You are on page 1of 12

‫روایتی از سرگذشت و سرنوشت مردم ایران‪ ،‬از سپیده‌دم تاریخ تا پایان ساسانیان‬

‫‪2‬‬

‫طرح زیگورات‬ ‫اثر ُمهر با نقش ایزد ماه‪،‬‬ ‫تاریخ مصوّ ر ایران باستان‬
‫چغازنبیل‬ ‫تپه‌ی گیان‪ ،‬اواخر هزاره‌ی‬ ‫این مجموعه‪ ،‬تالشی‌ست برای‬
‫چهارم پ‪.‬م‬
‫شناخت بهتر ایران و آشنایی با‬
‫چهار نمونه از کاراکترهای‬ ‫دستبند طالیی‪ ،‬زیویه‪،‬‬
‫سرزمین‬ ‫تجربه‌های ساکنان این‬
‫شناخته‌شده‌ی خط عیالمی‬ ‫قرن هفتم پ‪.‬م‬ ‫در درازنای تاریخ‪ .‬کتاب‌های‬
‫تاریخی بسياری در سالیان‬
‫حلقه‌ی مفرغی با تزئین سر‬
‫و‬ ‫نوشته‬ ‫گذشته با هدف مشابه‬
‫نقش کماندار روی‬ ‫بز و شیر‪ُ ،‬سرخدم لرستان‪،‬‬ ‫منتشر شده‌اند که مجموعه‌ی‬
‫جام سیمین‪ ،‬حسنلو‬ ‫قرن نهم پ‪.‬م‬ ‫تاریخ ّ‬
‫مصور ایران‪ ،‬خود را وامدار‬
‫تالش‌های تمام آفرينندگان و‬
‫نقش بز روی سفال‪،‬‬ ‫نقش گاو روی سفال‪ ،‬سیلک‪،‬‬ ‫ناشران آن‌ها می‌داند؛ اما باید‬
‫تل‌باکون‪ ،‬هزاره‌ی اول پ‪.‬م‬ ‫اوایل هزاره‌ی اول پ‪.‬م‬ ‫پذیرفت که اغلب منابع و‬
‫کتاب‌های تاریخی موجود‪ ،‬برای‬
‫متخصصان یا افرادی با حداقلی‬
‫جام سفالی یافت‌شده‬ ‫نقش‌برجسته‌ی زن ریسنده‬
‫از شهر سوخته‬ ‫بر روی قیر‪ ،‬شوش‪،‬‬ ‫از مطالعات قبلی نوشته شده‌اند‪.‬‬
‫با نقش متحرک بز‬ ‫قرن نهم پ‪.‬م‬ ‫به‌عالوه‪ ،‬فهم بسیاری از مطالب و‬
‫موضوعات تاریخی‪ ،‬فقط با کمک‬
‫تصاویر‪ ،‬ممکن است‪ .‬توجه به‬
‫نقش اسب بالدار‬ ‫نقش مرد تیرانداز‬
‫روی سفال‪ ،‬سیلک‪،‬‬ ‫روی سفال‪ ،‬سیلک‪،‬‬ ‫این دو موضوع و لزوم تدوین‬
‫اوایل هزاره‌ی اول پ‪.‬م‬ ‫اوایل هزاره‌ی اول پ‪.‬م‬ ‫کتابی برای عموم مخاطبان‬
‫که تاریخ را نه فقط با یک یا‬
‫دو تصویر سیاه و سفید بلکه با‬
‫جام طالیی عمارلو‪ ،‬هزاره‌ی اول پیش از میالد‪ ،‬موزه‌ی ملی ایران‬ ‫استفاده از انبوه تصاویر‪ ،‬خواندنی‬
‫و آسان سازد‪ ،‬هدف اصلی‬
‫مجموعه‌ی تاریخ ّ‬
‫مصور ایران‬
‫باستان است‪ .‬این مجموعه اگرچه‬
‫سیری خطی دارد و اتفاقات‬
‫تاریخ سیاسی را روایت می‌کند‬
‫اما در آن‪ ،‬به تحوالت اجتماعی‬
‫و فرهنگی نیز پرداخته شده و‬
‫سعی بر آن بوده که بررسی تاریخ‬
‫ایران‪ ،‬از تمام جنبه‌های سیاسی‪،‬‬
‫اجتماعی‪ ،‬هنری و ادبی صورت‬
‫یکی از هدیه آورندگان‬ ‫نبرد شیر و گاو؛‬ ‫گیرد‪.‬‬
‫بر پلکان کاخ آپادانا‪ ،‬با‬ ‫سنگ‌نگاره‌ای‬
‫خاستگاه لودیه‌ای‬ ‫از کاخ آپادانا‬

‫آرامگاه کورش در پاسارگاد‬ ‫از نقوش تزئینی کاخ‬


‫داریوش در شوش‬

‫سردیس سنگی منتسب‬ ‫ایردبمه‪،‬‬ ‫ُ‬


‫نوشته‌ی مهر ِ‬
‫به ملکه آتوسا‬ ‫بانوی بزرگ داریوش اول‬

‫سکه‌ی ِدریک هخامنشی‬ ‫ستون‌های تخت‌جمشید‬


‫نوع ج‪۳‬‬

‫سر بز شاخدار برنزی؛‬ ‫شیر بالدار طالیی‬


‫احتماال بخشی از یک‬ ‫در حال غرش؛‬
‫وسیله‬ ‫از جواهرات هخامنشی‬

‫استوانه‌ی کورش‬ ‫شیردال سرستون‌های‬


‫ِ‬
‫بعد از فتح بابل‬ ‫تخت‌جمشید‬

‫دستبند طالیی از گنجینه‌ی جیحون‪ ،‬موزه‌ی بریتانیا‪ ،‬با موجودات ترکیبی خاص هنر هخامنشی‬
‫‪3‬‬

‫سر مجسمه‌ی مرد اشکانی‬ ‫نقش ایزد میترا (مهر)‬


‫َ‬
‫کشف‌شده از دره‌ی شمی‬ ‫با شعا ع‌های نور‬

‫گچبری سیمرغ از قلعه‌ی یزدگرد‪،‬‬ ‫تندیس تیرانداز پارتی‬


‫از بناهای عصر اشکانی‬ ‫بر لبه‌ی یک گلدان برنزی‬

‫گلی توضیح قوانین یک بازی‬


‫لوح ِ‬
‫به خط میخی‪ ،‬شهر باستانی اوروک‪،‬‬ ‫ریتون با سر االغ؛‬
‫‪ ۱۷۱‬پ‪.‬م‬ ‫تقلید یونانی‌ها از هخامنشیان‬

‫سردیس ملکه موزا‬ ‫ُمهر مهرداد اول اشکانی‬

‫طرح معبد شهر هترا‬ ‫قطعه‌ی تزئینی برنزی‬


‫از عصر سلوکی که در‬
‫مسجدسلیمان کشف شده‬

‫سکه‌ی تترادراخما‪ ،‬سلوکوس اول‬ ‫ُمهر بالش چهارم اشکانی‬

‫جام طالیی که همراه يکي از فرماندهان سکاها دفن شده و اردوگاه سربازان را ترسیم می‌کند‪ .‬موزه‌ی ارمیتاژ‬

‫ُ‬
‫ُمهر موبد گشنسب‪ ،‬از قصر‬ ‫ُمهر آیین ِ‌بد شهر بیشاپور‬
‫ابونصر شیراز‬

‫گچبری ساسانی‬ ‫طرح طاق کسری‬


‫از حاجی‌آباد فارس‬ ‫در مدائن‬

‫نقش یک فرمانروا بر بشقاب نقره‌ی‬ ‫نقش سیمرغ‬


‫ساسانی‪ ،‬با کالهخودی شبیه به شاپور دوم‬ ‫در یک بشقاب نقره‌ی ساسانی‬

‫آتشدان پشت سکه‌ی‬


‫ِ‬ ‫اسطرالب به عقیده‌ی‬
‫اردشیر بابکان‬ ‫محققان منشأ ساسانی دارد‬

‫نقش ُمهر یک بانوی‬ ‫ُمهر بهرام‪ ،‬پسر آذرماه‪،‬‬


‫اشراف‌زاده‌ی ساسانی‬ ‫سپاهبد جنوب‬
‫ِ‬

‫‌سواران‬
‫ِ‬ ‫طرح روی لباس فیل‬ ‫گچبری طرح قوچ و‬
‫تابلوی شکار گراز‪،‬‬ ‫جفت‌بال‪ ،‬از کیش عراق‬
‫طاق‌بستان‬

‫سردیس شاپور دوم در موزه‌ی متروپولیتن‬


‫‪4‬‬

‫ّ‬
‫در صفحات این جلد‪ ،‬می‌توانید رد تصورات ذهنی خودتان از هنر تاریخی ایران را بگیرید و ببینید‬
‫که هر کدام از خیال‌ورزی‌های ایرانیان چه سابقه‌ای دارد‪.‬‬

‫‪57‬‬ ‫عصر مفرغ و آهن‬ ‫تاریخ مصوّ ر ایران در سپیدهدم تاریخ‬ ‫‪56‬‬

‫شیرمرد پرنده‬
‫شیر بالدار که بعدها در هنر هخامنشی زیاد‬
‫دیده میشود‪ ،‬در این تصویر با سر انسان با‬
‫مو و ریش و سبیل بلند‪ ،‬ترکیب و پنجهها‪،‬‬
‫قوچ‬
‫ماهیچهها و ِدم رو به باالی شیر با دقت زیادی‬
‫خطوط پولکمانند روی بدن این قوچ‪ ،‬برای تداعی‬
‫تصویر شده است‪.‬‬
‫پشم او تصویر شده است‪ .‬شکل قرارگرفتن بدن‪،‬‬
‫نمایش عضالت‪ ،‬سمها‪ ،‬گوشها و حتی جزئیات‬ ‫هنرمند با استفادهی بجا از رنگهای زرد و‬
‫شاخها که سن حیوان را نشان میدهد‪ ،‬نشان‬ ‫طالیی‪ ،‬به تصویر‪ ،‬حالت پرسپکتیو داده است‪.‬‬
‫از دقت و مهارت هنرمند در ارائهی یک تصویر‬ ‫پرندهی جادویی‬
‫واقعگرایانه دارد‪.‬‬ ‫اگر آن تاج شبیه به تاج خروس‪ ،‬باالی سر‬
‫ِ‬
‫پرنده نبود‪ ،‬میشد آن را میشمرغ معرفی‬
‫کرد؛ پرندهای که هنوز هم در دشت بوکان پیدا‬
‫میشود؛ اما این پرنده‪ ،‬مرغی ترکیبیست‪.‬‬

‫هاشورها‬ ‫ترکیب خط و نقش‬


‫در این نقش‪ ،‬دایرههای‬ ‫عالوه بر نقوش حیوانی‬
‫متحدالمرکز و خطوط‬ ‫و ترکیبی در آجرهای‬ ‫بانوی بالدار‬
‫موازی‪ ،‬در مجموع‪ ،‬یک‬ ‫بوکان‪ ،‬نقشهای هندسی‬ ‫انسانی بالدار که زانو زده و در دستش‬
‫گل چهارپر بزرگ را شکل‬ ‫ترکیبی هم دیده میشود‪.‬‬ ‫شاخههایی دارد که انتهایشان گل انار دیده‬
‫دادهاند‪ .‬هر قوس یا‬ ‫اینجا نقشی داریم با یک‬ ‫عکس همین‬
‫نیمدایره با خطوط کوتاه‬ ‫گلک هشتپر در مرکز‪،‬‬ ‫میشود‪ .‬در آجر دیگری‪ ،‬حالت ِ‬
‫نقش‪ ،‬تصویر شده و معلوم است این دو تصویر‬
‫موازی‪ ،‬تقسیم شده است که‬ ‫چهار غنچهی نشکفته در‬ ‫به صورت ً قرینه‪ ،‬دو طرف تصویر دیگری‬
‫خصوصا در نیمدایرهها‪ ،‬این‬ ‫گوشهها و چهار گل لوتوس‬ ‫که احتماال درخت بوده‪ ،‬قرار داشته و مراسم‬
‫خطوط کوتاه‪ ،‬شعاعهای نور‬ ‫در میانهی آنها که احتماال‬ ‫خاصی را تصویر میکردهاند‪.‬‬
‫خورشید را تداعی میکنند‪.‬‬ ‫هر کدام معنایی داشتهاند‪.‬‬
‫ً‬

‫باغهای خیال‬
‫احتماال آینه‬

‫نقشهای شگفت آجرهای لعابدار مانایی قالیچی بوکان‬

‫تصویرهای این سمت آجر‪ ،‬محل قرارگیری آجر‬ ‫از محوطهی قالیچی در هفتکیلومتری شمال شرقی بوکان در شمال استان کردستان و جنوب آذربایجان غربی‪،‬‬
‫در گوشهها را نشان میدهد‪.‬‬
‫آجرهای لعابداری به دست آمد که خیلی زود‪ ،‬توجه موزههای متعددی را در سراسر جهان به خود جلب کرد‪ .‬در‬
‫طول کاوشهای غیرمجاز و حفریات علمی‪ ،‬کشف بیش از هزار قطعه آجر لعابدار از این محوطه گزارش شده‬
‫که بیش از ‪ 450‬قطعهی آن در موزهی ملی ایران و بیش از هزار قطعهی آن در موزهی ارومیه نگهداری میشود‪.‬‬

‫‪51‬‬‫ِ‬
‫قطعات آجرهای لعابدار سرقتی‬ ‫تعداد‬
‫نمای روبرو‬
‫این آجرها مربوط به پادشاهی مانا در سدههای هشتم و هفتم پ‪.‬م است و از یک فضای مذهبی ـ سیاسی به‬
‫دست آمده که نشانههایی از زندگی روزمره در آن به دست نیامده است‪ .‬این آجرها از نظر ابعاد‪ ،‬به سه دستهی‬
‫اصلی آجرهای کامل (‪ 34 × 34 × 9‬سانتیمتر)‪ ،‬نیمه (‪ 34 × 17 × 9‬سانتیمتر) و چارک (‪ 17 × 17 × 9‬سانتیمتر)‬
‫که سال‪ 1399‬از سوئیس به ایران‬ ‫نمای جانبی‬ ‫تقسیم میشود‪ .‬نقشهای ترکیبی متنوع (سر انسانی با بدن حیوانی‪ ،‬بدن انسانی با افزودهی حیوانی)‪ ،‬جانوری‬
‫بازگشت و تصاویر این صفحه از میان‬ ‫و گیاهی بر ضلع پهنای آجرها ترسیم شده و نقشهای هندسی و تکرارشونده عموماً بر ضلع کناری آجرها نشسته‬
‫همانهاست‪.‬‬ ‫است‪ .‬همانطور که خود دولت مانا‪ ،‬دولت حائلی میان دولتهای اورارتو‪ ،‬آشور و ماد بود‪ ،‬این نقشها را هم‬
‫میتوان حد واسطی بین هنر آشوری و هنر هخامنشی دانست‪ .‬ابتدا آجرها پخته میشد‪ ،‬نقش با رنگ سیاه روی‬
‫سطح آجر مینشست و پودر حاصل از زنگار فلزات‪ ،‬روی آن قرار میگرفت‪ .‬پس از رفتن مجدد به کوره‪ ،‬الیهای‬
‫بز بالدار‬ ‫متخلخل و شیشهای با رنگ مورد نظر روی سطح آجر ایجاد میشد که سه هزار سال دوام آورده است‪.‬‬
‫ریش بلند زیر چانه و شاخ‬
‫بزرگ و برگشته‪ ،‬بهخوبی نشان‬ ‫شیرزن‬
‫میدهد که با تصویر یک بز‬ ‫نقش حاشیهای‬ ‫در این تصویر‪ ،‬بدن شیر بالداری با دم شالقی‬
‫طرف هستیم؛ بزی که بالی هم‬ ‫آجر نیمه با تصویر ستارهی هشتپر‬ ‫و رو به باال‪ ،‬با سر انسانی ترکیب شده که از‬
‫بر پهلو دارد‪.‬‬ ‫افقی‪ ،‬به‬
‫روی آن و نیز نقوش جناغی ً‬ ‫چشم درشت‪ ،‬ابروی کشیده و صورت بدون‬
‫شکل ‪15‬فلش همسو که احتماال برای‬ ‫ریش او‪ ،‬میفهمیم زن است‪ .‬زن این تصویر‪،‬‬
‫احتماال َبرسم (شاخهای برای‬ ‫تزئین حاشیهی دیگر نقوش استفاده‬ ‫نوعی تاج بر سر دارد اما در بیشتر تصاویر‪،‬‬
‫انجام مراسم آیینی در دین‬ ‫میشده است‪.‬‬ ‫موی افراد با سربند سنتی بسته شده است‪.‬‬
‫زرتشتی) در دست مرد است‪.‬‬

‫مرد بالدار ً‬
‫این تصویر دقیقا مشابه‬
‫تصویر بانوی بالدار است‪ ،‬با‬
‫این تفاوت که ریش دارد و‬
‫همین نشان میدهد تصویر‬
‫دیگر‪ ،‬متعلق به موجودی‬
‫مونث است‪ .‬رنگ آجرهای‬
‫دو جنس هم تفاوت دارد‪.‬‬

‫در جلد اول تاریخ مصور ایران‪ ،‬با بسیاری از «اولین»ها روبه‌رو خواهید شد‪ ،‬مثل این صفحات در‬
‫مورد اولین نشانه‌های حضور اسب در زندگی ایرانی‌ها‪.‬‬

‫‪73‬‬ ‫عصر مفرغ و آهن‬ ‫تاریخ مصوّ ر ایران در سپیدهدم تاریخ‬ ‫‪72‬‬

‫شــهر کنــگاور کرمانشــاه و اســدآباد همــدان جایابی میشــود‪ .‬این‬


‫ناحیــه یکــی از مراکــز پــرورش اســب در دوران تاریخــی ایــران بوده‬
‫و بــه اســبهای خوشقامــت‪ ،‬قوی و زیبای نِســایی بارهــا در متون‬
‫تاریخی اشــاره شــده و در دربار شاهی نیز از آنها استفاده میشد‪.‬‬
‫نهاونــد‪ ،‬تپــهی ســیلک کاشــان‪ ،‬هفتتپــه و‬
‫چغازنبیــل و شــوش خوزســتان و بســیاری‬
‫دیگر از محوطههای عصر آهن کشــف شــده‬
‫اســت‪ .‬از ایــن دوره اســت کــه مقادیــر زیادی‬
‫هخامنشی تا ساسانیان به وجود آورد‪ ،‬تنها از طریق توسعهی یک دستگاه نظامی مبتنی‬
‫بر ارابهها و ســوارهنظام امکانپذیر بود‪ .‬اســتفاده از اســب در جنگ در فالت ایران که‬
‫از مراکز پرورش اسب بود بهوضوح انجام شده است‪ .‬از طریق نوشتههای نویسندگان‬
‫یونانی و متون مقدس زرتشتی (اوستا) گرفته تا الواح اداری تختجمشید و نگارههای‬
‫اسبها میآیند‬
‫در نقوش راهپلههای آپادانا در تختجمشید‪ ،‬اعضای هیأت ماد با‬ ‫اشــیای مفرغی مشــهور بــه «مفرغهای لرســتان»‬ ‫ســلطنتی‪ ،‬میدانیم که اســبها در فرهنگهای ایران باســتان همهجا بودهاند و نقش‬
‫ردای آســتیندار و تونیک چرمی و شــلوار تنگ و روســری به عنوان‬ ‫یافت شــده و در میــان آنها لگامهــای فراوان و‬ ‫بســیار ملموسی در تشــکیل دولت‪ ،‬اعمال قدرت و مراسم درباری و آیینی داشتهاند‪.‬‬
‫ایران عصر آهن اتفاق افتاد‬
‫ِ‬ ‫اهلیسازی اسب در‬
‫محافظ گردن در حال پیشکش یک اسب نر زیبا با دم گرهدار و یال‬ ‫وسایلی برای تزئین سر و سینهی اسبها وجود‬ ‫اســب در ســرودههای اوستا‪ ،‬بسیار مورد ستایش قرار گرفته اســت‪ .‬خدایان نیز دارای‬
‫تزئینشــده نمایش داده شدهاند‪ .‬برای نمونه‪ ،‬از جمله محوطههای‬ ‫دارد‪ .‬در تپهی حسنلو از دورهی آهن‪ 1050( 2‬تا‬ ‫اسبهای زیبا و ظریف بودهاند؛ مثال «چهار اسب تندروی یکرنگ‪ ،‬سفید‪ ،‬بینقص‪،‬‬
‫باســتانی دورهی هخامنشــی کــه از آنجــا بقایای اســتخوان اســب‬ ‫‪ 800‬پ‪.‬م)‪ ،‬نمونههایــی از لگام‪ ،‬ســینهبند‪،‬‬ ‫پرورشیافتــه بــا غذای ماوراءطبیعی‪ ،‬ســمهای جلویی با طال پوشیدهشــده و ســمهای‬ ‫اسب اهلی‪ ،‬نقش بسیار مهمی در تاریخ زندگی انسان داشته و برای چندین هزاره‪ ،‬مهمترین وسیلهی حملونقل‪،‬‬
‫کشف شده‪ ،‬دهانهی غالمان سیستان است‪.‬‬ ‫کالهخود فلزی اسب‪ ،‬زین و بقایای ارابهی‬ ‫لگام اسب‬ ‫عقبی با نقره» ارابهی میترا را میکشند‪ .‬از اسب اساسا برای کشیدن ارابههای جنگی‬ ‫کشاورزی و جنگهای بشر بوده است‪ .‬اسب در ایران هم سابقهای طوالنی دارد و نخستین شواهد حضور آن‬
‫چوبی کشــف شــده اســت‪ .‬عالوه بر آثار و‬ ‫تزئینات صورت اسب با دهنه‪ ،‬از دستهی‬ ‫اســتفاده میشــد اما دربارهی بهکارگیری تدریجی آن برای ســوارکاری‪ ،‬در اوســتا نیز‬
‫مفرغهای معروف لرستان‪ .‬این شیء‪ ،‬ایزدی‬ ‫در زندگی مردمان فالت ایران به عصر آهن برمیگردد‪ .‬زمانیابی اهلیشدن اسب‪ ،‬یکی از پرسشهاییست که‬
‫تدفین اسب‬ ‫اشیای باستانی‪ ،‬بقایای اسکلت اسب نیز از‬ ‫اشــاره شــده اســت که برخی از قهرمانان «با اســب وارد میدانهای جنگ یا مکانهای‬
‫را با یک تاج شاخدار نمایش میدهد که‬ ‫مطالعات باستانجانورشناسی که هنوز هم ادامه دارد‪ ،‬پاسخهای جدیدی برای آن پیدا کرده و اطالعات تازهای‬
‫سند مهاجرت‬ ‫ســکاها‪ ،‬از قبایــل کــوچرو در هــزارهی اول پ‪.‬م بودنــد که مدت کوتاهــی بر بخشهای‬ ‫دستهایش به موازات گردن حیوان باال رفته تمام محوطههای مذکور یافت شده است‪.‬‬ ‫قربانی میشدند‪».‬‬ ‫از شکل نخستین زندگی در فالت ایران و روابط اقوام مختلف به دست میدهد‪ .‬شواهدی متنی و تاریخی هم‬
‫تصویری از کشف تدفین اسب در کورگان‬ ‫وســیعی از آســیای مرکزی و غربی تســلط یافتند‪ .‬گروهی از ســکاها به داخل فالت ایران‬ ‫در اواخــر عصــر آهــن ـ تقریبــاً همزمــان بــا‬ ‫است‪ .‬دو قسمت قرینه با میلهای به درازای‬
‫خرمآباد مشگینشهر اردبیل‪ .‬چنین کشفیاتی‬ ‫‪ 20.7‬سانتیمتر که در دهان اسب قرار‬ ‫دربارهی اسب داریم که فرهنگ اسب در ایران باستانی را با تقریب خوبی برای ما روشن میسازد‪.‬‬
‫به فهم روند جابهجایی اقوام باستانی ایران‬ ‫مهاجــرت کردنــد و بــا طوایف مــاد و پارس درآمیختنــد‪ .‬محوطههای ســکایی زیادی در‬ ‫امپراتــوری ماد در ایران ـ قطعات مربوط به‬ ‫میگرفته به همدیگر متصل هستند‪.‬‬
‫اسب در شواهد باستانشناسی عصر آهن ایران‬
‫کمک میکند‪.‬‬ ‫خاســتگاه این قوم در خارج از ایران‪ ،‬کاوش شــده که بیانگر سنت خاص تدفین سکایی‪،‬‬ ‫افسار مفرغی و آهنی در محوطههایی نظیر‬ ‫مطالعات باستانجانورشناسی که در دههی ‪ 1960‬میالدی مرسومتر شد‪ ،‬به شناسایی‬
‫یعنــی دفــن جســد در کــورگان و قربانیکــردن دهها اســب برای متوفی اســت‪ .‬شــواهد‬ ‫تپهی باباجان و نوشــیجان به دســت آمده اســت‪ .‬از تپهی نوشــیجان‪ ،‬بقایای اســکلت‬ ‫بقایای اسکلت اسبسانان در محوطههای باستانی انجامید‪ .‬بقایای اسبهای وحشی‬
‫کورگانهای سکایی در ایران بهخوبی از گورستان خرمآباد مشگینشهر اردبیل به دست‬ ‫اســبهای پونی یا مینیاتوری کشــف شده اســت‪ .‬همچنین در سالنامههای آشوری و‬ ‫در محوطههــای پارینهســنگی و نوســنگی کشــف شــده و احتمــاال اولیــن نمونههــای‬
‫آمده است‪ .‬در کورگان اصلی که مدفن شاهزادهی سکایی بوده‪ ،‬جسد ‪42‬اسب اهلی قرار‬ ‫نقشبرجســتههای مربــوط به لشکرکشــی‪ ،‬مادها در حــال ادای احترام عمدتاً با اســب‬ ‫اسبهای اهلی در فالت ایران در محوطههایی نظیر گودینتپه و تپهی قبرستان مربوط‬ ‫این پرســش‪ ،‬همواره مطرح بود که «نخســتین اســبها در چه زمانی و‬
‫داده شده است‪ .‬عالوه بر آن‪ ،‬سه تدفین اسب کنار گور فرد متوفی در کورگان ابِللو در‬ ‫به تصویر کشــیده شــدهاند‪ .‬نیســایه یا نِســا‪ ،‬نام ناحیهای در ماد باســتان است که در‬ ‫بــه اواخــر هزارهی چهارم پ‪.‬م اســت کــه به مطالعات دیرینژنتیکی نیــاز دارد‪ .‬اما از‬ ‫کجــا اهلــی شــدهاند؟»‪ .‬شــواهد باستانشــناختی و دیرینژنتیکــی تــا‬
‫شهرستان اهر‪ ،‬شناسایی شده است‪.‬‬ ‫نوشتههای مورخان و کتیبههای آشوری و اورارتویی به آن اشاره شده و در محدودهی‬ ‫عصر مفرغ و بهویژه عصر آهن‪ ،‬اسب بهخوبی در مجموعهی بقایای جانوری مکشوفه‬ ‫مدتهای طوالنی نشان میداد که احتماالً اسب برای نخستینبار در‬
‫از محوطهها دیده میشــود‪ .‬برای نمونه‪ ،‬اســکلت کامل چند اســب از ســاختمانهای‬ ‫حــدود پنجهزاروپانصدســال پیــش در آســیای مرکــزی و توســط مردمان فرهنــگ بوتای‬
‫سوختهی دورهی چهارمب (دورهی آهن‪ )2‬در تپهی حسنلو شناسایی شده است‪.‬‬ ‫(‪ )Botai culture‬در قزاقســتان اهلــی شــده اســت امــا نتایج پژوهشهای نوین نشــان‬
‫اســتفاده از اســب اهلی برای کشــیدن ارابه‪ ،‬به طور فزایندهای طی هزارهی دوم پ‪.‬م‬ ‫میدهد که اسبهای اهلی که امروزه در جهان زندگی میکنند‪ ،‬از نوادگان اسبهای‬
‫در ایران و سرزمینهای همجوار گسترش یافت که نتیجهی موج جدید مهاجرت اقوام‬ ‫فرهنگ بوتای در قزاقستان نیستند و خاستگاه آنها‪ ،‬احتماالً مناطق غربیت ِر آسیا باشد‪.‬‬
‫هندوایرانی بود‪ .‬با پیشــرفت و آشــنایی بیشــتر با رفتار و ویژگیهای اســبها‪ ،‬اصالح‬ ‫اسب بوتای‪ ،‬فقط جد ‪3‬درصد از تمام اسبهای اهلی از حدود چهارهزار سال پیش تا‬
‫نــژاد صورت گرفت و اســبهای قویتــر و بزرگجثهتر پرورش یافتند‪ .‬با رشــد صنعت‬ ‫امــروز اســت‪ .‬ایــن توزیــع‪ ،‬نشــاندهندهی یــک جابهجایــی عظیــم در ژنوم اســبهای‬
‫دورتادور پارچهی پشت‬ ‫فلزگری‪ ،‬لُگام (دهانبند) اســب و ســاخت قطعات زین نیز پیشــرفت کرد‪ .‬ســاخت این‬ ‫اهلیســت کــه بــا مهاجرتهــای جمعیتهای انســانی در اواخــر دورهی مفــرغ قدیم‬
‫اسب‪ ،‬گرازهای در حال‬
‫تاخت‪ ،‬تصویر شدهاند‬ ‫لوازم باعث آسانشــدن ســوارکاری میشد‪ .‬نهتنها در ســرزمینهای مانا و ماد و عیالم‬ ‫مطابقت دارد‪ .‬عالوه بر آن‪ ،‬فرضیهی اهلیسازی اسب در مناطقی نظیر فالت آناتولی‬ ‫اسب شهداد‬
‫(شاید اشاره به قدرت‬ ‫در فالت ایران بلکه ســپاه هیتیها‪ ،‬مصریها و آشــوریها دارای واحدهای ســوارهنظام‬ ‫(ترکیهی امروزی)‪ ،‬ســیبری (بخش آســیایی روسیه) و شبهجزیرهی ایبریا (جنوب غربی‬ ‫شواهد مربوط به اسب از عصر آهن در تپهی‬
‫اسب)‪.‬‬ ‫حسنلو‪ ،‬نقده‪ ،‬آذربایجان غربی‪ .‬اسکلت اسب‬
‫قدرتمند بودهاند‪.‬‬ ‫اروپا شامل اسپانیا‪ ،‬پرتغال‪ ،‬آندورا و جبلالطارق) نیز مردود شد‪.‬‬ ‫از ساختمان سوختهی شماره‪ 1050( 5‬تا‬
‫در اواخــر هــزارهی دوم و اوایــل هــزارهی اول پ‪.‬م در ایــران‪ ،‬شــواهد باستانشناســی‬ ‫همچنیــن نتایــج ایــن پژوهشهــای دیرینژنتیکــی نشــان داد کــه اســب شوالســکی‬ ‫‪800‬پ‪.‬م) و ریتون مفرغی شبیه به سر اسب‪.‬‬
‫متعددی نظیر پیکرک و ســردیس اســب‪ ،‬ســنگنگارهها‪ ،‬لوازم مربوط به کشــیدن ارابه‬ ‫(‪ )Przewalski‬کــه همــواره بهعنــوان تنهــا گونهی اســب وحشــیِ باقیمانــده در جهان‬
‫و ســوارکاری و جــز اینهــا از محوطههــای باســتانی مهمــی نظیــر گورســتان مارلیک و‬ ‫شناخته میشد‪ ،‬یک گونهی وحشی نیست و از اسبهای اهلیشدهی فرهنگ بوتای‬
‫محوطهی پیالقلعهی رودبار‪ ،‬تپهی حسنلوی نقده‪ ،‬تپهی سگزآباد قزوین‪ ،‬تپهی گیان‬ ‫مشــتق شــده است‪ .‬این نوع اســبها را در اصطالح‪ ،‬فرال (‪ )Feral‬یا نارام مینامند که‬
‫از نســل نمونههای اهلیشــده هســتند و پس از اهلیشــدن‪ ،‬از اجتماعات انسانی جدا‬
‫میشوند و دوباره در طبیعت‪ ،‬شبیه به حیوانات وحشی زندگی میکنند‪.‬‬
‫انتشار اسبهای ایرانی به آسیای مرکزی و اروپا‬ ‫پس این پرســش همچنان به قوت خود باقی مانده بود که «اجداد اســبهای امروزی‬
‫(اســب اهلــی بــا نــام علمــی ‪ )Equus caballus‬در کــدام منطقــه و چــه زمانــی اهلــی‬
‫جغرافیای خاص ایران و اهمیت و عالقه به اســب در فرهنگ ایرانی طی عصر آهن و‬
‫شــدهاند؟»‪ .‬پژوهشهــای بینالمللی دیرینژنتیکی دیگری که ایــن بار روی ‪273‬قطعه‬
‫سپس دوران تاریخی‪ ،‬باعث شــد که مناطق مختلفی در ایران تبدیل به مراکز پرورش‬
‫اســبهای زیبا‪ ،‬درشتجثه‪ ،‬قدرتمند و ســازگار برای طیکردن مسافتهای طوالنی‬ ‫اســتخوان اسبهای باستانی از سراســر اوراسیا به انجام رسید و نتایج آن در سال‪1400‬‬
‫شوند‪ .‬اســبهای پرورشیافته در ایران به دیگر مناطق آسیا و اروپا منتشر میشدند‪.‬‬ ‫منتشر شد‪ ،‬نشان میدهد که استپهای پونتیـکاسپی (‪)Pontic-Caspian steppe‬‬
‫در نتیجهی انجام مطالعات دیرینژنتیکی مشخص شد که نیاکان اسبهای اروپایی و‬ ‫در منطقــهی قفقــاز شــمالی‪ ،‬اولیــن مرکــز اهلیکــردن اســبهای امــروزی در حــدود‬
‫آسیای مرکزی‪ ،‬اسبهای دورهی ساسانی در ایران بودهاند‪ .‬شباهت ژنتیکی نمونههای‬ ‫چهارهزارودویستســال پیــش از امــروز بــوده اســت‪ .‬اســتپ پونتیـکاســپی‪ ،‬اســتپ‬
‫اروپا و آســیای مرکزی از قرنهای هفتم تا نهم میالدی با نمونههای دورهی ساسانی از‬ ‫(سبزدشت) پهناوریست که از کرانههای شمالی دریای سیاه تا شرق دریای مازندران‪،‬‬
‫سدههای چهارم و پنجم میالدی‪ ،‬نشان میدهد که این اسبها در جنگهای امپراتوری‬ ‫از غرب اوکراین امروزی از میان ناحیهی فدرالی ولگا و ناحیهی فدرالی جنوبی روسیه‬
‫ساسانی با بیزانس‪ ،‬هپتالها و بعدها توسط مسلمانان‪ ،‬و همچنین مناسبات بازرگانی در‬
‫تا غرب قزاقستان کنونی امتداد دارد‪ .‬پس از اهلیسازی اجداد اسبهای امروزی در‬
‫مسیر شاهراه خراسان بزرگ‪ ،‬به جنوب اروپا و آسیای مرکزی وارد شدهاند‪.‬‬
‫استپ پونتیـکاسپی‪ ،‬این جمعیت اسبهای اهلی بهسرعت و به تعداد بسیار فراوان‪،‬‬
‫مرد سوار بر دو اسب‬ ‫از آتالنتیک تا صحرای مغولستان پراکنده شدند‪.‬‬
‫سفالی که روی چرخ قرار‬ ‫دو ویژگی اسبهایی که در این دوره بهسرعت در جهان پراکنده شدهاند عبارت است‬
‫گرفتهاند‪ ،‬کشفشده از‬
‫محوطهی مارلیک‬ ‫از آموزشپذیری و ستون فقرات قوی‪ .‬همچنین جالب توجه است که گسترش اسبها‬
‫خطوط مورب‪ ،‬آویزهای‬ ‫در سرتاسر آسیا‪ ،‬همزمان با استفاده از ارابههای چرخدار و زبانهای هندوایرانی بوده‬
‫پارچه را نشان میدهد‪.‬‬ ‫اسب سفالی‬ ‫اســت‪ .‬البته نباید فراموش کنیم که مهاجرت اقوام هندواروپایی از اســتپها به اروپا‬
‫ریتون سفالی به شکل اسب‪ ،‬با ارتفاع ‪ 22.8‬و‬
‫درازای ‪30‬سانتیمتر که در شوش کشف شده‬ ‫در هزارهی ســوم پ‪.‬م نمیتوانســته با اســتفاده از اســب صورت گرفته باشــد؛ چراکه‬
‫(‪ 800‬تا ‪ 700‬پ‪.‬م)‪ .‬پشت حیوان‪ ،‬پوششی‬ ‫اهلیسازی و انتشار اسبها بعداً انجام شده است‪.‬‬
‫منگولهدار کشیده شده که با نقوش زین‪،‬‬
‫پرندگان‪ ،‬گیاهان و گرازهای در حال دویدن‬
‫تزئین شده است‪ .‬دهانهی مخصوص نوشیدن‬
‫اهمیت اسب در فرهنگ ایرانی‬
‫در بخش زین قرار دارد‪.‬‬ ‫فتوحات و تســلط بر ســرزمینهای وســیعی که امپراتوریهای شرق باســتان را از ماد و‬

‫فصل ســوم‪ :‬به تمدن عیــام اختصــاص دارد؛ تمدنی کــه به مدت‬ ‫ّ‬
‫مجلد از تاریخ مصوّ ر ایران‪ ،‬به دوران آغازين تاریخ ایران تا پیش‬ ‫اولین‬
‫سه‌هزار سال در دشــت‌های خوزســتان و کوهپایه‌های زاگرس تداوم‬ ‫از ظهور هخامنشــیان اختصاص دارد‪ .‬چهــار فصل اصلی این کتاب‪ ،‬از‬
‫داشــت و بســیاری از اولین‌های ایران‪ ،‬در آن شــکل گرفــت؛ از جمله‬ ‫این قرار است‪:‬‬
‫نگارش آغازعیالمی که سرآغاز نوشتن و کتابت در ایران است‪.‬‬
‫فصل اول‪ :‬دربردارنده‌ی دوران پیشاتاریخ (شامل پیدایش ایران‪ ،‬دوره‌ی‬
‫در فصل چهارم‪ :‬به اقوام آریایی و اتحادیه‌ی‌قبایل ماد پرداخته شده‬ ‫بترین‬‫پارینه‌ســنگی‪ ،‬دوره‌ی نوســنگی و دوره‌ی مس‌سنگی) اســت‪ .‬جال ‌‬
‫است‪ .‬مطالعات ژنتیکی‪ ،‬یافته‌های زبان‌شناسی و اسطوره‌های ایرانی‪،‬‬ ‫مطالب این فصل‪ ،‬به انسان‌های اولیه و شروع روستانشینی‪ ،‬مربوط است؛‬
‫از خواندنی‌ترین مطالب این فصل است‪.‬‬ ‫ِ‬
‫‪99‬درصد تاریخ انسان ایرانی را شامل می‌شود‪.‬‬ ‫فصلی از تاریخ که حدود‬
‫فصل دوم‪ :‬به عصر مفرغ و آهن در ایران اختصاص دارد‪ .‬مشــهورترین‬
‫در مجموع‪ ،‬جلد اول تاریخ مصوّ ر ایران‪ ،‬به دليل روایت‌کردن بخش‌های‬ ‫محوطه‌های باســتانی ایــن دوران و حکومت‌هــای کوچک محلی‌اش‪،‬‬
‫کمترشنیده‌شده‌ای از تاریخ ایران و چگونگی شکل‌گیری تمدن و تجارت‬ ‫در همین فصل بررســی می‌شــوند و عالوه بر آن‪ ،‬موضوعاتی کلی نظیر‬
‫و حکومــت‪ ،‬یکی از خواندنی‌ترین جلدهاســت‪ .‬تصاویر این کتاب نيز‬ ‫ابزارهای عصر مفرغ‪ ،‬پیشرفت سفالگری‪ ،‬پیدایش خط و رام‌کردن اسب‬
‫شما را شگفت‌زده خواهد کرد‪.‬‬ ‫در ایران را هم در همین فصل می‌خوانیم‪.‬‬
‫‪5‬‬

‫ساخت معبد عظیم چغازنبیل با ارتفاع ‪ ۵۲‬متر و‬


‫پنج طبقه در دوران حکومت اونتاش ناپیریشا‬
‫(حدود ‪ 1275‬تا ‪1240‬پ‪.‬م) شروع شد‪.‬‬

‫این شیء صدوپنجاه‌میلیون‌ساله‪،‬‬


‫دندان دایناسوری‌ست که‬
‫سال‪ 1381‬در منطقه‌ی آب‌بید‬
‫کرمان پیدا شده و شکل دندانه‌های‬
‫تصویرسازی‌های فراوان این جلد که همگی مستند به شواهد باستان‌شناسی‌ست‪،‬‬ ‫روی لبه‌ی آن‪ ،‬نشان می‌دهد متعلق‬
‫به خواننده کمک می‌کند که در جریان جزئیات زندگی در هزاره‌های پیشین قرار بگیرد‪.‬‬ ‫به دایناسوری گوشتخوار است‪.‬‬
‫‪6‬‬

‫نه برف‪ ،‬نه باران‪ ،‬نه تاریکی شــب نمی‌توانســت ســرعت چاپارهای هخامنشــی را کم کند‪.‬‬
‫هخامنشی‌ها اولین بزرگراه تاریخ (جاده‌ی شــاهی‪ ،‬از شوش تا سارد) را کشیدند و شبکه‌ی ارتباطی‬
‫سریعی را شکل دادند‪.‬‬

‫‪79‬‬ ‫روزگار تثبیت‬ ‫تاریخ مصوّ ر ایران هخامنشی‬ ‫‪78‬‬

‫ارابهی جیحون‬
‫ارابهران ایستاده‪ ،‬کاله فیلهمانند بر‬
‫نحوهی پیچوتاب‬ ‫سر و تونیک کوتاه و کمربند دارد‪.‬‬
‫خوردن افسارها‬ ‫لباس او یک لباس مادی مخصوص‬
‫در دست ارابهران‪،‬‬ ‫ارابهرانان است‪ .‬هم او و هم مسافرش‪،‬‬ ‫طول ‪ 18.8‬سانتیمتر‬ ‫ابعاد‪:‬‬
‫جالب است‪ .‬افسارها‬ ‫طوقی به گردن دارند‪ .‬هر کدام از‬ ‫‪ 550‬تا ‪ 330‬پ‪.‬م‬ ‫سال‪:‬‬
‫از مفتولهای تابیدهی‬ ‫بدنها‪ ،‬دو نیمه بوده که به هم پیوند‬ ‫هخامنشیان‬ ‫دوره‪:‬‬
‫طالیی است‪.‬‬ ‫خوردهاند‪.‬‬
‫تپهی تخت کواد در ساحل رود جیحون (آمودریا)‬ ‫محل کشف‪:‬‬ ‫ارابههای پارسی چگونه به سریعترین‬
‫مادی بلند‬
‫ِ‬ ‫مردی با ردای‬ ‫‪ 1877‬و ‪ 1880‬م‬ ‫زمان کشف‪:‬‬
‫موسوم به کندیس که تا‬
‫قوزک پا میرسد‪ ،‬بر جایگاه‬ ‫موزهی بریتانیا‬ ‫محل نگهداری‪:‬‬ ‫وسیلهی حملونقل زمان خود بدل شدند؟‬
‫نشسته است‪ .‬ردای او طرح‬
‫تمام هشت سیم افسار که مفتول تابیدهاند‪،‬‬ ‫دارد و دستانش را از آستین‬
‫در دو دست ارابهران قرار دارد‪ .‬مهار اسبها و‬ ‫درآورده تا ردا حالت عبا‬
‫هدایت آنها به چپ و راست مهارت خاصی را‬ ‫پیدا کند‪ .‬بر سرش‪ ،‬کالهی‬
‫طلب میکرده است‪.‬‬ ‫باشلقمانند قرار دارد‪ .‬او‬
‫بزرگتر از ارابهران است‬ ‫اگر چه تمدنهای مختلف مانند آشور‪ ،‬عیالم‪ ،‬بابل و مصر‪ ،‬سیستمهای حملونقل زمینی و انواع ارابهها را داشتند‪ ،‬تشکیل شاهنشاهی‬
‫و سازنده خواسته جایگاه‬
‫ارابهی سلطنتی‬ ‫صورت بس میان ضربدری جلوی ارابه قرار دارد‪ .‬بس‪ ،‬تنها خدای‬ ‫مهمترش را نشان دهد‪.‬‬ ‫فراگیر هخامنشــی‪ ،‬ابعاد این سیســتمها را تغییر داد‪ .‬در زمان داریوش‪ ،‬راه شــاهی میان شــوش و سارد ساخته شد و سیستم حملونقل‬
‫در نگارههای پلکان شرقی کاخ آپادانای تختجمشید‪ ،‬دو‬ ‫مجسمهای از بس که بین‬
‫مصریان است که در غرب آسیا هم محبوب بود و با قد کوتاه و روی‬ ‫نیز توســعه یافت‪ .‬ارابههای پارســی یکی از نمادهای توســعهی راههای زمینی محســوب میشــد؛ وســایلی که بیشتر‪ ،‬برای حملونقل و‬
‫خندان‪ ،‬به دورکردن ارواح شرور میپرداخت‪ ،‬نگهبان فرمانروایی و‬
‫ارابهی سلطنتی بر گوشهی سمت راست نقر شدهاند‪ .‬این‬ ‫سالهای ‪ 1070‬تا ‪ 712‬پ‪.‬م‬ ‫مراقب کودکان و زنان باردار بود‪ .‬شمایل بس از شمایلهای محبوب‬ ‫ســاندیدن از ســپاهیان توســط فرماندهــان و حاکمــان بــه کار میرفــت‪ 63.‬ارابهها انواع گوناگونی مانند جنگی‪ ،‬شــکاری و باری داشــت‬
‫ارابهها‪ ،‬دواسبی و چرخهایشان ‪12‬پرهای است‪ .‬ارابه و‬ ‫در مصر ساخته شده است‬
‫اسبها از طریق مالبندی مستقیم به هم وصل شدهاند‪.‬‬
‫و پرکاربرد هخامنشیان است‪ .‬نصب این عالمت نشان میدهد که‬ ‫کــه نــوع جنگــی آن مجهــز بــه داس روی محور تیــردان در کنارهها بود و تیراندازی کنار ارابهران مینشســت‪ .‬نوع شــکاری شــبیه نوع‬
‫(موزهی متروپولیتن نیویورک)‪.‬‬ ‫این ارابه به عنوان یک نذر به عبادتگاه هدیه شده است‪.‬‬
‫جنگی بود ولی تزئینات داشــت و ســومین نوع هم باری و تشــریفاتی بود‪ 64.‬در میان گنجینهی ارزشــمند جیحون که شــامل حدود ‪170‬‬
‫ارابه با دو میلهی کششی که به دو سوی گردن‬ ‫قطعهی طالیی پرجزئیات و خیرهکننده از دوران هخامنشــی اســت‪ ،‬ارابهای چهاراســبه به اندازهی کمی بزرگتر از کف دســت وجود‬
‫اسبها میرسد‪ ،‬به آنها وصل میشود‪ .‬مالبند‬ ‫دارد؛ ارابــهای کــه جزئیــات دقیقــی از وضعیــت ارابههــای پارســی از یــک ســو و همینطور نحوهی ســاخت آن از ســوی دیگر‪ ،‬به‬
‫باالی سر اسبها قرار دارد که در سنت هخامنشی‬
‫چهار اسب کوتاه و کوچک و شبیه‬ ‫مرسوم نبوده است‪ .‬چهار حلقه روی یوغ اسبها‪،‬‬ ‫دســت میدهد‪ .‬این اثر ارزشــمند ـ از جنس طالی آبرفتی ترکیبشــده با نقره و مس ـ پس از تبدیل فلز به ورقه‪ ،‬بریدن و‬
‫اسبهای خزریاند اما سرهایشان‬ ‫افسارها را عبور دادهاند‪.‬‬ ‫چکــشکاری و کار بــا لحیــم پدیــد آمده و مجموعهای تــو خالی و حاصل اتصال اوراق نازک طالســت‪ .‬ســاختمان ارابه‬
‫شبیه اسبهای نساییست که سرهایی‬
‫درشت و بزرگ داشتند‪ .‬بدن همهی‬
‫هم جالب توجه اســت؛ ارابهای با اتاقک پشــتباز که مخصوص ســفرهای تشریفاتی آرام بوده و چهار اسب با یوغی‬
‫اسبها توخالی است‪.‬‬ ‫یکســان به ارابه وصل میشــدهاند؛ اســبانی با شــمایل اســبهای معروف نســایی که در شــرق خزر پرورش‬
‫مییافتند و ســرعتی چشــمگیر داشتند‪ .‬افزایش تعداد اسبها از دو به چهار‪ ،‬تجربهی ساکنان سوریه و‬
‫افزایش تعداد پرهها‪ ،‬تجربهی ایونیها (یونانیان آسیانشــین) محســوب میشد که ایرانیان به کار‬
‫بســتند‪ 65.‬ایــن تغییرات‪ ،‬ســرعت را افزایش مــیداد اما همزمان محور چرخ هم طوالنیتر شــد‬
‫تــا چرخــش هنگام حرکت بهراحتی انجام شــود و روی چرخها نیز حالت دندانهدندانه برای‬
‫‪66‬‬
‫مهار پستی و بلندی ایجاد میکردند تا ارابه سرنگون نشود‪.‬‬

‫اسب اهدایی قوم سکاهای تیزخود که دم و یال آن بسته است‬ ‫نقش مهر داریوش سوار بر ارابهای شکاری در حال پرتاب تیر به سوی‬
‫و بدنی فشرده و ستبر دارد‪.‬‬ ‫شیر‪ .‬چهار طرف اتاقک این ارابهی دواسبه‪ ،‬بسته است (موزهی بریتانیا)‪.‬‬

‫مهار اسب از جنس برنز‬ ‫تجهیزات مهار اسب شامل‬


‫به شکل دندان گراز‬ ‫تنگ‪ ،‬سینهبند‪ ،‬کلگی و دهنه‪.‬‬
‫که ‪ 3.50‬سانتیمتر‬ ‫افسار در دو سوی پوزهی اسب‬
‫طول و ‪2.40‬‬ ‫به دهنهی فلزی بسته میشد و‬
‫سانتیمترعرض‬ ‫پس از گذشتن از گردن اسب‬
‫دارد(موزهی‬ ‫به مالبند یا یوغ میرسید‪.‬‬
‫بریتانیا)‪.‬‬

‫مهار از جنس برنز به ارتفاع‬ ‫ارابهی نذری‬


‫‪ 3.33‬سانتیمتر و عرض ‪3‬‬ ‫با توجه به ابعاد کوچک این ارابه که از نوع‬
‫سانتیمتر که ‪ 32.4‬گرم وزن‬ ‫درباری و سلطنتی است و همینطور قرارگرفتن‬
‫دارد (موزهی بریتانیا)‪.‬‬ ‫دم اسبها را گره‬
‫نشان بس ـ خدای محافظ زنان باردار و‬
‫تنها ‪ 9‬پا از ‪ 16‬پای اسبها‬ ‫زدهاند؛ شاید برای‬ ‫طول محور‪ ،‬بلندتر بود‬
‫اینکه دمها الی‬
‫نوزادان ـ و همینطور نگهبان فرمانروایی‪،‬‬
‫باقی مانده که تکتک آنها‬ ‫تا قدرت مانور برای‬ ‫برخی معتقدند این اثر‪ ،‬نذر یکی از زنان باردار‬
‫را ساخته و سپس به بدن‬ ‫چرخ نرود یا مزاحم‬ ‫چرخیدن‪ ،‬افزایش‬
‫حرکت اسب کناری‬ ‫دربار هخامنشی بوده است‪.‬‬
‫اسبها‪ ،‬لحیم کردهاند‪.‬‬ ‫پیدا کند‪ .‬همینطور با‬
‫نشود‪ .‬بستن دم‬ ‫چرخش‪ ،‬معلقزدن ارابه‬
‫اسبها چه در ارابه‬ ‫بهراحتی رخ نمیداد‪.‬‬
‫و چه در نگارههای‬
‫تختجمشید و زمان‬ ‫اتاقک ارابه جز پشت‪ ،‬از‬
‫هدیهدادن‪ ،‬مرسوم‬ ‫سه طرف‪ ،‬دیوارهای تا آرنج‬
‫بوده است‪.‬‬ ‫ِ‬
‫ارابهران داشت‪ .‬در این مدل‪،‬‬
‫بدنه از یک ورقهی طالی‬
‫بریده و تاشده ساخته شده‬ ‫گلولههای کوچک با سرهایی شبیه‬
‫دهانبند برنزی اسب که در تختجمشید‬ ‫است‪ .‬این مدل ارابهها برای‬ ‫گلمیخ که سبب استحکام چرخ بود؛‬
‫یافت شده است‪ .‬با توجه به محل کشف‬ ‫قطر چرخ واقعی با تطبیق نسبتها به اندازهی‬ ‫ضمن اینکه این حالت دندانهدندانه‬
‫سفرهای آرام حاکمان و شاهان‬ ‫قد یک انسان است‪ .‬تعداد پرهها هم در این عصر‬
‫این دهانبند و همینطور جنس آن‪ ،‬این‬ ‫به کار میرفته است‪.‬‬ ‫باعث حرکت بهتر چرخ در خاک میشد‪.‬‬
‫دهانبند به احتمال زیاد برای اسبهای‬ ‫بیشتر شد‪ .‬اینجا تعداد پرهها بین ‪ 8‬تا ‪9‬تاست‪ .‬با‬ ‫قطر گلمیخها‪ 1.5 ،‬تا ‪ 2‬میلیمتر است‪.‬‬ ‫تصویر اشعهی ایکس‬
‫سلطنتی بوده است (مؤسسهی شرقشناسی‬ ‫این کار‪ ،‬سرعت و استحکام باال میرفت‪ .‬چرخهای‬ ‫روی چرخ راست‪ 29 ،‬دانه و روی چرخ‬ ‫از محل اتصال‬
‫دانشگاه شیکاگو)‪.‬‬ ‫ارابههای نقرشده در تختجمشید‪12 ،‬پره هستند‪.‬‬ ‫چپ‪ 27 ،‬دانه قرار دارد‪.‬‬ ‫گلمیخ به چرخها‬

‫در این کتاب‪ ،‬نمایه‌‌ای گرافيکی از مطالب و اتفاقات تاریخی‪ ،‬روی نقشــه‌های راهنما ارائه شــده‬
‫تا به رغم ناآشــنابودن اســامی قدیمی‪ ،‬در یک نظر بتوان تمام اتفاقات را دید و با موضوع‪ ،‬ارتباط‬
‫برقرار کرد‪.‬‬

‫‪129‬‬ ‫دوران ایران و یونان‬ ‫تاریخ مصوّ ر ایران هخامنشی‬ ‫‪128‬‬

‫به کمک خدایان‬


‫نقاشی آبرنگ اثر ویلهلم فون کاولباخ از نبرد‬
‫ساالمیس‪ .‬نقاش آلمانی قرن نوزدهم در‬
‫این نقاشی ‪ 53‬در ‪ 35‬سانتیمتری‪ ،‬فضایی‬
‫کوه آیگالئو‬
‫نیروهای یونانی‬ ‫نیروهای پارسی‬
‫راهنما‬
‫جنگ در تنگنا‬
‫نیروهای زمینی‬ ‫فرمانده‬ ‫نیروهای زمینی‬
‫ماورایی را طبق روایتهای یونانی از حمایت‬
‫خدایان به تصویر کشیده است‪.‬‬ ‫ناوگان دریایی‬ ‫ناوگان دریایی‬
‫خشایارشا بعد از جنگ ساالمیس‬
‫به حضور تابستانی خود در یونان خاتمه داد‬
‫خشایارشا از نقطهای روی کوه آیگالئو‬
‫که به تنگه مشرف است جریان نبرد‬
‫جزایر فارماکوسا‬
‫را زیر نظر دارد (محل دقیق استقرار‬ ‫‪ 1‬ساالمیس در محاصره‬
‫او موضوع مناقشه است)‪.‬‬
‫سپاه هخامنشــی بدون توجه به اقدامات یونانیان فراری‬
‫پیش میرفت‪ .‬خشایارشــا بعد از جلســه با فرماندهان‬ ‫شکست ترموپیل و سقوط آتن‪ ،‬شکاف میان دولتشهرهای جنوب یونان را بیشتر کرد‪.‬‬
‫بلبینا‬
‫(آگیوسگئورگیوس)‬ ‫تصمیم گرفت که باقیماندهی یونانیان را در ســاالمیس‬ ‫پیشگوی معبد دلفی به آنها گفته بود پشت دیوارهای چوبی پناه بگیرید که عدهای آن را‬
‫ً‬
‫درهم بکوبد‪ .‬تعداد کشــتیهای دو طــرف تقریبا برابر‬ ‫نشستن بر کشتی چوبی و فرار به ایتالیا تعبیر کردند؛ آتنیها که حاال مردمی بدون شهر‬
‫ل‬
‫ـــــا س‬ ‫بهنظر میرسید ولی روحیهی ایرانیان بعد از دو پیروزی در‬ ‫بودند آن را جنگ دریایی دانستند و اسپارتیها دیوار چوبی را ساخت دیواری در برابر‬
‫ــــ ــــ‬
‫ک‬

‫ترموپیل و آرتمیسیون و فتح آتن باال بود‪ .‬ایرانیان تنگهی‬ ‫پارسیان برداشت کردند‪ .‬در مقابل‪ ،‬سپاه ایران بدون توجه به وضع یونانیان‪ ،‬راه جنوب را‬
‫نـــ ــــ‬ ‫ساالمیس را بستند و ناوگان یونانی را محاصره کردند‪.‬‬
‫وکیا‬

‫کورنتیها‬ ‫در پیش گرفته بود‪ .‬در این میان تیموستکلس‪ ،‬فرمانده آتنیها با ترفندی دو طرف را به‬
‫ـــ‬

‫کا المیـ‬
‫پال‬

‫و آتنیها‬ ‫دریانوردان پارسی پس از‬


‫لیج‬

‫سا‬ ‫حرکت ناوگان ایران‬ ‫جنگ کشاند‪.‬‬


‫خ‬

‫روایت غربی‬ ‫گشتزنی شبانهشان‬


‫ـــ‬

‫نقاشی درهمکوبیدهشدن کشتیهای‬ ‫خسته شدهاند‪.‬‬


‫جناح راست‬
‫هخامنشی توسط ناوگان یونانی در جنگ‬
‫یونان نزدیک‬
‫آتی‬

‫دریایی ساالمیس به قلم والتر کرین‪ ،‬نقاش‬ ‫ساحل ماند‪.‬‬ ‫آریابیگنه‪ ،‬برادر خشایارشا و‬
‫انگلیسی (‪1845‬تا‪ 1915‬میالدی)‪ .‬در‬ ‫فرمانده ناوگان دریایی پارس‪ ،‬در‬ ‫‪ 2‬طوفان بیموقع‬
‫این نقاشی‪ ،‬کشتیهای ایرانی نشانهای‬ ‫جناح راست پارسیان در نبرد با‬ ‫صبح روز جنگ‪ ،‬کشــتیهای ایرانی در آستانهی ورود به‬ ‫جنگ ســاالمیس را تنها یونانیها روایت کردهاند که طبعا روایتی عادالنه نیســت ولی با‬
‫خلیج‬
‫خورشید و شیر غران دارند و جنگجویان‬
‫امبالکی‬ ‫آتنیها کشته میشود‪.‬‬ ‫خلیج ســاالمیس دچار طوفان و بههمریختگی شــدند‪،‬‬ ‫نگاهــی بــه فرآینــد و تبعــات رخداده میتــوان از پــس روایــت یونانــی تا حــدی واقعیت را‬
‫یونانی‪ ،‬هوپلیت هستند‪.‬‬ ‫ساالمیس‬ ‫کشتیهایشــان به هم خــورد و تعــدادی از آنها مثل‬ ‫دریافــت‪ .‬دهــم ســپتامبر ‪ 480‬پیــش از میــالد و بعــد از شکســت ترموپیل و ســقوط بدون‬
‫آخرین موضع ناوگان‬ ‫آریابیگنه‪ ،‬برادر خشایارشا کشته شدند‪ .‬حضور برادر شاه‬
‫در خط حمله از نکات جالب جنگ بود‪.‬‬
‫مقاومت آتن‪ ،‬ساکنان این شهر در ساحل ساالمیس پناه گرفته بودند تا با کشتی به جنوب یونان یا ایتالیا‬
‫دریایی هخامنشی‬
‫اسپارتیها و‬ ‫پیادهنظام یونانی‬ ‫بروند‪ .‬شــورای دولتشــهرهای یونانی به نظر واحدی نرسیده بود و اکثر کشتیها بادبانهایشان را برای‬
‫س‬

‫متحدانشان‬ ‫پیرامون ساحل خلیج‬ ‫درگیرشدن ایرانیان با طوفان‬ ‫فرار به ســوی جنوب برافراشــته بودند‪ 42.‬آنها با اینکه تعداد کشتیهایشــان بیشــتر از ایرانیان بود اما‬
‫المی‬

‫اعتمادبهنفــس نداشــتند‪ 43.‬تیموســتکلس کــه همهچیــز را ازدســترفته میدیــد‪ ،‬ســفیری بــه قــرارگاه‬
‫سا‬

‫شب‬
‫رهی‬

‫هج زیــــ‬ ‫خشایارشــا فرســتاد تا ضمن اعالم وفاداری به شــاه ایران بگوید یونانیان در حال فرار هســتند‪ 44‬و از سوی‬
‫ـــــــــــرهی کینو سو را‬
‫جزی‬

‫سرانجام تیموستکلس‪ ،‬فاتح ساالمیس‬ ‫دیگــر اوریبیــاس ـ فرمانــده اســپارت ـ را قانــع کــرد تــا در خلیــج تنــگ ســاالمیس کــه ‪5‬کیلومتــر طــول و‬
‫‪1/5‬کیلومتر عرض داشت‪ ،‬بمانند‪ .‬اواخر سپتامبر‪ ،‬جنگ ساالمیس با بدشانسی برای ایرانیان آغاز شد‪.‬‬
‫پسر نئوکلس‪ ،‬ســردار آتنی که ســال ‪ 525‬پیش از میالد متولد شد‪ ،‬مادری غیر یونانی‬
‫پس‬ ‫وزش بــاد نامناســب‪ ،‬تنگــی خلیــج و خوردن کشــتیها بــه یکدیگر باعث کشتهشــدن برخی نیروها شــد‪.‬‬
‫وتالیا‬
‫داشــت‪ .‬بنابراین آتنیها او را حرامزاده میدانســتند؛ با این حال کوشــید تا در این شهر‬
‫جایگاهی پیدا کند و در جنگ ماراتن شــرکت کرد‪ 52.‬بعد از پیروزی در ماراتن‪ ،‬جایگاهش‬ ‫همیــن درهمریختــن ایرانیــان باعث شــد یونانیان بر ســر آنهــا بریزند‪ 45.‬بــا این حال ایرانیان سرســختانه‬
‫محکم شــد و برای حمله به جزایر پیرامونی آتن مثل اوژینه‪ ،‬ناوگان دریایی آتن را تقویت‬ ‫مقاومت کردند و خشایارشــا که ناظر میدان بود به اطرافیان دســتور میداد تا نام دالوران را ثبت کنند‬
‫کرد که بعدها چون در برابر ایران مقاومت نشــان داد نشــانهای از آیندهنگری او تعبیر‬ ‫تا بعداً به آنها پاداش بدهند‪ 46.‬جنگ ساالمیس با رسیدن شب ‪-‬و نه پیروزی یونانیان‪ -‬به پایان رسید و‬
‫ناوگان دریایی هخامنشی حدود‬ ‫موضع ابتدایی‬
‫بدنهی اصلی ناوگان دریایی‬ ‫ناوگان پارس‬
‫شــد؛‪ 53‬ناوگانی که اگرچه در آرتهمیزیون صدمه دیده بود اما در ســاالمیس توانست به‬ ‫نیروی دریایی ایران به جزیرهی فالروم عقب نشست‪ .‬این اتفاق به قدری برای یونانیان غیرمنتظره بود‬
‫چهارصد سرباز را در جزیرهی‬
‫هخامنشی منتظر است تا کشتیهای‬
‫پسوتالیا در دهانهی کانال پیاده‬ ‫کار بیاید‪ .‬تیموستکلس بعد از فتح آتن توسط ایرانیان‪ ،‬مردی بدون شهر بود؛ برای همین‬ ‫که آن را به خدایان نسبت دادند‪ 47.‬آنها نهتنها ایرانیان را تعقیب نکردند بلکه منتظر ادامهی حملهی‬
‫در حال فرار یونان از راه برسند‪.‬‬ ‫کوشــید هم ارتباطش را با ایرانیان حفظ کند و هم یونانیان را به جنگ مرگ و زندگی برای‬
‫میکند‪.‬‬ ‫ایران بودند اما خشایارشا تصمیم گرفت با وجود دستنخوردن نیروی زمینی‪ ،‬به آسیای صغیر برگردد‪.‬‬
‫نجات آتن بکشــاند‪ .‬بعد از ساالمیس‪ ،‬آتنیها مانند میلیتادس ‪-‬فاتح ماراتن‪ -‬به او‬
‫ونیک‬ ‫او برعکس ناپلئون و هیتلر که در زمستان وارد روسیه شدند و خود را به ناکامی کشاندند آنقدر درایت‬
‫خلیــــــــــج سار‬ ‫هم اتهام زدند و گفتند با ایرانیان در ارتباط است‪ .‬او هم که فارسی یاد گرفته‬
‫بود به دربار اردشــیر اول‪ ،‬پسر خشایارشا پناه برد‪ .‬اردشیر هم خوشحال‬ ‫داشت که موقتاً عقبنشینی کند‪ 48.‬در واقع با رسیدن پاییز‪ ،‬هر نتیجهای در ساالمیس رقم میخورد‬
‫از تسلیمشــدن این دشمن‪ ،‬به او احترام گذاشت‬ ‫ســپاه ایران که ‪ 5‬ماه دور از خانه بود به اردوگاههای زمســتانیاش برمیگشــت‪ .‬ســپاه ایران که به‬
‫و حکومت مگنیســیا را به او سپرد که تا زمان‬ ‫آنچــه میخواســت یعنــی فتــح آتــن دســت یافتــه بــود‪ ،‬بــدون عجلــه و در عــرض ‪45‬روز مســیر‬
‫مرگش در ســال ‪ 459‬پیش از میالد حاکم‬ ‫نهصدکیلومتــری ســاالمیس تــا هلســپوینت را در آرامــش طــی کــرد و در تمــام راه مورد اســتقبال‬
‫‪54‬‬
‫آنجا بود‪.‬‬ ‫ساکنان و حاکمان شمال یونان قرار گرفت‪ 49.‬این استقبال به حدی بود که به نوشتهی هرودوت‬
‫و ‪40‬ســال بعد از ســاالمیس‪ ،‬مردم تراکیه (بخش اروپایی ترکیهی امروزی) به راهی که خشایارشا‬
‫یونـ‬
‫کالسدون‬
‫دستور تخلیهی آتن‬
‫بیزانتیون‬ ‫و ســپاهش طــی کــرده بودنــد‪ ،‬احترام میگذاشــتند و در آن کشــت و زراعت نمیکردنــد‪ 50.‬اما‬
‫ـــ‬ ‫دریسک‬ ‫کالپه‬
‫هراکال‬ ‫‪ 4‬عقبنشینی آرام‬ ‫‪ 3‬آشفتگی به نفع دشمن‬ ‫سنگنوشتهای که سال ‪1960‬‬
‫استاگرا ترما‬ ‫پروپونتیس‬ ‫یونانیان بعد از ساالمیس مثل ماجرای ماراتن‪ ،‬سراغ جزیرهای دیگر در خود یونان رفتند‪ .‬آنها‬
‫پالته‬ ‫با فرارسیدن شب‪ ،‬جنگ تمام شــد‪ .‬ناوگان دریایی ایران‬ ‫در خلیج تنگ ‪ 7.5‬کیلومتر مربعی ســاالمیس که مثل‬ ‫میالدی در تروزن پلوپونزی‬
‫ـان‬

‫داسکولیون‬ ‫کشف شد‪ .‬طبق این سنگنوشته‪،‬‬ ‫اگــر بعــد از ماراتــن در گرفتــن جزیــرهی پــاروس نــاکام بودنــد اینجا هــم در تصــرف جزیرهی‬
‫اولمپس‬ ‫آبودس‬ ‫به جزیرهی فالروم عقب نشســت تا مقدمات بازگشت به‬ ‫کانال بود کشتیهای بزرگ ایرانی نتوانستند مانور چندانی‬
‫تیموستکلس به مردم آتن دستور‬
‫تمپه‬ ‫قلمروی اصلــی را بچیند‪ .‬یونانیان بهتزده از پیروزی‪ ،‬به‬ ‫بدهند اما کشتیهای سهپارویی یونانی قدرت مانور بهتری‬ ‫داده که قبل از سقوط ترموپیل‪،‬‬ ‫آندروس ناکام ماندند‪ 51.‬مدتی بعد هم تیموستکلس و اوریبیاس ‪-‬فرماندهان فاتح ساالمیس‪-‬‬
‫الریسا‬
‫میتولن‬
‫جای تعقیب ایرانیان به جایگاه خود برگشتند‪.‬‬ ‫داشــتند‪ .‬آشــفتگی و درهمریختگی میدان نبرد به نفع‬ ‫شهر را ترک کنند‪ .‬اگر این‬ ‫توسط مردمان خودشان در آتن و اسپارت برکنار شدند‪.‬‬
‫یونانیان تمام شد‪.‬‬ ‫کتیبه‪ ،‬اصالت داشته باشد که‬
‫سارد‬ ‫پتیروم ایپوس‬
‫تبس‬ ‫پلتا‬ ‫در مورد آن تردید هست آنگاه‬
‫افزوس‬ ‫عقبنشینی ناوگان دریایی ایران‬ ‫حرکت کشتیهای یونانی‬ ‫عقبنشینی و جنگ ساالمیس‪،‬‬

‫هرکس بگوید یونان‬


‫ج‪.‬ساموس‬ ‫کلینا‬ ‫نه یک اتفاق بلکه تاکتیک‬
‫ساالمیس‬ ‫آتـن‬
‫میلتوس‬
‫ج‪.‬ایکاریا‬ ‫کلوسه‬
‫سکهای نقره که در سالهای ‪ 465‬تا‬
‫تیموستکلس تعبیر خواهد شد‬
‫(موزهی ملی باستانشناسی آتن)‪.‬‬
‫اسپارتا‬
‫دریای ینیان(یونان)‬
‫هالیکارناسوس‬ ‫‪ 459‬پیش از میالد در زمان حکومت‬
‫تیموستکلس بر مگنیسیا ضرب شده‪.‬‬ ‫در زمان حملهی خشایارشا‬
‫او مشمول لطف اردشیر اول و تا آخر‬
‫ج‪.‬رودس‬
‫عمر‪ ،‬حاکم این منطقه در آسیای‬ ‫سردیس تیموستکلس‬
‫فرمانده آتن (موزهی واتیکان)‬
‫‪55‬‬
‫از خود دفاع کرد‪ ،‬حقیقت را نمیگوید‪.‬‬
‫صغیر شد‪.‬‬

‫محل وقوع نبرد‬ ‫مسیر دریایی سپاه ایران‬ ‫مسیر زمینی سپاه ایران‬ ‫افالطون‪ ،‬کتاب قوانین‬

‫اطالعات ایرانیان از تاریخ هخامنشیان‪ ،‬با حمله‌ی اسکندر و منسوخ‌شدن خط میخی باستان مخدوش شد ولی حافظه‌ی جمعی مردمان اين سرزمين‪،‬‬
‫تصويرهایی از شاهان هخامنشی را در قالب افسانه‌ها حفظ کرد تا اين‌که در قرن اخیر‪ ،‬با کشفیات باستان‌شناسی‪ ،‬خاندان هخامنشی دوباره شهرت‬
‫هی هخامنشیان‪ ،‬به دليل ساختار سیاسی بی‌سابقه و ماندگاری که پدید آوردند‪ ،‬اهمیت دارد‪.‬‬ ‫ســابق خود را بازیافت‪ .‬حکومت دويست‌وبيست‌سال ‌‬
‫هخامنشیان بودند که با کنارهم‌قراردادن تمام اقوام زیر یک پرچم و در قالب یک حاکمیت‪ ،‬دولتی بزرگ پدید آوردند و برای اداره‌ی آن‪ ،‬سازوکارهایی‬
‫نکه چطور‬ ‫ایران هخامنشی‪ ،‬به زندگی و زمانه‌ی مردم ایران در دوران هخامنشیان پرداخته شده است؛ ای ‌‬‫ِ‬ ‫کارآمد شکل دادند‪ .‬در کتاب تاریخ مصوّ ر‬
‫جهان خسته از کشمکش تمدن‌های کهن‪ ،‬ساختارهایی جدید ایجاد کند‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫هی نظمی نوین در‬‫اولین حکومت وسیع پارسی شکل گرفت و توانست با ارائ ‌‬
‫اين کتاب با نگاهی به ماجرای اقوام آریایی و به‌خصوص قوم پارس در فالت ایران و مراودات این قوم با اقوام دیگر مثل ماد و عیالم شروع می‌شود‪،‬‬
‫به تأسیس هخامنشیان با پایمردی کورش در حدود سال ‪۵۵۰‬پ‪.‬م می‌رسد و این روایت تا کشته‌شدن داریوش سوم در سال ‪۳۳۰‬پ‪.‬م و سقوط‬
‫این سلسله به دست مهاجمان مقدونی ادامه می‌یابد‪ .‬کتاب در پنج فصل‪ ،‬عالوه بر روایت رخدادهای تاریخی‪ ،‬خارج از ترتیب رویدادها‪ ،‬موضوعات‬
‫اجتماعی مختلف مربوط به مردمان آن عصر مانند خوراک‪ ،‬پوشــاک‪ ،‬دین‪ ،‬قضاوت‪ ،‬شــغل و‪ ...‬را نیز در بر دارد‪ .‬در واقع نويســندگان کتاب در صدد‬
‫ّ‬
‫مجلد‪ ،‬نقشه‌ها و تصاویر‬ ‫پاسخ به این سؤال بوده‌اند که «یک ایرانی در دوران هخامنشی چگونه زندگی می‌کرده است؟»‪ .‬یکی از جذابیت‌های این‬
‫متعددی‌ســت که به صورت راهنما‪ ،‬برای شناخت محوطه‌های هخامنشــی‪ ،‬شامل تخت جمشید‪ ،‬پاسارگاد‪ ،‬شوش و نقش رستم که مجموعه‌بناهای‬
‫آرامگاهی شاهان هخامنشی به شمار می‌رود‪ ،‬آماده شده است‪ .‬در واقع این کتاب‪ ،‬نوعی راهنمای گردشگری هم هست‪.‬‬
‫‪7‬‬

‫تصاوير بناها و محوطه‌های باستانی‪ ،‬با خالقيت اعضای گروه بازسازی بناهای تاریخی نشر‬
‫سایان‪ ،‬بر اساس مستندات و با همراهی و نظارت علمی متخصصان‪ ،‬بازسازی شده است‪ .‬این‬
‫تصویر «بن‌خانک» یا خانه‌ی بنیادین در مجموعه‌ی نقش رستم است که امروزه به کعبه‌ی‬
‫ً‬
‫زرتشت شهرت دارد‪ .‬احتماال این بنا به دستور داریوش ساخته شده است‪.‬‬

‫آسیای صغیر یا ترکیه‌ی‬


‫امروزی‪ ،‬بخشی از قلمروی‬
‫شاهنشاهی هخامنشی بود که‬
‫اهالی‌اش حتی بعد از سقوط‬
‫هخامنشیان هم به آن‌ها وفادار‬
‫ماندند و دولت‌های مستقلی‬
‫به اسم نوادگان داریوش برپا‬ ‫گوشواره‌ای طالیی با جزئیات خیره‌کننده که سازنده‌اش‬
‫کردند‪ .‬این کاسه‌ی نقره با نقوش‬ ‫روی فقط ‪ ۳۱‬گرم طال‪ ،‬مجموعه‌ای از تصاویر ّفره کیانی‬
‫طالکاری‌شده‌ی ‪۲۵‬کماندار پارسی‪،‬‬ ‫(در مرکز) و هفت نگاره از شاهان را جا داده است‪.‬‬
‫در ترکیه پیدا شده است‪.‬‬

‫من کورش هستم؛ شاه جهان‬ ‫استوانه‌ی کورش ـ لوحی که سال ‪۵۳۸‬پ‪.‬م‪ ،‬بعد از فتح شهر‬
‫بابل نوشته شد ـ از مهم‌ترین اسناد تاریخی ایران است‪.‬‬
‫باستانی ِ‬
‫‪8‬‬

‫هنر ابتدای دوران اشکانی‪ ،‬آميزه‌ای از ســنت‌های هخامنشی و تأثیرات فرهنگ یونانی‌ست؛ اما‬
‫اشکانی‌ها به‌تدریج فرهنگ یونانی را کنار زدند و سنت‌های فرهنگی ایرانی را احیا کردند‪.‬‬

‫‪137‬‬ ‫شروع شاهنشاهی‬ ‫تاریخ مصوّ ر ایران سلوکی و اشکانی‬ ‫‪136‬‬

‫سیاهگوش در حال شکار‬ ‫ایرانی یا یونانی؟‬ ‫نمایش زندگی‬ ‫ریتون فلزی نقره‬
‫یکی از جالبترین ریتونها به شکل سیاهگوشی صحرایی‬ ‫یکی از ریتونها از جنس‬ ‫ریتونها نه تنها‬ ‫این ریتون نقرهای اشکانی‬
‫طراحی شده که مرغی را به چنگال دارد و از نقرهی‬ ‫عاج که سر آن یک سنتور‬ ‫خدایان و موجودات‬ ‫نمونهای بارز از تأثیر ماندگار‬
‫طالکاریشده در آسیای مرکزی یا افغانستان ساخته شده‬ ‫(موجودی در اساطیر‬ ‫اساطیری بلکه نقوش محلی‬ ‫فرهنگ هلنی است که با سنتهای هنری‬
‫است‪ .‬در اینجا میتوان آمیختگی هنر کوچگردان اوراسیا‬ ‫یونانی که سر انسان و تن‬ ‫را نیز به تصویر میکشند‪،‬‬ ‫ایران هخامنشی ترکیب شده‪ .‬ریتون شاخمانند‬
‫را با ویژگیهای هنر یونانی و ایرانی مشاهده کرد‪ .‬اشکانیان‬ ‫اسب دارد) یا گوپتشاه‬ ‫مانند این دو ریتون از نسا که‬ ‫در انتها به یک سیاهگوش میرسد‪ .‬وسط سینهی‬
‫همیشه و در طول حکومت خود ارتباطات گستردهشان را با‬ ‫(شخصیت اساطیری ایران‬ ‫در دهانهی آنها‪ ،‬زنانی با تور‪،‬‬ ‫سیاهگوش دهانهای برای ریختن مایع وجود‬
‫پیشینهی قدیمی و کوچنشین خود در استپها حفظ کردند‬ ‫باستان که تن گاو و سر‬ ‫پرندهای شکار یا از بزهای خود‬ ‫دارد‪ .‬شاخهی تاک طالکاریشده دور سینهی‬
‫(موزهی میهو‪ ،‬ژاپن)‪.‬‬ ‫انسان دارد) دیده میشود‪.‬‬ ‫محافظت میکنند‪ .‬تندیسهای‬ ‫پلنگ میپیچد‪ .‬در انتهای دیگر ریتون‪ ،‬یک‬
‫این شخصیت زنی را با لباس‬ ‫زنان که به سبک هلنیستی‬ ‫حلقهی پیچک لبهی آن را احاطه کرده است‪.‬‬
‫یونانی بر دوش خود حمل‬ ‫طراحی شدهاند اما دارای مفاهیم‬ ‫اینها نمادهای خدای شراب یونانی (دیونیسوس)‬
‫میکند (موزهی ملی تاریخ‬ ‫محلی هستند‪ ،‬زیبایی قابل‬ ‫هستند که با حملهی اسکندر‪ ،‬آیین او به سمت شرق‬
‫ترکمنستان)‪.‬‬ ‫توجهی دارند (موزهی ملی تاریخ‬ ‫گسترش یافت‪ ،‬جذب اشکانیان شد و همچنین در‬
‫ترکمنستان)‪.‬‬ ‫هنر فرهنگهای خاور نزدیک در دورهی ساسانی ظاهر‬
‫شد (موزهی متروپولیتن)‪.‬‬

‫کنون پادشاه جهان را ستای‬ ‫خدایان در بزم‬


‫به رزم و به بزم و به دانش گرای‬
‫تشریفات بزم اشکانی که از نسا پیدا شده زندگی و عقاید آنها را نمایش میدهد‬
‫شاهنامهی فردوسی‬
‫آیین برادری‬
‫دهانهی ریتون را باید با انگشت میبستند و وقتی آن را باز میکردند مایع جاری میشد‪ .‬ریتونها پایه‬
‫نداشت و بعد از استفاده‪ ،‬آن را کنار میگذاشتند‪ .‬اولین مادهی خام برای ساخت ریتون‪ ،‬شاخ طبیعی‬
‫حیوانات بوده است و ریتونهای اولیه ساده بودهاند مثل ریتونی که روی این پالک طالی سکایی‬ ‫در خرابههای نسای قدیم‪ ،‬آثار کوچک و گرانبهای فراوانی وجود داشت که از شاهان اشکانی به جا مانده؛ مثل تندیسهای کوچک‬
‫دیده میشود (جنوب روسیه‪ ،‬قرن چهارم پ‪.‬م)؛ اثری که اکنون در موزهی ارمیتاژ سنت پترزبورگ‬ ‫سفالی با روکش طال‪ ،‬ظروف شیشهای رومی یا یونانی و ظروف سنگی مصری؛ اما معروفترین یافتههای نسا‪ ،‬حدود ‪ 50‬ظرف‬
‫‪36‬‬
‫قرار دارد‪ .‬در اینجا دو جنگجوی سکایی از یک شاخ مینوشند که نشان یک آیین برادری است‪.‬‬
‫نوشیدنی تشریفاتی از جنس عاج به نام ریتون است‪ .‬ریتون واژهای یونانی به معنی آب روان است و معادل آن در فارسی میشود‬
‫«تکوک»‪ .‬این اصطالح اشاره به ظروفی دارد که جریان باریک مایع از آن بیرون میآمد و از هزارهی چهارم پیش از میالد‪ ،‬در ایران‬
‫کیش نیاکان‬ ‫استفاده میشد‪ .‬پس از جنگهای ایران و یونانیان (‪500‬تا‪ 449‬پ‪.‬م) ریتون سفالی در یونان هم ظاهرشد‪ .‬ظرف به شکل یک حیوان‬
‫اشــکانیان اولیه اندیشــههای فرقهی امپراتور را که در میان شاهان هلنیستی مرسوم بود‬ ‫مثل قوچ یا شیربود و سوراخی در سینه یا پوزهی حیوان قرار داشت‪ .‬این ظرف برای نگهداری از مایعاتی که جنبهی مذهبی‪ ،‬شفا یا‬
‫( ‪ )239‬و برای تحکیم شاهنشــاهی به کار میرفت‪ ،‬با اندیشههای زرتشتی ایرانی ادغام‬
‫فیلسوفی روی ریتون‬ ‫جادو داشتند به کار میرفت‪ .‬ریتونهای دورهی اشکانی در پنج فرم مجزا و در سه جنس‪ ،‬تداومبخش هنرریتونسازی هخامنشی‬
‫ریتون شاخیشکل با تنهی‬
‫کردند و از پادشاه تصویری مقدس ساختند‪ .‬چنانچه اشکانیان پیرو آیین زرتشت میبودند‬ ‫شیر بالدار‪ ،‬حدود سدهی‬ ‫است‪ .‬انواع ریتون در نسا‪ ،‬پالمیر‪ ،‬باختر‪ ،‬ارمنستان‪ ،‬شوش‪ ،‬هترا‪ ،‬سلوکیهی دجله و دورا اروپوس‪ ،‬به سبکهای شرقی‪ ،‬بابلی‪،‬‬
‫که عبادت انسان را مردود میدانست‪ ،‬نباید دودمان شاهی را میپرستیدند‪ .‬اما شواهدی در‬ ‫دوم پ‪.‬م‪ ،‬کشفشده‬ ‫آشوری و هلنی دیده شده است‪ .‬نقوش روی ریتونها براساس تنوع فرهنگی در سه دسته جا میگیرد؛ ریتونهای اشکانی نسا‬
‫نسای قدیم و سکههای اشکانی وجود دارد که رواج چنین کیشی را در دوران اولیهی اشکانی‬ ‫در نسا‪ .‬ویژگی جالب این‬ ‫‪31‬‬
‫تحت تاثیرفرهنگ هلنی و ایرانی‪ ،‬ریتونهای متاثراز هنربومی و محلی آسیای مرکزی‪ ،‬و ریتونهای اشکانی با تاثیرهنرایرانی‪.‬‬
‫تایید میکند‪ .‬مهرداد اول نســا را به مرکز مذهبی حاکمان اشــکانی تبدیل کرد‪ .‬معماری‬ ‫ریتون‪ ،‬قسمت باالی آن است‬
‫که مردی تکیهزده بر عصا را نشان‬ ‫ریتونهای اشکانی تقریبا مشابه ریتونهای دورهی هخامنشی‪ 32‬است اما تاثیرهنریونانی در فرم و تزئینات آنها قابل تشخیص‬
‫مجموعهی مهردادکرت کارکرد نظامی آن را رد میکند‪ ،‬زیرا پالنهای طبقات دو ســازهی‬
‫میدهد که مشخصهی‬ ‫است‪ 33.‬پیکرههای انتهایی‪ ،‬موجودات اساطیری یونانی و ایرانی را نمودار میکنند اما تزئینات باال‪ ،‬اغلب پانتئون خدایان‬ ‫حامی آتش و خانواده‬
‫آن‪ ،‬ساختمان تاالر گرد و ساختمان تاالر مربع‪ ،‬نشانگر کارکرد آن به عنوان مکان عبادت و‬
‫تشریفات آیینی اشکانیان است‪ .‬بهعالوه‪ ،‬شواهد باستانشناسی ارتباطی میان مراکز مذهبی‬
‫فیلسوفان باستان در‬ ‫یونانی را به سبک هلنیستی نشان میدهد‪ .‬عدهای معتقدند این جامها در‬ ‫از روی ریتونها میتوان‬
‫غرب هلنی و رومی‬ ‫به اعتقادات مردم آن عصر‬
‫نسا و تشریفات زرتشتی نشان نمیدهد‪ .‬نوع ســازه و استفادهی تبلیغاتی اشکانیان از آن‬ ‫بود (موزهی ملی تاریخ‬ ‫ایران ساخته میشد و در مراسم شرابافشانی به مناسبت جشن نیاکان‬ ‫روی نوک گوش‬
‫پی برد‪ .‬برای نمونه این ریتون‬
‫سیاهگوش‪ ،‬موهایی‬
‫نشــان میدهد هر کس که آن را ساخته تالش داشته طرحی دینی و عقیدتی چون فرقهی‬ ‫ترکمنستان‪ ،‬عشقآباد)‪.‬‬ ‫شاهان اشکانی که در نسا برگزار میشد مورد استفاده قرار میگرفت‪.‬‬ ‫هست که نام حیوان از‬ ‫کشفشده در نسا تقدیمی به‬
‫دودمانی را اجرا کند‪ .‬مهرداد اول اولین شــاه اشکانی بود که روی سکهاش ادعای داشتن‬ ‫ریتون فلزی‬ ‫بعضی دیگر‪ ،‬آنها را غنایم جنگی به دست آمده از شهری یونانی‬ ‫همان آمده و هنرمند‬ ‫الههی یونانی ِهستیا است‪ِ .‬هستیا‬
‫در اساطیر یونانی‪ ،‬ایزد حامی‬
‫ریشهای الهی کرد و خود را «پدر خدا» خواند‪ .‬تسخیر سرزمینهایی با مردمانی با سنتهای‬ ‫یک ریتون فلزی از دو قسمت اصلی تشکیل‬ ‫میدانند‪ 34.‬تأثیرهنرهای قبایل آسیای مرکزی با استفاده از‬ ‫هم داخل گوش ریتون‬
‫را سیاه کرده است‪.‬‬ ‫خانواده‪ ،‬آتشگاه خانگی و قربانی‬
‫اجتماعی‪ ،‬فرهنگی‪ ،‬مذهبی و اقتصادی گوناگون او را با چالشی مواجه کرد که شاهان قبلی‬ ‫طراحی نقوش با‬ ‫میشد‪ :‬بخش باالیی یا لوله و قسمت پایینی‬
‫گربهی محبوب‬ ‫ً‬ ‫ضربات استادانهی‬ ‫که تعدادی قطعه داشت‪ .‬دو قسمت به‬
‫نقوش گوزن یا گل و گیاه شناخته میشود‪ .‬ویژگی ریتونهای‬ ‫بود‪ .‬معلوم است از بین اساطیر یونان‬
‫نداشتند‪ .‬او برای حکومت بر کشوری به این وسعت به یک کیش و عقیدهی مشترک نیاز‬ ‫ظاهرا سیاهگوش (یا‬ ‫چکش انجام شده‬ ‫اشکانی اندازهی بزرگ آنهاست که تا ارتفاع ‪ 60‬سانتیمتر‬ ‫این ایزدبانو که با عقاید محلی همخوانی‬
‫داشت؛ همانند ســنت دودمان مقدس که شاهان هلنیستی سابقهاش را داشتند‪ 37.‬کیش‬ ‫به قول ایرانیان باستان‬ ‫هم جوش داده میشدند‪ .‬این ریتون به‬
‫بیشتری داشته‪ ،‬بیشتر مورد توجه بوده است‬
‫دودمان که در دوران اولیه در ســاختمان نسا و ســکهها نمود داشت در دورههای بعدی‬ ‫«وشق») حیوان محبوبی‬
‫ََ‬ ‫شکل گوزن‪ ،‬بسیار دقیق طراحی شده‬ ‫(برای بلندترین نمونهها) هم میرسد و تا حداکثریک و نیم‬ ‫(موزهی ملی تاریخ ترکمنستان)‪.‬‬
‫بوده که ریتونهای زیادی‬ ‫است‪ .‬شاخ ریتون دارای تزئینات گلدار‬ ‫لیترگنجایش دارد‪ .‬جنس ریتونها از سفال‪ ،‬فلزنقره یا مفرغ‬
‫بدون هیچگونه تحمیل تشــریفات به مردم‪ ،‬صرفا با استفاده از واژگان یونانی روی سکهها‬ ‫است و سرتاسر فلز نقره‪ ،‬طالکاری‬
‫با طرح آن ساخته شده‪ .‬این‬
‫تداوم یافت‪ .‬اشــکانیان از مهرداد به بعد از این اندیشه که وارث سنن هخامنشی‪ ،‬اسکندر‬ ‫ریتون نقرهی طالکاریشده‬ ‫شده است‪ .‬روی شکم گوزن‬ ‫و عاج است‪ .‬در دورهی اشکانی برخالف دورهی هخامنشی از‬
‫و سلوکیان هستند و همانند آنها پیوندهایی الهی دارند‪ ،‬استفادهی تبلیغاتی کردند؛ به این‬ ‫در دورهی اشکانی (حدود‬ ‫کتیبهای به زبان آرامی‬ ‫طالی خالص برای ساخت ریتون استفاده نمیشد و ریتونسازی‬
‫منظور الگوهای هلنیســتی را روی سکهها نگه داشتند تا دودمان اشکانی را تنها نمایندگان‬ ‫سدهی دوم و اول پ‪.‬م)‬ ‫دیده میشود که احتماال‬ ‫مانند قبل‪ ،‬هنرمختص دربار نبود‪ .‬همین امربه تنوع ریتونها و‬
‫الهی در ایران نشــان دهند‪ .‬حتی اشراف اشکانی مخالف نیز به تداوم خط دودمان اشکانی‬ ‫کتیبهای به خط پارتی دارد که‬ ‫نام صاحب اثر است‪.‬‬
‫وزن ظرف (‪ 167‬دراخما) را نشان‬ ‫ویژگیهای سبکی نشان‬ ‫نقشها آنها کمک کرده است‪ .‬ریتونهای‬
‫که فقط آنها را دارای صالحیت شاهی میدانست پایبند ماندند‪ .‬آنها با مهارت توانستند‬
‫میدهد (موزهی اسمیتسونین)‪.‬‬ ‫میدهد که ریتون در شمال‬ ‫بیشترین میزان تزئینات را داشتند و به‬ ‫عاجی‪،‬‬
‫‪38‬‬
‫جایگاهشان را برای حکومت بر جوامع متنوع قومی‪ ،‬دینی و فرهنگی استحکام بخشند‪.‬‬ ‫غربی ایران در حدود ‪ 50‬پ‪.‬م تا‬
‫‪50‬میالدی ساخته شده است‪.‬‬
‫سنگینبودن احتماال فقط درآیینهای‬ ‫علت‬
‫متن عبارت یونانی پشت سکهی مهرداد اول چنین است‪ :‬پادشاه بزرگ‬ ‫نقوش گل در این نمونهی استادانه‪،‬‬
‫‪35‬‬
‫تشریفاتی به کارمیرفتند‪.‬‬
‫اشکانی‪ ،‬دوست یونانیان‪ ،‬تجلی خدا‬ ‫از هنر سلوکی نشات میگیرد‬
‫(موزهی گتی)‪.‬‬

‫محل اتصال دو بخش ریتون‬ ‫ایزدبانو ِهستیا‬


‫بر تخت‬
‫تمبر ریتون اشکانی‬
‫در ترکمنستان‪1969 ،‬‬

‫َ‬
‫اژدهایی که اشــکانیان بر سر َعلم‌ها و پرچم‌هایشــان می‌زدند‪ ،‬خيلی زود در سراسر دنیای کهن‬
‫موردتقلید قرار گرفت‪.‬‬

‫‪209‬‬ ‫احیای ایران‬ ‫تاریخ مصوّ ر ایران سلوکی و اشکانی‬ ‫‪208‬‬

‫نشان اژدها‬
‫اژدهای اشکانی همیشه با‬
‫شاخ اژدها‬
‫شاخ گوزن ترسیم میشود‪.‬‬
‫اژدهای اشکانی موجودی شاخدار است‬
‫و این شاخها را در سایر نمونههای هنر‬
‫اشکانی‪ ،‬نظیر این آویز تزئینی که در‬ ‫‪ 12‬در ‪ 12‬در ‪ 30‬سانتیمتر‬ ‫ابعاد‪:‬‬
‫افغانستان پیدا شده میشود دید‪.‬‬
‫قرن دوم یا سوم میالدی‬ ‫سال‪:‬‬
‫امپراتوری روم‬ ‫دوره‪:‬‬ ‫اژدهای اشکانی‪ ،‬نشانی که بسیاری از‬
‫قلعهی لیمز نیدربیبر در آلمان‬ ‫محل کشف‪:‬‬
‫نسبت اندازههای چشم و گوش اژدها‬
‫با دهان آن را ببینید! اژدها وظیفهی‬
‫‪ 1988‬م‬ ‫زمان کشف‪:‬‬ ‫ارتشهای باستانی از آن استفاده میکردند‬
‫موزهی دولتی شهر کوبلنتس‬ ‫محل نگهداری‪:‬‬
‫خروشیدن و ترساندن دشمن را داشته‬
‫سر گرگ داکیایی‪ ،‬به گردنی با‬ ‫نه دیدن و شنیدن از آنها و همین‬
‫فلس و یال ختم میشود‪ .‬سنت‬ ‫باعث افزایش ترس در لشکریان‬
‫خلق حیوانات ترکیبی در هنر‪ ،‬سنتی‬ ‫میشد‪.‬‬
‫از میانرودان است که در هنر‬ ‫داکیها شاخهای از مردمان ایرانیتبار باستانی بودند که با سکاها ارتباط داشتند‪ .‬آنها در غرب دریای سیاه و مجاور‬
‫اژدهای اشکانی‬ ‫هخامنشی به اوج رسید‪.‬‬
‫کوههای کارپات ساکن بودند‪ .‬سرزمین داکیه امروز شامل رومانی‪ ،‬مولداوی‪ ،‬بخشهایی از اوکراین‪ ،‬شرق صربستان‪ ،‬شمال‬
‫اگر اژدهای داکی و رومی‪ ،‬سری به شکل گرگ دارد‪ ،‬اژدهای اشکانی‬
‫اما موجودی پیچیدهتر است‪ .‬این را از روی ریتونهای کشفشده از‬
‫بلغارستان‪ ،‬اسلواکی‪ ،‬مجارستان و جنوب لهستان است‪ .‬داکیها تاثیراتی بر فرهنگ سکاها و سلتیها نهادند‪ .‬آنها در‬
‫نسای قدیم میتوان فهمید که نمونههای اصیل هنر پارتی هستند‪.‬‬ ‫پایان قرن اول‪ ،‬پادشاهیای تشکیل دادند که به یکی از دشمنان روم تبدیل شد‪ 129‬و به همین دلیل اشکانیها با آنها ارتباط‬
‫اژدها بعد از اشکانیان‬
‫در تعداد زیادی از این ریتونها‪ ،‬موجودی بالدار تصویر شده با‬ ‫دنبالهی پارچهای به این‬ ‫نقاشیدیواریهای کلیسای بجوات‪ ،‬در شهر‬ ‫گرفتند‪ 130.‬تراژان پیش از حمله به ایران در سال ‪ 114‬میالدی ( ‪ ،)210‬دو جنگ بزرگ با داکیها داشت که تصویری از این‬
‫پنجهی شیر‪ ،‬صورت سگ و شاخ گوزن (موزهی ملی ترکمنستان)‪.‬‬ ‫لبه متصل میشد‪ .‬هنوز‬ ‫خارجهی مصر‪ ،‬برخی داستانهای کتاب مقدس‬ ‫نبردها در ستون یادبود تراژان در روم نقش شده است‪ .‬در بیست صحنه از این تصاویر‪ ،‬داکیها پارچهای در دست دارند که‬
‫سوراخهایی روی لبه وجود‬
‫دارد که محل اتصال و دوخت‬
‫و وقایع تاریخی مصر را نشان میدهد؛ از جمله‬ ‫شبیه اژدهاست‪ .‬دربارهی منشأ این نشان اژدها بین محققان اختالف نظر هست و ریشهی آن را سکایی‪ ،‬سارماتی یا اشکانی‬
‫بخشی از نقاشی که به نظر محققان بازتاب فتح‬
‫را نشان میدهد‪.‬‬ ‫مصر توسط ساسانیان در زمان خسرو پرویز‬ ‫میدانند‪ 131.‬میدانیم که اشکانیان و حتی ساسانیان هم از پرچم اژدها استفاده میکردند‪ .‬نشان سوارهنظام سورنا در نبرد با‬
‫در جای خالی چشمها دو‬
‫سنگ قیمتی بوده که بعدها‬ ‫است؛ چراکه در این بخش‪ ،‬سربازان ایرانی با‬ ‫کراسوس همین نشان اژدها بود و وقتی امپراتور اورلیان‪ ،‬پالمیرا را مجدداً فتح کرد (‪ 272‬میالدی) در میان غنایم «پرچمهای‬
‫آنطور که از ستون تراژان پیداست‪،‬‬ ‫آنها را دزدیدهاند‪.‬‬ ‫کاله پارتی و پرچم اژدها تصویر شدهاند‪ .‬ممکن‬ ‫اژدهای ایرانی» وجود داشت‪ .‬بنابراین با اطمینان میتوانیم از روی پرچمهای اژدهای داکی‪ ،‬به شکل و تصویر پرچمهای‬
‫است ارتش مستقر در مصر‪ ،‬بخشی از ارتش‬
‫اژدهای داکیها سر گرگ داشته است‪.‬‬
‫احتماال گرگ‪ ،‬توتم و حیوان مورد‬ ‫ساسانی بوده باشد که به خاندانهای پارتی‬ ‫اشکانی برسیم‪ .‬تنها نمونهی یافتشده از این پرچمهای اژدها‪ ،‬سر مسی اژدهاییست که در قلعهی باستانی لیمز در ناحیهی‬
‫عالقهی این قوم بوده‪ .‬سر اژدهای پارتی‬ ‫تعلق داشتهاند‪ .‬این نقاشی سند مهمی‬ ‫نیدربیبر‪ ،‬اطراف شهر نویوید از ایالت راینالند فالتس آلمان پیدا شده و در موزهی دولتی شهر کوبلنتس نگهداری میشود‪.‬‬
‫اما موجودی ترکیبی است و شاخ گوزن‬ ‫برای اصالت ایرانی اژدهاست‪.‬‬ ‫احتماال اژدهای نیدِ ربیبر‪ ،‬رومی است چون سر گرگ دارد و میدانیم که پرچم اژدها از قرن دوم در لژیونهای رومی هم‬
‫هم دارد‪.‬‬
‫مورد استفاده قرار گرفت‪ .‬این پرچمها شامل یک سردیس فلزی و دنبالهای از پارچه بوده است که آریانِ مورخ از آن به عنوان‬
‫یک آستینِ بلند یاد کرده است‪ .‬در حالت عادی این دنبالهی پارچهای هنگامی‬
‫که سوار در حال استراحت بود‪ ،‬آویزان بود اما وقتی که اسب به تاخت‬
‫درفشی بدید اژدهاپیکر است‬ ‫میرفت مانند مار در هوا تاب میخورد و پرواز میکرد‪ .‬در منابع از سروصدای‬
‫بلندی که از این اژدها در میدان جنگ تولید میشد و باعث وحشت اسبهای‬
‫بر آن نیزه بر شی ِر زرینسر است‬ ‫دشمن بود سخن گفته شده و به همین دلیل حدس میزنند در دنبالهی‬
‫پوشش پارچهای‪ ،‬طنابهایی چرمی هم بوده که به انتهای آنها فلز وصل‬
‫اژدهای رستم‬ ‫‪132‬‬
‫وصف پرچم رستم در شاهنامه‬ ‫میشده تا از صدای برخورد آنها به همدیگر سروصدا تولید شود‪.‬‬
‫در «شاهنامه» آمده که درفش رستم‬
‫نقش اژدها داشته است‪ .‬همین وصف‬
‫در مورد پرچم بهرام چوبین که اشکانی‬
‫بود هم هست و هر دو بازتاب سنت‬
‫اشکانیان هستند‪ 134.‬در این نگاره‬
‫نشان اژدهای رستم‪ ،‬بر سر علم (چوب‬ ‫پرچمهای اژدهای داکیها‬
‫پرچم) تصویر شده (موزهی آقاخان) ‪.‬‬ ‫در ستون تراژان‬

‫از طرح فلسها روی سر‬


‫فلزی‪ ،‬میشود حدس زد که‬
‫بر دنبالهی پارچهای هم طرح‬
‫فلس کار شده بوده‪.‬‬

‫به خاطر ساکن بودن مرد‪،‬‬


‫لولهی پارچهای انتهای پرچم‬
‫اژدها هم پایین افتاده است‪.‬‬
‫ابتدا تصور میشد صدای مهیب اژدها به‬
‫خاطر گردش هوا درون این سر فلزی بوده‬
‫اما آزمایشهای جدید نشان داد که عبور‬
‫هوا با سرعتی بیشتر از ‪30‬کیلومتر بر ساعت‬
‫(سرعت تقریبی اسب) از درون تنها یک‬
‫صدایی تولید کند‪.‬‬
‫لوله‪ ،‬نمیتواند چنین ً‬
‫پیشنهاد شده که احتماال در نمونههای اصلی‪،‬‬ ‫اژدهایی به اندازهی یک مرد‬
‫سوتهای گلی روی چوب حامل اژدها نصب‬ ‫طول اژدها چقدر بوده؟ سکههای‬
‫‪133‬‬
‫بوده و تولید صدا میکرده است‪.‬‬ ‫امپراتور داکیوس (در ادب فارسی‪:‬‬
‫دقیانوس) که از ‪ 201‬تا ‪251‬‬
‫سلطنت کرد به ما کمک میکند‪.‬‬
‫دنبالهاش به اندازهی یک‬
‫اژدها و ً‬
‫نمای جانبی دیگر‬ ‫نمای روبهرو‬ ‫مرد (حدودا ‪ 1.8‬متر) بودهاند‪.‬‬

‫پس از ســقوط شاهنشاهی هخامنشی به دست اســکندر‪ ،‬قلمروهای تحت تصرف آن از جمله ایران‪ُ ،‬کلنی‌هایی از یونانی‌ها را در خود جای دادند‪.‬‬
‫طی جنگ‌های جانشــینی نيز ایران به ســلوکوس نیکاتور (فاتح) ـ یکی از سرداران اسکندر ـ رســید و فرزندان او تا سال ‪130‬پ‪.‬م در ایران حکومت‬
‫می‌کردند‪ .‬البته مقاومت‌هایی هم در داخل ایران شــکل گرفت‪ .‬در آذربایجان سرداری به نام آتروپات‪ ،‬حکومتی نیمه‌مستقل برپا کرد تا نامش روی‬
‫این ســرزمین بماند (آتروپاتن)‪ .‬در پارس‪ ،‬حاکمانی قدرت يافتند که ســعی در احیای سنت‌های کهن داشتند و روی سکه‌هایشان عناصر ایرانی نظیر‬
‫درفش کاویانی را تصویر می‌کردند‪ .‬یک مرکز مقاومت دیگر‪ ،‬شمال‌شــرقی ایران بود؛ جایی که قوم پارت زندگی می‌کردند‪ .‬مردی از اهالی آن منطقه‬
‫به نام َارشــک در حدود ‪250‬پ‪.‬م سر به شورش برداشت‪ .‬او و جانشینانش به‌تدریج توانستند بخش‌های بیشتری از ایران را آزاد کنند تا این‌که در‬
‫‪141‬پ‪.‬م مهرداد اول‪ ،‬شهر سلوکیه‌ی دجله را فتح کرد‪ .‬اشکانی‌ها با وجود تاریخ پانصدساله‌شان در روزگار ما چندان شناخته‌شده نیستند و بیشتر‬
‫تحقیقات جدید در مورد آن‌ها به زبان‌های خارجی منتشر می‌شود‪ .‬برای نگارش این جلد از تاریخ مصوّ ر ایران‪ ،‬بیشتر منابع دست اول و ترجمه‌نشده‬
‫مبنا قرار گرفت‪.‬‬

‫نها از شاهنشاهی‬ ‫ایران سلوکی و اشکانی‪ ،‬چهار فصل دارد؛ در فصل اول‪ ،‬حضور یونانیان در ایران بررسی شده است؛ تاثیراتی که آ ‌‬
‫ِ‬ ‫کتاب تاریخ مصوّ ر‬
‫هخامنشی گرفتند و آنچه در ایران به جا گذاشتند‪ .‬سه فصل بعدی‪ ،‬به اشکانیان اختصاص دارد‪ .‬در فصل دوم‪ ،‬شروع کار خاندان اشکانی را می‌خوانیم؛‬
‫فصلی که در آن‪ ،‬زندگی اجتماعی و اقتصاد در روزگار اشکانی هم مرور شده است‪ .‬فصل سوم به عصر دو مهرداد بزرگ و شکوه اشکانیان اختصاص دارد؛‬
‫جایی که شاهنشــاهی اشکانی قدرت می‌گیرد و به رقیبی برای امپراتوری روم تبدیل می‌شود‪ .‬در همین فصل به تاثیرات فرهنگی اشکانی‌ها و نحوه‌ی‬
‫ایران فرهنگی به‬
‫ِ‬ ‫نها به حماسه‌هایی نظیر «شاهنامه» نيز پرداخته شده است‪ .‬و باالخره در فصل چهارم‪ ،‬دنباله‌ی تاریخ این سلسله و احیای‬ ‫راهیابی آ ‌‬
‫همت اشکانیان‪ ،‬مرور شده است‪.‬‬
‫‪9‬‬

‫در تاریخ مصور ایران سعی کرده‌ایم به تاریخ اجتماعی هم توجه‬


‫کنیم و با استفاده از منابع مکتوب و یافته‌های باستان‌شناسی‪ ،‬به‬
‫تصویر دقیق‌تری از زندگی مردمان ادوار مختلف ایران برسیم‪ .‬این‬
‫ً‬
‫تندیس بانوی اشراف‌زاده‌ی پارتی است که احتماال باالی سرش‬
‫بخوردان بوده و در حال حاضر در موزه‌ی شوش نگه‌داری می‌شود‪.‬‬

‫در پوست‌نوشته‌ای که داخل غاری در‬


‫منطقه‌ی اورامان پيدا شده‪ ،‬معامله‌ی یک‬
‫تاکستان به تاریخ سال ‪ 53‬یا ‪52‬پ‪.‬م به‬
‫پهلوی پارتی ثبت شده است‪ .‬این‬ ‫ِ‬ ‫زبان‬
‫زبان‪ ،‬از دسته زبان‌های فارسی میانه است‬
‫و وجود این سند نشان می‌دهد که بعد از‬
‫سه قرن سلطه‌ی یونانی‌‌ها‪ ،‬ایرانی‌ها خط و‬
‫زبان خودشان را دوباره احیا کرده‌اند‪.‬‬

‫برای تدوين مجموعه‌ی تاریخ ّ‬


‫مصور ایران‪ ،‬تعدای از‬
‫لباس‌های ادوار مختلف تاریخی‪ ،‬بازسازی شده است‪ .‬در جلد‬
‫اشکانی‪ ،‬لباس شاهزاده‌خانم دوشافری ـ دختر حاکم هترا ـ و‬
‫نیز یک لباس مردانه‪ ،‬بر اساس نقوش تندیس‌های نقرشده‬
‫بر تابوت‌های پالمیرا و سنگ‌نگاره‌های معبد بردنشانده‌ی‬
‫مسجدسلیمان‪ ،‬بازطراحی‪ ،‬اجرا و دوخته شده است‪.‬‬

‫تاکتيک ويژه‌ی پارتی‌ها در جنگ‪ ،‬تظاهر به فرار‪ ،‬به‌دنبال‌خودکشاندن‬


‫دشمن و سپس ازپادرآوردنش با مهارت تیراندازی باال بود‪ .‬اين تبلیغ‬
‫ِ‬
‫عصاره‌ی گوشت در ایتالیای قرن نوزدهم به همین قدرت نظامی و‬
‫تیراندازی اشکانی‌ها اشاره دارد و به خریدارانش وعده می‌دهد که با‬
‫خوردن این محصول‪ ،‬قدرت اشکانیان (پارت‌ها) را به دست خواهند آورد‪.‬‬
‫‪10‬‬

‫اشــیای موزه‌ای به‌جا‌مانده از عصر ساسانی آن‌قدر هستند که کمک می‌کنند بتوانیم یک خانه‌ی‬
‫عصر ساسانی را بازسازی کنیم‪.‬‬

‫‪137‬‬ ‫عصر آشوب‬ ‫تاریخ مصوّ ر ایران ساسانی‬ ‫‪136‬‬

‫لوازم شخصی‬ ‫روشنایی و گرما‬ ‫اثاثیه و مبلمان‬ ‫ابزار و یراق‬


‫ً‬
‫وسایل شخصی معموال جزو کوچکترین لوازم یک خانه هستند و برای همین در‬ ‫در ایران ساسانی که آتش حرمت و قداست داشت‪،‬‬ ‫همانطور که امروزه طراحی اثاثیهی منزل‪ ،‬تلفیقی از هنر و صنعت است تا هر‬ ‫روش ساخت ابزارها‪ ،‬چه سادهترین آنها نظیر جاروی‬
‫ساختشان‪ ،‬ظرافت بیشتری به کار رفته است‪ .‬این دسته از آثار به شدت کمیاب‬ ‫شمعدان‬ ‫ابزارهای روشنایی هم از جایگاه ویژهای برخوردار بودند‪.‬‬ ‫وسیله در کنار کیفیت و دوام‪ ،‬زیبایی هم داشته باشد‪ ،‬در آن روزگار هم همین‬ ‫دستی چه موارد پیچیدهتر مثل قفل‪ ،‬نشاندهندهی هوش‬
‫هستند و برای نمونه وسایل آرایش و نظافت بسیار کمی از عصر ساسانیان در‬ ‫سفالی لعابدار‬ ‫آثار این سنت هنوز هم در فرهنگ ایرانی مانده و‬ ‫بوده و از زیرانداز ساده تا اثاثیهی اشراف‪ ،‬هر کدام یک اثر هنری هستند‪.‬‬ ‫مردمان یک عصر است که برای حل مسائلشان‪ ،‬چه‬
‫موزههای دنیا پیدا میشود‪.‬‬ ‫سوگندخوردن به نور چراغ از باورهای رایج است‪.‬‬ ‫راهکارهایی پیدا میکنند‪.‬‬
‫طوق‌دور‌گردن‪‌،‬گوشواره‌ها‌‬
‫و‌مدل‌آرایش‌این‌چهره‪‌،‬‬
‫اسباب آرایش‬ ‫به احترام شمع‬ ‫نشان‌از‌تعلق‌آن‌به‌یک‌‬
‫‌که‌از‌مهرهای‌ساسانی‌پیداست‪‌،‬مردمان‌آن‌عصر‪‌،‬هم‌مردها‌و‌هم‌‬ ‫چنان‬ ‫شمع‌از‌پیه‌گوسفند‌یا‌موم‌عسل‌ساخته‌می‌شد‪‌.‬این‌دومی‌‬ ‫اشراف‌زاده‌ی‌قدرتمند‌دارد‪.‬‬
‫ً‬ ‫خوشبوتر‌و‌البته‌گرانبهاتر‌بود‪‌.‬برای‌استفاده‌از‌شمع‪‌،‬نیاز‌به‌‬
‫زن‌ها‌برای‌آرایش‌مو‌و‌ریش‌خود‌وقت‌زیادی‌می‌گذاشتند‪‌.‬طبیعتا‌سایر‌‬
‫شمعدان‌هم‌بود‪‌.‬شمعدان‌ها‌فلزی‌یا‌سفالی‌بودند‪‌.‬این‌پایه‌شمع‌‬ ‫تاریخ‌گذاری‌کربنی‌نشان‌‬
‫انواع‌آرایش‌چهره‌هم‌رواج‌داشته‪‌.‬قدیمی‌ترین‌ماده‌ی‌آرایشی‌سرمه‌است‌‬
‫بلند‪‌،‬از‌جنس‌برنز‌است‪‌.‬شمع‌روی‌زبانه‌ی‌تیز‌باالی‌آن‌ثابت‌‬ ‫می‌دهد‌این‌فرش‌متعلق‌‬
‫که‌از‌ترکیب‌دوده‌با‌انواع‌مواد‌که‌رنگ‌های‌مختلفی‌داشتند‌آماده‌می‌شد‪.‬‬ ‫ً‬ ‫به‌نیمه‌ی‌اول‌دوره‌ی‌‬
‫می‌شد‪‌.‬این‌شمعدان‪‌،‬جفتی‌دقیقا‌مشابه‌خودش‌دارد‌و‌در‌‬ ‫کلید بی دندانه‬
‫ساسانیان‌است‪.‬‬
‫کاوش‌های‌قصر‌ابونصر‌شیراز‌پیدا‌شده‌(موزه‌ی‌هنرهای‌زیبای‌‬ ‫این‌کلید‌برنزی‌از‌قصر‌ابونصر‌شیراز‌کشف‌شده‌و‌هیچ‌دندانه‌ای‌‬
‫بوستون)‪‌.‬شمعدان‌سفالی‌لعابدار‌هم‌که‌به‌شکل‌مجسمه‌‬ ‫ندارد‪‌.‬معلوم‌است‌برای‌باز‌کردن‌قفل‌متناظرش‪‌،‬فقط‌مطابقت‌شکل‌‬
‫پایهشمع بلند‬ ‫طراحی‌شده‪‌،‬از‌شهر‌شوش‌پیدا‌شده‌است‌(موزه‌ی‌ملی‌ایران)‪.‬‬ ‫تنه‌ی‌کلید‌با‌قفل‌کافی‌بوده‪‌.‬قسمت‌آویز‌مانند‌کلید‪‌،‬در‌فرآیند‌قفل‌یا‌‬
‫باز‌کردن‌نقشی‌ندارد‌و‌فقط‌برای‌حمل‌و‌نقل‌راحت‌تر‌آن‌است‌(موزه‌ی‌‬
‫متروپولیتن)‪‌.‬دیگر‌کلیدهای‌پیداشده‌در‌قصر‌ابونصر‪‌،‬آهنی‌است‌و‌‬
‫زنگ‌زدگی‌شدیدی‌دارد‪‌.‬‬
‫کبریت آن روزگار‬
‫برای‌روشن‌کردن‌آتش‪‌،‬نیاز‌به‌این‌چوب‌‬
‫موچین ‪16‬سانتیمتری از‬
‫آلیاژ مس و برنز که یک‬ ‫آتش‌زنه‌بود‌و‌مهارت‌دست‌در‌سریع‌‬
‫طرفش هم شکسته است‬ ‫چرخاندن‌آن‌روی‌پوشال‌(یافت‌شده‌‬
‫و در تیسفون پیدا شده‬ ‫در‌معدن‌نمک‌چهرآباد)‪.‬‬
‫از تار و پود‬
‫(موزهی پرگامون برلین)‬ ‫معروف‌ترین‌فرش‌عصر‌ساسانی‪‌،‬فرش‌بهارستان‌است‌که‌در‌کاخ‌کسری‌در‌تیسفون‌بود‌و‌به‌دستور‌خسرو‌پرویز‌‬
‫پشت‌حیوان‌‬
‫چیزی‌شبیه‌به‌کاسه‌است‪.‬‬ ‫بافته‌شده‪‌.‬در‌بافت‌آن‌از‌ابریشم‪‌،‬طال‪‌،‬نقره‌و‌جواهراتی‌چون‌زمرد‌و‌مروارید‌استفاده‌شده‌‌بود‌تا‌با غ‌های‌مینو‌(بهشت)‌‬
‫را‌نشان‌دهد؛‌با‌این‌حال‌بیشتر‌قطعات‌فرش‌های‌ساسانی‌باقیمانده‪‌،‬از‌شرق‌ایران‌پیدا‌شده‌اند‪‌.‬این‌نمونه‪‌،‬یکی‌از‌‬
‫سالم‌ترین‌این‌فرش‌هاست‌که‌چهار‌گوزن‌را‌در‌زمینه‌ای‌الکی‌نمایش‌می‌دهد‪‌.‬این‌فرش‌‪‌180‬در‌‪‌98‬سانتی‌متری‌از‌‬
‫قفل آویزی‬
‫شانهی چوبی دوطرفه که از شوش‬ ‫سمنگان‌افغانستان‌پیدا‌شده‪‌.‬حاشی ‌هی‌‌فرش‌شبیه‌کنگره‌ی‌قصرهای‌ساسانی‌است‌و‌شکل‌گوزن‌ها‌یادآور‌تابلوی‌شکار‌‬
‫قفل‌های‌شناخته‌شده‌از‌عصر‌ساسانی‪‌،‬از‌نوع‌‬
‫ساسانی پیدا ً شده است (موزهی‬ ‫طاق‌بستان‌(موزه‌ی‌الصباح‌کویت)‪‌.‬حداقل‌دو‌نمونه‌طرح‌مشابه‌با‌این‌فرش‌در‌همان‌منطقه‌پیدا‌شده‌(باز‌هم‌در‌‬
‫لوور)‪ .‬معموال مردها از شانهی‬ ‫قفل‌های‌آویزی‌با‌فنر‌خاردار‌هستند‪‌.‬یعنی‌‬
‫موزه‌ی‌الصباح)‌و‌این‌یعنی‌نقش‌حیوانات‌در‌حال‌تاخت‪‌،‬حداقل‌در‌آن‌منطقه‌بسیار‌محبوب‌بوده‌است‪‌‌.‬جز‌فرش‪‌،‬از‌‬
‫دوطرفه استفاده میکردند تا با یک‬ ‫درون‌بدنه‌ی‌قفل‪‌،‬کمانه‌ای‌فلزی‌که‌کمی‌‬
‫گلیم‌ها‌و‌حصیرهای‌با‌طرح‌هندسی‌هم‌برای‌کفپوش‌خانه‌استفاده‌می‌شد‪.‬‬
‫طرف ریش و با یک سو موهای سر‬ ‫بزرگ‌تر‌از‌این‌بدنه‌است‌جاسازی‌شده‌که‌در‌‬
‫یک نماد مذهبی‬ ‫حالت‌عادی‌به‌بدنه‌گیر‌می‌کند‌و‌هر‌بار‌ورود‌‬
‫را شانه کنند‪.‬‬ ‫در‌دین‌زرتشتی‌سوزاندن‌چوب‌ها‌و‌صمغ‌های‌‌‬ ‫کلید‪‌،‬باعث‌کنار‌رفتن‌کمانه‌و‌باز‌شدن‌قفل‌‬
‫معطر‌نظیر‌اسپند‪‌،‬عود‪‌،‬چوب‌‌انار‪‌،‬سرو‪‌،‬صندل‌‪‌،‬‬ ‫یش‌ود‌(مجموعه‌ی‌خصوصی‌پرویز‌تناولی)‪‌.‬‬ ‫م‌‬
‫عنبر‌و‌کندر‌در‌مراسم‌مذهبی‪‌،‬جشن‌ها‌و‌خانه‌ها‪‌،‬برای‌‬ ‫کلید‌این‌قفل‌ها‌از‌نوع‌تخت‌و‌فشاری‌است‪‌.‬‬
‫خشنودی‌ایزد‌آذر‌و‌دورکردن‌دیوها‌و‌موجودات‌اهریمنی‌‬ ‫طرح بالشها‬
‫روی‌تخت‪‌،‬بالش‌هایی‌قرار‌‬ ‫نمونه‌ی‌دیگری‌از‌همین‌قفل‌ها‌در‌رودبار‌به‌‬
‫این‌در‌هر‌خانه‌بخوردانی‌هم‌وجود‌‬ ‫مرسوم‌بود‪‌.‬بنابر ً‬ ‫دست‌آمده‌و‌در‌موزه‌ی‌ملی‌ایران‌است‪.‬‬
‫داشت‌که‌معموال‌از‌جنس‌سفال‌بود‪‌.‬راه‌تشخیص‌‬ ‫می‌گرفت‌و‌شخص‌بر‌این‌بالش‌ها‌‬
‫بخوردان‌از‌شمعدان‪‌،‬توجه‌به‌اندازه‌ی‌دهانه‌ی‌ظرف‌‬ ‫تکیه‌می‌زد‪‌.‬تعداد‌بالش‌ها‌نشانه‌ی‌‬
‫هنرهای کاربردی‬ ‫جایگاه‌هر‌فرد‌بود‪‌.‬این‌نمونه‌پارچه‌ها‌‬
‫هنر‌عصر‌ساسانی‌در‌تار‌و‌پود‌زندگی‌‬ ‫است‪‌.‬این‌بخوردان‌که‌به‌شکل‌مجسمه‌طراحی‌‬
‫شده‪‌،‬از‌کیش‌عراق‌(تل‌األحیمر‌امروزی)‌پیدا‌شده‌‬ ‫که‌در‌مقابری‌در‌شهر‌آنتینوپولیس‌‬ ‫جارو از بوتههای گیاهی به طول ‪ 28‬سانتیمتر‪،‬‬
‫جاری‌بود‌و‌از‌کوچک‌ترین‌امکان‌ها‌برای‌‬ ‫مصر‌کشف‌شده‌دارای‌عناصر‌هنر‌‬ ‫پیداشده از معدن نمک چهرآباد‬
‫آفرینش‌هنری‌استفاده‌می‌شد؛‌مثل‌‬ ‫(موزه‌ی‌مردم‌شناسی‌فیلدز)‪.‬‬
‫ساسانی‌(نظیر‌برگ‌نخل)‌هستند‌و‌از‌جنس‌‬
‫این‌سر‌گاو‌از‌جنس‌برنز‌که‌برای‌یک‌‬ ‫یش‌ود‌فهمید‌که‌برای‌روکش‌‬ ‫پشمی‌شان‌م ‌‬
‫عصا‌تراشیده‌و‌طراحی‌شده‌بود‌(موزه‌ی‌‬ ‫تخت و پایههایش‬ ‫بالش‌استفاده‌می‌شده‌اند‌(موزه‌ی‌لوور)‪.‬‬
‫متروپولیتن)‪.‬‬ ‫همان‌طور‌که‌از‌تصاویر‌‬
‫موجود‌روی‌بشقاب‌های‌‬
‫چراغ پیهسوز‬ ‫نقره‌ی‌ساسانی‌پیداست‪‌،‬‬
‫شمع‌وسیله‌ای‌گران‌بود‌که‌بیشتر‌توسط‌اشراف‌یا‌در‌جشن‌ها‌استفاده‌می‌شد‪‌.‬عموم‌مردم‌در‌زندگی‌روزمره‌از‌چراغ‌های‌پیه‌سوز‌استفاده‌‬ ‫صندلی‌های‌پهن‌(به‌اصطالح‪‌:‬‬
‫می‌کردند‪‌.‬این‌چراغ‌ها‌اغلب‌از‌جنس‌سفال‌بودند‪‌،‬هرچند‌نمونه‌های‌فلزی‌اندکی‌هم‌پیدا‌شده‌است‪‌.‬ساختار‌چراغ‪‌،‬بسیار‌ساده‌است‪‌.‬هر‌چراغ‌‬ ‫تخت)‌جزو‌مبلمان‌منازل‌اشراف‌‬

‫تماشای زندگی نیاکان‬


‫محفظه‌ای‌برای‌قرارگیری‌ماده‌ی‌قابل‌اشتعال‌نظیر‌روغن‌داشت‌که‌فتیله‌ای‌از‌یک‌سر‌آن‌بیرون‌می‌آمد‪‌.‬روشن‌کردن‌سر‌فتیله‪‌،‬باعث‌حرکت‌‬ ‫بوده‌است‪‌.‬جایی‌از‌تخت‌که‌امکان‌‬
‫روغن‌به‌سمت‌آتش‌و‌گرما‌می‌شد‪‌.‬هنرمندان‌عصر‌ساسانی‌در‌همین‌شکل‌ساده‪‌،‬انواع‌خالقیت‌ها‌را‌به‌کار‌می‌بستند‪.‬‬ ‫بروز‌هنر‌داشت‪‌،‬پایه‌های‌آن‌بود‌که‌‬
‫با‌منبت‌کاری‌(برای‌پایه‌های‌چوبی)‌‬
‫چراغ پیهسوز برنزی به شکل الکپشت‪،‬‬ ‫یا‌قالب‌های‌از‌پیش‌ساخته‌(برای‌‬
‫طراحی مجسمهی‬ ‫‌های‌فلزی)‌اشکال‌مختلف‌خلق‌‬ ‫پایه‬
‫یک صاحب منصب یا‬ ‫یافت شده در کیش عراق (موزهی‬ ‫ً‬
‫مردمشناسی فیلدز)‬ ‫می‌شد‪‌.‬معموال‌موجودات‌خیالی‌و‌‬
‫اشرافزاده در دستگیرهی‬ ‫پیهسوز سفالی پیدا شده در‬ ‫‌ای‌بار‌تخت‌و‌صاحبش‌را‌بر‌‬ ‫افسانه‬
‫پشت آینه (موزهی‬
‫پرگامون برلین)‬
‫سیاهکوه گیالن‬
‫ِ‬
‫دوش‌می‌کشیدند‪‌.‬در‌این‌پایه‌ی‌‬ ‫بازسازی یک خانهی ساسانی به کمک اشیای موزهای‬
‫(موزهی ملی ایران)‬ ‫مبل‌برنزی‌از‌قرن‌سوم‌یا‌چهارم‌‬
‫اما‌در‌کنار‌پنجه‌ی‌شیر‌که‌‬
‫نماد‌قدرت‌است‪‌،‬سر‌‬
‫هنر در همهجا‬ ‫یک‌صاحب‌منصب‌‬
‫نمونه‌ی‌دیگر‪‌،‬دستگیره‌هایی‌است‌که‌برای‌پشت‌‬ ‫را‌هم‌می‌بینیم‌‬ ‫در اغلب متون تاریخی از خوشی روزگار در زمان بهرام گور نوشتهاند و برای نمونه از توجهی که این شاه ساسانی به زندگی رعایایش داشته‪،‬‬
‫(مجموعه‌ی‌‬
‫آینه‌طراحی‌می‌شد‌تا‌موقع‌تماشای‌خود‪‌،‬آینه‌ی‌‬
‫ساریخانی)‪.‬‬
‫داستانهایی ذکر کردهاند؛ چیزهایی نظیر این که او فرمان داد مردم فقط نیمی از روز را کار کنند و نیم دیگر را به آسایش و خوردن و‬
‫فلزی‌را‌با‌این‌دسته‌ها‌جلوی‌صورت‌نگه‌دارند‪‌.‬این‌‬
‫نمونه‌که‌مجسمه‌ی‌اسب‌است‪‌،‬دسته‌های‌برنزی‌‬
‫آشامیدن و خوشگذرانی بپردازند و بیخنیاگر‪ ،‬شراب ننوشند‪ .‬پس مزد نوازندگان در روزگار او باال رفت و به هر نوبت صد دِرَم هم رسید‪.‬‬
‫دو‌آینه‌است‌که‌خود‌آینه‌از‌بین‌رفته‌و‌حاال‌فقط‌‬ ‫روزی از جایی میگذشت و دید گروهی از مردم مشغول غذا خوردن هستند ولی نوازندهای در کنارشان ندید‪ .‬پرسید چرا؟ گفتند اجرت‬
‫دستگیره‌باقی‌مانده‌(موزه‌ی‌متروپولیتن)‪.‬‬ ‫آنها زیاد شده؛ پس بهرام گروهی از مطربان را از هند دعوت کرد‪ 131.‬این حکایتها اگرچه با افسانه مخلوط شده‪ ،‬اما باز در الیههای زیرین‬
‫عروسک مرموز‬
‫چراغ با دستهی صلیب‬ ‫خود نشان از توجه بهرام به امور رفاهی دارد‪ .‬اما رفاه در آن روزگار باستانی به چه شکل بود؟ مردم چگونه زندگی میکردند؟ خورش و‬
‫از شوش (موزهی لوور)‬
‫در‌مورد‌کاربرد‌این‌آدمک‌شیشه‌ای‌هفت‌سانتی‌متری‌‬ ‫پوشش آنها چگونه بود؟ از چه وسایل و ابزاری استفاده میکردند؟ اگر میخواستند بنا به توصیهی بهرام پنجم‪ ،‬نیمی از روز را به فراغت‬
‫که‌در‌خرابه‌های‌قصر‌ابونصر‌کشف‌شده‌و‌یک‌جفت‌‬ ‫اختصاص دهند‪ ،‬این اوقات اضافی را چگونه باید میگذراندند؟ برای پاسخ به برخی از این سوالها مدارک باستانشناسی که از روزگار‬
‫هم‌دارد‪‌،‬بین‌محققان‌اختالف‌نظر‌هست‪‌.‬یک‌نظر‌‬
‫این‌است‌که‌طلسمی‌ست‌که‌شخص‌همراه‌خود‌داشته‌‬ ‫ساسانی به دست آمده را باید مطالعه کرد‪ .‬از جمله از طریق آنچه در جریان کاوشها یافت شده‪ ،‬میتوانیم تصویری کلی از یک خانهی عصر‬
‫و‌نظر‌دیگر‌این‌است‌که‌عروسک‌بازی‌بچه‌هاست‌‬ ‫چراغ از جنس سفال لعابدار‪ ،‬یافتشده در کیش عراق‬ ‫ساسانی داشته باشیم که درون آن چه چیزهایی یافت میشده‪ .‬عالوه بر ظروف فلزی و سفالی‪ ،‬اشیاء فراوان دیگری هم در دست داریم که‬
‫(موزه‌ی‌متروپولیتن)‪.‬‬ ‫(موزهی مردمشناسی فیلدز)‬ ‫کنارهمگذاشتن این یافتهها‪ ،‬هم تصویری از هنر و فنون ساسانی و هم شمایی کلی از زندگی مردمان این عصر را نشان میدهد‪.‬‬

‫نژاد اسب‌های زمان ساسانی‪ ،‬معروف به «نسایی»‪ ،‬متفاوت از اسب‌های امروزی بود‪ .‬این اسب‌ها‬
‫با جثه‌ی بزرگشان توانایی حمل سواران زره‌پوش ساسانی را داشتند‪.‬‬

‫‪127‬‬ ‫عصر آشوب‬ ‫تاریخ مصوّ ر ایران ساسانی‬ ‫‪126‬‬

‫ً‬ ‫ورودی‌این‌جام‌عجیب‪‌،‬از‌پیشانی‌اسب‌‬
‫عالمت اسب نسایی‬ ‫این‌جام‪‌،‬ظاهرا‌یک‌بار‌از‌میانه‌‬ ‫گردن‌بلند‌و‌کمانی‌شکل‪‌،‬‬ ‫است؛‌جایی‌که‌موهای‌یال‌اسب‌شبیه‌‬
‫مهم‌ترین‌ویژگی‌اسب‌نسایی‌‬ ‫شکسته‌و‌دوباره‌به‌همدیگر‌‬ ‫خصوصیت‌بارز‌اسب‌‬ ‫به‌شاخی‌بسته‌شده‌تا‌اسب‌باشکوه‌تر‌و‌‬
‫باستانی‪‌،‬ابعاد‌سر‌این‌اسب‌‬ ‫متصل‌شده‌است‪‌.‬زنجیری‌هم‌‬ ‫نسایی‌است‪.‬‬ ‫مهیب‌تر‌به‌نظر‌برسد‪.‬‬
‫است‪‌.‬در‌مقایسه‌با‌اسب‌های‌‬ ‫که‌به‌زین‌وصل‌است‌نشان‌‬
‫خالص‌بعدی‌که‌بعدها‌در‌‬ ‫می‌دهد‌این‌اسب‌حداقل‌در‌‬
‫تمدن‌ایران‌به‌وجود‌آمدند‌و‌‬ ‫بخشی‌از‌عمرش‌فقط‌برای‌‬ ‫‪(‌12‬ارتفاع)‌در‌‪‌32/7‬در‌‪‌10/8‬سانتی‌متر‬ ‫ابعاد‪‌:‬‬
‫سری‌کشیده‌و‌قلمی‌داشتند‪‌،‬‬ ‫نمایش‌استفاده‌می‌شده‌و‌از‌‬ ‫قرن‌سوم‌میالدی‬ ‫سال‪‌:‬‬
‫سر‌یک‌اسب‌نسایی‌ستبر‌و‌‬ ‫جایی‌آویزان‌بوده‌است‪.‬‬
‫نیرومند‌و‌درشت‌است‪‌.‬در‌‬ ‫ساسانیان‬ ‫دوره‪‌:‬‬
‫دو‌نمونه‌مجسمه‌از‌سر‌اسب‌‬ ‫ایران‬ ‫محل کشف‪‌:‬‬
‫سر اسب از اواخر دورهی ساسانی‪ ،‬گچبری‪،‬‬ ‫سر اسب از نیمهی اول دورهی ساسانی‪ ،‬از جنس نقرهی‬ ‫ساسانی‪‌،‬این‌ویژگی‌خاص‌اسب‌‬ ‫‪‌1964‬م‬ ‫زمان کشف‪‌:‬‬
‫کشفشده در نظامآباد (اطراف شهرری)‪،‬‬ ‫طالکاری شده‪ ،‬کشف در کرمان‪ ،‬ابعاد ‪× 14 × 20‬‬ ‫نسایی‌به‌خوبی‌پیداست‪.‬‬ ‫دهنه و لگام‌اسب‌با‌آب‌طال‌تزئین‌‬ ‫موزه‌ی‌هنر‌کلیولند‬ ‫محل نگهداری ‌‪:‬‬
‫ابعاد ‪ 7 × 10‬سانتیمتر (موزهی پرگامون)‬ ‫‪ 5.2‬سانتیمتر (موزهی لوور)‬ ‫شده‌است‪‌.‬بند‌یا‌دنباله‌ی‌افسار‌اما‌در‌‬
‫این‌مجسمه‌نیست‪.‬‬

‫ُ‬
‫بستن‌پاردم‌اسب‌(که‌این‌جا‌‬ ‫برخالف‌زین‌های‌امروزی‌که‌قاچ‌عقب‌‬
‫و‌جلوی‌برجسته‌ای‌دارند‪‌،‬روی‌زین‌این‌‬
‫نجیب اما خطرناک‬
‫با‌آب‌طال‌تزئین‌و‌مشخص‌‬
‫اسب‪‌،‬دو‌قبه‌یا‌قاچ‌در‌طرفین‌هست‪.‬‬
‫نژاد اسبهای ساسانی‪ ،‬از عوامل مهم موفقیت این تمدن بود‬
‫شده)‌مهارتی‌بود‌که‌طبق‌‬
‫افسانه‪‌،‬شاه‌یزدگرد‌اول‌به‌‬
‫دلیل‌نداشتن‌این‌مهارت‌‬
‫جانش‌را‌از‌دست‌داد‌‬
‫( ‌‪.)129‬‬

‫در جامعهی ساسانی‪ ،‬شبیه اغلب جوامع باستانی‪ ،‬از اسب برای جابهجایی‪ ،‬جنگ‪ ،‬شکار و حتی تفریح (چوگان) استفاده‬
‫میشــد و به همین دلیل اســب را برترینِ جانوران میدانســتند و اســب ســفید خوشپشــم زردگوش و درخشــانموی و‬
‫ظرف آبخوری مشابهی به شکل اسب که در‬
‫قرن پنجم ساخته شده‪ ،‬از جنس نقره است و‬ ‫سفیدچشــم را از همــه مرغوبتــر میشــمردند‪ 45.‬اهمیــت اســب تا حدی بــود که تا اواخر عصر ساســانی‪ ،‬پزشــكان کار‬
‫‪ 31.5‬سانتیمتر ارتفاع دارد (موزهی لوور)‪.‬‬ ‫دامپزشكی هم میکردند‪ .‬رئيس تشكيالت دامپزشكی و دامپروری زمان ساسانيان آخوربد (آخورساالر) خوانده میشد‪.‬‬
‫دامپزشــک یا «ستورپزشــک» در جامعهی زرتشتی از احترام باالیی برخوردار بود‪ .‬از نظر زرتشتیان‪ ،‬مراقبت از سالمت‬
‫حیوانات اهلی نه فقط یک مسالهی اقتصادی‪ ،‬بلکه یک تکلیف دینی بود و یکی از امشاسپندان («وهومنه» یا بهمن به‬
‫معنای «ارادهی نیک») ایزد محافظ گلهها و از جمله اسبها بود‪ 46.‬طبیعتاً اسب یکی از موضوعات هنری موردعالقه‬
‫و پرتکرار هم بود‪ .‬این ظرف آبخوری نقرهای که در تزئینات افسارش از آبکاری طال هم استفاده شده‪ ،‬یک نمونه از این‬
‫هنرهای مربوط به اسب است‪ .‬این مجسمهی کاربردی پر از جزئیات‪ ،‬در موزهی هنر کلیولند نگهداری میشود‪ .‬طول‬
‫آن ‪ 32/7‬ســانتیمتر‪ ،‬ارتفاعش ‪ 12‬ســانتیمتر و پهنای شــانههای اســب ‪ 10/8‬ســانتیمتر اســت‪ .‬این اســب نر عضالنی‪،‬‬
‫نمونهای از نژاد اسب نِسایی است که به بلندی قد و درشتی جثه‪ 47‬و نیز مناسب نبرد بودن شهرت داشت‪ 48.‬اسبهای‬
‫نسایی میتوانستند وزن سنگین یک اسوار و برگستوان خودشان را بهراحتی تحمل کنند و از عوامل موفقیت ساسانیان‬
‫روی‌هر‌کدام‌از‌دو‌شانه‌ی‌اسب‪‌،‬مدال‌هایی‌هست‌‬ ‫در نبردها بودند‪ .‬ســنگنگارهی معروف خســرو پرویز و اســبش در طاق بســتان نمونهای جالب از اســبان نسایی است‪،‬‬
‫که‌شبیه‌به‌هنر‌حجاری‌ساسانی‪‌،‬نیم‌تنه‌هایی‌را‌‬
‫بر‌آن‌ترسیم‌کرده‌اند‪‌.‬یکی‌از‌آن‌ها‌در‌حال‌انتقال‌‬ ‫اسب موزهی کلیولند‪ .‬نِسا منطقهای در شمال شرق ایران بوده‪ .‬یک جمجمهی اسب ساسانی‬ ‫همانطور که جام شبیه ِ‬
‫حلقه‌ی‌قدرت‌است‪‌،‬شاید‌این‌تندیس‪‌،‬یادبود‌‬ ‫در شهر قومس در نزدیکی سمنان یافت شده که متعلق به دوران حکومت یزدگرد دوم یا پیروز است‪ .‬مطالعهی وسیعی‬
‫به‌قدرت‌رسیدن‌یک‌صاحب‌منصب‌باشد‪.‬‬
‫که دیرینهشناســان روی این جمجمه و نیز ‪ 277‬قطعه اســتخوان باســتانی اســب در ســایر نقاط دنیا انجام دادند‪ ،‬نشان‬
‫ریتون نقرهای دیگری به شکل اسب که‬ ‫میدهد که ژنوم اسب ساسانی بین قرنهای هفتم تا نهم به اروپا رفته است‪ 49.‬این‪ ،‬یعنی در جریان نبردهای ساسانیان‬
‫رویش چند نشان از خاندانها حک شده‬ ‫با بیزانس و نیز فتوحات اعراب‪ ،‬اسبهای ساسانی به اروپا برده شدند تا نژاد اسبهای اروپایی هم تقویت شود‪.‬‬
‫است (نمایش در موزهی هنر دانشگاه‬
‫میشیگان در سال ‪.)1967‬‬

‫موجود اهورایی‬
‫در‌این‌مجسمه‪‌،‬اسب‌روی‌زمین‌دراز‌‬ ‫برای‌دانستن‌اهمیت‌اسب‌در‌ایران‌باستان‪‌،‬کافی‌است‌‬
‫کشیده‌و‌شبیه‌حالتی‌که‌از‌شترها‌در‌‬ ‫بدانیم‌که‌در‌کتاب‌«اوستا»‌نه‌فقط‌دلیران‌در‌هنگام‌‬
‫ذهن‌داریم‪‌،‬منتظر‌سوار‌شدن‌صاحبش‌‬ ‫جنگ‌سوار‌بر‌اسب‌هستند‪‌،‬بلکه‌گروهی‌از‌ایزدان‌‬
‫است؛‌در‌واقع‌نوعی‌اعالم‌خدمت‪.‬‬ ‫مثل‌میترا‌یا‌سروش‌هم‌روی‌گردونه‌(ارابه)‌با‌چهار‌‬
‫اسب‌تصویر‌شده‌اند‪‌.‬سایر‌موجودات‌اهورایی‌هم‌‬
‫صفت‌هایی‌دارند‌که‌در‌آن‌ها‌از‌اسب‌استفاده‌‬
‫شده؛‌مثال‌خورشید‪«‌،‬باشکو»‪«‌،‬جاودانی»‌و‌‬
‫اسب به سوار‬ ‫‪50‬‬
‫«تیزاسب»‌معرفی‌شده‌است‪.‬‬

‫(نابلد) نفرین کند‬


‫که تو اسبان نتوانی‬
‫بستن‪ ،‬نه بر اسبان‬
‫نشستن‪ ،‬نه به‬
‫اسبان لگام زدن‪.‬‬
‫از‌آنجا‌که‌آهن‌کاالی‌پرارزشی‌بوده‌و‌قطعات‌آهنی‌را‌سریع‌‬ ‫از‌دقتی‌که‌در‌ترسیم‌تنگ‌و‌سینه‌بند‌و‌پاردم‌‬
‫بازیافت‌می‌کردند‪‌،‬جز‌از‌ویرانه‌های‌دورااروپوس‌نعل‌اسب‌‬ ‫اسب‌انجام‌شده‪‌،‬مشخص‌است‌که‌در‌این‌‬
‫بیان اهمیت اسبسواری در کتاب‬ ‫دیگری‌از‌عصر‌ساسانی‌پیدا‌نشده‪‌،‬اما‌بر‌پای‌عقبی‌این‌‬ ‫زمان‌هنوز‌رکاب‌اسب‌رایج‌نبوده‪‌،‬وگرنه‌‬
‫‪51‬‬
‫دینی اوستا‬ ‫مجسمه‪‌،‬طرح‌نعل‌اسب‌به‌خوبی‌پیداست‪.‬‬ ‫مجسمه‌ساز‌آن‌را‌هم‌تصویر‌می‌کرد‪.‬‬ ‫نمای جلو‬ ‫نمای جانبی دیگر‬

‫تاریخ ساســانیان از ســایر بخش‌های تاريخ ایران باستان برای ما آشناتر است؛ چراکه داستان‌های زیادی از شاهان آن روزگار در ادبیات ما وجود دارد‪.‬‬
‫ایران ساسانی‪ ،‬سعی شده که با استفاده از‬
‫ِ‬ ‫تحقیقات جدید توانسته تا حد زیادی تصورات کلیشه‌ای از عصر ساسانی را بشکند‪ .‬در کتاب تاریخ مصوّ ر‬
‫هی تصاویر و اسناد فراوان از آن روزگار‪ ،‬تصویر شفاف‌تری از این دوره‌ی مهم تاریخ نشان داده شود‪.‬‬‫این تحقیقات و ارائ ‌‬

‫کتاب تاریخ مصوّ ر ایران ساســانی‪ ،‬پنج فصل دارد‪ .‬در فصل اول که با روی‌کارآمدن خاندان ساســانی شــروع می‌شــود‪ ،‬مطالبی در مورد شهرسازی‪،‬‬
‫ارتش و نیز نظام اجتماعی آن روزگار خواهید خواند‪ .‬موضوع فصل دوم‪ ،‬ادیان عصر ساسانی‌ســت‪ .‬در این فصل‪ ،‬هم مانی و کرتیر موبد را داریم‪،‬‬
‫هم وضعیت مسیحیان و یهودیان و پیروان سایر ادیان در شاهنشاهی ساسانی بررسی شده و هم به عقاید عامیانه‌ی این عصر پرداخته شده است‪.‬‬
‫در فصل سوم‪ ،‬ضمن دنبال‌کردن وقایع سیاسی‪ ،‬سبک زندگی در روزگار ساسانی و زندگی مردم عادی‪ ،‬شامل آداب و رسوم خانوادگی‪ ،‬انواع ازدواج‪،‬‬
‫پوشــاک‪ ،‬آشــپزی و تفریحات آن عصر معرفی شده است‪ .‬موضوع ویژه‌ی فصل چهارم که به روزگار خسرو انوشیروان و خسرو پرویز اختصاص دارد‪،‬‬
‫ادبیات و علوم در عصر ساسانی‌ست‪ .‬به موسیقی ساسانی هم ـ ضمن ذکر باربد ـ در همین‌جا پرداخته شده است‪ .‬و باالخره در فصل پنجم‪ ،‬به دوران‬
‫آشــوب و جنگ داخلی و ســقوط ساسانیان پرداخته شده اســت‪ .‬در این فصل با مرور عناصر مختلف فرهنگی‪ ،‬هنری‪ ،‬معماری‪ ،‬اجتماعی و اساطیری‬
‫(پرنده‌ی سیمرغ) نشان داده شده که در پایان این دوران‪ ،‬انقطاع فرهنگی صورت نگرفته بلکه عناصری از زندگی ایران باستان‪ ،‬به ایران پس از اسالم‬
‫راه پیدا کرده و در عین تغییرات سیاسی‪ ،‬تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران تداوم یافته است‪.‬‬
‫‪11‬‬

‫برای بازسازی چهره‌ی شاهان ساسانی‪ ،‬مدارک‬


‫تصویری و متنی زیادی در دست است؛ روی بيشتر‬
‫سکه‌های آن‌ها‪ ،‬تصویری از شاه درج شده؛ برخی از‬
‫آن‌ها در سنگ‌نگاره‌هایشان تصوير شده‌اند؛ برخی دیگر‬
‫تصویر خودشان را در بشقاب‌های نقره ثبت کرده‌اند‬
‫و البته در برخی کتاب‌های تاریخی نيز به جزئيات‬
‫ظاهری و حتی رنگ لباس آن‌ها اشاره شده است‪.‬‬

‫اسنادی به زبان پهلوی به‬


‫دست آمده که در فاصله‌ی‬
‫کمی پس از قتل یزدگرد سوم‬
‫نوشته شده‌اند‪ .‬اين نوشته‌ها‪،‬‬
‫بنا بر اشارات موجود در آن‌ها‬
‫به «نامه‌های قم و طبرستان»‬
‫معروف هستند و اطالعات‬
‫زیادی از جامعه‌ی ساسانی در بر‬
‫ً‬
‫دارند‪ .‬مثال در این سند‪ ،‬مادری‬
‫از صاحب‌کارش پول گرفته تا‬
‫برای عید نوروز سال ‪688‬م‪،‬‬
‫برای پسرش کفش‪ ،‬شلوار و‬
‫پیراهن بخرد‪.‬‬

‫کاسه‌های توگود سفالی در اواخر عصر ساسانی‪ ،‬کارکرد عجیبی‬


‫پیدا کردند‪ .‬روی آن‌ها طلسمی نوشته می‌شد تا صاحب کاسه از ّ‬
‫شر‬
‫دیو یا سایر موجودات زیان‌رسان‪ ،‬در امان بماند‪ .‬این نوشته‌های مارپیچ‪،‬‬
‫گاهی با یک نقاشی کودکانه از دیو موردنظر همراه بود‪ .‬طبق عقاید‬
‫ی که کاسه را‬‫عوامانه‌ی آن عصر‪ ،‬طلسم‪ ،‬دیو را احضار می‌کرد و هنگام ‌‬
‫برمی‌گرداندند‪ ،‬مثل تله‌موش‪ ،‬دیو را گیر می‌انداخت‪.‬‬

‫آزمایش‌های کربن‌نگاری نشان داده که کاخ سروستان بین سال‌های‬


‫‪ 658‬تا ‪683‬م ساخته شده و در واقع‪ ،‬یکی از اولین ساختمان‌های‬
‫دوره‌ی انتقالی از ایران ساسانی به ایران اسالمی‌ست‪ .‬طاق‪ ،‬گنبد و ایوان‪،‬‬
‫یادگارهایی هستند که از معماری ایران باستان به ما رسيده‌اند‪.‬‬
‫‪t.me/cyanpub‬‬ ‫ارتباط با انتشارات سایان‪:‬‬
‫نشانی‪ :‬خیابان انقالب خیابان کارگر شمالی‬
‫‪@cyanpub‬‬ ‫نرسیده به بلوار کشاورز خیابان قدر پالک ‪ 4‬واحد‪۱‬‬
‫‪0990 372 65 24‬‬ ‫تلفن‪۶۶۴۲۴۰۳۱ ۶۶۹۰۲۷۶۷ :‬‬

‫مدیر تولید‪ :‬حامد کفاش‬


‫دبیر مجموعه‪ :‬احسان رضایی‬
‫مدیر هنری‪ :‬سلمان رئیس‌عبداللهی‬

‫نویسندگان‪ :‬نصیر اسکندری‪ ،‬فریدون بیگلری‪ ،‬یوسف حسن‌زاده‪ ،‬جواد حسین‌زاده ساداتی‬ ‫باستان (به ترتیب حروف الفبا)‬
‫شورای مشاوران علمی تاریخ ّ‬
‫مصور ایران‬
‫پوریا حیدری‌مهر‪ ،‬شکوه خسروی‪ ،‬حسین داودی‪ ،‬احسان رضایی‪ ،‬امیر ساعدموچشی‬ ‫رضا اردو‬
‫فاطمه شفیعی‌سروستانی‪ ،‬نسرین طحان‪ ،‬کامیار عبدی‪ ،‬محمدحسین عزیزی‌خرانقی‬ ‫دکترای تاریخ ایران باستان از دانشگاه تهران‬
‫سجاد علی‌بیگی‪ ،‬مرتضی گراوند‪ ،‬علیرضا گودرزی‪ ،‬سپیده مازیار‪ ،‬حسین مرادی‬
‫فریدون بیگلری‬
‫کاظم مالزاده‪ ،‬مهرداد ملکزاده‪ ،‬محمدامین میرقادری‪ ،‬احسان ناظم‌بکایی‪ ،‬جبرئیل نوکنده‬
‫دکترای باستان‌شناسی از دانشگاه بوردو‪ ،‬مسئول بخش پارینه‌سنگی موزه‌ی ملی ایران‬
‫علی‌اکبر وحدتی‬
‫یوسف حسن‌زاده‬
‫گروه تصویرگران‪:‬‬ ‫دکترای باستان‌شناسی از دانشگاه تهران‪ ،‬رئیس مرکز پژوهش موزه‌ی ملی ایران‬
‫سلمان رئیس‌عبداللهی‬ ‫تورج دریایی‬
‫عرفان سلطانی‪ ،‬خوان الیوراس‪ ،‬میالد منصورفر‪ ،‬وحید آقابیگلو‬ ‫دکترای تاریخ از دانشگاه کالیفرنیا‪ ،‬رئیس مرکز ایران‌شناسی ساموئل جردن دانشگاه کالیفرنیا‬
‫همکاران تحقیق‪ :‬سروش ترابی‪ ،‬حسن ریاحی‬ ‫مصطفی ده‌پهلوان‬
‫دکترای باستان‌شناسی از دانشگاه تهران‪ ،‬رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری‬
‫گروه بازآفرینی بناهای باستانی‪:‬‬ ‫شاهرخ رزمجو‬
‫حامد محمدپور‬ ‫دکترای باستان‌شناسی از دانشگاه لندن‪ ،‬عضو هیأت علمی دانشگاه تهران‬
‫بهنام قربانی برزگر‪ ،‬سپهر نژادابراهیم‪ ،‬الهام خوشبخت‪ ،‬زینب کیهانی‪ ،‬ریحانه نادری‌فرد‪،‬‬ ‫خداداد رضاخانی‬
‫ساناز احمدی‬ ‫دکترای تاریخ اواخر باستان از دانشگاه کالیفرنیا‪ ،‬عضو هیأت علمی دانشگاه لیدن‬
‫یزدان صفایی‬
‫گروه طراحی لباس‪:‬‬ ‫دانشجوی دکترای مرکز ایران‌شناسی مدرسه‌ی مطالعات عالی پاریس‬
‫منصوره یزدان‌جو‬ ‫کامیار عبدی‬
‫الهام محمدی‪ ،‬میثم علی‌اکبر‪ ،‬زهره بهروزی‌نیا‪ ،‬الهام میرباقری‪ ،‬فرشته قاصدی‪ ،‬اوریا ایوک‬ ‫دکترای انسان‌شناسی با گرایش باستان‌شناسی از دانشگاه میشیگان‪ ،‬عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی‬
‫شروین فریدنژاد‬
‫عکاسان‪ :‬مجتبی نجفی‪ ،‬علی‌اصغر روزبهانی‪ ،‬حبیب مجیدی‪ ،‬حسین کریم‌زاده‪،‬‬
‫دکترای فرهنگ‪ ،‬دین و زبان‌‌های ایران باستان و مطالعات زرتشتی از دانشگاه گوتینگن‪،‬‬
‫نیما فکورزاده‪ ،‬سارا فریدونی‪ ،‬امیر فرزاد‬
‫استاد دانشگاه هامبورگ‬

‫سرویراستار‪ :‬ابراهیم اسماعیلی‌اراضی‬ ‫اسماعیل مطلوب‌کاری‬


‫دکترای تاریخ ایران باستان از دانشگاه تهران‬
‫بازبینی نهایی‪ :‬نیلوفر غضنفری‪ ،‬محسن جانیپور‬
‫مهرداد ملکزاده‬
‫صفحه‌آرایی‪ :‬روزبه ایزدپناه‬ ‫دکترای باستان‌شناسی از دانشگاه تربیت مدرس‪ ،‬عضو هیأت علمی پژوهشکده‌ی باستان‌شناسی‬
‫ویرایش عکس‪ :‬فاطمه شمس‬ ‫مجید میرزایی عطاآبادی‬
‫دکترای فسیل‌شناسی مهره‌داران از دانشگاه هلسینکی فنالند‪ ،‬هیأت علمی دانشگاه زنجان‬
‫فهرست‌نگار‪ :‬داریوش دل‌آرا‬ ‫جبرئیل نوکنده‬
‫اصالح متن‪ :‬سمانه‌سادات سیدبرقی‬ ‫دکترای باستان‌شناسی از دانشگاه آزاد برلین‪ ،‬رئیس کل موزه‌ی ملی ایران‬

You might also like