Professional Documents
Culture Documents
اداره و منجمنت
اداره و منجمنت
منجمنت {}Management
{ { { مدیریت یا منجمنت } } }
دفتر؟
عبارت از یک سازمان دولتی و یاغیر دولتی است که دارای تشکیل و مقررات خاص خود میباشد.
وزارت چیست؟
عبارت از یک اداری عالی مرکزی است که دارای تشکیل منظم بوده و در رس خود وزیر داشته باشد.
اداره چیست؟
عبارت از یک نظام اجتماعی است که به اساس روش های خاص بنا نهاده شده ودر آن عده کثیر افراد جهت رسیدن به یک
سلسله اهداف نسبتا ً مشخص به انجام وظایف متنوع و دقیق مشغول اند .
و به دو نوع است -1اداره رسمی -2اداره غیر رسمی
-1هدف-:
عبارت از نتایج مطلوب است که تمام فعالیت های اداره به استقامت آن سوق داده میشود .
مشخصات هدف :
* واضح و مشخص باشد * قابل سنجش باشد * قابل حصول باشد * واقع بینانه باشد * دارای محدوده زمانی باشد.
-2منابع -:
عبارت از سرمایه مادی و معنوی یک سازمان میباشد .
انواع منابع :
* منابع فزیکی * منابع مالی * منابع بشری * منابع غیر محسوس.
-3موثریت -:
عبارت از انجام دادن فعالیت های درست است که جهت دستیابی به اهداف سازمان کمک کننده میباشد .و در موثریت کیفیت
مهم است.
کیفیت -:
عبارت ازانجام دادن فعالیت های درست با استفاده از سرمایه کمتر نتیجه زیاد تر بدست آوردن .
-4مثمریت -:
عبارت از اجرای درست فعالیت ها است .
-5جوانب ذیدخل -:
عبارت از اشخاص اند که در سازمان و یا فعالیت های آن سهم ،منفعت و یا تمایلی داشته باشند .
مانند :
* سهم گیرینده گان * کارمندان * مشتریان * تمویل کننده گان * عرضه کننده گان * افراد محل
+نوشته شده در شنبه بیست و سوم مهر 1390ساعت 12:59 توسط محمد انور "اکبری" | یک نظر
درباره
عزی33333333زان ش33333333ما میتوانی33333333د مش33333333کالت خویش33333333را در قس33333333مت منجمنت از ین س33333333ایت مرف33333333وع نمای33333333د.
محمد انور " اکبری "
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبالگ
پست الکترونیک
آرشیو وبالگ
عناوین مطالب وبالگ
نوشته های پیشین
دی 1391
مرداد 1391
فروردین 1391
مهر 1390
پیوندها
اداره و منجمنت
مدیر یا منجر MANAGER
اسناد یا DOCUMENTS
احدادیث شریف3
شعر های قشنگ و زیبا
سواالت منجمنت
RSS
POWERED BY
BLOGFA.COM
اداره و منجمنت
تاريخ :پنجشنبه ۹سنبله ۱۳۸۵
موضوع :آریانانت
Management
اداره
اداره از نظر لغوی به معنی گرداندن 3،چرخاندن ،دوردادن 3،روبراه ساختن امورمهم و نيز اصطالحا ً محلی که در آنجا
کارهای معينی با اهداف مشخصی انجام داده می شود.
اداره ممکن است دارای چندين شعبه و شاخه باشد که در رأس آن يک نفر مدير قرار می گيرند 3.
مدير
مديريت
دانشمندان 3و جامعه شناسان جهان از اداره و منجمنت تعريف ها و برداشت های مختلفی ارائه داشته اند که ما در
اينجا تلفيقی از نظريات شان را بطورخالصه بيان می کنيم:
اداره يا منجمنت عبارت از پيشبرد منظم و دقيق پروسهء طرح کاری در يک محيط يا يک دائره که درآن افراد به
صورت دستجمعی ،همآهنگ و متشکل برای يک هدف مشخص و مشترک باهم کار می کنند و تالش می نمايند تا
امورمحوله را به طور سالم ومؤثر انجام دهند.
مدير ،منيجر و اداره کننده را نيز کسی می دانند 3که با تدبير و تدبر خود به نحو شايسته و بايسته ای کارهارا با برنامه
ريزی های مؤثر ،استقامت بخشيده و نيروها را نيز به شکل دقيقی هدايت ورهبری نموده و نسبت به مردم و ارباب
رجوع نيز صادقانه ارائهء خدمت ،انجام وظيفه و ادای مسئوليت می نمايد.
وظايف يک مديريا منيجر
اگر ما يک وزارتخانه را در نظر بگيريم ،اداره کنندگان آن را می توان به سه کتگوری ذيل تقسيم کرد:
– 1 در کتگوری اول شخص وزير ومعينانش قرار می گيرند که وظيفهء رهبری و پاليسی سازی وزارت خانه را به
عهده داشته ،فعاليـت ها و استقامت های کاری تمام بخش ها را تحت نظارت وکنترول قرارمی دهند.
– 2 در کتگوری دوم يا متوسط کسانی قرارمی گيرند که دررأس بخش های وزارت خانه مؤظف اند ،مثل رؤساء،
مديران عمومی و آمرين شعبات.
– 3 باقی مامورين و کارمندان پائين رتبه ،در کتگوری سوم قرار می گيرند.
همچنين است در سائر ادارات کوچکتر که يک رئيس و يا در ادارات و مجموعه های محدودتر که يک مدير در
راس اداره قرار می گيرد.
يک اداره کننده يا منيجر خوب بايستی دارای مهارت ها ،کاربردها و خصوصيات ذيل باشد:
– 1 داشتن قدرت طرح پالن خوب برای انجام امور محوله ،وارد بودن به مهارت های تخنيکی ،تجارب مسلکی و
سازماندهی اداره و داشتن قدرت ،شهامت و دقت در اخذ تصاميم مؤثر ،معقول ،منطقی و بموقع در استقامت های کاری
و وظيفوی.
– 2 توانمندی پاليسی سازی سالم ،اتخاذ ستراتيژی دقيق و بوجود آوردن يک سيستم اداری فعال و پويا با ساختار
مناسب و پايدار در اداره.
به نحوی که اگر مثالً شخص وزير يا مديری که دررأس قرار دارد ،برای مدتی به مسافرت برود ،در غيبت او
سيستم کاری آن اداره به اختالل و سکتگی مواجه نگردد و کارهای محوله طبق روال عادی ادامه پيداکند.
– 3 به کارگماری درست پرسونل طبق استعدادهای آنان در استقامت های کاری شان و اتخاذ برنامه های آموزشی و
تشويقی ،برای ظرفيت سازی و شگوفائی مهارت های کليه کارمندان بدون هرگونه تبعيض.
– 4 داشتن مهارت های الزم در بهره گيری سالم از نظريات معقول و مشاورت های فکری و تحليلی متخصصين
آگاه و کارشناس در جهت پيشبرد امور.
– 5 ايجاد روحيهء اعتماد سازی بين تمامی پرسونل و برقراری رابطه های عاطفی ،صادقانه وغيرمتعصبانه با آنان
و درعين حال رغبت نشان ندادن به خبرچينی های اشخاص مغرض ،غيبت و شکايت يک يا چند کارمند نسبت به
کارمندان ديگر.
– 6 اتخاذ سلوک و نيت نيک ،انسانی و حسن خلق نسبت به همهء کارمندان.
– 7 نشان دادن و به اثبات رساندن صداقت ،صراحت ،شفافيت ،شهامت ،فسادنا پذيری ،ميزان دقت ،قدرت تشخيص
و رجحان بخشيدن ضوابط بر روابط در همهء امور و سپردن کار به اهلش.
– 8 برخورد های مدبرانه ،آگاهانه ،با صبر ،استقامت و حوصله مندی با مسائل و مشکالت روز مره.
– 9 قدرت تشخيص و شناخت نيازهای عاجل و ضروری کارمندان و تالش در جهت رفع آن ها.
– 10 قدرت تشخيص و ارزيابی توانائی ها وهمچنان کشف نقاط ضعف و قوت کارمندان و اتخاذ روش مؤثر و
تشويقی جهت ايجاد انگيزهء کار در آنان.
– 11 ايجاد سهولت های کاری برای مراجعين در اجرای کارها و مشکالت شان.
– 12 پرهيز از سخت گيری های پيچيده ،غيرضروری و فساد انگيز بيوروکراتيک و کاغذبازی های تخلف آفرين،
ضايع کنندهء وقت وزمينه ساز رشوه ستانی هاو ناراضی تراشی ها.
زيرا سيستم های فرسوده وسنتی بيوروکراسی در اين کشور زجر کشيده ،تا حال نقايص و عوارض سنگينی را برای
مردم ما در برداشته و جامعه را از پيشرفت ،ترقی و تکامل بازمانده است.
اگر ما چشم انداز کوتاهی به ايام گذشتهء کشور خود داشته باشيم ،با يک نگاه گذرا می بينيم که حاکميت های سياسی
و نظام های اداری کشورما ،خصوصا ً در سه دههء اخير ،همواره در تغيير و تحول بوده و هيچ همخوانی با اوضاع
پيچيدهء جهان نداشته است.
باتغيير رژيم های گوناگون چپ ،راست ،کج ومعوج ،موبوکراتيک و غوغاساالر ،سيستم های مديريتی کشور ما نيز
در حال تزلزل ،تبدل و ناپايداری قرار گرفت و هر وزير ،رئيس و مديری که در رأس هراداره روی کار آمده ،بدون
هيچ مالحظه ،مصلحت و در نظرگرفتن شايستگی ها ،دست به تغييرات و تبدالت مديران و کارمندان زده و کسان و
نزديکان خود شانرا ولو بدون هيچ شايستگی در رأس شعبات مقرر نموده و حتی باعث ايجاد بی نظمی ،کمکاری،
فساد ،رشوه خواری ،مردم آزاری و سائر مفاسد ديگر شده اند.
از طرف ديگر ،در نظام های آموزشی مثل پوهنتون ها و انستيتوت های مسلکی نيز آنگونه که نياز جامعه احساس
می شود ،مديران ،به شکل تخصصی تربيه نشده و اکثر درس ها از همان نوت ها و برداشت های بسيار کهنه و قديمه
به خورد محصلين داده می شود که به هيچ وجه پاسخگوی نيازهای مبرم جامعهء کنونی ما نبوده ،نيست و نخواهد بود.
زيرا ،همين پائين بودن کيفيت سطح آموزشی در ارگان های تعليمی و تحصيلی ما و راه يافتن افراد کم سواد،
نامتخصص و ضعيف االداره در رأس ادارات ،باعث شده است تا مقوله ای به نام شايسته ساالری ،لياقت و صالحيت
مندی در کشور ما به کلی به باد فراموشی سپرده شود.
يک رسم بسيار غير ستندرد و برخالف معيارهای متداول جهانی که از ديرزمان تا کنون در کشورما چهره گشوده،
اينست که مديران ما اکثراً بدون صالحيت ها ومهارت های الزم ،اما با واسطه ها ،سليقه ها و لزوم ديد مقامات باالتر،
ناگهانی و به شکل خلق الساعه به پوست های باالی مديريت کشور ارتقاء مقام می يابند!!
باز به محضی که برمسند چوکی تکيه می زنند ،ديگر تمام قدرت و تالش و امکانات خويش را به خدمت می گيرند
تا به هر نحو و قيمت ممکن ،چوکی بدست آمده را در حيطهء قدرت خويش حفظ نمايند.
در چنين بازار آشفته ،مديران چوکی دوست ،خواسته يا ناخواسته به راهی کشانده می شوند که سالمت ،درايت و
ارزش های مديريتی را به طاق نسيان گذاشته ،به عوض مشوره گيری و نظرخواهی از افراد متخصص و آگاه و
کارشناس ،در جهت بهبود بخشيدن نحوه و روال کار اداره ،ناگهان دستخوش محاصرهء افراد حرفوی قرار می گيرند.
آنان روی انديشه ،فکر و روحيهء مديران تازه تقرر يافته دقيقا ً کار می کنند و در تالش می افتند تا نقطه ضعف های
آنان را کشف و يا در آنها نقطه ضعف هائی را بوجود آورده و پرورش داده و برجسته سازند .
آنگاه از همان راه به فکر و انديشهء شان رسوخ نموده ،با مهارت های خاصی ،تصميم و ارادهء آنان را در اختيار
می گيرند.
اگر فرضا ً يکی از مديران موصوف از اطاعت حرفوی ها سرباز بزند ،با سکرتر بانفوذش طرح رفاقت و
گرمگيری می ريزند.
خالصه از هر راهی که ميسر گردد ،انگيزه های خوش آيندی را يا به صورت مستقيم و يا غير مستقيم از طريق
سکرتر ها در فکر و مغز مديران تازه وارد می دمند 3مبنی براينکه اين قبای زيبای مديريت يا رياست و يا وزارت فقط
بر قامت و اندام جناب مستطاب که خياط روزگار صرف به برازندگی او دوخته است ،می زيبد والغير!!
وقتی نشئهء کاذب مقام ومنصب را بر روح وروانش دميدند 3،شايد اين سوال مطرح شود:
پس اصل طرح چيست و برای حفظ شرايط و زرق وبرق موجود چه کار بايدکرد؟
جواب داده خواهد شد که :ما می خواهيم برای دستبيابی به هدف ،سلسله کارها و برنامه هائی روی دست گرفته شود
تا اين چوکی و مقام برای ابدمدت در اختيار جناب شما قرار بگيرد.
در قدم اول مدير يا وزير را واميدارند 3تا دست به جابجائی مهره ها بزند.
زيرا برای رسيدن به هدف و تحقق آرمان ها ،بايستی افراد دلسوز ،اعتمادی ،فعال و آگاه ،در رأس شعبات گماشته
شوند.
مثل فالنی به فالن پوست ،بسمدانی هم به آن پوست ديگر و همينطور ليست افراد مشخص و مورد نظر باند مهاجم
در اختيارش قرار داده می شود.
در اکثر جاها مشاهده می شود که تغييرات و تبدالت در اولين فرصت ،با شدت تمام انجام پذيرفته 3است!!
داليل و توجيهات اين حرکت ناگهانی و نابهنگام هم از طرف مدير و اطرافيانش طوری عنوان می شود که ما می
خواهيم اصالحات قابل مالحظه ای در سطح اداره جات بوجود آوريم!!
در خالل اجرای طرح ها ،آقای مدير کم کم با همان کانال خاص سازمان يافته پيوند 3خورده ،خودش را دربست در
اختيار افراد آن قرار داده ،در درون اتاق های دربسته ،با گردانندگان آن در خلوت نشسته ،به خيال رسيدن به هدف
مطلوب ،فقط به دهان آنان چشم می دوزد و بس!!
دسيسه گران هم که دررشتهء به بيراهه کشاندن مديران ،ازبسکه فرازونشيب های زيادی را طی کرده اند ،از يک
عمر تجربه و مهارت برخوردار اند ،دور جناب مدير را به صورت تنگاتنگی حلقه زده ،خط می کشند و اولين کاری
که عمالً انجام می دهند ،اينست که رابطهء جناب مدير را با سائر اهل اداره و ارباب رجوع قطع کرده ،تمام افکار و
نظرياتش را در قبض و اختيار خويش دسته بندی نموده ،او را به هرطرف و هر بيراهه روی ها و استفاده جوئی هائی
که خواسته باشند با سهولت تمام می کشانند!!
در اين صورت مدير ،از واقعيـت ها کامالً به دور مانده ،فقط منتظر می نشيند تا تمام راپور های خيريت را صرف
از کانال و زبان افراد باند متنفذ بشنود و بس.
با اين حساب ،ديگر انديشهء بهبود 3بخشيدن ،اصالح امور اداره و روحيهء خدمت گزاری به مردم از فکرو انديشهء
جناب مدير به کلی رخت برمی بندد و صرف درحد شعار باقی خواهد ماند و ديگر هيچ!!
آنوقت ديگر او اطالع ندارد که در حوزهء مديريت ،يا رياست و وزارتش چه می گذرد و کشتی سرنوشت او و اداره
اش به کدام سمت و سوی در حرکت و يا لغزش است؟!!
مدير در چنين شرايطی ،چاره ای ندارد جز اينکه فقط دور خودش بچرخد ،مشاوران آنچنانی را دررأس شعبات
مربوطه بگمارد و چه بسی که چوکی ها را بنا به درخواست خود آنان ،برای شان در بدل مبالغی به اجاره دهد.
دراين صورت پرواضح است که آن ادارهء خريداری شده چه بر سر مراجعين خواهد آورد ،ديگر خداوند متعال
خودش بهتر ميداند وبس!
همچنانيکه امروز نيز بخش وسيعی از نظام مديريتی ما با همين الگو معيار بندی و شکل گرفته است!!
حتی ما عمالً مشاهده می کنيم که اکثر تغييرات و تبدالت کليدی بر محور های قومی ،زبانی ،واسطوی و بيش از همه
به احترام بندل نوت بانک های دالری توسط سکرترها انجام می گيرند!!
در چنين اداراتی که يک مشت افراد چاپلوس ،فريبکار ،خائن ،استفاده جو و فاسد دور مدير اداره را گرفته و اورا
افسار زده ،به هرطرف که خواسته باشند می توانند بکشانند 3،برای آنانی که به ايمان ،صداقت ،پشتکار ،دلسوزی ،وطن
دوستی ،خدمتگزاری پايبندی 3دارند ،ديگر انگيزهء کاری باقی نمی ماند.
امروز وقتی خوب دقت به عمل آوريم ،ساختار مديريتی ما در يک حالت بحران ندانم کاری و بی کيفيتی عجيب و
غريبی دست وپا می زند.
بنا براين ،به نظرما خواست و حق مردم و جامعهء درد رسيدهء ما اينست که حکومت افغانستان هرچه سريعتر در
رفع اين بحران که تقريبا ً منشأ بحران های ديگر به حساب می آيد ،گام های مؤثر عملی(نه شعاری) بردارد.
درجريان يکی از ميزگردها ،آقای افغانزی رئيس شبکهء تلويزيونی افغان اشاره ای داشت به يکی از وزراء که گفت
يکتن از رؤسای مربوطه اش حتی در مدت هشت ماه تالش نتوانسته بود به حضور جناب وزير مشرف شود.
چنين برخورد های بی تفاوتانه ای از طرف وزير يا هر مديرديگری ،نمايندگی از ضعف اداره و پيچيدنش در الک
باند هائی که فوقا ً اشاره داشتيم ،دارد.
البته ضعف ها ،ناتوانی ها و بی مسئوليتی های آنچنانی نه تنها در يک اداره ،بلکه در سائر ادارات نيز بوفور مشاهده
می شود که در اين مقاله ذکر بيشتر آن ها گنجايش ندارد.
اما بايد به خاطر بسپاريم که با گماشتن مديران و وزيران ضعيف االداره ،ضعيف االراده و ضعيف النفس هيچ
دردی از دردهای ملت رنج کشيدهء ما تداوی و ساکت نخواهد شد و حرکت و پويائی کشور و جامعهء ما راه ترقی و
تعالی را به طور مؤثری گام نخواهد زد.
بنا براين ،حکومت افغانستان که وارث اينهمه مشکالت و بحران های شديد پس از دوو نيم دهه جنگ ،درگيری،
ناامنی و ويرانی است ،وزيران و مديرانی را بايستی روی کار آورد که تقوا ،تخصص ،مديريت ،پويائی ،وطن
خواهی ،صداقت و قصد خدمت به منافع ملی و مردم را بدون تعصبات و محدود نگری های تبعيض آميز داشته باشند.
يادداشت :اين مقاله قبالً در جريدۀ « رهيافت » چاپ کابل نيز به دست نشر سپرده شده است.
لينك متن:
http://www.ariananet.com/modules.php?name=Artikel&file=index&op=view&sid=6204