You are on page 1of 15

‫فزیولوژی‪۲‬‬

‫ترتیب کننده‬
‫مریویس"فرهاد"‬
‫بسم هللا الرحمن الرحیم‬

‫سیستم تنفسی (فصل ‪) 83‬‬


‫جلسه اول‪:‬‬
‫سیستم تنفسی از تراخیا شروع شده و بعد به شاخه ها تبدیل میشود که در نهایت شاخه ها به ‪01.86‬‬
‫تقسیم میشود که آخرین شاخه ها میباشد و بنام کیسه های هوای یاد نموده که از یک الیه نازک‬
‫تشکیل شده است و تبادالت گازات در همین آخرین شاخه ها(کیسه های هوای) صورت میگرد‪.‬‬
‫تنفس به معنی سوختن آکسجن و تولید کاربن دای اوکساید میباشد که در یک ‪ Cell‬انجام میشود‪.‬‬
‫در کل ‪ 2‬سیستم باعث تنفس میگردد که یکی آن سیستم تنفسی و دیگر آن سیستم هضمی میباشد‪.‬‬
‫سیستم هضمی گلوکوز تهیه میکند و سیستم تنفسی آکسجن را تهیه میکند و این هر دو در‬
‫مایتوکاندریا در اثر یک عده تعامالت پیچیده ‪ AVP‬را به ‪ ATP‬تبدیل میکند و از طرف دیگر سیستم‬
‫تنفسی کاربن دای اوکساید را خارج مینمایند‪.‬‬
‫در یک فرایند تنفس ‪ 4‬مرحله پشت سر هم صورت میگرد که عبارت اند از‪:‬‬
‫‪( Pulmonary Ventilation -1‬پر شدن شش ها از هوا یا کشیدن آکسجن به داخل شش ها و‬
‫خارج نمودن کاربن دای اوکساید)‬
‫‪( Diffusion -2‬زمانیکه کیسه ها پر از آکسج گردید که از تراخیال شروع میشود و به ‪Alveil‬‬
‫ختم میگردد در قسمت ‪ Alveil‬تبادله گازات صورت میگرد که این تبادله گازات آکسجن و کاربن‬
‫دای اوکساید بین خون و ‪ Alveil‬صورت میگرد و در اطراف ‪Alveil‬ها به تعداد زیاد موی رگها پیچ‬
‫خورده و توسط همی موی رگها تبادالت انجام میدهد )‬
‫‪ -8‬ترانسپورت مواد به سلولها (زمانیکه تبادله آکسجن و کاربن دای اوکساید بین خون و ‪Alveil‬ها صورت گرت آکسجن در عروق توسط ‪ RBC‬به‬
‫تمام سلولهای بدن انتقال پیدا میکند)‬
‫‪ -4‬تنظیم و کنترول مواد تنفسی توسط سیستم هورمونال و عصبی(یعنی اینکه ما بطور نورمال در دقیقه ‪ .1‬بار تنفس میکنیم یا اینکه ضربان قلب‬
‫ما در دقیقه ‪ 21‬بار است این همه نظر به شرایط بدن تحت کنترول سیستم های عصبی و هورمونال است و اجازه نمیدهاد که ضربان قلب ما در دقیقه‬
‫‪ .58‬شود یا هم ‪ 58‬شود)‬

‫مکانیزم انجام تهویه ریوی(‪)Pulmonary Ventilation‬‬


‫تهویه ریوی عبارت از یک حجم هوا است که از دهن وارد سیستم تنفسی میگردد یعنی در حقیقت جابجایی هوا صورت میگرد که این جابجایی هوا‬
‫در اثر تغیر حجم و تغیر فشار صورت میگرد‪.‬‬
‫در تنفس کردن(دم و بازدم) دو عضو خیلی رول مهم دارد که قرار ذیل اند‪:‬‬
‫‪ -1‬دیافراگم (‪)Diaphragm‬‬
‫‪ -2‬عضالت بین دنده ئی قفسه سینه‬

‫دیافراگم (‪)Diaphragm‬‬
‫دیافراگ یک عضله گمبدی شکل است که قلب‪،‬شش ها و قفسه سینه را از پائین بسته کرده اند که در فرایند تنفس نقش مهم دارد‪.‬‬
‫دیافراگ خود دو مرحله دارد‪:‬‬
‫زمانیکه ‪ CO2‬را آزاد مینمایم یعنی در زمان بازدم دیافراگ پائین میشود و حجم قفسه سینه کاهش پیدا میکند‪.‬‬ ‫‪Expiration -.‬‬
‫زمانیکه ‪ O2‬میگریم یعنی زمان دم دیافراگ باال میرود و حجم قفسه سینه هم از لحاظ طولی و هم از لحاظ عرضی‬ ‫‪Inspiration -1‬‬
‫افزایش پیدا میکند‪.‬‬
‫زمان نفس گرفتن کیسه ها پر از هوا میشود و دیافراگ باال میرود و حجم قفسه سینه هم ازلحاظ طولی و هم از لحاظ عرضی افزایش پیدا میکند و‬
‫فشار در داخل کم میشود و در خارج زیاد میگردد پی به اساس قانون ‪ Diffusion‬هوا داخل میشود و در بازدم برعکس عمل صورت میگرد یعنی‬
‫دیافراگ پائین میاید و حجم قفسه سینه هم از لحاظ طولی و هم از لحاظ عرضی کاهش پیدامیکند و به حالت اولی خود بر میگردد که در داخل حجم‬
‫کم میشود زمانیکه حجم کم شد فشار زیاد میگردد و هوا خارج میگردد‪ .‬این فرایند تنفس در دقیقه ‪ .1‬بار صورت میگرد‪.‬‬

‫عضالت بین دنده ئی قفسه سینه‬


‫عضالت بین دنده ئی قفسه سینه یک عده آن در داخل قفسه سینه و یک عده آن در خارج قفسه سینه قرار دارد زمانیکه این عضالت باز و بسته‬
‫میشود باعث تغیر حجم قف سه سینه میشود و زمانیکه حجم قفسه سینه تغیر نمایند فشار نیز تغیر پیدا میکند که همی تغیر فشار توسط عضالت بین دنده‬
‫ئی قفسه سینه صورت میگرد‪.‬‬

‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 1‬‬


‫جابجای هوا از اتموسفیر وارد شش ها نیازمند اختالف‬
‫فشار بین اتموسفیر و شش ها و ‪ Alveoli‬است که ‪3‬‬
‫فشار در این گراف نقش اساسی دارد که عبارت اند از‬
‫‪ -1‬فشار مخصوص اتموسفیر‬
‫‪ -2‬فشار مخصوص شش ها‬
‫‪ -8‬فشار مخصوص ‪Alveoli‬‬
‫فشار مخصوص اتموسفیر معموالً صفر فرض‬
‫میشود چون مبدا انتقال است‪.‬‬
‫فشار مخصوص ‪ Alveoli‬متغیر است که میتواند‬
‫منفی یا هم مثبت باشد و حتا میتواند صفر هم‬
‫باشد‪.‬‬
‫فشار مخصوص شش ها(فشار مخصوص‬
‫‪ )Pleural space‬که در اطراف شش ها فضای‬
‫بسته وجود دارد که به هیچ جای راه ندارد و از‬
‫دوران جنینی این فضا منفی است‪.‬‬
‫این ‪ 3‬فشار با تغیرات که به وسیله عضالت اسکلیتی‬
‫بین دنده یی داخلی و خارجی و عضله دیافراگ صورت میگرد و باعث میشود که فشار شش ها و ‪ Alveoli‬تغیر پیدا کند نسبت به مبدا(فشار‬
‫اتموسفیر) که صفر فرض شده است و جابجایی هوا امکان پذیر میشود‪.‬‬
‫فشار ‪ Alveoli‬تابع فشار شش ها است‪.‬‬

‫جلسه دوم‪:‬‬
‫یکی از فکتور اساسی و مهم که در ‪ Pulmonary ventilation‬نقش دارد سیستم ‪ Compliance‬است‪.‬‬
‫‪ : Compliance‬عبارت از توانایی پذیرش مقدار هوای مشخص به وسیله شش ها میباشد‪.‬یعنی شش ها چه مقدار ظرفیت دارد که هوا را بیگرد و چه‬
‫مقدار هوا را پس بدهد که این ظرفیت و توانایی در همه اشخاص یکسان نیست‪.‬‬

‫گراف ‪:Compliance‬‬
‫در این گراف محور ‪ Y‬تابع محور ‪ X‬است‬
‫هر قدر که ‪ Pleural pressure‬منفی تر باشد مقدار حجم ورودی بیشتر است چون نسبت به اتموسفیر اختالف فشار فوق العاده زیاد میشود‪.‬‬
‫هر قدر ‪ Pleural pressure‬کاهش پیدا کند ‪ Inspiration‬بیشتر میشود و هر قدر ‪ Pleural pressure‬کاهش پیدا کند ‪ Expiration‬نیز کاهش پیدا‬
‫میکند‪.‬‬
‫فرایند ‪ Inspiration and Expiration‬متواتر انجام میشود یعنی مقدار حجم ورودی شش ها افزایش و کاهش پیدا میکند به اثر تابع ‪Pleural‬‬
‫‪ pressure‬که همین فرایند افزایش و کاهش مقدار حجم ورودی شش ها را بنام ‪ Pulmonary ventilation‬یاد میکند‪.‬‬

‫مفهوم اساسی ‪ Compliance‬تغیرات حجم هوای شش ها است که تابع در تغیرات ‪ ،Pleural pressure‬که میتوانیم گفت تغیر در ‪Pleural‬‬
‫‪ pressure‬باعث دم و بازم میشود که این دم و بازدم چینچ در مقدار هوای موجود در شش ها است‪.‬‬

‫𝑛𝑜𝑖𝑡𝑖𝑙𝑖𝑡𝑛𝑒𝑣 𝑦𝑟𝑎𝑛𝑜𝑚𝑙𝑢𝑝‬
‫= 𝑒𝑐𝑛𝑎𝑖𝑙𝑝𝑚𝑜𝐶‬
‫𝑒𝑟𝑢𝑠𝑠𝑒𝑟𝑝 𝑙𝑎𝑟𝑒𝑢𝑙𝑝‬

‫‪ Compliance‬به دو فکتور اساسی ارتباط دارد که قرار ذیل است‪:‬‬


‫‪ -1‬خاصیت االسیستی نیروی که از ‪ Lunge tissue‬بدست میاید‪.‬که ‪ Lunge tissue‬شامل جداره ‪،Alveoli‬مجاری هوایی ‪،‬قفسه سینه‪،‬عضله‬
‫دیافراگ و عضالت بین دنده یی داخلی و خارجی میشود‪.‬‬
‫دیواره ‪ Alveoli‬شامل دو الیه است که الیه ‪ Epitalial cell‬است و الیه دیگر ‪ Basel membrane‬است‪.‬‬
‫خود الیه ‪ Basel membrane‬اکثرا ً پروتین نظیر گالژن که پروتین های ساختاری است و خاصیت االسیستی و ارتجاعی دارد‪.‬‬
‫عالوه بر این بخش زیادی ‪ Compliance‬الیه کششی سطحی مایع(آب) دارد که در جداره داخلی ‪ Alveoli‬یک الیه آب وجود دارد که اگر این‬
‫الیه آب وجود نداشته باشد تنفس صورت نمیگرد‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ -2‬نیروی کششی ‪:Surface tension‬که نیروی کششی ناشی از ‪ Lung tissue‬در حدود ‪ 3‬است اما نیروی کششی ‪ Surface tension‬که ناشی‬
‫‪2‬‬
‫است که نیروی بیشتر کششی را ایجاد میکند یعنی اینکه اگر در داخل ‪ Alveoli‬هیچ آب نباشد ‪ Alveoli‬به راحتی باز‬ ‫‪3‬‬
‫از آب میشود در حدود‬
‫‪2‬‬
‫نیروی کششی را ایجاد میکند و آب الیه های ‪ Alveoli‬را بخود کش میکند و ‪ Alveoli‬به راحتی‬ ‫و بسته میشود ولی اگر آب وجود داشته باشد‬
‫‪3‬‬
‫باز و بسته نمیشود‪.‬‬

‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 2‬‬


‫نیروی کششی ناشی از ‪ Lung Tissue‬و نیروی کششی ناشی از ‪ Surface tension‬باهم یکجا میشود و خاصیت االسیستی شش ها را به وجود‬
‫میاورد و خاصیت االسیستی شش ها ‪ Compliance‬را به وجود میاورد و ‪ Compliance‬تابع ‪ Pulmonary ventilation‬و ‪Pleural pressure‬‬
‫است که همه با هم در ارتباط و با هم کار میکند‪.‬‬
‫گراف‪:‬‬

‫‪ :Surface tension‬عبارت از کشش سطحی که در سطح مایع مجاور با هوا ایجاد میشود‪.‬‬
‫مکانیزم حذف شدن کشش سطحی در بدن‪ :‬کشش سطحی در بدن مضر است و باعث میشود که نفس کشیده نشود بنا ً در بدن ما یک ماده شحمی بنام‬
‫‪ Surfactant‬به واسطه یک گروه حجرات اپیتلیال بنام ‪ Type2‬سنتز میشود چون ‪ Surfactant‬یک شحم نظیر فسفولیپید است میاید ‪Surface‬‬
‫‪ tension‬را ازبین میبرد یعنی باعثشکستن باندهای هایدروجنی ‪ Surface tension‬میشود و بعد میتوانیم به راحتی نفس بکشیم‪.‬‬
‫پس ‪ Surface tension‬نیروی است که در سطح آب و مایع به وجود میاید و مایع یا آب باید با هوا در مجاورت هم باشد و جای دیگر ‪Surface‬‬
‫‪ tension‬به وجود نمیاید‪.‬‬
‫*اگر شش ها دارای ‪ Surfactant‬باشد شش ها باز میباشد و میتواند هوا داخل شود و اگر ‪ Surfactant‬وجود نداشته باشد شش ها بسته میشود و هوا‬
‫داخل شش نمیشود و در نتیجه نفس کشیده نمیشود‪.‬‬
‫𝑛𝑜𝑖𝑠𝑛𝑒𝑡 𝑒𝑐𝑎𝑓𝑟𝑢𝑆‪2.‬‬
‫= فشار داخل آلوئل‬ ‫دارد‪.‬‬ ‫‪ Surface tension‬با فشار داخل ‪ Alveoli‬رابطه مستقیم دو برابری‬
‫شعاع آلوئی‬

‫کار که در فرایند تنفس انجام میشود از ‪ 3‬ناحیه ناشی میشود که قرار ذیل اند‪:‬‬
‫‪ -1‬ناحیه ‪ Compliance‬است که ناشی از ‪ 3‬الیه است‪.‬‬
‫‪3- Surfactant‬‬ ‫‪2- Basel membrane‬‬ ‫‪Epithelial cell -1‬‬
‫‪ -2‬ناحیه مقاومت ‪ Tissue‬است (شامل قفسه سینه‪،‬دیافراگ و عضالت بین دنده یی داخلی و خارجی)‬
‫‪ -8‬کار ناشی از ‪ Resistance‬مجاری تنفسی‪.‬‬

‫حجم و ظرفیت شش ها‬


‫شش ها دارای ‪ 4‬حجم و ‪ 4‬ظرفیت میباشد که این حجم ها و ظرفیت ها شاخص است برای بررسی کردن سیستم تنفسی که آیا تنفس که صورت‬
‫میگرد طبیعی است یا خیر؟‬
‫برای اندازه گیری حجم های ششی یک وسیله تحت نام ‪(Spirometer‬اسپیرومتر) است که به صورت غیر مستقیم حجم های ششی را اندازه گیری‬
‫میکند‪.‬‬
‫مکانیزم اندازه گیری حجم های شش توسر وسیله ‪Spirometer‬‬
‫در داخل یک ظرف پُر از آب یک ظرف ورانه پُر از هوا است که متصل است از یک طرف به قلم و از طرف دیگر به تیوب و تیوب متصل میشود‬
‫به دهانه شخص و زمانیکه شخص دم و بازدم را انجام میدهد در زمان دم هوا را میکشد و ظرف پایئن میاید و زمان بازدم ظرف باال میرود و پُر از‬
‫هوا میشود و این باال و پایئن رفتن ظرف باعث حرکت قلم میشود و حرکت قلم باعث رسم گراف دم و بازدم میشود که این گراف شاخص برای دم و‬
‫بازدم میشود‪.‬‬
‫اگر در دم و بازدم ‪ 500cc‬هوا جابجا شود نارمل است و اگر این تعداد هوا زیاد یا کم شود غیر نارمل است‪.‬‬
‫اگر تعداد دم و بازدم در یک دقیق ‪ .1‬بار باشد نارمل است و اگر زیاد یا کم شود غیر نارمل است‪.‬‬

‫حجم شش ها(‪)Pulmonary volumes‬‬


‫‪ :)TV( Tidal volume -1‬حجم جاری هوای دمی و بازدمی به مقدار ‪.500cc‬‬
‫‪ :) IRV( Inspiration Reserve volume -2‬حجم ذخیره دمی مقدار هوای است که در ختم دم با یک دم عمیق وارد شش ها میشود و مقدار آن‬
‫‪ 3000cc‬است‪.‬‬
‫‪ :)ERV( Expiration Reserve volume -8‬حجم ذخیره بازدم است که مقدار آن ‪ 1100cc‬است‪.‬‬
‫‪ :)RV( Residual volume -4‬حجم باقی مانده تعداد هوا است که پس از بازدم باقی می ماند و به صورت طبیعی نمیتوان آنرا کشید‪.‬‬
‫پس از محاسبه همه حجم ها میتوان گفت که در حدود ‪ 6000cc‬حجم ششی فرد بالغ است‪.‬‬

‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 3‬‬


‫جلسه سوم‪:‬‬
‫ظرفیت شش ها(‪)Pulmonary capacities‬‬
‫ظرفیت شش ها ‪ 4‬ظرفیت است که از ‪ 4‬حجم شش ها بدست میاید و قرار ذیل اند‪:‬‬
‫‪ :)IC(Inspiratory capacity -1‬از انتهای یک بازدم طبیعی یک دم عمیق که گرفته شود ظرفیت دم است که معادل ‪3500ml‬است‪.‬‬
‫‪ :)VC(Vital capacity -2‬این ظرفیت شش ها با مجموعه ‪ Tidal volume، Inspiration Reserve volume‬و ‪Expiration Reserve‬‬
‫‪ volume‬برابر است و مقدار هوای است که پس از پُر کردن شش ها به حد اکثر یا یک بازدم عمیق تا جایکه توان داریم هوا را خارج نمایم‬
‫میباشد که معادل ‪ 4600ml‬است‪.‬‬
‫‪ :)FRC( Functional Residual capacity -8‬این ظرفیت از مجموعه ‪ Expiration Reserve volume‬و ‪ Residual volume‬به وجود میاید‬
‫و این ظرفیت همان تعداد هوای است که بعد از یک بازدم طبیعی در شش ها باقی میماند‪.‬‬
‫‪ :)TLC( Total Lung capacity -4‬این ظرفیت معادل تعداد حجم است که پس از حد اکثر تالش دمی شش ها ئجود دارد که در حدود ‪5800ml‬‬
‫است و مقدار این ظرفیت معادل است با مجموعه ‪ Residual volume‬و ‪.....‬‬

‫حجم باقی مانده از جمله حجم های است که نمیتوانیم توسط وسیله اسپیرومتر اندازه گیری نمایم‪.‬‬
‫نحوه تعیئن ظرفیت باقی مانده‪ :‬ظرفیت باقی مانده را نمیتوان با اسپیرومتر اندازه گیری نمود بنا ً ار روش رقیق سازی هلیوم استفاده میکنیم چون‬
‫هلیوم در داخل با گازات موجود در حجم باقی مانده تعامل نمیکند و این رویش را بنام هلیوم دایلشن یاد میکندو توسط فورمول ذیل محاسبه‬
‫𝑒𝐻𝑖𝐶‬
‫میشود‪𝐹𝑅𝐶 = (𝐶𝑓𝐻𝑒 − 1)𝑣𝑖𝑠𝑝𝑖𝑟.‬‬
‫گازات تنفس شده مستقیم وارد خون نمیشود چون در داخل حجم هوای باقی مانده وجود دارد‪.‬‬
‫جایکه آکسجن یک فضا مصرف نشود بنام فضای مرده یاد میکند‪.‬‬
‫فضای مرده عبارت از فضای است که در آن آکسجن وجود داشته باشد اما با خون تبادله صورت نمیگرد‪.‬‬
‫فضای مرده به دو نوع است که قرار ذیل است‪:‬‬
‫‪ :Dead space Anatomic -1‬به فضای گفته میشود که وظیفه آن انتقال است نه تبادله‪.‬‬
‫‪ :Dead space Physiologic -2‬به فضای گفته میشود که وظیفه تبادله را دارد ولی تبادله انجام نمیشود‪.‬‬

‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 4‬‬


‫محاسبه فضای مرده یک شخص‬
‫بخاطر محاسبه فضای مرده به آکسجن خالص نیاز است چون فضای مرده جای است که آکسجن تبادله نمیشود پس از آکسجن خالص استفاده میکنیم‬
‫اوالً شخص باید آکسجن خالص را تنفس نمایند و در زمان تنفس هر قدر هر قدر شخص تنفس میکند تعداد آکسجن درهر بار نفس کم و کمتر میشود و‬
‫در بازدم مقدار زیاد نایتروجن خارج میشود‪.‬‬
‫𝑒𝑉 ‪x‬ناحیه تیره‬
‫= 𝐷𝑉‬
‫ناحیه روشن ‪ +‬ناحیه تیره‬
‫‪30𝑥500‬‬
‫= 𝐷𝑉‬ ‫𝑙𝑚‪= 150‬‬
‫‪30 + 70‬‬

‫از ‪ 500cc‬هوا تنفس شده ‪ 150cc‬آن در فضای مرده است و حدود ‪ 350cc‬آن در حال تبادله‬
‫میباشد که ‪ 350cc‬همان ‪ pulmonary ventilation‬است و اگر بخواهیم در یک دقیقه این‬
‫مقدار هوا را محاسبه نمایم از فورمول ذیل استفاده مینمایم‪:‬‬
‫)𝐷𝑉 ‪𝑉𝐴 = 𝑓𝑟𝑒𝑞(𝑉𝑇 −‬‬
‫حجم تهویه آلوئل در دقیقه =‪VA‬‬
‫حجم جاری =‪VT‬‬
‫حجم فضای مرده =‪VD‬‬
‫تعداد تنفس در دقیقه =‪Freq‬‬
‫فصل (‪ )39‬جلسه چهارم‪:‬‬
‫‪Pulmonary circulation‬‬
‫در شش ها دو نوع گردش خون وجود دارد‪:‬‬
‫‪(High pressure, low flow circulation -1‬گردش خون با فشار زیاد و حجم کم)‬
‫‪(Low pressure, high flow circulation -2‬گردش خون با فشار کم و حجم زیاد)‬
‫هدف از این دو نوع گردش خون در شش ها چیست؟‬
‫چون شش ها برعالوه اینکه در فرایند تنفس نقش دارد و نسج ها به تغذیه و خون نیاز دارد وظیفه تصفیه سازی خون را نیز بر عهده دارد پس‬
‫به منظور تصفیه و به منظور تغذیه‪ ،‬شش ها دارای دو نوع گردش خون میباشد‪.‬‬
‫گردش خون با فشار زیاد و حجم کم مخصوص تغذیه شش ها اس ت چون نسج شش ها را باید تغذیه نمایند و خون با فشار باال نیاز ندارد و حجم‬
‫این نوع گردش کم است چون نسج شش ها زیاد نسیتند و از ‪ Aorta‬منشا میگرد و حجم خون در ‪ Aorta‬حدود ‪ 120mmhg‬است‪.‬‬
‫گردش خون با فشار کم و حجم زیاد مخصوص تبادله گازات است این گردش دارای حجم زیاد است چون تمام خون که به قلب راست میریزد از‬
‫شش ها باید عبور کند و خون بدن و سیستمیک باید تصفیه شود‪ .‬و دارای فشار کم است چون فشار در قلب راست نهایت ‪ Maximum‬حالتش‬
‫‪ 15mmhg‬است‪.‬‬

‫تمام خون که به قلب راست میریزد از شش ها عبور میکند و خون که به قلب راست میریزد دارای چند مشخصه میباشد‪:‬‬
‫‪ -1‬دارای ‪Concentration‬باالی کاربن دای اکساید‬
‫‪ -2‬کاهش آکسجن‬
‫‪ -8‬تغیر رنگ‬

‫ارتباط شش ها با قلب‬
‫در قلب راست گردش خون سیستمیک از دو رگ بزرگ ‪ SVC‬و ‪ IVC‬میریزد به دهلیز راست از دهلیز‬
‫راست وارد بطن راست میشود و از بطن راست توسط ‪ Pulmonary valve‬وارد ‪Pulmonary artery‬‬
‫میشود که ‪ Pulmonary artery‬وارد شش ها میشود و در شش ها توضیع میشود تا حد ‪ Capillary‬که‬
‫اطراف ‪ Alveoli‬تعداد زیاد قرار میگرد تا مساحت بسیار زیاد برای تبادله گازات تنفسی را به وجود‬
‫بیاورد‪.‬‬
‫خون ها پس از تبادله گازات تنفسی وارد دهلیز چپ میشود واز دهلیز چپ با فشار ‪ 120mmhg‬وارد‬
‫‪ Aorta‬میشود و به تمام بدن را منشوب میسازد‪.‬‬
‫*‪ :Circulation shunt‬عبارت از گردش خون است که از قلب راست بدون اینکه آکسجنت شود به قلب‬
‫چپ میریزد‪.‬‬
‫‪ Shunt‬به معنی مسیر کوتاه است که کار را انجام نمیدهد ولی بالفاصله از یک جا به جای دیگر یک‬
‫بخش را دور میزند یعنی مسیر خود را تغیر میدهد که در گردش خون ششی نیز ‪ shunt‬وجود دارد‪.‬‬
‫‪Shunt‬ها در اطراف ‪ alveoli‬هم به وجود میاید که بنام ‪ Alveolar shanty‬یاد میکند‪.‬‬

‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 5‬‬


‫خون خود شش ها درکجا تصفیه و میریزد؟‬
‫خون خود شش ها در شش ها تصفیه نمیشود بلکه وارد قلب چپ میشود بعد تصفیه میشود پس خون که وارد قلب چپ میشود یک مقدار خون وجود‬
‫دارد که هنوز تصفیه نشده و حجم خون تصفیه ناشده زمانیکه وارد خون تصفیه میشود ‪ 1‬تغیر ایجاد میشود‬
‫‪ CO2 -1‬زیاد میشود‬
‫‪ O2 -2‬کم میشود‬
‫پس خون که از شش ها خارج میشود اون خون نیست که وارد دهلیز چپ شده جون در مسیر خون تصفیه شده و ناتصفیه شده باهم یکجا میشود و بعد‬
‫وارد دهلیز چپ میشود پس خون که وارد دهلیز چپ میشود یک مقدار ‪ CO2‬بیشتر دارد و ‪ O2‬کمتر دارد‪.‬‬

‫گراف ‪:‬با یک سیکل قلبی(استول و دیاستول) که در قلب راست صورت میگیرد چه تغیرات در فشار داخل بطن راست و چه تغیرات در داخل‬
‫‪ Pulmonary artery‬به وجود میاید؟‬
‫فشار داخل بطن راست در ابتدا صفر است و پس از مدت که بطن راست منقبض میشود فشار داخل بطن راست باال میرود و فشار داخل بطن راست‬
‫حدود ‪ 25mmhg‬میشود که در این مقدار فشار‪ Pulmonary Value،‬باز میشود و زمانیکه ‪ Pulmonary Value‬باز شود فشار داخل‬
‫‪ Pulmonary artery‬زیاد میشود که فشار هر دو در این زمان با هم مساوی به ‪ 25mmhg‬است‪.‬‬
‫ً‬
‫و زمانیکه سیکل قلب حالت سیستولیک پیدا کند فشار داخل بطن راست و ‪ Pulmonary artery‬کم میشود که فشار بطن راست مستقیما پایئن میشود‬
‫و به حالت ‪ Rest‬میرسد ولی فشار ‪ Pulmonary artery‬یک مقدار افزایش پیدا میکند و این افزایش در حالی است که فشار بطن راست صفر است‬
‫بعد از یک مقدار افزایش فشار ‪ Pulmonary artery‬دوباره کاهش پیدا میکند‪.‬‬
‫یعنی در سیکل قلبی سیستولیک فشار بطن راست سریعا ً کم میشود ولی فشار ‪ Pulmonary artery‬به تدریج کم میشود‪.‬‬
‫‪ ‬افزایش محدود فشار در بطن راست بر اساس بسته شدن دریچه بین دهلیز راست و بطن راست است زمانیکه خون به داخل دهلیز راست میاید‬
‫یک مقدار خون باقی میماند و فشار که دهلیز وارد میکند یک مقدار منقبض میشود‪.‬‬
‫‪ ‬افزایش محدود فشار در شریان بر اساس منقبض شدن بطن راست فشار در ‪ Aorta‬به ‪ 120mmhg‬میرسد زمانیکه حالت سیستولیک ختم‬
‫میشود فشار ‪ Aorta‬یک مقدار ثابت میشود بعد کم میشود بخاطر بسته شدن دریچه ‪ Aortic‬چون خاصیت االسیستی دارد‪.‬‬

‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 6‬‬


‫گراف‪:‬تغیر فشار پس از قلب در ‪ 3‬ناحیه توضیع میدهد که فشار در این ‪ 3‬نواحی چگونه تغیر پیدا میکند‪.‬‬
‫‪3- left atrium 2- Pulmonary capillaries‬‬ ‫‪Pulmonary artery -.‬‬
‫ً‬
‫در مرحله ‪ Pulmonary artery‬چون فشار در داخل قلب راست تقریبا از(‪ )0 to 25mmhg‬تغیر پیدا میکند‪.‬‬
‫در یک سیکل قلبی سیستول و دیاستول که فشار ‪ Pulmonary artery‬در حالت سیستول ‪ 25mmhg‬است و در حالت دیاستول ‪ 7mmhg‬است‬
‫و در حالت اوسط ‪ 15mmhg‬است‪.‬‬
‫زمانیکه وارد ‪ Pulmonary capillaries‬شود سیستول و دیاستول در ‪ capillaries‬مفهوم ندارد و فشار در ‪Pulmonary capillaries‬‬
‫حدود(‪ )7 to 8mmhg‬است که معادل فشار دیاستول سیکل قلبی در ‪ Pulmonary artery‬است‪.‬‬
‫و بالخره زمانیکه به ‪ Left atrium‬میرسد فشار در حدود (‪ )2 to 3mmhg‬میرسد‪.‬‬

‫گردش خون در شش ها در تمام نقاط یکسان است یا خیر؟‬


‫برای بررسی این فرایند در شش ها ‪ 3‬ناحیه در نظر گرفته شده است که عبارت اند از‪:‬‬
‫‪3- Zone 3‬‬ ‫‪2- Zone 2‬‬ ‫‪Zone 1 -.‬‬
‫گردش خون که از این ‪ 3‬ناحیه شش ها عبور میکند در حالت استراحت و حالت ورزش بسیار متفاوت است که حدود ‪.8‬برابر گردش در حالت‬
‫ورزش با حالت استراحت ممکن بیشتر باشد‪.‬‬

‫گراف‪ :‬گردش خون در حالت استراحت و ورزش توضیع میدهد در ‪ 3‬ناحیه شش ها‬
‫در حالت استراحت گردش خون در ناحیه فوقانی کم است‪ ،‬در ناحیه وسطی افزایش پیدا میکند و در ناحیه تحتانی بسیار زیاد میشود‪.‬‬
‫در حالت ورزش گردش خون در حدود ‪.8‬برابر با نسبت حالت استراحت تغیر پیدا میکند‪.‬‬
‫در هر دو حالت گردش خون بیشتر در ناحیه تحتانی شش ها صورت میگیرد به اساس چند فکتور‪:‬‬
‫‪ -1‬چون وزن خون تمایل حرکت به سمت پایئن دارد‪.‬‬
‫‪ -2‬در قسمت تحتانی فشار کم است‪.‬‬
‫‪ -8‬در قسمت تحتانی جریان خون بیشتر است‪.‬‬
‫‪ -4‬جریان خون تحتانی نسبت به جریان خون فوقانی مصرف انرژی قلبی کمتر دارد‪.‬‬

‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 7‬‬


‫‪Zone . → PA > Pa > PV‬‬
‫‪Zone 1 → Pa > PA > PV‬‬
‫‪Zone 3 → Pa > PV > PA‬‬
‫آلوئل قسمت فوقانی شش ها کالن است فشار داخل شان‬
‫نیز زیاد است و از هم کشیده شده است‪ ،‬هر چه پایئن‬
‫میاید فشار کم میشود با هم نزدی و خورد میشود و‬
‫تعداد شان نیز زیاد میشود زمانیکه تعداد آلوئل زیاد‬
‫شود شبکه ‪ Capillary‬اطراف آلوئل زیاد میشود و‬
‫سبب بیشتر شدن سطح تبادله گازات میشود‪.‬‬

‫تغیر در رنگ‪ :‬در قسمت فوقانی شدت رنگ کم است‬


‫و هر چه پایئن میاید شدت رنگ زیادتر میشود‪.‬‬

‫جلسه پنجم‪:‬‬
‫‪ Output‬قلب عبارت از حجم خون است که در یک دقیقه از قلب خارج میشود‪.‬‬
‫‪ Input‬قلب عبار از حجم خون است که در یک دقیقه وارد قلب میشود‪.‬‬
‫در حد نارمل مقدار ‪ input and output‬یکسان است یعنی مساوی به ‪ 4,5L‬است‪.‬‬
‫س‪ :‬در زمان ورزش ‪ Output‬قلب به چند میرسد‪ ،‬آیا در افزایش ‪ Output‬قلب فشار جریان خون در‬
‫‪ Pulmonary artery, left atrium and pulmonary capillaries‬تغیر میکند یا خیر و چگونه تغیر پیدا میکند؟‬
‫ج‪ :‬به صورت نارمل در فرد بالغ ‪ output‬قلب در یک دقیقه ‪ 4,5L‬خون است و فشار جریان خون ‪ maximum‬در‬
‫‪ Pulmonary artery=25mmhg‬است در ‪ pulmonary capillaries=7-8mmhg‬است و در ‪ left atrium=2-3mmhg‬است‪.‬‬
‫در زمان ورزش ‪ output‬قلب افزایش پیدا میکند و بر اساس افزایش ‪ output‬قلب فشار جریان خود در هر ‪ 3‬ناحیه نیز افزایش پیدا میکند و سبب‬
‫پاره شدن جدار ‪ Capillaries‬میشود ولی ‪ 3‬مکانیزم مالیکوالر وجود دارد که از افزایش بیش از حد جلوگیری میکند و این‪3‬مکانیزم مالیکوالر قرار‬
‫ذیل اند‪:‬‬
‫‪Increase open capillaries -1‬‬
‫زمانیکه فشار جریان خون با افزایش ‪ output‬قلب بیش از حد افزایش پیدا کند در این زمان کپیلری ها باز میشوند یعنی تعداد کپیلری هایکه‬
‫خون دریافت میکند زیاد میشود و فشار جریان خون بین کپیلری هایکه قبالً بود و کپیلری هایکه جدید باز شدند تقسیم میشود و به این صورت از‬
‫افزایش فشار جریان خون بیش از حد جلوگیری میکند‪.‬‬
‫‪Dilation capillaries -2‬‬
‫این نوع کپیلری ها در زمان استراحت باهم چسپیده و تنگ میباشد ولی زمانیکه ‪ output‬قلب افزایش پیدا میکند و فشار جریان خون بیش از حد‬
‫افزایش پیدا میکند این کپیلری ها توسعه پیدا میکند و میتواند حجم زیاد از خون را انتقال دهد و به اندازه حجم خون میتواند کپیلری ها حجم خود‬
‫را زیاد نماید و به این صورت از افزایش فشار جریان خون بیش از حد جلوگیری میکند‪.‬‬
‫‪Increase arterial pressure -8‬‬
‫اوسط فشار جریان خون در ‪ pulmonary artery=15mmhg‬است و زمانیکه ‪ output‬قلب افزایش پیدا میکند بطور مثال فشار جریان خون‬
‫در ‪ pulmonary artery=20mmhg‬میرسد پس سرعت جریان خون نیز زیاد میشود و به این صورت از افزایش جریان خون بیش از حد‬
‫جلوگیری میکند‪.‬‬
‫اگر ‪ output‬قلب افزایش پیدا کند فشار جریان خون در شش ها‪ ،‬کپیلری ها‪،‬ارتریول ها و وریدها به مقدار بسیار اندک تغیر پیدا میکند نه به‬
‫مقدار بسیار زیاد بر اساس ‪ 3‬مکانیزم مالیکوالر فوق‪.‬‬

‫س‪ :‬فعال شدن ‪3‬مکانیزم مالیکوالر چگونه صورت میگیرد؟‬


‫ج‪ :‬مسیر عروق‪ :‬در جدار داخلی عروق(‪ )A.V.C‬اندوتلیال سل ها وجود دارد که این سل ها مستقیما ً با ‪ RBC‬و پالسمای خون در ارتباط هستند‪.‬‬
‫‪ -1‬در روی این الیه اندوتلیال سل ها گیرنده های بسیار حساس وجود دارد که برخی از این گیرنده ها حساس به فشار هستند و برخی از این گیرنده‬
‫ها حساس به ماده کیمیاوی هستند و برخی دیگر از این گیرنده ها حساس به حرارت هستند‪.‬‬
‫مثالً‪ :‬اگر مقدار آکسجن خون کم گردد گیرنده های حساس به ماده کیمیاوی(حساس به آکسجن) به مغز پیام میفرستد و مغز دستور میدهد که ‪rate‬‬
‫تنفس باید افزایش پیدا کند که این گیرنده ها را بنام ‪ barrow receptors‬یاد میکند‪.‬‬
‫‪ -2‬مسیر هورمونال‪ :‬هورمون ها خود به فعالیت میکند که ماده کیمیاوی را در الیه اندوتلیال عروق میسازد که این ماده کیمیاوی بنام‬
‫‪ Vasu active substance‬یاد میکند که این ماده کیمیاوی به مواد گفته میشود که روی عروق اثر میگزارد و عروق را ‪ Dilate‬یا منقبض‬
‫میکند‪.‬‬
‫ترشح مواد ‪ vasu dilator and vasu contractor‬از کدام نواحی ناشی میشود؟‬
‫‪ -1‬این مواد ناشی از اندوتلیال سل ها میشود که بصورت ‪ Local‬عمل میکند‪.‬‬
‫‪ -2‬ناشی از انتهای اعصاب میشود که بصورت ‪ Systemic‬عمل میکند‪.‬‬
‫‪ -8‬ناشی از ‪ glands‬میشود که هورمون وارد کرده است‪.‬‬
‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 8‬‬
‫در حالت استراحت ‪ output‬قلب فرد بالغ ‪ 4,5L/min‬است یعنی اینکه تمام خون بدن فرد بالغ ‪ 4,5L‬است‪.‬‬
‫اگر ‪ output‬قلب به ‪ 42L‬افزایش پیدا کند ‪3‬مکامیزم مالیکوالر کار خود را انجام داده نمیتواند و باعث پاره تخریب شدن عروق میگردد‪.‬‬

‫دینامیک عروق‬
‫در زون‪ 3‬کپیلری ها در حد کنار همدیگر قرار گرفته است که به مثل یک صفحه از جریان خون مشاهده میشود که بنام ‪ Sheet of flow‬یاد میکند‪.‬‬
‫فشار در داخل کپیلری ها در حدود ‪ 7mmhg‬است و حجم که از کپیلری ها در شش ها خون جریان پیدا میکند در حدود ‪ 70ml‬است و تمام حجم‬
‫خون که در شش ها در حدود ‪ 500-450ml‬است و همچنان ماندن خون در شش ها(خون باقی مانده) وابسته گی به سرعت خون دارد و سرعت خون‬
‫وایسته گی به ‪ rate‬قلب دارد‪ ،‬بطور اوسط طول زمان خون باقی مانده در شش ها در حدود ‪ 0,3-0,8sec‬است‪.‬‬

‫اندازه گیری فشار کپیلری و حجم خون‬


‫مکانیزم اندا زه گیری فشار کپیلری ها و مقدار حجم خون کپیلری به صورت غیر مستقیم توسط اله بنام‬
‫‪ Isogravimetric‬انجام میشود‪.‬‬
‫فشار شریانها به تدریج به سمت کپیلری ها که میرسد کم و کمتر میشود که فشار شریانها در حالت‬
‫‪ ،Maximum=25mmhg‬در حالت اوسط در حدود ‪ 15mmhg‬و در نزدیکی کپیلری ها در حدود ‪7mmhg‬‬
‫بود‪ ،‬و وریدها هر چه به سمت کپیلری ها میرود فشار شان افزایش پیدا میکند‪.‬‬
‫پس شریانها که به کپیلری ها نزدیک میشود فشار شان کاهش پیدا میکند و وریدها که به کپیلری ها نزدیک‬
‫میشود فشار شان افزایش پیدا میکند که در نتیجه در یک نقطه شرین و ورید حالت تقاطع را پیدا میکند و این‬
‫نقطه تقاطع بیانگر فشار کپیلری میباشد‪.‬‬

‫‪CAPILLARY EXCHANGE OF FLUID IN THE LUNGS AND PULMONARY INTERSTITIAL FLUID DYNAMICS‬‬
‫‪ -1‬فشار ‪ pulmonary capillary‬در داخل شش ها حدود ‪ 7mmhg‬است و در ‪ peripheral tissues‬در حدود ‪ 16-17mmhg‬است‪.‬‬
‫‪ -2‬فشار ‪ interstitial fluid‬در شش ها در حدود ‪ -5 to -7mmhg‬است و در نسج ‪ peripheral subcutaneous‬در حدود مثبت است‪.‬‬
‫‪ -8‬فشار آسموزی‪-‬کلوئیدی در شش ها در حدود ‪ 14mmhg‬است و در ‪ peripheral tissues‬در حدود ‪ 6mmhg‬است‪.‬‬
‫در عروق دو نوع فشار اساسی وجود دارد که قرار ذیل اند‪:‬‬
‫‪ -1‬فشار ناشی از ماده آسموتیک‪ :‬که فشار آسموزی‪-‬کلوئیدی است‪.‬‬
‫‪ -2‬فشار ناشی از مایع و آب‪ :‬که فشار هایدروستاتیک است‪.‬‬

‫اِدم ریه ها(‪)pulmonary edema‬‬


‫اِدم ریه ها عبار از تجمع آب در یک نسج طی مدت زمان مشخص‪.‬‬
‫س‪ :‬اِدم ریه ها چگونه به وجود میاید؟‬
‫ج‪ :‬اِدم ریه ها در تمام سلول های بدن به دو فکتور بسته گی دراد که قرار ذیل اند‪:‬‬
‫‪ -1‬فشار آسموس‪-‬کلوئیدی‬
‫‪ -2‬فشار هایدرو ستاتیک‬
‫این دو فشار عکس همدیگر عمل میکند یعنی زمانیکه فشار هایدروستاتیک زیاد گردد آب از سمت خود دور میسازد و اگر فشار آسموس‪-‬‬
‫کلوئیدی زیاد گردد آب را به سمت خود کش میکند‪.‬‬
‫و اگر فشار آسموس‪-‬کلوئیدی و فشار هایدروستاتیک بین کپیلری و الوئل را در داخل و خارج از عروق جمع و تفریق الجبری نمایم نتیجه ‪+1‬‬
‫میشود یعنی داخل داخل کپیلری یک مقدار فشار وجود دارد نسبت به خارج که آب سمت خارج فرستاده میشود‪.‬‬
‫زمانیکه آب به سمت خارج فرستاده شود در خارج سیستم لنف بخش از آب را جذب میکند و بخش از آب وارد آلوئل میشود چون فشار آلوئل‬
‫نسبت که کپیلری کم است به همین دلیل داخل جداره شش ها همیشه آب وجو دارد و در هر بازدم تبخیر آب صورت میگیرد‪.‬‬
‫اِدم یعنی تجمع آب بیش از حد در آلوئل و در این صورت در هر بازدم تبخیر آب صورت نمیگرد و یا هم سیستم لنف کار خود را انجام نمیدهد‪.‬‬
‫در صورت کار نکردن ‪ 3‬فکتور اِدم به میان میاید که عبارت اند از‪:‬‬
‫‪ -1‬در بازدم تبخیر آب صورت نگیرد‪.‬‬
‫‪ -2‬سیستم لنف کار خود را انجام ندهد‪.‬‬
‫‪ -8‬فشار هایدوستاتیک از ‪ +1‬افزایش پیدا کند‪.‬‬
‫اِدم سطح تبادل تنفسی را کاهش میدهد و افزایش یا میزان اِدم به دو فکتور بستگی دارد که عبارت اند از‪:‬‬
‫‪ -1‬خشک شدن داخل آلوئل(رابطه غیر مستقیم با اِدم دارد یعنی هر چه زودتر خشک شود اِدم صورت نمیگرد و هر چه دیر تر خشک شود اِدم‬
‫صورت میگرد که در این صورت تجمع آب زیاد میشود‪ .‬خشک شدن داخل آلوئل به وسیله دو سیستم صورت میگرد یکی سیستم لنف و دیگر‬
‫سیستم بازدم)‬
‫𝑟𝑢𝑜‪𝑒𝑑𝑒𝑚𝑎 𝑓𝑙𝑢𝑖𝑑 𝑝𝑒𝑟 ℎ‬‬
‫‪ -2‬رابطه مستقیم با تجمع ‪ Fluid‬در ساعت‪)rate of edema formulation= 𝑑𝑟𝑦 𝑤𝑖𝑔ℎ𝑡 𝑜𝑓 𝑙𝑢𝑛𝑔 (.‬‬
‫نوت‪ :‬در اثر خوب کار نکردن قلب چپ نیز اِدم به وجود میاید یعنی گاهی اوقات پس زدن خون از قلب چپ به شش ها به شدت میباشد که باعث‬
‫خونریزی میشود چون ‪ output‬قلب راست با ‪ input‬قلب چپ متناسب نیست و همچنان تخریب جداره کپیلری‪ ،‬عروق‪ ،‬لنف و آلوئیل نیز باعث ایجاد‬
‫شدن اِدم میشود‪.‬‬
‫در داخل بین کپیلری و الوئل یک فضای وجود دارد که بنام ‪ interstitial‬یاد میکند که در حقیقت همان فضای ‪ ECF‬است‪.‬‬

‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 9‬‬


‫فصل(‪ )40‬جلسه ششم‬
‫دیفیوژن گازات تنفسی بین آلوئل و خون‬
‫مالیکول های گاز در یک ظرف یا محیط همیشه در حالت حرکت و منتشر است اگر چه مالیکول های گاز کم و یا زیاد‬
‫باشد‪.‬‬
‫‪2- pressure‬‬ ‫منتشر شدن مالیکول های گاز به دو فکتور بسته گی دارد ‪1- concentration‬‬
‫هر دو فکتور تابع حرارت است ولی در جابجایی مالیکول های گازات اصل اولیه ‪ concentration‬است که از جای‬
‫زیاد به جای کم منتشر میشود و همچنان میتوان گفت که از جای کم به زیاد نیز ممکن منتشر یابد چون مالیکول های‬
‫گازات حرکت برونی دارد و دانشمند رابرت برون کشف کرد که مالیکول های گازات حرکت زیگزاک دارد که‬
‫موقیعت شان نامعلوم است و همیشه در حال جنبش میباشند‪.‬‬
‫نیت دیفیوژن از سمت راست زیاد به سمت کم است و بعد از طی مدت زمان مالیکول های گازات در هر قسمت از‬
‫محیط همجن میشوند‪.‬‬
‫نیت دیفیوژن یعنی رفت و برگشت مالیکوال ها در حالت متعدی مساوی نیستند که ممکن در یک ساحه محیط زیاد و در یک ساحه محیط کم باشد و‬
‫در محیط که مالیکول ها با هم مساوی باشند نیت دیفیوژن صفر میشود اما انتشار ادامه پیدا میکند‪.‬‬

‫‪ Partial pressure‬در ‪3‬پارامتر ‪ concentration, volume and pressure‬تابع تعداد ذرات شرکت کننده در فضا است ذرات هر کدام بیشتر‬
‫باشد سهم شان نیز بیشتر میباشد‪.‬‬
‫در گازات تنفسی ‪ N2‬از همه بیشتر است به تعقیبش ‪ O2‬و بعد ‪ CO2‬است‪.‬‬
‫فشار در اتموسفیر در حدود ‪ 760mmhg‬است ولی سهم گازات ‪ N2,O2 and CO2‬از هم فرق میکند‪.‬‬

‫‪ Partial pressure‬عبارت از فشار یک گاز متناسب است با مقدار سهم که در فضا اشغال میکند‪.‬‬
‫𝑠𝑎𝑔 𝑑𝑒𝑣𝑙𝑜𝑠𝑠𝑖𝑑 𝑓𝑜 𝑛𝑜𝑖𝑡𝑎𝑟𝑡𝑠𝑒𝑐𝑛𝑜𝑐‬
‫( =‪Partial pressure‬‬ ‫)‬
‫𝑡𝑛𝑒𝑖𝑐𝑖𝑓𝑓𝑒𝑜𝑐 𝑦𝑡𝑖𝑙𝑖𝑏𝑢𝑙𝑜𝑠‬
‫‪( Concentration‬مقدار ذرات شرکت کننده) با ‪ Partial pressure‬رابطه مستقیم دارد‪.‬‬
‫‪(Solubility‬ضریب انحاللیت) با ‪ Partial pressure‬رابطه عکس دارد یعنی هر چه زیاد یک گاز در یک محلول منحل باشد ‪Partial pressure‬‬
‫کمتر است و گاز که در محلول حل شود فشار ایجاد نمیکند و اگر حل نشود فشار ایجاد میکند‪.‬‬
‫ضریب انحاللیت(‪ )solubility‬هر گاز متفاوت است که ضریب انحاللیت برخی از گازات قرار ذیل اند‪:‬‬

‫دیفیوژن گازات در آلوئل و کپیلری‬


‫آکسجن که از اتموسفیر گرفته میشود و وارد آلوئل میشود در داخل آلوئل آکسجن با تعداد از گازات دیگر مخلوط میشود و ‪ Partial pressure‬نیز‬
‫تغیر پیدا میکند‪.‬‬
‫در انتشار یک گاز در فرایند تنفس دو فاز باید طی شود که قرار ذیل اند‪:‬‬
‫‪ -1‬فاز گازی‬
‫‪ -2‬فاز آبی‬
‫فاز گازی از زمانیکه تنفس کشیده میشود شروع میشود تا یک الیه کششی سطحی در آلوئل‪.‬‬
‫فاز آبی بعد از فاز گازی قرار دارد‬
‫پس برای اینکه گازات از آلوئل به کپیلری برسد باید از این فاز ها عبور کند و این فاز ها از الیه ها تشکیل شده است که بصورت عموم ‪ 6‬الیه‬
‫وجود دارد که ‪3‬الیه مربوط فاز گازی میشود ‪1‬الیه مربوط فاز آبی میشود و یک الیه بین فاز گازی و فاز آبی وجود دارد که بنام‬
‫‪ Interstitial fluid‬یاد میکند‪.‬‬

‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 10‬‬


‫‪6‬الیه به ترتیب قرار ذیل اند‪:‬‬
‫‪ -1‬الیه کششی سطحی‬
‫‪Indotilial cell -2‬‬
‫‪Basel membrane -8‬‬
‫‪Interstitial fluid -4‬‬
‫‪Basel membrane -5‬‬
‫‪Indotilial cell -6‬‬

‫فشار بخار آب‬


‫عبارت از فشاری است که زمان آب تبخیر میکند و این تبخیر در یک ظرف سربسته فشار را ایجاد میکند که این نوع فشار را بنام فشار بخار آب‬
‫یاد میکند‪.‬‬

‫ارتباط تعداد از فکتورها با دیفیوژن‬


‫‪ Solubility -1‬رابطه عکس دارد‪.‬‬
‫‪ Distance -2‬رابطه عکس دارد‪.‬‬
‫‪ Molecular weight -8‬رابطه عکس دارد‪.‬‬
‫‪ Cross sectional area -4‬رابطه مستقیم دارد‪.‬‬
‫‪ Temperature -5‬رابطه مستقیم دارد‪.‬‬
‫𝑆‪∆𝑃.∆.‬‬
‫از تمام این پارامترها یک فورمول به وجود میاید که تحت نام فورمول دیفیوژن یاد میشود‪𝐷 ∝ 𝑑. 𝑀𝑊.‬‬
‫√‬
‫∆‪∆𝑃.‬‬
‫𝐾∝𝐷‬ ‫𝑑‬
‫دیفیوژن یک گاز‬

‫جلسه هفتم‬
‫‪ Partial pressure‬گازات از اتموسفیر تا بازدم یکسان نیست بلکه متفاوت است‪.‬‬

‫‪ 500cc‬هوا که ما وشما میکشیم و وارد آلوئل ها میشود این مقدار هوا به صورت تدریجی به مصرف میرسد و همچنان ‪ 500cc‬هوا اولیه پس از‬
‫شانزده هُمین بازدم ختم میشود یعنی از این این نتیجه را بدست میاریم که در فرایند تنفس هوا دمی به تدریج مصرف میشود و اگر به تدریج مصرف‬
‫نگردد ممکن با مرگ مواجه شویم چون فرایند هموستاتیک خون مختل میشود‪.‬‬

‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 11‬‬


‫گراف‪ rate(Rate of removal of excess gas from alveoli:‬فرایند تنفس به صورت تدریجی)‬
‫این گراف بیانگر تغیرات فرایند تنفس فزیولوژیکی نسبت به یک فرایند تنفسی نارمل‬
‫این گراف دارای ‪ 3‬خط میباشد که یک خط نارمل‪ ،‬خط نصف نارمل و خط یکونیم برابر نارمل است‪.‬‬
‫خط نارمل‪ 500cc :‬هوا که کشیده شده است در زمان صفر ثانیه هیچ هوا مصرف نشده است و بعد از‬
‫‪18‬ثانیه از ‪ 100%‬هوا در حدود ‪ 50%‬هوا به تدریج مصرف شده است و اگر در ‪68‬ثانیه بررسی نمایم‬
‫از ‪ 100%‬هوا در حدود ‪ 75%‬هوا به تدریج مصرف شده است و در حدود ‪ 15%‬هوا باقی مانده است‬
‫که این مقدار هوا باقی مانده به صورت طبیعی در هر ‪68‬ثانیه از ‪ 100%‬هوا باقی میماند و متباقی هوا‬
‫به صورت تدریجی مصرف میشود‪.‬‬
‫خط یکونیم برابر‪ 500cc :‬هوا که کشیدم در زمان ‪18‬ثانیه از ‪ 100%‬هوا در حدود ‪ 80%‬هوا مصرف‬
‫شده است و در زمان ‪58‬ثانیه در حدود ‪ 100%‬هوا به مصرف رسیده است‪.‬‬
‫خط نصف نارمل‪ 500cc:‬هوا که کشیده شده است در زمان ‪18‬ثانیه از ‪ 100%‬هوا در حدود ‪ 20%‬هوا به مصرف رسیده است و در ‪68‬ثانیه در‬
‫حدود ‪ 60%‬هوا به مصرف رسیده است‪.‬‬
‫اگر هر ‪ 3‬خط را در یک فیصدی مشخص بررسی نمایم چنین نتیجه را بدست میاوریم‪:‬‬
‫در حالت نارمل ‪ 50%‬هوا در طی ‪18‬ثانیه به مصرف میرسد‪.‬‬
‫در حالت نصف نارمل ‪ 50%‬هوا در طی ‪.8‬ثانیه به مصرف میرسد‪.‬‬
‫در حالت یکونیم برار نارمل ‪ 50%‬هوا در طی ‪48‬ثانیه به مصرف میرسد‪.‬‬

‫‪ :Ventilation‬عبارت از حجم هوای موجود در شش ها به نهایی فضای مرده ضرب در فریکونسی‪.‬‬

‫گراف‪( Oxygen Concentration and Partial Pressure in the Alveoli:‬غلضت‬


‫و ‪ Partial Pressure‬آکسجن در آلوئل)‬
‫این گراف بیانگر چگونگی تغیرات غلضت و ‪ O2 Partial Pressure‬در آلوئل میباشد‪.‬‬
‫‪ Partial Pressure‬آکسجن به صورت نارمل ‪ 105mmhg‬است و مصرف نارمل‬
‫اکسجن در دقیقه ‪ 250ml‬است‪.‬‬
‫پس اگر در دقیقه ‪ 250ml‬آکسجن مصرف گردد به ‪Partial Pressure=105mmhg‬‬
‫نیاز داریم و اگر در دقیقه ‪ 1000ml‬آکسجن مصرف گردد ‪ Partial Pressure‬نسبت به‬
‫زمان دیر تر به خط نارمل ‪ 105mmhg‬میرسد چون مصرف خیلی باال است‪.‬‬
‫اگر ‪ 250ml‬آکسجن را مصرف نمایم در حدود ‪5‬ثانیه به ‪ Partial Pressure‬نارمل که‬
‫‪ 105mmhg‬است میرسیم و اگر ‪ 1000ml‬آکسجن را مصرف نمایم‬
‫در حدود ‪18-.0‬ثانیه به ‪ Partial Pressure‬نارمل میرسیم‪.‬‬
‫نتیجه‪ :‬به اثر زیاد شدن مصرف آکسجن ‪ Partial Pressure‬کاهش پیدا میکند‪.‬‬

‫گراف‪(CO2 Concentration and Partial Pressure in the Alveoli :‬غلضت و ‪Partial‬‬


‫‪ Pressure‬کاربن دای اوکساید در آلوئل)‬
‫این گراف بیانگر چگونگی تغیرات غلضت و ‪ CO2 Partial Pressure‬در آلوئل میباشد ‪.‬‬
‫‪ Pco2‬در درون آلویل با مصرف ‪ 200ml‬به صورت طبیعی در حدود ‪ 34-45mmhg‬است‬
‫‪ Pco2‬در درون آلویل با مصرف ‪ 800ml‬در حدود ‪ 18L‬در دقیقه میشود‪.‬‬

‫گراف‪ :‬نسبت مصرف آکسجن و کاربن دای اوکساید با همدیگر‬


‫آکسجن و کاربن دای اوکساید در فرایند تنفس عکس همدیگر عمل میکند‪.‬‬
‫از ‪ ml.88‬به باال کاربن دای اوکساید به تدریج تولید میشود و به همین‬
‫نسبت که کاربن دای اوکساید تولید میشود آکسجن مصرف میشود‪.‬‬
‫در حالت نارمل ‪ pco2‬در حدود ‪ 43mmhg‬است و ‪ PO2‬در حدود‬
‫‪ 105mmhg‬است‪.‬‬

‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 12‬‬


‫واحد های تنفسی‬
‫واحد های تنفسی عبارت از آلویل است‪.‬‬
‫واحد تنفسی واحد است کا از برانشیول تعداد زیاد آلویل تغذیه شود‪.‬‬

‫فکتور هایکه در دیفیوژن گازات نقش دارند‬


‫فکتور هایکه در دیفیوژن گازات آلویل و کپیلری نقش دارند قرار ذیل اند‬
‫‪ .1‬ضخامت میمبران ‪the thickness of membrane‬‬
‫رابطه عکس دارد یعنی هر چه جدار آلویل و کپیلری ضخیم تر باشد به همان اندازه دیفیوژن کمتر صورت میگیرد‬
‫‪the surface area of membrane .2‬‬
‫رابطه مسقیم دارد یعنی هر چه ‪ surface area‬افزایش یابد به همان اندازه دیفیوژن بیشتر صورت میگیرد‬
‫‪ .8‬ضریب دیفیوژن‬
‫رابطه مستقیم دارد یعنی هر چه ضریب دیفیوژن بیشتر باشد به همان اندازه دیفیوژن بیشتر صورت میگیرد‬
‫‪Partial Pressure .4‬گازات در داخل آلویل و کپیلری‬

‫ظرفیت دیفیوژن‪Diffusing capacity‬‬


‫ظرفیت دیفیوژن عبارت از حجم مشخص از گاز در زمان مشخص در فشار مشخص‬
‫در زمان یک دقیقه با فشار ‪ 1mmhg‬شش ها هر قدر مالیکول ها از جداره آلویل عبور کند بنام ظرفیت دیفیوژن یاد میشود‬
‫ظرفیت دیفیوژن به صورت ‪ rest‬برای گاز آکسجن در فرد بالغ در یک دقیقه با فشار ‪ 1mmhg‬در حدود ‪ 20ml‬است و در حال ورزش حدود‬
‫‪ 65ml‬است‬
‫اینکه در حال ورژش به ‪ 21ml‬میرسد بر اساس ‪3‬مکانیزم مالیکوالر است‬
‫اختالف فشار آکسجن در آلویل نسبت به کپیلری در حدود ‪ 11ml‬است‬

‫‪Ventilation diffusing rate‬‬


‫‪ Matching‬بین ‪ ventilation of alveoli‬و دیفیوژن کپیلری آلویلی همرای خون‬
‫بنام ‪ Ventilation diffusing rate‬یاد میکند‬
‫بررسی ظرفیت دیفیوژن در ‪3‬گاز تنفسی در یک جدول قرار ذیل اند‪:‬‬
‫ظرفیت دیفیوژن ‪ CO2‬از همه گازات در زمان ورزش بیشتر است چون ضریب انحاللیت ‪CO2‬‬
‫تقریبا ً ‪ 1.‬برابر آکسجن است و زمانیکه ضریب انحاللیت بیشتر شود ضریب دیفیوژن بیشتر‬
‫میشود و ضریب دیفیوژن بیشتر شود ظرفیت دیفیوژن بیشتر میشود‪.‬‬

‫گراف‪ matching :‬دیفیوژن نسبت به جریان خون با توجه ‪ PO2‬و ‪PCO2‬‬


‫را برسی مینایم‬
‫در حالت اول‪ PO2 :‬در داخل آلوئل ‪ 40mmhg‬است و ‪ PCO2‬در داخل‬
‫آلوئل ‪ 45mmhg‬است به این منظور است که نسبت ‪ ventilation‬آلوئل به‬
‫جریان خون صفر است یعنی جریان خون وجود دارد اما ‪ventilation‬‬
‫صورت نگرفته است‪.‬‬
‫در حالت دوم‪ PO2 :‬در داخل آلوئل ‪ 104mmhg‬است و ‪ PCO2‬در داخل‬
‫آلوئل ‪ 40mmhg‬است به این منظور است که هم جریان خون وجود دارد و‬
‫هم ‪ ventilation‬صورت گرفته است یعنی در حقیقت ‪ Matching‬صورت‬
‫گرفته است‪.‬‬
‫در حالت سوم‪ PO2 :‬در داخل آلوئل ‪ 150mmhg‬است و ‪ PCO2‬در داخل‬
‫آلوئل صفر است به این منظور است که ‪ ventilation‬وجود دارد اما جریان‬
‫خون وجود ندارد‪.‬‬

‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 13‬‬


‫فصل ‪44‬‬
‫ترانسپورت گازات تنفسی‬
‫مهمترین ترانسپورتر گازات تنفسی ‪ RBC‬است‪.‬‬
‫حدود ‪ 70%‬کاربن دای اوکساید در خون جذب میشود چون تبدیل به اسیدکاربونیک میشود‬

‫میرویس"فرهاد"‬ ‫‪Page 14‬‬

You might also like