Professional Documents
Culture Documents
مقدمه
مفهیم بنیادی شناخت
مطالعات تاريخي شهر قزوين
تاريخچه شهر قزوین
محدوده شهرقبل از اسالم
محدوده شهر بعد از اسالم
محدوده شهر قبل از صفويه
محدوده شهر در دوران صفويه
محدوده شهر درزمان قاجاريه
محدوده شهر در دوران پهلوی
محدوده شهر در عصر حاضر
وجه تسميه شهر قزوين
سیر تحول محالت قزوین در دوره های مختلف:
مقایسه محله بندی شهر قزوین از ابتدا تا کنون
مقدمه
با چنین برداشتی از اهمیت شناخت فرآیند تاریخی ،در این مجموعه بر آنیم
تا در یک مطالعه تحقیقاتی که به صورت گروهی جهت کسب شناخت های الزم از
شهر قزوین صورت می گیرد ،روند تاریخی تغییرات کالبد و کارکرد این شهر را
از ابتدا تا کنون مورد بررسی قرار دهیم.
تاريخچه شهر قزوين
محدوده شهرقبل از اسالم
بنای اولیه شهر که در زمان شهریاران دوره ساسانی (شاپور ذواالکتاف یا اردشیر بابکان) احداث گردیده است ،به صورت دژی بوده که برای مقابله با خطرات احتمالی
دیالمه بنا شده است .مؤلف «مرآت البلدان » بانی قزوین را شاپور فرزند اردشیر بابکان دانسته که شهر را برای مقابله با حمالت و سرکشی های دیلمیان بازسازی کرده
است .به دستور او قلعه ها و ساختمان های فراوان در آن ساخته شد.
سرزمین دیلم با داشتن راه های کوهستانی ،دشت های جنوب البرز و از جمله دشت قزوین را به سواحل دریای خزر پیوند می داد .این پیوند برای دوره ساسانی دارای
اهمیت بود .از این رو به تقویت استحکامات این شهر پرداختند .قزوین در موقعیتی بود که می توانست در برابر ناامنی های ناشی از دیلمیان به عنوان دژی در برابر
حمالت و یورش های ناگهانی مقاومت کند و یا برای مهار شورشیان ،بجنگد .شاپور این شهر را «شاد شاپور» و به روایتی «پاد شاپور» نام نهاد.
حمدهللا مستوفی در کتاب «تاریخ گزیده» به سال ۷۳۰هجری قمری ،تاریخ بنای شهر را تا سال تألیف کتابش ۱۱۷۸سال شمسی ذکر می کند .با این احتساب تاریخ
پیدایش شهر قزوین تا به امروز بیش از ۱۸۵۰سال شمسی است .ابن فقیه و مورخ قرن سوم در کتاب «اخبار البلدان» نوشته است که قزوین دژی است که از هجوم دیلم
و دزدان محافظت می کند و به فارسی کشوین گویند .آنچه که از متون تاریخی می توان دریافت آن است که وجه نظامی و امنیتی شهر ،قبل و بعد از اسالم بارز بوده
است .این از مهم ترین دالیل شکل گیری شهر قزوین است.
محل شار ساسانی
با توجه به منابع و مآخذ تاریخی ،محله شهرستان همان دژ شاپور پیش از اسالم است .همچنین معلوم می شود که دژ کشوین از رودخانه اَ َرنزک دورتر و به رودخانه دزج
نزدیک تر بوده است .به این اعتبار حد غربی آن دژ با قسمتی از مسیر این رودخانه مجاورت داشته است .مسیری که حدود هفتاد سال است که به جای آن خیابان مولوی
احداث شده است.
با توجه به کم آبی قزوین و عمیق بودن چاه های آب و نیز با توجه به اینکه هنگام ساختن آن دژ ،سازندگان با هجوم دیلمیان یا لشکریان یاغی رو به رو بوده اند و ایجاد
قنات در آن شرایط بسیار دشوار بوده است .لذا راه وصول به آب مورد نیاز جز چاه ،منحصر به استفاده از آب رودخانه و ذخیره کردن آن در آب انبارها بوده است .به
این دلیل دژ کشوین یا حصار شاپوری باید نزدیک به رودخانه ساخته شده باشد .ظاهراً چنین نیز شده است .با این توجیه که دو رودخانه بهار آب با چشمه سارها که آبشان
وارد آن دو می شود ،به موضع شهر قزوین می رسیده اند .یکی رودخانه «اَ َر نزک» در شرق و دیگری رودخانه «دزج » در غرب .هر دو به صحرای دیزه واقع در
دشت قزوین منتهی می گشته اند( .دبیرسیاقی ۱۳۸۱ ،؛ ص )۶۲۹ – ۶۳۰
«هسته نخستین شهر قزوین به آغاز دوره ساسانی بر می رسد .به طور خاص آن را به شاپور اول و دوم نسبت می دهند .آنچه به شاپور اول نسبت داده شده است« ،شاد
شاپور» نامیده می شود .با شهر کنونی قزوین چندین کیلومتر فاصله داشته است .ولی آنچه که به دوران شاپور دوم مربوط می شود ،قلعه-پادگانی بوده در داخل همین
بافت شهر قزوین( ».ورجاوند ۱۳۷۸ ،؛ ص )۲۲۶
بررسی صحت دوره ساسانی
با توجیه و دستیابی به ارتباط شار ساسانی و محله شهرستان با استفاده از روایات تاریخی و بررسی اولین نقشه از شهر مربوط به قرن هفتم هجری قمری می توان صحت
دوم :زکریای قزوینی از قول ابن فقیه ( ۲۷۹هجری قمری) می گوید« :اول شهری که شاپور ذواالکتاف احداث آن کرده در این زمان ،آن را شهرستان گویند( ».قزوینی،
۱۳۷۳؛ص )۲۱۷
بر مبنای مطلب نخست ،شهرستان محصور در میان شهر بزرگ در قرن هفتم است .دوم بر اساس روایت تاریخی از قرن سوم ،شار ساسانی در زمان مذکور شهرستان
نامیده می شد .از این رو گفته ی برخی مورخان و مستشرقین مبنی بر قرار داشتن دژ شاپوری در خارج از قزوین رد می شود .به این نتیجه می توان رسید که محل
شهرستان همان دژ شاپور پیش از اسالم است( .مجابی)۱۳۸۸ ،
شرق خیابان مولوی (مسیر سابق رود دزج) ،می توان گذر شمالی -جنوبی و ِ شمال گورستان و مقبره ی شاهزاده حسین ،در
ِ در عکس هوایی سال ۱۳۳۴خورشیدی ،در
شرقی -غربی هسته اولیه شهر را در محدوده ی مسجد جامع شناسایی کرد .بر مبنای گذرهای تاریخی ،حصار بیضوی شار ساسانی را می توان دید.
آتشکده شهر
روایات تاریخی ،حاکی از وجود آتشکده و حتی پابرجا بودن آن تا بعد از فتح شهر توسط اعراب است .ولی اشاره دقیقی از تعداد ،محل و موقعیت آن ها وجود ندارد.
همچنین دالیل و مستنداتی دال بر وجود آتشکده در محل مسجد جامع وجود ندارد .مجموعه تأسیسات موجود در مسجد جامع مربوط به دوران اسالمی است و روی آثار و
ابنیه دوره ساسانی بنا گشته است .شاید عبادتگاه یزدان پرستی که حمدهللا مستوفی از آن یاد می کند ،جزئی از این آثار بوده است( .مجابی ۱۳۸۸ ،؛ ص )۱۶۶
گورستان کهنبر و بقعه شاهزاده حسین (ع)
گورستان کهنبر قدیمی ترین گورستان شهر است .پیشینۀ آن به دورۀ شکل گیری اولیه شار ساسانی باز می گردد .محل مقبرۀ شاهزاده حسین (ع) قسمتی از گورستان
کهنبر است .گورستان مذکور حد جنوبی دژ کشوین است .از این رو حدود هسته اولیه شهر را می توان در شمال محدوده ی مقبرۀ شاهزاده حسین (ع) امروزی ارزیابی
نمود.
رافعی مورخ اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم محل مدفن شاهزاده حسین را بزرگ ترین گورستان شهر می داند .او به ذکر خصوصیات آن می پردازد« :بزرگ ترین
مقابر گورستانی است که یک سوی آن به «ماژستان» و «دهک» می پیوندد و یک طرف آن به «باب کادوک» و راه «ارداق » کشیده می شود و طرفی از آن به «باب
المشبک» می پیوندد .همچنین از پدرم رحمت هللا شنیدم که می گفت :در این گورستان مشهدی است معروف به «ابن علی ابن موسی الرضا» رضی هللا عنه که به
خردسالی درگذشته است .همچنین آنجا قبور بسیاری از علویه و شیعیان است( ».گلریز ۱۳۶۸ ،؛ ص )۱۴۰
محدوده شهر بعد از اسالم
بعد از فتح قزوين ب ه دس ت مسلمين دونفر از فرمانروايان عرب ب ه نامهاي مبارك غالم و موسي ب ن بغ ا بترتيب از طرف هادي خليفه عباس ي و سپس موس ي
فرزند وي فرمانرواي اين شهر شدند .اين دو هريك شهركهايي براي سكونت خود و همراهانشان در قسمت شمل غربي و شمال شرقي هسته قديمي شهر بنا كردند كه به
ترتيب به نامهاي مدينه موسي و مباركه مشهور گرديدند.
درس ال 192هجري قمري ب ه دس تور هارون الرشيد خليفه عباس ي حص اري برگرد ه ر س ه شه ر كشيده شد ك ه ديوار هارون ي نام گرفت ك ه اين منطقه قس مت
اعظم محالت موجود به جز هادي آباد ،خوك آباد و شيخ آباد را در بر مي گيرد.
محله آخوند
حصار شهر
پس از حمله اعراب به ایران در قرن اول پس از اسالم ،قزوین که در دوره ساسانیان پایگاه مستحکمی برای جلوگیری از هجوم مهاجمان دیلمی بود ،در دوره اسالمی نیز
بهشت” نامیده شد .در دوره های بعد ،هنگامی که هارون الرشید ،خلیفه عباسی ،در راه خراسان از قزوین می گذشت ،پس از آگاهی از گرفتاری های مردم قزوین در
مقابل هجوم های دیالمه و مقاومت شجاعانه آن ها ،دستور داد سعد بن عاص ،حصاری به دور مدینه موسی (مبارکیه) بکشد و مسجدی در آن بسازد .ولی به علت مرگ
هارون الرشید حصار ناتمام ماند.
از اواخر قرن پنجم هجری تا زمان حمله هوالکو به قلعه های اسماعیلیان ،سرزمین قزوین تحت تأثیر حوادث مربوط به نهضت حسن صباح و جانشینان او قرار داشت.
در این زمان قزوین شاهد نبردهای طوالنی مدت ،میان سپاه حکومت مرکزی و اسماعیالن بود .حسن صباح به عنوان رهبر نهضت اسماعیلیان ،سرزمین قزوین را به
عنوان مرکز فعالیت های خود انتخاب و قالع و برج و باروهای خود را در ارتفاعات الموت احداث کرد .درخشان ترین دوره تاریخ منطقه قزوین ،با استقرار پایتخت
حکومت ایلخانان در سلطانیه آغاز می شود .با انتخاب سلطانیه به عنوان پایتخت کشور ،این محل به صورت مرکز و محل تالقی شبکه راه های کشور در می آید.
محدوده شهر قبل از صفويه
با توجه به روایات تاریخی در قرن اول و دوم از محل مدینه موسی و مدینه مبارکه که در دوره های بعدی تخریب و جزو محالت شدند ،مدینه موسی در محله دزج و جوسق و
مدینه مبارکه در محله دستگرد قرار می گیرد .دالیل موقعیت استقرار دو شهر جدید نسبت به شهر قدیم را می توان در بدو امر در وجود مزارع و باغات حاشیه شهر قدیم جستجو
کرد .همچنین شهر از شمال بیشتر مورد تهدید دشمنان بود .قرارگیری شهرهای مذکور -که به عنوان دژ نیز از آن ها یاد شده است -امنیت شهر قدیم (مدینه عتیقه) را تأمین می
کرد .علت توسعه نیافتن شهر در جنوب مدینه عتیقه را می توان ناشی از عوامل طبیعی و انسانی دانست .وجود باغات و مزارع و گورستان بزرگ شهر نیز خود عواملی برای
عدم چنین گسترشی است.
حکمرانی در قرن اول و دوم
بالذری در کتاب فتوح البلدان آورده است« :گویند که چون موسی هادی به ری می رفت به قزوین آمد .شهری را مقابل آن بنا کرد که به شهر موسی معروف است .زمینی را به
نام رستم آباد خریداری کرد و آن را به امور شهر موسی وقف نمود .عمرو رومی آزاد کرده وی والی آن شهر شد و پس از وی محمد بن عمرو به این مقام رسید .مبارک ترکی
دژی ساخت که به نام شهر مبارک خوانده می شود .جمعی از موالی در آن مقیم اند( ».بالذری ۱۳۳۷ ،؛ ص )۴۵۳
حمدهللا مستوفی نیز در کتاب تاریخ گزیده درباره قرن اول و دوم پس از اسالم نوشته است …« :و چون دولت خالفت به هادی موسی بن مهدی عباسی رسید ،او شهرستان دیگر
در جنب آن بساخت و مدینه موسی نام کرد و اتباع خود در آنجا ساکن گردانید و آن شهر اکنون داخل محله دزج و جوسق است و آن کوچه را شهرستانک خوانند و مبارک ترکی
مملوک هادی خلیفه ،هم در آن زمان شهرستانی دیگر در آن حدود بساخت و کسان خود در آن نشاند و بنام خود منسوب کرد و آن شهرستان اکنون باغی است داخل محله دستجرد
و دزج و مبارک آباد خوانند( ».مستوفی ۱۳۶۴ ،؛ ص )۷۷۵
رافعی در التدوین آورده است« :آنگاه هارون الرشید در دوران خالفتش به شهر قزوین آمد و فرمان ساختن مسجد جامع را داد .آن صحن کوچکی از مسجد بزرگ مقصوره کهن
و به فرمان خلیفه مستقالتی خریداری شد .آن ها را به مصالح شهر و ساختمان و تعمیر مسجد و دژ وقف کرد و آن ها را رشیدیات گویند( » .گلریز ۱۳۶۸ ،؛ ص )۱۳۰
با ساخت مسجد جامع عتیق ،مرکزیت سازمان فضایی قرن سوم تا ششم نیز در مدینه عتیقه یا محله شهرستان قرار می گیرد .در دوره مذکور دژها یا شهرهای شمالی به تدریج به
محالت مسکونی تبدیل می گردند .توسط گذرهایی که در فواصل آن ها وجود دارد ،به بخش های جنوبی شهر متصل می گردند( .مجابی)۱۳۸۸ ،
حصار شهر
ابن حوقل مورخ قرن چهارم در مسالک و ممالک نوشته است« :قزوین شهری است که حصاری بر اوست و درون آن شهر کوچکی است .دارای حصار و مسجد جامع
قمری بناهای دیگری بنا کرد و مال بسیاری صرف نمود( ».گلریز ۱۳۶۸ ،؛ ص )۱۳۰
در کتاب سیر تاریخی بنای شهر قزوین اتفاقات شهر در این دوره بررسی به شرح زیر آمده است:
بنا شدن قسمت اولیه مسجد جامع کبیر در داخل حصار شاپور و آغاز کشیده شدن بارو بر گرد سه شهر یعنی “دژ کشوین”“ ،مدینه موسی” و “مدینه مبارکه” توسط
هارون الرشید خلیفه عباسی در دهه هشتم قرن دوم هجری و ناتمام ماندن آن.
اتمام بنای باروی شهر در حکومت معتز خلیفه توسط موسی بن بوقا با دویست و شش برج و طول حدود شش هزار متر به سال ۲۵۴هجری.
واقع بودن زمین های بیاض و محوطه های بسیار داخل باروی بزرگ در فواصل سه شهر :دژ کشوین ،مدینه موسی و مدینه مبارکه از هم ،خاصه در شرق بازار.
احداث شدن تدریجی بازار در شمال غربی دژ کشوین و در ساحل شرقی رودخانه ِد َزج.
احداث شدن بناها در غرب رودخانه دزج بین قرن سوم تا ششم
جاری بودن رودخانه دزج در غرب شهر داخل باروی بزرگ و رودخانه ارنزک در بیرون بارو و شرق شهر قزوین.
آمدن صاحب بن عباد با یاران به قزوین به سال ۳۷۳هجری و ساختن کوشکی در شمال مدینه موسی و تعمیر کردن باروی قزوین .ساخت مسجد اصحاب ابوحنیفه در محله پنبه
ریسه و حمل شدن منبر آن از ری در سال ۴۰۴هجری .تأسیس مسجد جامع اصحاب ابوحنیفه در قرن چهارم هجری قمری ،سازمان فضایی شهر را دگرگون می کند .این مسجد
که جامع حنفیان بوده ،نزدیک به رود غربی شکل می گیرد .این در حالی است که مسجد جامع عتیق منسوب به شافعیان بوده و در مدینه عتیقه وجود داشته است.
خراب شدن باروی شهر در جنگ ساالر ابراهیم با مردم به سال ۴۱۰هجری و تعمیر شدن آن توسط ابوعلی جعفری به سال ۴۱۱هجری .آباد بودن باروی شهر و کنگره های
آن هنگام عبور ناصر خسرو از قزوین در (سال ۴۳۸هجری)( .دبیرسیاقی ۱۳۸۱ ،؛ ص )۳۸۶
دو قطبی شدن شهر
بنیان گذاری مسجد جامع در شهر قدیم نیز اهمیت این قسمت از شهر به عنوان کل اصلی نسبت به شهرهای شمالی که کل های کوچک تر در سازمان فضایی شهر در دوره
مذکور هستند را بیان می دارد .روایات تاریخی بیانگر وجود کشاکش بین مذاهب در اثبات صحت نماز جمعه هر فرقه در مسجد جامع خود است .به طوری که شافعیان دلیل خود
را قرارگیری مسجد جامع عتیق در شهر قدیم ذکر می کرده اند .حضور دو مسجد جامع به صورت همزمان در این مرحله ،احتمال وجود الگویی خاص در سازمان فضایی شهر
را دارد که آن را می توانیم «شهر دو قطبی» بنامیم( .مجابی )۱۳۸۸ ،
ویژگی اصلی سازمان فضایی دو قطبی شهر ،گرایش های مذهبی بوده است .دلیل آن را می توان وجود دو مسجد جامع به طور همزمان ارزیابی نمود .قرارگیری مسجد جامع
عتیق همجوار با رود دزج (رود شرقی) و مسجد جامع اصحاب ابوحنیفه همجوار با رود اترک (رود غربی) امکان دسترسی به منابع آب مستقل را برای دو قطب فراهم می
آورده است.
احتمال ایجاد مانع مصنوعی به منظور حفظ آب رود فصلی شرقی نیز وجود داشته است .چرا که انحراف رود شرقی عارضه ای طبیعی به نظر نمی رسد .ذکر باقی بودن مدینه
مبارکه (محله دستجرد) در دوره های بعدی نیز می تواند دلیلی برای حضور قطب شرقی باشد .چرا که ذکر شده مدینه موسی که همزمان و به دالیلی مشترک با مدینه مبارکه
شکل گرفته بود تخریب شد( .مجابی)۱۳۸۸ ،
تحوالت قرن ششم و هفتم
از میان رفتن مدینه موسی و مدینه مبارکه و کوشک صاحب ابن عباد در شمال مدینه موسی و تخریب کلی باروی شهر در قرن هفتم بیانگر تغییر و تحول عظیم در ساختار شهر
قزوین است .بعد از بروز جنگ داخلی و زلزله بزرگ در ابتدای قرن ششم ( ۵۱۳ه .ق) شهر به شدت تخریب می شود .ولی بر اساس روایت تاریخی «ساخت مقصوره
خمارتاشی مسجد جامع قزوین و تعمیر مسجد اصحاب ابوحنیفه» بیانگر وجود جمعیت و پا برجا بودن نمود مذاهب در شهر به دلیل بازسازی مساجد مربوطه است.
با مقایسه تطبیقی روایات تاریخی فوق می توان به این نتیجه رسید که سه شهر مستقل از هم که بارویی دور آن ها کشیده شده بود ،دیگر وجود ندارد .کالبد اصلی شهر همان مدینه
عتیقه (شهرستان) است .زیرا مسجد جامع در مرکز شهرستان (حصار شاپوری) و مسجد اصحاب ابوحنیفه در شمال شرقی شهرستان و محالتی در شمال و شمال غربی شهر
است.
به طور کلی تغییرات شهر در آن زمان عبارتند از:
جنگ و بروز فتنه در سال پانصد هجری و خراب شدن برخی بناها .ویران شدن شهر بر اثر زلزله در آغاز قرن ششم هجری .ایجاد شدن مقصوره
بزرگ جامع کبیر توسط امیر زاهد خمارتاش در فاصله ۵۰۰تا ۵۰۹هجری.
تعمیر مسجد اصحاب ابوحنیفه توسط امیر زاهد خمارتاش در آغاز قرن ششم هجری.
تعمیر بارو توسط صدرالدین محمد مراغه ای؛ وزیر ارسالن سلجوقی در ۵۲۷هجری .به کلی ویران شدن باروی بزرگ شهر و به آتش کشیده شدن
مقصوره مسجد جامع کبیر توسط لشکریان مغول در آغاز قرن هفتم هجری.
از میان رفتن کوشک صاحب بن عبّاد و باقی بودن محل آن با نام صاحب آباد در قرن هشتم هجری .نامیده شدن بیرون دروازه راه کوشک به کوشکه
دشت.
وجود گورستان (مقبره) یهود در شمال محله شهرستان یا حصار شاپور (احتماال پیغمبریه ،چهار انبیای فعلی).
ز میان رفتن مدینه موسی و داخل محله دزج و جوسق (راه کوشک) قرار گرفتن آن .از میان رفتن مدینه مبارکه و تبدیل شدن آن به باغ و قرار گرفتن
« …و آن مدینه آبادانی دارد .یکی در وسط دیگری ،مدینه صغری را که محاط است به مدینه دیگر ،شهرستان گویند .آن قلعه را در محیط و ابواب مدینه کبری بر دور آن واقع
است .آن را نیز قلعه و درهایی است و نخلستان و باغات بر دور مدینه کبری .محیط آن از هر طرف و مزارع شهر محیط بساتین است .آن شهر را دو وادی است .یکی را وادی
درج گویند و دیگری را وادی اترک بر این صورت( ».قزوینی ۱۳۷۳ ،؛ ص )۲۱۷ – ۲۱۶
از خصوصیات قزوین در این دوران ،باقی ماندن حصار شاپوری در محله شهرستان به عنوان شهرستان و محالت حاشیه ای آن با عنوان مدینه العظمی است .در میان شهر،
شهر قدیم با حصارهای خود وجود داشته است .دروازه ها روی مسیرهای اصلی شهر شکل گرفته و رودخانه نیز از میان شهر بزرگ می گذرد.
تحوالت قرن هشتم و نهم
ویژگی ها و اتفاقات مهم شهر قزوین در قرن هشتم و نهم به طور خالصه ،به این شرح است« :شهر داخل باروی بزرگ دارای نه محله بوده است .در زمان حمدهللا مستوفی
(قرن هشتم) بدین شرح نام برده شده اند:
دو محله در مرکز شهر؛ محله شهرستان (همان حصار شاپوری) و محله سکه شریحان .یک محله در شمال؛ جوسق (کوشک) .سه محله در شمال غربی و غرب حصار
شاپوری؛ دزج ،ابهر و ارداق .یک محله در جنوب و جنوب شرقی حصار شاپور؛ ری .دو محله در شرق و شمال شرقی حصار شاپوری؛ صامغان (راه چمان) و پنبه ریسه
(دستجرد)».
هفت دروازه شهر قزوین در قرن هشتم نیز بدین شرح است :ابهر ،ارداق ،ری ،صامغان ،دزج ،جوسق و نیز دروازه پنجه علی در قرن نهم هجری .احداث شدن سی و چهار
مسجد ،شش مدرسه ،نه خانقاه ،چهار گورستان (جز گورستان کهنبر) .بقاع متبرکه از جمله بقعه شاهزاده حسین و پنجه علی .مقابر از جمله مقبره حمدهللا مستوفی ،قلندر خانه،
قنات ها و سد دهل بند ،برابر سد شاپور .گذرها و کوچه ها ،چون کوچه شهرستانک و کوچه نو و دیلمیه کوچه در فاصله قرن دوم تا نهم هجری( .دبیرسیاقی ۱۳۸۱ ،؛ ص
)۳۸۷
سازمان فضایی شهر در قرون هشتم و نهم
سازمان فضایی شهر در این دوره متشکل از ساختاری منظم است .کل هایی کوچک (محالت) را به هم ارتباط می دهد .محالت نیز هر یک به عنوان کلی کوچک ،سازمان
فضایی خود را داشته اند .در این میان مقبره شاهزاده حسین و بقاع بزرگان و گورستان همجوار با آن خود به عنوان کلی کوچک مطرح است .مرکزیت سازمان فضایی در این
دوره همجوار با مسجد جامع عتیق در محله شهرستان بوده است .ذکر دروازه پنجه علی در قرن نهم با توجه به جایگزینی شهرهای شمالی و کوشک با محالت جدید ،می توان
حدود دروازه را شمال محله شارستان و جنوب غربی پهنه ،یعنی حدود مسجد پنجه علی که در دوره صفوی ساخته شده است ،ارزیابی نمود.
وجود گورستان یهود در شمال محله شارستان بیرون از دروازه پنجه علی قابل تطبیق با مقبره چهار انبیاء (پیغمبریه) است .احتماال حدود مسجد پنجه علی امروزی .از این رو
این مسئله ،بیانگر مسیر ارتباطی اصلی شمالی-جنوبی شهر یا همان خیابان پیغمبریه در دوره مذکور است .بنابراین شکل گیری خیابان پیغمبریه امروزی را می توان به این دوره
نسبت داد( .مجابی)۱۳۸۸ ،
محدوده شهر در دوران صفويه
اين دوره ک ه از زمان س لطنت شاه طهماس ب ص فوي در س ال 955هجري قمري شروع گرديد منش ا تحوالت و تغييرات عمده اي در كالب د شهر قزوين ك ه ب ه
پايتختي ايران برگزيده شده بود ،گردید .
در دوره قاجاريه بافت شهر به تدريج در داخل باغات حدفاصل بافت پر زمان صفوي تا حصار شهر گسترش مي يابد و بسياري از ابنيه مهم که برخي از آن ها
هنوز باقي مانده اند در مجاورت راه هاي ارتباطي اصلي شهر احداث می گردند.
در اين دوران نيز مجموعه کاخ
•کهن ترین سند در مورد نام قزوین نوشته قداﻣﺔ بن جعفر است که در نیمه دوم سده سوم هجری می زیسته است .نوشته او چنین است :
" دژ قزوین به فارسی کشوین خوانده می شود و معنا آن مرز دینداری است ".اگر تفسیر وی درست باشد ؛ بخش نخست نام واژه کش است که با کشن به
معنی همگانی ،انبوه و نام کشوادگان سردودمان مشهور زمان کیخسرو باید یکی باشد .
•اثر دیگر فتوح البلدان است که از نام قزوین چنین یاد می کند :
" دژ قزوین به فارسی کشوین نامیده می شود و معنی آن جانبی و کناری است ،یا مرزی که باید نگهبانی و حفظ شود .
• وجه تسمیه ای که استاد دکتر دبیر سیاقی از عالمه علی اکبر دهخدا نقل می کند به شرح زیر است " :قزوین مرکب از«کزو» به معنای پسته کوهی و «ین»
نسبت است ،یعنی سرزمین پسته ،چراکه پسته قزوین در قدیم به دلیل مرغوبیت و سبزینگی و روغنی بودنش از آوازه زیادی برخوردار بوده است ".
•برخی تاريخ نگاران ايراني و عرب بر آنند كه واژه « قزوين » از جمله « اين كشوين » گرفته شده است .گويند سركرده سپاه كسرا در صف لشكريان خود
به هنگام نبرد در اين سرزمين خللي ديد و با عبارت « اين كشوين » ( يعني بدان كج بنگر ) زير دست خود را مأمور رفع خلل كرد و در نتيجه ،سپاهيان او
پيروز شدند .آنگاه در جايگاه مزبور شهري بنا كردند و به اين مناسبت آنجا را «كشوين» ناميدند و در دوره اسالمي ،عربها ،اين واژه را معرب كرده و آن را
« قزوين » ناميدند.
• تعبیر دیگر برباره نام قزوین عبارت است از ارتباط این اسم با نام قوم کاسپین که اسم خود را از کهن ترین روزگاران به دریای مازندران داده اند .
مورخان مکان اصلی آنها را در ایران در کنار دریای مازندران کنونی دانسته اند که از آنجا به طرف زاگرس سرازیر شده اند .بنابر این می توان نتیجه گرفت که
کاس ۫پ ۫ین است و به احتمال زیاد واژه کشن وین را باید تغییر شکل یافته واژه کس پین به شمار آورد.
واژه قزوین از واژه کاسپین به ویژه با تلفظ ۫
سیر تحول محالت قزوین در دوره های مختلف:
الف -در کتیبه ای با تاریخ ( 509ه.ق ).از خمارتاش در مقصوره مسجد جامع قزوین که مضمون آن وقف نامه و شرح تقسیم آب خمارتاشی است به این
محله سکه شریح ،محله رستق القطن(پنبه ریسه) ،محله دیوکته ،محله سکه الکافین(احتماال" محله حالجان) ،محله رستق الصباغه (احتماال" محله
دباغان) ،طریق ارداق ،طریق ری ،سکه الحریریه ،طریق مقابر .
ج -به نوشته حمد هللا مستوفی در تاریخ گزیده ،قزوین در قرن هشتم دارای نه محله بوده است:
محله ابهر ،محله ارداق ،محله دزج ،محله دستجرد(پنبه ریسه) ،محله راه ری ،محله راه کوشک(جوسق) ،محله سکه شریح ( سکه شریحان -سر کوچه ریحان) ،
محله شهرستان ،محله صامغان (راه چمان).
د -در دوره قاجاریه بر حسب کتابچه سرشماری سال ( 1299ه.ق).شانزده محله و در دوره پهلوی اول تا شهریور 1320شمسی به نوشته مرحوم گلریز در
کتاب مینودر هفده محله داشته است:
محله آخوند(بن درخت) ،محله بالغی و فشتهول (فشتاول) ،محله پنبه ریسه ،محله تنورسازان ،محله حالجان ،محلخ خندقبار(کنده وار) ،محله خیابان،محله دباغان،
محله دیمج(دیمه) ،محله راه چمان (صامغان)
محله راه ری (درب ری) ،محله راه کوشک(درب کوشک)(جوسق)،محله سکه شریحان ،محله سوق االغنام(گوسفند میدان )(قوی میدان) ،محله قمالق ،محله گلبینه ،
محله مغالوک(چینی بندان).
مقایسه محله بندی شهر قزوین از ابتدا تا کنون
شهر قزوین در دوران صفویه شهر قزوین در قرن هشتم و نهم هجری قمری
ماخذ :سیر تاریخی شهر قزوین و بناهای تاریخی آن،سید محمد دبیر سیاقی ماخذ :سیر تاریخی شهر قزوین و بناهای تاریخی آن،سید محمد دبیر
سیاقی
محالت قزوین در سال 1383 محالت قزوین در دوره قاجاریه و پس از آن
ماخذ :واحد اطالعات جغرافیایی شهرداری قزوین ماخذ:سیر تاریخی شهر قزوین و بناهای تاریخی،آن،سید محمد دبیر سیاقی
معماري بومي
معماري بومي ،در هر زبان و هر فرهنگي كه معنا شود ،به استناد سنت به ريشهي معماري در گذشتهي دور و نزديك اشاره
ميدهد؛ ولي قطع الزامي اين ريشه را شراط اين نامگذاري نميداند و نميخواهد .به ديگر سخن ،معماري بومي چيزي نيست كه
ما نتوانيم امروزه بيافرينيم ،و چيزي نيست كه ديگران پيش از ما ساخته و ديگر كسي را توان آفرينش آن نباشد (فالمكي1365 ،
.)11،
معماري بومي ،يعني مجوعه واحدهاي معماري –شهرياي كه در سرزميني معين گردهم آمده اند و با هماهنگي هايي كه در
زمينه شكل ،در زمينه حجمگذاري يا «پالن ولومتريك» ،در زمينه كاربردي ،در زمينه رنگآميزي و آهنگ سطوح پر و خالي و
همچنين در زمينه مصالح و نظامهای ساختمانی در آنها پدیدار است سری اصلی و اساسی را در بر دارد (همان.)17،
در ادامه به معرفی جند نمومه از خانههای تاریخی قزوین پرداخته و سپس عناصر هویتساز معماری را در آنها بررسی و
مقایسه میکنیم.
خانه خطيبي
خانه خطيبي با 350متر مربع عرصه و 450متر مربع اعياني در كوچه خطيبي شهر قزوين قرار دارد و مربوط به دوره قاجاريه
و پهلوي اول است .اين خانه در سه طبقه با سه حياط مجزا شكل گرفته و حياط بزرگ آن هم اكنون متروكه و خالي از سكنه است.
از نقطه نظر معماري ،تمام فضاهاي اين خانه تناسبات هماهنگ معماري قزوين را دارد .بنا كالً آجري و داخل بنا گچ كاري شده
است .درها و اُرسيهاي چوبي و مهتابي نيز در حياط متروكه ديده ميشود .سردر زيباي اين خانه ،بهترين مشخصه آن است
خانه خطيبي
پالن
خانه بهروزي
اين خانهي قاجاري در زرگر كوچه شهر قزوين قرار دارد و به شيوه معماري خانه سازي قزوين ،با حياط مركزي اصلي و
حياط هاي جانبي شكل گرفته است .حياط اندروني با تناسبات نيم كشكولي ،در دو جبهه داراي شاه نشينهاي تابستاني و
زمستاني و در دو جبهه ديگر داراي ايوانهاي طاق نمايي است .شاه نشين اصلي خانه از طريق ايواني ستوندار با حياط
بيروني نيز ارتباط دارد .خانه در دو طبقه زيرزمين و همكف شكل گرفته و تزيينات آجري لبهها و ارس يهاي آن ،از جمله
تزيينات قابل توجه اين بنا است.
خانه بهروزي
پالن طبقات
خانه اسدي
اين خانه صد ساله متعلق به يكي از تجار بزرگ شهر قزوين ،به نام "حاج علي اصغر اسدي" است .خانه اسدي از دو حياط مجزا با تناسبات مستطيل
و نگيني تشكيل شده و 502متر مربع عرصه و 650متر مربع اعياني دارد .هشتي ورودي آن مزين به رسميبندي است وهر دو حياط ملزمات خانه
را به صورت كامل در خود گردآورده است .فضاهاي خانه داراي تناسبات معماري خانه هاي سنگي قزوين است .از تزيينات بنا ميتوان به سردر
ورودي ،گچبري در نماي داخلي و گچبري رنگي دور قاب آيينه اتاقها ،اُرسيهاي چوبي ،رسمي بندي و آجركاريهاي تزييني در نما اشاره كرد .اين
خانه در خيابان مولوي محله ديمج قرار دارد )www.tebyan.net(.
خانه اسدی
استفاده از مصالح سنگ ،آجر و
چوب
رنگ و پوشش مات
جدارههای سنگین و قطور
بسياري از بناهاي معماري مانند خانه ها داراي فضاي ورودي با مقياس انساني هستند .ارتفاع فضاي ورودي اين بناها به طور
در ورودي آنها به طور متوسط بين 2تا 3متر است .بيشتر اين نوع وروديها معموالً فاقد جلوخان متوسط بين 5تا 6متر و ارتفاع ِ
(به معني فضاي وسيع در جلوي پيش طاق) هستند و تنها يك پيش طاق دارند كه ابعاد فضاي آن با توقف و تجمع چند نفر متناسب
ميباشد .طبعا ً ابعاد و تناسبات ساير عناصر و جزء – فضا هاي اين وروديها نيز با كاركرد آنها متناسب است (سلطان زاده.)1372 ،
شکل ترکیب نما
شكل كلي نماي فضاي ورودي هر يك از انواع بناها تحت تأثير عوامل متعددي از جمله نوع و كاركرد و اهميت بنا ،موقعيت بنا در
شهر و همچنين خصوصيات معماري شهر يا منطقهاي كه بنا در آن قرارگرفته و دورهاي از تاريخ كه بنا در آن پديد آمده ،قرار
داشته است .نماها ( به لحاظ تركيب به سه دسته كشيده(پهن) ،بلند(مرتفع) و متوسط تقسيم ميشوند (همان.)118 ،
تزئينات نما
آجركاري :آجر مهمترين ماده در تزئين فضاهاي ورودي بوده است .آجر يكي از مهمترين مصالح در ايران است كه از گذشته هاي
دور تاكنون براي نماها مورد استفاده قرار ميگيرد .مقاومت آجر در برابر باران و ساير عوامل اقليمي موجب شده است كه نماي
ورودي بيشتر نماهاي خشتي را بپوشاند .نقشپذيري آجر و امكان ايجاد طرحهاي گوناگون و سهولت اجراي كار سبب گرديده كه
بسياري از فضاها را با آن تزيين كنند (همان.)122 ،
کاشیکاری :از اواخر دورهي سلجوقيان و به خصوص از دورهي ايلخانيان از كاشي نيز در تركيب با آجر يعني به صورت معقلي
براي تزئين سطح نما استفاده ميكردهاند (همان.)124 ،
گچبري :نامقاوم بودن گچ در برابر آب و تأثيرپذيري آن از عوامل جوي موجب گرديد كه از آن كمتر براي پوشاندن سطح
خارجي نماي فضاي ورودي كه در معرض باد و باران بود ،استفاده كنند .در بعضي از فضاهاي ورودي كه پيش طاق با غرفههايي
وجود داشت برخي از قسمتهاي واقع در سطح داخلي آنها به خصوص سطح زيرين سقف آنها را كه از نفوذ مستقيم باران در امان
بود با گچ تزيين ميكردند (همان.)126 ،
نمای بیرونی
نمای بیرونی
ورودی خانه
ورودی خانه خانه در بافت های شهری پیوسته ،متراکم و درونگرا فضایی خصوصی برای زندگی خانوادگی بود که معموال اصل محرمیت در
طراحی و احداث آن رعایت می شد تا افراد خانواده از دید اشخاص نامحرم محفوظ باشند .بیشتر خانه های یک شهر تک هسته ای بودند و تنها تعداد
اندکی از خانه ها یعنی خانه های متعلق به اعیان و اشراف و رجال شهر دو هسته ای یعنی متشکل از دو واحد تقريبا متمایز اما پیوسته بودند .فضای
ورودی این نوع خانه ها به تبعیت از اهداف مذهبی و اجتماعی به صورتی طراحی می شد که افراد به صورت ناگهانی و یک مرتبه وارد فضای خانه
نشوند و همچنین از فضای ورودی -به فضاهای داخلی خانه دید مستقیم وجود نداشته باشد (همان.)۶۰ ،
ورودی خانه
ورودی خانه
ورودی خانه
هشتي
هشتي يا كرياس فضايي است كه در بسياري از انواع فضاهاي ورودي طراحي و ساخته ميشده است .اين فضا غالبا ً بالفاصله پس از درگاه قرار
ميگيرد و يكي از كاركردهاي آن تقسيم مسير َورودي به دو يا چند جهت بوده است .در برخي خانه ها دو يا چند راه از داخل هشتي منشعب ميشده كه
هريك از آنها به فضايي خاص و از جمله به فضاي باز داخلي بنا منتهي ميشده است .در بناهايي كه از هشتي آنها تنها يك راه منشعب ميشده ،فضاي
هشتي كاركرد يك فضاي تقسيم كننده را نداشته ،بلكه به عنوان فضايي براي انتظار و با شكوه نمودن مسير ورودي مورد استفاده قرار ميگرفته است.
از فضاي هشتي براي تغيير جهت مسير حركت نيز استفاده ميكردهاند (همان.)75 ،
oهشتی
داالن ورودي
داالن ساده ترين جزء فضاي ورودي است كه تأمين ارتباط و دسترسي بين دو مكان ،مهمترين كاركرد اصلي آن به شمار ميآيد .در برخي خانه ها
تغيير امتداد و جهت مسير عبور در داالن صورت ميگرفته است .به اين ترتيب مسئله محرميت را توسط داالني كه در امتدادي غير مستقيم به حياط
ختم ميشد ،حل ميكردند .داالن از لحاظ كالبدي فضايي باريك و كم عرض است و عرض داالن خانه هاي كوچك
(.حدود 1متر است (همان78 ،
oداالن ورودي
حياط o
بر اساس آثار بر جاي مانده از خانه هاي سكونتگاههاي كهن تاريخي كه از هزاره هاي ششم پيش از ميالد به بعد در بسياري از
نقاط ايران وجود داشته اند ،و همچنين آثار بر جاي مانده از برخي سكونتگاههاي واقع در بينالنهرين ،هر خانه به طور معموال زد
و بخشي كه فضاي ساخته شده و محصور ،و ديگري فضاي باز تشكيل ميشد ،زيرا در نواحي مركزي و جنوبي ايران و بين
النهرين هوا در طول سال به گونه اي بوده است كه مدتي از سال هوا سرد و حدود نيمي ديگر معتدل و گرم بوده است و بخشي از
فعاليتهاي مربوط به سكونت در اوقات مناسب سال در فضاي باز صورت ميگرفت .باوجود آنكه نقش پديده هاي جغرافيايي و
محيطي در شكل گيري فضاي باز يا حياط خانه ها كمابيش آشكار است ،اما برخي از محققان عوامل فرهنگي را به عنوان عوامل
اصلي شكل دهندة انواع حياط در خانه هاي سنتي نام ،برده اند (سلطان زاده.)60 ،1390 ،
فضاهاي درون گراي يكسويه گونهاي از ساختمانها هستند كه يك يا چند حياط مركزي يا ميان سرا دارند و تهويه و همچنين نور و
دسترسي به فضاهاي دروني آنها از فضاي باز داخلي شان تأمين ميشود و به طور معمول هيچ پنجره و روزني به سمت بيرون
ندارند (همان.)80،
oحياط
oحياط
منابع
/2سیاقی ،سید محمد دبیر ،سیر تاریخی شهر قزوین و بناهای آن ،اداره کل میراث فرهنگی استان قزوین ،قم 1381 ،
/3كياني ،محمد يوسف ،پايتخت هاي ايران ،سازمان ميراث فرهنگ&ي كشور ،معاونت معرفي و آموزش 1374 ،
/4ورجاوند ،پرويز ،سيماي تاريخ و فرهنگ قزوين ،نشر ني ،چاپ اول 1377
ن&&قشه& محله& ب&&نديش &ه&ر ق&&زوين ،وا&حد ا&طالعاتج&غ&را&ف&ياييش &ه&ر ق&&زوين7/ 1383 ،
•مقاله پريسا زرآبادي پور