You are on page 1of 28

‫فصل هفتم‪:‬‬

‫غم‬
‫«غم به تنهایی نمیآید؛ بلکه با لشگریانش هجوم میآورد»‬
‫مقدمه‬
‫• مطالعات غم در روانشناسی‬
‫• نگاه دوسوگرایانه فرهنگی به غم‬
‫• استفاده از القای خلق؛ مسئله تلفیق هیجانی‬
‫• غم لزوماً یک هیجان «منفی» نیست‬
‫• غم چیست؟ (مثال گورکن)‬
‫• نظر نویسنده => باید غم را با استفاده از ویژگی هایی چون اتفاق های مهم درونی یا بیرونی‪ ،‬تفسیر و‬
‫ارزیابی‪ ،‬حالت فیزیولوژیک‪ ،‬آماد گی برای انجام عمل‪ ،‬آگاهی هوشیارانه و رفتار آشکار‪ ،‬تعریف کنیم‬
‫مقدمه‬
‫• ارزیابی فقدان یا شکست‬
‫• فقدان باید دائمی باشد؟ بگذارید مخالف این نظر باشیم‪.‬‬
‫• کانون فقدان باید در خود باشد؟ احتماالً فقدان‪ ،‬پدیده ای جمعی است‪ .‬نظر شما؟‬
‫• چارچوب زمانی در غم؛ غالباً گذشته نگر‬
‫• شدت و مدت زمان تجربه پدیدارشناسانه غم‬
‫• گریه؛ ویژگی منحصر به فرد انسان‪.‬‬
‫مقدمه‬
‫• غم در فرهنگ های مختلف؛ نمونه های ایرانی و شرقی‬
‫• فردگرایی و جمع گرایی؛‬
‫• یکی از کارکردهای اجتماعی غم‪ :‬تقسیم نیاز هیجانی و عملی با دیگران‬
‫• یکی از کارکردهای فردی غم‪ :‬تمرکز بر خود‬
‫• مسئله «تمایل به عمل» و هیجان غم؛ غم را به جای هیجان‪ ،‬خلق بدانیم؟‬
‫• دو رویکرد‪ :‬انکار بنیادین بودن هیجان غم یا انکار تعریف‬
‫• رویکرد دیگر‪ :‬تمایل به عمل در غم وجود دارد!‬
‫ما را تالش برسر مال و معاش نیست در دودمان همت ما این تالش نیست‬

‫گو خوشدلی مکن بر لب بام ما گذر حزن بلند مرتبه کم از انتعاش نیست‬

‫طالب آملی‬
‫مقدمه‬
‫• فرهنگ و تعاریف غم یا به طور کلی هیجانات‬
‫• غم (یا هیجانات دیگر) می تواند نام های مختلف‪ ،‬معانی مختلف و ارزش های متفاوت در فرهنگ های مختلف‬
‫داشته باشد‪(.‬مثال فاگو)‬
‫• نظر بنده‪ :‬اتفاقات خواسته یا ناخواسته‪ ،‬می تواند بر معنای ارزشی هیجانات اثر بگذارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬می توان با‬
‫تعاریف و سیاستگذاری‪ ،‬ارزش هیجانات را در جامعه تغییر داد (ر‪.‬ک‪ .‬زروباول و مبحث مناسبت های‬
‫تاریخی؛ مثال عینی برای ما‪ :‬ایران)‬
‫• کاربرد نظریه اسپارس در ارزیابی فقدان (اسالید بعد)‬
‫مقدمه‬
‫مقدمه‬
‫• رویکرد طرحواره ای (پرتالش)‬
‫• رویکرد تداعی (خودکار)‬
‫• رویکرد گزاره ای‬
‫• مثال بیوه‬
‫• مسئله حلقه بازخوردی مثبت در غم‬
‫• بررسی یک مدل احتمالی‬
‫• راهکارهای دفاعی مقابله با غم؛ از یادآوری تا فراموشی‬
‫مقدمه‬
‫تلفیق غم و دیگر هیجانات بنیادین‬
‫• برخی مانند ات و جانسون لیرد‪ :‬هیجانات تک تک رخ می دهند => تجربه پیاپی‬
‫• نظر نویسنده و رفقا‪ :‬هیجانات ممکن است با هم تلفیق و جفت بشوند => تجربه همزمان‬
‫• بررسی یک مثال‪:‬‬
‫این را نیز به خاطر داشته باشید که روح الل است – صدایی ندارد که‬
‫فریاد برآورد – باید تحمل کند‪ ،‬تحمل کند و باز تحمل کند‪.‬‬
‫خرمگس – اثر لیلیان ووینیچ‬
‫سوگ‬
‫• سوگ ویکتوریا‬
‫• درک غم و سوگ از طریق نظریه دلبستگی‬
‫• واکنش های دوسوگرایانه و پژوهش بالبی‬
‫• مفهوم پردازی احساسات دوسوگرایانه‬
‫• مطابقت با اسپارس؛ چگونه؟‬
‫• تجربه سوگ شدید با توجه به اسپارس‬
‫سوگ‬
‫• تفاوت دو سوگ ‪ :‬مرگ عزیز با مقصر و مرگ ناگهانی و غیرمنتظره‬
‫• عدم ابراز غم و خشم => سوگ طوالنی تر‬
‫• عوامل احتمالی اثرگذار بر میزان طوالنیت سوگ‪:‬‬
‫فشار فرهنگی و خانوادگی (مثال؟)‬ ‫•‬
‫تاریخچه تحولی فرد‬ ‫•‬
‫ماهیت رابطه با فرد از دست رفته‬ ‫•‬
‫نوع و ناگهانی بودن از دست دادن‬ ‫•‬
‫کیفیت و ماهیت پشتیبانی کننده افراد دیگر‬ ‫•‬

‫• رخ دادن سوگ تروماتیک در برخی افراد => عامل ناگهانی بودن و خشونت => ترس‬
‫سوگ‬
‫• آیا فقدان صرفاً مرگ است؟‬
‫• فقدان جدایی‪ ،‬طالق و فقدانی کمتر مورد توجه ‪ :‬فقدان آرمان‬
‫• بر اساس نظریه اسپارس => زمان و شدت به میزان جفت شدگی غم با خشم مرتبط است‪.‬‬
‫• نظر کلیتون‪ :‬افسردگی تلفیق غم و نفرت است در حالی که سوگ متشکل از غم و خشم‬
‫برو ای مرد ! برو چون سگ آواره بمیر‬
‫که حیات تو بجز لعن خداوند نبود‬
‫توللی‪ ،‬شاعر معاصر‬

‫* اشعار وی به طور کلی مصداق جالبی برای مسئله افسردگی می تواند باشد‬
‫کوتاه از افسردگی‬
‫• درمان مالیخولیا به سبک بقراط؛ ‪ 2500‬سال پیش!‬
‫• گالن و درمان با شوک الکتریکی؛ ‪ 1900‬سال پیش!‬
‫• توصیف زیبای افسردگی در جاب‬
‫• گذر از بخش کلینیکال کتاب‬
‫• نقش فرهنگ در افسردگی؛ مثال‪ :‬شأن «زنان»‬
‫کوتاه از افسردگی‬
‫• افسردگی؛ ناشی از غیرقابل کنترل و خارج از دست فرد؟‬
‫• سوگیری و واقع گرایی؛ ویژگی افسردگی؟‬
‫• نویسند مخالف است‪«:‬سوگیری به هما ن اندازه که خصیصه ی تفکر عا دی است‪ ،‬از خصیصه های تفکر‬
‫افسرده وا ر نیز هست ‪ ،‬هرچند سوگیر ی ها ممکن است به شیو ه های مختلفی عمل کنند»‬
‫• برای به دست آوردن مدلی مناسب برای ا فسردگی ‪ ،‬باید به ادغام طیفی از عوامل اجتماعی‪ ،‬رو انشناختی و‬
‫زیستی بپردازیم‪ ،‬و هر نظریه ای که تنها به بررسی یکی از این سطوح بپرداز د‪ ،‬احتماالً با شکست همراه می‬
‫شود => مدل چمپیون و پاور‬
‫وقتی آدم دورخیز کند که بلند بپرد‪ ،‬اما نتواند و در همان پشت و پسله‬
‫بماند‪ ،‬دیگر چی واسه آدم میماند؟‬
‫سال بلوا– اثر عباس معروفی‬
‫کوتاه از افسردگی‬
‫• از دست دادن اهداف در دو گروه‬
‫• ممکن است فرد آسیب پذیر تا اواخر عمر خود دچار نشود‪.‬‬
‫• معنایی فراتر از معنای رایج از دست دادن => گاهی کاری به اتمام می رسد=> مثال میکل آنژ و میل‬
‫• افسردگی موفقیت و قفس طالیی‬
‫• خالصه آن که افسردگی از جفت شدگی دو هیجان خشم و غم است‬
‫• ادعای برخی پژوهشگران‪ :‬همراهی «هیجان» اضطراب با افسردگی‬
‫• رد ادعا‬
‫کوتاه از افسردگی‬
‫• چرا غم و «نفرت»؟‬
‫• ظهور غم‪ ،‬شادی و نفرت در سه ماهه ابتدایی زندگی‬
‫• داستان شرم و گناه‬
‫• نگاه توصیفی‬

‫• سوگیری و افسردگی‬
‫• آزمون حافظه برای واژگان مثبت و منفی‬
‫• واقع گرایی افسرده وار ‪ vs‬تحریف افسرده وار‬
‫کوتاه از افسردگی‬
‫• دو نمونه از آزمایش های سوگیری در توجه‬
‫• استروپ هیجانی‬
‫• کاوش نقطه‬

‫• دو نمونه از آزمایش های سوگیری در حافظه‬


‫• مطالعه لوید و لیشمان‬
‫• مطالعه ویلیامز‬
‫• یادگیری کالمی‬

‫• تأیید وجود اثرات همخوان با خلق‬


‫• تنظیم خلق و حافظه ناهمخوان‬
‫کوتاه از افسردگی‬
‫• سوگیری در استدالل و قضاوت‬
‫• واقع گرایی افسرده وار و قضاوت منصفانه‬
‫• افسردگی خفیف و افسردگی شدید ‪ :‬واقع گرایی و سوگیری منفی‬
‫• در واقع با شدت یافتن افسردگی از سوگیری مثبت کاسته می شود و هرچه افسردگی شدیدتر می شود از‬
‫نقطه واقع گرایی به سمت سوگیری منفی حرکت می شود‪.‬‬
‫کوتاه از افسردگی‬
‫• جمع بندی سوگیری‪:‬‬
‫• سوگیری در حافظه صریح‬
‫• داده های متناقض درباره حافظه ضمنی‬
‫• تعبیری دیگر درباره واقع گرایی یا سوگیری منفی‪/‬مثبت => تأثیر نوع نگاه و مبدأ مختصات‬
‫• گذر از موضوع افسردگی پس از زایمان و دیگر اختالالت‬
‫جمع بندی مطالب کتاب و توضیحات آن‬
‫• افراد مستعد افسر دگی‪ ،‬اشتغال ذهنی زیادی نسبت به نقش یا هدفی دارند که روی آن ها بیش از حد سرمایه‬
‫گذاری کرده اند‪.‬‬
‫• هرگاه این نقش و هدف زیادی تهدید شود یا واقعا از دست برود ‪ ،‬فرد بر جنبه های طرد شده ی خودپنداره و‬
‫سایر نقش یا اهداف از دست رفته ای که برا یِ خود ارزشی نقشی مرکز ی دارند‪ ،‬تمرکز می کند‬
‫• اشتغال ذهنی با نقش یا هدف از دست رفته‪ ،‬باعث می شود که منابع حافظه ی کا ری‪ ،‬عمدتا به این موارد از دست‬
‫رفته اختصاص داده شوند و بدین تر تیب تأکید آشکاری بر روی گذشته دیده می شود‪ ،‬اتفاقی که می توان آن را‬
‫د ر پیری نیز به دلیل کاهش ظرفیت حافظه کار ی مشاهده کرد => کاهش ضرفیت حافظه کاری‬
‫• طبق پیشبینی نویسندگان‪ ،‬افرا د بهبود یافته از افسردگی ‪ ،‬باید "بیش از حد مثبت نگر" باشند‬
‫• نهایتاً توجه ویژه به تلفیق هیجانات‬
‫چند نظرکوتاه شخصی‬
‫• غم اجتماعی است‪ .‬چون در ارتباط با دیگری رخ می دهد (مربوط به زندگی اجتماعی است؛ امری «صرفاً»‬
‫درونی آن را راه نمی اندازد‪.‬‬
‫• القای خلق اگر حدی را بگذراند‪ ،‬واکنش دفاعی را شکست می دهد؛ رسانه می تواند جامعه را غمگین کند‪.‬‬
‫• بار معنایی و ارزشی هیجانات از جمله غم‪ ،‬فرهنگی و اکتسابی است‪.‬‬
‫• غم‪ ،‬می تواند آثار هنری و واقع نگری ایجاد کند؛ خلق ارزش برای دیگران‪ ،‬به هزینه کاهش کیفیت زندگی‬
‫• غم مربوط به بازندگان نیست‪ .‬گاه این موفقیت است که لذت طی مسیر منتهی به هدف را از ما می گیرد‪.‬‬
‫• مسئله نوستالژی‬
‫• و اما سؤالی مهم‪ :‬غم یک ماهیت وجودی است یا از عدم می آید؟‬
‫ممنون از توجه شما‬
‫«غم به تنهایی نمیآید؛ بلکه با لشگریانش هجوم میآورد»‬

You might also like