپروایی خودداری کنند‪.‬‬

‫اگر به وضعیت حقوقی اطفال در کشور نگاهی اندازیم تا جای که دیده میشود‬
‫وضعیت حقوقی آنان خوب به نظر نمیرسد؛ زیرا بارها دیده شده است که از اطفال‬
‫و کودکان سوء استفاده صورت گرفته است‪ .‬برای نمونه اطفال به کارهای شاقه وا‬
‫داشته شدهاند‪ ،‬بهصورت وافر مورد خشونت و توهین وتحقیر قرار گرفتهاند‪ ،‬تبعیض‬
‫در میانشان وجود داشته از ایشان سربازگیری صورت گرفته و ‪ ...‬به نظر میرسد‬
‫که قوانین افغانستان و اسناد بین المللی‪ ،‬در رابطه به تأمین حقوق اطفال و کودکان‬
‫در جامعهای افغانی و جوامع بین المللی‪ ،‬از نظر دور داشته شده و گاهاً نقض شده‬
‫است‪ .‬پس تازمانی که باالی قانون پای گذاشته شود و یا قوانین از آدرس حکام‬
‫مورد اجرا قرار نگیرد‪ .‬اطفال به حقوقشان نمیرسند و وضعیتشان بهبود نمییابد؛‬
‫بدون تردید راه سعادت اطفال در عرصههای مختلف‪ ،‬توجه خانواده و حکام در‬
‫تربیت سالم و درست‪ ،‬تطبیق قوانین نافذه کشور از آدرس حکام‪ ،‬تطبیق اسناد بین‬
‫الملل از آدرس سازمانهای بین المللی و نگاه عمیق و ژرف به شریعت اسالمی در‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫مسیر تربیت اسالمی فرزندان و تأمین حقوق ایشان از آدرس شریعت اسالمی‬
‫میباشد‪ .‬این درحالی است که هرنوع سوء استفاده و سوء رفتار با کودکان و هر‬
‫نوع حق تلفی در رابطه به آنان‪ ،‬در قوانین داخلی و اسناد بین المللی وهمچنان در‬
‫شریعت اسالمی‪ ،‬مردود دانسته شده است و به نظر میرسد که یگانه عامل تباهی‬
‫جوامع و ملتها در آیندههای دور‪ ،‬بیتوجهی به اطفال از جوانب مختلف بوده است؛‬
‫زیرا اطفال امروز بزرگان فردای یک جامه و ملتاند و آیندهسازان جوامع بشری‬
‫محسوب میشوند‪ ،‬اگر در راستای تربیت درست آنان تالش صورت نگیرد و توجه‬
‫مسئووالن جوامع بشری به سمت آن معطوف نشود؛ آینده جوامع بشری و ملتها‪،‬‬
‫ناروشن و خطرناک خواهد بود‪.‬‬

‫اولین حق یک کودک در محور حقوقی آن‪ ،‬حق حیات است که در افغانستان‬


‫چندان بهایی به آن داده نمیشود‪ .‬وجود پدیدههایی همچون سربازگیری کودکان‪،‬‬
‫قربانیان حمالت انتحاری و استشهادی و یا قربانیان بمبهای کنارجادهای‪ ،‬شاهد‬
‫بر این مدعا است‪ .‬البته میتوان سربازگیری کودکان را در میان گروههای مختلف‬
‫مشمول در جنگ یادآورشد؛ و مدعای دیگرمان از بین بردن صدها کودک در‬
‫مکاتب و کورسهای اموزشی است که میتوان مکتب سید الشهدا را به عنوان‬
‫نمونه یادآوری کرد‪ .‬پس کودکانی که درگیر منازعات مسلحانه هستند‪ ،‬باید توسط‬
‫تمام طرفهای درگیر جنگ‪ ،‬در مقابل آسیب و سوء استفاده حمایت گردند؛ زیرا‬
‫ضرورت حمایت از کودکان به صورت روشن و واضح در شریعت اسالمی‪ ،‬قوانین‬
‫بین المللی حقوق بشر و حقوق بشردوستانهای بین المللی بیان شده است‪.‬‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪168‬‬
‫قانون اساسی افغانستان درماده ‪ ۲۳‬بیان میدارد‪ :‬زندگی موهبت الهی و حق‬
‫طبیعی انسان است‪ .‬هیچ شخص بدون مجوز قانون از این حق محروم نمیگردد‪.‬‬
‫هم چنان قانون جزای افغانستان در ماده ‪ ۳۵۸‬بیان میدارد‪ :‬شخصی که خود او یا‬
‫توسط شخص دیگری حیات شخصی را که سن ‪ ۱۵‬سالگی را تکمیل نکرده باشد‬
‫یا حیات شخصی را که به سبب حالت صحی روحی یا عقلی از حمایت خود عاجز‬
‫باشد به خطر مواجه گرداند‪ ،‬به حبس متوسط که از سه سال بیشتر نباشد یا جزای‬
‫نقدی که از ‪ ۳6000‬هزار افغانی تجاوز نکند محکوم میگردد‪.‬‬
‫آسیبپذیرترین قشر جامعه‪ ،‬اطفال و یا کودکان هستند که صدمات زیادی را‬
‫در رابطه به مخاصمات مسلحانه در سطح جهان متحمل میشوند‪ ،‬در حالی که‬
‫کودکان عامل برانگیختن درگیریهای مسلحانه نیستند؛ و همچنان گفته میتوانیم‬
‫که بیشترین سهم صدمات ناشی از مخاصمات مسلحانه متوجه این دسته از‬
‫غیرنظامیان بوده است‪ .‬روی همین ملحوظ‪ ،‬سازمانها و نهادهای حقوق‬
‫بشردوستانه و دولتها در اندیشه حمایت از این قشرآسیبپذیر میباشند‪ ،‬زیرا‬
‫حقوق کودک زیرمجموعهای از حقوق بشر بین المللی است‪ .‬از این جهت‪ ،‬جامعه‬
‫بین المللی این واقعیت را پذیرفته است که کودکان به منزله قشرآسیب پذیر‬
‫اجتماعی درمعرض آسیبهای جسمی و روحی خاص قرار دارند‪ .‬بنا به راین برای‬
‫مقابله با آن اسناد ویژه و بخصوصی را به تصویب رساینده است‪.‬‬
‫کنوانسیون حقوق کودک درماده ‪ ۳۸‬از دولتها میخواهد که به قواعد حقوق‬
‫بشردوستانه‪ ،‬قابل اعمال در تعارضات مسلحانه‪ ،‬احترام گذاشته و آن را تأمین‬
‫نمایند‪ .‬و میخواهد که دولت ها تمام معیارهای الزم را برای تأمین حمایت و‬
‫مراقبت از کودکانی که در تعارضات مسلحانه آسیب میبینند‪ ،‬به کار گیرند‪.‬‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬
‫منابع‬
‫قرآن کریم‬
‫الف) کتب‬
‫سیاف‪ ،‬عبد الرب رسول‪ )۱۳۹0( ،‬تربیت اسالمی فرزندان‪ ،‬از سلسله درسهای‬
‫استاد سیاف‪ ،‬چ ‪ ،۳‬ناشر‪ :‬پوهنتون دعوت‪ ،‬کابل‪ ،‬افغانستان‪.‬‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪170‬‬
‫حبیبی‪ ،‬محمد ناصر‪ )۱۳۹۸( ،‬روانشناسی جنایی‪ ،‬به اهتمام پوهاند دوکتوراکرم‬
‫میرزاد‪ ،‬چ ‪ ،4‬بهار انتشارات سعید‪ ،‬چاپخانه سعید‪ ،‬کابل‪ ،‬افغانستان‪.‬‬
‫هروی‪ ،‬مولوی سید محمد صمیم‪ )۱۳۸۲( ،‬تربیت اوالد از دیدگاه اسالم‪ ،‬چ ‪،۳‬‬
‫خزان ناشر‪ ،‬بنگاه انتشارات میوند‪ ،‬کتابخانه سبا‪ ،‬کابل‪ ،‬افغانستان‪.‬‬
‫عمران‪ ،‬عبدالرحیم‪ ۱۹۹۲( ،‬م) تنظیم خانواده در روشنایی اسالم‪ ،‬این کتاب به‬
‫حمایت مالی صندوق وجهی نفوس ملل متحد ونشر گردیده است‪.‬‬
‫ناصح علوان‪ ،‬عبداهلل‪ ،‬مترجم‪ ،‬احمدی‪ ،‬عبداهلل‪ ،‬بی تا‪ ،‬چگونه فرزندان خود را تربیت‬
‫کنیم‪ ،‬ج اول‪ ،‬کتابخانه الکترونیکی قلم‪.‬‬
‫عمید‪ ،‬حسن‪ )۱۳۸۱( ،‬فرهنگ فارسی سه جلدی حمید‪ ،‬ج ‪ ،۲‬چ هفتم وهشتم‪،‬‬
‫چاپخانه سپهر‪ ،‬تهران‪ ،‬ایران‪.‬‬
‫ب) مقاالت‬

‫برهانی‪ ،‬غالم حضرت‪ ) ۱۳۹۸( ،‬حمایت کیفری خاص از تمامیت روانی اطفال و‬
‫نوجوانان در حقوق ایران و افغانستان‪ ،‬ماهنامه عدالت‪ ،‬سال بیستم‪ ،‬شماره ‪،۱۹4‬‬
‫ارگان نشراتی‪ ،‬وزارت عدلیه‪ ،‬کابل افغانستان‪.‬‬
‫رحمانی‪ ،‬سید عبدالوهاب‪ )۱۳۸۷( ،‬حدود تنبیه طفل توسط والدین‪ ،‬ماهنامه‬
‫عدالت‪ ،‬تخصصی حقوقی فرهنگی‪ ،‬سال دهم‪ ،‬شماره ‪ ،۷۱‬وزارت عدلیه‪ ،‬کابل‪،‬‬
‫افغانستان‪.‬‬
‫قاموس‪ ،‬قاسم‪ )۱۳۸۸( ،‬حقوق کودک‪ ،‬ناهنجاریهای اجتماعی و چالشهای‬
‫قوانین موضوعه‪ ،‬ماهنامه عدالت‪ ،‬تخصصی حقوق فرهنگی‪ ،‬سال یازدهم‪ ،‬شماره‬
‫‪ ،۷۹‬وزارت عدلیه‪ ،‬کابل افغانستان‪.‬‬
‫حسینی حنیف‪ ،‬سید احمد‪ )۱۳۸۷( ،‬مکانیسم حمایتی حقوق اسالمی از صغیر‪،‬‬
‫ماه نامه عدالت‪ ،‬تخصصی حقوقی فرهنگی‪ ،‬سال دهم‪ ،‬شماره ‪ ،۷۱‬وزارت عدلیه‪،‬‬
‫کابل‪ ،‬افغانستان‪.‬‬
‫فهیم‪ ،‬علی جان‪ )۱۳۹۵( ،‬بزهکاری کودکان و نوجوانان و کانون اصالح و تربیت‪،‬‬
‫فصلنامه علمی تخصصی مطالعات حقوق اسالمی‪ ،‬سال دوم‪ ،‬شماره چهارم و پنجم‪،‬‬
‫‪ ‬حقوق اطفال در اسالم و اسناد بین الملل‪ /‬هدایت اهلل هدفمند نبیپور‬

‫جامعه المصطفی‪ ،‬واحد کابل‪.‬‬


‫رسولی‪ ،‬محمد یاسین‪ ) ۱۳۹4( ،‬نقش خانواده در تخلفات اطفال‪ ،‬فصلنامه علمی‬
‫تخصصی مطالعات حقوق اسالمی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره دوم‪ ،‬جامعه المصطفی واحد‬
‫کابل‪.‬‬
‫حبیبی‪ ،‬خادم حسین‪ )۱۳۸۷( ،‬پیامدهای اجتماعی حسادت در بین کودکان‪،‬‬
‫فصنامه تخصصی گفتمان نو‪ ،‬سال پنجم‪ ،‬شماره ‪ ۱۸‬و ‪ ۱۹‬مرکز مطالعات و‬
‫تحقیقات راهبردی افغانستان‪.‬‬
‫پیمان‪ ،‬قاضی حمید اهلل‪ )۱۳۹۱( ،‬حقوق و عدالت برای اطفال‪ ،‬ماه نامه قضاء‪،‬‬
‫قضائی و حقوقی‪ ،‬سنبله‪ ،‬ارگان نشراتی‪ ،‬ستره محکمه‪ ،‬کابل افغانستان‪.‬‬
‫ج) قوانین‬
‫قانون اساسی‪ )۱۳۹0( ،‬ناشر‪ :‬کمسیون مستقل نظارت برتطبیق قانون اساسی‪ ،‬سال‬
‫نشر‪ :‬کابل‪ ،‬افغانستان‪.‬‬
‫کود جزا زمستان (‪ )۱۳۹۷‬مصوب (‪ ۲۵‬ثور ‪ )۱۳۹6‬ناشر‪ :‬انتشارات فرهنگ‪ ،‬اول‪،‬‬
‫چ کابل‪ ،‬مطبعه کاروان‪ ،‬کابل‪ ،‬افغانتسان‪.‬‬
‫قانون مدنی افغانستا‪ )۱۳۸4( ،‬یک جلدی‪ ،‬صارم‪ ،‬محمد اشرف‪ ،‬چ اول‪ ،‬ناشر‪:‬‬
‫انتشارات قدس‪ ،‬چ سپهر قم‪.‬‬
‫قانون رسیدگی به تخلفات اطفال افغانستان‪ ،‬مصوب (‪ )۱۳۸۳/۱۲ /۱۹‬شماره‬
‫مسلسل ‪.۸46‬‬
‫کنوانسیون حقوق کودکان‪ )۱۳۸۳( ،‬مصوب مجمع سازمان ملل متحد‪ ۲0 ،‬نوامبر‬

‫‪ ‬دو فصلنامۀ علمی ـ تخصصی مطالعات حقوق اسالمی * سال ششم‪ /‬شماره سیزدهم‪-‬خزان و زمستان ‪1399‬‬

‫‪172‬‬
‫‪ ،۱۹۸۹‬ویژه اسناد بینالمللی حقوق بشر‪ ،‬نشرات کمسیون مستقل حقوق بشر‬
‫افغانستان‪.‬‬
‫اعالمیه جهانی حقوق کودک‪ ،‬مصوب ‪.۱۹۵۹‬‬
‫نت‪ ،‬سایت پایگاه اطالع رسانی حوزه‪.‬‬

‫نت‪ ،‬سایت صوت السلف‪Salaf voice.com‬‬


‫نت‪ ،‬سایت طریق االسالم‪.‬‬

You might also like