You are on page 1of 13

‫تمدن آشور‬

‫تمدن و دولت آشور‪:‬‬


‫آشوریها مردمی بودند از نژاد سامی‪ ،‬که با مردمان سامی نژاد دیگر در بابل زندگانی می کردند‪ .‬در‬
‫ازمنه بعد آشوریها مهاجرت کرده‪ ،‬به قسمت وسطای رود دجله و کوهستانهای مجاور رفته‪ ،‬در آنجا‬
‫دولت کوچکی ساختند که موسوم به آشور شد‪ .‬این اسم از اسم رب النوعی است که پرستش میکردند‬
‫و «اسور» نام داشت‪ .‬آشوری ها برای ارباب انواع بابلی نیز پرستش داشتند‪ ،‬ولی آنها را دون رتبه‬
‫«آشور» دانسته‪ ،‬به این عقیده بودند که هر قدر دولت آشور وسعت می یابد بر عظمت این خدا می‬
‫افزاید و خدایان شهرهای دیگر دست نشانده می شوند‪ .‬پایتخت این مملکت در ابتدا شهر آشور بود‪،‬‬
‫ولیکن در ادوار دیگر شهر کااله (کسالح تورات) و باالخره نینوا ‪ ۲‬پایتخت گردیدند‪ .‬حکمرانان آشور‬
‫را مانند حکمرانان شهرهای سومر و اکد باتسی می گفتند‪ .‬در ابتدا آشوریها تابع بودند‪ ،‬چنانکه اول‬
‫دفعه ای که اسم آشور را ذکر می کنند‪ ،‬در زمان حمورابی پادشاه بابل است و چنین استنباط می شود‬
‫که در این زمان آشور جزو بابل بوده‪ .‬معلوم نیست در چه تاریخی آشور مستقل شد‪ ،‬به هر حال‬
‫تاریخ استقالل آن بین قرن هیجدهم و پانزدهم ق‪.‬م است‪ .‬آشوری ها کشاورز بودند و چون به مملکت‬
‫جدید آمدند‪ ،‬دیدند در این جا اراضی قابل کشت نسبتا کم است و زمین هم مانند زمین های بابل‬
‫حاصلخیز نیست‪ .‬بنابراین تصمیم گرفتند که از دسترنج دیگران امرار معاش کنند‪ .‬این بود که در بهار‬
‫هر سال آشوری ها به تاخت و تاز در ممالک مجاوره می پرداختند‪ ،‬با این مقصود که مملکتی را باج‬
‫گزار یا ممالک و شهرهای باغی را غارت کنند‪ ،‬از اهالی هرقدر الزم بدانند بکشند و باقی را به‬
‫اسارت به مملکت خود برده و به کارهای سخت وا داشته در فراوانی و ناز و نعمت زندگی کنند‪.‬‬
‫طبیعی است که دولت آنها موافق این مقصود درست شده بود و از حيث تشکیالت و ترتیبات شبیه‬
‫دولت بابل نبود‪ .‬در سومر و بابل شهرها حکمرانانی داشتند موسوم به پاتسی و روحانیانی درجه‬
‫باالیی داشتند‪ ،‬چنان که می توان گفت که این دولت ها در واقع دولتهای ملوک الطوایفی و روحانی‬
‫بودند‪ ،‬ولی پایه دولت آشور بر طبقه کشاورزان آزاد قرار گرفته بود‪ ،‬زیرا کشاورزان قشون آشوری‬
‫را تشکیل می دادند و جنگ و تاخت و تاز حرفه آنها بود‪ .‬بنابراین جای تعجب نیست‪ ،‬که آشور دولتی‬
‫جنگی و سرآمد قشونهای معاصر شد‪ .‬یکی از خصایص آشوری ها شقاوت و بی رحمی فوق العاده‬
‫آنها نسبت به مغلوبین بود‪ .‬دو دلیل اصلی برای آن وجود دارد‪ :‬اوال آشوری ها عقیده داشتند که بی‬
‫رحمی و شقاوت خواسته ی خدایان و کار ثوابی است‪ ،‬چنان که یکی از پادشاهان آشور به دست خود‬
‫اسرا را کور می کرد و این وحشیگری را پسندیده آسمان می دانست‪ .‬دوما چون آشوری ها تعداد‬
‫کمی داشتند و ممالک تابعه شان بعدها خیلی وسعت داشت‪ ،‬برای جلوگیری از جدا شدن ممالک به‬
‫وسایلی متوسل می شدند که ملل مغلوب شده را مرعوب‪ ،‬ناتوان و در بعض موارد نابود کنند‪ .‬این‬
‫دولت تقریبا هزار سال دوام کرده حدود خود را از هر طرف پیش برد‪ :‬از طرف مغرب و جنوب‬
‫غربی دولت هیت ها را معدوم‪ ،‬فینیقیه و فلسطین را مطیع کرده به مصر دست انداخت‪.‬‬
‫[از طرف مشرق و جنوب شرقی تا کوه دماوند و کویر بزرگ ایران پیش رفت‪ ،‬ماد و پارس را دست‬
‫نشانده و عیالم را چنان خراب کرد که این مملکت چند هزار سال دیگر کمر راست نکرد‪ .‬دولت‬
‫آشور باالخره به دست مادی ها منقرض شد‪ .‬زبان آشوری همان زبان بابلی بود‪ ،‬ولی زبان آرامی در‬
‫این جا هم بعدها غلبه یافت‪ .‬خط آشوری نیز خط میخی بابلی است‪.‬‬
‫تاریخ آشور به سه عهد تقسیم می شود‪:‬‬
‫آشور قدیم‬ ‫‪)1‬‬
‫آشور میانه‬ ‫‪)2‬‬
‫آشور جدید‬ ‫‪)3‬‬

‫آشور قدیم‪:‬‬ ‫‪)1‬‬


‫این عهد تقریبا از ‪ ۱۵۰۰‬شروع شده در ‪ ۹۰۰‬ق‪.‬م خاتمه می یابد‪ .‬بزرگترین پادشاه این عهد‬
‫تیگالت پالسر اول است که فتوحات زیاد در بابل‪ ،‬ایران و جاهای دیگر کرد‪ ،‬ولی بابل‬
‫دوباره موفق شد که آشور را دست نشانده کند‪ .‬از وقایع مهمه این عهد پیدا شدن قوم‬
‫صحراگرد تازه نفسی است که از عربستان بیرون آمده بابل را در فشار گذارد (‪- ۱۳۰۰‬‬
‫‪ ۱۵۰۰‬ق‪.‬م)‪ .‬این مردم در تاریخ به آرامی موسوم اند‪ .‬این ها در ابتدا به بابل حمله کردند و‬
‫چون به واسطه مقاومت بابلی ها موفق نشدند‪ ،‬بعد هجوم به اسور برده‪ ،‬این دولت را‬
‫برانداختند‪ .‬پس از آن آرامی ها به سوریه رفته‪ ،‬دمشق و حلب و سایر شهرهای آن را تسخیر‬
‫کرده ( ‪ ۱۱۰۰‬ق‪.‬م) به زودی در تجارت قوی شدند‪ .‬آرامی ها اسلوب خط را از فینیقیها‬
‫گرفته خط محصوصی ترتیب داد و بعد این خط جایگزین خطوط میخی گشت در ایران آسیا‬
‫وسطی و جاهای دیگر انتشار یافت‪.‬‬

‫آشور میانه‪:‬‬ ‫‪)2‬‬


‫در این دوره که از ‪ ۹۰۰‬تا ‪ ۷۴۵‬ق‪.‬م امتداد داشت‪ ،‬آشوری ها بر آرامی ها فائق آمده دولتی جدید‬
‫تشکیل دادند‪ .‬این دولت قدرتی حیرت آور از حیث جهانگیری بروز داد‪ .‬بزرگترین پادشاه این دوره‬
‫«آشور نصیر پال» است که آشور را به حدود زمان تیگالت پالسر اول رسانید‪ ،‬اما شقاوت های او‬
‫نامش را لکه دار کرده‪ :‬نوشته اند که اطفال اسرا را از پسر و دختر‪ ،‬زنده در آتش می سوزانید‪ .‬اگر‬
‫چه آشور در این زمان قوی ترین دولت آسیای غربی به نظر می آمد‪ ،‬ولی دیری نگذشت که یک‬
‫مردم شمالی (ساکن ارمنستان کنونی) بر آشور قیام و دولت آرارات یا وان را تأسیس کردند‪ .‬پس از‬
‫آن مردمان دیگر از اطاعت آسور سر پیچیدند و باالخره شورشی در آسور این دوره را به پایان‬
‫رسانید‪.‬‬
‫آشور جدید‪:‬‬ ‫‪)3‬‬
‫این دوره از ‪ ۷۴۵‬تا ‪ ۶۰۷‬ق‪.‬م امتداد یافت و پادشاهان نامی آن از این قرارند‪. :‬‬
‫‪ -١‬تیگالت پالسر چهارم که به بابل قشون برده آرامی ها و کلدانیها را شکست داد و آن شهر را‬
‫گرفت‪ .‬بعد او به طرف شمال متوجه گشته قسمتهای جنوبی مملکت آرارات را به آسور ضمیمه کرد‪،‬‬
‫ولی موفق نشد پایتخت آن را تصرف کند‪ .‬و ‪ - ۲‬سارگن دوم (‪ ۷۵۰ – ۷۲۲‬ق‪.‬م)‪ .‬در زمان او قشون‬
‫آشور از حال قشون ملی خارج شد‪ .‬توضیح آن که پادشاهان سابق فوق العاده مهم می دانستند که‬
‫لشکر از طبقه کشاورزان آزاد تشکیل شود‪ ،‬وليكن روحانیون که راضی زیاد داشتند و از مالیات‬
‫معاف بودند‪ ،‬نمی خواستند کشاورزان در قشون داخل شوند‪ .‬باالخره مقرر شد که به جای کشاورزان‬
‫اسرا را به کارهای کشاورزی وادارند تا بتوانند به خدمات درمانی اشتغال ورزند‪ .‬چون روحانیون از‬
‫این حکم ناراضی بودند‪ ،‬انقالبی را باعث شدند که به تعیین سارگن به سلطنت منتهی گشت و دولت‬
‫مجبور شد که کسری افراد را اجیر کند‪ .‬از آنجا که این نوع سربازان سپاهیان ملی نبودند و در موقع‬
‫سخت فرار می کردند‪ ،‬از این به بعد پایه دولت آشور که بر سپاه ملی بود‪ ،‬متزلزل گردید‪ .‬در این‬
‫دوره جنگهای آشور با عیالم شروع شده با انقراض این دولت خاتمه یافت‪ .‬شرح وقایع در تاریخ‬
‫عیالم بیاید‪ .‬جنگ های متعدد متمادی آشوری با عیالم‪ ،‬هر چند این دولت را از پای درآورد‪ ،‬باعث‬
‫ضعف آشور نیز شد‪ .‬از طرف دیگر فشار مردمان آریانی نژاد ( مانند کیمری ها‪ ،‬سکاها‪ ،‬مادی ها و‬
‫غیره) به آشور که مدت ها قبل شروع شده بود‪ ،‬عرصه را بر آشوری ها تنگ کرد و باالخره این‬
‫دولت قدیم قویم به دست مادی ها منقرض شد (‪ ۶۰۶‬ق‪.‬م)‪.‬‬

‫شیوه زندگی ‪:‬‬


‫در حدود هزاره هفتم پیش از میالد‪ ،‬کشاورزان آشوری گندم و جو کشت کرده و گاو نر‪ ،‬گوسفند‪ ،‬بز و‬
‫خوک پرورش می دادند‪ .‬آن ها خانه هایشان را خود می ساختند که برخی از این خانه ها دارای چهار‬
‫اتاق از خاک رس فشرده بود؛ از اجاق مدوری برای پخت آرد استفاده می کردند و غالت خود را در‬
‫کوزه هایی از خاک رس‪ ،‬که با قیر پوشانده شده بود‪ ،‬ذخیره می نمودند‪ .‬این مردم کشاورز توسط دوک‬
‫نخ ریسی از نخ تابیده پارچه می بافتند؛ از ابسیدینو سنگی مانند چخماق به نام چرت چاقو می ساختند؛‬
‫و از ابزار سنگی ادواتی به شکل تبر و از جنس سنگ‪ -‬به عنوان تیشه و کج بیل استفاده می کردند‪.‬‬
‫ظروف آن ها عالی بود؛ بیشتر آن ها از خاک رسی‪ ،‬که به خوبی حرارت دیده‪ ،‬ساخته شده و با نقوش‬
‫زیبایی رنگ آمیزی شده بود‪ .‬از ابسیدین و سایر سنگ های سخت برای ساخت گلدان‪ ،‬مهره‪ ،‬سنگ‬
‫طلسم و مهر استفاده می کردند‪ .‬مجسمه های کوچک از پیکر زن برای مقاصد آیینی و مذهبی‪ ،‬از خاک‬
‫رس طراحی می شد‪ .‬شخص درگذشته اغلب به جای قبرستان های عادی‪ ،‬در میان خانه ها و در حالتی‬
‫خمیده ‪ -‬به طوری که زانوهایش به سوی چانه باال کشیده شده بود‪ -‬دفن می شد‪.‬‬

‫فرهنگ و رسوم‪:‬‬
‫فرهنگ آشوری از بسیاری جهات شبیه به فرهنگ بابلی بود‪ .‬برای مثال به غیر از تاریخ سلطنتی‪،‬‬
‫ادبیات آشوری عمال مشابه همتای بابلی خود بود و بسیاری از شاهان آشوری تحصیل کرده‪ ،‬به ویژه‬
‫آشور بانیپال‪ ،‬به اندوختن رونوشت هایی از اسناد ادبی بابلی در کتابخانه هایشان افتخار می کردند‪.‬‬
‫زندگی اجتماعی یا خانوادگی‪ ،‬مراسم ازدواج و قوانین مالکیت همگی شبیه به همتای بابلی خود بودند‪.‬‬
‫سه مجموعه قانونی آشوری که تا کنون یافت شده اند‪ ،‬همگی به قانون سومری و بابلی شبیه هستند؛‬
‫اگرچه مجازات هایی که تحت قانونی آشوری برای متخلفان تعیین می شد اغلب وحشیانه تر و بربری‬
‫بود‪ .‬باورها و اعمال مذهبی آشوری تقریبا با همتای بابلی خود یکسان بود‪ ،‬بجز خدای ملی آشوری‪-‬‬
‫آشور‪ -‬که جایگزین خدای بابلی مردوک شده بود‪ .‬هنر و معماری زمینه هایی هستند که بیشترین سهم‬
‫را در فرهنگ آشوری به خود اختصاص داده اند‪.‬‬

‫هنر‪:‬‬
‫هنر آشوریان شاخه ای از هنر سومری ‪ -‬بابلی‪ ،‬به اضافه پاره ای عناصر و ویژگیهای نژادی و‬
‫اقلیمی خودشان بود که ویژگی ای مشخص به آن می بخشید‪ .‬تکوین هنر آشوری در ‪ ۱۵۰۰‬ق م‬
‫صورت گرفت و تا انهدام پایتخت آن پادشاهی نیرومند یعنی نینوا به سال ‪ ۶۱۲‬ق م ‪ -‬دوام یافت‪ .‬آن‬
‫ها برخالف جنوبيها انواع سنگ مرغوب برای ساختمان و سنگتراشی داشتند‪ ،‬و همچنین عاج فیل‬
‫های محلی را برای کنده کاری مصرف می کردند‪.‬کتیبه ها و کتابت های زیاد از پادشاهان این‬
‫مملکت مانده‪ ،‬زیرا به ضبط وقایع عالقه مند بودند‪ .‬آشوریها لوحه هایی از گل رش می ساختند و پس‬
‫از نوشتن مطلب‪ ،‬آنها را در آتش پخته بعد ضبط می کردند‪ .‬بدین ترتیب کتاب ها و کتابخانه ها ترتیب‬
‫و تشکیل می شد‪ .‬این لوحه ها که در موقع انهدام نینوا زیر خاک رفته‪ ،‬حاال به واسطه حفريات‬
‫بیرون می آید و منبعی برای روشن کردن تاریخ عهود قديمه است‪ ،‬چنان که در موزه لوور پاریس‬
‫چندین هزار از این لوحه ها موجود است‪ .‬از جمله کتابخانه معروف آشور بانی پال است‪ ،‬که در‬
‫کویونجیک پیدا شد‪ .‬آشوری ها در صنایع نیز آثار زیاد از خود گذاشته اند‪ .‬پادشاهان آشور دو چیز را‬
‫از تکالیف خود می دانستند‪ :‬اول جنگ و بعد بنای شهر جدید‪ ،‬که با زحمت و مشقت اسرا ساخته می‬
‫شد‪ .‬بنابراین در این مملکت صنعت معماری‪ ،‬حجاری‪ ،‬کتیبه نگاری‪ ،‬ساختن صورت های منقور و‬
‫برجسته در سنگا ترقی شایانی داشت‪ .‬بعضی کارهای آشوری ها‪ ،‬که شکار پادشاهان یا مجالس را‬
‫نشان می دهد‪ ،‬به اندازهای طبیعی است (مخصوصا حرکت ‪ -‬حیوانات مانند اسب‪ ،‬آهو و غیره) که‬
‫باعث حیرت استادان کنونی اروپاست‪ .‬در صنایع دیگر مانند صنعت زرگری‪ ،‬خاتم کاری‪ ،‬کاشی‬
‫سازی و غیره آشوری ها نیز ماهر بودند و فینیقیها از روی سر مشق های آنها اشیای زیاد ساخته در‬
‫عالم قدیم انتشار دادند‪ .‬بعدها از نمونه های موجود در ممالک اروپا تقلید کردند و صنعت در آنجاها‬
‫پدید آمد‪.‬آشوریان با هنر تکامل یافته خود که نقش برجسته کاری بود شاهکارهایی همتای آثار‬
‫برگزیده هر قوم و دورانی به وجود آوردند‪ .‬نقش برجسته های ایشان مانند نقاشیهای دیواری رنگ‬
‫آمیزی می شد‪ .‬پیکره ها گرچه خشک و رسمی‪ ،‬و نیز گامی با سر و بام نیمرخ و بدن تمامرخ نشان‬
‫داده می شد‪ ،‬ولی حاالت طبیعی تر از هياكل مصری داشت و به خصوص از تحرك و نیرومندی‬
‫بارزی برخوردار بود‪ .‬پادشاه همیشه در مرکز نقش قرار داشت؛ ژرفانمایی به اسلوبی که بعدا در‬
‫یونان معمول شد اجرا نمی شد؛ واقعه اصلی به طور مسطح در مرکز و حوادث فرعی و مالزم‬
‫‪.‬درون نوار با حاشیه ای در باال و پایین آن و به همان مقیاس نه کوچکتر نقش می شد‬

‫نقش برجسته آشوریان‬


‫به طور کلی صحنه های نقش برجسته عبارتند از‪ :‬جنگ و لشکرکشی‪ ،‬شکار‪ ،‬مراسم دینی؛ و اینها‬
‫همه موضوعاتی بودند که برای بزرگداشت شخصی فرمانروا‪ ،‬که سوار بر ارابه با اسب و با در حال‬
‫شکار و کشتن شیر بر صحنه حکومت می کند‪ ،‬به کار گرفته می شدند‪.‬‬
‫با آنکه پادشاهان آشور قدرتشان را با شکلهایی غیر انسانی مجسم کرده بودند‪ ،‬بیش از همه موجوداتی‬
‫خاکی بودند و انتظار داشتند مقامشان در کارهای مورد عالقه شان ‪ -‬جنگ و شکار ‪ -‬با عباراتی‬
‫اشتباه ناپذیر و مشخص ثبت شود‪ .‬تاریخچه ای که از کتیبه ها‌ برما روشن شده به طرز حیرت‬
‫انگیزی کامل است با این حال ماهیت زندگی پادشاهان آشور‪ ،‬مخصوصا از روی کنده کاری های‬
‫برجسته پرشماری که در ویرانه های نمرود و نینوا ‪ -‬دو پایتخت با شکوه آشور در دوران ترقی آن ‪-‬‬
‫بهتر و بیشتر بر ما روشن می شود‪ .‬تاریخ هنر آشور‪ ،‬عمدتا تاریخ کنده کاری برجسته است؛ و تعداد‬
‫اندکی پیکره با نمای همه جانبی از آن زمان به یادگار مانده است‪ .‬حتی عده ای جانوران بالدار بزرگ‬
‫را نوعی تندیس برجسته می دانند که به پایه های سنگی خود بسته شده اند و دارای سه سطح برجسته‬
‫هستند‪ .‬برای نقل جشنهای شاهی به کمک تصویر به سطوحی تخت و پیوسته احتیاج بود که امکان‬
‫تکرار تقریبا بی پایان نبردها‪ ،‬محاصره ها‪ ،‬پیروزیها و آدمکشیها‪ ،‬و کشتار بی پایان جانوران وحشی‬
‫در ساعات بیداری پادشاه را به هنرمند بدهند‪ .‬هنرمندان که در چارچوب يك سطح چهارگوش کار می‬
‫کردند‪ ،‬واژگانی شکلی ابداع کردند که با وجود قراردادی بودنش‪ ،‬شديدا توصیفی بود‪ .‬نقشهای‬
‫برجسته آشوری‪ ،‬بر روی هم‪ ،‬حکایتی هستند که رشته پیوندشان فقط به وسیله لبه های سنگهای کنار‬
‫هم نهاده شده گسسته می شود‪ .‬آنچه مدتها پیش با کنده کاری پرچم اور آغاز شد در اینجا به کمال می‬
‫رسد‪.‬‬
‫چند گانگی شگفت انگیز نقش برجسته آشور بانیپال دوم در جنگ چنانچه کسی بخواهد جزییات آن را‬
‫تمیز دهد مستلزم مطالعه دقیق ترکیب بندی آن است‪ .‬شاه روی گردونه ایستاده و تیری در کمان نهاده‬
‫و آماده پرتاب می کند‪ .‬در کنارش افسران او و در اسمان باالی سرش خدای بالدار سرزمین آشور به‬
‫همان نام آشوره تیری در کمان می نهد و او را راهنمایی می کند‪ .‬گروه همراه پادشاه‪ ،‬که کارهای‬
‫اسبهایشان محکم کشیده شده‪ ،‬از كنار يك گردونه درهم دشمن می گذرد؛ گردونه ران دشمن همراه با‬
‫يك اسب بر زمین افتاده است‪ ،‬سربازان پیاده آشوری‪ ،‬سرهای زخم خوردگان دشمن را از تن جدا می‬
‫کنند‪ .‬در بخش میانی باالی تصویر‪ ،‬سرباز اشوری يك سرباز دشمن را به قتل می رساند و در همان‬
‫حال‪ ،‬رفیق آن سرباز باز می کوشد او را نجات دهد‪ .‬پشت سر آنها‪ ،‬سر باز مرده ای بر زمین افتاده‬
‫است؛ و در سمت راست باالی تصویر‪ ،‬کمانگیران دشمن جانانه به دفاع از برجهای شهر خویش‬
‫پرداخته اند‪ .‬آنچه بیش از همه جلب توجه می کند‪ ،‬سهولت مشاهده حوادث است‪ ،‬ولی هیچگونه‬
‫ترتیب با ربط منطقی میانشان برقرار نیست‪ .‬هنرمند‪ ،‬از سطح محدود این تکه سنگ برای نمایاندن‬
‫میدان جنگ تا آنجا که سهولت روایت و مفهوم خود او از عنصر خبری و نمایشی امکان می دهند‪،‬‬

‫استفاده می کند‪ .‬زنده نمایی حالتها و حرکتهای انفرادی به طرزی استثنایی ظریف و متقاعد کننده است‬
‫و علیرغم رسمیتی که دوشادوش جزییات ناتورالیستی در هنر بین النهرین وجود دارد‪ ،‬طرحهای‬
‫بغرنج فضایی در سراسر این اثر دیده می شود‪ .‬یکی از این طرحها روی هم افتادن یا تداخل پیکره‬
‫ها برای القای فاصله بیشتر یا کمتر با بیننده است؛ افتادن پیکره پادشاه بر روی پیکره افسران‬
‫همراهش‪ ،‬بهترین نمونه است‪.‬‬

‫حالت رسمی هنر آشوری را در اوج آن می توان در نقش برجسته دیگری از آشور بانیپال دوم‬
‫مشاهده کرد؛ در این نقش برجسته‪ ،‬پادشاه که کمی به سمت راست مرکز نشسته است جامش را باال‬
‫می برد تا سر بکشد‪ ،‬و حضور شخصیتی عالی نصب ‪ -‬موجود بالداری فوق طبیعی در انتهای سمت‬
‫چپ‪ ،‬که آب تبرك می باشد ‪ .‬این عمل پادشاه را بخشی از یك آیین مقدس می گرداند‪ .‬حرکات آرام و‬
‫سیمای باوقار‪ ،‬چیزهایی هستند که انتظار داریم در مراسم باشکوه مذهبی ببینیم؛ این دو را در بیشتر‬
‫نمازخوانان امروزی می توان تشخیص داد‪ .‬متونی که به خط میخی بر سنگهای نقش برجسته تخت و‬
‫نازك حك شده اند در آن سوی شکاف یا گودی ناچیز میان سنگها ادامه می یابند و بر بی تفاوتی‬
‫سطوح تأکید می کنند و این احساس را به بیننده القا می کنند که منظور از این کنده کاری به آفریدن‬
‫شکلی سه بعدی (سایه دار) بلکه تهیه گزارشی مصور و مکتوب از يك حادثه بوده است‪ .‬در اینجا نیز‬
‫یکی از سنتهای جالب آشوری خودنمایی می کند ‪ -‬و آن نمایش بدن انسان به شکلی کوتاه و ستبر و‬
‫سنگین و دستها و پاها با عضالت برآمده بود‪ ،‬همچنان که پای چپ و پیش گذاشته شده آن موجود‬
‫بالدار فوق طبیعی و بازوهای پادشاه گواهی میدهند‪ .‬در نمایش عضالت نرمه ساق پا و ساعد اغراق‬
‫شده است‪ ،‬رگها مانند مفتول نمایانده شده اند‪ ،‬و این نمونه ای از مشاهده واقع بینانه است که به نوعی‬
‫نماد قدرت حیوانی انسان تبدیل شده است‪ .‬همچنین چگونگی تشكيل يك نمای سه چهارم با ترکیب‬
‫نمای نیمرخ بازوها و نمای اروبرویی نیم تنه‪ ،‬جالب است‪ .‬هنرمند با آنکه تابع ميتاقهای رونی خویش‬
‫است‪ ،‬با مسایل شبیه سازی از آنچه چشمانش می بیند دست و پنجه نرم میکند ‪.‬‬

‫دویست سال بعد‪ ،‬در نقش برجسته ای از آشور بانیپال در حال آشکار شیران میثاقهای روزگار آشور‬
‫بانیپال دوم همچنان به حیات خود ادامه می دهند‪ ،‬با این تفاوت که این بار بر عناصر رئالیستی افزوده‬
‫شده است‪ .‬در این نقش برجسته‪ ،‬شیرهایی که در محوطه ای پهناور و محصور از قفسها رها شده اند‬
‫به پادشاه حمله می کنند‪ ،‬و او که بر گردونه اش سوار است همراه با خدمتکارانی که مراقب‬
‫جناحینش هستند‪ ،‬شیرهای غران را یکی پس از دیگری با تیرهای خود نقش زمین می کند‪ .‬پادشاه که‬
‫در اثر جهش درنده خویانه يك شیر از پشت سر تهدید شده‪ ،‬با اقدام سریع دوتا از نیزه دارانش از‬
‫خطر نجات می یابد‪ .‬در پشت گردونه او رديف رقت انگیزی از شیرهای غران را یکی پس از‬
‫دیگری و محتضر که با تیرهایی به مراتب بیش از آنچه برای کشتنشان الزم است سوراخ سوراخ‬
‫شده اند‪ .‬ماده شیری در اثر تیرهایی که ستون فقراتش را سوراخ کرده اند پاهایش را روی زمین می‬
‫کشاند‪ .‬خون از زخمهایش جاری است ‪ -‬جزیی که در هنر آشوری تکرار می شود و شخصیت توحش‬
‫آمیز حامیان آن را عیان می سازد‪ .‬هنرمند‪ ،‬عضالت پیچ و تاب گرفته‪ ،‬رگهای برآمده‪ ،‬چینهای پوزه‪،‬‬
‫گوشهای خوابیده را به طرزی بی امان نمایانده است ‪ .‬این بار نیز رئالیسمی سرسخت زیر نفوذ‬
‫رسمیت سایه نیمرخ نما با نقش نیم برجسته‪ ،‬انسانهای رقیق القلب امروزی‪ ،‬این صحنه خونریزی را‬
‫بك تراردی قهرمانانه و سیرها را قهرمانان اصلی آن می پندارند؛ ولی این احتمال وجود ندارد که‬
‫هنرمندان پادشاه قصدی سوای بزرگنمایی چهره او با بر هم انباشتن کشتگان‪ ،‬و نشان دادن پادشاه‬
‫آدمیان در حال زورآزمایی با پادشاه جانوران و غلبه اش بر او‪ ،‬داشته باشند‪ .‬ویژگی های اصلی هنر‬
‫پیکر تراشی آشوری نمایش قدرت و شقاوت و نیروی جنگی و تحرک و به خصوص دقت و توانایی‬
‫در وصف واقعیات مشهود و حاالت طبیعی است که در قرن هفتم قبل از میالد به حد کمال رسید و‬
‫نمونه بارز و برگزیده آن نقش برجسته سنگی ناده شیریست که با دو پیکان که به کمرش فرو رفته از‬
‫دو پای عقب فلج شده و در حال احتضار پیکرخود را بر دستش میکشد ‪.‬‬

‫دیگری از آثار هنری آشوریان عاجهای منقوش ‪ ،‬جام و کاسه از مفرغ کنده کاری شده را باید نام برد‬
‫که همه چون اشیا و وسايل زینتی در هزاره اول قبل از میالد در خاور نزدیک بازار گرم داشتند ولی‬
‫ترجیحا پیشه وران آشوری شروع به وامگیری از مضامین و منابع بیگانه ‪ ،‬به خصوص مصر ‪،‬‬
‫کردند و ساخته هایشان از سکه افتاد‬

‫ویژگیهای اصلی هنر پیکر تراشی آشوری نمایش قدرت و شقاوت و نیروی جنگی و تحرك‪ ،‬و به خصوص دقت و توانایی در‬
‫وصف واقعیات مشهود و حاالت طبیعی است که در قرن هفتم ق م به حد کمال رسید‪ ،‬و نمونه بارز و برگزیده آن نقش برجسته‬
‫سنگی ماده ‪ -‬شیری است که با دو پیکان که به کمرش فرو رفته از دو پای عقب فلج شده و در حال‬
‫احتضار پیکر خود را بر دو دستش می کشد (مکشوف در کویرنجیک ‪ -‬محل نینوای باستانی ‪۶۵۰ -‬‬
‫ق م ‪ .‬دیگر از عناصر بارز پیکرتراشی آشوری شیر های بالدار درشت ‪ -‬پیکر‪ ،‬و شیرهایی با سر‬
‫آدمی است که چون نگهبانانی نیرومند بر دو طرف دروازه های کاخهای شاهی برپا می شدند‪ ،‬تا نه‬
‫تنها ورود پادشاه را خیر مقدم بگویند‪،‬بلکه با صورت و هیئت هراس انگیز خود هر دیر و عفرینی را‬
‫به دور رانند‪.‬‬
‫نقش برجسته در نمرود(یکی از عمده شهرهای آشور) که نشانگر محاصره‬
‫قلعه دشمن توسط جنگجویان آشوری است‪ .‬یک برج چرخدارتیراندازان را‬
‫حمل میکند و دیوار قلعه بر اثر ضربات قلعه کوب فرو می ریزد‬

‫قسمتی از یک نقش برجسته دیواری آشوری که سربازانی را نشان می دهد که‬


‫سرهای دشمنان اسیر شده را به کاتبانی تسلیم می کنند که صورت این نشانه های‬
‫هولناک پیروزی و سایر اطالعات درباره نبرد اخیر را به پادشاه تقدیم خواهند کرد‪.‬‬
‫نقش برجسته تراشیده شده در کاخ نینوا نیروهای شاه تیگالت پیلصر اول را در حال حمله به شهر دشمن نشان می دهد‪.‬همچنین‬
‫در قسمت باال‪ ،‬سمت چپ نیز اجساد اسیران دشمن که از تیرک ها آویخته شده به چشم میخورد‪.‬‬

‫نقش برجسته یافت شده از ویرانه های کاخ آشور نصیرپال دوم در نمرود که پادشاه را در حال حرکت در یک مراسم جمعی‬
‫نشان می دهد‪.‬‬

‫نقش برجسته از کاخ سناخریب در نینوا فالخن اندازان آشور را در حال سنگ پرتاب کردن به استحکامات شهر یهودی الکیش‬
‫نشان می دهد‪.‬‬
‫نقش برجسته پادشاه بزرگ سارگون دوم و یکی از مشاورانش مربوط به سده هشتم پیش از میالد‪ ،‬یافت شده در کاخ سارگن در‬
‫دور‪-‬شاروکین(خرساباد امروزی)‬
‫نقش برجسته دیواری آشوربانیپال در ارابه سلطنتی خود یافت شده از کاخ او در نینوا‪.‬‬

‫یک پرداخت جدید از سربازان آشور‪ ،‬نشانگر اعضای یک جفت کمانگیر(مردان سمت چپ و راست) در حال گفتگو با سرباز‬
‫سومی که سر بریده ای در دست دارد‪.‬‬

‫معماری آشوریان‬
‫ارگ ناتمام سارگون || پادشاه آشور که در خرساباد ساخته شده است‪ ،‬با نقشه‬
‫بلندپروازانه ای که دارد‪ ،‬بازتابی از اطمینان «شاهان بزرگ» به قدرت همواره‬
‫پیروزمند خویش است‪ .‬‬
‫‪ ‬‬

‫این کاخ مساحتی نزديك به ‪ ۴۰۰‬هزار متر مربع و بیش از ‪ ۲۰۰‬حیاط و اتاق‬
‫داشت‪ .‬شهری که این ارگ ‪ -‬کاخ مشرف بر آن ساخته شده بود روی تپه ای به‬
‫بلندی تقریبا ‪ ۱۵‬متر قرار داشت و نزديك به يك و نیم کیلومتر مربع مساحتش‬
‫بود‪ .‬شاید کاخ را به این دلیل در سطحی باالتر ساخته اند که از سطح سیالب‪ ‬ها‬
‫باالتر باشد‪ ،‬ولی همین بلندی باعث میشد که مقر پادشاه در نقطه ای بین خانه‬
‫های زیردستانش و خدایان واقع شود‪ .‬با آنکه سازندگان کاخ در صدد ایجاد‬
‫تقارن بوده اند ولی خود کاخ نقشهای آشفته و پرت دارد و مجموعه ای از اتاقها‬
‫و تاالرهای چهارگوش را در بر می گیرد که خوشه وار به گرد حیاطهای‬
‫چهارگوش ساخته شده اند‪ .‬شکل اتاقهای دراز و باريك و جسامت‬
‫دیوارهای‪ ‬جانبی‪ ‬حکایت‪ ‬از آن دارد که اتاقها با طاقهای‪ ‬گهواره‬
‫ای‪ ‬خشتی‪ ‬پوشانده شده بوده اند‪.‬‬
‫نمای‪ ‬کاخ از يك ديوار جسیم‪ ‬کنگره دار تشکیل‪ ‬شده بود‪ ،‬و در دو طرف دروازه‬
‫طاقدارش در برج چهارگوش دیده‪ ‬می‪ ‬شد‪ .‬دورتادور طاق و روی‪ ‬برجها را با‬
‫کتیبههایی‪ ‬از کاشیهای‪ ‬لعابدار با رنگهای‪ ‬درخشان پوشانده بودند که‬
‫نتیجه‪ ‬کلی‪ ‬اش ساختمانی‪ ‬مجلل و باشکوه بود‪ .‬به نظر می‪ ‬رسد که شکوه و‬
‫درخشندگی‪ ‬گیج‪ ‬کننده نیز‪ ‬بخشی‪ ‬از این‪ ‬نقشه پادشاه آشور برای‪ ‬متحیرساختن‬
‫میهمانان‪ ‬بوده است‪ .‬از دروازه اصلی‪ ‬کاخ‪ ،‬دو گاو بالدار غول پیکر‪ ‬با سر آدم‬
‫پاسداری‪ ‬می‪ ‬کردند ‪.‬‬

‫این‪ ‬گاوهای‪ ‬آدم سر را می‪ ‬توان مشتق شده از پیکره‪ ‬های‪ ‬مشابه‪ ‬جانوران‪ ‬در‬


‫بوغاز کوی‪ ‬حتیها پنداشت‪ .‬در هر دو‪ ‬مورد از جانور برای‪ ‬دفع دشمن‬
‫مرئییا‪ ‬نامرئی‪ ‬و بخشیدن‪ ‬جلوه ای‪ ‬پر شکوه و برجسته بهنمای‪ ‬کاخ استفاده شده‬
‫است‪ .‬این‪ ‬پیکره‪ ‬ها‪ ‬تا اندازه ای‪ ‬همه جانبی‪ ‬و تا ‪ ‬اندازه ای‪ ‬برجسته ساخته شده‬
‫اند‪ ،‬و در آنها دید‪ ‬تمام رخ در حال استراحت‪ ‬و‪ ‬با دیدجانبی‪ ‬در حال حرکت‬
‫درهم می‪ ‬آمیزد‪ ‬و این‪ ‬در آمیختگی‪ ‬و افزوده شدن يك پای‪ ‬پنجم‪ ،‬به اوج‬
‫تأثیرگذاری‪ ‬می‪ ‬رسد‪ .‬غول آسایی‪ ‬پیکره‪ ،‬کنده کاریبرجسته و گیرا‪ ،‬پیچ‪ ‬و تاب‬
‫ظریف‪ ‬بالها و الگو بندیسطح پیکره‪ ‬با نمایش‪ ‬سنتی‪ ‬جزییات‪ ،‬بر روی‪ ‬هم‪ ،‬شکوه‬
‫و قدرتی‪ ‬شگفت انگیز‪ ‬پدید‪ ‬می‪ ‬آورند که امروزه نیز‪ ‬از دیدنش‪ ‬حالت ترس‬
‫آمیخته‪ ‬با احترام به آدمیدست میدهد‪ .‬ولی‪ ‬این پیکره‪ ‬های‪ ‬باشکوه بیش‪ ‬از آنچه‬
‫نگهبانان پادشاه به شمار آیند‪ ‬موجب تقویت‪ ‬مقام سلطنت او می‪ ‬شوند‪.‬‬
‫تاج‪ ‬های‪ ‬شاخدار خدا ‪ -‬شاهان اکد و نقابهای‪ ‬درشت چشم و ریشدار‪ ‬شناخته شده‬
‫از زمان سومر به بعد در آنها جلب توجه می‪ ‬کند‪ ،‬بدنهای‪ ‬شیر‪ ‬و کار گونه شان‬
‫حکایت‪ ‬از قدرت فوق انسانی‪ ‬و درنده خویی‪ ‬پادشاه و بالهای‪ ‬عقابی‪ ‬شان‬
‫حکایت‪ ‬از سرعت عمل او در اجرای‪ ‬عدالت‪ ‬یا‪ ‬انتقام گیری‪ ‬دارند‪ .‬محسنات‬
‫پادشاه آشور با حروف درشت بر روی‪ ‬اینجانوران در رگه نوشته شده است‪.‬‬
‫هنر باستانی‪ ،‬بارها بر ترس و ستایش‪ ‬دائمی‪ ‬انسان از جانوران بزرگ که به‬
‫عنوان استعاره هایی‪ ‬برای‪ ‬نمایاندن‪ ‬نیروهای‪ ‬طبیعت‪ ‬و خود خدایان‪ ‬مورد استفاده‬
‫قرار می‪ ‬گرفتند‪ ،‬مهر تأییدزده است‪.‬‬
‫‪ ‬‬

You might also like