You are on page 1of 21

‫صفحه ‪- 1 -‬‬

‫به مهت‪ :‬فدراسیون بنی املللی ورزشهای زورخانه ای‪:‬‬

‫ورزش باستاین ایران‬


‫یخ‬
‫و ریشه های تار ی آن‬

‫رهمداد هبار‬
‫‪mortem@gmx.us‬‬ ‫تنظمی ‪ ،‬الاح و هتیه نسخه الکرتونیک‬
‫صفحه ‪- 2 -‬‬

‫آغاز سخن‬

‫بنام خداي مهرورز مهربان‬

‫بر ورزش باستاین ایران عمری دراز گذشته و مانند مهه سنت های باستاین ‪ ،‬الل و منشاء آن در غباار تااریخ گا‬

‫شهد است و امروز اگر یم كوشمی الل آن را بازیابمی ‪ ،‬این كوشش تنها بر نشانه هائی استوار است كه اینجا و آنجاا باه مشا یم‬

‫خورد ‪ ،‬ورنه ‪ ،‬مدركی قطعی و لریح برای اثبات منشاء این آئنی در دست نیست‪ .‬در حقیق ایان بااز یاافنت نیسات ‪ ،‬بااز‬

‫ساخنت است‪.‬‬

‫در طی مندین سال گذشته ‪ ،‬بجهت عاقه ای كه به مطالعه تاریخ تفکر و دین در ایران باستان داشا‪ ، ،‬كوشامی‬

‫با آئنی رهم در ایران و روم آشنا شوم ‪ .‬در طی این آشنائی با مطالعات رهمپرسیت ‪ ،‬به بعضی شاباهت هاای شافتت آور‬

‫آئ انی زورخانااه بااا آئ انی رهم‬ ‫می اان آئ انی رهم و آئ انی زورخانااه ای اراین برخااوردم كااه ماارا بااه اندیش ایدن دربااارا ارتبااا‬

‫واداشت و در این بارا مقاله ای به مجله فرهنگ و زندگی تقدمی داش‪ ،‬كه در امارا د م آن مجله به طبار رساید ‪ .‬گماان یم‬

‫كمن پیش از بحث دربارا این مساله ‪ ،‬هبرت باشد با این رشته ارتباطهای موجود دو آئنی كه در ان مقاله یااد شاهد اسات ‪ ،‬آشانا‬

‫شومی‪.‬‬

‫نخستنی دسته از ارتباطها ‪ ،‬ارتبا معابد رهمی اروپائی است با نباهای زورخاناه ای در ایاران ‪ .‬مراسا رهمی‬
‫ً‬
‫معموال یم بایست در غارها انجام یابد ‪ .‬این غارها مظهر طاا آااان وپهناه زمانی دود ‪ .‬در نزدیاک ایان معاباد طبیعای یاا در‬

‫داخل آن یم بایست آیب روان وجود داشته باشد ‪ ،‬اما در شهر ها یا جلگه هاا كاه غااری نباود ‪ ،‬ایان معاباد را باه شاباهت‬

‫غارها ‪ ،‬در زیرزمنی نبا یم ركدند ‪.‬‬

‫معبد به وسیله پلکاین طوالین به سطح زمنی یم رسید‪ .‬ایان معاباد پنجارا نداشاتند و از خر خااره هبارا ای نای‬

‫بردند‪ .‬گاا پلکان به اطااقی خا‪ ،‬یم شاد كاه در آن ‪ ،‬پاریوان خاود را بارای اجارای مراسا آماادا یم سااختند و سا ا از‬

‫یم آراساتند ‪ .‬در داخال معباد در دو ساو دو‬ ‫وانجا به محوطه اللی معباد وارد یم شادند ‪ .‬طاا معباد را ماون آااان شا‬

‫ردیف سكو قرار داشت و در میان دو ردیف سكو ‪ ،‬صحن مستطیل و گود معبد قارار گرفتاه دود كاه مراسا در آنجاا انجاام یم‬

‫یافت و متاشاگران بر نیمكت هائی كه كنار سكوها ‪ ،‬پای دویار دود به متاشای این مراس یم پرداختند ‪.‬‬
‫صفحه ‪- 3 -‬‬

‫در آخر صحن ‪ ،‬در محرایب ‪ ،‬منظرا ای از رهم در حال كشنت گاو وجود داشات ‪ .‬در كناار در ورودی ظاری پایاه‬

‫دار برای آب تربك شهد قرار داشت در ظرف مقابل ‪ ،‬در پای صتاویر رهم ‪ ،‬دو آتشادان دود‪ .‬بار دویارهاای معباد اغلا‬

‫صتوریهای بسیار نقش شهد دود ‪ .‬نکته عماویم درباارا مهاه ایان معباد ‪ ،‬كاومكی آهناا دود بطاوری كاه در ایان معاباد جاز‬

‫گروا معدودی جا نی گرفت ‪ .‬متاستانه از مراای كه در صحن گود این معابد برپا یم شهد است ‪ ،‬اطاعی ندارمی‪)1( 0 .‬‬

‫زورخانااه هااای مااا شااباهتهای بس ایار بااا ای ان معابااد رهمی دارنااد‪ .‬زورخانااه هااا مهیشااه بااا پلکاااین طااوالین از‬

‫زیرزمنی به سطح خیابان یم رسند ‪ .‬مهه زورخانه ها كه به آئنی نیااكن و نه با معیارهاای « مادرن » سااخته شاهد اناد ‪ ،‬در زیار‬
‫ً‬
‫زمنی قرار دارند و معموال در زیر نباهای دیگر ؛ این زورخانه های كهن خری اندك دارند‪.‬‬

‫هجااه باشااد بااه دو‬ ‫منانچ اه رك شااد ‪ ،‬معابااد رهمی در كنااار ی اا نزدی اک آب جاااری ساااخته یم شااد ‪ .‬شاااید جال ا‬

‫زورخانه قدمیی شهر اكشان هجه كنمی كه یکی در محله میدان كهنه اكشان ‪ ،‬در زیر نبای حساینیه آن محال نباا شاهد اسات‬

‫و در یک طرف آن آب انبار عمویم است و دیگری در محله پشت مشاهد اكشاان اسات كاه مادخل آن در راا پلاه آب‬

‫انبار عمویم قرار دارد(‪ . )2‬دوسات عزیاز آْقاای دكارت اداد محمادی یم گویناد كاه ماون در مایار زورخاناه ای را كاه بار‬

‫مسری قنای ساخته شهد دود ‪ ،‬خراب ركدند ‪ ،‬برای ساخنت زورخانه تازا ‪ ،‬در مسری مهان قنات ‪ ،‬نقطاه تاازا ای را انتخااب‬

‫ركدند و به نبای زورخانه تازا پرداختند‪.‬‬

‫در داخاال زورخانااه ‪ ،‬باار خاااف معابااد رهمی ‪ ،‬دو سااكوی كناااری و ی اک صااحنه مسااتطیل گااود می اانمی وجااود‬

‫ندارند وگود مند ضلعی یا مربر زورخانه از مهه ساو باا ساكو احاطاه شاهد اسات ؛ وی ‪ ،‬درسات مانناد معاباد رهمی ‪ ،‬در‬

‫كنار سكو ‪ ،‬در پای دویار ‪ ،‬نیمكت قرار دارد كه متاشاگران بار آهناا یم نشاینند و باه مراسا نگااا یم كنناد ‪ .‬باه هار حاال ‪،‬‬

‫نکته اللی اشرتاك گود ‪ ،‬سكو و نیمكت است ‪.‬‬

‫در كنار در ورودی زورخانه ‪ ،‬مانند معابد رهمی ‪ ،‬آبداین وجود دارد كه البته ‪ ،‬امروزا مورد استعمال الالی‬

‫خود را از دسات دادا اسات ‪ .‬باه جاای آتشاداهنا كاه در معاباد رهمی ‪ ،‬در انتهاای صاحنه و در دو ساوی صتاویر رهم قارار‬

‫دارد ‪ ،‬در ورخانه ‪ ،‬در جلو سردم ‪ ،‬اجاقی ات كه امروزا از آن برای گرم ركدن ضرب و هتیه خشایدین گارم اساتتادا یم‬

‫دود ‪ ،‬در زورخاناه هاا نیاز صتااویر و نقاش هاائی از‬ ‫شود ‪ .‬به مهان گونه كه بر دویارهاای معاباد رهمی نقاش هاائی مقاد‬

‫رس‪ ،‬و دیگر پهلوانان وجود دارد‪ .‬نکته مهانند دیگر ‪ ،‬كومكی زورخانه ها است كه تنها یم هانند گروا كاومكی‬

‫را در خود جای دهند‪.‬‬


‫صفحه ‪- 4 -‬‬

‫یاک میاز در معابااد رهمی هساات كااه در زورخانااه هااا نیساات و آن نقااش رهم در حااال كشاانت گاااو اساات ‪ .‬علاات‬

‫مسالماین ماردم ‪ ،‬بلکاه ‪،‬‬ ‫حذف اكمل این صحنه – اگر كشنت گاو هسط رهم یک سنت ایراین باشاد (‪ - )3‬ناه تنهاا باه ساب‬

‫بادین جهات اسات كاه در زیار تااثری آئانی زردشایت در ایاران ‪ ،‬كشانت گااو باه اهارمین‬ ‫باا اطمیناان یم هان گتات ‪ ،‬بخصاو‬

‫نسبت دادا شهد دو (‪ )4‬و بدین روی ‪ ،‬دیگر جائی برای وجود ان بر دویارا ها در ایران نبودا است‪.‬‬

‫دسته دوم ارتبا میان آئنی رویم رهم و آئنی زورخانه است‪:‬‬

‫نخست امر كشیت گرفنت و آداب آن است ‪ .‬نبا به افسانه های رومیی دربارا رهم ‪ ،‬ایزد رهم ‪ ،‬پاا از زادا شادن‬

‫ ‪ ،‬بر آن شد تا نریوی خود را بسنجد‪ .‬بدین روی ‪ ،‬نخسات باا ایازد خورشاید زورآزماائی ركد و كشایت گرفات‪ .‬دریان كشایت‬

‫گرفنت ‪ ،‬خورشید تااب ناریوی رهم را نیااورد و بار زمانی افتااد ‪ .‬سا ا ‪ ،‬رهم او را یااری داد تاا برخیازد ‪ .‬آنگااا دسات‬

‫راتا خویش ر به سوی خورشاید ركد ‪ .‬دو ایازد باا یکادیگر دسات دادناد و ایان نشاان بیعات خورشاید باا رهم دود ‪.‬‬

‫س ا ‪ ،‬رهم تاجی بر سر خورشید هناد و از آن پا ‪،‬آن دو یاران یکدیگر ماندند (‪.)5‬‬

‫ً‬
‫نکته اللی در اكر زورخانه كشیت گرفنت است و مون پهلواین فارو افتاد ‪ ،‬دقیقاا مهاان اداب دسات دان را دو‬

‫پهلااوان بج اای یم آورنااد و بااا دساات هااای مااب بازوهااای راساات یکاادیگر را یم گرینااد و بااا دساات هااای راساات بااه‬

‫یکدیگر دست یم دهند و مهان گونه كه رهم و خورشاید باا م پاامین دوسایت بساتند ‪ ،‬دو كشایت گاری نیاز هرگاز نبایاد باا‬

‫یکدیگ دامین ورزند و اگر كینه ای پدید آید ‪ ،‬باید یکدیگر را ببوسند و آشیت كنند و دوست مبانند‪.‬‬

‫جز كشایت گارفنت ‪ ،‬دسات دادن و پاامین دوسایت بسانت ‪ ،‬شاباهت هاای دیگاری نیاز میاان ایان دو آئانی وجاود‬

‫دارد ‪ ،‬از مجله ‪ ،‬یکی سنت ربهنگی است (‪:)6‬‬

‫پهلوان در گود ‪ ،‬مانند رهم به هنگام زایش ‪ ،‬جامه ای بر تن ندارد و تنها بر میاان خاود لنگای یاا تنکاه ای‬

‫دارد كه یم هاند بر ابر برگ انجری رهم روی باشد (‪ . )7‬هبنگی از مراس حتمی گود است‪.‬‬

‫رس دیگر زورخانه زنگ زدن است و آن زنگی است كاه باا زنجاریی بار ساردم زورخاناه آویازان اسات و‬

‫مرشد به هنگام ورود پهلوانان بزرگ آن را به لدا در یم آورد تا مهفان از ورود ایشان آگاا شوند‪.‬‬
‫صفحه ‪- 5 -‬‬

‫در معابد رهمی نیز زنگای یافتاه شاهد اسات كاه گماان یم كنناد آن را باه هنگاام نشاان دادن صتاویر رهم در‬

‫پایان یا در آغاز مراس به لدا در یم آورند (‪ .)8‬وی ممكن است –اگر صتور ما در ارتبا آئانی زورخاناه باا معاباد رهمی‬

‫درست باشد – این زنگ را در معابد رهمی به هنگام ورود بزرگان دین به آواز در یم آوردا اند‪.‬‬

‫وجود قمه ‪ ،‬دشنه یا ماقو در میان ورزشكاران ما با دشنه ای كه رهم به هنگام زادن با خاود داشات و سااح‬

‫اللی او دود (‪ )9‬مهانندی دقیق دارد‪ .‬پهلوانان مانیز جز با قمه و دشنه به نربد نی پرداخته اند‪.‬‬

‫تااه و‬ ‫زناگ ‪ ،‬لااح‬ ‫مراتیب كه در زورخانه ها وجود دارد ‪ ،‬مانند كهنه سوار ‪ ،‬مرشد ‪ ،‬پیش كسوت ‪ ،‬لااح‬

‫هتتگاناه پاریوان رهم یم انادازد و ماه بساا ایان هاردو از یاک الال و منشااء دودا‬ ‫خماه و جاز آن ‪ ،‬ماا را باه یااد مراتا‬

‫باشند‪.‬‬

‫در آداب زورخانااه ‪ ،‬مااون پهلااواین بااه مقااام اسااتاد یم رس اید ‪،‬و كمااال تاان و روان یم یافاات از طاارف پیشااوایان‬

‫طریقت به این افتخار دست یم یافت كه تاه فقر بر سر هند (‪ .)10‬این مراس در ‪/‬اداب رهمی نیز وجود دارد(‪.)11‬‬

‫خمه ها ‪ ،‬پیش خیزها ‪ ،‬خخاسته ها و ساخته ها در زورخانه مهان مقایم را دارناد كاه در آئانی رهم تاازا واردان‬

‫داشته اند‪.‬‬

‫در آئاانی رهم رویم ‪ ،‬پاااریوان رهم را بااا روحیاااه ای جنگااای ترباات یم ركدناااد (‪ . )12‬در زورخانااه نیاااز باااه‬

‫لوری ناادین ‪ ،‬آداب ناربد آموختاه یم شاود(‪ .)13‬در پای ایان سلساله ارتباا هاا – اگار فارم ماا درسات باشاد – یم هان‬

‫گمان برد كه در معابد رهمی اروپائی نیز آئنی هائی شبیه به ورزشهای زورخانه ای بجای آوردا یم شهد است‪.‬‬

‫در زورخانه نیز مانند آئنی رهم ‪ ،‬تنها كسااین كاه باه سان بلاو رسایهد اناد حاق تشارف دارناد ‪ .‬در سانت پهلاواین‬

‫ایران ‪ ،‬مردی یم هاند به سلک پهلوانان در آید كه شانه بر لورت وی بایستد ‪ ،‬یعین تازا وارد باید بار مهارا خاود ریاش‬

‫داشته باشد (‪.)14‬‬

‫در زورخانه نیز مانناد آئانی رهم ‪ ،‬زناان را راا نیسات (‪ .)15‬در زورخاناه نیاز مانناد آئانی رهم ‪ ،‬مقاام اج عای و‬

‫ثروت جائی و ارزیش ندارد(‪ .)16‬پهلوانان یکدیگر را برادر یا م مسلک یم خوانند و ایان مهاان اسات كاه در میاان‬
‫ً‬
‫رهم پرستان نیز متداول دودا است‪ .‬در زورخانه مهوارا و در هر اكر حق تقدم با یش كسوتان اسات و ایان سانت نیاز دقیقاا‬

‫در آئنی رهم دیهد یم شود (‪.)17‬‬


‫صفحه ‪- 6 -‬‬

‫دسته سوم از ارتباطها ‪ ،‬شباهتهائی اسات كاه میاان شخصایت رهم ایاراین و رویم و شخصایت پهلاوان وجاود دارد ‪.‬‬

‫زناهد‬ ‫در آداب پهلواین است كه پهلوان باید دلری ‪ ،‬طاهر ‪ ،‬سحرخیز و پاك نظر باشد و عاوا بر ادای فرائض و سانن ‪ ،‬شا‬

‫دار و دارای حسن خلق باشد‪ .‬بنوایان را تا سر حد هانائی اعانت كند و از اخا پست ب رهیزد (‪.)18‬‬

‫در برابار ‪ ،‬در رهمیشات اوساتائی آمااهد اسات كااه رهم داماان درو اسات (نبااد ‪ . )26‬از كاام راسااتنی آگاااا‬

‫است (نبد ‪ . )49‬نایناهد پنادار ‪ ،‬گتتاار و ركدار نیاک اسات ( نباد ‪ . )106‬رهم نخساتنی ایازدی اسات كاه پایش از خورشاید در‬

‫باالی كوا هرا برآید ‪ ،‬نخستنی كی است كه با زنیت های آراسته از فراز كوا زبیا سر بادرآورد ( نباد ‪ . )13‬او هرگاز فریفتاه‬

‫نی شاود (نباد‪ .)5‬او حاایم پاامین اسات ( نباد ‪ . ) 3‬او زورمنادی یب خاواب اسات كاه باه پاساباین ماردم یم پادازد (نباد ‪.) 7‬‬

‫كی است كه پا از فرورفنت خورشید به پهنه زمنی درآید و انچه را در میان زمنی و اااان اسات نبگارد (نباد‪ .)95‬او‬

‫حایم متام آفریدگان است (نبد ‪.)54‬‬

‫در سنت ‪ ،‬وظیته هلوان نونه دفاع از ناهانان ‪ ،‬از میان بردن زورگویان و دایت از پرهیزگاران اسات‪ .‬او باادی‬

‫رحمی ‪ ،‬بخشنهد و یاری رسان باشد‪ .‬در برابر ‪ ،‬در رهمیشت آمهد است ‪ :‬باشد كاه او بارای یااری ماا آیاد‪ .‬باشاد كاه او بارای‬

‫گشایش ( اكر ) ما آید ‪ .‬باشد كه او برای دستگریی ما آید‪ .‬باشد كه او برای دلسوزی ما آید‪ .‬باشاد كاه او بارای ماارا ( اكر‬

‫) ما آید‪.‬باشد كه او برای پریوزی ما آید‪ .‬باشد كه او برای سعادت ما آید ‪ .‬باشد كه او برای دادگری ما آید( نبد ‪.)5‬‬

‫باه دل راا نای دهاد و یاک تناه بار لاف‬ ‫نبا به سانت ‪ ،‬یاک پهلاوان نوناه ‪ ،‬دالوری یب بااك اسات كاه هرگاز هارا‬

‫دامنان یم زند و ایشان را از میان بار یم دارد‪.‬رهم نیاز در میاان موجاودات هانااترین اسات (نباد ‪.)6‬خاوش انادام ‪ ،‬بلناد‬

‫باال و نریوند است (نبد ‪ . ) 7‬یکی جنگاور و قوی بازور است (نبد ‪ . )25‬كی است كه در جنگ پایادرا یم ماناد (نباد‬

‫‪ .)36‬قااوی تاارین خاادایان نریومناادترین خاادایان ‪ ،‬ماااالك تاارین خاادایان ‪ ،‬تزتاارین خاادایان و پریوزمناادترین خاادایان‬

‫است( نبد ‪.)98‬‬

‫وجااود ایان رشااته هااای دراز و گوناااگون ارتبااا میانا ئنی رهم و آئانی زورخانااه ‪ ،‬هااركا ار یم هانااد باادین‬

‫گمااان كنااد كااه ساااخت و آداب‬ ‫اندیشاه وادارد كااه ممكناساات آئانی پهلااواین مله ا از آئ انی هااای رهمی باشااد و بخصااو‬

‫معابد رویم باستان ریشه در ایران باستان داشته باشد كاه در ایاران ‪ ،‬تاا زماان ماا م باه لاورت آداب زورخاناه‬ ‫مخصو‬

‫هنور پابرجا مانهد است‪.‬‬


‫صفحه ‪- 7 -‬‬

‫در فتوت نامه سلطاین ‪ ،‬آئانی كشایت گارفنت و پهلاواین باه پیاامربان و شخصایت هاای‬ ‫اما در آثار فاریس ‪ ،‬بخصو‬

‫اسطورا ای هرای منسوب شهد است و یعقاوب و آدم ادوالبشار باه عناوان كسااین كاه ایان آئانی و فان از ایشاان سرمشامه‬

‫گرفته است یاد شهد اند (‪.)19‬‬

‫این نکته با نظر نگارنهد در منسوب داشنت آئنی پهلواین به آئنی رهم مهاهنگ نیست ‪ ،‬اما در یک نکتاه‬

‫میاان ایان دو مهاااهنگی وجااود دارد و آن منسااوب ركدن آئیاین اساات كهاان بااه اشااخای كهاان در زماااین كهاان ‪ ،‬ای ان ام‬

‫نتایجی كه مردم شنایس بدان رسایهد اسات موافقات اكمال دارد ‪ ،‬زیارا نباا بار پهوهشاهای ماردم شناساان ‪ ،‬آنچاه باه سانت باه‬

‫مردمان اعصار جدیدتر رسیهد است ‪ ،‬مهه به اعصااری بسایار كهان ماردو اسات و انساان ماومن باه سانت گماان یم ركدا‬
‫ً‬
‫است كه آنچه را بخردانه انجام دادا ‪ ،‬قبا و در آغاز ‪ ،‬هسط خدایان و پیشوایان انجام یافته دودا است ( ‪.)20‬‬

‫هر مند نسبت دادن آئنی پهلواین ایراین به یعقوب و آدم ادوالبشر كه شخصیتهائی ساایم – یاودی اناد غاری مانط‬

‫است وی شفتت آور نیست‪ .‬ایان از خصولایات آئانی هاا و اساطورا هاا اسات كاه بارای دوام وبقاای خاود در هار دورا‬

‫فکری و اج عی تازا ‪ ،‬یم كوشند رنگ محیط تازا را ب ذیرند و خودا با تحوالت زمان مهاهنگ كنناد‪ .‬هجهای باه آثاار‬

‫تاریخی فاریس و عریب قرون نخستنی اسایم این حالت جیوا گونه و لغزان آئنی ها اساطریی را اثبات یم كند‪.‬‬

‫ً‬
‫در این آثار بسایاری از شخصایت هاای آاااین و زمیاین زردشایت رناگ و ناام اساایم گرفتاه اناد‪ .‬ماالا كیاومرث‬

‫برابر حضرت آدم یا فرزندان او شاهد اسات (‪ )21‬و بعضای از آثاار تااریخی ایاران باساتان ناام قربماا در سالامین یاا تخات او را‬

‫گرفته است ‪ .‬بدین روی شفتت نیست كه این ورزش باستاین در دورا اسایم با اسطورا ها و شخصیت های نمی اساطورا‬

‫ای –نیمه تاریخی یود و اسام مردو شهد است‪ .‬منانچه نبیان پاارا ای از آئانی هاا و اعتقاادات شایعیان ایاران را یم هان‬

‫در آئنی ها و اعتقادات مردم باستاین ایران یافت‪.‬‬

‫اینک باید نکته ای دیگر را یادآور شد كه در زمینه بازشناخنت تاریخ ورزش باستاین به ما كمک یم كند‪:‬‬

‫افسانه های كهن پهلواین كاه باه پااریس بازماناهد ‪ ،‬بار دو دساته اسات ‪ :‬یکای افساانه هاای پهلاواین اساطورا ای‬

‫نامه بازماناهد ‪ ،‬دوم افساانه هاای جاوانردی و‬ ‫است ‪ ،‬مانند آنچه در اوستا ‪ ،‬در شاهنامه فردویس یا آثاری مون گرشاس‬

‫عیاری است كه كهن ترین آهنا داستان اک عیار است(‪.)22‬‬


‫صفحه ‪- 8 -‬‬

‫تحلیل شخصیت های پهلواین اوستائی و شااهنامه ای نشاان یم دهاد كاه بسایاری از خصولایات ایان پهلواناان – از‬

‫و رس‪ – ،‬مهسان خصولیات یکی از خدایان كهان متادن هناد و ایاراین ‪ ،‬باه ناام اینادرا اسات‪ .‬اماا مقایساه‬ ‫مجله گرشاس‬

‫رفتار و ركدار این گروا پهلوانان اساطریی با پهلوانان دورا اساایم و آداب و عاادات ایشاان نشاان یم دهاد كاه شاباهت‬

‫مندان میان الگوی كهن ایندرا و پهلوانان اسطورا ای با این پهلوانان اسایم و آداب و عادات ایشان نیست‪.‬‬

‫تعلااق بااه طبقااات متوسااط شااهری ‪ ،‬رفتارهااا و اعتقااادات اخاق ای و عارفانااه پهلوانااان ای اراین دورا اسااایم بااا‬

‫اشرافیت ‪ ،‬خشونت و از دم یتغ گذراندهنای خودی و بیگانه موجاود در میاان پهلواناان اساطورا ای ارتبااطی نادارد‪.‬‬

‫دقیقرت بگویمی ‪ ،‬پهلواین افسانه ای با پهلواین تاریخی در ایران ‪ ،‬با وجود بعضی ارتباطهای كلی ‪ ،‬یکای نیسات و ایان‬

‫دو از یک الل و منشاء برنخاسته اند(‪ .)23‬به گمان نگارنهد ‪ ،‬برای جستجوی سابقه پهلاواین تااریخی در ایاران بایاد باه‬

‫دنبال افسانه های مردو به جوانردان و عیاران رفت‪.‬‬

‫آهنا داستان اک عیار ‪ ،‬وجوا مشارتك بسایاری را باا سانن و آداب پهلاواین زماان‬ ‫افسانه های عیاری و در را‬
‫ً‬
‫ما نشان یم دهند و مطمئنا پهلواین اسایم و عیاریر دو منشائی واحد دارند‪ .‬دلریی ‪ ،‬پارسائی ‪ ،‬رهم ورزیدن ‪ ،‬بار سار‬

‫قول ایستادن ‪ ،‬شكیبا دودن و به ش بیدار مانادن و مردماان را پاساباین ركدن از خصولایات مشارتك پهلاواین و عیااری‬
‫ً‬
‫است‪ .‬حایت ‪ ،‬ماه بسایار ‪ ،‬د كتااب ااک عیاار پهلاوان و عیاار یکای دانساته شاهد اناد ‪ .‬ماالا یکباار دو دالور در جاائی‬

‫پهلوان خوانهد یم شوند و در جای دیگر مهان دو عیار امردا یم شوند(‪.)24‬‬

‫در مورد دیگر ‪ ،‬قامی عیار ‪ ،‬در میدان نبد ‪ ،‬جناگ تان باه تان و پهلاواین یم كنناد ( ‪ .)25‬در جاای دیگار روز‬

‫افزون ‪ ،‬كه زین عیار اسات باه میادان یم رود و پهلاواین یم كناد (‪ )26‬و بارهاا عیااران دیاگ و از مجلاه ااک ‪ ،‬در میادان‬

‫پهلواین یم كنند و پهلوان خوانهد یم شوند‪)27(.‬‬

‫ً‬
‫باا ناام خاود ناام لانف‬ ‫از نظر طبقاین نیز عیاران و پهلوانان اسایم غالبا متعلق به قشر متاو پیشاه ورناد و اغلا‬

‫هجه است كاه ایان كیتیات تعلاق باه قشار متوساط پیشاه و شاهری در میاان لاوفیان م‬ ‫خویش را نیز به مهراا دارند‪ .‬جال‬

‫دیهد یم شودو اگر هجه كنمی كه لوفیان ‪ ،‬عیااران و پهلاوانن مهاه از جاوانردان اناد ‪ ،‬شااید بتاوان گتات كاه فتاوت افساانه‬

‫آهنااا داسااتان اااک عیاار ‪ ،‬وجااوا مشاارتك بسایاری را بااا ساانن و آداب پهلااواین زمااان مااا نشاان یم‬ ‫هااای عیااری و در را‬

‫دهند‪.‬‬
‫صفحه ‪- 9 -‬‬

‫ً‬
‫و مطمئنا پهلواین اسایم و عیاری هر دو منشائی واحد دارند‪ .‬دلاریی ‪ ،‬پارساائی ‪ ،‬رهمورزیادن ‪ ،‬بار سار قاول‬

‫ایستادن ‪ ،‬شكیبا دودن و به ش بیدار ماندن و مردمان را پاسباین ركدن از خصولیات مشرتك پهلاواین و عیااری اسات‪.‬‬
‫ً‬
‫حیت ‪ ،‬مه بسیار ‪ ،‬در كتاب اک عیار پهلوان و عیاار یکای دانساته شاهد اناد‪ .‬ماالا یکباار دو دالور در جاائی پهلاوان‬

‫خوانهد یم شوند و در جای دیگر مهان دو عیار امردا یم شوند (‪.)24‬‬

‫در مورد دیگر ‪ ،‬قامی عیار ‪ ،‬در میدان ناربد ‪ ،‬جناگ تان باه تان و پهلاواین یم كناد (‪ .)25‬در جاای دیگار روز‬

‫افزون ‪ ،‬كه زین عیار است ‪ ،‬به میدان یم رود و پهلواین یم كند (‪ )26‬و بارها عیاران دیگر و از مجلاه ااک ‪ ،‬در میادان‬

‫پهلواین یم كنند و پهلوان خوانهد یم شوند (‪.)27‬‬

‫ً‬
‫با ناام خاود ناام لانف‬ ‫از نظر طبقای نیز عیاران و پهلوانان اسایم غالبا متعلق به قشر متوسط پیشه ورند و اغل‬

‫هجه است كه این كیتیت تعلق باه قشار متوساط پیشاه ور شاهری در میاان لاوفیان م‬ ‫خویش را نیز به مهراا دارند‪ .‬جال‬

‫دی اهد یم شااود و اگاار هجااه كن امی كااه لااوفیان ‪ ،‬عی ااران و پهلوانااان مهااه از جااوانردان انااد ‪ ،‬شاااید بتااوان گتاات كااه فتااوت ی اا‬

‫جااوانردی هنضاایت دودا اساات متعلااق بااه الااناف و پیشااه وران شااهری كااه در آن از اشااراف ی اا روسااتائیان تنهااا گروه ای‬

‫انگشت امار دیهد یم شود‪.‬‬

‫از داستان اک عیار بر یم آید كه عیاران و پهلوانان ‪ ،‬یا با نام كلی شان ‪ ،‬جاوانردان ‪ ،‬ناریوی پشااهنگ بازاریاان‬

‫پیشه وران دودا اند و در میان هدا مردم سخت نفو داشته اند‪ .‬در داستان اک عیار یم آید‪:‬‬

‫«ارمنشاا ‪ ....‬گتت ایشان (یعین عیاران) مه قوم اند كه مننی مردم از راا یم برند و باه طاعات خاود یم برناد و اگار‬

‫میزی هنااین یم ساازمی میدانناد و آشاكار یم كنناد و اگار كیا از آن ایشاان یم گاریمی و درنباد و زنادان بسایار یم دارمی یم‬

‫برند‪.)28( ».‬‬

‫شاا و شحنه والیت بیامدند و ریسمان در گردن آن دو جوان ركدناد و در باازار آوردناد‪.‬‬ ‫«سرهنگان با حاج‬

‫لادهزار زن و ماارد بااازاری و لشااكری خااروش برآوردنااد و زاری ركدناد كااه ایشاان ‪ ،‬دو باارادر ‪ ،‬معااروف و جااوانرد و‬

‫سخت پاكیزا دودند و مردم والیت ایشان را دوست داشتندی‪ .‬در باازار ماون ایشاان را یم آوردناد ‪ ،‬خاروش ازماردم‬

‫شهر بر آمد» (‪.)29‬‬


‫صفحه ‪- 11 -‬‬

‫قامی عیار ‪ ،‬كه پهلوان نیز خوانهد یم شود ‪ ،‬به اک عیار یم گوید‪« :‬ای پهلوان ‪ ،‬اندیشه مدار كه زلزال باا لشاكر آن‬

‫هانائی ندارند كه با من برآشونبد ‪ ...‬مرا قامی بدان خوانند كه هر اكری كه خوا م از پایش بارم و در هار اكر اختیاارم‪ .‬دیگار‬

‫پنج هزار مرد شادی خوردا دارم (‪« .)30‬زلزال }ملک{ گتت ‪} ...‬قامی{ شهر باه ماا بار آشاوباند ‪ ،‬ماا را زیاان دارد و ماا باا عاام‬

‫برنیائمی» (‪.)31‬‬

‫به مهنی علت بزرگان و قدرمتندان شهر ‪ ،‬این جوانردان و پیشه وران عیاار را «دزدان و ناداشاتان» یم خواندناد‬

‫ملک مون دلتنگ شد ‪« ،‬گتت با این اكر مه سازمی از دست این قوم ناداشت اوباش»(‪.)33‬‬ ‫(‪ )32‬و غاطو‬

‫عیاران و پهلوانان هر شاهر هار مناد مساتقل از عیااران و پهلواناان دیگار شاهرها دودناد وی رابطاه غریمساتقمی‬

‫جوانردی ایشان را به یکدیگر مردو یم ركد (‪ .)34‬وی گاا ‪ ،‬در یک شهر ‪ ،‬میاان جاوانردان دو دساتگی دود و‬

‫دامن خوین یکدیگر یم شدند (‪.)35‬‬

‫ای ان دالوران جااوانرد در زناادگی خااود بااه دنبااال شاااا دادگاار یم گشااتند تااا بااه ی ااری او جهااان را از پلی ادی آزاد‬

‫سازند‪ .‬مهه داستان اک عیار بر این استوار است كه اک در س اا شاا دادگر و فرزند او مهه عمر را یم جنگد تاا جهاان‬

‫هجه نفو این عیاران است در دستگاا شاا دادگر‪« :‬خورشاید شااا گتات‬ ‫را از شر فرمانروایان ستمفر آزاد كند و جال‬

‫ای جوان ‪ ،‬پیش تر آی كه ما را از عیاران جدائی نیسات‪ .‬ایان شاغال پیال زور پادر عیااران و جاوانردان اسات ‪ ،‬مان او را‬

‫فرزندم» (‪.)36‬‬

‫بحث دربارا خصولیات جوانردان ‪ ،‬عیاران و پهلوانان پیشه ور خاود بحالای اسات دیگار و بارریس اج عای‬

‫این كهنرتین اثر عیاری‪ -‬پهلواین یم هان گتت این اسات كاه‬ ‫كتاب اک عیار به مقاله ای مستقل نیاز دارد‪ .‬آنچه بر اسا‬

‫آئنی جوانردی ‪ ،‬و در نتیجه عیاری‪ -‬پهلواین ‪ ،‬سنیت است اج عی و بسیار كهن‪.‬‬

‫شواهدی كه در داستان اک عیار وجود دارد ما را بر آن یم دارد كه باور كنمی الل این اثر اسایم نیست و باه‬

‫اح ل قوی ‪ ،‬مردو به دورا اشكانیان است؛‬

‫‪ - 1‬وجود ناهمای غری اسایم در سراسركتاب‬


‫ً‬
‫‪ - 2‬ساخت اكما ملوك الطواییف جامعه (‪، )37‬‬

‫‪ - 3‬نبودن مسجد ‪ ،‬وجود شرابخواری مهفاین و یب حساب در سراسر كتاب ‪،‬‬


‫صفحه ‪- 11 -‬‬

‫‪ - 4‬آغاز رك شاهان ایران با نام كیومرث و بسر رسیدن رك شاهان با اسكندر (‪، )38‬‬

‫‪ - 5‬با تادوت دفن ركدن مرگان (‪ )39‬یا در دمخه هنادن ایشان (‪، )40‬‬

‫‪ - 6‬ازدواه با محارم (‪، )41‬‬

‫‪ - 7‬سوگند خوردن به خر و نارورهم (‪)42‬‬

‫كتااب‬ ‫ایان گتتاار نیسات ‪ ،‬دالیال روشاین بار قبال از اساایم دودن مطالا‬ ‫و بسیاری شواهد دیگر كاه مناسا‬

‫است و از این میان ‪ ،‬شواهد دوم و مهارم فقط مشخص كننهد دورا اشكاین یم هاند باشد‪.‬‬

‫اگاار منااانی فرضااای ‪ ،‬مانناااد فرضااایات دیگااار ایااان مقالاااه ‪ ،‬پااذیرفتین باشاااد ‪ ،‬بایاااد معتقاااد شاااد كاااه قااادمت سااانت‬

‫جوانردی ‪ ،‬یعین پهلواین‪ -‬عیاری ‪ ،‬به زمان اشكانیان یم رسد‪.‬‬

‫اما اگر آئنی عیاری‪ -‬پهلواین از سوئی به آئنی جوانردان دوران اشكاین مردو باشد و از سوی دیگر با آئانی‬

‫رهم پیوند داشته باشد ‪ ،‬باید معتقد شد كه میان آئنی رهم و جوانردی پیوندی تاریخی و فکاری وجاود دارد‪ .‬جالا‬

‫ایان كاه ‪ ،‬نباا باه‬ ‫هجه است كه گسرتش جهاین آئنی رهم نیز به دورا اشكانیان مریسد و از ایران به روم یم رود‪ .‬بخصاو‬

‫روای اات تاااریخی ‪ ،‬دی ان رهم هسااط دزدان دری اائی آس ایای لااغری بااه روم راا یافاات (‪ )43‬و ای ان مااا را بااه ی ااد «دزدان و‬

‫ناداشتان» یم افکند‪.‬‬

‫بدین روی ‪ ،‬بر پایه فرم های نگارنهد ‪ ،‬دورا اشكاین ‪ ،‬دورا شكل گرفنت نریوئای عظامی در سارزمنی ایاران‬

‫است كه مبتین بر عقاید عامه است و به گرد ساتایش ایازد رهم ‪ ،‬باه عناوان مركاز قادرت در جهاان خادایان یم گاردد‪ .‬ایان‬

‫نریوی عظمی نه تنها فکری و دیین است ‪ ،‬بلکه به مهراا خود رو نباهای اج عی خای را نیز یم آورد‪.‬‬

‫شاید اینک بجا باشد كه برای شناخت دقیاق مسااله ‪ ،‬باا تحاول آئانی رهم از مرحلاه هناد و ایاراین تاا دورا اشاكانیان‬

‫آشنا شومی‪.‬‬

‫رهم ایزدی است هندو ایراین كه نام او در هند معنای «دوسات» دارد و در اوساتا باه معناای «پاامین» و در فااریس‬

‫به معنای «دوسیت» و خورشید است‪.‬‬

‫ایان ایازد ‪ ،‬بااه احا ل قااوی ‪ ،‬در ناازد هنادو ایرانیاان اعصااار بسایار كهاان مظهاار پاامین و دوساایت میاان افااراد قبیلااه بااا‬

‫یکدیگر و مظهر مقررات و روابط آئیین در كل قبیله دودا است ‪،‬‬


‫صفحه ‪- 12 -‬‬

‫و یم هان باور داشت كه او ایزد ربكات بخشانهد خورشایدی نیاز بشامار یم آماهد اسات‪ .‬او سا ا در نازد هنادوان‬

‫ایزد متحد كننهد پنج قبیله مردمان و ایزد قاخنگذار و مظهر قاخن شد و ایزدی به امار آمد كه كشتکاران را با مشامی‬

‫كه بر م هنادا نی شد ‪ ،‬مراقبت یم ركد (‪.)44‬‬

‫این ایزد ‪ ،‬در قدمییرتین خشته ایراین دربارا او ‪ ،‬در رهمیشت ‪ ،‬ایزدی سخت عظمی تار از آن اسات كاه در مرحلاه‬

‫هندایراین و در میان هندوان ودائی دودا است‪ .‬عاوا بر این ‪ ،‬این ایزد ‪ ،‬در دورا متاخر شاهنشاهی هخامنشا نیاز مناان‬

‫هم یم شود كه نامش به مهراا نام هرمزد ‪ ،‬خدای بزرگ و به اتقا اناهیتا در واپسنی كتیبه های هخامنش ظاهر یم شود‪.‬‬

‫او ‪ ،‬س ا ‪ ،‬آنچنان هم باقی یم ماند و شاید هممرت یم شاود كاه در دورا اشاكاین ساتایش او باه لاورت آئانی رهم‬

‫پرسیت به اروپا یم رود و خود در مركز ساتایش مهاه طبقاات ام راطاوری روم قارار یم گارید و دهقاناان ‪ ،‬سا اهیان ‪ ،‬پیشاه‬

‫وران و حاایت شااهریاران پاریو او یم گردنااد (‪ )45‬و در مهااان دورا ‪ ،‬در ایاران ‪ ،‬منااد شاهنشاااا لااغری فرمااان یم راندنااد نااام‬

‫رهمداد داشتند (‪ )46‬و از آن پا ‪ ،‬در دورا ساساین نیز در میان مهه طبقات اج عی ایران رهم مورد ستایش عظامی‬

‫دودا است (‪.)47‬‬

‫بدین روی باید اطمینان داشت كه شخصیت رهم در ایران تحول قطعی یافته اسات و از آن خادای هناد و ایاراین‬

‫با پهنه محدود فعالیتش ‪ ،‬در ایران ایزدی با نریومند كه كیتیاات خادایان دیگار را در خاود جاذب ركدا ‪ ،‬پدیاد آماهد‬

‫است‪.‬‬

‫مسری این تحول و زمان آن روشن نیست ‪ ،‬وی نشانه هائی وجود دارد كه ما را باه داوری یم كشااند‪ .‬زردشات د‬

‫رگاهان ‪ ،‬به مهراا كنارگذاشنت مهه ایرانیان ایراین كهن ‪ ،‬رهم را م كناار یم گاذارد‪ .‬در مهانی حاال ‪ ،‬بایاد هجاه كنامی كاه ناام‬

‫این ایزد در سنگ نبشته های متقدم هخامنش نیز نیامهد است ‪ ،‬هر مند در این سنگ نبشته هاا رك كلای ایازدان فراماوش‬

‫داشته است (‪.)48‬‬ ‫نشهد است و ما اطاع دارمی كه ایزد رهم در مهنی دورا معابدی در فار‬

‫عرضاه داشات ‪ ،‬نباابراین یم بایسات‬ ‫منانچه از سنت زردشیت بر یم آید ‪ ،‬زردشایت دیان خاود را باه شااا گشتاسا‬

‫الول عقاید دیین او دور از اعتقادات شاا و مغایر با آن نباشد‪ .‬سنگ نبشاته هاا نیاز متنهاائی شااهانه اناد و اعتقاادات دیاین‬

‫مندره در آهنا نیز گویای اعتقادای شاهانه است‪.‬‬


‫صفحه ‪- 13 -‬‬

‫بااا وجااود آن كااه یم دانامی پرسااتش رهم در عصاار گاهاااین و در دورا متقاادم هخامنشا كااه مهزمااان انااد ‪ ،‬در ایاران‬

‫وجود داشته اسات ‪ ،‬مارا در گاهاان و در كتیباه هاای متقادم هخامنشا ناام رهم رك نشاهد اسات ‪ ،‬بطاوری كاه در یکای‬
‫ً‬
‫الوال اعتقادی به وجود ایزدان دیهد نی شود و در دیگری به اشارا ای به ایشان ‪ ،‬بدون رك نام ‪ ،‬اكتتا شهد است؟‬

‫آی اا ای ان باادان معنااا نیساات كااه در نیمااه نخساات و آغاااز نیمااه دوم هاازارا اول پ ایش از مس ایح ‪ ،‬در می اان خانااداهنای‬
‫ً‬
‫سلطنیت و اح ال روحاین ایراین هرمزد نه تنها خدای بزرگ ‪ ،‬بلکه محور قدرت و مركاز ساتایش دودا اسات و ایازدان‬

‫در نازد ایان دو طبقااه اشارای ‪ ،‬بااا مهااه امهیات نسایب ‪ ،‬دارای منااان وضاعی دودا انااد كااه زردشات هانسات ایشاان را ندیاهد‬

‫بگرید و شاهان متقدم هخامنش در سنگ نبشته های خود نیازی به رك امهیت و قدرت آنان ندیدند؟‬

‫ً‬
‫این امهیت اندك رهم در میان خانداهنای سالطنیت واحیاناا روحااین ایاراین باا اسااطری و دائای هناد نیاز مهاهناگ‬

‫اساات‪ .‬زی ارا در ادبیاات و دائ ای نیاز «ورونااه» و «ایناادرا» دو خاادای بسایار بااا امهیات اناادورهم در براباار ایش اان درخشش ا‬

‫ناادارد‪ .‬در واقاار ‪ ،‬خانااداهنای ساالطنیت كااه وظااائف بس ایار روحاااین و ارتباطهااای عم ای بااا روحانی ات داشااتند ‪ ،‬و طبقااه‬

‫روحانیان به هرمزد به عنوان خدای بزرگ و الگاوی رفتاار نگااا یم ركدناد و ارتشاتاران ایاراین در آن اعصاار ‪ ،‬باه‬

‫اح ل قوی ‪ ،‬به هرمزد به عنوان خدای بزرگ و به ایزد هبرام كه مهان ایندرا باستاین باشد ‪،‬‬

‫بااه عنااوان نونااه كهاان دالوری یم نگریساتند و باخاااش از رفتااار شاهنشاااهان نیاز بااه عنااوان باازرگ ارتشاتار باار‬

‫الگوی هبرام دود ‪ ،‬منانچه اساطری پهلواین اوستائی و شاهنامه ای نیز موید الگوی ایندرا‪ -‬هبرام است‪.‬‬ ‫اسا‬

‫اما امهیت روز افزون یافنت ایزد رهم در تفکر ایراین منجر باه پدیاد آمادن رهمیشات و ظااهر شادن ناام او در‬

‫است كاه او ‪ ،‬هار‬ ‫كتیبه های متاخر هخامنش شد و امهیت یافنت بیش از پیش او در دورا اشكاین و ساساین موید این مطل‬

‫مند ناه در میاان خاناداهنای سالطنیت و روحااین نیماه اول و آغااز نیماه دوم هازارا اول پایش از مسایح ‪ ،‬در میاان آزادان‬

‫كشاورز و مردم شهری متوسطا لحال یا تنگدست ایراین از امهیت بسزائی برخوردار دودا است و ایان ‪ ،‬ریشاه در مهاان‬

‫ربكت بخشندگی كهن این ایزد هندو ایراین دارد‪ .‬در غری این لورت باید وضر او در حدود بقیه ایزدان بااقی یم ماناد و‬

‫دارای امهییت مننی برتر از مهه نی شد‪.‬‬

‫اگار وظاائف روحااین و شاهریاری راكاه در رهمیشات باه او نسابت دادا شاهد اسات از ایان پشات بااردارمی (‪، )49‬‬

‫رهمایازدی اساات بااه طااور عمااهد مااردو بااه اماار ربكاات بخشایدن و در واقاار ایازدی اساات حااایم جهااان نبااای‪ -‬حیاواین ‪،‬‬

‫ایزدی حایم كشاورزان‪.‬‬


‫صفحه ‪- 14 -‬‬

‫هاای‬ ‫هممرتین لقیب كاه بارای رهم در مهاه جاای رهمیشات یم آیاد «دارای مراگاههاای فارا » اسات ‪ ،‬او اسا‬

‫یت ازرو یم بخشااد (نبااد ‪ ، )3‬او بااه ساارزمنی هااای ای اراین خااان و مااان پاارآرامش و خااوش یم بخشااد (نبااد‪ ، )4‬او نگااران‬

‫سرزمینهائی است كه دارای ستوران و پناهفاا ستورانند(نبد ‪.)15‬‬

‫او مااردیم راكااه درو نگوینااد از نیازمناادی یم رهانااد (نبااد ‪ 23‬و‪ .)22‬او خانااه هااا را حت ا یم كنااد و گلااه یم‬

‫بخشااد (نبااد‪ ، )28‬خانااه و زنااان برازنااهد یم بخشااد (نبااد ‪ .)30‬او آهبااا را افاازوین یم بخشااد ‪ ،‬باااران یم بارانااد و گیاهااان را یم‬

‫رویانااد (نبااد ‪ .)61‬او گلااه و رمااه یم بخشااد ‪ ،‬فرزنااد یم بخشااد ‪ ،‬زناادگی ‪ ،‬سااعادت و نعماات یم بخشااد (نبااد ‪ .)65‬گاوهااا او را‬

‫ها نریو و به تن ها سامت یم دهد (نبد ‪.)94‬‬ ‫بیاری یم خوانند (نبد ‪ 86‬و ‪ .)85‬او به اس‬

‫امااا ای ازد رهملااتات روحاااین و جنگاااوری و شااهریاری نی از دارد و اگاار بااه رهمیش ات و بااه قاادرت رهم در‬

‫دورا اشكاین‪ -‬ساساین و به آئنی رهمپرسایت هجاه كنامی ‪ ،‬یم بنامی كاه بجاای هرمازد ‪ ،‬ایان رهم اسات كاه در مركاز قادرت‬
‫ً‬
‫قرار گرفته است‪ .‬این البته ‪ ،‬بدان معنا نیست كه او در را جهان خدایان است ‪ ،‬این دقیقا بادان معناا اسات كاه او در مركاز‬

‫قاادرت قاارار گرفتااه اساات‪ .‬هرماازد مهچنااان آفریادگار باازرگ و خاادای خاادایان باااقی یم مانااد وی قاادرت عماال در جهااان‬

‫مادی به رهم تفویض یم گردد و او محور قدرت یم شود‪.‬‬

‫رهم كه به سهولت از گاهان زردشت حذف شهد اسات ‪ ،‬در رهمیشات در ساتایش و نیاایش برابار هرماز قارار یم‬

‫گرید (نبد ‪ .)1‬او یار و یاور ‪ ،‬گشاینهد اكرها ‪ ،‬مارا ساز ‪ ،‬پریوزی بخشنهد و در مهه جا پریوزمند یم شود (نباد‪ .)5‬رهمی كاه‬

‫شاا یادی نشهد است ‪ ،‬در رهمیشت مورد اساتغاثه كشاورهای جنگجاو قارار یم‬ ‫از او در دین پذیرفته شهد هسط گشتاس‬

‫گرید (نبد ‪.)8‬‬

‫او شااهریاری یم بخشااد (نبااد ‪ 109‬و ‪ )65‬و هباارام ‪ ،‬ای ان مظهاار و نونااه كهاان جنگاااوری ‪ ،‬در پ ایش گردونااه او بااه‬

‫است (نباد ‪ )25‬و از كاام راساتنی آگااا‬ ‫لورت گرازی یم دود (نبد ‪ .)70‬او ‪ ،‬عاوا بر اینها ‪ ،‬پیکرش كام مقد‬

‫است (نبد ‪ .)7‬سخن كوتاا ‪ ،‬او در رهمیشت حایم متام آفریدگان و پاسبان ایشاان اسات (نباد ‪ .)54‬او پاسابان خلقات هرمازد‬

‫است(نبد ‪.)103‬‬

‫در كتیبااه دوران اخاری هخامنشایان نیاز نااام رهم‪ -‬باار خاااف دوران مقاادم آن‪ -‬وارد یم شااود و هتاات بااار یم آی اد‬

‫(‪ .)50‬ای ان اماار از دوران اردش اری دوم (‪ 359‬تااا ‪ 404‬پ‪ .‬م ) آغاااز میشااود‪ .‬او یم گوی اد‪« :‬ماان بااه خواساات هرماازد ‪ ،‬ناهی اد و‬

‫رهماین اویان را ساخ‪ .،‬باشد كه هرمزد ‪ ،‬ناهید و رهم مرا از مهه بدی ب ایند»‪.‬‬
‫صفحه ‪- 15 -‬‬

‫هجه مهراهی رهم با اهله ناهید است‪ .‬اگر هجه كنمی كه ناهید نیاز نباباه آباان یشات ‪ ،‬وظاایف نعمات و ربكات‬ ‫جال‬

‫بخش ایدن را بااه مهااراا پ اریوزی بخش ایدن در نااربد بااه شااهریاران باار عهااهد دارد ‪ ،‬خصول ایای شاابیه رهم و ای ازدان نبااای‪-‬‬

‫حیواین پیدا یم كند‪ .‬این مهراهی ایزدرهم با اهله ناهید گمان ما را دائار بار ایان رهم پایش از رهمیشات ایازد ربكات و ایازد‬

‫نبای‪ -‬حیواین دودا است بیشرت تایید میکند‪.‬‬

‫اما مفونه این ایزد طبقات غریاشارای هانسات باه محاور قادرت و باه مركاز نیاایش و ساتایش مهاه طبقاات تبادیل‬

‫شود؟ به گمان نگارنهد‪ -‬كه هنوز نیازمند برریس و استدالی بیش از اینهاست‪ -‬هسعه شاهنشااهی هخامنشا باه لاورت‬

‫حکومیت جهاین ‪ ،‬نیازمند قشر وسیعی از مدیران و حاكمان در سطوح مختلف دود و این نیاز گسارتدا را نای شاد باه‬

‫ورود عنالار اكردان و وفاادار از قشار آزادان متوساط‬ ‫و مااد بار آورد‪ .‬ایان امار ساب‬ ‫یاری اشرافیت محدود قادمی پاار‬

‫ا لحاال باه درون اشارافیت شاهنشااهی شاد‪ .‬ایان آزادان شاهری و روساتائی باا ورود خاود باه اشارافیت اعتقاادات و آئانی‬

‫های خود را نیز به ا عتقادات و آئین های اشرای ایراین وارد ركدند‪.‬‬

‫مهچننی نربدهای یب انتهای هخامنشیان نیازهای روز افزوین به سربازان و جنگاوراین داشت كه طبقاه اشارای‬

‫و سرزمینهای متحهد قادر به تامنی آن نبودند و این نریوی جنگای تنهاا یم هانسات از میاان طبقاات غاری اشارای‬ ‫پار‬

‫تامنی شود‪ .‬این جنگاوران تاازا خادای ربكات بخشانهد خاودرهم را باه میاان طبقاه جنگااوران تاازا خادای ربكات‬

‫بخشنهد خود رهم را به میان طبقه جنگاوران آوردند و نبا به نیازهای جنگی تازا خاود ‪ ،‬او را مظهار جنگااوری‬

‫نیز ركدند‪.‬‬

‫شد تاا گاروا بزرگای از خواجگاان پرقادرت كاه الال و‬ ‫مهچننی ‪ ،‬رفاا روز افزون و هسعه دربار هخامنش سب‬

‫نسیب اشرای نداشتند ‪ ،‬به جامعه دربااری وارد شاوند و باه پارورش شااهزادگان مشاغول گردناد (‪ .)51‬ایان رفااا ‪ ،‬مهچنانی ‪،‬‬

‫اشرافیشاان باه‬ ‫پدیدآمدن شبستاهنائی عظمی شد كه در آهنا لدها زن یم زیستند كه تنها بخاطر زبیائی شان و نه نس‬ ‫سب‬

‫مهسری شاهان هخامنش در یم آمدند و در امور كشور دخالت یم ركدند (‪.)52‬‬

‫مجموع این مهار عامل ‪ ،‬یعین هسعه اشرافیت ‪ ،‬هسعه نریوی جنگی ‪ ،‬ورود وسایر خواجگاان باه درباار و‬

‫شاد و ایازد رهم كاه در‬ ‫ورود عقایاد عاوام باه مجموعاه عقایاد خاوا‬ ‫باه شبساتاهنای سالطنیت ساب‬ ‫ورود زنان یب نس‬

‫میاان طبقااات پاااینی و متوسااط در مركااز قاادرت قاارار داشاات ‪ ،‬اینااک ای ازدی در مركااز قاادرت از نظاار اشااراف روحاااین و‬

‫ارتشتار و خاندان سلطنت نیز گشت‪.‬‬


‫صفحه ‪- 16 -‬‬

‫اگر هجه كنمی كه دین زردشیت نیز از دوران شاهنشاهی اردشاری در از دسات شاهنشااهی ایاران رایات یافات و‬

‫بسایاری از متااون اوسااتائی جدیاد متعلااق بااه ایان دورا و پااا از آن اساات ‪ ،‬شخصایت تااازا رهم در رهمیشات و اوسااتای‬

‫جدید نیز قابل هجیه یم شود‪.‬‬

‫از این پاا ‪ ،‬در تااریخ ایاران پایش از اساام ‪ ،‬رهم مهچناان ایان قادرت و نفاو را حتا ركد و حایت بار تفکار و‬

‫ایازدی ‪ ،‬مظهار‬ ‫آداب ایران دوران اسایم نیز تاثری شفرف هناد‪ .‬او ‪ ،‬عاوا بر ربكت بخشاندگی ‪ ،‬مظهار كاام و تقاد‬

‫رهم و دوسیت ‪ ،‬مظهر دالوری و مردانگی گشت و الگوهاای رفتااری دیاین ‪ ،‬عرفااین ‪ ،‬شاهریاری و پهلاواین از او‬

‫مله شد‪.‬‬

‫قاادرت رهم بایاد باادین نکتااه هجااه داشاات كااه آئانی هااای آسایای غااریب كااه در ساارزمنی ایاران و‬ ‫در رتكیا‬

‫آس ایای غااریب كااه در ساارزمنی ای اران و آس ایای میانااه از عصااری كهاان اثاار گذاشااته دود ‪ ،‬سااخت مااوثر دودا اساات‪ .‬در واقاار‬

‫بااا‬ ‫شخص ایت خآراسااته رهم را یم هان بااا امااش ‪ Shamash‬خاادای خورش اید و ایت اا ‪ Attis‬خاادای گی ااهی و بخصااو‬

‫مردو ‪ Marduk‬خدای بزرگ بابلی مقایسه ركد‪.‬‬

‫خدایان بابلی كهنرتین نبود ‪ ،‬وی به علت آن كه در مركز قدرت جهاان‬ ‫مهان گونه كه مردو در سلسله مرات‬

‫خدایان قارار گرفات ‪ ،‬محباوب تارین و نریومنادترین خادا بابلیاان شاد و وظاایف روحانیات ‪ ،‬سالطنت ‪ ،‬دالوری و ربكات‬

‫قارار گارفنت در مركاز قادرت ‪ ،‬محباوب‬ ‫بخشیدن را در خود گرد آورد ‪ ،‬رهم نیز خدای برزگ ایراین نبود ‪ ،‬وی باه ساب‬

‫ترین و نریومندترین ایزد ایراین شد و وظائف روحانیت ‪ ،‬سلطنت ‪ ،‬دالوری و ربكت بخشیدن را به عههد گرفت‪.‬‬

‫بدین گونه یم هان از مهه بحث های گذشته نتیجه گرفت‪:‬‬

‫به اح ل قوی در نزد خاناداهنای اشارای ایاران ‪ ،‬از زمااین پایش از زردشات ‪ ،‬هرمازد خادای‬ ‫‪-1‬‬

‫مهه قدرت ها دودا است و دین كتیبه های متقدم و دین گاهان ‪ ،‬كه موارد اخاتاف متعاددی‬ ‫بزرگ و در را‬

‫با یکدیگر دارناد و معارف دیاین واحاد نیساتند (‪ ، )53‬هار دو معارف ایان امیاان اشارافیت ایاراین باه خادای‬

‫الگوهاای رفتااری‬ ‫قاوای مملکایت قارار داشاته اناد ‪ ،‬بار اساا‬ ‫بزرگ و نریومندند و رفتارشاهان كه در را‬

‫هرمزد و هبرام دودا است‪.‬‬


‫صفحه ‪- 17 -‬‬

‫هدا مااردم‪ :‬روسااتائیان ‪ ،‬دهقانااان آزاد و پیشااه وران ‪ ،‬كااه باااطین روسااتائی داشااتند ‪ ،‬هاار منااد‬ ‫‪-2‬‬

‫هرمزد را به عنوان خدای بزرگ ستایش یم ركدند ‪ ،‬وی ایزد باروری و ربكت در زندگی ایشاان مظهار و مركاز‬

‫قدرت دود‪ .‬این ایزد مهان ایزد رهم است‪.‬‬

‫در دورا دوم فرمانروائی هخامنشیان ‪ ،‬نبا به عللی كه یاد شد و زیر تاثری ماردو باابلی ‪ ،‬پرساتش‬ ‫‪-3‬‬

‫فو العادا رهم در طبقات اشرای ایراین راا یافت و بازودی در دورا اشاكانیان ‪ ،‬ایان ایازد باه خادائی در مركاز‬

‫قدرت تبدیل شد و آئنی او قدرت عظیمی یافت كه از ایاران فراتار رفات و دیاین جهااین شاد‪ .‬ایان دیان موعظاه‬

‫برابری و برادری یم ركد و قشرهای میان حال و هتیدست را به خود یم خواند‪.‬‬

‫در ای اران پرسااتش رهم نااه تنهااا بااه درون مهااه طبقااات راا یافاات ‪ ،‬بلکااه باعااث پدی اد آماادن‬ ‫‪-4‬‬

‫الگوهااای رفتاااری و آئ انی هااای جدی اد شااد‪ .‬از مجلااه ‪ ،‬الگااوی پهلااواین‪ -‬رهمی اساات كااه وجااوا افاارتا‬

‫بسیاری با الگوی پهلواین كهن كه به شباهت ایندرا پدید آمهد دود ‪ ،‬دارد‪.‬‬

‫این پهلوانان جدید كه اعضاء سازماهنای جوانردی دودند ‪ ،‬متکی به طبقات میاناه‬ ‫‪-5‬‬

‫حال شهری ‪ ،‬پیشه وران و بازرگانان دودند و گاا بصورت ناریوی مساححی در یم آمدناد كاه در مساائل اج عای‬

‫دخالت یم ركدند و منافر طبقاه خاود یعاین عاماه ماردم شاهری را تاامنی یم ركدناد‪ .‬ایناان در شاهرهای مساتقل‬

‫فئااودای در پاای قاادری كااه بدساات یم آوردنااد ‪ ،‬گاااا مساائول امنیاات شااهر نیااز یم شاادند و قدرتشااان از طاارف‬

‫ ‪ ،‬به رایت شناخته یم شد‪ .‬داساتان ااک عیاار‪ -‬در لاورت درسایت نظار نگارناهد‬ ‫حکومت ‪ ،‬بدین تریت‬

‫در مورد قدمت آن‪ -‬معرف زندگی ایران و نقش عظمی پیشه وران و جوانردان در دوران اشكاین است‪.‬‬

‫باا در نظار گارفنت مطالعاه تطبای آئانی رهم و زورخاناه و ارتباا زورخاناه باا جااوانردی ‪ ،‬یم‬ ‫‪-6‬‬
‫ً‬
‫هان گمان برد كه زورخانه ها باید در ایران قدمیت بسیار داشته باشند و الل آهناا اقاا باه دورا اشاكانیان برساد؛‬

‫زیرا در این دورا اسات كاه آئانی رهم گسارتیش جهااین مییاباد ‪ ،‬باه اروپاا یم رود و معاباد رهمی كاه از بسایاری‬

‫جهات مانند زورخانه های ما است ‪ ،‬در آنجا برپا یم شود و آئنی عیاری در ایران پا یم گرید‪.‬‬

‫د راین آئنی پرورش تن برای رسیدن به حقیقت و سامت روح هممرتین شار دودا اسات و‬ ‫‪-7‬‬

‫ی این پرورش و ورزش تان باا آدایب مناان روحااین در آمیختاه دودا اسات كاه در واقار پارورش روان را از تان‬

‫جدائی ناپذیر یم ركدا است‪.‬‬


‫صفحه ‪- 18 -‬‬

‫در دورا اسایم ‪ ،‬به علت فراموش ركدن دیان كهان و بخااطر دوام آئانی ‪ ،‬اساطورا هاای تاازا‬ ‫‪-8‬‬

‫ای دربارا منشاء این آئنی پدید آمد و آن را باا اساام پیوناد دادناد‪ .‬وی ایان پیوناد خاای از ریشاه هاای تااریخی‬
‫ً‬
‫نیست‪ .‬ظاهرا بر یم آید كه در آسیای غریب از زمااین بسایار كهان ‪ ،‬آدایب نظاری جاوانردی وجاود داشاته اسات و‬

‫حیت ‪ ،‬منانچه یاد شد ‪ ،‬مهرا تازا ایزد رهم در تطبیق با مردو بابلی پدید آمد‪.‬‬

‫البته اثبات این امر در این مرحله هنوز مشكل است ‪ ،‬وی آنچاه محقاق اسات ایان اسات كاه حایت پایش از‬
‫ً‬
‫اسااام ‪ ،‬در دوران جاهلی ات ‪ ،‬آئ انی فتااوت در عربس اتان وجااود داشااته اساات و حضاارت ی ظاااهرا ً نخسااتنی‬

‫متتخر آمهد است ‪)54( .‬‬ ‫مسلماین است كه بدین لق‬

‫تا هندوستان ‪ ،‬در مهه شهرها جوانردان سازمان داشاته اناد و از وجاود‬ ‫از كتاب اک عیار بر یم آید كه از حل‬

‫یکدیگر با خرب دودا اندو اگر عیار‪ -‬پهلواین بزرگ در هر عصار پدیاد یم آماد ‪ ،‬مهاه عیااران ایان سارزمنی هاا او را یم‬

‫شناخته اند و گاا به شادی او شراب یم خوردا اند و به او سر یم س ردا اند‪ .‬از خشته های اسایم بر یم آید كه ایان سانت‬

‫فتاوت را مرتضای ی‬ ‫را قدمی یم دانسته اند؛ از مجله فتوت نامه سلطاین مبدا فتوت و مظهر آن را ابراهمی خلیل و قطا‬

‫یم داند (‪.)55‬‬

‫مهچننی آمهد است كه در زمان شیث نیب میان طریقت و فتوت هیچ جدایی نبود (‪ .)56‬البتاه تکیاه بار ایان قوهلاا‬

‫درست نیست ‪ ،‬اما هبرحال ‪ ،‬این اقوال موید كهنگی و قدمت ایان آئانی اسات و م منانی مویاد ایان نکتاه كاه روزی‬

‫این روزی این آئنی مهان طریقت عام دودا و این ما را به مهانجا یم رساند كه گتتمی ریشه آئنی پهلاواین‪ -‬عیااری باه دوران‬
‫ً‬
‫كهن اشكاین یم رسد‪ .‬این آئین ها مسلما در آن زمان باخاش از دین و اعتقاد مردم دودا است‪.‬‬

‫یب تردید این گتتار نارسائی های بسیار دارد ‪ ،‬مون بقدری رشته ها از م گسسته و مدارك اندك است كاه جاز باا‬

‫یک رشته فرم و گمان نی هان پارا ها را به م دوخت‪ .‬خدا كند این مرقر اندیشه ای را گرم كند‪.‬‬
‫صفحه ‪- 19 -‬‬

‫پی خشت ها‬

‫‪ .)43-37, (PP.1963M.J. Vermaseren, Mithras, the secret God, London -1‬از آن در مقالاااه باااه ‪ Vermaseren‬یااااد‬

‫خواهد شد‪.‬‬

‫‪ .16‬از آن باه «تااریخ ورزش» یااد خواهاد‬ ‫‪ -2‬حسنی پره بیضائی اكشاین ‪ ،‬تاریخ ورزش باستاین ایاران ‪ ،‬زورخاناه ‪ ،‬هتاران ‪، 1337‬‬

‫شد‪.‬‬

‫‪Gohn R. Hinnels, The Iranian Background of Mithraic Iconography. Acta Iranica, premiere serie, -3‬‬

‫‪.250-242Commemoration Cyrus, pp.‬‬

‫‪ -4‬رهمداد هبار ‪ ،‬اساطری ایران ‪ ،‬نبیاد فرهنگ ایران ‪ ،‬هتران ‪ ، 1352‬بخشهای دوم و سوم مردو به كشنت گاو یکتا آفریهد‪.‬‬

‫‪.132, P.1956F. Cumont, The Mysteries of Mithra, New York -5‬‬

‫‪.32‬‬ ‫‪ -6‬تاریخ ورزش ‪،‬‬

‫‪132Cumont, p. -7‬‬

‫‪166Cumont, p. -8‬‬

‫‪8-5Vermaseren , p. -9‬‬

‫‪.83‬‬ ‫‪ -10‬تاریخ ورزش ‪،‬‬

‫‪ 8-95Vermaseren , p. -11‬در بسااایاری آثاااار بازماناااهد رهمی در باااریون شاااهر روم ایااازد خورشاااید را یم هان دیاااد كاااه در برابااار‬

‫رهمزاخ زدا است و رهم در دست دیگر خود میزی شبیه كاا را آمادا گرفته است تا به خورشید دهد‪ .‬در دوخارست نقش مانهد است‬

‫كه نبابر آن رهم كاهی فریجی بر سر خورشید یم هند‬

‫‪30Vermaseren , p. -12‬‬
‫ً‬
‫‪ -13‬اح ال آموخنت نربد در آئنی رهم و در آئنی پهلواین ایران باید به اعصاری بسیار كهن و به جرگاه ماردان در قبایال بادوی بااز‬

‫مردان دودا ‪ ،‬به جوانان بالغ یک رشته مراس گوناگون یم آموختند كه از آن مجله آئانی ناربد دود‪ .‬بسایاری‬ ‫گردد‪ .‬رد این جرگه ها كه خا‬

‫از رقص های سنیت مردانه در ایران و سرزمینهای دیگر نیز معرف خعی نربد است كه خود بازمانهد مهان آداب كهن جرگه مردانه است‪.‬‬

‫‪.33‬‬ ‫‪ -14‬تاریخ ورزش ‪،‬‬

‫‪5-162Vermaseren , p. -15‬‬

‫‪.34‬‬ ‫‪ -16‬تاریخ ورزش ‪،‬‬

‫‪.34‬‬ ‫‪ -17‬تاریخ ورزش ‪،‬‬

‫‪.30-1‬‬ ‫‪ -18‬تاریخ ورزش ‪،‬‬


‫مب‬
‫‪ .306-7‬از آن باه‬ ‫‪ -19‬موالنا حسنی واع اكشف سااواری ‪ ،‬فتاوت ناماه سالطاین ‪ ،‬باه اها م محماد جعتار جاوب ‪ 1350 ،‬هتاران ‪،‬‬

‫«فتوت» یاد خواهد شد‪.‬‬

‫‪5, p. 1954 M. Eliade Cosmos and History, NewYork -20‬‬


‫صفحه ‪- 21 -‬‬

‫‪.127‬‬ ‫‪ -21‬ادوی محمد بن بلعمی ‪ ،‬تاریخ بلعمی ‪ ،‬صتحیح محمد ت هبار ‪ 1353 ،‬هتران ‪،‬‬

‫االرجاین ‪ ،‬اک عیار ‪ ،‬با مقدمه و صتحیح پرویز ناتل خانلری ‪ ،‬پنج مجلد ‪ ،‬از ‪ 53‬تاا ‪1347‬‬ ‫‪ -22‬فرامرز بن خداداد بن عبداهلل الکات‬

‫هتران‪ .‬از آن به «اک» یاد خواهد شد‪.‬‬

‫‪ -23‬در مورد رس‪ ،‬خعی تداخل دو سنت قدمی و جدید پهلاواین دیاهد میشاود‪ .‬وقاایر زنادگی او‪ :‬زادن ‪ ،‬رشاد ركدن ‪ ،‬ناربد باا دوی‬

‫س ید و جز آن الگوی كهن ایندرا را بیااد یم آورد‪ .‬جاوانردی ‪ ،‬دفااع از ماردم و بسایاری از خصولایات اخاقای او ‪ ،‬الگاوی رهم را‬

‫نشان یم دهد‪ .‬این تداخل در مورد رس‪ ،‬شفتت آور نیست‪ .‬دورا تالیف داستاهنای رس‪ ،‬اواسط دوران اشكاین است و این زماین است كاه‬

‫الگوی كهن حیات دارد ‪ ،‬و الگوی جدید رهمی نیز در حال رشد و گسرتش است و یب گمان این هر دو بر ساخت شخصیت و رفتار رس‪،‬‬

‫موثر افتادا اند‪ .‬با تشكر از یادآوریا و استدالهلای مهكار گراممی باخ كتاوین مزداپور كه راهامی من به این نکته دودند‪.‬‬

‫‪.243-4‬‬ ‫‪ -24‬اک ‪ ،‬ه‪ .‬دوم ‪،‬‬

‫‪.205‬‬ ‫‪ -25‬مهان ‪،‬ه‪ .‬دوم ‪،‬‬

‫‪.528‬‬ ‫‪ -26‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬اول ‪،‬‬

‫‪.188‬‬ ‫‪ -27‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬دوم ‪،‬‬

‫‪.48‬‬ ‫‪ -28‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬دوم ‪،‬‬

‫‪.252‬‬ ‫‪ -29‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬اول ‪،‬‬

‫‪.188‬‬ ‫‪ -30‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬دوم ‪،‬‬

‫‪.186‬‬ ‫‪ -31‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬دوم ‪،‬‬

‫‪.522‬‬ ‫‪ -32‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬اول ‪،‬‬

‫‪.539‬‬ ‫‪ -33‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬اول ‪،‬‬

‫‪ 368‬و ‪.184‬‬ ‫‪ -34‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬دوم ‪،‬‬

‫‪223‬و ‪.208‬‬ ‫‪ -35‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬دوم ‪،‬‬

‫‪.601‬‬ ‫‪ -36‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬دوم ‪،‬‬

‫‪ 638‬و ‪ 630‬و ‪519‬و ‪ 259‬و ‪ 147‬و ‪ 142‬و ‪117‬و ‪.116‬‬ ‫‪ -37‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬اول ‪،‬‬

‫‪ 503‬و ‪.232‬‬ ‫‪ ، 427‬ه‪ .‬دوم ‪،‬‬ ‫‪ -38‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬اول ‪،‬‬

‫‪.155‬‬ ‫‪ -39‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬دوم ‪،‬‬

‫‪.86‬‬ ‫‪ -40‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬مهارم ‪،‬‬

‫‪.507‬‬ ‫‪ -41‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬دوم ‪،‬‬

‫‪.284 ، 295 ، 343‬‬ ‫‪، 592 ، 611‬ه ‪ ،‬مهارم ‪،‬‬ ‫‪ -42‬مهان ‪ ،‬ه‪ .‬دوم ‪،‬‬

‫‪27Vermaseren , p. -43‬‬

‫‪30-29-A.A.Mac Donell, The Vedic Mythology .pp.44‬‬

‫‪103-33. Cumont, pp. 4-30- Vermaseren , p.45‬‬


‫صفحه ‪- 21 -‬‬

‫‪ -46‬كشور پنت ‪ Pontus‬در امال آسیای لغری‪ .‬پادشاهان این كشور رهمداد نامیهد یم شدند‪ .‬قرن مهارم تا اول پیش از مسیح‪.‬‬

‫‪. 164-6‬‬ ‫‪ -47‬آرهرركیسنت سن ‪ ،‬ایران در زمان ساسانیان ‪ ،‬ترمجه رشید یاای ‪ 1345 ،‬هتران ‪،‬‬

‫‪1.6, 333, PF 1969. University of Chicago, 92R.T. Hallock. Persepolis Fortification Tablets OIP -48‬‬

‫‪ -49‬بخش بزرگی از وظائف روحاین و مهه وظایف شهریاری رهم در رهمیشت باید تازا باشد ‪ ،‬زیرا در ادبیات ودائای ‪ ،‬گاهااین و‬

‫كتیبه ای متقدم هخامنش نشاین از آهنا نیست‪.‬‬

‫‪ -50‬كتیبااه هااای اردش اری دوم در حاااجی آباااد ‪ ،‬اردش اری دوم در شااوش (امااارا ‪ ) D‬اردش اری دوم در مهاادان ‪ ،‬اردش اری دوم در شااوش‬

‫(امارا ‪ ، ) A‬اردشری سوم در تخت مجشید‪ .‬نک‪1953R.G.Kent, old Persian, U.S.A. .‬‬

‫‪ -51‬از عصر خشایار شاا دخالت خواجگان شبستان آشكار یم شود و خشایاشا در هطئه ای كه اس ه میرتا خواجه سرا در آن سهمی‬

‫دود ‪ ،‬به قتل رسید‪ .) 289p. ( .‬ما از خواجه سرای دیگر با نام ویناین شهد ‪ Artoxares‬كه اللی ایراین دارد خرب دارد ‪ ،‬خرب دارمی كه صتمامی‬

‫شاهنشاا را نیز به دستور خواجه سرایش كشتند كه او م نام ایاراین دارد (‪ .) 489p.‬مهانی خواجاه‬ ‫داشت به سلطنت برسد (‪ )364p.‬؛ اخو‬

‫سرا شاا جدید را نیز یم كشد (‪ . )490p.‬نک‪1963U.S.A. .A.T.Olmsted . History of the Persian Empire .‬‬

‫‪ – 52‬اردشری دوم سیصد و شصت مهسر لیغه داشت( مهان ‪)242P ،‬‬

‫‪ -53‬موار اختاف گاهان و كتیبه های متقدم را یم هان مننی برامرد‪:‬‬

‫آن هرمزد و در دو پایه آن س ند مینو و اهرمین قرار گتته اند ؛ در حای كاه‬ ‫الف – دین گاهاین به خعی تاللیت عقیهد دارد كه در را‬

‫دیگری درو است و از اهرمین و س ند مینو سخین نیست‪.‬‬ ‫یکی هرمزد و در را‬ ‫در دین كتیبه ها نثوییت هست كه در را‬

‫ب – در گاهان از ایزدان یا بغان سخین نیست ‪،‬در كتیبه ها بغان مورد ستایش اند‪.‬‬

‫پ – درگاهان از امشاس ندان سخن یم رود ‪ ،‬در كتیبه ها خربی از ایشان نیست‪.‬‬

‫نیز این نکته قابل اثبات است كه دین كتیبه ها حیت مله از دین اوستای جدید م نیست ‪ .‬هبرتین هجیه دربارا دینهای اوستائی و‬

‫كتیبه ای این است كه دین گاهاین ‪ ،‬اوستای جدید و دین كتیبه های هخامنش ‪ ،‬هر سه مله از دیین ایراین و كهن تر هستند كه خود به گتتااری‬

‫مستقل نیازمند است‪.‬‬

‫هشت و نه‬ ‫‪ – 54‬فتوت ‪.‬‬

‫‪6‬‬ ‫‪ -55‬مهان ‪،‬‬

‫‪6‬‬ ‫‪-56‬مهان ‪،‬‬

‫‪mortem@gmx.us‬‬ ‫تنظمی ‪ ،‬الاح و هتیه نسخه الکرتونیک‬

You might also like