You are on page 1of 94

‫‪ 

Baffle‬‬ ‫تیغه‬
‫‪ Channel‬‬ ‫کانال‬
‫‪ Chiller‬‬ ‫سرد کننده‬
‫‪ Condenser‬‬ ‫چگالنده‬
‫‪ Cooler‬‬ ‫خنک کننده‬
‫‪ Double Pipe Heat‬‬
‫مبدل های دو لوله ای‬
‫‪Exchanger‬‬
‫‪ Double tube heat‬‬
‫مبدل حرارتی دو لوله ای‬
‫‪exchanger‬‬
‫‪ Fin Fan or Air Cooler‬‬ ‫کولر یا خنک کننده هوایی‪ ‬‬
‫‪ Fixed Tube Sheet‬‬
‫مبدل های سر ثابت‪ ‬‬
‫‪Exchanger‬‬
‫‪ Floating Head Heat‬‬
‫مبدل های سر شناور‬
‫‪Exchanger‬‬
‫کولر های هوایی با پنکه‬
‫‪ Forced Draft‬‬ ‫دمنده‪ ،  ‬فن پایین کولر قرار‬
‫می گیرد‬
‫مبدل های حرارتی گرم‬
‫‪ Heater‬‬
‫کننده‬
‫‪ hellflow spiral heat‬‬ ‫مبدل های حرارتی لوله‬
‫‪exchanger‬‬ ‫مارپیچ‬

‫کولر های هوایی با‬


‫‪ Humidity Air Cooler‬‬
‫استفاده از هوای مرطوب‬

‫کولر های هوایی با پنکه‬


‫‪ Induced Draft‬‬ ‫مکنده‪ ،  ‬فن باالی کولر قرار‬
‫می گیرد‬
‫‪ Reboiler‬‬ ‫جوشاننده‪ ،‬جوش آور‬
‫‪ Shell‬‬ ‫پوسته‬
‫‪ Shell Head‬‬ ‫سر پوسته‬
‫‪ Thermosyphon‬‬ ‫جوشاننده نوع سیفونی‬
‫‪ Tube Sheet‬‬ ‫صفحه لوله‪ ‬‬
‫‪ Tubes‬‬ ‫لوله ها‪ ‬‬
‫‪ U – Tube Exchanger‬‬ ‫شکل ‪ U‬مبدل با لوله های‬
‫‪ viscous coupling‬‬ ‫کوپلینگ روغنی‬
‫‪4Wd - 4 Wheel Drive‬‬ ‫سيستم چهار چرخ متحرك‬

‫شيشه جلوي كم ارتفاع و‬


‫‪ABAT-VENT Speedster‬‬ ‫يا بر آمدگي باد شكن در‬
‫اتومبيلهاي‬
‫‪ABAXIAL‬‬ ‫ساختمان خارج محور‬
‫‪ABC : Active Body Control‬‬ ‫كنترل فعال حركت بدنه‬
‫‪ABD : Automatic‬‬ ‫ديفرانسيل قفل شونده‬
‫‪Brake Differential‬‬ ‫خودكار‬
‫‪ABD -Automatic Brake‬‬ ‫ديفرانسيل قفل شونده‬
‫‪Differential‬‬ ‫خودكار‬
‫‪ABS : Antilock‬‬ ‫سامانه ضد بلوكه ‪-‬قفل‬
‫‪Brake System‬‬ ‫شدن ترمز‬
‫‪ABS antilock brake system‬‬ ‫سیستم ترمز ضد قفل‬
‫سامانه ضد بلوكه (قفل‬
‫‪ABS -Antilock Brake System‬‬
‫شدن) ترمز‬
‫‪Absolute‬‬ ‫مطلق‪ ‬‬
‫‪Absolute motion‬‬ ‫حرکت مطلق‪ ‬‬
‫‪Absolute value‬‬ ‫قدرمطلق‬
‫‪Absorber‬‬ ‫جذب کننده‪ ‬‬
‫‪Absorber‬‬ ‫جاذب‬
‫‪Abstract diagram‬‬ ‫نمودار انتزاعی‪ ‬‬
‫‪Abstract diagram‬‬ ‫نمودار خالصه‪ ‬‬
‫‪ACC : Active Cruise‬‬ ‫سامانه فعال كنترل سرعت‬
‫‪Control System‬‬ ‫پيمايش‬
‫سامانه فعال كنترل سرعت ‪ACC -Active Cruise Control‬‬
‫‪System‬‬ ‫پيمايش‬
‫‪Acceleration‬‬ ‫شتاب‬
‫‪Accelerometer‬‬ ‫شتاب سنج‬
‫‪Acceptable Quality level‬‬
‫سطح کیفیت قابل قبول‬
‫‪AQL‬‬
‫‪Acceptance Sampling‬‬ ‫نمونه‌گیری پذیرش‬
‫‪Accuracy‬‬ ‫دقّت‪ ‬‬
‫‪Accuracy‬‬ ‫دقت‬
‫اتحاديه توليد كنندگان‬
‫‪ACEA‬‬
‫اتومبيل اروپا‬
‫‪ACEA : European‬‬
‫انجمن خودروسازان اروپا‬
‫‪Automakers Association‬‬
‫‹ي‬
‫س‹‹يستم ف‹‹ع‹ا‹‹لرو‹ش‹ناي ‪-‬‬
‫‪ACHS‬‬ ‫پ‹‹‹يچ ها ب‹‹‹وس‹يله‹ چرا‹غ هاي‬
‫ج‹لو‬
‫سيستم فعال روشنايي‬
‫‪ACHS : Active Cornering‬‬
‫پيچ ها بوسيله چراغ هاي‬
‫‪Head Lamp‬‬
‫جلو‬
‫‪Active Body Control. ABC‬‬ ‫كنترل فعال حركت بدنه‬
‫‪Active Cornering Head‬‬
‫‪Lamp‬‬
‫‪active emf‬‬ ‫نیرویی برق رانی موثر‬

‫تمام اجزايي كه ايمني‬


‫اتومبيل را باال ميبرند‪ .‬مانند‬
‫‪Active Safety‬‬ ‫الستيكها‪ABS، ESP، ،‬‬
‫ترمزها‪ ،‬شكل آيروديناميك‬
‫اتومبيل و‬
‫‪Activity – Based Costing‬‬
‫هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت‬
‫‪ABC‬‬
‫‪Activity Cost Slope‬‬ ‫شیب هزینه فعالیت‬
‫نمایش فعالیت به صورت‬
‫‪Activity On Node AON‬‬
‫گره‬
‫‪Activity relationship‬‬
‫نمودار ارتباطات فعالیت‬
‫‪diagram‬‬
‫‪Activity Slack Time‬‬ ‫زمان مجازی فعالیت‬
‫‪Actual cost‬‬ ‫هزینه واقعی‬
‫‪Actual Cost of Work‬‬ ‫هزینه واقعی کار انجام‬
‫‪Performed‬‬ ‫شده‬
‫سيستم كه در ترافيك‬
‫‪Adaptive Cruise Control‬‬ ‫فاصله و سرعت اتومبيل را‬
‫‪DaimlerChrysler‬‬ ‫با اتومبيلهاي ديگر تنظيم‬
‫ميكند‬

‫نيروئي كه باعث به هم‬


‫‪ADEZYON‬‬ ‫چسبيدن مايعات و يا مواد‬
‫‪.‬به هم ديگر ميشود‬

‫‪Adiabatic‬‬ ‫آدیاباتیک‬
‫‪Adiabatic compression‬‬ ‫تراکم بی در رو‪ ‬‬
‫‪Adjacent‬‬ ‫مجاور‪ ‬‬
‫‪Adjoint matrix‬‬ ‫ماتریس الحاقی‬
‫‪Adopt‬‬ ‫قبول کردن‪ ‬‬
‫‪Advanced Manufacturing‬‬
‫تکنولوژی تولید پیشرفته‬
‫‪Technology AMT‬‬
‫‪Advent‬‬ ‫ظهور‪ ،‬ورود‪ ‬‬
‫علم جريان هوا يا همان‬
‫علم باد كه براي اتومبيلها‬
‫خيلي مهم است چون با‬
‫‪AERODINAMIK‬‬
‫مقاومت كم در برابر هوا‬
‫مصرف بنزين هم كاهش‬
‫‪.‬ميابد‬
‫‪Aeronautics‬‬ ‫هوانوردی‪ ‬‬
‫‪Aeronautics‬‬ ‫علم هوانوردی‪ ‬‬
‫‪Aggregate Planning AP‬‬ ‫برنامه‌ریزی تجمیعی‬
‫‪Agile Production‬‬ ‫تولید چابک‬
‫‪AHA -Automatic Headlight‬‬ ‫تنظيم خودكار چراغ هاي‬
‫‪Arrangement‬‬ ‫جلو‬
‫‪AHA: Automatic Headlight‬‬ ‫تنظيم خودكار چراغ هاي‬
‫‪Arrangement‬‬ ‫جلو‬
‫‪Air bag‬‬ ‫كيسه هوا‬
‫‪AIR cleaner‬‬ ‫صافي هوا‬
‫‪air condition‬‬ ‫ايركانديش‪ ،‬كولر‬
‫‪Air Filter‬‬ ‫فیلتر هوا‬
‫‪AIR Filter‬‬ ‫فيلتر هوا‬
‫‪AIR Filter element‬‬ ‫فيلتر هوا‬
‫در داخل هواكش دريچه اي‬
‫وجود دارد كه به نسبت‬
‫شدت جريان هوا باز و بسته‬
‫‪Air Flow Meter‬‬
‫نيز متناسب ‪ ECU‬ميشود و‬
‫با اين ميزان پاشش سوخت‬
‫‪.‬را مشخص ميكند‬

‫‪Air gun‬‬ ‫تفنگ هوا‬

‫فرآیند شکل‌دهی از طریق‬


‫لغزش هوا‪ -‬یک فرآیند‬
‫شکل‌دهی حرارتی است‬
‫که در طی آن از فشار هوا‬
‫برای تشکیل یک حباب‬
‫‪Air Slip Forming‬‬
‫استفاده شده‌است و‬
‫سپس از خالء برای‬
‫شکل‌دهی پالستیک‌ها در‬
‫برابر قالب استفاده‬
‫‪.‬می‌شود‬

‫فرآیند شکل‌دهی از طریق‬


‫‪Air Slip Forming‬‬
‫لغزش هوا‬
‫‪AIRBAG‬‬ ‫كيسه هوا‬
‫بال هواپیما یا مقطع‪ ‬‬
‫‪Airfoil / Aerofoil‬‬
‫کشیده آن‬
‫)‪Airfoil(s‬‬ ‫ایرفویل(ها)‬
‫‪Algebraic notation‬‬ ‫نشانه گذاری جبری‪ ‬‬
‫‪Algorithm‬‬ ‫الگوریتم‬
‫‪Aliasing‬‬ ‫بازتاب بسامدی‬
‫میله‌های راهنما یا‬
‫‪Alignment Pin‬‬
‫میله‌های همراستا کننده‬

‫میله‌های راهنما یا‬


‫میله‌های همراستا کننده‪-‬‬
‫وسایلی که انطباق کامل یا‬
‫‪Alignment Pins‬‬ ‫همراستاسازی صحیح‬
‫حفره را همانطور که قالب‬
‫بسته می‌شود‪ ،‬تأمین‬
‫‪.‬می‌کنند‬

‫‪Allen key‬‬ ‫آچار آلن‬


‫‪Allen key‬‬ ‫آچارآلن‬
‫‪Alligator clip‬‬ ‫انبر سوسماری‬
‫‪Alligator clip‬‬ ‫انبر سوسماري‬
‫‪Allocation of resource‬‬ ‫تخصیص منابع‬
‫‪Allowance time‬‬ ‫زمان بیکاری مجاز‬
‫نوسانات ابعادی مجاز‪ -‬ایجاد‬
‫‪Allowances‬‬ ‫تفاوت‌های ابعادی تعمدی و‬
‫‪.‬آگاهانه در ابعاد دو قطعه‬

‫‪Alter‬‬ ‫تغییر دادن‪ ‬‬

‫کوپلیمر متناوب‪ -‬نوعی‬


‫کوپلیمر که در ساختار‬
‫‪Alternating Copolymer‬‬ ‫شیمیایی آن‪ ،‬دو نوع منومر‬
‫به طور یک در میان در طول‬
‫‪.‬زنجیر پلیمری تکرار شده‌اند‬

‫‪Alternating Copolymer‬‬ ‫کوپولیمر متناوب‬


‫‪Alternator‬‬ ‫دينام‬
‫)‪AMP (Ampere‬‬ ‫آمپر‬
‫‪AMP Ampere‬‬ ‫آمپر‬

‫ابزار اندازه گيري و نشان‬


‫‪AMPERMETR‬‬ ‫دهنده ميزان جريان ورودي‬
‫و خروجي باطري‬

‫‪Amplifier‬‬ ‫تقویت کننده‬


‫‪Amplitude‬‬ ‫دامنه‬
‫‪Anaerobic sealer‬‬ ‫موم عايق غير هوازي‬
‫‪Anaerobic sealer‬‬ ‫موم عايق (غير هوازي)‬
‫‪Analogy‬‬ ‫همانند سازی‬
‫‪Analysis‬‬ ‫تحلیل‬
‫‪Analysis of planning‬‬ ‫تجزیه و تحلیل برنامه‌ریزی‬
‫‪Analytic‬‬ ‫تحلیلی‬
‫‪Analytical treatment‬‬ ‫رفتار تحلیلی‪ ‬‬
‫‪Angular‬‬ ‫زاویه ای‬
‫‪Angular displacement‬‬ ‫جابجایی زاویه ای‬
‫‪Angular frequency‬‬ ‫بسامد زاویه ای‬
‫‪Angular momentum‬‬ ‫اندازه حرکت زاویه ای‬
‫‪angular velocity‬‬ ‫سرعت زاویه ای‬

‫انیل کردن ‪-‬حرارت دادن ‪-‬‬


‫فرآیندی که در آن ماده در‬
‫درجه حرارتی نزدیک به‬
‫نقطۀ ذوب ولی در زیر آن‬
‫برای مدتی نگهداشته‬
‫‪Annealing‬‬
‫می‌شود تا تنش درونی‬
‫به‌‌وجود آمده در اثر عملیات‬
‫فرآیندی بدون تغییر و‬
‫انحراف در شکل قطعۀ‬
‫‪.‬نهایی رها گردد‬

‫‪Antenna‬‬ ‫آنتن‬
‫سيستم الكترونيكي ضد‬
‫‪Anti Blocker System. ABS‬‬
‫قفل چرخها‬
‫‪Anti Freeze‬‬ ‫ضد يخ‬

‫نوع ساده و اوليه سيستم‬


‫سيستم ترمزي كه در ‪ABS.‬‬
‫هنگام كشيده شدن‬
‫‪Anti Lock Brakes ALB‬‬
‫الستيكها بر روي زمين با‬
‫ريتم مشخصي ترمزها را‬
‫‪.‬گرفته و ول ميكند‬

‫‪Anti-freeze‬‬ ‫ضد يخ‬


‫‪Anti-seize compound‬‬ ‫ماده ضد جوش خوردگی‬
‫‪Anti-seize compound‬‬ ‫ماده ضد جوش خوردگي‬

‫ضد تجمع بارهای ساکن‪-‬‬


‫افزودنی که بارهای ساکن‬
‫‪Antistatic‬‬
‫را بر روی سطح پالستیک‬
‫‪.‬کاهش می‌دهد‬

‫‪Anti-symmetric‬‬ ‫نامتقارن‬
‫‪APC : Automatic‬‬ ‫كنترل اتوماتيك عملكرد‬
‫‪Performance Control‬‬ ‫موتور ‪ -‬جلوگيري از ضربه‬

‫‪APC -Automatic‬‬ ‫كنترل اتوماتيك عملكرد‬


‫‪Performance Control‬‬ ‫موتور (جلوگيري از ضربه)‬

‫‪Aperiodic‬‬ ‫نامتناوب‬
‫‪Apparent‬‬ ‫آشکار‪ ‬‬

‫دانسیته ظاهری‪ -‬جرم واحد‬


‫حجم یک ماده که در‬
‫‪Apparent density‬‬ ‫محاسبۀ آن فضاهای خالی‬
‫ذاتی موجود در ماده در نظر‬
‫‪.‬گرفته می‌شود‬

‫‪Appraisal System‬‬ ‫سیستم پاداش‬


‫‪Appreciable‬‬ ‫قابل تحسین‪ ‬‬
‫‪Approximate‬‬ ‫تقریبی‬
‫‪Approximation‬‬ ‫تقریب‬
‫‪APS : Acoustic‬‬ ‫سامانه صوتي كمكي براي‬
‫‪Parking System‬‬ ‫پارك كردن‬
‫‪APS -Acoustic Parking‬‬ ‫سامانه صوتي كمكي براي‬
‫‪System‬‬ ‫پارك كردن‬
‫‪Aptly‬‬ ‫به طور مناسب‪ ‬‬
‫عبور اتومبيل از آب بطوري‬
‫كه الستيكها با زمين تماس‬
‫‪AQUA PLANNING‬‬ ‫نداشته باشند و آب از زير‬
‫پروفيل الستيك خارج نشده‬
‫‪.‬بلكه به اطراف پخش شود‬

‫‪Arbitrary‬‬ ‫دل خواه‬


‫‪Area element‬‬ ‫عنصر مساحت‬
‫‪Argument‬‬ ‫آرگومان‬
‫‪Array‬‬ ‫رشته‬
‫‪Artificial Intelligence AI‬‬ ‫هوش مصنوعی‬
‫‪Artificial organ‬‬ ‫عضو مصنوعی‪ ‬‬
‫‪Artificial variable‬‬ ‫متغیر مصنوعی‬
‫‪Asbestos‬‬ ‫فیبر نسوز‬
‫‪Asbestos‬‬ ‫فيبر نسوز‪ ،‬آزبست‬
‫‪Aspects‬‬ ‫جنبه‪ ‬‬
‫‪ASR : Anti Spin Regulation‬‬ ‫سامانه ضد لغزش‬

‫‪ASR- -Anti Spin Regulation‬‬ ‫سامانه ضد لغزش‬


‫‪Assignment Problem‬‬ ‫مساله تخصیص‬
‫سامانه سرويس فعال‬
‫‪ASSYST : Active‬‬
‫خودرو ‪ -‬اطالع دهنده‬
‫‪Service System‬‬
‫سرويس الزم براي موتور‬
‫سامانه سرويس فعال‬
‫‪ASSYST -Active Service‬‬
‫خودرو (اطالع دهنده‬
‫‪System‬‬
‫سرويس الزم براي)‬
‫‪Astronautics‬‬ ‫علم فظانوردی‪ ‬‬
‫‪Astronomical‬‬ ‫نجومی‪ ‬‬
‫‪Asymmetric‬‬ ‫نامتقارن‬
‫‪Asymptotically stable‬‬ ‫پایداری مجانبی‬
‫‪Atmosphere‬‬ ‫اتمسفر‬
‫‪Atomic‬‬ ‫اتمی‪ ‬‬
‫‪Autocorrelation‬‬ ‫خودارتباطی‬
‫‪Autocorrelation‬‬ ‫خودهمبستگی‬

‫شكست نور توسط آينه‬


‫داخل اتومبيل‪ .‬كه با‬
‫سياهتر شدن آينه و پخش‬
‫‪AUTODIMMING‬‬ ‫نور‪ ،‬نور باالي ماشين عقب‬
‫باعث ناراحتي و كاهش ديد‬
‫و مزاحمت راننده اتومبيل‬
‫‪.‬جلويي نميشود‬

‫‪Automakers Association‬‬
‫وسایط نقلیه هدایت شده ‪Automated Guided Vehicles‬‬
‫‪AGVs‬‬ ‫اتوماتیک‬
‫‪Automated Layout Design‬‬ ‫برنامه طراحی استقرار‬
‫‪Program‬‬ ‫اتوماتیک‬
‫& ‪Automated Storage‬‬ ‫سیستم ذخیره‌سازی و‬
‫‪Retrieval System AS/RS‬‬ ‫بازیافت اتوماتیک‬
‫‪automatic head lamp‬‬
‫کلید نور باالی خودکار‬
‫‪dimmer‬‬
‫‹ی‬
‫گ‹‹یرب‹کسا‹تومات‹یک‪-‬ب‹‹‹را ‪-‬‬
‫‪automatic transmission‬‬
‫م‹اش‹ین‬
‫‪Automatic Transmission‬‬ ‫گیربکس اتوماتیک‬
‫‪Automation‬‬ ‫خودکارسازی‬
‫‪Average‬‬ ‫میانگین‪ ،‬متوسط‬
‫‪Average inventory‬‬ ‫موجودی متوسط‬
‫میانگین کیفیت محصوالت ‪Average Outgoing Quality‬‬
‫‪AOQ‬‬ ‫خارج شده‬
‫‪Average Outgoing Quality‬‬ ‫مرز میانگین کیفیت‬
‫‪Limit AOQL‬‬ ‫محصوالت خارج شده‬
‫‪Average Total Inspection‬‬ ‫متوسط تعداد کل مورد‬
‫‪ATI‬‬ ‫بازرسی‬
‫نام مخفف اتومبيلهاي چهار‬
‫‪AWD - All Wheel Drive‬‬
‫چرخ محرك‬

‫سامانه چهار چرخ متحرك‬


‫‪AWD :All Wheel Drive‬‬
‫دائمي‪ ،‬محرک تمام چرخ ها‬

‫سامانه چهار چرخ متحرك‬


‫‪AWD -All Wheel Drive‬‬
‫دائمي‬
‫سيستمي كه فرمان‬
‫‪AWS - All Wheel Steering‬‬ ‫ميتواند هر ‪ 4‬چرخ را يك جا‬
‫‪.‬كنترل كند‬
‫‪Axel‬‬ ‫محور اكسل‬
‫‪Axel‬‬ ‫محور (اكسل)‬
‫‪axial flow‬‬ ‫جریان محوری‬
‫‪Axiom‬‬ ‫اصل موضوع‪ ‬‬
‫‪Axle shaft‬‬ ‫پلوس‬
‫‪Axle shaft‬‬ ‫شافت اكسل‬
‫‪Axle-shaft‬‬ ‫پلوس‬
‫‪Back – log‬‬ ‫عقب‌افتادگی از سفارش‪ ‬‬
‫‪Back ward induction‬‬ ‫محاسبات برگشتی‪ ‬‬
‫چهار چوب یا اسکلت‪ -‬زنجیر‬
‫‪Backbone‬‬ ‫اصلی یک مولکول‬
‫‪.‬پالستیکی‬
‫‪back-EMF‬‬ ‫نیروی برق وارانی‬
‫‪Backlash‬‬ ‫ل ّقی‪ ‬‬
‫‪Back-up‬‬ ‫دنده عقب‬
‫‪Backward‬‬ ‫برنامه زمان بندی رو به‬
‫‪Upstream  Scheduling‬‬ ‫عقب‬
‫‪Bailey bridge‬‬ ‫پل متحرک و موقتى‪ ‬‬
‫‪Balance beam‬‬ ‫تیر موازنه‪ ،‬چوب موازنه‪ ‬‬
‫‪Balance Delay‬‬ ‫تأخیر باالنس‪ ‬‬
‫‪Balanced‬‬ ‫متوازن‪ ‬‬
‫‪Balancing‬‬ ‫موازنه سازی‪ ‬‬
‫‪Ball b earing‬‬ ‫بلبرينگ‪ ‬‬
‫‪Ball bearing‬‬ ‫بلبرينگ‬
‫‪Band matrix‬‬ ‫ماتریس نواری‪ ‬‬
‫‪Banding‬‬ ‫توانایی نوار شدن‪ ‬‬
‫‪Bandwidth‬‬ ‫پهنای باند‪ ‬‬
‫‪Bar‬‬ ‫میله‪ ‬‬
‫‪Barometer‬‬ ‫بارومتر‬
‫‪Barrel‬‬ ‫ساسات – دریچه‬
‫پوشش نفوذ ناپذیر‪  ،‬‬
‫‪Barrier coating‬‬
‫پوشش مانع‬
‫‪Barrier layer‬‬ ‫پوشش مانع ‪ ‬‬

‫سيستمي كه در ترمزهاي‬
‫آني فشار داخل هيدروليك‬
‫‪BAS‬‬ ‫ترمز را زياد كرده و باعث‬
‫پخش يكسان قدرت ترمز به‬
‫چرخها ميشود‬

‫سامانه كمكي ترمز كه در‬


‫مواقع ترمزگيري حداكثر‬
‫‪BAS :Brake Assist Control‬‬
‫فشار را به ترمزها وارد مي‬
‫آورد‬
‫سامانه كمكي ترمز كه در‬
‫مواقع ترمزگيري حداكثر‬
‫‪BAS- Brake Assist Control‬‬
‫فشار را به ترمزها وارد مي‬
‫آورد‬
‫‪Basalt fibers‬‬ ‫الیاف بازالت ‪ ‬‬
‫‪Bascule-bridge‬‬ ‫پل اهرمى‪ ‬‬
‫‪Base line‬‬ ‫خط مبدا‪ ،‬خط مبنا ‪ ‬‬
‫‪Basic‬‬ ‫اصلی‬
‫‪Basic feasible solution‬‬ ‫جواب اساسی قابل قبول‪ ‬‬
‫‪Basic time‬‬ ‫ان مشاهده شده‪ ‬‬
‫‪Basis variable‬‬ ‫متغیر پایه‪ ‬‬
‫‪Batch‬‬ ‫پیمانه‪ ‬‬
‫‪Batch number‬‬ ‫شماره پیمانه‪ ‬‬
‫‪Batch Product‬‬ ‫تولید دسته‌ای یا گروهی‪ ‬‬
‫‪Beam‬‬ ‫تیر‪ ‬‬
‫تيرى که ديوار را محکم نگه‪ ‬‬
‫‪Beam anchor‬‬
‫مي دارد‬
‫ساختمان با قابلهای شامل‬
‫‪Beam column framing‬‬
‫تیر و ستون‬
‫‪Beam deflection‬‬ ‫خمیدگی خیز‪  ‬تیر‪ ‬‬
‫آزمايش اندازه گيرى تير از‪ ‬‬
‫‪Beam test‬‬
‫نظر مقاومت‬
‫‪Bearing‬‬ ‫یاتاقان‪ ‬‬
‫‪Bearing‬‬ ‫ياتاقان‪ ‬‬
‫‪Bearing‬‬ ‫ياتاقان‬
‫‪Beat‬‬ ‫ضربان‪ ‬‬
‫‪Benchmark‬‬ ‫محک‪ ‬‬
‫‪Benefit – Cost Ratio‬‬ ‫نسبت در‌آمد ـ هزینه‪ ‬‬
‫‪benzene‬‬ ‫بنزين‬
‫‪Bernoulli‬‬ ‫برنولی‬
‫‪BHP :Break Horse Power‬‬ ‫واحد اسب بخار‬

‫واحد اسب بخار‪ ،‬معادل‬


‫‪BHP- Break Horse Power‬‬ ‫‪ 746‬وات كه در زبان الماني‬
‫نشان داده مي شود‪ PS ‬با‬

‫‪Biaxial‬‬ ‫دو محوری‪ ‬‬

‫قالب‌گیری بادی دو محوری‪-‬‬


‫یک فرآیند قالب‌گیری بادی‬
‫‪Biaxial blow molding‬‬
‫که مادۀ اکسترد شده را در‬
‫‪.‬دو جهت می‌کشد‬

‫‪BIBO stability‬‬ ‫پایداری ورودی ‪ -‬خروجی‪ ‬‬


‫‪Big end bearing‬‬ ‫ياتاقان ميل‌لنگ‪ ‬‬
‫‪Big-end bearing‬‬ ‫ياتاقان ميل‌لنگ‬
‫‪Bill Of Material BOM‬‬ ‫بیست انفجاری مواد‪ ‬‬
‫محمل‪ ،‬پیوند دهنده‪ ،‬‬
‫‪Binder‬‬
‫چسب‬
‫‪Biochemistry‬‬ ‫زیست شیمی‪ ‬‬
‫‪Biomass‬‬ ‫زیست توده‪ ،‬توده زنده‪ ‬‬
‫‪Biomechanical engineering‬‬ ‫مهندسی بیومکانیک‪ ‬‬
‫‪ BI-XENON‬امروزه چراغهاي‬
‫پيشرفته ترين و قويترين نوع‬
‫چراغ هستند‪.‬در اين چراغها‬
‫براي نور پائين و باال ‪ 2‬چراغ‬
‫جدا استفاده ميشود‪.‬چون‬
‫‪BI-XENON‬‬ ‫طول موج و به عبارتي رنگ‬
‫اين چراغها شبيه نور‬
‫خورشيد است در شب‬
‫باعث نارحتي چشم ساير‬
‫رانندگان نميشود و بازتاب را‬
‫‪.‬به حداقل ميرساند‬

‫‪Blade‬‬ ‫تیغه ‪ ‬‬


‫‪Bleed nipple‬‬ ‫سوزن يا شير هواگيري‪ ‬‬
‫‪Bleed nipple‬‬ ‫سوزن يا شير هواگيري‬
‫‪Bleeder‬‬ ‫منفذ تخلیه هوا از قالب ‪ ‬‬
‫‪Blend‬‬ ‫آمیخته‪ ،‬مخلوط ‪ ‬‬
‫‪Blister‬‬ ‫تاول ‪ ‬‬
‫شكفته‌شده الستیك‪  ، ‬‬
‫‪Bloom‬‬
‫كدر شدن رنگ‬
‫‪Blooming‬‬ ‫شكفتگی‪ ،‬شكوفندگی‪ ‬‬

‫نام گازهايي كه در زمان‬


‫‪BLOW-BY‬‬
‫احتراق به پيستونها ميروند‬

‫عامل پف‌دهنده‪ ،‬عامل ‪ ‬‬


‫‪Blowing agent‬‬
‫پف‌زا‪ ،‬عامل دمش‬

‫عوامل بادکننده‪ -‬نوعا‪،‬‬


‫عوامل بادکننده مواد‬
‫شیمیایی هستند که تجزیه‬
‫می‌شوند تا حباب‌های‬
‫کوچک نیتروژن یا کربن‬
‫‪Blowing agents‬‬
‫دی‌اکسید را در‬
‫پالستیک‌های مذاب ایجاد‬
‫کنند‪ .‬این فرآیند انواع‬
‫گوناگون فوم‌ها را تولید‬
‫‪.‬می‌کند‬

‫‪Bond‬‬ ‫پیوند‪ ‬‬
‫‪Bottleneck‬‬ ‫گلوگاه‪ ‬‬
‫‪Bound‬‬ ‫کران‪ ،‬مرز‪ ‬‬
‫‪Boundary‬‬ ‫کرانه‪ ،‬مرز‪ ‬‬
‫‪Boundary condition‬‬ ‫شرایط مرزی ‪ ‬‬
‫‪Boundary element‬‬ ‫جزء مرزی‪ ‬‬
‫‪Boundary layer‬‬ ‫الیه مرزی ‪ ‬‬
‫‪Bounded‬‬ ‫کراندار‪ ،‬مرزی‪ ‬‬
‫موتور باكسر‪ .‬موتوري كه‬
‫سيلندرهاي آن در يك راستا‬
‫‪BOXER MOTOR‬‬
‫يعني با زاويه ‪ 180‬درجه‬
‫‪.‬باشند‬
‫‪Brach‬‬ ‫نقض معاهده‪ ‬‬
‫‪Braided‬‬ ‫بافته شده‪ ‬‬
‫‪Brainware‬‬ ‫مغزافزار‪ ‬‬
‫‪Brake bleeding‬‬ ‫هواگيري ترمز‪ ‬‬
‫‪Brake bleeding‬‬ ‫هواگيري ترمز‬
‫‪Brake disk‬‬ ‫ديسك ترمز‪ ‬‬
‫‪Brake disk‬‬ ‫ديسك ترمز‬

‫پاك كننده ديسك ترمز‪ .‬در‬


‫هنگام بارش شديد باران‬
‫روي ديسك را يك اليه نازك‬
‫آب ميگيرد‪ ،‬اين سيستم با‬
‫‪Brake Disk Wiping‬‬
‫ايجاد تماس بسيار خفيف‬
‫لنت ترمز با ديسك با فواصل‬
‫مشخص سطح ديسك را‬
‫‪.‬تميز ميكند‬

‫‪Brake drum‬‬ ‫كاسه ترمز‪ ‬‬


‫‪Brake drum‬‬ ‫كاسه ترمز‬
‫‪Brake lining‬‬ ‫لنت ترمز‪ ‬‬
‫‪Brake lining‬‬ ‫لنت ترمز‬
‫‪Brake pads‬‬ ‫بالشتك ترمز‪ ‬‬
‫‪Brake pads‬‬ ‫بالشتك ترمز‬
‫‪Brake shoe‬‬ ‫كفشك ترمز‪ ‬‬
‫‪Brake shoe‬‬ ‫كفشك ترمز‬
‫‪branching pipes‬‬ ‫لوله های انشعابی‬
‫‪Break‬‬ ‫ترمز‪ ‬‬
‫‪Break‬‬ ‫پارگی‪ ‬‬
‫‪Break – Even‬‬ ‫سربه‌سر‪ ‬‬
‫‪Break by wire‬‬ ‫سیستم ترمز برقی‬
‫‪Breakage‬‬ ‫پارگی‪ ،‬شکستگی‪ ‬‬
‫‪Breaker bar‬‬ ‫اهرم‪ ‬‬
‫‪Breaker bar‬‬ ‫اهرم‬
‫بار شکنندگی‪ ،‬بار پاره ‪ ‬‬
‫‪Breaking load‬‬
‫کننده‬
‫‪Breakwater‬‬ ‫موج شکن‪ ‬‬
‫‪Breather‬‬ ‫ورقه نفوذ دهنده هوا ‪ ‬‬
‫‪Bridge‬‬ ‫پل‪ ‬‬
‫‪Bridge building‬‬ ‫پل سازى‪ ‬‬
‫‪Bridging‬‬ ‫پل زدن ‪ ‬‬
‫‪Brittle‬‬ ‫شکننده‪ ،‬ترد ‪ ‬‬
‫‪Brittle fracture‬‬ ‫شکست ترد ‪ ‬‬
‫‪Brittleness‬‬ ‫شکنندگی‪ ،‬تردی ‪ ‬‬
‫‪Brush‬‬ ‫برس ‪ ‬‬
‫‪Bubble‬‬ ‫حباب‪ ‬‬
‫‪Bubble cap‬‬ ‫فنجانک حباب‪ ‬‬
‫‪Bubble chamber‬‬ ‫اتاقک حباب‪ ‬‬
‫‪Bubble tray‬‬ ‫بشقابک حباب‪ ‬‬

‫کردن خم کردن تا خوردن‪،‬‬


‫‪Buckle‬‬
‫چين خوردن‪ ،‬تا شدن‪ ،‬دوال‬

‫‪Buckling‬‬ ‫کمانش ‪ ‬‬


‫‪Buckling in columns‬‬ ‫کمانش در ستون ها‪ ‬‬
‫‪Budgeted Cost of Work‬‬ ‫هزینه بودجه‌بندی شده ‪ ‬‬
‫‪Scheduled BCWS‬‬ ‫کار زمانبندی‬
‫‪Build up‬‬ ‫تجمع ‪ ‬‬
‫‪Bulk‬‬ ‫حجمی‬

‫صفحه جدا‌كننده قسمت‪ ‬‬


‫‪Bulk head‬‬ ‫موتور از قسمت سرنشين‬
‫در اتاق خودروها‬

‫صفحه جدا‌كننده قسمت‬


‫‪Bulk head‬‬ ‫موتور از قسمت ‪ ‬سرنشين‬
‫در اتاق خودروها‬

‫‪Bulk molding compound‬‬ ‫آمیزه قالب گیری آماده ‪ ‬‬


‫‪Bumper‬‬ ‫سپر خودرو‪ ،‬ضربه گیر‪ ‬‬
‫‪Buoyant‬‬ ‫شناور‪ ‬‬
‫‪Buoyant force‬‬ ‫نیروی شناوری‪ ‬‬
‫‪Bushing‬‬ ‫بوش سیلندر – محفظه‬
‫‪Business Process‬‬ ‫مهندسی مجدد فرآیندهای‪ ‬‬
‫‪Reengineering BPR‬‬ ‫تجاری‬

‫بوسیله سیم ‪-‬جهت انتقال‬


‫جریان الکتریکی و فرمان‬
‫‪by wire‬‬ ‫های کنترلی در مبحث‬
‫تعویض سیستم های‬
‫مکانیکی با نوع برق آنها‬

‫اتومبيلهايي كه ‪ 2+2‬نفر‬
‫گنجايش سرنشين داشته و‬
‫‪CABRIO‬‬
‫روي اتومبيل باز شونده‬
‫‪.‬باشد‬
‫حساب دیفرانسیل و‪ ‬‬
‫‪Calculus‬‬
‫انتگرال‬
‫کلندر کردن‪ -‬فرآیند‬
‫شکل‌دهی یک ورقۀ‬
‫پیوسته از طریق فشردن‬
‫ماده در میان دو یا چند‬
‫‪Calendering‬‬
‫غلتک موازی برای بخشیدن‬
‫پرداخت نهایی مطلوب به‬
‫قطعه یا اطمینان از‬
‫‪.‬یکنواختی ضخامت آن‬

‫‪Caliper‬‬ ‫كوليس‬

‫کمبر‪( ‬میزان انحراف باالی‬


‫‪camber ‬‬
‫چرخ نسبت به امتداد قائم)‬

‫‪Camshaft‬‬ ‫ميل سوپاپ‬

‫شبكه رابط بين سيستم‬


‫مركزي كنترل اتومبيل‬
‫‪CAN - Controller Area‬‬
‫و سيستم كنترل )‪(ECU‬‬
‫‪Network‬‬
‫‪ (ABS،‬محيطي اتومبيل‬
‫)‪....‬كولر ‪AIRBAG،‬‬

‫‪CAN bus‬‬ ‫باس کن‬


‫‪Canister‬‬ ‫كانيستر‬
‫كانيستر‪ -‬مخزن جذب‬
‫‪Canister‬‬
‫بخارات بنزين‬
‫‪Cantilever‬‬ ‫گیردار‬
‫‪Cantilever beam‬‬ ‫تیر گیردار‬
‫‪Capacitor‬‬ ‫خازن‬
‫‪Capacity Requirements‬‬
‫برنامه‌ریزی ظرفیت مورد نیاز‬
‫‪Planning CRP‬‬
‫‪Capital Budgeting‬‬ ‫بودجه‌بندی سرمایه‬
‫تسخیر‪ ،‬تبدیل داده ها یا‬
‫‪Capturing‬‬ ‫فایل های آنالوگ به‬
‫دیجیتال‬
‫‪Carbon‬‬ ‫کربن‬
‫‪Carbon Alloy‬‬ ‫آلیاژ کربن‬
‫‪Carbon Brushes‬‬ ‫جاروبکهای کربنی‬
‫‪Carburetor‬‬ ‫کاربراتور‬
‫‪Carburetor‬‬ ‫كاربراتور‬
‫‪Carburettor = Carburetor‬‬ ‫كاربراتور‬
‫‪Cash Flow‬‬ ‫جریان نقدینگی‬
‫مهره اشپيل‌خور‪  -‬مهره‬
‫‪Castellated nut - Castle nut‬‬
‫چاكدار‬
‫مهره اشپيل‌خور‪  -‬مهره‬
‫‪Castellated nut = Castle nut‬‬
‫چاكدار‬
‫‪Catalytic Converter‬‬ ‫مبدل كاتاليزي‬
‫كاتاليزي‪ :‬قسمتي ا ز‬
‫‪ ‬مبدل سيستم اگزوز شبيه‬
‫به صدا خفه‌كن كه‬
‫‪Catalytic Converter‬‬ ‫آلودگي‌هاي ويژه‌اي را از‬
‫دود خروجي موتور جذب و‬
‫به گازهايي بي‌ضرر تبديل‬
‫‪.‬مي‌كند‬
‫يكي از قطعات اگزوز كه‬
‫ميزان گازهاي آلوده كننده‬
‫‪Catalyzer‬‬
‫محيط زيست را كاهش‬
‫‪.‬ميدهد‬
‫منجنیق‪ ،‬سنگ‌ انداز‪ ،‬هر‪ ‬‬
‫‪Catapult‬‬
‫جسم‌ فنري‌ پرتاب گر‬
‫‪Catapult‬‬ ‫منجنیق‪ ،‬سنگ انداز‪ ‬‬
‫حفره سازى‪ ،‬حفره‪،‬‬
‫‪Cavitation‬‬
‫بريدگى‬
‫‪Cavity‬‬ ‫حفره‪‌،‬محفظه‬

‫‪ ESP‬سيستمي كه همراه‬
‫كار ميكند و در بسياري از‬
‫مورد ‪ BMW‬اتومبيلهاي‬
‫‪CBC - Cornering Brake‬‬ ‫استفاده است و جزو‬
‫‪Control‬‬ ‫سيستمهاي ايمني فعال‬
‫محسوب ميشود‪ .‬وظيفه‬
‫حفظ پايداري اتومبيل ‪CBC‬‬
‫‪.‬در هنگام ترمز در پيچ است‬

‫سامانه اي براي باالتر بردن‬


‫‪CBC :Cornering Brake‬‬
‫كارايي ترمزها در پيچ هاي‬
‫‪Control‬‬
‫تند‬
‫سامانه اي براي باالتر بردن‬
‫‪CBC- Cornering Brake‬‬
‫كارايي ترمزها در پيچ هاي‬
‫‪Control‬‬
‫تند‬

‫سانتيمتر مكعب‪ .‬حجم‬


‫موتور اتومبيلها با اين واحد‬
‫بيان ميشود‪ .‬حجم موتور‬
‫مساحت بين باالترين نقطه‬
‫حركت پيستون (محل قرار‬
‫‪CC - Cubic Centimeter‬‬
‫گيري سوپاپها) و پايينترين‬
‫نقطه حركت پيستون‬
‫( پايين سيلندر) در داخل‬
‫برابر ‪CC 16‬سيلندر است‪1 .‬‬
‫‪.‬است ‪Cubic Inch‬‬
‫‪ Daimler-Chrysler‬كمپاني‬
‫اتومبيلهاي ديزل مرسدس‬
‫بنز را به اين نام‬
‫‪CDI‬‬
‫محفف ‪.CDI‬ميخواند‬
‫‪Common Rail Diesel‬‬
‫‪.‬است ‪Injection System‬‬

‫‪Celestial mechanics‬‬ ‫مکانیک اجرام سماوی‪ ‬‬


‫‪Cellular Layout‬‬ ‫طراحی استقرار سلولی‬
‫‪Center‬‬ ‫مرکز‬
‫‪Central‬‬ ‫مرکزی‬
‫‪Central convolution‬‬ ‫شکنج مرکزى‬
‫‪Central difference‬‬ ‫تفاضل مرکزی‬
‫‪Central mass storage‬‬ ‫انباره جرم مرکزی‬
‫‪Central Processing Unit CPU‬‬ ‫واحد پردازش مرکزی‬

‫ریخته‌گری سانتریفوژی‪-‬‬
‫فرآیندی که بدان وسیله‬
‫‪Centrifugal casting‬‬
‫نوعا لوله‌ها و تیوپ‌های‬
‫‪.‬بزرگ تولید می‌شود‬

‫‪Centripetal‬‬ ‫جانب از مرکز‪ ،‬گریز از مزکز‬


‫‪Centroid‬‬ ‫مرکز هندسی‬
‫‪Ceramic‬‬ ‫سرامیک‬
‫‪Certificate of Quality COQ‬‬ ‫گواهی کیفیت‬

‫‪Chain – sampling plan‬‬ ‫طرح نمونه‌گیری زنجیره‌ای‬

‫پلیمریزاسیونرشد زنجیر‪-‬‬
‫نوعی از فرآیند‬
‫پلیمریزاسیون که در آن‬
‫‪Chain‬‬
‫زنجیر‌ها از آغاز تاپایان و‬
‫‪growth polymerization‬‬
‫رسیدن به مرحلۀ تکمیل‬
‫تقریبا به طور آنی و فوری‬
‫‪.‬رشد می‌کنند‬

‫‪Chain hoist‬‬ ‫جعبه قرقره زنجیری‪ ‬‬


‫‪Channel roughness‬‬ ‫زبری کانال‬
‫‪Characteristic‬‬ ‫ویژگی‪ ،‬مشخصه‪ ،‬مفسر‬
‫‪Characteristic action‬‬ ‫عامل مشخصه‬

‫‪Characteristic actuation‬‬ ‫احتمال مسلح شدن مين‬


‫‪probability‬‬ ‫توسط مين جمع کن‬

‫‪Characteristic curve‬‬ ‫منحنی مشخصه‬


‫‪Characteristic detection‬‬ ‫عرض منطقه اکتشافى‬
‫‪width‬‬ ‫کشتى مين جمع کن‬
‫معادله ویژگی‪ ،‬معادله‬
‫‪Characteristic equation‬‬
‫مشخصه‬
‫‪Characteristic expansion‬‬
‫زمان شاخص انبساط‬
‫‪time‬‬
‫مقادیر ویژگی‪ ،‬مقادیر‬
‫‪Characteristic values‬‬
‫مشخصه‬
‫بردارهای ویژگی‪ ،‬بردارهای‬
‫‪Characteristic vectors‬‬
‫مشخصه‬
‫‪Characteristics‬‬ ‫خصات‪ ‬‬ ‫مش ّ‬
‫‪Chock‬‬ ‫تعدیل کننده – دمپر‬
‫‪Circlip‬‬ ‫خار حلقه‌اي‬
‫‪Circlip‬‬ ‫خار حلقه‌اي‪ ،‬گیره فنری‬
‫‪Circular frequency‬‬ ‫بسامد زاویه ای‬
‫‪Circulation‬‬ ‫گردش‬
‫قطعات باز شده يا منفصل ‪CKD :Completely Knocked‬‬
‫‪Down‬‬ ‫يك محصول‬
‫قطعات باز شده يا منفصل ‪CKD- Completely Knocked‬‬
‫‪Down‬‬ ‫يك محصول‬
‫‪Classified‬‬ ‫طبقه بندی شده‪ ‬‬
‫‪Clearance‬‬ ‫خالصي‪ -‬لقي‬
‫‪Clockwise‬‬ ‫ساعت گرد‬
‫‪Clockwork‬‬ ‫طرز کار درونی یک ماشین‪ ‬‬
‫‪clutch‬‬ ‫کالچ‬
‫‪CNG :Compressed‬‬
‫گاز طبيعي فشرده شده‬
‫‪Natural Gas‬‬
‫‪CNG- Compressed Natural‬‬
‫گاز طبيعي فشرده شده‬
‫‪Gas‬‬

‫گاز كربن مونو اكسيد كه در‬


‫هنگام احتراق ناقص‬
‫‪CO‬‬
‫سوخت ايجاد شده و گازي‬
‫‪.‬مضرر است‬

‫‪Coast‬‬ ‫دنده خالص‬


‫‪Coefactor‬‬ ‫هم عامل‬
‫‪Coefficient‬‬ ‫ضریب‬
‫‪Coefficient of damping‬‬ ‫ضریب میرایی‬
‫‪Coefficient of viscosity‬‬ ‫ضریب لزجی‬
‫‪Coherence‬‬ ‫وابستگی‬
‫‪Coherence function‬‬ ‫تابع وابستگی‬
‫فنر حلقوي يا مارپيچ‪ -‬فنر‬
‫‪Coil Spring‬‬
‫لول‬
‫فنر حلقوي يا مارپيچ ‪ -‬فنر‬
‫‪Coil Spring‬‬
‫لول‬
‫‪Colliding‬‬ ‫برخورد کننده‪ ‬‬
‫‪Colliding body‬‬ ‫جسم برخورد کننده‪ ‬‬
‫‪Columb damping‬‬ ‫میرایی کولمب‬
‫‪Column‬‬ ‫ستون‪ ،‬ستونی‬
‫‪Column matrix‬‬ ‫ماتریس ستونی‬
‫‪Combination of production‬‬
‫ترکیب عوامل تولید‬
‫‪factors‬‬
‫‪Combine‬‬ ‫ترکیب کردن‪ ‬‬
‫‪Combustion‬‬ ‫احتراق‪ ‬‬
‫جابجاگری کردن‪- ،‬دربرق‬
‫هدايت و تغيير يک يا چند‬
‫‪Commutate‬‬
‫جريان براى ايجاد جريان‬
‫مداوم‬
‫‪commutation‬‬ ‫کموتاسيون‪ ،‬جابجاگرى‬
‫دسته کموتاسيون ‪/‬‬
‫‪commutation handler‬‬
‫جابجاگری‬
‫‪Company – Wide Quality‬‬ ‫کنترل کیفیت در سطح‬
‫‪Control CWQC‬‬ ‫شرکت‬
‫‪Comparative value‬‬ ‫مقدار نسبی‪ ‬‬
‫‪Compatible‬‬ ‫سازگار‬
‫‪Competitive Benchmarking‬‬ ‫محک‌زنی رقابتی‬
‫‪Competitive Dimensions‬‬ ‫ابعاد رقابتی‬
‫‪Complementary‬‬ ‫عمومی‬
‫‪Complementary solution‬‬ ‫حل عمومی‬
‫‪Complete response‬‬ ‫پاسخ کامل‬
‫‪Complex‬‬ ‫پیچیده‪ ‬‬
‫‪Complex‬‬ ‫مختلط‪ ،‬موهومی‬
‫‪Complex conjugate‬‬ ‫مزدوج مختلط‬
‫‪Complex number‬‬ ‫عدد مختلط‪ ،‬شماره مختلط‬
‫مولفه‪ ،‬مولفه بردار‪،‬‬
‫‪Component‬‬
‫‪ ‬قسمت‪ ،‬قطعه‬
‫‪Component drawing‬‬ ‫رسم قطعات‬
‫ميزانى براى اندازه گيرى‬
‫‪Component efficiency‬‬ ‫بازده يک قسمت از يک‬
‫ماشين‬
‫‪Component part‬‬ ‫جز ساختمان‪ ،‬جز قطعه‬
‫قابل تراکم‪ ،‬جریان‌های قابل‬
‫‪Compressible‬‬
‫تراکم‬
‫‪Compression‬‬ ‫تراكم‬
‫‪Compression ratio‬‬ ‫نسبت تراكم‬

‫کمپرسور‪ ،‬پمپي كه فشرده‬


‫‪compressor‬‬
‫كننده هوا يا مايع كولر است‬

‫‪Computational‬‬ ‫محاسباتی‪ ‬‬
‫‪Computer‬‬ ‫رایانه‪ ،‬کامپیوتر‬
Computer – Aided Software ‫مهندسی نرم‌افزار به کمک‬
Engineering CASE ‫کامپیوتر‬

Computer Aided Design


‫طراحی به کمک کامپیوتر‬
CAD
Computer Aided
‫مهندسی به کمک کامپیوتر‬
Engineering CAE
Computer Aided
‫ساخت به کمک کامپیوتر‬
Manufacturing CAM
Computer Aided Process ‫برنامه‌ریزی فرآیند به کمک‬
planning CAPP ‫کامپیوتر‬
Computer Integrated ‫تشکیالت یک‌پارچه‬
Enterprise CIE ‫کامپیوتری‬
Computer Integrated
‫تولید یکپارچه کامپیوتری‬
Manufacturing CIM
Computer Numerical
‫کنترل عددی کامپیوتری‬
Control CNC

Computerized Relationship ‫برنامه‌ریزی طراحی استقرار‬


Layout Planning CORELAP ‫روابط به صورت کامپیوتری‬

Computerized Relative ‫تکنیک تخصیص نسبی‬


Allocation of Facilities ‫تسهیالت به صورت‬
Technique CRAFT ‫کامپیوتری‬
Conceive  ‫تصور کردن‬
Conceptual design  ‫ طرح ذهنی‬،‫طرح مفهومی‬
Concern  ‫ مشغله‬،‫نگرانی‬
،‫ متقاطع‬، ‫متقارب هندسه‬
Concurrent
‫هم راس‬
Concurrent Engineering CE ‫مهندسی همزمان‬
Condensation  ‫تغلیظ‬
Condensation ‫چگالش‬

-‫پلیمریزاسیون تراکمی‬
‫نوعی فرآیند پلیمریزاسیون‬
‫که از طریق انجام یک‬
Condensation polymerizatio
‫واکنش شیمیایی به وقوع‬
n
‫می‌پیوند و طی این واکنش‬
‫محصول جانبی نیز تولید‬
‫می‌شود‬.

Condense  ‫غلیظ کردن‬


Conditions ‫شرایط اولیه‬
Confined liquid  ‫مایع محصور‬
Conglomeration  ‫سطح مشترک‬
Conglomeration of
 ‫گروه مولکول ها‬
molecules
Consequence  ‫نتیجه‬
Conservation  ‫بقاء‬
Conservation ‫بقا‬
Conservation of energy ‫بقا انرژی‬
Conservation of mass  ‫بقای جرم‬
Conservative ‫پایستار‬
‫ نیروی‬،‫نیروی کنسرواتیو‬
Conservative  force
‫پتانسیل‬
 ‫ مالحظه‬،‫در نظر داشتن‬
Consider
‫ رسیدگی‬،‫کردن‬
Consideration  ‫در نظر گرفتن‬
،‫ عدد ثابت‬،‫ پايا‬،‫هميشگى‬
Constant ، ‫ باثبات‬،‫ پايدار‬،‫مداوم‬
‫ ثابت‬،‫استوار‬
Constant amperage
‫تنظيم با امپر ثابت‬
regulation
Constant cost ‫هزینه ثابت‬

‫ جريان‬،‫جریان ثابت باطری‬


Constant current
‫ جريان مستقيم‬،‫دائم‬

Constant velocity  ‫سرعت ثابت‬

‫چهار شاخ كه ارتعاشات‬


Constant velocity Joint (CV
‫ناشي از انتقال قدرت تحت‬
Join)
‫زاويه‌اي را برطرف مي‌كند‬.

Constant velocity Joint CV


‫نوعي اتصال چهار شاخ‬
Join
Constraint ‫قید‬
continuity ‫پیوستگی‬
Continuous ‫پیوسته‬
Continuous And Never
‫بهبود مستمر و بی‌پایان‬
ending Improvement
Continuous Flow Processes ‫فرآیند دارای جریان مستمر‬
Continuous product ‫تولید دائمی‬
Continuous production line ‫خط تولید پیوسته‬
Continuum  ‫پیوستار‬
Contract product ‫قرارداد تولید‬
Contradiction ‫تناقض‬
Contribution  ‫مشارکت‬
 ‌‫ ط‌رح‌ ريزي‬، ‌‫تعبيه‌ كردن‬
Contrive
‫تدبير كردن‬، ‌‫كردن‬
Control station ‫ایستگاه کنترل‬
Control surface ‫سطح کنترل‬
Control volume ‫حجم کنترل‬
‫همگرا‪ ،‬هم راس‪ ،‬خطوط‬
‫‪Convergent‬‬
‫متقارت‬
‫‪Convergent lens‬‬ ‫عدسی همگرا‬
‫‪Convertible‬‬ ‫کوپه سقف متحرک ‪ -‬کروک‬
‫‪Convolution integral‬‬ ‫انتگرال کانولوشن‬
‫‪Cooling tower‬‬ ‫برج خنک کننده‪ ‬‬
‫‪Coordinate system‬‬ ‫دستگاه مختصات‪ ‬‬
‫‪Coordinates‬‬ ‫مختصات‬
‫‪Core Competencies‬‬ ‫شایستگی‌های اساسی‌ها‬
‫‪Core Plug‬‬ ‫پولك موتور‬
‫‪Corner – point Solution‬‬ ‫جواب گوشه‬
‫‪Corporate Mission‬‬ ‫مأموریت مشترک‬
‫‪Corporate Strategy‬‬ ‫استراتژی شرکت‬
‫‪Corrective Action‬‬ ‫فعالیت اصالحی‬
‫‪Corrective action‬‬ ‫اقدامات اصالحی‬
‫متناظر‪ ،‬مانند به مانند‪،‬‬
‫‪Corresponding‬‬
‫متقابل‪ ،‬هم پاسخ‬
‫‪Cost – Volume – Profit‬‬ ‫تجزیه و تحلیل هزینه ـ حجم‬
‫‪Analysis‬‬ ‫سود‬
‫‪Cost Accounting‬‬ ‫حسابداری هزینه‬
‫‪Cost of Carrying‬‬ ‫هزینه حمل کاال‬
‫‪Cotter pin‬‬ ‫پرچ – پین پیچ‬
‫محور هرزگردی – محور‬
‫‪Countershaft‬‬
‫کمکی‬

‫اتومبيلهايي كه بين ستون‬


‫سقف فلزي دارند و ‪ C‬و ‪A‬‬
‫‪COUPE‬‬ ‫فضايي براي ‪ 2+2‬نفر و در‬
‫بعضي موارد تعداد بيشتري‬
‫‪.‬سرنشين دارند‬

‫‪Coupled equations‬‬ ‫معادالت همبسته‬


‫‪Coupler link‬‬ ‫رابط متصل‌ كننده‪ ‬‬
‫‪Coupler link‬‬ ‫لینک اتصال‪ ‬‬
‫‪Crank case‬‬ ‫كارتر‬
‫میل‌لنگ‪ :‬مهمترین عضو‬
‫گردانده داخل موتور كارتر كه‬
‫درون حركت چرخشی‬
‫‪Crank Shaft‬‬ ‫داشته و از طریق‬
‫قسمت‌های پله‌ای شكل‬
‫خود به شاتون‌ها متصل‬
‫‪.‬است‬
‫‪Crank Shaft‬‬ ‫ميل‌لنگ‬
‫ترک‌دار شدن‪ -‬ترک‌های‬
‫کوچکی که در امتداد خطوط‬
‫‪Crazing‬‬ ‫تنش از طریق برش حالل‬
‫به وجود ‪-Solvent cutting‬‬
‫‪.‬می‌آیند‬

‫‪Creativity‬‬ ‫خاّل قیت‪ ‬‬


‫‪Criterion‬‬ ‫معیار‪ ،‬نشان قطعی‪ ،‬میزان‬
‫‪Critical‬‬ ‫بحرانی‬
‫‪Critical activity‬‬ ‫فعالیت بحرانی‬
‫‪Critical path‬‬ ‫مسیر بحرانی‬
‫‪Critical Path Method C.P.M‬‬ ‫روش مسیر بحرانی‬
‫‪Critically damping‬‬ ‫میرایی بحرانی‬

‫گیره سوسماری‪ :‬گیره‌ای‬


‫انبر مانند با دهانه‌های‬
‫‪Crocodile Clip‬‬
‫دندانه‌دار برای برقراری‬
‫‪.‬اتصاالت موقت الكتریكی‬

‫‪Crocodile Clip‬‬ ‫گيره سوسماري‬


‫‪CRS :Collision‬‬
‫سامانه راداري ضد تصادف‬
‫‪Reduction System‬‬
‫‪CRS- Collision Reduction‬‬
‫سامانه راداري ضد تصادف‬
‫‪System‬‬
‫سيستم ثابت كننده‬
‫‪CRUISE CONTROL‬‬
‫سرعت‬

‫بلوری شدن‪ -‬فرآیند یا‬


‫حالتی فیزیکی در ساختار‬
‫مولکولی برخی از‬
‫پالستیک‌ها که بریکنواختی‬
‫و فشردگی زنجیرهای‬
‫‪Crystallization‬‬ ‫مولکولی تشکیل دهندۀ‬
‫پلیمر داللت می‌کند‪ .‬معموال‬
‫به تشکیل کریستال‌های‬
‫جامد دارای یک شکل‬
‫هندسی معین اطالق‬
‫‪.‬می‌گردد‬

‫‪Cubic Inch‬‬ ‫اينچ مكعب‬


‫عوامل پخت کننده‪ -‬مواد‬
‫شیمیایی که موجب‬
‫می‌شوند تا در میان‬
‫زنجیرهای پلیمری‬
‫‪Curing agents‬‬ ‫پالستیک‌های گرماسخت یا‬
‫ترموست‪ ،‬اتصاالت عرضی‬
‫تشکیل شوند و یا آنها پخت‬
‫گردند‪ ،‬عوامل پخت گفته‬
‫‪.‬می‌شود‬

‫‪Curriculum‬‬ ‫برنامه آموزشی‪ ‬‬


‫‪Custom‬‬ ‫عادی‪ ،‬مرسوم‪ ‬‬
‫‪Customer Based Quality‬‬ ‫کیفیت بر پایه نیاز مشتری‬
‫‪Customer Satisfaction‬‬ ‫ارضای مشتری‬
‫‪CVT - Constantly Variable‬‬
‫گيرباكس با نسبت متغيير‬
‫‪Transmission‬‬
‫‪CVT :Continuously‬‬ ‫جعبه دنده با تعويض‬
‫‪Variable Transmission‬‬ ‫پيوسته‬
‫‪CVT- Continuously Variable‬‬ ‫جعبه دنده با تعويض‬
‫‪Transmission‬‬ ‫پيوسته‬
‫‪CVVT - Continuously‬‬ ‫تكنولوژي زمان متغيير‬
‫‪Variable Valve Timing‬‬ ‫سوپاپ‬

‫ضريب اصطكاك(مقاومت) در‬


‫‪CW‬‬ ‫برابر هوا‪ .‬ميزان مقاومت‬
‫‪.‬اتومبيل در برابر هوا‬

‫سیانواکریالت‪ -‬نوعی‬
‫چسب ترموپالستیکی که‬
‫‪Cyanoacrylate‬‬
‫برپایۀ اکریلیک‌ها ساخته‬
‫‪.‬شده‌است‬
‫‪cylinder‬‬ ‫سيلندر‬
‫نام اختصاري موتورهاي ‪4‬‬
‫‪D4‬‬
‫سيلندر بنزيني تويوتا‬
‫نام اختصاري موتورهاي ‪4‬‬
‫‪D4D‬‬
‫سيلندر ديزل تويوتا‬
‫‪Dam spillway‬‬ ‫سرریز سد‪ ‬‬
‫میرایی یا جذب ارتعاش‪-‬‬
‫تغییرات در خواص که در‬
‫نتیجه شرایط بارگذاری‬
‫دینامیکی ‪-‬ارتعاشات نتیجه‬
‫می‌شود‪ .‬میرایش‬
‫مکانیزمی رابرای اتالف‬
‫‪Damping‬‬
‫انرژیبدون افزایش درجه‬
‫حرارت اضافی فراهم‬
‫می‌سازد و از شکست‬
‫شکنندۀ زودرس جلوگیری‬
‫می‌کند و در کارائی‬
‫‪.‬خستگی اهمیت دارد‬

‫‪Data‬‬ ‫داده‪ ،‬داده ها‬


‫‪Data Dictionary‬‬ ‫فرهنگ داده ها‬
‫‪Database‬‬ ‫پایگاه داده‬
‫‪Database Management‬‬ ‫‌مدیریت پایگاه داده‬

‫تمام قسمتهاي الكترونيك‬


‫به هم وصل شده و از يك‬
‫‪DATENBUS‬‬ ‫مركز دستور بگيرند‪.‬از اين‬
‫فن آوري در مرسدس بنز‬
‫‪.‬نيز استفاده شده ‪CL‬‬

‫آكس ‪ DE DION‬در سيستم‬


‫ثابت و كمك فنر مستقل به‬
‫‪DE DION SYSTEM‬‬
‫صورت پيچيده اي به هم‬
‫‪.‬وصل ميشوند‬

‫‪Deal‬‬ ‫معامله؛ سروکار داشتن‪ ‬‬


‫‪Decision – Making‬‬ ‫تصمیم‌گیری‬
‫‪Decision Making Under‬‬ ‫تصمیم‌گیری تحت شرایط‬
‫‪Certainty‬‬ ‫اطمینان‬
‫تصمیم‌گیری تحت شرایط‬
‫‪Decision Making Under Risk‬‬
‫ریسک‬
‫‪Decision Making Under‬‬ ‫تصمیم‌گیری تحت شرایط‬
‫‪Uncertainty‬‬ ‫عدم اطمینان‬
‫‪Decision Support System‬‬
‫سیستم پشتیبانی تصمیم‬
‫‪DSS‬‬
‫‪Decision variable‬‬ ‫متغیر تصمیم‬
‫به قطعات پالستيكي يا‬
‫فلزي گفته ميشود كه در‬
‫اتومبيلهاي سواري دور‬
‫چرخها و در وسايل نقليه‬
‫‪deflector‬‬ ‫تناژ باال روي كابين راننده و‬
‫روي قسمت باالي درها‬
‫براي بهبود آيروديناميك و‬
‫سهولت عبور جريان هوا‬
‫‪.‬قرار داده شده اند‬

‫‪Deformation‬‬ ‫تغییر شکل‪ ‬‬


‫تغییر شکل‪ ،‬تغییر ریخت‪ ،‬‬
‫‪Deformation‬‬ ‫تخریب شکل‪ ،‬از ریخت‬
‫افتادگی‬
‫‪Delay in delivery‬‬ ‫تأخیر در تحویل‬
‫‪Demand Forecasts‬‬ ‫پیش‌بینی‌های تقاضا‬
‫‪Demand Management‬‬ ‫مدیریت تقاضا‬
‫‪Deming Application Prize‬‬ ‫جایزه کاربردی دمینگ‬
‫‪Denatured alcohol‬‬ ‫متیل الکل‬
‫‪Depreciation‬‬ ‫استهالک‬
‫‪Design criteria‬‬ ‫معیار طراحی‪ ‬‬
‫‪Design criteria‬‬ ‫معیار های طراحی‪ ‬‬
‫‪Design For Assembly DFA‬‬ ‫طراحی برای مونتاژ‬
‫‪Design For Manufacturing‬‬
‫طراحی برای ساخت‬
‫‪DFM‬‬
‫‪Design to Cost‬‬ ‫طراحی بر مبنای هزینه‬
‫‪Designing – in Product‬‬ ‫توجه به کیفیت در طراحی‬
‫‪Quality‬‬ ‫محصول‬
‫‪Detail design‬‬ ‫طراحی با جزئیّات‪ ‬‬

‫به نامنظم كار كردن موتور‬


‫(نامنظم شدن احتراق) بعد‬
‫‪Detention‬‬ ‫از احتراق تركيب سوختي‬
‫توسط جرقه شمع گفته‬
‫‪.‬ميشود‬

‫تزريق مستقيم سوخت در‬


‫موتورهاي ديزل و بنزيني كه‬
‫بدين شكل احتراق بهتر‬
‫‪DI - Direct Injection‬‬ ‫ميشود‪.‬يكي از مشكالت‬
‫موتورهاي ديزل صدايي‬
‫است كه در زمان احتراق‬
‫ايجاد ميشود‬
‫كد عیب‌یابی‪ -‬كد‬
‫شناسایی‪ :‬كدهایی كه با‬
‫اتصال كامپیوتر برنامه‌ریزی‬
‫شده برای تشخیص عیب‬
‫‪Diagnostic Code‬‬
‫موتور به موتور‪ ،‬می‌توان به‬
‫آنها دست یافت‪ .‬این كدها‪،‬‬
‫نمایانگر محل دارای مشكل‬
‫‪.‬در موتور هستند‬

‫كد عيب‌يابي‪ -‬كد‬


‫‪Diagnostic Code‬‬
‫شناسايي‬
‫‪Diameteral pitch‬‬ ‫گام قطری‪ ‬‬
‫‪Diametral pitch‬‬ ‫گام قطری‪ ‬‬
‫‪differential‬‬ ‫ديفرانسيل‬
‫‪differential lock‬‬ ‫قفل ديفرانسيل‬
‫‪Dimension‬‬ ‫بعد‪ ‬‬
‫‪Dimensionless‬‬ ‫بی بعد‪ ‬‬
‫‪dimmer switch‬‬ ‫کلید تنظیم نور‬

‫‪DIN - Deutsches Institut für‬‬ ‫استاندارد اندازه گيري‬


‫‪normung‬‬ ‫‪DIN= 1.12 SAE‬آلمان‪1 .‬‬

‫‪Direct inventory reduction‬‬ ‫کاهش موجودی مستقیم‬


‫‪Discrete‬‬ ‫گسسته‬
‫‪Discretization‬‬ ‫گسسته سازی‬

‫ترمز دیسكی‪ :‬نوعی‬


‫سیستم ترمز كه در آن با‬
‫سایش لنت‌ها بر روی یك‬
‫‪Disk Brake‬‬
‫صفحه دیسك متصل به‬
‫چرخ‪ ،‬عمل ترمزگیری انجام‬
‫‪.‬می‌شود‬

‫‪Disk Brake‬‬ ‫ترمز ديسكي‬


‫‪Dispersion‬‬ ‫پراکندگی‪ ‬‬
‫‪Distinct‬‬ ‫متمایز‪ ‬‬
‫‪Distinction‬‬ ‫تمایز‪ ‬‬
‫‪Distributed Numerical‬‬
‫کنترل عددی توزیع شده‬
‫‪Control DNC‬‬

‫‪Distribution Requirements‬‬
‫برنامه‌ریزی احتیاجات توزیع‬
‫‪Planning DRP‬‬

‫‪Distribution Resource‬‬
‫برنامه‌ریزی منابع توزیع‬
‫‪Planning DRP2‬‬
‫دلكو‪ ،‬يكي از قطعات‬
‫سيستم برقي كه جريان‬
‫‪Distributor‬‬ ‫برق ولتاژ باال را به صورت‬
‫تنظيم شده به شمعها‬
‫‪.‬ميفرستد‬

‫‪ DTR‬به آن به صورت مخفف‬


‫نيز گفته ميشود‪.‬سيستم‬
‫رادار هوشمند كنترل كننده‬
‫فاصله كه توسط مرسدس‬
‫بنز ساخته شده‪ .‬اين‬
‫سيستم الكترونيك توسط‬
‫رادار خود فاصله را تا‬
‫‪DISTRONIC‬‬
‫اتومبيل جلوي محاسبه‬
‫ميكند و چنانچه اين فاصله‬
‫تا حد خطرناكي كم شود با‬
‫كاهش نيروي موتور و يا‬
‫حتي ترمز كردن سرعت را‬
‫كم كرده و فاصله را افزايش‬
‫‪.‬ميدهد‬

‫‪Diverse‬‬ ‫گوناگون‪ ،‬متمایز‪ ‬‬


‫‪Divide‬‬ ‫تقسیم کردن‪ ‬‬
‫‪Divisible‬‬ ‫قابل تقسیم‪ ‬‬

‫موتوري كه در باال دو ميل‬


‫‪DOHC - Double Over Head‬‬ ‫بادامك داشته باشد (و‬
‫‪Camshaft‬‬ ‫احتماال ‪ 16‬سوپاپ و ‪4‬‬
‫سيلند داشته باشد)‬

‫‪DOHC :Double Over‬‬


‫ميل سوپاپ دوتايي از باال‬
‫‪Head Camshaft‬‬
‫‪DOHC- Double Over Head‬‬
‫ميل سوپاپ دوتايي از باال‬
‫‪Camshaft‬‬
‫‪Dome lamp‬‬ ‫چراغ داخل کابین‬
‫‪Domestic service line‬‬ ‫خط خدمات محل ّی‪ ‬‬
‫كد استانداردي كه از سوي‬
‫‪ (US‬اداره حمل و نقل آمريكا‬
‫‪Departmant of‬‬
‫براي )‪Tarnsportation‬‬
‫روغن ترمزهاي هيدروليك‬
‫تعيين شده است‪.‬در بازار‬
‫‪DOT‬‬
‫‪ DOT3،‬سه نوع روغن ترمز‬
‫وجود دارد‪DOT4، DOT5 .‬‬
‫بزرگتر نشان ‪ DOT‬شماره‬
‫دهنده بيشتر بودن دماي‬
‫جوش روغن ترمز و در نتيجه‬
‫‪.‬كيفيت بهتر آن است‬

‫‪Double - Over head Cam‬‬


‫ميل سوپاپ دوتايي‬
‫)‪(DOHC‬‬
‫‪Double - Over head Cam‬‬
‫ميل سوپاپ دوتايي‬
‫‪DOHC‬‬
‫میل سوپاپ دوتایی‪ :‬میل‬
‫سوپاپ برخی موتورها‬
‫دارای دو میل سوپاپ‬
‫‪Double - Over head Cam‬‬
‫هستند كه یكی برای‬
‫‪-DOHC‬‬
‫سوپاپ‌های هوا و یكی‬
‫برای سوپاپ‌های خروج دود‬
‫‪.‬تعبیه شده‌اند‬
‫‪Double Declining Balance‬‬
‫روش موجودی نزولی دوبل‬
‫‪method D.D.B‬‬
‫‪Down – time‬‬ ‫زمان بیکاری‬
‫‪Drag‬‬ ‫نیروی دراگ‪ ‬‬
‫‪Drag‬‬ ‫دراگ‬
‫كنترل سواري پويا ‪-‬براي‬
‫‪DRC :Dynamic Ride Control‬‬
‫فنربندي هاي جديد‬
‫كنترل سواري پويا ‪ -‬براي‬
‫‪DRC- Dynamic Ride Control‬‬
‫فنربندي هاي جديد‬

‫تسمه‪ :‬نواری از جنس‬


‫الستیك كه برای به حركت‬
‫در آوردن دینام‪ ،‬پمپ آب‪،‬‬
‫‪Drive belt‬‬ ‫پمپ هیدرولیك فرمان‪،‬‬
‫كمپرسور كولر و نظایر آن‪ ،‬با‬
‫استفاده از نیروی پولی‬
‫‪.‬میل‌لنگ به‌كار می‌رود‬

‫‪Drive belt‬‬ ‫تسمه‬


‫نواري از جنس الستيك كه‬
‫براي به ‪ ‬حركت در آوردن‬
‫دينام‪ ،‬پمپ آب‪ ،‬پمپ‬
‫‪Drive belt‬‬ ‫هيدروليك فرمان‪ ،‬كمپرسور‬
‫كولر و نظاير آن‪ ،‬با استفاده‬
‫از نيروي پولي ميل‌لنگ‬
‫‪.‬به‌كار مي‌رود‬

‫‪Drive by wire‬‬ ‫انتقال قدرت با سیم‬

‫شافت محرك ‪ -‬پلوس‪:‬‬


‫هرگونه شافتی كه برای‬
‫انتقال حركت ‪  ‬به كار‬
‫‪Drive shaft‬‬ ‫می‌رود‪ .‬از این واژه غالباً‬
‫برای اشاره به شافت پلوس‬
‫‪.‬استفاده می‌شود‬

‫‪Drive shaft‬‬ ‫شافت محرك ‪ -‬پلوس‬


‫‪Driveshaft‬‬ ‫میل گاردان‬
‫محور گرداننده ‪،‬اکسل‬
‫‪driving axle‬‬
‫گرداننده‪ ،‬محور رانش‬
‫‪driving clutch‬‬ ‫کالچ محرکه‬
‫‪driving gear‬‬ ‫چرخ دنده محرک‬
‫‪driving motor‬‬ ‫موتور محرک‬
‫‪Driving position‬‬ ‫موقعیت محرکه‬
‫‪driving pulley‬‬ ‫قرقره محرکه‬
‫‪driving torque‬‬ ‫گشتاور پيچشى گرداننده‬

‫‪driving wheel‬‬ ‫چرخ محرک‪ ،‬چرخ گرداننده‬

‫ترمز كاسه‌ای‪ :‬نوعی ترمز‬


‫كه از استوانه فلزی‬
‫كاسه‌ای شكلی استفاده‬
‫می‌كند كه به سطح داخلی‬
‫چرخ متصل شده است‪.‬‬
‫‪Drum brake‬‬ ‫هنگامی كه پدال ترمز‬
‫فشرده می‌شود‪ ،‬لنت‌های‬
‫منحنی شكل به دیواره‬
‫داخلی كاسه چرخ ساییده‬
‫شده و باعث ایجاد حالت‬
‫‪.‬ترمز در چرخ‌ها می‌شوند‬

‫‪Drum brake‬‬ ‫ترمز كاسه‌اي‬


‫مرکب پس دادن یا افست‬
‫خشک‪ -‬یک روش چاپ که‬
‫‪Dry offset‬‬
‫در آن از جوهر خمیری‬
‫‪.‬استفاده می‌شود‬

‫‪ ESP‬نام سيستم‬
‫‪DSC‬‬ ‫سيستم پايداري (‬
‫‪ BMW.‬در )الكترونيكي‬
‫‪DSC :Dynamic‬‬ ‫كنترل ثبات پويا ‪-‬با كمك‬
‫‪Stability Control‬‬ ‫ترمز‬
‫‪DSC- Dynamic Stability‬‬ ‫كنترل ثبات پويا ‪ -‬با كمك‬
‫‪Control‬‬ ‫ترمز‬

‫گيرباكس اتوماتيك‬
‫‪DSP - Dynamic Shift‬‬ ‫هوشمندي كه متناسب با‬
‫‪program‬‬ ‫نحوه رانندگي دنده تعويض‬
‫ميكند (يا سريع و يا راحتي)‬

‫اين سيستم همراه با‬


‫پايداري( ‪ ESP‬سيستمهاي‬
‫‪DSTC - Dynamic Stability‬‬
‫آنتي ( ‪ ASR‬و )الكترونيكي‬
‫‪and Traction Control‬‬
‫كار ميكند و ولوو آنرا )پاتيناژ‬
‫‪.‬ناميده است ‪DSTC‬‬

‫‪duct‬‬ ‫کانال‌ها‬

‫ماكتهاي انساني از جنس‬


‫پالستيك كه در تستهاي‬
‫تصادف مورد استفاده‬
‫هستند‪ .‬بر روي اين ماكتها‬
‫‪DUMMY‬‬ ‫سنسورهاي متعددي قرار‬
‫گرفته و بدين ترتيب ميزان و‬
‫نقاط آسيب احتمالي‬
‫انسانها در تصادفات واقعي‬
‫‪.‬محاسبه ميشود‬

‫‪Dummy Activity‬‬ ‫فعالیت مجازی‬


‫‪Duty cycle‬‬ ‫زمان آماده به کار‬
‫‪Dynamic‬‬ ‫دینامیک‬
‫‪Dynamic Programming‬‬ ‫برنامه‌ریزی پویا‬
‫نیروسنج‪ ،‬داينامومتر‪،‬‬
‫‪Dynamometer‬‬ ‫وسيله اي كه قدرت موتور را‬
‫‪.‬اندازه ميگيرد‬
‫‪Earliest Due Date EDD‬‬ ‫زودترين موعد تحويل‬
‫‪Earliest Likely‬‬
‫زودترين زمان محتمل‬
‫‪Optimistic  Time‬‬
‫زودترين زمان ممکن براي‬
‫‪Earliest Start Time EST‬‬
‫شروع يک فعاليت‬
‫‪Earning Per Share E.P.S‬‬ ‫سود يا درآمد هر سهم‬
‫توزيع نيروي ترمز به صورت ‪EBD :Electronic Brake force‬‬
‫‪Distribution‬‬ ‫الكترونيكي‬
‫توزيع نيروي ترمز به صورت ‪EBD- Electronic Brake force‬‬
‫‪Distribution‬‬ ‫الكترونيكي‬
‫سيستم الكترونيكي‬
‫‪EBD-EBV‬‬
‫تقسيم نيروي ترمز‬
‫ابونیت‪ -‬شکل سخت و‬
‫شکنندای از الستیک‬
‫‪Ebonite‬‬
‫وولکانیزه شده که درصد‬
‫‪.‬باالیی گوگرد دارد‬

‫موتور ساخته شده توسط‬


‫‪Economic Commission for‬‬ ‫كه به معني ‪OPEL‬‬
‫‪Europe- ECOTEC‬‬ ‫اقتصادي‪ ،‬اكولوژي و‬
‫تكنولوژي است‬

‫‪Economic Order Quantity‬‬


‫مقدار سفارش اقتصادي‬
‫‪E.O.Q‬‬
‫‪Economic Per Period E.P.P‬‬ ‫دوره سفارش اقتصادي‬
‫‪Economic planning‬‬ ‫برنامه‌ريزي اقتصادي‬
‫‪Economies of Integration‬‬ ‫اقتصادهاي يکپارچگي‬
‫‪Economies of Scale‬‬ ‫اقتصادهاي مقياسي‬
‫‪Economies of Scope‬‬ ‫اقتصادهاي ابعادي‬
‫‪ECU :Electrical Control Unit‬‬ ‫واحد كنترل الكترونيكي‬

‫‪ECU- Electrical Control Unit‬‬ ‫واحد كنترل الكترونيكي‬

‫واحد كنترل الكترونیكی‪:‬‬


‫كامپیوتری كه سیستم‌های‬
‫جرقه‌زنی و تزریق سوخت یا‬
‫‪ECU Electronic Control Unit‬‬
‫سیستم ضدقفل ترمز و‬
‫مانند آنها را كنترل و هدایت‬
‫‪.‬می‌كند‬

‫‪EDC - Electronic Diesel‬‬ ‫سيستم كنترل موتورهاي‬


‫‪Control‬‬ ‫‪.‬ديزل انژكتوري‬

‫‪EDC :Electronic Diesel‬‬ ‫سامانه سوخت رساني‬


‫‪Control‬‬ ‫الكترونيكي خودروهاي ديزل‬

‫‪EDC- Electronic Diesel‬‬ ‫سامانه سوخت رساني‬


‫‪Control‬‬ ‫الكترونيكي خودروهاي ديزل‬

‫قفل الكترونيكي‬
‫‪EDLS‬‬
‫‪.‬ديفرانسيل‬
‫‪Effectively‬‬ ‫به طور مؤث ّر‪ ‬‬
‫‪efficiency of‬‬ ‫راندمان‬
‫‪Efficient‬‬ ‫موثر‪ ،‬کارآمد‪ ‬‬
‫‪EFI :Electronic‬‬ ‫كنترل تزريق سوخت‬
‫‪Fuel Injection‬‬ ‫الكترونيكي‬
‫‪EFI- Electronic Fuel‬‬ ‫كنترل تزريق سوخت‬
‫‪Injection‬‬ ‫الكترونيكي‬

‫تزریق سوخت الكترونیكی‪:‬‬


‫نوعی سیستم‬
‫‪-EFI Electronic Fuel‬‬ ‫سوخت‌رسانی كامپیوتری‬
‫‪Injection‬‬ ‫كه سوخت را از طریق‬
‫انژكتورها به محفظه احتراق‬
‫می‌رساند‬

‫ارتباط الكتريكي بين موتور و‬


‫‪E-gaz‬‬
‫پدال گاز‬

‫چرخش دوباره گازهاي اگزوز‬


‫‪EGR :Exhaust‬‬ ‫‪-‬با ورود مقداري از گازهاي‬
‫‪Gas Recirculation‬‬ ‫اگزوز به هواي ورودي دماي‬
‫ويژه احتراق باال مي رود‬

‫دریچه‌ای كه برای وارد كردن‬


‫گازهای خشك خروجی از‬
‫‪EGR Valve‬‬ ‫موتور به مسیر جریان هوای‬
‫ورودی به موتور تعبیه شده‬
‫‪.‬است‬

‫دريچه‌اي كه براي وارد كردن‬


‫گازهاي خشك خروجي از‬
‫‪EGR Valve‬‬ ‫موتور به مسير جريان هواي‬
‫ورودي به موتور تعبيه شده‬
‫‪.‬است‬

‫دريچه‌اي كه براي وارد كردن‬


‫گازهاي‪   ‬خشك خروجي از‬
‫‪EGR Valve‬‬ ‫موتور به مسير جريان هواي‬
‫ورودي به موتور تعبيه شده‬
‫‪.‬است‬

‫سيستم ترمز الكتونيكي كه‬


‫‪EHB‬‬ ‫در حال حاضر روي اين‬
‫‪.‬سيستم تحقيق مي شود‬

‫‪Elastic‬‬ ‫کشسان‬
‫‪Elasticity‬‬ ‫االستیسیته‪ ،‬کشسانی‪ ‬‬
‫‪Electric cell‬‬ ‫سلول الکتریکی‪ ‬‬
‫‪Electric circuit‬‬ ‫مدار الکتریکی‪ ‬‬
‫‪Electric circuit theory‬‬ ‫نظریه مدار های الکتریکی‪ ‬‬
‫– ‪Electronic Commerce E‬‬
‫تجارت الکترونيکي‬
‫‪commerce‬‬
‫‪Electronic Control Unit‬‬
‫واحد ‪ ‬كنترل ‪ ‬الكترونيكي‬
‫)‪(ECU‬‬

‫واحد كنترل الكترونيكي‪ :‬‬


‫كامپيوتري كه سيستم‌هاي‬
‫جرقه‌زني و تزريق‪ECU ‬‬
‫‪Electronic Control Unit ECU‬‬
‫سوخت يا سيستم ضدقفل‬
‫ترمز و مانند آنها را كنترل و‬
‫هدايت مي‌كند‬

‫‪Electronic Data Interchange‬‬


‫تبادالت الکترونيکي داده‬
‫‪EDI‬‬
‫‪Electronic Fuel Injection‬‬
‫تزريق سوخت الكترونيكي‬
‫)‪(EFI‬‬

‫کامپیوتری که تزریق‪ ‬‬
‫سوخت الکترونیکی‪ :‬نوعی‬
‫سیستم سوخت رسانی‪،‬‬
‫‪Electronic Fuel Injection EFI‬‬
‫سوخت را از طریق‬
‫انژکتورها به محفظه احتراق‬
‫‪.‬می رساند‬

‫‪Electronic Information‬‬ ‫سيستم اطالعات‬


‫‪System EIS‬‬ ‫الکترونيکي‬
‫‪Electronic Mail E – mail‬‬ ‫رايانامه‪ ،‬پست الکترونيکي‬

‫الوتریاسیون‪ -‬فرآیندی که در‬


‫طی آن مواد آلوده‌کننده و‬
‫ذرات نرم از جویباری از مواد‬
‫‪Elutriation‬‬
‫پالستیکی خرد شده به‬
‫وسیلۀ خروجی‌های کنترل‬
‫‪.‬شده جداسازی می‌شوند‬

‫‪Embraced‬‬ ‫دربرداشتن‪ ‬‬
‫‪Emergency Brake‬‬ ‫ابل و اتصاالت‪ ،‬ترمزهای جلو یا عقب را به كار می‌اندازد‪ .‬ترمز اضطراری به ترمز دستی یا ترمز پارك نیز معروف است‬

‫ترمز اضطراري يا دستي‪:‬‬


‫نوعي سيستم ترمز‬
‫مستقل از ترمز هيدروليكي‬
‫اصلي كه مي‌تواند در صورت‬
‫بروز اشكال در ترمزهاي‬
‫اصلي براي كاهش سرعت‬
‫يا متوقف كردن خودرو مورد‬
‫استفاده قرار گيرد‪ .‬اين‬
‫وسيله‪ ،‬بدون فشردن پدال‬
‫‪Emergency Brake‬‬ ‫ترمز باعث ساكن ماندن‬
‫وسيله نقليه مي‌شود‪ .‬ترمز‬
‫دستي‪ ،‬شامل يك اهرم‬
‫دستي است كه به صورت‬
‫مكانيكي از طريق يكسري‬
‫كابل و اتصاالت‪ ،‬ترمزهاي‬
‫جلو يا عقب را به كار‬
‫مي‌اندازد‪ .‬ترمز اضطراري به‬
‫ترمز دستي يا ترمز پارك نيز‬
‫‪.‬معروف است‬

‫‪Emergency Brake‬‬ ‫ترمز اضطراري يا دستي‬


‫‪EMF‬‬ ‫نیرویی برق رانی‬
‫‪Emits‬‬ ‫ساطع کردن‪ ‬‬
‫‪Empirical‬‬ ‫تجربی‪ ‬‬
‫‪Employ‬‬ ‫به کار گیری‪ ‬‬
‫سیستم برنامه‌ریزی موتور‪:‬‬
‫نوعی سیستم كامپیوتری‬
‫كه سیستم تزریق سوخت ‪-EMS Engine Management‬‬
‫‪System‬‬ ‫و سیستم احتراق را از‬
‫طریق برنامه‌ریزی جامع‪،‬‬
‫‪.‬هماهنگ می‌كند‬

‫چگونگي عملكرد سيستم‬


‫برق خودرو در محيط هاي‬
‫الكترو ماگنتيك‪ .‬عملكرد‬
‫‪EMV‬‬
‫واقعي سيستم برق خودرو‬
‫در محيطهاي برق فشار‬
‫‪.‬قوي تست ميشود‬

‫میزان حركت طولی بین دو‬


‫قطعه‪ .‬مثالً‪ ،‬در مورد‬
‫میل‌لنگ‪ ،‬فاصله‌ای كه‬
‫‪End Float‬‬ ‫میل‌لنگ در امتداد سیلندر‬
‫به جلو و عقب حركت‬
‫می‌كند را دامنه حركت آن‬
‫‪.‬می‌گویند‬
‫ميزان حركت طولي بين دو‬
‫قطعه‪ .‬مثالً‪ ،‬در مورد‬
‫ميل‌لنگ‪ ،‬فاصله‌اي كه‬
‫‪End Float‬‬ ‫ميل‌لنگ در امتداد سيلندر‬
‫به جلو و عقب حركت‬
‫مي‌كند را دامنه حركت آن‬
‫‪.‬مي‌گويند‬
‫‪Engine Management‬‬
‫سيستم برنامه‌ريزي موتور‬
‫)‪System (EMS‬‬

‫سيستم برنامه‌ريزي موتور‪:‬‬


‫نوعي سيستم كامپيوتري‬
‫‪Engine Management‬‬ ‫كه سيستم تزريق سوخت‬
‫‪System EMS‬‬ ‫و سيستم احتراق را از‬
‫طريق برنامه‌ريزي جامع‪،‬‬
‫‪.‬هماهنگ مي‌كند‬

‫‪Engineering application‬‬ ‫کاربرد مهندسی‪ ‬‬


‫‪Entering basic variable‬‬ ‫متغير اساسي ورودي‬
‫برنامه‌ريزي تدارکات‬
‫‪Enterprise Logistic Planning‬‬
‫تشکيالت‬
‫‪Enthalpy‬‬ ‫آنتالپی‬
‫‪Entropy‬‬ ‫انتروپی‬
‫‪EON - Enhanced Other‬‬
‫تبادل اطالعات ترافيك‬
‫‪Network‬‬
‫‪EPS - Elektro Power‬‬ ‫سيستم فرمان هيدروليك با‬
‫‪Steering‬‬ ‫‪.‬موتور الكتريكي‬

‫‪EPS :Electronic Pneumatic‬‬ ‫تعويض دنده بادي با كنترل‬


‫‪Shift‬‬ ‫الكترونيكي‬

‫تعويض دنده بادي با كنترل ‪EPS –Electronic Pneumatic‬‬


‫‪Shift‬‬ ‫الكترونيكي‬
‫‪Equilibrium equations‬‬ ‫معادالت تعادل‪ ‬‬
‫‪Equivalent Uniform Annual‬‬
‫ارزش ساليانه يکنواخت‬
‫‪Value EUAV‬‬

‫سيستم پايداري‬
‫الكترونيكي (و يا بهتر از آن‬
‫‪ESP - Electronic Stability‬‬
‫سيستم ضد ناپايداري كه‬
‫‪Program‬‬
‫جلوي از كنترل خارج شدن‬
‫اتومبيل را ميگيرد)‬

‫برنامه ثبات الكترونيك ‪-‬ايجاد‬


‫‪ESP :Electronic Stability‬‬
‫پايداري مناسب در پيچ‬
‫‪Program‬‬
‫هاي تند و لغزنده‬
‫برنامه ثبات الكترونيك ‪-‬‬
‫‪ESP- Electronic Stability‬‬
‫ايجاد پايداري مناسب در‬
‫‪Program‬‬
‫پيچ هاي تند و لغزنده‬
‫‪Essence‬‬ ‫ذات‪ ‬‬
‫‪Essential‬‬ ‫اساسی‪ ‬‬

‫كنترل كشش الكترونيك ‪-‬كه‬


‫‪ETC :Electronic Traction‬‬ ‫در سرعت باالي ‪ 40‬كيلومتر‬
‫‪Control‬‬ ‫وارد عمل شده و با قفل‬
‫ديفرانسيل در ارتباط است‬

‫كنترل كشش الكترونيك ‪-‬كه‬


‫‪ETC - Electronic Traction‬‬ ‫در سرعت باالي ‪ 40‬كيلومتر‬
‫‪Control‬‬ ‫وارد عمل شده و با قفل‬
‫ديفرانسيل در ارتباط است‬

‫انجمن خودروسازان اروپا‬


‫‪-‬اين حروف مخفف يك‬
‫‪European‬‬
‫عبارت فرانسوي به همين‬
‫‪ ACEA‬معني هستند‬

‫‪Exception report‬‬ ‫گزارش موارد نقص‬


‫‪Exchanger‬‬ ‫مبادله گر‪ ‬‬
‫‪Exert‬‬ ‫اِعمال‪ ‬‬
‫چرخش دوباره گازهاي اگزوز‬
‫‪ -‬با ورود مقداري از گازهاي‬
‫اگزوز به هواي ورودي دماي ‪Exhaust Gas Recirculation‬‬
‫ويژه احتراق باال مي‬
‫‪ EGR‬رود‬

‫منیفولد اگزوز‪ :‬قطعه‌ای با‬


‫گذرگاه‌های متعدد كه‬
‫گازهای خروجی از موتور از‬
‫‪Exhaust Manifold‬‬
‫طریق آن‪ ،‬محفظه احتراق‬
‫موتور را ترك كرده و وارد‬
‫‪.‬لوله اگزوز می‌شوند‬

‫منيفولد اگزوز‪ :‬قطعه‌اي با‬


‫گذرگاه‌هاي متعدد كه‬
‫گازهاي خروجي از موتور از‬
‫‪Exhaust Manifold‬‬
‫طريق آن‪ ،‬محفظه احتراق‬
‫موتور را ترك كرده و وارد‬
‫‪.‬لوله اگزوز مي‌شوند‬

‫‪Exhibition‬‬ ‫نمایشگاه‪ ‬‬
‫‪Expansion‬‬ ‫انبساط‬
‫‪Expected profit under‬‬ ‫سود مورد نظر در شرايط‬
‫‪certainty‬‬ ‫اطمينان‬
‫‪Experience Curve‬‬ ‫منحني تجربه‬
‫‪Experimental data‬‬ ‫اطالعات تجربی‪ ‬‬
‫‪Explicit‬‬ ‫آشکار‪ ،‬صريح‬
‫‪Explicitly‬‬ ‫به طور آشکار‪ ‬‬
‫‪Extensive‬‬ ‫گسترده‬
‫‪External Rate of Return‬‬ ‫نرخ بازگشت سرمايه‬
‫‪ERR‬‬ ‫خارجي‬
‫تجزيه و تحليل‬
‫‪Extra Investment Analysis‬‬
‫سرمايه‌گذاري اضافي‬
‫زيبا سازي ظاهر بيروني‬
‫‪FACE LIFT‬‬
‫اتومبيل (بزك اتومبيل)‬
‫یک سطح از چیزی چند‪ ‬‬
‫‪Facet‬‬ ‫سطحی مثل تراش جواهر؛‬
‫جنبه‬
‫‪Facility‬‬ ‫امکانات‪ ‬‬
‫‪Facility‬‬ ‫تسهيالت‬
‫‪Facility Location‬‬ ‫مکان‌يابي تسهيالت‬
‫‪Factor‬‬ ‫عامل‬
‫تضعيف عملكرد ترمز‬
‫اتومبيل در نتيجه داغ شدن‬
‫لنتهاي ترمز‪ .‬مشكالتي‬
‫مانند‪ ،‬ضرورت محكم تر‬
‫‪FADING‬‬
‫فشار دادن پدال ترمز و‬
‫طوالني شدن نقطه ترمز‬
‫گيري پدال نيز در اين‬
‫‪.‬وضعيت به وجود مي آيد‬

‫& ‪Failure Mode Effects‬‬ ‫تجزيه و تحليل حساسيت و‬


‫‪Criticality Analysis FMECA‬‬ ‫نقاط شکست‬

‫به طور متوسط ‪%70‬‬


‫سوخت مورد استفاده موتور‬
‫تبديل به گرما ميشود‪.‬‬
‫وظيفه خنك كردن موتور نيز‬
‫همراه سيستم خنك كننده‬
‫است‪) .‬پروانه( ‪ FAN‬آبي با‬
‫آب حرارت موتور را جذب‬
‫كرده و حرارت خود آب باال‬
‫‪FAN‬‬ ‫ميرود‪ .‬اين آب وقتي از‬
‫داخل رادياتوري كه در جلوي‬
‫اتومبيل است عبور ميكند‬
‫خنك ميشود‪ .‬اگر حرارت آب‬
‫بيش از حد مجاز باال رود‬
‫را كه روي ‪ FAN‬ترموستات‬
‫رادياتور نصب شده به كار‬
‫مي اندازد تا حرارت پائين‬
‫‪.‬آيد‬

‫كالچ فن موتور‪ :‬نوعی‬


‫وسیله اتصال‌دهنده‪-  ‬كالچ‬
‫كه حاوی مایعی لزج است‬
‫‪Fan Clutch‬‬ ‫و سرعت‌های متغیری را‬
‫برای فن موتور به نسبت‬
‫سرعت موتور تأمین‬
‫‪.‬می‌كند‬

‫كالچ فن موتور‪ :‬نوعي‬


‫وسيله اتصال‌دهنده كالچ كه‬
‫حاوي مايعي لزج است و‬
‫‪Fan Clutch‬‬
‫سرعت‌هاي متغيري را براي‬
‫فن موتور به نسبت سرعت‬
‫‪ .‬موتور تأمين مي‌كند‬

‫‪Fan Clutch‬‬ ‫كالچ فن موتور‬


‫‪Faraday's law‬‬ ‫قانون فارادی‬
‫‪Faraday's law of induction‬‬ ‫قانون القای فارادی‬
‫‪Fast Fourier Transform‬‬
‫تبدیل فوریه سریع‬
‫)‪(FFT‬‬

‫استحکام یا مقاومت در برابر‬


‫خستگی‪ -‬باالترین تنش‬
‫‪‌Fatigue strength‬‬ ‫چرخه‌ای را یک ماده‬
‫می‌تواند تحمل کند‪ ،‬قبل از‬
‫‪.‬اینکه شکست اتفاق بیفتد‬

‫عمق فرورفتگی‪ -‬فاصله‌ای‬


‫را که ابزار برش در هر‬
‫‪Feed‬‬
‫چرخش به درون قطعه کار‬
‫‪.‬فرو می‌رود‬

‫تیغه فیلر‪ :‬ابزاری با یك نوار‬


‫تیغه‌ای نازك از جنس فوالد‬
‫سخت با ضخامت‌های‬
‫مشخص و دقیق كه برای‬
‫‪Feeler Blade‬‬
‫بررسی و یا اندازه‌گیری‬
‫فاصله‌های كوچك بین‬
‫قطعات‪ ،‬مورد استفاده قرار‬
‫‪.‬می‌گیرد‬

‫تيغه فيلر‪ :‬ابزاري با يك نوار‬


‫تيغه‌اي نازك از جنس فوالد‬
‫سخت با ضخامت‌هاي‬
‫مشخص و دقيق كه براي‬
‫‪Feeler Blade‬‬
‫بررسي و يا اندازه‌گيري‬
‫فاصله‌هاي كوچك بين‬
‫قطعات‪ ،‬مورد استفاده قرار‬
‫‪.‬مي‌گيرد‬

‫‪Feeler Blade‬‬ ‫تيغه فيلر‬


‫‪Fender‬‬ ‫گلگیر جانبی‬
‫‪FIA - Federation‬‬
‫فدراسيون جهاني اتومبيل‬
‫‪Inrenationale de‬‬
‫راني (عبارت فرانسوي)‬
‫‪L'Automobile & quot‬‬
‫‪FIA :Federation‬‬
‫فدراسيون جهاني اتومبيل‬
‫‪Inrenationale de‬‬
‫راني ‪-‬عبارت فرانسوي‬
‫‪L'Automobile & quot‬‬
‫‪Finite‬‬ ‫متناهی‪ ،‬محدود‪ ‬‬
‫‪Finite element method‬‬ ‫روش اجزای محدود‪ ‬‬
‫دیواره بین اتاق و موتور‬
‫‪Firewall‬‬
‫خودرو‬
‫زمان‌بندی احتراق‪:‬‬
‫زمان‌بندی مربوط به احتراق‬
‫‪Firing order‬‬ ‫و جرقه‌زنی سیلندرها كه از‬
‫سیلندر شماره یك آغاز‬
‫‪.‬می‌شود‬

‫زمان‌بندي احتراق‪:‬‬
‫زمان‌بندي مربوط به احتراق‬
‫‪Firing order‬‬ ‫و جرقه‌زني سيلندرها كه از‬
‫سيلندر شماره يك آغاز‬
‫‪.‬مي‌شود‬

‫‪Firing order‬‬ ‫زمان‌بندي احتراق‬


‫‪First law of‬‬
‫قانون اول ترمودینامیک‬
‫‪thermodynamics‬‬
‫نمايشگر اطالعات كه‬
‫اطالعاتي مانند مسافت‬
‫پيموده شده‪ ،‬متوسط‬
‫‪FIS‬‬
‫سرعت‪ ،‬ميزان مصرف‬
‫سوخت و دماي بيروني را‬
‫‪.‬نمايش ميدهد‬
‫نمودار استخوان ماهي در‬
‫‪Fish diagram‬‬
‫کنترل کيفيت‬
‫& ‪Fishbone Cause‬‬
‫نمودارهاي علت و معلول‬
‫‪Effect  Diagrams‬‬
‫‪Fixed order interval‬‬ ‫فاصله زماني سفارش ثابت‬

‫گیره نگهدارنده یا فیکسچر‪-‬‬


‫یک وسیلۀ به کار رفته برای‬
‫‪Fixture‬‬ ‫نگهداری قطعه کار در حین‬
‫فرآیند نمودن یا ساخت و‬
‫‪.‬تولید‬

‫به تأخیر اندازهای شعله‪-‬‬


‫ماده‌ای که توانایی یک‬
‫‪Flame retardant‬‬ ‫پالستیک را برای پشتیبانی‬
‫از احتراق و سوختن کاهش‬
‫‪.‬می‌دهد‬

‫پلیسه‪ -‬پالستیک‌های‬
‫اضافی متصل شده به قالب‬
‫را در امتداد خط تقسیم‬
‫‪Flash‬‬ ‫کننده گویند‪ .‬بایستی این‬
‫زوائد پالستیکی اضافی‬
‫زدوده شود تا یک پرداخت از‬
‫‪.‬قطعه نهایی به دست آید‬
‫‪flat plate exchanger‬‬ ‫مبدل حرارتی صفحه پره‬
‫‪Flexible Manufacturing‬‬
‫سيستم توليد منعطف‬
‫‪System FMS‬‬
‫‪Float bowl‬‬ ‫کاسه‬
‫‪Floating bodies‬‬ ‫اجسام شناور‪ ‬‬
‫اطالعاتي كه از اتومبيل در‬
‫‪FLOATING CAR DATA‬‬ ‫حال حركت فرستاده‬
‫‪.‬ميشود‬
‫‪Flow chart‬‬ ‫نمودار جريان کار‬
‫‪Flow meter‬‬ ‫جریان سنج‪ ‬‬
‫‪fluid‬‬ ‫سیال‬
‫‪Fluid conductor‬‬ ‫رسانای سیال‪ ‬‬
‫‪Fluid coupling‬‬ ‫رابط سیال‪ ‬‬
‫‪Fluid mechanics‬‬
‫پدیده مکانیک سیاالت‪ ‬‬
‫‪phenomena‬‬
‫‪Fluid-flow problem‬‬ ‫مساله جریان سیال‪ ‬‬
‫‪Fluidic control device‬‬ ‫دستگاه کنترل سیال‪ ‬‬
‫استفاده از حشره‪ ‬‬
‫‪Fly casting‬‬ ‫مصنوعی در ماهی گیری به‬
‫عنوان طعمه‬
‫‪Fly casting rod‬‬ ‫چوب ماهی گیری‪ ‬‬

‫فالیویل‪ -‬چرخ طیار‪ :‬نوعی‬


‫چرخ دوار سنگین كه انرژی‬
‫جنبشی را جذب و ذخیره‬
‫می‌كند‪ .‬وظیفه فالیویل كه‬
‫به سر میل‌لنگ متصل‬
‫‪Fly Wheel‬‬
‫می‌شود‪ ،‬تعدیل لرزش‌ها و‬
‫ضربات ناشی از احتراق‬
‫سیلندرها و یكنواخت كردن‬
‫گردش شافت خروجی‬
‫‪.‬موتور است‬

‫فاليويل‪ -‬چرخ طيار‪ :‬نوعي‬


‫چرخ دوار سنگين كه انرژي‬
‫جنبشي را جذب و ذخيره‬
‫مي‌كند‪ .‬وظيفه فاليويل كه‬
‫به سر ميل‌لنگ متصل‬
‫‪Fly Wheel‬‬
‫مي‌شود‪ ،‬تعديل لرزش‌ها و‬
‫ضربات ناشي از احتراق‬
‫سيلندرها و يكنواخت كردن‬
‫گردش شافت خروجي‬
‫‪.‬موتور است‬

‫‪Fly Wheel‬‬ ‫فاليويل‪ -‬چرخ طيار‬


‫سازوکارهاي گوشزد کننده ‪Foolproof mechanisms Poke‬‬
‫‪– Yoke‬‬ ‫خطا‬
‫‪Force‬‬ ‫نيرو‬
‫‪Force-mass-acceleration‬‬ ‫نیرو‪ -‬جرم‪-‬شتاب‪ ‬‬
‫‪Forecast‬‬ ‫پيش‌بيني‬
‫‪Formation‬‬ ‫شکل گیری‪ ‬‬
‫‪Forward computation‬‬ ‫محاسبات پيشرو‬
‫‪Forward‬‬ ‫برنامه‌ريزي زمانبندي رو به‬
‫‪Downstream  Scheduling‬‬ ‫جلو‬
‫سيستم جلوگيري از آتش‬
‫‪FPS‬‬
‫‪.‬سوزي در اتومبيل‬
‫‪Francis‬‬ ‫فرانسیس‬
‫‪Free Float F.F‬‬ ‫شناوري آزاد‬

‫خالصی‪ :‬میزان حركت و یا‬


‫لقی یك اتصال یا‬
‫مجموعه‌ای از قطعات كه‬
‫باعث ایجاد وقفه بین اعمال‬
‫‪Free Play‬‬ ‫نیرو و حركت عملی‬
‫می‌شود‪ .‬مثالً‪ ،‬میزان‬
‫حركت پدال ترمز قبل از‬
‫فعال شدن پیستون‌ها‪ ،‬در‬
‫‪.‬سیلندرهای ترمز‬

‫خالصي‪ :‬ميزان حركت و يا‬


‫لقي يك اتصال يا‬
‫مجموعه‌اي از قطعات كه‬
‫باعث ايجاد وقفه بين اعمال‬
‫‪Free Play‬‬ ‫نيرو و حركت عملي‬
‫مي‌شود‪ .‬مثالً‪ ،‬ميزان‬
‫حركت پدال ترمز قبل از‬
‫فعال شدن پيستون‌ها‪ ،‬در‬
‫‪.‬سيلندرهاي ترمز‬

‫‪Free Play‬‬ ‫خالصي‬


‫‪Free variable‬‬ ‫متغير آزاد‬
‫‪Freeway / Turnpike‬‬ ‫آزاد راهه‬
‫‪Freeway / Turnpike‬‬ ‫آزاد راه‬
‫‪frictionless motion‬‬ ‫حرکت ‪ ‬بی اصطکاک‪ ‬‬
‫‪Frozen‬‬ ‫منجمد‬
‫‪ direct injection‬موتورهاي‬
‫)پاشش مستقيم سوخت(‬
‫توليدي توسط گروه‬
‫بزرگترين ‪Volkswagen.‬‬
‫‪FSI‬‬ ‫آوانتاژ اين موتورها اينست‬
‫كه در مقايسه با موتورهاي‬
‫با حجم يكسان مصرف‬
‫سوخت كمتر و قدرت‬
‫‪.‬بيشتري دارند‬

‫‪Fundamentals‬‬ ‫بنیادی‪ ‬‬

‫فيوز‪ :‬قطعه‌اي الكتريكي كه‬


‫از يك مدار‪ ،‬در مقابل بار‬
‫بيش از حد‪ ،‬محافظت‬
‫مي‌كند‪ .‬فيوز‪ ،‬حاوي‬
‫قطعه‌اي فلزي و نرم است‬
‫‪Fuse‬‬
‫كه براي عبور جرياني‬
‫مشخص‪ ،‬تنظيم شده و در‬
‫صورت عبور جريان بيش از‬
‫مقدار تعيين شده‪ ،‬مدار را‬
‫‪.‬قطع مي‌كند‬

‫‪Fuse‬‬ ‫فيوز‬

‫فیوز‪ :‬قطعه‌ای الكتریكی كه‬


‫از یك مدار‪ ،‬در مقابل بار‬
‫بیش از حد محافظت‬
‫می‌كند‪ .‬فیوز‪ ،‬حاوی‬
‫قطعه‌ای فلزی و نرم است‬
‫‪Fuse ،‬‬
‫كه برای عبور جریانی‬
‫مشخص‪ ،‬تنظیم شده و در‬
‫صورت عبور جریان بیش از‬
‫مقدار تعیین شده‪ ،‬مدار را‬
‫‪.‬قطع می‌كند‬

‫اتصال فیوزی‪ :‬وسیله‌ای‬


‫محافظتی برای مدار كه‬
‫شامل فلزی هادی است و‬
‫توسط عایقی مقاوم در برابر‬
‫حرارت‪ ،‬احاطه شده است‪.‬‬
‫‪Fusible Link‬‬
‫فلز هادی‪ ،‬از سیمی كه‬
‫تحت محافظت آن قرار دارد‪،‬‬
‫نازك‌تر است و به همین‬
‫دلیل‪ ،‬ضعیف‌ترین نقطه مدار‬
‫‪.‬است‬
‫اتصال فيوزي‪ :‬وسيله‌اي‬
‫محافظتي براي مدار كه‬
‫شامل فلزي هادي است و‬
‫توسط عايقي مقاوم در برابر‬
‫حرارت‪ ،‬احاطه شده است‪.‬‬
‫‪Fusible Link‬‬
‫فلز هادي‪ ،‬از سيمي كه‬
‫تحت محافظت آن قرار دارد‪،‬‬
‫نازك‌تر است و به همين‬
‫دليل‪ ،‬ضعيف‌ترين نقطه مدار‬
‫‪.‬است‬

‫‪Fusible Link‬‬ ‫اتصال فيوزي‬


‫‪FWD :Front Wheel Drive‬‬ ‫سيستم چرخ متحرك جلو‬
‫سيستم چرخ متحرك جلو‬
‫‪FWD- Front Wheel Drive‬‬
‫سيستم‬
‫گااللیت‪ -‬یک پالستیک‬
‫ساخته شده از طریق‬
‫‪Galalith‬‬
‫سخت کردن کازئین با‬
‫‪.‬فرمآلدئید‬
‫‪Game Theory‬‬ ‫تئوري بازيها‬
‫‪Gant Chart‬‬ ‫نمودار گانت‬

‫دهانه شمع‪ :‬فاصله‌ای كه‬


‫جرقه باید در جهش از‬
‫الكترود مركزی به الكترود‬
‫جانبی نوك شمع‪ ،‬طی كند‪.‬‬
‫‪GAP‬‬
‫همچنین‪ ،‬این واژه به فاصله‬
‫بین پالتین و یا به فاصله‬
‫بین روتور و كوئل نیز گفته‬
‫‪.‬می‌شود‬

‫دهانه شمع‪ :‬فاصله‌اي كه‬


‫جرقه بايد در جهش از‬
‫الكترود مركزي به الكترود‬
‫جانبي نوك شمع‪ ،‬طي كند‪.‬‬
‫‪GAP‬‬
‫همچنين‪ ،‬اين واژه به فاصله‬
‫بين پالتين و يا به فاصله‬
‫بين روتور و كوئل نيز گفته‬
‫‪.‬مي‌شود‬

‫‪GAP‬‬ ‫دهانه شمع‬


‫كربن دهی گازی شیوه‬
‫عملیات حرارتی مورد‬
‫استفاده در سخت گردانی‬
‫فوالد است بدینوسیله كربن‬
‫‪Gas Carburizing‬‬ ‫به داخل الیه های بیرونی‬
‫سطح آهن با حرارت دادن‬
‫در یك جریان گازی جذب‬
‫می شود این گازها غنی از‬
‫‪.‬كربن هستند‬

‫‪Gas pedal‬‬ ‫پدال گاز‬


‫‪Gas tank‬‬ ‫باک بنزین‬
‫)‪Gas(es‬‬ ‫گاز(ها)‬
‫‪Gases properties‬‬ ‫خواص گازها‬

‫واشر‪ :‬قطعه‌ای نازك و نرم‬


‫كه معموال ً از جنس نمد‪،‬‬
‫فایبرگالس‪ ،‬فیبر یا فلز نرم‬
‫ساخته می‌شود و برای‬
‫اطمینان از عدم نشتی بین‬
‫‪Gasket‬‬
‫دو سطح فلزی نصب‬
‫می‌شود‪ .‬مثالً‪ ،‬واشر‬
‫سرسیلندر‪ ،‬اتصال بین بلوك‬
‫سیلندر و سرسیلندر را‬
‫‪.‬عایق‌بندی ‪-‬آببندی می‌كند‬

‫واشر‪ :‬قطعه‌اي نازك و نرم‬


‫كه معموال ً از جنس نمد‪،‬‬
‫فايبرگالس‪ ،‬فيبر يا فلز نرم‬
‫ساخته مي‌شود و براي‬
‫اطمينان از عدم نشتي بين‬
‫‪Gasket‬‬
‫دو سطح فلزي نصب‬
‫مي‌شود‪ .‬مثالً‪ ،‬واشر‬
‫سرسيلندر‪ ،‬اتصال بين بلوك‬
‫سيلندر و سرسيلندر را‬
‫‪.‬عايق‌بندي آببندي‪  ‬مي‌كند‬

‫‪Gasket‬‬ ‫واشر‬
‫)‪Gasoline (gas‬‬ ‫بنزین‬
‫‪Gasoline -gas‬‬ ‫بنزین‬
‫گیج ‪ -‬نشان‌دهنده‪:‬‬
‫وسیله‌ای نمایشگر روی‬
‫صفحه نمایش جلوی راننده‬
‫كه برای مشاهده شرایط‬
‫كاری موتور مورد استفاده‬
‫‪Gauge‬‬
‫قرار می‌گیرد‪.‬‬
‫نشان‌دهنده‌های عقربه‌ای‬
‫را گیج آنالوگ و نشان‬
‫دهنده‌های دیجیتال را گیج‬
‫‪.‬دیجیتال می‌نامند‬

‫گيج ‪ -‬نشان‌دهنده‪:‬‬
‫وسيله‌اي نمايشگر روي‬
‫صفحه نمايش جلوي راننده‬
‫كه براي مشاهده شرايط‬
‫كاري موتور مورد استفاده‬
‫‪Gauge‬‬
‫قرار مي‌گيرد‪.‬‬
‫نشان‌دهنده‌هاي عقربه‌اي‬
‫را گيج آنالوگ و نشان‬
‫دهنده‌هاي ديجيتال را گيج‬
‫‪.‬ديجيتال مي‌نامند‬

‫‪Gauge‬‬ ‫گيج ‪ -‬نشان‌دهنده‬


‫‪ Direct Injection‬موتورهاي‬
‫‪GDI‬‬
‫‪.‬ميتسوبيشي‬
‫‪GDI :Gasoline Direct‬‬ ‫سيستم سوخت پاش‬
‫‪Injection‬‬ ‫مستقيم ‪-‬بنزيني‬
‫‪GDI- Gasoline Direct‬‬ ‫سوخت پاش مستقيم‬
‫‪Injection‬‬ ‫بنزيني‬
‫‪Gear Pump‬‬ ‫پمپ دنده ای‬
‫‪Gear ratio‬‬ ‫ضریب دنده‬
‫‪Generalized‬‬ ‫عام‬
‫‪Generalized coordinate‬‬ ‫مختصات عام‬

‫مولد برق و شارژ كننده‬


‫باطري اتومبيل‪.‬استفاده از‬
‫باطري هاي ‪ 12‬ولت در‬
‫اتومبيلها مرسوم است و با‬
‫‪generator‬‬
‫افزايش احتياجات در برخي‬
‫از اتومبيلهاي توليد سري از‬
‫باطري هاي ‪ 42‬ولتي‬
‫‪.‬اتسفاده ميشود‬

‫)‪Generator (DC‬‬ ‫مبدل – دینام‬


‫‪Generator-DC‬‬ ‫مبدل – دینام‬
‫‪Geologic‬‬ ‫مربوط به زمین شناسی‪ ‬‬
‫‪Geology‬‬ ‫زمین شناسی‪ ‬‬
‫‪Geometrical‬‬ ‫هندسی‪ ‬‬
‫‪Glider‬‬ ‫هواپیمای بی موتور‪ ‬‬
‫‪GMC :General Motor‬‬
‫كمپاني جنرال موتورز‬
‫‪Corporation‬‬
‫‪GMC- General Motor‬‬
‫كمپاني ژنرال موتور‬
‫‪Corporation‬‬
‫‪Goal Programming‬‬ ‫برنامه‌ريزي آرماني‬
‫‪Gorernor pressure‬‬ ‫فشار گاورنر‬

‫سيستم موقعيت يابي‬


‫جهاني‪.‬كامپيوتري كه در‬
‫داخل اتومبيل است‬
‫موقعيت و محل اتومبيل را با‬
‫‪GPS - Global Positioning‬‬
‫برقراري ارتباط با ماهواره‬
‫‪System‬‬
‫تعيين ميكند و توسط نقشه‬
‫موجود در حافظه خود راننده‬
‫را به محل مورد نظر هدايت‬
‫‪.‬ميكند‬

‫‪GPS :Global Positioning‬‬
‫سامانه مكان يابي جهاني‬
‫‪System‬‬
‫‪GPS- Global Positioning‬‬
‫سامانه مكان يابي جهاني‬
‫‪System‬‬
‫‪Gradient‬‬ ‫شیب‪ ‬‬
‫‪Gradient‬‬ ‫گرادیان‬
‫& ‪Graphical Evaluation‬‬ ‫تکنيک ارزيابي و بازنگري‬
‫‪Review Technique GERT‬‬ ‫گرافيکي‬
‫‪Graphical Sensitivity‬‬
‫آناليز حساسيت گرافيکي‬
‫‪Analysis‬‬
‫‪Graphical solution‬‬ ‫جواب ترسيمي‬

‫گرافیت زایی فرآیند بازپخت‬


‫است كه در ریخته گری‬
‫آهن وفوالد با كربن و‬
‫سیلیسیم زیاد استفاده‬
‫‪Graphitizing‬‬
‫می شود و تمام یا قسمتی‬
‫از كربن تركیبی به كربن‬
‫گرافیتی یا آزاد تبدیل می‬
‫‪.‬شود‬

‫سیستم جاذبه ای‪ ،‬‬


‫‪Gravitational system‬‬
‫سامانه گرانشی‬
‫چسبندگي و يا گيرش‬
‫‪GRIP‬‬
‫‪.‬جاده‬
‫‪Ground‬‬ ‫اتصال به زمین‬
‫‪Group Decision Support‬‬ ‫سيستم پشتيباني‬
‫‪System GDSS‬‬ ‫تصميم‌گيري گروهي‬
‫‪Group Technology GT‬‬ ‫تکنولوژي گروهي‬
‫‪ Gran‬مخفف لغات ايتاليايي‬
‫)تور بزرگ( ‪Turismo‬‬
‫ميباشد‪.‬در اصل اين اصطالح‬
‫‪GT‬‬
‫براي اتومبيلهاي سدان با‬
‫خصوصيات اسپورتي بكار‬
‫‪.‬ميرود‬

‫خودرويي كه در كالس خود‬


‫‪GT : grand touring car‬‬ ‫باالترين قدرت موتور و‬
‫عملكرد را دارد‬
‫خودرويي كه در كالس خود‬
‫‪GT- Gran Touring‬‬ ‫باالترين قدرت موتور و‬
‫عملكرد را دارد‬

‫موسسه اي كه با توليدات‬
‫سيستمهاي ترمز و كمك‬
‫‪HALDEX‬‬
‫فنر هاي خود كسب شهرت‬
‫‪.‬كرده و ريشه سوئدي دارد‬

‫پلوس شافت گردانی كه‬


‫‪Half Shaft‬‬ ‫قدرت را از دیفرانسیل به‬
‫‪-‬چرخ‌ها منتقل می‌كند‬

‫شافت گرداني كه قدرت را‬


‫‪Half Shaft‬‬ ‫از ديفرانسيل به چرخ‌ها‬
‫منتقل مي‌كند‪ -‬پلوس‬

‫‪Hall‬‬ ‫تاالر‪ ‬‬
‫‪Harbor‬‬ ‫لنگرگاه‪ ‬‬
‫سخت گردانی سخت‬
‫گردانی فرآیندی است كه‬
‫طی آن سختی فوالد‬
‫افزایش می یابد‪ ،‬برای مثال‬
‫درجه سختی كه فوالد در‬
‫مقابل برش ‪‌،‬سایش‬
‫‪‌،‬خمش و كشش مقاومت‬
‫خواهد كرد‪ .‬این فرآیند برای‬
‫افزایش پایداری است تا با‬
‫سخت گردانی‪ ،‬فوالد برای‬
‫كاربردهای خاص و اضافی‬
‫مناسب شود‪ .‬سخت‬
‫گردانی فوالد می تواند از‬
‫‪Hardening‬‬ ‫طریق شیوه های مختلف‬
‫حاصل شود كه عبارتند از ‪:‬‬
‫‪ .1‬عملیات حرارتی‪ ،‬كه در‬
‫این شیوه خواص فوالد با‬
‫قرار دادن فوالد در معرض‬
‫یك سری تغییرات درجه‬
‫حرارت تغییر داده می شود‪.‬‬
‫‪ .2‬سردكاری‪ ،‬در این شیوه‬
‫تغییرات در ساختار و شكل‬
‫فوالد از طریق نوردكاری‪،‬‬
‫چكش كاری یا تسطیح‬
‫كاری فوالد در درجه حرارت‬
‫نسبتاً پایین حاصل می‬
‫‪.‬شود‬

‫اتومبيلهايي كه سقف فلزي‬


‫ندارند به ‪ B‬داشته و ستون‬
‫اين نام خوانده‬
‫ميشوند‪.‬چنانچه يك اتومبيل‬
‫‪HARDTOP‬‬
‫سقفي قابل ‪HARDTOP‬‬
‫جدا كردن و يا تا شونده‬
‫داشته باشد شكلي مانند‬
‫‪.‬بدست مي آورد ‪cabrio‬‬

‫‪Harmonic‬‬ ‫هارمونیک‬

‫وسیله‌ای كه برای كاهش‬


‫ارتعاشات كششی یا‬
‫پیچشی در میل‌لنگ‬
‫طراحی شده و ممكن‬
‫‪Harmonic Balancer‬‬
‫است در پولی میل‌لنگ‬
‫تعبیه شده باشد‪ .‬این‬
‫وسیله به ارتعاش‌گیر یا‬
‫‪.‬لرزه‌گیر نیز معروف است‬
‫وسيله‌اي كه براي كاهش‬
‫ارتعاشات كششي يا‬
‫پيچشي در ميل‌لنگ‬
‫طراحي شده و ممكن‬
‫‪Harmonic Balancer‬‬
‫است در پولي ميل‌لنگ‬
‫تعبيه شده باشد‪ .‬اين‬
‫وسيله به ارتعاش‌گير يا‬
‫‪.‬لرزه‌گير نيز معروف است‬

‫وسيله‌اي كه براي كاهش‬


‫‪ ‬ارتعاشات كششي يا‬
‫پيچشي در ميل‌لنگ‬
‫طراحي شده و ممكن‬
‫‪Harmonic Balancer‬‬
‫است در پولي ميل‌لنگ‬
‫تعبيه شده باشد‪ .‬اين‬
‫وسيله به ارتعاش‌گير يا‬
‫‪.‬لرزه‌گير نيز معروف است‬

‫اتومبيلي كه صندوق با‬


‫شيشه عقب يكپارچه باشد‬
‫‪HATCHBACK‬‬
‫‪ Stop‬و روي آن چراغهاي‬
‫‪.‬قرار گيرفته باشد‬

‫مخفف هيدرو كربن ها‪.‬‬


‫براي جلوگيري از توليد‬
‫‪HC‬‬
‫گازهاي مضر در كاتاليزاتور‬
‫‪.‬تميز ميشوند‬

‫‪.‬كنترل حركت در سرازيري‬


‫معموال از تجهيزات ‪HDC‬‬
‫است‪ .‬در ‪WD‬اتومبيلهاي ‪4‬‬
‫پائين آمدن از سرازيري ها‬
‫‪HDC - Hill Descent Control‬‬
‫سرعت را ثابت ميكند و‬
‫بدين ترتيب بدون احتياج به‬
‫ترمز ميتوان سرازيري هاي‬
‫‪.‬طوالني را طي كرد‬

‫كنترل نزول از سراشيبي ‪-‬با‬


‫‪HDC :Hill Descent Control‬‬
‫كاهش سرعت‬
‫تزريق سوخت گازوئيل‬
‫فشار باال ‪-‬در اين سيستم‬
‫سوخت گازوئيل با فشار‬
‫‪HDI :High Pressure‬‬ ‫بسيار باال به درون سيلندر‬
‫‪Diesel Injection‬‬ ‫تزريق مي گردد تا بطور‬
‫كامل پودر شده و احتراق به‬
‫بهترين شكل ممكن انجام‬
‫گيرد‬

‫تزريق سوخت گازوئيل‬


‫فشار باال ‪ - ‬در اين سيستم‬
‫سوخت گازوئيل با فشار‬
‫بسيار باال به درون سيلندر ‪HDI- High Pressure Diesel‬‬
‫‪Injection‬‬ ‫تزريق مي گردد تا بطور‬
‫كامل پودر شده و احتراق به‬
‫بهترين شكل ممكن انجام‬
‫گيرد‬

‫پ‹‹‹اش‹شم‹ستقيم ب‹‹‹ا (‬
‫ن‹‹وعيم‹وتور )ف‹‹شار ب‹‹‹ا‹‹ال‬
‫د‹يزل‹يك‹‹ه‹ از س‹ويپ‹‹‹ژو و‬
‫س‹‹يترو‹ئ‹نب‹‹‹ا همكار‹يف‹‹ورد‬
‫‪HDI -High Pressure Direct‬‬
‫س‹اخ‹ته‹ ش‹ده‹‪ .‬ا‹ي‹نم‹وتور‹ها‬
‫‪Injection‬‬
‫‪ common rail‬از ت‹‹‹كنولوژ‹ي‬
‫ا‹س‹تفاد‹ه‹ م‹يكنند و م‹صرف‬
‫س‹وخ‹تو آ‹‹لود‹گ‹يك‹‹متري‬
‫‪.‬دار‹ند‬

‫‪head lamp switch‬‬ ‫کلید چراغ جلو‬


‫‪head loss‬‬ ‫افت ارتفاع‬
‫‪Header‬‬ ‫هدر‬
‫‪Heart and lung machine‬‬ ‫ماشین قلب و ریه‪ ‬‬
‫‪Heat‬‬ ‫حرارت‬
‫‪Heat exchanger‬‬ ‫تبادل گر حرارتی‪ ‬‬
‫‪Heat Exchangers‬‬ ‫مبدل های حرارتی‬
‫‪Heat Riser‬‬ ‫کاهنده دما‬
‫عملیات حرارتی تغییر‬
‫خواص فوالد با قرار دادن آن‬
‫در معرض تغییرات حرارتی‬
‫است‪ .‬هدف از عملیات‬
‫حرارتی بر روی فوالد‬
‫افزایش سختی‪ ،‬پایداری یا‬
‫قابلیت انعطاف پذیری فوالد‬
‫است تا آن را برای‬
‫كاربردهای بیشتر مناسب‬
‫سازند‪ .‬در عملیات حرارتی‬
‫‪Heat Treatment‬‬
‫‪‌،‬فوالد حرارت داده می شود‬
‫و سپس برای ایجاد تغییرات‬
‫در شكل ساختاری آن الزم‬
‫است سرد شود تا‬
‫خصوصیات دلخواه به آن‬
‫منتقل شود‪ .‬مدت زمان‬
‫صرف شده برای هر حرارت‬
‫و میزان خنك سازی تأثیر به‬
‫سزایی در عملیات حرارتی‬
‫‪.‬دارند‬

‫چاپاز طریق انتقال حرارت‪-‬‬


‫یک روش چاپ که شبیه به‬
‫‪Heat-transfer printing‬‬
‫استامپ زدن یا نقش‌زنی‬
‫‪.‬فویل داغ می‌باشد‬

‫پوشش دهی ضخیم‬


‫وضعیتی است كه موجب‬
‫‪Heavy Coating‬‬
‫پوشش زیاد از حد بر روی‬
‫‪.‬ورق فوالدی می شود‬

‫‪Height‬‬ ‫ارتفاع‬
‫‪Herein‬‬ ‫در اینجا‪ ‬‬
‫‪Heuristic rule‬‬ ‫‌قائده ابتكاري‪ ‬‬
‫‪Heuristic rule‬‬ ‫قائده راه گشا‪ ‬‬
‫‪Hierarchy Of System‬‬ ‫سلسله مراتب سيستم‌ها‬
‫‪High‬‬ ‫تخت گاز‬
‫‪high side‬‬ ‫بخش فشار قوی‬
‫اين سيستم در هنگام‬
‫حركت در سربااليي جلوي‬
‫حركت اتومبيل به عقب را‬
‫ميگيرد‪.‬در اين سيستم‬
‫ترمزها بصورت اتوماتيك‬
‫عمل كرده و با فشار ثابتي‬
‫‪HILL HOLD CONTROL‬‬
‫ترمز گرفته ميشود‪.‬بدين‬
‫ترتيب تا زمان فشردن پدال‬
‫گاز توسط راننده و حركت‬
‫اتومبيل جلوي حركت‬
‫اتومبيل به عقب گرفته‬
‫‪.‬ميشود‬

‫‪Hobbing machine‬‬ ‫ماشین قالب سازی‪/‬زنی‪ ‬‬


‫‪Hobbing machine‬‬ ‫ماشین قالب زنی‪ ‬‬
‫‪Homogeneity‬‬ ‫همجنسی‪ ،‬همسانی‪ ‬‬

‫همو‌پلیمر‪ -‬پلیمر متشکل از‬


‫‪Homopolymer‬‬
‫‪.‬منومرهای یکسان‬

‫ابزاری ساینده برای رفع‬


‫ناصافی‌ها و كجی‌های‬
‫‪Hone‬‬ ‫كوچك و یا ناهمواری‌های‬
‫كوچك در قطر سیلندر‪،‬‬
‫‪.‬سیلندر ترمز و مانند آن‬

‫ابزاري ساينده براي رفع‬


‫ناصافي‌ها و كجي‌هاي‬
‫‪Hone‬‬ ‫كوچك و يا ناهمواري‌هاي‬
‫كوچك در قطر سيلندر‪،‬‬
‫‪.‬سيلندر ترمز و مانند آن‬

‫‪Hood‬‬ ‫درب موتور – کاپوت‬

‫اسب بخار‪ .‬واحد اندازه‬


‫گيري قدرت توليدي توسط‬
‫‪Horse Power‬‬
‫موتور‪ .‬هر اسب بخار برابر‬
‫‪ 0.7457.‬كيلو وات است‬
‫گالوانیزه كاری داغ بعد از‬
‫ساخت فرآیندی است كه‬
‫برای تولید پوشش فلز روی‬
‫بر روی محصوالت فوالدی‬
‫ساخته شده با غوطه ور‬
‫كردن كامل محصول فوالدی‬
‫در حمام روی مذاب مورد‬
‫‪Hot Dip Galvanizing After‬‬
‫استفاده قرار می گیرند‪ .‬این‬
‫‪Fabrication‬‬
‫فرآیند اندودكاری چند الیه‬
‫متالوژیك با ضخامت ‪ 4‬میلی‬
‫متر كه شامل الیه های‬
‫آلیاژی آهن – روی كه با‬
‫عرض روی پوشش داده‬
‫شده است را امكان پذیر‬
‫‪.‬میسازد‬

‫تكمیل كاری داغ ‪-‬آماده‬


‫سازی‪ ‬عملیاتی است كه‬
‫‪Hot Finishing‬‬
‫مثال ً در نوردكاری برای‬
‫تولید ورق انجام می دهند‬

‫سردكردن داغ خنك كردن در‬


‫‪Hot Quenching‬‬ ‫درجه حرارت بیش از درجه‬
‫‪ .‬حرارت محیط است‬

‫نقش‌زنی ورقۀ داغ‪ -‬عملیات‬


‫تزئین کردن برای‬
‫نشانه‌گذاری پالستیک‌ها‬
‫که در آن یک ورقه یا رنگ‬
‫فلزی با دایهای فلزی حرارت‬
‫‪Hot-leaf stamping‬‬
‫داده شده برروی سطح‬
‫پالستیک استامپ‬
‫شده‌است‪ .‬کامپاندهای‬
‫جوهری را نیز می‌توان مورد‬
‫‪.‬استفاده قرار داد‬

‫‪House of Quality‬‬ ‫خانه کيفيت‬


‫‪Household‬‬ ‫لوازم خانگی‪ ‬‬
‫اين سيستم براي اولين بار‬
‫در هواپيماهاي جنگنده‬
‫استفاده شد و به راننده‬
‫امكان ميدهد از وي شيشه‬
‫‪HUD - Heads-up Display‬‬ ‫جلوي اتومبيل اطالعات‬
‫اتومبيل را ببيند‪ .‬اين‬
‫سيستم توسط يك پروژكتور‬
‫اطالعات را روي شيشه‬
‫‪.‬جلو منعكس ميكند‬

‫دستگاه گردش خون‪ ‬‬


‫‪Human circulatory system‬‬
‫انسان‬
‫‪Human Factors Engineering‬‬ ‫مهندسي فاکتورهاي‬
‫‪Ergonomics‬‬ ‫انساني‬

‫‪Human Resource‬‬ ‫سيستم اطالعاتي منابع‬


‫‪Information System HRIS‬‬ ‫انساني‬

‫‪Human Resource‬‬
‫مديريت منابع انساني‬
‫‪Management HRM‬‬
‫‪Humidifier‬‬ ‫مرطوب کننده‪ ‬‬

‫اتومبيلهايي كه دو پيشرانه‬
‫داشته باشند و اين نام‬
‫بيشتر براي اتومبيلهايي كه‬
‫يك موتور درون سوز (بنزيني‬
‫يا ديزلي) و يك موتور‬
‫برقي(كه انرژي خود را از‬
‫باطري ها يش ميگيرد)‬
‫دارند استفاده ميشود‪ .‬تا‬
‫‪HYBRID‬‬ ‫سرعت مشخصي فقط‬
‫موتور برقي كار ميكند و بعد‬
‫از يك سرعت مشخص براي‬
‫افزايش قدرت موتور درون‬
‫سوز نيز شروع به كار‬
‫ميكند‪.‬هدف از توليد اين نوع‬
‫اتومبيلها مصرف سوخت كم‬
‫و حداقل آلودگي محيط‬
‫‪.‬زيست است‬

‫‪Hybrid System‬‬ ‫سيستم تلفيقي‬


‫‪Hydraulic actuator‬‬ ‫تحریک کننده هیدرولیک‪ ‬‬
‫‪Hydraulic breaking system‬‬ ‫سیستم ترمز هیدرولیک‪ ‬‬
‫جذب کننده شوک از نوع‪ ‬‬
‫‪Hydraulic shock absorber‬‬
‫هیدرولیکی‬
‫جذب کننده شوک‪ ‬‬
‫‪Hydraulic shock absorber‬‬
‫هیدرولیک‬

‫تایپیت هیدرولیك‪ -‬استكانی‬


‫سوپاپ‪ :‬قطعه‌ای كه بین‬
‫سوپاپ و میل سوپاپ قرار‬
‫گرفته و با استفاده از فشار‬
‫روغن سیستم روغنكاری‬
‫موتور‪ ،‬تماس دائم بین‬
‫‪Hydraulic Tappet‬‬ ‫سوپاپ و میل سوپاپ را‬
‫فراهم می‌سازد و به‌طور‬
‫اتوماتیك خود را با تغییرات‬
‫طولی سوپاپ تنظیم‬
‫می‌كند‪ .‬تایپیت‪ ،‬باعث‬
‫كاهش صدای سوپاپ‌ها نیز‬
‫‪.‬می‌شود‬

‫تايپيت هيدروليك‪ -‬استكاني‬


‫سوپاپ‪ :‬قطعه‌اي كه بين‬
‫سوپاپ و ميل سوپاپ قرار‬
‫گرفته و با استفاده از فشار‬
‫روغن سيستم روغنكاري‬
‫موتور‪ ،‬تماس دائم بين‬
‫‪Hydraulic Tappet‬‬ ‫سوپاپ و ميل سوپاپ را‬
‫فراهم مي‌سازد و به‌طور‬
‫اتوماتيك خود را با تغييرات‬
‫طولي سوپاپ تنظيم‬
‫مي‌كند‪ .‬تايپيت‪ ،‬باعث‬
‫كاهش صداي سوپاپ‌ها نيز‬
‫‪.‬مي‌شود‬

‫تايپيت هيدروليك‪ -‬استكاني‬


‫‪Hydraulic Tappet‬‬
‫سوپاپ‬

‫هیدرولیک‪ -‬شاخه‌ای از علم‬


‫که با مایعات و سیاالت در‬
‫‪Hydraulics‬‬ ‫حال حرکت‪ ،‬انتقال‪ ،‬کنترل‪،‬‬
‫جریان انرژی از طریق‬
‫‪.‬مایعات سروکار دارد‬

‫استفاده از بازوهاي‬
‫عيدروليكي كمك فنر يه‬
‫‪HYDROPNOMATIK‬‬ ‫جاي بازوهاي فلزي كه تنها‬
‫از سوي سيتروئن استفاده‬
‫‪.‬ميشود‬
‫‪Hydrostatics‬‬ ‫ایستایی سیاالت مایع‪ ‬‬
‫‪Hypersonic‬‬ ‫ماوراء صوت‬
‫‪Hypothetical ideal fluid‬‬ ‫سیال فرضی ایده آل‪ ‬‬
‫‪Idealization‬‬ ‫ایده آل سازی‪ ‬‬
‫‪Identified‬‬ ‫شناسایی شده‪ ‬‬

‫‪ BMW‬اين سيستم توسط‬


‫ساخته شده‪.‬در اين‬
‫سيستم كامپيوتري ميتوان‬
‫المانهاي كنترلي زيادي را‬
‫‪I-DRIVE‬‬
‫كه در اتومبيل موجود است‬
‫كه در ‪ Joystick‬را توسط يك‬
‫كنسول مياني قرار دارد‬
‫‪.‬كنترل كرد‬

‫سيستمي كه جلوي كار‬


‫كردن اتومبيل با كليد كپي‬
‫شده و يا بدون كليد را‬
‫ميگيرد‪.‬در اتومبيلهاي مجهز‬
‫‪IMMOBILIZER‬‬ ‫با ‪ IMMOBILIZER‬به‬
‫دريافت اطالعات ميكرو‬
‫الكترونيكي داخل كليد‬
‫اتومبيل روشن ‪ ECU‬توسط‬
‫‪.‬خواهد شد‬

‫استحکام در برابر ضربه‪-‬‬


‫‪Impact strength‬‬ ‫توانایی یک ماده برای تحمل‬
‫‪.‬شوک ناشی از بارگذاری‬

‫‪Impeller‬‬ ‫پروانه‬
‫امری‪ ،‬دستوری‪ ،‬حتمی‪ ،‬‬
‫‪Imperative‬‬
‫الزام آور‪ ،‬ضروری‬
‫‪Impulse-momentum‬‬
‫روش ضربه‪-‬تکانه‪ ‬‬
‫‪method‬‬

‫گزارش بازرسي محصول در‬


‫‪In process inspection report‬‬
‫جريان ساخت‬

‫‪Inclined plane‬‬ ‫شطح شیب دار‪ ‬‬


‫‪Inclined plane‬‬ ‫سطح شیب دار‪ ‬‬
‫‪Incompressible‬‬ ‫تراکم پذیر‪ ‬‬
‫‪Incompressible‬‬ ‫غیرقابل تراکم‬
‫‪Incompressible flow‬‬ ‫جریان تراکم ناپذیر‪ ‬‬
‫‪Incompressible fluid‬‬ ‫سیال تراکم ناپذیر‪ ‬‬
‫‪Independent Float I.F‬‬ ‫شناوري مستقل‬
‫‪Indifferent Quality Level‬‬
‫سطح کيفيت بي‌تفاوت‬
‫‪IQL‬‬
‫‪Inducement‬‬ ‫پاداش سازماني‬
‫سخت كاری القایی یك‬
‫فرآیند بسیار متداول برای‬
‫سخت كاری سطح فوالد‬
‫است‪ .‬در این فرآیند بوسیله‬
‫‪Induction Hardening‬‬
‫جریانهای الكتریكی القایی‬
‫و حرارت ایجاد شده و بعد از‬
‫سردكردن‪ ،‬سختی مورد‬
‫‪.‬نظر حاصل می گردد‬

‫‪Inefficiency‬‬ ‫ناکارايي‬
‫‪inertial load‬‬ ‫بار اینرسی‬
‫چهارچوب مرجع لَخت‪ ،‬ناظر‪ ‬‬
‫‪Inertial reference frame‬‬
‫بی شتاب‬
‫‪Infeasible Solution‬‬ ‫جواب گسترده‬
‫‪Inference Engine‬‬ ‫موتور استنتاج‬
‫‪Infinitesimal region‬‬ ‫بی نهایت کوچک‪ ‬‬
‫‪Information System IS‬‬ ‫سيستم اطالعاتي‬
‫‪Ingenuity‬‬ ‫هوش‪ ‬‬
‫‪Ingenuity‬‬ ‫نبوغ‪ ‬‬
‫‪Inherently‬‬ ‫ذاتی‪ ‬‬
‫‪Innovate‬‬ ‫ابداع‪ ،‬نو آوری‪ ‬‬
‫پیوند الحاقی‪ -‬استفاده از‬
‫امواج فراصوت یا‬
‫‪Insertion bonding‬‬ ‫اولتراسونیک برای قرار دادن‬
‫اتصاالت فلزی در درون‬
‫‪.‬پالستیک‌ها‬
‫ضرر ناچیز‪ ،‬از دست دادن‪ ‬‬
‫‪Insignificant loss‬‬
‫چیزی بی ارزش‬
‫‪Inspection level‬‬ ‫سطح بازرسي‬
‫‪Install‬‬ ‫نصب کردن‪ ‬‬
‫‪Installation‬‬ ‫تاسیسات‪ ‬‬
‫‪Integer Programming‬‬ ‫برنامه‌ريزي عدد صحيح‬
‫‪Intelligent Manufacturing‬‬
‫ستم توليدي هوشمند‬
‫‪System IMS‬‬
‫شدید‪ ،‬زیاد‪ ،‬سخت‪ ،‬قوی‪ ،‬‬
‫‪Intense‬‬
‫مشتاقانه‬
‫‪Interaction‬‬ ‫اثر متقابل‪ ،‬فعل و انفعال‪ ‬‬
‫اينتر كولر وسيله اي است‬
‫كه در موتورهاي مجهز به‬
‫توربو استفاده ميشود‪.‬چون‬
‫توربو شارژر همراه با‬
‫فشردن هوا را گرم ميكند و‬
‫هواي گرم حجم بيشتر دارد‬
‫بنابرين و شارژ سيلندر به‬
‫‪INTERCOOLER‬‬ ‫صورت منفي تحت تاثير قرار‬
‫ميگيرد‪.‬با نصب اينتر كولر‬
‫بين موتور و توربوشارژر هوا‬
‫سرد ميشود و بدين ترتيب‬
‫با كاهش حجم هوا موارد‬
‫باال پيش نمي آيد و گشتاور‬
‫و قدرت موتور بيشتر از پيش‬
‫‪.‬افزايش پيدا ميكند‬

‫‪Interest‬‬ ‫عالقه‪ ‬‬
‫‪Interest Rate‬‬ ‫نرخ بهره‬
‫‪Interface‬‬ ‫میانجی‪ ‬‬
‫‪Intermediate‬‬ ‫میانی‪ ‬‬
‫فرآيندهاي داراي جريان‬
‫‪Intermittent Flow Processes‬‬
‫متناوب‬
‫‪Intermittent product‬‬ ‫توليد ناپيوسته‬
‫نرخ بازگشت سرمايه‬
‫‪Internal Rate of Return IRR‬‬
‫داخلي‬
‫‪Interpretation process‬‬ ‫فرآيند تفسير‬
‫‪Interval‬‬ ‫فاصله‪ ‬‬
‫‪Invent‬‬ ‫اختراع کردن‪ ‬‬
‫‪Invent-contrive‬‬ ‫ایده زایی‪ ‬‬
‫‪Invent-contrive‬‬ ‫ابداع ایده‪ ‬‬
‫‪Invention‬‬ ‫اختراع‪ ‬‬
‫‪Inventory control‬‬ ‫کنترل موجودي‬
‫‪Inventory holding cost‬‬ ‫هزينه نگهداري موجودي‬
‫‪Inventory provision‬‬ ‫ذخيره موجودي کاال‬
‫‪Investigation‬‬ ‫تحقیق‪ ،‬رسیدگی‪ ‬‬
‫‪Involute gear‬‬ ‫چرخ دنده مارپيچی‪ ‬‬
‫‪Involute gear‬‬ ‫چرخ دنده مارپیچ‪ ‬‬
‫‪Involve‬‬ ‫مشمولیت‪ ‬‬
‫‪Irrigation‬‬ ‫آبیاری‪ ‬‬
‫‪ISO :International‬‬ ‫سازمان بين المللي‬
‫‪Standard Organization‬‬ ‫استاندارد‬
‫‪ISO- International Standard‬‬ ‫سازمان بين المللي‬
‫‪Organization‬‬ ‫استاندارد‬
‫نوعي صندلي مخصوص‬
‫كوچولو ها كه بر روي‬
‫‪ISOFIX‬‬ ‫صندلي عقب بسته ميشود‬
‫و ايمني آنها را تامين‬
‫‪.‬ميكند‬
‫‪Isothermic compression‬‬ ‫تراکم هم دما‪ ‬‬

‫ایزوتوپ‪ -‬گروهی از اتم‌ها یا‬


‫نوکلیدها که دارای عدد‬
‫‪Isotope‬‬
‫اتمی یکسان ولی جرم‬
‫‪.‬اتمی متفاوت می‌باشند‬

‫‪ITS - Intelligent‬‬
‫‪Transportation System‬‬
‫‪ITS :Intelligent‬‬ ‫سامانه هوشمند حمل و‬
‫‪Transportation System‬‬ ‫نقل‬
‫نشان دهنده ميزان تمايل‬
‫سوخت ديزل به احتراق‬
‫‪Jet Number‬‬ ‫است‪.‬براي سوختهاي ديزل‬
‫امروزي اين عدد ‪50‬‬
‫‪.‬ميباشد‬
‫جیگ‪ -‬وسیله‌ای برای‬
‫‪Jig‬‬ ‫هدایت صحیح و قرار دادن‬
‫‪ ...‬ابزارها بر روی‬
‫‪Job Compatibility‬‬
‫پرسشنامه تطابق شغلي‬
‫‪Questionnaire‬‬
‫‪Job Design‬‬ ‫طراحي شغلي‬
‫‪Job Enlargement‬‬ ‫توسعه شغلي‬
‫‪Job Enrichment‬‬ ‫غني‌سازي شغلي‬
‫‪Job Evaluation‬‬ ‫ارزيابي شغلي‬
‫‪Job product‬‬ ‫توليد تکي‬
‫‪Job Shop Processes‬‬ ‫فرآيندهاي توليد کارگاهي‬
‫‪Job shop product‬‬ ‫توليد کارگاهي‬
‫‪Just – In – Time‬‬ ‫توليد به موقع‬
‫فرآیند كالدو روشی است‬
‫برای تولید فوالد از آهن‬
‫مذاب‪ ،‬با استفاده از یك‬
‫كنورتر گردان مورب و یك‬
‫النس اكسیژنی كه با آب‬
‫خنك شده و وارد دهانه‬
‫‪Kaldo Process‬‬
‫كنورتر می شود‪ .‬این روش‬
‫تولید فوالد ابتدا در سوئد‬
‫بكار گرفته شده است و یك‬
‫روش قدیمی است و دیگر‬
‫در انگلستان مورد استفاده‬
‫‪.‬قرار نمی گیرد‬

‫‪Kaplan‬‬ ‫کاپالن‬
‫کرف‪ -‬شکاف یا بریدگی‬
‫‪Kerf‬‬ ‫ایجاد شده از طریق یک اره‬
‫یا ابزار برش‬
‫‪Kerosene‬‬ ‫پارافین‬

‫در اتومبيلهاي مجهز به دنده‬


‫اتوماتيك هنگامي كه راننده‬
‫پدال گاز را بصورت ناگهاني‬
‫تا ته فشار دهد اين‬
‫‪Kickdown / kick-down‬‬
‫سيستم براي افزايش‬
‫شتاب و يا افزايش سرعت‬
‫در سر بااليي دنده معكوس‬
‫‪.‬ميكند‬

‫فوالد آرام یا كشته شده‬


‫این اصطالح برای این نوع‬
‫فوالد نشان می دهد كه‬
‫فوالد مذكور بطور كامل با‬
‫اضافه نمودن عاملی نظیر‬
‫سیلسیم یا آلومینیوم قبل‬
‫از ریخته گری اكسیدزدایی‬
‫‪Killed Steel‬‬
‫شده است‪ .‬بنابراین عمال ً‬
‫در مدت جامد شدن هیچ‬
‫گازی تشكیل نمی شود‪.‬‬
‫فوالدهای آرام از درجه باالی‬
‫تجانس شیمیایی برخوردار‬
‫هستند و بدون تخلخل‬
‫‪ .‬است‬

‫‪Kinematic‬‬ ‫سینماتیک‬
‫‪Kinematics‬‬ ‫سینماتیک‪ ‬‬
‫‪Kinetic‬‬ ‫جنبشی‬
‫‪Knowledge – Based Expert‬‬ ‫سيستم خبره مبتني بر‬
‫‪System KBES‬‬ ‫دانش‬
‫‪Knowledge Management‬‬ ‫مديريت دانش‬

‫برابر )‪ (DIN‬يك اسب بخار‬


‫‪ 0.735499‬كيلو وات است و‬
‫‪KW - Kilowatt‬‬
‫برابر )‪ (SAE‬يك اسب بخار‬
‫‪ 0.7496999.‬كيلووات است‬

‫فرآیند ال‪ .‬دی‪ .‬فرآیند‬


‫فوالدسازی اكسیژنی به‬
‫نام فرآیند ال‪ .‬دی‬
‫مشهور‪ ‬شد بعد ازاینكه این‬
‫فرآیند در شهرهای لینتس و‬
‫دوتاویتس اتریش جاییكه‬
‫این فرآیند اولین بار ایجاد و‬
‫توسعه داده شد‪ .‬این فرآیند‬
‫در واقع فرآیند اصالح شده‬
‫‪L – D Process‬‬ ‫بسمر است كه فوالد در یك‬
‫كنورتر با دمش اكسیژن‬
‫داخل حمام آهن مذاب‬
‫بوسیله النس وارد شده به‬
‫دهانه كنورتر تولید می‬
‫شود‪ .‬در حال حاضر‬
‫كارخانجات فوالدسازی‬
‫فرآیندهای‪ -BOS‬اكسیژنی‬
‫توسعه یافته فرآیندهای ال‪.‬‬
‫‪.‬دی‪ .‬هستند‬

‫‪Lag‬‬ ‫پس‌اُفت‬
‫‪Laminar‬‬ ‫آرام‬
‫‪Lash‬‬ ‫فضای لقی – خالصی‬
‫‪LASH‬‬ ‫خالصی‬
‫‪Latch‬‬ ‫قفل – ضامن‬
‫‪Latches‬‬ ‫چفت‬
‫‪Latent‬‬ ‫نهان‪ ‬‬
‫‪Latest Likely‬‬
‫ديرترين زمان محتمل‬
‫‪pessimistic  Time‬‬
‫‪Lay out design‬‬ ‫طراحی چیدمان‪ ‬‬
‫‪Layout design‬‬ ‫طراحی چیدمان‪ ‬‬
‫فاصله زماني سفارش تا‬
‫‪Lead time‬‬
‫دريافت کاال‬
‫‪Leakage‬‬ ‫نشت‪ ‬‬
‫‪Lean Production‬‬ ‫توليد ناب‬
‫‪Learning Curve‬‬ ‫منحني يادگيري‬
‫زمانبندي پروژه با حداقل‬
‫‪Least Cost Scheduling‬‬
‫هزينه‬

‫ديودي كه با دريافت جريان‬


‫برق نور ميدهد‪.‬امروزه در‬
‫در ‪ LED‬اتومبيلهاي مدرن از‬
‫‪LED - Light Emitting Diode‬‬ ‫چراغهاي خطر و ترمز‬
‫استفاده مي شود‪ .‬چون‬
‫سريعتر از چراغهاي ‪LED‬‬
‫‪.‬معمولي روشن ميشود‬

‫‪Legal‬‬ ‫قانونی‪ ‬‬

‫استانداردي آاليندگي‬
‫اتومبيلهاي توليد شده در‬
‫ايالت كاليفرنياي امريكا‪.‬در‬
‫‪LEV - Low Emission Vehicle‬‬
‫بعضي ايالتهاي ديگر امريكا‬
‫‪Standards.‬‬
‫نيز اجرا ميشود و در سال‬
‫‪ 2004‬جاي خود را به‬
‫‪.‬داد ‪ LEV II‬استاندارد‬

‫‪Level of significant‬‬ ‫سطح تشخيص‬


‫‪License plate‬‬ ‫پالک نمره اتومبیل‬
‫‪Life Cycle Costing‬‬ ‫هزينه‌ يابي دوره عمر‬
‫‪Lifting vane‬‬ ‫پرّه باالبر‪ ‬‬
‫‪Line Balancing‬‬ ‫باالنس خط‬
‫‪Linear programming LP‬‬ ‫برنامه‌ريزي خطي‬
‫‪Linkage‬‬ ‫اتصال‪ ‬‬

‫سخت كاری مایع یكی از‬


‫روشهای سخت كاری فوالد‬
‫است كه بطور گسترده‬
‫مورد استفاده قرار می گیرد‬
‫و پوسته شدن و گرایش به‬
‫‪Liquid Carburizing‬‬
‫كربن زدایی را از بین می‬
‫برد‪ .‬این كار از طریق غوطه‬
‫ور ساختن فوالد در حمام‬
‫مذاب سیانور یا سایر نمكها‬
‫‪.‬بدست می آید‬

‫‪LNG :Liquefied Natural Gas‬‬ ‫گاز طبيعي مايع شده‬

‫‪LNG- Liquefied Natural Gas‬‬ ‫گاز طبيعي مايع شده‬


‫‪Loading‬‬ ‫بارگذاری‪ ‬‬
‫‪Lock‬‬ ‫نگهدارنده سوپاپ‬
‫‪Lorentz's force‬‬ ‫قانون نیروی لورنتس‬
‫‪Lot size‬‬ ‫مقدار حجم‪  ‬توليد‬
‫‪low side‬‬ ‫بخش فشار ضعیف‬
‫‪Low-speed aerodynamics‬‬ ‫آیرودینامیک کم سرعت‪ ‬‬
‫‪LPG :Liquefied Petroleum‬‬
‫گاز نفت مايع شده‬
‫‪Gas‬‬

‫سوخت گاز كه تحت فشار‬


‫يا دماي پايين تبديل به مايع‬
‫شده و در مخزن نگه داري‬
‫ميشود‪.‬قيمت آن نسبت به‬
‫بنزين ارزان بوده و آلودگي‬
‫‪LPG -Liquefied Petroleum‬‬
‫بسيار كمتري ايجاد ميكند و‬
‫‪Gas‬‬
‫اكتان بااليي دارد‪.‬مصرف ان‬
‫نسبت به بنزين بيشتر‬
‫است‪.‬امروزه موتورهاي‬
‫بنزيني را ميتوان به گاز سوز‬
‫‪.‬تبديل كرد‬

‫‪LPG- Liquefied Petroleum‬‬


‫گاز نفت مايع شده‬
‫‪Gas‬‬

‫ديفرانسيل محدود كننده‬


‫لغزندگي‪.‬به خصوص در‬
‫پيچها و زمينهاي لغزنده‬
‫جلوي سر خوردن اتومبيل را‬
‫‪LSD - Limited Slip‬‬ ‫ميگيرد‪ .‬تفاوت اين نوع‬
‫‪Differential‬‬ ‫ديفرانسيل پيشرفته با‬
‫ديفرانسيلهاي استاندارد در‬
‫اينست كه در مواقع شتاب‬
‫گيري و كاهش سرعت نيز‬
‫‪.‬اتومبيل را كنترل ميكند‬

‫‪LSD :Limited Slip‬‬
‫ديفرانسيل با لغزش محدود‬
‫‪Differential‬‬
‫‪LSD- Limited Slip‬‬
‫ديفرانسيل با لغزش محدود‬
‫‪Differential‬‬
‫‪Lubrication‬‬ ‫روغن کاری‪ ‬‬
‫‪Lug nut‬‬ ‫پیچ رینگ چرخ‬
‫‪Mach‬‬ ‫ماخ‬

‫سيستم كمك فنري كه چيز‬


‫زيادي راجع بهش‬
‫‪MACPHERSON‬‬
‫نميدونم‪...‬احتماال يك اتصال‬
‫‪- Macpherson‬‬
‫زيري بين فنر لول كمك فنر‬
‫‪.‬و ضربه گير است‬
‫‪Magneto fluid dynamics‬‬ ‫دینامیک سیّال مغناطیسی‪ ‬‬
‫‪Magnitude‬‬ ‫بزرگی‪ ،‬اندازه‪ ‬‬
‫‪Magnitude‬‬ ‫بزرگی‪ ‬‬
‫‪Main Line Pressure‬‬ ‫فشار خط اصلی‬
‫ماندرل‪ -‬شکل قالبی که دور‬
‫آن الیاف پیچیده شده و‬
‫‪Mandrel‬‬ ‫ساختارهای کامپوزیتی‬
‫پالترود شده شکل‌دهی‬
‫‪.‬می‌شوند‬
‫‪Manifestations‬‬ ‫آشکار سازی‪ ‬‬
‫‪manual override‬‬ ‫القای دستی‬
‫‪Manual Transmission‬‬ ‫گیربکس دستی‬
‫سوپاپ تعویض دنده‬
‫‪Manual valve‬‬ ‫دستی‪ ،‬شیر دستی‪،‬‬
‫سوپاپ دستی‬

‫‪Marina‬‬ ‫لنگرگاه و تفرّجگاه ساحلی‪ ‬‬

‫‪Marinas‬‬ ‫لنگرگاه و تفرّجگاه ساحلی‪ ‬‬


‫‪Marine engineering‬‬ ‫مهندسی دریایی‪ ‬‬
‫‪Market analysis‬‬ ‫تحلیل بازار‪ ‬‬
‫‪Marketability‬‬ ‫قابلیت عرضه در بازار‪ ‬‬
‫‪Marketability‬‬ ‫قابليت‌ عرضه‌ در بازار‪ ‬‬
‫‪Mass‬‬ ‫جرم‪ ‬‬
‫‪Mating gear‬‬ ‫چرخ دنده درگیر شونده‪ ‬‬
‫‪Mating gear‬‬ ‫چرخ دنده درگیر‪ ‬‬
‫‪mean field‬‬ ‫میدان میانگین‬
‫‪mechatronics‬‬ ‫مکاترونیک‬

‫حمام سخت كاری حمام‬


‫محتوی مایعاتی است كه‬
‫فوالد برای آبدادن در آنها فرو‬
‫برده می شود و مانند آب‬
‫‪Media Hardening‬‬ ‫سرد و انواع‍روغن و آب‬
‫محتوی كلرورسدیم یا‬
‫هیدروكسید سدیم برای‬
‫افزایش قدرت سردكنندگی‬
‫‪ .‬آن است‬

‫‪Merely‬‬ ‫محض‪ ،‬تنها‪ ‬‬


‫‪Metacentric height‬‬ ‫ارتفاع متاسانتر‪ ‬‬
‫‪Metal chips or debris‬‬ ‫براده آهن‬

‫مهندسی مواد و متالورژی‪ ،‬‬


‫‪Metallurgy‬‬
‫فلزگری‪ ،‬فلزکاری‬

‫‪Metallurgy‬‬ ‫فلزگری‪ ‬‬
‫‪Meteorology‬‬ ‫علم هواشناسی‪ ‬‬
‫‪Micro Filter‬‬ ‫میکروفیلتر‬
‫‪Miner method‬‬ ‫روش ماینر‬
‫‪Modify‬‬ ‫تغییر دادن‪ ‬‬
‫‪Moisture‬‬ ‫رطوبت‪ ،‬نم‪ ‬‬
‫‪Molecular cohesion‬‬ ‫چسبندگی مولکولی‪ ‬‬
‫‪Momentum‬‬ ‫مومنتم‬
‫‪Momentum principle‬‬ ‫اصل مومنتوم‪ ‬‬
‫‪Motion of projectile‬‬ ‫حرکت پرتابه‪ ‬‬

‫اين سيستم الكترونيكي‬


‫ميزان تركيب سوختي (هوا‬
‫و سوخت) و احتراق را طبق‬
‫خواست راننده تنظيم‬
‫ميكند‪ .‬اين سيستم نسبت‬
‫به سيستم مكانيكي كه‬
‫‪MOTRONIC‬‬ ‫مصرف سوخت و آلودگي‬
‫بيشتري داشت آوانتاژهاي‬
‫زيادي دارد و توسط يك مغز‬
‫الكترونيكي و سنسورهاي‬
‫متعدد كنترل كاركرد موتور را‬
‫به بهترين شكل كنترل‬
‫‪.‬ميكند‬

‫عدد اكتان موتور‪ .‬با روشي‬


‫محاسبه ‪ ROZ‬متفاوت نيز‬
‫‪MOZ‬‬
‫‪ MOZ‬ميشود كه بزرگتري از‬
‫‪.‬حاصل ميشود‬

‫‪MPFI :Multi Point Fuel‬‬ ‫سيستم سوخت رساني‬


‫‪Injection‬‬ ‫چند نقطه اي‬
‫‪MPFI- Multi Point Fuel‬‬ ‫سيستم سوخت رساني‬
‫‪Injection‬‬ ‫چند نقطه اي‬
‫انژكتور چند نقطه اي‪.‬‬
‫بهترين حالت احتراق‬
‫‪MPI‬‬
‫سوخت را به وجود مي‬
‫‪.‬آورد‬
‫مانند( اتومبيل چند منظوره‬
‫‪MPV‬‬
‫) ‪Opel Zafira‬‬
‫خودروي چند منظوره ‪-‬داراي‬
‫‪MPV :Multi-purpose Vehicle‬‬ ‫اتاقي كوچكتر از ون و‬
‫مختص سرنشين‬
‫خودروي چند منظوره ‪-‬‬
‫داراي اتاقي كوچكتر از ون و ‪MPV-Multi-purpose Vehicle‬‬
‫مختص سرنشين‬
‫برگۀ داده‌های مربوط به‬
‫ایمنی مواد‪ -‬منبع اطالعات‬
‫‪MSDS Material Safety Data‬‬
‫دربارۀ خطرات سالمتی که‬
‫‪Sheet‬‬
‫از طریق مواد شیمیایی‬
‫‪.‬صنعتی ایجاد شده‌است‬

‫سيستمي كه توسط‬
‫سيستم كنترل پايداري‬
‫كنترل )‪(ASC‬اتوماتيك‬
‫ميشود‪ .‬و جلوي لغزندگي و‬
‫‪MSR - Motor‬‬
‫كشيده شدن اتومبيل را در‬
‫‪Schleppmomenten‬‬
‫مسيرهاي لغزنده و نرم را‬
‫‪Regelung‬‬
‫ميگيرد‪.‬اين سيستم در‬
‫سرعتهاي باالتر از ‪20‬‬
‫كيلومتر در ساعت ميتواند‬
‫‪.‬عمل كند‬

‫یا ضایعات یا تلفات جامد‬


‫شهری؛ این اصطالح برای‬
‫توصیف زباله‌ها و مواد‬
‫اتالفی که از خانه‌ها یا‬
‫کارخانجات و صنایع‬
‫جمع‌آوری شده‌اند مورد‬
‫استفاده قرار‬
‫‪MSW Municipal Solid Waste‬‬
‫را به درون‪. MSW ‬می‌گیرد‬
‫مکان‌هایی برای دفن کردن‬
‫هدایت می‌کنند مگر انکه‬
‫برنامه‌های بازیافت مواد‬
‫مفید را از زباله‌ها و مسیر‌ها‬
‫یا جویبار‌های اتالفی خارج‬
‫‪.‬سازند‬

‫خودرويي براي تمام سطوح ‪MTV :Most Terrain Vehicle‬‬

‫خودرويي براي تمام سطوح ‪MTV- Most Terrain Vehicle‬‬


‫انبار لوله اگزوز – صدا خفه‬
‫‪Muffler‬‬
‫کن‬
‫‪NASCAR :National‬‬
‫انجمن ملي رقابت‬
‫‪Association For Stock Auto‬‬
‫خودروهاي تقويت شده‬
‫‪Racing‬‬
‫‪NASCAR- National‬‬
‫انجمن ملي رقابت‬
‫‪Association For Stock Auto‬‬
‫خودروهاي تقويت شده‬
‫‪Racing‬‬
‫کولر های هوایی با جریان‬
‫طبیعی هوا‪ ،  ‬بدون‬
‫استفاده از فن ‪ ،‬عمل خنک‬
‫‪Natural Draft‬‬
‫کردن سیاالت را توسط‬
‫جریان طبیعی هوا انجام‬
‫‪ ‬می دهد‬

‫‪Naval equipment‬‬ ‫تجهیزات دریانوردی‪ ‬‬

‫سيستم هدايت گر يا‬


‫راهبري‪ .‬اين سيستم به‬
‫وسيله نقشه موجود در‬
‫حافظه خود محل اتومبيل را‬
‫دقيقا مشخص ميكند و‬
‫‪Navigation System‬‬
‫توسط يك نمايشگر بزرگ‬
‫كه در كنسول مياني قرار‬
‫دارد راننده را از سريعترين و‬
‫نزديگترين مسير ممكن به‬
‫‪.‬مقصد راهنمايي ميكند‬

‫‪Negotiate‬‬ ‫مذاکره‪ ‬‬
‫‪Newton’s viscosity law‬‬ ‫قانون لزجت نیوتن‬
‫سيستم ديد در شب‪.‬در‬
‫صورت ديد كم در شب‬
‫‪NIGHT VISION‬‬
‫راننده را از موانع موجود‬
‫‪.‬مطلع ميكند‬

‫تركيب ازت و متان و‬


‫سوختي است كه انرژي‬
‫كمتري از بنزين توليد ميكند‬
‫ولي براي سوختن به هواي‬
‫بسيار كمتري احتياج دارد و‬
‫بهمين جهت كارايي بهتري‬
‫دارد‪.‬براي سوختن ‪ 1‬ظرفيت‬
‫بنزين ‪ 14.7‬ظرفيت هوا الزم‬
‫است ولي براي سوختن ‪1‬‬
‫‪NITRO – nitromethane‬‬
‫ظرفيت نايترو ‪ 1.7‬ظرفيت‬
‫هوا الزم است و در نتيجه‬
‫براي سوختن در محفظه‬
‫احتراق ‪ 8‬برابر بيشتر از‬
‫بنزين سوخت وارد‬
‫ميشود‪.‬آوانتاژ نايترو فقط‬
‫اينست كه بطور متوسط‬
‫‪ 2.5‬برابر بيشتر قدرت توليد‬
‫‪.‬ميشود‬
‫وا‹حد گ‹‹شتاور ي‹‹‹ا م‹يزا‹ن(‬
‫م‹يزا‹ن)ا‹توم‹بيل‪torque‬‬
‫ن‹‹يرو‹ي‹يال‹ز‹م ب‹‹‹را‹ي‪ 1‬م‹تر‬
‫حرك‹تداد‹ني‹‹‹كج‹سم ب‹‹‹ا‬
‫‪NM - NEWTONMETRE‬‬ ‫وا‹حد ن‹‹يوت‹نم‹تر ب‹‹‹يان‬
‫م‹يشود‪ 1 .‬ن‹‹يوت‹نب‹‹‹را‹ير ‪100‬‬
‫وا‹حد ‪. NM‬گ‹‹رم ا‹س‹ت‬
‫گ‹‹شتاور و ي‹‹‹ا ق‹‹در‹تچرخ‹ش‬
‫‪.‬م‹وتور ا‹س‹ت‬
‫‪Non-uniform porosity‬‬ ‫تحلیل غیر همسان‪ ‬‬
‫‪Normal‬‬ ‫نرمال‬

‫نرمال سازی فرآیند عملیات‬


‫حرارتی است كه هدف از‬
‫آن‪ ،‬از بین بردن تنش های‬
‫درونی فوالد‪ ،‬اصالح ریز‬
‫ساختار در فوالد و بهبود‬
‫‪Normalizing‬‬
‫خواص مكانیكی آن است‪.‬‬
‫فوالد براساس آنالیز تا ‪800‬‬
‫الی ‪ 900‬درجه سانتی گراد‬
‫گرم می شود و سپس در‬
‫‪.‬هوا سرد می شود‬

‫‪Notation‬‬ ‫نشانه گذاری‪ ‬‬


‫‪nozzle‬‬ ‫‌شیپوره‬
‫‪Nuclear‬‬ ‫هسته ای‪ ‬‬
‫‪Numerical‬‬ ‫عددی‪ ‬‬
‫‪Numerous‬‬ ‫دد‪ ‬‬‫متع ّ‬
‫‪Obviously‬‬ ‫به طور واضح‪ ‬‬
‫‪Oceanography‬‬ ‫اقیانوس شناسی‪ ‬‬
‫سوپاپ در باالي موتور ‪-‬‬
‫‪OHV :Over Head Valve‬‬
‫سرسيلندر‬
‫سوپاپ در باالي موتور ‪-‬‬
‫‪OHV Over Head Valve‬‬
‫سرسيلندر‬
‫‪Oil pan‬‬ ‫کارتل روغن‬
‫‪one-way check valve‬‬ ‫سوپاپ مانع يك راهه‬
‫کانال‌های روباز‪ ،‬جریان با‬
‫‪Open channals‬‬
‫سطح آزاد‬
‫‪Optimal alternative‬‬ ‫بهترین جایگزین‪ ‬‬
‫‪orifice‬‬ ‫اريفيس‪ ،‬روزنه‪ ،‬تنگنا‬
‫‪Orifice‬‬ ‫اریفیس‬
‫‪overshoot‬‬ ‫خطا‬

‫به سر خوردن قسمت عقب‬


‫‪Oversteer / over-steer‬‬
‫‪.‬اتومبيل گفته ميشود‬
‫محلي كه معموال در‬
‫‪ PIT STOP‬قسمت عقب‬
‫‪Paddock‬‬ ‫قرار دارد و تجهيزات و‬
‫اتومبيلهاي نقليه اي تيمها‬
‫‪.‬در اين محل قرار ميگيرند‬

‫‪Panel wagon/ Van‬‬ ‫ون‬


‫‪Parallel‬‬ ‫موازی‬
‫‪Parallelogram‬‬ ‫متوازی االضالع‪ ‬‬

‫پاریسون‪ -‬لولۀ پالستیکی‬


‫توخالی که از آن یک قطعه‬
‫‪Parison‬‬
‫یا محصول بصورت بادی‬
‫‪.‬قالبگیری شده‌است‬

‫پاركریزه عملیاتی شیمیایی‬


‫است كه بر روی محصوالت‬
‫فوالدی برای بهبود مقاومت‬
‫آنها در مقابل خوردگی‬
‫استفاده می شود‪ .‬این‬
‫فرآیند در محلولی از‬
‫‪Parkerizing‬‬
‫فسفات منگنز انجام می‬
‫شود كه پوشش نسبتاً‬
‫ضخیمی بر روی فوالد ایجاد‬
‫می كند‪ .‬با این كار فوالد‬
‫مذكور در ادامه می تواند‬
‫‪.‬رنگ یا روغن زده شود‬

‫‪parking brake‬‬ ‫ترمز دستی‬


‫‪Parking light‬‬ ‫چراغ کوچک جلو‬
‫‪Particle idealization‬‬ ‫آیده آل سازی ذرّه ای‪ ‬‬
‫خطوط تقسیم کننده یا جدا‬
‫کننده‪ -‬به عالئم یا‬
‫نشانه‌های روی قالب یا فلز‬
‫‪Parting lines‬‬ ‫ریخته‌گری شده در جایی‬
‫که دو نیمۀ قالب در حین‬
‫بسته شدن به یکدیگر‬
‫‪.‬می‌رسند‪ ،‬گویند‬
‫‪Pascal‬‬ ‫پاسکال‬
‫‪Path line‬‬ ‫مسیر عبور‪ ‬‬
‫‪PCM :Porsche‬‬
‫مديريت ارتباطات پورشه با‬
‫‪Communication‬‬
‫شش سيستم پيشرفته‬
‫‪Management‬‬
‫‪PCM- Porsche‬‬
‫مديريت ارتباطات پورشه با‬
‫‪Communication‬‬
‫شش سيستم پيشرفته‬
‫‪Management‬‬
‫‪Peculiarities‬‬ ‫ویژگی ها‪ ‬‬
‫فنولیک‪ -‬یک رزین سنتتیک‬
‫که از طریق تراکم یک‬
‫‪Phenolic‬‬ ‫الکل‌آروماتیک بایک آلدئید‬
‫بویژه فنل با فرمآلدئید تهیه‬
‫‪.‬و تولید شده‌است‬

‫‪Phenomena‬‬ ‫عارضه‪ ‬‬
‫‪Pinging‬‬ ‫صدای غژغژ موتور‬
‫‪Pipelines‬‬ ‫خطوط لوله‪ ‬‬
‫‪Pipelines‬‬ ‫خط لوله‪ ‬‬
‫گژن پین – انگشتی‬
‫‪Piston pin / Wrist pin‬‬
‫پیستون – خار پیستون‬
‫‪piston pin or wrist pin‬‬ ‫گژن پین‬

‫‪ PIT‬محل بين ساختمان‬


‫در‪ PIT STOP.‬و خود ‪STOP‬‬
‫‪Pit lane‬‬ ‫اين محل محدوديت سرعت‬
‫وجود دارد كه معموال ‪120‬‬
‫‪.‬كيلومتر در ساعت ميباشد‬

‫محل توقف براي تعويض‬


‫الستيك و سوخت گيري در‬
‫فرمول ‪ .1‬حداقل ‪ 17‬مكانيك‬
‫انجام وظيفه ‪ PITSTOP‬در‬
‫ميكنند و بسته به ميزان‬
‫‪Pit stop‬‬ ‫سوخت گيري بين ‪ 5‬الي‬
‫‪ 16 PIT‬ثانيه اتومبيل در‬
‫توقف ميكند (و همچنين‬
‫كلوپي خيلي باحال در فروم‬
‫مشهور تيونينگ تالك كه من‬
‫مديرش هستم)‬

‫‪Pitman arm‬‬ ‫بازوی شاتون‬


‫‪Plane motion‬‬ ‫حرکت صفحه ای‪ ‬‬
‫حامل خورشیدی ‪ /‬سیاره‬
‫‪planet carrier‬‬
‫ای‬
‫‪planet gear‬‬ ‫چرخ دنده سیاره ای‬
‫دنده خورشيدى‪ ،‬چرخ دنده‬
‫‪planetary gear‬‬
‫سياره اى‬

‫عملیات پالسمایی‪ -‬قرار‬


‫دادن پالستیک‌ها در معرض‬
‫‪Plasma treating‬‬
‫تخلیۀ الکتریکی در یک‬
‫‪.‬محفظۀ بسته تحت خالء‬

‫‪Plasticity‬‬ ‫پالستیسیته‪ ،‬مومسانی‪ ‬‬


‫‪plate & frame heat‬‬ ‫مبدل حرارتی صفحه و‬
‫‪exchanger‬‬ ‫شاسی‬
‫مبدل های حرارتی صفحه‬
‫‪plate heat exchanger‬‬
‫ای‬

‫پنیوماتیک‪ -‬دستگاه‌هایی‬
‫که از طریق هوای کمپرس‬
‫‪Pneumatics‬‬
‫شده یا فشرده شده‪ ،‬فعال‬
‫‪.‬شده و کار می‌کنند‬

‫به رده راننده در هنگام‬


‫شروع مسابقه گفته‬
‫ميشود‪.‬طبق زمانهاي‬
‫بدست آمده در روز قبل‬
‫‪Pole Position‬‬
‫مسابقه مشخص ميشود و‬
‫رانندگان به ترتيب بهترين‬
‫زمان بدست آمده مسابقه‬
‫‪.‬را شروع خواهند كرد‬

‫‪Pollutant‬‬ ‫آالینده‪ ‬‬
‫پلیمریزاسیون‪ -‬فرآیند رشد‬
‫‪Polymerization‬‬ ‫مولکول‌های بزرگ از‬
‫‪.‬مولکول‌های کوچکتر‬
‫‪Portion‬‬ ‫قسمت‪ ‬‬
‫‪Postulated‬‬ ‫فرض‪ ‬‬
‫‪Potential‬‬ ‫پتانسیل‬
‫‪Power generation‬‬ ‫تولید نیرو‪ ‬‬
‫‪Power Spectral Density‬‬
‫تراکم طیفی قدرت‬
‫)‪(PSD‬‬
‫‪Prandtl‬‬ ‫پرانتل‬
‫‪Preceding‬‬ ‫مق ّدم‪ ‬‬
‫رسوب سختی یك گروه‬
‫كوچك از فوالدهای زنگ نزن‬
‫و انواع دیگر فوالد ها به‬
‫دلیل رسوب كاربونیتریه ها‬
‫در زمینه سفتی و استحكام‬
‫زیادی ایجاد می كنند‬
‫عملیات حرارتی موجب‬
‫استحكام بسیار باال و‬
‫‪Precipitation Hardening -PH‬‬
‫سختی آن می گردد‪.‬‬
‫كاربردهای فوالد زنگ نزن‬
‫شامل‪ -PH ‬پیرسختی‬
‫ساخت محور پمپ ها و‬
‫شیرها و همچنین قطعات‬
‫هواپیما كه بخواهیم به مرور‬
‫زمان سفتی فوالد افزایش‬
‫‪.‬یابد‬

‫‪Predict‬‬ ‫پیش بینی کردن‪ ‬‬


‫پیش گرم كردن عملیات‬
‫حرارتی اولیه قبل از نورد‬
‫‪Pre-Heating‬‬
‫تختال در واحد نوردگرم‬
‫‪ .‬است‬
‫‪Preparation‬‬ ‫آمادگی‪ ‬‬
‫‪Prerequisite‬‬ ‫پیش نیاز ها‪ ‬‬
‫‪Pressure‬‬ ‫فشار‬
‫‪Pressure Relief Valve‬‬ ‫سوپاپ فشار شكن‬
‫‪Pressure-limiting device‬‬ ‫ابزار محدود کننده فشار‪ ‬‬
‫‪Prevalent‬‬ ‫متداول‪ ‬‬
‫‪Previous‬‬ ‫قبلی‪ ‬‬
‫‪Primary‬‬ ‫اولیه‬
‫‪Process‬‬ ‫فرایند‪ ‬‬
‫‪Product liability‬‬ ‫اعتماد پذیری محصول‪ ‬‬
‫مسئولیت در مقابل‪ ‬‬
‫‪Product liability‬‬
‫محصول‬
‫‪Profile‬‬ ‫پروفیل‬
‫‪Projectile‬‬ ‫پرتابه‪ ‬‬
‫‪Promote‬‬ ‫ارتقاء‪ ‬‬
‫‪Propeller‬‬ ‫پیش راننده‪ ‬‬
‫‪Proportion‬‬ ‫نسبت‪ ‬‬
‫‪Proportional‬‬ ‫نسبی‪ ‬‬
‫‪Propulsion‬‬ ‫پیش رونده‪ ‬‬
‫‪Pry‬‬ ‫اهرم‬
‫مديريت ثبات پورشه‬
‫‪-‬سيستم م عبور كه با كم‬
‫‪PSM :Porsche‬‬ ‫كردن گاز و يا ترمز كردن ‪ ،‬از‬
‫‪Stability Management‬‬ ‫چرخش و چپ شدن هودرو‬
‫جلوگيري ميكند ‪ ،‬اولين بار‬
‫در پورشه توربو‬

‫مديريت ثبات پورشه ‪-‬‬


‫سيستم عبور كه با كم‬
‫‪PSM- Porsche Stability‬‬ ‫كردن گاز و يا ترمز كردن‪ ،‬از‬
‫‪Management‬‬ ‫چرخش و چپ شدن هودرو‬
‫جلوگيري ميكند‪ ،‬اولين بار‬
‫‪-‬در پورشه توربو‪2002‬‬

‫پالفورمینگ‪ -‬شکل دهی‬


‫کششی‪ ،‬شکل اصالح‬
‫شده و تغییر یافتۀ پالتروژن‪،‬‬
‫در پالفورمینگ از قالب‌ها‬
‫‪Pulforming‬‬
‫برای شکل‌دهی‬
‫شکل‌هایی با "سطح‬
‫مقطع‌های عرضی گوناگون"‬
‫‪.‬استفاده می‌شود‬

‫‪Pulley‬‬ ‫قرقره‪ ‬‬
‫مدوالسیون‪ /‬تلفیق پهنای‬
‫‪Pulse Width Modulation‬‬
‫پالس‬
‫‪Quarter window‬‬ ‫پنجره جانبی اتومبیل‬

‫سرد كردن سریع ‪ -‬سردكرد‬


‫سریع در آب یا مایعات برای‬
‫‪Quenching‬‬ ‫سخت كردن فوالد وحفظ‬
‫ریزساختار در حرارت زیاد‬
‫‪ .‬است‬

‫‪radial flow‬‬ ‫جریان شعاعی‬


‫‪Radiation‬‬ ‫تابش‪ ‬‬

‫در اتومبيلهايي كه سيستم‬


‫خنك كننده آنها توسط آب‬
‫كار ميكند آب گرم شده از‬
‫‪Radiator‬‬
‫داخل رادياتور عبور ميكند و‬
‫خنك شده و ‪ FAN‬توسط‬
‫‪.‬دوباره به موتور باز ميگردد‬

‫تلفن موبايل اتومبيل همراه‬


‫‪Radiotelephone‬‬ ‫يك وسيله ‪ Car Audio set‬با‬
‫‪.‬باشند‬
‫‪Range‬‬ ‫برد‪ ‬‬
‫‪Rarefied‬‬ ‫رقیق‪ ‬‬
‫‪Rarefied gas‬‬ ‫گاز رقیق شده‪ ‬‬

‫راديو ‪ FM‬اطالعات كانالهاي‬


‫‪RDS --Radio Data System‬‬ ‫را ميتوان در پانل نمايشگر‬
‫‪.‬راديو مشاهده كرد‬

‫در حالت عادي چرخهاي‬


‫جلو محرك هستند ولي اگر‬
‫چرخهاي جلو هرز گردي‬
‫‪REAL-TIME‬‬ ‫كنند سيستم بصورت‬
‫اتوماتيك نيروي موتور را به‬
‫چرخهاي عقب منتقل‬
‫‪.‬ميكند‬
‫‪Recap‬‬ ‫عاج – روکش تایر‬
‫‪Reciprocal of viscosity‬‬ ‫گرانروی معکوس‪ ‬‬
‫‪Redundant support‬‬ ‫تکیه گاه اظافی‪ ‬‬
‫دد‪ ،‬عمل وارد‪ ‬‬ ‫محل ورود مج ّ‬
‫‪Re-entry‬‬
‫دد‬
‫کردن مج ّ‬
‫‪Reference‬‬ ‫مرجع‪ ‬‬
‫‪Regenerator‬‬ ‫مولد‬
‫‪Regulation‬‬ ‫مقررات‪ ‬‬
‫‪Relative‬‬ ‫نسبی‪ ‬‬
‫‪Relative motion‬‬ ‫حرکت نسبی‪ ‬‬
‫‪Reliability‬‬ ‫اتّکا پذیری‪ ‬‬
‫‪Reliability‬‬ ‫اعتماد پذیری‪ ‬‬
‫‪Requisite‬‬ ‫الزمه‪ ‬‬
‫‪Resistance‬‬ ‫مقاومت‪ ‬‬
‫‪Respect‬‬ ‫احترام‪ ،‬مالحظه‪ ‬‬
‫‪Rest‬‬ ‫سکون‪ ‬‬
‫‪Reynolds‬‬ ‫رینولدز‬
‫‪Rigid‬‬ ‫صلب‪ ‬‬
‫‪Rigid body‬‬ ‫جسم صلب‪ ‬‬
‫‪Ring gear‬‬ ‫چرخ دنده‬

‫اتومبيلهاي روبازي كه ‪ 2‬در‬


‫داشته باشند و ‪ 2‬نفر‬
‫‪ROADSTER‬‬
‫گنجايش سرنشين داشته‬
‫باشند (همراه با راننده)‬

‫‪Rocker panel‬‬ ‫رکاب جانبی‬


‫‪Rocket engine‬‬ ‫موتور موشک‬
‫‪Rod‬‬ ‫تکه چوب کوتاه‬
‫‪Rod bearing‬‬ ‫میل یاتاقان‬
‫نوعي موتور كه در سال‬
‫‪ 1954 Felix‬از سوي‬
‫ساخته شد‪.‬نحوه ‪Wankel‬‬
‫كار اين موتور به طور خالصه‬
‫به اين شكل است كه با‬
‫چرخاندن پيستون مثلثي‬
‫شكل داخل بلوك محفظه‬
‫احتراق‪ ،‬در داخل سيلندر‬
‫‪ROTARY-WANKEL MOTOR‬‬ ‫حجم و ميزان تراكمهاي‬
‫متفاوتي به وجود آورده‬
‫شود‪.‬اين تكنولوژي موتور‬
‫امروزه بيشتر از سوي مزدا‬
‫استفاده ميشود‪ .‬در مدل‬
‫مزدا كه در اروپا جاي ‪RX-8‬‬
‫را گرفت از اين ‪ RX-7‬مدل‬
‫نوع موتور استفاده شده‬
‫‪.‬است‬

‫‪Rotation‬‬ ‫چرخش‪ ،‬دوران‪ ‬‬


‫‪Rotational motion‬‬ ‫حرکت چرخشی‪ ‬‬
‫‪Rotor pump‬‬ ‫پمپ روتوری‬
‫‪Rotor/Disc‬‬ ‫دیسک ترمز‬
‫‪ MOZ‬عددي كه همانند‬
‫‪ROZ -Research octane‬‬ ‫قدرت احتراق سوخت را‬
‫‪.‬نشان ميدهد‬

‫دور در دقيقه‪ .‬هر لحظه‬


‫‪RPM - Revolutions per‬‬
‫نشان ميدهد كه موتور در‬
‫‪Minute‬‬
‫‪.‬يك دقيقه چند دور ميچرخد‬

‫‪RPM :Revolutions Per‬‬


‫دور در دقيقه‬
‫‪Minute‬‬
‫‪RPM- Revolutions Per‬‬
‫دور در دقيقه‬
‫‪Minute‬‬

‫نام عمومي قطعه اي كه‬


‫بين دو جسم در حال حركت‬
‫‪RULMAN‬‬
‫قرار ميگيرد و اصطكاك بين‬
‫‪.‬آنها را كاهش ميدهد‬

‫‪RWD :Rear Wheel Drive‬‬ ‫سامانه چرخ متحرك عقب‬

‫‪RWD- Rear Wheel Drive‬‬ ‫سامانه چرخ متحرك عقب‬


‫انجمن مهندسين اتومبيل‪.‬‬
‫انجمني كه استانداردهايي‬
‫را تعريف كرده و يكي از اين‬
‫است ‪ HP/SAE‬استاندارد ها‬
‫كه قدرت اتومبيل (اسب‬
‫‪SAE - Society of Automotive‬‬
‫بخار) را نشان ميدهد و در‬
‫‪Engineers‬‬
‫آمركاي شمالي قدرت‬
‫اتومبيلها با اين استاندارد‬
‫محاسبه ميشود كه نسبت‬
‫عدد ‪ HP/DIN‬به استاندارد‬
‫‪.‬بزرگتري بدست مي آيد‬

‫انجمن مهندسين خودرو ‪SAE :Society of Automotive‬‬


‫‪Engineers‬‬ ‫‪-‬آمريكا‬
‫انجمن مهندسين خودرو ‪SAE- Society of Automotive -‬‬
‫‪Engineers‬‬ ‫آمريكا‬

‫سيستمي است كه از‬


‫ساخته ‪ SAAB‬طرف شركت‬
‫شده‪ .‬در تصادفهايي كه به‬
‫اتومبيل از عقب ضربه وارد‬
‫ميشود توسط پشتيها سر‬
‫‪SAHR - Saab Active Head‬‬
‫سرنشين به جلو هل داده‬
‫‪Restraint‬‬
‫ميشود تا گردن و سر‬
‫سرنشين آسيب نبيند‪.‬‬
‫تصادف توسط يك حسگر كه‬
‫در عقب اتومبيل قرار گرفته‬
‫‪.‬تشخيص داده ميشود‬

‫كنترل ترمز سنسوترونيك‬


‫‪SBC : Sensotronic‬‬ ‫‪-‬كه با احساس شرايط ترمز‬
‫‪Brake Control‬‬ ‫كردن ‪ ،‬قدرت وارده را تنظيم‬
‫ميكند‬

‫‪Scalar‬‬ ‫اسکالر‪ ‬‬
‫‪Screw jack‬‬ ‫جک پیچی‪ ‬‬
‫‪Seashore‬‬ ‫ساحل‪ ‬‬
‫‪Secondary‬‬ ‫ثانویه‬
‫‪Sedan‬‬ ‫سدان‬

‫اتومبيلهايي كه ‪ 4‬در دارند و‬


‫‪SEDAN‬‬ ‫تا عقب بر آمده ‪ C‬از ستون‬
‫‪.‬و موازي با زمين است‬

‫‪Sedimentation‬‬ ‫رسوب گرفتن‪ ‬‬


‫‪Seek‬‬ ‫جستجو‪ ‬‬
‫در ‪ Tiptronic‬تفاوت آن با‬
‫بودن آن )دستي( ‪manual‬‬
‫‪SELESPEED‬‬ ‫است‪.‬ولي ميتوان از آن‬
‫بصورت اتوماتيك و يا نيمه‬
‫‪.‬اتوماتيك نيز استفاده كرد‬

‫يك واسطه المان در داخل‬


‫سيستم كمك فنر است كه‬
‫متناسب با مقدار بار‬
‫اتومبيل ارتفاع كمك فنر را‬
‫‪SELF-LEVELLING‬‬
‫بصورت اتوماتيك تنظيم مي‬
‫‪SUSPENSION‬‬
‫كند‪.‬در اين سيستم ارتفاع‬
‫قسمت جلو و عقب‬
‫مستقل از هم تنظيم‬
‫‪.‬ميشود‬

‫‪Semiconductor device‬‬ ‫دستگاه نیمه رسانا‪ ‬‬


‫‪Semi-conductors‬‬ ‫نیمه رسانا ها‪ ‬‬
‫‪Sensible‬‬ ‫محسوس‪ ‬‬

‫كنترل ترمز سنسوترونيك ‪-‬‬


‫كه با احساس شرايط ترمز‬
‫‪Sensotronic Brake Control‬‬
‫كردن‪ ،‬قدرت وارده را تنظيم‬
‫‪ SBC‬ميكند‬

‫جعبه دنده دستي با تعويض‬


‫متوالي ‪ -‬در خودروهاي‬
‫‪Sequential Manual Gearbox‬‬
‫سوپر اسپرت و خودروهاي‬
‫‪ SMG‬مسابقات رالي‬

‫عددي كه كيفيت سوخت‬


‫ديزل را نشان ميدهد‪ .‬عدد‬
‫‪ 100‬بيان گر اينست كه خود‬
‫احتراقي سوخت بسيار‬
‫‪SETAN‬‬
‫آسان و سريع است‪ .‬براي‬
‫موتورهاي ديزلي پيشرفته‬
‫اين عدد بهتر است كمي‬
‫‪.‬بيشتر از ‪ 50‬باشد‬

‫‪Setscrew‬‬ ‫پیچ آلن‬


‫‪Shear force‬‬ ‫نیروی برشی‪ ‬‬
‫‪Shift / gear shift‬‬ ‫دنده‬
‫سیستم تعویض دنده‬
‫‪shift by wire / Shift-by-Wire‬‬
‫الکترونیکی ‪ /‬سیستم‬
‫‪system‬‬
‫کنترل فرمان الکترونیکی‬

‫‪Shift control unit‬‬ ‫سیستم کنترل تعویض دنده‬


‫‪shift lever / gear shift lever‬‬ ‫دسته دنده‬
‫سوپاپ تعویض گیربکس‪،‬‬
‫‪shift valve‬‬
‫شیر راه دهنده‬
‫ن‬
‫ت‹‹‹ع‹وی‹ضد‹نده‹ ‪-‬ع‹وضک‹‹رد‹ ‪-‬‬
‫‪shifting‬‬
‫د‹نده‹‬
‫‪Shifting‬‬ ‫تعویض دنده‬
‫‪shock absorber‬‬ ‫کمک فنر‬
‫‪Shockwave‬‬ ‫موج ضربه ای‪ ‬‬
‫‪Shooting‬‬ ‫سیالبی‬
‫‪Shower‬‬ ‫دوش‪ ‬‬
‫‪Significance‬‬ ‫اهمیت‪ ‬‬

‫فوالد الكتریكی‬
‫سیلیسیمی ‪ -‬نوعی فوالد‬
‫مخصوص است كه با وارد‬
‫كردن سیلیسیم در فرآیند‬
‫فوالدسازی ایجاد می شود‪.‬‬
‫فوالد الكتریكی خواص‬
‫‪Silicon Electrical Steel‬‬
‫مغناطیسی خاصی را‬
‫نشان می دهد كه برای‬
‫كاربردهایی همچون‬
‫ترانسفورمرها‪ ،‬ژنراتورهای‬
‫برق و موتورهای الكتریكی‬
‫‪ .‬بسیار مناسب است‬

‫‪Simple flows‬‬ ‫جریان‌های ساده‬


‫‪Siphon‬‬ ‫سیفون‬
‫سامانه حفاظت ضربه‬
‫‪SIPS :Side Impact‬‬
‫جانبي ‪-‬شامل ميله ها و‬
‫‪Protection System‬‬
‫تمهيداتي در درون درها‬
‫سامانه حفاظت ضربه‬
‫‪SIPS- Side Impact‬‬
‫جانبي ‪ -‬شامل ميله ها و‬
‫‪Protection System‬‬
‫تمهيداتي در درون درها‬
‫‪Slack‬‬ ‫کم‪ ،‬سکون‪ ‬‬
‫‪slip ring‬‬ ‫‪ ‬کلکتور‬
‫سيستمي كه ارتفاع‬
‫اتومبيل را به صورت اتوماتيك‬
‫‪SLS‬‬ ‫تنظيم ميكند و در‬
‫‪ Off Road‬اتومبيلهاي‬
‫‪.‬استفاده ميشود‬

‫جعبه دنده دستي با تعويض‬


‫‪SMG :Sequential Manual‬‬ ‫متوالي ‪-‬در خودروهاي‬
‫‪Gearbox‬‬ ‫سوپر اسپرت و خودروهاي‬
‫مسابقات رالي‬
‫‪Snap-ring‬‬ ‫خار حلقه ای‬
‫‪Soft top‬‬ ‫کوپه سقف برزنتی‬

‫نرم سازی فوالد ‪ -‬این عمل‬


‫با بازپخت یا تاب كاری بر‬
‫روی فوالد به منظور كاهش‬
‫‪Softening‬‬
‫سختی برای تسهیل در‬
‫عملیات ماشین كاری آن‬
‫‪.‬صورت می گیرد‬

‫بازپخت برای نرم سازی‬


‫فوالد ‪ -‬كاهش سختی‬
‫فوالد و به عبارتی تردی یا‬
‫‪Softening Anneal‬‬ ‫شكنندگی آن با گرم كردن‬
‫تا نقطه دگرگونی و سپس‬
‫سردكردن و خنك سازی آن‬
‫‪ .‬به تدریج‬

‫سيستمي كه با كاهش‬
‫شدت ترمزها در هنگام‬
‫‪SOFT-STOP‬‬ ‫توقف به صورت اتوماتيك‬
‫باعث توقف نرم و بدون‬
‫‪.‬لرزش ميشود‬
‫به سقف اتومبيلهاي با‬
‫سقف باز شونده گفته‬
‫‪SOFT-TOP‬‬ ‫ميشود كه جنس سقف از‬
‫پارچه و يا فلز با پوشش‬
‫‪.‬پارچه باشد‬
‫موتور با يك ميل بادامك (و‬
‫‪SOHC‬‬
‫احتماال ‪ 16‬سوپاپ)‬
‫‪SOHC :Single Over‬‬ ‫وجود يك ميل سوپاپ در‬
‫‪Head Camshaft-OHC‬‬ ‫باالي سيلندر‬
‫‪SOHC- Single Over Head‬‬ ‫وجود يك ميل سوپاپ در‬
‫)‪Camshaft (OHC‬‬ ‫باالي سيلندر‬
‫‪Sophisticated clockwork‬‬ ‫طرز کار پیچیده‪ ‬‬
‫‪Space craft‬‬ ‫فظاپیما‪ ‬‬
‫‪Space shuttle‬‬ ‫شاتل فضایی‪ ‬‬
‫‪Space shuttle‬‬ ‫شاتل فظایی‪ ‬‬

‫قطعات متحرك آلومينيومي‬


‫‪ Audi‬كه در ساخت بدنه‬
‫‪SPACEFRAME‬‬ ‫مورد استفاده ‪ A8، A2‬هاي‬
‫قرار گرفته و باعث كاهش‬
‫‪ 40.‬درصدي وزن شده اند‬

‫‪Spacer‬‬ ‫واشر واسطه‬


‫‪Specific‬‬ ‫مخصوص‬
‫‪Specific energy‬‬ ‫انرژی مخصوص‬
‫‪specific speed‬‬ ‫سرعت مخصوص‬
‫‪Specific volume‬‬ ‫حجم ویژه‪ ‬‬
‫‪Specified‬‬ ‫تعیین شده‪ ‬‬

‫در اوايل سالهاي ‪ 1900‬به‬


‫وسيله سبك موتور دارو با ‪2‬‬
‫صندلي گفته مي شد‪.‬اين‬
‫عبارت از سالهاي ‪ 1950‬از‬
‫‪Spider‬‬
‫سوي توليد كنندگان‬
‫ايتاليايي براي اتومبيلهاي‬
‫اسپورت ‪ 2‬نفره و روباز‬
‫‪.‬شروع به استفاده شد‬

‫‪Spillway‬‬ ‫سرریز سد‪ ‬‬


‫‪Spillway‬‬ ‫سرریز‬
‫‪Spindle arm‬‬ ‫بازوی سگ دست فرمان‬

‫در بعضي اتومبيلها در جلو و‬


‫زير سپر و در بعضي در‬
‫عقب و روي صندوق نصب‬
‫‪spoiler‬‬
‫ميشود‪ .‬اين قطعه باعث‬
‫بهبود آيروديناميك خودرو‬
‫‪.‬ميشود‬

‫سيستمهاي ايمني اضافي‬


‫‪SRS‬‬
‫‪.‬مانند كيسه هوا‬

‫‪SRS :Supplementary‬‬ ‫سامانه ممانعت تكميلي‬


‫‪Restraining System‬‬ ‫براي بالش هاي هوا‬

‫‪SRS -Supplementary‬‬ ‫سامانه ممانعت تكميلي‬


‫‪Restraining System‬‬ ‫براي بالش هاي هوا‬

‫‪Stabilizer‬‬ ‫میل تعادل – موج گیر‬


‫پزشكی و بهداشتی مورد‬
‫استفاده قرار می گیرند‪.‬‬
‫بیشترین انواع معمول‬
‫گریدها فوالد زنگ نزن‬
‫عبارتند از ‪ :‬نوع ‪،304‬‬
‫بیشترین نوع فوالد زنگ نزن‬
‫استنیتی ‪-‬گرو ه فوالد زنگ‬
‫نزن با كرم و‪ ‬نیكل‪  ‬است كه‬
‫بیش از نیمی از فوالد زنگ‬
‫نزن تولید شده در جهان را‬
‫تشكیل می دهند‪ .‬این گرید‬
‫فوالد زنگ نزن در مقابل‬
‫خوردگی رایج در طراحی‬
‫مقاومت می كند و در زمینه‬
‫های تولید مواد غذایی و به‬
‫‪Stainless Steel‬‬ ‫اغلب مواد شیمیایی مقاوم‬
‫است‪ .‬نوع ‪ ،316‬از نوع فوالد‬
‫زنگ نزن استنیتی است كه‬
‫حاوی ‪ 2‬تا ‪ 3‬درصد مولیبدون‬
‫است كه آنرا در مقابل انواع‬
‫مختلف پوسیدگی و‬
‫خوردگی مقاومتر می‬
‫سازد‪ .‬نوع ‪ ،409‬از نوع فوالد‬
‫زنگ نزن فریتی است كه‬
‫برای درجه حرارت های باال‬
‫مناسب است‪ .‬این گرید‬
‫فوالد زنگ نزن كمترین كرم‬
‫را در تمام فوالدهای زنگ‬
‫نزن دارد و بنابراین گران‬
‫نیست‪ .‬نوع ‪ ،410‬بیشترین‬
‫نوع فوالد زنگ نزن‬
‫‪Station wagon‬‬ ‫استیشن‬
‫‪Statistical analysis‬‬ ‫تحلیل آماری‪ ‬‬
‫‪steer by wire‬‬ ‫فرمان الکتریکی‬

‫سيستم فرمان هيدرويك‬


‫الكترونيك ميباشد و همانند‬
‫بازهاي كامپيوتري ارتباط‬
‫مكانيكي وجود ندارد بلكه با‬
‫‪STEER BY WIRE‬‬
‫حركت فرمان توسط راننده‬
‫چرخهاي جلو به صورت‬
‫الكترونيك اتومبيل را هدايت‬
‫‪.‬ميكنند‬

‫فرمان اتوموبیل‪ ،‬چرخ‬


‫‪steering wheel‬‬
‫فرمان‪ ،‬رل‬
‫‪Stokes‬‬ ‫استوکس‬
‫’‪Stokes‬‬ ‫استوکس‬
‫‪Straight-line linkage‬‬ ‫اتصال مستقیم الخط‪ ‬‬
‫‪Strain‬‬ ‫کرنش‪ ‬‬

‫‪ C ,‬پیركرنش ‪ -‬نفوذ عناصر‬


‫بر روی تغییرات خواص ‪N‬‬
‫‪Strain Aging‬‬ ‫مكانیكی فوالد نابجایی را با‬
‫تغییر شكل مومسان ایجاد‬
‫‪.‬می كنند‬

‫‪Streak line‬‬ ‫خط رگه‪ ‬‬


‫‪Stream‬‬ ‫جریان‬
‫‪Streamline‬‬ ‫خط ّ جریان‪ ‬‬
‫‪Streamline‬‬ ‫خط جریان‪ ‬‬
‫‪Strength of material‬‬ ‫استحکام مصالح‪ ‬‬
‫‪stress‬‬ ‫تنش‬
‫‪Structural‬‬ ‫ساختمانی‪ ‬‬

‫تابكاری فرآیندی – بازپخت‬


‫فرآیندی‪ -‬گرم كردن و‬
‫نگهداشتن در درجه حرارتی‬
‫‪Subcritical Annealing‬‬ ‫كمتر از دامنه دگرگونی و‬
‫متعاقباً سردكردن با‬
‫سرعتی مناسب تابكاری یا‬
‫‪ .‬بازپخت فوالد است‬

‫‪Submarine‬‬ ‫زیردریایی‪ ‬‬
‫‪Submerged body‬‬ ‫جسم غوطه ور‪ ‬‬
‫‪Subsonic‬‬ ‫مادون صوت‬

‫عملیات سرمایی‪-‬‬
‫منجمدكردن فوالد خاص‬
‫‪Sub-Zero Treatment‬‬
‫برای تسریع در دگرگونی‬
‫‪ .‬استنیتی است‬

‫‪sun gear‬‬ ‫چرخ دنده خورشیدی‬

‫چرخهاي محرك را بنا به‬


‫شرايط و احنياج راننده تغيير‬
‫ميدهد‪ .‬اين سيستم به ‪4‬‬
‫شكل كار مي كند ‪-1‬فقط‬
‫چرخهاي عقب محرك‬
‫‪SUPER SELECT‬‬ ‫باشند‪-2 .‬تقسيم بين‬
‫چرخهاي جلو و عقب‪-3 .‬‬
‫تقسيم مساوي نيرو بين‬
‫چرخها جلو و عقب‪-4 .‬‬
‫حركت با ‪ 4‬چرخ بصورت‬
‫‪.‬كالسيك‬

‫‪Supercritical‬‬ ‫مافوق بحرانی‬


‫‪Superheated vapor‬‬ ‫بخار فوق گرم‪ ‬‬
‫‪Supersonic‬‬ ‫مافوق صوت‬
‫‪Supersonic aircraft‬‬ ‫هواپیمای مافوق صوت‪ ‬‬
‫‪Supervisor‬‬ ‫ناظر‪ ‬‬
‫‪Supplementary‬‬ ‫اظافی‪ ‬‬
‫سخت گردانی سطحی ‪-‬‬
‫ایجاد سطحی سخت بر‬
‫‪Surface Hardening‬‬ ‫روی فوالدها است كه با‬
‫گرم و سردكردن موضعی‬
‫سطح آنها‬

‫زبری سطح ‪ -‬ناهمواریهایی‬


‫هستند كه به صورت پستی‬
‫‪Surface Roughness‬‬ ‫و بلندی های ریز بر روی‬
‫سطح فوالد به وجود می‬
‫‪.‬آیند‬

‫‪Surface tension‬‬ ‫کشش سطحی‬


‫‪Suspension‬‬ ‫تعلیق‪ ‬‬
‫سيستم تعليق‪ .‬ضربات و‬
‫شوكهاي وارده از طرف‬
‫‪Suspension‬‬
‫مسير به اتومبيل را جذب‬
‫‪.‬ميكند‬
‫‪Sustain‬‬ ‫حفظ کردن‪ ‬‬

‫اين اتومبيلها خصوصيات‬


‫اتومبيلهاي استيشن و ون‬
‫را در متن خود دارند و‬
‫هستند ‪WD‬معموال باشد ‪4‬‬
‫كه براي مسيرهاي غير از‬
‫‪SUV - SPORT Utility Vehicle‬‬
‫جاده و نا همواريهاي‬
‫معمولي نيز مناسب‬
‫هستند در عين حال كه در‬
‫جاده تفاوتي زيادي با يك‬
‫‪.‬اتومبيل معمولي ندارند‬

‫خودرويي با قابليت هاي‬


‫اسپرت ‪-‬اتومبيل بياباني با‬
‫‪SUV :Sport Utility Vehicle‬‬
‫قابليت استفاده روزمره در‬
‫شهر‬
‫خودرويي با قابليت هاي‬
‫اسپرت (اتومبيل بياباني با‬
‫‪SUV- Sport Utility Vehicle‬‬
‫قابليت استفاده روزمره در‬
‫شهر‬
‫گرماشویی‪ ،‬اكسید شویی‪-‬‬
‫حرارت دادن زیاد شمش در‬
‫فضای اكسیدكننده و تبدیل‬
‫قشر یا الیه ای از آن به‬
‫‪Swealing‬‬ ‫اكسید مذاب و جریان پیدا‬
‫كردن و شسته شدن آن از‬
‫روی شمش است بطوری‬
‫كه عیوب سطحی آن از بین‬
‫‪.‬برود‬

‫‪switching valves‬‬ ‫سوپاپ‌های سويچينگ‬


‫‪Tang - Lock‬‬ ‫واشر‬

‫اين سيستم توسط يك خط‬


‫در مواقع تصادف به ‪GSM‬‬
‫‪TAS - Travel Assist System‬‬
‫‪ S.O.S‬صورت اتوماتيك پيغام‬
‫‪.‬ميفرستد‬

‫‪TCS :Traction‬‬
‫سامانه كنترل كشش‬
‫‪Control System‬‬
‫‪TCS -ASR-ETC‬‬ ‫‪.‬سيستم كنترل پاتيناژ‬
‫‪TCS- Traction Control‬‬
‫سامانه كنترل كشش‬
‫‪System‬‬

‫حمام بازپخت ‪ -‬حمامی‬


‫است برای بازپخت بعضی از‬
‫‪Tempering Bath‬‬ ‫فوالدهای نیكل و كرم دار‬
‫كه سردكردن آنها باید به‬
‫‪.‬آهستگی انجام گیرد‬

‫‪Tending‬‬ ‫تمایل داشتن‪ ‬‬


‫‪Tenuous‬‬ ‫اندک‪ ‬‬
‫‪Thermodynamic‬‬ ‫ترمودینامیکی‬
‫‪thermostatic switch‬‬ ‫کلید ترموستاتی‬
‫‪Thin slab‬‬ ‫ورقه نازک‪ ‬‬
‫‪throat‬‬ ‫گلوگاه‬
‫‪Throttle Pressure‬‬ ‫فشار گاز‬
‫‪Throw-out bearing‬‬ ‫یاتاقان‬
‫انحراف از محور بردار‬
‫‪Thrust Misalignment‬‬
‫تراست‬
‫‪Thrust Stand‬‬ ‫تراست استند‬
‫‪Thrust Vector Control‬‬ ‫کنترل بردار تراست‬
‫‪Tie-rod‬‬ ‫شاتون‬
‫گيرباكس دو حالته يعني به‬
‫دلخواه ميتوان دنده را‬
‫‪TIPTRONIC‬‬
‫دستي و يا اتوماتيك عوض‬
‫‪.‬كرد‬
‫‪TIRE‬‬ ‫الستیک‬
‫‪torque - converter clutch ‬‬ ‫کالچ مبدل گشتاور‬
‫سيستم الكترونيك كنترل‬
‫‪TPC‬‬
‫‪.‬فشار (باد) الستيك‬

‫‪Trade off‬‬ ‫معامله‪ ‬‬


‫‪Trajectory‬‬ ‫مسیر‪ ‬‬
‫‪transfer function‬‬ ‫تابع انتقال‬
‫‪Transition‬‬ ‫انتقال‬
‫‪Transmissibility‬‬ ‫انتقال پذیری‬
‫‪Transmission‬‬ ‫انتقال‪ ‬‬
‫‪Transmission‬‬ ‫جعبه دنده‬
‫‪transmission oil‬‬ ‫روغن جعبه دنده‬
‫‪Treatment‬‬ ‫رفتار‪ ‬‬
‫‪Trial and error method‬‬ ‫روش آزمون و خطا‪ ‬‬
‫‪Trial-and-error method‬‬ ‫روش سعی و خطا‪ ‬‬
‫‪Troubleshooting‬‬ ‫عیب یابی‬
‫‪Trunk‬‬ ‫صندوق‬
‫‪Truss‬‬ ‫خرپا‪ ‬‬
‫سامانه حفظ كنترل‬
‫‪TSC :Traction Stability‬‬
‫چسيندگي و لغزش در‬
‫‪Control‬‬
‫شرايط لغزنده‬
‫سامانه حفظ كنترل‬
‫‪TSC- Traction Stability‬‬
‫چسيندگي و لغزش در‬
‫‪Control‬‬
‫شرايط لغزنده‬

‫‪tube heat exchanger‬‬ ‫مبدل های حرارتی لوله ای‪ ‬‬

‫سيستمي كه باعث ورود‬


‫هواي بيشتر به موتور‬
‫ميشود و با آفزايش ميزان‬
‫‪TURBO‬‬ ‫هواي ورودي قدرت موتور‬
‫افزايش ميابد‪ .‬پروانه توربو‬
‫توسط گازهاي خروجي از‬
‫‪.‬اگزوز چرخانده ميشود‬

‫‪Turbojet engine‬‬ ‫موتور توربوجت‬


‫‪Turbomachine‬‬ ‫توربوماشین‬
‫‪Turn signal‬‬ ‫نشانگر – نشان دهنده‬

‫استفاده از يك جفت شمع‬


‫براي هر سيلندر كه باعث‬
‫سوخت بهتر تركيب‬
‫سوختي ميشود و همچنين‬
‫‪Twin Spark‬‬ ‫با كاهش زمان احتراق‬
‫‪.Alfa‬تراكم نيز افزايش ميابد‬
‫و بنز (محمد بزن ‪romeo‬‬
‫قدش) از اين سيستم‬
‫‪.‬استفاده ميكنند‬
‫‪Two – way check valve‬‬ ‫سوپاپ مانع دو راهه‬
‫‪Two dimentional - 2D‬‬ ‫دو بعدی‪ ‬‬
‫‪Two-dimensional‬‬ ‫دو بعدی‪ ‬‬
‫‪Two-force member‬‬ ‫عضو دو نیرویی‪ ‬‬
‫‪Typical‬‬ ‫معمول‪ ‬‬
‫‪ULEV :Ultra Low‬‬ ‫خودرو با آاليندگي بسيار‬
‫‪Emission Vehicle‬‬ ‫كم‬
‫‪ULEV- Ultra Low Emission‬‬ ‫خودرو با آاليندگي بسيار‬
‫‪Vehicle‬‬ ‫كم‬
‫‪Underlying‬‬ ‫اساسی‪ ‬‬
‫‪Underlying‬‬ ‫اساس‪ ‬‬
‫‪Underlying‬‬ ‫زمینه ی‬
‫‪Undoubtedly‬‬ ‫بی شک‪ ‬‬
‫‪Uniform acceleration‬‬ ‫شتاب یکنواخت‪ ‬‬
‫‪Unify‬‬ ‫متحد کردن‪ ،‬یکی کردن‪ ‬‬
‫‪Utensil‬‬ ‫لوازم آشپزخانه‪ ‬‬
‫‪Utopian accomplishment‬‬ ‫موفّقیّت آرمانی‪ ‬‬

‫در بعضي از خودروها كه‬


‫موتور آنها در وسط اتومبيل‬
‫قرار دارد براي سيستم‬
‫خنك كاري طرفين قسمت‬
‫عقب اين خودروها دو دريچه‬
‫‪VACS :Variable Air‬‬ ‫هواگيري طراحي ميكنند كه‬
‫‪Cooling System‬‬ ‫سيستم مذكرو وظيفه دارد‬
‫اين دريچه ها را بسته به‬
‫دماي آب خنك كننده موتور‬
‫در دورهاي گوناگون باز كرده‬
‫و باعث خنك شدن موتور‬
‫شود‬

‫ریخته گری مكشی‪ ،‬ریخته‬


‫‪Vacuum Casting‬‬
‫گری در خالء‬

‫اندودكاری در خالء‪ -‬ملكولها‬


‫هنگام تبخیر در خالء زیاد‪،‬‬
‫در یك مسیر خطی به‬
‫‪Vacuum Coating‬‬ ‫جسم برخورد می كنند و‬
‫روی آن نشسته و تشكیل‬
‫اندود فلزی با ضخامت‬
‫‪.‬بسیار كم می دهند‬
‫گاززدایی در خالء‪ -‬دفع‬
‫گازهای محلول از قبیل‬
‫اكسیژن‪ ،‬هیدورژن و نیتروژن‬
‫با یك وسیله پیشرفته‬
‫تصفیه فوالد در فشارهای‬
‫پایین یا كمتر از فشار‬
‫متعارف جوی ‪ -‬در‬
‫خالء‪ ‬است كه تولید فوالد‬
‫فوق العاده كم كربن را‬
‫‪Vacuum Degassing‬‬
‫میسر می سازد و مصرف‬
‫آن در كاربردهای اتومبیل‬
‫سازی و صنایع الكتریكی‬
‫است‪ .‬معموال ً این كار در‬
‫پاتیل انجام می شود و‬
‫گازهای محلول دفع می‬
‫شودو فوالد خالص تر با‬
‫كیفیت عالی تر و تمیزتر‬
‫‪.‬حاصل می شود‬
‫دار یا كمتر از فوالد آلیاژی‬
‫باشد ‪ -‬برای مثال فوالد‬
‫با‪ ‬محتوی عنصر آلیاژی‬
‫كمتراز ‪ 5‬درصد است‪ .‬در‬
‫حالیكه كوره های قوس‬
‫ابزارهای )‪ -EAF‬الكتریكی‬
‫متداول برای ذوب و تصفیه‬
‫فوالد زنگ نزن هستند‪،‬‬
‫كربن زدایی اكسیژنی در‬
‫خالء یك مكمل اقتصادی‬
‫است بطوری كه مدت‬
‫عملیات را كاهش می دهد‬
‫و درجه حرارت ها در‬
‫‪ EAF‬فوالدسازی به روش‬
‫كمتر هستند‪ .‬عالوه بر این‪،‬‬
‫‪Vacuum Oxygen‬‬ ‫استفاده از كربن زدایی‬
‫‪Decarburization -VOD‬‬ ‫اكسیژن در خالء برای‬
‫تصفیه فوالد زنگ نزن‬
‫استفاده بهتر از كوره های‬
‫قوس الكتریكی را برای‬
‫اهداف ذوب افزایش می‬
‫دهد‪ .‬نحوه كار بدین صورت‬
‫است كه فوالد مذاب و‬
‫تصفیه نشده از كوره قوس‬
‫الكتریكی به داخل ظرف‬
‫جداگانه ای منتقل می‬
‫شود و سپس حرارت داده‬
‫می شود و پس از به هم‬
‫زدن با یك جریان الكتریكی‪،‬‬
‫اكسیژن از باالی ظرف‬
‫مذكور وارد می شود‪.‬‬
‫مقادیر قابل توجهی از‬
‫‪Valve‬‬ ‫شیر‪ ‬‬
‫‪Valve body‬‬ ‫جعبه سوپاپ‬
‫‪Valve cover‬‬ ‫درپوش پیشرانه‬
‫‪Valve lifter‬‬ ‫باالبر سوپاپ‬
‫‪Valve lifter/tappet‬‬ ‫غلطک باالبر سوپاپ‬
‫‪Vane Pump‬‬ ‫پمپ پره ای‬
‫سيستم كنترل زمان متغيير‬
‫‪Vanos‬‬
‫‪ BMW‬سوپاپ در‬
‫‪Vaporization‬‬ ‫تبخیر‪ ‬‬
‫در بعضي از خودروها كه‬
‫موتور آنها در وسط اتومبيل‬
‫قرار دارد براي سيستم‬
‫خنك كاري در طرفين‬
‫قسمت عقب اين خودروها‬
‫دو دريچه هواگيري طراحي‬
‫ميكنند كه سيستم مذكرو ‪Variable Air Cooling System‬‬
‫وظيفه دارد اين دريچه ها را‬
‫بسته به دماي آب خنك‬
‫كننده موتور در دورهاي‬
‫گوناگون باز كرده و باعث‬
‫خنك شدن موتور‬
‫‪ VACS‬شود‬

‫‪Vast‬‬ ‫وسیع‪ ‬‬
‫‪Vault‬‬ ‫سقف‪ ‬‬

‫نوعي ترمز كمكي است كه‬


‫با رگوالتور فشار دود اگزوز‬
‫‪VEB :Volvo Engine Brake‬‬ ‫عمل ميكند و براي اولين بار‬
‫در خودروهاي سنگين ولوو‬
‫به كار رفته است‬

‫‪Vector‬‬ ‫بردار‪ ‬‬
‫‪Velocity‬‬ ‫سرعت‬
‫‪Velocity distribution‬‬ ‫توزیع فشار‪ ‬‬
‫‪Velocity gradient‬‬ ‫گرادیان سرعت‪ ‬‬
‫‪Venture flume‬‬ ‫فلوم‪ ،‬وانتوری‬
‫‪Verify‬‬ ‫شناسایی‪ ‬‬
‫‪Viscosity law‬‬ ‫قانون ازجت‬
‫‪Viscous‬‬ ‫لزج‬
‫‪Viscous flow‬‬ ‫جریان لزج‪ ‬‬
‫‪Viscous fluid‬‬ ‫سیال لزج‪ ‬‬
‫‪Vise‬‬ ‫گیره‬
‫‪Volumetric efficiency‬‬ ‫بازده حجمی‪ ‬‬

‫نوعي ترمز كمكي است كه‬


‫با رگوالتور فشار دود اگزوز‬
‫‪Volvo Engine Brake‬‬ ‫عمل ميكند و براي اولين بار‬
‫در خودروهاي سنگين ولوو‬
‫‪ VEB‬به كار رفته است‬

‫‪vortex‬‬ ‫گرداب‬
‫‪Vorticity‬‬ ‫چرخش‬
‫موتورهاي هوندا كه مجهز‬
‫به ميل سوپاپهاي با‬
‫زمانهاي متفاوت هستند‪ .‬در‬
‫اين موتور ها زمانهاي‬
‫‪VTEC‬‬
‫سوپاپ در دورهاي متفاوت‬
‫تغيير كرده و بهترين كارايي‬
‫و مصرف سوخت ايجاد‬
‫‪.‬ميشود‬

‫توربوي متغيير‪ .‬اين توربو در‬


‫دورهاي كم نيز كارايي‬
‫دارد‪.‬هوايي كه از مانيفولد‬
‫اگزوز مي آيد توسط پره‬
‫هاي كوچكي كه درون بدنه‬
‫اين توربو قرار دارد به مركز‬
‫پروانه هدايت ميشود‪.‬اين‬
‫‪VTG - Variable Turbo‬‬ ‫پره ها با دستوراتي كه از‬
‫‪geometry‬‬ ‫سيستم كنترل موتور‬
‫ميگيرند به باال پائين حركت‬
‫ميكنند و باعث ميشوند در‬
‫دورهاي پائين نيز پرپانه‬
‫توربو با سرعت خوبي‬
‫بچرخد‪( .‬همانطور كه براي‬
‫افزايش فشار آب بايد لوله‬
‫قطر كمتري داشته باشد)‬

‫توربين با هندسه متغير‬


‫‪VTG- Variable Turbine‬‬
‫براي دستيابي به بهترين‬
‫‪Geometry‬‬
‫بازده محموعه پرخوران‬

‫توربين با هندسه متغير‬


‫‪VTG: Variable Turbine‬‬
‫براي دستيابي به بهترين‬
‫‪Geometry‬‬
‫بازده محموعه پرخوران‬

‫سيستم سوپاپ متغير‬


‫باليستيك كه در اين‬
‫سيستم از ميل سوپاپ‬
‫استفاده شده و برجستگي‬
‫‪VVB - Variable Valve‬‬
‫هاي بر روي آن به گونه اي‬
‫‪Ballistic‬‬
‫است كه در دورهاي بسيار‬
‫باال عملكرد سوپاپ ها به‬
‫صورت كامال مستقل انجام‬
‫مي شود‬
‫سيستم سوپاپ متغير‬
‫باليستيك كه در اين‬
‫سيستم از ميل سوپاپ‬
‫استفاده شده و برجستگي‬
‫هاي بر روي آن به گونه اي ‪VVB :Variable Valve Ballistic‬‬
‫است كه در دورهاي بسيار‬
‫باال عملكرد سوپاپ ها به‬
‫صورت كامال مستقل انجام‬
‫مي شود‬

‫سيستم كنترل زمان متغيير‬


‫‪VVT-I‬‬
‫‪ Toyota‬سوپاپ در‬

‫‪VVTI-  Variable Valve‬‬ ‫سيستم زمان بندي متغير‬


‫‪Timing Intelligent‬‬ ‫هوشمند سوپاپ ها‬

‫سيستم زمان بندي متغير ‪VVTI :Variable Valve Timing‬‬


‫‪Intelligent‬‬ ‫هوشمند سوپاپ ها‬

‫والتریزاسیون‪ -‬فرآیند‬
‫‪Walterization‬‬ ‫پوشش جانشینی بر روی‬
‫‪ .‬فوالد و روی است‬
‫‪Wander‬‬ ‫سرگردانی‪ ‬‬
‫‪Wash Heating‬‬ ‫گرماشویی – اكسیدشویی‬
‫‪Wastewater treatment‬‬
‫تاسیسات تصفیه فاضالب‪ ‬‬
‫‪facilities‬‬

‫سخت گردانی با آب ‪-‬‬


‫فرآیندی است برای باالبردن‬
‫سختی فوالدهای با آلیاژ‬
‫كم كه ابتدا فوالد را تا درجه‬
‫‪Water Hardening‬‬
‫حرارت دگرگونی یا بیش از‬
‫آن گرم نموده و سپس با‬
‫فروبردن در آب سریع‌اً خنك‬
‫‪.‬می كنند‬

‫‪Water properties‬‬ ‫خواص آب‬


‫‪Water supply system‬‬ ‫سامانه تامین آب‪ ‬‬
‫‪Wave‬‬ ‫موج‪ ‬‬
‫‪Wave‬‬ ‫موج‬
‫‪Weber‬‬ ‫وبر‬
‫‪Weirs‬‬ ‫بند‪ ،‬سدی برای باال آوردن سطح آب‪ ‬‬
‫ف‹‹اصله‹ )ف‹‹اصله‹ م‹حور(‬
‫‪WHEELBASE‬‬ ‫ب‹‹‹ينم‹ركز چرخ‹ه‹ايج‹لو ت‹‹‹ا‬
‫‪.‬م‹ركز چرخ‹ه‹ايعقب‬
‫‪Whole drive line‬‬ ‫دنده‬
‫اين سيستم معموال در‬
‫صندلي هاي جلو بكار مي‬
‫رود و عملكرد آن به اين‬
‫صورت است كه بالفاصله‬
‫پس از دريافت ضربه تصادف‬
‫‪WIL - Whiplash‬‬
‫از پشت‪ ،‬پشتي صندلي‬
‫‪Injury Lessening‬‬
‫هاي جلو را به طرف عقب‬
‫خوابانده و بدين وسيله مانع‬
‫از وارد آمدن ضربات ناگهاني‬
‫(شالقي) به ناحيه گردن و‬
‫ستون فقرات ميشود‬

‫اين سيستم معموال در‬


‫صندلي هاي جلو بكار مي‬
‫رود و عملكرد آن به اين‬
‫صورت است كه بالفاصله‬
‫پس از دريافت ضربه تصادف‬
‫‪WIL: Whiplash‬‬
‫از پشت ‪ ،‬پشتي صندلي‬
‫‪Injury Lessening‬‬
‫هاي جلو را به طرف عقب‬
‫خوابانده و بدين وسيله مانع‬
‫از وارد آمدن ضربات ناگهاني‬
‫‪-‬شالقي به ناحيه گردن و‬
‫ستون فقرات ميشود‬

‫‪Wind turbines‬‬ ‫توربین های باد‬


‫‪Windmill‬‬ ‫آسیاب بادی‪ ‬‬
‫‪Windshield‬‬ ‫شیشه خم جلو‬
‫مقاومت (الکتریکی)‪ ‬‬
‫‪Wire resistor‬‬
‫سیمی‬
‫‪Withstand‬‬ ‫مقاومت‪ ‬‬
‫‪Wonder‬‬ ‫شگفتی‪ ‬‬
‫‪Work-energy method‬‬ ‫روش کار‪-‬انرژی‪ ‬‬
‫‪worm gear‬‬ ‫دنده مارپیچی‬
‫‪Wrench‬‬ ‫آچار‬
‫‪Yacht‬‬ ‫کرجی بادی‪ ‬‬
‫‪Yield to‬‬ ‫تسلیم شده‪ ‬‬
‫‪Yule-walker algorithm‬‬ ‫الگوریتم یول والکر‬
‫‪ZEV- Zero Emission Vehicle‬‬ ‫خودروهاي فاقد آاليندگي‬

‫عملیات روی كاری ‪ -‬ایجاد‬


‫‪Zincate Treatment‬‬ ‫الیه ای از اكسید روی بر‬
‫‪.‬روی جسم فوالدی است‬
‫بند‪ ،‬سدی برای باال‬

You might also like