Professional Documents
Culture Documents
ااصول اجرآات جزایی
ااصول اجرآات جزایی
وظایــف څارنــوال
3
در ایــن دوره هــا ثابــت نبــود و بــا واردشــدن تغییــر در نظــام سیاسـی کشـور،
محـدودۀ وظایـف څارنـوال نیـز دچـار تغییـرات شـده اسـت؛ امـا بعـد از تصویـب
قانـون اساسـی سـال ،1382حـدود وظایـف لوی څارنوالـی مشـخص و واضـح
گردیـد .برمبنـای حکـم مـادۀ ۱۳۴قانـون اساسـی ،دو وظیفـۀ مهـم بـه دوش لوی
څارنوالی گذاشـته شـده اسـت تحقیـق جرایـم واقامـۀ دعـوی علیـه متهـم در محکمه
دعـوای جزایـی ملکیـت جامعـه محسـوب می شـود کـه وکالتـًا توسـط څارنـوال به
منظـور اعـادۀ نظـم اخالل شـده و تأمیـن عدالـت ،در محــر محکمــۀ ذیصــالح
اقامــه می شــود؛ امــا قبــل از این کــه څارنــوال دعــوای جزایــی را در
پیشــگاه محکمــۀ ذیصــالح رســًا اقامــه کنــد ،بایــد دعــوای جزایــی را
تحریـک ،تحقیقـات همه جانبـۀ مسـلکی را در مـورد قضیـه تکمیـل و بعـد از
جمـع آوری دالیــل و مــدارک موجــۀ قانونــی ،عمــل ارتکابیــه را به صــورت
همه جانبــه ارزیابــی و مرتکـب جـرم را تشـخیص و تثبیـت کنـد .بـه ایـن معنـا
کـه تصمیـم څارنـوال مبنـی بـر اقامـۀ دعـوای جزایـی ،در محکمـه بایـد بـه
رویـت دالیـل واضـح ،روشـن و غیرقابـل تردیــد اتخــاذ گــردد؛ زیــرا شــخصی
کــه علیــه او در محکمــه اقامــۀ دعــوی صــورت می گیـرد ،نیـز عضـو هـان
جامعـه می باشـد کـه څارنـوال در دعـاوی جزایـی وکیـل آنشـمرده می شـود.
بنابرایـن ،هـرگاه در جمـع آوری دالیـل دقـت صـورت نگیـرد و تصمیـم مبنـی بـر
اقامـۀ دعـوی در حالـت ابهـام اتخـاذ گـردد ،احتـال سـوق شـخص بی گنـاه بـه
مجـازات ،رد شـده نمیتوانـد کـه در ایـن صـورت ،ضرر بیشـر متوجـه جامعـه
خواهـد گردیـد) .نظامـی ،ج (156 :1در مـادۀ ۲۰قانـون اجـراآت جزایـی چنیـن
تصریـح گردیـده اســت« :مأمــور ضبــط قضایــی و څارنــوال مکلــف انــد،
جهــت روشن شــدن تمامــی حـاالت مربـوط بـه قضیـه ،مطابـق احـکام ایـن
قانـون بـدون درنظرداشـت منفعـت و ضرر مظنـون و متهـم بـه جمـع آوری،
ثبـت ،ارزیابـی و نگهـداری دالیـل و مـدارک اقـدام کننـد ».همچنـان کـه در مـادۀ
۱۴۵قانـون اجـراآت جزایـی چنیـن مشـعر اسـت« :تحقیـق جرایـم در تمامـی
جرایـم جنایـت و جنحـه حتمـی بـوده و مطابـق احـکام ایـن قانـون توسـط څارنـوال
در حضـور وکیـل مدافـع مظنـون یـا متهـم ،صـورت می گیـرد».
4
هـدف از تحقیـق ،دسـتیابی بـه حقایـق قضیـه ،یقیـن بـر وقـوع جـرم و
شناسـایی مرتکــب آن می باشــد.
څارنــوال بــه ایــن منظــور حــاالت ذیــل را درنظــر می گیــرد:
.1ارزیابـی همه جانبـۀ قضیـه ،به منظـور تثبیـت اهلیـت مظنـون یـا متهـم و وصـف
قانونـی جـرم ارتکاب یافتـه ،نحـوۀ ارتـکاب و انگیـزۀ وقـوع جـرم ،شناسـایی
مرتکـب ،ارزیابـی سـوابق و تشـخیص سـهم او در احـداث نتیجـه ،نحـوۀ انجـام
عمـل و اسـباب آن؛
.2اسـتفاده از امکانـات و ظرفیت هـای قانونـی ،از سـوی څارنـوال در راسـتای
شـناخت جـرم و مرتکـب آن و رسـیدن بـه حقایـق واقعـه؛
.3جمعآوری و ارزیابی علیالسویه دالیل اثبات جرم و دالیل ترئه کنندۀ جرم.
از مطالـب و مـواد فـوق ظاهـر می گـردد کـه څارنـوال بـا این کـه حسـب احـکام
قانـون «طـرف دعـوای جزایـی» شـمرده می شـود؛ امـا نقـش یـک «محقـق بی
طـرف و مسـتقل »را در بررسـی و تحقیـق قضیـه دارد .بیطرفـی و اسـتقاللیت
څارنـوال در جمـع آوری و ارزیابـی دالیـل ،زمینـۀ تحقـق عدالـت واقعـی را
فراهـم میسـازد .بـه همیـن علـت در ادبیـات حقوقـی ،څارنـوال به نـام «خصـم
ایـن مکلفیـت بـر مبنـای حکـم مـادۀ ۱۳۴قانـون اساسـی بـهدوش لوی څارنوالـی
گذاشـته شـده اسـت .در ایـن مرحلـه څارنـوال مکلـف بـه اعـال اقدامـات متعـددی
در قبـال قضیـۀ جرمـی می باشـد و مکلـف اسـت تـا در صـورت موجودیـت
اسـباب منـدرج مـادۀ ۵۶قانـون اجـراآت جزایـی ،بـه تحریـک دعـوای جزایـی
اقـدام کنـد .بعـد از تحریـک دعـوای جزایـی ،څارنـوال بـه جمـع آوری و ارزیابـی
دالیـل اقـدام نمـوده و بـا درنظرداشـت دالیـل اثبـات و نفـی ،تصمیـم خویـش را
مبنـی بـر اقامـۀ دعـوی علیـه متهـم یـا صـدور قـرار عـدم لـزوم اقامــۀ دعــوی
صــادر می کنــد.
5
نظامــی ،ج 158 :1اشـتراک څارنـوال در جلسـۀ قضایـی از مکلفیتهـای مهـم
وی محسـوب می شـود تــا از دالیلــی کــه اقامــه نمــوده اســت ،دفــاع کنــد.
اســتینافخواهی و فرجام خواهــی در دعــوای جزایــی نیــز از جملــه صالحیت
هــای قانونــی لوی څارنوالــی محســوب می شــود .لوی څارنــوال میتوانــد در
صــورت بــروز یکــی از مــوارد منــدرج مــادۀ ۲۸۲قانـون اجـراآت جزایـی،
مطالبـۀ تجدیـد نظـر کنـد .بعـد از قطعی/نهایی شـدن فیصلـۀ محکمـه ،څارنـوال
در مـورد تنفیـذ حکـم ،تدابیـر الزم را اتخـاذ و از تطبیـق و تنفیـذ آن در محـالت
سـلب آزادی ،نظـارت می کنـد« .هـرگاه فیصلـۀ محکمـه بـه جـزای نقـدی باشـد،
در ایـن حالـت نیـز څارنـوال بـه مراجـع ذیربـط راجـع بـه تطبیـق حکـم ،هدایـت
الزم صــادر و از تطبیــق آن نظــارت می کنــد) ».قانــون اجــراآت جزایــی:
(۳۰۳سـایر مـوارد ضمنـی کـه می توانـد در خـالل تنفیـذ حکـم مطـرح گـردد،
مسـتلزم دخالـت څارنـوال حیـن تصمیم گیـری پیرامـون آن می باشـد :رهایـی
مـروط ،اعطـای رخصتـی بـرای محبوسـین و سـایر مـوارد مشـابه بـه موافقه یـا
اذن څارنـوال صـورت گرفته میتوانــد .خالصــه این کــه څارنــوال شــخص
واحــدی اســت کــه در تمامــی مراحــل دعـوای جزایـی )از مرحلـۀ کشـف جـرم
تـا تطبیـق فیصلـۀ محکمـه( ،بهنحـوی از انحـادر ایـن دعـوی ،ذیدخـل بـوده و در
ایـن جریـان ،حایـز صالحیت هـا و مکلفیت هـایمهـم قانونـی می باشـد.
ب :مجنی علیه
مجنی علیــه کــه در ادبیــات حقوقــی به نــام «قربانــی جــرم» یادشــده اســت.
کسـی کـه جنایتـی علیـه او واقـع شـده و کسـی کـه جرمـی بـه ضرر او واقـع
شـده ،آمـده اسـت.قامـوس اصطالحـات حقوقـی175 :از لحـاظ حقوقـی ،مجنیعلیـه
بـه کسـی گفتـه می شـود کـه جـرم علیـه جـان ،مـال ،عـزت و آبـرو یـا ارزشهـای
معنـوی وی صـورت گرفتـه باشـد .بـه روایـت بهـر ،مجنی علیـه کسـی اسـت کـه
بالفعـل خـود یـا مالـش تحـت عملیـۀ جرمـی قـرار گرفتـه باشـد .در جـزء ۱۶مـادۀ
۴قانـون اجـراآت جزایـی چنیـن تصریـح گردیـده اسـت« :مجنی علیـه شـخصی
اسـت کـه از اثـر ارتـکاب جـرم بـه وی ضرر جسـمی و مـادی یـا معنـوی عایـد
گردیـده باشـد».
6
ج :مدعی حق العبد
اصطــالح مدعــی حق العبــد از دو واژه «مدعــی» و «حق العبــد» ترکیــب
شــده اســت .هان گونــه کــه قبــًال نیــز گفتــه شــد «مدعــی» به معنــای
ادعاکننــده ،درخواســت کننده ،مطالبه کننـده ،کسـی کـه به خاطـر بهدسـت آوردن
حقـی بـه محکمـه مراجعـه می کنـد و «حق العبـد» به معنـای حـق بنـده اسـت .بـه
ایـن لحـاظ« ،مدعـی حق العبـد کسـی اسـت کـه بـر اسـاس قانـون ،حـق اقامـۀ
دعـوی و مطالبـۀ جـران خسـارۀ ناشـی از جـرم را در پیـشگاه محکمـۀ ذیصـالح
دارد) ».سـتانکزی (173 :1387،در ایـن صـورت ،مدعـی حق العبـد میتوانـد
دعـوای جـران خسـاره را علیـه مرتکـب جـرم یـا مسـؤول حق العبـد درمحکمـۀ
ذیصـالح اقامـه کنـد .
در جــزء ۲۱مــادۀ ۴قانــون اجــراآت جزایــی ،مدعــی حق العبــد چنیــن
تعریــف شـده اسـت« :مدعـی حق العبـد شـخصی اسـت کـه بـر اثـر ارتـکاب
جـرم یـا فعـل مـر متــرر گردیــده و بــر مرتکــب یــا مســؤول حق العبــد حــق
دعــوای جــران خســاره را داشـته باشـد ».بـا توجـه بـه تعاریـف ارائه شـده،
اشـخاص آتـی میتواننـد در دعـوای جزایـی و دعـوای حقوقـی ناشـی از جـرم،به
عنـوان مدعـی حق العبـد اشـراک کننـد:
.۱مجنی علیـه :هان طـوری کـه در فـوق تذکـر داده شـد ،مجنی علیـه شـخصی
اسـت کـه اثـرات منفـی ناشـی از جـرم ،بـذات باالیـش مرتـب گردیـده باشـد.
هـرگاه مجنی علیـه در قیـد حیـات و دارای اهلیـت قانونـی باشـد ،حـق مقـدم خـود
وی شـمرده میشـود کـه شـخصًا یـا از طریـق وکیـل مدافـع بهصفـت مدعـی حق
العبـد ،در دعـوای حقوقـی ناشـی از جـرم اشـراک و علیـه متهـم یـا مسـؤول حق
العبـد اقامـۀ دعـوای جـران خسـاره کنـد .
7
.۲سـایر اشـخاص :در بعضـی مـوارد ،مجنی علیـه بـر اسـاس دالیـل مختلـف
نمیتوانـد در رســیدگی قضایــی فعاالنــه اشــراک کنــد و به خاطــر بهدســت
آوردن حــق خــود بــه اقامـۀ دعـوی بپـردازد؛ مثـًال :در صورتـی کـه مجنی علیـه
فاقـد اهلیـت یـا ناقـص اهلیـت باشـد ،اصـوًال نمیتوانـد در مـواردی کـه قانـون
مداخلـۀ مدعـی حق العبـد را در دعـوای جزایـی مجـاز دانسـته ،بـه اجـراآت الزم
متوسـل گـردد .همچنیـن این گونـه اشـخاص قانونـًا صالحیـت اقامـۀ دعـوای
جـریان خسـاره را نیـز ندارنـد .در چنیـن حـاالت ،قانـون بــه یکتعــداد اشــخاص
دیگــر صالحیــت می دهــد تــا به عنــوان مدعــی حق العبــد در دعـوای جزایـی
و دعـوای خصوصـی ناشـی از جـرم اشـراک کننـد .ایـن اشـخاصعبارتنـد از:
یـک( نماینـدۀ قانونـی مجنی علیـه :به موجـب مـادۀ ۶۵قانـون اجـراآت جزایـی،
هـرگاه مجنی علیـه طفـل یـا بـه مـرض روانـی مصـاب باشـد ،شـکایت حسـب
احـوال از طـرف نماینـدۀ قانونـی وی صـورت گرفتـه میتوانـد .نماینـدۀ قانونـی
طفـل ،در قـدم اول ولـی قهــری وی (پــدر و پــدرکالن پــدری) می باشــد.
هــرگاه مجنی علیــه نماینــدۀ قانونــی نداشـته باشـد ،طبـق احـکام قانـون بـرای
وی نماینـدۀ قانونـی تعییـن می گـردد؛ مثـًال :در صورتـی کـه ولـی طفـل اهلیـت
دعـوی را نداشـته باشـد یـا فـوت کـرده یـا غایـب باشـد ،محکمـه بـرای طفـل ،قیـم
تعییـن می کنـد تـا بـه نمایندگـی از مجنی علیـه ،در رابطـه بـه جـریان خسـارۀ
ناشـی از جـرم ،علیـه متهـم اقامـۀ دعـوا کنـد .دو( ورثــۀ مجنی علیــه :هــرگاه
مجنی علیــه به قتــل برســد یــا بعــد از ارائــۀ شــکایت فـوت کـرده باشـد ،ورثـۀ
شرعـی وی میتوانـد در محکمـۀ ذیصـالح مطالبـۀ قصـاص ،دیــت یــا جــران
خســاره کنــد .همچنیــن ورثــۀ مجنی علیــه میتوانــد در مــواردی کــه قانـون بـه
مدعـی حق العبـد صالحیـت مداخلـه در دعـوای جزایـی داده اسـت ،از ایـن
صالحیتهـا اسـتفاده کنـد؛ مثـًال :بـر اسـاس حکـم مـادۀ ۱۶۹قانـون اجـراآت
جزایـی ،هــرگاه څارنــوال قــرار عــدم لــزوم اقامــۀ دعــوای جزایــی صــادر
کنــد ،موضــوع بــه مجنی علیــه ،مدعــی حق العبــد و مســؤول حق العبــد و
نماینــدگان قانونــی آن هــا ابــالغ میشـود ،در صورتـی کـه یکـی از آن هـا
وفـات نمـوده باشـد ،موضـوع طـور کتبـی بـه ورثـه اش ابـالغ می شـود .به
8
موجـب حکـم مـادۀ ۱۷۰قانـون مذکـور ،اشـخاص منـدرج مـادۀ ۱۶۹قانـون
اجـراآت جزایـی میتواننـد علیـه قـراری کـه مبنـی بـر عـدم لـزوم اقامـۀ دعـوی
صـادر گردیـده اسـت ،بـه څارنـوال مافـوق اعـراض کننـد .
ســه( مدیــر تصفیــه :در صــورت ورشکستشــدن تاجــر ،شرکت هــای
تجــاری یــا انحــالل بانک هــا ،تمــام اختیــارات آنهــا در مــورد امــوال و
دارایی هاشــان بــه مدیــر تصفیـه منتقـل می گـردد .در ایـن حالـت مدیـر تصفیـه
حـق دارد بـه نمایندگـی از تاجـر (شرکـت تجـاری) ورشکسـته یـا بانـک منحل
شـده از اختیـارات حقوقی شـان به شـمول اقامـۀ دعـوی ودفـع دعـوای خصوصـی
مربـوط تاجـر (شرکـت تجـاری) ورشکسـته یـا بانـک منحل شـده اسـتفاده
کنـد) .احـرار (91 :1395،بنـًا هـرگاه تاجـر )شرکـت تجارتـی( ورشکسـته یـا
بانـک منحل شـده در یـک قضیـۀ جرمـی ،مجنی علیـه قـرار گرفتـه و
ضررمالـی بـه وی عایـد گردیـده باشـد ،مطالبـۀ جـران خسـارۀ وارده ،شـامل
صالحیـت مدیـر تصفیـه می باشـد .بـه ایـن مفهـوم کـه در همچـو حـاالت ،مدیـر
تصفیـه صالحیـت دارد به مثابــۀ مدعــی حق العبــد علیــه مســؤول حق العبــد،
اقامــۀ دعــوای جــریان خســاره و درخواسـت صـدور حکـم محکمـه را در ایـن
زمینـه کنـد.
گفتار دوم
مدعی علیه
مدعی علیــه بــه کســی گفتــه می شــود کــه دعــوای جزایــی علیــه او طــرح و
پی گیــری می شــود .قانــون اجــراآت جزایــی افغانســتان حالتهــای مختلفــی را
بــه کســانی کــه دعـوای عمومـی علیـه آنهـا ایجـاد می گـردد ،درنظـر گرفتـه
اسـت؛ امـا به طـورعمـوم بـه کسـی کـه موضـوع جزایـی علیـه او شـکل می
9
گیـرد و از سـوی نهادهـای مسـؤول تحــت بازپــرس قــرار می گیــرد ،متهــم می
گوینــد .چنــان کــه آقــای حســین غالمــی ،توضیـح داده اسـت ،طـرح و اقامـۀ
دعـوای عمومـی ،صرف نسـبت بـه متهـم یـا متهـان امکان پذیـر اسـت .بـه ایـن
موضـوع مـادۀ ۲۶قانـون اساسـی چنیـن اشـاره کـرده اسـت:
«جـرم یـک عمـل شـخصی اسـت .تعقیـب ،گرفتـاری یـا تعقیـب متهـم و تطبیـق
جـزا بـر او بـه شـخص دیگـری سرایـت نمی کنـد( ».غالمـی )۱۹۷ :1395،بااین
حـال ،چنـان کـه گفته ام ،قانـون اجـراآت جزایـی افغانسـتان حالتهـای مختلـف
حقوقـی را بـه کسـی کـه مـورد دعـوای جزایـی قـرار می گیـرد ،درنظـر گرفتـه
اسـت:
الف :مظنون
اصطـالح مظنـون از واژه «ظـن» یـا «ظنیـن» گرفتـه شـده اسـت و معناهـای
متعـدد دارد؛ ماننـد :گان برده شـده ،گان کرده شـده ،مشـکوک ،نامعلـوم و نامحقـق
و یقین ناشـده و شـبهه دار ،گـان ،پنـدار و گان رفتـه .گاهـی آن را به معنـای گان
برنـده ،یعنـی به جـای ظـان اسـتعال کرده انـد .در اصطـالح ،مظنـون بـه فـردی
اطـالق می شـود کـه رفتـار و کــردارش مشــکوک ،اظهاراتــش غیرمنطقــی و
غیرواقعــی ،وضــع ظاهــرش غیرعــادی و شــک برانگیز باشــد ودچــارنوعــی
حالــت عصبــی ،هیجــان و اضطــراب شــده باشــد (.نظامــی )137 :1397،
از لحـاظ حقوقـی ،مظنـون بـه شـخصی گفتـه می شـود کـه در هـر مرحلـه از
مراحـل دعـوای جزایـی ،جـرم بـه وی نسـبت داده شـده باشـد .حالـت مظنونیـت
شـخص تـازمانــی ادامــه می یابــد کــه څارنــوال موظــف ،صــورت دعــوای
خویــش را رســًا بــه محکمـه تقدیـم یـا قـرار قانونـی خویـش را مبنـی برعـدم
لـزوم اقامـۀ دعـوی صـادر کنـد .بـه روایـت بهـر ،مظنـون بـه شـخصی گفتـه می
شـود کـه مـورد شـک و سـوظن مأموریـن ضبـط قضایـی ،در رابطـه بـه
ارتـکاب جـرم قـرار گرفتـه؛ ولـی هنـوز دالیـل واضـح مبنـی بـر ایـراد اتهـام
علیـه وی یـا هـم رفـع سـوءظن ،جمـع آوری نگردیـده اسـت.
در جـزء 11مـادۀ ۴قانـون اجـراآت جزایـی مظنـون چنیـن تعریـف شـده اسـت:
10
«مظنـون شـخصی اسـت کـه بـر اسـاس سـوءظن بـه نسـبت ارتـکاب جـرم تحـت
اشـتباه قـرار گرفتـه یـا این کـه قبـل از نسبت دادن اتهـام بـه وی ،در مـورد او
تدابیـر احتیاطـی اتخـاذ شـده باشـد ».بایـد توجـه داشـت کـه از لحـاظ
حقوقـی«نسبت دادن اتهـام» و«نسبت دادن ارتـکاب جـرم» بـه یـک شـخص ،دو
بحـث متفـاوت می باشـد؛ نسـبت دادن ارتـکاب جـرم ،قبـل از ایـراد اتهـام
صـورت می گیـرد ،در مرحله یـی کـه شـخص نـزد مأموریــن ضبــط قضایــی
به صفــت مظنــون شــناخته شــده یــا بــه ظــن ارتــکاب جــرم گرفتـار گردیـده
باشـد .چنان چـه ،همیـن کـه شـخص مظنـون پنداشـته شـد ،مأموریـن ضبـط
قضایـی ،قانونـًا مکلـف می گردنـد تـا در مـورد جرمـی کـه شـخص بـه ارتـکاب
آن مظنـونشـناخته شـده اسـت ،برایـش توضیحـات الزم بدهنـد و وی حـق دارد
راجـع بــه جرمــی کــه بــه او نســبت داده شــده اســت ،بدانــد( .هــان:
)138مطابــق هدایــت حکـم جـزء ۱مـادۀ ۷قانـون اجـراآت جزایـی ،یکـی از
حقـوق مظنـون ،دانسـن جرمـی اسـت کـه بـه وی نسـبت داده شـده اسـت؛ امـا
اتهـام علیـه شـخص زمانـیواردشـده میتوانـد کـه دالیـل کافـی الزم مبنـی بـر
ارتـکاب جـرم ،توسـط موظفیـن جمـع آوری گردیـده باشـد .اتهـام به صـورت
رسـمی آن ،در صـورت دعـوای څارنـوال موظـف وارد می گـردد .بعـد از تقدیـم
صـورت دعـوی بـه محکمـه ،وضعیـت حقوقـی مظنـون نیـز تغییـر نمـوده و بـه
وی متهـم گفتـه می شـود.
ب :متهم
از منظـر ادبیـات ،واژۀ «متهـم» از اصطـالح «تهمـت» مشـتق گردیـده اسـت .در
اصطـالح متهــم بــه کســی گفتــه می شــود کــه تهمــت عملــی کــه جــرم
اســت ،بــه وی نســبت داده شـده باشـد .امـا ازمنظـر حقوقـی ،متهـم بـه کسـی
گفتـه می شـود کـه از مرحلـۀسـوءظن و شـک گذشـته و دالیـل و مدارکـی مبنـی
بـر متهم بـودن وی توسـط موظفیـن جمــع آوری و رســًا علیــه وی در محکمــۀ
11
ذیصــالح اقامــۀ دعــوی صــورت گرفتــه باشـد .حالـت اتهـام ،تـا زمانـی ادامـه
می یابـد کـه شـخص بـر اسـاس فیصلـۀ محکمـه برئ الذمــه شــناخته شــود یــا
فیصلــۀ محکمــه مبنــی بــرالزامیــت وی ،کســب قطعیــت کنـد .به موجـب جـزء
۱۱مـادۀ ۴قانـون اجـراآت جزایـی« ،متهـم شـخصی اسـت کـه بنابـر ارزیابـی
دالیـل اثبـات جمع آوری شـده هنـگام تحقیـق ،به حیـث مرتکـب جـرم تشـخیص و
اتهـام بـر وی وارد گردیـده باشـد ».طـوری کـه دیـده می شـود ،درقانـون اجـراآت
جزایـی جدیـد ،بـرای متهـم تعریـف دقیـق ارائـه نگردیـده و قانون گـذار تعییـن
ننمـوده اسـت کـه «حالـت اتهـام» تـا کـدام مرحلـۀ رسـیدگی قضیـه ادامـه می یابـد.
ابهـام در بیـان ایـن مطلـب سـبب می شـود کـه در بعضـی حـاالت مسـؤولین
ذیربـط و حتـا خـود قانون گـذار در تشـخیص تفـاوت بیـن «حالـت اتهـام» و
«محکومیـت» کـه از لحـاظ ماهیـت دو وضعیـت حقوقـی جداگانـه را افـاده می
کنـد ،به خطـا مواجـه شـده و در اثـر آن حقـوق متهـم مـورد پرسـش قـرار گیـرد؛
مثـًال :هـرگاه بپذیریـم کـه حالـت اتهــام الــی قطعی/نهایی شــدن فیصلــۀ محکمــه
ادامــه یابــد ،محاکــم مکلــف خواهنــد بـود تـا قطعیـت حکـم بـرای متهـم تحـت
بازداشـت ،تمدیـد توقیـف را منظـور و میعـاد زمانـی تعیین شـده در قانـون را از
بابـت تمدیـد توقیـف شـدیدًا رعایـت کننـد .هـرگاه ایـن میعـاد منقضـی شـود ،بـه
رهایـی بـدون معطلـی متهـم هدایـت دهنـد .اگـر بپذیریـم کـه «حالـت اتهـام» بـا
صـدور اولیـن فیصلـۀ محکمـه اختتـام می یابـد ،نیـازی بـه تمدیـد میعـاد توقیـف
متهـم بعـد از صـدور حکـم اولـی دیـده نمی شـود .
اگرچــه از ســایر مــواد قانــون اجــراآت جزایــی جدیــد ،به خصــوص مــواد
۱۰۱و ۲۴۶به طــور واضــح معلــوم می گــردد کــه حالــت اتهــام به موجــب
ایــن قانــون ،تــا زمــان قطعیــت فیصلــۀ محکمــه ادامــه می یابــد .بهــر بــود
اگــر ایــن مطلــب در هــان ماده یــی کــه قانون گــذار بــه تعریــف متهــم
پرداختــه اســت ،به طــور واضــح و روشــن ،بیــان میگردیــد؛
از مباحـث فـوق ایـن نتیجـه بهدسـت می آیـد کـه قانـون اجـراآت جزایـی جدیـد،
مرزدقیـق بیـن حالـت «اتهـام» و «محکومیـت» را تعییـن ننمـوده و ابهـام واضـح
در تعریـفدو وضعیـت حقوقـی متفـاوت (حالـت اتهـام و محکومیـت) بـه مالحظـه
12
میرسـد .درحالـی کـه در قانـون اجـراآت جزایـی موقـت بـرای محاکـم (منتـرۀ
جریـدۀ رسـمی ،شــاره ۶ ،۸۲۰حــوت ،)۱۳۸۲ایــن تفکیــک به صــورت
درســت و منطبــق بــا احــکام قانـون اساسـی کشـور صـورت گرفتـه اسـت .به
موجـب مـادۀ 4آن قانـون ،از آغـاز اقامـۀ دعـوای جزایـی الـی تثبیـت مسـؤولیت
جرمـی کـه شـخص بـه حکـم نهایـی محکمـه محکومعلیــه قــرار می گیــرد ،بی
گنــاه پنداشــته می شــود.
همچنــان مطابــق حکــم مــادۀ ۵هان قانــون:
.1شـخص زمانـی مظنـون پنداشـته می شـود کـه در هـر مرحلـه از تحقیـق،
ارتـکاب جـرم بـه وی نسـبت داده شـود.
.2شـخص زمانـی متهـم پنداشـته می شـود کـه از طـرف څارنـوال مطابـق حکـم
فقـرۀ ۴مـادۀ سـی ونهم علیـه وی اقامـۀ دعـوی صـورت گرفتـه باشـد .
.3شـخص تـا زمانـی متهـم باقـی می مانـد کـه :یـک( محکمـه بـه برائـت وی حکـم
ننمـوده باشـد .دو( بـر اسـاس فیصلـۀ نهایـی محکمـه محکوم علیـه قـرار نگرفتـه
باشـد.
از مطالــب فــوق آشــکار می گــردد کــه مظنــون ،متهــم و محکوم علیــه یکــی
نیســت و تفـاوت قابـل مالحظـه و روشـن میـان ایـن سـه وضعیـت حقوقـی یـک
شـخص وجـود دارد .مظنـون بـه کسـی گفتـه می شـود کـه مـورد شـک و
سـوءظن مقامـات کشـف و تحقیــق قــرار می گیــرد و ارتــکاب جــرم بــه وی
نســبت داده شــده باشــد .متهــم کســی اسـت کـه وضـع مسـؤول داشـته باشـد؛
مرجـع تحقیـق در مـورد او اسـناد و مدارکـی را کـه مصـداق ارتـکاب جـرم
باشـد ،جمـع آوری و علیـه وی رسـًا در محکمـۀ ذیصـالح اقامـۀ دعـوی نمـوده
باشـد .حالـت اتهـام الـی صـدور حکـم مبنـی بـر برائـت یـا قطعـی یـا نهایی شـدن
فیصلـه مبنـی بـر الزامیـت شـخص ادامـه می یابـد .
ج :محکوم علیه
13
بـه شـخص در حالتـی گفتـه میشـود کـه فیصلـۀ محکمـه مبنـی برالزامیـت وی
قطعـی/نهایـی گردیده باشـد .
د :مسؤول حق العبد
برعکــس مدعــی حق العبــد ،مســؤول حق العبــد کســی اســت کــه قانونــًا
مکلــف بــهجــران خســارۀ ناشــی از جــرم می باشــد .هان طــوری کــه مدعــی
حق العبــد میتوانــدخـود مجنی علیـه یـا سـایر افـراد متضـرر از جـرم باشـد،
مسـؤول حق العبـد نیـزمیتوانـد در ذات خـود مرتکـب جـرم باشـد یـا سـایر شـوند.
بـر اسـاس احـکام جـزء ۲۲مـادۀ ۴قانـون مذکـور ،مسـؤول حق العبـد «شـخصی
اسـت کـه بـر اثـر ارتـکاب جـرم یـا فعـل غیـر ،مسـؤول جـران خسـارۀ مـادی
متـرر شـناخته می شـود ».همچنیـن در مـادۀ ۱۹۵قانـون اجـراآت جزای تصریـح
گردیـده اسـت کـه «دعـوای جـران خسـاره در صـورت داشـن اهلیـت کامـل علیـه
متهـم و در غیـر آن علیـه مسـؤول حق العبـد ،اقامـه می گـردد ».بنـًا از منظـر
قانـون اجـراآت جزایـی ،اشـخاص ذیـل در دعـوای خصوصـی ناشـی از جـرم ،به
صفـت مســؤول حق العبــد مطــرح شــده می تواننــد:
.1متهـم :هـرگاه مسـؤول حق العبـد خـود مرتکـب (فاعـل) جـرم باشـد ،بـر اسـاس
۷۷۴-۷۷۶قانــون مدنــی ،متهــم مذکــور مکلــف بــه جــران خســاره پنداشــته
می شــود .به موجـب مـادۀ ۷۷۴قانـون مدنـی شـخصی کـه مرتکـب فعـل مـربوط
(قتـل ،جـرح ،ضرب یـا دیگـر انـواع اذیـت بـر نفـس) گـردد ،بـه جـریان خسـارۀ
وارده مکلـف می گـردد؛ امـا در صورتـی کـه مرتکـب بنابـر دالیـل قانونـی
اهلیـت جـران خسـاره را نداشـته باشـد ،مسـؤول حق العبـد )در صورتـی کـه
موجـود باشـد( تحـت شرایـط مقـرر در قانـون بـه ایــن امــر مکلــف دانســته می
شــود .برعکــس اصــل فردی بــودن جــرم و جــزاء کــه در دعــاوی جزایــی
(عمومــی) قابــل رعایــت و تطبیــق می باشــد ،در دعــاوی حق العبــدی
(خصوصـی) ،گاهـی مسـؤولیت از عمـل غیـر نیـز بـه شـخص عایـد شـده می
توانـد .ایـن مطلـب در مـواد ۷۹۱-۷۹۰قانـون مدنـی صراحـت دارد .بـر مبنـای
ایـن مـواد ،شـخص در حـاالت تعیین شـده در قانـون ،مکلـف بـه جـران خسـارۀ
14
ناشـی از جـرم و تسـلیمی آن بـه مدعـی حق العبـد شـمرده شـده میتوانـد .ایـن
اشـخاص عبارتنـد از:
.2نماینــدگان قانونــی (ولــی ،وصــی ،قیــم) و ورثــۀ متهــم :بــر مبنــای حکــم
مــادۀ 96کودجـزا ،هـرگاه طفـل زیـر سـن ۱۲سـال مرتکـب تخلـف جرمـی
شـود ،بـه مسـؤولیت جزایـی سـاقط نمی گـردد؛ امـا اگـر تخلـف ارتکابیـه
ناشـی از غفلـت والدیـن باشـد وضرر مـادی را نیـز در قبـال داشـته باشـد،
والدیـن مکلـف بـه جـران خسـاره می گردنـد .مـادۀ ۷۹۰قانـون مدنـی در
زمینـه چنیـن مشـعر اسـت« :پـدر و پـدرکالن بـه ترتیـب بـه تأدیــه جــران
خســارۀ ضرری کــه صغیــر عایــد نمــوده ،مکلــف می باشــند؛ مگــر در
صورتـی کـه ثابـت کننـد مراقبـت الزم را در زمینـه انجـام داده یـا این کـه
ضرر باوجـود مراقبـت الزم حتـًا واقـع میگردیـد ».بدیـن ترتیـب مدعـی حق
العبـد صالحیـت دارد کـه دعـوای جـران خسـارۀ ناشـی از فعـل مـر طفـل
صغیـر را علیـه پـدر طفـل و اگـر پـدر طفـل موجـود نباشـد یـا فاقـد اهلیـت
باشـد ،علیـه جـد او اقامـه کنـد .همچنیـن به موجـب مـادۀ ۷۶۲قانـون مدنـی
«هـرگاه طفـل ممیـز یـا غیرممیـز یـا شـخصی کـه تابـع حکـم صغیـر غیرممیـز
پنداشـته شـود ،مـال غیـر را تلـف کنـد ،ضـان مـال تلف شـده از مـال متعلـق بـه
خـود وی الزم می گـردد .در صـورت نداشـن مـال ،تـا زمـان داراشـدن وی
مهلــت داده می شــود .ولــی ،وصــی و قیــم بــه ضــان مــال تلف شــده
مکلــف پنداشــته نمی شــوند؛ مگــر درصورتــی کــه محکمــه آن هــا را بــه
ضــان مــال مکلــف سـازد ،در ایـن صـورت حـق رجـوع آن هـا بـر تلف
کننـده محفـوظ می باشـد ».لهـذا بـر مبنـای حکـم مـادۀ فـوق ،در صورتـی کـه
از عمـل مـر صغیـر یـا مجنـون ضرری عایـد گـردد ،ولـی شـخصًا تـوان
پرداخـت خسـارۀ وارده را بـه متـرر نداشـته باشـد ،مدعـی حق العبــدمیتوانــد
دعــوای جــران خســاره را علیــه ولــی و وصــی یــا قیــم وی اقامــه کنـد .از
15
آن جایـی کـه ولـی ،وصـی و قیـم از مباحـث مربـوط بـه حقـوق مدنـی بـوده و
در مـورد ایـن مفاهیـم تذکـری در قانـون اجـراآت جزایـی وجـود نـدارد،
ایجـاب می کنـد تــا به خاطــر درک درســت بحــث مربــوط بــه مســؤول حق
العبــد ،پیرامــون هریــک از آن هـا معلومـات مختـصر ارائـه گـردد .
یـک( ولـی :بهموجـب مـادۀ ۲۶۸قانـون مدنـی والیـت از امـوال اوالد ناقـص
اهلیـت ،بـه درجـۀ اول بـه پـدر و در صـورت عـدم موجودیـت پـدر یـا در
صورتـی کـه پـدر دارای اهلیـت قانونـی نباشـد ،بـه جـد صحیـح )پـدر پـدر( او
تعلـق می گیـرد .بنـًا ولـی ناقـص یـا فاقـد اهلیـت اوًال پـدر یـا پـدرکالن می باشـد.
حـدود اختیـارات ولـی بـر اسـاس قانـون تعییـن می گـردد( .قانـون مدنـی)۲۶۸ :
دو( وصـی :پـدر می توانـد در زمـان حیـات خـود بـرای سرپرسـتی و ادارۀ طفـل
صغیـرشوصـی تعییـن کنـد .در ایـن صورت وصـی بعد از وفـات پـدر ،مکلفیت
سرپرسـتی و ادارۀطفــل را برعهــده می گیــرد .حــدود اختیــارات وصــیتوســط
وصایت خــط بــا امضــای پــدر ،تعییــن می گــردد .امــا واجدیــت شرایــط
وصــی توســط قانــون تنظیــم می گــردد(قانـون مدنـی)۲۹۰-۲۸۹ :
وصایـت بـه دونـوع اسـت :وصـای اختیـاری کـه توسـط پـدر اوالد ناقـص اهلیـت
تعییـن می گـردد( .قانـون مدنـی )۲۹۱ :وصـای قضایـی کـه هـرگاه بـرای
شـخص ناقـص اهلیـت یــا حمــل ثابــت در بطــن ،وصــای اختیــاری موجــود
نباشــد ،محکمــه وصــی تعییــن می کنـد) .قانـون مدنـی (۲۹۷ :به موجـب مـادۀ
۳۰۰قانـون مدنـی ،محکمـه در یکـی از حـاالت ذیـل وصـی تعییـن می کنـد:
(1در صورتـی کـه محکمـه والیـت ولـی را متوقـف کـرده و شـخص ناقـص
اهلیـت ولـی دیگری نداشـته باشـد.
(2در صورتی که وصایت بر اساس تقاضای خود وصی متوقف شده باشد.
(3در صورتی که عوامل موقت مانع اجرای وصایت گردد.
ســه( قیــم :به موجــب مــادۀ ۳۱۹قانــون مدنــی ،هــرگاه شــخص بهســبب
جنــون ،معتوه بـودن ،سـفاهت یـا غفلـت از ادارۀ اموالـش قـاصر باشـد ،محکمـه
وی را محکـوم بـه حجـر می کنـد .در چنیـن حالـت محکمـه ،بـرای ادارۀ امـوال
چنیـن اشـخاص مطابـق احـکام قانـون مدنـی قیـم تعییـن می کنـد .همچنیـن به
16
موجـب فقـرۀ ۱مـادۀ ۱۷۶کودجـزا محکمــه می توانــد بــر اســاس مطالبــۀ
محکوم علیــه بــه حبــس بیــش از ده ســال ،بــرای اداره و سرپرسـتی امـوال وی
قیـم تعییـن کنـد .بنـًا قیـم بـه شـخصی گفتـه می شـود کـه بـر اسـاس تجویـز
محکمـۀ ذیصـالح غـرض اداره و سرپرسـتی از امـوال محکوم علیـه بـه حبـس
بیـش از ده سـال یـا شـخص بالغـی کـه به سـبب جنـون ،معتوه بـودن ،سـفاهت یـا
غفلـت در ادارۀ اموال شـان محکـوم بـه حجرشـده باشـد ،تعییـن می گـردد و در
مـورد حـدود صالحیت هـای قیـم احـکام مربـوط بـه وصـی قابـل تطبیـق می باشـد
جـای شـک نیسـت کـه از عمـل جرمـی متهـم مسـؤولیتی بـه ورثـۀ وی راجـع
شـده نمیتوانـد؛ امـا هـرگاه در نتیجـه جـرم خسـارۀ مـادی بـه اشـخاص حقیقـی یـا
حکمـیعایـد شـده باشـد ،در صـورت فـوت متهـم واجبـات مالـی متوفـی به صفـت
دیـن ذمـتوی از مروک ـهاش تحصیـل می شـود) .قانـون اجـراآت جزایـی:
(۳۶۱به عبـارت دیگـر ،ورثــۀ شرعــی متهــم بهســبب جرمــی کــه مــوروث
آن هــا مرتکــب شــده اســت ،قابــل مجـازات نمی باشـند؛ امـا اگـر موروث
شـان ،برعـالوه مجـازات ،بـه رد مـال یـا جـران خسـاره نیـز محکـوم گردیـده
باشـد ،ورثـه مکلـف بـه پرداخـت خسـاره یـا رد مـال یـا قیمــت آن می باشــد .در
ایــن صــورت تادیــۀ واجبــات مالــی از مــال مروکــۀ متوفــی صـورت می
گیـرد .هـرگاه از متوفـی مالـی بـه ارث باقـی نمانـده باشـد یـا مـال باقی مانـده
صرف کفایـت تجهیـز و تکفیـن او را کنـد ،جـران خسـاره از ورثـه صـورت نمی
گیـرد .به موجـب جـزء ۲مـادۀ ۱۹۹۷قانـون مدنـی ورثـۀ متوفـی ،بعـد از
مصـارف تکفیـن و تجهیـز میـت ،بـه پرداخـت محکومیـت مالـی او مکلـف می
باشـند.
محکومعلیــه( وفــات بنــًا مدعــی حق العبــد در صورتــی کــه متهــم )
نمــوده باشــد ،می توانـد دعـوای جـران خسـاره را علیـه ورثـۀ متوفـی اقامـه کنـد.
بـا توجـه بـه همیـن اصـل در مـادۀ ۷۷قانـون اجـراآت جزایـی تصریـح شـده
17
اسـت« :اجـراآت تعقیـب عدلی در هـر مرحله یـی کـه باشـد ،بـا وفـات متهـم
متوقـف می گـردد .شـخصی کـه بـر اثـر ارتـکاب جـرم متـرر گردیـده،
میتوانـد دعـوای جـران خسـارۀ خـود را در محکمـۀ مدنـی تعقیـب کنـد ».در مـادۀ
۷۸قانـون مذکـور چنیـن مشـعر اسـت« :سـقوط مجـازات غیرمالــی باعــث
ســقوط محکومیــت مالــی شــخص نمی گــردد .حکــم بــر مجــازات مالـی اعـادۀ
مـال ،جـران خسـاره و مصـادرۀ وسـایل مسـتعمله در جـرم و عوایـد ناشـی از
جــرم ،باوجــود ســقوط جــزا بــر دارایــی محکوم علیــه تنفیــذ می گــردد».
همچنیــن مــادۀ ۳۶۱قانــون اجــراآت جزایــی مقــرر مــی دارد کــه واجبــات
محکومعلیــه متوفـی ،به صفـت دیـن ذمـت وی از مروکـۀ او تحصیـل مالــی
می گـردد .حتـا عفـو عمومـی و عفـو خصوصـی نیـز به هیچ وجـه حقـوق مالـی
اشـخاص را اخـالل نمی کنـد) .قانـون اجـراآت جزایـی ۷۹ :و (۳۴۹هـرگاه از
اثـر عمـل ارتکابیـۀ متهـم متوفـی ،به کسـی خسـارۀ مالـی نیـز عایـد شـده باشـد،
در صورتـی کـه از وی دارایـی باقـی مانـده باشـد ،مدعـی حق العبـد می توانـد
علیـه ورثـۀ وی اقامـۀ دعـوی کنـد و ورثـه قانونـًا مکلـف بـه جـران خســارۀ
وارده می باشــد.
.3مسـؤوالن مدنـی :عـالوه بـر شـخص متهـم ،نماینـدگان قانونـی یـا ورثـۀ وی،
اشـخاصدیگــری نیــز می تواننــد به حیــث مســؤول حق العبــد در دعــوای
مدنــی ناشــی از جــرم قلمــداد شــوند .بنــًا مدعــی حق العبــد در مــوارد پیش
بینی شــده در قانــون ،علیــه ایــن اشـخاص میتوانـد اقامـۀ دعـوای حق العبـدی را
کنـد .ایـن اشـخاص عبارتنـد از:
یـک( ناظـر :حسـب احـکام قوانیـن نافـذۀ کشـور ،شـخصی کـه بـر اسـاس حکـم
قانـون یـا به سـبب موافقـت ،مکلفیـت نظـارت از صغیـر یـا مجنـون را برعهـده
داشـته باشـد ،از عمـل مـرۀ شـخص تحـت نظـارت ،مسـؤول پنداشـته می شـود.
در چنیـن حالـت مدعـی حق العبـد میتوانـد علیـه نظارت کننـده اقامـۀ دعـوای
جـران خسـاره کنـد .در فقـرۀ ۱مـادۀ ۷۹۱قانـون مدنـی چنیـن تصریـح گردیـده
اسـت« :شـخصی کـه بـه حکـم قانـون یـا موافقـه ،مکلفیـت نظـارت شـخص را
داشـته باشـد ،از عمـل مـرۀ شـخص تحـت نظـارت خـود ،ماننـد صغیـر و مجنـون
18
مسـؤول پنداشـته میشـود ».از مـن فقـرۀ متذکـره چنیـن اسـتنباط می گـردد کـه
مکلفیـت نظـارت از صغیـر یـا مجنـون ،به سـبب احـکام قانـون یـا بـر اسـاس
موافقـه ایجـاد می گـردد .شرط حتمـی تحقـق مسـؤولیت نظارت کننـده ایـن اسـت
کـه وی ،حسـب احـکام قانـون یـا به سـبب موافقـه بـه نظـارت از عملکـرد صغیـر
یـا مجنـون توظیـف و مکلـف گردیـده باشـد .هـرگاه ایـن مکلفیـت بـر اسـاس
قانـون یـا مطابـق موافقـه بـه ذمـۀ وی گذاشـته نشـده باشـد ،ولـو عمـًال چنیـن
وظیفـه را انجـام بدهـد ،دعـوای جـران خسـارۀ ناشـی از فعـل مـر صغیـر یـا
مجنـون علیـه او اقامـه شـده نمی توانـد.
دو( کارفرمــا :در صورتــی کــه کارگــر تحــت اثــر کارفرمــا ،در جریــان کار
یــا بهســبب آن مرتکــب جرمــی شــود کــه خســارۀ مالــی در قبــال داشــته
باشــد ،مدعــی حق العبــد میتوانـد علیـه کارفرمـا ،اقامـۀ دعـوای جـران خسـاره
کنـد؛ مگـر این کـه کارگـر شـخصًا تـوان پرداخـت خسـارۀ وارده را داشـته باشـد.
در ایـن صـورت کارفرمـا میتوانـد ،جـران خسـاره را کـه پرداختـه اسـت ،از
کارگـر مطالبـه کنـد .مطابـق فقـرۀ ۲مـادۀ ۷۹۱قانـون مدنـی« ،استخدامکننده از
ضرری کـه از طـرف شـخص تحـت اسـتخدام وی به سـبب عمـل غیرمجـاز حیـن
اجـرای وظیفـه یـا بهسـبب آن واقـع می گـردد ،مسـؤول پنداشـته می شـود؛ مگـر
این کـه قانـون یـا موافقـه طـور دیگـری تصریـح کنـد ».بایـد یـادآور شـد کــه در
میتوانــد جــران خســاره یی را هــردو حالــت فــوق مســؤول از عمــل غیــر،
کــه پرداختـه اسـت ،از عامـل مطالبـه کنـد( .قانـون مدنـی)792 :
سـه( شرکت هـای بیمـه :شرکـت بیمـه در صورتـی که جـران خسـاره را در
حـاالت مندرج بیمه نامـه برعهـده گرفتـه باشـد ،میتوانـد مسـؤول حق العبـد
قـرار گیـرد .به موجـب مـادۀ ۸۸۵اصول نامـۀ تجـارت ،مؤسسـۀ بیمـه ضامـن
جـران خسـاراتی اسـت کـه از اعـال غیــرارادی بیمه شــونده به وجــود آیــد.
مــادۀ 8قانــون بیمــه تصریــح می کنــد« :شرکــت بیمــه خســارۀ وارده را
19
مطابــق بیمه نامــه بــه تناســب خســارۀ وارده جــران می کنــد ».بنــًا هـرگاه
شرکـت بیمـه ،جـران خسـارۀ ناشـی از اعـال جرمـی غیـرارادی .
منابع
.1احرار ،محمداحرار ،جانشینان متهم و مجنیعلیه.1395 :
.2دهخدا ،علی اکر ،فرهنگ دهخدا ،نسخۀ انرنتی.
.3زحیلی ،وهبه ،الفقه االسالم و ادلته ،نسخۀ انرنتی ،تقنیه العربیه:
marqoom.org
.4غالمــی ،دکــر حســین ،مبانــی حقــوق و عدالــت جزایــی در افغانســتان،
مؤسســۀ جی تی زیــد.۱۳۸۵ :
.5سـتانکزی ،نصراللـه و دیگـران ،قامـوس اصطالحـات حقوقـی ،دانشـگاه کابـل،
کابـل:
.1387
.6نظامی ،عبدالقیوم ،اصول اجراآت و محاکات جزایی ،چ ،1مؤلف ،کابل:
.1397
.7قانون اساسی افغانستان ،جریدۀ رسمی ،ش ،818وزارت عدلیه ،کابل.1382 :
.8کودجزا ،جریدۀ رسمی ،ش ،۱۲۶۰وزارت عدلیه ،کابل.۱۳۹۶ :
.9قانون اجراآت جزایی ،جریدۀ رسمی ،ش ،15وزارت عدلیه ،کابل.1393 :
.10قانــون اجــراآت جزایــی موقــت بــرای محاکــم ،جریــدۀ رســمی ،ش،۸۲۰
وزارت عدلیــه ،کابــل.۱۳۸۲ :
.11قانون مدنی ،جریدۀ رسمی ،ش ،353وزارت عدلیه ،کابل.1355 :
.12قانون بیمه ،جریدۀ رسمی ،ش ،31وزارت عدلیه ،کابل.1368 :
.13
20